ویکی‌نسک http://fa.wikibooks.org/wiki/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87_%D8%A7%D8%B5%D9%84%DB%8C MediaWiki 1.9alpha first-letter مدیا ویژه بحث کاربر بحث کاربر ویکی‌نسک بحث ویکی‌نسک تصویر بحث تصویر مدیاویکی بحث مدیاویکی الگو بحث الگو راهنما بحث راهنما رده بحث رده Main Page 1 1003 2005-03-27T16:32:46Z Kaveh 2 #REDIRECT [[صفحه‌ی اصلی]] ویکی‌نسک:همه‌ی صفحات بر اساس عنوان 2 sysop 1004 2004-08-13T13:00:34Z 24.29.135.164 <table> <tr><td align="right"><a href="/w/wiki.phtml?title=%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87:Allpages&amp;from=Main_Page" title ="ویژه:Allpages">Main Page</a></td><td> تا </td><td align="left">Main Page</td></tr> </table> کاربر:Kaveh 4 1005 2004-08-24T06:18:12Z Kaveh 2 * kaveh_d[at]hotmail[dot]com صفحه اصلی 5 6238 2006-11-29T04:47:07Z مجید 109 __NOTOC__ <div style="margin:0; padding:0"> <div style="margin:0 0 0em 0;padding:0em"> <p style="margin: 0.5em 0 0; text-align: center; font-size: 125%; line-height: 1.3"> به [[ویکی‌نسک:ویکی‌نسک|ویکی‎نَسک]] [[ویکی‌نسک:تازه واردان، خوش آمدید|'''خوش آمدید''']]! </p> ویکی‎نَسک پروژه‌ای [[ویکی‌گفتاورد:هماهنگی میان زبان‌ها|چندزبانه]] برای ایجاد گنجینه‌ای از کتبی با محتوای باز، راهنماها، و دیگر نوشته‌ها با [[ویکی‌نسک:محتویات آزاد|محتویات آزاد]] است. ویکی‎نَسک فارسی از ۲۴ اوت ۲۰۰۴ آغاز شده و اکنون '''[[Special:Statistics|{{NUMBEROFARTICLES}}]]''' [[ویکی‌نسک:نوشتار چیست؟|نوشتار]] به زبان فارسی دارد. '''شما''' هم می‌توانید صفحات را ویرایش کنید. برای فراگیری و تمرین این کار می‌توانید نخست به [[ویکی‌نسک:راهنما|صفحهٔ راهنما]] رفته و سپس در [[ویکی‌نسک:گودال ماسه‌بازی|گودال ماسه‌بازی]] آزمایش کنید و یا به سیستم [[ویژه:Userlogin|وارد شوید]]. == آثار کاربران == آثار ویکی‎نَسک با همکاری کاربران کامل می‌شوند. اگر در موضوعی سررشته دارید می‌توانید کتاب جدیدی را آغاز کنید. آخرین آثار: {{Stages}} [[کتاب فيڶٿڕ]]&nbsp;[[تصویر:25%.png]]،[[کتاب آشپزی]]&nbsp;[[تصویر:50%.png]]، [[سیستم عامل]]&nbsp;[[تصویر:25%.png]]، [[لینوکس اوبانتو]]&nbsp;[[تصویر:25%.png]]، [[راهنمای برنامه‌نویسی شبیه ساز سه بعدی فوتبال-روبوکاپ]]&nbsp;[[تصویر:25%.png]]،[[فرمول های فیزیک]]&nbsp;[[تصویر:25%.png]]، [[فرمول های ریاضی]]&nbsp;[[تصویر:25%.png]]، [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران]]&nbsp;[[تصویر:25%.png]][[راهنما برای دانشجویان جدید انتاریو]]&nbsp;[[تصویر:50%.png]][[راهنما برای دانشجویان جدید به استان بریتیش کلمبیای کانادا٬]]&nbsp;[[تصویر:25%.png]]،[[ویکی‌سفر]]&nbsp;[[تصویر:25%.png]] ----<br /> <!-- پیوندی به موضوع جدیدی اضافه نکنید. عنوان‌های مرتبط را در صفحه‌های زیر پس از دنبال کردن پیوندهای موجود اضافه کنید.--> {| width="100%" cellpadding="0" cellspacing="0" |- ! style="font-family:Times New Roman; font-size: larger; padding-top: 6px; padding-bottom: 3px; margin-top: 1em" bgcolor="#BBFFBB" | بایگانی موضوعی |- | style="background-color: #f3fff3; text-align:center; padding-left: 10px; padding-right: 10px; border: 2px solid #BBFFBB" | [[کودکان]]- [[آثار عمومی]] - [[آموزش]] - [[پزشکی]] - [[تاریخ]] - [[گیتاشناسی، انسان‌شناسی]] - [[حقوق]] - [[زبان و ادبیات]] - [[علوم انسانی]] - [[علوم پایه]] - [[علوم سیاسی]] - [[فلسفه، روان‌شناسی، الهیات]] - [[کتاب‌شناسی، منابع اطلاعات عمومی]] - [[موسیقی]] - [[نظامی]] - [[ورزش، فعالیت‌های فضای باز]] - [[هنرهای زیبا]] - [[مهندسی، ریاضی و فیزیک]] - [[فناوری اطلاعات و ارتباطات]] |} </div> <center>{{صفحات جدید}}</center> {{پروژه‌های ویکی}} [[ar:]] [[ang:]] [[bg:]] [[ca:]] [[cs:]] [[cv:]] [[cy:]] [[da:]] [[de:]] [[dk:]] [[el:]] [[en:]] [[eo:]] [[es:]] [[et:]] [[fi:]] [[fr:]] [[gl:]] [[he:]] [[hu:]] [[ia:]] [[id:]] [[ie:]] [[is:]] [[it:]] [[ja:]] [[ko:]] [[ku:]] [[la:]] [[lt:]] [[mk:]] [[na:]] [[nl:]] [[no:]] [[pl:]] [[pt:]] [[ro:]] [[ru:]] [[simple:]] [[sk:]] [[sl:]] [[sq:]] [[sr:]] [[su:]] [[sv:]] [[ta:]] [[th:]] [[tr:]] [[tt:]] [[uk:]] [[vi:]] [[zh:]] __NOTOC__ __NOEDITSECTION__ ویکی‌نسک:سیاهه‌ی حذف 6 sysop 1007 2004-10-03T16:08:44Z Kaveh 2 «Template:ا پاینده/باد» حذف شد <ul><li>۱۶:۰۸, ۳ اکتبر ۲۰۰۴ [[کاربر:Kaveh|Kaveh]] «Template:ا پاینده/باد» حذف شد</li> <li>۱۱:۵۶, ۲۵ اوت ۲۰۰۴ [[کاربر:Kaveh|Kaveh]] «Template:فرخ‌زاد/ایمان.../فهرست» حذف شد <em>(content was: &#39;#REDIRECT &#91;&#91;Template:فرخزاد/ایمان.../فهرست]]&#39;)</em></li> <li>۱۱:۵۵, ۲۵ اوت ۲۰۰۴ [[کاربر:Kaveh|Kaveh]] «Template:فرخ‌زاد/ایمان.../فهرست» احیا شد</li> <li>۱۱:۵۵, ۲۵ اوت ۲۰۰۴ [[کاربر:Kaveh|Kaveh]] «فرخ‌زاد/ایمان.../فهرست» حذف شد <em>(content was: &#39;#REDIRECT &#91;&#91;Template:فرخ‌زاد/ایمان.../فهرست]]&#39;)</em></li> <li>۱۱:۵۴, ۲۵ اوت ۲۰۰۴ [[کاربر:Kaveh|Kaveh]] «Template:فرخ‌زاد/ایمان.../فهرست» حذف شد</li> <li>۱۱:۵۲, ۲۵ اوت ۲۰۰۴ [[کاربر:Kaveh|Kaveh]] «ف فرخزاد/ایمان.../پرنده مردنی است» حذف شد</li> <li>۱۱:۵۱, ۲۵ اوت ۲۰۰۴ [[کاربر:Kaveh|Kaveh]] «ف فرخ‌زاد/۱/پرنده مردنی است» حذف شد <em>(content was: &#39;#REDIRECT &#91;&#91;ف فرخزاد/ایمان.../پرنده مردنی است]]&#39;)</em></li> <li>۱۱:۴۹, ۲۵ اوت ۲۰۰۴ [[کاربر:Kaveh|Kaveh]] «فرخ‌زاد/ایمان.../فهرست» حذف شد</li> <li>۱۱:۴۶, ۲۵ اوت ۲۰۰۴ [[کاربر:Kaveh|Kaveh]] «ايمان بياوريم به آغاز فصل سرد» حذف شد</li> <li>۱۱:۴۴, ۲۵ اوت ۲۰۰۴ [[کاربر:Kaveh|Kaveh]] «فروغ فرخزاد» حذف شد <em>(content was: &#39;== زندگی‌‌نامه ==== مجموعه آثار موجود ==* &#91;&#91;ايمان بياوريم به آغاز فصل سرد]]&#39;)</em></li> <li>۰۶:۲۳, ۲۵ اوت ۲۰۰۴ [[کاربر:Kaveh|Kaveh]] «ویکی‌بوک:درخواست‌های مدیر شدن» حذف شد</li> <li>۰۶:۲۳, ۲۵ اوت ۲۰۰۴ [[کاربر:Kaveh|Kaveh]] «ویکی‌بوک:درخواست‌های_مدیر_شدن» احیا شد</li> <li>۰۶:۲۲, ۲۵ اوت ۲۰۰۴ [[کاربر:Kaveh|Kaveh]] «ویکی‌بوک:درخواست‌های مدیر شدن» حذف شد</li> </ul> ویکی‌نسک:درخواست‌های مدیر شدن 8 5520 2006-10-12T10:24:08Z Kaveh 2 /* توضیحات نامزدها */ در این صفحه '''درخواست‌های مدیر شدن''' مطرح می‌شوند. مدیر کاربری‌ست که اختیارات بیشتری برای اداره‌ی وب‌گاه دارد. در صورتی که تقاضای ارتقای دست‌رسی دارید، در بخش '''تقاضای نامزدی برای مدیریت''' امضای کاربری خود را وارد کنید. * مدیران کنونی: # [[کاربر:Kaveh|کاوه]] == تقاضای نامزدی برای مدیریت == توجه داشته باشید که آدرس ایمیل شما بایستی در ترجیحات یا در صفحه‌ی کاربری وارد شده باشد. در صورتی که در دیگر پروژه‌های ویکی‌مدیا فعالیت داشته‌اید این مهم و دیگر توضیحات متفرقه را در بخش '''توضیحات نامزدها''' مشخص کنید. #[[کاربر:مجید|مجید]] ۱۳:۱۲, ۳ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC) == توضیحات نامزدها == من [[کاربر:مجید|مجید]] بیشتر حوزه فعالیتم در ویکی‌واژه است. می‌خواهم برای پشتیبانی بیشتر از ویکی‌نسک و به خصوص بخش‌های آتی آن چون [[کودکان]] که معادل Wikijounior است، اختیارات مدیریت را کسب کنم. من به شدت تندرو هستم و کاملاً به قواعد جهانی Wiki معتقد. دلم می‌خواهد میراث فارسی جهان را بیفزایم و هر اقدامی که در این رابطه لازم باشد و لیسانس GNU FDL را خدشه‌دار نکند انجام خواهم داد. از شنبه چه مدیر باشم و چه نباشم در حدود اختیارات خود سرو سامانی به بعضی از بخشها خواهم داد. برای آشنایی بیشتر با من کافی‌است در [[کودکان]] و [[کتاب آشپزی]] نمونه‌ای از کارهای مرا ببینید.--[[کاربر:مجید|مجید]] ۰۴:۲۰, ۳ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC) اگر تا ۱۷ اکتبر نظر دیگری نبود تقاضای شما را اعمال می‌کنم. سپاس از همکاری شما. [[کاربر:Kaveh|کاوه]] ۱۰:۲۴, ۱۲ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC) فرخزاد، فروغ 13 3300 2005-08-28T21:22:53Z 217.66.192.211 {{ویکی‌پدیا|فروغ فرخزاد}}'''فروغ فرخزاد''' ([[۱۳۱۳|۱۵ دی، ۱۳۱۳]] - [[۱۳۴۵|۲۴ بهمن، ۱۳۴۵]]) او در سال ۱۳۲۹ با [[شاپور، پرویز|پرویز شاپور]] که ۱۵ سال از او بزرگ‌تر بود ازدواج کرد و ۵ سال بعد از او جدا شد. نخستین مجموعه شعر او به نام «اسیر» در سال ۱۳۳۱ منتشر شد. او در ۲۴ بهمن سال [[۱۳۴۵]] در تصادف رانندگی جان سپرد. از او پسری به نام کامیار به یادگار مانده است که برخی از شعرهای او برای این فرزندش سروده شده اند. علاوه بر اشعار متعدد فروغ همچنین یک فیلم به نام '''خانه سياه است''' راجع به زندگی بیماران مبتلا به جذام ساخته است. برخی از صاحبنظران شعر و ادبیات بر این باورند که فروغ در '''ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد''' به نوعی مرگ و مراسم خاکسپاری خود را همانند یک پیشگویی به تصویر کشیده است. == مجموعه آثار موجود == * [[فرخزاد، فروغ/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد]] [[Category:فهرست تمامی افراد]] [[Category:حرف ف]] [[Category:بخش‌های ناقص]] فرخزاد، فروغ/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد 14 1010 2005-03-27T12:49:21Z Kaveh 2 /* فهرست */ '''ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد''' مجموعه اشعار [[فروغ فرخزاد]] به کوشش: [[تورج ا. قوچانی]] == فهرست == #[[فرخزاد، فروغ/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد|ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد]] #[[فرخزاد، فروغ/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد/بعد از تو|بعد از تو]] #[[فرخزاد، فروغ/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد/پنجره|پنجره]] #[[فرخزاد، فروغ/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد/دلم برای باغچه می‌سوزد|دلم برای باغچه می‌سوزد]] #[[فرخزاد، فروغ/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد/کسی كه مثل هیچکس نیست|کسی كه مثل هیچکس نیست]] #[[فرخزاد، فروغ/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد/تنها صداست که می‌ماند|تنها صداست که می‌ماند]] #[[فرخزاد، فروغ/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد/پرنده مردنی است|پرنده مردنی است]] الگو:فرخ‌زاد/۱/فهرست 16 1011 2004-08-25T11:49:28Z Kaveh 2 Template:فرخ‌زاد/۱/فهرست به فرخ‌زاد/ایمان.../فهرست منتقل شد #REDIRECT [[فرخ‌زاد/ایمان.../فهرست]] فرخزاد، فروغ/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد/پرنده مردنی است 18 1012 2004-08-25T11:52:37Z Kaveh 2 ایجاد '''پرنده مردنی است''' دلم گرفته است دلم گرفته است به ایوان می‌روم و انگشتانم را بر پوست كشیده‌ی شب می‌كشم چراغ‌های رابطه تاریكند چراغ‌های رابطه تاریكند كسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد كرد كسی مرا به میهمانی گنجشك‌ها نخواهد برد پرواز را بخاطر بسپار پرنده مردنی‌ست {{فرخزاد/ایمان.../فهرست}} الگو:فرخزاد/ایمان.../فهرست 20 1013 2004-08-25T12:10:49Z Kaveh 2 <center>[[ايمان بياوريم به آغاز فصل سرد|فهرست:]] [[ف فرخزاد/ایمان.../ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد|ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد]] | [[ف فرخزاد/ایمان.../بعد از تو|بعد از تو]] | [[ف فرخزاد/ایمان.../پنجره|پنجره]] | [[ف فرخزاد/ایمان.../دلم برای باغچه می‌سوزد|دلم برای باغچه می‌سوزد]] | [[ف فرخزاد/ایمان.../کسی كه مثل هیچکس نیست|کسی كه مثل هیچکس نیست]] | [[ف فرخزاد/ایمان.../تنها صداست که می‌ماند|تنها صداست که می‌ماند]] | [[ف فرخزاد/ایمان.../پرنده مردنی است|پرنده مردنی است]]</center> مدیاویکی:Monobook.css 21 5591 2006-10-20T23:11:48Z Kaveh 2 اندازه قلم /* <pre> */ body { font-size: 70%; font-family: Tahoma, Koodak, sans-serif; } h1 { font-family:Times New Roman; font-size: 188%; } h2 { font-family:Times New Roman; font-size: 150%; } h3, h4, h5, h6 { font-family:Times New Roman; border-bottom: none; font-weight: bold; } h3 { font-family:Times New Roman; font-size: 132%; } h4 { font-family:Times New Roman; font-size: 116%; } h5 { font-family:Times New Roman; font-size: 100%; } h6 { font-family:Times New Roman; font-size: 80%; } /* Partial solution for bug# 33 */ div#content ul { display: table; } body.ns-6 div#content ul#filetoc, body.ns-14 div#content ul { display: block; } html > body div#content ol { clear: left; } /* End of partial solution */ /* Donations link to be uncommented during fundraising drives #siteNotice { padding-left: 4px; font-style: italic; text-align: center; } */ #siteNotice { display:none; } /* Make all non-namespace pages have a light blue content area. This is done by setting the background color for all #content areas to light blue and then overriding it for any #content enclosed in a .ns-0 (main namespace). I then do the same for the "tab" background colors. --Lupo */ #content { background: #F8FCFF; /* a light blue */ } .ns-0 * #content { background: white; } #mytabs li { background: #F8FCFF; } .ns-0 * #mytabs li { background: white; } #mytabs li a { background-color: #F8FCFF; } .ns-0 * #mytabs li a { background-color: white; } #p-cactions li { background: #F8FCFF; } .ns-0 * #p-cactions li { background: white; } #p-cactions li a { background-color: #F8FCFF; } .ns-0 * #p-cactions li a { background-color: white; } /* Display "From Wikipedia, the free encyclopedia" */ #siteSub { display: inline; font-size: 120%; font-weight: normal; } /* Bold 'edit this page' link to encourage newcomers */ #ca-edit a { font-weight: bold !important; } /* Display "User $1, you are already logged in!" ([[MediaWiki:Alreadyloggedin]]) in red and bold */ div.alreadyloggedin { color: red; font-weight: bold; } /* Do not print edit link in templates using Template:Ed */ @media print { .editlink { display: none } } /* </pre> */ مدیاویکی:And 22 1015 2004-10-03T13:08:02Z Kaveh 2 و مدیاویکی:Compareselectedversions 23 1016 2004-10-03T13:09:16Z Kaveh 2 مقایسه‌ی نسخه‌های انتخاب‌شده مدیاویکی:Delete 24 1017 2004-10-03T13:10:40Z Kaveh 2 حذف مدیاویکی:Edit 25 1018 2004-10-03T13:12:44Z Kaveh 2 ویرایش کنید مدیاویکی:History short 26 1019 2004-10-03T13:13:24Z Kaveh 2 تاریخچه مدیاویکی:Info short 27 1020 2004-10-03T13:14:13Z Kaveh 2 داده‌ها مدیاویکی:Isbn 28 1021 2004-10-03T13:14:34Z Kaveh 2 شابک مدیاویکی:Lastmodified 29 1022 2004-10-03T13:15:27Z Kaveh 2 این صفحه آخرین بار در <span dir="ltr">$1</span> تغییر کرده است. مدیاویکی:Linktrail 30 1023 2004-10-03T13:16:20Z Kaveh 2 /^((?:ا|ب|پ|ت|ث|ج|چ|ح|خ|د|ذ|ر|ز|ژ|س|ش|ص|ض|ط|ظ|ع|غ|ف|ق|ک|گ|ل|م|ن|و|ه|ی|آ|أ|ئ|ؤ|ة|‌)+)(.*)$/sD مدیاویکی:Listadmins 31 1024 2004-10-03T13:17:07Z Kaveh 2 فهرست مدیران مدیاویکی:Loginreqtitle 32 1025 2004-10-03T13:18:02Z Kaveh 2 ابتدا باید به پایگاه وارد شوید مدیاویکی:Makesysopname 33 1026 2004-10-03T13:18:27Z Kaveh 2 نام کاربر: مدیاویکی:Move 34 1027 2004-10-03T13:19:57Z Kaveh 2 انتقال مدیاویکی:Navigation 35 1028 2004-10-03T13:20:38Z Kaveh 2 گشتن مدیاویکی:Newwindow 36 1029 2004-10-03T13:21:14Z Kaveh 2 (در پنجره‌ی جدید باز می‌شود) مدیاویکی:Nstab-category 37 1030 2004-10-03T13:22:55Z Kaveh 2 مقوله مدیاویکی:Nstab-help 38 1031 2004-10-03T13:23:26Z Kaveh 2 راهنما مدیاویکی:Nstab-image 39 1032 2004-10-03T13:24:08Z Kaveh 2 تصویر مدیاویکی:Nstab-main 40 1033 2004-10-03T13:24:40Z Kaveh 2 گفتار مدیاویکی:Nstab-media 41 1034 2004-10-03T13:24:51Z Kaveh 2 رسانه مدیاویکی:Nstab-mediawiki 42 1035 2004-10-03T13:25:15Z Kaveh 2 پیغام مدیاویکی:Nstab-special 43 1036 2004-10-03T13:25:32Z Kaveh 2 ویژه مدیاویکی:Nstab-template 44 1037 2004-10-03T13:25:48Z Kaveh 2 الگو مدیاویکی:Nstab-user 45 1038 2004-10-03T13:26:09Z Kaveh 2 صفحه‌ی کاربر مدیاویکی:Nstab-wp 46 1039 2004-10-03T13:26:24Z Kaveh 2 درباره مدیاویکی:Poweredby 47 1040 2004-10-03T13:29:15Z Kaveh 2 Wikibooks is powered by [http://www.mediawiki.org/ MediaWiki], an open source wiki engine. مدیاویکی:Portal 49 1041 2005-03-28T05:03:37Z Kaveh 2 ورودی کاربران مدیاویکی:Personaltools 50 1042 2004-10-03T13:33:27Z Kaveh 2 ابزارهای شخصی مدیاویکی:Prefs-misc 51 1043 2004-10-03T13:35:06Z Kaveh 2 تنظیمات دیگر مدیاویکی:Prefs-personal 52 1044 2004-10-03T13:35:19Z Kaveh 2 داده‌های کاربر مدیاویکی:Protectcomment 53 1045 2004-10-03T13:36:24Z Kaveh 2 دلیل محافظت مدیاویکی:Protect 54 1046 2004-10-03T13:36:45Z Kaveh 2 محافظت مدیاویکی:Proxyblocksuccess 55 1047 2004-10-03T13:37:17Z Kaveh 2 انجام شد. مدیاویکی:Revisionasof 56 1048 2004-10-03T13:38:12Z Kaveh 2 نسخه‌ی <span dir="ltr">$1</span> مدیاویکی:Specialpage 57 1049 2004-10-03T14:38:26Z Kaveh 2 صفحه‌ی ویژه مدیاویکی:Talk 58 1050 2004-10-03T13:40:23Z Kaveh 2 گفتگو مدیاویکی:Textmatches 59 1051 2004-10-03T13:40:52Z Kaveh 2 متن مقاله تطبیق می‌کن مدیاویکی:Timezonelegend 60 1052 2004-10-03T13:40:54Z Kaveh 2 منطقه‌ی زمانی مدیاویکی:Titlematches 61 1053 2004-10-03T13:41:33Z Kaveh 2 عنوان مقاله تطبیق می‌کند مدیاویکی:Toolbox 62 1054 2004-10-03T13:41:39Z Kaveh 2 جعبه‌ابزار مدیاویکی:Undelete short 63 1055 2004-10-03T13:42:05Z Kaveh 2 احیای $1 ویرایش مدیاویکی:Yourrealname 64 1056 2004-10-03T13:44:15Z Kaveh 2 *نام واقعی شما مدیاویکی:Version 65 1057 2004-10-03T13:44:53Z Kaveh 2 نگارش مدیاویکی:Watch 66 1058 2004-10-03T13:46:32Z Kaveh 2 تعقیب مدیاویکی:Unwatch 67 1059 2004-10-03T13:46:18Z Kaveh 2 توقف تعقیب مدیاویکی:Unprotect 68 1060 2004-10-03T13:47:38Z Kaveh 2 پایان محافظت مدیاویکی:Fromwikipedia 69 1061 2004-10-03T14:06:07Z Kaveh 2 ویکی‌بوکز: کتاب برای همه. مدیاویکی:Aboutwikipedia 70 1062 2004-10-03T14:07:52Z Kaveh 2 درباره‌ی ویکی‌بوکز مدیاویکی:Aboutpage 71 1063 2005-04-03T12:48:27Z Kaveh 2 ویکی‎نَسک:درباره مدیاویکی:Wikititlesuffix 73 1065 2005-04-03T13:14:02Z Kaveh 2 ویکی‌نسک ویکی‌بوک:درخواست‌های مدیر شدن 74 1066 2004-10-03T14:28:41Z Kaveh 2 ویکی‌بوک:درخواست‌های مدیر شدن به ویکی‌بوکز:درخواست‌های مدیر شدن منتقل شد #REDIRECT [[ویکی‌بوکز:درخواست‌های مدیر شدن]] ویکی‌نسک:مدیران 75 1067 2004-10-03T14:29:10Z Kaveh 2 #REDIRECT [[ویکی‌بوکز:درخواست‌های مدیر شدن]] مدیاویکی:Printsubtitle 76 1068 2004-10-03T14:39:18Z Kaveh 2 (از http://fa.wikibooks.org) تصویر:0000.gif 82 1073 2004-10-03T18:45:58Z Kaveh 2 آغاز گفتار (۰۰۰۰) آغاز گفتار (۰۰۰۰) ویکی‌نسک:سیاهه‌ی بارکردن‌ها 83 sysop 1074 2004-10-03T18:53:47Z Kaveh 2 «1111.gif» بار شد: موضوعات کامل شده‌اند (۱۱۱۱) <ul><li>۱۸:۵۳, ۳ اکتبر ۲۰۰۴ [[کاربر:Kaveh|Kaveh]] «[[:تصویر:1111.gif|1111.gif]]» بار شد <em>(موضوعات کامل شده‌اند (۱۱۱۱))</em></li> <li>۱۸:۵۱, ۳ اکتبر ۲۰۰۴ [[کاربر:Kaveh|Kaveh]] «[[:تصویر:1110.gif|1110.gif]]» بار شد <em>(مرحله‌ی سوم، بیشتر موضوعات (۱۱۱۰))</em></li> <li>۱۸:۵۰, ۳ اکتبر ۲۰۰۴ [[کاربر:Kaveh|Kaveh]] «[[:تصویر:1100.gif|1100.gif]]» بار شد <em>(مرحله‌ی دوم، بخش کمی از موضوعات (۱۱۰۰))</em></li> <li>۱۸:۴۷, ۳ اکتبر ۲۰۰۴ [[کاربر:Kaveh|Kaveh]] «[[:تصویر:1000.gif|1000.gif]]» بار شد <em>(مرحله‌ی نخستین، ورودی فهرست (۱۰۰۰))</em></li> <li>۱۸:۴۵, ۳ اکتبر ۲۰۰۴ [[کاربر:Kaveh|Kaveh]] «[[:تصویر:0000.gif|0000.gif]]» بار شد <em>(آغاز گفتار (۰۰۰۰))</em></li> </ul> تصویر:1000.gif 84 1075 2004-10-03T18:47:41Z Kaveh 2 مرحله‌ی نخستین، ورودی فهرست (۱۰۰۰) مرحله‌ی نخستین، ورودی فهرست (۱۰۰۰) تصویر:1100.gif 85 1076 2004-10-03T18:50:00Z Kaveh 2 مرحله‌ی دوم، بخش کمی از موضوعات (۱۱۰۰) مرحله‌ی دوم، بخش کمی از موضوعات (۱۱۰۰) تصویر:1110.gif 86 1077 2004-10-03T18:51:47Z Kaveh 2 مرحله‌ی سوم، بیشتر موضوعات (۱۱۱۰) مرحله‌ی سوم، بیشتر موضوعات (۱۱۱۰) تصویر:1111.gif 87 1078 2004-10-03T18:53:47Z Kaveh 2 موضوعات کامل شده‌اند (۱۱۱۱) موضوعات کامل شده‌اند (۱۱۱۱) فلسفه، روان‌شناسی، الهیات 88 1079 2005-04-07T11:09:41Z 203.45.88.113 زیرمجموعه‌ها: # فلسفه (عمومی) # منطق # [[قضاوت فلسفی]] # روان‌شناسی # زیبایی‌شناسی # اخلاق # [[دین]] # اسطوره # [[عرفان]] قضاوت فلسفی 89 1080 2004-10-03T19:39:43Z Kaveh 2 + پاینده، اردشیر. باد. - '''[[پاینده، اردشیر]]'''. ''[[باد]]''. [[ ۲۰۰۲ میلادی]]، نشر الکترونیکی. اردشیر پاینده 90 1081 2004-10-03T19:42:29Z Kaveh 2 اردشیر پاینده به پاینده، اردشیر منتقل شد #REDIRECT [[پاینده، اردشیر]] فروغ فرخزاد 91 1082 2004-10-03T19:42:40Z Kaveh 2 فروغ فرخزاد به فرخزاد، فروغ منتقل شد #REDIRECT [[فرخزاد، فروغ]] بحث:پاینده، اردشیر 93 1084 2004-11-18T11:04:24Z 217.219.123.58 باعرض سلام وخسته نباشید من اردشیر ÷اینده هستم از بندر طرفدار ÷رو÷اقرص سایت شما PersianLes7 94 3904 2006-02-21T19:57:52Z Ingmar Kuhn 132 FarsiLes7 به PersianLes7 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian <div class="plainlinks"> درس7 :پ و : [[media:Fa-توپ.ogg|توپ]] - [[bal]] : [[media:Fa-دوست.ogg|دوست]] – [[vriend]], [[vriendin]], [[liefde]] : [[media:Fa-مي اندازد.ogg|مي اندازد]] – [[hij gooit]], [[zij gooit]] : [[media:Fa-پري.ogg|پري]] - [[Pari]] meisjesnaam : [[media:Fa-پا.ogg|پا]] – [[voet]] : [[media:Fa-دارد.ogg|دارد]] – [[hij heeft]], [[zij heeft]] : [[media:Fa-ميكند.ogg|كرد]] – [[deed]] : [[media:Fa-كردن.ogg|كردن]] – [[doen]] : [[media:Fa-مي كنـد.ogg|مي كنـد]]-[[zij doet- hij doet]] : [[media:fa-اكرم توپ دارد.ogg|اكرم توپ دارد]] – [[Akram heeft een bal]] : [[media:fa-اكرم با پري دوست است.ogg|اكرم با پري دوست است]] – [[Akram is met Pari bevriend]] : [[media:fa-اكرم با پري توپ بازي مي كند.ogg|اكرم با پري توپ بازي مي كند]] – [[Akram en Pari spelen met een bal]] : [[media:Fa-پري توپ را با پا مي اندازد.ogg|پري توپ را با پامي اندازد]] - [[Pari schopt de bal]] </div> FarsiLes10 95 3880 2006-02-08T18:46:54Z ماني 126 #redirect [[Perzische Les 10]] PersianLes11 96 3910 2006-02-21T20:00:38Z Ingmar Kuhn 132 FarsiLes11 به PersianLes11 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian <div class="plainlinks"> درس 11 :ف : [[media:fa-كيف.ogg|كيف]] – [[tas]] : [[media:fa-د فتر.ogg|د فتر]] – [[schrift]] : [[media:fa-پد ر.ogg|پد ر]] – [[:wikt:nl:vader|vader]] : [[media:fa-پذرش.ogg|پذرش]] – [[zijn vader]] : [[media:fa-مسافرت.ogg|مسافرت]] – [[reis]], [[vakantie]] : [[media:fa-درس.ogg|درس]] – [[les]] : [[media:fa-فراموش.ogg|فراموش]] – [[vergeet]] : [[media:fa-فردا.ogg|فردا]] – [[morgen]] : [[media:fa-بردن.ogg|بردن]] – [[meenemen]] : [[media:fa-مي برد.ogg|مي برد]] – [[hij neemt mee]] : [[media:fa-مادرش.ogg|مادرش]] – [[zijn moeder]] : [[media:fa-برادرش.ogg|برادرش]] – [[zijn broer]] : [[media:fa-دفترش.ogg|دفترش]] – [[zijn schrift]] : [[media:fa-كتابش.ogg|كتابشاست]] – [[zijn boek]] : [[media:fa-امين برادر اكرم است.ogg|امين برادر اكرم است]] – [[Amin is de broer van Akram]] : [[media:fa-پدر اكرم فردا به مسافرت مي رود.ogg|پدر اكرم فردا به مسافرت مي رود]] – [[morgen gaat de vader van Akram op reis]] : [[media:fa-امين كتابش را فراموش نمي كند.ogg|امين كتابش را فراموش نمي كند]] – [[Amin vergeet het boek]] : [[media:fa-امين و اكرم درس را دوست دارند.ogg|امين و اكرم درس را دوست دارند]] – [[Amin en Akram leren graag]] : [[media:fa-امين كتاب دار.ogg|امين كتاب دار]] – [[Amin heeft een boek]] : [[media:fa-من كيف دارم.ogg|من كيف دارم]] – [[ Ik heb een tas]] </div> PersianLes9 97 3908 2006-02-21T19:58:56Z Ingmar Kuhn 132 FarsiLes9 به PersianLes9 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian <div class="plainlinks"> [[media:Fa-ادرس9.ogg|درس9]] : [[media:Fa-امروز.ogg|امروز]] – [[:nl:wikt:vandaag|vandaag]] : [[media:Fa-د يروز .ogg|د يروز]] – [[:nl:wikt:gisteren|gisteren]] : [[media:Fa-د بستان.ogg|د بستان]] – [[basisschool]] : [[media:Fa-بودن.ogg|بودن]] – [[zijn]] : [[media:Fa-آمدن.ogg|آمدن]] – [[komen]] : [[media:Fa-اسم.ogg|اسم]] – [[naam]] : [[media:Fa-باريد ن.ogg|باريد ن]] – [[regenen]],[[sneeuwen]] : [[media:Fa-من.ogg|من]] - [[:nl:wikt:ik|ik]] : [[media:Fa-نام.ogg|نام]] – [[naam]] : [[media:Fa-نادر.ogg|نادر]] – [[Nader]] (jongensnaam) : [[media:Fa-كتاب.ogg|كتاب]] – [[boek]] : [[media:Fa-امين.ogg|امين]] – [[Amin]] (jongensnaam) : [[media:Fa-پس دادن.ogg|پس دادن]] – [[teruggeven]] : [[media:Fa-پس داد.ogg|پس داد]] – [[hij geeft]], [[zij geeft]] : [[media:Fa-امروز باران باريد.ogg|امروز باران باريد]] – [[vandaag regent het]] : [[media:Fa-من از دبستان آمدم.ogg|من از دبستان آمدم]] - [[ik kom uit school]] : [[media:Fa-من_از_د_بستان_تند_آمدم.ogg|من از د بستان تند آمدم]] – [[ik kom snel uit school]] </div> مدیاویکی:1movedto2 98 sysop 1089 2005-06-25T11:03:04Z MediaWiki default $1 به $2 منتقل شد مدیاویکی:1movedto2 redir 99 sysop 3462 2005-11-09T22:19:12Z MediaWiki default [[$1]] moved to [[$2]] over redirect مدیاویکی:Monobook.js 100 sysop 4374 2006-07-12T09:42:41Z Kaveh 2 /* tooltips and access keys */ ta = new Object(); ta['pt-userpage'] = new Array('.','صفحه‌ی کاربری من'); ta['pt-anonuserpage'] = new Array('.','صفحه‌ی کاربری برای آی‌پی که در حال ویرایش آن هستید.'); ta['pt-mytalk'] = new Array('n','صفحه‌ی بحث من'); ta['pt-anontalk'] = new Array('n','بحث پیرامون ویرایش‌هایی که صاحب این نشانی آی‌پی‌ انجام داده است.'); ta['pt-preferences'] = new Array('','ترجیحات من'); ta['pt-watchlist'] = new Array('l','فهرست صفحه‌هایی که می‌خواهید از تغییراتشان آگاه شوید.'); ta['pt-mycontris'] = new Array('y','فهرست مشارکت‌های من'); ta['pt-login'] = new Array('o','ورود به سیستم به شما توصیه می‌شود، اگرچه این کار الزامی نیست.'); ta['pt-anonlogin'] = new Array('o','ورود به سیستم به شما توصیه می‌شود، اگرچه این کار الزامی نیست.'); ta['pt-logout'] = new Array('o','خروج از سیستم'); ta['ca-talk'] = new Array('t','بحث درباره‌ی همین صفحه'); ta['ca-edit'] = new Array('e','شما می‌توانید این صفحه را ویرایش کنید.لطفاً قبل از ذخیره‌سازی از کلید "پیش‌نمایش یابد" استفاده کنید.'); ta['ca-addsection'] = new Array('+','بحث جدیدی در این صفحه وارد کنید.'); ta['ca-viewsource'] = new Array('e','از این صفحه محافظت می‌شود. شما تنها می‌توانید کد مبدأ آن را مشاهده کنید.'); ta['ca-history'] = new Array('h','نمایش ویرایش‌های پیشین این صفحه'); ta['ca-protect'] = new Array('=','از این صفحه محافظت شود'); ta['ca-delete'] = new Array('d','این صفحه حذف شود'); ta['ca-undelete'] = new Array('d','بازگرداندن ویرایش‌های انجام‌شده روی این صفحه پیش از حذف آن'); ta['ca-move'] = new Array('m','این صفحه انتقال داده شود'); ta['ca-nomove'] = new Array('','شما اجازه‌ی انتقال این صفحه را ندارید'); ta['ca-watch'] = new Array('w','این صفحه را به فهرست تعقیبات خود اضافه کنید'); ta['ca-unwatch'] = new Array('w','حذف این صفحه از فهرست تعقیبات'); ta['search'] = new Array('f','جستجو در ویکی'); ta['p-logo'] = new Array('','صفحه‌ی اصلی'); ta['n-mainpage'] = new Array('z','مشاهده‌ی صفحه‌ی اصلی'); ta['n-portal'] = new Array('','درباره‌ی پروژه، چه کارهایی می‌توانید انجام دهید و هرچیز را کجا پیدا کنید'); ta['n-currentevents'] = new Array('','یافتن اطلاعات پیش‌زمینه پیرامون رخدادهای تازه'); ta['n-recentchanges'] = new Array('r','فهرست آخرین تغییرات {{SITENAME}}'); ta['n-randompage'] = new Array('x','آوردن یک صفحه‌ی تصادفی'); ta['n-help'] = new Array('','مکانی برای راهنمایی گرفتن'); ta['n-sitesupport'] = new Array('','ما را حمایت کنید'); ta['t-whatlinkshere'] = new Array('j','فهرست تمامی صفحات ویکی‌نسک که به اینجا پیوند دارند'); ta['t-recentchangeslinked'] = new Array('k','آخرین تغییرات صفحه‌هایی که به اینجا پیوند دارند'); ta['feed-rss'] = new Array('','RSS feed برای این صفحه'); ta['feed-atom'] = new Array('','Atom feed برای این صفحه'); ta['t-contributions'] = new Array('','مشاهده‌ی فهرست مشارکت‌های این کاربر'); ta['t-emailuser'] = new Array('','ارسال پست الکترونیک به این کاربر'); ta['t-upload'] = new Array('u','بارگذاری پرونده‌های تصویری یا صوتی'); ta['t-specialpages'] = new Array('q','فهرست تمامی صفحه‌های ویژه'); ta['ca-nstab-main'] = new Array('c','نمایش صفحه‌ی مقاله'); ta['ca-nstab-user'] = new Array('c','نمایش صفحه‌ی کاربر'); ta['ca-nstab-media'] = new Array('c','نمایش صفحه‌ی رسانه'); ta['ca-nstab-special'] = new Array('','این یک صفحه‌ی ویژه است. شما نمی‌توانید این صفحه را ویرایش کنید.'); ta['ca-nstab-wp'] = new Array('a','نمایش صفحه‌ی {{SITENAME}}'); ta['ca-nstab-image'] = new Array('c','نمایش صفحه‌ی تصویر'); ta['ca-nstab-mediawiki'] = new Array('c','نمایش پیغام سیستم'); ta['ca-nstab-template'] = new Array('c','نمایش قالب'); ta['ca-nstab-help'] = new Array('c','نمایش صفحه‌ی راهنما'); ta['ca-nstab-category'] = new Array('c','نمایش صفحه‌ی رده‌بندی'); /* The code below was taken and revised from [[:he:Mediawiki:Monobook.js]], id 16388. */ /* تغییرات اضافه */ function addLoadEvent(event) { if (window.addEventListener) { window.addEventListener("load", event, false); } else if (window.attachEvent) { window.attachEvent("onload", event); } } /* برای ابزار اضافه*/ if (mwCustomEditButtons) { function addEditButton(imageFile, tagOpen, sampleText, tagClose, speedTip) { mwCustomEditButtons[mwCustomEditButtons.length] = { "imageFile": "http://upload.wikimedia.org/wikibooks/fa/" + imageFile, "tagOpen": tagOpen, "sampleText": sampleText, "tagClose": tagClose, "speedTip": speedTip }; } addEditButton("c/c9/Button_strike.png", "<s>", "متن خط زده", "</s>", "خط زدن متن"); addEditButton("e/ea/Button_align_left.png", '<div style="direction: ltr;">\n', "ltr article", "\n</div>", "چپ به راست"); addEditButton("5/5f/Button_center.png", '<div style="text-align: center;">\n', "وسط", "\n</div>", "تنظیم وسط"); addEditButton("1/13/Button_enter.png", "<br />", "", "", "قطع خط"); addEditButton("8/80/Button_upper_letter.png", "<sup>", "بالانویس", "</sup>", "بالانویس"); addEditButton("7/70/Button_lower_letter.png", "<sub>", "زیرنویس", "</sub>", "زیرنویس"); addEditButton("5/58/Button_small.png", "<small>", "خط ریز", "</small>", "خط ریز"); addEditButton("5/59/Button_hid_cmnt.png", "<!-- ", "توضیح پنهانی", " -->", "توضیح"); addEditButton("d/d1/Button_gal.png", "<gallery>\n", "تصویر:example.jpg|شرح\nتصویر:example.jpg|شرح", "\n</gallery>", "گالری"); addEditButton("e/e9/Button_headline2.png", "=== ", "تیتر سرفصل", " ===", "تیتر سرفصل 3"); addEditButton("8/8e/Button_shifting.png", ":", "", "", "تورفتگی"); addEditButton("f/fd/Button_blockquote.png", '<blockquote style="border: 1px solid blue; padding: 2em;">\n', "نقل قول", "\n</blockquote>", "نقل قول"); addEditButton("1/1e/Button_font_color.png", '<span style="color: ColorName;">', "متن رنگی", "</span>", "متن رنگی"); addEditButton("9/93/Button_sub_link.png", "[[", "واقعی#بند|مجازی", "]]", "پیوند با نام مجازی"); addEditButton("d/d3/Button_definition_list.png", "\n; ", "چند خط نوشته", " : ", "تمایز تیتر و متن"); addEditButton("c/c4/Button_ref.png", "<ref>", "پانویس", "</ref>", "پانویس"); } /* ساختن جدول */ function generateTableau(nbCol, nbRow, border, styleHeader, styleLine) { var code = "\n"; if (styleHeader==1) { code += '{| class="wikitable" border="' + border + '"\n'; } else { code += '{| border="' + border + '"\n'; code += '|+ جدول\n'; } for (var i=0;i<nbCol;i++) code += '! ش ' + i + '\n' for (var j=0;j<nbRow;j++) { if ((j+1)%2==0 && styleLine==1) { code += '|- bgcolor="#EFEFEF"\n' } else { code += '|-\n' } for (var i=0;i<nbCol;i++) code += '| نم\n'; } code += '|}'; insertTags('','', code); } function popupTableau() { var popup = window.open('','name','height=400,width=500'); javaCode = '<script type="text\/javascript">function insertCode(){'; javaCode += 'var row = parseInt(document.paramForm.inputRow.value); ' javaCode += 'var col = parseInt(document.paramForm.inputCol.value); ' javaCode += 'var bord = parseInt(document.paramForm.inputBorder.value); ' javaCode += 'var styleHeader = document.paramForm.inputHeader.checked; ' javaCode += 'var styleLine = document.paramForm.inputLine.checked; ' javaCode += 'window.opener.generateTableau(col,row,bord,styleHeader,styleLine); ' javaCode += '}<\/script>'; popup.document.write('<html><head><title>جدول‌ساز</title>'); popup.document.write('<script type="text\/javascript" src="\/skins-1.5\/common\/wikibits.js"><!-- wikibits js --><\/script>'); popup.document.write('<style type="text\/css" media="screen,projection">/*<![CDATA[*/ @import "\/skins-1.5\/monobook\/main.css?5";@import "/skins-1.5/monobook/rtl.css"; /*]]>*/<\/style>'); popup.document.write(javaCode); popup.document.write('</head><body>'); popup.document.write('<p>مشخصات جدول را وارد کنید: </p>'); popup.document.write('<form name="paramForm">'); popup.document.write('ردیف: <input type="text" name="inputRow" value="3" ><p>'); popup.document.write('ستون: <input type="text" name="inputCol" value="3" ><p>'); popup.document.write('مرز: <input type="text" name="inputBorder" value="1" ><p>'); popup.document.write('بدون عنوان: <input type="checkbox" name="inputHeader" checked="1" ><p>'); popup.document.write('رنگ‌بندی: <input type="checkbox" name="inputLine" checked="1" ><p>'); popup.document.write('</form">'); popup.document.write('<p><a href="javascript:insertCode()"> قرار دادن</a></p>'); popup.document.write('<p><a href="javascript:self.close()"> انصراف</a></p>'); popup.document.write('</body></html>'); popup.document.close(); } /* جدول */ function tableButton(e) { e = (e) ? e : event; tooly = document.getElementById('toolbar'); if (tooly != null) { /* دکمه جدول */ var tableButton=document.createElement("img"); tableButton.width = 23; tableButton.height = 22; tableButton.src = "http://upload.wikimedia.org/wikipedia/he/6/60/Button_insert_table.png"; tableButton.border = 0; tableButton.alt = "جدول"; tableButton.title = "جدول"; tableButton.style.cursor = "pointer"; tableButton.onclick = popupTableau; tooly.appendChild(tableButton); } } /* در انبار */ function commonsLink(e) { e = (e) ? e : event; if (document.getElementById("t-upload")) { document.getElementById("t-upload").innerHTML += ' / <a href="http://commons.wikimedia.org/wiki/Special:Upload">در انبار</a>'; } } /* سیاهه ویژه صفحات*/ function subPagesLink(e) { e = (e) ? e : event; if ((document.getElementById("t-recentchangeslinked") && (location.href.indexOf("/wiki/") > -1) && (location.href.indexOf(":", 7) > -1))) { document.getElementById("t-recentchangeslinked").innerHTML += ' / <a href="' + location.href.replace(/\/wiki\//, "/wiki/Special:Prefixindex/") + '">صفحات</a>'; } } /* مبو تیره */ function boldInterwiki(e) { e = (e) ? e : event; var spans = document.getElementsByTagName("span"); var items = document.getElementsByTagName("li"); var i, j; for (i = 1; i <= spans.length; i++) { if (spans[i - 1].className == "BIntLang") { for (j = 1; j <= items.length; j++) { if (items[j - 1].className == "interwiki-" + spans[i - 1].id) { items[j - 1].style.fontWeight = "bold"; } } } } } function featuredInterwiki(e) { e = (e) ? e : event; var spans = document.getElementsByTagName("span"); var items = document.getElementsByTagName("li"); var i, j; for (i = 1; i <= spans.length; i++) { if (spans[i - 1].className == "FA") { for (j = 1; j <= items.length; j++) { if (items[j - 1].className == "interwiki-" + spans[i - 1].id) { items[j - 1].style.paddingRight = "16px"; items[j - 1].style.paddingLeft = "16px"; items[j - 1].style.backgroundPosition = "right"; items[j - 1].style.backgroundImage = "url('http://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/6/60/LinkFA-star.png')"; items[j - 1].style.backgroundRepeat = "no-repeat"; items[j - 1].title = "برگزیده";g } } } } } /* قرار دادن */ addLoadEvent(tableButton); addLoadEvent(commonsLink); addLoadEvent(subPagesLink); addLoadEvent(boldInterwiki); addLoadEvent(featuredInterwiki); addLoadEvent(hideMainPageTitle); /* </div></pre> */ مدیاویکی:About 101 sysop 1092 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default درباره مدیاویکی:Aboutsite 102 sysop 1093 2005-04-03T12:48:15Z Kaveh 2 درباره‌ی ویکی‎نَسک مدیاویکی:Accesskey-compareselectedversions 103 sysop 1094 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default v مدیاویکی:Accesskey-minoredit 104 sysop 1095 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default i مدیاویکی:Accesskey-preview 105 sysop 1096 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default p مدیاویکی:Accesskey-save 106 sysop 1097 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default s مدیاویکی:Accesskey-search 107 sysop 1098 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default f مدیاویکی:Accmailtext 108 sysop 1099 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default کلمه‌ی عبور «$1» به «$2» فرستاده شد. مدیاویکی:Accmailtitle 109 sysop 1100 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default کلمه‌ی عبور فرستاده شد. مدیاویکی:Acct creation throttle hit 110 sysop 1101 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Sorry, you have already created $1 accounts. You can't make any more. مدیاویکی:Actioncomplete 111 sysop 1102 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default عمل انجام شد مدیاویکی:Addedwatch 112 sysop 1103 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default به فهرست تعقیبات اضافه شود مدیاویکی:Addedwatchtext 113 sysop 1104 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default صفحه‌ی «$1» به <a href="{{localurle:ویژه:Watchlist}}">فهرست تعقیبات</a> شما اضافه شد. تغییرات این صفحه و صفحه‌ی بحث متناظرش در آینده در اینجا فهرست خواهد شد. به‌علاوه، این صفحه، برای واضحتر دیده شدن در <a href="{{localurle:ویژه:Recentchanges}}">فهرست تغییرات اخیر</a> to به شکل<b>سیاه</b> خواهد آمد.</p> <p>اگر بعداً می‌خواستید این صفحه از فهرست تعقیباتتان برداشته شود، روی «تعقیب متوقف شود» در نوار حاشیه کلیک کنید. مدیاویکی:Addgroup 114 sysop 1105 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Add Group مدیاویکی:Addsection 115 sysop 1106 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default + مدیاویکی:Administrators 116 sysop 3813 2006-01-04T01:49:51Z MediaWiki default {{ns:project}}:مدیران مدیاویکی:Affirmation 117 sysop 1108 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default من تأیید می‌کنم که دارنده‌ی حق انحصاری تکثیر این پرونده موافق است که تحت شرایط $1 منتشر شود. مدیاویکی:All 118 sysop 1109 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default all مدیاویکی:Allarticles 119 sysop 1110 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default All articles مدیاویکی:Alllogstext 120 sysop 1111 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Combined display of upload, deletion, protection, blocking, and sysop logs. You can narrow down the view by selecting a log type, the user name, or the affected page. مدیاویکی:Allmessages 121 sysop 1112 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default همه‌ی پیغام‌ها مدیاویکی:AllmessagesnotsupportedDB 122 sysop 4211 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default '''Special:Allmessages''' cannot be used because '''$wgUseDatabaseMessages''' is switched off. مدیاویکی:AllmessagesnotsupportedUI 123 sysop 4212 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default Your current interface language <b>$1</b> is not supported by Special:Allmessages at this site. مدیاویکی:Allmessagestext 124 sysop 1115 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default این فهرستی از همه‌ی پیغام‌های موجود در فضای نام مدیاویکی: است مدیاویکی:Allpages 125 sysop 4372 2006-07-12T09:37:43Z Kaveh 2 همه صفحه‌ها همه صفحه‌ها مدیاویکی:Allpagesformtext1 126 sysop 1117 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Display pages starting at: $1 مدیاویکی:Allpagesformtext2 127 sysop 1118 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Choose namespace: $1 $2 مدیاویکی:Allpagesnamespace 128 sysop 1119 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default All pages ($1 namespace) مدیاویکی:Allpagesnext 129 sysop 4369 2006-07-12T09:36:03Z Kaveh 2 پسین پسین مدیاویکی:Allpagesprev 130 sysop 4368 2006-07-12T09:35:29Z Kaveh 2 پیشین پیشین مدیاویکی:Allpagessubmit 131 sysop 4367 2006-07-12T09:35:06Z Kaveh 2 برود برود مدیاویکی:Alphaindexline 132 sysop 1123 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default $1 تا $2 مدیاویکی:Alreadyloggedin 133 sysop 3687 2005-12-02T03:51:36Z MediaWiki default <strong>کاربر $1, شما از قبل وارد سیستم شده‌اید!</strong><br /> مدیاویکی:Alreadyrolled 134 sysop 4764 2006-08-31T18:29:05Z MediaWiki default Cannot rollback last edit of [[$1]] by [[User:$2|$2]] ([[User talk:$2|Talk]]); someone else has edited or rolled back the article already. آخرین ویرایش توسط [[کاربر:$3|$3]] ([[بحث کاربر:$3|بحث]]). مدیاویکی:Ancientpages 135 sysop 1126 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default قدیمی‌ترین مقاله‌ها مدیاویکی:Anontalk 136 sysop 1127 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Talk for this IP مدیاویکی:Anontalkpagetext 137 sysop 5608 2006-10-25T17:53:19Z MediaWiki default 215 ---- ''این صفحه‌ی بحث برای کاربر گمنامی است که هنوز حسابی درست نکرده است یا از آن استفاده نمی‌کند. بنابراین برای شناسایی‌اش مجبوریم از [[نشانی IP]] عددی استفاده کنیم. چنین نشانی‌های IPای ممکن است توسط چندین کاربر به شکل مشترک استفاده شود. اگر شما کاربر گمنامی هستید و تصور می‌کنید اظهار نظرات نامربوط به شما صورت گرفته است، لطفاً برای پیشگیری از اشتباه گرفته شدن با کاربران گمنام دیگر در آیند [[ویژه:Userlogin|حسابی ایجاد کنید یا به سیستم وارد شوید]].'' مدیاویکی:Anonymous 138 sysop 2475 2005-07-29T10:35:26Z MediaWiki default Anonymous user(s) of {{SITENAME}} مدیاویکی:Apr 139 sysop 1130 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default آوریل مدیاویکی:April 140 sysop 1131 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default آوریل مدیاویکی:Article 141 sysop 1132 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Content page مدیاویکی:Articleexists 142 sysop 1133 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default صفحه‌ای با این نام از قبل وجود دارد، یا نامی که انتخاب کرده‌اید معتبر نیست. لطفاً نام دیگری انتخاب کنید. مدیاویکی:Articlenamespace 143 sysop 1134 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default (articles) مدیاویکی:Articlepage 144 sysop 1135 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default نمایش مقاله مدیاویکی:Asksql 145 sysop 1136 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default پرس‌وجوی SQL مدیاویکی:Asksqlpheading 146 sysop 1137 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default asksql level مدیاویکی:Asksqltext 147 sysop 1138 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default برای پرس‌وجوی مستقیم پایگاه داده از فرم زیر استفاده کنید. برای محدود کردن رشته‌های دقیق از نقل قول تکی ('مثل این') استفاده کنید. این پرس‌وجوها معمولاً بار قابل ملاحظه‌ای به خادم اضافه می‌کند، پس از این توانایی با صرفه‌جویی استفاده کنید. مدیاویکی:Aug 148 sysop 1139 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default اوت مدیاویکی:August 149 sysop 1140 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default اوت مدیاویکی:Autoblocker 150 sysop 1141 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default به طور خودکار بسته شد چون IP شما و «$1» یکی است. دلیل «$2». مدیاویکی:Badarticleerror 151 sysop 1142 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default نمی‌توان این عمل را بر این صفحه انجام داد. مدیاویکی:Badfilename 152 sysop 1143 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default نام پرونده به «$1» تغییر کرد. مدیاویکی:Badfiletype 153 sysop 1144 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default قالب پرونده‌ای «‎.$1» برای پرونده‌های تصویری توصیه نمی‌شود. مدیاویکی:Badipaddress 154 sysop 1145 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default کاربری با این نام وجود ندارد. مدیاویکی:Badquery 155 sysop 1146 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default پرس‌وجوی جستجویی بدشکل مدیاویکی:Badquerytext 156 sysop 1147 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default نتوانستیم پرس‌وجوی شما را پردازش کنیم. این مشکل احتمالاً به این دلیل است که سعی کرده‌اید به دنبال کلمه‌ای کوتاهتر از سه حرف بگردید، که هنوز پشتیبانی نمی‌شود. همین‌طور ممکن است عبارت را اشتباه وارد کرده باشید، مثلاً «ماهی و و پولک». لطفاً یک پرس‌وجوی دیگر را امتحان کنید. مدیاویکی:Badretype 157 sysop 1148 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default کلمه‌های عبوری که وارد کردید یکسان نیستند. مدیاویکی:Badtitle 158 sysop 1149 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default عنوان بد مدیاویکی:Badtitletext 159 sysop 1150 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default عنوان درخواستی نامعتبر، خالی، یا عنوانی بین زبانی یا بین‌ویکی‌ای با پیوند نادرست بود. مدیاویکی:Blanknamespace 160 sysop 1151 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default (اصلی) مدیاویکی:Block compress delete 161 sysop 1152 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Can't delete this article because it contains block-compressed revisions. This is a temporary situation which the developers are well aware of, and should be fixed within a month or two. Please mark the article for deletion and wait for a developer to fix our buggy software. مدیاویکی:Blockedtext 162 sysop 3816 2006-01-04T01:49:51Z MediaWiki default نام کاربری یا نشانی IP شما توسط $1 بسته شده است. دلیل داده‌شده این است:<br />''$2''<p>شما می‌توانید با $1 یا یکی از [[{{ns:project}}:مدیران|مدیران]] تماس بگیرید و در این باره صحبت کنید. توجه کنید که شما نمی‌توانید از امکان «فرستادن پست الکترونیکی به این کاربر» استفاده کنید مگر اینکه نشانی پست الکترونیکی معتبری در [[ویژه:ترجیحات|ترجیحات کاربری]]‌تان ثبت کرده باشید. نشانی IP شما $3 است. لطفاً این نشانی را در کلیه‌ی پرس‌وجوهایتان ذکر کنید. ==نکته برای کاربران AOL== به خاطر اعمال تخریبی یک کاربر مشخص AOL، {{SITENAME}} معمولاً proxyهای AOL را می‌بندد. متأسفانه ممکن است تعداد زیادی از کاربران AOL از یک خادم proxy واحد استفاده کنند، و در نتیجه کاربران بی‌تقصیر AOL معمولاً ندانسته بسته می‌شوند. از دردسر ایجاد شده عذر می‌خواهیم. اگر این اتفاق برای شما افتاد، لطفاً به یکی از مدیران از یک نشانی پست الکترونیک AOL پیغام بفرستید. حتماً نشانی IPی را در فوق داده شده ذکر کنید. مدیاویکی:Blockedtitle 163 sysop 1154 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default کاربر بسته شده است مدیاویکی:Blockip 164 sysop 1155 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default بستن کاربر مدیاویکی:Blockipsuccesssub 165 sysop 1156 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default بستن با موفقیت انجام شد مدیاویکی:Blockipsuccesstext 166 sysop 1157 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default «$1» بسته شده است. <br />برای بررسی بسته‌شدن‌ها، به [[ویژه:فهرستIPهای‌بسته|فهرست IPهای بسته]] مراجعه کنید. مدیاویکی:Blockiptext 167 sysop 3817 2006-01-04T01:49:51Z MediaWiki default از فرم زیر برای بستن دسترسی نوشتن از یک نشانی IP یا نام کاربری مشخص استفاده کنید. این کار فقط فقط باید برای جلوگیری از خرابکاری انجام شود، و بر اساس [[{{ns:project}}:خط مشی|خط مشی]. دلیل مشخص این کار را در زیر ذکر کنید (مثلاً با ذکر صفحات به‌خصوصی که تخریب شده‌اند). مدیاویکی:Blocklink 168 sysop 1159 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default بسته شود مدیاویکی:Blocklistline 169 sysop 3262 2005-08-19T23:10:07Z MediaWiki default $1، $2 بست $3 را ($4) مدیاویکی:Blocklogentry 170 sysop 1161 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default «$1» بسته شد مدیاویکی:Blocklogpage 171 sysop 1162 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default سیاهه‌ی_بسته‌شدن‌ها مدیاویکی:Blocklogtext 172 sysop 1163 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default این سیاهه‌ای از اعمال بستن و باز کردن کاربرها است. نشانی‌های IPی که به طور خودکار بسته شده‌اند فهرست نشده‌اند. برای فهرست محرومیت‌ها و بسته‌شدن‌های عملیاتی در لحظه‌ی حاضر، به [[Special:Ipblocklist|فهرست IPهای بسته]] مراجعه کنید. مدیاویکی:Blockpheading 173 sysop 1164 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default block level مدیاویکی:Bold sample 174 sysop 1165 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default متن سیاه مدیاویکی:Bold tip 175 sysop 1166 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default متن سیاه مدیاویکی:Booksources 176 sysop 1167 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default منابع کتاب مدیاویکی:Booksourcetext 177 sysop 3818 2006-01-04T01:49:51Z MediaWiki default در زیر فهرستی از پیوندها به وبگاه‌های دیگری که کتاب‌های نو و دست دوم می‌فروشند آمده است، و ممکن است اطلاعات بیشتری نیز درباره‌ی کتاب‌هایی که دنبالشان می‌گردید داشته باشند. {{SITENAME}} وابستگی یا ارتباطی با هیچ یک از این کسب‌وکارها ندارد، و این فهرست نباید به معنی تأیید یا حمایت تعبیر شود. مدیاویکی:Brokenredirects 178 sysop 1169 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default تغییرمسیرهای خراب مدیاویکی:Brokenredirectstext 179 sysop 1170 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default تغییرمسیرهای زیر به یک صفحه‌ی ناموجود پیوند دارند. مدیاویکی:Bugreports 180 sysop 1171 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default گزارش اشکالات مدیاویکی:Bugreportspage 181 sysop 3819 2006-01-04T01:49:51Z MediaWiki default {{ns:project}}:گزارش اشکالات مدیاویکی:Bureaucratlog 182 sysop 1173 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Bureaucrat_log مدیاویکی:Bureaucratlogentry 183 sysop 2034 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Changed group membership for $1 from $2 to $3 مدیاویکی:Bureaucrattext 184 sysop 1175 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default The action you have requested can only be performed by sysops with "bureaucrat" status. مدیاویکی:Bureaucrattitle 185 sysop 1176 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Bureaucrat access required مدیاویکی:Bydate 186 sysop 1177 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default از روی تاریخ مدیاویکی:Byname 187 sysop 1178 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default از روی نام مدیاویکی:Bysize 188 sysop 1179 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default از روی اندازه مدیاویکی:Cachederror 189 sysop 1180 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default در زیر یک نسخه‌ی بایگانی‌شده‌ی صفحه‌ی درخواستی می‌آید، و ممکن است به‌روز نباشد. مدیاویکی:Cancel 190 sysop 1181 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default لغو مدیاویکی:Cannotdelete 191 sysop 1182 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default نتوانستم صفحه را تصویر مشخص‌شده را حذف کنم. (ممکن است قبلاً کس دیگری آن را حذف کرده باشد.) مدیاویکی:Cantrollback 192 sysop 1183 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default نمی‌توان ویرایش را برگرداند؛ آخرین مشارکت‌کننده تنها مؤلف این مقاله است. مدیاویکی:Categories 193 sysop 1184 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default رده‌های صفحات مدیاویکی:Categoriespagetext 194 sysop 1185 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default The following categories exist in the wiki. مدیاویکی:Category 195 sysop 1186 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default رده مدیاویکی:Category header 196 sysop 1187 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default مقاله‌های رده‌ی «$1» مدیاویکی:Categoryarticlecount 197 sysop 1188 2005-03-27T13:31:57Z Kaveh 2 $1 ورودی در این رده وجود دارند. مدیاویکی:Categoryarticlecount1 198 sysop 1189 2005-03-27T13:31:33Z Kaveh 2 $1 ورودی در این رده وجود دارد. مدیاویکی:Changepassword 199 sysop 1190 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default تغییر کلمه‌ی عبور مدیاویکی:Changes 200 sysop 1191 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default تغییرات مدیاویکی:Clearyourcache 201 sysop 4221 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default '''Note:''' After saving, you may have to bypass your browser's cache to see the changes. '''Mozilla / Firefox / Safari:''' hold down ''Shift'' while clicking ''Reload'', or press ''Ctrl-Shift-R'' (''Cmd-Shift-R'' on Apple Mac); '''IE:''' hold ''Ctrl'' while clicking ''Refresh'', or press ''Ctrl-F5''; '''Konqueror:''': simply click the ''Reload'' button, or press ''F5''; '''Opera''' users may need to completely clear their cache in ''Tools→Preferences''. مدیاویکی:Columns 202 sysop 1193 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default تعداد ستون‌ها مدیاویکی:Confirm 203 sysop 1194 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default تأیید مدیاویکی:Confirmcheck 204 sysop 1195 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Yes, I really want to delete this. مدیاویکی:Confirmdelete 205 sysop 1196 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default تأیید حذف مدیاویکی:Confirmdeletetext 206 sysop 4222 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default You are about to permanently delete a page or image along with all of its history from the database. Please confirm that you intend to do this, that you understand the consequences, and that you are doing this in accordance with [[{{ns:project}}:Policy]]. مدیاویکی:Confirmprotect 207 sysop 1198 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Confirm protection مدیاویکی:Confirmprotecttext 208 sysop 1199 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Do you really want to protect this page? مدیاویکی:Confirmunprotect 209 sysop 1200 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Confirm unprotection مدیاویکی:Confirmunprotecttext 210 sysop 1201 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Do you really want to unprotect this page? مدیاویکی:Contextchars 211 sysop 1202 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default تعداد نویسه‌های اطراف در سطر مدیاویکی:Contextlines 212 sysop 1203 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default تعداد سطرها در هر نتیجه مدیاویکی:Contribslink 213 sysop 1204 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default مشارکت‌ها مدیاویکی:Contribsub 214 sysop 1205 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default برای $1 مدیاویکی:Contributions 215 sysop 1206 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default مشارکت‌های کاربر مدیاویکی:Copyright 216 sysop 1207 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Content is available under $1. مدیاویکی:Copyrightpage 217 sysop 4018 2006-03-12T02:40:37Z Kaveh 2 {{ns:project}}:حق_تکثیر {{ns:project}}:حق_تکثیر مدیاویکی:Copyrightpagename 218 sysop 4017 2006-03-12T02:40:11Z Kaveh 2 حق تکثیر {{SITENAME}} مدیاویکی:Copyrightwarning 219 sysop 4206 2006-07-01T12:52:37Z Kaveh 2 - ویکی‌نسک:حق_تکثیر مشارکت‌های شما تحت اجازه‌نامه‌ی مستندات آزاد گنو منتشر می‌شوند. باقی کاربران اختیار ویرایش و توزیع نوشته‌ها را در آن چهارچوب دارند.<br /> <strong>کارهای دارای حق انحصاری تکثیر (کپی‌رایت) را بی اجازه نفرستید!</strong> مدیاویکی:Copyrightwarning2 220 sysop 3764 2005-12-22T07:09:28Z MediaWiki default Please note that all contributions to {{SITENAME}} may be edited, altered, or removed by other contributors. If you don't want your writing to be edited mercilessly, then don't submit it here.<br /> You are also promising us that you wrote this yourself, or copied it from a public domain or similar free resource (see $1 for details). <strong>DO NOT SUBMIT COPYRIGHTED WORK WITHOUT PERMISSION!</strong> مدیاویکی:Couldntremove 221 sysop 1212 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default نمی‌توان مورد «$1» را حذف کرد... مدیاویکی:Createaccount 222 sysop 1213 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default ایجاد حساب جدید مدیاویکی:Createaccountmail 223 sysop 1214 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default با پست الکترونیکی مدیاویکی:Createaccountpheading 224 sysop 1215 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default createaccount level مدیاویکی:Creditspage 225 sysop 1216 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Page credits مدیاویکی:Cur 226 sysop 1217 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default فعلی مدیاویکی:Currentevents 227 sysop 1218 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default وقایع کنونی مدیاویکی:Currentevents-url 228 sysop 4019 2006-03-12T02:41:40Z Kaveh 2 {{ns:project}}:وقایع کنونی {{ns:project}}:وقایع کنونی مدیاویکی:Currentrev 229 sysop 1220 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default نسخه‌ی فعلی مدیاویکی:Currentrevisionlink 230 sysop 4225 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default Current revision مدیاویکی:Data 231 sysop 1222 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Data مدیاویکی:Databaseerror 232 sysop 1223 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default خطای پایگاه داده مدیاویکی:Dateformat 233 sysop 1224 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default قالب تاریخ مدیاویکی:Dberrortext 234 sysop 1225 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default A database query syntax error has occurred. This may indicate a bug in the software. The last attempted database query was: <blockquote><tt>$1</tt></blockquote> from within function "<tt>$2</tt>". MySQL returned error "<tt>$3: $4</tt>". مدیاویکی:Dberrortextcl 235 sysop 3765 2005-12-22T07:09:28Z MediaWiki default A database query syntax error has occurred. The last attempted database query was: "$1" from within function "$2". MySQL returned error "$3: $4". مدیاویکی:Deadendpages 236 sysop 1227 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default صفحات بن‌بست مدیاویکی:Debug 237 sysop 1228 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default اشکال‌زدایی مدیاویکی:Dec 238 sysop 1229 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default دسامبر مدیاویکی:December 239 sysop 1230 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default دسامبر مدیاویکی:Default 240 sysop 1231 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default default مدیاویکی:Defaultns 241 sysop 1232 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default به طور پیشفرض در این فضاهای نام جستجو شود: مدیاویکی:Defemailsubject 242 sysop 1233 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default {{SITENAME}} e-mail مدیاویکی:Deletecomment 243 sysop 1234 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default دلیل حذف مدیاویکی:Deletedarticle 244 sysop 1235 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default «$1» حذف شد مدیاویکی:Deletedrevision 245 sysop 1236 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Deleted old revision $1. مدیاویکی:Deletedtext 246 sysop 1237 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default «$1» حذف شده است. برای سابقه‌ی حذف‌های اخیر به $2 مراجعه کنید. مدیاویکی:Deleteimg 247 sysop 1238 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default حذف مدیاویکی:Deleteimgcompletely 248 sysop 1239 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default حذف مدیاویکی:Deletepage 249 sysop 1240 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default حذف صفحه مدیاویکی:Deletepheading 250 sysop 1241 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default delete level مدیاویکی:Deletesub 251 sysop 1242 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default (در حال حذف «$1») مدیاویکی:Deletethispage 252 sysop 1243 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default حذف این صفحه مدیاویکی:Deletionlog 253 sysop 1244 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default سیاهه‌ی حذف مدیاویکی:Dellogpage 254 sysop 1245 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default سیاهه‌ی_حذف مدیاویکی:Dellogpagetext 255 sysop 3766 2005-12-22T07:09:28Z MediaWiki default فهرست زیر فهرستی از اخیرترین حذف‌ها است. همه‌ی زمان‌های نشان‌داده‌شده زمان خادم (وقت گرینیچ) است. <ul> </ul> مدیاویکی:Developertext 256 sysop 1247 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default عملی را که شما درخواست کرده‌اید فقط می‌تواند توسط کاربران با وضعیت «برنامه‌نویس» انجام شود. به $1 مراجعه کنید. مدیاویکی:Developertitle 257 sysop 1248 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default دسترسی برنامه‌نویس لازم است مدیاویکی:Diff 258 sysop 1249 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default تفاوت مدیاویکی:Difference 259 sysop 1250 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default (تفاوت بین نسخه‌ها) مدیاویکی:Disambiguations 260 sysop 1251 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default صفحات رفع ابهام مدیاویکی:Disambiguationspage 261 sysop 3821 2006-01-04T01:49:51Z MediaWiki default {{ns:project}}:پیوند به صفحات رفع ابهام مدیاویکی:Disambiguationstext 262 sysop 1253 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default مقاله‌های زیر به یک <i>صفحه‌ی رفع ابهام</i> پیوند دارند. به جای این، این صفحات باید به They should link to the appropriate topic instead.<br />A page is treated as dismbiguation if it is linked from $1.<br />Links from other namespaces are <i>not</i> listed here. مدیاویکی:Disclaimerpage 263 sysop 3822 2006-01-04T01:49:51Z MediaWiki default {{ns:project}}:تکذیب‌نامه‌ی عمومی مدیاویکی:Disclaimers 264 sysop 1255 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default تکذیب‌نامه‌ها مدیاویکی:Doubleredirects 265 sysop 1256 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default تغییرمسیرهای دوتایی مدیاویکی:Doubleredirectstext 266 sysop 3940 2006-02-26T01:45:19Z MediaWiki default Each row contains links to the first and second redirect, as well as the first line of the second redirect text, usually giving the "real" target page, which the first redirect should point to. مدیاویکی:Editcomment 267 sysop 1258 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default توضیح ویرایش این بود: "<i>$1</i>". مدیاویکی:Editconflict 268 sysop 1259 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default تعارض ویرایشی: $1 مدیاویکی:Editcurrent 269 sysop 1260 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default ویرایش نسخه‌ی فعلی این صفحه مدیاویکی:Editgroup 270 sysop 1261 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Edit Group مدیاویکی:Edithelp 271 sysop 1262 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default راهنمای ویرایش کردن مدیاویکی:Edithelppage 272 sysop 3823 2006-01-04T01:49:51Z MediaWiki default {{ns:project}}:چگونه_صفحات_را_ویرایش_کنیم مدیاویکی:Editing 273 sysop 1264 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default در حال ویرایش $1 مدیاویکی:Editingcomment 274 sysop 1265 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default در حال ویرایش $1 (یادداشت) مدیاویکی:Editingold 275 sysop 2060 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default <strong>هشدار: شما دارید نسخه‌ی قدیمی‌ای از این صفحه را ویرایش می‌کنید. اگر ذخیره‌اش کنید، هر تغییری که پس از این نسخه انجام شده از بین خواهد رفت.</strong> مدیاویکی:Editingsection 276 sysop 1267 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default در حال ویرایش $1 (قسمت) مدیاویکی:Editsection 277 sysop 1268 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default ویرایش مدیاویکی:Editthispage 278 sysop 1269 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default ویرایش این صفحه مدیاویکی:Editusergroup 279 sysop 1270 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Edit User Groups مدیاویکی:Emailflag 280 sysop 1271 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default از کار انداختن پست الکترونیکی از کاربران دیگر مدیاویکی:Emailforlost 281 sysop 1272 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default * وارد کردن نشانی پست الکترونیکی اختیاری است. اما اجازه می‌دهد دیگران، بدون نیاز به این که نشانی پست الکترونیک‌تان را افشا کنید، با شما از طریق وبگاه تماس بگیرند، و اگر کلمه‌ی عبورتان را فراموش کنید نیز کمکتان می‌کند. مدیاویکی:Emailfrom 282 sysop 1273 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default از مدیاویکی:Emailmessage 283 sysop 1274 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default پیغام مدیاویکی:Emailpage 284 sysop 1275 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default پست الکترونیکی به کاربر مدیاویکی:Emailpagetext 285 sysop 1276 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default اگر این کاربر نشانی پست الکترونیکی معتبری در ترجیحات کاربریش وارد کرده باشد، فرم زیر یک پیغام می‌فرستد. نشانی پست الکترونیکی‌ای که در ترجیحات کاربریتان وارد کرده‌اید در نشانی فرستنده (From) نامه خواهد آمد، تا گیرنده بتواند پاسخ دهد. مدیاویکی:Emailsend 286 sysop 1277 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default فرستاده شود مدیاویکی:Emailsent 287 sysop 1278 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default پست الکترونیکی فرستاده شد مدیاویکی:Emailsenttext 288 sysop 1279 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default پیغام پست الکترونیکی شما فرستاده شد. مدیاویکی:Emailsubject 289 sysop 1280 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default عنوان مدیاویکی:Emailto 290 sysop 1281 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default به مدیاویکی:Emailuser 291 sysop 1282 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default پست الکترونیکی به این کاربر مدیاویکی:Emptyfile 292 sysop 1283 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default The file you uploaded seems to be empty. This might be due to a typo in the file name. Please check whether you really want to upload this file. مدیاویکی:Enterlockreason 293 sysop 1284 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default دلیلی برای قفل کردن ذکر کنید، شامل تقریبی برای زمانی که قفل برداشته خواهد شد مدیاویکی:Error 294 sysop 1285 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default خطا مدیاویکی:Errorpagetitle 295 sysop 1286 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default خطا مدیاویکی:Exbeforeblank 296 sysop 2071 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default content before blanking was: '$1' مدیاویکی:Exblank 297 sysop 1288 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default صفحه خالی بود مدیاویکی:Excontent 298 sysop 2072 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default content was: '$1' مدیاویکی:Explainconflict 299 sysop 2308 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default از وقتی شما ویرایش این صفحه را آغاز کرده‌اید شخص دیگری آن را تغییر داده است. ناحیه‌ی متنی بالایی شامل متن صفحه به شکل فعلی آن است. تغییرات شما در ناحیه‌ی متنی پایینی نشان داده شده است. شما باید تغییراتتان را با متن فعلی ترکیب کنید. وقتی «ذخیره‌ی صفحه» را فشار دهید، <b>فقط</b> متن ناحیه‌ی متنی بالایی ذخیره خواهد شد.<br /> مدیاویکی:Export 300 sysop 1291 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default صدور صفحات مدیاویکی:Exportcuronly 301 sysop 1292 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default فقط نسخه‌ی فعلی بیاید، نه کل تاریخچه مدیاویکی:Exporttext 302 sysop 1293 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default شما می‌توانید متن و تاریخچه‌ی ویرایش یک صفحه‌ی مشخص یا مجموعه‌ای از صفحات را به شکل پوشیده در XML صادر کنید؛ این اطلاعات را می‌توان وارد ویکی دیگری که نرم‌افزار مدیاویکی اجرا می‌کند کرد، تبدیل کرد، یا برای سرگرمی شخصی نگه داشت. مدیاویکی:Extlink sample 303 sysop 1294 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default http://www.example.com عنوان پیوند مدیاویکی:Extlink tip 304 sysop 1295 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default پیوند خارجی (پیشوند http://‎ را فراموش نکنید) مدیاویکی:Faq 305 sysop 1296 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default سؤالات معمول مدیاویکی:Faqpage 306 sysop 3825 2006-01-04T01:49:52Z MediaWiki default {{ns:project}}:سؤالات معمول مدیاویکی:Feb 307 sysop 1298 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default فوریه مدیاویکی:February 308 sysop 1299 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default فوریه مدیاویکی:Feedlinks 309 sysop 1300 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Feed: مدیاویکی:Filecopyerror 310 sysop 1301 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default نتوانستم از پرونده‌ی «$1» روی «$2» نسخه‌برداری کنم. مدیاویکی:Filedeleteerror 311 sysop 1302 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default نتوانستم پرونده‌ی «$1» را حذف کنم مدیاویکی:Filedesc 312 sysop 1303 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default خلاصه مدیاویکی:Fileexists 313 sysop 1304 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default A file with this name exists already, please check $1 if you are not sure if you want to change it. مدیاویکی:Filemissing 314 sysop 1305 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default File missing مدیاویکی:Filename 315 sysop 1306 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default نام پرونده مدیاویکی:Filenotfound 316 sysop 1307 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default پرونده‌ی «$1» یافت نشد. مدیاویکی:Filerenameerror 317 sysop 1308 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default نتوانستم پرونده‌ی «$1» را به «$2» تغییر نام دهم. مدیاویکی:Filesource 318 sysop 1309 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default منبع مدیاویکی:Filestatus 319 sysop 1310 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default وضعیت حق تکثیر مدیاویکی:Fileuploaded 320 sysop 1311 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default پرونده‌ی «$1» با موفقیت بار شد. لطفاً این پیوند را تعقیب کنید: ($2) تا صفحه‌ی توصیف و اطلاعات در مورد پرونده را، از قبیل این که از کجا آمده است، چه کسی و در چه زمانی آن را ایجاد کرده است، و هر چیز دیگری که ممکن است در مورد آن بدانید، پر کنید. مدیاویکی:Formerror 321 sysop 1312 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default خطا: نمی‌توان فرم را فرستاد مدیاویکی:Friday 322 sysop 1313 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default جمعه مدیاویکی:Geo 323 sysop 1314 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default GEO coordinates مدیاویکی:Getimagelist 324 sysop 1315 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default در حال اخذ فهرست تصاویر مدیاویکی:Go 325 sysop 1316 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default برو مدیاویکی:Googlesearch 326 sysop 2312 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default <form method="get" action="http://www.google.com/search" id="googlesearch"> <input type="hidden" name="domains" value="{{SERVER}}" /> <input type="hidden" name="num" value="50" /> <input type="hidden" name="ie" value="$2" /> <input type="hidden" name="oe" value="$2" /> <input type="text" name="q" size="31" maxlength="255" value="$1" /> <input type="submit" name="btnG" value="$3" /> <div> <input type="radio" name="sitesearch" id="gwiki" value="{{SERVER}}" checked="checked" /><label for="gwiki">{{SITENAME}}</label> <input type="radio" name="sitesearch" id="gWWW" value="" /><label for="gWWW">WWW</label> </div> </form> مدیاویکی:Guesstimezone 327 sysop 1318 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default از مرورگر گرفته شود مدیاویکی:Headline sample 328 sysop 1319 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default متن عنوان مدیاویکی:Headline tip 329 sysop 1320 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default عنوان سطح ۲ مدیاویکی:Help 330 sysop 1321 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default راهنما مدیاویکی:Helppage 331 sysop 4023 2006-03-12T02:42:57Z Kaveh 2 راهنما:فهرست راهنما:فهرست مدیاویکی:Hide 332 sysop 1323 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default مخفی شود مدیاویکی:Hidetoc 333 sysop 1324 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default مخفی شود مدیاویکی:Hist 334 sysop 1325 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default تاریخچه مدیاویکی:Histlegend 335 sysop 1326 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default شرح: (فعلی) = تفاوت با نسخه‌ی فعلی، (آخرین) = تفاوت با نسخه‌ی قبلی، جز = ویرایش جزئی مدیاویکی:History 336 sysop 1327 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default تاریخچه‌ی صفحه مدیاویکی:History copyright 337 sysop 1328 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default - مدیاویکی:Historywarning 338 sysop 5622 2006-10-25T17:53:27Z MediaWiki default 215 هشدار: صفحه‌ای که دارید حذف می‌کند تاریخچه‌ای دارد: مدیاویکی:Hr tip 339 sysop 1330 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default خط افقی (با صرفه‌جویی استفاده کنید) مدیاویکی:Ignorewarning 340 sysop 3767 2005-12-22T07:09:29Z MediaWiki default Ignore warning and save file anyway. مدیاویکی:Illegalfilename 341 sysop 1332 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default The filename "$1" contains characters that are not allowed in page titles. Please rename the file and try uploading it again. مدیاویکی:Ilshowmatch 342 sysop 1333 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default نمایش همه‌ی تصاویر با نام نظیر مدیاویکی:Ilsubmit 343 sysop 1334 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default جستجو مدیاویکی:Image sample 344 sysop 1335 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default مثال.jpg مدیاویکی:Image tip 345 sysop 1336 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default تصویر داخل متن مدیاویکی:Imagelinks 346 sysop 1337 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default پیوند‌های تصاویر مدیاویکی:Imagelist 347 sysop 1338 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default فهرست تصاویر مدیاویکی:Imagelisttext 348 sysop 1339 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default در زیر فهرست $1 تصویری که $2 مرتب شده است آمده است. مدیاویکی:Imagemaxsize 349 sysop 3941 2006-02-26T01:45:20Z MediaWiki default Limit images on image description pages to: مدیاویکی:Imagepage 350 sysop 1341 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default نمایش صفحه‌ی تصویر مدیاویکی:Imagereverted 351 sysop 1342 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default برگرداندن به نسخه‌ی قدیمی‌تر با موفقیت انجام شد. مدیاویکی:Imgdelete 352 sysop 1343 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default حذف مدیاویکی:Imgdesc 353 sysop 1344 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default توصیف مدیاویکی:Imghistlegend 354 sysop 1345 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default شرح: (فعلی) = این تصویر فعلی است، (حذف) = این نسخه‌ی قدیمی حذف شود، (برگرد) = برگرداندن به این نسخه‌ی قدیمی. <br /><i>برای دیدن تصویر بار شده در تاریخ مشخص، روی تاریخ کلیک کنید</i>. مدیاویکی:Imghistory 355 sysop 1346 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default تاریخچه‌ی تصویر مدیاویکی:Imglegend 356 sysop 1347 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default شرح: (توصیف) = نمایش/ویرایش توصیف تصویر. مدیاویکی:Import 357 sysop 1348 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Import pages مدیاویکی:Importfailed 358 sysop 1349 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Import failed: $1 مدیاویکی:Importhistoryconflict 359 sysop 1350 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Conflicting history revision exists (may have imported this page before) مدیاویکی:Importnotext 360 sysop 1351 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Empty or no text مدیاویکی:Importsuccess 361 sysop 1352 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Import succeeded! مدیاویکی:Importtext 362 sysop 1353 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Please export the file from the source wiki using the Special:Export utility, save it to your disk and upload it here. مدیاویکی:Infobox 363 sysop 1354 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default برای درج متن نمونه روی یک دکمه کلیک کنید مدیاویکی:Infobox alert 364 sysop 1355 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Please enter the text you want to be formatted.\n It will be shown in the infobox for copy and pasting.\nExample:\n$1\nwill become:\n$2 مدیاویکی:Infosubtitle 365 sysop 1356 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Information for page مدیاویکی:Internalerror 366 sysop 1357 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default خطای داخلی مدیاویکی:Intl 367 sysop 1358 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default پیوندهای بین زبانی مدیاویکی:Ip range invalid 368 sysop 3768 2005-12-22T07:09:29Z MediaWiki default Invalid IP range. مدیاویکی:Ipaddress 369 sysop 1360 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default نشانی IP/نام کاربر مدیاویکی:Ipb expiry invalid 370 sysop 1361 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Expiry time invalid. مدیاویکی:Ipbexpiry 371 sysop 1362 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Expiry مدیاویکی:Ipblocklist 372 sysop 1363 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default فهرست نشانی‌های IP و نام‌های کاربری بسته‌شده مدیاویکی:Ipbreason 373 sysop 1364 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default دلیل مدیاویکی:Ipbsubmit 374 sysop 1365 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default این کاربر بسته شود مدیاویکی:Ipusubmit 375 sysop 1366 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default باز کردن این نشانی مدیاویکی:Ipusuccess 376 sysop 1367 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default «$1» باز شد مدیاویکی:Isredirect 377 sysop 1368 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default صفحه‌ی تغییر مسیر مدیاویکی:Italic sample 378 sysop 1369 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default متن ایتالیک مدیاویکی:Italic tip 379 sysop 1370 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default متن ایتالیک مدیاویکی:Iteminvalidname 380 sysop 1371 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default مشکل با مورد «$1»، نام نامعتبر است... مدیاویکی:Jan 381 sysop 1372 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default ژانویه مدیاویکی:January 382 sysop 1373 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default ژانویه مدیاویکی:Jul 383 sysop 1374 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default ژوئیه مدیاویکی:July 384 sysop 1375 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default ژوئیه مدیاویکی:Jun 385 sysop 1376 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default ژوئن مدیاویکی:June 386 sysop 1377 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default ژوئن مدیاویکی:Largefile 387 sysop 1378 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default توصیه می‌شود که اندازه‌ی تصاویر از ۱۰۰ کیلوبایت بیشتر نباشد. مدیاویکی:Last 388 sysop 1379 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default آخرین مدیاویکی:Lastmodifiedby 389 sysop 1380 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default This page was last modified $1 by $2. مدیاویکی:Lineno 390 sysop 1381 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default سطر $1: مدیاویکی:Link sample 391 sysop 1382 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default عنوان پیوند مدیاویکی:Link tip 392 sysop 1383 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default پیوند داخلی مدیاویکی:Linklistsub 393 sysop 1384 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default (فهرست پیوندها) مدیاویکی:Linkshere 394 sysop 1385 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default صفحات زیر به اینجا پیوند دارند: مدیاویکی:Linkstoimage 395 sysop 1386 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default این صفحات به این تصویر پیوند دارند: مدیاویکی:Listform 396 sysop 1387 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default فهرست مدیاویکی:Listingcontinuesabbrev 397 sysop 1388 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default cont. مدیاویکی:Listusers 398 sysop 1389 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default فهرست کاربران مدیاویکی:Loadhist 399 sysop 1390 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default در حال خواندن تاریخچه‌ی صفحه مدیاویکی:Loadingrev 400 sysop 1391 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default در حال خواندن نسخه برای تفاوت گرفتن مدیاویکی:Localtime 401 sysop 1392 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default نمایش زمان محلی مدیاویکی:Lockbtn 402 sysop 1393 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default قفل کردن پایگاه داده مدیاویکی:Lockconfirm 403 sysop 1394 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default بله، من جداً می‌خواهم پایگاه داده را قفل کنم. مدیاویکی:Lockdb 404 sysop 1395 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default قفل کردن پایگاه داده مدیاویکی:Lockdbsuccesssub 405 sysop 1396 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default قفل کردن پایگاه داده با موفقیت انجام شد مدیاویکی:Lockdbsuccesstext 406 sysop 1397 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default پایگاه داده قفل شد. <br />فراموش نکنید که پس از اتمام نگهداری قفل را بردارید. مدیاویکی:Lockdbtext 407 sysop 1398 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Locking the database will suspend the ability of all users to edit pages, change their preferences, edit their watchlists, and other things requiring changes in the database. Please confirm that this is what you intend to do, and that you will unlock the database when your maintenance is done. مدیاویکی:Locknoconfirm 408 sysop 1399 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default شما در جعبه‌ی تأیید تیک نزدید مدیاویکی:Log 409 sysop 1400 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Logs مدیاویکی:Login 410 sysop 1401 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default ورود به سیستم مدیاویکی:Loginend 411 sysop 1402 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default مدیاویکی:Loginerror 412 sysop 1403 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default خطا در ورود به سیستم مدیاویکی:Loginpagetitle 413 sysop 1404 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default ورود کاربر به سیستم مدیاویکی:Loginproblem 414 sysop 1405 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default <b>ورود شما به سیستم با مشکلی مواجه شد.</b><br />دوباره تلاش کنید! مدیاویکی:Loginprompt 415 sysop 3747 2005-12-06T00:56:02Z Kaveh 2 برای ورود باید cookieها را فعال کنید. مدیاویکی:Loginreqtext 416 sysop 1407 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default You must [[special:Userlogin|login]] to view other pages. مدیاویکی:Loginsuccess 417 sysop 3827 2006-01-04T01:49:53Z MediaWiki default شما اکنون با نام «$1» به {{SITENAME}} وارد شده‌اید. مدیاویکی:Loginsuccesstitle 418 sysop 1409 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default ورود موفقیت‌آمیز به سیستم مدیاویکی:Logout 419 sysop 1410 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default خروج از سیستم مدیاویکی:Logouttext 420 sysop 3828 2006-01-04T01:49:53Z MediaWiki default اکنون از سیستم خارج شدید. شما می‌توانید به استفاده‌ی گمنام از {{SITENAME}} ادامه دهید، یا می‌توانید با همین کاربر یا کاربر دیگری به سیستم وارد شوید. توجه کنید که تا زمانی که cache مرورگرتان را پاک کنید، بعضی صفحات ممکن است به شکلی نمایش یابند که انگار هنوز وارد سیستم هستید. مدیاویکی:Logouttitle 421 sysop 1412 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default خروج کاربر از سیستم مدیاویکی:Lonelypages 422 sysop 1413 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default صفحات یتیم مدیاویکی:Longpages 423 sysop 1414 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default صفحات بلند مدیاویکی:Longpagewarning 424 sysop 2348 2005-07-03T11:14:46Z MediaWiki default <strong>هشدار: این صفحه $1 کیلوبایت طول دارد؛ بعضی مرورگرها ممکن با ویرایش صفحات نزدیک به ۳۲ کیلوبایت یا طولانیتر از آن مشکلاتی داشته باشند. لطفاً درباره‌ی شکستن این صفحه به قسمت‌های کوچکتر فکر کنید.</strong> مدیاویکی:Mailerror 425 sysop 1416 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Error sending mail: $1 مدیاویکی:Mailmypassword 426 sysop 1417 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default یک کلمه‌ی عبور جدید به شما فرستاده شود مدیاویکی:Mailnologin 427 sysop 1418 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default نشانی فرستنده‌ای نیست مدیاویکی:Mailnologintext 428 sysop 2349 2005-07-03T11:14:46Z MediaWiki default برای فرستادن پست الکترونیکی به کاربران دیگر باید [[ویژه:Userlogin|به سیستم وارد شوید]] و نشانی پست الکترونیکی معتبری در [[ویژه:ترجیحات|ترجیحات]] خود داشته باشید. مدیاویکی:Mainpage 429 sysop 4193 2006-07-01T10:41:02Z Kaveh 2 صفحه اصلی صفحه اصلی مدیاویکی:Mainpagedocfooter 430 sysop 4271 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default Consult the [http://meta.wikimedia.org/wiki/Help:Contents User's Guide] for information on using the wiki software. == Getting started == * [http://www.mediawiki.org/wiki/Help:Configuration_settings Configuration settings list] * [http://www.mediawiki.org/wiki/Help:FAQ MediaWiki FAQ] * [http://mail.wikimedia.org/mailman/listinfo/mediawiki-announce MediaWiki release mailing list] مدیاویکی:Mainpagetext 431 sysop 1422 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default نرم‌افزار ویکی با موفقیت نصب شد. مدیاویکی:Maintenance 432 sysop 1423 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default صفحه‌ی نگهداری مدیاویکی:Maintenancebacklink 433 sysop 1424 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default بازگشت به صفحه‌ی نگهداری مدیاویکی:Maintnancepagetext 434 sysop 1425 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default This page includes several handy tools for everyday maintenance. Some of these functions tend to stress the database, so please do not hit reload after every item you fixed ;-) مدیاویکی:Makesysop 435 sysop 1426 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Make a user into a sysop مدیاویکی:Makesysopfail 436 sysop 1427 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default <b>User "$1" could not be made into a sysop. (Did you enter the name correctly?)</b> مدیاویکی:Makesysopok 437 sysop 1428 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default <b>User "$1" is now a sysop</b> مدیاویکی:Makesysopsubmit 438 sysop 1429 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Make this user into a sysop مدیاویکی:Makesysoptext 439 sysop 1430 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default This form is used by bureaucrats to turn ordinary users into administrators. Type the name of the user in the box and press the button to make the user an administrator مدیاویکی:Makesysoptitle 440 sysop 1431 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Make a user into a sysop مدیاویکی:Mar 441 sysop 1432 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default مارس مدیاویکی:March 442 sysop 1433 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default مارس مدیاویکی:Markaspatrolleddiff 443 sysop 1434 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Mark as patrolled مدیاویکی:Markaspatrolledlink 444 sysop 2350 2005-07-03T11:14:46Z MediaWiki default [$1] مدیاویکی:Markaspatrolledtext 445 sysop 1436 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Mark this article as patrolled مدیاویکی:Markedaspatrolled 446 sysop 1437 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default Marked as patrolled مدیاویکی:Markedaspatrolledtext 447 sysop 1438 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default The selected revision has been marked as patrolled. مدیاویکی:Matchtotals 448 sysop 1439 2005-06-25T11:03:05Z MediaWiki default پرس‌وجوی «$1» متناظر $2 عنوان مقاله و $3 متن مقاله است. مدیاویکی:Math 449 sysop 1440 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default نمایش ریاضیات مدیاویکی:Math bad output 450 sysop 1441 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Can't write to or create math output directory مدیاویکی:Math bad tmpdir 451 sysop 1442 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Can't write to or create math temp directory مدیاویکی:Math failure 452 sysop 1443 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default شکست در تجزیه مدیاویکی:Math image error 453 sysop 1444 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default تبدیل به PNG شکست خورد مدیاویکی:Math lexing error 454 sysop 1445 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default خطای lexing مدیاویکی:Math notexvc 455 sysop 1446 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Missing texvc executable; please see math/README to configure. مدیاویکی:Math sample 456 sysop 1447 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default درج فرمول در اینجا مدیاویکی:Math syntax error 457 sysop 1448 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default خطای نحوی مدیاویکی:Math tip 458 sysop 1449 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default فرمول ریاضی (LaTeX) مدیاویکی:Math unknown error 459 sysop 1450 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default خطای ناشناخته مدیاویکی:Math unknown function 460 sysop 5634 2006-10-25T17:53:30Z MediaWiki default 215 تابع ناشناخته‌ی مدیاویکی:May 461 sysop 1452 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default مه مدیاویکی:May long 462 sysop 1453 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default مه مدیاویکی:Media sample 463 sysop 1454 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default مثال.mp3 مدیاویکی:Media tip 464 sysop 1455 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default پیوند پرونده‌ی رسانه مدیاویکی:Minlength 465 sysop 1456 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default نام پرونده باید حداقل سه‌حرفی باشد. مدیاویکی:Minoredit 466 sysop 1457 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default این ویرایش جزئی است مدیاویکی:Minoreditletter 467 sysop 1458 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default جز مدیاویکی:Mispeelings 468 sysop 1459 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default صفحات با غلط املایی مدیاویکی:Mispeelingspage 469 sysop 1460 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default فهرست غلط‌های املایی معمول مدیاویکی:Mispeelingstext 470 sysop 1461 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default صفحات زیر یک غلط املایی معمول دارند، که در $1 آمده است. ممکن است املای درست (به این شکل) آمده باشد. مدیاویکی:Missingarticle 471 sysop 1462 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default پایگاه داده متن صفحه‌ای به نام «$1» را که باید می‌یافت، نیافت. <p>این مشکل معمولاٌ بر اثر ادامه دادن پیوندهای تاریخ‌گذشته‌ی تفاوت یا تاریخچه‌ی صفحاتی رخ می‌دهد که حذف شده‌اند. <p>اگر مورد شما این نیست، ممکن است اشکالی در نرم‌افزار پیدا کرده باشید. لطفاً این مسئله را، با ذکر URL، به یکی از مدیران گزارش کنید. مدیاویکی:Missingimage 472 sysop 3772 2005-12-22T07:09:30Z MediaWiki default <b>Missing image</b><br /><i>$1</i> مدیاویکی:Missinglanguagelinks 473 sysop 1464 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default پیوندهای زبانی گم‌شده مدیاویکی:Missinglanguagelinksbutton 474 sysop 1465 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default یافتن پیوندهای زبانی گم‌شده برای مدیاویکی:Missinglanguagelinkstext 475 sysop 1466 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default این مقاله‌ها به همتایشان در $1 پیوند <i>ندارند</i>. Redirects و زیرصفحه‌ها نشان داده <i>نشده‌اند</i>. مدیاویکی:Monday 476 sysop 1467 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default دوشنبه مدیاویکی:Moredotdotdot 477 sysop 1468 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default بیشتر... مدیاویکی:Movearticle 478 sysop 1469 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default انتقال صفحه مدیاویکی:Movedto 479 sysop 1470 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default منتقل شد به مدیاویکی:Movenologin 480 sysop 1471 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default به سیستم وارد نشده‌اید مدیاویکی:Movenologintext 481 sysop 3270 2005-08-19T23:10:09Z MediaWiki default برای انتقال صفحات باید کاربر ثبت‌شده بوده و [[ویژه:Userlogin|به سیستم وارد شوید]]. مدیاویکی:Movepage 482 sysop 1473 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default انتقال صفحه مدیاویکی:Movepagebtn 483 sysop 1474 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default صفحه منتقل شود مدیاویکی:Movepagetalktext 484 sysop 4274 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default The associated talk page will be automatically moved along with it '''unless:''' *A non-empty talk page already exists under the new name, or *You uncheck the box below. In those cases, you will have to move or merge the page manually if desired. مدیاویکی:Movepagetext 485 sysop 1476 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default با استفاده از فرم زیر نام صفحه تغییر خواهد کرد، و تمام تاریخچه‌اش به نام جدید منتقل خواهد شد. عنوان قدیمی تبدیل به یک صفحه‌ی تغییر مسیر به عنوان جدید خواهد شد. پیوندهای به عنوان صفحه‌ی قدیمی تغییر نخواهند کرد؛ حتماً تغییرمسیرهای دوتایی یا خراب را [[ویژه:نگهداری|بررسی کنید]]. شما مسئول اطمینان از این هستید که پیوندها هنوز به همان‌جایی که قرار است بروند. توجه کنید که اگر از قبل صفحه‌ای در عنوان جدید وجود داشته باشد صفحه منتقل '''نخواهد شد'''، مگر این که صفحه خالی یا تغییر مسیر باشد و تاریخچه‌ی ویرایشی نداشته باشد. این یعنی اگر اشتباه کردید صفحه را به همان جایی که از آن منتقل شده بود برگردانید، و این که نمی‌توانید روی صفحات موجود بنویسید. <b>هشدار!</b> این کار ممکن است تغییر اساسی و غیرمنتظره‌ای برای صفحات محبوب باشد؛ لطفاً مطمئن شوید که قبل از ادامه دادن عواقب این کار را درک می‌کنید. مدیاویکی:Movetalk 486 sysop 1477 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default صفحه‌ی «بحث» هم، در صورت لزوم، منتقل شود. مدیاویکی:Movethispage 487 sysop 1478 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default انتقال این صفحه مدیاویکی:Mw math html 488 sysop 1479 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default اگر ممکن بود HTML وگرنه PNG مدیاویکی:Mw math mathml 489 sysop 1480 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default MathML if possible (experimental) مدیاویکی:Mw math modern 490 sysop 1481 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default توصیه برای مرورگرهای امروزی مدیاویکی:Mw math png 491 sysop 1482 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default همیشه PNG کشیده شود مدیاویکی:Mw math simple 492 sysop 1483 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default اگر خیلی ساده بودHTML وگرنه PNG مدیاویکی:Mw math source 493 sysop 1484 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default در قالب TeX باقی بماند (برای مرورگرهای متنی) مدیاویکی:Mycontris 494 sysop 1485 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default مشارکت‌های من مدیاویکی:Mypage 495 sysop 1486 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default صفحه‌ی من مدیاویکی:Mytalk 496 sysop 1487 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default بحث من مدیاویکی:Nbytes 497 sysop 1488 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default $1 بایت مدیاویکی:Nchanges 498 sysop 1489 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default $1 تغییر مدیاویکی:Newarticle 499 sysop 1490 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default (جدید) مدیاویکی:Newarticletext 500 sysop 3830 2006-01-04T01:49:53Z MediaWiki default شما پیوندی را دنبال کرده‌اید و به صفحه‌ای رسیده‌اید که هنوز وجود ندارد. برای ایجاد صفحه، در مستطیل زیر شروع به تایپ کنید (برای اطلاعات بیشتر به [[{{ns:project}}:راهنما|صفحه‌ی راهنما]] مراجعه کنید). اگر اشتباهاً اینجا آمده‌اید، دکمه‌ی '''back''' مرورگرتان را بزنید. مدیاویکی:Newbies 501 sysop 1492 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default newbies مدیاویکی:Newimages 502 sysop 2488 2005-07-29T10:35:28Z MediaWiki default Gallery of new files مدیاویکی:Newmessages 503 sysop 1494 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default $1 دارید. مدیاویکی:Newmessageslink 504 sysop 4525 2006-08-04T04:56:33Z Kaveh 2 پیام‌های جدیدی پیام‌های جدیدی مدیاویکی:Newpage 505 sysop 1496 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default صفحه‌ی جدید مدیاویکی:Newpageletter 506 sysop 1497 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default جد مدیاویکی:Newpages 507 sysop 1498 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default صفحات جدید مدیاویکی:Newpassword 508 sysop 1499 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default کلمه‌ی عبور جدید مدیاویکی:Newtitle 509 sysop 1500 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default به عنوان جدید مدیاویکی:Newusersonly 510 sysop 1501 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default (فقط کاربران جدید) مدیاویکی:Next 511 sysop 1502 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default بعدی مدیاویکی:Nextdiff 512 sysop 3272 2005-08-19T23:10:09Z MediaWiki default Next diff → مدیاویکی:Nextn 513 sysop 1504 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default $1تای بعدی مدیاویکی:Nextpage 514 sysop 1505 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Next page ($1) مدیاویکی:Nextrevision 515 sysop 3273 2005-08-19T23:10:09Z MediaWiki default Newer revision→ مدیاویکی:Nlinks 516 sysop 1507 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default $1 پیوند مدیاویکی:Noaffirmation 517 sysop 1508 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default شما باید تأیید کنید که این بار کردن شما هیچ حق انحصاری تکثیری را زیر پا نمی‌گذارد. مدیاویکی:Noarticletext 518 sysop 1509 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default (این صفحه در حال حاضر متنی ندارد) مدیاویکی:Noblockreason 519 sysop 1510 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default شما باید دلیلی برای بستن مشخص کنید. مدیاویکی:Noconnect 520 sysop 1511 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default شرمنده! ویکی مشکلات فنی دارد، و نمی‌تواند با خادم پایگاه داده تماس بگیرد. مدیاویکی:Nocontribs 521 sysop 1512 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default هیچ تغییری نظیر این مشخصات یافت نشد. مدیاویکی:Nocookieslogin 522 sysop 3831 2006-01-04T01:49:53Z MediaWiki default {{SITENAME}} برای ورود کاربران به سیستم از cookie استفاده می‌کند. شما cookieها را از کار انداخته‌اید. لطفاً cookieها را به کار بیندازید و دوباره تلاش کنید. مدیاویکی:Nocookiesnew 523 sysop 3832 2006-01-04T01:49:53Z MediaWiki default حساب کاربری ایجاد شد، اما شما وارد سیستم نشدید. {{SITENAME}} برای ورود کاربران به سیستم از cookie استفاده می‌کند. شما cookieها را از کار انداخته‌اید. لطفاً cookieها را به کار بیندازید، و سپس با نام کاربری و کلمه‌ی عبور جدیدتان به سیستم وارد شوید. مدیاویکی:Nocreativecommons 524 sysop 1515 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Creative Commons RDF metadata disabled for this server. مدیاویکی:Nocredits 525 sysop 1516 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default There is no credits info available for this page. مدیاویکی:Nodb 526 sysop 1517 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default نمی‌توان پایگاه داده‌ی $1 را انتخاب کرد مدیاویکی:Nodublincore 527 sysop 1518 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Dublin Core RDF metadata disabled for this server. مدیاویکی:Noemail 528 sysop 1519 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default هیچ نشانی پست الکترونیکی‌ای برای کاربر «$1» ثبت نشده است. مدیاویکی:Noemailtext 529 sysop 1520 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default این کاربر نشانی پست الکترونیکی معتبری مشخص نکرده است، یا تصمیم گرفته از کاربران دیگر پست الکترونیکی دریافت نکند. مدیاویکی:Noemailtitle 530 sysop 1521 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default نشانی پست‌الکترونیک موجود نیست مدیاویکی:Nogomatch 531 sysop 1522 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default صفحه‌ی با دقیقاً این عنوان وجود ندارد، تلاش برای جستجوی کل متن. مدیاویکی:Nohistory 532 sysop 1523 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default این صفحه تاریخچه‌ی ویرایش ندارد. مدیاویکی:Noimages 533 sysop 1524 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Nothing to see. مدیاویکی:Nolinkshere 534 sysop 1525 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default هیچ صفحه‌ای به اینجا پیوند ندارد. مدیاویکی:Nolinkstoimage 535 sysop 1526 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default هیچ صفحه‌ای به این تصویر پیوند ندارد. مدیاویکی:Noname 536 sysop 1527 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default شما نام کاربری معتبری مشخص نکرده‌اید. مدیاویکی:Nonefound 537 sysop 1528 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default <strong>نکته</strong>: unsuccessful searches are often caused by searching for common words like "have" and "from", which are not indexed, or by specifying more than one search term (only pages containing all of the search terms will appear in the result). مدیاویکی:Nonunicodebrowser 538 sysop 2490 2005-07-29T10:35:28Z MediaWiki default <strong>WARNING: Your browser is not unicode compliant. A workaround is in place to allow you to safely edit articles: non-ASCII characters will appear in the edit box as hexadecimal codes.</strong> مدیاویکی:Nospecialpagetext 539 sysop 1530 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default شما صفحه‌ی ویژه‌ای را درخواست کرده‌اید که ویکی نمی‌شناسد. مدیاویکی:Nosuchaction 540 sysop 1531 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default چنین عملی وجود ندارد مدیاویکی:Nosuchactiontext 541 sysop 1532 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default ویکی عمل مشخص شده در URL را نمی‌شناسد مدیاویکی:Nosuchspecialpage 542 sysop 1533 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default چنین صفحه‌ی ویژه‌ای وجود ندارد مدیاویکی:Nosuchuser 543 sysop 1534 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default کاربری با نام «$1» وجود ندارد. املای نام را بررسی کنید، یا از فرم زیر برای ایجاد یک حساب کاربری جدید استفاده کنید. مدیاویکی:Nosuchusershort 544 sysop 1535 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default There is no user by the name "$1". Check your spelling. مدیاویکی:Notacceptable 545 sysop 1536 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default The wiki server can't provide data in a format your client can read. مدیاویکی:Notanarticle 546 sysop 1537 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default مقاله نیست مدیاویکی:Notargettext 547 sysop 1538 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default شما صفحه‌ی یا کاربر مقصدی برای انجام این عمل روی آن مشخص نکرده‌اید. مدیاویکی:Notargettitle 548 sysop 1539 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default مقصدی نیست مدیاویکی:Note 549 sysop 5644 2006-10-25T17:53:32Z MediaWiki default 215 <strong>نکته:</strong> مدیاویکی:Notextmatches 550 sysop 1541 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default متن هیچ مقاله‌ای نمی‌خورد مدیاویکی:Notitlematches 551 sysop 1542 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default عنوان هیچ مقاله‌ای نمی‌خورد مدیاویکی:Notloggedin 552 sysop 1543 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default به سیستم وارد نشده‌اید مدیاویکی:Nov 553 sysop 1544 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default نوامبر مدیاویکی:November 554 sysop 1545 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default نوامبر مدیاویکی:Nowatchlist 555 sysop 1546 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default در فهرست تعقیبات شما هیچ موردی نیست. مدیاویکی:Nowiki sample 556 sysop 1547 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default اینجا متن قالب‌بندی‌نشده وارد شود مدیاویکی:Nowiki tip 557 sysop 1548 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default نادیده گرفتن قالب‌بندی ویکی مدیاویکی:Numauthors 558 sysop 1549 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Number of distinct authors (article): $1 مدیاویکی:Numedits 559 sysop 1550 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Number of edits (article): $1 مدیاویکی:Numtalkauthors 560 sysop 1551 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Number of distinct authors (discussion page): $1 مدیاویکی:Numtalkedits 561 sysop 1552 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Number of edits (discussion page): $1 مدیاویکی:Numwatchers 562 sysop 1553 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Number of watchers: $1 مدیاویکی:Nviews 563 sysop 1554 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default $1 نمایش مدیاویکی:Oct 564 sysop 1555 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default اکتبر مدیاویکی:October 565 sysop 1556 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default اکتبر مدیاویکی:Ok 566 sysop 1557 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default باشد مدیاویکی:Oldpassword 567 sysop 1558 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default کلمه‌ی عبور قدیمی مدیاویکی:Orig 568 sysop 1559 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default اصلی مدیاویکی:Orphans 569 sysop 1560 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default صفحات یتیم مدیاویکی:Othercontribs 570 sysop 1561 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Based on work by $1. مدیاویکی:Otherlanguages 571 sysop 1562 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default زبان‌های دیگر مدیاویکی:Others 572 sysop 1563 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default others مدیاویکی:Pagemovedsub 573 sysop 1564 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default انتقال با موفقیت انجام شد مدیاویکی:Pagemovedtext 574 sysop 1565 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default صفحه‌ی «[[$1]]» به «[[$2]]» منتقل شد. مدیاویکی:Pagetitle 575 sysop 1566 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default $1 - {{SITENAME}} مدیاویکی:Passwordremindertext 576 sysop 4282 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default Someone (probably you, from IP address $1) requested that we send you a new password for {{SITENAME}} ($4). The password for user "$2" is now "$3". You should log in and change your password now. If someone else made this request or if you have remembered your password and you no longer wish to change it, you may ignore this message and continue using your old password. مدیاویکی:Passwordremindertitle 577 sysop 3834 2006-01-04T01:49:53Z MediaWiki default Password reminder from {{SITENAME}} مدیاویکی:Passwordsent 578 sysop 1569 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default یک کلمه‌ی عبور جدید به نشانی الکترونیکی ثبت شده برای کاربر «$1» فرستاده شد. لطفاٌ پس از دریافت آن دوباره به سیستم وارد شوید. مدیاویکی:Perfcached 579 sysop 4283 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default The following data is cached and may not be up to date. مدیاویکی:Perfdisabled 580 sysop 1571 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default شرمنده! این امکان موفقتاً برداشته شده چون پایگاه داده را چنان کند می‌کند که هیچ کس نمی‌تواند از ویکی استفاده کند. مدیاویکی:Perfdisabledsub 581 sysop 5646 2006-10-25T17:53:33Z MediaWiki default 215 این نسخه‌ی ذخیره‌شده‌ای از $1 است: مدیاویکی:Popularpages 582 sysop 1573 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default صفحات محبوب مدیاویکی:Postcomment 583 sysop 1574 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default نوشتن نظر مدیاویکی:Powersearch 584 sysop 1575 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default جستجو مدیاویکی:Powersearchtext 585 sysop 1576 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default جستجو در فضاهای نام :<br /> $1<br /> $2 تغییرمسیرها فهرست شوند &nbsp; جستجو برای $3 $9 مدیاویکی:Preferences 586 sysop 1577 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default ترجیحات مدیاویکی:Prefs-help-userdata 587 sysop 1578 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default * <strong>Real name</strong> (optional): if you choose to provide it this will be used for giving you attribution for your work.<br /> * <strong>Email</strong> (optional): Enables people to contact you through the website without you having to reveal your email address to them, and it can be used to send you a new password if you forget it. مدیاویکی:Prefs-rc 588 sysop 3497 2005-11-09T22:19:15Z MediaWiki default Recent changes مدیاویکی:Prefslogintext 589 sysop 1580 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default شما با نام «$1» وارد سیستم شده‌اید. شماره‌ی شناسایی داخلی شما $2 است. برای راهنمایی در فهمیدن گزینه‌ها، به [[ویکی‌پدیا:راهنمای ترجیحات کاربر]] مراجعه کنید. مدیاویکی:Prefsnologin 590 sysop 1581 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default به سیستم وارد نشده‌اید مدیاویکی:Prefsnologintext 591 sysop 2369 2005-07-03T11:14:46Z MediaWiki default برای تنظیم ترجیحات کاربر باید [[ویژه:Userlogin|به سیستم وارد شوید]]. مدیاویکی:Prefsreset 592 sysop 1583 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default ترجیحات از حافظه میزان شد. مدیاویکی:Preview 593 sysop 1584 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default پیش‌نمایش مدیاویکی:Previewconflict 594 sysop 1585 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default این پیش‌نمایش منعکس‌کننده‌ی متن ناحیه‌ی ویرایش متن بالایی است، به شکلی که اگر بخواهید متن را ذخیره کنید نشان داده خواهد شد. مدیاویکی:Previewnote 595 sysop 1586 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default توجه کنید که این فقط پیش‌نمایش است، و ذخیره نشده است! مدیاویکی:Previousdiff 596 sysop 3274 2005-08-19T23:10:10Z MediaWiki default ← Previous diff مدیاویکی:Previousrevision 597 sysop 3275 2005-08-19T23:10:10Z MediaWiki default ←Older revision مدیاویکی:Prevn 598 sysop 1589 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default $1تای قبلی مدیاویکی:Printableversion 599 sysop 1590 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default نسخه‌ی قابل چاپ مدیاویکی:Protectedarticle 600 sysop 1591 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default [[$1]] محافظت شد مدیاویکی:Protectedpage 601 sysop 1592 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default صفحه‌ی محافظت‌شده مدیاویکی:Protectedpagewarning 602 sysop 3835 2006-01-04T01:49:53Z MediaWiki default <strong>هشدار: این صفحه قفل شده است تا فقط کاربران با امتیاز اپراتور سیستم بتوانند ویرایشش کنند. مطمئن شوید که از [[{{ns:project}}:توصیه‌های صفحات محافظت‌شده|توصیه‌های صفحات محافظت‌شده]] پیروی می‌کنید.<strong> مدیاویکی:Protectedtext 603 sysop 3836 2006-01-04T01:49:53Z MediaWiki default این صفحه برای جلوگیری از ویرایش قفل شده است؛ این کار ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد. لطفاً به [[{{ns:project}}:صفحه‌ی محافظت‌شده]] مراجعه کنید. شما می‌توانید مبدأ این صفحه را مشاهده و تکثیر کنید: مدیاویکی:Protectlogpage 604 sysop 1595 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default سیاهه‌ی_محافظت مدیاویکی:Protectlogtext 605 sysop 3837 2006-01-04T01:49:53Z MediaWiki default در زیر فهرست قفل کردن‌ها/ازقفل‌درآوردن‌های صفحات آمده است. برای اطلاعات بیشتر به [[{{ns:project}}:صفحه‌ی محافظت‌شده]] مراجعه کنید. مدیاویکی:Protectmoveonly 606 sysop 1597 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Protect from moves only مدیاویکی:Protectpage 607 sysop 1598 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default محافظت از صفحه مدیاویکی:Protectreason 608 sysop 1599 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default (give a reason) مدیاویکی:Protectsub 609 sysop 1600 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default (Protecting "$1") مدیاویکی:Protectthispage 610 sysop 1601 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default محافظت از این صفحه مدیاویکی:Proxyblocker 611 sysop 1602 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Proxy blocker مدیاویکی:Proxyblockreason 612 sysop 1603 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Your IP address has been blocked because it is an open proxy. Please contact your Internet service provider or tech support and inform them of this serious security problem. مدیاویکی:Pubmedurl 613 sysop 1604 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default http://www.ncbi.nlm.nih.gov/entrez/query.fcgi?cmd=Retrieve&db=pubmed&dopt=Abstract&list_uids=$1 مدیاویکی:Qbbrowse 614 sysop 1605 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default مرور مدیاویکی:Qbedit 615 sysop 1606 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default ویرایش مدیاویکی:Qbfind 616 sysop 1607 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default یافتن مدیاویکی:Qbmyoptions 617 sysop 1608 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default صفحات من مدیاویکی:Qbpageinfo 618 sysop 1609 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default بافت مدیاویکی:Qbpageoptions 619 sysop 1610 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default این صفحه مدیاویکی:Qbsettings 620 sysop 1611 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default تنظیمات نوار سریع مدیاویکی:Qbsettingsnote 621 sysop 1612 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default This preference only works in the 'Standard' and the 'CologneBlue' skin. مدیاویکی:Qbspecialpages 622 sysop 1613 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default صفحات ویژه مدیاویکی:Querybtn 623 sysop 1614 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default فرستادن پرس‌وجو مدیاویکی:Querysuccessful 624 sysop 1615 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default پرس‌وجو با موفقیت انجام شد مدیاویکی:Randompage 625 sysop 1616 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default صفحه‌ی تصادفی مدیاویکی:Randompage-url 626 sysop 2373 2005-07-03T11:14:47Z MediaWiki default Special:Random مدیاویکی:Range block disabled 627 sysop 1618 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default The sysop ability to create range blocks is disabled. مدیاویکی:Rchide 628 sysop 1619 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default به شکل $4؛ $1 ویرایش جزئی؛ $2 فضای نام ثانویه؛ $3 ویرایش چندگانه. مدیاویکی:Rclinks 629 sysop 1620 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default نمایش آخرین $1 تغییر در $2 روز اخیر؛ $3 مدیاویکی:Rclistfrom 630 sysop 1621 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default نمایش تغییرات جدید با شروع از $1 مدیاویکی:Rcliu 631 sysop 1622 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default ؛ $1 ویرایش از کاربران وارد شده به سیستم مدیاویکی:Rcloaderr 632 sysop 1623 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default در حال خواندن تغییرات اخیر مدیاویکی:Rclsub 633 sysop 1624 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default (به صفحات پیونددار از «$1») مدیاویکی:Rcnote 634 sysop 1625 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default در زیر آخرین <strong>$1</strong> تغییر در <strong>$2</strong> روز اخیر آمده است. مدیاویکی:Rcnotefrom 635 sysop 1626 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default در زیر تغییرات از تاریخ <b>$2</b> آمده‌اند (تا <b>$1</b> مورد نشان داده می‌شود). مدیاویکی:Rcpatroldisabled 636 sysop 1627 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Recent Changes Patrol disabled مدیاویکی:Rcpatroldisabledtext 637 sysop 1628 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default The Recent Changes Patrol feature is currently disabled. مدیاویکی:Readonly 638 sysop 1629 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default پایگاه داده قفل شد مدیاویکی:Readonlytext 639 sysop 1630 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default The database is currently locked to new entries and other modifications, probably for routine database maintenance, after which it will be back to normal. The administrator who locked it offered this explanation: <p>$1 مدیاویکی:Readonlywarning 640 sysop 2374 2005-07-03T11:14:47Z MediaWiki default <strong>هشدار: پایگاه داده برای نگهداری قفل شده است، بنابراین نمی‌توانید ویرایش‌هایتان را همین الآن ذخیره کنید. اگر می‌خواهید متن را در یک پرونده‌ی متنی ببرید و بچسبانید و برای آینده ذخیره‌اش کنید.</strong> مدیاویکی:Recentchanges 641 sysop 1632 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default تغییرات اخیر مدیاویکی:Recentchanges-url 642 sysop 1633 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Special:Recentchanges مدیاویکی:Recentchangescount 643 sysop 1634 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default تعداد عناوین در تغییرات اخیر مدیاویکی:Recentchangeslinked 644 sysop 1635 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default تغییرات مرتبط مدیاویکی:Recentchangestext 645 sysop 1636 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default آخرین تغییرات ویکی را در این صفحه تعقیب کنید. مدیاویکی:Redirectedfrom 646 sysop 1637 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default (تغییر مسیر از $1) مدیاویکی:Remembermypassword 647 sysop 1638 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default کلمه‌ی عبور بین نشست‌ها به خاطر سپرده شود. مدیاویکی:Removechecked 648 sysop 1639 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default برداشتن موارد تیک‌خورده از فهرست تعقیبات مدیاویکی:Removedwatch 649 sysop 1640 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default از فهرست تعقیبات برداشته شد مدیاویکی:Removedwatchtext 650 sysop 1641 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default صفحه‌ی «$1» از فهرست تعقیبات شما برداشته شد مدیاویکی:Removingchecked 651 sysop 1642 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default در حال برداشتن موارد درخواستی از فهرست تعقیبات... مدیاویکی:Resetprefs 652 sysop 1643 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default صفر کردن ترجیحات مدیاویکی:Restorelink 653 sysop 1644 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default $1 ویرایش حذف‌شده مدیاویکی:Resultsperpage 654 sysop 1645 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default تعداد نتایج در هر صفحه مدیاویکی:Retrievedfrom 655 sysop 1646 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default گرفته شده از «$1» مدیاویکی:Returnto 656 sysop 1647 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default بازگشت به $1. مدیاویکی:Retypenew 657 sysop 1648 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default کلمه‌ی عبور جدید را دوباره وارد کنید مدیاویکی:Reupload 658 sysop 1649 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default بار کردن مجدد مدیاویکی:Reuploaddesc 659 sysop 1650 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default بازگشت به فرم بار کردن مدیاویکی:Reverted 660 sysop 1651 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default به نسخه‌ی قدیمی‌تر برگردانده شد مدیاویکی:Revertimg 661 sysop 1652 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default برگرد مدیاویکی:Revertpage 662 sysop 1653 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default ویرایش $2 برگردانده شد، به آخرین تغییری که $1 انجام داده است مدیاویکی:Revhistory 663 sysop 1654 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default تاریخچه‌ی تغییرات مدیاویکی:Revisionasofwithlink 664 sysop 1655 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Revision as of $1; $2<br />$3 | $4 مدیاویکی:Revnotfound 665 sysop 1656 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default نسخه یافت نشد مدیاویکی:Revnotfoundtext 666 sysop 3782 2005-12-22T07:09:31Z MediaWiki default نسخه‌ی قدیمی‌از از صفحه که درخواست کرده بودید یافت نشد. لطفاً URLی را که برای دسترسی به این صفحه استفاده کرده‌اید بررسی کنید.n مدیاویکی:Rfcurl 667 sysop 2494 2005-07-29T10:35:29Z MediaWiki default http://www.ietf.org/rfc/rfc$1.txt مدیاویکی:Rights 668 sysop 1659 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Rights: مدیاویکی:Rollback 669 sysop 1660 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Roll back edits مدیاویکی:Rollback short 670 sysop 1661 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Rollback مدیاویکی:Rollbackfailed 671 sysop 1662 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Rollback failed مدیاویکی:Rollbacklink 672 sysop 1663 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default rollback مدیاویکی:Rows 673 sysop 1664 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default تعداد سطرها مدیاویکی:Saturday 674 sysop 1665 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default شنبه مدیاویکی:Savearticle 675 sysop 1666 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default صفحه ذخیره شود مدیاویکی:Savedprefs 676 sysop 1667 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default ترجیحات شما ذخیره شد. مدیاویکی:Savefile 677 sysop 1668 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default ذخیره‌ی پرونده مدیاویکی:Savegroup 678 sysop 1669 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Save Group مدیاویکی:Saveprefs 679 sysop 1670 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default ذخیره‌ی ترجیحات مدیاویکی:Saveusergroups 680 sysop 1671 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Save User Groups مدیاویکی:Search 681 sysop 1672 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default جستجو شود مدیاویکی:Searchdisabled 682 sysop 3278 2005-08-19T23:10:10Z MediaWiki default <p>شرمنده! جستجوی کل متن موقتاً از کار انداخته شده, for performance reasons. In the meantime, you can use the Google search below, which may be out of date.</p> مدیاویکی:Searchquery 683 sysop 1674 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default برای پرس‌وجوی «$1» مدیاویکی:Searchresults 684 sysop 1675 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default نتایج جستجو مدیاویکی:Searchresultshead 685 sysop 1676 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default تنظیمات نتیجه‌ی جستجو مدیاویکی:Searchresulttext 686 sysop 3838 2006-01-04T01:49:54Z MediaWiki default برای اطلاعات بیشتر درباره‌ی جستجوی {{SITENAME}}، به [[{{ns:project}}:جستجو کردن|جستجوی {{SITENAME}}]] مراجعه کنید. مدیاویکی:Sectionlink 687 sysop 3279 2005-08-19T23:10:10Z MediaWiki default مدیاویکی:Selectnewerversionfordiff 688 sysop 1679 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Select a newer version for comparison مدیاویکی:Selectolderversionfordiff 689 sysop 1680 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Select an older version for comparison مدیاویکی:Selectonly 690 sysop 1681 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default فقط پرس‌وجوهای فقط‌خواندنی مجازند. مدیاویکی:Selflinks 691 sysop 1682 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default صفحات با پیوند به خود مدیاویکی:Selflinkstext 692 sysop 1683 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default این صفحات به خودشان پیوند دارند، که نباید داشته باشند. مدیاویکی:Sep 693 sysop 1684 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default سپتامبر مدیاویکی:September 694 sysop 1685 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default سپتامبر مدیاویکی:Seriousxhtmlerrors 695 sysop 1686 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default There were serious xhtml markup errors detected by tidy. مدیاویکی:Servertime 696 sysop 1687 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default زمان فعلی خادم مدیاویکی:Set rights fail 697 sysop 1688 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default <b>User rights for "$1" could not be set. (Did you enter the name correctly?)</b> مدیاویکی:Set user rights 698 sysop 1689 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Set user rights مدیاویکی:Setbureaucratflag 699 sysop 1690 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Set bureaucrat flag مدیاویکی:Sharedupload 700 sysop 2385 2005-07-03T11:14:47Z MediaWiki default This file is a shared upload and may be used by other projects. مدیاویکی:Shortpages 701 sysop 1692 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default صفحات کوتاه مدیاویکی:Show 702 sysop 1693 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default نمایش یابد مدیاویکی:Showbigimage 703 sysop 1694 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Download high resolution version ($1x$2, $3 KB) مدیاویکی:Showhideminor 704 sysop 2388 2005-07-03T11:14:47Z MediaWiki default ویرایش‌های جزئی $1 | $2 bots | $3 logged in users | $4 patrolled edits مدیاویکی:Showingresults 705 sysop 1696 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Showing below <b>$1</b> results starting with #<b>$2</b>. مدیاویکی:Showingresultsnum 706 sysop 1697 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Showing below <b>$3</b> results starting with #<b>$2</b>. مدیاویکی:Showlast 707 sysop 1698 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default نمایش آخرین $1 تصویر مرتب‌شده $2. مدیاویکی:Showpreview 708 sysop 1699 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default پیش‌نمایش نمایش یابد مدیاویکی:Showtoc 709 sysop 1700 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default نمایش داده شود مدیاویکی:Sig tip 710 sysop 1701 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default امضای شما و برچسب زمان مدیاویکی:Siteadminpheading 711 sysop 1702 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default siteadmin level مدیاویکی:Sitenotice 712 sysop 1703 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default - مدیاویکی:Sitesettings 713 sysop 1704 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Site Settings مدیاویکی:Sitesettings-caching 714 sysop 1705 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Page caching مدیاویکی:Sitesettings-cookies 715 sysop 1706 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Cookies مدیاویکی:Sitesettings-debugging 716 sysop 1707 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Debugging مدیاویکی:Sitesettings-features 717 sysop 1708 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Features مدیاویکی:Sitesettings-images 718 sysop 1709 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Images مدیاویکی:Sitesettings-memcached 719 sysop 1710 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Memcache Daemon مدیاویکی:Sitesettings-performance 720 sysop 1711 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Performance مدیاویکی:Sitesettings-permissions 721 sysop 1712 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Permissions مدیاویکی:Sitesettings-permissions-banning 722 sysop 1713 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default User banning مدیاویکی:Sitesettings-permissions-miser 723 sysop 1714 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Performance settings مدیاویکی:Sitesettings-permissions-readonly 724 sysop 1715 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Maintenance mode: Disable write access مدیاویکی:Sitesettings-permissions-whitelist 725 sysop 1716 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Whitelist mode مدیاویکی:Sitesettings-wgAllowExternalImages 726 sysop 1717 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Allow to include external images into articles مدیاویکی:Sitesettings-wgDefaultBlockExpiry 727 sysop 1718 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default By default, blocks expire after: مدیاویکی:Sitesettings-wgDisableQueryPages 728 sysop 1719 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default When in miser mode, disable all query pages, not only "expensive" ones مدیاویکی:Sitesettings-wgHitcounterUpdateFreq 729 sysop 1720 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Hit counter update frequency مدیاویکی:Sitesettings-wgMiserMode 730 sysop 1721 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Enable miser mode, which disables most "expensive" features مدیاویکی:Sitesettings-wgReadOnly 731 sysop 1722 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Readonly mode مدیاویکی:Sitesettings-wgReadOnlyFile 732 sysop 1723 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Readonly message file مدیاویکی:Sitesettings-wgShowIPinHeader 733 sysop 1724 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Show IP in header (for non-logged in users) مدیاویکی:Sitesettings-wgSysopRangeBans 734 sysop 1725 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Sysops may block IP-ranges مدیاویکی:Sitesettings-wgSysopUserBans 735 sysop 1726 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Sysops may block logged-in users مدیاویکی:Sitesettings-wgUseCategoryBrowser 736 sysop 1727 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Enable experimental dmoz-like category browsing. Outputs things like: Encyclopedia > Music > Style of Music > Jazz مدیاویکی:Sitesettings-wgUseCategoryMagic 737 sysop 1728 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Enable categories مدیاویکی:Sitesettings-wgUseDatabaseMessages 738 sysop 1729 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Use database messages for user interface labels مدیاویکی:Sitesettings-wgUseWatchlistCache 739 sysop 1730 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Generate a watchlist once every hour or so مدیاویکی:Sitesettings-wgWLCacheTimeout 740 sysop 1731 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default The hour or so mentioned above (in seconds): مدیاویکی:Sitesettings-wgWhitelistAccount-developer 741 sysop 1732 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Developers may create accounts for users مدیاویکی:Sitesettings-wgWhitelistAccount-sysop 742 sysop 1733 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Sysops may create accounts for users مدیاویکی:Sitesettings-wgWhitelistAccount-user 743 sysop 1734 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Users may create accounts themself مدیاویکی:Sitesettings-wgWhitelistEdit 744 sysop 1735 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Users must be logged in to edit مدیاویکی:Sitesettings-wgWhitelistRead 745 sysop 1736 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Anonymous users may only read these pages: مدیاویکی:Sitestats 746 sysop 1737 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default آمار وبگاه مدیاویکی:Sitestatstext 747 sysop 3839 2006-01-04T01:49:54Z MediaWiki default کلاً <b>$1</b> صفحه در پایگاه داده هست. این شامل صفحات «بحث»، صفحات درباره‌ی {{SITENAME}}، صفحات «ناقص» کوچک، تغییرمسیرها، و صفحات دیگری می‌شود که احتمالاً مقاله به حساب نمی‌آیند. فارق از این‌ها، <b>$2</b> صفحه هست که احتمالاً مقاله‌ی معقول هستند.<p> از زمانی که نرم‌افزار ارتقا یافته (۲۰ ژوئیه‌ی ۲۰۰۲)، کلاً <b>$3</b> بازدید از صفحات، و <b>$4</b> ویرایش صفحات صورت گرفته است. این می‌شود به طور متوسط <b>$5</b> ویرایش برای هر صفحه، و <b>$6</b> بازدید به‌ازای هر ویرایش. مدیاویکی:Sitesubtitle 748 sysop 1739 2005-03-27T12:22:49Z Kaveh 2 کتاب‌خانه آزاد مدیاویکی:Sitesupport 749 sysop 1740 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default کمک مالی مدیاویکی:Sitesupport-url 750 sysop 1741 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Project:Site support مدیاویکی:Siteuser 751 sysop 2498 2005-07-29T10:35:29Z MediaWiki default {{SITENAME}} user $1 مدیاویکی:Siteusers 752 sysop 2499 2005-07-29T10:35:29Z MediaWiki default {{SITENAME}} user(s) $1 مدیاویکی:Skin 753 sysop 1744 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default پوسته مدیاویکی:Spamprotectionmatch 754 sysop 1745 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default The following text is what triggered our spam filter: $1 مدیاویکی:Spamprotectiontext 755 sysop 1746 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default The page you wanted to save was blocked by the spam filter. This is probably caused by a link to an external site. مدیاویکی:Spamprotectiontitle 756 sysop 1747 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Spam protection filter مدیاویکی:Special version postfix 757 sysop 1748 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default مدیاویکی:Special version prefix 758 sysop 1749 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default مدیاویکی:Specialpages 759 sysop 1750 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default صفحات ویژه مدیاویکی:Spheading 760 sysop 1751 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default صفحات ویژه‌ی همه‌ی کاربران مدیاویکی:Sqlislogged 761 sysop 1752 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default لطفاً توجه کنید که همه‌ی پرس‌وجوها ثبت می‌شوند. مدیاویکی:Sqlquery 762 sysop 1753 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default ورود پرس‌وجو مدیاویکی:Statistics 763 sysop 1754 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default آمار مدیاویکی:Storedversion 764 sysop 1755 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default نسخه‌ی ضبط‌شده مدیاویکی:Stubthreshold 765 sysop 1756 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default آستانه‌ی نمایش ناقص‌ها مدیاویکی:Subcategories 766 sysop 1757 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default زیررده‌ها مدیاویکی:Subcategorycount 767 sysop 1758 2005-03-27T13:29:12Z Kaveh 2 $1 زیرمجموعه در این رده وجود دارند. مدیاویکی:Subcategorycount1 768 sysop 1759 2005-03-27T13:29:11Z Kaveh 2 $1 زیرمجموعه در این رده وجود دارد. مدیاویکی:Subject 769 sysop 1760 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default موضوع/عنوان مدیاویکی:Subjectpage 770 sysop 1761 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default نمایش موضوع مدیاویکی:Successfulupload 771 sysop 1762 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default بار کردن با موفقیت انجام شد مدیاویکی:Summary 772 sysop 1763 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default خلاصه مدیاویکی:Sunday 773 sysop 1764 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default یک‌شنبه مدیاویکی:Sysoptext 774 sysop 1765 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default عملی را که شما درخواست کرده‌اید فقط کاربران با وضعیت «اپراتور سیستم» می‌توانند انجام دهند. به $1 مراجعه کنید. مدیاویکی:Sysoptitle 775 sysop 1766 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default دسترسی اپراتور سیستم لازم است مدیاویکی:Tableform 776 sysop 1767 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default جدول مدیاویکی:Tagline 777 sysop 1768 2005-04-03T12:56:32Z Kaveh 2 از ویکی‎نسک، کتاب‌خانه آزاد. مدیاویکی:Talkexists 778 sysop 1769 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default صفحه با موفقیت منتقل شد، ولی صفحه‌ی بحث را، به این دلیل که صفحه‌ی بحثی در عنوان جدید وجود دارد، نمی‌توان منتقل کرد. لطفاً آنها را دستی ترکیب کنید. مدیاویکی:Talkpage 779 sysop 1770 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default بحث درباره‌ی این صفحه مدیاویکی:Talkpagemoved 780 sysop 1771 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default صفحه‌ی بحث متناظر نیز منتقل شد. مدیاویکی:Talkpagenotmoved 781 sysop 1772 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default صفحه‌ی بحث متناظر منتقل <strong>نشد</strong>. مدیاویکی:Talkpagetext 782 sysop 1773 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default <!-- MediaWiki:talkpagetext --> مدیاویکی:Templatesused 783 sysop 3212 2005-08-13T02:27:19Z Kaveh 2 الگوهای استفاده شده: مدیاویکی:Textboxsize 784 sysop 1775 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default ابعاد جعبه‌ی متن مدیاویکی:Thisisdeleted 785 sysop 1776 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default نمایش یا احیای $1؟ مدیاویکی:Thumbnail-more 786 sysop 1777 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default بزرگ شود مدیاویکی:Thursday 787 sysop 1778 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default پنجشنبه مدیاویکی:Timezoneoffset 788 sysop 1779 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default تفاوت مدیاویکی:Timezonetext 789 sysop 1780 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default تفاوت تعداد ساعت زمان محلی‌تان با زمان خادم (وقت گرینیچ) را وارد کنید. مدیاویکی:Toc 790 sysop 1781 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default فهرست مندرجات مدیاویکی:Tog-editondblclick 791 sysop 1782 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default ویرایش صفحه‌ها با دوکلیک (جاوااسکریپت) مدیاویکی:Tog-editsection 792 sysop 1783 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default به کار انداختن ویرایش قسمت‌ها از طریق پیوندهای [ویرایش] مدیاویکی:Tog-editsectiononrightclick 793 sysop 1784 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default به کار انداختن ویرایش قسمت‌ها با کلیک راست<br />روی عناوین قسمت‌ها (جاوااسکریپت) مدیاویکی:Tog-editwidth 794 sysop 1785 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default عرض جعبه‌ی ویرایش کامل باشد مدیاویکی:Tog-hideminor 795 sysop 1786 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default نشان ندادن تغییرات جزئی در فهرست تغییرات اخیر مدیاویکی:Tog-highlightbroken 796 sysop 1787 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default قالب‌بندی پیوندهای ناقص <a href="" class="new">به این شکل</a> (امکان دیگر: به این شکل<a href="" class="internal">؟</a>). مدیاویکی:Tog-hover 797 sysop 1788 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Show hoverbox over wiki links مدیاویکی:Tog-justify 798 sysop 1789 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default تنظیم بندها مدیاویکی:Tog-minordefault 799 sysop 1790 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default پیش‌فرض همه‌ی ویرایش‌ها «جزئی» باشد مدیاویکی:Tog-nocache 800 sysop 1791 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default از کار انداختن حافظه‌ی نهانی صفحات مدیاویکی:Tog-numberheadings 801 sysop 1792 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default شماره‌گذاری خودکار عناوین مدیاویکی:Tog-previewonfirst 802 sysop 1793 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Show preview on first edit مدیاویکی:Tog-previewontop 803 sysop 1794 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default نمایش پیش‌نمایش قبل از جعبه‌ی ویرایش و نه قبل از آن مدیاویکی:Tog-rememberpassword 804 sysop 1795 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default کلمه‌ی عبور برای نشست‌های بعدی بماند مدیاویکی:Tog-showtoc 805 sysop 1796 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default نمایش فهرست مندرجات<br />(برای مقالات با بیش از ۳ سرفصل) مدیاویکی:Tog-showtoolbar 806 sysop 1797 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default نمایش نوار ابزار جعبه‌ی ویرایش مدیاویکی:Tog-underline 807 sysop 1798 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default زیر پیوندها خط کشیده شود مدیاویکی:Tog-usenewrc 808 sysop 1799 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default تغییرات اخیر گسترش‌یافته (برای هر مرورگری نیست) مدیاویکی:Tog-watchdefault 809 sysop 1800 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default افزودن صفحاتی که ویرایش می‌کند به فهرست تعقیبات مدیاویکی:Tooltip-compareselectedversions 810 sysop 1801 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default See the differences between the two selected versions of this page. [alt-v] مدیاویکی:Tooltip-minoredit 811 sysop 1802 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Mark this as a minor edit [alt-i] مدیاویکی:Tooltip-preview 812 sysop 1803 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Preview your changes, please use this before saving! [alt-p] مدیاویکی:Tooltip-save 813 sysop 1804 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Save your changes [alt-s] مدیاویکی:Tooltip-search 814 sysop 2501 2005-07-29T10:35:29Z MediaWiki default Search {{SITENAME}} [alt-f] مدیاویکی:Tuesday 815 sysop 1806 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default سه‌شنبه مدیاویکی:Uclinks 816 sysop 1807 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default نمایش آخرین $1 تغییر؛ نمایش $2 روز اخیر. مدیاویکی:Ucnote 817 sysop 1808 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default در زیر آخرین <b>$1</b> تغییر این کاربر در <b>$2</b> روز اخیر می‌آید. مدیاویکی:Uctop 818 sysop 1809 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default (بالا) مدیاویکی:Unblockip 819 sysop 1810 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default باز کردن کاربر مدیاویکی:Unblockiptext 820 sysop 1811 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default برای باز گرداندن دسترسی نوشتن به یک نشانی IP یا نام کاربری بسته‌شده از فرم زیر استفاده کنید. مدیاویکی:Unblocklink 821 sysop 1812 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default باز شود مدیاویکی:Unblocklogentry 822 sysop 1813 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default «$1» باز شد مدیاویکی:Uncategorizedcategories 823 sysop 1814 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Uncategorized categories مدیاویکی:Uncategorizedpages 824 sysop 1815 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Uncategorized pages مدیاویکی:Undelete 825 sysop 1816 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default احیای صفحه‌ی حذف شده مدیاویکی:Undeletearticle 826 sysop 1817 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default احیای مقاله‌ی حذف‌شده مدیاویکی:Undeletebtn 827 sysop 1818 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default احیا شود! مدیاویکی:Undeletedarticle 828 sysop 1819 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default «$1» احیا شد مدیاویکی:Undeletedrevisions 829 sysop 1820 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default $1 revisions restored مدیاویکی:Undeletedtext 830 sysop 3842 2006-01-04T01:49:54Z MediaWiki default مقاله‌ی [[:$1|$1]] با موفقیت احیا شد. برای سوابق حذف‌ها و احیاهای اخیر به [[{{ns:project}}:سیاهه‌ی_حذف]] مراجعه کنید. مدیاویکی:Undeletehistory 831 sysop 1822 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default اگر این صفحه را احیا کنید، همه‌ی نسخه‌های آن در تاریخچه احیا خواهند شد. اگر صفحه‌ی جدیدی با نام یکسان از زمان حذف ایجاد شده باشد، نسخه‌های احیاشده در تاریخچه‌ی قبلی خواهند آمد، و نسخه‌ی فعلی صفحه‌ی زنده به طور خودکار جایگزین نخواهد شد. مدیاویکی:Undeletepage 832 sysop 1823 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default نمایش و احیای صفحات حذف شده مدیاویکی:Undeletepagetext 833 sysop 1824 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default صفحات زیر حذف شده‌اند ولی هنوز در بایگانی هستند و می‌توانند احیا شوند. این آرشیو ممکن است هر چند وقت تمیز شود. مدیاویکی:Undeleterevision 834 sysop 1825 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default حذف نسخه‌ی به تاریخ $1 مدیاویکی:Undeleterevisions 835 sysop 1826 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default $1 نسخه بایگانی شده است مدیاویکی:Unexpected 836 sysop 1827 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default مقدار غیرمنتظره: «$1»=«$2». مدیاویکی:Unlockbtn 837 sysop 1828 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default از قفل درآوردن پایگاه داده مدیاویکی:Unlockconfirm 838 sysop 1829 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default بله، من جداً می‌خواهم پایگاه داده را از قفل در آورم. مدیاویکی:Unlockdb 839 sysop 1830 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default از قفل در آوردن پایگاه داده مدیاویکی:Unlockdbsuccesssub 840 sysop 1831 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default قفل پایگاه داده برداشته شد مدیاویکی:Unlockdbsuccesstext 841 sysop 1832 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default پایگاه داده از قفل در آمد. مدیاویکی:Unlockdbtext 842 sysop 1833 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Unlocking the database will restore the ability of all users to edit pages, change their preferences, edit their watchlists, and other things requiring changes in the database. Please confirm that this is what you intend to do. مدیاویکی:Unprotectcomment 843 sysop 1834 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default Reason for unprotecting مدیاویکی:Unprotectedarticle 844 sysop 1835 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default [[$1]] از محافظت در آمد مدیاویکی:Unprotectsub 845 sysop 1836 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default (Unprotecting "$1") مدیاویکی:Unprotectthispage 846 sysop 1837 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default از محافظت در آوردن این صفحه مدیاویکی:Unusedimages 847 sysop 1838 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default تصاویر بلااستفاده مدیاویکی:Unusedimagestext 848 sysop 3843 2006-01-04T01:49:54Z MediaWiki default <p>لطفاٌ توجه کنید که وبگاه‌های دیگر از جمله {{SITENAME}}های بین‌المللی ممکن است با URL مستقیم به تصاویر پیوند داشته باشند، و نتیجتاً با وجود استفاده‌ی فعال اینجا فهرست شده باشند. مدیاویکی:Unwatchthispage 849 sysop 1840 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default توقف تعقیب مدیاویکی:Updated 850 sysop 1841 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default (به‌روز شد) مدیاویکی:Upload 851 sysop 1842 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default بار کردن پرونده مدیاویکی:Uploadbtn 852 sysop 1843 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default پرونده بار شود مدیاویکی:Uploadcorrupt 853 sysop 1844 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default The file is corrupt or has an incorrect extension. Please check the file and upload again. مدیاویکی:Uploaddisabled 854 sysop 1845 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default شرمنده، بار کردن از کار افتاده است. مدیاویکی:Uploadedfiles 855 sysop 1846 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default پرونده‌های بارشده مدیاویکی:Uploadedimage 856 sysop 1847 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default «[[$1]]» بار شد مدیاویکی:Uploaderror 857 sysop 1848 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default خطا در بار کردن مدیاویکی:Uploadfile 858 sysop 1849 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default بار کردن تصاویر، اصوات، اسناد، و غیره مدیاویکی:Uploadlink 859 sysop 1850 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default بار کردن تصاویر مدیاویکی:Uploadlog 860 sysop 1851 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default سیاهه‌ی بارکردن‌ها مدیاویکی:Uploadlogpage 861 sysop 1852 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default سیاهه‌ی_بارکردن‌ها مدیاویکی:Uploadlogpagetext 862 sysop 3786 2005-12-22T07:09:31Z MediaWiki default فهرست زیر فهرستی از آخرین بارکردن‌های پرونده‌های است. همه‌ی زمان‌های نشان‌داده‌شده زمان خادم هستند (وقت گرینیچ). <ul> </ul> مدیاویکی:Uploadnologin 863 sysop 1854 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default به سیستم وارد نشده‌اید مدیاویکی:Uploadnologintext 864 sysop 2404 2005-07-03T11:14:47Z MediaWiki default برای بار کردن پرونده‌ها باید [[ویژه:Userlogin|وارد سیستم شوید]]. مدیاویکی:Uploadtext 865 sysop 4015 2006-03-12T02:36:59Z Kaveh 2 <div style="border: 1px solid grey; background: #ddf; padding: 10px 30px 10px 30px; margin: 0 auto;"> <big>'''توجه''': پروندهٔ شما <span style="color: red; font-weight: bold">پاک خواهد شد</span> مگر این‌که:</big><br /> جزئیات کافی را مشخص کنید. شامل: ۱. ''منبع'' پرونده، ''شامل نشانی کامل اینترنتی (URL)''. اگر خالق آن شما هستید این مهم را مشخص کنید. توجه کنید که بیشتر تصاویر یافت شده روی اینترنت مناسب بارکردن به {{SITENAME}} نیستند. ۲. ذکر صاحب حق نشر و اجازه تکثیر آن شامل: :*[[{{SITENAME}}:برچسب‌های حق تکثیر|برچسب حق نشر]] مناسب. :*توضیح کافی برای توجیه حق نشر انتخاب‌شده. :*اگر مورد [[:w:fa:ویکی‌پدیا:استفاده منصفانه|استفادهٔ منصفانه]] است، توجیه کافی را ارائه کنید. :*اگر صاحب پرونده شما هستید بایستی آن را برای استفاده آزاد تکثیر کنید (برای مثال با استفاده از یکی از &#123;&#123;&#1605;&#1580;&#1608;&#1586;&#32;&#1711;&#1606;&#1608;&#125;&#125; یا &#123;&#123;&#1605;&#1575;&#1604;&#1705;&#1740;&#1578;&#32;&#1593;&#1605;&#1608;&#1605;&#1740;&#125;&#125;). دسترسی کاربری که به دفعات اطلاعات نادرست یا ناقص اضافه کند محدود خواهد شد. <div style="border: 1px solid grey; background: #E6E8FA; padding: 10px; margin: 0 auto;"> [[Image:Commons-logo.svg|right|30px|]] اگر پرونده‌ای که بار می‌کنید مناسب استفاده آزاد است توصیه می‌شود آن را در ''[[commons:Main Page|ویکی‌انبار]]'' بار کنید تا از پروژه‌های دیگر هم قابل دست‌رسی باشد.</div> </div> <small>برای نمایش یا جستجوی تصویرهایی که قبلاً بارگذاری شده‌اند به [[ویژه:imagelist|فهرست تصاویر]] مراجعه کنید. فهرست بارگذاری‌ها و حذف‌ها در [[Special:Log/upload|سیاههٔ بارکردن‌ها]] گزارش می‌شوند.</small> <small>از فرم زیر برای بارگذاری پرونده‌های جدیدی که می‌خواهید در مقاله‌هایتان بیاورید، استفاده کنید. با فشار کلید "...Browse" که در بسیاری از مرورگرها قابل مشاهده است، پنجرهٔ محاوره‌ای استاندارد انتخاب پرونده - که ویژهٔ سیستم عامل شما است - باز می‌شود. پس از انتخاب پرونده، نام آن نیز در جعبهٔ متن روبرو نمایان می‌شود. جزئیات را در جعبهٔ خلاصه وارد کنید. برای اضافه‌کردن مجوز حق نشر برچسب مورد نظر را وارد کنید (مثال: &#123;&#123;&#1605;&#1580;&#1608;&#1586;&#32;&#1711;&#1606;&#1608;&#125;&#125;). روی کلید «پرونده بار شود» کلیک کنید تا بارگذاری به پایان برسد. اگر از سرعت اینترنتی پایینی برخوردارید متناسب با حجم پرونده باید مدت زمان زیادی را صبر کنید. </small> <small>بافت‌های ارجح عبارتند از: بافت JPEG برای تصویرها (عکس)، بافت PNG برای تصویرهای رسم‌شده (مانند نقشه‌ها) و دیگر شکل‌ها و بافت OGG برای پرونده‌های صوتی. خواهشمند است نامی برای پرونده‌های ارسالی برگزینید که کاملاً توصیف‌کنندهٔ آنها باشد. با اینکار از بی‌نظمی جلوگیری می‌شود. اگر می‌خواهید پروندهٔ ارسالی را در مقالهٔ خود قرار دهید، از یکی از این راه‌ها استفاده کنید: '''<nowiki>[[تصویر:نام عکس.jpg]]</nowiki>''' - '''<nowiki>[[تصویر:نام شکل.png|متن عنوان]]</nowiki>''' - '''<nowiki>[[مدیا:نام پرونده صوتی.ogg]]</nowiki>''' </small> مدیاویکی:Uploadwarning 866 sysop 1857 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default هشدار بار کردن مدیاویکی:Usenewcategorypage 867 sysop 1858 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default 1 Set first character to "0" to disable the new category page layout. مدیاویکی:User rights set 868 sysop 1859 2005-06-25T11:03:06Z MediaWiki default <b>User rights for "$1" updated</b> مدیاویکی:Usercssjsyoucanpreview 869 sysop 1860 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default <strong>Tip:</strong> Use the 'Show preview' button to test your new CSS/JS before saving. مدیاویکی:Usercsspreview 870 sysop 1861 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default '''Remember that you are only previewing your user CSS, it has not yet been saved!''' مدیاویکی:Userexists 871 sysop 1862 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default نام کاربری‌ای که وارد کردید قبلاً استفاده شده است. لطفاً یک نام دیگر انتخاب کنید. مدیاویکی:Userjspreview 872 sysop 1863 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default '''Remember that you are only testing/previewing your user JavaScript, it has not yet been saved!''' مدیاویکی:Userlevels 873 sysop 1864 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default User levels management مدیاویکی:Userlevels-addgroup 874 sysop 1865 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default Add group مدیاویکی:Userlevels-editgroup 875 sysop 1866 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default Edit group مدیاویکی:Userlevels-editgroup-description 876 sysop 1867 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default Group description (max 255 characters):<br /> مدیاویکی:Userlevels-editgroup-name 877 sysop 1868 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default Group name: مدیاویکی:Userlevels-editusergroup 878 sysop 1869 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default Edit user groups مدیاویکی:Userlevels-group-edit 879 sysop 1870 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default Existent groups: مدیاویکی:Userlevels-groupsavailable 880 sysop 1871 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default Available groups: مدیاویکی:Userlevels-groupshelp 881 sysop 1872 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default Select groups you want the user to be removed from or added to. Unselected groups will not be changed. You can unselect a group by using CTRL + Left Click مدیاویکی:Userlevels-groupsmember 882 sysop 1873 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default Member of: مدیاویکی:Userlevels-lookup-group 883 sysop 1874 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default Manage group rights مدیاویکی:Userlevels-lookup-user 884 sysop 1875 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default Manage user groups مدیاویکی:Userlevels-user-editname 885 sysop 1876 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default Enter a username: مدیاویکی:Userlogin 886 sysop 1877 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default ورود به سیستم مدیاویکی:Userlogout 887 sysop 1878 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default خروج از سیستم مدیاویکی:Usermailererror 888 sysop 3967 2006-02-26T01:45:21Z MediaWiki default Mail object returned error: مدیاویکی:Userpage 889 sysop 1880 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default نمایش صفحه‌ی کاربر مدیاویکی:Userrightspheading 890 sysop 1881 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default userrights level مدیاویکی:Userstats 891 sysop 1882 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default آمار کاربران مدیاویکی:Userstatstext 892 sysop 1883 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default تعداد <b>$1</b> کاربر ثبت‌شده وجود دارد. تعداد <b>$2</b> از این کاربران مدیرند (به $3 مراجعه شود). مدیاویکی:Val article lists 893 sysop 1884 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default List of validated articles مدیاویکی:Val clear old 894 sysop 2416 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Clear my older validation data مدیاویکی:Val form note 895 sysop 2420 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default '''Hint:''' Merging your data means that for the article revision you select, all options where you have specified ''no opinion'' will be set to the value and comment of the most recent revision for which you have expressed an opinion. For example, if you want to change a single option for a newer revision, but also keep your other settings for this article in this revision, just select which option you intend to ''change'', and merging will fill in the other options with your previous settings. مدیاویکی:Val merge old 896 sysop 1887 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default Use my previous assessment where selected 'No opinion' مدیاویکی:Val no anon validation 897 sysop 1888 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default You have to be logged in to validate an article. مدیاویکی:Val noop 898 sysop 1889 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default No opinion مدیاویکی:Val page validation statistics 899 sysop 1890 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default Page validation statistics for $1 مدیاویکی:Val percent 900 sysop 1891 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default <b>$1%</b><br />($2 of $3 points<br />by $4 users) مدیاویکی:Val percent single 901 sysop 1892 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default <b>$1%</b><br />($2 of $3 points<br />by one user) مدیاویکی:Val stat link text 902 sysop 1893 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default Validation statistics for this article مدیاویکی:Val tab 903 sysop 1894 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default Validate مدیاویکی:Val table header 904 sysop 3789 2005-12-22T07:09:32Z MediaWiki default <tr><th>Class</th>$1<th colspan="4">Opinion</th>$1<th>Comment</th></tr> مدیاویکی:Val this is current version 905 sysop 1896 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default this is the latest version مدیاویکی:Val total 906 sysop 1897 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default Total مدیاویکی:Val user validations 907 sysop 1898 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default This user has validated $1 pages. مدیاویکی:Val validate article namespace only 908 sysop 1899 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default Only articles can be validated. This page is <i>not</i> in the article namespace. مدیاویکی:Val validate version 909 sysop 1900 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default Validate this version مدیاویکی:Val validated 910 sysop 1901 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default Validation done. مدیاویکی:Val version 911 sysop 1902 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default Version مدیاویکی:Val version of 912 sysop 1903 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default Version of $1 مدیاویکی:Val view version 913 sysop 2438 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default View this revision مدیاویکی:Validate 914 sysop 1905 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default Validate page مدیاویکی:Variantname-zh 915 sysop 1906 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default zh مدیاویکی:Variantname-zh-cn 916 sysop 1907 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default cn مدیاویکی:Variantname-zh-hk 917 sysop 1908 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default hk مدیاویکی:Variantname-zh-sg 918 sysop 1909 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default sg مدیاویکی:Variantname-zh-tw 919 sysop 1910 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default tw مدیاویکی:Viewcount 920 sysop 1911 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default این صفحه $1 بار دیده شده است. مدیاویکی:Viewprevnext 921 sysop 1912 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default نمایش ($1) ($2) ($3). مدیاویکی:Viewsource 922 sysop 1913 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default نمایش مبدأ مدیاویکی:Viewtalkpage 923 sysop 1914 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default نمایش مباحثات مدیاویکی:Wantedpages 924 sysop 1915 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default صفحات مورد نیاز مدیاویکی:Watchdetails 925 sysop 2515 2005-07-29T10:35:30Z MediaWiki default ($1 pages watched not counting talk pages; $2 total pages edited since cutoff; $3... [$4 نمایش و ویرایش فهرست کامل].) مدیاویکی:Watcheditlist 926 sysop 1917 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default در اینجا فهرست الفبایی‌ای از صفحات در تعقیب شما می‌آید. در جعبه‌ی صفحاتی که می‌خواهید از فهرست تعقیباتتان حذف شود تیک بزنید و روی دکمه‌ی «برداشتن موارد» در پایین صفحه کلیک کنید. مدیاویکی:Watchlist 927 sysop 1918 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default فهرست تعقیبات من مدیاویکی:Watchlistcontains 928 sysop 1919 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default فهرست تعقیبات شما حاوی $1 صفحه است. مدیاویکی:Watchlistsub 929 sysop 1920 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default (برای کاربر «$1») مدیاویکی:Watchmethod-list 930 sysop 1921 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default بررسی صفحات در حال تعقیب برای ویرایش‌های اخیر مدیاویکی:Watchmethod-recent 931 sysop 1922 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default بررسی ویرایش‌های اخیر برای صفحات در حال تعقیب مدیاویکی:Watchnochange 932 sysop 1923 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default هیچ یک از موارد در حال تعقیب شما در دوره‌ی زمانی نمایش‌یافته ویرایش نشده است. مدیاویکی:Watchnologin 933 sysop 1924 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default به سیستم وارد نشده‌اید مدیاویکی:Watchnologintext 934 sysop 2449 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default برای تغییر فهرست تعقیباتتان باید [[ویژه:Userlogin|به سیستم وارد شوید]]. مدیاویکی:Watchthis 935 sysop 1926 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default تعقیب این مقاله مدیاویکی:Watchthispage 936 sysop 1927 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default تعقیب این صفحه مدیاویکی:Wednesday 937 sysop 1928 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default چهارشنبه مدیاویکی:Welcomecreation 938 sysop 3847 2006-01-04T01:49:55Z MediaWiki default <h2>$1، خوش آمدید!</h2><p>حساب شما ایجاد شد. فراموش نکنید که ترجیحات {{SITENAME}} خود را تنظیم کنید. مدیاویکی:Whatlinkshere 939 sysop 1930 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default آنچه به اینجا پیوند دارد مدیاویکی:Whitelistacctext 940 sysop 1931 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default برای ایجاد حساب در این ویکی باید [[ویژه:Userlogin|به سیستم وارد شوید]] و اجازه ‌های مربوط به این کار را داشته باشید. مدیاویکی:Whitelistacctitle 941 sysop 1932 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default شما مجاز نیستید حساب درست کنید. مدیاویکی:Whitelistedittext 942 sysop 1933 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default برای ویرایش مقاله‌ها باید به سیستم [[ویژه:Userlogin|وارد]] شوید. مدیاویکی:Whitelistedittitle 943 sysop 1934 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default برای ویرایش باید به سیستم وارد شوید مدیاویکی:Whitelistreadtext 944 sysop 1935 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default برای خواندن مقالات باید [[ویژه:Userlogin|به سیستم وارد شوید]]. مدیاویکی:Whitelistreadtitle 945 sysop 1936 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default برای خواندن باید به سیستم وارد شوید مدیاویکی:Wikipediapage 946 sysop 1937 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default نمایش فوق صفحه مدیاویکی:Wlnote 947 sysop 1938 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default در زیر آخرین $1 تغییر در $2 ساعت آخر آمده است. مدیاویکی:Wlsaved 948 sysop 1939 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default این نسخه‌ی ذخیره‌شده‌ای از فهرست تعقیبات شما است. مدیاویکی:Wlshowlast 949 sysop 1940 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default نمایش آخرین $1 ساعت $2 روز $3 مدیاویکی:Wrong wfQuery params 950 sysop 3790 2005-12-22T07:09:32Z MediaWiki default پارامترهای wfQuery() نادرست است<br /> تابع: $1<br /> پرس‌وجو: $2 مدیاویکی:Wrongpassword 951 sysop 1942 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default کلمه‌ی عبوری که وارد کردید نادرست است. لطفاٌ دوباره تلاش کنید. مدیاویکی:Yourdiff 952 sysop 1943 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default تفاوت‌ها مدیاویکی:Youremail 953 sysop 1944 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default پست الکترونیکی شما* مدیاویکی:Yourlanguage 954 sysop 3520 2005-11-09T22:19:16Z MediaWiki default Language: مدیاویکی:Yourname 955 sysop 1946 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default نام کاربری شما مدیاویکی:Yournick 956 sysop 1947 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default لقب شما (برای امضاها) مدیاویکی:Yourpassword 957 sysop 1948 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default کلمه‌ی عبور شما مدیاویکی:Yourpasswordagain 958 sysop 1949 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default کلمه‌ی عبور را دوباره وارد کنید مدیاویکی:Yourtext 959 sysop 1950 2005-06-25T11:03:07Z MediaWiki default متن شما مدیاویکی:Yourvariant 960 sysop 2457 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Variant بحث:PersianLes14 961 3918 2006-02-21T20:03:10Z Ingmar Kuhn 132 بحث:FarsiLes14 به بحث:PersianLes14 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian PersianLes14 962 3916 2006-02-21T20:03:10Z Ingmar Kuhn 132 FarsiLes14 به PersianLes14 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian <div class="plainlinks"> :درس 14 - les 14 : [[Media:fa-سگ.ogg|سگ]] - [[wikt:nl:hond|hond]] : [[Media:fa-حيوان.ogg|حيوان]] - [[dieren]] : [[Media:fa-مهربان.ogg|مهربان]] - [[aardig]] : [[Media:fa-گوسسفند.ogg|گوسفند]] - [[schaap]] : [[Media:fa-گرگ.ogg|گرگ]] - [[:wikt:nl:wolf|wolf]] : [[Media:fa-رفتن.ogg|رفتن]] - [[gaan]] : [[Media:fa-آمدن.ogg|آمدن]] - [[komen]] : [[Media:fa-برگشتن.ogg|برگشتن]] - [[terugkomen]] : [[Media:fa-ديدن.ogg|ديدن]] - [[zien]] : [[Media:fa-ترس.ogg|ترس]] - [[bang]] : [[Media:fa-ترسيدن.ogg|ترسيدن]] - [[bang zijn]] : [[Media:fa-گفتن.ogg|گفتن]] - [[zeggen]] : [[Media:fa-گردش.ogg|گردش]] - [[picknick]], [[wandeling]] : [[Media:fa-گردش كردن.ogg|گردش كردن]] - [[picknicken]] : [[Media:fa-نزديك.ogg|نزديك]] - [[dichtbij]] : [[Media:fa-پدر بزرگ.ogg|پدر بزرگ]] - [[opa]] : [[Media:fa-زري.ogg|زري]] - [[Zari]] meisjesnaam : [[Media:fa-نزديك شدن.ogg|نزديك شدن]] - [[dichtbij komen]] : [[Media:fa-نگهداري.ogg|نگهداري]] - [[oppas]] : [[Media:fa-نگهداري كردن.ogg|نگهداري كردن]] - [[oppassen]] : [[Media:fa-چوپان.ogg|چوپان]] - [[herder]] : [[Media:fa-يك روز اكرم و زري با پدر بزرگ به گردش رفتند.ogg|يك روز اكرم و زري با پدر بزرگ به گردش رفتند]] - [[op een dag gingen Akram en Zari met opa wandelen]] : [[Media:fa-در راه يك سگ چوپان ديدند.ogg|در راه يك سگ چوپان ديدند]] - [[Onderweg zagen zij een herdershond]] : [[Media:fa-كه از گوسفندان نگهداري مي كرد .ogg|كه از گوسفندان نگهداري مي كرد]] - [[Want hij pastte op de schapen]] : [[Media:fa-گرگ اجازه نداشت به گوسفندان نزديك شود.ogg|گرگ اجازه نداشت به گوسفندان نزديك شود]] - [[Een wolf mag niet bij de schapen komen]] : [[Media:fa-گرگ از سگ چوپان مي ترسدو به آنها نزديك نمي شود.ogg|گرگ از سگ چوپان مي ترسدو به آنها نزديك نمي شود]] - [[Een wolf is bang voor de herdershond en komt niet dichtbij hen]] : [[Media:fa-پدر بزرگ گفت سگ حيوان خوب و با وفا است.ogg|پدر بزرگ گفت: سگ حيوان خوب و با وفا است]] - [[Opa zegt dat het een trouwe hond is]] :تكليف شب . جمله بسازيد - [[huiswerk]] :چوپان . ترس . سك گوسفند - [[zin maken]] :فعل بسازيد . گردش كردن . ترسيدن . رفتن [[werkwoord vervoegen]] </div> PersianLes8 963 3906 2006-02-21T19:58:32Z Ingmar Kuhn 132 FarsiLes8 به PersianLes8 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian <div class="plainlinks"> درس 8 و : [[media:fa-مرد.ogg|مرد]] – [[man]] : [[media:fa-زن.ogg|زن]] – [[vrouw]] : [[media:Fa-تند_.ogg|تند]] - [[snel]] : [[media:fa-دوات.ogg|دوات]] – [[inktpot]] : [[media:fa-پروين.ogg|پروين]] – [[Parvin]] (meisjesnaam) : [[media:fa-پرويز.ogg|پرويز]] – [[Parviz]] (jongensnaam) : [[media:fa-نانوا.ogg|نانوا]] – [[bakker]] : [[media:fa-دويدن.ogg|دويدن]] – [[rennen]](hele werkwoord) : [[media:fa-مي دود.ogg|مي دود]] – [[hij rent]], [[zij rent]] : [[media:fa-بيرون.ogg|بيرون]] – [[uit]], [[buiten]] : [[media:fa-مي پزد.ogg|مي پزد]] – [[hij kookt]], [[zij kookt]] : [[media:Fa-پختن..ogg|پختن-]] - [[koken]], [[bakken]](hele werkwoord) : [[media:fa-اين دوات است.ogg|اين دوات است]] – [[dit is een inktpot]] : [[media:fa-پرويز با پروين دوست است.ogg|پرويز با پروين دوست است]] – [[Parvin is met Parviz bevriend]] : [[media:fa-اين مرد نانوا است.ogg|اين مرد نانوا است]] – [[die mijnheer is bakker]] : [[media:fa-نانوا نان مي پزد.ogg|نانوا نان مي پزد]] – [[de bakker bakt brood]] : [[media:fa-آن مرد از نانوائي تند آمد.ogg|آن مرد از نانوائي تند آمد]] – [[die man komt snel uit de bakkerij]] : [[media:fa-پرويز با پروين دوست است.ogg|پرويز با پروين دوست است]] </div> کاربر:Sajad 964 1955 2005-03-25T19:10:14Z Sajad 14 <div style="float: right; width: 365px; border: 1px solid grey; margin: 5px; padding: 4px; background: #eeffee;"> ==ارتباط با من== *رایانامه (پست الکترونیکی): sajad.gh[at]gmail[dot]com </div> فرخزاد، فروغ/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد 965 1956 2005-03-27T12:18:59Z Kaveh 2 ایجاد و این منم زنی تنها در آستانه ی فصلی سرد در ابتدای درك هستی آلوده ی زمین و یأس ساده و غمناك آسمان و ناتوانی این دستهای سیمانی زمان گذشت زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت چهار بار نواخت امروز روز اول دیماه است من راز فصل ها را میدانم و حرف لحظه ها را میفهمم نجات دهنده در گور خفته است و خاك، خاك پذیرنده اشارتیست به آرامش زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت در كوچه باد می آید در كوچه باد می آید و من به جفت گیری گلها می اندیشم به غنچه هایی با ساق های لاغر كم خون و این زمان خسته ی مسلول و مردی از كنار درختان خیس میگذرد مردی كه رشته های آبی رگهایش مانند مارهای مرده از دو سوی گلوگاهش بالا خزیده اند و در شقیقه های منقلبش آن هجای خونین را تكرار می كنند ــ سلام ــ سلام و من به جفت گیری گلها می اندیشم در آستانه ی فصلی سرد در محفل عزای آینه ها و اجتماع سوگوار تجربه های پریده رنگ و این غروب بارور شده از دانش سكوت چگونه میشود به آن كسی كه میرود این سان صبور سنگین سرگردان فرمان ایست داد چگونه میشود به مرد گفت كه او زنده نیست او هیچوقت زنده نبوده ست در كوچه باد می آید كلاغهای منفرد انزوا در باغ های پیر كسالت میچرخند و نردبام چه ارتفاع حقیری دارد آنها تمام ساده لوحی یك قلب را با خود به قصر قصه ها بردند و اكنون دیگر دیگر چگونه یك نفر به رقص بر خواهد خاست و گیسوان كودكیش را در آبهای جاری خواهد ریخت و سیب را كه سرانجام چیده است و بوییده است در زیر پا لگد خواهد كرد؟ ای یار ای یگانه ترین یار چه ابرهای سیاهی در انتظار روز میهمانی خورشیدند انگار در مسیری از تجسم پرواز بود كه یكروز آن پرنده نمایان شد انگار از خطوط سبز تخیل بودند آن برگ های تازه كه در شهوت نسیم نفس میزدند انگار آن شعله بنفش كه در ذهن پاكی پنجره ها میسوخت چیزی به جز تصور معصومی از چراغ نبود در كوچه باد می آید این ابتدای ویرانیست آن روز هم كه دست های تو ویران شدند باد می آمد ستاره های عزیز ستاره های مقوایی عزیز وقتی در آسمان دروغ وزیدن میگیرد دیگر چگونه می شود به سوره های رسولان سر شكسته پناه آورد؟ ما مثل مرده های هزاران هزار ساله به هم می رسیم و آنگاه خورشید بر تباهی اجساد ما قضاوت خواهد كرد من سردم است من سردم است و انگار هیچوقت گرم نخواهم شد ای یار ای یگانه ترین یار آن شراب مگر چند ساله بود؟ نگاه كن كه در اینجا زمان چه وزنی دارد و ماهیان چگونه گوشتهای مرا می جوند چرا مرا همیشه در ته دریا نگاه میداری؟ من سردم است و از گوشواره های صدف بیزارم من سردم است و میدانم كه از تمامی اوهام سرخ یك شقایق وحشی جز چند قطره خون چیزی به جا نخواهد ماند خطوط را رها خواهم كرد و همچنین شمارش اعداد را رها خواهم كرد و از میان شكلهای هندسی محدود به پهنه های حسی وسعت پناه خواهم برد من عریانم عریانم عریانم مثل سكوتهای میان كلام های محبت عریانم و زخم های من همه از عشق است از عشق عشق عشق من این جزیره سرگردان را از انقلاب اقیانوس و انفجار كوه گذر داده ام و تكه تكه شدن راز آن وجود متحدی بود كه از حقیرترین ذره هایش آفتاب به دنیا آمد سلام ای شب معصوم سلام ای شبی كه چشمهای گرگ های بیابان را به حفره های استخوانی ایمان و اعتماد بدل می كنی و در كنار جویبارهای تو ارواح بید ها ارواح مهربان تبرها را می بویند من از جهان بی تفاوتی فكرها و حرفها و صدا ها می آیم و این جهان به لانه ی ماران مانند است و این جهان پر از صدای حركت پاهای مردمیست كه همچنان كه ترا می بوسند در ذهن خود طناب دار ترا می بافند سلام ای شب معصوم میان پنجره و دیدن همیشه فاصله ایست چرا نگاه نكردم؟ مانند آن زمان كه مردی از كنار درختان خیس گذر می كرد... چرا نگاه نكردم؟ انگار مادرم گریسته بود آن شب آن شب كه من به درد رسیدم و نطفه شكل گرفت آن شب كه من عروس خوشه های اقاقی شدم آن شب كه اصفهان پر از طنین كاشی آبی بود و آن كسی كه نیمه ی من بود به درون نطفه من بازگشته بود و من درآینه می دیدمش كه مثل آینه پاكیزه بود و روشن بود و ناگهان صدایم كرد و من عروس خوشه های اقاقی شدم... انگار مادرم گریسته بود آن شب چه روشنایی بیهوده ای در این دریچه ی مسدود سر كشید چرا نگاه نكردم؟ تمام لحظه های سعادت می دانستند كه دست های تو ویران خواهد شد و من نگاه نكردم تا آن زمان كه پنجره ی ساعت گشوده شد و آن قناری غمگین چهار بار نواخت چهار بار نواخت و من به آن زن كوچك برخوردم كه چشمهایش مانند لانه های خالی سیمرغان بودند و آن چنان كه در تحرك رانهایش می رفت گویی بكارت رویای پرشكوه مرا با خود بسوی بستر شب می برد آیا دوباره گیسوانم را در باد شانه خواهم زد؟ آیا دوباره باغچه ها را بنفشه خواهم كاشت؟ و شمعدانی ها را در آسمان پشت پنجره خواهم گذاشت؟ آیا دوباره روی لیوان ها خواهم رقصید؟ آیا دوباره زنگ در مرا بسوی انتظار صدا خواهد برد؟ به مادرم گفتم دیگر تمام شد گفتم همیشه پیش از آنكه فكر كنی اتفاق می افتد باید برای روزنامه تسلیتی بفرستیم انسان پوك انسان پوك پر از اعتماد نگاه كن كه دندانهایش چگونه وقت جویدن سرود میخواند و چشمهایش چگونه وقت خیره شدن می درند و او چگونه از كنار درختان خیس میگذرد صبور سنگین سرگردان در ساعت چهار در لحظه ای كه رشته های آبی رگهایش مانند مارهای مرده از دو سوی گلوگاهش بالا خزیده اند و در شقیقه های منقلبش آن هجای خونین را تكرار میكنند ــ سلام ــ سلام آیا تو هرگز آن چهار لاله ی آبی را بوییده ای؟ زمان گذشت زمان گذشت و شب روی شاخه های لخت اقاقی افتاد شب پشت شیشه های پنجره سر می خورد و با زبان سردش ته مانده های روز رفته را به درون میكشید من از كجا می آیم؟ من از كجا می آیم؟ كه این چنین به بوی شب آغشته ام؟ هنوز خاك مزارش تازه است مزار آن دو دست سبز جوان را میگویم... چه مهربان بودی ای یار ای یگانه ترین یار چه مهربان بودی وقتی دروغ میگفتی چه مهربان بودی وقتی كه پلك های آینه ها را می بستی و چلچراغها را از ساقه های سیمی می چیدی و در سیاهی ظالم مرا بسوی چراگاه عشق می بردی تا آن بخار گیج كه دنباله ی حریق عطش بود بر چمن خواب می نشست و آن ستاره های مقوایی به گرد لایتناهی می چرخیدند چرا كلان را به صدا گفتند؟ چرا نگاه را به خانه ی دیدار میهمان كردند! چرا نوازش را به حجب گیسوان باكرگی بردند؟ نگاه كن كه در اینجا چگونه جان آن كسی كه با كلام سخن گفت و با نگاه نواخت و با نوازش از رمیدن آرمید به تیره های توهم مصلوب گشته است و جای پنج شاخه ی انگشتهای تو كه مثل پنج حرف حقیقت بودند چگونه روی گونه او مانده ست سكوت چیست چیست چیست ای یگانه ترین یار؟ سكوت چیست به جز حرفهای نا گفته من از گفتن می مانم اما زبان گنجشكان زبان زندگی جمله های جاری جشن طبیعت ست زبان گنجشكان یعنی: بهار. برگ . بهار زبان گنجشكان یعنی: نسیم .عطر . نسیم زبان گنجشكان در كارخانه میمیرد این كیست این كسی كه روی جاده ی ابدیت به سوی لحظه ی توحید می رود و ساعت همیشگیش را با منطق ریاضی تفریقها و تفرقه ها كوك میكند این كیست این كسی كه بانگ خروسان را آغاز قلب روز نمی داند آغاز بوی ناشتایی میداند این كیست این كسی كه تاج عشق به سر دارد و در میان جامه های عروسی پوسیده ست پس آفتاب سر انجام در یك زمان واحد بر هر دو قطب نا امید نتابید تو از طنین كاشی آبی تهی شدی و من چنان پرم كه روی صدایم نماز می خوانند... جنازه های خوشبخت جنازه های ملول جنازه های ساكت متفكر جنازه های خوش برخورد خوش پوش خوش خوراك در ایستگاههای وقت های معین و در زمینه ی مشكوك نورهای موقت و شهوت خرید میوه های فاسد بیهودگی آه چه مردمانی در چارراهها نگران حوادثند و این صدای سوتهای توقف در لحظه ای كه باید باید باید مردی به زیر چرخهای زمان له شود مردی كه از كنار درختان خیس میگذرد من از كجا می آیم؟ به مادرم گفتم دیگر تمام شد گفتم همیشه پیش از آنكه فكر كنی اتفاق می افتد باید برای روزنامه تسلیتی بفرستیم سلام ای غرابت تنهایی اتاق را به تو تسلیم میكنم چرا كه ابرهای تیره همیشه پیغمبران آیه های تازه تطهیرند و در شهادت یك شمع راز منوری است كه آنرا آن آخرین و آن كشیده ترین شعله خواب میداند ایمان بیاوریم ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد ایمان بیاوریم به ویرانه های باغ تخیل به داسهای واژگون شده ی بیكار و دانه های زندانی نگاه كن كه چه برفی می بارد... شاید حقیقت آن دو دست جوان بود آن دو دست جوان كه زیر بارش یكریز برف مدفون شد سال دیگر وقتی بهار با آسمان پشت پنجره هم خوابه میشود و در تنش فوران میكنند فواره های سبز ساقه های سبكبار شكوفه خواهد داد ای یار ای یگانه ترین یار ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد... فرخزاد، فروغ/ايمان بياوريم به آغاز فصل سرد 971 1957 2005-03-27T12:36:21Z Kaveh 2 فرخزاد، فروغ/ايمان بياوريم به آغاز فصل سرد به فرخزاد، فروغ/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد منتقل شد #REDIRECT [[فرخزاد، فروغ/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد]] فرخزاد، فروغ/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد/بعد از تو 972 1958 2005-03-27T12:45:29Z Kaveh 2 {{ناقص}} فرخزاد، فروغ/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سر 973 1959 2005-03-27T12:47:28Z Kaveh 2 فرخزاد، فروغ/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سر به فرخزاد، فروغ/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد/ایمان بیاوریم به آغاز ف #redirect [[فرخزاد، فروغ/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد]] فرخزاد، فروغ/ایمان بياوریم به آغاز فصل سرد/پرنده مردنی است 974 1960 2005-03-27T12:48:04Z Kaveh 2 فرخزاد، فروغ/ایمان بياوریم به آغاز فصل سرد/پرنده مردنی است به فرخزاد، فروغ/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد/پرنده مردنی است منتقل شد #REDIRECT [[فرخزاد، فروغ/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد/پرنده مردنی است]] فرخزاد، فروغ/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد/پنجره 975 1961 2005-03-27T12:50:18Z Kaveh 2 {{ناقص}} الگو:ناقص 976 1962 2005-04-11T15:48:07Z 62.234.145.72 <div class="boilerplate" id="stub"> ''این صفحه بخشی از [[کتاب یا مجموعه مطالب نیمه‌تمام|کتاب یا مجموعه مطالبی]] را تشکیل می‌دهد. به ردیف آن در زیر عنوان اصلی توجه کنید. اگر به این بخش دسترسی دارید آنرا در اینجا [{{SERVER}}{{localurl:{{NAMESPACE}}:{{PAGENAME}}|action=edit}} قرار دهید] و به گسترش ویکی‌نَسک [[یافتن و ویرایش بخشهای ناقص|کمک کنید]].'' </div> [[Category:بخش‌های ناقص]] فرخزاد، فروغ/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد/دلم برای باغچه می‌سوزد 977 1963 2005-03-27T12:59:13Z Kaveh 2 {{ناقص}} {{ناقص}} فرخزاد، فروغ/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد/کسی كه مثل هیچکس نیست 978 1964 2005-03-27T12:59:18Z Kaveh 2 {{ناقص}} {{ناقص}} فرخزاد، فروغ/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد/تنها صداست که می‌ماند 979 1965 2005-03-27T12:59:23Z Kaveh 2 {{ناقص}} {{ناقص}} رده:بخش‌های ناقص 980 1966 2005-03-27T13:01:34Z Kaveh 2 سرفصل‌های زیر به گسترش و تصحیح نیازمندند: رده:حرف ف 981 3543 2005-11-16T06:25:43Z Kaveh 2 - «فروم» فهرست افراد، حرف ف: [[Category:فهرست تمامی افراد|ف]] رده:فهرست تمامی افراد 982 1968 2005-05-04T03:14:21Z Kaveh 2 فهرست تمامی افرادی که در ویکی‌نسک اثری دارند: بحث:صفحه اصلی 983 5776 2006-11-06T21:33:48Z Kaveh 2 /* تبلیغات! نه برای لقمه‌ای نان */ __TOC__ == ... == با درود. یک پیشنهاد: چه بهتر که برای یکدستی اصطلاحات زبان فارسی در اینجا هم بجای «آستانه وبگاه» از همان عبارت «ورودی کاربران» که در ویکی پدیای فارسی بکار رفته استفاده شود. پاینده باشید. مانی == نمایش به صورت یک کتاب == اینجا ویکی نسک است. من یک چیزی را در اینجا نمی‌پسندم که متاسفانه در انگلیسی هم همین طور است و آن اینکه کتابها از فرمت کتاب درآمده‌‌اند. پیشنهاد می‌کنم یک حالت کتاب مانند هم ایجاد شود. مثلا یک گرینه‌ای برای نمایش کتابی. آنوقت می‌شود کارهای جذابتری هم کرد.[[کاربر:مجید|مجید]] 09:09, ۳ دسامبر ۲۰۰۵ (UTC) :منظور شما دقیقا چیست؟ یعنی صفحه‌ها کوچک باشند و پایین مطلب پیوندهایی به صفحه‌هایی بعد و قبل وجود داشته باشند؟ [[کاربر:Kaveh|کاوه]] 20:44, ۴ دسامبر ۲۰۰۵ (UTC) ::ویرایش چاپ را ایجاد کرده‌ام. صفحه راهنمای آن کار امروز و فرداست.[[کاربر:مجید|مجید]] ۰۸:۲۱, ۱۹ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC) ==با درود== :درود به کاوه گرامی و دیگر دوستان فعال در ویکی‌نسک. خسته نباشید. یک نکته: در نامواره ویکی‌نسک نوشته شده "آزاد بی‌اندیشید" که املای آن به نظر من نادرست است و باید بشود بیندیشید. در جمله "آزاد یاد بگیرید" هم فاصله میان یاد و بگیرید رعایت نشده است. به نظر من "آزاد بیندیشید، آزاد بیاموزید" بهتر است و از آن بهتر جمله "اندیشه آزاد، آموزش آزاد" است که حالت دستوری و امری جمله قبلی را ندارد. در ضمن من در اینجا قلم را بسیار زشت و ناخوانا و تمام «ی»ها را جدا می بینم! پاینده باشید. --[[کاربر:مانی|مانی]] 19:07, ۶ دسامبر ۲۰۰۵ (UTC) قلمی که می‌بینید قاعدتا بایستی مشابه ویکی‌پدیا باشد. مگر این‌که نسخه‌ی قدیمی Koodak را نصب کرده باشید ([http://www.farsiweb.ir/wiki/Persian_fonts آخرین نسخه]). "اندیشه آزاد، آموزش آزاد" هم خیلی خوب است، حیف که تازگی نامواره را توسعه‌دهندگان تغییر دادند. پس از تعطیلات سال نو مسیحی سعی می‌کنم موضوع را پی‌گیری کنم. [[کاربر:Kaveh|کاوه]] 08:56, ۸ دسامبر ۲۰۰۵ (UTC) :با درود. آن قلمها را نصب کردم ولی شوربختانه آن دشواری چاره نشد! در ویکی پدیا مشکل قلم ندارم و همانطور که گفتید شگفت است که در اینجا مشکل دارم. از توجه شما به نامواره سپاسگذارم. پاینده باشید و شادکام. --[[کاربر:مانی|مانی]] 16:54, ۱۰ دسامبر ۲۰۰۵ (UTC) == [[meta:BiDi workgroup]] == <div dir="ltr" > * Halló! Please take a look at [[meta:BiDi workgroup]] and a [[meta:BiDi workgroup/To-do#nominations]]. Best regards : [[user:Gangleri|Gangleri]] [[کاربر:84.150.240.46|84.150.240.46]] 19:54, ۱۸ ژانویه ۲۰۰۶ (UTC) </div> == در ویکی‌نبشته == === آثار دیگران === برای کمک به آشنایی با رویه‌ی بایگانی نوشته‌ها در ویکی‎نَسک صفحه‌ی [[فروغ فرخزاد]] به عنوان الگو ایجاد شده‌است. به ردیف مطالب توجه کنید. ا|[[:Category:حرف ب|ب]]|[[:Category:حرف پ|پ]]|ت|ث|ج|[[:Category:حرف چ|چ]]|ح|خ|د|ذ|ر|ز|ژ|[[:Category:حرف س|س]]|ش|ص|ض|ط|ظ|ع|غ|[[:Category:حرف ف|ف]]|ق|ک|[[:Category:حرف گ|گ]]|ل|[[:Category:حرف م|م]]|ن|و|ه|ی === آخرین‌ها: === [[پاینده، اردشیر|اردشیر پاینده]] [[image:1000.gif]]، [[مطهری، مرتضی|مرتضی مطهری]] [[image:0000.gif]]، [[فرخزاد، فروغ|فروغ فرخزاد]] [[image:1000.gif]]، [[گوگوش]] [[image:1000.gif]]، [[سعدی]] [[image:1000.gif]]، [[بهرنگی، صمد|صمد بهرنگی]] [[image:1000.gif]] == اندازه قلم == احتراماً، به عرض می‌رساند که اندازه قلم در اینجا خیلی بزرگ است. wikibook انگلیسی را ببینید. حجم اطلاعاتی که ما در یک صفحه نمایش می‌دهیم با توجه به اندازه کنونی قلم نصف زبان انگلیسی هم نیست. خواهش می‌کنم این اندازه را کوچکتر بنمائید. حیف است. صفحه اول بدردنخوری داریم. یک کم مثل بقیه کار کنیم مفیدتر است.--[[کاربر:مجید|مجید]] ۱۲:۵۲, ۱۸ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC) :دست شما را می‌بوسد. برای آزمایش [[مدیاویکی:Monobook.css]] را در [[کاربر:مجید/monobook.css]] کپی کرده و تغییرات مطلوب را اعمال کنید. سپس نتایج را گزارش کنید تا نسخه همگانی را هم تغییر دهیم. [[کاربر:Kaveh|کاوه]] ۱۸:۱۴, ۱۸ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC) ::من اندازه‌ها را نصف کردم. شاید بهتر شده‌باشد.راستش،چطوری می‌توان به نوار گشتن عنوان اضافه کرد؟--[[کاربر:مجید|مجید]] ۰۶:۳۱, ۱۹ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC) به نظر من حالا خیلی بهتر شده‌است. الان می‌شود کارهای قشنگتری کرد.کاوه عزیز لطفاً [[کاربر:مجید/monobook.css]] را ببینید و در صورت تمایل آنرا کپی نمائید.[[کاربر:مجید|مجید]] ۰۸:۱۸, ۱۹ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC) :::۶۰ درصد خیلی کوچک است. ما بایستی حواس‌مان به کاربرانی که از ویندوز استفاده نمی‌کنند هم باشد. ۷۰٪ را اعمال کردم، امیدوارم برای همه مناسب باشد. نوار گشتن را از [[MediaWiki:Sidebar]] تغییر می‌دهند، آن را با نسخه انگلیسی ([[:en:MediaWiki:Sidebar]]) مقایسه کنید. [[کاربر:Kaveh|کاوه]] ۲۳:۱۶, ۲۰ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC) == تبلیغات! نه برای لقمه‌ای نان == چندی است که به این نتیجه رسیده‌ام، که یکی از مشکلات مجموعه‌های فارسی ویکی‌پدیا عدم شناخته‌شدن آن توسط جامعه دانشگاهی ماست. برای شناخته‌شدن آن چه باید کرد؟! چگونه آنرا تبلیغ کنیم؟! راهکارهای شما چیست؟--[[کاربر:مجید|مجید]] ۱۰:۴۱, ۲ نوامبر ۲۰۰۶ (UTC) :جالب است، مشکل بزرگتر از این حرفهاست. حتی کسی این صفحه را هم نمی‌خواند.[[کاربر:مجید|مجید]] ۱۳:۴۶, ۶ نوامبر ۲۰۰۶ (UTC) ::مجید گرامی، دست ما کوتاه و خرما بر نخیل. عموم اعضای جامعه دانشگاهی فارسی‌زبان که خدمت شما هستند. به هرحال شناختی از این پروژه بین کاربران اینترنتی وجود ندارد. من هم ایده‌ای ندارم که چطور می‌شود برای آن تبلیغ کرد. لابد به دوستان بسپارید تا به دوستان‌شان بگویند. همکاری همه، به‌ویژه شخص شما، به شدت غنیمت است. [[کاربر:Kaveh|کاوه]] ۲۱:۳۳, ۶ نوامبر ۲۰۰۶ (UTC) ا پاینده/باد/برهان نظم 984 1970 2005-03-28T03:51:35Z Kaveh 2 ا پاینده/باد/برهان نظم به پاینده، اردشیر/باد/برهان نظم منتقل شد #REDIRECT [[پاینده، اردشیر/باد/برهان نظم]] باد 985 1971 2005-03-28T03:52:16Z Kaveh 2 باد به پاینده، اردشیر/باد منتقل شد #REDIRECT [[پاینده، اردشیر/باد]] رده:حرف پ 988 1974 2005-04-03T12:43:13Z Kaveh 2 فهرست افراد، حرف پ: [[Category:فهرست تمامی افراد|پ]] درود 989 1975 2005-03-28T05:01:12Z Kaveh 2 redirected #REDIRECT [[صفحه‌ی اصلی]] PersianLes1 990 3894 2006-02-21T19:52:15Z Ingmar Kuhn 132 FarsiLes1 به PersianLes1 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian. <div class="plainlinks"> ==درس يك - les 1== ===آ ا - ب - د - ر=== : [[media:fa-آ ا.ogg|آ ا]] a : [[media:fa-ب.ogg|ب]] b : [[media:fa-د.ogg|د]] d : [[media:fa-ر.ogg|ر]] r : [[media:fa-آب.ogg|آب]] - [[wikt:nl:water|Water]] : [[media:fa-بابا.ogg|بابا]] - Dad : [[media:fa-داد.ogg|داد]]- Gave : [[media:fa-بار.ogg|بار]]- Load : [[media:fa-باد.ogg|باد ]]- [[wikt:nl:wind|Wind]] </div> PersianLes2 991 5711 2006-10-31T17:08:00Z 62.218.150.126 /* ن م / aa n m */ <div class="plainlinks"> ==درس دوم - Lessen 2== : [[media:fa-درس دو.ogg|درس دو]] ===ن م / aa n m === : [[media:fa-من.ogg|من]] -[[I]] : [[media:fa-مادر.ogg|مادر]] - [[wikt:mother|mother]] : [[media:fa-مادرم.ogg|مادرم]] - [[my mother]] : [[media:fa-برادر.ogg|برادر]] - [[wikt:brother]] : [[media:fa-برادرم.ogg|برادرم]] - [[my brother]] : [[media:fa-بابا.ogg|بابا]] - [[dad]] : [[media:fa-بابام.ogg|بابام ]] - [[my dad]] : [[media:fa-نان.ogg|نان]] - [[bread]] : [[media:fa-بادام.ogg|بادام ]] - [[amandelen]] : [[media:fa-باران.ogg|باران ]] - [[wikt:rain]] : [[media:fa-ابر.ogg|ابر ]] - [[wikt:nl:wolk|wolk]] : [[media:fa-انار.ogg|انار ]] - [[wikt:nl:granaatappel|granaatappel]] : [[media:fa-دارم .ogg| دارم]] - [[ik heb]] : [[media:fa-ندارم .ogg|ندارم ]] - [[ik heb het niet]], [[ik heb geen]] : [[media:Fa-من بادام دارم.ogg|من بادام دارم ]] - [[ik heb amandelen]] : [[media:Fa-بابا نان داد.ogg|بابا نان داد]] - [[pappa geeft brood]] : [[media:Fa-من بادام ندارم.ogg|من بادام ندارم ]] - [[ik heb geen amandelen]] : [[media:Fa-من انار دارم.ogg|من انار دارم ]] - [[ik heb een granaatappel]] : [[media:Fa-بابا بادام داد.ogg|بابا بادام داد ]] - [[pappa geeft amandelen]] </div> PersianLes3 992 3900 2006-02-21T19:55:30Z Ingmar Kuhn 132 FarsiLes3 به PersianLes3 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian <div class="plainlinks"> ===ي ز / j z=== : [[media:Fa-ايران.ogg|ايران]] - [[wikt:nl:Iran|Iran]] : [[media:Fa-سيب.ogg|سيب]] - [[wikt:nl:appel|appel]] : [[media:Fa-بر مي دارد.ogg|بر مي دارد]] - [[hij pakt]] en [[zij pakt]] : [[media:Fa-سيني.ogg|سيني]] - [[dienblad]] : [[media:Fa-سوزن.ogg|سوزن]] - [[wikt:nl:naald|naald]] : [[media:Fa-مي دوزد.ogg|مي دوزد]] - [[naaiende]] (werkwoord, onvoltooid tegenwoordige tijd) : [[media:Fa-دامن.ogg|دامن]] - [[wikt:nl:rok|rok]] : [[media:Fa-آن.ogg|آن]] - [[dat]], [[die]] : [[media:Fa-اين.ogg|اين]] - [[dit]], [[deze]] : [[media:Fa-تنور.ogg|تنور]] - [[oven]] : [[media:Fa-تبر.ogg|تبر]] - [[bijl]] : [[media:Fa-بز.ogg|بز]] - [[geit]] : [[media:Fa-مار.ogg|مار]] - [[slang]] : [[media:Fa-دود.ogg|دود]] - [[rook]] : [[media:Fa-زن.ogg|زن]] - [[vrouw]] : [[media:Fa-اين سيني است.ogg|اين سيني است]] - [[dit is een dienblad]] : [[media:Fa-در سيني سيب است.ogg|در سيني سيب است]] - [[op het dienblad is een appel]] : [[media:Fa-بابا سيب برميدارد.ogg|بابا سيب برميدارد]] - [[pappa pakt een appel]] : [[media:Fa-آن سوزن است.ogg|آن سوزن است]] - [[dat is een naald]] : [[media:Fa-سوزان با سوزن دامن ميدوزد.ogg|سوزان با سوزن دامن ميدوزد]] - [[Suzanne maakt een rok met een naald]] : [[media:Fa-او با سوزن ميدوزد.ogg|او با سوزن ميدوزد]] - [[hij naait met een naald]], [[zij naait met een naald]] : [[media:Fa-او با سوزن ميدوزد.ogg|او با سوزن ميدوزد]] - [[die vrouw heeft een naald]] </div> PersianLes4 993 3902 2006-02-21T19:56:21Z Ingmar Kuhn 132 FarsiLes4 به PersianLes4 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian <div class="plainlinks"> == او و / o oo== : [[media:fa-و.ogg|و]] - oo : [[media:fa-او.ogg|او]] - [[hij]], [[zij]] : [[media:fa-توت.ogg|توت]] - [[moerbei]] : [[media:fa-دوست.ogg|دوست]] - [[liefde]], [[vriend]], [[vriendin]] : [[media:fa-دندان .ogg|دندان ]] - [[tanden]] : [[media:fa-دندانم.ogg|دندانم]] - [[mijn tanden]] : [[media:fa-آدم.ogg|آدم]] - [[wikt:nl:mens|mens]] : [[media:fa-دوست.ogg|دوست]] - vriend : [[media:fa-با.ogg|با]] - [[met]] : [[media:fa-دارو.ogg|دارو]] - [[medicijn]] : [[media:fa-دارم.ogg|دارم]] - [[ik heb]] : [[media:fa-ندارم.ogg|ندارم]] - [[ik heb het niet]], [[ik heb geen]] : [[media:fa-دانا.ogg|دانا]] - [[slim]] : [[media:fa-مادر.ogg|مادر]] - [[moeder]] : [[media:fa-مادرم.ogg|مادرم]] - [[mijn moeder]] : [[media:fa-من توت دوست دارم.ogg|من توت دوست دارم]] - [[ik hou van moerbei]] : [[media:fa-سارا توت دوست دارد.ogg|سارا توت دوست دارد]] - [[Sara houdt van moerbei]] : [[media:fa-او با من دوست است.ogg|او با من دوست است]] - [[hij is mijn vriend]] : [[media:fa-من مادرم را دوست دارم.ogg|من مادرم را دوست دارم]] - [[ik hou van mijn moeder]] : [[media:fa-من بابام را دوست دارم.ogg|من بابام را دوست دارم]] - [[ik hou van mijn vader]] : [[media:fa-من برادرم را دوست دارم.ogg|من برادرم را دوست دارم]] - [[ik hou van mijn broer]] : [[media:fa-من سارا را دوست دارم.ogg|من سارا را دوست دارم]] - [[Ik hou van Sara]] : [[media:fa-من دارا را دوست دارم.ogg|من دارا را دوست دارم]] - [[Ik hou van Dara]] </div> Perzische Les 5 995 3869 2006-01-25T16:52:15Z ماني 126 FarsiLes5 به Perzische Les 5 منتقل شد: Farsi is fout, Perzisch is de juiste naam <div class="plainlinks"> ===ي ز / j z=== : [[media:Fa-ايران.ogg|ايران]] - [[wikt:nl:Iran|Iran]] : [[media:Fa-سيب.ogg|سيب]] - [[wikt:nl:appel|appel]] : [[media:Fa-بر مي دارد.ogg|بر مي دارد]] - [[hij pakt]] en [[zij pakt]] : [[media:Fa-سيني.ogg|سيني]] - [[wikt:nl:dienblad|dienblad]] : [[media:Fa-سوزن.ogg|سوزن]] - [[wikt:nl:naald|naald]] : [[media:Fa-مي دوزد.ogg|مي دوزد]] - [[naaiende]] (werkwoord, onvoltooid tegenwoordige tijd) : [[media:Fa-دامن.ogg|دامن]] - [[wikt:nl:rok|rok]] : [[media:Fa-آن.ogg|آن]] - [[dat]], [[die]] : [[media:Fa-اين.ogg|اين]] - [[dit]], [[deze]] : [[media:Fa-تنور.ogg|تنور]] - [[wikt:nl:oven|oven]] : [[media:Fa-تبر.ogg|تبر]] - [[wikt:nl:bijl|bijl]] : [[media:Fa-بز.ogg|بز]] - [[wikt:nl:geit|geit]] : [[media:Fa-مار.ogg|مار]] - [[wikt:nl:slang|slang]] : [[media:Fa-دود.ogg|دود]] - [[wikt:nl:rook|rook]] : [[media:Fa-زن.ogg|زن]] - [[wikt:nl:vrouw|vrouw]] : [[media:Fa-اين سيني است.ogg|اين سيني است]] - [[dit is een dienblad]] : [[media:Fa-در سيني سيب است.ogg|در سيني سيب است]] - [[op het dienblad is een appel]] : [[media:Fa-بابا سيب برميدارد.ogg|بابا سيب برميدارد]] - [[pappa pakt een appel]] : [[media:Fa-آن سوزن است.ogg|آن سوزن است]] - [[dat is een naald]] : [[media:Fa-سوزان با سوزن دامن ميدوزد.ogg|سوزان با سوزن دامن ميدوزد]] - [[Suzanne maakt een rok met een naald]] : [[media:Fa-او با سوزن ميدوزد.ogg|او با سوزن ميدوزد]] - [[hij naait met een naald]], [[zij naait met een naald]] : [[media:Fa-او با سوزن ميدوزد.ogg|او با سوزن ميدوزد]] - [[die vrouw heeft een naald]] </div> Perzische Les 6 996 3882 2006-02-08T18:48:38Z ماني 126 FarsiLes6 به Perzische Les 6 منتقل شد <div class="plainlinks"> درس 6 :ك او ت : [[media:Fa-نمك.ogg|نمك]] - [[wikt:nl:zout|zout]] : [[media:Fa-نمكدان.ogg|نمكدان]] - [[zoutvat]] : [[media:Fa-اكرم.ogg|اكرم]] - [[Akram]] : [[media:Fa-كودك.ogg|كودك]] - [[wikt:nl:kind|kind]] : [[media:Fa-مي ريزد.ogg|مي ريزد]] - [[strooiende]] : [[media:Fa-آن نمك است.ogg|آن نمك است]] - [[dat is zout]] : [[media:Fa-اردك.ogg|اردك]] - [[eend]] : [[media:Fa-بازي كردن.ogg|بازي كردن]] - [[spelen]] : [[media:Fa-بازي مي كند.ogg|بازي مي كند]] - [[hij speelt]] : [[media:Fa-آن نمكدان است.ogg|آن نمكدان است]] - [[dat is een zoutvat]] : [[media:Fa-اين كودك اكرم است.ogg|اين كودك اكرم است]] - [[Dit kind heet Akram]] : [[media:Fa-اكرم نمكدان در دست دارد.ogg|اكرم نمكدان در دست دارد]] - [[Akram heeft een zoutvat in de hand]] : [[media:Fa-او با نمكدان نمك مي ريزد.ogg|او با نمكدان نمك مي ريزد]] - [[Zij strooit zout met het zoutvat]] : [[media:Fa-اين اردك است.ogg|اين اردك است]] - [[dit is een eend]] : [[media:Fa-ارذك در آب بازي مي كند.ogg|ارذك در آب بازي مي كند]] - [[de eend speelt in het water]] : [[media:Fa-اين بز است.ogg|اين بز است]] - [[dit is een geit]] : [[media:Fa-اين بز بازي مي كند.ogg|اين بز بازي مي كند]] - [[die geit speelt]] </div> PersianLes12 997 3912 2006-02-21T20:01:13Z Ingmar Kuhn 132 FarsiLes12 به PersianLes12 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian <div class="plainlinks"> خ : [[media:Fa-ميخ.ogg|ميخ]] – [[spijker]] : [[media:Fa-تخته.ogg|تخته]] – [[hout]] : [[media:Fa-ميز.ogg|ميز]] – [[tafel]] : [[media:Fa-كمد.ogg|كمد]] – [[kast]] : [[media:Fa-خانه.ogg|خانه]] – [[huis]] : [[media:Fa-خريد.ogg|خريد]] – [[hij koopt]] : [[media:Fa-خريدن.ogg|خريدن]] – [[kopen]],(werkwoord voor kopen) : [[media:Fa-فروختن.ogg|فروختن]] – [[verkopen]], (werkwoord voor verkopen) : [[media:Fa-ساختن.ogg|ساختن]] – [[maken]], (werkwoord voor maken) : [[media:Fa-ساخت.ogg|ساخت]] – [[hij maakt]] : [[media:Fa-كمك.ogg|كمك]] – [[help]] : [[media:Fa-كمك كردن.ogg|كمك كردن]] - [[helpen]], (werkwoord voor helpen) : [[media:Fa-بازار.ogg|بازار]] – [[markt]] :فعل) تخته خريدن) – [[hout kopen]] : [[media:Fa-من تخته خريدم.ogg|من تخته خريدم]] - [[ik koop hout]] : [[media:Fa-تو تخته خريدي.ogg|تو تخته خريدي]] – [[jij koopt hout]] : [[media:Fa-اوتخته خريد.ogg|اوتخته خريد]] – [[hij koopt hout]] : [[media:Fa-ما تخته خريديم.ogg|ما تخته خريديم]] – [[wij kopen hout]] : [[media:Fa-شما تخته خريديد.ogg|شما تخته خريديد]] – [[jullie kopen hout]] : [[media:Fa-ايشان تخته خريدند.ogg|ايشان تخته خريدند]] – [[zij kopen hout]] : [[media:Fa-امين با پدرش از بازارآمد.ogg|امين با پدرش از بازارآمد]] – [[Amin komt van de markt met zijn vader]] : [[media:Fa-انها تخته و ميخ خريدند.ogg|انها تخته و ميخ خريدند]] – [[Zij kopen hout en spijkers]] : [[media:Fa-پدرش با تخته وميخ ميزساخت.ogg|پدرش با تخته وميخ ميزساخت]] – [[Zijn vader maakt van hout en spijkers een tafel]] : [[media:Fa-امين با پدرش در ساختن ميز كمك كرد.ogg|امين با پدرش در ساختن ميز كمك كرد]] – [[Amin helpt zijn vader met het maken van een tafel]] :تكليف شب – [[jullie huiswerk]] :فعل بسازيد – [[werkwoord vervoegen]] :خريدن – [[kopen]] :فروختن – [[verkopen]] :ساختن – [[maken]] :كمك كردن – [[helpen]] :جمله بسازيد – [[zin maken]] :پدر . تخته. ميز . بازار. ميخ : جمله هاي زير را كامل كنيد- invullen :خورشيد – [[zon]] :خود – [[zelf]] :نوك – [[bek]] :آسمان – [[lucht]], [[hemel]]. [[firmament]] :خوردن – [[eten]] :نوشتن – [[schrijven]] :رفتن [[gaan]] :. خروس......... دارد :خروس به زمين نوك مي زند ودانه .......... :............. را در آسمان مي بينيم :امين به دوست ........... نامه مي نويسد. :سارا.......... روز بيمار بود . </div> PersianLes15 998 3920 2006-02-21T20:04:50Z Ingmar Kuhn 132 FarsiLes15 به PersianLes15 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian <div class="plainlinks"> درس 15 - Les 15 [[media:fa-و مردم از آن استفاده مي كنند.ogg|و مردم از آن استفاده مي كنند]] : [[media:fa-كشاورز.ogg|كشاورز]] - [[tuinder]] : [[media:fa-كشاورزي كردن.ogg|كشاورزي كردن]] - [[tuinieren]] : [[media:fa-اسب.ogg|اسب]] - [[paard]] : [[media:fa-گاري.ogg|گاري]] - [[rijtuig]] : [[media:fa-مي بندد.ogg|مي بندد]] - [[vastmaken]] : [[media:fa-استفاده.ogg|استفاده]] - [[gebruiken]] : [[media:fa-سنگين.ogg|سنگين]] - [[zwaar]] : [[media:fa-سبك.ogg|سبك]] - [[licht]] : [[media:fa-جواد.ogg|جواد]] - [[Jawad]] jongensnaam : [[media:fa-پدر.ogg|پدر]] - [[vader]] : [[media:fa-برنج.ogg|برنج]] - [[rijst]] : [[media:fa-گندم.ogg|گندم]] - [[tarwe]], [[graan]] : [[media:fa-جو.ogg|جو]] - [[gerst]] : [[media:fa-كاشتن.ogg|كاشتن]] - [[planten]] werkwoord : [[media:fa-مريم.ogg|مريم]] - [[Mariam]] meisjesnaam : [[media:fa-اين مردكشاورز است.ogg|اين مردكشاورز است]] - [[die man is tuinder]] : [[media:fa-او اسب را به گاري مي بندد.ogg|او اسب را به گاري مي بندد]] - [[Hij zet het paard voor het rijtuig]] : [[media:fa-او با گاري بار سنگين مي بدد.ogg|او با گاري بار سنگين مي بدد]] - [[Hij trekt het zware rijtuig]] : [[media:fa-پدر جواد گشاورز است .ogg|پدر جواد گشاورز است]] - [[de vader van Jawad is tuinder]] : [[media:fa-او برنج و گندم مي كارد.ogg|او برنج و گندم مي كارد]] - [[hij plant rijst en tarwe]] : [[media:fa-و مردم از آن استفاده مي كنند.ogg|و مردم از آن استفاده مي كنند]] - [[en daar maken mensen gebruik van]] :تكليف شب . - [[huiswerk]] :جمله بسازيد: برنج گندم پدر كشاورز جواد - [[zinnen maken]] :فعل بسازيد: كاشتن استفاده كردن كشا ورزي كردن - [[werkwoord vervoegen]] </div> PersianLes16 999 3922 2006-02-21T20:05:19Z Ingmar Kuhn 132 FarsiLes16 به PersianLes16 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian Ik dacht dat een spreeuw vertaald moet worden met "sar" want een "kondzjesk" is een mus! Ik zou wel met jullie samen willen werken om lessen te maken. Adinomis :ودر بالاي درخت لانه كنجشك است - [[en bovenin de boom is een nest van een spreeuw]] :تكليف خانه - [[Huiswerk]] - جمله بسازيد ـ خشك - جوجه - درخت - [[Zin maken]] فعل بسازيد كثيف كردن - فهميدن تميز كردن - [[werkwoord vervoegen]] </div> PersianLes13 1000 3914 2006-02-21T20:02:43Z Ingmar Kuhn 132 FarsiLes13 به PersianLes13 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian <div class="plainlinks"> درس 13 :ق چ : [[media:Fa-زيبا دوچرخه سواري را دوست دارد.ogg|زيبا دوچرخه سواري را دوست دارد]] : [[media:Fa-قاشق.ogg|قاشق]] – [[lepel]] : [[media:Fa-بشقاب.ogg|بشقاب]] – [[bord]] : [[media:Fa-سفره.ogg|سفره]] – [[tafelkleed]] : [[media:Fa-اتاق.ogg|اتاق]] – [[kamer]] : [[media:Fa-دوچرخه.ogg|دوچرخه]] – [[fiets]] : [[media:Fa-چاي.ogg|چاي]] – [[thee]] : [[media:Fa-پيچ.ogg|پيچ]] – [[schroef]] : [[media:Fa-سفت.ogg|سفت]] – [[zacht]] : [[media:Fa-آوردن.ogg|آوردن]] – [[brengen]] : [[media:Fa-ريختن.ogg|ريختن]] – [[schenken]] : [[media:Fa-آچار.ogg|آچار]] – [[gereedschap]] : [[media:Fa-باز.ogg|باز]] – [[open]] : [[media:Fa-بسته.ogg|بسته]] – [[dicht]] : [[media:Fa-دوچرخه سواري كردن.ogg|دوچرخه سواري كردن]] – [[fietsen]], (werkwoord) : [[media:Fa-قند.ogg|قند]] – [[suikerklontje]] : [[media:Fa-شيرين.ogg|شيرين]] – [[zoet]] : [[media:Fa-زيبا.ogg|زيبا]] – [[mooi]], ook een meisjesnaam : [[media:Fa-خراب.ogg|خراب]] – [[kapot]] : [[media:Fa-دانستن.ogg|دانستن]] – [[weten]], (werkwoord) : [[media:Fa-امين واكرم به مادر خود كمك مي كنند.ogg|امين واكرم به مادر خود كمك مي كنند]] – [[Amin en Akram helpen hun eigen moeder]] : [[media:Fa-اكرم سفره و قاشق و بشقاب را به اتاق مياورد.ogg|اكرم سفره و قاشق و بشقاب را به اتاق مياورد]] – [[Akram brengt het bord, de lepel en het tafelkleed naar de kamer]] : [[media:Fa-مادر زيبا چاي درست كرد.ogg|مادر زيبا چاي درست كرد]] – [[De moeder van Ziba zet thee]] : [[media:Fa-زيبا دوچرخه سواري را دوست دارد.ogg|زيبا دوچرخه سواري را دوست دارد]] – [[Ziba houdt van fietsen]] :تكليف. شب. – [[Huiswerk]] :جمله بسازيد . دوچرخه . قاشق . چاي . – [[Een zin maken]] :فعل بسازيد . مي داند . مي آورد. ريختن - [[werkwoord vervoegen]] </div> مدیاویکی:Portal-url 1003 4024 2006-03-12T02:43:35Z Kaveh 2 {{ns:project}}:ورودی کاربران {{ns:project}}:ورودی کاربران کتاب آشپزی 1004 5817 2006-11-13T05:07:41Z 84.47.210.8 /* انواع دسر */ __NOTOC__ [[Image:Coking_Book.JPG|thumb|170px|right]] <center><big><big>کتاب آشپزی ویکی‌نسک</big></big><br>''همه‌نوع دستور غذا''</center> ==فهرست == == انواع اردور == == انواع غذاهای دریایی == *[[کتاب آشپزی/ماهی سرخ شده|ماهی سرخ شده]] *[[کتاب آشپزی/قلیه ماهی|قلیه ماهی]] *[[کتاب آشپزی/ماهی با قارچ و کاری|ماهی با قارچ و کاری]] *[[کتاب آشپزی/ماهي كبابی|ماهي كبابی]] *[[کتاب آشپزی/میگو پفکی|میگو پفکی]] *[[کتاب آشپزی/اسنک ماهی و ميگو|اسنک ماهی و ميگو]] *[[کتاب آشپزی/كتلت ماهی|كتلت ماهی]] *[[کتاب آشپزی/فلافل ماهی|فلافل ماهی]] *[[کتاب آشپزی/شنيتسل ماهی|شنيتسل ماهی]] *[[کتاب آشپزی/كباب قفقازی با ماهی و ميگو|كباب قفقازی با ماهی و ميگو]] *[[کتاب آشپزی/كوفته نخود چی با ماهی|كوفته نخود چی با ماهی]] *[[کتاب آشپزی/ماهی شكم پر|ماهی شكم پر]] *[[کتاب آشپزی/کیوسکی ماهی|کیوسکی ماهی]] *[[کتاب آشپزی/سالاد ماهی|سالاد ماهی]] *[[کتاب آشپزی/پلوی چينی با ماهي|پلوی چينی با ماهي]] *[[کتاب آشپزی/ماكارونی ماهی|ماكارونی ماهی]] == انواع خوراک مرغ و پرنده == *[[کتاب آشپزی/بنیه مرغ|بنیه مرغ]] *[[کتاب آشپزی/شنیتسل مرغ|شنیتسل مرغ(پانهٔ مرغ)]] *[[کتاب آشپزی/کتلت مرغ|کتلت مرغ]] *[[کتاب آشپزی/کروکت مرغ|کروکت مرغ]] *[[کتاب آشپزی/کیوسکی|کیوسکی]] == انواع غذاهای گوشتی == *[[کتاب آشپزی/استیک|استیک]] *[[کتاب آشپزی/بریان|بریان]] *[[کتاب آشپزی/بیف استروگانف|بیف استروگانف]] *[[کتاب آشپزی/بیفتک|بیفتک]] *[[کتاب آشپزی/پن‌کیک|پن کیک یا کرپ گوشت]] *[[کتاب آشپزی/پیراشکی گوشت|پیراشکی گوشت]] *[[کتاب آشپزی/راگو|راگو]] *[[کتاب آشپزی/راویولی|راویولی]] *[[کتاب آشپزی/رولت گوشت|رولت گوشت]] *[[کتاب آشپزی/کتلت چرخ‌کرده با سیب‌زمینی|کتلت چرخ‌کرده با سیب‌زمینی]] *[[کتاب آشپزی/شاتو بریان|شاتو بریان]] *[[کتاب آشپزی/کوفته ریزه|کوفته ریزه]] *[[کتاب آشپزی/گولاش|گولاش]] *[[کتاب آشپزی/ژیگو|ژیگو]] == انواع پاستا و ماکارونی == == انواع ساندویچ == == انواع سس == *[[کتاب آشپزی/سس اسپانیول|سس اسپانیول]] *[[کتاب آشپزی/سس آرور|سس آرور]] *[[کتاب آشپزی/سس بارتز|سس بارنز]] *[[کتاب آشپزی/سس بشامل|سس بشامل]] *[[کتاب آشپزی/سس هزار جزیره|سس هزار جزیره (تازن آیلند)]] *[[کتاب آشپزی/سس سفید|سس سفید]] *[[کتاب آشپزی/سس مایونز|سس مایونز]] == انواع سالاد == *[[کتاب آشپزی/انواع سالاد/سالاد آرتیشو|سالاد آرتیشو]] *[[کتاب آشپزی/انواع سالاد/سالاد آندیو|سالاد آندیو]] *[[کتاب آشپزی/انواع سالاد/سالاد الویه|سالاد الویه]] *[[کتاب آشپزی/انواع سالاد/سالاد آمریکایی|سالاد آمریکایی]] *[[کتاب آشپزی/انواع سالاد/سالاد روس|سالاد روس]] *[[کتاب آشپزی/انواع سالاد/سالاد سیب زمینی|سالاد سیب زمینی]] *[[کتاب آشپزی/انواع سالاد/سالادکرفس|سالادکرفس]] *[[کتاب آشپزی/انواع سالاد/سالاد کاردینال|سالاد کاردینال]] *[[کتاب آشپزی/انواع سالاد/سالاد پنیر|سالاد پنیر]] *[[کتاب آشپزی/انواع سالاد/سالاد میگو|سالاد میگو]] == انواع سوپ == *[[کتاب آشپزی/سوپ جو|سوپ جو]] *[[کتاب آشپزی/سوپ پیاز|پیاز]] *[[کتاب آشپزی/سوپ بلغور|سوپ بلغور]] *[[کتاب آشپزی/سوپ تره فرنگی|سوپ تره فرنگی]] *[[کتاب آشپزی/سوپ سبزی با ورمیشل|سوپ سبزی با ورمیشل]] *[[کتاب آشپزی/سوپ گندم|سوپ گندم]] *[[کتاب آشپزی/سوپ عدس قرمز|سوپ عدس قرمز (دال عدس)]] == انواع پتاژ == *[[کتاب آشپزی/پتاژ آرتیشو|پتاژ آرتیشو]] *[[کتاب آشپزی/پتاژ آرد جو|پتاژ آرد جو]] *[[کتاب آشپزی/پتاژ باقلا سبز|پتاژ باقلا سبز]] *[[کتاب آشپزی/پتاژ سیب‌زمینی|پتاژ سیب‌زمینی]] *[[کتاب آشپزی/پتاژ عدس|پتاژ عدس]] *[[کتاب آشپزی/پتاژ قارچ|پتاژ قارچ]] *[[کتاب آشپزی/پتاژ مارچوبه|پتاژ مارچوبه]] == انواع کنسومه == == انواع پاته == == انواع املت == *[[کتاب آشپزی/املت|املت]] *[[کتاب آشپزی/املت گوشت|املت گوشت]] *[[کتاب آشپزی/املت فرانسوی|املت فرانسوی]] *[[کتاب آشپزی/املت ایتالیایی|املت ایتالیایی (فریتاتا)]] == انواع فوندو == == انواع سوفله == *[[کتاب آشپزی/سوفله کدو بادمجان|سوفله کدو بادمجان]] == انواع گراتن == *[[کتاب آشپزی/گراتن آندیو|گراتن آندیو]] *[[کتاب آشپزی/گراتن مرغ|گراتن مرغ]] *[[کتاب آشپزی/گراتن بادنجان|گراتن بادنجان]] *[[کتاب آشپزی/گراتن تره فرنگی|گراتن تره فرنگی]] *[[کتاب آشپزی/گراتن سیب‌زمینی|گراتن سیب‌زمینی]] *[[کتاب آشپزی/گراتن گل کلم|گراتن گل کلم]] *[[کتاب آشپزی/گراتن ماهی|گراتن ماهی]] *[[کتاب آشپزی/گراتن میگو|گراتن میگو]] *[[کتاب آشپزی/گراتن مرغ و بادمجان|گراتن مرغ و بادمجان]] *[[کتاب آشپزی/گراتن قارچ|گراتن قارچ]] == انواع پوره == == انواع خمیر == == انواع آش == *[[کتاب آشپزی/آش رشته|آش رشته]] *[[کتاب آشپزی/آش آبغوره و آبلیمو|آش آبغوره و آبلیمو]] *[[کتاب آشپزی/آش آلو|آش آلو]] *[[کتاب آشپزی/آش انار|آش انار]] *[[کتاب آشپزی/آش جو|آش جو]] *[[کتاب آشپزی/آش شله‌قلمکار|آش شله‌قلمکار]] *[[کتاب آشپزی/آش شلغم|آش شلغم]] *[[کتاب آشپزی/آش کدو|آش کدو]] *[[کتاب آشپزی/آش کلم قمری|آش کلم قمری]] *[[کتاب آشپزی/آش گوجه‌فرنگی|آش گوجه‌فرنگی]] *[[کتاب آشپزی/آش ماست|آش ماست]] *[[کتاب آشپزی/آش گندم|آش گندم]] *[[کتاب آشپزی/آش ماش|آش ماش]] *[[کتاب آشپزی/آش میوه|آش میوه]] *[[کتاب آشپزی/حلیم|حلیم]] *[[کتاب آشپزی/حلیم بادمجان|حلیم بادمجان]] *[[کتاب آشپزی/اشگنه|اشگنه]] *[[کتاب آشپزی/آش دوغ|آش دوغ]] == انواع آبگوشت == == انواع دلمه == == انواع کوکو == *[[کتاب آشپزی/کوکوی بادنجان|کوکوی بادنجان]] *[[کتاب آشپزی/کوکوی سبزی|کوکوی سبزی]] *[[کتاب آشپزی/کوکوی سیب‌زمینی|کوکوی سیب‌زمینی]] *[[کتاب آشپزی/کوکوی شبت باقلا|کوکوی شبت باقلا]] *[[کتاب آشپزی/کوکوی کدو|کوکوی کدو]] *[[کتاب آشپزی/کوکوی مرغ|کوکوی مرغ (چغرتمه)]] == انواع برانی == == انواع کباب == == انواع شامی == == انواع کوفته == == انواع پلو و چلو == *[[کتاب آشپزی/استانبولی پلو|استانبولی پلو]] *[[کتاب آشپزی/شیرین پلو|شیرین پلو]] *[[کتاب آشپزی/ته چين|ته چين]] *[[کتاب آشپزی/عدس پلو|عدس پلو]] *[[کتاب آشپزی/آلبالو پلو|آلبالو پلو]] *[[کتاب آشپزی/شیرازی‌ پلو|شیرازی پلو]] *[[کتاب آشپزی/کلم پلو|کلم پلو]] == انواع خورش و قلیه == *[[کتاب آشپزی/خورش قیمه|خورش قیمه]] *[[کتاب آشپزی/خورش کرفس|خورش کرفس]] *[[کتاب آشپزی/خورش قرمه سبزی|خورش قرمه سبزی]] *[[کتاب آشپزی/خورش فسنجان|خورش فسنجان]] *[[کتاب آشپزی/خورش بادمجان|خورش بادمجان]] *[[کتاب آشپزی/کشک بادمجان|کشک بادمجان]] *[[کتاب آشپزی/میرزا قاسمی|میرزا قاسمی]] == انواع شیرینی خشک == == انواع شیرینی تر == == انواع کیک == *[[کتاب آشپزی/کیک ساده|کیک ساده]] *[[کتاب آشپزی/کیک شکلاتی|کیک شکلاتی]] == انواع دسر == کرم کارامل == انواع کرم == == انواع بستنی== == انواع نوشیدنی== == انواع مارمالاد == == انواع کمپوت == == مرباها == *[[کتاب آشپزی/مربای آلبالو|مربای آلبالو]] *[[کتاب آشپزی/مربای انجیر|مربای انجیر]] *[[کتاب آشپزی/مربای بادمجان|مربای بادمجان]] *[[کتاب آشپزی/مربای بالنگ|مربای بالنگ]] *[[کتاب آشپزی/مربای به|مربای به]] *[[کتاب آشپزی/مربای بهار نارنج|مربای بهار نارنج]] *[[کتاب آشپزی/مربای پوست پرتقال|مربای پوست پرتقال]] *[[کتاب آشپزی/مربای پوست پسته|مربای پوست پسته]] *[[کتاب آشپزی/مربای پوست گریپ‌فروت|مربای پوست گریپ‌فروت]] *[[کتاب آشپزی/مربای پوست نارنج|مربای پوست نارنج]] *[[کتاب آشپزی/مربای پوست هندوانه|مربای پوست هندوانه]] *[[کتاب آشپزی/مربای ترب سفید|مربای ترب سفید]] *[[کتاب آشپزی/مربای توت فرنگی|مربای توت فرنگی]] *[[کتاب آشپزی/مربای خرمالو|مربای خرمالو]] *[[کتاب آشپزی/مربای زردآلو|مربای زردآلو]] *[[کتاب آشپزی/مربای زرشک|مربای زرشک]] *[[کتاب آشپزی/مربای زغال‌اخته|مربای زغال‌اخته]] *[[کتاب آشپزی/مربای سیب|مربای سیب]] *[[کتاب آشپزی/مربای قیسی|مربای قیسی]] *[[کتاب آشپزی/مربای کدو سفید|مربای کدو سفید]] *[[کتاب آشپزی/مربای کیوی|مربای کیوی]] *[[کتاب آشپزی/مربای گل محمدی|مربای گل محمدی]] *[[کتاب آشپزی/مربای گوجه فرنگی|مربای گوجه فرنگی]] *[[کتاب آشپزی/مربای گیلاس سفید|مربای گیلاس سفید]] *[[کتاب آشپزی/مربای هلو|مربای هلو]] *[[کتاب آشپزی/مربای هویج|مربای هویج]] == دسرهای ایرانی == *[[کتاب آشپزی/ترحلوا|ترحلوا]] *[[کتاب آشپزی/شله زرد|شله زرد]] *[[کتاب آشپزی/شیربرنج|شیربرنج]] *[[کتاب آشپزی/کاچی|کاچی]] *[[کتاب آشپزی/مسقطی|مسقطی]] *[[کتاب آشپزی/یخ در بهشت|یخ در بهشت]] *[[کتاب آشپزی/فرنی|فرنی]] *[[کتاب آشپزی/فرنی با آرد برنج|فرنی با آرد برنج]] *[[کتاب آشپزی/حریره بادام|حریره بادام]] == انواع شیرینی ایرانی == *[[کتاب آشپزی/باقلوا|باقلوا]] *[[کتاب آشپزی/بادام سوخته|بادام سوخته]] *[[کتاب آشپزی/بامیه|بامیه]] *[[کتاب آشپزی/زولبیا|زولبیا]] *[[کتاب آشپزی/شربت زولبیا بامیه|شربت زولبیا بامیه]] *[[کتاب آشپزی/برشتوک نخودچی|برشتوک نخودچی]] *[[کتاب آشپزی/رنگینک|رنگینک]] *[[کتاب آشپزی/نان برنجی|نان برنجی]] *[[کتاب آشپزی/سوهان عسلی|سوهان عسلی]] *[[کتاب آشپزی/قطاب|قطاب]] *[[کتاب آشپزی/گوش فیل|گوش فیل]] *[[کتاب آشپزی/نان گردویی|نان گردویی]] *[[کتاب آشپزی/نان نخودچی|نان نخودچی]] *[[کتاب آشپزی/نان پنجره|نان پنجره]] *[[کتاب آشپزی/نان نارگیلی|نان نارگیلی]] == ترشی‌ها == *[[کتاب آشپزی/ترشی بادمجان شكم‌پر|ترشی بادمجان شكم‌پُر]] *[[کتاب آشپزی/ترشی بندری|ترشی بندری]] *[[کتاب آشپزی/ترشی لیته|ترشی لیته]] *[[کتاب آشپزی/ترشی مخلوط|ترشی مخلوط]] == شربت‌ها == *[[کتاب آشپزی/شربت سرکه انگبین|سرکه انگبین (سکنجبین)]] *[[کتاب آشپزی/شربت سکنجبین خیار|سکنجبین خیار]] *[[کتاب آشپزی/شربت آبلیمو|شربت آبلیمو]] *[[کتاب آشپزی/شربت آلبالو|شربت آلبالو]] *[[کتاب آشپزی/شربت به‌لیمو|شربت به‌لیمو]] *[[کتاب آشپزی/شربت پرتقال|شربت پرتقال]] *[[کتاب آشپزی/شربت تخمه شربتی|شربت تخمه شربتی]] == رُب‌ها == *[[کتاب آشپزی/رب انار|رُب انار]] *[[کتاب آشپزی/رب گوجه‌فرنگی|رُب گوجه‌فرنگی]] ==منابع== *هنر آشپزی رزا منتظمی * بخش آشپزی برنامه خانه ما- تلویزیون جام جم ایران *مینایی، ساناز: آشپزی ساناز و سانیا * [http://www.ashpazonline.com سایت آشپزی آنلاین] [[bg:Готварска книга]] [[da:WikiKogebogen]] [[de:Kochbuch]] [[eo:Kuirlibro]] [[en:Cookbook]] [[es:Artes culinarias]] [[fi:Keittokirja]] [[fr:Livre de Cuisine]] [[he:ספר מתכונים]] [[hu:Szakácskönyv]] [[is:Matreiðslubók]] [[it:Libro di cucina]] [[ja:料理本]] [[ko:요리]] [[lt:Receptai]] [[mk:Готвач]] [[nl:Kookboek]] [[no:Kokeboka]] [[pl:Książka kucharska]] [[pt:Livro de Receitas]] [[ro:Carte de bucate]] [[ru:Кулинарная книга]] [[simple:Cookbook]] [[sk:Wikikuchárka]] [[sr:Кувар]] [[sv:Kokboken]] [[zh:食谱]] کتاب آشپزی/سوپ 1006 4402 2006-07-19T09:09:38Z Farough 161 ==مواد لازم== *روغن مايع 2 قاشق سوپخوري *رب گوجه فرنگي 2 قاشق غذاخوري *آب گوشت يا مرع 2 ليتر *عدس قرمز 1 ليوان *پياز درشت 3 عدد *سيب زميني متوسط 1 عدد *نمك و فلفل به ميزان لازم *نعنا خشك براي تزئين *آب ليمو در صورت تمايل ==چگونگی تهیه== روغن را داخل قابلمه ريخته و داغ كرده و پياز خرد شده را مي ريزيم تا آبش كشيده شود ، سيب زميني هاي خرد شده را هم مي افزائيم و قدري هم زده و فلفل لازم را افزوده كمي نمك زده و اشكنه ( آب مرغ يا سبزيجات يا گوشت) را ريخته و مي گذاريم تا سيب زميني و پياز قدري بپزند با خرد كن ، خرد مي كني و رب را هم افزوده و عدس را مي ريزيم و مي گذاريم تا سوپ پخته و جا بيفتد بعد از كشيدن داخل ظرف مناسب قدري نعنا خشك رويش پاشيده سرو مي كنيم . اين سوپ با آبليمو هم بسيار لذيذ مي باشد. مدت زمان پخت يكساعت مي باشد .