بحث:آذربایجان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

فهرست مندرجات

[ویرایش] نژاد آذربایجانی ها

در اینجا توضیح زیادی درباره نژاد اصلی این مردم داده نشده است. منظور از این مردم، ساکنان کنونی آذربایجان است. یا مردمی که به آذری صحبت می کنند. برخی به آذری ها ترک، که در اصل نام زبان ایشان است را داده اند، و این واژه را در مقابل فارس، یا ایرانی به کار می برند و به عبارت دیگر، آذری ها را غیر ایرانی می کنند و خط قرمزی بین ایشان و دیگر ایرانی ها ایجاد می نمایند. چراکه یکی از سیاست های دول غربی از جمله عثمانی، در این بود که ایران را از طریق قتنه های دینی، و بعدا که سیاست های خود را شکست خورده دیدند، از طریق فتنه های نژادی یا زبانی از بین برده و آن را به بخش های کوچک غیر متحد مبدل کنند. اما حقیقت اینجاست که مردم آذربایجان، شاید زبانشان ترکی باشد ولی خود از نژاد تورکی نیستند. چون تورک های واقعی مردمی هستند از نژاد مغول ها و با چهره ها و حالات شبیه ایشان. اما آذری ها، و نه فقط آذری ها، بلکه مردم آذربایجان شوروی و همچنین تورکیه و برخی از تورکمانان و قشقایی ها نیز از نژاد تورکی نیستند، هرچند زبانشان تورکی است. حتی مردم آذربایجان ایران، با آذربایجان شوروی و تورکیه از نظر ژنتیکی نزدیک نیستند، بلکه ایشان به مردم پارسی و دیگر ایرانیان مانند کورد ها و غیره شبیه اند. همانطور که یکی از دوستان در این مقاله نوشته است، تورک ها پس از حمله اعراب وارد ایران شده اند. اما تا حدود چهار صد سال پیش در آذربایجان، مردم به زبان پهلوی آذری تکلم می کرده اند. اما بعدا در زمان صفویان، برخی قبایل تورک، که در دشت ها و اطراف شهر های آذربایجان سکونت داشتند، بدلیل نفوذ نظامی و بعدا تجاری، مقدار زیادی از کلمات زبان خود را وارد زبان آذری ها کردند و در برخی روستاها نیز با آنها ترکیب شدند. در زبان آذری و تورکی استانبولی و آذربایجان شوروی، کلمات فارسی زیادی مشاهده می شود. باید با فکر باز به این مسائل اندیشید و این نکته را مد نظر داشت که تمامی مردم ایران اعم از کورد و آذری و فارسی، از یک نژاد هستند و همگی آریایی هستند، (حتی اقوام هوریانی و قفقازی های قدیم نیز بر اساس پژوهش های بسیار جدید آریایی هستند) و نباید آذری ها خود را تورک و از نژادی غیر از مردم دیگر ایران بدانند، بلکه آنها ایرانی و آریایی اند، و تنها در زبان با هم تفاوت دارند. باید بیاد داشت که، زبان ها دائم در حال تغییر و دگر گونی هستند و در برهه های مختلف تحت تأثیر عوامل گوناگون تغییر می یابند اما نباید سلاحی در دست استکبار برای از بین بردن اتحاد ایران اسلامی مان شوند.

اظافه می کنم: شخصی بعد از این که این متن نوشته شد، جمله آخر راجع به اسلام را پاک کرد. باید متذکر شوم که اینجا محل درگیری های کودکانه برخی از معاندین اسلام نیست و خواهشمند هستم، با حفظ احترام دین مبین، فضا را همواره پاکیزه نگه دارند

[ویرایش] در کاربرد اصطلاح آذربایجان جنوبی

مانی عزیز، اینکه یک اصطلاح هیچ پیشینه تاریخی ندارد موید چه است؟ اصطلاحات و اسامی معلول نیاز و شرایط هستند و برای اینکه یک پدیدهایی را توضیح دهیم به این اسامی یا اصطلاحات متوسل میشویم. زبانها ساخته ایدولوگ‌ها و عقیده‌ها نیست. وجود یک واحد فرهنگی و ملی(ائتنیکی) به عنوان آذربایجای و یک منطقه تاریخی یک پدیده عینی و واقعی است نه تخیل و تبلیغات سیاسی. اران یا آران یک منطقه کوچکی در شمال رود ارس و جنوب رود کورا هست نه معادل منطقه‌ای که آذربایجان شمالی نامیده می‌شود. با مشاهده نوشتار‌های دیگر شما من متوجه یک جهت گیری خاصی شدم که باعث تاسف است. عرض می‌کنم باعث تاسف است چون به استعداد و درک اکادمیک شما پی بردهام. شما میدانید Objective بودن یعنی چه.

مهرداد

مهرداد گرامی، پیش از هر چیز همکاری شما با این دانشنامه را خوش‌آمد می‌گویم و از ارسال نوشتارهای خوبتان تشکر می‌کنم. در اینجا نوشتار در زمینه ترک‌شناسی کم داریم که خوشحال می‌شویم اگر شما بتوانید این خلاء را تا اندازه‌ای پر کنید. بد نیست اگر نام کاربری برای خود ترتیب دهید تا مقاله‌ها به نام خودتان (در قسمت تاریخچه) ثبت بشوند.

درباره نام آذربایجان جنوبی: تا آنجا که تحقیقات بنده نشان می‌دهد این نام یک نام تاریخی نیست و در دوره‌های تاریخی تنها نام آذربایجان (بدون پسوند جنوبی و شمالی) بکار رفته و در اکثر دوره‌ها به مناطق جنوب ارس گفته میشده‌است. پیشینه کاربرد نام آذربایجان برای مناطق شمال ارس هم زیاد طولانی نیست و با یک تصمیم دولتی از سوی عثمانیها و بعد روسها انجام گرفته. اینکه مردم شمال و جنوب ارس هر دو به ترکی آذربایجانی سخن می‌گویند هیچ جای شکی نیست ولی همانطور که استانهای تهران و فارس هردو فارس‌زبانند و اگر از این به بعد دولت تصمیم بگیرد تهران را «فارس شمالی» بنامد نمیتوان ادعا کرد که نام «فارس جنوبی» نامی تاریخی و اصیل است، به همین قیاس فکر میکنم نام «آذربایجان جنوبی» تاریخی و اصیل نباشد. اینکه این اصطلاح تنها از سوی محافل خاص سیاسی و با هدف خدشه‌دار کردن تمامیت ارضی ایران تبلیغ می‌شود را با تجربه چندین‌ساله گفتگو و گفتمان با افراد و گروه‌های پان‌ترکیست درک و تجربه کرده‌ام. درباره برخورد بیطرفانه و Objective با مسائل، حال که شما هم به این اصل باور دارید، این امید را دارم که در نوشتارها بتوانیم با همکاری هم اطلاعاتی متعادل و غیرمغرضانه ارائه بدهیم و در مواردی که به همسویی کامل نرسیدیم میتوانیم (به منظور اطلاع‌رسانی) هر دو نظر را بازتاب بدهیم. از دید من، همنظری کامل مهم (و عملی) نیست، مهم همپذیری و کنار آمدن مسالمت‌آمیز میان طرفداران نطریات مختلف است.

پاینده باشید. --ماني ۱۶:۱۴, ۶ اکتبر ۲۰۰۵ (UTC)


مانی عزیز، با پیشنهاد شما در مورد همکاری و ارائه مطالب متعادل کاملا موافقم و از آشنایی با شما خوشحالم.

مهرداد ۶ اکتبر ۲۰۰۵

ممنون از پیام شما و خوشوقت از آشنایی با شما.

شادکام باشید. --ماني ۱۶:۴۷, ۶ اکتبر ۲۰۰۵ (UTC)

دوست عزیز مهرداد

من هم با نظر مانی موافقم. با توجه به این که عنوان آذربایجان جنوبی واژه‌ای تازه‌است و با توجه به این که اکثر استفاده کنندگان از این عنوان دنبال اهداف سیاسی خاصی هستند لطفا برای جلوگیری از ایجاد هرگونه شائبه عدم رعایت اصل بی‌دوست عزیز مهرداد

من هم با نظر مانی موافقم. با توجه به این که عنوان آذربایجان جنوبی واژه‌ای تازه‌است و با توجه به این که اکثر استفاده کنندگان از این عنوان دنبال اهداف سیاسی خاصی هستند لطفا برای جلوگیری از ایجاد هرگونه شائبه عدم رعایت اصل بی‌طرفی برای خ به خط مطلب خود منبع ارایه نمایید.