توجه : داخل زود پز هم مي توان اين سوپ را تهيه كرد . کتاب آشپزی/پاستا 1007 1990 2005-04-03T13:57:33Z Kaveh 2 {{ناقص}} {{ناقص}} رده:فهرست آثار کاربران 1008 1991 2005-04-03T14:01:34Z Kaveh 2 فهرست آثاری که با همکاری کاربران شکل گرفته‌اند. بحث:PersianLes1 1010 3896 2006-02-21T19:52:15Z Ingmar Kuhn 132 بحث:FarsiLes1 به بحث:PersianLes1 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian. Great effort, but shouldn't these be at the English Wikibooks? Perhaphs English lessons better suit here. [[کاربر:Kaveh|کاوه]] ۱۴:۱۳, ۳ آوریل ۲۰۰۵ (UTC) بحث کاربر:Kaveh 1011 6102 2006-11-20T04:34:21Z مجید 109 یک جدال پیش رو داریم با درود خدمت دوست گرامی جناب کاوه از اینکه لطف نموده و با وجود کمی وقت نام این وب‌گاه را به ویکی‌نسک تغییر دادید، بسیار سپاسگزارم! در ضمن یک سوال نیز داشتم؟ شما چگونه نماد ویکی‌نسک را در وب‌گاه قرار داده‌اید؟ کجا را باید تغییر داد؟ اگر مرا راهنمایی نمایید بسیار ممنون خواهم شد! همچنین برای کمک‌هایی که برای ویکی‌گفتاورد به من نمودید بسیار ممنون!شادکام باشید.--[[کاربر:Sajad|سجاد]] ۱۹:۰۳, ۴ آوریل ۲۰۰۵ (UTC) :از ابراز لطف شما ممنونم. برای راهنمایی درباره‌ی نماد وب‌گاه به [http://meta.wikimedia.org/wiki/Requests_for_logos این صفحه] بروید. [[کاربر:Kaveh|کاوه]] ۰۴:۴۶, ۹ آوریل ۲۰۰۵ (UTC) ::بسیار سپاس، در ضمن دیدم که لطف نموده و برای ویکی‌گفتاورد فارسی نماد طراحی نموده‌اید و آن‌را در وب‌گاه قرار داده‌اید که بسیار جالب بود! خسته نباشید.[[کاربر:Sajad|سجاد]] ۱۸:۳۰, ۱۰ آوریل ۲۰۰۵ (UTC) == یک سوال == می خواستم ببینم آیا می توانم کارهای ادبی خویش را در این پایگاه منتشر کنم؟ نمونه ای از کارهای خویش را نیز قرار داده ام. در صورتی که مغایر با سیاست ویکی بود لطفا آنها را پاک نمایید. * '''[[مهرزاد]]'''. ''[[مهرزاد/این نیز بگذرد، یا گذر از آخرین امتحان سخت]]''. تشکر ممنون از راهنماییتون == شرلوک هلمز و تاج الماس == کاوه ی عزیز، اینکه بتونم اولین کتاب الکترونیکی خودمو تو ویکی نسک بذارم یه افتخار بزرگیه. من این کار رو شروع می کنم. اما شما هم یه سر بهش بزنید و اونو با سیاست ویکی نسکی خودتون در صورت نیاز ویرایش کنید. سپاسگذارم ‍[[کاربر:مهرزاد|مهرزاد]] 09:51, ۲۱ آوریل ۲۰۰۶ (UTC) [[کاربر:مهرزاد|مهرزاد]] ==خسته نباشید== با سلام به کاوه گرامی، خسته نباشید! دیدم که امکانات ویرایشی جدیدی به ویکی‌نسک اضافه نموده‌اید، بسیار جالب و مفید بود، این امکانات را به ویکی‌گفتاورد نیز اضافه نمودم در ضمن دیدم که رای‌گیری برای ویکی‌نبشته را سامان دادید. ولی در ویکی‌پدیا دیدم که به یکی از کاربران گفته بودید که باید خودمان به دنبال توسعه دهندگان باشیم! یعنی چه؟ و چه کاری از دست ما بر می‌آید؟ در ضمن [http://meta.wikimedia.org/wiki/Wikinews/Start_a_new_edition#Persian ویکی‌گزارش فارسی] نیز به همان حال باقی مانده و کسی از دوستان داوطلب برای ایجاد آن نمی‌شود بهتر است در کنار بحث ویکی‌نبشته به ویکی‌گزارش نیز اشاره نماییم تا شاید یکی از کاربران پیشقدم شود. پاینده و بهکام باشید.[[کاربر:Sajad|سجاد]] 07:31, ۲۰ نوامبر ۲۰۰۵ (UTC) :از ابراز لطف شما متشکرم. ظاهرا از افرادی که دسترسی مستقیم به سرور دارند کسی به رای گیری توجه نمی کند. شما می توانید با کاربر [[:w:en:User:Angela]] در تماس باشید تا شاید گشایشی حاصل شود. همین کار در رابطه با ویکی‌گزارش هم شاید لازم باشد. ضمن این که بد نیست برای دیوان سالاری در ویکی‌نبشته هم پیش قدم شوید. [[کاربر:Kaveh|کاوه]] ۱۰:۰۳, ۲۰ نوامبر ۲۰۰۵ (UTC) == درخواست == سلام کاوه عزیز راستش یک درخواست داشتم. از آنجایی که بسیار مبتدی و ناشی هستم نمی‌دانم که دارم در جای درستی و از شخص درستی این درخواست را می‌کنم یا نه. به هر حال امیدوارم شما کمکم کنید. چند روز پیش شروع به نوشتن یک مطلب در اینجا کردم. ولی از آنجا که کاملا در بهت و حیرت اینجا و طرز کارش بودم حتی نام مطلب را اشتباه نوشتم. ظاهرا خودم نمی‌توانم نام آن مطلب را عوض کنم و باید از یک مدیر درخواست کنم. "راهنمای شبیه سازی سه بعدی برای برنامه‌نویسها" را به اشتباه نوشتم و بهتر است اسم آن "راهنمای برنامه‌نویسی شبیه ساز سه بعدی فوتبال-روبوکاپ" باشد. به دلیل اینکه ظاهرا شما این مطلب را به صفحه اصلی اضافه کرده‌بودید حدس زدم می‌توانم از شما کمک بخواهم. موفق باشید == صفحهٔ اصلی == سلام خسته نباشید! تغییراتی در [[صفحه اصلی]] داده‌ام اگر ممکن است بررسی نمایید تا مشکلی نداشته باشد البته هنوز کار دارد. البته فکر کنم زیادی فضولی کردم. ببخشید![[کاربر:Sajad|سجاد]] ۱۵:۳۸, ۲۹ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC) :اختیار دارید، شما مختارید. ظاهر صفحه گیراتر شده، سپاس از دقت شما. [[کاربر:Kaveh|کاوه]] == کتاب آشپزی == با سلام، کاوه جان من جایی توی وب‌گاه [http://www.ashpazonline.com آشپزآنلاین] چیزی در مورد حق تکثیر ندیدم . اما در این صورت تکلیف مطالبی تا کنون کپی شده چیست؟ ضمن اینکه بسیاری از مطالب آن وبگاه رو من نه به صورت مستقیم که با تغییرات زیاد و همچنین تصحیح اینجا آوردم که البته باز هم تعداد این مطالب خیلی زیاد نیست.ضمنا از راهنمایی های شما خوشحال می شوم ، چون هدف من از کتاب آشپزی یاد گیری کار کردن با ویکی پدیا بود. ===تصاویر در کتاب آشپزی=== :کاوه عزیز! من کنترل درستی بر روی اندازه تصاویر در کتاب آشپزی ندارم. مثلاً در [[کتاب آشپزی/بریان|بریان]] و [[کتاب آشپزی/کیک ساده|کیک ساده]] من عکس گذاشته‌ام ولی نمی‌توانم آنها را کوچک کنم. مشکل چیست. تنظیم px چرا کار نمی‌کند؟ خیلی حیف است این همه من عکس بگیرم و نتوانم درست و حسابي آنها را نمایش بدهم؟!!--[[کاربر:مجید|مجید]] ۰۴:۳۲, ۱۷ سپتامبر ۲۰۰۶ (UTC) == چه خبر از کودکان؟! == کاوه عزیز! قبلاً از شما خواسته‌بودم كه بخش کودکان را جدا فرمائید، ولی هنوز چنین اتفاقی نیفتاده‌است. مسأله این است كه من به زیرپروژه‌هایی چون Wikijounior و Wikiversity هم فکر می‌کنم. لطفاً یک بررسی ویکی‌مدیایی بفرمائید، ببینید چه باید کرد؟! در ثانی فکر می‌کنم، اگر من هم مدیر باشم بد نباشد، ولی می‌ترسم، چون فوق‌العاده آدم تندرویی هستم و همیشه از این تندروی می‌ترسم، در ثانی اگر مدیر شوم اونوقت به کی قر بزنم؟!!!--[[کاربر:مجید|مجید]] ۰۸:۵۶, ۲ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC) :منتظر بودم تا صفحه مربوطه را گسترش دهید. برای رعایت تشریفات اعلامیه‌ای در این رابطه در [[ویکی‌نسک:ورودی کاربران]] اضافه می‌کنم. برای مدیریت می‌توانید در [[ویکی‌نسک:درخواست‌های مدیر شدن]] درخواست کنید. [[کاربر:Kaveh|کاوه]] ۱۸:۲۸, ۲ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC) :: آقا ممنون! لطف کردین.خواهش می‌کنم که یک راهنمای کوچک هم برایم میل کنید! در نظر دارم بعد از [[کودکان]] [[ویکی‌جزوه]] را هم استاد کنم. البته بعد از آنکه کتاب آشپزی را اصلاح کردم.گفته بودم که خیلی خیلی تندروم.[[کاربر:مجید|مجید]] ۰۶:۴۰, ۱۹ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC) :::راهنمای جامعی سراغ ندارم، اما [[:w:en:Wikipedia:Administrators|این]] را ببینید. [[کاربر:Kaveh|کاوه]] ۲۳:۱۱, ۲۰ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC) == یک جدال پیش رو داریم == کاوه عزیز به نظر می‌رسد این راهنماهای برای دانشجویان مقیم کانادا مسأله‌ساز بشود. یک چک بفرمائید. راستش ما اون دوروبرها نیستیم، شما که هستید ریش‌سفیدی بکنید.[[کاربر:مجید|مجید]] ۰۴:۳۴, ۲۰ نوامبر ۲۰۰۶ (UTC) الگو:پروژه‌های ویکی 1012 5596 2006-10-21T05:04:16Z مجید 109 <!-- اگر به خرابکاری این قالب اقدام کنید دسترسی شما بیدرنگ **مسدود** شده به سیاهچالی بی سروته افکنده خواهید شد! --> ---- '''ویکی‌نَسک''' پروژه‌ای است از بنگاه ناسودبر [[w:Wikimedia Foundation|ویکی‌مدیا]]. این بنگاه چندین پروژهٔ [[ویکی‌نسک:هماهنگی میان زبان‌ها|چند زبانه]] با [[ویکی‌نسک:محتویات آزاد|محتویات آزاد]] با عناوین زیر در دست اقدام دارد: {| align="center" cellpadding="2" width="100%" | [[Image:Wiktionary-logo-en.png|35px|<nowiki></nowiki>]] | [[wikt:fa:صفحه‌ی اصلی|ویکی‌واژه]]<br />فرهنگ واژه‌ها و اصطلاحنامه | [[Image:Wikiquote-logo.svg|35px|<nowiki></nowiki>]] | [[q:fa:صفحهٔ اصلی|ویکی‌گفتاورد]]<br />مجموعه‌ای از نقل‌قول‌ها | [[Image:Wikipedia-logo.png|35px|<nowiki></nowiki>]] | [[w:fa:صفحهٔ اصلی|ویکی‌پدیا]]<br />دانشنامهٔ آزاد | [[Image:Wikisource fa.png|35px|<nowiki></nowiki>]] | [[s:fa:صفحه اصلی|ویکی‌نبشته]]<br />متون پایه و مرجع آزاد |- | [[Image:Wikispecies-logo.png|35px|<nowiki></nowiki>]] | [[Wikispecies:|ویکی‌گونه]]<br />راهنمای گونه‌های زیستی | [[Image:Wikinews-logo.png|35px|<nowiki></nowiki>]] | [[n:Main Page|ویکی‌گزارش]]<br />مرجع خبری با محتوای آزاد | [[Image:Wikimedia-logo.svg|35px|<nowiki></nowiki>]] | [[m:Main Page|فراویکی]]<br />هماهنگ‌کنندهٔ پروژه‌های ویکی‌مدیا | [[Image:Commons-logo.svg|35px|<nowiki></nowiki>]] | [[commons:Main Page|ویکی‌انبار]]<br />انبار پرونده‌های چندرسانه‌ای عمومی |} مطهری، مرتضی 1013 1995 2005-05-04T03:29:47Z Kaveh 2 {{ویکی‌پدیا|مرتضی مطهری}}'''مرتضی مطهری''' ([[۱۲۹۸|۱۳ بهمن، ۱۲۹۸]] - [[۱۳۵۸|۱۱ اردیبهشت، ۱۳۵۸]]) از اندیشمندان معاصر ایران. ==مجموعه آثار موجود== [[Category:فهرست تمامی افراد]] [[Category:حرف م]] [[Category:بخش‌های ناقص]] تصویر:Wikipedia.png 1015 1996 2005-05-04T03:06:10Z Kaveh 2 Wikipedia Wikipedia الگو:ویکی‌پدیا 1016 1997 2005-05-04T03:27:01Z Kaveh 2 <div style="float: left; margin: 0 1em 0 1em; border: 1px solid grey; background: #f9f9f9;"> [[Image:Wikipedia.png|50px|ویکی‌پدیا]] در [[W:|ویکی‌پدیا]]: [[w:{{{1}}}|{{PAGENAME}}]] </div> رده:حرف م 1017 1998 2005-05-04T03:13:45Z Kaveh 2 فهرست افراد، حرف '''م''': [[Category:فهرست تمامی افراد|م]] FarsiLes22 1018 1999 2005-06-05T16:39:35Z 84.85.227.34 22 : [[media:Fa-آقا.ogg|آقا]] - [[wikt:nl:Mijnheer|Mijnheer]] : [[media:Fa-خانم.ogg|خانم]] - [[wikt:nl:Mevrouw|Mevrouw]] : [[media:Fa-دوشیره.ogg|دوشیره]] - [[wikt:nl:Mejuffrouw|Mejuffrouw]] : [[media:Fa-بله.ogg|بله]] - [[wikt:nl:Ja|Ja]] : [[media:Fa-نه.ogg|نه]] - [[wikt:nl:Nee|Nee]] : [[media:Fa-سلام.ogg|سلام]] - [[wikt:nl:hallo|Hallo]] : [[media:Fa-صبح بخیر.ogg|صبح بخیر]] - [[wikt:nl:Goedemorgen|Goedemorgen]] : [[media:Fa-بعذ از ظهربخیر.ogg|بعذ از ظهربخیر]] - [[wikt:nl:Goedemiddag|Goedemiddag]] : [[media:Fa-عصر بخیر.ogg|عصر بخیر]] - [[wikt:nl:Goedenavond|Goedenavond]] : [[media:Fa-شب بخیر.ogg|شب بخیر]] - [[wikt:nl:Goedenacht|Goedenacht]] : [[media:Fa-خداحفظ.ogg|خداحفظ]] - [[wikt:nl:Tot ziens|Tot ziens]] : [[media:Fa-خواهش میکنم.ogg|خواهش میکنم]] - [[wikt:nl:Alstublieft|Alstublieft]] : [[media:Fa-متشکرم / مرسی.ogg|متشکرم / مرسی]] - [[wikt:nl:Dank u wel/merci|Dank u wel/merci]] : [[media:Fa-خیلی ممنون.ogg|خیلی ممنون]] - [[wikt:nl:dank u wel|dank u wel]] : [[media:Fa-ببخشید.ogg|ببخشید]] - [[wikt:nl:Pardon|Pardon]] : [[media:Fa-حاله شما چطورید.ogg|حاله شما چطورید]] - [[wikt:nl:Hoe gaat het met u|Hoe gaat het met u]] : [[media:Fa-خیلی خوب متشکرم.ogg|خیلی خوب متشکرم]] - [[wikt:nl:Heel goed, dank u wel|Heel goed, dank u wel]] : [[media:Fa-اجازه هست.ogg|اجازه هست]] - [[wikt:nl:Is het toegestaan|Is het toegestaan]] : [[media:Fa-بفرماید.ogg|بفرماید]] - [[wikt:nl:Ga uw gang|Ga uw gang]] بحث:FarsiLes22 1019 2000 2005-06-05T16:07:12Z 84.85.227.34 Wie wil zo vriendelijk zijn om de woorden en zinnen die ik heb toegevoegd na te kijken of alles wel correct is? Daarnaast is in de pagina al wel de mogelijkheid gemaakt voor het toevoegen van geluiden maar ik weet niet of ik dit goed gedaan heb en of er nog woorden ge-upload moeten worden. Voor zover als ik kan overzien zijn alle woorden die al in het bestand stonden nu direct van geluid voorzien. Graag de mening van een ieder! AdaM الگو:نامزد حذف 1021 2002 2005-06-19T14:50:26Z Sajad 14 <div class="boilerplate metadata" id="cleanup" style="margin: 0 2.5%; text-align: justify; background: #fdd; padding: 0 10px; border: 1px solid #aa8"> ''''' این صفحه نامزد حذف است، برای اظهار نظر و آگاهی بیشتر به صفحه گفتگو مراجعه کنید. ''''' </div> [[category:صفحات نامزد حذف سریع]] مدیاویکی:Allmessagescurrent 1022 sysop 2003 2005-06-25T11:03:04Z MediaWiki default Current text مدیاویکی:Allmessagesdefault 1023 sysop 2004 2005-06-25T11:03:04Z MediaWiki default Default text مدیاویکی:Allmessagesname 1024 sysop 2005 2005-06-25T11:03:04Z MediaWiki default Name مدیاویکی:Bad image list 1025 sysop 2006 2005-06-25T11:03:04Z MediaWiki default مدیاویکی:Laggedslavemode 1026 sysop 2007 2005-06-25T11:03:04Z MediaWiki default Warning: Page may not contain recent updates. مدیاویکی:Readonly lag 1027 sysop 2008 2005-06-25T11:03:04Z MediaWiki default The database has been automatically locked while the slave database servers catch up to the master مدیاویکی:Rightslogtext 1028 sysop 2009 2005-06-25T11:03:04Z MediaWiki default This is a log of changes to user rights. مدیاویکی:Sessionfailure 1029 sysop 2010 2005-06-25T11:03:04Z MediaWiki default There seems to be a problem with your login session; this action has been canceled as a precaution against session hijacking. Please hit "back" and reload the page you came from, then try again. مدیاویکی:Sorbs 1030 sysop 2011 2005-06-25T11:03:04Z MediaWiki default SORBS DNSBL مدیاویکی:Sorbs create account reason 1031 sysop 2012 2005-06-25T11:03:04Z MediaWiki default Your IP address is listed as an open proxy in the [http://www.sorbs.net SORBS] DNSBL. You cannot create an account مدیاویکی:Sorbsreason 1032 sysop 2013 2005-06-25T11:03:04Z MediaWiki default Your IP address is listed as an open proxy in the [http://www.sorbs.net SORBS] DNSBL. مدیاویکی:Speciallogtitlelabel 1033 sysop 3960 2006-02-26T01:45:20Z MediaWiki default Title: مدیاویکی:Specialloguserlabel 1034 sysop 3961 2006-02-26T01:45:20Z MediaWiki default User: مدیاویکی:Sqlhidden 1035 sysop 2016 2005-06-25T11:03:04Z MediaWiki default (SQL query hidden) مدیاویکی:Tog-fancysig 1036 sysop 2017 2005-06-25T11:03:04Z MediaWiki default Raw signatures (without automatic link) مدیاویکی:Tooltip-watch 1037 sysop 2018 2005-06-25T11:03:04Z MediaWiki default Add this page to your watchlist [alt-w] مدیاویکی:Undo 1038 sysop 2019 2005-06-25T11:03:04Z MediaWiki default undo مدیاویکی:Zhconversiontable 1039 sysop 2020 2005-06-25T11:03:04Z MediaWiki default -{}- رده:صفحات نامزد حذف سریع 1040 2458 2005-07-06T15:21:18Z Sajad 14 مدیاویکی:Accesskey-diff 1041 sysop 3258 2005-08-19T23:10:07Z MediaWiki default v مدیاویکی:Addgrouplogentry 1042 sysop 2024 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Added group $2 مدیاویکی:Allinnamespace 1043 sysop 2025 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default All pages ($1 namespace) مدیاویکی:Allnonarticles 1044 sysop 2026 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default All non-articles مدیاویکی:Allnotinnamespace 1045 sysop 2027 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default All pages (not in $1 namespace) مدیاویکی:Allpagesfrom 1046 sysop 4371 2006-07-12T09:36:53Z Kaveh 2 نمایش صفحه‌ها با شروع از: نمایش صفحه‌ها با شروع از: مدیاویکی:Already bureaucrat 1047 sysop 2029 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default This user is already a bureaucrat مدیاویکی:Already steward 1048 sysop 2030 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default This user is already a steward مدیاویکی:Already sysop 1049 sysop 2031 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default This user is already an administrator مدیاویکی:Badaccess 1050 sysop 2032 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Permission error مدیاویکی:Badaccesstext 1051 sysop 2033 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default The action you have requested is limited to users with the "$2" permission assigned. See $1. مدیاویکی:Changed 1052 sysop 2035 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default changed مدیاویکی:Changegrouplogentry 1053 sysop 2036 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Changed group $2 مدیاویکی:Confirmemail 1054 sysop 2037 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Confirm E-mail address مدیاویکی:Confirmemail body 1055 sysop 3690 2005-12-02T03:51:36Z MediaWiki default Someone, probably you from IP address $1, has registered an account "$2" with this e-mail address on {{SITENAME}}. To confirm that this account really does belong to you and activate e-mail features on {{SITENAME}}, open this link in your browser: $3 If this is *not* you, don't follow the link. This confirmation code will expire at $4. مدیاویکی:Confirmemail error 1056 sysop 2039 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Something went wrong saving your confirmation. مدیاویکی:Confirmemail invalid 1057 sysop 2040 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Invalid confirmation code. The code may have expired. مدیاویکی:Confirmemail loggedin 1058 sysop 2041 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Your e-mail address has now been confirmed. مدیاویکی:Confirmemail send 1059 sysop 2042 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Mail a confirmation code مدیاویکی:Confirmemail sendfailed 1060 sysop 5612 2006-10-25T17:53:21Z MediaWiki default 215 Could not send confirmation mail. Check address for invalid characters. Mailer returned: $1 مدیاویکی:Confirmemail sent 1061 sysop 2044 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Confirmation e-mail sent. مدیاویکی:Confirmemail subject 1062 sysop 2045 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default {{SITENAME}} e-mail address confirmation مدیاویکی:Confirmemail success 1063 sysop 2046 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Your e-mail address has been confirmed. You may now log in and enjoy the wiki. مدیاویکی:Confirmemail text 1064 sysop 2047 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default This wiki requires that you validate your e-mail address before using e-mail features. Activate the button below to send a confirmation mail to your address. The mail will include a link containing a code; load the link in your browser to confirm that your e-mail address is valid. مدیاویکی:Contribs-showhideminor 1065 sysop 2048 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default $1 minor edits مدیاویکی:Contributionsall 1066 sysop 2049 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default all مدیاویکی:Createarticle 1067 sysop 2050 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Create article مدیاویکی:Created 1068 sysop 2051 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default created مدیاویکی:Delete and move 1069 sysop 2052 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Delete and move مدیاویکی:Delete and move reason 1070 sysop 2053 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Deleted to make way for move مدیاویکی:Delete and move text 1071 sysop 2054 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default ==Deletion required== The destination article "[[$1]]" already exists. Do you want to delete it to make way for the move? مدیاویکی:Deletedrev 1072 sysop 2055 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default [deleted] مدیاویکی:Destfilename 1073 sysop 2056 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Destination filename مدیاویکی:Eauthentsent 1074 sysop 3659 2005-12-02T02:14:03Z MediaWiki default A confirmation e-mail has been sent to the nominated e-mail address. Before any other mail is sent to the account, you will have to follow the instructions in the e-mail, to confirm that the account is actually yours. مدیاویکی:Edit-externally 1075 sysop 2058 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Edit this file using an external application مدیاویکی:Edit-externally-help 1076 sysop 2059 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default See the [http://meta.wikimedia.org/wiki/Help:External_editors setup instructions] for more information. مدیاویکی:Email 1077 sysop 3660 2005-12-02T02:14:03Z MediaWiki default E-mail مدیاویکی:Emailauthenticated 1078 sysop 3661 2005-12-02T02:14:03Z MediaWiki default Your e-mail address was authenticated on $1. مدیاویکی:Emailconfirmlink 1079 sysop 2063 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Confirm your e-mail address مدیاویکی:Emailnotauthenticated 1080 sysop 5618 2006-10-25T17:53:22Z MediaWiki default 215 Your e-mail address is not yet authenticated. No e-mail will be sent for any of the following features. مدیاویکی:Enotif body 1081 sysop 4229 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default Dear $WATCHINGUSERNAME, the {{SITENAME}} page $PAGETITLE has been $CHANGEDORCREATED on $PAGEEDITDATE by $PAGEEDITOR, see $PAGETITLE_URL for the current version. $NEWPAGE Editor's summary: $PAGESUMMARY $PAGEMINOREDIT Contact the editor: mail: $PAGEEDITOR_EMAIL wiki: $PAGEEDITOR_WIKI There will be no other notifications in case of further changes unless you visit this page. You could also reset the notification flags for all your watched pages on your watchlist. Your friendly {{SITENAME}} notification system -- To change your watchlist settings, visit {{fullurl:{{ns:special}}:Watchlist/edit}} Feedback and further assistance: {{fullurl:{{ns:help}}:Contents}} مدیاویکی:Enotif lastvisited 1082 sysop 2478 2005-07-29T10:35:26Z MediaWiki default See $1 for all changes since your last visit. مدیاویکی:Enotif mailer 1083 sysop 2067 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default {{SITENAME}} Notification Mailer مدیاویکی:Enotif newpagetext 1084 sysop 2068 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default This is a new page. مدیاویکی:Enotif reset 1085 sysop 2069 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Mark all pages visited مدیاویکی:Enotif subject 1086 sysop 2070 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default {{SITENAME}} page $PAGETITLE has been $CHANGEDORCREATED by $PAGEEDITOR مدیاویکی:Excontentauthor 1087 sysop 5619 2006-10-25T17:53:23Z MediaWiki default 215 content was: '$1' (and the only contributor was '[[Special:Contributions/$2|$2]]') مدیاویکی:Exif-aperturevalue 1088 sysop 2074 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Aperture مدیاویکی:Exif-artist 1089 sysop 2075 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Author مدیاویکی:Exif-bitspersample 1090 sysop 2076 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Bits per component مدیاویکی:Exif-brightnessvalue 1091 sysop 2077 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Brightness مدیاویکی:Exif-cfapattern 1092 sysop 2078 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default CFA pattern مدیاویکی:Exif-colorspace 1093 sysop 2079 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Color space مدیاویکی:Exif-colorspace-1 1094 sysop 2080 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default sRGB مدیاویکی:Exif-colorspace-ffff.h 1095 sysop 2081 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default FFFF.H مدیاویکی:Exif-componentsconfiguration 1096 sysop 2082 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Meaning of each component مدیاویکی:Exif-componentsconfiguration-0 1097 sysop 2083 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default does not exist مدیاویکی:Exif-componentsconfiguration-1 1098 sysop 2084 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Y مدیاویکی:Exif-componentsconfiguration-2 1099 sysop 2085 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Cb مدیاویکی:Exif-componentsconfiguration-3 1100 sysop 2086 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Cr مدیاویکی:Exif-componentsconfiguration-4 1101 sysop 2087 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default R مدیاویکی:Exif-componentsconfiguration-5 1102 sysop 2088 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default G مدیاویکی:Exif-componentsconfiguration-6 1103 sysop 2089 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default B مدیاویکی:Exif-compressedbitsperpixel 1104 sysop 2090 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Image compression mode مدیاویکی:Exif-compression 1105 sysop 2091 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Compression scheme مدیاویکی:Exif-compression-1 1106 sysop 2092 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Uncompressed مدیاویکی:Exif-compression-6 1107 sysop 2093 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default JPEG مدیاویکی:Exif-contrast 1108 sysop 2094 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Contrast مدیاویکی:Exif-contrast-0 1109 sysop 2095 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Normal مدیاویکی:Exif-contrast-1 1110 sysop 2096 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Soft مدیاویکی:Exif-contrast-2 1111 sysop 2097 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Hard مدیاویکی:Exif-copyright 1112 sysop 2098 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Copyright holder مدیاویکی:Exif-customrendered 1113 sysop 2099 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Custom image processing مدیاویکی:Exif-customrendered-0 1114 sysop 2100 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Normal process مدیاویکی:Exif-customrendered-1 1115 sysop 2101 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Custom process مدیاویکی:Exif-datetime 1116 sysop 2102 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default File change date and time مدیاویکی:Exif-datetimedigitized 1117 sysop 2103 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Date and time of digitizing مدیاویکی:Exif-datetimeoriginal 1118 sysop 2104 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Date and time of data generation مدیاویکی:Exif-devicesettingdescription 1119 sysop 2105 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Device settings description مدیاویکی:Exif-digitalzoomratio 1120 sysop 2106 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Digital zoom ratio مدیاویکی:Exif-exifversion 1121 sysop 2107 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Exif version مدیاویکی:Exif-exposurebiasvalue 1122 sysop 2108 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Exposure bias مدیاویکی:Exif-exposureindex 1123 sysop 2109 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Exposure index مدیاویکی:Exif-exposuremode 1124 sysop 2110 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Exposure mode مدیاویکی:Exif-exposuremode-0 1125 sysop 2111 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Auto exposure مدیاویکی:Exif-exposuremode-1 1126 sysop 2112 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Manual exposure مدیاویکی:Exif-exposuremode-2 1127 sysop 2113 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Auto bracket مدیاویکی:Exif-exposureprogram 1128 sysop 2114 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Exposure Program مدیاویکی:Exif-exposureprogram-0 1129 sysop 2115 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Not defined مدیاویکی:Exif-exposureprogram-1 1130 sysop 2116 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Manual مدیاویکی:Exif-exposureprogram-2 1131 sysop 2117 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Normal program مدیاویکی:Exif-exposureprogram-3 1132 sysop 2118 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Aperture priority مدیاویکی:Exif-exposureprogram-4 1133 sysop 2119 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Shutter priority مدیاویکی:Exif-exposureprogram-5 1134 sysop 2120 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Creative program (biased toward depth of field) مدیاویکی:Exif-exposureprogram-6 1135 sysop 2121 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Action program (biased toward fast shutter speed) مدیاویکی:Exif-exposureprogram-7 1136 sysop 2122 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Portrait mode (for closeup photos with the background out of focus) مدیاویکی:Exif-exposureprogram-8 1137 sysop 2123 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Landscape mode (for landscape photos with the background in focus) مدیاویکی:Exif-exposuretime 1138 sysop 2124 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Exposure time مدیاویکی:Exif-filesource 1139 sysop 2125 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default File source مدیاویکی:Exif-filesource-3 1140 sysop 2126 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default DSC مدیاویکی:Exif-flash 1141 sysop 2127 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Flash مدیاویکی:Exif-flashenergy 1142 sysop 2128 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Flash energy مدیاویکی:Exif-flashpixversion 1143 sysop 2129 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Supported Flashpix version مدیاویکی:Exif-fnumber 1144 sysop 2130 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default F Number مدیاویکی:Exif-focallength 1145 sysop 2131 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Lens focal length مدیاویکی:Exif-focallengthin35mmfilm 1146 sysop 2132 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Focal length in 35 mm film مدیاویکی:Exif-focalplaneresolutionunit 1147 sysop 2133 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Focal plane resolution unit مدیاویکی:Exif-focalplanexresolution 1148 sysop 2134 2005-07-03T11:14:44Z MediaWiki default Focal plane X resolution مدیاویکی:Exif-focalplaneyresolution 1149 sysop 2135 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Focal plane Y resolution مدیاویکی:Exif-gaincontrol 1150 sysop 2136 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Scene control مدیاویکی:Exif-gaincontrol-0 1151 sysop 2137 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default None مدیاویکی:Exif-gaincontrol-1 1152 sysop 2138 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Low gain up مدیاویکی:Exif-gaincontrol-2 1153 sysop 2139 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default High gain up مدیاویکی:Exif-gaincontrol-3 1154 sysop 2140 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Low gain down مدیاویکی:Exif-gaincontrol-4 1155 sysop 2141 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default High gain down مدیاویکی:Exif-gpsaltitude 1156 sysop 2142 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Altitude مدیاویکی:Exif-gpsaltituderef 1157 sysop 2143 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Altitude reference مدیاویکی:Exif-gpsareainformation 1158 sysop 2144 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Name of GPS area مدیاویکی:Exif-gpsdatestamp 1159 sysop 2145 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default GPS date مدیاویکی:Exif-gpsdestbearing 1160 sysop 2146 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Bearing of destination مدیاویکی:Exif-gpsdestbearingref 1161 sysop 2147 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Reference for bearing of destination مدیاویکی:Exif-gpsdestdistance 1162 sysop 2148 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Distance to destination مدیاویکی:Exif-gpsdestdistanceref 1163 sysop 2149 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Reference for distance to destination مدیاویکی:Exif-gpsdestlatitude 1164 sysop 2150 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Latitude destination مدیاویکی:Exif-gpsdestlatituderef 1165 sysop 2151 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Reference for latitude of destination مدیاویکی:Exif-gpsdestlongitude 1166 sysop 2152 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Longitude of destination مدیاویکی:Exif-gpsdestlongituderef 1167 sysop 2153 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Reference for longitude of destination مدیاویکی:Exif-gpsdifferential 1168 sysop 2154 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default GPS differential correction مدیاویکی:Exif-gpsdirection-m 1169 sysop 2155 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Magnetic direction مدیاویکی:Exif-gpsdirection-t 1170 sysop 2156 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default True direction مدیاویکی:Exif-gpsdop 1171 sysop 2157 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Measurement precision مدیاویکی:Exif-gpsimgdirection 1172 sysop 2158 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Direction of image مدیاویکی:Exif-gpsimgdirectionref 1173 sysop 2159 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Reference for direction of image مدیاویکی:Exif-gpslatitude 1174 sysop 2160 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Latitude مدیاویکی:Exif-gpslatitude-n 1175 sysop 2161 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default North latitude مدیاویکی:Exif-gpslatitude-s 1176 sysop 2162 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default South latitude مدیاویکی:Exif-gpslatituderef 1177 sysop 2163 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default North or South Latitude مدیاویکی:Exif-gpslongitude 1178 sysop 2164 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Longitude مدیاویکی:Exif-gpslongitude-e 1179 sysop 2165 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default East longitude مدیاویکی:Exif-gpslongitude-w 1180 sysop 2166 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default West longitude مدیاویکی:Exif-gpslongituderef 1181 sysop 2167 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default East or West Longitude مدیاویکی:Exif-gpsmapdatum 1182 sysop 2168 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Geodetic survey data used مدیاویکی:Exif-gpsmeasuremode 1183 sysop 2169 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Measurement mode مدیاویکی:Exif-gpsmeasuremode-2 1184 sysop 2170 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default 2-dimensional measurement مدیاویکی:Exif-gpsmeasuremode-3 1185 sysop 2171 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default 3-dimensional measurement مدیاویکی:Exif-gpsprocessingmethod 1186 sysop 2172 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Name of GPS processing method مدیاویکی:Exif-gpssatellites 1187 sysop 2173 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Satellites used for measurement مدیاویکی:Exif-gpsspeed 1188 sysop 2174 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Speed of GPS receiver مدیاویکی:Exif-gpsspeed-k 1189 sysop 2175 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Kilometres per hour مدیاویکی:Exif-gpsspeed-m 1190 sysop 2176 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Miles per hour مدیاویکی:Exif-gpsspeed-n 1191 sysop 2177 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Knots مدیاویکی:Exif-gpsspeedref 1192 sysop 2178 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Speed unit مدیاویکی:Exif-gpsstatus 1193 sysop 2179 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Receiver status مدیاویکی:Exif-gpsstatus-a 1194 sysop 2180 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Measurement in progress مدیاویکی:Exif-gpsstatus-v 1195 sysop 2181 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Measurement interoperability مدیاویکی:Exif-gpstimestamp 1196 sysop 2182 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default GPS time (atomic clock) مدیاویکی:Exif-gpstrack 1197 sysop 2183 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Direction of movement مدیاویکی:Exif-gpstrackref 1198 sysop 2184 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Reference for direction of movement مدیاویکی:Exif-gpsversionid 1199 sysop 2185 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default GPS tag version مدیاویکی:Exif-imagedescription 1200 sysop 2186 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Image title مدیاویکی:Exif-imagelength 1201 sysop 2187 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Height مدیاویکی:Exif-imageuniqueid 1202 sysop 2188 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Unique image ID مدیاویکی:Exif-imagewidth 1203 sysop 2189 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Width مدیاویکی:Exif-isospeedratings 1204 sysop 2190 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default ISO speed rating مدیاویکی:Exif-jpeginterchangeformat 1205 sysop 2191 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Offset to JPEG SOI مدیاویکی:Exif-jpeginterchangeformatlength 1206 sysop 2192 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Bytes of JPEG data مدیاویکی:Exif-lightsource 1207 sysop 2193 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Light source مدیاویکی:Exif-lightsource-0 1208 sysop 2194 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Unknown مدیاویکی:Exif-lightsource-1 1209 sysop 2195 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Daylight مدیاویکی:Exif-lightsource-10 1210 sysop 3477 2005-11-09T22:19:13Z MediaWiki default Cloudy weather مدیاویکی:Exif-lightsource-11 1211 sysop 2197 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Shade مدیاویکی:Exif-lightsource-12 1212 sysop 2198 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Daylight fluorescent (D 5700 – 7100K) مدیاویکی:Exif-lightsource-13 1213 sysop 2199 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Day white fluorescent (N 4600 – 5400K) مدیاویکی:Exif-lightsource-14 1214 sysop 2200 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Cool white fluorescent (W 3900 – 4500K) مدیاویکی:Exif-lightsource-15 1215 sysop 2201 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default White fluorescent (WW 3200 – 3700K) مدیاویکی:Exif-lightsource-17 1216 sysop 2202 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Standard light A مدیاویکی:Exif-lightsource-18 1217 sysop 2203 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Standard light B مدیاویکی:Exif-lightsource-19 1218 sysop 2204 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Standard light C مدیاویکی:Exif-lightsource-2 1219 sysop 2205 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Fluorescent مدیاویکی:Exif-lightsource-20 1220 sysop 2206 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default D55 مدیاویکی:Exif-lightsource-21 1221 sysop 2207 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default D65 مدیاویکی:Exif-lightsource-22 1222 sysop 2208 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default D75 مدیاویکی:Exif-lightsource-23 1223 sysop 2209 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default D50 مدیاویکی:Exif-lightsource-24 1224 sysop 2210 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default ISO studio tungsten مدیاویکی:Exif-lightsource-255 1225 sysop 2211 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Other light source مدیاویکی:Exif-lightsource-3 1226 sysop 2212 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Tungsten (incandescent light) مدیاویکی:Exif-lightsource-4 1227 sysop 2213 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Flash مدیاویکی:Exif-lightsource-9 1228 sysop 2214 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Fine weather مدیاویکی:Exif-make 1229 sysop 2215 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Camera manufacturer مدیاویکی:Exif-make-value 1230 sysop 2216 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default $1 مدیاویکی:Exif-makernote 1231 sysop 2217 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Manufacturer notes مدیاویکی:Exif-maxaperturevalue 1232 sysop 2218 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Maximum land aperture مدیاویکی:Exif-meteringmode 1233 sysop 2219 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Metering mode مدیاویکی:Exif-meteringmode-0 1234 sysop 2220 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Unknown مدیاویکی:Exif-meteringmode-1 1235 sysop 2221 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Average مدیاویکی:Exif-meteringmode-2 1236 sysop 2222 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default CenterWeightedAverage مدیاویکی:Exif-meteringmode-255 1237 sysop 2223 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Other مدیاویکی:Exif-meteringmode-3 1238 sysop 2224 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Spot مدیاویکی:Exif-meteringmode-4 1239 sysop 2225 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default MultiSpot مدیاویکی:Exif-meteringmode-5 1240 sysop 2226 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Pattern مدیاویکی:Exif-meteringmode-6 1241 sysop 2227 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Partial مدیاویکی:Exif-model 1242 sysop 2228 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Camera model مدیاویکی:Exif-model-value 1243 sysop 2229 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default $1 مدیاویکی:Exif-oecf 1244 sysop 2230 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Optoelectronic conversion factor مدیاویکی:Exif-orientation 1245 sysop 2231 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Orientation مدیاویکی:Exif-orientation-1 1246 sysop 2232 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Normal مدیاویکی:Exif-orientation-2 1247 sysop 2233 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Flipped horizontally مدیاویکی:Exif-orientation-3 1248 sysop 2234 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Rotated 180° مدیاویکی:Exif-orientation-4 1249 sysop 2235 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Flipped vertically مدیاویکی:Exif-orientation-5 1250 sysop 2236 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Rotated 90° CCW and flipped vertically مدیاویکی:Exif-orientation-6 1251 sysop 2480 2005-07-29T10:35:27Z MediaWiki default Rotated 90° CW مدیاویکی:Exif-orientation-7 1252 sysop 2481 2005-07-29T10:35:27Z MediaWiki default Rotated 90° CW and flipped vertically مدیاویکی:Exif-orientation-8 1253 sysop 2239 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Rotated 90° CCW مدیاویکی:Exif-photometricinterpretation 1254 sysop 2240 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Pixel composition مدیاویکی:Exif-photometricinterpretation-1 1255 sysop 2241 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default RGB مدیاویکی:Exif-photometricinterpretation-6 1256 sysop 2242 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default YCbCr مدیاویکی:Exif-pixelxdimension 1257 sysop 4230 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default Valid image height مدیاویکی:Exif-pixelydimension 1258 sysop 2244 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Valid image width مدیاویکی:Exif-planarconfiguration 1259 sysop 2245 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Data arrangement مدیاویکی:Exif-planarconfiguration-1 1260 sysop 2246 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default chunky format مدیاویکی:Exif-planarconfiguration-2 1261 sysop 2247 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default planar format مدیاویکی:Exif-primarychromaticities 1262 sysop 2248 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Chromaticities of primarities مدیاویکی:Exif-referenceblackwhite 1263 sysop 2249 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Pair of black and white reference values مدیاویکی:Exif-relatedsoundfile 1264 sysop 2250 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Related audio file مدیاویکی:Exif-resolutionunit 1265 sysop 2251 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Unit of X and Y resolution مدیاویکی:Exif-resolutionunit-2 1266 sysop 2252 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default inches مدیاویکی:Exif-resolutionunit-3 1267 sysop 2253 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default centimetres مدیاویکی:Exif-rowsperstrip 1268 sysop 2254 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Number of rows per strip مدیاویکی:Exif-samplesperpixel 1269 sysop 2255 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Number of components مدیاویکی:Exif-saturation 1270 sysop 2256 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Saturation مدیاویکی:Exif-saturation-0 1271 sysop 2257 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Normal مدیاویکی:Exif-saturation-1 1272 sysop 2258 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Low saturation مدیاویکی:Exif-saturation-2 1273 sysop 2259 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default High saturation مدیاویکی:Exif-scenecapturetype 1274 sysop 2260 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Scene capture type مدیاویکی:Exif-scenecapturetype-0 1275 sysop 2261 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Standard مدیاویکی:Exif-scenecapturetype-1 1276 sysop 2262 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Landscape مدیاویکی:Exif-scenecapturetype-2 1277 sysop 2263 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Portrait مدیاویکی:Exif-scenecapturetype-3 1278 sysop 2264 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Night scene مدیاویکی:Exif-scenetype 1279 sysop 2265 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Scene type مدیاویکی:Exif-scenetype-1 1280 sysop 2266 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default A directly photographed image مدیاویکی:Exif-sensingmethod 1281 sysop 2267 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Sensing method مدیاویکی:Exif-sensingmethod-1 1282 sysop 2268 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Undefined مدیاویکی:Exif-sensingmethod-2 1283 sysop 2269 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default One-chip color area sensor مدیاویکی:Exif-sensingmethod-3 1284 sysop 2270 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Two-chip color area sensor مدیاویکی:Exif-sensingmethod-4 1285 sysop 2271 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Three-chip color area sensor مدیاویکی:Exif-sensingmethod-5 1286 sysop 2272 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Color sequential area sensor مدیاویکی:Exif-sensingmethod-7 1287 sysop 2273 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Trilinear sensor مدیاویکی:Exif-sensingmethod-8 1288 sysop 2274 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Color sequential linear sensor مدیاویکی:Exif-sharpness 1289 sysop 2275 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Sharpness مدیاویکی:Exif-sharpness-0 1290 sysop 2276 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Normal مدیاویکی:Exif-sharpness-1 1291 sysop 2277 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Soft مدیاویکی:Exif-sharpness-2 1292 sysop 2278 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Hard مدیاویکی:Exif-shutterspeedvalue 1293 sysop 2279 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Shutter speed مدیاویکی:Exif-software 1294 sysop 2280 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Software used مدیاویکی:Exif-software-value 1295 sysop 2281 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default $1 مدیاویکی:Exif-spatialfrequencyresponse 1296 sysop 2282 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Spatial frequency response مدیاویکی:Exif-spectralsensitivity 1297 sysop 2283 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Spectral sensitivity مدیاویکی:Exif-stripbytecounts 1298 sysop 2284 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Bytes per compressed strip مدیاویکی:Exif-stripoffsets 1299 sysop 2285 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Image data location مدیاویکی:Exif-subjectarea 1300 sysop 2286 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Subject area مدیاویکی:Exif-subjectdistance 1301 sysop 2287 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Subject distance مدیاویکی:Exif-subjectdistancerange 1302 sysop 2288 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Subject distance range مدیاویکی:Exif-subjectdistancerange-0 1303 sysop 2289 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Unknown مدیاویکی:Exif-subjectdistancerange-1 1304 sysop 2290 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Macro مدیاویکی:Exif-subjectdistancerange-2 1305 sysop 2291 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Close view مدیاویکی:Exif-subjectdistancerange-3 1306 sysop 2292 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Distant view مدیاویکی:Exif-subjectlocation 1307 sysop 2293 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Subject location مدیاویکی:Exif-subsectime 1308 sysop 2294 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default DateTime subseconds مدیاویکی:Exif-subsectimedigitized 1309 sysop 2295 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default DateTimeDigitized subseconds مدیاویکی:Exif-subsectimeoriginal 1310 sysop 2296 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default DateTimeOriginal subseconds مدیاویکی:Exif-transferfunction 1311 sysop 2297 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Transfer function مدیاویکی:Exif-usercomment 1312 sysop 2298 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default User comments مدیاویکی:Exif-whitebalance 1313 sysop 2299 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default White Balance مدیاویکی:Exif-whitebalance-0 1314 sysop 2300 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Auto white balance مدیاویکی:Exif-whitebalance-1 1315 sysop 2301 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Manual white balance مدیاویکی:Exif-whitepoint 1316 sysop 2302 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default White point chromaticity مدیاویکی:Exif-xresolution 1317 sysop 2483 2005-07-29T10:35:27Z MediaWiki default Horizontal resolution مدیاویکی:Exif-ycbcrcoefficients 1318 sysop 2304 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Color space transformation matrix coefficients مدیاویکی:Exif-ycbcrpositioning 1319 sysop 2305 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Y and C positioning مدیاویکی:Exif-ycbcrsubsampling 1320 sysop 2306 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Subsampling ratio of Y to C مدیاویکی:Exif-yresolution 1321 sysop 2486 2005-07-29T10:35:27Z MediaWiki default Vertical resolution مدیاویکی:Externaldberror 1322 sysop 2309 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default There was either an external authentication database error or you are not allowed to update your external account. مدیاویکی:Fileinfo 1323 sysop 2310 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default $1KB, MIME type: <code>$2</code> مدیاویکی:Files 1324 sysop 2311 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Files مدیاویکی:Group-admin-desc 1325 sysop 2313 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Trusted users able to block users and delete articles مدیاویکی:Group-admin-name 1326 sysop 2314 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Administrator مدیاویکی:Group-anon-desc 1327 sysop 2315 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Anonymous users مدیاویکی:Group-anon-name 1328 sysop 2316 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Anonymous مدیاویکی:Group-bureaucrat-desc 1329 sysop 2317 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default The bureaucrat group is able to make sysops مدیاویکی:Group-bureaucrat-name 1330 sysop 2318 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Bureaucrat مدیاویکی:Group-loggedin-desc 1331 sysop 2319 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default General logged in users مدیاویکی:Group-loggedin-name 1332 sysop 2320 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default User مدیاویکی:Group-steward-desc 1333 sysop 2321 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Full access مدیاویکی:Group-steward-name 1334 sysop 2322 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Steward مدیاویکی:Grouprightspheading 1335 sysop 2323 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default grouprights level مدیاویکی:Groups 1336 sysop 2324 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default User groups مدیاویکی:Groups-addgroup 1337 sysop 2325 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Add group مدیاویکی:Groups-already-exists 1338 sysop 2326 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default A group of that name already exists مدیاویکی:Groups-editgroup 1339 sysop 2327 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Edit group مدیاویکی:Groups-editgroup-description 1340 sysop 2328 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Group description (max 255 characters):<br /> مدیاویکی:Groups-editgroup-name 1341 sysop 2329 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Group name: مدیاویکی:Groups-editgroup-preamble 1342 sysop 2330 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default If the name or description starts with a colon, the remainder will be treated as a message name, and hence the text will be localised using the MediaWiki namespace مدیاویکی:Groups-existing 1343 sysop 2331 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Existing groups مدیاویکی:Groups-group-edit 1344 sysop 2332 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Existing groups: مدیاویکی:Groups-lookup-group 1345 sysop 2333 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Manage group rights مدیاویکی:Groups-noname 1346 sysop 2334 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Please specify a valid group name مدیاویکی:Groups-tableheader 1347 sysop 2335 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default ID || Name || Description || Rights مدیاویکی:Histfirst 1348 sysop 2336 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Earliest مدیاویکی:Histlast 1349 sysop 2337 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Latest مدیاویکی:Imagelistall 1350 sysop 2338 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default all مدیاویکی:Immobile namespace 1351 sysop 5624 2006-10-25T17:53:28Z MediaWiki default 215 Source or destination title is of a special type; cannot move pages from and into that namespace. مدیاویکی:Importinterwiki 1352 sysop 2340 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Transwiki import مدیاویکی:Importnosources 1353 sysop 2341 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default No transwiki import sources have been defined and direct history uploads are disabled. مدیاویکی:Invalidemailaddress 1354 sysop 3665 2005-12-02T02:14:04Z MediaWiki default The e-mail address cannot be accepted as it appears to have an invalid format. Please enter a well-formatted address or empty that field. مدیاویکی:Invert 1355 sysop 2343 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Invert selection مدیاویکی:Ipadressorusername 1356 sysop 2344 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default IP Address or username مدیاویکی:Ipboptions 1357 sysop 2487 2005-07-29T10:35:27Z MediaWiki default 2 hours:2 hours,1 day:1 day,3 days:3 days,1 week:1 week,2 weeks:2 weeks,1 month:1 month,3 months:3 months,6 months:6 months,1 year:1 year,infinite:infinite مدیاویکی:Ipbother 1358 sysop 2346 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default Other time مدیاویکی:Ipbotheroption 1359 sysop 2347 2005-07-03T11:14:45Z MediaWiki default other مدیاویکی:Mediawarning 1360 sysop 4272 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default '''Warning''': This file may contain malicious code, by executing it your system may be compromised.<hr /> مدیاویکی:Metadata 1361 sysop 2352 2005-07-03T11:14:46Z MediaWiki default Metadata مدیاویکی:Metadata page 1362 sysop 2353 2005-07-03T11:14:46Z MediaWiki default Wikipedia:Metadata مدیاویکی:Movelogpage 1363 sysop 3537 2005-11-16T06:18:22Z Kaveh 2 سیاهه انتقال مدیاویکی:Movelogpagetext 1364 sysop 2355 2005-07-03T11:14:46Z MediaWiki default Below is a list of page moved. مدیاویکی:Movereason 1365 sysop 2357 2005-07-03T11:14:46Z MediaWiki default Reason مدیاویکی:Namespace 1366 sysop 4375 2006-07-12T09:43:52Z Kaveh 2 فضای نام: فضای نام: مدیاویکی:Noemailprefs 1367 sysop 4277 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default Specify an e-mail address for these features to work. مدیاویکی:Noimage 1368 sysop 3339 2005-09-05T09:18:31Z MediaWiki default No file by this name exists, you can $1. مدیاویکی:Number of watching users RCview 1369 sysop 2362 2005-07-03T11:14:46Z MediaWiki default [$1] مدیاویکی:Number of watching users pageview 1370 sysop 2363 2005-07-03T11:14:46Z MediaWiki default [$1 watching user/s] مدیاویکی:Passwordtooshort 1371 sysop 2364 2005-07-03T11:14:46Z MediaWiki default Your password is too short. It must have at least $1 characters. مدیاویکی:Prefs-help-email 1372 sysop 4285 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default * E-mail (optional): Enables others to contact you through your user or user_talk page without needing to reveal your identity. مدیاویکی:Prefs-help-email-enotif 1373 sysop 3671 2005-12-02T02:14:05Z MediaWiki default This address is also used to send you e-mail notifications if you enabled the options. مدیاویکی:Prefs-help-realname 1374 sysop 2492 2005-07-29T10:35:28Z MediaWiki default * Real name (optional): if you choose to provide it this will be used for giving you attribution for your work. مدیاویکی:Print 1375 sysop 2371 2005-07-03T11:14:46Z MediaWiki default Print مدیاویکی:Recentchangesall 1376 sysop 2375 2005-07-03T11:14:47Z MediaWiki default all مدیاویکی:Renamegrouplogentry 1377 sysop 2376 2005-07-03T11:14:47Z MediaWiki default Renamed group $2 to $3 مدیاویکی:Restrictedpheading 1378 sysop 2377 2005-07-03T11:14:47Z MediaWiki default Restricted special pages مدیاویکی:Revertmove 1379 sysop 2378 2005-07-03T11:14:47Z MediaWiki default revert مدیاویکی:Scarytranscludedisabled 1380 sysop 2379 2005-07-03T11:14:47Z MediaWiki default [Interwiki transcluding is disabled] مدیاویکی:Scarytranscludefailed 1381 sysop 2495 2005-07-29T10:35:29Z MediaWiki default [Template fetch failed for $1; sorry] مدیاویکی:Scarytranscludetoolong 1382 sysop 2381 2005-07-03T11:14:47Z MediaWiki default [URL is too long; sorry] مدیاویکی:Searchfulltext 1383 sysop 2382 2005-07-03T11:14:47Z MediaWiki default Search full text مدیاویکی:Selfmove 1384 sysop 2383 2005-07-03T11:14:47Z MediaWiki default Source and destination titles are the same; can't move a page over itself. مدیاویکی:Setstewardflag 1385 sysop 2384 2005-07-03T11:14:47Z MediaWiki default Set steward flag مدیاویکی:Shareduploadwiki 1386 sysop 3345 2005-09-05T09:18:32Z MediaWiki default Please see the $1 for further information. مدیاویکی:Showdiff 1387 sysop 3211 2005-08-13T02:26:02Z Kaveh 2 نمایش تغییرات مدیاویکی:Sidebar 1388 sysop 5746 2006-11-05T03:41:58Z مجید 109 * navigation ** mainpage|mainpage ** کودکان|کودکان ** ویکی‌مدرسه|ویکی‌مدرسه ** ویکی‌جزوه|ویکی‌جزوه ** ویکی‌حرفه‌ای|ویکی‌حرفه‌ای ** portal-url|portal ** currentevents-url|currentevents ** recentchanges-url|recentchanges ** randompage-url|randompage ** helppage|help ** sitesupport-url|sitesupport مدیاویکی:Sourcefilename 1389 sysop 2390 2005-07-03T11:14:47Z MediaWiki default Source filename مدیاویکی:Thumbsize 1390 sysop 3840 2006-01-04T01:49:54Z MediaWiki default Thumbnail size: مدیاویکی:Tog-enotifminoredits 1391 sysop 3675 2005-12-02T02:14:06Z MediaWiki default E-mail me also for minor edits of pages مدیاویکی:Tog-enotifrevealaddr 1392 sysop 3676 2005-12-02T02:14:06Z MediaWiki default Reveal my e-mail address in notification mails مدیاویکی:Tog-enotifusertalkpages 1393 sysop 3677 2005-12-02T02:14:06Z MediaWiki default E-mail me when my user talk page is changed مدیاویکی:Tog-enotifwatchlistpages 1394 sysop 4309 2006-07-01T18:47:46Z MediaWiki default E-mail me when a page I'm watching is changed مدیاویکی:Tog-externaldiff 1395 sysop 2396 2005-07-03T11:14:47Z MediaWiki default Use external diff by default مدیاویکی:Tog-externaleditor 1396 sysop 2397 2005-07-03T11:14:47Z MediaWiki default Use external editor by default مدیاویکی:Tog-shownumberswatching 1397 sysop 2398 2005-07-03T11:14:47Z MediaWiki default Show the number of watching users مدیاویکی:Tooltip-diff 1398 sysop 4313 2006-07-01T18:47:46Z MediaWiki default Show which changes you made to the text. [alt-v] مدیاویکی:Tryexact 1399 sysop 2400 2005-07-03T11:14:47Z MediaWiki default Try exact match مدیاویکی:Undelete short1 1400 sysop 2401 2005-07-03T11:14:47Z MediaWiki default Undelete one edit مدیاویکی:Upload directory read only 1401 sysop 2402 2005-07-03T11:14:47Z MediaWiki default The upload directory ($1) is not writable by the webserver. مدیاویکی:Uploadnewversion 1402 sysop 2403 2005-07-03T11:14:47Z MediaWiki default [$1 Upload a new version of this file] مدیاویکی:Uploadscripted 1403 sysop 4063 2006-03-28T05:50:55Z MediaWiki default This file contains HTML or script code that may be erroneously be interpreted by a web browser. مدیاویکی:Uploadvirus 1404 sysop 2406 2005-07-03T11:14:47Z MediaWiki default The file contains a virus! Details: $1 مدیاویکی:Userrights 1405 sysop 2407 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default User rights management مدیاویکی:Userrights-editusergroup 1406 sysop 2408 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Edit user groups مدیاویکی:Userrights-groupsavailable 1407 sysop 2409 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Available groups: مدیاویکی:Userrights-groupshelp 1408 sysop 2410 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Select groups you want the user to be removed from or added to. Unselected groups will not be changed. You can deselect a group with CTRL + Left Click مدیاویکی:Userrights-groupsmember 1409 sysop 2411 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Member of: مدیاویکی:Userrights-logcomment 1410 sysop 2412 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Changed group membership from $1 to $2 مدیاویکی:Userrights-lookup-user 1411 sysop 2413 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Manage user groups مدیاویکی:Userrights-user-editname 1412 sysop 3846 2006-01-04T01:49:54Z MediaWiki default Enter a username: مدیاویکی:Val add 1413 sysop 2415 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Add مدیاویکی:Val del 1414 sysop 2417 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Delete مدیاویکی:Val details th 1415 sysop 2418 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default <sub>User</sub> \ <sup>Topic</sup> مدیاویکی:Val details th user 1416 sysop 2419 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default User $1 مدیاویکی:Val iamsure 1417 sysop 2421 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Check this box if you really mean it! مدیاویکی:Val list header 1418 sysop 2422 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default <th>#</th><th>Topic</th><th>Range</th><th>Action</th> مدیاویکی:Val my stats title 1419 sysop 2423 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default My validation overview مدیاویکی:Val no 1420 sysop 2424 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default No مدیاویکی:Val of 1421 sysop 2425 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default $1 of $2 مدیاویکی:Val rev for 1422 sysop 2426 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Revisions for $1 مدیاویکی:Val rev stats link 1423 sysop 2427 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default See the validation statistics for "$1" <a href="$2">here</a> مدیاویکی:Val revision 1424 sysop 2428 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Revision مدیاویکی:Val revision changes ok 1425 sysop 2429 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Your ratings have been stored! مدیاویکی:Val revision number 1426 sysop 2430 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Revision #$1 مدیاویکی:Val revision of 1427 sysop 2431 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Revision of $1 مدیاویکی:Val revision stats link 1428 sysop 2432 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default details مدیاویکی:Val show my ratings 1429 sysop 2433 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Show my validations مدیاویکی:Val time 1430 sysop 2434 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Time مدیاویکی:Val topic desc page 1431 sysop 2435 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Project:Validation topics مدیاویکی:Val user stats title 1432 sysop 2436 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Validation overview of user $1 مدیاویکی:Val validation of 1433 sysop 2437 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Validation of "$1" مدیاویکی:Val votepage intro 1434 sysop 2439 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Change this text <a href="{{SERVER}}{{localurl:MediaWiki:Val_votepage_intro}}">here</a>! مدیاویکی:Val warning 1435 sysop 2440 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default <b>Never, <i>ever</i>, change something here without <i>explicit</i> community consensus!</b> مدیاویکی:Val yes 1436 sysop 2441 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Yes مدیاویکی:Variantname-is 1437 sysop 2442 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default is مدیاویکی:Variantname-iz 1438 sysop 2443 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default iz مدیاویکی:Versionrequired 1439 sysop 2444 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Version $1 of MediaWiki required مدیاویکی:Versionrequiredtext 1440 sysop 2445 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Version $1 of MediaWiki is required to use this page. See [[Special:Version]] مدیاویکی:Views 1441 sysop 2446 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Views مدیاویکی:Watchlistall1 1442 sysop 2447 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default all مدیاویکی:Watchlistall2 1443 sysop 2448 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default all مدیاویکی:Wlheader-enotif 1444 sysop 3685 2005-12-02T02:14:06Z MediaWiki default * E-mail notification is enabled. مدیاویکی:Wlheader-showupdated 1445 sysop 2451 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default * Pages which have been changed since you last visited them are shown in '''bold''' مدیاویکی:Wlhide 1446 sysop 2452 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Hide مدیاویکی:Wlhideshowown 1447 sysop 4337 2006-07-01T18:47:46Z MediaWiki default $1 my edits مدیاویکی:Wlshow 1448 sysop 2454 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Show مدیاویکی:Yourdomainname 1449 sysop 2455 2005-07-03T11:14:48Z MediaWiki default Your domain حقوق 1450 3380 2005-10-07T17:41:24Z کاظم 92 زیرمجموعه‌ها: # [[قانون اساسی پیشنهادی برای حکومت آینده‌ی ایران]] #[[قطعنامه ۵۱۴ شورای امنیت سازمان ملل متحد]] #[[قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد]] قانون اساسی پیشنهادی برای حکومت آینده‌ی ایران 1451 5803 2006-11-12T13:35:47Z 213.207.237.237 /* اصل ۷۲ */ {{مداوم}} <!-- از سطر بعدی ویرایش را شروع کنید. --> تفتیش عقاید و سانسور آنها در هر شرایطی ممنوع است =قانون اساسی ایران= == اصل بنیادی چگونگی تغییر قانون اساسی== در همه پرسی می توان هر مجموعه ای از ماده های این قانون اساسی به جز این ماده را تغییر داد مشروط به این که ۱-هیچ مجموعه ای از اصلها یا نتیجه های منطقی هیچ مجموعه ای از اصلها ٬ هیچ اصل دیگر قانون اساسی را نقض نکند. ۲-حداقل ۵۰ درصد از واجدین شرایط در همه پرسی شرکت کنند و حداقل ۷۵ درصد آنان به قانون اساسی جدید رای دهند. ۳- پس از این رای مثبت ٬ قانون جدید برای یک دوره ی آزمایشی اجرا می شود. زمان دوره ی آزمایشی برابر با کمینه ی هشت سال یا برابر دوره ی بالاترین شخص اجرایی کشور در قانون اولیه می باشد. پس از این دوره ی آزمایشی این قانون دوباره به همه پرسی گزاشته می شود. در صورت به دست آوردن اکثریت مطلق آرا این قانون باقی می مانند در غیر این صورت قانون اساسی اولیه لازم اجرا می شود. در صورت هر گونه تغییر ساختاری مکانیزمهای بازگشت به ساختار اولیه در صورت عدم تصویب قانون آزمایشی٬ در قانون آزمایشی باید پیش بینی شده باشد ۴- قانون اساسی در مدت زمان آزمایش نمی تواند تغییر کند. ۵-هر فرد یا نهادی می تواند قانون اساسی آزمایشی یا قانون اساسی اولیه را نقد کند. چه در صورت تصویب نهایی و چه عدم تصویب نهایی هیچ شخص یا نهادی به اتهام نوشتن له یا علیه قانون اساسی آزمایشی یا قانون اساسی اولیه تحت پی گرد قضایی قرار نخواهد گرفت. ۶-قانون اساسی پس از همه پرسی نهایی به مدت یک دوره برابر با کمینه ی هشت سال یا دوره ی ریاست بالاترین مقام اجرایی کشور غیر قابل تغییر است. == جزییات چگونگی همه پرسی == این پیشنهادی برای اصل جزییاتِ تغییر قانون اساسی است: #هرگونه همه پرسی برای تغییر قانون اساسی با پیشنهاد رییس دو قوه از سه قوه مطرح می شود و در جلسه ای علنی به تصویب حداقل دو سوم تمام نمایندگانِ مجلس برسد. #پس از تصویب کلیات تجدید نظر در مجلس٬ سه نماینده از مجلس٬سه نماینده از قوه ی قضاییه و سه نماینده از دولت گروهی حداقل بیست نفره را برای نوشتن پیش نویس قانون اساسی انتخاب می کند. # گروه بازنگری پیش نویس را آماده کرده و پس از اجماع بر سرِ آن پیش نویس باید به تایید مجلس برسد. # پس از تایید مجلس برای مدتی که قانون تایین می کند و نمی تواند کمتر از یک سال و بیش از کمینه ی هشت سال یا دوره ی ریاست بالاترین مقام اجرایی باشد٬ پیش نویس به نقد آزاد مردم گزاشته می شود و هر شخص و گروهی می تواند پیش نویس قانون اساسی یا قانون اساسی را نقد کند. در صورت هر گونه تغییر حتی تغییر جزیی در پیش نویس قانون این دوره تکرار می شود #پس از این دوره پیش نویس قانون مطابق اصل چگونگی ی تغییر بنیادی قانون به همه پرسی عمومی گزاشته می شود. ==اصل 1== ایران کشوريست مستقل و دارای حکومت جمهوری ==اصل ۳== تمامی شهرواندان ایران، فارغ از قومیت، جنسیت، عقیده، و مقامی که دارند، در برابر قانون برابرند، و در بهره‌مندی از کليه‌ی حقوق اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی، و سياسی خود یکسان می‌باشند ==اصل ۵۲== بودجه سالانه کل کشور به ترتیبی که در قانون مقرر می‏شود از طرف دولت تهیه و برای رسیدگی و تصویب به مجلس تسلیم می‌گردد. هر گونه تغییر در ارقام بودجه نیز تابع مراتب مقرر در قانون خواهد بود.‏ ==اصل ۵۳== کلیه دریافتهای دولت در حسابهای خزانه‏داری کل متمرکز می‌شود و همه پرداختها از محل اعتبارات مصوب به موجب قانون انجام می‌گیرد. ==اصل ۵۴== ==اصل ۵۵== دیوان محاسبات به کلیه حسابهای وزارتخانه‏ها، بنياد ها، موسسات، شرکتهای دولتی و سایر دستگاه‏هایی که به نحوی از انحاء از بودجه کل کشور استفاده می‌کنند به ترتیبی که قانون مقرر می‌دارد رسیدگی یا حسابرسی می‌نماید که هیچ هزینه‏‏ای از اعتبارات مصوب تجاوز نکرده و هر وجهی در محل خود به مصرف رسیده باشد. دیوان محاسبات، حسابها و اسناد و مدارک مربوطه را برابر قانون جمع‏آوری و گزارش تفریغ بودجه هر سال را به انضمام نظرات خود به مجلس تسلیم می‌نماید. این گزارش باید در دسترس عموم گذاشته شود. ? ==اصل ۵۷== قوای حاکم درجمهوری ایران عبارتند از: قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضاییه که مستقل از یکدیگر عمل می کنند و ارتباط میان آنها به وسیله رییس جمهور برقرار می‌گردد. ==اصل ۵۸== اعمال قوه مقننه از طریق مجلس است که از نمایندگان منتخب مردم تشکیل می‏شود و مصوبات آن پس از طی مراحلی که در اصول بعد می‌آید برای اجرا به قوه مجریه و قضاییه ابلاغ می‌گردد. ==اصل ۵۹== در مسایل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همه‏پرسی و مراجعه مستقیم به آراء مردم صورت گیرد. در خواست مراجعه به آراء عمومی باید به تصویب دو سوم مجموع نمایندگان مجلس برسد. ==اصل ۶۰== رئیس‌جمهور حافظ منافع ملی ایرانیان و ناظر بر اجرای قانون اساسی ا‌ست. وی برای یک دوره‌ی چهارساله در انتخابات سراسری برای این مسئولیت برگزیده می‌شود و بیش از دو دوره ی متوالی نمی تواند دارنده‌ی این کرسی باشد. ==اصل ناظر قانون اساسی== دادستان قانون اساسی که ناظر بر اجرای قانون اساسی می باشد توسط قاضی های قانون اساسی تعیین می شود. تعداد قاضی های قانون اساسی به ازای هر ۱۰ ملیون شهروند ایرانی یک نفر می باشد. این قاضی ها را رییس قوة قضائیه از بین قضات عالی این قوه انتخاب می کند و به تایید مجلس می رسد. پس از تعیین دادستان قانون اساسی دادستان موظف به پاسداشت حقوق شهروندان که قانون اساسی تعیین کرده است می باشد. ==اصل ۶۱== اعمال قوه قضاییه به وسیله دادگاه‏های دادگستری است که باید طبق موازین انسانی و قوانین حاکم بر کشور تشکیل شود و به حل و فصل دعاوی و حفظ حقوق عمومی و گسترش و اجرای عدالت بپردازد. ==اصل ۶۲ - مجلس == مجلس از نمایندگان ملت که به طور مستقیم و با رأی مخفی انتخاب می‌شوند تشکیل می‌گردد. شرایط انتخاب‏کنندگان و انتخاب‏شوندگان و کیفیت انتخابات را قانون معین خواهد کرد. ==اصل ۶۳== دوره نمایندگی مجلس چهار سال است. انتخابات هر دوره باید پیش از پایان دوره پيشين برگزار شود به گونه اي که کشور هیچ زمان بدون مجلس نباشد. ==اصل ۶۴== تعداد نمایندگان مجلس بر اساس آخرين آمار رسمی جمعيت کشورو با محاسبه يک نماينده برای هر دويست هزارنفر شهروند در هر دوره تعيين ميگردد. ==اصل ۶۵== پس از برگزاری انتخابات، جلسات مجلس با حضور دو سوم مجموع نمایندگان رسمیت می‌یابد و تصویب طرحها و لوایح طبق آیین‏نامه مصوب داخلی انجام می‌گیرد مگر در مواردی که در قانون اساسی نصاب خاصی تعیین شده باشد. برای تصویب آیین‏نامه داخلی موافقت دو سوم حاضران لازم است. ==اصل ۶۶== ترتیب انتخاب رییس و هیأت رییسه مجلس و تعداد کمیسیونها و دوره تصدی آنها و امور مربوط به مذاکرات و انتظامات مجلس به وسیله آیین‏نامه داخلی مجلس معین می‌گردد. ==اصل ۶۸== در زمان جنگ و اشغال نظامی کشور به پیشنهاد رییس جمهور و تصویب سه چهارم مجموع نمایندگان انتخابات نقاط اشغال شده یا تمامی کشور برای مدت معینی متوقف می‌شود و در صورت عدم تشکیل مجلس جدید، مجلس سابق همچنان به کار خود ادامه خواهد داد. ==اصل ۶۹- انتشار مذاکرات مجلس از رادیو و روزنامه == مذاکرات مجلس باید علنی باشد و گزارش کامل آن از طریق تلویزيون و رادیو و مطبوعات برای اطلاع عموم منتشر شود. در شرایط اضطراری، در صورتی که رعایت امنیت کشور ایجاب کند، به تقاضای رییس جمهور يا دو سوم از نمایندگان، جلسه غیر علنی تشکیل می‏شود. مصوبات جلسه غیر علنی در صورتی معتبر است که به تصویب سه چهارم مجموع نمایندگان برسد. گزارش و مصوبات این جلسات باید پس از بر طرف شدن شرایط اضطراری برای اطلاع عموم منتشر گردد. ==اصل ۷۰== رییس جمهور و معاونان او و وزیران به اجتماع یا با انفراد حق شرکت در جلسات علنی مجلس را دارند و می‌توانند مشاوران خود را همراه داشته باشند و در صورتی که نمایندگان لازم بدانند، وزراء مکلف به حضورند و هر گاه تقاضا کنند مطالبشان شنیده می‌شود.دعوت رییس جمهور به مجلس باید به تصویب همگان برسد. * '''اصل سابق‏‏‏‏''': رییس جمهور، نخست‏وزیر و وزیران به اجتماع یا به انفراد حق شرکت در جلسات علنی مجلس را دارند و می‌توانند مشاوران خود را همراه داشته باشند و در صورتی که نمایندگان لازم بدانند، رییس جمهور و نخست‏وزیر و وزراء مکلف به حضورند و هر گاه تقاضا کنند مطالبشان استماع می‌شود. دعوت رییس جمهور به مجلس باید به تصویب اکثریت برسد. ==اصل ۷۱== مجلس در حدود مقرر در قانون اساسی می‌تواند قانون وضع کند. تصویب هر قانون خارج از حدود مقرر در قانون اساسی منوط به کسب اکثریت آراء در رفراندوم است. برگزاری رفراندوم به عهده دولت است. ==اصل ۷۲== ==اصل ۷۳== شرح و تفسیر قوانین عادی در صلاحیت مجلس است. مفاد این اصل مانع از تفسیری که دادستان، در مقام تمیز حق، از قوانین می‌کنند نیست. ==اصل ۷۴== لوایح قانونی پس از تصویب هیأت وزیران به مجلس تقدیم می‌شود و طرحهای قانونی به پیشنهاد حداقل پانزده نفر از نمایندگان، در مجلس قابل طرح است. ==اصل ۷۵== طرح‏های قانونی و پیشنهادها و اصلاحاتی که نمایندگان در خصوص لوایح قانونی عنوان می‌کنند و به تقلیل درآمد عمومی یا افزایش هزینه عمومی می‌انجامد، در صورتی قابل طرح در مجلس است که در آن طریق جبران کاهش درآمد یا تامین هزینه جدید نیز معلوم شده باشد. * ==اصل ۷۶== ==اصل ۷۷== عهدنامه‏ها، مقاوله‏نامه‏ها، قراردادها و موافقت‏نامه‏‏های بین‏المللی باید به تصویب مجلس برسد. ==اصل ۷۸== حکومت ایران فدراتیو خواهد بود؟ ==اصل ۸۰== گرفتن و دادن وام یا کمکهای بدون عوض داخلی و خارجی از طرف دولت باید با تصویب مجلس باشد. ==اصل ۸۱== دادن امتیاز تشکیل شرکتها و موُسسات در امور تجارتی و صنعتی و کشاورزی و معادن و خدمات به خارجیان بلامانع است. ==اصل ۸۲== حذف شود. استخدام کارشناسان خارجی در دولت بلامانع است ==اصل ۸۳== بناها و اموالی دولتی که از نفایش ملی باشد قابل انتقال به غیر نیست مگر با تصویب مجلس آن هم در صورتی که از نفایش منحصر به فرد نباشد. استخدام کارشناسان خارجی ==اصل ۸۴== هر نماینده در برابر تمام ملت مسوول است و حق دارد در همه مسایل داخلی و خارجی کشور اظهار نظر نماید. همچنین ملت حق دارد درباره همه ی مسایل داخلی و خارجی اظهار نظر نماید. ==اصل ۸۵== سمت نمایندگی قائم به شخص است و قابل واگذاری به دیگری نیست. مجلس نمی‌تواند اختیار قانونگذاری را به شخص یا هیأتی واگذار کند ولی در موارد ضروری می‌تواند اختیار وضع بعضی از قوانین را به کمیسیون‏های داخلی خود تفویض کند، در این صورت این قوانین نیاز به تصویب نهایی توسط مجلس خواهد داشت. ==اصل ۸۶== نمایندگان مجلس در مقام ایفای وظایف نمایندگی در اظهار نظر و رأی خود کاملا آزادند و نمی‌توان آنها را به سبب نظراتی که در مجلس اظهار کرده‏اند یا آرایی که در مقام ایفای وظایف نمایندگی خود داده‏اند تعقیب یا توقیف کرد. ولی اعدام آن ها با اجازه و فتوای رسمی از قم آزاد است.‏ ==اصل ۸۷== رییس جمهور برای هیأت وزیران پس از تشکیل و پیش از هر اقدام دیگر باید از مجلس رأی اعتماد بگیرد. در دوران تصدی نیز در مورد مسایل مهم و مورد اختلاف می‌تواند از مجلس برای هیأت وزیران تقاضای رأی اعتماد کند. *''' پيشنهاد‏‏‏‏''': نخست وزير با پیشنهاد رئیس‌جمهور و رأی نمایندگان انتخاب می‌شود و بايد برای وزيرانش از مجلس رای اعتماد بگيرد. * '''اصل سابق‏‏‏‏''': هیأت وزیران پس از تشکیل و معرفی و پیش از هر اقدام دیگر باید از مجلس رأی اعتماد بگیرد. در دوران تصدی نیز در مورد مسایل مهم و مورد اختلاف می‌تواند از مجلس تقاضای رأی اعتماد کند. ==اصل ۸۸== در هر مورد که حداقل یک چهارم کل نمایندگان مجلس از رییس جمهور و یا وزیر مسوول، درباره یکی از وظایف آنان سوال کنند، رییس جمهور یا وزیر موظف است در مجلس حاضر شود و به سوال جواب دهد و این جواب نباید در مورد رییس جمهور بیش از یک ماه و در مورد وزیر بیش از ده روز به تأخیر افتاد مگر با عذر موجه و با نامه از امام زمان یا نماینده ی قانونی اش در قم. == اصل ۸۹ - استیضاح وزیران و رییس جمهور== # نمایندگان مجلس می‌توانند در مواردی که لازم می‌دانند هیأت وزیران یا هر یک از وزراء را استیضاح کنند، استیضاح وقتی قابل طرح در مجلس است که با امضای حداقل ده نفر از نمایندگان به مجلس تقدیم شود. هیأت وزیران یا وزیر مورد استیضاح باید ظرف مدت ده روز پس از طرح آن در مجلس حاضر شدو و به آن پاسخ گوید و از مجلس رأی اعتماد بخواهد. در صورت عدم حضور هیأت وزیران یا وزیر برای پاسخ، نمایندگان مزبور درباره استیضاح خود توضیحات لازم را می‌دهند و در صورتی که مجلس مقتضی بداند اعلام رأی عدم اعتماد خواهد کرد. اگر مجلس رأی اعتماد نداد هیأت وزیران یا وزیران یا وزیر مورد استیضاح عزل می‌شود. در هر دو صورت وزرای مورد استیضاح نمی‌توانند در هیأت وزیرانی که بلافاصله بعد از آن تشکیل می‌شود عضویت پیدا کنند. # در صورتی که حداقل یک سوم از نمایندگان مجلس رییس جمهور را در مقام اجرای وظایف مدیریت قوه مجریه و اداره امور اجرایی کشور مورد استیضاح قرار دهند، رییس جمهور باید ظرف مدت یک ماه پس از طرح آن در مجلس حاضر شود و در خصوص مسایل مطرح شده توضیحات کافی بدهد. در صورتی که پس از بیانات نمایندگان مخالف و موافق و پاسخ رییس جمهور، اکثریت دو سوم کل نمایندگان به عدم کفایت رییس جمهور رأی دادند مراتب جهت اجرای بند ده اصل یکصد و دهم به اطلاع مقام رهبری می‌رسد. * '''اصل سابق‏‏‏‏''': نمایندگان مجلس می‌توانند در مواردی که لازم می‌دانند هیأت وزیران یا هر یک از وزراء را استیضاح کنند. استیضاح وقتی قابل طرح در مجلس است که با امضای حداقل ده نفر از نمایندگان به مجلس تقدیم شود. هیأت وزیران یا وزیر مورد استیضاح باید ظرف مدت ده روز پس از طرح آن در مجلس حاضر شود و به آن پاسخ گوید و از مجلس رأی اعتماد بخواهد. در صورت عدم حضور هیأت وزیران یا وزیر برای پاسخ نمایندگان مزبور درباره استیضاح خود توضیحات لازم را می‌دهند و در صورتی که مجلس مقتضی بداند اعلام رأی عدم اعتماد خواهد کرد. اگر مجلس رأی اعتماد نداد هیأت وزیران یا وزیر مورد استیضاح عزل می‌شود. در هر دو صورت نخست‏وزیر یا وزرای مورد استیضاح نمی‌توانند در هیأت وزیرانی که بلافاصله بعد از آن تشکیل می‌شود عضویت پیدا کنند. ==اصل ۹۱ - شورای نگهبان== با وجود مجلس ورئيس جمهور وجود اين شورا ضرورتي ندارد. *''' پيشنهاد‏‏‏‏''': به جای شورای نگهبان فعلی دادگاه قانون اساسی تشکیل شود. ترکیب حقوق‌دانان این دادگاه را هیئتی مرکب از دو نماینده از هر قوه مشخص می‌کند. وظیفه‌ی این دادگاه تفسیر اصول قانون اساسی در موارد اختلاف، و محاکمه‌ی مسئولبن متخلف از قانون اساسی می‌باشد. ==اصل۹۲ == ==اصل ۹۳== سلام ==اصل۹۳ == ==اصل ۹۴== ==اصل ۹۵== ==اصل ۹۷== ==اصل ۹۸== تفسیر قانون اساسی به عهده مجلس است که با تصویب سه چهارم آنان انجام می‌شود. --پیشنهاد: این اصل قدرت بسیار زیادی به قوه ی مقننه می دهد و آن را در برابر قوه ی قضاییه و دولت بسیار قوی می کند. مکانیزم تفسیر قانون اساسی باید به گونه مساوی در برگیرنده ی هر سه قوه باشد ==اصل ۹۹ == ==اصل ۱۰۰== ==اصل ۱۰۱== ==اصل ۱۱۰== ==اصل ۱۲۹== اعطای نشانهای دولتی با رییس جمهور است. ==اصل ۱۳۰ - استعفای رییس جمهور== رییس جمهور استعفای خود را به مجلس تقدیم می‌کند و تا زمانی که استعفای او پذیرفته نشده است به انجام وظایف خود ادامه می‌دهد. ==اصل ۱۳۱== در صورت فوت، عزل، استعفاء، غیبت یا بیماری بیش از دو ماه رییس جمهور و یا در موردی که مدت ریاست جمهوری پایان یافته است و رییس جمهور جدید بر اثر موانعی هنوز انتخاب نشده است و یا امور دیگری از این گونه، معاون نخست رییس جمهور اختیارات و مسوولیتهای وی را در دست می‌گیرد و شورایی متشکل از رییس مجلس و رییس قوه قضاییه و معاون نخست رییس جمهور موظف است ترتیبی دهد که حداکثر ظرف مدت پنجاه روز رییس جمهور تازه انتخاب شود. ==اصل ۱۳۲== در مدتی که اختیارات و مسوولیتهای رییس جمهور بر عهده معاون نخست یا فرد دیگری است که به موجب اصل ==اصل ۱۳۳== وزراء توسط رییس جمهور تعیین و برای رفتن رأی اعتماد به مجلس معرفی می‌شوند با تغییر مجلس، گرفتن رأی اعتماد جدید برای وزراء لازم نیست. تعداد وزیران و حدود اختیارات هر یک از آنان را قانون معین می‌کند. * '''اصل سابق'''‏‏‏‏: وزراء به پیشنهاد نخست‏وزیر و تصویب رییس جمهور معین و برای گرفتن رأی اعتماد به مجلس معرفی می‌شوند. شمار وزیران و حدود اختیارات هر یک از آنان را قانون معین می‌کند. ==اصل ۱۳۴== ریاست هیأت وزیران با رییس جمهور است که بر کار وزیران نظارت دارد و با اتخاذ تدابیر لازم به هماهنگ ساختن تصمیم‏های وزیران و هیأت دولت می‌پردازد و با همکاری وزیران، برنامه و خط‏مشی دولت را تعیین و قوانین را اجرا می‌کند. در موارد اختلاف نظر و یا تداخل در وظایف قانونی دستگا‏ه‏های دولتی در صورتی که نیاز به تفسیر یا تغییر قانون نداشته باشد، تصمیم هیأت وزیران که به پیشنهاد رییس جمهور اتخاذ می‌شود لازم‏الاجرا است. رییس جمهور در برابر مجلس مسیول اقدامات هیأت وزیران است. * '''اصل سابق'''‏‏‏‏:ریاست هیأت وزیران با نخست‏وزیر است که بر کار وزیران نظارت دارد و با اتخاذ تدابیر لازم به هماهنگ ساختن تصمیم‏های دولت می‌پردازد و با همکاری وزیران، برنامه و خط‏ مشی دولت را تعیین و قوانین را اجرا می‌کند.نخست‌وزیر در برابر مجلس مسیول اقدامات هیأت وزیران است. ==اصل ۱۳۵== وزراء تا زمانی که عزل نشده‏اند و یا بر اثر استیضاح یا درخواست رأی اعتماد، مجلس به آنها رأی عدم اعتماد نداده است در سمت خود باقی می‌مانند. استعفای هیأت وزیران یا هر یک از آنان به رییس جمهور تسلیم میشود و هیأت وزیران تا تعیین دولت جدید به وظایف خود ادامه خواهند داد. رییس جمهور می‌تواند برای وزارتخانه‏هایی که وزیر ندارند حداکثر برای مدت سه ماه سرپرست تعیین نماید. * '''اصل سابق'''‏‏‏‏: نخست‏وزیر تا زمانی که مورد اعتماد مجلس است در سمت خود باقی می‌ماند استعفای دولت به رییس جمهور تسلیم می‌شود و تا تعیین دولت جدید نخست‏وزیر به وظایف خود ادامه می‌دهد. ==اصل ۱۳۶== رییس جمهور می‌تواند وزراء را عزل کند و در این صورت باید برای وزیر یا وزیران جدید از مجلس رأی اعتماد بگیرد، و در صورتی که پس از ابراز اعتماد مجلس به دولت نیمی از هیأت وزیران تغییر نماید باید مجددا از مجلس برای هیأت وزیران تقاضای رأی اعتماد کند. * '''اصل سابق'''‏‏‏‏: هر گاه نخست‏وزیر بخواهد وزیری را عزل کند و وزیر دیگری را به جای او برگزیند، باید این عزل و نصب با تصویب رییس جمهور باشد و برای وزیر جدید از مجلس رأی اعتماد بگیرد و در صورتی که پس از ابراز اعتماد مجلس به دولت، نیمی از اعضای هیأت وزیران تغییر نماید دولت باید مجددا از مجلس تقاضای رأی اعتماد کند. ==اصل ۱۳۷== هر یک از وزیران مسیول وظایف خاص خویش در باربر رییس جمهور و مجلس است و در اموری که به تصویب هیأت وزیران می‌رسد مسیول اعمال دیگران نیز هست. * '''اصل سابق'''‏‏‏‏: هر یک از وزیران، مسیول وظایف خاص خویش در برابر مجلس است، ولی در اموری که به تصویب هیأت وزیران می‌رسد مسیول اعمال دیگران نیز هست. ==اصل ۱۳۸== علاوه بر مواردی که هیأت وزیران یا وزیری مأمور تدوین آیین‏نامه‏های اجرایی قوانین می‌شود، هیأت وزیران حق دارد برای انجام وظایف اداری و تأمین اجرای قوانین و تنظیم سازمانهای اداری به وضع تصویب‏نامه و آیین‏نامه بپردازد. هر یک از وزیران نیز در حدود وظایف خویش و مصوبات هیأت وزیران حق وضع آیین‏نامه و صدور بخشنامه را دارد ولی مفاد این مقررات نباید با متن و روح قوانین مخالف باشد.<br /> دولت می‌تواند تصویب برخی از امور مربوط به وظایف خود را به کمیسیونهای مشتکل از چند وزیر واگذار نماید. مصوبات این کمیسیونها در محدوده قوانین پس از تأیید رییس جمهور لازم‏الاجرا است.<br /> تصویب‏نامه‏ها و آیین‏نامه‏های دولت و مصوبات کمیسیونهای مذکور در این اصل‏، ضمن ابلاغ برای اجرا به اطلاع رییس مجلس می‌رسد تا در صورتی که آنها را بر خلاف قوانین بیابد با ذکر دلیل برای تجدید نظر به هیأت وزیران بفرستند. * '''اصل سابق'''‏‏‏‏: علوه بر مواردی که هیأت وزیران یا وزیری مأمور تدوین آیین‏نامه‏های اجرایی قوانین می‌شود هیأت وزیران حق دارد برای انجام وظایف اداری و تأمین اجرای قوانین و تنظیم سازمانهای اداری به وضع تصویب‏نامه و آیین‏نامه بپردازد. هر یک از وزیران نیز در حدود وظایف خویش و مصوبات هیأت وزیران حق وضع آیین‏نامه و صودر بخشنامه را دارد، ولی مفاد این مقررات نباید با متن و روح قوانین مخالف باشد. ==اصل ۱۳۹== اصلح دعاوی راجع به اموال عمومی و دولتی یا ارجاع آن به داوری در هر مورد، موکول به تصویب هیأت وزیران است و باید به اطلاع مجلس برسد. در مواردی که طرف دعوی خارجی باشد و در موارد مهم داخلی باید به تصویب مجلس نیز برسد. موارد مهم را قانون تعیین می‌کند. ------------------------------------------------------------- ==اصل ۱۴۰== رسیدگی به اتهام رییس جمهور و معاونان او و وزیران در مورد جراإم عادی با اطلاع مجلس شورای اسلامی در دادگاه‏های عمومی دادگستری انجام می‌شود. * '''اصل سابق'''‏‏‏‏: رسیدگی به اتهام رییس جمهور و نخست‏وزیر و وزیران در مورد جراإم عادی با اطلاع مجلس در دادگاه‏های عمومی دادگستری انجام می‌شود. ==اصل ۱۴۱== رییس جمهور، معاونان رییس جمهور، وزیران و کارمندان دولت نمی‌توانند بیش از یک شغل دولتی داشته باشند و داشتن هر نوع شغل دیگر در موسساتی که تمام یا قسمتی از سرمایه آن متعلق به دولت یا موسسات عمومی است و نمایندگی مجلس و وکالت دادگستری و مشاوره حقوقی و نیز ریاست و مدیریت عامل یا عضویت در هیأت مدیره انواع مختلف شرکتهای خصوصی، جز شرکتهای تعاونی ادارات و موسسات برای آنان ممنوع است. سمتهای آموزشی در دانشگاه‏ها و موسسات تحقیقاتی از این، حکم مستثنی است. * '''اصل سابق'''‏‏‏‏: رییس جمهور، نخست‏وزیر، وزیران و کارمندان دولت نمی‌توانند بیش از یک شغل دولتی داشته باشند و داشتن هر نوع شغل دیگر در موسساتی که تمام یا قسمتی از سرمایه آن متعلق به دولت یا موسسات عمومی است و نمایندگی مجلس و وکالت دادگستری و مشاوره حقوقی و نیز ریاست و مدیریت عامل یا عضویت در هیأت مدیره انواع مختلف شرکتهای خصوصی، جز شرکتهای تعاونی ادارات و موسسات برای آنان ممنوع است. سمتهای آموزشی در دانشگاه‏ها و موسسات تحقیقاتی از این حکم مستثنی است. نخست‏وزیر می‌تواند در موارد ضرورت به طور موقت تصدی برخی از وزارتخانه‏ها را بپذیرد. ==اصل ۱۴۲== ==اصل ۱۴۳== ارتش ایران فقط و فقط وظیفه پاسداری از تمامیت ارضی کشور را بر عهده دارد. نيروهای مسلح در ایران منحصر به ارتش و پليس می باشند. ==اصل ۱۴۴== ==اصل ۱۴۵== هیچ فرد خارجی به عضویت در ارتش و پلیس ایران پذیرفته نمی‌شود. ==اصل ۱۴۶== استقرار هر گونه پایگاه نظامی خارجی در خاک ایران ممنوع است. ==اصل ۱۴۷== ==اصل ۱۴۸== هر نوع بهره‏برداری شخصی از وسائل و امکانات ارتش و استفاده شخصی از افراد آنها به صورت گماشته، راننده شخصی و نظایر اینها ممنوع است. ==اصل ۱۴۹== ترفیع درجه نظامیان و سلب آن به موجب قانون است. ==اصل ۱۵۰== ==اصل ۱۵۱== دولت موظف است برای همه افراد کشور برنامه و امکانات آموزش نظامی را فراهم نماید. عضویت در ارتش و همچنین ترک خدمت نظامی اختیاری است. ==اصل ۱۵۲== ==اصل ۱۵۳== هر گونه قرارداد که موجب سلطه بیگانه بر ارتش و پلیس کشور گردد ممنوع است. ==اصل ۱۵۴== ارتش ایران به موجب اصل صد و چهل و سه اجازه مداخله نظامی در امور سایر کشورها را ندارد. ==اصل ۱۵۵== دولت ایران مطابق قانون می تواند به شهروندان کشورهای دیگر شهروندی ایران اعطا کند یا پناهندگی سیاسی یا اجتماعی ی پناهجویان را مطابق قانون بپذیرد --تغییر از: دولت ایران می‌تواند به کسانی که پناهندگی سیاسی بخواهند پناه دهد مگر این که بر طبق قوانین ایران یا قوانین بین المللی تبهکار شناخته شوند. ==اصل ۱۵۶ - وظایف قوه قضاییه== قوه قضاییه قوه‏ای است مستقل که پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسوول تحقق بخشیدن به عدالت و عهده‏دار وظایف زیر است‏: ۱ - رسیدگی و صدور حکم در مورد تظلمات، تعدیات، شکایات، حل و فصل دعاوی و رفع خصومات و اخذ تصمیم و اقدام لازم در آن قسمت از امور حسبیه، که قانون معین می‌کند. ۲ - احیای حقوق عامه و گسترش عدل و آزادی. ۳ - نظارت بر حسن اجرای قوانین. ۴ - کشف جرم و تعقیب مجازات و تعزیر مجرمین و اجرای حدود و مقررات مدون جزایی. ۵ - اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین. ==اصل ۱۵۷== به منظور انجام مسوولیتهای قوه قضاییه شورایی سه نفره به نام شورای عالی قضایی از طریق انتخاباتی مستقل تشکیل می‌گردد که بالاترین مقام قوه قضاییه است و وظایف آن به شرح زیر می‌باشد‏: 1. ایجاد تشکیلات لازم در دادگستری به تناسب مسوولیتهای اصل یکصد و پنجاه و ششم. 2. تهیه لوایح قضایی. 3.استخدام قضات عادل و شایسته و عزل و نصب آنها و تغییر محل مأموریت و تعیین مشاغل و ترفیع آنان و مانند اینها از امور اداری، طبق قانون. == اگه بخوايم براي همه چيز انتخابات برگزار كنيم كه هر روز بايد انتخابات داشته باشيم.بايد براي انتخاب رئيس قوه قضايه روش ديگري مثل انتخاب از طريق مجلس استفاده كرد. ==اصل ۱۵۸== ==اصل ۱۵۹== مرجع رسمی تظلمات و شکایات، دادگستری است. تشکیل دادگاه‏ها و تعیین صلاحیت آنها منوط به حکم قانون است. ==اصل ۱۶۰== وزیر دادگستری مسوولیت کلیه مساإل مربوطه به روابط قوه قضاییه با قوه مجریه و قوه مقننه را بر عهده دارد و از میان کسانی که رییس قوه قضاییه به رییس جمهور پیشنهاد می‌کند انتخاب می‌گردد.<br /> رییس قوه قضاییه می‌تواند اختیارات تام مالی و اداری و نیز اختیارات استخدامی غیر قضات را به وزیر دادگستری تفویض کند. در این صورت وزیر دادگستری دارای همان اختیارات و وظایفی خواهد بود که در قوانین برای وزراء به عنوان عالیترین مقام اجرایی پیش‏بینی می‌شود. * '''اصل سابق'''‏‏‏‏: وزیر دادگستری مسوولیت کلیه مساإل مربوط به روابط قوه قضاییه با قوه مجریه و قوه مقننه را بر عهده‏ دارد و از میان کسانی که شورای عالی قضایی به نخست‏وزیر پیشنهاد می‌کند انتخاب می‌گردد. ==اصل ۱۶۱== دیوان عالی کشور به منظور نظارت بر اجرای صحیح قوانین در محاکم و ایجاد وحدت رویه قضایی و انجام مسوولیتهایی که طبق قانون به آن محول می‌شود بر اساس ضوابطی که رییس قوه قضاییه تعیین می‌کند تشکیل می‌گردد. * '''اصل سابق'''‏‏‏: دیوان عالی کشور به منظور نظارت بر اجرای صحیح قوانین در محاکم و ایجاد وحدت رویه قضایی و انجام مسوولیتهایی که طبق قانون به آن محول می‌شود بر اساس ضوابطی که شورای عالی قضایی تعیین می‌کند تشکیل می‌گردد. ==اصل ۱۶۲== رییس دیوان عالی کشور و دادستان کل باید مجتهد عادل و آگاه به امور قضایی باشند و رییس قوه قضاییه با مشورت قضایت دیوان عالی کشور آنها را برای مدت پنج سال به این سمت منصوب می‌کند. *''' پيشنهاد‏‏‏‏''': پنج عضو دیوان عالی قضایی حقوق‌دانانی هستند که از طرف رئیس‌جمهور پیشنهاد شده، و نصب و عزل آن‌ها با رأی دو سوم نمایندگان حاضر در جلسه‌ی علنی مجلس انجام می‌گیرد. دوره‌ی عضویت این اعضا فاقد محدودیت بوده، و تا زمان مرگ یا عزل، عضو این دیوان محسوب می‌گردند. -- توضیح: دیوان عالی قضایی جای رئیس قوه‌ی قضاییه را خواهد گرفت. * '''اصل سابق'''‏‏‏‏: رییس دیوان عالی کشور و دادستان کل باید مجتهد عادل و آگاه به امور قضایی باشند و رهبری یا مشورت قضات دیوان عالی کشور آنها را برای مدت پنج سال به این سمت منصوب می‌کنند. ==اصل ۱۶۳== صفات و شرایط قاضی به وسیله قانون معین می‌شود. ==اصل ۱۶۴== قاضی را نمی‌توان از مقامی که شاغل آن است بدون محاکمه و ثبوت جرم یا تخلفی که موجب انفصال است به طور موقت یا داإم منفصل کرد یا بدون رضای او محل خدمت یا سمتش را تغییر داد مگر به اقتضای مصلحت جامعه با تصمیم رییس قوه قضاییه پس از مشورت با رییس دیوان عالی کشور و دادستان کل. نقل و انتقال دوره‏ای قضات بر طبق ضوابط کلی که قانون تعیین می‌کند صورت می‌گیرد. * '''اصل سابق‏'''‏‏‏: قاضی را نمی‌توان از مقامی که شاغل آنست بدون محاکمه و ثبوت جرم یا تخلفی که موجب انفصال است به طور موقت یا داإم منفصل کرد یا بدون رضای او محل خدمت یا سمتش را تغییر داد مگر به اقتضای مصلحت جامعه با تصویب اعضای شورای عالی قضایی به اتفاق آراء. نقل و انتقال دوره‏ای قضات بر طبق ضوابط کلی که قانون تعیین می‌کند صورت می‌گیرد. ==اصل ۱۶۵== محاکمات، علنی و با حضور هیئت منصفه و در صورتی که شاکی پرونده ها وابسته به نهادهای حکومتی باشد با حضور مطبوعات انجام می‌شود و حضور افراد نیز بلامانع است، مگر آن که در دعاوی خصوصی طرفین دعوا متفاقاً تقاضا کنند که محاکمه علنی نباشد. ==اصل ۱۶۶== انتخاب، شرایط، اختیارات هیأت منصفه و تعریف جرم سیاسی را قانون معین می‌کند. مدیاویکی:Exif-focalplaneresolutionunit-2 1452 sysop 2479 2005-07-29T10:35:27Z MediaWiki default inches مدیاویکی:Exif-subjectdistance-value 1453 sysop 2482 2005-07-29T10:35:27Z MediaWiki default $1 metres مدیاویکی:Exif-xyresolution-c 1454 sysop 2484 2005-07-29T10:35:27Z MediaWiki default $1 dpc مدیاویکی:Exif-xyresolution-i 1455 sysop 2485 2005-07-29T10:35:27Z MediaWiki default $1 dpi مدیاویکی:Shareddescriptionfollows 1456 sysop 2496 2005-07-29T10:35:29Z MediaWiki default - مدیاویکی:Skinpreview 1457 sysop 2500 2005-07-29T10:35:29Z MediaWiki default (Preview) مدیاویکی:Trackback 1458 sysop 3695 2005-12-02T03:51:39Z MediaWiki default ; $4$5 : [$2 $1] مدیاویکی:Trackbackbox 1459 sysop 3784 2005-12-22T07:09:31Z MediaWiki default <div id="mw_trackbacks"> Trackbacks for this article:<br /> $1 </div> مدیاویکی:Trackbackdeleteok 1460 sysop 2504 2005-07-29T10:35:29Z MediaWiki default The trackback was successfully deleted. مدیاویکی:Trackbackexcerpt 1461 sysop 3697 2005-12-02T03:51:39Z MediaWiki default ; $4$5 : [$2 $1]: <nowiki>$3</nowiki> مدیاویکی:Trackbacklink 1462 sysop 2506 2005-07-29T10:35:29Z MediaWiki default Trackback مدیاویکی:Trackbackremove 1463 sysop 2507 2005-07-29T10:35:29Z MediaWiki default ([$1 Delete]) مدیاویکی:Underline-always 1464 sysop 2508 2005-07-29T10:35:29Z MediaWiki default Always مدیاویکی:Underline-default 1465 sysop 2509 2005-07-29T10:35:29Z MediaWiki default Browser default مدیاویکی:Underline-never 1466 sysop 2510 2005-07-29T10:35:29Z MediaWiki default Never مدیاویکی:Unusedcategories 1467 sysop 2511 2005-07-29T10:35:29Z MediaWiki default Unused categories مدیاویکی:Unusedcategoriestext 1468 sysop 2512 2005-07-29T10:35:29Z MediaWiki default The following category pages exist although no other article or category make use of them. مدیاویکی:Val rev stats 1469 sysop 2514 2005-07-29T10:35:29Z MediaWiki default See the validation statistics for "$1" <a href="$2">here</a> ویکی‌نسک:فهرست سریع 1470 2517 2005-07-30T08:26:45Z Sajad 14 '''فهرست سریع''' ویکی‌نسک به شما امکان جستجو براساس دو حرف نخست را در عناوین می‌دهد. جستجوی شما باید بر اساس دو حرف نخست باشد. مثل: ''چا'' برای چارلز دیکنز، نه ''دی'' برای دیکنز {| class="plainlinks" style="width: 80%; font-family:monospace; padding: 3px; background: #f7f8ff; border: 1px solid gray; margin: 0 auto;" |- |[[Special:Allpages/آ|آ]] |[[Special:Allpages/ا|ا]] |[[Special:Allpages/ب|ب]] |[[Special:Allpages/پ|پ]] |[[Special:Allpages/ت|ت]] |[[Special:Allpages/ث|ث]] |[[Special:Allpages/ج|ج]] |[[Special:Allpages/چ|چ]] |[[Special:Allpages/ح|ح]] |[[Special:Allpages/خ|خ]] |[[Special:Allpages/د|د]] |[[Special:Allpages/ذ|ذ]] |[[Special:Allpages/ر|ر]] |[[Special:Allpages/ز|ز]] |[[Special:Allpages/ژ|ژ]] |[[Special:Allpages/س|س]] |[[Special:Allpages/ش|ش]] |[[Special:Allpages/ص|ص]] |[[Special:Allpages/ض|ض]] |[[Special:Allpages/ط|ط]] |[[Special:Allpages/ظ|ظ]] |[[Special:Allpages/ع|ع]] |[[Special:Allpages/غ|غ]] |[[Special:Allpages/ف|ف]] |[[Special:Allpages/ق|ق]] |[[Special:Allpages/ک|ک]] |[[Special:Allpages/گ|گ]] |[[Special:Allpages/ل|ل]] |[[Special:Allpages/م|م]] |[[Special:Allpages/ن|ن]] |[[Special:Allpages/و|و]] |[[Special:Allpages/ه|ه]] |[[Special:Allpages/ی|ی]] |- |[[Special:Allpages/آآ|آآ]] |[[Special:Allpages/آا|آا]] |[[Special:Allpages/آب|آب]] |[[Special:Allpages/آپ|آپ]] |[[Special:Allpages/آت|آت]] |[[Special:Allpages/آث|آث]] |[[Special:Allpages/آج|آج]] |[[Special:Allpages/آچ|آچ]] |[[Special:Allpages/آح|آح]] |[[Special:Allpages/آخ|آخ]] |[[Special:Allpages/آد|آد]] |[[Special:Allpages/آذ|آذ]] |[[Special:Allpages/آر|آر]] |[[Special:Allpages/آز|آز]] |[[Special:Allpages/آژ|آژ]] |[[Special:Allpages/آس|آس]] |[[Special:Allpages/آش|آش]] |[[Special:Allpages/آص|آص]] |[[Special:Allpages/آض|آض]] |[[Special:Allpages/آط|آط]] |[[Special:Allpages/آظ|آظ]] |[[Special:Allpages/آع|آع]] |[[Special:Allpages/آغ|آغ]] |[[Special:Allpages/آف|آف]] |[[Special:Allpages/آق|آق]] |[[Special:Allpages/آک|آک]] |[[Special:Allpages/آگ|آگ]] |[[Special:Allpages/آل|آل]] |[[Special:Allpages/آم|آم]] |[[Special:Allpages/آن|آن]] |[[Special:Allpages/آو|آو]] |[[Special:Allpages/آه|آه]] |[[Special:Allpages/آی|آی]] |- |[[Special:Allpages/اآ|اآ]] |[[Special:Allpages/اا|اا]] |[[Special:Allpages/اب|اب]] |[[Special:Allpages/اپ|اپ]] |[[Special:Allpages/ات|ات]] |[[Special:Allpages/اث|اث]] |[[Special:Allpages/اج|اج]] |[[Special:Allpages/اچ|اچ]] |[[Special:Allpages/اح|اح]] |[[Special:Allpages/اخ|اخ]] |[[Special:Allpages/اد|اد]] |[[Special:Allpages/اذ|اذ]] |[[Special:Allpages/ار|ار]] |[[Special:Allpages/از|از]] |[[Special:Allpages/اژ|اژ]] |[[Special:Allpages/اس|اس]] |[[Special:Allpages/اش|اش]] |[[Special:Allpages/اص|اص]] |[[Special:Allpages/اض|اض]] |[[Special:Allpages/اط|اط]] |[[Special:Allpages/اظ|اظ]] |[[Special:Allpages/اع|اع]] |[[Special:Allpages/اغ|اغ]] |[[Special:Allpages/اف|اف]] |[[Special:Allpages/اق|اق]] |[[Special:Allpages/اک|اک]] |[[Special:Allpages/اگ|اگ]] |[[Special:Allpages/ال|ال]] |[[Special:Allpages/ام|ام]] |[[Special:Allpages/ان|ان]] |[[Special:Allpages/او|او]] |[[Special:Allpages/اه|اه]] |[[Special:Allpages/ای|ای]] |- |[[Special:Allpages/بآ|بآ]] |[[Special:Allpages/با|با]] |[[Special:Allpages/بب|بب]] |[[Special:Allpages/بپ|بپ]] |[[Special:Allpages/بت|بت]] |[[Special:Allpages/بث|بث]] |[[Special:Allpages/بج|بج]] |[[Special:Allpages/بچ|بچ]] |[[Special:Allpages/بح|بح]] |[[Special:Allpages/بخ|بخ]] |[[Special:Allpages/بد|بد]] |[[Special:Allpages/بذ|بذ]] |[[Special:Allpages/بر|بر]] |[[Special:Allpages/بز|بز]] |[[Special:Allpages/بژ|بژ]] |[[Special:Allpages/بس|بس]] |[[Special:Allpages/بش|بش]] |[[Special:Allpages/بص|بص]] |[[Special:Allpages/بض|بض]] |[[Special:Allpages/بط|بط]] |[[Special:Allpages/بظ|بظ]] |[[Special:Allpages/بع|بع]] |[[Special:Allpages/بغ|بغ]] |[[Special:Allpages/بف|بف]] |[[Special:Allpages/بق|بق]] |[[Special:Allpages/بک|بک]] |[[Special:Allpages/بگ|بگ]] |[[Special:Allpages/بل|بل]] |[[Special:Allpages/بم|بم]] |[[Special:Allpages/بن|بن]] |[[Special:Allpages/بو|بو]] |[[Special:Allpages/به|به]] |[[Special:Allpages/بی|بی]] |- |[[Special:Allpages/پآ|پآ]] |[[Special:Allpages/پا|پا]] |[[Special:Allpages/پب|پب]] |[[Special:Allpages/پپ|پپ]] |[[Special:Allpages/پت|پت]] |[[Special:Allpages/پث|پث]] |[[Special:Allpages/پج|پج]] |[[Special:Allpages/پچ|پچ]] |[[Special:Allpages/پح|پح]] |[[Special:Allpages/پخ|پخ]] |[[Special:Allpages/پد|پد]] |[[Special:Allpages/پذ|پذ]] |[[Special:Allpages/پر|پر]] |[[Special:Allpages/پز|پز]] |[[Special:Allpages/پژ|پژ]] |[[Special:Allpages/پس|پس]] |[[Special:Allpages/پش|پش]] |[[Special:Allpages/پص|پص]] |[[Special:Allpages/پض|پض]] |[[Special:Allpages/پط|پط]] |[[Special:Allpages/پظ|پظ]] |[[Special:Allpages/پع|پع]] |[[Special:Allpages/پغ|پغ]] |[[Special:Allpages/پف|پف]] |[[Special:Allpages/پق|پق]] |[[Special:Allpages/پک|پک]] |[[Special:Allpages/پگ|پگ]] |[[Special:Allpages/پل|پل]] |[[Special:Allpages/پم|پم]] |[[Special:Allpages/پن|پن]] |[[Special:Allpages/پو|پو]] |[[Special:Allpages/په|په]] |[[Special:Allpages/پی|پی]] |- |[[Special:Allpages/تآ|تآ]] |[[Special:Allpages/تا|تا]] |[[Special:Allpages/تب|تب]] |[[Special:Allpages/تپ|تپ]] |[[Special:Allpages/تت|تت]] |[[Special:Allpages/تث|تث]] |[[Special:Allpages/تج|تج]] |[[Special:Allpages/تچ|تچ]] |[[Special:Allpages/تح|تح]] |[[Special:Allpages/تخ|تخ]] |[[Special:Allpages/تد|تد]] |[[Special:Allpages/تذ|تذ]] |[[Special:Allpages/تر|تر]] |[[Special:Allpages/تز|تز]] |[[Special:Allpages/تژ|تژ]] |[[Special:Allpages/تس|تس]] |[[Special:Allpages/تش|تش]] |[[Special:Allpages/تص|تص]] |[[Special:Allpages/تض|تض]] |[[Special:Allpages/تط|تط]] |[[Special:Allpages/تظ|تظ]] |[[Special:Allpages/تع|تع]] |[[Special:Allpages/تغ|تغ]] |[[Special:Allpages/تف|تف]] |[[Special:Allpages/تق|تق]] |[[Special:Allpages/تک|تک]] |[[Special:Allpages/تگ|تگ]] |[[Special:Allpages/تل|تل]] |[[Special:Allpages/تم|تم]] |[[Special:Allpages/تن|تن]] |[[Special:Allpages/تو|تو]] |[[Special:Allpages/ته|ته]] |[[Special:Allpages/تی|تی]] |- |[[Special:Allpages/ثآ|ثآ]] |[[Special:Allpages/ثا|ثا]] |[[Special:Allpages/ثب|ثب]] |[[Special:Allpages/ثپ|ثپ]] |[[Special:Allpages/ثت|ثت]] |[[Special:Allpages/ثث|ثث]] |[[Special:Allpages/ثج|ثج]] |[[Special:Allpages/ثچ|ثچ]] |[[Special:Allpages/ثح|ثح]] |[[Special:Allpages/ثخ|ثخ]] |[[Special:Allpages/ثد|ثد]] |[[Special:Allpages/ثذ|ثذ]] |[[Special:Allpages/ثر|ثر]] |[[Special:Allpages/ثز|ثز]] |[[Special:Allpages/ثژ|ثژ]] |[[Special:Allpages/ثس|ثس]] |[[Special:Allpages/ثش|ثش]] |[[Special:Allpages/ثص|ثص]] |[[Special:Allpages/ثض|ثض]] |[[Special:Allpages/ثط|ثط]] |[[Special:Allpages/ثظ|ثظ]] |[[Special:Allpages/ثع|ثع]] |[[Special:Allpages/ثغ|ثغ]] |[[Special:Allpages/ثف|ثف]] |[[Special:Allpages/ثق|ثق]] |[[Special:Allpages/ثک|ثک]] |[[Special:Allpages/ثگ|ثگ]] |[[Special:Allpages/ثل|ثل]] |[[Special:Allpages/ثم|ثم]] |[[Special:Allpages/ثن|ثن]] |[[Special:Allpages/ثو|ثو]] |[[Special:Allpages/ثه|ثه]] |[[Special:Allpages/ثی|ثی]] |- |[[Special:Allpages/جآ|جآ]] |[[Special:Allpages/جا|جا]] |[[Special:Allpages/جب|جب]] |[[Special:Allpages/جپ|جپ]] |[[Special:Allpages/جت|جت]] |[[Special:Allpages/جث|جث]] |[[Special:Allpages/جج|جج]] |[[Special:Allpages/جچ|جچ]] |[[Special:Allpages/جح|جح]] |[[Special:Allpages/جخ|جخ]] |[[Special:Allpages/جد|جد]] |[[Special:Allpages/جذ|جذ]] |[[Special:Allpages/جر|جر]] |[[Special:Allpages/جز|جز]] |[[Special:Allpages/جژ|جژ]] |[[Special:Allpages/جس|جس]] |[[Special:Allpages/جش|جش]] |[[Special:Allpages/جص|جص]] |[[Special:Allpages/جض|جض]] |[[Special:Allpages/جط|جط]] |[[Special:Allpages/جظ|جظ]] |[[Special:Allpages/جع|جع]] |[[Special:Allpages/جغ|جغ]] |[[Special:Allpages/جف|جف]] |[[Special:Allpages/جق|جق]] |[[Special:Allpages/جک|جک]] |[[Special:Allpages/جگ|جگ]] |[[Special:Allpages/جل|جل]] |[[Special:Allpages/جم|جم]] |[[Special:Allpages/جن|جن]] |[[Special:Allpages/جو|جو]] |[[Special:Allpages/جه|جه]] |[[Special:Allpages/جی|جی]] |- |[[Special:Allpages/چآ|چآ]] |[[Special:Allpages/چا|چا]] |[[Special:Allpages/چب|چب]] |[[Special:Allpages/چپ|چپ]] |[[Special:Allpages/چت|چت]] |[[Special:Allpages/چث|چث]] |[[Special:Allpages/چج|چج]] |[[Special:Allpages/چچ|چچ]] |[[Special:Allpages/چح|چح]] |[[Special:Allpages/چخ|چخ]] |[[Special:Allpages/چد|چد]] |[[Special:Allpages/چذ|چذ]] |[[Special:Allpages/چر|چر]] |[[Special:Allpages/چز|چز]] |[[Special:Allpages/چژ|چژ]] |[[Special:Allpages/چس|چس]] |[[Special:Allpages/چش|چش]] |[[Special:Allpages/چص|چص]] |[[Special:Allpages/چض|چض]] |[[Special:Allpages/چط|چط]] |[[Special:Allpages/چظ|چظ]] |[[Special:Allpages/چع|چع]] |[[Special:Allpages/چغ|چغ]] |[[Special:Allpages/چف|چف]] |[[Special:Allpages/چق|چق]] |[[Special:Allpages/چک|چک]] |[[Special:Allpages/چگ|چگ]] |[[Special:Allpages/چل|چل]] |[[Special:Allpages/چم|چم]] |[[Special:Allpages/چن|چن]] |[[Special:Allpages/چو|چو]] |[[Special:Allpages/چه|چه]] |[[Special:Allpages/چی|چی]] |- |[[Special:Allpages/حآ|حآ]] |[[Special:Allpages/حا|حا]] |[[Special:Allpages/حب|حب]] |[[Special:Allpages/حپ|حپ]] |[[Special:Allpages/حت|حت]] |[[Special:Allpages/حث|حث]] |[[Special:Allpages/حج|حج]] |[[Special:Allpages/حچ|حچ]] |[[Special:Allpages/حح|حح]] |[[Special:Allpages/حخ|حخ]] |[[Special:Allpages/حد|حد]] |[[Special:Allpages/حذ|حذ]] |[[Special:Allpages/حر|حر]] |[[Special:Allpages/حز|حز]] |[[Special:Allpages/حژ|حژ]] |[[Special:Allpages/حس|حس]] |[[Special:Allpages/حش|حش]] |[[Special:Allpages/حص|حص]] |[[Special:Allpages/حض|حض]] |[[Special:Allpages/حط|حط]] |[[Special:Allpages/حظ|حظ]] |[[Special:Allpages/حع|حع]] |[[Special:Allpages/حغ|حغ]] |[[Special:Allpages/حف|حف]] |[[Special:Allpages/حق|حق]] |[[Special:Allpages/حک|حک]] |[[Special:Allpages/حگ|حگ]] |[[Special:Allpages/حل|حل]] |[[Special:Allpages/حم|حم]] |[[Special:Allpages/حن|حن]] |[[Special:Allpages/حو|حو]] |[[Special:Allpages/حه|حه]] |[[Special:Allpages/حی|حی]] |- |[[Special:Allpages/خآ|خآ]] |[[Special:Allpages/خا|خا]] |[[Special:Allpages/خب|خب]] |[[Special:Allpages/خپ|خپ]] |[[Special:Allpages/خت|خت]] |[[Special:Allpages/خث|خث]] |[[Special:Allpages/خج|خج]] |[[Special:Allpages/خچ|خچ]] |[[Special:Allpages/خح|خح]] |[[Special:Allpages/خخ|خخ]] |[[Special:Allpages/خد|خد]] |[[Special:Allpages/خذ|خذ]] |[[Special:Allpages/خر|خر]] |[[Special:Allpages/خز|خز]] |[[Special:Allpages/خژ|خژ]] |[[Special:Allpages/خس|خس]] |[[Special:Allpages/خش|خش]] |[[Special:Allpages/خص|خص]] |[[Special:Allpages/خض|خض]] |[[Special:Allpages/خط|خط]] |[[Special:Allpages/خظ|خظ]] |[[Special:Allpages/خع|خع]] |[[Special:Allpages/خغ|خغ]] |[[Special:Allpages/خف|خف]] |[[Special:Allpages/خق|خق]] |[[Special:Allpages/خک|خک]] |[[Special:Allpages/خگ|خگ]] |[[Special:Allpages/خل|خل]] |[[Special:Allpages/خم|خم]] |[[Special:Allpages/خن|خن]] |[[Special:Allpages/خو|خو]] |[[Special:Allpages/خه|خه]] |[[Special:Allpages/خی|خی]] |- |[[Special:Allpages/دآ|دآ]] |[[Special:Allpages/دا|دا]] |[[Special:Allpages/دب|دب]] |[[Special:Allpages/دپ|دپ]] |[[Special:Allpages/دت|دت]] |[[Special:Allpages/دث|دث]] |[[Special:Allpages/دج|دج]] |[[Special:Allpages/دچ|دچ]] |[[Special:Allpages/دح|دح]] |[[Special:Allpages/دخ|دخ]] |[[Special:Allpages/دد|دد]] |[[Special:Allpages/دذ|دذ]] |[[Special:Allpages/در|در]] |[[Special:Allpages/دز|دز]] |[[Special:Allpages/دژ|دژ]] |[[Special:Allpages/دس|دس]] |[[Special:Allpages/دش|دش]] |[[Special:Allpages/دص|دص]] |[[Special:Allpages/دض|دض]] |[[Special:Allpages/دط|دط]] |[[Special:Allpages/دظ|دظ]] |[[Special:Allpages/دع|دع]] |[[Special:Allpages/دغ|دغ]] |[[Special:Allpages/دف|دف]] |[[Special:Allpages/دق|دق]] |[[Special:Allpages/دک|دک]] |[[Special:Allpages/دگ|دگ]] |[[Special:Allpages/دل|دل]] |[[Special:Allpages/دم|دم]] |[[Special:Allpages/دن|دن]] |[[Special:Allpages/دو|دو]] |[[Special:Allpages/ده|ده]] |[[Special:Allpages/دی|دی]] |- |[[Special:Allpages/ذآ|ذآ]] |[[Special:Allpages/ذا|ذا]] |[[Special:Allpages/ذب|ذب]] |[[Special:Allpages/ذپ|ذپ]] |[[Special:Allpages/ذت|ذت]] |[[Special:Allpages/ذث|ذث]] |[[Special:Allpages/ذج|ذج]] |[[Special:Allpages/ذچ|ذچ]] |[[Special:Allpages/ذح|ذح]] |[[Special:Allpages/ذخ|ذخ]] |[[Special:Allpages/ذد|ذد]] |[[Special:Allpages/ذذ|ذذ]] |[[Special:Allpages/ذر|ذر]] |[[Special:Allpages/ذز|ذز]] |[[Special:Allpages/ذژ|ذژ]] |[[Special:Allpages/ذس|ذس]] |[[Special:Allpages/ذش|ذش]] |[[Special:Allpages/ذص|ذص]] |[[Special:Allpages/ذض|ذض]] |[[Special:Allpages/ذط|ذط]] |[[Special:Allpages/ذظ|ذظ]] |[[Special:Allpages/ذع|ذع]] |[[Special:Allpages/ذغ|ذغ]] |[[Special:Allpages/ذف|ذف]] |[[Special:Allpages/ذق|ذق]] |[[Special:Allpages/ذک|ذک]] |[[Special:Allpages/ذگ|ذگ]] |[[Special:Allpages/ذل|ذل]] |[[Special:Allpages/ذم|ذم]] |[[Special:Allpages/ذن|ذن]] |[[Special:Allpages/ذو|ذو]] |[[Special:Allpages/ذه|ذه]] |[[Special:Allpages/ذی|ذی]] |- |[[Special:Allpages/رآ|رآ]] |[[Special:Allpages/را|را]] |[[Special:Allpages/رب|رب]] |[[Special:Allpages/رپ|رپ]] |[[Special:Allpages/رت|رت]] |[[Special:Allpages/رث|رث]] |[[Special:Allpages/رج|رج]] |[[Special:Allpages/رچ|رچ]] |[[Special:Allpages/رح|رح]] |[[Special:Allpages/رخ|رخ]] |[[Special:Allpages/رد|رد]] |[[Special:Allpages/رذ|رذ]] |[[Special:Allpages/رر|رر]] |[[Special:Allpages/رز|رز]] |[[Special:Allpages/رژ|رژ]] |[[Special:Allpages/رس|رس]] |[[Special:Allpages/رش|رش]] |[[Special:Allpages/رص|رص]] |[[Special:Allpages/رض|رض]] |[[Special:Allpages/رط|رط]] |[[Special:Allpages/رظ|رظ]] |[[Special:Allpages/رع|رع]] |[[Special:Allpages/رغ|رغ]] |[[Special:Allpages/رف|رف]] |[[Special:Allpages/رق|رق]] |[[Special:Allpages/رک|رک]] |[[Special:Allpages/رگ|رگ]] |[[Special:Allpages/رل|رل]] |[[Special:Allpages/رم|رم]] |[[Special:Allpages/رن|رن]] |[[Special:Allpages/رو|رو]] |[[Special:Allpages/ره|ره]] |[[Special:Allpages/ری|ری]] |- |[[Special:Allpages/زآ|زآ]] |[[Special:Allpages/زا|زا]] |[[Special:Allpages/زب|زب]] |[[Special:Allpages/زپ|زپ]] |[[Special:Allpages/زت|زت]] |[[Special:Allpages/زث|زث]] |[[Special:Allpages/زج|زج]] |[[Special:Allpages/زچ|زچ]] |[[Special:Allpages/زح|زح]] |[[Special:Allpages/زخ|زخ]] |[[Special:Allpages/زد|زد]] |[[Special:Allpages/زذ|زذ]] |[[Special:Allpages/زر|زر]] |[[Special:Allpages/زز|زز]] |[[Special:Allpages/زژ|زژ]] |[[Special:Allpages/زس|زس]] |[[Special:Allpages/زش|زش]] |[[Special:Allpages/زص|زص]] |[[Special:Allpages/زض|زض]] |[[Special:Allpages/زط|زط]] |[[Special:Allpages/زظ|زظ]] |[[Special:Allpages/زع|زع]] |[[Special:Allpages/زغ|زغ]] |[[Special:Allpages/زف|زف]] |[[Special:Allpages/زق|زق]] |[[Special:Allpages/زک|زک]] |[[Special:Allpages/زگ|زگ]] |[[Special:Allpages/زل|زل]] |[[Special:Allpages/زم|زم]] |[[Special:Allpages/زن|زن]] |[[Special:Allpages/زو|زو]] |[[Special:Allpages/زه|زه]] |[[Special:Allpages/زی|زی]] |- |[[Special:Allpages/ژآ|ژآ]] |[[Special:Allpages/ژا|ژا]] |[[Special:Allpages/ژب|ژب]] |[[Special:Allpages/ژپ|ژپ]] |[[Special:Allpages/ژت|ژت]] |[[Special:Allpages/ژث|ژث]] |[[Special:Allpages/ژج|ژج]] |[[Special:Allpages/ژچ|ژچ]] |[[Special:Allpages/ژح|ژح]] |[[Special:Allpages/ژخ|ژخ]] |[[Special:Allpages/ژد|ژد]] |[[Special:Allpages/ژذ|ژذ]] |[[Special:Allpages/ژر|ژر]] |[[Special:Allpages/ژز|ژز]] |[[Special:Allpages/ژژ|ژژ]] |[[Special:Allpages/ژس|ژس]] |[[Special:Allpages/ژش|ژش]] |[[Special:Allpages/ژص|ژص]] |[[Special:Allpages/ژض|ژض]] |[[Special:Allpages/ژط|ژط]] |[[Special:Allpages/ژظ|ژظ]] |[[Special:Allpages/ژع|ژع]] |[[Special:Allpages/ژغ|ژغ]] |[[Special:Allpages/ژف|ژف]] |[[Special:Allpages/ژق|ژق]] |[[Special:Allpages/ژک|ژک]] |[[Special:Allpages/ژگ|ژگ]] |[[Special:Allpages/ژل|ژل]] |[[Special:Allpages/ژم|ژم]] |[[Special:Allpages/ژن|ژن]] |[[Special:Allpages/ژو|ژو]] |[[Special:Allpages/ژه|ژه]] |[[Special:Allpages/ژی|ژی]] |- |[[Special:Allpages/سآ|سآ]] |[[Special:Allpages/سا|سا]] |[[Special:Allpages/سب|سب]] |[[Special:Allpages/سپ|سپ]] |[[Special:Allpages/ست|ست]] |[[Special:Allpages/سث|سث]] |[[Special:Allpages/سج|سج]] |[[Special:Allpages/سچ|سچ]] |[[Special:Allpages/سح|سح]] |[[Special:Allpages/سخ|سخ]] |[[Special:Allpages/سد|سد]] |[[Special:Allpages/سذ|سذ]] |[[Special:Allpages/سر|سر]] |[[Special:Allpages/سز|سز]] |[[Special:Allpages/سژ|سژ]] |[[Special:Allpages/سس|سس]] |[[Special:Allpages/سش|سش]] |[[Special:Allpages/سص|سص]] |[[Special:Allpages/سض|سض]] |[[Special:Allpages/سط|سط]] |[[Special:Allpages/سظ|سظ]] |[[Special:Allpages/سع|سع]] |[[Special:Allpages/سغ|سغ]] |[[Special:Allpages/سف|سف]] |[[Special:Allpages/سق|سق]] |[[Special:Allpages/سک|سک]] |[[Special:Allpages/سگ|سگ]] |[[Special:Allpages/سل|سل]] |[[Special:Allpages/سم|سم]] |[[Special:Allpages/سن|سن]] |[[Special:Allpages/سو|سو]] |[[Special:Allpages/سه|سه]] |[[Special:Allpages/سی|سی]] |- |[[Special:Allpages/شآ|شآ]] |[[Special:Allpages/شا|شا]] |[[Special:Allpages/شب|شب]] |[[Special:Allpages/شپ|شپ]] |[[Special:Allpages/شت|شت]] |[[Special:Allpages/شث|شث]] |[[Special:Allpages/شج|شج]] |[[Special:Allpages/شچ|شچ]] |[[Special:Allpages/شح|شح]] |[[Special:Allpages/شخ|شخ]] |[[Special:Allpages/شد|شد]] |[[Special:Allpages/شذ|شذ]] |[[Special:Allpages/شر|شر]] |[[Special:Allpages/شز|شز]] |[[Special:Allpages/شژ|شژ]] |[[Special:Allpages/شس|شس]] |[[Special:Allpages/شش|شش]] |[[Special:Allpages/شص|شص]] |[[Special:Allpages/شض|شض]] |[[Special:Allpages/شط|شط]] |[[Special:Allpages/شظ|شظ]] |[[Special:Allpages/شع|شع]] |[[Special:Allpages/شغ|شغ]] |[[Special:Allpages/شف|شف]] |[[Special:Allpages/شق|شق]] |[[Special:Allpages/شک|شک]] |[[Special:Allpages/شگ|شگ]] |[[Special:Allpages/شل|شل]] |[[Special:Allpages/شم|شم]] |[[Special:Allpages/شن|شن]] |[[Special:Allpages/شو|شو]] |[[Special:Allpages/شه|شه]] |[[Special:Allpages/شی|شی]] |- |[[Special:Allpages/صآ|صآ]] |[[Special:Allpages/صا|صا]] |[[Special:Allpages/صب|صب]] |[[Special:Allpages/صپ|صپ]] |[[Special:Allpages/صت|صت]] |[[Special:Allpages/صث|صث]] |[[Special:Allpages/صج|صج]] |[[Special:Allpages/صچ|صچ]] |[[Special:Allpages/صح|صح]] |[[Special:Allpages/صخ|صخ]] |[[Special:Allpages/صد|صد]] |[[Special:Allpages/صذ|صذ]] |[[Special:Allpages/صر|صر]] |[[Special:Allpages/صز|صز]] |[[Special:Allpages/صژ|صژ]] |[[Special:Allpages/صس|صس]] |[[Special:Allpages/صش|صش]] |[[Special:Allpages/صص|صص]] |[[Special:Allpages/صض|صض]] |[[Special:Allpages/صط|صط]] |[[Special:Allpages/صظ|صظ]] |[[Special:Allpages/صع|صع]] |[[Special:Allpages/صغ|صغ]] |[[Special:Allpages/صف|صف]] |[[Special:Allpages/صق|صق]] |[[Special:Allpages/صک|صک]] |[[Special:Allpages/صگ|صگ]] |[[Special:Allpages/صل|صل]] |[[Special:Allpages/صم|صم]] |[[Special:Allpages/صن|صن]] |[[Special:Allpages/صو|صو]] |[[Special:Allpages/صه|صه]] |[[Special:Allpages/صی|صی]] |- |[[Special:Allpages/ضآ|ضآ]] |[[Special:Allpages/ضا|ضا]] |[[Special:Allpages/ضب|ضب]] |[[Special:Allpages/ضپ|ضپ]] |[[Special:Allpages/ضت|ضت]] |[[Special:Allpages/ضث|ضث]] |[[Special:Allpages/ضج|ضج]] |[[Special:Allpages/ضچ|ضچ]] |[[Special:Allpages/ضح|ضح]] |[[Special:Allpages/ضخ|ضخ]] |[[Special:Allpages/ضد|ضد]] |[[Special:Allpages/ضذ|ضذ]] |[[Special:Allpages/ضر|ضر]] |[[Special:Allpages/ضز|ضز]] |[[Special:Allpages/ضژ|ضژ]] |[[Special:Allpages/ضس|ضس]] |[[Special:Allpages/ضش|ضش]] |[[Special:Allpages/ضص|ضص]] |[[Special:Allpages/ضض|ضض]] |[[Special:Allpages/ضط|ضط]] |[[Special:Allpages/ضظ|ضظ]] |[[Special:Allpages/ضع|ضع]] |[[Special:Allpages/ضغ|ضغ]] |[[Special:Allpages/ضف|ضف]] |[[Special:Allpages/ضق|ضق]] |[[Special:Allpages/ضک|ضک]] |[[Special:Allpages/ضگ|ضگ]] |[[Special:Allpages/ضل|ضل]] |[[Special:Allpages/ضم|ضم]] |[[Special:Allpages/ضن|ضن]] |[[Special:Allpages/ضو|ضو]] |[[Special:Allpages/ضه|ضه]] |[[Special:Allpages/ضی|ضی]] |- |[[Special:Allpages/طآ|طآ]] |[[Special:Allpages/طا|طا]] |[[Special:Allpages/طب|طب]] |[[Special:Allpages/طپ|طپ]] |[[Special:Allpages/طت|طت]] |[[Special:Allpages/طث|طث]] |[[Special:Allpages/طج|طج]] |[[Special:Allpages/طچ|طچ]] |[[Special:Allpages/طح|طح]] |[[Special:Allpages/طخ|طخ]] |[[Special:Allpages/طد|طد]] |[[Special:Allpages/طذ|طذ]] |[[Special:Allpages/طر|طر]] |[[Special:Allpages/طز|طز]] |[[Special:Allpages/طژ|طژ]] |[[Special:Allpages/طس|طس]] |[[Special:Allpages/طش|طش]] |[[Special:Allpages/طص|طص]] |[[Special:Allpages/طض|طض]] |[[Special:Allpages/طط|طط]] |[[Special:Allpages/طظ|طظ]] |[[Special:Allpages/طع|طع]] |[[Special:Allpages/طغ|طغ]] |[[Special:Allpages/طف|طف]] |[[Special:Allpages/طق|طق]] |[[Special:Allpages/طک|طک]] |[[Special:Allpages/طگ|طگ]] |[[Special:Allpages/طل|طل]] |[[Special:Allpages/طم|طم]] |[[Special:Allpages/طن|طن]] |[[Special:Allpages/طو|طو]] |[[Special:Allpages/طه|طه]] |[[Special:Allpages/طی|طی]] |- |[[Special:Allpages/ظآ|ظآ]] |[[Special:Allpages/ظا|ظا]] |[[Special:Allpages/ظب|ظب]] |[[Special:Allpages/ظپ|ظپ]] |[[Special:Allpages/ظت|ظت]] |[[Special:Allpages/ظث|ظث]] |[[Special:Allpages/ظج|ظج]] |[[Special:Allpages/ظچ|ظچ]] |[[Special:Allpages/ظح|ظح]] |[[Special:Allpages/ظخ|ظخ]] |[[Special:Allpages/ظد|ظد]] |[[Special:Allpages/ظذ|ظذ]] |[[Special:Allpages/ظر|ظر]] |[[Special:Allpages/ظز|ظز]] |[[Special:Allpages/ظژ|ظژ]] |[[Special:Allpages/ظس|ظس]] |[[Special:Allpages/ظش|ظش]] |[[Special:Allpages/ظص|ظص]] |[[Special:Allpages/ظض|ظض]] |[[Special:Allpages/ظط|ظط]] |[[Special:Allpages/ظظ|ظظ]] |[[Special:Allpages/ظع|ظع]] |[[Special:Allpages/ظغ|ظغ]] |[[Special:Allpages/ظف|ظف]] |[[Special:Allpages/ظق|ظق]] |[[Special:Allpages/ظک|ظک]] |[[Special:Allpages/ظگ|ظگ]] |[[Special:Allpages/ظل|ظل]] |[[Special:Allpages/ظم|ظم]] |[[Special:Allpages/ظن|ظن]] |[[Special:Allpages/ظو|ظو]] |[[Special:Allpages/ظه|ظه]] |[[Special:Allpages/ظی|ظی]] |- |[[Special:Allpages/عآ|عآ]] |[[Special:Allpages/عا|عا]] |[[Special:Allpages/عب|عب]] |[[Special:Allpages/عپ|عپ]] |[[Special:Allpages/عت|عت]] |[[Special:Allpages/عث|عث]] |[[Special:Allpages/عج|عج]] |[[Special:Allpages/عچ|عچ]] |[[Special:Allpages/عح|عح]] |[[Special:Allpages/عخ|عخ]] |[[Special:Allpages/عد|عد]] |[[Special:Allpages/عذ|عذ]] |[[Special:Allpages/عر|عر]] |[[Special:Allpages/عز|عز]] |[[Special:Allpages/عژ|عژ]] |[[Special:Allpages/عس|عس]] |[[Special:Allpages/عش|عش]] |[[Special:Allpages/عص|عص]] |[[Special:Allpages/عض|عض]] |[[Special:Allpages/عط|عط]] |[[Special:Allpages/عظ|عظ]] |[[Special:Allpages/عع|عع]] |[[Special:Allpages/عغ|عغ]] |[[Special:Allpages/عف|عف]] |[[Special:Allpages/عق|عق]] |[[Special:Allpages/عک|عک]] |[[Special:Allpages/عگ|عگ]] |[[Special:Allpages/عل|عل]] |[[Special:Allpages/عم|عم]] |[[Special:Allpages/عن|عن]] |[[Special:Allpages/عو|عو]] |[[Special:Allpages/عه|عه]] |[[Special:Allpages/عی|عی]] |- |[[Special:Allpages/غآ|غآ]] |[[Special:Allpages/غا|غا]] |[[Special:Allpages/غب|غب]] |[[Special:Allpages/غپ|غپ]] |[[Special:Allpages/غت|غت]] |[[Special:Allpages/غث|غث]] |[[Special:Allpages/غج|غج]] |[[Special:Allpages/غچ|غچ]] |[[Special:Allpages/غح|غح]] |[[Special:Allpages/غخ|غخ]] |[[Special:Allpages/غد|غد]] |[[Special:Allpages/غذ|غذ]] |[[Special:Allpages/غر|غر]] |[[Special:Allpages/غز|غز]] |[[Special:Allpages/غژ|غژ]] |[[Special:Allpages/غس|غس]] |[[Special:Allpages/غش|غش]] |[[Special:Allpages/غص|غص]] |[[Special:Allpages/غض|غض]] |[[Special:Allpages/غط|غط]] |[[Special:Allpages/غظ|غظ]] |[[Special:Allpages/غع|غع]] |[[Special:Allpages/غغ|غغ]] |[[Special:Allpages/غف|غف]] |[[Special:Allpages/غق|غق]] |[[Special:Allpages/غک|غک]] |[[Special:Allpages/غگ|غگ]] |[[Special:Allpages/غل|غل]] |[[Special:Allpages/غم|غم]] |[[Special:Allpages/غن|غن]] |[[Special:Allpages/غو|غو]] |[[Special:Allpages/غه|غه]] |[[Special:Allpages/غی|غی]] |- |[[Special:Allpages/فآ|فآ]] |[[Special:Allpages/فا|فا]] |[[Special:Allpages/فب|فب]] |[[Special:Allpages/فپ|فپ]] |[[Special:Allpages/فت|فت]] |[[Special:Allpages/فث|فث]] |[[Special:Allpages/فج|فج]] |[[Special:Allpages/فچ|فچ]] |[[Special:Allpages/فح|فح]] |[[Special:Allpages/فخ|فخ]] |[[Special:Allpages/فد|فد]] |[[Special:Allpages/فذ|فذ]] |[[Special:Allpages/فر|فر]] |[[Special:Allpages/فز|فز]] |[[Special:Allpages/فژ|فژ]] |[[Special:Allpages/فس|فس]] |[[Special:Allpages/فش|فش]] |[[Special:Allpages/فص|فص]] |[[Special:Allpages/فض|فض]] |[[Special:Allpages/فط|فط]] |[[Special:Allpages/فظ|فظ]] |[[Special:Allpages/فع|فع]] |[[Special:Allpages/فغ|فغ]] |[[Special:Allpages/فف|فف]] |[[Special:Allpages/فق|فق]] |[[Special:Allpages/فک|فک]] |[[Special:Allpages/فگ|فگ]] |[[Special:Allpages/فل|فل]] |[[Special:Allpages/فم|فم]] |[[Special:Allpages/فن|فن]] |[[Special:Allpages/فو|فو]] |[[Special:Allpages/فه|فه]] |[[Special:Allpages/فی|فی]] |- |[[Special:Allpages/قآ|قآ]] |[[Special:Allpages/قا|قا]] |[[Special:Allpages/قب|قب]] |[[Special:Allpages/قپ|قپ]] |[[Special:Allpages/قت|قت]] |[[Special:Allpages/قث|قث]] |[[Special:Allpages/قج|قج]] |[[Special:Allpages/قچ|قچ]] |[[Special:Allpages/قح|قح]] |[[Special:Allpages/قخ|قخ]] |[[Special:Allpages/قد|قد]] |[[Special:Allpages/قذ|قذ]] |[[Special:Allpages/قر|قر]] |[[Special:Allpages/قز|قز]] |[[Special:Allpages/قژ|قژ]] |[[Special:Allpages/قس|قس]] |[[Special:Allpages/قش|قش]] |[[Special:Allpages/قص|قص]] |[[Special:Allpages/قض|قض]] |[[Special:Allpages/قط|قط]] |[[Special:Allpages/قظ|قظ]] |[[Special:Allpages/قع|قع]] |[[Special:Allpages/قغ|قغ]] |[[Special:Allpages/قف|قف]] |[[Special:Allpages/قق|قق]] |[[Special:Allpages/قک|قک]] |[[Special:Allpages/قگ|قگ]] |[[Special:Allpages/قل|قل]] |[[Special:Allpages/قم|قم]] |[[Special:Allpages/قن|قن]] |[[Special:Allpages/قو|قو]] |[[Special:Allpages/قه|قه]] |[[Special:Allpages/قی|قی]] |- |[[Special:Allpages/کآ|کآ]] |[[Special:Allpages/کا|کا]] |[[Special:Allpages/کب|کب]] |[[Special:Allpages/کپ|کپ]] |[[Special:Allpages/کت|کت]] |[[Special:Allpages/کث|کث]] |[[Special:Allpages/کج|کج]] |[[Special:Allpages/کچ|کچ]] |[[Special:Allpages/کح|کح]] |[[Special:Allpages/کخ|کخ]] |[[Special:Allpages/کد|کد]] |[[Special:Allpages/کذ|کذ]] |[[Special:Allpages/کر|کر]] |[[Special:Allpages/کز|کز]] |[[Special:Allpages/کژ|کژ]] |[[Special:Allpages/کس|کس]] |[[Special:Allpages/کش|کش]] |[[Special:Allpages/کص|کص]] |[[Special:Allpages/کض|کض]] |[[Special:Allpages/کط|کط]] |[[Special:Allpages/کظ|کظ]] |[[Special:Allpages/کع|کع]] |[[Special:Allpages/کغ|کغ]] |[[Special:Allpages/کف|کف]] |[[Special:Allpages/کق|کق]] |[[Special:Allpages/کک|کک]] |[[Special:Allpages/کگ|کگ]] |[[Special:Allpages/کل|کل]] |[[Special:Allpages/کم|کم]] |[[Special:Allpages/کن|کن]] |[[Special:Allpages/کو|کو]] |[[Special:Allpages/که|که]] |[[Special:Allpages/کی|کی]] |- |[[Special:Allpages/گآ|گآ]] |[[Special:Allpages/گا|گا]] |[[Special:Allpages/گب|گب]] |[[Special:Allpages/گپ|گپ]] |[[Special:Allpages/گت|گت]] |[[Special:Allpages/گث|گث]] |[[Special:Allpages/گج|گج]] |[[Special:Allpages/گچ|گچ]] |[[Special:Allpages/گح|گح]] |[[Special:Allpages/گخ|گخ]] |[[Special:Allpages/گد|گد]] |[[Special:Allpages/گذ|گذ]] |[[Special:Allpages/گر|گر]] |[[Special:Allpages/گز|گز]] |[[Special:Allpages/گژ|گژ]] |[[Special:Allpages/گس|گس]] |[[Special:Allpages/گش|گش]] |[[Special:Allpages/گص|گص]] |[[Special:Allpages/گض|گض]] |[[Special:Allpages/گط|گط]] |[[Special:Allpages/گظ|گظ]] |[[Special:Allpages/گع|گع]] |[[Special:Allpages/گغ|گغ]] |[[Special:Allpages/گف|گف]] |[[Special:Allpages/گق|گق]] |[[Special:Allpages/گک|گک]] |[[Special:Allpages/گگ|گگ]] |[[Special:Allpages/گل|گل]] |[[Special:Allpages/گم|گم]] |[[Special:Allpages/گن|گن]] |[[Special:Allpages/گو|گو]] |[[Special:Allpages/گه|گه]] |[[Special:Allpages/گی|گی]] |- |[[Special:Allpages/لآ|لآ]] |[[Special:Allpages/لا|لا]] |[[Special:Allpages/لب|لب]] |[[Special:Allpages/لپ|لپ]] |[[Special:Allpages/لت|لت]] |[[Special:Allpages/لث|لث]] |[[Special:Allpages/لج|لج]] |[[Special:Allpages/لچ|لچ]] |[[Special:Allpages/لح|لح]] |[[Special:Allpages/لخ|لخ]] |[[Special:Allpages/لد|لد]] |[[Special:Allpages/لذ|لذ]] |[[Special:Allpages/لر|لر]] |[[Special:Allpages/لز|لز]] |[[Special:Allpages/لژ|لژ]] |[[Special:Allpages/لس|لس]] |[[Special:Allpages/لش|لش]] |[[Special:Allpages/لص|لص]] |[[Special:Allpages/لض|لض]] |[[Special:Allpages/لط|لط]] |[[Special:Allpages/لظ|لظ]] |[[Special:Allpages/لع|لع]] |[[Special:Allpages/لغ|لغ]] |[[Special:Allpages/لف|لف]] |[[Special:Allpages/لق|لق]] |[[Special:Allpages/لک|لک]] |[[Special:Allpages/لگ|لگ]] |[[Special:Allpages/لل|لل]] |[[Special:Allpages/لم|لم]] |[[Special:Allpages/لن|لن]] |[[Special:Allpages/لو|لو]] |[[Special:Allpages/له|له]] |[[Special:Allpages/لی|لی]] |- |[[Special:Allpages/مآ|مآ]] |[[Special:Allpages/ما|ما]] |[[Special:Allpages/مب|مب]] |[[Special:Allpages/مپ|مپ]] |[[Special:Allpages/مت|مت]] |[[Special:Allpages/مث|مث]] |[[Special:Allpages/مج|مج]] |[[Special:Allpages/مچ|مچ]] |[[Special:Allpages/مح|مح]] |[[Special:Allpages/مخ|مخ]] |[[Special:Allpages/مد|مد]] |[[Special:Allpages/مذ|مذ]] |[[Special:Allpages/مر|مر]] |[[Special:Allpages/مز|مز]] |[[Special:Allpages/مژ|مژ]] |[[Special:Allpages/مس|مس]] |[[Special:Allpages/مش|مش]] |[[Special:Allpages/مص|مص]] |[[Special:Allpages/مض|مض]] |[[Special:Allpages/مط|مط]] |[[Special:Allpages/مظ|مظ]] |[[Special:Allpages/مع|مع]] |[[Special:Allpages/مغ|مغ]] |[[Special:Allpages/مف|مف]] |[[Special:Allpages/مق|مق]] |[[Special:Allpages/مک|مک]] |[[Special:Allpages/مگ|مگ]] |[[Special:Allpages/مل|مل]] |[[Special:Allpages/مم|مم]] |[[Special:Allpages/من|من]] |[[Special:Allpages/مو|مو]] |[[Special:Allpages/مه|مه]] |[[Special:Allpages/می|می]] |- |[[Special:Allpages/نآ|نآ]] |[[Special:Allpages/نا|نا]] |[[Special:Allpages/نب|نب]] |[[Special:Allpages/نپ|نپ]] |[[Special:Allpages/نت|نت]] |[[Special:Allpages/نث|نث]] |[[Special:Allpages/نج|نج]] |[[Special:Allpages/نچ|نچ]] |[[Special:Allpages/نح|نح]] |[[Special:Allpages/نخ|نخ]] |[[Special:Allpages/ند|ند]] |[[Special:Allpages/نذ|نذ]] |[[Special:Allpages/نر|نر]] |[[Special:Allpages/نز|نز]] |[[Special:Allpages/نژ|نژ]] |[[Special:Allpages/نس|نس]] |[[Special:Allpages/نش|نش]] |[[Special:Allpages/نص|نص]] |[[Special:Allpages/نض|نض]] |[[Special:Allpages/نط|نط]] |[[Special:Allpages/نظ|نظ]] |[[Special:Allpages/نع|نع]] |[[Special:Allpages/نغ|نغ]] |[[Special:Allpages/نف|نف]] |[[Special:Allpages/نق|نق]] |[[Special:Allpages/نک|نک]] |[[Special:Allpages/نگ|نگ]] |[[Special:Allpages/نل|نل]] |[[Special:Allpages/نم|نم]] |[[Special:Allpages/نن|نن]] |[[Special:Allpages/نو|نو]] |[[Special:Allpages/نه|نه]] |[[Special:Allpages/نی|نی]] |- |[[Special:Allpages/وآ|وآ]] |[[Special:Allpages/وا|وا]] |[[Special:Allpages/وب|وب]] |[[Special:Allpages/وپ|وپ]] |[[Special:Allpages/وت|وت]] |[[Special:Allpages/وث|وث]] |[[Special:Allpages/وج|وج]] |[[Special:Allpages/وچ|وچ]] |[[Special:Allpages/وح|وح]] |[[Special:Allpages/وخ|وخ]] |[[Special:Allpages/ود|ود]] |[[Special:Allpages/وذ|وذ]] |[[Special:Allpages/ور|ور]] |[[Special:Allpages/وز|وز]] |[[Special:Allpages/وژ|وژ]] |[[Special:Allpages/وس|وس]] |[[Special:Allpages/وش|وش]] |[[Special:Allpages/وص|وص]] |[[Special:Allpages/وض|وض]] |[[Special:Allpages/وط|وط]] |[[Special:Allpages/وظ|وظ]] |[[Special:Allpages/وع|وع]] |[[Special:Allpages/وغ|وغ]] |[[Special:Allpages/وف|وف]] |[[Special:Allpages/وق|وق]] |[[Special:Allpages/وک|وک]] |[[Special:Allpages/وگ|وگ]] |[[Special:Allpages/ول|ول]] |[[Special:Allpages/وم|وم]] |[[Special:Allpages/ون|ون]] |[[Special:Allpages/وو|وو]] |[[Special:Allpages/وه|وه]] |[[Special:Allpages/وی|وی]] |- |[[Special:Allpages/هآ|هآ]] |[[Special:Allpages/ها|ها]] |[[Special:Allpages/هب|هب]] |[[Special:Allpages/هپ|هپ]] |[[Special:Allpages/هت|هت]] |[[Special:Allpages/هث|هث]] |[[Special:Allpages/هج|هج]] |[[Special:Allpages/هچ|هچ]] |[[Special:Allpages/هح|هح]] |[[Special:Allpages/هخ|هخ]] |[[Special:Allpages/هد|هد]] |[[Special:Allpages/هذ|هذ]] |[[Special:Allpages/هر|هر]] |[[Special:Allpages/هز|هز]] |[[Special:Allpages/هژ|هژ]] |[[Special:Allpages/هس|هس]] |[[Special:Allpages/هش|هش]] |[[Special:Allpages/هص|هص]] |[[Special:Allpages/هض|هض]] |[[Special:Allpages/هط|هط]] |[[Special:Allpages/هظ|هظ]] |[[Special:Allpages/هع|هع]] |[[Special:Allpages/هغ|هغ]] |[[Special:Allpages/هف|هف]] |[[Special:Allpages/هق|هق]] |[[Special:Allpages/هک|هک]] |[[Special:Allpages/هگ|هگ]] |[[Special:Allpages/هل|هل]] |[[Special:Allpages/هم|هم]] |[[Special:Allpages/هن|هن]] |[[Special:Allpages/هو|هو]] |[[Special:Allpages/هه|هه]] |[[Special:Allpages/هی|هی]] |- |[[Special:Allpages/یآ|یآ]] |[[Special:Allpages/یا|یا]] |[[Special:Allpages/یب|یب]] |[[Special:Allpages/یپ|یپ]] |[[Special:Allpages/یت|یت]] |[[Special:Allpages/یث|یث]] |[[Special:Allpages/یج|یج]] |[[Special:Allpages/یچ|یچ]] |[[Special:Allpages/یح|یح]] |[[Special:Allpages/یخ|یخ]] |[[Special:Allpages/ید|ید]] |[[Special:Allpages/یذ|یذ]] |[[Special:Allpages/یر|یر]] |[[Special:Allpages/یز|یز]] |[[Special:Allpages/یژ|یژ]] |[[Special:Allpages/یس|یس]] |[[Special:Allpages/یش|یش]] |[[Special:Allpages/یص|یص]] |[[Special:Allpages/یض|یض]] |[[Special:Allpages/یط|یط]] |[[Special:Allpages/یظ|یظ]] |[[Special:Allpages/یع|یع]] |[[Special:Allpages/یغ|یغ]] |[[Special:Allpages/یف|یف]] |[[Special:Allpages/یق|یق]] |[[Special:Allpages/یک|یک]] |[[Special:Allpages/یگ|یگ]] |[[Special:Allpages/یل|یل]] |[[Special:Allpages/یم|یم]] |[[Special:Allpages/ین|ین]] |[[Special:Allpages/یو|یو]] |[[Special:Allpages/یه|یه]] |[[Special:Allpages/یی|یی]] |} {| class="plainlinks" style="width: 80%; font-family:monospace; padding: 3px; background: #f7f8ff; border: 1px solid gray; margin: 0 auto;" |- align=center |[[Special:Allpages/A|A]] |[[Special:Allpages/B|B]] |[[Special:Allpages/C|C]] |[[Special:Allpages/D|D]] |[[Special:Allpages/E|E]] |[[Special:Allpages/F|F]] |[[Special:Allpages/G|G]] |[[Special:Allpages/H|H]] |[[Special:Allpages/I|I]] |[[Special:Allpages/J|J]] |[[Special:Allpages/K|K]] |[[Special:Allpages/L|L]] |[[Special:Allpages/M|M]] |[[Special:Allpages/N|N]] |[[Special:Allpages/O|O]] |[[Special:Allpages/P|P]] |[[Special:Allpages/Q|Q]] |[[Special:Allpages/R|R]] |[[Special:Allpages/S|S]] |[[Special:Allpages/T|T]] |[[Special:Allpages/U|U]] |[[Special:Allpages/V|V]] |[[Special:Allpages/W|W]] |[[Special:Allpages/X|X]] |[[Special:Allpages/Y|Y]] |[[Special:Allpages/Z|Z]] |} {| class="plainlinks" style="width: 80%; font-family:monospace; padding: 3px; background: #f7f8ff; border: 1px solid gray; margin: 0 auto;" |- align=center |[[Special:Allpages/۰|۰]] |[[Special:Allpages/۱|۱]] |[[Special:Allpages/۲|۲]] |[[Special:Allpages/۳|۳]] |[[Special:Allpages/۴|۴]] |[[Special:Allpages/۵|۵]] |[[Special:Allpages/۶|۶]] |[[Special:Allpages/۷|۷]] |[[Special:Allpages/۸|۸]] |[[Special:Allpages/۹|۹]] |[[Special:Allpages/À|حروف دیگر]] |} {| class="plainlinks" style="width: 80%; font-family:monospace; padding: 3px; background: #f7f8ff; border: 1px solid gray; margin: 0 auto;" |- |[[Special:Allpages/!|!]] |[[Special:Allpages/"|"]] |[[Special:Allpages/$|$]] |[[Special:Allpages/%|%]] |[[Special:Allpages/&|&]] |[[Special:Allpages/'|']] |[[Special:Allpages/(|(]] |[[Special:Allpages/)|)]] |[[Special:Allpages/*|*]] |[[Special:Allpages/,|,]] |[[Special:Allpages/-|-]] |- |[[Special:Allpages//|/]] |[[Special:Allpages/\|\]] |[[Special:Allpages/^|^]] |[[Special:Allpages/_|_]] |[[Special:Allpages/`|`]] |[[Special:Allpages/~|~]] |[[Special:Allpages/€|€]] |[[Special:Allpages/ƒ|ƒ]] |[[Special:Allpages/„|„]] |[[Special:Allpages/…|…]] |[[Special:Allpages/†|†]] |- |[[Special:Allpages/‡|‡]] |[[Special:Allpages/ˆ|ˆ]] |[[Special:Allpages/‰|‰]] |[[Special:Allpages/‹|‹]] |[[Special:Allpages/‘|‘]] |[[Special:Allpages/’|’]] |[[Special:Allpages/“|“]] |[[Special:Allpages/”|”]] |[[Special:Allpages/•|•]] |[[Special:Allpages/–|–]] |[[Special:Allpages/—|—]] |- |[[Special:Allpages/˜|˜]] |[[Special:Allpages/™|™]] |[[Special:Allpages/›|›]] |[[Special:Allpages/¡|¡]] |[[Special:Allpages/¢|¢]] |[[Special:Allpages/£|£]] |[[Special:Allpages/¤|¤]] |[[Special:Allpages/¥|¥]] |[[Special:Allpages/¦|¦]] |[[Special:Allpages/§|§]] |[[Special:Allpages/¨|¨]] |- |[[Special:Allpages/©|©]] |[[Special:Allpages/«|«]] |[[Special:Allpages/¬|¬]] |[[Special:Allpages/®|®]] |[[Special:Allpages/¯|¯]] |[[Special:Allpages/°|°]] |[[Special:Allpages/±|±]] |[[Special:Allpages/²|²]] |[[Special:Allpages/³|³]] |[[Special:Allpages/´|´]] |[[Special:Allpages/µ|µ]] |- |[[Special:Allpages/¶|¶]] |[[Special:Allpages/·|·]] |[[Special:Allpages/¸|¸]] |[[Special:Allpages/¹|¹]] |[[Special:Allpages/»|»]] |[[Special:Allpages/¼|¼]] |[[Special:Allpages/½|½]] |[[Special:Allpages/¾|¾]] |[[Special:Allpages/¿|¿]] |[[Special:Allpages/×|×]] |[[Special:Allpages/÷|÷]] |} [[en:Quick index]] [[nl:Wikibooks:Allpages]] بحث:قانون اساسی پیشنهادی برای حکومت آینده‌ی ایران 1471 4538 2006-08-11T11:09:30Z 85.133.168.122 <!-- گفتگوهای قبلی را پاک نکنید. جواب به موضوعات کنونی را زیر همان بند و موضوعات جدید را به پایین صفحه اضافه کنید. با دستور ==عنوان== بند جدید را آغاز کنید. با قرار دادن چهار کاراکتر ~ نظر خود را امضا کنید. --> ==ترجمه== تا ابد باید تقلید کنیم؟ آن هم از نسخه‌های قدیمی اروپایی؟! می‌خواهم منبع این «ترجمه» را بدانم تا با بررسی اصل آن، بهتر بتوانم اظهار نظر کنم. «سکولاریسم» مبنی اصلی این قانون است که از دیدگاه اکثریت مردم ایران مردود است. به انتخابات اخیر نگاه کنید. فکر می‌کنم به سمتی نمی‌رویم که ترکیه به زور سرنیزه مردمانش را به آن هدایت می‌کند. >>نظر يک خواننده درباره تقليد: به عقيده من استفاده از کلمه "تقليد" براي توصيف اين متن نادرست است. تقريبا مثل اينست که بخواهيم براي طراحي قوانين و آئين نامه‌هاي يک فدارسيون ورزشي کشورمان از قوانين فدارسيون‌هاي ورزشي موفق ساير کشورهاي دنيا الگو بگيريم و شما ايراد بگيريد تا ابد تقليد کنيم؟ ما ايرانيهاي مغرور بايد بپذيريم که خيلي چيزها را بلد نيستم و نيازمند الگوگرفتن از نمونه‌هاي موفق هستيم. >> نظر يک خواننده درباره سکولاريسم: اتفاقا به عقيده من مبنا قراردادن سکولاريسم حسن اين قانون مي‌تواند باشد و گفتن اين ادعا که اکثريت مردم ايران با سکولاريسم مخالفند، هم ادعاي گزافي است هم هيچ سنديتي ندارد. تا زماني که نتوان در يک شرايط آزاد و عادلانه نظر مردم را جويا شد نمي‌توان از اين دست ادعاها مطرح کرد. == چرا به اصل همه پرسی نیاز داریم؟== حتی در صورت هم فکری ی تمام مردم نمی توان امیدوار بود قانونی اساسی ای نوشته شود که تا ابد بهترین قانون باشد. گذشت زمان شرایط را تغییر خواهد کرد و مردم تغییر خواهند کرد و به طبع آن بهترین روش اداره کشور نیز می تواند تغییر کند.پس قانون اساسی باید تغییر پذیر باشد. خوب فرض کنید قانون اساسی را تغییر دادیم. چه گونه می توان تضمین داد که این تغییرات در راستای بهتر شدن قانون است؟ متمم قانون اساسی جمهوری اسلامی را یادتان بی یاید.شایعه ی بحثهایی که مجلس شورای اسلامی در مورد تغییر قانون دنبال شروع کرده است را شنیده اید؟ فرض من بر این است که نظر مردم تنها ملاک بهتر شدن قانون اساسی است. البته مردم بهتر است قانون جدید را آزمایش کنند و پس از یک دوره ی آزمایشی بهتر شدن قانون را تایید کنند و اگر قانون بهتر نشده بود به قانون قبلی بازگردند هم چنین به نقد آزاد گزاشتن پیش نویس قانون اساسی برای دوره ای قابل توجه در اصل جزییات تغییر قانون گنجانده شده است. == اصل بنیادی ی چگونگی ی تغییر قانون اساسی== در همه پرسی می توان هر مجموعه ای از ماده های ی این قانون اساسی به جز این ماده را تغییر داد مشروط به این که ۱-هیچ مجموعه ای از اصلها یا نتیجه های منطقی ی هیچ مجموعه ای از اصلها ٬ هیچ اصل دیگر قانون اساسی را نقض نکند. ۲-حده اقل ۵۰ درصد از واجدین شرایط در همه پرسی شرکت کنند و حداقل ۷۵ درصد آنان به قانون اساسی جدید رای دهند. ۳- پس از این رای مثبت ٬ قانون جدید برای یک دوره ی آزمایشی اجرا می شود. زمان دوره ی آزمایشی برابر با کمینه ی هشت سال یا برابر دوره ی بالاترین شخص اجرایی کشور در قانون اولیه می باشد. پس از این دوره ی آزمایشی این قانون دوباره به همه پرسی گزاشته می شود. در صورت به دست آوردن اکثریت مطلق آرا این قانون باقی می مانند در غیر این صورت قانون اساسی اولیه لازم اجرا می شود ۴- قانون اساسی در مدت زمان آزمایش نمی تواند تغییر کند. ۵-هر فرد یا نهادی می تواند قانون اساسی آزمایشی یا قانون اساسی اولیه را به هر زبان و نوع گفتاری که دوست دارد نقد کند. چه در صورت تصویب نهایی و چه عدم تصویب نهایی هیچ شخص یا نهادی به اتهام نوشتن له یا علیه قانون اساسی آزمایشی یا قانون اساسی ی اولیه تحت پی گرد قضایی قرار نخواهد گرفت. ۶-قانون اساسی پس از همه پرسی نهایی به مدت یک دوره برابر با کمینه ی هشت سال یا دوره ی ریاست بالاترین مقام اجرایی کشور غیر قابل تغییر است. == جزییات چگونگی ی همه پرسی == این پیشنهادی برای اصل جزییاتِ تغییر قانون اساسی است: #هرگونه همه پرسی برای تغییر قانون اساسی با پیشنهاد رییس دو قوه از سه قوه مطرح می شود و در جلسه ای علنی به تصویب حداقل دو سوم تمام نمایندگانِ مجلس برسد. #پس از تصویب کلیات تجدید نظر در مجلس٬ سه نماینده از مجلس٬سه نماینده از قوه ی قضاییه و سه نماینده از دولت گروهی حداقل بیست نفره را برای نوشتن پیش نویس قانون اساسی انتخاب می کند. # گروه بازنگری پیش نویس را آماده کرده و پس از اجماع بر سرِ آن پیش نویس باید به تایید مجلس برسد. # پس از تایید مجلس برای مدتی که قانون تایین می کند و نمی تواند کمتر از یک سال باشد٬ پیش نویس به نقد آزاد مردم گزاشته می شود و هر شخص و گروهی می تواند پیش نویس را با هر زبان و گفتاری که دوست دارد نقد کند. در صورت هر گونه تغییر حتی جزیی در پیش نویس قانون این دوره تکرار می شود #پس از این دوره پیش نویس قانون مطابق اصل چگونگی ی تغییر بنیادی قانون به همه پرسی عمومی گزاشته می شود. ==بحث توضیح آماری در مورد مکانیزم== مکانیزم پیشنهادی ی بالا ٬ تقريبا تغییر یافته و گرته برداری شده از الگوریتم متروپلیس در شبیه سازی های مونت کارلو است. این چنین الگوریتمی هم تغییر پذیری ی قانون را حفظ می کند و هم احتمال تغییر قانون به نفع یک تفکر تمامیت خواه را کاهش می دهد. هر چند بر سرِ جزییاتِ آن باید بسیار بحث کرد. # هدف از دوبار همه پرسی برای یک تغییر ٬آنالوگ سازی ی محاسبه تغییر انرژی و تعریفِ دینامیک هامیلتونی ی سیستم است. #این جا بر خلاف مساله ی ساده مونت کارلو٬ هامیلتونی و این که اصلن چه چیزی را باید کمینه کرد نداریم. فرض من بر این است که سیستم سعی می کند هوشمندانه تغییر کند. پس از هر تغییر ٬مدت زمانی ساختار جدید با قدیمی اش را مقایسه می کند تا ببیند که آیا این تغییر که داده است خوب بوده است یا نه؟ در مدت زمان آزمایش٬ تمام مکانیزمهایِ نقد و بررسی یِ تغییر برایِ تک تک اعضایِ جامعه باز خواهد بود. تا همه بتوانند نقد کنند و هر اندیشه ای در حمایت یا مخالفت با تغییر توسط تمام اعضای جامعه شنیده شود #هر گونه مکانیزم برای جهش کوانتمی-استوکستیک از کمینه ی موضعی به کمینه ی موضعی ی دیگر مستلزم نقض دموکراسی در دراز مدت می باشد. به همین سبب چنین مکانیزمی در ساختار پایین گنجانده نشده است. من با هر گونه از این مکانیزمها مخالف هستم نکته ای در مورد شبیه بودن مکانیزم با مکانیزم تحول های آماری #می توان این نگاشت را در نظر گرفت: #قانون اساسی + قوانین طبیعی: هامیلتونی #وضع ساختارهای اجتماعی : پیکر بندی سیستم. #رضایت مردم: انرژی #تعداد تغییرات قانون اساسی در واحد زمان: دما واضح است که اینجا قرار است رضایت مردم بیشینه شود. تحول سیستم به این صورت است که قانون را تغییر می دهی، صبر می کنی تا باعث تغییر ساختارهای اجتماعی شود و در نهایت می بینی که این تغییر مردم را خوشهال کرده است یا نه. اگر به دفعات و در فاصله های کوتاه قانون را عوض کنی، مثل این می ماند که دمای سیستم بالا است و تنها به صورت تصادفی قانون تغییر پیدا کند. اگر قانون به ندرت عوض شود، مثل این می ماند که سیستم در دمای پایین و در بیشینه و یا کمینه موضعی گیر کرده است. هیج جای کار هم ناقض دمکراسی نیست. هیج جایی هم صحبت از الگوریتم مترو پولیس این جور چیزها نمیاد. از خودت نقل می کنم «مکانیزم پیشنهادی ی پایین ٬ تغییر یافته و گرته برداری شده از الگوریتم متروپلیس در شبیه سازی های مونت کارلو است» . که ناقض این جمله دیگر است: «هر گونه مکانیزم برای جهش کوانتمی-استوکستیک از کمینه ی موضعی به کمینه ی موضعی ی دیگر مستلزم نقض دموکراسی در دراز مدت می باشد. به همین سبب چنین مکانیزمی در ساختار پایین گنجانده نشده است. » --[[کاربر:Allaei|حامد Hamed]] ۱۷:۲۸, ۱۲ اوت ۲۰۰۵ (UTC) «فرض بر عوض نشدن قانون است» مسئله این است که اگر قانون خواست عوض بشود چگونه می توان از احتمالِ تغییر ناگهانی قانون به نفع یک تفکرِ تمامیت خواه را کاهش داد. در ایران یک بار این اتفاق افتاده است سال ۱۳۶۷ و دوباره بحثهایی برای تغییر قانون اساسی توسط نماینده های تندروی مجلس شروع شده است. سوال من این است با چه مکانیزمی می توان از این تغییرات ناگهانی جلوگیری کرد؟ دو حالت وجود دارد #تغییرِ آزمایشی قانون برای یک دوره ی محدود( مکانیزمی که در این جا نوشته شده است) # به نقدِ آزاد گزاشتنِ پیش نویس قانون اساسی برای یک دوره ی قابل توجه( از حامد) آیا چنین مکانیزهایی را لازم می دانید؟ اگر نمی دانید چرا؟ اگر موافق هستید مکانیزم پیشنهادی ی دیگری دارید؟ اگر پیشنهاد دیگری ندارید با کدام یک از این دو گزینه ی بالا موافق هستید؟ == اصل صفر == شماره هر اصل عددی اعشاری می باشد. در صورت تناقض بین دو اصل، اصلی که شماره کوچکتری دارد ملاک قرار می گیرد. این قانون به شیوه متفاوتی با قانونهای موجود نوشته می شود و نمی توان آن را به روش قانون فعلی پیش برد. من ترجیح می دهم به جای اینکه قانون موجود را بگیریم و آنقدر تغییر دهیم تا به نتیجه دلخوا برسیم، قانون را از صفر شروع کنیم و به طور منطقی اصول را اضافه کنیم. بدیهی است که اصول اولیه باید ساختار قانون، نحوه تحول و بازنگری و روش رفع ابهام را مشخص کنند. بعد به حق و حقوق می رسیم و در نهایت ساختار حکومت مشخص می شود. --[[کاربر:Allaei|حامد Hamed]] ۱۵:۴۰, ۸ اوت ۲۰۰۵ (UTC) ==پیشنهاد== من پیشنهاد می کنم به جای هرز رفتن در نوشتن اصول، قانون فعلی را درسته بگذاریم جلویمان و ترمیمش کنیم.همینطور هم می توانیم از سوال شروع کنیم.بعد ببینیم چه اصلی از قانون می تواند جواب سوال را بدهد. گرچه من همین حالا هم مطمئنم قانون اساسی چاره کار ما نیست. چون بزرگترین دموکراسی ها یا اصلا قانون اساسی ندارند مثل انگلیس یا یک قانون خیلی ساده و مختصر مثل آمریکا . این خودش سوال اول است: آیا مشکلاتی که به تجربه در ج.ا پیش آمده را می توان با تغییر در قانون اساسی حل کرد؟ چگونه می توان جلوی خودکامگی را گرفت؟ با چه تضمینی؟ چگونه می شود تمامیت کشور را حفظ کرد؟ چگونه می شود جلوی شکنجه را گرفت؟ برای کنترل قوای مسلح و پیشگیری از کودتا چه می توان کرد؟ به نظرم اول بهتر است سوال ها را مطرح کنیم. ضمن اینکه این روش که بدون ساختار شروع کنیم و دیمی برویم جلو زیاد جالب نیست. مگر به نیت تفریح که خوب آن هم برای خودش جالب است. سیستم من به نظرم نمیاد اینجا بخوام بحث کنم راجع به سوالات و راه حل ها و اینکه آیا عوض کردن قانون اساسی خوبه یا نه. هر چی اینجا میشه دانشمون رو بالا میبره نسبت به قانونمون. قرار نیست این قانون '''واقعا''' از پس فردا اجرا بشه. من فکر میکنم کسی که اینجا رو راه انداخته می خواسته قانون اساسی موجود رو ترمیم کنه (صد البته با کمک بقیه). نمی خواسته راه حل نجات ایران رو پیدا کنه. البته تا جایی که این بحث ها بر روی اصول قانون اساسی متمرکز باشند و موضوعیت داشته باشند میتونن خیلی هم مفید باشند. --[[کاربر:webgasht|اسفندیار]] ۰۹:۲۳, ۵ اوت ۲۰۰۵ (UTC) *''' پيشنهاد‏‏‏‏''': علاوه بر قانون اساسی جمهوری اسلامی که نسبتاً مترقی‌ست، قانون اساسی جمهوری فرانسه به نظر من به‌ترین منبع برای نگارش قانون اساسی آینده‌ی ایران است. ترجمه‌ی انگلیسی این سند معتبر بین‌المللی را می‌توانید در آدرس زیر مطالعه کنید. http://www.assemblee-nationale.fr/english/8ab.asp == بحث درباره ی بند ۳ همه پرسی== دوره ی دو ساله برای آزمایش قانون جدید خیلی کوتاه است. بعضی از تغییرات ممکن است تا چند سال به مرحله ی آزمون نرسند. مثلن اگر قانون در باره ی انتخاب رییس جمهور یا چیز مشابهی عوض بشه تا وقت انتخابات بعدی نمی شه آزمایش ش کرد. پیشنهاد ی دارید؟ در ضمن اکثریت مطلق یعنی چی دقیقن؟ -- [[ب. سرخوش]] من هم با دوره‌ي دو ساله مخالفم. مهدي 2007 دوسال تنها یک پیشنهاد اولیه است. کسی ایده ی برای چگونگی تعیین مدت زمان آزمایش دارد؟ مهدی با دو ساله بودن دوره موافق نیستی یا با بودن دوره ی آزمایشی؟ اگر با بودن دوره ی آزمایشی موافق نیستی با چه مکانیزمی می خواهی احتمال رویداد چیزی شبیه بازنگری ۶۸ را بکاهی ؟[[کاربر:147.122.2.224|147.122.2.224]] ۱۶:۴۴, ۱۴ اوت ۲۰۰۵ (UTC) == مشکلات مجموعه ویکی مدیا == یکی از مشکلات این مجموعه که در مورد این مقاله هم خود را مینماید,این است که صاحب مقاله عقیده خود را عالی و والا دانسته و آن را به عنوان اظهار نظر قطعی می انگارد. واین مسئله که در مورد مقالات مربوط به اسلام و ایران مشاهده می شود.صاحب این مقاله خود را در مقام قیم تمام ایرانیان قرار داده و مطمنا در صورت اضافه کردن بعضی جزئیات اسلامی آن را فیلتر خواهد کرد.باید لا اقل آن را به نظر خود در مورد قانون اساسی ایران انتشار می داد.تجربه نشان می دهد افرادی که خود را فارغ از دین می دانند نظر خود را در انکار دین مطلق دانسته و نظرات موافق دین را به هیچ وجه |ّپذیرا نیستند. == همه پرسی یا انقلاب == خیلی خلاصه می گویم نمی توان با رفراندوم یا همان همه پرسی به یک جامعه ی آزاد برابر و مرفه و انسانی رسید. تنها با انقلاب کارگری! redmeadee.blogspot.com redmeadee@yahoo.com آزادی برابری حکومت کارگری اساس سوسیالیسم انسان است حزب کمونیست کارگری Guys, let's fight == تاييد قانون اساسي هر 50 سال يك بار == به نظر من بايد امكان تاييد قانون اساسي هر 50 سال يك بار وجود داشته باشد. پدران و مادران ما حق ندارند سرنوشت ما را تاييد كنند. بحث کاربر:قاسم اکسیری فرد 1472 2552 2005-08-04T17:05:02Z قاسم اکسیری فرد 38 من فکر می کنم که قانون اساسی را نباید بشود با یک رفراندوم ناگهانی عوض کرد. سر این با چه مکانیزمهایی هم امکان ۱-تغییر پذیر بودن قانون اساس حفظ کرد ۲-و هم امکان کودتای چند ماهه ی یک تفکر در تغییر قانون اساسی را کم کرد باید بحث کرد. در حال حاضر دانسته های من خلاصه می شود به در همه پرسی می توان هر ماده ی یا مجموعه ای از قوانین این قانون اساسی که در برگیرنده ی این ماده نباشد را تغییر داد مشروط به این که ۱-خود سازگاری قانون اساسی را نقض نکند ۲-حده اقل ۵۰ درصد از واجدین شرایط در همه پرسی شرکت کنند و حداقل ۷۰ درصد آنان به قانون اساسی جدید رای دهند. ۳- پس از این رای مثبت ٬ قانون جدید برای یک دوره ی دو ساله به طور آزمایشی اجرا می شود. پس از این دو سال این قانون دوباره به همه پرسی گزاشته می شود. در صورت به دست آوردن اکثریت مطلق آرا این قانون باقی می مانند در غیر این صورت قانون اساسی اولیه لازم اجرا می شود ۴- قانون اساسی در فاصله ی دو سال آزمایش نمی تواند تغییر کند. ۵-هر فرد یا نهادی می تواند قانون اساسی در فاصله ی دوسال آزمایشی اش را به هر زبان و نوع گفتاری که دوست دارد نقد کند. چه در صورت تصویب نهایی و چه عدم تصویب نهایی هیچ شخص یا نهادی به اتهام نوشتن له یا علیه قانون اساسی آزمایشی تحت پی گرد قضایی قرار نخواهد گرفت. ۶-قانون اساسی پس از همه پرسی نهایی به مدت چهار سال غیر قابل تغییر خواهد بو راهنما:فهرست 1474 4071 2006-04-01T06:35:57Z Kaveh 2 + صفحه جدید * [http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%DB%8C%DA%A9%DB%8C%E2%80%8C%D9%BE%D8%AF%DB%8C%D8%A7:%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7 راهنمای ويکی‌پديا] را بخوانید یا در [[ويکی‌نسک:گودال ماسه‌بازی|گودال ماسه‌بازی]] امکانات ویرایش را امتحان کنید. *برای ساختن یک صفحه جدید عنوان موردنظر خود را در جعبه زیر وارد کرده و دکمه «ساخت صفحه جدید» را فشار دهید. <inputbox> type=create default=موضوع buttonlabel=ساخت صفحه جدید break=no bgcolor=#eeeeff </inputbox> ویکی‌نسک:گودال ماسه‌بازی 1475 4837 2006-09-02T09:04:55Z 85.133.135.198 * برای آزمایش امکانات ویرایش‌گر می‌توانید از این محیط استفاده کنید. این نوشته را پاک نکنید. يا دوباره بنويسيد . گودال ماسه بازي نامي جالب براي محيظ تمرين در دنياي ديحيتال است. ویکی‌نسک:وقایع کنونی 1476 2586 2005-08-04T22:55:19Z Kaveh 2 * [[w:fa:وقایع کنونی|وقایع کنونی]] در [[w:|ویکی‌پدیا]]. ویکی‌نسک:ورودی کاربران 1477 6062 2006-11-19T09:34:30Z مجید 109 ==اخبار جديد== <!-- اخبار جديد را در ابتدای فهرست اضافه کنيد. --> *اکنون زبان فارسی در لیست wikibookها زبان 20‌ام است. از همه دوستان متشکرم.[[کاربر:مجید|مجید]] ۰۹:۳۴, ۱۹ نوامبر ۲۰۰۶ (UTC) *[[کاربر:مجید]] پیشنهاد اضافه‌کردن پیوندی به بخش [[ویکی‌جزوه]] در نوار گشتن را کرده‌است. اگر پیشنهادی در این رابطه دارید در [[بحث:ویکی‌جزوه]] آن‌را مطرح کنید. *[[کاربر:مجید]] پیشنهاد اضافه‌کردن پیوندی به بخش [[ویکی‌حرفه‌ای]] در نوار گشتن را کرده‌است. اگر پیشنهادی در این رابطه دارید در [[بحث:ویکی‌حرفه‌ای]] آن‌را مطرح کنید. *[[کاربر:مجید]] پیشنهاد اضافه‌کردن پیوندی به بخش [[ویکی‌مدرسه]] در نوار گشتن را کرده‌است. اگر پیشنهادی در این رابطه دارید در [[بحث:ویکی‌مدرسه]] آن‌را مطرح کنید. *[[کودکان الفبا|الفبا‍]] اولین کتابچه با ویرایش چاپ آماده‌شد و به اتمام رسید. *رای‌گیری برای کتاب فصل کودکان در حال انجام است در [[کودکان:کتاب_فصل/رای‌گیری_برای_پائیز_1385|آن شرکت کنید.]] *[[کاربر:مجید]] پیشنهاد اضافه‌کردن پیوندی به بخش [[کودکان]] در نوار گشتن را کرده‌است. اگر پیشنهادی در این رابطه دارید در [[بحث:کودکان]] آن‌را مطرح کنید. *امکانات ویراستاری جدیدی به ویرایشگر وب‌گاه اضافه شده‌اند. اگر [[ویکی‌نسک:امکانات ویراستاری|نشانه‌های جدید]] را نمی‌بینید کاشه مرورگر خود را تازه کنید: Shift + Reload در Mozilla/Firefox/Safari و Ctrl + Refresh در IE *رای‌گیری برای ایجاد ویکی‌نبشته فارسی در حال انجام است در [http://wikisource.org/wiki/Wikisource:Language_domain_requests#fa.wikisource.org_.28Persian.29 آن شرکت کنید.] *اثری از کاربرها در [[قانون اساسی پیشنهادی برای حکومت آینده‌ی ایران]] در جریان است. تصویر:Wikinews-logo2-35px.png 1478 2591 2005-08-04T23:03:10Z Kaveh 2 Wikinews Logo Wikinews Logo الگو:مداوم 1479 2594 2005-08-04T23:40:06Z Kaveh 2 <div style="float: center; width: 100%; background: #FFFF99;"> '''این اثر با همکاری کاربران تکمیل می‌شود.''' <br> <small>ابتدا در جریان گفتگوهای دیگران [[Talk:{{PAGENAME}}|قرار بگیرید]].</small> [[Category:فهرست آثار کاربران]] </div> صفحه‌ی اصلی/رونوشت 1481 2596 2005-08-04T23:59:40Z Kaveh 2 صفحه‌ی اص به صفحه‌ی اصلی/رونوشت منتقل شد '''خوش آمدید''' *به ویکی نَسک (کتاب های ویکی) خوش آمدید. ما در حال ایجاد مجموعه ای از کتاب ها و راهنماهای رایگان هستیم. ما هم اکنون بر روی در دسترس قرار دادن پیرامون ۲۵۰ کتاب کار می‌کنیم. همه صفحات این کتاب ها از سوی شما ویرایش پذیر هستند. ==دیگر پروژه های ویکی مدیا== ویکی نَسک (کتابهای ویکی) از سوی یک بنیاد ناسودبر برپا شده است. {| align="center" cellpadding="2" | valign="top" align="center" | [[m:Main Page|http://en.wikibooks.org/upload/thumb/b/b9/80px-Meta-wiki.png]] | valign="top" align="center" | [[w:Main Page|http://en.wikibooks.org/upload/a/a5/Wikvertclear.gif]] | valign="top" align="center" | [[Wiktionary:Main Page|http://en.wikibooks.org/upload/thumb/0/03/80px-Wiktionary.png]] | valign="top" align="center" | [[Wikiquote:Main Page|http://en.wikibooks.org/upload/thumb/7/74/80px-Wikiquote.png]] | valign="top" align="center" | [[Wikisource:Main Page|http://en.wikibooks.org/upload/thumb/9/9f/80px-Sourceberg.PNG]] |- | align="center" | [http://meta.wikimedia.org/ '''متاویکی''']<br/>هماهنگ کننده همه پروژه های ویکی'' | align="center" | [http://fa.wikipedia.org/ '''ویکی‌پدیا''']<br/>''دانشنامه ای چندزبانه'' | align="center" | [http://fa.wiktionary.org/ '''ویکی واژه''']<br/>'' یک فرهنگ چندزبانه '' | align="center" | [http://en.wikiquote.org/wiki/Main_Page '''ویکی گفتاورد'''] <br/>''مجموعه ای از نقل‌قول ها'' | align="center" | [http://sources.wikipedia.org/wiki/Main_Page:English '''ویکی مرجع''']<br/>''مراجع آزاد'' |} [[aa:]] [[af:]] [[als:]] [[ar:]] [[de:]] [[as:]] <!--[[ast:]] missing WikiMedia 1.3 support --> [[ay:]] [[az:]] [[be:]] [[bg:]] [[bn:]] [[bo:]] [[bs:]] [[co:]] [[cs:]] [[cy:]] [[da:]] [[el:]] [[eo:]] [[es:]] [[et:]] [[eu:]] [[fi:]] [[fr:]] [[fy:]] [[ga:]] [[gl:]] [[gn:]] [[gu:]] [[he:]] [[hi:]] [[hr:]] [[hy:]] [[ia:]] [[id:]] [[ie:]] [[is:]] [[it:]] [[ja:]] [[ka:]] [[kk:]] [[km:]] [[kn:]] [[ko:]] [[ks:]] [[ku:]] [[ky:]] [[la:]] <!--[[ln:]] missing WikiMedia 1.3 support --> [[lo:]] [[lt:]] [[lv:]] [[hu:]] [[mi:]] [[mk:]] [[ml:]] [[mn:]] [[mr:]] [[ms:]] <!--[[mt:]] missing WikiMedia 1.3 support --> [[my:]] [[na:]] [[nah:]] [[nds:]] [[ne:]] [[nl:]] [[no:]] [[oc:]] [[om:]] [[pa:]] [[pl:]] [[ps:]] [[pt:]] [[qu:]] [[ro:]] [[ru:]] [[sa:]] [[si:]] [[simple:]] [[sk:]] [[sl:]] [[sq:]] [[sr:]] [[sv:]] [[sw:]] [[ta:]] [[te:]] [[tg:]] [[th:]] [[tk:]] [[tl:]] [[tr:]] [[tt:]] [[ug:]] [[uk:]] [[ur:]] [[uz:]] [[vi:]] [[vo:]] [[xh:]] [[yo:]] <!--[[za:]]--> [[zh:]] [[zu:]] موسیقی 1483 4732 2006-08-28T10:15:34Z Bilijacks 183 # [[موسیقی پاپ ایرانی]] # [[موسیقی سنتی]] # [[موسيقي كلاسيك]] # [[دستگاه ها]] موسیقی پاپ ایرانی 1484 3196 2005-08-12T19:39:59Z 134.83.1.225 # [[داریوش]] # [[ابی]] # [[گوگوش]] # [[فرزین]] # [[گروه آريان]] # [[عارف]] # [[اندي]] # [[بلک کتس]] # [[فرامرز اصلاني]] # [[فريدون فروغي]] # [[فرهاد]] # [[سياوش قميشي]] # [[شهريار قنبري]] # [[معين]] # [[منصور]] # [[سيمين غانم]] # [[شادمهر]] # [[عقيلي]] # [[ستار]] # [[کورش يغمايي]] # [[ويگن]] # [[فریدون فرخزاد]] {{ناقص}} گوگوش 1485 4657 2006-08-21T00:50:54Z Kaveh 2 ویرایش 85.133.131.6 برگردانده شد، به آخرین تغییری که Kaveh انجام داده است [[تصویر:googoosh.jpg|left]] '''گوگوش''' (متولد [[۱۳۲۹]]، نام اصلی فائقه آتشین) خواننده و بازیگر ایرانی است. او دختر صابر آتشین (بازیگر) است. همسر سابق‌اش بهروز وثوقی (بازیگر) و همسر کنونی‌اش مسعود کیمیایی (کارگردان) هستند. گوگوش فعالیت هنری‌اش را با آکروباسی در ۱۳۳۴ آغاز کرده و از ۱۳۳۸ به خوانندگی می‌پردازد. او بازیگری را با بازی در فیلم بیم و امید آغاز کرد. {{ویکی‌پدیا|گوگوش}} ==مجموعه آثار موجود== *[[گوگوش/در امتداد شب]] *[[گوگوش/کمکم کن]] *[[گوگوش/دو پنجره]] *[[گوگوش/آدما]] *[[گوگوش/غریب آشنا]] *[[گوگوش/همسفر]] ==فیلمها== * بیم و امید (1339) * گدایان تهران (1345) * ستاره هفت آسمون (1347) * سه دیوانه (1347) * پنجره (1349) * احساس داغ (1350) * بی تا (1351) * ممل آمریکایی (1353) * شب غریبان (1354) * همسفر (1354) * ماه عسل (1355) * نازنین (1355) * در امتداد شب (1356) * امشب اشکی می ریزد (1357) [[Category:موسیقی]] [[Category:فهرست تمامی افراد]] [[Category:حرف گ]] [[Category:بخش‌های ناقص]] گروه آريان 1486 3762 2005-12-17T15:05:03Z Kaveh 2 ویرایش 194.225.24.3 برگردانده شد، به آخرین تغییری که 134.83.1.225 انجام داده است '''گل آفتابگردون - ۴/۴''' E ....... F ....... G ........... F ....... Am ... E ..... F ....... G ............. F ... Am گل آفتابگردون هر روز به انتظار ديدن ياره .. اما خورشيدو پوشونده ابري که تاريکه و تاره (۲) E ....... C .......... G . Dm .............. F ....... C ......... G ..... Dm چشماي آفتابگردون باز نگران از ابرا ......... داد ميزنن اين تنها طاقت دوري نداره E ..... C .......... G .. Dm ............. F ..... C ............. G ... Dm تا بشه وقتي خورشيد از دل ابرا پيدا ....... باز کار آفتابگردون انتظاره انتظاره E ... F ....... Dm لا ... لا ... لا ... لا (۳) E .......... Dm ....... E .... Dm آخرش ابرا رو از رو رخ خورشيد بر ميدارم E ..... Dm ........... E .... Dm توي آغوش نفسهام عطر لبخند و ميارم E ....... F ........... E ......... F واسه ديدارت هميشه ميزنم تا آسمون پل E .. Dm ............ F ......... E ......... F بمون هميشه کنارم تويي خورشيد منم اون گل (۲) Em .................. G ................................. F .............. Am دونه دونه دونه . دونه دونه ...................... پاک کنيم اشکاي روي گونه ها رو Em .................. G ................................. F .............. Am دونه دونه دونه . دونه دونه ...................... پر کنيم از شادي همه خونه ها رو (۲) Em .. G ... F . Am لا ... لا ... لا ... لا (۳) F .................... G ............................ F ....................... G ميخوام اون ابراي تيره که گرفتن روي خورشيد . همه بارون بشن اما ببارن رو گل اميد F ..................... G ......................... F .......................... G تا که چشمونم هميشه باشه به آسمون تو ... تا بمونم من هميشه گل آفتابگردون تو --> چشماي . . . (ادامه) '''پرواز - ۸/۶''' :Intro --> G - F - Am - G - Em - Am - Em - Am (2) G ................. F .................. G ........................... Em .................. Am گفتي ميخوام رو ابرا همدم ستاره ها شم ..... تو تکسوار عاشق من پري قصه ها شم G ................ F .................. G .............................. Em ............... Am گفتم بجاي شعر و قصه هاي بچه گونه .......... بيا با هم بسازيم زندگي رو عاشقونه G ..... F ................. Em ..................................... G ........... Am ما دو بال پرواز مرغ عشقيم ........................ پر مي گيريم تا اوج آسمونها G ..... F ................. Em .................................. G ............. Am جاي حسرت تو قلب ما دو تا نيست ............ نمي مونيم با غصه تک و تنها --> G - F - Am - G - Em - Am - Em - Am (2) Am .. G .. F ...................... Em ........................................... G ....... F دو کبوتر وقتي که دل بهم مي سازن ........... عاشقونه باهم مي سازن آشيونه ........... Am .. G .. F ...................... Em ........................................ G بيا ما هم مثل کبوتر ها بسازيم ................. زندگي رو ساده و پاک و بي بهونه (تکرار) '''روياي سپيد ۴/۴''' Eb ......................................................... Cm وقتي گل يادت تو دشت خيالم ......................... بوييد و نپرسيد روزگار و حالمBb ........................................................ Fm وقتي بوي عشقت پيچيد توي خوابم ................. يه روياي شيرين اومد به سراغم ** Eb ......................................................... Cm ديدي يار خورشيد پي تو دويدم ........................ عکست رو تو دشت آلاله ها ديدم Bb ........................................................ Fm از باغ نگاه تو غنچه اي چيدم ........................... رنگ آسمونو تو چشم تو ديدم * * Eb ..................... Fm ..... Cm روياي سپيد من .......... تو اي عشق و اميد من Cm ...................... G7 ..... Ab هواي تو دارم ............. طاقت ندارم Eb ..................... Fm ..... Cm روياي سپيد من .......... تو اي عشق و اميد من Cm ...................... G7 ..... Ab بي تو خواب ندارم ....... من بيقرارم * * Bb ......................... Cm شدي پر پرواز ............. با تو پرکشيدم ............ Cm ....................... Ab خودمو رو بال ............. قاصدکا ديدم .............................. Bb ترانه عشق رو ........... وقتي که شنيدم .............. Cm ................. Ab به ساحل سبز .......... آرزو رسيدم ** Eb .......................................................... Cm قصر آرزوهام با تو غرق نوره .............................. دهکده رويام بي تو سوت و کوره Bb ........................................................ Fm قلب من از عشقت سرمست غروره .................. سرد و بي قراره وقتي از تو دوره * * روياي . . . ** Bb ........................... Cm روياي سپيد من ............ روياي سپيد من Cm ........................... G7 روياي سپيد من ............ روياي سپيد من . . . '''ستاره آي ستاره''' غم بود و نگاهي رو به آسمون شب بود و ستاره توي کهکشون با چشم خسته قلبي شکسته باز ميگه غماشو با ستاره ها باز پر شد قلبش از گلايه طاقت نداره چشم انتظاره هر کسي رفت ديگه بر نگشت شباي با هم بودن گذشت بگو تا بشنود نا مهربونا ستاره آي ستاره از اوج آسمونا اونا که بودن عمري همدم ما چرا بايد بمونند حالا تنهاي تنها تصویر:Googoosh.jpg 1487 2643 2005-08-05T16:46:00Z Ezavarei 53 گوگوش گوگوش زبان و ادبیات 1493 5699 2006-10-28T09:02:37Z مجید 109 زیرمجموعه‌ها: # [[شعر]] # [[نوشتار]] # [[داستان کوتاه]] #[[/ادبیات برای همه|ادبیات برای همه]] شعر 1494 3877 2006-02-08T04:30:46Z 85.198.10.44 * '''[[فرخزاد، فروغ]]'''. ''[[فرخزاد، فروغ/ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد|ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد]]''. * '''[[اخوان ثالث، مهدی]]. ''[[اخوان ثالث، مهدی/ترا ای کهن بوم و بر دوست می‌دارم|ترا ای کهن بوم و بر دوست می‌دارم]]''. * '''[[حافظ]]'''.[[ترک شیراز]] گوگوش/در امتداد شب 1495 2735 2005-08-06T03:06:47Z Kaveh 2 moved from Googoosh's main page (Bm)نگاه مي کنم(#F) نمي بينم (Em)چشم مرا هواي تو پر(Bm) کرده (Bm)گوش مي کنم (#F)نمي شنوم (Em) گوش مرا صداي تو پر(Bm) کرده (Em)اي چشم من بدون تو نا(Bm) بينا (Em)اي گوش من بدون تو نا(Bm)شنوا (#F) با من بمان(Em) هميشه بمان (#F)با من(Bm) گوگوش/کمکم کن 1496 2736 2005-08-06T03:07:47Z Kaveh 2 moved from main page '''کمکم کن''' (Am)کمکم کن کمکم کن ....نذار اينجا(Dm)بمونم تا بپوسم (E)کمکم کن کمکم کن .......نذار اينجا لب(Am) مرگو ببوسم کمکم کن کمکم کن ...........عشق نفريني(Dm)بي پروايي مي خواد (E)ماهي چشمه کهنه......... هواي تازه دريايي (Am)مي خواد دل من درياييه (Dm)............چشمه(Bb)زندون برام(Am) چکه چکه (G)هاي آب.........(F)مرثيه (Bb)خونه برام(Am) تو رگام به جاي(Dm)خون....(Bb)شعر سرخ رفتنه(Am) تن به موندن(G) نميدم ......(F)موندنم(Bb)مرگ منه(Am) عاشقم مثل مسافر(G)عاشقم........عاشق رسيدنه به(F)انتها(Am) (G)عاشق بوي غريبانه کوچ............تو(F)سپيده (Am)غريب جاده ها (G)من پر از وسوسه هاي رفتنم.....رفتنو(F)رسيدنو (Am)تازه شدن (Dm)توي يک سپيده طوسي سرد...(Bb)مثل يک (Am)عشق پر آوازه شدن (Dm) کمکم کن کمکم کن ......نذار اين گمشده از پا در بياد (E) کمکم کن کمکم کن ........خرمن رخوت من شعله(Am)ميخواد (Dm) کمکم کن کمکم کن .....منو تو بايد به فردا برسيم (E)چشمه کوچيک برامون ما بايد بريم....به دريا (Am)برسيم دل ما درياييه (Dm)............چشمه(Bb)زندونونمونه(Am) چکه چکه (G)هاي آب.........(F)مرثيه (Bb)خونمونه(Am) تو رگ بودن(Dm ما ....(Bb)شعر سرخ رفتنه(Am) کمکم کن(G)که ديگه.....(F)وقت(Bb)راهي شدنه(Am) (Am)کمکم کن کمکم کن کمکم کن گوگوش/دو پنجره 1497 2737 2005-08-06T03:09:01Z Kaveh 2 moved '''دو پنجره''' 6/8 (Slowrock) F...........Eb...................................................................Gm توي يک ديوار سنگي ..................... دو تا پنجره اسيرن Gm........F......................Cm.................................Eb............................... دو تا خسته دو تا تنها......................يکي شون تو يکي شون من F....................Eb............................................................................. ديوار از سنگ سياهه.....................سنگ سرد و سخت خارا Gm.........Cm...........................................Eb............................ زده قفل بي صدايي ........................ به لباي خسته ما Cm..........................................Gm......................Cm نمي تونيم که بجنبيم .......................زير سنگيني ديوار Gm..............Eb..............................................Gm.............................. همه عشق من و تو........................قصه هست قصه ديدار Gm.......D.......Cm......................................Eb.................F آها ها آ ها ها.............................آ ها ها ها Eb............................................................................. هميشه فاصله بوده.........................بين دستاي من و تو Gm.........F.............Cm.................................Eb.............................F با همين تلخي گذشته......................شب و روزاي من و تو Eb......................................................................... راه دوري بين ما نيست..................اما باز اينم زياده Gm.....F......Cm.................................Eb..........................F تنها پيوند من و تو........................دست مهربونه باده Cm......................................................Gm......................Cm ما بايد اسير بمونيم......................زنده هستيم تا اسيريم Gm..........Eb.........................................Gm.............................. واسه ما رهايي مرگه..................تا رها بشيم مي ميريم Gm........D........Cm...................................Eb...................F آها ها آ ها ها.............................آ ها ها ها Gm.............Eb..................Gm کاشکي اين ديوار خراب شه Gm.........Eb.................. من و تو با هم بميريم Gm.........D.....................................F.......Cm.................... توي يک دنياي ديگه...................دستاي همو بگيريم Gm........Eb..................................Gm........Eb................. شايد اونجا توي دلها..................درد بي زاري نباشه Gm........D.............F...................................Cm................... ميون پنجره هاشون..................ديگه ديواري نباشه کاشکي اين ... گوگوش/آدما 1498 2738 2005-08-06T03:10:20Z Kaveh 2 moved '''آدما''' (Bm)ادما(Em)از ادما(Bm)زود سير ميشن ادما از عشق هم(Em)دلگير ميشن ادما رو عشقشون(Bm)پا ميزارن ادما ادمو(Em)تنها ميزارن ۲{(Bm)منو ديگه نميخواي(C)خوب ميدونم (Bm)تو کتاب(D)دلت(C)اينو ميخونم}۲ Em-Em-Bm-Em-Em-Em-Bm-C (Bm)يادته(Em)اون عشق رسوا(C)يادته (Em)اون همه(Bm)ديوونگيها(C)يادته (Am)تو ميگفتي که گناه(C)مقدسه (Am)اول و(C)اخر هر(Em)عشق هوسه ۲{(Bm)ادما(D)اه ادماي(C)روزگار (Bm)چي ميمونه(D)از شماها(C)يادگار}۲ Em-Em-Bm-Em-Em-Em-Bm-C (Bm)ديگه از(Am)بگو مگو(G)خسته شدم (Am)من از اون(G)قلب دو رو(D)خسته شدم (Bm)نميخواي(Am)بموني توي(G)اين خونه (Am)چشم تو(G)دنبال چشماي(D)اونه ۲{(Bm)همه ي(D)حرفاي تو(C)يک بهونست (Bm)اون جهنمي(D)که ميگن(C)همينه}۲ ريتم 6/8 اسلوراک گوگوش/غریب آشنا 1499 2739 2005-08-06T03:11:14Z Kaveh 2 moved '''غريب آشنا''' 4/4 Bm تو از شهر غريب بي نشوني Em اومدي تو با اسب سفيد A مهربوني Bm اومدي Bm تو از دشتاي دور و جاده هاي Em پر غبار براي همصدايي A همزبوني Bm اومدي Bm تو از راه مي رسي F#7 پر از گرد و غبار G3 تموم انتظار مياد F# همرات بهار Bm چه خوبه ديدنت F#7 چه خوبه موندنت 3G چه خوبه پاك كنم F# غبار و از تنت -1- Bm غريب آشنا دوست دارم بيا A منو همرات ببر به شهر قصه ها G بگير دست منو F# تو دستات Bm چه خوبه سقفمون يكي باشه با هم A بمونم منتظر تا برگردي پيشم G تو زندونم با تو F# من آزادم -2- Bm غريبه آشنا دوست دارم بيا A ميشينم ميشمرم روزا و لحظه ها G تا برگردي بياي F# بازم اينجام Bm چه خوبه سقفمون يكي باشه با هم A بمونم منتظر تا برگردي پيشم G تو زندونم با تو F# من آزادم گوگوش/همسفر 1500 4127 2006-06-13T13:49:54Z 85.185.252.188 '''همسفر''' 4/2 Am تو از کدوم قصه Dm اي که خواستنت عاد Am ته نبودنت فاجعه بودنت امنيته Am تو از کدوم Dm سرزمين تو از کدوم هوا Am يي Dm که از قبيله ي من يه آسمون جدا E يي Am اهل هر جا E که باشي قاصد ش F کفتني Dm توي بهت و دغد E غه ناجي قلبAm مني پاکي آبي يا Dm ابر نه خدا يا شب Am نمي قد آغوش مF ني Dm نه زيادي Am نه کمي منو با خودت Dm ببر اي G تو تکيه گاه Am من خوبه مثل تن E تو با تو همسفر Am شدن منو با خودت Dm ببر من G به رفتن قا Am نعم خواستني هر چي که E هست تو بخواي من قاAm نعم E منو با خودت بAm بر E منو با خودت بAmبر ایران 1501 2908 2005-08-06T21:07:20Z Kaveh 2 {{ویکی‌پدیا}} {{ویکی‌پدیا|ایران}} بحث کاربر:Masoud 1502 2907 2005-08-06T21:05:06Z Kaveh 2 ==مشکل «ی»== لطفا از جایگزینی «ی» فارسی با «ي» عربی خودداری کنید. اگر حرف وسط را جدا می‌بینید بایستی قلم درست را از [http://www.shetab.com/farsi/articles/farsiyeh/farsiyeh.htm این‌جا] دریافت کنید. [[کاربر:Kaveh|کاوه]] ۲۱:۰۵, ۶ اوت ۲۰۰۵ (UTC) تصویر:Wiki.png 1503 move=sysop:edit=sysop 2921 2005-08-07T02:15:48Z Kaveh 2 نماد فارسی نماد فارسی فروغی، فریدون 1505 3025 2005-08-08T02:06:23Z Kaveh 2 خلاصه‌سازی، پیوند به منبع، ویکی‌پدیا '''فريدون فروغی''' (متولد نهم بهمن [[۱۳۲۹]] در تهران) آهنگساز، خواننده، شاعر، و نوازنده ایرانی بود. اواخر دهه چهل، فريدون به خواننده بلندآوازه کلوپ های شبانه تهران قديم و ستاره سِنِ کافه های معروفی چون «مارکيز» و «کاکوله» بدل شد. در همين سالها به دعوت تورج شعبانخانی دو ترانه «آدمک» و «پروانه من» را با موسيقی شعبانخانی و اشعار لعبت والا، بر روی فيلم «آدمک» (اثر خسرو هريتاش) اجرا می کند. سال [[۱۳۴۹]] ، پس از اکران فيلم، صفحه های اين دو ترانه به سرعت در بين علاقه مندان منتشر می شود و فريدون فروغی به شهرت می رسد. او در ۱۳ مهر [[۱۳۸۰]] درگذشت. {{ویکی‌پدیا|فریدون فروغی}} ==آثار موجود== ==منابع== * [http://persianblog.com/?date=13820531&blog=varoojan ''فریدون فروغی، یک شناسنامه'']، از وب‌نوشت [http://varoojan.persianblog.com واروژان]. فریدون فروغی 1507 3024 2005-08-08T01:57:12Z Kaveh 2 فریدون فروغی به فروغی، فریدون منتقل شد #redirect [[فروغی، فریدون]] بحث کاربر:Lion 1508 3125 2005-08-10T03:22:17Z Lion 80 چگونگی ایجاد یک صفحه کاربر:گلناز 1509 3174 2005-08-11T22:42:37Z گلناز 84 == اصل 3 - برابری حقوق زنان و مردان== زنان و مردان در بهره مندی از کليه امور اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، مدني و سياسي از حقوق برابر برخوردار می باشند. - تمام قوانین با توجه به این اصل باید بازنگری شوند. - با هر گونه تبعیض علیه زنان با شدت برخورد شود. بحث کاربر:گلناز 1510 3176 2005-08-12T12:09:04Z 193.251.149.11 برای کار رو این موضوع [زنان] من مایلم اگر بحث یا بررسی یا فعالیت ی به ذهنمون رسید بهش کمک کنم. [[http://en.wikipedia.org/wiki/User:Downtownee]] داستان کوتاه 1511 3194 2005-08-12T19:38:17Z مهرزاد 85 * '''[[مهرزاد]]'''. ''[[مهرزاد/این نیز بگذرد، یا گذر از آخرین امتحان سخت]]''. کاربر:مهرزاد/این نیز بگذرد، یا گذر از آخرین امتحان سخت 1512 4083 2006-04-14T06:33:21Z مهرزاد 85 بزرگترین آرزو. بزرگترین آرزو هیچ وقت وجود نداشته. فقط بعضی وقتا می‌شه که آدما فکر می‌کنن که یه آرزویی که حالا بهشون نزدیک‌تره یا دورتره یا دوست‌داشتنی‌تره، بزرگترین آرزوشونه. ولی خب همه آرزوها، آرزو هستن. بزرگ و کوچیک زیادم فرق نمی‌کنه! مهم اینه که همشون آرزو ‌ان، همین. وسطای اولین ماه داغ ساله. آخر امتحاناس. دیگه خسته‌ی خسته شدی. "خدا پس این امتحانا کی تموم می‌شه؟". داد می‌زنی و فکر می‌کنی. صبح زوده، خیلی زود. ساعت طرفای شیش صبحه و بلند شدی که واسه آخرین امتحان خودتو آماده کنی. اونم چه آماده کردنی! "اَه. اصلاً درسای عمومی رو می‌خوایم چی‌کار. ما که همشو یادمون می‌ره. خیلی زود یادمون می‌ره. اصلاً وقتی که قراره یه درسو آدم واسه یه ساعت امتحان بخونه، نخونه که بهتره..." دیگه حال و حوصله نداری. آخه اینم شد برنامه ریزی امتحان. از یه طرف دوتا امتحان رو تو یه روز می‌اندازن و از طرف دیگه سه‌ تا رو پشت سر هم. مگه می‌شه آخه چیزی خوند؟! چشات داره خمار می‌شه و می‌خوای همونجا که دراز کشیدی و داری درس می‌خونی، بگیری یه فص دل سیر بخوابی. خدایی هیچی عین خواب شیرین نیست. "حالا چی‌ می‌شد واسه این امتحان یه روز بیشتر وقت می‌ذاشتن؟!" و چشاتو می‌بندی و به چند هفته پیش فکر می‌کنی: "خدایا فقط این امتحانا رو با نمره بالا قبول‌شم. همشونو با حداکثر نمره. خدایا دستم به دامنت. ضایعمون نکن. دیگه قول می‌دم از ترم دیگه خوب خوب درس بخونم. فقط این بار. خودت که دیدی چی شد تو این ترم. خودت که باهام بودی تمام اون موقع‌ها. خدایا نذر می‌کنم. نذر می‌کنم که..." و اینا حالا شدن بزرگترین آرزوهات و نه پول، نه ماشین، و یا حتی اون خانومه... روزها و شب‌های دلهره‌ناک امتحان. درسای انباشته شده‌ی یه ترم. جزوه‌های درهم و برهم بی نام ونشون. خط خرچنگ قورباغه‌ی کم رنگ گوشه کتاب شعر. کپیِ نوشته‌های بچه‌ها که با هزار بدبختی و التماس و قربون صدقه، گرفتی و خوانا نیست و کم و کسره و پیچیده‌اس و... تقویم رومیزی رو ورمی‌داری، دور روزایی که امتحان داری خط قرمز می‌کشی. یک، دو، سه،... فقط سه هفته و خلاص. ایول. همین سه هفته رو مثل خر درس می‌خونم و بعدش عشق و حال. سه هفته به یه ترم می‌ارزه! می‌ری و تمام کتابا و جزوها رو جمع می‌کنی و میاری گوشه اطاق می‌ریزی. یه کپه کتاب و دفتر و خرط و پرت. دونه دونه کاغذهای درهم‌برهم رو نگا می‌کنی و شناسایی می‌کنی که مال کدوم درسه و بعد همه‌اشون که طبقه‌بندی شدن، دونه دونه می‌زاری لای کتاباشون و یه نفس راحت می‌کشی. "خب اونقدا هم زیاد نیست، فقط لعنت به این "کلیات"، کی‌ می‌خواد سه تا کتاب به این قطوری رو بخونه واسه امتحان؟!". درس‌های اختصاصی زبان هرچقدر هم که سخت باشن بازم زیاد سخت نیستن! و با یه نگا می‌شه که نمره‌های خوب خوب گرفت. اما امان از این درسای عمومی. مثلا خیر سرشون اینا رو گذاشتن که معدل آدمو ببرن بالا! و با یاد کلمه "عمومی" از خواب می‌پری. "وااااای، هیچی نخوندم. اَه. لعنت به این درسای عمومی..." و شروع می‌کنی کتاب 200 صفحه‌ای رو که بخونی. کل ترم که اصلاً لای کتابو وا نکردی و شیش، هفت جلسه هم که کلاسو پیچوندی. نه جزوه نوشتی و نه حتی تحقیق واسه استاد آوردی. همین که حذف نشدی خودش خیلیه. "خدا بهم رحم کنه". و حالا هم که کمتر از چند ساعت به امتحانه و نصف کتاب نخونده مونده. استرس امتحان و خواب‌آلودگی چشات هی کار رو بدتر و بدتر می‌کنه. "نه اینجوری نمی‌شه" و بلند می‌شی که بری دست و صورتت رو بشوری که چشت می‌افته به کتاب "غیرمنتظره" از "کریستین بوبن" و باز فیلت یاد هندستون می‌کنه. کتاب رو ور می‌داری و میای سر جات و شروع می‌کنی به تورق کتاب و بالاخره یه صفحه جالب: " شما دوستان‌تان را از آن جا تشخیص می‌دهید که نمی‌گذارند تنها بمانید، کسانی که بی‌وقفه به تنهایی شما روشنایی می‌بخشند. آری، شما این گونه دوستی یک زن، یک مرد یا درختی این چنین عظیم و پنهان را تشخیص می‌دهید، همان قدر پنهان که عظیم..." و همین چند خط جذبت می‌کنن و تو چند صفحه رو ورق می‌زنی تا ببینی که این مطلب از کجا شروع می‌شه و آهان! و همین می‌شه که شروع می‌کنی که "امیدوارم قلب‌ام بی آن که ترک بخورد، تاب بیاورد" رو بخونی. باز یه احساس خاص رمنس‌وار داری و به اتفاقات طول ترم فکر می‌کنی. یه جورایی بوبن با این قلم نافض‌اش داغ دلت رو تازه کرده و این داغ وقتی بیشتر وبیشتر می‌شه که می‌بینی مترجم، زیر اسم مطلب اینو نوشته که: "تقدیم به لیلا، کسی که بی‌وقفه به تنهایی من روشنایی می‌بخشد." محاله که یه نوشته از بوبن دستت بیاد و تو بی‌تفاوت بهش باشی، حتی تو روز و شب امتحان. تازه‌اشم کتاب متفرقه خوندن تو کوران امتحانا یه حس و حال دیگه‌ای داره. اصلا به همین خاطر بود که وقتی باید واسه "کلیات" خودتو آماده می‌کردی، رفته بودی انقلاب و با هزار مکافات فیلمنامه‌ی "21 گرم" و چندتا کتاب از بوبن رو خریده بودی! اصلا واسه همین بود که هر روز که امتحان داشتی یه کتاب متفرقه هم با خودت می‌اوردی که برگشتنه با رفتنه تو راه بخونی. اصلا به خاطر همین بود که وقتی سر امتحان "اصول روش ترجمه" به استاد سر سوال اول گیرداده بودی و استاد رو تو مخمصه انداخته بودی و اون اومد که مثلا بگه که ایناهاش ببین از صفحه‌ی چند این سوال رو در آوردم و یه ثانیه، لای کتاب رو وا کرد و نا مفهوم کتاب رو بهت نشون داد و بعد چشش به "21 گرم" افتاد و پرسید که: - این ماله تو اه؟! - آره استاد. - فیلمشو ام دیدی؟ - نه! - جالبه. چه برعکس! - خب اینجوری جالب تر می‌شه استاد. ذهن خودمو مجبور می‌کنم که حرکتای دوربین رو پیش‌بینی کنه و اونا رو بسازه! - که اینجور. پس تو هم سینمایی‌ای!؟ - هی همچین بگی نگی استاد. و استاد به شوخی می‌گه: - اما تو که چشات آبی نیست و موهای بور نداری! <div style="text-align: center;">+++</div> تو مینی‌بوس نشستی و داری تند و تند نوشته‌های درهم و برهم کتاب رو می‌خونی. پیش خودت فکر می‌کنی که: "خب مگه نمی‌شد یه زره ساده‌تر بنویسن که همه بفهمن؟ مگه مجبورش کردن که این همه کلمه قلمبه سلمبه رو تو کتاب بچپونه که نشه خوندش! واقعه که." با وجود اینکه صدای موتور و هم‌همه مسافرا و دست‌اندازای جاده، همه و همه تمرکز آدمو بهم می‌ریزن و چش آدمو در میارن، با این حال درس خوندنی که آدم تو مینی‌بوس داره هیچ جای دیگه نداره. هم از لحاظ کیفیت و هم کمیت رکوردای جهانی رو دستخوش تغییر و تحول قراردادن این ماشین‌آی رودهن! <div style="text-align: center;">+++</div> "دیگه جزوه‌هاتونو بزارین کنار. حرفم نزنین..." حدود ده، دوازده تا مراقب سر سی و چند نفر دانشجو! از نظر تقلب هیچ رقمه را در رو نداره. با اینکه تو اصلا و ابدا اهل تقلب نیستی ولی با این حال حسابی ترس ورت داشته. کتاب تموم نشده و این همه مراقب و ساختمون غریب. "اینا رو دیگه از کجا پیدا کردن اوردن اینجا! باز صد رحمت به مراقبای ساختمون خودمون." و برگه‌ها توزیع می‌شه و نه تا سوال که باید به هشتاش جواب بدی. به سوالا که نگا می‌کنی یه زره حالت سر جاش میاد و شروع می‌کنی به جواب دادن. یه زره می‌گزره و بالاخره یکی از حراستی‌های ساختمون زبان میاد سر این حوزه. اونو زیاد می‌دیدیش. زیاد ازش بدت نمی‌آد. آخه با یکمی تغییر تو ظاهرش شبیه یکی از خاله‌هاته و تو اونو تو دلت یه جورایی همزادی چیزی از خاله‌ات می‌دونی. همون خاله‌ای که خیلی با هم ایاقین و دوسش داری. و همین جوری تو سالن طبقه سوم ساختمون روانشناسی نشستی و داری تند و تند می‌نویسی که یهو یه صدای ترسناک نظرت رو جلب می‌کنه: - اینو واسه چی خاموش نکردی!؟ - آقا... و مراقب مردی که داشت اینو سر یکی از دانشجوهای آخرای سالن داد می‌زد، همه رو جلب خودش می‌کنه. تو همین هیر و بیر، یهو مراقبه جو گیر می‌شه و می‌ره یکی از این اعلانیه‌هایی رو که به دیواره و توش علامت ورود ممنوع از نوع موبایلی داره رو می‌کنه و میاره و به قربانی‌اش نشون می‌ده و باز شروع به داد و بی‌داد می‌کنه: - ببین اینو واسه تو چسبوندن به دیوار... خدا رو شکر مراقبای دیگه میان و قاعله ختم می‌شه وگرنه داشت میخورد بدبختو! ترس و اضطراب تو رو ور می‌داره. "وای. لعنت به این شانص. چرا این موبایلو خاموش نکردم. وای اگه بفهمه یارو، حتما منو دیگه می‌ندازه بیرون!". از یه طرف می‌ترسی که اگه موبایل رو دربیاری و خاموشش کنی، طرف ببینی و حالا که هنوز آتیشیه بهت بپره و دیگه پاچه‌تو ول نکنه. از طرف دیگه، پیش خودت می‌گی: "کی حالا می‌خواد بهم زنگ بزنه. مامان اینا که کاری چیزی ندارن، بروبکس هم که کلاهشونم بیفته نمی‌آن ورش دارن، مشتری‌ها و کسبه هم که الان یا خوابن یا مشغول...، کسی کاری به کارم نداره. ولش کن به ریسکش نمی‌ارزه. تو بقیه امتحانا که صدا نکرد، تو اینم نمی‌کنه!" و بی‌خیال به کارت ادامه می‌دی. پنج شیش دقیقه‌ای نگذشته بود که یهو یه صدای دیگه باز نظم جلسه رو بهم زد. یه صدای زنگ تلفن! "وای به حال بی‌چاره‌اش کنم!" اینا رو تو دلت به قربانی‌ایه می‌گی، "چه جالبه، انگار یکی از پشت سری‌های منه یارو؛ خیلی جالبه، زنگ‌اشم مثل مال منه!". یه زره شک می‌کنی. وقتی این شک‌ات بیشتر می‌شه که همه سالن برمی‌گردن عقب. همه نظرشون جلب شده. اون خانوم حراستی هم داره تو رو نگا می‌کنه. همه می‌خوان ببینن که چی‌ می‌شه. ته دلت یواش یواش داره خالی می‌شه آخه ویبره (لرزاننده) موبایلت رو هم خاموش کردی، می‌ترسی که رنگ تلفن ماله خودت باشه! اما نه، صدا از عقب میاد. و زنگ لعنتی که قطع نمی‌شه! بالاخره با ترس و لرز دست می‌کنی تو جیبت و موبایل رو در میاری. "وااااای. ماله منه!"، سریع به شماره طرف نگا می‌کنی و خاموشش می‌کنی. صورتت عرق کرده و سریع سرت رو انداختی پایین و می‌خوای که بی‌تفاوت بقیه جواب رو بنویسی، اما ذهنت قاطی پاتی شده و هی می‌خوای الکی خودت رو مشغول نشون بدی و بگی که اصلا هیچ اتفاقی نیوفتاده. یکی میاد جلو. یه سایه. وای. سرت رو بلند می‌کنی از رو ورقه امتحان و پایینای یه چادر مشکی رو می‌بینی. "خودشه. خود خود خودشه. همزاد خالمه. اومده که ورقه رو بگیره. وای بی‌چاره شدم. الانه که ورقه رو ازم می‌گیره و می‌اندازه منو بیرون!". خانوم حراستی به آرومی نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد و حالا تو چشات رو انداختی به چشاش و با زبون بی‌زبونی داری براش بهونه میاری و اون آروم و آروم‌تر داره نزدیک و نزدیک‌تر می‌شه. "چرا موبایلتو خاموش نکردی پسر خوب؟!" و تو انگار که با این حرف اون خانومه یه سطل آب یخ ریختن روت، با ادب و یه زره ترس رفته، می‌گی: "ببخشید خانوم، یادم رفت!". کاربر:مهرزاد 1514 5360 2006-10-06T16:47:09Z مهرزاد 85 == درباره من == مهرزاد پارس متولد تهران دانشجوی سال سوم مترجمی زبان انگلیسی در دانشگاه آزاد رودهن علایق: ترجمه، داستان کوتاه، برنامه نویسی، عکاسی و... وبگاه: *[http://mehrzadpars.mihanblog.com پرواز در اتاق - وبلاگ شخصی مهرزاد پارس] پست الکترونیکی: MehrzadPars [at] Gmail [dot] com == برخی از کارها == * [http://mehrzadpars.mihanblog.com/Post-5.aspx شرلوک هلمز و تاج الماس - پلیسی (کتاب الکترونیکی)] * [http://mehrzadpars.mihanblog.com/Post-7.aspx آسمان لاجوردی - عاشقانه (کتاب الکترونیکی)] فرخزاد، فریدون 1515 5219 2006-09-25T02:14:01Z 87.94.84.102 /* آثار موجود */ {{ویکی‌پدیا|فریدون فرخزاد}} فريدون فرخزاد درآلمان تحصيل كرده و داراى درجه دكتراى علوم سياسى بود. متولد هزار و سيصد و پانزده در شهر تفرش، و برادر شاعره مشهور فروغ فرخزاد بود. فريدون فرخزاد، به جز دكتراى علوم سياسى، شاعر، نويسنده، هنرپيشه ، خواننده ومبتكر چندين برنامه و شو تلويزيونى، از جمله شو موفق "ميخك نقره اى" در ايران بود. كتاب شعر: "در نهايت آغاز جمله است عشق" به فارسى، وكتاب شعر ديگرى به زبان آلمانى از آثار اوست. آخرين كتاب او به نام "من از مردن خسته ام" در مورد قدرت طلبى عناصر مذهبى بود. فرزندش رستم، از آنيتا، همسر آلمانى (همسر اول) اوست. دومين همسر او‌ايرانى بود. پس از حكومت رژيم اسلامى، مجبور به زندگى مخفى و بالاخره، ترك وطن شد. در كشور هاى مختلف همراه با ميليون ها ايرانى ديگر طعم آوارگى را چشيد تا نهايتأ در آلمان، كه قبلأ ازآنجا فارغ التحصيل شده بود، ساكن شد . در سال هاى جنگ ايران و عراق، بار ها به اردوگاه اسراى ايرانى در عراق، سفر كرد و بسيارى از كودكان اسير ايرانى را به اروپا انتقال داد، كه با خانواده هاى پذيراى، ايرانى و اروپائى به زندگى پرداختند. در فيلم"وين عشق من" در كنار هنرپيشه معروف زن اطريش، نقش يك حزب اللهى را ايفا كرد. ازآن پس بر عليه جمهورى اسلامى به افشاگرى پرداخت. بى توجه به تهديد هائى كه ميشد! نوشت، سرود، آواز سر داد، به كشور ها مسافرت كرد، فرياد زد، سخنرانى كرد و بدون هيچ سازش و زد و بند مالى .. با همه علم، هنر، استعداد و انرژى، ايران و جهانيان را به دورى و مبارزه با رژيم دینی ایران فرا خواند... تا سرانجام،.. با ضربات متعدد چاقو كشته شد. پنجشنبه ساعت يازده شب، شانزدهم مرداد هزار و سيصد و هفتاد و يك - ششم آگست هزار و نهصد نود و دو ، در شهر بن آلمان درمحل سكونتش او را يافتند. یادش گرامی و روحش شاد باد. فرخزاد، فریدون/شب بود بیابان بود 1516 3929 2006-02-23T19:01:04Z 85.198.6.64 شب بود بیابان بود زمستان بود بوران بود سرمای فراوان بود یارم در آغوشم هراسان بود از سردی افسرده و بی‌جان بود از بهر آن سیمینبر خوشگل از جسم و جان خود بودم غافل میبردمش با خود سوی منزل میکوشیدم بهرش از جان و دل گیسویش، از باد و باران گشته آشفته در مویش گویی مروارید غلتان سفته(؟) طی شد راه دشوار، آخر بر من و یار با بوسه‌ای گرمی به او دادم با لبهای چون قند، بر رویم زد لبخند برد آنهمه رنج و غم از یادم بحث کاربر:مهرزاد 1517 4084 2006-04-14T22:47:59Z Kaveh 2 شرلوک هلمز و تاج الماس ==آثار شخصی== اگر دخالت دیگران در ویرایش نوشته را نمی‌پسندید بایستی آن را در [[کاربر:مهرزاد/این نیز بگذرد، یا گذر از آخرین امتحان سخت]] قرار دهید. ایجاد صفحه شخصی هم تنها در [[کاربر:مهرزاد]] مجاز است و ورودی [[مهرزاد]] پاک خواهد شد. [[کاربر:Kaveh|کاوه]] ۰۱:۵۸, ۱۳ اوت ۲۰۰۵ (UTC) == شرلوک هلمز و تاج الماس == توصیه می‌کنم این کتاب را در وب‌گاه جدید [[s:|ویکی‌نبشته]] بار کنید. [[کاربر:Kaveh|کاوه]] 22:47, ۱۴ آوریل ۲۰۰۶ (UTC) فریدون فرخزاد 1518 3206 2005-08-13T02:01:04Z Kaveh 2 فریدون فرخزاد به فرخزاد، فریدون منتقل شد #redirect [[فرخزاد، فریدون]] شب بود بیابان بود 1519 3208 2005-08-13T02:02:12Z Kaveh 2 شب بود بیابان بود به فرخزاد، فریدون/شب بود بیابان بود منتقل شد: بایگانی صحیح #redirect [[فرخزاد، فریدون/شب بود بیابان بود]] ویکی‌نسک:چگونه صفحات را ویرایش کنیم 1520 3213 2005-08-13T02:31:17Z Kaveh 2 #redirect [[ویکی‌نسک:راهنما]] رده:حرف گ 1521 3215 2005-08-13T02:42:26Z Kaveh 2 فهرست افراد، حرف گ: [[Category:فهرست تمامی افراد|گ]] مدیاویکی:Expiringblock 1522 sysop 3265 2005-08-19T23:10:08Z MediaWiki default expires $1 مدیاویکی:Infiniteblock 1523 sysop 3266 2005-08-19T23:10:09Z MediaWiki default infinite مدیاویکی:Ipblocklistempty 1524 sysop 3267 2005-08-19T23:10:09Z MediaWiki default The blocklist is empty. مدیاویکی:Linkprefix 1525 sysop 3268 2005-08-19T23:10:09Z MediaWiki default /^(.*?)([a-zA-Z\x80-\xff]+)$/sD مدیاویکی:Mostlinked 1526 sysop 3269 2005-08-19T23:10:09Z MediaWiki default Most linked to pages مدیاویکی:Namespacesall 1527 sysop 4376 2006-07-12T09:46:51Z Kaveh 2 همه همه مدیاویکی:Restorelink1 1528 sysop 3277 2005-08-19T23:10:10Z MediaWiki default one deleted edit مدیاویکی:Unit-pixel 1529 sysop 3285 2005-08-19T23:10:11Z MediaWiki default px اخوان ثالث، مهدی/ترا ای کهن بوم و بر دوست می‌دارم 1530 3322 2005-09-02T09:28:19Z 213.207.195.79 ترا، ای كهن بوم و بر دوست دارم ترا، ای كهن پیر جاوید برنا ترا دوست دارم، اگر دوست دارم ترا، ای گرانمایه، دیرینه ایران ترا ای گرامی گهر دوست دارم ترا، ای كهن زاد بوم بزرگان بزرگ آفرین نامور دوست دارم هنروار اندیشه ات رخشد و من هم اندیشه ات، هم هنر دوست دارم اگر قول افسانه، یا متن تاریخ وگر نقد و نقل سیر دوست دارم اگر خامه تیشه ست و خط نقر در سنگ بر اوراق كوه و کمر دوست دارم وگر ضبط دفتر ز مشكین مركب نئین خامه، یا كلك پر دوست دارم گمان های تو چون یقین می ستایم عیان های تو چون خبر دوست دارم هم ارمزد و هم ایزدانت پرستم هم آن فره و فروهر دوست دارم بجان پاك پیغمبر باستانت كه پیری است روشن نگر دوست دارم گرانمایه زردشت را من فزونتر ز هر پیر و پیغامبر دوست دارم بشر بهتر از او ندید و نبیند من آن بهترین از بشر دوست دارم سه نیكش بهین رهنمای جهان ست مفیدی چنین مختصر دوست دارم ابر مرد ایرانئی راهبر بود من ایرانی راهبر دوست دارم نه كشت و نه دستور كشتن به كس داد ازینروش هم معتبر دوست دارم من آن راستین پیر را، گرچه رفته ست از افسانه آن سوی تر، دوست دارم هم آن پور بیدار دل بامدادت نشابوری هورفر دوست دارم فری مزدك، آن هوش جاوید اعصار كه ش از هر نگاه و نظر دوست دارم دلیرانه جان باخت در جنگ بیداد من آن شیر دل دادگر دوست دارم جهانگیر و داد آفرین فكرتی داشت فزونترش زین رهگذر دوست دارم ستایش كنان مانی ارجمندت چو نقاش و پیغامور دوست دارم هم آن نقش پرداز ارواح برتر هم ارژنگ آن نقشگر دوست دارم همه كشتزارانت، از دیم و فاراب همه دشت و در، جوی و جر دوست دارم كویرت چو دریا و كوهت چو جنگل همه بوم و بر، خشك و تر دوست دارم شهیدان جانباز و فرزانه ات را كه بودند فخر بشر دوست دارم به لطف نسیم سحر روحشان را چنانچون ز آهن جگر دوست دارم هم افكار پرشورشان را، كه اعصار از آن گشته زیر و زبر دوست دارم هم آثارشان را، چه پندو چه پیغام و گر چند، سطری خبر دوست دارم من آن جاودنیاد مردان، كه بودند بهر قرن چندین نفر دوست دارم همه شاعران تو و آثارشان را بپاكی نسیم سحر دوست دارم ز فردوسی، آن كاخ افسانه كافراخت در آفاق فخر و ظفر دوست دارم ز خیام، خشم و خروشی كه جاوید كند در دل و جان اثر دوست دارم ز عطار، آن سوز و سودای پر درد كه انگیزد از جان شرر دوست دارم وز آن شیفته شمس، شور و شراری كه جان را كند شعله ور دوست دارم ز سعدی و از حافظ و از نظامی همه شور و شعر و سمر دوست دارم خوشا رشت و گرگان و مازندرانت كه شان همچو بحر خزر دوست دارم خوشا حوزه شرب كارون و اهواز كه شیرینترینش از شكر دوست دارم فری آذر آبادگان بزرگت من آن پیشگام خطر دوست دارم صفاهان نصف جهان ترا من فزونتر ز نصف دگر دوست دارم خوشا خطه نخبه زای خراسان ز جان و دل آن پهنه ور دوست دارم زهی شهر شیراز جنت طرازت من آن مهد ذوق و هنر دوست دارم بر و بوم كرد و بلوچ ترا چون درخت نجابت ثمر دوست دارم خوشا طرف كرمان و مرز جنوبت كه شان خشك و تر، بحر و بر دوست دارم من افغان همریشه مان را كه باغی ست به چنگ بتر از تتر دوست دارم كهن سغد و خوارزم را، با كویرش كه شان باخت دوده ی قجر دوست دارم عراق و خلیج تورا، چون ورازورد كه دیوار چین راست در دوست دارم هم اران و قفقاز دیرینه مان را چو پوری سرای پدر دوست دارم چو دیروز افسانه، فردای رویات بجان این یك و آن دگر دوست دارم هم افسانه ات را، كه خوشتر ز طفلان برویاندم بال و پر دوست دارم هم آفاق رویائیت را؛ كه جاوید در آفاق رویا سفر دوست دارم چو رویا و افسانه، دیروز و فردات بجای خود این هر دو سر دوست دارم تو در اوج بودی، به معنا و صورت من آن اوج قدر و خطر دوست دارم دگر باره برشو به اوج معانی كه ت این تازه رنگ و صور دوست دارم نه شرقی، نه غربی، نه تازی شدن را برای تو، ای بوم و بر دوست دارم جهان تا جهانست، پیروز باشی برومند و بیدار و بهروز باشی مدیاویکی:Confirmrecreate 1531 sysop 4224 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default User [[User:$1|$1]] ([[User talk:$1|talk]]) deleted this page after you started editing with reason: : ''$2'' Please confirm that really want to recreate this page. مدیاویکی:Deletedwhileediting 1532 sysop 3330 2005-09-05T09:18:29Z MediaWiki default Warning: This page has been deleted after you started editing! مدیاویکی:Fileexists-forbidden 1533 sysop 3331 2005-09-05T09:18:30Z MediaWiki default A file with this name exists already; please go back and upload this file under a new name. [[Image:$1|thumb|center|$1]] مدیاویکی:Fileexists-shared-forbidden 1534 sysop 3332 2005-09-05T09:18:30Z MediaWiki default A file with this name exists already in the shared file repository; please go back and upload this file under a new name. [[Image:$1|thumb|center|$1]] مدیاویکی:Fileuploadsummary 1535 sysop 3333 2005-09-05T09:18:30Z MediaWiki default Summary: مدیاویکی:Largefileserver 1536 sysop 3334 2005-09-05T09:18:30Z MediaWiki default This file is bigger than the server is configured to allow. مدیاویکی:License 1537 sysop 3335 2005-09-05T09:18:30Z MediaWiki default Licensing مدیاویکی:Loginreqlink 1538 sysop 4270 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default log in مدیاویکی:Loginreqpagetext 1539 sysop 3337 2005-09-05T09:18:31Z MediaWiki default You must $1 to view other pages. مدیاویکی:Noimage-linktext 1540 sysop 3340 2005-09-05T09:18:31Z MediaWiki default upload it مدیاویکی:Nolicense 1541 sysop 3341 2005-09-05T09:18:31Z MediaWiki default None selected مدیاویکی:Permalink 1542 sysop 3456 2005-11-05T08:07:51Z Kaveh 2 پیوند پایدار مدیاویکی:Prefixindex 1543 sysop 3343 2005-09-05T09:18:31Z MediaWiki default Prefix index مدیاویکی:Recreate 1544 sysop 3344 2005-09-05T09:18:31Z MediaWiki default Recreate مدیاویکی:Shareduploadwiki-linktext 1545 sysop 3346 2005-09-05T09:18:32Z MediaWiki default file description page مدیاویکی:Showhidebots 1546 sysop 3347 2005-09-05T09:18:32Z MediaWiki default ($1 bots) مدیاویکی:Tooltip-recreate 1547 sysop 4314 2006-07-01T18:47:46Z MediaWiki default Recreate the page despite it has been deleted مدیاویکی:Undeletehistorynoadmin 1548 sysop 3964 2006-02-26T01:45:21Z MediaWiki default This article has been deleted. The reason for deletion is shown in the summary below, along with details of the users who had edited this page before deletion. The actual text of these deleted revisions is only available to administrators. مدیاویکی:Updatedmarker 1549 sysop 3355 2005-09-05T09:18:33Z MediaWiki default updated since my last visit مدیاویکی:Viewdeleted 1550 sysop 3358 2005-09-05T09:18:33Z MediaWiki default View $1? مدیاویکی:Viewdeletedpage 1551 sysop 3359 2005-09-05T09:18:33Z MediaWiki default View deleted pages مدیاویکی:Wlhideshowbots 1552 sysop 4336 2006-07-01T18:47:46Z MediaWiki default $1 bot edits کتاب آشپزی/پیتزا 1554 3368 2005-09-12T04:15:39Z 62.220.110.99 خمير را به صورت گرد كف سيني مخصوص پهن كنيد و روي آن سس قرمز بماليد. سوسيس و كالباس و قارچ و فلفل را خرد كرده با هم مخلوط كنيد و به طور همگن روي سطح خمير بريزيد. پنير پيتزا را روي همه‌ي اينها رنده كنيد و محصول را در مايكروفر (با درجه متوسط- بالا) بگذاريد. بعد از 20 الي 30 دقيقه پيتزاي شما آماده است. بحث کاربر:میلاد 1555 3370 2005-09-21T07:28:16Z Sajad 14 خوش‌آمد دوست گرامی به ویکی‌نسک خوش‌آمدید. امید که بتوانیم با همکاری یکدیگر در جهت پیشرفت هر چه بیشتر این وبگاه گام برداریم. شاد و سربلند باشید.