من امیدوارم دوستانی که این مقاله راویرایش کنند فراموش نکنند که ویکی‌پدیا یک دانشنامه‌است و از آن به عنوان وبلاگ یا بلندگوی سیاسی استفاده ننمایند.

--معین ۲۲:۳۹, ۱۸ آوریل ۲۰۰۶ (UTC)

دوستان باید توجه کنند که ما اینجا تاریخ نمی‌نویسیم... اسم‌هایی که بکار می‌روند (چه درست و چه غلط) باید در یک دانشنامه موجود باشند.
اگر دوستان در مورد پیشینهٔ ویرایش‌های من دقت کنند متوجه می‌شوند با آنکه یک ترک‌ هستم ولی تابحال در این زمینه چیزی به ویکی اضافه نکرده‌ام. ولی مثل اینکه برخی دوستان (!) خنجر را از رو بسته‌اند...

--Meisam ۱۵:۳۲, ۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] درخواست منبع

دوست عزیز مهرداد

سلام

لطفا برای مطالب خود منبع ارائه نمایید. د صورتی که برای مطالب فوق منعظ رائه نشود دیر یا زود این مقاله در صفحه مقالات نامزد حذف برای رای‌گیری ارایه می‌شود و احتمال حذف آن بسیاراست. در ضمن با توجه به این که این عنوان برای گروه‌های مخالف و موافق آن بسیار حساسیت برانگیز است حتما سعی کنید اصل بی‌طرفی در مورد آن به دقت رعایت شود. مثلا دقیقا مشخص کنید از نظر چه کسانی این عنوان به مناطق ذکر شده اطلاق می‌شود.

با تشکر

--معین ۲۱:۲۱, ۱۹ آوریل ۲۰۰۶ (UTC)

این مقاله سر تا پا چرند است و فاقد هیچگونه نگرش علمی و مستندات تاریخی. معلوم هم است که زاییده فکر چه اشراری است. بارها در صفحات مربوط به آذربایجان و جستارهای وابسته توضیح داده شده‌است که که خود جمهوری آذربایجان نامی است جعلی و ثمره توطئه حزب کمونیست شوروی.حال تعدادی وطن فروش فساد دیگری اضافه کرده اند؟(آذربایجان جنوبی). جالب اینجاست که ژست علمی هم می‌گیرند ولی حتی توان ارایه یک مدرک تاریخی یا نقل قول یک دانشمند متخصص را ندارند.استدالالها هم که همان چرندهای حزب توده‌است.(Aghapeyman ۲۰:۳۱, ۱۳ مه ۲۰۰۶ (UTC))

[ویرایش] فارس

تا آنجا که همه می‌دانند فارس نام یک استان در ایران است و نه نام قومیتی. این هم از توطئه‌های حزب حزب کومونیست جمهوری آذربایجان در اوایل قرن گذشته به منظور تجزیه ایران بود که موفق نشدند.و هنوز خائنان از آن استفاده می‌کنند. رجوع بفرمایید به جستار از آران تا آذربایجان نوشته عنایت الله رضا(80.71.114.33 ۲۰:۴۳, ۱۳ مه ۲۰۰۶ (UTC))

[ویرایش] در مورد برچسب‌ها

به کار بردن نام آذربایجان جنوبی در جمله اول نیاز به مرجع معتبر دارد (جمعی وبلاگ و یا وبگاه سیاسی مرجع معتبر به شمار نمی‌رود). در مورد وسعت و جمعیت نیز اعداد کنونی درست نیست (معلوم نیست برای این اعداد کدام محدوده در نظر گرفته شده‌است). در پایان دوباره یاداوری می‌کنم که ویکیپدیاهای زبانهای دیگر نمی‌توانند به عنوان مرجع به کار روند (از این نظر تفاوتی بین ویکیپدیای فارسی و انگلیسی نیست). نوشتارهای مختلف ویکیپدیا اعتبار یکسان ندارند و اعتبار هرکدام بسته به مراجع آنهاست. محمود ۲۳:۰۵, ۱۳ مه ۲۰۰۶ (UTC)

من سعی در بی‌طری این مقاله دارم. تمام کشورهای ترکزبان (حداقل) این منطقه را آذربایجان جنوبی می‌نامند. این هم از یک دلیل. در ضمن یادآوری هم می‌کنم که نام این مقاله آذربایجان ایران است نه آذربایجان جنوبی.

پ ن: تمام اسمهایی که در مورد این منطقه استفاده می‌شوند باید از نظر من در این مقاله نامید. پیمان ۲۳:۱۵, ۱۳ مه ۲۰۰۶ (UTC)

درود؛
پیمان گرامی با کمال احترام باید بگویم که درباره نامهایی که دیگران به جایی می‌گویند نخست باید دانست این دیگران کیستند؟ اندیشمندان،نویسندگان معتبر،تاریخدانان یا حزبی گمنام و جداییخواه؟!شاید بر فلان نقطه دسته‌ای نامی توهین‌آمیز گذاشتند آیا باید در ویکی‌پدیا این نام را گنجاند؟ --Ariobarzan ۲۳:۲۳, ۱۳ مه ۲۰۰۶ (UTC)
پیمان گرامی.

آیا برای این گفته که «تمام کشورهای ترکزبان (حداقل) این منطقه را آذربایجان جنوبی می‌نامند.» دلیل و مدرک معتبری دارید. البته چنین مدرکی باید نشان بدهد که قرقیزستان و قزاقستان و ترکیه و ترکمنستان و ازبکستان همگی (رسماً) آذربایجان ایران را با آن نامی که شما آورده‌اید می‌نامند. --ماني ۲۳:۲۸, ۱۳ مه ۲۰۰۶ (UTC)

درود؛
فکرش را می‌کردم اگر این مقاله را بنویسم، این مشکل پیش می‌آید. به بحث متن انگلیسی نگاه کنید. تعداد یافته‌ها در مورد southern Azernbaijan حداقل همان قدر است مانند تعداد یافته‌های Iranian. پس معلوم است که این عبارت هم بسیار رایج می‌باشد. پس حداقل نامیدن آن هم در مقاله ضروری می‌باشد. در ضمن من هم که گفتم این عبارت بیشتر توسط ملی‌گرایان ترک استفاده می‌شود. پیمان ۲۳:۳۳, ۱۳ مه ۲۰۰۶ (UTC)
هنگامی که از ملیگرایان ترک سخن می‌گویید ذهن انسان به سوی ملیگرایان کشور ترکیه کشیده می‌شود حال انکه این نام بیشنر از سوی پانترکها تبلیغ می‌شود. گرامی در زبان فارسی واژه ترک را سرچ کنید و شمار پیشوند و پسوندهایی را که در برابر این واژه گذارده‌اند بررسی کنید،آیا پرکاربردترین این پیشوند و پسوندها را باید به مقاله ترک بیفزاییم؟ --Ariobarzan ۲۳:۴۲, ۱۳ مه ۲۰۰۶ (UTC)
پیمان گرامی.
  • تعدادی که یافته‌اید بخاطر اینست که همه مواردی که واژه southern هم در متنها آمده حساب شده‌است. فکر می‌کنم واضح باشد که کاربرد آن عبارت جعلی پان‌ترکیستی به مراتب کمتر از واژه‌ای مانند Iranian است. اگر می‌خواهید در مقاله حتماً ذکری هم از جعلیات اخیر گروه‌های ویژه‌ای داشته باشد به نظر من بد نیست آن را در بندهای پایینتر نوشتار در متنی که مرتبط باشد ذکر کنید. آوردن آن جعلیه به عنوان یک نام همسنگ با نام تاریخی و معتبر این منطقه رسمیت بخشیدن و هم‌ارزش پنداشتن این جعلکاری یک گروه کوچک و مغرض با یک نام اصیل تاریخی است. فکر نمی‌کنم این روش درستی باشد.
  • نکته دیگر: گذاشتن برچسب منع کردن دیگران از ویرایش در صورتیکه خود شما آغازگر این نوشتار نبوده‌اید و ویرایشهای «یکجانبه» و بدون منبع و مدرک معتبر به آن افزوده‌اید به نظر من کار درستی نیست. در هر صورت در اولین فرصتی که ویرایشهای شما شکل خود را یافت بیگمان دیگران هم مجاز به انجام ویرایشهای مورد نظرشان هستند.
  • شما نوشته‌اید:

«البته گاه استان زنجان و قسمتهایی از استانهای همدان، گیلان و مرکزی نیز به خاطر جمعیت ترکنشینشان جزو آن حساب می‌آیند.»