--[[کاربر:Sajad|سجاد]] ۰۷:۲۸, ۲۱ سپتامبر ۲۰۰۵ (UTC) موسیقی سنتی 1556 4106 2006-06-01T15:55:00Z Kaveh 2 # [[محمدرضا شجریان]] # [[شهرام ناظری]] {{ناقص}} کاربر:کاظم 1557 3376 2005-10-07T17:33:02Z کاظم 92 متن‌های مربوط به تاریخ معاصر ایران را تعقیب می‌کنم. قطعنامه ۵۴۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد 1558 3381 2005-10-07T17:42:58Z کاظم 92 قطعنامه ۵۱۴ شورای امنیت سازمان ملل متحد 1559 3379 2005-10-07T17:38:15Z کاظم 92 ==قطعنامه شورای امنیت قطعنامه ۵۱۴== در ۱۲ ژوئیه ۱۹۸۲ (۲۱ تیر ۱۳۶۱) به اتفاق آراء تصویب شد شورای امنیت، بعد از رسیدگی مجدد به موضوع دارای عنوان «وضعیت بین ایران و عراق»، با ابراز نگرانی عمیق درباره طولانی شدن منازعه بین دو کشور که منجر به تلفات سنگین انسانی و خسارات مادی قابل توجه گردیده و صلح و امنیت را دچار مخاطره کرده است، با یادآوری مفاد ماده ۲ منشور ملل متحد و اینکه برقراری صلح و امنیت در منطقه مستلزم رعایت دقیق این مفاد می باشد، با یادآوری این نکته که به موجب ماده ۲۴ منشور، شورای امنیت مسئولیت اصلی حفظ صلح و امنیت بین المللی را به عهده دارد، با یادآوری قطعنامه ۴۷۹ که در ۲۸ سپتامبر ۱۹۸۰ به اتفاق آراء تصویب شد و همچنین بیانیه رئیس شورای امنیت در ۵ نوامبر ۱۹۸۰، با توجه به کوششهای میانجیگری که به نحو شایانی از طرف دبیرکل سازمان ملل و نماینده اش و همچنین جنبش کشورهای غیر متعهد و سازمان کنفرانس اسلامی پیگیری شده است، ۱- خواهان آتش بس و خاتمه فوری کلیه عملیات نظامی می باشد؛ ۲- به علاوه خواهان عقب نشینی نیروها به مرزهای شناخته شده بین المللی می باشد؛ ۳- تصمیم می گیرد گروهی از ناظران سازمان ملل را برای تأیید، تحکیم و نظارت بر آتش بس و عقب نشینی [نیروها] اعزام دارد و از دبیر کل درخواست می کند گزارشی درباره ترتیبات لازم برای [اجرای] این مقصود را به شورای امنیت تسلیم نماید؛ ۴- مصراً می خواهد که کوششهای میانجیگری به گونه ای هماهنگ از طریق دبیرکل جهت دستیابی به یک راه حل جامع، عادلانه، شرافتمندانه که قابل هر دو طرف باشد در مورد کلیه مسائل مهم بر اساس اصول منشور ملل متحد از جمله احترام به حاکمیت، استقلال، تمامیت ارضی و عدم مداخله در امور داخلی کشورها ادامه یابد؛ ۵- از کلیه کشورهای دیگر درخواست می کند از هر گونه اقدامی که ممکن است به ادامه منازعه کمک نماید خودداری کنند و اجرای قطعنامه حاضر را تسهیل نمایند؛ ۶- از دبیر کل درخواست می کند که اجرای قطعنامه حاضر را در ظرف سه ماه به شورا گزارش دهد. بحث کاربر:کاظم 1561 3383 2005-10-09T07:01:05Z Sajad 14 خوش‌آمد كاظم گرامی به ویکی‌نسک خوش آمدید. امیدوارم که در اینجا نیز به مانند ویکی‌پدیا فعال باشید. شاد و سربلند باشید.--[[کاربر:Sajad|سجاد]] ۰۷:۰۱, ۹ اکتبر ۲۰۰۵ (UTC) رده:حرف چ 1562 3453 2005-11-05T07:49:29Z Kaveh 2 تصحیح فهرست افراد، حرف چ: [[Category:فهرست تمامی افراد|چ]] چوبک، صادق/قفس 1563 3389 2005-10-15T17:34:10Z 217.219.54.7 قفس داستان کوتاهى از مجموعه انترى كه لوطیش مرده بود، چاپ ششم، ۱۳۵۵ اثر صادق چوبک قفسی پر از مرغ و خروس‌های خصی و لاری و رسمی و كله‌ماری و زیره‌ای و گل‌باقلایی و شیربرنجی و كاكلی و دم‌كل و پاكوتاه و جوجه‌های لندوك مافنگی، كنار پیاده‌رو، لب جوی یخ بسته‌ای گذاشته شده بود. توی جو، تفاله چای و خون دلمه‌ شده و انار آب‌لمبو و پوست پرتقال و برگ‌های خشك و زرت و زنبیل‌های دیگر قاتی یخ، بسته شده بود. لب‌جو، نزدیك قفس، گودالی بود پر از خون دلمه شده‌ی یخ‌بسته كه پرمرغ و شلغم گندیده و ته‌سیگار و كله و پاهای بریده مرغ و پهن اسب توش افتاده بود. كف قفس خیس بود. از فضله مرغ، فرش شده بود. خاك و كاه و پوست ‌ارزن، قاتی فضله‌ها بود. پای مرغ و خروس‌ها و پرهایشان خیس بود. از فضله خیس بود. جایشان تنگ بود. همه تو هم تپیده بودند. مانند دانه‌های بلال به هم چسبیده بودند. جا نبود كز كنند. جا نبود بایستند. جا نبود بخوابند. پشت سر هم، تو سر هم تك می‌زدند و كاكل هم را می‌كندند. جا نبود. همه توسری می خوردند. همه جایشان تنگ بود. همه سردشان بود. همه گرسنه‌شان بود. همه با هم بیگانه بودند. همه‌جا گند بود. همه چشم به ‌راه بودند. همه مانند هم بودند و هیچ‌كس روزگارش از دیگری بهتر نبود. آن‌هایی كه پس از تو سری خوردن سرشان را پایین می‌آوردند و زیر پر و بال و لای پای هم قایم می‌شدند، خواه ‌ناخواه تكشان توی فضله‌های كف قفس می‌خورد. آن‌وقت از ناچاری، از آن تو پوست ارزن ورمی‌چیدند. آن‌هایی كه حتی جا نبود تكشان به فضله‌های ته قفس بخورد، به ‌ناچار به سیم دیواره‌ی قفس تك می‌زدند و خیره به بیرون می‌نگریستند. اما سودی نداشت و راه فرار نبود. جای زیستن هم نبود. نه تك ‌غضروفی و نه چنگال و نه قدقد خشم‌آلود و نه زور و فشار و نه تو سرهم‌زدن، راه فرار نمی‌نمود؛ اما سرگرمشان می‌كرد. دنیای بیرون به آن‌ها بیگانه و سنگ‌دل بود. نه خیره و دردناك نگریستن و نه زیبایی پر و بالشان به آن‌ها كمك نمی‌كرد. تو هم می‌لولیدند و تو فضله‌ی خودشان تك می‌زدند و از كاسه‌ی شكسته‌ی كنار قفس آب می‌نوشیدند و سرهایشان را به نشان سپاس بالا می‌كردند و به سقف دروغ و شوخگن و مسخره قفس می‌نگریستند و حنجره‌های نرم و نازكشان را تكان می‌دادند. در آن‌دم كه چرت می‌زدند، همه منتظر و چشم‌ به ‌راه بودند. سرگشته و بی‌تكلیف بودند. رهایی نبود. جای زیست و گریز نبود. فرار از آن منجلاب نبود. آن‌ها با یك محكومیت دسته‌جمعی درسردی و بیگانگی و تنهایی و سرگشتگی و چشم ‌به ‌راهی برای خودشان می‌پلكیدند. به ناگاه در قفس باز شد و در آن‌جا جنبشی پدید آمد. دستی سیاه‌سوخته و رگ درآمده و چركین و شوم و پینه ‌بسته تو قفس رانده شد و میان هم‌قفسان به كند و كو درآمد. دست با سنگ‌دلی و خشم و بی‌اعتنایی در میان آن به درو افتاد و آشوبی پدیدار كرد. هم‌قفسان بوی مرگ‌آلود آشنایی شنیدند و پرپر زدند و زیر پروبال هم پنهان شدند. دست بالای سرشان می‌چرخید و مانند آهن‌ربای نیرومندی آن‌ها را چون براده آهن می‌لرزاند. دست همه‌جا گشت و از بیرون چشمی چون رادار آن‌را راهنمایی می‌كرد تا سرانجام بیخ ‌بال جوجه‌ی ریقونه‌ای چسبید و آن ‌را از آن میان بلند كرد. اما هنوز دست و جوجه‌ای كه در آن تقلا و جیك‌جیك می‌كرد و پروبال می‌زد، بالای سر مرغ و خروس‌های دیگر می‌چرخید و از قفس بیرون نرفته بود كه دوباره آن‌ها سرگرم چریدن در آن منجلاب و تو سری خوردن شدند. سردی و گرسنگی و سرگشتگی و بیگانگی و چشم‌ به‌ راهی به جای خود بود. همه بیگانه و بی‌اعتنا و بی‌مهر، بربر نگاه می‌كردند و با چنگال، خودشان را می‌خاراندند. پای قفس، در بیرون كاردی تیز و كهن بر گلوی جوجه مالیده شد و خونش را بیرون جهاند. مرغ و خروس‌ها از توی قفس می‌دیدند. قدقد می‌كردند و دیواره‌ی قفس را تك می‌زدند. اما دیوار قفس سخت بود. بیرون را می‌نمود، اما راه نمی‌داد. آن‌ها كنجكاو و ترسان و چشم ‌به ‌راه و ناتوان، به جهش خون هم‌ قفسشان كه اكنون آزاد شده بود نگاه می‌كردند. اما چاره نبود. این بود كه بود. همه خاموش بودند و گرد مرگ در قفس پاشیده شده بود. همان‌دم خروس سرخ‌روی پر زرق و برقی، تك خود را توی فضله‌ها شیار كرد و سپس آن‌ را بلند كرد و بر كاكل شق و رق مرغ زیره‌ای پاكوتاهی كوفت. در دم مرغك خوابید و خروس به چابكی سوارش شد. مرغ تو سری‌خورده و زبون تو فضله‌ها خوابید و پا شد. خودش را تكان داد و پر و بالش را پف و پر باد كرد و سپس برای خودش چرید. بعد تو لك رفت و كمی ایستاد و دوباره سرگرم چرا شد. قدقد و شیون مرغی بلند شد. مدتی دور خودش گشت. سپس شتاب‌زده میان قفس چندك زد و بیم‌خورده، تخم دلمه بی‌پوست خونینی توی منجلاب قفس ول داد. در دم دست سیاه‌سوخته‌ی رگ درآمده‌ی چركین شوم پینه ‌بسته‌ای هوای درون قفس را درید و تخم را از توی آن گند زار ربود و همان دم در بیرون قفس دهانی باز چون گور باز شد و آن‌را بلعید. هم ‌قفسان چشم ‌به ‌راه، خیره جلو خود را می‌نگریستند. سیستم عامل 1564 3448 2005-11-05T07:29:27Z Kaveh 2 آنچه كه در اين صفحه است ترجمه فارسي كتاب Operating System Concepts 7th Edition Abraham Silberschatz, P. B. Galvin & G. Gange مي باشد. [[سیستم عامل/فهرست|فهرست]] سیستم عامل/فهرست 1565 3450 2005-11-05T07:42:04Z Kaveh 2 تصحیح مسیرها # [[سیستم عامل/کلیات|كلیات]] ## [[سیستم عامل/پیشگفتار|پیشگفتار]] ## [[سیستم عامل/ساختارهای سیستم عامل|ساختارهای سیستم عامل]] # [[سیستم عامل/مدیریت پردازه|مدیریت پردازه]] ## [[سیستم عامل/پردازه‌ها|پردازه‌ها]] ## [[سیستم عامل/ریسمان‌ها|ریسمان‌ها]] ## [[سیستم عامل/زمانبندی پردازنده (CPU)|زمانبندی پردازنده (CPU)]] ## [[سیستم عامل/هماهنگی پردازه‌ها|هماهنگی پردازه‌ها]] ## [[سیستم عامل/بن‌بست|بن‌بست]] # [[سیستم عامل/مدیریت حافظه|مدیریت حافظه]] ## [[سیستم عامل/حافظه اصلی|حافظه اصلی]] ## [[سیستم عامل/حافظه مجازی|حافظه مجازی]] # [[سیستم عامل/مدیریت حافظه جانبی|مدیریت حافظه جانبی]] ## [[سیستم عامل/واسط سیستم پرونده|واسط سیستم پرونده]] ## [[سیستم عامل/پیاده‌سازی سیستم پرونده|پیاده‌سازی سیستم پرونده]] ## [[سیستم عامل/ساختار حافظه ثانویه|ساختار حافظه ثانویه]] ## [[سیستم عامل/سيستم ورودی-خروجی|سيستم ورودی-خروجی]] # [[سیستم عامل/محافظت و امنیت|محافظت و امنیت]] ## [[سیستم عامل/محافظت|محافظت]] ## [[سیستم عامل/امنیت|امنیت]] # [[سیستم عامل/سیستم‌های توزيع شده|سیستم‌های توزيع شده]] ## [[سیستم عامل/ساختارهای یک سيستم توزيع شده|ساختارهای یک سيستم توزيع شده]] ## [[سیستم عامل/سیستم‌های پرونده توزيع شده|سیستم‌های پرونده توزيع شده]] ## [[سیستم عامل/هماهنگی توزیع شده|هماهنگی توزیع شده]] # [[سیستم عامل/سیستم‌های خاص‌منظوره|سیستم‌های خاص‌منظوره]] ## [[سیستم عامل/سیستم‌های بی‌درنگ|سیستم‌های بی‌درنگ]] ## [[سیستم عامل/سیستم‌های چندرسانه|سیستم‌های چندرسانه]] # [[سیستم عامل/برخی نمونه‌ها|برخی نمونه‌ها]] ## [[سیستم عامل/سیستم عامل لينوکس|سیستم عامل لينوکس]] ## [[سیستم عامل/ويندوز ايکس.پی|ويندوز ايکس.پی]] ## [[سیستم عامل/سیستم‌های عامل تاثیرگذار|سیستم‌های عامل تاثیرگذار]] سیستم عامل/کلیات 1566 3449 2005-11-05T07:30:49Z Kaveh 2 سيستم عامل به عنوان واسطه اي بين كاربر يك رايانه و سخت افزار رايانه عمل مي كند. هدف سيستم عامل فراهم آوردن محيطي است كه در آن يك كاربر بتواند برنامه هايش را به آساني و به صورت كارا اجرا كند. سيستم عامل نرم افزاري است كه سخت افزار رايانه را مديريت مي كند. سخت افزار بايستي مكانيزم هاي مورد نياز را فراهم آورد تا هم از درست كار كردن سيستم رايانه مطمئن شود و هم اجازه ندهد كه كاربران بتوانند تا در كاركرد سيستم اخلال ايجاد كنند. ساختار داخلي سيستم عامل ها داراي تنوع زيادي مي باشد. دليل اين تنوع آن است كه يك سيستم عامل بر اساس عوامل متعدد زيادي شكل مي گيرد. طراحي يك سيستم عامل جديد يك كار بزرگ مي باشد. از اين رو مهم است كه اهداف سيستم پيش از آغاز طراحي به طور دقيق مشخص شوند. اين اهداف مبناهايي هستند كه بر اساس آنها انتخاب بين الگوريتم ها و استراتژي هاي مختلف صورت مي گيرد. به دليل آن كه يك سيستم بزرگ و پيچيده مي باشد ايجاد آن بايد به صورت بخش بخش صورت گيرد. هر كدام از اين بخش ها بايد به دقت طراحي شده باشد و ورودي ها خروجي ها و عملگرد آن به صورت دقيق تعريف شده باشد. # [[سیستم عامل/پیشگفتار|پیشگفتار]] # [[سیستم عامل/ساختارهای سیستم عامل|ساختارهای سیستم عامل]] ---- ''بازگشت به [[سیستم عامل]]'' سیستم عامل/پیشگفتار 1567 3446 2005-11-05T07:28:34Z Kaveh 2 پيشگفتار به سیستم عامل/پیشگفتار منتقل شد اين بخش هنوز ناقص است. '''سيستم عامل''' برنامه اي است كه سخت افزار رايانه را مديريت مي كند. همچنين سيستم عامل مبنايي براي برنامه هاي كاربردي فراهم آورده # [[آنچه سيستم عامل ها انجام مي دهند]] # [[سازماندهي يك سيستم رايانه اي]] # [[معماري يك سيستم رايانه اي]] # [[ساختار سيستم عامل]] # [[اعمال سيستم عامل]] # [[مديريت پردازه]] # [[مديريت حافظه]] # [[مدريت حافظه ثانوي]] # [[محافظت و امنيت]] # [[سيستم هاي توزيع شده]] # [[سيستم هاي خاص منظوره]] # [[محيط هاي محاسباتي]] # [[جمع بندي]] ---- بازگشت به [[فهرست]] سيستم عامل 1572 3441 2005-11-05T07:27:11Z Kaveh 2 سيستم عامل به سیستم عامل منتقل شد #REDIRECT [[سیستم عامل]] فهرست 1573 3443 2005-11-05T07:27:31Z Kaveh 2 فهرست به سیستم عامل/فهرست منتقل شد #REDIRECT [[سیستم عامل/فهرست]] كليات 1574 3445 2005-11-05T07:28:01Z Kaveh 2 كليات به سیستم عامل/کلیات منتقل شد #REDIRECT [[سیستم عامل/کلیات]] پيشگفتار 1575 3447 2005-11-05T07:28:34Z Kaveh 2 پيشگفتار به سیستم عامل/پیشگفتار منتقل شد #REDIRECT [[سیستم عامل/پیشگفتار]] چوبک، صادق 1576 3454 2005-11-05T07:54:08Z Kaveh 2 == مجموعه آثار موجود == [[چوبک، صادق/قفس]] [[Category:فهرست تمامی افراد]] [[Category:حرف چ]] [[Category:بخش‌های ناقص]] رده:فروم 1577 3458 2005-11-07T09:52:32Z 81.247.97.98 فروم چيست؟ با مراجعه به سايتهاي فروم دار فارسي ميتوان فروم را مجموعه اي از تالارهاي مجازي خواند كه كاربران بسته به علاقه و ميزان تحصيلاتشان در مباحث موجود شركت كرده و به تبادل نظر مي پردازند. سايتهاي فروم دار فارسي: 1- گفتمان: http://www.goftman.com/forums/ نكته: براي استفاده از امكانات فرومها معمولا بايد ثبت نام كرد و سپس ميتوان در بحث ها شركت نمود. ويگن 1578 4074 2006-04-08T10:57:47Z 217.219.116.151 ویگن دردرییان ملقب به سلطان جاز ایران متولد 1307 در استان همدان شاید به جرعت می توان گفت که او محبوب ترین ترانه های موسیقی پاپ ایران را خوانده است و نخستین کسی بوده که موسیقی را از حالت سنتی به صورت مدرن تبدیل کرده است. مهتاب محبوب ترین ترانه اوست بسیاری بر این عقیده اند که با او عاشق شده اند ( دل دیوانه) با او شب را چشیده اند( مهتاب) با او گریسته اند (مسافر)با او به خواب رفته اند (لالایی)با او داماد شده اند( شاه دوماد) با او رقصیده اند (قد و بالا) با او ... مدیاویکی:Allowemail 1579 sysop 3654 2005-12-02T02:14:02Z MediaWiki default Enable e-mail from other users مدیاویکی:Allpagesprefix 1580 sysop 4370 2006-07-12T09:36:34Z Kaveh 2 نمایش صفحه‌های دارای پیشوند: نمایش صفحه‌های دارای پیشوند: مدیاویکی:Categories1 1581 sysop 3545 2005-11-16T06:27:26Z Kaveh 2 رده مدیاویکی:Confirm purge 1582 sysop 3470 2005-11-09T22:19:13Z MediaWiki default Clear the cache of this page? $1 مدیاویکی:Confirm purge button 1583 sysop 3471 2005-11-09T22:19:13Z MediaWiki default OK مدیاویکی:Datedefault 1584 sysop 3473 2005-11-09T22:19:13Z MediaWiki default No preference مدیاویکی:Datetime 1585 sysop 3474 2005-11-09T22:19:13Z MediaWiki default Date and time مدیاویکی:Doubleredirectsarrow 1586 sysop 3475 2005-11-09T22:19:13Z MediaWiki default مدیاویکی:Download 1587 sysop 3476 2005-11-09T22:19:13Z MediaWiki default download مدیاویکی:Exif-photometricinterpretation-2 1588 sysop 3478 2005-11-09T22:19:14Z MediaWiki default RGB مدیاویکی:Ignorewarnings 1589 sysop 3479 2005-11-09T22:19:14Z MediaWiki default Ignore any warnings مدیاویکی:Importing 1590 sysop 3480 2005-11-09T22:19:14Z MediaWiki default Importing $1 مدیاویکی:Importnofile 1591 sysop 3481 2005-11-09T22:19:14Z MediaWiki default No import file was uploaded. مدیاویکی:Importuploaderror 1592 sysop 3482 2005-11-09T22:19:14Z MediaWiki default Upload of import file failed; perhaps the file is bigger than the allowed upload size. مدیاویکی:Jumpto 1593 sysop 3483 2005-11-09T22:19:14Z MediaWiki default Jump to: مدیاویکی:Jumptonavigation 1594 sysop 3484 2005-11-09T22:19:14Z MediaWiki default navigation مدیاویکی:Jumptosearch 1595 sysop 3485 2005-11-09T22:19:14Z MediaWiki default search مدیاویکی:Mimesearch 1596 sysop 3486 2005-11-09T22:19:14Z MediaWiki default MIME search مدیاویکی:Mimetype 1597 sysop 3829 2006-01-04T01:49:53Z MediaWiki default MIME type: مدیاویکی:Mostcategories 1598 sysop 3488 2005-11-09T22:19:14Z MediaWiki default Articles with the most categories مدیاویکی:Mostimages 1599 sysop 3489 2005-11-09T22:19:14Z MediaWiki default Most linked to images مدیاویکی:Mostlinkedcategories 1600 sysop 3490 2005-11-09T22:19:14Z MediaWiki default Most linked to categories مدیاویکی:Mostrevisions 1601 sysop 3491 2005-11-09T22:19:14Z MediaWiki default Articles with the most revisions مدیاویکی:Ncategories 1602 sysop 4275 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default $1 {{PLURAL:$1|category|categories}} مدیاویکی:Newarticletextanon 1603 sysop 3493 2005-11-09T22:19:15Z MediaWiki default {{int:newarticletext}} مدیاویکی:Noarticletextanon 1604 sysop 3494 2005-11-09T22:19:15Z MediaWiki default {{int:noarticletext}} مدیاویکی:Nrevisions 1605 sysop 4280 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default $1 {{PLURAL:$1|revision|revisions}} مدیاویکی:Redirectingto 1606 sysop 3498 2005-11-09T22:19:15Z MediaWiki default Redirecting to [[$1]]... مدیاویکی:Redirectpagesub 1607 sysop 3499 2005-11-09T22:19:15Z MediaWiki default Redirect page مدیاویکی:Session fail preview 1608 sysop 3955 2006-02-26T01:45:20Z MediaWiki default <strong>Sorry! We could not process your edit due to a loss of session data. Please try again. If it still doesn't work, try logging out and logging back in.</strong> مدیاویکی:Tog-showjumplinks 1609 sysop 3506 2005-11-09T22:19:16Z MediaWiki default Enable "jump to" accessibility links مدیاویکی:Uid 1610 sysop 3841 2006-01-04T01:49:54Z MediaWiki default User ID: مدیاویکی:Unwatchedpages 1611 sysop 3512 2005-11-09T22:19:16Z MediaWiki default Unwatched pages مدیاویکی:Username 1612 sysop 3845 2006-01-04T01:49:54Z MediaWiki default Username: مدیاویکی:Val max topics 1613 sysop 3515 2005-11-09T22:19:16Z MediaWiki default Maximum number of $1 topics reached مدیاویکی:Val no topics defined 1614 sysop 3516 2005-11-09T22:19:16Z MediaWiki default No topics defined مدیاویکی:Val no topics defined text 1615 sysop 3517 2005-11-09T22:19:16Z MediaWiki default You have no topics defined which can be rated. Go to [[Special:Validate]], and have an administrator run the "Manage" function to add at least one topic and point range. مدیاویکی:Wantedcategories 1616 sysop 3518 2005-11-09T22:19:16Z MediaWiki default Wanted categories مدیاویکی:Widthheight 1617 sysop 4334 2006-07-01T18:47:46Z MediaWiki default $1×$2 سعدی 1618 3534 2005-11-16T00:20:54Z Kaveh 2 {{ویکی‌پدیا|سعدی}} == مجموعه آثار موجود == * [[سعدی/گلستان]] [[Category:فهرست تمامی افراد]] [[Category:حرف س]] [[Category:بخش‌های ناقص]] الگو:ب2 1619 3560 2005-11-17T00:18:01Z Shervinafshar 100 <tr><td align="left" nowrap>{{{م1}}}</td><td align="center">&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;</td><td align="right" nowrap>{{{م2}}}</td></tr> الگو:شعر 1620 3561 2005-11-17T00:19:35Z Shervinafshar 100 <table border="0" align="center"> الگو:پایان شعر 1621 3558 2005-11-17T00:11:12Z Shervinafshar 100 </table> الگو:نشان 1622 3528 2005-11-15T21:57:06Z Shervinafshar 100 <small><sup id="ref_{{{1}}}" class="plainlinksneverexpand">[{{SERVER}}{{localurl:{{NAMESPACE}}:{{PAGENAME}}}}#endnote_{{{1}}}]</sup></small> الگو:پاورقی 1623 3529 2005-11-15T21:58:13Z Shervinafshar 100 <cite id="endnote_{{{1}}}">[[#ref_{{{1}}}|'''^''']]</cite>&nbsp; سعدی/گلستان 1624 3553 2005-11-16T19:29:38Z Nouryan 106 '''گلستان''' کتابی است نوشتهٔ شاعر و نویسندهٔ معروف ایرانی سعدی شیرازی که در یک دیباچه و هشت باب به نثر مُسَّجَع (آهنگین) نوشته شده است. غالب نوشته‌های آن کوتاه و به شیوهٔ داستان‌ها و نصایح اخلاقی است. * [[سعدی/گلستان/دیباچه|دیباچه]] * [[سعدی/گلستان/باب اول|باب اول - در سیرت پادشاهان]] * [[سعدی/گلستان/باب دوّم|باب دوّم - در اخلاق درویشان]] * [[سعدی/گلستان/باب سوّم|باب سوّم - در فضیلت قناعت]] * [[سعدی/گلستان/باب چهارم|باب چهارم - در فواید خاموشی]] * [[سعدی/گلستان/باب پنجم|باب پنجم - در عشق و جوانی]] * [[سعدی/گلستان/باب ششم|باب ششم - در ضعف و پیری]] * [[سعدی/گلستان/باب هفتم|باب هفتم - در تأثیر تربیت]] * [[سعدی/گلستان/باب هشتم|باب هشتم - در آداب صحبت]] سعدی/گلستان/دیباچه 1625 5783 2006-11-10T06:27:51Z Kaveh 2 ویرایش 86.7.210.162 برگردانده شد، به آخرین تغییری که Nouryan انجام داده است بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم منّت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربتست و به شکر اندرش مزید نعمت هر نفسی که فرو می&nbsp;رود ممدّ حیاتست و چون بر می&nbsp;آید مفرّح ذات پس در هر نفسی دو نعمت موجودست و بر هر نعمت شکری واجب {{شعر}} {{ب2|م1=''از دست و زبان که برآید''|م2=''کز عهده شکرش به در آید''}} {{پایان شعر}} اِعملوا آلَ داودَ شکراً وَ قلیلٌ مِن عبادیَ الشکور{{نشان|1}} {{شعر}} {{ب2|م1=''بنده همان به که ز تقصیر خویش''|م2=''عذر به درگاه خدای آورد''}} {{ب2|م1=''ورنه سزاوار خداوندیش''|م2=''کس نتواند که به جای آورد''}} {{پایان شعر}} باران رحمت بی حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده پرده ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد و وظیفه روزی خواران به خطای منکر نبرد {{شعر}} {{ب2|م1=''ای کریمی که از خزانه غیب''|م2=''گبر و ترسا وظیفه خور داری''}} {{ب2|م1=''دوستان را کجا کنی محروم''|م2=''تو که با دشمنان نظر داری''}} {{پایان شعر}} فرّاش باد صبا را گفته تا فرش زمرّدین بگسترد و دایه ابر بهاری را فرموده تا بنات نبات را در مهد زمین بپرورد درختان را به خلعت نوروزی قبای سبز ورق در بر کرده و اطفال شاخ را به قدوم موسم ربیع کلاه شکوفه بر سر نهاده عصاره نالی{{نشان|2}} به قدرت او شهد فایق شده و تخم خرمایی به تربیتش نخل باسق{{نشان|3}} گشته {{شعر}} {{ب2|م1=''ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند''|م2=''تا تو نانی به کف آریّ و به غفلت نخوری''}} {{ب2|م1=''همه از بهر تو سرگشته و فرمان بردار''|م2=''شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری''}} {{پایان شعر}} در خبرست از سرور کاینات و مفخر موجودات و رحمت عالمیان و صفوت آدمیان و تتمه دور زمان محمد مصطفی(ص) {{شعر}} {{ب2|م1=''شفیعٌ مطاعٌ نبیٌ کریم''|م2=''قسیمٌ{{نشان|4}} جسیمٌ{{نشان|5}} بسیمٌ{{نشان|6}} وسیم{{نشان|7}}''}} {{ب2|م1=''چه غم دیوار امّت را که دارد چون تو پشتیبان''|م2=''چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتی بان''}} {{ب2|م1=''بلغَ العلی بِکمالِه کشفَ الدُّجی بِجَمالِه''|م2=''حَسنتْ جَمیعُ خِصالِه صلّوا علیه و آله{{نشان|8}}''}} {{پایان شعر}} هر گاه که یکی از بندگان گنه کار پریشان روزگار دست انابت به امید اجابت به درگاه خداوند برآرد ایزد تعالی در او نظر نکند بازش بخواند دگر باره اعراض کند بازش به تضرّع و زاری بخواند حق سبحانه و تعالی فرماید یا ملائکتی قَد استَحْیَیتُ مِن عبدی و لَیس لَهُ غیری فَقد غَفَرت لَهُ دعوتش را اجابت کردم و حاجتش بر آوردم که از بسیاری دعا و زاری بنده همی شرم دارم. {{شعر}} {{ب2|م1=''کرم بین و لطف خداوندگار''|م2=''گنه بنده کرده است و او شرمسار''}} {{پایان شعر}} عاکفان کعبه جلالش به تقصیر عبادت معترف که ما عبدناکَ حقّ عبادتِک{{نشان|9}} و واصفان جمالش به تحیر منسوب که ما عَرَفناکَ حقّ مَعرِفتِک{{نشان|10}} {{شعر}} {{ب2|م1=''گر کسی وصف او ز من پرسد''|م2=''بیدل از بی نشان چگوید باز''}} {{ب2|م1=''عاشقان کشتگان معشوقند''|م2=''بر نیاید ز کشتگان آواز''}} {{پایان شعر}} یکی از صاحبدلان سر به جیب مراقبت{{نشان|11}} فرو برده بود و در بحر مکاشفت مستغرق شده حالی که از این معامله باز آمد یکی از دوستان گفت ازین بستان که بودی ما را چه تحفه کرامت کردی گفت به خاطر داشتم که چون به درخت گل رسم دامنی پر کنم هدیه اصحاب را چون برسیدم بوی گلم چنان مست کرد که دامنم از دست برفت. {{شعر}} {{ب2|م1=''ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز''|م2=''کان سوخته را جان شد و آواز نیامد''}} {{ب2|م1=''این مدعیان در طلبش بی خبرانند''|م2=''کانرا که خبر شد خبری باز نیامد''}} {{ب2|م1=''ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم''|م2=''وز هر چه گفته اند و شنیدیم و خوانده&nbsp;ایم''}} {{ب2|م1=''مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر''|م2=''ما همچنان در اوّل وصف تو مانده&nbsp;ایم''}} {{پایان شعر}} ذکر جمیل سعدی که در افواه عوام افتاده است وصیت سخنش که در بسیط زمین رفته و قصب الجیب{{نشان|12}} حدیثش که همچون شکر می&nbsp;خورند و رقعه منشآتش که چون کاغذ زر می&nbsp;برند بر کمال فضل و بلاغت او حمل نتوان کرد بلکه خداوند جهان و قطب{{نشان|13}} دایره زمان و قایم مقام سلیمان و ناصر اهل ایمان اتابک اعظم مظفر الدنیا و الدین ابوبکر بن سعد بن زنگی ظلّ الله تعالی فی ارضه رَبِّ اِرْضَ عَنهُ و اَرْضِه{{نشان|14}} بعین عنایت نظر کرده است و تحسین بلیغ فرموده و ارادت صادق نموده لاجرم کافه انام از خواص و عوام به محبت او گراینده اندکه الناسُ علی دینِ ملوکِهم {{شعر}} {{ب2|م1=''زانگه که ترا بر من مسکین نظر است''|م2=''آثارم از آفتاب مشهور ترست''}} {{ب2|م1=''گر خود همه عیب ها بدین بنده درست''|م2=''هر عیب که سلطان بپسندد هنرست''}} {{ب2|م1=''گِلی خوشبوی در حمام روزی''|م2=''رسید از دست محبوبی به دستم''}} {{ب2|م1=''بدو گفتم که مشکی یا عبیری''|م2=''که از بوی دلاویز تو مستم''}} {{ب2|م1=''بگفتا من گِلی ناچیز بودم''|م2=''و لیکن مدّتی با گل نشستم''}} {{ب2|م1=''کمال همنشین در من اثر کرد''|م2=''وگرنه من همان خاکم که هستم''}} {{پایان شعر}} اللّهمَ مَتِّع المسلمینَ بطولِ حیاتِه و ضاعِف جمیلَ حسناتِه و ارْفَع درجةَ اودّائه و وُلاتِه وَ دمِّر علی اعدائه و شُناتِه بماتُلِیَ فی القرآن مِنْ آیاتِهِ اللّهُم آمِن بَلدَه و احفَظْ وَلَدَه {{شعر}} {{ب2|م1=''لَقد سَعِدَ الدُنیا بهِ دامَ سعدُه''|م2=''وَ ایَّدَه المولی بِاَلویةِ النَّصرِ''}} {{ب2|م1=''کذلکَ ینشألینةُ هو عِرقُها''|م2=''و حُسنُ نباتِ الارضِ من کرمِ البذرِ{{نشان|15}}''}} {{ب2|م1=''اقلیم پارس را غم از آسیب دهر نیست''|م2=''تا بر سرش بود چو تویی سایه خدا''}} {{ب2|م1=''امروز کس نشان ندهد در بسیط خاک''|م2=''مانند آستان درت مأمن رضا''}} {{ب2|م1=''بر تست پاس خاطر بیچارگان و شکر''|م2=''بر ما و بر خدای جهان آفرین جزا''}} {{ب2|م1=''یا رب ز باد فتنه نگهدار خاک پارس''|م2=''چندان که خاک را بود و باد را بقا''}} {{پایان شعر}} یک شب تأمل ایام گذشته می&nbsp;کردم و بر عمر تلف کرده تأسف می&nbsp;خوردم و سنگ سراچه{{نشان|16}} دل به الماس آب دیده می&nbsp;سفتم و این بیت ها مناسب حال خود می&nbsp;گفتم {{شعر}} {{ب2|م1=''هر دم از عمر می&nbsp;رود نفسی''|م2=''چون نگه می&nbsp;کنم نمانده بسی''}} {{ب2|م1=''ای که پنجاه رفت و در خوابی''|م2=''مگر این پنج روزه دریابی''}} {{ب2|م1=''خجل آنکس که رفت و کار نساخت''|م2=''کوس{{نشان|17}} رحلت زدند و بار نساخت''}} {{ب2|م1=''خواب نوشین{{نشان|18}} بامداد رحیل''|م2=''باز دارد پیاده را ز سبیل''}} {{ب2|م1=''هر که آمد عمارتی نو ساخت''|م2=''رفت و منزل به دیگری پرداخت''}} {{ب2|م1=''وان دگر پخت همچنین هوسی''|م2=''وین عمارت بسر نبرد کسی''}} {{ب2|م1=''یار ناپایدار دوست مدار''|م2=''دوستی را نشاید{{نشان|19}} این غدّار''}} {{ب2|م1=''نیک و بد چون همی بباید مرد''|م2=''خنک{{نشان|20}} آنکس که گوی نیکی برد''}} {{ب2|م1=''برگ عیشی به گور خویش فرست''|م2=''کس نیارد ز پس تو پیش فرست''}} {{ب2|م1=''عمر برفست و آفتاب تموز{{نشان|21}}''|م2=''اندکی مانده خواجه غرّه هنوز''}} {{ب2|م1=''ای تهی دست رفته در بازار''|م2=''ترسمت پر نیاوری دستار{{نشان|22}}''}} {{ب2|م1=''هر که مزروع خود به خورد بخرید{{نشان|23}}''|م2=''وقت خرمنش خوشه باید چید''}} {{پایان شعر}} بعد از تأمل این معنی مصلحت چنان دیدم که در نشیمن عزلت نشینم و دامن صحبت فراهم چینم و دفتر از گفت های پریشان بشویم و من بعد پریشان نگویم {{شعر}} {{ب2|م1=''زبان بریده بکنجی نشسته صمٌّ بکمٌ{{نشان|24}}''|م2=''به از کسی که نباشد زبانش اندر حکم''}} {{پایان شعر}} تا یکی از دوستان که در کجاوه انیس من بود و در حجره جلیس برسم قدیم از در در آمد چندانکه نشاط ملاعبت{{نشان|25}} کرد و بساط مداعبت گسترده جوابش نگفتم و سر از زانوی تعبّد بر نگرفتم رنجیده نگه کرد و گفت {{شعر}} {{ب2|م1=''کنونت که امکان گفتار هست''|م2=''بگو ای برادر به لطف و خوشی''}} {{ب2|م1=''که فردا چو پیک اجل در رسید''|م2=''به حکم ضرورت زبان در کشی''}} {{پایان شعر}} کسی از متعلقان منش بر حسب واقعه مطلع گردانید که فلان عزم کرده است و نیت جزم که بقیت عمر معتکف نشیند و خاموشی گزیند تو نیز اگر توانی سر خویش گیر و راه مجانبت پیش گفتا به عزت عظیم و صحبت قدیم که دم بر نیارم قدم بر ندارم مگر آنگه که سخن گفته شود به عادت مألوف{{نشان|26}} و طریق معروف که آزردن دوستان جهلست وکفّارت یمین{{نشان|27}}سهل و خلاف راه صوابست و نقص رای اولوالالباب{{نشان|28}} ذوالفقار علی در نیام و زبان سعدی در کام {{شعر}} {{ب2|م1=''زبان در دهان ای خردمند چیست''|م2=''کلید در گنج صاحب هنر''}} {{ب2|م1=''چو در بسته باشد چه داند کسی''|م2=''که جوهر فروشست یا پیله ور{{نشان|29}}''}} {{ب2|م1=''اگر چه پیش خردمند خامشی ادبست''|م2=''به وقت مصلحت آن به که در سخن کوشی''}} {{ب2|م1=''دو چیز طیره{{نشان|30}} عقلست دم فروبستن''|م2=''به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی''}} {{پایان شعر}} فی الجمله زبان از مکالمه او در کشیدن قوّت نداشتم و روی از محاوره او گردانیدن مروّت ندانستم که یار موافق بود و ارادت صادق {{شعر}} {{ب2|م1=''چو جنگ آوری با کسی برستیز''|م2=''که از وی گزیرت بود یا گریز''}} {{پایان شعر}} به حکم ضرورت سخن گفتم و تفرج کنان بیرون رفتیم در فصل ربیع که صولت برد آرمیده بود و ایام دولت ورد رسیده {{شعر}} {{ب2|م1=''پیراهن برگ بر درختان''|م2=''چون جامه عید نیکبختان''}} {{ب2|م1=''اول اردی بهشت ماه جلالی''|م2=''بلبل گوینده بر منابر قضبان''}} {{ب2|م1=''بر گل سرخ از نم اوفتاده لآلی''|م2=''همچو عرق بر عذار شاهد غضبان''}} {{پایان شعر}} شب را به بوستان با یکی از دوستان اتفاق مبیت افتاد موضعی خوش و خرّم و درختان درهم گفتی که خرده مینا بر خاکش ریخته و عقد{{نشان|31}} ثریا{{نشان|32}}از تاکش آویخته {{شعر}} {{ب2|م1=''روضةٌ ماءُ نهرِها سَلسال''|م2=''دوحةٌ سَجعُ طیرِها موزون{{نشان|33}}''}} {{ب2|م1=''آن پُر از لالها رنگارنگ''|م2=''وین پر از میوه های گوناگون''}} {{ب2|م1=''باد در سایه درختانش''|م2=''گسترانید فرش بوقلمون{{نشان|34}}''}} {{پایان شعر}} بامدادان که خاطر باز آمدن بر رای نشستن غالب آمد دیدمش دامنی گل و ریحان و سنبل و ضیمران{{نشان|35}} فراهم آورده و رغبت شهر کرده گفتم گل بستان را چنانکه دانی بقایی و عهد گلستان را وفایی نباشد و حکما گفته اند هر چه نپاید دلبستگی را نشاید گفتا طریق چیست گفتم برای نزهت{{نشان|36}}ناظران و فسحت{{نشان|37}} حاضران کتاب گلستان توانم تصنیف کردن که باد خزان را بر ورق او دست تطاول نباشد و گردش زمان عیش ربیعش را بطیش{{نشان|38}} خریف مبدل نکند {{شعر}} {{ب2|م1=''بچه کار آیدت ز گل طبقی''|م2=''از گلستان من ببر ورقی''}} {{ب2|م1=''گل همین پنج روز و شش باشد''|م2=''وین گلستان همیشه خوش باشد''}} {{پایان شعر}} حالی که من این بگفتم دامن گل بریخت و در دامنم آویخت که الکریم اذا وعدَ وفا فصلی در همان روز اتفاق بیاض افتاد در حسن معاشرت و آداب محاورت در لباسی که متکلمان را به کار آید مترسّلان{{نشان|39}} را بلاغت بیفزاید فی الجمله هنوز از گل بستان بقیّتی موجود بود که کتاب گلستان تمام شد و تمام آنگه شود به حقیقت که پسندیده آید در بارگاه شاه جهان پناه سایه کردگار و پرتو لطف پروردگار ذخر{{نشان|40}} زمان کهف{{نشان|41}} امان المؤیدُ من السماء المنصورُ علی الاعداء عضدُ{{نشان|42}} الدولةِ القاهرةِ{{نشان|43}} سراجُ الملةِ الباهرةِ{{نشان|44}} جمالُ الانامِ مفخرُ الاسلام سعدُ بن الاتابکِ الاعظم شاهنشاه المعظم مولی ملوک العرب و العجم سلطان البر و البحر وارث ملک سلیمان مظفر الدین ابی بکر بن سعد بن زنگی ادام الله اقبالَهما و ضاعَفَ جَلالَهما وَ جعَل الی کلِّ خیر مآلهما و بکرشمه{{نشان|45}} لطف خداوندی مطالعه فرماید {{شعر}} {{ب2|م1=''گر التفات خداوندیش بیاراید''|م2=''نگارخانه چینی و نقش ارتنگیست{{نشان|46}}''}} {{ب2|م1=''امید هست که روی ملال در نکشد''|م2=''ازین سخن که گلستان نه جای دلتنگیست''}} {{ب2|م1=''علی الخصوص که دیباچه همایونش''|م2=''به نام سعد ابوبکر سعد بن زنگیست''}} {{پایان شعر}} دیگر عروس فکر من از بی جمالی سر بر نیارد و دیده یأس از پشت پای خجالت بر ندارد و در زمره صاحبدلان متجلی نشود مگر آنگه که متحلّی گردد{{نشان|47}} به زیور قبول امیرکبیر عالم عادل مؤید مظفر منصور ظهیر{{نشان|48}}سریر سلطنت و مشیر تدبیر مملکت کهف{{نشان|49}} الفقرا ملاذُ الغربا مربّی الفضلا محبُّ الاتقیا افتخار آل فارس یمینُ الملک ملک الخواص فخر الدولة والدین غیاث{{نشان|50}} الاسلام و المسلمین عمدةُ{{نشان|51}} الملوکِ و السلاطین ابوبکر بنُ ابی نصر اطال الله عمرَه و اجل قدرَه و شرَح صدرَه و ضاعَف اجرَه که ممدوح اکابر آفاقست و مجموع مکارم اخلاق {{شعر}} {{ب2|م1=''هر که در سایه عنایت اوست''|م2=''گنهش طاعتست و دشمن دوست''}} {{پایان شعر}} بهر یک از سایر بندگان و حواشی{{نشان|52}} خدمتی متعین است که اگر در ادای برخی از آن تهاون{{نشان|53}} و تکاسل روا دارند در معرض خطاب آیند و در محل عتاب مگر برین طایفه درویشان که شکر نعمت بزرگان واجبست و ذکر جمیل و دعای خیر و اداء چنین خدمتی در غیبت اولیتر است که در حضور که آن بتصنع{{نشان|54}} نزدیک است و این از تکلف دور {{شعر}} {{ب2|م1=''پشت دوتای فلک راست شد از خرّمی''|م2=''تا چو تو فرزند زاد مادر ایام را''}} {{ب2|م1=''حکمت محض است اگر لطف جهان آفرین''|م2=''خاص کند بنده ای مصلحت عام را''}} {{ب2|م1=''دولت جاوید یافت هر که نکونام زیست''|م2=''کز عقبش ذکر خیر زنده کند نام را''}} {{ب2|م1=''وصف ترا گر کنند ور نکنند اهل فضل''|م2=''حاجت مشّاطه{{نشان|55}} نیست روی دلارام را''}} {{پایان شعر}} تقصیر و تقاعدی{{نشان|56}} که در مواظبت خدمت بارگاه خداوندی می&nbsp;رود بنابر آنست که طایفه&nbsp;ای از حکماء هندوستان در فضایل بزرجمهر سخن می&nbsp;گفتند به آخر جز این عیبش ندانستند که در سخن گفتن بطیء{{نشان|57}} است یعنی درنگ بسیار می&nbsp;کند و مستمع را بسی منتظر باید بودن در تقریر سخنی کند بزرجمهر بشنید و گفت اندیشه کردن که چه گویم به از پشیمانی خوردن که چرا گفتم {{شعر}} {{ب2|م1=''سخندان پرورده پیر کهن''|م2=''بیندیشد آنگه بگوید سخن''}} {{ب2|م1=''مزن تا توانی بگفتار دم''|م2=''نکو گوی اگر دیر گویی چه غم''}} {{ب2|م1=''بیندیش و آنگه بر آور نفس''|م2=''و زان پیش بس کن که گویند بس''}} {{ب2|م1=''به نطق آدمی بهتر است از دواب''|م2=''دواب از تو به گر نگویی صواب''}} {{پایان شعر}} فکیف در نظر اعیان حضرت خداوندی عزّ نصرُه{{نشان|58}} که مجمع اهل دلست و مرکز علمای متبحر{{نشان|59}} اگر در سیاقت سخن دلیری کنم شوخی کرده باشم و بضاعت مزجاة به حضرت عزیز آورده و شبه{{نشان|60}} در جوهریان جوی نیرزد و چراغ پیش آفتاب پرتوی ندارد و مناره بلند بر دامن کوه الوند پست نماید {{شعر}} {{ب2|م1=''هر که گردن به دعوی افرازد''|م2=''خویشتن را بگردن اندازد''}} {{ب2|م1=''سعدی افتاده ایست آزاده''|م2=''کس نیاید به جنگ افتاده''}} {{ب2|م1=''اول اندیشه وآنگهی گفتار''|م2=''پای بست آمده است و پس دیوار''}} {{ب2|م1=''نخل{{نشان|61}}بندم ولی نه در بستان''|م2=''شاهدم من ولی نه در کنعان''}} {{پایان شعر}} لقمان را گفتند حکمت از که آموختی گفت از نابینایان که تا جای نبینند پای ننهند قدّم الخروجَ قبلَ الولوجُ مردیت بیازمای وانگه زن کن {{شعر}} {{ب2|م1=''گرچه شاطر{{نشان|62}} بود خروس به جنگ''|م2=''چه زند پیش باز روئین{{نشان|63}} چنگ''}} {{ب2|م1=''گربه شیر است در گرفتن موش''|م2=''لیک موش است در مصاف پلنگ''}} {{پایان شعر}} اما به اعتماد سعت اخلاق بزرگان که چشم از عوایب زیردستان بپوشند در افشای جرائم کهتران نکوشند کلمه ای چند به طریق اختصار از نوادر و امثال و شعر و حکایات و سیر ملوک ماضی رحمهم الله درین کتاب درج کردیم و برخی از عمر گرانمایه برو خرج موجب تصنیف کتاب این بود و بالله التوفیق {{شعر}} {{ب2|م1=''بماند سال ها این نظم و ترتیب''|م2=''ز ما هر ذرّه خاک افتاده جایی''}} {{ب2|م1=''غرض نقشیست کز ما باز ماند''|م2=''که هستی را نمی&nbsp;بینم بقایی''}} {{ب2|م1=''مگر صاحبدلی روزی به رحمت''|م2=''کند در کار درویشان دعایی''}} {{پایان شعر}} امعان نظر در ترتیب کتاب و تهذیب ابواب ایجاز سخن مصلحت دید تا بر این روضه غنا و حدیقه علیا چون بهشت هشت باب اتفاق افتاد از آن مختصر آمد تا به ملال نینجامد باب اوّل: در سیرت پادشاهان باب دوّم: در اخلاق درویشان باب سوّم: در فضیلت قناعت باب چهارم: در فواید خاموشی باب پنجم: در عشق و جوانی باب ششم: در ضعف و پیری باب هفتم: در تأثیر تربیت باب هشتم: در آداب صحبت {{شعر}} {{ب2|م1=''دراین مدت که ما را وقت خوش بود''|م2=''ز هجرت ششصد و پنجاه و شش بود''}} {{ب2|م1=''مراد ما نصیحت بود وگفتیم''|م2=''حوالت با خدا کردیم و رفتیم''}} {{پایان شعر}} ==توضیحات== # {{پاورقی|1}} ای آل داود سپای نعمت مرا به جای آرید و اندکی از بندگان من شکر گزار و سپاسدارند. # {{پاورقی|2}} به معنی نی و نیشکر # {{پاورقی|3}} بلند # {{پاورقی|4}} خوبروی # {{پاورقی|5}} خوش اندام # {{پاورقی|6}} نیکو رو # {{پاورقی|7}} زیبا روی، نشانه دار یعنی دارای مهر نبوّت # {{پاورقی|8}} به سبب هنر و کمال خویش به مرتبه بلند رسید و به جمال خود تاریکی را بر طرف نمود همه صفات وی نیکوست بر او و آل او درود فرست. # {{پاورقی|9}} ترا سزاوار بندگی تو بندگی نکردیم # {{پاورقی|10}} ترا چنانکه سزاوار شناختن تو است نشناختیم # {{پاورقی|11}} توحید به حق به طریقی که شخص از ماسوی الله غافل گردد. # {{پاورقی|12}} قلمی که با آن حدیثش را می&nbsp;نوشت # {{پاورقی|13}} نقطه وسط دایره # {{پاورقی|14}} سایه خداوند در زمین خدایا از وی خشنود باش و وی را خشنود گردان. # {{پاورقی|15}} دنیا به وی نیکبخت و فرخنده گردید سعادت وی دائم و برقرار باد خداوندی را به علم های نصرت یاری و تایید کند خرما بنی که وی ریشه آن باشد بدینگونه نما و پرورش یابد آری خوبی گیاه زمین از خوبی تخم آن است. # {{پاورقی|16}} خانه کوچک # {{پاورقی|17}} طبل بزرگ جنگ # {{پاورقی|18}} شیرین # {{پاورقی|19}} شایسته و سزاوار نیست # {{پاورقی|20}} خوشا # {{پاورقی|21}} نام ماه رومی و عبریست مطابق سرطان و مرداد موسم شدّت گرما # {{پاورقی|22}} دستمال # {{پاورقی|23}} هنوز نارس است بخورد و تلف نماید. # {{پاورقی|24}} کران و لالان # {{پاورقی|25}} مزاح و شوخی # {{پاورقی|26}} انس گرفته شده # {{پاورقی|27}} قسم # {{پاورقی|28}} خردمندان # {{پاورقی|29}} ابروشم فروش ـ شیشه گر ـ عطّار. # {{پاورقی|30}} خفت و سبکی # {{پاورقی|31}} گردن بند # {{پاورقی|32}} هفت ستاره است در برج ثور نزدیک به هم شبیه به خوشه انگور. # {{پاورقی|33}} باغی که آب جوی آن گوارا بود درختی که آواز پرندگان آن موزون و با آهنگ بوده. # {{پاورقی|34}} حریر رومی رنگارنگ # {{پاورقی|35}} اسپرغم که امروز آنرا ریحان گویند. # {{پاورقی|36}} صفا # {{پاورقی|37}} گشادگی و وسعت # {{پاورقی|38}} خفّت و سبکی # {{پاورقی|39}} منشیان و نویسندگان # {{پاورقی|40}} اندوخته و ذخیره # {{پاورقی|41}} غار # {{پاورقی|42}} بازو # {{پاورقی|43}} غالب # {{پاورقی|44}} چراغ دین درخشان # {{پاورقی|45}} به گوشه چشم نظر کردن # {{پاورقی|46}} نام کتاب مانی نقّاش که در زمان شاپور اوّل ادّعای پیغمبری کرد و کتاب وی دارای صور و اشکار بود و آن را اشکال بود و آنرا ارژنگ نیز گویند. # {{پاورقی|47}} آراسته و مزیّن # {{پاورقی|48}} پیشتیبان و یاری کننده # {{پاورقی|49}} پناهگاه # {{پاورقی|50}} فریاد رس # {{پاورقی|51}} محلّ اعتماد # {{پاورقی|52}} خدّام # {{پاورقی|53}} سستی # {{پاورقی|54}} خودنمایی و ریاکاری # {{پاورقی|55}} آرایش گر # {{پاورقی|56}} گوشه نشینی # {{پاورقی|57}} کند # {{پاورقی|58}} نصرت او بزرگ باد # {{پاورقی|59}} بسیار دانا # {{پاورقی|60}} سرمایه اندک # {{پاورقی|61}} کسی که صورت گل ها و درختان را با موم می&nbsp;سازد. # {{پاورقی|62}} چابک # {{پاورقی|63}} آهنین مهرزاد/این نیز بگذرد، یا گذر از آخرین امتحان سخت 1626 3536 2005-11-16T06:17:03Z Kaveh 2 مهرزاد/این نیز بگذرد، یا گذر از آخرین امتحان سخت به کاربر:مهرزاد/این نیز بگذرد، یا گذر از آخرین امتحان سخت منتقل شد: انتقال مطلب به صفحه شخصی #REDIRECT [[کاربر:مهرزاد/این نیز بگذرد، یا گذر از آخرین امتحان سخت]] مدیاویکی:Newuserloglog 1627 3540 2005-11-16T06:21:55Z Kaveh 2 کاربر [[کاربر:$1|$1]] ایجاد شد ([[بحث کاربر:$1|$2]] | [[ویژه:Contributions/$1|$3]]) مدیاویکی:Newuserlogpage 1628 3539 2005-11-16T06:20:02Z Kaveh 2 سیاهه ایجاد کاربر رده:حرف س 1629 3544 2005-11-16T06:26:25Z Kaveh 2 ایجاد رده فهرست افراد، حرف س: [[Category:فهرست تمامی افراد|س]] سعدی/گلستان/باب اول 1630 4075 2006-04-09T15:05:40Z 217.218.74.11 /* حکایت */ __NOTOC__ ==باب اوّل - در سیرت پادشاهان== ====حکایت==== پادشاهی را شنیدم به کشتن اسیری اشارت کرد بیچاره درآن حالت نومیدی ملک را دشنام دادن گرفت و سقط{{نشان|1}} گفتن که گفته‌اند هر که دست از جان بشوید هر چه در دل دارد بگوید. {{شعر}} {{ب2|م1=''وقت ضرورت چو نماند گریز''|م2=''دست بگیرد سر شمشیر تیز''}} {{ب2|م1=''اذا یئسَ الانسانُ طالَ لِسانُهُ''|م2=''کَسنّورِ مغلوب یَصولُ عَلی الکلبِ{{نشان|2}}''}} {{پایان شعر}} ملک پرسید چه می‌گوید یکی از وزرای نیک محضر گفت ای خداوند همی‌گوید وَ الْکاظِمینَ الغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النّاسِ ملک را رحمت آمد و از سر خون او در گذشت وزیر دیگر که ضدّ او بود گفت ابنای جنس ما را نشاید در حضرت{{نشان|3}} پادشاهان جز به راستی سخن گفتن این ملک را دشنام داد و ناسزا گفت ملک روی ازین سخن در هم آمد و گفت آن دروغ وی پسندیده تر آمد مرا زین راست که تو گفتی که روی آن در مصلحتی بود و بنای این بر خبثی و خردمندان گفته‌اند دروغی مصلحت آمیز به که راستی فتنه‌انگیز {{شعر}} {{ب2|م1=''هر که شاه آن کند که او گوید''|م2=''حیف{{نشان|4}} باشد که جز نکو گوید''}} {{پایان شعر}} بر طاق ایوان فریدون نبشته بود {{شعر}} {{ب2|م1=''جهان ای برادر نماند به کس''|م2=''دل اندر جهان آفرین بند و بس''}} {{ب2|م1=''مکن تکیه بر ملک دنیا و پشت''|م2=''که بسیار کس چون تو پرورد و کشت''}} {{ب2|م1=''چو آهنگ رفتن کند جان پاک''|م2=''چه بر تخت مردن چه بر روی خاک''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی از ملوک خراسان محمود سبکتکین را به خواب چنان دید که جمله وجود او ریخته بود و خاک شده مگر چشمان او که همچنان در چشم خانه همی‌گردید نظر می‌کرد سایر حکما از تأویل{{نشان|5}} این فرو ماندند مگر درویشی که به جای آورد و گفت هنوز نگران است که ملکش با دگرانست. {{شعر}} {{ب2|م1=''بس نامور به زیر زمین دفن کرده‌اند''|م2=''کز هستیش به روی زمین بر نشان نماند''}} {{ب2|م1=''وان پیر لاشه را که سپردند زیر گل''|م2=''خاکش چنان بخورد کزو استخوان نماند''}} {{ب2|م1=''زنده است نام فرّخ نوشین روان به خیر''|م2=''گر چه بسی گذشت که نوشین روان نماند''}} {{ب2|م1=''خیری کن ای فلان و غنیمت شمار عمر''|م2=''زان پیشتر که بانگ بر آید فلان نماند''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== ملک زاده ای را شنیدم که کوتاه بود و حقیر و دیگر برادران بلند و خوب روی باری پدر به کراهت و استحقار درو نظر می‌کرد پسر به فراست استبصار{{نشان|6}} به جای آورد و گفت ای پدر کوتاه خردمند به که نادان بلند نه هر چه به قامت مهتر به قیمت بهتر الشاةُ نظیفةٌ و الفیلُ جیفةٌ.{{نشان|7}} {{شعر}} {{ب2|م1=''اقلُّ جبالِ الارضِ طورٌ و اِنّهُ''|م2=''لاَعظَمُ عندَ اللهِ قدراً وَ منزلا{{نشان|8}}''}} {{ب2|م1=''آن شنیدی که لاغری دانا''|م2=''گفت باری به ابلهی{{نشان|9}} فربه''}} {{ب2|م1=''اسب تازی{{نشان|10}} و گر ضعیف بود''|م2=''همچنان از طویله خر به''}} {{پایان شعر}} پدر بخندید و ارکان دولت پسندیدند وبرادران به جان برنجیدند. {{شعر}} {{ب2|م1=''تا مرد سخن نگفته باشد''|م2=''عیب و هنرش نهفته باشد''}} {{ب2|م1=''هر پیسه{{نشان|11}} گمان مبر نهالی''|م2=''باشد که پلنگ خفته باشد''}} {{پایان شعر}} شنیدم که ملک را در آن قرب دشمنی صعب روی نمود چون لشکر از هر دو طرف روی در هم آوردند اول کسی که به میدان در آمد این پسر بود گفت {{شعر}} {{ب2|م1=''آن نه من باشم که روز جنگ بینی پشت من''|م2=''آن منم گرد در میان خاک و خون بینی سری''}} {{ب2|م1=''کانکه جنگ آرد به خون خویش بازی می‌کند''|م2=''روز میدان و آن که بگریزد به خون لشکری''}} {{پایان شعر}} این بگفت و بر سپاه دشمن زد و تنی چند مردان کاری بینداخت چون پیش پدر آمد زمین خدمت ببوسید و گفت {{شعر}} {{ب2|م1=''ای که شخص منت حقیر نمود''|م2=''تا درشتی هنر نپنداری''}} {{ب2|م1=''اسب لاغر میان به کار آید''|م2=''روز میدان نه گاو پرواری''}} {{پایان شعر}} آورده‌اند که سپاه دشمن بسیار بود و اینان اندک جماعتی آهنگ گریز کردند پسر نعره زد و گفت ای مردان بکوشید یا جامه زنان بپوشید سواران را بگفتن او تهور{{نشان|12}} زیادت گشت و به یک بار حمله آوردند شنیدم که هم در آن روز بر دشمن ظفر یافتند ملک سر و چشمش ببوسید و در کنار گرفت و هر روز نظر بیش کرد تا ولیعهد خویش کرد. برادران حسد بردند و زهر در طعامش کردند خواهر از غرفه{{نشان|13}} بدید دریچه بر هم زد پسر دریافت و دست از طعام کشید و گفت محالست که هنرمندان بمیرند و بی هنران جای ایشان بگیرند {{شعر}} {{ب2|م1=''کس نیاید به زیر سایه بوم{{نشان|14}}''|م2=''ور همای{{نشان|15}} از جهان شود معدوم''}} {{پایان شعر}} پدر را از این حال آگهی دادند برادرانش را بخواند و گوشمالی به واجب{{نشان|16}} بداد پس هر یکی را از اطراف بلاد حصه معین کرد تا فتنه بنشست و نزاع برخاست که ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند. {{شعر}} {{ب2|م1=''نیم نانی گر خورد مرد خدا''|م2=''بذل درویشان کند نیمی دگر''}} {{ب2|م1=''ملک اقلیمی بگیرد پادشاه''|م2=''همچنان در بند اقلیمی دگر''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== طایفه دزدان عرب بر سر کوهی نشسته بودند و منفذ{{نشان|17}} کاروان بسته و رعیت بلدان{{نشان|18}} از مکاید{{نشان|19}} ایشان مرعوب{{نشان|20}} و لشکر سلطان مغلوب به حکم آنکه ملاذی منیع{{نشان|21}} از قلّه کوهی گرفته بودند و ملجأ{{نشان|22}}و مأوای{{نشان|23}}خود ساخته مدبران ممالک آن طرف در دفع مضرّت ایشان مشاورت همی‌کردند که اگر این طایفه هم برین نسق{{نشان|24}} روزگاری مداومت نمایند مقاومت ممتنع گردد. {{شعر}} {{ب2|م1=''درختی که اکنون گرفتست پای''|م2=''به نیروی شخصی برآید ز جای''}} {{ب2|م1=''و گر همچنان روزگاری هلی{{نشان|25}}''|م2=''به گردونش{{نشان|26}} از بیخ بر نگسلی''}} {{ب2|م1=''سر چشمه شاید گرفتن به بیل{{نشان|27}}''|م2=''چو پر شد نشاید گذشتن به پیل''}} {{پایان شعر}} سخن بر این مقرر شد که یکی به تجسس ایشان بر گماشتند و فرصت نگاه می‌داشتند تا وقتی که بر سر قومی رانده بودند و مقام خالی مانده تنی چند مردان واقع دیده جنگ آزموده را بفرستادند تا در شعب{{نشان|28}} جبل پنهان شدند شبانگاهی که دزدان باز آمدند سفر کرده و غارت آورده سلاح از تن بگشادند و رخت و غنیمت بنهادند نخستین دشمنی که بر سر ایشان تاختن آورد خواب بود چندان که پاسی{{نشان|29}} از شب در گذشت {{شعر}} {{ب2|م1=''قرص خورشید در سیاهی شد''|م2=''یونس اندر دهان ماهی شد''}} {{پایان شعر}} مردان دلاور از کمین به در جستند و دست یکان یکان بر کتف بستند و بامدادان به درگاه ملک حاضر آوردند همه را به کشتن اشارت فرمود اتفاقاً در آن میان جوانی بد میوه عنفوان شبابش نو رسیده و سبزه گلستان عذارش{{نشان|30}} نو دمیده یکی از وزرا پای تخت ملک را بوسه داد و روی شفاعت بر زمین نهاد و گفت این پسر هنوز از باغ زندگانی بر نخورده و از زیعان{{نشان|31}}جوانی تمتع نیافته توقّع به کرم و اخلاق خداوندیست که ببخشیدن خون او بر بنده منت نهد ملک روی از این سخن در هم کشید و موافق رای بلندش نیامد و گفت {{شعر}} {{ب2|م1=''پر تو نیکان نگیرد هر که بنیادش بدست''|م2=''تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبدست''}} {{پایان شعر}} نسل فساد اینان منقطع کردن اولی تر است و بیخ تبار{{نشان|32}} ایشان بر آوردن که آتش نشاندن و اخگر{{نشان|33}} گذاشتن و افعی کشتن و بچه نگه داشتن کار خردمندان نیست {{شعر}} {{ب2|م1=''ابر اگر آب زندگی بارد''|م2=''هرگز از شاخ بید بر نخوری''}} {{ب2|م1=''با فرومایه روزگار مبر''|م2=''کز نی بوریا{{نشان|34}} شکر نخوری''}} {{پایان شعر}} وزیر این سخن بشنید طوعاً و کرهاً{{نشان|35}} بپسندید و بر حسن رای ملک آفرین خواند و گفت آنچه خداوند دام ملکه فرمود عین حقیقت است که اگر در صحبت آن بدان تربیت یافتی طبیعت ایشان گرفتی و یکی از ایشان شدی امّا بنده امیدوارست که در صحبت صالحان تربیت پذیرد و خوی خردمندان گیرد که هنوز طفل است و سیرت بغی{{نشان|36}} و عناد{{نشان|37}} در نهاد او متمکن نشده و در خبرست کلُّ مولود یولدُ علی الفطرةِ فَاَبواهُ یهوّدانَه وَ یُنصرانه و یُمجّسانِه{{نشان|38}} {{شعر}} {{ب2|م1=''با بدان یار گشت همسر لوط''|م2=''خاندان نبوّتش گم شد''}} {{ب2|م1=''سگ اصحاب کهف روزی چند''|م2=''پی نیکان گرفت و مردم شد''}} {{پایان شعر}} این بگفت و طایفه ای از ندمای ملک با وی به شفاعت یار شدند تا ملک از سر خون او در گذشت و گفت بخشیدم اگر چه مصلحت ندیدم {{شعر}} {{ب2|م1=''دانی که چه گفت زال با رستم گرد{{نشان|39}}''|م2=''دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد''}} {{ب2|م1=''دیدیم بسی که آب سرچشمه خرد''|م2=''چون بیشتر آمد شتر و بار ببرد''}} {{پایان شعر}} فی الجمله پسر را به ناز و نعمت بر آوردند و استادان به تربیت او نصب کردند تا حسن خطاب و ردّ جواب و آداب خدمت ملوکش در آموختند و در نظر همگان پسندیده آمد باری وزیر از شمایل{{نشان|40}} او در حضرت ملک شمّه ای{{نشان|41}} می‌گفت که تربیت عاقلان در او اثر کرده است و جهل قدیم از جبلت{{نشان|42}} او به در برده ملک را تبسم آمد و گفت. {{شعر}} {{ب2|م1=''عاقبت گرگ زاده گرگ شود''|م2=''گرچه با آدمی بزرگ شود''}} {{پایان شعر}} سالی دو برین بر آمد طایقه اوباش محلت بدو پیوستند و عقد موافقت بستند تا به وقت فرصت وزیر و هر دو پسرش را بکشت و نعمت بی قیاس برداشت و در مغاره دزدان به جای پدر بنشست و عاصی شد. ملک دست تحسّر{{نشان|43}} به دندان گزیدن گرفت و گفت {{شعر}} {{ب2|م1=''شمشیر نیک از آهن بد چون کند کسی''|م2=''ناکس به تربیت نشود ای حکیم کس''}} {{ب2|م1=''باران که در لطافت طبعش خلاف نیست''|م2=''در باغ لاله روید و در شوره بوم خس''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''زمین شوره سنبل بر نیارد''|م2=''درو تخم و عمل ضایع مگردان''}} {{ب2|م1=''نکویی با بدان کردن چنان است''|م2=''که بد کردن به جای نیک مردان''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== سرهنگ زاده ای را بر در سرای اغلمش دیدم که عقل و کیاستی و فهم و فراستی زاید الوصف داشت هم از عهد خردی آثار بزرگی در ناصیه{{نشان|44}} او پیدا {{شعر}} {{ب2|م1=''بالای سرش ز هوشمندی''|م2=''می‌تافت ستاره بلندی''}} {{پایان شعر}} فی الجمله مقبول نظر سلطان آمد که جمال صورت و معنی داشت و خردمندان گفته‌اند توانگری به هنرست نه به مال و بزرگی به عقل نه به سال ابنای جنس او بر منصب او حسد بردند و به خیانتی متهم کردند و در کشتن او سعی بی فایده نمودند {{شعر}} دشمن چه زند چو مهربان باشد دوست {{پایان شعر}} ملک پرسید که موجب خصمی اینان در حق تو چیست؟ گفت در سایه دولت خداوندی دام مُلکُه همگنان را راضی کردم مگر حسود را که راضی نمی‌شود الاّ به زوال نعمت من و اقبال و دولت خداوند باد {{شعر}} {{ب2|م1=''توانم آنکه نیازارم اندرون کسی''|م2=''حسود را چه کنم کو ز خود به رنج درست''}} {{ب2|م1=''بمیر تا برهی ای حسود کین رنجیست''|م2=''که از مشقت آن جز به مرگ نتوان رست''}} {{ب2|م1=''شور بختان به آرزو خواهند''|م2=''مقبلان{{نشان|45}} را زوال نعمت و جاه''}} {{ب2|م1=''گر نبیند به روز شپّره چشم''|م2=''چشمه آفتاب را چه گناه ''}} {{ب2|م1=''راست خواهی هزار چشم چنان''|م2=''کور بهتر که آفتاب سیاه''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی را از ملوک عجم حکایت کنند که دست تطاول{{نشان|46}} به مال رعیت دراز کرده بود و جور و اذیت آغاز کرده تا به جایی که خلق از مکاید{{نشان|47}} فعلش به جهان برفتند و از کربت{{نشان|48}} جورش راه غربت گرفتند چون رعیت کم شد ارتفاع{{نشان|49}} ولایت نقصان پذیرفت و خزانه تهی ماند و دشمنان زور آوردند. {{شعر}} {{ب2|م1=''هر که فریاد رس روز مصیبت خواهد''|م2=''گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش''}} {{ب2|م1=''بنده حلقه به گوش ار ننوازی برود''|م2=''لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه به گوش''}} {{پایان شعر}} باری به مجلس او در کتاب شاهنامه همی‌خواندند در زوال مملکت ضحّاک و عهد فریدون وزیر ملک را پرسید هیچ توان دانستن که فریدون که گنج و ملک و حشم نداشت چگونه برو مملکت مقرر شد گفت آن چنان که شنیدی خلقی برو به تعصب گرد آمدند و تقویت کردند و پادشاهی یافت گفت ای ملک چو گرد آمدن خلقی موجب پادشاهیست تو مر خلق را پریشان برای چه می‌کنی مگر سر{{نشان|05}} پادشاهی کردن نداری {{شعر}} {{ب2|م1=''همان به که لشکر به جان پروری''|م2=''که سلطان به لشکر کند سروری''}} {{پایان شعر}} ملک گفت موجب گرد آمدن سپاه و رعیت چه باشد گفت پادشه را کرم باید تا برو گرد آیند و رحمت تا در پناه دولتش ایمن نشینند و ترا این هر دو نیست {{شعر}} {{ب2|م1=''نکند جور پیشه سلطانی''|م2=''که نیاید ز گرگ چوپانی''}} {{ب2|م1=''پادشاهی که طرح{{نشان|51}} ظلم افکند''|م2=''پای دیوار ملک خویش بکند''}} {{پایان شعر}} ملک را پند وزیر ناصح موافق طبع مخالف نیامد روی از این سخن در هم کشید و به زندانش فرستاد. بسی بر نیامد که بنی عمّ سلطان به منازعت خاستند و ملک پدر خواستند، قومی که از دست تطاول او به جان آمده بودند و پریشان شده بر ایشان گرد آمدند و تقویت کردند تا ملک از تصرف این به در رفت و بر آنان مقرر شد. {{شعر}} {{ب2|م1=''پادشاهی کو روا دارد ستم بر زیر دست''|م2=''دوستدارش روز سختی دشمن زور آورست''}} {{ب2|م1=''با رعیت صلح کن وز جنگ خصم ایمن نشین''|م2=''زان که شاهنشاه عادل را رعیت لشکرست''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== پادشاهی با غلامی عجمی در کشتی نشست و غلام دیگر دریا را ندیده بود و محنت کشتی نیازموده گریه و زاری در نهاد و لرزه بر اندامش اوفتاد چندان که ملاطفت کردند آرام نمی‌گرفت و عیش ملک ازو منغص{{نشان|52}} بود چاره ندانستند. حکیمی در آن کشتی بود، ملک را گفت اگر فرمان دهی من او را به طریقی خامُش گردانم گفت غایت لطف و کرم باشد بفرمود تا غلام به دریا انداختند باری چند غوطه خورد مویش گرفتند و پیش کشتی آوردند بدو دست در سکان{{نشان|53}} کشتی آویخت چون بر آمد گفتا ز اول محنت غرقه شدن ناچشیده بود و قدر سلامت کشتی نمی‌دانست همچنین قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید {{شعر}} {{ب2|م1=''ای سیر تو را نان جوین خوش ننماید''|م2=''معشوق من است آن که به نزدیک تو زشت است''}} {{ب2|م1=''حوران بهشتی را دوزخ بود اعراف{{نشان|54}}''|م2=''از دوزخیان پرس که اعراف بهشتست''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''فرقست میان آن که یارش در بر''|م2=''تا آن که دو چشم انتظارش بر در''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== هرمز{{نشان|55}} را گفتند وزیران پدر را چه خطا دیدی که بند فرمودی گفت خطایی معلوم نکردم و لیکن دیدم که مهابت{{نشان|56}} من در دل ایشان بی کرانست و بر عهد من اعتماد کلی ندارند ترسیدم از بیم گزند خویش آهنگ هلاک من کنند پس قول حکما را کار بستم که گفته‌اند {{شعر}} {{ب2|م1=''از آن کز تو ترسد بترس ای حکیم''|م2=''وگر با چنو صد بر آیی به جنگ''}} {{ب2|م1=''از آن مار بر پای راعی زند''|م2=''که ترسد سرش را بکوید به سنگ''}} {{ب2|م1=''نبینی که چون گربه عاجزشود''|م2=''بر آرد به چنگال چشم پلنگ''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی از ملوک عرب رنجور بود در حالت پیری و امید زندگانی قطع کرده که سواری از در درآمد و بشارت داد که فلان قلعه را به دولت خداوند گشادیم و دشمنان اسیر آمدند و سپاه و رعیت آن طرف بجملگی مطیع فرمان گشتند ملک نفسی سرد بر آورد و گفت این مژده مرا نیست دشمنانم راست یعنی وارثان مملکت. {{شعر}} {{ب2|م1=''به دین امید به سر شد دریغ عمر عزیز''|م2=''که آنچه در دلم است از درم فراز آید''}} {{ب2|م1=''امید بسته بر آمد ولی چه فایده زانک''|م2=''امید نیست که عمر گذشته باز آید''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''کوس رحلت به کوفت دست اجل''|م2=''ای دو چشمم وداع سر بکنید''}} {{ب2|م1=''ای کف دست و ساعد و بازو''|م2=''همه تودیع{{نشان|57}} یکدگر بکنید''}} {{ب2|م1=''بر منِ اوفتاده دشمن کام{{نشان|58}}''|م2=''آخر ای دوستان گذر بکنید''}} {{ب2|م1=''روزگارم بشد بنادانی''|م2=''من نکردم شما حذر بکنید''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== بر بالین تربت یحیی پیغامبر(ع){{نشان|59}} معتکف بودم در جامع دمشق که یکی از ملوک عرب که به بی انصافی منسوب بود اتفاقاً به زیارت آمد و نماز و دعا کرد و حاجت خواست {{شعر}} {{ب2|م1=''درویش و غنی بنده این خاک درند''|م2=''و آنان که غنی ترند محتاج ترند''}} {{پایان شعر}} آن گه مرا گفت از آن جا که همت درویشانست و صدق معاملت ایشان خاطری همراه من کنند که از دشمنی صعب اندیشناکم گفتمش بر رعیت ضعیف رحمت کن تا از دشمن قوی زحمت نبینی. {{شعر}} {{ب2|م1=''به بازوان توانا و قوت سر دست''|م2=''خطاست پنجه مسکین ناتوان بشکست''}} {{ب2|م1=''نترسد آن که بر افتادگان نبخشاید''|م2=''که گر ز پای در آید کسش نگیرد دست''}} {{ب2|م1=''هر آن که تخم بدی کشت و چشم نیکی داشت''|م2=''دماغ بیهده پخت{{نشان|60}} و خیال باطل بست''}} {{ب2|م1=''ز گوش پنبه برون آر و داد خلق بده''|م2=''وگر تو می‌ندهی داد روز دادی هست''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''بنی آدم اعضای یک دیگرند''|م2=''که در آفرینش ز یک گوهرند ''}} {{ب2|م1=''چو عضوی به درد آورد روزگار''|م2=''دگر عضوها را نماند قرار''}} {{ب2|م1=''تو کز محنت دیگران بی غمی''|م2=''نشاید که نامت نهند آدمی''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== درویشی مستجاب الدعوة در بغداد پدید آمد حجاج{{نشان|61}} یوسف را خبر کردند بخواندش و گفت دعای خیری بر من کن. گفت خدایا جانش بستان گفت از بهر خدای این چه دعاست گفت این دعای خیرست ترا و جمله مسلمانان را {{شعر}} {{ب2|م1=''ای زبردست زیر دست آزار''|م2=''گرم تا کی بماند این بازار''}} {{ب2|م1=''به چه کار آیدت جهانداری''|م2=''مردنت به که مردم آزاری''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی از ملوک بی انصاف پارسایی را پرسید از عبادت‌ها کدام فاضل تر است گفت تو را خواب نیم روز تا در آن یک نفس خلق را نیازاری. {{شعر}} {{ب2|م1=''ظالمی را خفته دیدم نیم روز''|م2=''گفتم این فتنه است خوابش برده به''}} {{ب2|م1=''وآنکه خوابش بهتر از بیداری است''|م2=''آن چنان بد زندگانی مرده به''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی از ملوک را شنیدم که شبی در عشرت روز کرده بود و در پایان مستی همی‌گفت {{شعر}} {{ب2|م1=''ما را به جهان خوش تر از این یک دم نیست''|م2=''کز نیک و بد اندیشه و از کس غم نیست''}} {{پایان شعر}} درویشی به سرما برون خفته بود و گفت {{شعر}} {{ب2|م1=''ای آنکه به اقبال تو در عالم نیست''|م2=''گیرم که غمت نیست، غم ما هم نیست''}} {{پایان شعر}} ملک را خوش آمد صرّه ای{{نشان|62}} هزار دینار از روزن{{نشان|63}} برونداشت که دامن بدار ای درویش گفت دامن از کجا آرم که جامه ندارم ملک را بر حال ضعیف او رقّت زیادت شد و خلعتی{{نشان|64}} بر آن مزید کرد و پیشش فرستاد. درویش مر آن نقد و جنس را به اندک زمان بخورد و پریشان کرد و باز آمد {{شعر}} {{ب2|م1=''قرار بر کف آزادگان نگیرد مال''|م2=''نه صبر در دل عاشق نه آب در غربال''}} {{پایان شعر}} در حالتی که ملک را پروای او نبود حال بگفتند به هم بر آمد و روی از و در هم کشید و زینجا گفته‌اند اصحاب فطنت{{نشان|65}} و خُبرت{{نشان|66}} که از حِدّت و سَورت{{نشان|67}} پادشاهان بر حذر باید بودن که غالب همت ایشان به معظمات امور مملکت متعلق باشد و تحمل ازدحام{{نشان|68}} عوام نکند. {{شعر}} {{ب2|م1=''حرامش بود نعمت پادشاه''|م2=''که هنگام فرصت ندارد نگاه''}} {{ب2|م1=''مجال سخن تا نبینی ز پیش''|م2=''به بیهوده گفتن مبر قدر خویش''}} {{پایان شعر}} گفت این گدای شوخ{{نشان|69}} مبذّر{{نشان|70}} را که چندان نعمت به چندین مدّت برانداخت برانید که خزانه بیت المال لقمه مساکین است نه طعمه اخوان الشیاطین{{نشان|71}} {{شعر}} {{ب2|م1=''ابلهی کو روز روشن شمع کافوری نهد''|م2=''زود بینی کش به شب روغن نباشد در چراغ''}} {{پایان شعر}} یکی از وزرای ناصح گفت ای خداوند مصلحت آن بینم که چنین کسان را وجه کفاف{{نشان|72}} به تفاریق{{نشان|73}} مجری دارند تا در نفقه اسراف{{نشان|74}} نکنند امّا آنچه فرمودی از زجر{{نشان|75}} و منع مناسب حال ارباب همت نیست یکی را به لطف اومیدوار گردانیدن و باز بنومیدی خسته کردن {{شعر}} {{ب2|م1=''بروی خود در طماع باز نتوان کرد''|م2=''چو باز شد به درشتی فراز نتوان کرد''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''کس نبیند که تشنگان حجاز{{نشان|76}}''|م2=''به سر آب شور گرد آیند''}} {{ب2|م1=''هر کجا چشمه ای بود شیرین''|م2=''مردم و مرغ و مور گرد آیند''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی از پادشاهان پیشین در رعایت مملکت سستی کردی و لشکر به سختی داشتی لاجرم دشمنی صعب روی نهاد همه پشت بدادند {{شعر}} {{ب2|م1=''چو دارند گنج از سپاهی دریغ''|م2=''دریغ آیدش دست بردن به تیغ''}} {{پایان شعر}} یکی را از آنان که غدر{{نشان|77}} کردند با من دَمِ دوستی بود ملامت کردم و گفتم دونست و بی سپاس و سفله{{نشان|78}} و ناحق شناس که به اندک تغیر حال از مخدوم قدیم بر گردد و حقوق نعمت سال‌ها در نوردد گفت ار به کرم معذور داری شاید که اسبم درین واقعه بی جو بود و نمد زین به گرو و سلطان که به زر بر سپاهی بخیلی کند با او به جان جوان مردی نتوان کرد. {{شعر}} {{ب2|م1=''زر بده مرد سپاهی را تا سر بنهد''|م2=''و گرش زر ندهی سر بنهد در عالم''}} {{ب2|م1=''اذا شبعَ الکمیُّ یَصولُ بَطشاً''|م2=''وَ خاوی البطنِ یَبْطِشُ بِالفَرارِ{{نشان|79}}''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی از وزرا معزول شد و به حلقه درویشان درآمد اثر برکت صحبت ایشان در او سرایت کرد و جمعیت خاطرش دست داد ملک بار دیگر برو دل خوش کرد و عمل فرمود قبولش نیامد و گفت معزولی به نزد خردمندان بهتر که مشغولی {{شعر}} {{ب2|م1=''آنان که به کنج عافیت بنشستند''|م2=''دندان سگ و دهان مردم بستند''}} {{ب2|م1=''کاغذ بدریدند و قلم بشکستند''|م2=''وز دست زبان حرف گیران رستند''}} {{پایان شعر}} ملک گفتا هر آینه ما را خردمندی کافی باید که تدبیر مملکت را بشاید گفت ای ملک نشان خردمند کافی جز آن نیست که به چنین کارها تن ندهد. {{شعر}} {{ب2|م1=''همای بر همه مرغان از آن شرف دارد''|م2=''که استخوان خورد و جانور نیازارد''}} {{پایان شعر}} سیه گوش{{نشان|80}} را گفتند ترا ملازمت صحبت شیر به چه وجه اختیار افتاد گفت تا فضله{{نشان|81}} صیدش می‌خورم وز شر دشمنان در پناه صولت{{نشان|82}} او زندگانی می‌کنم گفتندش اکنون که به ظلّ حمایتش در آمدی و به شکر نعمتش اعتراف کردی چرا نزدیک تر نیایی تا به حلقه خاصانت در آرد و از بندگان مخلصت شمارد گفت همچنان از بطش{{نشان|83}} او ایمن نیستم. {{شعر}} {{ب2|م1=''اگر صد سال گبر آتش فروزد''|م2=''اگر یک دم درو افتد بسوزد''}} {{پایان شعر}} افتد که ندیم حضرت سلطان را زر بیاید و باشد که سر برود و حکما گفته‌اند از تلوّن{{نشان|84}} طبع پادشاهان بر حذر باید بودن که وقتی به سلامی برنجند و دیگر وقت به دشنامی خلعت دهند و آورده‌اند که ظرافت{{نشان|85}} بسیار کردن هنر ندیمان است و عیب حکیمان. {{شعر}} {{ب2|م1=''تو بر سر قدر خویشتن باش و وقار''|م2=''بازی و ظرافت به ندیمان بگذار''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی از رفیقان شکایت روزگار نامساعد به نزد من آورد که کفاف اندک دارم و عیال بسیار و طاقت بار فاقه نمی‌آرم و بارها در دلم آمد که به اقلیمی دیگر نقل کنم تا در هر آن صورت که زندگانی کرده شود کسی را بر نیک و بد من اطلاع نباشد {{شعر}} {{ب2|م1=''بس گرسنه خفت و کس ندانست که کیست''|م2=''بس جان به لب آمد که برو کس نگریست''}} {{پایان شعر}} باز از شماتت{{نشان|86}} اعدا بر اندیشم که به طعنه در قفای من بخندند و سعی مرا در حق عیال بر عدم مروّت حمل کنند و گویند {{شعر}} {{ب2|م1=''مبین آن بی حمیّت را که هرگز''|م2=''نخواهد دید روی نیکبختی''}} {{ب2|م1=''که آسانی گزیند خویشتن را''|م2=''زن و فرزند بگذارد به سختی''}} {{پایان شعر}} و در علم محاسبت چنان که معلومست چیزی دانم و گر به جاه{{نشان|87}} شما جهتی معین شود که موجب جمعیت خاطر باشد بقیت عمر از عهده شکر آن نعمت برون آمدن نتوانم گفتم عمل پادشاه ای برادر دو طرف دارد امید و بیم یعنی امید نان و بیم جان و خلاف رای خردمندان باشد بدان امید متعرض این بیم شدن {{شعر}} {{ب2|م1=''کس نیاید به خانه درویش''|م2=''که خراج زمین و باغ بده''}} {{ب2|م1=''یا به تشویش و غصه راضی باش''|م2=''یا جگر بند پیش زاغ بنه''}} {{پایان شعر}} گفت این مناسب حال من نگفتی و جواب سؤال من نیاوردی نشنیده‌ای که هر که خیانت ورزد پشتش از حساب بلرزد {{شعر}} {{ب2|م1=''راستی موجب رضای خداست''|م2=''کس ندیدم که گم شد از ره راست''}} {{پایان شعر}} و حکما گویند چار کس از چار کس به جان برنجند حرامی{{نشان|88}} از سلطان و دزد از پاسبان و فاسق از غماز{{نشان|89}} و روسپی{{نشان|90}} از محتسب{{نشان|91}} و آن را که حساب پاک است از محاسب چه باک است. {{شعر}} {{ب2|م1=''مکن فراخ{{نشان|92}} روی در عمل اگر خواهی''|م2=''که وقت رفع تو باشد مجال دشمن تنگ''}} {{ب2|م1=''تو پاک باش و مدار از کس ای برادر باک''|م2=''زنند جامه ناپاک گازران{{نشان|93}} بر سنگ''}} {{پایان شعر}} گفتم حکایت آن روباه مناسب حال تست که دیدندش گریزان و بی خویشتن افتان و خیزان کسی گفتش چه آفت است که موجب مخافت است گفتا شنیده‌ام که شتر را به سخره{{نشان|94}} می‌گیرند گفت ای سفیه شتر را با تو چه مناسبت است و ترا به دو چه مشابهت گفت خاموش که اگر حسودان به غرض گویند شترست و گرفتار آیم کرا غم تخلیص من دارد تا تفتیش حال من کند و تا تریاق{{نشان|95}} از عراق آورده شود مارگزیده مرده بود ترا همچنین فضل است و دیانت و تقوی و امانت امّا متعنتان{{نشان|96}} در کمین اند و مدّعیان گوشه نشین اگر آن چه حسن سیرت تُست بخلاف آن تقریر کنند و در معرض خطاب پادشاه افتی در آن حالت مجال مقالت باشد پس مصلحت آن بینم که ملک قناعت را حراست کنی و ترک ریاست گویی {{شعر}} {{ب2|م1=''به دریا در منافع بی شمار است''|م2=''و گر خواهی سلامت بر کنار است''}} {{پایان شعر}} رفیق این سخن بشنید و به هم بر آمد و روی از حکایت من درهم کشید و سخن‌های رنجش آمیز گفتن گرفت یکی چه عقل و کفایت است و فهم و درایت قول حکما درست آمد که گفته‌اند دوستان به زندان به کار آیند که بر سفره همه دشمنان دوست نمایند. {{شعر}} {{ب2|م1=''دوست مشمار آن که در نعمت زند''|م2=''لاف یاری و برادر خواندگی''}} {{ب2|م1=''دوست آن دانم که گیرد دست دوست''|م2=''در پریشان حالی و درماندگی''}} {{پایان شعر}} دیدم که متغیّر می‌شود و نصیحت به غرض می‌شنود به نزدیک صاحب دیوان رفتم به سابقه معرفتی که در میان ما بود و صورت حالش بیان کردم و اهلیت و استحقاقش بگفتم تا به کاری مختصرش نصب کردند چندی برین بر آمد لطف طبعش را بدیدند و حسن تدبیرش را بپسندیدند و کارش از آن در گذشت و به مرتبتی والاتر از آن متمکن شد همچنین نجم سعادتش در ترقی بود تا به اوج ارادت{{نشان|97}} برسید و مقرّب حضرت و مشارٌ الیه{{نشان|98}} و معتمدٌ علیه{{نشان|99}} گشت بر سلامت حالش شادمانی کردم و گفتم {{شعر}} {{ب2|م1=''ز کار بسته میندیش و دل شکسته مدار''|م2=''که آب چشمه حیوان درون تاریکی است''}} {{ب2|م1=''الا لا یجأرَنَّ اخو البلیّة''|م2=''فللرّحمنِ الطافٌ خَفیّه{{نشان|100}}''}} {{ب2|م1=''منشین ترش از گردش ایام که صبر''|م2=''تلخ است و لیکن بر شیرین دارد''}} {{پایان شعر}} در آن قربت مرا با طایفه ای یاران اتفاق سفر افتاد چون از زیارت مکه باز آمدم دو منزلم استقبال کرد ظاهر حالش را دیدم پریشان و در هیأت درویشان گفتم چه حالت است گفت آن چنان که تو گفتی طایفه ای حسد بردند و به خیانتم منسوب کردند و ملک دام مُلکُه در کشف حقیقت آن استقصا{{نشان|101}} نفرمود و یاران قدیم و دوستان حمیم{{نشان|102}} از کلمه حق خاموش شدند و صحبت دیرین فراموش کردند. {{شعر}} {{ب2|م1=''نبینی که پیش خداوند جاه''|م2=''نیایش{{نشان|103}} کنان دست بر برنهند''}} {{ب2|م1=''اگر روزگارش در آرد ز پای''|م2=''همه عالمش پای بر سر نهند''}} {{پایان شعر}} فی الجمله به انواع عقوبت گرفتار بودم تا درین هفته که مژده سلامت حجاج برسید از بند گرانم خلاص کرد و ملک موروثم خاص گفتم آن نوبت اشارت من قبولت نیامد که گفتم عمل پادشاهان چون سفر دریاست خطرناک و سودمند یا گنج برگیری یا در طلسم بمیری. {{شعر}} {{ب2|م1=''یا زر بهر دو دست کند خواجه در کنار''|م2=''یا موج روزی افکندش مرده بر کنار''}} {{پایان شعر}} مصلحت ندیدم از این بیش ریش{{نشان|104}} درونش به ملامت خراشیدن و نمک پاشیدن به دین کلمه اختصار کردیم. {{شعر}} {{ب2|م1=''ندانستی که بینی بند بر پای''|م2=''چو در گوشت نیامد پند مردم''}} {{ب2|م1=''دگر ره چون نداری طاقت نیش''|م2=''مکن انگشت در سوراخ گژدم''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== تنی چند از روندگان در صحبت من بودند ظاهر ایشان به صلاح آراسته و یکی را از بزرگان در حق این طایفه حسن ظنّی{{نشان|105}} بلیغ{{نشان|106}} و ادراری{{نشان|107}}معین کرده تا یکی از اینان حرکتی کرد نه مناسب حال درویشان ظنّ آن شخص فاسد شد و بازار اینان کاسد{{نشان|108}} خواستم تا به طریقی کفاف یاران مستخلص کنم آهنگ خدمتش کردم دربانم رها نکرد و جفا کرد و معذورش داشتم که لطیفان گفته‌اند {{شعر}} {{ب2|م1=''در میر و وزیر و سلطان را''|م2=''بی وسیلت مگرد پیرامن''}} {{ب2|م1=''سگ و دربان چو یافتند غریب''|م2=''این گریبانش گیرد آن دامن''}} {{پایان شعر}} چندان که مقرّبان حضرت آن بزرگ بر حال من وقوف یافتند و به اکرام در آوردند و برتر مقامی معین کردند اما به تواضع فروتر نشستم گفتم {{شعر}} {{ب2|م1=''بگذار که بنده کمینم''|م2=''تا در صف بندگان نشینم''}} گفت الله الله چه جای این سخن است {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''گر بر سر و چشم ما نشینی''|م2=''بارت بکشم که نازنینی''}} {{پایان شعر}} فی الجمله بنشستم و از هر دری سخن پیوستم تا حدیث زلّت{{نشان|109}} یاران در میان آمد و گفتم {{شعر}} {{ب2|م1=''چه جرم دید خداوند سابق الانعام{{نشان|110}}''|م2=''که بنده در نظر خویش خوار می‌دارد''}} {{ب2|م1=''خدای راست مسلم بزرگواری و حکم''|م2=''که جرم بیند و نان برقرار می‌دارد''}} {{پایان شعر}} حاکم این سخن را عظیم بپسندید و اسباب معاش یاران فرمود تا بر قاعده ماضی مهیا دارند و مؤنت{{نشان|111}} ایام تعطیل وفا کنند شکر نعمت بگفتم و زمین خدمت ببوسیدم و عذر جسارت بخواستم و در وقت برون آمدن گفتم {{شعر}} {{ب2|م1=''چو کعبه قبله حاجت شد از دیار بعید''|م2=''روند خلق به دیدارش از بسی فرسنگ''}} {{ب2|م1=''ترا تحمل امثال ما بباید کرد''|م2=''که هیچ کس نزند بر درخت بی بر، سنگ''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== ملک زاده ای گنج فراوان از پدر میراث یافت دست کرم بر گشاد و داد سخاوت بداد و نعمت بی دریغ بر سپاه و رعیت بریخت {{شعر}} {{ب2|م1=''نیاساید مشام{{نشان|112}} از طبله{{نشان|113}} عود''|م2=''بر آتش نه که چون عنبر ببوید''}} {{ب2|م1=''بزرگی بایدت بخشندگی کن''|م2=''که دانه تا نیفشانی نروید''}} {{پایان شعر}} یکی از جلسای بی تدبیر نصیحتش آغاز کرد که ملوک پیشین مرین نعمت را به سعی اندوخته‌اند و برای مصلحتی نهاده دست ازین حرکت کوتاه کن که واقعه‌ها در پیش است و دشمنان از پس، نباید که وقت حاجت فرومانی. {{شعر}} {{ب2|م1=''اگر گنجی کنی بر عامیان بخش''|م2=''رسد هر کدخدایی را به رنجی''}} {{ب2|م1=''چرا نستانی از هر یک جوی سیم''|م2=''که گرد آید ترا هر وقت گنجی''}} {{پایان شعر}} ملک روی از این سخن به هم آورد و مرو را زجر فرمود و گفت مرا خداوند تعالی مالک این مملکت گردانیده است تا به خورم و ببخشم نه پاسبان که نگاه دارم {{شعر}} {{ب2|م1=''قارون هلاک شد که چهل خانه گنج داشت''|م2=''نوشین روان نمرد که نام نکو گذاشت''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== آورده‌اند که نوشین روان عادل را در شکار گاهی صید کباب کردند و نمک نبود غلامی به روستا رفت تا نمک آرد نوشیروان گفت نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد گفتند از این قدر چه خلل آید گفت بنیاد ظلم در جهان اوّل اندکی بوده است هر که آمد برو مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده {{شعر}} {{ب2|م1=''اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی''|م2=''بر آورند غلامان او درخت از بیخ''}} {{ب2|م1=''به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد''|م2=''زنند لشکریانش هزار مرغ بر سیخ''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== غافلی را شنیدم که خانه رعیت خراب کردی تا خزانه سلطان آباد کند بی خبر از قول حکیمان که گفته‌اند هر که خدای را عزّوجلّ بیازارد تا دل خلقی به دست آرد خداوند تعالی همان خلق را برو گمارد تا دمار از روزگارش بر آرد {{شعر}} {{ب2|م1=''آتش سوزان نکند با سپند''|م2=''آنچه کند دود دل دردمند''}} {{پایان شعر}} سر جمله حیوانات گویند که شیر است و اذلّ{{نشان|114}} جانوران خر و به اتفاق خر بار بر به که شیر مردم در {{شعر}} {{ب2|م1=''مسکین خر اگر جه بی تمیزست''|م2=''جون بار همی‌برد عزیزست''}} {{ب2|م1=''گاوان و خران بار بردار''|م2=''به ز آدمیان مردم آزار''}} {{پایان شعر}} باز آمدیم به حکایت وزیر غافل، ملک را ذمائم اخلاق او به قرائن معلوم شد در شکنجه کشید و به انواع عقوبت بکشت {{شعر}} {{ب2|م1=''حاصل نشود رضای سلطان''|م2=''تا خاطر بندگان نجویی''}} {{ب2|م1=''خواهی که خدای بر تو بخشد''|م2=''با خلق خدای کن نکویی''}} {{پایان شعر}} آورده‌اند که یکی از ستم دیدگان بر سر او بگذشت و در حال تباه او تأمل کرد و گفت {{شعر}} {{ب2|م1=''نه هر که قوّت بازوی منصبی دارد''|م2=''به سلطنت بخورد مال مردمان به گزاف''}} {{ب2|م1=''توان به حلق فرو بردن استخوان درشت''|م2=''ولی شکم بدرد چون بگیرد اندر ناف''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''نماند ستمکار بد روزگار''|م2=''بماند برو لعنت پایدار''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== مردم آزاری را حکایت کنند که سنگی بر سر صالحی زد درویش را مجال انتقام نبود سنگ را نگاه همی‌داشت تا زمانی که ملک را بر آن لشکری خشم آمد و در چاه کرد درویش اندر آمد و سنگ در سرش کوفت. گفتا تو کیستی و مرا این سنگ چرا زدی گفت من فلانم و این همان سنگست که در فلان تاریخ بر سر من زدی. گفت چندین روزگار کجا بودی گفت از جاهت اندیشه همی‌کردم، اکنون که در چاهت دیدم فرصت غنیمت دانستم {{شعر}} {{ب2|م1=''ناسزایی{{نشان|115}} را که بینی بخت یار{{نشان|116}}''|م2=''عاقلان تسلیم کردند اختیار''}} {{ب2|م1=''چون نداری ناخن درنده تیز''|م2=''با ددان آن به که کم گیری ستیز''}} {{ب2|م1=''هر که با پولاد بازو{{نشان|117}} پنجه کرد''|م2=''ساعد مسکین خود را رنجه کرد''}} {{ب2|م1=''باش{{نشان|118}} تا دستش ببندد روزگار''|م2=''پس به کام دوستان مغزش بر آر''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی را از ملوک مرضی هایل بود که اعادت ذکر آن ناکردن اولی طایفه حکمای یونان متفق شدند که مرین درد را دوایی نیست مگر زهره آدمی به چندین صفت موصوف بفرمود طلب کردن دهقان پسری یافتند بر آن صورت که حکیمان گفته بودند، پدرش را و مادرش را بخواند و به نعمت بیکران خشنود گردانیدند و قاضی فتوی داد که خون یکی از رعیت ریختن سلامت پادشه را روا باشد. جلاد قصد کرد پسر سر سوی آسمان بر آورد و تبسم کرد ملک پرسیدش که در این حالت چه جای خندیدن است؟ گفت ناز فرزندان بر پدران و مادران باشد و دعوی پیش قاضی برند وداد از پادشه خواهند اکنون پدر و مادر به علّت حطام{{نشان|119}} دنیا مرا به خون در سپردند و قاضی به کشتن فتوی{{نشان|120}} داد و سلطان مصالح خویش اندر هلاک من همی‌بیند، به جز خدای عزّوجل پناهی نمی‌بینم {{شعر}} {{ب2|م1=''پیش که بر آورم ز دستت فریاد''|م2=''هم پیش تو از دست تو گر خواهم داد''}} {{پایان شعر}} سلطان را دل از این سخن به هم بر آمد و آب در دیده بگردانید و گفت هلاک من اولی ترست از خون بی گناهی ریختن سر و چشمش ببوسید و در کنار گرفت و نعمت بی اندازه بخشید و آزاد کرد و گویند هم در آن هفته شفا یافت. {{شعر}} {{ب2|م1=''همچنان در فکر آن بیتم که گفت''|م2=''پیل بانی بر لب دریای نیل''}} {{ب2|م1=''زیر پایت گر بدانی حال مور''|م2=''همچو حال تست زیر پای پیل''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی از بندگان عمرولیث{{نشان|121}} گریخته بود کسان در عقبش برفتند و باز آوردند، وزیر را با وی غرضی بود و اشارت به کشتن فرمود تا دگر بندگان چنین فعل روا ندارند. بنده پیش عمرو سر بر زمین نهاد و گفت {{شعر}} {{ب2|م1=''هر چه رود بر سرم چون تو پسندی رواست''|م2=''بنده چه دعوی کند حکم خداوند راست''}} {{پایان شعر}} اما به موجب آن که پرورده نعمت این خاندانم نخواهم که در قیامت به خون من گرفتار آیی اجازت فرمای تا وزیر را بکشم آن گه به قصاص او بفرمای خون مرا ریختن تا به حق کشته باشی ملک را خنده گرفت، وزیر را گفت چه مصلحت می‌بینی؟ گفت ای خداوند جهان از بهر خدای این شوخ{{نشان|122}} دیده را به صدقات گور پدر آزاد کن تا مرا در بلایی نیفکند .گناه از من است و قول حکما معتبر که گفته‌اند {{شعر}} {{ب2|م1=''چو کردی با کلوخ انداز پیکار''|م2=''سر خود را به نادانی شکستی''}} {{ب2|م1=''چو تیر انداختی بر روی دشمن''|م2=''چنین دان کاندر آماجش نشستی''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== ملک زوزن{{نشان|123}} را خواجه ای{{نشان|124}} بود کریم{{نشان|125}} النفس نیک محضر که همگان را در مواجهه خدمت کردی و در غیبت نکویی گفتی اتفاقاً از او حرکتی در نظر سلطان ناپسند آمد مصادره{{نشان|126}} فرمود و عقوبت کرد و سرهنگان ملک به سوابق نعمت او معترف بودند و به شکر آن مرتهن{{نشان|127}} در مدت توکیل{{نشان|128}} او رفق و ملاطفت کردندی و زجر{{نشان|129}} و معاقبت{{نشان|130}} روا نداشتندی {{شعر}} {{ب2|م1=''صلح با دشمن اگر خواهی هر گه که ترا''|م2=''در قفا عیب کند در نظرش تحسین کن''}} {{ب2|م1=''سخن آخر به دهان می‌گذرد موذی را''|م2=''سخنش تلخ نخواهی دهنش شیرین کن''}} {{پایان شعر}} آن چه مضمون خطاب ملک بود از عهده بعضی بدر آمد و ببقیتی در زندان بماند آورده‌اند که یکی از ملوک نواحی در خفیه پیامش فرستاد که ملوک آن طرف قدر چنان بزرگوار ندانستند و بی عزّتی کردند اگر رای عزیز فلان احسن الله خلاصه{{نشان|131}} به جانب ما التفاتی کند در رعایت خاطرش هر چه تمام تر سعی کرده شود و اعیان این مملکت به دیدار او مفتقرند{{نشان|132}} و جواب این حرف را منتظر. خواجه برین وقوف یافت و از خطر اندیشید و در حال جوابی مختصر چنان که مصلحت دید بر قفای ورق نبشت و روان کرد یکی از متعلقان واقف شد و ملک را اعلام کرد که فلان را که حبس فرمودی با ملوک نواحی مراسله دارد ملک به هم بر آمد و کشف این خبر فرمود قاصد را بگرفتند و رسالت بخواندند نبشته بود که حسن ظنّ بزرگان بیش از فضیلت ماست و تشریف قبولی که فرمودند بنده را امکان اجابت نیست به حکم آن که پرورده نعمت این خاندان است و به اندک مایه تغیر با ولی نعمت بی وفایی نتوان کرد چنان که گفته‌اند {{شعر}} {{ب2|م1=''آن را که به جای{{نشان|133}} تست هر دم کرمی''|م2=''عذرش بنه ار کند به عمری ستمی''}} {{پایان شعر}} ملک را سیرت حق شناسی از او پسند آمد و خلعت و نعمت بخشید و عذر خواست که خطا کردم ترا بی جرم و خطا آزردن گفت یا خداوند بنده درین حالت مر خداوند را خطا نمی‌بیند تقدیر خداوند تعالی بود که مرین بنده را مکروهی برسد پس به دست تو اولی تر که سوابق نعمت برین بنده داری و ایادی منت{{نشان|134}} و حکما گفته‌اند {{شعر}} {{ب2|م1=''گر گزندت رسد ز خلق مرنج''|م2=''که نه راحت رسد ز خلق نه رنج''}} {{ب2|م1=''از خدا دان خلاف دشمن و دوست''|م2=''کین دل هر دو در تصرف اوست''}} {{ب2|م1=''گر چه تیر از کمان همی‌گذرد''|م2=''از کمان دار بیند اهل خرد''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی از ملوک عرب شنیدم که متعلقان را همی‌گفت مرسوم فلان را چندان که هست مضاعف کنید که ملازم درگاهست و مترصد فرمان و دیگر خدمتکاران به لهو و لعب مشغول اند و در ادای خدمت متهاون. صاحب دلی بشنید و فریاد و خروش از نهادش بر آمد، پرسیدندش چه دیدی ؟گفت مراتب بندگان به درگاه خداوند تعالی همین مثال دارد {{شعر}} {{ب2|م1=''مهتری در قبول فرمان است''|م2=''ترک فرمان دلیل حرمان است''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== ظالمی را حکایت کنند که هیزم درویشان خریدی به حیف{{نشان|135}} و توانگران را دادی به طرح{{نشان|136}}، صاحب دلی برو گذر کرد و گفت {{شعر}} {{ب2|م1=''زورت ار پیش می‌رود با ما''|م2=''با خداوند غیب دان نرود''}} {{پایان شعر}} حاکم از گفتن او برنجید و روی از نصیحت در هم کشید و برو التفات نکرد تا شبی که آتش مطبخ در انبار هیزمش افتاد و سایر املاکش بسوخت وز بستر نرمش به خاکستر گرم نشاند. اتفاقاً همان شخص برو بگذشت و دیدش که با یاران همی‌گفت ندانم این آتش از کجا در سرای من افتاد گفت از دل درویشان. {{شعر}} {{ب2|م1=''به هم بر مکن تا توانی دلی''|م2=''که آهی جهانی به هم بر کند''}} {{ب2|م1=''چه سال‌های فراوان و عمر‌های دراز''|م2=''که خلق بر سر ما بر زمین بخواهد رفت''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی در صنعت کشتی گرفتن سر آمده بود، سیصد و شصت بند فاخر بدانستی و هر روز به نوعی از آن کشتی گرفتی. مگر گوشه خاطرش با جمال یکی از شاگردان میلی داشت سیصد و پنجاه و نه بندش در آموخت مگر یک بند که در تعلیم آن دفع انداختی{{نشان|137}} و تأخیر کردی. فی الجمله پسر در قوت و صنعت سر آمد و کسی را در زمان او با او امکان مقاومت نبود تا به حدی که پیش ملک آن روزگار گفته بود استاد را فضیلتی که بر من است از روی بزرگی است و حق تربیت و گرنه به قوت ازو کمتر نیستم و به صنعت با او برابرم ملک را این سخن دشخوار آمد فرمود تا مصارعت{{نشان|138}} کنند. مقامی متسع ترتیب کردند و ارکان دولت و اعیان حضرت زور آوران روی زمین حاضر شدند پسر چون پیل مست اندر آمد به صدمتی{{نشان|139}} که اگر کوه رویین بودی از جای بر کندی استاد دانست که جوان به قوت ازو برتر است، بدان بند غریب که از وی نهان داشته بود با او در آویخت پسر دفع آن ندانست به هم بر آمد، استاد به دو دست از زمینش بالای سر برد و فروکوفت. غریو{{نشان|140}} از خلق برخاست ملک فرمود استاد را خلعت و نعمت دادن و پسر را زجر و ملامت کرد که با پرورده خویش دعوی مقاومت کردی و به سر نبردی گفت ای پادشاه روی زمین بزور آوری بر من دست نیافت بلکه مرا از علم کشتی دقیقه ای مانده بود و همه عمر از من دریغ همی‌داشت امروز بدان دقیقه بر من غالب آمد. گفت از بهر چنین روزی که زیرکان گفته‌اند دوست را جندان قوت مده که اگر دشمنی کند تواند، نشنیده‌ای که چه گفت آن که از پرورده{{نشان|141}} خویش جفا دید؟ {{شعر}} {{ب2|م1=''کس نیاموخت علم تیر از من''|م2=''که مرا عاقبت نشانه نکرد''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== درویشی مجرد به گوشه ای نشسته بود پادشاهی برو بگذشت درویش از آن جا که فراغ ملک قناعت است سر نیاورد و التفات نکرد. سلطان از آن جا که سطوت{{نشان|142}} سلطنت است برنجید و گفت این طایفه خرقه پوشان امثال حیوان اند و اهلیت و آدمیت ندارند وزیر نزدیکش آمد و گفت ای جوان مرد سلطان روی زمین بر تو گذر کرد چرا خدمتی نکردی و شرط ادب به جای نیاوردی؟ گفت سلطان را بگوی توقع خدمت از کسی دار که توقع نعمت از تو دارد و دیگر بدان که ملوک از بهر پاس رعیت اند نه رعیت از بهر طاعت ملوک گرچه رامش{{نشان|143}} به فرّ{{نشان|144}} دولت اوست. {{شعر}} {{ب2|م1=''یکی امروز کامران بینی''|م2=''دیگری را دل از مجاهده{{نشان|145}} ریش''}} {{ب2|م1=''فرق شاهی و بندگی برخاست''|م2=''چون قضای نبشته آمد پیش''}} {{پایان شعر}} ملک را گفت درویش استوار آمد گفت از من تمنا بکن. گفت آن همی‌خواهم که دگر باره زحمت من ندهی گفت مرا پندی بده گفت {{شعر}} {{ب2|م1=''درياب كنون كه نعمتت هست به دست''|م2=''كين دولت و ملك مى رود دست به دست''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی از وزرا پیش ذوالنون{{نشان|146}} مصری رفت و همت خواست که روز و شب به خدمت سلطان مشغولم و به خیرش امیدوار و از عقوبتش ترسان ذوالنّون بگریست و گفت اگر من خدای را عزّوجلّ چنین پرستیدمی که تو سلطان را از جمله صدّیقان{{نشان|147}} بودمی {{شعر}} {{ب2|م1=''ور وزیر ازخدا بترسیدی''|م2=''همچنان کز ملک، ملک بودی''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== پادشاهی به کشتن بیگناهی فرمان داد گفت ای ملک به موجب خشمی که ترا بر من است آزار خود مجوی که این عقوبت بر من به یک نفس به سر آید و بزه{{نشان|148}} آن بر تو جاوید بماند. {{شعر}} {{ب2|م1=''پنداشت ستمگر که جفا بر ما کرد''|م2=''در گردن او بماند و بر ما بگذشت''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== وزرای نوشیروان در مهمی از مصالح مملکت اندیشه همی‌کردند و هر یکی از ایشان دگرگونه رای همی‌زدند و ملک همچنین تدبیری اندیشه کرد بزرجمهر را رای ملک اختیار آمد وزیران در نهانش گفتند رای ملک را جه مزیّت دیدی بر فکر چندین حکیم گفت به موجب آن که انجام کارها معلوم نیست و رای همگان در مشیت است که صواب آید یا خطا پس موافقت رای ملک اولی تر است تا اگر خلاف صواب آید، به علت متابعت از معاتبت{{نشان|149}} ایمن باشم. {{شعر}} {{ب2|م1=''اگر خود روز را گوید شبست این''|م2=''بباید گفتن آنک ماه و پروین{{نشان|150}}''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== شیّادی{{نشان|151}} گیسوان بافت یعنی علویست و با قافله حجاز به شهری در آمد که از حج همی‌آیم و قصیده ای پیش ملک برد که من گفته‌ام. نعمت بسیارش فرمود و اکرام کرد تا یکی از ندمای حضرت پادشاه که در آن سال از سفر دریا آمده بود گفت من او را عید اضحی در بصره دیدم. معلوم شد که حاجی نیست دیگری گفتا پدرش نصرانی بود در ملطیه{{نشان|152}} پس او شریف{{نشان|153}} چگونه صورت بندد و شعرش را به دیوان انوری دریافتند ملک فرمود تا بزنندش و نفی کنند تا چندین دروغ درهم چرا گفت. گفت ای خداوند روی زمین یک سخن دیگر در خدمت بگویم اگر راست نباشد به هر عقوبت که فرمایی سزاوارم گفت بگو تا آن چیست گفت دوغ{{نشان|154}} ملک را خنده گرفت و گفت ازین راست تر سخن تا عمر او بوده باشد نگفته است. فرمود تا آنچه مأمول{{نشان|155}} اوست مهیا دارند و به خوشی برود. ====حکایت==== یکی از وزرا به زیر دستان رحم کردی و صلاح ایشان را به خیر توسط نمودی اتفاقاً به خطاب ملک گرفتار آمد همگان در مواجب استخلاص او سعی کردند و موکلان در معاقبتش ملاطفت نمودند وبزرگان شکر سیرت خوبش بافواه{{نشان|156}} بگفتند تا ملک از سر عتاب او در گذشت صاحب دلی برین اطلاع یافت و گفت {{شعر}} {{ب2|م1=''پختن دیک نیک خواهان را''|م2=''هر چه رخت سراست سوخته به''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی از پسران هارون الرشید پیش پدر آمد خشم آلود که فلان سرهگ زاده مرا دشنام مادر داد. هارون ارکان دولت را گفت جزای چنین کس چه باشد یکی اشاره به کشتن کرد و دیگری به زبان بریدن و دیگری به مصادره و نفی، هارون گفت ای پسر کرم آن است که عفو کنی و گر نتوانی تو نیزش دشنام مادر ده نه چندان که انتقام از حد درگذرد آن گاه ظلم از طرف ما باشد و دعوی از قِبل{{نشان|157}} خصم دمان{{نشان|158}} پیکار{{نشان|159}} جوید. ====حکایت==== با طایفه بزرگان به کشتی در نشسته بودم زورقی در پی ما غرقه شد دو برادر بگردابی در افتادند. یکی از بزرگان گفت ملاح را که بگیر این هر دو را که بهر یکی پنجاه دینارت دهم ملاح در آب افتاد و تا یکی را برهانید آن دیگر هلاک شد گفتم بقیت عمرش نمانده بود ازین سبب در گرفتن او تأخیر کرد و در آن دگر تعجیل ملاح بخندید و گفت آن چه تو گفتی یقین است و دگر میل خاطر برهانیدن این بیشتر بود که وقتی در بیابانی مانده بودم، مرا بر شتری نشانده و ز دست آن دگر تازیانه ای خورده‌ام در طفلی. گفتم صدق الله من عَمِل صالحاً فَلَنِفسهِ و مَن اَساءَ فَعَلیها{{نشان|160}}. {{شعر}} {{ب2|م1=''کار درویش مستمند بر آر''|م2=''که ترا نیز کارها باشد''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== دو برادر یکی خدمت سلطان کردی و دیگر به زور بازو نان خوردی باری این توانگر گفت درویش را که چرا خدمت نکنی تا از مشقت کار کردن برهی گفت تو چرا کار نکنی تا از مذلّت خدمت رهایی یابی که خردمندان گفته‌اند نان خود خوردن و نشستن به که کمر{{نشان|161}} شمشیر زرّین به خدمت بستن. {{شعر}} {{ب2|م1=''به دست آهن تفته{{نشان|162}} کردن خمیر''|م2=''به از دست بر سینه پیش امیر ''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''عمر گرانمايه در اين صرف شد''|م2=''تا چه خورم صيف و چه پوشم شتا''}} {{ب2|م1=''ای شکم خیره به نانی بساز''|م2=''تا نکنی پشت به خدمت دو تا''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== کسی مژده پیش انوشیروان عادل آورد گفت شنیدم که فلان دشمن ترا خدای عزّوجل برداشت گفت هیچ شنیدی که مرا بگذاشت. ====حکایت==== گروهی حکما به حضرت کسری{{نشان|163}} در به مصلحتی سخن همی‌گفتند و بزرگمهر که مهتر ایشان بود خاموش. گفتندش چرا با ما در این بحث سخن نگویی گفت وزیران بر مثال اطبا اند و طبیب دارو ندهد جز سقیم{{نشان|164}} را پس چو بینم که رای شما بر صوابست مرا بر سر آن سخن گفتن حکمت نباشد. {{شعر}} {{ب2|م1=''چو كارى بى فضول من بر آيد''|م2=''مرا در وى سخن گفتن نشايد''}} {{ب2|م1=''و گر بینم که نابینا و چاه است''|م2=''اگر خاموش بنشینم گناه است''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== هارون الرشید را چون ملک دیار مصر مسلم شد گفت به خلاف آن طاغی که به غرور ملک مصر دعوی خدایی کرد نبخشم این مملکت را مگر به خسیس ترین بندگان. سیاهی داشت نام او خصیب{{نشان|165}} در غایت جهل. مُلک مصر بوی ارزانی داشت و گویند عقل و درایت او تا به جایی بود که طایفه ای حرّاث{{نشان|166}} مصر شکایت آوردندش که پنبه کاشته بودیم باران بی وقت آمد- و تلف شد گفت پشم بایستی کاشتن. {{شعر}} {{ب2|م1=''به نادانان چنان روزی رساند''|م2=''که دانا اندر آن عاجز بماند''}} {{ب2|م1=''اوفتاده است در جهان بسیار''|م2=''بی تمیز ارجمند و عاقل خوار''}} {{ب2|م1=''كيمياگر به غصه مرده و رنج''|م2=''ابله اندر خرابه يافته گنج''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی را از ملوک کنیزکی چینی آوردند خواست تا در حالت مستی با وی جمع آید کنیزک ممانعت کرد ملک در خشم رفت و مرو را به سیاهی بخشید که لب زبرینش از پره بینی در گذشته بود و زیرینش به گریبان فرو هشته. هیکلی که صخرالجن{{نشان|167}} از طلعتش برمیدی و عین القطر{{نشان|168}} از بغلش بگندیدی. چنان که ظریفان گفته‌اند {{شعر}} {{ب2|م1=''آنگه بغلی نعوذ بالله''|م2=''مردار به آفتاب مرداد''}} {{پایان شعر}} ؟؟؟؟؟ {{نشان|169}} گفت اگر در مفاوضه{{نشان|170}} او شبی تأخیر کردی چه شدی که من او را افزون از قیمت کنیزک دلداری کردمی گفت ای خداوند روی زمین نشنیده‌ای {{شعر}} {{ب2|م1=''ملحد گرسنه در خانه خالی بر خوان''|م2=''عقل باور نکند کز رمضان اندیشد''}} {{ب2|م1=''هرگز آن را به دوستی مپسند''|م2=''که رود جای ناپسندیده''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== اسکندر رومی را پرسیدند دیار مشرق و مغرب به چه گرفتی که ملوک پیشین را خزاین و عمر و ملک و لشکر بیش از این بوده است ایشان را چنین فتحی میسر نشده گفتا به عون خدای عزّوجل هر مملکتی را که گرفتم رعیتش نیازردم و نام پادشاهان جز به نکویی نبردم {{شعر}} {{ب2|م1=''بزرگش نخوانند اهل خرد''|م2=''كه نام بزرگان به زشتى برد''}} {{پایان شعر}} ==توضیحات== # {{پاورقی|1}} درشت و دشنام گفتن # {{پاورقی|2}} چون آدمی نومید شود زبانش دراز گردد چنانکه گربه مغلوب بر سگ حمله آرد. # {{پاورقی|3}} درگاه # {{پاورقی|4}} ظلم # {{پاورقی|5}} توجیه # {{پاورقی|6}} بینایی # {{پاورقی|7}} گوسفند پاکیزه است و فیل مردار گندیده # {{پاورقی|8}} کوچکترین کوه‌های زمین کوه طور است و همانا به قدر و منزلت نزد خداوند از همه کوه‌ها بزرگتر است. # {{پاورقی|9}} نادان # {{پاورقی|10}} عربی # {{پاورقی|11}} سفید و سیاه # {{پاورقی|12}} بیباکی # {{پاورقی|13}} بالا خانه # {{پاورقی|14}} جغد # {{پاورقی|15}} نام مرغی که به مبارکی معروفست. # {{پاورقی|16}} شایسته # {{پاورقی|17}} راه # {{پاورقی|18}} شهرها # {{پاورقی|19}} حیله‌ها # {{پاورقی|20}} ترسان # {{پاورقی|21}} بلند و محکم # {{پاورقی|22}} پناهگاه # {{پاورقی|23}} جایگاه # {{پاورقی|24}} روش # {{پاورقی|25}} هلی # {{پاورقی|26}} آسمان # {{پاورقی|27}} سرچشمه ای که آبش اندک است. # {{پاورقی|28}} شکاف # {{پاورقی|29}} ثلث و قسمت اوّل شب # {{پاورقی|30}} صورت # {{پاورقی|31}} تازگی و رونق فزونی # {{پاورقی|32}} خانواده # {{پاورقی|33}} جرقه آتش # {{پاورقی|34}} حصیر # {{پاورقی|35}} خواهی نخواهی # {{پاورقی|36}} ظلم # {{پاورقی|37}} سرکشی # {{پاورقی|38}} نیست هیچ مولود جز اینکه بسرشت اسلام زاید پس ابوانش ویرا یهودی و نصرانی و جوسی کنند. # {{پاورقی|39}} دلیر و بزرگ # {{پاورقی|40}} خویها و عادات # {{پاورقی|41}} اندک # {{پاورقی|42}} ذات و سرشت # {{پاورقی|43}} غم و افسوس خوردن # {{پاورقی|44}} پیشانی # {{پاورقی|45}} نیکبختان # {{پاورقی|46}} تعدّی و ستم # {{پاورقی|47}} حیله‌ها # {{پاورقی|48}} غصّه # {{پاورقی|49}} برداشت و محصول # {{پاورقی|50}} قصد # {{پاورقی|51}} رنگ و بنا # {{پاورقی|52}} شکسته و تیره # {{پاورقی|53}} دنباله کشتی # {{پاورقی|54}} فاصله میان بهشت و جهنّم # {{پاورقی|55}} پسر انوشیروان # {{پاورقی|56}} ترس # {{پاورقی|57}} وداع کردن # {{پاورقی|58}} هَ آه ةللهن # {{پاورقی|59}} آنچه در دل گذرد # {{پاورقی|60}} فکر بی فایده # {{پاورقی|61}} مردی ظالم و ستمگر بود که از جانب عبد الملک مروان حاکم عراق بوده. # {{پاورقی|62}} کیسه چرمی # {{پاورقی|63}} دریچه # {{پاورقی|64}} جامه ای که به کسی بخشند # {{پاورقی|65}} زیرکی # {{پاورقی|66}} با خبر بودن # {{پاورقی|67}} تندی # {{پاورقی|68}} زحمت دادن # {{پاورقی|69}} بیحیا # {{پاورقی|70}} ولخرج و اسراف کننده # {{پاورقی|71}} مسرفین # {{پاورقی|72}} خرجی # {{پاورقی|73}} کم کم # {{پاورقی|74}} ولخرجی # {{پاورقی|75}} راندن # {{پاورقی|76}} نام ولایتی است که مکظه از آنجاست. # {{پاورقی|77}} مکر و حیله # {{پاورقی|78}} فرومایه # {{پاورقی|79}} چون دلیر و شجاع سیر شد به سختی وشدّت حمله آرد و خالی شکم و گرسنه شدّت و سختی در فرار کند. # {{پاورقی|80}} نام حیوانی است که غالباً به عقب شیر راه می‌رود. # {{پاورقی|81}} بقیه و پس مانده # {{پاورقی|82}} حمله # {{پاورقی|83}} سختی و سخت گیری # {{پاورقی|84}} رنگ به رنگ شدن # {{پاورقی|85}} شوخ طبعی # {{پاورقی|86}} بدگویی # {{پاورقی|87}} کنایه است از تحمّل خطر و حاضر شدن برای هر گونه پیش آمد سخت. # {{پاورقی|88}} دزد بیابانی # {{پاورقی|89}} سخن چین # {{پاورقی|90}} زن نابکار ـ بدکار # {{پاورقی|91}} شبگرد و عسس مأمور جلوگیری مردم از کارهای نامشروع # {{پاورقی|92}} زیاده روی # {{پاورقی|93}} رخت شوی # {{پاورقی|94}} چارپا و مردم را که بی مزد به کار گیرند. # {{پاورقی|95}} نوشدارو # {{پاورقی|96}} جویندگان خطای دیگران # {{پاورقی|97}} میل و دلخواه # {{پاورقی|98}} کسی که در کارهای مملکتی به او اشاره شود. # {{پاورقی|99}} کسی که در امور بروی اعتماد کنند. # {{پاورقی|100}} هان ایکه مبتلی به بلای بسیاری محزون مباش که خداوند رحمن را بخشش‌های نهانیست. # {{پاورقی|101}} در کاری به نهایت کوشش کردن. # {{پاورقی|102}} گرم و صمیمی # {{پاورقی|103}} طاعت و بندگی # {{پاورقی|104}} زخم # {{پاورقی|105}} گمان نی # {{پاورقی|106}} کامل و رسا # {{پاورقی|107}} وظیفه # {{پاورقی|108}} بی رونق و شکسته # {{پاورقی|109}} خطا و لغزش # {{پاورقی|110}} پیش نعمت دهنده # {{پاورقی|111}} رنج و زحمت # {{پاورقی|112}} دماغ # {{پاورقی|113}} قفسه # {{پاورقی|114}} خوارتر و ذلیل تر # {{پاورقی|115}} نا اهل # {{پاورقی|116}} صاحب بخت و اقبال # {{پاورقی|117}} قوی دست و زورمند # {{پاورقی|118}} صبر کن # {{پاورقی|119}} مال دنیاـ ریزه گیاه و هر چیز دیگر. # {{پاورقی|120}} حکم کردن # {{پاورقی|121}} دومین پادشاه سلسله صفاری و برادر یعقوب لیث بود. # {{پاورقی|122}} بیحیا # {{پاورقی|123}} نام ولایتی ما بین هرات و نیشابور. # {{پاورقی|124}} وزیر # {{پاورقی|125}} بخشنده # {{پاورقی|126}} جریمه دادن # {{پاورقی|127}} در گرو # {{پاورقی|128}} در مدّتی که سرهنگان بر او موکّل بودند. # {{پاورقی|129}} راندن و طرد کردن # {{پاورقی|130}} عقاب و شکنجه # {{پاورقی|131}} خداوند خلاص او را نیکو بگرداند. # {{پاورقی|132}} محتاج # {{پاورقی|133}} در حقّ # {{پاورقی|134}} نعمت‌ها و دست‌ها # {{پاورقی|135}} جور و ستم # {{پاورقی|136}} انداختن و افکندن # {{پاورقی|137}} سستی و تعلّل کردی. # {{پاورقی|138}} با یکدیگر کشتی گرفتند. # {{پاورقی|139}} خود را به کسی زدن و آسیب رساندن. # {{پاورقی|140}} شور و فریاد # {{پاورقی|141}} شاگرد و تربیت شده. # {{پاورقی|142}} بزرگی # {{پاورقی|143}} آسودگی و آرامی # {{پاورقی|144}} بزگی و شأن و شوکت # {{پاورقی|145}} رنج بردن # {{پاورقی|146}} لقب یکی از عرفاست. # {{پاورقی|147}} بسیار راستگو # {{پاورقی|148}} گناه # {{پاورقی|149}} درشتی کردن # {{پاورقی|150}} ثریّا ـ هفت ستاره در برج ثور # {{پاورقی|151}} مکّار و فریبنده # {{پاورقی|152}} نام شهری در آسیای صغیر نزدیک شام. # {{پاورقی|152}} سیّد # {{پاورقی|154}} کفگیر # {{پاورقی|155}} آرزو # {{پاورقی|156}} دهان‌ها # {{پاورقی|157}} جانب دو طرف # {{پاورقی|158}} جوشنده و نفس زننده. # {{پاورقی|159}} چنگ # {{پاورقی|160}} آنکه عمل نیکو به جای آرد فایده آن برای نفس اوست و هر که بدی کند بر ضرر نفس او. # {{پاورقی|161}} کمربند با شمشیر # {{پاورقی|162}} سرخ شده در اثر حرارت. # {{پاورقی|163}} منظور انوشیروان است. # {{پاورقی|164}} ناخوش و بیمار # {{پاورقی|165}} که از طرف هارون الرّشید مدّتی والی مصر بود. # {{پاورقی|166}} کشتکاران # {{پاورقی|167}} نام دیوی که انگشتر حضرت سلیمان را دزدید. # {{پاورقی|168}} نام روغن سیاه بدبویی که به شتران گر می‌مالند. # {{پاورقی|169}} عادت کرده # {{پاورقی|170}} گفتگو کردن Wikibooks 1632 3569 2005-11-17T09:29:08Z Kaveh 2 redirect #REDIRECT [[صفحه‌ی اصلی]] تصویر:Button align left.png 1633 3570 2005-11-17T09:42:54Z Kaveh 2 {{GFDL-1.2}} {{GFDL-1.2}} الگو:GFDL-1.2 1634 4152 2006-06-18T19:31:14Z 84.189.224.218 {| style="margin: 0.5em auto; clear: both; width: 80%; background-color: #f8f8f8; border: 2px solid #e0e0e0; padding: 5px" |- | [[Image:Heckert GNU white.svg|64px|GNU head]] | ''Permission is granted to copy, distribute and/or modify this document under the terms of the '''[[w:GNU Free Documentation License|GNU Free Documentation License]]''', Version 1.2 only as published by the [[w:Free Software Foundation|Free Software Foundation]]; with no Invariant Sections, no Front-Cover Texts, and no Back-Cover Texts. A copy of the license is included in the section entitled "[[Commons:Text of the GNU Free Documentation License|Text of the GNU Free Documentation License]]."'' |} <includeonly>[[Category:GFDL|{{PAGENAME}}]]</includeonly> تصویر:Button blockquote.png 1635 3572 2005-11-17T09:45:04Z Kaveh 2 {{GFDL-1.2}} {{GFDL-1.2}} تصویر:Button center.png 1636 3573 2005-11-17T09:45:10Z Kaveh 2 {{GFDL-1.2}} {{GFDL-1.2}} تصویر:Button lower letter.png 1637 3574 2005-11-17T09:45:43Z Kaveh 2 {{GFDL-1.2}} {{GFDL-1.2}} تصویر:Button small.png 1638 3575 2005-11-17T09:46:17Z Kaveh 2 {{GFDL-1.2}} {{GFDL-1.2}} تصویر:Button sub link.png 1639 3576 2005-11-17T09:46:41Z Kaveh 2 {{GFDL-1.2}} {{GFDL-1.2}} تصویر:Button upper letter.png 1640 3577 2005-11-17T09:46:49Z Kaveh 2 {{GFDL-1.2}} {{GFDL-1.2}} تصویر:Button shifting.png 1641 3578 2005-11-17T09:46:55Z Kaveh 2 {{GFDL-1.2}} {{GFDL-1.2}} تصویر:Button insert table.png 1642 3579 2005-11-17T09:47:01Z Kaveh 2 {{GFDL-1.2}} {{GFDL-1.2}} تصویر:Button hide comment.png 1643 3580 2005-11-17T09:47:09Z Kaveh 2 {{GFDL-1.2}} {{GFDL-1.2}} تصویر:Button headline2.png 1644 3581 2005-11-17T09:47:13Z Kaveh 2 {{GFDL-1.2}} {{GFDL-1.2}} تصویر:Button gallery.png 1645 3582 2005-11-17T09:47:25Z Kaveh 2 {{GFDL-1.2}} {{GFDL-1.2}} تصویر:Button font color.png 1646 3583 2005-11-17T09:47:33Z Kaveh 2 {{GFDL-1.2}} {{GFDL-1.2}} تصویر:Button enter.png 1647 3584 2005-11-17T09:47:38Z Kaveh 2 {{GFDL-1.2}} {{GFDL-1.2}} تصویر:Button definition list.png 1648 3585 2005-11-17T09:47:38Z Kaveh 2 {{GFDL-1.2}} {{GFDL-1.2}} تصویر:Button code.png 1649 3586 2005-11-17T09:47:42Z Kaveh 2 {{GFDL-1.2}} {{GFDL-1.2}} تصویر:Button strike.png 1650 3589 2005-11-17T10:20:05Z Kaveh 2 {{GFDL-1.2}} {{GFDL-1.2}} ویکی‌نسک:امکانات ویراستاری 1651 4361 2006-07-12T09:04:00Z Kaveh 2 conflicted with adblock *امکانات استاندارد: *امکانات ویژه: <gallery> تصویر:Button_strike.png|خط زدن متن تصویر:Button_align_left.png|تراز از چپ تصویر:Button_center.png|تراز از وسط تصویر:Button_enter.png|قطع خط تصویر:Button_upper_letter.png|بالانویس تصویر:Button_lower_letter.png|زیرنویس تصویر:Button_small.png|خط ریز تصویر:Button_hid_cmnt.png|توضیح مخفی تصویر:Button_gal.png|گالری تصویر:Button_headline2.png|تیتر سرفصل تصویر:Button_shifting.png|تورفتگی تصویر:Button_blockquote.png|نقل قول تصویر:Button_font_color.png|متن رنگی تصویر:Button_sub_link.png|پیوند با نام مجازی تصویر:Button_definition_list.png|تمایز تیتر و متن تصویر:Button_insert_table.png|جدول </gallery> سعدی/گلستان/باب دوّم 1653 4096 2006-04-23T08:50:56Z 80.191.133.130 /* حکایت */ __NOTOC__ ==باب دوّم - در اخلاق درویشان== ====حکايت==== یکی از بزرگان گفت پارسایی را چه گویی در حق فلان عابد که دیگران در حق وی به طعنه سخن‌ها گفته اند گفت بر ظاهرش عیب نمی‌بینم و در باطنش غیب نمی‌دانم {{شعر}} {{ب2|م1=''ور ندانی که در نهانش چیست''|م2=''محتسب را درون خانه چه کار''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== درويشی را ديدم سر بر آستان کعبه همی‌ماليد و می‌گفت يا غفور يا رحيم تو داني که از ظلوم{{نشان|1}} و جهول{{نشان|2}} چه آيد {{شعر}} {{ب2|م1=''عذر تقصير خدمت آوردم''|م2=''كه ندارم به طاعت استظهار{{نشان|3}}''}} {{ب2|م1=''عاصيان از گناه توبه كنند''|م2=''عارفان از عبادت استغفار''}} {{پایان شعر}} عابدان جزای طاعت خواهند و بازرگانان بهای بضاعت من بنده امید آورده ام نه طاعت و بدریوزه{{نشان|4}} آمده ام نه به تجارت اِصْنَعْ بی ما اَنتَ اهْلُه {{نشان|5}}. {{شعر}} {{ب2|م1=''می‌نگویم که طاعتم بپذیر''|م2=''قلم عفو بر گناهم کش''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== عبد القادر{{نشان|6}} گیلانی را رحمة الله علیه دیدند در حرم کعبه روی بر حصبا{{نشان|7}} نهاده همی‌گفت ای خداوند ببخشای و گر هر آینه مستوجب عقوبتم در روز قیامتم نابینا بر انگیز تا در روی نیکان شرمسار نشوم {{شعر}} {{ب2|م1=''ای که هرگز فرامشت نکنم''|م2=''هیچت از بنده یاد می‌آید''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== دزدی به خانه پارسایی در آمد چندانکه جست چیزی نیافت دل تنگ شد پارسا خبر شد گلیمی که بر آن خفته بود در راه دزد انداخت تا محروم نشود {{شعر}} {{ب2|م1=''ترا کی میسر شود این مقام''|م2=''که با دوستانت خلافست و جنگ''}} {{ب2|م1=''در برابر چو گوسپند سلیم''|م2=''در قفا همچو گرگ مردم خوار''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== تنی چند از روندگان متفق سیاحت بودند و شریک رنج و راحت خواستم تا مرافقت کنم موافقت نکردند گفتم این از کرم اخلاق بزرگان بدیع است روی از مصاحبت مسکینان تافتن و فایده و برکت دریغ داشتن که من در نفس خویش این قدرت و سرعت می‌شناسم که در خدمت مردان یار شاطر{{نشان|8}} باشم نه بار خاطر {{نشان|9}}. {{شعر}} {{ب2|م1=''چه دانند مردم که در خانه کیست''|م2=''نویسنده داند که در نامه چیست''}} {{ب2|م1=''صورت حال عارفان دلق{{نشان|10}} است''|م2=''این قدر بس چو روی در خلق است''}} {{ب2|م1=''در قژا کند{{نشان|11}} مرد باید بود''|م2=''بر مخنث سلاح جنگ چه سود''}} {{پایان شعر}} ابریق{{نشان|12}} رفیق برداشت که به طهارت می‌رود و به غارت میرفت. چندانکه از نظر درویشان غایب شد به برجی برفت و درجی{{نشان|13}} بدزدید تا روز روشن شد آن تاریک مبلغی راه رفته بود و رفیقان بی گناه خفته بامدادان همه را به قلعه در آوردند و بزدند و بزندان کردند از آن تاریخ ترک صحبت گفتیم و طریق عزلت گرفتیم والسَّلامَةُ فی الوَحْده{{نشان|14}} {{شعر}} {{ب2|م1=''شنیدستی که گاوی در علف خوار''|م2=''بیالاید{{نشان|15}} همه گاوان ده را''}} {{ب2|م1=''به یک ناتراشیده{{نشان|16}} در مجلسی''|م2=''برنجد دل هوشمندان بسی''}} {{ب2|م1=''اگر بركه ای{{نشان|17}} پر کنند از گلاب''|م2=''سگی در وی افتد کند منجلاب{{نشان|18}}''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== زاهدی مهمان پادشاهی بود چون به طعام بنشستند کمتر از آن خورد که ارادت او بود و چون به نماز برخاستند بیش از آن کرد که عادت او تا ظنّ صلاحیت در حق او زیادت کنند {{شعر}} {{ب2|م1=''ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی{{نشان|19}} ''|م2=''کین ره که تو میروی به ترکستان است''}} {{پایان شعر}} گفت در نظر ایشان چیزی نخوردم که به کار آید، گفت نماز را هم قضا کن که چیزی نکردی که به کار آید {{شعر}} {{ب2|م1=''تا چه خواهی خریدن ای معذور''|م2=''روز درماندگی به سیم دغل{{نشان|20}} ''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شب خیز و مولع{{نشان|21}} زهد و پرهیز شبی در خدمت پدر رحمة الله علیه نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مصحف{{نشان|22}} عزیز بر کنار گرفته و طایفه ای گرد ما خفته پدر را گفتم از اینان یکی سر بر نمی‌دارد که دوگانه ای بگزارد{{نشان|23}} چنان خواب غفلت برده اند که گویی نخفته اند که مرده اند گفت جان پدر تو نیز اگر بخفتی به از آن که در پوستین خلق افتی{{نشان|24}} {{شعر}} {{ب2|م1=''نبيند مدعى جز خويشتن را''|م2=''كه دارد پرده پندار{{نشان|25}} در پيش''}} {{ب2|م1=''گرت چشم خدا بينى ببخشند''|م2=''نبينى هيچ كس عاجزتر از خويش''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی را از بزرگان به محفلی اندر همی‌ستودند و در اوصاف جمیلش مبالغه می‌کردند سر بر آورد و گفت من آنم که من دانم {{نشان|26}} {{شعر}} {{ب2|م1=''طاوس را به نقش و نگاری که هست خلق''|م2=''تحسین کنند و او خجل از پای زشت خویش''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی از صلحای لبنان{{نشان|27}} که مقامات او در دیار عرب مذکور بود و کرامات مشهور به جامع دمشق در آمد و بر کنار برکه کلاسه{{نشان|28}} طهارت همی‌ساخت پایش بلغزید و به حوض در افتاد و به مشقت از آن جایگه خلاص یافت چون از نماز بپرداختند یکی از اصحاب گفت مرا مشکلی هست اگر اجازت پرسیدنست گفت آن چیست گفت یاد دارم که شیخ بروی دریای مغرب برفت و قدمش تر نشد امروز چه حالت بود که در این قامتی آب از هلاک چیزی نماند. شیخ اندرین فکرت فرو رفت و پس از تأمل بسیار سر بر آورد و گفت نشنیده ای که خواجه عالم(ع) گفت لی مَعَ اللهِ وَقتٌ لا یَسَعنی فیه مَلَکٌ مقربٌ و لا نَبیٌ مُرسَل{{نشان|29}} و نگفت علی الدوام وقتی چنین که فرمود به جبرئیل و میکائیل نپرداختی و دیگر وقت با حفصه و زینب در ساختی مشاهدة الابرار بَیْن التجلّی وَ الاِستتار{{نشان|30}} می‌نماید و می‌رباید. {{شعر}} {{ب2|م1=''اُشاهِدُ مَنْ اَهوی بِغَیْر وَسیلة''|م2=''فَیَلْحَقُنی شَأنٌ اَضلُّ طَریقاً''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== {{شعر}} {{ب2|م1=''یکی پرسید از آن گم کرده فرزند''|م2=''که ای روشن گهر پیر خردمند''}} {{ب2|م1=''بگفت احوال ما برق{{نشان|31}} جهانست''|م2=''دمی پیدا و دیگر دم نهان است''}} {{ب2|م1=''گهی بر طارم {{نشان|32}} علی نشینیم''|م2=''گهی بر پشت پای خود نبینیم''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== در جامع بعلبک وقتی کلمه ای همی‌گفتم به طریق وعظ با جماعتی افسرده دل مرده ره از عالم صورت به عالم معنی نبرده دیدم که نفسم در نمی‌گیرد و آتشم در هیزم تر اثر نمی‌کند دریغ آمدم تربیت ستوران و آینه داری در محلت کوران و لیکن در معنی باز بود و سلسله سخن دراز در معانی این آیت که و نَحن اَقرَبُ الیه مِنْ حَبل الورید{{نشان|33}} سخن به جایی رسانیده که گفتم {{شعر}} {{ب2|م1=''چه کنم با که توان گفت که او''|م2=''در کنار من و من مهجورم''}} {{پایان شعر}} من از شرابه اين سخن مست و فضاله{{نشان|34}} قدح در دست که رونده ای بر کنار مجلس کذر کرد و دور آخر درو اثر کرد و نعره ای زد که دیگران به موافقت او در خروش امدند و خامان مجلس به جوش گفتم ای سبحان الله دوران با خبر در حضور و نزدیکان بی بصر دور {{شعر}} {{ب2|م1=''فسحت{{نشان|35}} میدان ارادت بیار''|م2=''تا بزند مرد سخنگوی گوی''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== شبی در بیابان مکه از بی خوابی پای رفتنم نماند سر بنهادم و شتربان را گفتم دست از من بدار {{شعر}} {{ب2|م1=''پای مسکین پیاده چند رود''|م2=''کز تحمل ستوه شد بُختی{{نشان|36}}''}} {{ب2|م1=''تا شود جسم فربهی لاغر''|م2=''لاغری مرده باشد از سختی''}} {{پایان شعر}} گفت ای برادر حرم در پیش است و حرامی{{نشان|37}} در پس اگر رفتی بردی و گر خفتی مردی {{شعر}} {{ب2|م1=''خوشست زیر مغیلان{{نشان|83}} به ره بادیه خفت''|م2=''شب رحیل ولی ترک جان بباید گفت''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== پارسایی را دیدم بر کنار دریا که زخم پلنگ داشت و به هیچ دارو به نمی‌شد مدت‌ها در آن رنجور بود و شکر خدای عزّوجل علی الدوام گفتی پرسیدندش که شکر چه می‌گویی گفت شکر آن که به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی {{شعر}} {{ب2|م1=''گر مرا زار بکشتن دهد آن یار عزیز''|م2=''تا نگویی که در آن دم غم جانم باشد''}} {{ب2|م1=''گویم از بنده مسکین چه گنه صادر شد''|م2=''کو دل آزرده شد از من غم آنم باشد''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== درویشی را ضرورتی پیش آمد گلیمی از خانه یاری بدزدید حاکم فرمود که دستش بدر کنند صاحب گلیم شفاعت کرد که من او را بحل کردم گفتا به شفاعت تو حدّ شرع فرو نگذارم گفت آنچه فرمودی راست گفتی ولیکن هر که از مال وقف چیزی بدزدد قطعش لازم نیاید و الفقیرُ لا یَمْلِکُ{{نشان|39}} هر چه درویشان راست وقف محتاجان است حاکم دست از و بداشت و ملامت کردن گرفت که جهان بر تو تنگ آمده بود که دزدی نکردی الاّ از خانه چنین یاری گفت ای خداوند نشنیده ای که گویند خانه دوستان بروب و در دشمنان مکوب {{شعر}} {{ب2|م1=''چون به سختی در بمانی تن به عجز اندر مده''|م2=''دشمنان را پوست بر کن دوستان را پوستین''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== پادشاهی پارسایی را دید گفت هیچت از ما یاد آید گفت بلی وقتی که خدا را فراموش می‌کنم {{شعر}} {{ب2|م1=''هر سو دود آن کس ز بر خویش براند''|م2=''وآن را که بخواند بدر کس ندواند''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی از جمله صالحان به خواب دید پادشاهی را در بهشت و پارسایی در دوزخ پرسید که موجب درجات این چیست و سبب درکات{{نشان|40}} آن که مردم به خلاف این معتقد بودند. ندا آمد که این پادشه بارادت درویشان به بهشت اندرست و این پارسا به تقرب پادشاهان در دوزخ. {{شعر}} {{ب2|م1=''دلقت به چه کار آید و مسحی{{نشان|41}} و مرقع{{نشان|42}}''|م2=''خود را ز عمل‌های نکوهیده بری دار''}} {{ب2|م1=''حاجت به کلاه بر کی داشتنت نیست''|م2=''درویش صفت باش و کلاه تتری{{نشان|43}} دار''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== پیاده ای سر و پا برهنه با کاروان حجاز از کوفه بدر آمد و همراه ما شد و معلومی نداشت و خرامان همی‌رفت و می‌گفت {{شعر}} {{ب2|م1=''نه به استر بر سوارم نه چه اشتر زیر بارم''|م2=''نه خداوند رعیت نه غلام شهریارم''}} {{ب2|م1=''غم موجود و پریشانی معدوم ندارم''|م2=''نفسی می‌زنم آسوده و عمری می‌گذارم''}} {{پایان شعر}} اشتر سواری گفتش ای درویش کجا می‌روی برگرد که به سختی بمیری نشنید و قدم در بیابان نهاد و برفت چون به نخله محمود{{نشان|44}} در رسیدیم توانگر را اجل فرا رسید درویش به بالینش فراز آمد و گفت ما به سختی بنمردیم و تو بر بختی بمردی {{شعر}} {{ب2|م1=''شخصی همه شب بر سر بیمار گریست''|م2=''چون روز آمد بمرد و بیمار بزیست''}} {{ب2|م1=''ای بسا اسب تیز رو که بماند''|م2=''که خر لنگ جان بمنزل برد''}} {{ب2|م1=''بس که در خاک تندرستان را''|م2=''دفن کردیم و زخم خورده نمرد''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== عابدی را پادشاهی طلب کرد اندیشید که داروی بخورم تا ضعیف شوم مگر اعتقادی که دارد در حق من زیادت کند آورده اند که داروی قاتل بخورد و بمرد {{شعر}} {{ب2|م1=''آن که چون پسته دیدمش همه مغز''|م2=''پوست بر پوست بود همچو پیاز''}} {{ب2|م1=''پارسایان روی در مخلوق''|م2=''پشت بر قبله می‌کنند نماز''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''چون بنده خدای خویش خواند''|م2=''باید که به جز خدا نداند''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== کاروانی در زمین یونان بزدند و نعمت بی قیاس ببردند. بازرگانان گریه و زاری کردند و خدا و پیمبر شفیع آوردند و فایده نبود {{شعر}} {{ب2|م1=''چو پیروز شد دزد تیره روان''|م2=''چه غم دارد از گریه کاروان''}} {{پایان شعر}} لقمان حکیم اندر آن کاروان بود یکی گفتش از کاروانیان مگر اینان را نصیحتی کنی و موعظه ای گویی تا طرفی{{نشان|45}} از مال ما دست بدارند که دریغ باشد چندین نعمت که ضایع شود. گفت دریغ کلمه حکمت با ایشان گفتن {{شعر}} {{ب2|م1=''آهنی را که موریانه بخورد''|م2=''نتوان برد از و به صیقل زنگ''}} {{ب2|م1=''با سیه دل چه سود گفتن وعظ''|م2=''نرود میخ آهنین در سنگ''}} {{پایان شعر}} همانا که جرم از طرف ماست {{شعر}} {{ب2|م1=''به روزگار سلامت شکستگان دریاب''|م2=''که جبر{{نشان|46}} خاطر مسکین بلا بگرداند''}} {{ب2|م1=''چو سائل از تو به زاری طلب کند چیزی''|م2=''بده وگرنه ستمگر به زور بستاند''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== چندان که مرا شیخ اجلّ ابوالفرج{{نشان|47}} بن جوزی رحمة الله علیه ترک سماع فرمودی و به خلوت و عزلت اشارت کردی عنفوان شبابم غالب آمدی و هوا و هوس طالب ناچار به خلاف رای مربّی قدمی برفتمی و از سماع و مجالست حظی برگرفتمی و چون نصیحت شیخم یاد آمدی گفتمی {{شعر}} {{ب2|م1=''قاضی ار با ما نشیند بر فشاند دست را''|م2=''محتسب گر می‌خورد معذور دارد مست را''}} {{پایان شعر}} تا شبی به مجمع قومی برسیدم که در میان مطربی دیدم {{شعر}} {{ب2|م1=''گویی رگ جان می‌گسلد زخمه ناسازش''|م2=''ناخوش تر از آوازه مرگ پدر آوازش''}} {{پایان شعر}} گاهی انگشت حریفان از و در گوش و گهی بر لب که خاموش {{شعر}} {{ب2|م1=''نُهاجُ اِلی صوتِ الاَغانی لطیبها''|م2=''و انتَ مُغنٍّ اِنْ سَکتَّ نطیبُ{{نشان|48}}''}} {{ب2|م1=''نبیند کسی در سماعت خوشی''|م2=''مگر وقت رفتن که دم در کشی''}} {{ب2|م1=''چون در آواز آمد آن بربط سرای''|م2=''کد خدا را گفتم از بهر خدای''}} {{ب2|م1=''زیبقم در گوش کن تا نشنوم''|م2=''یا درم بگشای تا بیرون روم''}} {{پایان شعر}} فی الجمله پاس خاطر یاران را موافقت کردم و شبی به چند مجاهده بروز آوردم {{شعر}} {{ب2|م1=''مؤذن بانگ بی هنگام برداشت''|م2=''نمی‌داند که چند از شب گذشته است''}} {{ب2|م1=''درازیّ شب از مژگان من پرس''|م2=''که یک دم خواب در چشمم نگشته است''}} {{پایان شعر}} بامدادان به حکم تبرک دستاری از سر و دیناری از کمر بگشادم و پیش مغنّی نهادم و در کنارش گرفتم و بسی شکر گفتم یاران ارادت من در حقّ او خلاف عادت دیدند و بر خفت عقل حمل کردند یکی زان میان زبان تعرّض دراز کرد و ملامت کردن آغاز که این حرکت مناسب رای خردمندان نکردی خرقه مشایخ به چنین مطربی دادن که در همه عمرش درمی ‌بر کف نبوده است و قراضه ای{{نشان|49}} در دف{{نشان|50}} {{شعر}} {{ب2|م1=''مطربی دور ازین خجسته سرای''|م2=''کس دو بارش ندیده در یک جای''}} {{ب2|م1=''راست چون بانگش از دهن برخاست''|م2=''خلق را موی بر بدن برخاست''}} {{ب2|م1=''مرغ ایوان ز هول او پرید''|م2=''مغز ما برد و حلق خود درید''}} {{پایان شعر}} گفتم زبان تعرض مصلحت آن است که کوتاه کنی که مرا کرامت این شخص ظاهر شد گفت مرا بر کیفیت آن واقف نگردانی تا منش هم تقرّب کنم و بر مطایبتی{{نشان|51}} که کردم استغفار گویم .گفتم بلی به علت آن که شیخ اجلم بارها به ترک سماع فرموده است و موعظه بلیغ گفته و در سمع قبول من نیامده امشبم طالع میمون و بخت همایون بدین بقعه رهبری کرد تا به دست این توبه کردم که بقیّت زندگانی گرد سماع و مخالطت نگردم {{شعر}} {{ب2|م1=''آواز خوش از کام و دهان و لب شیرین''|م2=''گر نغمه کند ور نکند دل بفریبد''}} {{ب2|م1=''ور پرده عشاق و خراسان و حجازست''|م2=''از حنجره مطرب مکروه نزیبد''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== لقمان را گفتند ادب از که آموختی گفت از بی ادبان هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد از فعل آن پرهیز کردم {{شعر}} {{ب2|م1=''نگویند از سر بازیچه حرفی''|م2=''کزان پندی نگیرد صاحب هوش''}} {{ب2|م1=''و گر صد باب حکمت پیش نادان''|م2=''بخواند آیدش بازیچه در گوش''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== عابدی را حکایت کنند که شبی ده من طعام بخوردی و تا سحر ختمی در نماز بکردی صاحب دلی شنید و گفت اگر نیم نانی بخوردی و بخفتی بسیار ازین فاضل تر بودی {{شعر}} {{ب2|م1=''اندرون از طعام خالی دار''|م2=''تا درو نور معرفت بینی''}} {{ب2|م1=''تهی از حکمتی به علت آن''|م2=''که پری از طعام تا بینی''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== بخشایش الهی گم شده ای را در مناهی{{نشان|52}} چراغ توفیق فرا راه داشت تا به حلقه اهل تحقیق در آمد به یمن قدم درویشان و صدق نفس ایشان ذمائم{{نشان|53}} اخلاقش به حمائد{{نشان|54}} مبدل گشت دست از هوا و هوس کوتاه کرده و زبان طاعنان در حق او همچنان دراز که بر قاعده اوّلست و زهد و طاعتش نامعوّل{{نشان|55}} {{شعر}} {{ب2|م1=''به عذر و توبه توان رستن از عذاب خدای''|م2=''ولیک می‌نتوان از زبان مردم رست''}} {{پایان شعر}} طاقت جور زبان‌ها نیاورد و شکایت پیش پیر طریقت برد جوابش داد که شکر این نعمت چگونه گزاری که بهتر از آنی که پندارندت {{شعر}} {{ب2|م1=''چند گویی که بد اندیش و حسود''|م2=''عیب جویان من مسکینند''}} {{ب2|م1=''گه به خون ریختنم برخیزند''|م2=''گه به بد خواستنم بنشینند''}} {{ب2|م1=''نیک باشی و بدت گوید خلق''|م2=''به که بد باشی و نیکت بینند''}} {{پایان شعر}} لیکن مرا که حسن ظن همگان در حق من به کمالست و من در عین نقصان روا باشد اندیشه بردن و تیمار خوردن {{شعر}} {{ب2|م1=''اِنّی لَمُستَتِرٌ مِنْ عَینِ جیرانی''|م2=''وَ الله یَعلمُ اِسراری و اِعلانی''}} {{ب2|م1=''در بسته بروی خود ز مردم''|م2=''تا عیب نگسترند ما را ''}} {{ب2|م1=''در بسته چه سود و عالم الغیب''|م2=''دانای نهان و آشکارا''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== پیش یکی از مشایخ گله کردم که فلان به فساد من گواهی داده است گفتا به صلاحش خجل کن {{شعر}} {{ب2|م1=''تو نیکو روش باش تا بدسگال''|م2=''به نقص تو گفتن نیابد مجال''}} {{ب2|م1=''چو آهنگ بربط بود مستقیم''|م2=''کی از دست مطرب خورد گوشمال''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی را از مشایخ شام پرسیدند از حقیقت تصوف گفت پیش ازین طایفه ای در جهان بودند به صورت پریشان و به معنی جمع اکنون جماعتی هستند به صورت جمع و به معنا پریشان {{شعر}} {{ب2|م1=''چو هر ساعت از تو به جایی رود دل''|م2=''به تنهایی اندر صفایی نبینی''}} {{ب2|م1=''ورت جاه و مالست و زرع و تجارت''|م2=''چو دل با خدایست خلوت نشینی''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یاد دارم که شبی در کاروانی همه شب رفته بودم و سحر در کنار بیشه ای خفته شوریده ای که دران سفر همراه ما بود نعره ای برآورد و راه بیابان گرفت و یک نفس آرام نیافت چون روز شد گفتمش آن چه حالت بود گفت بلبلان را دیدم که بنالش در آمده بودند از درخت و کبکان از کوه و غوکان{{نشان|56}}در آب و بهایم از بیشه. اندیشه کردم که مروّت نباشد همه در تسبیح و من به غفلت خفته. {{شعر}} {{ب2|م1=''دوش مرغی به صبح می‌نالید''|م2=''عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش''}} {{ب2|م1=''یکی از دوستان مخلص را''|م2=''مگر آواز من رسید به گوش''}} {{ب2|م1=''گفت باور نداشتم که ترا''|م2=''بانگ مرغی چنین کند مدهوش''}} {{ب2|م1=''گفتم این شرط آدمیت نیست''|م2=''مرغ تسبیح گوی و ما خاموش''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== وقتی در سفر حجاز طایفه ای جوانان صاحب دل هم دم من بودند و هم قدم وقت‌ها زمزمه ای{{نشان|57}} بکردندی و بیتی محققانه بگفتندی و عابدی در سبیل منکر حال درویشان بود و بی خبر از درد ایشان تا برسیدیم به خیل بنی هلال کودکی سیاه از حیّ عرب بدر آمد و آوازی بر آورد که مرغ از هوا در آورد اشتر عابد را دیدم که به رقص اندر آمد و عابد را بینداخت و برفت. گفتم ای شیخ در حیوانی اثر کرد ترا همچنان تفاوت نمی‌کند {{شعر}} {{ب2|م1=''دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری''|م2=''تو خود چه آدمیی کز عشق بی خبری''}} {{ب2|م1=''اشتر به شعر عرب در حالتست و طرب''|م2=''گر ذوق نیست ترا کژ طبع جانوری''}} {{ب2|م1=''وَ عِندَ هُبوبِ النّاشراتِ عَلَی الحِمی''|م2=''تَمیلُ غُصونُ البانِ لا الحَجَرُ الصَّلدُ''}} {{ب2|م1=''بذکرش هر چه بینی در خروش است''|م2=''دلی داند درین معنی که گوش است''}} {{ب2|م1=''نه بلبل بر گلش تسبیح خوانیست''|م2=''که هر خاری به تسبیحش زبانیست''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی را از ملوک مدّت عمر سپری شد قایم مقامی نداشت وصیت کرد که بامدادان نخستین کسی که از در شهر اندر آید تاج شاهی بر سر وی نهند و تفویض مملکت بدو کنند اتفاقاً اول کسی که در آمد گدایی بود همه عمر لقمه اندوخته و رقعه دوخته ارکان دولت و اعیان حضرت وصیت ملک به جای آوردند و تسلیم مفاتیح{{نشان|58}} قلاع{{نشان|59}} و خزاین بدو کردند و مدّتی ملک راند تا بعضی امرای دولت گردن از طاعت او بپیچانیدند و ملوک از هر طرف به منازعت خاستن گرفتند و به مقاومت لشکر آراستن فی الجمله سپاه و رعیت به هم بر آمدند و برخی طرف بلاد از قبض تصرف او رفت. درویش ازین واقعه خسته خاطر همی‌بود تا یکی از دوستان قدیمش که در حالت درویشی قرین بود از سفری باز آمدو در چنان مرتبه دیدش گفت منت خدای را عزّوجل که گلت از خار بر آمد و خار از پای بدر آمد و بخت بلندت رهبری کرد و اقبال و سعادت یاوری تا بدین پایه رسیدی اِنَّ مَع العسرِ یُسراً{{نشان|60}} {{شعر}} {{ب2|م1=''شکوفه گاه شکفته است و گاه خوشیده''|م2=''درخت وقت برهنه است و وقت پوشیده''}} {{پایان شعر}} گفت ای یار عزیز تعزیتم کن که جای تهنیت نیست آنگه که تو دیدی غم نانی داشتم و امروز تشویش جهانی {{شعر}} {{ب2|م1=''اگر دنیا نباشد دردمندیم''|م2=''وگر باشد به مهرش پای بندیم''}} {{ب2|م1=''حجابی زین درون آشوب تر نیست''|م2=''که رنج خاطرست ار هست و گر نیست''}} {{ب2|م1=''مطلب گر توانگری خواهی''|م2=''جز قناعت که دولت ایست هنی{{نشان|61}}''}} {{ب2|م1=''گر غنی زر به دامن افشاند''|م2=''تا نظر در ثواب او نکنی''}} {{ب2|م1=''کز بزرگان شنیده ام بسیار''|م2=''صبر درویش به که بذل غنی''}} {{ب2|م1=''اگر بریان کند بهرام گوری''|م2=''نه چون پای ملخ باشد ز موری''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== ابوهریره{{نشان|62}} رضی الله عنه هر روز به خدمت مصطفی صلی الله علیه آمدی گفت یا اباهریره زُرنی غِبّاً تَزْدَد حُباً هر روز میا تا محبت زیادت شود. صاحب دلی را گفتند بدین خوبی که آفتابست نشنیده ایم که کس او را دوست گرفته است و عشق آورده گفت برای آنکه هر روز می‌توان دید مگر در زمستان که محجوبست و محبوب {{شعر}} {{ب2|م1=''به دیدار مردم شدن عیب نیست''|م2=''ولیکن نه چندان که گویند بس''}} {{ب2|م1=''اگر خویشتن را ملامت کنی''|م2=''ملامت نباید شنیدت ز کس''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی را از برزگان بادی مخالف در شکم پیچیدن گرفت و طاقت ضبط آن نداشت و بی اختیار از او صادر شد گفت ای دوستان مرا در آنچه کردم اختیاری نبود و بزهی بر من ننوشتند و راحتی به وجود من رسید شما هم به کرم معذور دارید. {{شعر}} {{ب2|م1=''شکم زندان بادست ای خردمند''|م2=''ندارد هیچ عاقل باد در بند''}} {{ب2|م1=''چو باد اندر شکم پیچد فرو هل''|م2=''که باد اندر شکم بارست بر دل''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''حریف ترشروی ناسازگار''|م2=''چو خواهد شدن دست پیشش مدار''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== از صحبت یاران دمشقم ملالتی پدید آمده بود سر در بیابان قدس{{نشان|63}} نهادم و با حیوانات انس گرفتم تا وقتی که اسیر فرنگ شدم و در خندق طرابلس{{نشان|64}} با جهودانم به کار گل بداشتند یکی از رؤسای حلب{{نشان|65}} که سابقه ای میان ما بود گذر کرد و بشناخت و گفت ای فلان این چه حالتست گفتم چه گویم. {{شعر}} {{ب2|م1=''همی‌گریختم از مردمان به کوه و به دشت''|م2=''که از خدای نبودم به آدمی پرداخت''}} {{ب2|م1=''قیاس کن که چه حالم بود در این ساعت''|م2=''که در طویله نامردمم بباید ساخت''}} {{ب2|م1=''پای در زنجیر پیش دوستان''|م2=''به که با بیگانگان در بوستان''}} {{پایان شعر}} بر حالت من رحمت آورد و به ده دینار از قیدم خلاص کرد و با خود به حلب برد و دختری که داشت به نکاح من در آورد به کابین{{نشان|66}} صد دینار. مدتی بر آمد بدخوی ستیزه روی نافرمان بود زبان درازی کردن گرفت و عیش مرا منغّص{{نشان|67}} داشتن {{شعر}} {{ب2|م1=''زن بد در سرای مرد نکو''|م2=''هم درین عالمست دوزخ او''}} {{ب2|م1=''زینهار از قرین بد زنهار''|م2=''وَ قِنا رَبَنا عذابَ النّار''}} {{پایان شعر}} باری زبان تعنّت{{نشان|68}} دراز کرده همی‌گفت تو آن نیستی که پدر من ترا از فرنگ باز خرید گفتم بلی من آنم که به ده دینار از قید فرنگم باز خرید وبه صد دینار به دست تو گرفتار کرد. {{شعر}} {{ب2|م1=''شنیدم گوسپندی را بزرگی''|م2=''رهانید از دهان و دست گرگی''}} {{ب2|م1=''شبانگه کارد در حلقش بمالید''|م2=''روان گوسپند از وی بنالید''}} {{ب2|م1=''که از چنگال گرگم در ربودی''|م2=''چو دیدم عاقبت خود گرگ بودی''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی از پادشاهان عابدی را پرسید که عیالان داشت اوقات عزیز چگونه می‌گذرد گفت همه شب در مناجات و سحر در دعای حاجات و همه روز در بند اخراجات. ملک را مضمون اشارت عابد معلوم گشت فرمود تا وجه کفاف{{نشان|69}} وی معین دارند و بار عیال از دل او بر خیزد. {{شعر}} {{ب2|م1=''ای گرفتار پای بند عیال''|م2=''دیگر آسودگی مبند خیال''}} {{ب2|م1=''غم فرزند و نان و جامه و قوت''|م2=''بازت آرد ز سیر در ملکوت{{نشان|70}}''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''همه روز اتفاق می‌سازم''|م2=''که به شب با خدای پردازم''}} {{ب2|م1=''شب چو عقد نماز می‌بندم''|م2=''چه خورد بامداد فرزندم''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی از متعبّدان{{نشان|71}} در بیشه زندگانی کردی و برگ درختان خوردی پادشاهی به حکم زیارت به نزدیک وی رفت و گفت اگر مصلحت بینی به شهر اندر برای تو مقامی بسازم که فراغ عبادت از این به دست دهد و دیگران هم به برکت انفاس شما مستفید گردند و به صلاح اعمال شما اقتدا کنند، زاهد را این سخن قبول نیامد و روی بر تافت. یکی از وزیران گفتش پاس خاطر ملک را روا باشد که چند روزی به شهر اندر آیی و کیفیت مکان معلوم کنی پس اگر صفای وقت عزیزان را از صحبت اغیار کدورتی باشد اختیار باقیست. آورده اند که عابد به شهر اندر آمد و بستان سرای خاص ملک را به دو پرداختند مقامی دلگشای روان آسای {{شعر}} {{ب2|م1=''گل سرخش چو عارض خوبان''|م2=''سنبلش همچو زلف محبوبان''}} {{ب2|م1=''همچنان از نهیب برد عجوز''|م2=''شیر ناخورده طفل دایه هنوز''}} {{ب2|م1=''وَ اَفانینِ عَلیها جُلَّنار''|م2=''عُلِّقَتْ بِالشَّجَرِ الاَخْضَرِ نار{{نشان|72}}''}} {{پایان شعر}} ملک در حال کنیزکی خوبروی پیش فرستاد {{شعر}} {{ب2|م1=''از این مه پاره ای عابد فریبی''|م2=''ملایک صورتی طاوس زیبی''}} {{ب2|م1=''که بعد از دیدنش صورت نبندد''|م2=''وجود پارسایان را شکیبی''}} {{پایان شعر}} همچنین در عقبش غلامی بدیع الجمال لطیف الاعتدال {{شعر}} {{ب2|م1=''هَلکَ الناسُ حَولَهُ عطشاً''|م2=''وَ هْوَ ساق یَری وَ لا یَسقی{{نشان|37}}''}} {{ب2|م1=''دیده از دیدنش نگشتی سیر''|م2=''همچنان کز فرات مستسقی{{نشان|74}}''}} {{پایان شعر}} عابد طعام‌های لذیذ خوردن گرفت و کسوت‌های لطیف پوشیدن و از فواکه{{نشان|75}} و مشموم{{نشان|76}} و حلاوات تمتّع یافتن و در جمال غلام و کنیزک نظر کردن و خردمندان گفته اند زلف خوبان زنجیر پای عقلست و دام مرغ زیرک {{شعر}} {{ب2|م1=''در سر کار تو کردم دل و دین با همه دانش''|م2=''مرغ زیرک به حقیقت منم امروز و تو دامی''}} {{پایان شعر}} فی الجمله دولت وقت مجموع به روز زوال آمد و چنان که شاعر گوید {{شعر}} {{ب2|م1=''هر که هست از فقیه و پیر و مرید''|م2=''وز زبان آوران پاک نفس''}} {{ب2|م1=''چون به دنیای دون فرود اید''|م2=''به عسل در بماند پای مگس''}} {{پایان شعر}} بار دیگر ملک به دیدن او رغبت کرد عابد را دید از هیأت نخستین بگردیده و سرخ و سپید بر آمده و فربه شده و بر بالش دیبا تکیه زده و غلام پری پیکر به مروحه طاوسی{{نشان|77}} بالای سر ایستاده بر سلامت حالش شادمانی کرد و از هر دری سخن گفتند تا ملک به انجام سخن گفت چنین که من این هر دو طایفه را دوست دارم در جهان کس ندارد یکی علما و دیگر زهاد را. وزیر فیلسوف{{نشان|78}} جهاندیده حاذق که با او بود گفت یا خداوند شرط دوستی آن است که با هر دو طایفه نکویی کنی عالمان را زر بده تا دیگر بخوانند و زاهدان را چیزی مده تا زاهد بمانند. {{شعر}} {{ب2|م1=''خاتون خوب صورت پاکیزه روی را''|م2=''نقش و نگار و خاتم پیروزه گو مباش''}} {{ب2|م1=''درویش نیک سیرت پاکیزه خوی را''|م2=''نان رباط و لقمه دریوزه گو مباش''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''تا مرا هست و دیگرم باید''|م2=''گر نخوانند زاهدم شاید''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== مطابق این سخن پادشاهی را مهمی پیش آمد گفت اگر این حالت به مراد من بر آید چندین درم دهم زاهدان را چون حاجتش بر آمد و تشویش خاطرش برفت وفای نذرش به وجود شرط لازم آمد یکی را از بندگان خاص کیسه درم داد تا صرف کند بر زاهدان. گویند غلامی عاقل هشیار بود همه روز بگردید و شبانگه باز آمد و درم‌ها بوسه داد و پیش ملک بنهاد و گفت زاهدان را چندان که گردیدم نیافتم. گفت این چه حکایتست آنچه من دانم درین ملک چهار صد زاهدست گفت ای خداوند جهان آنکه زاهدست نمیستاند و آنکه میستاند زاهد نیست. ملک بخندید و ندیمان را گفت چندان که مرا در حق خداپرستان ارادتست و اقرار مرین شوخ دیده را عداوتست و انکار و حق به جانب اوست {{شعر}} {{ب2|م1=''زاهد که درم گرفت و دینار''|م2=''زاهدتر از او یکی به دست آر''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی را از علمای راسخ پرسیدند چه گویی در نان وقف گفت اگر نان از بهر جمعیت خاطر میستاند حلالست و اگر جمع از بهر نان می‌نشیند حرام {{شعر}} {{ب2|م1=''نان از برای کنج عبادت گرفته اند''|م2=''صاحبدلان نه کنج عبادت برای نان''}} {{پایان شعر}} درویشی به مقامی در آمد که صاحب آن بقعه کریم النفس بود طایفه اهل فضل و بلاغت در صحبت او هر یکی بذله و لطیفه همی‌گفتند درویش راه بیابان کرده بود و مانده و چیزی نخورده یکی از آن میان به طریق ظرافت گفت ترا هم چیزی بباید گفت گفت مرا چون دیگران فضل و ادبی نیست و چیزی نخوانده ام به یک بیت از من قناعت کنید همگان به رغبت گفتند بگوی گفت {{شعر}} {{ب2|م1=''من گرسنه در برابرم سفره نان''|م2=''همچون عزبم بر در حمام زنان''}} {{پایان شعر}} یاران نهایت عجز او بدانستند و سفره پیش آوردند صاحب دعوت گفت ای یار زمانی توقف کن که پرستارانم کوفته بریان می‌سازند درویش سر بر آورد و گفت {{شعر}} {{ب2|م1=''کوفته بر سفره من گو مباش''|م2=''گرسنه را نان تهی کوفته است''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== مریدی گفت پیر را چه کنم کز خلایق برنج اندرم از بس که به زیارت من همی‌آیند و اوقات مرا از تردّد ایشان تشویش می‌باشد گفت هر چه درویشانند مر ایشان را وامی بده و آنچه توانگرانند از ایشان چیزی بخواه که دیگر یکی گرد تو نگردند {{شعر}} {{ب2|م1=''گر گدا پیشرو لشکر اسلام بود''|م2=''کافر از بیم توقع برود تا در چین''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== فقیهی پدر را گفت هیچ ازین سخنان رنگین دلاویز متکلمان در من اثر نمی‌کند به حکم آن که نمی‌بینم مر ایشان را فعلی موافق گفتار {{شعر}} {{ب2|م1=''ترک دنیا به مردم آموزند''|م2=''خویشتن سیم و غلّه اندوزند''}} {{ب2|م1=''عالمی را که گفت باشد و بس''|م2=''هر چه گوید نگیرد اندر کس''}} {{ب2|م1=''عالم آن کس بود که بد نکند''|م2=''نه بگوید به خلق و خود نکند''}} {{پایان شعر}} اَتَأمُرونَ الناسَ بِالبِرِّ وَ تَنْسَونَ اَنفُسَکُم{{نشان|79}} {{شعر}} {{ب2|م1=''عالم که کامرانی و تن پروری کند''|م2=''او خویشتن گمست که را رهبری کند''}} {{پایان شعر}} پدر گفت ای پسر به مجرد خیال باطل نشاید روی از تربیت ناصحان{{نشان|80}}بگردانیدن و علما را به ضلالت منسوب کردن و در طلب عالم معصوم از فواید علم محروم ماندن همچو نابینایی که شبی در وحل{{نشان|81}} افتاده بود و می‌گفت آخر یکی از مسلمانان چراغی فرا راه من دارید زنی فارجه بشنید و گفت تو که چراغ نبینی به چراغ چه بینی. همچنین مجلس وعظ چو کلبه بزّازست آنجا تا نقدی ندهی بضاعتی نستانی و اینجا تا ارادتی نیاری سعادتی نبری {{شعر}} {{ب2|م1=''گفت عالم به گوش جان بشنو''|م2=''ور نماند بگفتنش کردار''}} {{ب2|م1=''باطلست آن چه مدّعی گوید''|م2=''خفته را خفته کی کند بیدار''}} {{ب2|م1=''مرد باید که گیرد اندر گوش''|م2=''ور نوشته است پند بر دیوار''}} {{ب2|م1=''صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه{{نشان|82}}''|م2=''بشکست عهد صحبت اهل طریق را''}} {{ب2|م1=''گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود''|م2=''تا اختیار کردی از آن این فریق را''}} {{ب2|م1=''گفت آن گلیم خویش بدر می‌برد ز موج''|م2=''وین جهد می‌کند که بگیرد غریق را''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی بر سر راهی مست خفته بود و زمام اختیار از دست رفته عابدی بر وی گذر کرد و در آن حالت مستقبح او نظر کرد جوان از خواب مستی سر بر آورد و گفت اذا مَرّوا بِاللغو مَرّوا کراماً {{نشان|83}}. {{نشان|84}}. {{شعر}} {{ب2|م1=''اگر من ناجوانمردم به کردار''|م2=''تو بر من چون جوانمردان گذر کن''}} {{ب2|م1=''دریای فراوان نشود تیره به سنگ''|م2=''عارف که برنجد تنک آب است هنوز''}} {{ب2|م1=''ای برادر چو خاک خواهی شد''|م2=''خاک شو پیش از آن که خاک شوی''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== {{شعر}} {{ب2|م1=''این حکایت شنو که در بغداد''|م2=''رایت و پرده را خلاف افتاد''}} {{ب2|م1=''من و تو هر دو خواجه تا شانیم{{نشان|85}}''|م2=''بنده بارگاه سلطانیم''}} {{ب2|م1=''تو نه رنج آزموده‌های نه حصار''|م2=''نه بیابان و باد و گرد و غبار''}} {{ب2|م1=''تو بر بندگان مه رویی''|م2=''با غلامان یاسمن بویی''}} {{ب2|م1=''گفت من سر بر آستان دارم''|م2=''نه چو تو سر بر آسمان دارم''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی از صاحبدلان زور آزمایی را دید به هم بر آمده و کف بر دماغ انداخته گفت این را چه حالت است گفتند فلان دشنام دادش گفت این فرومایه هزار من سنگ بر میدارد و طاقت سخنی نمیآرد {{شعر}} {{ب2|م1=''گرت از دست بر اید دهنی شیرین کن''|م2=''مردی آن نیست که مشتی بزنی بر دهنی''}} {{ب2|م1=''بنی آدم سرشت از خاک دارد''|م2=''اگر خاکی نباشد آدمی نیست''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== بزرگی را پرسیدم از سیرت اخوان صفا گفت کمینه{{نشان|86}} آن که مراد خاطر یاران بر مصالح خویش مقدّم دارد و حکما گفته اند برادر که در بند خویشست نه برادر و نه خویشست {{ب2|م1='' {{نشان|87}}''|م2=''دل در کسی مبند که دل بسته تو نیست{{نشان|88}}''}} یاد دارم که مدّعی درین بیت بر قول من اعتراض کرده بود و گفته حق تعالی در کتاب مجید از قطع رحم نهی کرده است و به مودت ذی القربی فرموده و این چه تو گفتی مناقض آن است گفتم غلط کردی که موافق قرآن است و اِن جاهَداکَ عَلی اَن تُشْرِکَ بی ما لَیْسَ لَکَ به عِلمٌ فلا تَطِعْهما{{نشان|89}} ====حکایت==== {{شعر}} {{ب2|م1=''پیرمردی لطیف در بغداد''|م2=''دخترک را به کفشدوزی داد''}} {{ب2|م1=''بامدادان پدر چنان دیدش''|م2=''پیش داماد رفت و پرسیدش''}} {{نشان|90}} لبش نه انبانست {{ب2|م1='' {{نشان|91}}نگفتم این گفتار''|م2=''هزل بگذار و جدّ ازو بردار''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== آورده اند که فقیهی دختری داشت به غایت زشت به جای زنان رسیده و با وجود جهاز و نعمت کسی در مناکحت او رغبت نمینمود {{شعر}} {{ب2|م1=''زشت باشد ديبقى{{نشان|92}} و ديبا''|م2=''که بود بر عروس نازیبا''}} {{پایان شعر}} فی الجمله بحکم ضرورت عقد نکاحش با ضريری{{نشان|93}} ببستند. آورده اند که حکیمی در آن تاریخ از سر ندیب{{نشان|94}} آمده بود که دیده نابینا روشن همی‌کرد فقیه را گفتند داماد را چرا علاج نکنی گفت ترسم که بینا شود و دخترم را طلاق دهد شوی زن زشت روی، نابینا به. ====حکایت==== پادشاهی به دیده استحقار در طایفه درویشان نظر کرد یکی زان میان به فراست به جای آورد و گفت ای ملک ما درین دنیا به جیش از تو کمتریم و به عیش خوشتر و به مرگ برابر و به قیامت بهتر {{شعر}} {{ب2|م1=''در آن ساعت که خواهند این و آن مرد''|م2=''نخواهند از جهان بیش از کفن برد''}} {{ب2|م1=''نه آنکه بر در دعوی نشیند از خلقی''|م2=''وگر خلاف کنندش به جنگ بر خیزد''}} {{پایان شعر}} طریق درویشان ذکرست و شکر و خدمت و طاعت و ایثار{{نشان|95}} و قناعت و توحید و توکل و تسلیم و تحمل. هر که بدین صفتها که گفتم موصوفست به حقیقت درویشست و گر در قباست اما هرزه گردی بی نماز هوا پرست هوس باز که روزها به شب آرد در بند شهوت و شبها روز کند در خواب غفلت و بخورد هر چه در میان آید و بگوید هر چه بر زبان آید رندست و گر در عباست {{شعر}} {{ب2|م1=''پرده هفت رنگ در مگذار''|م2=''تو که در خانه بوریا داری''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== {{شعر}} {{ب2|م1=''دیدم گل تازه چند دسته''|م2=''بر گنبدی از گیاه رسته''}} {{ب2|م1=''بگریست گیاه و گفت خاموش''|م2=''صحبت نکند کرم فراموش''}} {{ب2|م1=''من بنده حضرت کریمم''|م2=''پرورده نعمت قدیمم''}} {{ب2|م1=''با آن که بضاعتی ندارم''|م2=''سر مایه طاعتی ندارم''}} {{ب2|م1=''رسمست که مالکان تحریر{{نشان|96}}''|م2=''آزاد کنند بنده پیر''}} {{ب2|م1=''اى بار{{نشان|97}} خدای عالم آرای''|م2=''بر بنده پیر خود ببخشای''}} {{ب2|م1=''بدبخت کسی که سر بتابد''|م2=''زین در که دری دگر بیابد''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== حکیمی را پرسیدند از سخاوت و شجاعت کدام بهتر است گفت آن که را سخاوتست به شجاعت حاجت نیست {{شعر}} {{ب2|م1=''زکوة مال بدر کن که فضله رز را''|م2=''چو باغبان بزند بیشتر دهد انگور''}} {{پایان شعر}} ==توضیحات== # {{پاورقی|1}} بسیار ستمگر # {{پاورقی|2}} بسیار نادان # {{پاورقی|3}} تکیه و پشت گرمی # {{پاورقی|4}} گدائی # {{پاورقی|5}} با من رفتار کن آنچه تو سزاوار آنی. # {{پاورقی|6}} از بزرگان و مشایخ عرفا. # {{پاورقی|7}} سنگ ریزه # {{پاورقی|8}} چابک و چالاک # {{پاورقی|9}} اگر سوار چهارپایان نیستم سعی می‌کنم که غاشیه و زین پوش شما را بر دوش خود حمل کنم. # {{پاورقی|10}} لباس کهنه متعلّق درویشان. # {{پاورقی|11}} جامه آکنده به ابریشم خام که در روز جنگ می‌پوشیدند و شمشیر به آن کارگر نیست. # {{پاورقی|12}} آفتابه # {{پاورقی|13}} صندوقچه جواهر # {{پاورقی|14}} سلامت از بلاد آفت در تنهائیست. # {{پاورقی|15}} آلوده و کثیف کند # {{پاورقی|16}} بی ادب # {{پاورقی|17}} حوض آب # {{پاورقی|18}} گودالی که آب حمّامها و مطبخ‌ها بدانجا رود. # {{پاورقی|19}} عرب صحرانشین و بیابانی. # {{پاورقی|20}} سیم ناسره و قلب # {{پاورقی|21}} حریص # {{پاورقی|22}} قرآن # {{پاورقی|23}} اداء کردن # {{پاورقی|24}} بدگوئی # {{پاورقی|25}} خود بینی و خودپسندی # {{پاورقی|26}} از گزند محفوظ باشی ای که نیکوئی‌های مرا می‌شماری ظاهر حال من نیست که بینی و باطن مرا نداسته که چیست و بهتر آن بود که گفته می‌شد (کفیتُ الاذی) اذیّت کردن تو مرا بس و کافیست. # {{پاورقی|27}} نام محلّی در شام. # {{پاورقی|28}} نام برکه ای بوده در جامع دمشق # {{پاورقی|29}} مرا با خداوند متعال وقتی است که در آن هیچ فرشته مقرّب و نبیّ مرسل راه نمی‌یابد و دخالت ندارد. # {{پاورقی|30}} مشاهده و مکاشفه نیکان و اولیای حق میان ظهور و خفا است یعنی دائم بر یک حال نیستند گاهی صاحب کرامات و خارق عادات و گاهی مانند سایر مردم باشند. # {{پاورقی|31}} جهنده # {{پاورقی|32}} بالا خانه # {{پاورقی|33}} ما به بنده از رگ ورید نزدیکتریم. # {{پاورقی|34}} طعام و شراب # {{پاورقی|35}} فراخی # {{پاورقی|36}} شتر خراسانی # {{پاورقی|37}} دزد راهزن # {{پاورقی|38}} نام درختی خاردار. # {{پاورقی|39}} فقیر مالک چیزی نیست. # {{پاورقی|40}} منازل دوزخ # {{پاورقی|41}} # {{پاورقی|42}} لباس وصله کرده # {{پاورقی|43}} مخفّف تاتاری که نام قومی است از ترکستان بیشتر سپاهیان مغول از ایشان بود. # {{پاورقی|44}} نام یکی از منازل نزدیک مکّه معظّمه است که در آنجا درخت خرما و تاک بوده. # {{پاورقی|45}} پاره و اندکی # {{پاورقی|46}} کسی را نیکو حال کردن. # {{پاورقی|47}} کنیّت محدّث معروف که مذهب حنبلی داشت. # {{پاورقی|48}} به سوی آواز سرودها به سبب خوبی و پاکیزگی آن برانگیخته می‌شویم در اغب می‌کردیم ولی تو آوازه خوان و سراینده هستی که اگر خاموش شوی خوشحال می‌شویم. # {{پاورقی|49}} خرده و پاره زر و سیم # {{پاورقی|50}} دایره - نام یکی از آلات طرب. # {{پاورقی|51}} شوخی و خوش طبعی # {{پاورقی|52}} کارهای نهی شده # {{پاورقی|53}} زشتی‌ها # {{پاورقی|54}} نیکی‌ها # {{پاورقی|55}} بی اعتماد و بی اعتبار # {{پاورقی|56}} قورباغه # {{پاورقی|57}} قبیله # {{پاورقی|58}} کلیدها - جمع مفتاح # {{پاورقی|59}} جمع قلعه # {{پاورقی|60}} همانا با هر سختی و رنج راحت و آسانی باشد. # {{پاورقی|61}} گوارا و خوش طعم و لذیذ. # {{پاورقی|62}} نام یکی از صحابه پیامبر(ص) # {{پاورقی|63}} نام بیابانی در بیت المقدّس # {{پاورقی|64}} نام شهری از نواحی شام # {{پاورقی|65}} نام شهری از ولایت شام. # {{پاورقی|66}} مهر زن # {{پاورقی|67}} شکسته و تیره # {{پاورقی|68}} عیب جویی و بدگویی # {{پاورقی|69}} خرجی # {{پاورقی|70}} عالم معنی و ارواح و فرشتگان # {{پاورقی|71}} بسیار عبادت کنندگان. # {{پاورقی|72}} شاخهائیکه بر آن گل انار بود گفتی بر درخت سبز آتش آویخته شده. # {{پاورقی|73}} مردم در پیرامون وی از تشنگی هلاک می‌شدند در صورتی که او ساقی است که می‌بیند و تشنگان را آب نمی‌دهد. # {{پاورقی|74}} کسی به به مرض استسقاء مبتلا شود و آن مرضی است که بیمار هر چند آب خورد سیراب نشود. # {{پاورقی|75}} میوه‌ها # {{پاورقی|76}} بوئیدنی # {{پاورقی|77}} بادبزنی که از پر طاووس است. # {{پاورقی|78}} دوستدار حکمت # {{پاورقی|79}} آیا مردم را به احسان و نیکی امر می‌کنید و خویشتن را فراموش می‌کنید. # {{پاورقی|80}} خیر خواهان # {{پاورقی|81}} گل ولای # {{پاورقی|82}} عبادتگاه درویشان و مشایخ ایشان - معرّب خانگاه. # {{پاورقی|83}} چون به کار زشتی گذر کنید کریمانه از آنجا بگذرید. # {{پاورقی|84}} چون گناهکاری را دیدی عیب پوش و بردبار باش - ای که کار بیهوده مرا زشت میشماری چرا کریمانه و جوانمردانه گذر نمی‌کنی. # {{پاورقی|85}} همقطاران یک خواجه # {{پاورقی|86}} کمترین و کوچک ترین # {{پاورقی|87}} مخفف بایست. # {{پاورقی|88}} منسوب و وابسته کسی نباش که با تو دوست نباشد. # {{پاورقی|89}} هرگاه پدر و مادر بکوشند و ترا بر آن دارند چیزی را که بدان علم نداری با من شریک کنی ایشان را فرمان بر. # {{پاورقی|90}} گزیدن # {{پاورقی|91}} شوخی کردن # {{پاورقی|92}} نوعی پارچه ابریشمی منسوب به دهیق از قراء مصر. # {{پاورقی|93}} نابینا # {{پاورقی|94}} نام شهری است از جزیره سیلان واقع در جنوب هندوستان. # {{پاورقی|95}} برگزیدن و دیگری را بر خود ترجیح دادن. # {{پاورقی|96}} بنده آزاد کردن # {{پاورقی|97}} بزرگ الگو:Wikivar 1654 3893 2006-02-19T22:42:18Z 84.150.211.55 from [[en:template:wikivar]] <center><font id="top" /><span dir="ltr" ><span class="plainlinks">[{{SERVER}}{{localurl:template:wikivar|action=purge}} purge] [{{SERVER}}{{localurl:{{NAMESPACE}}:{{PAGENAME}}|oldid={{REVISIONID}}}} rev-ID : {{REVISIONID}}] &nbsp; [[<!--- b: --->template:wikivar|b:]] [[commons:template:wikivar|c:]] [[m:template:wikivar|m:]] [[n:template:wikivar|n:]] [[q:template:wikivar|q:]] [[s:template:wikivar|s:]] [http://test.wikipedia.org/wiki/template:wikivar t:] [[w:template:wikivar|w:]] [[wikt:template:wikivar|wikt:]] '''[[special:SiteMatrix#fa|?]]''' &ndash; [[special:Version|version]] [[special:Allmessages|all messages]]<br />[http://cvs.sourceforge.net/viewcvs.py/wikipedia/phase3/languages/Language.php?view=markup $wgMagicWordsEn at CVS Language.php] &nbsp; [[meta:help:Variable|meta:help:Variable]], [[meta:Global variables|meta:Global variables]]</span></span></center> {| border="1" cellpadding="0" cellspacing="0" align="center" width="80%" valign="top" height="38" !method a !method b !generates |- ! colspan="3" align="center" | <font id="common_namespaces" /><span dir="ltr" >[[#top|&uarr;]] common namespaces [-2 - 15] / used at all <span class="plainlinks">[http://www.mediawiki.org/ MediaWiki]</span> projects [[#bottom|&darr;]]</span> |- | align="center" | <font id="ns_-2" /><nowiki>{{ns:-2}}</nowiki> | align="center" | <nowiki>{{ns:Media}}</nowiki> | align="center" | &nbsp;{{ns:-2}} |- | align="center" | <font id="ns_-1" /><nowiki>{{ns:-1}}</nowiki> | align="center" | <nowiki>{{ns:Special}}</nowiki> | align="center" | &nbsp;{{ns:-1}} |- ! colspan="3" align="center" | <span dir="ltr" ><font id="ns_0" />[[#top|&uarr;]] (Main) &ndash; [[MediaWiki:Blanknamespace]] &ndash; {{DIRMARK}}<span dir="ltr" >'''{{MediaWiki:Blanknamespace}}'''</span> [[#bottom|&darr;]]</span> |- | align="center" | <font id="ns_1" /><nowiki>{{ns:1}}</nowiki> | align="center" | <nowiki>{{ns:Talk}}</nowiki> | align="center" | &nbsp;{{ns:1}} |- | align="center" | <font id="ns_2" /><nowiki>{{ns:2}}</nowiki> | align="center" | <nowiki>{{ns:User}}</nowiki> | align="center" | &nbsp;{{ns:2}} |- | align="center" | <font id="ns_3" /><nowiki>{{ns:3}}</nowiki> | align="center" | <nowiki>{{ns:User_talk}}</nowiki> | align="center" | &nbsp;{{ns:3}} |- | align="center" | <font id="ns_4" /><nowiki>{{ns:4}}</nowiki> | align="center" | <nowiki>{{ns:Project}}</nowiki> | align="center" | &nbsp;{{ns:4}} |- | align="center" | <font id="ns_5" /><nowiki>{{ns:5}}</nowiki> | align="center" | <nowiki>{{ns:Project_talk}}</nowiki> | align="center" | &nbsp;{{ns:5}} |- | align="center" | <font id="ns_6" /><nowiki>{{ns:6}}</nowiki> | align="center" | <nowiki>{{ns:Image}}</nowiki> | align="center" | &nbsp;{{ns:6}} |- | align="center" | <font id="ns_7" /><nowiki>{{ns:7}}</nowiki> | align="center" | <nowiki>{{ns:Image_talk}}</nowiki> | align="center" | &nbsp;{{ns:7}} |- | align="center" | <font id="ns_8" /><nowiki>{{ns:8}}</nowiki> | align="center" | <nowiki>{{ns:MediaWiki}}</nowiki> | align="center" | &nbsp;{{ns:8}} |- | align="center" | <font id="ns_9" /><nowiki>{{ns:9}}</nowiki> | align="center" | <nowiki>{{ns:MediaWiki_talk}}</nowiki> | align="center" | &nbsp;{{ns:9}} |- | align="center" | <font id="ns_10" /><nowiki>{{ns:10}}</nowiki> | align="center" | <nowiki>{{ns:Template}}</nowiki> | align="center" | &nbsp;{{ns:10}} |- | align="center" | <font id="ns_11" /><nowiki>{{ns:11}}</nowiki> | align="center" | <nowiki>{{ns:Template_talk}}</nowiki> | align="center" | &nbsp;{{ns:11}} |- | align="center" | <font id="ns_12" /><nowiki>{{ns:12}}</nowiki> | align="center" | <nowiki>{{ns:Help}}</nowiki> | align="center" | &nbsp;{{ns:12}} |- | align="center" | <font id="ns_13" /><nowiki>{{ns:13}}</nowiki> | align="center" | <nowiki>{{ns:Help_talk}}</nowiki> | align="center" | &nbsp;{{ns:13}} |- | align="center" | <font id="ns_14" /><nowiki>{{ns:14}}</nowiki> | align="center" | <nowiki>{{ns:Category}}</nowiki> | align="center" | &nbsp;{{ns:14}} |- | align="center" | <font id="ns_15" /><nowiki>{{ns:15}}</nowiki> | align="center" | <nowiki>{{ns:Category_talk}}</nowiki> | align="center" | &nbsp;{{ns:15}} |- ! colspan="3" align="center" | <font id="reserved_namespaces" /><span dir="ltr" >[[#top|&uarr;]] reserved namespaces [[#bottom|&darr;]]</span> |- | align="center" | <font id="ns_16" /><nowiki>{{ns:16}}</nowiki> || &nbsp; || align="center" | &nbsp;{{ns:16}} |- | align="center" | <font id="ns_17" /><nowiki>{{ns:17}}</nowiki> || &nbsp; || align="center" | &nbsp;{{ns:17}} |- | align="center" | <font id="ns_98" /><nowiki>{{ns:98}}</nowiki> || &nbsp; || align="center" | &nbsp;{{ns:98}} |- | align="center" | <font id="ns_99" /><nowiki>{{ns:99}}</nowiki> || &nbsp; || align="center" | &nbsp;{{ns:99}} |- ! colspan="3" align="center" | <font id="custom_namespaces" /><span dir="ltr" >[[#top|&uarr;]] custom namespaces [[#bottom|&darr;]]</span> |- | align="center" | <font id="ns_100" /><nowiki>{{ns:100}}</nowiki> || &nbsp; || align="center" | &nbsp;{{ns:100}} |- | align="center" | <font id="ns_101" /><nowiki>{{ns:101}}</nowiki> || &nbsp; || align="center" | &nbsp;{{ns:101}} |- | align="center" | <font id="ns_102" /><nowiki>{{ns:102}}</nowiki> || &nbsp; || align="center" | &nbsp;{{ns:102}} |- | align="center" | <font id="ns_103" /><nowiki>{{ns:103}}</nowiki> || &nbsp; || align="center" | &nbsp;{{ns:103}} |- | align="center" | <font id="ns_104" /><nowiki>{{ns:104}}</nowiki> || &nbsp; || align="center" | &nbsp;{{ns:104}} |- | align="center" | <font id="ns_105" /><nowiki>{{ns:105}}</nowiki> || &nbsp; || align="center" | &nbsp;{{ns:105}} |- | align="center" | <font id="ns_106" /><nowiki>{{ns:106}}</nowiki> || &nbsp; || align="center" | &nbsp;{{ns:106}} |- | align="center" | <font id="ns_107" /><nowiki>{{ns:107}}</nowiki> || &nbsp; || align="center" | &nbsp;{{ns:107}} |- | align="center" | <font id="ns_121" /><nowiki>{{ns:121}}</nowiki> || &nbsp; || align="center" | &nbsp;{{ns:121}} |- | align="center" | <font id="ns_122" /><nowiki>{{ns:122}}</nowiki> || &nbsp; || align="center" | &nbsp;{{ns:122}} |- | align="center" | <font id="ns_127" /><nowiki>{{ns:127}}</nowiki> || &nbsp; || align="center" | &nbsp;{{ns:127}} |- | align="center" | <font id="ns_128" /><nowiki>{{ns:128}}</nowiki> || &nbsp; || align="center" | &nbsp;{{ns:128}} |- | align="center" | <font id="ns_2147483646" /><nowiki>{{ns:2147483646}}</nowiki> || &nbsp; || align="center" | &nbsp;{{ns:2147483646}} |- | align="center" | <font id="ns_2147483647" /><nowiki>{{ns:2147483647}}</nowiki> || &nbsp; || align="center" | &nbsp;{{ns:2147483647}} <!--- |- | align="center" | <font id="ns_2147483648" /><nowiki>{{ns:2147483648}}</nowiki> || &nbsp; || align="center" | &nbsp;{{ns:2147483648}} ---> |- ! colspan="3" align="center" | <font id="variables" /><span dir="ltr" >[[#top|&uarr;]] variables [[#bottom|&darr;]]</span> |- | align="center" | <font id="CURRENTDAY" /><nowiki>{{CURRENTDAY}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp;{{CURRENTDAY}} |- | align="center" | <font id="CURRENTDAY2" /><nowiki>{{CURRENTDAY2}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp;{{CURRENTDAY2}} |- | align="center" | <font id="CURRENTDAYNAME" /><nowiki>{{CURRENTDAYNAME}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp;{{CURRENTDAYNAME}} |- | align="center" | <font id="CURRENTDOW" /><nowiki>{{CURRENTDOW}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp;{{CURRENTDOW}} |- | align="center" | <font id="CURRENTMONTH" /><nowiki>{{CURRENTMONTH}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp;{{CURRENTMONTH}} |- | align="center" | <font id="CURRENTMONTHABBREV" /><nowiki>{{CURRENTMONTHABBREV}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp;{{CURRENTMONTHABBREV}} |- | align="center" | <font id="CURRENTMONTHNAME" /><nowiki>{{CURRENTMONTHNAME}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp;{{CURRENTMONTHNAME}} |- | align="center" | <font id="CURRENTMONTHNAMEGEN" /><nowiki>{{CURRENTMONTHNAMEGEN}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp;{{CURRENTMONTHNAMEGEN}} |- | align="center" | <font id="CURRENTTIME" /><nowiki>{{CURRENTTIME}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp;{{CURRENTTIME}} |- | align="center" | <font id="CURRENTWEEK" /><nowiki>{{CURRENTWEEK}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp;{{CURRENTWEEK}} |- | align="center" | <font id="CURRENTYEAR" /><nowiki>{{CURRENTYEAR}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp;{{CURRENTYEAR}} |- | align="center" | <font id="FULLPAGENAME" /><nowiki>{{FULLPAGENAME}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp;{{FULLPAGENAME}} |- | align="center" | <font id="FULLPAGENAMEE" /><nowiki>{{FULLPAGENAMEE}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp;<span dir="ltr" >{{FULLPAGENAMEE}}</span> <sup><small>[[#1|1]]</small></sup>&lrm; |- | align="center" | <font id="NAMESPACE" /><nowiki>{{NAMESPACE}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp;{{NAMESPACE}} |- | align="center" | <font id="NAMESPACEE" /><nowiki>{{NAMESPACEE}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp;<span dir="ltr" >{{NAMESPACEE}}</span> <sup><small>[[#1|1]]</small></sup>&lrm; |- | align="center" | <font id="NUMBEROFARTICLES" /><nowiki>{{NUMBEROFARTICLES}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp;{{NUMBEROFARTICLES}} |- | align="center" | <font id="NUMBEROFFILES" /><nowiki>{{NUMBEROFFILES}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp;{{NUMBEROFFILES}} |- | align="center" | <font id="PAGENAME" /><nowiki>{{PAGENAME}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp;{{PAGENAME}} |- | align="center" | <font id="PAGENAMEE" /><nowiki>{{PAGENAMEE}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp;<span dir="ltr" >{{PAGENAMEE}}</span> <sup><small>[[#1|1]]</small></sup>&lrm; |- | align="center" | <font id="SCRIPTPATH" /><nowiki>{{SCRIPTPATH}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp;<span dir="ltr" >{{SCRIPTPATH}}</span> <sup><small>[[#1|1]]</small></sup>&lrm; |- | align="center" | <font id="SERVER" /><nowiki>{{SERVER}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp;{{SERVER}} |- | align="center" | <font id="SERVERNAME" /><nowiki>{{SERVERNAME}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp;{{SERVERNAME}} |- | align="center" | <font id="SITENAME" /><nowiki>{{SITENAME}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp;{{SITENAME}} |- ! colspan="3" align="center" | <font id="predefined_templates" /><span dir="ltr" >[[#top|&uarr;]] predefined templates [[#bottom|&darr;]]</span> |- | align="center" | <font id="FULLURL" /><nowiki>{{FULLURL:}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp; |- | align="center" | <font id="FULLURLE" /><nowiki>{{FULLURLE:}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp; |- | align="center" | <font id="GRAMMAR" /><nowiki>{{GRAMMAR:}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp;<span dir="ltr" ><span class="plainlinks">[[template:wikivar/GRAMMAR|GRAMMAR]] [http://cvs.sourceforge.net/viewcvs.py/wikipedia/phase3/ CVS]&nbsp;[http://cvs.sourceforge.net/viewcvs.py/wikipedia/phase3/languages/ /languages/]</span></span> |- | align="center" | <font id="INT" /><nowiki>{{INT:}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp; |- | align="center" | <font id="LC" /><nowiki>{{LC:}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp; |- | align="center" | <font id="LCFIRST" /><nowiki>{{LCFIRST:}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp; |- | align="center" | <font id="LOCALURL" /><nowiki>{{LOCALURL:}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp; |- | align="center" | <font id="LOCALURLE" /><nowiki>{{LOCALURLE:}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp; |- | align="center" | <font id="MSG" /><nowiki>{{MSG:}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp; |- | align="center" | <font id="MSGNW" /><nowiki>{{MSGNW:}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp; |- | align="center" | <font id="NS" /><nowiki>{{NS:}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp; |- | align="center" | <font id="PLURAL" /><nowiki>{{PLURAL:}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp; |- | align="center" | <font id="REVISIONID" /><nowiki>{{REVISIONID:}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp; |- | align="center" | '''<nowiki>{{REVISIONID}}</nowiki>''' | align="center" colspan="2" | &nbsp;{{REVISIONID}} |- | align="center" | <font id="SUBST" /><nowiki>{{SUBST:}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp; |- | align="center" | <font id="UC" /><nowiki>{{UC:}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp; |- | align="center" | <font id="UCFIRST" /><nowiki>{{UCFIRST:}}</nowiki> | align="center" colspan="2" | &nbsp; |- | colspan="3" align="center" | <font id="1" /><span dir="ltr" ><sup><small>[[#1|1]]</small></sup> this documentation displays this value [[w:en:LTR|LTR]] (left to right)</span> |- | colspan="3" align="center" | <font id="index" /><span dir="ltr" >[[#top|&uarr;]]&nbsp;<nowiki>|</nowiki>&nbsp;[[#common namespaces|common]]&nbsp;[[#reserved_namespaces|reserved]]&nbsp;[[#custom namespaces|custom]]&nbsp;'''namespaces''' <nowiki>|</nowiki>&nbsp;[[#variables|variables]] <nowiki>|</nowiki>&nbsp;[[#predefined templates|predefined templates]] <nowiki>|</nowiki>&nbsp;[[#bottom|&darr;]]</span> |}<font id="bottom" /> الگو:م2 1655 3603 2005-11-21T21:28:49Z Nouryan 106 </table> <table align="center"> <tr align="center"><td></td><td nowrap>{{{م}}}</td><td></td></tr> </table> <table align="center"> سعدی/گلستان/باب سوّم 1656 4072 2006-04-03T05:10:14Z 86.1.97.180 /* حکایت */ __NOTOC__ {{ناقص}} ==باب سوّم - در فضیلت قناعت == ====حکایت==== خواهنده مغربی در صف بزّازان حلب میگفت: ای خداوندان نعمت، اگر شما را انصاف بودی و ما را قناعت، رسم سؤال از جهان برخاستی {{شعر}} {{ب2|م1=''اى قناعت ! توانگرم گردان''|م2=''كه ورای{{نشان|1}} تو هیچ نعمت نیست''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== دو امیر زاده در مصر بودند یکی علم آموخت و دیگر مال اندوخت عاقبة الاَمر آن یکی علاّمه عصر گشت و این یکی عزیز مصر{{نشان|2}} شد پس این توانگر به چشم حقارت در فقیه نظر کردی و گفتی من به سلطنت رسیدم و این همچنان در مسکنت بمانده است. گفت ای برادر شکر نعمت باری{{نشان|3}} عزّ اسمه همچنان افزونتر است بر من که میراث پیغمبران یافتم یعنی علم و ترا میراث فرعون و هامان رسید یعنی ملک مصر. {{شعر}} {{ب2|م1=''کجا خود شکر این نعمت گزارم''|م2=''که زور مردم آزاری ندارم''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== درویشی را شنیدم که در آتش فاقه{{نشان|4}} میسوخت و رقعه بر خرقه{{نشان|5}} همی‌دوخت و تسکین خاطر مسکین را همی‌گفت {{شعر}} {{ب2|م1=''به نان قناعت كنيم و جامه دلق{{نشان|6}}''|م2=''که بار محنت خود به که بار منت خلق''}} {{پایان شعر}} کسی گفتش : چه نشينی که فلان درين شهر طبعی کريم دارد و کرمی عميم ، ميان به خدمت آزادگان بسته و بر در دلها نشسته . اگر بر صورت حال تو چنانکه هست وقوف يابد پاس خاطر{{نشان|7}} عزیزان داشتن منت دارد و غنیمت شمارد. گفت خاموش که در پسی مردن به که حاجت پیش کسی بردن {{شعر}} {{ب2|م1=''همه رقعه{{نشان|8}} دوختن به و الزام کنج صبر''|م2=''کز بهر جامه رقعه بر خواجگان نبشت''}} {{ب2|م1=''حقا كه با عقوبت دوزخ برابر است''|م2=''رفتن به پايمردی{{نشان|9}} همسایه در بهشت''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی از ملوک عجم طبیبی حاذق{{نشان|10}} به خدمت مصطفی صلی الله علیه و سلم فرستاد سالی در دیار عرب بود و کسی تجربه پیش او نیاورد و معالجه از وی در نخواست پیش پیغمبر آمد و گله کرد که مرین بنده را برای معالجت اصحاب فرستاده‌اند و درین مدّت کسی التفاتی{{نشان|11}} نکرد تا خدمتی که بر بنده معین است به جای آورد. رسول علیه السلام گفت این طایفه را طریقتی است که تا اشتها غالب نشود، نخورند و هنوز اشتها باقی بود که دست از طعام بدارند. حکیم گفت این است موجب تندرستی زمین ببوسید و برفت. {{شعر}} {{ب2|م1=''که ز ناگفتنش خلل{{نشان|12}} زاید''|م2=''یا ز ناخوردنش به جان آید''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== در سیرت اردشیر بابکان{{نشان|13}} آمده است که حکیم عرب را پرسید که روزی چه مایه طعام باید خوردن گفت صد درم سنگ کفایت است گفت این قدر چه قوّت دهد گفت هذا المِقدارُ یَحمِلُکَ و ما زادَ عَلی ذلک فَانتَ حامِلُه یعنی این قدر ترا بر پای همی‌دارد و هر چه برین زیادت کنی تو حمال آنی {{شعر}} {{ب2|م1=''خوردن براى زيستن{{نشان|14}} و ذکر کردن است''|م2=''تو معتقد که زیستن از بهر خوردن است''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== دو درویش خراسانی ملازم صحبت یکدیگر سفر کردندی یکی ضعیف بود که هر بدو شب افطار کردی و دیگر قوی که روزی سه بار خوردی اتفاقاً بر در{{نشان|15}} شهری به تهمت جاسوسی گرفتار آمدند هر دو را به خانه‌ای کردن و در به گل بر آوردند بعد از دو هفته معلوم شد که بی گناهند در گشادند قوی را دیدند مرده و ضعیف جان به سلامت برده. مردم درین عجب ماندند حکیمی گفت خلاف این عجب بودی آن یکی بسیار خوار بوده است طاقت بینوایی نیاورد به سختی هلاک شد وین دگر خویشتن دار بوده است لاجرم بر عادت خویش صبر کرد و به سلامت بماند. {{شعر}} {{ب2|م1=''وگر تن پرورست اندر فراخی{{نشان|16}}''|م2=''چو تنگی بیند از سختی بمیرد''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی از حکما پسر را نهی همی‌کرد از بسیار خوردن که سیری مردم را رنجور کند گفت ای پدر گرسنگی خلق را بکشد نشنیده‌ای که ظریفان گفته‌اند به سیری مردن به که گرسنگی بردن. گفت اندازه نگهدار، کُلوا وَ اشرَبوا وَ لا تُسْرِفوا {{شعر}} {{ب2|م1=''با آن که در وجود طعامست عیش نفس''|م2=''رنچ آورد طعام که بیش از قدر بود''}} {{ب2|م1=''گر گل شكر{{نشان|17}} خوری به تکلف زیان کند''|م2=''ور نان خشک دیر خوری گل شکر بود''}} {{ب2|م1=''معده چو کج گشت و شکم درد خاست''|م2=''سود ندارد همه اسباب راست''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== بقالی را درمی چند بر صوفیان گرد آمده بود در واسط{{نشان|18}} هر روز مطالبت کردی و سخنان با خشونت گفتی اصحاب از تعنت وی خسته خاطر همی‌بودند و از تحمل چاره نبود صاحب دلی در آن میان گفت نفس را وعده دادن به طعام آسان ترست که بقال را به درم {{شعر}} {{ب2|م1=''ترك احسان خواجه اوليتر ''|م2=''كاحتمال جفاى بوابان{{نشان|19}} ''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== جوانمردی را در جنگ تاتار{{نشان|20}} جراحتی هول رسید کسی گفت فلان بازرگان نوشدارو دارد اگر بخواهی باشد که دریغ ندارد گویند آن بازرگان به بخل معروف بود. جوانمرد گفت اگر خواهم دارو دهد یا ندهد و گر دهد منفعت کند یا نکند باری خواستن ازو زهر کشنده است و حکیمان گفته‌اند آب حیات اگر فروشند فی‌المثل به آب روی دانا نخرد که مردن به علت، به از زندگانی به مذلت. {{شعر}} {{ب2|م1=''اگر حنظل{{نشان|21}} خوری از دست خوشخوی''|م2=''به از شیرینی از دست ترش روی''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی از علما خورنده بسیار داشت و کفاف اندک یکی را از بزرگان که در او معتقد بود بگفت روی از توقع او درهم کشید و تعرّض{{نشان|22}} سؤال از اهل ادب در نظرش قبیح آمد {{شعر}} {{ب2|م1=''به حاجتی که روی تازه روی و خندان رو''|م2=''فرو نبندد کار گشاده پیشانی''}} {{ب2|م1=''بِئس المطاعِمُ حینَ الذُلِّ تَکسِبُها''|م2=''القِدرُ مُنْتَصَبٌ وَ القَدرُ مَخفوضٌ{{نشان|23}} ''}} {{پایان شعر}} {{نشان|24}} خواست ====حکایت==== درویشی را ضرورتی پیش آمد کسی گفت فلان نعمتی دارد بی قیاس اگر بر حاجت تو واقف گردد همانا که در قضای آن توقف روا ندارد. گفت من او را ندانم گفت مَنَت رهبری کنم. دستش گرفت تا به منزل آن شخص در آورد یکی را دید لب فروهشته{{نشان|25}} تند نشسته برگشت و سخن نگفت. کسی گفتش چه کردی گفت عطای او را به لقای او بخشیدم {{شعر}} {{ب2|م1=''مبر حاجت به نزد ترشروى''|م2=''كه از خوى بدش فرسوده گردى''}} {{ب2|م1=''اگر گويى غم دل با كسى گوی''|م2=''كه از رويش به نقد{{نشان|26}} آسوده گردی''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== خشکسالی در اسکندریه{{نشان|27}} عنان طاقت درویش از دست رفته بود درهای آسمان بر زمین بسته و فریاد اهل زمین به آسمان پیوسته {{شعر}} {{ب2|م1=''عجب که دود دل خلق جمع مینشود''|م2=''که ابر گردد و سیلاب دیده بارانش''}} {{ب2|م1=''گر تتر بکشد این مخنّث را''|م2=''تتری را دگر نباید کشت''}} {{پایان شعر}} چنین شخصی که یک طرف از نعت او شنیدی دراین سال نعمتی بیکران داشت تنگدستان را سیم و زر دادی و مسافران را سفره نهادی گروهی درویشان از جور فاقه به طاقت رسیده بودند آهنگ دعوت او کردند و مشاورت به من آوردند سر از موافقت باز زدم و گفتم {{شعر}} {{ب2|م1=''تن به بیچارگی و گرسنگی''|م2=''بنه و دست پیش سفله مدار''}} {{ب2|م1=''پرنیان و نسیج{{نشان|28}} بر نااهل''|م2=''لاجورد و طلاست بر دیوار''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== حاتم طایی را گفتند از تو بزرگ همت تر در جهان دیده‌ای یا شنیده‌ای گفت بلی روزی چهل شتر قربان کرده بودم امرای عرب را پس به گوشه صحرایی به حاجتی برون رفته بودم ،خارکنی را دیدم پشته فراهم آورده. گفتمش به مهمانی حاتم چرا نروی که خلقی بر سماط{{نشان|29}} او گرد آمده‌اند؟ گفت {{شعر}} {{ب2|م1=''هر كه نان از عمل خويش خورد''|م2=''منت حاتم طائى نبرد''}} {{پایان شعر}} من او را به همت و جوانمردی از خود برتر دیدم ====حکایت==== موسی علیه السلام درویشی را دید از برهنگی به ریگ اندر شده گفت ای موسی دعا کن تا خدا عزّوجلّ مرا کفافی دهد که از بی طاقتی به جان آمدم موسی دعا کرد و برفت. پس از چند روز که باز آمد از مناجات مرد را دید گرفتار و خلقی انبوه برو گرد آمده گفت این چه حالتست؟ گفتند خمر خورده و عربده{{نشان|30}} کرده و کسی را کشته اکنون به قصاص فرموده‌اند و لطیفان گفته‌اند {{شعر}} {{ب2|م1=''گربه مسكين اگر پر داشتى''|م2=''تخم گنجشك از جهان برداشتى''}} {{ب2|م1=''عاجز باشد كه دست قوت يابد''|م2=''برخيزد و دست عاجزان برتابد''}} {{پایان شعر}} موسى عليه السلام به حم جهان آفرين اقرار کرد و از تجاسر{{نشان|31}} خویش استغفار و لو بسط الله الرزق لعباده لبعوا فى الارض{{نشان|32}} {{شعر}} {{ب2|م1=''آن نشنیدی که فلاطون چه گفت''|م2=''مور همان به که نباشد پرش''}} {{ب2|م1=''آن کس که توانگرت نمیگرداند''|م2=''او مصلحت تو از تو بهتر داند''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== اعرابی را دیدم در حلقه جوهریان بصره که حکایت همی‌کرد که وقتی در بیابانی راه گم کرده بودم و از زاد معنی چیزی با من نمانده بود و دل بر هلاک نهاده که همی ناگاه کیسه‌ای یافتم پر مروارید هرگز آن ذوق و شادی فراموش نکنم که پنداشتم گندم بریانست باز آن تلخی و نومیدی که معلوم کردم که مرواریدست. {{شعر}} {{ب2|م1=''در بيابان خشك و ريگ روان''|م2=''تشنه را در دهان ، چه در چه صدف''}} {{ب2|م1=''مرد بی توشه کاوفتاد از پای''|م2=''بر کمربند او چه زر چه خزف{{نشان|33}} ''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی از عرب در بیابانی از غایت تشنگی می‌گفت {{نشان|34}} ====حکایت==== همچنین در قاع{{نشان|35}} بسیط مسافری گم شده بود و قوت و قوّتش به آخر آمده و درمی چند بر میان داشت بسیاری بگردید و ره به جایی نبرد پس به سختی هلاک شد طایفه‌ای برسیدند و درمها دیدند پیش رویش نهاده و بر خاک نبشته {{شعر}} {{ب2|م1=''در بیابان فقیر سوخته را''|م2=''شلغم پخته به که نقره خام''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان درهم نکشیده مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم به جامع کوفه در آمدم دلتنگ. یکی را دیدم که پای نداشت سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم {{شعر}} {{ب2|م1=''مرغ بريان به چشم مردم سير''|م2=''كمتر از برگ تره بر خوان است''}} {{ب2|م1=''وان که را دستگاه و قوت نیست''|م2=''شلغم پخته مرغ بریان است''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی از ملوک با تنی چند خاصان در شکارگاهی به زمستان از عمارت دور افتادند تا شب در آمد خانه دهقانی دیدند ملک گفت شب آنجا رویم تا زحمت سرما نباشد یکی از وزرا گفت لایق قدر پادشاه نیست به خانه دهقانی التجا کردن هم اینجا خیمه زنیم و آتش کنیم .دهقان را خبر شد ما حضری ترتیب کرد و پیش آورد وزمین ببوسید و گفت قدر بلند سلطان نازل نشدی ولیکن نخواستند که قدر دهقان بلند گردد. سلطان را سخن گفتن او مطبوع آمد شبانگاه به منزل او نقل کردند بامدادانش خلعت و نعمت فرمود شنیدندش که قدمی چند در رکاب سلطان همی‌رفت و میگفت {{شعر}} {{ب2|م1=''ز قدر و شوكت سلطان نگشت چيزى كم''|م2=''از التفات به مهمانسراى دهقانى''}} {{ب2|م1=''کلاه گوشه دهقان به آفتاب رسید''|م2=''که سایه بر سرش انداخت چون تو سلطانی''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== گدایی هول را حکایت کنند که نعمتی وافر اندوخته بود یکی از پادشاهان گفتش همی‌نمایند که مال بیکران داری و ما را مهمی هست اگر به برخی از آن دستگیری کنی چون ارتفاع{{نشان|36}} رسد وفا کرده شود و شکر گفته. گفت ای خداوند روی زمین لایق قدر بزرگوار پادشاه نباشد دست همت به مال چون من گدایی آلوده کردن که جوجو به گدایی فراهم آوردهام گفت غم نیست که به کافر میدهم اَلخبیثاتُ لِلخبیثین {{شعر}} {{ب2|م1=''قالو عَجینُ الکِلْسِ لَیْسَ بِطاهِر''|م2=''قُلْنا نَسُدُّ بِه شُقوقَ المَبرَزِ{{نشان|37}} ''}} {{ب2|م1=''به لطافت چو بر نیاید کار''|م2=''سر به بی حرمتی کشد ناچار''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== بازرگانی را شنیدم که صد و پنجاه شتر بار داشت و چهل بنده خدمتکار شبی در جزیره کیش مرا به حجره خویش در آورد همه شب نیارمید از سخنهای پریشان گفتن که فلان انبازم به ترکستان و فلان بضاعت به هندوستان است و این قباله فلان زمین است و فلان چیز را فلان ضمین{{نشان|38}}، گاه گفتی خاطر اسکندری دارم که هوایی خوشست باز گفتی نه که دریای مغرب مشوشست سعدیا سفری دیگرم در پیشست اگر آن کرده شود بقیت عمر خویش به گوشه بنشینم. گفتم آن کدام سفرست? گفت گوگرد پارسی خواهم بردن به چین که شنیدم قیمتی عظیم دارد و از آنجا کاسه چینی بروم آرم و دیبای رومی به هند و فولاد هندی به حلب و آبگینه حلبی به یمن و برد یمانی به پارس و زان پس ترک تجارت کنم و بدکانی بنشینم . انصاف ازین ماخولیا چندان فرو گفت که بیش طاقت گفتنش نماند، گفت ای سعدی تو هم سخنی بگوی از آنها که دیده‌ای و شنیده‌ای گفتم {{شعر}} {{ب2|م1=''آن شنيدستى كه در اقصاى غور''|م2=''بار سالارى بيفتاد از ستور ''}} {{ب2|م1=''گفت چشم تنگ دنیا دوست را''|م2=''یاقناعت پر کند یا خاک گور''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== مال داری را شنیدم که به بخل چنان معروف بود که حاتم طایی در کرم. ظاهر حالش به نعمت دنیا آراسته و خست{{نشان|39}} نفس جبلی{{نشان|40}} در وی همچنان متمکن تا به جایی که نانی به جانی از دست ندادی و گربه بوهریره{{نشان|41}} را به لقمه‌ای ننواختی و سگ اصحاب الکهف را استخوانی نینداختی. فیالجمله خانه او را کس ندیدی در گشاده و سفره او را سرگشاده. شنیدم که به دریای مغرب اندر راه مصر برگرفته بود و خیال فرعونی در سر حتی اِذا اَدْرَکَهُ الغَرَقُ{{نشان|42}} بادی مخالف کشتی بر آمد {{شعر}} {{ب2|م1=''با طبع ملولت چه كند هر كه نسازد؟''|م2=''شرطه{{نشان|43}} همه وقتی نبود لایق کشتی''}} {{پایان شعر}} {{نشان|44}}. {{شعر}} {{ب2|م1=''از زر و سیم راحتی برسان''|م2=''خویشتن هم تمتعی بر گیر''}} {{پایان شعر}} آورده‌اند که در مصر اقارب درویش داشت ببقیت مال او توانگر شدند و جامه‌ای کهن به مرگ او بدریدند و خز و دمیاطی بریدند هم در آن هفته یکی را دیدم ازیشان بر بادپایی روان و غلامی در پی دوان {{شعر}} {{ب2|م1=''ردّ میراث سختتر بودی''|م2=''وارثان را ز مرگ خویشاوند''}} {{ب2|م1=''بخور ای نیک سیرت سره{{نشان|45}} مرد''|م2=''کان نگون بخت گرد کرد و نخورد''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== صیادی ضعیف را ماهی قوی به دام اندر افتاد طاقت حفظ آن نداشت ماهی برو غالب آمد و دام از دستش در ربود و برفت {{شعر}} {{ب2|م1=''دام هر بار ماهی آوردی''|م2=''ماهی این بار رفت و دام ببرد''}} {{پایان شعر}} ديگر صيادان دريغ خوردند و ملامتش کردند که چنين صيدی در دامت افتاد و ندانستی نگاه داشتن . گفت : ای برادران ، چه توان کردن ؟ مرا روزی نبود و ماهی را همچنان روزی مانده بود . صياد بی روزی در دجله نگيرد و ماهی بی اجل بر خشک نميرد. ====حکایت==== دست و پا بریده‌ای هزار پایی بکشت صاحب دلی برو گذر کرد و گفت سبحان الله با هزار پای که داشت چون اجلش فرا رسید از بی دست و پایی گریختن نتوانست. {{شعر}} {{ب2|م1=''در آندم که دشمن پیاپی رسید''|م2=''کمان کیانی{{نشان|46}} نشاید کشید''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== ابلهی{{نشان|47}} را دیدم سمین{{نشان|48}} خلعتی ثمین{{نشان|49}} در بر و مرکبی تازی در زیر و قصبی{{نشان|50}} مصری بر سر. کسی گفت سعدی چگونه همی‌بینی این دیبای مُعْلَم{{نشان|51}} برین حیوان لا یعلَمْ گفتم {{شعر}} {{ب2|م1=''قد شابه بالوری حمار''|م2=''عجلا جسدا له خوار{{نشان|52}} ''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''به آدمی نتوان گفت ماند این حیوان''|م2=''مگر دراعه{{نشان|53}} و دستار{{نشان|54}} و نقش بیرونش''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== دزدی گدایی را گفت شرم نداری که دست از برای جوی سیم پیش هر لئیم دراز میکنی گفت {{نشان|55}} ====حکایت==== مشت زنی را حکایت کنند که از دهر مخالف به فغان آمده و حلق فراخ از دست تنگ به جان رسیده شکایت پیش پدر برده و اجازت خواست که عزم سفر دارم مگر به قوّت بازو دامن کامی فرا چنگ آرم. پدر گفت ای پسر خیال محال از سر بدر کن و پای قناعت در دامن سلامت کش که بزرگان گفته‌اند دولت نه به کوشیدنست چاره کم جوشیدنست {{شعر}} {{ب2|م1=''اگر بهر سر موئیت صد خرد باشد''|م2=''خرد به کار نیاید چو بخت بد باشد''}} {{پایان شعر}} پسر گفت : ای پدر فوائد سفر بسيار است از نزهت{{نشان|56}} خاطر و جرّ{{نشان|57}} منافع و دیدن عجائب و شنیدن غرائب و تفرج بلدان و مجاورت خلاّن{{نشان|58}} و تحصیل جاه و ادب و مزید مال و مکتسب و معرفت یاران و تجربت روزگاران چنان که سالکان طریقت گفته‌اند. {{شعر}} {{ب2|م1=''برو اندر جهان تفرّج کن''|م2=''پیش از آن روز کز جهان بروی''}} {{پایان شعر}} پدر گفت : ای پسر ، منافع سفر چنين که گفتی بی شمار است وليکن مسلم پنج طايفه راست : نخست بازرگانی که با وجود نعمت و مکنت{{نشان|59}} غلامان و کنیزان دارد دلاویز و شاگردان چابک. هر روزی به شهری و هر شب به مقامی و هر دم به تفرج گاهی از نعیم دنیا متمتع {{شعر}} {{ب2|م1=''و آن را که بر مراد جهان نیست دست رس''|م2=''در زادو بوم خویش غریبست و ناشناخت''}} {{پایان شعر}} دومی عالمی که به منطق{{نشان|60}} شیرین و قوت فصاحت و مایه بلاغت هر جا که رود به خدمت او اقدام نمایند و اکرام کنند. {{شعر}} {{ب2|م1=''وجود مردم دانا مثال زر طلی{{نشان|61}} است''|م2=''که هر کجا برود قدر وقیمتش دانند''}} {{ب2|م1=''بزرگ زاده نادان به شهر وا ماند{{نشان|62}}''|م2=''که در دیار غریبش به هیچ نستانند''}} {{پایان شعر}} سيم خوبريويی که درون صاحبدلان به مخالطت او ميل کند که بزرگان گفته‌اند : اندکی جمال به از بسياری مال و گويند روی زيبا مرهم دلهای خسته است و کليد درهای بسته لاجرم صحبت او را همه جای غنيمت شناسند و خدمتش منت دانند. {{شعر}} {{ب2|م1=''شاهد آن جا که رود حرمت عزّت بیند''|م2=''ور برانند به قهرش پدر و مادر و خویش''}} {{ب2|م1=''گفت خاموش که هر کس که جمالی دارد''|م2=''هر کجا پای نهد دست ندارندش پیش''}} {{ب2|م1=''او گوهرست گو صدفش در جهان مباش''|م2=''دُرّ یتیم{{نشان|63}} را همه کس مشتری بود''}} {{ب2|م1=''سمعی اِلی حُسن الاغانی''|م2=''مَنْ ذا الّذی جَسّ المثانی''}} {{پایان شعر}} چهارم خوش آوازى که به حنجره داوودی آب از جريان و مرغ از طيران باز دارد . پس بوسيلت اين فضيلت دل مشتاقان صيد کند و اربابی معنی به منادمت او رغبت نمايند و به انواع خدمت کنند . {{شعر}} {{ب2|م1=''چه خوش باشد آهنگ نرم حزين''|م2=''به گوش حريفان مست صبوح{{نشان|64}} ''}} {{ب2|م1='' به از روى زيباست آواز خوش''|م2=''كه آن حظ نفس است و اين قوت روح''}} {{پایان شعر}} یا کمینه پیشه وری که به سعی بازو کفافی حاصل کند تا آبروی از بهر نان ریخته نگردد چنان که خردمندان گفته‌اند {{شعر}} {{ب2|م1=''گر به غريبى رود از شهر خويش''|م2=''سختى و محنت نبرد پنبه دوز''}} {{ب2|م1=''ور به خرابی فتد از مملکت''|م2=''گرسنه خفتد ملک نیم روز{{نشان|65}} ''}} {{پایان شعر}} چنين صفتها که بيان کردم ای فرزند در سفر موجب جمعيت خاطر ست و داعيه طيب{{نشان|66}} عیش و آن که ازین جمله بی بهره است بخیال باطل در جهان برود و دیگر کسش نام و نشان نشنود. {{شعر}} {{ب2|م1=''کبوتری که دگر آشیان نخواهد دید''|م2=''قضا همی‌بردش تا به سوی دانه دام''}} {{ب2|م1=''رزق اگر چند بی گمان برسد''|م2=''شرط عقلست جستن از درها''}} {{پایان شعر}} درین صورت که منم با پیل دمان{{نشان|67}} بزنم و با شیر ژیان{{نشان|68}} پنجه در افکنم پس مصلحت آن است ای پدر که سفر کنم کزین بیش طاقت بی نوایی نمی‌آرم {{شعر}} {{ب2|م1=''شب هر توانگری به سرایی همی‌روند''|م2=''درویش هر کجا که شب آمد سرای اوست''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''هنرور چو بختش نباشد به کام''|م2=''به جایی رود کش ندانند نام''}} {{پایان شعر}} {{نشان|69}} او بر سنگ همی‌آمد و خروش به فرسنگ می‌رفت گروهی مردمان را دید هر یک به قراضه ای{{نشان|70}} در معبر{{نشان|71}} نشسته و رخت سفر بسته. جوان را دست عطا بسته بود زبان ثنا بر گشود چندان که زاری کرد یاری نکردند ملاّح بی مروت به خنده بر گردید گفت {{شعر}} {{ب2|م1=''زر ندارى نتوان رفت به زور از دريا''|م2=''زور ده مرده چه باشد، زر يك مرده بيار''}} {{پایان شعر}} جوان را دل از طعنه ملاّح به هم بر آمد خواست که ازو انتقام{{نشان|72}} کشد، کشتی رفته بود .آواز داد و گفت اگر بدین جامه که پوشیده دارم قناعت کنی دریغ نیست. ملاح طمع کرد و کشتی باز گردانید. {{شعر}} {{ب2|م1=''بدوزد شره{{نشان|73}} دیده هوشمند''|م2=''در آرد طمع مرغ و ماهی ببند''}} {{پایان شعر}} چندانکه ريش و گريبان به دست جوان افتاد به خود درکشيد و ببی محابا کوفتن گرفت . يارش از کشتی بدر آمد تا پشتی کند ، همچنين درشتی ديد و پشت بداد . جز اين چاره نداشتند که با او به مصالحت{{نشان|74}} گرايند و به اجرت مسامحت نمایند. کلُّ مداراة صدقةُ. {{شعر}} {{ب2|م1=''چو پرخاش{{نشان|75}} بینی تحمّل بیار''|م2=''که سهلی ببندد در کارزار''}} {{پایان شعر}} به عذر ماضی در قدمش فتادند و بوسه چندی به نفاق بر سر و چشمش دادند پس به کشتی در آوردند و روان شدند تا برسیدند به ستونی از عمارت یونان در آب ایستاده ملاح گفت کشتی را خلل هست یکی از شما که دلاور ترست باید که بدین ستون برود و خِطام{{نشان|76}} کشتی بگیرد تا عمارت کنیم. جوان به غرور دلاوری که در سر داشت از خصم دل آزرده نیندیشدی و قول حکما که گفته‌اند هر که را رنجی به دل رسانیدی اگر در عقب آن صد راحت برسانی از پاداش آن یک رنجش ایمن مباش که پیکان از جراحت بدر آید و آزار در دل بماند: {{شعر}} {{ب2|م1=''چو خوش گفت بكتاش{{نشان|77}} با خیل تاش{{نشان|78}}''|م2=''چو دشمن خراشیدی ایمن مباش''}} {{ب2|م1=''سنگ بر باره حصار مزن''|م2=''که بود کز حصار سنگ آید''}} {{پایان شعر}} چندانکه مقود{{نشان|79}} کشتی به ساعد بر پیچید و بالای ستون رفت ملاح زمام از کفش در گسلانید و کشتی براند. بیچاره متحیر بماند روزی دو بلا و محنت کشید و سختی دید سیم خوابش گریبان گرفت و به آب انداخت بعد شبان روزی دگر بر کنار افتاد از حیاتش رمقی مانده. برگ درختان خوردن گرفت و بیخ گیاهان بر آوردن تا اندکی قوّت یافت سر در بیابان نهاد و همی‌رفت تا تشنه و بی طاقت به سر چاهی رسید، قومی برو گرد آمده و شربتی آب به پشیزی{{نشان|80}} همی‌آشامیدند. جوان را پشیزی نبود طلب کرد و بیچارگی نمود رحمت نیاوردند، دست تعدی دراز کرد میسر نشد به ضرورت تنی چند را فرو کوفت مردان غلبه کردند و بی محابا بزدند و مجروح شد. {{شعر}} {{ب2|م1=''مورچگان را چو بود اتفاق''|م2=''شیر ژیان را بدرانند پوست''}} {{پایان شعر}} حکم ضرورت در پی کاروانی افتاد و برفت . شبانگه برسيدند به مقامی که از دزدان پر خطر بود . کاروانيان را ديد لرزه بر اندام اوفتاده و دل بر هلاک نهاده . گفت : انديشه مداريد که منم درين ميان که بتنها پنجاه مرد را جواب می‌دهم و ديگران جوانان هم ياری کنند . اين بگفت و مردم کاروان را به لاف او دل قوی گشت و به صحبتش شادمانی کردند و به زاد و آبش دستگيری واجب دانستند . جوان را آتش معده بالا گرفته بود و عنان طاقت از دست رفته . لقمه‌ای چند از سر اشتها تناول کرد و دمی چند از آب در سرش آشاميد تا ديو درونش بيارميد و بخفت . پيرمردی جهان ديده در آن ميان بود ، گفت : ای ياران ، من ازين بدرقه شما انديشناکم نه چندانکه از دزدان . چنانکه حکايت کنند که عربی را درمی چند گرد آمده بود و بشب از تشويش لوريان{{نشان|81}} در خانه تنها خوابش نمی‌برد یکی را از دوستان پیش خود آورد تا وحشت تنهایی به دیدار او منصرف کند و شبی چند در صحبت او بود. چندان که بر درمهاش اطلاع یافت، ببرد و بخورد و سفر کرد. بامدادان دیدند عرب را گریان و عریان گفتند حال چیست مگر آن درم‌های ترا دزد برد گفت لا والله بدرقه برد. {{شعر}} {{ب2|م1=''زخم دندان دشمنی بترست''|م2=''که نماید به چشم مردم دوست''}} {{پایان شعر}} چه مى دانيد؟ اگر اين هم از جمله دزدان باشد که بعغياری{{نشان|82}} در ميان ما تعبيه شده است تا به وقت فرصت یاران را خبر کند مصلحت آن بینم که مرو را خفته بمانیم{{نشان|83}} و برانیم جوانان را تدبیر پیر استوار آمد و مهابتی از مشت زن در دل گرفتند و رخت برداشتند و جوان را خفته بگذاشتند آنگه خبر یافت که آفتابش در کتف تافت. سر براورد و کاروان رفته دید بیچاره بسی بگردید و ره بجایی نبرد تشنه و بی نوا روی بر خاک و دل بر هلاک نهاده همی‌گفت: {{شعر}} {{ب2|م1=''درشتى كند با غريبان كسى''|م2=''كه نابود باشد به غربت بسى{{نشان|84}} ''}} {{پایان شعر}} مسکین درین سخن بود که پادشه پسری به صید از لشکریان دور افتاده بود بالای سرش ایستاده همی‌شنید و در هیأتش نگه می‌کرد صورت ظاهرش پاکیزه و صورت حالش پریشان، پرسید از کجایی و بدین جایگه چون افتادی برخی از آنچه بر سر او رفته بود اعادت کرد ملکزاده را بر حال تباه او رحمت آمد خلعت و نعمت داد و معتمدی با وی فرستاد تا به شهر خویش آمد. پدر به دیدار او شادمانی کرد و بر سلامت حالش شکر گفت شبانگه ز آنچه بر سر او گذشته بود از حالت کشتی و جور ملاح و روستایان بر سر چاه و غدر کاروانیان با پدر می‌گفت پدر گفت ای پسر نگفتمت هنگام رفتن که تهی دستان را دست دلیری بسته است و پنجه شیری شکسته؟ پسر گفت ای پدر هر اینه تا رنج نبری گنج بر نداری و تا جان در خطر ننهی بر دشمن طفر نیابی و تا دانه پریشان نکنی خرمن بر نگیری. نبینی به اندک مایه رنجی که بردم چه تحصیل راحت کردم و به نیشی که خوردم چه مایه عسل آوردم {{شعر}} {{ب2|م1=''غواص{{نشان|85}} اگر اندیشه کند کام نهنگ''|م2=''هرگز نکند درّ گرانمایه به چنگ''}} {{ب2|م1=''چه خورد شیر شر زه در بن{{نشان|86}} غار''|م2=''باز افتاده را چه قوت بود''}} {{پایان شعر}} پدر گفت ای پسر ترا درین نوبت فلک یاوری کرد و اقبال رهبری که صاحب دولتی در تو رسید و بر تو ببخشایید و کسر{{نشان|87}} حالت را به تفقدی جبر{{نشان|88}}کرد و چنین اتفاق نادر افتد و بر نادر حکم نتوان کرد. زنهار تا بدین طمع دگر باره گرد ولع{{نشان|89}} نگردی چنان که یکی را از ملوک پارس نگینی گرانمایه بر انگشتری بود باری به حکم تفرّج با تنی چند خاصان به مصلای{{نشان|90}} شیراز برون رفت فرمود تا انگشتری را بر گنبد عضد{{نشان|91}} نصب کردند تا هر که تیر از حلقه انگشتری بگذراند خاتم{{نشان|92}} او را باشد. اتفاقاً چهارصد حکم انداز که در خدمت او بودند جمله خطا کردند مگر کودکی بر بام رباطی که به بازیچه تیر از هر طرفی می‌انداخت باد صبا تیر او را به حلقه انگشتری در بگذرانید و خلعت و نعمت یافت و خاتم بوی ارزانی داشتند پسر تیر و کمان را بسوخت گفتند چرا کردی ؟گفت تا رونق نخستین بر جای ماند. {{شعر}} {{ب2|م1=''گاه باشد که کودکی نادان''|م2=''به غلط بر هدف زند تیری''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== درویشی را شنیدم که بغاری در نشسته بود و در بروی از جهانیان بسته و ملوک و اغنیا را در چشم همت او شوکت و هیبت نمانده {{شعر}} {{ب2|م1=''آز بگذار و پادشاهی کن''|م2=''گردن بی طمع بلند بود''}} {{ب2|م1=''هر کرا بر سِماط{{نشان|93}} بنشستی''|م2=''واجب آمد به خدمتش برخاست''}} {{ب2|م1=''دیده شکیبد ز تماشای باغ''|م2=''بی گل و نسرین به سر آرد دماغ''}} {{ب2|م1=''ور نبود دلبر همخوابه پیش''|م2=''دست توان کرد در آغوش خویش''}} {{پایان شعر}} ==توضیحات== # {{پاورقی|1}} بجز # {{پاورقی|2}} لقب پادشاه مصر # {{پاورقی|3}} خالق و آفریننده # {{پاورقی|4}} تنگدستی # {{پاورقی|5}} پاره و کهنه # {{پاورقی|6}} لباس درویشان # {{پاورقی|7}} رعایت حرمت # {{پاورقی|8}} پاره و وصله # {{پاورقی|9}} کمک # {{پاورقی|10}} زیرک و دانا # {{پاورقی|11}} توجّه درو کردن # {{پاورقی|12}} رخنه و تباهی کار # {{پاورقی|13}} نام نخستین بادشاه و مؤسّس سلسله ساسانی. # {{پاورقی|14}} ماندن و زندگی کردن # {{پاورقی|15}} دروازه # {{پاورقی|16}} وسعت # {{پاورقی|17}} نام دوایی که آن را گلقند نیز میگویند. # {{پاورقی|18}} نام شهریست در عراق # {{پاورقی|19}} دربانان # {{پاورقی|20}} قومی از ترکستان # {{پاورقی|21}} میوه گیاهی است بسیار تلخ و به فارسی شرنگ نامیده شده است. # {{پاورقی|22}} به کنایه سخن گفتن. # {{پاورقی|23}} چه بد است خوراکهایی که هنگام ذلّت و خواری آن را کسب میکنی دیگ بر بار ولی قدر و منزلت پستی پذیرفته. # {{پاورقی|24}} ذلّت سؤال و خواهش # {{پاورقی|25}} پایین انداخته و گذاشته # {{پاورقی|26}} غمگین و افسرده # {{پاورقی|27}} نام شهری در مصر ساحل دریای روم # {{پاورقی|28}} پارچه و بافته # {{پاورقی|29}} دستار - خوان # {{پاورقی|30}} بد مستی # {{پاورقی|31}} گستاخی # {{پاورقی|32}} ای مغرور و فریفته دنیا چه چیز ترا در خطر فرو برد که هلاک و تباه شدی پس کاشکی مورچه پر در نیاوردی و پرواز نکردی. # {{پاورقی|33}} سفال و مهره گلی # {{پاورقی|34}} کاشکی پیش از مردن خود روزی باز روی خویش میرسیدم یعنی به نهری فرود آیم که بر زانوی من زند و من پیوسته مشگ خود را از آن پر کنم. # {{پاورقی|35}} زمین هموار ـ دشت # {{پاورقی|36}} برداشت محصول و زراعت # {{پاورقی|37}} گفتند خمیر آهک پاک نیست گفتیم چه باک بدان شکافهای مبرز را مسدود میکنیم # {{پاورقی|38}} ضامن و کفیل # {{پاورقی|39}} فرومایگی # {{پاورقی|40}} ذاتی # {{پاورقی|41}} نام یکی از صحابه پیامبر(ص) # {{پاورقی|42}} تا اینکه غرق شدن وی را دریافت. # {{پاورقی|43}} باد موافق # {{پاورقی|44}} چون به کشتی سوار شدند خدای را بخوانند در حالی که دین را برای او پاک و خالص گردانند. # {{پاورقی|45}} برگزیده # {{پاورقی|46}} بزرگ # {{پاورقی|47}} نادان وکم خرد # {{پاورقی|48}} فربه و چاق # {{پاورقی|49}} پرقیمت # {{پاورقی|50}} پارچه نازک که از کتان بافته باشند. # {{پاورقی|51}} جامه علامت دار و منقّش # {{پاورقی|52}} راستی را خری با دمی شبیه مانند گردیده گوساله ایست که او را صدای گاو است. # {{پاورقی|53}} نوعی جامه # {{پاورقی|54}} عمامه # {{پاورقی|55}} ربع دینار # {{پاورقی|56}} صفا و پاکیزگی # {{پاورقی|57}} کشیدن # {{پاورقی|58}} جمع خلیل # {{پاورقی|59}} توانائی # {{پاورقی|60}} گفتار و زبان # {{پاورقی|61}} خالص # {{پاورقی|62}} دینار ناسره که در شهری رایج و در شهری دیگر رواج ندارد. # {{پاورقی|63}} مرواریدی که در صدف یکدانه باشد. # {{پاورقی|64}} شراب صبح و هر چیزی که در صبح بخورند و بنوشند. # {{پاورقی|65}} سیستان # {{پاورقی|66}} پاکیزگی # {{پاورقی|67}} مست و خشمناک # {{پاورقی|68}} تند خو و خشمناک # {{پاورقی|69}} سختی # {{پاورقی|70}} پول خرد و اندک # {{پاورقی|71}} کشتی # {{پاورقی|72}} تلافی و کین خواهی # {{پاورقی|73}} حرص و طمع # {{پاورقی|74}} میل کنند # {{پاورقی|75}} ستیزه # {{پاورقی|76}} مهار کشتی # {{پاورقی|77}} خداوند و خواجه # {{پاورقی|78}} یکی از درجات غلامان. # {{پاورقی|79}} مهار کشتی # {{پاورقی|80}} پول سیاه # {{پاورقی|81}} بی شرم- کنایه از دزدان آمده است. # {{پاورقی|82}} قومی صحرا نشین که اکثرشان راهزنند. # {{پاورقی|83}} بگذاریم # {{پاورقی|84}} آنکه با من حدیث و گفتگو کند کیست در حالی که شتران مهار کرده شدند و رفتند آلی غریب را بجز غریب یاری نیست. # {{پاورقی|85}} کسی که در دریا برای پیدا کردن مروارید فرو می‌رود. # {{پاورقی|86}} بیخ و ته # {{پاورقی|87}} شکستگی # {{پاورقی|88}} جبران کردن # {{پاورقی|89}} حرص # {{پاورقی|90}} نام موضعی در شیراز خوش و خرّم که قبر خواجه حافظ شیرازی نیز در آنجاست. # {{پاورقی|91}} نام بنایی است که عضد الدّوله دیلمی ساخته # {{پاورقی|92}} انگشتر # {{پاورقی|93}} سفره تعمق در دين 1657 5057 2006-09-19T13:45:14Z Biba 188 هدف من از راه اندازي اين نوشتار فراهم آوردن فضايي است كه در آن بتوان به نقد دين پرداخت. به عبارت ديگر هدف اين نوشتار تحليل مدل دين است. در اين تحليل ها تكيه خاص بر روي دين اسلام و مذهب شيعه دوازده امامي است. فهرست مطالبي كه فعلا به ذهنم مي رسد اينها هستند. * [[خداشناسي]] * [[نيازهاي دين]] * [[پيامبر]] * [[مشكل امامان]] قبل از این که من وارد ویکی شوم یک وبلاگ داشتم که در آن نظراتم را در این زمینه می نوشتم. اما قابل وبلاگ برای این کاربرد ضعیف بود. به همین منظور به ویکی آمدم. خوب اکنون در اینجا اولین کار این است که تمام مطالبی که در وبلاگ داشتم را به اینجا منتقل کنم. بعد از آن تلاش خواهم کرد که این یادداشتها را ساختار دهم. * [[امام زمان]] * [[فلسفه دین 1]] * [[فلسفه دین 2]] * [[نوع نگرش به دین]] * [[آمار رستگاران]] * [[هدف این دفتر]] * [[اسلام دین رحمت با شمشیر]] * [[محدوده جغرافیایی دین 1]] * [[محدوده جغرافیایی دین 2]] * [[اثری از صادق هدایت]] * [[یتیم نوازی علی]] * [[عقل برتر است یا دین 1]] * [[عقل برتر است یا دین 2]] * [[معجزه]] * [[یک نظر]] * [[سعادت دنیوی به سبک دین]] * [[یک نظر 2]] * [[یک نظر 3]] * [[یک سایت]] * [[پایان سلسسله پیامبران]] * [[تغییر قبله]] * [[منطق صفر و یکی دین]] * [[یک نظر 4]] * [[اصل قانونی بودن گناه]] * [[یک نظر 5]] * [[یک نظر 6]] * [[یک نظر 7]] * [[یک نظر 8]] * [[یک نظر 9]] * [[درباره یک نظرها]] * [[هدف زندگی]] * [[تعمیم]] * [[هدف زندگی 2]] * [[انجیل و تورات به زبان فارسی]] * [[رئیس مذهب تشیع]] * [[تاثیر سایر تمدن ها بر دین محمد]] * [[معیار عمل ها]] * [[اعتقاد به خدا و توحید 1]] * [[اعتقاد به خدا و توحید 2]] * [[دعا به درگاه سایر پیامبران]] * [[جايگاه پيامبر در دين]] * [[پیامبر و برترین انسانها]] * [[دین تکاملی است]] * [[فلسفه دین]] * [[پاسخ نقدها]] * [[فایده دین 2]] * [[تفاوت انسان و سایر موجودها]] * [[فایده دین 3]] * [[فایده دین 4]] * [[ادامه بحث]] * [[آداب سخن]] * [[رابطه عقل و دین 1]] * [[رابطه عقل و دین 2]] * [[رابطه عقل و دین 3]] * [[رابطه عقل و دین 4]] * [[رابطه عقل و دین 5]] * [[نیکی و بدی]] * [[مبهم بودن دین]] * [[رویکرد جدید این وبلاگ]] * [[دنیای پس از مرگ]] مدیاویکی:Badsig 1659 sysop 3611 2005-11-29T00:45:31Z MediaWiki default Invalid raw signature; check HTML tags. مدیاویکی:Exif-exposuretime-format 1660 sysop 3614 2005-11-29T00:45:32Z MediaWiki default $1 sec ($2) مدیاویکی:Exif-fnumber-format 1661 sysop 3615 2005-11-29T00:45:32Z MediaWiki default f/$1 مدیاویکی:Exif-focallength-format 1662 sysop 3616 2005-11-29T00:45:32Z MediaWiki default $1 mm مدیاویکی:Metadata-collapse 1663 sysop 3617 2005-11-29T00:45:34Z MediaWiki default Hide extended details مدیاویکی:Metadata-expand 1664 sysop 3618 2005-11-29T00:45:34Z MediaWiki default Show extended details مدیاویکی:Metadata-fields 1665 sysop 3619 2005-11-29T00:45:34Z MediaWiki default EXIF metadata fields listed in this message will be included on image page display when the metadata table is collapsed. Others will be hidden by default. * make * model * datetimeoriginal * exposuretime * fnumber * focallength مدیاویکی:Metadata-help 1666 sysop 3620 2005-11-29T00:45:34Z MediaWiki default This file contains additional information, probably added from the digital camera or scanner used to create or digitize it. If the file has been modified from its original state, some details may not fully reflect the modified image. سعدی/گلستان/باب چهارم 1667 3630 2005-11-29T16:55:59Z Nouryan 106 __NOTOC__ {{ناقص}} == باب چهارم - در فوائد خاموشی == ====حکایت==== یکی را از دوستان گفتم امتناع سخن گفتنم به علت آن اختیار آمده است در غالب اوقات که در سخن نیک و بد اتفاق افتد و دیده دشمنان جز بر بدی نمی‌آید گفت دشمن آن به که نیکی نبیند. {{شعر}} {{نشان|1}} {{ب2|م1=''نور گیتی فروز چشمه هور{{نشان|2}}''|م2=''زشت باشد به چشم موشک{{نشان|3}} کور''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد پسر را گفت نباید که این سخن با کسی در میان نهی. گفت ای پدر فرمان تراست، نگویم ولکن خواهم مرا بر فایده این مطلع گردانی که مصلحت در نهان داشتن چیست؟ گفت تا مصیبت دو نشود: یکی نقصان مایه و دیگر شماتت همسایه. ====حکایت==== جوانی خردمند از فنون فضایل حظی وافر داشت و طبعی نافر{{نشان|4}} چندان که در محافل دانشمندان نشستی زبان سخن ببستی باری پدرش گفت ای پسر تو نیز آنچه دانی بگوی گفت ترسم که بپرسند از آنچه ندانم و شرمساری برم. {{شعر}} {{ب2|م1=''نشنیدى که صوفیى مى‌کوفت''|م2=''زیر نعلین خویش میخى چند؟''}} {{ب2|م1=''آستینش گرفت سرهنگی''|م2=''که بیا نعل بر ستورم بند''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== عالمی‌معتبر را مناظره{{نشان|5}} افتاد با یکی از ملاحده{{نشان|6}} لَعنهُم الله عَلی حِدَه و به حجت{{نشان|7}} با او بس نیامد سپر بینداخت و برگشت کسی گفتش ترا با چندین فضل و ادب که داری با بی دینی حجت نماند؟ گفت علم من قرآنست و حدیث و گفتار مشایخ و او بدین ها معتقد نیست و نمی‌شنود. مرا شنیدن کفر او به چه کار آید. ====حکایت==== جالینوس{{نشان|8}} ابلهی را دید دست در گریبان دانشمندی زده و بی حرمتی همی‌کرد گفت اگر این نادان نبودی کار وی با نادانان بدین جا نرسیدی. {{شعر}} {{ب2|م1=''اگر نادان به وحشت سخت گوید''|م2=''خردمندش به نرمی‌دل بجوید''}} {{ب2|م1=''دو صاحبدل نگهدارند مویى''|م2=''همیدون{{نشان|9}} سرکشی و آزرم{{نشان|10}} جویی''}} {{ب2|م1=''یکی را زشت خویی داد دشنام''|م2=''تحمل کرد و گفت ای خوب فرجام''}} {{ب2|م1=''بتر زانم که خواهى گفتن آنی''|م2=''که دانم عیب من چون من ندانى''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== سحبان{{نشان|11}} وائل را در فصاحت بی نظیر نهاده‌اند به حکم آن که بر سر جمع سالی سخن گفتی لفظی مکرّر نکردی وگر همان اتفاق افتادی به عبارتی دیگر بگفتی وز جمله آداب ندماء ملوک یکی این است. {{شعر}} {{ب2|م1=''چو یکبار گفتی مگو باز پس''|م2=''که حلوا چو یکبار خوردند بس''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی را از حکما شنیدم که می‌گفت هرگز کسی به جهل خویش اقرار نکرده است مگر آن کس که چون دیگری در سخن باشد همچنان ناتمام گفته سخن آغاز کند. {{شعر}} {{ب2|م1=''سخن را سر است اى خداوند و بن''|م2=''میاور سخن در میان سخن ''}} {{ب2|م1=''خداوند تدبیر و فرهنگ{{نشان|12}} و هوش''|م2=''نگوید سخن تا نبیند خموش''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== تنی چند از بندگان محمود گفتند حسن میمندی را که سلطان امروز ترا چه گفت در فلان مصلحت؟ گفت بر شما هم پوشیده نباشد. گفتند آنچه با تو گوید با مثال ما گفتن روا ندارد. گفت به اعتماد آن که داند که نگویم، پس چرا همی‌پرسید؟ {{شعر}} {{ب2|م1=''نه سخن که برآید بگوید اهل شناخت''|م2=''به سر شاه سر خویشتن نباید باخت''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== در عقد بیع سرایی متردّد بودم، جهودی گفت آخر من از کدخدایان این محلتم وصف این خانه چنان که هست از من پرس، بخر که هیچ عیبی ندارد. گفتم بجز آن که تو همسایه منی {{شعر}} {{ب2|م1=''خانه ام را که چون تو همسایه است''|م2=''ده درم سیم بد عیار ارزد''}} {{ب2|م1=''لکن امیدوار باید بود''|م2=''که پس از مرگ تو هزار ارزد''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی از شعرا پیش امیر دزدان رفت و ثنایی برو بگفت. فرمود تا جامه ازو برکنند و از ده بدر کنند. مسکین برهنه به سرما همی‌رفت، سگان در قفای وی افتادند خواست تا سنگی بردارد و سگان را دفع کند در زمین یخ گرفته بود عاجز شد. گفت این چه حرامزاده مردمانند سگ را گشاده‌اند و سنگ را بسته. امیر از غرفه بدید و بشنید و بخندید گفت ای حکیم از من چیزی بخواه. گفت جامه خود می‌خواهم اگر انعام فرمایی رضینا مِن نوالِکَ بالرَحیلِ.{{نشان|13}} {{شعر}} {{ب2|م1=''امیدوار بود آدمى به خیر کسان''|م2=''مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان''}} {{پایان شعر}} سالار دزدان را برو رحمت آمد و جامه باز فرمود و قبا پوستینی{{نشان|14}} برو مزید کرد و درمی چند. ====حکایت==== منجمی به خانه در آمد یکی مرد بیگانه را دید با زن او به هم نشسته دشنام و سقط گفت و فتنه و آشوب خاست. صاحب دلی که برین واقف بود گفت {{شعر}} {{ب2|م1=''تو بر اوج فلک چه دانى چیست''|م2=''که ندانى که در سرایت کیست''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== خطیبی کریه الصوت خود را خوش آواز پنداشتی و فریاد بیهده برداشتی گفتی نعیب{{نشان|15}} غراب{{نشان|16}} البین در پرده الحان{{نشان|17}} اوست یا آیت اِنَّ انکر الاصوات لصوت الحمیر{{نشان|18}} در شأن او. {{نشان|19}} مردم قریه بعلت جاهی که داشت بلیتش می کشیدند و اذیتش را مصلحت نمی دیدند تا یکی از خطبای آن اقلیم که با او عداوتی نهانی داشت باری به پرسش آمده بودش. گفت: تو را خوابی دیده ام، خیر باد. گفتا چه دیدی؟ گفت: چنان دیدم که تو را آواز خوش بودی و مردمان از انفاس تو در راحت. خطیب اندرین لختی بیندیشید و گفت: این مبارک خواب است که ددی مرا بر عیب خود واقف گردانیدی، معلوم شد که آواز ناخوش دارم و خلق از بلند خواندن من در رنج، توبه کردم کزین پس خطبه نگویم مگر به آهستگی. {{شعر}} {{ب2|م1=''از صحبت دوستی به رنجم''|م2=''کاخلاق بدم حسن نماید''}} {{ب2|م1=''کو دشمن شوخ چشم ناپاک''|م2=''تا عیب مرا به من نماید''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی در مسجد سنجار{{نشان|20}} به تطوّع{{نشان|21}} بانگ گفتی به ادایی که مستمعان را ازو نفرت بودی و صاحب مسجد امیری بود عادل نیک سیرت، نمی‌خواستش که دل آزرده گردد. گفت ای جوانمرد این مسجد را مؤذنانند قدیم هر یکی را پنج دینار مرتب داشته‌ام ترا ده دینار می‌دهم تا جایی دیگر روی. برین قول اتفاق کردند و برفت، پس از مدتی در گذری پیش امیر باز آمد گفت ای خداوند بر من حیف{{نشان|22}} کردی که به ده دینار از آن بقعه بدر کردی که اینجا که رفته‌ام، بیست دینارم همی‌دهند تا جای دیگر روم و قبول نمی‌کنم. امیر از خنده بیخود گشت و گفت زنهار تا نستانی که به پنجاه راضی گردند. ====حکایت==== ناخوش آوازی به بانگ بلند قرآن همی‌خواند صاحب دلی برو بگذشت گفت ترا مشاهره{{نشان|23}} چندست؟ گفت هیچ. گفت پس این زحمت خود چندین چرا همی‌دهی؟ گفت از بهر خدای می‌خوانم. گفت از بهر خدای مخوان. {{شعر}} {{ب2|م1=''گر تو قرآن بدین نمط {{نشان|24}}خوانی''|م2=''ببری رونق مسلمانی''}} {{پایان شعر}} ==توضیحات== # {{پاورقی|1}} دشمن به مرد نیکوکار نمی‌گذرد مگر آنکه وی را به دروغ زن سرکش و متکبّر عیب می‌کند. # {{پاورقی|2}} خورشید # {{پاورقی|3}} شب پره # {{پاورقی|4}} نفرت کننده # {{پاورقی|5}} بحث و گفتگو با یکدگر # {{پاورقی|6}} جمع ملحد به معنای بی دین # {{پاورقی|7}} برهان و دلیل # {{پاورقی|8}} نام طبیبی یونانی # {{پاورقی|9}} همچنین # {{پاورقی|10}} با حیا # {{پاورقی|11}} نام یکی از خطبای عرب # {{پاورقی|12}} ادب و دانش # {{پاورقی|13}} از عطای تو به کوچیدن و رفتن خشنودیم. # {{پاورقی|14}} نوعی از جامه # {{پاورقی|15}} صدای کلاغ # {{پاورقی|16}} زاغ فراق # {{پاورقی|17}} آواز # {{پاورقی|18}} همانا زشت ترین صداها صدای خران است. # {{پاورقی|19}} چون خطیب ابوالفوارس فریاد بر کشد وی را خروشی است که اصطخر فارس را فرو می‌ریزد و به شدّت خراب می‌کند و ابوالفوارس کنیه خر است. # {{پاورقی|20}} نام شهری در بین النّهرین. # {{پاورقی|21}} به قصد قربت و عبادت # {{پاورقی|22}} ستم # {{پاورقی|23}} ماهیانه و شهریه # {{پاورقی|24}} طریقه و روش سعدی/گلستان/باب پنجم 1668 3631 2005-11-29T17:03:41Z Nouryan 106 __NOTOC__ {{ناقص}} == باب پنجم - در عشق و جوانی == ====حکایت==== حسن میمندی{{نشان|1}} را گفتند سلطان محمود چندین بنده صاحب جمال دارد که هر یکی بدیع جهانی اند چگونه افتاده است که با هیچ یک از ایشان میل و محبتی ندارد چنان که با ایاز{{نشان|2}} که حسنی زیادتی ندارد؟ گفت هر چه به دل فرو آید در دیده نکو نماید. {{شعر}} {{ب2|م1=''وانکه را پادشه بیندازد''|م2=''کسش از خیل خانه{{نشان|3}} ننوازد''}} {{ب2|م1=''و گر به چشم ارادت نگه کنی در دیو''|م2=''فرشته‌ایت نماید به چشم، کرّوبی{{نشان|4}} ''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== گویند خواجه‌ای را بنده‌ای نادرالحسن بود و با وی به سبیل مودت و دیانت نظری داشت با یکی از دوستان. گفت دریغ این بنده با حسن و شمایلی که دارد اگر زبان درازی و بی ادبی نکردی. گفت ای برادر چو اقرار دوستی کردی، توقع خدمت مدار که چون عاشق و معشوقی در میان آمد مالک و مملوک برخاست. {{شعر}} {{ب2|م1=''خواجه با بنده پرى رخسار''|م2=''چون درآمد به بازى و خنده''}} {{ب2|م1=''نه عجب کو چو خواجه حکم کند''|م2=''وین کشد بار ناز چون بنده''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== پارسایی را دیدم به محبت شخصی گرفتار نه طاقت صبر و نه یارای گفتار. چندانکه ملامت دیدی و غرامت{{نشان|5}}کشیدی ترک تصابی{{نشان|6}} نگفتی و گفتی {{شعر}} {{ب2|م1=''کوته نکنم ز دامنت دست''|م2=''ور خود بزنى به تیغ تیزم''}} {{ب2|م1=''بعد از تو ملاذ و ملجائی نیست''|م2=''هم در تو گریزم ار گریزم''}} {{پایان شعر}} باری ملامتش کردم و گفتم : عقل نفیست را چه شد تا نفس خسیس غالب آمد؟ زمانی بفکرت فرو رفت و گفت: {{شعر}} {{ب2|م1=''هر کجا سلطان عشق آمد نماند''|م2=''قوّت بازوی تقوی را محل''}} {{ب2|م1=''پاکدامن چون زید بیچاره اى''|م2=''اوفتاده تا گریبان در وحل{{نشان|7}} ''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی را دل از دست رفته بود و ترک جان کرده و مطمح{{نشان|8}} نظرش جایی خطرناک و مظنه هلاک نه لقمه‌ای که مصور شدی که به کام آید یا مرغی که به دام افتد. باری به نصیحتش گفتند: ازین خیال محال تجنب{{نشان|9}} کن که خلقی هم بدین هوس که تو داری اسیرند و پای در زنجیر. بنالید و گفت {{شعر}} {{ب2|م1=''جنگ جویان به زور پنجه و کتف''|م2=''دشمنان را کشند و خوبان دوست''}} {{پایان شعر}} شرط مودت نباشد به اندیشه جان دل از مهر جانان برگرفتن. {{شعر}} {{ب2|م1=''تو که در بند خویشتن باشی''|م2=''عشق باز دروغ زن باشی''}} {{ب2|م1=''گر نشاید به دوست ره بردن''|م2=''شرط یارى است در طلب مردن ''}} {{ب2|م1=''گر دست رسد که آستینش گیرم''|م2=''ورنه بروم بر آستانش میرم''}} {{پایان شعر}} متعلقان را که نظر در کار او بود و شفقت{{نشان|10}} به روزگار او، پندش دادند و بندش نهادند و سودی نکرد. {{شعر}} {{ب2|م1=''آن شنیدی که شاهدی به نهفت''|م2=''با دل از دست رفته‌ای می‌گفت''}} {{ب2|م1=''تا تو را قدر خویشتن باشد''|م2=''پیش چشمت چه قدر من باشد''}} {{پایان شعر}} آورده‌اند که مر آن پادشه زاده که مملوح{{نشان|11}} نظر او بود خبر کردند که جوانی بر سر این میدان مداومت می‌نماید خوش طبع و شیرین زبان و سخن های لطیف می‌گوید و نکته های بدیع ازو می‌شنوند و چنین معلوم همی‌شود که دل آشفته است و شوری در سر دارد. پسر دانست که دل آویخته اوست و این گرد بلا انگیخته او مرکب به جانب او راند چون دید که نزدیک او عزم دارد بگریست و گفت: {{شعر}} {{ب2|م1=''آن کس که مرا بکشت باز آمد پیش''|م2=''مانا{{نشان|12}} که دلش بسوخت بر کشته خویش''}} {{ب2|م1=''اگر خود هفت سبع{{نشان|13}} از بر بخوانی''|م2=''چو آشفتی ا ب ت ندانی''}} {{ب2|م1=''و گفت عجبست با وجوت که وجود من بماند''|م2=''تو بگفتن اندر آیی و مرا سخن بماند''}} {{ب2|م1=''عجب از کشته نباشد به در خیمه دوست''|م2=''عجب از زنده که چون جان بدر آورد سلیم''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی را از متعلمان کمال بهجتی{{نشان|41}} بود و معلم از آنجا که حس بشریت است با حسن کبیره او معاملتی داشت و وقتی که به خلوتش دریافتی گفتی {{شعر}} {{ب2|م1=''نه آنچنان به تو مشغولم اى بهشتى روى''|م2=''که یاد خویشتنم در ضمیر{{نشان|15}} مى آید''}} {{ب2|م1=''ز دیدنت نتوانم که دیده در بندم''|م2=''و گر مقابله بینم که تیر مى آید''}} {{پایان شعر}} باری پسر گفت آن چنان که در آداب درس من نظری میفرمایی در آداب نفسم نیز تأمل فرمای تا اگر در اخلاق من ناپسندی بینی که مرا آن پسند همی‌نماید بر آنم اطلاع فرمایی تا به تبدیل آن سعی کنم. گفت ای پسر این سخن از دیگری پرس که آن نظر که مرا با تست جز هنر نمیبینم. {{شعر}} {{ب2|م1=''ور هنری داری و هفتاد عیب''|م2=''دوست نبیند بجز آن یک هنر''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== شبی یاد دارم که یاری عزیز از در در آمد چنان بیخود از جای بر جستم که چراغم به آستین کشته شد. {{شعر}} {{ب2|م1=''سرى طیف من یجلو بطلعته الدجى{{نشان|16}} ''|م2=''شگفت آمد از بختم که این دولت از کجا''}} {{پایان شعر}} نشست و عتاب آغاز کرد که مرا در حال بدیدی چراغ بکشتی به چه معنی؟ گفتم: به دو معنی: یکی اینکه گمان بردم که آفتاب برآمد و دیگر آنکه این بیتم به خاطر بود: {{شعر}} {{ب2|م1=''چون گرانی{{نشان|17}} به پیش شمع آید''|م2=''خیزش اندر میان جمع بکش''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی دوستی را که زمانها ندیده بود گفت کجایی که مشتاق بوده‌ام گفت مشتاقی به که ملولی {{شعر}} {{ب2|م1=''معشوقه که دیر دیر بینند''|م2=''آخر کم از آن که سیر بینند''}} {{پایان شعر}} {{نشان|18}} خالی نباشد {{نشان|19}} {{شعر}} {{ب2|م1=''به خنده گفت که من شمع جمعم ای سعدی''|م2=''مرا از آن چه که پروانه خویشتن بکشد''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یاد دارم در ایام پیشین که من و دوستی چون دو بادام مغز در پوستی صحبت داشتیم ناگاه اتفاق مغیب افتاد پس از مدتی که باز آمد عتاب آغاز کرد که درین مدت قاصدی نفرستادی گفتم دریغ آمدم که دیده قاصد به جمال تو روشن گردد و من محروم. {{شعر}} {{ب2|م1=''رشکم آید که کسی سیر نگه در تو کند''|م2=''باز گویم نه که کس سیر نخواهد بودن''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== دانشمندی را دیدم به کسی مبتلا شده و رازش برملا افتاده جور فراوان بردی و تحمل بی کران کردی. باری به لطافتش گفتم دانم که ترا در مودت این منظور علتی و بنای محبت بر زلّتی نیست، با وجود چنین معنی لایق قدر علما نباشد خود را متهم گردانیدن و جور بی ادبان بردن. گفت ای یار دست عتاب از دامن روزگارم بدار، بارها درین مصلحت که تو بینی اندیشه کردم و صبر بر جفای او سهلتر آید همی که صبر از دیدن او و حکما گویند: دل بر مجاهده نهادن آسانتر است که چشم از مشاهده بر گرفتن {{شعر}} {{ب2|م1=''روزی از دست گفتمش زنهار''|م2=''چند از آن روز گفتم استغفار''}} {{ب2|م1=''نکند دوست زینهار از دوست''|م2=''دل نهادم بر آنچه خاطر اوست''}} {{ب2|م1=''گر بلطفم به نزد خود خواند''|م2=''ور به قهرم براند او داند''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== در عنفوان جوانی چنان که افتد و دانی با شاهدی سری و سرّی داشتم به حکم آنکه حلقی داشت طیِّبُ الاَدا{{نشان|20}} وَ خَلقی کالبدرِ اذا بَدا{{نشان|21}}. اتفاقاً به خلاف طبع از وی حرکتی بدیدم که نپسندیدم دامن ازو در کشیدم و مهره برچیدم و گفتم: {{شعر}} {{ب2|م1=''برو هر چه مى بایدت پیش گیر''|م2=''سر ما ندارى سر خویش گیر''}} {{پایان شعر}} شنیدمش که همی‌رفت و می‌گفت {{شعر}} {{ب2|م1=''شب پره گر وصل آفتاب نخواهد''|م2=''رونق بازار آفتاب نکاهد''}} {{پایان شعر}} این بگفت و سفر کرد و پریشانی او در من اثر {{نشان|22}} اما به شکر و منت باری پس از مدتی باز آمد آن حلق داودی متغیر شده و جمال یوسفی به زیان آمده و بر سیب زنخدانش چون به گردی نشسته و رونق بازار حسنش شکسته متوقع که در کنارش گیرم. کناره گرفتم و گفتم: {{شعر}} {{ب2|م1=''آن روز که خط شاهدت{{نشان|23}} بود''|م2=''صاحب نظر از نظر براندی''}} {{ب2|م1=''تازه بهارا ورقت زرد شد''|م2=''دیگ منه کآتش ما سرد شد''}} {{ب2|م1=''پیش کسی رو که طلبکار تست''|م2=''ناز بر آن کن که خریدار تست''}} {{ب2|م1=''یعنی از روی نیکوان خط سبز''|م2=''دل عشاق بیشتر جوید''}} {{ب2|م1=''بوستان تو گند{{نشان|24}} زاریست''|م2=''بس که بر میکنی و میروید''}} {{ب2|م1=''گر دست به جان داشتمی همچو تو بر ریش''|م2=''نگذاشتمی تا به قیامت که بر آید''}} {{ب2|م1=''جواب داد ندانم چه بود رویم را''|م2=''مگر به ماتم حسنم سیاه پوشیدست''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی را پرسیدند از مستعربان{{نشان|25}} بغداد ما تَقولُ فی المُرْدِ گفت لا خَیرَ فیهِمْ مادامَ اَحَدُ هُمْ لطیفاً یَتَخاشَنُ فاذا خَشُنَ یَتَلاطَفُ یعنی چندان که خوب و لطیف و نازک اندام است درشتی کند و سختی چون سخت و درشت چنان که به کاری نیاید تلطف کند و درشتی نماند. {{شعر}} {{ب2|م1=''امرد آنگه که خوب و شیرین است''|م2=''تلخ گفتار و تند خوى بود''}} {{ب2|م1=''چون به ریش آمد و به لعنت شد''|م2=''مردم آمیز و مهر جوی بود''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی را از علما پرسیدند که یکی با ماه روییست در خلوت نشسته و درها بسته و رقیبان خفته و نفس طالب و شهوت غالب چنان که عرب گوید التّمرُ یانعٌ وَ الناطورُ غیرُ مانع{{نشان|26}}. هیچ باشد که به قوت پرهیزگاری ازو به سلامت بماند؟ گفت اگر از مه رویان به سلامت بماند از بدگویان نماند. {{شعر}} {{ب2|م1=''شاید پس کار خویشتن بنشستن''|م2=''لیکن نتوان زبان مردم بستن{{نشان|27}} ''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== طوطیی با زاغ در قفس کردند و از قبح مشاهده او مجاهده میبرد و میگفت این چه طلعت مکروهست و هیأت ممقوت{{نشان|28}} و منظر ملعون و شمایل ناموزون یا غراب البین یا لیت بَینی و بَیْنَکَ بُعدَ المشرقین{{نشان|29}} {{شعر}} {{ب2|م1=''بد اختری چو تو در صحبت تو بایستی''|م2=''ولی چنین که تویی در جهان کجا باشد''}} {{پایان شعر}} عجب آنکه غراب از مجاورت طوی هم بجان آمده بود و ملول شده، لاحول کنان از گردش گیتی همی نالید و دستهای تغابن بر یکدیگر همی مالید که این چه بخت نگون است و طالع دون و ایام بوقلمون{{نشان|30}} لایق قدر من آنستی که با زاغی به دیوار باغی بر خرامان همی‌رفتمی {{شعر}} {{ب2|م1=''پارسا را بس این قدر زندان''|م2=''که بود هم طویله رندان''}} {{پایان شعر}} بلی تا چه کردم که روزگارم به عقوبت آن در سلک صحبت چنین ابلهی خود رای ناجنس خیره{{نشان|31}} داری به چنین بند بلا مبتلا گردانیده است {{شعر}} {{ب2|م1=''کس نیاید به پاى دیوارى''|م2=''که بر آن صورتت نگار کنند''}} {{ب2|م1=''گر ترا در بهشت باشد جای''|م2=''دیگران دوزخ اختیار کنند''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''زاهدی در سماع رندان بود''|م2=''زان میان گفت شاهدی بلخی''}} {{ب2|م1=''جمعی چو گل و لاله به هم پیوسته''|م2=''تو هیزم خشگ در میانی رسته''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== رفیقی داشتم که سالها با هم سفر کرده بودیم و نمک خورده بی کران حقوق صحبت ثابت شده. آخر به سبب نفعی اندک آزار خاطر من روا داشت و دوستی سپری شد و با این همه از هر دو طرف دلبستگی بود که شنیدم روزی دو بیت از سخنان من در مجمعی همی‌گفتند: {{شعر}} {{ب2|م1=''نگار من چو در آید به خنده نمکین''|م2=''نمک زیاده کند بر جراحت ریشان''}} {{ب2|م1=''چه بودی ار سر زلفش به دستم افتادی''|م2=''چو آستین کریمان به دست درویشان''}} {{پایان شعر}} طایفه درویشان بر لطف این سخن نه که بر حسن سیرت خویش آفرین بردند و او هم درین جمله مبالغه کرده بود و بر فوت صحبت تاسف خورده و به خطای خویش اعتراف نموده. معلوم کردم که از طرف او هم رغبتی هست، این بیتها فرستادم و صلح کردیم: {{شعر}} {{ب2|م1=''نه ما را در میان عهد و وفا بود''|م2=''جفا کردی و بد عهدی نمودی''}} {{ب2|م1=''هنوزت گر سر طلحست باز آی''|م2=''کزان مقبولتر باشی که بودی''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی را زنی صاحب جمال جوان در گذشت و مادر زن فرتوت{{نشان|32}} به علت کابین{{نشان|33}} در خانه متمکن بماند و مرد از محاورت{{نشان|34}} او به جان رنجیدی و از مجاورت او چاره ندیدی تا گروهی آشنایان بپرسیدن آمدنش. یکی گفتا چگونهای در مفارقت یار عزیز گفت نادیدن زن بر من چنان دشخوار نیست که دیدن مادر زن. {{شعر}} {{ب2|م1=''دیده بر تارک سنان دیدن''|م2=''خوشتر از روی دشمنان دیدن''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یاد دارم که در ایام جوانی گذر داشتم به کویی و نظر با رویی در تموزی{{نشان|35}}که حرورش{{نشان|36}} دهان بخوشانیدی و سمومش{{نشان|37}} مغز استخوان بجوشانیدی. از ضعف بشریت تاب آفتاب هجیر{{نشان|38}} نیاوردم و التجا به سایه دیواری کردم مترقب که کسی حر تموز از من به برد آبی فرو نشاند که همی ناگاه از ظلمت دهلیز خانه‌ای{{نشان|39}} روشنی بتافت یعنی جمالی که زبان فصاحت از بیان صباحت{{نشان|40}} او عاجز آید چنان که در شب تاری{{نشان|41}} صبح بر آید یا آب حیات از ظلمات بدر آید. قدحی برفاب بر دست و شکر در آن ریخته و به عرق بر آمیخته، ندانم به گلابش مطیّب{{نشان|42}} کرده بود یا قطره چند از گل رویش در آن چکیده. فی الجمله شراب از دست نگارینش بر گرفته می‌بخوردم و عمر از سر گرفتم {{نشان|43}} {{شعر}} {{ب2|م1=''خرم آن فرخنده طالع را که چشم''|م2=''بر چنین روى اوفتد هر بامداد''}} {{ب2|م1=''مست می‌بیدار گردد نیم شب''|م2=''مست ساقی روز محشر بامداد''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== سالی که محمد خوارزمشاه{{نشان|44}} رحمة الله علیه با ختا{{نشان|45}} برای مصلحتی صلح اختیار کرد به جامع کاشغر{{نشان|46}} در آمدم، پسری دیدم نحوی به غایت اعتدال و نهایت جمال چنان که در امثال او گویند {{شعر}} {{ب2|م1=''من آدمی‌به چنین شکل و خوی و قد و روش''|م2=''ندیده‌ام مگر این شیوه از پری آموخت''}} {{پایان شعر}} مقدمه نحو زمخشری{{نشان|47}} در دست داشت و همی‌خواند ضربَ زیدٌ عمرواً و کان المتعدی عمرواً. گفتم ای پسر خوارزم و ختا صلح کردند و زید و عمر را همچنان خصومت باقیست؟ بخندید و مولدم پرسید گفتم خاک شیراز گفت از سخنان سعدی چه داری گفتم {{شعر}} {{ب2|م1=''بلیت بنحوی یصول مغاضبا''|م2=''علی کزید فی مقابله العمرو{{نشان|48}} ''}} {{ب2|م1=''علی جر ذیل یرفع راسه''|م2=''و هل یستقیم الرفع من عامل الجر{{نشان|49}} ''}} {{پایان شعر}} لختی به اندیشه فرو رفت و گفت : غالب اشعار او درین زمین به زبان پارسیست ، اگر بگویی به فهم نزدیکتر باشد . کلم االناس علی قدر عقولهم{{نشان|50}}. گفتم: {{شعر}} {{ب2|م1=''ای دل عشاق به دام تو صید''|م2=''ما به تو مشغول و تو با عمرو و زید''}} {{پایان شعر}} بامدادان که عزم سفر مصمم شد ، گفته بودندش که فلان سعدیست. دوان آمد و تلطف کرد و تاسف خورد که چندین مدت چرا نگفتی که منم تا شکر قدوم بزرگان را میان بخدمت ببستمی. گفتم: با وجودت زمن آواز نیاید که منم. گفتا: چه شود گر درین خطه چندین بر آسایی تا بخدمت مستفید{{نشان|51}} گردیم؟ گفتم نتوانم به حکم این حکایت {{شعر}} {{ب2|م1=''بزرگى دیدم اندر کوهسارى''|م2=''قناعت کرده از دنیا به غارى''}} {{ب2|م1=''چرا گفتم به شهر اندر نیایی''|م2=''که باری بندی از دل برگشایی''}} {{ب2|م1=''بگفت آنجا پریرویان نغزند''|م2=''چو گل بسیار شد پیلان بلغزند''}} {{پایان شعر}} این بگفتم و بوسه بر سر و روی یکدیگر دادیم و وداع کردیم {{شعر}} {{ب2|م1=''سیب گویی وداع بستان کرد''|م2=''روی ازین نیمه سرخ و زان سو زرد''}} {{پایان شعر}} {{نشان|52}} ====حکایت==== خرقه پوشی در کاروان حجاز همراه ما بود یکی از امرای عرب مرو را صد دینار بخشیده تا قربان کند. دزدان خفاجه{{نشان|53}} ناگاه بر کاروان زدند و پاک ببردند. بازرگانان گریه و زاری کردن گرفتند و فریاد بی فایده خواندند مگر آن درویش صالح که بر قرار خویش مانده بود و تغیر درو نیامده. گفتم مگر معلوم ترا دزد نبرد؟ گفت بلی بردند ولیکن مرا با آن الفتی چنان نبود که به وقت مفارقت خسته دلی باشد. گفتم مناسب حال منست این چه گفتی که مرا در عهد جوانی با جوانی اتفاق مخالطت{{نشان|54}} بود و صدق مودّت تا به جایی که قبله چشمم جمال او بودی و سود سرمایه عمرم وصال او {{شعر}} {{ب2|م1=''مگر ملائکه بر آسمان ، و گرنه بشر''|م2=''به حسن صورت او در زمین{{نشان|55}} نخواهد بود''}} {{پایان شعر}} ناگهی پای وجودش به گل اجل فرو رفت و دود فراق از دودمانش بر آمد روزها بر سر خاکش مجاورت کردم وز جمله که بر فراق او گفتم {{شعر}} {{ب2|م1=''کاش کان روز که در پاى تو شد خار اجل''|م2=''دست گیتى بزدى تیغ هلاکم بر سر''}} {{ب2|م1=''تا درین روز جهان بی تو ندیدی چشمم''|م2=''این منم بر سر خاک تو که خاکم بر سر''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''آنکه قرارش نگرفتى و خواب''|م2=''تا گل و نسرین نفشاندى نخست ''}} {{ب2|م1=''گردش گیتی گل رویش بریخت''|م2=''خار بنان بر سر خاکش برست''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی را از ملوک عرب حدیث مجنون لیلی و شورش حال او بگفتند که با کمال فضل و بلاغت سر در بیابان نهاده است و زمام عقل از دست داده به فرمودش تا حاضر آوردند و ملامت کردن گرفت که در شرف نفس انسان چه خلل دیدی که خوی بهایم گرفتی و ترک عشرت مردم گفتی؟ گفت {{نشان|56}} {{شعر}} {{ب2|م1=''کاش آنانکه عیب من جستند''|م2=''رویت اى دلستان ، بدیدندی''}} {{ب2|م1=''تا به جای ترنج در نظرت''|م2=''بی خبر دستها بریدندی''}} {{پایان شعر}} تا حقیقت معنی بر صورت دعوی گواه آمدی فذلکن الذى لمتننى فیه {{نشان|57}}ملک را در دل آمد جمال لیلی مطالعه کردن تا چه صورتست موجب چندین فتنه. بفرمودش طلب کردن. در احیاء عرب بگردیدند و به دست آوردند و پیش ملک در صحن سراچه بداشتند. ملک در هیأت او نظر کرد شخصی دید سیه فام باریک اندام در نظرش حقیر آمد به حکم آن که کمترین خدّام حرم او به جمال ازو در پیش بودند و به زینت بیش. مجنون به فراست دریافت گفت از دریچه چشم مجنون باید در جمال لیلی نظر کردن تا سرّ مشاهده او بر تو تجلی کند. {{شعر}} {{ب2|م1=''یا مَعشَر الخُلاّن قولوا لِلمعا''|م2=''فی لستَ تَدری ما بِقلبِ الموجَع{{نشان|58}} ''}} {{ب2|م1=''گفتن از زنبور بی حاصل بود''|م2=''با یکی در عمر خود ناخورده نیش''}} {{ب2|م1=''سوز من با دیگری نسبت مکن''|م2=''او نمک بر دست و من بر عضو ریش''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== قاضی همدان را حکایت کنند که با نعلبند پسری سر خوش بود و نعل دلش در آتش روزگاری در طلبش متلهّف{{نشان|59}} بود و پویان و مترصّد{{نشان|60}} و جویان و بر حسب واقعه گویان {{شعر}} {{ب2|م1='' {{نشان|61}} سرو بلند''|م2=''بر بود دلم ز دست و در پای فکند''}} {{پایان شعر}} زاید الوصف رنجیده دشنام بیتحاشی{{نشان|62}} داد و سقط گفت و سنگ برداشت و هیچ از بی حرمتی نگذاشت قاضی یکی را گفت از علمای معتبر که هم عنان او بوددر بلاد عرب گویند ضربُ الحبیب زَبیبٌ{{نشان|63}}همانا کز وقاحت{{نشان|64}} او بوی سماحت{{نشان|65}} همی‌آید. این بگفت و به مسند قضا باز آمد تنی چند از بزرگان عدول در مجلس حکم او بودندی زمین خدمت ببوسیدند که به اجازت سخنی بگوییم اگر چه ترک ادبست و بزرگان گفته‌اند الاّ به حکم آن که سوابق انعام خداوندی ملازم روزگار بندگانست مصلحتی که بینند و اعلام نکنند نوعی از خیانت باشد طریق صواب آن است که با این پسر گرد طمع نگردی و فرش ولع در نوردی که منصب قضا پایگاهی{{نشان|66}} منیع است تا به گناهی شنیع{{نشان|67}} ملوّث{{نشان|68}} نگردانی و حریف این است که دیدی و حدیث این که شنیدی {{شعر}} {{ب2|م1=''بسا نام نیکوی پنجاه سال''|م2=''که یک نام زشتش کند پایمال''}} {{ب2|م1=''ملامت کن مرا چندان که خواهی''|م2=''که نتوان شستن از زنگی سیاهی''}} {{پایان شعر}} این بگفت و کسان را به تفحص حال وی بر انگیخت و نعمت بی کران بریخت و گفته‌اند هر که را زر در ترازوست زور در بازوست و آنکه بر دینار دسترس ندارد در همه دنیا کس ندارد. فی الجمله شبی خلوتی میسر شد و هم در آن شب شحنه{{نشان|69}} را خبر شد قاضی همه شب شراب در سر و شباب در بر از تنعم نخفتی و بترنّم{{نشان|70}} گفتی {{شعر}} {{ب2|م1=''یک دم که چشم فتنه بخفته است زینهار''|م2=''بیدار باشد تا نرود عمر بر فسوس''}} {{ب2|م1='' {{نشان|71}} بانگ صبح''|م2=''یا از در سرای اتابک غریو کوس''}} {{پایان شعر}} قاضی درین حالت که یکی از متعلقان در امد و گفت چه نشستی خیز و تا پای داری گریز که حسودان بر تو دقّی گرفته‌اند بل که حقی گفته تا مگر آتش فتنه که هنوز اندکست به آب تدبیری فرو نشانیم مبادا که فردا چو بالا گیرد عالمی فرا گیرد. قاضی متبسم درو نظر کرد و گفت {{شعر}} {{ب2|م1='' {{نشان|72}} را''|م2=''چه تفاوت کند که سگ لاید{{نشان|73}} ''}} {{پایان شعر}} ملک را هم در آن شب آگهی دادند که در ملک تو چنین منکری حادث شده است، چه فرمایی؟ ملک گفتا من او را از فضلای عصر میدانم و یگانه روزگار باشد که معاندان در حق وی خوضی{{نشان|74}} کرده‌اند. این سخن در سمع قبول من نیاید مگر آنگه که معاینه گردد که حکما گفته‌اند. شنیدم که سحر گاهی با تنی چند خاصان به بالین قاضی فراز آمد شمع را دید ایستاده و شاهد نشسته و میریخته و قدح شکسته و قاضی در خواب مستی بی خبر از ملک هستی به لطف اندک اندک بیدار کردش که خیز آفتاب بر امد. قاضی دریافت که حال چیست، گفتا از کدام جانب بر آمد؟ گفت از قبل مشرق. گفت الحمد لله که در توبه همچنان بازست به حکم حدیث که لایُغلَقُ علی العباد حتی تَطلَعَ الشمسُ مِن مَغربِها استَغْفِرُک اللّهُمَّ و اَتوبُ الیک.{{نشان|75}} {{شعر}} {{ب2|م1=''گر گرفتارم کنی مستوجبم''|م2=''ور ببخشی عفو بهتر کانتقام''}} {{پایان شعر}} {{نشان|76}} {{نشان|77}} ترا با وجود چنین منکری{{نشان|78}} که ظاهر شد سبیل خلاص صورت نبندد این بگفت و موکلان در وی آویختند گفتا که مرا در خدمت سلطان یکی سخن باقیست ملک بشنید و گفت این چیست؟ گفت {{شعر}} {{ب2|م1=''اگر خلاص محالست ازین گنه که مراست''|م2=''بدان کرم که تو داری امیدواری هست''}} {{پایان شعر}} {{نشان|79}} گیرند گفت ای خداوند جهان پرورده نعمت این خاندانم و این گناه نه تنها من کرده‌ام دیگری را بینداز تا من عبرت گیرم ملک را خنده گرفت و به عفو از خطای او در گذشت و متعندان را که اشارت به کشتن او همی‌کردند گفت: {{شعر}} {{ب2|م1=''چنین خواندم که در دریای اعظم''|م2=''به گردابی در افتادند باهم''}} {{ب2|م1=''همی‌گفت از میان موج و تشویر{{نشان|80}}''|م2=''مرا بگذار و دست یار من گیر''}} {{ب2|م1=''حدیث عشق از آن بطال{{نشان|81}} منیوش{{نشان|82}}''|م2=''که در سختی کند یاری فراموش''}} {{ب2|م1=''که سعدی راه و رسم عشق بازی''|م2=''چنان داند که در بغداد تازی''}} {{ب2|م1=''اگر مجنون لیلی زنده گشتی''|م2=''حدیث عشق ازین دفتر نبشتی''}} {{پایان شعر}} ==توضیحات== # {{پاورقی|1}} نام قصبه ای در فارس # {{پاورقی|2}} نام غلام سلطان محمود که عشق سلطان با وی معروف است. # {{پاورقی|3}} اهل دربار # {{پاورقی|4}} مقرّبان و بزرگان از فرشتگان. # {{پاورقی|5}} زیان و شکنجه # {{پاورقی|6}} عشق بازی # {{پاورقی|7}} گل # {{پاورقی|8}} نظرگاه # {{پاورقی|9}} دوری # {{پاورقی|10}} مهربانی # {{پاورقی|11}} منظور # {{پاورقی|12}} همانا # {{پاورقی|13}} هفت ـ منظور قرآن کریم که در گذشته قاریان هفت قسمت می‌کردند و هر روز قسمتی را می‌خواندند. # {{پاورقی|14}} زیبایی # {{پاورقی|15}} دل # {{پاورقی|16}} شب به خواب من آمد کسی که تاریکی به چهره و لقای او روشن میگردد. # {{پاورقی|17}} شخصی که دیدن او بر دل ناگوار باشد. # {{پاورقی|18}} ضدّیت و دشمنی # {{پاورقی|19}} چون با گرده و دوستان و رفیقان برای دیدار من آئی اگر چه به صلح آمده باشی با من محارب و جنگ کننده هستی. # {{پاورقی|20}} خوش اداء # {{پاورقی|21}} مانند ماه دو هفته وقتی که ظاهر شود. # {{پاورقی|22}} زمان پیوستگی و وصال را از دست دادم، آری مرد پیش از مصائب و سختیها قدر لذّت عیش نداند. # {{پاورقی|23}} زیبا روی # {{پاورقی|24}} نوعی از تره # {{پاورقی|25}} آنکه عرب خالص و حقیقی نباشد. # {{پاورقی|26}} خرما رسیده است و نگهبان باغ مانع نیست. # {{پاورقی|27}} هر چند انسان از بدی نفس خود محفوظ و سالم بماند البته از بدگمانی مدعی محفوظ نمیماند. # {{پاورقی|28}} مبغوض و دشمن گرفته # {{پاورقی|29}} ای زاغ فراق کاشکی ما بین من و تو دوری مشرق و مغرب بودی. # {{پاورقی|30}} متغیّر و رنگارنگ # {{پاورقی|31}} بیهوده و یاوه گوی # {{پاورقی|32}} بسیار پیر # {{پاورقی|33}} مهر زن # {{پاورقی|34}} با یکدیگر گفتگو کردن # {{پاورقی|35}} شدّت گرما # {{پاورقی|36}} گرما # {{پاورقی|37}} باد گرم و زهراگین # {{پاورقی|38}} وسط روز در ایّام گرما # {{پاورقی|39}} دالان # {{پاورقی|40}} زیبایی و نیکو منظری # {{پاورقی|41}} تاریک # {{پاورقی|42}} طیب آلود و خشبو کرده شده # {{پاورقی|43}} مرا در قلب تشنگی است که نوشیدن و مکیدن آب صاف آن را آسوده و گوارا نمیگرداند هر چند دریاها را بیاشامم. # {{پاورقی|44}} بزرگترین پادشاه سلسله خوارزمشاهی # {{پاورقی|45}} ولایتی در ترکستان # {{پاورقی|46}} نام ولایتی از ترکستان که در وسط بلاد ترک واقع است. # {{پاورقی|47}} یکی از علماء بزرگ ادب بوده. # {{پاورقی|48}} به شخصی نحوی دجار شدم که بر من غضبناک حمله میکرد مانند حمله زید در روبرو شدن با عمرو. # {{پاورقی|49}} دامن کشان میخرامید و از کبر سر خویش را بلند نمیکرد و آیا از عامل جرّ رفع درست آید و سزاوار باشد. # {{پاورقی|50}} با مردم به اندازه خرد ایشان سخن گو. # {{پاورقی|51}} سودمند و بهره مند # {{پاورقی|52}} هر گاه در روز وداع از غصّه نمیرم مرا در دوستی منصف و عادل مپندارید. # {{پاورقی|53}} قبیلهای از عرب بنی عامر که اکثرشان راهزن بودند. # {{پاورقی|54}} آمیزش # {{پاورقی|55}} مخفّف زمین # {{پاورقی|56}} ای بسا دوست که مرا در دوستی وی ملامت نمود آیا روزی وی را نخواهد دید تا عذر من آشکار شود و تصدیق نماید. # {{پاورقی|57}} این است کسی که در وی مرا ملامت و نکوهش کردید(اشاره به قصّه حضرت یوسف و زلیخا) # {{پاورقی|58}} آنچه از ذکر قرقگاه و منزل معشوق به گوش من رسید اگر کبوتران مرغزار و قرقگاه میشنیدند با من در فریاد و صیحه همراه میشدند ای گرده دوستان به سالم بگویید تو از قلب دردمند خبری نداری و چیزی ندانی. # {{پاورقی|59}} غمگین # {{پاورقی|60}} منتظر و در کمین # {{پاورقی|61}} راست # {{پاورقی|62}} بی پروا # {{پاورقی|63}} زدن و فرو کوفتن حبیب مویز است. # {{پاورقی|64}} بیشرمی # {{پاورقی|65}} بخشش و گذشت # {{پاورقی|66}} درجه # {{پاورقی|67}} زشت # {{پاورقی|68}} آلوده # {{پاورقی|69}} کد خدا و داروغه # {{پاورقی|70}} سرودن و آواز خوش خواندن # {{پاورقی|71}} جمعه # {{پاورقی|72}} شیر # {{پاورقی|73}} لائیدن ـ فریاد کردن سگ # {{پاورقی|74}} فرو رفتن ـ دقّت # {{پاورقی|75}} در توبه بر بندگان بسته نشود مگر وقتی که آفتاب از مغرب طلوع کند بار خدایا از تو آمرزش میخواهیم و به سوی تو بار میگردم. # {{پاورقی|76}} ایمان ایشان را سودمند نبود چون عذاب و خشم ما را دیدند. # {{پاورقی|77}} قصر # {{پاورقی|78}} کار زشت # {{پاورقی|79}} پند # {{پاورقی|80}} خجالت کشیدن # {{پاورقی|81}} بیکاره # {{پاورقی|82}} نیوشیدن ـ گوش کردن سعدی/گلستان/باب ششم 1669 3632 2005-11-29T19:43:26Z Nouryan 106 __NOTOC__ {{ناقص}} == باب ششم - در ضعف و پیری == ====حکایت==== با طایفه دانشمندان در جامع دمشق{{نشان|1}} بحثی همی‌کردم که جوانی در آمد و گفت درین میان کسی هست که زبان پارسی بداند؟ غالب اشارت به من کردند. گفتمش خیرست گفت پیری صد و پنجاه ساله در حالت نزعست و به زبان عجم چیزی همی‌گوید و مفهوم ما نمیگردد گر به کرم رنجه شوی مزد یابی، باشد که وصیتی همی‌کند. چون به بالینش فراز شدم این میگفت {{شعر}} {{ب2|م1=''دریغا که بر خوان الوان عمر''|م2=''دمی خورده بودیم و گفتند بس''}} {{پایان شعر}} معانی این سخن را به عربی با شامیان همی‌گفتم و تعجب همی‌کردند از عمر دراز و تاسف او همچنان بر حیات دنیا. گفتم چگونه‌ای درین حالت؟ گفت: چه گویم؟ {{شعر}} {{ب2|م1=''ندیده‌ای که چه سختی همی‌رسد به کسی''|م2=''که از دهانش به در میکنند دندانی''}} {{ب2|م1=''قیاس کن که چه حالت بود در آن ساعت''|م2=''که از وجود عزیزش بدر رود جانى''}} {{پایان شعر}} گفتم تصور مرگ از خیال خود بدر کن وهم را بر طبیعت مستولی مگردان که فیلسوفان یونان گفته‌اند مزاج ارچه مستقیم{{نشان|2}} بود اعتماد بقا را نشاید و مرض گرچه هایل دلالت کلی بر هلاک نکند. اگر فرمایی طبیبی را بخوانم تا معالجت کند. دیده بر کرد و بخندید و گفت {{شعر}} {{ب2|م1=''دست بر هم زند طبیب ظریف''|م2=''چون حرف{{نشان|3}} بیند اوفتاد حریف''}} {{ب2|م1=''خانه از پاى بند ویران است''|م2=''خواجه در بند نقش ایوان است''}} {{ب2|م1=''پیرمردی ز نزع مینالید''|م2=''پیر زن صندلش همی‌مالید''}} {{ب2|م1=''چون مخبط{{نشان|4}} شد اعتدال مزاج''|م2=''نه عزیمت{{نشان|5}} اثر کند نه علاج''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== پیرمردی حکایت کند که دختری خواسته بود و حجره به گل آراسته و به خلوت با او نشسته و دیده و دل درو بسته و شبهای دراز نخفتی و بذله‌ها و لطیفه‌ها گفتی باشد که مؤانست پذیرد و وحشت نگیرد. از جمله میگفتم بخت بلندت یار بود و چشم بختت بیدار که به صحبت پیری افتادی پخته پرورده جهان دیده آرمیده گرم و سرد چشیده نیک و بد آزموده که حق صحبت بداند و شرط مودّت به جای آورد مشفق و مهربان خوش طبع و شیرین زبان {{شعر}} {{ب2|م1=''ور چو طوطی شکر بود خورشت''|م2=''جان شیرین فدای پرورشت''}} {{پایان شعر}} نه گرفتار آمدی به دست جوانی معجب{{نشان|6}} خیره رای سر تیز سبک پای که هر دم هوسی پزد و هر لحظه رایی زند و هر شب جایی خسبد و هر روز یاری گیرد. خلاف پیران که به عقل و ادب زندگانی کنند نه به مقتضای جهل جوانی. گفت چندین برین نمط بگفتم که گمان بردم که دلش بر قید من آمد و صید من شد. ناگه نفسی سرد از سر درد بر آورد و گفت چندین سخن که بگفتی در ترازوی عقل من وزن آن سخن ندارد که وقتی شنیدم از قابله خویش که گفت زن جوان را اگر تیری در پهلو نشیند به که پیری. {{شعر}} {{ب2|م1=''تَقولُ هذا مَعهُ مَیّتٌ''|م2=''وَ اِنَّما الرُّقْیَةُ للنّائِم{{نشان|7}} ''}} {{ب2|م1=''پیری که ز جای خویش نتواند خاست''|م2=''الاّ به عصا کیش عصا بر خیزد''}} {{پایان شعر}} فی الجمله امکان موافقت نبود و به مفارقت انجامید. چون مدت عدت{{نشان|8}} برآمد عقد نکاحش بستند با جوانی تند و ترشروی تهی دست بدخوی. جور و جفا میدید رنج و عنا میکشید و شکر نعمت حق همچنان میگفت که الحمدلله که ازان عذاب الیم{{نشان|9}} برهیدم و بدین نعیم مقیم{{نشان|10}} برسیدم. {{شعر}} {{ب2|م1=''با تو مرا سوختن اندر عذاب''|م2=''به که شدن با دگری در بهشت ''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== مهمان پیری شدم در دیار بکر{{نشان|11}} که مال فروان داشت و فرزندی خوب روی. شبی حکایت کرد که مرا به عمر خویش به جز این فرزند نبوده است، درختی درین وادی زیارتگاهست که مردمان به حاجت خواستن آنجا روند، شبهای دراز در آن پای درخت بر حق بنالیده‌ام تا مرا این فرزند بخشیده است. شنیدم که پسر با رفیقان آهسته همی‌گفت چه بودی گر من آن درخت بدانستمی کجاست تا دعا کردمی پدر بمردی. {{شعر}} {{ب2|م1=''سالها بر تو بگذرد که گذار''|م2=''نکنی سوی تربت پدرت''}} {{ب2|م1=''تو به جاى پدر چه کردى خیر؟''|م2=''تا همان چشم دارى از پسرت''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== روزی به غرور جوانی سخت رانده بودم و شبانگاه به پای کریوه‌ای{{نشان|12}} سست مانده. پیرمردی ضعیف از پس کاروان همی‌آمد و گفت چه نشینی که نه جای خفتنست؟ گفتم چون روم که نه پای رفتنست. گفت این نشنیدی که صاحب دلان گفته‌اند رفتن و نشستن به که دویدن و گسستن {{شعر}} {{ب2|م1=''ای که مشتاق منزلى ، مشتاب''|م2=''پند من کار بند و صبر آموز''}} {{ب2|م1=''اسب تازی دو تک رود به شتاب''|م2=''واشتر آهسته میرود شب و روز''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== جوانی چست{{نشان|13}} لطیف خندان شیرین زبان در حلقه عشرت ما بود که در دلش از هیچ نوعی غم نیامدی و لب از خنده فراهم. روزگاری برآمد که اتفاق ملاقات نیوفتاد، بعد از آن دیدمش زن خواسته و فرزندان خاسته و بیخ نشاطش بریده و گل هوس پژمرده. پرسیدمش چه گونه‌ای و چه حالتست؟ گفت تا کودکان بیاوردم دگر کودکی نکردم. {{شعر}} {{ب2|م1=''چون پیر شدى ز کودکى دست بدار''|م2=''بازى و ظرافت به جوانان بگذار{{نشان|14}} ''}} {{ب2|م1=''طرب نوجوان ز پیر مجوی''|م2=''که دگر ناید آب رفته به جوی''}} {{ب2|م1=''دور جوانی به شد از دست من''|م2=''آه و دریغ آن زمن دل فروز''}} {{ب2|م1=''پیر زنی موی سیه کرده بود''|م2=''گفتم ای مامک دیرینه روز''}} {{ب2|م1=''موى به تلبیس{{نشان|15}} سیه کرده گیر''|م2=''راست نخواهد شدن این پشت کوز{{نشان|16}} ''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== وقتی به جهل جوانی بانگ بر مادر زدم دل آزرده به کنجی نشست و گریان همی‌گفت مگر خردی فراموش کردی که درشتی میکنی؟ {{شعر}} {{ب2|م1=''چه خوش گفت : زالى به فرزند خویش''|م2=''چو دیدش پلنگ افکن و پیل تن''}} {{ب2|م1=''گر از عهد خردیت یاد آمدی''|م2=''که بیچاره بودی در آغوش من''}} {{ب2|م1=''نکردى در این روز بر من جفا''|م2=''که تو شیر مردى و من پیرزن''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== توانگری بخیل را پسری رنجور بود، نیک خواهان گفتندش مصلحت آنست که ختم قرآنی کنی از بهر وی یا بذل قربانی. لختی به اندیشه فرو رفت و گفت مصحف مهجور{{نشان|17}} اولیتر است که گله دور. صاحب دلی بشنید و گفت ختمش به علت آن اختیار آمد که قرآن بر سر زبانست و زر در میان جان {{شعر}} {{ب2|م1=''به دیناری چو خر در گل بمانند''|م2=''ور الحمدی بخواهی صد بخوانند''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== پیر مردی را گفتند چرا زن نکنی گفت با پیر زنانم عیشی نباشد. گفتند جوانی بخواه چو مکنت داری. گفت مرا که پیرم با پیر زنان الفت نیست پس او را که جوان باشد با من که پیرم چه دوستی صورت بندد؟ {{ب2|م1=''زور باید نه زر که بانو را''|م2=''گزری دوستتر که ده من گوشت''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== {{شعر}} {{ب2|م1=''شنیده‌ام که درین روزها کهن پیری''|م2=''خیال بست به پیرانه سر که گیرد جفت''}} {{ب2|م1=''بخواست دخترکی خبروی گوهر نام''|م2=''چو درج گوهرش از چشم مردمان بنهفت''}} {{ب2|م1=''چنان که رسم عروسی بود تماشا بود''|م2=''ولی به حمله اوّل عصای شیخ بخفت''}} {{ب2|م1=''کمان کشید و نزد بر هدف که نتوان دوخت''|م2=''مگر به خامه فولاد جامه هنگفت{{نشان|18}}''}} {{ب2|م1=''به دوستان گله آغاز کرد و حجت ساخت''|م2=''که خان و مان من این شوخ دیده پاک برُفت{{نشان|19''}} {{ب2|م1=''پس از خلافت{{نشان|20}} و شنعت گناه دختر نیست''|م2=''ترا که دست بلرزد گهر چه دانی سفت''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''سود دریا نیک بودی گر نبودی بیم موج''|م2=''صحبت گل خوش بدی گر نیستی{{نشان|21}} تشویش خار''}} {{ب2|م1=''دوش چون طاووس می نازیدم اندر باغ وصل''|م2=''دیگر امروز از فراق یار می پیچم چو مار''}} {{پایان شعر}} # {{پاورقی|1}} پایتخت شام # {{پاورقی|2}} راست و سالم # {{پاورقی|3}} کسی که از کثرت سنّ و پیری در حواسش تغییر و خلل راه یافته باشد. # {{پاورقی|4}} فاسد و تباه # {{پاورقی|5}} افسون و دعا # {{پاورقی|6}} خودپسند و متکبّر # {{پاورقی|7}} چون در جلو شوهر خود چیزی را دید که مانند سست ترین لب روزه دار بود گفت اینکه با اوست مرده است و همانا افسون سودمند برای خفته میباشد نه مرده. # {{پاورقی|8}} عدّه زنان بعد از طلاق # {{پاورقی|9}} دردناک # {{پاورقی|10}} پایدار # {{پاورقی|11}} نام ولایتی در آسیای صغیر # {{پاورقی|12}} پشته ـ زمین بلند # {{پاورقی|13}} چابک و زرنگ # {{پاورقی|14}} کودکی و طفلی چیست در صورتی که پیری موی سر مرا تغییر روزگار کافیست که بیم دهنده و ترساننده ما باشد. # {{پاورقی|15}} اشتباه کاری # {{پاورقی|16}} خمیده ـ غوز # {{پاورقی|17}} متروک # {{پاورقی|18}} کلفت # {{پاورقی|19}} پاک کرد # {{پاورقی|20}} احمقی # {{پاورقی|21}} نبودی مدیاویکی:Privacy 1670 sysop 3638 2005-11-29T20:59:07Z MediaWiki default Privacy policy مدیاویکی:Privacypage 1671 sysop 3639 2005-11-29T20:59:07Z MediaWiki default Project:Privacy_policy سعدی/گلستان/باب هفتم 1672 4076 2006-04-12T15:23:42Z 81.96.207.53 /* حکایت */ __NOTOC__ {{ناقص}} == باب هفتم - در تأثیر تربیت == ====حکایت==== یکی را از وزرا پسری کودن بود پیش یکی از دانشمندان فرستاد که مرین را تربیتی میکن مگر که عاقل شود. روزگاری تعلیم کردش و مؤثر نبود، پیش پدرش کس فرستاد که این عاقل نمیشود و مرا دیوانه کرد. {{شعر}} {{ب2|م1=''چون بود اصل گوهرى قابل''|م2=''تربیت را در او اثر باشد''}} {{ب2|م1=''هیچ صیقل نکو نخواهد کرد''|م2=''آهنی را که بد گهر باشد''}} {{ب2|م1=''خر عیسی گرش به مکه برند''|م2=''چون بیاید هنوز خر باشد''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== حکیمی پسران را پند همی‌داد که جانان پدر هنر آموزید که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر بر محل خطرست یا دزد به یک بار ببرد یا خواجه به تفاریق بخورد اما هنر چشمه زاینده است و دولت پاینده و گر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد که هنر در نفس خود دولتست هر کجا که رود قدر بیند و در صدر نشیند و بی هنر لقمه چیند و سختی بیند. {{شعر}} {{ب2|م1=''وقتی افتاد فتنه‌ای در شام''|م2=''هر کس از گوشه‌ای فرا رفتند''}} {{ب2|م1=''روستا زادگان دانشمند''|م2=''به وزیرى پادشاه رفتند''}} {{ب2|م1=''پسران وزیر ناقص عقل''|م2=''به گدایی به روستا رفتند''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی از فضلا تعلیم ملک زاده‌ای همی‌داد و ضرب بی محابا{{نشان|1}} زدی و زجر بی قیاس کردی. باری پسر از بی طاقتی شکایت پیش پدر برد و جامه از تن دردمند بر داشت پدر را دل به هم بر آمد. استاد را گفت که پسران آحاد رعیت را چندین جفا و توبیخ{{نشان|2}} روا نمیداری که فرزند مرا، سبب چیست؟ گفت سبب آن که سخن اندیشیده باید گفت و حرکت پسندیده کردن همه خلق را علی العموم و پادشاهان را علی الخصوص به موجب آن که بر دست و زبان ایشان هر چه رفته شود هر آینه به افواه بگویند و قول و فعل عوام الناس را چندان اعتباری نباشد. {{شعر}} {{ب2|م1=''اگر صد ناپسند آمد ز دوریش''|م2=''رفیقانش یکى از صد ندانند''}} {{ب2|م1=''وگر یک بذله گوید پادشاهی''|م2=''از اقلیمی به اقلیمی رسانند''}} {{پایان شعر}} پس واجب آمد معلم پادشه زاده را در تهذیب اخلاق خداوند زادگان، انبتهم الله نباتا حسنا{{نشان|3}} اجتهاد از آن بیش کردن که در حقّ عوام {{شعر}} {{ب2|م1=''چوب تر را چنانکه خواهی پیچ''|م2=''نشود خشک جز به آتش راست''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== معلم کُتّابی{{نشان|4}} دیدم در دیار مغرب ترشروی تلخ گفتار بدخوی مردم آزار گدا طبع ناپرهیزگار که عیش مسلمانان به دیدن او تبه گشتی و خواندن قرآنش دل مردم سیه کردی. جمعی پسران پاکیزه و دختران دوشیزه به دست جفای او گرفتار نه زهره خنده و نه یارای گفتار گه عارض{{نشان|5}} سیمین یکی را طپنچه زدی و گه ساق بلورین دیگری شکنجه کردی. القصه شنیدم که طرفی از خباثت نفس او معلوم کردند و بزدند و براندند و مکتب او را به مصلحی دادند پارسای سلیم نیک مرد حلیم که سخن جز به حکم ضرورت نگفتی و موجب آزار کس بر زبانش نرفتی. کودکان را هیبت استاد نخستین از سر برفت و معلم دومین را اخلاق ملکی دیدند و یک یک دیو شدند به اعتماد حلم او ترک علم دادند اغلب اوقات به بازیچه فراهم نشستندی و لوح درست ناکرده در سر هم شکستندی {{شعر}} {{ب2|م1=''استاد معلم چو بود بى آزار''|م2=''خرسک{{نشان|6}} بازند کودکان در بازار''}} {{پایان شعر}} بعد از دو هفته بر آن مسجد گذر کردم، معلم اولین را دیدم که دل خوش کرده بودند و به جای خویش آورده. انصاف برنجیدم و لاحول گفتم که ابلیس را معلم ملائکه دیگر چرا کردند. پیرمردی ظریف جهاندیده گفت: {{شعر}} {{ب2|م1=''پادشاهی پسر به مکتب داد''|م2=''لوح سیمینش بر کنار نهاد''}} {{ب2|م1=''بر سر لوح او نبشته به زر''|م2=''جور استاد به ز مهر پدر''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== پارسا زاده‌ای را نعمت بی کران{{نشان|7}} از ترکه عمان به دست افتاد فسق{{نشان|8}} و فجور آغاز کرد مبذّری{{نشان|9}} پیشه گرفت فی الجمله نماند از سایر معاصی منکری که نکرد و مسکری که نخورد. باری به نصیحتش گفتم ای فرزند دخل آب روانست و عیش آسیای گردان یعنی خرج فراوان کردن مسلم کسی را باشد که دخل معین دارد. {{شعر}} {{ب2|م1=''چو دخلت نیست، خرج آهسته تر کن''|م2=''که مى گویند ملاحان 402 سرودى{{نشان|10}} ''}} {{ب2|م1=''اگر باران به کوهستان نبارد''|م2=''به سالى دجله گردد، خشک رودى ''}} {{پایان شعر}} عقل و ادب پیش گیر و لهو و لعب بگذار که چون نعمت سپری شود سختی بری و پشیمانی خوری. پسر از لذت نای و نوش این سخن در گوش نیاورد و بر قول من اعتراض کرد و گفت راحت عاجل به تشویش محنت آجل{{نشان|11}}منغص کردن خلاف رأی خردمندست: {{شعر}} {{ب2|م1=''برو شادی کن ای یار دل فروز''|م2=''غم فردا نشاید خورد امروز''}} {{ب2|م1=''هر که علم شد به سخا و کرم''|م2=''بند نشاید که نهد بر درم''}} {{پایان شعر}} دیدم که نصیحت نمیپذیرد و دم گرم من در آهن سرد او اثر نمیکند ترک مناصحت گرفتم و روی از مصاحبت بگردانیدم و قول حکما کار بستم که گفته‌اند بلِّغ ما عَلیکَ فانَ لَم یَقبلو ما عَلیک{{نشان|12}} {{شعر}} {{ب2|م1=''گر چه دانى که نشنوند بگوى''|م2=''هرچه دانى ز نیک و پند''}} {{ب2|م1=''زود باشد که خیره سر{{نشان|13}} بینی''|م2=''به دو پای اوفتاده اندر بند''}} {{پایان شعر}} تا پس از مدتی آنچه اندیشه من بود از نکبت حالش به صورت بدیدم که پاره پاره به هم بر میدوخت و لقمه لقمه همی‌اندوخت دلم از ضعف حالش به هم بر آمد، مروّت ندیدم در چنان حالی ریش به ملامت خراشیدن و نمک پاشیدن پس با دل خود گفتم: {{شعر}} {{ب2|م1=''حریف سفله اندر پاى مستى''|م2=''نیندیشد ز روز تنگدستى''}} {{ب2|م1=''درخت اندر بهاران بر فشاند''|م2=''زمستان لاجرم بی برگ ماند''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== پادشاهی پسری را به ادیبی داد و گفت این فرزند تست، تربیتش همچنان کن که یکی از فرزندان خویش. ادیب خدمت کرد و متقبل شد و سالی چند برو سعی کرد و به جایی نرسید و پسران ادیب در فضل و بلاغت{{نشان|14}} منتهی شدند. ملک دانشمند را مؤاخذت کرد و معاتبت{{نشان|15}} فرمود که وعده خلاف کردی و وفا به جا نیاوردی. گفت بر رأی خداوند روی زمین پوشیده نماند که تربیت یکسانست و طباع مختلف {{شعر}} {{ب2|م1=''بر همه عالم همی‌تابد سهیل''|م2=''جایی انبان میکند جایی ادیم{{نشان|16}} ''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی را شنیدم از پیران مربی که مریدی را همی‌گفت ای پسر چندان که تعلق خاطر آدمی زاد به روزیست اگر به روزی ده بودی به مقام از ملائکه در گذشتی {{شعر}} {{ب2|م1=''روانت داد و طبع و عقل و ادراک''|م2=''جمال و نطق و رای و فکرت و هوش''}} {{ب2|م1=''کنون پنداری ای ناچیز همت''|م2=''که خواهد کردنت روزی فراموش''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== اعرابیی را دیدم که پسر را همی‌گفت یا بُنَّی اِنَّک مسئولٌ یومَ القیامةِ ماذا اکتَسَبتَ و لا یُقالُ بمن انتسبتَ یعنی ترا خواهند پرسید که عملت چیست نگویند پدرت کیست. {{شعر}} {{ب2|م1=''جامه کعبه را که مى بوسند''|م2=''او نه از کرم پیله نامى شد''}} {{ب2|م1=''با عزیزی نشست روزی چند''|م2=''لاجرم همچنو گرامی شد''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== در تصانیف حکما آروده‌اند که کژدم را ولادت معهود نیست چنان که دیگر حیوانان را، بل احشای{{نشان|17}} مادر را بخورند و شکمش را بدرند و راه صحرا گیرند و آن پوست‌ها که در خانه کژدم بینند اثر آنست. باری این نکته پیش بزرگی همی‌گفتم، گفت دل من بر صدق این سخن گواهی میدهد و جز چنین نتوان بودن در حالت خردی با مادر و پدر چنین معاملت کرده‌اند لاجرم در بزرگی چنین مقبلند{{نشان|18}} و محبوب {{شعر}} {{ب2|م1=''پسرى را پدر وصیت کرد''|م2=''کاى جوان بخت یادگیر این پند''}} {{ب2|م1=''هر که با اهل خود وفا نکند''|م2=''نشود دوست روی و دولتمند''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== فقیره درویشی حامله بود مدّت حمل بسر آورده و مرین درویش را همه عمر فرزند نیامده بود گفت اگر خدای عزّوجل مرا پسری دهد جزین خرقه که پوشیده دارم هر چه ملک منست ایثار درویشان کنم. اتفاقاً پسر آورد و سفره درویشان به موجب شرط بنهاد. پس از چند سالی که از سفر شام باز آمدم به محلت آن دوست برگذشتم و از چگونگی حالش خبر پرسیدم گفتند به زندان شحنه دَرست. سبب پرسیدم کسی گفت پسرش خمر خورده است و عربده کرده است و خون کسی ریخته و خود از میان گریخته پدر را به علت او سلسله در نای{{نشان|19}} است و بند گران بر پای. گفتم این بلا را به حاجت از خدای عزّوجل خواسته است. {{شعر}} {{ب2|م1=''زنان باردار، اى مرد هشیار''|م2=''اگر وقت ولادت مار زایند''}} {{ب2|م1=''از آن بهتر به نزدیک خردمند''|م2=''که فرزندان ناهموار زایند''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== طفل بودم که بزرگی را پرسیدم از بلوغ گفت در مسطور{{نشان|20}} آمده است که سه نشان دارد یکی پانزده سالگی و دیگر احتلام و سیّم بر آمدن موی پیش اما در حقیقت یک نشان دارد: بس آنکه در بند رضای حق جلّ وعلا بیش از آن باشی که در بند حظّ نفس خویش و هر آن که درو این صفت موجود نیست به نزد محققان بالغ نشمارندش {{شعر}} {{ب2|م1=''به صورت آدمى شد قطره آب''|م2=''که چل روزش قرار اندر رحم ماند''}} {{ب2|م1=''و گر چل ساله را عقل و ادب نیست''|م2=''به تحقیقش نشاید آدمی خواند''}} {{ب2|م1=''هنر باید که صورت میتوان کرد''|م2=''به ایوان‌ها در از شنگرف{{نشان|21}} و زنگار''}} {{ب2|م1=''به دست آوردن دنیا هنر نیست''|م2=''یکی را گر توانی دل به دست آر''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== سالی نزاعی در پیادگان حجیچ{{نشان|22}} افتاده بود و داعی در آن سفر هم پیاده انصاف در سر و روی هم فتادیم و داد فسوق و جدال بدادیم کجاوه نشینی را شنیدم که با عدیل{{نشان|23}} خود میگفت یاللعجب{{نشان|24}} پیاده عاج{{نشان|25}} چو عرضه شطرنج به سر می‌برد فرزین{{نشان|26}} میشود یعنی به از آن میگردد که بود و پیادگان حاج بادیه به سر بردند و بتر شدند {{شعر}} {{ب2|م1=''از من بگوى حاجى مردم گزاى را''|م2=''کو پوستین خلق به آزار مى درد''}} {{ب2|م1=''حاجی تو نیستی شترست از برای آنک''|م2=''بیچاره خار میخورد و بار میبرد''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== هندوی نفط اندازی همی‌آموخت حکیمی گفت ترا که خانه نیینست بازی نه این است ====حکایت==== مردکی را چشم درد خاست پیش بیطار{{نشان|27}} رفت که دوا کن بیطار از آنچه در چشم چارپای میکند در دیده او کشید و کور شد حکومت به داور بردند. گفت برو هیچ تاوان نیست اگر این خر نبودی پیش بیطار نرفتی. مقصود ازین سخن آنست تا بدانی که هر آن که ناآزموده را کار بزرگ فرماید با آنکه ندامت برد به نزدیک خردمندان بخفت رای منسوب گردد. {{شعر}} {{ب2|م1=''ندهد هوشمند روشن راى''|م2=''به فرومایه کارهاى خطیر''}} {{ب2|م1=''بوریا باف اگر چه بافنده است''|م2=''نبرندش به کارگاه حریر''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== یکی را از بزرگان ائمه{{نشان|28}} پسری وفات یافت پرسیدند که بر صندوق گورش چه نویسیم گفت آیات کتاب مجید را عزت و شرف بیش از آن است که روا باشد بر چنین جای‌ها نوشتن که به روزگار سوده گردد و خلایق برو گذرند و سگان برو شاشند، اگر به ضرورت چیزی همی‌نویسند این بیت کفایتست: {{شعر}} {{ب2|م1=''بگذر ای دوست تا به وقت بهار''|م2=''سبزه بینی دمیده بر گل من''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== پارسایی بر یکی از خداوندن نعمت گذر کرد که بنده ای را دست و پای استوار بسته عقوبت همی‌کرد گفت ای پسر همچو تو مخلوقی را خدای عزّوجل اسیر حکم تو گردانیده است و ترا بر وی فضیلت داده شکر نعمت باری تعالی بجای آر و چندین جفا بر وی مپسند نباید{{نشان|29}} که فردای قیامت به از تو باشد و شرمساری بری. {{شعر}} {{ب2|م1=''او را تو بده درم خریدی''|م2=''آخر نه به قدرت آفریدی''}} {{ب2|م1=''ای خواجه ارسلان{{نشان|30}} و آغوش{{نشان|31}}''|م2=''فرمانده خود مکن فراموش''}} {{پایان شعر}} در خبرست از خواجه عالم صلی الله علیه و سلم که گفت بزرگترین حسرت روز قیامت آن بود که یکی بنده صالح را به بهشت برند و خواجه فاسق را به دوزخ. {{شعر}} {{ب2|م1=''بر غلامی که طوع خدمت تست''|م2=''خشم بی حد مران و طیره{{نشان|32}} مگیر''}} {{ب2|م1=''که فضیحت{{نشان|33}} بود به روز شمار{{نشان|34}}''|م2=''بنده آزاد و خواجه در زنجیر''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== سالی از بلخ بامیانم سفر بود و راه از حرامیان پر خطر، جوانی بدرقه همراه من شد سپر باز چرخ{{نشان|35}} انداز سلحشور بیش زور که بده مرد توانا کمان او زه کردندی و زور آوران روی زمین پشت او بر زمین نیاوردندی ولیکن چنانکه دانی متنعم بود و سایه پرورده نه جهان دیده و سفر کرده. رعد کوس دلاوران به گوشش نرسیده و برق شمشیر سواران ندیده. اتفاقاً من و این جوان هر دو در پی هم دوان هر آن دیوار قدیمش که پیش آمدی به قوّت بازو بیفکندی و هر درخت عظیم که دیدی به زور سرپنجه بر کندی و تفاخر کنان گفتی {{شعر}} {{ب2|م1=''پیل کو تا کتف و بازوى گردان بیند''|م2=''شیر کو تا کف و سر پنجه مردان بیند''}} {{پایان شعر}} ما درین حالت که دو هندو از پس سنگی سر بر آوردند و قصد قتال ما کردند به دست یکی چوبی و در بغل آن دیگر کلوخ کوبی جوان را گفتم چه پایی{{نشان|36}}؟ {{شعر}} {{ب2|م1=''بیار آنچه دارى ز مردى و زور''|م2=''که دشمن به پاى خود آمد به گور''}} {{پایان شعر}} تیر و کمان را دیدم از دست جوان افتاده و لرزه بر استخوان {{شعر}} {{ب2|م1=''نه هر که موى شکافد به تیر جوشن خاى{{نشان|37}}''|م2=''به روز حمله جنگ آوران به دارد پای''}} {{پایان شعر}} چاره جز آن ندیدم که رخت و سلاح و جامه‌ها رها کردیم و جان به سلامت بیاوردیم. {{شعر}} {{ب2|م1=''بکارهای گران مرد کار دیده فرست''|م2=''که شیر شرزه در آرد به زیر خمّ کمند''}} {{ب2|م1=''جوان اگر چه قوى یال{{نشان|38}} و پیلتن باشد''|م2=''به جنگ دشمنش از هول بگسلد پیوند''}} {{ب2|م1=''نبرد پیش مصاف آزموده معلوم است''|م2=''چنانکه مساله شرع پیش دانشمند''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== توانگر زاده‌ای را دیدم بر سر گور پدر نشسته و با درویش بچه‌ای مناظره در پیوسته که صندوق تربت ما سنگین است و کتابه{{نشان|39}} رنگین و فرش رخام{{نشان|40}}انداخته و خشت پیروزه{{نشان|41}} درو به کار برده به گور پدرت چه ماند خشتی دو فراهم آورده و مشتی دو خاک بر آن پاشیده. درویش پسر این بشنید و گفت تا پدرت زیر آن سنگ‌های گران بر خود بجنبیده باشد پدر من به بهشت رسیده باشد. {{شعر}} {{ب2|م1=''خر که کمتر نهند بروى بار''|م2=''بى شک آسوده تر کند رفتار''}} {{ب2|م1=''مرد درویش که بار ستم فاقه کشید''|م2=''به در مرگ همانا که سبکبار آید''}} {{ب2|م1=''به همه حال اسیری که ز بندی برهد''|م2=''بهتر از حال امیری که گرفتار آید''}} {{پایان شعر}} ====حکایت==== بزرگی را پرسیدم در معنی این حدیث که اَعدی عدوِّک نَفسُک الَّتی بینَ جَنبیکَ{{نشان|42}} گفت به حکم آن که هران دشمنی را که با وی احسان کنی دوست گردد مگر نفس را که چندان که مدارا بیش کنی مخالفت زیادت کند. {{شعر}} {{ب2|م1=''مراد هر که بر آری مطیع امر تو گشت''|م2=''خلاف نفس که فرمان دهد چو یافت مراد''}} {{پایان شعر}} جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی یکی در صورت درویشان نه بر صفت ایشان در محفلی دیدم نشسته و شنعتی در پیوسته و دفتر شکایتی باز کرده و ذم توانگران آغاز کرده سخن بدین جا رسانیده که درویش را دست قدرت بسته است و توانگر را پای ارادت شکسته. مرا که پرورده نعمت بزرگانم این سخن سخت آمد گفتم ای یار توانگران دخل مسکینان اند و ذخیره گوشه نشینان و مقصد زائران و کهف مسافران و محتمل{{نشان|43}} بار گران بهر راحت دگران. دست تناول آنگه به طعام برند که متعلقان و زیر دستان بخورند و فضله مکارم ایشان به ارامل{{نشان|44}} و پیران و اقارب و جیران{{نشان|45}} رسیده {{شعر}} {{ب2|م1=''توانگران را وقف است و نذر و مهمانى''|م2=''زکات و فطره و اعتاق{{نشان|46}} و هدی و قربانی''}} {{ب2|م1=''خداوند مکنت به حق مشتغل''|م2=''پراکنده روزى پراکنده دل''}} {{پایان شعر}} اگر قدرت جودست و گر قوت سجود توانگران را به میسر شود که مال مزکّا{{نشان|47}} دارند و جامه پاک و عرض مصون و دل فارغ و قوت طاعت در لقمه لطیف است و صحت عبادت در کسوت نظیف پیداست که از معده خالی چه قوّت آید وز دست تهی چه مروّت وز پای تشنه چه سیر آید و از دست گرسنه{{نشان|48}} چه خیر {{شعر}} {{ب2|م1=''مور گرد آورد به تابستان''|م2=''تا فراغت بود زمستانش''}} {{پایان شعر}} {{نشان|49}}عشا بسته و یکی منتظر عشا{{نشان|50}} نشسته هرگز این بدان کی ماند پس عبادت اینان به قبول اولیتر که جمعند و حاضر نه پریشان و پراکنده خاطر اسباب معیشت ساخته و به اوراد{{نشان|51}} عبادت پرداخته عرب گوید اَعوذ بالله مِنَ الفقر المُکِّبِ و جوارِ من لا یُحَبّ{{نشان|52}} وَ در خبرست الفقرُ سوادُ الوجهِ فی الدّارین{{نشان|53}}. گفتا نشنیدی که پیغمبر علیه السلام گفت الفقرُ فخری. گفتم خاموش که اشارت خواجه{{نشان|54}} علیه السلام به فقر طایفه‌ای است که مرد میدان رضا اند و تسلیم تیر قضا نه اینان که خرقه ابرار{{نشان|55}}پوشند و لقمه ادرار{{نشان|56}} فروشند. {{شعر}} {{ب2|م1=''اى طبل بلند بانگ در باطن هیچ''|م2=''بى توشته چه تدبیر کنى دقت بسیج{{نشان|57}} ''}} {{ب2|م1=''روى طمع از خلق بپیچ از مردى''|م2=''تسبیح هزار دانه بر دست مپیچ ''}} {{پایان شعر}} درویش بی معرفت نیارامد تا فقرش به کفر انجامد کادَ الفقرُ اَنْ یَکونَ کفراً{{نشان|58}} که نشاید جز به وجود نعمت برهنه‌ای پوشیدن یا در استخلاص گرفتاری کوشیدن و ابنای جنس ما را به مرتبه ایشان که رساند و ید علیا{{نشان|59}}به ید سفلی{{نشان|60}} چه ماند نبینی که حق جلّ و علا در محکم تنزیل{{نشان|61}} از نعیم اهل بهشت خبر میدهد که اولئکَ لَهم رزقٌ معلومٌ{{نشان|62}} تا بدانی که مشغول کفاف از دولت عفاف محرومست و ملک فراغت زیر نگین رزق معلوم. حالی که من این سخن بگفتم عنان طاقت درویش از دست تحمل برفت تیغ زبان بر کشید و اسب فصاحت در میدان وقاحت جهانید و بر من دوانید و گفت چندان مبالغه در وصف ایشان بکردی و سخن‌های پریشان بگفتی که وهم تصور کند که تریاق اند یا کلید خزانه ارزاق مشتی متکبر مغرور معجب نفور{{نشان|63}} مشتغل مال و نعمت مفتتن{{نشان|64}} جاه و ثروت که سخن نگویند الاّ به سفاهت و نظر نکنند الاّ به کراهت. علما را به گدایی منسوب کنند و فقرا را به بی سر و پایی معیوب گردانند و به عزت مالی که دارند و عزّت جاهی که پندارند برتر از همه نشینند و خود را به از همه بینند و نه آن در سر دارند که سر به کسی بردارند بی خبر از قول حکما که گفته اند هر که به طاعت از دیگران کمست و به نعمت بیش به صورت توانگرست و به معنی درویش. {{شعر}} {{ب2|م1=''گر بى هنر به مال کند کبر بر حکیم''|م2=''کون خرش شمار، و گرگا و عنبرست{{نشان|65}} ''}} {{ب2|م1=''به رنج و سعی کسی نعمتی به چنگ آرد''|م2=''دگر کس آید و بی سعی و رنج بر دارد''}} {{پایان شعر}} {{نشان|66}} شدید بر گمارند تا بار عزیزان ندهند و دست بر سینه صاحب تمیزان نهند و گویند کس اینجا در نیست و راست گفته باشند گفتم به عذر آن که از دست متوقعان به جان آمده‌اند و از رقعه گدایان به فغان و محال عقلست اگر ریگ بیابان در شود که چشم گدایان پر شود هر کجا سختی کشیده‌ای تلخی دیده‌ای را بینی خود را بشره در کارهای مخوف اندازد و از توابع آن نپرهیزد وز عقوبت ایزد نهراسد و حلال از حرام نشناسد {{شعر}} {{ب2|م1=''وگر نعشی دو کس بر دوش گیرند''|م2=''لئیم الطبع پندارد که خوانیست''}} {{پایان شعر}} {{نشان|67}} بریده الا به علّت درویشی شیرمردان را به حکم ضرورت در نقبه‌ای گرفته‌اند و کعب‌ها{{نشان|68}} سفته و محتمل است آن که یکی را از درویشان نفس امّاره طلب کند چو قوّت احسانش نباشد به عصیان مبتلا گردد که بطن و فرج توام اند یعنی فرزند یک شکم اند مادام که این یکی بر جایست آن دگر بر پاست. شنیدم که درویشی را با حدثی{{نشان|69}} بر خبثی گرفتند با آنکه شرمساری برد بیم سنگساری بود گفت ای مسلمانان قوّت ندارم که زن کنم و طاقت نه که صبر کنم چه کنم لا رهبانیة فی الاِسلام{{نشان|70}} وز جمله مواجب سکون و جمعیت درون که مر توانگر را میسر میشود یکی آنکه هر شب صنمی در برگیرد که هر روز بدو جوانی از سر گیرد صبح تابان را دست از صباحت او بر دل و سر و خرامان را پای از خجالت او در گلمحالست که با حسن طلعت او گرد مناهی گردد یا قصد تباهی کند. {{شعر}} {{ب2|م1='' {{نشان|71}} کرد''|م2=''کی التفات کند بر بتان یغمایی''}} {{پایان شعر}} {{نشان|72}} {{شعر}} {{ب2|م1=''چون سگ درنده گوشت یافت نپرسد''|م2=''کین شتر صالحست یا خر دجّال''}} {{ب2|م1=''با گرسنگی قوّت پرهیز نماند''|م2=''افلاس{{نشان|73}} عنان از کف تقوی بستاند''}} {{پایان شعر}} {{نشان|74}} که براندی به دفع آن بکوشیدمی و هر شاهی ک بخواندی به فرزین{{نشان|75}} بپوشیدمی تا نقد کیسه همت در باخت و تیر جعبه حجت همه بیانداخت {{شعر}} {{ب2|م1=''دین ورز و معرفت که سخندان سجع گوی''|م2=''بر در سلاح دارد و کس در حصار نیست''}} {{پایان شعر}} تا عاقبت الامر دلیلش نماند، ذلیلش کردم. دست تعدی دراز کرد و بیهده گفتن آغاز و سنت جاهلان است که چون به دلیل از خصم فرومانند سلسله خصومت بجنبانند. چون آزر{{نشان|76}} بت تراش که به حجت با پسر بر نیامد به جنگش برخاست که لئنَ لَم تَنتهِ لاَرْجُمنَّکَ{{نشان|77}}. دشنامم داد سقطش گفتم گریبانم درید زنخدانش گرفتم. {{شعر}} {{ب2|م1=''انگشت تعجب جهانی''|م2=''از گفت و شنید ما به دندان''}} {{پایان شعر}} القصه مرافعه این سخن پیش قاضی بردیم و به حکومت عدل راضی شدیم تا حاکم مسلمانان مصلحتی جوید. قاضی چو حیلت{{نشان|78}} ما بدید و منطق ما بشنید سر به جیب تفکر فرو برد و پس از تأمل بسیار بر آورد و گفت ای آنکه توانگران را ثنا گفتی و بر درویشان جفا روا داشتی بدان که هر جا که گلست خارست و با خمر خمارست و بر سرگنج مارست و آنجا که درّ شاهوار است نهنگ مردم خوار است. لذت عیش دنیا را لدغه{{نشان|79}} اجل در پس است و نعیم بهشت را دیوار مکاره در پیش. نظر نکنی در بوستان که بید مشکست و چوب خشک همچنین در زمره توانگران شاکرند و کفور و در حلقه درویشان صابرند و ضجور{{نشان|80}}مقرّبان حق جل و علا توانگرانند درویش سیرت و درویشانند توانگر همت و مهین توانگران آنست که غم درویش خورد و بهین درویشان آنست که کم توانگر گیرد و من یَتوکل علی اللهِ فهوَ حَسبُهُ{{نشان|81}}. پس روی عتاب از من به جانب درویش آورد و گفت ای که گفتی توانگران مشتغلند و ساهی{{نشان|82}} و مست ملاهی{{نشان|83}} نَعَم طایفه‌ای هستند برین صفت که بیان کردی قاصر همت کافر نعمت که ببرند و بنهند و نخورند و ندهند و گر به مثل باران نبارد یا طوفان جهان بر دارد به اعتماد مکنت خویش از محنت درویش نپرسند و از خدای عزّوجل نترسند و گویند {{شعر}} {{ب2|م1=''ار از نیستى دیگرى شد هلاک''|م2=''مرا هست، بط{{نشان|84}} را ز طوفان چه باک''}} {{پایان شعر}} {{نشان|85}} قومی برین نمط که شنیدی و طایفه‌ای خوان نعمت نهاده و دست کرم گشاده طالب نامند و معرفت و صاحب دنیا و آخرت چون بندگان حضرت پادشاه عالم عادل مؤید مظفر منصور مالک ازّمه{{نشان|86}} انام حامی ثغور{{نشان|87}}اسلام وارث ملک سلیمان اعدل ملوک زمن مظفر الدنیا و الدین اتابک ابی بکر سعد ادام الله ایامه و نصر اعلامه {{شعر}} {{ب2|م1=''خدای خواست که بر عالمی ببخشاید''|م2=''ترا به رحمت خود پادشاه عال کرد''}} {{پایان شعر}} قاضی چون سخن بدین غایت رسید وز حد قیاس ما اسب مبالغه گذرانید بمقتضای حکم قضاوت رضا دادیم و از مامضی{{نشان|88}} در گذشتیم و بعد از مجارا{{نشان|89}} طریق مدارا گرفتیم و سر به تدارک بر قدم یکدگر نهادیم و بوسه بر سر و روی هم دادیم و ختم سخن برین بود {{شعر}} {{ب2|م1=''مکن ز گردش گیتى شکایت، اى درویش''|م2=''که تیره بختى اگر هم برین نسق مردى''}} {{ب2|م1=''توانگرا چو دل و دست کامرانت هست''|م2=''بخور ببخش که دنیا و آخرت بردی''}} {{پایان شعر}} ==توضیحات== # {{پاورقی|1}} بی پروا و بی ملاحظه # {{پاورقی|2}} سرزنش کردن # {{پاورقی|3}} خداوند ایشان را نیکو بپرورد. # {{پاورقی|4}} دبستان ـ مکتب # {{پاورقی|5}} صورت # {{پاورقی|6}} نوعی بازیست. # {{پاورقی|7}} کنار # {{پاورقی|8}} گناهان # {{پاورقی|9}} ولخرجی # {{پاورقی|10}} آواز ـ گفتار # {{پاورقی|11}} آینده # {{پاورقی|12}} برسان وبگو آنچه بر تو لازم است چون نپذیرند بر تو باکی نیست. # {{پاورقی|13}} خود سر و نصیحت نشنو # {{پاورقی|14}} سخندانی # {{پاورقی|15}} درشتی و عتاب # {{پاورقی|16}} پوست دباغی شده و موج دار و رنگین. # {{پاورقی|17}} آنچه در شکم باشد از روده و غیر آن. # {{پاورقی|18}} نیکبخت # {{پاورقی|19}} حلق # {{پاورقی|20}} کتاب و نوشته‌ها # {{پاورقی|21}} نام سرخی است که از گوگرد و جیوه ساخته میشود و در نقاشی و تذهیب استفاده میشود. # {{پاورقی|22}} جمع حاج # {{پاورقی|23}} همکجاوه ـ همسر # {{پاورقی|24}} عجبا و شگفتا # {{پاورقی|25}} دندان فیل # {{پاورقی|26}} نام مهره وزیر شطرنج # {{پاورقی|27}} طبیب چارپایان # {{پاورقی|28}} بزرگان و پیشوایان دین # {{پاورقی|29}} مبادا # {{پاورقی|30}} شیر درنده # {{پاورقی|31}} نام غلام # {{پاورقی|32}} غضب # {{پاورقی|33}} رسوائی # {{پاورقی|34}} روز قیامت # {{پاورقی|35}} تیر انداز # {{پاورقی|36}} چه نگاه میکنی # {{پاورقی|37}} پاره کننده زره # {{پاورقی|38}} گردن # {{پاورقی|39}} آنچه با خطّ درشت بر مساجد نویسند. # {{پاورقی|40}} سنگ مرمر # {{پاورقی|41}} کاشی # {{پاورقی|42}} دشمنترین دشمنان تو نفس تست که میان دو پهلوی تو قرار گرفته. # {{پاورقی|43}} حمل کننده # {{پاورقی|44}} مستمندان # {{پاورقی|45}} همسایگان # {{پاورقی|46}} بنده آزاد کردن # {{پاورقی|47}} زکوة داده شده # {{پاورقی|48}} آدم گرسنه # {{پاورقی|49}} گفتن تکبیرة الاحرام # {{پاورقی|50}} غذای شب # {{پاورقی|51}} ذکرها # {{پاورقی|52}} به خدا پناه میبرم ازفقری که شخص را برو میاندازد و همسایگی کسی که وی را دوست ندارم. # {{پاورقی|53}} فقر سیاه روئی دو جهان است. # {{پاورقی|54}} پیغمبر # {{پاورقی|55}} نیکان # {{پاورقی|56}} وظیفه و مستمرّی # {{پاورقی|57}} حرکت # {{پاورقی|58}} نزدیک است فقر که کفر باشد. # {{پاورقی|59}} دست بخشنده # {{پاورقی|60}} دست عطا گیرنده # {{پاورقی|61}} قرآن # {{پاورقی|62}} ایشان را روزی معیّن است. # {{پاورقی|63}} نفرت کننده از مردم # {{پاورقی|64}} شیفته # {{پاورقی|65}} گاوی که تولید کننده عنبر است. # {{پاورقی|66}} مأمورین درشت وسخت # {{پاورقی|67}} مچ و بند دست # {{پاورقی|68}} قاپ پا # {{پاورقی|69}} جوان # {{پاورقی|70}} ترک دنیا و کنارهگیری از مردم در اسلام نیست. # {{پاورقی|71}} غارت # {{پاورقی|72}} آن که در پیش وی هر چه خرمای تازه دلش بخواهد مست این کار وی را بی نیاز میکند از اینکه سنگ به خوشه‌ها بیندازد. # {{پاورقی|73}} تنگدستی # {{پاورقی|74}} پیاده شطرنج # {{پاورقی|75}} وزیر شطرنج # {{پاورقی|76}} عموی حضرت ابراهیم # {{پاورقی|77}} اگر از کار خود باز نایستی ترا سنگسار کنم. # {{پاورقی|78}} ظاهر و هیأت # {{پاورقی|79}} گزیدن # {{پاورقی|80}} دلتنگ # {{پاورقی|81}} وآنکه بر خدا توکّل کند خدا وی را کفایت کننده است. # {{پاورقی|82}} فراموش کار # {{پاورقی|83}} بازی‌ها و کارهای مشغول کننده # {{پاورقی|84}} مرغابی # {{پاورقی|85}} زمانی که در کجاوه‌ها بر شتران ماده سوارند هیچ توجّهی ندارند به کسی که در توده‌های ریگ فرو رفته است. # {{پاورقی|86}} مهارها # {{پاورقی|87}} سرحدها # {{پاورقی|88}} آنچه گذشت. # {{پاورقی|89}} مجاورت سعدی/گلستان/باب هشتم 1673 3650 2005-11-30T17:55:48Z Nouryan 106 __NOTOC__ {{ناقص}} == باب هشتم - در آداب صحبت == مال از بهر آسایش عمرست نه عمر از بهر گرد کردن مال عاقلی را پرسیدند نیک بخت کیست و بدبختی چست گفت نیک بخت آن که خورد و کشت و بدبخت آنکه مرد و هشت. موسی علیه السلام قارون را نصیحت کرد که اَحْسَن کما اَحسنَ اللهُ الیک{{نشان|1}}نشنید و عاقبتش شنیدی {{شعر}} {{ب2|م1=''خواهی که ممتع{{نشان|2}} شوی از دنیی و عقبی''|م2=''با خلق کرم کن چو خدا با تو کرم کرد''}} {{ب2|م1=''درخت کرم هر کجا بیخ کرد''|م2=''گذشت از فلک شاخ و بالای او''}} {{ب2|م1=''شکر خدای کن که موفق شدی به خیر''|م2=''ز انعام و فضل او نه معطل گذاشتت''}} {{پایان شعر}} دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند یکی آن که اندوخت و نخورد و دیگر آن که آموخت و نکرد {{شعر}} {{ب2|م1=''علم چندان که بیشتر خوانی''|م2=''چون عمل در تو نیست نادانی ''}} {{ب2|م1=''نه محقق بود نه دانشمند''|م2=''چارپاپیی برو کتابی چند''}} {{ب2|م1=''آن تهی مغز را چه علم و خبر''|م2=''که بر او هیزم است یا دفتر''}} {{پایان شعر}} علم از بهر دین پروردنست نه از بهر دنیا خوردن {{شعر}} {{ب2|م1=''هرکه پرهیز و علم و زهد فروخت''|م2=''خرمنی گرد کرد و پاک بسوخت ''}} {{پایان شعر}} عالم ناپرهیزگار کور مشعله دار است ملک از خردمندان جمال گیرد و دین از پرهیزگاران کمال یابد پادشاهان به صحبت خردمندان از آن محتاج ترند که خردمندان به قربت پادشاهان {{شعر}} {{ب2|م1=''جز به خردمند مفرما عمل''|م2=''گرچه عمل کار خردمند نیست''}} {{پایان شعر}} رحم آوردن بر بدان ستمست بر نیکان، عفو کردن از ظالمان جورست بر درویشان {{شعر}} {{ب2|م1=''خبیث را چو تعهد{{نشان|3}} کنی و بنوازی''|م2=''به دولت تو گنه می‌کند به انبازی''}} {{ب2|م1=''معشوق هزار دوست را دل ندهی''|م2=''ور می‌دهی آن دل به جدایی بنهی''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''خامشی به که ضمیر دل خویش''|م2=''با کسی گفتن و گفتن که مگوی''}} {{ب2|م1=''سخنی در نهان نباید گفت''|م2=''که بر انجمن نشاید گفت''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''امروز بکش چو می‌توان کشت''|م2=''کاتش چو بلند شد جهان سوخت''}} {{ب2|م1=''{{نشان|4}} کند کمان را''|م2=''دشمن که به تیر می‌توان دوخت''}} {{پایان شعر}} سخن میان دو دشمن چنان گوی که گر دوست گردند شرم زده نشوی. {{شعر}} {{ب2|م1=''میان دو کس جنگ چون آتشست''|م2=''سخن چین بدبخت هیزم کشست''}} {{ب2|م1=''میان دو تن آتش افروختن''|م2=''نه عقلست و خود در میان سوختن''}} {{ب2|م1=''پیش دیوار آنچه گویی هوش دار''|م2=''تا نباشد در پس دیوار گوش''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''بشوی ای خردمند از آن دوست دست''|م2=''که با دشمنانت بود هم نشست''}} {{پایان شعر}} چون در امضای{{نشان|5}} کاری متردّد{{نشان|6}} باشی آن طرف اختیار کن که بی آزارتر برآید تا کار بزر بر می‌آید جان در خطر افکندن نشاید {{شعر}} {{ب2|م1=''{{نشان|7}}''|م2=''حلالست بردن به شمشیر دست''}} {{پایان شعر}} بر عجز دشمن رحمت مکن که اگر قادر شود بر تو نبخشاید. {{شعر}} {{ب2|م1=''دشمن چو بینی ناتوان لاف از بروت{{نشان|8}} خود مزن''|م2=''مغزیست در هر استخوان مردیست در هر پیرهن''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''پسندیده است بخشایش ولیکن''|م2=''منه بر ریش{{نشان|9}} خلق آزار مرهم''}} {{پایان شعر}} نصیحت از دشمن پذیرفتن خطاست ولیکن شنیدن رواست تا به خلاف آن کار کنی که آن عین صوابست {{شعر}} {{ب2|م1=''حذر کن زآنچه دشمن گوید آن کن''|م2=''که بر زانو زنی دست تغابن{{نشان|10}} ''}} {{پایان شعر}} خشم بیش از حد گرفتن وحشت آرد و لطف بی وقت هیبت ببرد نه چندان درشتی کن که از تو سیر گردند و نه چندان نرمی که بر تو دلیر شوند. {{شعر}} {{ب2|م1=''درشتی و نرمی به هم اندر به است''|م2=''چو فاصد{{نشان|11}} که جراح و مرهم نه است''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''نه مر خویشتن را فزونی نهد''|م2=''نه یکباره تن در مذلّت دهد''}} {{ب2|م1=''بگفتا نیک مردی کنند چندان''|م2=''که گردد خیره گرگ تیز دندان''}} {{پایان شعر}} دو کس دشمن ملک و دینند: پادشاه بی حلم و دانشمند بی علم. {{شعر}} {{ب2|م1=''بر سر ملک مباد ان ملک فرمانده''|م2=''که خدا را نبود بنده فرمانبردار''}} {{پایان شعر}} پادشه باید که تا بحدی خشم بر دشمنان نراند که دوستان را اعتماد نماند. آتش خشم اول در خداوند خشم اوفتد پس آنگه که زبان به خصم رسد یا نرسد. {{شعر}} {{ب2|م1=''نشاید بنی آدم خاک زاد''|م2=''که در سر کند کبر و تندی و باد''}} {{ب2|م1=''تو را با چنین گرمی و سرکشی''|م2=''نپندارم از خاکی از آتشی''}} {{پایان شعر}} در خاک بیلقان{{نشان|12}} برسیدم به عابدی، گفتم مرا به تربیت از جهل پاک کن. بدخوی در دست دشمنی گرفتارست که هر کجا رود از چنگ عقوبت او خلاص نیابد. چو بینی که در سپاه دشمن تفرقه افتاده است تو جمع باش و گر جمع شوند از پریشانی اندیشه کن {{شعر}} {{ب2|م1=''وگر بینی که با هم یک زبان اند''|م2=''کمان را زه کن و بر باره{{نشان|13}} بر سنگ''}} {{پایان شعر}} سر مار بدست دشمن بکوب که از احدی الحسنیین{{نشان|14}} خالی نباشد اگر این غالب آمد مار کشتی و گر آن از دشمن رستی خبری که دانی که دلی بیازارد تو خاموش تا دیگری بیارد {{شعر}} {{ب2|م1=''بلبلا مژده بهار بیار''|م2=''خبر بد به بوم{{نشان|15}} باز گذار''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''بسیج{{نشان|16}} سخن گفتن آنگاه کن''|م2=''که دانی که در کار گیرد سخن''}} {{پایان شعر}} فریب دشمن مخور و غرور مداح مخر که این دام زرق نهاده است و آن دامن طمع گشاده احمق را ستایش خوش آید چون لاشه که در کعبش{{نشان|17}}دمی فربه نماید. {{شعر}} {{ب2|م1=''الا{{نشان|18}} تا نشنوی مدح سخن گوی''|م2=''که اندک مایه نفعی از تو دارد''}} {{پایان شعر}} متکلم را تا کسی عیب نگیرد سخنش صلاح نپذیرد {{شعر}} {{ب2|م1=''مشو غره بر حسن گفتار خویش''|م2=''به تحسین نادان و پندار خویش''}} {{پایان شعر}} همه کس را عقل خود به کمال نماید و فرزند خود به جمال {{شعر}} {{ب2|م1=''یکى یهود و مسلمان نزاع مى کردند''|م2=''چنانکه خنده گرفت از حدیث ایشانم''}} {{ب2|م1=''به طیره{{نشان|19}} گفت مسلمان گرین قباله من''|م2=''درست نیست خدایا یهود می‌رانم''}} {{ب2|م1=''گر از بسیط زمین عقل منعدم گردد''|م2=''بخود گمان نبرد هیچکس که نادانم''}} {{ب2|م1=''یهود گفت به تورات مى خورم سوگند''|م2=''وگر خلاف کنم همچو تو مسلمانم''}} {{پایان شعر}} ده آدمی بر سفره ای بخورند و دو سگ بر مرداری با هم بسر نبرند. حریص با جهانی گرسنه است و قانع به نانی سیر. حکما گفته اند توانگری به قناعت به از توانگری به بضاعت. {{شعر}} {{ب2|م1=''روده تنگ به یک نان تهی پرگردد''|م2=''نعمت روی زمین پر نکند دیده تنگ''}} {{ب2|م1=''که شهوت آتشست از وی بپرهیز''|م2=''بخود بر آتش دوزخ مکن تیز''}} {{پایان شعر}} هر که در حال توانایی نکویی نکند در وقت ناتوانی سختی بیند هر چه زود بر آید دیر نپاید {{شعر}} {{ب2|م1=''خاک مشرق شنیده ام که کنند''|م2=''به چهل سال کاسه ای چینی ''}} {{ب2|م1=''صد بروزی کنند در مردشت{{نشان|20}}''|م2=''لاجرم قیمتش همی‌بینی''}} {{ب2|م1=''آنکه ناگاه کسی گشت به چیزی نرسید''|م2=''وین به تمکین و فضیلت بگذشت از همه چیز''}} {{پایان شعر}} کارها به صبر بر آید و مستعجل به سر در آید {{شعر}} {{ب2|م1=''به چشم خویش دیدم در بیابان''|م2=''که آهسته سبق{{نشان|21}} برد از شتابان''}} {{ب2|م1=''سمند{{نشان|22}} باد پای{{نشان|23}} از تک{{نشان|24}} فرو ماند''|م2=''شتربان همچنان آسته می‌راند''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''چون نداری کمال فضل آن به''|م2=''که زبان در دهان نگه داری''}} {{ب2|م1=''{{نشان|25}} کند''|م2=''جوز بی مغز را سبکساری''}} {{ب2|م1=''حکیمی گفتش ای نادان چه کوشی''|م2=''درین سودا به ترس از لوم لایم{{نشان|26}}''}} {{ب2|م1=''هر که تأمل نکند در جواب''|م2=''بیشتر آید سخنش ناصواب''}} {{ب2|م1=''چون در آید مه از تویی به سخن''|م2=''گر چه به دانی اعتراض مکن''}} {{ب2|م1=''گر نشیند فرشته‌ای با دیو''|م2=''وحشت آموزد و خیانت و ریو{{نشان|27}}''}} {{پایان شعر}} مردمان را عیب نهانی پیدا مکن که مر ایشان را رسوا کنی و خود را بی اعتماد هر که علم خواند و عمل نکند بدان ماند که گاو راند و تخم نیفشاند. {{شعر}} {{ب2|م1=''بس قامت خوش که زیر چادر باشد''|م2=''چون باز کنی مادر مادر باشد''}} {{پایان شعر}} اگر شبها همه قدر بودی، شب قدر بی قدر بودی. {{شعر}} {{ب2|م1=''گر سنگ همه لعل بدخشان بودی''|م2=''پس قیمت لعل و سنگ یکسان بودی''}} {{پایان شعر}} نه هر که بصیرت نکوست سیرت زیبا دروست کار اندرون دارد نه پوست. {{شعر}} {{ب2|م1=''توان شناخت به یک روز در شمایل مرد''|م2=''که تا کجاش رسیده است پایگاه علوم''}} {{ب2|م1=''ولی ز باطنش ایمن مباش و غره{{نشان|28}} مشو''|م2=''که خبث نفس نگردد به سالها معلوم''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''خویشتن را بزرگ پنداری''|م2=''راست گفتند یک دو بیند لوچ''}} {{پایان شعر}} پنجه بر شیر زدن و مشت با شمشیر کار خردمندان نیست ضعیفی که با قوی دلاوری کند یار دشمنست در هلاک خویش {{شعر}} {{ب2|م1=''سست بازو به جهل می‌فکند''|م2=''پنجه با مرد آهنین چنگال''}} {{پایان شعر}} {{نشان|29}} بر آرند و پیش آمدن نیارند یعنی سفله چون به هنر با کسی بر نیاید بخبثش در پوستین افتد{{نشان|30}} گر جور شکم نیستی هیچ مرغ در دام صیاد نیوفتادی بلکه صیاد خود دام ننهادی. حکیمان دیر دیر خورند و عابدان نیم سیر و زاهدان سدّ رمق و جوانان تا طبق بر گیرند و پیران تا عرق بکنند اما قلندران چندان که در معده جای نفس نماند و بر سفره روزی کس. مشورت با زنان تباهست و سخاوت با مفسدان گناه هر که را دشمن پیشست اگر نکشد دشمن خویشست کشتن بندیان تأمل اولی تر است به حکم آن که اختیار باقیست توان کشت و توان بخشید و گر بی تأمل کشته شود محتمل است که مصلحتی فوت شود که تدارک مثل آن ممتنع باشد {{شعر}} {{ب2|م1=''نیک سهل است زنده بی جان کرد''|م2=''کشته را باز زنده نتوان کرد''}} {{ب2|م1=''شرط عقلست صبر تیر انداز''|م2=''که چو رفت از کمان نیاید باز''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''نه عجب گر فرو رود نفسش''|م2=''عندلیبی غراب هم قفسش''}} {{ب2|م1=''{{نشان|31}} جفایی بیند''|م2=''تا دل خویش نیازارد و درهم نشود''}} {{پایان شعر}} خردمندی را که در زمره اجلاف{{نشان|32}} سخن ببندد شگفت مدار که آواز بربط{{نشان|33}} با غلبه دهل{{نشان|34}} بر نیاید و بوی عنبر از گند سیر فرو ماند {{شعر}} {{ب2|م1=''نمی‌داندکه آهنگ حجازی''|م2=''فرو ماند ز بانگ طبل غازی{{نشان|35}}''}} {{پایان شعر}} جوهر اگر در خلاب{{نشان|36}} افتد همچنان نفیسست و غبار اگر به فلک رسد همان خسیس. استعداد بی تربیت دریغ است و تربیت نامستعد ضایع. خاکستر نسبی عالی دارد که آتش جوهر علویست ولیکن چون به نفس خود هنری ندارد با خاک برابر است و قیمت شکر نه از نی است که آن خود خاصیت وی است. {{شعر}} {{ب2|م1=''چو کنعان{{نشان|37}} را طبیعت بی هنر بود''|م2=''پیمبر زادگی قدرش نیفزود''}} {{پایان شعر}} مشک آنست که ببوید نه آنکه عطار بگوید. دانا چو طبله عطارست خاموش و هنر نمای و نادان خود طبل غازی، بلند آواز و میان تهی. {{شعر}} {{ب2|م1=''عالم اندر میان جاهل را''|م2=''مثلی گفته اند صدیقان''}} {{ب2|م1=''شاهدی در میان کورانست''|م2=''مصحفی در سرای زندیقان{{نشان|38}}''}} {{پایان شعر}} دوستی را که به عمری فراچنگ آرند نشاید که به یک دم بیازارند. {{شعر}} {{ب2|م1=''سنگی به چند سال شود لعل پاره ای''|م2=''زنهار تا به یک نفسش نشکنی به سنگ''}} {{پایان شعر}} عقل در دست نفس چنان گرفتار است که مرد عاجز با زن گریز رای{{نشان|39}}. رای بی قوت مکر و فسونست و قوت بی رای جهل و جنون. جوانمرد که بخورد و بدهد به از عابد که روزه دارد و بنهد. هر که ترک شهوت از بهر خلق داده است از شهوتی حلال، در شهوتی حرام افتاده است. اندک اندک خیلی شود و قطره قطره سیلی گردد یعنی آنان که دست قوت ندارند سنگ خورده نگه دارند تا به وقت فرصت دمار از دماغ ظالم برآرند. {{شعر}} {{ب2|م1=''و قطر علی قطر اذا اتفقت نهر''|م2=''ونهر علی نهر اذا اجتمعت بحر{{نشان|40}}''}} {{پایان شعر}} عالم را نشاید که سفاهت از عامی به حلم در گذراند که هر دو طرف را زیان دارد هیبت این کم شود و جهل آن مستحکم. معصیت از هر که صادر شود ناپسندیده است و از علماء ناخوبتر که علم سلاح جنگ شیطانست و خداوند سلاح را چون به اسیری برند شرمساری بیش برد. {{شعر}} {{ب2|م1=''عام نادان پریشان روزگار''|م2=''به ز دانشمند ناپرهیزگار''}} {{ب2|م1=''کان به نابینایی از راه اوفتاد''|م2=''وین دو چشمش بود و در چاه اوفتاد''}} {{پایان شعر}} جان در حمایت یک دم است و دنیا وجودی میان دو عدم. دین به دنیا فروشان خرند یوسف بفروشند تا چه خرند؟ الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لاتعبدوا الشیطان{{نشان|41}} شیطان با مخلصان بر نمی‌آید و سلطان با مفلسان {{شعر}} {{ب2|م1=''وامش مده آنکه بی نمازست''|م2=''گر چه دهنش زفاقه بازست''}} {{ب2|م1=''کو فرض خدا نمی‌گزارد''|م2=''از قرض تو نیز غم ندارد''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''{{نشان|42}}''|م2=''فردا گوید تربی از اینجا برکن''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''آنکه در راحت و تنعم زیست''|م2=''او چه داند که حال گرسنه چیست''}} {{ب2|م1=''ای که بر مرکب تازنده سواری هشدار''|م2=''که خر خارکش مسکین در آب و گلست''}} {{پایان شعر}} درویش ضعیف حال را در خشکی تنگ سال مپرس که چونی الا بشرط آن که مرهم ریشش بنهی و معلومی پیشش. {{شعر}} {{ب2|م1=''خری که بینی و باری به گل درافتاده''|م2=''به دل بر او شفقت کن ولی مرو به سرش''}} {{ب2|م1=''کنون که رفتی و پرسیدیش که چون افتاد''|م2=''میان ببند و چو مردان بگیر دمب خرش''}} {{پایان شعر}} دو چیز محال عقل است خوردن بیش از رزق مقسوم و مردن پیش از وقت معلوم. {{شعر}} {{ب2|م1=''قضا دگر نشود ور هزار ناله و آه''|م2=''به کفر یا به شکایت بر آید از دهنی''}} {{پایان شعر}} ای طالب روزی بنشین که بخوری و ای مطلوب اجل مرو که جان نبری {{شعر}} {{ب2|م1=''جهد رزق ارکنی وگر نکنی''|م2=''برساند خدای عزوجل''}} {{ب2|م1=''ور روی در دهان شیر و پلنگ''|م2=''نخورندت مگر به روز اجل''}} {{پایان شعر}} به نانهاده دست نرسد و نهاده هرکجا هست برسد {{شعر}} {{ب2|م1=''شنیده‌ای که سکندر برفت تا ظلمات''|م2=''به چند محنت و خورد آنکه خورد آب حیاب''}} {{پایان شعر}} صیاد بی روزی ماهی در دجله نگیرد و ماهی بی اجل در خشک نمیرد {{شعر}} {{ب2|م1=''مسکین حریص در همه عالم همی‌رود''|م2=''او در قفای رزق و اجل در قفای او''}} {{پایان شعر}} شدت نیکان روی در فرج دارد و دولت بدان سر در نشیب {{شعر}} {{ب2|م1=''خبرش ده که هیچ دولت و جاه''|م2=''به سرای دگر نخواهد یافت''}} {{پایان شعر}} حسود از نعمت حق بخیل است و بنده بی گناه را دشمن می‌دارد. {{شعر}} {{ب2|م1=''مردکی خشک مغز را دیدم''|م2=''رفته در پوستین صاحب جاه''}} {{ب2|م1=''الا تا نخواهی بلا بر حسود''|م2=''که آن بخت برگشته خود در بلاست''}} {{پایان شعر}} تلمیذ بی ارادت عاشق بی زرست و رونده بی معرفت مرغ بی پر و عالم بی عمل درخت بی بر و زاهد بی علم خانه بی در. مراد از نزول قرآن تحصیل سیرت خوبست نه ترتیل سورت مکتوب. عامی متعبد پیاده رفته است و عالم متهاون{{نشان|43}} سوار خفته. عاصی که دست بر دارد به از عابد که در سر دارد. یکی را گفتند عالم بی عمل به چه ماند؟ گفت به زنبور بی عسل. {{شعر}} {{ب2|م1=''زنبور درشت بی مروت راگوی''|م2=''باری چو عسل نمی‌دهی نیش مزن''}} {{پایان شعر}} مرد بی مروت زن است و عابد با طمع رهزن. {{شعر}} {{ب2|م1=''ای بناموس{{نشان|44}} کرده جامه سپید''|م2=''بهر پندار خلق ونامه سیاه''}} {{پایان شعر}} دو کس را حسرت از دل نرود و پای تغابن از گل بر نیاید تاجر کشتی شکسته و وارث با قلندران نشسته. {{شعر}} {{ب2|م1=''یا مروبا یار ازرق پیرهن{{نشان|45}}''|م2=''یا بکش بر خان و مان انگشت نیل''}} {{ب2|م1=''دوستی با پیلبانان یا مکن''|م2=''یا طلب کن خانه ای درخورد پیل''}} {{پایان شعر}} خلعت سلطان اگر چه عزیز است جامه خلقان{{نشان|46}} خود به عزت تر و خوان بزرگان اگر چه لذیذست خرده انبان خود به لذت تر {{شعر}} {{ب2|م1=''سرکه از دسترنج خویش و تره''|م2=''بهتر از نان دهخدا{{نشان|47}} و بره''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''امید عافیت آنگه بود موافق عقل''|م2=''که نبض را به طبیعت شناس بنمایی''}} {{پایان شعر}} هر آنچه دانی که هر آینه معلوم تو گردد به پرسیدن آن تعجیل مکن که هیبت سلطنت را زیان دارد. {{شعر}} {{ب2|م1=''چو لقمان دید کاندر دست داوود''|م2=''همی آهن به معجز موم گردد''}} {{ب2|م1=''نپرسیدش چه می‌سازی که دانست''|م2=''که بی پرسیدنش معلوم گردد''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''حکایت بر مزاج مستمع گوی''|م2=''اگر خواهی که دارد با تو میلی''}} {{پایان شعر}} هر که با بدان نشیند اگر نیز طبیعت ایشان درو اثر نکند به طریقت ایشان متهم گردد و گر به خراباتی رود به نماز کردن منسوب شود به خمر خوردن. {{شعر}} {{ب2|م1=''طلب کردم ز دانایی یکی پند''|م2=''مرا فرمود با نادان مپیوند''}} {{پایان شعر}} حلم شتر چنان که معلومست اگر طفلی مهارش گیرد و صد فرسنگ برد گردن از متابعتش نپیچد اما اگر درهای هولناک پیش آید که موجب هلاک باشد و طفل آنجا به نادانی خواهد شدن زمام از کفش در گسلاند و بیش{{نشان|48}} مطاوعت{{نشان|49}} نکند که هنگام درشتی ملاطفت مذموم{{نشان|50}} است و گویند دشمن به ملاطفت دوست نگردد بلکه طمع زیادت کند. {{شعر}} {{ب2|م1=''سخن به لطف و کرم با درشت خوی مگوی''|م2=''که زنگ خورده نگردد به نرم سوهان پاک''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''ندهد مرد هوشمند جواب''|م2=''مگر آنگه کزو سؤال کنند''}} {{پایان شعر}} ریشی درون جامه داشتم و شیخ از آن هر روز بپرسیدی که چونست و نپرسیدی کجاست دانستم از آن احتراز می‌کند که ذکر همه عضوی روا نباشد و خردمندان گفته‌اند هر که سخن نسنجد از جوابش برنجد. {{شعر}} {{ب2|م1=''تا نیک ندانی که سخن عین صواب است''|م2=''باید که به گفتن دهن از هم نگشایی''}} {{ب2|م1=''گر راست سخن گویی و در بند بمانی''|م2=''به زانکه دروغت دهد از بند رهایی''}} {{پایان شعر}} {{نشان|51}} {{شعر}} {{ب2|م1=''وگر نامور شد به قول دروغ''|م2=''دگر راست باور ندارند ازو''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''سگی را لقمه‌ای هرگز فراموش''|م2=''نگردد ور زنی صد نوبتش سنگ''}} {{پایان شعر}} از نفس پرور هنروری نیاید و بی هنر سروری را نشاید {{شعر}} {{ب2|م1=''چو گاو ار همی بایدت فربهی''|م2=''چو خرتن به جور کسان در دهی''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''گه اندر نعمتی مغرور و غافل''|م2=''گه اندر تنگ دستی خسته و ریش''}} {{ب2|م1=''چو در سرا{{نشان|52}} و ضرّا{{نشان|53}} حالت این است''|م2=''ندانم کی به حق پردازی از خویش''}} {{پایان شعر}} ارادت بی چون یکی را از تخت شاهی فرو آرد و دیگری را در شکم ماهی نکو دارد {{شعر}} {{ب2|م1=''وقتیست خوش آن را که بود ذکر تو مونس''|م2=''ور خود بود اندر شکم حوت چو یونس''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''گر به محشر خطاب قهر کند''|م2=''انبیا را چه جای معذرتست''}} {{ب2|م1='' ''|م2=''{{نشان|54}} را امید مغفرتست''}} {{پایان شعر}} {{نشان|55}} نیک بختان به حکایت و امثال پیشینیان پند گیرند زان پیشتر که پسینیان به واقعه او مثل زنند. دزدان دست کوته نکنند تا دستشان کوته کنند. {{شعر}} {{ب2|م1=''پند گیر از مصائب دگران''|م2=''تا نگیرند دیگران به تو پند''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''شب تاریک دوستان خدای''|م2=''می‌بتابد چو روز رخشنده''}} {{ب2|م1=''از تو بکه نالم که دگر داور نیست''|م2=''وز دست تو هیچ دست بالاتر نیست''}} {{پایان شعر}} گدای نیک انجام به از پادشای بد فرجام زمین را ز آسمان نثار است و اسمان را از زمین غبار. کلُّ اِناءِ یَتَرشّحُ بما فیه{{نشان|56}} حق جل و علا می‌بیند و می‌پوشد و همسایه نمی‌بیند و می‌خروشد {{شعر}} {{ب2|م1=''عوذ بالله{{نشان|57}} اگر خلق غیب دان بودی''|م2=''کسی به حال خود از دست کس نیاسودی''}} {{ب2|م1=''دو نان نخورند و گوش دارند''|م2=''گویند امید به که خورده''}} {{پایان شعر}} هر که بر زیر دستان نبخشاید به جور زبر دستان گرفتارآید {{شعر}} {{ب2|م1=''نه هر بازو که در وی قوتی هست''|م2=''به مردی عاجزان را بشکند دست''}} {{ب2|م1=''ضعیفان را مکن بر دل گزندی''|م2=''که درمانی به جور زورمندی''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''هزار باره چرا گاه خوشتر از میدان''|م2=''ولیکن اسب ندارد به دست خویش عنان''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''فریدون گفت نقاشان چین را''|م2=''که پیرامون خرگاهش بدوزند''}} {{ب2|م1=''بدان را نیک دار، اى مرد هشیار''|م2=''که نیکان خود بزرگ و نیک روزند''}} {{پایان شعر}} بزرگی را پرسیدند با چندین فضیلت که دست راست راهست خاتم در انگشت چپ چرا می‌کنند گفت ندانی که اهل فضیلت همیشه محروم باشند. نصیحت پادشاهان کردن کسی را مسلم بود که بیم سر ندارد یا امید زر. {{شعر}} {{ب2|م1=''موحد{{نشان|58}} چه در پای ریزی زرش''|م2=''چه شمشیر هندی نهی بر سرش''}} {{ب2|م1=''امید و هراسش نباشد ز کس''|م2=''بر این است بنیاد توحید و بس''}} {{پایان شعر}} شاه از بهر دفع ستمکارانست و شحنه برای خونخواران و قاضی مصلحت جوی طراران هرگز دو خصم به حق راضی پیش قاضی نروند. {{شعر}} {{ب2|م1=''خراج اگر نگزارد کسی به طیبت نفس''|م2=''به قهر ازو بستانند و مزد سرهنگی''}} {{ب2|م1=''قاضی چو بر شوت بخورد پنج خیار''|م2=''ثابت کند از بهر تو ده خربزه زار''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''جوان گوشه نشین شیر مرد راه خداست''|م2=''که پیر خود نتواند ز گوشه‌ای بر خاست''}} {{پایان شعر}} حکیمی را پرسیدند چندین درخت نامور که خدای عزوجل آفریده است و برومند هیچ یک را آزاد نخوانده‌اند مگر سرو را که ثمره‌ای ندارد. درین چه حکمت است؟ گفت هر درختی را ثمره معین است که به وقتی معلوم به وجود آن تازه آید و گاهی به عدم آن پژمرده شود و سرو را هیچ از این نیست و همه وقتی خوشست و این است صفت آزادگان. {{شعر}} {{ب2|م1=''به آنچه مى گذرد دل منه که دجله بسى''|م2=''پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغداد''}} {{ب2|م1=''گرت ز دست بر آید چو نخل باش کریم''|م2=''ورت ز دست نیاید چو سرو باش آزاد''}} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب2|م1=''کس نبیند بخیل فاضل را''|م2=''که نه در عیب گفتنش کوشد''}} {{پایان شعر}} تمام شدکتاب گلستان والله المستعان به توفیق باری عزّ اسمه. درین جمله چنان که رسم مؤلفانست از شعر متقدمان به طریق استعارت تلفیقی نرفت. غالب گفتار سعدی طرب انگیزست و طیبت آمیز و کوته نظران را بدین علت زبان طعن دراز گردد که مغز دماغ بیهوده بردن و دود چراغ بی فایده خوردن کار خردمندان نیست ولیکن بر رای روشن صاحب دلان که روی سخن در ایشان است پوشیده نماند که درّ موعظه‌های شافی را در سلک عبارت کشیده است و داروی تلخ نصیحت به شهد ظرافت بر آمیخته تا طبع ملول ایشان از دولت قبول محروم نماند. الحمدلله ربّ العالمین {{شعر}} {{ب2|م1=''گر نیاید به گوش رغبت کس''|م2=''بر رسولان پیام باشد و بس''}} {{ب2|م1=''و اَطلُب لِنَفسِکَ مِن خیر تُرید بها''|م2=''مِن بعد ذلِکَ غُفراناً لکاتبه ''}} {{پایان شعر}} پایان ==توضیحات== # {{پاورقی|1}} با خلق خدا نیکوئی کن چنان که خدا بر تو نیکوئی کرده # {{پاورقی|2}} بهره مند # {{پاورقی|3}} پرستاری و نگهداری # {{پاورقی|4}} بند کمان # {{پاورقی|5}} گذاندن و پذیرفتن # {{پاورقی|6}} دو دل و باتردید # {{پاورقی|7}} برید و قطع شد # {{پاورقی|8}} سبیل ـ لاف از بروت خود زدن کنایه از تکبّر کردن دارد. # {{پاورقی|9}} زخم # {{پاورقی|10}} پشیمانی # {{پاورقی|11}} رگزن # {{پاورقی|12}} شهریست در قراجه داغ. # {{پاورقی|13}} برج و قلعه # {{پاورقی|14}} یکی از دو خوبی # {{پاورقی|15}} جغد # {{پاورقی|16}} تهیّه # {{پاورقی|17}} غوزگ # {{پاورقی|18}} آگاه باش # {{پاورقی|19}} سبکی ـ خجالت و خشم # {{پاورقی|20}} مرودشت # {{پاورقی|21}} پیشی # {{پاورقی|22}} اسب # {{پاورقی|23}} تندرو # {{پاورقی|24}} دو # {{پاورقی|25}} رسوائی # {{پاورقی|26}} سرزنش سرزنش کننده # {{پاورقی|27}} مکر و حیله # {{پاورقی|28}} مغرور شدن # {{پاورقی|29}} فریاد و هیاهو # {{پاورقی|30}} کنایه از بدگویی و عیب جویی. # {{پاورقی|31}} مردمان پست و فرومایه # {{پاورقی|32}} مردم فرومایه و ستمکار کم خرد # {{پاورقی|33}} نام سازیست # {{پاورقی|34}} نقاره # {{پاورقی|35}} جنگ # {{پاورقی|36}} زمین گِلناک # {{پاورقی|37}} نام پسر نوح(ع) # {{پاورقی|38}} بیدینان # {{پاورقی|39}} مکار # {{پاورقی|40}} قطره با قطره چون متفّق و یکی گردید نهری شود و چون نهری بر نهری افزون شد دریایی گردد. # {{پاورقی|41}} ای فرزندان آدم آیا با شما پیمان نبستم که پرستش شیطان نکنید. # {{پاورقی|42}} لاوک و تغار # {{پاورقی|43}} سهل انگار و سست در امور # {{پاورقی|44}} آبرو و عزّت # {{پاورقی|45}} کنایه از قلندران که پیراهن کبود می‌پوشند. # {{پاورقی|46}} خلقان # {{پاورقی|47}} کدخدا # {{پاورقی|48}} دیگر # {{پاورقی|49}} فرمانبرداری # {{پاورقی|50}} نکوهیده و زشت # {{پاورقی|51}} یعقوب فرمود: بلکه نفس‌های شما این کار را برای شما بیاراست و جلوه داد. # {{پاورقی|52}} شادی # {{پاورقی|53}} سختی # {{پاورقی|54}} گناهکاران و بدبختان # {{پاورقی|55}} هر آینه ایشان را از عذاب کوچکتر و فروتر می‌چشانیم نه از عذاب بزرگتر # {{پاورقی|56}} هر طرفی به آنچه در آن است تراوش کند. # {{پاورقی|57}} به خدا پناه می‌برم # {{پاورقی|58}} یکتاپرست مدیاویکی:Gotaccount 1674 sysop 3742 2005-12-06T00:51:08Z Kaveh 2 فارسی پیش از این حساب باز کرده‌اید؟ $1. مدیاویکی:Gotaccountlink 1675 sysop 3743 2005-12-06T00:51:46Z Kaveh 2 فارسی وارد شوید مدیاویکی:Nologin 1676 sysop 3740 2005-12-06T00:49:08Z Kaveh 2 فارسی شناسه کاربری ندارید؟ $1. مدیاویکی:Nologinlink 1677 sysop 3741 2005-12-06T00:49:52Z Kaveh 2 فارسی حساب باز کنید مدیاویکی:Signupend 1678 sysop 3673 2005-12-02T02:14:05Z MediaWiki default {{int:loginend}} مدیاویکی:Wrongpasswordempty 1679 sysop 3686 2005-12-02T02:14:06Z MediaWiki default Password entered was blank. Please try again. مدیاویکی:Edittools 1680 sysop 4881 2006-09-05T08:31:22Z Kaveh 2 <div id="editpage-specialchars" class="plainlinks" style="margin-top: 15px; border-width: 1px; border-style: solid; border-color: #aaaaaa; padding: 2px;"> <small> '''نویسه‌های استاندارد''' &nbsp; «ی» فارسی: <charinsert>ی</charinsert> &nbsp; «ک» فارسی: <charinsert>ک</charinsert> &nbsp; «ه» همراه با همزه، مانند «خانهٔ»: <charinsert>هٔ</charinsert> &nbsp; تنوین «اً»، مانند «غالباً»: <charinsert>اً</charinsert> &nbsp; <!--الگوی جایگزین فاصلهٔ مجازی: <charinsert><nowiki>{{فم}}</nowiki></charinsert>--><br> '''نویسه‌های ویژه''' &nbsp; گیومهٔ راست: <charinsert>«</charinsert> &nbsp; گیومهٔ چپ: <charinsert>»</charinsert> &nbsp; ممیّز: <charinsert>٫</charinsert> &nbsp; جداکنندهٔ هزارگان: <charinsert>٬</charinsert> &nbsp; سایر: <charinsert>۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۰ × ÷ ٪ ، ؛ ﷼</charinsert> </small></div> تغییرات شما بلافاصله قابل دیدن خواهد بود. برای آزمایش، لطفاً از '''[[{{ns:project}}:گودال ماسه‌بازی|گودال ماسه‌بازی]]''' استفاده کنید. کاربر:مجید 1681 5309 2006-10-03T04:20:15Z مجید 109 '''مجید''' نام کاربری اینجانب سیدمجیدآیت است. مدیریت صنعتی می‌خوانم و سرم درد می‌کند برای نرم‌افزارهای آزاد و تفکر GNU. در اینجا هم می‌خواهم مثل ویکی‌واژه طوفان به پا کنم. از خیلی خیلی فارسی نوشتن هم خیلی بدم می‌آید:-> آدرس ایمیل من: s.m.ayat[at]ghaemreza[dot]com می‌باشد. جهان دیگران 1682 3717 2005-12-04T09:06:08Z 80.78.131.13 ==پیشگفتار== دیدم محتوای آنچه در این مقال می‌آید بیش از آن است که در آثار دیگران بیاید. ازاینرو از آنجا که خود به تنهائی نتوانم پایه آن نهادم که همه در آن بنویسند آنچه از [[جهان دیگران]] می‌دانند. باری این کتاب نمایشی است از دنیاهائی که ما هنوز آنها را نشناخته‌ایم. دنیاهائي کمی بالاتر از این جوی که در آن زندگی می‌کنیم. کمی گرمتر و کمی سردتر از ما. جهانهایی کمی روشن‌تر و کمی‌تاریکتر از جهان ما. از شیمی و فیزیک‌شان می‌گوئیم و بعد می‌پردازیم به زیست‌شناسی و جانورشناسی. البته جغرافیا و تاریخ و زبان‌شناسی و سیر تمدنی هم شاید برسیم که بدانها بپردازیم. [[جهان دیگران/فهرست|فهرست]] جهان دیگران/فهرست 1683 3723 2005-12-05T04:41:17Z 80.78.131.13 *[[زهره:زیبای خشمگین]] **[[سرزمینی گرم و اسیدی]] **[[نه برای جرعه‌ای آب]] *[[مریخ:هیاهو بر سر هیچ]] *[[تیتان:خاورمیانه هزاره چهارم]] رده:حرف ب 1685 3726 2005-12-05T23:57:52Z Kaveh 2 توضیح فهرست افراد، حرف ب: [[Category:فهرست تمامی افراد|ب]] الگو:پاینده/باد 1687 3731 2005-12-06T00:23:56Z Kaveh 2 ایجاد {| tableborder="1" cellspacing="0" style="padding: 0.2em; float:left; margin: 4px 4px 1em 1em; font-size: 75%; border:1px solid #999; background:#D8E7FE; text-align:center;" |[[باد|فهرست:]] |- |[[پاینده، اردشیر/باد/مقدمه|مقدمه]] |- |[[پاینده، اردشیر/باد/خداناباوری چیست؟|خداناباوری چیست؟]] |- |[[پاینده، اردشیر/باد/خداناباوران چه کسانی هستند؟|خداناباوران چه کسانی‌اند؟]] |- |[[پاینده، اردشیر/باد/آتئیست یا آگنوستیک؟|آتئیست یا آگنوستیک؟]] |- |[[پاینده، اردشیر/باد/برهان نظم|برهان نظم]] |- |[[پاینده، اردشیر/باد/برهان علیت|برهان علیت]] |- |[[پاینده، اردشیر/باد/برهان هستی شناسیک|برهان هستی شناسیک]] |- |[[پاینده، اردشیر/باد/برهان وجود و امکان|برهان وجود و امکان]] |- |[[پاینده، اردشیر/باد/برهان دفع خطر احتمالی|برهان دفع خطر احتمالی]] |- |[[پاینده، اردشیر/باد/برهان ترجیح هستی|برهان ترجیح هستی]] |- |[[پاینده، اردشیر/باد/برهان وجود لزوم پاسخ برای امیال درونی|برهان پاسخ امیال درونی]] |- |[[پاینده، اردشیر/باد/برهان حرکت|برهان حرکت]] |- |[[پاینده، اردشیر/باد/برهان احساس|برهان احساس]] |- |[[پاینده، اردشیر/باد/برهان فطرت|برهان فطرت]] |- |[[پاینده، اردشیر/باد/برهان عدالت|برهان عدالت]] |- |[[پاینده، اردشیر/باد/برهان اخلاقی|برهان اخلاقی]] |- |[[پاینده، اردشیر/باد/برهان پرستش|برهان پرستش]] |- |[[پاینده، اردشیر/باد/برهان دریافت مستقیم|برهان دریافت مستقیم]] |- |[[پاینده، اردشیر/باد/برهان ترمودینامیکی|برهان ترمودینامیکی]] |- |[[پاینده، اردشیر/باد/برهان بیگ بنگ|برهان بیگ بنگ]] |- |[[پاینده، اردشیر/باد/برهان نیاز مدام|برهان نیاز مدام]] |- |[[پاینده، اردشیر/باد/برهان معقولیت|برهان معقولیت]] |- |[[پاینده، اردشیر/باد/برهان علمی|برهان علمی]] |- |[[پاینده، اردشیر/باد/برهان نقض دانش بشری|برهان نقض دانش بشری]] |} زهره:زیبای خشمگین 1689 4978 2006-09-13T14:33:36Z 80.78.131.13 بر آن سرزمین داغ باید درود فرستاد. جوى بس ضخیم دارد، بسیار ضخیمتر از جو ما در زمین و پر از گازهاى هیجان برانگیز. گازهاى گلخانه‌اى غلظتى فراتر از تهران خودمان دارند و بارانهاى اسیدى لحظه‌اى آرام نگیرند. ولى براى من هیجان برانگیز است، چرا چون بدنبال حیات مى‌خواهم در و دیوار این همه کائنات را بکوبم و زهره در غربتى و محاصره‌ى عجیبى قرار گرفته. دانشمندان گرماى این کره را دوست ندارند و او همه این همه اخترشناس مریخ زده را اصلاً دوست ندارد. مدیاویکی:Logempty 1692 sysop 3769 2005-12-22T07:09:30Z MediaWiki default No matching items in log. مدیاویکی:Newmessagesdifflink 1693 sysop 4524 2006-08-04T04:56:00Z Kaveh 2 تفاوت با نسخه پیش از آخر تفاوت با نسخه پیش از آخر مدیاویکی:Nocreatetext 1694 sysop 3774 2005-12-22T07:09:30Z MediaWiki default This site has restricted the ability to create new pages. You can go back and edit an existing page, or [[Special:Userlogin|log in or create an account]]. مدیاویکی:Nocreatetitle 1695 sysop 3775 2005-12-22T07:09:30Z MediaWiki default Page creation limited مدیاویکی:Protect-default 1696 sysop 3776 2005-12-22T07:09:30Z MediaWiki default (default) مدیاویکی:Protect-level-autoconfirmed 1697 sysop 3777 2005-12-22T07:09:30Z MediaWiki default Block unregistered users مدیاویکی:Protect-level-sysop 1698 sysop 3778 2005-12-22T07:09:30Z MediaWiki default Sysops only مدیاویکی:Protect-text 1699 sysop 4290 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default You may view and change the protection level here for the page <strong>$1</strong>. مدیاویکی:Protect-unchain 1700 sysop 3780 2005-12-22T07:09:30Z MediaWiki default Unlock move permissions مدیاویکی:Protect-viewtext 1701 sysop 3949 2006-02-26T01:45:20Z MediaWiki default Your account does not have permission to change page protection levels. Here are the current settings for the page <strong>$1</strong>: مدیاویکی:Youhavenewmessages 1702 sysop 3791 2005-12-22T07:09:32Z MediaWiki default You have $1 ($2). بحث:گوگوش 1703 3792 2005-12-22T08:03:29Z 84.241.24.130 گفتگو با گوگوش یا ادرس ایمیل بحث کاربر:Gangleri 1704 3793 2005-12-22T08:58:24Z Gangleri 112 __TOC__ __TOC__ کاربر:Gangleri 1705 3928 2006-02-23T12:19:37Z Gangleri 112 fa-0 {{babel-9|de|ro-2|ru-1|eo-3|yi-1|en-2|fr-1|is-1|fa-0}} <font id="top" /><span dir="ltr" ><span class="plainlinks">[[commons:user:{{PAGENAME}}|c:]] [[<!-- b: -->user:{{PAGENAME}}|b:]] [[m:user:{{PAGENAME}}|m:]] [[n:user:{{PAGENAME}}|n:]] [[q:user:{{PAGENAME}}|q:]] [[s:user:{{PAGENAME}}|s:]] [http://test.wikipedia.org/wiki/user:{{PAGENAME}} t:] [[w:user:{{PAGENAME}}|w:]] [[wikt:user:{{PAGENAME}}|wikt:]] '''[[special:SiteMatrix#fa|?]]''' / [[:de:user:{{PAGENAME}}|de:]] [[:en:user:{{PAGENAME}}|en:]] [[:eo:user:{{PAGENAME}}|eo:]] [[:ro:user:{{PAGENAME}}|ro:]] [[:yi:user:{{PAGENAME}}|yi:]] [http://vs.aka-online.de/cgi-bin/globalwpsearch.pl?timeout=120&minor=1&search=User:Gangleri +] [[commons:user:Gangleri/participation#wikipedia|++]] <sup>[{{localurl:commons:user:Gangleri/tests/interwiki links/template|action=edit}} e]</sup> / [http://bugzilla.wikimedia.org/buglist.cgi?query_format=advanced&emailassigned_to1=1&emailreporter1=1&emailcc1=1&emaillongdesc1=1&emailtype1=exact&email1=gangleri@torg.is&emailtype2=exact&order=Bug+Number MediaZilla] [[wikt:yi:user:Gangleri/tests/bugzilla|(&rarr;)]] / [{{SERVER}}{{localurl:{{NAMESPACE}}:{{PAGENAME}}|action=purge}} ↺] [{{SERVER}}{{localurl:{{NAMESPACE}}:{{PAGENAME}}|oldid={{REVISIONID}}}} rev-ID : {{REVISIONID}}]<br /> [[special:Prefixindex/user:Gangleri]] [[special:Prefixindex/user talk:Gangleri|T]] monobook [[user:{{PAGENAME}}/monobook.css|.css]] [[user:{{PAGENAME}}/monobook.js|.js]] [[:category:bugzilla|/]] [http://cvs.sourceforge.net/viewcvs.py/wikipedia/phase3/languages/ cvs] [http://mail.wikipedia.org/pipermail/mediawiki-cvs/ mail] [[meta:Developers#shell|shell-dev's]] [irc://irc.freenode.net/wikimedia-tech #tech]<br /> [[special:Watchlist/edit|&rarr;]] '''{{SITENAME}}''' [[template:DIRMARK|:]]{{DIRMARK}} '''{{ns:project}}''' [[special:Listusers/sysop|:]] [[special:Version|version]] [[special:Allmessages|all messages]] [[MediaWiki:Monobook.css|Monobook.css]] [[MediaWiki:Monobook.js|Monobook.js]] [[template:wikivar|wikivar]] [[image:smiley.png|16px|;-)]]</span></span> <!-- ?<br clear="all" />?<br /> --><br clear="all" /> __NOTOC____NOEDITSECTION__ ===== [[commons:User:Gangleri]] ===== [[Image:Redirect arrow rtl without text.png|right]] ::* &lrm;[irc://irc.freenode.net/wikimedia #wikimedia], [irc://irc.freenode.net/mediawiki #mediawiki], [irc://irc.freenode.net/wiktionary '''#wiktionary'''] ::* [[wikipedia:de:Benutzer:Gangleri]] ::* [[wikipedia:en:User:Gangleri]] ::* [[wikipedia:eo:Vikipediisto:Gangleri]] ::* [[wikipedia:is:Notandi:Gangleri]] ::* [[wikipedia:mi:User:Gangleri]] ::* [[wikipedia:ps:User:Gangleri]] ::* [[wikipedia:ro:Utilizator:Gangleri]] ::* [[wikipedia:yi:באַניצער:Gangleri]] ::* '''[[meta:User:Gangleri]]''' [[meta:BiDi workgroup|BiDi workgroup]] [[meta:Special:Recentchangeslinked/Category:BiDi workgroup|'''?'''&lrm;]] ::* <span class="plainlinks" >[http://test.wikipedia.org/wiki/User:Gangleri test:User:Gangleri]</span> [[de:Benutzer:Gangleri]] [[en:User:Gangleri]] [[eo:Vikipediisto:Gangleri]] [[is:Notandi:Gangleri]] [[mi:User:Gangleri]] [[ps:User:Gangleri]] [[ro:Utilizator:Gangleri]] [[yi:באַניצער:Gangleri]] <!-- minor edit --> بحث کاربر:Nouryan 1706 3801 2005-12-28T23:38:55Z Kaveh 2 ویکی‌نبشته [http://fa.wikisource.org/ ویکی‌نبشته] بالاخره ساخته شد. برای حفظ سابقه ویرایش‌های خود لطفا صفحه‌های مرتبط با [[سعدی]] را شخصا منتقل کنید ([http://fa.wikibooks.org/wiki/Special:Contributions/Nouryan ویرایش‌های شما]). [[کاربر:Kaveh|کاوه]] 23:38, ۲۸ دسامبر ۲۰۰۵ (UTC) مدیاویکی:Imagelistforuser 1707 sysop 3804 2006-01-01T12:18:10Z MediaWiki default This shows only images uploaded by $1. مدیاویکی:Istemplate 1708 sysop 3805 2006-01-01T12:18:11Z MediaWiki default inclusion کاربر:Zigger 1709 3811 2006-01-02T04:24:15Z Zigger 119 en [[wikipedia:User:Zigger]] بحث کاربر:Zigger 1710 3812 2006-01-02T04:24:37Z Zigger 119 en [[wikipedia:User talk:Zigger]] مدیاویکی:Badsig2 1711 sysop 3815 2006-01-04T01:49:51Z MediaWiki default Your signature contains one or more reserved expressions; please remove them. مدیاویکی:Exportnohistory 1712 sysop 4232 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default ---- '''Note:''' Exporting the full history of pages through this form has been disabled due to performance reasons. مدیاویکی:Listredirects 1713 sysop 3826 2006-01-04T01:49:53Z MediaWiki default List redirects الگو:DIRMARK 1716 edit=sysop:move=sysop 3859 2006-01-14T23:21:07Z 84.150.248.142 please protect this page against moves and edits - please read [[commons:Template talk:DIRMARK]] - [[user:Gangleri|]] &rlm; تصویر:Button cal.png 1718 3863 2006-01-17T14:04:00Z Kaveh 2 ({{GFDL-1.2}} ({{GFDL-1.2}} ويکی‌نسک:گودال ماسه‌بازی 1719 4353 2006-07-11T17:06:21Z Shervinafshar 100 این گودال ماسه‌بازی برای آزمایش ویرایش است. شما می‌توانید مهارت‌های ویرایشی خود را اینجا امتحان کنید، و هیچ کس بابت این که کاملاً همه چیز را خراب کرده‌اید سرتان داد نخواهد زد. <!-- لطفاً آزمایش‌هایتان را زیر این خط انجام دهید و متن بالایی را حذف نکنید و تغییر ندهید. --> FarsiLes5 1720 3870 2006-01-25T16:52:16Z ماني 126 FarsiLes5 به Perzische Les 5 منتقل شد: Farsi is fout, Perzisch is de juiste naam #REDIRECT [[Perzische Les 5]] Current events 1722 edit=sysop:move=sysop 3872 2006-01-26T06:19:42Z Kaveh 2 redirected #REDIRECT [[ویکی‌نسک:وقایع کنونی]] کاربر:Dubaduba 1723 3873 2006-02-01T11:25:48Z 193.225.194.254 <div style="float: right; text-align: center;">[[Image:Other-langs.png]]<br>[[:meta:User:Dubaduba|'''Other languages''']]<br> </div> سیستم عامل/ويندوز ايکس.پی 1724 3876 2006-02-04T08:16:35Z 217.218.35.1 ُسيستم عامل ويندوز اکس.پی يکی از سيستم عامل های موفق شرکت مايکروسافت می باشد که مبتنی بر سيستم عامل ويندوز ان.تی (يکی از سيستم عامل های قبلی اش) می باشد. اين سيستم عامل دارای پايداری قابل قبولی بوده و از نظر امنيتی (آخرين نسخه اش) در حد قابل قبولی قرار دارد. يکی از مسائل مهمی که در آن مد نظر بوده، زيبايی و جذاب بودن پنجره ها برای کاربر می باشد. برخلاف سيستم عامل وِيندوز 98، اين سيستم عامل پايداری خوبی دارد که اين پايداری را از جدش، ويندوز ان.تی به ارث برده است. در واقع قسمت عمده ی هسته ی اين سيستم عامل بدون هيچ تغييری از ويندوز ان.تی برداشته شده است. ترک شیراز 1725 3878 2006-02-08T04:35:49Z 85.198.10.44 == ترک شیراز == اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم جواب تلخ می‌زیبد لب لعل شکرخا را نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست‌تر دارند جوانان سعادتمند پند پیر دانا را حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را غزل گفتی و در سفتی بیا و خوش بخوان حافظ که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثریا را Perzische Les 10 1726 3881 2006-02-08T18:47:08Z ماني 126 <div class="plainlinks"> درس ۱۰ : ه : ش : [[media:Fa-سه.ogg|سه]] – [[drie]] : [[media:Fa-نامه.ogg|نامه]] – [[letter]] : [[media:Fa-به.ogg|به]] – [[naar]] : [[media:Fa-مد ير.ogg|مد ير]] – [[directeur]] : [[media:Fa-سبزي.ogg|سبزي]] – [[groente]] : [[media:Fa-بيمار.ogg|بيمار]] – [[ziek]], [[patient]] : [[media:Fa-نوستن.ogg|نوستن]] – [[schrijven]] : [[media:Fa-مي نويسد.ogg|مي نويسد]] – [[hij schrijft]] : [[media:Fa-شسستن.ogg|شسستن]] – [[wassen]] : [[media:Fa-ريختن.ogg|ريختن]] – [[gieten]] : [[media:Fa-مي ريزد.ogg|مي ريزد]] – [[hij giet]] : [[media:Fa-پاك كردن.ogg|پاك كردن]] - [[schoonmaken]] : [[media:Fa-كشك.ogg|كشك]] – [[yoghurtsoort]] : [[media:Fa-آش.ogg|آش]] – [[soep]] : [[media:Fa-داشتن.ogg|داشتن]] – [[hebben]] : [[media:Fa-رشته.ogg|رشته]] – [[macaroni soort]] : [[media:Fa-اكرم سه روز بيمار بود.ogg|اكرم سه روز بيمار بود]] – [[Akram was drie dagen ziek]] : [[media:Fa-مادر اكرم نامه نوشت.ogg|مادر اكرم نامه نوشت]] – [[De moeder van Akram schrijft een brief]] : [[media:Fa-اكرم آش درست كرد.ogg|اكرم آش درست كرد]] – [[Akram maakt soep]] : [[media:Fa-مادر امين سبزي را شست.ogg|مادر امين سبزي را شست]] – [[De moeder van Amin wast de groente]] : [[media:Fa-او در آش كشك و سبزي مي ريزذ.ogg|او در آش كشك و سبزي مي ريزذ]] - [[Zij doet (soort yoghurt) en de groente in de soep]] : [[media:Fa-مادر امين سبزي را شست.ogg|مادر امين سبزي را شست]] – [[Amin en Akram houden van soep]] </div> FarsiLes6 1727 3883 2006-02-08T18:48:38Z ماني 126 FarsiLes6 به Perzische Les 6 منتقل شد #REDIRECT [[Perzische Les 6]] FarsiLes1 1728 3895 2006-02-21T19:52:15Z Ingmar Kuhn 132 FarsiLes1 به PersianLes1 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian. #REDIRECT [[PersianLes1]] بحث:FarsiLes1 1729 3897 2006-02-21T19:52:16Z Ingmar Kuhn 132 بحث:FarsiLes1 به بحث:PersianLes1 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian. #REDIRECT [[بحث:PersianLes1]] FarsiLes2 1730 3899 2006-02-21T19:54:20Z Ingmar Kuhn 132 FarsiLes2 به PersianLes2 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian. #REDIRECT [[PersianLes2]] FarsiLes3 1731 3901 2006-02-21T19:55:30Z Ingmar Kuhn 132 FarsiLes3 به PersianLes3 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian #REDIRECT [[PersianLes3]] FarsiLes4 1732 3903 2006-02-21T19:56:21Z Ingmar Kuhn 132 FarsiLes4 به PersianLes4 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian #REDIRECT [[PersianLes4]] FarsiLes7 1733 3905 2006-02-21T19:57:52Z Ingmar Kuhn 132 FarsiLes7 به PersianLes7 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian #REDIRECT [[PersianLes7]] FarsiLes8 1734 3907 2006-02-21T19:58:32Z Ingmar Kuhn 132 FarsiLes8 به PersianLes8 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian #REDIRECT [[PersianLes8]] FarsiLes9 1735 3909 2006-02-21T19:58:56Z Ingmar Kuhn 132 FarsiLes9 به PersianLes9 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian #REDIRECT [[PersianLes9]] FarsiLes11 1736 3911 2006-02-21T20:00:38Z Ingmar Kuhn 132 FarsiLes11 به PersianLes11 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian #REDIRECT [[PersianLes11]] FarsiLes12 1737 3913 2006-02-21T20:01:13Z Ingmar Kuhn 132 FarsiLes12 به PersianLes12 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian #REDIRECT [[PersianLes12]] FarsiLes13 1738 3915 2006-02-21T20:02:43Z Ingmar Kuhn 132 FarsiLes13 به PersianLes13 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian #REDIRECT [[PersianLes13]] FarsiLes14 1739 3917 2006-02-21T20:03:10Z Ingmar Kuhn 132 FarsiLes14 به PersianLes14 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian #REDIRECT [[PersianLes14]] بحث:FarsiLes14 1740 3919 2006-02-21T20:03:10Z Ingmar Kuhn 132 بحث:FarsiLes14 به بحث:PersianLes14 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian #REDIRECT [[بحث:PersianLes14]] FarsiLes15 1741 3921 2006-02-21T20:04:50Z Ingmar Kuhn 132 FarsiLes15 به PersianLes15 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian #REDIRECT [[PersianLes15]] FarsiLes16 1742 3923 2006-02-21T20:05:19Z Ingmar Kuhn 132 FarsiLes16 به PersianLes16 منتقل شد: The academic and official name of the language is Persian #REDIRECT [[PersianLes16]] الگو:Babel-9 1743 3924 2006-02-22T20:40:51Z Gangleri 112 from [[w:template:Babel-9]] {| style="float: left; margin-right: 1em; margin-bottom: 0.5em; width: 242px; border: #99B3FF solid 1px" |- | style="text-align: center" | '''[[{{ns:project}}ا:بابل]]''' |- | {{User {{{1}}}}} |- | {{User {{{2}}}}} |- | {{User {{{3}}}}} |- | {{User {{{4}}}}} |- | {{User {{{5}}}}} |- | {{User {{{6}}}}} |- | {{User {{{7}}}}} |- | {{User {{{8}}}}} |- | {{User {{{9}}}}} |- | style="text-align: center" | [[:Category:User languages|جستجوی براساس زبان‌های کاربران]] |} مدیاویکی:Allmessagesfilter 1744 sysop 4033 2006-03-28T05:50:52Z MediaWiki default Message name filter: مدیاویکی:Allmessagesmodified 1745 sysop 3931 2006-02-26T01:45:19Z MediaWiki default Show only modified مدیاویکی:Anoneditwarning 1746 sysop 4205 2006-07-01T12:50:31Z Kaveh 2 شما با نام کاربری وارد نشده‌اید... شما با نام کاربری وارد نشده‌اید. نشانی IP شما در تاریخچه ثبت می‌شود. مدیاویکی:Anonnotice 1747 sysop 3935 2006-02-26T01:45:19Z MediaWiki default - مدیاویکی:Confirmedittext 1748 sysop 3937 2006-02-26T01:45:19Z MediaWiki default You must confirm your e-mail address before editing pages. Please set and validate your e-mail address through your [[Special:Preferences|user preferences]]. مدیاویکی:Confirmedittitle 1749 sysop 3938 2006-02-26T01:45:19Z MediaWiki default E-mail confirmation required to edit مدیاویکی:Delete and move confirm 1750 sysop 3939 2006-02-26T01:45:19Z MediaWiki default Yes, delete the page مدیاویکی:Longpageerror 1751 sysop 3942 2006-02-26T01:45:20Z MediaWiki default <strong>ERROR: The text you have submitted is $1 kilobytes long, which is longer than the maximum of $2 kilobytes. It cannot be saved.</strong> مدیاویکی:Markedaspatrollederror 1752 sysop 3944 2006-02-26T01:45:20Z MediaWiki default Cannot mark as patrolled مدیاویکی:Markedaspatrollederrortext 1753 sysop 3945 2006-02-26T01:45:20Z MediaWiki default You need to specify a revision to mark as patrolled. مدیاویکی:Newtalkseperator 1754 sysop 3947 2006-02-26T01:45:20Z MediaWiki default ,_ مدیاویکی:Rc categories 1755 sysop 3950 2006-02-26T01:45:20Z MediaWiki default Limit to categories (separate with "|") مدیاویکی:Rc categories any 1756 sysop 3951 2006-02-26T01:45:20Z MediaWiki default Any مدیاویکی:Restriction-edit 1757 sysop 3952 2006-02-26T01:45:20Z MediaWiki default Edit مدیاویکی:Restriction-move 1758 sysop 3953 2006-02-26T01:45:20Z MediaWiki default Move مدیاویکی:Semiprotectedpagewarning 1759 sysop 3954 2006-02-26T01:45:20Z MediaWiki default '''Note:''' This page has been locked so that only registered users can edit it. مدیاویکی:Showlivepreview 1760 sysop 3956 2006-02-26T01:45:20Z MediaWiki default Live preview مدیاویکی:Spam blanking 1761 sysop 3957 2006-02-26T01:45:20Z MediaWiki default All revisions contained links to $1, blanking مدیاویکی:Spam reverting 1762 sysop 3958 2006-02-26T01:45:20Z MediaWiki default Reverting to last version not containing links to $1 مدیاویکی:Spambot username 1763 sysop 3959 2006-02-26T01:45:20Z MediaWiki default MediaWiki spam cleanup مدیاویکی:Thumbnail error 1764 sysop 3962 2006-02-26T01:45:20Z MediaWiki default Error creating thumbnail: $1 مدیاویکی:Tog-uselivepreview 1765 sysop 3963 2006-02-26T01:45:21Z MediaWiki default Use live preview (JavaScript) (Experimental) مدیاویکی:Uploaddisabledtext 1766 sysop 3965 2006-02-26T01:45:21Z MediaWiki default File uploads are disabled on this wiki. مدیاویکی:Userinvalidcssjstitle 1767 sysop 3966 2006-02-26T01:45:21Z MediaWiki default '''Warning:''' There is no skin "$1". Remember that custom .css and .js pages use a lowercase title, e.g. User:Foo/monobook.css as opposed to User:Foo/Monobook.css. مدیاویکی:Youhavenewmessagesmulti 1768 sysop 3968 2006-02-26T01:45:21Z MediaWiki default You have new messages on $1 مشكل امامان 1769 4093 2006-04-21T08:19:07Z 217.218.214.195 عدم درك آنها از سوي مردم زمان خود مشکل امامان این بودکه مردم زمانشان شناخت ومعرفت نسبت به آنهانداشتند.به همین دلیل همیشه نسبت به آنها از طرف مردم اجحاف میشد... و مشكل مردم نيز اين بود كه اين امامان برايشان قابل درك نبودند ... آنچه ميان اين دو الفت ايجاد مي كرد ، ايمان به خدا و پيامبرش بود كه مردم را به تبعيت از امامان دعوت ميكردند ، و مردم با اطاعت از آنها ، از بسياري از فتنه ها و سقوط در دامهاي پست نفساني مي رهيدند ... Perzische Les 11 1778 3986 2006-03-02T23:25:24Z Kaveh 2 Transwiki:صِرَ ٰطَ ٱلَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ ٱلْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلاَ ٱلضَّاۤلِّينَ به Perzische Les 11 منتقل شد: seems to fit there : [[media:Fa-فهمیدن.ogg|فهمیدن]] - [[wikt:nl:begrijpen|begrijpen]] : [[media:Fa-موافق بودن.ogg|موافق بودن]] - [[wikt:nl:instemmen|instemmen]] : [[media:Fa-آمدن.ogg|آمدن]] - [[wikt:nl:komen|komen]] : [[media:Fa-ارزیدن.ogg|ارزیدن]] - [[wikt:nl:kosten|kosten]] : [[media:Fa-ترک کردن.ogg|ترک کردن]] - [[wikt:nl:vertrekken|vertrekken]] : [[media:Fa-شناختن.ogg|شناختن]] - [[wikt:nl:kennen|kennen (persoon}]] : [[media:Fa-دانستن.ogg|دانستن]] - [[wikt:nl:kennen|kennen (iets)]] : [[media:Fa-دوست داشتن.ogg|دوست داشتن]] - [[wikt:nl:leuk vinden|leuk vinden]] : [[media:Fa-ساختن.ogg|ساختن]] - [[wikt:nl:maken|maken]] : [[media:Fa-ملاقات کردن.ogg|ملاقات کردن]] - [[wikt:nl:ontmoeten|ontmoeten]] : [[media:Fa-نیاز داشتن.ogg|نیاز داشتن]] - [[wikt:nl:nodig hebben|nodig hebben]] : [[media:Fa- ترجیع دادن.ogg| ترجیع دادن]] - [[wikt:nl:voorkeur hebben voor|voorkeur hebben voor]] : [[media:Fa-برگشتن.ogg|برگشتن]] - [[wikt:nl:terugkomen|terugkomen]] : [[media:Fa-گفتن.ogg|گفتن]] - [[wikt:nl:zeggen|zeggen]] : [[media:Fa-دیدن.ogg|دیدن]] - [[wikt:nl:zien|zien]] : [[media:Fa-ماندن.ogg|ماندن]] - [[wikt:nl:blijven|blijven]] : [[media:Fa-بردن.ogg|بردن]] - [[wikt:nl:nemen|nemen]] بحث:Perzische Les 11 1779 3988 2006-03-02T23:25:25Z Kaveh 2 بحث:Transwiki:صِرَ ٰطَ ٱلَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ ٱلْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلاَ ٱلضَّاۤلِّينَ به بحث:Perzische Les 11 منتقل شد: seems to fit there (cur) (last) 09:26, 6 June 2005 GerardM (cur) (last) 17:29, 5 June 2005 AdaM (werkwoorden ingevoegd) (cur) (last) 16:21, 5 June 2005 AdaM الگو:فم 1786 3995 2006-03-06T21:55:05Z Kaveh 2 rv &#x200c; ویکی‌نسک:برچسب‌های حق تکثیر 1787 4007 2006-03-12T02:20:03Z Kaveh 2 ایجاد صفحه <div style="float:left; margin-top:1em; margin-left:1em;"> __TOC__</div> ==بدون حق تکثیر== {{الگوی|مالکیت عمومی}} {{مالکیت عمومی}} {{الگوی|نگاره قدیمی}} {{نگاره قدیمی}} ==حق تکثیر محدود== {{الگوی|مجوز گنو}} {{مجوز گنو}} {{الگوی|مجوز گنو-خود}} {{مجوز گنو-خود}} ==دارای حق تکثیر== {{الگوی|منصفانه}}: <nowiki>{{منصفانه|موضوع|صاحب}}</nowiki> {{منصفانه|موضوع|صاحب}} الگو:الگوی 1788 4008 2006-03-12T02:20:36Z Kaveh 2 ایجاد الگو &#123;{[[template:{{{1}}}|{{{1}}}]]}&#125; الگو:منصفانه 1789 4010 2006-03-12T02:24:31Z Kaveh 2 <div class="boilerplate" style="margin:0.5em auto;width:80%;background-color:#f7f8ff;border:2px solid #8888aa; padding:2px;font-size:85%;min-height:64px;vertical-align:center" id="imageLicense"> <div style="text-align:right;width:100%;background-color:#fdd; padding: 1px;">[[Image:Red copyright.svg|25px|Copyrighted]] این پرونده دارای حق نشر است.</div> <div style="text-align:right;" id="imageLicenseText"> این نگاره/پرونده از '''{{{1}}}''' دارای حق نشر است و گمان می‌رود صاحب آن {{{2}}} باشد. احتمالاً استفاده از آن در اندازه کنونی مصداق حالت [[:w:fa:ویکی‌پدیا:استفاده منصفانه|استفادهٔ منصفانه]] است، به شرطی که: *برای شناساندن و نقد به کار رفته باشد. *در {{SITENAME}} فارسی که در ایالات متحده آمریکا میزبانی می‌شود استفاده شود. </div> </div> <noinclude>[[رده:برچسب‌های حق تکثیر پرونده]]</noinclude> [[رده:{{{1}}}|<noinclude></noinclude>{{PAGENAME}}]] الگو:مجوز گنو-خود 1790 4011 2006-03-12T02:27:36Z Kaveh 2 new tmplt <div class="boilerplate" style="margin-left:260px;background-color:#f7f8ff;border:2px solid #8888aa; padding:4px;font-size:85%;min-height:64px;vertical-align:center" id="imageLicense" div="rtl"> <div style="float:right" id="imageLicenseIcon">[[Image:Heckert GNU white.svg|64px|GFDL]]</div> <div style="text-align:center;margin-right:68px" id="imageLicenseText"> اینجانب، ایجادکنندهٔ این اثر، بدین وسیله اجازهٔ کُپی، پخش و/یا تغییر این سند را تحت شرایط [[w:fa:مجوز مستندات آزاد گنو]] (GFDL) نسخهٔ 1.2 و یا هر نسخهٔ جدیدتر که توسط بنیاد نرم‌افزار آزاد منتشر شده، بدون بخش‌های نامعتبر، بدون نوشتارهای روی جلد و بدون نوشتارهای پشت جلد می‌دهم. رجوع شود به [[{{SITENAME}}:تکذیب‌نامهٔ عمومی|تکذیب‌نامه‌ها]] </div> </div> <includeonly>[[Category:تصویرهای تحت گنو|{{PAGENAME}}]]</includeonly><noinclude>[[Category:تصویرهای تحت گنو| ]]</noinclude> <noinclude>[[Category:برچسب‌های حق تکثیر پرونده|گنو]]</noinclude> الگو:مجوز گنو 1791 4012 2006-03-12T02:31:20Z Kaveh 2 new tmplt <div class="boilerplate" style="margin-left:260px;background-color:#f7f8ff;border:2px solid #8888aa; padding:4px;font-size:85%;min-height:64px;vertical-align:center" id="imageLicense" div="rtl"> <div style="float:right" id="imageLicenseIcon">[[Image:Heckert GNU white.svg|64px|GFDL]]</div> <div style="text-align:center;margin-right:68px" id="imageLicenseText"> اجازهٔ کُپی، پخش و/یا تغییر این سند تحت شرایط [[w:fa:مجوز مستندات آزاد گنو]] (GFDL) داده شده است. نسخهٔ 1.2 و یا هر نسخهٔ جدیدتر که توسط بنیاد نرم‌افزار آزاد منتشر شده، بدون بخش‌های نامعتبر، بدون نوشتارهای روی جلد و بدون نوشتارهای پشت جلد رجوع شود به [[{{SITENAME}}:تکذیب‌نامهٔ عمومی|تکذیب‌نامه‌ها]] </div> </div> <includeonly>[[Category:تصویرهای تحت گنو|{{PAGENAME}}]]</includeonly> <noinclude>[[Category:برچسب‌های حق تکثیر پرونده|مالکیت عمومی]]</noinclude> الگو:نگاره قدیمی 1792 4120 2006-06-09T09:22:10Z 145.43.250.3 png->svg <!-- comment to force linebreak --> {| align="CENTER" class="boilerplate" id="pd" style="width:80%; background-color:#f7f8ff; border:2px solid #8888aa; padding:5px;" | [[Image:PD-icon.svg|64px|Public domain]] | <center>'''این نگاره هم‌اکنون در مالکیت عمومی قرار دارد چرا که شرایط حق تکثیر آن در ایران منقضی شده است. بر مبنای «قانون ملی حمایت از مولفان، مصنفان و هنرمندان» که در تاریخ ۱۱ دی ۱۳۴۸ (برابر با اول ژانویهٔ ۱۹۷۰) به تصویب رسیده و در روزنامهٔ رسمی شمارهٔ ۷۲۸۸ به تاریخ ۲۱ بهمن ۱۳۴۸ (برابر با اول فوریه ۱۹۷۰) به چاپ رسیده است، حق تکثیر عکس‌ها و فیلم‌ها از تاریخ انتشار یا ارائهٔ آنها به مدت ۳۰ سال پابرجا خواهد بود و حق تکثیر دیگر تصاویر تا ۳۰ سال پس از مرگ آفرینندهٔ آنها پابرجاست.''</center> |} <includeonly>[[Category:تصاویر مالکیت عمومی|{{PAGENAME}}]]</includeonly> <noinclude>[[Category:برچسب‌های حق تکثیر پرونده|مالکیت عمومی]]</noinclude> الگو:مالکیت عمومی 1793 4014 2006-03-12T02:35:59Z Kaveh 2 new tmplt <div style="text-align: right; direction: rtl; margin-left: 1em;"> {| style="background-color: transparent" cellspacing="0" cellpadding="0" |- | <!-- Note this table means the table below takes 80% of the available width, so it doesn't overlap the EXIF infobox. --> {| style="margin: 0.5em auto; width: 80%; background-color: #f8f8f8; border: 2px solid #e0e0e0; padding: 5px" | [[Image:PD-icon.svg|64px|Public domain]] | ''این پرونده یا توسط دارندهٔ '''[[w:fa:ویکی‌پدیا:حق تکثیر|حق تکثیر]]''' آن در مالکیت عمومی انتشار یافته، یا زمان حق تکثیرش به پایان رسیده و یا فاقد شرایط لازم حق تکثیر بوده‌ است. این مربوط به تمام جهان می‌شود.'' |} |}<includeonly>[[Category:مالکیت عمومی| {{PAGENAME}}]]</includeonly></div><noinclude>[[Category:برچسب‌های حق تکثیر پرونده|مالکیت عمومی]]</noinclude> ویکی‌نسک:راهنما 1794 4199 2006-07-01T11:14:16Z Kaveh 2 ویرایش حسین برگردانده شد، به آخرین تغییری که Kaveh انجام داده است #REDIRECT [[راهنما:فهرست]] ویکی‌بوکز:درخواست‌های مدیر شدن 1795 4032 2006-03-23T17:57:25Z Sajad 14 ویکی‌بوکز:درخواست‌های مدیر شدن به ویکی‌نسک:درخواست‌های مدیر شدن منتقل شد: نام درست بر اساس تغییرات #REDIRECT [[ویکی‌نسک:درخواست‌های مدیر شدن]] مدیاویکی:Articletitles 1796 sysop 4035 2006-03-28T05:50:52Z MediaWiki default Articles starting with ''$1'' مدیاویکی:Editsectionhint 1797 sysop 4036 2006-03-28T05:50:53Z MediaWiki default Edit section: $1 مدیاویکی:Hideresults 1798 sysop 4037 2006-03-28T05:50:53Z MediaWiki default Hide results مدیاویکی:Missingcommenttext 1799 sysop 4039 2006-03-28T05:50:54Z MediaWiki default Please enter a comment below. مدیاویکی:Missingsummary 1800 sysop 4040 2006-03-28T05:50:54Z MediaWiki default '''Reminder:''' You have not provided an edit summary. If you click Save again, your edit will be saved without one. مدیاویکی:Rev-deleted-comment 1801 sysop 4041 2006-03-28T05:50:54Z MediaWiki default (comment removed) مدیاویکی:Rev-deleted-text-permission 1802 sysop 4042 2006-03-28T05:50:54Z MediaWiki default <div class="mw-warning plainlinks"> This page revision has been removed from the public archives. There may be details in the [{{fullurl:Special:Log/delete|page={{PAGENAMEE}}}} deletion log]. </div> مدیاویکی:Rev-deleted-text-view 1803 sysop 4043 2006-03-28T05:50:54Z MediaWiki default <div class="mw-warning plainlinks"> This page revision has been removed from the public archives. As an administrator on this site you can view it; there may be details in the [{{fullurl:Special:Log/delete|page={{PAGENAMEE}}}} deletion log]. </div> مدیاویکی:Rev-deleted-user 1804 sysop 4044 2006-03-28T05:50:54Z MediaWiki default (username removed) مدیاویکی:Rev-delundel 1805 sysop 4045 2006-03-28T05:50:54Z MediaWiki default show/hide مدیاویکی:Revdelete-hide-comment 1806 sysop 4046 2006-03-28T05:50:54Z MediaWiki default Hide edit comment مدیاویکی:Revdelete-hide-restricted 1807 sysop 4047 2006-03-28T05:50:54Z MediaWiki default Apply these restrictions to sysops as well as others مدیاویکی:Revdelete-hide-text 1808 sysop 4048 2006-03-28T05:50:54Z MediaWiki default Hide revision text مدیاویکی:Revdelete-hide-user 1809 sysop 4049 2006-03-28T05:50:54Z MediaWiki default Hide editor's username/IP مدیاویکی:Revdelete-legend 1810 sysop 4050 2006-03-28T05:50:54Z MediaWiki default Set revision restrictions: مدیاویکی:Revdelete-log 1811 sysop 4051 2006-03-28T05:50:54Z MediaWiki default Log comment: مدیاویکی:Revdelete-logentry 1812 sysop 4052 2006-03-28T05:50:54Z MediaWiki default changed revision visibility for [[$1]] مدیاویکی:Revdelete-selected 1813 sysop 4053 2006-03-28T05:50:54Z MediaWiki default Selected revision of [[:$1]]: مدیاویکی:Revdelete-submit 1814 sysop 4054 2006-03-28T05:50:54Z MediaWiki default Apply to selected revision مدیاویکی:Revdelete-text 1815 sysop 4055 2006-03-28T05:50:54Z MediaWiki default Deleted revisions will still appear in the page history, but their text contents will be inaccessible to the public. Other admins on this wiki will still be able to access the hidden content and can undelete it again through this same interface, unless an additional restriction is placed by the site operators. مدیاویکی:Revisiondelete 1816 sysop 4056 2006-03-28T05:50:54Z MediaWiki default Delete/undelete revisions مدیاویکی:Searchcontaining 1817 sysop 4057 2006-03-28T05:50:55Z MediaWiki default Search for articles containing ''$1''. مدیاویکی:Searchnamed 1818 sysop 4058 2006-03-28T05:50:55Z MediaWiki default Search for articles named ''$1''. مدیاویکی:Sitetitle 1819 sysop 4059 2006-03-28T05:50:55Z MediaWiki default {{SITENAME}} مدیاویکی:Tog-autopatrol 1820 sysop 4060 2006-03-28T05:50:55Z MediaWiki default Mark edits I make as patrolled مدیاویکی:Tog-forceeditsummary 1821 sysop 4061 2006-03-28T05:50:55Z MediaWiki default Prompt me when entering a blank edit summary مدیاویکی:Tog-watchcreations 1822 sysop 4062 2006-03-28T05:50:55Z MediaWiki default Add pages I create to my watchlist مدیاویکی:Variantname-sr 1823 sysop 4064 2006-03-28T05:50:56Z MediaWiki default sr مدیاویکی:Variantname-sr-ec 1824 sysop 4065 2006-03-28T05:50:56Z MediaWiki default sr-ec مدیاویکی:Variantname-sr-el 1825 sysop 4066 2006-03-28T05:50:56Z MediaWiki default sr-el مدیاویکی:Variantname-sr-jc 1826 sysop 4067 2006-03-28T05:50:56Z MediaWiki default sr-jc مدیاویکی:Variantname-sr-jl 1827 sysop 4068 2006-03-28T05:50:56Z MediaWiki default sr-jl بانک اطلاعاتی تحصیلات تکمیلی در خارج از ایران 1828 4153 2006-06-18T19:46:36Z Anar 151 /* بانک جهانی */ ==پیش گفتار== کاربر گرامی، این کتاب با هدف جمع آوری و ارائه اطلاعات مورد نیاز برای دانشجویان فارسی زبان که قصد ادامه تحصیل در خارج از کشور را دارند ایجاد شده است. اگر سئوالی دارید که مایلید پاسخ داده شود آن را در بخش مربوط به کشور مرتبط در بخش "سئوالات رایج" اضافه کنید. اگر کاستی در مطالب ارائه شده میبینید لطفا در برطرف کردن آن اقدام کنید تا این مجموعه هرچه کاملتر عرضه شود. ==فهرست کشورها== ===آمریکا=== ====سئوالات رایج==== ====رشته های تحصیلی==== ==== فنی و مهندسی==== ===== هنر===== ===== علوم تجربی و پزشکی===== ===== مدیریت و بیزنس===== =====علوم انسانی===== ====ویزا==== ===ژاپن=== ===سوئد=== ==بورسهای تحصیلی== این قسمت مربوط به بورسهای تحصیلی است که توسط نهادهای بین المللی یا کشورهای مختلف ارائه میشود و دانشجویان ایرانی برای دریافت آنها صلاحیت دارند. در مورد اعطای هر بورس محدودیت های مختلفی وجود دارند که قبل از تقاضا باید به دقت بررسی شوند. به عنوان مثال شما ممکن است مجبور باشید پس از اتمام تحصیل به ایران بازگردید. در بخش نهادهای بین المللی بورس ارائه شده برای ادامه تحصیل در بسیاری از کشورهای جهان اعتبار دارد. در بخش کشورها بورس ارائه شده فقط برای ادامه تحصیل در همان کشور اعتبار دارد. ===ارگانهای بین المللی=== ====بانک جهانی==== از سال ۱۹۸۷بانک جهانی با همکاری دولت ژاپن یه بورسی میده به نام JJ/WBGS Program . اگه واجد شرایط هستید برای هر سال تحصیلی تا ماه مارس سال قبل فرصت دارید که تقاضا کنید. این بورس برای پذیرفته شدگان مقطع فوق لیسانس و در رشته های مرتبط با توسعه مانند اقتصاد، امور مالی، برنامه ریزی، سلامت، جمعیت، کشاورزی، محیط زیست، منابع طبیعی، آموزش یا هر رشته دیگر مربوط به توسعه میباشد. بورس شامل شهریه کامل، بیمه، و کمک هزینه زندگی فرد بوده اما هزینه زندگی و بیمه خانواده را شامل نمیشود.<br> [http://web.worldbank.org/WBSITE/EXTERNAL/WBI/EXTWBISFP/EXTJJWBGSP/0,,contentMDK:20276784~menuPK:551652~pagePK:64168445~piPK:64168309~theSitePK:551644,00.html اطلاعات مربوط به بورس تحصیلی] ====سازمان ملل==== ====بنیاد آقا خان==== ===کشورها=== ====انگلستان==== ====آمریکا==== کاربر:Gangleri/monobook.js 1829 4087 2006-04-15T21:44:30Z Gangleri 112 changing the directionality of the edit box; java script made by [[meta:user:Brion VIBBER]] function bidiSwitchSetup() { var editform = document.getElementById("editform"); if (editform == null) { return; } bidiAddButton(editform, "Default", function(style) { style.direction = "inherit"; style.unicodeBidi = "inherit"; }); bidiAddButton(editform, "dir=ltr", function(style) { style.direction = "ltr"; }); bidiAddButton(editform, "dir=rtl", function(style) { style.direction = "rtl"; }); bidiAddButton(editform, "bidi=normal", function(style) { style.unicodeBidi = "normal"; }); bidiAddButton(editform, "bidi=override", function(style) { style.unicodeBidi = "bidi-override"; }); } function bidiAddButton(before, label, action) { var button = document.createElement("input"); button.type = "button"; button.value = label; button.onclick = function(event) { var box = document.getElementById("wpTextbox1"); if (box == null) { alert("Broken! Edit box missing."); } else { //var style = document.getOverrideStyle(box, null); var style = box.style; action(style); } } before.parentNode.insertBefore(button, before); } hookEvent('load', bidiSwitchSetup); کاربر:مهدیه حکیمی 1830 4097 2006-04-28T09:26:16Z مهدیه حکیمی 142 من امروز جمعه 8 اردیبهشت وارد ویکی نسک شده ام . امیدوارم کاربر خوبی برای آن باشم. مهرزاد 1831 4098 2006-04-28T15:59:05Z مهرزاد 85 ==مهرزاد پارس== متولد سوم مهر 1363 در تهران است. او همکنون در حال گذراندن دوره‌ی کارشناسی در رشته‌ی مترجمی زبان انگلیسی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن است. مهرزاد بیشتر به داستان کوتاه می‌پردازد و با نگاهی موشکافانه به مسائل اجتماعی و روزمره یک جوان ایرانی چون عشق، شکست، تحصیل توجه دارد. وی همچنین تا حال چندین داستان انگلیسی را از انگلیسی ترجمه نموده است. داستان شرلوک هلمز و تاج الماس را می‌توان یکی از آنها دانست که با استقبال خوبی از طرف خوانندگان کتب الکترونیکی روبرو شد. زبان محاوره‌ای و گفتارنگاری از شاخصه‌های داستان‌های اوست. داستان‌ها و عاشقانه‌های او در قیاس با شعرهایش از پختگی بیشتری برخوردار است. علاقه‌ی وافر او به طراحی سایت و نوشتن در کنار ترجمه نتیجه‌ای جز تاسیس [http://www.rudehen.com وبلاگ بروبکس دانشگاه رودهن] و [http://jomename.rudehen.com نشریه الکترونیکی جمعه‌نامه] نداشت. ==برخی آثار== '''ترجمه''' * [http://www.rudehen.com/show.php?id=146 شرلوک هلمز و تاج الماس (PDF)] * [http://fa.wikisource.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86 شرلوک هلمز و تاج الماس (در ویکی‌نبشته)] '''داستان کوتاه''' * [http://www.rudehen.com/show.php?id=132 وقتی که باید هلو رو تو ساحل خورد! یا ورزش شبانگاهی تا صبح به سبک بروبکس بالا] * [http://www.rudehen.com/show.php?id=110 ما هم داشتیم!] * [http://www.rudehen.com/show.php?id=56 یکشنبه‌ای که هرگز نمی‌رود از یاد] * [http://www.rudehen.com/show.php?id=51 بیماری نه مسریِ نه زیاد!] * [http://www.rudehen.com/show.php?id=19 وقتی که من آمدم یا خاطرات اولیه یک انسان از دنیا] * [http://www.rudehen.com/show.php?id=17 یا قسمت] * [http://www.rudehen.com/category.php?cat=2 بیشتر...] '''عاشقانه''' * [http://www.rudehen.com/show.php?id=182 از عاشقی و عشق خواهم خواند...] * [http://www.rudehen.com/show.php?id=171 زیر شکوفه‌های سیب] * [http://www.rudehen.com/show.php?id=153 عشق در سفر] * [http://www.rudehen.com/show.php?id=140 خزان بهار زده] * [http://www.rudehen.com/show.php?id=145 خدایا من او را می‌پرستم] * [http://www.rudehen.com/show.php?id=144 فردای آن روز ِ آبی، آبی و طلایی بود] * [http://www.rudehen.com/show.php?id=130 آنروز که من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم] * [http://www.rudehen.com/show.php?id=55 بی‌باغچه‌بان هرگز] * [http://www.rudehen.com/show.php?id=21 کوچه‌باغ بی‌انتها] * [http://www.rudehen.com/show.php?id=137 ترا من چشم در راهم...] * [http://www.rudehen.com/show.php?id=143 روزی قبل از فردا یا آنروز که دوباره آسمان تهران عاشقانه آبی شد] * [http://www.rudehen.com/category.php?cat=4 بیشتر...] '''نمایشنامه''' * [http://www.rudehen.com/show.php?id=118 یک مرد، یک زن، یک صندلی] * [http://www.rudehen.com/category.php?cat=21 بیشتر...] '''شعر''' * [http://www.rudehen.com/show.php?id=37 یک روز بهاری تابستانی] * [http://www.rudehen.com/show.php?id=31 بهار خزان‌زده] * [http://www.rudehen.com/category.php?cat=3 بیشتر...] ==تماس با او== * [http://www.rudehen.com وبلاگ] * [mailto:mehrzad@rudehen.com ایمیل] کتاب آشپزی/املت 1832 5294 2006-10-01T08:46:57Z مجید 109 [[Image:FoodOmelete.jpg|thumb|left|املت]] مواد لازم برای تهیه‌ی املت: *روغن *تخم مرغ *رب یا گوجه فرنگی *نمک طرز تهیه: ابتدا روغن را در ماهی تابه میریزیم. پس از اینکه داغ شد تخم مرغ را اضافه می‌کنیم.سپس رب می‌ریزیم و یک مقدار به هم می‌زنیم. سپس نمک اضافه می‌کنیم.وبه هم می‌زنیم. املت حاضر است. امنیت در دنیای رایانه 1834 4104 2006-05-19T04:03:35Z 217.219.54.7 سلام به زودی مطالب را اینجا مینویسم موضوع وبلاگ من 1835 4111 2006-06-07T18:48:17Z 80.191.94.7 == متن عنوان == سلام سایت شما در مورد چیست ؟ درباره انگیزه خودت برایم بنویس آدرس ORKID_DAGHBASHEI@YAHOO.COM چه دوره هایی را آدم باید بر یادگیری طراحی سایت بگذراند راهنمایی کنید نرم افزاذ ها وکتاب های لازم را برام بنویسد با تشکر ارکید راهنمای لینوکس اوبانتو 1836 4119 2006-06-09T01:55:50Z حسین 148 راهنمای اوبانتو برای رومیزی ==چکیده== به راهنمای اوبانتو برای رومیزی، راهنمایی جامع برای استفاده از اوبانتو در محیط رومیزی میباشد. ==درباره‌ی این راهنما== ===معرفی راهنمای اوبانتو برای رومیزی=== ===قراردادها=== ===مشارکت و بازخورد=== ==شروع به کار== ===درباره‌ی اوبانتو=== ===درباره‌ی نام=== ===نرم‌افزار ازاد=== ===تفاوت=== ===پشتیبانی طولانی مدت=== ===رومیزی=== ===شماره‌ی نسخه‌ها و عرضه‌ها=== ===گنو چیست؟=== ==درباره‌ی اوبانتو== ==تهیه== گروه مستندسازی اوبانتو (ubuntu-doc@lists.ubuntu.com) لینوکس اوبانتو 1837 4117 2006-06-09T01:38:13Z حسین 148 لینوکس اوبانتو به راهنمای لینوکس اوبانتو منتقل شد #REDIRECT [[راهنمای لینوکس اوبانتو]] فرهنگ نجوم 1838 6229 2006-11-28T10:13:24Z 213.207.243.180 فهرست مطالب * [[فرهنگ نجوم/اخترفیزیک|اخترفیزیک]] ** [[فرهنگ نجوم/اخترفیزیک/ستاره|ستاره]] ** [[فرهنگ نجوم/اخترفیزیک/ماده میان ستاره ای|ماده میان ستاره ای]] ** [[فرهنگ نجوم/اخترفیزیک/سحابی|سحابی]] ** [[فرهنگ نجوم/اخترفیزیک/تحول ستاره ها|تحول ستاره ها]] ** [[فرهنگ نجوم/اخترفیزیک/نمودار HR|نمودار HR]] ** [[فرهنگ نجوم/اخترفیزیک/ذرات کیهانی|ذرات کیهانی]] ** [[فرهنگ نجوم/اخترفیزیک/انفجارهای گاما|انفجارهای گاما]] * [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی|منظومه شمسی]] ** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/خورشید|خورشید]] *** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/خورشید/لکه های خورشیدی|لکه های خورشیدی]] *** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/خورشیدساختار خورشید|ساختار خورشید]] *** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/خورشید/تاج|تاج]] *** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/خورشید/فام سپهر|فام سپهر]] *** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/خورشید/نورسپهر|نورسپهر]] *** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/خورشید/فوران های ماده از تاج خورشید|فوران های ماده از تاج خورشید]] ** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/عطارد|عطارد]] ** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/زهره|زهره]] ** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/زمین|زمین]] *** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/زمین/جو زمین|جو زمین]] *** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/زمین/ساختار زمین|ساختار زمین]] *** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/زمین/فعالیت های زمین شناختی|فعالیت های زمین شناختی]] *** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/زمین/میدان مغناطیسی زمین|میدان مغناطیسی زمین]] *** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/زمین/شفق های قطبی|شفق های قطبی]] *** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/زمین/جزر و مد|جزز و مد]] ** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/ماه|ماه]] ** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/مریخ|مریخ]] ** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/مشتری|مشتری]] ** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/قمرهای مشتری|قمرهای مشتری]] ** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/زحل|زحل]] ** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/حلقه های زحل|حلقه های زحل]] ** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/قمرهای زحل|قمرهای منظومه شمسی]] ** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/اورانوس|اورانوس]] ** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/نپتون|نپتون]] ** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/پلوتون|پلوتون]] ** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/سیاره دهم|سیاره دهم؟]] ** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/کاوش منظومه شمسی|کاوش منظومه شمسی]] *** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/سریع السیر زهره|سریع السیر زهره]] *** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/فضاپیمای کاسینی|فضاپیمای کاسینی]] *** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/فضاپیمای گالیله|فضاپیمای گالیله]] *** [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/مریخ نوردهای ناسا|مریخ نوردهای ناسا]] * [[فرهنگ نجوم/کیهانشناسی|کیهانشناسی]] ** [[فرهنگ نجوم/کیهانشناسی/تاریخچه کیهانشناسی|تاریخچه کیهانشناسی]] ** [[فرهنگ نجوم/کیهانشناسی/جهان|جهان]] ** [[فرهنگ نجوم/کیهانشناسی/کهشکان|کهکشان]] ** [[فرهنگ نجوم/کیهانشناسی/خوشه های کهکشانی|خوشه های کهکشانی]] ** [[فرهنگ نجوم/کیهانشناسی/ساختارهای کیهان|ساختارهای کیهانشناسی]] ** [[فرهنگ نجوم/کیهانشناسی/انتقال به سرخ|انتقال به سرخ]] ** [[فرهنگ نجوم/کیهانشناسی/تابش پیش زمینه کیهانی|تابش پیش زمینه کیهانی]] ** [[فرهنگ نجوم/کیهانشناسی/سیاهچاله ها|سیاهچاله ها]] ** [[فرهنگ نجوم/کیهانشناسی/فضا-زمان|فضا-زمان]] ** [[فرهنگ نجوم/کیهانشناسی/مهبانگ|مهبانگ]] ** [[فرهنگ نجوم/کیهانشناسی/ماده تاریک|ماده تاریک]] ** [[فرهنگ نجوم/کیهانشناسی/انبساط جهان|انبساط جهان]] ** [[فرهنگ نجوم/کیهانشناسی/ثابت هابل|ثابت هابل]] ** [[فرهنگ نجوم/کیهانشناسی/انرژی تاریک|انرژی تاریک]] ** [[فرهنگ نجوم/کیهانشناسی/سرنوشت جهان|سرنوشت جهان]] * [[فرهنگ نجوم/فضا|فضا]] ** [[فرهنگ نجوم/فضا/فضانوردی|فضانوردی]] ** [[فرهنگ نجوم/فضا/شاتل های فضایی|شاتل های فضایی]] ** [[فرهنگ نجوم/فضا/سایوز|سایوز]] ** [[فرهنگ نجوم/فضا/ایستگاه فضایی بین المللی|ایستگاه فضایی بین المللی]] ** [[فرهنگ نجوم/فضا/ماهواره ها|ماهواره ها]] * [[فرهنگ نجوم/فیزیک|فیزیک]] ** [[فرهنگ نجوم/فیزیک/قوانین کپلر|قوانین کپلر]] ** [[فرهنگ نجوم/فیزیک/نورشناسی|نورشناسی]] *** [[فرهنگ نجوم/فیزیک/نورشناسی/پراش|پراش]] *** [[فرهنگ نجوم/فیزیک/نورشناسی/تداخل|تداخل]] *** [[فرهنگ نجوم/فیزیک/نورشناسی/طیف الکترومغناطیس|طیف الکترومغناطیس]] ** [[فرهنگ نجوم/فیزیک/جرم|جرم]] ** [[فرهنگ نجوم/فیزیک/نسبیت خاص|نسبیت خاص]] ** [[فرهنگ نجوم/فیزیک/نسبیت عام|نسبیت عام]] * [[فرهنگ نجوم/کره آسمان|کره آسمان]] ** [[فرهنگ نجوم/کره آسمان/مقارنه|مقارنه]] ** [[فرهنگ نجوم/کره آسمان/مقارنه (سیارات)|مقارنه (سیارات)]] ** [[فرهنگ نجوم/کره آسمان/بیشترین کشیدگی|بیشترین کشیدگی]] ** [[فرهنگ نجوم/کره آسمان/مقابله|مقابله]] ** [[فرهنگ نجوم/کره آسمان/زاویه کشیدگی|زاویه کشیدگی]] ** [[فرهنگ نجوم/کره آسمان/زاویه فاز|زاویه فاز]] ** [[فرهنگ نجوم/کره آسمان/سیستم های مختصات آسمان|سیستم های مختصات آسمان]] *** [[فرهنگ نجوم/کره آسمان/مختصات افقی|مختصات افقی]] *** [[فرهنگ نجوم/کره آسمان/مختصات استوایی|مختصات استوایی]] *** [[فرهنگ نجوم/کره آسمان/مختصات کهکشانی|مختصات کهکشانی]] *** [[فرهنگ نجوم/کره آسمان/مختصات خورشید مرکزی|مختصات خورشید مرکزی]] *** [[فرهنگ نجوم/کره آسمان/مختصات زمین مرکزی|مختصات زمین مرکزی]] ** [[فرهنگ نجوم/کره آسمان/استوای آسمان|استوای آسمان]] ** [[فرهنگ نجوم/کره آسمان/دایرة البروج|دایرة البروج]] ** [[فرهنگ نجوم/کره آسمان/قطب های سماوی|قطب های سماوی]] ** [[فرهنگ نجوم/کره آسمان/حرکت وضعی|حرکت وضعی]] ** [[فرهنگ نجوم/کره آسمان/حرکت انتقالی|حرکت انتقالی]] ** [[فرهنگ نجوم/کره آسمان/حرکت نقدیمی|حرکت تقدیمی]] * [[فرهنگ نجوم/مقاله/نور|مقاله نور]] ===راهنمای ویرایش=== علوم انسانی 1839 4132 2006-06-14T14:54:51Z 195.93.60.4 علوم پايه چه نوع علم است.. سیستم عامل/زمانبندی پردازنده (CPU) 1840 4133 2006-06-15T05:24:54Z 80.191.131.20 hi دینی 1841 4490 2006-07-28T14:02:15Z ماني 126 در این صفحه شما می توانید به ویرایش کتاب هایی که زمینه های دینی دارند بپردازید.کتاب های شما می تواند تمام کتب ادیان گوناگون را شامل شود. ---- # [[ترجمه فارسی قرآن]] ترجمه فارسی قرآن 1842 4491 2006-07-28T14:02:40Z ماني 126 ترجمه ی قرآن کریم به زبان فارسی به ترجمه فارسی قرآن منتقل شد ترجمه قرآن از محمد مهدي فولادوند ---- # [[حمد]] # [[بقره]] حمد 1843 4140 2006-06-17T03:43:59Z 212.6.32.3 به نام خداوند رحمتگر مهربان ستايش خدايى را كه پروردگار جهانيان، رحمتگر مهربان، [و] خداوند روز جزاست. [بار الها] تنها تو را مى‏پرستيم، و تنها از تو يارى مى‏جوييم. ما را به راه راست هدايت فرما، راه آنان كه گرامى‏شان داشته‏اى، نه [راه‏] مغضوبان، و نه [راه‏] گمراهان. فرهنگ نجوم/کره آسمان/زاویه کشیدگی 1844 4142 2006-06-17T12:17:57Z 213.207.243.180 [[Image:Positional astronomy.png|thumb|350px|This diagram shows the elongations (or angle) of the Earth's position from the Sun - نمودار باید ترجمه شود.]] در [[فرهنگ نجوم/کره آسمان/مکانیک سماوی|مکانیک سماوی]] زاویه کشیدگی برای یک سیاره زاویهای است که رأس آن زمین است و یک ضلع آن از خورشید و ضلع دیگرش از همان سیاره میگذرد. == ببینید == * [[فرهنگ نجوم/کره آسمان/بیشترین کشیدگی|بیشترین کشیدگی]] فرهنگ نجوم/اخترفیزیک 1845 4143 2006-06-17T12:27:27Z 213.207.243.180 اخترفیزیک شاخه ای از فیزیک است که با فیزیک جهان سروکار دارد و به بررسی ویژگی های فیزیکی (درخشندگی، چگالی، دما و ترکیب شیمیایی) اجرام سماوی (مثل [[فرهنگ نجوم/اخترفیزیک/ستاره|ستاره ها]] و [[فرهنگ نجوم/کیهانشناسی/کهکشان|کهکشان ها]] و [[فرهنگ نجوم/اخترفیزیک/ماده میان ستاره ای|ماده میان ستاره ای]] می پردازد. <!-- صفحه راهنما: http://en.wikipedia.org/wiki/Astrophysics --> ویکی‌نسک:جستجو کردن 1846 4155 2006-06-20T12:49:19Z 62.60.196.3 کلیات بیمه نوشته آیت کریمی ناشر:بیمه مرکزی ایران آشنایی با سیستم عامل ویندوز ۹۸ 1847 4187 2006-07-01T10:37:29Z Kaveh 2 آشنايي با سيستم عامل ويندوز ۹۸ به آشنایی با سیستم عامل ویندوز ۹۸ منتقل شد  آشنايي با سيستم عامل ويندوز 98 تهيه و تنظيم آرمان ري‌بد فهرست مقدمه 3 سخت‌افزار مورد نياز 4 فصل اول- ساختار سيستم عامل ويندوز 5 ويندوز- سيستم عامل شئي گرا 5 اجراي ويندوز 5 محيط كار ويندوز 6 ميز كار – Desktop 6 نحوه عملكرد موش‌واره نسبت به اشياء 7 فهرست شروع - Start Menu 8 فصل دوم-پنجره‌ها 9 چرا به ويندوز – ويندوز مي‌گويند 9 خارج شدن از سيستم‌عامل ويندوز 98 Shut Down 9 خصوصيات پنجره‌ها 10 نوار عنوان 10 جابجايي و تغيير اندازه پنجره 11 نوار‌هاي پيمايش 11 پنجره فعالActive Window - پنجره غير فعال Inactive Window 12 مرتب سازي پنجره‌ها 12 تغيير اندازه نوار وظيفه و جابجايي آن 13 فصل سوم – پرونده – پوشه و مديريت آنها 14 مشخصات پرونده‌ها 15 انواع پرونده‌ها 16 پوشه - Folder 17 مديريت ديسك‌ها – پرونده‌ها – پوشه‌ها My Computer 18 ايجاد پوشه و پرونده 21 تغيير نام يك شئي 22 مشخصات يك شئي 23 حذف يك شئي 23 سطل بازيافت 24 نسخه برداري اشياء 25 انتقال اشياء 26 لغو اقدام انجام شده 26 انتخاب اشياء 27 روش نمايش اشياء 27 روش مرتب‌سازي اشياء 28 نوار‌ جستجو Explorer Bar 29 شكل‌بندي ديسك‌‌ها 30 ابزار ديگر مديريت ديسكها - Windows Explorer 31 فصل چهارم - اجراي برنامه‌هاي كاربردي 32 اجرا توسط My Computer 32 گزينه Run… 32 تعريف ميانبر يا Short Cut 34 تغيير خواص ميانبر 34 ايجاد ميانبر 35 فصل پنجم – تنظيمات شخصي و پيكربندي ويندوز 36 فهرست شروع و زير فهرست Programs 36 فهرست شروع و نوار وظيفه 36 خصوصيات فهرست شروع و نوار‌وظيفه 40 فصل ششم – تنظيمات شخصي و پيكربندي ويندوز 42 مركز كنترل Control Panel 42 تنظيم ساعت و تقويم 44 تنظيمات صفحه نمايش 44 فصل هفتم– آشنايي با چند برنامه كاربردي 47 آشنايي با برنامه Paint 48 آشنايي با واژه پرداز Word pad 51 فصل هشتم– تحقيق بيشتر 53 ضميمه 54 كليدهاي ميانبر معمول در ويندوز 54 برخي اصطلاحات رايج 56 آشنايي با مفاهيم اوليه سيستم عامل مقدمه امروزه استفاده از رايانه‌هاي شخصي روز به روز افزايش مي‌يابد و زندگي بدون اين وسيله براي افرادي سخت و گاهي غيرممكن است. تبادل اطلاعات ‌، كسب اخبار، انجام محاسبات مهندسي، امور هنري، امور آموزشي و صدها كاربرد ديگر رايانه‌ها را به دستيار و گاهي دوست انسان‌هاي امروزي تبديل كرده‌است. براي استفاده از اين ابزار پيشرفته لازم است با زبان مناسب با آن سخن گوييم. اين زبان مناسب براي رايانه‌ها سيستم عامل ناميده مي‌شود. براي ارتباط با يك رايانه و اجراي فرامين، لازم است كه با اين زبان آشنا شويم و نحوه كار با اين ابزار را فرا بگيريم. امروزه يكي از پيشرفته‌ترين سيستم‌هاي عامل كه براي رايانه‌هاي شخصي تهيه شده است سيستم عامل پنجره‌ها نسخه 98 يا Windows 98 مي‌باشد كه امكانات بسياري را در اختيار كاربران قرار مي‌دهد. اين سيستم عامل توسط شركت Microsoft تهيه گرديده‌است. با توجه به روندي كه سيستم‌هاي عامل اين شركت طي كرده‌اند به نظر مي‌رسد كه بيشتر رايانه‌هاي امروزي از اين سيستم‌ عامل براي اجراي عمليات استفاده مي‌كنند. همچنان كه سخت‌افزار رايانه‌ها پيشرفت كردند و امكانات جديدي در اختيار قرار دادند، سيستم‌هاي عامل نيز پيشرفت كردند و سعي كردند تا از امكاناتي كه سخت‌افزار براي آنها تهيه كرده‌است هرچه بهتر استفاده كنند. به همين ترتيب از نسخه‌هاي اوليه ويندوز مانند ويندوز 3.1 تا ويندوز 95 و اكنون ويندوز 98 شاهد پيشرفت‌هاي زيادي هستيم. در نتيجه اين پيشرفت‌ها سعي شده است تا استفاده از رايانه‌ها هرچه ساده‌تر گردد. با مقـايسـه سـيـسـتم‌هاي عامل مبتني بر متن (Text) مانند Ms-Dos با سيـستــم‌هـاي عامل مبـتنـي بر تــصـويـر (GUI-Graphical User Interface) مانند Windows سادگي استفاده از سيستم‌هاي عامل تصويري قابل توجه هستند. در سيستم‌هاي عامل متني، مجبور به فراگيري تمامي فرامين بوديم و در صورت اشتباه در املاء و يا شكل دستور مواجه با پيغام خطا مي‌شديم در حاليكه در سيستم‌هاي عامل تصويري تمامي دستورات در اختيار كاربر قرار دارند و او بنا به نياز خود از ميان دستورات موجود، دستور خود را انتخاب مي‌نمايد. با توجه به محيط تصويري، ارتباط سيستم عامل با كاربر بسيار دوستانه‌تر (User Friendly) مي‌باشد. با توجه به پيشرفت سخت‌افزار ‌، نرم‌افزار سيستم عامل نيز سعي كرد از امكانات سخت‌افزار استفاده كند. يكي از اين امكانات اجراي چند وظيفه همزمان است. ويندوز از خاصيت چند وظيفه‌اي به نحو مطلوب استفاده مي‌كند در نتيجه مي‌تواند در يك لحظه چند وظيفه را انجام دهد. اين عملكرد را چند وظيفه‌اي (Multitask) مي‌نامند. همچنين ارائه خدمات صوتي و تصويري براي استفاده كاربران از نكات مثبت اين سيستم عامل مي‌باشد و امكان ارتباط راحت با شبكه جهاني اينترنت نيز به ويندوز 98 چهره مقبولي داده‌است. سخت‌افزار مورد نياز براي استفاده از سيستم عامل ويندوز 98 بايد حداقل از رايانه‌اي با امكانات زير استفاده نمود: • پردازش‌گر مركزي 80486 DX 2- 66 MHz • حافظه موقت 16 MB RAM • فضاي آزاد سخت ديسك250 MB • موش‌واره و يا دستگاه اشاره‌گر ديگر • صفحه نمايش با وضوح VGA يا بالاتر تجربه نشان داده است كه براي استفاده بهينه از امكانات ويندوز، سيستم زير مناسبتر مي‌باشد: • پردازش‌گر مركزي Pentium 90 MHz • حافظه موقت 32 MB RAM • فضاي آزاد سخت ديسك500 MB • موش‌واره و يا دستگاه اشاره‌گر ديگر • صفحه نمايش با وضوح SVGA • مودم با سرعت 28.8 براي ارتباط با اينترنت • گردانده لوح فشرده CD-ROM با حداقل سرعت 4 اين ملزومات براي كارايي بهتر و استفاده از امكانات گسترده ويندوز 98 در نظر گرفته شده‌است. به عنوان يك قانون كلي هرچه از حافظه موقت (اصلي) بيشتري استفاده كنيد سرعت عمليات اجرايي ويندوز سريعتر مي‌گردد. فصل اول- ساختار سيستم عامل ويندوز ويندوز- سيستم عامل شئي گرا سيستم عامل ويندوز يك محيط شئي گراست. به اين معني كه اجزاي ويندوز همگي مانند اشياء تلقي مي‌شوند. اشياء در عالم واقع، داراي خصوصيات (Properties) و كاربري(Operation) مي‌باشند. اين تعاريف نيز براي اشياء موجود در ويندوز مصداق دارد. اجراي دستورالعمل‌هاي كاربران وابسته به اشيائي است كه مي‌توانند در ويندوز به كار گيرند و هر شيئي كاربرد مشخص و خصوصيات مخصوص به خود را دارد. از طرفي ديگر از آنجا كه هر شئي نحوه استفاده معيني دارد، انتظارات متفاوتي از اشياء مختلف خواهيم داشت. بنابراين براي اجراي فرامين كاربر، سيستم عامل به كمك اين اشياء دستورات او را دريافت كرده و نتيجه را به كاربر نمايش مي‌دهد. هدف از آموزش ويندوز 98 آشنايي با اين اشياء و نحوه عملكرد و خصوصيات آنها مي‌باشد. اين اشياء به صورت تصويري ظاهر مي‌شوند و اين تصاوير منعكس كننده عملكرد آنها نيز هستند و مي‌توان به راحتي عملكرد هر دستور را با شكل آن تطبيق داد. اجراي ويندوز در صورتيكه سيستم عامل ويندوز بر روي رايانه شما نصب (Setup) شده باشد بعد از روشن كردن رايانه، ويندوز 98 به طور خودكار بار گذاري شده و صفحه اصلي آن (desktop) ظاهر مي‌شود. در بعضي موارد ممكن است هنگام بارگذاري سيستم عامل ويندوز 98 به انتخاب‌هايي در مورد نحوه بارگذاري اين سيستم عامل مواجه شويد. براي ظاهر كردن انتخاب‌هاي نحوه اجراي سيستم عامل ويندوز 98 (Windows 98 startup Menu) هنگام مرحله راه‌اندازي سيستم عامل (Booting) كليد CTRL يا F8 را روي صفحه‌كليد چند بار فشار دهيد تا فهرست زير ظاهر شود. عملكرد گزينه اجراي عادي ويندوز(همه امكانات سخت‌افزاري و نرم‌افزاري ويندوز قابل استفاده است) Normal اجراي عادي ويندوز(ايجاد پرونده‌اي به‌نامBoootlog.txt كه مراحل راه‌اندازي در آن يادداشت مي‌شود.) Logged (\Bootlog.txt) حالت حفاظت شده-حداقل امكانات ويندوز- (عيب‌يابي ويندوز در اين حالت ممكن است.) Safe Mode اجراي ويندوز بصورت مرحله به مرحله- عيب‌يابي Step by Step Confirmation حالت اجراي سيستم عامل در محيط متني مانند DOS Command Prompt Only حالت حفاظت شده در محيط متني مانند DOS Safe mode command prompt only اجراي سيستم عامل قبلي (نسخه اصلي DOS) Previous Version of MS-DOS محيط كار ويندوز ميز كار – Desktop اولين چيزي كه در بدو ورود به سيستم عامل ويندوز با آن مواجه مي‌شويد ميز كار يا Desktop است. طراحان سيستم عامل ويندوز فرض را بر اين قرار داده‌اند كه محيط عامل بايد شبيه ميز كار كاربران باشد تا سادگي كار در اين سيستم عامل حفظ شود. در نتيجه محيط اوليه سيستم عامل را طوري طراحي نموده‌اند كه كاربر احساس كند پشت ميز كار خود مشغول دادن فرامين و كارهاي روزمره خود مي‌باشد. در زير محيط ميز كار استاندارد سيستم عامل ويندوز 98 را ملاحظه مي‌كنيد. ميز كار – Desktop در واقع اين صفحه مانند اعلان آمادگي سيستم عامل DOS مي‌باشد كه كاربر را مطلع مي‌سازد آماده دريافت دستورات و درخواست‌هاي او مي‌باشد. همانطور كه مي‌بيند اشياء‌ مختلفي در اين صفحه وجود دارد. يكي از معروف‌ترين اشياء در محيط ويندوز نماد‌ها يا ICONS هستند (مانند نماد My Computer, my Documents, Recycle bin). در پايين صفحه نوار وظيفه يا Taskbar را مشاهده مي‌كنيد كه بر روي آن دكمه شروع يا Start و در سمت راست، سيني‌سيستم يا System Tray قرار گرفته است. اين اشياء راه ورود به دنياي سيستم عامل ويندوز 98 هستند. در واقع از طريق اين اشياء ارتباط ما با سيستم عامل برقرار شده و فرامين ما اجرا مي‌گردند. نحوه عملكرد موش‌واره نسبت به اشياء از آنجا سيستم عامل ويندوز يك سيستم عامل تصويري است، دستگاه موش‌واره در بكارگيري امكانات آن نقش عمده‌اي دارد. در زير به نحوه استفاده از موش‌واره در مقابل اشياء ديگر اشاره مي‌كنيم: 1- حالت شناوريFloating: زماني است كه نشانگر موش‌واره روي شئي قرار گيرد. بعضي از اشياء نسبت به اين حالت موش‌واره از خود عكس‌العمل نشان مي‌دهند. 2- انتخاب Select: زماني است كه بعد از عمل شناوري روي يك شئي كليد سمت چپ موش‌واره را يك بار فشار دهيم. در اين حالت شئي انتخاب شده نسبت به بقيه اشياء حالت متمايز (High Light) پيدا مي‌كند. 3- اجرا كردن يك شئيRun : حالتي است كه بعد از انتخاب شئي براي اجراي كردن دستور مورد نظر كليد سمت چپ موش‌واره را دو بار پشت سر هم فشار مي‌دهيم. در نتيجه شئي‌ اجرا شده و دستور ما عمل‌ مي‌كند. 4- كليك راستRight Click: اگر روي شئي‌ كليد سمت راست موش‌واره را فشار دهيم، فهرستي از اعمال و يا تنظيماتي كه براي آن شئي مجاز مي‌باشد ظاهر مي‌گردد. به اين فهرست، فهرست سريع و يا Popup menu گفته مي‌شود. اگر نحوه عملكرد شئي را نمي‌دانيد بهترين راه براي آشنايي با روشهايي كه براي دادن يك دستور به يك شئي مجاز است استفاده از اين فهرست مي‌باشد. 5- عمل كشيدن و رها كردن Drag & Drop: اين عمل بيشتر براي جابجايي اشياء‌استفاده مي‌شود. براي اينكار كافي است شئي مورد نظر را انتخاب كرده و با كليد سمت چپ نشانگر موش‌واره را روي آن نگه داريد و موش‌واره را حركت دهيد(Drag). شئي مورد نظر همراه موش‌واره حركت مي‌كند. اگر كليد سمت چپ را رها كنيد شئي در محل جديد قرار مي‌گيرد (Drop). در صورتيكه با استفاده از حالت شناوري نشانگر موش‌واره را بر روي اشياء متوقف كنيد، بعضي از اشياء از خود عكس‌العمل نشان مي‌دهند. براي مثال اگر نشانگر موش‌واره را در قسمت سيني سيستم بر روي شئي ساعت (كه ساعت جاري سيستم را نشان مي‌دهد) به حالت شناور قرار دهيد تاريخ جاري سيستم را خواهيد ديد. اين به علت حساسيت سيستم عامل و اشياء نسبت به عملكرد نشانگر موش‌واره است. به اين خاصيت (حساسيت نسبت به عملكرد موش‌واره بر روي هر شئي) حساسيت به محتوي هر شئي يا Context Sensitive مي‌گويند. براي مثال ديگر اگر نشانگر موش‌واره را روي نماد My Computer به حالت شناور قرار دهيد در مورد نحوه عملكرد اين شئي توضيحاتي ظاهر مي‌گردد. به اين توضيحات راهنماي سريع يا ToolTip مي‌گويند. فهرست شروع - Start Menu در شكل زير فهرست شروع را مي‌بينيد. براي باز كردن اين فهرست كافي است كه با نشانگر موش‌واره دكمه شروع (Start) را انتخاب كنيد. فهرست شروع باز شده و گزينه‌هاي آن نمايان مي‌گردد. اگر به گزينه‌هاي اين فهرست دقت كنيد متوجه بعضي تفاوت‌ها در نوع نماد ميان اين انتخاب‌ها مي‌شويد. جدا از نام هر يك از گزينه‌ها و شكل آنها در جلوي بعضي گزينه‌ها علاماتي نظير - ► - …- وجود دارد كه هر كدام معني و مفهوم خاص خود را دارند. گزينه” “► نشان مي‌دهد كه در درون اين گزينه زيرفهرست ديگري نيز وجود دارد و به محض قرار دادن نشانگر موش‌واره بر روي آن مي‌توان زيرفهرست را ديد. گزينه ” “… نشان مي‌دهد كه بعد از انتخاب اين گزينه قبل از اجراي فرمان حتما پرسشي از شما خواهد شد و بايد به آن پاسخ دهيد. براي اجراي هر يك از گزينه‌هاي فهرست كافي است آن را انتخاب كنيد. در زير حرف بعضي از اسامي گزينه‌هاي فهرست خطي كشيده‌ شده‌است، اين خط نشان مي‌دهد كه مي‌توانيد با فشار دادن حرف زير خط‌دار از صفحه كليد نيز آن گزينه را انتخاب كنيد. فصل دوم-پنجره‌ها چرا به ويندوز – ويندوز مي‌گويند همانطور كه به خاطر داريد سيستم عامل ويندوز يك سيستم عامل چند وظيفه‌اي است. براي آنكه در اين سيستم عامل هر وظيفه را از وظيفة ديگر جدا سازند از يك پنجره براي نمايش هر وظيفه استفاده مي‌كنند. در نتيجه مي‌توان چند وظيفه را بطور همزمان از سيستم عامل ويندوز درخواست كرد بدون آنكه تداخلي در اطلاعات و خروجي‌هاي هر فرمان رخ دهد. خارج شدن از سيستم‌عامل ويندوز 98 Shut Down از آنجايي كه اين سيستم عامل براي نگهداري متغيرها و تنظيمات محيط خود از حافظه موقت استفاده مي‌كند، براي خاتمه كار آن لازم است كه اين متغيرها از حافظه موقت به حافظه دائمي منتقل گردد تا به پرونده‌هاي اصلي سيستم‌عامل صدمه وارد نشود. بنابراين براي خارج شدن از سيستم عامل ويندوز بايد با روش خاصي عمل كرد. به اين عمل Shut Down مي‌گويند. براي اين كار از فهرست شروع، گزينه Shut Down… را انتخاب مي‌كنيم. همانطور كه انتظار داشتيم بعد از صدور دستور، پرسشي همراه با چند گزينه انتخابي بايد توسط كاربر پاسخ داده شود. اين پرسش در قالب يك جعبه محاوره‌اي (Dialog Box) ظاهر مي‌گردد. اين جعبه محاوره‌اي از معروفترين پنجره‌هاي سيستم عامل است كه در آن نحوه خاتمه كار سيستم عامل را تعيين مي‌كنيد. اين جعبه محاوره‌اي مانند بقيه پنجره‌ها داراي نوار عنوان است كه در سمت چپ آن عنوان پنجره ظاهر مي‌گردد. در زير نوار عنوان سئوالي مطرح شده است كه نحوه خاتمه كار ويندوز را از شما درخواست مي كند. پاسخ شما مي‌تواند يكي از گزينه‌هاي Restart in MS-DOS mode – Restart – Shut down – Stand by باشد. خاصيت اين نوع انتخاب‌ها (گزينه‌هاي انتخابي) كه بصورت انتخاب‌‌هاي دايره‌اي (Radio Button) هستند اين است كه در ميان اين گزينه‌ها فقط يكي قابل قبول مي‌باشد. جدول زير انتخاب‌ها و نحوه عملكرد آنها را نمايش مي‌دهد. عملكرد گزينه رايانه‌ را به حالت حداقل مصرف انرژي مي‌برد. با زدن كليدي به حالت عادي برمي‌گرديد.(در بعضي مواقع ممكن است اين گزينه وجود نداشته باشد.) Stand by خروج از سيستم عامل ويندوز و راه‌اندازي مجدد رايانه Restart خروج از سيستم عامل ويندوز و خاموش كردن رايانه Shut down خروج از سيستم عامل ويندوز و ورود به حالت متني (MS-DOS mode) – در اين حالت مي‌توانيد دستورات معمول سيستم عامل DOS را اجرا نماييد. Restart in MS-DOS mode بعد از انتخاب گزينه مناسب با انتخاب دكمه OK دستور اجرا مي‌گردد. در صورت انتخاب دكمه Cancel اعلام مي‌كنيد كه از عمل درخواستي منصرف گشته‌ايد و به صفحه ميز كار باز مي‌گرديد. براي گرفتن راهنمايي از نحوه عملكرد اين پنجره و گزينه‌هاي آن مي‌توانيد از دكمه Help استفاده نماييد. خصوصيات پنجره‌ها هر پنجره داراي خصوصياتي و عملكرد معيني است ولي بيشتر پنجره‌ها در ويندوز تقريبا داراي شكل مشابه‌اي هستند. وقتي پنجره را باز مي‌كنيم در نوار وظيفه دكمه‌اي همنام پنجره باز مي‌شود. نوار عنوان محتويات اجراي هر برنامه درون يك پنجره ظاهر مي‌گردد. هر پنجره نام مخصوصي دارد كه در قسمت سمت چپ نوار‌عنوان ديده‌ مي‌شود. در سمت راست سه دكمه ديده مي‌شود كه وضعيت پنجره‌ها را تغيير مي‌دهد. عملكرد گزينه بستن-در واقع با انتخاب اين دكمه اجراي برنامه مورد نظر را خاتمه مي‌دهيم. Close حداكثر-حداكثر كردن اندازه پنجره. تمامي ميز كار توسط پنجره اشغال مي‌گردد. Maximize حداقل-حداقل كردن اندازه پنجره. بصورت يك دكمه بر روي نوار وظيفه باقي مي‌ماند. برنامه در حال اجرا مي‌باشد. Minimize بازگشت-برگرداندن پنجره به اندازه قبل از حداكثر. اين گزينه بعد از عمل حداكثر ظاهر مي‌شود. Restore • براي بازگرداندن پنجره‌اي كه حداقل شده، كافي است دكمه هم اسم آن بر روي نوار وظيفه را انتخاب كنيد. جابجايي و تغيير اندازه پنجره اگر لازم باشد پنجره از محلي كه قرار دارد جابجا گردد به راحتي با عمل كشيدن و رها كردن روي نوار عنوان پنجره، اين كار امكان پذير است. براي تغيير اندازه پنجره كافي است روي يكي از اضلاع-Boarder – يا گوشه سمت چپ پايين پنجره نشانگر مو‌ش‌واره را قرار دهيم. نشانگر به صورت يكي از اشكال ( ) در مي‌آيد. با عمل كشيدن و رها كردن روي اضلاع و يا گوشه پنجره، مي‌توانيد اندازه آن را تغيير دهيد. • بايد توجه داشته باشيد كه پنجره‌اي كه حداكثر شده باشد قابليت جابجايي و يا تغيير اندازه را ندارد. نوار‌هاي پيمايش توجه داشته باشيد اگر محتويات يك پنجره از اندازه آن بزرگتر باشد آنگاه نوار‌هايي به نام نوار‌هاي پيمايش ظاهر مي‌گردد. با استفاده از اين نوار‌ها مي‌توانيد در پنجره‌ حركت كرده و گزينه هاي مورد نظر خود را پيدا كنيد. اين نوار‌‌ها داراي يك دكمه هستند كه نشان مي‌دهد قسمتي كه ديده مي‌شود مربوط به چه محلي از محتويات است. اين نوار‌ها به دو صورت عمودي و افقي ممكن است وجود داشته باشند. براي حركت در قسمت محتويات كافي است كه دكمه محل را جابجا كرده و يا با انتخاب دكمه‌هاي موقعيت بالا - پايين (براي نوار پيمايش عمودي) و يا چپ و راست (براي نوار پيمايش افقي) در محتويات پنجره حركت كنيد. پنجره فعالActive Window - پنجره غير فعال Inactive Window ممكن است در حال كار با ويندوز مجبور باشيد بيش از يك پنجره را باز نماييد. در اين حال در يك لحظه فقط مي‌توانيد با يك پنجره كار نماييد. به پنجره‌اي كه در حال دريافت فرامين شما مي‌باشد، پنجره فعال گفته‌مي‌شود. براي اجراي دستورات خود در يك پنجره بايد آن را فعال نماييد. آخرين پنجره‌اي كه باز شده است به طور پيش فرض پنجره فعال مي‌گردد. رنگ نوار عنوان پنجره فعال متمايز (High Light) نسبت به پنجره‌هاي ديگر ديده مي‌شود. هر پنجره‌اي كه باز است ولي فعال نيست پنجره غيرفعال نام دارد. ممكن است در يك پنجره غير فعال عملياتي در حال اجرا باشد ولي در آن لحظه فرماني پذيرفته نمي‌شود. با دقت به نوار وظيفه متوجه مي‌شويد كه پنجره‌هاي كه باز هستند هر كدام دكمه مخصوص با نام خود پنجره را در اين ناحيه ايجاد كرده‌اند ولي فقط يكي از آنها بصورت فرو رفته و بقيه بصورت برجسته ظاهر مي‌گردند. دكمة پنجره فعال بصورت فرو رفته و دكمة پنجره‌هاي غير فعال بصورت برجسته ديده مي‌شوند. براي فعال كردن يك پنجره از ميان چند پنجره غير فعال كافي است ناحيه‌اي از پنجره‌اي كه مي‌خواهيم به حالت فعال درآيد را انتخاب كنيم. همچنين با انتخاب دكمة مربوط به آن پنجره روي نوار وظيفه‌ نيز اين امر امكان‌پذير است. با استفاده از كليد‌هاي تركيبي Alt+Tab از روي صفحه كليد نيز مي‌توان اين كار را انجام داد. مرتب سازي پنجره‌ها هنگامي كه با بيش از يك پنجره كار مي‌كنيد مي‌توانيد با تغيير محل و يا تغيير اندازه هر يك از پنجره‌ها به محيط كار خود نظم دهيد. ولي سيستم عامل ويندوز نيز مي‌تواند اين كار را براي شما انجام دهد. براي اينكار كافي است كه روي محل خالي از نوار وظيفه فهرست سريع را ظاهر كنيد. در شكل اين فهرست ديده مي‌شود. در جدول زير نحوه عملكرد گزينه‌ها ذكر گرديده‌است. عملكرد گزينه پنجره‌ها را پشت‌سر هم(آبشاري) از بالا مي‌چيند Cascade Windows پنجره‌ها را كنار هم ( كاشي) بصورت افقي مي‌چيند Tile Windows Horizontally پنجره‌ها را كنار هم ( كاشي) بصورت عمودي مي‌چيند Tile Windows Vertically حداقل كردن همه پنجره‌ها Minimize All Windows • بعد از انجام هر يك از اعمال فوق گزينه‌اي به اين فهرست‌ اضافه مي‌گردد. براي مثال اگر گزينه حداقل كردن همه پنجره‌ها را انتخاب كرده‌باشيد اين گزينه بصورت Undo Minimize all ظاهر مي‌گردد. با انتخاب اين گزينه (حداقل كردن همه پنجره‌ها) لغو مي‌گردد. تغيير اندازه نوار وظيفه و جابجايي آن براي تغيير اندازه نوار وظيفه بايد نشانگر موش‌واره را به لبة بالايي نوار وظيفه ببريد. هنگامي كه نشانگر به شكل ( ) در ‌آمد با عمل كشيدن و رها كردن روي اين ضلع، مي‌توانيد اندازه نوار وظيفه‌ را تغيير دهيد. براي جابجايي نيز با عمل كشيدن و رها كردن روي محل خالي از نوار وظيفه اين كار امكان‌پذير مي‌باشد. بايد توجه كنيد كه محل قرار گيري نوار وظيفه فقط يكي از چهار گوشه صفحه ميز كار مي‌باشد و غير از اين محل‌ها، مكاني براي آن متصور نيست. امكان ظهور نوار ابزارهاي متنوعي روي نوار وظيفه وجود دارد. با كليك راست مي‌توانيد فهرست سريع مربوط به نوار وظيفه را ظاهر كنيد. از اين فهرست گزينة Toolbars را انتخاب كنيد. عملكرد گزينه نوار ابزار آدرس- با وارد كردن مسير مي‌توانيد به محل مورد نظر وارد شويد. در صورتي كه به شبكه اينترنت متصل باشيد در اين قسمت مي‌توانيد آدرس ايستگاه‌هاي اينترنت را هم وارد كنيد. Address نوار لينك-چند دكمه دسترسي به آدرس‌هاي اينترنت Link ميز كار-نماد‌هاي ميز كار را بر روي نوار ابزار نشان مي‌دهد Desktop اجراي سريع-بصورت پيش‌فرض فعال است. چهار نماد از نماد‌هاي اصلي‌ براي كار در محيط اينترنت را ظاهر مي‌كند. يكي از مفيدترين گزينه‌ها است كه مشابه گزينه Minimize All Windows عمل مي‌كند و صفحه ميز كار را نمايش مي‌دهد و همه پنجره‌ها را حداقل مي‌كند. Quick Launch فصل سوم – پرونده – پوشه و مديريت آنها همانطور كه در سيستم عامل DOS ديديد، براي نگهداري اطلاعات از قالبي به نام File يا پرونده استفاده مي‌كنيم. نظير سيستم عامل DOS براي نگهداري اين پرونده‌ها از دستگاه‌هاي ذخيره‌سازي استفاده مي‌كنيم تا اطلاعاتي كه در حافظه موقت وجود دارند بايگاني گردند. دستگاه‌هاي ذخيره‌سازي در سيستم عامل DOS با نام‌هايي شناخته شده‌اند كه در ويندوز نيز همين نام‌ها براي آنها در نظر گرفته شده است. در جدول زير اين نام‌ها را مي‌بينيم: عملكرد گزينه دستگاه ذخيره‌سازي – براي استفاده از ديسكت هاي با ظرفيت 1.44 مگابايت با اندازه 5/3 اينچ A: FLOPPY DRIVE 3.5” دستگاه ذخيره‌سازي-براي استفاده از ديسكت هاي با ظرفيت 1.2 مگابايت با اندازه 25/5 اينچ B: FLOPPY DRIVE 5 ¼” اولين قسمت دستگاه ذخيره سازي ديسك سخت (ظرفيت آن بستگي به ظرفيت سخت ديسك و قسمت‌بندي آن دارد) C: HARD DISK DRIVE (FIRST PARTITION( در صورت تقسيم بندي بيشتر سخت ديسك ممكن است حروف بعدي نيز براي نام گذاري قسمت هاي بعدي در نظر گرفته شود. در صورتيكه دستگاه CD-ROM DRIVE وجود داشته باشد نام آن بعد از آخرين قسمت سخت ديسك قرار مي‌گيرد. D: E: F:… HARD DISK DRIVE (OTHER PARTITIONS) OR CD-ROM DRIVE همانطور كه به ياد داريد ممكن است پرونده‌ها در داخل پوشه‌ها نگهداري گردند و شايد پوشه‌اي نيز داخل پوشه‌اي ديگر قرار گرفته باشد. در اين حالت محل اصلي پرونده را با يك مسير نشان مي‌دهيم. براي مثال اگر پرونده‌اي به نام Filename.doc داشته باشيم كه داخل پوشة letter باشد كه خود پوشة letter داخل پوشة my Documents در داخل ديسك گردان C: باشد مسير را بصورت C:\my documents\letter\Filename.doc نمايش مي‌دهيم. مشخصات پرونده‌ها در سيستم عامل DOS پرونده‌ها داراي پنج مشخصه بودند. مقايسه اين پنج مشخصه براي دو سيستم عامل ويندوز و سيستم عامل DOS در جدول زير انجام گرفته است. رديف مشخصه سيستم عامل DOS سيستم عامل ويندوز 0 نماد - بسته به نوع پرونده، نمادي در نظر گرفته مي‌شود 1 نام پرونده تعداد حروف 8 حرف تعداد حروف 250 (براي نام و نوع) 2 نوع پرونده تعداد حروف 3 حرف - 3 اندازه پرونده كوچكتر از 2 گيگابايت حداكثر ظرفيت ديسك 4 تاريخ و ساعت پرونده تاريخ و ساعت ايجاد تاريخ و ساعت – ايجاد-آخرين تغيير – آخرين دسترسي 5 محل قرارگيري پرونده دستگاه‌هاي ذخيره‌سازي دستگاه‌هاي ذخيره‌سازي بنابراين براي نام گذاري پرونده‌ها در سيستم عامل ويندوز مي‌توان از جملات كامل استفاده كرد.(مثلا !This is a file مي‌تواند نام يك پرونده باشد.) • اين مشخصات از طريق برنامه My Computer و انتخاب پرونده (شئي) و صدور دستور Properties از فهرست File ديده‌مي‌شوند. اين پنجره داراي چهار قسمت است. قسمت اول نماد و نام شئي قسمت دوم نوع پرونده–محل شئي–اندازه شئي قسمت سوم نام اين پرونده در سيستم عامل DOS (8 حرفي)، و در سطر بعدي ساعت و تاريخ (ايجاد-تغيير و دستيابي) قسمت چهارم براي انتخاب صفات پرونده در نظر گرفته شده‌است.(فقط خواندني Read-only – آرشيو Archive- مخفي Hidden – سيستمي System) تغيير در انتخاب‌هاي صفات با دكمه‌هاي Apply و يا OK تثبيت شده و با Cancel عمليات لغو مي‌گردد. • علائم ? > < ” * : | / \ در سيستم عامل ويندوز براي اسم گذاري غير مجاز به حساب مي‌آيند. • اگر در نام‌گذاري پرونده از بيش از 8 حرف استفاده كنيد در سيستم عامل DOS اسامي پرونده‌ها به صورت شش حرف اول و يك علامت ~ به همراه يك عدد ظاهر مي‌گردد و فاصله‌هاي خالي بين حروف حذف مي‌شوند، در ضمن حروف نيز به حروف بزرگ تبديل مي‌گردند. ( مثلا This is a file! به صورت THISIS~1 ظاهر مي‌شود.) انواع پرونده‌ها در سيستم عامل DOS پرونده‌ها به دو گروه اصلي پرونده‌‌هاي اجرايي و پرونده‌‌هاي اطلاعاتي تقسيم مي‌گردند. ولي در سيستم عامل ويندوز پرونده‌‌ها به سه گروه تقسيم مي‌شوند. به جدول زير دقت كنيد: انواع پرونده‌‌ها – FILE TYPE سيستم عامل DOS سيستم عامل ويندوز پرونده‌‌هاي اجرايي پرونده‌‌هاي اطلاعاتي پرونده‌‌هاي اجرايي پرونده‌هاي غير اجرايي برنامه‌هاي‌كاربردي اسناد BAT – COM – EXE TXT–DOC-PCX-BMP EXE – COM – BAT DOC–TXT-WAV-AVI-XLS-BMP-PCX-TIF W40-RLE-VXD-MSG- همانطور كه ملاحظه مي‌فرماييد بعضي از انواع پرونده‌‌هاي اطلاعاتي در سيستم عامل DOS در ويندوز به عنوان انواع پرونده‌هاي اجرايي اسنادي بدل شده‌اند. در اصل اين پرونده‌‌ها، اطلاعاتي هستند كه براي نمايش و يا اجراي آنها برنامه‌اي كاربردي به ويندوز معرفي گرديده‌اند و ويندوز قبل از اجراي اين اسناد برنامه كاربردي مناسب آن را اجراي كرده و محتويات سند را در آن اجرا مي‌كند. بنابراين به راحتي مي‌توان اسناد را در ويندوز اجرا نمود. پرونده‌‌هاي غير اجرايي در حقيقت اطلاعاتي هستند كه براي اجراي آنها برنامه كاربردي مناسب به ويندوز معرفي نگرديده‌است و ويندوز براي اجراي آنها برنامه مناسبي در اختيار ندارد. بنابراين هنگام اجراي اين گونه پرونده‌‌ها ويندوز پنجرة گفتگويي ظاهر گرديده و مي‌خواهد كه برنامة مناسب براي اجراي اين پرونده‌ را به ويندوز معرفي كنيم. در صورت معرفي كردن برنامه كاربردي مناسب براي اين نوع پرونده‌‌ها مي‌توان به محتويات آنها نيز دسترسي داشت و در واقع آنها را به عنوان پرونده‌‌هاي اجرايي اسنادي ثبت كرد. از اين پس هنگام اجراي اين سندها برنامه معرفي شده به عنوان برنامه اصلي اجرا شده و اطلاعات پرونده سند را در داخل خود نمايش مي‌دهد. پوشه - Folder در سيستم عامل DOS مي‌توانستيم براي نگهداري پرونده‌هاي مشابه از زيرفهرست‌ها استفاده كنيم. معمولا از زيرفهرست‌ها براي مديريت پرونده‌ها استفاده مي‌كنيم. با اين كار جستجو و بايگاني پرونده‌ها راحت‌تر مي‌گردد. در ويندوز 98 به اين زيرفهرست‌ها، پوشه گفته مي‌شود. پوشه‌ها مانند پرونده‌ها، نام گذاري مي‌گردند. در ويندوز 98 مفهوم پوشه بسيار وسيع‌تر از زيرفهرست‌ها در DOS مي‌باشد. در DOS زيرفهرست‌ها فقط براي نگهداري پرونده‌ها به كار مي‌رود ولي در ويندوز 98 پوشه‌ها براي نگهداري هرگونه شئي‌ايي استفاده مي‌گردد. مثلا خود ميز كار يك پوشه است. همينطور شئي My Documents نيز يك پوشه مي‌باشد. هر شئي كه در داخل خود اشياء ديگري را نگهداري مي‌كند به نوعي پوشه ناميده مي‌شود. در جدول زير بعضي از اين پوشه‌ها نشان داده شده‌اند. عملكرد گزينه پوشه‌ پيش فرض براي نگهداري پرونده‌ها My Documents پوشه سيستمي نگهدارنده‌ فايل حذفي Recycle Bin پوشه سيستمي مركز كنترل Control Panel پوشه سيستمي نگهداري وقايع History پوشه‌ها درست مانند پرونده‌ها هستند با اين تفاوت كه پرونده‌ها خود حاوي اطلاعات هستند ولي پوشه‌ها خود اطلاعاتي ندارند بلكه ظرفي هستند كه پرونده‌ها را داخل خود نگهداري مي‌كنند. از اين رو است كه پوشه‌ها خود حجمي اشغال نمي‌كنند بلكه اين پرونده‌هاي داخل آن هستند كه مقداري از فضاي سخت ديسك را اشغال مي‌كنند. بقيه مشخصات پوشه‌ها درست مانند مشخصات پرونده‌ها است و اين مشخصات را مي‌توانيد مانند پرونده‌ها با انتخاب پوشه و انتخاب گزينه Properties از فهرست File برنامه My Computer دريافت كنيد. مديريت ديسك‌ها – پرونده‌ها – پوشه‌ها My Computer هدف اصلي از بكار گيري سيستم عامل براي كاربر، ‌در حقيقت مديريت ديسك‌ها، پرونده‌ها و پوشه‌ها است. مفهوم مديريت در اين قسمت توانايي در ايجاد، حذف، تغيير در خصوصيات پرونده‌ها و پوشه‌ها است. ابزار اصلي براي مديريت دستگاه‌هاي ذخيره‌سازي(ديسك‌ها) و پرونده‌ها و پوشه‌ها برنامه My Computer مي‌باشد. با اجراي اين شئي از روي ميز كار پنجره‌اي مانند زير ظاهر مي‌گردد. اين پنجره معمولا داراي چهار نوار است. براي ظاهر كردن نوار ابزار ديگر مي‌توانيد از فهرست View گزينه Toolbars را انتخاب كنيد. براي ظاهر كردن اسامي هر دكمه در نوار ابزار، گزينه Text Labels را انتخاب كنيد. اين پنجره تمامي دستگاه‌هاي ذخيره‌سازي و ديگر ملزومات كامپيوتر شما را نشان مي‌دهد و به كمك اين پنجره مي‌توان آنها را مديريت كرد. نوار فهرست دستوراتي كه قابل اجرا در اين پنجره هستند را در خود جاي داده است كه به مرور با آنها آشنا مي‌شويم. نوار ابزار استاندارد نيز شامل دستورات برگزيدة نوار فهرست مي‌باشد كه براي راحتي و سرعت در اجراي دستورات به صورت دكمه‌هايي ظاهر شده‌اند. نوار ابزار آدرس امكان دسترسي به محلي خاص از دستگاه‌هاي ذخيره‌سازي و يا پوشه‌ها و حتي اجراي فايلي را هم در اختيار كاربر قرار مي‌دهد. با وارد كردن مسير مي‌توانيد به محل مورد نظر وارد شويد. در صورتي كه به شبكه اينترنت متصل باشيد در اين قسمت مي‌توانيد آدرس ايستگاه‌هاي اينترنت را هم وارد كنيد. نوار موقعيت محلي براي درج توضيحات و خصوصيات پنجره است. براي ظاهر كردن آن كافي است از فهرست View گزينه Status Bar را انتخاب كنيد. با انتخاب يك شئي در اين پنجره در قسمت چپ توضيحاتي در مورد آن شئي ظاهر مي‌گردد.(در صورتي‌كه توضيحات در قسمت چپ ظاهر نگرديد از فهرست View گزينه as Web page را انتخاب نماييد.) در قسمت محتويات، اشيائي ديده مي‌شود كه در جدول زير توضيحاتي در مورد اين اشياء آمده‌است. عملكرد گزينه مشاهده و دسترسي به محتويات درايو A: 3.5 Floppy [A:] مشاهده و دسترسي به محتويات درايو B: 5 ¼ Floppy [B:] مشاهده و دسترسي به محتويات درايوهاي C: و D: و … [C:] , [D:]… مشاهده و دسترسي به محتويات درايو‌هاي ديگر و سي‌دي‌رام [E:] ,CD-ROM مشاهده ،تغيير و يا تعريف چاپگرها Printers مركز كنترل ويندوز-تنظيمات نرم‌افزاري و سخت‌افزاري Control Panel تعريف و اجراي اتصال به شبكه تلفني Dial-Up networking تعريف و اجراي زمانبندي برنامه‌هاي كاربردي Scheduled Tasks براي ديدن محتويات هر يك از اشياء كافي است كه آنها را اجرا نماييم. براي مثال با اجراي شئي مربوط به سخت ديسك C: مي‌توانيم محتويات اين درايو را ببينيم. در جدول بعضي از اشياء توضيح داده‌ شده‌اند: عملكرد گزينه پوشه‌- محل نگهداري پرونده‌ها – File Folder پرونده‌‌هاي غير اجرايي(ويندوز براي اجرا برنامه مناسبي ندارد.) پرونده‌هاي اجرايي از نوع دسته‌اي BAT پرونده‌هاي اجرايي از نوع دستوري COM پرونده‌هاي اجرايي از نوع قابل اجرا EXE پرونده‌هاي اسناد (متني-تصويري-صوتي-…) ايجاد پوشه و پرونده حال كه با انواع پرونده‌ها و پوشه‌ها در ويندوز98 آشنا شديم اقدام به ايجاد اين اشياء در محيط ويندوز 98 مي‌كنيم. همانطور كه مي‌دانيد براي ايجاد پرونده‌ها و پوشه‌ها بايد يك دستگاه ذخيره‌سازي اطلاعات را در نظر گرفت. براي مثال فرض كنيد يك ديسكت در درايو A: قرار دارد و مي‌خواهيم يك پوشه داخل اين ديسكت ايجاد كنيم. اولين قدم اجراي برنامه My Computer مي‌باشد سپس A: را اجرا كرده و وارد اين درايو مي‌گرديم. ايجاد پوشه براي ايجاد يك پوشه با استفاده از فهرست File گزينه New را انتخاب كرده و گزينه Folder را بر مي‌گزينيم. با اين كار يك نماد مربوط به پوشه ايجاد شده است. در بدو امر ويندوز نام New Folder را براي اين پوشه در نظر مي‌گيرد ولي براي وارد كردن نام دلخواه خود در قسمت نام مي‌توانيد نام‌گذاري را انجام دهيم. با زدن كليد Enter كار ايجاد پوشه به اتمام مي‌رسد. حال شما يك پوشه به نام دلخواه خود ايجاد كرده‌ايد. براي ورود به يك پوشه كافي است آن را اجرا نماييد. در اين هنگام پنجره مربوط به آن پوشه باز شده و شما محتويات آن را مي‌توانيد ببينيد. در نوار آدرس نيز مي‌توانيد موقعيت فعلي خود را ملاحظه فرماييد. براي خارج شدن از يك پوشه كافي است از محل فعلي خود يك پله به عقب برگرديد. براي اينكار كافي است از فهرست GO گزينه Up One Level را انتخاب نماييد يا از نوار ابزار استاندارد گزينه Up را انتخاب كنيد. همچنين با استفاده از نوار آدرس نيز مي‌توانيد محل مورد نظر خود را انتخاب كنيد. نوار آدرس يك ليست تركيبي است، به اين معني كه با انتخاب دكمه انتهاي سمت راست آن فهرست باز شده و گزينه‌هاي آن ظاهر مي‌شوند. با انتخاب هر گزينه وارد آن محل مي‌شويد. ايجاد پرونده همانطور كه به خاطر داريد انواع پرونده‌هايي كه در ويندوز وجود داشتند به سه گروه تقسيم گرديده‌اند ولي ما در اين قسمت فقط به گروه پرونده‌هايي از نوع سند توجه داريم زيرا هدف ما از ايجاد پرونده ايجاد پرونده‌هاي اطلاعاتي است كه با برنامه‌هاي كاربردي توليد مي‌كنيم. براي ايجاد پرونده نيز مانند ايجاد پوشه عمل مي‌كنيم. همانطور كه ملاحظه مي‌فرماييد در فهرست File در گزينة New در قسمت دوم انواع برنامه‌هاي كاربردي كه براي ويندوز شناخته شده مي‌باشند وجود دارد. براي ايجاد يك پرونده كافي است كه گزينه مربوط به آن را انتخاب كنيم. مثلا براي ايجاد يك پرونده متني كافي است از فهرست، گزينه Text Document انتخاب گردد. سپس نام‌گذاري را به دلخواه انجام دهيد. پس از اجراي اين پرونده امكان ورود اطلاعات نيز بوجود مي‌آيد. (گزينة Shortcut در فصل بعدي توضيح داده خواهد شد.) تغيير نام يك شئي گاهي لازم است كه نام شئي (پرونده-پوشه) را تغيير دهيد. براي اينكار كافي است مراحل زير را اجرا كرده تا نام مناسب به شئي مورد نظر شما داده شود. 1- انتخاب شئي مورد نظر 2- اجراي دستور تغيير نام Rename از فهرست File 3- ورود نام جديد براي شئي 4- زدن كليد Enter • هنگام اجراي اين دستور بايد دقت كنيد كه نام جديد شئي شما تكراري نباشد وگرنه با خطاي سيستم ويندوز مواجه مي‌گرديد. براي نام گذاري از علائم مجاز استفاده كنيد. مشخصات يك شئي همانطور كه قبلا توضيح داده شد هر شئي داراي يك سري مشخصات است. پوشه‌ها و پرونده‌ها نيز داراي مشخصاتي هستند. براي ديدن مشخصات پوشه‌ها و پرونده‌ها بايد بعد از انتخاب شئي از فهرست File گزينهProperties را انتخاب كرده و يا از نوار ابزار دكمه Properties را انتخاب كنيد. حذف يك شئي يكي از تفاوتهاي عمده سيستم عامل DOS با ويندوز نحوه حذف پرونده و پوشه‌ها است. در سيستم عامل ويندوز حذف به دو صورت فيزيكي و منطقي انجام مي‌پذيرد. در حذف فيزيكي پرونده يا پوشه حذف شده قابل بازيافت نيست و اطلاعات قابل بازگشت نمي‌باشند. ولي در حذف منطقي اشياء حذف شده (پرونده يا پوشه و حتي نمادها) قابل بازيافت هستند و مي‌توان آنها را به محل اصلي خود بازگرداند. به هنگام حذف فيزيكي يا منطقي با حذف پرونده‌ها يا پوشه‌هاي اضافي فضاي سخت ديسك خود را آزاد مي‌كنيد و مي‌توانيد پرونده‌هاي ديگري را روي سخت ديسك خود ذخيره‌سازي كنيد. براي اين منظور بايد مراحل زير را انجام دهيد: 1- انتخاب شئي مورد نظر 2- اجراي دستور حذف Delete (براي اجراي اين دستور مي‌توانيد از فهرست File گزينه Delete را انتخاب كنيد و يا از روي نوار ابزار استاندارد دكمه Delete را انتخاب كنيد.) اين دو مرحله براي حذف هر گونه شئي در ويندوز به كار مي‌رود به شرطي كه آن شئي قابليت حذف داشته باشد. • توجه داشته باشيد كه هنگام حذف پوشه تمامي پرونده‌ها و پوشه‌هاي داخلي نيز از بين خواهند رفت. • بايد دقت كنيد كه حذف منطقي فقط در دستگاه ديسك سخت قابل استفاده است و حذف از روي فلاپي ديسك حذف فيزيكي خواهد بود. • اگر روي سخت ديسك قصد حذف فيزيكي داريد بايد هنگام صادر كردن دستور حذف كليد Shift را نگه داشته و دستور را صادر كنيد. • هنگامي كه دستور حذف را صادر مي‌كنيد، به جعبه گفتگويي كه براي تاييد عمل حذف ظاهر مي‌شود دقت كنيد. سئوالي كه از شما پرسيده مي‌شود نشان مي‌دهد كه كداميك از روش‌هاي حذف انجام مي‌پذيرد. اين پرسش كه همراه با شكل سطل بازيافت است، نشان دهنده حذف منطقي است. شما مي‌توانيد در صورت نياز شئي حذف شده را بازيافت نماييد. در صورت پاسخ Yes عمل حذف منطقي انجام مي‌شود و در صورت پاسخ No عمل حذف لغو مي‌شود. هنگامي كه عمل حذف فيزيكي باشد يا حذف را از روي فلاپي ديسك يا هر دستگاه ذخيره‌سازي به غير از سخت ديسك انجام مي‌دهيد پنجره گفتگو به شكل زير ظاهر مي‌شود كه نشان دهنده عمل حذف فيزيكي و غيرقابل برگشت است. در صورت پاسخ Yes عمل حذف فيزيكي انجام مي‌شود و در صورت پاسخ No عمل حذف لغو مي‌شود. سطل بازيافت هنگام حذف منطقي انجام مي‌شود، اشياء حذف شده به پوشة سيستمي به نام سطل بازيافت يا همان Recycle Bin منتقل مي‌شوند. اين پوشه معمولاً هنگام نصب ويندوز بر روي سخت ديسك شما فضايي را به خود اختصاص مي‌دهد. (در واقع سطل بازيافت پوشه‌اي است كه براي اندازه آن محدوديتي وجود دارد.) اين فضا معمولاً برابر 10% فضاي آزاد سخت ديسك محاسبه مي‌شود. هنگامي كه حذف منطقي رخ مي‌دهد اشياء داخل اين پوشه جمع آوري مي‌شوند تا اين كه اين فضا نيز مصرف شود. آن گاه به علت پر بودن سطل بازيافت ديگر حذف‌ها حذف فيزيكي خواهند بود. بهتر است هر از گاهي سطل بازيافت را بررسي كرد و پرونده‌هاي ضروري را بازيافت كرد و پرونده‌هاي غير ضروري را از داخل آن حذف كرد. با اجراي سطل بازيافت مي‌توانيد اشياء حذف شده را داخل آن ببينيد. اگر مي‌خواهيد شئي را بازيافت كنيد بايد بعد از انتخاب آن از فهرست File گزينه Restore را انتخاب كنيد. شئي مورد نظر شما به محل اوليه خود باز مي‌گردد. براي آن كه متوجه شويد محل اصلي شئي مورد نظر كجا قرار دارد مي‌توانيد مشخصات شئي را ببينيد. در قسمت Origin محل اوليه شئي كه پس از بازيافت در آن قرار مي‌گيرد، مشخص شده است. نسخه برداري اشياء هدف از انجام عمل نسخه برداري ايجاد يك نسخة مشابه از اشياء (پوشه‌ها و يا پرونده‌ها) در محل ديگر است. براي نسخه‌برداري از اشياء (پرونده‌ها و يا پوشه‌ها) بايد مراحل زير را طي كنيم. بايد دقت كنيد كه اين مراحل بايد دقيقاً به ترتيب انجام شوند تا نتيجه صحيح حاصل گردد. 1-انتخاب شئي 2- اجراي دستور Copy 3- ورود به محل مقصد 4-اجراي دستور Paste با انجام اين مراحل شئي انتخابي در محل مقصد نسخه برداري مي‌گردد. در حقيقت شئي اصلي در جاي خود باقي مانده و يك نسخه از آن در محل مقصد ايجاد خواهد شد. براي اجراي دستور Copy و Paste مي‌توانيد از فهرست Edit استفاده كنيد. يا از نوار ابزار استاندارد دكمه‌‌هاي Copy و Paste را انتخاب كنيد. روش نسخه برداري در ويندوز به اين صورت است كه پس از انتخاب شئي و اجراي دستور Copy اطلاعات انتخاب شده به حافظه موقتي به نام تخته برش (clipboard) منتقل شده و پس از اجراي دستور Paste اطلاعات از تخته‌برش به محل مقصد منتقل مي‌شود. انتقال اشياء انتقال نيز همانند نسخه‌برداري عمل مي‌كند با اين تفاوت كه نسخه اصلي شئي در مبداء ديگر وجود نداشته و نسخه جديد در محل مقصد ايجاد مي‌گردد. در حقيقت شئي اوليه ديگر در محل مبداء موجود نيست. عمل جابجايي نيز مانند عمل نسخه‌برداري داراي 4 مرحله مي‌باشد: 1-انتخاب شئي 2- اجراي دستور Cut 3- ورود به محل مقصد 4-اجراي دستور Paste براي اجراي دستور Cut نيز كافي است از فهرست Edit گزينه Cut را انتخاب نماييد يا از نوار ابزار استاندارد دكمه Cut را انتخاب نماييد. لغو اقدام انجام شده گاهي اوقات بعد از انجام عملي متوجه مي‌شويم عملي كه انجام داده‌ايم بايد لغو گردد. براي اين كار از فهرست Edit گزينه >عمل انجام شدهUndo< را انتخاب كرده و عمل انجام شده را لغو كنيد. مثلا اگر عمل قبلي دستور حذف كردن شئي بوده باشد با بكار بردن اين دستور شئي حذف شده باز مي‌گردد. • دقت كنيد كه لغو دستور فقط يك بار قابل اجرا است و تنها آخرين عمل قابل لغو كردن است. انتخاب اشياء همانطور كه ملاحظه فرموديد عمل انتخاب شئي در اين ميان نقش مهم و اساسي دارد. آنچه تا كنون به عنوان عمل انتخاب مطرح كرديم عمل انتخاب يك شئي بود كه به كمك موش‌واره و عمل كليك چپ انجام مي‌گرفت ولي ممكن است بطور همزمان بر روي اشيائي عملياتي (حذف-نسخه‌برداري-انتقال و…) را انجام دهيم. در اين صورت بايد بتوانيم عمل انتخاب همزمان چند شئي را انجام دهيم. انتخاب چند شئي همزمان به چند طريق ممكن است. 1- انتخاب ترتيبي (دنباله‌اي) - استفاده از موش‌واره براي كشيدن كادري دور اشيائي كه مي‌خواهيم همزمان انتخاب گردند. هر شئي كه داخل اين كادر قرار گيرد انتخاب مي‌گردد. اين عمل را به كمك نگه داشتن كليد Shift و حركت به كمك كليد‌هاي مكان‌نما نيز مي‌توان انجام داد. 2- انتخاب تصادفي- استفاده همزمان از عمل انتخاب بوسيله موش‌واره و نگهداشتن كليد Ctrl از صفحه كليد. به اين معني كه شئي اول را انتخاب كرده و كليد Ctrl را نگه مي‌داريم و شئي بعدي را به كمك موش‌واره انتخاب مي‌كنيم. تا زماني كه كليد Ctrl نگه‌داشته شده باشد با انتخاب هر شئي آن را به انتخاب‌هاي قبلي اضافه مي‌كنيم. با اين گونه انتخاب، اشياء انتخاب شده (اشياء كه نسبت به اشياء‌ديگر متمايز گشته‌اند) تشكيل يك گروه (Group) را مي‌دهند و اگر عملياتي نظير انتقال-نسخه‌برداري – حذف براي يك عضو اين گروه رخ دهد براي همه اعضاء اين گروه نيز رخ خواهد داد. با انتخاب شئي ديگر خارج از اين گروه انتخاب گروهي لغو مي‌گردد. توجه داشته باشيد كه عمل انتخاب اشياء را مي‌توان با تركيبي از هر دو روش بالا انجام داد. براي انتخاب همه اشياء يك پنجره مي‌توانيد از فهرست Edit گزينه Select all يا از كليدهاي تركيبي Ctrl+A استفاده كنيد. روش نمايش اشياء ويندوز اين امكان را به شما مي‌دهد كه روش نمايش اشياء را در داخل يك پنجره تغيير دهيد. براي اين كار مي‌توانيد از فهرست View يكي از چهار گزينه زير را انتخاب كنيد. عملكرد گزينه نمايش اشياء بصورت نمايش بزرگ-رديف افقي Large icons نمايش اشياء بصورت نمايش كوچك-رديف عمودي Small icons نمايش اشياء بصورت فهرست – ستون‌هاي عمودي List نمايش اشياء با توضيحات كامل – در اين حالت اسامي همراه با مشخصات اشياء‌ظاهرمي‌شود Details اين عمل را به كمك نوار‌ابزار نيز مي‌توانيد انجام دهيد. با هر بار انتخاب دكمه View مي‌توانيد يكي از حالات را انتخاب نماييد. با انتخاب پيكان- - كنار اين دكمه نيز اينكار امكان پذير است. روش مرتب‌سازي اشياء ممكن است در يك پنجره كه اشياء زيادي دارد، براي جستجوي شئي خاصي دچار مشكل شويد. براي جستجوي سريعتر، اشياء داخل پنجره را براساس مشخصات آنها مرتب كنيد. از فهرست View گزينة Arrange Icons را انتخاب كنيد و يكي از چهار گزينه را بر گزينيد. عملكرد گزينه مرتب‌سازي براساس نام By Name مرتب‌سازي براساس نوع By Type مرتب‌سازي براساس اندازه –از كوچك به بزرگ By Size مرتب‌سازي براساس آخرين تاريخ تغيير-از قديم به جديد By Date مرتب‌سازي خودكار-اگر در قسمت روش نمايش گزينه‌ها نمايش بزرگ يا كوچك اشياء(Large , Small icons) را انتخاب كرده باشيد با انتخاب اين گزينه اشياء بطور خودكار مرتب مي‌گردند. Auto Arrange نوار‌ جستجو Explorer Bar تا به حال با نوار ابزارهاي اصلي برنامه My Computer آشنا شده‌ايد. امكان ظاهر كردن نوار‌هاي ديگري نيز در پنجره MyComputer وجود دارد. اين نوارها از فهرست View گزينة Explorer Bar قابل دستيابي هستند. با استفاده از اين نوارها در محيط‌ اينترنت مي‌توانيد جستجو كنيد و يا فهرستي از آدرس‌هاي اينترنت مورد علاقه خود تهيه كنيد. مهمترين نوار ابزار، Folders مي‌باشد. با انتخاب اين گزينه قاب جديدي به محتويات پنجره اضافه مي‌شود. اين قاب، ساختار درختي تمامي اشياء داخل My Computer و ميز كار را نشان مي‌دهد. به كمك آن مي‌توانيد به راحتي در قسمتهاي مختلف سخت ديسك حركت كنيد و پوشه‌هاي دلخواه خود را باز نماييد. هرگاه شئي را از اين قاب انتخاب كنيد در قاب سمت چپ، محتويات آن را مي‌توانيد ملاحظه فرماييد. همانطور كه مي‌بينيد در كنار بعضي از اسامي علامت + ديده مي‌شود. با انتخاب اين علامت شاخه‌هاي داخلي اين شئي باز مي‌گردد و مي‌توانيد محتويات شاخه‌هاي فرعي را ببينيد. بلافاصله بعد از انتخاب + شئي باز شده و علامت به – تغيير شكل مي‌دهد. براي بستن شاخه‌اي كه قبلا باز شده با انتخاب علامت – آنرا بسته و علامت به + تغيير پيدا مي‌كند. اين درخت بسيار شبيه نمودار درختي است كه با كمك دستورات سيستم عامل DOS ظاهر مي‌گشت و كمك مي‌كند كه ساختار درختي پوشه‌ها و پرونده‌ها را بهتر ببينيم. • گاهي ممكن است محتويات پنجره‌اي تغيير كرده‌ باشد ولي اين تغييرات در صفحه ظاهر نگردند. براي اينكه اطلاعات پنجره‌اي بازخواني شود مي‌توانيد از فهرست View گزينه Refresh را انتخاب كنيد. شكل‌بندي ديسك‌‌ها گاهي لازم است دستگاه‌هاي ذخيره‌سازي شكل‌بندي مجدد گردند. شكل‌بندي (Format) سطح دستگاه‌هاي ذخيره‌سازي مانند سخت ديسك و يا فلاپي ديسك را مجدد به شيار Track)) و قطاع (Sector) تقسيم مي‌كند. (همانطوري كه با دستور Format در سيستم عامل DOS انجام مي‌شد.) براي شكل‌بندي مجدد اين دستگاه‌ها بايد بعد از انتخاب دستگاه مورد نظر از فهرست File گزينه Format را انتخاب نماييد. جعبه‌ محاوره‌اي به شكل زير ظاهر مي‌شود كه پارامترهاي شكل‌بندي را دريافت مي‌كند. عملكرد گزينه ظرفيت دستگاه ذخيره‌سازي Capacity شكل بندي سريع (حذف) Quick (erase) شكل بندي كامل (خطايابي) Full انتقال فايلهاي سيستمي Copy system files only نام برچسب ديسك Label شكل بندي بدون برچسب No label نمايش گزارش از وضعيت شكل‌بندي Display summary when finished انتقال فايلهاي سيستمي Copy system files با زدن دكمه Start شكل‌بندي با توجه به نوع مشخص شده در قسمت Format Type آغاز مي‌شود. نوار پيشرفت پر مي‌گردد و عمل شكل‌بندي به اتمام مي‌رسد. چنانچه گزينه Display summary when finished را انتخاب گرده باشيد در آخر توضيحاتي در مورد نحوه شكل‌بندي تهيه مي‌گردد. شرح گزينه ظرفيت دستگاه ذخيره‌سازي Bytes total disk space فضاي اشغالي فايلهاي سيستم عامل Bytes used by system files فضاي غيرمجاز (قطاع معيوب) Bytes in bad sectors فضاي در دسترس (قابل استفاده) Bytes available on disk مقدار فضا در هر واحد (قطاع-شيار) Bytes in each allocation unit تعداد كل واحدها Total allocation units on disk شماره سريال (اين شماره بطور اتوماتيك در هر بار شكل‌بندي داده مي‌شود) Serial number ابزار ديگر مديريت ديسكها - Windows Explorer نظير برنامه My Computer ابزار ديگري نيز براي مديرت اشيائي نظير پوشه‌ها و پرونده‌ها وجود دارد كه كاوشگر ويندوز يا Windows Explorer ناميده مي‌شود. شباهت زيادي بين اين دو ابزار وجود دارد. البته كاوشگر ويندوز ابزاري حرفه‌اي‌تر نسبت به My Computer محسوب مي‌گردد. ولي بحث در مورد آن در اين جا ضروري به نظر نمي‌رسد. براي مديريت و عمليات بر روي پوشه‌ها – پرونده‌ها و ديسك‌ها هم My Computer و هم كاوشگر ويندوز برنامه‌هاي مناسبي مي‌باشند. فصل چهارم - اجراي برنامه‌هاي كاربردي همانطور كه به ياد داريد، پرونده‌هاي اجرايي را به دو گروه تقسيم كرديم – گروه اجرايي و گروه اسناد. حال به نحوه اجراي برنامه‌هاي كاربردي كه توسط پرونده‌هاي اجرايي بكار مي‌افتد آشنا مي‌شويم. هر برنامه كاربردي شامل يك پروندة اجرايي است. براي اجراي اين پرونده راه‌هاي متعددي در ويندوز 98 وجود دارد. بطوري كلي براي انجام هر امري در ويندوز 98 راه‌هاي بسياري وجود دارد كه كاربر با توجه به ذوق و سليقه خود براي كارهاي خود يكي از آنها را انتخاب مي‌كند. در دنباله به روش‌هايي براي اجراي اين گونه پرونده‌ها اشاره خواهيم كرد. فرض كنيد كه برنامه كاربردي مورد نظر ما برنامه ماشين حساب يا همان Calculator است. اجرا توسط My Computer در اين حالت بايد از اسم پرونده اجرايي و مسيري كه اين پرونده در آن قرار دارد كاملاً آگاه باشيد. توسط My Computer وارد مسير پرونده شده و برنامه را اجرا مي‌كنيم. My Computer\C:\Windows\Calc.exe مي‌دانيم كه نام پرونده اجرايي براي اجراي ماشين حساب دقيقا چيست و كجا قرار دارد. گزينه Run… با اين انتخاب از فهرست شروع يك پنجره گفتگو ظاهر شده كه از طريق آن در قسمت Open نام و مسير پرونده را وارد مي‌كنيم. در صورتيكه نام دقيق و مسير را به خاطر نداشته باشيم مي‌توانيم از دكمه Browse… استفاده كنيم. اين جعبه گفتگو داراي چهار قسمت است كه توسط آنها مشخصات پرونده اجراي مورد نظر را وارد مي‌كنيم. • در قسمت Look in: محل پرونده را مشخص مي‌كنيد. اين قسمت يك ليست تركيبي است كه با انتخاب محل در قسمت بعدي محتويات محل انتخابي ديده مي‌شود. • محتويات كه در آن محتويات محل انتخاب ظاهر مي‌شود. نام پرونده و يا پوشه‌اي كه پرونده در آن قرار دارد را مي‌توانيد انتخاب كنيد و كليد Open را بزنيد. • قسمت نام پرونده File name و نوع پرونده Files of type نيز قسمت بعدي هستند. به محض انتخاب پرونده در قسمت محتويات نام در قسمت نام پرونده نيز نوشته مي‌شود. از آنجايي كه به دنبال پرونده‌هاي اجرايي هستيم در قسمت نوع پرونده‌ها نيز نوع برنام يا Programs نوشته شده است. • نوار‌ابزار كه روبروي قسمت Look in ديده مي‌شود كه هر كدام از اين دكمه‌ها وظيفه خاصي دارند كه در جدول زير نشان داده شده‌اند. عملكرد گزينه بازگشت به پوشه قبلي نسبت به محلي فعلي Look in Up One Level نمايش محتويات صفحه ميز كار View Desktop ايجاد پوشه جديد در محل فعلي Look in New Folder نمايش نماد‌هاي محتويات بصورت ليست List نمايش نماد‌هاي محتويات بصورت توضيحات كامل Details براي مثال باز هم مي‌‌توانيد برنامه Calc.exe را از اين طريق نيز اجرا نماييد. تعريف ميانبر يا Short Cut از آنجايي كه مسيريابي و قرار گرفتن در مسير در دو حالت قبلي مشكل بوده و وقت گير نيز مي‌باشد، ويندوز 98 اين امكان را هم فراهم آورده است كه برنامه هاي كاربردي خود را بصورت ميانبر اجرا كنيم. منظور از ميانبر راه سريعي براي اجراي اشياء است. با استفاده از ميانبر مي‌توانيم از ويندوز بخواهيم كه با استفاده از مسير برنامه كاربردي آن را اجرا كند. ميانبرها را بهتر است در صفحه اصلي يعني ميز كار ايجاد كنيم ولي مي‌توان ميانبرها را در هر محلي ايجاد نمود (به جز در پنجره My Computer). ميانبر را براي برنامه‌هاي كاربردي و همينطور براي پرونده‌هاي اسناد و پوشه‌ها و نماد‌ها مي‌توان ايجاد كرد. نماد‌هاي ميانبرها داراي علامت در كنار خود هستند. تغيير خواص ميانبر همانطور كه در قسمت مشخصات اشياء‌توضيح داده شد،‌ ميانبرها نيز داراي مشخصاتي هستند. بـرخي از مشخصات يك ميانبر را مي‌توان تغيير داد. براي تغيير شكل نماد مي‌توانيد از دكمه Change Icon… استفاده كنيد. چنانچه بخواهيد وارد محلي شويد كه براي آن برنامه ميانبر ايجاد كرده‌ايد مي‌توانيد از دكمه Find Target… استفاده نماييد. با اينكار صفحه My Computer باز شده و وارد محل پرونده اصلي مي‌شويد. در جدول مشخصاتي كه در اين قسمت ديده مي‌شود بيشتر توضيح داده شده است. عملكرد گزينه شئي اصلي كه ميانبر، آن را اجرا مي‌كند Target پوشه‌اي كه شئي اصلي در آن بايد اجرا شود Start in كليد دسترسي سريع فعال كردن ميانبر Shortcut Key نوع اجراي برنامه (معمولي-حداقل-حداكثر) Run ايجاد ميانبر توسط برنامه My Computer وارد مسير برنامه كاربردي دلخواه خود شويد و پرونده اجرايي يا شئي مورد نظر را انتخاب كنيد. توسط فهرست File گزينه shortcut را انتخاب كنيد. در اين حالت نماد ميانبر براي شئي در پنجره اضافه مي‌شود. حال اگر مي‌خواهيد اين ميانبر را در ميز كار خود داشته باشيد، مي‌توانيد با عمل بريدن و چسباندن آن را به صفحه ميز كار خود منتقل نماييد. حال اگر اين ميانبر را اجرا نماييد ويندوز 98 توسط اين ميانبر مسير اصلي پرونده اجرايي يا پوشه و يا نماد مورد نظر شما را پيدا كرده و آن را اجرا مي‌نمايد. در واقع در نماد مربوط به ميانبر آدرس پرونده، پوشه و … نوشته شده‌است. چنانچه اين ميانبر را حذف كنيد به پرونده، پوشه و يا نمادي كه براي آن ميانبر ساخته‌ايد آسيبي وارد نمي‌شود. فصل پنجم – تنظيمات شخصي و پيكربندي ويندوز فهرست شروع و زير فهرست Programs همانطور كه قبلا نيز مشاهده كرده‌ايد، پس از انتخاب دكمه شروع، فهرست شروع باز مي‌شود. يكي از گزينه‌هاي آن Programs مي‌باشد. بسياري از پرونده‌هاي اجرايي و اسناد مي‌توانند بصورت ميانبر در اين فهرست وجود داشته باشند. در نتيجه مي‌توان از ميانبرها در فهرست Programs نيز براي اجراي برنامه‌هاي كاربردي استفاده كرد. براي مثال برنامه ماشين حساب داخل مسير زير قرار دارد كه از اين طريق نيز قابل اجرا مي‌باشد: Start-Programs-Accessories-calculator فهرست شروع و نوار وظيفه گاهي نياز است كه يك ميانبر به فهرست شروع اضافه نماييم. براي اين كار لازم است بيشتر با فهرست شروع آشنا شويم. فهرست شروع به سه قسمت تقسيم شده‌است. 1-قسمت اختياري كه مربوط به ميانبر‌هايي است كه كاربر مي‌تواند به اختيار خود به فهرست شروع اضافه كند. 2-قسمت اصلي فهرست شروع - به جدول دقت كنيد. عملكرد گزينه ميانبرهاي برنامه‌هاي كاربردي Programs پوشه‌هاي مورد علاقه آدرس‌هاي اينترنت Favorites فهرست اسنادي كه اخيراُ باز شده و پوشه اسناد Documents تنظيمات سخت‌افزاري و نرم‌افزاري Settings جستجوي پرونده‌،پوشه‌،فرد و يا كامپيوتري در شبكه Find راهنماي ويندوز Help اجراي برنامه‌ها Run 3-قسمت مربوط به خاتمه كار ويندوز است كه شامل گزينه Shut Down و گزينه Log off(مربوط به اتمام كار براي فرد خاص در شبكه كامپيوتري) مي‌باشد. براي اضافه كردن گزينه‌اي به فهرست شروع فقط از قسمت اختياري و زير قسمت Programs مي‌توانيد استفاده نماييد و ديگر قسمتها براي اينكار غيرمجاز مي‌باشند. فهرست Programs: همانطور كه توضيح داده شد در فهرست Programs ميانبرهايي براي برنامه‌هاي اجرايي وجود دارد كه اين برنامه‌ها از اين طريق نيز اجرا مي‌شوند. كافي است كه از ميان فهرست‌ها، گزينه مناسب را انتخاب كرده و ميانبر مربوطه را اجرا نماييد. فهرست Favorites: در داخل فهرست Favorites معمولاً ميانبرهايي براي ايستگاه‌هاي دلخواه شبكه اينترنت قرار مي‌گيرد و شما مي‌توانيد با استفاده از اين ميانبرها سريعتر به ايستگاه مورد نظر خود دسترسي پيدا كنيد. فهرست Documents: فهرست Documents دو كار بر عهده دارد: 1- دسترسي سريع به پوشه My Documents . 2- ليست اسنادي كه اخيرا باز شده‌اند. با استفاده از اين ليست كه در واقع ميانبرهاي اسنادي هستند كه اخيراً باز شده‌اند مي‌توانيد سريعتر به اسناد خود دسترسي داشته باشيد. فهرست Settings: فهرست Settings مربوط به تنظيمات سخت‌افزاري و نرم‌افزاري سيستم كامپيوتري شما‌ است و داراي زير قسمتهايي به اين شرح است: عملكرد گزينه مركز تنظيمات سخت‌افزاري و نرم‌افزاري Control Panel تنظيمات مربوط به چاپگرها و يا معرفي چاپگر جديد Printers تنظيمات مربوط به نوار وظيفه و فهرست شروع Task bar & start menu... تنظيمات مربوط به ظاهر شدن پوشه‌ها در My Computer و عملكرد موش‌واره بصورت قديمي و يا Web Folder options... تنظيم صفحه ميز كار به عنوان صفحه فعال Web Active Desktop ارتقاء ويندوز از طريق شبكه اينترنت Windows Update فهرست Find: فهرست Find خود داراي زيرقسمتهاي زير است: عملكرد گزينه جستجوي پرونده و يا پوشه‌اي بر روي دستگاه‌هاي ذخيره‌سازي كامپيوتر Files or Folders... جستجوي كامپيوتري در شبكه Computer... جستجوي شخصي خاص از ميان دفتر آدرسها و يا شبكه اينترنت People... جستجوي موضوعي خاص در شبكه اينترنت On the Internet... از آنجايي كه گزينه اول بيشتر بكار خواهد رفت در مورد آن توضيح خواهيم داد. پس از انتخاب اين گزينه جعبه گفتگوي به نام Find: all files ظاهر مي‌شود. عمل جستجو براي پوشه‌و يا پرونده‌‌اي خاص را مي‌توان براساس سه برگه‌اي كه در اين جعبه ديده مي‌شود انجام داد. برگه اول به نام Name & Location مي‌باشد كه عمل جستجو را بر اساس نام و يا محل قرارگيري پرونده‌ها انجام مي‌دهد كه داراي پارامترهاي زير است: عملكرد گزينه نام (كامل و يا قسمتي از نام – استفاده از علائم * , ? براي مشخص كردن گروهي از اسامي) Named اگر پرونده از نوع متني باشد مي‌توانيد براي جستجو عبارتي كه بايد در آن پرونده موجود باشد را وارد نماييد. Containing Text محل شروع جستجو از روي دستگاه‌هاي ذخيره‌سازي (با استفاده از دكمه Browse مي‌توانيد محل را تعيين كنيد.) Look in عمل جستجو شامل زيرپوشه‌ها نيز مي‌گردد. Include Subfolders با زدن دكمه Find now عمل جستجو انجام مي‌شود و در قسمت محتويات حاصل عمل جستجو ظاهر مي‌گردد. اين ليست شبيه نمايش My Computer در حالت Details مي‌باشد. با استفاده از منو‌هاي File – Edit مي‌توانيد اعمالي نظير حذف-نسخه‌برداري – انتقال و تغيير نام را بر روي فايلهاي جستجو شده انجام داد. براي ورود به محل پوشه‌اي كه پرونده‌هاي مورد نظر قرار دارند مي‌توانيد پس از انتخاب پرونده از فهرست File گزينه Open Containing Folder را انتخاب كنيد. به محض انتخاب اين گزينه My Computer باز شده و پوشه مربوطه نمايش داده مي‌شود. برگه‌ Date پارامترهاي تاريخ ايجاد، تغيير و دسترسي براي جستجو را مد نظر قرار مي‌دهد. برگه Advanced پارامترهاي نوع پرونده File Type و اندازه پرونده Size –حداقل و حداكثر- را براي جستجو معيار قرار مي‌دهد. بايد توجه كرد كه پارامترهاي اين برگه‌ها با يكديگر در نظر گرفته مي‌شوند. براي مثال شما با ذكر قسمتي از نام پرونده در برگه Name & Location و اندازه حداكثر فايل در برگه Advanced مي‌توانيد هر دو پارامتر را براي جستجو بكار بريد. با زدن دكمه New Search پارامترهاي جستجو به حالت اوليه باز مي‌گردند. گزينه Help: راهنماي ويندوز در اين قسمت قرار گرفته‌است. سه روش براي استفاده از كتاب راهنمايي ويندوز در نظر گرفته شده است كه بصورت برگه‌هاي Contents ، Index و Search قابل دسترسي است. برگه Contents در واقع حكم فهرست موضوعي كتاب راهنماي ويندوز را دارد. برگه Index در واقع فهرست اعلام (كلمه‌هاي خاص) در كتاب راهنمايي ويندوز را دارد. برگه Search نيز در كتاب رهنماي ويندوز به دنبال كلمه مورد نظر شما مي‌گردد و ليستي از مكان‌هايي كه آن كلمه به كار رفته است براي شما تهيه مي‌كند. بعد از انتخاب موضوع مورد نظر مي‌توانيد با دو بار كليك بر روي عنوان فصل مربوطه به فصلها داخلي و يا صفحه اصلي متن راهنمايي دست پيدا كنيد و در قسمت سمت راست پنجره متن راهنما را ملاحظه نماييد. همانطور كه به ياد داريد براي راهنمايي گرفتن از اشياء ويندوز راه ديگري نيز وجود دارد. در بعضي از پنجره‌ها بر روي نوار عنوان علامت ؟ به عنوان يك دكمه ظاهر مي‌گردد. با انتخاب اين دكمه نشانگر موش‌واره به همراه يك علامت سئوال ظاهر مي‌شود. در اين حالت اگر شئي را انتخاب نماييد توضيحي در مورد نحوه عملكرد آن شئ ظاهر مي‌شود. خصوصيات فهرست شروع و نوار‌وظيفه حال به تشريح خصوصيات فهرست شروع و نوار وظيفه مي‌پردازيم. براي تنظيم خصوصيات اين دو شئي از گزينه Settings انتخاب Taskbar & Start Menu را صادر نماييد. پنجره گفتگوي ظاهر شده دو برگه دارد. برگه Taskbar Options مربوط به تنظيمات نوار وظيفه و فهرست شروع است و Start Menu Programs مربوط به فهرست گزينه Programs مي‌باشد. همانطور كه ملاحظه مي‌كنيد. اين انتخاب‌ها بصورت علامت چك هستند كه مي‌توان همزمان بيش از يكي را انتخاب كرد. تغييرات انتخابي را در قسمت پيش‌نمايش ملاحظه مي‌كنيد. در جدول زير گزينه‌هاي برگه Taskbar Options مشخص شده‌اند. عملكرد گزينه قرار دادن نوار وظيفه بر روي همه پنجره‌ها Always in top مخفي كردن نوار وظيفه Auto hide نمايش نماد‌ها بصورت كوچك روي فهرست شروع Show small icons inn Start menu نمايش ساعت روي نوار وظيفه Show clock در صورتيكه بخواهيد نظيمات مربوط به زيرفهرست Programs را انجام دهيد برگه Start Menu Programs را انتخاب نماييد. اين صفحه داراي دو قسمت مي‌باشد. قسمت Customize Start menu تنظيمات مربوط به زيرفهرست Programs را شامل مي‌شود. دكمه‌ Add ميانبري به قسمت‌هاي مجاز فهرست شروع اضافه مي‌كند با دكمه Remove ميانبري را از فهرست شروع مي‌توانيد حذف كنيد. دكمه Advanced پوشه مربوطه به فهرست شروع را باز مي‌كند و خود مي‌توانيد گزينه‌اي را اضافه يا كم و يا جابجا كنيد. در قسمت Documents menu دكمه Clear ليست موجود در فهرست Documents را حذف مي‌كند. فصل ششم – تنظيمات شخصي و پيكربندي ويندوز شركت مايكروسافت سازنده سيستم عامل ويندوز 98 سعي كرده‌است تمامي نياز كاربران را برآورده سازد. بنابراين قسمتي براي تنظيمات شخصي و پيكربندي سيستم عامل ويندوز در نظر گرفته شده است تا كاربران بتوانند محيط ويندوز را بنا به سليقه خود تغيير دهند. مركز كنترل Control Panel براي دسترسي به تنظيمات و پيكربندي سيستم عامل همانطور كه قبلا نيز ذكر شد از فهرست شروع گزينه Setting و با فرمان Control Panel را صادر مي‌كنيد. پنجره‌اي به شكل زير باز مي‌گردد. از آنجاي كه تنظيمات ويندوز متنوع و تا حدي حرفه‌اي هستند در اينجا به چند مورد اشاره كرده و از توضيح بقيه صرف نظر مي‌كنيم. در جدول زير توضيحات مربوط به هر شئي آورده شده‌است. عملكرد گزينه تنظيمات مربوط به بانك‌هاي اطلاعاتي ODBC32 اضافه كردن سخت‌افزار جديد به سيستم Add New Hardware اضافه و حذف كردن برنامه‌ها كاربردي Add/Remove Programs تنظيمات وقت و تقويم Date / Time تنظيمات ميز كار و صفحه نمايش ويندوز Display مديريت قلمهاي سيستم Fonts تنظيم خصوصيات دسته بازي Game Controller تنظيمات شبكه اينترنت Internet تنظيمات صفحه كليد سيستم Keyboard تنظيمات دستگاه مودم Modem تنظيمات موش‌واره Mouse تنظيمات دستگاه‌هاي چندرسانه‌اي Multimedia ايجاد و تنظيمات شبكه كامپيوتري network تنظيمات رمز عبور كاربران در ويندوز Passwords تنظيمات استفاده از توان باطري و مصرف انرژي Power Management معرفي و تنظيمات چاپگر به سيستم Printers تنظيمات محلي ويندوز-نظير شكل نمايش ساعت-واحدپول-اعداد Regional setting تنظيمات اصوات ويندوز Sounds تنظيمات نحوه كار كاربران مختلف يك كامپيوتر System تنظيمات مربوط به خطوط تلفن براي استفاده مودم Telephony تنظيم ساعت و تقويم سيستم كامپيوتر از يك ساعت و تقويم داخلي استفاده مي‌كند ولي گاهي ممكن است كه احتياج به تنظيم ساعت و يا تقويم داشته باشيم. ويندوز 98 با ابزار مخصوص خود اين اجازه را به شما مي‌دهد كه اين تنظيمات را انجام دهيد. پس از اجراي، جعبه محاوره‌اي زير ظاهر مي‌گردد. اين جعبه محاوره داراي دو برگه مي‌باشد. برگه Date & Time مربوط به تنظيم ساعت و تاريخ است. در قسمت Date – ماه – سال و روز جاري را تعيين مي‌كنيم. در قسمت Time ساعت را بصورت ساعت-دقيقه-ثانيه- صبح و عصر را تنظيم مي‌كنيم. برگه Time Zone تعيين ناحيه زماني در جهان است كه با اين انتخاب مي‌توانيد اختلاف زمان محل جغرافيايي خود را نسبت به زمان جهاني تعيين كنيد. تنظيمات صفحه نمايش با استفاده از از اين گزينه تغيير در نحوه نمايش و رنگ‌هاي محيط ويندوز امكان پذير است. با اين كار مي‌توانيد محيط نمايش ويندوز به دلخواه خود تنظيم نماييد. تنظيمات مربوط به صفحه نمايش را مي‌توانيد از يكي از دو روش زير استفاده نماييد: 1- از طريق فهرست شروع Start----> Settings----->Control panel----->Display 2- از طريق كليك راست بر روي ناحيه خالي ميز كار و انتخاب گزينه Properties . جعبه محاوره Display Properties احضار مي‌گردد كه داراي شش برگه است كه هر برگه مربوط به تنظيم يك خصوصيت صفحه كار و پنجره‌هاي ويندوز مي‌باشد. برگه پشت صفحه Background- با اين انتخاب مي‌توانيد طرح زمينه را مطابق ميل خودتان تنظيم كنيد. در اينجا در قسمت Wallpaper مي‌توانيد يك تصوير گرافيكي را انتخاب كنيد تا مانند كاغذ ديـواري زمينه ويندوز شما را بپوشاند در صورتي كه نخواهيد از كاغذ ديواري استفاده كنيد مي‌توانيد گزينه None را انتخاب نماييد. در صورت نياز مي‌توانيد از دكمه Browse براي انتخاب تصاوير جديد استفاده نماييد. برگه محافظ نمايشگر Screen Saver- در نمايشگر‌ها اگر براي مدتي طولاني تصويري روي صفحه نمايش باقي بماند به صفحه نمايش آسيب وارد مي‌شود. براي جلوگيري از تشكيل تصوير يكنواخت براي صفحه تصوير از محافظ نمايشگر استفاده مي‌گردد. با اين كار مي‌توانيد صفحه را خاموش و يا با تصويري متحركي آن را بپوشانيد تا از صدمه خوردن به صفحه نمايشگر خود جلوگيري كنيد. با انتخاب نام در قسمت Screen Saver محافظ نمايشگر خود را مشخص كنيد. در قسمت Wait زمان انتظار تا ظهور محافظ نمايشگر را تعيين مي‌كنيد. برگه شكل ظاهريAppearance- با استفاده از اين قسمت مي‌توانيد رنگ‌ عناصر، پنجره‌ها، ميز كار، اندازه نماد‌ها و … را تغيير دهيد. از ليست Item گزينه‌اي كه تصميم به تغيير خصوصيات آن‌را داريد انتخاب كنيد. حال مي‌توانيد تغييرات را اعمال نماييد. بعضي از گزينه‌ها‌ قابليت اين را دارند كه همه خصوصيات آن‌ها تغيير يابد و بعضي فقط اجازه تغيير يك خصوصيت را به شما مي‌دهند. برگه جلوهEffect- با استفاده از اين قسمت جلوه‌هاي بخصوصي به محيط ويندوز اضافه نماييد. پس از انتخاب اين برگه نماد‌هاي اصلي ميز كار ويندوز را مي‌بينيد. با انتخاب هر نماد و انتخاب دكمه Change Icon… مي‌توانيد آن نماد را تغيير دهيد. براي باز گرداندن نماد به حالت اوليه ويندوز كافي است، نماد مورد نظر را انتخاب كرده و دكمه Default Icon را بزنيد. قسمت Visual Effect –جلوه‌هاي بصري- مجموعه‌اي از انتخاب‌ها هستند كه به محيط ويندوز جلوه‌هاي خاصي مي‌بخشند. در جدول زير خصوصيات اين انتخاب‌ها آورده شده است. عمكرد گزينه نمايش نماد‌ها بصورت بزرگ Use large icons نمايش نماد‌ها با حداكثر تعداد رنگ Show icons using all possible colors نمايش ليست‌ها، فهرست‌ها و پنجره‌ها بصورت متحرك Animate windows, menus and lists صاف كردن قلم نوشته‌هاي گوشه‌هاي صفحه Smooth edge of screen fonts نمايش محتويات پنجره هنگام جابجايي Show windows contents while dragging برگه وبWeb- با استفاده از اين قسمت مي‌توانيد صفحه ميز كار خود را بصورت يك صفحه اينترنتي تنظيم كنيد. بحث بيشتر در اين مورد را در قسمت‌هاي بعدي موكول مي‌كنيم. برگه تنظيماتSettings- با استفاده از اين قسمت مي‌توانيد حداكثر تعداد رنگ قابل نمايش و اندازه صفحه نمايش را تنظيم نماييد. در قسمت Color كه يك ليست تركيبي است تعداد رنگ و در قسمت Screen Area كه يك اهرم درجه‌دار است مي‌توانيد اندازه صفحه (وضوح صفحه) را تعيين كنيد. در انتها براي اعمال تغييرات خود مي‌توانيد از هر دو دكمه Ok و Apply استفاده نماييد. در صورت انصراف از اعمال تغييرات از دكمه Cancel استفاده نماييد. تفاوت دكمه Ok و دكمه Apply در اين است كه با انتخاب Apply تغييرات اعمال شده ولي از جعبه محاوره خارج نمي‌گرديد ولي با انتخاب Ok تغييرات اعمال شده و از اين جعبه گفتگو خارج مي‌شويم. فصل هفتم– آشنايي با چند برنامه كاربردي از آنجايي كه هدف از بكارگيري سيستم عامل، اجراي برنامه‌هاي كاربردي است در اين قسمت به معرفي دو برنامه معروف براي كارهاي روزمره مي‌پردازيم. اين دو برنامه از برنامه‌هاي كاربردي استاندارد ويندوز محسوب مي‌شوند و معمولاً همراه سيستم عامل ويندوز نصب مي‌گردند. البته برنامه‌هاي كاربردي ديگري نيز خارج از ويندوز وجود دارند كه مي‌توان به برنامه‌هاي مهندسي AutoCad براي امور نقشه كشي، SPSS براي انجام امور آماري، Photoshop براي كار روي تصاوير و ... نيز اشاره داشت. ولي اين برنامه‌هاي كاربردي همراه خود سيستم عامل ويندوز عرضه نمي‌گردند و براي استفاده از آنها بايد آنها را بر روي كامپيوتر خود نصب نماييد و سپس استفاده كنيد. براي عمل نصب چنين برنامه‌هايي بهترين روش استفاده از گزينه Install در پنجره Add/Remove programs مي‌باشد. براي اينكار گزينه Setting را از فهرست شروع انتخاب كرده و وارد Control Panel شويد و گزينه Add/Remove programs را اجرا نماييد و دكمه Install را بزنيد. در اين هنگام آدرس پرونده‌ اجراي مربوط به نصب نرم‌افزار مورد نظر از شما پرسيده مي‌شود. برنامه نصب اجرا شده و مراحل نصب طي مي‌شود. در انتها برروي فهرست Programs نمادي مناسب برنامة كاربردي شما قرار مي‌گيرد. براي حذف (لغو نصب) برنامه كاربردي نيز بهترين روش انتخاب برنامة‌ مورد نظر از فهرست ظاهر شده در پنجره Add/Remove programs و انتخاب دكمه Add/Remove مي‌باشد. معمولاً هنگام نصب برنامه‌هاي كاربردي، علاوه بر كپي شدن پرونده‌هاي اصلي برنامة كاربردي در پوشه مورد نظر تغييراتي نيز بايد در پرونده‌هاي اصلي ويندوز ايجاد گردد. اين تغييرات معمولاً در دفتر ثبت ويندوز انجام مي‌گيرد تا اين برنامه به ويندوز معرفي گردد. در اين حين پرونده‌هاي خاصي نيز در پوشة ويندوز كپي مي‌شوند. هنگامي كه برنامه‌هاي كاربردي را به طريق بالا با استفاده از Add/Remove programs از ويندوز خارج مي‌كنيد اين تغييرات نيز از دفتر ثبت ويندوز حذف شده و پرونده‌هاي اضافي نيز حذف مي‌گردند. به عنوان قانون كلي مي‌توان گفت كه براي حذف برنامه‌هاي كاربردي از ويندوز هميشه از Add/Remove programs استفاده نماييد و براي حذف پرونده‌هاي اطلاعاتي (اسناد) از روش حذف منطقي و يا حذف فيزيكي استفاده كنيد. آشنايي با برنامه Paint دكمه Start را انتخاب كنيد و فهرست Program را باز نماييد. حالا در فهرست Accessories گزينه Paint را اجرا نماييد. از اين برنامه مي‌توان براي ايجاد، ويرايش و يا مشاهده تصاوير استفاده كرد. فهرست File New: با انتخاب اين گزينه مي توانيد سند جديدي را براي ايجاد تصاوير باز كنيد. Open: از اين گزينه براي باز كردن و يا خواندن پرونده هاي از قبل ايجاد شده استفاده مي شود. با انتخاب اين گزينه جعبه گفتگوي Open باز شده كه داخل آن بايد دو پارامتر را مشخص نماييد: محل پرونده در قسمت Look in و نام پرونده در قسمت File name. در قسمت نوع پرونده نيز انواع مختلف پرونده‌مجاز در برنامه Paint ظاهر مي‌گردد. Save as... و Save: براي ذخيره كردن پرونده به كار مي‌رود. در حالتي كه هنوز پرونده ذخيره نشده است هر دو گزينه منجر به ظهور جعبه گفتگوي Save As.. مي‌گردند. در اين جعبه بايد مانند جعبه Open دو پارامتر را مشخص نماييد: محل ذخيره سازي پرونده در قسمت Save in و نام پرونده در قسمت File name. در صورتيكه پرونده قبلا ذخيره شده باشد، گزينه Save تغييرات را بروي پرونده (با نام و محل قبلي) اعمال مي‌كند در حاليكه گزينه Save as... جعبه گفتگوي Save as را ظاهر مي‌كند كه در آن مي‌توانيد براي سند خود نام و يا محل جديد در نظر بگيريد. Print Preview -پيش نمايش چاپ: در واقع قبل از اينكه تصوير خود را چاپ كنيد مي‌توانيد نمايش كلي و دور نماي كار خود را مشاهده نماييد. با اينكار در مصرف كاغذ صرفه‌جويي خواهيد كرد. Page Setup صفحه بندي: از اين گزينه براي تنظيم صفحه خود مي توانيد استفاده كنيد و نيز اين امكان را به شما مي دهد كه جهت كاغذ خود را به صورت افقي (Land scape) يا عمودي (Portrait) تعيين كنيد. با اين گزينه مي‌توانيد فاصله تصاوير را نسبت به حاشيه كاغذ بر حسب Cm تعيين نماييد. Print -چاپ: زماني استفاده مي شود كه كار شما به اتمام رسيده باشد و مي‌خواهيد سند را بروي كاغذ بياوريد. (Tiled) Set as wallpaper: اين گزينه به ما امكان مي‌دهد كه بتوانيم تصاوير ايجاد شده را در ميز كار Desktop بعنوان يك كاغذ ديواري قرار دهيم. Exit- خروج: براي خروج از برنامه Paint از اين گزينه مي‌توانيد استفاده نماييد. بايد توجه داشته باشيد كه قبل از خروج از برنامه سند خود را ذخيره نماييد. در غير اينصورت پيغامي مبني بر عدم ذخيره سازي سند ظاهر مي‌گردد. در صورت انتخاب گزينه Yes جعبه گفتگوي Save as باز شده و پارامترهاي مورد نظر از شما دريافت مي‌گردد. فهرست Edit: Undo: براي لغو آخرين دستور Repeat: بازگشت از حالت Undo Cut: برش يك قسمت انتخاب شده از تصوير – انتقال به حافظه موقت (clipboard) Copy: نسخه برداري از قسمت انتخاب شده- انتقال به حافظه موقت (clipboard) Paste: فراخواني از حافظه (در مورد Cut و Copy قابل اجرا است). Clear Selection (Del): براي حذف قسمتي از يك شكل ابتدا بايد آن را انتخاب نماييد و بعد از اين گزينه براي حذف آن استفاده كنيد. Select All : براي انتخاب كل تصاوير يا شكل ايجاد شده مي‌توانيد از اين گزينه استفاده نماييد. Copy to: كپي كردن و بردن يك قسمت انتخاب شده بر روي يك سند جديد. Paste from: فراخواني تصوير از پرونده‌هاي ذخيره‌شده. فهرست View Tool Box: يا جعبه ابزار كه يك سري از امكانات براي ايجاد اشكال در پرونده مورد نظر قرار گرفته كه براي انتخاب هر كدام از اين ابزارها بايد روي آنها كليك كنيم تا به صورت انتخاب درآيند. اين جعبه را زماني كه منوي View به صورت انتخاب شده () باشد مي توانيد در سمت چپ پنجره Paint مشاهده كرد. اين ابزار شامل گزينه‌هاي مانند خط – دايره – مستطيل-رنگ پاش – قلمو – پاك كن و ... مي‌باشد. Color Box: يا جعبه رنگ، كه شما آن را در پايين صفحه Paint ملاحظه مي كنيد، براي استفاده از رنگ‌هاي اين جعبه مي توانيد روي يكي از آنها كليك نماييد تا رنگ قلم در پايين صفحه تغيير كند و بعد از ابزارهاي Tool Box ابزار مناسب را براي طراحي انتخاب نماييد. Status Bar: با فعال بودن اين گزينه نوار وضعيت در پايين پنجره ظاهر مي‌گردد و شما مي‌توانيد موقعيت موش‌واره و ابزار فعال را ملاحظه نماييد. Zoom: با انتخاب اين گزينه پارامتر مربوط به آن نيز باز مي شود. در واقع براي بزرگ يا كوچك كردن تصوير (نمايش) ايجاد شده مورد استفاده قرار مي گيرد. فهرست Image: Flip / Rotate: براي چرخش تصاوير انتخاب شده به صورت افقي و عمودي استفاده مي‌گردد. Stretch / Skew: تغيير در اندازه از لحاظ كشيدگي و يا پخي و يا خميدگي اشكال انتخاب شده مورد استفاده دارد. Invert Colors: جاي رنگ زمينه و رنگ اصلي را تغيير مي‌دهد. Attributes: تغيير در طول و عرض صفحه تصوير بر حسب cm و inch. Clear image: پاك كردن تمام تصاوير. اگر بعد از اين عمل گزينه undo را بزنيم قسمت‌هاي حذف شده برگردانده مي‌شوند. فهرست Colors Edit Colors: با انتخاب اين گزينه مي‌توانيد پارامترهاي رنگ‌ها را تغيير داده و به رنگهاي جديد دست پيدا كنيد. بعد از انتخاب يك رنگ مي‌توانيد پارامترهاي آن را با انتخاب Define Custom تغيير دهيد، در واقع با تغيير رنگ انتخاب شده در قسمت Color Box نيز تغيير ايجاد مي شود. بايد توجه كرد كه Paint پرونده‌هاي تصويري را بطور پيش‌فرض با پسوند .bmp ذخيره مي كند. آشنايي با واژه پرداز Word pad اين برنامه انجام اموري نظير نامه‌نگاري، تهيه گزارشات دفتري مناسب مي‌باشد. 1-برنامه Word pad را از فهرست Accessories در فهرست Program انتخاب كرده تا صفحه نمايش Word ظاهر شود. 2-مكان نما (نقطه درج) در صفحه بصورت چشمكزن ظاهر مي‌گردد. حال مي‌توانيد نوشته‌اي را درج نماييد. 3- براي انتخاب نوشته مورد نظر نشانگر موش‌واره را در ابتداي خط يا انتهاي خط قرار داده و با تكنيك كشيدن و رها كردن عبارت مورد نظر را انتخاب كنيد. مشاهده خواهيد كرد كه ناحيه انتخاب شده به صورت متمايز درمي‌آيد. حين كار مي‌توانيد با نگهداشتن كليد Shift و زدن كليد‌هاي جهت نما، نوشته را انتخاب كنيد. 4- براي ضخيم تر كردن نوشته مورد نظر با استفاده از دكمه (B) مخفف Bold از روي نوار ابزار را انتخاب نماييد 5- براي مورب نمودن متن انتخاب شده مي توان از دكمه (I) كه مخفف Italic است استفاده كرده تا نوشته به صورت مورب درآيد و همينطور براي اينكه متن بصورت زيرخط‌دار ظاهر گردد مي‌توانيد از دكمه (U) براي اين حالت استفاده نماييد. 6-انتخاب قلم و اندازه آن: به صورت پيش فرض Word قلم Times new Roman را انتخاب مي‌كند. نام قلم مورد استفاده را مي توان در اين ليست تركيبي قلم‌ها انتخاب نماييد. در كنار ليست قلم‌ها، ليست اندازه قلم نيز وجود دارد. با استفاده از فهرست Format - Font نيز اين كار امكان پذير است. نكته: توجه داشته باشيد كه تاثير عمليات تغيير قلم و تغيير اندازه قلم، تنها بر روي ناحيه انتخاب شده مي باشد. ولي اگر قبلا از نوشتن متن اين تغييرات صورت مي‌گرفت متن با توجه به تغييرات ظاهر مي‌شد. 7- خط كش در Word pad به شما نشان مي دهد كه در هنگام عمل چاپ، متن شما در كجاي صفحه چاپ مي‌گردد. براي ظاهر كردن خط‌كش از فهرست View گزينه Ruler را انتخاب كنيد. 8- پس از تايپ يك نوشته، مي توانيد آن را وسط چين، راست چين يا چپ چين كنيد. براي اينكار كافي است از فهرست Format – Paragraph فهرست تركيبي Alignment را انتخاب كنيد. نكته: براي لغو يك عمل، مي‌توانيد در ناحيه ابزار دكمه Undo را انتخاب نماييد. اين كار موجب مي‌شود آخرين تغيير در نظر گرفته نشود. 9- جستجو كردن و جايگزين كردن متن: شما مي توانيد براي جستجو يك عبارت در متن، مكان نما را به ابتداي متن ببريد و سپس گزينه Find در منوي Edit را انتخاب كنيد. پنجره مورد نظر ظاهر مي‌شود كه در مقابل Find what عبارت مورد نظر را براي جستجو وارد كنيد. دو گزينه در اين پنجره وجود دارد: الف) match whole word only ب) match case اگر گزينه الف فعال باشد، فقط عبارت مورد نظر جستجو مي‌شود. يعني اگر شما به دنبال Proper بگرديد، فقط همين گزاره جستجو مي شود و حالت‌هايي نظير Properties ناديده گرفته مي‌شوند. اگر گزينه ب فعال باشد، تطابق حروف ( كوچك و بزرگ) در نظر گرفته مي‌شود.( بيشتر در زبان لاتين بكار مي‌رود.) اگر عبارت مورد جستجو را با حروف بزرگ بنويسيد (PROPER) و گزينه match case هم فعال باشد، مواردي كه در آنها از حروف كوچك استفاده شده است ناديده گرفته مي‌شود. پس از تنظيم گزينه‌ها، براساس نياز به كليد Find Next را بزنيد تا كار جستجو آغاز شود. نكته: پس از يافتن يك عبارت با زدن كليد F3 عمل جستجو در بقيه متن ادامه مي‌يابد. اگر بخواهيد قسمتي جستجو شده با عبارت ديگري جايگزين گردد، از گزينه Replace استفاده كنيد. آنچه مورد جستجو است در قسمت Find و عبارت جايگزين در قسمت Replace with نوشته مي‌شود. با زدن دكمه Replace عمل جايگزيني شروع مي‌گردد. فصل هشتم– تحقيق بيشتر قابليت‌هاي ويندوز در امور دفتري و حرفه‌اي موجب شده است كه بيشتر كاربران كامپيوتر از اين سيستم عامل استفاده كنند. بيشترين تعداد نرم افزارهاي كاربردي براي اين سيستم عامل نوشته شده است. قابليت گسترش و پشتيباني شركت سازنده از عوامل مهم فراگيري اين سيستم عامل مي‌باشد. با امكاناتي كه در اين سيستم عامل در نظر گرفته شده است مي‌توانيد محيط آنرا به دلخواه خود تغيير دهيد. استفاده از زبان‌هاي مختلف براي اين سيستم عامل، امكانات فراوان براي استفاده افراد با ناتواني‌هاي جسمي و ده‌ها امكان ديگر از قابليت‌هاي متعدد اين سيستم عامل مي‌باشد. سيستم عامل ويندوز از امكانات صوتي، تصويري و ارتباطي بهرمند است. شما مي‌توانيد با اين سيستم عامل با استفاده از نرم‌افزارهاي كاربردي حرفه‌اي به خلق تصاوير متحرك بپردازيد و يا در زمينه موسيقي صاحب سبك شويد، با اينترنت به شبكه جهاني بپيونديد و به آخرين اطلاعات دست پيدا كنيد. آنچه در اين مختصر بيان شد گوشه‌اي از دنياي وسيع سيستم‌هاي عامل بخصوص سيستم عامل ويندوز بود. براي آشنايي بيشتر در مورد خصوصيات متعدد ويندوز مي‌توانيد از راهنمايي ويندوز Help)) استفاده كنيد. بيشتر سئوالات شما در اين قسمت پاسخ داده خواهد شد. حتي مي‌توانيد از سايت شركت Microsoft به آدرس http://www.microsoft.com سري بزنيد و سئوالات خود را مطرح فرماييد. براي ارتباط با نگارنده مي‌توانيد به آدرس arman_reybod@armancomputer.com نامه‌ الكترونيكي ارسال نماييد. خواندن نامه‌ها و انتقادات، نگارنده را در بهبود وظيفه‌اي كه به عهده گرفته‌است ياري خواهد داد. قبلاً كمال تشكر را دارم. ري‌بد زمستان 80 ضميمه كليدهاي ميانبر معمول در ويندوز برخي از كليدهاي ميانبر براي اجراي فرامين در نظر گرفته شده‌ است. براي اين كار كافي است كه از كليدهاي ميانبر به جاي اجراي فرامين استفاده كنيد. اين كار به شما كمك مي‌كند كه سرعت و دقت بيشتري در استفاده از سيستم عامل ويندوز داشته باشيد. حتي اگر سيستم شما قادر به استفاده از موش‌واره نباشد شما مي‌توانيد با استفاده از اين كليدهاي ميانبر تمامي عمليات خود را در ويندوز انجام دهيد. استفاده از كليدهاي ميانبر در جعبه‌هاي گفتگو: از اين كليدهاي ميانبر مي‌توانيد در جعبه‌هاي گفتگو نظير Open, Save As, Shut down, … استفاده كنيد. عملكرد كليد ميانبر لغو (خروج) از جعبه گفتگو Esc (escape key) انتخاب گزينه‌ها Space حركت در ميان گزينه‌ها Tab حركت معكوس در ميان گزينه‌ها Shift+ Tab انتخاب برگه‌هاي گفتگو Ctrl+TAB برگشت به يك سطح قبل (در Open,Save as) Backspace بازكردن فهرست تركيبي F4 بازخواني كردن محتويات پنجره F5 استفاده از كليدهاي ميانبر در پنجره My Computer – Desktop – Windows explorer از اين كليدهاي ميانبر مي‌توانيد براي سريعتر كار كردن در پنجره‌ها استفاده كنيد. عملكرد كليد ميانبر نسخه برداري با روش كشيدن و رها كردن Ctrl+drag and drop ايجاد ميانبر براي شئي با روش كشيدن و رهاكردن Shift+drag and drop حذف فيزيكي Shift+Delete تغيير نام يك شئي F2 انتخاب همه اشيا Ctrl+A (select all) خصوصيات يك شئي Alt+enter استفاده از كليدهاي ميانبر در تمامي پنجره‌هاي ويندوز 98 در تمامي پنجره‌هاي ويندوز 98 مي‌توانيد از اين كليدهاي ميانبر استفاده كنيد. مخصوصا براي مديريت پنجره‌ها و صدور دستورات نسخه برداري و …. به ياد داشته باشيد استفاده از اين كليدها، سرعت و دقت عمليات شما را بالا مي‌برد. عملكرد كليد ميانبر بستن يك پنجره Alt+F4 دستور نسخه برداري Ctrl+C دستور برش Ctrl+X دستور چسباندن Ctrl+V حذف يك شئي Delete لغو آخرين عمل Ctrl+Z نمايش فهرست سيستم (حداكثر-حداقل-تغيير اندازه-جابجايي-بازگشت) Alt+Space فهرست شروع Alt+Esc انتخاب پنجره فعال از ميان پنجره‌هاي باز Alt+Tab برخي اصطلاحات رايج برخي از اصطلاحات ويندوز براي آشنايي بيشتر كاربران در زير اشاره شده است. از آنجا كه بيشتر اين عبارات به صورت خلاصه به كار مي‌روند، دانستن معني آنها ضروري به نظر مي‌رسد. توضيح عبارت ميز كار – تبديل ميز كار به يك صفحه فوق متن Active Desktop برنامه كاربردي Application نظام ورود و خروج مبنا BIOS (Basic Input/Output System) راه اندازي سيستم عامل Boot قفل حروف بزرگ (با فشار دادن اين كليد حروف انگليسي بصورت بزرگ وارد مي‌شوند.) Caps Lock تخته برش (بخشي از حافظه موقت كه براي نگهداري داده‌هاي موقتي استفاده مي‌شود تا در موقع ضرورت باز خواني شود.) Clipboard حساسيت به محتوا Context Sensitive تفرق زدايي (مرتب كردن مكان پرونده‌ها براي دستيابي سريعتر) Defrag برنامه‌اي كه يك قطعه سخت‌افزاري را به سيستم عامل معرفي مي‌كند تا از حداكثر امكانات آن استفاده شود. Driver نامه الكترونيك Email (Electronic Mail) جدول تخصيص پرونده با آدرس 32 بيتي FAT32 (File Allocation Table( رابط گرافيكي كاربر GUI (Graphical User Interface) زبان علامت‌گذاري فوق متن (زبان طراحي صفحات وب) HTML (Hyper Text Markup Language) توافق‌نامه انتقال فوق متن HTTP (Hyper Text Transfer Protocol) كاوشگر اينترنت IE (Internet Explorer) خروج از سيستم Log off چند وظيفه‌اي Multi Task برنامه نويسي شئي گرا OOP (Object Oriented Programming) سيستم عامل OS (operating System) سيستم عامل/2 (سيستم عامل گرافيكي IBM براي كامپيوترهاي شخصي) OS/2 (Operating System /2) پرونده اطلاعاتي برنامه‌هاي كاربردي PIF (Program Information File) كوچكترين عنصر تصويري در صفحه نمايش Pixel راه اندازي به محض اتصال PnP (Plug & Play) فهرست سريع (ظاهر شونده) Popup Menu آزمون هنگام روشن شدن POST (Power on Self Test) اعلان Prompt قطاع Sector ابزار سر انگشتي ToolTip شيار Track كاربر پسند (سهل الاستفاده) User Friendly آرايه گرافيكي ويديويي VGA (Video Graphics Array) ديسك مجازي (استفاده از قسمتي از حافظه به عنوان سخت ديسك) Virtual Disk حافظه مجازي (استفاده از قسمتي از سخت ديسك به عنوان حافظه) Virtual Memory علائم عام (* , ? كه براي مشخص كردن جزئي از نام پرونده به كار مي‌رود.) Wild Card سيستم عامل ويندوز با تكنولوژي جديد Windows NT (New Technology) وب گسترده جهاني WWW (World Wide Web) پايان آشنایی با شبكه‌های رایانه‌ای 1848 4189 2006-07-01T10:38:31Z Kaveh 2 فناوري اطلاعات و ارتباطات به آشنایی با شبكه‌های رایانه‌ای منتقل شد  آشنايي با شبكه‌هاي رايانه‌اي مباني شبكه تهيه و تنظيم آرمان ري‌بد زمستان 81 مقدمه 3 فصل اول- مباني شبكه 6 انواع شبكه ها 6 شبكه‌هاي نظير به نظير – Peer To Peer 6 شبكه‌هاي مشتري / خادم Client / Server 6 فصل دوم- اجزاي سخت‌افزاري شبكه 8 سخت افزارهاي شبكه 8 سرويس دهنده‌ها (خادم‌ها) 8 ايستگاه‌هاي كاري (مشتري‌) 8 بردهاي ميانجي يا كارتهاي شبكه 8 كانال ارتباطي 10 دستگاههاي اتصال دهنده شبكه‌ها 11 فصل سوم- سيستم ارتباطي شبكه 13 همبندي 13 اتصال مسير- BUS 13 اتصال حلقه- Ring 13 ستاره اي- Star 13 نحوه دستيابي به خط ارتباطي Line Access Method 14 روش انتقال علامت Token Passing 14 روش گوش دادن به خط Carrier Sense , Multiplex Access / Collision Detect 14 فصل چهارم - قراردادهاي شبكه 16 بسته اطلاعاتي( Packet ) چيست؟ 16 الگوي مرجع OSI 16 لايه فيزيكي Physical layer 17 لايه‌ پيوند داده Data Link 17 لايه شبكه Network Layer 17 لايه انتقالTransport Layer 18 لايه تماس Session Layer 18 لايه نمايش Presentation Layer 18 لايه برنامه كاربردي Application Layer 18 فصل پنجم- استانداردهاي شبكه و قراردادهاي آن 20 قرارداد Ethernet 20 قرارداد IEEE 802.3 20 قرارداد TCP/IP Transmission control protocol/Internet Protocol 20 قرارداد IPX/SPX (Internet Packet Exchange) 21 فصل ششم- نرم‌افزار شبكه 23 وظايف مشترك سيستم عامل‌هاي شبكه 23 تدابير و روشهاي خاص نرم‌افزار شبكه 24 روش قفل Lock 25 قفلهاي فيزيكي و منطقي 25 قفل‌هاي با صبر و بدون صبر 26 قفل‌هاي اشتراكي و انحصاري 26 DeadLock چيست؟ 