این مدعا بر پایه کدام مدرک و منبع معتبر تاریخی است. فاعل فعل «جزو آن حساب می‌آیند» چه کسانی هستند؟

تا فردا. شب شما خوش.

با احترامات. --ماني ۲۳:۴۶, ۱۳ مه ۲۰۰۶ (UTC)

منظور تمام ملیگرایان ترک است، حالا چه ازبک چه آذری چه ترکیه‌ای. در ضمن آریو برزن، دوست گرامی من، اگر برای کلمه «ترک» واژه رایجتری موجود باشد، به نظر من ۱۰۰٪ بله باید این واژه را در آن مقاله نام برد. (البته اگر منظور شما را خوب فهمیده باشم). پیمان ۲۳:۵۳, ۱۳ مه ۲۰۰۶ (UTC)
عبارت «تمام کشورهای ترکزبان (حداقل)» به «تمام ملیگرایان ترک» تقلیل یافت. آیا برای این مدعا مدرکی دارید؟

--ماني ۲۳:۵۶, ۱۳ مه ۲۰۰۶ (UTC)

مانی گرامی، متاسفانه شما منظور من را اشتباه فهمیدید. من منظورم دقیقا «Southern Azerbaijan» بود (یعنی در گیومه که گوگل دقیقا دنبال این عبارت می‌گرد). در ضمن (ببخشید فقط خواهش) به بحث صفحه انگلیسی نگاه کنید. تمام این جستجوها قبلا انجام شده‌است. ممنون. شب شما هم خوش. پیمان ۲۳:۵۷, ۱۳ مه ۲۰۰۶ (UTC)


نه منظورم واژه‌هایی است که ترکها را به آن نسبت می‌دهند(صد در صد توهین آمیز!)،بی‌گمان جای این واژه‌ها و دشنامها در دانشنامه نیست. خوب گرمی کاربرد یک نام جعلی و بی‌پیشینه هم شایسته این دانشنامه نیست. همانگونه که مانی اشاره کرد با این کار بر جعل گروهی غرضورز صحه گذارده‌اید. --Ariobarzan ۰۰:۰۰, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)

من عبارت Southern Azerbaijan را در گوگل جستجو کردم و ۲۴٫۱۰۰ نتیجه آمد (همه مختص به یک گروه مشخص و کوچک شناخته‌شده)، واژه Iranian را در همان گوگل جستم ۶۹٫۱۰۰٫۰۰۰ نتیجه آمد. بنابر این گفته شما یعنی «تعداد یافته‌ها در مورد southern Azernbaijan حداقل همان قدر است مانند تعداد یافته‌های Iranian» به نظر درست نمی‌آید. --ماني ۰۰:۰۵, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)

مانی جان فکر کردم شما خوابیده‌اید. در مورد ملی‌گرایان ترک شکی نیست. فکر کنم دیگران هم آن را قبول کنند. ولی اگر بخواهید چشم برای شما مدرک هم می‌آورم. در مورد کشورهگای ترک فعلا اطمینانی ندارم. وگرنه حتما آن را نیز در مقاله می‌نوشتم.

در ضمن آذربایجان جنوبی یک توهین نیست. بلکه یک نام رایج در ادبیات است (هامنطور که گوگل می‌گوید). آریو برزن اگر شما اینطوری فکر کنید پس نام «آذربایجان ایران» هم اسم غرض ورزی می‌تواند باشد، زیرا که عده‌ای هم می‌خواهند لابد با این نام آذربایجان همیشه به ایران بچسبد.؟؟؟ اگر اینطور فکر کنید آیا نظر شما اینطور نمی‌باشد؟؟ پیمان ۰۰:۰۷, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)

این هم از جستجوی شما [1] تنها ۲۵۱۰۰ مقاله برای Iranian azerbaijan. بسیار از شما متشکرم مانی جان. پیمان ۰۰:۱۲, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)
پیمان جان راستش بدجوری باید برم بخوابم، فردا کار زیاد دارم. خلاصه بحث گرم شد و نگذاشت پاشم برم. اما دیگر وقت رفتن است.

ممنون از تبادل نظر.

تا بار دیگر.

قربان شما. --ماني ۰۰:۱۶, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)

اگر south azerbaijan را داخل گیومه جستجو کنید [2] ۴۲۹۰۰ نتیجه بدست می‌آید!!!--Meisam ۱۴:۵۰, ۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)
اگر دیدگاه مرا بخواهید همه نامهای آذربایجان ایران و آذربایجان جنوبی و جمهوری آذربایجان جعلی و دروغین و بی‌پیشینه‌اند و برای منظور ویژه‌ای پدید آمده‌اند،در درازای تاریخ ما تنها یک آذربایجان داشته‌ایم،نمی‌دانم برپایه کدام پیشینه تاریخی سرزمین آران و شروان جمهوری آذربایجان نام گرفت،بی‌گمان در راستای سیاستهای تهاجمی روسهای تزاری بوده‌است و...راستی نگفتید نام آذربایجان حنوبی در کجای ادبیات ما و یا حتا ادبیات دیگر ملتها آمده است؟دیگر اینکه مگر گوگل سنجه‌ای برای پذیرش چیزی است؟ --Ariobarzan ۰۰:۱۳, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)

منظور من در ادبیات مدرن است نه در ادبیات تاریخی. امروزه (در قرن ۲۱) به مناطق شمال ارس نیز آذربایجان گفته می‌شود. حالاچه قبلا بوده یا نبوده. پیمان ۰۰:۲۸, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)


بسیار خوب چند نمونه از این آثار ادبی را معرفی کنید تا ما هم از خواندن آنها بی‌بهره نمانیم. --Ariobarzan ۰۰:۳۷, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)
بفرمایید، شمایی که اینقدر علاقه مندید از دانشنامه خودمان، معرفی می‌کنم ادبیات مدرن : جمهوری آذربایجان پیمان ۰۰:۴۴, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)
بله از ادبیات مدرن دانشنامه خودمان پیشتر بهره‌مند شده‌ام،منظورم ادبیات مدرن بیرون از این دانشنامه بود. --Ariobarzan ۰۰:۵۵, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)
دوست عزیز من با شما همکاری خوبی داشتم و همیشه خواهم داشت. من اکنون کمی خستم. فراموش کنیم. بعدا با هم حرف می‌زنیم. دوست خوبتان پیمان ۰۱:۰۴, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)

با کمال میل؛من هم کم‌کم می‌روم بخوابم. خواب خوبی داشته باشید. --Ariobarzan ۰۱:۰۸, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] درباره عنوان، نام‌ها و جستجوی گوگل

در جستجوی گوگل مورد اصلی را جستجو نکرده‌اید. "Azarbaijan" را جستجو کنید . ۱۰ برابر Southern Azerbaijan نتیجه می‌دهد و اکثر قریب به اتفاق نتیجه‌ها هم درباره آن بخش از ایران است (در صفحاتی که راجع به جمهوری آذربایجان است، به جای Azerbaijan، Azarbaijan می‌نویسند). در ضمن فراموش نکنید که در ویکیپدیای فارسی باید کاربرد در زبان فارسی مدنظر باشد (بنابراین جستجو در گوگل انگلیسی از اساس غلط است). این بخش از ایران را در نوشته‌های فارسی آذربایجان می‌نویسند (بدون هیچ صفت یا مضاف الیه). عنوان این نوشته باید آذربایجان باشد. برای تمایز با جمهوری آذربایجان و ابهام‌زدایی، صفحه آذربایجان (ابهام‌زدایی) موجود است. محمود ۰۰:۰۹, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)