26 پيگيري تعاملات 27 روش Semaphore 27 معرفي چند سيستم عامل معروف 28 سيستم عامل شبكه Novell NetWare 28 سيستم عامل Windows NT (new technology)-2000 28 خانواده سيستم عامل هاي UNIX 29 تحقيقات بيشتر 29 مقدمه شبكه محلي Local Area Network(LAN) عبارت است از ارتباط يك سري رايانه هاي شخصي يا ادوات رايانه‌اي كه از طريق يك محيط مخابراتي تحت يك قانون و به كمك يك سيستم عامل در يك محدوده جغرافيايي با يكديگر ارتباط دارند. پيشرفت تكنولوژي شبكه‌هاي محلي در سال‌هاي مياني 1980 باعث دگرگوني در دو رشته كامپيوتر و ارتباطات شد. قبل از به وجود آمدن شبكه‌هاي محلي تنها روش قراردادن امكانات موجود در اختيار چندين استفاده كننده سيســـتم‌هاي با تجهيزات پيچيده بود كه در حقيقت منابع و پردازش را به اشتراك مي‌گذاشتند. در اين سيــستم‌ها از يك رايانه بــزرگ (Main Frame) كه از طريق خطوط ارتباطي مانند كابل هم محور و يا كابل تلفن به چند پايانه‌ متصل بود ، استفاده مي‌شد. در اين سيستم‌ها تمامي قدرت محاسباتي در رايانه مركزي قرار داشت و پايانه‌ها(Terminal) فاقد قدرت پردازش بودند و فقط كار دريافت ورودي‌ها و نمايش خروجي‌ها ر ا به عهده داشتند. اين سيستم‌ها معروف به سيستم‌هاي چند كاربره بودند. با افزايش رايانه‌هاي شخصي و گسترش آنها در ادارات و سازمان‌ها و شركتها، نياز به ارتباط اين رايانه‌ها به يكديگر احساس مي‌شد. برقراري ارتباط بين رايانه‌هاي شخصي علاوه بر حفظ استقلال هر رايانه موجب صرفه‌جويي در وقت و هزينه مي‌گرديد. شبكه‌هاي رايانه‌اي براي برقراري اين ارتباط بوجود آمدند و به سرعت جاي خود را در ادارات و شركتها و سازمانها باز كردند. امروزه براي مرتبط كردن رايانه‌هاي كوچك سخت‌افزار و نرم‌افزارهاي مناسب و استانداردي وجود دارد بطوريكه تهيه و نصب يك شبكه رايانه‌اي تقريبا به اندازه تهيه خود رايانه آسان و سهل مي‌باشد. ساختار يكي از انواع شبكه محلي با پيشرفت شبكه هاي محلي، با توجه به نياز ارتباط اين شبكه‌هاي كوچك با يكديگر، طراحي و راه‌اندازي شبكه هاي گسترده(WAN –Wide Area Network) نيز به كار مرسوم گشت. شبكه گسترده در حقيقت از چندين شبكه محلي با تجهيزات ارتباطي تشكيل شده‌است كه امكان تبادل اطلاعات بين هر يك از شبكه‌هاي محلي با شبكه‌ محلي ديگر امكان پذير است. در شكل زير نمايي از يك شبكه گسترده نمايش داده شده‌است. شبكه گسترده WAN در زير به بررسي نقاط ضعف و قوت سيستم‌هاي Main Frame و شبكه‌هاي محلي مي‌پردازيم: مزايا سيستمهاي چند كاربره ديسكهاي با ظرفيت زياد و سريع امكان كار با فايلهاي بزرگ محاسبات سريعتر در سيستم‌هاي چند كاربره تهيه نسخه پشتيبان آسانتر استفاده ارزانتر از ترمينالها به جاي رايانه‌ها معايب سيستم‌هاي چند كاربره اگر سيستم دچار اشكال شود هيچيك از پايانه‌‌ها كار نخواهند كرد هزينه نگهداري بالا تعداد پايانه‌‌هاي محدود امكان استفاده از حداقل امكانات رايانه‌هاي شخصي در هنگام اتصال به سيستم توسعه مشكل و حتي غير ممكن كاهش كارايي با اضافه شدن پايانه‌‌ها آموزش مشكل مزايا شبكه‌هاي رايانه‌اي تعداد زياد رايانه‌هاي شخصي توانايي كار در سيستم‌هاي عامل عادي آموزش آسان كاربران استاندارد در زمينه‌هاي طراحي و كاربرد قابليت توسعه هزينه اندك براي گسترش شبكه انعطاف پذيري و قابليت اطمينان استفاده مشترك از منابع گران قيمت سخت‌افزاري فصل اول- مباني شبكه انواع شبكه‌ها ايـن قـسمـت مــربـوط به نـظـريـه شبـكـه ســازي در مـورد شـبـكـه‌هـاي نـظــيــر بــه نــظــيـر Peer to Peer و مشتري/خادم Client-Server خواهد بود. با توجه به نوع كاربرد و امنيت شبكه كه مي‌خواهيم برقرار كنيم معمولاً يكي از اين حالت‌ها را براي شبكه خود انتخاب مي‌كنيم. همچنين هزينه‌هاي ايجاد شبكه نيز در نحوه انتخاب نوع شبكه‌اي كه مي‌خواهيم راه‌اندازي نماييم نقش عمده‌اي دارند. شبكه‌هاي نظير به نظير – Peer To Peer در اين نوع برپايي همه رايانه‌ها يكسان در نظر گرفته مي‌شود، بنابراين اگر مي‌خواهيم پرونده‌اي را باز نموده يا سندي را به يك چاپگر ارسال كنيم درخواست شما مستقيماُ به رايانه دارنده آن پرونده يا چاپگر مي‌رود. شبكه‌هاي خانگي و ادارات كوچك اغلب با آرايش نظير به نظير برپا مي‌شوند. شبكه‌هاي نظير به نظير معمولاً كوچك (معمولا ‌ً حداكثر 10 رايانه) و در اكثر مواقع از نوع شبكة محلي مي‌باشند. مشخصه اصلي آنها اين است كه فاقد منابع متمركز هستند. در شبكه‌هاي نظير به نظير، هر ايستگاه‌ كاري تقريباً همان قابليتهاي ايستگاه‌هاي همتاي خود را دارد. در اين مورد معمولا خدمات ارائه شده به شما- اشتراك پرونده‌ها ، دستگاه‌هاي جانبي نظير چاپگر –اسكنر– رسام و … مي‌باشد. شبكه‌هاي مشتري / خادم Client / Server - در اين نوع شبكه‌ها پرونده‌هاي مشترك ، چاپگر و برنامه هاي كاربردي و موضوعات ديگر به رايانه‌هاي خادم(مركزي) وصل شده و بوسيله رايانه‌هاي مشتري مي‌توان به آنها دسترسي داشت. يك مشتري معمولاً يك ايستگاه‌ كاري تك كاربره است و يك خادم نيز يك رايانه تقويت شده چند كاربره مي‌باشد. در اين حالت خدمات شبكه متمركز شده و مديريت آن آسان‌تر مي‌گردد. از طرفي با اعمال حقوق دسترسي به دستگاه‌ها و يا پرونده و ديگر امكانات شبكه امنيت شبكه خود را مي‌توانيد بيشتر كنيد. در بسياري از شبكه‌ها تركيبي از دو حالت مشتري/خادم و نظير به نظير در اختيار گرفته مي‌شود. اگر شبكه خود را از ايستگاه‌هاي كاري نظير به نظير به الگوي مشتري/خادم منتقل كنيد مي‌توانيد صرفه‌جويي بيشتر در هزينه‌ها را مشاهده نماييد. درحالي كه خادم‌هاي شما بزرگتر و قوي‌تر مي‌شوند ايستگاه‌هاي كاري كوچكتر خواهند شد و اين كار با تعداد ايستگاه‌هاي كاري زياد ايجاد چنين شبكه‌اي را اقتصادي مي‌كند. رايانه‌هاي خادم مي‌توانند وظايف مختلفي داشته باشند. خادم‌هاي متداول در زير معرفي شده‌اند. ولي امكان دارد يك رايانة قوي تمامي خدمات زير را ارائه ‌دهد: خادم‌هاي برنامه‌هاي كاربردي- اين نوع خادم‌ها برنامه‌هاي كاربردي نظير دفاتر حسابداري ، پايگاه‌هاي داده‌ها، كلمه‌پردازها و ساير برنامه هاي كاربردي را پوشش مي‌دهند. با استفاده از چنين خادم‌هايي فضاي اشغال شده براي برنامه‌هاي كاربردي كه كاربران به آن احتياج دارند را در خادم جمع كرده و نرم‌افزارهاي كاربردي را از روي رايانه‌هاي مشتري حذف مي‌كنيد در نتيجه در فضاي ذخيره سازي در رايانه‌هاي مشتري صرفه‌جويي كرده‌ايد. خادم‌هاي پرونده- خادم‌هاي پرونده محل ذخيره داده‌ها هستند و داده‌ها را در خودشان متمركز مي‌كنند و اجازه دسترسي مشتري را محدود مي كنند تا استفاده غير مجاز از پرونده‌ها غيرممكن گردد. اين نوع خادم‌ها براي محيط‌هاي كاري گروهي بسيار مناسب هستند. خادم‌هاي چاپ- اين خادم‌ها دستگاه‌هاي جانبي و چاپگر شبكه را مديريت مي‌كنند و به كاربران اين امكان را مي‌دهند كه در ايستگاه‌هاي كاري خود كار چاپ را انجام دهند. از مزاياي استفاده از خادم چاپ اين است كه سند‌ها را در ميان چاپگرهاي مختلف توزيع مي‌كند و همينطور حقوق استفاده از چاپگر را براي كاربران تعيين مي‌نمايد. البته خادم‌هاي ديگري نظير خادم پستي الكترونيكي - خادم وب - خادم‌هاي دورنگار و … نيز مي‌توانند در شبكه وجود داشته باشند. جدول مقايسه شبكه‌هاي نظير به نظير و مشتري/خادم موضوع نظير به نظير مشتري/خادم هزينه ارزان گران اشتراك پرونده بلي بلي سطح كاربر پايين بالا توسعه محدود نامحدود اهميت نگهداري متوسط مهم مديريت كم مديريت پيشرفته نوع خدمات گسترده متمركز امنيت كم عالي برپايي ساده و سريع پيچيده دستگاه‌هاي جانبي مشترك بلي بلي فصل دوم- اجزاي سخت‌افزاري شبكه شبكه‌هاي محلي نيز مانند خود رايانه‌هاي شخصي به دو قسمت سخت‌افزاري و نرم‌افزاري تقسيم مي‌شوند. هر كدام از اين دو قسمت وظيفه مشخصي دارند و اين وظيفه بدون وجود قسمت بعدي امكان‌پذير نيست. بنابراين علاوه بر امكانات سخت‌افزاري شبكه بايد نرم‌افزار شبكه نيز مديريت اين سخت‌افزار را به عهده بگيرد تا شما بتوانيد از شبكه استفاده كنيد. سخت افزارهاي شبكه سخت افزار شبكه در حقيقت همان اجزاي سخت‌افزاري و اتصالاتي است كه اين اجزا را به يكديگر متصل مي‌كند. به كمك اين اجزا جريان اطلاعات در شبكه برقرار شده و مي‌توان از منابع شبكه استفاده نمود. اين دستگاه‌هاي سخت‌افزاري براساس نوع عملكرد آنها به صورت زير گروه‌بندي شده‌اند: سرويس دهنده‌ها (خادم‌ها) سخت‌افزار و حداقل قسمتي از نرم‌افزار است كه براي ارائه يك سرويس به كاربران شبكه لازم مي‌باشد كه انواع مختلفي دارد نظير : خادم پرونده FileServer – خادم چاپ PrintServer – خادم بانك‌اطلاعاتي DataBase Server و خادم ارتباطي Communication Server …. ايستگاه‌هاي كاري (مشتري‌) رايانه‌هاي شخصي هستند كه از امكانات شبكه استفاده مي‌كنند و ممكن است بعضي از امكانات خود را در اختيار شبكه قرار دهند. توضيح: در بعضي از ساختارهاي شبكه (مانند نظير به نظير - Peer to Peer) سرويس دهنده‌‌ها و ايستگاههاي كاري مجزاي وجود ندارد . يعني هر رايانه مي‌تواند خدمتگزار و در عين حال مشتري باشد. بردهاي ميانجي يا كارتهاي شبكه: اين قطعات وظيفه برقراري ارتباط بين سيستم ارتباطي و ايستگاههاي كاري و سرويس‌دهنده‌ها را به عهده دارند. تشخيص زمان مناسب ارسال اطلاعات به عهده اين قسمت است. كارت‌هاي شبكه در واقع رابطي هستند كه جسم خارج از شبكه را به LAN متصل مي‌سازد و آن را راه اندازي مي‌كند‏،‌ كارت شبكه يا آداپتور شبكه (Network Interface Adapter-NIC) باعث برقراري اتصال فيزيكي به رسانه انتقال يا كابل مي‌شود. كارت شبكه، باعث برقراري ارتباط مابين اجزا شبكه از طريق سيگنال‌هاي خاص مي‌شود. هر عنصري از شبكه كه داراي كارت شبكه باشد بعنوان يك گره يا Node شناخته مي‌شود. كارت شبكه قابل اتصال به كابلهاي كواسيال و زوج به هم تابيده ابزارهاي ورودي و خروجي (مانند كارت شبكه) از روش استانداردي براي دسترسي به منابع سيستم استفاده مي‌كنند. قبل از نصب هر وسيله جديد بايد پارامترهاي زير براي آن مشخص گردد. اين پارامترهاي يا بوسيله تعدادي سوئيچ و يا اتصال ساز (Jumper) و يا با استفاده از يك روش نرم‌افزاري (Plug & Play) تنظيم مي‌شوند: الف- آدرس درگاه ورودي و خروجي – I/O Address: اين آدرس در واقع محلي از آدرس حافظه كامپيوتر است كه براي ذخيره سازي اطلاعات دريافتي و يا ارسالي مربوط به آن وسيله در نظر گرفته شده‌است. هر يك از دستگاه‌ها بايد آدرس منحصر به فردي داشته باشند. در غير اين صورت عملكرد آنها دچار اشكال مي‌شود. ب- درخواست وقفه – IRQ (Interrupt Request): ابزارهاي جانبي با استفاده از يك روش منظم و با استفاده از خطوط وقفه (Interrupt Request Line) از منابع سيستم استفاده مي كنند. انتصاب يك ابزار جديد به يك خط درخواست وقفه بصورت سلسله مراتبي و با رعايت حق تقدم انجام مي‌شود بطوريكه وقفه‌هاي با شماره كوچكتر ارجحيت بيشتري براي اجرا دارند همانطور كه ديديد هر كارت شبكه بايد اين مشخصات را يا بصورت سخت‌افزاري يا نرم‌افزاري پيكربندي كند تا به عنوان يك دستگاه ورودي و خروجي تواناي ارسال و يا دريافت اطلاعات را داشته باشد. كاهي اوقات كارتهاي شبكه قابليت راه‌اندازي سيستم عامل را نيز دارند. اين كارتها را بر روي ايستگاه‌هاي كاري نصب مي‌كنند كه سخت ديسك ندارند و يا لازم است كه ايستگاه‌كاري مورد نظر حتما از روي شبكه راه‌اندازي گردد (به دلايل امنيتي). در اين حالت يك تراشه بر روي كارتهاي شبكه نصب مي‌گردد كه به آن Boot ROM گفته مي‌شود و عمل راه‌اندازي از روي رايانه خدمتگزار را انجام مي‌دهد. به اين عمل راه‌اندازي برنامه از راه دور يا RPL – Remote Program Loader گفته مي‌شود. كانال ارتباطي الف- جفت سيم تابيده شده Twisted Pair: اين نوع سيم بندي به دو نوع بدون محافظ و با محافظ شناخته شده است. UTP: Unshielded Twisted Pair جفت سيم به هم تابيده شده بدون حفاظ STP: Shielded Twisted Pair جفت سيم به هم تابيده شده با حفاظ از مزاياي اين نحوه سيم كشي مي‌توان به سهولت نسب و ارزاني آن اشاره كرد ولي از معايب آن مي‌توان به موارد زير اشاره نمود: با زياد شدن طول كابل مقاومت افزايش يافته و كارايي شبكه بسيار كاهش مي‌يابد. عدم امنيت در مقابل تداخل ( كه البته در نوع با محافظ اين تداخل كمتر است). خازن شدن در كابل به هم تابيده باعث افزايش پهناي پالس حامل اطلاعات مي‌شود و سرعت انتقال اطلاعات كمتر خواهد بود. ب- كابل هم‌محور (Coaxial Cable): اين نوع سيم كشي براساس اصول انتقال اطلاعات صوتي و تصويري مانند آنتن تلويزيون طراحي گرديده است. امنيت اطلاعات نسبت به نويز بيشتر است ولي در عوض اتصالات و عمليات نصب گرانتر و مشكلتر مي‌باشد. ج- كابل نوري (Fiber Optic): اين الياف از يك دسته رشته‌هاي شيشه‌اي يا پلاستيكي تشكيل شده‌اند كه داده‌ها را به شكل امواج نور تلفيقي منتقل مي‌كنند. مقدار انتقال اطلاعات در كابل نوري بسيار بيشتر از كابلهاي مسي است. اگرچه نصب كابلهاي نوري نسبت به كابلهاي مسي گرانتر و مشكلتر است ولي در سالهاي اخير استفاده از اين كابلها به لحاظ سرعت و كيفيت انتقال اطلاعات رو به افزايش است. د- اتصال بي‌سيم (Wireless): از اين نوع اتصال بين دستگاههاي استفاده مي‌شود كه امكان سيم كشي بين آنها وجود ندارد. معمولا اين اتصالات با استفاده از اشعه مادون قرمز و يا امواج راديويي برقرار مي‌گردد. در صورت استفاده از اشعه مادون قرمز دستگاه‌ها بايد در ديد مستقيم يكديگر قرار داشته باشند تا ارتباط برقرار شود. بنابراين مسافت بين دو دستگاه استفاده كننده از اين اتصال نمي‌تواند زياد باشد. ولي برعكس در اتصال راديويي امكان ارتباط براي مسافتهاي زياد نيز ميسر است. امروزه تكنولوژي BlueTooth براي اتصال رايانه هاي شخصي از طريق بي‌سيم استفاده مي‌شود. دستگاههاي اتصال دهنده شبكه‌ها متمركز كننده‌ (HUB): اين دستگاه در شبكه‌ها رايانه‌اي كار متمركز كردن و تقويت سيگنالهاي شبكه را به عهده دارد. در واقع مانند يك تكرار كننده پيامهاي شبكه را دريافت، تقويت و سپس ارسال مي‌نمايد. براي اتصال ايستگاه‌هاي كاري كه از يكديگر دور هستند مي‌توان از متمركز كننده استفاده كرد تا پيامهاي شبكه با كيفيت بهتري به آنها ارسال شود. با توجه به نوع كابلي كه براي ارتباط شبكه خود استفاده مي‌كنيد، متمركز كننده‌ها نيز درگاه‌هاي مختلفي دارد. بعضي از آنها براي ارتباط از كابل زوج تابيده و بعضي از كابل هم محور استفاده مي‌كنند و براي هر كابلي درگاه اتصال مناسب را دارند. متمركز كننده‌ها اطلاعات شبكه را دريافت كرده، تقويت مي‌كنند و براي همه ايستگاه‌هاي كاري مرتبط به آن ارسال مي‌كنند. با اين كار اطلاعات دريافتي به همه شبكه كه به اين متمركز كننده متصل هستند ارسال مي‌شود. اين قسمت از شبكه را يك دامنه يا Domain مي‌گويند. سوئيچ SWITCH: با استفاده از اين دستگاه مي‌توانيد بخش‌هاي مختلف يك شبكه‌ (دامنه) را به يكديگر پيوند دهيد و ترافيك شبكه را كاهش دهيد. در واقع سوئيچ‌ها اطلاعات مربوط به دامنه را براي فقط آن دامنه ارسال مي‌كنند و در نتيجه تراكم اطلاعات دريافتي و يا ارسالي شبكه كم مي‌شود و اطلاعات مربوط به هر دامنه فقط در همان دامنه ارسال مي‌گردد. همانطور كه ديديد دو وظيفه به عهده سوئيچ گذارده شده‌است: • كل ترافيك را كاهش دهد. وقتي داده‌ها بين ايستگاه‌هاي كاري يك دامنه مبادله مي‌گردند از حركت اضافي اطلاعات جلوگيري شده و كارايي شبكه افزايش پيدا مي‌كند. • اجازه تنظيم سرعت ارسال اطلاعات در هر دامنه شبكه را به طور مجزا ميسر مي‌كند و بخشهاي از شبكه كه احتياج بيشتري به سرعت دارند مي‌توانند از پهناي باند ارتباطي بيشتري استفاده كنند و بخش كم كار تر از باقي مانده پهناي باند ارتباطي شبكه استفاده كند. خاصيت اين دستگاه در تخصيص خطوط مختلف با سرعت متفاوت ارتباطي به دامنه‌هاي گوناگون شبكه به عنوان پل سازي مطرح مي‌شود. به همين علت كه اين دستگاه مي‌توان دامنه‌هاي با سرعت‌هاي مختلف را به يكديگر متصل كند گاهي اوقات به بعضي از اين دستگاه‌ها پل (Bridge) نيز مي‌گويند. مسيرياب‌ (Router): در شبكه‌هاي بزرگ براي رديابي مسير اطلاعات و جستجوي دامنه و يا حتي ايستگاه‌كاري كه بايد اطلاعات را دريافت كند از اين دستگاه استفاده مي‌‌شود. با اين كار اطلاعات دقيقا از يك دامنه به دامنه مورد نظر و يا از يك شبكه به شبكه ديگر منتقل مي‌گردد. با استفاده از مسيرياب مي‌توان شبكه‌هاي مختلف از نظر سخت‌افزاري و نرم‌افزاري را به يكديگر متصل نمود و اطلاعات را مابين آنها رد و بدل كرد. شبكه‌ها يا دامنه‌ها ممكن است راه‌هاي اتصال متعدد و متفاوتي از نظر سرعت و ترافيك و كيفيت خطوط ارتباطي داشته باشند. مسيرياب بهترين و مطمئن‌ترين مسير را براي ارسال اطلاعات انتخاب مي‌كند و مي‌تواند كارايي شبكه‌هاي بزرگ را بهتر كند. از آنجايي كه مسيرياب‌ها قابليت اتصال چند شبكه مختلف به يكديگر را دارند گاهي به بعضي از آنها دروازه (Gateway) گفته مي‌شود. در واقع دروازه‌ها راه ارتباطي بين چند شبكه متفاوت هستند و مي‌توانند اطلاعات مربوط به يك شبكه را براي شبكه ديگر ترجمه و ارسال كنند. فصل سوم- سيستم ارتباطي شبكه برقراري ارتباط بين اجزاي مختلف شبكه توسط سيستم ارتباطي برقرار مي‌شود. در ساختار اين سيستم عوامل زير دخيل هستند: نوع همبندي Topology نحوه دستيابي به خط ارتباطي Line Access Method همبندي اتصال مسير- BUS اطلاعاتي كه از هر دستگاه خارج مي شود از دو طرف در مسير منتشر مي شود. براي جلوگيري از انعكاس از پايان دهنده Terminator در دو سر خط استفاده مي شود. محاسن آن آساني نصب و راه اندازي و هزينه نسبتا كم آن است. مشكل اصلي در راه اندازي چنين اتصالاتي عدم كاركرد شبكه در صورت قطع اتصالات در يك نقطه است. اتصال حلقه- Ring مانند حالت اتصال مسير مي‌باشد با اين تفاوت كه دو سر كابل به يكديگر متصل هستند ولي اطلاعات تنها در يك مسير حركت مي‌كنند و دستگاههاي كناري آن را دريافت مي‌كنند و به دستگاه بعدي ارسال مي كنند. محاسن آن كارايي خوب در شبكه با ترافيك بالا مي‌باشد و از معايب آن مي توان به اشكال در گسترش دادند شبكه اشاره كرد. ستاره اي- Star هر دستگاه با كابل مخصوص به دستگاه مركزي يا Central Hub متصل مي‌گردد. اين سيستم بسيار شبيه به سيستمهاي تلفن مركزي مي‌باشد. مزاياي آن سهولت در انتخاب محل ايستگاهها و از معايب آن نصب دستگاههاي اضافي و هزينه بالا مي باشد. نحوه دستيابي به خط ارتباطي Line Access Method براي قانونمند كردن ارتباط و در اختيار گذاردن خط ارتباطي روشهاي خاصي وجود دارد. كارايي اين روش مي‌تواند نقش اساسي در كارايي كل شبكه داشته باشد. سرعت شبكه فقط با واحد بيت بر ثانيه (Mb/s) سنجيده نمي‌شود بلكه روشهاي اشتراك و دستيابي به خط ارتباطي در كارايي شبكه بسيار مهم است. روش انتقال علامت Token Passing در اين روش يك بسته (Packet) خاص به نام Token دائما در محيط ارتباطي از دستگاهي به دستگاه ديگر در حال انتقال است. هر دستگاهي كه اين بسته را دريافت كند مي‌تواند يكي از دو عمل را انجام دهد: 1- در صورتي كه دستگاه مايل به ارسال اطلاعات باشد، ابتدا بايد علامت را از خط خارج كند و اطلاعات خود را وارد خط كند. بعد از خاتمه ارسال اطلاعات، دستگاه فرستنده بايد مجددا علامت را وارد خط كرده و آنرا به دستگاه بعدي ارسال نمايد. 2- در صورتي كه دستگاه مايل به ارسال اطلاعات نباشد، تنها بايد آدرس علامت را عوض كرده و آن را به دستگاه بعدي بفرستد. از مزاياي اين روش مي‌توان به نوبت بندي ارسال اطلاعات به همه دستگاهها بعد از گذشت زمان مشخصي اشاره كرد كه مناسب براي شبكه هاي با ترافيك اطلاعاتي بالا است. همچنين از معايب آن مي‌توان به آگاهي دستگاهها از آدرس دستگاه بعدي اشاره كرد كه اين كار مستلزم وجود يك دستگاه ديده‌بان (Monitor) است كه بايد متناوباً در حال سرشماري دستگاههاي موجود باشد تا در صورت وارد شدن يك دستگاه جديد يا خارج شدن يك دستگاه نسبت به تغيير آدرس بندي و نوبت بندي اقدام نمايد. در ضمن اگر علامت به علت بروز اشكال در يك برد شبكه مفقود گرديد دستگاه ديده‌بان بايد يك علامت جديد را به جريان بياندازد. روش گوش دادن به خط Carrier Sense , Multiplex Access / Collision Detect هر برد ميانجي يا كارت شبكه ايستگاه‌ها، خط را تجزيه و تحليل مي‌كند، هرگاه ايستگاه اطلاعاتي براي ارسال داشته باشد بعد از خالي شدن خط از اطلاعات مربوط به ايستگاههاي قبلي اقدام به ارسال مي‌كند. در اين سيستم هرگاه دو ميانجي شبكه در يك لحظه اطلاعاتي در خط ارسال كنند حالت برخورد يا Collision رخ مي‌دهد. در اين هنگام پيام مخصوصي به نام Jam در خط ارسال مي‌گردد. اين پيام با تغيير سطح ولتاژ مستقيم DC در خط، كليه ايستگاههاي كاري را از بروز برخورد آگاه مي‌كند. در اين هنگام دو ايستگاهي كه در برخورد شركت داشته‌اند هر يك به اندازه يك فاصله زماني تصادفي صبر مي‌كنند و در صورت خالي بودن خط اطلاعات خود را ارسال مي‌نمايند. از مزاياي آن مي‌توان به سادگي و كارايي خوب در شرايط عادي اشاره كرد. عيب عمده آن در شبكه‌هاي با ترافيك بالا ظاهر مي‌گردد كه باعث كندي كار شبكه مي‌گردد. استفاده از سوئيچ موجب كاهش ترافيك شبكه و كم شدن تعداد برخورد مي‌شود. فصل چهارم - قراردادهاي شبكه قرار داد شبكه مجموعه‌اي از قوانين و ضوابط ارتباطي است كه شامل روشهايي در مورد چگونگي انجام قسمتي يا تمامي فرآيند ارتباط مي‌شود. اين قراردادها باعث مي‌شود محصولات توليد كنندگان مختلف كه براي كار با يك قرارداد بخصوص ساخته شده‌اند، بدون ايجاد مشكل در كنار يكديگر كار كنند و بتوانند بسته‌هاي اطلاعاتي را بين گره‌هاي مختلف شبكه ارسال نمايند. بسته اطلاعاتي( Packet ) چيست؟ براي سهولت در كنترل ترافيك اطلاعاتي در خطوط ارتباطي اطلاعات به بسته‌هايي با حجم كوچكتر تقسيم مي‌شوند. آدرس مبدا و آدرس مقصد و اطلاعات مربوط به تصحيح خطا و … به آن اضافه مي گردد. نحوه بسته‌بندي بايد استاندارد باشد و دستگاه‌هاي شبكه بايد از يك استاندارد براي بسته بندي اطلاعات استفاده‌كنند تا بتوانند اطلاعات را دريافت، ارسال و استفاده كنند. اين استانداردها در قراردادهاي مختلف شبكه متفاوت است. الگوي مرجع OSI (الگوي مرجع ارتباط دروني سيستم‌هاي باز – Open System Intercommunication reference model) : اين الگو معروفترين و معتبرترين استاندارد شبكه‌هاي محلي است. اين استاندارد در اواخر دهه 1970 توسط سازمان بين المللي استانداردها و كميته مشاوره بين المللي تلگراف و تلفن براي سطوح مختلف ارتباط بين رايانه‌ها ايجاد شد. در سال 1984 اين مدل به نام مدل مرجع معرفي گرديد. اين استاندارد رسمي به صورت يك مفهوم كلي ارائه شده و به عنوان چهارچوب اصلي براي تعريف بسياري از قراردادهاي ارتباطي در شبكه‌هاي رايانه‌اي بكار گرفته شده است. اين مدل طبقه بندي براي ارتباط ارائه مي دهد و جزئيات و چگونگي برقراري ارتباط را مدنظر قرار نمي‌دهد. اين قسمت‌ها توسط قراردادهاي ديگري مانند IEEE802 معرفي مي‌گردند. اين الگو از هفت لايه تشكيل شده است. در حالت كلي وجود همه لايه‌ها ضروري نيست و ممكن است در يك قرارداد شبكه يك يا چند لايه وجود نداشته باشد. شكل اين هفت لايه را نشان مي‌دهد. هر لايه از خدمات ارائه شدة لايه قبلي استفاده مي‌كند و خدماتي را به لايه بعدي ارائه مي‌نمايد. در چنين سيستمي مي‌توان ادوات مربوط به شبكه‌ را كه محصول كارخانه‌هاي مختلفي هستند كنار يكديگر در يك شبكه قرار داد. زيرا ادوات تنها در قسمتي از لايه‌هاي شبكه قرار مي‌گيرند و ابزارهاي لازم براي تطبيق آنها با ديگر قسمتها وجود دارد. هر لايه با لايه همتاي خود مذاكره مي‌كند تا خدمات درخواستي را دريافت نمايد. لايه فيزيكي Physical layer اين لايه پايين‌ترين لايه در مدل OSI است. اين لايه با مشخصات الكتريكي محيط انتقال سروكار دارد و محيط انتقال مناسب براي ارتباط را فراهم مي‌كند. اين لايه ارسال صحيح بيت‌هاي اطلاعاتي به مقصد را به عهده دارد. قراردادهاي مربوط به سطوح ولتاژ و شكل موج هاي ولتاژ و جريان خطوط – نوع مدولاسيون، فركانس كار و نوع اتصالات و ميانجي‌هاي محيط انتقال به اين لايه مربوط مي‌شود. لايه‌ پيوند داده Data Link اين لايه ديگر با بيت‌ها سروكار ندارد بلكه اطلاعات را به صورت Packet مي‌شناسد. اين لايه نشانه‌هايي براي مشخص كردن ابتدا و انتهاي بسته اطلاعاتي به رشته‌هاي اطلاعاتي مي‌افزايد. آشكارسازي خطا نيز در اين لايه انجام مي‌گيرد. تعيين زمان و نحوه دستيابي به خط از وظايف اين لايه است. قراردادهايي مانند گوش دادن به خط و انتقال علامت در اين لايه كار مي‌كنند. بطور كلي اين لايه ارتباط بدون خطا بين دو ايستگاه را به عهده دارد. لايه شبكه Network Layer اين لايه ايجاد مسيرهاي مجازي مناسب براي ارسال اطلاعات را به عهده دارد. در شبكه هاي كه از مسيرهاي مختلف براي انتقال اطلاعات استفاده مي‌كنند اين لايه مسير مناسب براي برقراري يك ارتباط خاص را تعيين مي‌كند. End System Intermediate System End System در بسياري از سيستمها اين لايه نقش كمي دارد و يا وجود ندارد. (در اين سيستمها تمام پيامها به كليه ايستگاه‌ها ارسال مي‌شود و همه ايستگاه‌‌ها به جز ايستگاه گيرنده از دريافت آن خودداري مي‌كنند. ايستگاه گيرنده از روي قسمتي از پيام كه آدرس گيرنده را مشخص مي‌كند تشخيص مي‌دهد كه بايد اطلاعات را نگه دارد. اين روش را Broadcast Method مي‌نامند. قراردادهاي Token Ring , Ethernet از اين روش استفاده مي‌كنند. در اين سيستمها لايه شبكه وجود ندارد.) از اين لايه بيشتر در ارتباطات از طريق اينترنت استفاده مي‌شود. لايه انتقالTransport Layer اين لايه پايين‌ترين لايه اي است كه خدمات محلي به كاربر ارائه مي‌دهد. اين لايه عمل مديريت لايه‌هاي زيرين را از نظر كنترل فرآيند ارتباط و جريان اطلاعات انجام مي‌دهد در اين لايه خطاها آشكار و اصلاح مي‌شوند و بسته‌هايي كه با ترتيب غير صحيح دريافت شده‌اند به حالت صحيح برگردانده مي‌شوند. به عبارت ديگر در اين لايه مراحل نهايي كنترل صحت اطلاعات صورت مي‌گيرد. وجود اين لايه باعث مي‌شود كه لايه‌هاي بالاتر مستقل از نوع محيط، نحوه دسترسي به خط و نحوه كنترل جريان اطلاعات به كار خود ادامه دهند. لايه تماس Session Layer اين لايه داراي اهميت خاصي است. يك شبكه محلي كاربران را از طريق اين لايه تشخيص مي‌دهد. كد عبور كاربران را كنترل مي‌كند. همچنين تعيين مي‌كند چه كسي در چه زماني مي‌تواند از شبكه استفاده كند. اين لايه با مسائل مديريتي شبكه سروكار دارد و در صورت داشتن سيستم حساب كاربران با استفاده از خدمات اين لايه حقوق دسترسي تعريف مي‌گردند. لايه نمايش Presentation Layer اين لايه با امنيت اطلاعات و انتقال فايلها و قالب اطلاعات سروكار دارد به رمز كردن اطلاعات مهم و بازگشايي آنها و ترجمه قالبهاي ديگر به عهده اين لايه است. در يك شبكه رايانه‌‌هاي مختلفي مي‌توانند با قالبهاي مختلف اطلاعاتي با يكديگر ارتباط برقرار كنند. براي برقراري اين ارتباط لازم است كليه رايانه‌ها در يك شبكه از قرارداد خاصي در لايه نمايش استفاده نمايند. حل مسائلي نظير اختلاف در تعداد خطوط و يا اختلاف در كد نوشتاري (Character set) بين دو ايستگاه از وظايف اين لايه محسوب مي‌شود. لايه برنامه كاربردي Application Layer اين لايه از مدل OSI تنها لايه‌اي است كه خدماتي به لايه بالاتر ارائه نمي‌دهد و واسطه ‌ارتباطي كاربر با بقيه لايه‌ها است. ساختار اين لايه بستگي زيادي به نياز كاربر و سيستم عامل مورد استفاده دارد. انتقال اطلاعات كاربران براي كاربران ديگر در شبكه نيز توسط امكانات اين لايه صورت مي‌گيرد. خدمات‌ مربوط ‌به پست‌الكترونيكي–خط‌ فرمان ‌سيستم عامل‌و …در اين لايه هستند. در شكل مشخصات و ساختار اين الگو مشاهده مي‌شود: در واقع در هر لايه جزئي به اطلاعات اوليه اضافه گشته تا مشخصات و كاربرد آن لايه مفهوم يابد. فصل پنجم- استانداردهاي شبكه و قراردادهاي آن در اين قسمت به معرفي چند قرارداد معروف شبكه مي‌پردازيم كه بر مبناي مدل مرجع IOS ساخته شده‌اند. اين قراردادهاي با استفاده از امكانات سخت‌افزاري و نرم‌افزاري متفاوت امكان ارتباط اجزاي شبكه را ممكن مي‌سازند. قرارداد Ethernet اين قرارداد، اولين بار توسط شركت Xerox معرفي شد و بعدها توسط Xerox , Intel , Dec توسعه پيدا كرد و بر مبناي سرعت Mb/s 10 طراحي گرديد. از هم بندي مسير Bus و روش دستيابي CSMA/CD استفاده مي‌كند. يك رايانه – كنترل كننده(Transceiver ) و كابل از اجزاي آن هستند. كابلهاي RJ8 – Coaxial و RJ 58 براي آن مناسب هستند. قرارداد IEEE 802.3 شبيه قرارداد اترنت مي‌باشد ولي ساختار بسته هاي اطلاعاتي براي آن متفاوت مي‌باشد اشكال مختلفي دارد كه زير به برخي از آنها اشاره مي‌كنيم: 5base 10 : سرعت Mb/s10 دارد و از كابل هم محور براي انتقال استفاده مي‌كند. طول هر كابل حداكثر مي‌تواند 500 متر باشد. حداكثر سه قطعه كابل بوسيله دو تكرار كننده به هم متصل شده و شعاع عمل تا 1500 متر افزايش مي‌يابد. حداكثر تعداد رايانه روي يك قطعه كابل100 عدد و فاصله بين دو رايانه بايد 2.5 متر باشد. 2base 10: سرعت آن Mb/s 10 و كابل آن RJ 58 مي‌باشد. حداكثر طول كابل 185 متر و به علت نداشتن Transceiver ارزان است. كمترين فاصله بين دو رايانه 0.5 متر و حداكثر 30 ايستگاه را مي‌توان بر روي يك كابل قرار داد. T Base 10: از UTP استفاده مي‌شود. ساده و ارزان است. به جاي وصل شدن رايانه‌ها به يكديگر به يك متمركز كننده ((Hub وصل مي‌شوند. اين دستگاه ترافيك شبكه را بررسي نموده و كار هدايت اطلاعات را به عهده دارد. قرارداد TCP/IP Transmission control protocol/Internet Protocol اين قرارداد در دانشگاه استانفورد ابداع گرديد. اين قرارداد براي ارتباط بين رايانه هاي مختلف با قراردادهاي مختلف ايجاد گرديد. امروز بهترين قرارداد براي ارتباط بين شبكه هاي مختلف تلقي مي‌گردد. اين قرارداد خدمات ارتباطي را در دو سطح ارائه مي‌دهد. IP در لايه شبكه از مدل OSI كار مي‌كند و خدمات TCP در لايه انتقال آغاز شده و مي‌تواند تا لايه نمايش ادامه پيدا كند. در واقع TCP از خدمات ارائه شده توسط IP استفاده مي‌كند. TCP در ايستگاه كاري مبدا اطلاعات را كه از لايه هاي بالاتر دريافت كرده است به بسته هاي به نام Segment تقسيم مي كند. IP بعد از دريافت اين بسته‌ها اطلاعات مربوط به لايه شبكه را به آن مي‌افزايد. بسته هاي اطلاعات در IP را اصطلاحاً Datagram مي‌نامند. اين بسته‌ها از طريق لايه‌هاي زيرين به لايه شبكه در ايستگاه مقصد منتقل مي‌شوند. در ايستگاه مقصد عمل عكس انجام مي‌گيرد و از Datagram ها اطلاعات به صورت Segment استخراج مي‌شود و از روي Segment ها اطلاعات اصلي بازيابي مي‌گردد. IP قراردادي در لايه شبكه است كه امكان ارتباط بين شبكه هاي متعلق به دو شبكه متفاوت را با يكديگر برقرار مي‌كند. اين قرار داد مستقل از ساختار و قراردادهاي موجود در لايه فيزيكي و Data Link است معمولا IEEE802.3 براي كار كنار TCP/IP مناسب است. در IP يك مسير منطقي براي انتقال از مبداء مقصد وجود ندارد بلكه ممكن است Datagram ها براي مسير خود از راههاي مختلف عبور كنند. هنگامي كه چند Datagram به ترتيب از مبداء ارسال مي‌شوند به علت عدم وجود يك مسير ثابت براي عبور همه آنها ممكن است با ترتيب نادرست به مقصد برسند.IP همچنين تضميني براي رسيدن پيام به مقصد نمي‌دهد. TCP ترتيب ارسال Segment ها را در هر Segment ثبت مي‌كند و از روي اين اطلاعات در مقصد Segmentها را مرتب مي‌كند. ضمنا با دريافت پيام تاييد رسيدن پيام را تصديق مي‌كند. در يك مجموعه از شبكه هاي كه از TCP/IP استفاده مي‌كنند هر Datagram مهلتي براي رسيدن به مقصد دارد. اگر پس از انقضاي اين مهلت Datagram به وسيله ايستگاهي دريافت نشد از بين مي‌رود. اين امر براي جلوگيري از وجود Datagram هاي سرگردان و افزايش بي‌مورد ترافيك شبكه در نظر گرفته شده است. قرارداد IPX/SPX (Internet Packet Exchange) در لايه شبكه و اتصال از مدلOSI استفاده مي‌كند. IPX قرارداد مبناي NOVELL براي برقراري – نگهداري و قطع ارتباط بين ايستگاههاي كاري است. اين قرارداد نحوه بسته بندي اطلاعات را تعيين مي‌كند نظام آدرس دهي Packet ها را كنترل مي‌كند و باعث مي‌شود در مجموع پيام مربوط به هر شبكه به محل مناسب برسد. در ايستگاه كاري شبكه كه با سيستم عامل Novell NetWare كار مي‌كند، IPX اطلاعات را دريافت و به نحوه مطلوب به سيستم عامل تحويل مي‌دهد. IPX كنترل بر شبكه را در يك ايستگاه به عهده دارد و با استفاده از آن فرآيند ارتباط را در لايه انتقال كنترل مي‌كند. I PX همچنين از خدمات ارائه شده توسط SPX (Sequential Packet Exchange) استفاده مي‌كند. SPX قرارداد ديگري از شركت Novell است كه خدمات IPX را تكميل مي‌كند. اين قرارداد نحوه انتقال و اطمينان از حصول را انجام مي‌دهد. اگر ايستگاه كاري وصول اطلاعات را تاييد نكند SPX از دست رفتن اطلاعات را اعلام مي‌كند. فصل ششم- نرم‌افزار شبكه همانطور كه به ياد داريد سيستم عامل OS (Operating System) وظيفه مديريت سخت‌افزار رايانه را به عهده دارد. سيستم عامل شبكه NOS (Network Operating System) نيز وظيفه مديريت سخت‌افزار شبكه را به عهده دارد. در حقيقت، سيستم عامل شبكه، يك مدير است كه وظيفه هماهنگي و مديريت رايانه‌ها و منابع مشترك را بعهده دارد. در سيستم عامل شبكه، توابع مديريت كننده‌اي وجود دارد كه مشخص مي‌كند چه اطلاعاتي بايد به اشتراك گذاشته شود و يا كدام كاربر مي‌تواند به منابع دسترسي داشته باشد. كنترل و مديريت فايل‌هاي شبكه، برنامه‌هاي كاربردي و ابزارهاي جانبي، از وظايف اصلي سيستم عامل‌ شبكه است. وظايف مشترك سيستم عامل‌هاي شبكه هر سيستم عامل شبكه روشهاي متفاوتي براي استفاده از منابع شبكه و گردش اطلاعات بين گره‌هاي شبكه اعمال مي‌كند. ولي همه اين روشهاي اهداف مشخص و استانداردي را دنبال مي‌كنند. در زير به بعضي از اين اهداف اشاره مي‌كنيم: 1-محدوديت و مديريت دسترسي كاربران به منابع و اطلاعات شبكه: سيستم عامل شبكه بايد بتواند نوع دسترسي كاربر به منابع شبكه و همچنين نحوه استفاده از منابع شبكه را براي هر كاربر تعيين كند. هر كاربر در شبكه داراي يك حساب دسترسي يا همان Account مي‌باشد كه تعيين كننده حقوق دسترسي آن كاربر به منابع و اطلاعات و پرونده‌هاي موجود در شبكه مي‌باشد. گاهي اين حقوق مي‌تواند در ساعات مختلف نيز متغير باشد. براي مثال ممكن است يك كاربر در طول ساعات اداري حق استفاده از چاپگر شبكه را داشته باشد ولي در خارج از اين ساعات اين حقوق از او گرفته شود. 2- مديريت پرونده‌هاي شبكه: از آنجايي كه اطلاعات موجود در شبكه از اهميت و ارزش زيادي برخوردار است بايد هميشه نسخه‌هاي معتبر از اطلاعات وجود داشته باشد. چنانچه يكي از سخت‌ديسكهاي شبكه از كار بيافتد سيستم عامل شبكه بايد قابليت راه‌اندازي شبكه و مديريت پرونده‌هاي را از روي سخت ديسك پشتيبان ادامه دهد. همچنين در صورتي كه بيش از يك كاربر اجازه دسترسي و تغيير به يك پرونده يا اطلاعاتي از شبكه را دارا باشند سيستم عامل شبكه بايد بتواند صحيح‌ترين و معتبرترين نسخه‌اي از پرونده‌را كه كاربران ايجاد كرده‌اند نگهداري كند. براي اين منظور اگر در يك لحظه چند كاربر بخواهند يك پرونده و اطلاعاتي را در شبكه تغيير دهند سيستم عامل بايد تصميم بگيرد كه تغيير را به كدام كاربر محول كند و نسخة معتبر را ايجاد كند تا در نگهداري اطلاعات اشكالي بوجود نيايد و صحت اطلاعات(Data Integrity) ذخيره شده مورد تاييد باشد. 3- وسايل و ابزارهاي جانبي مشترك: يكي از اهداف برپايي شبكه علاوه بر ايجاد مركز اطلاعاتي متمركز، استفاده از منابع و دستگاه‌هاي جانبي گران‌قيمت بطور مشترك است. اين مسئله در كاهش هزينه سيستم رايانه‌اي و كارايي دستگاه‌هاي بسيار اهميت دارد. چنانچه كاربران تقاضاي زيادي براي استفاده از يك منبع(مثلا چاپگر-فاكس) داشته باشند سيستم عامل شبكه بايد قابليت ارتباط راحت و ساده كاربران به اين دستگاه‌هاي جانبي را دارا باشد. 4- اشتراك برنامه‌هاي كاربردي: سيستم عامل شبكه بايد بتواند علاوه بر اشتراك اطلاعات و منابع سخت‌افزاري قادر به اشتراك گذاري برنامه‌هاي كاربردي نيز باشد. كاربراني كه از ايستگاه‌هاي كاري بدون سخت‌ديسك استفاده مي‌كنند بايد قادر به اجراي برنامه‌هاي كاربردي خود از روي شبكه باشند. با اين كار هم در هزينة خريد سخت‌ديسك صرفه‌جويي شده‌است و هم همه كاربران از يك نرم‌افزار كاربردي استفاده مي‌كنند. 5- امنيت اطلاعات: سيستم عامل بايد قادر به تشخيص خطا و رفع آن‌ها در هنگام ذخيره‌سازي اطلاعات باشد. فشرده‌سازي و جلوگيري از حذف پرونده‌هاي ضروري سيستم‌عامل از وظايف ديگر سيستم عامل است. همچنين در سيستم عامل شبكه بايد روشهاي براي جلوگيري از نفوذ و دستكاري اطلاعات شبكه توسط افراد غير مجاز در نظر گرفته شود تا امنيت اطلاعات تامين شود. تدابير و روشهاي خاص نرم‌افزار شبكه سيستم عامل شبكه امكانات موجود در شبكه را از طريق يكي از مفاهيم قابل درك براي سيستم عامل ايستگاه‌هاي كاري (مانند Drive) در اختيار كاربران قرار مي‌دهد. به اين ترتيب بسياري از برنامه‌هاي نوشته‌شده براي سيستم‌ عامل‌هاي مخصوص رايانه‌هاي شخصي بر روي سيستم عامل‌هاي شبكه قابل استفاده خواهندبود. اما هنگامي كه بيش از يك كاربر از اين نرم‌افزار و يا اطلاعات مشخصي در رايانه خادم استفاده مي‌كنند چه اتفاقي خواهد افتاد؟ بايد در سيستم عامل شبكه براي استفاده همزمان كاربران از يك پرونده و يا از يك منبع مشترك شبكه تدابيري انديشه شود. در حقيقت وظيفه اصلي و اساسي يك سيستم عامل شبكه خوب آن است كه به كاربران همزمان بهترين خدمات را ارائه دهد. به عنوان مثال فرض كنيد كه كاربر A , B هر دو در يك لحظه تقاضاي ذخيره سازي اطلاعاتي را بر روي يك پرونده حقوقي شركت داشته باشند. كاربر A تغييراتي در قسمت اسامي پرونده حقوقي كاركنان اعمال كرده‌است و كاربر B در حال تعيين حقوق كارمندان شركت براساس اسامي آنها است. حال اگر كاربر A يك كارمند را حذف كند و كاربر B حقوق او را محاسبه كند در آخر كدام تغييرات بايد در پرونده حقوقي كارمندان شركت ثبت گردد؟ سيستم عامل شبكه بايد با اتخاذ روش‌هاي خاص از بروز چنين خطاهايي جلوگيري كند. اين روش‌ها معمولا به دسته تقسيم مي‌گردند: 1- روش قفل -Lock – براي ايجاد هماهنگي در دسترسي به اطلاعات موجود در پرونده‌هاي‌ مشترك 2- روش Semaphore براي ايجاد هماهنگي در دسترسي مشترك به ساير امكانات شبكه روش قفل Lock روش قفل توسط سيستم عامل شبكه براي ايجاد هماهنگي در هنگام دسترسي مشترك به يك پرونده يا يك Record از يك بانك اطلاعاتي به كار مي‌رود. در اين روش هرگاه يك برنامه بخواهد به يك پرونده يا Record دسترسي داشته باشد از سيستم عامل مي‌خواهد كه آن را قفل كند. اگر پرونده و يا Record مورد نياز توسط برنامه يا شخص ديگري استفاده و قفل شده باشد اين حالت از طرف سيستم عامل به برنامه يا كاربر گزارش مي‌شود. در غير اين‌ صورت عمل قفل‌گذاري انجام شده و امنيت و اعتبار اطلاعات حفظ خواه شد. در پايان عمليات برنامه با ارسال اتمام كار به سيستم عامل مي‌خواهد كه قفل را از آن پرونده يا Record برداشته تا در اختيار ديگر كاربران قرار گيرد. از نظر عملكرد قفل‌ها را مي‌توان به دسته‌هاي زير تقسيم كرد: الف- قفل‌هاي فيزيكي Physical و منطقيLogical ب- قفل‌هاي با صبر Wait بدون صبر No Wait ج- قفل‌هاي اشتراكي Shareable و انحصاري Exclusive حال به بررسي اين مفاهيم مي‌پردازيم: قفلهاي فيزيكي و منطقي قفل منطقي فقط جنبه اخباري داشته و در آن هماهنگي تنها از طريق اعتماد متقابل رعايت مي‌شود. در صورت استفاده از اين نوع قفل حتي اگر برنامه در تقاضاي قفل با جواب منفي مواجه شود خواهد توانست به اطلاعات مورد نظر دسترسي داشته باشد و آنرا تغيير دهد. در چنين سيستمي برنامه نويس و خود نرم‌افزار بايد قوانين و روشهاي حفظ اعتبار اطلاعات Data Integrity را تعيين كنند. در روش قفل فيزيكي سيستم عامل از دستيابي برنامه‌ها به اطلاعات قفل شده كاملا جلوگيري مي‌كند. در اين روش حتي در صورت عدم رعايت برنامه نويس در پيش‌بيني عدم تداخل و اعتبار اطلاعات اتفاقي نخواهد افتاد ولي ديگر كنترل اين امر در اختيار برنامه نويس نخواهد بود. قفل‌هاي با صبر و بدون صبر روش قفل بدون صبر نتيجه درخواست قفل سريعا از طرف سيستم عامل به اطلاع برنامه مي‌رسد. نتيجه مثبت به اين معني است كه اطلاعات مورد نظر در دسترس است و مي‌توان از آن استفاده كرد. نتيجه منفي به اين معني است كه اطلاعات توسط برنامه ديگري يا فرد ديگري قفل شده‌است. در اين حال نتيجه منفي ارسال شده و كاربر يا برنامه بايد مجددا تقاضاي استفاده را ارسال نمايد تا در صورت آزاد بودن قفل از آن اطلاعات استفاده كند. در روش قفل با صبر اگر اطلاعات توسط ديگري قفل شده باشد سيستم عامل صبر مي‌كند تا اطلاعات آزاد شوند و نتيجه قفل براي كاربر جديد مثبت شود. اين روش براي برنامه‌هاي كه زمان مشخصي براي استفاده اطلاعات در آن در نظر گرفته شده است مناسب است ولي در غير اين‌ صورت ممكن است يك كاربر ساعت‌ها براي دريافت اطلاعات مورد نياز خود صبر كند و حق استفاده از برنامه و اطلاعات ديگري را نداشته‌باشد. برخي از نرم‌افزارهاي كاربردي تركيبي از اين دو روش را در اختيار كاربر قرار مي‌دهند. به اين معني كه در حالت عادي قفل از نوع بدون صبر خواهد ولي مي‌توان تقاضاي قفل با صبر با حداكثر زمان مشخصي نمود. قفل‌هاي اشتراكي و انحصاري قفل‌هاي اشتراكي به هر تعداد برنامه اجازه مي‌دهند كه فقط براي خواندن پرونده يا Record خاص دسترسي داشته باشند. در اين حالت حق نوشتن و يا تغيير و حذف اطلاعات به هيچ كدام داده نمي‌شود. DeadLock چيست؟ گاهي اتفاق مي‌افتد كه دو برنامه جهت ادامه كار خود احتياج به اطلاعاتي دارند كه توسط ديگري بطور انحصاري قفل شده‌است. در اين حالت هيچ يك از برنامه‌ها قادر به ادامه كار خود نخواهند بود و به اصطلاح حالت DeadLock رخ داده‌است. اين حالت ممكن است براي بيش از دو برنامه نيز رخ دهد. يك روش براي جلوگيري از اين حالت اين است كه اگر يك برنامه در قفل كردن تمامي اطلاعات مورد نياز خود موفق نبود تمامي اطلاعاتي را كه قفل كرده است آزاد كند و سپس مجددا اقدام به قفل نمودن اطلاعات مورد نظر نمايد. روش ديگر در سيستم عامل NetWare در اختيار برنامه قرار دارد اين است كه يك برنامه ابتدا مجموعه اطلاعات مورد نياز را علامت‌گذاري كرده و در پايان تقاضاي قفل شدن تمامي مجموعه را صادر مي‌كند. در صورت موفقيت تمامي اطلاعات قفل شده‌اند و در صورت عدم موفقيت هيچ قفلي گذاشته نمي‌شود. پيگيري تعاملات يك سيستم بانك اطلاعاتي ممكن است از پرونده‌هاي مختلف تشكيل شده‌باشد. به علت ارتباط بين پرونده‌هاي تغيير در يك پرونده مي‌توان باعث تغيير محتويات پرونده‌هاي ديگر شود. فرآيند بروز درآوردن هم‌زمان همه پرونده‌ها را يك تعامل يا Transaction مي‌نامند. هنگامي كه يك برنامه حين انجام يك تعامل دچار اشكال شود قسمتي از اطلاعات بروز درآمده و قسمت ديگر هنوز به حالت اوليه باقي مانده‌اند. به اين ترتيب اطلاعات خروجي سيستم قابل اطمينان نبوده و فاقد ارزش هستند. در سيستمي يا نرم‌افزاري كه از خاصيت پيگيري تعاملات – Transaction Tracking- استفاده مي‌كند يا تمامي اطلاعات در پرونده‌هاي مختلف بروز در مي‌آيند و يا در صورت به وجود آمدن اشكال در بروز رساني حتي يكي از پرونده‌ها كليه پرونده‌ها به حالت اوليه برمي‌گردد. فرآيند بازگشت پرونده‌ها به حالت اوليه به اصطلاح بازگشت اتوماتيك -–Automatic Rollback ناميده مي‌شود. روش Semaphore براي ايجاد هماهنگي در دسترسي به امكاناتي كه مي‌تواند در اختيار كاربران به طور مشترك قرار گيرد از روش Semaphore استفاده مي‌شود. اين روش در واقع تخصيص يك متغير به نام Semaphore در سيستم عامل است كه مي‌تواند مقادير مثبت و يا منفي داشته باشد. هر Semaphore دسترسي به يكي از امكانات شبكه را كنترل مي‌كند و داراي يك ارزش است. ارزش Semaphore مربوط به هر يك از امكانات شبكه برابر حداكثر تعداد كاربران و يا برنامه‌هايي است كه مي‌توانند همزمان از آن منبع استفاده كنند. به عنوان مثال اگر يكي از امكانات شبكه بتواند در اختيار 5 برنامه قرار گيرد يك Semaphore با ارزش 5 آن را كنترل مي‌كند. با استفاده از اين متغير هر لحظه براي سيستم عامل شبكه مشخص است كه منابع شبكه در اختيار چند كاربر و يا برنامه كاربردي است. هر گاه برنامه‌اي از يك منبع شبكه استفاده كند ارزش Semaphore آن يك واحد كم مي‌گردد تا به مقدار صفر برسد. در اين هنگام هيچ برنامه ديگر حق استفاده از آن منبع شبكه را نداشته و بايد صبر كند تا ارزش Semaphore مثبت گردد. هر برنامه بعد از استفاده از منابع شبكه و آزاد كردن آن منبع مقدار متغير Semaphore آن منبع را يك واحد اضافه مي‌كند. معرفي چند سيستم عامل معروف سيستم عامل شبكه Novell NetWare سيستم عامل Novell NetWare در سال 1983 توسط شركت Novell معرفي شد و به زودي به عنوان سيستم عامل فراگير و مورد پسند كاربران قرار گرفت. اين سيستم عامل براي شبكه خادم/مشتري (Client/Server) مورد استفاده قرار گرفت. اين نرم‌افزار با بيشتر همبندي‌هاي موجود كار مي كند و توانايي زيادي در كنترل و مديريت پرونده‌ها و دستگاه‌هاي ذخيره سازي شبكه دارا است. اين نرم‌افزار بر روي رايانه‌هاي خادم نصب مي شود و مدير شبكه -Administrator - قابليت‌هاي زيادي براي تعيين حقوق دسترسي كاربران -User Account - در اختيار دارد. همچنين قسمتي از اين سيستم عامل بايد بر روي رايانه‌هاي مشتري قرار گيرد. براي استفاده از رايانه‌هاي مشتري مي‌توان از سيستم عامل DOS و Windows استفاده كرد. سيستم عامل Windows NT (new technology)-2000 در حال حاضر شركت Microsoft وارد بازار سيستم عامل شبكه شده كه قبلا شركت Novell آن را در اختيار داشت. با توجه به هماهنگي محيط كاري سيستم عامل windows با محيط شبكه NT آن كاربران و مديران شبكه -Supervisor علاقمند به استفاده از اين سيستم عامل شبكه‌اي گرافيكي شده‌اند. همچنين استفاده از امكانات صوت و تصويري Windows كاربران را به استفاده هرچه بيشتر از آن تشويق مي‌كند. استفاده از راه‌اندازهاي دستگاه‌هاي متعدد براي windows و همچنين ارائه برنامه‌هاي كاربردي فراوان براي اين سيستم عامل از جاذبه‌هاي استفاده هر چه بيشتر آن است. امنيت بالاي اطلاعات و استفاده از خاصيت چند وظيفه‌اي Multitask ويندوز و همچنين پايداري بالا به محبوبيت ويندوز NT افزوده است. همچنين امكان استفاده از شبكه نظير به نظير از امكانات بسيار مناسب آن براي استفاده در ساختار شبكه‌هاي خانگي و اداري كوچك است. خانواده سيستم عامل هاي UNIX طرح سيستم عامل يونيكس در حقيقت يك پروژه دانشگاهي بود كه به مرور به بازارهاي تجاري كشيده شد. اين سيستم عامل در سال 1969 توسط محققان آزمايشگاه Bell طراحي شد و در چند مركز دانشگاهي بكار رفت. در سال 1970 نسخه تجاري يونيكس وارد بازار نرم‌افزارهاي شبكه شد. ولي از آنجا نيازهاي سخت‌افزاري آن بسيار گران قيمت بودند كمتر در مراكز تجاري عمومي مورد استفاده قرار گرفت ولي در شبكه‌هاي بزرگ رايانه‌اي بسيار رشد و توسعه يافت. از زمانيكه اولين نسخه تجاري يونيكس به بازار آمده تا به امروز تغييرات زيادي در آن اتفاق افتاده است و از آنجايي كه اين سيستم عامل يك سيستم عامل باز يا Open Source بود هر شركتي سعي كرد به آن خصوصيات بيشتر و بهتري اضافه كند. بعضي از آنها مانند BSD Unix, Xenix,Linux طرفداران زيادي پيدا كرده‌اند و بيشتر در رايانه‌هاي خادم اينترنت مورد استفاده قرار مي‌گيرند. تحقيقات بيشتر توجه به تحولاتي كه در دنياي رايانه و مخابرات در حال هر روزه رخ مي‌دهد با اصطلاحات بيشتري در رابطه‌ با شبكه ‌هاي رايانه‌اي مواجه مي‌شويم. موضوعاتي مانند اينترانت – اكسترانت و در نهايت اينترنت موضوعاتي هستند كه با زمينة و آگاهي از مقدمات شبكه‌هاي رايانه‌اي قابل درك هستند. امروزه از به هم پيوستن شبكه‌هاي رايانه‌اي محلي، شبكه‌هاي بزرگتر و قوي تري بوجود آمده‌اند همچنين از به هم پيوستن شبكه‌هايي مختلف با معماري‌هاي مختلف و كاربردي هاي گوناگون در سطح جهان، هر رايانه اي مي‌توانند با رايانه‌هاي ديگر در شبكه‌هاي مختلف ارتباط برقرار كرده و داده‌هاي خود را ارسال دارد. با چنين روي‌كردي ديگر دسترسي به اطلاعات زحمتي نخواهد داشت و با استفاده از يك رايانه مي‌توانيد به انبوهي از اطلاعات كه توسط رايانه‌هاي اين شبكه‌ها توليد و يا نگهداري مي‌شود دسترسي داشته باشيد. با افزايش سرعت خطوط مخابراتي و ماهواره‌اي مي‌توان موسيقي و حتي تصاوير زنده را بر روي رايانه‌ خود با استفاده از اين شبكه ‌ها دريافت كنيد و حتي به ارسال اين گونه اطلاعات بپردازيد. با استفاده از شبكه‌ جهاني مي‌توان در هر لحظه از اخبار و حوادث گوشه و كنار دنيا آگاه گرديد و يا اخبار و اطلاعات را به اين شبكه ارسال كرد. اين چنين است كه دهه اخير را دهه انفجار اطلاعات نام‌گذاري كرده‌اند. ولي آنچه مهم است طبقه بندي و استفاده از اين اطلاعات است كه استفاده از چنين شبكه حجيمي از اطلاعات را مفيد نشان مي‌دهد. در اين اندك سعي شد كه با مباني و مفاهيم اوليه شبكه و كاربردهاي آن آشنا شويد. نگارنده از دريافت نظرات و پيشنهادات خوانندگان ارجمند به آدرس پست الكترونيكي arman_reybod@yahoo.com استقبال مي‌كند. با تشكر آرمان ري‌بد فرهنگ نجوم/کره آسمان/استوای آسمان 1849 4160 2006-06-24T18:51:14Z 213.217.57.71 استوای آسمانی ( Celestial Equator ) : دایره تقاطع کره آسمانی با امتداد صفحه استوای زمین است. فرهنگ نجوم/کره آسمان/حرکت نقدیمی 1850 4161 2006-06-24T19:03:07Z 217.11.23.2 حرکت تقدیمی( Precession ) : تغییر آرام راستای محور چرحش زمین در فضا که در اثر نیروی جاذبه خورشید , ماه و سیارات بر روی برآمدگی استوایی زمین ایجاد می شود. فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/خورشید 1851 4162 2006-06-26T13:41:43Z Homam 153 خورشید ستاره منظومه شمسی است. سیاره ما، زمین، به همراه دیگر سیارات [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی|منظومه شمسی]]، [[فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/سیارک ها|سیارک ها]] و دیگر اجرام منظومه شمسی به گرد خورشید می گردند. [[فرهنگ نجوم/فیزیک/جرم|جرم]] خورشید به تنهایی 99 درصد جرم منظومه شمسی است. تقریبا تمام انواع انرژی هایی که در زمین در غالب فرآیندهای فتوسنتز، تغییرات آب و هوایی، باد و نظایر اینها مصرف می شود از تابش خورشید به زمین می رسد. این ستاره در هر ثانیه طی فرآیند [[فرهنگ نجوم/اخترفیزیک/همجوشی|همجوشی]] 600،000،000 تن هیدروژن را به هلیوم و انرژی تبدیل می کند (در هر لحظه 360،000،000،000،000،000،000،000 ژول انرژی در خورشید تولید می شود!). حدود 4,5 میلیارد سال است که خورشید به این شکل می درخشد. این ستاره در میانه عمرش قرار دارد. فرهنگ نجوم/فیزیک/جرم 1852 4163 2006-06-26T13:52:49Z Homam 153 جرم یک ویژگی هر شئ فیزیکی است که مقدار ماده و انرژی آن جرم را مشخص می کند. عکس ''وزن'' جرم کمیتی ثابت است که به محل قرار گیری جسم وابسته نیست. واحد اندازه گیری جرم در دستگاه SI، کیلوگرم (kg) است. === جرم لختی === طبق قانون دوم نیوتن جرم جسمی برابر m است اگر در هر لحظه از قانون حرکت زیر پیروی کند: <math>F = d/dt (mv)</math> کاربر:Hesham 1853 4703 2006-08-22T23:47:46Z Hesham 156 دانشجوی نرم افزار هستم و تنها به دلیل ایجاد کتابی برای برنامه نویسی شبیه ساز سه بعدی فوتبال روبوکاپ در اینجا عضو شده ام. اگر اطلاعات بیشتری می خواهید در باره من بدانید لطفاً به [http://www.armanteam.org/members/hesham] بروید. [[کاربر:Hesham|Hesham]] ۲۲:۲۴, ۲۸ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC) راهنمای برنامه‌نویسی شبیه ساز سه بعدی فوتبال-روبوکاپ 1854 4341 2006-07-03T11:00:03Z Kaveh 2 راهنمای شبیه سازی سه بعدی برای برنامه‌نویسها به راهنمای برنامه‌نویسی شبیه ساز سه بعدی فوتبال-روبوکاپ منتقل شد: درخواستی == این کتاب برای چه افرادی سودمند است؟ == این کتاب راهنمای برنامه‌نویسهای شبیه ساز سه بعدی فوتبال روبوتها، [http://www.robocup.org/index.html ''روبوکاپ''] است. در این کتاب برنامه‌نویسی آموزش داده نمی‌شود. و هدف این نوشته این است که اطلاعاتی را برای برنامه‌نویسانی که با شبیه ساز سه بعدی فوتبال، [http://www.robocup.org/index.html ''روبوکاپ''] آشنا هستند، فراهم کند تا بتوانند شروع به اضافه کردن کد به این برنامه کنند و بتوانند به توسعه آن کمک کنند. اگر شما با ساختار و نحوه نوشتن کد برای این شبیه ساز در سطح بالاتر از مبتدی آشنا هستید، ممکن است این نوشته برایتان ساده و خسته‌کننده باشد. == مقدمه == این نگارش به بررسی قسمت های اصلی و پایه ای شبیه ساز سه بعدی فوتبال می پردازد و سعی می کند بر اساس آخرین تغییرات به روز شود. آدرس دایرکتوریی که برای اشاره به محل یک فایل استفاده می کنیم نسبت به دایرکتوری کپی شما از ماجول rcssserver3d است که شما از روی CVS برداشته اید. در ابتدا به کتابخانه های اصلی که برای سرور نوشته شده است اشاره می کنیم. سپس معماری شبیه ساز را بصورت ساده بررسی می کنیم. و در انتها با مثال نحوه نوشتن Effector و Perceptor و قوانین فوتبال را بررسی می کنیم. == کتابخانه های اصلی == === salt === این کتابخانه شامل تعدادی کلاس می شود که مهمترین آنها عبارتند از تولید اعداد تصادفی، ماتریسها و بردارها. === oxygen === === zeitgeist === فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/خورشید/لکه های خورشیدی 1855 4345 2006-07-03T16:29:55Z Homam 153 لکه های خورشیدی محل هایی بر سطح خورشید هستند که دمایشان از دمای مناطق اطرافشان کمتر است. میدان مغناطیسی در لکه های خورشیدی بسیار قوی است و مانع از جریان [[فرهنگ نجوم/فیزیک/همرفت|همرفت]] مواد را از زیر سطح ستاره و موجب سردتر شدن لکه ها می شود. دمای لکه های خورشیدی بین 4000 تا 4500 کلوین و دمای سطح خورشید 5700 کلوین است. به همین دلیل آنها تیره تر از سطح ستاره به نظر می رسند. ==دوره های خورشیدی== [[Image:Ssn_yearly.jpg|thumb|left|350px|نمودار تعداد لکه های خورشیدی طی 400 سال اخیر]] لکه های خورشیدی از سال 1700 میلادی رصد شده اند. داده های رصدی از دهه 80 قرن بیستم نشان می دهند که تعداد لکه های خورشیدی با شدت تابش خورشید مرتبط است. جالب این که هر چه تعداد لکه ها بیشتر باشد، شدت تابش نور خورشید بیشتر است، چون که مناطق اطراف لکه ها درخشان تر اند. '''تعداد لکه های خورشیدی''' از شمارش گروه های لکه ها و لکه های جدا از هم به دست می آید. هر گروه لکه های خورشید به طور متوسط 10 لکه دارد. بنابراین تعداد کل لکه های خورشید جمع تعداد لکه های جدا از هم به اضافه تعداد گروه ها ضربدر 10 است. نمودارهای ماهانه ای که از شمارش لکه های خورشیدی به دست می آیند نشان می دهند که تعداد لکه هایی که بر سطح خورشید دیده می شوند طی دوره های 11 ساله ای کم و زیاد می شود. ===کمینه ماندر=== (Maunder Minimum) بررسی رصدهای خورشید بین سال های 1645 تا 1715 نشان می دهند که تعداد لکه های خورشید در آن زمان بسیار کاهش یافته بودند. این دوره کم فعالیتی خورشید با زمانی مصادف است که به آن ''عصر یخبندان کوچک'' می گویند، زمانی که رودخانه ها یخ بستند و مناطقی در ارتفاعات کم کوهستان حتی در تابستان ها هم پوشیده از یخ ماندند. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد خورشید دوره های کم فعالیتی دیگری را هم در گذشته سپری کرده است. فعالیت خورشید به طور مستقیم بر اقلیم زمین تأثیر می گذارد. ===نمودار پروانه ای=== [[Image:Sunspot_butterfly_with_graph.gif|thumb|left|300ppx|نمودار پروانه ای پراکندگی لکه های خورشید]] (Butterfly Diagram) رصدهای خورشیدی نشان می دهند که لکه ها روی خورشید به شکل تصادفی پخش نشده اند، بلکه در فواصل خاصی از استوای خورشید قرار دارند. در ابتدای هر دوره خورشیدی لکه ها در عرض های میانی (شمالی یا جنوبی، به صورت قرینه نسبت به خط استوا) شکل می گیرند و تا پایان دوره به عرض های استوایی تر کوچ می کنند، طوری که نمودار پراکندگی لکه ها بر سطح خورشید طی یک دوره شبیه یک پروانه می شود. ==فیزیک لکه های خورشیدی== با این که شکل گیری لکه ها هنوز یک معماست، اما یقین داریم که لکه های خورشیدی بخش های قابل رؤیت جریان مواد مغناطیسی در منطقه همرفتی خورشید هستند. منبع: http://en.wikipedia.org/wiki/Sun_spot#Physics ===ببینید=== ==آمار رسمی تعداد لکه های خورشیدی== * [[http://www.oma.be/KSB-ORB/SIDC|مرکز بین المللی ثبت تعداد لکه های خورشیدی در بلژیک]] * [[http://www.ngdc.noaa.gov/stp/SOLAR/SSN/ssn.html|سازمان ملی تحقیقات جوی و اقیانوس شناسی (NOAA)]] آموزش 1857 4965 2006-09-09T22:11:43Z 85.185.162.230 *[[آشنایی با سیستم عامل ویندوز ۹۸]] *[[آشنایی با زبان برنامه‌نویسی php از مبتدی تا حرفه‌ای]] آشنايي با سيستم عامل ويندوز ۹۸ 1858 4188 2006-07-01T10:37:29Z Kaveh 2 آشنايي با سيستم عامل ويندوز ۹۸ به آشنایی با سیستم عامل ویندوز ۹۸ منتقل شد #REDIRECT [[آشنایی با سیستم عامل ویندوز ۹۸]] فناوری اطلاعات و ارتباطات 1860 6010 2006-11-17T04:51:58Z Mahdix 227 * [[آشنایی با شبكه‌های رایانه‌ای]] * [[راهنمای فرار از سانسور اینترنت]] * [[کتاب فيڶٿڕ]]&nbsp;[[تصویر:25%.png]] *[[آموزش كتابخانه توابع gnu براي زبان C به فارسي]] صفحه‌ی اصلی 1861 4195 2006-07-01T10:41:09Z Kaveh 2 صفحه‌ی اصلی به صفحه اصلی منتقل شد #REDIRECT [[صفحه اصلی]] بحث:صفحه‌ی اصلی 1862 4197 2006-07-01T10:41:09Z Kaveh 2 بحث:صفحه‌ی اصلی به بحث:صفحه اصلی منتقل شد #REDIRECT [[بحث:صفحه اصلی]] مدیاویکی:Nstab-project 1863 4200 2006-07-01T11:16:20Z Kaveh 2 صفحه پروژه صفحه پروژه مدیاویکی:Common.css 1864 4207 2006-07-01T18:47:43Z MediaWiki default /** CSS placed here will be applied to all skins */ مدیاویکی:Accesskey-watch 1865 4208 2006-07-01T18:47:43Z MediaWiki default w مدیاویکی:Accountcreated 1866 4209 2006-07-01T18:47:43Z MediaWiki default Account created مدیاویکی:Accountcreatedtext 1867 4210 2006-07-01T18:47:43Z MediaWiki default The user account for $1 has been created. مدیاویکی:Autoredircomment 1868 4214 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default Redirecting to [[$1]] مدیاویکی:Blockededitsource 1869 4215 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default The text of '''your edits''' to '''$1''' is shown below: مدیاویکی:Blockedoriginalsource 1870 4216 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default The source of '''$1''' is shown below: مدیاویکی:Boteditletter 1871 4217 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default b مدیاویکی:Cannotundelete 1872 4218 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default Undelete failed; someone else may have undeleted the page first. مدیاویکی:Catseparator 1873 4219 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default | مدیاویکی:Clearwatchlist 1874 4220 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default Clear watchlist مدیاویکی:Confirmemail needlogin 1875 4223 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default You need to $1 to confirm your email address. مدیاویکی:Displaytitle 1876 4226 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default (Link to this page as [[$1]]) مدیاویکی:Editinginterface 1877 4227 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default '''Warning:''' You are editing a page which is used to provide interface text for the software. Changes to this page will affect the appearance of the user interface for other users. مدیاویکی:Editold 1878 4228 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default ویرایش مدیاویکی:Export-submit 1879 4231 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default Export مدیاویکی:Feed-invalid 1880 4233 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default Invalid subscription feed type. مدیاویکی:Filewasdeleted 1881 4234 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default A file of this name has been previously uploaded and subsequently deleted. You should check the $1 before proceeding to upload it again. مدیاویکی:Group 1882 4235 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default Group: مدیاویکی:Group-all 1883 4236 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default (all) مدیاویکی:Group-bot 1884 4237 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default Bots مدیاویکی:Group-bot-member 1885 4238 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default Bot مدیاویکی:Group-bureaucrat 1886 4239 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default Bureaucrats مدیاویکی:Group-bureaucrat-member 1887 4240 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default Bureaucrat مدیاویکی:Group-steward 1888 4241 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default Stewards مدیاویکی:Group-steward-member 1889 4242 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default Steward مدیاویکی:Group-sysop 1890 4243 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default Sysops مدیاویکی:Group-sysop-member 1891 4244 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default Sysop مدیاویکی:Grouppage-bot 1892 4245 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default {{ns:project}}:Bots مدیاویکی:Grouppage-bureaucrat 1893 4246 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default {{ns:project}}:Bureaucrats مدیاویکی:Grouppage-sysop 1894 4247 2006-07-01T18:47:44Z MediaWiki default {{ns:project}}:Administrators مدیاویکی:History-feed-description 1895 4248 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default Revision history for this page on the wiki مدیاویکی:History-feed-empty 1896 4249 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default The requested page doesn't exist. It may have been deleted from the wiki, or renamed. Try [[Special:Search|searching on the wiki]] for relevant new pages. مدیاویکی:History-feed-item-nocomment 1897 4250 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default $1 at $2 مدیاویکی:History-feed-title 1898 4251 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default Revision history مدیاویکی:Import-interwiki-history 1899 4252 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default Copy all history versions for this page مدیاویکی:Import-interwiki-submit 1900 4253 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default Import مدیاویکی:Import-interwiki-text 1901 4254 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default Select a wiki and page title to import. Revision dates and editors' names will be preserved. All transwiki import actions are logged at the [[Special:Log/import|import log]]. مدیاویکی:Import-logentry-interwiki 1902 4255 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default transwikied $1 مدیاویکی:Import-logentry-interwiki-detail 1903 4256 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default $1 revision(s) from $2 مدیاویکی:Import-logentry-upload 1904 5625 2006-10-25T17:53:28Z MediaWiki default 215 imported [[$1]] by file upload مدیاویکی:Import-logentry-upload-detail 1905 4258 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default $1 revision(s) مدیاویکی:Import-revision-count 1906 4796 2006-08-31T18:29:08Z MediaWiki default $1 {{PLURAL:$1|revision|revisions}} مدیاویکی:Importbadinterwiki 1907 4260 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default Bad interwiki link مدیاویکی:Importcantopen 1908 4261 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default Couldn't open import file مدیاویکی:Importlogpage 1909 4262 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default Import log مدیاویکی:Importlogpagetext 1910 4263 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default Administrative imports of pages with edit history from other wikis. مدیاویکی:Importnopages 1911 4264 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default No pages to import. مدیاویکی:Importstart 1912 4265 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default Importing pages... مدیاویکی:Importunknownsource 1913 4266 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default Unknown import source type مدیاویکی:Licenses 1914 4267 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default - مدیاویکی:Loginlanguagelabel 1915 4268 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default Language: $1 مدیاویکی:Loginlanguagelinks 1916 4269 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default * Deutsch|de * English|en * Esperanto|eo * Français|fr * Español|es * Italiano|it * Nederlands|nl مدیاویکی:Metadata help 1917 4273 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default Metadata (see [[{{ns:project}}:Metadata]] for an explanation): مدیاویکی:Nmembers 1918 4276 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default $1 {{PLURAL:$1|member|members}} مدیاویکی:Noexactmatch 1919 4278 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default صفحه‌ی با دقیقاً این عنوان وجود ندارد، تلاش برای جستجوی کل متن. مدیاویکی:Nouserspecified 1920 4279 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default You have to specify a username. مدیاویکی:Oldrevisionnavigation 1921 4281 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default Revision as of $1; $5<br />$3 | $2 | $4 مدیاویکی:Perfcachedts 1922 4284 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default The following data is cached, and was last updated $1. مدیاویکی:Prefs-watchlist 1923 4286 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default Watchlist مدیاویکی:Prefs-watchlist-days 1924 4287 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default Number of days to show in watchlist: مدیاویکی:Prefs-watchlist-edits 1925 4288 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default Number of edits to show in expanded watchlist: مدیاویکی:Projectpage 1926 4289 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default نمایش فوق صفحه مدیاویکی:Protectedinterface 1927 4291 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default This page provides interface text for the software, and is locked to prevent abuse. مدیاویکی:Randomredirect 1928 4292 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default Random redirect مدیاویکی:Rcshowhideanons 1929 4293 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default $1 anonymous users مدیاویکی:Rcshowhidebots 1930 4294 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default $1 bots مدیاویکی:Rcshowhideliu 1931 4295 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default $1 logged-in users مدیاویکی:Rcshowhidemine 1932 4296 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default $1 my edits مدیاویکی:Rcshowhideminor 1933 4297 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default $1 minor edits مدیاویکی:Rcshowhidepatr 1934 4298 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default $1 patrolled edits مدیاویکی:Rightslog 1935 4299 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default User rights log مدیاویکی:Rightslogentry 1936 4300 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default changed group membership for $1 from $2 to $3 مدیاویکی:Rightsnone 1937 4301 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default (none) مدیاویکی:Session fail preview html 1938 4302 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default <strong>Sorry! We could not process your edit due to a loss of session data.</strong> ''Because this wiki has raw HTML enabled, the preview is hidden as a precaution against JavaScript attacks.'' <strong>If this is a legitimate edit attempt, please try again. If it still doesn't work, try logging out and logging back in.</strong> مدیاویکی:Sp-contributions-newbies-sub 1939 4303 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default For newbies مدیاویکی:Sp-contributions-newer 1940 4304 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default Newer $1 مدیاویکی:Sp-contributions-newest 1941 4305 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default Newest مدیاویکی:Sp-contributions-older 1942 4306 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default Older $1 مدیاویکی:Sp-contributions-oldest 1943 4307 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default Oldest مدیاویکی:Sp-newimages-showfrom 1944 4308 2006-07-01T18:47:45Z MediaWiki default Show new images starting from $1 مدیاویکی:Tog-extendwatchlist 1945 4310 2006-07-01T18:47:46Z MediaWiki default Expand watchlist to show all applicable changes مدیاویکی:Tog-watchlisthidebots 1946 4311 2006-07-01T18:47:46Z MediaWiki default Hide bot edits from the watchlist مدیاویکی:Tog-watchlisthideown 1947 4312 2006-07-01T18:47:46Z MediaWiki default Hide my edits from the watchlist مدیاویکی:Unblocked 1948 4315 2006-07-01T18:47:46Z MediaWiki default [[User:$1|$1]] has been unblocked مدیاویکی:Uncategorizedimages 1949 4316 2006-07-01T18:47:46Z MediaWiki default Uncategorized images مدیاویکی:Undeletecomment 1950 4317 2006-07-01T18:47:46Z MediaWiki default Comment: مدیاویکی:Undeletedfiles 1951 4318 2006-07-01T18:47:46Z MediaWiki default $1 file(s) restored مدیاویکی:Undeletedpage 1952 4319 2006-07-01T18:47:46Z MediaWiki default <big>'''$1 has been restored'''</big> Consult the [[Special:Log/delete|deletion log]] for a record of recent deletions and restorations. مدیاویکی:Undeletedrevisions-files 1953 4320 2006-07-01T18:47:46Z MediaWiki default $1 revisions and $2 file(s) restored مدیاویکی:Undeleteextrahelp 1954 4321 2006-07-01T18:47:46Z MediaWiki default To restore the entire page, leave all checkboxes deselected and click '''''Restore'''''. To perform a selective restoration, check the boxes corresponding to the revisions to be restored, and click '''''Restore'''''. Clicking '''''Reset''''' will clear the comment field and all checkboxes. مدیاویکی:Undeletereset 1955 4322 2006-07-01T18:47:46Z MediaWiki default Reset مدیاویکی:Unusedtemplates 1956 4323 2006-07-01T18:47:46Z MediaWiki default Unused templates مدیاویکی:Unusedtemplatestext 1957 4324 2006-07-01T18:47:46Z MediaWiki default This page lists all pages in the template namespace which are not included in another page. Remember to check for other links to the templates before deleting them. مدیاویکی:Unusedtemplateswlh 1958 4325 2006-07-01T18:47:46Z MediaWiki default other links مدیاویکی:Uploadnewversion-linktext 1959 4326 2006-07-01T18:47:46Z MediaWiki default Upload a new version of this file مدیاویکی:Viewsourcefor 1960 4327 2006-07-01T18:47:46Z MediaWiki default for $1 مدیاویکی:Watchlistanontext 1961 4328 2006-07-01T18:47:46Z MediaWiki default Please $1 to view or edit items on your watchlist. مدیاویکی:Watchlistclearbutton 1962 4329 2006-07-01T18:47:46Z MediaWiki default Clear watchlist مدیاویکی:Watchlistcleardone 1963 5670 2006-10-25T17:53:38Z MediaWiki default 215 Your watchlist has been cleared. {{PLURAL:$1|$1 item was|$1 items were}} removed. مدیاویکی:Watchlistcleartext 1964 4331 2006-07-01T18:47:46Z MediaWiki default Are you sure you wish to remove them? مدیاویکی:Watchlistcount 1965 5671 2006-10-25T17:53:38Z MediaWiki default 215 '''You have {{PLURAL:$1|$1 item|$1 items}} on your watchlist, including talk pages.''' مدیاویکی:Watchlistfor 1966 4333 2006-07-01T18:47:46Z MediaWiki default (for '''$1''') مدیاویکی:Wldone 1967 4335 2006-07-01T18:47:46Z MediaWiki default Done. بحث کاربر:Hesham 1968 4340 2006-07-03T10:58:29Z Kaveh 2 درخواست == درخواست == سلام کاوه عزیز راستش یک درخواست داشتم. از آنجایی که بسیار مبتدی و ناشی هستم نمی‌دانم که دارم در جای درستی و از شخص درستی این درخواست را می‌کنم یا نه. به هر حال امیدوارم شما کمکم کنید. چند روز پیش شروع به نوشتن یک مطلب در اینجا کردم. ولی از آنجا که کاملا در بهت و حیرت اینجا و طرز کارش بودم حتی نام مطلب را اشتباه نوشتم. ظاهرا خودم نمی‌توانم نام آن مطلب را عوض کنم و باید از یک مدیر درخواست کنم. "راهنمای شبیه سازی سه بعدی برای برنامه‌نویسها" را به اشتباه نوشتم و بهتر است اسم آن "راهنمای برنامه‌نویسی شبیه ساز سه بعدی فوتبال-روبوکاپ" باشد. به دلیل اینکه ظاهرا شما این مطلب را به صفحه اصلی اضافه کرده‌بودید حدس زدم می‌توانم از شما کمک بخواهم. موفق باشید. [[کاربر:Hesham]] :سپاس از توجه شما. برای انتقال نوشتار به ورودی جدید پس از وارد شدن به سیستم از امکان «انتقال» (هم‌ردیف «ویرایش کنید» و باقی) استفاده کنید. من این مورد را منتقل می‌کنم. [[کاربر:Kaveh|کاوه]] ۱۰:۵۸, ۳ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC) راهنمای شبیه سازی سه بعدی برای برنامه‌نویسها 1969 4342 2006-07-03T11:00:03Z Kaveh 2 راهنمای شبیه سازی سه بعدی برای برنامه‌نویسها به راهنمای برنامه‌نویسی شبیه ساز سه بعدی فوتبال-روبوکاپ منتقل شد: درخواستی #REDIRECT [[راهنمای برنامه‌نویسی شبیه ساز سه بعدی فوتبال-روبوکاپ]] بحث ویکی‌نسک:درخواست‌های مدیر شدن 1970 4348 2006-07-10T22:44:47Z Gangleri 112 __TOC__ == interlanguage links == <!-- note: the links will be invalid if the project namespaces will change in other languages --> [[ar:ويكي الكتب:إداريون]] [[bg:Уикикниги:Администратори]] [[bs:Wikiknjige:Administracija]] [[ca:Viquillibres:Administradors]] [[cs:Wikiknihy:Správci]] [[da:Wikibooks:Administratorer]] [[de:Wikibooks:Administratoren]] [[en:Help:Administrators]] [[eo:Vikilibroj:Administrantoj]] [[es:Wikilibros:Bibliotecarios]] [[fi:Wikikirjasto:Ylläpitäjät]] [[fr:Wikilivres:Administrateur]] [[gl:Wikibooks:Administradores]] [[he:ויקיספר:מפעיל מערכת]] [[id:Wikibooks:Pengurus]] [[is:Wikibooks:Stjórnendur]] [[it:Wikibooks:Amministratori]] [[ja:Wikibooks:管理者]] [[la:Vicilibri:Administratores]] [[nl:Wikibooks:Moderator]] [[no:Wikibooks:Administratorer]] [[pl:Wikibooks:Administratorzy]] [[pt:Wikibooks:Administradores]] [[ro:Wikibooks:Cerere de Admin]] [[ru:Викиучебник:Администраторы]] [[simple:Wikibooks:Administrators]] [[sk:Wikibooks:Administrátori]] [[th:Wikibooks:ผู้ดูแลระบบ]] [[tr:Vikikitap:Yöneticiler]] [[vi:Wikibooks:Người quản lý]] [[pl:Wikibooks:Administratorzy]] [[vi:Wikibooks:Người quản lý]] [[zh:Wikibooks:管理员]] کتاب آشپزی/املت فرانسوی 1971 4356 2006-07-11T17:09:22Z Shervinafshar 100 ==مواد لازم== برای یک تا دو نفر. در صورتی که می‌خواهید برای تعداد نفرات بیشتری این املت را آماده کنید، تعداد تخم‌مرغ‌ها را افزایش ندهید، بلکه چند مرتبه فرآیند آماده‌سازی را تکرار کنید. ** تخم مرغ، ۳ عدد ** کره، ۱ قاشق سوپخوری ** نمک و فلفل، به اندازه == دستور پخت == تخم مرغ‌ها را در کاسهٔ کوچکی بشکنید. نمک و فلفل را به آن اضافه کنید و با چنگال و با حرکات سریع دست، آنها را هم بزنید تا زرده و سفیدهٔ آنها به خوبی مخلوط شوند. ماهیتابهٔ کوچکی بر روی حرارت نسبتاً زیاد بگذارید و کره را در آن اضافه کنید. تمام سطح و دیواره‌های ماهیتابه باید چرب شود. زمانی که کره کف کرد و کف آن فرونشست، مایهٔ املت را که قبلاً آماده کرده بودید، در ماهیتابه بریزید. معمولاً پخت این املت بیش از یک دقیقه طول نمی‌کشد، بنابراین سرعت عمل راز خوب در آمدن املت فرانسوی است. وقتی مایه در تمام ماهیتابه پخش شد، با دست چپ دستهٔ ماهیتابه را بگیرید و با حرکات منظم به عقب و جلو حرکت دهید تا مواد به ماهیتابه نچسبد. در همین حال با دست راست با چنگال - بطوری که چنگال با کف ماهیتابه موازی باشد - مایه املت را جابه‌جا کنید تا همهٔ قسمت‌ها بپزد. زیر املت در مدت کوتاهی خواهد بست ولی روی آن همچنان شُل خواهد بود. بنابراین با حرکات چنگال بخش‌هایی که هنوز مایع هستند را از وسط به طرفین ببرید. با برشته شدن بخش زیرین املت و نرم شدن بخش رویی، تقریباً پخت آن به پایان رسیده است. ماهیتابه را کمی به سمت خود کج کنید و با چنگال بخشی از املت که به شما نزدیک‌ترست را گرفته و آن را از روی قطر دایره‌ای که املت تشکیل داده روی خودش برگردانید. کمی صبر کنید و سپس املت را با چنگال از ماهیتابه به درون بشقابی که آماده کرده‌اید، بلغزانید. چنان که پیداست، معمولاً این املت با نان خورده می‌شود. == نکات== #می‌توانید برای اینکه املت زود سرد نشود، بشقاب آن را قبلاً حرارت داده و گرم کنید. #می‌توانید بعضی چیزها را لای املت بگذارید؛ پنیر هلندی رنده‌شده، گوشت، مرغ یا قارچ سرخ‌شده و اگر باب میلتان است، ورقه‌های کالباس سرخ‌شده یا سوسیس خُرد‌شده که اندکی تفت‌اش داده‌اید. توجه داشته باشید که چون املت فرانسوی را پس از اتمام پخت دم نمی‌کنند، بنابراین این مواد باید گرم باشند تا زمانی که قبل از برگرداندن لبهٔ املت روی خودش، آنها را وسط آن می‌ریزد، باعث سردشدن املت نشوند. == منابع == امامی، گلی. ''آشپزی بدون گوشت''، چاپ ششم، زمستان ۱۳۷۱، تهران: انتشارات نیلوفر. == پیوند به بیرون == {{چپ‌چین}} [http://www.pineapple-girl.com/omelet.htm ''How to Make the Perfect Omelet, Even If You Don't Really Cook''], Pineapple-girl.com, March 5, 2006. {{پایان چپ‌چین}} الگو:چپ‌چین 1972 4354 2006-07-11T17:07:43Z Shervinafshar 100 <div dir="ltr"> الگو:پایان چپ‌چین 1973 4355 2006-07-11T17:07:51Z Shervinafshar 100 </div> تصویر:Button gal.png 1974 4359 2006-07-12T09:00:32Z Kaveh 2 {{GFDL-1.2}} {{GFDL-1.2}} تصویر:Button hid cmnt.png 1975 4360 2006-07-12T09:02:34Z Kaveh 2 {{GFDL-1.2}} {{GFDL-1.2}} تصویر:Button ref.png 1976 4362 2006-07-12T09:05:46Z Kaveh 2 {{GFDL-1.2}} {{GFDL-1.2}} پزشکی 1977 5575 2006-10-19T10:54:26Z مجید 109 *[[هومیوپاتی]] کتاب آشپزی/دسرهای ایرانی 1978 4403 2006-07-19T09:15:48Z Farough 161 ==مواد لازم== *بادام خام 3 عدد معادل 1 قاشق مرباخوري پودر بادام *شكر 4 گرم معادل 1 قاشق مرباخوري سر پر *شير 210 گرم معادل يك ليوان پر *آرد برنج 10 گرم معادل 1 قاشق غذاخوري سر پر ==چگونگی تهیه== ابتدا بادام را 3 ساعت در آب جوش خيس كرده و سپس پوست آن را گرفته و پودر مي كنيم . پودر بادام را با آرد برنج و شكر مخلوط كرده داخل شير ( جوشيده سرد) مي ريزيم و روي حرارت ملايم بهم مي زنيم تا قوام بيايد . كره در ماه هشتم اضافه مي شود و مقدار آن 5 گرم است . اين غذا براي كودكان در سن هفت ماهگي مناسب است . توجه : مواد لازم براي فرني بادام كاملاٌ مشابه فرني آرد برنج است كه به آن بادام اضافه مي شود . کتاب آشپزی/پتاژ 1979 4405 2006-07-19T09:18:48Z Farough 161 123 کتاب آشپزی/کاچی 1983 4452 2006-07-21T19:49:11Z Shervinafshar 100 کتاب آشپزی:دسرهای ایرانی:کاچی به کتاب آشپزی/کاچی منتقل شد ==مواد لازم== *شکر 2 فنجان *گلاب نصف فنجان *آب 4 تا 5 فنجان *آرد 100 گرم *کره 100 گرم *زعفران کمی ==چگونگی تهیه== آرد را با کره تفت می دهيد تا طلایی شود و با شکر و گلاب و آب شربت را آماده کنيد و با احتياط و آرام به آرد سرخ شده اضافه کنيد و دایم هم بزنيد . زعفران را در کمی آبجوش حل کرده و به کاچی اضافه کنيد تا رنگ مورد نظرتان بدست آيد و در حرارت ملايم به هم زدن ادامه دهيد و 10 تا 15 دقيقه روی حرارت ملایم باشد تا به روغن بیافتد. کاچی بايد شل باشد و از قاشق بريزد سپس در ظرف مناسبی بکشيد و روی آن را پودر پسته يا بادام تزیين کنيد. کتاب آشپزی/فرنی با آرد برنج 1984 4454 2006-07-21T19:49:18Z Shervinafshar 100 کتاب آشپزی:دسرهای ایرانی:فرنی با آرد برنج به کتاب آشپزی/فرنی با آرد برنج منتقل شد ==مواد لازم== *آرد برنج 10 گرم معادل يك قاشق غذاخوری پر *شكر 4 گرم معادل 1 قاشق مربا خوری *شير 210 گرم معادل 1 ليوان ==چگونگی تهیه== ابتدا شير ( جوشيده سرد) را با آرد برنج و شكر مخلوط كرده در حالي كه شعله ملایم است به هم بزنيد تا كم كم آرد برنج پخته شود و قوام بيايد معمولاٌ زمان جوش آمدن 5 الي 10 دقيقه است . حرارت ملایم براي قوام آمدن مناسب است . مي توانيد 5 گرم كره بعد از 8 ماهگی به آرد برنج قوام آمده اضافه كنيد. اين غذا براي كودكان در سن هفت ماهگی بسيار مناسب است . کتاب آشپزی/سوپ عدس قرمز 1985 5248 2006-09-25T09:27:53Z مجید 109 /* چگونگی پخت */ =روش نخست= ==مواد لازم== *روغن مايع 2 قاشق سوپخوری *رب گوجه فرنگي 2 قاشق غذاخوری *آب گوشت يا مرغ 2 ليتر *عدس قرمز 1 ليوان *پياز درشت 3 عدد *سيب زميني متوسط 1 عدد *نمک و فلفل به میزان لازم *نعنا خشک براي تزیين *آب ليمو در صورت تمایل ==چگونگی پخت== روغن را داخل قابلمه ریخته و داغ كرده و پياز خرد شده را مي ريزیم تا آبش كشيده شود ، سيب زمينی هاي خرد شده را هم می افزایيم و قدری هم زده و فلفل لازم را افزوده كمی نمک زده و اشكنه ( آب مرغ يا سبزیجات يا گوشت) را ریخته و می گذاریم تا سيب زمينی و پیاز قدری بپزند با خرد كن ، خرد می كنیم و رب را هم افزوده و عدس را می ريزیم و مي گذاریم تا سوپ پخته و جا بيفتد بعد از كشيدن داخل ظرف مناسب قدری نعنا خشک رويش پاشيده سرو می كنيم . اين سوپ با آبليمو هم بسيار لذيذ می باشد. مدت زمان پخت يكساعت می باشد. توجه : داخل زود پز هم می توان اين سوپ را تهيه كرد . {{سوپ}} =روش دوم= ==مواد لازم== *عدس قرمز:دو پيمانه *پياز بزرگ :يك عدد *سير:دو قاشق سوپخوری *رب گوجه فرنگي:2قاشق غذاخوری *سيب زمينی متوسط: 2عدد *ليمو عمانی: دو عدد *ادويه: يك قاشق چايخوری *فلفل قرمز: يك قاشق غذاخور *روغن: يك قاشق غذاخوری *تمر هندی به دلخواه ==چگونگی پخت== ابتدا پياز را با روغن سرخ كرده طلايي رنگ كه شد سير را اضافه می كنيم و كمی تفت می دهيم سپس رب فلفل ادويه ليمو عمانی و سيب زمينی وعدس را همه با هم اضافه كرده و حرارت كاملا ملایم كرده تا با بخار بپزد هر از چند گاهي هم مواد را زير ورو كرده تا به ته ديگ نچسبد زيرا عدس قرمز فورا به ديگ مي چسبد بعد از اينكه آب انداخت آب تمر و آب را به ميزان لازم اضافه كرده ونمک را نيز اضافه می كنيم و مي گذاریم مواد كاملا پخته شوند وقتی غذای ما جا افتاد زير آنرا خاموش می كنيم و با گوشت كوب دال عدس را می كوبيم ( به خاطر سيب زمينی موجود در ان بايد كاملا له شود اين غذا را می توان با ترشی هم صرف كرد کتاب آشپزی/حریره بادام 1986 4449 2006-07-21T19:47:36Z Shervinafshar 100 کتاب آشپزی:دسرهای ایرانی:حریره بادام به کتاب آشپزی/حریره بادام منتقل شد ==مواد لازم== *بادام خام 3 عدد معادل 1 قاشق مرباخوری پودر بادام *شكر 4 گرم معادل 1 قاشق مرباخوری سر پر *شير 210 گرم معادل يك لیوان پر *آرد برنج 10 گرم معادل 1 قاشق غذاخوری سر پر ==چگونگی تهیه== ابتدا بادام را 3 ساعت در آب جوش خيس كرده و سپس پوست آن را گرفته و پودر مي كنيم . پودر بادام را با آرد برنج و شكر مخلوط كرده داخل شير ( جوشيده سرد) می ريزیم و روی حرارت ملایم بهم می زنيم تا قوام بيايد . كره در ماه هشتم اضافه می شود و مقدار آن 5 گرم است . اين غذا براي كودكان در سن هفت ماهگی مناسب است . توجه : مواد لازم براي فرني بادام كاملاٌ مشابه [[کتاب آشپزی:دسرهای ایرانی:فرنی با آرد برنج |فرنی با آرد برنج]] است كه به آن بادام اضافه می شود . کتاب آشپزی/شربت سرکه انگبین 1987 4445 2006-07-21T19:45:31Z Shervinafshar 100 کتاب آشپزی:شربت ها:سرکه انگبین(سکنجبین) به کتاب آشپزی/شربت سرکه انگبین منتقل شد ==مواد لازم== *شکر 1 کيلوگرم *آب 2 ليوان *سرکه 100 گرم *نعناع تازه 150 گرم ==چگونگی تهیه== شکر و آب را روی حرارت قرار مي دهيم تا جوش آيد سپس نعناع با شاخه را که خوب شسته ایم را به صورت دسته ای دور آن نخ می پيچيم و داخل شربت قرار مي دهيم و مي گذاریم بجوشد تا عطر نعناع را جذب کند در اين زمان سرکه را هم اضافه کرده و می گذاریم تا بجوشد و غليظ شود شربت را بعد از آماده شدن از صافی رد می کنيم. کتاب آشپزی/گراتن قارچ 1988 4442 2006-07-21T19:43:17Z Shervinafshar 100 کتاب آشپزی:انواع گراتن:گراتن قارچ به کتاب آشپزی/گراتن قارچ منتقل شد ==مواد لازم== *سير له شده 1 حبه *قارچ ورقه شده 300 گرم *تخم مرغ 2 عدد *خامه 2/1 فنجان *كره 1قاشق سوپخوری *سيب زمينی نازك ورقه شده 1 كيلو *پنیرگودا 150 گرم *نمک و فلفل به مقدار لازم *شیر 3/2 فنجان ==چگونگی تهیه== فر را با 400 درجه فارنهايت گرم كنيد . با كره و سیر له شده كف ظرف پیركس را چرب كنيد . نيمی از سيب زمینی های ورقه شده را كف ظرف پهن كنيد . قارچ را روي آن بريزيد و با بقيه سيب زمينی روي قارچ را بپوشانيد . تخم مرغها را بهم بزنيد تا خوب مخلوط شوند بعد شير و خامه و نمک و فلفل را اضافه كرده روي غذا بريزيد و مدت يكساعت در طبقه وسط فر بگذاريد . پنیر رنده شده را روی غذا بريزيد و دوباره بمدت 25 دقيقه ديگر داخل فر بگذاريد تا روي آن طلايي شود . وقتی از فر خارج كرديد ميتوانيد كمي جعفری خرد شده روي آن بريزید و سرو كنيد . توجه : 1- نوع پنیر از انواع كشدار نباشد و فقط ذوب شود .2- سيب زميني ها كاملاٌ نازك ورقه شود . 3- ميتوان در صورت دلخواه خامه و تخم مرغها را حذف نمود در اين صورت غذا كم چربی خواهد شد. کتاب آشپزی:انواع گراتن:گراتن قارچ 1989 4443 2006-07-21T19:43:17Z Shervinafshar 100 کتاب آشپزی:انواع گراتن:گراتن قارچ به کتاب آشپزی/گراتن قارچ منتقل شد #REDIRECT [[کتاب آشپزی/گراتن قارچ]] کتاب آشپزی:شربت ها:سرکه انگبین(سکنجبین) 1990 4446 2006-07-21T19:45:31Z Shervinafshar 100 کتاب آشپزی:شربت ها:سرکه انگبین(سکنجبین) به کتاب آشپزی/شربت سرکه انگبین منتقل شد #REDIRECT [[کتاب آشپزی/شربت سرکه انگبین]] کتاب آشپزی:دسرهای ایرانی:حریره بادام 1991 4450 2006-07-21T19:47:36Z Shervinafshar 100 کتاب آشپزی:دسرهای ایرانی:حریره بادام به کتاب آشپزی/حریره بادام منتقل شد #REDIRECT [[کتاب آشپزی/حریره بادام]] کتاب آشپزی:دسرهای ایرانی:کاچی 1992 4453 2006-07-21T19:49:11Z Shervinafshar 100 کتاب آشپزی:دسرهای ایرانی:کاچی به کتاب آشپزی/کاچی منتقل شد #REDIRECT [[کتاب آشپزی/کاچی]] کتاب آشپزی:دسرهای ایرانی:فرنی با آرد برنج 1993 4455 2006-07-21T19:49:18Z Shervinafshar 100 کتاب آشپزی:دسرهای ایرانی:فرنی با آرد برنج به کتاب آشپزی/فرنی با آرد برنج منتقل شد #REDIRECT [[کتاب آشپزی/فرنی با آرد برنج]] کتاب آشپزی:انواع سوپ:سوپ عدس قرمز(دال عدس) 1994 4464 2006-07-21T19:58:23Z Shervinafshar 100 کتاب آشپزی:انواع سوپ:سوپ عدس قرمز(دال عدس) به کتاب آشپزی/سوپ عدس قرمز منتقل شد #REDIRECT [[کتاب آشپزی/سوپ عدس قرمز]] فرهنگ نجوم/اخترفیزیک/ستاره 1995 4477 2006-07-26T06:53:44Z 80.75.0.253 star:ستاره هاگوی های گازی و سوزانی همانند خورشیدهستندکه به لحاظ فاصله زیادشان به صورت یک نقطه دیده می شوند, حتی اگرآنهاراباقوی ترین تلسکوپ هم مشاهده کنیم .در مرکز هر ستاره کوره اتمی بسیار بزرگی وجود دارد که باایجادانرژی ستاره رادرخشان می کند. ستاره هاممکن است تا قبل از نابودیشان میلیون هاسال بدرخشند. کتاب آشپزی/ژیگو 1996 5517 2006-10-10T04:24:35Z مجید 109 /* چگونگی پخت */ ==مواد لازم == * ران گوساله جوان :2 کيلو *سیر یک بوته *نمک قدری *فلفل قدری *روغن 4 قاشق سوپخوری * هویج دو عدد متوسط ==چگونگی پخت== گوشت گوساله جوان را پاک کرده و دو طرف آن را با نوک کارد سوراخ می کنیم.هويج و سير را پوست کنده به درازا می بریم .هويج و سير را داخل سوراخ ها قرار ميدهيم .نمک فلفل به گوشت می زنيمبا نخ کلفتی گوشت را خوب ميبنديمروغن بروي گوشت مينمایيم .گوشت را در کاغذ آلومينيم می پيچيم در فر 300 درجه بمدت 2 ساعت می گذاریم. گوشت که پخته شد کاغذ را از دور گوشت باز کرده ميگذاریم براي نيم ساعت ديگر روی گوشت خوب برشته و طلایی شود ، هر 5 دقيقه بايد يک مرتبه روی گوشت را از روغنی که در ته ظرف است بريزيم تا روی گوشت خشک و تیره رنگ نشود.اگر بخواهيم گوشت ژيگو را به برشهای نازک ببریم حتما بايد سرد شود. اگر خواستيم گوشت را گرم و با سس سر ميز ببریم با يد پس از خنک شدن و بريدن دو مرتبه برشها را در ظرفی چيده بگذاریم گرم شود و سس را براي روی آن آماده کنيم سسي که براي اين نوع گوشت تهيه می کنيم با يد سس قهوه ساده يا آبی که از گوشت خودش بدست می آيد و يا آب استخوان باشد در انتخاب گوشت بايد دقت نمود و اگر از گوشت گاو استفاده نمودیم بايد مدت پخت بيشتری در نظر بگیریم. {{گوشت}} کتاب آشپزی/پیراشکی گوشت 1997 5199 2006-09-24T09:07:58Z مجید 109 /* چگونگی پخت */ ==مواد لازم == *گوشت چرخ كرده 250 گرم *تخم مرغ پخته 2 عدد *پياز داغ عسلی 0.5 فنجان *جعفري ساطوری شده 0.5 فنجان *پاپريكا 0.25 قاشق مربا خوری *فلفل 0.25 قاشق مربا خوری *دارچين 0.25 قاشق مربا خوری *پياز 1 قاشق سوپخوری *سس گوجه فرنگی 2 قاشق سوپخوری ==چگونگی پخت== گوشت را تفت ميدهيم پياز داغ عسلی را اضافه ميکنیم کمی آب ریخته ميگذاریم بپزد پاپريکا ، فلفل ، نمک ، دارچین ، آبليمو و سس گوجه فرنگی را اضافه ميکنيم پس از پخته شدن بطوريکه آب گوشت کاملا بر چيده و تمام شد تخم مرغهاي پخته را روی گوشت رنده ميکنيم از روش آتش برميداریم و جعفری ساطوری را مخلوط نموده هم ميزنيم مايه براي پيراشکی حاضر خواهد بود خمیر پراشکی را مطابق با دستورالعمل آمده در پیراشکي آماده ميکنيم خمیر را به چانه های خيلی کوچک در ميا وریم و آنرا با دست باز ميکنيم مايه گوشت را وسط آن گذارده ميپيچيم در قابلمه گودی که عميق باشد مقدار زيادي روغن ميريزيم و آنها را در روغن سرخ ميکنيم حرارت چراغ را کم ميکنيم تا پيراشکي کاملا مغز پخت شود از روغن بيرون آورده و سر ميز ميبریم. {{گوشت}} کتاب آشپزی/مربای به 1998 4482 2006-07-27T20:36:22Z Farough 161 ==مواد لازم == *به 3000 گرم *شكر 2500 گرم *آب ليموترش 0.5 فنجان *هل 1 قاشق سوپخوری ==طرز تهيه== به را چهار قاچ ميکنيم و تخم و قسمت سفتی وسط به را در می آوریم و پوست می کنيم ( به را با پوست نيز مربا می کنند ) ، بعد به را بشکل قاچ پرتقال خرد می کنيم و آنرا می شویيم و در ظرف مس سفيد کرده تميزی می ريزیم ( ظرف طبخ مربای به بايد حتما مس سفيد کرده باشد زيرا در غیر اينصورت مربا خوشرنگ نمی شود ) ، بعد مقداری آب در حدود 8 ليوان بطوريکه کمی روی به را بگیرد در ظرف می ريزیم و در آنرا می بندیم و ظرف را روی حرارت ملایم می گذاریم تا به کمی پخته ولی زياد له نشود بعد شکر را داخل به می ریزیم و هل را نيز اضافه می کنيم و می گذاریم مربا با حرارت ملایم 3 تا 4 ساعت بجوشد تا رنگ مربا قرمز خوش رنگ و شربت آن غليظ شود . بعد آب ليمو را ميريزیم . مربا چند جوش که زد از روی آتش بر مي داریم . بايد توجه داشت که ظرف مربا در مدت طبخ مربا بايد بسته و حرارت ملايم باشد تا مربا خوشرنگ شود در صورتيکه مربا رنگش کاملا قرمز شد ولی شربت آن رقيق بود درآنرا بر ميداريم و حرارت را کمی تند می کنیم. کتاب آشپزی/سوپ جو 1999 5362 2006-10-07T04:11:23Z مجید 109 ==مواد لازم== [[Image:Vegetable beef barley soup.jpg|thumb|left|250px|سوپ جو]] *جو پوست گرفته 100 گرم *آب گوشت 5 فنجان *هویج 3 عدد *خامه 100 گرم *سس سفيد 2 فنجان *فلفل قدری *نمک قدری ==چگونگی پخت== بهتر است جو را بعد از شستن يكی دو ساعت خيس كنيم تا زودتر بپزد بعد جو را با آب گوشت می گذاریم بپزد و كاملا لعاب بيندازد و هويج رنده شده را اضافه ميكنيم بعد از چند جوش كه هويج پخته شد سس سفيد را داخل سوپ ميريزيم و می گذاریم سوپ آهسته بجوشد و كمی غليظ شود سوپ را در سوپخوری می ريزیم و خامه را روی آن می دهيم ممكن است كمي جعفري خرد كرده نيز روي سوپ بپاشيم . در صورت رعایت مقادیر مواد اوليه اين غذا برای 4 تا 6 نفر کافيست. {{سوپ}} کاربر:ماني 2002 4489 2006-07-28T14:00:12Z ماني 126 مانی پارسا. ترجمه ی قرآن کریم به زبان فارسی 2003 4492 2006-07-28T14:02:40Z ماني 126 ترجمه ی قرآن کریم به زبان فارسی به ترجمه فارسی قرآن منتقل شد #REDIRECT [[ترجمه فارسی قرآن]] الگو:صفحات جدید 2004 4496 2006-07-29T15:15:16Z Sajad 14 <small class="plainlinks" style="font-size:90%;"> [[Special:Allpages|'''همه''']] [http://fa.wikibooks.org/w/wiki.phtml?title=Special:Newpages&limit=100&offset=0 '''جدید''':] [http://fa.wikibooks.org/w/wiki.phtml?title=Special:Newpages&limit=100&offset=100 ۱۰۰] [http://fa.wikibooks.org/w/wiki.phtml?title=Special:Newpages&limit=100&offset=200 ۲۰۰] [http://fa.wikibooks.org/w/wiki.phtml?title=Special:Newpages&limit=100&offset=300 ۳۰۰] [http://fa.wikibooks.org/w/wiki.phtml?title=Special:Newpages&limit=100&offset=400 ۴۰۰] [http://fa.wikibooks.org/w/wiki.phtml?title=Special:Newpages&limit=100&offset=500 ۵۰۰] [http://fa.wikibooks.org/w/wiki.phtml?title=Special:Lonelypages&limit=500&offset=0 '''یتیم''':] [http://fa.wikibooks.org/w/wiki.phtml?title=Special:Lonelypages&limit=100&offset=100 ۱۰۰] [http://fa.wikibooks.org/w/wiki.phtml?title=Special:Lonelypages&limit=100&offset=200 ۲۰۰] [http://fa.wikibooks.org/w/wiki.phtml?title=Special:Lonelypages&limit=100&offset=300 ۳۰۰] [http://fa.wikibooks.org/w/wiki.phtml?title=Special:Lonelypages&limit=100&offset=400 ۴۰۰] [http://fa.wikibooks.org/w/wiki.phtml?title=Special:Lonelypages&limit=100&offset=500 ۵۰۰] [http://fa.wikibooks.org/w/wiki.phtml?title=Special:Categories&limit=100&offset=0 '''رده''':] [http://fa.wikibooks.org/w/wiki.phtml?title=Special:Categories&limit=100&offset=100 ۱۰۰] [http://fa.wikibooks.org/w/wiki.phtml?title=Special:Categories&limit=100&offset=200 ۲۰۰] [http://fa.wikibooks.org/w/wiki.phtml?title=Special:Categories&limit=100&offset=300 ۳۰۰] </small> فرمول‌های فیزیک 2005 6180 2006-11-24T17:12:41Z 82.99.245.106 /* تعاریف مشتق شده از سینماتیک : سرعت و شتاب */ <center><big><big>مجموعه فرمول‌های فیزیک<br></center> =مکانیک اجسام سخت= ==مبانی سینماتیک== ==تعاریف مشتق شده از سینماتیک : سرعت و شتاب== ==حرکت چرخشی== ==گشتاور== ==ضربه و برخورد== ==گرانش== =مکانیک اجسام تغییر شکل دهنده= <br /><br /><br />''متن ایتالیک''=الکترومغناطیس= =فیزیک حرارت= =نور و اپتیک= <sub>زیرنویس</sub><sup>بالانویس</sup><br /><div style="direction: ltr;"> ltr article </div><s>متن خط زده</s><s>متن خط زده</s> ---- <math>درج فرمول در اینجا</math><nowiki>اینجا متن قالب‌بندی‌نشده وارد شود</nowiki><nowiki>اینجا متن قالب‌بندی‌نشده وارد شود</nowiki><nowiki>اینجا متن قالب‌بندی‌نشده وارد شود</nowiki><nowiki>اینجا متن قالب‌بندی‌نشده وارد شود</nowiki><nowiki>اینجا متن قالب‌بندی‌نشده وارد شود</nowiki><nowiki>اینجا متن قالب‌بندی‌نشده وارد شود</nowiki><nowiki>اینجا متن قالب‌بندی‌نشده وارد شود</nowiki><nowiki>اینجا متن قالب‌بندی‌نشده وارد شود</nowiki><nowiki>اینجا متن قالب‌بندی‌نشده وارد شود</nowiki><nowiki>اینجا متن قالب‌بندی‌نشده وارد شود</nowiki><nowiki>اینجا متن قالب‌بندی‌نشده وارد شود</nowiki><nowiki>اینجا متن قالب‌بندی‌نشده وارد شود</nowiki><nowiki>اینجا متن قالب‌بندی‌نشده وارد شود</nowiki><nowiki>اینجا متن قالب‌بندی‌نشده وارد شود</nowiki><nowiki>اینجا متن قالب‌بندی‌نشده وارد شود</nowiki><nowiki>اینجا متن قالب‌بندی‌نشده وارد شود</nowiki><nowiki>اینجا متن قالب‌بندی‌نشده وارد شود</nowiki> =نوسان وامواج= *[[فرمول‌های فیزیک/مکانیک کلاسیک|مکانیک کلاسیک]] *[[فرمول‌های فیزیک/الکترو مغناطیس|الکترو مغناطیس]] *[[فرمول‌های فیزیک/فیزیک حرارت|فیزیک حرارت]] *[[فرمول‌های فیزیک/امواج|امواج]] *[[فرمول‌های فیزیک/نور و اپتیک|نور و اپتیک]] *[[فرمول‌های فیزیک/اتم و فیزیک هسته‌ای|اتم و فیزیک هسته‌ای]] *[[فرمول‌های فیزیک/فیزیک کوانتوم|فیزیک کوانتوم]] *[[فرمول‌های فیزیک/جداول و نمودارها|جداول و نمودارها]] == فرمول‌های ریاضی 2006 5292 2006-10-01T07:38:57Z 202.86.19.106 /* هندسه */ تحلیلی =فرمول‌های کلی= *[[فرمول‌های ریاضی/مجموعه اعداد و حساب|مجموعه اعداد و حساب]] *[[فرمول‌های ریاضی/اعداد رومی|اعداد رومی]] *[[فرمول‌های ریاضی/حروف یونانی|حروف یونانی]] *[[فرمول‌های ریاضی/اعداد مهم|اعداد مهم]] *[[فرمول‌های ریاضی/روابط مثلثاتی|روابط مثلثاتی]] *[[فرمول‌های ریاضی/جبر|جبر]] =آنالیز= =هندسه= =آمار= =احتمال= فرمول‌های ریاضی/اعداد رومی 2007 4526 2006-08-05T02:39:46Z 217.228.43.143 <div style="direction: ltr;"> *صفر در این اعداد وجود ندارد. *I = 1 *V = 5 *X = 10 *L = 50 *C = 100 *D = 500 *M = 1000 </div> قواعد: *در این اعداد تمام حروف به دنبال هم نوشته می شوند(به طوری که حرف مربوط به عدد بزرگتر در سمت چپ قرار می گیرد ) *ارزشهای معادل هر حرف،با هم جمع می شوند. *علایم اصلی(I,X,C,M)حداکثر سه بار;و علایم کمکی (V,L,D)فقط یکبار اجازه نوشته شدن در هر عدد را دارند. *اگر عدد دارای ارزش کمتر قبل از عدد دارای ارزش بیشتر نوشته شود ، آنگاه عدد کوچکتر را از عدد بزرگتر کم میکنیم. ** فقط یک حرف دارای ارزش کمتر اجازه دارد پیش از حرف دارای ارزش بیشتر بزرگتر قرار بگیرد. مثال : <div style="direction: ltr;"> *XVII = 10 + 5 + 1 + 1 = 17 *MMIII = 1000 + 1000 + 1 + 1 + 1 = 2003 *IX = 10 - 1 = 9 </div> فرمول‌های فیزیک/مکانیک کلاسیک 2008 4528 2006-08-05T03:08:14Z Farough 161 <br /> ==کمیت ها و یکاهادر فیزیک== {| border="1" cellspacing="0" cellpadding="5" !style="background:#efefef;"|کمیت !style="background:#efefef;"|نشانه ی فرمول !style="background:#efefef;"|اسم یکا !style="background:#efefef;"|نشانه ی یکا !style="background:#efefef;"|رابطه ی بین یکاها |- |کار, انرژی |<math>W, E</math> |ژول<br> |<math>J</math><br> |<math>1 \mathrm{J} = 1 \mathrm{N}\cdot\mathrm{m} = 1 \frac{\mathrm{kg}\cdot\mathrm{m}^2}{\mathrm{s}^2}</math><br> |- |شتاب |<math>a,\alpha</math> |متر بر مجذور ثانیه |<math>\frac{\mathrm{m}}{\mathrm{s}^2}</math> | |- |چگالی |<math>\rho</math> |کیلوگرم بر متر مکعب |<math>\frac{\mathrm{kg}}{\mathrm{m}^3}</math> |<math>1 \frac{\mathrm{kg}}{\mathrm{m}^3} = 0,001 \frac{\mathrm{g}}{\mathrm{cm}^3}</math> |- |گشتاور چرخشی |L |نیوتون متر ثانیه |N · m · s |1 N · m · s = 1 kg · m<sup>2</sup> / s |- |گشتاور |M |نیوتون متر |N · m |1 N · m = 1 kg · m<sup>2</sup> / s<sup>2</sup> |- |فشار |p |پاسکال |Pa |1 Pa = 1 N / m<sup>2</sup> = 1 kg / m · s<sup>2</sup> | |- |ثابت فنر |D, k |نیوتون بر متر |N / m |1 N / m = 1 kg / s<sup>2</sup> |- |سطح, واحد سطح |A |متر مربع |m<sup>2</sup> |1 m<sup>2</sup> = 1 m · 1 m |- |فرکانس |f, v |هرتز |Hz |1 Hz = 1 / s |- |سرعت |v |متر بر ثانیه |m / s | |- |حرکت |p |کیلوگرم متر بر ثانیه |kg · m / s |1 kg · m / s = 1 N · s |- |نیرو |F |نیوتون |N |1 N = 1 kg · m / s<sup>2</sup> |- |<b>طول</b> |<b>l</b> |<b>متر</b> |<b>m</b> |<b>یکای مبنا</b> |- |توان |P |وات |W |1 W = 1 J / s = 1 N · m / s = 1 kg · m<sup>2</sup> / s<sup>3</sup> |- |<b>جرم</b> |<b>m</b> |<b>کیلوگرم</b> |<b>kg</b> |<b>یکای مبنا</b> |- |دوره تناوب،نوسان |T |ثانیه |s | |- |اینرسی |J |کیلوگرم در متر مربع |kg · m<sup>2</sup> | |- |حجم |V |متر مکعب |m<sup>3</sup> |1 m<sup>3</sup> = 1m · 1m · 1m |- |طول موج |λ |متر |m | |- |شتاب زاویه ای |α |رادیان بر مجذور ثانیه |rad / s<sup>2</sup> |1 rad / s<sup>2</sup> = 1 / s<sup>2</sup> |- |سرعت زاویه ای |ω |رادیان بر ثانیه |rad / s |1 rad / s = 1 / s |- |<b>زمان</b> |<b>t</b> |<b>ثانیه</b> |<b>s</b><b |<b>یکای مبنا</b> |- |} ==نیرو== *نیرو= جرم * شتاب <div style="direction: ltr;"> F = m * a </div> *یکا=نیوتون <math> kg \cdot m \over {s^2} </math> فرمول های ریاضی:اعداد رومی 2009 4512 2006-08-04T04:23:27Z Kaveh 2 فرمول های ریاضی:اعداد رومی به فرمول‌های ریاضی/اعداد رومی منتقل شد #REDIRECT [[فرمول‌های ریاضی/اعداد رومی]] فرمول های ریاضی 2010 4515 2006-08-04T04:24:37Z Kaveh 2 فرمول های ریاضی به فرمول‌های ریاضی منتقل شد #REDIRECT [[فرمول‌های ریاضی]] فرمول های فیزیک 2011 4518 2006-08-04T04:26:05Z Kaveh 2 فرمول های فیزیک به فرمول‌های فیزیک منتقل شد #REDIRECT [[فرمول‌های فیزیک]] فرمول های فیزیک:مکانیک کلاسیک 2012 4520 2006-08-04T04:26:31Z Kaveh 2 فرمول های فیزیک:مکانیک کلاسیک به فرمول‌های فیزیک/مکانیک کلاسیک منتقل شد #REDIRECT [[فرمول‌های فیزیک/مکانیک کلاسیک]] بحث کاربر:Farough 2013 5164 2006-09-23T04:05:50Z مجید 109 /* در مورد دسته‌بندی کتاب آشپزی */ ==سپاس و یادآوری== سپاس از مشارکت‌های شما. لطفا هنگام ساخت زیرصفحه‌ها از / به‌جای : استفاده کنید: [[فرمول‌های فیزیک/مکانیک کلاسیک]] به‌جای فرمول‌های فیزیک:مکانیک کلاسیک. در این روش پیوندی مانند < [[فرمول‌های فیزیک]] به صورت خودکار بالای صفحه ظاهر می‌شود. برای وارد کردن نیم‌فاصله [[w:ویکی‌پدیا:فارسی‌نویسی]] را ببینید. [[کاربر:Kaveh|کاوه]] ۰۴:۵۲, ۴ اوت ۲۰۰۶ (UTC) لطفا مطالب دیگران را عیناً این‌جا کپی نکنید مگر این‌که حق تکثیر مطالب مناسب این‌جا باشد. وب‌گاه [http://www.ashpazonline.com آشپزآنلاین] اجازه این کار را نمی‌دهد. [[کاربر:Kaveh|کاوه]] ۲۳:۰۸, ۱۸ اوت ۲۰۰۶ (UTC) :با سلام، کاوه جان من جایی توی وب‌گاه [http://www.ashpazonline.com آشپزآنلاین] چیزی در مورد حق تکثیر ندیدم . اما در این صورت تکلیف مطالبی تا کنون کپی شده چیست؟ ضمن اینکه بسیاری از مطالب آن وبگاه رو من نه به صورت مستقیم که با تغییرات زیاد و همچنین تصحیح اینجا آوردم که البته باز هم تعداد این مطالب خیلی زیاد نیست.ضمنا از راهنمایی های شما خوشحال می شوم ، چون هدف من از کتاب آشپزی یاد گیری کار کردن با ویکی پدیا بود. [[کاربر:Farough]] ::همیشه فرض بر این است که حق تکثیر محفوظ است، حتی اگر چنین چیزی تصریح نشده باشد. تنها وقتی اجازه‌نامه دیگری وجود داشته باشد که امکان استفاده آزاد از مطالب را بدهد ما می‌توانیم نوشته‌ها را این‌جا کار کنیم. در مورد آشپزی دست ما بازتر است، شما می‌توانید اطلاعات مواد لازم را حفظ کنید. متن دستور آشپزی هم تنها هنگامی که از صورت خاص ادبی برخوردار باشد تحت حمایت قوانین حق تکثیر است، اما بهتر است تا جای ممکن آن را به نثر خود بنویسید. سپس بخشی تحت عنوان منابع اضافه کنید و پیوندی به منبع قرار دهید. سپاس از توجه شما. [[کاربر:Kaveh|کاوه]] ۱۷:۰۲, ۲۲ اوت ۲۰۰۶ (UTC) == در مورد دسته‌بندی کتاب آشپزی == فاروغ گرامی! باید بگویم که قصد من خراب کردن چیزی نبوده‌است. من می‌خواهم کتاب آشپزی به صورت یک معیار مناسب درآید. به شما پیشنهاد می‌کنم كه COOKBOOK درen.wikibooks را ببینید. اگر از آن خوشتان آمد، بگوئید تا اصلاحات را ادامه دهیم.--[[کاربر:مجید|مجید]] ۱۳:۳۳, ۲۱ سپتامبر ۲۰۰۶ (UTC) : اولاً فکر می‌کنم، تمامی این مزایایی که گفته‌اید با افزایش تعداد غذاها به یکباره افت می‌کند. همین الان یک فهرست مندرجات دارید که خیلی تو ذوق می‌زند. کمی استانداردتر فکر کنید بهتراست. بهرترتیب من فعلاً با صفحه اصلی کاری ندارم. سرم را به رده‌ها بند کرده‌ام. کافی‌است رده‌سازی‌های مرا ببینید. دلم می‌خواهد شما با این علاقه‌تان در انتشار اولین ویکی‌نسک پیشگام باشید. مرتب‌سازی را به روزی می‌نهیم که شما ویکی‌تر شوید.راستی آخر پیامهایتان امضا را فرامش نکنید. خیلی راحت است. دو علامت منها و سه علامت مد را می‌خواهد.--[[کاربر:مجید|مجید]] ۰۴:۰۵, ۲۳ سپتامبر ۲۰۰۶ (UTC) فرهنگ زبان انگلیسی به فارسی 2014 4533 2006-08-07T22:43:11Z Kaveh 2 انتقال به ویکی‌واژه :''این صفحه نامزد انتقال به [http://fa.wiktionary.org ویکی‌واژه] است.'' یک نکته تاسف آور در مورد wiki فارسی این است که اصلا کسی با آن کاری ندارد! به هر حال من در این جا سعی می کنم یک فرهنگ انگلیسی به فارسی راه بیاندازم. هدف این فرهنگ آن است که برای هر کلمه معنی، چگونگی استفاده و غیره را اضافه کنیم. نمونه circa fall در این جمله The working group (WG) was established circa fall of 1995. فرمول‌های فیزیک/امواج 2015 4534 2006-08-08T18:42:09Z 217.228.46.14 ==سرعت امواج== cدر جدول‌ زیر‌ به‌ معنی‌ سرعت موج است ,و‌ نه ‌سرعت نور {| border="1" cellspacing="0" cellpadding="5" !style="background:#efefef;"|نوع موج !style="background:#efefef;"|فرمول !style="background:#efefef;"|توضیحات |- |موج الکترومغناطیسی |<math>c=\sqrt{\frac{1}{\varepsilon\mu}}</math> |در اینجا c سرعت نور است. |- |فشار و امواج صوتی در گازها |<math>c=\sqrt{\chi\frac{RT}{M}}</math> |M: جرم مولی T: دما<br /> R: ثابت گازها <br /> <math>\chi = C_p/C_v\,</math> |- |} ==معادلات اموج== <math>\Psi\,</math> تابع موج است. {| border="1" cellspacing="0" cellpadding="5" !style="background:#efefef;"|بُعد !style="background:#efefef;"|فرمول |- |یک بُعدی |<math>\frac{\partial ^2 \Psi}{\partial x^2} = \frac{1}{c^2} \frac{\partial^2 \Psi}{\partial t^2}</math> |- |سه‌بُعدی |<math>\frac{\partial^2 \Psi}{\partial x^2} + \frac{\partial^2 \Psi}{\partial y^2} + \frac{\partial^2 \Psi}{\partial z^2}= \frac{1}{c^2} \frac{\partial^2 \Psi}{\partial t^2}</math> <math>\Delta \Psi - \frac {1}{c^2} \frac{\partial ^2 \Psi}{\partial t^2} = 0</math><br /> <math>\Box \Psi =0 </math> |- |} <br /> <br /> فرمول‌های فیزیک/نور و اپتیک 2016 4536 2006-08-08T18:51:26Z 217.228.46.14 فرمول‌های فیزیک/جداول و نمودارها 2017 4539 2006-08-12T16:09:42Z Farough 161 == ثابت‌های مورد نیاز == {| | صفر مطلق: | <math>T_0</math> | <math>0 K = -273{,}15\,^{\circ}\mathrm{C}</math> |- | واحد جرم اتمی: | <math>u</math> | <math>= 1{,}660540 \cdot 10^{-27} kg</math> |- | سرعت نور در خلا: | |<math>c_0=299\,792\,458\;\mathrm{\frac{m}{s}}</math> |- |} {| border="1" cellpoadding="5" cellspacing="0" style="empty-cells:show" !توضیحات مربوط به ثابت !علامت !مقدار عددی ثابت |- |colspan="3"|'''الکترومغناطیس''' |- |بار پایه |''e'' |1,602 176 462(63) · 10<sup>-19</sup> کلومب (یکا) C |- |تراوایی(مغناطیسی) خلا |μ<sub>0</sub> |4π · 10<sup>-7</sup> Henry (Einheit) H m<sup>-1</sup> (definiert)<BR> 12,566370614 · 10<sup>-7</sup> Tesla T<sup>2</sup> m<sup>3</sup> Joule J<sup>-1</sup> |- |ثابت دی الکتریک در خلا |ε<sub>0</sub> = 1/μ<sub>0</sub>c<sub>0</sub><sup>2</sup> |8,854 187 816 · 10<sup>-12</sup> فاراد m<sup>-1</sup> |- |سدعت نور(خلا) |c<sub>0</sub> |299 792 458 m s<sup>-1</sup> (definiert) |- |colspan="3"|'''گرانش''' |- |[[ثابت های گرانش]] |''G'' |6,672 42(10) · 10<sup>-11 </sup> [[متر|m]]<sup>3</sup> [[کیلوگرم|kg]]<sup>-1</sup> [[ثانیه (یکا)|s]]<sup>-2</sup> |- |(Norm-)Fallbeschleunigung, (Norm-)Erdbeschleunigung |''g''<sub>n</sub> |9,80665 [[Meter|m]] [[Sekunde (Einheit)|s]]<sup>-2</sup> (definiert) |- |colspan="3"|'''Thermodynamik''' |- |[[Avogadrozahl]] oder Loschmidt-Zahl |''L'', ''N''<sub>A</sub>, ''N''<sub>L</sub> |6,022 141 99(47) · 10<sup>23</sup> [[mol]]<sup>-1</sup> |- |rowspan="2"|[[Boltzmann-Konstante]] |rowspan="2"|''k''<sub>B</sub> |1,380 650 3(24) · 10<sup>-23</sup> [[Joule (Einheit)|J]] [[Kelvin|K]]<sup>-1</sup> |- |8,617 342(15) · 10<sup>-5</sup> [[Elektronenvolt|eV]] [[Kelvin|K]]<sup>-1</sup> |- |[[Universelle Gaskonstante]] |''R''<sub>0</sub> = ''N''<sub>A</sub>''k''<sub>B</sub> |8,314 472 (15) [[Joule (Einheit)|J]] [[Kelvin|K]]<sup>-1</sup> [[mol]]<sup>-1</sup> |- |[[Stefan-Boltzmann-Konstante]] |σ |5,670 51(19) · 10<sup>-8</sup> [[Watt (Einheit)|W]] [[Meter|m]]<sup>-2</sup> [[Kelvin|K]]<sup>-4</sup> |- |[[Absoluter Nullpunkt]] |&nbsp; | -273,15 [[Grad Celsius|°C]] = 0 [[Kelvin|K]] |- |Molvolumen eines idealen Gases, ''p'' = 1 bar, θ = 0 °C |&nbsp; |22,413 996(39) L [[mol]]<sup>-1</sup> |- |Standard-Atmosphären[[Druck (Physik)|druck]] |atm |101 325 [[Pascal (Einheit)|Pa]] (definiert) |- |colspan="3"|'''Elementarteilchen''' |- |rowspan="3"|[[Plancksches Wirkungsquantum|Planck'sche Konstante]] bzw. Wirkungsquantum |rowspan="2"|''h'' |6,626 068 76(52) · 10<sup>-34</sup> [[Joule (Einheit)|J]] [[Sekunde (Einheit)|s]] |- |4,135 667 27(52) · 10<sup>-15</sup> [[Elektronenvolt|eV]] [[Sekunde (Einheit)|s]] |- |''ħ'' = ''h''/(2π) |1,054 571 596(82) · 10<sup>-34</sup> [[Joule (Einheit)|J]] [[Sekunde (Einheit)|s]] |- |rowspan="2"|[[Feinstrukturkonstante]] |α = μ<sub>0</sub> ''e''<sup>2</sup> ''c''<sub>0</sub> / 2 ''h'' |7,297 352 533(27) · 10<sup>-3</sup> |- |α<sup>-1</sup> |137,035 999 76(50) |- |Ruhemasse des [[Elektron]]s |''m''<sub>e</sub> |9,109 381 88(72) · 10<sup>-31</sup> [[Kilogramm|kg]] |- |[[klassischer Elektronenradius]] |''r''<sub>e</sub> |2,817 92 · 10<sup>-15</sup> [[Meter|m]] |- |Ruhemasse des [[Proton]]s |''m''<sub>p</sub> |1,672 621 58(13) · 10<sup>-27</sup> [[Kilogramm|kg]] |- |Ruhemasse des [[Neutron]]s |''m''<sub>n</sub> |1,674 928 6(10) · 10<sup>-27</sup> [[Kilogramm|kg]] |- |Gyromagnetisches Verhältnis des freien Elektrons |γ<sub>e</sub> |1,760 859 2 · 10<sup>11</sup> [[Sekunde (Einheit)|s]]<sup>-1</sup> [[Tesla (Einheit)|T]]<sup>-1</sup> |- |[[ثابت های ریدبرگ|ثابت های ریدبرگ]] |''R''<sub>∞</sub> |1,097 373 153 4(13) · 10<sup>7</sup> [[متر|m]]<sup>-1</sup> |- |فرکانس ریدبرگ |''R''<sub>∞</sub>''c'' |3,289 841 960 360 · 10<sup>15</sup> [[ثانیه (یکا)|s]]<sup>-1</sup> |- |انرژی ریدبرگ |''R''<sub>∞</sub>''ch'' |13,605 141 384 3(13) [[الکترون ولت|eV]] |- |Bohrscher Radius |''a''<sub>''0''</sub> |0,529 177 208 3(19) · 10<sup>-10</sup> [[Meter|m]] |- |Bohrsches Magneton |μ<sub>B</sub> |9,274 015 4(31) · 10<sup>-24</sup> [[Joule (Einheit)|J]] [[Tesla (Einheit)|T]]<sup>-1</sup> |- |magnetisches Moment des Elektrons |μ<sub>e</sub> | -9,284 770 1(31) · 10<sup>-24</sup> [[Joule (Einheit)|J]][[Tesla (Einheit)|T]]<sup>-1</sup></TR> |- |Landé-''g''-Faktor des freien Elektrons |''g''<sub>e</sub> |2,002 319 304 386(20) |- |nukleares Magneton, Kernmagneton |μ<sub>N</sub> |5,050 786 6(17) · 10<sup>-27</sup> [[Joule (Einheit)|J]] [[Tesla (Einheit)|T]]<sup>-1</sup> |- |magnetisches Moment des Protons |μ<sub>p</sub> |1,410 607 61(47) · 10<sup>-26</sup> [[Joule (Einheit)|J]][[Tesla (Einheit)|T]]<sup>-1</sup> |- |gyromagnetisches Verhältnis des Protons |γ<sub>p</sub> |2,675 221 28(81) · 10<sup>8</sup> s<sup>-1</sup>[[Tesla (Einheit)|T]]<sup>-1</sup> |- |magnetisches Moment des Protons in H<sub>2</sub>O |μ'<sub>p</sub>/μ<sub>B</sub> |1,520 993 129(17) · 10<sup>-3</sup> |- |Resonanzfrequenz des Protons per Feld in H<sub>2</sub>O |γ'<sub>p</sub>/2π |42,576 375 (13) M[[Hertz (Einheit)|Hz]][[Tesla (Einheit)|T]]<sup>-1</sup></TR> |- |colspan="3"|'''Vermischtes''' |- |[[atomare Masseneinheit]] |''m''<sub>u</sub>, amu, 1u |1,660 538 73(13) · 10<sup>-27</sup> [[Kilogramm|kg]] |- |Faradaysche Konstante |''F'' |9,648 530 9(29) · 10<sup>4</sup> [[Coulomb (Einheit)|C]] [[mol]]<sup>-1</sup> |- |Magnetisches Flussquantum |Φ<sub>0</sub>=h/2e | 2,06783364 · 10<sup>-15</sup> [[Weber (Einheit)|Wb]] |- |Hartree-Energie |''E''<sub>h</sub> |4,359 748 2(26) · 10<sup>-18</sup> [[Joule (Einheit)|J]] |- |Erste Strahlungskonstante |''c''<sub>1</sub> |3,741 774 9(22) · 10<sup>-16</sup> [[Watt (Einheit)|W]][[Meter|m]]<sup>2</sup> |- |Zweite Strahlungskonstante |''c''<sub>2</sub> |1,438 769 (12) · 10<sup>-2</sup> [[متر|m]][[کلوین|K]] |- |} Die Ziffern in Klammern hinter einem Zahlenwert bezeichnen die Unsicherheit in den letzten Stellen des Wertes. (Beispiel: Die Angabe 6,672 42(10) ist gleichbedeutend mit 6,672 42 ± 0,000 10.) Die Unsicherheit ist als einfache Standardabweichung gegeben. <br /> <br /> {{:Formelsammlung_Physik:_TOPNAV}} کتاب آشپزی/استانبولی پلو 2018 4541 2006-08-12T16:20:18Z Farough 161 ==مواد لازم== *برنج : سه پیمانه *گوجه فرنگی : متوسط نیم کیلو *پیاز متوسط : 3 عدد *گوشت چرخ کرده : 250 گرم *آب گوشت : یک پیمانه *سیب زمینی متوسط : 4 عدد *رب : یک قاشق غذا خوری سر خالی *نمک فلفل زعفران : به میزان دلخواه ==چگونگی پخت== پیازها را ریز خرد کرده و سرخ می کنیم گوشت را نیز در پیاز سرخ می کنیم گوجه ها ریز خرد کرده به گوشت و پیاز اضافه می کنیم اگر از پوست گوجه را در غذا دوست ندارید حتما پوست گوجه را بگیرید در انتها کمی رب سرخ شده برای بهتر شدن رنگ غذا به آن اضافه می کنیم. سیب زمینی ها را به صورت نگینی ریز خرد می کنیم و سرخ کنیم و به مواد بالا اضافه می کنیم. سپس برنج را به مواد اضافه می کنیم و برنج را به صورت کته دم می کنیم فقط دقت داشته باشید برای این که کته شما شفته نشود یک ساعت قبل از تهیه غذا برنج را در آب نمک خیس کنید.بعد هنگام طبخ آب برنج را عوض کرده و برنج را بشویید روی برنج به اندازه یک بند انگشت اگر آب باشد کافی است و برای پخت این غذا چون آب گوشت و آب گوجه فرنگی هست نیازی نیست که آب به غذا اضافه کنید اما اگر کمتر از حد لازم هست کمی آب نیز می توانیید اضافه کنید. برنج و مواد را تا هنگامی که در حال جوشیدن هست و آب آن هنوز جمع نشده است چند بار از زیر به رو هم بزنید تا مواد در ته ظرف باقی نماند و با همه برنج مخلوط شود و به یاد داشته باشید که غذاهایی مثل آلبالو پلو لوبیا پلو یا همین استانبولی پلو باید روی حرارت خیلی کم دم بکشد تا زیر غذا اصطلاحا ته دیگش نسوزد. کتاب آشپزی/شنیتسل مرغ 2019 5186 2006-09-23T09:21:55Z مجید 109 نان پنجره ای شنیستل مرغ {{پرنده‌‌}} انرژي 2020 4543 2006-08-14T05:18:21Z 213.217.63.203 ضريب بهره وري انرژي '''متن سیاه'''ضريب بهره وري انرژي ' عبارت است از نسبت انرژي توليدي منهاي انرژي مصرفي در مدت عمر كاري يك مركز توليد انرژي بر مقدار انرژي مصرفي در طول ساخت آن مركز کتاب آشپزی/شیرین پلو 2021 6205 2006-11-27T14:57:34Z 132.187.3.27 /* چگونگی پخت */ ==مواد لازم== *برنج : يک کيلو *مرغ : يک عدد متوسط يا گوشت بره 2 کيلو *خلال بادام : 100 گرم *خلال پسته : 50 گرم *خلال نارج يا پرتقال : تازه در حدود نیم کيلو و يا خشک 100 گرم *شکر : يک کيلو *زعفران سایيده : يک قاشق سوپخوری *روغن و فلفل و نمک : به مقدار کافی ==چگونگی پخت== از روز قبل خلال پرتقال يا نارنج را دو تا سه بار در آب می جوشانيم و داخل آب سرد ریخته و دو تا سه بار آب خلال را عوض می کنيم تا تلخی آن گرفته شود سپس در صافی ریخته تا آب آن گرفته شود ، شکر را با سه لیوان آب یکی دو جوش می دهيم از صافي رد ميکنيم تا تلخی خلال گرفته شود وسپس داخل شربت می ریزیم تا چند جوش بزند و مغز خلال شيرين شود، مرغ را بدقت تميز کرده و شسته و می گذاريم بپزد بعد آب مرغ را از صافی رد می کنیم و با دو سه قاشق روغن و يک ملاقه از شربت خلال مخلوط می کنیم زعفران را اضافه کرده ، مرغ را قطعه قطعه کرده و استخوان های آن را می گیریم برنج را آبکش می کنيم ته دیگ را دو سه قاشق روغن و نصف ليوان آب ميريزيم خلال را از داخل شربت بيرون مي آوريم روی برنج می ريزيم و نصف از خلال بادام را می شویيم روی خلال نارنج يا پرتقال ميريزيم . دو سه کفگير از برنج را روی خلالها می پاشيم . قطعات مرغ را روی برنج قرار ميدهيم و بقيه برنج را روی مرغ می ريزیم و روی آتش می گذاریم . آب مرغ را با کمی شربت و زعفران و روغن کافی روی سطح برنج می دهيم تا برنج دم بکشد. کتاب آشپزی/شیرازی‌ پلو 2022 4549 2006-08-14T18:13:47Z Farough 161 ==مواد لازم== *برنج ‌:1 كيلوگرم‌ *مرغ‌ :1 عدد حاوی‌ 15 كيلوگرم‌ يا گوشت‌ بره‌ 1 كيلوگرم‌ *روغن‌ مايع ‌: 2 ليوان‌ *ماست‌ : 1 ليوان‌ *زرده‌ تخم‌ مرغ ‌: 5 عدد *زعفران‌ ساییده ‌: 1 قاشق‌ مرباخوری *زرشك‌ پلویی‌: 100 گرم *شكر : 2 قاشق‌ غذاخوری *خلال‌ پسته ‌: 100 گرم *خلال‌ بادام‌ : 100 گرم‌ *بادنجان‌ دلمه‌ای ‌: 3 عدد حلقه‌ شده‌ و سرخ‌ شده‌ ==چگونگی پخت== برنج‌ را همانند ته‌چين‌ آماده‌ می‌كنیم‌، سپس‌ دو سوم‌ برنج‌ را در مخلوط ماست‌، روغن‌ مايع‌، زعفران‌ و زرده‌ تخم‌ مرغ‌ ریخته‌، مخلوط می‌كنیم‌ و مخلوط را در ظرف‌ دلخواهی‌ كه‌ كف‌ آن‌ را چرب‌ كرده‌ایم‌، می ريزیم‌ و يك‌ رديف‌ بادنجان‌ می چينيم‌.روی‌ آن‌ را يك‌ رديف‌ خلال‌ بادام‌، پسته‌ و زرشك‌ می‌پاشیم‌، سپس‌ گوشت‌ مرغ‌ را قرار داده‌، بقيه‌ برنج‌ را كه‌ به‌ صورت‌ ساده‌ است‌ روی‌ آن‌ می ريزیم‌.از مابقی‌ مايه‌ دور تا دور ظرف‌ مي‌ريزیم‌ تا اطراف‌ برنج‌ آغشته‌ به‌ مواد شود، بعد روی ظرف‌ را فويل‌ می‌كشیم‌ و در طبقه‌ اول‌ با حرارت‌ 350 درجه‌ به‌ مدت‌ 1 تا يک ساعت و نيم می پزیم‌ و پس‌ از طلایی‌ شدن‌ ته‌ برنج‌، آن‌ را از فر خارج‌ كرده‌ و به‌ روی‌ يك‌ سينی دلخواه‌ برمی‌گردانيم‌، روی آن‌ را می توانيم‌ با خلال‌ بادام‌، پسته‌ و زرشك‌ نيز تزیین‌ كنیم.‌ کتاب آشپزی/آلبالو پلو 2023 4550 2006-08-14T18:17:26Z Farough 161 ==مواد لازم== *شكر : 3پيمانه *خلال پسته و بادام : مقداری *روغن و زعفران : به ميزان لازم *برنج : 4 پيمانه *آلبالو : 1 كيلو *گوشت مرغ : 1 كيلو ==چگونگی پخت== ابتدا آلبالو را شسته و هسته آن را در مي آوریم و سپس شكر را در آلبالو ریخته و مخلوط می كنیم و 2و3 ساعت می گذاریم بماند گوشت و پياز را می پزیم و خرد می كنیم ، برنج را خیس كرده و آبكش می كنیم و كمی دون برمی داریم سپس ته قابلمه را روغن می ريزیم و نصف برنج را در ته قابلمه ریخته بعد گوشت مرغ را روی آن ریخته و سپس آلبالو را كه آب انداخته است روی آن می ريزیم و سپس بقيه برنج را روی آلبالو كنار برنج و زعفران می ريزیم و بعد كمی روغن روی برنج ریخته و به مدت نيم ساعت می گذاریم تا برنج دم بكشد. کتاب آشپزی/میرزا قاسمی 2024 4552 2006-08-14T18:26:02Z Farough 161 ==مواد لازم== *بادمجان متوسط : 5 عدد *سیر : يک بوته *تخم مرغ : 3 عدد *گوجه فرنگی : 2 عدد *روغن و نمک و فلفل : به مقدار کافی ==چگونگی پخت== بادنجان ها را داخل فر يا روی آتش کبابی می کنیم تا کاملا پخته شوند، سپس پوست آنها را کنده و سرهای آنرا می گیریم و بعد ساطوری می نماییم سپس گوجه فرنگی ها را در آب جوش ریخته و پوست آن را می گیریم و خرد می کنیم. سیر را کوبیده و داخل روغن داغی که در تابه و روی آتش است می ریزیم تا کمی سرخ شود. بعد بادنجان ها و گوجه فرنگی آماده شده را به تابه اضافه کرده و سرخ می نماییم به حدی که آب آنها کاملا" کشيده شود و به روغن بیفتد. کمی نمک و فلفل به آن می زنیم و مایه را در یک طرف تابه قرار می دهیم ودر طرف ديگر تابه تخم مرغها را شکسته و مخلوط می نماييم وبهم می زنيم تا کاملا" بسته شده و سرخ شود بعد بادنجانها و تخم مرغ ها را مخلوط می نماییم و میرزا قاسمی آماده شده را در دیس می کشیم. کتاب آشپزی/خورش قیمه 2025 4553 2006-08-14T18:31:39Z Farough 161 ==مواد لازم== *مغز ران گوساله يا گوسفند : 750 گرم *لپه : 100 گرم *پياز سرخ کرده : 2 قاشق غذاخوری *ليموعمانی : 4 تا 5 عدد *سيب زمينی : 5 عدد متوسط *رب گوجه فرنگی : دو قاشق سوپخوری *روغن : به مقدار کافی برای سرخ کردن سیب زمینی *نمک و فلفل : به مقدار کافی ==چگونگی پخت== پس از شستن گوشت و لپه، گوشت را ريز کرده سپس با پياز سرخ کرده و لپه را در ظرفی می ريزیم و دو سه قاشق روغن به آن می افزاییم وظرف را روی آتش می گذاریم و لپه را به اين ترتيب کمی سرخ می کنیم. اين عمل از وا فتن لپه هنگام طبخ جلوگیری می نمايد. گوشت را داخل ظرف می ريزیم و در آنرا می گذاریم تا آب آن کشيده شود، بعد دو ليوان آب می ریزیم. کمی نمک و فلفل و رب گوجه و ليمو عمانی را به آن اضافه می کنيم و می گذاریم با يک حرارت ملايم پخته شود و کاملا" جا بیافتد. سيب زمينی را خلال کرده و جداگانه آنرا سرخ می کنيم و در حین سرخ کردن کمی نمک می زنيم. کتاب آشپزی/کوکوی سبزی 2026 4554 2006-08-14T18:38:00Z Farough 161 == مواد لازم== *سبزی کوکو : يک کيلو (تره، جعفری، شبت، گشنيز، چند برگ کاهو) *تخم مرغ : 4 تا 5 عدد *زرشک : يک قاشق سوپخوری «در صورت تمایل *روغن : 200 گرم *آرد گندم : يک قاشق سوپخوری *جوش شیرين : يک قاشق مربا خوری *نمک : باندازه کافی ==چگونگی پخت== سبزی را بدقت تمیز می کنيم و می شوییم و سپس در آبکش قرار می دهیم تا آب آن کاملا" گرفته شود. در صورت در دسترس نبودن تره تازه می توانيد از تره خشک استفاده کنيد. سبزی را خوب خرد کنيد. تخم مرغها را در ظرفی شکسته، سبزی، آرد و جوش شیرين را داخل ظرف ریخته و خوب بهم بزنيد. روغن را داخل تاوه ریخته و آنرا کاملا" داغ کنيد و سپس مايه را داخل تاوه بريزيد. روی مايع را با پشت قاشق صاف کنيد و در آنرا بگذاريد تا زير کوکو برشته شود. کوکو را به فرم دلخواه خود ببريد و قطعات آنرا برگردانده تا روی آن نيز برشته شود. بعد از آماده شدن کوکو می توانيم اطراف آنرا با حلقه های گوجه فرنگی تزیین کنيم. کتاب آشپزی/کوکوی بادنجان 2027 4555 2006-08-14T18:40:19Z Farough 161 == مواد لازم== بادمجان : 5 عدد تخم مرغ : 4 عدد روغن : 200 گرم نمك فلفل و زردچوبه : به مقدار لازم ==چگونگی پخت== بادمجانها را شسته پوست كنده و كمی سرخ می كنيم. آنها را خرد كرده خوب له می كنيم آنگاه تخم مرغ و نمك و فلفل و زردچوبه را به آن افزوده خوب می زنيم بعد در ماهی تابه ای روغن را داغ كرده كليه مواد را يكجا داخل ماهیتابه خالی می نماییم پس از اطمينان از اينكه يك طرف آن سرخ شده آن را آرام در سينی برگردانده و طرف ديگر را سرخ می نماييم در ماهی تابه را گذاشته تا مواد كاملا مغز پخت گردد. بهتر است زياد سرخ نشود. کتاب آشپزی/آش رشته 2028 4563 2006-08-15T06:28:03Z Farough 161 ==مواد لازم== *رشته آماده شده مخصوص آش : 750 گرم *سبزی آش : 2 کيلو *نخود و لوبيا و عدس «مجموعا" به تساوی» : 750 گرم *پياز سرخ کرده : 4 تا 5 قاشق سوپخوری *کشک سائيده غليظ : 4 تا 5 قاشق *نمک و فلفل : به مقدار کافی ==چگونگی پخت== حبوبات را که قبلا" خيس کرده ایم با پياز سرخ کرده می گذاریم کاملا" بپزد. بعد سبزی را تميز و خرد می کنيم و داخل حبوبات پخته شده ميريزيم و ميگذاريم سبزيها بپزند. سپس دو قاشق سوپخوری آرد را در کمي آب سرد حل ميکنيم داخل آش می ريزیم و مرتبا" بهم می زنیم، رشته را در آش می ريزیم و می گذاریم آهسته بپزد. ولی رشته نبايد خرد شود، بعد آش را از روی آتش برمی داریم و با کشک را مخلوط می کنيم و در سوپخوری می کشيم و روی آنرا با کمی کشک ساییده و پياز داغ و نعناع داغ تزیین می کنيم. کتاب آشپزی/آش شله‌قلمکار 2029 4558 2006-08-15T05:55:21Z 217.228.33.54 ==مواد لازم== * سبزی آش : یک کیلو نیم(تره ، جعفری، گشنیز، اسفناج، ترخان، مرزه) *نخود و لوبیا و عدس مجموعا به تساوی : 750 گرم *برنج : یک لیوان *گوشت سردست بدون استخوان : یک کیلو *پیازسرخ کرده : 4 تا 5 قاشق سوپخوری *نمک وفلفل : به مقدار کافی *زرد چوبه : یک قاشق مرباخوری ==چگونگی پخت== حبوبات را (که بهتراست ازقبل خیس کرده باشیم) با گوشت و پیازسرخ شده و زردچوبه می گذاریم خوب بپزد. برنج را می شوییم و به حبوبات و گوشت اضافه می کنیم تا برنج نیز کاملا بپزد سبزیجات را بعد از تمیز کردن خرد کرده داخل آش می ریزیم و مرتب آن را به هم می زنیم تا آش کاملا" جا بیافتد حرارت آش باید ملایم باشد تا ته نگیرد و در انتها پس از جا افتادن آش نمک و فلفل را به آن اضافه می نماییم کتاب آشپزی/آش آلو 2030 4559 2006-08-15T05:58:32Z 217.228.33.54 ==مواد لازم== *برنج : 1 ليوان *لپه : 1 پيمانه *سبزی : 1 کيلو (جعفری ، اسفناج ، نعناع ، گشنيز ) *آلو خشک : 250 گرم *نمک و فلفل : به مقدار كافي *نعناع داغ : دو سه قاشق غذاخوري *زعفران : به مقدار كافي ==چگونگی پخت== لپه را پخته، برنج را پس از شستن داخل آن می ريزیم و پس از پخته شدن، كره و نمک و فلفل را اضافه مينماييم بعد از يكی دو جوش سبزی را كه خرد كرده ايم در آن ريخته يك ربع بعد آلو را كه به مدت يك ساعت قبلا خيس كرده ايم در آش ريخته و با حرارت ملایم می گذاریم تا آش جا بیافتد. پس از جا افتادن، آش را در ظرف كشيده و روی آنرا با نعناع داغ و زعفران تزیین مي كنيم. کتاب آشپزی/آش انار 2031 4560 2006-08-15T06:01:29Z 217.228.33.54 ==مواد لازم== *سبزی آش : يك كيلو *گوشت چرخ كرده : 200گرم *لپه : يك و نيم پيمانه *بلغور: يك و نيم قاشق *رب انار : يك و نيم قاشق *برنج : يك و نيم پيمانه *باقالای مازندرانی : 100گرم *پياز : يك كيلو *نعناع : سه قاشق *آب انار: يك ليوان *نمک فلفل زرچوبه : به ميزان دلخواه ==چگونگی پخت== بلغور لپه و برنج را با هم پخته و سپس سبزی را به آن می افزاييم و پس از افزودن نمک و زردچوبه و فلفل مي گذاریم تا خوب پخته شوند. سپس باقالا و نصف پياز داغ و نعناع داغ را به آن می افزاييم. بعد از پخته شدن باقالاها رب انار و آب انار را نيز به آش افزوده مي گذاريم تا آش خوب جا بيافتد. در انتها گوشت را كه به صورت كوفته ريزه سرخ كرده ایم به آش اضافه می كنيم. با باقی مانده پياز داغ و نعناع داغ آش را تزيین كرده و نوش جان كنيد. کتاب آشپزی/آش دوغ 2032 4562 2006-08-15T06:06:14Z 217.228.33.54 ==موادلازم== *دوغ : 4 كيلو *سبزی ( گشنيز ، تره ، سیر) : 5/1 كيلو *نخود : 1 ليوان *آرد برنج : ½ ليوان *گوشت چرخ كرده : 350 گرم *پياز : يك عدد *برنج : 1 فنجان *تخم مرغ : 2 عدد *نمک و فلفل : به مقدار لازم *پياز داغ : براي تزیین ==چگونگی پخت== گوشت را با نمک و فلفل و پياز رنده شده مخلوط می كنیم و از اين مواد كوفته قلقلي درست مي كنيم و در كمی كره تفت می دهیم. نخود را پخته و سبزی را پاك و خرد می كنيم. دوغ را با آرد برنج و تخم مرغ و برنج مخلوط كرده مي جوشانيم و مرتبا به هم مي زنيم تا نبرد وقتی جوش آمد سبزی خرد شده و نخود پخته و كوفته ريزه ها را اضافه كرده حرارت می دهيم تا آش به آهستگی پخته و جا بيافتد وقتی آش را در ظرف مناسب كشيديد با پياز داغ می توانيد آن را تزیین كنيد. کتاب آشپزی/آش گندم 2033 4565 2006-08-15T06:32:45Z Farough 161 ==مواد لازم== *اسفناج : 2 كيلو *حبوبات از همه نوع ( نخود- لوبياـ عدس ـ باقلای خشك) : نيم كيلو *پياز درشت : 4 تا 5 عدد *گندم : 250 گرم *روغن : به مقدار کافی *نمک و فلفل : به مقدار كافی ==چگونگی پخت== نكته حساس براى تهيه اين آش آنست كه حبوبات و گندم آن قبلا خيس شده و كاملا پخته شود تا لعاب بياندازد چون اين آش برنج ندارد. پياز را خرد می نماییم و با روغن سرخ می كنيم .در صورت تمايل كمى زردچوبه به آن می زنيم تا بپزد و مرتب آنرا بهم می زنيم تا آش لعاب بياندازد اسفناج را تميز كرده درشت خرد می كنيم و داخل آش می ريزیم. وقتی تمام مواد آش پخته شد و جا افتاد،آش را مى كشيم و روى آنرا كمى پياز سرخ كرده و نعناع می دهيم اگر بخواهيم لعاب آش بيشتر شود ممكن است 2 قاشق سوپخورى آرد را با يكى دو قاشق روغن كمى سرخ كنيم و در اواخر طبخ در آش بريزيم و بهم بزنيم و بعد از چند جوش آ ش را بكشيم. کتاب آشپزی/گراتن بادنجان 2034 5123 2006-09-21T12:51:01Z Farough 161 == مواد لازم== *بادمجان :یک و نیم کیلو *مرغ :1 ران ونصفه سینه *آرد : 3 قاشق غذاخوری *شیر:3 لیوان *پنیر پیتزا: به مقدار لازم *کره :50گرم *خامه :در صورت تمایل 3 قاشق غذاخوری ==چگونگی پخت== بادمجان ها را حلقه حلقه سرخ می کنیم با کمی نمک بعد مرغها را با کمی نمک وفلفل وآبلیمو و1 عدد پیاز با آب خیلی کم می گذاریم بپزد بعد انها را تکه تکه کرده کنار می گذاریم . شیر سرد وآرد را با هم مخلوط کرده روی گاز گذاشته وهم می زنیم تا جوش آید بعد کره را اضافه می کنیم ونمک وفلفل وخامه را می افزاییم تا کمی سفت شود (از فرنی رقیق تر) ظرف مناسبی که بتوان داخل فر گذاشت انتخاب کرده کمی از سس سفیدی که درست کردیم می ریزیم بعد ورقه های سرخ شده بادمجان را می چینیم (نصف آن را)بعد تکه های مرغ را رویش می ریزیم وکمی دیگر سس سفید وبعد بقیه بادمجانها را رویش می چینیم وکاملا سس سفید را رویش می ریزیم وپنیر پیتزای رنده شده را ریخته وداخل فر گذاشته تا رویش طلائی شود (به مدت 30دقیقه ) وبعد میل می نمایید. کتاب آشپزی/خورش فسنجان 2035 4568 2006-08-15T06:55:16Z Farough 161 =روش نخست= ==مواد لازم== *مرغ: یک کیلو *گردوی آسیاب شده: یک و نیم پیمانه *پیاز بزرگ :یک عددرنده شده *رب انار یا ترشی مخصوص فسنجان :سه قاشق غذاخوری *اب :چهار لیوان *روغن: یک قاشق غذاخوری *نمک: مقداری ==چگونگی پخت== ابتدا گردوی آسیاب شده و پیاز رنده شده را باهم تفت مدهیم بعد مرغ و نمک را اضافه کرده چهار لیوان آب ریخته به مدت نیم ساعت روی شعله متوسط گذاشته بعد یک و نیم ساعت روی حرارت ملایم میگذاریم تا خورش جا بیفتد نیم ساعت قبل از اینکه خورش را برداریم رب انار یا ترشی مخصوص را اضافه می کنیم. متوانید این غذا را همراه برنج میل نمائیدنوش جان =روش دوم= ==مواد لازم== *مرغ: 1 عدد *رب انار به اندازه نیاز (در دستور توضیح داده خواهد شد) *مغز گردو :150 گرم *پیاز:١ عدد *شکر :مقداری (درصورت نیاز) *آب به اندازه کافی *زردچوبه:1 قاشق چای خوری *نمک به اندازه کافی ==چگونگی پخت== مرغ را در قابلمه بگذارید و آب روی آن بریزید، پیاز را چهار قاچ کنید و داخل قابلمه بیندازید، یک قاشق چای خوری زردچوبه به آن بیفزاید و بگذارید روی حرارت ملایم بپزد. وقتی مرغ چنان پخته شده که بتوان گوشت آن را از استخوان جدا کرد مرغ را از روی اجاق بردارید و گوشت آنرا از استخوان جدا کنید و داخل قابلمه بریزید. مغز گردوها را خورد کنید و داخل قابلمه بریزید. یک یا دو لیوان رب انار به آن بیفزاید. مقدار رب انار بستگی به غلظت آن دارد، اگر غلیظ است یک لیوان کفایت می‌کند، اگر از این رب انارهای آماده است که از بازار تهیه می‌کنید، معمولا یک شیشه آن را نیاز دارید. معمولا رب اناری را که در منزل تهیه می‌کنند بسیار غلیظ است و یک لیوان آن کافی است. در هر صورت اگر شک داشتید مقدار یک لیوان بریزید و بعد از اینکه ده دقیقه‌ای جوشید مزه کنید تا مشخص شود که کافی است یا نه. رب انار را در آخر هم می‌توانید تنظیم کنید کافی است یکی دو دقیقه در آخر کار با مرغ بجوشد. بهتر است مقدار کمتری بریزید و بعد تنظیم کنید اگر مقدار آن زیاد باشد بعدا باید با شکر مزه آنرا تنظیم کنید. حالا بگذارید مرغ و دیگر مخلفات بجوشد، مدت آن باید تا آن اندازه طولانی باشد که روغن بیندازد، مغز گردو پس از اینکه مدتی جوشید روغن می‌اندازد و همچنین نرم می‌شود. پس از اتمام، فسنجون را مزه کنید، باید مقدار کمی نمک بریزید تا مزه‌های موجود در فسنجان را احیا کند. پس از مزه کردن اگر زیاد از حد ترش بود باید با مقدار کمی شکر آنرا تنظیم کنید. شکر برای شیرین کردن فسنجان نیست، مقدار کمی شکر تنها برای این است که ترشی مزه فسنجان را تقلیل بدهیم. بعضی رب انارها ترش نیستند و در نتیجه امکان دارد اصلا نیازی به شکر نباشد. هنر فسنجان درست کردن در همین تنظیم مزه آن است، در این کار دقت کنید! فسنجان را با چلو سفید سرو می‌کنند کتاب آشپزی/خورش قرمه سبزی 2036 5728 2006-11-02T19:49:20Z 217.219.84.139 /* مواد لازم */ ==مواد لازم== *سبزی(تره،جعفری،کمی شنبلیله):یک کیلو *گوشت ماهیچه یا مغز ران بدون استخوان(یا 750گرم با استخوان):نیم کیلو *لوبیای قرمز یا چشم بلبلی: 1/2 پیمانه(100گرم) *لیمو عمانی درسته: 3 تا 4 عدد *گرد لیمو: یک قاشق سوپخوری *پیاز سرخ کرده:2 تا 3 قاشق سوپخوری *روغن: 250گرم (یک پیمانه) ==چگونگی پخت== گوشت را تکه تکه می کنیم و با پیاز سرخ کرده و لوبیا و لیمو عمانی و سه چهار لیوان آب می گذاریم نیم پز شود،بعد سبزی را به دقت تمیز می کنیم و می شوییم،آب سبزی که کاملا گرفته شد ریز خرد می کنیم. بعد سبزی را با روغن کمی سرخ می کنیم و داخل خورش می ریزیم می گذاریم خورش آهسته بجوشد و به روغن بیفتد.ممکن است به جای گرد لیمو 2 تا 3 قاشق سوپخوری آبلیمو به خورش بزنیم. کتاب آشپزی/خورش بادمجان 2037 4572 2006-08-15T07:07:01Z Farough 161 ==مواد لازم== *گوشت ماهیچه یا مغز ران: نیم کیلو *(و یا گوشت با استخوان) 750گرم *بادنجان متوسط قلمی: 8 تا 10 عدد *پیاز سرخ کرده: 2 تا 3 قاشق سوپخوری *رب گوجه فرنگی: دو قاشق سوپخوری *آبلیمو: 2 تا 3 قاشق سوپخوری *روغن: به مقداری که بادنجان ها سرخ شود *نمک و فلفل: به قدر کافی ==چگونگی پخت== گوشت را تکه تکه می کنیم و می شوییم و با پیاز و 3 تا 4 لیوان آب می گذاریم کاملا بپزد،بعد کمی نمک و فلفل می زنیم و رب گوجه فرنگی را که در کمی آب حل کرده ایم داخل گوشت می ریزیم و کمی آبلیمو می زنیم. باید گوشت بعد از طبخ یک لیوان تقریبا بیشتر آب نداشته باشد. پوست بادنجان ها را می کنیم و میان آنها را چاک می دهیم و کمی نمک به بادنجانها می زنیم و می گذاریم مدت کمی بماند آنها را در روغن با حرارت ملایم سرخ می کنیم به حدی که بادنجانها طلایی شود و مغز بادنجانها کاملا بپزد،بعد بادنجانها را روی گوشت می چینیم تا با آب گوشت چند جوش بزند بحدی که بادنجانها زیاد له نشود و درسته بماند. ممکن است چند عدد گوجه فرنگی ریز را جداگانه در روغن سرخ نمود موقع کشیدن خورش دور دیس ریخت. کتاب آشپزی/سوپ پیاز 2038 5241 2006-09-25T09:22:07Z مجید 109 /* چگونگی پخت */ ==مواد لازم== *کره :2 قطعه *پیاز: 3 عدد *آرد :100 گرم *آب :3 پیمانه *نمک و فلفل زرد چوبه: 1 قاشق *آب دو عدد لیمو *شکر 2 قاشق *نعناع خشک 1 قاشق *دارچین نصف قاشق *تخم مرغ :2 عدد *سبزیجات تازه برای تزیین (پیازچه – جعفری- نعناع- ریحان- گشنیز) ==چگونگی پخت== کره را درون ظرفی می ریزیم و روی گاز می گذاریم تا آب شود بعد پیاز را خرد کرده و درون کره ها می ریزیم و سرخ می کنیم تا طلا یی شوند. آرد را به پیازها اضافه می کنیم و کمی هم می زنیم و می گذاریم برای چند ثانیه بجوشد. درون مواد مقداری آب می ریزیم و می گذاریم با حرارت متوسط برای نیم ساعت بجوشد. آب لیمو و شکر را نیز اضافه می کنیم و می گذاریم برای 10 دقیقه با حرارت آرام بپزد. سپس دارچین و نعناع را درون سوپ می ریزیم و سوپ را از روی آتش بر می داریم . تخم مرغها را به سوپ اضافه می کنیم . این سوپ به همراه نان و سبزیجات تازه سرو می شود. {{سوپ}} کتاب آشپزی/شربت آلبالو 2039 5053 2006-09-18T16:01:30Z مجید 109 /* مواد لازم */ ==مواد لازم== *آب آلبالو:4 لیوان(در حدود یک لیتر) *شکر:دو کیلو *وانیل:یک قاشق چایخوری [[Image:Saharbat_Albalo.jpg|thumb|شربت آلبالو|170px|left]] ==چگونگی پخت== (بطور کلی هرگونه شربتی بهتر است در ظرف لعابی تهیه کنیم)شکر را با آب آلبالو مخلوط می کنیم ومی گذاریم چند ساعت بماند تا شکر کمی حل شود،بعد آن را روی آتش تند و یکنواخت می گذاریم تا جوش بیاید و شربت غلیظ شود(یک ربع تا 20 دقیقه برای جوشیدن شربت کافی است).وانیل را در آن می ریزیم چند جوش که زد از روی آتش برمی داریم و شربت را از صافی رد می کنیم(آب آلبالو باید کاملا ته نشین شود و آب زلال آن گرفته و از آن استفاده شود). کتاب آشپزی/شربت به‌لیمو 2040 4576 2006-08-15T07:17:54Z Farough 161 ==مواد لازم== *به:دو کیلو *شکر:دو کیلو *آبلیمو:نصف استکان *آب:4لیوان ==چگونگی پخت== به را تمیز می کنیم و می شوییم و رنده می کنیم و یا اینکه آن را چهار قاچ می کنیم و مغز آنرا می گیریم و از چرخ رد می کنیم و در صافی می ریزیم و آب به را می گیریم و شکر را با 4 لیوان آب دو سه جوش می دهیم،بعد شربت را از صافی رد نموده و با آب به مخلوط می کنیم و روی آتش می گذاریم تا چند جوش بزند و شربت قوام بیاید،بعد آبلیمو می ریزیم و بعد از یکی دو جوش شربت را از روی آتش بر میداریم. کتاب آشپزی/بنیه مرغ 2041 5816 2006-11-13T05:05:32Z 84.47.210.8 /* چگونگی پخت */ ==مواد لازم== *شیر: نصف لیوان * تخم مرغ: 3عدد * آرد سفید: یک لیوان * روغن مایع: دوقاشق سوپخوری * جوش شیرین: یک قاشق مربا خوری * نمک و فلفل:به ميزان لازم ==چگونگی پخت== {{پرنده‌‌}} کتاب آشپزی/ماهی سرخ شده 2043 5132 2006-09-21T14:18:08Z مجید 109 ==مواد لازم== *آرد نخود: 100 گرم *زنجبیل نرم شده: 1 قاشق چایخوری *سیر تازه کوبیده شده: 1 قاشق چایخوری *پودر فلفل قرمز: 2 قاشق چایخوری *نمک: 1 قاشق چایخوری *زردچوبه: <math>1 \over 2</math> قاشق چایخوری *فلفل سبز تازه: 2 عدد ریز شده *آب: 300 میلی لیتر یا <math>1_{ 1 \over 4}</math> لیوان *ماهی روغنی: 1 کیلوگرم *روغن:300 میلی لیتر *برگهای تازه گشنیز ریز شده *برنج پخته شده برای صرف *مواد لازم برای تزیین: دو عدد لیموی تکه شده،6 عدد فلفل سبز از وسط بریده شده ==چگونگی پخت== *1. آرد را در کاسه بزرگی ریخته زنجبیل،سیر،پودر فلفل قرمز،نمک و زردچوبه را به آن اضافه کرده و خوب با هم مخلوط می کنیم. *2. فلفل سبز و گشنیز را به آن افزوده و به هم می زنیم تا مخلوط شود. آب را به تدریج به آن اضافه کرده و کاملا به هم بزنید تا خمیر نسبتا کلفتی بدست آید. سپس آنرا کنار بگذارید. *3. ز یک چاقوی تیز استفاده کرده و ماهی را به هشت قسمت تقسیم کنید. *4. تکه های ماهی را به دقت در خمیر بغلتانید بطوری که تمام اطراف ماهی به آن آغشته شود. خمیرهای اضافی را از ماهی پاک کنید. *5. روغن را در ماهیتابه گرم کنید. ماهی را به آن افزوده و با شعله ملایم سرخ کنید. هر تکه را یک بار برگردانید تا دو طرف آن پخته و طلایی شود. *6. پس از پختن ماهی را در ظرف بکشید و آن را با حلقه های لیمو و فلفل سبز تزیین کنید و با برنج پخته صرف کنید. {{دریا}} کتاب آشپزی/قلیه ماهی 2044 5142 2006-09-21T14:28:55Z مجید 109 ==مواد لازم== *ماهی:2 کیلوگرم(از نوع ماهیهای شیر،سنگسر،هامور یا شوریده) *پیاز متوسط: 3 تا 4 عدد *گشنیز: 1 کیلوگرم *شنبلیله: 250 گرم *تمبر هندی: 200 گرم *زردچوبه: 2 قاشق مرباخوری *فلفل قرمز کوبیده شده: به مقدار کم(به نسبتی که میل داریم غذا تند باشد) *سیر: 1 بوته *روغن: 200 گرم ==چگونگی پخت== سبزی را پس از تمیز کردن شسته در آبکش می ریزیم تا آب آن برود؛بعد آنرا ریز خرد می کنیم. پیاز را خرد کرده با روغن سرخ می کنیم تا طلایی شود. سیر را می کوبیم و در پیاز می ریزیم. سبزی را نیز به آن اضافه کرده، می گذاریم آب آن تبخیر و کمی سرخ شود. ماهی را تکه کرده با 1 استکان آب و کمی نمک می گذاریم در حرارت ملایم بپزد. پوست آن را می گیریم و به قطعات درشت خرد کرده در سبزی می ریزیم. تمبر هندی را در <math>1 \over 2</math> لیوان آب جوش خیس می کنیم و در پارچه نازکی ریخته،شیره آن را می گیریم و آن را به سبزی و ماهی اضافه می کنیم؛زردچوبه و کمی نمک به آن زده مخلوط می نماییم. تمام مواد را همراه با یکدیگر،کمی سرخ می کنیم؛2 تا 3 لیوان آب در آن می ریزیم و در حرارت ملایم قرار می دهیم تا خورش آهسته بجوشد و جا بیفتد. در اواخر طبخ ترشی و نمک آن را اندازه می کنیم. نوش جان! {{دریا}} کتاب آشپزی/ماهی با قارچ و کاری 2045 5158 2006-09-23T03:53:00Z مجید 109 ==مواد لازم برای 6 نفر== *ماهی کوچک حلوا: 6 عدد مجموعا به وزن 2 کیلوگرم(یا 1 کیلوگرم از انواع ماهی بدون تیغ ورقه شده) *قارچ: 500 گرم *پودر کاری: 1 قاشق سوپخوری *کره: 100 گرم *آبلیمو: 3 تا 4 قاشق سوپخوری *رنده پوست نارنج: 1 قاشق مرباخوری *سیر کوبیده نرم: 1 قاشق مرباخوری *جعفری خرد شده: 2 قاشق سوپخوری *نمک و فلفل: بقدر کافی ==چگونگی پخت== ابتدا پوست ماهی ها را کنده،شکمشان را با قیچی چاک می دهیم و مواد داخل آنها را خارج می کنیم،می شوییم و خشک می کنیم.سپس کمی نمک و فلفل و آبلیمو و کره آب کرده به داخل شکم ماهی ها و اطرافشان می مالیم.قارچ را خرد کرده،پس از شستن،خشک می کنیم و با کمی نمک و فلفل و آبلیمو در کره آب شده سرخ می نماییم.سیر و جعفری را داخل قارچ می ریزیم و یک تفت می دهیم؛بعد ماهیها را روی آن می چینیم.2 تا3 قاشق آبلیمو را با 2 تا 3 قاشق روغن آب کرده و کمی نمک و فلفل و پوست نارنج رنده شده را مخلوط می کنیم و روی ماهیها می دهیم.ظرف را روی پنجره آخر فر به طرف بالا با حرارت 350 درجه فارنهایت یا 175 درجه سانتیگراد به مدت 30 تا 45 دقیقه قرار می دهیم؛باید آب ماهی کشیده شده ولی خشک نشود.ظرف را بیرون می آوریم و در دیس می چینیم؛کمی خامه یا کره آب کرده روی آن می دهیم. از قطعات انواع ماهی مثل شیرماهی،شوریده،قباد و سنگسر به همین طریق می توان استفاده کرد. {{دریا}} کتاب آشپزی/ماهي كبابی 2046 5175 2006-09-23T09:03:23Z مجید 109 ==مواد لازم برای 4 نفر== *ماهی درشت: 1 عدد * آب لیمو تازه: نیم پیمانه * روغن زیتون: نیم پیمانه * گشنیز :50 گرم *جعفری :50 گرم ن *نعناع 50 گرم *زعفران : <math>1 \over 2</math> قاشق مربا خوری ن *نمک و فلفل سیاه ==چگونگی پخت== تخم داخل شکم ماهی را بعد از خالی کردن و شستن جدا می نماییم و با 2 تا 3 قاشق سوپخوری پیاز کمی سرخ می کنیم بعد سبزی را بدقت تمیز و ریز خرد می کنیم و با تخم ماهی مخلوط می کنیم و باز هم کمی سرخ می کنیم و کمی نمک و فلفل به مایه می زنیم آنگاه گردو و زرشک را داخل این مایه میریزیم و ظرف را از روی آتش بر می داریم (سپس شکم ماهی را چاک کوچکی می دهیم محتویات داخل آنرا خارج کرده تمیز می شوییم ) و داخل شکم ماهی را با مایه فوق پر می کنیم بعد ته سینی را کمی چرب می کنیم و ماهی را بهمان حالتی که در آب شنا می کند در سینی قرار می دهیم و با حرارت 400 درجه در فر قرار میدهیم و بعد از یک ربع بیرون می آوریم پوست آنرا می کنیم و روغن زیتون و آب لیمو و نمک و فلفل را مخلوط می کنیم و به ماهی می زنیم و در حدود یکساعت ماهی را طبخ میکنیم وقتی پخته و آماده شد ماهی را از فر خارج می کنیم و از سینی برمی داریم و در دیس قرار می دهیم و اطراف آنرا با جعفری و حلقه های لیمو ترش تزیین می کنیم . مقدء ?ری ا ز سس را روی ماهی میدهیم و بقیه را درسس خوری بر سر میز می بریم . ماهی معموﻷ با سبزی پلو در روز اول عید در ایران صرف می شود:-) {{دریا}} کتاب آشپزی/میگو پفکی 2047 5177 2006-09-23T09:04:51Z مجید 109 ==مواد لازم== *میگو:به مقدار لازم *تخم مرغ:2 عدد *شیر:2/1 استکان *زعفران:2/1 استکان *آرد:1 استکان *آرد سوخاری:بقدر کافی *نمک و فلفل و زردچوبه:بقدر کافی ==چگونگی پخت== تمام مواد را با هم مخلوط کرده و به مدت نیم ساعت این مخلوط را می گذاریم تا پف کند. سپس مخلوط را در ماهیتابه سرخ می کنیم که شکلش شبیه به املت می شود. این غذا را با سبزی و گوجه فرنگی می توانید تزیین کنید. {{دریا}} کتاب آشپزی/سوفله کدو بادمجان 2048 4594 2006-08-18T08:04:20Z Farough 161 ==مواد لازم== *بادمجان :نیم کیلو *کدو :نیم کیلو *گوشت چرخ کرده :200گرم *پیاز سرخ کرده :یک قاشق *قارچ خرد شده :250گرم *فلفل دلمه ایی خرد شده:100گرم *پنیر پیتزا :250گرم *رب گوجه فرنگی :یک قاشق *سس سفید :یک لیوان *روغن :به اندازه لازم *نمک وفلفل :به اندازه کافی ==چگونگی پخت== بادمجان وکدو ها راپس از پوست کندن از طول به چهار قسمت تقسیم کرده وسرخ نموده و جدا می گذاریم سپس گوشت را تف داده و قارچ وفلفل دلمه ایی را اضافه وبعد پیاز سرخ شده ورب ونمک وفلفل را اضافه و تفت میدهیم ویک استکان آب ریخته ودرآن را بسته ومی گذاریم که آب آن تمام شود. یک ظرف پیرکس مناسب برداشته ته آنرا چرب میکنیم ویک بادمجان و یک کدو سرخ شده میچینیم تا ته ظرف پر شود حالامقداری از مایع مخلوطمان را روی بادمجان وکدو قرارداده ودو قاشق مایع سس سفید به همراه پنیر پیتزا روی مایعمان اضافه وصاف می کنیم مجدد کدو و بادمجان را چیده و همین روش را ادامه می دهیم تا مواد ما تمام شود و روی آنرا با پنیر پیتزا می پوشانیم فر را که قبلا گرم کرده ای ظرف را در آن قرار می دهیم بمدت 10دقیقه تا پنیر آن آب شود سپس فر را خاموش و ظرف را پس از ده دقیقه از فر خارج و با همان ظرف غذا را سرو می نماییم کتاب آشپزی/سس مایونز 2049 4595 2006-08-18T08:07:26Z Farough 161 ==مواد لازم برای یک پیمانه سس مایونز== *روغن زیتون:یک پیمانه *زرده تخم مرغ:دو عدد *خردل:یک قاشق مرباخوری(و یا یک قاشق چایخوری سرخالی فلفل سفید) *سرکه:2 تا 3 قاشق سوپخوری *نمک:بقدر کافی ==چگونگی پخت== زرده های تخم مرغ را در ظرف کوچک سنگینی می ریزیم و ظرف را روی یخ قرار می دهیم(با این عمل مایونز به هیچ وجه نمی برد و سس بهتری تهیه می شود)بعد کمی نمک می ریزیم و تخم مرغ ها را کمی می زنیم و روغن زیتون را قطره قطره داخل زرده تخم مرغ می ریزیم و مرتب بهم می زنیم تا سس کاملا غلیظ شود،بعد دو سه قطره سرکه اضافه می کنیم و باز روغن زیتون را قطره قطره داخل سس می ریزیم و هر وقت سس خیلی غلیظ شد چند قطره سرکه می ریزیم و این عمل را ادامه می دهیم تا روغن زیتون تمام و سس سفت و سفید و لغزان شود. در صورتیکه مایونز برید با یک عدد زرده تخم مرغ و نصف پیمانه روغن زیتون و کمی نمک به طریق فوق مایونز تهیه می کنیم و مایونز بریده شده را کم کم داخل این مایونز می ریزیم و مرتب بهم می زنیم تا مایونز آماده شود و بعد فلفل یا خردل به آن اضافه می کنیم. کتاب آشپزی/بیف استروگانف 2050 5196 2006-09-24T09:05:14Z مجید 109 ==مواد لازم== *گوشت مغز ران گوساله یا راسته پاک کرده:یک کیلو *روغن یا کره:100 گرم *پیاز متوسط:3 تا 4 عدد *آرد:یک قاشق سوپخوری سرخالی *خامه:150 گرم *سیب زمینی پشندی:1 کیلو و نیم *نمک و فلفل:به مقدار کافی *روغن فراوان برای سرخ کردن سیب زمینی *سس سفید:<math>1 \over 2</math> پیمانه ==چگونگی پخت== پیاز را خلال و در روغن سرخ می کنیم تا طلایی شود.گوشت را ورقه ورقه و بعد خلال می کنیم و می شوییم و داخل پیاز می ریزیم.حرارت را ملایم می کنیم و در ظرف را می گذاریم تا آب گوشت کاملا کشیده شود. یکی دو لیوان آب در ظرفی می ریزیم و می گذاریم گوشت بپزد ولی زیاد له نشود و آب گوشت تمام شود؛بعد آرد را داخل گوشت می ریزیم و کمی نمک و فلفل می ریزیم و بهم می زنیم.بعد نصف لیوان آب اضافه می کنیم و می گذاریم دو سه جوش بزند و سس آن غلیظ شود.سیب زمینی ها را پوست می کنیم و با دست یا با ماشین مخصوص بلند و باریک به نازکی یک چوب کبریت خلال می کنیم و می شوییم و در صافی می ریزیم تا آب سیب زمینی کاملا گرفته شود.روغن فراوان را داغ می کنیم و سیب زمینی را بدفعات در روغن سرخ می کنیم؛سیب زمینی را نباید زیاد در روغن بهم زد زیرا له می شود،گاهی با احتیاط سیب زمینی را بهم می زنیم وقتی سیب زمینی سرخ و برشته و کاملا خشک شد،با کفگیر از داخل روغن بیرون می آوریم و در صافی می ریزیم تا روغن آن گرفته شود و تمام سیب زمینی ها را بهمین طریق سرخ می کنیم.گوشت را در دیس می ریزیم،خامه و سس سفید را روی گوشت می دهیم و سیب زمینی آماده شده را رو یا اطراف گوشت می ریزیم. {{گوشت}} کتاب آشپزی/گولاش 2051 5302 2006-10-01T12:51:01Z 80.78.131.13 /* چگونگی پخت */ ==مواد لازم برای 6 نفر== *گوشت مغز ران گوسفند یا گوساله بدون استخوان: 1 کیلو *روغن: 150 گرم(یک پیمانه سرخالی) *پیاز سرخ کرده: 2 تا 3 قاشق سوپخوری *سیر: 2 تا 3 دانه *گوجه فرنگی: نیم کیلو *فلفل سبز دلمه: 3 تا 4 عدد *آرد: 1 قاشق سوپخوری *رب گوجه فرنگی: دو قاشق غذاخوری ==چگونگی پخت== گوشت را به شکل مکعب های کوچک می بریم و می شوییم با پیاز سرخ کرده و سیر خرد شده در داخل ظرفی ریخته روی حرارت ملایم می گذاریم و در ظرف را می بندیم تا آب گوشت کاملا کشیده شود.بعد 2 تا 3 لیوان آب می ریزیم.می گذاریم گوشت بپزد ولی زیاد نباید له شود. فلفل را خرد کرده داخل گوشت می ریزیم.بعد از چند جوش آرد را در یکی دو قاشق روغن کمی سرخ می کنیم با رب گوجه فرنگی داخل ظرف گوشت ریخته و بهم می زنیم و می گذاریم آب گوشت کاملا تبخیر شود. روی گوجه فرنگی ها مقداری آب جوش ریخته پوست آن ها را می گیریم و گوجه فرنگی ها را خرد کرده تخم آنها را جدا می نماییم و داخل ظرف گوشت با سایر مواد یکی دو جوش می دهیم به طوری که گوجه فرنگی ها له نشوند بقدر کافی نمک و فلفل زده بعد از دو سه جوش در ظرف می کشیم. {{گوشت}} کتاب آشپزی/سس سفید 2052 4599 2006-08-18T08:50:26Z Farough 161 ==مواد لازم برای 2 پیمانه سس== *شیر:2 پیمانه *کره:100گرم *آرد سفید:4 تا 5 قاشق سوپخوری(مقدار آرد بستگی به غلظت سس دارد) *خامه:100گرم *نمک و فلفل:بقدر کافی ==چگونگی پخت== آرد را در ظرف کوچک لعابی دسته داری می ریزیم،شیر را بتدریج روی آرد می ریزیم و بهم می زنیم تا آرد در شیر کاملا حل شود،بعد شیر را روی حرارت ملایم می گذاریم و مرتب بهم می زنیم تا شیر جوش آید و کمی غلیظ شود،نمک و فلفل و کره را اضافه می کنیم یکی دو جوش که زد از روی آتش بر می داریم،خامه را خارج از آتش داخل مایه می ریزیم و بهم می زنیم. کتاب آشپزی/کشک بادمجان 2053 4601 2006-08-18T09:04:26Z Farough 161 ==مواد لازم== *بادمجان:6 عدد متوسط *پیاز:2 عدد متوسط *مغز گردوی خرد شده:نصف لیوان *گوجه فرنگی:2 عدد متوسط *سیر:2 حبه *روغن برای سرخ کردن:بمقدار لازم *کشک:1 لیوان و نیم ==چگونگی پخت== ابتدا بادمجانها را پوست می کنیم. سپس هر کدام را به 4 قسمت از طول می بریم و می شوئیم.بادمجانها را نمک می زنیم و در صافی می ریزیم تا آب آن برود.سپس آنها را در روغن فراوان سرخ می کنیم. پیاز را خرد کرده و در کمی روغن تفت می دهیم تا طلایی رنگ شود.گوجه فرنگی ها را پوست می کنیم و خرد می کنیم و با پیاز سرخ شده مخلوط می کنیم و کمی آن را تفت می دهیم.بادمجانهای سرخ شده رابه مخلوط پیاز و گوجه فرنگی اضافه می کنیم.مخلوط را روی حرارت ملایم گذاشته و سپس کشک و مغز گردوی خرد شده را به آن اضافه می کنیم و به مدت 2 الی 3 دقیقه هم می زنیم تا بادمجانها کمی له شوند. سیر را با رنده درشت رنده کرده و کمی در روغن تفت می دهیم.مخلوط کشک و بادمجان را در ظرف می کشیم و روی آن را با سیر سرخ شده تزیین می کنیم. کتاب آشپزی/انواع سالاد/سالادکرفس 2054 5236 2006-09-25T09:04:46Z مجید 109 /* چگونگی تهیه */ ==مواد لازم== *کرفس 10 ساقه *سیب 3 عدد *گردو تازه یا پوست کنده 10 عدد *خامه 1 قوطی *نمک و فلفل و شکر مقداری *سرکه 2 قاشق غذا خوری ==چگونگی تهیه== ابتدا کرفسها را به صورت خلالی خورد کرده و سیبها را هم به صورت خلالی خورد کرده و سرکه را روس سیب ها ریخته تا سیاه نشود . سپس کرفس و سیب و گردو پوست کنده را با هم مخلوط کرده بعد از آن خامه و نمک و فلفل را باهم مخلوط کرده و روی مواد فوق ریخته و 1 ساعت می گذاریم تا خامه به خورد آن برود . {{سالاد‌‌}} کتاب آشپزی/انواع سالاد/سالاد الویه 2055 5150 2006-09-21T14:46:45Z مجید 109 /* چگونگی پخت */ ==مواد لازم برای 8 تا 10 نفر== *مرغ:یک نصفه(در حدود 750گرم) *تخم مرغ سفت شده:4عدد *نخود سبز:یک پیمانه *هویچ متوسط:یک تا دو عدد *خیارشور:150گرم *سیب زمینی اسلامبولی:یک کیلو *سس مایونز:2 و نیم پیمانه ==چگونگی پخت== مرغ را با یک عدد پیاز خرد شده و چند برگ جعفری و یکی دو عدد هویج و کمی نمک می پزیم بطوریکه بعد از پختن یکی دو قاشق بیشتر آب نداشته باشد.نخود و سیب زمینی را جداگانه می پزیم(می توان از کنسرو نخود سبز هم استفاده کرد)،مرغ را پس از بیرون کشیدن استخوان هایش،خرد می کنیم. بعد سیب زمینی را با گوشت کوب له می کنیم و تخم مرغ سفت شده را رنده می کنیم و با خیارشور خرد شده و نخود سبز و سس مایونز و دو تا سه قاشق آبلیمو به مرغ اضافه می کنیم. سالاد آماده شده را در دیس می ریزیم و روی آن را با قاشق صاف می کنیم و سس مایونز را روی آن می مالیم و با دانه های زیتون و حلقه های خیارشور روی آن را تزیین می کنیم. {{سالاد‌‌}} کتاب آشپزی/سوپ بلغور 2056 5246 2006-09-25T09:26:49Z مجید 109 /* چگونگی پخت */ ==مواد لازم== *پياز : 1 عدد *بلغور : يك فنجان *نخود پخته شده : يك فنجان *لوبيا چيتی : يك فنجان *غوره : نصف فنجان *بادمجان نگينی شده : 1 عدد *لوبيا سبز: نصف فنجان *نمك و فلفل و رب گوجه فرنگی به مقدار لازم ==چگونگی پخت== ابتدا پياز را تفت می دهيم و بعد بلغور را اضافه كره و با يك ليوان آب مي گذاریم كه بلغور كاملاٌ بپزد . نخود پخته شده و لوبيای پخته شده را اضافه نموده .و بادمجان های نگينی سرخ شده و لوبيا سبز را اصافه نموده و مي كذاريم تا كاملاٌ جابيفتد .در آخر غوره ها را می ريزیم تا سوپ ما ترش مزه شود در صورت تمايل آب مرغ نيز می توان به اين غذا اصافه نمود . {{سوپ}} کتاب آشپزی/راگو 2057 5207 2006-09-24T09:19:12Z مجید 109 ==مواد لازم== *گوشت مغز ران بدون استخوان:یک کیلو *هویج :نیم کیلو *سیب زمینی اسلامبولی:نیم کیلو *فلفل سبز دلمه ای:دو سه عدد *پیاز ریز متوسط سفید:نیم کیلو *لوبیای سبز:250 گرم *رب گوجه فرنگی:یک قاشق سوپخوری *آرد:یک قاشق سوپخوری *روغن:150 گرم *نمک و فلفل به مقدار کافی ==چگونگی پخت== گوشت را باندازه یک گردو تکه تکه میکنیم و می شوییم. سه چهار قاشق روغن در ظرف می ریزیم و روی آتش می گذاریم . گوشت را در روغن باندازه یی که آب گوشت کشیده شود سرخ می کنیم و سه چهار لیوان آب در آن می ریزیم. درب ظرف را می بندیم و حرارت را ملایم می کنیم تا گوشت بپزد ولی زیاد له نشود. هویج پوست گرفته را حلقه حلقه می کنیم ، پیاز ها را هم پوست می کنیم و ریشه لوبیا را می گیریم و لوبیا را به اندازه دو بند انگشت خرد می کنیم و سبزی ها را می شوییم و داخل گوشت می ریزیم و می گذاریم سبزی ها بپزد. سیب زمینی را پوست می کنیم و داخل راگو می ریزیم تا سیب زمینی نیز بپزد. رب گوجه فرنگی را در کمی آب حل می کنیم و با کمی فلفل و نمک داخل راگو می ریزیم. آرد را در بقیه روغن کمی سرخ می کنیم و آخر کار داخل راگو می ریزیم و می گذاریم تا دو سه جوش بزند و آب راگو غلیظ شود. {{گوشت}} کتاب آشپزی/سس بارتز 2058 4612 2006-08-18T11:02:38Z Farough 161 ==مواد لازم== *موسیر یا سیر خرد شده : 2 تا 3 عدد *جعفری : 3 تا 4 شاخه *ترخان خردشده به مقدار کم *سرکه : یک پیمانه *کره : 150 گرم *فلفل : یک قاشق چایخوری *زرده تخم مرغ : 3 عدد *نمک به مقدار کافی ==چگونگی تهیه== سرکه را با موسیر یا سیر و 2 قاشق آب سرد در ظرف لعابی می ریزیم و روی حرارت میگذاریم تا سرکه جوش آید و تبخیر بشود(به مقداری که فقط 1 یا 2 قاشق از آن باقی بماند)بعد سرکه و موسیر را از صافی رد می کنیم و زرده های تخم مرغ را داخل سرکه صاف شده میریزیم و به هم میزنیم تا زرده نرم و لطیف شود،آنگاه ظرفی را که زرده تخم مرغ و سرکه در آن است در ظرف آب گرم قرار میدهیم تا کمی گرم شود، سپس ظرف را از داخل آب در می آوریم و یک تکه کوچک(به اندازه یک گردو)از کره را در زرده تخم مرغ ها می اندازیم و خوب مخلوط می کنیم بعد یک تکه دیگر به همان مقدار از کره را داخل تخم مرغ می اندازیم و اگر کره آب نشد دوباره ظرف را در آب گرم قرار می دهیمو هم می زنیم تا کره آب شود.این عمل را آنقدر تکرار میکنیم تا کره تمام شود.البته باید دقت کرد که کره حتی المقدور خارج از گرما به تخم مرغ ها اضافه شود مگر اینکه کره آب نشود.این سس بسیار لذیذ است به شرط آنکه در تهیه آن دقت لازم مبذول گردد. بعد از مصرف آخرین تکه ی کره سس آماده است ;بعد کمی نمک و فلفل و جعفری و ترخان خرد شده را به سس اضافه می کنیم.این سس را بدون سبزی خرد کرده میتوان مصرف مرد.این سس به مصرف گوشت های سفید مثل ماهی مرغ و مغز می رسد. کتاب آشپزی/سس بشامل 2059 4613 2006-08-18T11:13:01Z Farough 161 =سس بشامل ساده= ==مواد لازم== *کره: 100 گرم *آرد سفید : 4 قاشق سوپخوری *شیر: 2 پیمانه(4دسی لیتر) *پیاز رنده شده نرم: 2 تا 3 قاشق سوپخوری *نمک و فلفل به مقدار کافی ==چگونگی پخت== =نوع دیگر سس بشامل = ==مواد لازم== *کره: 100 گرم *آرد سفید : 4 قاشق سوپخوری *شیر: نیم لیتر یا دو پیمانه *پیاز متوسط :یک عدد *نمک و فلفل به مقدار کم *میخک : یک عدد *گرد خردل: به مقدار کم ==چگونگی پخت== =نوع دیگر سس بشامل= ==مواد لازم== *کره: 50 گرم *آرد سفید :2 تا3 قاشق سوپخوری *شیر: 2 پیمانه *پیاز متوسط :دو عدد *نمک و فلفل به مقدار کم ==چگونگی پخت== راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران 2061 4713 2006-08-25T14:32:46Z 69.158.154.198 /* مسایل جزیی */ هدف از این ویکی جمع آوری اطلاعات لازم برای برگزاری یک کنفرانس بین المللی خوب است<ref>پانویس[[www.iallt.org/conferences/planning_guidelines.html]]</ref>. در اینجا تمام اتفاقاتی که در یک کنفرانس می‌افتد و لازم است جزبه جز مراعات شود آورده می‌شود تا بشود در ایران کنفرانسهای یا مسابقات علمی بین‌اللملی را با استانداردهای جهانی برگزار کرد. ==قسمتهای اصلی== ۱) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/برنامه ‌های قبل از برگزاری کنفرانس|برنامه ‌های قبل از برگزاری کنفرانس]] ۲) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/برنامه‌های شروع کنفرانس|برنامه‌های شروع کنفرانس]] ۳) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/برنامه‌ها در طول کنفرانس|برنامه‌ها در طول کنفرانس]] ۴) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/برنامه‌های پایانی|برنامه‌های پایانی]] ۵) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/برنامه‌های بعد از خاتمه کنفرانس|برنامه‌های بعد از خاتمه کنفرانس]] ==مسایل جزیی== مسایل جزیی که در این سایت مورد بحث قرار خواهند گرفت: ۱) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/تدارک نقشه|تدارک نقشه]] ۲) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/شرایط هتل یا محل اقامت|شرایط هتل یا محل اقامت]] ۳) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/امکانات دستشویی‌ها|امکانات دستشویی‌ها]] ۴) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/امکانات اینترنتی|امکانات اینترنتی]] ۵) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/نوع هدایای معمول در کنفرانسها|نوع هدایای معمول در کنفرانسها]] ۶) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/دفترچه راهنمای شرکت کنندگان|دفترچه راهنمای شرکت کنندگان]] ۷) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/نکات راجع به غذا|نکات راجع به غذا]] ۸) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/افراد راهنما|افراد راهنما]] ۹) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/مساله تبدیل پول|مساله تبدیل پول]] ۱۰) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/مسایل مربوط توجیه قوانین در ایران|مسایل مربوط توجیه قوانین در ایران]] ۱۱) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/مساله حجاب|مساله حجاب]] ۱۲) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/کارت گذر دور گردن|کارت گذر دور گردن]] ۱۳) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/لوازم لازم برای سخنرانیها|لوازم لازم برای سخنرانیها]] ۱۴) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/تفریحات لازم در طول کنفرانس|تفریحات لازم در طول کنفرانس]] ۱۵) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/بازدید از تهران|محلهای جالب برای بازدید خارجیها در تهران]] ۱۶) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/بازدید از اصفهان|محلهای جالب برای بازدید خارجیها در اصفهان]] ۱۷) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/تقویم برنامه‌های کنفرانس|تقویم برنامه‌های کنفرانس]] ۱۸) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/اطلاع رسانی درباره شرایط محل اقامت و برگزاری|اطلاع رسانی درباره شرایط محل اقامت و برگزاری]] ۱۹) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/وب‌سایت کنفرانس|وب‌سایت کنفرانس]] ==پانویس== <cite id="_note-0">[[#_note-0|'''^''']]</cite>&nbsp; [http://www.iallt.org/conferences/planning_guidelines.html Conference Planning Guidelines] [[رده:راهنماها|برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران]] راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/نکات راجع به غذا 2062 4678 2006-08-21T22:53:27Z Kaveh 2 + فهرست {{راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/مسایل جزیی}} اگر کنفرانس غذا را ارايه می‌کند نیاز دارد که نکات زیر را رعایت کند: ۱) مکان غذاخوری کاملا مشخص باشد. ۲) به تعداد افراد توجه شود و اینکه معمولا تعداد زیادی بناگهان برای غذا می‌آیند و لازم است که بتوانند با سرعت کافی غذا بگیرند. صفهای طولانی می‌توانند خیلی آزاردهنده باشند. ۳) غذای مناسب روزانه باید حاوی برنج یا گندم،َ سبزیجات، میوه و‌ گوشت یا نخودیات باشد. ۴) لازم است توجه خاصی به افرادی که پرهیز غذایی خاصی بدلیل دینی یا پزشکی دارند بشود. معمولا در کنفرانسها انتخاب غذای وِجترین (بدون گوشت) هست. برای احتیاط داشتن غذای کوشِر برای یهودیان و حلال برای مسلمانها(البته در ایران این مشکلی نیست!) هم می‌تواند کمک کند. ۵) داشتن چنگال، قاشق، چاقو غذاخوری و سینی برای حمل غذاها. ۶) معمولا داشتن سالاد درکنار ناهار و شام معمول است. ۷) امکان گرفتن ساده غذا مثلا تنها با نشان دادن کارت کنفرانس. ژتونهای غذا معمولا مناسب نیستند چون که شرکت کننده در کنفرانس همیشه باید حواسش به این باشد که ژتونهایش همراهش باشد و گمشان نکند. ۸) این مشخص باشد که آیا باید شرکت کنندگان کنفرانس سینی غذای خود را بعد از غذا خوردن به آشپزخانه برگردانند یا کس دیگری هست که آنها را از میز جمع می‌کند. ۹) غذاخوری باید در ساعت اعلام شده درهایش باز باشد و آماده غذا دادن. ۱۰) دستمال آشپزخانه روی میزها باشد. توجه کنید که دستمال کاغذی(کلنکس) مناسب این کار نیست. ۱۱) سعی شود غذا به گونه ای انتخاب شود که به سادگی قابل سرو باشد و همچنین خوردن آن نیز راحت باشد. ۱۲) نوشیدنهای کنار غذا به نحو مطلوب انتخاب شود. دقت شود حتما آب و نوشابه موجود باشد. ۱۳) در چیدمان سالن غذاخوری حتما میزهای دو نفره , چهارنفره و بیشتر در نظر گرفته شود و بنا بر این گذاشته نشود که مدعوین باید دور هم باشند چون بیشتر اشخاص ترجیح می دهند که با آشنایان خود سر یک میز بنشینند. ۱۴) دقت شود که قاشق چنگال و کارد مناسب برای هر غذا انتخاب شود. حتما قاشق مناسب جهت صرف دسر و چنگال مناسب جهت صرف سالاد در دسترس قرار داده شود. ۱۵) باید برای هر میهمان حداقل یک لیوان نوشیدنی در نظر گرفت اینکه مهمانان را مجبور به نوشیدن از شیشه نوشابه یا آب کنیم کار صحیحی نیست ۱۶) حتما روی میز ظروف بزرگ قالب های یخ قرار داده شود....به خصوص اگر در فصل های گرم سال برنامه برگزار میشود.به شارژ کردن این ظروف توجه ویژه شود ۱۷) ترجیح بر این باشد که به جای پارچ های آب از آب معدنی استفاده شود. ۱۸) آب های معدنی به مقدار مناسب (بیش از تعداد شرکت کنندگان) روی میز غذا ( اگر فضا به مقدار کافی داشت ) یا روی میز های کوچک تر جانبی چیده شود ۱۹) سعی شود نوشیدنی با تنوع زیاد وجود داشته باشد. انواع نوشابه گازدار . دوغ . آب معدنی . دلستر (لیمویی) و ماء الشعیر حداقل هاست. راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/برنامه ‌های قبل از برگزاری کنفرانس 2063 4671 2006-08-21T22:44:22Z Kaveh 2 + فهرست {{راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران}} 1- مشخص کنیم سمینار به چه نحوه ای قرار است برگزار شود. آیا قرار است فراخوان مقاله داده شود یا سخنرانان از قبل مشخص می شوند. 2- بررسی کنیم که آیا شهری بیشترین مناسبت را با موضوع سمینار دارد یا خیر 3- چنانچه سمینار فراخوان مقاله دارد در برشور فراخوان مقاله باید به نکات زیر توجه کرد: :الف) مشخص کنیم آیا مقالاتی که قبلا در سمینارهای دیگر شرکت کرده اند می توانند در این سمینار شرکت کنند یا خیر. :ب) فرمت ارائه مقاله را مشخص کنیم. :پ) مشخص کنیم آیا امکان ارائه مقاله به صورت پاورپوینت یا دیگر فرمتها وجود دارد یا خیر. :ت) چنانچه قصد داریم موضوعات مقاله ها را اعلام کنیم حتما موضوعات را در دسته بندیهای مختلف قرار دهیم تا امکان انتخاب اسانتر باشد :ث) اعضای کمیته برگزاری کنفرانس٬ مسیولیت هر یک و آدرس ایمیل آنها را در فراخوان مشخص کنیم. : ج) زمان و محل برگزاری کنفرانس٬ مهلت ارسال مقالات یا خلاصه آنها٬ زمان اعلان قبول و یا رد شدن مقاله توسط کمیته برگزاری را در فراخوان کنفرانس مشخص کنیم. 4- چنانچه مدعوینی از خارج از کشور داریم بررسی کنیم که امکان صدور ویزا برای مهمانانمان مقدور هست یا خیر و اگر هست باید چه اقداماتی انجام بشه. 5- سعی کنیم برشورها را به زبان انگلیسی ترجمه کنیم :توجه کنیم که مطالب حتما توسط یه متخصص ترجمه بشه و نه هرکسی که زبان انگلیسی بلده 6-فرستادن فرم ویزا برای مدعوین خارجی کمی کار را براشون راحت تر میکنه 7 -حتما معلوم کنیم که چه ابزار ها و ماتریالهایی ( حتی نرم افزار هایی) برای استفاده سخنرانان داریم یا میتوانیم تهیه کنیم... راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/امکانات دستشویی‌ها 2064 4861 2006-09-04T09:53:53Z 217.219.248.131 /* خانمها */ {{راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/مسایل جزیی}} در فرهنگهای مختلف عادتهای متفاوتی برای استفاده از سرویسهای بهداشتی وجود دارد. به دو دلیل باید به این عاداتت احترام گذاشت: اول میهمان نوازی و دوم تمیز ماندن سرویسها. در ضمن باید توجه داشت که عوض کردن این عادتها کار دشواری است. عمده تفاوت با ما ایرانیها اینها هستند: #استفاده از توالت فرنگی #[http://en.wikipedia.org/wiki/Urinal محلی برای ایستاده ادرار کردن] #[http://en.wikipedia.org/wiki/Toilet_paper تمیزکردن خود با دستمال توالت به جای آب] #شستن پا در دستشوییها ==سرویسهای بهداشتی== با توجه به این موارد، بهتر است سرویسها را تجهیز کنیم. مثلا اگر امکان ایستاده ادرار کردن فراهم نشود، آنگاه در توالتهای عادی این کار را انجام خواهند داد که توالتها را سریعتر کثیف می‌کند. بنا بر آنچه که گفته شد، بهتر است سرویسها به این صورت تجهیز شوند: ===توالتها=== در یک توالت، چه فرنگی و چه ایرانی، باید دستمال توالت، آب برای نظافت، یک سطل آشغال کوچک، برس نظافت توالت، رخت آویز و مکانی برای گذاشتن کیف و کتاب وجود داشته باشد. همینطور علامتی که استفاده از سیفون را نشان بدهد. در تمیزی نگه داشتن توالت فرنگی باید دقت بیشتری کرد، زیرا که با بدن تماس دارد. و بهتر است کاعذهای مخصوصی که روی نشیمن توالت قرار می‌گیرند در دسترس باشد. این کاغذها یک بار مصرف بوده و از تماس بدن با توالت جلوگیری می‌کنند. شیر آب گرم یادمون نره....بد جوری نیازه ( به خصوص برای اونهایی که اسپاسم دارند یا....یبوست....یا... عادتها خاص ملتهای مختلف : آسیاییها و اعراب به توالت ایرانی عادت دارند. برای خیلی از غربیها، خصوصا اروپای شرقی، توالت ایرانی چیز تازه‌ای نیست. هندیها و مسلمانان از آب برای نظافت استفاده می‌کنند. چینیها عادت دارند بعد از نظافت،‌ دستمال توالت را در سطل آشغال بیاندازند. اگر میهمان چینی دارید، یک چشمتان به سطلهای آشغال داخل توالت باشد. در صورت امکان صندلی هایی که توالت ایرانی را به فرنگی تبدیل می کنند را در دسترس داشته باشیم. ===دستشوییها=== از صابون مایع استفاده کنید. دستمال کاغذی یا خشک کن برقی فراموش نشود. توجه داشته باشید که دستمال کاغذی با کاغذ توالت فرق دارد. دستمال کاغذی جاذب رطوبت است، در حالیکه دستمال توالت به محض تماس با آب وا می‌رود. در ایران این دو را با هم معمولا اشتباه می‌گیرند. سطل آشغال برای دستمال کاغذیها قرار داده شود. این سطل باید بزرگ باشد، چون دستمال کاغذی حجیم است. در نباید داشته باشد. اگر در دارد، بهتر است که به راحتی باز شود. رخت آویز و مکانی برای قرار دادن وسایل فراموش نشود. اگر این دستشویی، مکان وضو گرفتن نیز هست، بهتر است امکانات شستشوی پا در نظر گرفته شود. مانند شیر آبی در ارتفاع کمتر و تعدادی دمپایی به اضافه مقدار کافی دستمال کاغذی برای خشک کردن پا. ===خانمها=== بهتر است در سرویس خانمها مانند دستمال توالت، نوار بهداشتی هم در درسترس باشد. اگر فقط یک توالت فرنگی وجود دارد، بهتر است آنرا به خانمها اختصاص دهید. همچنین وجود سطل زباله جهت دور انداختن نواربهداشتی های مصرف شده نیز الزامیست. عدم وجود سطل زباله باعث دور انداختن نواربهداشتی های مصرف شده توسط بانوان در توالت می گردد. ==نظافت و نکات کلی در باره سرویسها== در مورد دستشویی (که برای این که محل شستن دست و محل دفع با هم اشتباه نشوند از حالا اولی را دستشویی و دومی را توالت می نامم) دو مشکل عمده وجود دارد. اول تفاوت هندسه ی توالتهای ایرانی (که در بعضی موارد ترکی خوانده می شود) با توالت موسوم به فرنگی است که شاید استفاده از توالت ایرانی را (جز در روزهای اول که جذاب است) برای کسانی که عادت ندارند دشوار کند. دوم بهداشت و تمیزی توالتهاست که همه می دانیم در مکانهای عمومی حتی دانشگاه ها تعریفی ندارد. زمانهایی که شرکت کنندگان در محل معمول کنفرانس هستند دور زدن مشکلات فوق امکان پذیر است. ولی هنگامی که در شهر یا خارج از شهرند و عملا باید از امکانات توریستها (یا مردم معمولی!) استفاده کنند. نکته هایی که به ذهنم می رسد اینهاست: 1- بدون رودرواسی هر دو مورد فوق را برای مردم توضیح دهیم 2- توالت مکانهایی را که در اختیار داریم (مثل دانشگاه) را تا حد امکان تمیز نگه داریم و در صورت امکان بازسازی کنیم. 3- در صورت امکان صندلی هایی که توالت ایرانی را به فرنگی تبدیل می کنند را در دسترس داشته باشیم. 4- راننده های اتوبوسها را توجیه کنیم که توالت اتوبوس برای استفاده است. به موارد زیر هم باید دقت داشت: 1- چنانچه شرکت کننده خارجی در سمینار داریم حتما در نقشه جداگانه ای محل قرار گیری توالتهای فرنگی رو مشخص کنیم. 2- (در تمام توالتها باید وجود داشته باشد) حتما دقت داشته باشیم که درون توالتهای فرنگی دستمال توالت وجود داشته باشد. 3- ( به بالا منتقل شد) حتما درون توالتهای فرنگی دستمالهای مخصوصی که روی قسمت نشیمن توالت فرنگی قرار می گیرند را جهت استفاده قرار دهیم. راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/اطلاع رسانی درباره شرایط محل اقامت و برگزاری 2065 4673 2006-08-21T22:53:16Z Kaveh 2 + فهرست {{راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/مسایل جزیی}} # حتما در برگه ها و فرم های اطلاع رسانی شرایط عمومی آب و هوا و کلیات شرایط اقلیمی منطقه را یادداشت کنیم # با مرجعه به داده های هواشناسی سالهای قبل ، اطلاعاتی چون دمای هوا ( ماکزیمم و مینیمم) رطوبت و احتمال بارندگیو...را اعلام کنیم # توصیه هایی برای لباس های مورد نیاز در زمان اجرای برنامه ( البته در حد توصیه) اعلام شود # اگر در برنامه های بازدیدی و جنبی ، به مناطق خاصی سر میزنیم که نیاز به ابزار هایی غیر معمول دلرند( مثلا شاید یک پیاده روی سبک در دامنه یک کوه یا...) دارد حتما آن را اعلام کنیم شاید مثلا باید کفش سبک تراکینگ داشته باشند # تمام امکانات اقامتی محل های سکونت را با ذکر مشخصات کامل در اعلام و فراخوانها و فرم های پذیرشی اعلام کنیم . به عبارتی به این که محل اقامت هتل 3 یا ... ستاره است اکتفا نکنیم.....استاندارد های ما با دیگران کمی فرق داره # اگر شرکت کنندگان خانم و آقا همراه هم هستند در مورد شرایط اسکان آنها ( در ایران)و نیز هم اتاقی هایشان (اینکه آیا ترجیح خاصی دارند یا نه) در هنگام ثبت نام اطلاع رسانی و نیز نظر سنجی کرده باشیم(در مورد نکته نخست بر حسب زمان ، گاه گیر دادنها جدی است و گاهی خیر...) راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/مساله حجاب 2066 5521 2006-10-13T12:23:23Z 217.11.31.105 /* الف -توصیه ها برای شرکت کنندگان */ {{راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/مسایل جزیی}} نکاتی درباره ی پوششِ اسلامی در ایران من این نوشته را به دو بخش تقسیم می کنم. بخش ابتدایی توصیه به برگزارکنندگان است. بخش دوم نکاتی است که شاید شرکت کنندگان بپرسند ==ب-توصیه ها برای برگزار کنندگان== یک- عکسهایی برای نشان دادن چگونگی پوشش اسلامی در ایران تهیه شود و این عکسها به عنوان مثال در سایتِ برگزاری قرار داده شوند. می توان عکسهایی از چگونگی پوششِ فعلی مردم را هوشمندانه در بین عکسهای مکانهای تاریخی قرار داد. در صورت امکان٬ برگزارکنندگان کنفرانس اعلام کنند که اگر شرکت کنندگان بخواهند آنگاه برای دخترها و بانوان مانتو تهیه می شود. هزینه ی مانتو را می توان از شرکت کنندگان دریافت کرد. دو- از آنجا که برای دیدن بیشتر مکانهای مذهبی زنان باید چادر سر کنند. بهتر است که برگزار کنندگان کنفرانس تعدادی چادر نمازی ی -چادرهای گل گلی ی- تمیز مهیا کنند و آنرا در اختیار دخترانِی که دوست دارند که از مکانهای مذهبی و زیارتگاهها بازدید کنند قرار بدهند. دقت کنید که بیشتر بازدید کنندگان دستِ کم یک بار به دیدن این زیارتگاهها می روند. چادرهایی که در درب ورودی زیارتگاهها به بازدید کنندگان داده می شود تمیز نیست. اگر توصیه شود که شرکت کنندگان به این زیارتگاهها نروند آنگاه بیشتر آنها خواهند رفت. بیش تر افراد دوست دارند چه گونه زیارت و عبادت کردن مردم ایران را از نزدیک ببینند سه- در اقامت گاه و محلهای برگزاری ی کنفرانسها دخترها و بانوان مجبور به رعایت پوشش اسلامی نشوند چهار- به شرکت کنندگان مخضوصن به دخترهایی که به زبانِ فارسی آشنا نیستند توصیه شود که در صورت امکان تنهایی برای گردش یا خرید بیرون نروند. با یک پسر یا یک دخترِ دیگر آشنا به زبان فارسی برنامه ریزی کنند ==الف -توصیه ها برای شرکت کنندگان== یک- کمینه ی پوشش اسلامی در ایران یعنی زنان باید لباسی گشاد با شلواریا دامن بپوشند. موهای سرِ خود وهم چنین گردنِ خود را با روسری یا شال بپوشانند دو- انتخاب رنگِ لباسها با فرد است. رنگهای تند وشاد مانند رنگِ قرمز و نارنجی و ... اکنون در جامعه چندان مرسوم نیست. رنگهایی خاکستری٫ سفید ٬سورمه ای ٬ بنفش ٬ آبی ٫ قهوه ای٬ سیاه٬ سبزِ تیره بیشتر استفاده می شود. لازم نیست که لباسها هم رنگ باشند ولی هیچ کدام نباید شفاف باشد. سه- شلوار یا دامن باید تا مچِ پا را بپوشاند. شلوارک یا شلوار سه چهارم به عنوان شلوار قبول نیست. مردها و پسرها نیز نباید شلوارک یا شلوار سه-چهارم بپوشند. برای زنان پوشاندن دست تا نزدیکیهای مچِ دست لازم است. مردها و پسرها می توانند تی شرت بپوشند چهار- پوشیدن جوراب اجباری نیست. اما در بازدید قسمتهای مذهبی به تر است که دخترها و زنان جوراب تیره رنگ و کدری به پا کرده باشند پنج- در ایران رسم است که قبل از پياده شدن از هواپیما پوشش اسلامی رعایت شود. بهمین خاطر بهتر است که زنان و دختران روسری و یا شال را در هواپیما با خود داشته باشند و دامنی بلند یا شلوار پوشیده باشند. مردها و پسرها نیز بهتر است شلوار پوشیده باشند نه شلوارکوتاه شش- دقت کنید که اگر با دوست یا همسرتان هستنید آنگاه در برابر دیدِ عموم تنها بوسیدنِ صورت و دست دادن با هم دیگر قابل قبول است. دست هم دیگر را گرفتن و راه رفتن نیز در بیشترِ نقاط ایران قابلِ قبول است هفت- استفاده از لاک ناخن برای دست و پا مشکل ساز نیست (استفاده از لاک های کم رنگ مثل کرم٬ صورتی٬ سفید صتداول تر است )ولی در بازدید قسمتهای مذهبی بهتر است که از دستکش استفاده شود) هشت- پوشیدن کفش صندل در اکثر مواقع برای خانمها مشکل ساز نیست (مخصوصا در تهران) راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/تدارک نقشه 2067 4681 2006-08-21T22:53:35Z Kaveh 2 + فهرست {{راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/مسایل جزیی}} '''فراهم کردن نقشه''' خصوصا اگر در حال آماده سازی سمینار بزرگی هستید و در کنارش حواشی متعددی همچون کلاسها یا کارگاه های آموزشی - تبلیغاتی و نمایشگاههای کوچکی هم هست. #بهتر است نقشه تا جایی که ممکن است تصویری، ویژوال و ساده باشد. اصولا نقشه های ساده ی مهندسی و پلان غیر تخصصی میتواند یک زیر ساخت خوب برای نقشه باشد که در مرحله ی بعدی، با رنگ بندی مشخص، اختصاص علائم و تصاویر گویا متناسب با هر بخش میتواند کامل شود. #نقشه حتما احتیاج به توضیحات کناری، اختصارات و علائم دارد. #میتوان برگه ی دیگری به نقشه همراه کرد که لیست شرکت کنندگان یا غرفه ها و یا محلهای سمینار را در قالبهای موضوعی، زمانی و مکانی دسته بندی کرده باشد. #در نقشه برای پیشگیری از سردرگمی بهتر است محل توزیع نقشه و یا محل اصلی گردهمایی را با یک علامت گرافیکی با تصویری مشخص کرد. مثلا با یک دایره یا فلش قرمز رنگ و توضیح "شما اینجا هستید" #میتوان لیستی از نزدیکترین کافه ها یا مراکز خرید در حواشی منطقه را نیز مشخص کرد. #اگر منطقه کاملا در محدوده ی تجاری مرکز شهر است، میتوان محل ایستگاه مترو، اتوبوس و توضیحات مرتبط با آنها را نیز همراه کرد. #در انتها بد نیست که شماره های تماس و بطور کلی آدرسها و مشخصات محل سمینار و سازمانها و گروههای مربوطه را برای موارد لزوم ذکر کرد. راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/امکانات اینترنتی 2068 4679 2006-08-21T22:53:33Z Kaveh 2 + فهرست {{راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/مسایل جزیی}} معمولا متناسب با تعداد شرکت کنندگان باید تعدادی کامپیوتر برای دسترسی به ایمیل وجود داشته باشد. کامپیوترها نیاز به نرم افزارهای زیر دارند: ۱) بروزرهای فایرفاکس و اینترنت اکسپلورر ۲) دسترسی به ترمینال برای اس.اس.اچ. کردن: بعضی افراد هنوز برای ایمیل از پاین استفاده می‌کنند و نیاز دارند که اس.اس.اچ. کنند. ۳) لینک به بروزرها و یا اس.اس.اچ باید روی دسکتاپ باشد. تا افراد شرکت کننده گیج نشوند. ۴)‌اگر کامپیوترها به لاگین کردن نیاز دارند، باید آن اطلاعات قبلا به شرکت کننده‌ها داده شود. درصورت وجود امکانات، وایرلس(بیسیم) می‌تواند به کسانی که در کنفرانس لپ‌تاپ دارند کمک بکند. مساله حجاب 2072 4643 2006-08-21T00:30:24Z Kaveh 2 مساله حجاب به راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/مساله حجاب منتقل شد #REDIRECT [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/مساله حجاب]] راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/مساله تبدیل پول 2076 4676 2006-08-21T22:53:22Z Kaveh 2 + فهرست {{راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/مسایل جزیی}} تبدیل پول را به جز در صرافی‌ها تنها در بعضی از شعبه‌های بانک‌ها (آن‌هایی که واحد ارزی دارند) می‌توان انجام داد. همان شعبه‌ها هم ممکن است تنها صبح این کار انجام دهند و بعد از یک ساعتی (مثلا ساعت یک بعدازظهر) این کار را انجام ندهند. در خود فرودگاه یک شعبه بانک وجود دارد که تبدیل پول انجام می‌دهد. برای نبدیل پول داشتن گذرنامه لازم است. امروزه چک مسافرتی بسیار معمول شده و جای پول نقد را گرفته است. افراد بهتر است از بانک بخواهند که به جای پول نقد، به آن‌ها چک مسافرتی بدهد. بانک، برای مسافران خارجی، پول ِ تومان را به همان نرخ ِ تبدیل ِ اولیه به دلار تبدیل می‌کند. به این ترتیب مسافر چندان لازم نیست نگران بالا یا پایین رفتن نرخ دلار باشد و می‌تواند هر اندازه بخواهد پول تبدیل کند. بدیهی است داشتن رسید لازم است و بهتر است این موضوع را برای اطمینان با بانک چک کرد. راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/افراد راهنما 2077 4757 2006-08-29T20:25:05Z 128.164.226.227 {{راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/مسایل جزیی}} یک- افراد راهنما باید لباسهای متحدالشکل بپوشند تا به آسانی قابل تشخیص باشند. دو- برگزاری جلسه توجیهی برای افراد راهنما در مورد وظایف مختلف و نقشه ساختمان(ها)و محل برگزاری کنفرانس سه- اطمینان از اینکه افراد راهنما به خوبی با نقشه ساختمان(ها)آشنا هستند. ( محل دستشویی. سایت کامپیوترو اتاقهای کنفرانس و ...) چهار- بعد از هر شیفت کاری یا بعد از برگزاری کنفرانس هدیهٔ کوچکی به رسم یادبود به داوطلبان داده شود. راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/لوازم لازم برای سخنرانیها 2078 4674 2006-08-21T22:53:18Z Kaveh 2 + فهرست {{راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/مسایل جزیی}} *اورهد *ویدئو پروژکتور ( که با کامپیوتر مکینتاش و...) هم سازگار باشد. *اشاره‌گر (pointer) لیزری *بلندگو برای سخنران که باید از نوعی باشد که قابل وصل به یقه‌ی لباس باشد. *بلندگو برای پرسش‌کننده که بهتر است بدون سیم باشد. *ساعت برای کنترل وقت. :مدیر جلسه باید حتما رعایت وقت را بکند و به‌هیچ وجه به سخنران اجازه‌ی صحبت بیش از زمان تعیین شده را ندهد. اگر سخنرانی نیامد، زمان وی را به سخنران بعدی نباید داد. هر سخنرانی باید در همان وقتی که از قبل تعیین شده انجام شود. :حتما یک متخصص مسایل سمعی بصری در محل سمینار حضور داشته باشد. :در ابتدا به سخنرانان گفته شود که اگر بجز وسایل متعارف (اورهد و ویدئو پروژکتور) به وسایل دیگری مانند دستگاه نمایش اسلاید، ویدئو و ... نیاز دارند باید از قبل اطلاع دهند. الگو:راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران 2079 4692 2006-08-21T23:34:09Z Kaveh 2 <includeonly>{| tableborder="1"; cellspacing="0"; style="padding: 0.2em; width: 100%; font-size: 75%; border:1px solid #999; background:#D8E7FE; text-align:center;" |[[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران|فهرست]] - [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/برنامه ‌های قبل از برگزاری کنفرانس|برنامه ‌های قبل از برگزاری کنفرانس]] - [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/برنامه‌های شروع کنفرانس|برنامه‌های شروع کنفرانس]] - [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/برنامه‌ها در طول کنفرانس|برنامه‌ها در طول کنفرانس]] - [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/برنامه‌های پایانی|برنامه‌های پایانی]] - [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/برنامه‌های بعد از خاتمه کنفرانس|برنامه‌های بعد از خاتمه کنفرانس]] - '''[[الگو:راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/مسایل جزیی|مسایل جزیی]]''' |}</includeonly> <noinclude> <[[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران]] ==قسمت‌های اصلی== ۱) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/برنامه ‌های قبل از برگزاری کنفرانس|برنامه ‌های قبل از برگزاری کنفرانس]] ۲) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/برنامه‌های شروع کنفرانس|برنامه‌های شروع کنفرانس]] ۳) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/برنامه‌ها در طول کنفرانس|برنامه‌ها در طول کنفرانس]] ۴) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/برنامه‌های پایانی|برنامه‌های پایانی]] ۵) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/برنامه‌های بعد از خاتمه کنفرانس|برنامه‌های بعد از خاتمه کنفرانس]] </noinclude> الگو:راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/مسایل جزیی 2080 4693 2006-08-21T23:37:32Z Kaveh 2 <includeonly>{| tableborder="1"; cellspacing="0"; style="padding: 0.2em; width: 100%; font-size: 75%; border:1px solid #999; background:#D8E7FE; text-align:center;" |[[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران|فهرست]] - '''[[الگو:راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران|قسمت‌های اصلی]]''' - [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/تدارک نقشه|تدارک نقشه]] - [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/شرایط هتل یا محل اقامت|شرایط هتل یا محل اقامت]] - [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/امکانات دستشویی‌ها|امکانات دستشویی‌ها]] - [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/امکانات اینترنتی|امکانات اینترنتی]] - [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/نوع هدایای معمول در کنفرانسها|نوع هدایای معمول در کنفرانسها]] - [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/دفترچه راهنمای شرکت کنندگان|دفترچه راهنمای شرکت کنندگان]] - [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/نکات راجع به غذا|نکات راجع به غذا]] - [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/افراد راهنما|افراد راهنما]] - [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/مساله تبدیل پول|مساله تبدیل پول]] - [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/مسایل مربوط توجیه قوانین در ایران|مسایل مربوط توجیه قوانین در ایران]] - [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/مساله حجاب|مساله حجاب]] - [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/کارت گذر دور گردن|کارت گذر دور گردن]] - [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/لوازم لازم برای سخنرانیها|لوازم لازم برای سخنرانیها]] - [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/تفریحات لازم در طول کنفرانس|تفریحات لازم در طول کنفرانس]] - [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/بازدید از تهران|محلهای جالب برای خارجیها در تهران]] - [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/بازدید از اصفهان|در اصفهان]] - [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/تقویم برنامه‌های کنفرانس|تقویم برنامه‌های کنفرانس]] - [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/اطلاع رسانی درباره شرایط محل اقامت و برگزاری|اطلاع رسانی درباره شرایط...]] |}</includeonly> <noinclude> <[[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران]] ==مسایل جزیی== مسایل جزیی که در این سایت مورد بحث قرار خواهند گرفت: ۱)[[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/تدارک نقشه|تدارک نقشه]] ۲) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/شرایط هتل یا محل اقامت|شرایط هتل یا محل اقامت]] ۳) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/امکانات دستشویی‌ها|امکانات دستشویی‌ها]] ۴) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/امکانات اینترنتی|امکانات اینترنتی]] ۵) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/نوع هدایای معمول در کنفرانسها|نوع هدایای معمول در کنفرانسها]] ۶) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/دفترچه راهنمای شرکت کنندگان|دفترچه راهنمای شرکت کنندگان]] ۷) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/نکات راجع به غذا|نکات راجع به غذا]] ۸) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/افراد راهنما|افراد راهنما]] ۹) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/مساله تبدیل پول|مساله تبدیل پول]] ۱۰) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/مسایل مربوط توجیه قوانین در ایران|مسایل مربوط توجیه قوانین در ایران]] ۱۱) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/مساله حجاب|مساله حجاب]] ۱۲) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/کارت گذر دور گردن|کارت گذر دور گردن]] ۱۳) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/لوازم لازم برای سخنرانیها|لوازم لازم برای سخنرانیها]] ۱۴) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/تفریحات لازم در طول کنفرانس|تفریحات لازم در طول کنفرانس]] ۱۵) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/بازدید از تهران|محلهای جالب برای بازدید خارجیها در تهران]] ۱۶) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/بازدید از اصفهان|محلهای جالب برای بازدید خارجیها در اصفهان]] ۱۷) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/تقویم برنامه‌های کنفرانس|تقویم برنامه‌های کنفرانس]] ۱۸) [[راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/اطلاع رسانی درباره شرایط محل اقامت و برگزاری|اطلاع رسانی درباره شرایط محل اقامت و برگزاری]] </noinclude> راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/کارت گذر دور گردن 2081 4954 2006-09-07T16:27:56Z 128.164.106.94 {{راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/مسایل جزیی}} کارت‌گذر نیاز به داشتن نام فرد و احتمالا مشخصه‌ای همچون دانشگاه یا کشور شرکت کننده دارد. این کارت‌گذرها کمک می‌کنند که شرکت کننده‌ها اسم همدیگر را یادبگیرند. همچنین کمک می‌کند شرکت کنندگان از افراد غیرشرکت کننده در محیط کنفرانس تفکیک شوند. بهتر است رنگِ کارت گذر برای مسوولیت‌های مختلف فرق کند. مثلا کارت گذر شرکت‌کنندگان و برگزارکنندگان رنگ‌های مختلفی داشته باشد. اسم کوچک را بر روی کارت گذر با فونت بسیار بزرگ می‌نویسند تا با یک نگاه خوانده شود. شاید در ایران بهتر باشد فامیل را با فونت بسیار بزرگ بنویسند. مهم است که برگزارکنندگان در نظر داشته‌باشند که همیشه چند نفری پیدا می‌شوند که کارت‌ گذر خود را گم می‌کنند و برگزارکنندگان باید آمادگی لازم برای صدور کارت جدید را داشته‌باشند. در صورتی که کارت گذر در کیف کوچکی قرار داده شود میتوان نقشه محل برگزاری کنفرانس و برنامه کنفرانس را نیز در داخل کیف قرار داد. کاربر:Kerachian 2082 4700 2006-08-22T15:36:32Z 128.100.93.99 kerachian AT gmail فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/عطارد 2084 4707 2006-08-24T18:04:05Z 81.12.30.195 عطارد(تیر)نزدیک ترین سیاره به خورشیدو نیزکوچک ترین سیاره خاکی است.هرسال درحدودسه باربه عنوان ستاره درخشان شامگاهی درنزدیکی افق غروب خورشیدونیزبه عنوان یک ستاره صبحگاهی ظاهر می شودبه خاطرسرعت کم آن نسبت به زمین ازلحاظ افسانه ای خدای روشنی نامیده میشود.درمواقعی عطارددردرخشندگی شبیه زحل میشودامامعمولابه واسطه درخشندگی همسایه اش خورشیدناپدیدمیگردد. منبع: نجوم واخترفیزیک مقدماتی ,نوشته زیلیک و اسمیت ,مترجمان دکتر جمشید قنبری دکتر تقی عدالتی فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/زهره 2085 4709 2006-08-24T18:37:08Z 81.12.30.195 زهره دومین سیاره خاکی ازطرف خورشیدونزدیک ترین سیاره به زمین است زهره به عنوان ستاره صبحگاهی وشامگاهی به بیشترین زاویه کشیدگی اش 48 درجه میرسد.بیشینه درخشندگی آن تنها به وسیله ماه وخورشیدافزایش می یابد.زهره الهه عشق نامیده می شودوشباهت زیادی دراندازه وجرم به زمین داردامادرسایر جهات به مقدارزیادی متفاوت است. منبع: نجوم واختر فیزیک مقدماتی ,نوشته زیلیک واسمیت ,ترجمه دکتر جمشید قنبری و دکتر تقی عدالتی راهنمای فرار از سانسور اینترنت 2086 6189 2006-11-25T19:00:42Z 85.185.6.101 /* فیلترینگ اینترنت و راههای مقابله با آن */ == فیلترینگ اینترنت و راههای مقابله با آن == فیلترینگ یا سانسور اینترنت به فرایندی گفته میشود که طی آن از دسترسی کاربران یک شبکه به برخی قسمتهای اینترنت که از نظر دست اندرکاران آن شبکه غیرمجاز است جلوگیری میشود. سیستمهای فیلترینگ در ابتدا برای حفاظت کودکان و نوجوانان در مقابل محتویات غیر اخلاقی اینترنت بوجود آمدند ولی امروزه فیلترینگ به وسیله‌ای در دستان حکومتهای غیر دمکراتیک برای خاموش کردن صدای مخالفان تبدیل شده است. در حال حاضر ایران و چین از بزرگترین سانسور کنندگان اینترنت بشمار میروند. نتایج یک تحقیق معتبر که توسط موسسه اپن‌نت ([http://www.opennetinitiative.net./studies/iran/ONI_Country_Study_Iran.pdf#search='opennet%20iran' OpenNet]) انجام گرفته نشان میدهد که حدوداً یک سوم سایتهای اینترنتی توسط دولت ایران مسدود شده‌اند. این تحقیق در 29 صفحه وضعیت فیلترینگ در ایران را طی سالهای 2004 تا 2005 به تفصیل مورد بررسی قرار داده است. فیلترینگ و سانسور شدید اینترنت باعث شده تا بازار سایتهای امنیتی و فیلترشکن در ایران رونق زیادی پیدا کند، به طوری که تعداد زیادی از جستجوهای اینترنتی کاربران ایرانی مربوط به این گونه سایتها میشود. در حال حاضر دو منبع معتبر در زمینه روشهای فرار از فیلتر به زبان فارسی موجود است. اولین منبع "[http://www.rsf.org/article.php3?id_article=15098 راهنماي وبلاگ نويسان و وب نگاران معترض]" است که توسط سایت گزارشگران بدون مرز در مهر ماه 1384 منتشر شده است. این راهنما در اصل به زبان انگلیسی نگاشته شده ولی ترجمه آن به چندین زبان دیگر از جمله فارسی موجود است. متأسفانه این راهنما بیشتر به جنبه‌های تکنیکی مسئله فیلترینگ پرداخته و مطالب آن چندان کاربردی نمیباشد. بعلاوه مترجم نیز در برگرداندن این راهنما به زبان فارسی دقت لازم را نکرده است و اینها مجموعاً موجب شده تا این راهنما برای خوانندگان فارسی زبان کمی گنگ و غیر قابل فهم شود. دومین منبع "[http://www.no-filter.com/censor/download_pdf.htm راهنمای جامع مقابله با فیلترینگ]" است که توسط سایت نوفیلتر ([http://www.no-filter.com No-filter.com]) در مرداد ماه 1385 منتشر شده است. این راهنمای 67 صفحه‌ای، در قالب فایل PDF و بر اساس مقالات سایت مذکور شکل گرفته و مهمترین نقطه قوت آن این است که در اصل به زبان فارسی و با توجه به وضعیت سیستم فیلترینگ ایران تألیف شده است. متنی بسیار سلیس و روان دارد و کلیه جنبه‌های فیلترینگ و روشهای مقابله با آن را پوشش داده است. یکی دیگر از مزایای این راهنما این است که از طریق سایت پدید آورنده‌اش پشتیبانی میشود، به طوری که خوانندگان میتوانند سوالات و مشکلات خود را در قسمت انجمن سایت نوفیلتر با مؤلفین در میان بگذارند. شما میتوانید این راهنما را به صورت رایگان از سایت [http://www.no-filter.com نوفیلتر] دریافت نمایید. در ادامه چند ترفند فوری فرار از فیلتر برای کسانی آورده شده است که فرصت خواندن مطالب کاملتر را ندارند: == فیلترشکن صدای آمریکا ( VOA) == در حال حاضر ساده‌ترین راه دور زدن فیلتر در ایران استفاده از وب پروکسی (فیلترشکن) صدای آمریکاست. برای اطلاع از آدرس این پروکسی لازم است عضو خبرنامه سایت صدای آمریکا شوید. به این ترتیب میتوانید هر روزه تازه‌ترین خبرها و جدیدترین آدرس پروکسی را از طریق ایمیل دریافت نمایید. این پروکسی فقط از داخل ایران قابل دسترسی است و خودش سایتهای غیر اخلاقی را فیلتر کرده است، با این وجود شما میتوانید از آن برای دسترسی به سایتهای سیاسی فیلتر شده بهره بگیرید. برای اطلاعات بیشتر و عضویت در خبرنامه به بخش فارسی وب سایت [http://www.voanews.com/persian/email-subscription.cfm صدای آمریکا] مراجعه کنید. == ذخیرهٔ گوگل (Google cache) == این یک روش ساده‌ فرار از سانسور است. کافی است به گوگل بروید و آدرس وب‌گاهی را که می‌خواهید با گذاشتن یک cache: وارد کنید. مثلاً بنویسید: cache:http://wikipedia.org اگر [http://toolbar.google.com میله‌ابزار گوگل] (Google Toolbar) را دارید کارتان راحت تر است. چون برای دیدن نسخه‌های ذخیره شدهٔ وب‌گاه‌ها دگمهٔ مخصوص دارد. این شاید روش ساده‌ترین است، ولی اشکالش آنجا است که همیشه نسخهٔ چند روز قبل یک وب‌گاه را نشان می‌دهد که ممکن است با نسخهٔ کنونی‌اش تفاوت داشته باشد. == میزبان‌های میانی (Proxy servers) == این میزبان‌ها یا سرورها در واقع واسطه‌ای هستند بین شما و اینترنت. یعنی مثلاً بجای اینکه مستقیم سراغ وب‌گاه سانسور شده بروید، اول به یک واسطه یا پراکسی وصل می‌شوید و بعد از طریق آن به وب‌گاه‌های سانسور شده وصل می‌شوید. میزبان‌های میانی انواع گوناگون دارند: * بعضی‌ها به شکل یک وب‌گاه هستند و می‌توان با وارد کردن هر آدرسی، آن را از طریق این وب‌گاه و البته به شیوهٔ امن با استفاده از پروتکل https دید. روش یافتن: در گوگل به دنبال [http://www.google.com/search?hl=en&c2coff=1&safe=off&q=anonymous+proxy anonymous proxy] جستجو کنید. * بعضی‌های دیگر را باید در مرورگر یا براوزرتان اضافه کنید تا مرورگر بطور خودکار برای دیدن وب‌گاه‌ها از آن استفاده کند. اینها معمولاً شماره‌های آی.پی‌ای هستند که حتما باید از راهی آنها را به دست آورید. روش یافتن: در گوگل دنبال [http://www.google.com/search?hl=en&lr=&safe=off&c2coff=1&q=proxy proxy] جستجو کنید. * دسته‌ای دیگر به شکل نرم‌افزارهایی هستند که هر کس می‌تواند روی میزبان یا سرور خودش روی اینترنت نصب کند و از طریق آن دوستان و آشنایانش را به اینترنت برساند. این نرم‌افزارها وقتی نصب شوند درست مانند وب‌گاه‌های دستهٔ اول عمل می‌کنند، یعنی آدرس را می‌دهید و با واسطه، وب‌گاه سانسور شده را می‌بینید. روش یافتن: در گوگل به دنبال [http://www.google.com/search?hl=en&c2coff=1&safe=off&q=circumventor circumventor] جستجو کنید. چند نمونه‌ از ابزارهای این دسته: ** [http://www.jmarshall.com/tools/cgiproxy/ CGIProxy] ** [http://ice.citizenlab.org/projects/phproxy/ PhProxy] ** [http://www.freehaven.net/tor/ Tor] ** [http://anon.inf.tu-dresden.de/index_en.html JAP] اشکال میزبان‌های میانی در سه چیز است:‌ اول اینکه خود این میزبان‌های میانی هم به آسانی مسدود می‌شوند، دوم اینکه پیدا کردن آنهایی که هنوز بازند خیلی سخت است، و سوم اینکه خیلی از آنها مجانی نیستند، برای اینکه از سوءاستفادهٔ خرابکاران اینترنتی جلوگیری کنند. ولی در عوض کار کردن با آنها خیلی ساده و بی‌دردسر است، حداقل تا زمانی که مسدود نشده‌اند. == خبرخوان‌ها (News Readers) == خبرخوان‌ به ابزارهایی گفته می‌شود که برای دریافت و نمایش دادن فیدهای خبری یا [[News feed]] ساخته شده‌اند. فید خبری به شکلی از خبر می‌گویند که بر اساس استانداردهایی مشخص (مانند [[RSS]] و [[Atom]]) بدون اینکه فرم خاصی داشته باشد تنظیم شده است. به زبان ساده‌تر بسیاری از وب‌گاه‌های خبری و وبلاگ‌ها بجز اینکه مطالبشان را بصورت عادی در صفحه‌های وب نشان می‌دهند، شکل خام آن را هم، متشکل از یک تیتر و خلاصهٔ مطلب و کمی اطلاعات اضافی دربارهٔ تاریخ، نویسنده و موضوع آن، در اختیار می‌گذارند تا بتوان به وسیلهٔ خبرخوان‌ها به آنها دست رساند. خبرخوان‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند: * دستهٔ اول که روی کامپیوتر خودتان اجرا می‌شوند و برای خواندن فیدهای خبری نیاز به وصل شدن مستقیم به وب‌گاه مورد نظر را دارند. اشکال این دسته خبرخوان‌ها این است که اگر وب‌گاهی فیلتر شده باشند، طبیعتا خبرخوان نمی‌تواند به فید خبری آن دست یابد. (با این حال برای یافتن این خبرخوان‌ها در گوگل دنیال [[RSS reader]] بگردید.) * دستهٔ دوم آنهایی که از روی یک وب‌گاه دیگر اجرا می‌شوند (که به اصطلاح دقیق‌تر نوعی Web application محسوب می‌شوند). این دسته از خبرخوان‌ها هستند که برای مقابله با سانسور به کار می‌آید و برای نمونه می‌توان به وب‌گاه‌هایی مانند [http://feedster.com Feedster]، [http://bloglines.com Bloglines] و [http://add.my.yahoo.com/rss Yahoo] اشاره کرد. در تمام این وب‌گاه‌ها کافیست نشانی وب‌گاه سانسور شده را وارد کنید و در صورتی که آن وب‌گاه فید خبری داشته باشد، مطالب آن را بطور مرتب دنبال کنید. تقریباً تمام ابزارهای ساختن وبلاگ بطور اتوماتیک فید خبری تولید می‌کنند. اما بسیاری از وب‌گاه‌های خبری فارسی متاسفانه هنوز از اهمیت آن بی‌خبرند. == دریافت با ایمیل == ابزارهایی وجود دارند که فیدهای خبری را به شکل ایمیل تنظیم می‌کنند و برای مشترکان یک وبلاگ یا وب‌گاه هر روز یا روزی چند بار می‌فرستند. برای مثال در بعضی از وبلاگ‌ها با وارد کردن آدرس ایمیلتان از طریق وب‌گاه Bloglet مشترک آن وبلاگ می‌شوید و نوشته‌های آن روزی یک بار برایتان فرستاده می‌شود. جز Bloglet که یک جور حالت متمرکز دارد ابزارهایی هم هستند که می‌توانید روی سرور خودتان نصب کنید و با آنها کار اشتراک ایمیلی بر اساس فید خبری را (به اصطلاح RSS-to-Mail) اداره‌ کنید. <em>روش یافتن</em>: در گوگل دنبال RSS to mail جستجو کنید. یک نمونه را یک دانشجوی کانادایی به اسم نارت به پیشنهاد خودم نوشته است که RSS Mailer نام دارد و PHP هم هست و بسیار ابزار به درد بخوری است. == نشانی‌های جایگزین و وب‌گاه‌های آیینه == اگر صاحبان وب‌گاه‌های سانسور شده بتوانند از نظر فنی ترتیبی بدهند که مطالب وب‌گاه‌شان از طریق نشانی‌ها یا دقیق‌تر دومین‌های دیگر هم قابل دسترسی باشد، بیشترین کمک را به خواندگان خود کرده‌اند. یکی از راه‌های سادهٔ ساختن وب‌گاه‌های آیینه استفاده از خبرخوان‌هایی است که روی یک خادم (سرور) وب نصب می‌شوند و در روش قبل درباره‌شان توضیح داده شد راهنما برای دانشجویان جدید انتاریو 2087 6091 2006-11-19T17:29:49Z Hanif 194 هدف از این ویکی درست کردن راهنما برای دانشجویان ورودی جدید دانشگاه‌های انتاریو کاناداست. عناوین اصلی [[تورنتو]] [[واترلو]] [[مسایل کلی انتاریو]] راهنما برای دانشجویان جدید تورنتو/نهادهای ایرانی تورنتو 2088 6209 2006-11-27T16:45:21Z باران 241 /* رسانه‌های ایرانی */ '''خدمات شبکه ایرانیان مقیم تورنتو''' برای دستیابی به بانک اطلاعات خدمات ایرانی به [http://www.shahrvand.com/biz/ صفحه نیازمندی های شهروند] مراجعه کنید. ==نهادهای ایرانی== '''گروه تورنتو ایرانینز''': گروهی که اعضای آن بیشتر میانسالانی هستند که در تورنتو کار می‌کنند. این گروه معمولا آخر هر هفته برنامه‌ی پیاده‌روی و تفریحی برگزار می‌کند. [http://www.torontoiranians.com وب‌سایت گروه تورنتوایرانینز] [http://groups.yahoo.com/group/torontoiranians گروه‌ یاهوی تورنتوایرانینز] '''کانون کانادایی مهندسین و آرشیتکت‌های ایرانی (مهندس)''' [http://www.mohandes.com وب‌سایت مهندس] ==رسانه‌های ایرانی== '''نشریات''' [http://www.shahrvand.com شهروند]، [http://www.salamtoronto.ca سلام تورنتو]، [http://shahrema.net شهرما]، [http://www.iranstar.com ایران استار] '''تلویزیون''' ۱)تلویزیون شهرما: این برنامه هر هفته یک‌شنبه‌ها از ساعت ۸ تا ۹ صبح از کانال 4ROGERS پخش می‌شود. برای دیدن این برنامه نیازی به داشتن تلویزیون کابلی نیست. ۲)تلویزیون پاسارکاد: این برنامه هر هفته ‌شنبه‌ها از ساعت ۱:۳۰ تا ۲ بعد از ظهر از کانال 14ROGERS پخش می‌شود. برای دیدن این برنامه نیازی به داشتن تلویزیون کابلی نیست. ۳)تلویزیون ایران زمین: این برنامه هر هفته ‌شنبه‌ها از ساعت ۲ تا ۳۰ ۲: بعد از ظهر از کانال 14ROGERS پخش می‌شود. برای دیدن این برنامه نیازی به داشتن تلویزیون کابلی نیست. '''رادیو ۲۴ ساعته''' رادیوصدای روز [http://www.radiosedayerooz.com] رادیوصدای ایران [http://www.radiosit.com/newsite/english.html] ==نهادهای ایرانی دانشگاه تورنتو== ۱) [http://iaut.ca کانون ایرانیان دانشگاه تورنتو] ۲) [http://www.isuoft.com انجمن دانشجویان ایرانی دانشگاه تورنتو] ==انجمن ایرانیان دانشگاه رایرسون== [http://isaru.com انجمن دانشجویان ایرانی دانشگاه رایرسون] ==ایمیل‌لیست‌های مفید== ۱) [http://groups.yahoo.com/group/agora_iran آگورا]: بیشتر بحث سیاسی اجتماعی، ۵ تا ۱۰ ایمیل در روز، با حدود ۲۰۰ عضو ۲) [http://groups.yahoo.com/group/torontoiranians تورنتوایرانینز]: درباره‌ی تقریبا همه چیز از جوک تا خبر تا دنبال هم‌اتاقی گشتن، ۱۰ ایمیل در روز، با بیش از ۵۰۰ عضو، ایمیل لیستی برای خبردار شدن از برنامه‌های گروه ۳)‌ [http://groups.yahoo.com/group/negah_iran نگاه]: شبیه به آگورا ولی با فعالیت کمتر ۴) [http://groups.google.com/group/Iranian-Democratic-Forum?lnk=oa IDF]: فقط بحث سیاسی، ۵ تا ۱۰ ایمیل در روز، کمتر از ۵۰ عضو راهنما برای دانشجویان جدید تورنتو/حمل و نقل در شهر 2089 6032 2006-11-17T06:34:55Z Hanif 194 ==حمل و نقل عمومی== TTC:حمل و نقل داخل شهری توسط مترو و اتوبوس: در صورت استفاده دایمی از مترو شما می توانید Metro Pass تهیه کنید که توسط دانشگاه به قیمت 86$ فروخته می شود - در صورت تهیه 5 یا 10 بلیط قیمت هر بلیط 2.1$ می باشد که شما می توانید از آن برای رفتن به هر نقطه شهر که تحت پوشش مترو و ناوگان اتوبوس شهری می باشد استفاده کنید؛ این به این معنا است که شما برای جابجایی بین مترو و اتوبوس هزینه اضافی پرداخت نخواهید کرد. برای دیدن نقشه های مترو به [http://crazedmonkey.com/ttcgooglemap/ نقشه خطوط مترو] مراجعه کنید. برای دیدن خطوط مترو و اتوبوس به [http://www.toronto.ca/ttc/schedules/index.htm نقشه های TTC ] مراجعه کنید. Go Bus VIVA == گرفتن گواهی نامه== گواهينامه، ترجمه رسمي گواهينامه و گواهينامه بين الملي تان را از ايران همراه داشته باشيد. (در آنتاريو از گواهينامه بين الملي مي توانيد فقط 6 ماه استفاده كنيد، هر چند كه اعتبار يك ساله داشته باشد.) [http://www.mto.gov.on.ca/english/dandv/driver/ گواهينامه آنتاريو] 3 نوع گواهينامه در آنتاريو هست ؛ G, G1, G2. G1 اولين درجه گواهينامه است. براي گرفتن G1 بايد حداقل 17 سال داشته باشيد و امتحان آيين نامه بدهيد. در صورت داشتن گواهينامه ايراني، ترجمه رسمي آن و گواهينامه بين الملي خود را در هنگام آزمون G1 همراه داشته باشيد. (‌ [http://www.mto.gov.on.ca/english/pubs/drivhand/carvan.htm كتاب] ) دارندگان گواهينامه G1 بدون حضور يك نفر با گواهينامه G نبايد رانندگي كند. در حقيقت گواهينامه G1 اجازه تمرين رانندگي است. درصد الكل خون دارنده گواهيامه G1، در هنگام رارنندگي بايد صفر باشد. G2 دومين درجه گواهينامه است. در حالت كلي، براي شركت در آزمون G2 بايد يك سال از تاريخ گواهينامه G1 گذشته باشد. ولي اگر گواهينامه ايران را داشته باشيد نيازي به فاصله يك ساله نيست. با گواهينامه G2 مي توان رانندگي كرد و درصد الكل خون دارنده گواهيامه G2، در هنگام رارنندگي بايد صفر باشد. ْG گواهينامه كامل است. درصد الكل خون دارنده گواهيامه G، در هنگام رارنندگي بايد كمتر از %0.5 باشد. كلاس هاي رانندگي اي مرتبط با شركت هاي بيمه وجود دارد كه شركت در آنها قبل از گرفتن گواهينامه G2 توصيه مي شود. اين كلاسهاي آموزش رانندگي جلسات تئوري و عملي دارند. داشتن مدرك از اين كلاس ها امتيازي براي كم شدن [[بيمه ماشين]] است. مي توانيد [http://www.drivetest.ca/en/license/drivertesting.aspx online] يا با تلفن (6110-570-888-1) براي رزرو زمان امتحان اقدام كنيد. [http://www.drivetest.ca/en/license/Fee.aspx/ هزينه هاي امتحان ] == کرایه ماشین == بعضی از شرکت‌های مشهور کرایه‌ی ماشین عبارتند از: Hertz, Avis, Enterprise کرایه‌ی ماشین برای یک روز تقریبا ۳۰ دلار است. اگر زیر ۲۵ سال داشته باشید حدود ۲۵ دلار برای هر روز بیشتر باید بدهید. بیمه‌ی ماشین هم جداست و آن هم حدود ۲۵ دلار است. - اگر کردیت کارت از نوع Gold داشته باشید لازم نیست پول برای بیمه پرداخت کنید. - اگر با پرداخت حدود ۷۰ دلار عضو [http://www.caa.ca/english/english%20home.html CAA] شوید می‌توانید با کرایه‌ی ماشین از Hertz هزینه‌ی مربوط به زیر ۲۵ سال بودن را نپردازید. == خرید ماشین== ماشین دست دوم در کانادا کاملا ارزان تر از ایران می باشد ولی خرج های بعدی آن به شدت از ایران بیشتر است. خریدن ماشین در تورنتو و استفاده از آن معمولا وقتی توجیه اقتصادی دارد که از آن توسط چند نفر استفاده شود (به طور مثال خانواده) و استفاده از آن از یک آستانه ای بیشتر باشد چرا که خرج اصلی ماشین در کانادا بیمه می باشد که ربط چندانی با مصرف شما ندارد. برای اطلاع از قیمت ماشین ها به پیوند روبرو مراجعه کنید: [http://www.autotrader.ca/default.aspx Auto Trader]. در خرید ماشین باید به این امر دقت شود که اگر ماشین از Dealer (فروشنده ماشین) خریداری شود به اندازه 14% قیمت آن باید مالیات پرداخت شود و اگر از شخص خریداری شود باید به میزان 6 یا 7 % مالیات پرداخت شود. '''بيمه ماشين''' اصلی ترین خرج ماشین در کانادا می باشد که میزان آن در شهرهای بزرگ کاملا بیشتر از شهرهای کوچک است. میزان بیمه به پارامتر های زیادی شامل نوع ماشین، سن ماشین، تجربه رانندگی شما در کانادا، محل زندگی (شهر و ناحیه)، مجرد یا متاهل بودن، سن شما، نوع تصدیق و سابقه رانندگی شما مرتبط می باشد. به طور معمول میزان بیمه در تورنتو بین 120$ تا 400$ در ماه متغیر می باشد. راهنما برای دانشجویان جدید تورنتو/تهیه خانه 2090 6126 2006-11-22T02:05:09Z مجتبی 234 /* اجاره‌ی خانه بیرون از دانشگاه */ == خوابگاه == ۱) خوابگاه مجردها 1.1. وابسته به دانشگاه: [http://www.sgs.utoronto.ca/residencegradtwo Graduate House] اجاره ی هر ماه 640 دلار است. 1.2. مستقل از دانشگاه:[http://www.tartucollege.ca Tartu] اجاره ی هر ماه 480 دلار است. ۲)‌ خوابگاه متاهلی 3)‌ خانه مستقل از دانشگاه: == اجاره‌ی خانه بیرون از دانشگاه == در تورنتو اجاره بها به شدت وابسته به محل زندگی و وضعیت مسکن است. اما به عنوان تخمینی کلی مسکن اشتراکی شامل آب و برق و بک اتاق شخصی بدون پارکینگ معمولاً بین 400$ تا 700$ متغیر است. مسکن اشتراکی به این معناست که شما به همراه همسر یا دوست (یا دوستان) خود خانه ای تهیه و اجاره آن را مشترکاً پرداخت می کنید. معمولا این امکان نیز وجود دارد که با افراد ناشناس مسکن اشتراکی بیابید. به بیان دیگر امکان اجاره یک اطاق از یک مجموعه را خواهید داشت. خانه بچلر، به معنای خانه یک اتاقه بدون اتاق پذیرایی، بین 600$ تا 900$ متغیر است. برای منزل یک خوابه اجاره از حدود 800$ تا 1200$ را در نظر گرفته و برای تعداد خوابهای بیشتر در حدود 100$ تا 200$ به این مبلغ اضافه کنید. برای اجاره کردن خانه 3 منبع اصلی عبارتند: 1. [http://link.library.utoronto.ca/StudentHousing/index.cfm?fuseaction=category&category=6 University of Toronto off-campus housing ] 2. [http://www.viewit.ca/ View it ] 3. [http://www.mls.ca/ MLS] در صورتی که آشنایی در تورنتو ندارید که وضعیت منزل را برای شما بررسی کند، به سیستم های تبلیغاتی اعتماد زیادی نکنید. در صورتی که می خواهید با عجله منزلی را اجاره نمایید دقت کنید که زمان Lease time آن (حداقل مدت زمان اجاره) تا حد ممکن کوتاه باشد تا در صورت نارضایتی بتوانید براحتی و بدون پرداخت جریمه منزل خود را تعویض نمایید. == خرید خانه == خرید خانه تنها در بین زوجین دانشجو که اقامت دایم کانادا دارند ممکن است دیده شود و به طور معمول دانشجویان با ویزا دانشجویی که در گرفتن وام ارزان مشکل دارند و درآمد بالایی ندارند و از برنامه آینده زندگی خود خاطر جمع نیستند دست به چنین کاری نمی زنند. قیمت خانه و آپارتمان به طور معمول در تورنتو چند صد هزار دلار می باشد. برای اطلاعات بیشتر از قیمت خانه به پیوند روبرو مراجعه کنید:[http://www.mls.ca/ MLS] راهنما برای دانشجویان جدید تورنتو/تهیه خوراک 2091 6287 2006-11-30T19:12:20Z 159.18.221.197 /* رستوران‌های ایرانی در تورنتو */ == فروشگاه‌های مواد غذایی == بهتر است خرید خود را هفتگی و از فروشگاه‌های بزرگ انجام دهید چرا که قیمت بسیار پایین‌تری دارند. فروشگاه هاي مواد غذايي را مي توان به دو گروه كلي تقسيم كرد، بعضي با قيمت ارزان و کیفیت قابل قبول، و بعضي با قیمت نسبتا گران، کیفیت خوب و تنوع بالاتر. : Food Basic: قیمت ارزان‌تر از همه جا. : No Frills: با قیمت و کیفیت مشابه Food Basic :Price Choppers: کیفیت خوب و بهتر از Food Basic. در گروه اول قرار دارند. بعضی فروشگا‌ه‌های گروه دوم عبارتند از: : [http://www.sobeys.ca/home.asp Sobeys] : [http://www.zehrs.ca Zehrs] : [http://www.loblaws.ca Loblaws] : Domminion بهتر است همین اول برای خود یک چرخ (Shopping Cart) برای جابجا کردن خرید مواد غذایی بخرید. قیمت این چر‌خ‌ها بین ۲۰ تا ۳۰ دلار است و کار خرید را خیلی راحت می‌کند. اگر اين فروشگاه ها در نزديكي محل اقامت شما نيستند و ماشين شخصي نداريد، استفاده از تاكسي كاملا توصيه مي شود. مهمترین امری که برای صرفه جویی در خرید باید دقت کنید این است که (به جز موارد ضروری)چیزی را که می خواهید نخرید، چیزی را که آن ها نمی خواهند بخرید. به بیان دیگر معمولا فروشگاه های بزرگ در هر هفته بخشی از اقلام را تا حدود 40 تا 60 درصد تخفیف می زنند. با هماهنگ کردن برنامه غذایی خود با برنامه حراج فروشگاه ها ( که همواره از تنوع برخوردارند) به صرفه جویی کلانی می رسید. لیست حراج های هر هفته در بروشورهایی به نام flyer درج می شود که همواره می توانید ان ها را آنلاین نیز بررسی کنید. فروشگاه های دو گروه بالا به نحوی به یکدیگر وابسته اند. از فروشگاه های گروه اول food basic شعبه ارزان قیمت Dominian و No Frills شعبه ارزان قیمت Loblaws است. در هر فروشگاه زنجیره ای یک trademark مختص به آن فروشگاه وجود دارد که می توانید با قیمتی در حدود نصف قیمت سایر مارک ها اجناس مورد نظر را تهیه نمایید که معمولا در هر فروشگاه رنج کاملی از مواد غذایی و مواد مصرفی دیگر با آن مارک وجود دارد. در فروشگاه های food basic و Dominian کلیه محصولات با مارک Equality با قیمت ارزان تر عرضه می شود. در فروشگاه های No Frills و Loblaws مارک No Name و President Choice (PC ) دارای این خاصیت بوده و فروشگاه های Sobeys نیز محصولات Complement را با قیمت ارزان تر عرضه می کنند. گوشت و مرغ را بهتر است از فروشگا‌ه‌های بزرگ نخرید چون گوشتشان اغلب خوشمزه نیست. مي توانيد گوشت را از قصابی‌هایی که در محلات ایرانی هستند و یا قصابی‌های دیگر (پاکستانی یا افغانی) بخرید. گوشت‌هایی که از این قصابی‌ها می‌گیرید همه معمولا حلال هستند. در بعضی فروشگاه‌های بزرگ گاهی می‌توان گوشت حلال پیدا کرد. ميوه ها، در اغلب فروشگاه ها، ظاهري زيبا دارند ولي به خوشمزگي چيزي كه ما ميشناسيم نيستند! براي ميوه و سبزيجات تازه و خوشمزه مي توانيد به[http://www.farmersmarketsontario.com Farmer's Market] برويد. كيفيت مواد غذايي در Farmer's Market ها از همه جا بهتر است و البته قيمت كاملا بالاتري دارند. Farmer's Market شعبه هاي كمي دارد، ميوه بهتر را ميتوانيد از فروشگاه هاي گروه دوم هم تهيه كنيد. در صورتی که از فروشگاه های سری اول میوه تهیه می کنید حتما در اسرع وقت مصرف نمایید چرا که معمولا میوه های آن ها با توجه به کیفیت پایین تر سریع تر خراب می شوند. == رستوران‌های اطراف دانشگاه تورنتو == == رستوران‌های ایرانی در تورنتو == در تورنتو تعداد زیادی رستوران ایرانی وجود دارد که بیشتر آن‌ها در محلات ایرانی‌ها (شمال شهر) واقع هستند. در مرکز شهر تورنتو و نزدیک دانشگاه چند رستوران ایرانی هستند که عبارتنداز : خانه‌ی کباب: در خیابان Yonge نزدیک Wellesly : رستوران درویش: در خیابان Yonge اندکی پایین‌تر از خیابان College : خانه‌ی کوچک کباب: در خیابان Yonge نزدیک خیابان Dundas. کیفیت غذا خوب است ولی ظاهر رستوران اصلا شیک نیست. : رستوران‌های مشهور ایرانی در بالای شهر عبارتند از رستوران زعفران، رستوران شمال و ... . : رستوران [http://pomegranaterestaurant.ca/ pomegranate] (انار): تقاطع خیابان College و Spadina (شمال شرقی چهارراه داخل خیابان College) کیفیت غذاها بسیار خوب است. مشتریان رستوران اغلب غیر ایرانی اند. راهنما برای دانشجویان جدید تورنتو/امور پولی 2092 6181 2006-11-25T04:25:25Z مجتبی 234 /* گرفتن Social Insurance Number یا SIN */ ==بازکردن حساب بانکی== بانکهای معروف در کانادا عبارتند از [http://www.rbc.com Royal Bank] ، [http://www.cibc.com/ca/personal.html CIBC] و [http://www.tdcanadatrust.com/ TD]. هر کدام از این بانکها برخلاف ایران نه تنها سودی بابت حساب جاری (Checking Account) شما نمی پردازند که حتی هر ماه مبلغی را به عنوان حق الزحمه کم می کنند. با این حال اکثر این بانکها دارای خدماتی ارزان تر برای دانشجویان می باشند و بانک CIBC در صورت داشتن بالای 1500$ در تمام ایام یک ماه مبلغی بابت حق الزحمه در آن ماه کم نمی کند. Royal Bank هر ماه حداقل ۵ دلار کارمزد می‌گیرد و از این بابت بانک خوبی برای دانشجویان نیست. باز کردن حساب بانکی در کانادا امری ساده و سریع می باشد. معمولا برای باز کردن حساب شما به یک یا دو ID احتیاج دارید. معمولا بانک‌ها می‌خواهند که شما یک آدرس دایمی داشته باشید و برای همین از شما قرارداد اجاره‌ی خانه یا نامه‌ای که به آدرس شما رسیده باشد می‌خواهند. بنابراین اگر در روزهای اول سکونتتان در کانادا هستید و در هتل یا منزل دوستانتان هستید ممکن است نتوانید حساب بانکی باز کنید. سود بانکها برای حساب های پس‌انداز (Saving Account) معمولا بسیار پایین و قابل صرف‌نظر می باشد. اگر مقدار نسبتا خوبی پول دارید و به دنبال سود بانکی مطمئنی هستید بهتر است حساب GIC باز کنید که سود آن حدود ۳٪ در سال است. ==کارت اعتباری Credit Card== برای به دست آوردن کارتهای اعتباری معتبر شما باید نشان دهید که دارای درآمد می باشید. به طور مثال اگر در بانک CIBC دارای حساب هستید می توانید با در دست داشتن یکی از چک های حقوق تان و پر کردن فرمهای مربوطه دارای کارت اعتباری شوید. معمولا در بدو امر به شما کارت اعتباری کلاسیک با 500$ اعتبار داده می شود که شما می توانید در طول زمان با خوش حساب بودن تقاضای افزایش اعتبار و یا تغییر نوع کارت کنید. ==گرفتن Social Insurance Number یا SIN== شما برای اینکه بابت کاری (TA) که در دانشگاه می کنید پولی دریافت کنید احتیاج دارید که دارای [http://www.hrsdc.gc.ca/en/cs/sin/010.shtml SIN] باشید (برای RA یا Scholarship نیاز به SIN نیست). برای گرفتن SIN شما باید به اداره‌ی توسعه‌ی منابع انسانی کانادا مراجعه کنید. برای اطلاعات بیشتر به [http://www.hrsdc.gc.ca/en/cs/sin/010.shtml این‌جا] مراجعه کنید. اگر در دانشگاه تورنتو درس می‌خوانید نزدیک‌ترین اداره در تقاطع St. Clair و Yonge قرار دارد. برای گرفتن کارت SIN باید گذرنامه، اجازه‌ی تحصیل (Student Authorization Form) و قرارداد کار را داشته باشید. فرم مربوط را می‌توانید همان جا سریع پر کنید. نکته‌ی مهم: قرارداد کار باید دقیقا همان چیزی باشد که آن‌ها می‌خواهند تا قبولش کنند. این قرارداد کار باید فرمت قرارداد داشته باشد بگونه‌ای که پایینش امضای شما باشد. زمان پایان قرارداد هم حتما باید قید شود که این زمان باید قبل از پایان مهلت اجازه‌ی تحصیل شما باشد. قبل از رفتن به آنجا مطمئن شوید که در برگه‌ی قرارداد همه‌ی این مطالب نوشته شده است که برای کوچکترین ایراد شما را برمی‌گردانند. در صورتی که دانشجو بوده و از دانشگاه پولی دریافت می کنید نگران نحوه تهیه این نامه نباشید، تنها کافی است از دفتر دانشکده نامه مربوطه را دریافت کنید. اگر اقامت کانادا نداشته باشید، کارت SIN شما زمان انقضا خواهد داشت و با پایان آن باید دوباره بروید کارت جدید بگیرید (به همان روال قبلی). کارت SIN شما در این صورت با شماره‌ی ۹ شروع می‌شود که نشان دهنده‌ی خارجی بودن شماست. اگر برای مدت کوتاهی SIN نداشته باشید، مثلا از باطل شدن یک SIN تا گرفتن SIN جدید، مشکل جدی برایتان ایجاد نمی‌شود. وقتی SIN را تمدید می‌کنید شماره‌اش عوض نمی‌شود. سعی کنید شماره‌ی SIN را مگر به کارفرمایتان که می‌خواهد به شما پولی دهد، به جای دیگری ندهید. خیلی جاها مانند بانک ممکن است از شما این شماره را بخواهند ولی شما مجبور نیستید این شماره را به آن‌ها بدهید. ==تبدیل پول== برای تبدیل ارز خود به دلار کانادا شما می توانید به بانکهای معرفی شده در بالای صفحه و یا صرافیهای معتبر ایرانی واقع در حوالی تقاطع Yonge & Finch مراجعه کنید. برای اطلاعات بیشتر در مورد اسامی و شماره تلفن این صرافیها به پیوند روبرو مراجعه کنید. http://www.shahrvand.com/biz/Default.asp?Content=NW&CD=26 فرهنگ نجوم/منظومه شمسی 2093 4739 2006-08-29T08:27:33Z 217.218.97.13 Solar system :منظومه شمسی یک منظومه ستاره ای است که شامل خورشید و اجرامی که تحت تاثیر گرانش این ستاره قرار دارند :8 سیاره و 165 قمر شناخته شده انها وهمچنین سیارک ها ،شهاب سنگ ها دنباله دارها و گاز و غبار میان سیاره ای است فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/مریخ 2094 4740 2006-08-29T10:25:30Z 217.218.97.13 Mars :مریخ از لحاظ فاصله چهارمین سیاره منظومه شمسی است.مریخ را همچنین به دلیل رنگ ان در اسمان شب "سیاره سرخ می نامند . دو قمر این سیاره فوبوس و دیموس نام دارند و کوچک وسیب زمینی شکل هستند.به همین علت گمان میرود سیارک هایی باشند که در دام گرانش مریخ افتاده اند. مریخ با چشم غیر مسلح قابل رویت است و بعد از خورشید،ماه وزهره نورانیترین جرم اسمان شب است."گاهی اوقات بعد از مشتری" بعد از زمین بیشترین ماموریت های فضایی به مریخ اختصاص دارد."مریخ نوردها ،مدارگردهای مریخ..." شجريان 2101 4758 2006-08-29T20:42:29Z 62.178.21.188 محمد رضا شجريان کاربر:Soroush 2102 4762 2006-08-31T18:16:55Z Soroush 184 گفتیم بد نیست این‌جا هم دستی داشته باشیم. [[Wikipedia:fa:User:Soroush| بنده در ویکی‌پدیا]] مدیاویکی:Allpagesbadtitle 2103 4763 2006-08-31T18:29:05Z MediaWiki default The given page title was invalid or had an inter-language or inter-wiki prefix. It may contain one more characters which cannot be used in titles. مدیاویکی:Anononlyblock 2104 4765 2006-08-31T18:29:05Z MediaWiki default anon. only مدیاویکی:April-gen 2105 4766 2006-08-31T18:29:05Z MediaWiki default April مدیاویکی:Ascending abbrev 2106 4767 2006-08-31T18:29:05Z MediaWiki default asc مدیاویکی:August-gen 2107 4768 2006-08-31T18:29:05Z MediaWiki default August مدیاویکی:Badaccess-group0 2108 4769 2006-08-31T18:29:05Z MediaWiki default You are not allowed to execute the action you have requested. مدیاویکی:Badaccess-group1 2109 4770 2006-08-31T18:29:05Z MediaWiki default The action you have requested is limited to users in the group $1. مدیاویکی:Badaccess-group2 2110 4771 2006-08-31T18:29:05Z MediaWiki default The action you have requested is limited to users in one of the groups $1. مدیاویکی:Badaccess-groups 2111 4772 2006-08-31T18:29:05Z MediaWiki default The action you have requested is limited to users in one of the groups $1. مدیاویکی:Cantcreateaccounttext 2112 4773 2006-08-31T18:29:05Z MediaWiki default Account creation from this IP address (<b>$1</b>) has been blocked. This is probably due to persistent vandalism from your school or Internet service provider. مدیاویکی:Cantcreateaccounttitle 2113 4774 2006-08-31T18:29:05Z MediaWiki default Can't create account مدیاویکی:Categorypage 2114 4775 2006-08-31T18:29:05Z MediaWiki default View category page مدیاویکی:Confirmemail noemail 2115 4776 2006-08-31T18:29:06Z MediaWiki default You do not have a valid email address set in your [[Special:Preferences|user preferences]]. مدیاویکی:Createaccountblock 2116 4777 2006-08-31T18:29:06Z MediaWiki default account creation blocked مدیاویکی:Databasenotlocked 2117 4778 2006-08-31T18:29:06Z MediaWiki default The database is not locked. مدیاویکی:December-gen 2118 4779 2006-08-31T18:29:06Z MediaWiki default December مدیاویکی:Descending abbrev 2119 4780 2006-08-31T18:29:06Z MediaWiki default desc مدیاویکی:February-gen 2120 4781 2006-08-31T18:29:07Z MediaWiki default February مدیاویکی:Fri 2121 4782 2006-08-31T18:29:07Z MediaWiki default Fri مدیاویکی:Imagelist date 2122 4783 2006-08-31T18:29:07Z MediaWiki default Date مدیاویکی:Imagelist description 2123 4784 2006-08-31T18:29:07Z MediaWiki default Description مدیاویکی:Imagelist name 2124 4785 2006-08-31T18:29:08Z MediaWiki default Name مدیاویکی:Imagelist search for 2125 4786 2006-08-31T18:29:08Z MediaWiki default Search for image name: مدیاویکی:Imagelist size 2126 4787 2006-08-31T18:29:08Z MediaWiki default Size (bytes) مدیاویکی:Imagelist user 2127 4788 2006-08-31T18:29:08Z MediaWiki default User مدیاویکی:Imgfile 2128 4789 2006-08-31T18:29:08Z MediaWiki default file مدیاویکی:Imgmultigo 2129 4790 2006-08-31T18:29:08Z MediaWiki default Go! مدیاویکی:Imgmultigotopost 2130 4791 2006-08-31T18:29:08Z MediaWiki default مدیاویکی:Imgmultigotopre 2131 4792 2006-08-31T18:29:08Z MediaWiki default Go to page مدیاویکی:Imgmultipagenext 2132 4793 2006-08-31T18:29:08Z MediaWiki default next page &rarr; مدیاویکی:Imgmultipageprev 2133 4794 2006-08-31T18:29:08Z MediaWiki default &larr; previous page مدیاویکی:Import-interwiki-namespace 2134 4795 2006-08-31T18:29:08Z MediaWiki default Transfer pages into namespace: مدیاویکی:Ipb already blocked 2135 4797 2006-08-31T18:29:08Z MediaWiki default "$1" is already blocked مدیاویکی:Ipb cant unblock 2136 4798 2006-08-31T18:29:08Z MediaWiki default Error: Block ID $1 not found. It may have been unblocked already. مدیاویکی:Ipbanononly 2137 4799 2006-08-31T18:29:08Z MediaWiki default Block anonymous users only مدیاویکی:Ipbcreateaccount 2138 4800 2006-08-31T18:29:08Z MediaWiki default Prevent account creation مدیاویکی:January-gen 2139 4801 2006-08-31T18:29:08Z MediaWiki default January مدیاویکی:July-gen 2140 4802 2006-08-31T18:29:08Z MediaWiki default July مدیاویکی:June-gen 2141 4803 2006-08-31T18:29:08Z MediaWiki default June مدیاویکی:Listusersfrom 2142 4804 2006-08-31T18:29:09Z MediaWiki default Display users starting at: مدیاویکی:Lockfilenotwritable 2143 4805 2006-08-31T18:29:09Z MediaWiki default The database lock file is not writable. To lock or unlock the database, this needs to be writable by the web server. مدیاویکی:March-gen 2144 4806 2006-08-31T18:29:09Z MediaWiki default March مدیاویکی:May-gen 2145 4807 2006-08-31T18:29:09Z MediaWiki default May مدیاویکی:Mediawikipage 2146 4808 2006-08-31T18:29:09Z MediaWiki default View message page مدیاویکی:Mon 2147 4809 2006-08-31T18:29:09Z MediaWiki default Mon مدیاویکی:Newpages-username 2148 4810 2006-08-31T18:29:09Z MediaWiki default Username: مدیاویکی:November-gen 2149 4811 2006-08-31T18:29:09Z MediaWiki default November مدیاویکی:October-gen 2150 4812 2006-08-31T18:29:09Z MediaWiki default October مدیاویکی:Old-revision-navigation 2151 4813 2006-08-31T18:29:09Z MediaWiki default Revision as of $1; $5<br />($6) $3 | $2 | $4 ($7) مدیاویکی:Sat 2152 4814 2006-08-31T18:29:09Z MediaWiki default Sat مدیاویکی:Searchbutton 2153 4815 2006-08-31T18:29:09Z MediaWiki default جستجو شود مدیاویکی:Searchsubtitle 2154 4816 2006-08-31T18:29:09Z MediaWiki default برای پرس‌وجوی «[[:$1]]» مدیاویکی:Searchsubtitleinvalid 2155 4817 2006-08-31T18:29:09Z MediaWiki default برای پرس‌وجوی «$1» مدیاویکی:September-gen 2156 4818 2006-08-31T18:29:10Z MediaWiki default September مدیاویکی:Statistics-mostpopular 2157 4819 2006-08-31T18:29:10Z MediaWiki default Most viewed pages مدیاویکی:Sun 2158 4820 2006-08-31T18:29:10Z MediaWiki default Sun مدیاویکی:Table pager empty 2159 4821 2006-08-31T18:29:10Z MediaWiki default No results مدیاویکی:Table pager first 2160 4822 2006-08-31T18:29:10Z MediaWiki default First page مدیاویکی:Table pager last 2161 4823 2006-08-31T18:29:10Z MediaWiki default Last page مدیاویکی:Table pager limit 2162 4824 2006-08-31T18:29:10Z MediaWiki default Show $1 items per page مدیاویکی:Table pager limit submit 2163 4825 2006-08-31T18:29:10Z MediaWiki default Go مدیاویکی:Table pager next 2164 4826 2006-08-31T18:29:10Z MediaWiki default Next page مدیاویکی:Table pager prev 2165 4827 2006-08-31T18:29:10Z MediaWiki default Previous page مدیاویکی:Templatepage 2166 4828 2006-08-31T18:29:10Z MediaWiki default View template page مدیاویکی:Thu 2167 4829 2006-08-31T18:29:10Z MediaWiki default Thu مدیاویکی:Tue 2168 4830 2006-08-31T18:29:10Z MediaWiki default Tue مدیاویکی:Upload source file 2169 4831 2006-08-31T18:29:10Z MediaWiki default (a file on your computer) مدیاویکی:Upload source url 2170 5662 2006-10-25T17:53:37Z MediaWiki default 215 (a valid, publicly accessible URL) مدیاویکی:Viewhelppage 2171 4833 2006-08-31T18:29:10Z MediaWiki default View help page مدیاویکی:Viewpagelogs 2172 4834 2006-08-31T18:29:10Z MediaWiki default View logs for this page مدیاویکی:Wed 2173 4835 2006-08-31T18:29:10Z MediaWiki default Wed دستگاه ها 2174 4836 2006-09-01T05:42:09Z 85.133.169.42 دستگاه های موسیقی ایرانی به تعداد روزهای هفته از شور - نوا - ماهور - همایون - سه گاه - چهارگاه و راست پنج گاه تشکیل شده است . عرفان 2175 4838 2006-09-02T19:40:19Z 213.154.46.75 :<br />== بنام خدواند بخشنده مهربان يا مالك يوم الدين إياك نعبد ؤإياك نستعين == فرهنگ نجوم/اخترفیزیک/سحابی 2176 4842 2006-09-03T13:39:22Z 85.185.58.34 nebula: سحابىها ابرهاى وسيعى متشكل از گاز,غباروپلاسما هستند كه در فضاى ميان ستاره اى واقع شدند. سحابى هارا به سحابى هاى:گسيلشى,بازتابى,تاريك,سياره نما وباقيمانده ابرنواختر طبقه بندى مى كنند. فرهنگ نجوم/اخترفیزیک/تحول ستاره ها 2177 4843 2006-09-03T15:29:00Z 85.185.58.34 Stellar evolution:تكامل ستاره مراحل تحولاتى است كه ستاره در طول حيات خود پشت سرمى گذارد.در اين مسير طى ميليون ها سال ستاره دچار تحولات اساسى مى شود. مطالعه تكامل ستاره ها با رصد حيات يك ستاره غيرممكن است_اغلب تحولات يك ستاره انقدر كند اتفاق مىافتند كه قرنهاطول مىكشد به انها پى ببريم.بنابراين اخترفيزيكدانان تعداد زيادى ستاره " هر كدام در مرحله خاصى از چرخه حيات خود"را رصد وبه كمك مدل هاى كامپيوترى ساختار تكامل انها را شبيه سازى مى كنند. زندگى ستاره به شش دوره تقسيم مىگردد: ا.تولد<تراكم موضعى ماده سحابى> ب.نوباوگى<مرحله انقباض> پ.بلوغ<رشته اصلى> ت.سنين بالا<غول سرخ> ث.باز هم بالاتر<متغيرها> ج.مراحل اخرين<كوتوله هاى سفيد ,ستاره هاىنوترونىو سياه چاله ها>. راهنما برای دانشجویان جدید تورنتو/هزینه زندگی 2178 6134 2006-11-23T02:35:21Z Hanif 194 هزینه های اصلی زندگی: '''1. مسکن و آب و برق:[[راهنما برای دانشجویان جدید تورنتو/تهیه خانه|تهیه‌ی خانه]]''' 1.1 مسکن اشتراکی شامل آب و برق و بک اتاق شخصی بدون پارکینگ: بین 400$ تا 700$-پارکینگ به طور معمول 50$-100$ خرج اضافه دارد. 1.2: مسکن مستقل: خانه بچلر به معنای خانه یک اتاقه بدون اتاق پذیرایی بین 600$ تا 900$ '''2. خورد و خوراک و وسایل بهداشتی روزمره:''' بسته به محل خرید و نوع خرید از 150$ تا 300$ متغیر است. برای اطلاعات از مراکز خرید به [[راهنما برای دانشجویان جدید تورنتو/تهیه خوراک|تهیه‌ی خوراک]] مراجعه کنید. '''3. حمل و نقل داخل شهری:''' در صورت استفاده دایمی از مترو بین 80$ تا 96$ (رفت و آمد نامحدود در سطح شهر با [http://www.toronto.ca/ttc/ TTC]) - قیمت یک رفت و برگشت به هر نقطه شهر با مترو 4.2$ می باشد. برای اطلاعات بیشتر به [[راهنما برای دانشجویان جدید تورنتو/حمل و نقل در شهر]] '''4. تلفن و اینترنت:''' 4.1: [[انواع اینترنت پر سرعت]]: 25$ تا 50$- در صورت داشتن خط تلفن داخل خانه، اینترنت Dial Up هزینه آنچنانی ندارد و می شود به صورت رایگان تهیه شود. برای اطلاعات بیشتر به [http://www.dialin.utoronto.ca/ صفحه دانشگاه تورنتو] مراجعه کنید. 4.2: تلفن شخصی داخل خانه 20$ تا 30$ (شزکت های مشهور تلفن داخل خانه عبارتند از Rogers و Bell می باشد.)- تلفن همراه بین $20-$50 (شزکت های مشهور تلفن همراه عبارتند از Fido ،Tell us و Rogers می باشد.) '''5. خدمات بهداشتی:''' بجز دندانپزشکی و قسمتی از خرج دارو بقیه خرج ها توسط [http://www.isc.utoronto.ca/uhip.html بیمه دانشگاهی شما] پرداخت می شود: 5.1: خرج دندانپزشکی: قسمتی از هزینه شما توسط [http://www.utoronto.ca/~gsunion/insurance/dental.html بیمه جدید دندانپزشکی] دانشگاه تأمین می شود (500$) و در صورتی که به عنوان Teaching Assistantship برای دانشگاه فعالیت داشته باشید از 500$ [http://www.cupe3902.org/unit1info/dentalinfo مزایای شغلی CUPE] برای خود و همسر خود برخوردار می شوید. اگر از دندان های به نسبه سالمی بر خوردار هستید 500$ احتمالاً کافی خواهد بود. ولی اگر به طور معمول با مشکلات دندان دست و پنجه نرم می کنید باید بدانید که قیمت خدمات دندانپزشکی در کانادا کاملاً از ایران بالاتر می باشد برای همین اگر سعی شود که در ایران به درمان بسیاری از مشکلات دندانتان بپردازید کاملاً اقتصادی تر است. البته باید توجه شود که شرکت های بیمه به احتمال زیاد خرجی را که در ایران می کنید را پوشش نمی دهند. 5.2: خرج دارو: جز قسمتی از خرج دارو باقی توسط بیمه دارویی شما تأمین می شود. اگر شما دارویی را بدون نسخه دکتر تهیه کنید (به طور مثال داروهای سرما خوردگی) خود موظف به تقبل تمام هزینه هستید ولی اگر دارویی توسط پزشک به شما توصیه شود در اکثریت اوقات شما تنها قسمتی از حق الزحمه داروخانه را می دهید که بین 6$ تا 11$ برای داروخانه های مختلف متفاوت است. پس خرج دارو زیاد نخواهد بود. '''6. مالیات:''' مالیات بر درآمد: معمولاً شما به عنوان دانشجو درآمد آنجنانی ندارید که بابت آن مجبور به پرداخت مالیات فراوان باشید ولی با این حال شما اگر برای دانشگاه کار میکنید در چک های دریافتی خود مبلغی را به عنوان مالیات پرداخت می کنید که کاملاً به درآمد شما بستگی دارد. مالیات در خرید: شما به ازای اکثریت کالاهایی که می خرید مبلغی را به میزان 13% ارزش کالا مالیات می پردازید. '''7. پوشاک:''' قیمت پوشاک کمی از قیمت های ایران بالاتر است و باید توجه شود که 13% مالیات هم بر آن افزون است ولی اصولاً نمی توان گفت که تفاوت شگرفت با ایران دارد. معمولاً در حراجی های مغازه های بزرگ می توان به قیمت های مطلوب برخورد کرد. '''8. تفریح:''' نمی توان رقم دقیقی برای تفریح مشخص کرد ولی باید به این امر توجه شود که تنوع تفریحات در اینجا از ایران کاملاً بیشتر است و باید حداقل مبلغ 100$-50$ برای آن در نظر بگیرید. فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/نپتون 2180 4860 2006-09-03T23:28:31Z 85.185.58.34 Neptune :نپتون هشتمين و بيرونىترين سياره منظومه شمسى است.نپتون از لحاظ جرم<17 برابر جرم زمين>سومين واز لحاظ اندازه چهارمين سياره اين منظومه است. نپتون به خاطر فاصله زيادش از زمين با چشم برهنه ديده نمىشود.روشنى ان به اندازه ستاره اى از قدر هشتم است. صدوشصت وپنج سال زمينى طول مىكشد تا نپتون يك گردش كامل به دور خورشيد را بپيمايد.حركت ان به سمت مشرق در ميان ستارگان اندكى بيشترار 2 درجه در سال است. نپتون نخست با محاسبات رياضى كشف وسپس با رصد عملى ديده شد. جو نپتون به طور عمده از هيدروزن،هليوم ومقدار ناچيزى متان<دليل موجهى براى رنگ ابى سياره>تشكيل شده است. نپتون همچنين سريع ترين بادهاى منظومه را باسرعتى معادل 2500 كيلومتردرساعت داراست. دماى سطح اين سياره به220- درجه سانتىگراد مىرسدجالب است بدانيد دماى مركز ان7000 درجه سانتىگراد <داغتر از سطح خورشيد>است. حلقه هاى كم نور وتاريكى اطراف سياره ابى را فراگرفتند كه البته بسيار نازكتر از حلقه هاى زحل هستند.تابه حال 13 قمر نپتون كشف شده است.بزرگ ترين قمر اين سياره تري الگو:فس 2181 4873 2006-09-05T05:10:47Z Kaveh 2 الگو:فعل‌ساز به الگو:فس منتقل شد =={{{1}}}== <div style="direction: ltr;"> {{{1}}}ن ({{{3}}})an) means to {{{2}}} </div> :*{{{1}}}َم ({{{3}}}am): I did {{{2}}} :*{{{1}}}ی ({{{3}}}i): You did {{{2}}} :*{{{1}}} ({{{3}}}): He did {{{2}}} بحث الگو:فس 2182 4875 2006-09-05T05:10:47Z Kaveh 2 بحث الگو:فعل‌ساز به بحث الگو:فس منتقل شد ==رفت== <div style="direction: ltr;"> رفت means to go </div> :*رفتَم:I did go :*رفتی: You did go :*رفت: He did go {{فس|رفت|go}} {{فس|شنید|hear|šenid}} دنیای پس از مرگ 2183 4883 2006-09-06T17:33:58Z 217.11.22.196 البته دوستان بيش از من به عقايد اسلامی واقفند. اما برای آن که امکان مقايسه فراهم آيد ابتدا شرحی از اعتقاد اسلامی در اين زمينه می دهم و سپس متن را نقل می کنم. در عقايد اسلامی اعمال انسان به صورت حيوانی در می آيند که پس از مرگ همراه او هستند. يکی از خاصيتهای خواندن زيارت عاشورا آن است که در شب اول مرگ امام حسين به ديدن مرده می آيد و وی را از وحشت می رهاند. همچنين می دانيم که گذر از دنيای زندگان به دنيای مردگان بسيار سخت است. البته برای آدمهای مومن جان دادن به سادگی انجام می گيرد چنان که رايحه ای را بو می کنند اما برای آدمهای بد جان بسيار سخت و دردناک است. اگر انسان شانس بياورد و به اندازه کافی مومن باشد در لحظه مرگ برخی از چهارده معصوم و يا روح انسانهای مومن به ديدن او می آيند و جان کندن را بر او آسان می کنند. از طرف ديگر در روز قيامت پل مشهوری بر روی دوزخ وجود دارد به نام پل سراط که همه آدم ها از آن می گذرند. اين پل باريکتر از مو است و تنها کسانی از آن می گذرند که اعمال نيکشان به اندازه کافی بيش از اعمال کثيفشان باشد. مطالب اين يادداشت از کتاب «دينهای ايران» نوشته گئو ويدن گرن و ترجمه منوچهر فرهنگ (صفحه های ۶۹-۶۷) نقل شده است. اين بخش از کتاب به بررسی اعتقادات مذهبی قبل از زرتشت در ايران می پردازد. فکر دينی ايران به روشی مطلقا کلی از خلال انديشه ای گذشته است که در آن اعمال انسان به گونه ای يک شخصيت ثانوی را تشکيل می دهند که متوفی را ملاقات می کند و او را پذيرا می شود. چنان که ملاحظه کرده ايم اين شخصيت خود را به صورت ظاهر يک دختر جوان زيبا به روان نشان می دهد. اين دختر در داستان دينيگ «خزانه دار کارهای نيک» ناميده شده است و روان را با ذخيره اعمال خوب آن می پذيرد. در نزد هنديها اين انديشه را در متن های بودايی می يابيم. در دهاماپدا چنين آمده است: انسان که مدتی مديد در سفر بوده است و از ديار دور صحيح و سالم می رسد به هنگام ورودش با سلام خويشاوندان دوستان و همراهان مواجه می شود همينطور پرهيزگاران زمانی که از اين دنيا به عالم ديگر کذر کردند کارهای نيکشان به پذيره آنها می آيند چنان که گويی خويشاوندان عزيزشان وارد شده اند. همچنين گذر دشوار از دنيای زندگان به جهان مردگان چنان که در متنهای ايرانی به شرح آمده است نظير دقيق خود را در نزد هندی ها دارد. ما در اين مورد روايتی متداول در فرگرد ۱۹ ونديداد بندهای ۲۸-۳۲ می يابيم. در اين جا حکايت می شود که روان به پل چينود می رسد. در آنجا مورد پرسش قرار می گيرد سپس يک دختر جوان زيبا همراه با دو سگ می آيد که روان مومن را از روی پل به سوی سد يا ديوار راهنمايی می کند. اين ديوار مرز جهان ملکوتی را نشان می دهد. وی از آنجا به پيشگاه اهورامزدا می رود... پس زمينه اين علم معاد هندوايرانی است و همين است که شباهتهای آشکاری را با باورهای هندی ثابت می نمايد. اين شباهتها مستقل از خود معراج در موارد زير وجود دارند. 1. پل در اوپانيشاد نقش پل مردگان را ايفا می نمايد. اما اين فکر که برای رفتن به آسمان بايد از رودخانه های عريض گذشت قبلا در ريگ ودا بخش ۱۰ سرود ۱۴ بند ۱ ديده می شود. 2. در علم معاد ايرانی پل به يک شمشير تيز تبديل می شود. روان درستکار از لبه پهن آن می گذرد اما روان گناهکار بايد روی دم تيغ راه برود. «راهش را قطع می کنند. وی نخست با سر از بلندترين نقطه پل به دوزخ فرو می افتد و همه رنجهای ممکن را می بيند.» اين انديشه که گذرگاه تنگ و مانند دم تيغ برنده است در چندين متن هندی به چشم می خورد و از مدتها قبل به آن اشاره شده است. موضوع این دفتر 2184 4955 2006-09-07T17:25:24Z 217.11.22.196 امام زمان 2185 4886 2006-09-06T18:10:20Z 217.11.22.196 ايام، ايام تولد آخرين بازمانده امامان يعني امام زمان است. بنابراين نخستين يادداشت را به بررسي اين موضوع اختصاص مي دهم. ما شيعه دوازده امامي هستيم. اعتقاد اين گروه شيعه بر اين است كه پس از پيامبر اسلام دوازده نفر از خاندان وي يكي پس از ديگري به مقام امامت رسيده اند و در نهايت آخرين ايشان از نظرها پنهان گشته اند تا روز موعود كه ظهور كنند و دنيا را از ظلم و ستم پاك كنند. اكنون به بررسي اين عقيده بپردازيم. نخست آن كه پذيرش چنين چيزي باعث مي شود كه انسان ها منفعل شوند. يعني كسي كه چنين اعتقادي دارد تلاشي براي بهبود وضع خود و دنياي اطرافش انجام نمي دهد. بلكه منتظر آن است كه منجي بشريت ظهور كند. دوم آن كه بر فرض هم همه چيز درست باشد، آيا راه عاقلانه تري براي اين موضوع وجود نداشت؟ اين چه داستاني است كه ايشان به دنيا آمده اند و سپس از نظرها پنهان گشته اند؟ آيا عاقلانه تر نبود كه ايشان عجله نمي كردند و مي گذاشتند به هنگام مناسب به دنيا بيايند؟ مثل همه ديگران كه يك بار به دنيا مي آيند و يك بار هم مي روند. سوم آن كه مفاهيمي مثل اين كه دنيا را پر از عدل و داد كند مفاهيم دنياي كهن است. به واقع در دنياي پيچيده امروز اين عبارت ها يعني چه؟ در يك نگاه مي توان گفت كه عدل و دادي كه از آن دم زده مي شود كم كردن فاصله طبقاتي و ايجاد رفاه براي عامه مردم است. اكنون اگر نيك بنگريم در دنياي مدرن امروزي يكي از هدفهاي دولتها همين مي باشد و در كشورهايي كه نايب بر حق امام زمان بر آنها حكومت نمي كنند اين هدف به ميزان زيادي برآورده شده است. به عنوان مثال سطح رفاه در يك كشور اروپايي را در نظر بگيريد و يا فاصله طبقاتي را. بنابراين به سادگي روشن مي شود كه دنياي مدرن امروزي اولا تعريف دقيقي از دنياي پر از عدل و داد دارد و ديگر به عنوان هاي مبهم دنياي كهن نياز ندارد. و دوما ابزارها و روش هاي كاملا مشخص و علمي براي دستيابي به اين هدف دارد (كه هر روز نيز كاملتر مي شوند) كه بدون نياز به ظهور امام زمان و جنگ و خونريزي اين هدف را برآورده مي سازد. آيا زمان آن نرسيده است كه از خود بپرسيم كه براي چه منتظر ظهور امام زمان هستيم؟ ايشان قرار است چه چيز اين دنيا را تغيير دهند؟ فلسفه دین 1 2186 4887 2006-09-06T18:13:52Z 217.11.22.196 اين که چرا انسان دست به ابداع دين زده است در حوصله اين يادداشت نمی گنجد. آنچه که اين يادداشت به آن می پردازد بررسی کارکرد دين برای انسان امروزی است. به نظر من انسان امروزی به دو دليل هنوز پايبند دين است. دليل نخست حس ناتوانی انسان است و دليل دوم توجيهی برای دنيای پيرامونش. دليل اول کاملا روشن است. انسان موجودی است که وجودش وابسته به نيروهای اطرافش است. هزارها نيازمندی دارد که خودش توانايی برآورده کردن آنها را ندارد. هر چند بشر امروز در کل نسبت به گذشته بر خيلی از نيروهای طبيعت غلبه يافته است. اما اين به هيچ وجه از حس نياز انسان نکاسته است. با اندکی تامل به موردهای زيادی برخواهيم خورد که انسان در آنها نيازمند يک نيروی برتر است تا به او کمک کند. کافی است نخستين بار که در عمق وجودتان نياز به خدا را حس کرديد به دليل آن نيز بيانديشيد. دليل دومی که انسان را نيازمند دين مي سازد توجيه دنيای پيرامونش است. اين توجيه شامل موردهای زيادی می شود. اين که اين دنيا را چه کسی ساخته است. اين دنيا هدفش چيست. قانون های حاکم بر روند اين دنيا چيست و اين گونه پرسش ها. برای توجيه اين دنيا انسان نيازمند يک مدل است. اين مدل شامل تعدادی مبانی است. يعنی چيزهايی که انسان آنها را بی هيچ دليلی می پذيرد و هيچ دليلی بر درستی آنها اقامه نمی کند. مبانی نيز خود به دو دسته تقسيم می شوند. دسته نخست تعدادی اصل موضوع هستند و دسته دوم قاعده هايی هستند که انسان به کمک آنها از اصل موضوع استنتاج می کند. برخی از اصل های موضوعی دين را می توان چنين برشمرد. * موجودی به نام حدا وجود دارد که قائم به خود است * خدا توانايی خلق کردن دارد. * تمام موجودهای اين جهان را خدا خلق کرده است. * وجود هر چيزی در اين جهان وابسته به وجود خدا است. دسته دوم نيز قاعده های استنتاج هستند که نياز چندانی به توضيح ندارند. فلسفه دین 2 2187 4888 2006-09-06T18:14:16Z 217.11.22.196 در ادامه يادداشت پيشين امشب بحث را ادامه می دهم. موضوع اين بود که يکی از کارکردهای مهم دين ارائه يک مدل برای دنيای اطرافمان است. در اين يادداشت می خواهيم راجع به اين مدل بحث کنيم. موضوع نخست آن است که مدلی که انسان برای توجيه يک چيز می سازد بر مبنای اطلاعاتش از آن چيز است. بنابراين اين مدل محدود شده است به توانايی های انسان. يعنی چون ما همه واقعيت را در اختيار نداريم بنابراين مدلی نيز که می سازيم دليلی ندارد که همه واقعيت را توجيه کند بلکه تنها بخش هايی از واقعيت را که ما می دانيم توجيه می کند. مثال بارز چنين وضعيتی نيوتن است. اين فرد مدلی ساخت که ساختار فيزيکی دنيا را توجيه می کرد. اما بعدها که اطلاعات انسان راجع به دنيای اطرافش بيشتر شد مشخص شد که مدل نيوتن درست نيست و اپنشتين مدل جديدی ارائه داد که دنيای سرعت های زياد را هم توجيه می کرد. موضوع دوم آن است که مدل ما در محدوده درک ما قرار دارد. موضوع بسيار ساده است. يک جانور هم نسبت به محيط اطراف خود درکی دارد. اما اين درک نسبت به درک انسان بسيار بسيار ساده است. به عنوان مثال درک يک سوسک از پديده شب و روز چيست؟ آيا او هم متوجه گردش زمين به دور خود می باشد و همين توجيه را برای شب و روز دارد. بديهی است که خير. به عبارت ديگر مدلی که ما برای محيط اطرافمان ارائه می دهيم محدود به سطح درک ما می باشد. موضوع جالبی که در اين مورد مطرح است آن اس که خود دينداران نيز به چنين محدوديت هايی واقفند. و اصلا اين محدوديت ها را دليلی بر وحی و نياز به پيامبر می دانند. اما آنان فراموش کرده اند که مشکل محدود بودن درک انسان است. به عبارت ديگر يک سوسک از درک حرکت زمين به دور خودش عاجز است. بنابراين حتی اگر اين اطلاع نيز به او داده شود تغييری در درک او حاصل نمی شود. نوع نگرش به دین 2188 4889 2006-09-06T18:15:36Z 217.11.22.196 من در يادداشت های خودم از دو زاويه به دين نگاه مي کنم. نگاه نخست نگاهی از خارج دين است. يعنی نگاه فردی که به هيچ دينی اعتقاد ندارد و اکنون با دين مواجه شده است. اين فرد با اين موضوع مواجه است که حقيقت دين چيست. چه نيازی را برآورده می کند. چرا اصلا بايد دين را بپذيرد. آيا بايد يک دين را به طور کامل پذيرفت و يا می توان تنها بخش هايی از آن را پذيرفت. نگاه دوم نگاه فردی است که در درون دين قرار دارد. بنابراين با يک سری از اعتقادهای دينی مواجه هست. کار او اين است که اين اعتقادها را نقد کند. بررسی کند که آيا اين اعتقادها ضروری هستند. آيا می شود با اعتقادهای ساده تری به همان نتيجه ها رسيد. اصلا کارکرد يک اعتقاد چيست. البته واضح و بديهی است که مبنای ما دين اسلام و مذهب شيعه است. البته می توان از راويه های ديگری نيز به دين نگريست. مثلا نگاه تاريخی. اين که آيا از زاويه های ديگر نيز به دين بپردازيم را اکنون نمی دانم. آمار رستگاران 2189 6182 2006-11-25T06:07:35Z 82.99.200.189 يکی از ويژگی های هر فرقه دينی آن است که تنها کسانی را رستگار می دانند که پيرو آن فرقه باشند. آيين نورانی اسلام و مذهب شيعه نيز از اين اصل مستثنا نيست. اولين مشکلی که بر اين ايده وارد است اين است که مگر هدف دين صلاح انسان نيست. در اين صورت اگر کسی آدم درستی بود و هيچ خطايی (به مفهوم عام) نشد و به خدای يکتا نيز ايمان داشت نبايد رستگار شود؟ به عبارت ديگر اين چه حرفی است که شرط رستگاری انسان اعتقاد به آن دين خاص (مثلا اسلام) است. اکنون بياييد به گونه ای ديگر اين موضوع را بررسی کنيم. ببينيم تعداد شيعه های جهان چند نفر است. با در نظر گرفتن ايران عراق لبنان آذربايجان شوروی و بقيه جاها می توان فرض کرد که تعداد شيعيان حداکثر ۱۵۰ ميليون نفر است. با فرض آن که جمعيت دنيا هم اکنون شش ميليارد نفر است بنابراين تعداد شيعه های جهان برابر ۲۵/.٪ می شود. به عبارت ديگر از هر ۱۰۰۰۰ نفر جمعيت جهان تنها ۲۵ نفر شيعه است. با حساب خوشبينانه اگر فرض کنيم که نيمه شيعه ها نيز رستگار باشند بنابراين می بينيم که از ۱۰۰۰۰ نفر انسان تنها ۵/۱۲ نفر به بهشت می رود. آيا چنين وضعيتی منطقی است؟ البته جالبی داستان اين جا است که بيشتر کسانی که بهشت می روند تنها به اين دليل که در خانواده ای شيعه و مذهبی به دنيا آمده اند به بهشت می روند و کسانی که به جهنم می روند نيز تنها به اين دليل که مثلا در يک خانواده مسيحی به دنيا آمده اند به جهنم می روند. دليل آن نيز واضح است. زيرا انسان ها در زمينه دين تابع خانواده خود هستند و به ندرت اتفاق می افتد که خارج از رويه خانواده شان رفتار کنند.که البته استنتاج فوق بیشتر یک شوخی ناشی از عدم اطلاع جامع با چاشنی شیطنت است سخنرانی آقاجری 2190 4957 2006-09-07T17:30:28Z 217.11.22.196 محدوده جغرافیایی دین 1 2191 4892 2006-09-06T18:16:56Z 217.11.22.196 يكي از موضوع هايي كه همواره ذهن مرا به خود مشغول ساخته است محدوده دين ها است. اگر نيك بنگريم هر دين براي خود يك محدوده جغرافيايي دارد. مثلا دين اسلام در محدوده خاورميانه قرار دارد. نكته جالب در اين ميان اين است كه دين هايي كه دين هاي توحيدي يا ابراهيمي مي شناسيم همه متعلق به يك محدوده جغرافيايي مشخص هستند. اين دين ها كه شامل دين يهود دين مسيح و دين اسلام و ساير دين هاي وابسته كه اكنون منسوح شده اند همه در يك منطقه خاص ظهور يافته اند. تمام پيامبراني كه ما مي شناسيم همه در محدوده بين النهرين بوده اند. آيا اين موضوع عجيب نيست؟ مثلا چرا ما پيامبر سياه پوست نداريم. يا پيامبري در شرق آسيا در قاره آمريكا و .... ظهور نكرده است؟ اسلام دین رحمت با شمشیر 2192 4893 2006-09-06T18:19:43Z 217.11.22.196 بار پيش راجع به اين موضوع بحث کردم که به نظر من دين ساخته دست انسان است. انسان که ابتدا از درک محيط اطرافش عاجز بوده و وجود خود را ناتوان ديده سعی کرده با حربه دين از نيروهای اطرافش بخواهد که وفق نياز او رفتار کنند. پس از آن به تدريج اين رفتارها تکامل يافته و در نهايت تبديل به دين فراگيری چون اسلام و مسيحيت گرديده است. امشب اين موضوع را به شکلی ديگر پي می گيريم. همه شنيده ايم كه مي گويند اسلام دين رحمت است و پيامبر ِآن را پيامبر رحمت (رامتين) مي خوانند. حتي در آيه هاي قرآني نيز كرارا بر اين موضوع تاكيد شده است كه اسلام دين رحمت است و دين سهل و آسان است. اكنون لحظه اي به اين موضوع بيانديشيم كه اين دين كه دين رحمت و رافت است چگونه در سطح دنيا گسترش يافته است. اولين گام مبنايي در راه گسترش دين اسلام رفتن محمد به مدينه و به دست گرفتن قدرت در مدينه بود. تا قبل از اين زمان پيامبر در موضع ضعف بود و بنابراين بررسي روند وي تا آن زمان اشتباه است. از فرداي روزي كه پيامبر حكومت بر مدينه را به دست گرفت تاريخ هاي جنگ هاي اسلامي شكل گرفت. نخستين رفتار محمد حمله به كاروان هاي مكه و غارت آنها بوده است. سريه هاي فراواني كه پيش از غزوه بدر روي داده است. از آن پس نيز محمد طي جنگ هاي فراوان شبه جزيره عربستان را فتح كرد. البته روند وي چنين بود كه سفيراني مي فرستاد و ديگران را به دين اسلام دعوت مي كرد. در صورتي كه پاسخ آنان نه بود محمد سپاهي براي درهم كوبيدن آنان گسيل مي داشت. با رفتن محمد حكومتي كه وي شكل داده بود به رسالت خود كه همانا بسط شريعه رحمت از طريق جنگ و خونريزي بود ادامه داد و توانست محدوده وسيعي را زير حكومت خويش درآورد. به راستي به جز مدينه كه محمد با صلح بدان دست يافت جاي ديگري را سراغ داريد كه دين اسلام بدون جنگ و خونريزي در آنجا بسط يافته باشد. جالب است كه اين وضعيت را مقايسه كنيم با ساير دين ها. چند دين را سراغ داريم كه با تكيه بر خشونت و جنگ گسترش يافته باشد. مثال بارز آن دين مسيحيت است. آيا عيسي نيز به شكل محمد دين خود را گسترش داد. تفاوت اين دو در چيست. به نظر من تفاوت اين دو در مكان پيدايش است. عيسي در منطقه اي مي زيست كه تحت فرمانروايي حكومت روميان بود و محمد در يك بيابان با مردمان نيمه وحشي. اين دو براي بسط عقيده هاي خود از روندي استفاده كردند كه در دنياي پيرامونشان وجود داشت. در محيط وحشي عربستان جنگ و خونريزي امري روزمره بود و خوي عرب ها چنين بود. محمد نيز كه فردي از ميان اين قوم بود همين روند را طي كرد. آيا اگر اين دين آسماني بود مي بايست اين گونه از محيط اطراف خود تاثير پذيرد؟ آيا راهزني و حمله به قبيله ها رفتاري است كه در شان يك پيامبر آسماني باشد؟ هدف این دفتر 2193 4894 2006-09-06T18:19:54Z 217.11.22.196 چيزی که من در اين دفتر (weblog) مي خواهم بيان كنم اين است كه دين ساخته دست بشر است. انسان به دليل نياز خود دين را ساخته است. تمام يادداشت هاي اين دفتر نيز به گونه اي سعي در اثبات اين ادعا دارند. چيزی که من در اين دفتر (weblog) در پي بيان آن هستم اين است كه دين ساخته دست بشر است. انسان به دليل نياز خود دين را ساخته است. سپس با پيشرفت انسان دين نيز مانند هر ساخته ديگر او به مرور تكامل يافته است. به عنوان مثال انسان اوليه درك كرده است كه زندگي او به وجود خورشيد وابسته است. بنابراين خورشيد را پرستيده است و به همين ترتيب خداهاي متعدد داشته است كه هر يك قابليت خاصي داشته اند. پس از آن به تدريج از تعداد اين خدايان كاسته شده است و در نهايت تنها دو خدا مانده است. يكي خداي خوبي و ديگري خداي بدي. چيزي كه ما هم گونه پيشرفته اش را در اسلام داريم. وجود يك مظهر خوبي (خدا) و يك مظهر بدي (شيطان). شاهد اين مدعا كه دين ساخته دست بشر است اين است كه اگر دين واقعا مبناي فرابشري داشت بنابراين بايد يك دين در تمام دنيا وجود داشت و يا حداقل منشا تمام دين ها يكسان بود (همه از طرف خدا بودند). اما اين گونه نيست. شما هر گروه از انسان ها را كه بنگريد براي خود آيين و مرامي دارند. مثلا هر قبيله آفريقايي را كه بررسي كنيد مي بينيد براي خود يك آيين مذهبي دارند. به وجود موجودات فرابشري معتقد هستند و راجع به مرگ و حيات پس از مرگ نيز نظرياتي دارند. البته اين قبيله هاي عقب افتاده دينشان نيز نسبت به انسان متمدن بسيار ابتدايي و ساده انگارانه است و از ديد ما سرشار از خرافه ها. اما همه آن دين ها و دين هاي ما انسان هاي متمدن همه داراي ويژگي هاي مشتركي هستند. همه به وجود موجودات فرابشري اعتقاد دارند. همه براي خود آيين مذهبي خاصي دارند. همه نسبت به مرگ و دنياي پس از مرگ نظر داده اند و مشتركات ديگر. در واقع منشا مشترك تمام اين دين هاي بدوي و دين هاي پيشرفته يك چيز است و بنابراين تمام آنها نيز در همان حيطه ها به اظهار نظر پرداخته اند. مثلا شما هيچ ديني را نمي يابيد كه راجع به حيات پس از مرگ سكوت كرده باشد. ويژگي تكاملي بودن دين همان چيزي است كه ما از آن به عنوان خرافه نام مي بريم. به عبارت ديگر هر نسلي از انسان ها به فراخور درك خويش به بررسي باورهاي پيشينيان خود مي پردازند. در اين بين برخي از اين باورها به نظرشان غير واقعي مي رسد. بنابراين اين باورها را خرافه هايي معرفي مي كنند كه در دين اصلي وارد شده اند و بايد آنها را از دين زدود. به اين ترتيب اين خرافه ها را با باورهاي ديگر جايگزين مي كنند و به اين ترتيب روند تكاملي دين پي گرفته مي شود. يكي از ويژگي هاي يك روند تكاملي آن است كه مي تواند حالت هاي مختلفي را طي كند و بنابراين به نتيجه هاي مختلف برسد. به عنوان مثال روند تكامل موجودات زنده را در نطر بگيريد. هدف اين روند سازگاري با محيط و حفظ حيات است. اكنون اين روند در هر موجودي به يك صورت طي شده است و در نتيجه دنياي كنوني ما تعداد بيشماري گونه هاي جانوري دارد. مشابه همين روند در مورد دين نيز صادق است. به عبارت ديگر هر گروه از انسان ها به فراخور نياز خود و درك خود دين خود را به صورت خاصي تكامل داده اند. اين كه ما مي بينيم اسلام نيز داراي انواع فرقه ها و عقيده ها است دقيقا ناشي از همين موضوع است. محدوده جغرافیایی دین 2 2194 4895 2006-09-06T18:48:08Z 217.11.22.196 در يادداشت پيشين به اين موضوع پرداختم که تمامی دين های توحيدی در يک محدوده جغرافيايی خاص ظهور کرده اند. اکنون اين وضعيت را از دو ديدگاه بررسی می کنيم. ديدگاه نخست همان ديدگاه مرسوم است که دين را از طرف خدا و برای هدايت بشر فرستاده است. ديدگاه دوم همان نگاهی است که پيش از اين به آن پرداختم. يعنی نگاهی که دين را ساخته بشر دانسته که به مرور تکامل يافته است. اگر دين را از طرف خدا برای هدايت بشر فرض کنيم آن وقت انتظار می رود که خداند همه انسان ها را يکسان نگاه کند. بنابراين همان گونه که محمد عيسی موسی و بقيه را برای هدايت مردم بين النهرين و حوالی فرستاده است بايد پيامبرانی نيز برای هدايت ساير افراد بشر که در بقيه نقاط اين کره خاکی هستند نيز می فرستاد. اما اين گونه نشده است. خوب شايد بگوييم که ۱۲۴ هزار پيامبر آمده اند و ما تنها چندتايی از آنها را می شناسيم. بنابراين امکان دارد که تعدادی از اين پيامبران در ساير نواحی کره خاک ظهور کرده باشند. ايراد چنين استدلالی خيلی ساده است. اگر خداوند برای ساير بخش های کره خاک نيز پيامبرانی می فرستاد به هر حال بايد آثاری از آنها می ماند. چگونه است که ما اين همه آثار از عيسی موسی و يا عيسی داريم و اين همه پيرو نيز در سطح جهان دارند اما از آن پيامبران هيچ رد و اثری نمانده است. حتی از دين آنها نيز اثری نمانده است. در واقع اين قوم ها هر کدام برای خود دين و آيينی دارند که از هزاران سال پيش مانده است مانند کنفوسيوس بودا اينکاها و غيره. چگونه است که از اين دين های زمينی اين همه آثار مانده است اما از پيامبرانی که خداوند بر آنها فرستاده چيزی نمانده است؟ دليل ديگر شايد اين باشد که ساير نواحی کره زمين مردمش عقب افتاده بوده اند و بنابراين هنوز در سطحی نبوده اند که خداوند بر آنها پيامبرانی بفرستد. چنين ادعايی بديهی است که بی مورد است. چون بديهی است که مردم عقب افتاده بيشتر نيازمند پيامبر و هدايت هستند. در واقع به سادگی می توان ديد که با فرض اين که دين از طرف خدا است چنين وضعيتی قابل توجيه نيست. اما بازگرديم به مدل تکاملی دين. اگر با اين مدل به موضوع بنگريم می بينيم که همه چيز به سادگی توجيه پذير است. به عبارت ساده تر سير تکاملی دين در هر منطقه به دليل نبود ارتباط جدا از سير تکاملی آن در ساير منطقه ها بوده است. بنابراين دين تکامل يافته در منطقه شرق آسيا دارای ويژگی هايی جدا از دين تکامل يافته در خاورميانه است. يا دين تکامل يافته در آمريکا (اعتقادهای سرخپوستان بومی آمريکا) به شکل و فرمی ديگر است. برای مثال اعتقاد به خدای واحد که فصل مشترک دين های توحيدی است. خوب در نخستين دين توحيدی اين اعتقاد شکل گرفته است. پس از آن دين هايی که در محدوده اين دين بوده اند اين اعتقاد را از آن به ارث برده اند اما دين هايی که در محدوده جغرافيايی اين دين نبوده اند اين اعتقاد در آنها به وجود نيامده است. یتیم نوازی علی 2195 4896 2006-09-06T18:48:38Z 217.11.22.196 امشب می خواهم اندکی متفاوت از شب های پيش بنويسم. اين چند شب شب های قدر بودند و شب درگذشت علي خليفه چهارم مسلمين. چيزی که مرسوم است اين است که ايرانيان علی را بسيار قدر می نهند و حتی فرقه هايی از آنان وی را تا حد خدايی بالا می برند. برای وی ويژگی های اخلاقی والايی متصورند که از آن جمله است فتوت مردانگی و دستگيری از ضعيفان. قبل از آن که وارد بحث شوم سوالی را بگويم. به نظر شما اگر علی اکنون زنده بود جايگاهش کجا بود؟ من می انديشم که وی سردسته انصار حزب الله بود. شما چه؟ خوب برگرديم به اصل موضوع. يکی از حکايت های بارز که دستگيری از ضعيفان را در علی به خوبی نشان می دهد حکايتی زنی است که شوهر خويش را در جنگ از دست داده بوده (شوهرش از سربازان علی بوده است) و بی سرپرست با فرزندان يتيمش روزگار می گذرانده است. علی از آنان دستگيری می کند و بقيه داستان که همه می دانيم. خوب اندکی در اين داستان و داستانهای مشابه دقيق شويم. ببينيم که امروزه برای حل اين مشکل ها چه می کنند. نخست آن که امروزه سيستم های تامين اجتماعی و بهزيستی وجود دارد که وظيفه آنها دستگيری از درماندگان و از کارافتادگان است. از طرف ديگر برای کسانی که در جنگ سرپرست خود را از دست داده اند دولت ها پشتيبانی بسيار فراهم آورده اند تا افراد با ميل و رغبت در جنگ شرکت کنند و نگران خانواده شان نباشند. خوب اکنون برگرديم به زمان علی. نخست آن که علی در آن زمان خليفه مسلمين بوده است. مسلمينی که با فتح ايران و بسياری کشورهای ديگر و تاراج آنها مردمی مرفه و پولدار بوده اند. دوم آن که علی نيز با غيب در ارتباط بوده و بنابراين فهم او محدود به فهم مردم زمان خود نبوده است. بنابراين آيا عاقلانه نبود که علی نيز دست به راه اندازی يک گروه می شد تا بيچارگان را در سراسر مملکت اسلامی تحت پوشش قرار دهد؟ بياييد اندکی محاسبه کنيم. فرض کنيم علی در هر شب (با توجه به محدوديت زمانی) تعداد ۱۰ خانواده را دستکشی و سرکشی می کرده باشد. از طرف ديگر فرض کنيم که هر بار آذوقه يک هفته آنان را می برده باشد. بنابراين تعداد خانواده هايي که علی تحت پوشش خويش قرار می داده است برابر ۷۰ (هفت روز هفته ضربدر ۱۰) خانواده بوده است. بنابراين علی تنها از ۷۰ خانواده آن هم در محدوده شهر کوفه حمايت می کرده است؟ آيا اين است وظيفه خليفه مسلمين؟ دقت کنيم که علی حتی سيستمی نداشته است که از بازماندگان سربازانش نيز حمايت کند. به نظر من واقعيت اين است که علی يک آدم بوده است مانند ساير مردم زمان خودش. هيچ ارتباطی با غيب و اين جور حرف ها نبوده است. بنابراين راه حلی نيز که برای دستگيری از نيازمندان پيدا کرده بوده بسيار ابتدايی بوده. در حد خودش. عقل برتر است یا دین 1 2196 4897 2006-09-06T18:49:12Z 217.11.22.196 يکی از پرسش های هميشگی در محدوده دين ارتباط بين دين و عقل است. بسيار پيش آمده است که در موردی بين آن چه که دين گفته است و آن چه که عقل می گويد تضاد وجود داشته است. بديهی است که در اين گونه موردها بايد نظر دين را پذيرفت و اين عقل ناقص را به گوشه ای افکند. اما واقعيت چيست؟ عقل برتر است يا دين؟ خوب اگر اين پرسش را از يک عالم دينی بپرسيد بدون ترديد برای شما دليل های بسيار می آورد تا به شما تفهيم کند که دين برتر است. البته اين عالم دينی احتمالا خود متوجه نيست که همين روش او ببانگر آن است که عقل برتر است. اما بگذاريد کمی جدی تر موضوع را بررسی کنيم. اگر نيک بنگريد از ميان اين همه جانور که در اين کره خاکی زندگی می کنند تنها انسان است که مورد توجه خداوند قرار گرفته و مشمول هدايت او شده است. به راستی چه عاملی باعث شده است که خداوند بر انسان ها پيامبر بفرستد و از ديگر جانداران غافل بماند؟ بی ترديد اگر به شما بگويند که خداوند از ميان سگان نيز بر آنها پيامبری فرستاده است تا آنها را به راه راست هدايت کند چه فکر خواهيد کرد؟ اصلا چرا تنها انسان است که خليفه خدا بر روی زمين شده است؟ چرا تنها انسان است که پس از مرگ نيز از ميان نمی رود و روحش به زندگی ادامه می دهد؟ چرا تنها انسان است که بايد پاسخگوی رفتار خود در روز قيامت باشد؟ و هزاران چرای ديگر. چرا انسان نابالغ و يا بچه ها در دين مستثنی هستند؟ بی ترديد پاسخ تمام اين پرسش ها در يک نکته نهفته است. انسان دارای عقل و شعور است. اين قوه باعث می شود که انسان دارای خود آگاهی (شعور) باشد. و اين عاملی است که انسان را با دنيای دين روبرو کرده است. بنابراين بدون ترديد هر عاقلی تصديق خواهد کرد که عقل برتر از دين است. عقل برتر است یا دین 2 2197 4898 2006-09-06T18:49:20Z 217.11.22.196 در مطلب پيش وضوح اين نکته را ياد آور شدم که عقل برتر از دين است. اکنون کمی به تبعات چنين باوری می پردازم. در گام اول بياييد کمی موضوع را روشن کنيم. عقل برتر از دين است. يعنی اين که عقل منبع اصلی است و پس از آن دين قرار دارد. به عبارت ساده تر در موردهايی که بين عقل و دين تنافر وجود دارد بايد سخن عقل را پذيرفت. خوب به اين ترتيب روند منطقی اين است که انسان با عقل و درک خود به بررسی حقيقت دين بپردازد. در اين صورت اگر انسان به اين نتيجه رسيد که دين ساخته نياز انسان است مرتکب هيچ خطايی نشده است. خوب ممکن است که انسان به اين نتيجه برسد که دين درست است اما دين واقعی دين اسلام نيست بلکه بر فرض دين کنفوسيوس است. در اين حالت نيز بر اين فرد هيچ خطايی نيست. به عبارت ديگر در چنين مدلی انسان ابتدا بر مبنای عقل حرکت می کند و پس از آن ساير چيزها مانند دين را در نظر می گيرد. در چنين مدلی انسان مکلف به پذيرش دين نيست. بلکه می تواند دين را بپذيرد. پس از آن نيز هر زمان که عقل او به او گفت که دين درست نيست و يا بخشی از دين درست نيست اين فرد می تواند بر مبنای عقل خود در دين خود تجديد نظر کند. معجزه 2198 4899 2006-09-06T18:49:34Z 217.11.22.196 يكي از عجيب ترين جنبه هاي دين شيوه اي است كه براي شناختن صداقت پيامبر به كار مي رود. همه ما بي ترديد راجع به معجزه شنيده ايم و معجزه بسياري از پيامبران را در خاطر داريم. براي ورود به بحث لازم است كه ابتدا اهميت دين را دريابيم. از نگاه ديني دين ركن و اساس زندگي انسان است. دين عاملي است كه تضمين كننده سعادت دنيا و آخرت است. اين انديشه پايه اي هر ديني است كه اعلام مي كند كه تنها پيوستگان به آن دين كاميابان واقعي هستند و سايرين دنيا و آخرت خويش را به باد داده اند. خوب در شرايطي كه دين چنين جايگاه خطيري دارد بنابراين بايد يك مكانيزم قوي براي شناساندن آن وجود داشته باشد. به عبارت ديگر اين وظيفه خداوندگار است كه دين خود را بر تمام انسان ها عرضه كند و آنها را با حقانيت دين آشنا كند. اكنون ببينيم كه روند طي شده براي معرفي دين چگونه بوده است. در يادداشت هاي گذشته به اين موضوع پرداخته ام كه يك ايراد اساسي دين آن است كه تنها بر تعدادي محدودي از انسان ها عرضه شده است. جالب تر اين كه آنان كه محتاج تر بوده اند بيشتر فراموش شده اند. آيا تا كنون شنيده ايد كه پيامبري بر بوميان استراليا نازل شده باشد و آنها را به دين خدا دعوت كرده باشد. بنابراين به وضوح روشن است كه معرفي دين فاقد ويژگي نخست بوده است. يعني دين تنها بر تعداد محدودي از افراد عرضه شده است. اين مانند آن است كه يك شركت بزرگ محصول خود را تنها در يك محله تهران تبليغ كند. به نظر من مدير چنين شركتي يك احمق است. اما بپردازيم به مورد دوم. اين كه دين بر آنان كه عرضه شده است چگونه درستي خود و درستي پيامبر خود را ثابت كرده است؟ مي دانيم و مي دانيد كه معجزه روشي است كه براي اثبات حقانيت يك پيامبر و به تبع آن دين وي به كار رفته است. روش معجزه به نظر من داراي ايرادات متعدد است. نخست آن كه معجزه يك روش قطعي نيست. به عبارت ديگر ممكن است معجزه ارائه شده براي فردي بديهي باشد و وي نتواند آن را بپذيرد. در حالي كه بديهي است كه دين بايد و بايد حقانيت خود را به ديگران نشان دهد. دوم آن كه معجزه يك مكانيزم محدود است. مهمترين محدوديت معجزه محدود بودن آن به زمان و مكان است. براي مثال معجزه هاي عيسي را در نظر بگيريد. اين معجزه ها محدود به زمان عيسي بوده است. از طرف ديگر حتي در آن زمان نيز همه افراد اين معجزه را نديده اند. بلكه تنها افراد محدودي كه همراه عيسي بوده اند شاهد معجزه هاي وي بوده اند. البته به نظر من محدود بودن معجزه به زمان و مكان خاص به سادگي مبين بي ارزش بودن معجزه براي شناخت دين مي باشد. با اين روي مثالي مي زنم تا بحث روشن تر شود. فرض كنيد هم اكنون شما مي خواهيد حقانيت دين عيسي را بررسي كنيد. به شما مي گويند كه عيسي معجزه هايي داشته است بسيار شگفت. و براي شما با آب و تاب فراوان اين معجزه ها را شرح مي دهند. اكنون اگر شما قانع نشويد و بخواهيد كه اين معجزه ها را خود به چشم ببينيد درمانده مي شوند. در حالي كه شما كاملا محق هستيد كه معجزه را به چشم ببينيد. چگونه است كه وقتي ما مي گوييم دين تحريف شده است نگوييم كه در حواشي آن نيز اغراق شده است. به عبارت ديگر هيچ معجزه اي در كار نبوده است و اين ها همه داستان هاي ساخته ديگران است. ايراد ديگر معجزه آن است كه ممكن است رفتاري براي يك زمان خاص معجزه تلقي شود اما براي زمان ديگري معجزه نباشد. بي ترديد اگر كسي در زمان محمد مي توانست تلويزيون بسازد كار و كاسبي محمد را كساد مي كرد و دين او را بي ارزش مي ساخت. اما همين فرد در اين زمان با ساختن تلويزيون هيچ توجهي را بر نمي انگيزد. ايراد ديگر معجزه نامربوط بودن آن است. فرض كنيد شما نزد پزشك مي رويد و از او مدركي مي خواهيد تا نشان دهد كه وي به راستي پزشك است. اكنون اين فرد دستمالي از جيب خود بيرون مي آورد و آن را غيب مي كند تا نشان دهد كه پزشك است. معجزه نيز چنين است. به شكل اژدها در آوردن تعدادي رشته (كاري كه موسي كرده است) هيچ ارتباطي با ادعاي موسي نداشته است. نكته جالب آن است كه هر چه به زمان حال نزديك تر مي شويم از درجه خارق العاده بودن معجزه ها نيز بيشتر كاسته مي شود. براي مثال سليمان را در نظر بگيريم كه با جن ها رابطه داشته است و توانسته است ملكه سبا را آني پيش خود آورد. اين را مقايسه كنيد با كار موسي كه تعدادي طناب را به شكل مار در مي آورده است. جالبي كار موسي در توان وي در تكرار بوده است. يعني هر زمان كه مي خواسته اين كار را مي كرده است. پس از آن مي رسيم به عيسي. عيسي تنها چند بار تصادفا تعدادي بيمار مردني را زنده كرده است. در نهايت مي رسيم به مرحوم محمد كه تعدادي آيه آورده است. به روشني مي بينيم كه هر چه جلوتر مي آييم پيامبران ناتوان تر مي شوند. يعني هر چه به زمان حال نزديك تر مي شويم زمان كمتري گذشته است و بنابراين داستان پردازي كمتر انجام شده است. خلاصه آن كه معمولا معجزه را دليل حقانيت دين دانسته اند اما واقعيت اين است كه معجزه روشن ترين دليل بر باطل بودن دين است. یک نظر 2199 4900 2006-09-06T18:50:48Z 217.11.22.196 خوب خوشبختانه ما نمرديم و بالاخره کسی پيدا شد که نوشته هايمان را بخواند و نظری بدهد. چون نظر جالبی بود (و احتمالا من از ديدن آن ذوق زده شده ام) آن را اين جا تکرار می کنم و پاسخ خودم را هم اضافه می کنم. سلام. يک زاويه ديد جالب نسبت به همه مسايل وجود داره که در داستان زير آمده است: روزی مردی ليوان فروش ليوانهای خود را برعکس روی هم و روی يک گاری دستی چيده بود و داشت مردم را به خريد ليوان دعوت ميکرد. مردی که او را ديد يکی از ليوانها را برداشت و بعد از مدتی نگاه کردن به آن با اعتراض گفت: ای مردک اين چيه ميفروشی؟ فروشنده گفت ليوان است. مرد گفت اين چه ليوانی است که سر آن بسته است؟ بعد آنرا برگرداند و گفت: مسخره است ليوان شما ته هم ندارد! گاهی اوقات زاويه ديد کار دست آدم ميدهد.... موفق باشيد. به اميد ديدن انتقادهايی که آدم را بيشتر به فکر بيندازد. خوب من خوشحال می شوم که کسانی حرف های مرا نقد کنند. مسلما هيچ حرفی بدون تحليل و نقد ديگران قوام نمی يابد و اعتبار آن روشن نمی شود. اما راجع به اين پيام. خوب منظور آن تا حدود خوبی روشن نيست. به نظر من دو برداشت می شود کرد. برداشت نخست آن است که زاويه نگاه دين به دنيا غلط است. و برداشت دوم اين است که زاويه نگاه من به دين غلط است. خوب اگر منظور حالت اول بوده است که من هم همين را دارم می گويم. اما اگر حالت دوم منظور بوده است. خوب قبول که زاويه ديد من اشتباه است. ولی مناسب آن بوده که شما بگوييد که زاويه ديد درست چگونه است. اين گونه از بالا نظری به زير دستان افکندن مشکلی را حل نمی کند. در پايان من خوشحال می شوم که ديگران اين حرف ها را نقد کنند و خوشحال مي شوم كه نقدهای آن ها را در همين weblog بياورم. سعادت دنیوی به سبک دین 2200 4901 2006-09-06T18:51:00Z 217.11.22.196 يكي از سوال هايي كه همواره مطرح مي شود اين است كه چرا خداوند دين را بر انسان نازل كرد؟ تنها جوابي كه من تا كنون براي اين پرسش شنيده ام اين است كه انسان موجود محدودي است و اطلاعاتش ناقص است. بنابراين نمي تواند مسير درست زندگي را انتخاب كند. به اين ترتيب خداوند دين را بر انسان نازل كرده است تا مسير درست زندگي را به او نشان دهد و راه رسيدن به سعادت دنيا و آخرت را به او بياموزد. البته راجع به سعادت اخروي و دنيوي كه دين وعده داده است در آينده مطلب خواهم نوشت. اما امشب مي خواهم به يك بعد از اين سعادت دنيوي بپردازم. اگر در دنياي امروز و به طور كلي گذشته و حال انسان ها را بنگريم در مي يابيم كه يكي از عامل هاي مهم دشمني و جنگ بين انسان ها دين بوده است. همواره هر قومي براي خود ديني داشته است كه اين دين همه دين هاي ديگر را رد كرده و پيروان آن دين را مرتد و قتلشان را واجب دانسته است. خوب است كه نظري به دنياي كنوني بياندازيم. مثلا در فلسطين. تمام جنگ بين دو گروه مسلمان و يهودي است. هم اكنون اصولا يك جنگ نانوشته بين دنياي اسلام و مسيحيت وجود دارد. جيزي كه از آن به جنگ بين يهوديت و مسيحيت از يك سو و اسلام و كنوفوسيوس از سوي ديگر تعبير مي شود. در گذشته نيز اگر در نظر بگيريد اسلام شروع به كشورگشايي و از ميان بردن تمدن ها كرد و انسان ها را كشت تا دين خدا را در جهان حاكم كند. جنگ هاي صليبي به اين خاطر روي داد كه مسيحيان متوجه شدند كه حياتشان به دست مسلمانان در شرف نابودي است. در قرون وسطي بسياري انسان ها تنها به اين دليل كه عقايد كليسا را قبول نداشتند كشته شده و از ميان رفتند و يا شكنجه هاي فراوان تحمل كردند. همين اسلام را در نظر بگيريد. تز اسلام اين است كه تمام جهان را تحت سلطه خويش درآورد. در اين ميان همه بايد مسلمان شوند. اگر فردي جزو اهل كتاب بود كه بايد جزيه دهد تا در پناه حكومت اسلامي بتواند باقي بماند و بقيه نيز ريختن خونشان واجب است. به عبارت ديگر اسلام قايل به تبعيض ديني هست و اين چيزي است كه در همه دين ها وجود دارد. اين كه يك دين پيروان ساير دين ها را انسان هايي مي داند كه منحرف هستند و از سعادت دنيوي و اخروي به دور. كساني كه بايد تلاش نمود تا آنها را به راه راست هدايت كرد و در غير اين صورت هلاكشان كرد. نكته اصلي اينجاست كه دين به جاي آن كه عامل نزديكي انسان ها شود و آنها را به رعايت ارزش هاي انساني در ارتباط با ساير انسان ها دعوت كند آنها را به تفكيك از هم و خوار شمردن انسان هايي كه همكيش او نيستند دعوت مي كند. اگر بپذيريم كه يك عامل مهم سعادت دنيوي اين است كه انسان ها در كنار هم و به دور از تنش زندگي كنند، اگر بپذيريم كه يك عامل مهم سعادت دنيوي اين است كه انسان ها حقوق هم از جمله حق حيات، حق داشتن امكانات برابر با ديگران و ساير حقوق هم را رعايت كنند، اگر بپذيريم كه جنگ ها عامل از ميان رفتن تمدن ها و فروپاشي جامعه ها و به تبع آن از ميان رفتن حيات و رفاه انسان هاست، آن گاه در مي يابيم كه دين عامل مهمي است كه تمام اين سعادت ها را از انسان سلب مي كند. اكنون اين سوال باقي است كه پس سعادت دنيوي كه دين سردمدار آن است چيست؟ یک نظر 2 2201 4902 2006-09-06T18:51:14Z 217.11.22.196 خوب بی صحبت اضافه برويم سراغ نظرهايی که رسيده است. درباره بحث من که گفته ام دين منجر به اختلاف و نزاع در بين انسان ها شده و اصولا تبعيض ناشی از تفاوت دين که يکی از فراگيرترين نوع تبعيض در دنيای ما است دو نظر زير داده شده است. يک مثال: حضرت محمد ابتدا شاهان ايرانی را به اسلام ___دعوت___ کرد. چرا خسروپرويز نپذيرفت؟ به خاطر قدرت. والا با خدا و دين زرتشت مخالفتي نداشت. چرا مردم پذيرفتند؟ به خاطر قدرت! (چون از ستم حاکمان به سطوح آمده بودند) البته اعراب جنايتهايی نيز انجام دادند. اما آنهم به خاطر قدرت و در لباس دين بود. رسالت پيامبر تبليغ دين خود بود. اما رسالت آندسته از قدرت طلبان و اعراب جاهلي که در سپاه مسلمين بودند اين نبود. اصولاٌ جنگ هميشه (قبل از دين و بعد از دين. در قبايل بسيار بدوی و دنيای متمدن امروز) بوده است و خواهد بود! جنگ يک غريزه است! جنگ ناشی از انباشت قدرت و تمرکز آن است ولی برای مشروع جلوه دادن خود و نيز ايجاد انگيزش در سربازان (طبقه بدون قدرت) به پوشش ها و لباسهای فريبنده ای چون دين؛ ناموس؛ وطن و ... نياز دارد. اکثر دينها در ابتدا برای از بين بردن اختلاف های شديد طبقاتی و بر ضد حاکمان و زورمداران آمده اند. قدرت طلبان نيز با آنها مبارزه کرده ولی بعد از آنها استفاده کرده اند و خود را در پوستين دينی به مردم تحميل کرده اند. (لذا شايد بتوان گفت دين کارکرد حکومتی ندارد!) موفق باشيد. خوب ابتدا به نظر نخست بپردازيم. اول اين موضوع را روشن کنم که اين يک مثال است و به هيچ وجه پاسخ صحبت من نيست. اما راجع به همين مثال هم چون نيک بنگريم وافی به مقصود است. اين که پيامبر خسرو پرويز را به دين اسلام دعوت کرد و چون او نپذيرفت مسلمين هم بر ايران تاختند. اين دقيقا منطق دين است. دين می گويد يا حرف مرا می پذيری و يا اين که تو را از ميان خواهم برد. فکر می کنم من هم در يادداشتم همين را گفته بودم. اما راجع به نظر دوم. اين که جنگ همواره بين انسان ها بوده است و خواهد بود سخنی نيست. اين که استفاده از دين برای ترغيب افراد به جنگ نيز بوده و اسن نيز سخنی نيست. اما پرسش اين است. آيا جنگی نيز نبوده است که تنها به خاطر اختلاف دينی روی داده باشد. اين همه جنگ های پيامبر برای چه بوده است؟ آيا جز برای گسترش دين صلح طلب اسلام؟ من يک بار نيز قبلا اين پرسش را مطرح کرده بودم که اصلا چرا دين اسلام که پيامبر آن خود را پيامبر رحمت (رحمتا للعالمين ) می داند برای گسترش خود از جنگ استفاده کرده است؟ آيا شما منکر تبعيض دينی هستيد؟ آيا شما وضعيت اقليت های دينی را در کشور خودمان نمی دانيد؟ آيا شما وضع بهايی ها را در ايران نمی دانيد؟ آيا نمی دانيد که آنها از رفتن به دانشگاه محرومند؟ آيا نمي دانيد که بهايی ها هم مسلمان هستند و شيعه. با اين تفاوت که به فردی به نام محمد علی بها نيز اعتقاد دارند؟ آيا شما نظر علمای اعلام را راجع به بهاييت نمی دانيد؟ تبغيض دينی نص صريح هر دينی است. چگونه می توانيد آن را نپذيريد؟ اين که بايد کافران را کشت آيه قران کريم است. من در آينده در مورد اين آيه عجيب سخن خواهم گفت. بنابراين همکار عزيز بپذيريم که بنيان هر دينی بر مبنای طرد طرفداران ساير دين ها است. هر دينی تنها و تنها خود را حق می داند و سايرين را گمراه. اصلا اين موضوع كاملا بديهي است. يك پيامبر ديگران را به پذيرش دين خود دعوت مي كند. به عبارت ديگر به آنها مي گويد كه دين و اعتقادي كه تا كنون داشته ايد باطل است و حرف من را بپذيريد. شما پيامبري را مي شناسيد كه به مردم بگويد مردم من دين جديدي آورده ام اما شما مي توانيد بر دين فعلي خود باقي بمانيد؟ خوب در اين ميان مردم نيز دو دسته مي شوند. گروه به دين جديد مي گروند و بنابراين ديگران را گمراه مي دانند. گروهي نيز به اعتقاد پيشين باقي مي مانند و از اين كه گروه اول آنها را باطل مي خوانند بر مي آشوبند و جنگ و درگيري شكل مي گيرد. شما اگر تاريخ سرشار از جنگ اسلام را بخوانيد خواهيد دانست كه محمد بت پرستي را نفي مي كرد و كمر به از ميان بردن بت ها بسته بود و اين منشا جنگ هايي است كه اسلام را دين رحمت كرد. بنابراين باطل خواندن ساير دين ها و خود را حق مطلق خواندن است كه پايه تبعيض ديني و از ميان بردن گمراهان را شكل مي دهد. باز هم در آينده در مورد يکی از دليل های شکل گيری دين سخن خواهم گفت که اتفاقا در تاييد حرف شماست و گواهی است بر ادعای من. شاد باشيد و کامياب یک نظر 3 2202 4903 2006-09-06T18:51:23Z 217.11.22.196 اين نظر در پاسخ به يک نظر (۱)رسيده است. با سلام منظور بنده حالت دوم بوده است. بدين صورت که برای نقد دعوی ليوان فروش بايد ابتدا ليوان شناسی را ياد گرفت(هر کس در سطح استفاده خود از ليوان. کاربران در سطحی و کارشناسان در سطح ديگر و ...). در هر سطح ليوان و ليوان خوب تعريف خاص خود را دارد. حتي گاهی ممکن است تعريف ليوان خوب در يک سطح با تعريف آن در سطوح ديگر همخوان نباشد. مثلاٌ از نظر تاجر خوبی= سود بالا+ دوام کم (جهت فروش بيشتر) اما از نظر مصرف کننده خوبی = قيمت کم + دوام زياد. پس لازمه بحث و نظر؛ توافق در مورد تعاريف و انتظارات است. از آنجا زاويه ديد نيز بدست می آيد. منتظر تعاريف شما (به طور صريح) هستم. موفق باشيد. من که هنوز نفهميدم موضوع چيست. نوع نگاه من به دين روشن و واضح است. اصولا اين weblog با به اين حاطر راه انداخته ام كه زاويه نگاه خود به دين را شرح دهم. اما يك بار ديگر نظر خود را بيان مي كنم. من بر اين باورم كه دين ساخته ذهن انسان ها است و اين گونه نيست كه از جانب خداوند خالق آسمان ها و زمين آمده باشد. از سوي ديگر انسان ها با پيشرفت خود به تدريج دينشان را نيز كامل كرده اند. بنابراين در هر زمان برخي از خرافه ها از دين جدا شده است. حتما همه ما دعاهاي بسيار كه از جانب امامان معصوم براي رفع دل پيچه در كتاب مفاتيح الجنان آمده است را ديده ايم. شايد بسياري از آنها دروغ باشد اما بي ترديد امامان ما اين دعوي را داشته اند كه با دعا مي توان بيماري ها را خوب كرد. اكنون اگر نيك بنگريم پزشكي از دين جدا شده است و اين دعاها خرافه ناميده مي شوند. اين مثالي است از تكامل دين. البته شايد شما بگوييد كه علم امروز به تاثير روان بر جسم رسيده است. خوب اين نيز دليلي است بر حرف من. يعني يك گام به پيش رفته ايم. دانسته ايم بسياري از آنچه كه ما قبلا به عنوان دين مي شناختيم و آن را ناشي از پذيرش دعاي خود از جانب حالق آسمان ها و زمين مي پنداشتيم در واقع تاثير متقابل روح و روان است. اما پس از اين موضوع كه دين كه ساخته دست انسان است آنگاه مي رسيم به بحث هايي كه در آينده به آنها خواهم پرداخت. شاد باشيد و كامياب اثری از صادق هدایت 2203 4904 2006-09-06T18:51:30Z 217.11.22.196 اثری از صادق هدايت است در مورد رفتن کاروانی از حجج اسلام جهت تبليغ دين مبين اسلام در بلاد کفر. امشب يک نسخه آن را بر روی اينترنت يافتم که خواندن آن خالی از لطف نيست. http://www.alefbe.com/karawantitel.htm پایان سلسسله پیامبران 2204 4905 2006-09-06T18:52:25Z 217.11.22.196 امشب به موضوع فرستادن پيامبران می پردازم. اين يکی از عجايب عالم خلقت اين است که خداوند برای مدتی تعداد زيادی پيامبر را بر بشر نازل کرد و بعد به ناگاه از آن دست کشيد. چرا؟ چه تفاوتی بين انسان گذشته و حال بود که خداوند بر آنان پيامبر نازل می کرد و بر اينان خير. اصولا پيامبران برای نجات بشر از گمراهی آمده اند. يعنی در شرايطی که انسان ها غرق در گمراهی هستند خداوند پيامبری بر آنها نازل می کند تا آنها را از گمراهی نجات دهد. با چنين فرضی چرا خداوند ديگر پيامبر نمی فرستد؟ به طور منطقی اين نتيجه گيری حاصل می شود که خداوند ديگر پيامبری نمی فرستد زيرا انسان ها ديگر از گمراهی نجات يافته اند. روشن است که چنين حرفی گزافه ای بيش نيست. بنابراين بگرديم به دنبال دليلی ديگر. دليل ديگری که معمولا علمای دينی بيان می کنند اين است که انسان ها به تدريج تکامل يافته اند و بنابراين خداوند نيز به موازات رشد انسان ها دين آنها را کامل کرده است و در نهايت دين کامل شده در قالب اسلام آمده است و چون ديگر تکاملی در دين نيست به دين جديدی هم نيازی نيست. اکنون از ارائه دهندگان چنين استدلالی درخواست اين است که نشان دهند در چه موردهايی دين اسلام نسبت به مسيجيت کاملتر شده است و يا تکامل آن را نسبت به يهوديت نشان دهند. به نظر من که ده فرمان موسی ريشه هر سه دين است. اين که دزدی نکنيد شراب نخوريد زنا نکنيد دروغ نگوييد و غيره. يعنی همان چيزهايی که در اسلام از آنها به گناه کبيره تعبير می شود. در واقع جالبي داستان اين است که گويندگان چنين استدلالی از بيان جنبه های تکامل يک دين نسبت به دين های پيش از خود عاجزند. درک چنين عجزی عده ای را بر آن داشته است تا به گونه ای ديگر مشکل را حل کنند. آنان اين نظريه را ابراز می کنند که خداوند به آن دليل پيامبران متعدد می فرستاده است که انسان ها به دليل عدم تکامل قادر به حفظ دين نبوده اند و بنابراين در طول زمان دين تحريف شده و دستخوش دگرگونی می گرديده است. لذا خداوند پيامبر بعدی را می فرستاد تا گوهر دين را از اين تحريف ها نجات دهد. لذا هنگامی که انسان به درجه ای از تکامل رسيد که قادر گرديد دين را حفظ کند خداوند نيز سلسله پيامبران را متوقف کرد. اين استدلال نيز از اعتبار چندانی برخوردار نيست. نخست نگاهی به اين آخرين دين خدا بيافکنيم. چون نيک بنگريم می بينيم که ده ها فرقه وجود دارند که هر يک مدعی اسلام واقعی هستند. چگونه می گوييم گوهر دين اسلام حفظ شده است در حالی که حتی در مورد يک موضوع بديهی مانند چگونگی نماز خواندن و يا وضو گرفتن اختلاف است؟ چيزی که به سادگی در زمان محمد همه مسلمانان انجام می دادند و بنابراين دليلی بر اختلاف نبايد بوده باشد. آيا علی و ابوبکر در زمان پيامبر نماز نمی خواندند که پس از آن بين سنی ها و شيعيان بر سر شکل نماز خواندن اختلاف افتاد؟ بنابراين بديهی است که دين اسلام دچار تحريف گشته است و اين امر بر انسان ها ناممکن است که سره را از ناسره تشخيص دهند. چه کسی مدعی است که اين همه اعمال که امروزه به نام دين انجام می شود (منظور جامعه های اسلامی است و با حکومت ها کاری نيست) جزئی از دين است. نگاهی به کتب شيعی بيافکنيد تا با فهرست طويلی از خرافات آشنا شويد. اگر اسم اين ها تحريف نيست پس چيست؟ نکند که واقعيت دين اسلام همين هاست؟ بنابراين دين اسلام امروزه چنان دچار چندگانگی گشته و هر کس بيانی از اسلام دارد که شناختن اسلام واقعی ناممکن گشته است. از سوی ديگر هيچ کس نمی تواند بگويد که آيا بالاخره اسلام تحريف نشده قابل دسترسی هست يا خير. برای مثال اين همه بحث از اسلام علوی و اسلام مجلسی که شريعتی کرده است معطوف به همين موضوع است. و يا به قول زنده ياد آغاجری اسلام تاريخی و اسلام ذاتی. از طرف ديگر انسان بدوی بوده و توانايی حفظ دين را نداشته است. اما خدا چه؟ خدايی که بر انجام هر کاری قادر و تواناست آيا نمی توانسته است دينش را از گزند تحريف پاس دارد تا نيازی به فرستادن پيامبر ديگری نباشد؟ نکند او هم به دنبال راه حل می گشته و با سعی و خطا بالاخره توانسته راه حلی بيابد که دينش از گزند خطا مصون ماند. واقعا اين چه خدايی است که حتی توان آن ندارد که دينش را پاس دارد؟ بنابراين اين دليل نيز که دين های پيشين تحريف شده است و بنابراين خداوند پيامبر جديد با دين جديد می فرستاده اصلا قابل قبول نيست. بنابراين اين نکته روشن نشد که چرا خداوند ۱۲۴ هزار پيامبر فرستاد و بعد از اين کار دست کشيد. تغییر قبله 2205 4906 2006-09-06T18:52:39Z 217.11.22.196 همه ما داستان تغيير قبله از بيت المقدس به کعبه را می دانيم. اين نيز از آن رويدادهاست. اجازه دهيد داستان را بيان کنيم و بعد بررسی کنيم. داستان اين است که يهوديان بيت المقدس را متعلق به خويش می دانستند و بنابراين بر محمد خرده می گرفتند که به سمت معبد آنان نماز می گذارد. از اين رو يک روز در حالی که محمد به نماز ايستاده و ساير مسلمانان نيز به او اقتدا کرده بودند خداوند آسمان ها و زمين به جبرئيل گفت که برو و به محمد بگو که قبله از اين پس کعبه است تا تمايزی باشد بين تو و يهوديان. اين داستان را از دو جنبه می خواهيم بررسی کنيم. جنبه نخست آن اين است که چنين روندی بيشتر يک روند انسانی است تا خدايی. من اين رويداد را اين گونه توجيه می کنم. محمد دين ساخته خود را که مخلوطی از آموزه هايش از دين های موجود در عربستان و نيز آموخته هايش در سفرهای بازرگانی اش بوده است را به مرور تغيير داده است. او ابتدا به تقليد از يهوديان بيت المقدس را ارج نهاد و بدان سو نماز گذارد. پس از آن که با عکس العمل يهوديان روبرو شد چاره در آن ديد که قبله را تغيير دهد و بنابراين يک روز در ميان نماز اين کار را کرد. اين داستان کاملا انسانی است و باور کردنش آسان. اما به داستان دينی بپردازيم. خداوند آسمان ها و زمين که در ابتدا نفهميده بود که انتخاب بيت المقدس به عنوان قبله منجر به تحقير پيامبرش می شود پس از آن که دريافت چه خطايی مرتکب شده است اشتباه خود را جبران کرد و قبله را عوض کرد. کدام داستان باور کردنش آسان تر است؟ داستان اول يا داستان دوم. بر فرض قبول داستان دوم پرسش اين است که اين چه خدايی است که عواقب رفتارهای خود را نمی داند و پس از مدتی به اصلاح خطاهايش می پردازد. و از آن مهم تر. آيا خدا تمام اشتباهاتش در دين را رفع کرده است؟ آيا خداوند محمد را به اندازه کافی زنده نگهداشته تا همه اشتباهاتش در دين را تصحيح کند؟ و يا اشتباه ديگری کرده و محمد را برده است بی آن که همه اشتباه ها را رفع کرده باشد؟ اگر اکنون خداوند آسمان ها و زمين متوجه شود که در دينش خطايی ديگری وجود دارد چگونه آن را رفع می کند؟ اما ايراد دوم بر داستان تغيير قبله. اصولا اصرار خاصی در يک دين وجود دارد که خود را متمايز از ساير دين ها نشان دهد. داستان تغيير قبله نيز نشانی از همين واقعيت است. اما اگر دين به واقع برای ايجاد همدلی و دوستی بين انسان ها آمده بود بايد اين گونه می کرد؟ به چه دليل بايد معبد مسلمان و يهودی از هم جدا باشد؟ مگر همه برای يک خدا سجده نمی کنيم؟ مگر هدف دين سعادت دنيا و آخرت انسان نيست؟ آيا اين سعادت مفهومش فاصله گذاشتن بين انسان ها است؟ چگونه است که عقل انسان انسان را به همدلی و تفاهم با ساير انسان ها تشويق می کند اما دين مسير بر عکس می پيمايد؟ نگوييم که خداوند برای آن که محمد از شر طعنه های يهوديان در امان باشد قبله را تغيير داد. بی پايه بودن چنين حرفی بديهی است. همان گونه که گفتم خداوند آسمان ها و زمين بايد از قبل اين موضوع را می دانست. از طرف ديگر اتفاق روی داده برای محمد يک امر محدود به زمان و مکان خاص بوده است. بديهی است که نبايد دين که قرار است برای همه زمان ها و همه مکان ها باشد به خاطر يک اتفاق دست خوش تغيير شود. اگر خداوند آسمان ها و زمين صلاح را در آن ديده است که قبله مسلمانان بيت المقدس باشد نبايد به خاطر يک رويداد گذرا در تصميم خود تجديد نظر می کرد. ماهيت دين نياز به ثبات دارد. اين چه دينی است که به خاطر ناراحتی پيامبرش قبله خود را تغيير می دهد. آيا دين صلاح انسان را می خواهد يا آسايش پيامبرش را. اگر صلاح انسان در آن بود که بيت المقدس قبله گاه باشد پس چرا به خاطر ناراحتی محمد عوض شد. منطق صفر و یکی دین 2206 4907 2006-09-06T18:52:57Z 217.11.22.196 کوچکيک که بودم برام آدما دو دسته بودن. يه دسته آدمای بد بودن و يه دسته هم آدمای خوب. ولی خوب اين جوری نبود که يکی هميشه بد باشه و يکی هميشه خوب. اگه کسی به من خوبی می کرد از دسته بدها می رفت تو خوبا و اگر بدی می کرد از دسته خوبا می رفت تو بدها. بعد که بزرگتر شدم و مدرسه رفتم اونجا هم همين طور بود. وقتی سرکلاس منتظر بوديم تا معلم بياد مبصر پای تخته دو تا ليست می ساخت. يکی ليست بدها و يکی ليست خوبها. حتی فيلم ها هم همين جور بودن. هر کارتونی دو جور آدم داشت يه دسته آدمای خوب که همش کار خوب می کردن و يه دسته هم آدمای بد که مرتب پی اذيت بودن. ولی خوب وضع همين جور نموند. بزرگ که شدم فهميدم که واقعيت دنيا اين گونه نيست. فهميدم دنيا سياه و سفيد نيست. نميشه يک نفر را گفت بد و يک نفر را گفت خوب. بيشتر کارها را نميشه خوب يا بد ناميد. يک کار از يک جنبه خوب هست و از جنبه ای ديگر بد. فهميدم دنيا خيلی پيچيده تر از آن است که بتوان آن را به دو بخش خوب و بد تقسيم کرد. اما نمی دونم چرا خداوند آسمان ها و زمين اين موضوع را نفهميده است. چرا در دين ما فقط دو مقدار داريم. آدم خوب و آدم بد. کار خوب و کار بد. آخرش هم مردم دو دسته ميشن. خوب ها ميرن بهشت و بدها ميرن جهنم. جالبی داستان اين است که با يک کار خوب تمام سيئات انسان بخشيده می شود و با يک کار بد نيز انسان آن قدر غرق در پليدی می شود که تا از هزار سال راه نيز بوی بهشت به مشام او نمی رسد. واضح است که مردم دنيای قديم نيز اين قدر بدوی نبودند. بی ترديد انسان های دنيای قديم هم دارای فکر عميق و درک بالا بوده اند. والا نمی توانستند امپراطوری های آن چنانی را بنيان نهند و يا افرادی چون افلاطون در بين آنها رشد نمی کرد. پس چرا نگاه دين اين همه سطحی است؟ چرا منطق دين صفر و يکی است؟ چرا هنوز هم همان نگاه کودکانه را دارد؟ یک سایت 2207 4908 2006-09-06T18:53:37Z 217.11.22.196 يك سايت جالب پيدا كرده ام كه حرف هاي مرا به شكل ديگري بيان كرده است. نشاني اش چنين است: http://omilani.netfirms.com/baad/ یک نظر 4 2208 4909 2006-09-06T18:54:30Z 217.11.22.196 دوستی که چند مدتی به من لطف کرده و بر يادداشت های من پاسخ می نوشتند در آخرين يادداشت شان چند ايراد پايه ای به من گرفته اند. خوب اين پاسخ های من. اين نقدها بر يادداشت تغيير قبلهفرستاده شده بود. سلام دوست من...اين مطلبتون رو هم خوندم .اما شرمنده ام که حوصله ام نکشيد تا انتهای مطلب رو بخونم.عزيز من :آيا دو گزينه ی شما حصر عقلی داشت؟آيا گزينه ی سومی نمی توان مطرح کرد ؟ بهتر است در اين مورد هم به قرآن رجوع کنيد و پاسخ قرآن را به همين شبهه بخوانيد...ضمنا هر انساني كار خود را بر مبناي كارهاي نيك پيشينيان آغاز و از نقطه ي پايان آنها مبدا كارش را قرار مي دهد.و از آن به بعد به تكميل كار خود مي پردازد.اين منطق بشري است.شما براي كار با نت نيازمند استفاده از تجربيات سايرين هستيد و گر نه بايد خودتان شروع به اختراع هزاران چيز كنيد كه عمر شما كفاف نخواهد داد.پيامبر نيز براي آغاز كار خود و براي اينكه ذهن انسانها آمادگي پذيرش دين جديد را داشته باشد مي بايست از نقاط مشترك شروع و كم كم آنها را ترقي ميداد.مانند تحريم شراب يا خيلي چيزهاي ديگر....اما منطق مورد اشاره ي شما بيش از اين به من توان بحث نمي دهد....كاش در ايراد گرفتن هم منصف بوديم.... خوب من فکر می کنم حرفم در زمينه تغيير قبله چندان گنگ نبود. موضوع اين بود که دين از طرف خدا آمده است. خداوند نياز به تجربه ندارد. از طرف ديگر توجه کنيم که دين اسلام بر مشرکين نازل شده بود و آنان بودند که گام به گام با دين آشنا می شدند. آنان قبل از محمد هرگز رو به بيت المقدس عبادت نکرده بودند. حتی سياست گام به گام نيز بايد از آن جا که عيسی متوقف شده بود شروع می کرد. از همه مهم تر آن که کسی که خدای خود را عوض کرده (از بت به الله) برايش پذيرفتن يک عبادتگاه چندان پيچيده نيست. ببينيد تفاوت است بين مسئله شراب و قبله. بديهی است که برای مردمی که شراب می نوشيدند و هزار رفتار ديگر داشتند کنار گذاردن يک باره همه آنها ممکن نبوده است. اما قبله اصلا در اين رده نمی گنجد. اما اين که آيا حالت سومی متصور نبوده است. به نظر من خير. دو حالت بيشتر نداريم. يا دين از طرف خدا است و يا ساخته محمد (من روشن کنم که لزومی ندارد محمد آگاهانه دست به اين کار زده باشد. اين کاملا ممکن است که محمد نيز دچار اين حس شده باشد که وحی بر او نازل می شود. در اين زمينه بد نيست به داستان نخستين آيه هايی که بر محمد نازل شده رجوع کنيد که چگونه خود از اين موضوع سر در گم بوده. حتی داستان توقف وحی برای مدتی که محمد را دچار سردرگمی و حيرانی کرده بوده است). اگر دين از سوی خداوند بوده است روند تکاملی برای آن کاملابی مفهوم است. هيچ فردی عاقلی نمی پذيرد که خداوند حکمی بدهد و سپس در آن تجديد نظر کند. پس تنها حالت دوم می ماند. اگر شما حالت سومی سراغ داريد بفرماييد. دوست خوبم!باز هم توصيه ميکنم قبل از اينکه دست به کار نقد دين شويد به مطالعه ی دين بپردازيد...نوشته های شما (با شرمندگی تمام )حاکی از عدم غور شما در منابع دينی است...قدري مطالعه فرماييد آنگاه اگر براي پرسشهايتان( كه تماما يا از زمان نزول قرآن پاسخ داده شده اند و يا توسط علما به آنها پرداخته شده )پاسخي نيافتيد ، بهتر است قبل از طرح عمومي آن ابتدا از علما سوال كنيد و اگر در نهايت جوابي نيافتيد آن را در اينجا طرح كنيد.كه اگر اين گونه رفتار نكنيد ، خدايي نكرده نشان از آن دارد كه شما اصلا نمي خواهيد به جواب برسيد و از قبل دين را محكوم كرده ايد. و اين خود با روحيه ي كنجكاو و حقيقت دوست بشري و منطق علمي در تضاد است.برای شما آرزوی سر بلندي در پيشگاه وجدانتان را دارم....حق يارتان * نخست آن که گفته اند من دانش زيادی از دين ندارم و در اين زمينه مطالعه چندانی ندارم. من نيز در اين زمينه ادعايی ندارم. اما فکر نمی کنم منطق حرف های من تا اين حد ضعيف بوده باشد. بالاخره در بين آنها می توان دو کلام حرف حساب نيز يافت. * فرموده اند که من به بزرگان دين برای يافتن پاسخ اين شبهه ها رجوع کنم. خوب فعلا که شما هستيد و بر من هم لطف داريد و ظاهرا جواب اين شبهه ها را می دانيد. لطف فرموده و پاسخ دهيد. اين نقد نيز بر يادداشت منطق صفر و يکی دين آمده است. بد نيست بگم كه منطق علمي حكم ميكنه وقتي شخصي در مورد مشاله اي نظر ميده ، احاطه ي لا اقل نسبي نسبت به اون مساله داشته باشه.متاسفانه اين يادداشت شما ديني رو نقد كرده كه حداقل من نمي شناسمش.آيا اسلام منطقش اينه؟؟؟؟؟خيلي عجيبه.ما كلي آيات و روايات داريم در مورد اينكه متوسطين كه نه كاملا خوب بودن و نه كاملا بد در قيامت چه وضعي خواهند داشت.اصلا مساله ي شفاعت يا اين همه پر و بال مخصوص همين طيف از افراد هست.اعراف و ....حتي پيامبر وقتي به جنازه ي يكي از اصحابش حاضر مي شه تا نماز بخونه ، مادر اون مرحوم مي گه خوش به حالت پسرم كه پيامبر بر تو نماز مي خونه و ... پيامبر زودي ميگه عجله نكن اين شخص با همه ي خوبيهاش تو خونه بد اخلاق بوده....براي من خيلي عجيبه كه يك همچين نقدي شما به مذهب دارين .اون هم شيعه كه ....فكر ميكنم اگر شما قصد ايراد نقد و شبهه داريد بهتره بيشتر در مورد دين مطالعه كنيد تا به نقدهاي جدي لطمه نزنيد....حق يارتون خوب من هم آنچه را که شما گفته ايد می دانيم. آيه های مربوط به السابقون السابقون و ديگران را. حکايت اعراف را نيز تا حدودی می دانم. و در کل هم می پذيرم که اين يادداشت همرده ساير يادداشت ها نبود. اما اصل موضوع آن يادداشت بسيار متفاوت از پاسخ شما بوده است. هر چند مثال آن فرد که پيامبر بر جنازه اش نماز خوانده به مقصود من نزديک بوده است. ببينيد موضوع اين است که انسان ها دارای بعدهای گوناگون هستند. در يک بعد نيز ما دو دارای بی نهايت مقدار هستيم. اما دين اسلام همه در يک خط قرار می دهد. اين خط نيز چند دسته بيشتر ندارد. ولی به طور کلی به شما توصيه می کنم کتاب گناهان کبيره اثر مرجوم دستغيب را مطالعه کنيد. اصل قانونی بودن گناه 2209 4910 2006-09-06T18:54:37Z 217.11.22.196 يکی از اصل های حاکم بر علم حقوق اصل قانونی بودن جرم است. مفهوم اين اصل آن است که انسان ها بی گناه هستند مگر آن که مرتکب عملی شوند که به موجب قانون جرم شناخته شده است. من باز هم تاکيد می کنم تنها کارهايی جرم است که قانون آنها را جرم معرفی کرده باشد. اما بازگرديم به مدل دين. در دين آنچه که باعث مجازات می شود انجام گناه است. اکنون يک انسان معتقد را در نظر بگيريم. اين انسان می خواهد که هيچ گناهی انجام ندهد. لذا به دنبال آن است که بداند دقيقا چه رفتارهايی گناه هستند. متاسفانه در اين زمينه هيچ مستندی وجود ندارد که به شما بگويد که اين نام تمامی گناهان و ميزان مجازات هر يک است. حتما همه ما شنيده ايم که حاسبوا قبل ان تحاسبوااما چگونه می توان به آن عمل کرد؟ فکر نمی کنيد که جای چنين چيزی در قرآن خالی است؟ یک نظر 5 2210 4911 2006-09-06T18:54:48Z 217.11.22.196 پاسخ های رسيده بر يک نظر (۴) سلام دوست من. خوشحالم كه به نقد من توجه كرديد. نقدي كه من كردم نه بابت اثبات حرف خودم و نه به جهت كوبيدن شما بود. در نقد شما من مي تونم انديشه هاي خودم رو محك بزنم و سره رو از ناسره تشخيص بدم و در واقع به نوعي انديشه هاي خودم رو مورد نقد قرار بدم. اما اين در صورتي انجام ميشه كه من و شما به اصولي پايبند باشيم. يكي از اين اصول اينه كه ما بر اعتقادات خودمون جمود نداشته باشيم و اماده ي پذيرش حرف درست طرف مقابلمون باشيم.يعني ما دنبال اثبات نظرمون نبايد باشيم بلكه بايد به دنبال روشن شدن زواياي تاريك منظومه ي فكري خودمون بايد باشيم.در بحث بايد جانب انصاف رعايت بشه..... با توجه به كوتاهي فرصت ، فقط كدهايي رو مطرح مي كنم و بعيد مي دونم كه بتونم به اين بحث شيرين ادامه بدم.و بابت اين شرمنده ام.كه از هم صحبتيتون خوشحال مي شدم................ضمنا من هم فردي هستم با مطالعات فوق العاده محدود ديني.و شما به خاطر اثبات عدم سو نيت ،به خودتون، نيازمند به مراجعه به علما هستيد.در غير اين صورت اين مي تونه معنيش اين باشه كه شما ابتدا دين رو محكوم كرديد حالا دنبال دليلش هستيد و نمي خواهيد هم جوابي براش پيدا كنيد.طرح مطلب اينجا به قصد نشر افكار هست نه به محك زدن اونها.و اگر خدايي نكرده!!!دين صحيح باشه و شما در اشتباه،شبهه هايي كه تو دل ديگرون انداختيد..... من نظر ديگران نسبت به سخنان خود را ارج می نهم. نيت ديگران از اين که سخنان يا عقايد مرا نقد می کنند برای من مطرح نيست. مهم اصل موضوع است. من اصراری ندارم نظر ديگران را تغيير دهم. هر کس با خواندن سخنان ديگران می تواند خود به قضاوت بنشيند. از اين رو من نقدها و حتی يادداشت های ديگران را در اين جا بيان می کنم تا ديگران خود به قضاوت بنشينند. من خيلی خوشحال می شوم که کسانی با خواندن اين يادداشت ها در ذهنشان شبهه ای به وجود آيد. اين باعث می شود تا آنان باورهای گذشته خود را نظری دوباره بيفکنند. اين نگاه دوباره ممکن است منجر به آن شود که آنان اعتقادهای گذشته خود را درست بيابند. در اين حالت آنان ديدی ژرفتر به آن اعتقادها خواهند يافت و بر ايمان خويش راسختر. ممکن است آنان دريابند که نياز به بررسي بيشتر دارند و به دنبال يافتن جواب برآيند. در حالت آخر ممکن است آنان اين نظرها را بپذيرند. در اين حالت بدون ترديد هيچ مسئوليتی متوجه من نيست. آنان با فکر خود اين اعتفادها را پذيرفته اند. يک ايده بر آنان عرضه شده و آنان پذيرفته اند. یک نظر 6 2211 4912 2006-09-06T18:54:58Z 217.11.22.196 شما فرموديد:....دين از طرف خداوند است و خداوند نياز به تجربه ندارد......بله .دين از طرف خداوند است اما نه براي خداوند.دين براي بشر است كه نياز به تكامل تدريجي دارد.همانطور كه پيامبر فرموده اند ما پيامبران با مردم به قدر عقلهايشان حرف مي زنيم. خداوند نياز به تجربه ندارد ولي بشر چرا.و اميدوارم كه شما در اين مورد با من هم عقيده باشيد كه بشر نيازمند تجربه است.معصومين نيز به اين مساله اعتقاد داشته اند و گفته اند كه ما كليات را به شما القا مي كنيم و شما خود به دنبال جزئيات برويد.كه يقينا اين دنبال كردن فقط از راه فكر كردن نيست و تجربه نيز نياز دارد.اصولا ديني كه به قصد ترغيب مردم به انديشيدن آمده و به هر بهانه اي مردم را به تعقل دعوت مي كند و پيامبر آن به علي مي گويد وقتي مردم را ميبيني كه خود را در راه عبادت به زحمت انداخته اند تو مشغول تفكر شو تا از همه پيش باشي و ....بايد به پيروانش مجال انديشه نيز بدهد..... البته منظور شما چندان روشن نبود. ببينيد بديهی است که پيشرفت انسان و يا به طور کلی هر تغييری در انسان تدريجي است. من نيز در مورد احکامی مثل شراب می پذيرم که روند بايد تدريجی باشد. اما در موردی مثل تغيير قبله اين استدلال صدق نمی کند. گفتيد دين بر مشركان نازل شده .باز هم اين از حكمهاي بي دليل شماست.دين بر بشريت نازل شده و نه فقط مشركان.به تصريح تاريخ قبل از بعثت پيامبر پيروان بعضي از اديان ازجمله يهود و نصارا به اطراف مكه آمده بودند تا شاهد بعثت پيامبر باشند.نشان دادن ارادت دين جديد به آنان لازم بود.كه قرآن به دفعات اين كار را انجام داد.و يكي از ابزار اين كار همان نماز خواندن به سمت قبله ي آنان بود.جالب است بدانيد كه پيامبر به مدت ۱۳ سال در مكه به طرف مسجدالاقصي و كعبه نماز مي خواندند.يعني طوري مي ايستادند كه رو به هر دو باشند.پس از هجرت به مدت كوتاهي كه مورد اختلاف تاريخ است به سمت مسجدالاقصي نماز خواند و مطابق تصريح ايات قرآن منتظر نزول وحي بود تا قبله تغيير يابد.و شايد با توجه به بتخانه بودن كعبه در زمان صدر اسلام ، نماز گذاردن از ابتدا به سوي كعبه موجب ياس پيروان اديان الهي مي شد. من منظورم اين بود که دين در محيط مشرکان نازل شده است. بديهی است که هر دينی دعوی جهانی بودن دارد. اين صحبت که پيامبر هنگام نماز به گونه ای می ايستادند که هم رو به بيت المقدس و هم رو به کعبه باشد درست نيست. حداقل در رويداد تغيير قبله می دانيد که در بين نماز پيامبر تغيير جهت دادند و سايرين نيز به تبعيت از وی چنين کردند. ادعای ياس نيز چندان صحيح به نظر نمی رسد. تمايز قايل شويم بين کعبه و بتهای موجود در کعبه. طواف کعبه مراسمی بوده است که پيش از محمد جريان داشته و محمد نيز آن را تاييد کرد. در ميان اعراب آن زمان نيز اين تمايز به وضوح وجود داشته و روشن بوده است. بنابراين پذيرفتنی نيست که نماز خواندن به سوی کعبه حمل بر نماز بر بت ها شود. تغيير قبله شانزده ماه پس از هجرت روی داده و فتح مکه در سال های آخر زندگی پيامبر. پس در زمان تغيير قبله بت ها هنوز هم در کعبه بوده اند و بنابراين نماز گذاردن پيامبر به سوی کعبه را کسی حمل بر نماز گذاردن به بت ها نکرد. اين که اسلام می بايست به گونه ای ارادت خود به يهوديان و مسيحيان را نشان می داد نيز از آن دليل ها است. اجازه بدهيد اندکی همين جمله را بررسی کنيم. منظور اين جمله اين است که اسلام به گونه ای می خواست آنان را تشويق به پذيرفتن دين اسلام کند. خوب توجه کنيم که آنان همان گونه که گفته ايد منتظر ظهور محمد بوده اند. پس ديگر نياز به تشويق نداشته اند. با چنين منطقی اسلام می بايست با هر گروهی به همين گونه رفتار می کرد. يعنی مثلا مدتی به سوی قبله آنها نماز می گذارد. اما اسلام اين کار را نکرد. توجه کنيم که يهوديان و مسيحيان اولا با مفاهيم دين محمد آشنا بودند و بنابراين پذيرفتن آن عقايد برايشان ساده تر بود. از طرف ديگر آنان همان گونه که گفته ايد به انتظار محمد بودند. همين را مقايسه کنيم با مشرکان که هيچ سنخيتی با سخنان محمد نداشته اند. از طرف ديگر اصولا در انتظار چنين فردی نيز نبودند. پس محمد بايد به آنان بسيار بيشتر امتياز می داد تا به يهوديان و مسيحيان. یک نظر 8 2212 4913 2006-09-06T18:55:06Z 217.11.22.196 خوشحالم در مورد يادداشت منطق صفر و يك دين، همرده نبودن با ساير نوشته ها را (كه من متاسفانه فرصت نكردم بخوانم ) پذيرفتين. اما از بقيه ي حرفهاتون تعجب كردم.دوست من، وقتي يك مساله اي به صورت كلي مطرح ميشه ،آوردن يك دليل نقض كافيه تا اون حرف باطل اعلام شه. شما مي فرماييد كه دين فقط سياه و سفيد را ديده است و از رويت گستره ي بين اين دو كه از قضا كوچك هم نيست عاجز است . من در پاسخ به شما عرض كردم كه من نمي فهمم در مورد كدام دين مي گوييد .اگر اسلام است كه طبق منابع آن حرف شما صحت ندارد.و به نمونه ها اشاره كردم.نمونه هايي كه در قرآن فراوان است. اتفاقا السابقون كه شمات فرموده ايد مربوط به سوي سفيد ماجراست.براي اينكه به گستره ي مابين سياه و سفيد از منظر قرآن واقف شويد به آيه‌ي ??? سوره‌ي توبه...الذين خلطوا عملا صالحا و آخر سيئا....كه اشاره به افرادي كه داراي اعمال بد و خوب بصورت مخلوط هستند مراجعه كنيد. همينطور براي يقين به اينكه اين گونه افراد فراموش نشده اند نظر دقيقي به آيات ?? و ?? سوره‌ي اعراف كنيد.و همچنين براي شناخت بيشتر اعراف كه جايگاه اين افراد است مي توانيد به آيه‌ي ?? همان سوره توجه كنيد.به آيات شفاعت اشاره نمي كنم .اما خواندن تفاسير در مورد آيات فوق الاشاره موجب درك بهتر شما از سنت پيامبر و يقين شما به اينكه منطق دين منطق صفر و يك نيست خواهد شد.دوست من نمي دانم چطور حرف هاي من در اين خصوص نا مربوط بودند.اين هم از عجايب است.اما بپذيريد كه يادداشت شما در اين مورد كاملا بي اساس بود.و دين افراد خاكستري را نيز به زسميت شناخته ، جايگاهشان را اعراف قرار داده و ..... اين آخرين يادداشت من براي شما خواهد بود.مگر آنكه به نقد منصفانه و مستدلي كه ارزش وقت گذاشتن داشته باشد رو بياوريد.بطوري كه پس از مطالعه‌ي متون ديني به اين يقين رسيده باشيد كه دين براي اينكار جواب ندارد و نه به شنيده ها بسنده كنيد.فقط به اشاره اي در پرده اكتفا مي كنم كه السابقون السابقون نوشتن شما خود لطيفه اي است براي كسي كه داراي خرد است....آنكس است اهل بشارت كه اشارت داند....خداوند ما و شما را به راه راست هدايت فرمايد...حق يارتان خوب در مورد اين پاسخ. من تکرار می کنم که منظور من از منطق صفر و يک دين ساده انگاری دين از انسان ها است. ببينيد اصولا انسان ها پيچيده تر از آن هستند که بتوان آنها را به چند دسته تقسيم کرد. مسائلی مثل جرم شناسی و ريشه يابی آنها هم از نظر جامعه شناسی و هم روان شناسی نگاه جديدی به موضوع جرم (يا همان گناه) ارائه کرده است. هر چند من در اين زمينه اطلاعی ندارم و وارد بحث نمی شوم. اما داستان تهديد زيبای شما شما مختاريد بر سخنان من نقد بنويسيد يا ننويسيد. اگر نوشتيد که از شما سپاسگذارم. تهديد هم روند زيبايی نيست. روی آوردن به تهديد به جای پاسخگويی روند آشنايی است. قرآن نيز در بسياری موارد به جای پاسخگويی به شبهه ها مردم را به عذاب سخت وعده داده است (از جمله در همان آيه های مربوط به تغيير قبله). خوب من از صاحبان خرد می خواهم که اين لطيفه را برای ما هم بگويند تا ما هم بخنديم. ببخشيد...متاسفانه الان نظرم به آخرين مطلب شما افتاد.در چيزهايي كه قبلا گفته بودم يقينم بيشتر شد.خواهش مي كنم بريد و منابع ديني رو مطالعه كنيد.خواهش مي كنم با علما صحبت كنيد.من از شما خواهش می کنم که فعلا دست از نقد برداريد.مگر اين که شما نقاب منتقدين رو زده باشين و در پی اثبات حقانيت دين از طريق ضايع کردن منتقدين دين باشيد.اين خواهش مشفقانه رو از من بپذيريد....حق يارتون تعمیم 2213 4914 2006-09-06T18:55:17Z 217.11.22.196 تنها موضوعی که انسان را از ساير موجودات متمايز می کند خودآگاهی انسان (شعور) است. اين موضوع باعث می شود که انسان نسبت به محيط اطراف خود شناخت داشته باشد و سعی کند تا آن را بشناسد. يکی از مهمترين قوای انسان برای شناخت اطراف خود قوه تعميم است. روش تعميم به اين صورت است که انسان با ديدن چندين نمونه يک فرضيه ارائه می دهد که اين فرضيه توجيه گر اين نمونه ها است. اين فرضيه از دو بخش تشکيل شده است. بخش نخست آن تعدادی پيش فرض است و بخش دوم آن نتيجه فرضيه است. اکنون فرضيه بيان می کند که در صورت برقرار بودن پيش فرض ها نتيجه فرضيه نيز برقرار است. ويژگی مهم تعميم آن است که تنها به توجيه چند نمونه بررسی شده اکتفا نمی کند بلکه تمامی نمونه های مشابه را نيز در بر مي گيرد. اگر نيک بنگريم تمام دانش انسان و تمام شناخت انسان از محيط اطرافش بر مبنای تعميم شکل گرفته است. مثلا اين فرض که هر روز خورشيد از شرق طلوع می کند و در مغرب غروب. بديهی است که هيچ کس آينده را نديده است. اما چون تا کنون به اين گونه بوده است انسان آن را تعميم می دهد و نتيجه می گيرد که همواره چنين خواهد بود. نيازی به توضيح نيست که تمامی آنچه که ما قانون های طبيعت می ناميم همه به وسيله تعميم حاصل شده اند. هر چند تعميم روشی است که انسان را به شناخت دنيای پيرامونش رهنمون می شود اما هيچ معياری وجود ندارد که بتوان با آن نشان داد که تعميم انجام شده درست است. اصلاح های مکرر که انسان در دانش خود انجام می دهد همه دليلی بر تعميم های نابجا هستند. برای مثال می توان به نقض قانون های نيوتن توسط تئوری های فيزيک مدرن مانند تئوری نسبيت اشاره کرد. حتی هم اکنون نيز مشاهدات نشان می دهند که تئوری های مدرن فيزيک نياز به اصلاح دارند (اين که آيا سرعت نور در طول زمان تغيير کرده است) تا مشاهده های جديد را توجيه کنند. البته ارزش تعميم به آن است که تا حد امکان حالت های بيشتری را شامل شود. به عبارت ديگر تعداد پيش فرض هايی که بايد وجود داشته باشند کم باشد. اما از طرف ديگر اين موضوع باعث می شود که احتمال خطا بودن تعميم انجام شده بيشتر شود. هدف زندگی 2214 4915 2006-09-06T18:55:28Z 217.11.22.196 يكي از موردهاي مهمي كه دين برآورده مي كند نبود هدف در زندگي است. چيزي كه در همه دين ها است اين است كه به انسان مي آمورند كه زندگي آنها با مرگ خاتمه نمي يابد و پس از مرگ نيز به زندگي خود ادامه مي دهند. از آن مهمتر اين كه زندگي آنها در آن جهان نتيجه اي از زندگي آنها در اين جهان است. چنين مدلي داراي چند فرض است. * نخست آن كه هر چيزي داراي هدفي است و زندگي انسان ها نيز داراي هدفي است. * هدف زندگي وراي اين دنيا است. * زندگي انسان ها پس از مرگ وابسته به زندگي آنها در اين دنيا است. من در ادامه يادداشت هاي خود در مورد هر يك از اين سه فرض سخن خواهم گفت. درباره یک نظرها 2215 4916 2006-09-06T18:55:36Z 217.11.22.196 يکی از نتيجه های بحث های کنونی ما اين است که عقل برتر از دين است. همين قدر که ما برای توجيه درستی دين به عقل رجوع می کنيم و از آن مدد می جوييم بيانگر آن است که عقل برتر از دين است. در اين باره و درباره تبعات چنين رويکردی من پيش از اين نگاشته ام که آن مطلب ها را تکرار نمی کنم. به يادداشت های عقل برتر است يا دين (۱) و عقل برتر است يا دين (۲) رجوع کنيد. در ضمن من برای آن که روند يادداشت ها و پاسخ ها شکل متناسبي به خود گيرد از همه کسانی که می خواهند بر يادداشت های من نقد بنويسند در خواست می کنم که نوشته خود را به من mail كنند و من آن را بدون تغييري در اين يادداشت ها خواهم آورد. در واقع هر كس مي تواند نظر خود را در مورد دين در اين weblog بيان كند. نشاني من در انتهاي صفحه است. یک نظر 9 2216 4917 2006-09-06T18:55:46Z 217.11.22.196 سلام دوست من.خوشحالم كه باز فرصتي دست داد تا خدمت برسم.من اين كار شمارو(نقد دين)كاري پسنديده مي دونم.نفس اين كار بسيار به جا و خوبه.اما از من اين رو بپذير كه اگر كسي با معلومات رياضي دبستان و بدون فراگرفتن مراتب بالاتر بخواد بياد در نقد روش انتگرال گرفتن بحث كنه، هيچكس اين و ازش نمي پذيره.من ميگم اگر شما ارزياب يك كتاب باشيد و با تورق اون نظر بديد كه جاي اين بحث خاليه بعد معلوم بشه كه لون بحث اتفاقا بطور كامل راجع بهش بحث شده ، راهي نداريد جز پذيرش اشتباه.حالا اگر شما با همون تورق بشينيد تو هر محفلي بگيد فلاني يك كتابي نوشته در مورد فلان بحث ، ولي اين كه مهمترين چيزه جا انداخته.من به عنوان يك ناظر كه اون بحث رو ديدم و به شما تذكر دادم كه هست بايد چه قضاوتي كنم؟اين شبهه افكني شما پيش كسايي كه فرصت نمي كنن اون كتاب رو مطالعه كنن، كار درستيه؟اگر درسته كه ادامه بديد. من نمي گم دين رو نقد نكنيد ، ميگم نقد ها رو بخونيد،جواب ها رو هم بشنويد اگر فانع نشديد ، بلند گو برداريد و به همه اعلام كنيد كه اين غلطه.حرف من فقط همينه. دوست عزيزم!من عرض کردم که بنابر شواهد تاريخی پيامبر مدت ۱۳ سال بعد از بعثت که در مکه بودند طوری اقامه ی نماز می کردند که رو به هر ۲ باشند.و تنها مدتی در مدينه بعد از هجرت از مکه که مدت آن هم مورد اختلاف است تنها به سمت مسجدالاقصی نماز خوانده اند.پس طبيعی است که در واقعه ی مورد اشاره ی شما بايد رو گردانده باشند. -طواف کعبه تبديل به طواف بتها شده بود.و اسلام می بايست مرزهای خود را با بت پرستی مشخص ميکرد.اين امر در ابتدا که هنوز هيچ اسم و رسمی از اسالام نبود می توانست موجب بد بينی اديان الهی شود.و ضمنا در يکی از آياتی که شما هم در فوق نوشته ايد به اين اشاره شده که اين تغيير قبله خود يکی از نشانه های ان پيامبر بوده است. -بله در زمان تغيير قبله هنوز بتها در کعبه بودند ولی مسلمانان مستقيما با صاحب ساير اديان ارتباط پيدا کرده بودند.و می توانستند خود شاهد الهی بودن دين اسلام باشند.اما زمانی که در مکه بودند نه جمعيت فراوانی داشتند و نه عامل ارتباطی.و اين خود می توانست باعث تحريف حقايق شود. -در مورد اظهار ارادت به ساير اديان کدام دين الهی مانده بود که اسلام به آنان ارادت نشان نداد؟ -متاسفانه تصلب بر عقيده مانع پذيرش پيروان ساير اديان بود که داستان مباهله يکی از شواهد گويای تاريخی در اين زمينه است. -اتفاقا اين نشان داد که کسانی که پيرو دين الهی ديگری بودند چون در حرفهايشان بهره ای از حق بود با اتکا به آن در برابر پذيرش حق از خود مقاومت بيشتری به خرج دادند و بنابر اين پيامبر می بايست انرژی بسياری برای آنها صرف ميکرد تا بت پرستان. دوست من،من در آيات فوق جايي نديدم كه حرفي از ناراحتي پيامبر زده شده باشد.البته اين در روايات هست.و من اين را فقط جهت تذكر گفتم كه در ايات چيزي نيست.و آن حرف ها متكي به روايات است. -اگر خاطرتان باشد در مورد حصر شما ايرادي گرفتم.حال برگرديم به همان.آيا اين دلايلي كه قرآن گفته و شما به آن اشاره نكرديد ، اگر چه از ديد شما غلط،نبايد ذكر مي شد؟ -دلايل قرآن عبارتند از آزمون و نشانه. اين يك آزمون بود.چرا با اين نوع آزمون مخالفيد؟آيا به نظر شما اصلا خداوند بايد بندگان را بيازمايد يا نه؟ اگر هدف از دين انقياد از امر الهي باشد آيا آن چيز كه مورد امتحان واقع مي شود بايد با ظاهر عقل در نگاه اول هماهنگ باشد؟آيا آزمودن مدعي خود كاري عقلاني نيست؟اگر كسي ادعا كند شما را دوست دارد او را نيازموده مي پذيريد؟البته نم خواهم بگويم كه خداوند نياز به اين آزمونها دارد . اما ما نيازمنديم.و همين ها موجب پيشرفت تدريجي ما مي شوند. ما در تاريخ اسلام از اين دست آزمونها كم نداريم. شكست در جنگ احد.قطع شدن وحي براي مدتي.صلح حديبيه و ...كه در همه ي آنها عده اي به پيامبر شك كردند.اگر قرار باشد دين طوري رفتار كند كه هيج جاي شبهه اي نباشد پس چگونه بيازمايد؟ -شما در ايه ي ۱۴۴ اگر دقت كنيد وجه ديگري مشخص مي شود كه از ديد نازك بينتان دور مانده و آن اين است كه تغيير قبله نشاهنه اي بوده براي اهل كتاب. كه از قبل به آنان گفته شده بود.و در هيچ سند تاريخي هم از قول مخالفين ذكر نشده كه نخير ما از همچين چيزي اطلاع نداريم. - در آيه ي ۱۴۵ هم اشاره به اين شده كه اهل كتاب با هيچ دليلي به قبله ي شما رو نمي كنند.كه مي تواند اشاره اي باشد به اينكه اين كار براي جلب نظر آنان بوده كه قبلا در موردش نوشتم. - در آيه ي اول هم به اهل خرد اشاره شده.گويي خداوند مي خواهد بگويد اگر كسي به خاطر قبله به تو ايمان آورده نياورد.اسلام به دليل مفاهيمش ديني الهي است و هر كسي كه مي خواهد آن را بشناسد بايد به مفاهيم مراجعه كند.و اين آزموني هم هست براي رشد عقل مسلمانان. دوست خوبم...درست در همين جاست که شما بايد صداقت خود را در بحث اثبات ميکرديد.شما گفتيد منطق دين صفر و يک است . و من نمونه هايی آوردک که خير دين اعشارها را نيز ديده.چرا بحث با اين سادگی را پيچيده می کنيد؟عزيز من!من شما را تهديد نکردم.از کمبود وقت خود گفتم .آيا ننوشتن نقد دليل بر تهديد است.من شما را به وجدانتان احاله کردم که اگر حق جو هستيد برويد و پس از مطالعه به نقدی جدی دست بزنيد.من عاشق مطالعه نقد جدی هستم .زيرا موجب رشد عقلی خودم می شوند.و به شما هر چه گفتم دوستانه بود.حال اگر شما برداشت تهديد کرده ايد من بابت آن معذرت می خواهم.من واقعا فرصت ندارم.به مثالی هم که در مورد قرآن زديد اشاره نمی کنم که خود خوانندگان قضاوت کنند که اين احاله به عقل و روشن کردن بخشی از هدف دين است يا تهديد؟ دوست من، لطيفه به معناي جك يا چيز خنده آور نبود. لطيفه يعني چيزي كه لطافت دارد و در اينجا معني آن اين است كه به نكته ي ظريفي كه در آوردن اين آيه هست دقت كنيد.آن نكته اين بود كه دقيقا شما به آيه اي اشاره كرديد كه جنبه ۱ را نشان ميداد در حالي كه به سياق جمله تان مي بايست به عدد اعشاري اشاره مي كرديد.اگر از اين كلمه نيز برداشت بدي شده من معذرت مي خواهم.منظور نكته ي لطيف بود نه جك. -در پايان باز هم از شما مي خواهم كه با خود خلوت كنيد و اگر در عرض بنده حقيقتي هست آن را بپذيريد. من نمي گويم نقد نكنيد.مي گويم پس از مطالعه نقد كنيد.مي گويم ابتدا به عالم مراجعه كنيد اگر جوابي نيافتيد در اين جا اعلام كنيد.اگر حرف من به نظر شما نا صحيح است كه هيچ.....از خداوند متعال براي خودم و شما طلب هدايت مي كنم.دوست كوچك شما.دل شده یک نظر 7 2217 4918 2006-09-06T18:56:30Z 217.11.22.196 و در ابتداي كار پيامبر بايد كليت اعتقادش را به نحوي بارز نشان مي داد كه نماز خواندن به سمت قبله ي آنان نشان از اين بود كه اين دين از طرف خداست و توحيدي. همان عاملي كه موجب تحريم پله به پله ي شراب بود همان نيز باعث عدم اعلام قبله ي مستقل از اول بود. و اما در مورد حصر علت به دلايل ۲ گانه ي شما مي توان از دلايلي كه قرآن توضيح داده نام برد. . باز هم از شما خواهش ميكنم براي يافتن پاسخ مبسوط و كامل به آيات سوره ي بقره و احتمالا مابين آيات ۱۴۰ الي ۱۶۰ مراجعه كنيد و همچنين تفاسير را بخوانيد.زيرا اشكال شما اشكالي است كه از همان زمان شده و پاسخ نيز داده شده است. ترجمه آيه های مربوط به تغيير قبله چنين است. آيه ۱۴۲ از مردم آنان که کم خردند خواهند گفت چه چيز آنها را از قبله ای که رو به روی آن می ايستادند برگردانيد؟ بگو: مشرق و مغرب از آن خداست و خدا هر کس را که بخواهد به راه راست هدايت می کند. آيه ۱۴۳ آری چنين است که شما را بهترين امت ها گردانيديم تا بر مردمان گواه باشيد و پيامبر بر شما گواه باشد. و آن قبله ای را که رو به روی آن می ايستادی دگرگون نکرديم جز بدان سبب که آنان را که از پيامبر پيروی می کنند از آنان که مخالفت می ورزند بازشناسيم. هر چند که اين امر جز بر هدايت يافتگان دشوار می نمود. خدا ايمان شما را تباه نمی کند. او بر مردمان مهربان و بخشاينده است. آيه ۱۴۴ نگريستنت را به اطراف آسمان می بينم. تو را به سوی قبله ای که می پسندی می گردانيم. پس روی به جانب مسجد الحرام کن. و هر جا که باشيد روی بدان جانب کنيد. اهل کتاب می دانند که اين دگرگونی به حق و از جانب پروردگارشان بوده است و خدا از آنچه می کنيد غافل نيست. آيه ۱۴۵ برای اهل کتاب هر برهان و نشانه ای که بياوری از قبله تو پيروی نخواهند کرد و تو نيز از قبله آنها پيروی نمی کنی. و آنها هم خود پيرو قبله يکديگر نخواهند بود. هر گاه پس از آگاهی پی خواهش های ايشان روی از ستم کاران خواهی بود. آيه ۱۴۶ اهل کتاب هم چنان که فرزندان خود را می شناسند او را می شناسند. ولی گروهی از ايشان در عين آگاهی حقيقت را پنهان می دارند. آيه ۱۴۷ آنچه از جانب خدا بر تو نازل شده حق همان است. ترديد مکن آيه ۱۴۸ هر کسی را جانبی است که بدان روی می آورد. پس در نيکی کردن بر يکديگر سبقت گيريد. هر جا که باشيد خدا شما را حاضر می آورد که او بر هر کاری تواناست. آيه ۱۴۹ از هر جای که بيرون شوی روی خود به جانب مسجد الحرام کن. حق همان است که پروردگارت بدان امر فرموده و خدا از کارهايتان نا آگاه نيست. آيه ۱۵۰ از هر جای که بيرون شوی روی خويش به جانب مسجد الحرام کن و هر جا که باشيد روی بدان سوی کنيد تا هيچ کس را جز ستمکاران با شما مجادله ای نباشد. از ايشان مترسيد از من بترسيد تا نعمت خويش بر شما تمام کنم. باشد که هدايت شويد. خوب با خواندن اين آيه ها خداوند آسمان ها و زمين اين دليل ها را برای تغيير قبله برشمرده است. 1. اين که ايمان آوردگان را از ديگران متمايز کند. به عبارت ساده تر اين جمله گونه ای تهديد است که کسانی که از اين عمل سردرگم شده اند را در مظان اتهام بی دينی قرار می دهد تا آنان حرف خود را پس گيرند. 2. اين که خواست پيامبر تامين شود که اين همان چيزی است که من پيش از اين به عنوان دليل تغيير قبله بيان کرده بودم. 3. دليل ديگر رهايی از مجادله ديگران (يعنی رهايی از طعنه های يهوديان و مسيجيان) است که ما نيز آن را متذکر شديم. بنابراين می بينيم که آيه های قرآن نيز دليلی جز همان ها که ما بيان کرديم بيان نمي کند. بنابراين اگر قرآن حق است و از جانب خدا به روشنی سخن ما را تاييد می کند که تغيير قبله به خاطر طعنه های يهوديان و ناراحتی پيامبر از آن طعنه ها بود. هدف زندگی 2 2218 4919 2006-09-06T19:07:07Z 217.11.22.196 امشب می خواهم که دو يادداشت پيشين را به هم ربط دهم. در يادداشت پيشين راجع به تعميم نگاشتم و اين که هر چند روش بسيار کارآمدی است اما به سادگی می تواند منجر به خطاهای بزرگ شود. من نام چنين وضعيتی را تعميم نابجا می گذارم. اگر نيک بنگريد پايه بسياری از برهان های اثبات وجود خدا همين تعميم نابجا هست. يعنی ما يک قانون را بر مبنای آنچه که در اطرافمان است ساخته ايم و بعد آن را تعميم داده ايم. مثال چنين وضعيتی می تواند برهان نظم باشد. اين که تمام چيزهای ساخته دست بشر دارای ناظم است دليلی بر آن نيست که چيزهايی که بشر نساخته دارای ناظم باشد. چه کسی گفته که اگر ساعت دارای يک سازنده است چشم هم بايد دارای يک سازنده باشد؟ من در يادداشت هدف زندگی سه نکته را مطرح کردم که امشب به بررسی نخستين نکته به کمک موضوع تعميم نابجا می پردازم. آن نکته چنين بود. هر چيزي داراي هدفي است و زندگي انسان ها نيز داراي هدفي است. انسان در زندگی خود دارای هدف است. به عبارت ديگر هر کاری که انسان انجام می دهد دارای يک هدف است. ممکن است انسان با آگاهی از هدف اين کار را نکرده باشد اما به هر حال هدفی در ورای آن کار موجود است. البته ويژگی مهم اين هدف ها اين است که هدف دائم نيستند بلکه انسان پس از مدتی به آن هدف می رسد و بنابراين قصد هدف بعدی را می کند. درس خواندن مثال واضحی است از اين وضعيت. هدف در هر سال به پايان بردن آن سال با پيروزی است. پس از آن قبولی در دانشگاه و پس از آن طی کردن سطح های بعدی است. می بينيد که با رسيدن به يک هدف هدفی بعدی نمودار می شود. مثل کوه نوردی که با فتح هر کوه کوه بعدی نمودار می شود. خوب اتفاقی که در اين جا روی می دهد اين است که انسان اين وضعيت را تعميم (نابجا) می دهد. يعنی نتيجه می گيرد که پس زندگی وی و از آن بالاتر اين دنيا بايد دارای هدفی باشد. نخستين ايراد اين استدلال همان بحث تعميم نابجا است که بيان شد. يعنی ما هيچ دليلی نداريم که بگوييم چون اعمال روزمره انسان دارای هدف است پس کل زندگی او بايد هدفی داشته باشد. البته اجازه دهيد لحظه ای به نتيجه چنين تعميمی بيانديشيم. ويژگی مهم هدف موقت بودن آن است. يعنی يک هدف تا هنگامی هدف است که به دست نيامده باشد. اما به محض آن که به دست آمد ديگر هدف نيست. خوب وقتی ما با تعميم برای زندگی انسان هدفی قرار می دهيم اجازه دهيد همين کار در مورد موقت بودن هدف نيز انجام دهيم. يعنی هدف زندگی انسان نيز موقت است. بالاخره انسان در نهايت به هدف زندگی خويش می رسد و بنابراين آنچه که تا کنون هدف بود ديگر هدف نيست. خوب هدف بعدی چيست؟ يعنی پس از آن که انسان به سعادت دنيا و آخرت رسيد پس از آن چه بايد بکند؟ به دنبال چه هدفی برود؟ اگر اندکی عميق تر به موضوع بنگريم در می يابيم که فرض کردن هدف برای هر چيزی موجد مشکل های مبنايی می شود. با چنين مدلی بايد برای هر چيزی هدفی بيابيم. هيچگاه فکر کرده ايد که هدف خدا چيست؟ منظور هدف خدا از انجام کارهای مختلف نيست. بلکه منظور هدف خود خدا صرفنظر از اين دنيا و انسان است؟ ايراد دوم چنين بحثی انسان محور بودن آن است. برای روشن شدن اين ايراد پرسشی طرح می کنم. هدف ساير جانداران چيست؟ هدف مورچه سگ روباه و غيره چيست؟ خوب ما به توجيه های بی اساسی که آنها را نيز به گونه ای در خدمت انسان (اشرف مخلوقات) معرفی می کند کاری نداريم. به وضوح می بينيم که مدل هدفمند بودن برای ساير جانداران جوابگو نيست. ايراد سوم باز هم به گونه ای همان انسان محور بودن آن است اما به شکلی ديگر. باز هم مثالی می زنم. يک سلول هم يک موجود زنده است. برای مثال يک سلول بدن يک انسان را در نظر بگيريد. هدف اين سلول چيست؟ در اين حالت به وضوح می بينيم که اين سلول دارای هدف است اما هدفمند بودن آن کاملا متفاوت است. يک سلول بخشی است از يک موجود بزرگتر. هدف سلول آن است که به بقای اين موجود بزرگتر که خود جزئی از آن است کمک کند. بنابراين وجود سلول هدفمند است اما سلول پس از مرگ فنا می شود. چرا برای انسان چنين مدلی در نظر نگيريم. به عبارت ديگر انسان را نيز جزئی از يک کل بزرگتر در نظر بگيريم که هدف انسان بقای آن کل بزرگتر است. اگر نيک بنگريم چنين مدلی از دنيای انسان ها چندان هم دور نيست. در دنيای امروز هر انسان جزئی از اجتماع بشری است. تمام زندگی انسان به جز دوره کودکی و پيری صرف کار می شود يعنی سرويس دادن به جامعه بشری. اصلا پيشرفت جامعه بشری ناشی از انباشته شدن انديشه ها و کارهای پيشينيان است. سرمايه در واقع چيزی نيست جز انباشت حاصل کار. بنابرين هر انسان در طول زندگی خود تلاش می کند تا بر اين مجموعه انديشه و کار اندکی بيافزايد. حتی آموزه های دينی هم به گونه ای بر اين سخن صحه می گذارند. حتما شنيده ايد که عبادت به جز خدمت خلق نيست به تسبيح و سجاده و دلق نيست و می دانيد که بزرگترين عبادات خدمت به ديگران است. ايراد چهارم بر چنين بحثی فرض کردن هدف به عنوان نتيجه است. برای روشن شدن موضوع مثالی می زنم. کوهنوردی را در نظر بگيريد. بعضی ها هدف کوهنوردی را فتح قله می دانند. يک کوهنورد تلاش فراوانی می کند تا به قله برسد. اما به محض اين که قله را فتح کرد می بينيد که چيزی به دست نياورده است. قله نيز هيچ تفاوتی با ساير جاها ندارد. برای حل اين مشکل می توان به گونه ای ديگر به موضوع نگاه کرد. هدف کوهنوردی را می توان نه در انتها بلکه در خود فعاليت دانست. يعنی هر چند انسان برای رسيدن به قله تلاش می کند اما هدف اصلی در خود فعاليت نهفته است. يعنی هدف کوهنوردی است. اگر نيک بنگريم چنين نگاهی با واقعيت همخوان تر است. اگر هدف از کوهنوردی رسيدن به قله بود پس انسان با رسيدن به قله بايد در آنجا می ماند نه آن که پس از اندک زمانی به سوی پايين رهسپار شود. به عنوان مثالی ديگر می توان تفريح و سرگرمی را برشمرد. خوب می توان همين مدل را برای زندگی انسان در نظر گرفت. اين که هدف زندگی انسان نه در انتها بلکه در طول آن نهفته است. به عبارت ديگر هدف زندگی پس از مرگ حاصل نمی شود بلکه در همان طول زندگی حاصل می شود. معیار عمل ها 2219 4920 2006-09-06T19:07:17Z 217.11.22.196 از نظر عملی کاری که دين انجام می دهد دسته بندی عمل ها به دو گروه خوب و بد است. برخی عمل ها ثواب هستند و برخی ديگر گناه. برخی چيزها حلال هستند و برخی ديگر حرام. عمل های نيک انجامشان باعث سعادتمندی انسان است و عمل های بد موجب خسران است. از طرف ديگر انجام عمل های بد علاوه بر خسران باعث مجازات در اين دنيا نيز می گردد. برای مثال کسی که شراب بخورد حد خواهد خورد. با چنين رويکردی دين بايد دقيقا مشخص کند چه عمل هايی گناه بوده و مستوجب مجازات هستند. يک راه تعيين گناهان بيان آنها به صورت موردی است. مثلا اين که خوردن شراب گناه است و مستوجب حد. رويکرد موردی با توجه به آن که در زندگی انسان همواره موردهای جديدی مطرح می شوند نمی تواند پاسخگو باشد. به عنوان مثال در زمان محمد مواد مخدر نبوده است. بنابراين وضعيت کسی که مواد مخدر مصرف می کند روشن نيست. بنابراين تعيين خوب و بد نيازمند يک رويکرد کلی است. يعنی بيان معيارهای دقيقی برای تعيين گناهان و تعيين ميزان عقوبت. اما نکته جالب آن است که دين از چنين رويکردی بهره مند نيست. برای مثال همين شراب را در نظر بگيريد که خوردنش حرام است و مستوجب شلاق (حد). خوب معيار کلی حاکم بر اين مورد چيست؟ يعنی در آينده چگونه می توان اين مورد را به ساير موردها تعميم داد؟ برای آن که موضوع روشن شود بياييد همين موضوع شراب را بيشتر بررسی کنيم. خوردن شراب حرام است و هر کس بخورد حد بر او واجب می شود. خوب معياری که باعث شده تا شراب حرام شود چيست؟ يک پاسخ که معمولا به اين موضوع داده مي شود آن است که شراب برای انسان ضرر دارد و از اين رو حرام است. من پيش از اين به اين موضوع پرداخته ام که هر تلاشی که برای توجيه دستورهای دين صورت گيرد عملا ضربه ای است بر پيکر دين و اميدوارم در آينده اين موضوع را با دقت بيشتری بيان کنم. اما برگرديم به ضرر شراب. اگر منظور از ضرر ضرر مادی و جسمی است که خوب چيزهای زياد ديگری هم هستند که ضرر دارند اما چرا در مورد آنها اين گونه نيست. مثلا خوردن وايتکس و يا نفت هم ضرر دارد. اما در هيچ جای دين نيامده است که کسی که نفت خورد را بايد شلاق زد. برخی برای توجيه چنين تناقضی می گويند که دين هر آنچه که برای انسان ضرر دارد را حرام کرده است. اما توجه نمی کنند که اولا قبل از دين عقل اين کار را کرده بود و بنابراين ديگر نيازی به دين نبود. دوم آن که با اين فرض نيازی به تفکيک شراب هم نبود. و سوم آن که پس چرا ساير موردها حد ندارد و تنها مورد شراب است که حد دارد. واقعيت اين است که نگاه دين بسيار موردی است و در پس دستورهای آن هيچ معيار و منطقی نيست. تاثیر سایر تمدن ها بر دین محمد 2220 4921 2006-09-06T19:08:16Z 217.11.22.196 در اين سايت راجع به تاثير ساير تمدن ها بر محمد و دينش بحث شده است. http://news.gooya.com/2003/01/09/0901-h-17.php انجیل و تورات به زبان فارسی 2221 4922 2006-09-06T19:09:15Z 217.11.22.196 نشانی زير مربوط به يک سايت تبليغ دين مسيحيت است. http://www.kalamekhoda.com/ جالبی اين سايت اين است که ترجمه تورات و انجيل را هم دارد. http://www.kalamekhoda.com/farsibible/bible.html رئیس مذهب تشیع 2222 5529 2006-10-17T15:29:02Z 81.31.160.22 زندگانی امام صادق امام جعفر صادق در روز ۱۷ ربيع الاول سال ۸۳هجری چشم به جهان گشود. پدرش امام محمد باقر و مادرش "ام فروه " دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر می‌‌باشد. کنيه او: "ابو عبدالله " و لقبش "صادق " است. صادق تا سن ۱۲سالگی معاصر جدش سجاد بود و امام جعفر را او آموزش داده پس از رحلت امام چهارم مدت ۱۹سال نيز در خدمت پدرش امام محمد باقر زندگی کرد و با اين ترتيب ۳۱سال از دوران عمر خود را پیش پدر و پدربزرگش بود. پس از درگذشت پدرش ۳۴سال نيز دوره امامت او بود که در اين مدت "مکتب جعفري " را پايه ريزی کرد. زندگی امام جعفر صادق مصادف بود با خلافت پنج نفر از بنی اميه ( هشام بن عبدالملک - وليد بن يزيد - يزيد بن وليد - ابراهيم بن وليد - مروان حمار ) و دو نفر از خلفای عباسی ( سفاح و منصور ) نيز در زمان امام مسند خلافت را تصاحب کردند.امام صادق در ۱۰سال آخر عمر در ناامنی و ناراحتی بيشتری بسر می‌‌برد. عصر امام صادق عصر امام صادق يکی از طوفاني ترين ادوار تاريخ اسلام است که از يک سو اغتشاشها و انقلابهای پياپی گروههای مختلف رخ می‌‌داد، که انقلاب "ابو سلمه " در کوفه و "ابو مسلم " در خراسان و ايران از مهم‌ترين آنها بوده است. و همين انقلاب سرانجام حکومت بنی اميه را برانداخت. دوره انتقال حکومت هزار ماهه بنی اميه به بنی عباس طوفاني ترين و پر هرج و مرج ترين دورانی بود که زندگی امام صادق را فراگرفته بود. و از ديگر سو عصر او عصر برخورد مکتبها و ايده ئولوژيها و عصر تضاد افکار فلسفی و کلامی مختلف بود، که از برخورد ملتهای اسلام با مردم کشورهای فتح شده و نيز روابط مراکز اسلامی با دنيای خارج، به وجود آمده و در مسلمانان نيز شور و هيجانی برای فهميدن و پژوهش پديد آورده بود. امام صادق سعی بر مبارزه با الحاد و بي دينی و کفر داشت و نيز سعی میکرد تفسیر خود از اسلام را بر کرسی بنشاند. علاوه بر اين، با نقشه‌ای دقيق و ماهرانه، شيعه را از اضمحلال و نابودی برهاند، شيعه‌ای که در خفقان و شکنجه حکومت پيشين، آخرين رمقها را می‌‌گذراند، و آخرين نفرات خويش را قربانی می‌‌داد، و رجال و مردان با ارزش شيعه يا مخفی بودند، و يا در کر و فر و زرق و برق حکومت غاصب ستمگر ذوب شده بودند، و جرأت ابراز شخصيت نداشتند، حکومت جديد هم در کشتار و بي عدالتی دست کمی از آنها نداشت و وضع به حدی خفقان آور و ناگوار و خطرناک بود که همگی ياران امام را در معرض خطر مرگ قرار می‌‌داد، چنانکه زبده هايشان جزو ليست سياه مرگ بودند. "جابر جعفي " يکی از ياران ويژه امام است که از طرف آن حضرت برای انجام دادن امری به سوی کوفه می‌‌رفت. در بين راه قاصد تيز پای امام به او رسيد و گفت : امام می‌‌گويد : خودت را به ديوانگی بزن، همين دستور او را از مرگ نجات داد و حاکم کوفه که فرمان محرمانه ترور را از طرف خليفه داشت از قتلش به خاطر ديوانگی منصرف شد. جابر جعفی که از اصحاب سر امام باقر نيز می‌‌باشد می‌‌گويد : امام باقر هفتاد هزار بيت حديث به من آموخت که به کسی نگفتم و نخواهم گفت ... او روزی به حضرت عرض کرد مطالبی از اسرار به من گفته‌ای که سينه ام تاب تحمل آن را ندارد و محرمی ندارم تا به او بگويم و نزديک است ديوانه شوم. امام فرمود : به کوه و صحرا برو و چاهی بکن و سر در دهانه چاه بگذار و در خلوت چاه بگو : حدثنی محمد بن علی بکذا وکذا ...، ( يعنی امام باقر به من فلان مطلب را گفت، يا روايت کرد ). آری، شيعه می‌‌رفت که نابود شود، يعنی اسلام راستين به رنگ خلفا درآيد، و به صورت اسلام بنی اميه‌ای يا بنی عباسی خودنمايی کند. در چنين شرايط دشواری، امام دامن همت به کمر زد و به احيا و بازسازی معارف اسلامی پرداخت و مکتب علمی عظيمی به وجود آورد که محصول و بازده آن، چهار هزار شاگرد متخصص ( همانند هشام، محمد بن مسلم و ... ) در رشته‌های گوناگون علوم بودند، و اينان در سراسر کشور پهناور اسلامی آن روز پخش شدند. هر يک از اينان از طرفی خود، بازگوکننده منطق امام که همان منطق اسلام است و پاسدار ميراث دينی و علمی و نگهدارنده تشيع راستين بودند، و از طرف ديگر مدافع و مانع نفوذ افکار ضد اسلامی و ويرانگر در ميان مسلمانان نيز بودند. تأسيس چنين مکتب فکری و اين سان نوسازی و احياگری تعليمات اسلامی، سبب شد که امام صادق ( ع ) به عنوان رئيس مذهب جعفری ( تشيع ) مشهور گردد. ليکن طولی نکشيد که بنی عباس پس از تحکيم پايه‌های حکومت و نفوذ خود، همان شيوه ستم و فشار بنی اميه را پيش گرفتند و حتی از آنان هم گوی سبقت را ربودند. امام صادق ( ع ) که همواره مبارزی نستوه و خستگي ناپذير و انقلابيی بنيادی در ميدان فکر و عمل بوده، کاری که امام حسين ( ع ) به صورت قيام خونين انجام داد، وی قيام خود را در لباس تدريس و تأسيس مکتب و انسان سازی انجام داد و جهادی راستين کرد. جنبش علمي اختلافات سياسی بين امويان و عباسيان و تقسيم شدن اسلام به فرقه‌های مختلف و ظهور عقايد مادی و نفوذ فلسفه يونان در کشورهای اسلامی، موجب پيدايش يک نهضت علمی گرديد. نهضتی که پايه‌های آن بر حقايق مسلم استوار بود. چنين نهضتی لازم بود، تا هم حقايق دينی را از ميان خرافات و موهومات و احاديث جعلی بيرون کشد و هم در برابر زنديقها و ماديها با نيروی منطق و قدرت استدلال مقاومت کند و آرای سست آنها را محکوم سازد. گفتگوهای علمی و مناظرات آن حضرت با افراد دهری و مادی مانند "ابن ابی العوجاء" و "ابو شاکر ديصاني " و حتی "ابن مقفع " معروف است. به وجود آمدن چنين نهضت علمی در محيط آشفته و تاريک آن عصر، کار هر کسی نبود، فقط کسی شايسته اين مقام بزرگ بود که مأموريت الهی داشته باشد و از جانب خداوند پشتيبانی شود، تا بتواند به نيروی الهام و پاکی نفس و تقوا وجود خود را به مبدأ غيب ارتباطدهد، حقايق علمی را از دريای بيکران علم الهی به دست آورد، و در دسترس استفاده گوهرشناسان حقيقت قرار دهد. تنها وجود گرامی حضرت صادق ( ع ) می‌‌توانست چنين مقامی داشته باشد، تنها امام صادق ( ع ) بود که با کناره گيری از سياست و جنجالهای سياسی از آغاز امامت در نشر معارف اسلام و گسترش قوانين و احاديث راستين دين مبين و تبليغ احکام و تعليم و تربيت مسلمانان کمر همت بر ميان بست. زمان امام صادق ( ع ) در حقيقت عصر طلايی دانش و ترويج احکام و تربيت شاگردانی بود که هر يک مشعل نورانی علم را به گوشه و کنار بردند و در "خودشناسي " و "خداشناسي " مانند استاد بزرگ و امام بزرگوار خود در هدايت مردم کوشيدند. در همين دوران درخشان - در برابر فلسفه يونان - کلام و حکمت اسلامی رشد کرد و فلاسفه و حکمای بزرگی در اسلام پرورش يافتند. هم‌زمان با نهضت علمی و پيشرفت دانش بوسيله حضرت صادق ( ع ) در مدينه، منصور خليفه عباسی که از راه کينه و حسد، به فکر ايجاد مکتب ديگری افتاد که هم بتواند در برابر مکتب جعفری استقلال علمی داشته باشد و هم مردم را سرگرم نمايد و از خوشه چينی از محضر امام ( ع ) بازدارد. بدين جهت منصور مدرسه‌ای در محله "کرخ " بغداد تأسيس نمود. منصور در اين مدرسه از وجود ابو حنيفه در مسائل فقهی استفاده نمود و کتب علمی و فلسفی را هم دستور داد از هند و يونان آوردند و ترجمه نمودند، و نيز مالک را - که رئيس فرقه مالکی است - بر مسند فقه نشاند، ولی اين مکتبها نتوانستند وظيفه ارشاد خود را چنانکه بايد انجام دهند. امام صادق ( ع ) مسائل فقهی و علمی و کلامی را که پراکنده بود، به صورت منظم درآورد، و در هر رشته از علوم و فنون شاگردان زيادی تربيت فرمود که باعث گسترش معارف اسلامی در جهان گرديد. دانش گستری امام ( ع ) در رشته‌های مختلف فقه، فلسفه و کلام، علوم طبيعی و ... آغاز شد. فقه جعفری همان فقه محمدی يا دستورهای دينی است که از سوی خدا به پيغمبر بزرگوارش از طريق قرآن و وحی رسيده است. بر خلاف ساير فرقه ها که بر مبنای عقيده و رأی و نظر خود مطالبی را کم يا زياد می‌‌کردند، فقه جعفری توضيح و بيان همان اصول و فروعی بود که در مکتب اسلام از آغاز مطرح بوده است. ابو حنيفه رئيس فرقه حنفی درباره امام صادق ( ع ) گفت : من فقيه تر از جعفرالصادق کسی را نديده ام و نمی‌شناسم. فتوای بزرگ‌ترين فقيه جهان تسنن شيخ محمد شلتوت رئيس دانشگاه الازهر مصر که با کمال صراحت عمل به فقه جعفری را مانند مذاهب ديگر اهل سنت جايز دانست - در روزگار ما - خود اعترافی است بر استواری فقه جعفری و حتی برتری آن بر مذاهب ديگر. و اينها نتيجه کار و عمل آن روز امام صادق ( ع ) است . در رشته فلسفه و حکمت حضرت صادق ( ع ) هميشه با اصحاب و حتی کسانی که از دين و اعتقاد به خدا دور بودند مناظراتی داشته است. نمونه‌ای از بيانات امام ( ع ) که در اثبات وجود خداوند حکيم است، به يکی از شاگردان واصحاب خود به نام "مفضل بن عمر" فرمود که در کتابی به نام "توحيد مفضل " هم اکنون در دست است. مناظرات امام صادق ( ع ) با طبيب هندی که موضوع کتاب "اهليلجه " است نيز نکات حکمت آموز بسياری دارد که گوشه‌ای از دريای بيکران علم امام صادق ( ع ) است. برای شناسايی استاد معمولاً دو راه داريم، يکی شناختن آثار و کلمات او، دوم شناختن شاگردان و تربيت شدگان مکتبش. کلمات و آثار و احاديث زيادی از حضرت صادق ( ع ) نقل شده است که ما حتی قطره‌ای از دريا را نمی‌توانيم به دست دهيم مگر "نمی از يمي ". اما شاگردان آن حضرت هم بيش از چهار هزار بوده اند، يکی از آنها "جابر بن حيان " است. جابر از مردم خراسان بود. پدرش در طوس به داروفروشی مشغول بود که به وسيله طرفداران بنی اميه به قتل رسيد. جابر بن حيان پس از قتل پدرش به مدينه آمد. ابتدا در نزد امام محمد باقر ( ع ) و سپس در نزد امام صادق ( ع ) شاگردی کرد. جابر يکی از افراد عجيب روزگار و از نوابغ بزرگ جهان اسلام است. در تمام علوم و فنون مخصوصا در علم شيمی تأليفات زيادی دارد، و در رساله‌های خود همه جا نقل می‌‌کند که ( جعفر بن محمد ) به من چنين گفت يا تعليم داد يا حديث کرد. از اکتشافات او اسيد ازتيک ( تيزآب ) و تيزاب سلطانی و الکل است. وی چند فلز و شبه فلز را در زمان خود کشف کرد. در دوران "رنسانس اروپا" در حدود ۳۰۰رساله از جابر به زبان آلمانی چاپ و ترجمه شده که در کتابخانه‌های برلين و پاريس ضبط است. حضرت صادق ( ع ) بر اثر توطئه‌های منصور عباسی در سال ۱۴۸هجری مسموم و در قبرستان بقيع در مدينه مدفون شد. عمر شريفش در اين هنگام ۶۵سال بود. از جهت اينکه عمر بيشتری نصيب ايشان شده است به "شيخ الائمه " موسوم است. حضرت امام صادق ( ع ) هفت پسر و سه دختر داشت. پس از حضرت صادق ( ع ) مقام امامت بنا به امر خدا به امام موسی کاظم ( ع ) منتقل گرديد. ديگر از فرزندان آن حضرت اسمعيل است که بزرگ‌ترين فرزند امام بوده و پيش از وفات حضرت صادق ( ع ) از دنيا رفته است. طايفه اسماعيليه به امامت وی قائلند. خلق و خوی حضرت صادق ( ع ) حضرت صادق ( ع ) مانند پدران بزرگوار خود در کليه صفات نيکو و سجايای اخلاقی سرآمد روزگار بود. حضرت صادق ( ع ) دارای قلبی روشن به نور الهی و در احسان و انفاق به نيازمندان مانند اجداد خود بود. دارای حکمت و علم وسيع و نفوذ کلام و قدرت بيان بود. با کمال تواضع و در عين حال با نهايت مناعت طبع کارهای خود را شخصا انجام می‌‌داد، و در برابر آفتاب سوزان حجاز بيل به دست گرفته، در مزرعه خود کشاورزی می‌‌کرد و می‌‌فرمود : اگر در اين حال پروردگار خود را ملاقات کنم خوشوقت خواهم بود، زيرا به کد يمين و عرق جبين آذوقه و معيشت خود و خانواده ام را تأمين می‌‌نمايم. ابن خلکان می‌‌نويسد : امام صادق ( ع ) يکی از ائمه دوازده گانه مذهب اماميه و از سادات اهل بيت رسالت است. از اين جهت به وی صادق می‌‌گفتند که هر چه مي گفت راست و درست بود و فضيلت او مشهورتر از آن است که گفته شود. مالک مي گويد : با حضرت صادق ( ع ) سفری به حج رفتم، چون شترش به محل احرام رسيد، امام صادق ( ع ) حالش تغيير کرد، نزديک بود از مرکب بيفتد و هر چه می‌‌خواست لبيک بگويد، صدا در گلويش گير می‌‌کرد. به او گفتم : ای پسر پيغمبر، ناچار بايد بگويی لبيک، در جوابم فرمود : چگونه جسارت کنم و بگويم لبيک، می‌‌ترسم خداوند در جوابم بگويد : لا لبيک ولا سعديک. http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1_%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82 اعتقاد به خدا و توحید 1 2223 4924 2006-09-06T19:17:01Z 217.11.22.196 چيزی که من هرگز درک نکردم اين است که چرا ما بايد خدا را بپرستيم؟ چرا بايد به خدای واحد ايمان داشته باشيم؟ اگر ما به بيش از يک خدا ايمان داشته باشيم چه ايرادی دارد؟ شايد اينها عقيده هايی پايه ای باشند اما ارزش آنها در زندگی روزمره صفر است. پس چرا اگر کسی به بيش از يک خدا اعتقاد داشت و يا اگر بت پرستيد مشرک است و کافر و ريختن خونش مباح؟ اعتقاد به خدا و توحید 2 2224 4925 2006-09-06T19:17:13Z 217.11.22.196 در يادداشت پيشين من راجع به اصل نخست دين اسلام سخن گفتم. اين اصل اين است که خدا يگانه است. البته اين خدای يگانه ناديدنی است و همه چيز را خلق کرده است و ناديدنی است. اصل توحيد پايه دين اسلام است. کسی که به اين اصل اعتقاد نداشته باشد مشرک است و مشرکان نيز يا بايد مسلمان شوند و يا از ميان بروند. اکنون سوال اين است که چرا چنين اصلی بايد اين همه مهم باشد. به عبارت ديگر اگر کسی اين اصل را نپذيرد چه تفاوتی با ساير انسان ها دارد که در دنيا و آخرت زيان کار است و کشتنش واجب. ابتدا بياييد اصل يگانه بودن خدا را زير سوال ببريم. فرض کنيم که تعدادی خدا وجود دارند که به گونه ای بر اين دنيا مسلط هستند. خوب مشکل اين فرض چيست؟ آيا اعتقاد به چنين فرضی تاثيری بر زندگی ما دارد؟ اگر نيک بنگريم می بينيم که واقعا موضوع هيچ تاثيری در زندگی روزمره ما ندارد. واقعيت اين است که هم اکنون ما به چند خدا ايمان داريم. فرشتگان محمد و امامان اينها نيز به شکلی نقش خدا را برای ما بازی می کنند. هر چند ما آنها را خالق آسمان ها و زمين نمی دانيم اما برای آنها نيز توانمندی های زيادی قايليم. در واقع اينها خداهای ضعيف تر هستند. (در اين باره بعدا خواهم نوشت). خوب اگر اين خدا ديدنی نيز باشد باز هيچ فرقی نمی کند. خدای ديدنی نيز همان نقش را که خدای ناديدنی دارد می تواند داشته باشد. برای روشن شدن موضوع يک گروه بت پرست را در نظر بگيريم که تعدادی بت را می پرستند. واقعا روند زندگی آنها و تاثير اعتقادشان بر زندگی شان چه تفاوتی با ما دارد؟ آنها نيز موجودی دارند که آن را توانمند می شمارند و برای او دعا می کنند و آداب و رسومی دارند که معتقدند از طرف اين بت ها آمده است و به آن آداب و رسوم پايبند هستند. تنها موضوع مهمی که می ماند اين است که ممکن است اعتقاد به خدايان متعدد داشتن و يا اعتقاد به خدای ديدنی داشتن با واقعيت همخوانی نداشته باشد. يعنی فرض کنيم که واقعا خدای يکتای ناديدنی وجود داشته باشد و ما به اشتباه به چند خدا معتقد باشيم و يا اين که به خدای ديدنی اعتقاد داشته باشيم. خوب آيا اين اشتباه اين قدر حياتی است که به خاطر آن يک انسان را بايد از همه چيز محروم کرد؟ دعا به درگاه سایر پیامبران 2225 4926 2006-09-06T19:17:22Z 217.11.22.196 نمی دانم که هيچ گاه به اين موضوع انديشيده ايد که ما چرا هيچ وقت به زيارت قبر موسی يا عيسی نمی رويم؟ چرا برای آنها دعا نمی کنيم؟ مگر آنها نيز پيامبر نبودند؟ چگونه است که ما به درگاه يک آدم مجعول خيالی که امام زمان می ناميمش اين همه دعا و نذر و نياز می کنيم اما برای پيامبران اولوالعزم خدا هيچ ارزش قايل نيستيم؟ جالب است که اين ۱۴ معصوم ما اين همه در درگاه خدا ارزش و اعتبار دارند و اين پيامبران بزرگ هيچ. واقعا اين معصومان گرامی چه خدمتی کرده اند؟ در راه اعتلای نام خدا چه گام بزرگی برداشته اند؟ اگر بخواهيم بدون پيش داوری نگاه کنيم چه کسی در راه خدا بيشتر تلاش کرده است؟ عيسی يا امام علی نقی؟ چه کسی اطلاعی از نقش اين امامان در راه اعتلای دين دارد؟ چه کسی در زمان خود بيشتر تلاش کرده است؟ چه کسی تلاشش منشا ثمر بيشتر بوده است؟ پس چرا ما برای عيسی و يا موسی پشيزی ارزش قايل نيستيم؟ چه کسی روز تولد نوح موسی و يا عيسی را می داند؟ چه کسی به درگاه اين بزرگان تا کنون دعا کرده است؟ چه کسی از آنان شفاعت طلبيده است؟ رویکرد جدید این وبلاگ 2226 4928 2006-09-06T19:36:43Z 217.11.22.196 مدتها بود که اين وبلاگ تعطيل بود و در آن مطلبی نمی نگاشتم. شايد به آن دليل که پارچه دين نخ نما تر از آن بود که نياز به بيان داشته باشد. با اين رو از امشب تصميم گرفتم که دوباره اين وبلاگ را فعال کنم. رويکرد جديدی که در اين وبلاگ در پيش خواهم گرفت ريشه يابی عقايد اسلامی است. البته من در اين زمينه تنها به ذکر مطالب ديگر منابع اکتفا خواهم کرد و از بيان مطلب اضافه خودداری خواهم کرد. در پايان نيز سال خوشی برای شما آرزو می کنم. مبهم بودن دین 2227 4929 2006-09-06T19:36:56Z 217.11.22.196 يکی از جنبه های مهم دين آن است که در مورد هيچ موضوعی دقيق نيست. اول آن که دين به طور مشخص محدوده خود را تعريف نمی کند. اصلا دين درکی از حوزه های زندگی انسانها ندارد که بتواند حوزه خود را مشخص کند. برای همين می بينيم که بسته به نگاه افراد دين ممکن است محدود به حوزه فردی شده باشد و يا آن که در تمام شئون زندگی تاثير گذار باشد. در گام بعدی هنگامی که دين را در يک حوزه به رسميت می شناسيم با اين مسئله مواجهيم که دين چه نوع برخوردی در آن حوزه دارد؟ مثلا هنگامی که می پذيريم که دين وارد حوزه اقتصاد شود آنگاه با اين مسئله مواجهيم که آيا برخورد دين صفر و يکی است؟ اين که اگر اين کار را بکنيد در قعر جهنميد؟ آيا چنين برخوردی در حوزه اقتصاد يک برخورد بدوی نيست؟ اکنون فرض کنيم که دين برخوردش صفر و يکی نباشد. در اين صورت دين بايد دارای يک برنامه مشخص و مدون باشد. برنامه ای که به طور مشخص بگويد که دين چه مدلی را برای آن حوزه می پذيرد. اما آيا دين اين گونه است؟ رابطه عقل و دین 5 2228 4930 2006-09-06T19:37:53Z 217.11.22.196 در بحثهای پيشين اين نتيجه گيری حاصل شد که عقل بسيار ساده تر از آن است که ما فکر می کنيم. بنابراين اين تصور که بتوان با عقل دين را ثابت کرد بحث عبثی است. ابزار عقل برای هر کاری تعميم است که اگر دقت کنيم استدلالهای وجود خدا همه بر اين اساس استوارند که يک موضوع را تعميم می دهند و چون در يک مرحله اين تعميم به صورت طبيعی ممکن نيست آنگاه با ساخت يک موجود خيالی مانند خدا تعميم را کامل می کنند. اما همانگونه که بيان شد تعميم اثبات درستی هيچ چيزی نيست. چنين وهمی را می توان در موضوعات ديگر مانند وجود روح هم ديد. اين که چرا ما فکر می کنيم بايد روح وجود داشته باشد برگرفته از يک تعميم ساده است. و يا حتی در نگاه دين دارانه هم اين حرف به نظر من کاملا احمقانه که خداوند هم بايد از آفرينش دنيا هدفی داشته باشد باز هم ناشی از يک تعميم است. هدفدار بودن انسانها در کارهاشان به خدا تعميم داده می شود و بعد وقتی که حرف بزرگان در بيان هدف خدا را می شنويد از شنيدن اين همه حرفهای بی معنی دچار حيرت می شويد. در حالی که موضوع خيلی ساده است. حتی اگر فرض کنيم هم که خدا وجود دارد و خدا اين دنيا را خلق کرده است در اين صورت ما نمی توانيم نگاه دنيای مادی را به خدا تعميم دهيم. هدفدار بودن مربوط به دنيای مادی است و نمی توان در مورد خدا به کار برد. حتی به سادگی می بينيد که صفاتی مانند خشم مخصوص دنيای مادی است و نمی توان آنها را به خدا تعميم داد. رابطه عقل و دین 3 2229 4931 2006-09-06T19:38:37Z 217.11.22.196 در دو يادداشت گذشته من مشخص کردم که اگر می خواهيم به توجيه دين بر مبنای عقل بپردازيم اولا بايد در حيطه علوم تجربی عمل کنيم. به عبارت ديگر ما می خواهيم به توجيه امری بپردازيم که در دنيای بيرونی وجود دارد. در گام بعدی نشان داديم که روش علوم تجربی به اين صورت است که ابتدا بر اساس مشاهدات يک سری اصولی برای دنيای واقع ارائه می دهد. مثلا بيان می کند که حجم کل ماده و انرژی در دنيا ثابت است. مشاهدات به وسيله حواس پنجگانه صورت می گيرد. رسيدن به چنين اصولی نيز بر اساس تعميم صورت می گيرد. اين که چنين اصلی در دنيا حاکم باشد را عقل هيچگاه نمی تواند ثابت کند. تنها می تواند بگويد که آيا مشاهداتی که تا کنون انجام شده است آن را رد می کند يا خير. در گام بعدی علوم تجربی به استنتاجهای عقلی روی می آورد و سعی می کند که از اصولی که ساخته است به نتيجه گيری بپردازد. خود اين گام نيازمند بررسی دقيق است که فعلا از آن در می گذريم. در گام بعدی نتايج به دست آمده بررسی می شوند که آيا با آنچه که در دنيای واقع وجود دارد تطابق دارد يا خير. اگر نداشت که مشخص می شود اصول معرفی شده بر دنيا حاکم نيستند و اگر بود نتيجه می شود که بر مبنای مشاهدات فعلی و در محدوده مشاهدات فعلی می توان نتيجه گرفت که اين اصول در دنيا حاکم هستند. اکنون سوال اين است که با چنين مدلی عقل چگونه می تواند به توجيه دين بپردازد. برای مثال چگونه می توان وجود خدا را اثبات کرد. اگر دقت کنيم تمامی براهين وجود خدا از يک نوع تعميم کمک می گيرند و نشان داديم که تعميم مکانيزمی برای اثبات نيست. تعميم تنها مکانيزمی برای پيش بينی می باشد. حکم تعميم يافته خود نيازمند اثبات است. از طرف ديگر اصول علوم تجربی برگرفته از طبيعت است و بنابراين نتايج آن محدود به محيطی است که اين اصول در آنجا تعريف شده اند. بنابراين اين که عقل چگونه می خواهد به اثبات دين بپردازد موضوعی است غريب. برای مثال ما چگونه می خواهيم به اثبات دنيای پس از مرگ بپردازيم؟ مدل ثواب و عقاب چگونه می تواند تعميم يافته و فراتر از دنيای انسانی را در برگيرد؟ نیکی و بدی 2230 4933 2006-09-06T19:44:21Z 217.11.22.196 بعد از مدتها امروز دوباره يادداشتی می نگارم. يادداشت امروز درباره نيکی و بدی است. مفهومی که در دينهای مثل اسلام و مسيحيت جايگاه زيربنايی دارد. اين مفهوم (فکر می کنم) ابتدا در آيين زرتشت شکل گرفته است و سپس به ساير آيين ها راه يافته است. اکنون پرسش اين است. آيا خوبی و بدی فی نفسه وجود دارند يا آن که انسانها آن را تعريف کرده اند. اگر نيک بنگريم بسياری و شايد همه آنچه که ما به عنوان خوبی و بدی تعريف می کنيم ريشه در قراردادهای انسانی دارند. برای مثال دزدی را در نظر بگيريم. دزدی هنگامی معنا پيدا می کند که مفهوم مالکيت تعريف شود. اين که هر انسانی برای خود قلمرويی دارد و چيزهايی متعلق به اوست. اما آيا چنين مفهومی در دنيای واقع نيز وجود دارد؟ چنين نگرشی را می توان در بسياری اعمال ديگر نيز يافت. رابطه عقل و دین 2 2231 4934 2006-09-06T19:44:33Z 217.11.22.196 سلام در اين چند مدت که من دوباره به اين weblog سرنزده ام ظاهرا بحثهای زيادی طرح شده است. قبل از اين كه به موضوع بپردازم از دوستانی كه در اين بحثها شركت كرده اند دعوت می كنم كه اين weblog را از حالت متكلم وحده بودن خارج كنيم. به عبارت ديگر آن را به صورت يك forum در آوريم كه افراد مختلف نظراتشان را در مورد موضوع مشخص شده بيان می كنند. به اين منظور اگر كسی علاقمند است به من اطلاع دهد تا من اين امكان را برايش فراهم آورم. اما بپردازيم به اصل موضوع. در يادداشت پيشين من به اين موضوع پرداختم كه عقل موجود محدودی است و توانايی درك آن از دنيای بيرونی محدود به آن چيزی است كه حواس پنجگانه خود دريافت می كند. در ادامه بحث ابتدا بايد رابطه خود با تفكيكی كه از علوم به نطری و تجربی می شود را روشن كنيم. علوم تجربی علومی هستند كه سعی در شناخت دنيای اطراف انسان دارند. روش اين علوم به اين صورت است كه با دريافت اطلاعاتی از طريق حواس پنجگانه مدلی برای دنيای اطراف ارائه می دهد و به گونه ای اطلاعات دريافتی را توجيه می كند. در گام بعدی مدل ارائه شده به پيش بينی دنيای خارج می پردازد. نكته مهم در مورد تمام اين مدلها محدود بودن آنها است. يعنی اين مدلها هم از لحاظ حيطه و هم از لحاظ اعتبار محدود هستند. از لحاظ حيطه اعتبار آنها محدود به حالتهايی است كه بررسی شده اند. مدل نيوتنی فقط برای سرعتهای پايين معتبر است. از لحاط اعتبار هم هيچ كس نمی تواند ادعا كند كه مدلی كه يافته است همواره معتبر می ماند. پرواضح است كه روزی حالتهايی پيدا شوند كه مدل وی را نقض كنند. اما علوم نظري. علوم نظری علومی هستند كه با فرض قرار دادن يك سری اصول شروع به استنتاج می كنند. برای اين علوم مهم نيست كه نتايج آنها با دنيای واقع ارتباطی داشته باشد. تنها ادعای آنها آن است كه در هر سيستمی كه اصول آنها برقرار باشد آنگاه نتايج آنها نيز برقرار است. اكنون به اين سوال می رسيم كه برای توجيه دين به كمك عقل علوم نظری بايد مبنا باشند يا علوم تجربي. بديهی است كه اين توجيه در حيطه علوم نظری نمی گنجد. علوم نظری كاری با دنيای خارج ندارند در حالی كه دين امری است در دنيای خارج. بنابراين اگر بخواهيم به توجيه دين بر مبنای عقل بپردازيم بايد به سراغ علوم تجربی برويم. در اين زمينه هم همانگونه كه بحث كرديم علوم تجربی بسيار بسيار محدود هستند. در يادداشت پيشين محدود بودن علوم تجربی را تا ميزان زيادی بررسی كرديم. اكنون اين محدود بودن را از جنبه ديگری نيز نشان می دهيم. روش مهم عقل جهت استنتاج تعميم دادن است. عقل با شناسايی الگوها سعی می كند آنچه كه در قبلا ديده است را به حالتهای ديگر نيز تعميم دهد. برای مثال وقتی كه عقل مشاهده می كند كه اگر يك سيب را رها كنيم اين سيب به زمين سقوط می كند آن را تعميم می دهد و نتيجه می گيرد كه همواره اين رفتار تكرار می شود. اما موضوع اساسی اين است كه تعميم دادن تنها پيش بينی انجام می دهد و هيچ تضمينی وجود ندارد كه تعميم انجام شده درست باشد. رابطه عقل و دین 4 2232 4936 2006-09-06T19:46:08Z 217.11.22.196 نکته ديگری که در ادامه بررسی رابطه عقل و دين بايد به آن بپردازيم آن است که علوم تجربی تنها سعی در يافتن مدل و قوانين حاکم بر دنيا دارند. آنها هيچگاه در صدد اثبات امری برنمی آيند. تنها کار آنها اين است که روند حاکم بر دنيا را مشاهده کرده و سعی در ارائه مدلی برای شناخت آن و قوانين حاکم بر آن دارند. نکته ظريف در اين روش آن است که ما با ديدن يک پديده شروع می کنيم و تنها کاری که انجام می دهيم اين است که سعی می کنيم رابطه ای بين آن پديده و ساير پديده ها پيدا کنيم. ما هيچگاه نمی توانيم ابتدا به ساکن پديده ای را دريابيم. مثلا ما هيچگاه نمی توانيم ابتدا به ساکن به نظريه گرانشی برسيم. ما سلسله وقايعی را در طبيعت ديده و آنگاه آنها را به هم ربط می دهيم. حتی در اين مدل بيان علت و معلول نيز حرف عبثی است. برای مثال ما هيچگاه نمی توانيم بگوييم که آب به دليل حرارت بخار می شود. تنها ما می توانيم بگوييم که اين دو پديده به هم ربط دارند. يعنی يک نوع رابطه زمانی بين پديده اول و پديده دوم برقرار است. فرق اين دو نگرش آن است که نگرش اول پديده دوم را ناشی از پديده اول می داند در حالی که نگرش دوم اين دو پديده را مستقل دانسته و تنها نوعی رابطه زمانی بين آنها برقرار می کند. چنين نگاهی اصولا خيلی از براهين وجود خدا را بی ارزش می سازد. پیامبر و برترین انسانها 2233 4938 2006-09-06T19:54:18Z 217.11.22.196 در يادداشت پيشين به اين موضوع پرداختم که در صورتی که پيامبر از پيش دارای جايگاهی باشد که او را برتر از ساير انسانها قرار دهد آن گاه مقايسه او با انسانها بی ارزش است. اکنون از جنبه ديگری موضوع را بررسی کنيم. فرض کنيد که انسان نيکوکاری پيدا شد که زهد بسيار داشت. پرسش اين است که آيا اين آدم بايد پيامبر شود؟ در حالت اول زمان حال را در نظر بگيريم. همان گونه که می دانيم محمد آخرين پيامبر بود و پس از وی پيامبری نخواهد آمد. پس اگر چنين آدمی پس از محمد باشد نمی تواند پيامبر شود. در حالت دوم در زمان پيش از محمد را در نظر بگيريم. فرض کنيم که اين انسان در جامعه ای باشد که نياز به پيامبر ندارد. مثلا همه انسان های آن جامعه نيکوکار هستند و همگی به خدا اعتقاد دارند. يا فرض کنيم که هم اکنون خداوند پيامبری را بر آنها نازل کرده است و بنابراين فرستادن پيامبری ديگر بيمورد است. پس می بينيم که به سادگی ممکن است که انسانهايی باشند که اگرچه دارای جايگاه و مقامی برجسته هستند اما به دليل آن که نيازی به ظهور پيامبر نيست آنها پيامبر نمی شوند. پس اين فرض که پيامبران برترين انسانها هستند فرض نادرستی است. مثلا ممکن است در جامعه ای خداوند فردی را به پيامبری برگزيند. سپس انسان ديگری پيدا شود که از انسان نخست برتر باشد اما چون پيامبر ديگری نياز نيست نفر دوم به پيامبری نمی رسد. بنابراين پيامبران تنها پيام خدا را به انسان ها می فرستند اما بهترين و برترين انسانها حتی در زمان خود و در جامعه خود نيز نيستند. جايگاه پيامبر در دين 2234 4939 2006-09-06T19:54:51Z 217.11.22.196 پس از مدت ها امشب دوباره آمده ام تا باز هم راجع به دين بنگارم. يك موضوع مهم هر دين و آييني اين است كه پيامبر آن دين مقام بسيار شامخي دارد. به عبارت ساده تر از ديد هر ديني پيامبر آن دين انسان كامل است. مقام وي اصلا دست نيافتني است. يعني هر چه انسان ها تلاش كنند نمي توانند به مقام وي برسند. براي مثال مي توان محمد و دين اسلام را در نظر گرفت. اكنون پرسش اين است كه آيا اين فرد از پيش چنين مقامي داشته است يا به واسطه عملهاي خود به چنين مقامي رسيده است. يعني آيا محمد از بدو تولد در چنان جايگاهي بوده است يا آن كه در اثر اعمال خود به آن جايگاه رسيده است؟ اگر فرض كنيم كه محمد از بدو تولد داراي چنان مقامي بوده است كه آنگاه هيچ ارزشي ندارد. اين مي شود به مانند فرشتگان (آن گونه كه در دين اسلام بيان شده است) كه از ابتدا از پستي و گناه دور بوده اند. خوب بديهي است كه اين ارزشي ندارد. اما اگر فرض كنيم كه محمد نيز انسان معمولي بوده است كه به دليل زهد خود به اين مقام رسيده است آن گاه تازه مشكل پيدا مي شود. فایده دین 2 2235 4940 2006-09-06T19:55:50Z 217.11.22.196 در اين يادداشت نيز به پاسخگويی به نوشته های وبلاگ کلام می پردازم. نخستين موضوعی که بايد بگويم اين است که ايشان نيز به طور ضمنی حرفهای مرا پذيرفته اند اما به هيچ يک از پرسش های من جوابی نداده اند. من در يادداشت پيشين به اين موضوع اشاره کردم که دين پايه های خود را بر وجود يک دنيای ديگر بنا می کند. من ادعا نکردم که راه پذيرش دين وجود معاد است. آنچه که من گفتم اين است که ابزار دين برای وادار کردن مردم به اطاعت وجود معاد است که ايشان هم اين ادعا را پذيرفته اند. اما بازگرديم به موضوع اصلی. يکی از نکته های مهمی که در چنين بحثی رعايت آن مفيد به نظر می رسد خودداری از بيان حکم های مبهم است. يعنی اگر حکمی می کنيم بايد اين حکم بر مبنای مستندات عقلی و يا تجربی مشخص باشد. به عنوان مثال به اين جمله اشاره کنم: همان گونه که بسياری از دانشمندان بزرگ جهان تأکيد کرده‌اند، دين حقيقی (و نه دين‌ تحريف‌شده) نقش بسيار تعيين‌کننده‌ای در پيشرفت فردی و اجتماعی انسان داشته است. چنين جملاتی کمکی به روشن شدن موضوع نمی کند. نخست آن که اين دانشمندان بزرگ کيستند؟ دوم آن که تعداد ديگری از دانشمندان بزرگ کاملا مخالف اين نظر را بيان کرده اند. سوم آن که ما قضيه فيثاغورث را به دليل آن که آن را دانشمند بزرگی مانند فيثاعورث بيان کرده است نمی پذيريم. بلکه به آن دليل آن را می پذيريم که اثبات آن برای ما ارائه می شود. در اين موضوع که بسياری از تمدن ها از دين تاثير پذيرفته اند شکی نيست. اما توجه کنيد که يونانی های باستان نيز از آيين خود که دارای انواع الهه بود تاثير می گرفتند. هندی ها نيز بسيار از آيين خود (هندو) تاثير می گيرند. چينی ها نيز بسيار از کنفوسيوس تاثير می گيرند و يا بودايی ها. اما دليلی بر هيچ چيز نيست. اصلا می توان به شکل ديگری موضوع را مطرح کرد. اين که همراه هر تمدنی و يا ساده تر بگوييم همراه هر اجتماع بشری يک دين می باشد را می شود به دو شکل تفسير کرد. شکل اول آن است که شما فرموديد. اين که دين اجتماع های بشری را می سازد و شکل دوم آن است که اجتماع های بشری دين را می سازند. شکل دوم شايد بهتر باشد. اگر دفت کنيم هر اجتماع بشری برای خود دارای دينی است. اما بديهی است که تعداد محدودی از اين دين ها آسمانی هستند. مثال جالب آن تمدن اينکاها در آمريکای مرکزی است و يا تمدن مصريان باستان و به طور کلی همه تمدن های باستانی. اگر شکل نخست را بپذيريم که دين آسمانی تمدن ساز است آنگاه از توجيه اين وضعيت ناتوان می مانيم. اگر بگوييم که نفس دين تمدن ساز است صرفنظر از آن که آسمانی باشد يا زمينی. آنگاه چه نياز به دين آسمانی. اگر بگوييم که بدون دين هم می توان تمدن سازی کرد آنگاه باز هم چه نياز به دين. اما ببينيم شکل دوم چگونه اين موضوع را توجيه می کند. در شکل دوم دين يک کالای زمينی است که انسانها آن را ساخته اند. بنابراين هر قومی به فراخور حال و درک خويش دينی برای خود ساخته است. متنوع بودن دينها نيز خود گواهی است بر اين ادعا. اين هم يکی ديگر از حکم های بی دليل: حتی جنبه‌های مثبت تمدن فعلی غرب نيز ناشی از انتقال دانش و دست‌آوردهای تمدن اسلامی به اروپا در جريان جنگ‌های صليبی و رنسانس است نخستين ايراد چنين ادعايی آن است که مدعی است هر چه خوبی در تمدن غرب است ناشی از تمدن اسلامی است و هر چه بدی در آن است ار جای ديگر آمده است. گواه اين ادعا کجاست؟ دوم آن که هر چند تمدن غرب بر پايه تمدن های پيش از خود از جمله اسلام بنا گرديده است اما اين موضوع چه ربطی به بحث ما دارد. تمدن اسلامی نيز برگرفته از تمدنهای پيشين خود مانند تمدن ايران و تمدن يونان بود. و اصولا هر تمدنی بر مبنای تمدن های پيش از خود شکل گرفته است. چرخ را يک بار اختراع می کنند. اما آنچه كه تمدن غرب را شكل داده است تكيه بر عقل گرايی و تجربه گرايی است. فيلسوفان بزرگ غربی مانند دكارت عقل را مبنای فكری خود قرار دادند. تمامی اكتشافات و پيشرفتهای غرب به مدد آزمايش و عقل حاصل شده است. اگر آنان می خواستند تعاليم دينی را پايه قرار دهند احتمالا هنوز بر اين باور بودند كه زمين مركز عالم است. برای اثبات اين ادعا می توانيد به روشها و استانداردهای پذيرفته شده در دنيای علم رجوع کنيد. شما مقاله ای بنويسيد و در آن با تکيه بر دين ادعا کنيد که اتمها از الکترون و پروتون تشکيل شده است و يا هر ادعای علمی ديگر. فکر می کنيد مجله ای حاضر به چاپ آن خواهد شد؟ مبنای روش علمی آن است که شما بر مبنای مشاهدات و تجربيات يک نتيجه گيری می کنيد که آن مشاهدات را توجيه می کند. اين نتيجه گيری تئوری شما می باشد. سپس بر مبنای اين تئوری پيش بينی هايی می کنيد که بايد اين پيش بينی ها نيز درست باشند. اين که روش چه ربطی به دين دارد سوالی است که جواب آن بديهی است: هيچ ربطی ندارد. اما بد نيست کمی هم راجع به روش دينی سخن بگوييم. روش دينی به اين صورت است که شما به ازای هر کاری که می کنيد يا پاداش می گيريد (ثواب) و يا عقوبت می شويد (گناه). قرآن پر است از عذابهايی که خداوند بر انسانها نازل کرده است. اگر در ميان احاديث بگرديم که ديگر هيچ. اين که انسانها به شکل خوک در می آيند و داستان معراج پيامبر و آنچه که ديد را همه به نيکی می دانيم. می دانيد نتيجه اين روش چيست؟ داستانی واقعی که چندی پيش در شهر قم رخ داده است نتيجه اين روش است. در قم شايعه کرده اند که زنی قرآن را پاره کرده است و به واسطه اين عمل نيمی از بدن وی به شکل ببر در آمده است. سپس شايع می شود که قرار است اعدام شود. در روز و مکان مشخص شده مردم حضور می يابند که نيروی انتظامی آنها را متفرق می کند. اين نتيجه تعليمات دينی است. نگوييد خرافه است. کتب مذهبی ما پر است از اين سخنان. کتابهای دستغيب را بخوانيد. اعتقاد به شفا و معجزه نيز همين است. ويژگی تمام اينها اين است که با عقل و منطق قابل توجيه نيستند. با اين تفاوت که شفا در جهت مثبت است اما اين رويداد در جهت منفی. اين که چنين شايعه ای تنها در يک شهر و يا جامعه مذهبی می تواند رونق ميگيرد دليلی است بس روشن. در پايان من هنوز جواب هيچ يك از پرسش های خود را نگرفته ام. به طور مشخص پرسش اين است: فايده دين چيست؟ اگر پاسخ شما اين است كه دين راه رسيدن به سعادت دنيا و آخرت را نشان می دهد بنابراين نخست بايد وجود آخرت را ثابت كنيد. پس از آن سعادت دنيا را تعريف كنيد كه چيست؟ در گام بعدی سعادت آخرت را تعريف كنيد و بعد مشخص كنيد كه دين چگونه ما را در رسيدن به آنها كمك می كند. البته يك نكته ظريف اين است كه دين راه رسيدن به سعادت دنيا و آخرت است يا اين كه دين راه رسيدن به سعادت دنيا و آخرت را نشان می دهد؟ اگر مورد نخست پاسخ است روشن كنيد كه دين چگونه راه رسيدن به سعادت دنيا و آخرت است؟ و آيا اين تنها راه است؟ يا راه های ديگر نيز وجود دارد؟ اما اگر مورد دوم پاسخ است خوب اگر ما بدون دين نيز راه رسيدن به سعادت دنيا و آخرت را دريافتيم پس نيازی به دين نيست. حتی اگر فرض كنيم كه بدون كمك دين نمی توان اين راه را شناخت اكنون كه دين اين راه را به ما نشان داد چه نيازی به دين است؟ فلسفه دین 2236 4941 2006-09-06T19:56:30Z 217.11.22.196 من در يکی از يادداشتهای آغازين اين مجموعه نياز انسان به دين را از جنبه عقلانی بررسی کرده ام. يعنی فرض کرده ام که دين يک موجود زمينی است و سپس به دنبال دلايلی گشته ام که باعث گشته است تا انسان اين موجود را بسازد. امروز می خواهم از جنبه معتقدان به دين اين موضوع را بررسی کنم. اگر از يک ديندار بپرسيم که چرا خداوند دين را برای انسانها فرستاده است چه پاسخی خواهد داد؟ يک پاسخ شايد اين باشد که انسانها خير و صلاح خويش را نمی دانند. زيرا ديد انسان محدود است و نمی تواند با اين ديد محدود به همه چيز اشراف داشته باشد. در نتيجه برای زندگی خود نمی تواند درست تصميم بگيرد. آيا اين ادعا درست است؟ فرض کنيم که اين ادعا درست باشد. پس انسان ديندار با توجه به آن که به خدا وصل است بايد در وضعيت بهتری باشد. يعنی در زندگی بر مبنای خير و صلاح خود حرکت می کند در حالی که انسان بی دين اين گونه نيست و در بعضی موارد اشتباه می کند. پس در جمع وضعيت يک انسان ديندار بايد برتر از يک انسان بی دين باشد. اما آيا اين گونه است؟ اگر از جنبه های مادی و جنبه هايی که ملموس هستند بنگريم بطلان اين حرف به سادگی ثابت می شود. در بعد کلان اگر بنگريم جوامع اسلامی در زمره عقب مانده ترين جوامع هستند. از بعد فردی هم اگر بنگريم بدون ترديد هيچ کس به صرف دين دار بودن به هيچ پيشرفتی نرسيده است. به طور ساده تر ابزار پيشرفت در دنيای مادی دين نيست. در گام بعدی دينداران صلاح را از بعد معنوی مطرح می کنند. يعنی می گويند که دين برای سعادت بشر آمده است اما اين سعادت نه در دنيا که در آخرت است. اولين ويژگی چنين استدلالی آن است که به يک موضوع مبهم دست يازيده است. اين ويژگی مهم دين است که هميشه مبنای خود را بر اساس چيزهايی قرار می دهد که قابل درک با حواس نيستند و بنابراين نمی توان صحت آنها را بررسی کرد. اين که از کجا معلوم که چنين چيزی وجود دارد را هم خود دين به ما می گويد. اين مثل اين می ماند که کسی وارد شهری شود و بگويد که شهر شما در معرض خطر است بدون آن که هيچ دليلی ارائه دهد و سپس بگويد که برای رفع خطر شما بايد کنترل خود و شهر خود را به من بسپاريد. دين نيز چنين روشی در پيش گرفته است. در ابتدا می گويد که دنيای آخرتی هست و پس از آن می گويد که بايد تابع من باشيد تا در آن دنيا سعادتمند باشيد. پرواضح است که چنين روشی پذيرفتنی نيست. يعنی دين وجود عالم بعد از مرگ را توجيه می کند و وجود عالم پس از مرگ دين را. از طرف ديگر هيچ معيار مشخصی بيان نشده است که دين چگونه سعادت پس از مرگ را به ارمغان می آورد. دين يک جنبه فردی دارد که همان عبادت ها است. عبادت نيز شامل دو بخش است. بخش نخست در بزرگ شمردن خداوند است و بخش دوم دعا است. اکنون سوال اين است که من روز و شب بگويم که خداوند بزرگ است و از همه چيز برتر چگونه باعث سعادت اخروی می شود؟ اصلا خدا چه نيازی به آن دارد. چنين روشی خدا را مشابه ديکتاتورها و شاهان می کند که نيازمند تملق ديگرانند. بخش دوم جنبه فردی دين دعا است. دعا اين است که انسان از خدا می خواهد که چيزهايی را به نفع او تغيير دهد. خوب اين چگونه منجر به سعادت اخروی می شود؟ به عبارت ديگر دين آمده است که به ما بگويد که از خدا بخواهيد (دعا کنيد) ‌که سعادت اخروی را به شما بدهد. خوب نمی شد که خداوند بدون درخواست ما اين کار را می کرد؟ يعنی خدا ما را به اين دنيا آورده است که از او بخواهيم که سعادت اخروی به ما بدهد؟! جنبه ديگر دين جنبه اجتماعی است. از اين جنبه دين پشتوانه ای است برای اخلاق. اخلاق در واقع مجموعه ای از روشها است که انسانها برای بودن در کنار هم وضع کرده اند. به عبارت ديگر هدف اخلاق دنيوی است و نه اخروی. دروغ گفتن به آن دليل بد است که مخل روابط اجتماعی است. دین تکاملی است 2237 4942 2006-09-06T19:56:43Z 217.11.22.196 مشرکين کسانی بودند که عليرغم آن که به يک نيروی برتر اعتقاد داشتند اما در مورد اين نيروی برتر دارای عقايد غلطی بودند. مثلا اين نيروی برتر را در هيبت يک بت می ديدند و برای او شانی مانند شان انسان ها قايل بودند. حتما بسياری از ما داستان کشتی گرفتن خدا با يکی از پيامبران (فکر کنم يعقوب) را که در آن خدا مغلوب می شود را شنيده ايم. ويژگی اين نگرش آن است که خدا دارای خصايص انسانی است و يا خصايصی است که انسان از خدا انتظار دارد. به تدريج که انسان پيشرفت می کند فکر او نيز پيشرفت می کند و خدايی که برای خود می سازد خدايی است که نقاط ضعف کمتری دارد. اما پرسش اين است که آيا خدايی که اکنون انسانها به آن اعتقاد دارند خدای کامل است يا آن که باز هم در آينده دچار تغيير و دگرگونی خواهد شد. بديهی است که دين نيز مانند هر چيز ديگر در طول زمان دچار تغيير و تحول می شود و به تبع آن اجزا دين نيز تغيير می کند. خدا نيز که ساخته دين است از اين تغيير به دور نخواهد بود. تفاوت انسان و سایر موجودها 2238 4943 2006-09-06T19:57:18Z 217.11.22.196 دوست ديگری نيز که وبلاگ http://readerfree.persianblog.com را می نويسند لطف کرده و به نوشته من پاسخ داده اند. ايشان به شکل ديگری به موضوع دين پرداخته اند که بسيار جالب است. اين که آيا انسان نيز مانند ساير موجودات است يا متفاوت از آنها. پاسخ اين پرسش را می توان اين گونه داد که بديهی است که انسان متفاوت از ساير جانداران است همانگونه که هر جانداری متفاوت از جاندار ديگر است. بنابراين بايد به اين پرسش پرداخت که منظور از تفاوت چيست؟ تفاوت اصلی بين انسان و ساير جانداران اين است که انسان دارای سلولهای مغزی بيشتری است و به واسطه اين سلولها واجد توانمندی فکری بيشتر و در نتيجه خودآگاهی است. و البته در ديگر موجودها نيز اين ويژگی به شکل محدودتر وجود دارد. يعنی ديگر موجودها نيز تا حدی دارای قدرت يادگيری و تا حدی درک محيط اطراف خود هستند. من به جز اين تفاوت تفاوت بارز ديگری بين انسان و ساير موجودات نمی بينم. يک موضوع جالب در اين ميان اين است که اگر قدرت فکری انسان بيش از حد کنونی بود آنگاه دنيا را چگونه می ديد؟ پاسخ نقدها 2239 4944 2006-09-06T19:58:46Z 217.11.22.196 قبل از هر چيز خوب است که گردانندگان persianblog فكری برای اين سيستم ضعيفشان بكنند. اين برای سومين بار است كه من اين مطلب را می نويسم. اما موضوع اصلي. بالاخره دوستانی پيدا شده اند كه پاسخ نوشته های من را بدهند. پاسخ آنها را می توانيد در نشانی های زير ببينيد. * http://kalaam.persianblog.com * http://kalaam.persianblog.com اما پاسخ نوشته های دوستان. منظور من از دين روشن و واضح است. مدل دينی به اين صورت است كه ادعا می كند موجود باشعوري فراتر از موجودهای مادی وجود دارد. اين موجود كه خدا ناميده می شود معمولا پيامبرانی را می فرستد و مجموعه ای از قوانين را به انسانها ابلاغ می كند كه دين ناميده می شود. بديهی است كه منشا روی آوردن انسانها به دين ريشه در ساختمان وجودی آنها ندارد. اگر كسانی چنين ادعايی می كند بايد آن را ثابت كند. اما حتی اگر اين گفته درست باشد دليلی بر درست بودن دين نيست. صرفنظر از اين كه مبانی اعتفادی يك فرد چيست اين سوال ممكن است برايش مطرح باشد كه دين چيست. دليل چنين پرسشی نيز واضح است. دين كالايی است كه به وفور در هر جامعه ای يافت می شود و زندگی هر انسانی خواه ديندار يا بی دين به شدت از آن متاثر است. اگر از اين ديد به موضوع نگاه كنيم آن وقت در می يابيم كه نخستين پرسشی كه بايد پاسخ دهيم اين است كه دين برای انسان چه فايده ای دارد. اين مثل اين است كه شما كالايی را می خواهيد بخريد. اولين موضوعی كه مطرح می شود اين است كه اين كالا به چه درد شما می خورد. پس از اين مرحله است كه به مارك كالا سازنده آن و ساير چيزهايش می پردازيد. دين نيز يك كالا است كه به انسان عرضه شده است. اصلا مهم نيست كه دين ساخته كيست. مهم اين است كه اين كالا برای انسان چه ثمری دارد. روشن است كه اگر كسی از كالايی بد استفاده كرد ربطی به آن كالا ندارد. اين كه يك ديندار ممكن است دچار انواع مشكلات باشد ربطی به دين ندارد. موضوعی كه من در يادداشت پيشين گفتم متفاوت بود. من پرسشم اين بود كه يك نفر به طور مشخص به من بگويد كه چگونه دين دار بودن به سعادت در دنيا منجر می شود؟ در يادداشت پيشين من در مقام پاسخ به اين كه چرا انسان دين را پذيرفته است به ذكر دليلهايی پرداختم. البته همان گونه که ايشان فرموده اند برای من كه منكر خدا هستم خيلی از چيزها قابل درك نيست. اما حتی در قرآن نيز اين موضوع بيان شده است كه اگر ترس از آخرت نبود كمتر كسی به دين رغبت نشان می داد. همچنين توجه کنيم که در روز اول هيچ کس ديندار نبوده است. بنابراين دين بايد با چيزهايی که برای هر کسی از جمله منکران خدا قابل درک است ديگران را قانع کند. آنچه كه من در يادداشت پيشين بيان كردم اين بود كه دين به ما می گويد كه دنيای پس از مرگ هست. بدون بيان دين نمی توان دريافت كه دنيای پس از مرگ نيز وجود دارد. بد نيست شما مستقل از دين نشان دهيد كه دنيای پس از مرگ وجود دارد. به هر روی وجود دنيای پس از مرگ ابزاری است در دين برای آن كه ما را وادار به تمكين كند. ساده بگويم. فرض كنيم انسانها با مردن تمام می شوند و از ميان می روند. با چنين فرضی سعادت اخروی و بحث هايی مثل ثواب و عقاب بی معنا خواهد بود. گناه مفهوم خود را از دست می دهد. ديگر لزومی ندارد شما از گناهان دوری كنيد چون هيچ تفاوتی برای شما نمی كند. پرداختن به ثواب نيز كاری عبث است. چون باز هم كسی كه همواره در كار خير است با كسی كه چنين نيست هيچ تفاوتی نمی كند. بنابراين ساختمانی كه دين با تكيه بر اين مفاهيم بنا كرده بود فرو می ريزد. پايه ای بودن مفهوم معاد و وجود دنيای پس از مرگ در دين بسيار بديهی است. كافی است توجه كنيد كه اصول دين سه چيز است: توحيد نبوت و معاد. فایده دین 3 2240 4945 2006-09-06T19:59:43Z 217.11.22.196 قبل از هر چيز نکته ای را بيان کنم. لازمه هر بحثی آن است که طرفين خود را برتر ندانند و به دنبال فهم واقعيت باشند. اين گونه نيست که من آدم گمراهی باشم که نيازمند هدايتم. همه ما نيازمند آنيم که بيشتر بدانيم و آنچه را که می دانيم را هم بازنگری کنيم. نکته مهم ديگر اين است که من به اين منظور اين يادداشتها را می نويسم تا هم خود و هم ديگران بتوانيم با کنکاش در دين به درک بهتری از آن نايل آييم. بنابراين انتظارم اين است که هر کس با من به بحث می پردازد از همين رويه تبعيت کند. با چنين نگرشی پاراگراف نخست نويسنده محترم وبلاگ کلام نيازمند بازنويسی است. مطلب ديگری که ضمن بحثهايی که با نويسنده محترم وبلاگ کلام داشتم بدان رسيدم اين است که ظاهرا من در بيان مطالبم چندان موفق نيستم. من در يادداشتهای گذشته خود نخست فايده دين را از نگاه يک ناظر بيرونی بررسی کردم. يعنی فردی که دين را ساخته نياز بشر می داند. اين يادداشتها مربوط به يک سال پيش می شوند. پس از آن سعی کردم از نگاه يک عالم دينی به دين نگاه کنم و ببينم وی چگونه ديگران را مجاب به پذيرش دين می کند. در اين زمينه اطلاعات من زياد نيست. اين اطلاعات محدود می شود به آنچه که در کتابهای دينی مدرسه خوانده ام آنچه که در سخنرانی ها شنيده ام و آنچه که در بعضی کتب دينی خوانده ام. به طور خلاصه دين ادعا می کند که راه سعادت دنيا و آخرت را نشان می دهد. آيا غير از اين است؟ در اين زمينه ايشان را دعوت می کنم که پاراگراف دوم يادداشت پيشن من را بخوانند. اما موضوع ديگر آن است که شايد برخی از نوشته های من توهين آميز باشد. بديهی است که من قصد توهين ندارم و اگر بر نوشته ای خرده گرفته ام به جهت آن بوده است که حس کرده ام روند بيان شده در آن درست نيست. اما موضوع اصلی بحث ۱. نخست آن که من فايده دين را تنها در سعادت اخروی ندانسته ام و اين موضوع در يادداشتهای پيشين من بيان شده است. بديهی است که حتی با نگاه مادی به دين اين حرف درست نيست. در نخستين يادداشتهای اين وبلاگ من به اين موضوع پرداخته ام که چه عاملی باعث می شود تا انسان به دين روی آورد. از جمله دليلهايی که برشمرده ام نياز روانی می باشد. اين که انسان خود را ضعيف می داند و نيازمند قدرت برتری است که او را حمايت کند و اين چيزی است که دين در اختيار او قرار می دهد. ۲. اين که همراه هر تمدنی يک دين نيز می باشد که بسياری از آنها ساخته دست بشر است ما را به اين نکته رهنمون می شود که تمدن نتيجه دين نيست. اکنون اين سوال مطرح می شود که آيا دين نتيجه تمدن است؟ يعنی تمدن ها و قبيله های انسانی به فراخور نياز خود دينی برای خود ساخته اند. اين تئوريی است که بايد بررسی شود. ۳. اصل معجزه و شفا آن است که با عقل و منطق قابل توجيه نيست. اين که حضرت عيسی مردگان را زنده می کرد اگر روشی عقلانی بود که ديگران نيز می توانستند انجام دهند. در اين حالت تنها هنر عيسی آن بود که در نقش يک مکتشف ظاهر شده بود. من به اين نکته اشاره کرده بودم که مبنای معجزه و شفا آن است که عقل را کنار بگذاريم. يعنی می توان کاری فراتر از عقل انجام داد. در گام بعدی من به اين نکته اشاره کرده بودم که اگر کسی اين اصل را پذيرفت که می توان کاری خارج از حوزه عقل انجام داد بنابراين نخستين گام را به سوی خرافه برداشته است. اگر شما بر اين باور هستيد که معجزه و شفا با عقل قابل توجيه است مشتاق شنيدن آنيم. ۴. من چندی پيش جمله ای در برنامه fortune ديدم كه بسيار جالب بود. مضمون آن جمله چنين بود: مهم نيست كه تئوری شما تا چه حد كامل است و تاچه حد از انسجام برخوردار است. هنگامی كه اين تئوری با واقعيت تطابق نداشته باشد هيچ ارزشی ندارد. اكنون پرسش اين است. درست است كه دين سوالهای مبنايی مانند خلقت انسان را پاسخ می دهد. اما آيا اين موضوع با واقعيت تطابق دارد؟ اين بر عهده يك فرد ديندار است كه اين تطابق را نشان دهد. از سوی ديگر بايد نشان دهيم كه پاسخهای دين به اين پرسشهای مبنايی از انسجام درونی برخوردار است. برای روشن شدن موضوع اجازه دهيد به اين سوال بپردازيم كه خدا چگونه انسان را خلق كرد؟ آيا شما به مدلی آدم و حوا اعتقاد داريد يا مدل تكاملی را می پذيريد؟ ۵. نكته ديگر كه پس از اين گام مطرح می شود اين است كه حوزه دين چيست؟ آيا دين تنها يك مدل برای سوالات مبنايی ارائه می دهد؟ آيا دين يك روش زندگی ارائه می دهد؟ آيا دين مدلی برای جوامع انسانی ارائه می دهد؟ و ... ۶. اين كه دين يك تكيه گاه ذهنی برای بشر ايجاد می كند كاملا درست است. دين به انسان آرامش می دهد و از لحاظ روانی واقعا تاثير گذار است. اما چيزهای بسيار ديگری نيز اين تاثير را دارند. نمونه آن عشق است. حتی نكته جالب آن است كه حتی اعتقاد به يك بت نيز چنين خاصيتی دارد. اين بيشتر از آن كه ناشی از دين باشد ناشی از روان انسان است. مرتاضهای هندی با تكيه بر اين قدرت روانی كارهای شگرفی می كنند. حتی در ايام حاضر آنتونی رابينز برنامه راه رفتن از روی آتش را اجرا می كند كه در آن به هر فردی می آموراند چگونه از روی ذغالهای گداخته بگذرند بدون آن كه پايشان آسيبی ببيند. اين يك بحث روانشناسانه است و كاملا شناخته شده. ببينيد اصل موضوع اين است كه شما هر موضوعی كه در دنيا مشاهده كنيد در نهايت برای آن دليلی می يابيد و اين سلسله ادامه می يابد. يعنی شما هرگز نمی توانيد اين روند را متوقف كنيد. اگر شما بگوييد كه دين آرامش روانی می دهد به سادگی می توان برای آن دليلهای روانشناسانه اقامه كرد. بعد می توان يك گام ديگر پيش رفت و آنچه را كه در ابتدا به عنوان دليل بيان كرده بوديم به عنوان يك سوال در نظر گرفت و برای آن دليلهای ساده تری ارائه كرد. برای مثال ساختار ماده را در نظر بگيريد. ابتدا به مولكول می رسيم. پس از آن اتم. بعد روشن می شود كه اتم نيز تجزيه پذير است و بنابراين الكترون و پروتون معرفی می شوند. اما آيا كار در همين جا متوقف می شود؟ بديهی است كه نه. بنابراين نمی توانيد هيچ پديده ای را به خدا نسبت دهيد. يعنی عقل به شما می گويد كه برای آن پديده می توان دليلهای پايه ای تر يافت. مثال خوب آن نماز باران است. نخست اين سوال را پاسخ دهيد كه به نظر شما نماز باران خرافه است يا خير؟ خوب اكنون موضوع اين است كه مبنای نماز باران نادانی بشر است. چون بشر نمی دانسته كه چگونه باران می بارد يك چنيم مكانيزمی برای خود تعريف كرده است. مشابه اين روند را می توان در دينهای ابتدايی تر نيز يافت. قربانی كردن برای بت به اميد آن كه رحمت خويش را ارزانی دارد. خدای باران و اينگونه خداها كه در تمدنهای باستانی به وفور يافت می شوند همه بر مبنای همين مدل هستند. ۷. اين كه دين اسلام انسان را به عقل گرايی دعوت كرده است امر مباركی است. اما آيا مگر قبل از آن عقل گرايی نبوده است؟ و اما پس از رويكرد به عقل آنگاه دين چه كمكی می تواند بكند؟ شاد باشيد و پيروز رابطه عقل و دین 1 2241 4946 2006-09-06T20:01:31Z 217.11.22.196 وقتی که می خواهيم راجع به رابطه دين و عقل صحبت کنيم يعنی می خواهيم بگوييم که دين را می توان بر مبنای دين توجيه کرد. اولين موضوعی که چنين فرضی نتيجه می دهد اين است که دين مستقل از عقل شکل گرفته و اکنون ما به دنبال راهی هستيم که آن را بر مبنای عقل توجيه کنيم. دومين موضوعی که در اين ميان مطرح می شود اين است که توجيه عقل از دين در چه محدوده ای است؟ آيا همه آنچه که دين بيان می کند را عقل هم توجيه می کند يا آن که عقل تنها برای توجيه وجود دين کافی است و از آن پس مستقل از عقل دين راه خود را می رود. اما پيش از رسيدن به اين بحثها بايد ابتدا به شناخت عقل بپردازيم. محدوده عقل را بشناسيم. سيستم تفکر انسان بر سه پايه استوار است. ۱. ورودی اين سيستم توسط حواس پنجگانه دريافت می شود. ۲. دارای حافظه ای است که آنچه که تا کنون دريافت کرده را نگه می دارد. ۳. دارای يک مکانيزم استنتاج است. اکنون پرسش اين است که چنين سيستمی تا چه حد توانمندی دارد؟ ابتدا توجه کنيم که آنچه که اين سيستم استنتاج می کند تنها بر مبنای ورودی است که از قوای پنحگانه دريافت می کند. به عبارت ديگر استناحهای آن بر اساس اطلاعاتی که از اين قوا دريافت کرده بنا شده است و بنابراين محدوده نتيجه اين استنتاجها تمی تواند فراتر از محدوده مادی باشد. نکته دوم آن است که حتی در همين محدوده مادی نيز توان عقل محدود است. به طور بديهی عقل نمی تواند در مورد هيچ امری که از قوای پنجگانه دريافت نکرده است نظر دهد. برای روشن شدن موضوع اجازه دهيد يک مثال بزنم. اين که امروز خورشيد طلوع کرد امری است که رخ داده و عقل آن را از وروديهای خود دريافت کرده است. بنابراين عقل می تواند به شما اعلام کند که امروز خورشيد طلوع کرد. اما در مورد فردا چظور؟ آيا عقل می تواند به شما بگويد که فردا نيز خورشيد طلوع می کند؟ بديهی است که خير. هرگز عقل به طور قطع و يقين نمی تواند بگويد که فردا نيز خورشيد طلوع خواهد کرد. آنچه که عقل انجام می دهد اين است که پيش بينی می کند که فردا نيز خورشيد طلوع می کند. پس کار عقل در مورد اموری که از قوای پنجگانه دريافت نکرده است تنها پيش بينی است. مثالهای زيادی از اين پيش بينی ها وجود دارد که به درست از آب درنيامده است. تاريخ علم سرشار است از اين پيش بينی های غلط. يک مثال ساده از اين پيش بينی غلط اميد به زندگی است. شما هر روز صبح بيدار می شويد. بنابراين به طور طبيعی انتظار داريد که فردا نيز از خواب بيدار شويد. اما اين پيش بينی عقلی يک روز درست نخواهد بود و يک روز صبح شما بيدار نخواهيد شد. مثال ديگر آن زلزله است. شما هر روز صبح بر می خيزيد و همه چيز سالم است. پس عقل پيش بينی می کند که همواره اينگونه خواهد بود اما يک روز صبح ممکن است زلزله همه چيز را ويران کند. چنين وضعيتی نشان می دهد که عقل دامنه بسيار محدودی دارد. به عبارت ساده تر عقل تنها يک حافظه از رويدادهايی است که از حواس پنجگانه دريافت کرده است. البته اگر توجه کنيم که اين ورودی ها نيز بسيار محدود هست و همراه با خطا. بدون ترديد هيچکس نمی تواند ادعا کند که آن چه که چشمش می بيند همان واقعيت بيرونی است. برای روشن شدن موضوع يک عينک آفتابی بزنيد تا ببينيد که رنگها چه تغييری می کنند. آداب سخن 2242 4947 2006-09-06T20:01:42Z 217.11.22.196 دعوی مکن که برتری از ديگران به علم چون کبر کردی از همه دونان فروتری دوستی که از نام مستعار همکار استفاده می کنند در جواب نوشته های پيشين من پاسخی نوشته اند که جواب به آن را در اينجا لازم می دانم. وارد شدن به هر بحثی نياز به مقدماتی دارد. شرط اول آن که انسان حس نکند که از ديگران برتر است. برای بحث کردن بايد دور يک ميز نشست. شرط دوم بحث احترام به شخصيت و افکار ديگران است. شرط سوم بحث مشخص کردن موضوع و نظر خويش در صريحترين شکل ممکن است. من در کلام و سخن اين همکار هيچ کدام از اين سه اصل را نديدم. و در نهايت به قول مولوی: گر تو بهتر می زنی بستان برن ادامه بحث 2243 4948 2006-09-06T20:01:52Z 217.11.22.196 بر خلاف آنچه که نويسنده وبلاگ کلام علاقه دارند من ترجيح می دهم نتيجه گيری را به خوانندگان واگذار کنم. اما تنها يک نکته را بيان کنم که اين که دين آرامش روانی ايجاد می کند را من پيش از اين در همين وبلاگ اشاره کرده بودم. هم در يادداشت گذشته و هم در يادداشتهای پيشين (يادداشت چهارشنبه ۱۱/۸/۸۱ با موضوع فلسفه دين). اما حس می کنم که نوشته های من و پاسخ های وبلاگ کلام می تواند مبنای روشنی برای قضاوت فراهم آورد. موضوع هايی زيادی است که می توان در ادامه راجع به آنها سخن گفت. از آن جمله اگر از نگاه تاريخی نگاه کنيم و ارتباط بين دين ها را بررسی کنيم می توانيم به مدل روشنی دست يابيم که پاسخگوی بسياری از سوالهايی است که در رابطه با دين مطرح می شود. البته من مبدع اين مدل نيستم و اين مدلی است که در تاريخ اديان بررسی می شود. برخی از سوالهايی که اين مدل پاسخگوی آن است اين است که موجودی به نام خدا چگونه در ذهن بشر ساخته شد و چگونه تکامل يافت. همچنين اگر دقت کنيم و من هم در يادداشت پنجشنبه ۳۰/۸/۸۱ با عنوان محدوده جغرافيايی دين به آن پرداخته ام به سادگی می بينيم که ما دارای شاخه های مختلفی از دين هستيم که هر يک جداگانه شکل گرفته و تکامل يافته اند. اين دين ها از هم مستقل بوده و هر کدام سايرين را رد می کند. شاخه ای از اين دينها دينهای مربوط به نژاد سامی است که شامل يهوديت مسيحيت و اسلام می شود. همچنين تمامی پيامبرانی که ما می شناسيم هم جملگی از اين قوم هستند. از طرف ديگر قران سرشار است از داستانهای درگيری خدا و قوم يهود. در حالی که اگر نيک بنگريم قوم يهود يک قوم کوچکی است که در زمان خود از تمدن روز دنيا نيز بسيار عقب تر بوده است. اين که خداوند آسمانها و زمين به خداوند قوم يهود تقليل يافته است نيز به روشنی با اين مدل قابل بيان است. بنابراين نخستين موضوع برای بحث بيان دقيق اين مدل و بررسی آن است. از جمله بحث های ديگر می توان موردهای زير را برشمرد. ۱. هدف خلقت. اين موضوعی است که ظاهرا مورد تاکيد نويسنده وبلاگ کلام می باشد. ۲. بررسی استدلالهای وجود خدا که باز هم از موضوعهای مورد علاقه وبلاگ کلام است. ۳. رابطه عقل و دين که باز هم از موضوعهای پيشنهادی وبلاگ کلام است. ۴. بررسی جايگاه پيامبران در يک دين ۵. بررسی معجزه ۶. بررسی خدا ۷. بررسی چيزهای عجيب دين مانند امام زمان ملائکه جبرييل و نظاير آنها ۸. بررسی درستی امامان معصوم ۹. بررسی آماری دين ۱۰. بررسی نقش دين در ترويج خرافه ۱۱. بررسی منطقی بودن مدل دينی که بر مبنای فرستادن پيامبران شکل گرفته است. ۱۲. و در نهايت بررسی دين از تئوری تا واقعيت فایده دین 4 2244 4949 2006-09-06T20:02:12Z 217.11.22.196 سلام من چند روزی واقعا سرم شلوغ بود و فرصت اين که به وبلاگم بپردازم نبود. اصل موضوع اين بود که ما در زمينه فايده دين بحث می کرديم. يعنی صرف نظر از اين که دين درست است ببينيم که دين چه ثمری برای انسان دارد. در اين مورد صحبتهای زيادی شد که شايد برخی از آنها از موضوع اصلی دور بودند. آنچه که من از نوشته های وبلاگ کلام برداشت کردم دو چيز بود. ۱. پاسخگويی به مسائل اساسی انسان. ظاهرا منظور از مسائل اساسی انسان هدف از وجود انسان می باشد. ۲. موضوع ديگر نقش انسان در ايجاد اطمينان خاطر و آرامش روانی است. بررسی موضوع نخست نياز به آن دارد که اين بحث را در اينجا خاتمه دهيم و بحث ديگری را آغاز کنيم. اما موضوع دوم. اصل موضوع اين است که اين که دين به انسان آرامش خاطر می دهد ناشی از دين نيست بلکه ناشی از طبيعت انسان است. در واقع نه دين بلکه اعتقاد داشتن است که به انسان آرامش می دهد. از اين تفاوتی بين يک بت پرست و يا فردی که به خدای يکتای ناديدنی اعتقاد دارد وجود ندارد. حتی فراتر از اين بسياری از موضوعات مانند عشق خشم و غيره می توانند به انسان قدرتی بدهند که در حالت عادی از آن بی بهره است. بنابراين درست نيست که وجود آرامش روانی را به دين نسبت دهيم بلکه آن را بايد در ساختار روانی انسان جستجو کرد. اين موضوعی ثابت شده است. حتی برای نمونه بيان کردم که بعضی افراد از اين ويژگيهای روانی انسان بهره می برند تا کارهايی که به طور معمول ناممکن است را انجام دهند. مثال آن فردی است به نام آنتونی رابينز که در طول يک دوره به افراد می آموزد چگونه بتوانند بر خود مسلط شوند و در نهايت در يک برنامه نمايشی همه اين افراد را با پای برهنه از روی ذغال گداخته عبور می دهد. يعنی کاری را انجام می دهد که با فيزيولوژی انسان در حالت عادی سازگار نيست. از اين بحث می خواهم اين نتيجه را بگيرم که نمی توان آرامش روانی ايجاد شده ناشی از اعتقاد (که مستقل از چيزی است که بدان اعتقاد داريم) را به دين نسبت داد بلکه اين ناشی از ساختار روانی آدمی است. منتها موضوع مهم اين است که انسان در برخی علم ها مانند فيزيک بيشتر پيشرفت کرده است اما در برخی ديگر مانند روانشناسی کمتر. اما در نهايت روزی خواهد رسيد که مکانيزمهای ساختار روانی انسان شناخته شوند. اما نکته ديگری که خارج از بحث ما مطرح شده بود توضيحی است که در زمينه نماز باران و خرافه بودن آن داده اند. بدون ترديد انسان هيچ شناختی از دنيای اطراف خود ندارد و بسياری از مکانيزم های آن را نمی شناسد. به همين دليل است که ما هر روز در پی يک کشف جديد هستيم. حتی ممکن است روزی کشفی صورت گيرد که مبانی نگاه ما به اطرافمان را دگرگون کند اتفاقی که در گذشته بارها و بارها روی داده است. اما موضوع مهم اين است که هيچ کشفی منجر به کشف خدا نمی شود. به عبارت ديگر يک کشف رابطه ای بين دو پديده در عالم مادی را کشف می کند. در حالی که دنبال آن هستيم که رابطه ای بين خدا و يک رويداد مادی پيدا کنيم. نکته بحث اين است که در نگاه دينی نماز باران به اين صورت تعريف می شود که ما از خدا می خواهيم که باران بباراند و حداوند هم باران را بر ما نازل می کند. اما اگر فرض کنيم نماز باران درست است و روزی علل و اسباب آن کشف شود آنگاه بدون ترديد اين علل و اسباب مادی هستند و ارتباط بين دو امر مادی برقرار می کنند. در اين بحث اشاره ای هم به دنيای معنوی شده است. وجود دنيای معنوی و غير مادی هم ارز درستی دين و وجود خدا نيست و اين نياز به اثبات دارد. بحث ديگر ارتباط بين دنيای معنوی و مادی است. يعنی ما می توانيم به کمک معنويات در دنيای مادی تغييری بدهيم. نکته نخست آن است که دنيای مادی و معنوی بايد به درستی تعريف شوند. اما برای لحظه ای فرض کنيم که اين تعريف انجام شده است. اکنون دو حالت متصور است. حالت نخست آن است که اين دو دنيا مستقل از هم هستند و هيچ ارتباطی با هم ندارند. در اين حالت وجود دنيای معنوی بی ارزش است. فرض کنيد دنيايی باشد به نام دنيای ايکس که اين دنيا هيچ گونه ارتباطی با دنيای انسانها نداشته باشد. به اين ترتيب انسان به هيچ وجه قادر به اثبات يا رد وجود اين دنيا نمی باشد. برای مثال جن را در نظر بگيريد. می گويند موجودی به نام جن وجود دارد که اين موجود هيچ ارتباطی با دنيای انسان ها ندارد. يعنی دنيای جن ها نسبت به دنيای انسان ها متعامد است. به اين ترتيب انسان هيچ گاه نمی تواند درکی از دنيای جن ها داشته باشد و به اين ترتيب هيچ گاه هم نمی تواند آن را رد يا اثبات کند. حالت دوم آن است که دنيای معنوی بر دنيای مادی اثر داشته باشد. در اين حالت پس ما يک مکانيزمی يافته ايم که تا کنون آن را غير مادی می پنداشتيم اما بعدا مشخص شد که اين مکانيزم در ارتباط با دنيای مادی است. در اين جالت می توان به سادگی تعريف انجام شده از دنيای مادی را اصلاح کرد تا اين امر را نيز در بر بگيرد. برای مثال انرژی را در نظر بگيريد. آيا انرژی يک امر مادی است؟ اين بستگی به تعريف ما ار دنيای مادی دارد. بنابراين مشکل نه در واقعيت موضوع بلکه در تعريفی است که ما برای دنيای مادی انجام داده ايم. فرهنگ نجوم/کیهانشناسی/انتقال به سرخ 2245 4964 2006-09-09T16:48:08Z 85.185.58.72 Red shift :انتقال به سرخ پديده اىاست كه در ان نور گسيل شده از يك جرم ‌‌(امواج مريى،فرابنفش،ايكس،گاما...) به سمت طول موج قرمز در انتهاى طيف مىرود. يعنى نورى كه توسط طيف سنج ثبت مىشود طول موجى بلندتر و فركانسى كمتر از نور گسيل شده از منبع دارد. به طور مثال اين پديده هنگامى اتفاق مىافتد كه منبع توليد نور در حال دور شدن از رصدگر باشد.مانند اثر دوپلر كه در فركانس امواج صوتى تغيير ايجاد مىكند. همچنين يك انتقال به سرخ گرانشى وجود دارد كه بنابر نسبيت عام انيشتين به علت تاخير زمانى در اطراف اجسام پر جرم اتفاق مىافتد. رصد پديده انتقال به سرخ براى بررسى حركت(ديناميك و سينماتيك) اجرام دوردست بسيار كاربرد دارد. مهمترين رصدهاى انتقال به سرخ مربوط به كهكشانها ، كوازارها وسحابىهاى ميان كهكشانى است كه همه در نقاط دور دست قرار دارند.هر چه فاصله يك جرم از ما بيشتر باشد ميزان انتقال به سرخ ان نيز افزايش مىيابد. واين دليل قابل توجه گواهى مىدهد جهان در حال منبسط شدن است. آشنایی با زبان برنامه‌نویسی php از مبتدی تا حرفه‌ای 2246 4975 2006-09-11T22:26:57Z Iran Php Master 189 به مجموعه مباحث آشنایی با زبان برنامه‌نویسی پی‌اچ‌پی از مبتدی تا حرفه‌ای خوش آمدید . ==پیشگفتار== ==مقدمه== ==فهرست== ==آشنایی با پی‌اچ‌پی== ==طریقه نصب و راه‌اندازی پی‌اچ‌پی و ابزارهای مورد نیاز== آشنايي با زبان برنامه‌نويسي php از مبتدي تا حرفه‌اي 2247 5747 2006-11-05T05:45:34Z 89.144.131.240 کاربر:Iran Php Master 2248 4971 2006-09-11T05:45:07Z Iran Php Master 189 ==درباره== :علی پورزحمتکش :متولد 24 فروردین 1362 از ایران-یزد :لیسانس مهندسی عمران-نقشه برداری از دانشگاه آزاد میبد یزد ==ایمیل== *webmaster@noavarannet.ir *yes_apz@yahoo.com *mr.bardia@gmail.com ==تلفن== 09133513440 کتاب آشپزی/مربای پوست پسته 2249 4977 2006-09-13T03:11:31Z 85.185.162.231 موادلازم: پوست پسته تازه 1 کيلو شکر 1 کيلو هل يا وانيل به قدر لازم آبليمو نصف استکان گلاب در صورت تمايل 1 فنجان خلال پسته 1 فنجان طرز تهيه: پوست پسته را شسته و آن را 4 بار و هر بار 20 دقيقه مي جوشانيم تا تلخي پوست گرفته شود و آن را در آب سرد مي ريزيم. يک ساعت بعد آن را صاف مي کنيم. شکر را با 3 ليوان آب و گلاب مي جوشانيم تا کمي قوام بيايد و پس از سرد شدن شربت پوست پسته ها را در شربت مي ريزيم و بعد از 3-2 ساعت قابلمه را روي حرارت ملايم اجاق قرار مي دهيم تا مربا جا بيفتد و شربت قوام بيايد. آبليمو و خلال پسته را هم اضافه مي کنيم و بعد از سه تا چهار جوش ظرف را از روي حرارت برمي داريم و مي گذاريم مربا خنک شود. بحث:کتاب آشپزی 2250 5359 2006-10-06T13:37:04Z Farough 161 ==تصویر== کتاب آشپزی بدون تصویر اصلاً خوشمزه نیست. شنبه با یک عالمه عکس، این کتاب را رو می‌آرم.--[[کاربر:مجید|مجید]] ۱۵:۰۲, ۱۳ سپتامبر ۲۰۰۶ (UTC) :مشکل عجیبی با عکس داشتم. به یکباره حل شد.حالا کتاب دارد زیبا می‌شود.--[[کاربر:مجید|مجید]] ۱۶:۰۶, ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۶ (UTC) خوشمزگی کتاب آشپزی به عکسش نیست بلکه به نوع کاغذشه....[[کاربر:Farough|Farough]] فرهنگ نجوم/کیهانشناسی/ثابت هابل 2251 4981 2006-09-13T17:09:40Z 84.47.214.75 Hubble constant :بر اساس قانون هابل سرعت دور شدن(انتقال به سرخ) يك كهكشان دوردست با فاصله ان رابطه مستقيم دارد. نسبت اين سرعت به فاصله را ثابت هابل مىنامند. فرمول اين قانون نخستين بار در سال 1929 پس از يك دهه رصد توسط ادوين هابل و ميلتون هيوماسونبدست امد. اخيرآ به كمك داده هاى ماهواره WMAP كه كار خود را از سال2003 اغاز كرده است محاسباتى صورت گرفت واز ان مقدار ثابت هابل km/s 71+4-4 بدست امد. در سال 2006 اين عدد تصحيح شد و در حال حاضر 70 +2.4 -3.2 km/s است. فرهنگ نجوم/کیهانشناسی/جهان 2252 4982 2006-09-13T19:26:26Z 84.47.214.167 Universe : جهان به تمام ماده و انرژى موجود و فضايى كه همه رويدادها از گذشته تا اينده در ان اتفاق مىافتند گفته مىشود. به دليل انبساط كيهان بخشهاى وسيعى از جهان از افق رصد ما دور مىشوند و فقط قسمتى از عالم براى ما قابل رويت است. به بيان ديگر جهان از ميلياردها كهكشان تشكيل شده است كه هر يك ميلياردها ستاره و سحابى را در بر مىگيرند . قابل دفاع ترين نظريه اى كه تا امروز درباره سرگذشت جهان داده شده نظريه مشهور "مهبانگ " است . مطابق اين نظريه همه ماده و انرژيى كه در حال حاضر در جهان وجود دارد ،زمانى در گوى كوچك ، بىنهايت سوزان وبى اندازه چگال متمركز بوده است. عمر عالم در حدود 13.7 ميليارد سال تخمين زده شده است. بحث کاربر:Julien.sore l 2253 4984 2006-09-14T11:45:46Z Julien.sore l 190 روياي يک مرد مضحک فئودور داستايوسکی ترجمه Julien.Sore_l@yahoo.com من يک آدم مضحک هستم. البته الآن به من ميگن ديوانه. اگه به اندازه قبل در نظر اونها مضحک نبودم، ميشد گفت که به من ترفيع دادن. ولی الآن ديگه از اين امر نمی رنجم، همشون برای من عزيزن حتی وقتی به من می خندن – و در واقع وقتی به من می خندن، بيشتر برا من عزيز می شن. منم می تونستم باهاشون بخندم – نه دقيقا به خودم، بلکه به خاطر علاقه ای که به اونها دارم، البته اگه وقتی بهشون نگاه می کنم اينقدر غمگين نشم. غمگين برا اينکه اونها حقيقتو نمی دونن و من می دونم. آه، چقدر سخته که تنها کسی باشی که حقيقت رو می دونه! ولی اونها نمی فهمن. نخير، نمی فهمن. قبلنا، من احساس بدبختی می کردم، به خاطر اينکه مضحک به نظر می رسيدم. نه اينکه به نظر می رسيدم، بلکه واقعا مضحک بودم. من هميشه مضحک بودم، و اينو می دونستم، شايد، از لحظه ای که به دنيا اومدم. شايد از وقتی که هفت سالم بود می دونستم که مضحکم. بعدش رفتم مدرسه، تو دانشگاه درس خوندم، و آيا می دونين، هر چی بيشتر ياد می گرفتم، بهتر می فهميدم که مضحکم. طوری که سرآخر هر چی بيشتر تو تمام علومی که در دانشگاه ياد گرفتم، عميق می شدم، به اين نتيجه می رسيدم که اين علوم فقط به اين خاطر وجود دارن که به من ثابت کنن مضحکم. در مورد زندگی هم قضيه عينهو مثل علم و دانش بود. سال به سال، آگاهی من نسبت به مضحک بودنم در رابطه با آدم ها، رشد کرده و قوی تر می شد. همه هميشه به من می خنديدن. ولی هيچ کدوم از اونها نمی دونست يا حدس نمی زد که اگه يه نفر تو دنيا وجود داشته باشه که بهتر از بقيه بدونه من مضحکم، اون يه نفر خودم هستم، و چيزی که بيشتر از همه منو رنج می داد اين بود که اونها اينو نمی دونستن. ولی تقصير خودم بود؛ به قدری مغرور بودم که هيچ چيز باعث نشد تا اين واقعيت رو به همه بگم. با گذشت ساليان، اين غرور در من رشد کرد؛ و اگه می شد اين اجازه رو به خودم می دادم که به همه اعتراف کنم آدم مضحکی هستم، مطمئنا بعدازظهر همون روز، مغز خودمو داغون می کردم. آه، چقدر در اوان جوانی از ترس اينکه يه وقت کم بيارم و به همکلاسی هام اعتراف کنم، رنج بردم. ولی وقتی مرد شدم، به دلايل نامعلومی آرامتر شدم، با اينکه هر سال به ويژگی های مزخرف خودم بيشتر واقف می شدم. به اين خاطر گفتم "نامعلوم"، که هنوز که هنوزه نمی دونم چرا. شايد به دليل بدبختی عظيمی بود که به خاطر "چيزی" در روح من در حال رشد بود و بيشتر از هر چيز ديگه ای عواقبش متوجه من بود: اون "چيز"، متقاعد شدن به اين بود که هيچ چيز تو دنيا اهميت نداره. مدت های طولانی يه چيزايي راجع به اين قضيه می دونستم ولی ادراک کامل اون، به طور تقريبا تصادفی، پارسال اتفاق افتاد. تصادفا دريافتم برای من علی السويه است که دنيا وجود داشته باشه يا اصلا هيچ چيز، هيچ وقت وجود نداشته: با تمام وجودم احساس می کردم که چيزی وجود نداره. اولش تصور می کردم در گذشته، چيزای زيادی وجود داشته، ولی بعدش حدس زدم که هيچ وقت، در گذشته هم چيزی وجود نداشته بلکه به دلايلی من اينطور تصور می کردم که چيزايي وجود داره. کم کم حدس زدم که در آينده هم چيزی وجود نخواهد داشت. اونوقت بود که ديگه از دست مردم عصبانی نبودم و حتی تقريبا توجهی هم به اونها نداشتم. در واقع اين بی توجهی خودشو تو کوچکترين چيزها نشون می داد: مثلا تنه زدن به مردم تو خيابون، برام عادی شده بود. و نه به اين خاطر که تو افکار خودم غرق بودم: چی داشتم که بهش فکر کنم؟ اون موقع اصلا فکر کردنو کنار گذاشته بودم؛ هيچ چيز برام مهم نبود. ايکاش حداقل مشکلاتم رو حل کرده بودم! آه، هيچ کدوم از اونها رو راست و ريست نکرده بودم و چقدرم زياد بودن! ولی ديگه به هيچ چيز توجه نکردم، و کل مشکلاتم پر زدن و رفتن. و بعد از اين کار بود که حقيقت رو پيدا کردم. حقيقت رو نوامبر سال قبل فهميدم – سه نوامبر، اگه بخوام دقيق بگم – و همه چيز رو خوب به خاطر دارم. يه غروب غم انگيز بود، يکی از غمگين ترين غروبهايي که می تونه وجود داشته باشه. حدود ساعت يازده داشتم به خونه برمی گشتم، و يادم می آد که همون موقع فکر کردم هيچ غروبی غم انگيزتر از اين نمی تونه وجود داشته باشه. حتی از نظر عوامل طبيعی. تمام روز بارون می اومد و بارونش هم سرد، تيره و ترسناک بود و اونطور که به يادم مي آد با کينه و بغض نسبت به بشريت می باريد. تصادفا بين ده و يازده، بند اومد و پشت سرش رطوبت وحشتناکی همه جارو فرا گرفت. رطوبتی که سردتر و مرطوب تر از بارون بود، و يه جور مه و بخار از هر چيزی بلند می شد، از هر سنگ خيابون و از هر کوچه پس کوچه ای تا اون جا که چشم کار می کرد. ناگهان فکری به ذهنم خطور کرد، که اگه همه چراغ های خيابون خاموش می شدن، غمگينی خيابون کمتر می شد چون گاز باعث ميشه قلب آدم غمگين تر بشه چرا که تماما اونو روشن می کنه. اون روز ناهار خيلی کمی خورده بودم و بعدازظهرمو با يه مهندس گذرونده بودم و دو تا رفيق ديگه هم با ما بودن. من ساکت نشستم – فکر می کنم خسته شون کردم. اونها در مورد يه چيز هيجان انگيز صحبت می کردن و يه دفعه هيجان زده شدن. ولی اونها واقعا توجه نمی کردن، می تونستم حرفشونو بفهمم و فقط تظاهر کنم که هيجان زده شده ام. يهو منم مثل به همون شدت باهاشون حرف زدم. من گفتم: "رفقا، شما به هيچ چيز توجه نمی کنين". اونها دلخور نشدن ولی به من خنديدن. به اين خاطر بود که حالت سرزنش تو حرفم نبود چون که اصلا برام مهم نبود. اونها فهميدن که برام مهم نيست و اين امر سرگرمشون کرد. همونطور که داشتم به لامپ های گازی خيابون فکر می کردم به آسمون نگاه کردم. آسمون وحشتناک تاريک بود، ولی می شد بوضوح ابرهای پاره پاره و بين اونها تيکه های سياه بی انتها رو ديد. ناگهان تو يکی از اين تيکه های سياه، يه ستاره ديدم و تعمدا بهش نگاه کردم. به اين خاطر بود که اون ستاره يه ايده به من داد: تصميم گرفتم که اون شب خودمو بکشم. من دو ماه قبلش خيلی محکم اين تصميمو گرفته بودم و اون قدر بدبخت بودم که همون روز يه طپانچه عالی خريدم و پرش کردم. ولی دو ماه گذشت و اون طپانچه همينجور تو کشوی من افتاده بود؛ به قدری بی تفاوت بودم که منتظر بودم يه فرصت به دست بيارم که اينقدر بی تفاوت نباشم – چرا، نمی دونم. و به مدت دو ماه، هر شب که به خونه ميومدم فکر می کردم که خودمو می کشم. برا رسيدن لحظه مناسب ثانيه شماری می کردم. و حالا اين ستاره باعث شد يه فکر به ذهنم برسه. به خودم تلقين کردم که حتما امشب وقتشه. و چرا اون ستاره باعث اين فکر شد، نمی دونم. و درست موقعی که داشتم به آسمون نگاه می کردم، يه دختر کوچولو آرنج منو گرفت. خيابون خالی بود و به ندرت کسی ديده می شد. کمی دورتر، يه راننده تاکسی تو تاکسيش خوابيده بود. يه بچه هشت ساله بود که به سرش لچک بسته بود و به غير از يه لباس کوچيک که خيس بارون شده بود، هيچی تنش نبود، ولی من متوجه کفش های مندرس خيسش شدم و الآن به خاطر ميارمشون. خيلی نظرمو جلب کرده بودن. اون يه دفعه آرنج منو گرفت و صدام کردم. گريه نمی کرد، ولی به طرزی غيرعادی کلماتی را فرياد می زد که نمی تونست درست اداشون کنه چون تمام بدنش می لرزيد. از چيزی می ترسيد و داد زد "مامان، مامان!" رومو ازش برگردوندم، هيچی نگفتم و رفتم؛ ولی اون دويد، به من آويزون شد و اون لحنی که تو بچه های ترسيده علامت نااميديه، تو صداش بود. من اون صدارو می شناسم. با اين که درست صحبت نکرد، فهميدم که مادرش داره مي ميره يا يه چيز تو همين مايه ها داره براشون اتفاق می افته و اون دويده که يکی رو خبر کنه، يه چيزی پيدا کنه که به مادرش کمک کنه. من باهاش نرفتم؛ برعکس انگيزه شديدی داشتم که اونو از خودم برونم. اول بهش گفتم که بره پيش پليس. ولی دستاشو به هم گره کرد، پشت سرم دويد و هق هق می کرد و نفس نفس می زد و دست از سرم بر نمی داشت. اونوقت پاهامو به زمين کوبيدم و رو سرش داد زدم. التماس می کرد "آقا! آقا! ..." ولی يهو ولم کرد و با کله تو خيابون دويد. يه عابر ديگه اونجا پيداش شده بود و اون دختر از طرف من پرواز کرد به طرف اون. رفتم بالا به اتاقم که تو طبقه پنجم بود. من يه اتاق تو يه آپارتمان دارم که توش مستأجرهای ديگه هم زندگی می کنن. اتاقم کوچيک و محقره، و يه پنجره زيرشيروونی به شکل نيمدايره داره. من يه مبل دارم که چرمش آمريکاييه، يه ميز دارم که کتابام روشه، دو تا صندلی به اضافه يه صندلی دسته دار هم دارم که عليرغم قديمی بودن، شکل از مد افتادش قشنگه. نشستم، شمعی روشن کردم و شروع کردم به فکر کردن. تو اتاق بغلی، که اون طرف تيغه پارتيشن بود، يه تيمارستان واقعی وجود داشت. اين ديوونه خونه از سه روز پيش شروع به کار کرده بود. يه سروان بازنشسته اون جا زندگی می کرد و يه دوجين ملاقات کننده داشت، آدم هايي که شهرت خوبی نداشتن و می نشستن ودکا می خوردن و با کارت های کهنه، استاس بازی می کردن. شب قبلش دعواشون شده بود و بايد بگم که دوتاشون برای مدت زيادی داشتن گيس و گيس گشی می کردن. خانم صاحبخانه می خواست اعتراض کنه، ولی مثل سگ از سروان می ترسيد. تو اون طبقه فقط يه مستأجر ديگه زندگی می کرد، يه خانم سرهنگ ريزه ميزه لاغر که يه زمانی گذرش به پترزبورگ افتاده بود و سه تا بچش مريض شده بودن و از اون موقع تا حالا اومده بود کرايه نشينی. هم خودش و هم بچه هاش تا حد مرگ از سروان می ترسيدن و تمام شب می لرزيدن و به خودشون می پيچيدن و بچه کوچيکتره از ترس دعوای آقايون دچار غش شد. اين سروان، از جايي شنيدم که جلوی مردمو تو "نوسکی پروسپکت" می گيره و گدايي می کنه. ديگه تو خدمت نظام راهش نمی دن ولی عجيبه که (بهمين خاطر دارم اينو می گم) که کل اين يه ماهی که سروان اين جا بود، رفتارش اصلا منو آزار نداد. البته از اولش از برخورد با اون احتراز می کردم و اون هم از اولش حوصله منو نداشت. ولی من هيچ وقت برام مهم نبود که چقدر اونها اونور پارتيشن عربده می کشن يا چند نفرشون اون جا چتر انداختن. کل شب رو بيدار می شينم و اون قدر اونها رو فراموش می کنم که حتی صداشونم نمی شنوم. تا صبح بيدار می مونم و اين کار رو به مدت يه ساله که انجام می دم. کل شب رو روی صندلی دسته دارم بيدار می شينم و هيچ کاری نمی کنم. فقط روزا مطالعه می کنم. من می شينم – حتی فکر هم نمی کنم؛ يه جور فکرايي تو مغزم ول می چرخن و منم آزادشون می ذارم که هر جور دلشون خواست اين ور اون ور برن. هر شب يه شمع کامل می سوزه. اون شب، ساکت روی ميز نشستم، طپانچه رو برداشتم و گذاشتم جلوی خودم. وقتی اين کارو کردم يادم مياد از خودم پرسيدم: "اين جورياس؟" و با اعتقاد راسخ جواب دادم: "اين جورياس ديگه." يعنی اينکه بايد به خودم شليک می کردم. مطمئن بودم که اون شب بايد به خودم شليک کنم ولی نمی دونستم که قبلش چقدر بايد پشت ميز بشينم و صبر کنم. و شکی نيست که اگه به خاطر اون دختر کوچولو نبود، همون شب به خودم شليک می کردم. ديدين با اينکه هيچ چيز برام مهم نبود، ولی چطور رنج می کشيدم. اگه کسی بهم می چسبيد، اعصابمو خورد می کرد. از نظر روحی هم وضع به همين منوال بود: اگه موضوع سوزناکی پيش می اومد، درست مثل قديما که چيزايي تو زندگی وجود داشت که برام مهم بود، احساس همدردی می کردم. اون روز غروب هم احساس همدردی بهم دست داد. مطمئنا من بايد به يه بچه کمک می کردم. پس چرا به اون دختر کوچولو کمک نکردم؟ بخاطر فکری که اون لحظه به ذهنم رسيد: وقتی داشت منو صدا می کرد و می کشيد، ناگهان سوالی برام پيش اومد و نتونستم برای خودم تجزيه تحليلش کنم. اون سوال، خيلی مزخرف بود ولی منو آزار می داد. من با اين فکر که اگه قراره امشب دخل خودمو بيارم، پس چيزی تو زندگی نبايد ديگه برام مهم باشه، آزرده شدم. چرا اينجوری بود که يهو هيچ درد غيرعادی ای احساس نکردم و خيلی راحت سرجای خودم ايستادم؟ درواقع من بهتر از اين نمی تونم احساسات گذرای خودمو تو اون لحظه به شما انتقال بدم ولی اين احساسات تو خونه، وقتی که پشت ميز نشسته بودم هم ادامه داشتن و به قدری عصبانی بودم که مدتها بود سابقه نداشت. افکار، يکی بعد از ديگری ميومدن و می رفتن. بوضوح ديدم تا موقعی که من هنوز آدم بودم و نه يه چيز پوچ، زنده بودم و مي تونستم رنج بکشم، عصبانی بشم و از کارهام خجالت بکشم. بسيار خوب. ولی اگه قراره تا دو ساعت ديگه خودمو بکشم، پس ديگه من با اون دختر کوچولو چي کار دارم و ديگه خجالت کشيدن يا هر کار ديگه ای تو اين دنيا به من چه ربطی داره؟ من قراره نابود بشم، کاملا نابود. و آيا واقعا می تونه راست باشه که خودآگاهی ای که می خوام يه دفعه از بين ببرمش و به تبعش همه چيز ديگه هم از بين ميره، اصلا رو احساس ترحم من نسبت به بچه يا احساس شرمندگی من بعد از يه کار کثيف تأثيری نداشته باشه؟ من پاهامو به زمين کوبيدم و سر يه بچه بيچاره داد کشيدم انگار که می خواستم بگم: نه تنها احساس ترحم نمی کنم، بلکه حتی اگه رفتارم کثيف و غير انسانی باشه آزادم هرجور که دلم می خواد باشم چرا که تا دو ساعت ديگه همه چيز محو خواهد شد. باور می گنين که به همين خاطر بود که سرش داد زدم؟ الآن ديگه کاملا از اين قضيه مطمئنم. برام مثل روز روشن بود که زندگی و دنيا الآن يه جورايي به من وابسته است. حتی می تونم بگم که دنيا انگار فقط برای من ساخته شده بود: اگه من به خودم شليک کنم، ديگه دنيايي برای من وجود نخواهد داشت. ديگه در اين مورد بحث نمی کنم که وقتی من نباشم، ممکنه برای بقيه هم همه چيز نابود بشه و اين که به محض محو شدن خودآگاهی من، کل دنيا هم به عنوان يه قسمت از خودآگاهی من بخار ميشه و می پره مثل يه شبح. چون ممکنه همه اين دنيا و همه اين آدمها، فقط خود خود من باشن. يادم مياد که نشستم و فکر کردم، همه اين سوال ها يي رو که پشت سر هم می اومدن می پيچوندم و به يه چيز ديگه فکر می کردم. مثلا يه دفعه يه فکر عجيب به ذهنم رسيد، که اگه قبلا رو ماه يا مريخ زندگی می کردم و اونجا مرتکب ننگين ترين و شرم آور ترين اعمال می شدم و دچار چنان خجالت و رسوايي ای می شدم که فقط توی روياها و کابوس ها، ميشه اونو درک کرد و فهميد، و اگه بعدش می ديدم که رو زمين هستم و قادر بودم که خاطرات آنچه که روی سيارات ديگر انجام داده ام رو حفظ کنم و در عين حال می دونستم که تحت هيچ شرايطی به اون جا بر نخواهم گشت و از زمين به ماه نگاه می کردم، آيا بايد دلواپس می شدم يا نه؟ آيا بايد به خاطر کاری که انجام داده بودم شرمگين می شدم يا نه؟ اين سوالات بيخودی و چرت و پرت بودن، چرا که طپانچه جلوی من قرار داشت و من با تمام وجودم می دونستم که قطعا اون کار اتفاق ميفته، ولی اون سوال ها منو هيجان زده کردن و خشمگين شدم. حالا بايد قبل از مردن، يه چيزی رو راست و ريست می کردم. در اين اثنا، سر و صدا تو اتاق سروان فروکش کرد: اونها بازيشونو تموم کرده بودن، داشتن آماده خواب می شدن و با اين حال غرغر می کردن و با خماری به دعواشون خاتمه می دادن. در اون لحظه، ناگهان تو صندلی خودم پشت ميز، خوابم گرفت – چيزی که قبلا هيچ وقت برام پيش نيومده بود. تقريبا به طور ناخودآگاه به خواب رفتم. همونطور که همه مون می دونيم، روياها چيزای عجيب غريبی هستن: بعضی قسمت ها با وضوح خيره کننده ای ديده ميشن، با جزئياتی که با پرادخت استادانه ای، جواهر کاری شده اند در حاليکه بقيه قسمت ها رو، آدم سرسری نگاه می کنه بدون اين که اصلا به چيزی در زمان و مکان توجه کنه. به نظر ميرسه که روياها نه با منطق که با آرزو، نه با مغز که با قلب بوجود ميان، و با اين وجود چه حقه های پيچيده ای که بعضی مواقع، منطق به رويا نزده و چه چيزهای کاملا غيرقابل فهمی که در رويا اتفاق نميفته! مثلا برادر من پنج سال پيش مرد. من بعضی موقع ها خوابشو می بينم؛ اون تو کارای من شرکت می کنه، ما خيلی به هم دلبستگی داريم و با اين حال در کل مدت خوابم می دونم و به ياد ميارم که برادرم مرده و زير خاکه. چه جوريه که با اينکه اون مرده ولی کنار منه و داريم با هم کار می کنيم، اصلا منو متعجب نمی کنه. چرا منطق من کاملا همچين چيزی رو قبول می کنه؟ ولی بسه. من می خوام رويامو تعريف کنم. بله، من يه رويا ديدم، رويای سوم نوامبر من. الآن مردم منو دست ميندازن، به من ميگن که فقط يه رويا بوده. ولی چه فرقی می کنه که يه رويا بوده يا واقعيت، اگر که اون رويا حقيقت رو برای من آشکار کرده باشه؟ اگه يه زمانی، کسی حقيقت رو تشخيص بده و اونو ببينه، می دونه که حقيقت همينه و چيز ديگه ای نمی تونه باشه، چه خواب باشه چه بيدار. حالا فرض کنيد که رويا بوده، دمش گرم، ولی اون زندگی واقعی ای که شما اونقدر روش تکيه می کنين، من می خواستم با خودکشی نابودش کنم و رويای من، رويای من، آه – اون زندگی متفاوتی رو برای من آشکار کرد، زندگی از نو، باشکوه و پر از قدرت. گوش بدين. گفتم که بی اختيار به خواب رفتم و حتی به نظر می رسيد که هنوز هم دارم به همون چيزها فکر می کنم. ناگهان خواب ديدم که طپانچه رو برداشتم و مستقيم به سمت قلبم نشونه گرفتم – قلبم و نه مغزم؛ در حاليکه قبلا تصميم گرفته بودم مغزمو از طرف نيمکره راست داغون کنم. بعد از نشونه گيری به سمت سينه ام، يکی دو ثانيه صبر کردم و سپس شمعم، ميزم و ديوار جلوی من شروع کردن به پيچ و تاب خوردن. به سرعت ماشه رو چکوندم. توی روياها، بعضی مواقع از ارتفاع پرت ميشين، يا خنجر می خورين يا يکی شما رو می زنه، ولی هيچ وقت احساس درد نمی کنين مگر اينکه واقعا خودتونو به تختخواب کوبيده باشين که در اين صورت دردتون مياد و از اون درد بيدار ميشين. تو رويای من هم همينطوری بود. من هيچ دردی احساس نکردم، ولی به نظر می رسيد که انگاری با شليک من، تمام امعا و احشاء درونی ام دارن تکون می خورن و يهو همه چيز تيره و تار شد، و به طرز وحشتناکی دور و برم به سياهی رفت. انگار که کور شده بودم و احساس بی حسی می کردم و به پشت، روی يه چيز سفت دراز کشيده بودم؛ چيزی نديدم، و کوچيکترين حرکتی نمی تونستم بکنم. دور و برم، چند نفر داشتن راه می رفتن و فرياد می کشيدن، سروان عربده می زد، خانم صاحبخانه جيغ می زد – و ناگهان يه وقفه ديگه و بعدش داشتن منو توی يه تابوت بسته حمل می کردن. و احساس می کردم که چقدر تابوت تکون می خوره و به اين تکون خوردنها دقيق شدم، و برای اولين بار مغزم جرقه زد که نکنه من مرده ام، کاملا مرده. اين مسأله رو فهميدم و شکی بهش نداشتم. نه می تونستم ببينم، نه می تونستم تکون بخورم و با اين حال داشتم احساس و فکر می کردم. ولی خيلی زود خودمو با شرايط وفق دادم و همونطور که معمولا تو رويا اتفاق می افته، بی چون و چرا، همه چيزو قبول کردم. و حالا زير خاک بودم. همشون رفتن؛ من تنها موندم، کاملا تنها. تکون نخوردم. قبلا هر وقت تصور دفن شدن رو می کردم، احساسم نسبت به قبر، يه جای مرطوب و سرد بود. بنابراين احساس کردم که خيلی سردمه، مخصوصا نوک انگشت های پام، ولی چيز ديگه ای احساس نکردم. همين طور دراز کشيده بودم و جالبه که منتظر هيچ چيز نبودم، بی چون و چرا قبول کرده بودم که يه مرده نبايد منتظر چيزی باشه. ولی اونجا مرطوب بود. من نمی دونم چه مدتی گذشت – يه ساعت يا چند روز يا چند سال. ولی يه دفعه، يه قطره آب چکيد روی چشم چپم که بسته بود، اون قطره راهشو از شکاف تابوت پيدا کرده بود. يه دقيقه بعد، دومی هم چکيد. يه دقيقه بعدش، سومی هم چکيد – و بهمين ترتيب، هر يه دقيقه يه قطره می چکيد. بارقه ای از خشم عميق و ناگهانی در قلبم بوجود اومد و در اون بارقه، سوزشی از درد طبيعی حس کردم. با خودم گفتم "اين جای زخمه، زخم اون گلوله..." و هر دقيقه، يه قطره روی پلک بسته ام می چکيد. و کاملا ناگهانی، نه با صدام، بلکه با تمام وجودم، اون قدرتی رو که مسئول تمام اين بلاهايي بود که داشت به سرم ميومد، صدا کردم: "هر کی که می خوای باش، اگه وجود داری، و اگه چيزی معقول تر از اين چيزايي که داره اينجا اتفاق ميفته وجود داره، قربون دستت، بفرستش اينجا. ولی اگه داری با اين آخرت مهيب و پوچ و مزخرف، از خودکشی احمقانه من انتقام می گيری، بذار بهت بگم که هيچ شکنجه ای مثل تحقير و تمسخری نيست که دارم با زبون بسته حسش می کنم، هر چند يه ميليون سال منو شکنجه کنی". من اين شکوائيه رو اقامه کردم و آرامش خودمو حفظ کردم. يه دقيقه سکوت کامل برقرار بود و بعدش يه قطره ديگه چکيد، ولی با اطمينانی بی نهايت محکم فهميدم که بلافاصله همه چيز تغيير خواهد کرد. و يهو زير قبرم شکافته شد يعنی نمی دونم باز شد يا من تازه متوجهش شدم، ولی يه موجود تيره و ناشناخته منو گرفت و رفتيم به فضا. من يهويي بينايي خودمو بدست آوردم. نصفه شب بود، و هيچ وقت، هيچ وقت، چنين تاريکی ای نديده بودم. ما داشتيم خيلی دور از زمين، تو فضا پرواز می کرديم. از اون موجودی که منو گرفته بود، سوالی نپرسيدم؛ غرور خودمو حفظ کردم و منتظر موندم. به خودم اطمينان دادم که نمی ترسم. نمی دونم چه مدتی پرواز کرديم، نمی تونم تصور کنم؛ جوری اتفاق افتاد که هميشه تو خواب اتفاق ميفته، وقتی که فضا و زمان و قوانين تفکر و وجود رو ناديده می گيرين و فقط چيزهايي رو می بينين که مشتاقش هستين. يادم مياد که ناغافل، يه ستاره تو سياهی ديدم. بی ملاحظه پرسيدم: "اين صورت فلکی شعرای يمانيه؟"، چرا که با خودم عهد بسته بودم سوال نپرسم. موجودی که داشت منو حمل می کرد جواب داد: "نه، اين اون ستاره ايه که اون شب موقع برگشتن به خونه، بين ابرها ديدی". فهميدم که چيزی مثل صورت آدميزاد داره. عجيبه که اون موجود رو دوست نداشتم، در واقع نفرت شديدی نسبت بهش داشتم. من انتظار عدم مطلق رو داشتم و به همين خاطر يه گلوله تو قلب خودم خالی کرده بودم. ولی حالا اينجا تو دستهای موجودی بودم که البته آدم نبود ولی بالاخره زنده بود و وجود داشت. با اون حماقت عجيبی که تو خواب وجود داره با خودم فکر کردم: "که اينطور، پس زندگی پس از مرگ هم وجود داره". ولی در اعماق قلبم، تغييری حاصل نشد. فکر کردم: "و اگه مجبور باشم دوباره وجود داشته باشم و و يه بار ديگه تحت سيطره قدرتی مقاومت ناپذير زندگی کنم، نه مغلوب خواهم شد و نه تحقير". در حاليکه نمی تونستم از سوال تحقيرآميزی که متضمن اعتراف بود خودداری کنم و احساس می کردم که احساس حقارت من با سوزن به قلبم می زنه، ناگهان به همراه خودم گفتم: "می دونی که من ازت ترسيدم و برای اين کار، منو تحقير کن". اون به سوال من جواب نداد ولی يه دفعه حس کردم که نه تنها داره منو تحقير می کنه بلکه داره به من می خنده و هيچ دلسوزی نسبت به من نداره و اينکه سفر ما، هدفی ناشناخته و اسرارآميز داره که برای هيچ کس به غير از من مهم نيست. ترس داشت در قلب من رشد می کرد. يه چيزی داشت بی صدا و دردناک از طرف همراه خاموش من، با من ارتباط برقرار می کرد و به تمام وجودم رخنه می کرد. ما داشتيم در فضای تاريک و ناشناخته پرواز می کرديم. برای مدتی ديدمو نسبت به صور فلکی ای که برام آشنا بودن، از دست دادم. می دونستم که در فضاهای بيکران، ستارگانی وجود دارن گه نورشون هزاران يا ميليون ها سال طول می کشه تا به زمين برسه. شايد داشتيم اون موقع در همين فضاها پرواز می کرديم. با اضطراب وحشتناکی که قلبمو آزار می داد، منتظر چيزی بودم. و ناگهان با احساسی آشنا که منو به اعماق برد، به خودم اومدم: يه دفعه متوجه خورشيد خودمون شدم! می دونستم که اين نمی تونه خورشيد خودمون باشه، همون که به زمين، زندگی می بخشيد، و اين که در فاصله ای بی نهايت دور از خورشيد خودمون بوديم ولی به دلايلی نامعلوم با تمام وجودم فهميدم که اين يه خورشيده دقيقا مثل خورشيد خودمون، يه المثنی از اون. يه حس شيرين و هيجان آور با خوشی زيادی در قلبم طنين انداز شد: قدرت همسانی از نور مشابهی، نوری به من داد که در قلبم طنين انداز شد و اونو از خواب بيدار کرد، و برای اولين بار بعد از موقعی که تو قبر بودم، حسی از زندگی به من دست داد، زندگی گذشته ای که داشتم. فرياد زدم: "ولی اگه اين خورشيد باشه، اگه دقيقا عين خورشيد خودمون باشه، پس زمين کجاست؟" و همراه من به ستاره ای دور اشاره کرد که با نور سبزی مثل زمرد، چشمک می زد. داشتيم مستقيما به طرف اون پرواز می کرديم. با لرزشی ناشی از عشقی مقاومت ناپذير و وجدآميز نسبت به زمين قديمی ای که اونو ترک کرده بودم، فرياد زدم: "آيا چنين تکرارهايي در جهان ممکنه؟ آيا اين می تونه قانون طبيعت باشه؟... و اگه زمينی اونجا باشه، می تونه عينا مثل زمين خودمون باشه... کاملا مشابه، به همون بدبختی و غمگينی و در عين حال عزيز و محبوب همه، و آيا می تونه در ناسپاس ترين فرزندان خود، همان عشق تندی رو که به زمين خودمون احساس می کنيم، نسبت به خودش به وجود بياره؟" تصوير کودک بيچاره ای که از خودم روندمش، از ذهنم گذشت. همراه من جواب داد: "همه چيزو خواهی فهميد". يه جور اندوه تو صداش بود. ولی ما داشتيم به سرعت به اون سياره نزديک می شديم. به تدريج، چيزها رو بهتر می ديدم؛ تقريبا می تونستم اقيانوس ها و شکل قاره اروپا رو تشخيص بدم؛ و ناگهان يه حس حسادت بزرگ و مقدس در قلب من شعله ور شد. "چه جوری ميشه همه چيز تکرار شده باشه و برای چی؟ من عاشق اون زمينی هستم که ترکش کردم، که موقع ناسپاسی، با خونم لکه دارش کردم، که با يه گلوله تو قلبم به زندگی ام خاتمه دادم و فقط هم عاشق اونم. ولی هرگز، هرگز از عشق خودم نسبت به زمين دست برنداشتم و شايد در اون شب کذايي که ترکش کردم، از هميشه بيشتر دوستش داشتم. آيا در اين زمين جديد هم رنج وجود داره؟ در زمين خودمون فقط می تونيم با رنج بردن و از طريق رنج بردن، عشق بورزيم. جور ديگه ای نمی تونيم عاشق باشيم، و نوع ديگه ای از عشق رو نمی شناسيم. من برای عاشق بودن می خوام رنج ببرم. من مشتاق و تشنه لحظه ای هستم که با اشک های خودم، زمينی رو که ترکش کردم ببوسم و زندگی روی زمين ديگه ای رو نه می خوام و نه می پذيرم. ولی همراهم، منو ترک کرده بود. ناگهان، بدون اينکه متوجه باشم چه جوری، در نور روشن يه روز آفتابی با لطافتی بهشتی، ديدم که رو اون يکی زمين هستم. مطمئنم که رو يکی از جزيره هايي که رو زمين خودمون، مجمع الجزاير يونان رو تشکيل ميدن، يا در ساحل خشکی ای که روبروی اون مجمع الجزاير هست، ايستاده بودم. آه، همه چيز عينا مثل چيزای خودمون بود، فقط به نظر می رسيد که همه چيز، با شادی می درخشه، و دارای شکوه و جلال فتحی بزرگ و مقدس هست. دريای دلنواز، سبز مثل زمرد به نرمی روی ساحل می لغزيد و با عشقی آشکار و تقريبا هوشيار اونو می بوسيد. درختان بلند و دوست داشتنی با تمام شکوه جوانی شون، قد برافراشته بودن و مطمئنم که برگ های بی شمار اونها با خش خش روح پرور خودشون بر من درود می فرستادند و انگاری که کلمه عشق را زمزمه می کردند. چمنزاران با گل های درخشان و معطر در تب و تاب بود. پرنده ها در دسته های بزرگ در هوا پرواز می کردن و بی واهمه روی شانه ها و بازوان من می نشستن و با لذت، با بال های عزيز خودشون به من می زدن. و نهايتا مردم اين سرزمين خوشبخت رو ديدم و شناختم. اين اتفاق وقتی افتاد که اونها دور و بر من جمع شدن و منو بوسيدن. فرزندان خورشيد، فرزندان خورشيد خودشون – آه که چقدر اونا زيبا بودن! هيچ وقت تو زمين خودمون، چنين زيبايي ای در بنی بشر نديده بودم. شايد فقط تو بچه ها، اون هم در سال های اوليه عمرشون، بشه بازتاب ضعيف و کم نوری از اين زيبايي پيدا کرد. چشمان اين مردمان شاد، با روشنايی شفافی، می درخشيد. صورت های اون ها، با نور منطق و آرامش خاصی که از فهم کامل نشأت می گرفت، تابناک شده بود، ولی اون صورت ها بشاش بود؛ در کلمات و صدای اونها، اثری از شادی کودکانه وجود داشت. آه، از همون لحظه اول، از اولين نگاهی که به اونها انداختم، همه چيزو فهميدم! اين، زمينی بود که ننگ هبوط بر خود نداشت؛ روی آن مردمانی می زيستند که گناهی مرتکب نشده بودند. اونها تو چنان بهشتی زندگی می کردن که بنابه تمام افسانه های بشری، والدين اوليه ما، قبل از گناهشون اونجا بودن؛ تنها تفاوت اين بود که تمام اين زمين مثل بهشت بود. اين مردم که با لذت می خنديدند، دور و بر من حلقه زدن و منو در آغوش کشيدن؛ اونها منو با خودشون به خونه بردن، و هر کدوم از اونها سعی می کرد به من قوت قلب بده. آه، اونها از من هيچ سوالی نپرسيدن، ولی به نظر من، بدون اينکه چيزی بپرسن، همه چيزو می دونستن و می خواستن به سرعت، نشونه های رنج رو از صورت من پاک کنن. و فکر می کنين چی شد؟ خب، با اينکه همش يه رويا بود، ولی احساس عشق اون مردم معصوم و زيبا برای هميشه با من خواهد بود، و جوريه که حس می کنم هنوز عشق اونها از اونجا نثار من ميشه. من خودم اونها رو ديدم، شناختم و متقاعد شدم؛ من اونها رو دوست داشتم، بعدش به خاطر اونها رنج بردم. آه، همون موقع، ناخودآگاه فهميدم که خيلی از کاراشونو اصلا درک نمی کنم؛ به عنوان يه ترقی خواه متجدد روسی و يه پترزبورگی حقير، به طرزی کاملا باورنکردنی فهميدم که اونها با اينکه اين همه چيز می دونن ولی هيچ علم و دانشی مشابه ما ندارن. ولی به زودی دريافتم که دانش اونها با ادراک هايي کاملا متفاوت با ما به دست اومده و رشد کرده و اينکه آرزوهای اونها نيز کاملا متفاوت بود. اونها آرزوی چيزی رو نداشتن و در صلح و صفا زندگی می کردن؛ اونها اونجور که ما مشتاق دونستنش هستيم، آرزوی دونستن معنی زندگی رو نداشتن چرا که زندگی شون کامل بود. ولی دانش اونها بالاتر و عميق تر از مال ما بود؛ چرا که علم ما دنبال اين می گرده که زندگی رو توضيح بده، و آرزو داره معنی اونو بفهمه تا بتونه عشق ورزيدن رو به بقيه ياد بده، در حاليکه اونها بدون هيچ گونه علمی می دونستن که چه جوری زندگی کنن؛ و من اينو فهميدم ولی نتونستم دانش اونها رو بفهمم. اونها، درختها شونو به من نشون دادن و من نتونستم عشق شديدی رو که باهاش به درختها نگاه می کردن، درک کنم؛ جوری بود که انگار با مخلوقاتی مثل خودشون دارن حرف می زنن. و اشتباه نخواهد بود اگه بگم که اونها داشتن با درختها گفتگو می کردن. بله؛ اونها زبون درختها رو پيدا کرده بودن و من مطمئنم که درختها حرف اونها رو می فهميدن. اونها به همه طبيعت همين جوری می نگريستند – به حيواناتی که با صلح و صفا کنارشون زندگی می کردن و به اونها حمله نمی کردن، بلکه دوستشون داشتن، با عشق حکومت می کردن. اونها به ستاره ها اشاره کردن و چيزهايي راجع به اونها گفتن که من نتونستم بفهمم ولی مطمئنم که يه جورايي با ستاره ها ارتباط داشتن، نه فقط به طور ذهنی بلکه از طريق مجرايي زنده و واقعی. آه، اين مردم سعی کردن يه کاری کنن که من اونها رو بفهمم، البته اونها همين جوری هم منو دوست داشتن، ولی دونستم که هيچ وقت منو نخواهند فهميد برای همينم به ندرت درباره زمين خودمون باهاشون حرف می زدم. من فقط در حضور اونها، زمينی که روش زندگی می کردن رو می بوسيدم و بی سر و صدا اونها رو می پرستيم. و اونها متوجه اين امر شدن و به من اجازه دادن بدون اينکه از پرستش خودم شرمنده بشم، اونها رو بپرستم، چرا که اونها خودشون خيلی عاشق بودن. اونها از دست من ناراحت نمی شدن وقتی بعضی موقع ها، با اشک، پاهاشونو می بوسيدم و با لذت منتظر عشقی بودم که در جواب، نثار من خواهند کرد. بعضی موقع ها با تعجب از خودم می پرسيدم چه جوريه که اونها هيچ وقت نمی تونن باعث رنجش موجودی مثل من بشن، و هيچ وقت باعث ايجاد حس رشک و حسادت در من نشدن؟ اغلب تعجب می کردم که چه جوری می تونم اونقدر که چاخان و دروغگو بودم و هيچ وقت از چيزايي که می دونستم باهاشون حرف نزدم – چيزايي که البته فکرش هم نمی کردن – هيچ وقت وسوسه نشدم که اونها را متحير کنم يا يه کار مفيدي براشون انجام بدم. اونها مثل بچه ها سرکيف و قبراق بودن. اونها دور و بر جنگل ها و شقايق های دوست داشتنی شون پرسه می زدن، آوازهای دلفريب خودشونو می خوندن؛ غذاهايي که تو جشن هاشون می خوردن خيلی ساده و سبک بود – ميوه درختان، عسلی که از جنگل ها بدست ميومد و شيری که از حيوانات می دوشيدن، حيواناتی که عاشق اونها بودن. زحمتی که برای غذا و لباس می کشيدن مختصر بود. اونها عاشق می شدن و بچه به دنيا مياوردن، ولی هيچ وقت تو اونها، علامتی از اون شهوانيت بيرحم که تقريبا بر تمام آدمها غلبه می کنه و سرچشمه تقريبا تمامی گناهان آدمی بر روی زمينه، نديدم. اونها موقع رسيدن بچه ها به شدت خوشحال می شدن، چون بچه ها رو موجودات جديدی می دونستن که می خواستن شادی شونو با اونها قسمت کنن. هيچ گونه دعوا و حسادتی بين اونها نبود و حتی نمی دونستن اين کلمات چه معنی ای ميدن. بچه هاشون، بچه های همه بودن، چرا که همه اونها يه خانواده واحد رو تشکيل می دادن. به ندرت بين اونها بيماری ای مشاهده می شد، با اين حال مرگ وجود داشت؛ ولی افراد پير شون در نهايت آرامش می مردن، انگار که می خوان بخوابن و به کسايي که دورشون حلقه می زدن تا آخرين خداحافظی رو انجام بدن، با لبخندی نورانی و عاشقانه، دعای خير نثار می کردن. من هيچ وقت در چنين مواقعی حزن و اندوه و اشک نديدم، فقط عشق بود که به آخرين حد خلسه و وجد می رسيد ولی خلسه ای آرام، عالی و متفکرانه. می شد اين جور فکر کرد که اونها بعد از مرگ هم با اون مرحوم در ارتباط بودن و اتحاد زمينی شون با مرگ از بين نمی رفت. اونها به سختی حرف منو می فهميدن وقتی که ازشون درباره ابديت و جاودانگی می پرسيدم، ولی به وضوح، بدون استدلال، به قدری از اين موضوع اطمينان داشتن که انگار چنين سوالی اصلا براشون مطرح نبوده. اونها معبدی نداشتن، ولی يه زندگی واقعی و حسی لاينقطع از يکتايي در مورد کل جهان داشتن. اونها مسلکی نداشتن، ولی دانشی قطعی داشتن که وقتی لذت زمينی اونها به آخرش ميرسه، اونوقت برای اونها اعم از مرده يا زنده، رضايتی بزرگتر به خاطر تماس با کل جهان بهشون دست ميده. اونها با اشتياق منتظر چنين لحظه ای بودن، ولی عجله ای نداشتن و به خاطرش غصه نمی خوردن بلکه به نظر ميومد قبلا در قلبشون مزه اونو چشيدن که درباره اش با هم صحبت می کنن. موقع غروب، قبل از اينکه برن بخوابن، بصورت موزون و آهنگين، آوازهايي رو همسرايي می کردن. در اون آوازها، تمام احساساتی رو که اون روز بهشون دست داده بود، بيان می کردن، تمام شکوه اون روز رو به شکل آواز در مياوردن و ديگه بهش فکر نمی کردن. اونها با آواز، طبيعت، دريا و جنگل ها رو می ستودند. اونها دوست داشتن در مورد همديگه آواز بسازن و مثل بچه ها همديگه رو تحسين کنن؛ اون آوازها خيلی ساده بودن، ولی از قلبشون تراوش می کردن و به قلوب بقيه راه مي يافتن. و نه تنها در آوازهاشون، بلکه در تمام زندگی شون به نظر می رسيد که کاری جز تحسين همديگه انجام نمی دن. به نظر ميومد همه عاشق همند که احساسی همه-شمول و جهانی بود. بعضی از آوازهاشون که تشريفاتی و شورانگيز بود برای من اصلا قابل فهم نبود. با اينکه کلمات رو می فهميدم ولی هيچ وقت نتونستم به عمق معنی پی ببرم. اين قضيه بدون هيچ تغييری خارج از فهم من باقی موند، ولی با اين حال قلب من به طور ناخودآگاه اونو بيشتر و بيشتر جذب می کرد. من اغلب به اونها می گفتم که از مدتها قبل چنين حسی داشته ام، که اين لذت و شکوه، موقعی که رو زمين خودمون بودم به شکل يه اشتياق ماليخوليايي که بعضي مواقع به اندوهی غيرقابل تحمل تبديل می شد، به من دست داده بود، که يه پيش آگاهی ای از همه اونها و از شکوهشون در روياهای قلبم و تصورات مغزم داشته ام؛ که اغلب رو زمين خودمون نمی تونستم بدون ريختن اشک به غروب خورشيد نگاه کنم... که در کينه من نسبت به آدم های روی زمين هميشه يه دلتنگی کشنده وجود داشت: چرا برای اينکه ازشون متنفر نباشم مجبور بودم دوستشون نداشته باشم؟ چرا نمی تونستم اونها رو ببخشم؟ و در عشق من نسبت به اونها، يه غم کشنده وجود داشت: چرا برای اينکه اونها را دوست نداشته باشم، مجبور بودم ازشون متنفر نباشم؟ اونها به من گوش می دادن، و می ديدم که نمی تونن چيزی رو که ميگم بفهمن، ولی از اينکه اين چيزها رو بهشون گفتم پشيمون نشدم: می دونستم که شدت دلتنگی کشنده منو نسبت به کسايي که ترکشون کرده بودم درک می کنن. ولی وقتی اونها با چشم های مهربون مملو از عشقشون به من نگاه می کردن، وقتی احساس می کردم که در حضور اونها، قلب من هم به اندازه قلب اونها معصوم ميشه، احساس کامل زندگی نفسمو بند می آورد و در سکوت، اونها را می پرستيدم. آه، الآن همه به من می خندند، و ميگن که کسی نمی تونه با چنين جزئياتی که من دارم ميگم، خواب ببينه، که من فقط يه رويا ديدم و يا اينها فقط توهماتيه که تو هذيان بهم دست داده و وقتی بيدار شدم، اين جزئيات رو از خودم درآوردم. و وقتی بهشون گفتم که شايد همينطور که ميگين باشه، اوه خدايا، نمی دونين چه جوری با صدای بلند بهم خنديدن و من باعث چه خوشحالی ای شدم! آه، بله، البته من مغلوب احساس توی خوابم شدم و اين تنها چيزی بود که در قلب به شدت زخم خورده من باقی موند. ولی شکل ها و تصاوير واقعی رويای من، يعنی چيزهايی که واقعا موقع خوابم ديدم، با چنان هارمونی ای آميخته بود، چنان دوست داشتنی و دلربا و چنان واقعی بود که وقتی بيدار شدم، البته، قادر نبودم اونها رو با زبون ضعيفمون توصيف کنم، جوری که اونها تو ذهن من به صورت تصوير محوی متبلور شدن؛ و شايد من واقعا بعدش مجبور شدم جزئيات رو از خودم در بيارم، و بنابراين به ميل احساسات خودم، اونها رو کمی دستکاری کنم تا حداقل بتونم هرچی زودتر بخشی از اونها رو به شما انتقال بدم. ولی از طرف ديگه، نمی تونم در باورکردنش به شما کمکی بکنم. شايد هزاران بار روشن تر، شادتر و لذت بخش تر از اون چيزی بود که من دارم ميگم. با اينکه من اينها رو تو رويا ديدم، ولی بايد واقعی بوده باشن. می دونين، من به شما رازی رو خواهم گفت؛ شايد اصلا خواب نبود! چرا که بعدش چيزهايي اتفاق افتاد که به قدری مهيب و به قدری واقعی بود که نمی شد گفت تصورات توی رويا بودن. ممکنه قلب من سرچشمه رويا بوده باشه ولی آيا ميشه قلب من به تنهايي قادر باشه حوادث مهيبی رو که بعدش برای من اتفاق افتاد بوجود آورده باشه؟ چه جوی من می تونستم به تنهايي اينها رو بسازم يا تو خوابم تصور کنم؟ آيا قلب حقير و مغز دمدمی مزاج و مبتذل من می تونستن به چنان سطحی از دريافت حقيقت نائل بشن؟ آه، خودتون قضاوت کنين: تابحال من اينو پنهان می کردم، ولی الآن می خوام حقيقتو بگم. واقعيت اينه که من... تمام اونها رو فاسد کردم! بله، بله، آخرش قضيه به اين ختم شد که من همه اونها رو فاسد کردم! چی شد که اين جوری شد، نمی دونم، ولی کل ماجرا رو بوضوح به خاطر ميارم. رويای من هزاران سال طول کشيد و فقط يه حس کلی در من باقی گذاشت. فقط اينو می دونم که من مسبب گناه و هبوط اونها بودم. مثل يه انگل بی خاصيت، مثل ميکروب طاعونی که کل مملکت رو آلوده می کنه، من هم تمام اون زمينو به گند کشيدم، زمينی که قبل از اومدن من، اونقدر شاد و بی گناه بود. اونها ياد گرفتن دروغ بگن، به دروغ خودشون افتخار کنن، و با افسون دروغگويي آشنا شدن. آه، اولش شايد همينطوری ناخودآگاه اتفاق افتاد، با يه شوخی، کرشمه، با نقش بازی کردن عاشقانه، شايد واقعا با يه ميکروب؛ ولی اون ميکروب ناراستی به درون قلب ها راه پيدا کرد و باعث شادی اونها شد. بعدش خيلی زود، شهوانيت بوجود اومد، شهوانيت، حسادت رو بوجود آورد، حسادت، ظلم رو و همين طور الی آخر... آه، من نمی دونم، يادم نمياد؛ ولی به زودی، خيلی زود، اولين خون به زمين ريخته شد. اونها گيج شدن و ترسيدن، و شروع کردن به جدا شدن و دسته دسته شدن. اونها اجتماعاتی رو تشکيل دادن ولی ضد همديگه. سرزنش ها و انتقادها شروع شد. اونها با شرم، آشنا شدن و شرم باعث شد به تقوا رو بيارن. مفهوم شرافت قدم به ميدان گذاشت و هر گروهی شروع کرد به تکون دادن پرچم خودش. اونها حيوونها رو شکنجه می کردن، و حيوونها از دست اونها به جنگلها پناه بردن و دشمنشون شدن. اونها برای جداشدن، برای انزوا، برای فرديت، برای مال من و مال تو، دست و پا می زدن. اونها شروع کردن به زبونهای مختلف صحبت کردن. اونها غصه خوردن و عاشق غصه خوردن بودن رو ياد گرفتن؛ اونها تشنه رنج بردن بودن و می گفتن حقيقت فقط از طريق رنج بردن بدست مياد. سپس دانش بوجود اومد. به محض اينکه بدجنس و شرور شدن، شروع کردن به صحبت درباره برادری و همنوع دوستی، و اين افکار رو درک کردن. به محض اينکه جنايتکار شدن، عدالت رو اختراع کردن و برای نظارت بر عدالت، تمام قوانين حقوقی رو تنظيم کردن و برای اطمينان از اجرای عدالت، گيوتين رو ساختن. اصلا به خاطر نمی آوردن که چيو از دست دادن، درواقع انکار می کردن که يه زمانی شاد و معصوم بودن. حتی به تصور اينکه قبلا شاد بودن می خنديدن، و می گفتن اون فقط يه خواب و خيال بوده. حتی نمی تونستن به درستی، يه همچين چيزيو تصور کنن. با اينکه تمام ايمان خودشون به شادی گذشته رو از دست داده بودن و می گفتن که همش يه افسانه س، به قدری می خواستن يه بار ديگه شاد و معصوم باشن که مثل بچه ها در برابر اين آرزو تسليم شده و ازش يه بت ساختن، معبدها ساختن و ايده خودشونو و آرزوی خودشونو می پرستيدن؛ با اينکه کاملا اعتقاد داشتن که اون گذشته، غيرقابل دسترسيه و تحقق نمی پذيره ولی با اين حال، دربرابرش سر تعظيم فرود می آوردن و با اشک، اونو می ستودن! به هرحال، اگه می شد که به شرايط معصوميت و شادی ای که از دست داده بودن برگردن و اگه کسی دوباره اونو بهشون نشون می داد و ازشون می پرسيد که آيا می خواين برگردين، به طور قطع قبول نمی کردن. اونها به من جواب دادن: "ممکنه ما متقلب، نابکار و نادرست باشيم، اينو می دونيم و ازين بابت اشک ميريزيم و ناراحتيم؛ ما شايد خودمونو بيشتر از اون قاضی رحيمی که در مورد کارهامون داوری خواهد کرد و ما اسمشو نمی دونيم، شکنجه و تنبيه می کنيم. ولی ما دانش داريم و از طريق اون، حقيقت رو خواهيم يافت و آگاهانه بهش می رسيم. دانش برتر از احساساته؛ آگاهی به زندگی برتر از خود زندگيه. دانش به ما خرد ميده، خرد، قوانين رو بوجود مياره، و علم به قوانين شادی، برتر از خود شاديه". اين، چيزی بود که اونها گفتن، و بعد از گفتن چنين چيزهايي، همه، خودشونو بيشتر از هر کس ديگه ای دوست داشتن، و در واقع جور ديگه ای نمی تونستن باشن. همشون بقدری نسبت به حقوق شخصيتی خودشون حساس شده بودن که نهايت سعي شون رو برای کاهش و تخريب اون حقوق در بقيه بکار می بردن، و اونو بعنوان مهمترين چيز زندگيشون قلمداد می کردن. بعدش، بردگی بوجود اومد، حتی بردگی اختياری؛ ضعيف، مشتاقانه خودشو تسليم قوی می کرد، به شرطی که قويه کمکش کنه تا بتونه ضعيفتر از خودشو به اطاعت وادار کنه. بعدش، قديسانی پيدا شدن که بين مردم می رفتن، اشک می ريختن و در مورد عزت نفس شون، در مورد فقدان هماهنگی و تناسب بين شون و در مورد بی شرمی اونها، باهاشون صحبت می کردن. مردم به اون قديس ها می خنديدن يا سنگسارشون می کردن. خون مقدس در آستان معابد ريخته شد. سپس مردمانی به پاخاستند که به اين می انديشيدن که چه جوری دوباره همه آدمها رو دور هم جمع کنيم، جوری که هر کس با اينکه خودشو بيشتر از بقيه دوست داره، تو کار بقيه دخالت نکنه و همه تو يه جامعه نسبتا هماهنگ زندگی کنن. جنگ های منظمی به خاطر اين عقيده درگرفت. با اين حال، همه رزمندگان، اعتقاد راسخ داشتن که دانش، خرد و غريزه حفظ جان خود، باعث ميشه که آدمها سرآخر با هم متحد شده و جوامع هماهنگ و منطقی ای رو تشکيل بدن؛ و بنابراين، ضمنا، برای تسريع امور، "خردمند" سعی می کرد به سرعت هرچه تمامتر، همه کسانی رو که "بی خرد" بودن و متوجه افکار اون نمی شدن، از بين ببره، چرا که ممکن بود "بی خرد"، پيروزی و موفقيت اونو به تأخير بندازه. ولی غريزه حفظ جان خود، به شدت ضعيف شد؛ مردانی متکبر و هوسران پيدا شدن که يا همه يا هيچ رو می خواستن. برای بدست آوردن همه چيز، اونها متوسل به جنايت می شدن و اگه موفق نمی شدن، خودکشی می کردن. مذاهبی پيدا شدن که تفکرشون عدم وجود و تخريب خود به خاطر صلح ابدی بود. سرآخر، اين مردم از رنج بی معنی خود به ستوه اومدن و علائم رنج تو صورتهاشون پيدا شد و بعدش ادعا کردن که رنج بردن، زيباست، چرا که فقط رنج بردن معنی داره. اونها، رنج رو در آوازهاشون ستايش می کردن. من بين اونها می رفتم، دستهامو مشت می کردم و به حالشون اشک می ريختم، ولی شايد بيشتر از گذشته، وقتی که هيچ رنجی در صورتشون نبود و وقتی که معصوم و بسيار دوست داشتنی بودن، دوستشون داشتم. من اون زمينی رو که اونها آلوده کرده بودن حتی بيشتر از وقتی که مثل بهشت بود، دوست داشتم، شايد فقط به خاطر اينکه غصه روی اون بوجود اومده بود. افسوس! من هميشه عاشق غصه و رنج بودم، ولی فقط برای خودم، برای خودم؛ ولی من بخاطر اونها گريه می کردم و دلم به حالشون می سوخت. من با نااميدی، دستهامو به طرفشون دراز می کردم و خودمو سرزنش می کردم، خودمو لعنت و تحقيرمی کردم. من به اونها گفتم که همه اينها تقصير منه، فقط من؛ چرا که من باعث فساد، ناپاکی و ناراستی اونها شدم. من ازشون التماس می کردم که منو مصلوب کنن، من بهشون ياد دادم که چه جوری صليب بسازن. من نمی تونستم خودمو بکشم، قدرتشو نداشتم، ولی می خواستم توسط اونها رنج بکشم. من برای رنج بردن، بی تابی می کردم، آرزو می کردم که خون من تا آخرين قطره، با عذاب از تنم بيرون بره. ولی اونها فقط به من خنديدن، و سرآخر به من به چشم يه ديوانه نگاه می کردن. اونها به من حق دادن، گفتن که فقط چيزی رو به دست آوردن که خودشون می خواستن، و تمام چيزی که الان وجود داره نمی تونست جور ديگه ای باشه. آخرش به من گفتن که دارم خطرناک ميشم و اگه جلوی زبونمو نگيرم، ميندازنم تو ديوونه خونه. بعدش چنان اندوهی وجودمو فراگرفت که قلبم فشرده شد، و احساس کردم که دارم می ميرم؛ و بعدش... بعدش بيدار شدم. صبح بود، يعنی هنوز آفتاب نزده بود، ولی حدود ساعت شش بود. من تو همون صندلی دسته دار بيدار شدم؛ شمعم کاملا آب شده بود؛ تو اتاق سروان، همه خوابيده بودن، و همه جا سکوت حکمفرما بود، چيزی که تو آپارتمان ما سابقه نداشت. اولش با تعجب از جام پريدم: همچين چيزی قبلا برام اتفاق نيفتاده بود حتی در بی اهميت ترين جزئيات؛ مثلا من هيچ وقت اين جوری تو صندلی دسته دارم به خواب نرفته بودم. در حالی که ايستاده بودم و به خودم ميومدم، ناگهان چشمم به طپانچه ام افتاد که آماده و پر شده بود – ولی ناگهان به گوشه ای پرتش کردم! آه، حالا، زندگی، زندگی! من دستهامو بالا بردم و حقيقت ابدی رو صدا زدم، نه با کلمات بلکه با اشک. بله، زندگی و خبرهای خوب! آه، در اون لحظه من تصميم گرفتم تا خبرهای خوبی به همه بدم و اين تصميم رو البته برای تمام زندگی ام گرفتم. من رفتم که اين خبر رو پخش کنم، من می خواستم که خبری رو پخش کنم – ولی خبر چي رو؟ خبر حقيقت، چيزی که ديدمش، چيزی که با چشمهای خودم ديدمش، چيزی که با تمام شکوه و عظمتش ديدم. و از اون موقع تا حالا من دارم موعظه می کنم! علاوه بر اين، من همه اونهايي رو که به من می خندن بيشتر از بقيه، دوست دارم. اينکه چرا اين جوريه، من نه می دونم و نه می تونم توضيح بدم، ولی بی خيالش، بذار همين جوری بمونه. به من می گن که قاطی کردم و دارم چرت و پرت می گم، و اگه الان من قاطی کردم و چرت و پرت می گم، بعدا چی ميشم؟ در واقع حرفشون درسته: من قاطی کردم و چرت و پرت ميگم و شايد با گذشت زمان بدتر هم بشم. و البته قبل از اينکه موعظه کردنو ياد بگيرم، يعنی بفهم چه کلماتی بايد بگم و چه کارهايي بايد بکنم، ممکنه سوتی های زيادی بدم، چرا که کار بسيار سختيه. همش مثل روز برام روشنه، ولی ببينين، کيه که اشتباه نمی کنه؟ و با اين حال، می دونين، همه دارن برای يه هدف مشابه، اشتباه می کنن، همه، از آدم عاقل گرفته تا پست ترين راهزن در همون مسير کوشش می کنن، فقط راه هاشون با هم فرق داره. اين يه حقيقت قديميه ولی چيزی که جديده، اينه: من نمی تونم زياد اشتباه کنم. برای اينکه حقيقت رو فهميدم؛ من فهميدم و می دونم که مردم می تونن زيبا و شاد باشن بدون اينکه قدرت زندگی روی زمينو از دست بدن. من باور نمی کنم و نمی تونم باور کنم که شرارت، حالت عادی بنی بشره. و اونها فقط به همين عقيده من می خندن. ولی چه جوری می تونم تو باور کردنش کمک کنم؟ من حقيقت رو فهميده ام – نه اينکه از خودم ساخته باشم، بلکه ديدمش، ديدمش و تصوير زنده اون، روحمو برای هميشه پر کرده. اونو با چنان کيفيت و کمالی ديدم که نمی تونم باور کنم دستيابی بهش برای آدمها غير ممکنه. و بنابراين چطور ممکنه که اشتباه کنم؟ شکی نيست که ممکنه لغزش هايي داشته باشم، و شايد با يه زبون دست دوم صحبت کنم ولی اين امر مدت زيادی طول نخواهد کشيد: تصوير زنده چيزی که ديدم، هميشه با من خواهد بود و هميشه منو اصلاح و راهنمايي خواهد کرد. آه، من پر از شهامت و طراوتم، و به راهم ادامه خواهم داد حتی اگه هزار سال طول بکشه! می دونين، اولش می خواستم اين واقعيتو که من اونها رو فاسد کردم، پنهان کنم، ولی اين کار، اشتباه بود – اولين اشتباهم بود! ولی حقيقت در گوشم نجوا کرد که دارم دروغ می گم، و منو از خطا حفظ کرد و اصلاحم کرد. ولی چه جوری بهشت بسازيم – نمی دونم، چون نمی دونم چه جوری در قالب کلمات بيانش کنم. بعد از رويام، کنترل کلمات، همه کلمات مهم و ضروی، رو از دست داده ام. ولی مهم نيست، جلو ميرم و به صحبت کردن ادامه خواهم داد، و تسليم نخواهم شد، چرا که به هر حال با چشمهای خودم اونو ديدم هرچند که نمی تونم چيزی رو که ديدم بيان کنم. ولی مسخره کنندگان، اينو نمی فهمن. اونها ميگن همش يه رويا بوده، يه هذيون، يه توهم. آه! شايد همينطور باشه! و اونها چقدر سربلند و مغرورند! يه رويا! ولی رويا چيه؟ و آيا زندگی ما، يه رويا نيست؟ من باز هم خواهم گفت. فرض کنين که اين بهشت، هيچ وقت اتفاق نيفته (به نظر من)، ولی با اين حال من به موعظه کردن در مورد اون ادامه ميدم. و چقدر ساده س: يه روز، تو يه ساعت، همه چيز يه دفعه مرتب ميشه! مهمترين چيز، دوست داشتن بقيه به اندازه خودتونه، اين مهمترين چيز و همه چيزه: به چيز ديگه ای نياز نيست – تو يه لحظه می فهمين که چی کار بايد بکنين. و با اين حال، اين يه حقيقت قديميه که يه ميليون بار گفته شده و باز هم گفته ميشه – ولی هنوز جزئي از زندگي مون نشده! آگاهی نسبت به زندگی، برتر از خود زندگيه، علم به قوانين شادی از خود شادی برتره – اين چيزيه که بايد باهاش مبارزه کرد. و من اين کارو ميکنم. اگه فقط همه بخوان، ميشه تو يه لحظه، همه چيزو درست کرد. و من به دنبال اون دختر کوچولو رفتم.... و خواهم رفت و خواهم رفت.... روياي يک مرد مضحک 2254 4986 2006-09-14T11:52:33Z Julien.sore l 190 روياي يک مرد مضحک فئودور داستايوسکی ترجمه Julien.Sore_l@yahoo.com من يک آدم مضحک هستم. البته الآن به من ميگن ديوانه. اگه به اندازه قبل در نظر اونها مضحک نبودم، ميشد گفت که به من ترفيع دادن. ولی الآن ديگه از اين امر نمی رنجم، همشون برای من عزيزن حتی وقتی به من می خندن – و در واقع وقتی به من می خندن، بيشتر برا من عزيز می شن. منم می تونستم باهاشون بخندم – نه دقيقا به خودم، بلکه به خاطر علاقه ای که به اونها دارم، البته اگه وقتی بهشون نگاه می کنم اينقدر غمگين نشم. غمگين برا اينکه اونها حقيقتو نمی دونن و من می دونم. آه، چقدر سخته که تنها کسی باشی که حقيقت رو می دونه! ولی اونها نمی فهمن. نخير، نمی فهمن. قبلنا، من احساس بدبختی می کردم، به خاطر اينکه مضحک به نظر می رسيدم. نه اينکه به نظر می رسيدم، بلکه واقعا مضحک بودم. من هميشه مضحک بودم، و اينو می دونستم، شايد، از لحظه ای که به دنيا اومدم. شايد از وقتی که هفت سالم بود می دونستم که مضحکم. بعدش رفتم مدرسه، تو دانشگاه درس خوندم، و آيا می دونين، هر چی بيشتر ياد می گرفتم، بهتر می فهميدم که مضحکم. طوری که سرآخر هر چی بيشتر تو تمام علومی که در دانشگاه ياد گرفتم، عميق می شدم، به اين نتيجه می رسيدم که اين علوم فقط به اين خاطر وجود دارن که به من ثابت کنن مضحکم. در مورد زندگی هم قضيه عينهو مثل علم و دانش بود. سال به سال، آگاهی من نسبت به مضحک بودنم در رابطه با آدم ها، رشد کرده و قوی تر می شد. همه هميشه به من می خنديدن. ولی هيچ کدوم از اونها نمی دونست يا حدس نمی زد که اگه يه نفر تو دنيا وجود داشته باشه که بهتر از بقيه بدونه من مضحکم، اون يه نفر خودم هستم، و چيزی که بيشتر از همه منو رنج می داد اين بود که اونها اينو نمی دونستن. ولی تقصير خودم بود؛ به قدری مغرور بودم که هيچ چيز باعث نشد تا اين واقعيت رو به همه بگم. با گذشت ساليان، اين غرور در من رشد کرد؛ و اگه می شد اين اجازه رو به خودم می دادم که به همه اعتراف کنم آدم مضحکی هستم، مطمئنا بعدازظهر همون روز، مغز خودمو داغون می کردم. آه، چقدر در اوان جوانی از ترس اينکه يه وقت کم بيارم و به همکلاسی هام اعتراف کنم، رنج بردم. ولی وقتی مرد شدم، به دلايل نامعلومی آرامتر شدم، با اينکه هر سال به ويژگی های مزخرف خودم بيشتر واقف می شدم. به اين خاطر گفتم "نامعلوم"، که هنوز که هنوزه نمی دونم چرا. شايد به دليل بدبختی عظيمی بود که به خاطر "چيزی" در روح من در حال رشد بود و بيشتر از هر چيز ديگه ای عواقبش متوجه من بود: اون "چيز"، متقاعد شدن به اين بود که هيچ چيز تو دنيا اهميت نداره. مدت های طولانی يه چيزايي راجع به اين قضيه می دونستم ولی ادراک کامل اون، به طور تقريبا تصادفی، پارسال اتفاق افتاد. تصادفا دريافتم برای من علی السويه است که دنيا وجود داشته باشه يا اصلا هيچ چيز، هيچ وقت وجود نداشته: با تمام وجودم احساس می کردم که چيزی وجود نداره. اولش تصور می کردم در گذشته، چيزای زيادی وجود داشته، ولی بعدش حدس زدم که هيچ وقت، در گذشته هم چيزی وجود نداشته بلکه به دلايلی من اينطور تصور می کردم که چيزايي وجود داره. کم کم حدس زدم که در آينده هم چيزی وجود نخواهد داشت. اونوقت بود که ديگه از دست مردم عصبانی نبودم و حتی تقريبا توجهی هم به اونها نداشتم. در واقع اين بی توجهی خودشو تو کوچکترين چيزها نشون می داد: مثلا تنه زدن به مردم تو خيابون، برام عادی شده بود. و نه به اين خاطر که تو افکار خودم غرق بودم: چی داشتم که بهش فکر کنم؟ اون موقع اصلا فکر کردنو کنار گذاشته بودم؛ هيچ چيز برام مهم نبود. ايکاش حداقل مشکلاتم رو حل کرده بودم! آه، هيچ کدوم از اونها رو راست و ريست نکرده بودم و چقدرم زياد بودن! ولی ديگه به هيچ چيز توجه نکردم، و کل مشکلاتم پر زدن و رفتن. و بعد از اين کار بود که حقيقت رو پيدا کردم. حقيقت رو نوامبر سال قبل فهميدم – سه نوامبر، اگه بخوام دقيق بگم – و همه چيز رو خوب به خاطر دارم. يه غروب غم انگيز بود، يکی از غمگين ترين غروبهايي که می تونه وجود داشته باشه. حدود ساعت يازده داشتم به خونه برمی گشتم، و يادم می آد که همون موقع فکر کردم هيچ غروبی غم انگيزتر از اين نمی تونه وجود داشته باشه. حتی از نظر عوامل طبيعی. تمام روز بارون می اومد و بارونش هم سرد، تيره و ترسناک بود و اونطور که به يادم مي آد با کينه و بغض نسبت به بشريت می باريد. تصادفا بين ده و يازده، بند اومد و پشت سرش رطوبت وحشتناکی همه جارو فرا گرفت. رطوبتی که سردتر و مرطوب تر از بارون بود، و يه جور مه و بخار از هر چيزی بلند می شد، از هر سنگ خيابون و از هر کوچه پس کوچه ای تا اون جا که چشم کار می کرد. ناگهان فکری به ذهنم خطور کرد، که اگه همه چراغ های خيابون خاموش می شدن، غمگينی خيابون کمتر می شد چون گاز باعث ميشه قلب آدم غمگين تر بشه چرا که تماما اونو روشن می کنه. اون روز ناهار خيلی کمی خورده بودم و بعدازظهرمو با يه مهندس گذرونده بودم و دو تا رفيق ديگه هم با ما بودن. من ساکت نشستم – فکر می کنم خسته شون کردم. اونها در مورد يه چيز هيجان انگيز صحبت می کردن و يه دفعه هيجان زده شدن. ولی اونها واقعا توجه نمی کردن، می تونستم حرفشونو بفهمم و فقط تظاهر کنم که هيجان زده شده ام. يهو منم مثل به همون شدت باهاشون حرف زدم. من گفتم: "رفقا، شما به هيچ چيز توجه نمی کنين". اونها دلخور نشدن ولی به من خنديدن. به اين خاطر بود که حالت سرزنش تو حرفم نبود چون که اصلا برام مهم نبود. اونها فهميدن که برام مهم نيست و اين امر سرگرمشون کرد. همونطور که داشتم به لامپ های گازی خيابون فکر می کردم به آسمون نگاه کردم. آسمون وحشتناک تاريک بود، ولی می شد بوضوح ابرهای پاره پاره و بين اونها تيکه های سياه بی انتها رو ديد. ناگهان تو يکی از اين تيکه های سياه، يه ستاره ديدم و تعمدا بهش نگاه کردم. به اين خاطر بود که اون ستاره يه ايده به من داد: تصميم گرفتم که اون شب خودمو بکشم. من دو ماه قبلش خيلی محکم اين تصميمو گرفته بودم و اون قدر بدبخت بودم که همون روز يه طپانچه عالی خريدم و پرش کردم. ولی دو ماه گذشت و اون طپانچه همينجور تو کشوی من افتاده بود؛ به قدری بی تفاوت بودم که منتظر بودم يه فرصت به دست بيارم که اينقدر بی تفاوت نباشم – چرا، نمی دونم. و به مدت دو ماه، هر شب که به خونه ميومدم فکر می کردم که خودمو می کشم. برا رسيدن لحظه مناسب ثانيه شماری می کردم. و حالا اين ستاره باعث شد يه فکر به ذهنم برسه. به خودم تلقين کردم که حتما امشب وقتشه. و چرا اون ستاره باعث اين فکر شد، نمی دونم. و درست موقعی که داشتم به آسمون نگاه می کردم، يه دختر کوچولو آرنج منو گرفت. خيابون خالی بود و به ندرت کسی ديده می شد. کمی دورتر، يه راننده تاکسی تو تاکسيش خوابيده بود. يه بچه هشت ساله بود که به سرش لچک بسته بود و به غير از يه لباس کوچيک که خيس بارون شده بود، هيچی تنش نبود، ولی من متوجه کفش های مندرس خيسش شدم و الآن به خاطر ميارمشون. خيلی نظرمو جلب کرده بودن. اون يه دفعه آرنج منو گرفت و صدام کردم. گريه نمی کرد، ولی به طرزی غيرعادی کلماتی را فرياد می زد که نمی تونست درست اداشون کنه چون تمام بدنش می لرزيد. از چيزی می ترسيد و داد زد "مامان، مامان!" رومو ازش برگردوندم، هيچی نگفتم و رفتم؛ ولی اون دويد، به من آويزون شد و اون لحنی که تو بچه های ترسيده علامت نااميديه، تو صداش بود. من اون صدارو می شناسم. با اين که درست صحبت نکرد، فهميدم که مادرش داره مي ميره يا يه چيز تو همين مايه ها داره براشون اتفاق می افته و اون دويده که يکی رو خبر کنه، يه چيزی پيدا کنه که به مادرش کمک کنه. من باهاش نرفتم؛ برعکس انگيزه شديدی داشتم که اونو از خودم برونم. اول بهش گفتم که بره پيش پليس. ولی دستاشو به هم گره کرد، پشت سرم دويد و هق هق می کرد و نفس نفس می زد و دست از سرم بر نمی داشت. اونوقت پاهامو به زمين کوبيدم و رو سرش داد زدم. التماس می کرد "آقا! آقا! ..." ولی يهو ولم کرد و با کله تو خيابون دويد. يه عابر ديگه اونجا پيداش شده بود و اون دختر از طرف من پرواز کرد به طرف اون. رفتم بالا به اتاقم که تو طبقه پنجم بود. من يه اتاق تو يه آپارتمان دارم که توش مستأجرهای ديگه هم زندگی می کنن. اتاقم کوچيک و محقره، و يه پنجره زيرشيروونی به شکل نيمدايره داره. من يه مبل دارم که چرمش آمريکاييه، يه ميز دارم که کتابام روشه، دو تا صندلی به اضافه يه صندلی دسته دار هم دارم که عليرغم قديمی بودن، شکل از مد افتادش قشنگه. نشستم، شمعی روشن کردم و شروع کردم به فکر کردن. تو اتاق بغلی، که اون طرف تيغه پارتيشن بود، يه تيمارستان واقعی وجود داشت. اين ديوونه خونه از سه روز پيش شروع به کار کرده بود. يه سروان بازنشسته اون جا زندگی می کرد و يه دوجين ملاقات کننده داشت، آدم هايي که شهرت خوبی نداشتن و می نشستن ودکا می خوردن و با کارت های کهنه، استاس بازی می کردن. شب قبلش دعواشون شده بود و بايد بگم که دوتاشون برای مدت زيادی داشتن گيس و گيس گشی می کردن. خانم صاحبخانه می خواست اعتراض کنه، ولی مثل سگ از سروان می ترسيد. تو اون طبقه فقط يه مستأجر ديگه زندگی می کرد، يه خانم سرهنگ ريزه ميزه لاغر که يه زمانی گذرش به پترزبورگ افتاده بود و سه تا بچش مريض شده بودن و از اون موقع تا حالا اومده بود کرايه نشينی. هم خودش و هم بچه هاش تا حد مرگ از سروان می ترسيدن و تمام شب می لرزيدن و به خودشون می پيچيدن و بچه کوچيکتره از ترس دعوای آقايون دچار غش شد. اين سروان، از جايي شنيدم که جلوی مردمو تو "نوسکی پروسپکت" می گيره و گدايي می کنه. ديگه تو خدمت نظام راهش نمی دن ولی عجيبه که (بهمين خاطر دارم اينو می گم) که کل اين يه ماهی که سروان اين جا بود، رفتارش اصلا منو آزار نداد. البته از اولش از برخورد با اون احتراز می کردم و اون هم از اولش حوصله منو نداشت. ولی من هيچ وقت برام مهم نبود که چقدر اونها اونور پارتيشن عربده می کشن يا چند نفرشون اون جا چتر انداختن. کل شب رو بيدار می شينم و اون قدر اونها رو فراموش می کنم که حتی صداشونم نمی شنوم. تا صبح بيدار می مونم و اين کار رو به مدت يه ساله که انجام می دم. کل شب رو روی صندلی دسته دارم بيدار می شينم و هيچ کاری نمی کنم. فقط روزا مطالعه می کنم. من می شينم – حتی فکر هم نمی کنم؛ يه جور فکرايي تو مغزم ول می چرخن و منم آزادشون می ذارم که هر جور دلشون خواست اين ور اون ور برن. هر شب يه شمع کامل می سوزه. اون شب، ساکت روی ميز نشستم، طپانچه رو برداشتم و گذاشتم جلوی خودم. وقتی اين کارو کردم يادم مياد از خودم پرسيدم: "اين جورياس؟" و با اعتقاد راسخ جواب دادم: "اين جورياس ديگه." يعنی اينکه بايد به خودم شليک می کردم. مطمئن بودم که اون شب بايد به خودم شليک کنم ولی نمی دونستم که قبلش چقدر بايد پشت ميز بشينم و صبر کنم. و شکی نيست که اگه به خاطر اون دختر کوچولو نبود، همون شب به خودم شليک می کردم. ديدين با اينکه هيچ چيز برام مهم نبود، ولی چطور رنج می کشيدم. اگه کسی بهم می چسبيد، اعصابمو خورد می کرد. از نظر روحی هم وضع به همين منوال بود: اگه موضوع سوزناکی پيش می اومد، درست مثل قديما که چيزايي تو زندگی وجود داشت که برام مهم بود، احساس همدردی می کردم. اون روز غروب هم احساس همدردی بهم دست داد. مطمئنا من بايد به يه بچه کمک می کردم. پس چرا به اون دختر کوچولو کمک نکردم؟ بخاطر فکری که اون لحظه به ذهنم رسيد: وقتی داشت منو صدا می کرد و می کشيد، ناگهان سوالی برام پيش اومد و نتونستم برای خودم تجزيه تحليلش کنم. اون سوال، خيلی مزخرف بود ولی منو آزار می داد. من با اين فکر که اگه قراره امشب دخل خودمو بيارم، پس چيزی تو زندگی نبايد ديگه برام مهم باشه، آزرده شدم. چرا اينجوری بود که يهو هيچ درد غيرعادی ای احساس نکردم و خيلی راحت سرجای خودم ايستادم؟ درواقع من بهتر از اين نمی تونم احساسات گذرای خودمو تو اون لحظه به شما انتقال بدم ولی اين احساسات تو خونه، وقتی که پشت ميز نشسته بودم هم ادامه داشتن و به قدری عصبانی بودم که مدتها بود سابقه نداشت. افکار، يکی بعد از ديگری ميومدن و می رفتن. بوضوح ديدم تا موقعی که من هنوز آدم بودم و نه يه چيز پوچ، زنده بودم و مي تونستم رنج بکشم، عصبانی بشم و از کارهام خجالت بکشم. بسيار خوب. ولی اگه قراره تا دو ساعت ديگه خودمو بکشم، پس ديگه من با اون دختر کوچولو چي کار دارم و ديگه خجالت کشيدن يا هر کار ديگه ای تو اين دنيا به من چه ربطی داره؟ من قراره نابود بشم، کاملا نابود. و آيا واقعا می تونه راست باشه که خودآگاهی ای که می خوام يه دفعه از بين ببرمش و به تبعش همه چيز ديگه هم از بين ميره، اصلا رو احساس ترحم من نسبت به بچه يا احساس شرمندگی من بعد از يه کار کثيف تأثيری نداشته باشه؟ من پاهامو به زمين کوبيدم و سر يه بچه بيچاره داد کشيدم انگار که می خواستم بگم: نه تنها احساس ترحم نمی کنم، بلکه حتی اگه رفتارم کثيف و غير انسانی باشه آزادم هرجور که دلم می خواد باشم چرا که تا دو ساعت ديگه همه چيز محو خواهد شد. باور می گنين که به همين خاطر بود که سرش داد زدم؟ الآن ديگه کاملا از اين قضيه مطمئنم. برام مثل روز روشن بود که زندگی و دنيا الآن يه جورايي به من وابسته است. حتی می تونم بگم که دنيا انگار فقط برای من ساخته شده بود: اگه من به خودم شليک کنم، ديگه دنيايي برای من وجود نخواهد داشت. ديگه در اين مورد بحث نمی کنم که وقتی من نباشم، ممکنه برای بقيه هم همه چيز نابود بشه و اين که به محض محو شدن خودآگاهی من، کل دنيا هم به عنوان يه قسمت از خودآگاهی من بخار ميشه و می پره مثل يه شبح. چون ممکنه همه اين دنيا و همه اين آدمها، فقط خود خود من باشن. يادم مياد که نشستم و فکر کردم، همه اين سوال ها يي رو که پشت سر هم می اومدن می پيچوندم و به يه چيز ديگه فکر می کردم. مثلا يه دفعه يه فکر عجيب به ذهنم رسيد، که اگه قبلا رو ماه يا مريخ زندگی می کردم و اونجا مرتکب ننگين ترين و شرم آور ترين اعمال می شدم و دچار چنان خجالت و رسوايي ای می شدم که فقط توی روياها و کابوس ها، ميشه اونو درک کرد و فهميد، و اگه بعدش می ديدم که رو زمين هستم و قادر بودم که خاطرات آنچه که روی سيارات ديگر انجام داده ام رو حفظ کنم و در عين حال می دونستم که تحت هيچ شرايطی به اون جا بر نخواهم گشت و از زمين به ماه نگاه می کردم، آيا بايد دلواپس می شدم يا نه؟ آيا بايد به خاطر کاری که انجام داده بودم شرمگين می شدم يا نه؟ اين سوالات بيخودی و چرت و پرت بودن، چرا که طپانچه جلوی من قرار داشت و من با تمام وجودم می دونستم که قطعا اون کار اتفاق ميفته، ولی اون سوال ها منو هيجان زده کردن و خشمگين شدم. حالا بايد قبل از مردن، يه چيزی رو راست و ريست می کردم. در اين اثنا، سر و صدا تو اتاق سروان فروکش کرد: اونها بازيشونو تموم کرده بودن، داشتن آماده خواب می شدن و با اين حال غرغر می کردن و با خماری به دعواشون خاتمه می دادن. در اون لحظه، ناگهان تو صندلی خودم پشت ميز، خوابم گرفت – چيزی که قبلا هيچ وقت برام پيش نيومده بود. تقريبا به طور ناخودآگاه به خواب رفتم. همونطور که همه مون می دونيم، روياها چيزای عجيب غريبی هستن: بعضی قسمت ها با وضوح خيره کننده ای ديده ميشن، با جزئياتی که با پرادخت استادانه ای، جواهر کاری شده اند در حاليکه بقيه قسمت ها رو، آدم سرسری نگاه می کنه بدون اين که اصلا به چيزی در زمان و مکان توجه کنه. به نظر ميرسه که روياها نه با منطق که با آرزو، نه با مغز که با قلب بوجود ميان، و با اين وجود چه حقه های پيچيده ای که بعضی مواقع، منطق به رويا نزده و چه چيزهای کاملا غيرقابل فهمی که در رويا اتفاق نميفته! مثلا برادر من پنج سال پيش مرد. من بعضی موقع ها خوابشو می بينم؛ اون تو کارای من شرکت می کنه، ما خيلی به هم دلبستگی داريم و با اين حال در کل مدت خوابم می دونم و به ياد ميارم که برادرم مرده و زير خاکه. چه جوريه که با اينکه اون مرده ولی کنار منه و داريم با هم کار می کنيم، اصلا منو متعجب نمی کنه. چرا منطق من کاملا همچين چيزی رو قبول می کنه؟ ولی بسه. من می خوام رويامو تعريف کنم. بله، من يه رويا ديدم، رويای سوم نوامبر من. الآن مردم منو دست ميندازن، به من ميگن که فقط يه رويا بوده. ولی چه فرقی می کنه که يه رويا بوده يا واقعيت، اگر که اون رويا حقيقت رو برای من آشکار کرده باشه؟ اگه يه زمانی، کسی حقيقت رو تشخيص بده و اونو ببينه، می دونه که حقيقت همينه و چيز ديگه ای نمی تونه باشه، چه خواب باشه چه بيدار. حالا فرض کنيد که رويا بوده، دمش گرم، ولی اون زندگی واقعی ای که شما اونقدر روش تکيه می کنين، من می خواستم با خودکشی نابودش کنم و رويای من، رويای من، آه – اون زندگی متفاوتی رو برای من آشکار کرد، زندگی از نو، باشکوه و پر از قدرت. گوش بدين. گفتم که بی اختيار به خواب رفتم و حتی به نظر می رسيد که هنوز هم دارم به همون چيزها فکر می کنم. ناگهان خواب ديدم که طپانچه رو برداشتم و مستقيم به سمت قلبم نشونه گرفتم – قلبم و نه مغزم؛ در حاليکه قبلا تصميم گرفته بودم مغزمو از طرف نيمکره راست داغون کنم. بعد از نشونه گيری به سمت سينه ام، يکی دو ثانيه صبر کردم و سپس شمعم، ميزم و ديوار جلوی من شروع کردن به پيچ و تاب خوردن. به سرعت ماشه رو چکوندم. توی روياها، بعضی مواقع از ارتفاع پرت ميشين، يا خنجر می خورين يا يکی شما رو می زنه، ولی هيچ وقت احساس درد نمی کنين مگر اينکه واقعا خودتونو به تختخواب کوبيده باشين که در اين صورت دردتون مياد و از اون درد بيدار ميشين. تو رويای من هم همينطوری بود. من هيچ دردی احساس نکردم، ولی به نظر می رسيد که انگاری با شليک من، تمام امعا و احشاء درونی ام دارن تکون می خورن و يهو همه چيز تيره و تار شد، و به طرز وحشتناکی دور و برم به سياهی رفت. انگار که کور شده بودم و احساس بی حسی می کردم و به پشت، روی يه چيز سفت دراز کشيده بودم؛ چيزی نديدم، و کوچيکترين حرکتی نمی تونستم بکنم. دور و برم، چند نفر داشتن راه می رفتن و فرياد می کشيدن، سروان عربده می زد، خانم صاحبخانه جيغ می زد – و ناگهان يه وقفه ديگه و بعدش داشتن منو توی يه تابوت بسته حمل می کردن. و احساس می کردم که چقدر تابوت تکون می خوره و به اين تکون خوردنها دقيق شدم، و برای اولين بار مغزم جرقه زد که نکنه من مرده ام، کاملا مرده. اين مسأله رو فهميدم و شکی بهش نداشتم. نه می تونستم ببينم، نه می تونستم تکون بخورم و با اين حال داشتم احساس و فکر می کردم. ولی خيلی زود خودمو با شرايط وفق دادم و همونطور که معمولا تو رويا اتفاق می افته، بی چون و چرا، همه چيزو قبول کردم. و حالا زير خاک بودم. همشون رفتن؛ من تنها موندم، کاملا تنها. تکون نخوردم. قبلا هر وقت تصور دفن شدن رو می کردم، احساسم نسبت به قبر، يه جای مرطوب و سرد بود. بنابراين احساس کردم که خيلی سردمه، مخصوصا نوک انگشت های پام، ولی چيز ديگه ای احساس نکردم. همين طور دراز کشيده بودم و جالبه که منتظر هيچ چيز نبودم، بی چون و چرا قبول کرده بودم که يه مرده نبايد منتظر چيزی باشه. ولی اونجا مرطوب بود. من نمی دونم چه مدتی گذشت – يه ساعت يا چند روز يا چند سال. ولی يه دفعه، يه قطره آب چکيد روی چشم چپم که بسته بود، اون قطره راهشو از شکاف تابوت پيدا کرده بود. يه دقيقه بعد، دومی هم چکيد. يه دقيقه بعدش، سومی هم چکيد – و بهمين ترتيب، هر يه دقيقه يه قطره می چکيد. بارقه ای از خشم عميق و ناگهانی در قلبم بوجود اومد و در اون بارقه، سوزشی از درد طبيعی حس کردم. با خودم گفتم "اين جای زخمه، زخم اون گلوله..." و هر دقيقه، يه قطره روی پلک بسته ام می چکيد. و کاملا ناگهانی، نه با صدام، بلکه با تمام وجودم، اون قدرتی رو که مسئول تمام اين بلاهايي بود که داشت به سرم ميومد، صدا کردم: "هر کی که می خوای باش، اگه وجود داری، و اگه چيزی معقول تر از اين چيزايي که داره اينجا اتفاق ميفته وجود داره، قربون دستت، بفرستش اينجا. ولی اگه داری با اين آخرت مهيب و پوچ و مزخرف، از خودکشی احمقانه من انتقام می گيری، بذار بهت بگم که هيچ شکنجه ای مثل تحقير و تمسخری نيست که دارم با زبون بسته حسش می کنم، هر چند يه ميليون سال منو شکنجه کنی". من اين شکوائيه رو اقامه کردم و آرامش خودمو حفظ کردم. يه دقيقه سکوت کامل برقرار بود و بعدش يه قطره ديگه چکيد، ولی با اطمينانی بی نهايت محکم فهميدم که بلافاصله همه چيز تغيير خواهد کرد. و يهو زير قبرم شکافته شد يعنی نمی دونم باز شد يا من تازه متوجهش شدم، ولی يه موجود تيره و ناشناخته منو گرفت و رفتيم به فضا. من يهويي بينايي خودمو بدست آوردم. نصفه شب بود، و هيچ وقت، هيچ وقت، چنين تاريکی ای نديده بودم. ما داشتيم خيلی دور از زمين، تو فضا پرواز می کرديم. از اون موجودی که منو گرفته بود، سوالی نپرسيدم؛ غرور خودمو حفظ کردم و منتظر موندم. به خودم اطمينان دادم که نمی ترسم. نمی دونم چه مدتی پرواز کرديم، نمی تونم تصور کنم؛ جوری اتفاق افتاد که هميشه تو خواب اتفاق ميفته، وقتی که فضا و زمان و قوانين تفکر و وجود رو ناديده می گيرين و فقط چيزهايي رو می بينين که مشتاقش هستين. يادم مياد که ناغافل، يه ستاره تو سياهی ديدم. بی ملاحظه پرسيدم: "اين صورت فلکی شعرای يمانيه؟"، چرا که با خودم عهد بسته بودم سوال نپرسم. موجودی که داشت منو حمل می کرد جواب داد: "نه، اين اون ستاره ايه که اون شب موقع برگشتن به خونه، بين ابرها ديدی". فهميدم که چيزی مثل صورت آدميزاد داره. عجيبه که اون موجود رو دوست نداشتم، در واقع نفرت شديدی نسبت بهش داشتم. من انتظار عدم مطلق رو داشتم و به همين خاطر يه گلوله تو قلب خودم خالی کرده بودم. ولی حالا اينجا تو دستهای موجودی بودم که البته آدم نبود ولی بالاخره زنده بود و وجود داشت. با اون حماقت عجيبی که تو خواب وجود داره با خودم فکر کردم: "که اينطور، پس زندگی پس از مرگ هم وجود داره". ولی در اعماق قلبم، تغييری حاصل نشد. فکر کردم: "و اگه مجبور باشم دوباره وجود داشته باشم و و يه بار ديگه تحت سيطره قدرتی مقاومت ناپذير زندگی کنم، نه مغلوب خواهم شد و نه تحقير". در حاليکه نمی تونستم از سوال تحقيرآميزی که متضمن اعتراف بود خودداری کنم و احساس می کردم که احساس حقارت من با سوزن به قلبم می زنه، ناگهان به همراه خودم گفتم: "می دونی که من ازت ترسيدم و برای اين کار، منو تحقير کن". اون به سوال من جواب نداد ولی يه دفعه حس کردم که نه تنها داره منو تحقير می کنه بلکه داره به من می خنده و هيچ دلسوزی نسبت به من نداره و اينکه سفر ما، هدفی ناشناخته و اسرارآميز داره که برای هيچ کس به غير از من مهم نيست. ترس داشت در قلب من رشد می کرد. يه چيزی داشت بی صدا و دردناک از طرف همراه خاموش من، با من ارتباط برقرار می کرد و به تمام وجودم رخنه می کرد. ما داشتيم در فضای تاريک و ناشناخته پرواز می کرديم. برای مدتی ديدمو نسبت به صور فلکی ای که برام آشنا بودن، از دست دادم. می دونستم که در فضاهای بيکران، ستارگانی وجود دارن گه نورشون هزاران يا ميليون ها سال طول می کشه تا به زمين برسه. شايد داشتيم اون موقع در همين فضاها پرواز می کرديم. با اضطراب وحشتناکی که قلبمو آزار می داد، منتظر چيزی بودم. و ناگهان با احساسی آشنا که منو به اعماق برد، به خودم اومدم: يه دفعه متوجه خورشيد خودمون شدم! می دونستم که اين نمی تونه خورشيد خودمون باشه، همون که به زمين، زندگی می بخشيد، و اين که در فاصله ای بی نهايت دور از خورشيد خودمون بوديم ولی به دلايلی نامعلوم با تمام وجودم فهميدم که اين يه خورشيده دقيقا مثل خورشيد خودمون، يه المثنی از اون. يه حس شيرين و هيجان آور با خوشی زيادی در قلبم طنين انداز شد: قدرت همسانی از نور مشابهی، نوری به من داد که در قلبم طنين انداز شد و اونو از خواب بيدار کرد، و برای اولين بار بعد از موقعی که تو قبر بودم، حسی از زندگی به من دست داد، زندگی گذشته ای که داشتم. فرياد زدم: "ولی اگه اين خورشيد باشه، اگه دقيقا عين خورشيد خودمون باشه، پس زمين کجاست؟" و همراه من به ستاره ای دور اشاره کرد که با نور سبزی مثل زمرد، چشمک می زد. داشتيم مستقيما به طرف اون پرواز می کرديم. با لرزشی ناشی از عشقی مقاومت ناپذير و وجدآميز نسبت به زمين قديمی ای که اونو ترک کرده بودم، فرياد زدم: "آيا چنين تکرارهايي در جهان ممکنه؟ آيا اين می تونه قانون طبيعت باشه؟... و اگه زمينی اونجا باشه، می تونه عينا مثل زمين خودمون باشه... کاملا مشابه، به همون بدبختی و غمگينی و در عين حال عزيز و محبوب همه، و آيا می تونه در ناسپاس ترين فرزندان خود، همان عشق تندی رو که به زمين خودمون احساس می کنيم، نسبت به خودش به وجود بياره؟" تصوير کودک بيچاره ای که از خودم روندمش، از ذهنم گذشت. همراه من جواب داد: "همه چيزو خواهی فهميد". يه جور اندوه تو صداش بود. ولی ما داشتيم به سرعت به اون سياره نزديک می شديم. به تدريج، چيزها رو بهتر می ديدم؛ تقريبا می تونستم اقيانوس ها و شکل قاره اروپا رو تشخيص بدم؛ و ناگهان يه حس حسادت بزرگ و مقدس در قلب من شعله ور شد. "چه جوری ميشه همه چيز تکرار شده باشه و برای چی؟ من عاشق اون زمينی هستم که ترکش کردم، که موقع ناسپاسی، با خونم لکه دارش کردم، که با يه گلوله تو قلبم به زندگی ام خاتمه دادم و فقط هم عاشق اونم. ولی هرگز، هرگز از عشق خودم نسبت به زمين دست برنداشتم و شايد در اون شب کذايي که ترکش کردم، از هميشه بيشتر دوستش داشتم. آيا در اين زمين جديد هم رنج وجود داره؟ در زمين خودمون فقط می تونيم با رنج بردن و از طريق رنج بردن، عشق بورزيم. جور ديگه ای نمی تونيم عاشق باشيم، و نوع ديگه ای از عشق رو نمی شناسيم. من برای عاشق بودن می خوام رنج ببرم. من مشتاق و تشنه لحظه ای هستم که با اشک های خودم، زمينی رو که ترکش کردم ببوسم و زندگی روی زمين ديگه ای رو نه می خوام و نه می پذيرم. ولی همراهم، منو ترک کرده بود. ناگهان، بدون اينکه متوجه باشم چه جوری، در نور روشن يه روز آفتابی با لطافتی بهشتی، ديدم که رو اون يکی زمين هستم. مطمئنم که رو يکی از جزيره هايي که رو زمين خودمون، مجمع الجزاير يونان رو تشکيل ميدن، يا در ساحل خشکی ای که روبروی اون مجمع الجزاير هست، ايستاده بودم. آه، همه چيز عينا مثل چيزای خودمون بود، فقط به نظر می رسيد که همه چيز، با شادی می درخشه، و دارای شکوه و جلال فتحی بزرگ و مقدس هست. دريای دلنواز، سبز مثل زمرد به نرمی روی ساحل می لغزيد و با عشقی آشکار و تقريبا هوشيار اونو می بوسيد. درختان بلند و دوست داشتنی با تمام شکوه جوانی شون، قد برافراشته بودن و مطمئنم که برگ های بی شمار اونها با خش خش روح پرور خودشون بر من درود می فرستادند و انگاری که کلمه عشق را زمزمه می کردند. چمنزاران با گل های درخشان و معطر در تب و تاب بود. پرنده ها در دسته های بزرگ در هوا پرواز می کردن و بی واهمه روی شانه ها و بازوان من می نشستن و با لذت، با بال های عزيز خودشون به من می زدن. و نهايتا مردم اين سرزمين خوشبخت رو ديدم و شناختم. اين اتفاق وقتی افتاد که اونها دور و بر من جمع شدن و منو بوسيدن. فرزندان خورشيد، فرزندان خورشيد خودشون – آه که چقدر اونا زيبا بودن! هيچ وقت تو زمين خودمون، چنين زيبايي ای در بنی بشر نديده بودم. شايد فقط تو بچه ها، اون هم در سال های اوليه عمرشون، بشه بازتاب ضعيف و کم نوری از اين زيبايي پيدا کرد. چشمان اين مردمان شاد، با روشنايی شفافی، می درخشيد. صورت های اون ها، با نور منطق و آرامش خاصی که از فهم کامل نشأت می گرفت، تابناک شده بود، ولی اون صورت ها بشاش بود؛ در کلمات و صدای اونها، اثری از شادی کودکانه وجود داشت. آه، از همون لحظه اول، از اولين نگاهی که به اونها انداختم، همه چيزو فهميدم! اين، زمينی بود که ننگ هبوط بر خود نداشت؛ روی آن مردمانی می زيستند که گناهی مرتکب نشده بودند. اونها تو چنان بهشتی زندگی می کردن که بنابه تمام افسانه های بشری، والدين اوليه ما، قبل از گناهشون اونجا بودن؛ تنها تفاوت اين بود که تمام اين زمين مثل بهشت بود. اين مردم که با لذت می خنديدند، دور و بر من حلقه زدن و منو در آغوش کشيدن؛ اونها منو با خودشون به خونه بردن، و هر کدوم از اونها سعی می کرد به من قوت قلب بده. آه، اونها از من هيچ سوالی نپرسيدن، ولی به نظر من، بدون اينکه چيزی بپرسن، همه چيزو می دونستن و می خواستن به سرعت، نشونه های رنج رو از صورت من پاک کنن. و فکر می کنين چی شد؟ خب، با اينکه همش يه رويا بود، ولی احساس عشق اون مردم معصوم و زيبا برای هميشه با من خواهد بود، و جوريه که حس می کنم هنوز عشق اونها از اونجا نثار من ميشه. من خودم اونها رو ديدم، شناختم و متقاعد شدم؛ من اونها رو دوست داشتم، بعدش به خاطر اونها رنج بردم. آه، همون موقع، ناخودآگاه فهميدم که خيلی از کاراشونو اصلا درک نمی کنم؛ به عنوان يه ترقی خواه متجدد روسی و يه پترزبورگی حقير، به طرزی کاملا باورنکردنی فهميدم که اونها با اينکه اين همه چيز می دونن ولی هيچ علم و دانشی مشابه ما ندارن. ولی به زودی دريافتم که دانش اونها با ادراک هايي کاملا متفاوت با ما به دست اومده و رشد کرده و اينکه آرزوهای اونها نيز کاملا متفاوت بود. اونها آرزوی چيزی رو نداشتن و در صلح و صفا زندگی می کردن؛ اونها اونجور که ما مشتاق دونستنش هستيم، آرزوی دونستن معنی زندگی رو نداشتن چرا که زندگی شون کامل بود. ولی دانش اونها بالاتر و عميق تر از مال ما بود؛ چرا که علم ما دنبال اين می گرده که زندگی رو توضيح بده، و آرزو داره معنی اونو بفهمه تا بتونه عشق ورزيدن رو به بقيه ياد بده، در حاليکه اونها بدون هيچ گونه علمی می دونستن که چه جوری زندگی کنن؛ و من اينو فهميدم ولی نتونستم دانش اونها رو بفهمم. اونها، درختها شونو به من نشون دادن و من نتونستم عشق شديدی رو که باهاش به درختها نگاه می کردن، درک کنم؛ جوری بود که انگار با مخلوقاتی مثل خودشون دارن حرف می زنن. و اشتباه نخواهد بود اگه بگم که اونها داشتن با درختها گفتگو می کردن. بله؛ اونها زبون درختها رو پيدا کرده بودن و من مطمئنم که درختها حرف اونها رو می فهميدن. اونها به همه طبيعت همين جوری می نگريستند – به حيواناتی که با صلح و صفا کنارشون زندگی می کردن و به اونها حمله نمی کردن، بلکه دوستشون داشتن، با عشق حکومت می کردن. اونها به ستاره ها اشاره کردن و چيزهايي راجع به اونها گفتن که من نتونستم بفهمم ولی مطمئنم که يه جورايي با ستاره ها ارتباط داشتن، نه فقط به طور ذهنی بلکه از طريق مجرايي زنده و واقعی. آه، اين مردم سعی کردن يه کاری کنن که من اونها رو بفهمم، البته اونها همين جوری هم منو دوست داشتن، ولی دونستم که هيچ وقت منو نخواهند فهميد برای همينم به ندرت درباره زمين خودمون باهاشون حرف می زدم. من فقط در حضور اونها، زمينی که روش زندگی می کردن رو می بوسيدم و بی سر و صدا اونها رو می پرستيم. و اونها متوجه اين امر شدن و به من اجازه دادن بدون اينکه از پرستش خودم شرمنده بشم، اونها رو بپرستم، چرا که اونها خودشون خيلی عاشق بودن. اونها از دست من ناراحت نمی شدن وقتی بعضی موقع ها، با اشک، پاهاشونو می بوسيدم و با لذت منتظر عشقی بودم که در جواب، نثار من خواهند کرد. بعضی موقع ها با تعجب از خودم می پرسيدم چه جوريه که اونها هيچ وقت نمی تونن باعث رنجش موجودی مثل من بشن، و هيچ وقت باعث ايجاد حس رشک و حسادت در من نشدن؟ اغلب تعجب می کردم که چه جوری می تونم اونقدر که چاخان و دروغگو بودم و هيچ وقت از چيزايي که می دونستم باهاشون حرف نزدم – چيزايي که البته فکرش هم نمی کردن – هيچ وقت وسوسه نشدم که اونها را متحير کنم يا يه کار مفيدي براشون انجام بدم. اونها مثل بچه ها سرکيف و قبراق بودن. اونها دور و بر جنگل ها و شقايق های دوست داشتنی شون پرسه می زدن، آوازهای دلفريب خودشونو می خوندن؛ غذاهايي که تو جشن هاشون می خوردن خيلی ساده و سبک بود – ميوه درختان، عسلی که از جنگل ها بدست ميومد و شيری که از حيوانات می دوشيدن، حيواناتی که عاشق اونها بودن. زحمتی که برای غذا و لباس می کشيدن مختصر بود. اونها عاشق می شدن و بچه به دنيا مياوردن، ولی هيچ وقت تو اونها، علامتی از اون شهوانيت بيرحم که تقريبا بر تمام آدمها غلبه می کنه و سرچشمه تقريبا تمامی گناهان آدمی بر روی زمينه، نديدم. اونها موقع رسيدن بچه ها به شدت خوشحال می شدن، چون بچه ها رو موجودات جديدی می دونستن که می خواستن شادی شونو با اونها قسمت کنن. هيچ گونه دعوا و حسادتی بين اونها نبود و حتی نمی دونستن اين کلمات چه معنی ای ميدن. بچه هاشون، بچه های همه بودن، چرا که همه اونها يه خانواده واحد رو تشکيل می دادن. به ندرت بين اونها بيماری ای مشاهده می شد، با اين حال مرگ وجود داشت؛ ولی افراد پير شون در نهايت آرامش می مردن، انگار که می خوان بخوابن و به کسايي که دورشون حلقه می زدن تا آخرين خداحافظی رو انجام بدن، با لبخندی نورانی و عاشقانه، دعای خير نثار می کردن. من هيچ وقت در چنين مواقعی حزن و اندوه و اشک نديدم، فقط عشق بود که به آخرين حد خلسه و وجد می رسيد ولی خلسه ای آرام، عالی و متفکرانه. می شد اين جور فکر کرد که اونها بعد از مرگ هم با اون مرحوم در ارتباط بودن و اتحاد زمينی شون با مرگ از بين نمی رفت. اونها به سختی حرف منو می فهميدن وقتی که ازشون درباره ابديت و جاودانگی می پرسيدم، ولی به وضوح، بدون استدلال، به قدری از اين موضوع اطمينان داشتن که انگار چنين سوالی اصلا براشون مطرح نبوده. اونها معبدی نداشتن، ولی يه زندگی واقعی و حسی لاينقطع از يکتايي در مورد کل جهان داشتن. اونها مسلکی نداشتن، ولی دانشی قطعی داشتن که وقتی لذت زمينی اونها به آخرش ميرسه، اونوقت برای اونها اعم از مرده يا زنده، رضايتی بزرگتر به خاطر تماس با کل جهان بهشون دست ميده. اونها با اشتياق منتظر چنين لحظه ای بودن، ولی عجله ای نداشتن و به خاطرش غصه نمی خوردن بلکه به نظر ميومد قبلا در قلبشون مزه اونو چشيدن که درباره اش با هم صحبت می کنن. موقع غروب، قبل از اينکه برن بخوابن، بصورت موزون و آهنگين، آوازهايي رو همسرايي می کردن. در اون آوازها، تمام احساساتی رو که اون روز بهشون دست داده بود، بيان می کردن، تمام شکوه اون روز رو به شکل آواز در مياوردن و ديگه بهش فکر نمی کردن. اونها با آواز، طبيعت، دريا و جنگل ها رو می ستودند. اونها دوست داشتن در مورد همديگه آواز بسازن و مثل بچه ها همديگه رو تحسين کنن؛ اون آوازها خيلی ساده بودن، ولی از قلبشون تراوش می کردن و به قلوب بقيه راه مي يافتن. و نه تنها در آوازهاشون، بلکه در تمام زندگی شون به نظر می رسيد که کاری جز تحسين همديگه انجام نمی دن. به نظر ميومد همه عاشق همند که احساسی همه-شمول و جهانی بود. بعضی از آوازهاشون که تشريفاتی و شورانگيز بود برای من اصلا قابل فهم نبود. با اينکه کلمات رو می فهميدم ولی هيچ وقت نتونستم به عمق معنی پی ببرم. اين قضيه بدون هيچ تغييری خارج از فهم من باقی موند، ولی با اين حال قلب من به طور ناخودآگاه اونو بيشتر و بيشتر جذب می کرد. من اغلب به اونها می گفتم که از مدتها قبل چنين حسی داشته ام، که اين لذت و شکوه، موقعی که رو زمين خودمون بودم به شکل يه اشتياق ماليخوليايي که بعضي مواقع به اندوهی غيرقابل تحمل تبديل می شد، به من دست داده بود، که يه پيش آگاهی ای از همه اونها و از شکوهشون در روياهای قلبم و تصورات مغزم داشته ام؛ که اغلب رو زمين خودمون نمی تونستم بدون ريختن اشک به غروب خورشيد نگاه کنم... که در کينه من نسبت به آدم های روی زمين هميشه يه دلتنگی کشنده وجود داشت: چرا برای اينکه ازشون متنفر نباشم مجبور بودم دوستشون نداشته باشم؟ چرا نمی تونستم اونها رو ببخشم؟ و در عشق من نسبت به اونها، يه غم کشنده وجود داشت: چرا برای اينکه اونها را دوست نداشته باشم، مجبور بودم ازشون متنفر نباشم؟ اونها به من گوش می دادن، و می ديدم که نمی تونن چيزی رو که ميگم بفهمن، ولی از اينکه اين چيزها رو بهشون گفتم پشيمون نشدم: می دونستم که شدت دلتنگی کشنده منو نسبت به کسايي که ترکشون کرده بودم درک می کنن. ولی وقتی اونها با چشم های مهربون مملو از عشقشون به من نگاه می کردن، وقتی احساس می کردم که در حضور اونها، قلب من هم به اندازه قلب اونها معصوم ميشه، احساس کامل زندگی نفسمو بند می آورد و در سکوت، اونها را می پرستيدم. آه، الآن همه به من می خندند، و ميگن که کسی نمی تونه با چنين جزئياتی که من دارم ميگم، خواب ببينه، که من فقط يه رويا ديدم و يا اينها فقط توهماتيه که تو هذيان بهم دست داده و وقتی بيدار شدم، اين جزئيات رو از خودم درآوردم. و وقتی بهشون گفتم که شايد همينطور که ميگين باشه، اوه خدايا، نمی دونين چه جوری با صدای بلند بهم خنديدن و من باعث چه خوشحالی ای شدم! آه، بله، البته من مغلوب احساس توی خوابم شدم و اين تنها چيزی بود که در قلب به شدت زخم خورده من باقی موند. ولی شکل ها و تصاوير واقعی رويای من، يعنی چيزهايی که واقعا موقع خوابم ديدم، با چنان هارمونی ای آميخته بود، چنان دوست داشتنی و دلربا و چنان واقعی بود که وقتی بيدار شدم، البته، قادر نبودم اونها رو با زبون ضعيفمون توصيف کنم، جوری که اونها تو ذهن من به صورت تصوير محوی متبلور شدن؛ و شايد من واقعا بعدش مجبور شدم جزئيات رو از خودم در بيارم، و بنابراين به ميل احساسات خودم، اونها رو کمی دستکاری کنم تا حداقل بتونم هرچی زودتر بخشی از اونها رو به شما انتقال بدم. ولی از طرف ديگه، نمی تونم در باورکردنش به شما کمکی بکنم. شايد هزاران بار روشن تر، شادتر و لذت بخش تر از اون چيزی بود که من دارم ميگم. با اينکه من اينها رو تو رويا ديدم، ولی بايد واقعی بوده باشن. می دونين، من به شما رازی رو خواهم گفت؛ شايد اصلا خواب نبود! چرا که بعدش چيزهايي اتفاق افتاد که به قدری مهيب و به قدری واقعی بود که نمی شد گفت تصورات توی رويا بودن. ممکنه قلب من سرچشمه رويا بوده باشه ولی آيا ميشه قلب من به تنهايي قادر باشه حوادث مهيبی رو که بعدش برای من اتفاق افتاد بوجود آورده باشه؟ چه جوی من می تونستم به تنهايي اينها رو بسازم يا تو خوابم تصور کنم؟ آيا قلب حقير و مغز دمدمی مزاج و مبتذل من می تونستن به چنان سطحی از دريافت حقيقت نائل بشن؟ آه، خودتون قضاوت کنين: تابحال من اينو پنهان می کردم، ولی الآن می خوام حقيقتو بگم. واقعيت اينه که من... تمام اونها رو فاسد کردم! بله، بله، آخرش قضيه به اين ختم شد که من همه اونها رو فاسد کردم! چی شد که اين جوری شد، نمی دونم، ولی کل ماجرا رو بوضوح به خاطر ميارم. رويای من هزاران سال طول کشيد و فقط يه حس کلی در من باقی گذاشت. فقط اينو می دونم که من مسبب گناه و هبوط اونها بودم. مثل يه انگل بی خاصيت، مثل ميکروب طاعونی که کل مملکت رو آلوده می کنه، من هم تمام اون زمينو به گند کشيدم، زمينی که قبل از اومدن من، اونقدر شاد و بی گناه بود. اونها ياد گرفتن دروغ بگن، به دروغ خودشون افتخار کنن، و با افسون دروغگويي آشنا شدن. آه، اولش شايد همينطوری ناخودآگاه اتفاق افتاد، با يه شوخی، کرشمه، با نقش بازی کردن عاشقانه، شايد واقعا با يه ميکروب؛ ولی اون ميکروب ناراستی به درون قلب ها راه پيدا کرد و باعث شادی اونها شد. بعدش خيلی زود، شهوانيت بوجود اومد، شهوانيت، حسادت رو بوجود آورد، حسادت، ظلم رو و همين طور الی آخر... آه، من نمی دونم، يادم نمياد؛ ولی به زودی، خيلی زود، اولين خون به زمين ريخته شد. اونها گيج شدن و ترسيدن، و شروع کردن به جدا شدن و دسته دسته شدن. اونها اجتماعاتی رو تشکيل دادن ولی ضد همديگه. سرزنش ها و انتقادها شروع شد. اونها با شرم، آشنا شدن و شرم باعث شد به تقوا رو بيارن. مفهوم شرافت قدم به ميدان گذاشت و هر گروهی شروع کرد به تکون دادن پرچم خودش. اونها حيوونها رو شکنجه می کردن، و حيوونها از دست اونها به جنگلها پناه بردن و دشمنشون شدن. اونها برای جداشدن، برای انزوا، برای فرديت، برای مال من و مال تو، دست و پا می زدن. اونها شروع کردن به زبونهای مختلف صحبت کردن. اونها غصه خوردن و عاشق غصه خوردن بودن رو ياد گرفتن؛ اونها تشنه رنج بردن بودن و می گفتن حقيقت فقط از طريق رنج بردن بدست مياد. سپس دانش بوجود اومد. به محض اينکه بدجنس و شرور شدن، شروع کردن به صحبت درباره برادری و همنوع دوستی، و اين افکار رو درک کردن. به محض اينکه جنايتکار شدن، عدالت رو اختراع کردن و برای نظارت بر عدالت، تمام قوانين حقوقی رو تنظيم کردن و برای اطمينان از اجرای عدالت، گيوتين رو ساختن. اصلا به خاطر نمی آوردن که چيو از دست دادن، درواقع انکار می کردن که يه زمانی شاد و معصوم بودن. حتی به تصور اينکه قبلا شاد بودن می خنديدن، و می گفتن اون فقط يه خواب و خيال بوده. حتی نمی تونستن به درستی، يه همچين چيزيو تصور کنن. با اينکه تمام ايمان خودشون به شادی گذشته رو از دست داده بودن و می گفتن که همش يه افسانه س، به قدری می خواستن يه بار ديگه شاد و معصوم باشن که مثل بچه ها در برابر اين آرزو تسليم شده و ازش يه بت ساختن، معبدها ساختن و ايده خودشونو و آرزوی خودشونو می پرستيدن؛ با اينکه کاملا اعتقاد داشتن که اون گذشته، غيرقابل دسترسيه و تحقق نمی پذيره ولی با اين حال، دربرابرش سر تعظيم فرود می آوردن و با اشک، اونو می ستودن! به هرحال، اگه می شد که به شرايط معصوميت و شادی ای که از دست داده بودن برگردن و اگه کسی دوباره اونو بهشون نشون می داد و ازشون می پرسيد که آيا می خواين برگردين، به طور قطع قبول نمی کردن. اونها به من جواب دادن: "ممکنه ما متقلب، نابکار و نادرست باشيم، اينو می دونيم و ازين بابت اشک ميريزيم و ناراحتيم؛ ما شايد خودمونو بيشتر از اون قاضی رحيمی که در مورد کارهامون داوری خواهد کرد و ما اسمشو نمی دونيم، شکنجه و تنبيه می کنيم. ولی ما دانش داريم و از طريق اون، حقيقت رو خواهيم يافت و آگاهانه بهش می رسيم. دانش برتر از احساساته؛ آگاهی به زندگی برتر از خود زندگيه. دانش به ما خرد ميده، خرد، قوانين رو بوجود مياره، و علم به قوانين شادی، برتر از خود شاديه". اين، چيزی بود که اونها گفتن، و بعد از گفتن چنين چيزهايي، همه، خودشونو بيشتر از هر کس ديگه ای دوست داشتن، و در واقع جور ديگه ای نمی تونستن باشن. همشون بقدری نسبت به حقوق شخصيتی خودشون حساس شده بودن که نهايت سعي شون رو برای کاهش و تخريب اون حقوق در بقيه بکار می بردن، و اونو بعنوان مهمترين چيز زندگيشون قلمداد می کردن. بعدش، بردگی بوجود اومد، حتی بردگی اختياری؛ ضعيف، مشتاقانه خودشو تسليم قوی می کرد، به شرطی که قويه کمکش کنه تا بتونه ضعيفتر از خودشو به اطاعت وادار کنه. بعدش، قديسانی پيدا شدن که بين مردم می رفتن، اشک می ريختن و در مورد عزت نفس شون، در مورد فقدان هماهنگی و تناسب بين شون و در مورد بی شرمی اونها، باهاشون صحبت می کردن. مردم به اون قديس ها می خنديدن يا سنگسارشون می کردن. خون مقدس در آستان معابد ريخته شد. سپس مردمانی به پاخاستند که به اين می انديشيدن که چه جوری دوباره همه آدمها رو دور هم جمع کنيم، جوری که هر کس با اينکه خودشو بيشتر از بقيه دوست داره، تو کار بقيه دخالت نکنه و همه تو يه جامعه نسبتا هماهنگ زندگی کنن. جنگ های منظمی به خاطر اين عقيده درگرفت. با اين حال، همه رزمندگان، اعتقاد راسخ داشتن که دانش، خرد و غريزه حفظ جان خود، باعث ميشه که آدمها سرآخر با هم متحد شده و جوامع هماهنگ و منطقی ای رو تشکيل بدن؛ و بنابراين، ضمنا، برای تسريع امور، "خردمند" سعی می کرد به سرعت هرچه تمامتر، همه کسانی رو که "بی خرد" بودن و متوجه افکار اون نمی شدن، از بين ببره، چرا که ممکن بود "بی خرد"، پيروزی و موفقيت اونو به تأخير بندازه. ولی غريزه حفظ جان خود، به شدت ضعيف شد؛ مردانی متکبر و هوسران پيدا شدن که يا همه يا هيچ رو می خواستن. برای بدست آوردن همه چيز، اونها متوسل به جنايت می شدن و اگه موفق نمی شدن، خودکشی می کردن. مذاهبی پيدا شدن که تفکرشون عدم وجود و تخريب خود به خاطر صلح ابدی بود. سرآخر، اين مردم از رنج بی معنی خود به ستوه اومدن و علائم رنج تو صورتهاشون پيدا شد و بعدش ادعا کردن که رنج بردن، زيباست، چرا که فقط رنج بردن معنی داره. اونها، رنج رو در آوازهاشون ستايش می کردن. من بين اونها می رفتم، دستهامو مشت می کردم و به حالشون اشک می ريختم، ولی شايد بيشتر از گذشته، وقتی که هيچ رنجی در صورتشون نبود و وقتی که معصوم و بسيار دوست داشتنی بودن، دوستشون داشتم. من اون زمينی رو که اونها آلوده کرده بودن حتی بيشتر از وقتی که مثل بهشت بود، دوست داشتم، شايد فقط به خاطر اينکه غصه روی اون بوجود اومده بود. افسوس! من هميشه عاشق غصه و رنج بودم، ولی فقط برای خودم، برای خودم؛ ولی من بخاطر اونها گريه می کردم و دلم به حالشون می سوخت. من با نااميدی، دستهامو به طرفشون دراز می کردم و خودمو سرزنش می کردم، خودمو لعنت و تحقيرمی کردم. من به اونها گفتم که همه اينها تقصير منه، فقط من؛ چرا که من باعث فساد، ناپاکی و ناراستی اونها شدم. من ازشون التماس می کردم که منو مصلوب کنن، من بهشون ياد دادم که چه جوری صليب بسازن. من نمی تونستم خودمو بکشم، قدرتشو نداشتم، ولی می خواستم توسط اونها رنج بکشم. من برای رنج بردن، بی تابی می کردم، آرزو می کردم که خون من تا آخرين قطره، با عذاب از تنم بيرون بره. ولی اونها فقط به من خنديدن، و سرآخر به من به چشم يه ديوانه نگاه می کردن. اونها به من حق دادن، گفتن که فقط چيزی رو به دست آوردن که خودشون می خواستن، و تمام چيزی که الان وجود داره نمی تونست جور ديگه ای باشه. آخرش به من گفتن که دارم خطرناک ميشم و اگه جلوی زبونمو نگيرم، ميندازنم تو ديوونه خونه. بعدش چنان اندوهی وجودمو فراگرفت که قلبم فشرده شد، و احساس کردم که دارم می ميرم؛ و بعدش... بعدش بيدار شدم. صبح بود، يعنی هنوز آفتاب نزده بود، ولی حدود ساعت شش بود. من تو همون صندلی دسته دار بيدار شدم؛ شمعم کاملا آب شده بود؛ تو اتاق سروان، همه خوابيده بودن، و همه جا سکوت حکمفرما بود، چيزی که تو آپارتمان ما سابقه نداشت. اولش با تعجب از جام پريدم: همچين چيزی قبلا برام اتفاق نيفتاده بود حتی در بی اهميت ترين جزئيات؛ مثلا من هيچ وقت اين جوری تو صندلی دسته دارم به خواب نرفته بودم. در حالی که ايستاده بودم و به خودم ميومدم، ناگهان چشمم به طپانچه ام افتاد که آماده و پر شده بود – ولی ناگهان به گوشه ای پرتش کردم! آه، حالا، زندگی، زندگی! من دستهامو بالا بردم و حقيقت ابدی رو صدا زدم، نه با کلمات بلکه با اشک. بله، زندگی و خبرهای خوب! آه، در اون لحظه من تصميم گرفتم تا خبرهای خوبی به همه بدم و اين تصميم رو البته برای تمام زندگی ام گرفتم. من رفتم که اين خبر رو پخش کنم، من می خواستم که خبری رو پخش کنم – ولی خبر چي رو؟ خبر حقيقت، چيزی که ديدمش، چيزی که با چشمهای خودم ديدمش، چيزی که با تمام شکوه و عظمتش ديدم. و از اون موقع تا حالا من دارم موعظه می کنم! علاوه بر اين، من همه اونهايي رو که به من می خندن بيشتر از بقيه، دوست دارم. اينکه چرا اين جوريه، من نه می دونم و نه می تونم توضيح بدم، ولی بی خيالش، بذار همين جوری بمونه. به من می گن که قاطی کردم و دارم چرت و پرت می گم، و اگه الان من قاطی کردم و چرت و پرت می گم، بعدا چی ميشم؟ در واقع حرفشون درسته: من قاطی کردم و چرت و پرت ميگم و شايد با گذشت زمان بدتر هم بشم. و البته قبل از اينکه موعظه کردنو ياد بگيرم، يعنی بفهم چه کلماتی بايد بگم و چه کارهايي بايد بکنم، ممکنه سوتی های زيادی بدم، چرا که کار بسيار سختيه. همش مثل روز برام روشنه، ولی ببينين، کيه که اشتباه نمی کنه؟ و با اين حال، می دونين، همه دارن برای يه هدف مشابه، اشتباه می کنن، همه، از آدم عاقل گرفته تا پست ترين راهزن در همون مسير کوشش می کنن، فقط راه هاشون با هم فرق داره. اين يه حقيقت قديميه ولی چيزی که جديده، اينه: من نمی تونم زياد اشتباه کنم. برای اينکه حقيقت رو فهميدم؛ من فهميدم و می دونم که مردم می تونن زيبا و شاد باشن بدون اينکه قدرت زندگی روی زمينو از دست بدن. من باور نمی کنم و نمی تونم باور کنم که شرارت، حالت عادی بنی بشره. و اونها فقط به همين عقيده من می خندن. ولی چه جوری می تونم تو باور کردنش کمک کنم؟ من حقيقت رو فهميده ام – نه اينکه از خودم ساخته باشم، بلکه ديدمش، ديدمش و تصوير زنده اون، روحمو برای هميشه پر کرده. اونو با چنان کيفيت و کمالی ديدم که نمی تونم باور کنم دستيابی بهش برای آدمها غير ممکنه. و بنابراين چطور ممکنه که اشتباه کنم؟ شکی نيست که ممکنه لغزش هايي داشته باشم، و شايد با يه زبون دست دوم صحبت کنم ولی اين امر مدت زيادی طول نخواهد کشيد: تصوير زنده چيزی که ديدم، هميشه با من خواهد بود و هميشه منو اصلاح و راهنمايي خواهد کرد. آه، من پر از شهامت و طراوتم، و به راهم ادامه خواهم داد حتی اگه هزار سال طول بکشه! می دونين، اولش می خواستم اين واقعيتو که من اونها رو فاسد کردم، پنهان کنم، ولی اين کار، اشتباه بود – اولين اشتباهم بود! ولی حقيقت در گوشم نجوا کرد که دارم دروغ می گم، و منو از خطا حفظ کرد و اصلاحم کرد. ولی چه جوری بهشت بسازيم – نمی دونم، چون نمی دونم چه جوری در قالب کلمات بيانش کنم. بعد از رويام، کنترل کلمات، همه کلمات مهم و ضروی، رو از دست داده ام. ولی مهم نيست، جلو ميرم و به صحبت کردن ادامه خواهم داد، و تسليم نخواهم شد، چرا که به هر حال با چشمهای خودم اونو ديدم هرچند که نمی تونم چيزی رو که ديدم بيان کنم. ولی مسخره کنندگان، اينو نمی فهمن. اونها ميگن همش يه رويا بوده، يه هذيون، يه توهم. آه! شايد همينطور باشه! و اونها چقدر سربلند و مغرورند! يه رويا! ولی رويا چيه؟ و آيا زندگی ما، يه رويا نيست؟ من باز هم خواهم گفت. فرض کنين که اين بهشت، هيچ وقت اتفاق نيفته (به نظر من)، ولی با اين حال من به موعظه کردن در مورد اون ادامه ميدم. و چقدر ساده س: يه روز، تو يه ساعت، همه چيز يه دفعه مرتب ميشه! مهمترين چيز، دوست داشتن بقيه به اندازه خودتونه، اين مهمترين چيز و همه چيزه: به چيز ديگه ای نياز نيست – تو يه لحظه می فهمين که چی کار بايد بکنين. و با اين حال، اين يه حقيقت قديميه که يه ميليون بار گفته شده و باز هم گفته ميشه – ولی هنوز جزئي از زندگي مون نشده! آگاهی نسبت به زندگی، برتر از خود زندگيه، علم به قوانين شادی از خود شادی برتره – اين چيزيه که بايد باهاش مبارزه کرد. و من اين کارو ميکنم. اگه فقط همه بخوان، ميشه تو يه لحظه، همه چيزو درست کرد. و من به دنبال اون دختر کوچولو رفتم.... و خواهم رفت و خواهم رفت.... فرهنگ نجوم/کیهانشناسی/کهکشان 2255 4987 2006-09-14T14:43:44Z 84.47.214.156 Galaxy :كهكشان مجموعه اى از ستاره ها، گاز و غبار ميان ستاره اى ، پلاسما و ماده تاريك ( غير قابل روئيت) است كه بر اثر نيروى گرانشى دور هم گرد امده اند. به طور كلى كهكشانها شامل ده ميليون تا يك تريليون (7^10 تا 12^10 ) ستاره كه همه به دور يك مركز گرانشى مىچرخند. به غير از ستاره هاى منفرد و گاز رقيق ميان ستاره اى بيشتر كهكشانها شامل تعداد زيادى مجموعه ستاره هاى چندگانه و خوشه هاى ستاره اى وانواع مختلف سحابىها هستند . قطر كهكشانها به هزاران تا صدها هزار سال نورى مىرسد و و معمولآ ميليونها سال نورى با يكديگر فاصله دارند. طبق نظريه هاى ارائه شده حدود %90 جرم اغلب كهكشانها را ماده تاريك به خود اختصاص مىدهد.طبيعت اين تركيبات ناپيدا هنوز نا شناخته است. شواهدى وجود دارند كه بر اساس انها احتمالآ سياهچاله هاى پر جرم در تعداد زيادى از كهكشانها وجود دارند . بيش از صد ميليارد كهكشان در جهان قابل روئيت هستند. راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/شرایط هتل یا محل اقامت 2256 4990 2006-09-15T16:51:58Z 69.232.202.19 معمولا در اتاقهای هتل وسایل زیر موجود است: ۱- حوله حمام و حوله خشک کردن دست. ۲- ساعت زنگدار برای بیدارشدن در صبح. ۳- در حمام صابون و احتمالا شامپو ۴- ملافه و روبالشی شسته‌شده ۵- اتو و میز اتو ۶- حمام با آب داغ در هتلها لازم است که مشتریها بدانند آیا صبحانه موجود است یا نه. اگر صبحانه موجود است چه ساعتهایی صبحانه است. تصویر:Beryan.jpg 2257 4992 2006-09-16T05:08:28Z مجید 109 مجید {{مجوز گنو}} مجید {{مجوز گنو}} کتاب آشپزی/بریان 2258 5195 2006-09-24T09:04:42Z مجید 109 [[Image:Beryan.jpg|thumb|بریان|170px|left]] {{گوشت}} آثار عمومی 2259 5784 2006-11-12T04:42:44Z مجید 109 در این مجموعه کتابهای با موضوعات عام قرارمی‌گیرد. عملاً این کتابها می‌توانند پایه‌ای برای پروژه‌های آتی ویکی‌پدیا باشد. *[[ویکی‌سفر]] تصویر:Cake Sade.jpg 2260 5001 2006-09-17T03:50:11Z مجید 109 مجید {{مجوز گنو}} مجید {{مجوز گنو}} تصویر:ToroshEE Lite.jpg 2261 5002 2006-09-17T03:51:48Z مجید 109 مجید {{مجوز گنو}} مجید {{مجوز گنو}} تصویر:Saharbat Albalo.jpg 2262 5003 2006-09-17T03:53:30Z مجید 109 مجید {{مجوز گنو}} مجید {{مجوز گنو}} کتاب آشپزی/کیک ساده 2263 5049 2006-09-18T15:50:32Z مجید 109 [[Image:Cake_Sade.jpg|thumb|کیک ساده|170px|left]] زائر 2264 5018 2006-09-17T05:09:21Z مجید 109 *[[زائر/پیشگفتار|پیشگفتار]] *[[زائر/مقدمه وبلاگی|مقدمه وبلاگی]] *[[زائر/فصل اول|فصل اول]] *[[زائر/فصل دوم|فصل دوم]] *[[زائر/فصل سوم|فصل سوم]] *[[زائر/فصل چهارم|فصل چهارم]] زائر/پیشگفتار 2265 5017 2006-09-17T05:07:36Z مجید 109 ==پیشگفتار زائر== چرا زائر را به ویکی‌نسک سپرده‌ام. یک کلمه باید بگویم، درد نان. ولی این یک شوخی است. زائر را دیدم که در گوشه‌ای فتاده پخش و پلا، باید آنرا گرد می‌آوردم. این روزها را به گردکردن آن می‌گذرانم.اکنون هرچه در سایت نوشته‌ام را جمع کرده‌ام. آن نسخه پیشین را پاک از دست داده‌ام. از اینرو این پیشگفتار را می‌نویسم. کسی کم پیشگفتار می‌نویسد ولی من از آن نویسندگانم که دلم می‌خواهد بگویم از اول چه می‌خواهم بکنم. در مقدمه اینترنتی گفته‌ام که کس نباید آنرا چاپ کند تا من زنده‌ام. حرفم را از اینرو پس گرفته‌ام،که زائر بماند. تأسفبار است اگر بگویم که می‌ترسم که زائر برباد برود و این آرزوی چندین ماهة من نقش برآب شود. از اینرو نقض غرض کردم. از سویی یادداشتها را کم و زیاد در زیر صفحات زائر بخوانید. گاه فرحبخش است و گاه محزون. دلم می‌خواهد، خودم خواننده آنها باشد. و گاه داستان دیگری می‌گویند و گاه روند دیگری را برای داستان پیش می‌کشند.این هم خود تجربه‌ای است. زائر/مقدمه وبلاگی 2266 5019 2006-09-17T05:12:51Z مجید 109 ==مقدمة وبلاگی== مدتهاست که ننوشته‌ام. گاه می‌شود که می‌آیم که غباری بتکانم و گاه بی‌هدف می‌گردم در این دنیای مجازی. گاه در بیغوله‌ای وقت می‌گذرانم و گاه می‌نشینم پای صحبتهای ادیبان و فیلسوفان و سیاستمدران. و گاه خودم را می‌بینم که می‌نویسم. برای چه؟! مگر می‌ماند چیزی در این دنیای مجازی. ادیبی را دیدم که نوشته وبلاگ نوشتن را دوست ندارد ولی کسی نباید بر او خرده بگیرد زیرا خود دارد از این مهم سود می‌برد. کسی نمی‌تواند بگوید که وبلاگ نوشتن را دوست ندارد. مگر می‌شود بگویی چاپ را دوست ندارم. وبلاگ یک چاپ است. چاپی پای این صفحه تحریر بزرگ به تیراژ بیشمار. می‌توان تیراژ بیشمارت را بشماری. کافی است یک عدد شمارشگر گوشه نوشته‌ات بگذاری آنوقت می‌بینی مردم چقدر تورا می‌خوانند؟! بعد از این همه که باز آمده‌ام اگر نبود صحبت آن ادیب و اگر نبود نوشته هادی خرسندی که داستانهای زنی مهاجر را خوانده‌بود از سفرش به ایران هرگز دوباره نمی‌‌آمدم. قهر بودم با این پرشین بلاگ.ولی امروز می‌بینم باید بنویسم برای اینکه می‌خواهم ابهتی بدهم به وبلاگ می‌خواهم بگویم وبلاگ هم ظرفیتها دارد. رمانی نوشته‌ام و می‌خواهم با شما آنرا دوباره بنویسم. کسی حق چاپ آن ندارد تا من نمرده‌ام.می‌خواهم بنویسم که دراین دنیای مجازی بماند و نام آن ((زائر)) است.این رمان را ابتدا نوشتم برای مسابقه‌ای در مورد داستان کوتاه نویسی بهرام صادقی که بدان مسابقه نرسید یعنی ظرفش بیش از داستان کوتاه بود و داستانی دیگر فرستادم که خود می‌دانستم جایی نمی‌گیرد و چه لذت بردم که در ریز داستانهای انتخابی اول بود! باورم نمی‌شدولی بهرجهت امروز دوباره دست به قلم(بهتر است بگویم صفحه کلید) بردم تا بگویم آنرا دوباره. اگر فردا نسخه اولیه داستان را یافتم آنرا برایتان شروع می کنم وگرنه همینطور با خودم درگیر می‌شوم و می‌نویسم تا روال داستان در ذهنم دوباره بیاید و آنوقت است که فصلها را می‌نویسم وگرنه هزاران یادداشت می‌نویسم. فرق یادداشت و فصل هم در عنوان است که با فصل و یا یادداشت شروع می‌شود و هم در نوشته‌ها که یادداشتها ریزتر و کج‌نویس است. و یادتان باشد این همه بخاطر آن ادیب می‌نویسم که می‌گوید این بستر را دوست نمی‌دارد و نمی‌خواهد؟! '''<div style="direction: ltr;"> 18 مهرماه 1383 </div>''' زائر/فصل اول 2267 6106 2006-11-20T05:03:48Z مجید 109 ==فصل اول== آمده‌بود. و امروز همان روزی که تازه رسیده‌بود همان روز از برای کاری برخاسته‌بود که بیاید اینجا. ظهر بود و آفتاب داغ تابستان چنان سوزنده می‌تابید که حتی کاج‌های بهشت‌زهرا هم از دستشان کاری ساخته نبود. گاه نسیمی نیمه‌گرم با بوی آزاردهندة فاضلابها قدری داغی صورتش را رفع می‌کرد. گوشة پلک چپ‌اش جای یک زخم کهنه نشسته‌بود. که گهگاه سوزش عرق بر روی آن یاد ضربه‌های بی‌پایان باتوم و شلاق و سیلی اسارت را زنده می‌کرد. در شبهای سرد کویری در آن اتاقکی که سلول نامیده‌اندش دیواره‌ها و کف به شدت یخ می‌کند. دست که به دیوار نم خورده‌میزنی تا مغز استخوانت می‌سوزد و صبح با زدن اولین تشعشع خورشید سردترین لحظه روز خواهدبود. روح‌ات می‌خواهد بال دربیاورد. قفس جسم سنگینی می‌کند. مگرنه؟! همین امروز صبح رسیده‌بود و در این داغی این هوا آمده‌بود که چه‌کند؟! چشمهایش را بست به درخت کاجی بالای سر قبری تکیه‌کرد و آرام آرام پشت خود را روی آن سرانید. جای تمامی شلاقها و باتومها به خوبی خود را نشان می‌داد و قهقهه می‌زد. وه چقدر این خاطرات به این راحتی دوباره و دوباره به یادت می‌‌آیند. لختی آسوده در کنار درخت نشست. تکیه‌داده بود و پوست زبر درخت بر زخمهای در حال التیام‌اش خراش می‌انداخت. آرام قطرات خونی از کنار زخمه بیرون می‌زد. لذتی بر جانش نشسته‌بود. عرق سردی بر بدنش نشست. در خلسه این لحظه فرورفته‌بود. به آرامی پلکهایش سنگین‌شد. قطره‌های خون خشک شده‌بود و بر کمرش دوباره نقش‌ها زده‌بود{{نشان|1}}. این لحظة‌ لمیدن ما هم دست بر نمی‌دارد. رهایم كن. در آن دخمه‌های نمور و كثیف و متعفن، بارها و بارها به سراغم می‌‌آمدی. یادت می‌آید، هرآنچه در آن نوشته‌ها بر دیوار بود، خوانده و خوانده بودی. این نوشته‌ها كه با دستة قاشق حك شده‌بود، از كثیف‌ترین دشنامها، تا تمامی دیباچه گلستان، كه می‌گویند در همان ابتدای جنگ یك معلم ادبیات اهوازی درج كرده‌است. ده‌روزی در انفرادی‌بوده‌‌است. این همه كه نوشته، بعد كه دیده‌اند، ده‌روز دیگری برایش بریده‌‌اند اما نه در این سلول در سلول بغلی. بدون قاشق. با نان و غذای خود بر دیوار چیزها نوشته‌است، خواندنی:توكه بر این دخمه می‌آیی، دنیا همه نه از این دخمه فزونتر! ==پانویس== {{پاورقی|1}}((هان با توام! اینجا چه جای نشتسن است، برخیز، نیامده‌‌ای كه بنشینی. هنوز وقت استراحت نیست! كارها باید كرد.)) زائر/فصل دوم 2268 6107 2006-11-20T05:07:57Z مجید 109 ==فصل دوم== حاج اصغر شالچی، یک مغازه دو دهنه اول کوچه برلن دارد. کارش هم عمده‌فروش روسری و جوراب و لباس‌های فصل بچه‌گانه است. از مال دنیا این دو دهنه مغازه، یک خانه تو لویزان، یک باغ تو کرج یک ویلا تو نور و یک زن و یک…. ما قرار است وارد مقولات نشویم. این حاج اصغر ما چهارتا پسر داشت، احمد، محمدعلی، حسن و حسین و یک دختر زهرا خانم. از بچگی بهش می‌گفت زهراخانم چون اسم جده سادات را داشت نباید سبک صداش می‌زد. حاجی با شهید حاج اسد‌الله لاجوردی خیلی خیلی رفیق بود. همان سالهای اوایل دهه شصت بود هرچی شهید به این حاج اصغر اصرار کرد که بیا جبهه زندان اوین حاجی زیر بار نمی‌رفت. می‌گفت ((زندان خیلی تقوا می‌خواد. ما هم هیچی نداریم.)) این می‌گفت و گریه می‌کرد. حاج اصغر هر سال تا قبل از آنروز دهه آخر ماه صفر را روضه می‌گرفت و نذری می‌داد. یک دهه حسینیه قرق حاج اصغر شالچی بود‍{{نشان|1}}. احمد حاج‌اصغر، برای خودش حاج احمدی بود و همه‌اش هم جبهه بود. تازگی زن عقد کرده‌بود، این دهه که تمام می‌شد، بعد از یک سفر مشهد، حاج احمد باید یک نموره قید جبهه و جنگ را می‌زد و می‌رفت سر زندگی. محمدعلی و حسن هم قصه‌شان نگفتنی‌ است. اولی رفته‌بود توی دم و دستگاه حاج‌احمدآقا و همه‌اش با بچه‌های امل می‌پرید. حسن هم که حاجی خیلی وقت بود گفته‌بود اسمش را نیاورند. سال 60 حاجی این پسر را برای همیشه عاق کرد و دیگر هم دنبالش نگشت. اما می‌رسیم به این آخری، حسین آقا. راستش، زهراخانم از حسین آقا بزرگتر است. منم عبدالله شاگرد و داماد حاج اصغرم. البته دلم نمی‌خواهد پته حاج اصغر را روی آب بریزم. یک لحظه صبرکنید! -های پسر! چه غلطی داری می‌کنی؟ اینها رو بذار اون ور. وه دیدی چیکار کردی؟ بردار اون سگ مصب رو. این عدلها همه‌شون آشغالند، ببین لباسارو چیکارکردی. جمعشون کن. هان! کجا بودیم.این بچه‌ها نمی‌گذارند که. هان این زهراخانم، خانم بنده هستند. ما هم یک پسر داریم اسمش علی آقاست، دو سالشه. اینها دارند با مامانشان تشریف می‌آورند. زهرا خانم دست یک پسربچة تخص ناقلا را گرفته‌بود و سفت و عصبانی اورا می‌کشید. پسرک شیطنت ازش می‌ریخت. یک شلوار جین ساده پاش بود و یه تی‌شرت مشکی رنگ که روش یاحسین نوشته‌بود و یک پفک بزرگ دستش گرفته‌بود. البته خیلی هم باد کرده‌بود. چون هم زهرا خانم از چیزی عصبانی بود و هم علی آقا تو واحد برای خودش شیطنت‌هایی کرده‌بود. -به به خانوم خانوما؟! -عبدالله دست از مسخره‌بازی بردار! توی رویش را بازکرده‌بود. محرم که بود فقط کمی مداد کشیده‌بود. -عبدالله نمی‌دونی چه خاکی به سرمون شده. ای دل غافل فهمیدی چی ‌شد. شاید قصة یارو لو رفته‌. بابا من از اول هم نگران این قضیه بودم. حاج آقا هم با این ثواب کردنهایش کار دست آدم می‌داد. همه‌اش تقصیر حاج خانم بود. البته قصد حاج آقا هم فقط این بود که آنها بی‌سر و سامان نباشند. ولی اصلاً به من چه . من نه سر پیازم، نه ته پیاز. - تو بمن گوشی می‌دی. پدرسگ آروم باش. بیا این کره‌خرت رو بگیر. هرچی می‌کشم ازدست شما دوتاس. آقا اوضاع خیلی قمر در عقربه. -بابا بیا ببینم چیکار کردی؟ حالا باید این علی آقا را بغل کرد وگرنه امشب را باید بغل گربه‌های توی خیابان بخوابیم. -بابایی! مامان‌جون گلیه می‌کرد! فهمیدی چی‌شد. همان چیزی است که می‌گفتم. -عبدالله! حسین امروز اینوری نیومد. -حسین! نه والله چی‌شده؟ این حسین آخر بچه مثبت‌هاست. عزیز دردادنه و نازکردة حاج خانم. -حالا چی‌شده؟ -حسین گذاشته رفته! - رفته! غلط کرده! کجا! آخ این دفعه خیلی تند رفتیم پیاز داغش زیاد بود. ببین زهرا خانوم تکرار نمی‌شه. نمی‌دونی این ابروهاتو که این طوری می‌کنی چیطور می‌شه. آخه الاغ این طرز صحبت کردن در مورد برادرجان آخری عزیز دردانة مبارکة خانة والاحضرت علیا حضرت مخدره زهراخانوم است. - ببین غلط کردم حالا چی‌شده! -امان از شما مردا! این خانم امروز خیلی شاکیه. -ببین این هم مزد دست آقامه، داره خودتو و زن و بچه‌تو جمع می‌کنه اونوقت تو داری به داداش من تو رو من چی‌چی می‌گی؟ -حالا اگه کسی ندونه فکر می‌کنه این حسین کیه؟! حالا چی‌شده؟ نه آتیش خانوم داره می‌شینه. -صبح که رفته هنوز نیومده؟! -خوب می‌آد، تازه ساعت سه و نیمه! علی نکن. ببین ما از این روسری‌ها تازه آوردیم. البته اینها رو نیگا کن، خودم دیدم ارزونه، آخه تو دهه مردم روسری رنگی نمی‌برند، خریدم برای بعد از دهه، که می‌ریزن برای روسری رنگی؟! - تو نمی‌فهمی! - دستم دردنکنه. اصلاً خانوم ما نفهم بودیم، که اومدیم دوماد شما شدیم. بگیر اینم توله‌ات. -عبدالله! حسین گذاشته رفته! حالا شد! از این نازکردنهاش خیلی خیلی خوشم می‌آد، این جیگر آدم می‌خواد بال دربیارد. -از کجا می‌دونی رفته. با رفقاش جایی نرفته، امومزاده هاشمی، داوودی جایی؟! اصلاً ببینم درکه، دربندی جایی نباشه؟ -بس کن، تو هم ماروگرفتی؟! -آخه از کجا می‌دونی رفته؟ -دوستاش می‌گن! می‌گن، گفته اگه خونه برگرده، تیکه بزرگه‌اش گوششه! آخ! حسین آقا این بار چه غلطی کرده؟ -حالا مگه چیکار کرده! -هیچی ما که نمی‌دونیم. -بذار حاجی از روضه برگرده. می‌بندیم می‌آیم در خونه. -دستت درد نکنه. الای دورت بگردم، یه طوری با پیرمرد حرف بزن که یهو سنکوب نکنه؟! -کجای بابات پیرمرده! هه! ماشاالله هزار ماشاءالله ما جوونا ورش کم می‌آریم! -خوبه، خوبه زبون نریز. ما خونة بابامیم. مامانم سفره انداخته. آخ! بازهم از این آشهای جغوربغور. آقا به خدا به داد برسید. به این ماه عزیز به داد برسید. یکی یه نیمرو برای من درست کنه! ==پانویس== {{پاورقی|1}}باورت می‌شود، امروز 12 مرداد 1385 است. تصویر:MileAvesta.PNG 2269 5025 2006-09-17T08:45:21Z مجید 109 مجید {{مجوز گنو}} مجید {{مجوز گنو}} اوستای هزاره 2270 5343 2006-10-04T09:08:12Z مجید 109 <div style="text-align: center;"> [[تصویر:MileAvesta.PNG]] </div> *[[اوستای هزاره:مرامنامه|مرامنامه]] *[[اوستای هزاره:سرود اول|سرود اول]] *[[اوستای هزاره:سرود دوم|سرود دوم]] *[[اوستای هزاره:سرود سوم|سرود سوم]] *[[اوستای هزاره:سرود چهارم|سرود چهارم]] {{دین}} کتاب آشپزی/ترشی لیته 2271 5275 2006-09-28T12:28:32Z Farough 161 ==مواد لازم== *بادمجان: يک کيلو *سبزي معطر پاک کرده: نيم کيلو [[Image:ToroshEE_Lite.jpg|thumb|ترشی لیته|170px|left]] *فلفل دلمه ای سبز: يک عدد *فلفل دلمه ای قرمز: يک عدد *سير رنده شده: يک قاشق سوپ خوری *فلفل سبز: 50 گرم *هويج : 3 عدد *کلم پيچ سفيد: 250 گرم *سرکه: يک کيلو *ادويه ی ترشی: يک قاشق سوپ خوری *نعنای خشک : يک قاشق غذاخوری *پونه خشک: يک قاشق غذاخوری *زرد چوبه: يک قاشق مرباخوری ==چگونگی تهيه== - سبزی معطر شامل مرزه، ترخون، گشنيز، جعفری، نعنا و ... است که آنها را کاملاً خرد می کنيم. - بادمجان را همراه پوست با يک ليوان سرکه و يک ليوان آب مي پزیم. سپس در صافی می ريزیم تا آب اضافی آن خارج شود. - سیر و بادمجان را با هم چرخ می کنيم. - کلم، هويج، فلفل دلمه ای سبز، فلفل دلمه ای قرمز و فلفل سبز تند را به طور کامل خرد کرده، به بادمجان و سیر اضافه می کنيم. در صورتی که فلفل سبز مصرفی خيلي تند بود، مقدار آن را کمتر کنيد. - سبزی معطر، ادويه ی ترشی، نمک، زردچوبه، نعنا و پونه ی خشک را ترکيب کرده و به مواد قبلی می افزاييم. - سرکه را به همه ی مواد بالا اضافه کرده و مرتب هم می زنيم. حالا ترشی آماده است. کتاب آشپزی/ته چين 2272 5055 2006-09-19T08:24:56Z 85.185.167.114 شروع فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/فضاپیمای کاسینی 2273 5056 2006-09-19T12:03:52Z 84.47.214.22 cassini_huygens : كاسينى _ هويگنس يك همكارى مشترك بين سازمانهاى فضايى ناسا/ اسا/ اى.اس.آى با هدف مطالعهً زحل و قمرهايش است. اين فضا پيما از دو بخش اصلى تشكيل شده : مدارگرد ناسا با نام كاسينى ( به ياد فضانورد ايتاليايى_ فرانسوى جوآنى دومنيكو كاسينى) و كاوشگر اسا با نام هويگنس( به ياد فضانورد هلندى كريستين هويگنس). كاسيني در يازدهم تير سال 1383 پس از سفرى هفت ساله در مدار زحل قرار گرفت . پنجم دى ماه 1383 كاوشگر هويگنس تقريبآ در زمان UTC 02:00 از مدارگرد جدا شد و با نيرويى كه توسط جتهاى پيشرانش تإمين مىشد به سمت تيتان عزيمت كرد.اين كاوشگر بيست و پنجم دى ماه 1383 به قمر تيتان رسيد و اطلاعاتى درباره جو وسطح سياره به كاسينى ارسال نمود. اين اولين فضاپيمايى است كه در مدار زحل قرار گرفته و چهارمين فضاپيمايى كه زحل را ملاقات كرده است. تاریخ 2274 5058 2006-09-19T14:37:33Z مجید 109 *[[تاریخ ایران]] *[[تاریخ جهان]] *[[تاریخ موضوعی]] تاریخ موضوعی 2275 5060 2006-09-19T14:52:02Z مجید 109 *[[تاریخ تمدن]] *[[تاریخ ادبیات]] *[[تاریخ ادیان]] *[[تاریخ فلسفه]] تاریخ ادیان 2276 5061 2006-09-19T14:53:33Z مجید 109 *[[تاریخ اسلام]] تاریخ ایران 2277 5062 2006-09-19T14:54:49Z مجید 109 *[[پیش از اسلام]] *[[پس از اسلام]] کودکان 2278 6004 2006-11-16T16:23:24Z 69.138.180.14 /* چگونه کمک کنم */ __NOTOC__ {| cellspacing=3 width="100%" |colspan=2 bgcolor="#fffffc" style="border:1px solid #cfcfcf;padding:1em;padding-top:0.5em;padding-bottom:0em;"| [[Image:AF-kindergarten.jpg|thumb|left|203pix|در کتابهای کودکان ما برای کودكان می‌نویسیم. ]] ===به کتابهای کودکان خوش آمدید=== هدف از این بخش ایجاد مجموعه‌ای از کتابچه‌های ساده و باز برای کودکان 8 تا 11 سال است. موضوعات کتابچه‌ها باید مورد نیاز کودکان باشد و لحن آنها باید ساده و دوستانه باشد. این کتابها باید با استفاده از عکسها، شماها و نقاشی‌های ساده به خوبی پرداخته‌شوند. کتابچه‌هایی که تکمیل شده‌باشند، ابتدا به فرمت کتابچه درآمده و سپس منتشر خواهند شد. |- valign="top" |width="60%" bgcolor="#f0f0ff" style="border:1px solid #c6c9ff;padding:1em;padding-top:0.5em;"| ===عناوین موجود=== در حال حاضر تنها دو دوره کتاب در کتابهای کودکان موجود است. ====طبیعت و محیط زیست==== *[[کودکان منظومه شمسی|منظومه شمسی]] *[[کودکان زمین|زمین]] *[[کودکان جانوران|جانوران]] *[[کودکان گیاهان|گیاهان]] ====شناخت جهان==== *[[کودکان زبانها|زبانها]] *[[کودکان قاره‌ها|قاره‌ها]] *[[کودکان الفبا|الفبا]] |width="40%" bgcolor="#ffffec" style="border:1px solid #faf9b2;padding:1em;padding-top:0.5em;"| ====اخبار==== ; 15 مهر 1385:کتاب [[کودکان الفبا|الفبا]] به عنوان [[کودکان:کتاب_فصل|کتاب فصل]] انتخاب شد. ; 11 مهر 1385:برای [[کودکان:کتاب_فصل|کتاب فصل]] پائیز 1385 رای‌گیری آغاز شده‌‌است و در تاریخ 15 مهر 1385 [[کودکان:کتاب_فصل/رای‌گیری_برای_پائیز_1385|رای‌گیری]] به پایان خواهد رسید. ====چگونه کمک کنم==== ''خیلی ساده است، فقط کافی است روی «ویرایش» کلیک کرده و شروع به نوشتن کنید.'' کودکان قاره‌ها 2279 5096 2006-09-19T17:19:06Z مجید 109 /* مقالات اصلی */ '''این صفحه مربوط به پروژه قاره‌های [[کودکان]] است.''' در هنگام نوشتن در این صفحه به خاطر داشته‌باشید که برای کودکان می‌نویسید. لغات فنی را بکار ببرید ولی هر جا که می‌شود بجای کلمات سخت‌تر، کلمات ساده‌تر را بکار ببرید. اگر می‌خواهید اسمتان به طور رسمی جز نویسندگان کودکان درج شود، اسم خود را در فهرست زیر بگنجانید: * [[/نویسندگان|فهرست نویسندگان کودکان]] ==مقالات اصلی== {{stages}} #[[/آسیا|آسیا]]{{stage short|00%|19 sep 06}} #[[/آفریقا|آفریقا]]{{stage short|00%}} #[[/آمریکا|آمریکا]]{{stage short|00%}} #[[/اروپا|اروپا]] #[[/اقیانوسیه|اقیانوسیه]]{{stage short|00%}} #[[/قطب جنوب|قطب جنوب]]{{stage short|00%}} ==سؤالات اساسی== در هر مقاله به این سؤالات پاسخ می‌دهیم: # چه کشورهایی در آن قاره هستند؟ # آب و هوای آن چگونه است؟ # مردم آن چه نژادی دارند؟ # مردم آن به چه زبانها و فرهنگهایی هستند؟ [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان قاره‌ها]] الگو:Stages 2280 5080 2006-09-19T16:26:13Z مجید 109 {| align=center style="background-color: #F7F7FF; border: 2px solid #CCCCFF;" !colspan=5 style="background-color: #DFEFFF; text-align: center;"|[[راهنما:مراحل توسعه|مراحل توسعه ویکی‌نسک]] |- |style="border-right: 1px solid #CCCCCC; padding: 0px 3px;"| پراکنده [[Image:00%.png]] |style="border-right: 1px solid #CCCCCC; padding: 0px 3px;"| در حال توسعه‌ [[Image:25%.png]] |style="border-right: 1px solid #CCCCCC; padding: 0px 3px;"| کامل [[Image:50%.png]] |style="border-right: 1px solid #CCCCCC; padding: 0px 3px;"| توسعه‌یافته[[Image:75%.png]] |style="padding: 0px 3px;"| نوشته‌ جامع: [[Image:100%.png]] |} الگو:Stage short 2281 5095 2006-09-19T17:17:12Z مجید 109 [[image:{{{1}}}.png|مرحله توسعه: {{{1}}} (as of {{{2}}})]]<!-- Development stage: {{{1}}} should be 25%, 50%, 75%, or 100%; {{{2}}} should be a date like Jan 10, 2005 --> کودکان قاره‌ها/نویسندگان 2282 5085 2006-09-19T16:44:57Z مجید 109 /* نویسندگان */ اگر می‌خواهید اسمتان جزء نویسندگان این کتاب ذکر شود، لطفاً فهرست زیر را پر کنید. ==نویسندگان== نویسندگان این کتاب عبارتند از: *[[کاربر:مجید|مجید]] و بسیاری از خوانندگان ناشناس ویکی‌نسک! [[Category:کودکان قاره‌ها]] کودکان زبانها 2283 5739 2006-11-03T06:07:49Z مجید 109 /* مقالات اصلی */ '''این صفحه مربوط به پروژه زبان‌های [[کودکان]] است.''' در هنگام نوشتن در این صفحه به خاطر داشته‌باشید که برای کودکان می‌نویسید. لغات فنی را بکار ببرید ولی هر جا که می‌شود بجای کلمات سخت‌تر، کلمات ساده‌تر را بکار ببرید. اگر می‌خواهید اسمتان به طور رسمی جز نویسندگان کودکان درج شود، اسم خود را در فهرست زیر بگنجانید: * [[/نویسندگان|فهرست نویسندگان کودکان]] ==مقالات اصلی== ‍‍{{Stages}} #[[/انگلیسی|انگلیسی]]{{stage short|00%}} #[[/فارسی|فارسی]]{{stage short|00%}} #[[/عربی|عربی]]{{stage short|00%}} #[[/فرانسه|فرانسه]]{{stage short|00%}} #[[/پرتغالی|پرتغالی]]{{stage short|00%}} #[[/اسپانیایی|اسپانیایی]]{{stage short|00%}} #[[/آلمانی|آلمانی]]{{stage short|00%}} #[[/ژاپنی|ژاپنی]]{{stage short|00%}} #[[/چینی|چینی]]{{stage short|00%}} #[[/اردو|اردو]]{{stage short|00%}} ==سؤالات اساسی== در هر مقاله به این سؤالات پاسخ می‌دهیم: # در چه کشورهایی به آن صحبت می‌کنند؟ # لغات آن چگونه است؟ # چگونه می‌نویسند؟ # دستورزبان آن چگونه است؟ ==مقالات دیگر== [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان زبانها]] کودکان زبانها/نویسندگان 2284 5087 2006-09-19T16:52:21Z مجید 109 ==نویسندگان== نویسندگان این کتاب عبارتند از: *[[کاربر:مجید|مجید]] و بسیاری از خوانندگان ناشناس ویکی‌نسک! [[Category:کودکان زبانها]] الگو:Nav 2285 5089 2006-09-19T17:00:46Z مجید 109 <div class="noprint"> <small>< [[{{{1}}}]]</small></div> <noinclude> راهنما:مراحل توسعه 2286 5812 2006-11-13T04:49:30Z مجید 109 /* لطفاً به بازنگری کتابها کمک کنید؟ */ '''مراحل توسعه''' پیشرفت نگارش یک کتاب را در تاریخ مورد نظر نمایش می‌دهد. این امر به خوانندگان اجازه می‌دهد که مقالات کامل را زودتر یافته و به هدف خود زودتر برسند. ===مراحل توسعه=== مراحل توسعه درست پس از نام کتاب می‌آید. که پیشرفت نگارش کتاب را برحسب جدول زیر نشان می‌دهد: {{Stages}} تاریخ کوچکی که در پایان آن ذکر می‌شود، برای مشخص ساختن آخرین تاریخی است که کاربران ویکی‌نسک مراحل توسعه یک کتاب را ویرایش کرده‌اند. به عنوان مثال: *یک عنوان کتاب {{stage short|50%|Jan 11,2005}} این بدین معناست که در تاریخ 11 ژانويه 2005 کتاب موردنظر 50% پیشرفت داشته‌است. *نام فصل {{stage short|75%|Jan 11,2005}} این بدین معناست که در تاریخ اعلام شده فصل موردنظر75% پیشرفت داشته‌است.(اگر موش را روی این علامت ببرید، تاریخ اضافه‌شدن آن قابل رؤیت می‌گردد.) ===استفاده=== شما می‌توانید، خود مراحل توسعه را درج نمائید. این کاری آسان است و خوانندگان را یاری می‌دهد که به سرعت از تکمیل نوشتارهای موردعلاقه خود باخبر گردند. شما می‌توانید از الگوی زیر استفاده کنید: <nowiki>{{stage short|25%|Jan 25,2006}}</nowiki> خیلی ساده است. درصد پیشرفت و تاریخ درج این درصد بعد از کلمات stage short می‌آید. ===لطفاً به بازنگری کتابها کمک کنید؟=== شما می‌توانید یکی از مراحل توسعه زیر را بکار ببرید: *هیچ:کتاب هیچ صفحه‌ای ندارد و تنها یک لینک قرمز است. احتیاج به هیچ درصد پیشرفتی ندارد. *00%‍‍{{stage short|00%}}:کتاب هیچ صفحه‌ای ندارد یا تنها چند لینک ساده دارد. *25%‍‍{{stage short|25%}}:حداقل 25% فصلهای کتاب کامل شده‌است. *50%‍‍{{stage short|50%}}:حداقل 50% فصلهای کتاب کامل شده‌است. *75%‍‍{{stage short|75%}}:حداقل 75% فصلهای کتاب کامل شده‌است. *100%‍‍{{stage short|100%}}:کتاب هیچ صفحه ناقصی ندارد تمام فصلها کامل شده‌است و می‌توان نسخه قابل چاپ از آن تهیه نمود. کتاب آشپزی:غذاهای دریایی 2287 5107 2006-09-21T10:17:50Z مجید 109 *[[کتاب آشپزی/ماهی سرخ شده|ماهی سرخ شده]] *[[کتاب آشپزی/قلیه ماهی|قلیه ماهی]] *[[کتاب آشپزی/ماهی با قارچ و کاری|ماهی با قارچ و کاری]] *[[کتاب آشپزی/ماهي كبابی|ماهي كبابی]] *[[کتاب آشپزی/میگو پفکی|میگو پفکی]] کتاب آشپزی:غذاهای پرندگان 2288 5109 2006-09-21T10:20:33Z مجید 109 *[[کتاب آشپزی/بنیه مرغ|بنیهٔ مرغ]] *[[کتاب آشپزی/شنیتسل مرغ|شنیتسل مرغ (پانهٔ مرغ)]] *[[کتاب آشپزی/کتلت مرغ|کتلت مرغ]] *[[کتاب آشپزی/کروکت مرغ|کروکت مرغ]] *[[کتاب آشپزی/کیوسکی|کیوسکی]] بحث کاربر:مجید 2289 5790 2006-11-12T05:31:57Z Kaveh 2 ویکی‌سفر مجید جان ممنون به خاطر توجهتان به کتاب آشپزی میخواستم خواهشی بکنم که اگر ممکن است طریقه دسته بندی غذاها را تغییر ندهید و لیست همه غذاها را در همان صفحه اول قرار بدهید. به خاطر توجه تون متشکرم == در مورد کتاب آشپزی انگلیسی == ممنون مجید جان. من اون بخش رو نگاه کردم. چند نکته به نظر من اومد. یکی این که اون دسته بندی به شدت کاربر رو به دردسر می اندازد و اون رو داخل صفحات تو در تو سر در گم میکند. و روش دسته بندی کتاب آشپزی فارسی بسیار آسانتر و دارای سرعت دسترسی بالاتر است و حتی قابلیت دیدن اینکه چه غذاهایی موجود است(البته در یک نگاه)وجود دارد.یکی دیگر اینکه اون همه دسته بندی کردن و ریز شدن در نوع غذا بعدها مشکل ساز خواهد بود که فلان غذا در کدام دسته میگنجد و یا کسی اگر دنبال غذایی باشد و دسته آن را ندارد هیچ چاره ای جز استفاده از جستجو را ندارد که این همان سرعت کمتر است.(بعضی مواقع خیلی منظم بودن دست و پا گیر میشود).ضمنا اون کتاب کامل نیست . مثلا از کل غذاهای ایرانی فقط زرشک پلو را دارد. و اگر بخواهد دسته بندی ها را ریزتر کند واقعا مشکل ساز میشود ممنون به خاطر توجهتون. خوشحال میشوم نظرتون رو بگید. من هم با مرتب سازی در انتها موافقم. اون موقع بهتر میشه تصمیم گرفت. اما در مورد عکسها خواستم بگم که کار خوبیه و تنها مشکلش اینه که از کجا میشه عکس مربوط به هر غذا رو آورد. ضمنا چند تا از عکس ها کیفیت خوبی نداشتن و ظاهرا با گوشی موبایل گرفته شده بودند.[[کاربر:Farough|Farough]] == شادباش == دست‌رسی شما را به مدیر ارتقا دادم. امیدوارم شاهد همکاری مداوم شما در این نقش نیز باشم. [[کاربر:Kaveh|کاوه]] ۱۸:۰۹, ۱۸ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC) == ویکی‌سفر == مجید گرامی شمایل Wikitravel.org متعلق به ویکی‌مدیا نیست، ما نمی‌توانیم در آن دست ببریم. لطفا از یک طراحی مستقل استفاده کنید. پرونده مربوط به ویکی‌واژه را هم در اولین فرصت بار می‌کنم. [[کاربر:Kaveh|کاوه]] ۰۵:۳۱, ۱۲ نوامبر ۲۰۰۶ (UTC) کتاب آشپزی/عدس پلو 2290 5117 2006-09-21T12:35:03Z Farough 161 ==مواد لازم== *برنج : 1 کيلو *گوشت ماهيچه يا سر دست گوسفند : نيم کيلو *عدس : 750 گرم *روغن : 200 گرم *زعفران ساييده : 1 قاشق چايخوری *پياز : يک عدد ==چگونگی پخت== برنج را پس از چند بار شستن با مقداری نمک خيس می کنيم . گوشت را پس از شستن در ظرفی ریخته و يک عدد پياز را پوست کنده و خرد می کنيم و داخل ظرف ریخته و پس از افزودن سه ليوان آب می گذاریم خوب بپزد و در آخر مقداری نمک می زنيم . عدس را جداگانه می پزیم . آب نمک برنج را خالی کرده و در ظرفی مناسب با مقداری برنج، به اندازه سه چهارم آن آب می ريزیم و می گذاریم جوش بيايد . برنج را داخل آبجوش ریخته و پس از خوردن چند جوش آنرا چک می کنيم تا نرم شده ، آنرا در آبکش ریخته مقداری آب نيمگرم روی آن می دهيم، مقداری روغن مايع يا نصف ليوان آب ته ديگ می ريزیم و با کفگیر بترتيب برنج و سپس عدس در ديگ می ريزیم .ديگ را روی آتش گذاشته و آنرا دم می کنيم . پس از دم کشيدن مقداری آب زعفران روی آن می دهيم . گوشت و برنج را در ديسهای جدا ریخته و سرو می کنيم. کتاب آشپزی/کتلت مرغ 2291 5184 2006-09-23T09:20:45Z مجید 109 ==مواد لازم== *سينه مرغ متوسط : يك عدد *پياز متوسط: 2 عدد *سيب زمینی متوسط: 3عدد *تخم مرغ 2 عدد *زعفران ساييده: يك دوم قاشق چايخوری *پودر سوخاری: يك فنجان *نمك و فلفل: به مقدار دلخواه ==چگونگی پخت== سينه مرغ را همراه با يك ليوان آب، يك عدد پياز، كمی نمک و نصف مقدار زعفران حل شده با شعله ملایم می پزیم تا آب آن كشيده شود. سيب زمينی ها را پخته و گرم گرم آن را رنده و يا چرخ می كنيم. مرغ و سيب زمينی را مجدداً چرخ كرده و پياز را همرنده می كنيم و با تخم مرغ، زعفران حل كرده، نمك و فلفل آن را خوب ورز می دهيم و كف دستمان را به پودر سوخاری آغشتهكرده و از مايه به اندازه يك عدد پرتقال متوسط برمی داریم و آن را به صورت گرد يا بيضی شكل می دهيم و در روغن سرخ می كنيمو آنها را در ديس می چينيم. {{پرنده‌‌}} کتاب آشپزی/گراتن مرغ 2292 5122 2006-09-21T12:48:53Z Farough 161 ==مواد لازم== *مرغ تمیز کرده یک عدد *ماکارونی نازک و پهن یک بسته *سس سفید ۳پیمانه *پنیرگودا رنده شده ۱۵۰ گرم *کره ۱۰۰ گرم *نمک بمقدار کافی ==چگونگی پخت== مرغ را بایک لیوان آب وکمی نمک و یک پیاز خرد کرده می گذاریم بپزد بطوری که بعد از پخته شدن نصف لیوان آب داشته باشد،بعد مرغ را میگذاریم سرد شود؛استخوانهای مرغ را می گیریم و به قطعات درشت خرد میکنیم آب مرغ را باسس مخلوط می نماییم و یکی دو جوش می دهیم؛ظرف مناسبی را آب می ریزیم و یک قاشق سوپخوری نمک هم در آن مخلوط میکنیم و می گذاریم جوش بیاید؛ماکارونی را از طول دو قسمت می کنیم و در آب جوش می ریزیم و میگذاریم چند جوش بزند ومغز ماکارونی نرم شود،ماکارونی را در صافی میریزیم و مقداری آب روی آن میدهیم ته ظرف نسوز مناسبی را کمی چرب می کنیم1/2 از سس را ته ظرف می ریزیم؛کمی پنیر روی آن می پاشیم نصف از ماکارونی را روی سس میریژیم؛کمی پنیر روی آن می پاشیم نصف از ماکارونی را روی سس میریزیم و با پشت قاشق آنرا صاف می کنیم؛ قطعات مرغ را روی ماکارونی می چینیم و با بقیه ماکارونی روی مرغ را می پوشانیم؛ بقیه سس را روی ماکارونی میریزیم و پنیر را روی آن می پاشیم؛ کره را قطعه قطعه می کنیم و روی گراتن می چینیم فر را به حرارت 350 درجه فارنهایت روشن می کنیم بعد ظرف را کف فر قرار می دهیم تا مدت نیم ساعت بماند و ته گراتن کمی برشته شود،سپس ظرف را روی آخرین پنجره فر بطرف بالا قرار می دهیم و در حدود نیم ساعت تا سه ربع دیگر میگذاریم گراتن در فر بماند تا روی آن نیز کمی برشته و طلایی شود ، گراتن را با همان ظرف سر میز می بریم. کتاب آشپزی/گراتن سیب‌زمینی 2293 5124 2006-09-21T12:54:48Z Farough 161 ==مواد لازم== سیب زمینی پشندی یک کیلو * کره 50 گرم * شیر نصف پیمانه در حدود یک سی سی لیتر * پنیرگرویر یا هلندی 50 تا 75 گرم *نمک به مقدار کافی ==چگونگی پخت== سیب زمینی را پوست می کنیم و با ماشین مخصوص یا با کارد به ورقه های نازک می بریم و می شو ییم و لای حوله خشک می کنیم و کره را قطعه قطعه می کنیم ، آنگاه یک ورقه بترتیب سیب زمینی و کمی پنیر و جند قطعه کره در ظرف قرار میدهیم و باز بهمین ترتیب سیب زمینی و پنیر و کره میریزیم تا تمام مواد مصرف شود و بدیهی است در این ترتیب باید قسمت رو با پنیر و کره پوشیده شود، بعد شیر را با کمی نمک مخلوط می کنیم و ظرف را کف فر میگذاریم و حرارت را به 350 درجه می رسانیم و سه ربع تا یک ساعت میگذاریم ظرف در فر بماند تا زیر و روی گراتن طلائی شود ،سپس گراتن را با ظرف سر میز میبریم . کتاب آشپزی/کروکت مرغ 2294 5185 2006-09-23T09:21:15Z مجید 109 ==مواد لازم== *سينه مرغ پخته شده: 2 عدد *پياز متوسط: 2 عدد * تخم مرغ: 2 عدد * پودر سوخاری: 2فنجان * جعفری خرد شده : يک فنجان * سس سفيد: يک دوم فنجان * نمک و فلفل: به مقدار لازم ==چگونگی پخت== استخوان های سينه مرغ را می گیریم و آن را چرخ می کنيم. سپس جعفری خرد شده، سس سفيد، نمک و فلفل را به آن اضافه می کنيم و مايه کروکت را خوب وَرز مي دهيم. از مايه به اندازه يک عدد پرتقال متوسط برمی داریم و ابتدا در پودر سوخاری و سپس در تخم مرغ زده شده می غلطانيم. در اين هنگام به خمیر شکل می دهيم و آن را در روغن داغ سرخ می کنيم. کروکت های سرخ شده را در ديس می چينيم و اطراف ديس را با سبزیجات پخته تزيین می کنيم. براي سرو اين غذا از سس قارچ هم می توان استفاده کرد. {{پرنده‌‌}} الگو:دریا 2295 5135 2006-09-21T14:22:49Z مجید 109 [[Category:غذاهای دریایی]] رده:غذاهای دریایی 2296 5145 2006-09-21T14:34:38Z مجید 109 [[Image:Dish of crawdads.jpg|thumb|left|غذاهای دریایی.]] '''غذاهای دریایی''' از جانوران آبزی نظیر [[ماهی]]،[[میگو]] و انواع خرچنگ‌ها تهیه می‌شود. کتاب آشپزی/انواع سالاد/سالاد آرتیشو 2297 5137 2006-09-21T14:25:24Z مجید 109 {{سالاد‌‌}} الگو:سالاد‌‌ 2298 5138 2006-09-21T14:26:01Z مجید 109 [[Category:سالاد]] کتاب آشپزی/انواع سالاد/سالاد آندیو 2299 5139 2006-09-21T14:27:35Z مجید 109 {{سالاد‌‌}} کتاب آشپزی/انواع سالاد/سالاد آمریکایی 2300 5148 2006-09-21T14:44:42Z مجید 109 {{سالاد‌‌}} کتاب آشپزی/انواع سالاد/سالاد روس 2301 5143 2006-09-21T14:31:56Z مجید 109 {{سالاد‌‌}} رده:سالاد 2302 5147 2006-09-21T14:41:43Z مجید 109 [[Image:5aday_salad.jpg|thumb|left|200px|یک سالاد ساده.]] سالادها، غذاهایی هستند که عموماً قبل یا بعد از یک وعده غذایی سرو می‌شوند. خود سالادها گاه به عنوان یک وعده غذا و گاه به عنوان غذای اضافی سرو می‌شوند. واژه "سالاد" از واژه فرانسوی '''salade''' مشتق شده كه از ریشه لاتین ''salata'' به معنای ''شور'' گرفته‌شده‌است. مهندسي مكانيك در طراحي جامدات(mechanical engineering) 2303 5151 2006-09-22T00:23:54Z Farhang 760 193 اين قسمت مخصوص مهندسان مكانيك در طراحي جامدات است با عرض سلام به شما محقق عزيز در اين صفحه اي كه ايجاد شد من يا شما سعي خواهيم كرد تا منابع يا هر جيز ديگر نظير اصول طراحي يا هر چيز ديگري را كه به نظرتان به مهندسي مكانيك جامدات مربوط ميشود را در اختيار هم قرار بديم تا خودمان را از اطلاعات بيشتر آگاه كنيم من تا بتوانم جديدترين اطلاعات را در اختيارتان قرار ميدهم شما هم همينطور...... حتي اگه مطالبتان يا مقالاتتان به زبان انگليسي هم بود چه بهتر زحمت ترجمه شو هم خودمون ميكشيم فقط بچه ها يك كمي در اين زمينه(البته علاقه مندان) تلاش كنيم تا زودتر همچين پايگاههي در سايت خوب ويكي پديا راهاندازي بشه من برميگردم منتها با دست پرررررررر.... الگو:پرنده‌‌ 2304 5178 2006-09-23T09:05:34Z مجید 109 [[Category:پرندگان]] رده:پرندگان 2305 5180 2006-09-23T09:14:26Z مجید 109 [[Image:Roast_chicken.jpg|thumb|left|مرغ سوخاری]] در این رده به غذاهایی پرداخته‌ایم که از گوشت [[مرغ]]،[[بوقلمون]] و سایر پرندگان تهیه شده‌است. کتاب آشپزی/کیوسکی 2306 5187 2006-09-23T09:22:16Z مجید 109 {{پرنده‌‌}} کتاب آشپزی/استیک 2307 5188 2006-09-23T09:26:37Z مجید 109 {{گوشت}} الگو:گوشت 2308 5189 2006-09-23T09:28:10Z مجید 109 [[Category:غذاهای گوشتی]] رده:غذاهای گوشتی 2309 5208 2006-09-24T09:19:25Z مجید 109 [[Image:Select.gif|thumb|left|گوشت گاو (نپخته)]] این رده شامل غذاهای سرشار از پروتئین گوشتی است. فرهنگ نجوم/منظومه شمسی/مریخ نوردهای ناسا 2310 5194 2006-09-23T23:03:30Z 84.47.214.44 Mars Exploration Rover : مريخ نوردهاى ناسا مإموريتهاى بدون سرنشين اين سازمان هستند كه از سال 1382 آغاز به كار كردند. تا به حال دو مريخ نورد با نام هاى روح و فرصت براى تحقيق دربارهُ سطح و ويژگىهاى زمين شناسى اين سياره فرستاده شده اند. اين مإموريت توسط (jpl ( jet propulsion laboratory در ناساهدايت مىشود. هدف اصلى اين پروژه تحقيقاتى بررسىخاك و صخره هاى منطقه وسيعى از سطح مريخ بود كه در گذشته در آن آب وجود داشته. مإموريت مريخ نوردها بخشى از پروژه پژوهش درباره مريخ است كه شامل مريخ نشين هاى موفق قبلى نيز مىشود :دو مريخ نشين وايكينگ 1355(1976) و پيشرو (pathfinder) 1376(1997). هزينه ساخت، پرتاب ،نشستن روى سطح و انجام عمليات براى 90 روز اوليه مإموريت مريخ نوردها 820$ ميليون دلار آمريكا بود .در حالى كه دو مريخ نورد تا دو سال پس از فرود روى سطح سياره در حال انجام وظيفه بودند و سرمايه گذارىروى آنها تا شهريور سال 1385 ادامه يافت. براى قدر شناسى از اطلاعات علمى چشم گيرى كه اين دو مريخ نورد بدست آوردند دو سيارك را به افتخار آنها نام گذارى كردند : روح 37452 و فرصت 39382 . کتاب آشپزی/بیفتک 2311 5197 2006-09-24T09:07:04Z مجید 109 {{گوشت}} کتاب آشپزی/پن‌کیک 2312 5198 2006-09-24T09:07:23Z مجید 109 {{گوشت}} کتاب آشپزی/راویولی 2313 5200 2006-09-24T09:11:24Z مجید 109 {{گوشت}} کتاب آشپزی/سس اسپانیول 2314 5204 2006-09-24T09:16:53Z مجید 109 {{سس}} الگو:سس 2315 5206 2006-09-24T09:18:38Z مجید 109 [[Category:سس‌ها]] رده:سس‌ها 2316 5209 2006-09-24T09:23:08Z مجید 109 سس‌ها مایعاتی غلیظ هستند که عمدتاً به عنوان طعم‌دهنده و عطردهنده با یک غذا سرو می‌شوند. در دهه 1800 در فرانسه مورد استفاده قرارگرفتند و گسترش یافتند. کتاب آشپزی/رولت گوشت 2317 5231 2006-09-25T04:05:24Z مجید 109 {{گوشت}} کتاب آشپزی/کتلت چرخ‌کرده با سیب‌زمینی 2318 5232 2006-09-25T04:06:20Z مجید 109 {{گوشت}} کتاب آشپزی/شاتو بریان 2319 5233 2006-09-25T04:07:34Z مجید 109 {{گوشت}} کتاب آشپزی/سس هزار جزیره 2320 5234 2006-09-25T08:54:24Z مجید 109 {{سس}} الگو:سوپ 2321 5238 2006-09-25T09:06:25Z مجید 109 [[Category:سوپ‌ها]] رده:سوپ‌ها 2322 5243 2006-09-25T09:24:20Z مجید 109 [[Image:Vegetable beef barley soup.jpg|thumb|left|250px|سوپ جو]] سوپها یکی از مهمترین غذاها هستند که با تنوع و مزه‌های مختلفی در بیشتر فرهنگها پخته می‌شوند. اما عمده آن مخلوطی از آب و غلات و حبوبات و سبزیجات می‌باشد، که برای مدت زیادی با هم می‌پزند. کتاب آشپزی/سوپ تره فرنگی 2323 5244 2006-09-25T09:26:10Z مجید 109 {{سوپ}} کتاب آشپزی/سوپ گندم 2324 5245 2006-09-25T09:26:28Z مجید 109 {{سوپ}} کتاب آشپزی/سوپ سبزی با ورمیشل 2325 5247 2006-09-25T09:27:18Z مجید 109 {{سوپ}} تصویر:Moraba Havich.jpg 2326 5252 2006-09-26T09:26:15Z مجید 109 مجید {{مجوز گنو}} کتاب آشپزی/مربای هویج 2327 5258 2006-09-27T08:43:05Z مجید 109 [[Image:Moraba_Havich.jpg|thumb|مربا هویج|170px|left]] {{مربا}} کتاب آشپزی/انواع سالاد/سالاد کاردینال 2328 5255 2006-09-27T08:36:48Z مجید 109 {{سالاد‌‌}} کتاب آشپزی/انواع سالاد/سالاد پنیر 2329 5256 2006-09-27T08:36:56Z مجید 109 {{سالاد‌‌}} کتاب آشپزی/انواع سالاد/سالاد میگو 2330 5257 2006-09-27T08:37:03Z مجید 109 {{سالاد‌‌}} الگو:مربا 2331 5259 2006-09-27T08:45:04Z مجید 109 [[Category:مرباها]] رده:مرباها 2332 5262 2006-09-27T08:57:12Z مجید 109 [[Image:Confituur.JPG|left|thumb|مربای تمشک]] '''مرباها''' دسته‌ای از غذاهای شیرین هستند که از مخلوط میوه‌ها یا سبزیجات با شکر و گاه ژله تهیه می‌گردند. مرباهایی که پخته نمی‌گردند یا کم پخته می‌شوند(زیر 5 دقیقه) را مرباهای ''یخچالی'' گویند. اینگونه مرباها در آمریکای‌شمالی طرفداران زیادی دارند. در بیشتر کشورها مرباها را از برشهای میوه يا میوه خردشده(یا سبزیجات پخته‌شده) تهیه می‌کنند و بیشتر اوقات مربا را فیلتر نمی‌کنند. اما در انگلستان و کشورهای مشترک المنافع مرباها را به صورت فیلترشده مصرف می‌کنند.[http://en.wikipedia.org/wiki/Jam مربا] کتاب آشپزی/مربای انجیر 2333 5263 2006-09-27T09:00:33Z مجید 109 {{مربا}} کتاب آشپزی/مربای آلبالو 2334 5264 2006-09-27T09:00:49Z مجید 109 {{مربا}} کتاب آشپزی/مربای بالنگ 2335 5265 2006-09-27T09:10:41Z مجید 109 {{مربا}} کتاب آشپزی/مربای بادمجان 2336 5266 2006-09-27T09:11:16Z مجید 109 {{مربا}} کتاب آشپزی/کلم پلو 2337 5277 2006-09-28T13:12:48Z Farough 161 ==مواد لازم== * برنج: 3پيمانه *کلم خرد شده و سرخ شده: 3پيمانه *گوشت چرخ کرده: 500گرم *پياز: 3عدد *رب گوجه فرنگی: 5قاشق غذاخوری *روغن: به مقدار لازم *دارچين ، نمک ،زردچوبه: به مقدار لازم * زعفران آب کرده: 1 قاشق غذا خوری ==طرزتهيه== پياز را خرد می کنيم گوشت چرخ کرده با هم سرخ شود دارچين، نمک،زردچوبه به آن اضافه می کنيم و در انتها رب گوجه فرنگی کلم خردشده را سرخ کرده و به اين مواد اضافه می کنيم با مقداری کم آب بپزد برنج آب کشيده با مواد به ترتيب ترکيب شده و داخل آن دارچين می پاشيم . آيات الاحكام اقرار 2338 5278 2006-09-28T13:28:29Z روزبه 6 انتقال از ویکی‌سورس به قلم [[s:کاربر:پوراللهيار]] ==بررسي آيات الأحكام اقرار== نويسنده : '''حسن پوراللهيار''' دانشجوي كارشناسي ارشد رشتة حقوق خصوصي '''فهرست مطالب''' تعريف و معناي اقرار آية اوّل آية دوّم آية سوّم صورتهاي لفظي اقرار آية چهارم آية پنجم آية ششم آية هفتم منابع و مآخذ '''تعريف و معناي اقرار''' اقرار عبارت است از اخبار به حقي به نفع غير و به زيان خود ( مادة 1259 ق . م )شخص اقرار كننده را مقرّ ( به ضم ميم وكسر قاف و تشديد آخر ) و كسيكه اقرار به نفع او شده است « مقرّله » و مورد اقرار را « مقرّبه » گويند . ( لنگرودي ،80 ، 71 ) « اقرار ، خبر دادن است از حقي كه بر گردن خبر دهنده است . اخبار در اينجا جنس است ، يعني هر نوع خبر ، و اينكه گفتيم « حق لازم بر مخبر » ، با اين قيد ، شهادت از اين تعريف خارج مي شود . چون شهادت نيز ، خبر دادن از حق است ولي حقي كه بر گردن ديگري است . اين حق ، گاهي اوقات مال است و گاهي مجازات و گاهي نسب . مال ، بعضا معلوم است پس به مدلول شرعي لفظ ، عمل مي شود ، اگر مدلول شرعي ندارد به مدلول عرفي ، و اگر مدلول عرفي هم ندارد به مدلول لغوي عمل مي شود . و مال ، بعضا مجهول است ، در اينصورت بايد از اقرار كننده ، تفسر خواست و به احتمال قوي اقرارش عمل كرد . و اما عقوبت ( مجازات ) ، اگر معين كرد ، او را ملزم به اجرا مي كنند و اگر مبهم باشد ، توضيح مي خواهند ، خواه مجازات بر قذف باشد يا اقرار به جنايت به غير . و در نسب ، اگر شرايط موجود باشد و مانع حسي و شرعي در ميان نباشد ، مقرّ را ملزم به اقرار مي كنند . » ( فاضل مقداد ، 1385ق ، 85و86 ) دكتر گرجي در مورد مفهوم اقرار مي گويد : « ... وقايعي را كه انسان دربارة آنها سخن مي گويد مي توانيم به چهار نوع تقسيم كنيم : 1 ـ به نفع ديگري باشد . 2 ـ به ضرر ديگري باشد . 3 ـ به نفع خود انسان باشد . 4 ـ به ضرر خود انسان باشد . نوع اول و دوم را شهادت گويند ، نوع سوم را ادعا و نوع چهارم را اقرار گويند . » (گرجي ، 80 ، 76 ) در مورد مبحث « اقرار » به چند آيه استناد شده است كه به ترتيب كتاب «كنزالعرفان » مرحوم فاضل مقداد ، مورد بررسي قرار مي دهيم . و در ابتداي بحث از آيات ، ابتداء چند ترجمه از مترجمان برجستة قرآن كريم را ذكر ميكنيم وبعد به بحث در مورد آية مورد نظر مي پردازيم . آية 11 سورة ملك ـ‌ آية130 سورة انعام ـ آية 81 سورة آل عمران ـ آية 135 سورة نساء ـ آية 9 سورة ملك ـ آية 172 سورة اعراف ـ آية 37 سورة اعراف و ... '''آية اوّل ، آية 11 از سورة ملك مي باشد''': « فاعترفوا بذنبهم فسحقا لاصحاب السعير» . ترجمة الهي قمشه اي : آنجا به گناه خود معترف شوند كه سودي ندارد و خطاب قهر فرا رسد كه اهل آتش قهر ( از رحمت حق ) دور باد . ترجمة مكارم شيرازي : اينجاست كه به گناه خود اعتراف مي كنند ، دور باشند ، دوزخيان از رحمت خدا . ترجمة فولاد وند : پس به گناه خود اعتراف مي كنند . و مرگ باد بر اهل جهنم . ترجمة خرمشاهي : و بدينسان به گناهشان اعتراف مي كنند ، لعنت باد دوزخيان را . « آنان ( اهل دوزخ )بر گناهشان اعتراف كردند .» اعتراف از باب افتعال ، از ماده معرفت ، به اقراري گفته مي شود كه توأم با شناخت باشد به آنچه كه اقرار مي كند . اگر اقرار ، حجّت نبود ، سرزنش و نفرين بر آنها ( دوزخيان ) سزاوار نبود چون در دنبال آيه مي فرمايد : « دور باشند از رحمت خدا ، اصحاب آتش » . سحق به معناي دوري از رحمت خداست و اينكه در عربي گفته مي شود « أسحقه » يعني « ابعده » ( دور كرد او را ) » ( فاضل مقداد ، 1385ق ، 86 ) در تفسير مجمع البيان آمده: « پس اقرار و اعتراف به گناه خود كردند ، پس دوري از رحمت خدا براي اصحاب آتش است . قرائت : ابوجعفر و كسائي ( فسحقا ) به دو ضمّه قرائت كرده و ديگران به تخفيف ، يك ضمّه خوانده اند . » ( طبرسي ، 50 ، ج25 ، 172 ) « السحق به معناي دوريست ... و سحقا يعني خداوند ، ايشان را ملزم فرموده كه از هر خيري دور باشند . » ( طبرسي ، 50 ، ج25 ، 173 ) « و اقرار ، مشتق از قرّ الشيء ، تقرّ ، قرار است وقتيكه ثابت شود . و اعتراف از معرفت گرفته شده و ذنب ، مصدر است ... وقتي جمع ( ذنوب ) گفته شود ، براي اختلاف جنس گناه است . ( فسحقا لأصحاب السعير ) پس دوري باد بر اهل آتش . و اين نفرين بر ايشان است يعني خدا ايشان را محروم و دور از نجات بدارد دور داشتني . » ( طبرسي ، 50 ، ج25 ، 176 ) در تفسير منهج الصادقين آمده كه : « پس اعتراف كنند به گناهان خود كه آن كفر است و تكذيب رسل ، در وقتيكه آن اعتراف ، فايده به ايشان ندهد . و عدم اتيان به صيغة جمع به جهت آنست كه ذنب در اصل ، مصدر است زيرا كه مراد به آن كفر است . ... و اصل كلام اينست كه « أسحقهم الله سحقا أي أبدلهم من رحمته » ... بدانكه آيه ، مبطل قول مجبره است زيرا كه اگر كفر و ذنب ، بي اختيار ايشان مي بود ، به اين معترف نمي شدند بلكه مي گفتند ما را در آن اختياري نبوده . » ( كاشاني ، 44 ، ج9 ، 356 ) در تفسير اثني عشري آمده كه : « ... تنبيه : آيه دليل است بر بطلان قول مجبره زيرا كه اگر كفر ، اختياري ايشان نبود ، اعتراف نمي كردند بلكه مي گفتند ما را در آن اختياري نبود و به آن ملجأ و مجبر بوديم . » ( حسيني ، 63 ، 243 ) در تفسير خسروي آمده كه : « ... بيان : اقرار ، مشتق از قرار وثبات است . ... و اعتراف از معرفت است . .... ذنب هم مصدري است كه نه تثنيه دارد و نه جمع و وقتي جمع شود به سبب اختلاف جنس گناه است . و يك گناه ، هر قدر تكرار شود ، همان ذنب است ولي چند گناه مختلف را ذنوب گويند . » ( خسرواني ، 1390ق ، 335 ) و بالأخره در تفسير اطيب البيان نيز آمده كه : « اعتراف از مادة عرف و معرفت است به معني قبول معرفت . و اظهار معرفت يعني اظهار كردند كه ما معرفت داريم و مي دانيم كه چه كرده ايم و اعتراف و اقرار ، به معني واحد است . چون اقرار هم از مادة قرّ است به معناي ثبوت ، يعني ثابت و محقق است و اقرار اظهار ثبوت و تحقق است . » ( طيّب ، 66 ، 98 ) در اين آيه « اشاره است بر اينكه اقرار كننده بايد بر آنچه كه اقرار مي كند ، شناخت داشته باشد پس با اين حساب ، بلوغ و عقل و رشد در اقرار ، شرط است . » ( فاضل مقداد ، 1385ق ، 88 ) '''آية دوم ، آية 130 از سورة انعام مي باشد''' : « يا معشر الجن والانس ألم يأتكم رسل منكم يقصّون عليكم آياتي و ينذرونكم لقاء يومكم هذا قالوا شهدنا علي أنفسنا و غرّتهم الحيوه الدنيا و شهدوا علي أنفسهم أنّهم كانوا كافرين » . ترجمة الهي قمشه اي : ( آنگاه خدا خطاب كند كه ) اي گروه جن و انس ،‌آيا براي هدايت شما از جنس خود شما رسولاني نيامد كه آيات مرا براي شما بخوانند و شما را از مواجه شدن با اين روز سخت محشر بترسانند ؟ آنها با نهايت پشيماني جواب دهند كه به جهالت (ئبه مخالفت رسول ) و بدي بر خود گواهي مي دهيم و زندگاني دنيا ، آنها را مغرور ساخت و در آن حال مي فهمند و بر خود گواهي دهند كه به راه كفر و ضلالت مي رفتند . ترجمة مكارم شيرازي : ( در آن روز به آنها مي گويد : ) اي گروه جن و انس آيا رسولاني از شما به سوي شما نيامدند كه آيات مرا برايتان بازگو مي كردند و شما را از ملاقات چنين روزي بيم مي دادند ؟ آنها مي گويند : « بر ضرر خودمان گواهي مي دهيم ، ( آري ما بد كرديم ) » و زندگي ( پر زرق و برق ) دنيا ، آنها را فريب داد و به زيان خود گواهي مي دهند كه كافر بودند . ترجمة فولادوند : اي گروه جن و انس آيا از ميان شما ، فرستادگاني براي شما نيامدند كه آيات مرا بر شما بخوانند و از ديدار اين روزتان به شما هشدار دهند؟ گفتند: « ما به زيان خود گواهي دهيم » ( كه آري آمدند ) و زندگي دنيا فريبشان داد و بر ضد خود گواهي دادند كه آنان كافر بودند . ترجمة خرمشاهي : اي گروه جن و انس ، آيا پيامبراني از خودتان به سو ي شما نيامدند كه آيات مرا بر شما فرو خوانند و شما را به ديدار چنين روزي هشدار دهند ؟ گويند بر خود گواهي دهيم ( كه آري آمدند ) و زندگاني دنيا ايشان را فريفته است و بر خود گواهي دهند كه خود كافر بودند . فاضل مقداد در كنز العرفان ، پس از بيان اين آيه مي نويسد : « شهادت انسان بر عليه خود همان اقرار است از خود به آنچه كه شهادت مي دهد . » ( فاضل مقداد ، 1385ق ، 86 ) در مجمع البيان آمده : « وشهدوا علي انفسهم انّهم كانوا كافرين » در عالم آخرت اقرار مي كنند كه در دنيا كفر پيشه كرده اند و سزاوار عذابند . » ( طبرسي ، 50 ، ج8 ، 277 ) در تفسير انوار درخشان آمده : « قالوا شهدنا علي انفسنا : كفار و بيگانگان در پاسخ گويند بلي و اقرار خواهند نمود كه پيامبران بسياري از جانب پروردگار آمدند ... و شهدوا علي انفسهم انّهم كانوا كافرين : ئكفار پس از اينكه اقرار نمايند كه پيامبران بسياري از جانب پروردگار ، به سوي بشر فرستاده شده اند ، نيز اقرار مي نمايند كه دعوت پيامبر گرامي اسلام ( ص ) را شنيده و تكذيب مي نموديم و از آئين شرك و كفر پيروي نموده ، شعار خود قرار مي داديم . » ( حسيني ، 1380ق ، 165 ) '''آية سوم ، آية 81 از سورة آل عمران مي باشد''' : « و إذ أخذ الله ميثاق النبيّين لما آتيتكم من كتاب و حكمه ثمّ جاءكم رسول مصدّق لما معكم لتؤمننّ به و لتنصرنّه قال ءأقررتم و أخذتم علي ذلكم إصري قالوا أقررنا قال فاشهدوا و أنا معكم من الشّاهدين » . ترجمة الهي قمشه اي : و چون خداوند از پيغمبران ، پيمان تبليغ ( دين توحيد ) گرفت ، آنگاه كه به شما كتاب و حكمت بخشيد ( و به آن ، عمل نكرديد ) سپس براي هدايت شما اهل كتاب ، باز رسولي از جانب خدا آمد كه گواهي به راستي كتاب و شريعت شما مي داد تا به او ايمان آورده و از او ياري كنيد ، خداوند فرمود آيا به رسول من و به آنچه در كتاب آسماني او ، قرآن فرستادم اقرار داشته و از پيمان من پيروي خواهيد كرد ؟ همه گفتند اقرار داريم . خداوند فرمود شما ( بر خويش و امم خود ) گواه باشيد و من هم با شما ( بر آنان ) گواه خواهم بود . ترجمة مكارم شيرازي : و ( به خاطر بياوريد ) هنگامي را كه خداوند ، از پيامبران ( و پيروان آنها ) پيمان مؤكد گرفت ، كه هرگاه كتاب و دانش به شما دادم ، سپس پيامبري به سوي شما آمد كه آنچه را با شماست ، تصديق مي كند ، به او ايمان بياوريد و او را ياري كنيد ، سپس ( خداوند ) به آنها گفت : « آيا به اين موضوع ، اقرار داريد ؟ و بر آن پيمان مؤكد بستيد ؟ » گفتند : « ( آري ) اقرار داريم » ( خداوند به آنها ) گفت : « پس گواه باشيد و من نيز با شما از گواهانم ». ترجمة فولاد وند : وياد كن هنگامي را كه خداوند از پيامبران پيمان گرفت كه هرگاه به شما كتاب و حكمتي دادم سپس شما را فرستاده اي آمد كه آنچه را با شماست ، تصديق كرد ، البته به او ايمان بياوريد و حتما ياريش كنيد . آنگاه فرمود : « آيا اقرار كرديد و در اينباره ، پيمانم را پذيرفتيد ؟» گفتند : « آري اقرار كرديم » . فرمود : « پس گواه باشيد و من با شما از گواهانم » . ترجمة خرمشاهي : و چنين بود كه خداوند از پيامبران پيمان گرفت كه چون به شما كتاب و حكمت بخشيدم ، آنگاه پيامبري به سويتان آمد كه گواهي دهنده بر ( حقانيت ) كتب آسماني شما گرديد ، بر شماست كه به او ايمان آوريد و ياريش دهيد ، آنگاه فرمود ، آيا گردن نهاديد و بر اين ( امر ) با من پيمان بستيد ؟ گفتند آري گردن نهاديم . فرمود پس هم شما گواهي دهيد و هم من همراه با شما شاهدم . مرحوم فاضل مقداد مي نويسد « دلالت اين آيه بر حكم طبق اقرار ، روشن است . » ايشان در ادامه فروض مختلف اقرا ررا مورد بررسي قرار مي دهند به اين ترتيب كه « اگر كسي ادعا كند به اينكه آيا من چنين چيزي را در ذمّة تو دارم ؟ و طرف وي بگويد : « من به تو اين موضوع را اقرار مي كنم » ( أنا مقرّ لك به ) ، اين قطعا اقرار است . اما اگر بگويد « من اقرار مي كنم » ( أنا مقرّ ) ، آيا اين هم اقرار است يا نه ؟ بعضي ها گفته اند نيست . چون ممكن است در نظر او ، چيزي باشد غير از آنچه كه مورد ادعا مي باشد يعني ( مثلا ) مقر باشد به وحدانيت خدا يا به نبوت ( پيامبر اسلام ص ) . يا اينكه به باطل بودن ادعاي تو اقرار مي كنم . پس جواب ، صريح نيست چون اين كلمه ، عام است و عام هم بر خاص دلالت ندارد . بعضي ها گفته اند اقرار است زيرا پشت سر ادعا آمده است و عرفا اقرار به مدعي است . و آية شريفه هم ، دليل براينست ، چون در آيه نفرموده است كه « ما به اين اقرار مي كنيم » ( در آيه آمده « أقررنا » نه « أقررنا بذلك » ) . اگر بگويي : اينكه در آية شريفه ،‌ كلمة « بذلك » را ترك فرموده است ، دليل ، آن اينست كه علم خداوند بر آن و بر قصد آنان ، محيط بوده است و به اين جهت در سؤال هم كلمة « بذلك » حذف شده است ( يعني فرموده است « أأقررتم » و نفرموده است « أأقررتم بذلك » ) در جواب مي گويند مراد خداووند متعال ، ايشانرا با كلام خودشان ، به اقرار واداشتن بوده است به اين جهت د ردنبال آيه مي فرمايد « فاشهدوا » ، يعني شما هم بر يكديگر شاهد باشيد . پس مقصود خدا ، اقرار گرفتن از آنان بوده است نه اينكه قصد خداي دانا ، دانستن قصد آنان باشد . » . ( فاضل مقداد ، 1385ق ، 86 ) '''صورتهاي لفظي اقرار''' مرحوم فاضل مقداد در ادامه چهار صورت لفظي اقرار را بررسي كرده اند كه بخاطر اهميت آنها در بحث اقرار عين جملات را ( ترجمه ) ، مي آورم : « بدان كه صورت فرض شده در اينجا ، لفظا چهار مورد است : الف ) أنا مقرّ لك به ( من اين موضوع را به تو اقرار مي كنم ) كه اين مورد ، قطعا اقرار مي باشد . ب ) أنا مقرّ لك ( با حذف « به » ) در اينجا هم احتمال دارد كه اقراري به نفع تو بكند اما به غير از اين حق مورد ادعا . پس جواب ، واضح نيست . ج ) أنا مقرّ به ( با حذف « لك » ) علّامه گفته است كه اين ، اقرار است . ولي ظاهر كلام شهيد اينست كه اين مورد اقرار نيست چون احتمال دارد كه او بر حقي اقرار كند اما نه به آن كسي كه مدّعي است . د ) أنا مقرّ ( با حذف « به » و « لك » ) و غير از آن ، چيزي نگويد و ضميرها را (لك و به ) ذكر نكند . در اينجا باز هم دو احتمال قبلي است . ولي ظاهر آيه ، اينست كه هر چهار مورد ، اقرار محسوب مي شوند . و حذف ضميري كه فقط نقش رابط را دارد در اينجا اشكال ندارد ، چون زياد اتفاق مي افتد كه ضمير را حذف مي كنند بخاطر اينكه ضمير را همه مي شناسند . و قرينة خطاب هم با تأييديّة عرفي ، اين امر را ثابت مي كند ، چون در هر چهار مورد رگر مي گفت « آري » ، اقرار محسوب مي شد . پس هر چهار مورد ، اقرار حساب مي شوند . » ( فاضل مقداد ، 1385ق ، 87 ) . در اين آيه « ... ( و اخذتم علي ذلكم اصري ) ، يعني عهد من ، و اينكه عهد را « اصر » گفته اند چون آنرا مي بندند و محكم مي كنند ، و آصار در لغت به معناي آنچه كه چيزي را با آن مي بندند و محكم مي كنند مي باشد ويا ( به اين جهت عهد را اصر گفته اند كه ) وفا كردن به آن شديد است ( تأكيد زيادي دارد . ) » ( فاضل مقداد ، 1385ق ، 89 ) « در آيات دوم و سوم اشاره است بر اينكه واجب است كه طبق اقرار مقرّ ، مطلقا حكم شود ، چنانچه در بيّنه نيز اينچنين است . به اين جهت خداي متعال ، اقرار را شهادت ناميده است ، پس اقرار ، جزو يكي از ادلّة احكام محسوب مي شود . » ( فاضل مقداد ، 1385ق ، 88 ) '''آية چهارم ، آية 135 از سورة نساء مي باشد''' : « يا أيّها الّذين آمنوا كونوا قوّامين بالقسط شهداء لله و لو علي أنفسكم أو الوالدين و الأقربين إن يّكن غنيّا أو فقيرا فالله أولي بهما فلا تتّبعواالهوي أن تعدلوا و إن تلووا أو تعرضوا فإنّ الله كان بما تعملون خبيرا » . ترجمة الهي قمشه اي : اي اهل ايمان ، نگهدار عدالت باشيد و براي خدا ( يعني موافق حكم خدا گواهي دهيد هرچند بر ضرر خود يا پدر و مادر و خويشان شما باشد براي هر كس شهادت مي دهيد چه فقير باشد يا غني ، شما نبايد در حكم و شهادت ، طرفداري از هيچكدام كرده و از حق عدول نمائيد كه خدا به رعايت حقوق آنها ، اولي است پس شما در حكم و شهادت ، پيروي هواي نفس مكنيد تا عدالت نگاه داريد و اگر زبان را در شهادت ، طوري بگردانيد ( كه سخن بر نفع شما مبهم و مجمل شود ) و يا از بيان حق ، خودداري كنيد ، خدا به هر چه كنيد آگاه است ( از كيفر و قهر او بترسيد ). ترجمة فولادوند : اي كساني كه ايمان آورده ايد ، پيوسته به عدالت قيام كنيد و براي خدا گواهي دهيد ، هر چند به زيان خودتان يا ( به زيان ) پدر و مادر و خويشاوندان ( شما ) باشد . اگر ( يكي از دو طرف دعوا ) توانگر يا نيازمند باشد ، باز خدا به آندو ( از شما ) سزاوارتر است . پس از پي هوس نرويد كه ( در نتيجه ، از حق ) عدول كنيد . و اگر به انحراف گرائيد يا اعراض نمائيد ، قطعا خدا به آنچه انجام مي دهيد آگاه است . در تفسير مجمع البيان آمده : « ... اما شهادت انسان ، به زيان خودش ، منظور اقرار براي خصم است پس اقرار براي خصم ،‌شهادت به زيان خويش مي باشد و مورد قبول است لكن شهادت به سود خويش ، قبول نمي شود . » ( طبرسي ، 50 ، ج6 ، 89 ) در تفسير منهج الصادقين آمده : « ... ( و لو علي انفسكم ) و اگر چه بر نفس شما باشد به اين معني كه اقرار كنيد به حقي كه در ذمة شما باشد چه ، شهادت بيان حق است خواه بر شاهد باشد يا غير او ، و در حديث آمده كه ( قل الحق و لو كان عليك ) يعني آنچه حق است بگو و اگرچه بر تو باشد ... » ( كاشاني ، 44 ، ج3 ، 129 ) مرحوم فاضل مقداد ، استدلال به اين آيه را همانند استدلال به آية دوم مي داند . در اين آيه « اشاره است به اينكه ، از روي حق اقرار كردن برمقرّ واجب است بدليل قول خداوند متعال « كونوا قوّامين بالقسط » ( قسط ) يعني عدل ، و امر نيز ، براي وجوب مي آيد . » ( فاضل مقداد ، 1385ق ، 89 ) دكتر گرجي در مورد اين آيه مي گويد : « در اين آية شريفه تصريح شده به اين كه انسان مكلف است حقايق را به خاطر خدا بگويد و كتمان شهادت نكند و لو بر ضرر خودش باشد . شهادت به ضرر خود ، همان اقرار است و آية فوق بر حجيت آن دلالت دارد . » ( گرجي ، 80 ، 76 ) '''آية پنجم ، آية 9 از سورة ملك مي باشد''' : « قالوا بلي قد جاءنا نذير فكذّبنا و قلنا ما نزّل الله من شيء إن أنتم إلّا في ضلال كبير » . ترجمة الهي قمشه اي : آنها در جواب گويند آري رسول حق آمد ولي ما تكذيب او كرديم و ( از جهل وشقاوت ) گفتيم كه خدا چيزي از آسمان نفرستاده و جز اينكه شما رسولان ( به دعوي دروغ وحي ) ، سخت به گمراهي و ضلالتيد هيچ نيست . ترجمة فولادوند : گويند :‌ « چرا ، هشدار دهنده اي به سوي ما آمد ( ولي ) تكذيب كرديم و گفتيم : خدا چيزي نفرستاده است ، شما جز در گمراهي بزرگ نيستيد . » ( استدلال به اين آيه را همراه با آية ششم ، بصورت يكجا بررسي خواهيم كرد . ) '''آية ششم ، آية 172 از سورة اعراف مي باشد''' : « و إذ أخذ ربّك من بني آدم من ظهورهم ذريّتهم و أشهدهم علي أنفسهم ألست بربّكم قالوا بلي شهدنا أن تقولوا يوم القيامه انّا كنّا عن هذا غافلين » . ترجمة الهي قمشه اي : و ( اي رسول ما ) بياد آر ( و خلق را متذكر ساز ) هنگامي كه خداي تو از پشت فرزندان آدم ، ذرية آنها را برگرفت وآنها را بر خود گواه ساخت كه من پروردگار شما نيستم ؟ همه گفتند بلي ما به خدايي تو گواهي دهيم ( برخي مفسرين گفتند مراد ظهور ارواح فرزندان آدم است درنشأة ذر و عالم روح و گواهي آنها به نور تجرد و شهود به توحيد خدا و ربّانيت او در عوالم ملك وملكوت است ) كه ديگر در روز قيامت ( يعني روز قيام حقايق و زوال اوهام و اعراض دنيا ) نگوئيد ما از اين واقعه ( قيامت و يا از معرفت و يكتائي خدا ) غافل بوديم . ترجمة فولادوند : و هنگامي را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم ، ذريّة آنها را برگرفت و ايشان را بر خودشان گواه ساخت كه آيا پروردگار شما نيستم ؟ گفتند : « چرا گواهي داديم » تا مبادا روز قيامت بگوييد ما از اين ( امر ) غافل بوديم . مرحوم فاضل مقداد گويد : « استدلال كرده اند با اين دو آيه و مانند آنها بر اينكه ، حرف ايجاب ( بلي و نعم ) صلاحيّت دارند كه اقرار باشند و « بلي » ايجاب بعد از نفي است . ولي « نعم » تقرير و تأييد سؤال است ، اگر نفي باشد ، نفي و اگر ايجاب باشد ، ايجاب . و به اين دليل ابن عباس گفته است كه در آية سورة اعراف ، ( أ لست بربّكم قالوا بلي ) اگر در جواب « نعم » مي گفتند ، كافر مي شدند ، چون معنا اينچنين مي شد كه : بله خداي ما نيستي . ولي در اين استدلال ( فرق گذاشتن بين نعم و بلي ) اشكال وجود دارد چون در عرف ، نعم را به معناي بلي نيز استعمال مي كنند . و قول شاعر ( جحدر العكلي ) نيز به صحت ادعاي ما دلالت مي كند . ( شاعر ، در شعر خود ، در جواب سؤالي كه با « ليس » ايراد شده است ، « نعم » آورده است . ) ... اما حق در نزد من اين است كه قائل به تفصيل شويم . يعني اگر اين نوع جواب ( « نعم » به جاي « بلي » ) ، از اهل لغت صادر شود ، اقرار حساب نمي شود اما اگر از عرف صادر شود ، اقرار محسوب مي شود . » ( فاضل مقداد ، 1385ق ، 87و88 ) '''آية هفتم ، آية 37 از سورة اعراف مي باشد''' : « فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ أُولئِكَ يَنالُهُمْ نَصيبُهُمْ مِنَ الْكِتابِ حَتّى إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا يَتَوَفَّوْنَهُمْ قالُوا أَيْنَ ما كُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنّا وَ شَهِدُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرينَ » ترجمة الهي قمشه اي : پس كيست ستمكارتر از آنكس كه بر خدا دروغ بندد يا آيات خدا را تكذيب كند ( به دروغ نسبت دهد ) آنان از كتاب ( قضا و قدر الهي يا از نامة اعمال ) به كيفر خويش خواهند رسيد تا هنگاميكه فرستادگان ما ( ملك الموت و فرشتگان قبض روح )بر او فرا رسند كه قبض روح او كنند به آنان گويند ، چه شدند آنهائي كه به جاي خداي ، به ربوبيت مي خوانديد ( مانند بتان جمادي و غير جمادي و هواهاي نفساني ) پاسخ دهند كه آنها همه از نظر ما ناپديد و نابود شدند و آنها بر زيان خويش ، گواهي دهندكه كافر بوده و راه هدايت نپيموده اند . ترجمة فولاد وند : پس كيست ، ستمكارتر از آنكس كه بر خدا دروغ بندديا آيات او را تكذيب كند؟ اينان كساني هستند كه نصيبشان از آنچه مقرر شده ، به ايشان خواهد رسيد ، تا آنگاه كه فرشتگان ما به سراغشان بيايند كه جانشاان بستانند ، مي گويند : « آنچه غير از خدا مي خوانديد كجاست ؟ » مي گويند : « از ( چشم ) ما ناپديد شدند » و عليه خود گواهي مي دهند كه آنان كافر بودند . اين آيه را دكتر گرجي در كتاب آيات الأحكام خويش آورده اند . اما به نظر مي آيد كه آيات ديگري هم در مورد اقرار وجود دارد كه نمونة بارز آنها '''آية 102 از سورة توبه''' مي باشد . « وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحًا وَ آخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ » ترجمة الهي قمشه اي : و بعضي ديگر آنها به گناه نفاق خود اعتراف كردندكه عمل صالح و فعل قبيح ، هر دو بجاي آوردند ، اميد باشد كه خداوند توبة آنان را بپذيرد كه البته خدا آمرزنده و مهربان است . ترجمة مصباح زاده : و ديگران اقرار كردند به گناهانشان آميختند كرداري نيكو و ديگري بد ، شايد كه خدا توبه بپذيرد از ايشان ، بدرستيكه خدا ، آمرزنده و مهربان است . ترجمة فولاد وند : و ديگراني هستند كه به گناهان خود اعتراف كرده و كار شايسته را با ( كاري ) ديگر كه بد است درآميختند . اميد است خدا توبة آنان را بپذيرد ، كه خدا آمرزنده مهربان است . » والسلام '''و ما توفيقي الّا بالله عليه توكّلت و اليه انيب''' '''منابع و مآخذ''' 1 قرآن كريم 2 جعفري لنگرودي ، محمد جعفر (80) ،ترمينولوژي حقوق ، چ11 ، تهران : كتابخانة گنج دانش 3 حسيني شاه عبدالعظيمي ، حسين ابن احمد(63) ،تفسير اثني عشري ، ج13 ، چ1 ، تهران : انتشارات ميقات 4 حسيني همداني ، سيد محمد (1380ق) ، تفسير انوار درخشان ، ج6 ، تهران : كتابفروشي لطفي 5 سيوري ، جمال الدين مقدادبن عبدالله (1385ق) ، كنزالعرفان في فقه القرآن ، ج2 ، طهران : نشر مكتبه المرتضويه لإحياء الآثار الجعفريه 6 طبرسي ، ابو علي الفضل بن الحسن (50) ، تفسير مجمع البيان (ترجمه) ،مترجمان= سيد ابراهيم مير باقري ، احمد بهشتي ، محمد رازي ، سيدهاشم رسولي محلاتي ، علي صحت ، علي كاظمي ، محمد مفتح ، ضياءالدين نجفي ، حسين نوري ، چ1 ، تهران : انتشارات فراهاني 7 طيّب ، عبدالحسين (66) ، تفسير اطيب البيان ، ج13 ، چ3 ، تهران : انتشارات اسلام 8 كاشاني ، فتح الله (44) ، تفسير منهج الصادقين في الزام المخالفين ، چ2 ، تهران : كتابفروشي اسلاميه 9 گرجي ، ابوالقاسم (80) ،آيات الأحكام ، چ1 ، تهران : نشر ميزان 10 ميرزاخسرواني ، علي رضا (1390ق) ، تفسير خسروي ، ج8 ، تهران : چاپ اسلاميه 11 نرم افزار قرآني « جامع » '''حسن پوراللّهيار''' ديماه 1384 هـ ـ ش الزام قاضی به صدور حکم 2339 5279 2006-09-28T13:48:50Z روزبه 6 انتقال از ویکی‌سورس به قلم [[s:کاربر:پوراللهيار]] '''بررسي اشكالات الزام قاضي به صدور حكم''' تهيّه و تنظيم : '''حسن پوراللهيار''' ، دانشجوي كارشناسي ارشد رشتة حقوق خصوصي بهمن ماه 1384 '''فهرست مطالب''' مقدمه فصل اول : شرح اصل 167 قانون اساسي و مواد قانوني مربوط به آن فصل دوم : مشكل عدم كفايت علم قاضي بند اول : مواردي كه مشكل عدم كفايت علم قاضي ، بيشتر بروز ميكند بند دوم : موارديكه مشكل عدم كفايت علم قاضي كمتر بروز ميكند يا بروز نمي كند فصل سوم : تشريح مشكل عدم كفايت علم قاضي و بيان نظر عقل و شرع فصل چهارم : بيان راه چاره و ارائة پيشنهاد براي حل مشكل بند اول : پيشنهاداتي براي حل اين مشكل بند دوم : اهداف پيشنهادات فوق فصل پنجم : ناعادلانه بودن قانون ، دليل منطقي رد پرونده فصل ششم : نقد راه حل قانوني در مورد فقدان يا نقص قانون نتيجه گيري منابع و مآخذ '''بررسي اشكالات الزام قاضي به صدور حكم''' '''مقدمه''' عنوان تحقيق حاضر « بررسي اشكالات الزام قاضي به صدور حكم » مي باشد . در اين تحقيق ، سعي شده است تا با مطالعة اصل 167 قانون اساسي و مواد قانوني مربوط به آن ، موضوع آنها را بررسي كرده و اشكالات آنها را بيابيم . پس از شرح و توضيح مواد مذكور ، چند سؤال مهم ، در رابطه با موضوع اين مواد ، ارائه مي شود كه در طول تحقيق ، مورد بررسي قرار گرفته و در نهايت پاسخي منطقي به آنها داده خواهد شد . از مهمترين موضوعات تحقيق حاضر بررسي امكان يا عدم امكان ردّ پرونده هاي ارجاعي ، توسط قاضي به دليل عدم تخصص و علم كافي قاضي ، در مورد برخي پرونده هاي پيچيده و ثقيل مي باشد . مشكل عدم كفايت علم قاضي ، در طول تحقيق ، مورد بررسي قرار گرفته و مقررات قانوني در مورد رد پرونده از طرف قاضي و مشكلات اجراي اين مقررات با دلائل منطقي و شرعي مورد نقد قرار مي گيرد و در نهايت نتيجة بررسيها بيان شده و براي حل مشكلات مطرح شده در طول تحقيق ، راه حلهاي عملي ارائه مي گردد . '''كليد واژه ها :''' بررسي در لغت به معناي بازرسي ، تفتيش ، تنقيب ، فحص ، پرسش ، پرس و جو ، مطالعه و ... آمده است . واژة اشكال ( با كسر الف ) به معناي مشكل شدن ، دشواري و سختي و عدم سهولت مي باشد . الزام يعني لازم كردن ، واجب و لازم گردانيدن ، اثبات وادامة چيزي . قاضي در لغت به معناي داور ، حكم كننده ... و در اصطلاح فقه به معني كسي است كه ميان مردم حكومت كند و در مورد اختلاف و نزاع ، فصل خصومت نمايد . واژة صدور به معناي واقع شدن و حادث گشتن امري و آشكار شدن امري مي باشد . واژة حكم به معاني زير آمده است : الف ) دستور مقنن اسلام راجع به افعال مكلفان ( يعني كساني كه عاقل و بالغ و رشد هستند ) خواه دستور الزامي باشد چون امر و نهي و خواه نباشد چون استحباب و كراهت و اباحه . اين اصطلاح در مقابل « وضع » به كار رفته است . ب ) در معني اعم ، حكم عبارت است از قانون شرعي و شامل حكم تكليفي و حكم وضعي مي شود . ... ج ) رأي قاضي را نيز حكم گويند . در اينصورت ، حكم در مقابل فتوي به كاررفته است . د ) به معني محمول قضيه است . ... هـ ) آنچه از مقررات شرعي كه متضمن مصلحت اكيد مردم است و اراده افراد بر خلاف آنها جايز نيست . ... '''فصل اول''' '''شرح اصل 167 قانون اساسي و مواد قانوني مربوط به آن''' طبق اصل 167 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران ، مادة 3 قانون آئين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور مدني و مادة 8 قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب اصلاحي 1381 ، قضات دادگستري مؤظف و مكلفند در مورد هر پرونده اي كه طبق قانون ، براي رسيدگي به آنان ارجاع مي شود اظهار نظر نمايند و تقريبا به هيچ عذري نمي توانند پرونده اي كه در صلاحيت رسيدگي آنها هست را رد كنند . در صورت كوتاهي در انجام وظيفة مذكور ، طبق مادة 597 قانون مجازات اسلامي ، علاوه بر تأدية خسارات وارده « ... دفعة اول از شش ماه تا يكسال و در صورت تكرار ، به انفصال دائم از شغل قضائي محكوم » مي شوند . از سوي ديگر بايد توجه داشت كه به منظور صدور حكم در تمامي دعاوي ، مهمترين و اصليترين منبع ، قانون يعني قوانين موضوعه مي باشد . پس در صورتيكه قانون ، كه اكثرا بر گرفته از فقه اماميه مي باشد ، نظر عدة قليلي از فقها يا نظرات ضعيف فقهي را قبول كرده باشد ، قاضي مكلف است طبق نظر قانون رأي دهد . فقط در صورتيكه خود قاضي ، مجتهد بوده و نظر قانون را بر خلاف نظر اجتهادي خود تشخيص دهد مي تواند از اظهار نظر در مورد پرونده ، خودداري كرده و پرونده را رد كند . در اينصورت آن پرونده « ... به شعبة ديگري جهت رسيدگي ارجاع خواهد شد . » همانطور كه ملاحظه مي شود ، اهميت قوانين موضوعه ، در حل و فصل دعاوي به قدري مورد تأكيد قانونگذار مي باشد كه حتي به قاضي مجتهد هم اجازه نمي دهد كه بر طبق نظر اجتهادي خود ، در صورتيكه با قانون موضوعه مخالف باشد رأي دهد و تنها اين حق را به وي داده كه از اظهار نظر در پرونده امتناع كند . در مواد فوق الذكر ، تكليف قاضي در رسيدگي به موضوعاتي كه براي آنها در قانون ، تكليفي مشخص نشده است ( سكوت ، نقص و اجمال قانون و تعارض قوانين ) نيز معين گرديده است . طبق مواد مذكور ، در اينگونه موارد ، قاضي بايد با استناد به منابع معتبر اسلامي يا فتاوي معتبر و اصول حقوقي كه مغاير با موازين شرعي نباشد حكم قضيه را صادر نمايد . تكاليفي در صورت سكوت قانون يا نقص قانون يا ... پيش بيني شده است چند مورد هستند كه عبارتند از : الف ) منابع معتبر اسلامي ب )فتاوي معتبر ج )اصول حقوقي كه مغاير با موازين شرعي نباشند . سؤالي كه مطرح مي شود اينست كه آيا قاضي مي تواند به هر كدام از اين چند تكليف ، بصورت تخييري رجوع كند يا بايد موافق بيان قانون ، ترتيب را لحاظ كند ؟ به نظر مي آيد كه قاضي اصولا مؤظف است كه ترتيب را رعايت كند . يعني اگر در مورد موضوع مطروحه ، در قوانين موضوعه ، تكليف و حكمي نيابد ، ابتدا بايد به منابع معتبر اسلامي رجوع كند ودر صورتيكه باز هم تكليفي را پيدا نكند در مرحلة بعد ، بايد به فتاوي معتبر فقهاي اماميه رجوع كند واگر باز هم تكليف را نيابد نوبت به اصول حقوقي مي رسد . اكنون پس از توضيحاتي كه ارائه گرديد ، چند مسألة مهم و در واقع چند اشكال و ايراد جدي در رابطه با مواد مذكور مطرح مي گردد : 1 ) در صورتيكه علم يك قاضي براي رسيدگي و اظهار نظر در مورد پرونده اي وي‍ه ، كفايت نكند ، تكليف چيست ؟ 2 ) آيا قاضي رسيدگي كننده به علت ناعادلانه بودن قانون در مورد پرونده اي خاص و براي دوري از صدور حكم ناعادلانه ، مي تواند از اظهار نظر در آن پرونده خودداري كند ؟ 3 ) آيا پيدا كردن راه حل ارائه شده در مواد مذكور راجع به فقدان يا نقص ويا اجمال قانون ، به راحتي براي قاضي امكانپذير مي باشد ؟ '''فصل دوم''' '''مشكل عدم كفايت علم قاضي''' حال ابتدا لازم است كه اين مشكل را در وضعيت كنوني ريشه يابي كنيم سپس مواردي كه اين مشكل در آنها بسيار بروز مي كند و نيز مواردي را كه كمتر بروز مي كند را ذكر كنيم و در نهايت به بيان راههاي حل اين مشكل بپردازيم . '''بند اول : مواردي كه مشكل عدم كفايت علم قاضي ، بيشتر بروز ميكند :''' با توجه به كثرت پرونده هاي دادگستري و كافي نبودن تعداد قضات دادگاهها و در نتيجه تراكم پرونده ها در شعب دادگاهها ، نمي توان انتظار داشت كه قضات ، در مورد تمام پرونده هايي كه به آنان ارجاع مي شود ، بطور كامل عالم و آگاه و با تجربه باشند . موضوع كثرت پرونده ها و ارجاع دعاوي مختلف به يك شعبه ، تا قبل از سال 1381 از مهمترين مشكلاتي بود كه شعب دادگاهها با آن مواجه بودند . قبل از اصلاح قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب در سال 81 تقريبا به مدت 8 سال ، شعب دادگاههاي عمومي مكلف بودند به همه گونه دعاوي ـ اعم از كيفري و حقوقي ـ كه به آنان ارجاع مي شد رسيدگي كنند و بسيار اتفاق مي افتاد كه يك قاضي تنها در عرض 2 يا 3 ساعت با چند پروندة كاملا متفاوت از هم روبرو مي شد . در چنين وضعيتي نبايد انتظار مي داشتيم كه تمامي تصميمات قاضي ، بدون اشكال و كاملا صحيح مي بود . اما در سال 81 اين رويه تغيير كرد و با اصلاح قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب ـ كه به قانون احياي دادسراها معروف شد ـ گامي به سوي عدالت و واقع بيني برداشته شد . طبق ماده 4 ق.ت.د.ع.ا ، اصلاحي 81 ، حوزه هاي قضايي كه بيش از يك دادگاه عمومي داشته باشند به شعب حقوقي و جزايي تقسيم شدند و پرونده هاي حقوقي به شعب حقوقي و پرونده هاي كيفري به شعب كيفري ارجاع شدند .اما باز هم طبق روال قبلي ، در حوزه هايي كه فقط يك شعبه دارند ( مثل حوزه هاي قضايي بخش ها ) ، آن شعبه هم بايد به پرونده هاي حقوقي رسيدگي كند و هم به پرونده هاي كيفري . مي توان گفت كه از سال 73 تا سال 81 بخاطر مسائلي كه در بالا ذكر گرديد ، مشكل عدم كفايت علم قاضي بيشتر بروز مي كرد و نيز ، اكنون در حوزه هايي كه فقط يك شعبه دارند ، اين مشكل بسيار بروز مي كند . '''بند دوم : موارديكه مشكل عدم كفايت علم قاضي كمتر بروز ميكند يا بروز نمي كند :''' در مواردي كه يك دادگاه از چند دادرس تشكيل ميشود يا لا اقل ، مشاوري براي قاضي پيش بيني شده است ، مشكل عدم كفايت علم ، بسيار كم بروز مي كند . نمونه هايي از اين موارد را بررسي مي كنيم : 1 ـ دادگاههاي تجديد نظر استان 2 ـ شعب ديوان عالي كشور 3 ـ دادگاههاي كيفري استان 4 ـ دادسراها 5 ـ دادگاههاي خانواده و ... . ـ دادگاههاي تجديدنظر استانها و شعب ديوانعالي كشور همواره از چند قاضي تشكيل مي شوند . در اين دادگاهها بخاطر تعدد قضات رسيدگي كننده ، به ندرت اتفاق مي افتد كه مشكل عدم كفايت علم قضات ، مطرح شود زيرا اولا قضات اين دادگاهها ، قضات داراي سابقه و در نتيجه داراي تجربه زياد مي باشند و ثانيا تعدد آنان باعث مي شود كه افكار و نظراتشان را از طريق مشورت ، روي هم گذاشته و تصميم درستي اتخاذ كنند .پس عملا مشكل عدم علم كافي قاضي در اين دادگاهها بروز نمي كند . ـ همچنين در مورد دادگاههاي كيفري استان نيز ، وضع ، بدين منوال است . در مورد جرائمي كه مجازات قانوني آنها قصاص نفس يا قصاص عضو يا رجم يا صلب يا اعدام يا حبس ابد است ونيز در مورد جرائم مطبوعاتي و سياسي و همچنين در مورد رسيدگي به اتهامات برخي مقامات كشوري و لشكري ، طبق ماده 4 و تبصره 1 مادة 20 ق.ت.د.ع.ا اصلاحي 81 ، دادگاههاي كيفري هر استان ودر مورد اخير ، دادگاه كيفري استان تهران ، صالح به رسيدگي مي باشند . در دادگاههاي كيفري استان نيز سيستم تعدد قضات ، حاكم است و مشكلي كه مطرح كرده ايم در آنها نيز تقريبا بروز نمي كند . ـ همچنين مطابق مادة 3 ق.ت.د.ع.ا اصلاحي 81 ، دادسراهاي عمومي و انقلاب در مورد پرونده هاي كيفري ، اولين مراجع رسيدگي مي باشند . و چون دادسراها نيز متشكل از چند قاضي با عناوين مختلف هستند ، مشكل عدم كفايت علم قاضي در آنها نيز به ندرت بروز مي كند . ـ در مورد دادگاههاي خانواده هم بايستي گفت كه به دليل اينكه در اين دادگاهها ، يك مشاور قضايي زن نيز وجود دارد و نيز بخاطر اينكه قضات اين دادگاهها حداقل داراي چهار سال سابقة قضايي هستند اين مشكل ، كمتر بروز مي كند . بعد از تمام اين بحث ها نتيجه اي كه در مورد اين مشكل مي توان گرفت اين است كه فعلا مشكل عدم كفايت علم قاضي در مورد پرونده هاي ثقيل و پيچيده ، اكثرا در دادگاههاي عمومي حقوقي مطرح مي شود . چرا كه اين دادگاهها فقط از يك قاضي ، تشكيل مي شوند و تجربه و سابقه و ... نيز براي آنان شرط نيست . '''فصل سوم''' '''تشريح مشكل عدم كفايت علم قاضي و بيان نظر عقل و شرع''' همگان مي دانند كه علم انسانها ، محدود و جهل آنان ، فراوان است . در مورد تمامي حرفه ها و مشاغل ، همواره مشكل عدم كفايت علم ، مطرح بوده و مي باشد . شغل قضا نيز نه تنها از اين قاعده استثنا نيست بلكه بخاطر گستردگي مباحث و موضوعات و محدودة شغل قضا ، احتمال بروز چنين مشكلي در آن ، خيلي بيشتر از ديگر موارد مي باشد . و بسيار اتفاق مي افتد كه قاضي در رسيدگي به پرونده اي ، با كمي تجربه يا كمي اطلاعات و علم مواجه مي شود و به اين نتيجه مي رسد كه حقيقتا نمي تواند اظهارنظري كند . اين مشكل مخصوصا در پرونده هاي ثقيل و پيچيده و داراي جوانب متعدد بيشتر بروز مي كند . در چنين موقعيتي اگر واقع بين باشيم ، نبايد قاضي را مؤاخذه كنيم كه « چرا بلد نيستي ؟ » يا « اگر علم نداشتي ، چرا قاضي شدي ؟ » واقعيت اينست كه اين مشكل ـ گرچه علنا كمتر به چشم مي خورد ـ اما بسيار اتفاق مي افتد و همواره يكي از مشكلات پنهان دادگستري ها بوده و مي باشد .كثرت صدور آراء اشتباه ، دليل قاطعي بر اين مدعا مي باشد . قضاوت در اسلام از اهميت فوق العاده زيادي برخوردار مي باشد . چنانچه در فقه اسلام ، اصل بر مجتهد بودن قاضي است . قرآن كريم در چگونگي قضاوت مي‌فرمايد : «يا داود انا جعلناك خليفة في الارض فاحكم بين الناس بالحق و لا تتبع الهوي »اي داوود ، ما تو را خليفه روي زمين گردانيديم . در ميان مردم به حق داوري كن و از پي هواي نفس مرو. شرايط قاضي منصوب عبارت است از: بلوغ ، عقل ، ايمان ، عدالت ، اجتهاد مطلق ، مرد بودن ، طهارت مولد و اعلميت نسبت به كساني كه در شهر يا نزديك آن هستند بنا بر احتياط و همچنين احوط است كه داراي حافظه باشد به گونه‌اي كه فراموشي ، غالباً او را نگيرد. اما در شرائط كنوني ، مصلحت اقتضا مي كند كه قضات غير مجتهد را نيز به كار بگيريم و با در نظر گرفتن مسائلي ، قضاوت آنان را نيز قبول كنيم . اما گويا قانونگذار ، در هنگام تعيين وظايف قاضي ، اين مطلب را فراموش كرده است كه اكثريت قريب به اتفاق قضات ما ، مجتهد نيستند واز سوي ديگر هيچ كس قاضي مجتهد را هم معصوم نمي داند چه برسد به قاضي غير مجتهد از طرفي ديگر هم عقل و هم شرع مقدس اسلام ، تكليف را از شخص جاهل ساقط مي دانند بخصوص جهلي كه بتوان با قانونگذاري صحيح از بروز آن جلوگيري كرد يا آنرا حل كرد ، بدون اينكه ضرري متوجه كسي بشود . و در ما نحن فيه ، اگر قاضي ، تكليف را نداند مطمئنا ضرري به وقوع خواهد پيوست كه ضرر بيننده ، يا اشخاص حقيقي و حقوقي خواهند بود يا دولت ودستگاههاي قضايي و حكومتي . تكليف قاضي ، به رسيدگي در مورد پرونده اي كه نسبت به آن ، علم كافي ندارد هم مكلّف كردن بيجاي جاهل و هم تكليف به ما لا يطاق خواهد بود . در اين مورد بهتر است اشاره اي به حديث معروف « رفع » نيز بكنيم : اين حديث ، به حضرت محمّد (ص) منسوب است . متن حديث ، اينگونه است كه : « رفع عن امّتي تسعة : الخطأ ، و النسيان ، وما اكرهوا عليه ، وما لا يطيقون ، وما لا يعلمون ، وما اضطرّوا اليه ، و الحسد ، و الطيرة ، و التفكّر في الوسوسة في الخلق ما لم ينطق بشفة » به نظر اكثر علما ، معناي حديث اين است كه پيامبر (ص) فرمودند كه حكم نه چيز ، از مسلمانان ، برداشته شده كه عبارتند از : اشتباه و فراموشي و ... و آنچه كه فراتر از توان آنها باشد و آنچه كه ندانند و ... . اصلي ترين مورد از نه مورد فوق ، عبارت « ما لا يعلمون » است كه بسيار مورد استناد فقها ، قرارگرفته است . ويكي ديگر از آنها « ما لا يطيقون » مي باشد پس طبق حديث رفع ، مكلّف نسبت به تكليفي كه فوق توان و طاقت اوست هيچگونه مسؤوليتي ندارد . قانونگذار در هيچيك از قوانين موضوعه ، بروز اين مشكل را پيش بيني نكرده است . حتي در مادة 3 قانون آئين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور مدني و مادة 8 قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب ( اصلاحي 81 ) و نيز در اصل 167 قانون اساسي ، اين مشكل را بطور خاص به همراه عدم صراحت و تعارض قوانين و ... ذكر نكرده است تا بتوان گفت كه راه حلهاي پيش بيني شده در اين مواد ( رجوع به منابع معتبر اسلامي و فتاوي معتبر و ... ) شامل اين مشكل نيز مي شوند . اما از طرفي ، اطلاق مادة 597 قانون مجازات اسلامي كه مقرر مي دارد « هر يك از مقامات قضايي كه ... به هر عذر و بهانه ... از قبول شكايت يا رسيدگي به آن امتناع كند ... » بيانگر اين است كه قاضي حتي با اين عذر كه علمش در مورد اين پرونده ، كافي نيست ، نمي تواند از رسيدگي امتناع ورزد . از سوي ديگر نمي توان ادعا كرد كه قانونگذار ، با در نظر گرفتن مشكل مورد بحث ما ، بندهاي 2و4 مادة 25 ق.ت.د.ع.ا يا بندهاي ( الف ) ، ( ج ) و ( هـ ) مادة 348 ق.آ.د.د.ع.ا.م را پيش بيني كرده است . اگر بشود چنين ادعايي كرد ، بايد بگوييم كه « علاج واقعه را قبل از وقوع بايد كرد » . قابل تجديدنظر بودن آراء اشتباه دادگاههاي عمومي به چند دليل نمي تواند راه حل خوبي براي اين مشكل باشد : 1 ـ موجب اطالة دادرسي و بلا تكليف ماندن اصحاب دعوي ، به مدت طولاني مي شود . پرونده هاي بسياري چندين سال ، بدون اينكه تصميمي قطعي در رابطه با آنها اتخاذ شود بلا تكليف باقي مي مانند و واقعيت هم اينست كه اكثريت قابل توجهي از پرونده هاي حقوقي دادگاههاي عمومي به مرحلة تجديد نظر نيز راه مي يابند . 2 ـ صدور آراء اشتباه ، حيثيت دستگاه قضايي را خدشه دار مي سازد . 3 ـ تنها آندسته از اصحاب دعوي كه آگاهي نسبي به قانون دارند ، مي توانند بدينوسيله از خود دفاع كنند . '''فصل چهارم''' '''بيان راه چاره و ارائة پيشنهاد براي حل مشكل''' حال بايد چاره اي انديشيده شود تا تعداد آراء اشتباه دادگاهها كم شود . زيرا كه صدور اين آراء بار اضافي براي دادگستري ايجاد مي كنند . براي اينكه اگر رأي اشتباهي در دادگاه عمومي صادر شود وبعدا مورد تجديدنظرخواهي قرار گيرد و دادگاه تجديدنظر هم بخاطر اشتباه بودن رأي ، آنرا نقض كند دوباره بايد همان پرونده در دادگاه تجديدنظر ، مورد رسيدگي ماهوي قرار دهد و بعدا رأي صادره براي اجرا به همان دادگاه بدوي بفرستد . يا اگر در دادگاه بدوي ، قرار اشتباهي صادر شده باشد و دادگاه تجديدنظر ، آن قرار را نقض كند ، دوباره پرونده را براي رسيدگي به همان دادگاه بدوي خواهد فرستاد . البته در مورد اشتباه قاضي و برخي طرق جبران اين اشتباه ، مادة 326 ق.ت.د.ع.ا.م نيز مواردي را پيش بيني كرده است اما با توجه به آنچه كه قبلا ذكر گرديد حتي اعمال اين ماده نيز زياد مؤثر نيست . زيرا اولا كثرت پرونده ها به قدري است كه نه خود قاضي صادر كنندة رأي اشتباه ، فرصت بازبيني آنرا دارد و نه قاضي ديگري ، ثانيا حداكثر هدفي كه از اين ماده مي شود به آن رسيد اين است كه حكم اشتباه ، نقض شود . و ثالثا بحث ما اين است كه كاري كنيم كه اصلا رأي اشتباه ، صادر نشود تا نوبت به اين چيزها برسد . يعني هدف ما پيشگيري است نه درمان مشكل بوجود آمده . ملاحظه مي شود كه آراء اشتباه ، تكاليف و مشكلات بيهودة زيادي براي دادگستري ايجاد مي كند . '''بند اول : پيشنهاداتي براي حل اين مشكل''' 1 ـ بيشتر كردن تعداد دادگاههاي تخصصي ، همانند اقدامي كه در مورد دادگاههاي خانواده يا دادگاههاي كيفري استان به عمل آمده است . همانطور كه پيش از اين نيز گفتيم . اين دادگاهها به دعاوي خاصي رسيدگي ميكنند كه تقريبا موضوع تمام دعاوي مطروحه در آنها حول يك محور مي گردد و محدود به بخش خاصي از موضوعات حقوقي مي شود . بديهي است هرچه تعداد دادگاههاي تخصصي بيشتر شود و قضات متخصص مربوط به آن دادگاه در آنها قضاوت كنند بطور چشمگيري از تعداد آراء اشتباه كاسته خواهد شد . 2 ـ افزايش تعداد قضات ( تعدد قضات ) يا لااقل پيش بيني مشاور قضايي براي هر كدام از شعب دادگاهها . 3 ـ تأسيس شعبه اي مخصوص يا شورايي ويژه در هر حوزة قضايي كه بصورت هفتگي يا ماهيانه يا ... از قضات برجستة آن حوزه تشكيل گردد .تا قضات آن حوزه كه مشكل عدم كفايت علم ، براي آنها بروز مي كند بتوانند نظر مشورتي شعبه يا شورا را اخذ كنند يا اينكه در مواردي ، خود شعبه اقدام به رسيدگي كند . '''بند دوم : اهداف پيشنهادات فوق :''' 1 ـ كاستن از بار پرونده هي دادگاه تجديد نظر استان ( همانطور كه قبلا اشاره شد ) . 2 ـ سرعت در رسيدگي به دعاوي و بيان فوري تكليف اصحاب دعوي و كاستن از زمان و مراحل رسيدگي به دعاوي . 3 ـ خدمت به دادگستري بوسيلة جلب رضايت مردم از عملكرد دستگاه قضايي با كمتر شدن تعداد آراء اشتباه . ـ براي جلوگيري از سوء استفادة احتمالي از بخش اخير پيشنهاد شمارة 3 ، پيش بيني مقررات ويژه اي براي چنين شعبه يا چنين شورايي لازم است . به عنوان مثال پيش بيني شود كه : الف ) هر قاضي در يك مدت معين ( مثلا هر ماه ) ، فقط اختيار ارجاع يك پرونده را به اين شعبه يا شورا داشته باشد و پرونده هايي كه در اين شعبة ويژه ، رسيدگي مي شوند يا شوراي مذكور در مورد آنها نظر مشورتي مي دهد ، در دفتر ويژه اي با نام قاضي ارجاع دهنده ثبت شود . ب ) قبول پرونده هاي ارجاعي در اين شعبه يا شورا منوط به موافقت اكثريت اعضاي شعبه يا شورا باشد . و اگر شعبه يا شورا پرونده اي را قبول نكند ، براي رسيدگي به همكان قاضي يا قاضي ديگري ارجاع شود . ج ) هر كدام از قضات كه به اين شعبه يا شورا ، پرونده اي ارجاع مي كند بايد دليل ارجاع پرونده را نيز بصورت كتبي تحويل دفتر شعبه يا شورا بدهد . در آخر بايستي گفت كه وضع و اجراي هر مقرراتي معايبي نيز خواهد داشت . اما اگر در نحوة قانونگذاري دقت بيشتري شود ، معايب آن به حد اقل خواهد رسيد . اگر جمع بندي كنيم ، عمل به هر كدام از سه پيشنهاد فوق معايبش بسيار كمتر از وضعيت فعلي خواهد بود . '''فصل پنجم''' '''ناعادلانه بودن قانون ، دليل منطقي رد پرونده''' سؤال ديگري كه در رابطه با مواد مورد بحث ما پيش مي آيد اين است كه : آيا قاضي رسيدگي كننده به علت ناعادلانه بودن قانون در مورد پرونده اي خاص و براي دوري از صدور حكم ناعادلانه ، مي تواند از اظهار نظر در آن پرونده خودداري كند ؟ اينكه ادعا كنيم كه تمام قوانين مدونه كشورمان ، عادلانه بوده و هيچ اشكالي ندارند و هيچ سوء استفاده اي نمي توان از آنها كرد ، ادعاي بي اساسي است . موارد بسياري وجود دارد كه بنا به دلائلي ، عدالت در آنها رعايت نگرديده است در موارد بسياري هم مشاهده مي شود كه قانون ، با اخلاق اسلامي و انساني ، مغايرت دارد .حال اگر يك قاضي آگاه و مؤمن ، حكمي از احكام قانون را ناعادلانه بداند و نخواهد حكم ناعادلانه صادر كند ، تكليفش چيست ؟ اهميت مقولة عدالت در قانونگذاري ، بسيار زياد و غير قابل انكار است . بطوريكه اكثر علما و حقوقدانان ، عدالت را اصلي ترين وظيفة علم حقوق مي دانند . شغل قضا ، از جمله سمت هايي است كه داراي مسؤوليت بسيار زيادي ، هم در برابر خداوند متعال و هم در برابر انسانها و حتي ديگر موجودات نيز مي باشد . اهميت رعايت عدل در قضاوت ، در آيات و روايات فراواني مورد تأكيد خداوند متعال و معصومين ( ع ) واقع شده است . كه از اينجمله مي توان به موارد زير اشاره كرد : « انّ الله يأمركم أن تؤدّوا الأمانات الي اهلها و إذا حكمتم بين الناس أن تحكموا بالعدل إنّ الله نعمّا يعظكم به إنّ الله كان سميعا بصيرا » « فلا تتّبعوا الهوي أن تعدلوا و إن تلووا أو تعرضوا فإنّ الله كان بما تعملون خبيرا » « يا أيّها الّذين آمنوا كونوا قوّامين لله شهداء بالقسط ولا يجرمنّكم شنئان قوم علي ألّا تعدلوا اعدلوا هو أقرب للتّقوي واتّقوا الله إنّ الله خبير بما تعملون » « ... و أمرت لأعدل بينكم ... » « إنّ الله يأمر بالعدل والإحسان ... » حال با اين توضيحات ، اين حق را به قاضي مي دهيد كه لاأقل از رسيدگي در مورد پرونده اي كه حكم قانون را در مورد آن ، ناعادلانه مي داند ، امتناع كرده و درخواست ارجاع پرونده را به شعبة ديگري بكند ؟ به نظر مي آيد كه اين عذر ، عذر بسيار موجهي بوده و مشمول كلمة « بهانه » كه در مادة 957 قانون مجازات اسلامي آمده ، نشود . پس مي توان اين مورد را از موارد نقص يا سكوت قانون قلمداد كرده و تكليف موجود در اصل 167 قانون اساسي و مادة 3 قانون آئين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور مدني را در مورد آن جاري وساري دانست . بنابراين در موردي كه قاضي ، حكم قانون را بر خلاف عدل و در واقع بر خلاف شرع اسلام ( البته بطور غير مستقيم ) بداند و نظر او نيز كاملا منطقي و قابل تأييد ( از سوي علما و فقها ) باشد بايستي به منابع معتبر اسلامي و ... رجوع شود و چه منبعي معتبر تر از كتاب متقن و محكم الهي ، قرآن حكيم . '''فصل ششم''' '''نقد راه حل قانوني در مورد فقدان يا نقص قانون''' اما مسألة مهم ديگري كه در مورد اصل 167 قانون اساسي و مواد مربوط به آن مطرح است اينست كه آيا پيدا كردن راه حل ارائه شده در مواد مذكور راجع به فقدان يا نقص ويا اجمال قانون ، به راحتي براي قاضي امكانپذير مي باشد ؟ بديهي است ـ همچنانكه قبلا ذكر شد ـ بخاطر اينكه اكثر قضات موجود ، مجتهد نيستند ، پيدا كردن حكم مقتضي ، در جائيكه قوانين موضوعه ساكت هستند يا با هم تعارض دارند ويا اصلا قانوني در آن مورد وجود ندارد ، از منابع معتبر اسلامي و فتاوي معتبر ، كار آساني نباشد ، اگرچه مي توان رجوع به اصول حقوقي را از موارد قبلي استثنا كرد . به ويژه با توجه به مشغلة بسيار زياد قضات دادگستري ، به علت كثرت پرونده ها ، اينكه آنان بتوانند وقت مناسب و فراغت ذهني شايسته اي براي مطالعة منابع مذكور پيدا كنند بسيار بعيد است . كمي تعداد قضات دادگستري نيز عامل ديگري است كه مانع اين مي شود كه قضات بتوانند به منابع مورد نظر رجوع كرده و حكم قضيه را بيابند . در مورد منابع مذكور نيز بايستي گفت كه اكثريت قابل ملاحظه اي از اين منابع ، به زبان عربي بوده و موارد بسيار اندكي از آنها به زبان فارسي ترجمه گرديده اند . با اين توضيح مي توان گفت كه الزام قاضي براي پيدا كردن حكمي از منبعي كه زبان آنرا نمي داند ، تكليف بما لا يطاق خواهد بود . و عملا منتفي خواهد گشت گرچه در ظاهر ، اينگونه نمي نمايد ، ولي واقع امر اين است . پس آيا بهتر نيست كه چنين پرونده هايي به آندسته از قضات ارجاع شوند كه توان يافتن حكم از منابع مورد نظر را دارند ؟ شايد عملي كردن پيشنهاداتي كه قبلا راجع به مشكل اصلي ، بيان گرديد در مورد اين مشكل نيز از راه حل موجود بهتر باشد . '''نتيجه گيري''' 1) مي توان گفت كه طبق نظر قانون ، قاضي به هيچ عذري نمي تواند پرونده ارجاعي را رد كند . حتي به دليل عدم كفايت علم و تجربه يا نا عادلانه بودن قانون . 2 ) مشكل عدم كفايت علم قاضي ، در حال حاضر ، بيشتر در دادگاههاي عمومي حقوقي بروز مي كند . 3 ) اقداماتي كه جديدا ، در مورد تخصصي كردن دادگاهها انجام يافته است بسيار مؤثر بوده و مي طلبد كه اين روند در آينده گسترش بيشتري يابد . 4 ) هم عقل سليم و هم شرع مقدس اسلام ، حكم مي كنند كه نبايد كسي را بيش از حد توان تكليف كرد حتي اگر اين شخص ، قاضي باشد . چرا كه اولا قاضي نيز فردي از افراد جامعه انسانها محسوب شده و معصوم نيست و ثانيا گستردگي مباحث مربوط به منسب قضاوت ، بسيار بيشتر از شغلها و حرف ديگر است . 5 ) مشكل عدم كفايت علم قاضي از مهمترين مسائل دستگاه قضائي كشور بوده و مسائل و مشكلات زيادي به بار آورده است . 6 ) عملي كردن پيشنهادات ارائه شدن در اين تحقيق براي حل مسائل مطروحه ، مي تواند تا اندازة زياد ، مشكلات موجود را برطرف سازد . و اگر هم معايبي داشته باشد ، بسيار كمتر از معايب وضع موجود خواهد بود . 7 ) به نظر مي آيد كه قاضي بتواند به دليل نا عادلانه بودن حكم قانون از اعمال آن خودداري نموده و پروندة ارجاعي را رد كند . 8 ) عمل كردن به راه حلي كه در اصل 167 قانون اساسي و مادة 3 قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور مدني ، راجع به تكليف قاضي در مواردي كه با فقدان قانون يا نقص آن و يا اجمال آن و يا تعارض قوانين مواجه مي شود ، ذكر گرديده كار آساني نمي باشد . مخصوصا با توجه به كثرت پرونده ها در دادگستري و كمي تعداد قضات و مشغلة كار آنان . والسلام '''و ما توفيقي الّا بالله عليه توكّلت و إليه انيب''' '''پي نوشتها :''' 1 دهخدا ، لغتنامة علامه دهخدا 2 عميد ، دكتر حسن ، فرهنگ فارسي عميد 3 جعفري لنگرودي ، دكتر محمد جعفر ، ترمينولوژي حقوق 1 ـ اصل يكصد و شصت و هفتم قلضي موظف است كوشش كند حكم هر دعوا را در قوانين مدونه بيابد و اگر نيابد با استناد به منابع معتبر اسلامي يا فتاوي معتبر حكم قضيه را صادر نمايد و نمي تواند به بهانة سكوت يا نقص يا اجمال يا تعارض قوانين مدونه از رسيدگي به دعوا و صدور حكم امتناع ورزد . 2 ـ قضات دادگاهها موظفند موافق قوانين به دعاوي رسيدگي كرده ، حكم مقتضي صادر و يا فصل خصومت نمايند . در صورتي كه قوانين موضوعه كامل يا صريح نبوده يا متعارض باشند يا اصلاً قانوني در قضية مطروحه وجود نداشته باشد ، با استناد به منابع معتبر اسلامي يا فتاوي معتبر و اصول حقوقي كه مغاير با موازين شرعي نباشد ، حكم قضيه را صادر نمايند و نمي توانند به بهانة سكوت يا نقص يا اجمال يا تعارض قوانين از رسيدگي به دعوا و صدور حكم امتناع ورزند و الّا مستنكف از احقاق حق شناخته شده و به مجازات آن محكوم خواهند شد . تبصره چنانچه قاضي مجتهد باشد و قانون را خلاف شرع بداند پرونده به شعبة ديگري جهت رسيدگي ارجاع خواهد شد . 3 ـ ( اصلاحي 81 ) قضات دادگاهها و دادسراهاي عمومي و انقلاب مكلفند به دعاوي و شكايات و اعلامات موافق قوانين موضوعه و اصل يكصد و شصت و هفتم ( 167 ) قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران رسيدگي كنند و تصميم قضائي را اتخاذ نمايند . 4 ـ هر يك از مقامات قضائي كه شكايت و تظلمي مطابق شرايط قانوني نزد آنها برده شود و با وجود اين كه رسيدگي به آنها از وظايف آنان بوده به هر عذر و بهانه اگرچه به عذر سكوت يا اجمال يا تناقض قانون از قبول شكايت يا رسيدگي به آن امتناع كند يا صدور حكم را بر خلاف قانون به تأخير اندازد يا بر خلاف صريح قانون رفتار كند دفعة اول از شش ماه تا يكسال و در صورت تكرار به انفصال دائم از شغل قضائي محكوم مي شود و در هر صورت به تأديه خسارات وارده نيز محكوم خواهد شد . 1 عبد الله شمس ، آيين دادرسي مدني ، ج 2 ، ص 216 1 ـ آية 26 از سورة ص 2 ـ موسوي الخميني، تحرير الوسيله، ج 4، ص 85 1 ـ محمد باقر مجلسي ، بحارالأنوار ج 2 ، ص 280 1 ـ ماده 25 ق.ت.د.ع.ا : « جهات درخواست تجديدنظر به قرار زير است : 1 ـ ادعاي عدم اعتبار مدارك استنادي دادگاه يا دروغ بودن شهادت شهود يا فقدان شرايط قانوني شهادت ، در شهود . 2 ـ ادعاي مخالف بودن رأي با قانون . 3 ـ ادعاي عدم صلاحيت دادگاه يا عدم صلاحيت قاضي صادركننده رأي . 4 ـ ادعاي عدم توجه قاضي به دلايل يا مدافعات . تبصره : اگر درخواست تجديدنظر به استناد يكي لز جهات مذكور در اين ماده به عمل آمده باشد: مرجع تجديدنظر در صورت وجود جهتي ديگر مي تواند به آن جهت هم رسيدگي نمايد . 2 ـ مادة 348 ق.آ.د.د.ع.ا.م : جهات درخواست تجديدنظر به قرار زير است : الف ـ ادعاي عدم اعتبار مستندات دادگاه . ب ـ ادعاي فقدان شرايط قانوني شهادت شهود . ج ـ ادعاي عدم توجه قاضي به دلايل ابرازي . د ـ ادعاي عدم صلاحيت قاضي يا دادگاه صادركنندة رأي . هـ ـ ادعاي مخالف بودن رأي با موازين شرعي و يا مقررات قانوني . تبصره اگر درخواست تجديدنظر به استناد يكي از جهات مذكور در اين ماده به عمل آمده باشد در صورت وجود جهات ديگر ، مرجع تجديد نظر به آن هم رسيدگي مي نمايد . 1 ـ مادة 353 قانون آئين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور مدني 1 ـ ماده 326 - آراي دادگاههاي عمومي و انقلاب در موارد زير نقض مي گردد: الف - قاضي صادر كننده راي متوجه اشتباه خود شود. ب - قاضي ديگري پي به اشتباه راي صادره ببرد به نحوي كه اگر به قاضي صادر كننده راي تذكر دهد ، متنبه شود. ج - دادگاه صادر كننده راي يا قاضي ، صلاحيت رسيدگي را نداشته اند و يا بعدا كشف شود كه قاضي فاقد صلاحيت براي رسيدگي بوده است . تبصره 1 - منظور از قاضي ديگر مذكور در بند ب عبارت است از رئيس ديوان عالي كشور ، دادستان كل كشور ، رئيس حوزه قضايي و يا هر قاضي ديگري كه طبق مقررات قانوني پرونده تحت نظر او قرار مي گيرد . تبصره 2 - در صورتي كه دادگاه انتظامي قضات تخلف قاضي را موثر در حكم صادره تشخيص دهد مراتب را به دادستان كل كشور اعلام ميكند تا به اعمال مقرر ات اين ماده اقدام نمايد . 1 آية 58 از سورة نساء 2 آية 135 از سورة نساء 3 آية 8 از سورة مائده 4 آية 15 از سورة شوري 5 آية 90 از سورة نحل '''منابع و مآخذ''' 1 قرآن كريم 2 جعفري لنگرودي ، محمد جعفر ( 80 ) ، ترمينولوژي حقوق ، چ 11 ، تهران : انتشارات گنج دانش 3 شمس ، عبدالله ( 81 ) ، آيين دادرسي مدني ، ج 2 ، چ 1 ، تهران : نشر ميزان 4 عبد الباقي ، محمد فؤاد ( 79 ) ، المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الكريم ، بي جا ، انتشارات ذوي القربي 5 عميد ، حسن ( 63 ) ، فرهنگ فارسي عميد ، چ 1 ، تهران : انتشارات امير كبير 6 مجلسي ، محمد باقر ( 1403 ه ـ ق ) ، بحار الأنوار ، ج 2 ، چ 2 ، بيروت : مؤسسة وفاء 7 موسوي خميني ، روح الله ( 1390 ه ـ ق ) ، تحرير الوسيله ، ج 2 ، نجف : چاپ آداب 8 نرم افزار لغتنامة علامه دهخدا 9 متن قوانين مدونه ( قانون اساسي ـ قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب ـ قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور مدني ـ قانون مجازات اسلامي ) '''حسن پوراللّهيار''' 10/11/1384 کاربر:روزبه 2340 5280 2006-09-28T13:49:47Z روزبه 6 نگا [[w:کاربر:روزبه]]. جهل به قانون 2341 5281 2006-09-28T14:17:20Z روزبه 6 انتقال از ویکی‌سورس به قلم [[s:کاربر:پوراللهيار]] '''شرح و نقد قاعدة « جهل به قانون ، رافع مسؤوليّت نيست »''' نويسنده : '''حسن پوراللهيار ينگجه''' دانشجوي '''كارشناسي ارشد حقوق خصوصي''' مرداد ماه 1384 '''كليّات''' همواره ، موضوع مسؤوليّت جاهل ، مورد بحث فقها و حقوقدانان ، بوده و مي باشد . اينكه محدودة مسؤوليّت فرد جاهل به حكم ، در نظام حقوقي و فقهي ايران ، چقدر است ، مسألة بسيار مهم و تأثيرگذاري ، در روابط ميان اشخاص تلقي مي شود . فقها و حقوقدانان ، نظرات متفاوتي ، در مورد محدودة مسؤوليّت شخص جاهل دارند . البته لازم به ذكر است كه در مورد برخي مسائل ، هم در فقه وهم در قوانين موضوعه ، تكليف مسؤوليّت شخص جاهل ، تعيين شده است ( هدف ما در اين تحقيق ، ذكر اين استثنائات نمي باشد) . اما ، با توجه به اصول كلي حقوقي و نيز قواعد مسلم عقلي و شرعي ، بايستي براي رفع مسؤوليّت از شخص جاهل ، ملاكهاي كلي ، ارائه گردد . نبايد مطلقا و بدون استثنا ، فرد جاهل به حكم (قانون) را ، مسؤول دانست . بلكه بايد اندكي ، قاعدة « جهل به قانون ، رافع مسؤوليّت نيست » را تعديل كنيم .زيراكه يكي از مهمّترين اهداف قانون ، ايجاد و گسترش عدل در جامعه مي باشد ، و همگان ، وظيفه دارند ، تا حدّي كه مي توانند ، براي گسترش عدل ، تلاش كنند . '''فهرست''' '''مقدّمه''' '''فصل اوّل : شرح قاعده''' بخش اوّل : معناي قاعده بخش دوّم : محل جريان قاعده بخش سوّم : هدف قاعده بخش چهارم : اساس قاعده بخش پنجم : بحث عقوبت ، در مورد عدم تعلّم احكام '''فصل دوّم : نقد قاعده''' بخش اوّل : اطلاق قاعده بند اوّل : اطلاق واژة جهل بند دوّم : اطلاق واژة قانون بند سوّم : اطلاق واژة مسؤوليّت بخش دوّم : نقد نظر وجوب تعلّم قوانين بخش سوّم : طريق انتشار ، مهلت 15روزه وفرض علم بخش چهارم : ايرادات فقهي بند اوّل : حديث رفع بند دوّم : قاعدة « قبح عقاب بلا بيان » بند سوّم : آية « لا يكلّف الله نفسا الّا ما آتاها » بخش پنجم : معيارهاي رفع مسؤوليّت از جاهل بند اوّل : عدم آسيب به نظم عمومي بند دوّم : جاهل قاصر بند سوّم : حسن نيّت شخص جاهل '''نتيجه گيري''' '''منابع''' '''مقدّمه''' '''به نام الله''' موضوع تحقيق حاضر ، « شرح و نقد قاعدة جهل به قانون ، رافع مسؤوليّت نيست » مي باشد . سؤال اصلي تحقيق ، اين است كه « آيا جهل به قانون ، رافع مسؤوليّت مي باشد ؟» فرضيّة اصلي تحقيق ، عبارت است از : « به نظر مي رسد كه جهل به قانون ، رافع مسؤوليّت مي باشد . » . متغيّرمستقلّ ، « جهل به قانون » ، و متغيّر وابسته ، « عدم مسؤوليّت » مي باشد . در فرايند تحقيق ، به متغيّرهاي مزاحم « نظم عمومي » و « قانون موضوعه » ، برخورد مي كنيم . نوع تحقيق ، نظري-كاربردي و روش تحقيق ، و روش تحقيق ، توصيفي و همبسته مي باشد . روش جمع آوري اطلاعات نيز ، كتابخانه اي است . البته به اندازة قابل توجّهي هم از اينترنت ، استفاده شده است . اين تحقيق ، شامل دو فصل ، مي باشد : فصل اوّل = شرح قاعده و فصل دوّم = نقد قاعده . هدف ما ، از بررسي و نقد اين قاعده ، تبيين جايگاه و نقش اين قاعده در نظام حقوقي كنوني ايران ، و بيان ايرادات وارد براين قاعده مي باشد ، و اينكه اين قاعده ، فعلا در چه مواردي كاربرد دارد ، و در نهايت ، به دست آوردن ملاكهاي كلي ، براي مسؤوليّت شخص جاهل مي باشد . كليد واژه ها : « جهل » ، در لغت ، به معناي نادان بودن ، نادان شدن ، ضدّ علم ، نادانستن ،خود را نادان نمودن ، ناداني كردن و ... آمده است . « قانون » در لغت ، به معناي قاعده ( دهخدا ، سي دي لغتنامه ) و در اصطلاح ، « گفته شده كه اصل آن Canon است كه عبارت است از مقررات موضوعه ، توسط مقامات كليسا . و كلمة مزبور ، معرب كلمة لاتين مذكور است . بهر حال شكي نيست كه اين كلمه ، در اصل ، عربي نيست . در لغت عرب به معني اندازه ومقياس اشياء است . وبه معني قضية كليه كه يك رشته جزئيّات را بيان مي كند . » ( لنگرودي ، 67 ،517 ) . « مسؤوليّت » در لغت ، مصدر صناعي از مسؤول مي باشد ، به معناي تعهّد ، ضمانت ، مؤاخذه و در اصطلاح حقوقي ، تعهّد قهري يا اختياري شخص ، در مقابل ديگري است . ( دهخدا ، سي دي لغتنامه ) . « مسؤوليّت ، تعهّد قانوني شخص ، بر رفع ضرري كه به ديگري وارد كرده است مي باشد ، خواه اين ضرر ، ناشي از تقصير خود وي باشد يا از فعاليّت او ، ناشي شده باشد . » ( لنگرودي ، 67 ، 642 ) . در بخش اوّل از فصل اوّل كه عنوان اين بخش ، « معناي قاعده » مي باشد ، سعي مي شود ، ابتدا ، مفهوم و معناي قاعده ، مورد بررسي قرار گيرد و بعد ، نظرات حقوقدانان مشهور در رابطه با اين قاعده آورده مي شود .و بعد، دايرة شمول اين قاعده ، تبيين مي شود . در بخش دوّم از فصل اوّل ، كه عنوانش « محل جريان قاعده » مي باشد ، اين موضوع ، مورد بررسي قرار مي گيرد كه در چه مواقعي ، به اين قاعده استناد مي شود و رويّة كنوني در اين مورد ، بيان مي شود . در بخش سوّم از فصل اوّل ، كه عنوانش ، « هدف قاعده » مي باشد بيان مي شود كه اهداف عمدة قاعده مورد بحث ، عبارتند از تحكيم نظم عمومي و تشويق يا در واقع اجبار مردم به تعلّم احكام و قوانين ، وسپس اين دو هدف ، مورد بررسي قرار مي گيرند . عنوان بخش چهارم از فصل اوّل ، «اساس قاعده » مي باشد . در اين بخش ، به اين موضوع مي پردازيم كه اساس اين قاعدة بر چه پايه هايي استوار است . و سپس ، به مستندات اين پايه ها اشاره مي كنيم . عنوان بخش پنجم قاعده ، عبارت است از « بحث عقوبت ، در مورد عدم تعلّم احكام » . در اين بخش ، بحث فقهي وجوب تعلّم احكام شرعي ، مورد بررسي قرار گرفته و بيان مي شود كه آيا كسي كه احكام شرعي را ، فرا نمي گيرد مستوجب عقاب و مؤاخذه است يا نه ؟ اقوال مختلف در اينباره را ذكر مي كنيم وسپس ، ثمره اقوال مختلف را در رابطه با وجوب تعلم قوانين ، مورد مطالعه قرار مي دهيم . فصل دوّم ، كه عنوانش « نقد قاعده » است ، شامل پنج بخش مي باشد . بخش اوّل از فصل دوّم ، با عنوان « اطلاق قاعده » ، شامل سه بند مي باشد كه اين بندها به ترتيب كلمات موجود در قاعده ، اطلاق قاعده را مورد بررسي قرار مي دهند و اين موضوع ( اطلاق ) را ، مورد انتقاد قرار مي دهند . بخش دوّم از فصل دوّم ، كه « نقد نظر وجوب تعلّم قوانين » نام دارد ، نظري را كه ، با استناد به وجوب تعلّم احكام شرعي كه در فقه ، مطرح است ، تعلّم قوانين موضوعه را نيز ، واجب مي داند ، انتقاد كرده و با ارائة دلايلي ، اين نظر را رد مي كند . عنوان بخش سوّم از فصل دوّم ، عبارت است از « طريق انتشار ، مهلت 15روزه و فرض علم » .در اين بخش ، به ترتيب ، مهلتي كه ، قانونگذار ، پس از سپري شدن آن مدت ، افراد را ، عالم به قانون مصوب ، فرض مي كند ، و خود مسأله فرض علم ، يا اماره علم را مورد انتقاد قرار مي دهيم . و دلايل وارد بودن انتقادات مزبور را ، بيان مي كنيم . بخش چهارم از فصل دوّم ، با عنوان « ايرادات فقهي » ، به بيان چند ايراد فقهي ، بر قاعدة مورد بحث ، مي پردازد كه شامل سه ايراد اصلي بوده و در سه بند ، با استناد به نظر فقها ذكر مي گردد . عنوان بخش پنجم از فصل دوّم ، « معيارهاي رفع مسؤوليّت از جاهل » مي باشد . در اين بخش ، با توجّه به آنچه كه در بخشهاي گذشتة تحقيق ، مورد بررسي قرار گرفته است ، معيار هايي براي عدم مسؤوليّت جاهل ، ارائه مي شود . ودر واقع ، در اين بخش ، سعي مي كنيم ، قاعدة مزبور را تعديل كنيم . به اين اميد كه مورد توجّه و استفادة خوانندگان گرامي ، واقع شود . '''فصل اوّل''' '''شرح قاعده''' '''بخش اوّل : معناي قاعده''' درعلم حقوق ، معروف است که « جهل به قانون رافع مسؤوليّت نمي باشد ». جهل به قانون را جهل به حکم نيز مي گويند. مضمون اين قاعده ، اينست که چنين فرض مي شود که تمام افراد جامعه ، از احکام و قوانين ، آگاهي دارند. پس ادّعاي جهل هيچکس نسبت به قانون ، پذيرفته نمي شود. يعني کسي در مقام اثبات نمي تواند بگويد که من در مورد فلان قانون آگاهي نداشتم. آيت الله سيد محمد موسوي بجنوردي در کتاب علم اصول مي نويسد : « از بعد حقوقي ، وجوب تعلم قوانين ، از اصول مسلّمة حقوقي است. بر همة مکلّفان واجب است که قوانين مدون مصوب مجلس شوراي اسلامي را- پس از ابلاغ دولت و لازم الإجرا شدنش با اعلان در روزنامة رسمي- ياد بگيرند وطبق آن عمل کنند. نتيجة مطلب آنست که چنانچه قانوني تصويب شود و لازم الإجراءگردد،کسي حق ندارد بگويد که من اين قانون را ياد نگرفته ام ونمي دانم.» ( بجنوردي ، 79 ، 71 ) دکتر کاتوزيان، در اينباره معتقدند که « مصداق بارز فرضهاي حقوقي ، اطلاع يافتن از قوانين است . ما همه مي دانيم ، قوانيني را كه در روزنامه ها منتشر مي شود يا در روزنامه رسمي منتشر مي شود ، همه مردم نمي خوانند ولي اگر اجراي قانون در مقابل هركسي منوط باشد به اطلاع او ، هيچ گاه ، هيچ قانوني اجرا نميشود . بنابراين ، فرض شده است كه اگرقانون در روزنامه رسمي منتشر شود و پانزده روز از مدت آن بگذرد ، همه آگاه به قانون فرض مي شوند. اين اصطلاح كه جهل به قانون رفع تكليف نمي كند ، اصطلاح درست نيست . بلكه بايد گفت بعد از آنكه قانون منتشر شد ، همه آگاه به قانون فرض مي شوند . فرق بين فرض و اماره نيز اينست كه اماره متكي است بر غلبه ، در حالي كه فرض ممكن است برخلاف غالب باشد . چنانكه اطلاع از قوانين برخلاف غالب است . بيشتر مردم ناآگاه مي مانند و با وجود اين مطلع از قانون فرض ميشوند براي اينكه نظم عمومي اقتضا مي كند قانون در مورد همه مردم يكسان اجرا شود .» (كاتوزيان ، www.iranbar.com) در اين مورد ، مادة 2 قانون مدني ، بعد از اصلاح در تاريخ 8 آذر 1348 مقرّر مي دارد که: « قوانين پانزده روز پس از انتشار در سراسر کشور لازم الإجراست ، مگر آنکه در خود قانون ترتيب خاصي براي موقع اجرا مقرر شده باشد ». ملاحظه مي شود که قانون مدني ، مدت زماني را که پس از گذشت آن مهلت همه مردم ، آگاه به قانون فرض مي شوند را 15 روز اعلام کرده است.« با اين ترتيب قانون پس از 15 روز از تاريخ انتشار در تمام کشور قابل اجرا است و همه آگاه بر آن فرض مي شوند. »(کاتوزيان، 77ج2،146). قاعدة ديگري داريم که عنوانش قاعدة « عذر جهل به قانون » مي باشد . در اينباره دکتر جعفري لنگرودي ، معتقدند که« اگرفردي ، در جامعه اي ،از تصويب قانون معيّن ولازم الإجرا بودن آن ، آگاه نشود ، نمي توان از او توقّع داشت که چرا آن قانون را رعايت نکرده است.». ايشان براي جريان اين قاعده ، وجود چهار شرط را الزامي مي دانند: « يک = قانون معيّني به تصويب برسد ولازم الإجراء گردد. دو = فردي از افراد جامعه ، نسبت به مفادّ آن قانون ، جاهل باشد. سه = قانون بايد از احکام تکليفي باشد ، نه از احکام وضعي. چهار = قانون بايد از قوانين الزامي باشد ، يعني يا بصورت امر بوده و يا بصورت نهي باشد. » ولي در ادامه به اين نکته اشاره مي کنند که« قانونگذار ، امارة علم افراد را نسبت به قانوني که تصويب شده است ، اعلان مي کند.» (لنگرودي ،80 ،40و39). '''بخش دوّم : محل جريان قاعده''' اين قاعده ، اطلاق دارد وتمامي قوانين را شامل مي شود . همچنين اطلاق قاعده شامل ديگر مفاهيم تشکيل دهندة اين قاعده نيز مي شود . يعني هر گونه جهل ، اعم از جهل بسيط و جهل مرکب وصرف نظر از منشأ جهل ، مشمول اين قاعده مي باشد . و به نظر مي آيد که در اين قاعده ، بين جاهل قاصر و جاهل مقصر نيز تفاوتي وجود ندارد . و نيز ، هر گونه مسؤوليّّتي، اعم از مسؤوليّت مدني ، کيفري ، قراردادي ، اخلاقي و... مشمول اطلاق اين قاعده مي باشد . ونکتة مهمتر آنکه ، تمام قوانين ، اعم از اينکه شکلي باشند يا ماهوي ، کيفري باشند يا حقوقي ، مربوط به حق الناس باشند يا حق الله و... ،مشمول اين قاعده مي باشند . البته لازم به ذکر است که هم در فقه و هم در قانون ، استثنائاتي بر اين قاعدة کلي وجود دارد که به آنها تصريح شده است . مثل مادة 1131 قانون مدني . دادگاهها نيز ، غالبا عذر جهل به قانون را نمي پذيرند وبين جاهل قاصر و جاهل مقصر نيز ، فرقي قائل نمي شوند . پس مي توان گفت که با توجه به اطلاق اين قاعده ، که از کلمات مطلقي ، مانند « جهل » ، « قانون » و « مسؤوليّت » ، ناشي مي شود اين قاعده ، شامل تمام افراد مفاهيم موجود در آن مي شود . قاعدة مذکور ، در مر حلة اثبات ، مورد استناد قرار مي گيرد . نه به اين معنا که مطلقا در مرحلة ثبوت ، مسؤوليّتي تحقق پيدا نمي کند بلکه به اين معنا که پس از نزاع ، در مرحلة اثبات و براي حل منازعه و تعيين تکليف ، به اين قاعده استناد مي شود . '''بخش سوّم : هدف قاعده''' هدف از اين قاعده ، تحکيم نظم عمومي (كاتوزيان ، www.iranbar.com ) ، جلوگيري از هرج و مرج و بلا تکليفي ، احقاق حق اشخاص ذيحق و اجراي عدالت مي باشد . زيرا اگر به صرف ادعاي افراد ، نسبت به جهل در مورد قانوني معيّن ، اين ادعا از آنان پذيرفته مي شد ، تشويش و آشفتگي ، دستگاه قضائي ، وبه تبع آن جامعه را در بر مي گرفت و کمتر موضوعي ، قابل اثبات مي بود وکمتر ذيحقي به حقش مي رسيد . يعني در واقع ، اکثر احکام تعطيل مي شدند . براي اين منظور از طرف قانونگذار ، مهلتي نيز تعيين شده است که همان 15 روز مي باشد . « قانونگذار ما با انشاء مادة 2 اصلاحي نشان داد که به نظم عمومي بيش از آگاه شدن اشخاص از قانون اهميت مي دهد و نمي خواهد اجراي قانون در هيچ حالتي بيش از 15 روز به تأخير افتد . » ( کاتوزيان ، 77 ج 2 ،149) هدف ديگري که از اين قاعده ، قابل تصور مي باشد ، تشويق ، يا در واقع ، مکلف نمودن افراد جامعه ، به فراگيري احکام و قوانين مي باشد . فقها معتقدند که تعلم احکام بر افراد جامعه لازم و واجب مي باشد . ( براي اطلاعات بيشتر در اين مورد ، به کتابهاي اصولي ، فقهي و احاديث رجوع کنيد . ) در مورد هدف دوم ، يعني وجوب تعلّم احکام بايد ديد که آيا اين وجوب ، به تعلّم قوانين موضوعه نيز سرايت مي کند يا نه ؟ در اکثر کتابهاي اصولي و فقهي ، به اين مورد اشاره اي نشده است . زيرا قوانين موضوعه ؛ از مسائل مستحدثه بوده ودر دوران اکثر فقها ، چنين مسأله اي وجود نداشته ، تا راجع به آن بحث شود . اما در کتاب « علم اصول » آيت الله موسوي بجنوردي ، تحت عنوان « وجوب تعلم احکام شرعيه و قوانين » ، به اين مورد اشاره گرديده است . و ايشان وجوب تعلم احکام شرعي را به قوانين موضوعه نيز سرايت داده اند و ملاک تعلم احکام و قوانين را ، يکي مي دانند ( بجنوردي ، 79 ،87-71 ) . '''بخش چهارم : اساس قاعده''' آنچه که از مطالعة بخشهاي گذشته روشن مي شود اينست که اساس اين قاعده ، مي تواند بر دو مورد استوار باشد . 1 = مبناي تحکيم نظم عمومي 2 = مبناي وجوب تعلّم احکام شرعي . قبلا در مورد نظم عمومي ، تا حدي صحبت شد . به طور خلاصه ، مي توان گفت که برخي از حقوقدانان ، فرض بر علم افراد ، و برخي نيز ، امارة علم اشخاص ، نسبت به قانون را در مورد اين قاعده ، مطرح کرده اند . ( ر ک ، بخش اول همين فصل ) . اما در مورد مبناي دوم ، بايستي گفت که در اينباره بايد ، ملاک وجوب تعلم احکام ، در فقه را ، بررسي کنيم . در فقه ، بين فقها ، اختلاف نظر وجود دارد مبني بر اينکه دليل وجوب تعلم احکام ، چيست ؟ برخي ها ، علت آنرا حکم عقل مي دانند و برخي ديگر ، مقدمات مفوته . فقهاء ، در اينباره به احاديث استناد مي کنند . از جمله اين حديث که : « يزيد کناسي از امام صادق (ع) ، دربارة زني که در ايام عده ، ازدواج نمود ، سؤال کرد ، امام صادق (ع) فرمودند : در جامعة مسلمانان ، زني پيدا نمي شود که نداند ، بايد عدة وفات يا طلاق ، نگاه دارد . سپس از امام (ع) پرسيد : اگر بداند عده بر او واجب است ، ولي مقدار آنرا نداند ،چه بايد کند ؟ اما صادق (ع) فرمودند : اگر مي داند که ، عده بر او واجب است ، حجت بر او تمام شده است و بايد سؤال کند تا بداند . » ( حرّ عاملي ، بي تا ،ج18، 396) به نظر مرحوم آيت الله خوئي (ره) ، اين حديث ، دلالت مي کند بر اينکه ، کسي که بر او حجتي هست ، بايد سؤال کند ، بنابر اين ، جهل ، موجب سقوط حد نمي شود . (سيد خوئي ، بي تا ،ج1، 169) عده اي ديگر از فقهاء ، اين نظر را نمي پذيرند و معتقدند که حديث مذکور ، تنها ، به وجوب سؤال کردن دلالت دارد . شيخ محمد علي کاظمي معتقد است که ، وجوب تعلم احکام ، نه از باب مقدمات مفوته است ونه مقدمات عقليه ، و اينکه ملاک وجوب تعلم احکام ، قاعدة « الإمتناع بالإختيار ، لا ينافي الإختيار » نمي باشد ، بلکه ملاک وجوب تعلم احکام ، همان ملاک وجوب فحص در شبهات حکميّه مي باشد . (شيخ كاظمي ، 1404،ج1،204به بعد) آيت الله بجنوردي نيز قائل به تفکيک شده اند ودر برخي موارد ، وجوب تعلم احکام و قوانين را ، از باب مقدمات مفوته مي دانند و در برخي موارد از حکم عقل . (بجنوردي ، 79،87) . بحث ، در اين مسأله ، بسيار است ، اقوال مختلف فقهاء ، در مورد علت وجوب تعلم احکام را ، مي توانيد از کتاب « زبده الاصول » سيد محمد صادق روحاني ج 1 مطالعه کنيد . '''بخش پنجم : بحث عقوبت ، در مورد عدم تعلم احکام''' در ميان فقهاء ، اختلاف نظر هايي وجود دارد ، مبني بر اينکه آيا کسي که احکام را فرا نمي گيرد ، با اينکه امکان و استطاعت تعلم را دارد ، آيا مستحق عقوبت يا مؤاخذه هست يا نه ؟ در اينخصوص ، مطالبي را بطور خلاصه ، از کتاب علم اصول آيت الله بجنوردي ، نقل مي کنم : « در خصوص عقاب و مسألة استحقاق عقاب ، نسبت به ترک تعلم احکام شرعيه و قوانين مدونه ، سه قول وجود دارد که عبارتند از : اول) ترک کننده ، مطلقا مستحق عقوبت است ، چه ترک تعلم ، سبب ترک واقع بشود ، يا موجب ترک واقع نشود ... اين قول را به مقدّس اردبيلي(ره) و صاحب معالم (ره) و صاحب مدارک (ره) ، نسبت داده اند . دوم ) قول ديگر اينست که ، عقاب ترک تعلم ، جنبة مطلق ندارد ، بلکه در صورتيست که موجب ترک واقع بشود ... مطلب مذکور ، لازمة نظر مرحوم نائيني (ره) است . سوم ) عقاب ، مطلقا نه بر ترک تعلم است و نه در صورتيست که سبب ترک واقع گردد ، بلکه عقاب ، بر ترک نفس واقع است وکاري به تعلم ندارد . » (بجنوردي ، 79، 86و85) اگر دقت کنيم ، قبول هر کدام از اين سه نظر ، اثرات متفاوتي در بحث ما خواهد داشت . يعني مي توان گفت که ، هر جا که بحث عقوبت به ميان آمده است ، در واقع ، خود به خود ، بحث وجوب نيز مطرح خواهد شد . پس بايستي گفت که تمامي مباحث موجود در اين فصل ، ارتباط تنگاتنگي با همديگر داشته ، و ذکر تمام مباحث فوق ،دربارة قاعدة مورد بحث ، ضروري مي باشد . '''فصل دوّم''' '''نقد قاعده''' '''بخش اوّل : اطلاق قاعده''' اين بخش را در سه بند ارائه مي دهيم : 1 – اطلاق واژة جهل 2 – اطلاق واژة قانون 3 – اطلاق واژة مسؤوليّت '''بند اوّل : اطلاق واژة جهل''' آنچه که معلوم است ، اينست که منظور از جهل ، در اين قاعده جهل حکمي مي باشد نه جهل موضوعي . به غير از مورد مذکور ، واژة جهل ، تقييد نخورده است وبايد گفت که به دليل اطلاق ، هر گونه جهلي را شامل مي شود . در اينجا ، اختصارا ، به چند فرد از افراد مفهوم « جهل » اشاره مي کنيم . جهل ساده و جهل مرکب واز ناحية فرد ، جاهل قاصر و جاهل مقصّر ... کمترين موردي که در اين قاعده ، راجع به اطلاق واژة جهل ، قابل انتقاد است ، اينست که حکم قاعده ، نسبت به جاهل قاصر و جاهل مقصّر يکسان است . در حاليکه به نظر مي آيد که بايستي ميان جاهل قاصر و جاهل مقصّر ، قائل به تفکيک شويم . ودر موارد خاص ، جاهل قاصر را مبرّا از مسؤوليّت بدانيم . (اينکه چه مواردي ، موارد خاص ، محسوب مي شود ، در پايان اين فصل خواهد آمد . ) '''بند دوّم : اطلاق واژة قانون''' واژة « قانون » ، که در اين قاعده وجود دارد ، اطلاق دارد وهر نوع قانوني را شامل مي شود . اما منظور از قانون ، همان قوانين موضوعه است . در انتقاد ، نسبت به اطلاق واژة « قانون » ، بايد گفت که قانون ، تقسيمبنديهاي گوناگوني دارد ، اما شايد بتوان گفت که دو نوع تقسيمبندي ، مهمّتر هستند که آندو عبارتند از : الف) قوانين امري وقوانين تفسيري ب) قوانين ماهوي وقوانين شکلي. مطمئنّا درجة اعتبار ، الزام و اهميّت قوانين امري بسيار بيشتر از قوانين تفسيري مي باشد . اما ، در قاعدة مورد بحث ما ، هيچگونه فرقي ميان اين دو نوع قانون ، لحاظ نشده است درحاليکه به نظر مي آيد که ، اين تفاوت بايستي رعايت مي شد . همچنين قوانين ماهوي وشکلي از جهات گوناگوني ، با هم فرق دارند. وشايد بتوان گفت که عمده اشکالي که از جهت اطلاق واژة قانون بر اين قاعده مي توان گرفت اينست که در اين قاعده ، هيچ تفاوتي بين قانون ماهوي وقانون شکلي ، به چشم نمي خورد. « ضمانت اجراي قوانين ماهوي ، شديدتر از قوانين شکلي است . تجاوز به قوانين ماهوي غالبا ، تجاوز به حقوق افراد است و قابل اغماض نيست در حاليکه عدم رعايت قواعد شکلي ، غالبا به حقوق مادي افراد ، لطمه وارد نمي آورد وممکن است با وجود تخلّف از آن ، تصميم اتّخاذ شده ، درست تلقّي شود. » (مدني ، 77، 190 ) به نظر مي آيد كه جهل به قوانين شكلي ، مي بايد مورد اغماض قرارگيرد . و مثلا درمورد عدم رعايت اصول مربوط به تنظيم دادخواست ، حداكثر ارفاق را براي شخص جاهل به قانون ، در نظر گرفت ، چه بسا بخاطر عدم ارفاق ،در چنين مواردي ، فرد مظلومي كه براي گرفتن حقش ، به دادگاه رجوع كرده است مدتهاي طولاني ، معطل شده ودر نهايت خسارات غير قابل جبراني ، متحمّل شود . '''بند سوّم : اطلاق واژة مسؤوليّت''' واژة « مسؤوليّت » ، افراد متعدد ، و تقسيمات گوناگوني دارد كه در اينجا ، بدون رعايت تقسيمبنديها ، به چند مورد از آنها اشاره مي كنيم : 1- مسؤوليّت حقوقي 2- مسؤوليّت اخلاقي 3- مسؤوليّت مدني 4- مسؤوليّت كيفري ( جزائي ) 5- مسؤوليّت قراردادي 6- مسؤوليّت غير قراردادي 7- مسؤوليّت قانوني 8- مسؤوليّت مالي 9- مسؤوليّت اداري و ... . در اين مورد هم ، آنچه كه كاملا معلوم است اينست كه ، منظور از مسؤوليّت ، در اين قاعده ، مسؤوليّت قانوني و حقوقي مي باشد نه مسؤوليّت اخلاقي . اما به غير از اين استثناء ، بايستي گفت كه واژة مسؤوليّت نيز ، اطلاق دارد وشامل تمام انواع مسؤوليّت مي شود . اما بايد گفت كه ، جهل به قانون در موارد مربوط به مسؤوليّت كيفري ، اكثرا غير قابل اغماض بوده ، وبه حقو ق افراد ديگر و حقوق جامعه لطمه مي زند . اهميت اين موضوع ، نسبت به مسؤوليّت مدني وبعد ، نسبت به مسؤوليّت قراردادي ،كمتر مي شود و مثلا در مسؤوليّت اداري به حداقل مي رسد . اما در اين مورد نيز ، در قاعدةمورد بحث ما ، تفاوتي ميان انواع مختلف مسؤوليّت ، لحاظ نشده است . '''بخش دوّم : نقد نظر وجوب تعلّم قوانين''' همگان مي دانند كه اهميّت ، شيوع وضمانت اجراي حكمي مانند نماز يا روزه ، با اهميّت ، شيوع وضمانت اجراي قانوني مثل قانون آئين دادرسي مدني يا قانون نظام وظيفه برابر نيست . مي توان در مقابل كسي كه ادعاي جهل به اركان نماز يا عدّه مي كند ، گفت كه « هلا تعلّمت » ( شيخ طوسي ، بي تا ،9 ) ، ولي آيا مي شود در مقابل كسي كه شرائط شكلي دادخواست را رعايت نكرده ، يا اصلا نمي داند كه واخواهي چيست و به اين دليل ، اقدام به واخواهي در مهلت مقرّر نكرده است ، گفت كه بايد ياد مي گرفتي ، پس چون ياد نگرفته اي ، مسؤول هستي ؟ احاديثي كه در باب وجوب تعلّم احكام ، به آنها استناد شده است ، قدر متيقّن درمورد احكام شرعي ، دلالت مي كنند . ولي آيا مي توانيم ، اي دلالت را به قوانين مدونه نيز سرايت بدهيم ؟ به نظر مي آيد كه ، به دليل تفاوتهاي اساسي ميان احكام شرعي واكثر قوانين موضوعه در التزام ، رغبت و استطاعت افراد جامعه نسبت به يادگيري وعمل به آنها ، وبه زبان ساده تر ، تفاوت موضوع ، صحيح نيست كه از اين طريق ، تعلّم قوانين موضوعه را واجب بدانيم . هر علمي زبان خاص خودش را دارد . مردم زبان حقوق را بلد نيستند . اگر بگوئيم كه تعلّم قوانين ، واجب است ، پس در درجة اولي تعلّم زبان قانون نيز ،بايد واجب باشد ، در حاليكه ما نمي توانيم از مردم انتظار داشته باشيم كه همگي ، زبان قانون را بلد باشند .خود دانشجويان رشتة حقوق ، در يادگيري زبان حقوق ، صدها مشكل دارند چه برسد به مردم عادي . همواره در مورد تفسير قانون ، اختلاف نظر هاي زيادي در بين حقوقدانان ، بروز مي كند آنوقت ما انتظار داريم كه مردم ، بدون هيچ ابهامي ، قانون را بلد باشند . در حاليكه در مورد احكام شرعي ، اينگونه نيست ومردم ، هم تاحد زيادي ، زبانش را بلد هستند وهم رغبت زيادي به يادگيري آن نشان مي دهند . فرق مهم ديگري كه ميان قوانين موضوعه و احكام شرعي وجود دارد ، اينست كه اكثر احكام شرعي ، ساليان سال است كه ثابت مانده اند و در جامعه ، رواج يافته اند ودر طول اين مدت طولاني در ميان مردم ، نهادينه شده اند ، اما قوانين ، همواره دستخوش تغيير و تحوّل بوده اند و در مقايسه با احكام شرعي از قدمت بسيار كمي برخوردارند ، و بعلاوه در طول چند دهة اخير ، قوانين زياد وبسيار پيچيده اي وضع شده اند كه حتي در صورت رغبت و قدرت افراد جامعه ، نسبت به فراگيري آنها ، باز هم نمي توان ، تعلّم تمام قوانين را بر مردم ، واجب دانست . پس مي توان ادعا كرد كه حتي اگر منظور فقهاء اعصار گذشته ، از وجوب تعلّم احكام شرعي ، به قوانين موضوعه نيز سرايت بكند ، باز هم احتمال اينكه ، شامل قوانين امروزي شود بسيار كم و بعيد است . نكتة ديگر در اينباره ، مربوط به ساختار وماهيّت احكام شرعي و قوانين مي باشد . ماهيّت اكثر احكام شرعي ، به گونه اي است كه تقريبا متوجّه تمام افراد جامعه مي باشد ، و اكثرا ريش در آخرت ، سرنوشت و باور مردم دارند . و به اين دليل ، ميان عموم مردم ، از جايگاه ويژه اي برخوردار هستند ،پس لازم و واجب است كه همگان آنها را ياد بگيرند . اما درست بر عكس ، احكام قوانين موضوعه ، اكثرا ناظر به گروه خاص يا روابط خاصي ميان مردم مي باشد و ريشه در باورهاي مردم ندارند ( البته به استثناي احكامي كه عينا از متن احكام شرعي ، كه مربوط به آخرت انسانها هستند ، به قوانين ، راه يافته اند .) . همچنين اكثر احكام شرعي ، همواره مبتلي به بوده و مردم ، بسيار زيادتر از قوانين موضوعه با آنها سرو كار دارند . كه نمونة بسيار بارزش ، نماز مي باشد ، پس هيچكس نمي تواند نسبت به احكام نماز ادعاي جهل كند . حتي فقها در مواردي ، ادعاي جهل ، نسبت به اينچنين احكامي را نيز ، قابل استماع مي دانند « در فقه جهل به قانون را ، در حدود معقول پذيرفته اند مثلا اگر كسي ، تازه مسلمان شود و دعوي جهل به قانون كند ( نظير كسيكه چند روز تابعيت ايران را بپذيرد ومدعي جهل به قانون شود ) ويا در باديه هاي دوردست زندگي كند . » ( لنگرودي ،80 ، 203 ) در مورد اطلاع افراد جامعه ، از وجود احكام شرعي نيز بايستي اذعان كرد كه قابل مقايسه با اطلاع مردم از قوانين نبوده و اصلا ، طرق انتشار احكام شرعي بسار زيادتر و قويتر از طرق انتشار قوانين مي باشد ، ( در بخش سوّم همين فصل در اين مورد بيشتر صحبت خواهيم كرد ) . در رابطه با ، آگاهي مردم از قانون ، همين نكته بس ، كه اكثر افراد جامعه ، اصلا نمي دانند كه بايد قانون را بلد باشند ونمي دانند كه جهل به قانون ، رفع مسؤوليّت نمي كند . '''بخش سوّم : طريق انتشار ، مهلت 15روزه و فرض علم''' چنانچه مي دانيد مادة 2 قانون مدني جمهوري اسلامي ايران ، قوانين را 15 روز پس از انتشار در سراسر كشور لازم الإجرا مي داند . و به نظر حقوقدانان ، پس از گذشتن اين مدت ، همة مردم ، آگاه به قانون مصوب ، فرض مي شوند . ومادة 3 قانون مدني نيز مقرر مي دارد كه « انتشار قوانين بايد در روزنامه رسمي بعمل آيد » . اكنون قصد داريم كه طريق اعلام ونشر قانون ، مهلت 15 روزه و فرض علم افراد به قوانين مصوب را نقد وبررسي كنيم . واضح است كه روزنامة رسمي نمي تواند وسيلة مناسبي براي نشر قوانين ف در كشور باشد . « درج قانون در روزنامة رسمي كمك مؤثّري به انتشار قانون نمي كند و تنها از اين نظر مفيد است كه ، به عنوان متن رسمي در دسترس محاكم قرار گيرد .» ( كاتوزيان ، 77 ،146) در مورد مهلت 15 روزه ، كه در مادة 2 ق.م ، آمده است ،بايد گفت كه به نظر مي آيد كه حتي بعد از چند سال هم ، عدة كثيري از افرادجامعه ، نسبت به مفاد قوانين مصوب ، بي اطلاع باقي مي مانند چه برسد به اينكه بعد از 15 روز ،اطلاع يابند .در اينباره بايد گفت كه وسيلة انتشار قوانين ، آن قدرت را ندارد كه بتواند اكثر مردم را ، مطلع از قانون كند . روزنامة رسمي نه تنها به خيلي از شهرستانها و بخشهاي كشور ، فرستاده نمي شود ، بلكه به شهرهاي بزرگ نيز ، به تعدا كمي ارسال مي شود . در چنين وضعيّتي ، نمي توان ، روزنامة رسمي را ، طريق مناسبي براي انتشار قانون دانست . حتي اگر تيراژ ورزنامة رسمي ، به تعداد تيراژ روزنامه اي مثل جام جم يا ايران باشد و در تمام نقاط كشور ، در دسترس باشد ، باز هم بايد گفت ، اصولا ، روزنامه در كشور ما ، نمي تواند به تنهائي آنطور كه بايد ، قانون را به اطلاع مردم برساند . در مورد مواد 2 و 3 قانون مدني ، بايد گفت كه راه صحيح اين بود كه بين تكليف اجرائي ارگانهاي اجراكنندة قانون ، با تكليف اشخاص عادي جامعه ، براي رعايت قانون مصوّب ، قائل به تفكيك مي شدند ، و به محض ابلاغ قانون جديد ، به اين ارگانها (حتي قبل از گذشتن 15 روز ) ، آنها مكلّف به اجراي آن مي شدند ، اما براي افراد جامعه ، فرصت زيادتر و وسيلة ابلاغ بهتري ، در نظر گرفته مي شد . حال در چنين وضعيّتي ، چگونه مي توان ، همة مردم را ، عالم به قانون ، فرض كرد . بله ، همانطور كه در فصل اوّل ، اشاره شد « فرض ممكن است ، بر خلاف غلبه باشد . چنانكه اطلاع از قوانين ، بر خلاف غالب است . بيشتر مردم ، نا آگاه مي مانند ، ولي مطّلع از قانون فرض مي شوند . ... » (كاتوزيان ، www.iranbar.com) ما اشكال در اينست كه فرض علم اشخاص به قانون ، با اين اوضاع و شرايطي كه عرض كرديم ، حتي پنج درصد (5%) هم با واقع ، مطابق نيست . به نظر مي آيد كه اگر ما بخواهيم ، امري را موجود فرض كنيم ، آن امر ، لااقل بايد تا حدي - هر چند كم - با واقع ، مطابق باشد ، اما نه اينقدر كم ، كه نزديك صفر (عدم) مي باشد . اما در مورد تحكيم نظم عمومي و همايت از آن ، بايد گفت همانطور كه نظم عمومي در برخي مواقع ، ايجاب مي كند كه افراد را آگاه به قانون ، فرض كنيم ، در برخي مواقع هم ، ايجاب مي كند كه سخن مدعي جهل را استماع كنيم ، ودر صورتيكه ، جهل وي ثابت شود ، او را از مسؤوليّت بري بدانيم . ( برخي از مواردي كه بهتر است در آنها ، سخن مدعي جهل را بپذيريم در بخش پاياني همين فصل خواهد آمد .) '''بخش چهارم : ايرادات فقهي''' بهتر است بدانيم كه در فقه و اصول ، دلايل متعدّدي داريم كه فرد جاهل را ، از مسؤوليّت مبرا مي كنند .كه برخي از مهمترين آنها عبارتند از : الف) حديث رفع ب) قاعدة قبح عقاب بلا بيان ج) آية « لا يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاّ ما آتاها » '''بند اوّل : حديث رفع''' اين حديث ، به حضرت محمّد (ص) منسوب است . متن حديث ، اينگونه است كه : « رفع عن امّتي تسعة : الخطأ ، و النسيان ، وما اكرهوا عليه ، وما لا يطيقون ، وما لا يعلمون ، وما اضطرّوا اليه ، و الحسد ، و الطيرة ، و التفكّر في الوسوسة في الخلق ما لم ينطق بشفة » (مجلسي ، 1403 ، ج2 ، 280 ) . به نظر اكثر علما ، معناي حديث اين است كه پيامبر (ص) فرمودند كه حكم نه چيز ، از مسلمانان ، برداشته شده كه عبارتند از :اشتباه و فراموشي و ... و آنچه كه فراتر از توان آنها باشد و آنچه كه ندانند و ... . اصلي ترين مورد از نه مورد فوق ، عبارت « ما لا يعلمون » است كه بسيار مورد استناد فقها ، قرارگرفته است . طبق حديث رفع ، اگر مكلّف نسبت به وجود حكمي ( چه تكليفي و چه وضعي ) ، جاهل باشد ، حكم آن ، از وي ، برداشته مي شود . آيت الله فاضل لنكراني در مورد دلالت حديث رفع مي گويد : « مهم ترين دليلي كه درارتباط با برائت شرعيه مطرح شده، حديث رفع است. از حضرت پيامبر (صلي الله عليه وآله) روايت شده كه فرمود: «رفع عن اُمّتي تسعة: ...و ما لا يعلمون...» يعني آنچه كه امت نسبت به آن جاهلند و نتوانسته اند نسبت به آن علم يا طريق علمي پيدا كنند، از آنان برداشته شده است. «ما»ي موصوله در «ما لا يعلمون» عموميت دارد و عموميت آن در محدوده چيزهايي است كه وضع و رفعش به دست شارع است. چيزي كه نامعلوم شد ، و عنوان «ما لا يعلمون» بر آن صدق كرد، شارع ـ به مقتضاى حديث رفع ـ آن را رفع كرده است. رفع در مقابل جعل است يعني گويا شارع از جعل يك چنين اموري رفع يد كرده است. و همان طور كه در مورد شك در احكام تكليفيه، حديث رفع مي آيد و حكم را برمي دارد، در مورد شك در احكام وضعيه نيز حديث رفع مي آيد و حكم را برمي دارد.» ( فاضل لنكراني ، lankarani.org ) . البته نه به اين معنا كه تكليفي ، وجود ندارد ، بلكه حكم آن تكليفي كه شخص ، نسبت به آن ، جاهل است ، از وي رفع مي شود . ممكن است كه علّت جهل ، نرسيدن تكليف ، به شخص باشد . و در ما نحن فيه ، همانطور كه قبلا ذكر شد ، عملا ، قوانين مصوب مجلس ، بطور شايسته وفراگير ، به آگاهي مردم نمي رسد . چراكه وسيلة انتشار ( روزنامة رسمي ) ، اين قدرت را ندارد . نا گفته نماند كه ، حديث رفع ويا قاعدة قبح عقاب بلا بيان در صورتي ، فرد جاهل را از مسؤوليّت ،معاف مي كند كه فرد ، به اندازة منطقي ، دنبال تكليف ، گشته و به اصطلاح ، فحص كرده باشد . حتي در صورت فحص و جستجو نيز به نظر ما ، بخاطر مشكلات فهم قانون ، ( آنچه كه قبلا، اشاره گرديد ) باز هم افراد عادي (اكثر جامعه) ، از فهم قانون ، عاجزند . و اين ، همان نكته اي است كه بخش ديگري از حديث رفع ، به آن اشاره كرده است ، كه همان عبارت « ما لا يطيقون » ، مي باشد ، يعني « هر چه كه توانائي آنرا نداشته باشند .» . علما غير از حديث رفع ، به حديث ديگري نيز در باب اصل برائت ، استناد كرده اند كه آن نيز ، فرد جاهل به قانون را ، فاقد مسؤوليت مي داند . حديث مذكور اينچنين است : « الناس في سعة ما لا يعلمون » ، « يعني مردم در سعه بوده وآزادند و در تنگنا نيستند در مدتي كه علم به تكليف ندارند ... (يا) مردم در تكليفي كه آنرا نمي دانند در سعه بوده و آزادند .» (علامه حيدري ، 78 ، 289) '''بند دوّم : قاعدة قبح عقاب بلا بيان''' قاعدة قبح عقاب بلا بيان ، يك قاعدة عقلي است . يعني عقل مي گويد كه ، اگر تكليفي به مكلّف ، ابلاغ نشود و مكلف نيز ، خلاف آن تكليف رفتار كند ، عقل انسان ، حكم مي كند كه ، عقاب يا مؤاخذة اين فرد ، كار قبيحي است ، چراكه او ، نسبت به تكليف ، جاهل بوده است . در مورد بحث ما نيز ، همانطور كه پيش از اين ، توضيح داده شد ، واقع امر اينست كه ، تكليفي كه از قوانين مصوب ، متوجه اشخاص مي شود ، به آنها ابلاغ صحيح نمي شود واگر هم برخي ها از وجود و تصويب قانون ، اطلاع يابند ، چون قدرت فهم صحيح آنرا ندارند پس مثل جاهل به قانون مي باشند . « اين قاعدة عقلي مي گويد : قبل از آنكه ، شارع و قانونگذار ، قوانين وتصميمات خود را ، به اطلاع مردم برساند ، نمي تواند به دليل تخلّف از آن ، كسي را كيفر دهد . اين قاعده ، مورد قبول عقلاي عالم است . » ( ولايي ، 74 ، 265 ) . در اين مورد ، آيت الله لنكراني ، مي گويند : « ما وقتي به عقل مراجعه مي كنيم مي بينيم عقل يك قاعده مسلّمي به نام «قبح عقاب بلابيان» دارد. عقل وقتي قاعده اي را تبيين مي كند با دقّت آن را مورد بررسي قرار مي دهد و اين گونه نيست كه همانند عرف داراي مسامحه باشد. عقل مي گويد: «عقاب بلا بيان قبيح است». يعني اگر تكليفي براي مكلّف نامعلوم باشد، مولا نمي تواند او را عقاب كند. روشن است كه عقاب در مورد مخالفت تكليف مطرح است، پس معلوم مي شود كه تكليفْ متوجه به اين جاهل است. عقل «عقاب بلابيان» را قبيح دانسته نه «تكليف بلابيان» را. اگر «تكليف بلابيان» را قبيح مي دانست، ما استفاده مي كرديم كه علم و بيان، شرطيت براي خود تكليف دارد و انسان جاهلْ مكلّف نيست. ولي مشاهده مي كنيم عقل ـ با آن دقّتي كه دارد ـ مضاف إليه قبح را «عقاب» قرار مي دهد و عقابْ در جايي مطرح است كه مخالفتي صورت گرفته باشد، پس مسأله مخالفت هم به عبارت اضافه مي شود، يعني عقل حكم مي كند به «قبح عقاب بر مخالفت تكليف مجهول». و اين عبارت بدان معناست كه انسان جاهل هم مكلّف است و ممكن است مخالفت تكليف از او سربزند. بنابراين در اصل مسأله تكليف فرقي بين عالم و جاهل وجود ندارد. بله، عقل مي گويد: «در عين اين كه تكليف عامّ گريبان جاهل را مي گيرد ولي در صورتي كه مخالفت كند، عقاب او قبيح است». آيه شريفه ( و ما كنّا معذّبين حتي نبعث رسولا)نيز همين حكم عقل را بيان مي كند. چرا نفرمود: «و ما كنّا مكلّفين حتّي نبعث رسولا»؟ آيه شريفه مي گويد: ما تا بعث رسول ـ كه كنايه از بيان تكليف و علم عبد به تكليف است ـ را انجام ندهيم كسي را عذاب نمي كنيم. » ( لنكراني ، lankarani.org). '''بند سوّم : آية « لا يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاّ ما آتاها »''' اصوليون ، در باب اصل برائت ، به آية شريفة « لا يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاّ ما آتاها » ( سورة طلاق ، آية 3) ، استناد كرده اند . يعني « خداوند تكليفي بر كسي نخواهد كرد ، مگر به حكمي كه به مردم رسيده باشد .» ( ولايي ، 74 ، 80 ) . اگرچه مورد آيه ، انفاق مال است ولي چون حضرت امام صادق (ع) ، بر عدم وجوب معرفت ف پيش از بيان ، به اين آيه استناد نموده اند ، اين استشهاد ، قرينه است بر اينكه ، اين آيه قصد بيان يك قاعدة كلي را دارد . در ميان اهل لغت ، ايتاء ، به معني اعطاء است ودر قرآن ونيز در محاورات مردم ، ايتائ به معني اعطاء ف استعمال شده است . اعطاي تكليف عبارت است از: رساندن و وصول تكليف به مكلّفين . (علامه حيدري ، 78 ، 280 و 281 ) . همانطور كه واضح و روشن است ، بخاطر مشكلات رساندن و فهم قانون ، نمي توان ادعا كرد كه قانون ، به اطلاع عموم مي رسد . پس اين آيه نيز ، اشكال ديگري كه به قاعدة مورد بحث ما وارد است را ، روشن مي كند . '''بخش پنجم : معيار هاي رفع مسؤوليّت از جاهل''' '''بند اول : عدم آسيب به نظم عمومي''' همچنانكه در بخشهاي گذشتة اين فصل ، مشاهده كرديم ، اجراي قاعدة « جهل به قانون ، رافع مسؤوليّت نيست » در تمام موارد جهل به قانون ، نمي تواند كار صحيحي باشد . زيرا كه اين عمل ، با روح عدالت و انصاف ، ناسازگار بوده ، وگسترش نارضايتي عمومي ، از دستگاه قضائي كشور را موجب مي شود . اما از طرف ديگر ، نمي توان ادّعاي جهل به قانون را در تمام موارد ، پذيرفت . زيرا همانطور كه قبلا ، اشاره شد ، چنين كاري ، موجب ايجاد هرج و مرج در دستگاه قضائي ، و به تبع آن جامعه مي شود و در واقع ، نظم عمومي را ، در معرض خطر جدّي قرار مي دهد . حال بايد ديد كه ، پذيرفتن عذر جهل به قانون ، در چه مواردي ، به نظم عمومي آسيب نمي زند . بايد گفت كه ، اكثر قوانين آمره ( امري ) ، رابطة تنگاتنگي با نظم عمومي دارند . و نبايد در اجراي اينچنين احكامي ، سستي نشان داد . اما همة قوانين آمره ، اين خصوصيّت را ندارند . بلكه بخشي از آنها ، به نظم عمومي ، ارتباط ندارد « بنابر اين ، قوانين راجع به نظم عمومي ، اخص از قوانين الزامي است يعني نقض هر قانون الزامي ، عنوان مخالفت با نظم عمومي را ندارد ، چنانكه بيع با صغير ، مخالف قوانين اهليّت ( كه از مقرّرات الزامي است ) است ولي مخالف نظم عمومي نيست . پس نظم عمومي مدلول مقرّراتي است كه قوام و بقاي ذات و حيثيّت ومنافع يك ملّت به حمايت از آن مقرّرات بستگي دارد . » ( لنگرودي ، 80 ، 717 ). بنابراين مي توان گفت كه قوانين تفسيري ( تكميلي ) ، اكثرا مربوط به نظم عمومي نيستند و پذيرفتن ادعاي جهل به قانون ، در مورد اجراي چنين قوانيني ، به نظم عمومي ، لطمه اي نمي زند . اما ممكن است كه به حقوق طرف مقابل فرد جاهل ، لطمه بزند . ولي اگر به حقوق افراد هم ، ضرري وارد نسازد ، كار درست تر ، قبول ادعاي شخص جاهل به قانون است ، به ويژه اينكه شخص مزبور ، جاهل قاصر باشد . يا فرد داراي حسن نيت باشد . در مورد تقسيمبندي قانون به شكلي و ماهوي ، بايد گفت كه قوانين ماهوي ، چون ايجادكنندة حق هستند و ضمانت اجراي شديد تري دارند ، پس تجاوز به آنها ، اكثرا تجاوز به حقوق افراد مي باشد و قابل اغماض نيست . در صورتيكه بر عكس ، قوانين شكلي ، بيشتر ناظر به تشريفات ، ترتيب دادرسي و ... مي باشند وتجاوز به آنها ، غالبا ، تجاوز به حقوق اشخاص نمي باشد . ( مدني ، 77 ، 190 ) پس بهتر است كه تا حد ممكن ، عذر جهل به قوانين شكلي را قبول كرده وفرد جاهل را ، فاقد مسؤوليّت بدانيم ، مخصوصا اگر فرد جاهل ، جاهل قاصر باشد . زيرا در اينصورت ، نه تنها ، آسيبي به نظم عمومي ، وارد نمي آيد بلكه اكثر اوقات ، منجر به اجراي واقعي عدالت شده ، و موجبات رضايت مردم ، از دستگاه قضائي را فراهم مي كند . '''بند دوّم : جاهل قاصر''' كمابيش در طول تحقيق ، به اين موضوع اشاره گرديد كه بايستي در مورد مسؤوليّت جاهل قاصر وجاهل مقصّر ، قائل به تفكيك شد و تا جايي كه امكان دارد ، جاهل قاصر را ، فاقد مسؤوليّت دانست . زيرا اگر شخصي ، با وجود اينكه ، قدرت ، موقعيّت و توانايي ياد گرفتن را دارد ، اما اقدام به يادگيري نمي كند ، لطمه اي به حقوق ديگران بزند يا باعث تضييع حقوق خود شود ، اصل بر اين است كه او ، در هر حال ، مسؤول هر لطمه و زياني است كه در اثر جهلش ، به خود ، يا به ديگران وارد مي آورد . اما اگر كسي ، قدرت ، موقعيّت و توانايي تعلّم را نداشته باشد ، و اين امور ، براي ما احراز شود ، بايد اصل را بر تسهيل بگذاريم و تا حد امكان ،آن فرد را ، رها از مسؤوليّت بدانيم . البته تا كنون ، مواردي وجود داشته كه دادگاهها ، نسبت به خطاهاي جاهل قاصر ، با اغماض برخورد كرده اند . اما اين ، كافي نيست . مثلا اگر يك فرد بي سواد ، كه در يك روستاي دوردست زندگي مي كند محكوم عليه حكم غيابي ، واقع شود و در مهلت مقرر ، اقدام به واخواهي نكند ، و ادعاي جهل به قانون ، در مورد مهلت يا ماهيّت واخواهي كند ، بايستي تا حد ممكن ، ادّعاي جهل به قانون وي را پذيرفت وبه وي ، ارفاق قائل شد . زيرا كه شواهد و قرائن ، بيانگر اينست كه ادّعاي وي ، صحيح و منطقي مي باشد . وانگهي ، در صورتيكه ف در چنين موقعيّتي ، او را مسؤول بدانيم ، در واقع تكليفي ، فوق طاقت كرده ايم كه اين كار نيز ، كار درستي نيست . '''بند سوّم : حسن نيّت شخص جاهل''' معيار ديگري كه بهتر است ، در نظر گرفته شود ، حسن نيّت شخص جاهل مي باشد . اگر شخصي كه بخاطر جهل به قانون ، سبب ورود زيان ، به حقوق اشخاص ديگر شده است ، شخص با حسن نيّت باشد ، بايستي تا حد امكان ، وي را از مسؤوليّت مبرّا دانست . درست است كه در مورد تلف ، قصد تلف كننده ( قصد اتلاف ) ، تأثيري در مسؤوليّت يا عدم مسؤوليّت تلف كننده ندارد وشخص در هر حال ، بايد جبران خسارت كند ، اما در مورد ديگر موارد مسؤوليّت كه اتلاف مال ، تلقي نمي شود ، بايستي تا حد امكان ( تا حدي كه به حقوق اشخاص ديگر لطمه نزند ) ، جاهل با حسن نيّت را ، مبرا از مسؤوليّت دانست يا لااقل ، تخفيف مسؤوليّت داد ( مثلا در مورد جهل به مقررات شكلي تنظيم و ارائة دادخواست ) . شايد بتوان ، مباحث مطرح در قاعدة فقهي احسان را در اين مورد ، جاري دانست . البته در مواردي كه فرد محسن ، جاهل به قانوني باشد كه در مورد عملي كه او انجام مي دهد ، وي را مسؤول مي داند . به هر حال ، حسن نيّت داشتن ، در قوانين كشورهاي مطرح ، در عرصة حقوقي ، جايگاه ويژه اي دارد . البته در مورد تمام ملاكهاي رفع مسؤوليّت از شخص جاهل به قانون ، اثبات وجود جهل ، نوع جهل وسبب جهل ، بر عهدة مدّعي جهل مي باشد . '''نتيجه گيري''' آنچه كه به عنوان نتايج تحقيق مي توان به آنها اشاره كرد ، عبارتند از : 1)قاعدة «‌ جهل به قانون ، رافع مسؤوليّت نيست » ، يك قاعدة كلّي بوده و اطلاق دارد . واين اطلاق قاعده ، ايراد اصلي آن مي باشد . 2)نظري كه بحث فقهي وجوب تعلّم احكام شرعي را ، به قوانين موضوعه ، سرايت مي دهد ، اشكال داشته وقابل قبول نيست . 3)مهمّترين اساس و پاية اين قاعده ، و نيز مهمّترين هدف قاعده ، تحكيم نظم عمومي مي باشد . ولي عدم اجراي قاعده ، در برخي شرايط ويژه ، موجب به هم خوردن نظم عمومي نمي شود . 4)وسيلة نشر قوانين مصوّب ، در جامعه ( روزنامه رسمي ) ، طريق مناسبي ، براي اين امر، نبوده و از قدرت اطلاع رساني خوبي برخوردار نمي باشد . 5)مهلتي كه پس از سپري شدن آن ، اشخاص ، عالم به قانون جديد ، فرض مي شوند ( 15 روز ) ، با در نظر گرفتن طريق انتشار و ساختار علمي و فرهنگي جامعه ، مهلت بسيار كمي مي باشد . البته در مورد ارگانهاي مجري قانون ، اين موضوع ، صدق نمي كند و به محض ابلاغ به آنها بايستي ، مكلّف به اجراي آن باشند . 6)قاعدة عقلي قبح عقاب بلا بيان ، حديث رفع ، برخي آيات قرآن و دلايل ديگر روائي و ... ، شخص جاهل را فاقد مسؤوليّت مي دانند و عقاب يا مؤاخذة كسي كه تكليف به او نرسيده است را ، قبيح مي دانند . البته انسان بايد تا حدّ معقولي ، دنبال تكليف بگردد . 7)شارع ، تكليفي كه فوق طاقت مكلّف ، است (تكليف ما لا يطاق ) نمي كند . حصول علم ، نسبت به قانون ، ملازمه با علم به زبان قانون (حقوق) دارد ، در حاليكه اكثريّت جامعه ، زبان قانون را بلد نيستند پس تكليف آنها ، به فراگيري قانون ، تكليف ما لا يطاق مي باشد . 8)درست است كه اگر فرض علم افراد ، نسبت به قانون نشود ، نظم عمومي با خطر مواجه مي شود ، اما بايستي قبول كرد كه فرض يك چيز ، لااقل ،بايد اندكي مطابق واقع باشد ، در صورتيكه در جامعة ما ، عدّة بسيار كمي از مردم ، بطور كاربردي ، با قانون آشنايي دارند . 9)معيارهايي مثل عدم لطمه به نظم عمومي و اخلاق حسنه ، عدم تقصير شخص جاهل در يادگيري قانون (جاهل قاصر) ، حسن نيّت داشتن شخص جاهل و ... مي توانند ، معيارهاي مناسبي براي رفع مسؤوليّت از شخص جاهل باشند . 10)در موارد فوق ، جهل به قانون را در صورتي بپذيريم كه اوّلا ، شخص جاهل ، جهل خود بعلاوة ديگر شروطي كه لازم است را ثابت كند و ثانيا ، اين موضوع ، به حقوق اشخاص ديگر ، لطمه اي وارد نسازد . والسّلام '''و ما توفيقي الّا بالله عليه توكّلت واليه انيب'''' '''منابع''' - قرآن كريم . 1) جعفري لنگرودي ، محمّد جعفر(67) ، ترمينولوژي حقوق ، چ 11 ، تهران : كتابخانة گنج دانش . 2) جعفري لنگرودي ، محمّد جعفر(80) ، مقدّمة عمومي علم حقوق ،چ6 ، تهران : كتابخانة گنج دانش . 3) حرّ عاملي ، محمّد بن حسن(بي تا) ، وسائل الشّيعه ،ج18 ، بيروت : نشر احياء التراث العربي . 4) حيدري ، علينقي (78) ، اصول الإستنباط ، سيد محمّد تقي علوي ، تبريز : نشر آذربايجان . 5) دهخدا ، نرم افزار لغتنامة علّامه دهخدا . 6) طوسي ، ابو جعفر محمّد بن حسن(1414 ه.ق) ، الأمالي ، قم : نشر دار الثقافه . 7) كاتوزيان ، ناصر (77) ، فلسفة حقوق ، ج2، چ1 ، تهران : شركت سهامي انتشار . 8) كاظمي خراساني ، محمّد علي (1404 ه ق) ، فوائد الأصول ،ج1، قم : مؤسّسة النشر الإسلامي . 9) مدني ،سيّد جلال الدّين(77) ، مباني و كلّيّات علم حقوق ، چ5 ، تهران : انتشارات پايدار . 10) مجلسي ، محمّد باقر(1403 ه ق) ، بحار الأنوار ، ج2 ، چ2 ، بيروت : مؤسّسة وفاء. 11) موسوي بجنوردي ، سيّد محمّد (79) ، علم اصول ، چ1، تهران : مؤسّسة چاپ و نشر عروج . 12) موسوي خوئي ، سيّد ابوالقاسم (بي تا ) ، مباني تكمله المنهاج ، ج1 ، نجف : چاپخانة آداب . 13) ولايي ، عيسي (74) ، فرهنگ تشريحي اصطلاحات اصول ، چ1، تهران : نشرني . - پايگاههاي اينترنتي : 1) سايت كانون وكلاي دادگستري :www.iranbar.com 2) سايت آيت الله فاضل لنكراني : lankarani.org/Persian/doros/index1.html رسانه‌های هلند و جنوب ایران 2342 5282 2006-09-28T14:25:24Z روزبه 6 انتقال از ویکی‌سورس به قلم [[s:کاربر:ماني]] '''رسانه های هلند و جنوب ایران''' :نوشتاری از مانی پارسا :کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ ایران :چهارشنبه ۲۳ اوت ۲۰۰۶ دید منفی و منفی‌گرایی رسانه‌های کشور هلند نسبت به مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران بر ایرانیان مقیم هلند و آشنایان به زبان هلندی پوشیده نیست و این منفی‌نگری می‌تواند از چشم کمتر کسی از ایرانیانی که خواننده و شنونده این رسانه‌ها هستند بدور مانده باشد. اما در آخرین موج تبلیغاتی این رسانه‌ها، مرزهای ضدیت با ایران به افق‌های تازه‌ای رسیده و اشکال جدیدی را بخود گرفته است. از ۱۹ ماه مه ۲۰۰۶ تا ۱۹ اوت ۲۰۰۶ یک رشته‌برنامه مرتبط با منطقه جنوب ایران در رسانه‌های محلی و سراسری هلند پخش گردیده که در آنها شخصی که خود را عدنان فالح المنصوری معرفی می‌نماید مدعی است که ناحیه جنوب ایران از حدود بندر عباس بسوی فارس و مرزهای اصفهان و مناطقی شامل لرستان و ایلام و خوزستان و بختیاری و کهگیلویه همگی شیخ‌نشینی به نام "الاحواز" <sup>(۱)</sup> را تشکیل می‌داده‌اند که "تاریخ آن به ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد و شهر اور <sup>(۲)</sup> می‌رسد" و "در سال ۱۹۲۵ شاه ایران این منطقه را اشغال کرده است". وی ایرانیان عرب‌زبان را "الاحوازی" نام نهاده و شمار آنها را ۸ میلیون نفر اعلام می‌کند. این مطالب طی سه ماه گذشته دست کم ۱۱ بار در کانال‌های تلویزیونی و ۳ بار در ایستگاه‌های رادیویی و چندین بار در روزنامه‌های هلندی پخش و نشر گردیده است. <sup>(۳)</sup> عدنان المنصوری پسر یکی از درجه‌داران پیشین ارتش ایران به نام فالح عبدالله المنصوری است که در حین جنگ ایران و عراق یعنی در سال ۱۹۸۷ به رژیم صدام حسین پناهنده شد و پس از اقامت در بغداد به عنوان پناهنده به شهر ماستریخت هلند منتقل شد. وی در هلند بخاطر فعالیت‌هایش در زمینه همکاری با سازمان عفو بین‌الملل و تأسیس گروهکی به نام "سازمان آزادیبخش الاحواز" <sup>(۴)</sup> از سوی ملکه هلند نشان افتخار و درجه اورانیه-ناساو دریافت کرد که از بالاترین درجات افتخار کشور هلند است. عبدالله المنصوری که به دست داشتن در بمب‌گذاری‌های سال ۲۰۰۵ در شهر اهواز که به قول رسانه‌های هلند به کشته شدن ۲۰ تن و زخمی شدن ۲۰۰ نفر انجامید نیز متهم است بنا به گزارش همین رسانه‌ها بتازگی طی سفری به سوریه مفقود شده است. همین مسئله انگیزه‌ای شده برای پخش برنامه‌های یاد شده که در آن نقشه‌هایی جعلی مکرراً بر صفحه‌های تلویزیونی هلند نقش می‌بندد و در آن بخش بزرگی از نیمه جنوبی ایران نام "الاحواز" بخود گرفته و کشوری جدا خوانده می‌شود و در آن خلیج فارس با نام جعلی "خلیج عرب" خودنمایی می‌کند. گشت و گذاری در مطالب هلندی روی اینترنت نشان می‌دهد که بسیاری از هلندی‌زبانان ناآگاه به پیروی از "اطلاعات" ذکر شده در رسانه‌هایشان حتی در وبلاگ‌های خود از ایرانیان عرب‌زبان به عنوان "اعراب احوازی" یاد می‌کنند.<sup>(۵)</sup> رسانه‌های هلندی از آنجا که خانواده المنصوری ساکن هلند هستند این مسئله را مسئله‌ای محلی قلمداد کرده و برای نمونه روزنامه فولکس‌کرانت که از پرشمارگان‌ترین و مهم‌ترین روزنامه‌های هلند است در شماره شنبه ۱۹ اوت ۲۰۰۶ خود بخش اعظم صفحه دوم قسمت "خبرهای داخلی" را به این موضوع اختصاص داده و همان صحبت‌ها و "آمارها"ی پیشگفته را از نو تکرار نموده و به زعم خود از این طریق اذهان عمومی مردم هلند را نسبت به تاریخچه و وضعیت نیمه جنوبی ایران روشن نموده است.<sup>(۶)</sup> بنا به گزارش روزنامه فولکس‌کرانت، فالح عبدالله المنصوری "رئیس جمهور تبعیدی جمهوری الاحواز" (نیمه جنوبی ایران) لقب دارد و عکس او همراه با پرچم الاحواز در خانه همه "الاحوازیان" (که بقول این گزارش ۸ میلیون نفر هستند) بر دیوار اتاق‌ها نصب شده است و در جنوب ایران "شخصی معروف‌تر از او وجود ندارد". در گزارش مفصلی که در تاریخ ۲۲ ژوئیه در پربیننده‌ترین برنامه شبکه یک هلند یعنی برنامه نت‌ورک<sup>(۷)</sup> پخش شد خانم ر. یونس-بوس <sup>(۸)</sup> از وزارت امور خارجه هلند بر روی موضوع افزودن فشار سیاسی بر ایران تأکید کرد و هانس فان بالن <sup>(۹)</sup> از نمایندگان حزب مردمی آزادی و مردم‌سالاری (فِ.فِ.دِ) <sup>(۱۰)</sup> در پارلمان هلند که یکی از طرفداران سیاست خارجی بوش، رئیس جمهور آمریکا نیز هست از جنوب ایران با نام "عربستان" نام برد و در این گزارش در لابلای سخنان او ناحیه مربوطه را بزرگتر از گذشته و شامل استان‌های بوشهر، فارس، لرستان و غیره نشان دادند. این گزارش چند روز گذشته از تلویزیون سراسری هلند پخش شد و هنوز زمان پایان این موج تبلیغاتی در رسانه‌های هلند مشخص نیست و می‌تواند هفته‌ها و ماه‌ها ادامه یابد. بر همه ایرانیان و بویژه نمایندگی‌های سیاسی ایران در اروپا واجب است که از جزئیات این مسئله آگاهی‌های لازم را کسب نموده در برخورد با تحریفات و آشوب‌آفرینی‌هایی از این دست اقدامات لازم را به‌عمل آورده از مراجع هلندی درخواست پاسخگویی بنمایند. ==پانویس‌ها== *۱. این نام در تارنماهای مربوط به گروه المنصوری با حرف «ح» نوشته می‌شود. *۲. شهری باستانی در عراق امروزی *۳. http://www.alahwaz-revolutionary-*council.org/Netherlands/INDEX%20-%20NL.htm *۴. ALO *۵. ) :نمونه http://www.volkskrantblog.nl/bericht/58850( *۶. http://www.volkskrant.nl/binnenland/article340747.ece/Aardige_Al_Mansouri_ziet_in_Iran_dood_in_de_ogen *۷. Netwerk *۸. R. Jones-Bos. *۹. Hans van Baalen. *۱۰. VVD. عقد بیمه در نزد فقهای امامیه 2343 5283 2006-09-28T14:38:34Z روزبه 6 انتقال از ویکی‌سورس به قلم [[s:کاربر:پوراللهيار]] ==عقدبيمه در نزد فقهاي اماميه== نويسنده :'''حسن پوراللهيار''' ، دانشجوي كارشناسي ارشد حقوق خصوصي '''فهرست مطالب''' اعتبار بيمه تعريف بيمه جايگاه بيمه در بين عقود شرائط صحت عقد بيمه شبهات مطرح شده در مورد صحت عقد بيمه 1 ـ غرر 2 ـ اكل مال به باطل 3 ـ ضمان ما لم يجب نتيجه گيري منابع و مآخذ '''اعتبار بيمه''' قبل از اينكه وارد بحث بيمه ، تعريف و شرائط آن شويم بايستي بررسي كنيم كه بيمه چه جايگاهي در ميان فقها دارد وآيا اعتبار دارد يا نه ، واگر معتبر است فقها از چه جهت آنرا معتبر مي دانند . در مورد اعتبار يا عدم اعتبار عقودي مثل بيمه وسرقفلي و ... ـ كه از مسائل مستحدثه مي باشند ـ دو نظر كلّي وجود دارد كه منشاء اين دو نظر برمي گردد به بحث « توقيفي » يا « امضائي » بودن احكام شرعي . در علم اصول ، واژة « توقيفي » در دو جا به كار مي رود : 1 ـ توقيفي در مقابل توصّلي 2ـ توقيفي در مقابل امضائي . وقتي واژة توقيفي در مقابل توصّلي به كار مي رود ، همان معناي تعبّدي را دارد . كه بر ميگردد به اينكه آيا قصد قربت ، در انجام فلان عبادت ، شرط است يا نه ؟ كه اين مورد ، مربوط به بحث عبادات مي شود . اما وقتي واژة توقيفي در مقابل امضائي به كار مي رود ، معنايش اين مي شود كه آن حكمي كه از ناحية شارع مقدّس ، براي اولين با ر تأسيس شده است ، غير قابل تغيير مي باشد . اما وقتي كه شارع ، يك عمل رايج در عرف را كه قبل از ظهور اسلام نيز وجود داشته است ، به عنوان حكم ، تأييد و امضاء مي كند پس آن حكم ، طبق نظر عرف هم ، قابل تغيير و كم وزياد شدن خواهد بود . كه به چنين احكامي هم ، « امضائي » گفته مي شود . اكثر فقهاي متقدم ، معتقد بودند كه تمام احكام شرعي ، اعم از عبادات و معاملات ، توقيفي هستند . پس به نظر اينان ، در مبحث عقود ، « فقط همان عقودي كه نامشان رسما در شرع آمده ، صحيح و قابل اعمال هستند و ايجاد هر گونه عقد جديدي ، ممنوع و باطل است . مطابق نظر اينان ، چيزي به نام « سرقفلي » و يا « بيمه » مثلا ، باطل است . » ( قمي ، 71 ، 464 ) مرحوم ميرزاي قمي اين بحث هارا در چند بحث ، بخصوص در بحث اعتبار « مغارسه » و « معاطات » مطرح كرده اند و در بحث « مغارسه » مي افزايند :« اكثر متقدمين ، طرفداران اين نظريه هستند و اكثر قريب به اتفاق متأخرين از متأخرين به صحت و جواز آن فتوي مي دهند وتنها عبادات را محكوم به توقيف مي دانند . » ( قمي ، 71 ،464 ) . ميرزاي قمي در بحث معروف و اختلافي « معاطات » نيز مي گويد : « ... پس عامل تعيين كننده در اين مسأله ، موضوع معروف « امضائيه و توقيفيه » بودن احكام است . در اينكه احكام عبادات ، توقيفي هستند و نمي توان باب و عنوان و حتي شكل جديدي در آنها ايجاد كرد،همه اجماع دارند ، سخن در اين است كه آيا در معاملات هم محكوم به توقيف هستيم يا نه ؟ اكثريت قريب به اتفاق دانشمندان متقدم به توقيف معتقد بوده اندو مي گفتند فقط معاملات و معاوضاتي كه شرع آنها را معين كرده و براي آنها حدود و مشخصات و شرائط تعيين كرده ، رسميت دارند . و ساير صورتهاي معامله،باطل مي باشند . در اين ميان با انواع معاطات روبرو مي شدند و چون عمل وسيرة مسلمين بر معاطات ها جاري بوده ( از عصر رسول الله صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، آنها را در قالب « نيمه رسمي » مي پذيرفتند ... بحث معاطات در فقه ما ، يك جريان تحوّلي در تاريخ خود دارد . كه در اين سير زماني ، به تدريج رو به تكامل رفته و در نتيجه ، دانشمندان متأخر به « امضائي » بودن احكام در معاملات معتقد شده اند . » ( قمي ، 71 ، 368 ) شهيد مرتضي مطهري در مورد اعتبار عقود جديد ( غير از عقود معين ) و رابطة آنها با عقود معين ، بياناتي در يك سخنراني مطرح كرده اند كه در كتاب مجموعة سخنراني هاي ايشان در مورد مبحث ربا وعقد بيمه با عنوان « مسألة ربا » آمده است كه عينا در ذيل آورده مي شود : « آيا هر معامله صحيحي بايد داخل در يكي از ابواب فقه باشد ؟ از قديم اين مسئله مطرح بوده است ( نه به خاطر بيمه ، بلكه كساني مطرح‏ كرده‏اند كه هنوز مسئله بيمه برايشان مطرح نبوده مثل مرحوم آقا سيد محمد كاظم يزدي و بعضي ديگر قديمتر از ايشان ) كه آيا لازم است هر معامله‏اي كه‏ در خارج صورت مي‏گيرد ، داخل باشد در يكي از ابوابي كه در فقه مطرح است‏ ؟ يا مانعي ندارد كه معامله‏اي صحيح باشد بدون اينكه داخل در هيچيك از آنها باشد ؟ جواب داده‏اند كه ما هيچ دليلي نداريم كه همه معاملات صحيح‏ بايد داخل باشد در يكي از معاملات متعارفي كه در فقه مطرح است . هيچ‏ دليلي بر انحصار نداريم بلكه اصول فقهي ما اقتضا مي‏كند اعم را . مي‏گويند ما يك سلسله عمومات داريم يعني كليات ، اصول اوليه ، اصول كلي . اين‏ عمومات كه به شكل عام و كلي طرح شده است ، مي‏گويد هر معامله‏اي و هر عقدي كه ميان دو نفر صورت بگيرد ، درست است الا موارد خاص . و به‏ تعبير ديگر : اصل در هر معامله‏اي صحت است مگر آنكه فساد آن معامله به‏ دليل خاصي روشن شود . چرا ؟ مي‏گويند به دليل اينكه ما در قرآن اين اصل را به صورت كلي داريم « يا ايها الذين امنوا اوفوا بالعقود »(سورة مائده آية1 ) . عقود را همه مفسرين گفته‏اند يعني عهدها ، پيمانها . به طور كلي و به طور عام‏ فرموده است : به تمام پيمانهايي كه مي‏بنديد بايد وفادار باشيد و بايد بر طبق آنها عمل بكنيد ، يعني شرعا بايد عمل بكنيد ، حكم الهي است . در « اوفوا بالعقود »" هيچ قيد نشده كه آن عهد و پيمان شما به صورت‏ صلح يا بيع و يا اجاره و يا عقد ديگر باشد . اين اصل كلي مي‏گويد بايد به‏ پيمان عمل كرد . همچنين حديثي است نبوي كه در فقه از مسلمات است و مفاد آن هم همين مفاد است . پيغمبر اكرم فرموده‏اند كه : « المؤمنون عند شروطهم » . شرط در اينجا يعني قرارداد . مؤمنان پاي شرائط خودشان‏ ايستاده‏اند . يعني مؤمن هر شرطي و هر تعهدي و هر قراري كه مي‏گذارد ، بايد روي آن بايستد ، نبايد از آن تخلف كند . اين اصل كلي صحت هر گونه پيمان‏ و تعهدي و قراردادي را كه ميان دو نفر بسته مي‏شود ، تضمين و تأمين كرده‏ است . » ( مطهري ،72 ، 293و294 ) مناسب است نظر امام خميني ( ره ) را نيز در مورد عقد بيمه در اينجا ذكر كنيم . ايشان مي فرمايند : « بدون شك, ((بيمه)) كه عبارت است از تضمين و تعهد جبران خسارت احتمالي, بر دارايي, يا جان كسي, در برابر مقدار معيني از مال, از معاملات عقلايي و رايج در سراسر جوامع بشري حاضر است. به گونه اي كه رد آن, نوعي سفاهت شمرده مي شود و رغبت و اشتياق بدان, نوعي خردمندي و دورانديشي. به هر حال ((بيمه)) از عقدهاي متعارف و متداول است. عقلا, تفاوتي ميان آن و ديگر عقدها, در آثار و نتايج, نمي بينند. از اين روي, عمومات دلالت كننده بر وفاي به عقدها و شرطها, مثل آيه شريفه: (( يا ايها الذين آمنوا اوفوا بالعقود )) و حديث : (( المومنون عند شروطهم )) و ساير عمومات مرتبط به تعهدات و ضمانتها, شامل بيمه مي شوند و شارع مقدس آن را امضاء كرده است. » ( خميني ، www.balagh.net ) . آيت الله محمدي گيلاني نيز در اينخصوص معتقدند كه : « اينكه اين نوع قرارداد در زمان نزول وحي وجود خارجي نداشته, موجب نمي شود كه ادله عامه مانند: ((اوفوا بالعقود)), شامل آن نشود. ما مي دانيم كه شرع مقدس در ((باب عبادات)) اصطلاحاتي ويژه خود دارد كه بيان آن نيز در زبان وحي آمده است, خواه حقيقت شرعيه را بپذيريم يا معتقد به حقيقت متشرعه باشيم. اما در باب معاملات, اصطلاح خاصي از خود ابداع نكرده است بلكه احكام ويژه اي را در رابطه با همان مصطلحات جاري در عرف جامعه, بيان فرموده است. ... بيع, اجاره و ... عناويني بوده كه پيش از نزول وحي هم, در مبادلات اجتماعي, جريان داشته است اما مصاديق آن ممكن است گونه هايي داشته باشد, شرائط درستي و نافذ بودن اين گونه عقود به لحاظ دو طرف آن, يا شرائط ديگر از سوي شرع مقدس, بيان شده است. ممكن است موارد بسياري از بيع و اجاره داشته باشيم كه در عصر نزول وحي نبوده و اثري از آن وجود نداشته است. در هر صورت ((اوفوا بالعقود)) فراگير است و شامل هر عقد و قراردادي مي شود مگر عقدي كه به جهتي از جهات ديگر فسادي داشته باشد كه از قلمرو قاعده خارج شود . » ( محمدي گيلاني ، www.balagh.net ) . ميرزاي قمي (ره ) در ادامة بحث خود در مورد امضائي بودن عقود ، سخني از مرحوم محقق داماد (يزدي ) به ميان مي آورد : « رسول خدا (ص) و اهل بيت (ع) ، زيست فردي و اجتماعي مردم را متن قرار مي دادند و خود بر آن ، حاشيه مي زدند . هر جا كه مي ديدند اين رفتار ، يا اين معامله ، يا فلان سنت ويا ... مردم ، صحيح نيست ، تذكر داده و آنرا اصلاح مي كردند ، بنابر اين هر معامله اي كه از زبان شرع ، منعي براي آن وارد نشده مشروع است و رسميت دارد . و عدم ورود منع ، دليل اينست كه شرع ، آنرا امضا كرده است و شرائط چنين معامله اي همان شرائط عامه است . و شرائط خاصة هر معامله خاص ـ از قبيل بيع ، اجاره و ... ـ مربوط به خودشان است . » ( قمي ، 71 ،368 ) . بنابراين نتيجه مي گيريم كه عقد بيمه و اعمال حقوقي از اين قبيل به نظر اكثر فقهاي قديمي ، باطل و غير شرعي بود اما تقريبا نظر تمام فقهاي معاصر اينست كه چنين عقودي كاملا معتبر بوده و همانند ديگر عقود ، اثر بر آنها مترتب مي شود . در واقع مي توان گفت كه هر معامله اي كه مخالف احكام مسلم شرعي نباشد جايز و صحيح است ولزومي ندارد كه مسائل مستحدثه ، كاملا با شرع صدر اسلام و چند قرن بعد از آن ، مطابق باشد بلكه عدم مخالفت ، كافي است . '''تعريف بيمه''' فقها تعاريف در ظاهر متفاوتي از بيمه كرده اند اما در معنا ، تمام اين تعاريف در واقع يكي هستند . در ذيل تعريف بيمه ، توسط چند تن از فقهاي معاصر را مي آوريم : ـ آيت الله سيستاني : « بـيـمـه قراردادي است كه طبق آن بيمه گزار (بيمه شونده ) متعهد مي شودماهانه يا سالانه و يا يـكـباره مبلغ معيني به بيمه گر (بيمه كننده ) بپردازد و در مقابل آن ,بيمه گر متعهد مي شود كـه به بيمه گزار يا شخص ثالثي كه در قرارداد بيمه معين وقرارداد به نفع او منعقد شده است , مـبلغي پول يا پرداختي ثابتي و هر عوض مالي ديگري , در صورت و قوع حادثه اي يا ضرري كه در قرارداد بدان تصريح شده است , بپردازد. » ( سيستاني ، مسألة1391به بعد ) . ـ آيت الله ميرزا جواد تبريزي : « بـيمه ( سيگورتا ) عبارت از اين است كه شخص هر سال مبلغي به كسي يا به شركتي , بدون عوض داده , و در ضمن شرط كند كه اگر آسيبي مثلا به تجارتخانه يا ماشين يا منزل يا خودش برسد آن شـركـت يـا شـخص آن خسارت را جبران يا آسيب را برطرف يا مرض را معالجه كند,واين معامله داخل در هبه مشروطه است , و چنانچه آسيبي وارد شود, حسب شرط بر مشروط عليه واجب است كه از عهده برآيد و براي گيرنده اشكالي ندارد . » ( تبريزي ، 513و514 ) . ـ آيت الله مكارم شيرازي : « بيمه قراردادي است بين بيمه كننده و شركت يا شخص بيمه گر و بر اين اساس است كه در برابر پولي كه به آن شركت يا آن شخص مي دهد خسارتهاي وارده بر انسان يا چيزي را جبران كند . » ( مكارم ، 480 ) . ـ آيت الله موسوي اردبيلي : « «بيمه» قراردادي است بين بيمه شونده (بيمه گزار) و مؤسسه يا شركت يا شخصي كه بيمه را مي پذيرد (بيمه گر) كه به موجب آن يك طرف تعهّد مي كند در ازاء پرداخت وجه يا وجوهي از طرف ديگر، در صورت وقوع حادثه، خسارت وارده بر او را جبران كند و يا وجه معيّني بپردازد. متعهّد را «بيمه گر»، طرف تعهّد را «بيمه گزار»، وجهي را كه بيمه گزار به بيمه گر مي پردازد «حقّ بيمه» و آنچه را كه بيمه مي شود «موضوع بيمه» مي گويند ... » ( موسوي ، مسألة2482به بعد ) . '''جايگاه بيمه در بين عقود''' همانطور كه قبلا ذكر شد ، فقهاي معاصر اماميه ، عقودي مثل بيمه را كاملا صحيح و معتبر مي دانند . اما در بين فقها در مورد طريق اعتبار و صحت بيمه اختلافاتي وجود دارد . برخي ها آنرا نوعي از ضمان مي دانند ، بعضي ها ، آنرا جزء عقد هبه مي دانند ، عده اي ، آنرا در قالب عقد صلح ، جايز مي دانند و برخي ها نيز ، عقد بيمه را عقدي مستقل ميدانند . كه به ترتيب نظرات برخي از فقهاي معاصر را در اينباره بررسي مي كنيم . ـ آيت الله سيد محمد موسوي بجنوردي ، در مقاله اي با عنوان « عقد بيمه » ، پس از توضيحاتي در مورد واژه بيمه و مسألة ايجاب و قبول در آن به بررسي عناصر عقد ضمان و عقد بيمه مي پردازند و تعداد نوزده عنصر را براي عقد ضمان شمرده و در مورد هر كدام ، بحث مي كنند و در پايان بررسي هر يك از عناصر وجود و تطبيق آن عنصر را با بيمه ذكر مي كنند . ما در اين مقاله ، قصد نداريم كه كلية مباحث موجود در مورد عناصر ضمان و بيمه در مقالة آيت الله بجنوردي ، ذكر كنيم و فقط به اين توضيح ، بسنده مي كنيم كه ايشان در پايان مقاله ، اينچنين نتيجه گيري مي كنند كه : « بعد از بررسي عناصر نوزده گانة عقد ضمان به اين نتيجه رسيديم كه بسياري از موارد ، عنصر عقد ضمان نيستند لذا فقدان آن موارد ، ماية بطلان عقد ضمان نخواهد بود . عقد بيمه اگرچه فاقد بعضي از موارد است ولي فقدان اين موارد كه عنصر عقد ضمان نيستند ، مانع اندراج آن عقد در تحت عقد ضمان نيست ولي براي اثبات اين معني ضروري است . » ( بجنوردي ،82 ،215 و 216 ) . ايشان در جاي ديگري مي گويند : « در بيمه ، بيمه كننده ، با انعقاد قرارداد و دريافت پول از بيمه گذار ، تعهد مي كند در صورت تلف مال ، خسارات وارد بر بيمه گذار را جبران كند . بنابراين ، شركت بيمه انشاي عقد ضمان كرده و ضامن با انشاي ضمان ، تعهّد و مسئوليتي براي خود ايجاد كرده كه در صورت تلف مال بيمه گذار ، جبران خسارت كند . بر مبناي نظر فقهاي اماميه و عامه اين نوع ضمان ، درست نيست . به اعتقاد ما اطلاقات خود ضمان ، يعني « اوفوا بالعقود » ودر اينجا حتي « الزعيم غارم » ، شامل اين قرارداد مي شود . از آنجا كه ضمان ، نفس تعهد و مسئوليت ، و بيمه جبران خسارت احتمالي است ومسألة ادا و نحوة رجوع مضمون له به ضامن ، جزء ذات عقد ضمان نيست و با شرط صحت مي يابد ، لذا عقد ضمان ممكن است بدون مضمون عنه باشد . با اين توضيحات به اعتقاد ما بيمه يك نحوه ضمان عقلايي است . ... » ( بجنوردي ، 80 ، 132 ) . ـ شيخ وحيد خراساني : « مي توان تمام اقساط عقد بيمه را از باب تعهد بيمه كننده و بيمه شونده ، به پرداخت خسارت و مال معين ، قرار داد . هر چند احوط آنست كه مثلا بيمه شونده مال معيني به بيمه كننده ، صلح كند به شرط آنكه بيمه كننده ، خسارت احتمالي كه معين شده جبران نمايد و بر بيمه كننده ، جبران واجب مي شود ، و همچنين در صورتيكه مال معين از طرف بيمه شونده ، عين باشد مي توان عقد بيمه را به عنوان هبة به شرط تحمل خسارت احتمالي از جانب بيمه كننده ، انجام داد كه بر بيمه كننده ، وفاي به شرط ، واجب است . ( خراساني ، 79 ،760و 761 ) . ـ آيت الله ميرزا جواد تبريزي : « ... اين معامله داخل در هبة مشروطه است و چنانچه آسيبي وارد شود حسب شرط ، بر مشروط عليه واجب است كه از عهده برآيد و براي گيرنده اشكالي ندارد . ( تبريزي ، 513 و 514 ) . ـ آيت الله حسين علي منتظري : « ظاهرا بيمه عقد مستقلي است ، ولي بنابر احتياط آن را در قالب بعضي عقود ديگر همچون صلح يا هبة معوضه يا ضمانت در مقابل عوض بوجود آورند . ( منتظري ، 77 ،401 و 402 ) . ـ آيت الله خوئي : « مي توان قرارداد بيمه را با تمام اقساط آن از باب هبة معوضه ، تصحيح كرد . به اين معني كه بيمه كننده مبلغي را بطور ماهيانه يا ساليانه يا يكجا به بيمه گر هبه مي كند و در ضمن عقد هبه ، به بيمه گر شرط مي كند كه در صورت پيش آمد و رخداد هر نوع خسارتي كه در بيمه نامه ذكر شده ، بايد بيمه گر ، آنرا جبران كند وبر بيمه گر نيز واجب است به اين شرط وفا كند و خسارت بيمه كننده را جبران كند . بنابر اين اين عقد بيمه به تمام اقسام آن يك نوع هبة معوضه است ، جايز و صحيح است . » ( خوئي ، 1412هـ ق ،553 ) . اما در مقابل عدة كثيري از فقها معتقدند كه بيمه يك عقد مستقل است : ـ امام خميني در تحرير الوسيله به جايگاه بيمه در بين عقود اشاره كرده و مي گويند : « ظاهر اينست كه بيمه عقدي است مستقل . و بدون شبهه اين بيمه ايكه در زمان ما رائج و متعارف است ، نه صلح است و نه هبه معوضه . احتمال هم دارد كه عقد مستقلي نباشد، بلكه مصداقي از ضمانت با عوض باشد لكن عقد مستقل بودنش روشن تر است و از باب ضمان عهده نيست ، بلكه از باب التزام بجبران خسارت است ، هر چند كه آنرا هم بنحو صلح مي شود واقع ساخت و هم بصورت هبه معوض و هم ضمان معوض . (لكن اين دليل نيست بر اينكه بيمه يكي از اينهاست ) ... » ( خميني ،1390هـ ق ، 609 ) . ـ شهيد مرتضي مطهّري ، مسألة داخل بودن بيمه در تحت عقد ضمان را بعيد دانسته و مي گويند : « در ميان عقودي كه ما در فقه داريم ، يك عقد هست كه احتمال اينكه‏ اساسا بيمه داخل در آن باشد زياد است ، و آن ضمان است ... بيمه به عنوان يك معامله مستقل هيچ اشكالي ندارد . اساسا ضرورتي‏ ندارد كه اسمش را ضمان بگذاريم . ضمان شرعي همان ضمان دين است و بس . ما تابع اسم نيستيم كه آن را ضمان عهده يا ضمان درك بناميم . خودش يك‏ معامله مستقل است و همان چيزي است كه امروز به آن بيمه مي‏گويند و شامل‏ همه اقسام بيمه هم مي‏شود و جامع مشترك همه آنها براي اينكه اين معامله‏ يك معامله عقلائي باشد تأمين بودن آن است . » ( مطهّري ، 72 ، 298 و 302 ) ـ امام خميني (ره) معتقدند كه : « بيمه عقد مستقلي است و مي‏توان به عنوان بعض عقود ديگر از قبيل صلح، آن را اجرا كرد. » (خميني ، ) . « به هر حال ((بيمه)) از عقدهاي متعارف و متداول است. عقلا, تفاوتي ميان آن و ديگر عقدها, در آثار و نتايج, نمي بينند. ... » ( خميني ، www.balagh.net ) ـ آيت الله محمد علي اراكي : « بيمه عقد مستقلي است تابع شرائطي كه در قرارداد ، طرفين توافق نموده اند . ( اراكي ، 555 ) . ـ آيت الله موسوي اردبيلي : « بيمه عقد مستقلّي است و مي توان به عنوان بعضي از عقود ديگر از قبيل صلح، آن را اجرا كرد. » ( موسوي ، 412 ) ـ شيخ حسين نوري : « بيمه هر چند در سابق به شكل فعلي وجود نداشته است ولي مشمول كليات و قوانين پوياي اسلام و يكي از عقود است كه ميان كسي كه بيمه را مي پذيرد و بيمه كننده ، چه شخص باشد يا شركت و مؤسسه بوجود مي آيد ... » ( نوري ، 73 ،601 ) . ـ سيد محمد شيرازي : « بيمه كردن زندگي يا ساير اموال انسان جايز است، مثلاً مي توان كشتي در دريا، يا هواپيما در فضا را بيمه كرد، زيرا معامله‏اي است عقلايي و عموم آيه (أوفوا بالعقود) شامل آن مي شود. » ( شيرازي ، مسألة 3490 به بعد ) . ـ آيت الله مكارم شيرازي : « بيمه قراردادي است بين بيمه كننده و شركت يا شخص بيمه گر ... و اين معامله و قرارداد مستقلّي است . » ( مكارم ، 480 ) . ـ آيت الله لنكراني : « بيمه عقد مستقلي است و احكام خاص خود را دارد و شرايط عقود بيع يا اجاره يا مضاربه در آن جاري نيست ... » ( لنكراني ، 293 ) . ـ آيت الله محمدي گيلاني از كساني كه بيمه را عقد مستقلي نمي دانند انتقاد مي كند و مي گويد : « بيمه, عقدي است مستقل و لازم و همانند ساير عقود لازمه از يكطرف مشمول ادله عامه نسبت به تعهد و التزام ، طرفين را ملزم به محترم شمردن آن و مراعات شرائطي كه مورد توافق طرفين در عقد بيمه قرار گرفته است, مي شمارد و از طرف ديگر بايد شرائط كلي صحت عقد در انعقاد قرار داد بيمه ملحوظ شود. بعض از علماء اسلام چون ادله عامه ((اوفوا بالعقود)) يا ((المومنون عند شروطهم)) را به عقودي كه در زمان نزول وحي رواج داشته منحصر دانسته اند و بيمه را مشمول عناوين ديگر از قبيل: هبه مشروط, صلح, ضمان و ... دانسته و مسايل آن را بر بيمه, منطبق كرده اند. اگر چه بيمه از جهاتي شباهت به عناوين ياد شده دارد ولي روشن است كه هر يك از عناوين فوق در اصطلاح و عرف جامعه, معنايي ويژه داشته و شرائط ويژه به خود دارد. اگر چه مشتركاتي بين مصاديق آن هست ولي تفاوتهايي دارند كه حدود هر يك را مشخص مي كند. ((بيمه)) خود قرارداد خاصي است كه در عرف جامعه ارتباطي با عناوين ديگر فقهي ندارد بلكه يك قرارداد رسمي و مستقل است كه بيمه گر و بيمه گذار با شرائط ويژه اي بين خود منعقد كرده و ملتزم به مراعات آن مي باشند. » ( محمدي ، www.balagh.net ) . از نظرات فقها ، چنين استنباط مي شود كه اكثر آنها معتقدند كه بيمه ، يك عقد مستقل بوده وتمام شرائط و آثار عقد را دارا مي باشد لكن يك سري شرائطي هست كه مخصوص به عقد بيمه مي باشد كه در ادامه ، بيان فقهاي مختلف در اين مورد خواهد آمد . '''شرائط صحت عقد بيمه''' فقها ، شرائط عمومي عقد ، مانند عقل و بلوغ و اختيار طرفين و ... را در عقد بيمه نيز لازم مي دانند . ولي علاوه بر اينها برخي شرائط اختصاصي نيز براي عقد بيمه مي شمارند : ـ امام خميني در تحرير الوسيله مي فرمايد : « در بيمه علاوه بر آنچه گفتيم چند چيز ديگر شرط است . اول - اينكه منفعت مورد بيمه ، مشخص باشد كه چه چيز بيمه شود، (شخص بيمه شونده و سلامتي او و يا فلان مال معين او، و يا بيماري او و يا امثال اينها ) . دوم - تعيين دو طرف عقد، آيا بيمه كننده شخص است يا شركتي است و يا مثلا دولت است سوم - اينكه مبلغي كه بيمه شونده بايد بپردازد را معين كنند كه چه مقدار به بيمه كننده بپردازد . چهارم - تعيين خسارتيكه بيمه كننده بايد خسارت خصوص آنرا بعهده بگيرد از قبيل آتش سوزي و يا غرق و يا سرقت و مرض و فوت و امثال اينها . پنجم - تعيين اقساط پرداخت - البته اگر اقساطي باشد - و همچنين در اين صورت تعيين زمان هر قسط . ششم - اينكه مدت بيمه يعني شروع و پايان آنرا معين كنند. و اما تعيين مبلغ تامين ، به اينكه بيمه كننده بگويد: من متعهد مي شوم در صورت رخ دادن فلان حادثه ، هزار دينار خسارت وارده بر آنرا بپردازم ، لازم نيست . بلكه همينكه بيمه كننده بگويد: دو قسم خسارتي كه بر مورد بيمه وارد شود بعهده من و من ملتزم به پرداخت آن هستم ، كفايت مي كند. » ( خميني ، 1390هـ ق ، 609 ) . ـ آيت الله محمدي گيلاني در مورد شرائط عقد بيمه معتقدند كه : « در صحت عقد بيمه, لازم است افزون بر آنكه دو طرف قرارداد, شرائط كلي صلاحيت و شايستگي عقد قرارداد از قبيل: بلوغ, عقل, اختيار, قصد و حق تصرف در اموال خود را دارا باشند, بايسته است, شرائط ذيل نيز به روشني, مراعات گردد: الف: موضوع بيمه. اگر مال است بايد به طور كامل خصوصيات آن مال معين شود و اگر انسان است بايد آن چيزي از انسان يا آن شاني از شونات او كه به بيمه گذاشته شده است, مشخص گردد و همينطور ساير اموري كه موضوع بيمه مي باشد. ب: حق بيمه. آنچه را كه بيمه گذار به بيمه گر بابت حق بيمه به صورت نقد يا اقساط بپردازد, بايد با همه جوانب آن معين و شرائط پرداخت آن نيز, مشخص باشد. ج: حوادث مورد انتظار يا ناگهاني و غيرمنتظره و خطراتي كه موجب عقد قرارداد بيمه مي شود با تمام خصوصيات احتمالي كه منظور دو طرف است, بايد مشخص و معلوم گردد. د: بيمه گر و بيمه گذار نيز بايد با مشخصات كامل معين گردد اگر غير از بيمه گذار فرد يا افراد ديگري بخواهند از بيمه بهره برند بايد در قرارداد بيان شود و نيز غير از بيمه گر, اگر فرد يا افراد ديگري بخواهند, جبران خسارت نمايند, بايد مشخص شود.)) طبيعي است هر گونه ابهام در موارد ياد شده نيز به عقد قرارداد بيمه زيان مي زند مگر از اموري باشد كه به گونه اي در مقررات مربوط به بيمه, بيان شده باشد, يا دو طرف بر شقوق مختلف آن توافق كرده باشند. » ( محمدي ، www.balagh.net ) . '''شبهات مطرح شده در مورد صحت عقد بيمه''' 1 ـ '''غرر''' : ممكن است اين شبهه مطرح شود كه به دليل معلوم نبودن كيفيت و ميزان و زمان بروز خسارت احتمالي ، بيمه ، عقد غرري شود و چنانچه مي دانيم عقد غرري نيز باطل مي باشد . جواب اين شبهه ودفع آنرا از زبان آيت الله محمدي گيلاني نقل مي كنيم : « براي روشن شدن موضوع و دفع اين شبهه, نخست بايسته است ((غرر)) را معني كنيم: ((غرر)) در لغت به معني خطر و به هلاكت, افتادن است. ((غرر)) جهل و جهالت نيست اگر چه خود يكي از عوامل به خطر افتادن و هلاك شدن مي باشد. بيع ((غرري)) را از آن جهت ((غرري)) مي نامند كه مال و سرمايه طرف به مخاطره مي افتد. در بيمه, غرر به معنايي كه شمرده شد, وجود ندارد, مخاطره اي براي دو طرف نيست. بيمه گر و بيمه گذار هر دو با توجه و بر مبناي همين احتمالات, عقد بيمه را منعقد مي كنند و اين اندازه ابهام ميزان خسارت وارده, زياني به درستي عقد بيمه, نمي زند. زيرا نوع خسارت و بيشترين ميزان تامين آن و حدود و مشخصات ديگر, تعيين و مورد توافق دو طرف قرار گرفته است. از سويي ديگر ادلة ياد شده در مورد بيع غرري است و عقد بيمه , بيع نيست بلكه همانطور كه گفته شد قراردادي است مستقل و با تعريفي مشخص و مخصوص بخود و اعتبار آن عقلائي و جهاني است. و تحمل يك هزينه جزئي براي كسب منافع زيادي كه براي بيمه گر و بيمه گذار دارد, عاقلانه و مقرون به صرفه است و تحمل ضرر كم براي جلب منفعت بيشتر, يك روش عقلائي است كه در سطوح مختلف بشري رواج دارد. » ( محمدي ، www.balagh.net ) . ـ آيت الله لنكراني : « غرر در بيمه مطرح نيست چون اصل عقد بيمه بنابر جبران خسارتِ نامعلوم است. » ( لنكراني ، 294 ) . 