بیشتر این یافته‌ها در مورد آذربایجان ایران نیستند (یعنی مربوط به این مقاله) بلکه بیشتر مربوط به استانهای آذربایجان غربی و شرغی هستند. پیمان ۰۰:۲۲, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)
دوستان، دوستان خیلی بخشید، فکر بسیار خوبی است، نه آذربایجان ایران و نه آذربایجان جنوبی. خیلی راحت و ساده آذربایجان. من با این اسم کاملا راضی هستم. محمود جان فکر خیلی خوبی کردید. پیمان ۰۰:۲۳, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)

پس اگر مخالفتی نیست، صفحه را انتقال دهم. محمود ۰۰:۲۶, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)

مشکل، لطفا صبر کنید تا به آفرید نیز جواب بدهد. من برای ایشان پیغام گذاشتم. و به نظر من ما باید حقیقت را در این دانشنامه بنویسیم که ملی‌گرایان ترک به این منطقه آذربیجان جنوبی می‌گویند. فکر کنم همه آن را قبول کنند. اگر هم قبول نکنند، من مدرک را می‌آورم. پیمان ۰۰:۳۲, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)
با درود! من هم با آذربایجان خالی موافقم.به‌آفرید ۰۰:۴۲, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)
ممنون از توجه. البته پس از مسئله نام، موضوع درستی می‌ماند. تخمین مربوط به جمعیت و وسعت معلوم نیست برای کدام ناحیه در نظر گرفته شده‌است. اگر ۳ استان آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل را در نظر بگیریم، جمعیتشان حدود ۷٫۵ میلیون است و حتی اگر زنجان را بیفزاییم، می‌شود ۸٫۵ میلیون. معلوم نیست عدد ۱۶ میلیون از کجا آمده‌است. محمود ۰۰:۴۶, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)
برای انتقال هم باید بهافرید زحمتش را بکشد (صفحه فعلی آذربایجان را برای امکان انتقال حذف کند). محمود ۰۰:۴۸, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)
بله پس از نام مقاله باید به درون مایه آن پرداخت. --Ariobarzan ۰۰:۵۵, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)

دوستان این اشرار صفحه ابهام زدایی در مورد آذربایجان را از بین برده‌اند. خواهش می‌کنم آن را درست کنید. در ضمن مانی عزیز چه دلیلی دارد که شما با یک خائن بی سواد بحث کنید و خیلی هم به او احترام بگزارید کجای دنیا با وطن فروشان اینگونه رفتار می‌شود؟

دوست گرامی سعی کنید، خودتان را در بحث مشغول کنید. به کسی هم توهین نکنید. در صورت تکرار دست رسی شما بسته خواهد شد. همین. پیمان ۱۰:۳۹, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)
پ ن: من وطن فروش نیستم. پیمان ۱۴:۲۶, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)
اولا من دوست شما نیستم من حتی شرمسارم که فردی مثل شما نام ایرانی دارد. در مورد چه بحث کنیم در مورد دروغ، در مورد خیانت، در مورد جعل تاریخ، در مورد بی منطقی. آیا شما می‌توانید در مورد اینکه دو به اضافه دو پنج میشود با یک ریاضی دان بحث کنید. به دیوانگی منسوب خواهید شد. برای همگان روشن است (هشتاد سال است) که تمام این حرفها توطئه روسیه و اخلاف کمونیستشان و ترکان عثمانی است. تمام مراجع علمی و دانشنامه‌ها و کتابهای معتبر (نه کتابی که کسی به سفارش فرهنگستان جمهوری آذربایجان نوشته‌است) به دروغ بودن این ادعاها شهادت می‌دهند.

[ویرایش] شعری از استاد بزرگوار شهریار

درد دل را با زبان دل بیان کردی ولی --- کیست اهل دل که باشد آشنا با آن زبان

لیکن اینها دشمنان کردند از ایران مرنج --- دوست را قربانی دشمن نشاید کرد هان

تو همایون مهد زرتشتی و فرزندان تو --- پور ایرانند و پاک آیین نژاد آریان

اختلاف لهجه ملیت نزاید بهر کس --- ملتی با یک زبان کمتر بیاد آرد زمان

گر بدین منطق ترا گفتند ایرانی نه‌ای --- صبح را خواندند شام و آسمان را ریسمان

بیکس است ایران به حرف ناکسان از ره مرو --- جان به قربان تو ای جانانه آذربایجان

تو همایون گلشن قدسی و نزهتگاه انس --- دامنت زرتشت را مهدیست طوبی سایبان

آسمانی کشور آذرگشسبی لاله خیز --- دامن سرسبز تو رشگ بهشت جاودان


آقا پیمان روزتان خوش.

من منظور از جمله «در ضمن مانی عزیز چه دلیلی دارد که ....» را نفهمیدم. اگر فکر می‌کنید توهینی کرده‌ام سوء تفاهم شده و پیغام دیگری را بجای پیغام بنده اشتباه گرفته‌اید. نکند پیامهای کاربر گمنام را بجای پیامهای من گرفته‌اید. به هر حال گفتم رفع سوء تفاهم بشود.

قربان شما. --ماني ۱۵:۲۷, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)


پیمان خان کسی به شما توهین نمی‌کند بیان واقعیت است. اگر شما وطن فروش نیستید پس با عرض تاسف باید بگویم که بسیار کم اطلاع هستید(البته در مورد این موضوع عرض می‌کنم). در ضمن دوست عزیز!! بسیار مطلب را جدی گرفتی اینجا یک فضای مجازی است پس کسی را تهدید نکنید که به نظر می‌رسد عادت به این کار دارید. صفحه شخصی شما را دیدم. شما تحصیل کرده هستید و دارای تحصیلات تکمیلی پس باید با روش تحقیق آشنا باشید. شما چطور دست به نگارش مقاله‌ای زدید بدون آنکه منابع معتبر تاریخی را مطالعه کنید. اگر وقت ندارید می‌توانید دانشنامه‌ها جستجو کنید. ایرانیکا منبع بسیار معتبری است. اگر از نام ایرن خوشتان نمی‌آید بریتانیکا را نگاه کنید. تاریخ آذربایجان را بخوانید. تاریخ معاصر صد ساله ایران را تورقی بفرمایید. بیان شما در این مقاله و عملتان (حذف صفحه ابهام زدا و راهنما هنگام جستجوی نام آذربایجان) نا خوداگاه هر کسی را به یاد پان ترکیسمها می‌اندازد. پس ناراحت نشوید وقتی به شما می‌گویند خائن و بی....(Aghapeyman ۲۰:۴۸, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC))

در بحث، از توهین پرهیز کنید. به ویکی‌پدیا:حمله‌های شخصی ممنوع نیز نگاهی بیندازید. محمود ۲۱:۰۱, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)
اوال از همه اگر اینجا یک فضای باز است، شما حق توهین به من ندارید. بر فرض اینم که من اشتباه می‌کنم باز شما چطور به خودتان اجازه می‌دهید من را وطن فروش و خائن بنامید. آیا اینها توهین نیستند؟ آیا متنهایی که من در آن مقاله نوشتم واقعا آنقدر وحشتناک بودند؟؟؟؟ حرفهایی هم که به شما زدم کاملا جدی بود اگر به من یا کاربر دیگری تهمت بزنید ممکن است با شما در ویکیپدیا برخورد شود. چه خوشتان بیاید چه خوشتان نیاید این قانون ویکیپدیاست. و وطن فروش هم یک تهمت است.
در مورد خود من: من خودم را ایرانی وطن پرست می‌دانم و به کشورم همواره عشق می‌ورزم. و برای یک تکه از خاک کشورم حاضرم....... به همین خاطر می‌خواهم که حقیقت در مورد وطنم معلوم شود. آیا شما می‌خواهید که دیگران اطلاعات اشتباه در مورد کشورمان بخوانند؟ شما از کدام دروغ حرف می‌زنید، کدام خیانت؟ اینکه ملیگرایان ترک لفظ آذربایجان جنوبی را استفاده می‌کنند دروغ است؟؟؟ آیا شما متوجه می‌شوید دارید چه می‌گویید. به من بارها در ویکیپدیاهای دیگر تهمت ملی‌گرایی ایرانی زده شده‌است. (می‌توانم اثبات کنم اگر خودتان را زبانشناس می‌دانید) ولی من همواره بر این امر اصرار ورزیدم، که وطن پرست (ناسیونالیست) ایرانی شاید باشم، ولی من هیچگاه فرهنگ خودم را بالا تر از دیگران نمی‌دانم. (شوونیست نیستم.) که امیدوارم شما نیز همینطور باشید. دوست عزیز چرا نمی‌خواهید حقیقت را قبول کنید. آیا قبول ندارید که در تهران اخبار سانسور می‌شود ؟؟؟؟ پس از کجا می‌خواهید بدانید در تبریز و اردبیل و مراغه چه می‌گذرد. آیا آذریها حق ندارند خودشان تصمیم بگیرند چه هستند. یا شما باید برای آنها تعیین تکلیف کنید، تو ترک نیستی بلکه آذری هستی (یعنی آریایی درجه ۲ هستی !!!)
دوست عزیز، (اگر اجازه دهید شما را اینطور بنامم) آذرِیهایی که من می‌شناسم همه خود را ایرانی می‌دانند، به ایرانی بودن خود هم مغرورند. ولی از ته دل از دست ما فارسها می‌نالند. متاسفانه این نادانی ما (که عده‌ای آن را شوونیستی می‌نامند) همچون غده‌ای سرطانی بین ما فارسها نفوذ کرده. این غده همینجور دارد رشد و رشد می‌کند و زمانی که به رشد کافی رسید، هیچ چاره‌ای جز قطع عضو وجود ندارد. اگر ایران را دوست دارید، دست از این کارتان بکشید. من از بحث ویکیپدیا خارج شدم فقط به خاطر اینکه اثبات کنم، که من ایران را بیشتر از همه شما دوست دارم. و حداقل به خاطر وطنم (نه خاطر ویکیپدیا) می‌خواهم که این مقاله صحیح بماند. همین. پیمان ۲۱:۴۹, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)