2 ـ '''اكل مال به باطل''' : ممكن است اين شبهه به صحت غقد بيمه وارد شود كه در اكثر موارد بيمه ، بيمه گر در مقابل وجهي كه از بيمه گذار دريافت مي كند كاري براي او انجام نمي دهد . يعني ضرري به وقوع نمي پيوندد تا بيمه گر آنرا جبران كند . پس اين از موارد و مصاديق اكل مال به باطل مي باشد . در پاسخ به اين شبهه ، بايد گفت كه در ادامة آية مربوط به نهي از اكل مال به باطل ( لا تأ كلوا اموالكم بينكم بالباطل ... ) آمده است كه مي توان معاملاتي كه مورد رضا و ميل طرفين هستند را انجام داد و ميل و رضا و دليل انعقاد عقد نيز در عقود مختلف متفاوت است كه در عقد بيمه يك دليل عقلائي و منطقي با رضايت طرفين وجود دارد كه حصول آرامش و اطمينان خاطر است . در حاليكه در مقابل چنين هدف مهم و با ارزشي ، مقدار كمي مال انسان صرف مي شود و عقلا اين كار را جايز بلكه خوب مي دانند . ( محمدي گيلاني ،www.balagh.net ) . 3 ـ '''ضمان ما لم يجب''' : شبهة ديگري كه ممكن است مطرح گردد اين است كه ضمان در صورتي محقق مي شود كه ذمة يك شخص ، مشغول باشد تا كس ديگر بتواند تعهّد آن شخص را ضمانت كند « در عقد بيمه كه هنوز خسارتي بر بيمه گذار وارد نشده و روي دادي براي او رخ نداده است, موضوع ضمان محقق نگرديده كه بيمه گر بخواهد تعهد پرداخت و جبران آن را بنمايد بنا بر اين چنين قراردادي صحيح نبوده و باطل خواهد بود. پاسخ : نخست آنكه بيمه ضمان نيست كه مسائل و شرائط مربوط به ضمان در آن جاري باشد. همانطور كه در آغاز بحث گفته شد: بيمه قرارداد مستقلي است كه به جهت منافع عقلائي كه دارد بين بيمه گر و بيمه گذار با حفظ و مراعات شرائط ويژه خود, برقرار مي گردد. اساس و پايه داد و ستدها و قراردادها در همه جوامع بشري بر اعتباريات استوار است. اعتباراتي كه از نظر خردمندان ارزش دارد. چگونگي و حدود اين قراردادها را توافق دو طرف قرار داد مشخص مي كند. انسان در زندگي اجتماعي خود براي جبران خسارتها و ضررهاي ناشي از حوادث طبيعي و غيرطبيعي كه همواره او را تهديد ميكند و نيز جهت رسيدن به منافع مادي و غيرمادي خود به ((بيمه)) و بهره بري از مزاياي آن, نيازمند است. ديگر آنكه در فقه ما مواردي وجود دارد كه انسان با شرايطي, تعهدي را مي پذيرد و ذمه خود را مشغول مي كند. مانند موارد ((جعاله)) كه ((جاعل)) براي رسيدن به منافع و اهداف خود با شرايطي, متعهد مي شود كه ((حق الجعاله)) را بپردازد. در جعاله انسان مي تواند در برابر هر عمل حلالي, ذمه خود را مشغول كند كه در صورت انجام آن عمل توسط فرد يا گروهي كه آن را بجا آورد و هدف او را محقق سازد, چيزي را بپردازد. » ( محمدي ،www.balagh.net ) . '''نتيجه گيري''' 1 ـ عقد بيمه يك عقد صحيح بوده ودلائل قائلين به عدم اعتبار عقود غير از عقود معين ، منطقي نمي باشد . 2 ـ به نظر مي آيد كه بيمه ، يك عقد مستقل مي باشد و در تحت عنوان ديگر عقود ، مانند ضمان و هبه و صلح ، قرار نمي گيرد . البته مي توان بيمه را در قالب يكي از اين عقود نيز واقع ساخت . 3 ـ مي توان گفت كه تقريبا تمام فقها در مورد شرائط عقد بيع با هم متفق هستند . چه در مورد شروط عمومي آن و چه در مورد شروط اختصاصي آن . 4 ـ اشكالات و شبهاتي كه براي اعتبار عقد بيمه طرح شده است ( غرر ، اكل مال به باطل ، ضمان ما لم يجب ) بي اساس مي باشند و خللي به صحت بيمه وارد نمي كنند . 5 ـ بيمه از جملة عقودي هست كه با توجه به روابط اجتماعي و اقتصادي زمان و دگرگوني اين روابط ، براي تمام جوامع كنوني ، از اهميت ويژه اي برخوردارند . وبناي عقلاي جوامع كنوني بر گسترش بيمه و اهميت دادن به آن است . والسلام '''وما توفيقي الّا بالله عليه توكّلت و اليه انيب''' '''منابع و مآخذ''' قرآن كريم 1 اراكي ، محمد علي(71) ، توضيح المسائل ، قم : مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزة علمية قم 2 تبريزي ، ميرزا جواد (بي تا) ، توضيح المسائل 3 سيستاني ، سيد علي(بي تا ) ، مختصر توضيح المسائل 4 صافي گلپايگاني ، لطف الله (1414 هـ ق) ، توضيح المسائل ، دار القرآن الكريم 5 طباطبائي يزدي ، سيد محمد كاظم(بي تا) ، سؤال و جواب، به اهتمام سيد مصطفي محقق داماد 6 فاضل لنكراني ، جامع المسائل ، ج2 7 قمي ، ميرزا ابوالقاسم (71) ، جامع الشتات ، ج2 ، چ1 ، چاپ مؤسسة كيهان 8 مطهري ، مرتضي (72) ، مسألة ربا به ضميمة بيمه ، چ5 ، انتشارات صدرا 9 مكارم شيرازي ، توضيح المسائل 10 موسوي اردبيلي ، توضيح المسائل 11 موسوي بجنوردي ، سيد محمد (80) ، عقد ضمان ، چ1 ، تهران : انتشارات پژوهشكدة امام خميني (ره) و انقلاب اسلامي 12 موسوي بجنوردي ، سيد محمد (82) ، مجموعه مقالات فقهي حقوقي اجتماعي ، ج3 ، چ1 ، تهران : انتشارات پژوهشكدة امام خميني (ره) و انقلاب اسلامي 13 موسوي خميني ، سيد روح الله (1390هـ ق) ،تحريرالوسيله ، ج2 ، نجف : چاپ آداب 14 موسوي خميني ، سيد روح الله ، توضيح المسائل 15 موسوي خوئي ، سيد ابوالقاسم (1412هـ ق) ، توضيح المسائل ، قم : انتشارات مهر 16 موسوي گلپايگاني ، سيد محمدرضا (71) ، توضيح المسائل ، چ73 ، قم : دارالقرآن الكريم 17 منتظري ، حسين علي (77) ، توضيح المسائل ، چ16 ، نشر تفكر 18 نوري همداني ، حسين (73) ، توضيح المسائل ، چ4 ، قم : دفتر تبليغات اسلامي حوزة علميه قم 19 وحيد خراساني ، حسين (79) ، توضيح المسائل ، قم :مدرسة باقرالعلوم (ع) 20 پايگاه اينترنتي بلاغ : www.balagh.net 21 پايگاه اينترنتي الشيعه : www.al-shia.com 22 پايگاه اينترنتي شهيد مطهري : www.motahari.org 23 نرم افزار المعجم 24 نرم افزار الاحكام الشرعيه '''حسن پوراللّهيار''' 13/9/1384 اوستای هزاره:مرامنامه 2344 5287 2006-10-01T03:54:22Z مجید 109 =مرامنامه= نوشتن مرامنامه، آنهم برای کتابی که ممکن است بحث‌ها و دعواهای زیادی را در این مکان از فضای مجازی بگشاید را ضروری می‌دانستم. '''اوستای هزاره''' براساس این گمان بوجود می‌آید که اکثر کتابهای دینی چون اوستا و تورات و انجیل گردآمده نوشته‌های پراکنده‌ای از نویسندگان بسیار است. کار من به عنوان پیشنهاددهنده این کتاب این است که این نوشته‌های پراکنده اینترنتی از وبلاگها و سایتهارا جمع کنم. می‌دانم که صدای همه دغدغه‌مداران فضای ویکی دربیاید. برای رفع دغدغه‌های آتی این دلبندان، کتاب تفسیری هم همزمان با آن می‌نگاریم که در آن به سبک و سیاق همه تفسیرهای رایج، نویسنده متن، آدرس اینترنتی آن و روز و ماه و سال انتشار آن هم درج خواهدشد.آنوقت است که غوغای دغدغه‌مداران تا حدودی رفع خواهدشد. در ثانی پستی هم برای نویسنده هم خواهیم زد و تا متن توسط او تصدیق نشده‌است، متن منتشره از حالت رنگی به مشکی برنگردانده خواهدشد. این رویکرد باعث انتشار '''اوستایی''' برای هزاره جدید خواهدشد.اگر شما هم متون مناسبی یافتید با توجه به این مرامنامه نسبت به انتشار آن اقدام نمائید. تصویر:Coking Book.JPG 2345 5288 2006-10-01T05:19:10Z مجید 109 مجید {{مجوز گنو}} مجید {{مجوز گنو}} کتاب آشپزی/آش آبغوره و آبلیمو 2346 5293 2006-10-01T08:39:01Z مجید 109 {{آش}} کتاب آشپزی/کیک شکلاتی 2347 5296 2006-10-01T08:55:49Z مجید 109 [[Image:Chocolate cake.jpg|thumb|left|250px|Layered|کیک شکلاتی]] کتاب آشپزی/انواع سالاد/سالاد سیب زمینی 2348 5297 2006-10-01T09:05:07Z مجید 109 {{سالاد‌‌}} کتاب آشپزی/املت ایتالیایی 2349 5299 2006-10-01T09:17:53Z مجید 109 [[Image:Frittata02.jpg|thumb|فریتاتا]] کتاب آشپزی/کوکوی سیب‌زمینی 2350 5300 2006-10-01T09:19:32Z مجید 109 [[Image:Tortilla_patatas.jpg|thumb|کوکو سیب‌زمینی]] بحث:کودکان 2351 5311 2006-10-03T04:25:03Z مجید 109 اضافه کردن بخش کودکان شاید گام کوچکی در جهت گسترش ویکی‌نسک باشد. انتشار کتابچه‌های آزاد برای کودکان ما را در پرورش نسلی با افکار باز یاری خواهد داد. من کاملاً موافقم.--[[کاربر:مجید|مجید]] ۰۴:۲۵, ۳ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC) کودکان زبانها/انگلیسی 2352 5315 2006-10-03T04:58:33Z مجید 109 =انگلیسی= ==در کشورهایی بدان صحبت می‌شود؟== ==لغات آن== ==تلفظ آن== ==دستورزبان آن== [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان زبانها]] کودکان زبانها/فارسی 2353 5316 2006-10-03T04:58:45Z مجید 109 =فارسی= ==در کشورهایی بدان صحبت می‌شود؟== ==لغات آن== ==تلفظ آن== ==دستورزبان آن== [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان زبانها]] کودکان زبانها/فرانسه 2354 5317 2006-10-03T05:01:40Z مجید 109 =فرانسه= ==در کشورهایی بدان صحبت می‌شود؟== ==لغات آن== ==تلفظ آن== ==دستورزبان آن== [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان زبانها]] کودکان زبانها/عربی 2355 5318 2006-10-03T05:01:47Z مجید 109 =عربی= ==در کشورهایی بدان صحبت می‌شود؟== ==لغات آن== ==تلفظ آن== ==دستورزبان آن== [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان زبانها]] کودکان:کتاب فصل/رای‌گیری برای پائیز 1385 2356 5339 2006-10-04T05:46:07Z Kharaji 204 /* [[کودکان:عناوین تازه پیشنهادی#کودکان الفبا|الفبا]] */ رای‌گیری برای '''کتاب فصل کودکان''' از امروز لغایت پانزدهم مهر 1385 (مصادف با روز جهانی کودک) ساعت 00:01 UTC باز خواهدبود. کتابهای برنده، کتاب فصل پائیز کودکان خواهند بود و در فصل آتی مدنظر پروژه کودکان قرار خواهند گرفت. {{کودکان:مقررات رای‌گیری کتاب فصل}} ==پروژه‌های نامزد کتاب کودکان== ===[[کودکان:عناوین تازه پیشنهادی#کودکان زبانها|زبانها]]=== '''آراء:'''<br> #[[کاربر:مجید|مجید]] ۰۸:۳۴, ۳ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC) '''نقطه‌نظرات:'''<br> ===[[کودکان:عناوین تازه پیشنهادی#کودکان الفبا|الفبا]]=== '''آراء:'''<br> #[[کاربر:مجید|مجید]] ۰۸:۳۴, ۳ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC) #[[کاربر:Elnaz|Elnaz]] ۰۵:۱۳, ۴ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC) #[[کاربر:Leila|Leila]] ۰۵:۲۷, ۴ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC) #[[کاربر:Kharaji|Kharaji]] ۰۵:۴۶, ۴ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC) '''نقطه‌نظرات:'''<br> ===[[کودکان:عناوین تازه پیشنهادی#کودکان قاره‌ها|قاره‌ها]]=== '''آراء:'''<br> '''نقطه‌نظرات:'''<br> کودکان:عناوین تازه پیشنهادی 2357 5335 2006-10-03T13:20:00Z مجید 109 /* کودکان الفبا */ ==سیاستهای رایج== قبل از اضافه‌نمودن عنوان کتاب کودکان جدید، لطفاً [[کودکان:سیاست‌گذاری عناوین جدید]] را مطالعه فرمائید. تصمیم‌گیری بر سر این موضوع که کتاب جدید چه کتابی باشد در صفحه [[کودکان:کتاب فصل]] اتخاذ می‌شود. لطفاً به کتابهایی رأی دهید که می‌خواهید در ماههای آتی نگاشته شوند. کتابهایی که در انتهای فصل تنها دو رأی کسب کنند، از لیست حذف خواهند شد. لطفاً برای پیشنهاد کتاب از الگوی زیر استفاده نمائید. این الگو را کپی نموده و دوباره آنرا تکرار نمائید تا وحدت عناوین حفظ شود: <!-- لطفاً از این الگو برای افزودن یک کتاب پیشنهادی به آخر لیست استفاده کنید.--><pre> === (عنوان را در این مکان بنویسید) === *گروه سنی: *عناوین پیشنهادی فصلها: **مقاله 1 **مقاله 2 *سؤالاتی که در هر فصل بدان پاسخ باید داد: **سؤال 1؟ **سؤال 2؟ *مشارکت‌کنندگان احتمالی: **کاربر 1 **کاربر 2 *هدف پروژه: (این پروژه بر چه اساسی پیشنهاد گردیده‌است و چگونه راهنماهای اساسی ویکی‌مدیا را پوشش می‌دهد.) </pre><!-- لطفاً این فرمت را در پایان این لیست برای افزودن کتابهای جدید کپی نمائید. --> ==عناوین پیشنهادی== ===کودکان زبانها=== *گروه سنی:8 تا 12 سال *عناوین پیشنهادی فصلها: **انگلیسی **فارسی **عربی **فرانسه *سؤالاتی که در هر فصل بدان پاسخ باید داد: **در چه کشورهایی به آن صحبت می‌کنند؟ **لغات آن چگونه است؟ **چگونه می‌نویسند؟ **دستورزبان آن چگونه است؟ *مشارکت‌کنندگان احتمالی: **[[کاربر:مجید|مجید]] *هدف پروژه: معرفی زبانهای گوناگون. این کتاب یکی از کتابهای فصل wikijoniur هم بوده‌است. ===کودکان الفبا=== *گروه سنی:6 تا 8 سال *عناوین پیشنهادی فصلها: **آ **ا **ب **... *سؤالاتی که در هر فصل بدان پاسخ باید داد: **نام چه حیوانی با این حرف آغاز می‌شود؟ **نام چه چیزهایی با این حرف آغاز می‌شود؟ **نام چه گیاهانی با این حرف آغاز می‌شود؟ *مشارکت‌کنندگان احتمالی: **[[کاربر:مجید|مجید]] **کاربر 2 *هدف پروژه: معرفی حروف الفبای فارسی با استفاده از گالری عکسها و نقاشی‌های ویکی‌پدیا می‌باشد. هدیه خوبی است برای روز جهانی کودک! ===کودکان قاره‌ها=== *گروه سنی:8 تا 12 سال *عناوین پیشنهادی فصلها: **آسیا **آفریقا **آمریکا **اروپا **اقیانوسیه **قطب جنوب *سؤالاتی که در هر فصل بدان پاسخ باید داد: **چه کشورهایی در آن قاره هستند؟ **آب و هوای آن چگونه است؟ **مردم آن چه نژادی دارند؟ **مردم آن به چه زبانها و فرهنگهایی هستند؟ *مشارکت‌کنندگان احتمالی: **[[کاربر:مجید|مجید]] *هدف پروژه: معرفی قاره‌ها برای کودکان در سنین دبستان. کودکان:کتاب فصل 2358 5327 2006-10-03T09:24:07Z مجید 109 اینجا صفحه معرفی کتابهای فصل [[کودکان]] است. از بدو ایجاد کودکان تصمیم گرفتیم که به نحو مناسبی این کتابچه‌ها را مدیریت نمائیم. ==کتاب فصل فعلی== ==رأی‌گیری‌های جاری== [[کودکان:کتاب_فصل/رای‌گیری_برای_پائیز_1385]] ==نتایج رأی‌گیری‌های قبلی== ==مقررات رأی‌گیری== ‍‍{{کودکان:مقررات رای‌گیری کتاب فصل}} فرمول‌های ریاضی/روابط مثلثاتی 2359 5328 2006-10-03T11:35:36Z 85.185.47.31 sin45=1/2 الگو:کودکان:مقررات رای‌گیری کتاب فصل 2360 5330 2006-10-03T12:48:40Z مجید 109 *نامزدی **کلیه پروژه‌های کودکان ابتدا در [[کودکان:عناوین تازه پیشنهادی]] برای تنظیم یک پیشنهاد مدون درج می‌شوند. **هر پروژه باید با جزئیات مناسبی تشریح شده‌باشند تا پیشنهادکننده بتواند آنرا به صفحه رأی‌گیری انتقال دهد. **همه مشارکت‌کنندگان و نویسندگان ویکی‌نسک و کودکان می‌توانند یک پیشنهاد را تنظیم کرده یا نامزد نمایند. *رأی‌گیری **کلیه کاربران ثبت‌شده ویکی‌نسک می‌توانند به کلیه کتابهای نامزد رأی دهند. **"فقط کاربران ثبت‌شده ویکی‌نسک" می‌توانند در صورتی رأی دهند که به وبگاه وارد شده‌باشند (این امر با کنترل صفحه تاریخچه صورت می‌پذیرد) چون نمی‌توان بررسی نمود یک کاربر ناشناس از آدرسهای اینترنتی جداگانه رأی ندهد. **برای اضافه کردن رأی خود فقط کافی است که در بخش مربوطه یک خط جدید بیفزائید و در آن بنویسید <b><nowiki>#~~~~</nowiki></b> تا نام کاربریتان و زمان رأی‌گیری و عده رأی‌دهندگان بدست آید. **لطفاً فقط رأی‌های موافق خود را درج کنید. **از درج نقطه‌نظرات طولانی بپرهیزید. جای این نقطه‌نظرات در صفحه [[کودکان:عناوین تازه پیشنهادی]] می‌باشد. *ارزیابی **رأی‌گیری در ساعت 00:01UTC اولین روز فصل آن به پایان میرسد. یعنی روز اول فروردین برای بهار، روز اول تیر برای تابستان، روز اول مهر برای پائیز و روز اول دی برای زمستان می‌باشد. (به غیر از سال 1385 که براي پائیز روز 15 مهرماه به مناسبت روز جهانی کودک بسته می‌شود.). **برنده حائز بیشترین آرای موافق است. **اگر تعداد آراء دو کتاب برابر باشد حق تقدم با کتاب قدیمی‌تر است. **پروژه‌های با تعداد آرای بیش از سه رأی به صورت خودکار برای فصل آتی پیشنهاد می‌گردند. **پروژه‌های جدید به لیست پروژه‌های "پروژه‌های تأئیدشده" کودکان انتقال یافته و به صورت رسمی آغاز می‌گردند. کاربر:Elnaz 2361 5337 2006-10-04T05:17:02Z Elnaz 202 ایلناز دین 2362 5342 2006-10-04T09:06:16Z مجید 109 '''فهرست آثار این بخش:''' *[[اوستای هزاره]] الگو:دین 2363 5344 2006-10-04T09:12:38Z مجید 109 [[Category:دین]] رده:دین 2364 5347 2006-10-04T09:22:48Z مجید 109 [[Image:Dome of the rock distance.jpg|thumb|left|250px|بیت‌المقدس]] در این رده کتابهایی گنجانده‌شده‌است که با موضوع عام دین ارتباط دارند. کتاب آشپزی/اسنک ماهی و ميگو 2365 5351 2006-10-06T13:05:10Z Farough 161 ==مواد لازم== *نان تست يك بسته *پنیر پيتزای ورقه ای 1بسته *سیر له شده 2حبه *ماهی يا ميگوی ريز شده 400گرم *قارچ خرد شده 100گرم *آويشن 1قاشق مربا خوري *سس قرمز 2قاشق سوپخوري *نمک و فلفل به ميزان لازم ==چگونگی پخت== ابتدا در قابلمه ای سیر و ماهی يا ميگو را كاملا با هم تفت داده و سپس نمک و فلفل را به آنها افزوده و بعد قارچ خرد شده و آويشن را به مواد اضافه كرده خوب تفت می دهيم . سپس درب ظرف را ميگذاریم . كمی كه نرم شد مواد را از روی حرارت بر ميداریم و نان تست را در دستگاه ساندويچ ساز قرار می دهيم . به اين صورت كه در كف آن يك تكه نان قرار داده و روی آن را با كمی سس قرمز آغشته كرده سپس مقداری از مواد ( حدودا يك قاشق غذا خوری) روي سطح نان پهن می كنيم. سپس يك لايه پنیر پيتزا را روی سطح نان قرار داده و يك تكه نان ديگر هم روی مواد قرار می دهيم.دستگاه را به مدت 5 تا 7 دقيقه روشن می كنيم تا دو طرف نانها كاملا برشته شود. {{دریا}} کتاب آشپزی/كتلت ماهی 2366 5352 2006-10-06T13:08:26Z Farough 161 ==مواد لازم== *ماهی چرخ كرده 1 کیلوگرم *سيب زمينی پخته و رنده شده 2 عدد متوسط *سيب زمينی خام و رنده شده 3 عدد *پياز رنده شده 1عدد *سیر رنده شده 1 قا شق سوپخوري *آبليمو يك چهارم پيمانه *پياز ساتوری شده يك چهارم پيمانه *تخم مرغ 2 عدد *نمک و فلفل و روغن به ميزان لازم *ادويه 1 قا شق چايخوری ==چگونگی پخت== ماهـی چرخ شده را داخل يك كاسه بزرگ ریخته و به ترتيب پياز رنده شده، سیر،سيب زمينی پخته و خام رنده شده،آبليمو،پيـازچه ساتوری شده،تخم مرغ ها و نمک و فلفل را بيفزاييد . اين مخلوط را خوب ورز دهيد تا تمام مواد به صورت كامل با هم مخلوط شوند. روغن را داخل تابه ریخته روی حرارت قراردهيد تا گرم شود.از مخلوط آماده به اندازه يك نارنگی كوچـك برداشته به كمك دست آن را به صورت بيضی فرم دهيد و در روغـن سرخ كنيد. كتلت های سرخ شده را در ديس مناسب قراردهيد و اطراف آن را با گوجه فرنگی و سبزيجات تزیین کنید. {{دریا}} کتاب آشپزی/فلافل ماهی 2367 5353 2006-10-06T13:21:20Z Farough 161 ==مواد لازم== *ماهی چرخ شده 300 گرم *نخود خيس شده 400گرم *پودر زيره سبز 1 قاشق مربا خوري *تخم مرغ 2 عدد *پياز رنده شده 1 عدد *سير له شده 2 حبه *گشنيز خرد شده 3 قاشق سوپخوري *+بكينگ پودر 1 قاشق غذاخوري *نمک،فلفل،زردچوبه و روغن به ميزان لازم ==چگونگی پخت== ابتدا ماهی، نخود چرخ شده،پياز رنده شده، سیر له شده و گشنيز كاملا ساطوری شده را با هم مخلوط كرده سپس پودر زيره، نمک،بكينگ پودر، فلفل و زردچوبه را به مواد اضافه كرده و خوب ورز می دهيم تا مخلوط شود سپس از مواد به اندازه يك گردو برداشته و در روغن فراوان سرخ ميكنيم . اين غذا را همراه نان باگت، خيار شور، كاهو و گوجه فرنگی سرو می كنند. {{دریا}} کتاب آشپزی/شنيتسل ماهی 2368 5354 2006-10-06T13:25:20Z Farough 161 ==مواد لازم== *ماهي 1 عدد *تخم مرغ 2 عدد *آرد گندم 1 پيمانه *آرد سوخاري 1 پيمانه *پودر سير 1 قاشق مربا خوری *ادويه 1 قاشق مربا خوری *نمک و فلفل به ميزان لازم *روغن 1 پيمانه *كنسرو نخود 1 پيمانه *قارچ 150گرم *چيپس 200گرم ==چگونگی پخت== ماهی را پاك كرده به قطعات منظم تقسيم نماييد، استخوانهاي آن را خارج كنيد . تخم مرغ ها را در ظرفی شكسته همراه با نمك و ادويه و فلفل خوب بهم بزنيد. در ظرفی جداگانه آرد سوخاری ریخته و روی آن هم اندكی نمک و فلفل و پودر سیر بريزيد و خوب مخلوط كنيد . ابتدا ماهی را داخل تخم مرغ ها قرار دهيد و بعد داخل آرد گندم فرو ببريد تا يك لايه آرد روی تخم مرغ را بگيرد . مجددا پشت و روی ماهی را تخم مرغ زده و اين بار داخل آرد سوخاری بغلطانيد و در يك تابه روغن ریخته روي حرارت قرار دهيد و ماهی را در روغن سرخ كنيد . شنيسل ها را در ظرفی مناسبی چيده و اطراف آن را با قارچ سرخ كرده، شنيتسل ها را در ظرفی مناسب چيده و اطراف آن را با قارچ سرخ كرده، نخود فرنگی و چيپس تزیین كنيد {{دریا}} کتاب آشپزی/كباب قفقازی با ماهی و ميگو 2369 5356 2006-10-06T13:28:17Z Farough 161 ==مواد لازم== *ماهی بدون استخوان یک و نیم كيلو گرم *ميگو 1 كيلوگرم *پياز خرد شده 250 گرم *سیر رنده شده 4 حبه *زعفران دم شده 3 قاشق سوپخوري *ماست يك پيمانه *روغن مايع نصف پيمانه *آبليمو و آب نارنج نصف پيمانه از هر كدام ==چگونگی پخت== ابتدا سس را آماده كنيد، به اين ترتيب كه پياز و سیر خرد شده را داخل ظرفی ریخته و زعفران و ماست را نيز به آنها اضافه كرده و هم بزنيد. سپس روغن مايع، آبليـمو،آب نارنـج، نمک و فلفل را به مواد قبلی افزوده و خوب مخلوط كنيد. ماهي را به قطعات 4 در 4 سانتيمتر برش زده در اين سس قرار دهيد همچنین ميگوها را بعد از تميز كردن و شستن به اين سس اضافه كنيد و خوب مخلوط كرده و بگذاريد 3 تا 4 ساعت داخل اين سس بماند. آن گاه قطعات ماهي و ميگو را بصورت يك در ميان به سيخ بكشيد و روي منقل كباب كنيد و در سينی قرار دهيد و اطرافش را با زيتون، شويد، فلفل دلمه ای و پياز تزیین نماييد. {{دریا}} کتاب آشپزی/کیوسکی ماهی 2370 5357 2006-10-06T13:32:35Z Farough 161 ==مواد لازم== *ماهی فيله شده 500 گرم *كره 100 گرم *آرد گندم 1 پيمانه *آرد سوخاری 1 پيمانه *تخم مرغ 3 عدد *نمک و فلفل به ميزان لازم *ليموترش 200 گرم *آب نارنج 1 قاشق سوپخوری *پودر سیر 1 قاشق مرباخوری ==چگونگی پخت== ماهی فيله شده را خوب بشویید و خشک كنيد، پوست آنرا گرفته و استخوان آن را درآوريدسپس فيله ها را روی تخته گوشت قرار دهيد و روی آن يک كيسه فريزر قرار دهيد و با بيفتک كوب كمی بكوبيد، مواظب باشيد فيله ماهی از هم باز نشود چون گوشت ماهی بسيار ظريف و نرم است. بعد كيسه فريزر را برداشته و پشت و روي ماهي را كمي نمك و فلفل و پودر سير بپاشيد و 50 گرم از كره را قطعه قطعه كرده و در قسمت وسط ماهي قرار دهيد، بعد ماهی را لوله كنيد ، در ظرفي ديگر تخم‌مرغ‌ها را همراه كمی نمك و فلفل و آب نارنج و پودر سير خوب بزنيد و با برس پشت و روي كيوسكی بماليد بعد در ظرفی ديگر پودر سوخاری داشته باشید اول كيوسكی را داخل آرد بغلطانيد بعد پشت و روي آن را با برس تخم‌مرغ بزنيد و داخل آرد سوخاری بغلطانيد . در يك ظرف نسبتاً گود روغن زيتون ریخته و روی حرارت ملایم قرار دهيد تا گرم شود. كيوسكی ها را يكی يكی داخل روغن روی حرارت ملایم سرخ كنيد. پس از سرخ شدن اطراف آن را با سبزیجات تزیین كنيد. يك طرف ظرف نخود فرنگی و طرف ديگر قارچ تفت داده شده بريزيد و ليموترش قاچ داده شده را كنار ظرف قرار دهید. {{دریا}} کودکان الفبا 2371 5508 2006-10-09T07:35:22Z مجید 109 {{ویرایش چاپ|||کودکان الفبا}} '''این صفحه مربوط به پروژه الفبای [[کودکان]] است.''' در هنگام نوشتن در این صفحه به خاطر داشته‌باشید که برای کودکان می‌نویسید. لغات فنی را بکار ببرید ولی هر جا که می‌شود بجای کلمات سخت‌تر، کلمات ساده‌تر را بکار ببرید. اگر می‌خواهید اسمتان به طور رسمی جز نویسندگان کودکان درج شود، اسم خود را در فهرست زیر بگنجانید: * [[/نویسندگان|فهرست نویسندگان کودکان]] ==مقالات اصلی== ‍‍{{Stages}} #[[/آ|آ]]{{stage short|100%}} #[[/ا|ا]]{{stage short|100%}} #[[/ب|ب]]{{stage short|100%}} #[[/پ|پ]]{{stage short|100%}} #[[/ت|ت]]{{stage short|100%}} #[[/ث|ث]]{{stage short|100%}} #[[/ج|ج]]{{stage short|100%}} #[[/چ|چ]]{{stage short|100%}} #[[/ح|ح]]{{stage short|100%}} #[[/خ|خ]]{{stage short|100%}} #[[/د|د]]{{stage short|100%}} #[[/ذ|ذ]]{{stage short|100%}} #[[/ر|ر]]{{stage short|100%}} #[[/ز|ز]]{{stage short|100%}} #[[/ژ|ژ]]{{stage short|100%}} #[[/س|س]]{{stage short|100%}} #[[/ش|ش]]{{stage short|100%}} #[[/ص|ص]]{{stage short|100%}} #[[/ض|ض]]{{stage short|100%}} #[[/ط|ط]]{{stage short|100%}} #[[/ظ|ظ]]{{stage short|100%}} #[[/ع|ع]]{{stage short|100%}} #[[/غ|غ]]{{stage short|100%}} #[[/ف|ف]]{{stage short|100%}} #[[/ق|ق]]{{stage short|100%}} #[[/ک|ک]]{{stage short|100%}} #[[/گ|گ]]{{stage short|100%}} #[[/ل|ل]]{{stage short|100%}} #[[/م|م]]{{stage short|100%}} #[[/ن|ن]]{{stage short|100%}} #[[/و|و]]{{stage short|100%}} #[[/ه|ه]]{{stage short|100%}} #[[/ی|ی]]{{stage short|100%}} [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان الفبا]] کودکان الفبا/نویسندگان 2372 5365 2006-10-07T04:27:11Z مجید 109 ==نویسندگان== نویسندگان این کتاب عبارتند از: *[[کاربر:مجید|مجید]] و بسیاری از خوانندگان ناشناس ویکی‌نسک! [[Category:کودکان الفبا]] کودکان الفبا/آ 2373 5533 2006-10-18T10:13:58Z مجید 109 [[Image:Large bonfire.jpg|thumb|225px|right|آتش]] [[Image:Thompson%27s_Gazelle.jpeg|thumb|آهو|170px|left]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="45">'''آ'''</font></span> </div>''''' [[Image:Drinking water.jpg|thumb|آب]] کودکان الفبا/ب 2374 5402 2006-10-07T09:23:40Z مجید 109 [[Image:Panthera_tigris_sumatran_subspecies.jpg|thumb|ببر|170px|left]] [[Image:Accipiter_striatusDO1908P02CA.JPG|thumb|باز|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''ب'''</font></span> </div>''''' [[Image:Leaves-scan.jpg|thumb|برگ|170px|right]] کودکان الفبا/ا 2375 5532 2006-10-18T10:08:39Z مجید 109 [[Image:Mangalarga_Marchador.jpg|thumb|اسب|200px|left]] [[Image:Anvil shaped cumulus panorama edit crop.jpg|thumb|right|200px|ابر]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''ا'''</font></span> </div>''''' کودکان الفبا/پ 2376 5403 2006-10-07T10:53:09Z مجید 109 [[Image:Upupa_epops.jpg|thumb|پوپک|170px|left]] [[Image:A_single_white_feather_closeup.jpg|thumb|پر|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''پ'''</font></span> </div>''''' [[Image:Onions.jpg|thumb|پیاز|170px|left]] کودکان الفبا/ت 2377 5414 2006-10-07T11:58:25Z مجید 109 [[Image:Generic_football.png|thumb|توپ|170px|left]] [[Image:Chicken_eggs.jpg|thumb|تخم‌مرغ|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''ت'''</font></span> </div>''''' کودکان الفبا/ث 2378 5481 2006-10-09T04:08:59Z مجید 109 [[Image:Bull_Oostvaardersplassen.JPG|thumb|ثور|170px|left]] [[Image:Dragon_chinois.jpg|thumb|ثعبان|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''ث'''</font></span> </div>''''' [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان الفبا]] کودکان الفبا/ج 2379 5512 2006-10-09T08:12:50Z مجید 109 [[Image:Day_old_chick02.jpg|thumb|جوجه|170px|left]] [[Image:Island.jpg|thumb|200px|right|جزیره]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''ج'''</font></span> </div>''''' کودکان الفبا/چ 2380 5467 2006-10-08T09:37:39Z مجید 109 [[Image:Cup_of_Earl_Gray.jpg|thumb|چای|170px|left]] [[Image:Suitcase 750x500.jpg|thumb|چمدان|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''چ'''</font></span> </div>''''' کودکان الفبا/ح 2381 5479 2006-10-09T04:00:36Z مجید 109 [[Image:Great_blue_heron02_-_natures_pics.jpg|thumb|حواصیل|170px|left]] [[Image:Grapevinesnail_01.jpg|thumb|حلزون|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''ح'''</font></span> </div>''''' موضوع 2382 5389 2006-10-07T07:04:35Z 217.219.71.130 یخ در بهشت کودکان الفبا/خ 2383 5468 2006-10-08T09:38:52Z مجید 109 [[Image:Melao.jpg|thumb|خربزه|170px|left]] [[Image:Kaki.JPG|thumb|خرمالو|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''خ'''</font></span> </div>''''' کودکان الفبا/د 2384 5442 2006-10-08T05:33:14Z مجید 109 [[Image:Melanerpes_aurifrons2.jpg|thumb|دارکوب|170px|left]] [[Image:Grey_Crowned_Crane.jpg|thumb|درنا|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''د'''</font></span> </div>''''' کودکان الفبا/ذ 2385 5445 2006-10-08T05:49:04Z مجید 109 [[Image:GEM_corn.jpg|thumb|ذرت|170px|left]] [[Image:Trapezoid.svg|thumb|ذوزنقه|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''ذ'''</font></span> </div>''''' کودکان الفبا/ر 2386 5446 2006-10-08T05:54:27Z مجید 109 [[Image:WEASEL.JPG|thumb|راسو|170px|left]] [[Image:Bharata_natyam_dancer_medha_s.jpg|thumb|رقاصه|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''ر'''</font></span> </div>''''' کودکان الفبا/ز 2387 5451 2006-10-08T08:46:20Z مجید 109 [[Image:Leech_blutegel.jpg|thumb|زالو|170px|left]] [[Image:Giraffe_standing.jpg|thumb|زرافه|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''ز'''</font></span> </div>''''' [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان الفبا]] کودکان الفبا/س 2388 5456 2006-10-08T08:56:17Z مجید 109 [[Image:95apple.jpeg|thumb|سیب|170px|left]] [[Image:YellowLabradorLooking.jpg|thumb|سگ|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''س'''</font></span> </div>''''' [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان الفبا]] کودکان الفبا/ش 2389 5453 2006-10-08T08:50:02Z مجید 109 [[Image:Lion_waiting_in_Nambia.jpg|thumb|شیر|170px|left]] [[Image:Comb.png|thumb|شانه|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''ش'''</font></span> </div>''''' [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان الفبا]] کودکان الفبا/ط 2390 5461 2006-10-08T09:10:47Z مجید 109 [[Image:Peacock.displaying.better.800pix.jpg|thumb|طاووس|170px|left]] [[Image:Rope.jpg|thumb|طناب|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''ط'''</font></span> </div>''''' [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان الفبا]] کودکان الفبا/ع 2391 5470 2006-10-08T09:45:20Z مجید 109 [[Image:Runny_hunny.jpg|thumb|عسل|170px|left]] [[Image:Reprocessed_Mariner_10_image_of_Mercury.jpg|thumb|عطارد|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''ع'''</font></span> </div>''''' [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان الفبا]] کودکان الفبا/ظ 2392 5462 2006-10-08T09:14:18Z مجید 109 [[Image:Stainless_steel_kitchen_sink.jpg|thumb|ظرفشویی|170px|left]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''ظ'''</font></span> </div>''''' [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان الفبا]] کودکان الفبا/ص 2393 5460 2006-10-08T09:04:02Z مجید 109 [[Image:Handmade_soap.jpg|thumb|صابون|170px|left]] [[Image:Coalseam_8618.JPG|thumb|صخره|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''ص'''</font></span> </div>''''' [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان الفبا]] کودکان الفبا/غ 2394 5464 2006-10-08T09:31:02Z مجید 109 [[Image:CaveoftheMounds.jpg|thumb|غار|170px|left]] [[Image:Lesser.snow.goose.white.arp.750pix.jpg|thumb|غاز|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''غ'''</font></span> </div>''''' [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان الفبا]] کودکان الفبا/ف 2395 5466 2006-10-08T09:37:04Z مجید 109 [[Image:Capsicum1.jpg|thumb|فلفل|170px|left]] [[Image:Elephanteating.jpg|thumb|فیل|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''ف'''</font></span> </div>''''' [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان الفبا]] کودکان الفبا/ک 2396 5471 2006-10-08T09:54:13Z مجید 109 [[Image:Book_spines.jpg|thumb|کتاب|170px|left]] [[Image:Cactus_arizona.jpg|thumb|کاکتوس|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''ک'''</font></span> </div>''''' [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان الفبا]] کودکان الفبا/م 2397 5473 2006-10-08T10:04:23Z مجید 109 [[Image:Brown_snake_-_victoria_australia.jpg|thumb|مار|170px|left]] [[Image:Formica_rufa2_mrowka_rudnica.jpg|thumb|مورچه|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''م'''</font></span> </div>''''' [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان الفبا]] کودکان الفبا/ن 2398 5474 2006-10-08T10:15:24Z مجید 109 [[Image:Phulka.jpg|thumb|نان|170px|left]] [[Image:HMS_Invincible_%28R05%29.jpg|thumb|ناو|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''ن'''</font></span> </div>''''' [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان الفبا]] ورزش، فعالیت‌های فضای باز 2399 5477 2006-10-08T22:20:15Z 85.198.16.221 in wikitun hichi bara goftan nadare. کودکان الفبا/ض 2400 5482 2006-10-09T04:37:10Z مجید 109 [[Image:Ghettoblaster-family.jpg|thumb|ضبط‌صوت|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''ض'''</font></span> </div>''''' [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان الفبا]] کودکان الفبا/ل 2401 5485 2006-10-09T04:55:14Z مجید 109 [[Image:Tulip_-_floriade_canberra.jpg|thumb|لاله|170px|left]] [[Image:Lemon.jpg|thumb|لیمو|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''ل'''</font></span> </div>''''' [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان الفبا]] کودکان الفبا/ژ 2402 5489 2006-10-09T05:12:41Z مجید 109 [[Image:Ulysses_Grant_1870-1880.jpg|thumb|ژنرال گرانت|170px|left]] [[Image:Gymnastics_brokenchopstick.jpg|thumb|ژیمناستیک|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''ژ'''</font></span> </div>''''' [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان الفبا]] کودکان الفبا/گ 2403 5487 2006-10-09T05:06:02Z مجید 109 [[Image:Canis_lupus_laying.jpg|thumb|گرگ|170px|left]] [[Image:Two_Sheep_in_Chile.jpg|thumb|گوسفند|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''گ'''</font></span> </div>''''' [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان الفبا]] کودکان الفبا/ق 2404 5492 2006-10-09T05:19:53Z مجید 109 [[Image:Caerulea3_crop.jpg|thumb|قورباغه|170px|left]] [[Image:Silver_spoon.jpeg|thumb|قاشق|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''ق'''</font></span> </div>''''' [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان الفبا]] کودکان الفبا/و 2405 5494 2006-10-09T05:25:16Z مجید 109 [[Image:Faroe_stamp_402_blue_whale_%28Balaenoptera_musculus%29_crop.jpg|thumb|وال|170px|left]] [[Image:Violin_VL100.jpg|thumb|ویولن|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''و'''</font></span> </div>''''' [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان الفبا]] کودکان الفبا/ه 2406 5497 2006-10-09T05:30:30Z مجید 109 [[Image:Flameprince_peaches.jpg|thumb|هلو|170px|left]] [[Image:Vampire_watermelon.jpg|thumb|هندوانه|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''ه'''</font></span> </div>''''' [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان الفبا]] کودکان الفبا/ی 2407 5500 2006-10-09T05:37:36Z مجید 109 [[Image:Cut_Ruby.jpg|thumb|یاقوت|170px|left]] [[Image:Lilac_%282%29.jpg|thumb|یاس|170px|right]] '''''<div style="text-align: center;"> <span style="color: blue"><font size="20">'''ی'''</font></span> </div>''''' [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان الفبا]] الگو:ویرایش چاپ 2408 5509 2006-10-09T07:44:11Z مجید 109 <div class="noprint" style="clear: right; border: solid #aaa 1px; margin: 0 0 1em 1em; font-size: 90%; background: #f9f9f9; width: 250px; padding: 4px; text-align: left; float: right;"> <div style="float: left;">[[Image:Exquisite-print printer.png|50px|none|Wikibooks]]</div> <div style="margin-left: 70px;">یک ''''' [[{{#ifexist: {{BASEPAGENAME}}/Printable version | {{BASEPAGENAME}}/Printable version | {{#if: {{{1|}}} | {{{1}}} | {{PAGENAME}}/ویرایش چاپ}} }} | نسخه قابل چاپ]]''''' از {{ #if: {{{3|}}}|{{{3}}}|{{PAGENAME}}}} در دسترس می‌باشد. <small> {{ #if: {{{2|}}}|{{{2}}}| }} <small> (<span class="plainlinks">[{{SERVER}}{{localurl:{{#ifexist: {{BASEPAGENAME}}/Printable version | {{BASEPAGENAME}}/Printable version | {{#if: {{{1|}}} | {{{1}}} | {{PAGENAME}}/Print version }} }}|action=edit}} ویرایش]</span>)</small> </div></div> کودکان الفبا/ویرایش چاپ 2409 5562 2006-10-19T08:27:01Z مجید 109 __NOTOC__ =فهرست= :[[کودکان الفبا/آ|آ]] :[[کودکان الفبا/ا|ا]] :[[کودکان الفبا/ب|ب]] :[[کودکان الفبا/پ|پ]] :[[کودکان الفبا/ت|ت]] :[[کودکان الفبا/ث|ث]] :[[کودکان الفبا/ج|ج]] :[[کودکان الفبا/چ|چ]] :[[کودکان الفبا/ح|ح]] :[[کودکان الفبا/خ|خ]] :[[کودکان الفبا/د|د]] :[[کودکان الفبا/ذ|ذ]] :[[کودکان الفبا/ر|ر]] :[[کودکان الفبا/ز|ز]] :[[کودکان الفبا/ژ|ژ]] :[[کودکان الفبا/س|س]] :[[کودکان الفبا/ش|ش]] :[[کودکان الفبا/ص|ص]] :[[کودکان الفبا/ض|ض]] :[[کودکان الفبا/ط|ط]] :[[کودکان الفبا/ظ|ظ]] :[[کودکان الفبا/ع|ع]] :[[کودکان الفبا/غ|غ]] :[[کودکان الفبا/ف|ف]] :[[کودکان الفبا/ق|ق]] :[[کودکان الفبا/ک|ک]] :[[کودکان الفبا/گ|گ]] :[[کودکان الفبا/ل|ل]] :[[کودکان الفبا/م|م]] :[[کودکان الفبا/ن|ن]] :[[کودکان الفبا/و|و]] :[[کودکان الفبا/ه|ه]] :[[کودکان الفبا/ی|ی]] = آ = {{:کودکان الفبا/آ}} = ا = {{:کودکان الفبا/ا}} = ب = {{:کودکان الفبا/ب}} = پ = {{:کودکان الفبا/پ}} = ت = {{:کودکان الفبا/ت}} = ث = {{:کودکان الفبا/ث}} = ج = {{:کودکان الفبا/ج}} = چ = {{:کودکان الفبا/چ}} = ح = {{:کودکان الفبا/ح}} = خ = {{:کودکان الفبا/خ}} = د = {{:کودکان الفبا/د}} = ذ = {{:کودکان الفبا/ذ}} = ر = {{:کودکان الفبا/ر}} = ز = {{:کودکان الفبا/ز}} = ژ = {{:کودکان الفبا/ژ}} = س = {{:کودکان الفبا/س}} = ش = {{:کودکان الفبا/ش}} = ص = {{:کودکان الفبا/ص}} = ض = {{:کودکان الفبا/ض}} = ط = {{:کودکان الفبا/ط}} = ظ = {{:کودکان الفبا/ظ}} = ع = {{:کودکان الفبا/ع}} = غ = {{:کودکان الفبا/غ}} = ف = {{:کودکان الفبا/ف}} = ق = {{:کودکان الفبا/ق}} = ک = {{:کودکان الفبا/ک}} = گ = {{:کودکان الفبا/گ}} = ل = {{:کودکان الفبا/ل}} = م = {{:کودکان الفبا/م}} = ن = {{:کودکان الفبا/ن}} = و = {{:کودکان الفبا/و}} = ه = {{:کودکان الفبا/ه}} = ی = {{:کودکان الفبا/ی}} = نویسندگان = {{:کودکان الفبا/نویسندگان}} فرمول هندسه 2410 5523 2006-10-14T23:25:46Z 213.207.252.108 سلام. من رضا قربانی هستم راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/وب‌سایت کنفرانس 2411 5524 2006-10-15T08:22:19Z Zharf 173 وبسایت کنفرانس باید دارای قسمتهای زیر باشد: ۱- هدف کنفرانس ۲- اسامی یا نهاد برگزارکننده ۳- نشانی، ایمیل و تلفن تماس ۴- اطلاعاتی درباره چگونگی رسیدن به محل کنفرانس ۵- اطلاعاتی که لازم است مسافران قبل از رسیدن بدانند. مانند چگونگی گرفتن ویزا، مسایلی از قبیل لباس مناسب، نحوه تبدیل پول ۶- اگر گذاشتن برنامه کنفرانس روی سایت مشکل امنیتی ندارد بهتر است که اینکار انجام شود. در غیر اینصورت باید گفته شود که برنامه بمحض رسیدن به شرکت کنندگان داده می‌شود. راهنمای برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی در ایران/مسایل مربوط توجیه قوانین در ایران 2412 5525 2006-10-15T08:29:51Z Zharf 173 مسایلی که ممکن است موجب دردسر یک خارجی در ایران بشود لازم است برای شرکت کنندگان بطور حضوری یا بصورت یک ورقه توجیهی گفته شود. بعضی از این مسایل عبارتند از: ۱- در مورد عکاسی باید احتیاط به خرج دهند. در خیلی از مراکز در ایران عکاسی می‌تواند موجب دردسر شود هر چند اگر علامتی برای عکاسی ممنوع نباشد. ۲- مسایلی مثل بوسیدن بین زن و مرد،‌ شلوارک برای مردها و بی‌حجابی برای زنان می‌تواند مشکلساز شود. ۳- برای دیدن مکانهایی مثل مساجد بهتر است یک راهنما داشته باشند. اكشن اسكريپت در فلش 2413 5526 2006-10-16T17:49:04Z 87.247.162.3 مفدمه اوليه براي اكشن به نام خالق يگانه نوشتن اكشن اسكريپت در قالب زبان فارسي البته به صورت آراد و يا به عبارتي برداشت آزاد مستلزم ارائه كارهاي ويژوال است . لازم است كه كاربر محترم از اصول اوليه اكشن اطلاعات داشته باشد . عباراتي نظير MovieClip , Button , timeline بايد براي كاربر معنا داشته باشد . کتاب آشپزی/اشگنه 2414 5528 2006-10-17T03:06:17Z 71.130.24.208 آب گوشت کاربر:مجید/monobook.css 2415 5595 2006-10-21T05:00:57Z مجید 109 /* <pre> */ body { font-size: 70%; font-family: Tahoma, Koodak, sans-serif; } h1 { font-family:Times New Roman; font-size: 188%; } h2 { font-family:Times New Roman; font-size: 150%; } h3, h4, h5, h6 { font-family:Times New Roman; border-bottom: none; font-weight: bold; } h3 { font-family:Times New Roman; font-size: 132%; } h4 { font-family:Times New Roman; font-size: 116%; } h5 { font-family:Times New Roman; font-size: 100%; } h6 { font-family:Times New Roman; font-size: 80%; } /* Partial solution for bug# 33 */ div#content ul { display: table; } body.ns-6 div#content ul#filetoc, body.ns-14 div#content ul { display: block; } html > body div#content ol { clear: left; } /* End of partial solution */ /* Donations link to be uncommented during fundraising drives #siteNotice { padding-left: 4px; font-style: italic; text-align: center; } */ #siteNotice { display:none; } /* Make all non-namespace pages have a light blue content area. This is done by setting the background color for all #content areas to light blue and then overriding it for any #content enclosed in a .ns-0 (main namespace). I then do the same for the "tab" background colors. --Lupo */ #content { background: #F8FCFF; /* a light blue */ } .ns-0 * #content { background: white; } #mytabs li { background: #F8FCFF; } .ns-0 * #mytabs li { background: white; } #mytabs li a { background-color: #F8FCFF; } .ns-0 * #mytabs li a { background-color: white; } #p-cactions li { background: #F8FCFF; } .ns-0 * #p-cactions li { background: white; } #p-cactions li a { background-color: #F8FCFF; } .ns-0 * #p-cactions li a { background-color: white; } /* Display "From Wikipedia, the free encyclopedia" */ #siteSub { display: inline; font-size: 120%; font-weight: normal; } /* Bold 'edit this page' link to encourage newcomers */ #ca-edit a { font-weight: bold !important; } /* Display "User $1, you are already logged in!" ([[MediaWiki:Alreadyloggedin]]) in red and bold */ div.alreadyloggedin { color: red; font-weight: bold; } /* Do not print edit link in templates using Template:Ed */ @media print { .editlink { display: none } } /* </pre> */ ویکی‌مدرسه 2417 5570 2006-10-19T10:27:49Z مجید 109 به [[ویکی‌مدرسه]] خوش آمدید. ویکی‌مدرسه جایی برای قراردادن متون مرتبط با امتحانات و کتابچه‌های کمک درسی برای دانش‌آموزان دبیرستان و پیشدانشگاهی است.پس بخش اساسی آن اختصاص به کتابچه‌های کمک آموزشی دارد. این کتابچه‌ها می‌توانند راهنماهای درسی حل‌المسائل‌ها و از همه مهمتر کتابچه‌های کنکور باشند.از اينرو ویکی‌مدرسه را به دو بخش اساسی تقسیم‌بندی کرده‌ایم: *ویکی‌مدرسه الف-برای متون مورداستفاده دانش‌آموزان 15 تا 16 سال *ویکی‌مدرسه ب-برای متون مورداستفاده دانش‌آموزان 17 تا 19 سال کتابچه‌های مرتبط به آموزش‌های حرفه‌ای و امتحانات متفرقه در [[ویکی‌حرفه‌ای]] می‌آیند. کتابچه‌های مرتبط به موضوعات دانشگاهی در [[ویکی‌جزوه]] می‌آیند. ===ویکی‌مدرسه الف=== *[[کتابهای کمک‌آموزشی]] *[[راهنما و حل‌المسائل فیزیک|فیزیک]] *[[راهنما و حل‌المسائل شیمی|شیمی]] *[[راهنما و حل‌المسائل ریاضی|ریاضی]] ===ویکی‌مدرسه ب=== *[[ویکی‌کنکور ریاضی|ریاضی]] *[[ویکی‌کنکور تجربی|تجربی]] بحث:ویکی‌مدرسه 2418 5559 2006-10-19T08:09:24Z مجید 109 اگر موافقید، نام خود را به صورت زیر در لیست زیر بیاورید.دلیل ننویسید: # [[کاربر:مجید|مجید]] ۰۸:۰۹, ۱۹ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC). ویکی‌حرفه‌ای 2419 5750 2006-11-06T04:46:56Z مجید 109 به '''ویکی‌حرفه‌ای''' خوش آمدید! ویکی‌حرفه‌ای شامل مجموعه‌ای از راهنماها و کتابچه‌هایی است که برای امتحانات حرفه‌ای و آموزشهای فنی و حرفه‌ای مناسب هستند. {|- valign="top" |width="50%" bgcolor="#f0f0cf" style="border:1px solid #c6c9ff;padding:1em;padding-top:0.5em;"| ===راهنمای امتحانات حرفه‌ای=== *[[آئین‌نامه پایه یک]] *[[آئین‌نامه پایه دو]] *[[آزمون IELTS]] |width="50%" bgcolor="#ffdfec" style="border:1px solid #faf9b2;padding:1em;padding-top:0.5em;"| ===متفرقه=== *[[مستندات سیستم مدیریت کیفیت|ISO9001:2000]] *[[مستندات سیستم مدیریت محیط‌زیست|ISO14000]] *[[/سری کتابهای در چمدان|سری کتابهای در چمدان]] *[[/چگونه|چگونه]] |} ویکی‌نسک:محتویات آزاد 2420 5569 2006-10-19T10:08:59Z مجید 109 '''محتویات آزاد''' متن‌هایی است که برای استفاده به منظور هر هدفی آزادند (تجاری و ...)، هر کس نیز می‌تواند از آن نسخه‌برداری کند، یا آن را تغییر دهد و توزیع کند. همانند نرم‌افزارهای آزاد، محتویات آزاد نیز پس از تغییر می‌توانند شرایط نسخهٔ اصلی را حفظ کنند (یعنی توزیع نسخه‌های تغییر یافته تنها با شرایط اجازه‌نامهٔ محتوا آزاد نسخهٔ اصلی منتشر شوند) و یا شرایط را حفظ نکنند. [[اجازه‌نامهٔ مستندات آزاد گنو]] نمونه‌ای است از اجازه‌نامه‌ای که شرایط را حفظ می‌کند در صورتی که به عنوان نمونه اجازه‌نامهٔ مستندات FreeBSD این چنین نیست. محتویات ویکی‌پدیا تحت «اجازه‌نامهٔ مستندات آزاد گنو» منتشر می‌شود و تضمین‌کنندهٔ آزادی همیشگی محتویات است. [[bg:Свободно съдържание]] [[en:Free_content]] [[it:Contenuto libero]] [[ja:&#12501;&#12522;&#12540;&#12467;&#12531;&#12486;&#12531;&#12488;]] [[ko:Free content]] [[nl:Free content]] [[pt:Free content]] ویکی‌جزوه 2421 5676 2006-10-28T05:22:09Z مجید 109 ‍‍{{ویکی‌جزوه}} به '''ویکی‌جزوه''' خوش آمدید. همه ما جزوات ارزشمندی با خود از تحصیلات عالی خود داریم. جمع‌آوری این جزوات رسالتی است بر دوش ویکی‌جزوه. از مدارس و [[ویکی‌جزوه:دانشکده‌ها|دانشکده‌ها]]ی زیر عناوین مورد نظر خود را انتخاب کنید: [[/دانشکده:پزشکی|پزشکی]]، [[/دانشکده:علوم انسانی|علوم انسانی]]،[[/دانشکده:فنی و مهندسی|فنی و مهندسی]]، [[/دانشکده:فیزیک|فیزیک]]، [[/دانشکده:علوم ریاضی|علوم ریاضی]] هومیوپاتی 2422 5578 2006-10-19T10:58:42Z مجید 109 <div style="text-align: center;"> '''امیدی دوباره برای درمان بیماریها''' </div> طب هومیوپاتی روش درمانی خاصی است که در آن با تحریک دقیق سیستم ایمنی و حیاتی بیمار توسط داروهای خاص هومیوپاتی بیماران را می توان به شفا رساند. بر اساس اصول اولیه هومیوپاتی هر ماده ای ( یا عاملی) که بتواند در بدن سالم ایجاد یک سری علائم بیماری کند می تواند در صورت تجویز به فردی بیمار با همان علائم بیماری وی را درمان نماید به شرط آنکه علائم موجود در بیمار و علائمی که آن ماده دارویی می تواند ایجاد کند تا حد ممکن مشابه باشند. به عبارت دیگر در این طب از داروهایی برای درمان استفاده می شود که بتوانند دقیقا علائم بیمار را پوشش دهند تا با تحریک مناسب سیستم ایمنی و حیاتی بیمار و در نتیجه هوشیار نمودن سیستم دفاعی بدن بیماری را درمان نمایند. این به معنای آن است که در هومیوپاتی تکیه بر درمان بیمار توسط قوای حیاتی و درمانی خود بیمار است. اولین بار هومیوپاتی توسط دکتر ساموئل هانمان پزشک المانی (1843-1755) کشف و سیستم درمانی مبتنی بر آن به جهانیان ارائه شد. در طی 200 سال اخیر هومیوپاتی با اقبال هر چه بیشتر بیماران و توجه پزشکان به این طب روند صعودی خود را طی نموده است؛ بخصوص در 20 سال اخیر که مورد توجه شایانی قرار گرفته است. این نکته قابل توجه است که داروهای هومیوپاتی عموما منشا طبیعی دارند که بیش از 70% ازگیاهان 20% از عناصرو باقی از منابع حیوانی تهیه می شوند اما نکته قابل توجه در مورد داروهای هومیوپاتی این است که این داروها از غلظت بسیار اندک ماده اولیه برخوردارند بعبارت دیگر بسیار رقیق شده اند اما از سوی دیگر توسط روشهای خاص داروسازی هومیوپاتی از خواص دارویی فوق العاده ای برخوردار می باشند بطوریکه داروهای هومیوپاتی عموما در اندازه ای بسیار کوچک و مقادیر و دفعات بسیار کم تجویز می شوند اما اثرات درمانی فوق العاده زیادی را دارا می باشند. در هومیوپاتی اعتقاد بر این است که ساختار بدن( جسمی و روانی) دارای قدرت ترمیم بیماری می باشد و آنچه باعث عدم بهبودی و مزمن شدن بیماری می شوند اشکال در ساز و کار سیستم حیاتی (ایمنی ) بدن است که در صورت حل این مسئله براحتی می توان بر بیماری غلبه نمود . داروهای هومیوپاتی از آنجایی که خود قدرت تحریک نقاط مختلف سیستم حیاتی بدن را دارند قادرند فیزیولوژی بدن را به نحو مطلوبی در جهت رسیدن به سلامت تحریک و تقویت نمایند.یک تفاوت عمده هومیوپاتی با پزشکی کلاسیک ( رایج) در این است که در هومیوپاتی سعی در باز گرداندن تعادل به بدن است در صورتیکه در پزشکی رایج درمان عموما از طریق از بین بردن عامل بیماریزا به دست می آید . تمامی داروهای موجوددر هومیوپاتی ابتدا روی افراد داوطلب امتحان شده و تمامی خواص آنها بر روی انسان سالم ثبت شده است و سپس با داشتن اطلاعات مربوط به هر دارو پزشک هومیوپات در مواجهه با هر بیمار دارویی را تجویز می کند که بیشترین پوشش علائم را داشته بلاشد و شبیه ترین علائم را بتواند ایجاد نماید. البته در هومیوپاتی تنها بر اساس یک علامت نمی توان دارو داد حتما باید تمام علائم جسمی و روحی بیمار با خواص دارو پوشش داده شوند. در عمل بیماری که نزد پزشک هومیوپات می آید نه تنها از بابت درد اصلی به دقت مورد سوال قرار می گیرد بلکه تمامی ناراحتیهای به ظاهر بی ربط جسمی و روحی مورد توجه قرار می گیرند و تجویز دارو بر اساس مجموعه نارحتیهای بیمار صورت می گیرد و از سوی دیگر تمام ناراحتیهای بیمار بایستی برطرف شود. همانطور که عنوان گردید هومیوپاتی یک طب کل نگر می باشد به این معنا که یک بیماری کل بدن را درگیر می کند و هیچ بیماری موضعی ( آنگونه که در پزشکی کلاسیک در نظر گرفته می شود) وجود ندارد منتها ممکن است ناراحتیها در یک قسمت خود را بیشتر نشان دهند علائم مختلف در یک بیمار هریک تکه ای از پازل بیماری اصلی می باشند که در هومیوپاتی به دقت بررسی شده و با کنار هم گذاشتن این جزئیات پراکنده و به ظاهر مختلف به یک تشخیص ریشه ای می رسیم.. تاکید هومیوپاتی بر مصرف حداقل دارو و نیل به درمانی بدون عوارض در بهترین شکل ممکن است و انسان سالم کسی می باشد که نه تنها از درد جسمی رنج نبرد بلکه فارغ از هر گونه آزار روانی و روحی بی هیچ مانعی از زندگی لذت برد هدف درمان در هومیوپاتی رساندن هر بیمار به این نقطه ایده آل است هومیوپاتی یک طب کامل می باشد و تقریبا برای اکثر قریب به اتفاق بیماریهای رایج راه حل درمانی دارد از بیماریهای جسمی همچون سردرد، کمر دردها، دردهای مزمن، مشکلات گوارشی، تنفسی ،روماتیسمی، بیماریهای با منشا هورمونی و پوستی تا بیماریهای روان همچون افسردگیها اضطرابها، ترسها و حتی رفتارها و عادات ناپسند . اما باید توجه نمود که در هومیوپاتی هر بیمار برای درمان شدن باید به دقت تشخیص داده شود امری که همیشه رخ نمی دهد پزشکان هومیوپات مجرب در برخورد با بیماریهای مختلف موفقیتی بیش از 60% موارد دارند که بسته به علم و تجربه هومیوپات و نوع و شدت بیماری و اینکه در چه مرحله ای از بیماری مراجعه نموده اند متفاوت خواهد بود در کل اکثر بیماران می توانند به درمانی کامل برسند بدون آنکه نیاز باشد تا آخر عمر از داروهای شیمیایی برای کاهش آلام خود استفاده کنند. طب هومیوپاتی برای تمام سنین قابل توصیه می باشد بطوریکه از نوزادان تا افراد کهنسال می توانند از درمان هومیوپاتی استفاده ببرند. هومیوپاتی در حال حاضر دومین طب از نظر وسعت بیماران تحت پوشش در جهان است و میلیونها نفر در سراسر جهان برای درمان نزد هومیوپاتها مراجعه می نمایند در انگلستان بیش از 50% پزشکان بیماران خود را در صورت لزوم نزد پزشکان هومیوپات ارجاع می دهند در فرانسه بیشترین فروش داروها برای سرماخوردگی و آلرژی مربوط به داروهای هومیوپاتی می باشد در هندوستان بیش از 100000 پزشک هومیوپات فعالیت می کنند هومیوپاتی در بیش از 40 کشور جهان شناخته شده است و روز به روز بر طرفداران این علم افزوده می شود اکثر کشورهای اروپایی بخصوص انگلستان آلمان فرانسه کشورهای آمریکایی همچون کانادا، ایالات متحده آرژانتین و حتی کشورهای افریقایی همچون غنا افریقای جنوبی همگی شاهد گسترش هومیوپاتی هستندهومیوپاتی امیدی دوباره به درمان را به میلیونها بیمار در سرتاسر جهان باز گردانده است آنجا که طب کلاسیک از پاسخ به بیماران ناتوان می ماند و توصیه ای جز داروهای تسکین دهنده ( و نه شفا دهنده) ندارد هومیوپاتی با نگرشی دیگر به بیمار و بیماری تجربه سلامت را بار دیگر به دردمندان نشان می دهد. E.Mail:a_malekzadeh@yahoo.com بحث:ویکی‌جزوه 2423 5582 2006-10-19T11:13:07Z مجید 109 ابتدا در این فکر بودم كه [[ویکی‌جزوه]] را به صورت یک پروژه معادل Wikiversity تعریف کنم. اما بعداً به این نتیجه رسیدم که ویکی‌جزوه بخشی از ویکی‌نسک است و عملاً مجزا کردن آن ظلمی است درحق ویکی‌نسک. ثانیاً، این بستر احتیاج به تبلیغ دارد. در تمامی دانشگاه‌ها فصل امتحانات که می‌شود، بازار جزوات رونق می‌گیرد. بر این باورم که در ابتدای سال تحصیلی ایجاد ویکی‌جزوه زمان خوبی است.--[[کاربر:مجید|مجید]] ۱۱:۱۳, ۱۹ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC) الگو:ویکی‌جزوه 2424 5584 2006-10-19T11:16:16Z مجید 109 [[Image:Wikiversity-logo.svg|left|112px]] ویکی‌جزوه:دانشکده‌ها 2425 6221 2006-11-27T23:25:15Z باران 241 /* دانشکده‌های اصلی ویکی‌جزوه */ [[Image:Wikiversite-banner.jpg|thumb|left|250px]] دانشکده‌ها واحدهای سازمانی هستند که توسعه‌دهندگان ویکی‌جزوه را یاری می‌کنند تا جزوات موردنظر درسی خود را به صورت کلاسه‌بندی‌شده بار کنند و خوانندگان بتوانند آنها را براحتی پیداکنند. در زیر فهرست دانشکده‌های اصلی آمده‌است: ==دانشکده‌و‌جزوه== ===[[دانشکده:فنی و مهندسی|فنی و مهندسی]]=== ===[[دانشکده:پزشکی|پزشکی]]=== ===[[دانشکده: مدیریت, برنامه ریزی و ارتباطات|مدیریت, برنامه ریزی و ارتباطات]]=== ===[[دانشکده:هنر و ادبیات|هنر و ادبیات]]=== بحث:ویکی‌حرفه‌ای 2426 5594 2006-10-21T04:56:53Z مجید 109 '''ویکی‌حرفه‌ای''' معادل Wikiprofesional در دیگر پروژه‌های Wikibooks است؟![[کاربر:مجید|مجید]] ۰۴:۵۶, ۲۱ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC) ویکی‌حرفه‌ای/مستندات سیستم مدیریت کیفیت 2427 5686 2006-10-28T08:53:54Z مجید 109 مستندات سیستم مدیریت کیفیت به ویکی‌حرفه‌ای/مستندات سیستم مدیریت کیفیت منتقل شد: انتقال به علت همخوان‌سازی در ویکی‌حرفه‌ای {| cellspacing=3 width="100%" |colspan=2 bgcolor="#ffffdc" style="border:1px solid #cfcfcf;padding:1em;padding-top:0.5em;padding-bottom:0em;"| به مستندات '''سیستم مدیریت کیفیت''' خوش آمدید؟! این مستندات براساس استاندارد ISO9001:2000 تهیه و تدوین شده‌است. هدف از انتشار اینگونه مستندات کمک به کلیه صاحبان صنایع و دست‌اندرکاران سیستمهای مدیریت کیفیت است. |} ‍‍{{Stages}} ===‍‍مقالات اصل‍‍ی=== #[[/خط‌مشی|خط‌مشی]]{{stage short|00%}} #[[/نظامنامه کیفیت|نظامنامه کیفیت]]{{stage short|00%}} #[[/روش‌اجرایی:کنترل مستندات|کنترل مستندات]]{{stage short|00%}} #[[/روش‌اجرایی:بازنگری‌ مدیریت|بازنگری‌ مدیریت]]{{stage short|00%}} دانشکده:فنی و مهندسی 2428 5675 2006-10-28T05:14:52Z مجید 109 سینماتیک تعادل سازه ها تیرها اصطکاک ممان اینرسی سطح تنش و کرنش #[[/تحقیق در عملیات|تحقیق در عملیات]] #[[/روش تحقیق|روش تحقیق]] #[[/ترمودینامیک|ترمودینامیک]] #[[/مکانیک سیالات|مکانیک سیالات]] #[[/انتقال جرم|انتقال جرم]] #[[/انتقال حرارت|انتقال حرارت]] #[[/موازنه جرم و انرژی|موازنه جرم و انرژی]] #[[/عملیات واحد|عملیات واحد]] #[[/استاتیک|استاتیک]] مدیاویکی:Allpages-summary 2429 5606 2006-10-25T17:53:19Z MediaWiki default مدیاویکی:Ancientpages-summary 2430 5607 2006-10-25T17:53:19Z MediaWiki default مدیاویکی:Blocked-mailpassword 2431 5609 2006-10-25T17:53:20Z MediaWiki default Your IP address is blocked from editing, and so is not allowed to use the password recovery function to prevent abuse. مدیاویکی:Booksources-summary 2432 5610 2006-10-25T17:53:20Z MediaWiki default مدیاویکی:Brokenredirects-summary 2433 5611 2006-10-25T17:53:20Z MediaWiki default مدیاویکی:Deadendpages-summary 2434 5613 2006-10-25T17:53:21Z MediaWiki default مدیاویکی:Deadendpagestext 2435 5614 2006-10-25T17:53:21Z MediaWiki default The following pages do not link to other pages in this wiki. مدیاویکی:Disambiguations-summary 2436 5615 2006-10-25T17:53:22Z MediaWiki default مدیاویکی:Doubleredirects-summary 2437 5616 2006-10-25T17:53:22Z MediaWiki default مدیاویکی:Editinguser 2438 5617 2006-10-25T17:53:22Z MediaWiki default در حال ویرایش $1 مدیاویکی:Feed-atom 2439 5620 2006-10-25T17:53:27Z MediaWiki default Atom مدیاویکی:Feed-rss 2440 5621 2006-10-25T17:53:27Z MediaWiki default RSS مدیاویکی:Imagelist-summary 2441 5623 2006-10-25T17:53:27Z MediaWiki default مدیاویکی:Ipblocklist-summary 2442 5626 2006-10-25T17:53:29Z MediaWiki default مدیاویکی:Lastmodifiedat 2443 5627 2006-10-25T17:53:29Z MediaWiki default این صفحه آخرین بار در $2, $1 تغییر کرده است. مدیاویکی:Lastmodifiedatby 2444 5628 2006-10-25T17:53:29Z MediaWiki default This page was last modified $2, $1 by $3. مدیاویکی:Listredirects-summary 2445 5629 2006-10-25T17:53:29Z MediaWiki default مدیاویکی:Listusers-summary 2446 5630 2006-10-25T17:53:29Z MediaWiki default مدیاویکی:Lonelypages-summary 2447 5631 2006-10-25T17:53:30Z MediaWiki default مدیاویکی:Lonelypagestext 2448 5632 2006-10-25T17:53:30Z MediaWiki default The following pages are not linked from other pages in this wiki. مدیاویکی:Longpages-summary 2449 5633 2006-10-25T17:53:30Z MediaWiki default مدیاویکی:Mimesearch-summary 2450 5635 2006-10-25T17:53:31Z MediaWiki default مدیاویکی:Mostcategories-summary 2451 5636 2006-10-25T17:53:31Z MediaWiki default مدیاویکی:Mostimages-summary 2452 5637 2006-10-25T17:53:31Z MediaWiki default مدیاویکی:Mostlinked-summary 2453 5638 2006-10-25T17:53:31Z MediaWiki default مدیاویکی:Mostlinkedcategories-summary 2454 5639 2006-10-25T17:53:31Z MediaWiki default مدیاویکی:Mostrevisions-summary 2455 5640 2006-10-25T17:53:31Z MediaWiki default مدیاویکی:Mypreferences 2456 5641 2006-10-25T17:53:31Z MediaWiki default My preferences مدیاویکی:Newimages-summary 2457 5642 2006-10-25T17:53:31Z MediaWiki default مدیاویکی:Newpages-summary 2458 5643 2006-10-25T17:53:31Z MediaWiki default مدیاویکی:Pagecategories 2459 5645 2006-10-25T17:53:33Z MediaWiki default رده‌های صفحات مدیاویکی:Popularpages-summary 2460 5647 2006-10-25T17:53:33Z MediaWiki default مدیاویکی:Preferences-summary 2461 5648 2006-10-25T17:53:33Z MediaWiki default مدیاویکی:Prefixindex-summary 2462 5649 2006-10-25T17:53:33Z MediaWiki default مدیاویکی:Revdelete-nooldid-text 2463 5650 2006-10-25T17:53:34Z MediaWiki default You have not specified target revision or revisions to perform this function on. مدیاویکی:Revdelete-nooldid-title 2464 5651 2006-10-25T17:53:34Z MediaWiki default No target revision مدیاویکی:Searcharticle 2465 5652 2006-10-25T17:53:34Z MediaWiki default برو مدیاویکی:Shortpages-summary 2466 5653 2006-10-25T17:53:34Z MediaWiki default مدیاویکی:Specialpages-summary 2467 5654 2006-10-25T17:53:35Z MediaWiki default مدیاویکی:Throttled-mailpassword 2468 5655 2006-10-25T17:53:35Z MediaWiki default A password reminder has already been sent, within the last $1 hours. To prevent abuse, only one password reminder will be sent per $1 hours. مدیاویکی:Tog-nolangconversion 2469 5656 2006-10-25T17:53:36Z MediaWiki default Disable variants conversion مدیاویکی:Uncategorizedcategories-summary 2470 5657 2006-10-25T17:53:37Z MediaWiki default مدیاویکی:Uncategorizedimages-summary 2471 5658 2006-10-25T17:53:37Z MediaWiki default مدیاویکی:Uncategorizedpages-summary 2472 5659 2006-10-25T17:53:37Z MediaWiki default مدیاویکی:Unusedtemplates-summary 2473 5660 2006-10-25T17:53:37Z MediaWiki default مدیاویکی:Unwatchedpages-summary 2474 5661 2006-10-25T17:53:37Z MediaWiki default مدیاویکی:Userrights-summary 2475 5663 2006-10-25T17:53:37Z MediaWiki default مدیاویکی:Variantname-kk 2476 5664 2006-10-25T17:53:38Z MediaWiki default kk مدیاویکی:Variantname-kk-cn 2477 5665 2006-10-25T17:53:38Z MediaWiki default kk-cn مدیاویکی:Variantname-kk-kz 2478 5666 2006-10-25T17:53:38Z MediaWiki default kk-kz مدیاویکی:Variantname-kk-tr 2479 5667 2006-10-25T17:53:38Z MediaWiki default kk-tr مدیاویکی:Wantedcategories-summary 2480 5668 2006-10-25T17:53:38Z MediaWiki default مدیاویکی:Wantedpages-summary 2481 5669 2006-10-25T17:53:38Z MediaWiki default مدیاویکی:Watchthisupload 2482 5672 2006-10-25T17:53:38Z MediaWiki default Watch this page مدیاویکی:Whatlinkshere-barrow 2483 5673 2006-10-25T17:53:38Z MediaWiki default &lt; مدیاویکی:Whatlinkshere-summary 2484 5674 2006-10-25T17:53:38Z MediaWiki default ویکی‌جزوه/دانشکده:فنی و مهندسی 2485 5677 2006-10-28T05:27:11Z مجید 109 ‍‍{{ویکی‌جزوه}} #[[/تحقیق در عملیات|تحقیق در عملیات]] #[[/روش تحقیق|روش تحقیق]] #[[/ترمودینامیک|ترمودینامیک]] #[[/مکانیک سیالات|مکانیک سیالات]] #[[/انتقال جرم|انتقال جرم]] #[[/انتقال حرارت|انتقال حرارت]] #[[/موازنه جرم و انرژی|موازنه جرم و انرژی]] #[[/عملیات واحد|عملیات واحد]] #[[/استاتیک|استاتیک]] ویکی‌جزوه/دانشکده:فنی و مهندسی/تحقیق در عملیات 2486 5678 2006-10-28T05:27:27Z مجید 109 ‍‍{{ویکی‌جزوه}} #[[/منابع|منابع]] #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/میان ترم|میان‌ترم]] #[[/پایان ترم|پایان ترم]] #[[/روش تحقیق|روش تحقیق]] ویکی‌جزوه/دانشکده:فنی و مهندسی/روش تحقیق 2487 5679 2006-10-28T05:29:53Z مجید 109 {{ویکی‌جزوه}} #[[/منابع|منابع]] #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/میان ترم|میان‌ترم]] #[[/پایان ترم|پایان ترم]] ویکی‌جزوه/دانشکده:فنی و مهندسی/مکانیک سیالات 2488 5680 2006-10-28T08:47:15Z مجید 109 {{ویکی‌جزوه}} #[[/منابع|منابع]] #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/میان ترم|میان‌ترم]] #[[/پایان ترم|پایان ترم]] ویکی‌جزوه/دانشکده:فنی و مهندسی/انتقال جرم 2489 5681 2006-10-28T08:47:36Z مجید 109 {{ویکی‌جزوه}} #[[/منابع|منابع]] #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/میان ترم|میان‌ترم]] #[[/پایان ترم|پایان ترم]] ویکی‌جزوه/دانشکده:فنی و مهندسی/استاتیک 2490 5682 2006-10-28T08:47:43Z مجید 109 {{ویکی‌جزوه}} #[[/منابع|منابع]] #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/میان ترم|میان‌ترم]] #[[/پایان ترم|پایان ترم]] ویکی‌جزوه/دانشکده:فنی و مهندسی/موازنه جرم و انرژی 2491 5683 2006-10-28T08:49:56Z مجید 109 {{ویکی‌جزوه}} #[[/منابع|منابع]] #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/میان ترم|میان‌ترم]] #[[/پایان ترم|پایان ترم]] ویکی‌جزوه/دانشکده:فنی و مهندسی/انتقال حرارت 2492 5684 2006-10-28T08:50:04Z مجید 109 {{ویکی‌جزوه}} #[[/منابع|منابع]] #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/میان ترم|میان‌ترم]] #[[/پایان ترم|پایان ترم]] مستندات سیستم مدیریت کیفیت 2493 5687 2006-10-28T08:53:54Z مجید 109 مستندات سیستم مدیریت کیفیت به ویکی‌حرفه‌ای/مستندات سیستم مدیریت کیفیت منتقل شد: انتقال به علت همخوان‌سازی در ویکی‌حرفه‌ای #REDIRECT [[ویکی‌حرفه‌ای/مستندات سیستم مدیریت کیفیت]] ویکی‌حرفه‌ای/سری کتابهای در چمدان 2494 5688 2006-10-28T08:54:54Z مجید 109 #[[/اسپانیایی در چمدان|اسپانیایی]] #[[/انگلیسی در چمدان|انگلیسی]] #[[/بلغاری در چمدان|بلغاری]] #[[/ترکی در چمدان|ترکی]] #[[/روسی در چمدان|روسی]] #[[/ژاپنی در چمدان|ژاپنی]] #[[/عربی در چمدان|عربی]] #[[/فرانسه در چمدان|فرانسه]] ویکی‌جزوه/دانشکده:فنی و مهندسی/ترمودینامیک 2495 5689 2006-10-28T08:55:24Z مجید 109 {{ویکی‌جزوه}} #[[/منابع|منابع]] #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/میان ترم|میان‌ترم]] #[[/پایان ترم|پایان ترم]] ویکی‌جزوه/دانشکده:فنی و مهندسی/عملیات واحد 2496 5690 2006-10-28T08:55:45Z مجید 109 {{ویکی‌جزوه}} #[[/منابع|منابع]] #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/میان ترم|میان‌ترم]] #[[/پایان ترم|پایان ترم]] ویکی‌حرفه‌ای/سری کتابهای در چمدان/اسپانیایی در چمدان 2497 5691 2006-10-28T08:56:27Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/الفبا|الفبا]] #[[/واژه‌های پرکاربرد|واژه‌های پرکاربرد]] #[[/تلفظ|تلفظ]] #[[/ورود|ورود]] #[[/هتل و اردو|هتل و اردو]] #[[/سفارش غذا|سفارش غذا]] #[[/گشت و گذار|گشت و گذار]] #[[/پست، تلگراف و تلفن|پست، تلگراف و تلفن]] #[[/پزشک و بیمارستان|پزشک و بیمارستان]] #[[/مراجع|مراجع]] #[[/دستورزبان|دستورزبان]] ویکی‌حرفه‌ای/سری کتابهای در چمدان/انگلیسی در چمدان 2498 5692 2006-10-28T08:57:45Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/الفبا|الفبا]] #[[/واژه‌های پرکاربرد|واژه‌های پرکاربرد]] #[[/تلفظ|تلفظ]] #[[/ورود|ورود]] #[[/هتل و اردو|هتل و اردو]] #[[/سفارش غذا|سفارش غذا]] #[[/گشت و گذار|گشت و گذار]] #[[/پست، تلگراف و تلفن|پست، تلگراف و تلفن]] #[[/پزشک و بیمارستان|پزشک و بیمارستان]] #[[/مراجع|مراجع]] #[[/دستورزبان|دستورزبان]] ویکی‌حرفه‌ای/سری کتابهای در چمدان/روسی در چمدان 2499 5693 2006-10-28T08:58:41Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/الفبا|الفبا]] #[[/واژه‌های پرکاربرد|واژه‌های پرکاربرد]] #[[/تلفظ|تلفظ]] #[[/ورود|ورود]] #[[/هتل و اردو|هتل و اردو]] #[[/سفارش غذا|سفارش غذا]] #[[/گشت و گذار|گشت و گذار]] #[[/پست، تلگراف و تلفن|پست، تلگراف و تلفن]] #[[/پزشک و بیمارستان|پزشک و بیمارستان]] #[[/مراجع|مراجع]] #[[/دستورزبان|دستورزبان]] ویکی‌حرفه‌ای/سری کتابهای در چمدان/ترکی در چمدان 2500 5694 2006-10-28T08:58:46Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/الفبا|الفبا]] #[[/واژه‌های پرکاربرد|واژه‌های پرکاربرد]] #[[/تلفظ|تلفظ]] #[[/ورود|ورود]] #[[/هتل و اردو|هتل و اردو]] #[[/سفارش غذا|سفارش غذا]] #[[/گشت و گذار|گشت و گذار]] #[[/پست، تلگراف و تلفن|پست، تلگراف و تلفن]] #[[/پزشک و بیمارستان|پزشک و بیمارستان]] #[[/مراجع|مراجع]] #[[/دستورزبان|دستورزبان]] ویکی‌حرفه‌ای/سری کتابهای در چمدان/بلغاری در چمدان 2501 5695 2006-10-28T08:59:01Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/الفبا|الفبا]] #[[/واژه‌های پرکاربرد|واژه‌های پرکاربرد]] #[[/تلفظ|تلفظ]] #[[/ورود|ورود]] #[[/هتل و اردو|هتل و اردو]] #[[/سفارش غذا|سفارش غذا]] #[[/گشت و گذار|گشت و گذار]] #[[/پست، تلگراف و تلفن|پست، تلگراف و تلفن]] #[[/پزشک و بیمارستان|پزشک و بیمارستان]] #[[/مراجع|مراجع]] #[[/دستورزبان|دستورزبان]] ویکی‌حرفه‌ای/سری کتابهای در چمدان/ژاپنی در چمدان 2502 5696 2006-10-28T08:59:29Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/الفبا|الفبا]] #[[/واژه‌های پرکاربرد|واژه‌های پرکاربرد]] #[[/تلفظ|تلفظ]] #[[/ورود|ورود]] #[[/هتل و اردو|هتل و اردو]] #[[/سفارش غذا|سفارش غذا]] #[[/گشت و گذار|گشت و گذار]] #[[/پست، تلگراف و تلفن|پست، تلگراف و تلفن]] #[[/پزشک و بیمارستان|پزشک و بیمارستان]] #[[/مراجع|مراجع]] #[[/دستورزبان|دستورزبان]] ویکی‌حرفه‌ای/سری کتابهای در چمدان/فرانسه در چمدان 2503 5697 2006-10-28T09:00:15Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/الفبا|الفبا]] #[[/واژه‌های پرکاربرد|واژه‌های پرکاربرد]] #[[/تلفظ|تلفظ]] #[[/ورود|ورود]] #[[/هتل و اردو|هتل و اردو]] #[[/سفارش غذا|سفارش غذا]] #[[/گشت و گذار|گشت و گذار]] #[[/پست، تلگراف و تلفن|پست، تلگراف و تلفن]] #[[/پزشک و بیمارستان|پزشک و بیمارستان]] #[[/مراجع|مراجع]] #[[/دستورزبان|دستورزبان]] ویکی‌حرفه‌ای/سری کتابهای در چمدان/عربی در چمدان 2504 5698 2006-10-28T09:00:22Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/الفبا|الفبا]] #[[/واژه‌های پرکاربرد|واژه‌های پرکاربرد]] #[[/تلفظ|تلفظ]] #[[/ورود|ورود]] #[[/هتل و اردو|هتل و اردو]] #[[/سفارش غذا|سفارش غذا]] #[[/گشت و گذار|گشت و گذار]] #[[/پست، تلگراف و تلفن|پست، تلگراف و تلفن]] #[[/پزشک و بیمارستان|پزشک و بیمارستان]] #[[/مراجع|مراجع]] #[[/دستورزبان|دستورزبان]] زبان و ادبیات/ادبیات برای همه 2505 5700 2006-10-28T09:03:36Z مجید 109 #[[/خیام برای همه|خیام]] #[[/باباطاهر برای همه|باباطاهر]] #[[/حافظ برای همه|حافظ]] #[[/شاهنامه برای همه|شاهنامه]] زبان و ادبیات/ادبیات برای همه/خیام برای همه 2506 5701 2006-10-28T09:05:02Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/فصل|فصل]] #[[/منابع|منابع]] زبان و ادبیات/ادبیات برای همه/حافظ برای همه 2507 5702 2006-10-28T09:05:26Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/فصل|فصل]] #[[/منابع|منابع]] زبان و ادبیات/ادبیات برای همه/شاهنامه برای همه 2508 5703 2006-10-28T09:06:06Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/فصل|فصل]] #[[/منابع|منابع]] زبان و ادبیات/ادبیات برای همه/باباطاهر برای همه 2509 5706 2006-10-28T09:12:07Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/فصل|فصل]] #[[/منابع|منابع]] نظامی 2510 5709 2006-10-29T12:20:43Z 217.219.172.157 قوه مجریه ویکی‌جزوه/دانشکده:علوم انسانی 2511 5713 2006-11-01T09:10:00Z مجید 109 {{ویکی‌جزوه}} #[[/تحلیل آماری|تحلیل آماری]] #[[/رفتارسازمانی|رفتارسازمانی]] #[[/تئوریهای مدیریت|تئوریهای مدیریت]] #[[/رفتارسازمانی پیشرفته|رفتارسازمانی پیشرفته]] #[[/مدیریت مالی|مدیریت مالی]] #[[/حسابداری مدیریت|حسابداری مدیریت]] #[[/کنترل موجودی|کنترل موجودی]] #[[/تئوریهای تصمیم‌گیری|تئوریهای تصمیم‌گیری]] #[[/مدیریت استراتژیک|مدیریت استراتژیک]] #[[/مدیریت کیفیت و بهره‌وری|مدیریت کیفیت و بهره‌وری]] #[[/سیستمهای اطلاعات مدیریت|سیستمهای اطلاعات مدیریت]] #[[/مدیریت تولید|مدیریت تولید]] #[[/بررسی مسائل نیروی انسانی در صنعت|بررسی مسائل نیروی انسانی در صنعت]] ویکی‌جزوه/دانشکده:علوم انسانی/تحلیل آماری 2512 5714 2006-11-01T09:14:06Z مجید 109 {{ویکی‌جزوه}} #[[/منابع|منابع]] #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/میان ترم|میان‌ترم]] #[[/پایان ترم|پایان ترم]] ویکی‌جزوه/دانشکده:علوم انسانی/تئوریهای مدیریت 2513 5715 2006-11-02T08:31:39Z مجید 109 {{ویکی‌جزوه}} #[[/منابع|منابع]] #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/میان ترم|میان‌ترم]] #[[/پایان ترم|پایان ترم]] ویکی‌جزوه/دانشکده:علوم انسانی/رفتارسازمانی پیشرفته 2514 5716 2006-11-02T08:32:14Z مجید 109 {{ویکی‌جزوه}} #[[/منابع|منابع]] #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/میان ترم|میان‌ترم]] #[[/پایان ترم|پایان ترم]] ویکی‌جزوه/دانشکده:علوم انسانی/مدیریت مالی 2515 5717 2006-11-02T08:32:19Z مجید 109 {{ویکی‌جزوه}} #[[/منابع|منابع]] #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/میان ترم|میان‌ترم]] #[[/پایان ترم|پایان ترم]] ویکی‌جزوه/دانشکده:علوم انسانی/کنترل موجودی 2516 5718 2006-11-02T08:38:17Z مجید 109 {{ویکی‌جزوه}} #[[/منابع|منابع]] #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/میان ترم|میان‌ترم]] #[[/پایان ترم|پایان ترم]] ویکی‌جزوه/دانشکده:علوم انسانی/تئوریهای تصمیم‌گیری 2517 5719 2006-11-02T08:39:25Z مجید 109 {{ویکی‌جزوه}} #[[/منابع|منابع]] #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/میان ترم|میان‌ترم]] #[[/پایان ترم|پایان ترم]] ویکی‌جزوه/دانشکده:علوم انسانی/حسابداری مدیریت 2518 5720 2006-11-02T08:39:43Z مجید 109 {{ویکی‌جزوه}} #[[/منابع|منابع]] #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/میان ترم|میان‌ترم]] #[[/پایان ترم|پایان ترم]] ویکی‌جزوه/دانشکده:علوم انسانی/رفتارسازمانی 2519 5721 2006-11-02T08:45:18Z مجید 109 {{ویکی‌جزوه}} #[[/منابع|منابع]] #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/میان ترم|میان‌ترم]] #[[/پایان ترم|پایان ترم]] ویکی‌جزوه/دانشکده:علوم انسانی/سیستمهای اطلاعات مدیریت 2520 5722 2006-11-02T08:45:59Z مجید 109 {{ویکی‌جزوه}} #[[/منابع|منابع]] #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/میان ترم|میان‌ترم]] #[[/پایان ترم|پایان ترم]] ویکی‌جزوه/دانشکده:علوم انسانی/مدیریت کیفیت و بهره‌وری 2521 5723 2006-11-02T08:46:09Z مجید 109 {{ویکی‌جزوه}} #[[/منابع|منابع]] #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/میان ترم|میان‌ترم]] #[[/پایان ترم|پایان ترم]] ویکی‌جزوه/دانشکده:علوم انسانی/مدیریت استراتژیک 2522 5724 2006-11-02T08:46:15Z مجید 109 {{ویکی‌جزوه}} #[[/منابع|منابع]] #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/میان ترم|میان‌ترم]] #[[/پایان ترم|پایان ترم]] ویکی‌جزوه/دانشکده:علوم انسانی/مدیریت تولید 2523 5725 2006-11-02T08:50:03Z مجید 109 {{ویکی‌جزوه}} #[[/منابع|منابع]] #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/میان ترم|میان‌ترم]] #[[/پایان ترم|پایان ترم]] ویکی‌جزوه/دانشکده:علوم انسانی/بررسی مسائل نیروی انسانی در صنعت 2524 5726 2006-11-02T09:13:01Z مجید 109 {{ویکی‌جزوه}} #[[/منابع|منابع]] #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/میان ترم|میان‌ترم]] #[[/پایان ترم|پایان ترم]] کودکان قاره‌ها/آسیا 2525 5737 2006-11-03T06:00:24Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/کشورها|کشورها]] #[[/آب‌وهوا|آب‌وهوا]] #[[/نژادها|نژادها]] #[[/زبانها|زبانها]] #[[/فرهنگها|فرهنگها]] کودکان قاره‌ها/آفریقا 2526 5736 2006-11-03T06:00:17Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/کشورها|کشورها]] #[[/آب‌وهوا|آب‌وهوا]] #[[/نژادها|نژادها]] #[[/زبانها|زبانها]] #[[/فرهنگها|فرهنگها]] کودکان قاره‌ها/اروپا 2527 5734 2006-11-03T05:59:53Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/کشورها|کشورها]] #[[/آب‌وهوا|آب‌وهوا]] #[[/نژادها|نژادها]] #[[/زبانها|زبانها]] #[[/فرهنگها|فرهنگها]] کودکان قاره‌ها/اقیانوسیه 2528 5738 2006-11-03T06:01:13Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/کشورها|کشورها]] #[[/آب‌وهوا|آب‌وهوا]] #[[/نژادها|نژادها]] #[[/زبانها|زبانها]] #[[/فرهنگها|فرهنگها]] کودکان قاره‌ها/قطب جنوب 2529 5733 2006-11-03T05:59:44Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/آب‌وهوا|آب‌وهوا]] کودکان قاره‌ها/آمریکا 2530 5735 2006-11-03T06:00:08Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/کشورها|کشورها]] #[[/آب‌وهوا|آب‌وهوا]] #[[/نژادها|نژادها]] #[[/زبانها|زبانها]] #[[/فرهنگها|فرهنگها]] کودکان زبانها/پرتغالی 2531 5740 2006-11-03T06:12:44Z مجید 109 =پرتغالی= ==در کشورهایی بدان صحبت می‌شود؟== ==لغات آن== ==تلفظ آن== ==دستورزبان آن== [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان زبانها]] کودکان زبانها/چینی 2532 5741 2006-11-03T06:13:30Z مجید 109 =چینی= ==در کشورهایی بدان صحبت می‌شود؟== ==لغات آن== ==تلفظ آن== ==دستورزبان آن== [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان زبانها]] کودکان زبانها/ژاپنی 2533 5742 2006-11-03T06:14:04Z مجید 109 =ژاپنی= ==در کشورهایی بدان صحبت می‌شود؟== ==لغات آن== ==تلفظ آن== ==دستورزبان آن== [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان زبانها]] کودکان زبانها/آلمانی 2534 5743 2006-11-03T06:14:24Z مجید 109 =آلمانی= ==در کشورهایی بدان صحبت می‌شود؟== ==لغات آن== ==تلفظ آن== ==دستورزبان آن== [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان زبانها]] کودکان زبانها/اسپانیایی 2535 5744 2006-11-03T06:14:52Z مجید 109 =اسپانیایی= ==در کشورهایی بدان صحبت می‌شود؟== ==لغات آن== ==تلفظ آن== ==دستورزبان آن== [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان زبانها]] کودکان زبانها/اردو 2536 5745 2006-11-03T06:16:22Z مجید 109 =اردو= ==در کشورهایی بدان صحبت می‌شود؟== ==لغات آن== ==تلفظ آن== ==دستورزبان آن== [[Category:کودکان]] [[Category:کودکان زبانها]] ویکی‌حرفه‌ای/چگونه 2537 5768 2006-11-06T12:41:21Z مجید 109 به صفحه '''چگونه''' خوش آمدید. این پروژه معادل پروژه HOWToهای انگلیسی است. ==فراگیری یک مهارت== #[[/چگونه یک راهنمای حرفه‌ای بنویسیم؟|چگونه یک راهنمای حرفه‌ای بنویسیم؟]] ===پرورش حیوانات=== #[[/چگونه جوجه می‌کشند؟|چگونه جوجه می‌کشند؟]] #[[/پرورش بوقلمون|پرورش بوقلمون]] #[[/پرورش سگ|پرورش سگ]] ===تجارت و بازرگانی=== #[[/چگونه بودجه‌بندی کنیم؟|چگونه بودجه‌بندی کنیم؟]] #[[/چگونه کار پیدا کنیم؟|چگونه کار پیدا کنیم؟]] #[[/چگونه روزنامه منتشر کنیم؟|چگونه روزنامه منتشر کنیم؟]] ==استفاده از خودرو و تعمیر و نگهداری آن== #[[/چگونه خودرو را تعمیر کنیم؟|چگونه خودرو را تعمیر کنیم؟]] #[[/چگونه خودرو را نگهداری کنیم؟|چگونه خودرو را نگهداری کنیم؟]] #[[/چگونه یک خودرو ساده کار می‌کند؟|چگونه یک خودرو ساده کار می‌کند؟]] ==بافندگی و کارهای چوبی== #[[/چگونه یک قایق چوبی بسازیم؟|چگونه یک قایق چوبی بسازیم؟]] #[[/چگونه یک قاب عکس چوبی بسازیم؟|چگونه یک قاب عکس چوبی بسازیم؟]] ==رایانه و الکترونیک== #[[/چگونه یک رایانه مونتاژ کنیم؟|چگونه یک رایانه مونتاژ کنیم؟]] #[[/چگونه یک آنتن بسازیم؟|چگونه یک آنتن بسازیم؟]] [[en:Wikibooks:How-tos bookshelf]] ویکی‌حرفه‌ای/چگونه/چگونه یک راهنمای حرفه‌ای بنویسیم؟ 2538 5754 2006-11-06T05:11:17Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/منابع|منابع]] ویکی‌حرفه‌ای/چگونه/چگونه خودرو را تعمیر کنیم؟ 2539 5757 2006-11-06T09:05:04Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/فصل|فصل]] #[[/منابع|منابع]] ویکی‌حرفه‌ای/چگونه/چگونه خودرو را نگهداری کنیم؟ 2540 5758 2006-11-06T09:05:15Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/فصل|فصل]] #[[/منابع|منابع]] ویکی‌حرفه‌ای/چگونه/چگونه یک خودرو ساده کار می‌کند؟ 2541 5759 2006-11-06T09:05:47Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/فصل|فصل]] #[[/منابع|منابع]] ویکی‌حرفه‌ای/چگونه/چگونه یک رایانه مونتاژ کنیم؟ 2543 5761 2006-11-06T09:06:38Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/فصل|فصل]] #[[/منابع|منابع]] ویکی‌حرفه‌ای/چگونه/چگونه یک آنتن بسازیم؟ 2544 5762 2006-11-06T09:06:48Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/فصل|فصل]] #[[/منابع|منابع]] ویکی‌حرفه‌ای/چگونه/چگونه یک قایق چوبی بسازیم؟ 2545 5763 2006-11-06T09:10:57Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/فصل|فصل]] #[[/منابع|منابع]] ویکی‌حرفه‌ای/چگونه/چگونه یک قاب عکس چوبی بسازیم؟ 2546 5765 2006-11-06T09:17:27Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/فصل|فصل]] #[[/منابع|منابع]] ویکی‌حرفه‌ای/چگونه/چگونه جوجه می‌کشند؟ 2547 5769 2006-11-06T12:42:56Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/فصل|فصل]] #[[/منابع|منابع]] ویکی‌حرفه‌ای/چگونه/پرورش بوقلمون 2548 5770 2006-11-06T12:43:08Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/فصل|فصل]] #[[/منابع|منابع]] ویکی‌حرفه‌ای/چگونه/پرورش سگ 2549 5771 2006-11-06T12:43:04Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/فصل|فصل]] #[[/منابع|منابع]] ویکی‌حرفه‌ای/چگونه/چگونه بودجه‌بندی کنیم؟ 2550 5772 2006-11-06T12:43:23Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/فصل|فصل]] #[[/منابع|منابع]] ویکی‌حرفه‌ای/چگونه/چگونه کار پیدا کنیم؟ 2551 5773 2006-11-06T12:44:04Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/فصل|فصل]] #[[/منابع|منابع]] ویکی‌حرفه‌ای/چگونه/چگونه روزنامه منتشر کنیم؟ 2552 5774 2006-11-06T12:44:21Z مجید 109 #[[/مقدمه|مقدمه]] #[[/فصل|فصل]] #[[/منابع|منابع]] ویکی‌سفر 2556 5984 2006-11-16T06:04:09Z مجید 109 __NOTOC__ __NOEDITSECTION__ [[Image:WikiSafar_T.PNG|170px|left]] {| |- | colspan="2" | {| cellpadding="0" cellspacing="0" style="background-color:#F3F3F3;border:1px solid #808080" |- | align="right" width="90%" style="padding:7px 0px 7px 7px" | '''[[ویکی‌سفر:درباره|ویکی‌سفر]]''' پروژه‌ای برای ایجاد '''راهنمای جهانی مسافرت''' [[ویکی‌سفر:کپی‌آزاد|آزاد]]، کامل و بروز می‌باشد. این مجموعه توسط [[ویکی‌سفر:مسافران‌ویکی|مسافران‌ویکی]] در سراسر جهان نوشته و ویرایش می‌گردد. ابتدا[[ویکی‌سفر:راهنما|راهنمای]] آنرا مطالعه کنید تا از نحوه ویرایش صفحات آشناشده و یا ''همین‌الان'' به صفحه [[ویکی‌سفر:خوش‌آمدید|خودتان]] واردشده و ویرایش را آغاز کنید. البته اطلاعات تکمیلی در [[ویکی‌سفر:پروژه|پروژه]] آمده‌اند. | style="width:5%;font-size:95%;color:#000;white-space: nowrap;vertical-align:top;padding:7px 0px 7px 0px" | * '''[[/آفریقا|آفریقا]]''' * '''[[/آسیا|آسیا]]''' * '''[[/اقیانوسیه|اقیانوسیه]]''' <small>و</small> '''[[/استرالیا|استرالیا]]''' * '''[[/خاورمیانه|خاورمیانه]]''' * '''[[/اروپا|اروپا]]''' | style="width:5%;font-size:95%;color:#000;white-space: nowrap;vertical-align:top;padding:7px 7px 7px 0px" | * '''[[/آمریکای‌شمالی|آمریکای‌شمالی]]''' * '''[[/آمریکای‌جنوبی|آمریکای‌جنوبی]]''' * '''[[/آمریکای‌مرکزی|آمریکای‌مرکزی]]''' و '''[[/کارائیب|کارائیب]]''' * '''[[/سایر|سایر]]''' * '''[[موضوعات مسافرت]]''' و '''[[ویکی‌سفر:اصطلاحات|اصطلاحات]]''' |} ویکی‌سفر:مسافران‌ویکی 2558 5793 2006-11-12T08:38:19Z مجید 109 '' "[مردم] در جستجوی سفرهای خطرناکند، که کم‌هزینه، در مناطق کمی سرد و با دوره‌های تاریکی طولانی باشد. امنیت در این سفرها مطاعی کمیاب است و موفقیت در این سفرها برایشان عزت و افتخار می‌آفریند." ''--اعلامیه تبلیغاتی Apocryphal برای سفرهای اکتشافی قطب در سال 1914. '''مسافران‌ویکی''' اعضای جامعه‌ای جهانی از علاقمندان به ''ویکی‌سفر'' ومسافرت هستند که درباره سفرهایشان می‌نویسند. '''مسافران‌ویکی''' سازمان سری خاص، یا گروه معدودی از کاربران نیست. ما افرادی هستیم چون شما که درباره سفرهایمان در اینجا می‌نویسیم. شما هم ''همین‌الان'' به ما بپیوندید. ما به کمک شما برای انجام و تکمیل این پروژه نیازمندیم. ما راه طولانی‌ای در پیش داریم و این مساعدت و یاری شما را می‌طلبد. ویکی‌سفر:درباره 2559 5797 2006-11-12T08:42:11Z مجید 109 '''ویکی‌سفر''' پروژه‌ای آزاد و بروز در رابطه با ایجاد راهنماهای مسافرت جهانی است و با مشارکت [[ویکی‌سفر:مسافران‌ویکی|مسافران‌ویکی]] در سراسر جهان تکمیل می‌شود. این پروژه در آذرماه 1385 توسط دو بنیانگذار [[کاربر:مجید|مجید]] و [[کاربر:Kaveh|Kaveh]] ایجاد گردید. ویکی‌سفر براساس انتشار آزاد اطلاعات و برای لذتبخش کردن مسافرت بدور جهان ایجاد شده‌است. مسافران در دورتادور جهان وظیفه به اشتراک گذاشتن دانسته‌های خود را با دیگران را برعهده‌دارند. ما اکنون در آغاز راهیم، ما را در این مهم یاری دهید. ویکی‌سفر/خاورمیانه 2560 5903 2006-11-15T05:27:51Z مجید 109 {{ویکی‌سفر}}'''خاورمیانه''' منطقه‌ای است در جنوب شرقی اروپا، جنوب غربی آسیا و شمال آفریقا. این اصطلاح ابتدا توسط استراتژیستهای نظامی آمریکا در سالهای 1920 تا 1930 میلادی به کاربرده‌شد. اما به مرور گسترش یافت و به اصطلاحی عمومی مبدل گردید. سودان کشوری است که از لحاظ جغرافیایی به این منطقه ارتباطی ندارد ولی از آنجا که تا اوایل 1950 میلادی با کشور مصر متحد بود، سودان نیز در این منطقه طبقه‌بندی می‌شود. خاورمیانه فقط یک تعبیر ساده جغرافیایی نیست، در این سالها به محتوای سیاسی و سوق‌الجیشی آن روزبروز افزوده‌شده‌است. خاورمیانه مهد تمدنهای بزرگ و مرکز و خاستگاه سه دین بزرگ یهودیت، مسیحیت و اسلام است. خاورمیانه جهانی عربی و اسلامی صرف نیست. بسیاری از کشورهای این منطقه به زبانهای دیگری تکلم می‌کنند و پرجمعیت‌ترین کشورهای اسلامی در خارج از این منطقه هستند. ==کشورها== #[[/امارات متحده عربی|امارات متحده‌عربی]] #[[/اردن|اردن]] #[[/اسرائیل|اسرائیل]] #[[/ایران|ایران]] #[[/بحرین|بحرین]] #[[/ترکیه|ترکیه]] #[[/سودان|سودان]] #[[/سوریه|سوریه]] #[[/عراق|عراق]] #[[/عربستان سعودی|عربستان سعودی]] #[[/عمان|عمان]] #[[/فلسطین|فلسطین]] #[[/قطر|قطر]] #[[/کویت|کویت]] #[[/لبنان|لبنان]] #[[/یمن|یمن]] ==مناطق== #[[/بحرالمیت|بحرالمیت]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران 2561 5842 2006-11-13T09:24:28Z مجید 109 /* استانها */ {{Stages}} ==استانها== #[[/آذربایجان‌شرقی|آذربایجان‌شرقی]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/آذربایجان‌غربی|آذربایجان‌غربی]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/اردبیل|اردبیل]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/اصفهان|اصفهان]]{{Stage short|25%|Nov 13,2006}} #[[/ایلام|ایلام]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/بوشهر|بوشهر]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/تهران|تهران]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/چهارمحال و بختیاری|چهارمحال و بختیاری]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/خراسان‌جنوبی|خراسان‌جنوبی]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/خراسان‌رضوی|خراسان‌رضوی]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/خراسان‌شمالی|خراسان‌شمالی]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/خوزستان|خوزستان]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/زنجان|زنجان]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/سمنان|سمنان]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/سیستان و بلوچستان|سیستان و بلوچستان]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/فارس|فارس]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/قزوین|قزوین]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/قم|قم]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/کردستان|کردستان]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/کرمان|کرمان]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/کرمانشاهان|کرمانشاهان]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/کهگیلویه و بویراحمد|کهگیلویه و بویراحمد]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/گلستان|گلستان]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/گیلان|گیلان]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/لرستان|لرستان]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/مازندران|مازندران]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/مرکزی|مرکزی]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/هرمزگان|هرمزگان]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/همدان|همدان]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/یزد|یزد]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان 2562 5980 2006-11-16T04:47:11Z مجید 109 ==دیدنیها== ===پلها=== #[[/پل مارنان|پل مارنان]]{{Stage short|50%|Nov 13,2006}} #[[/پل جویی|پل جویی]]{{Stage short|50%|Nov 13,2006}} #[[/پل خواجو|پل خواجو]]{{Stage short|50%|Nov 14,2006}} #[[/پل شهرستان|پل شهرستان]]{{Stage short|50%|Nov 13,2006}} #[[/سی‌وسه‌پل|سی‌وسه‌پل]]{{Stage short|50%|Nov 13,2006}} ===مساجد=== #[[/مسجد امام|مسجد امام]]{{Stage short|50%|Nov 13,2006}} #[[/مسجدسید|مسجدسید]]{{Stage short|00%|Nov 13,2006}} #[[/مسجدشیخ‌لطف‌الله|مسجدشیخ‌لطف‌الله]]{{Stage short|50%|Nov 13,2006}} #[[/مسجدحکیم|مسجدحکیم]]{{Stage short|50%|Nov 13,2006}} #[[/مسجدجامع|مسجدجامع]]{{Stage short|50%|Nov 13,2006}} #[[/منارجنبان|منارجنبان]]{{Stage short|50%|Nov 13,2006}} #[[/منارساربان|منارساربان]]{{Stage short|50%|Nov 13,2006}} ===کلیساها=== #[[/کلیسای‌وانگ|کلیسای‌وانگ]]{{Stage short|00%|Nov 16,2006}} ===کاخها=== #[[/کاخ چهلستون|کاخ چهلستون]]{{Stage short|50%|Nov 14,2006}} #[[/کاخ عالی‌قاپو|کاخ عالی‌قاپو]]{{Stage short|50%|Nov 13,2006}} #[[/کاخ ‌هشت‌بهشت|کاخ هشت‌بهشت]]{{Stage short|50%|Nov 14,2006}} ===تفرجگاهها=== #[[/آتشگاه|آتشگاه]]{{Stage short|50%|Nov 14,2006}} #[[/بازارقیصریه|بازارقیصریه]]{{Stage short|50%|Nov 13,2006}} ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/آذربایجان‌شرقی 2563 6203 2006-11-27T08:37:05Z مجید 109 /* شهرها */ ==شهرها== #[[/آذرشهر|آذرشهر]] #[[/اسکو|اسکو]] #[[/اهر|اهر]] #[[/بناب|بناب]] #[[/بستان‌آباد|بستان‌آباد]] #[[/تبریز|تبریز]] #[[/جلفا|جلفا]] #[[/چاراویماق|چاراویماق]] #[[/سراب|سراب]] #[[/شبستر|شبستر]] #[[/عجبشیر|عجبشیر]] #[[/کلیپر|کلیپر]] #[[/مراغه|مراغه]] #[[/مرند|مرند]] #[[/ملکان|ملکان]] #[[/میانه|میانه]] #[[/ورزقان|ورزقان]] #[[/هریس|هریس]] #[[/هشترود|هشترود]] ==روستاها== #[[/کندوان|کندوان]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/پل شهرستان 2564 5833 2006-11-13T06:02:48Z مجید 109 ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/پل شهرستان به ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/پل شهرستان منتقل شد: تغییر مسیر مادر پل شهرستان، قدیمی‌ترین پل اصفهان است، تاریخ بنای آن به دوران قبل از اسلام بازمی‌گردد. ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/پل جویی 2565 5835 2006-11-13T06:03:09Z مجید 109 ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/پل جویی به ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/پل جویی منتقل شد: تغییر مسیر مادر وجه تسمیه آن جوی آبی است که از میان آن می‌گذرد. این پل آب را برای دسترسی عمارت جنوبی پل انتقال می‌داده‌است. ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/پل مارنان 2566 5827 2006-11-13T05:58:10Z مجید 109 ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/پل مارنان به ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/پل مارنان منتقل شد: تغییر صفحه مادر این پل تاریخی در عصر صفویه ساخته‌شده ‌است و واسطه اتصال دو ساحل شمالی و جنوبی در غربی‌ترین قسمت شهر اصفهان است. ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/سی‌وسه‌پل 2567 5831 2006-11-13T06:00:50Z مجید 109 ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/سی‌وسه‌پل به ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/سی‌وسه‌پل منتقل شد: تغییر مسیر مادر سی‌وسه‌پل تقریباً در وسط محور چهارباغ احداث شده‌است.پل مذکور در بین سالهای 1008 تا 1011 هجری قمری ساخته‌شده، که 300 متر و به عرض 14 متر می‌باشد.سی‌وسه‌پل را می‌توان یکی از نمونه‌های برجسته هنر معماری صفویه دانست. ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/مسجد امام 2568 5829 2006-11-13T05:59:59Z مجید 109 ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/مسجد امام به ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/مسجد امام منتقل شد: تغییر مسیر مادر این بنا در جنوب میدان نقش‌جهان واقع‌شده است. در آغاز، سردرب اصلی و جلوخان ورودی با دو مناره احداث شده‌است. درب ورودی آن از ورقهای نقره و طلا تزئین شده‌است. گنبد عظیم جنوبی مسجد دوپوش است و گنبد داخلی حدود 38 متر از سطح زمین ارتفاع دارد. گنبد خارجی آن حدود 54 متر می‌باشد. و فضای بین دو گنبد حدود 14 متر می‌باشد. مدریه ناصریه و سلیمانیه از الحاقات بعدی بنا می‌باشد. سنگ شاخص که در چهار فصل سال نماز ظهر را نشان می‌دهد در این مسجد قرار دارد. ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/مسجدشیخ‌لطف‌الله 2569 5825 2006-11-13T05:54:33Z مجید 109 ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/مسجدشیخ‌لطف‌الله به ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/مسجدشیخ‌لطف‌الله منتقل شد: تغییر صفحه مادر در ضلع شرقی میدان نقش جهان قرار دارد.ساختمان مسجد در سال 1011 هجری قمری آغاز و در سال 1028 قمری به پایان رسیده‌است. این مسجد دارای یک شبستان زیرزمینی است که گنبدخانه را از سطح زمین بالاتر قرارداده‌است. گنبد بر روی هشت طاق جناغی قرارگرفته‌است و لبه این طاقها با کاشی‌‌های پیچ به رنگ آبی فیروزه‌ای تزئین یافته‌است. ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/کاخ عالی‌قاپو 2570 5821 2006-11-13T05:53:17Z مجید 109 ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/کاخ عالی‌قاپو به ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/کاخ عالی‌قاپو منتقل شد: تغییر صفحه مادر این کاخ در قرن یازدهم هجری در شش طبقه احداث شده‌است. از قسمتهای مهم آن، ایوان طبقه سوم، حوض مسی در آن و تالار پذیرایی همین طبقه که با زیباترین نوع نقاشی و گچ‌بری تزئین شده‌است. تالار موسیقی طبقه ششم و تزئینات گچبری بی‌نظیر آن و اغلب کارهای هنری این بنا توسط رضا عباسی هنرمند مشهور آن دوران انجام شده‌است. ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/بازارقیصریه 2571 5823 2006-11-13T05:54:02Z مجید 109 ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/بازارقیصریه به ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/بازارقیصریه منتقل شد: تغییر صفحه مادر سردرب قیصریه در شمال میدان نقش جهان ساخته‌شده‌است و نفیس‌ترین نقاشی‌های صفوی را در خود جای داده‌است. بازار قیصریه یکی از مراکز مشهور صنایع دستی اصفهان است. کتاب آشپزی/کوکوی مرغ 2572 5814 2006-11-13T05:01:56Z 84.47.210.8 کوکوی مرغ (چغرتمه) ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان 2573 6275 2006-11-30T05:35:20Z مجید 109 ===شهرها=== #[[/اردستان|اردستان]] #[[/اصفهان|اصفهان]] #[[/خوانسار|خوانسار]] #[[/کاشان|کاشان]] #[[/گلپایگان|گلپایگان]] #[[/نائین|نائین]] #[[/نجف‌آباد|نجف‌آباد]] #[[/نطنز|نطنز]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/کاخ عالی‌قاپو 2574 5822 2006-11-13T05:53:17Z مجید 109 ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/کاخ عالی‌قاپو به ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/کاخ عالی‌قاپو منتقل شد: تغییر صفحه مادر #REDIRECT [[ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/کاخ عالی‌قاپو]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/بازارقیصریه 2575 5824 2006-11-13T05:54:02Z مجید 109 ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/بازارقیصریه به ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/بازارقیصریه منتقل شد: تغییر صفحه مادر #REDIRECT [[ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/بازارقیصریه]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/مسجدشیخ‌لطف‌الله 2576 5826 2006-11-13T05:54:33Z مجید 109 ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/مسجدشیخ‌لطف‌الله به ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/مسجدشیخ‌لطف‌الله منتقل شد: تغییر صفحه مادر #REDIRECT [[ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/مسجدشیخ‌لطف‌الله]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/پل مارنان 2577 5828 2006-11-13T05:58:10Z مجید 109 ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/پل مارنان به ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/پل مارنان منتقل شد: تغییر صفحه مادر #REDIRECT [[ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/پل مارنان]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/مسجد امام 2578 5830 2006-11-13T05:59:59Z مجید 109 ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/مسجد امام به ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/مسجد امام منتقل شد: تغییر مسیر مادر #REDIRECT [[ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/مسجد امام]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/سی‌وسه‌پل 2579 5832 2006-11-13T06:00:50Z مجید 109 ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/سی‌وسه‌پل به ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/سی‌وسه‌پل منتقل شد: تغییر مسیر مادر #REDIRECT [[ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/سی‌وسه‌پل]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/پل شهرستان 2580 5834 2006-11-13T06:02:48Z مجید 109 ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/پل شهرستان به ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/پل شهرستان منتقل شد: تغییر مسیر مادر #REDIRECT [[ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/پل شهرستان]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/پل جویی 2581 5836 2006-11-13T06:03:09Z مجید 109 ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/پل جویی به ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/پل جویی منتقل شد: تغییر مسیر مادر #REDIRECT [[ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/پل جویی]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/آذربایجان‌شرقی/تبریز 2582 5839 2006-11-13T09:05:18Z مجید 109 ==دیدنیها== ===عمارتها=== #[[/خانه‌مشروطیت|خانه‌مشروطیت]] #[[/شهرداری تبریز|شهرداری تبریز]] ===تفرجگاهها=== ===مقبره‌ها=== #[[/مقبره‌الشعرا|مقبره‌الشعرا]] کتاب آشپزی/باقلوا 2583 5844 2006-11-13T21:57:31Z 217.218.243.68 fghfg ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/پل خواجو 2584 5849 2006-11-14T04:32:18Z مجید 109 در قسمت شرق زاینده‌رود، '''پل خواجو''' از آثار دوره صفویه قرارگرفته‌است. این پل در سال 1060 هجری، در زمان شاه‌عباس دوم احداث شده‌است. '''پل خواجو''' در قدیم برای چندین منظور در نظرگرفته‌شده‌بود. طبقه فوقانی برای حرکت سریع و عبور کالسکه‌ها و طبقه تحتانی برای عبور عابران پیاده و توقف در آن. در قسمت مرکزی پل عمارت بیگلربیگی در قسمت فوقانی و در دوسوی پل برای پذیرایی و تشریفات رسمی ساخته‌شده‌است. که در دوره‌های مختلف با رنگ طلایی تزئین یافته‌است. ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/آتشگاه 2585 5847 2006-11-14T04:31:07Z مجید 109 .ارتفاع این کوه حدود 1680 متر از سطح دریاست. در زمان ساسانیان یک آتشکده در بالای این کوه احداث شده‌است. جایگه و محل روشن نگهداشتن آتش هنوز در بین خرابه‌های بالای کوه دیده می‌شود. این بنا از معدود بناهای مربوط به دوران قبل از اسلام است. ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/منارجنبان 2586 5851 2006-11-14T04:38:00Z مجید 109 ساختمان دارای یک ایوان و دو مناره است. و قبر عبدالله بن محمد ابن محمود از چهره‌های قرن 8 هجری در این بنا قراردارد. احداث این بنا همزمان با دوران حکومت ایلخانان مغول بوده‌است و ویژگی منحصر به فرد این بنا این است که اگر یکی از مناره‌ها تکان داده‌شود، مناره دیگر هم حرکت محسوسی از خود نشان می‌دهد. ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/کاخ چهلستون 2587 5852 2006-11-14T04:39:28Z مجید 109 '''کاخ چهلستون''' در قرن 11 هجری قمری در میان باغ و مجموعه بناها و کاخهای دولتخانه صفوی ساخته‌شده‌است. '''چهلستون''' به منظور پذیرایی رسمی از میهمانان و سفرای خارجی ساخته‌شده‌است. ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/کاخ ‌هشت‌بهشت 2588 5853 2006-11-14T04:40:12Z مجید 109 کاخ هشت‌بهشت در زمان حکومت شاه سلیمان صفوی در نیمه دوم قرن 11 هجری قمری ساخته‌شده‌است. عمارت هشت‌بهشت در دو طبقه و بر روی یک کرسی با ازاره سنگی بناشده و بسیاری از اطاقها و قسمتهای کاخ به صورت هشت‌ضلعی ساخته‌شده‌است. ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/آذربایجان‌غربی 2589 6252 2006-11-29T08:47:28Z مجید 109 #[[/ارومیه|ارومیه]] #[[/بازرگان|بازرگان]] #[[/بوکان|بوکان]] #[[/تکاب|تکاب]] #[[/خوی|خوی]] #[[/سردشت|سردشت]] #[[/سلماس|سلماس]] #[[/ماکو|ماکو]] #[[/مهاباد|مهاباد]] #[[/میاندوآب|میاندوآب]] #[[/نقده|نقده]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/سیستان و بلوچستان 2590 5858 2006-11-14T04:51:55Z مجید 109 ==شهرها== #[[/چابهار|چابهار]] #[[/زابل|زابل]] #[[/زاهدان|زاهدان]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/فارس 2591 5865 2006-11-14T05:09:29Z مجید 109 ==شهرها== #[[/آباده|آباده]] #[[/ارسنجان|ارسنجان]] #[[/استهبان|استهبان]] #[[/اقلید|اقلید]] #[[/بوانات|بوانات]] #[[/داراب|داراب]] #[[/جهرم|جهرم]] #[[/خرم‌بید|خرم‌بید]] #[[/خنج|خنج]] #[[/پاسارگاد|پاسارگاد]] #[[/زرین‌دشت|زرین‌دشت]] #[[/سپیدان|سپیدان]] #[[/شیراز|شیراز]] #[[/فراشبند|فراشبند]] #[[/فیروزآباد|فیروزآباد]] #[[/قیر|قیر]] #[[/کازرون|کازرون]] #[[/لار|لار]] #[[/لامرد|لامرد]] #[[/مرودشت|مرودشت]] #[[/ممسنی|ممسنی]] #[[/مهر|مهر]] #[[/نی‌ریز|نی‌ریز]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اردبیل 2592 6261 2006-11-29T09:07:10Z مجید 109 ==شهرها== #[[/اردبیل|اردبیل]] #[[/خلخال|خلخال]] #[[/مشگین‌شهر|مشگین‌شهر]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/نجف‌آباد 2593 5860 2006-11-14T05:02:39Z مجید 109 #[[/ارگ شیخ‌بهایی|ارگ شیخ‌بهایی]] #[[/حمام اخوت|حمام اخوت]] #[[/عصارخانه اخلاقی|عصارخانه اخلاقی]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/کاشان 2594 5861 2006-11-14T05:03:14Z مجید 109 #[[/باغ فین|باغ فین]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اردستان 2595 5862 2006-11-14T05:03:44Z مجید 109 #[[/مسجد جامع|مسجد جامع]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/گلپایگان 2596 5864 2006-11-14T05:06:40Z مجید 109 #[[/ارگ گوگد|ارگ گوگد]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/فارس/مرودشت 2597 5866 2006-11-14T05:11:40Z مجید 109 #[[/تخت‌جمشید|تخت‌جمشید]] #[[/نقش رستم|نقش رستم]] #[[/کعبه زرتشت|کعبه زرتشت]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/فارس/شیراز 2598 5867 2006-11-14T05:15:28Z مجید 109 #[[/حمام وکیل|حمام وکیل]] #[[/بازار وکیل|بازار وکیل]] #[[/مقبره سعدی|مقبره سعدی]] #[[/مقبره حافظ|مقبره حافظ]] #[[/شاهچراغ|شاهچراغ]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/ایلام 2599 6266 2006-11-29T09:22:28Z مجید 109 /* شهرها */ ==شهرها== #[[/آبدانان|آبدانان]] #[[/ایلام|ایلام]] #[[/ایوان|ایوان]] #[[/دره‌شهر|دره‌شهر]] #[[/دهلران|دهلران]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/تهران 2600 5870 2006-11-15T03:55:32Z مجید 109 ==شهرها== #[[/تهران|تهران]] #[[/کرج|کرج]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/بوشهر 2601 6279 2006-11-30T06:13:06Z مجید 109 /* شهرها */ ==شهرها== #[[/بوشهر|بوشهر]] #[[/دشستان|دشستان]] #[[/دشتی|دشتی]] #[[/گناوه|گناوه]] #[[/دیلم|دیلم]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/چهارمحال و بختیاری 2602 5872 2006-11-15T03:56:35Z مجید 109 ==شهرها== #[[/شهرکرد|شهرکرد]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/خراسان‌رضوی 2603 5873 2006-11-15T03:57:49Z مجید 109 ==شهرها== #[[/مشهد|مشهد]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/خراسان‌شمالی 2604 5874 2006-11-15T03:58:31Z مجید 109 ==شهرها== #[[/بجنورد|بجنورد]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/خراسان‌جنوبی 2605 5875 2006-11-15T04:00:20Z مجید 109 ==شهرها== *[[/بیرجند|بیرجند]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/خوزستان 2606 5877 2006-11-15T04:03:40Z مجید 109 ==شهرها== #[[/آبادان|آبادان]] #[[/اهواز|اهواز]] #[[/دزفول|دزفول]] #[[/شوشتر|شوشتر]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/قزوین 2607 5878 2006-11-15T04:04:46Z مجید 109 ==شهرها== #[[/قزوین|قزوین]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/سمنان 2608 5879 2006-11-15T04:06:02Z مجید 109 ==سمنان== #[[/سمنان|سمنان]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/زنجان 2609 5880 2006-11-15T04:07:57Z مجید 109 ==شهرها== #[[/زنجان|زنجان]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/قم 2610 5881 2006-11-15T04:09:04Z مجید 109 ==شهرها== #[[/قم|قم]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/کردستان 2611 5882 2006-11-15T04:09:52Z مجید 109 ==شهرها== #[[/سنندج|سنندج]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/کرمان 2612 5883 2006-11-15T04:12:30Z مجید 109 ==شهرها== #[[/بم|بم]] #[[/کرمان|کرمان]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/کرمانشاهان 2613 5884 2006-11-15T04:16:35Z مجید 109 ==شهرها== #[[/کرمانشاه|کرمانشاه]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/کهگیلویه و بویراحمد 2614 5885 2006-11-15T04:17:13Z مجید 109 ==شهرها== #[[/یاسوج|یاسوج]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/گلستان 2615 5886 2006-11-15T04:18:33Z 80.78.131.13 ==شهرها== #[[/بندرترکمن|بندرترکمن]] #[[/گرگان|گرگان]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/گیلان 2616 5887 2006-11-15T04:19:15Z 80.78.131.13 ==شهرها== #[[/رشت|رشت]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/لرستان 2617 5888 2006-11-15T04:21:02Z 80.78.131.13 ==شهرها== #[[/خرم‌آباد|خرم‌آباد]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/مازندران 2618 5889 2006-11-15T04:21:51Z 80.78.131.13 ==شهرها== #[[/ساری|ساری]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/هرمزگان 2619 5890 2006-11-15T04:22:56Z 80.78.131.13 ==شهرها== #[[/بندرعباس|بندرعباس]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/یزد 2620 5891 2006-11-15T04:24:08Z 80.78.131.13 ==شهرها== #[[/اردکان|اردکان]] #[[/میبد|میبد]] #[[/یزد|یزد]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/همدان 2621 5892 2006-11-15T04:25:02Z 80.78.131.13 ==شهرها== #[[/همدان|همدان]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/مرکزی 2622 5893 2006-11-15T04:25:45Z 80.78.131.13 ==شهرها== #[[/اراک|اراک]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/آذربایجان‌شرقی/تبریز/مقبره‌الشعرا 2623 5895 2006-11-15T04:40:50Z 80.78.131.13 [[Image:Poets_tomb_tabriz.jpg|thumb|170px|left|مقبره‌الشعرا]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/کرمان/بم 2624 5896 2006-11-15T04:54:33Z 80.78.131.13 #[[/ارگ بم|ارگ بم]] تصویر:WikiSafar.PNG 2625 5897 2006-11-15T05:14:34Z مجید 109 مجید این یک طراحی بی‌رقیب است. مجید این یک طراحی بی‌رقیب است. تصویر:WikiSafar T.PNG 2626 5898 2006-11-15T05:18:06Z مجید 109 مجید این یک طراحی بی‌رقیب است. ‍{{مجوز گنو}} مجید این یک طراحی بی‌رقیب است. ‍{{مجوز گنو}} الگو:ویکی‌سفر 2627 5979 2006-11-16T04:37:48Z مجید 109 [[Image:WikiSafar.PNG|85px|left]] کتاب فيڶٿڕ 2629 6040 2006-11-17T12:41:16Z Parastoo 226 /* [[فيڶٿڕ:اجتماعی-فلسفی|مبانی آزادی بيان و سانسور]] */ = مقدمه = == هدف کتاب == اين کتاب با هدف جمع‌آوری اطلاعات و دانش در مورد سانسور اينترنت، به شکل يک پروژه‌ی جمعی اينترنتی نگاشته می‌شود. هر چيزی که مربوط به سانسور اينترنت باشد می‌تواند در اين کتاب قرار بگيرد، و از هر کس که به زبان فارسی آشنايی دارد و به اين موضوع علاقه دارد يا اطلاعات مفيدی درباره‌ی آن دارد، دعوت می‌شود تا در نوشتن و اضافه کردن اطلاعات به صفحات اين کتاب همکاری کند. == چگونه می‌توانم همکاری کنم؟ == <span style="font-size:80%">''توضيحات بيشتر را در مقاله‌ی [[کتاب فيڶٿڕ-روش همکاری|روش همکاری]] بخوانيد''</span><br /><br /> کمی آشنايی در مورد کار کردن با ويکی برای شروع کار لازم است. در هر صفحه می‌توانيد روی عنوان '''ويرايش کنيد''' در بالای صفحه کليک کنيد و متن فعلی صفحه را تغيير دهيد و جملات خودتان را اضافه کنيد.<br />در آن‌چه در اين کتاب نوشته می‌شود بايد بين عقايد شخصی و واقعيت‌های عملی تفاوت گذاشته شود. واقعيت‌های عملی عموماً نکات فنی يا خبرها هستند اما عقايد شخصی تنها در صورتی قابل استفاده هستند که با ذکر صاحب آن عقيده، و به عنوان يک نمونه‌ی ممکن از مجموعه‌ی عقايد موجود بيان شوند. همکاری شما به چند شکل ممکن است: * اضافه کردن دانش و اطلاعات شخصی خودتان به متن، لينک دادن به متن‌های موجود يا کپی آن‌ها در متن با کسب اجازه از صاحبان آن متن‌ها.<br /> * توسعه‌ی ساختار کتاب در بخش‌های مختلف، که سوآل‌ها و نياز به اطلاعاتی را بازتاب می‌دهد که شما دقيق نمی‌دانيد يا فرصت نوشتن‌اش را نداشته‌ايد، اما اميدواريد کس ديگری در آن مورد بنويسد. توسعه‌ی ساختار می‌تواند به شکل ايجاد لينک‌هايی باشد که صفحات مربوط به آن‌ها نوشته نشده‌اند يا ايجاد بخش‌های جديد خالی در صفحات موجود.<br /> * در بخش‌های فنی و تکنيکی مربوط به روش‌های مبارزه با سانسور، صفحات جانبی پرسش و پاسخ ايجاد می‌شود. اگر پاسخ به پرسش خودتان را پيدا نمی‌کنيد، پرسش را با ويرايش به متن صفحه اضافه کنيد و جلوی آن علامت (پرسش باز) را بگذاريد شايد همکاران ديگر پروژه آن را ببينند و پاسخی برای آن داشته باشند. = فهرست = == [[فيڶٿڕ:فنی|راهنمای فنی]] == نوشته‌های اين بخش ماهيت فنی و مربوط به فناوری شبکه و اطلاعات دارند. سعی می‌شود مطالب به صورت مرحله به مرحله، بدون پيچيده کردن‌های غير ضروری، بدون افزودن اظهار نظرهای غيرفنی باشد. === [[فيڶٿڕ:فنی-سانسور|راه‌های سانسور اينترنت]] === روش‌ها و افزارهای مورد استفاده برای سانسور اينترنت و طرز استفاده از آن‌ها. === [[فيڶٿڕ:فنی-ضدسانسور|راه‌های گذر از سانسور اينترنت]] === روش‌ها و افزارهای مورد استفاده برای گذشتن از سد سانسور و طرز استفاده از آن‌ها. ==== [[فيڶٿڕ:فنی-ضدسانسور-درون|برای افراد پشت سانسور]] ==== روش‌هايی که ممکن است برای افرادی که از اينترنت سانسورشده استفاده می‌کنند مفيد باشد. ==== [[فيڶٿڕ:فنی-ضدسانسور-بيرون|برای افراد سانسورنشده]] ==== افرادی که اينترنت سريع و ارزان و سانسورنشده دارند، می‌توانند از آن برای کمک به دوستان‌شان که پشت سانسور هستند استفاده کنند. اين بخش به روش‌ها و نرم‌افزارهايی می‌پردازد که افرادی که خارج از حلقه‌ی سانسور که عليه سانسور مبارزه می‌کنند علاقه‌مند هستند درباره‌ی آن‌ها بدانند. == [[فيڶٿڕ:اجتماعی|بازتاب‌های اجتماعی و انسانی سانسور اينترنت]] == در اين بخش انديشه‌ها و نظريات در مورد سانسور، به خصوص سانسور اينترنت نوشته می‌شود، اخبار و بازتاب‌های حذف دست‌رسی به وب‌سايت‌ها و وبلاگ‌ها بازتاب می‌يابد، و روش‌های شکايت حقوقی و اعتراض مدنی بررسی می‌شود. === [[فيڶٿڕ:اجتماعی-خبر|اخبار و تاريخ سانسور]] === در اين بخش اخبار و timeline سانسور اينترنت به صورت زنده نوشته می‌شود و نيازمند هم‌کاری دائم همکاران پروژه است. ==== [[فيڶٿڕ:اجتماعی-خبر-تازه‌بسته‌ها|سانسورشده‌ها]] ==== سايت‌ها و وبلاگ‌هايی که در ايران بسته شده‌اند، واکنش گرداننده يا گردانندگان آن سايت نسبت به خبر ممنوع شدن در ايران. ==== [[فيڶٿڕ:اجتماعی-خبر-سانسورچی|سانسورچی‌ها]] ==== خبرهايی از سخنان متوليان سانسور اينترنت در ايران، قوانينی که برای سانسور نوشته می‌شود و محدوديت‌های تازه‌ای که در زيرساخت فنی ايجاد می‌شود. === [[فيڶٿڕ:اجتماعی-فلسفی|مبانی آزادی بيان و سانسور]] === چرا آزادی بيان ارزش و سانسور ضدارزش است؟ مبنای اخلاقی آزادی بيان چيست و آيا حقی برای محدود کردن آن وجود دارد؟ حقوق و قوانين در کشورهای مختلف و تجربه‌های تاريخی از آزادی بيان و سانسور چيست؟ چرا مقدسات و جلوگيری از اهانت به آن‌ها بهانه‌ی هميشگی برای سانسور است؟ آيا تئوری توطئه توجيه سانسور است؟ ==== [[فيڶٿڕ:اجتماعی-فلسفی-هرزه|سانسور هرزه‌نگاری و سکس]] ==== علت و دليل سانسور عريانی و رفتارهای جفتگيری و آميزش، تاريخ، مبانی حقوقی و اخلاقی آن. هرزه‌نگاری و هنر. هرزه‌نگاری و نگاه ابزاری به جسم زن و خشونت عليه زنان. تفاوت و شباهت اروتيسم و پورنوگرافی. ==== [[فيڶٿڕ:اجتماعی-فلسفی-سياسی|سانسور مخالفت سياسی]] ==== سرکوب مخالفان قدرت - سرکوب مخالفان ايدئولوژی. تماميت‌خواهی و انحصارطلبی و سانسور. «براندازی نرم» و «انقلاب مخملی»، بهانه‌ای برای سانسور؟ تئوری توطئه و «رسانه‌ها در دست صهيونيست‌ها و سرمايه‌داری». ==== [[فيڶٿڕ:اجتماعی-فلسفی-مذهب|سانسور مخالفت مذهبی و اهانت به مقدسات]] ==== به چه حقی بعضی چيزها مقدس‌اند؟ آيا آزردگی خاطر معتقدان به مقدسات موجه است؟ تاريخ استفاده از بهانه‌ی اهانت به مقدسات برای سرکوب اقليت‌های مذهبی و اعتقادی. حکم ارتداد و کشتن دگرانديشان و اهانت‌گران به مقدسات. مدارا و تحمل و مذهب. آزادی بيان و انتشار نفرت مذهبی و نژادی. ==== [[فيڶٿڕ:اجتماعی-فلسفی-سياسی|سانسور برابری‌خواهی زنان]] ==== از بين رفتن بنيان‌های خانواده توجيه مناسبی برای سانسور اخبار و فعاليت‌های برابری‌خواهانه‌ی زنان است؟ = بعضی منابع مفيد ديگر در مورد سانسور اينترنت = * [http://www.no-filter.com/ سايت نوفيلتر] - راهنمايی‌های جامع در زمينه‌ی فنی. * [[راهنمای فرار از سانسور اینترنت]] - يک کتاب ويکی خلاصه. فيڶٿڕ:فنی-سانسور 2630 5918 2006-11-15T23:49:53Z 87.74.95.98 '''[[کتاب فيڶٿڕ]]>>[[فيڶٿڕ:فنی|راهنمای فنی]]>> راه‌های سانسور اينترنت''' روش‌ها و افزارهای مورد استفاده برای سانسور اينترنت و طرز استفاده از آن‌ها. اگر در اين باره چيزی می‌دانيد مقاله را ويرايش کنيد. فيڶٿڕ:فنی 2631 5916 2006-11-15T23:46:28Z 87.74.95.98 '''[[کتاب فيڶٿڕ]]>>راهنمای فنی''' نوشته‌های اين بخش ماهيت فنی و مربوط به فناوری شبکه و اطلاعات دارند. سعی می‌شود مطالب به صورت مرحله به مرحله، بدون پيچيده کردن‌های غير ضروری، بدون افزودن اظهار نظرهای غيرفنی باشد. === [[فيڶٿڕ:فنی-سانسور|راه‌های سانسور اينترنت]] === روش‌ها و افزارهای مورد استفاده برای سانسور اينترنت و طرز استفاده از آن‌ها. === [[فيڶٿڕ:فنی-ضدسانسور|راه‌های گذر از سانسور اينترنت]] === روش‌ها و افزارهای مورد استفاده برای گذشتن از سد سانسور و طرز استفاده از آن‌ها. ==== [[فيڶٿڕ:فنی-ضدسانسور-درون|برای افراد پشت سانسور]] ==== روش‌هايی که ممکن است برای افرادی که از اينترنت سانسورشده استفاده می‌کنند مفيد باشد. ==== [[فيڶٿڕ:فنی-ضدسانسور-بيرون|برای افراد سانسورنشده]] ==== افرادی که اينترنت سريع و ارزان و سانسورنشده دارند، می‌توانند از آن برای کمک به دوستان‌شان که پشت سانسور هستند استفاده کنند. اين بخش به روش‌ها و نرم‌افزارهايی می‌پردازد که افرادی که خارج از حلقه‌ی سانسور که عليه سانسور مبارزه می‌کنند علاقه‌مند هستند درباره‌ی آن‌ها بدانند. فيڶٿڕ:فنی-ضدسانسور 2632 5921 2006-11-15T23:52:39Z 87.74.95.98 '''[[کتاب فيڶٿڕ]]>>[[فيڶٿڕ:فنی|راهنمای فنی]]>> راه‌های گذر از سانسور اينترنت''' روش‌ها و افزارهای مورد استفاده برای گذشتن از سد سانسور و طرز استفاده از آن‌ها. === [[فيڶٿڕ:فنی-ضدسانسور-درون|برای افراد پشت سانسور]] === روش‌هايی که ممکن است برای افرادی که از اينترنت سانسورشده استفاده می‌کنند مفيد باشد. === [[فيڶٿڕ:فنی-ضدسانسور-بيرون|برای افراد سانسورنشده]] === افرادی که اينترنت سريع و ارزان و سانسورنشده دارند، می‌توانند از آن برای کمک به دوستان‌شان که پشت سانسور هستند استفاده کنند. اين بخش به روش‌ها و نرم‌افزارهايی می‌پردازد که افرادی که خارج از حلقه‌ی سانسور که عليه سانسور مبارزه می‌کنند علاقه‌مند هستند درباره‌ی آن‌ها بدانند. فيڶٿڕ:فنی-ضدسانسور-درون 2633 5976 2006-11-16T04:14:30Z امين 224 /* واسطه‌های HTTP داری رمزنگاری SSL */ '''[[کتاب فيڶٿڕ]]>>[[فيڶٿڕ:فنی|راهنمای فنی]]>> [[فيڶٿڕ:فنی-ضدسانسور|راه‌های گذر از سانسور اينترنت]]>>برای افراد پشت سانسور''' = واسطه‌‌ها = '''ميزبان واسطه''' يا proxy server در دانشِ شبکه‌های کامپيوتری، به کامپيوتری گفته می‌شود بين ميزبان اصلی و کامپيوتر دريافت کننده‌ی خدمات (client) ارتباط برقرار می‌کند. چون بسياری از روش‌های سانسور از محدود کردن دست‌رسی به آدرس‌ها يا ميزبان‌های خاصی استفاده می‌کنند، استفاده از يک واسطه که آدرس آن برای برنامه‌ی فيلترکننده ناشناس است می‌تواند دسترسی دوباره به آدرس ممنوع‌شده را امکان‌پذير کند. واسطه‌ها را می‌توان بر مبنای پروتکل‌های مختلفی که از آن‌ها استفاده می‌کنند طبقه‌بندی کرد. == واسطه‌های TCP/IP == اين واسطه‌ها در سطح پايين کار می‌کنند و عموماً برای استفاده از آن‌ها نياز به نصب يک برنامه‌ی خاص روی سيستم‌عامل، يا تغيير تنظيمات مرورگر وب است. چون تقريباً تمام پروتکل‌های ديگر اينترنت بر مبنای TCP/IP هستند، با استفاده از چنين واسطه‌ای هر نوع سرويس اينترنتی که آدرس‌اش بسته شده باشد قابل دست‌رسی خواهد بود، از جمله انواع مسنجرها، پروتکل‌های ايميل مثل IMAP، SMTP و POP، پروتکل‌های انتقال فايل FTP و بعضی بازی‌های روی شبکه. === بعضی واسطه‌های TCP/IP === (ويرايش و اضافه شود) === تنظيمات پروکسی TCP/IP در Internet Explorer === 1. روی منوی Tools گزينه‌ی Internet Options را انتخاب کنيد.<br /> 2. در برگه‌های بالای پنجره‌ی باز شده، برگه‌ی Connections را انتخاب کنيد.<br /> 3. گزينه‌ی تماس خودتان را انتخاب کرده و روی دکمه Settings کليک کنيد.<br /> 4. گزينه‌ی 'Use a proxy server for this connection' را با تيک زدن در چک‌باکس فعال کنيد.<br /> 5. آدرس پروکسی و پورت آن را وارد کنيد. === تنظيمات پروکسی TCP/IP در Mozilla Firefox === 1. روی منوی Tools گزينه‌ی Options را انتخاب کنيد.<br /> 2. در برگه‌های بالای پنجره‌ی باز شده، برگه‌ی Advanced را انتخاب کنيد.<br /> 3. در قسمت Connections روی دکمه Settings کليک کنيد.<br /> 4. گزينه‌ی 'Manual proxy configuration' را با تيک زدن در چک‌باکس فعال کنيد.<br /> 5. آدرس پروکسی و پورت آن را وارد کنيد.<br /> == واسطه‌های HTTP == پروتکل HTTP پروتکلی است که برای انتقال صفحات وب به کار می‌رود. بنابراين واسطه‌های HTTP اغلب از يک صفحه‌ی وب به عنوان رابط با کاربر (user interface) استفاده می‌کنند که بايد با مرورگر در آدرس خودش ديده شود. واسطه‌های HTTP تنها می‌توانند وب سايت‌های بسته شده را نمايش بدهند و امکان دسترسی به ديگر سرويس‌های اينترنتی که از پروتکل‌های غير از HTTP و وب استفاده می‌کنند وجود ندارد. === بعضی واسطه‌های HTTP عمومی === (ويرايش و اضافه شود) === ايجاد يک واسطه‌ی HTTP خصوصی === اگر يک هوستينگ (Hosting) وب سايت اينترنتی خريداری شود و هوست سايت خارج از محدوده‌ی سانسور باشد، می‌شود با نصب اسکريپت‌ها و کدهايی که به صورت آماده و منبع باز (Open Source) در دسترس هستند، آن هوستينگ را تبديل به يک واسطه‌ی HTTP کرد.<br /> لازم نيست تمام هوست به اين موضوع اختصاص پيدا کند و می‌توان برنامه‌ی واسطه را در يک دايرکتوری اعلام‌نشده قرار داد و برای کاستن از خطر بسته شدن، از آن تنها به صورت شخصی استفاده کرد.<br />مزيت ديگر استفاده از هوستينگ‌های شخصی برای گذر از سانسور، امنيت بيشتر آن‌هاست. چرا که امکان شنود روی واسطه‌های عمومی وجود دارد، و افراد گرداننده‌ی واسطه‌های HTTP می‌توانند اطلاعات حساسی که کاربران در صفحات وب وارد می‌کنند، مانند نام و رمز ورود ايميل‌های آن‌ها را برای سوءاستفاده ذخيره کنند. توجه کنيد که همه‌ی اطلاعات قبل از رسيدن به سرور اصلی، از سرور واسطه عبور می‌کند. ==== امکانات لازم برای ايجاد يک واسطه‌ی HTTP شخصی ==== سرويس‌های هوستينگ را می‌توان خريد و انواع رايگان آن هم با جست‌وجو يافت می‌شود. برای استفاده به عنوان واسطه، هوستينگ بايد لااقل توانايی اجرای يک نوع زبان اسکريپت طرف سرور (server-side script) را نيز داشته باشد. زبان‌های اسکريپت مثل Perl و php قابليت اجرای کدهای واسطه را دارند و کدهای آن‌ها نيز در دسترس است. کافی است کدهای واسطه را روی يک دايرکتوری داخل هوستينگ خود کپی کنيد و به آدرس آن دايرکتوری در مرورگر خودتان مراجعه کنيد تا رابط کاربر معروف به «فيڶٿڕشکن» را ببينيد.<br /> ''<span style="color: red;">(کامل شود و به شکل دستورالعمل نوشته شود)</span>'' ===== راهنمای نصب CGIPorxy ===== (ويرايش و کامل شود) ===== راهنمای نصب PHProxy ===== (ويرايش و کامل شود) ==== واسطه‌های HTTP داری رمزنگاری SSL ==== اگر می‌خواهيد از واسطه‌های HTTP برای فرستادن اطلاعات مهم استفاده کنيد، بهتر است رمزنگاری را در نظر داشته باشيد. برای فعال کردن SSL اغلب بايد هوستينگ گران‌تری خريداری شود. = سرويس‌های اشتراک = اگر يک وب‌سايت قابليت اشتراک (subscribing) با ايميل يا فيد را داشته باشد، می‌توان مطالب جديد آن را بدون مراجعه به آدرس وب آن از طريق ايميل يا خبرخوان دريافت کرد. == اشتراک با ايميل == (ويرايش و اضافه شود) === Bloglet === (ويرايش و اضافه شود) === Google groups === (ويرايش و اضافه شود) == اشتراک با فيد == === فيد چيست؟ === برای سايت‌هايی که محتوای دائماً به‌روزشونده دارند، معمولاً فايلی حاوی اطلاعات به‌روز شدن ساخته می‌شود که می‌توان آن را مشترک شد. ==== برنامه‌های خبرخوان يا سرويس‌های آنلاين؟ ==== در اشتراک با فيد چون اغلب به آدرس مستقيم سايت بسته شده رجوع می‌شود، خبرخوان‌های معمولی فيدها ممکن است موفق به دريافت مطالب جديد آن سايت‌ها نشوند. بنابراين برای گذر از سانسور، استفاده از سرويس‌های خبرخوان آنلاين مانند Google Reader توصيه می‌شود که به نوعی نقش يک ميزبان واسطه را هم بازی می‌کنند. ==== اشتراک با Google Reader ==== (ويرايش و اضافه شود) === فايل‌های OPML و اشتراک دسته‌جمعی === در فايل‌های OPML می‌توان اطلاعات اشتراکِ RSS تعداد زيادی وب‌سايت را ذخيره کرد. بسياری از خبرخوان‌ها،‌از جمله Google Reader، قابليت وارد کردن (import) اين فايل‌ها را دارند و به اين طريق با داشتن يک فايل OPML می‌توان تعداد زيادی وب‌سايت را مشترک شد. = منابع ديگر = * [http://en.wikipedia.org/wiki/Proxy_server ميزبان واسطه] در ويکی‌پديا (انگليسی) * [http://en.wikipedia.org/wiki/Web_feed فيد چيست؟] - در ويکی‌پديا (انگليسی) * [http://amin.no-ip.biz/ankabut/spideraminfeeds.xml فايل OPML تعدادی فيد سايت‌ها و وبلاگ‌های فارسی] به انتخاب وبلاگ عنکبوت - برای دانلود، کليک راست روی لينک و گزينه‌ی Save file as را انتخاب کنيد. فيڶٿڕ:فنی-ضدسانسور-بيرون 2634 5971 2006-11-16T03:41:36Z امين 224 '''[[کتاب فيڶٿڕ]]>>[[فيڶٿڕ:فنی|راهنمای فنی]]>> [[فيڶٿڕ:فنی-ضدسانسور|راه‌های گذر از سانسور اينترنت]]>>برای افراد سانسورنشده''' افرادی که اينترنت سريع و ارزان و سانسورنشده دارند، می‌توانند از آن برای کمک به دوستان‌شان که پشت سانسور هستند استفاده کنند. اين بخش به روش‌ها و نرم‌افزارهايی می‌پردازد که افرادی علاقه‌مند هستند درباره‌ی آن‌ها بدانند که خارج از حلقه‌ی سانسور که عليه آن مبارزه می‌کنند. '''ايده‌ی کلی''': کامپيوترتان را به يک سرور وب تبديل کنيد؛ برای کسانی که می‌توانند کامپيوترشان را شبانه‌روز روشن و متصل به اينترنت نگه دارند. اين کار برای استفاده‌های متنوع شخصی خودتان مفيد است: با داشتن سرور شخصی، شما نياز به اجاره کردن فضای وب برای گذاشتن عکس و موسيقی در وبلاگ‌تان نداريد: تمام فضای هارد ديسک کامپيوتر خودتان روی وب در اختيار شماست. و در ضمن با نصب يک اسکريپت واسطه‌ی HTTP، می‌توانيد کامپيوترتان را به يک سرور واسطه تبديل کنيد و آدرس آن را به دوستان‌تان در محدوده‌ی سانسور بدهيد تا بتوانند از سد سانسور بگذرند. راهنمای تبديل کامپيوتر خانگی به سرور وب بايد شامل توضيحاتی برای نصب IIS (برای کسانی که Windows XP Professional دارند) و توضيحاتی برای نصب Apache (برای کسانی که از ديگر سيستم‌عامل‌ها استفاده می‌کنند) باشد، به علاوه چون اغلب افراد آی پی ثابت (Static IP) ندارند، بايد توضيحاتی هم در مورد استفاده از سرويس‌های Dynamic DNS برای آی پی دايناميک (مثل no-ip) داده شود. فيڶٿڕ:اجتماعی 2635 5933 2006-11-16T00:20:36Z 87.74.95.98 '''[[کتاب فيڶٿڕ]]>>بازتاب‌های اجتماعی'''<br /> در اين بخش انديشه‌ها و نظريات در مورد سانسور، به خصوص سانسور اينترنت نوشته می‌شود، اخبار و بازتاب‌های حذف دست‌رسی به وب‌سايت‌ها و وبلاگ‌ها بازتاب می‌يابد، و روش‌های شکايت حقوقی و اعتراض مدنی بررسی می‌شود. === [[فيڶٿڕ:اجتماعی-خبر|اخبار و تاريخ سانسور]] === در اين بخش اخبار و timeline سانسور اينترنت به صورت زنده نوشته می‌شود و نيازمند هم‌کاری دائم همکاران پروژه است. ==== [[فيڶٿڕ:اجتماعی-خبر-تازه‌بسته‌ها|سانسورشده‌ها]] ==== سايت‌ها و وبلاگ‌هايی که در ايران بسته شده‌اند، واکنش گرداننده يا گردانندگان آن سايت نسبت به خبر ممنوع شدن در ايران. ==== [[فيڶٿڕ:اجتماعی-خبر-سانسورچی|سانسورچی‌ها]] ==== خبرهايی از سخنان متوليان سانسور اينترنت در ايران، قوانينی که برای سانسور نوشته می‌شود و محدوديت‌های تازه‌ای که در زيرساخت فنی ايجاد می‌شود. === [[فيڶٿڕ:اجتماعی-فلسفی|مبانی آزادی بيان و سانسور]] === چرا آزادی بيان ارزش و سانسور ضدارزش است؟ مبنای اخلاقی آزادی بيان چيست و آيا حقی برای محدود کردن آن وجود دارد؟ حقوق و قوانين در کشورهای مختلف و تجربه‌های تاريخی از آزادی بيان و سانسور چيست؟ چرا مقدسات و جلوگيری از اهانت به آن‌ها بهانه‌ی هميشگی برای سانسور است؟ آيا تئوری توطئه توجيه سانسور است؟ ==== [[فيڶٿڕ:اجتماعی-فلسفی-هرزه|سانسور هرزه‌نگاری و سکس]] ==== علت و دليل سانسور عريانی و رفتارهای جفتگيری و آميزش، تاريخ، مبانی حقوقی و اخلاقی آن. هرزه‌نگاری و هنر. هرزه‌نگاری و نگاه ابزاری به جسم زن و خشونت عليه زنان. تفاوت و شباهت اروتيسم و پورنوگرافی. ==== [[فيڶٿڕ:اجتماعی-فلسفی-سياسی|سانسور مخالفت سياسی]] ==== سرکوب مخالفان قدرت - سرکوب مخالفان ايدئولوژی. تماميت‌خواهی و انحصارطلبی و سانسور. «براندازی نرم» و «انقلاب مخملی»، بهانه‌ای برای سانسور؟ تئوری توطئه و «رسانه‌ها در دست صهيونيست‌ها و سرمايه‌داری». ==== [[فيڶٿڕ:اجتماعی-فلسفی-مذهب|سانسور مخالفت مذهبی و اهانت به مقدسات]] ==== به چه حقی بعضی چيزها مقدس‌اند؟ آيا آزردگی خاطر معتقدان به مقدسات موجه است؟ تاريخ استفاده از بهانه‌ی اهانت به مقدسات برای سرکوب اقليت‌های مذهبی و اعتقادی. حکم ارتداد و کشتن دگرانديشان و اهانت‌گران به مقدسات. مدارا و تحمل و مذهب. آزادی بيان و انتشار نفرت مذهبی و نژادی. فيڶٿڕ:اجتماعی-خبر 2636 5936 2006-11-16T00:27:51Z 87.74.95.98 '''[[کتاب فيڶٿڕ]]>>[[فيڶٿڕ:اجتماعی|بازتاب‌های اجتماعی]]>>اخبار و تاريخ سانسور'''<br /> در اين بخش اخبار و timeline سانسور اينترنت به صورت زنده نوشته می‌شود و نيازمند هم‌کاری دائم همکاران پروژه است. ==== [[فيڶٿڕ:اجتماعی-خبر-تازه‌بسته‌ها|سانسورشده‌ها]] ==== سايت‌ها و وبلاگ‌هايی که در ايران بسته شده‌اند، واکنش گرداننده يا گردانندگان آن سايت نسبت به خبر ممنوع شدن در ايران. ==== [[فيڶٿڕ:اجتماعی-خبر-سانسورچی|سانسورچی‌ها]] ==== خبرهايی از سخنان متوليان سانسور اينترنت در ايران، قوانينی که برای سانسور نوشته می‌شود و محدوديت‌های تازه‌ای که در زيرساخت فنی ايجاد می‌شود. فيڶٿڕ:اجتماعی-خبر-تازه‌بسته‌ها 2637 6039 2006-11-17T11:35:52Z 84.47.210.6 '''[[کتاب فيڶٿڕ]]>>[[فيڶٿڕ:اجتماعی|بازتاب‌های اجتماعی]]>>[[فيڶٿڕ:اجتماعی-خبر|اخبار و تاريخ سانسور]]>>سانسورشده‌ها'''<br /> سايت‌ها و وبلاگ‌هايی که در ايران بسته شده‌اند، واکنش گرداننده يا گردانندگان آن سايت نسبت به خبر ممنوع شدن در ايران.<br /> '''16 نوامبر 2006''': واکنش امين نويسنده‌ی وبلاگ عنکبوت: پروژه‌ی دسته‌جمعی [[کتاب فيڶٿڕ]] و [http://ankabut.blogspot.com/2006/11/blog-post_16.html اين نوشته].<br /> '''7 نوامبر 2006''': وبلاگ [http://ankabut.blogspot.com/ عنکبوت] فيڶٿڕ شد. احتمالاً به دليل نوشته‌ای که طرز استفاده از گوگل ريدر را برای خواندن وبلاگ‌ها و وب‌سايت‌های خبری توضيح می‌داد.<br /> '''21 ژوئيه 2006''': [http://parastood.net/ نشانی ديگرِ زن‌نوشت] هم فيلتر شد. به علت نامعلومی. نوشته‌ی مربوط: «خب. چند نفر برايم نوشته‌اند در ای‌ميل و کامنت که دامين دات نت من را هم فيلتر کرده‌اند. دست‌شان درد نکند. فقط چون می‌خواهم شکايت کنم، می‌شود دقيق بگوييد از کدام سرويس‌دهنده در کدام شهر استفاده می‌کنيد که زن‌نوشت (پرستود دات نت) فيلتر است؟ ممنون.»<br /> '''11 ژوئن 2006''': وبلاگ [http://parastood.com/ زن‌نوشت] فيلتر شد. احتمالاً به دليل دعوت از مردم برای شرکت کردن در تظاهرات مسالمت‌آميز زنان در ميدان هفت تير در اعتراض به قوانين نابرابر. نوشته‌ی مربوط: «چه احساس گندی است! می‌گويند فيلتر شده‌ام. فيلتر که نشده‌ام؛ نمی‌شوم. زن‌نوشت فيلتر شده است انگار. راستی، زن‌نوشت تازه پا گذاشته به پنج سالگی. اميدوارم اشتباهی فيلتر شده باشد. می‌شود که اميدوار بود. نه؟» فيڶٿڕ:اجتماعی-خبر-سانسورچی 2638 5941 2006-11-16T00:34:19Z 87.74.95.98 '''[[کتاب فيڶٿڕ]]>>[[فيڶٿڕ:اجتماعی|بازتاب‌های اجتماعی]]>>[[فيڶٿڕ:اجتماعی-خبر|اخبار و تاريخ سانسور]]>>سانسورچی‌ها'''<br /> خبرهايی از سخنان متوليان سانسور اينترنت در ايران، قوانينی که برای سانسور نوشته می‌شود و محدوديت‌های تازه‌ای که در زيرساخت فنی ايجاد می‌شود. فيڶٿڕ:اجتماعی-فلسفی 2639 5943 2006-11-16T01:05:04Z 87.74.95.98 '''[[کتاب فيڶٿڕ]]>>[[فيڶٿڕ:اجتماعی|بازتاب‌های اجتماعی]]>>مبانی آزادی بيان'''<br /> چرا آزادی بيان ارزش و سانسور ضدارزش است؟ مبنای اخلاقی آزادی بيان چيست و آيا حقی برای محدود کردن آن وجود دارد؟ حقوق و قوانين در کشورهای مختلف و تجربه‌های تاريخی از آزادی بيان و سانسور چيست؟ چرا مقدسات و جلوگيری از اهانت به آن‌ها بهانه‌ی هميشگی برای سانسور است؟ آيا تئوری توطئه توجيه سانسور است؟ == [[فيڶٿڕ:اجتماعی-فلسفی-هرزه|سانسور هرزه‌نگاری و سکس]] == علت و دليل سانسور عريانی و رفتارهای جفتگيری و آميزش، تاريخ، مبانی حقوقی و اخلاقی آن. هرزه‌نگاری و هنر. هرزه‌نگاری و نگاه ابزاری به جسم زن و خشونت عليه زنان. تفاوت و شباهت اروتيسم و پورنوگرافی. == [[فيڶٿڕ:اجتماعی-فلسفی-سياسی|سانسور مخالفت سياسی]] == سرکوب مخالفان قدرت - سرکوب مخالفان ايدئولوژی. تماميت‌خواهی و انحصارطلبی و سانسور. «براندازی نرم» و «انقلاب مخملی»، بهانه‌ای برای سانسور؟ تئوری توطئه و «رسانه‌ها در دست صهيونيست‌ها و سرمايه‌داری». == [[فيڶٿڕ:اجتماعی-فلسفی-مذهب|سانسور مخالفت مذهبی و اهانت به مقدسات]] == به چه حقی بعضی چيزها مقدس‌اند؟ آيا آزردگی خاطر معتقدان به مقدسات موجه است؟ تاريخ استفاده از بهانه‌ی اهانت به مقدسات برای سرکوب اقليت‌های مذهبی و اعتقادی. حکم ارتداد و کشتن دگرانديشان و اهانت‌گران به مقدسات. مدارا و تحمل و مذهب. آزادی بيان و انتشار نفرت مذهبی و نژادی. فيڶٿڕ:اجتماعی-فلسفی-هرزه 2640 5945 2006-11-16T01:08:01Z 87.74.95.98 '''[[کتاب فيڶٿڕ]]>>[[فيڶٿڕ:اجتماعی|بازتاب‌های اجتماعی]]>>[[فيڶٿڕ:اجتماعی-فلسفی|مبانی آزادی بيان]]>>سانسور هرزه‌نگاری و سکس'''<br /> علت و دليل سانسور عريانی و رفتارهای جفتگيری و آميزش، تاريخ، مبانی حقوقی و اخلاقی آن. هرزه‌نگاری و هنر. هرزه‌نگاری و نگاه ابزاری به جسم زن و خشونت عليه زنان. تفاوت و شباهت اروتيسم و پورنوگرافی. فيڶٿڕ:اجتماعی-فلسفی-سياسی 2641 5952 2006-11-16T01:19:04Z 87.74.95.98 '''[[کتاب فيڶٿڕ]]>>[[فيڶٿڕ:اجتماعی|بازتاب‌های اجتماعی]]>>[[فيڶٿڕ:اجتماعی-فلسفی|مبانی آزادی بيان]]>>سانسور مخالفت سياسی'''<br /> فيڶٿڕ:اجتماعی-فلسفی-مذهب 2642 5953 2006-11-16T01:19:41Z 87.74.95.98 '''[[کتاب فيڶٿڕ]]>>[[فيڶٿڕ:اجتماعی|بازتاب‌های اجتماعی]]>>[[فيڶٿڕ:اجتماعی-فلسفی|مبانی آزادی بيان]]>>سانسور اهانت به مقدسات'''<br /> کتاب فيڶٿڕ-روش همکاری 2643 5972 2006-11-16T03:57:08Z امين 224 * شکل صفحات کتاب فيڶٿڕ کمی با شکل استاندارد ويکی‌پديا فرق می‌کند. مهم‌ترين تفاوت اين است که همه‌ی مطالب در يک صفحه نوشته نمی‌شوند. تنها خلاصه‌ای از مطلب در صفحه‌ی اول نوشته می‌شود و توضيح کامل را در صفحات عمقی‌تر خواند. اگر قصد ويرايش و افزودن صفحه به کتاب را داريد، سعی کنيد مطلب را در ساختار فعلی در تخصصی‌ترين و مربوط‌ترين جای ممکن بگنجانيد.<br /> ''آيين‌نامه و مقررات نگارش کتاب فيڶٿڕ هنوز کامل نشده‌است. شما می‌توانيد مقررات پيش‌نهادی را در با ويرايش به اين صفحه اضافه کنيد.'' [[کتاب فيڶٿڕ|بازگشت به کتاب فيڶٿڕ]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/کرمان/کرمان 2644 5977 2006-11-16T04:22:19Z مجید 109 #[[/حمام گنجعلی‌خان|حمام گنجعلی‌خان]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/کرمان/کرمان/حمام گنجعلی‌خان 2645 5978 2006-11-16T04:36:15Z مجید 109 ‍‍{{ویکی‌سفر}}'''حمام گنجعلی‌خان''' یکی از مهمترین آثار مجموعه گنجعلی‌خان در کرمان است. اکنون این حمام تبدیل به موزه مردم‌شناسی استان کرمان شده‌است. و یکی از دلایل معروفیت این حمام مجسمه‌های مومی‌ای است که افرادی را در حال استحمام نشان می‌دهد. نظیر این مجسمه‌ها در موزه مردمشناسی ایران در تهران هم یافت می‌شود. البته بنا خود با ظرافتهای بسیاری تزئین یافته‌است. برسردر آن نقوشی از حیوانات ترسیم شده‌است. در ورودی حمام انحنایی وجود دارد که مانع از خروج هوای گرم حمام و ورود هوای سرد می‌شده‌است. در میانه رختکن حمام حوضی قراردارد و دورتادور آن غرفه‌های مخصوص مشتریان دیده‌می‌شود. حمام نظیر دیگر حمامهای تاریخی دیگر شامل سردخانه و گرمخانه و بخشهای دیگر است. ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/منارساربان 2646 5981 2006-11-16T04:50:03Z مجید 109 {{ویکی‌سفر}}از زیباترین مناره‌های سلجوقی در اصفهان مي‌باشد. دارای تزئینات آجری و کاشیکاری‌های آن عهد و از بلندترین آنها در ایران، ارتفاع آن 54 متر می‌باشد. ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/مسجدسید 2647 5982 2006-11-16T04:57:21Z مجید 109 ‍‍{{ویکی‌سفر}}'''مسجدسید''' بزرگترین و مشهورترین مسجد قاجاری در اصفهان است. در قرت سیزدهم هجری و در دوران محمدشاه‌قاجار به دستور حجت‌الاسلام حاج‌سیدباقر شفتی بناگردیده‌است. کاشیکاری‌هایی با نقش گلدان و رنگهای قرمز روشن که گاه لاکی نیز نامیده‌می‌شود از وجوه بارز بناست. مسجد ایوان و سردرب زیبایی دارد و حوض سنگی بزرگی در میان صحن آن با تزئینات گلدانی قرارگرفته‌است. ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/اصفهان/مسجدحکیم 2648 5983 2006-11-16T05:04:56Z مجید 109 {{ویکی‌سفر}}'''مسجدحکیم''' یکی از مساجد بسیار زیبای چهار ایوانه اصفهان است. در بین سالهای 1051 تا 1073 هجری قمری به همت حکیم محمد داوودخان بناشده‌است. کتیبه‌های بسیار نفیس و همچنین معماری بسیار باشکوه صفوی آنرا اثری متفاوت و ارزشمند ساخته‌است. ویکی‌سفر:پروژه 2649 5988 2006-11-16T06:23:45Z مجید 109 __NOTOC__ __NOEDITSECTION__ {| cellpadding="10px" cellspacing="0px" border="0px" |- |align="right" width="100%" style="background-color:#F3F3F3; border:1px solid #808080"|'''ویکی‌سفر:پروژه'''مرکز اصلی اطلاع‌رسانی درباره پروژه ویکی‌سفر است.برای اطلاع یافتن از چگونگی همکاری با این پروژه [[ویکی‌سفر:راههای کمک به ویکی‌سفر|چگونه می‌توانید کمک کنید]]را ببینید و در این صفحه از آخرین اخبار پروژه مطلع شوید. |} {| cellpadding="5px" cellspacing="0px" border="0px" width="100%" style="padding-top:10px;" |- | align="right" style="background-color:#FFF7F7; border:1px solid #de8ca7; padding-top:10px; padding-right:10px; padding-left:10px; padding-bottom:10px;" valign="top"| <h2 style="margin:0;background:#f7d4e0;font-family:sans-serif;font-size:120%;font-weight:bold;border:1px solid #de8ca7;text-align:right;color:#000;padding-left:0.4em;padding-top:0.2em;padding-bottom:0.2em;">فعالیتهای جاری</h2> '''توجهات جاری''': [[ویکی‌سفر:مقالات موردتوجه|مقالات]]، [[ویکی‌سفر:عکسهای موردتوجه|عکسها]]. '''درخواستها''': [[ویکی‌سفر:درخواست برای مقاله|مقالات]]، [[ویکی‌سفر:درخواست تصویر|تصاویر]]، [[ویکی‌سفر:درخواست نقشه|نقشه‌ها]]. |} ویکی‌سفر:خوش‌آمدید 2650 5997 2006-11-16T07:00:03Z مجید 109 به '''[[ویکی‌سفر]]''' خوش آمدید. ما [[ویکی‌سفر:مسافران‌ویکی|مسافران‌ویکی]] این مجموعه را تهیه کرده‌ایم و همین امروز نیازمند [[ویکی‌سفر:راههای کمک به ویکی‌سفر|کمک]] شما هستیم. تا یک راهنمای آزاد و کامل مسافرت به دور دنیا فراهم آوریم. ویکی‌سفر:مقالات موردتوجه 2651 5996 2006-11-16T06:37:48Z مجید 109 چه مقالاتی توجه شما را به خود جلب کرده و فکر می‌کنید، نیاز به کار بیشتری دارند.کافی است نام مقاله را در فهرست زیر وارد کنید: ==فهرست مقالات== ویکی‌سفر:عکسهای موردتوجه 2652 5990 2006-11-16T06:28:40Z مجید 109 چه عکسهایی توجه شما را به خود جلب کرده و فکر می‌کنید، نیاز به کار بیشتری دارند.کافی است نام مقاله مرتبط یا عکس را در فهرست زیر وارد کنید: ==فهرست مقالات مرتبط یا عکسها== ویکی‌سفر:درخواست برای مقاله 2653 5992 2006-11-16T06:30:41Z مجید 109 به نظرشما در مورد چه جاهای دیگری باید می‌نوشته‌ایم، که تاکنون برای آن چیزی ننوشته‌ایم. عجله کنید، نام آنرا در فهرست زیر وارد کنید: ==فهرست نقاط موردنظر شما== ویکی‌سفر:درخواست تصویر 2654 5993 2006-11-16T06:33:07Z مجید 109 به نظرشما در مورد چه جاهای دیگری باید تصویر تهیه‌می‌کرده‌‌ایم، که تاکنون برای آن چیزی تهیه نشده‌است. عجله کنید، نام آنرا در فهرست زیر وارد کنید: ==فهرست تصاویر موردنظر شما== ویکی‌سفر:درخواست نقشه 2655 5994 2006-11-16T06:34:03Z مجید 109 به نظرشما در مورد چه جاهای دیگری باید نقشه تهیه‌می‌کرده‌‌ایم، که تاکنون برای آن چیزی تهیه نشده‌است. عجله کنید، نام آنرا در فهرست زیر وارد کنید: ==فهرست نقشه‌های موردنظر شما== فرمول‌های ریاضی/مجموعه اعداد و حساب 2656 5998 2006-11-16T07:00:06Z 217.218.236.173 با سلام عددی می خواهم که اگر در عدد یک ضرب شود عدد عینا تکرار می شود اگر در عدد 2 ضرب شود همان عدد اول ولی نا منظمتکرار می شود و همینطور ادامه دار تا در رقم آخر تکرار نشود با تشکر هشتدری فرمول‌های ریاضی/اعداد مهم 2657 6141 2006-11-23T08:40:58Z مجید 109 در اینجا به اعداد مهمی می‌پردازیم که هریک نقش عمده‌ای در پیشبرد علم ریاضی داشته و دارند: *[[/عدد پی|عدد پی]] *[[/عدد نپر|عدد نپر]] *[[/عدد لیویی|عدد لیویی]] *[[/عدد رمزی|عدد رمزی]] *[[/عدد استرلینگ|عدد استرلینگ]] *[[/عدد آبل|عدد آبل]] *[[/اعداد اولر|عدد اولر]] *[[/اعداد لاخ|اعداد لاخ]] *[[/اعداد فیبوناچی|اعداد فیبوناچی]] *[[/اعداد برنولی|اعداد برنولی]] *[[/اعداد بل|اعداد بل]] *[[/اعداد اول مرسون|اعداد اول مرسون]] *[[/اعداد لوکاس|اعداد لوکاس]] *[[/اعداد کارمیکائیل|اعداد کارمیکائیل]] *[[/اعداد کاتالان|اعداد کاتالان]] فرمول‌های ریاضی/حروف یونانی 2658 6000 2006-11-16T07:09:02Z 217.218.236.173 در کدام قسمت از فرمولها به دنبال اینمطلبباشم با سلام خواهش میکنم یک عدد به من معرفی کنید که اگر در عدد یک ضرب شو تکرار می شود در عدد 2ضرب شود همان عدد به صورت نامنظم تکرار می شود تا در رقم آخر اصلا تکرار نمی شود بحث:فرمول‌های ریاضی/حروف یونانی 2659 6001 2006-11-16T07:57:48Z مجید 109 بعضی از دوستان به اشتباه پست می‌زنند. اینگونه سؤالات را در گفتگوها بپرسید: <blockquote style="border: 1px solid blue; padding: 2em;"> در کدام قسمت از فرمولها به دنبال اینمطلبباشم با سلام خواهش میکنم یک عدد به من معرفی کنید که اگر در عدد یک ضرب شو تکرار می شود در عدد 2ضرب شود همان عدد به صورت نامنظم تکرار می شود تا در رقم آخر اصلا تکرار نمی شود </blockquote> فرمول‌های ریاضی/اعداد مهم/عدد پی 2660 6003 2006-11-16T08:08:23Z مجید 109 =تاریخچه= '''عدد پی''' از قدیمی‌ترین اعداد است. مصریان و یونانیان باستان می‌دانستند که محیط یک دایره با قطر آن نسبت ثابتی دارد که تقريباً برابر 3 فرض می‌کردند. آموزش كتابخانه توابع gnu براي زبان C به فارسي 2661 6014 2006-11-17T05:05:24Z Mahdix 227 مقدمه : ==هدف == به آموزش GNU C خوش آمدید . هدف از نوشتن این کتاب آموزش نوشتن نرم افزار به کمک زبان برنامه نویسی C به کاربران سیستم های GNU است. اصولا این کتاب به عنوان خود آموز برای افراد مبتدی نوشته شده اما برای استفاده به عنوان مرجع توسط کاربران با تجربه نیز کامل است. مطالب پایه ای در چند فصل اول شرح داده شده اند. کاربران مبتدی باید به دقت آنها را مطالعه کنند اما افراد با تجربه می توانند به صورت سطحی از کنار آنها بگذرند.تمام اطلاعات در اینجا وجود دارد و به هیچ گونه اطلاعات قبلی در مورد برنامه نویسی نیاز نیست. فرض بر این است که خواننده به یک سیستم Gnu دسترسی دارد.اگر چه هدف اصلی کاربران Gnu هستند اما مطالب این کتاب تا 98 درصد برای کاربران - Open BSD Free BSD یا Net BSD قابل استفاده است. اگر چه تمام فرمان ها در کنار مثال های برنامه نویسی ذکر شده اند اما آشنایی مختصر با پوسته (سطر فرمان) مفید خواهد بود . شما تنها به مهارت در استفاده از یک ویرایشگر متن احتیاج دارید. هر ویرایشگری قابل استفاده خواهد بود. Gnu Emacs یک نمونه خیلی خوب برای برنامه نویسان است. این برنامه به مدت بیش از 20 سال است که توسعه می یابد و دارای صدها خصیصه مفید می باشد. Gnu Nanoیک ویرایشگر متن ساده است که شما می توانید از آن استفاده کنید . برخی برنامه نویسان مایل به استفاده از VI هستند. اگر شما از قبل یک ویرایشگر محبوب دارید می توانید از آن استفاده کنید. همچنین ویرایشگر های گرافیکی نظیر Anjuta یا KDevelop برای برنامه نویسان وجود دارند اما اکثر برنامه نویسان ویرایشگر های محیط های متنی را ترجیح می دهند. ==مفاد این متن== مطالب این کتاب می توانند به دو بخش تقسیم شوند : هسته زبان سی و توابع استاندارد ارایه شده برای برنامه نویسان. این توابع توسط کتابخانه توابع سی یاGNU Libc فراهم شده اند که بخشی از هر سیستم Gnu می باشد. هیچ کدام یک از این دو بخش اغلب بدون دیگری استفاده نمی شود اما در این کتاب در شروع تمر کز بر روی هسته زبان C و در بخشهای آخر بحث های بیشتری در مورد LibC خواهد بود. سازمان دهی مطالب به گونه ایست تا آموزش برنامه نویسی C در یک حالت صعودی انجام شود به گونه ای که مطالب هر فصل بر روی فصل قبلی بنا می شود. برخی جنبه های هسته زبان برای کاربران با تجربه کاربرد دارند بنابراین در فصل های پایانی می آیند. زبان C به خودی خود می تواند ساختار های تصمیم گیری و تکرار دستورات را ایجاد کند و ذخیره سازی داده ها و محاسبات ریاضی را انجام دهد. با همین اهمیت یک روش برای استفاده از توابع خارجی نظیر LibC را فراهم میکند. libc توابعی برای کارهای نظیر خواندن و نوشتن فایل ها ، دسته بندی و جست و جوی داده ، دریافت ورودی برای کاربر و نمایش داده برای او ، ارتباط از طریق شبکه ، ساخت برنامه های قابل ترجمه و غیره فراهم می کند. ==چرا آموزش C؟== *C استاندارد است. *C یک ابزار حرفه ای برای برنامه نویسان حرفه ای است. بر خلاف Basic یا Pascal زبان C برای اهداف *آموزشی ایجاد نشده است. *C زبان استاندارد برنامه نویسی سیستم های بر پایه Gnu و BSD است.اکثر این سیستم ها به همراه برنامه های *کاربردی که بر روی آنها اجرا می شوند به زبان C نوشته شده اند. *C بیش از سی سال پیش برای نوشتن سیستم های عامل و برنامه های کاربردی توسعه یافت. *C کوچک است . *طراحی قابل بسط به آن این امکان را داد تا به همراه صنعت کامپیوتر توسعه پیدا کند. *به دلیل قدمت و محبوبیت آن، C زبانی دارای پشتیبانی بسیار خوب است. ابزارهای زیادی به وجود آمده اند تا برنامه نویسی C را آسان تر کنند . و این ابزار ها غالبا بسیار کامل و استاندارد هستند. تمام نرم افزارهایی که ما در این کتاب از آنها استفاده خواهیم کرد با C نوشته شده اند. == چرا استفاده از GNU ؟== Gnu یک سیستم عامل کامل شبه Unix بوده که به مدت بیش از بیست سال در حال توسعه است. نرم افزار های Gnu به دلیل پایداری و انطباقشان با استاندارد ها شناخته شده اند. اغلب سیستم های Gnu از Linux به عنوان هسته استفاده می کنند. این سیستم ها غالبا به عنوان سیستم های Gnu/Linux شناخته می شوند. ==چرا نرم افزار آزاد؟== مهمترین مطلب در مورد Gnu اینست که تمام سیستم چیزی است که به عنوان نرم افزار آزاد شناخته می شود. یک نرم افزار زمانی یک نرم افزار آزاد است که مردم آزاد باشند تا : * از نرم افزار در هر زمینه ای استفاده کنند. * در نرم افزار تغییر ایجاد کنند. * نرم افزار را با دیگران به اشتراک بگذارند. *و نسخه های اصلاح شده از نرم افزار را پخش کنند. نرم افزار هایی که نرم افزار آزاد نیستند نرم افزار دارای حق مالکیت (انحصاری) نامیده می شوند. زیرا یک نفر ادعای مالکیت آنها را می کند و دیگران را از به اشتراگ گذاری و ایجاد تغییر در آن منع می نماید. از دیدگاه اخلاقی نوشتن نرم افزار آزاد راهی اجتماعی تر است. نرم افزار آزاد با اجازه دادن به کاربرانش برای کمک به خود از طریق ایجاد تغییرات دلخواه در نرم افزار (یا استفاده از فردی دیگر برای ایجاد تغییرات ) آنها را قدرتمند می سازند.مجوز نرم افزار آزاد به افراد اجازه می دهد تا از طریق به اشتراک گذاردن نرم افزار با همسایگانشان به آنها کمک کنند. نرم افرار انحصاری بر عکس عمل می کند : با اعلان این نکته به افراد که پاسخ مثبت دادن به تقاضای کمک مردم جرم است به اشتراک گذاری نرم افزار را غیر قانونی می سازد. در حالیکه نرم افزار آزاد به افراد اجازه می دهد تا با پخش نسخه های بهبود یافته نرم افزار به اجتماع خود کمک کنند. نرم افزار آزاد همچنین بر ضد افراد فقیر یا افراد کشور های در حال توسعه موضع نمی گیرد.با اعطای تمام آزادیهای بالا به آنها اجازه می دهدتا بدون اجبار برای پرداخت مبالغ غیر ممکن پول برای حق امتیاز نرم افزار از کامپیوتر استفاده کنند. در نهایت برتری های فنی نیز وجود دارد. نرم افزار آزاد فارغ از دسیسه های بازاریابی است. خود را برای مجبور کردن کاربران به خرید قطعه های اضافی برنامه محدود نمی کند. هر قطعه از Gnu طوری طراحی شده که تا حد ممکن مفید باشد. به عنوان یک برنامه نویس شما از همان نرم افزار برنامه نویسی C استفاده می کنید که در پروژه های بزرگ استفاده می شود. نر افزار های انحصاری تنها در یک شکل قابل خواندن برای ماشین توزیع می شوند.این یعنی کاربر نمی تواند از آنچه درون نرم افزار اتفاق می افتد اطلاع یابد.در مقابل نرم افزار آزاد باید به همراه کد منبع خود در یک فرمت قابل خواندن برای انسان منتشر شود. به عنوان یک برنامه نویس شما می توانید کدهای هر قطعه از نرم افزار ازاد را که مایل باشید مطالعه کنید.اگر خطایی در برنامه وجود داشته باشد شما می توانید خودتان آنرا رفع کنید. این آزادی در رفع خطاها و اضافه ساختن امکانات چیزی است که نرم افزار Gnu را عالی می سازد. همه کدها برای بازبینی در دسترس اند. در پایان باید گفت : نرم افزار آزاد قصد تغییر جهان برای بهتر شدن را دارد. برای اطلاعات بیشتر در مورد نرم افزار آزاد و فلسفه آن به آدرس زیر مراجعه کنید : http://www.gnu.org/philosophy [[فصل اول آموزش gnu c]] فصل اول آموزش gnu c 2662 6019 2006-11-17T05:36:29Z Mahdix 227 =فصل اول : ديباچه اي بر C= ==زبان برنامه نویسی چیست؟== یک زبان برنامه نویسی قالبی است که از طریق آن می توانیم خواسته های خود را برای رایانه مطرح کنیم تا رایانه آنها را اجرا کند. زبان های برنامه نویسی به سه دسته تقسیم می شوند. *زبان های ترجمه ای *زبان های کامپایل شده *و زبان ماشین. از این میان تنها زبان ماشین به طور مستقیم توسط کامپیوتر قابل فهم است. یک زبان ماشین مجموعه ای از راهنماییها(instructions) ست که CPU کامپیوتر (واحد پردازشگر مرکزی) آن ها را درک میکند. تمام راهنمایی ها و اطلاعات توسط اعداد نمایش داده می شوند. در حالیکه درک و اجرای زبان ماشین برای کامپیوتر بسار سریع و آسان صورت می گیرد ، خواندن و نوشتن این کدها برای انسان بسیار دشوار است. برای آسان تر ساختن وظیفه برنامه نویسی کامپیوتر مردم زبان آسانتری را ساختند که Assembly نامیده می شد.یک زبان Assembly نامهای متنی برای دستورات در دسترس زبان ماشین فراهم میکند. این مطلب در کنار این واقعیت که زبان اسمبلی به برنامه نویسان اجازه اضافه کرن فاصله ها و تب ها را در کدها می دهد زبان Assembly را برای برنامه نویسی بسیار راحت می سازد. برنامه های Assembly می توانند برای ترجمه به زبان ماشین به منظور فهم CPU به یک Assembler سپرده شوند. استفاده از زبان های Assembly خیلی سریع گسترش یافت.آنها به عنوان زبانهای نسل دوم شناخته می شدند. اما هنوز هم دو مشکل وجود داشت . اولا هر دستور Assembly تنها یک وظیفه خیلی ابتدایی نظیر جمع دو عدد و یا بارگذاری یک مقدار از حافظه را انجام می داد. استفاده از این دستورات کوچک واقعا ملالت آور بود. مشکل دوم خیلی بزرگتر بود. هر کدام از برنامه های نوشته شده به Assembly به نوع خاصی از CPUوابسته بود. هر نوع از CPU زبان ماشین مخصوص به خودو بنابر این زبان Assembly مخصوص به خود را داشت. کار مهم بعدی طراحی زبانی بود که به زبان ماشین انواع گوناگون CPU ها قابل ترجمه باشد. این زبانهای جدید وابسته به ماشین زبانهای نسل سوم یا زبانهای سطح بالا نامیده می شوند. این زبانها که برای آسان خوانده شدن طراحی شده بودند از کلمات انگلیسی - سمبل های پایه ای ریاضی و علایم نقطه گذاری تشکیل می شدند. این زبانها به عبارات ساده اجازه می دهند تا به طور مختصر بیان شوند به عنوان مثال جمع دو عدد و ذخیره سازی حاصل در حافظه می تواند به صورت زیر بیان شود: <div style="direction: ltr;"> data = 10 + 200 <nowiki>;</nowiki> </div> که بر عبارت زیر ارجحیت دارد: <div style="direction: ltr;"> Load R1, 10 Load R2, 200 Addi R1, R2 Store R2, L1 </div> پس از نوشتن کدها ابزاری که کامپایلر نامیده می شود برای تبدیل کدهای سطح بالا به زبان ماشین استفاده می شود. == C چیست ؟== C یک زبان سطح بالاست.یک برنامه می تواند به زبان C نوشته شده و سپس برای هر کامپیوتری کامپایل شود.درگیری با جزییات سخت افزاری بر عهده کامپایلر است. برای مقایسه برتری زبان C بر Assembly به یک برنامه کوچک که در هر دو زبان نوشته شده نگاه کنید: مثال 1.1 C در مقایسه با Assembly : <div style="direction: ltr;"> .section .rodata .LC0: .string "Tax Due: %d " .text .align 2 .globl main .type main,@function main: pushl %ebp movl %esp, %ebp subl $24, %esp andl $-16, %esp movl $0, %eax subl %eax, %esp movl $1000, %eax movl $400, %edx movl $0x3e6147ae, -12(%ebp) subl %edx, %eax pushl %eax fildl (%esp) leal 4(%esp), %esp fmuls -12(%ebp) fnstcw -18(%ebp) movw -18(%ebp), %ax movb $12, %ah movw %ax, -20(%ebp) fldcw -20(%ebp) fistpl -16(%ebp) fldcw -18(%ebp) subl $8, %esp pushl -16(%ebp) pushl $.LC0 call printf addl $16, %esp movl $1, %eax leave ret .Lfe1: .size main,.Lfe1-mainn </div> بدون شناخت از C شما کدام برنامه را برای خواندن آسانتر می دانید؟ خروجی هر دو برنامه مشابه است : "Tax Due: 131 euro" کد Assembly نشان داده شده که در مجموعه راهنمایی 80386 نوشته شده در ماشینی که از مجموعه راهنمایی دیگری استفاده می کند کار نخواهد کرد .اما کد C می تواند عملا برای هر کامپیوتری کامپایل شود. ==ابزارهای برنامه نویسی == Gnu به همراه کامپایلری به نام gcc ارایه می شود. gcc از ابتدا مخفف Gnu C Compiler بود ولی از زمانی که توانست زبانهای دیگری غیر از C از قبیل C++,Ada,Java,Objective C و Fortran را کامپایل کند بهGnu Compiler Colection تغییر نام داد. پدید آورنده اصلی GCC ریچارد استالمن است کسی که بنیانگذار پروژه Gnu محسوب می شود. نخستین نسخه GCC در سال 1987 انتشار یافت که یک پیشرفت مهم محسوب می شد زیرا محصول جدید اولین کامپایلر بهینه سازی شده قابل حمل ANSI C به عنوان یک نرم افزار آزاد محسوب می شد. در سال 1992 نسخه 2.0 کامپایلر GCC عرضه شد. نسخه جدید قابلیت کامپایل کدهای ++C را نیز داشت. در سال 1997 یک انشعاب آزمایشی در GCC به نام EGCC به منظور بهینه سازی کامپیایلر و پشتیبانی کامل تر از ++C ایجاد شد. در ادامه EGCC به عنوان نسل بعدی کامپایلر GCC پذیرفته شد و تکامل آن باعث انتشار نسخه سوم GCC در سال 2004 گردید. چهارمین نسخه از کامپایلر GCC در سال 2005 عرضه شد. برای اطمینان از اینکه gccرا نصب کرده اید یا خیر دستورات زیر را وارد کنید : مشاهده نسخه gcc Mahdix@domain:~/book$ gcc --version 4.1.1 Mahdix@domain:~/book$ نسخه ای از gcc که شما استفاده می کنید ممکن است متفاوت باشد. هر چیزی شبیه این از قبیل 3.4.6 یا 4.1.1 خوب است. در صودتی که یک پیام خطا به صورت : command not found دریافت می کنید شما gcc را نصب نکرده اید.اگر Gnu را از روی cd نصب کرده اید می توانید gcc را در آن پیدا کنید.اگر شما نمی دانید چگونه یک برنامه را از روی cd نصب کنید آنگاه از یک دوست یا فردی کهGnu را بر روی سیستم شما نصب کرده بخواهید این کار را برای شما انجام دهد . ==معرفی gcc== حالا ما می خواهیم یک تکه کوچک کد c و طرز کامپایل آنرا به شما نشان بدهیم.دراینجاهدف آموزش نحوه استفاده از gcc است بنابر این هنوز به تشریح کد c نمی پردازیم. در زیر کوچکترین قطعه کد c که gcc قادر به کامپایل آن است را می بینید. این کد هیچ کاری انجام نمی دهد. مثال 1.3 tiny.c main() { } این قطعه کد را در ویرایشگر متن خود تایپ و با نامtiny.c ذخیره کنید.شما می توانید هر نام دیگری را نیز که به پسوند c. ختم می شود انتخاب کنید.این پسوندی است که توسط برنامه های c استفاده می شود. gcc برای کامپایل یک برنامه صحت این پسوند را چک می کند. با در اختیار داشتن یک فایل ذخیره شده حالا می توانید به وسیله دستور زیر آنرا کامپایل کنید: کامپایل برنامه Mahdix@domain:~/book$ gcc tiny.c Mahdix@domain:~/book$ در صورتیکه که این فرمان با موفقیت انجام شود بدون پیغام خروجی خواهد بود.در صورتیکه هر گونه پیغام خطایی را دریافت کردید باید صحت برنامه خود را چک کنید. در صورتیکه فرض کنیم شما این برنامه 8 کاراکتری را درست نوشته باشید باید فایلی به نامa.outدر دایرکتوری شما ایجاد شود.این برنامه زبان ماشینی است که از کدهای بالا ساخته شده است.در صورتیکه آنرا اجرا کنید خواهید دید که در واقع هیچ کار خاصی را انجام نمی دهد. نامگذاریa.out دلایل تاریخی دارد. آن مخفف output Assembler می باشد. اگر چه gcc این کدها را کامپایل کرد اما این کدها کامل نیستند اگر شما اخطار های جی سی سی را فعال کنید به شما گفته خواهد شد چه کمبود هایی وجود دارد. با اضافه کردن سوئیچ Wall- به فرمان کامپایل اخطار های gcc را فعال می کنیم: فعال کردن نمایش اخطارها Mahdix@domain:~/book$ gcc -Wall tiny.c tiny.c:2: warning: return-type defaults to `int' tiny.c: In function `main': tiny.c:3: warning: control reaches end of non-void function Mahdix@domain:~/book$ دلیل ظهور این پیغام ها اینست که برنامه ما به طور دقیق کامل نیست. برای رهایی از این پیغام ها باید دو سطر جدید به برنامه خود اضافه کنیم . بنابر این کوتاهترین برنامه معتبر C به صورت زیر است: مثال 2.3 tiny2.c int main() { return 0; } حالا برنامه را با گزینه Wall – کامپایل می کنیم ولی هیچ پیام خطایی دریافت نمی کنیم. گزینه دیگر o filename - است که نام فایل خروجی را ( به جای a.out) مشخص می کند. کامپایل برنامه در حال فعال بودن اخطارها Mahdix@domain:~/book$ gcc -Wall -o tiny-program tiny2.c Mahdix@domain:~/book$ ls tiny2.c tiny-program Mahdix@domain:~/book$ ./tiny-program Mahdix@domain:~/book$ ===نام فایل ها=== Gcc به صورت قرار دادی از نام و پسوندهای زیر برای فایل ها استفاده می کند: نوع فایل نام و پسوند Source code program_name.c Object file program_name.o Executable file program_name (بدون پسوند) Header file name.h Library file libname.a یا libname.so ===خطاهای برنامه=== خطا یا Error اشتباهی است که برنامه نویس در خلال نوشتن کدهای برنامه مرتکب آنها می شود. این اشتباهات بر دو نوع اند : 1) خطاهای زمان کامپایل : این خطا ها توسط کامپایلر کشف می شوند و شامل خطاهای نحوی از قبیل اشتباه در تایپ کلمات و نیز اشکالات ساختاری برنامه مانند انتساب یک مقدار اعشاری به یک متغییر از نوع صحیح می باشد. فرض کنید در هشتمین سطر از فایلی به نام eg.c دستور Y = Sin (x); را اشتباها به صورت زیر تایپ کرده ایم : Y = Sin (x]; در صورتیکه قصد کامپایل کردن فایل eg.c را داشته باشیم با صدور پیام خطای زیر از طرف gcc روبرو خواهیم شد: گزارش خطای زمان کامپایل توسط gcc error--> eg.c: In function `main': eg.c:8: parse error before `]' 2) خطا های زمان اجرا : خطاهایی که بعد از کامپایل برنامه و در زمان اجرای آن رخ می دهد. برخی خطاهای زمان اجرا مواردی را شامل می شود که برنامه کاری غیر از خواسته شما را انجام می دهد. در فصل هشتم کتاب تحت عنوان « جنبه های احتیاطی در مورد آرایه ها » به یکی از این نوع خطاها پرداخته ایم. نوع دیگر خطاهای زمان اجرا خطاهایی هستند که منجر به بسته شدن و خروج ناگهانی برنامه (crash) می شوند. تصور کنید برنامه ای نوشته اید که دو عدد را از کاربر دریافت و آن ها را بر هم تقسیم می کند . اگر در زمان اجرای برنامه کاربر عدد دوم را صفر وارد کند به دلیل نامفهوم بودن تقسیم بر صفر برنامه با خطای زمان اجرا روبرو و بسته خواهد شد. خوشبختانه در محیط Gnu در اکثر مواردیکه یک برنامه با چنین اشکالاتی مواجه و مجبور به بسته شده می شود یک پیغام خطا کاربر را از علت مطلع می گرداند. ==چه کسی c معتبر را تعریف می کند؟== برای شما به عنوان یک برنامه نویس C معتبر توسط کامپایلر تعریف می شود. لهجه های مختلف زیادی از C وجود دارد. خوشبختانه آنها خیلی به هم شبیه هستند. همچنین زبانهای دیگری نیز وجود دارند که بر پایه C ساخته شده اند مثل Objective C و++ C.این زبانها در ظاهر بسیار شبیه C هستند اما کاربردی متمایز دارند. gcc علاوه بر اینکه از زبان های گوناگون پشتیبانی می کند از لهجه های گوناگون زبان C نیز پشتیبانی می نماید. ===سی کرنیگان و ریچی === C توسط Dennis Ritchie بین سالهای 1969 تا 1973 ساخته شد.در سال 1978دنیس ریچی به همراه Brian Kernighan یک کتاب آموزشی بسیار خوب برای C با نام "The C programming language"منتشر کرد.این کتاب در واقع اولین تعریف رسمی از این زبان بود و از آنجا که لهجه اصلی C محسوب می شود گاهی اوقات به آن C سنتی می گویند. متاسفانه این کتاب بسیاری از جنبه های این زبان را تعریف نشده باقی گذاشت.بنابر این افرادی که کامپایلر ها را می نوشتند مجبور بودند خود در مورد چگونگی رفتار با این جنبه ها تصمیم گیری کنند.نتیجه این شد که اجرای یک قطعه کد بسته به نوع کامپایلر مورد استفاده نتایج متفاوتی را در بر داشت. استفاده از این لهجه مدت زیادی به طول نینجامید . gcc تنها برای کامپایل برنامه های خیلی قدیمی از آن پشتیبانی می کندو ما تنها به خاطر مقاصد تاریخی به آن اشاره کردیم. ===ISO C=== در سال 1983 موسسه استاندارد ملی آمریکا “ANSI” کمیته ای را به منظور تدوین یک استاندارد صحیح و رفع برخی کاستی ها ی زبان C تشکیل داد.کار تدوین این استاندارد در سال 1989 به پایان رسید و مورد پذیرش سازمان بین المللی استاندارد نیز قرار گرفت. این لهجه جدید با نام C89 شناخته شد. همچنین از آن به عنوان ISO C و ANSI C نیز یاد می شود. gcc یکی از سازگارترین کامپایلر های موجود با این لهجه است. === C99=== کمیته ANSI C جلسات بسیار کمی را برای ارتقای این زبان تشکیل می دهد . آخرین استاندارد ارتقا یافته در سال 1999 عرضه شد که با نام سی 99 شناخته می شود.تاکنون کامپایلر های بسیار کمی به طور کامل از سی 99 پشتیبانی می کنند زیرا ایجاد تغییرات در یکی از مهمترین نرم افزار های سیستم عامل کار زمان گیری است. تا زمان نگارش این کتاب پشتیبانی GCC از سی 99 تا حد زیادی کامل شده است اما توسعه دهندگان هنوز مشغول کار بر روی آن هستند. === گنو سي=== Gnu C بسیار شبیه C89 است اما دارای برخی خصیصه های جدیدتر از C99 و برخی امکانات فرعی اضافه(extension) دیگر است. امکانات فرعی به صورت محتاطانه برای رفع برخی اشکالاتی که C99 راه حل مناسبی برای آنها ارایه نکرده توسط توسعه دهندگان ارایه شده اند.Gnu C لهجه پیش فرض gcc و نیز لهجه ایست که ما در این کتاب به کار خواهیم برد. ما نهایت تلاش خود را خواهیم کرد تا در مواقعی که از امکانات فرعی Gnu C استفاده می کنیم آنها را مشخص کنیم هر چند به طور کلی استفاده کامل از Gnu C بهتر است زیرا استفاده از ISO C باعث محدود شدن برنامه های شما به استفاده از جنبه های مشترک می گرددو کابرد آنها را محدود به موارد معینی می سازد. === انتخاب یک لهجه=== در صورتیکه می خواهید لهجه ای غیر از لهجه پیش فرض انتخاب کنید می توانید با سوییچ = std - انتخاب خود را مشخص کنید.به دنبال این سوییچ می توانید یکی از گزینه های c89 ، c99 ، gnu89 و gnu99 را وارد کنید. gnu89 در حال حاظر گزینه پیش فرض است تا زمانی که پشتیبانی از c99 تکمیل شود . در آن صورت gnu99 گزینه پیش فرض خواهد شد. در هر صورت تغییرات چندان قابل توجه نخواهد بود. === آینده استانداردها=== امکانات فرعی اضافه از قبیل آنهایی که توسط gcc اضافه می شوند منابع الهام اصلی ISO برای استاندارد های جدید C هستند. زمانی که گروه ANSI C مشاهده می کنند تعداد زیادی از کامپایلر ها یکی از امکانات فرعی اضافه را به کار می گیرند آنها لزوم وجود آن امکان را بررسی می نمایند و در صورتیکه آنرا مفید تشخیص دهند یک را استاندارد برای به کار گیری آن ارایه می دهند. برخی از امکانات فرعی اضافه شده توسط gcc ممکن است در آینده به صورت استاندارد در آیند و برخی دیگر ممکن است اینگونه نباشند. == خاتمه== در این جا معرفی ما خاتمه می یابد . با امید به اینکه دید صحیحی در باره برنامه نویسی بدست آورده اید در فصل بعدی به نوشتن برنامه های پایه ای که عملا کارهایی را انجام می دهند و تشریح اینکه چگونه این کار ها را انجام می دهند خواهیم پرداخت. {| class="wikitable" border="1" |- |} بحث:فصل اول آموزش gnu c 2663 6020 2006-11-17T05:40:36Z Mahdix 227 من متن اصلي كتاب رو كه در حدود 150 صفحه شده در اپن آفيس نوشتم و نمي تون سورس برنامه ها رو به درستي توي ويكي پياده كنم . كسي راه ساده اي براي اين كار سراغ نداره؟ بيمه ماشين 2664 6030 2006-11-17T06:27:01Z Hanif 194 لبایبا راهنما برای دانشجویان جدید تورنتو 2665 6064 2006-11-19T16:30:41Z Hanif 194 راهنما برای دانشجویان جدید تورنتو به راهنما برای دانشجویان جدید تورنتو و انتاریو منتقل شد #REDIRECT [[راهنما برای دانشجویان جدید تورنتو و انتاریو]] راهنما برای دانشجویان جدید تورنتو و انتاریو 2666 6066 2006-11-19T16:45:42Z Hanif 194 راهنما برای دانشجویان جدید تورنتو و انتاریو به راهنما برای دانشجویان جدید انتاریو منتقل شد: توسعه کار #REDIRECT [[راهنما برای دانشجویان جدید انتاریو]] تورنتو 2667 6136 2006-11-23T02:41:11Z Hanif 194 /* نکات مهم */ == نکات مهم == 1) [[راهنما برای دانشجویان جدید تورنتو/هزینه زندگی|هزینه‌ی زندگی]] 2) [[راهنما برای دانشجویان جدید تورنتو/تهیه خانه|تهیه‌ی خانه]] 3) [[راهنما برای دانشجویان جدید تورنتو/تهیه خوراک|تهیه‌ی خوراک]] 4) [[راهنما برای دانشجویان جدید تورنتو/نهادهای ایرانی تورنتو|نهادهای ایرانی تورنتو]] 5) [[راهنما برای دانشجویان جدید تورنتو/حمل و نقل در شهر|حمل و نقل در شهر]] 6) [[راهنما برای دانشجویان جدید تورنتو/امور پولی|امور پولی]] 7) [[راهنما برای دانشجویان جدید انتاریو/دیدنیهای تورنتو|دیدنیهای تورنتو]] مسایل کلی انتاریو 2668 6095 2006-11-19T17:47:15Z Hanif 194 /* نکات مهم */ == نکات مهم == 1) [[راهنما برای دانشجویان جدید انتاریو/هزینه زندگی|هزینه‌ی زندگی]] 2) [[راهنما برای دانشجویان جدید انتاریو/تهیه خوراک|تهیه‌ی خوراک]] 3) [[راهنما برای دانشجویان جدید انتاریو/امور مرتبط به ماشین|امور مرتبط به ماشین]] 4) [[راهنما برای دانشجویان جدید انتاریو/حمل و نقل بین شهری|حمل و نقل بین شهری]] 5) [[راهنما برای دانشجویان جدید انتاریو/امور پولی|امور پولی]] 6) [[راهنما برای دانشجویان جدید انتاریو/آب و هوا|آب و هوا]] راهنما برای دانشجویان جدید انتاریو/هزینه زندگی 2669 6133 2006-11-23T02:33:36Z Hanif 194 هزینه های اصلی زندگی: 1. مسکن و آب و برق:تهیه‌ی خانه 1.1 مسکن اشتراکی شامل آب و برق و یک اتاق شخصی بدون پارکینگ: بین 250$ تا 700$ بسته به شهر و محل زندگی-پارکینگ به طور معمول 20$-100$ خرج اضافه دارد. 1.2: مسکن مستقل: خانه بچلر به معنای خانه یک اتاقه بدون اتاق پذیرایی بین 400$ تا 900$ 2. خورد و خوراک و وسایل بهداشتی روزمره: بسته به محل خرید و نوع خرید از 150$ تا 300$ متغیر است. برای اطلاعات از مراکز خرید به تهیه‌ی خوراک مراجعه کنید. 3. حمل و نقل داخل شهری: در بعضی از شهرها هزینه حمل و نقل قسمتی از شهریه دانشجویی شما می باشد و از شهریه شما پرداخت می شود (مثل Guelph & Kingston) و در باقی جاها بین 40$ تا 90$ خرج دارد. 4. تلفن و اینترنت: 4.1: انواع اینترنت پر سرعت: 25$ تا 50$- در صورت داشتن خط تلفن داخل خانه، اینترنت Dial Up هزینه آنچنانی ندارد و می شود به صورت رایگان تهیه شود. برای اطلاعات بیشتر به صفحه دانشگاه تورنتو مراجعه کنید. 4.2: تلفن شخصی داخل خانه 20$ تا 30$ (شزکت های مشهور تلفن داخل خانه عبارتند از Rogers و Bell می باشد.)- تلفن همراه بین $20-$50 (شزکت های مشهور تلفن همراه عبارتند از Fido ،Tell us و Rogers می باشد.) 5. خدمات بهداشتی: بجز دندانپزشکی و قسمتی از خرج دارو بقیه خرج ها توسط بیمه دانشگاهی شما پرداخت می شود: 6. مالیات: مالیات بر درآمد: معمولاً شما به عنوان دانشجو درآمد آنجنانی ندارید که بابت آن مجبور به پرداخت مالیات فراوان باشید ولی با این حال شما اگر برای دانشگاه کار میکنید در چک های دریافتی خود مبلغی را به عنوان مالیات پرداخت می کنید که کاملاً به درآمد شما بستگی دارد. مالیات در خرید: شما به ازای اکثریت کالاهایی که می خرید مبلغی را به میزان 14% ارزش کالا مالیات می پردازید. 7. پوشاک: قیمت پوشاک کمی از قیمت های ایران بالاتر است و باید توجه شود که 14% مالیات هم بر آن افزون است ولی اصولاً نمی توان گفت که تفاوت شگرفت با ایران دارد. معمولاً در حراجی های مغازه های بزرگ می توان به قیمت های مطلوب برخورد کرد. 8. تفریح: نمی توان رقم دقیقی برای تفریح مشخص کرد ولی باید به این امر توجه شود که تنوع تفریحات در اینجا از ایران کاملاً بیشتر است و باید حداقل مبلغ 50$-100$ برای آن در نظر بگیرید. راهنما برای دانشجویان جدید انتاریو/تهیه خوراک 2670 6077 2006-11-19T17:11:13Z Hanif 194 == فروشگاه‌های مواد غذایی == بهتر است خرید خود را هفتگی و از فروشگاه‌های بزرگ انجام دهید چرا که قیمت بسیار پایین‌تری دارند. فروشگاه هاي مواد غذايي را مي توان به دو گروه كلي تقسيم كرد، بعضي با قيمت ارزان و کیفیت قابل قبول، و بعضي با قیمت نسبتا گران، کیفیت خوب و تنوع بالاتر. : Food Basic: قیمت ارزان‌تر از همه جا. :Price Choppers: کیفیت خوب و بهتر از Food Basic. : No Frills در گروه اول قرار دارند. بعضی فروشگا‌ه‌های گروه دوم عبارتند از: : [http://www.sobeys.ca/home.asp Sobeys] : [http://www.zehrs.ca Zehrs] : [http://www.loblaws.ca Loblaws] :Ultra Food & Drug Domminion : بهتر است همین اول برای خود یک چرخ (Shopping Cart) برای جابجا کردن خرید مواد غذایی بخرید. قیمت این چر‌خ‌ها بین ۲۰ تا ۳۰ دلار است و کار خرید را خیلی راحت می‌کند. اگر اين فروشگاه ها در نزديكي محل اقامت شما نيستند و ماشين شخصي نداريد، استفاده از تاكسي كاملا توصيه مي شود. گوشت و مرغ را بهتر است از فروشگا‌ه‌های بزرگ نخرید چون گوشتشان اغلب خوشمزه نیست. مي توانيد گوشت را از قصابی‌هایی که در محلات ایرانی هستند و یا قصابی‌های دیگر (پاکستانی یا افغانی) بخرید. گوشت‌هایی که از این قصابی‌ها می‌گیرید همه معمولا حلال هستند. در بعضی فروشگاه‌های بزرگ گاهی می‌توان گوشت حلال پیدا کرد. ميوه ها، در اغلب فروشگاه ها، ظاهري زيبا دارند ولي به خوشمزگي چيزي كه ما ميشناسيم نيستند! براي ميوه و سبزيجات تازه و خوشمزه مي توانيد به[http://www.farmersmarketsontario.com Farmer's Market] برويد. كيفيت مواد غذايي در Farmer's Market ها از همه جا بهتر است و البته قيمت كاملا بالاتري دارند. Farmer's Market شعبه هاي كمي دارد، ميوه بهتر را ميتوانيد از فروشگاه هاي گروه دوم هم تهيه كنيد. راهنما برای دانشجویان جدید انتاریو/امور مرتبط به ماشین 2671 6079 2006-11-19T17:14:02Z Hanif 194 == گرفتن گواهی نامه== گواهينامه، ترجمه رسمي گواهينامه و گواهينامه بين الملي تان را از ايران همراه داشته باشيد. (در آنتاريو از گواهينامه بين الملي مي توانيد فقط 6 ماه استفاده كنيد، هر چند كه اعتبار يك ساله داشته باشد.) [http://www.mto.gov.on.ca/english/dandv/driver/ گواهينامه آنتاريو] 3 نوع گواهينامه در آنتاريو هست ؛ G, G1, G2. G1 اولين درجه گواهينامه است. براي گرفتن G1 بايد حداقل 17 سال داشته باشيد و امتحان آيين نامه بدهيد. در صورت داشتن گواهينامه ايراني، ترجمه رسمي آن و گواهينامه بين الملي خود را در هنگام آزمون G1 همراه داشته باشيد. (‌ [http://www.mto.gov.on.ca/english/pubs/drivhand/carvan.htm كتاب] ) دارندگان گواهينامه G1 بدون حضور يك نفر با گواهينامه G نبايد رانندگي كند. در حقيقت گواهينامه G1 اجازه تمرين رانندگي است. درصد الكل خون دارنده گواهيامه G1، در هنگام رارنندگي بايد صفر باشد. G2 دومين درجه گواهينامه است. در حالت كلي، براي شركت در آزمون G2 بايد يك سال از تاريخ گواهينامه G1 گذشته باشد. ولي اگر گواهينامه ايران را داشته باشيد نيازي به فاصله يك ساله نيست. با گواهينامه G2 مي توان رانندگي كرد و درصد الكل خون دارنده گواهيامه G2، در هنگام رارنندگي بايد صفر باشد. ْG گواهينامه كامل است. درصد الكل خون دارنده گواهيامه G، در هنگام رارنندگي بايد كمتر از %0.5 باشد. كلاس هاي رانندگي اي مرتبط با شركت هاي بيمه وجود دارد كه شركت در آنها قبل از گرفتن گواهينامه G2 توصيه مي شود. اين كلاسهاي آموزش رانندگي جلسات تئوري و عملي دارند. داشتن مدرك از اين كلاس ها امتيازي براي كم شدن [[بيمه ماشين]] است. مي توانيد [http://www.drivetest.ca/en/license/drivertesting.aspx online] يا با تلفن (6110-570-888-1) براي رزرو زمان امتحان اقدام كنيد. [http://www.drivetest.ca/en/license/Fee.aspx/ هزينه هاي امتحان ] == کرایه ماشین == بعضی از شرکت‌های مشهور کرایه‌ی ماشین عبارتند از: Hertz, Avis, Enterprise کرایه‌ی ماشین برای یک روز تقریبا ۳۰ دلار است. اگر زیر ۲۵ سال داشته باشید حدود ۲۵ دلار برای هر روز بیشتر باید بدهید. بیمه‌ی ماشین هم جداست و آن هم حدود ۲۵ دلار است. - اگر کردیت کارت از نوع Gold داشته باشید لازم نیست پول برای بیمه پرداخت کنید. - اگر با پرداخت حدود ۷۰ دلار عضو [http://www.caa.ca/english/english%20home.html CAA] شوید می‌توانید با کرایه‌ی ماشین از Hertz هزینه‌ی مربوط به زیر ۲۵ سال بودن را نپردازید. == خرید ماشین== ماشین دست دوم در کانادا کاملا ارزان تر از ایران می باشد ولی خرج های بعدی آن به شدت از ایران بیشتر است. خریدن ماشین در تورنتو و استفاده از آن معمولا وقتی توجیه اقتصادی دارد که از آن توسط چند نفر استفاده شود (به طور مثال خانواده) و استفاده از آن از یک آستانه ای بیشتر باشد چرا که خرج اصلی ماشین در کانادا بیمه می باشد که ربط چندانی با مصرف شما ندارد. برای اطلاع از قیمت ماشین ها به پیوند روبرو مراجعه کنید: [http://www.autotrader.ca/default.aspx Auto Trader]. در خرید ماشین باید به این امر دقت شود که اگر ماشین از Dealer (فروشنده ماشین) خریداری شود به اندازه 14% قیمت آن باید مالیات پرداخت شود و اگر از شخص خریداری شود باید به میزان 6 یا 7 % مالیات پرداخت شود. '''بيمه ماشين''' اصلی ترین خرج ماشین در کانادا می باشد که میزان آن در شهرهای بزرگ کاملا بیشتر از شهرهای کوچک است. میزان بیمه به پارامتر های زیادی شامل نوع ماشین، سن ماشین، تجربه رانندگی شما در کانادا، محل زندگی (شهر و ناحیه)، مجرد یا متاهل بودن، سن شما، نوع تصدیق و سابقه رانندگی شما مرتبط می باشد. راهنما برای دانشجویان جدید انتاریو/امور پولی 2672 6172 2006-11-24T02:59:26Z Hanif 194 /* گرفتن Social Insurance Number یا SIN */ ==بازکردن حساب بانکی== بانکهای معروف در کانادا عبارتند از [http://www.rbc.com RBC] و [http://www.cibc.com/ca/personal.html CIBC] و [http://www.tdcanadatrust.com/ TD]. هر کدام از این بانکها برخلاف ایران نه تنها سودی بابت حساب جاری (Checking Account) شما نمی پردازند که حتی هر ماه مبلغی را به عنوان حق الزحمه کم می کنند. با این حال اکثر این بانکها دارای خدماتی ارزان تر برای دانشجویان می باشند و بانک CIBC در صورت داشتن بالای 1500$ در تمام ایام یک ماه مبلغی بابت حق الزحمه در آن ماه کم نمی کند. Royal Bank هر ماه حداقل ۵ دلار کارمزد می‌گیرد و از این بابت بانک خوبی برای دانشجویان نیست. باز کردن حساب بانکی در کانادا امری ساده و سریع می باشد. معمولا برای باز کردن حساب شما به یک یا دو ID احتیاج دارید. معمولا بانک‌ها می‌خواهند که شما یک آدرس دایمی داشته باشید و برای همین از شما قرارداد اجاره‌ی خانه یا نامه‌ای که به آدرس شما رسیده باشد می‌خواهند. بنابراین اگر در روزهای اول سکونتتان در کانادا هستید و در هتل یا منزل دوستانتان هستید ممکن است نتوانید حساب بانکی باز کنید. سود بانکها برای حساب های پس‌انداز (Saving Account) معمولا بسیار پایین و قابل صرف‌نظر می باشد. اگر مقدار نسبتا خوبی پول دارید و به دنبال سود بانکی مطمئنی هستید بهتر است حساب GIC باز کنید که سود آن حدود ۳٪ در سال است. ==کارت اعتباری Credit Card== برای به دست آوردن کارتهای اعتباری معتبر شما باید نشان دهید که دارای درآمد می باشید. به طور مثال اگر در بانک CIBC دارای حساب هستید می توانید با در دست داشتن یکی از چک های حقوق تان و پر کردن فرمهای مربوطه دارای کارت اعتباری شوید. معمولا در بدو امر به شما کارت اعتباری کلاسیک با 500$ اعتبار داده می شود که شما می توانید در طول زمان با خوش حساب بودن تقاضای افزایش اعتبار و یا تغییر نوع کارت کنید. ==گرفتن Social Insurance Number یا SIN== شما برای اینکه بابت کاری که در دانشگاه می کنید پولی دریافت کنید احتیاج دارید که دارای [http://www.hrsdc.gc.ca/en/cs/sin/010.shtml SIN] باشید برای گرفتن SIN شما باید به ادارات امور منابع انسانی مراجعه کنید. برای اطلاعات بیشتر به پیوند رو برو مراجعه کنید. http://www.hrsdc.gc.ca/en/cs/sin/010.shtml برای گرفتن کارت SIN باید گذرنامه، اجازه‌ی تحصیل (Study Permit یا Student Authorization Form) و قرارداد کار را داشته باشید. فرم مربوط را می‌توانید همان جا سریع پر کنید. نکته‌ی مهم: قرارداد کار باید دقیقا همان چیزی باشد که آن‌ها می‌خواهند تا قبولش کنند. این قرارداد کار باید فرمت قرارداد داشته باشد بگونه‌ای که پایینش امضای شما باشد. زمان پایان قرارداد هم حتما باید قید شود که این زمان باید قبل از پایان مهلت اجازه‌ی تحصیل شما باشد. قبل از رفتن به آنجا مطمئن شوید که در برگه‌ی قرارداد همه‌ی این مطالب نوشته شده است که برای کوچکترین ایراد شما را برمی‌گردانند. اگر اقامت کانادا نداشته باشید، کارت SIN شما زمان انقضا خواهد داشت و با پایان آن باید دوباره بروید کارت جدید بگیرید (به همان روال قبلی). کارت SIN شما در این صورت با شماره‌ی ۹ شروع می‌شود که نشان دهنده‌ی خارجی بودن شماست. اگر برای مدت کوتاهی SIN نداشته باشید، مثلا از باطل شدن یک SIN تا گرفتن SIN جدید، مشکل جدی برایتان ایجاد نمی‌شود. وقتی SIN را تمدید می‌کنید شماره‌اش عوض نمی‌شود. سعی کنید شماره‌ی SIN را مگر به کارفرمایتان که می‌خواهد به شما پولی دهد، به جای دیگری ندهید. خیلی جاها مانند بانک ممکن است از شما این شماره را بخواهند ولی شما مجبور نیستید این شماره را به آن‌ها بدهید. ==تبدیل پول== برای تبدیل ارز خود به دلار کانادا شما می توانید به بانکهای معرفی شده در بالای صفحه و یا صرافیهای معتبر ایرانی Toronto واقع در حوالی تقاطع Yonge & Finch مراجعه کنید. برای اطلاعات بیشتر در مورد اسامی و شماره تلفن این صرافیها به پیوند روبرو مراجعه کنید. http://www.shahrvand.com/biz/Default.asp?Content=NW&CD=26 راهنما برای دانشجویان جدید انتاریو/حمل و نقل بین شهری 2673 6111 2006-11-20T16:53:23Z Pezhman 182 '''اتوبوس''' سیستم رفت و آمد اصلی بین شهرهای انتاریو اتوبوس می باشد. شرکتهای اصلی عبارتند از: [http://www.greyhound.ca/ Greyhound] , [http://www.coachcanada.com/coachcanada/ Coach Canada] و [http://www.gotransit.com/PUBLICroot/home.htm Go bus] براي اطلاع از برنامه حركت اتوبوس ها و هزينه ها مي توانيد به وبسايت هاي بالا مراجعه كنيد. هزينه ها براي دانشجويان كمتر از عموم است. در صورتي كه رفت و برگشت در يك روز انجام شود، بليت ارزان تري مي توانيد تهيه كنيد، كه البته فقط در همان روز قابل استفاده است. '''قطار''' [http://www.gotransit.com/PUBLICroot/home.htm Go Transit]<br /> [http://www.viarail.ca/en_index.html VIA Rail Canada] '''هواپیما''' واترلو 2674 6088 2006-11-19T17:27:29Z Hanif 194 ۱) [[راهنما برای دانشجویان جدید انتاریو/هزینه زندگی واترلو|هزینه‌ی زندگی]] ۲) [[راهنما برای دانشجویان جدید انتاریو/تهیه خانه واترلو|تهیه‌ی خانه در واترلو]] ۳) [[راهنما برای دانشجویان جدید انتاریو/تهیه خوراک واترلو|تهیه‌ی خوراک]] ۴) [[راهنما برای دانشجویان جدید انتاریو/نهادهای ایرانی واترلو|نهادهای ایرانی واترلو]] ۵) [[راهنما برای دانشجویان جدید انتاریو/حمل و نقل در شهر واترلو|حمل و نقل در شهر]] ۶) [[راهنما برای دانشجویان جدید انتاریو/امور پولی|امور پولی]] راهنما برای دانشجویان جدید انتاریو/هزینه زندگی واترلو 2675 6269 2006-11-30T04:45:22Z Hanif 194 هزینه های اصلی زندگی: '''1. مسکن و آب و برق:''' 1.1 مسکن اشتراکی شامل آب و برق و بک اتاق شخصی بدون پارکینگ: بین 300$ تا 600$ بسته به نزدیکی به دانشگاه و سایر شاخص ها 1.2: مسکن مستقل: خانه بچلر به معنای خانه یک اتاقه بدون اتاق پذیرایی بین 400$ تا 700$ '''2. خورد و خوراک و وسایل بهداشتی روزمره:''' بسته به محل خرید و نوع خرید از 150$ تا 300$ متغیر است. برای اطلاعات از مراکز خرید به [[راهنما برای دانشجویان جدید تورنتو/تهیه خوراک|تهیه‌ی خوراک]] مراجعه کنید. '''3. حمل و نقل داخل شهری:''' '''4. تلفن و اینترنت:''' 4.1: [[انواع اینترنت پر سرعت]]: 25$ تا 50$- در صورت داشتن خط تلفن داخل خانه، اینترنت Dial Up هزینه آنچنانی ندارد و می شود به صورت رایگان تهیه شود. 4.2: تلفن شخصی داخل خانه 20$ تا 30$ (شزکت های مشهور تلفن داخل خانه عبارتند از Rogers و Bell می باشد.)- تلفن همراه بین $20-$50 (شزکت های مشهور تلفن همراه عبارتند از Fido ،Tell us و Rogers می باشد.) '''5. خدمات بهداشتی:''' بجز دندانپزشکی و قسمتی از خرج دارو بقیه خرج ها توسط [http://www.isc.utoronto.ca/uhip.html بیمه دانشگاهی شما] پرداخت می شود: 5.1: خرج دندانپزشکی: 5.2: خرج دارو: '''6. مالیات:''' مالیات بر درآمد: معمولاً شما به عنوان دانشجو درآمد آنچنانی ندارید که بابت آن مجبور به پرداخت مالیات فراوان باشید ولی با این حال شما اگر برای دانشگاه کار میکنید در چک های دریافتی خود مبلغی را به عنوان مالیات پرداخت می کنید که کاملاً به درآمد شما بستگی دارد. مالیات در خرید: شما به ازای اکثریت کالاهایی که می خرید مبلغی را به میزان 14% ارزش کالا مالیات می پردازید. '''7. پوشاک:''' قیمت پوشاک کمی از قیمت های ایران بالاتر است و باید توجه شود که 14% مالیات هم بر آن افزون است ولی اصولاً نمی توان گفت که تفاوت شگرفت با ایران دارد. معمولاً در حراجی های مغازه های بزرگ می توان به قیمت های مطلوب برخورد کرد. '''8. تفریح:''' نمی توان رقم دقیقی برای تفریح مشخص کرد ولی باید به این امر توجه شود که تنوع تفریحات در اینجا از ایران کاملاً بیشتر است و باید '''حداقل''' مبلغ 50$ تا 100$ برای آن در نظر بگیرید. راهنما برای دانشجویان جدید انتاریو/تهیه خانه واترلو 2676 6093 2006-11-19T17:36:40Z Hanif 194 == خوابگاه == ۱) خوابگاه مجردها 1.1 ۲)‌ خوابگاه متاهلی 3)‌ خانه مستقل از دانشگاه: == اجاره‌ی خانه بیرون از دانشگاه == == خرید خانه == خرید خانه تنها در بین زوجین دانشجو که اقامت دایم کانادا دارند ممکن است دیده شود و به طور معمول دانشجویان با ویزا دانشجویی که در گرفتن وام ارزان مشکل دارند و درآمد بالایی ندارند و از برنامه آینده زندگی خود خاطر جمع نیستند دست به چنین کاری نمی زنند. قیمت خانه و آپارتمان به طور معمول چند صد هزار دلار می باشد. راهنما برای دانشجویان جدید انتاریو/تهیه خوراک واترلو 2677 6127 2006-11-22T16:59:51Z 129.97.4.101 /* فروشگاه‌های مواد غذایی */ == فروشگاه‌های مواد غذایی == بهتر است خرید خود را هفتگی و از فروشگاه‌های بزرگ انجام دهید چرا که قیمت بسیار پایین‌تری دارند. فروشگاه هاي مواد غذايي را مي توان به دو گروه كلي تقسيم كرد، بعضي با قيمت ارزان و کیفیت قابل قبول، و بعضي با قیمت نسبتا گران، کیفیت خوب و تنوع بالاتر. : Food Basic: قیمت ارزان‌تر از همه جا. :Price Choppers: کیفیت خوب و بهتر از Food Basic. : No Frills :Canadian Wholesale در گروه اول قرار دارند. بعضی فروشگا‌ه‌های گروه دوم عبارتند از: : [http://www.sobeys.ca/home.asp Sobeys] : [http://www.zehrs.ca Zehrs]: بهتر است همین اول برای خود یک چرخ (Shopping Cart) برای جابجا کردن خرید مواد غذایی بخرید. قیمت این چر‌خ‌ها بین ۲۰ تا ۳۰ دلار است و کار خرید را خیلی راحت می‌کند. اگر اين فروشگاه ها در نزديكي محل اقامت شما نيستند و ماشين شخصي نداريد، استفاده از تاكسي كاملا توصيه مي شود. گوشت و مرغ را بهتر است از فروشگا‌ه‌های بزرگ نخرید چون گوشتشان اغلب خوشمزه نیست. مي توانيد گوشت را از قصابی‌هایی که در محلات ایرانی هستند و یا قصابی‌های دیگر (پاکستانی یا افغانی) بخرید. گوشت‌هایی که از این قصابی‌ها می‌گیرید همه معمولا حلال هستند. در بعضی فروشگاه‌های بزرگ گاهی می‌توان گوشت حلال پیدا کرد. ميوه ها، در اغلب فروشگاه ها، ظاهري زيبا دارند ولي به خوشمزگي چيزي كه ما ميشناسيم نيستند! براي ميوه و سبزيجات تازه و خوشمزه مي توانيد به[http://www.farmersmarketsontario.com Farmer's Market] برويد. كيفيت مواد غذايي در Farmer's Market ها از همه جا بهتر است و البته قيمت كاملا بالاتري دارند. Farmer's Market شعبه هاي كمي دارد، ميوه بهتر را ميتوانيد از فروشگاه هاي گروه دوم هم تهيه كنيد. == رستوران‌های اطراف دانشگاه واترلو == رستوران شاندیز راهنما برای دانشجویان جدید انتاریو/آب و هوا 2678 6270 2006-11-30T04:49:16Z Hanif 194 '''پیش بینی آب و هوا''' برای چک کردن آب و هوا در شهرهای مختلف کانادا به پیوند روبرو مراجعه کنید: [http://www.theweathernetwork.com/ Weather Network] '''مقایسه نسبی آب و هوا در شهرهای مختلف انتاریو''' به طور نسبی آب و هوای تورنتو از باقی شهرهای بزرگ انتاریو به جز Hamilton گرم تر است. آب و هوای تورنتو به طور متوسط 2 درجه از Kitchener-Waterloo گرم تر و آب و هوای Kitchener-Waterloo از آب و هوای Kingston & Ottawa گرم تر است. بحث:عرفان 2679 6101 2006-11-19T20:23:59Z حسین کرد 230 مثنوی مولوی به فارسی (نسخه کلاله خاور) با سلام: علاقه مندان به مثنوی میتوانند متن کامل مثنوی را به فارسی در سایت زیر ملاحظه و یا کپی نمایند: http://guidinglights.org/Farsi/masnavi.htm ویکی‌حرفه‌ای/مستندات سیستم مدیریت کیفیت/خط‌مشی 2680 6110 2006-11-20T12:59:41Z مجید 109 <div style="text-align: center;"> بنام آنکه همیشه در کنار ماست. </div> <blockquote style="border: 1px solid blue; padding: 2em;"> خط مشی کیفیت یک سازمان عبارتست از بیانیه ای که اهداف و سیاستهای کاری یک سازمان را در قالب جملاتی متعهدانه بیان می دارد این بیانیه توسط عالیترین مقام اجرایی یک سازمان تدوین و مصوب می گردد و در اختیار همگان قرار می گیرد. </blockquote> راهنما برای دانشجویان جدید انتاریو/دیدنیهای تورنتو 2681 6268 2006-11-30T04:44:34Z Hanif 194 /* دیدنیهای تورنتو */ == دیدنیهای تورنتو == برای به دست آوردن ایده کلی از نقاط دیدنی تورنتو به سایتهای روبرو [http://www.toronto.ca/attractions/attraction_highlights.htm Toronto Attractions] و [http://www.hanifworld.com/Toronto-View.htm Toronto Views] مراجعه کنید. '''نقاط اصلی دیدنی تورنتو''': [http://www.rom.on.ca/ '''Royal Ontario Museum'''] يك موزه جالب و بزرگ! قيمت بليت، مكان و ساعت كار را مي توانيد در وبسايت موزه پيدا كنيد. جمعه ها از 4:30 تا 9:30 قيمت بليت يك سوم قيمت معمول است. [http://www.cntower.ca/portal/ '''CN Tower'''] سمبل اصلی شهر تورنتو و یکی از بلندترین بناهای دنیا! مکان، ساعت و قیمت را می توانید در وب سایت اصلی پیدا کنید. دانشجویان با استفاده از ISIC می توانند در بعضی از خدمات CN Tower تخفیف بگیرند. برای دیدن عکس به پیوند روبرو [http://www.hanifworld.com/CNTower.htm CN Tower Views] مراجعه کنید. '''Center Island''' یکی از نقاط دیدنی طبیعی تورنتو، قابل استفاده در ماههای گرم سال (May-Sept) برای اطلاعات بیشتر به پیوندهای روبرو [http://www.centreisland.ca/ Centerville Amusement Park] و [http://www.hanifworld.com/Toronto_Island.htm Center Island Photos] مراجعه کنید. City Hall [http://www.torontozoo.com/''' Toronto Zoo'''] یکی از بزرگترین باغ وحش های آمریکای شمالی باز در طول 364 روز سال Woodbine Beach [http://www.casaloma.org/index.asp''' CASA LOMA'''] قصر ساخته شده توسط تاجر کانادایی با عمری حدود یک قرن یکی از جاذبه های تورنتو می باشد. این قصر شامل بیش از 60 اتاق و دارای کتابخانه وسیع و تالار پذیرایی با شکوه می باشد. [http://www.bloor-yorkville.com/ '''YORKVILLE'''] و [http://www.tso.ca/season/index.cfm Toronto Symphony Orchestra] برنامه اركست سمفوني تورنتو را مي توانيد از وبسايت آن پيدا كنيد و بليت را online بخريد. اگر سن تان از 30 كمتر باشد مي توانيد از سايت [http://www.tsoundcheck.com tsoundcheck] استفاده كنيد و با قيمت خيلي كمتري (گاهي حتي تا يك پنجم قيمت اصلي) بليت را بخريد. [http://www.greektowntoronto.com/ Greek Town] رستوران هاي يوناني و جو زنده اي را در اين منطقه مي توانيد تجربه كنيد. در greek Town هر سال August جشنواره [http://www.tasteofthedanforth.com Taste of the Danforth] برگزار مي شود كه ميتواند برايتان جالب باشد. (رستوران Messini Authentic Gyros در محله يوناني ها پيشنهاد مي شود!) Princes Gates Markham Historic Unionville Index.php 2682 6145 2006-11-24T00:10:06Z 81.12.30.19 New page: == Hacked By HB Digital Security Team == این سایت توسط گروه امنیتی HBمورد نفوذ قرار گرفت اگر میخواهد امنیت سات را تامین کن... == Hacked By HB Digital Security Team == این سایت توسط گروه امنیتی HBمورد نفوذ قرار گرفت اگر میخواهد امنیت سات را تامین کنیم با ما تماس بگیرید == HBhackers@yahoo.com == راهنما برای دانشجویان جدید به استان بریتیش کلمبیای کانادا٬ 2683 6185 2006-11-25T09:52:13Z Mehranshargh 240 New page: هدف از این ویکی درست کردن راهنما برای دانشجویان ورودی جدید دانشگاه‌های بریتیش کلمبیای کاناداست. عناو... هدف از این ویکی درست کردن راهنما برای دانشجویان ورودی جدید دانشگاه‌های بریتیش کلمبیای کاناداست. عناوین اصلی [[ونکوور]] [[ویکتوریا]] [[مسایل کلی بریتیش کلمبیا]] ونکوور 2684 6186 2006-11-25T09:53:31Z Mehranshargh 240 == نکات مهم == 1) [[راهنما برای دانشجویان جدید ونکوور/هزینه زندگی|هزینه‌ی زندگی]] 2) [[راهنما برای دانشجویان جدید ونکوور/تهیه خانه|تهیه‌ی خانه]] 3) [[راهنما برای دانشجویان جدید ونکوور/تهیه خوراک|تهیه‌ی خوراک]] 4) [[راهنما برای دانشجویان جدید ونکوور/نهادهای ایرانی ونکوور|نهادهای ایرانی ونکوور]] 5) [[راهنما برای دانشجویان جدید ونکوور/حمل و نقل در شهر|حمل و نقل در شهر]] 6) [[راهنما برای دانشجویان جدید ونکوور/امور پولی|امور پولی]] 7) [[راهنما برای دانشجویان جدید بریتیش کلمبیا/دیدنیهای ونکوور|دیدنیهای ونکوور]] ویکتوریا 2685 6187 2006-11-25T09:54:27Z Mehranshargh 240 == نکات مهم == 1) [[راهنما برای دانشجویان جدید ویکتوریا/هزینه زندگی|هزینه‌ی زندگی]] 2) [[راهنما برای دانشجویان جدید ویکتوریا/تهیه خانه|تهیه‌ی خانه]] 3) [[راهنما برای دانشجویان جدید ویکتوریا/تهیه خوراک|تهیه‌ی خوراک]] 4) [[راهنما برای دانشجویان جدید ویکتوریا/نهادهای ایرانی ویکتوریا|نهادهای ایرانی ویکتوریا]] 5) [[راهنما برای دانشجویان جدید ویکتوریا/حمل و نقل در شهر|حمل و نقل در شهر]] 6) [[راهنما برای دانشجویان جدید ویکتوریا/امور پولی|امور پولی]] 7) [[راهنما برای دانشجویان جدید بریتیش کلمبیا/دیدنیهای ویکتوریا|دیدنیهای ویکتوریا]] مسایل کلی بریتیش کلمبیا 2686 6188 2006-11-25T09:56:38Z Mehranshargh 240 == نکات مهم == 1) [[راهنما برای دانشجویان جدید بریتیش کلمبیا/هزینه زندگی|هزینه‌ی زندگی]] 2) [[راهنما برای دانشجویان جدید بریتیش کلمبیا/تهیه خوراک|تهیه‌ی خوراک]] 3) [[راهنما برای دانشجویان جدید بریتیش کلمبیا/امور مرتبط به ماشین|امور مرتبط به ماشین]] 4) [[راهنما برای دانشجویان جدید بریتیش کلمبیا/حمل و نقل بین شهری|حمل و نقل بین شهری]] 5) [[راهنما برای دانشجویان جدید بریتیش کلمبیا/امور پولی|امور پولی]] 6) [[راهنما برای دانشجویان جدید بریتیش کلمبیا/آب و هوا|آب و هوا]] ویکی‌سفر/آسیا 2687 6192 2006-11-26T05:44:27Z مجید 109 آسیا بزرگترین و پرجمعیت‌ترین قاره جهان است. بلندترین نقطه جهان در مرز نپال و چین، قله عظیم اورست است به ارتفاع 8848 متر است.بزرگترین دریاچه جهان خزر و طولانی‌ترین رود جهان یانگ‌تسه در این قاره واقع‌شده‌است. آسیا، مهد تمدنهای کهن و مناظر شگفت‌انگیزاست و مکانی ایده‌آل برای جهانگردان از سرتاسر جهان. ما در ویکی‌سفر خاورمیانه را از آسیا جدا کرده‌ایم. و این از یک تقسیم‌بندی نانوشته خبر می‌دهد. بنابراین آسیا را ما در پنج بخش و منطقه اصلی بررسی می‌کنیم: ==مناطق== #[[/آسیای مرکزی|آسیای مرکزی]] #[[/خاور دور|خاور دور]] #[[/آسیای جنوب‌شرقی|آسیای جنوب‌شرقی]] #[[/شبه‌قاره هند|شبه‌قاره هند]](آسیای جنوبی) #[[/روسیه|روسیه]] و [[/قفقار|قفقاز]] ویکی‌سفر/آسیا/آسیای مرکزی 2688 6195 2006-11-26T07:42:08Z مجید 109 /* =کشورها */ ==کشورها== *[[/ازبکستان|ازبکستان]] *[[/افغانستان|افغانستان]] *[[/تاجیکستان|تاجیکستان]] *[[/ترکمنستان|ترکمنستان]] *[[/قرقیزستان|قرقیزستان]] *[[/قزاقستان|قزاقستان]] ویکی‌سفر/آسیا/خاور دور 2689 6193 2006-11-26T07:39:00Z مجید 109 New page: ==کشورها== #[[/تایوان|تایوان]] #[[/چین|چین]] (شامل هنگ‌کنگ و ماکائو هم می‌شود) #[[/کره‌جنوبی|کره‌جنوبی]] #[[/کره... ==کشورها== #[[/تایوان|تایوان]] #[[/چین|چین]] (شامل هنگ‌کنگ و ماکائو هم می‌شود) #[[/کره‌جنوبی|کره‌جنوبی]] #[[/کره‌شمالی|کره‌شمالی]] #[[/ژاپن|ژاپن]] #[[/مغولستان|مغولستان]] ویکی‌سفر/آسیا/آسیای جنوب‌شرقی 2690 6194 2006-11-26T07:40:11Z مجید 109 New page: ==کشورها== #[[/برونئی|برونئی]] #[[/تیمورشرقی|تیمورشرقی]] #[[/اندونزی|اندونزی]] #[[/لائوس|لائوس]] #[[/تایلند|تایلند]]... ==کشورها== #[[/برونئی|برونئی]] #[[/تیمورشرقی|تیمورشرقی]] #[[/اندونزی|اندونزی]] #[[/لائوس|لائوس]] #[[/تایلند|تایلند]] #[[/ویتنام|ویتنام]] #[[/سنگاپور|سنگاپور]] ویکی‌سفر/آسیا/شبه‌قاره هند 2691 6196 2006-11-26T07:42:54Z مجید 109 New page: ==کشورها== #[[/بنگلادش|بنگلادش]] #[[/بوتان|بوتان]] #[[/پاکستان|پاکستان]] #[[/سریلانکا|سریلانکا]] #[[/مالدیو|مالدیو]]... ==کشورها== #[[/بنگلادش|بنگلادش]] #[[/بوتان|بوتان]] #[[/پاکستان|پاکستان]] #[[/سریلانکا|سریلانکا]] #[[/مالدیو|مالدیو]] #[[/نپال|نپال]] #[[/هندوستان|هندوستان]] ویکی‌سفر/آسیا/روسیه 2692 6197 2006-11-26T07:44:09Z مجید 109 New page: ==کشورها== #[[/روسیه|روسیه]] #[[/روسیه‌سفید|روسیه‌سفید]] ==کشورها== #[[/روسیه|روسیه]] #[[/روسیه‌سفید|روسیه‌سفید]] ویکی‌سفر/آسیا/قفقار 2693 6198 2006-11-26T07:44:57Z مجید 109 New page: ==کشورها== #[[/آذربایجان|آذربایجان]] #[[/ارمنستان|ارمنستان]] #[[/گرجستان|گرجستان]] ==کشورها== #[[/آذربایجان|آذربایجان]] #[[/ارمنستان|ارمنستان]] #[[/گرجستان|گرجستان]] کتاب آشپزی/ترشی بادمجان شكم‌پر 2694 6199 2006-11-26T11:37:07Z 213.217.49.90 New page: ترشی بادمجان ترشی بادمجان ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/آذربایجان‌شرقی/اهر 2695 6200 2006-11-27T08:29:16Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/تالاب یوسفلو|تالاب یوسفلو]] #[[/تالاب دیب‌سبز|تالاب دیب‌سبز]] #[[/تالاب خرمالو|تالاب خرمالو]... ==دیدنی‌ها== #[[/تالاب یوسفلو|تالاب یوسفلو]] #[[/تالاب دیب‌سبز|تالاب دیب‌سبز]] #[[/تالاب خرمالو|تالاب خرمالو]] #[[/ارتفاعات کمتال|ارتفاعات کمتال]] #[[/اذتفاعات قوشاداغ|ارتفاعات قوشاداغ]] #[[/قلعه جوشین|قلعه جوشین]] #[[/حمام کردشت|حمام کردشت]] #[[/سنگ‌نبشته سقندل|سنگ‌نبشته سقندل]] #[[/بازار قدیمی|بازار قدیمی]] #[[/رباط شاه‌عباس گؤیجه‌‌بئل|رباط شاه‌عباس گؤیجه‌بئل]] #[[/مسجدجامع اهر|مسجدجامع اهر]] #[[/مقبره شیخ‌شهاب‌الدین اهری|مقبره شیخ‌شهاب‌الدین اهری]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/آذربایجان‌شرقی/بستان‌آباد 2696 6201 2006-11-27T08:30:25Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/غار آب‌بولاق|غار آب‌بولاق]] #[[/آب‌گرم|آب‌گرم]] ==دیدنی‌ها== #[[/غار آب‌بولاق|غار آب‌بولاق]] #[[/آب‌گرم|آب‌گرم]] بحث:ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران 2697 6202 2006-11-27T08:35:07Z مجید 109 New page: این مجموعه خود را مدیون همکاریها و تشریک مساعی صادقانه سرکارخانم طاهری می‌داند. امید که ایشان خود به عض... این مجموعه خود را مدیون همکاریها و تشریک مساعی صادقانه سرکارخانم طاهری می‌داند. امید که ایشان خود به عضویت این وبگاه درآید.[[کاربر:مجید|مجید]] ۰۸:۳۵, ۲۷ نوامبر ۲۰۰۶ (UTC) ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/آذربایجان‌شرقی/شبستر 2698 6204 2006-11-27T08:41:12Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/بندر شرفخانه|بندر شرفخانه]] #[[/بندر آق‌گنبد|بندر آق‌گنبد]] #[[/ارتفاعات میشو|ارتفاعات میشو]... ==دیدنی‌ها== #[[/بندر شرفخانه|بندر شرفخانه]] #[[/بندر آق‌گنبد|بندر آق‌گنبد]] #[[/ارتفاعات میشو|ارتفاعات میشو]] #[[/روستای تاریخی سیس|روستای تاریخی سیس]] #[[/مسجد جامع شبستر|مسجد جامع شبستر]] #[[/مقبره شیخ‌محمود شبستری|مقبره شیکمحمود شبستری]] دانشکده: مدیریت, برنامه ریزی و ارتباطات 2699 6227 2006-11-27T23:38:50Z باران 241 /* [[اقتصاد]] */ ===[[آمار]]=== ===[[اقتصاد]]=== ===[[بازار یابی]]=== ===[[برنامه ریزی]]=== ===[[حسابداری]]=== ===[[مدیریت]]=== ===[[مدیریت تولید]]=== ===[[مدیریت صنایع]]=== بحث:انجیل و تورات به زبان فارسی 2700 6228 2006-11-28T09:53:15Z 84.241.0.4 New page: salam bebakhshid tarjomeye farie enjiletoon hamash englisie natoonestam peidash konam age mishe rahnamayim konid mamnoonam salam bebakhshid tarjomeye farie enjiletoon hamash englisie natoonestam peidash konam age mishe rahnamayim konid mamnoonam فرهنگ نجوم/مقاله/نور 2701 6249 2006-11-29T06:13:21Z 213.207.243.180 /* جسم سیاه */ من فرض می‌کنم بیشتر خواننده‌های این مقاله‌ها دانش‌آموزان دبیرستانی یا دانشجویان دانشگاه باشند. ولی باز هم سعی می‌کنم تا جای ممکن هر رابطه‌ی فیزیکی را که استفاده می‎‌کنم توضیح دهم. == نور == تقریبا فقط نور است که از کیهان به زمین می‌رسد. تمامی اطلاعات ما از کیهان* با بررسی نور ستاره‌ها و اجسام دیگر به دست آمده است. پس شناخت نور پایه‌ای ترین بخش اخترشناسی است. نور هم ویژگی‌ یک ذره را دارد و هم ویژگی یک موج. ویژگی اساسی «ذره» این است که اگر به ذره‎‌ی دیگری برخورد کند به آن ضربه می‌زند؛ مثل دو توپ بیلیارد. اما وقتی یک موج به ذرات می‌رسد رفتارهای دیگری نشان می‌دهد، مثلا وقتی نور از درون منشور عبور می‌کند می‌شکند. اگر نور را به عنوان ذره در نظر بگیریم، به کوچکترین جزء سازنده‌ی آن فتون می‌گوییم. یک فتون می‌تواند به ذرات مادی ریزی مثل الکترون ضربه وارد کند. از دید موجی می‌گوییم نور یک موج الکترومغناطیس است. بدون این که وارد جزئیات شویم یادتان باشد که یک ویژگی اصلی موج‌های الکترومغناطیس این است که در خلأ - جایی که هیچ چیزی نباشد - با سرعت <math> c = 3 \times 10^8 m/s </math> متر بر ثانیه حرکت می‌کنند. برای آسانی این عدد را با حرف c نمایش خواهیم داد. <math> c = 3 \times 10^8 m/s </math> == طول موج، فرکانس == [[تصویر:Wave.png|thumb|300px|left|]] طول موج یک موج فاصله‌ی بین دو قله‌ی آن است. فرکانس تعداد موج‌هایی است که در یک ثانیه از یک نقطه می‌گذرند. برای مثال اگر در ساحل دریا بایستید و طی 10 ثانیه موج‌ها را بشمارید، اگر ببینید طی 10 ثانیه 15 موج به ساحل می‌رسند، فرکانس امواج دریا <math>\frac{15}{10}=1.5 \tfrac{1}{s}</math> است. واحد اندازه‌گیری طول موج متر، و واحد فرکانس یک بر ثانیه (یا هرتز، Hz) است. بین طول موج، فرکانس و سرعت موج یک رابطه منطقی وجود دارد: : <math>\mathbf{v} = \lambda \cdot \nu</math> طول موج را با حرف یونانی &lambda; (لامبدا)؛ فرکانس را با حرف &nu; (نو) و سرعت را با v نمایش می‌دهیم. برای امواج الکترومغناطس v = c، یک عدد ثابت است، پس: : <math>\lambda = \frac{\mathbf{c}}{\nu}</math> از این رابطه می‌بینیم که هرچه فرکانس نور بیشتر باشد، طول موج آن کوتاه‌تر است و برعکس هرچه فرکانس کمتر باشد، طول موج نو بلندتر است. پس اگر من از این پس درباره نوری با فرکانس 3000 هرتز صحبت کردم شما به آسانی می‌توانید طول موج آن را با استفاده از رابطه‌ی بالا به دست آورید. طول موج یک موج الکترومغناطیس (نور) می‌تواند هر عددی (بسیار ریز، یا بسیار بزرگ) باشد. مثلا طول موج امواج رادیویی AM چند ده متر و طول موج امواج گاما 10<sub>-12</sub> متر است. به تمام گستره طول موج های مختلف امواج الکترومغناطیس طیف الکترومغناطیس گفته می‌شود. چشم ما فقط طول موج‌های بین 700 نانومتر تا 400 نانومتر را می‎تواند ببینید (هر نانومتر 10<sub>-9</sub> متر است). یعنی طول موج رنگ آبی 400 نانومتر و طول موج رنگ سرخ 700 نانومتر است. تمام رنگ‌هایی که می‌بینیم بین این دو قرار دارند. گفتیم که نور ویژگی‌های ذره‌ای هم دارد. انرژی یک فتون (ذره‌ی نور) به طول موج نور بستگی دارد: : <math> \mathbf{E} = \mathbf{h} \times \mathbf{\nu} </math> این رابطه که برحسب فرکانس (&nu;) نوشته شده است به سادگی به رابطه‌ای بر حسب طول موج تبدیل می‌شود: : <math> \mathbf{E} = \frac{\mathbf{h} \mathbf{c}}{\lambda} </math> h یک عدد ثابت، معروف به ثابت پلانک است: : <math> \mathbf{h} = 6.62 \times 10^-32 J.s </math> جو زمین جلوی بسیاری از طول موج‌ها را می‌گیرد، می‌گوییم جو نسبت به آن طول موج‌ها کدر است. در واقع فقط طول موج‌های مرئی و بخشی از امواج رادیویی از جو عبور می‌کنند و از فضا به زمین می‌رسند. این ویژگی جو برای شکل‌گیری و ادامه‌ی حیات واجب است، چراکه مانع از نفوذ پرتوهای پرانرژی و خطرناک ایکس و گاما می‌شود. == جسم سیاه == ما اغلب اجسام را به خاطر بازتاب نور از آنها می‌بینیم. اما حقیقت این است که اگر جرمی در جایی کاملا تاریک باشد و هیچ نوری به آن نرسد، بازهم نور گسیل می‌کند (از خودش نور می‌دهد). از همین ویژگی در دوربین‌های دید در شب استفاده می‌شود. به این تابش که همه‌ی اجسام به دلیل دمایشان از خود گسیل می‌کنند، تابش جسم سیاه می‌گوییم. از نظر تئوری یک جسم سیاه چیزی است که در تمام طول موج‌های طیف الکترومغناطیس می‌تابد. اما تجربه نشان می‌دهد که شدت تابش اجسام در طول موج‌های مختلف به دمای آنها بستگی دارد. مثلا دمای بدن ما نزدیک 300 کلوین (کلوین واحد اندازه‌گیری دماست. 0 کلوین برابر -273 درجه‌‎ی سانتیگراد است) است و بیشتر از همه در طول موج‌های فروسرخ می‌تابد (دوربین‌های دید در شب هم به نور فروسرخ حساس اند) و دمای سطح خورشید 6000 کلوین است و به رنگ زرد می‌تابد. به ذوب شدن فلزات دقت کرده‌اید؟ ابتدا سرخ می‌شوند، و با افزایش دما رنگ آنها زرد و سفید می‌گردد. از نظر فیزیکی می‌گوییم یک جسم سیاه در تمام طول موج‌ها می‎تابد، اما شدت تابش آن در طول‌های مختلف متفاوت است. به طول موجی که جسم سیاه بیشترین تابش را در آن طول موج گسیل می‌کند &lambda;<sub>max</sub> می‌گوییم. &lambda;<sub>max</sub> فقط به دمای جسم بستگی دارد (مثال فلز گداخته را به یاد آورید). از طرف دیگر مسلم است که نه فقط &lambda;<sub>max</sub> خورشید با دمای 6000 کلوین از ما کمتر است (یادتان باشد طول موج کمتر یعنی انرژی بیشتر) بلکه شدت تابش خورشید در دیگر طول موج‌ها هم بارها بیشتر از بدن من و شماست. قانون استفان-بولتزمن رابطه‌ی بین مقدار کل انرژی ای را که یک جسم از خود تابش می‌کند و دما بیان می‌کند: : <math> \phi = \sigma T^4 </math> &phi; مقدار انرژی ای است که در هر ثانیه از 1 متر مربع از سطح جسمی در دمای T (به کلوین) به فضا گسیل می‎شود. &sigma; یک عدد ثابت معروف به ثابت استفان-بولتزمن است: : <math> \sigma = 5.6705 \times 10^{-8} W/m^2 K^4 </math> از رابطه‌ی استفان-بولتزمن می‌بینیم که هر جسمی در دمای T > 0 تابش گسیل می‎کند. تابش ستاره‌ها، تابش بدن شما و هر چیز دیگری شبیه تابش یک جسم سیاه است. با این که هیچ کدام کاملا یک جسم سیاه نیستند، مثلا طیف یک ستاره کاملا پیوسته نیست (یعنی آن ستاره در تمام طول موج‌ها مطابق جسم سیاه رفتار نمی‌کند). تنها جسم سیاه ایده‌آلی که می‌شناسیم خود جهان است. جهان ما تابشی گسیل می‌کند که مطابق جسم سیاهی در دمای 2.74 کلوین است. آیا می‌دانید چرا جهان ما می‌تابد؟ به این «تابش پیش‌زمینه‌ی کیهانی» می‌گوییم. ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/آذربایجان‌شرقی/بناب 2702 6239 2006-11-29T04:48:27Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/بندر رحمانلو|بندر رحمانلو]] #[[/تالاب قبادلو|تالاب قبادلو]] #[[/مسجد مهرآباد|مسجد مهرآباد]] ==دیدنی‌ها== #[[/بندر رحمانلو|بندر رحمانلو]] #[[/تالاب قبادلو|تالاب قبادلو]] #[[/مسجد مهرآباد|مسجد مهرآباد]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/آذربایجان‌شرقی/سراب 2703 6240 2006-11-29T04:53:32Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/چشمه الله‌حق|چشمه الله‌حق]] #[[/مسجد جامع|مسجد جامع]] #[[/مسجد جمال‌آباد|مسجد جمال‌آباد]] #[[/... ==دیدنی‌ها== #[[/چشمه الله‌حق|چشمه الله‌حق]] #[[/مسجد جامع|مسجد جامع]] #[[/مسجد جمال‌آباد|مسجد جمال‌آباد]] #[[/تپه قلعه‌جوق|تپه قلعه‌جوق]] #[[/تپه امام‌چای|تپه امام‌چای]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/آذربایجان‌شرقی/کلیپر 2704 6241 2006-11-29T04:58:41Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/قلعه بابک|قلعه بابک]](جمهور) #[[/قلعه پشتو|قلعه پشتو]] #[[/پلهای خداآفرین|پلهای خداآفرین]] #[[/تپ... ==دیدنی‌ها== #[[/قلعه بابک|قلعه بابک]](جمهور) #[[/قلعه پشتو|قلعه پشتو]] #[[/پلهای خداآفرین|پلهای خداآفرین]] #[[/تپه اژدهاداشی|تپه اژدهاداشی]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/آذربایجان‌شرقی/مراغه 2705 6242 2006-11-29T05:01:30Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/مسجد جامع|مسجد جامع]] #[[/گنبدسرخ|گنبد سرخ]] #[[/گنبد مدور|گنبد مدور]] #[[/مسجد عطاالله|مسجد عطاا... ==دیدنی‌ها== #[[/مسجد جامع|مسجد جامع]] #[[/گنبدسرخ|گنبد سرخ]] #[[/گنبد مدور|گنبد مدور]] #[[/مسجد عطاالله|مسجد عطاالله]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/آذربایجان‌شرقی/مرند 2706 6243 2006-11-29T05:03:24Z مجید 109 New page: #[[/چشمه صوفیان|چشمه صوفیان]] #[[/غار دوگیجان|غار دوگیجان]] #[[/چشمه صوفیان|چشمه صوفیان]] #[[/غار دوگیجان|غار دوگیجان]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/آذربایجان‌شرقی/هشترود 2707 6244 2006-11-29T05:05:52Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/تالاب یانیق‌گلی|تالاب یانیق‌گلی]] #[[/قلعه ضحاک|قلعه ضحاک]] ==دیدنی‌ها== #[[/تالاب یانیق‌گلی|تالاب یانیق‌گلی]] #[[/قلعه ضحاک|قلعه ضحاک]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/آذربایجان‌غربی/ارومیه 2708 6245 2006-11-29T05:16:24Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/ساحل دریاچه ارومیه|ساحل دریاچه ارومیه]] #[[/عمارت چهاربرج|عمارت چهاربرج]] ==دیدنی‌ها== #[[/ساحل دریاچه ارومیه|ساحل دریاچه ارومیه]] #[[/عمارت چهاربرج|عمارت چهاربرج]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/آذربایجان‌غربی/بوکان 2709 6247 2006-11-29T05:22:20Z مجید 109 New page: #[[/استخر بوکان|استخر بوکان]] #[[/استخر بوکان|استخر بوکان]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/آذربایجان‌غربی/خوی 2710 6251 2006-11-29T08:44:33Z مجید 109 /* دیدنی‌ها */ ==دیدنی‌ها== #[[/قلعه بلورآباد|قلعه بلورآباد]] #[[/قلعه بسطام|قلعه بسطام]] #[[/پل خاتون|پل خاتون]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/آذربایجان‌غربی/تکاب 2711 6250 2006-11-29T08:43:06Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/غار کهریز|غار کهریز]] #[[/قلعه تخت‌سلیمان|قلعه تخت‌سلیمان]] ==دیدنی‌ها== #[[/غار کهریز|غار کهریز]] #[[/قلعه تخت‌سلیمان|قلعه تخت‌سلیمان]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/آذربایجان‌غربی/نقده 2712 6253 2006-11-29T08:49:37Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/تپه حسنلو|تپه حسنلو]] #[[/کتیبه کلی‌شین|کتیبه کلی‌شین]] ==دیدنی‌ها== #[[/تپه حسنلو|تپه حسنلو]] #[[/کتیبه کلی‌شین|کتیبه کلی‌شین]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/آذربایجان‌غربی/مهاباد 2713 6257 2006-11-29T08:55:49Z مجید 109 /* دیدنی‌ها */ ==دیدنی‌ها== #[[/مسجد جامع|مسجد جامع]] #[[/غار راگاد|غار راگاد]] #[[/غار فقرقا|غار فقرقا]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/آذربایجان‌غربی/میاندوآب 2714 6255 2006-11-29T08:53:01Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/داشت‌تپه|داشت‌تپه]] #[[/قلعه بختک|قلعه بختک]] ==دیدنی‌ها== #[[/داشت‌تپه|داشت‌تپه]] #[[/قلعه بختک|قلعه بختک]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/آذربایجان‌غربی/ماکو 2715 6258 2006-11-29T08:58:02Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/قلعه راوز|قلعه راوز]] #[[/قلعه سیاه|قلعه سیاه]] #[[/قره‌کلیسا|قره‌کلیسا]] #[[/کلیسای دره‌شام|ک... ==دیدنی‌ها== #[[/قلعه راوز|قلعه راوز]] #[[/قلعه سیاه|قلعه سیاه]] #[[/قره‌کلیسا|قره‌کلیسا]] #[[/کلیسای دره‌شام|کلیسای دره‌شام]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/آذربایجان‌غربی/سلماس 2716 6259 2006-11-29T09:02:47Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/سد جمال‌آباد|سد جمال‌آباد]] #[[/حجاری‌های جان‌تختی|حجاری‌های جان‌تختی]] #[[/کلیسای سنت‌ج... ==دیدنی‌ها== #[[/سد جمال‌آباد|سد جمال‌آباد]] #[[/حجاری‌های جان‌تختی|حجاری‌های جان‌تختی]] #[[/کلیسای سنت‌جورج|کلیسای سنت‌جورج]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/آذربایجان‌غربی/سردشت 2717 6260 2006-11-29T09:03:44Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/چشمه گراو|چشمه گراو]] #[[/آبشار شلماش|آبشار شلماش]] ==دیدنی‌ها== #[[/چشمه گراو|چشمه گراو]] #[[/آبشار شلماش|آبشار شلماش]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اردبیل/خلخال 2718 6262 2006-11-29T09:11:58Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/گورستان هیر|گورستان هیر]] #[[/چشمه آب‌معدنی|چشمه آب‌معدنی]] ==دیدنی‌ها== #[[/گورستان هیر|گورستان هیر]] #[[/چشمه آب‌معدنی|چشمه آب‌معدنی]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اردبیل/مشگین‌شهر 2719 6263 2006-11-29T09:13:34Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/آغچه قلعه|آغچه قلعه]] #[[/سنگ‌نبشته شاپور|سنگ‌نبشته شاپور]] #[[/گورستان انار|گورستان انار]] ==دیدنی‌ها== #[[/آغچه قلعه|آغچه قلعه]] #[[/سنگ‌نبشته شاپور|سنگ‌نبشته شاپور]] #[[/گورستان انار|گورستان انار]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اردبیل/اردبیل 2720 6264 2006-11-29T09:15:05Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/آبشار گورگور|آبشار گورگور]] #[[/حمام صفویه|حمام صفویه]] ==دیدنی‌ها== #[[/آبشار گورگور|آبشار گورگور]] #[[/حمام صفویه|حمام صفویه]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/ایلام/دهلران 2721 6267 2006-11-29T09:26:37Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/آبشار آبتاف|آبشار آبتاف]] #[[/شهر سامرا|شهر سامرا]] #[[/غار خفاش|غار خفاش]] ==دیدنی‌ها== #[[/آبشار آبتاف|آبشار آبتاف]] #[[/شهر سامرا|شهر سامرا]] #[[/غار خفاش|غار خفاش]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/ایلام/دره‌شهر 2722 6271 2006-11-30T05:17:52Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/تنگ ماژین|تنگ ماژین]] #[[/پل گاومیشان|پل گاومیشان]] #[[/شهر باستانی دره‌شهر|شهر باستانی دره‌... ==دیدنی‌ها== #[[/تنگ ماژین|تنگ ماژین]] #[[/پل گاومیشان|پل گاومیشان]] #[[/شهر باستانی دره‌شهر|شهر باستانی دره‌شهر]] #[[/شهر باستانی ماژین|شهر باستانی ماژین]] #[[/آتشکده|آتشکده]] #[[/بقعه جابر|بقعه جابر]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/ایلام/آبدانان 2723 6272 2006-11-30T05:19:12Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/قلعه پشت‌قلعه|قلعه پشت‌قلعه]] #[[/دریاچه سیاه‌گاو|دریاچه سیاه‌گاو]] ==دیدنی‌ها== #[[/قلعه پشت‌قلعه|قلعه پشت‌قلعه]] #[[/دریاچه سیاه‌گاو|دریاچه سیاه‌گاو]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/ایلام/ایوان 2724 6273 2006-11-30T05:23:27Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/غار طلسم‌خان|غار طلسم‌خان]] #[[/غار آنجاری|غار آنجاری]] #[[/آتشکده سه‌پا|آتشکده‌سه‌پا]] ==دیدنی‌ها== #[[/غار طلسم‌خان|غار طلسم‌خان]] #[[/غار آنجاری|غار آنجاری]] #[[/آتشکده سه‌پا|آتشکده‌سه‌پا]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/ایلام/ایلام 2725 6274 2006-11-30T05:33:39Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/قلعه والی|قلعه والی]] #[[/آبشار چشم آو|آبشار چشم آو]] #[[/قلعه قیران|قلعه قیران]] ==دیدنی‌ها== #[[/قلعه والی|قلعه والی]] #[[/آبشار چشم آو|آبشار چشم آو]] #[[/قلعه قیران|قلعه قیران]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/خوانسار 2726 6276 2006-11-30T05:53:49Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/چشمه خوانسار|چشمه خوانسار]] #[[/مسجد جامع|مسجد جامع]] #[[/مسجد مریم‌بیگم|مسجد مریم‌بیگم]] ==دیدنی‌ها== #[[/چشمه خوانسار|چشمه خوانسار]] #[[/مسجد جامع|مسجد جامع]] #[[/مسجد مریم‌بیگم|مسجد مریم‌بیگم]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/نائین 2727 6277 2006-11-30T05:57:13Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/آب‌انبار میدان|آب‌انبار میدان]] #[[/مسجد جامع|مسجد جامع]] #[[/حمام کلوان|حمام کلوان]] #[[/قلعه ... ==دیدنی‌ها== #[[/آب‌انبار میدان|آب‌انبار میدان]] #[[/مسجد جامع|مسجد جامع]] #[[/حمام کلوان|حمام کلوان]] #[[/قلعه نیستانک|قلعه نیستانک]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/اصفهان/نطنز 2728 6278 2006-11-30T06:04:56Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/باغ عباسی|باغ عباسی]] #[[/باغ تاج‌آباد|باغ تاج‌آباد]] #[[/امامزاده آقاعلی‌عباس|امامزاده آقا... ==دیدنی‌ها== #[[/باغ عباسی|باغ عباسی]] #[[/باغ تاج‌آباد|باغ تاج‌آباد]] #[[/امامزاده آقاعلی‌عباس|امامزاده آقاعلی‌عباس]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/بوشهر/بوشهر 2729 6280 2006-11-30T06:17:42Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/قلعه هلندی‌ها|قلعه هلندی‌ها]] #[[/آب‌انبار قوام|آب‌انبار قوام]] #[[/خانه رئیس‌علی‌دلواری|... ==دیدنی‌ها== #[[/قلعه هلندی‌ها|قلعه هلندی‌ها]] #[[/آب‌انبار قوام|آب‌انبار قوام]] #[[/خانه رئیس‌علی‌دلواری|خانه رئیس‌علی‌دلواری]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/بوشهر/دشستان 2730 6281 2006-11-30T06:21:49Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/کاخ بردک|کاخ بردک]] #[[/کاخ کوروش|کاخ کوروش]] #[[/دژ برازجان|دژ برازجان]] #[[/تل مرو|تل مرو]] ==دیدنی‌ها== #[[/کاخ بردک|کاخ بردک]] #[[/کاخ کوروش|کاخ کوروش]] #[[/دژ برازجان|دژ برازجان]] #[[/تل مرو|تل مرو]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/بوشهر/دشتی 2731 6282 2006-11-30T06:26:42Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/قلعه خورموج|قلعه خورموج]] #[[/معبد کلات|معبد کلات]] #[[/مسجد بردستان|مسجد بردستان]] ==دیدنی‌ها== #[[/قلعه خورموج|قلعه خورموج]] #[[/معبد کلات|معبد کلات]] #[[/مسجد بردستان|مسجد بردستان]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/بوشهر/گناوه 2732 6283 2006-11-30T06:28:16Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/تالاب حله|تالاب حله]] #[[/امامزاده سلیمان|امامزاده سلیمان]] ==دیدنی‌ها== #[[/تالاب حله|تالاب حله]] #[[/امامزاده سلیمان|امامزاده سلیمان]] ویکی‌سفر/خاورمیانه/ایران/بوشهر/دیلم 2733 6284 2006-11-30T06:29:59Z مجید 109 New page: ==دیدنی‌ها== #[[/بندر سی‌نیز|بندر سی‌نیز]] #[[/بندر مهروبان|بندر مهروبان]] ==دیدنی‌ها== #[[/بندر سی‌نیز|بندر سی‌نیز]] #[[/بندر مهروبان|بندر مهروبان]]