پ ن: یکی از منبعهای من هم ویکی انگلیسی بود. دوستان ببخشید واز بحث خارج شدم و سرتان را در آوردم. ولی می‌خواستم از خودم دفاع کنم. پیمان ۲۱:۴۹, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)

امیدوارم آقا پیمان متوجه شده باشند که نویسنده آن پیامها اینجانب نیستم.

--ماني ۲۲:۰۳, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)

مانی عزیز فکر کنم سوًتفاهم از طرف شما شده‌است. چون جمله «'در ضمن مانی عزیز چه دلیلی دارد که ....'» را من ننوشته‌ام. بلکه همین جناب Aghapeyman که با نیز مثل اینکه همنام است. :-) و به من تهمت زده‌است. پیمان ۲۲:۱۹, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)

از آنجا که ایشان امضائی زیر پیام نگذاشته بودند و پیام شما هم در ادامه آن نوشته شده بود من فکر کردم آن نوشته از شماست. خوشحالم که سوء تفاهمی نیست. به نظرم این حرفها الان خارج شدن از بحث اصلی و وقت تلف کردن است. بهتر است یا دنباله همان بحث اصلی مربوز به نوشتار پیگیری بشود.

قربان شما. --ماني ۰۹:۴۷, ۱۵ مه ۲۰۰۶ (UTC)

در تبریز چه می‌گذرد عزیزم؟ تو را به خدا یک هفته به آذربایجان و همین شهر تبریز سفر کنید تا مسایل برای شما روشن شود. تمام بازار تهران در دست آذربایجانی‌ها است. تحقیق این موضوع که دیگر کاری ندارد!بیش از ۳۰ درصد مردم تهران ترک هستند. چه کسی اخبار را سانسور می‌کند، خودمان!!
آریایی‌های درجه ۲ . این یکی را که واقعا خوب اومدی. اصلا آریایی درجه یک پیدا می‌شود که حالا ۲ و ۳ پیدا کرده!! فکر می‌کنم زیاد به سایتهای پانترکیسمها سر میزنید!

[ویرایش] فرمت آغاز مقاله

برای فرمت بخش آغازین مقاله و پرهیز از بحث‌های کشدار، بد نیست پاراگرافی شبیه پاراگراف نخست نوشتار بریتانیکا [3] در آغاز نوشتار بیاید. البته ادامه نوشتار نباید محدود به آن شود و طبیعی است که نوشتار ویکیپدیای فارسی درباره آذربایجان از ورژن بریتانیکای آن بسیار گسترده‌تر شود. محمود ۲۱:۱۸, ۱۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)

آقای رامین چرا آن جمله راپاک می‌کنید؟


[ویرایش] مدیران کجا هستند ؟

بسیار جالب است که دوستان مدیر ما که مهارت خوبی درمو از ماست کشیدن دارند و به درستی در بسیاری از موارد مدارک غیر قابل انکار می‌خواهند در موارد دیگر چشم اغماز داشته و اجازه می‌دهند جملات بی پایه‌ای در مقاله‌ها باقی بماند. کاربر با آی پی ۸۰٫۷۱٫۱۱۴٫۳۳ در این مقاله جمله‌ای نوشته که «در غرب آذربایجان اکثریت با کردان است.» وقتی من این جمله را از لحاظ آماری زیر سوال برده و خواهان مدارک آماری می‌شوم با کمال تعجب جواب این کاریر این است «دلیل شمابرای پاک کردن چیست»!! مثل اینکه در این مقاله ایشان همه چی می‌توانند بنویسند و بقیه باید در رد آن دلیل بیاورند !؟ بسیار مایلم نظر دوستان را در این مورد بدانم.با تشکر کامران ۱۶:۵۰, ۲۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)

واقعا خوبه که مدیران نگاه کنن ببینن چطور شما مطلب منبعدار را حذف میکنید. Hajeer
ببینید، وظیفهٔ بررسی مقالات از نظر اثبات‌پذیری، بی‌طرفی و حق تکثیر با فرد فرد کاربران است. انتظار نداشته باشید که دو نفر مدیر که هم اکنون فعال هستند بتوانند تک تک مقالات را سر تا ته بخوانند (و آن هم با دید انتقادی) و تمام موارد را اصلاح کنند و یا در موردش بحث کنند. این مساله دانشی می‌طلبد در حد علامهٔ دهر. ولی بدیهی است که گزاره‌های مشکوک مثل این را می‌توانید با {{مدرک}} مشخص کنید و بعد اگر در بحث نتیجه‌ای حاصل نشد و منبعی هم برای آن نیامد، حذفش کنید. ما نهایت سعی‌مان را می‌کنیم که مشکل سطحی‌ای مثل نقض حق تکثیر به ویکی نفوذ نکند در موارد دیگر مثل صحت، اثبات‌پذیری و بی‌طرفی ویرایش و بحث و نظر با کاربرانی است که مطالعات و علاقه‌ای به آن موضوع خاص دارند. ممنون از توجه. --شروین افشار ۲۱:۴۴, ۲۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)
آن کاربر گفته در بخشی از استان که حق دارد در شهر بوکان همگی کرد هستند --نازگل ۱۶:۵۸, ۲۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)
آن جملهٔ بحث‌برانگیز هم البته دیگر در مقاله نیست! Raamin ب ۱۷:۰۲, ۲۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)

منبع :[4] البته در اینجا فقط به سنی بودن بوکانی‌ها اشاره شده که بر همگان واضح است ترکها شیعه و کردها سنی هستند --نازگل ۱۷:۰۵, ۲۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)

رامین خان این که آذربایجانیها مردمانی کار آمد هستند کجاش بحث انگیز است؟ پاکش نکنید(Aghapeyman ۱۷:۴۸, ۲۴ مه ۲۰۰۶ (UTC))
در آن جمله که نوشته نشده ایشان از دیگر مردمان ایران کارآمدتر هستند به علاوه باید به عرض برسانم که آن جمله را از کتاب میراث ایرانیان که در منابع هم به آن اشاره کردم برداشته‌ام بدون کوچکترین تغییری(Aghapeyman ۱۷:۵۳, ۲۴ مه ۲۰۰۶ (UTC))
اولاً منظروم از جملهٔ بحث‌برانگیز این بود: «در بخش غربی آذربایجان غربی اکثریت با کردها است»
ثانیاً آن جمله‌ای را که دوباره افزوده‌اید غیر دانشنامه‌ای است و بی‌طرف نیست. در ضمن، آن جمله را مگر شما نوشته‌اید که حالا از بودنش دفاع می‌کنید؟ به تاریخچهٔ مقاله رجوع کنید؛ می‌بینید که کسی بدون نام کاربری به مقاله افزوده. خب حق بدهید از مقاله برداشته شود. Raamin ب ۱۸:۰۸, ۲۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)
آن جمله از کتاب میراث ایرانیان است جمله غیر واقعی و بدی هم نیست.(Aghapeyman ۱۸:۴۳, ۲۴ مه ۲۰۰۶ (UTC))
نگفتم که بده و دروغه؛ گفتم «غیر دانشنامه‌ای» است. تازه با این حساب تکلیف کردها و اصفهانی‌ها و یزدی‌ها و کرمانی‌ها و ... چه می‌شود؟ این مردمان برجسته نیستند؟ باید در هر مقاله از این دست چنین جمله‌هایی نوشت؟ Raamin ب ۱۸:۵۳, ۲۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)
برای برداشتن یا نگهداشتنش رای بگیرید!(Aghapeyman ۱۸:۵۹, ۲۴ مه ۲۰۰۶ (UTC))

اگر این طور است باید بنویسیم که اصفهانی‌ها و یزدی‌ها بهترین اقتصاد دانان و آبادانی‌ها خوشتیپ ترین و شیرازی‌ها خوشگل ترین مردم ایران هستند --اگزه ۱۹:۰۳, ۲۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)

بابا جان تاریخ نشان می‌دهد که مردم آذربایجان بعد از مردم استان فارس که تازه آن مال پیش از اسلام است، تاثیر گذار ترین قوم در تاریخ ایران هستند.این را که دیگر من در نیاورده ام!!(Aghapeyman ۱۹:۰۸, ۲۴ مه ۲۰۰۶ (UTC))

برای مثال ؟ --اگزه ۱۹:۱۱, ۲۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)

به عنوان مثال: بنیانگذار ایران کنونی یک آذربایجانی به نام شاه اسماعیل بود. در ضمن، صفویان، قاجاریان، افشاریه همگی آذربایجانی تبار بودند. یعنی حدود ۵۰۰ سال آذریها در ایران حکومت می‌کردند. از این گذشته، اولین کتابخانه، اولین چاپخانه، اولین مدرسه به سبک کنونی همگی برای اولین بار در آذربایجان گشایش یافتند. دانشگاه تبریز نیز بعد از دانشگاه تهران قدیمی ترین دانشگاه ایران می‌باشد. آیا بیش از این مثال می‌خواهید؟؟؟ پیمان ۲۲:۴۲, ۲۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)
پیمان گرامی.

خب هر گروهی می‌تواند از این لیستها فراهم کند. مثلاً خوزستانی‌ها: "اولین دانشگاه ایران (گندی شاپور)، اولین شبکه آبیاری (شوشتر و نهرها و بندها و ...)، اولین صنعت نفت، تاثیر فروان در موسیقی ایران و دارای قویترین اقتصاد ایران و ....، یا تهرانی‌ها و اصفهانیها و ... هم همینطور.

اینگونه صحبتها دانشنامه‌ای نیست. شما در دانشنامه بریتانیکا، آمریکانا، ایرانیکا و ... بگردید ببینید از این دست چیزها در آنها پیدا می‌کنید؟

آن جمله‌ای که شما نوشتید می‌تواند در روزنامه‌ها ، وبلاگها، مقاله‌ها و غیره جالب و بجا باشد ولی به نظر من به متن یک دانشنامه نمی‌خورد.

با احترامات. --ماني ۲۲:۵۲, ۲۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)

مانی جان، چرا شما از ۲۵۰۰ سال پیش حرف می‌زنید؟؟ من از دوران مدرن حرف می‌زنم. من حرف شما را کاملا قبول دارم این جملات اینجا اصلا مناسب نیستند، ولی حداقل می‌توانیم بگوییم که ترکهای ایرانی (آذربایجانیها) نقش به سزایی در تاریخ کشور بازی کردند یا نه؟ پیمان ۲۳:۱۸, ۲۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)
تازه دوران مشروطه را نیز لطفا فراموش نکنید. ارادتمند شما. پیمان ۲۳:۲۰, ۲۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)
اگر گفته شود «آذربایجانی‌ها بر طبق فلان منبع یا منابع در فلان جریان سیاسی یا اقتصادی ایران در فلان دوره نقش بسزایی داشته اند» به نظر من دانشنامه‌ای و قابل قبول است.

ولی اینکه من مثلاً بگویم «قمی‌ها (یا آذربایجانیها یا فلانی‌ها) برجسته و کارآمد و زیرک و خوش‌تیپ هستند» چیزی دائرة‌المعارفی نگفته‌ام. این حرفی کلی و نسبی است. نسبت به چه کشانی ایشان دارای آن صفات هستند؟ محک و معیار چیست؟ مدارک کجاست؟ اصلاً این کلی‌گویی‌ها مدرک و منبعی نمی‌توانند پیدا کنند. و ....

پاینده باشید. --ماني ۱۷:۲۵, ۲۸ مه ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] آمار در مورد تعداد گروههای قومی برای غرب آذربایجان

در قسمت مردم این مقاله کاربر Hajir سعی در آوردن جمله‌ای دارد مبنی بر اینکه در غرب آذربایجان اکثریت با کردهاست. ولی ایشان دلیلی برای این ادعا ندارند به غیر از رجوع به دو نقشه. آیشان مثل اینکه متوجه نیستند که اولا نقشه‌ها اشاره‌ای به تعداد و تراکم جمعیت ندارند دوما آوردن نقشه از یک ویکیپدیای دیگر برای اثبات مدعا قبول نیست .(آفتاب آمد دلیل آفتاب !!!) کامران ۱۶:۳۹, ۲۸ مه ۲۰۰۶ (UTC)

نقشه‌ها از کتابخانه دانشگاه تکزاس است. Hajeer

اگر نقشه‌ها را قبول ندارید و آمار دقیق بر اساس سرشماری می‌خواهید، هر وقت شما برای اکثریت ترکی آذربایجانی منبع معتبر آوردید، من هم برای اکثریت کردها در غرب و جنوب آذربایجان غربی منبع می‌آورم. اگر نمی‌خواهید، هر دو جمله را حذف کنید. Hajeer

هژیر و کامران گرامی.

این کار فرهنگی و علمی یعنی نوشتن یک دانشنامه معتبر به نظر من نباید صحنه کشمکش درباره واضحات بشود. اینکه اکثریت مردم منطقه آذربایجان ترکزبانند فکر می‌کنم برای همه هم امری واضح و مبرهن باشد و اینکه مردم جنوب و غرب استان آذربایجان غربی یعنی منطقه مکریان و نوار مرزی ایران و ترکیه اکثراً کردزبانند هم همینطور معلوم و آشکار است. البته اگر دوست داشتید منابعی هم برای این اطلاعات فراهیم کنید بد نیست ولی هر دو گزاره به نظر من اطلاعات آشکاری هستند که نیازی به حذفشان نیست.

با احترامات. --ماني ۱۷:۴۱, ۲۸ مه ۲۰۰۶ (UTC)

من هم موافق هستم چون واضح است غرب آدربایجان کردنشین و شرق آن ترک نشین است حتی شهری مثل ارومیه جمعیت مختلطی از این دو دارد. --M rjenab ۱۹:۲۲, ۲۸ مه ۲۰۰۶ (UTC)


[ویرایش] موضوع جدید

آیا اگر امروز زنجان را از آذربایجان جدا کنیم دیگر نمیتوانیم آن را آذربایجان بنامیم؟ آیا اگر امروز هرمزگان از ایران جدا شود دیگر نمیتوان آن را آیران نامید؟ هر دو سوی ارس، آذربایجان است و در داخل این کل تقسیم بندی‌های دیگری مانند قره داغ، قره باغ، خمسه، آران، مغان،گونئی (منطقه شبستر)و... وجود دارد. بر اساس استدلال شما مغان را نمیتوان آذربایجان نامید!!!! شاید...

    آذری

سلام.

به شما کاربر گرامی خوش‌آمد می‌گوییم. آیا مدرکی تاریخی در دست دارید که نشان میدهد زنجان و قزوین و غیره در قدیم آذربایجان نام داشته اند؟ همانطور که نمی‌شود ادعا کرد که چون هرمزگان فارس زبان است پس باید گفت قبلاً بخشی از کرمان یا تهران بوده نمی‌شود گفت که قزوین و اراک و ... چون الان آذری زبان دارد پس قبلاً نامشان آذربایجان بوده! هر استان و منطقه‌ای نام خودش را دارد. خراسان خراسان است و فارس فارس، نمیشود گفت خراسان جزئی است از فارس!

با احترامات. --ماني ۱۲:۱۷, ۲ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

به عرض دوستمان می‌رسانم، زنجان در گذشته باستان جزو ماد بزرگ بوده‌است و از لحاظ جغرافیایی نیز هیچگاه جزو آذربایجان نبوده است(به کتاب تاریخ ماد نوشته دیاکانوف رجوع کنید). هم چنین در اولین تقسیم بندیهای نوین کشور این استان جزو استان تهران بود.

خواهش می‌کنم وضعیت عکس را نسبت به مقاله درست کنید. عکس ویرانه‌های آتشکده آذرگشنسب در آذربایجان است.(Aghapeyman ۲۱:۲۸, ۲ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC))

دوستان اجازه دهید بحث بخش تاریخی توالی منطقی خودش را طی کند. در ضمن از بیان نقل قولهای غیر مستند خودداری فرمایید. من سعی کرده‌ام برای نوشتن این بخش از معتبر ترین مرجعها استفاده کنم پس استدعا دارم برای ویرایش آن نیز از منابع معتبر استفاده شود.(Aghapeyman ۲۱:۳۹, ۲ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC))

جمله آخر را حذف می‌کنم چون در این بخش موضوعیت ندارد. من نمی‌دانم این دوست تازه وارد چه چیز را می‌خواهد نشان دهد. اجازه بدید مقاله روند منطقی خود را طی کند.(Aghapeyman ۲۱:۵۷, ۲ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC))
کمی جلوتر به وضعیت آذربایجان در زمان بعد از اسلام خواهیم رسید. آقای رئیسی نیا و کتاب ایشان در حیطه مورد بحث ما گمنام هستند و به نظر میرسد کتاب ایشان جمع آوری نقل قولهایی باشد اگر به کتاب دسترسی دارید منبع اصلی را بیان کنید.البته بعد از اینکه به وقایع سقوط ساسانیان و اسلام رسیدیم.(Aghapeyman ۲۱:۵۷, ۲ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC))

دوست عزیز اینها را به حساب ناشی بودنم بذارید. ممنون --Yoldas ۲۱:۵۹, ۲ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)


[ویرایش] بررسی منابع

نکته‌ای را فکر می‌کنم مناسب است که به بحث بگذاریم. بررسی منابع خواهش می‌کنم توجه بفرمایید که هر کتاب معتبر نیست و هر نویسنده صاحب صلاحیت نیست. بنابراین مناسب است برای یک دانشنامه از مراجع معتبر که توسط آکادمی‌های معتبر دنیا تایید شده‌اند استفاده کنیم. خواهش می‌کنم در این مورد نظر دهید.

چه کسی صلاحیت کتابها را بررسی خواهد کرد؟ نظریات علمی خیلی قوی هم به مرور زمان اعتبار خود را از دست داده‌اند. از نظر هر شخص نویسندگان مخالف بی اعتبار دیده می‌شوند. این نوعی سانسو خواهد بود. یعنی یک دیکتاتوری.--Yoldas ۲۲:۰۸, ۲ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

از کتابها به عنوان منبع استفاده می‌شود. می‌توان نظرات موافق و مخالف را با ذکر منابعشان اینجا آورد. البته هردو در کنار هم. البته اگر ممکن است مشخص‌تر منظورتان را بگویید. حسام ۲۲:۱۴, ۲ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)
اگر کتابهای معتبر علمی را مشاهده بفرمایید. به ویژه در مباحث باستانشناسی و جامعه شناسی در فصل اول کتاب بخشی به معرفی منابع اختصاص داده می‌شود. در این بخش نویسنده تمام منابع مورد استفاده خود را معرفی می‌کند.(برای مثال به تاریخ ماد نوشته دیاکانوف مراجعه فرمایید) این منابع می‌توانند نویسندگان و کتابهای باستانی، آثار باستانی بدست آمده و غیره باشد. پژوهشگر سپس با روش ارزیابی علمی هر یک را بررسی کرده و نظر خود را بیان می‌کند. سپس ساختار منطقی کتاب خود را بر اساس این منابع بنا می‌کند.

در مورد اشخاص نیز چنین است، نوشته‌ها و نقل قولهای افرادی قابل استناد است که در آکادمی‌های معتبر دنیا شناخته شده باشند و آثار آنها مورد بحث و تحلیل قرار گرفته باشد.افرادی که در مورد موضوع مورد نظر یا تحصیلات تکمیلی داشته باشند یا سوابق معتبر پژوهشی. در مورد دوستی که می‌گویند مخالفان نظر هم را بی اعتبار می‌دانند، به عرضشان می‌رسانم که در مباحث علمی چنین نیست چون روش و نگرش از ساختاری ثابت پیروی می‌کند و مخالفان نمی‌توانند به سادگی نظراتی را که با استفاده از نگرشها و روشهای علمی معرفی شده‌اند را رد کنند و خود نویسندگان نیز نمی‌توانند تمایلات شخصی خود را وارد پژوهش هایشان بکنند. مثال بسیار خوب در این زمینه که به بحث تاریخ آذربایجان نیز مربوط می‌شود، کتاب تاریخ ماد نوشته دیاکانوف است می‌دانیم که دیاکانوف متخصص زبانهای باستانی است و تاریخ دان. کتاب تاریخ ماد به سفارش آکادمی علوم جمهوری سوسیالیستی آذربایجان و در راستای سیاستهای کلان اتحاد جماهیر شوروی به دیاکانوف ارجاع شد. ولی در سراسر این کتاب شما می‌بینید که این دانشمند شوروی به رغم خواست خودش و فشار‌های کمونیستها از خط بررسی علمی خارج نمی‌شود و حقایق را همان گونه که به دست آمده بیان می‌کند و نتیجه گیریهای آن کاملا علمی است. حتی اگر خطا کرده باشد خطا در داده‌ها است نه در روش.(Aghapeyman ۱۱:۲۳, ۳ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC))

در ضمن نظر زیر را دوست تازه واردمان در صفحه بحث گذاشته بودند که برای آگاهی دیگر دوستان در اینجا کپی کردم

نژاد پرستی در ویکی معنی ندارد سلام. دوست عزیز منابعی که نوشتم کدامشان معتبر نیست؟ هر چیزی که مخالف اراجیف نژادپرستان باشد غیر معتبر است؟ این کتابها کاملا معتبر و قدیمی هستند در حالیکه نوشته‌های شما تماما حرفهای کسانی است که در دوران رژیم شاه برای خودشان تاریخ می‌نوشتند. شما مگر هزاران سال زندگی کرده‌اید که می‌گویید هرگز در تاریخ به آن آذربایجان گفته نمی‌شده. اگر یک نفر هم گفته باشد نمی‌توان گفت که هرگز. قصد شما چیه؟ این همه منابع آوردم شما سرخود پاک کردید. شما مگر تاریخدان هستید که یک منبع را غیر معتبر بدانید؟--Yoldas ۰۹:۲۵, ۳ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

من نمی‌دانم این بحث نژاد پرستی از کجا آمد ما در مورد تاریخ آذربایجان صحبت می‌کنیم و سعی می‌کنیم ایم مقاله را با استفاده از مراجع معتبر تکمیل کنیم.(Aghapeyman ۱۱:۳۰, ۳ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC))

همکار محترم. از کی منابع تاریخی در قرون قبلی نوشته شده‌اند بی اعتبار شده‌اند و در عوض نویسندگان این قرن معتبر؟ شما می‌خواهید به زور چیزی را که نبوده اثبات کنید. وقتی که در کتابهای ۷-۸ قرن پیش عنوان شده که مرزهای آذربایجان تا دربند هم شامل می‌شده شما می‌گویید منابع غیر معتبر و در عوض نوشته‌های کسروی که معلوم نیست تاریخدان است یا زبانشناس و یا دین پژوه معتبر می‌دانید. آیا این غیر از نژادپرستی و آریامداری چه چیزی می‌تواند باشد. آیا ۸ قرن پیش هم نویسندگان پانترکیست بودند؟ شما از کجا می‌دانید که رهبران جمهوری آذربایجان پان ترکیست بودند؟ تا جاییکه می‌دانم اول جمهوری قفقاز تشکیل شد و پس از شکست جمهوزی آذربایجان تشکیل شد. به بهانه منابع معتبر اراجیفی در متن می‌آید که در هیچ دانشنامه‌ای حتی بی اعتبارترینشان دیده نمی‌شود. --Yoldas ۱۵:۴۴, ۳ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

ببین باباجان اینطور که به نظر می‌آید مشگل شما جای دیگر است.بنابراین بحث با افرادی مثل شما بیهوده‌است. ما هرچه می‌گوییم شما می‌زنی به صحرای کربلا!!خیلی جالب است دانشنامه‌های بریتانیکا و ایرانیکا اراجیف شده‌است.من مطمئن هستم شما حتی یکی از آنها را ورق نزدی. شما فقط چرندیات اعضای حزب توده را تکرار می‌کنید. در ضمن کاملا مشخص است که شما به کشور خود علاقه ندارید و به دانشمندان آن مانند احمد کسروی کینه می‌ورزید. مایه تاسف است.(Aghapeyman ۱۸:۳۹, ۳ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC))

دوست عزیز چه ربطی به موضوع دارد؟ آیا دیاکانوف از آسمان وحی آورده؟ دیاکانوف اصلا هم معروف نیست. نمی‌دانم هر کسی که حرف ما را بزند می‌شود معتبر. در مقابل ما خودمان اینهمه منبع داریم میگید غیر معتبر. دوست عزیز کسروی در زمانی زندگی مرده که یک نفر نمی‌توانست هم دینشناس باشد هم تاریخدان هم زبانشناس و ... او نویسنده‌ای بوده در راستای اهداف رژیم. آذربایجان قبلا جدا از هم نبوده ولی زمانیکه حمهوری آذربایجان تشکیل شدمساله ایجاد شد. مثل ترکیه؛ درحالیکه تنها بخش کوچکی از ترکها در ترکیه زندگی می‌کنند. شما مگر مرجع تقلیدتان کسروی است که می‌گویید فقط اوست که راست می‌گه؟ یک نگاه هم به منابع تاریخی خودمان بیاندازید بعد. --Yoldas ۱۸:۵۶, ۳ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

دوست گرامی به کسی مربوط نیست که من چی دوست دارم یا ندارم. سعی کنید با انگ زدن حرفتان را به کرسی ننشانید. در زمان شوروی اینکه تاریخنگاران وابسته به رژیم سعی کنند که بگویند شما (مردم حمهوری آذربایجان فعلی) آذربایجانی نیستید چون سابقه تشکیل جمهوری را داشتند و بی پایه نشان دادن اصل آن خیلی هم مورد حمایت دولت بوده. من نمی‌دانم اینهمه تاریخدان تو دنیا هست همه پان ایرانیستها به دیاکانوف رفرنس می‌دهند. و این همه منابع دست اول را نمی‌بیینند. مگر خود دیاکانوف زمان مادها بوده؟ پس از منابعی استفاده کرده که شما آنها را قبول ندارید چون دیاکانوف یا کسروی نگفته. در ضمن زمان مادها که کل تاریخ نیست. شما می‌گویید هرگز به اسم آذربایجان اشاره نشده در حالیکه حداقل یک جمهوری در زمان جنگ جهانی اول به آن اسم شکل گرفته. حتماهم ۵ تا منبع رو به پانترکیستهای عربزاده (مثلا ابن خلدون) قرون ۷-۸ مربوط کردید .--Yoldas ۱۹:۱۳, ۳ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

عرض کنم کتاب تاریخ ماد دیاکانوف معتبر ترین پژوهش در مورد ماد و آذربایجان باستان است. لازم است تکرار کنم که این کتاب به سفارش آکادمی علوم همان جمهوری خودخوانده آذربایجانی نوشته شده که شمای ایرانی؟؟ سنگش را به سینه می‌زنید.

در مورد رفرنستان در مورد سفر نامه ابن خلدون عرض کنم که جعلی است سعی کنید به جای تکرار کلیشه وار گفته‌های بعضی سایتهای آنچنانی کمی مطالعه کنید.

به عنوان آخرین پاسخ به شما از مرحوم احمد کسروی مدد میگرم و افتخار می‌کنم که پدرانم با ایشان هم کوی بوده‌اند.

شگفت است که آران را اکنون آذربایجان می‌خوانند. با انکه آذربایجان یا آذربایگان نام سرزمین دیگری است که در پهلوی اران و بزرگتر و سرشناس تر از آن می‌باشد و از دیر زمان این دوسرزمین از هم جدا بوده هیچگاه نام آذربایجان بر آران گفته نشده.

ما اکنون ندانستیم که برادران آرانی ما که حکومت آزادی برای سرزمین خود بنا کرده می‌خواستند نام دیگر بر آن نهند برای چه نام تاریخی و کهن خود را کنار گزارده دست یغما به سوی آذربایگان دراز کرده اند!؟ و چه سودی از این کار شگفت خود امیدوار بودند؟

این خرده گیری نه از آن است که مابرخواسته از آذربایجانیم و تعصب بوم و میهم خود نگاه می‌داریم. چه آذربایگان را از این کار هیچ گونه زیان نیست(البته فکر می‌کنم مرحوم کسروی در این مورد اشتباه کردند) بلکه برای اینست که برادران آرانی ما در آغاز زندگی ملی و آزاد خود پشت پا به تاریخ و گذشته سرزمینشان می‌زنند و این خود زیانی بزرگ است. آنگاه تاریخ مانند این کار شگفت سراغ ندارد! (Aghapeyman ۱۹:۴۹, ۳ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC))

دوستان ، به خاطر اینکه از بحث دور نشویم، من دو نقشه معتبر از ویکیپدیاهای انگلیسی و عربی [5]، [6] اینجا می‌آورم. هردو نقشه تقسیمبندی کشوری را در زمان عباسیان نشان می‌دهند. آقا/خانوم یولداش آیا می‌توانید در مقابل این دو نقشه از خود دفاعی بکنید؟ پیمان ۲۰:۰۹, ۳ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)
پ ن: در این نقشه‌ها، دو منطقه آذربایجان و آران دقیقا از هم جدا و مجزا نشان داده شده‌اند. پیمان ۲۰:۱۲, ۳ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)


آقای پیمان، بسیار جالب است که شما تعبیر قرن بیستمی از جغرافیای سیاسی ۱۰ تا دوازده قرن پیش را به عنوان مدرک می‌آورید. آیا متوجه شدید که طبق همین منابع خبری از کشوری به نام ایران نیست ؟ دوستان لطفا توجه داشته باشید که اولا اسامی جفرافیائی و سیاسی مناطق هزاران بار عوض شده و این اسامی تعابیر متفاوتی برای دولتهای مختلف داشته. اینکه قبل از اعلام استقلال توسط جمهوری دمکراتیک آذربایجان نام آذربایجان به آن مناطق خطاب نمی‌شد درست نیست. در همین نقشه [7] آذربایجان نه تنها شامل کل منطقه نخجوان (شمال ارس) و بلکه شامل منطقه استان کردستان فعلی و قسمتی از شمال غربی عراق است. تعبیرات متفاوتی در مورد سر حد‌های منطقه آذربایجان در مقاطع مختلف بوده و هیچ کدام از این تعبیرات به صورت علمی ثبت نشده‌اند.

من در حال حاظر دسترسی به کتابهای لازم ندارم و برای نمونه شما را به مقاله اخیر آقای رضا اغنمی [8] در سایت اخبار روز جلب می‌کنم که از فرهنگ سنگلاخ نقل قول می‌کنند که: در فرهنگ سنگلاخ ، تدوین میزرا مهدی استرآبادی منشی نادرشاه که درسال ۱۳۷۴ به شماره نشر ۲۶۸ از طرف انتشارات نشر مرکز در تهران منتشر شده در صفحه ۲۲۸ ذیل گنجه چنین آمده‌است: «گنجه [ ganja ] : طفلی را نامند که از پیرکهن سال به وجود آید و رومیه عموم طفل و بچه را «گنج» گویند و نیز نام ولایتی است معروف در آذربایجان» همین گنجه درحال حاضر دومین شهر درآذربایجان شمالی یا جمهوری آذربایجان است دوران پادشاهی نادرشاه افشار از ۱۱۴۸ تا ۱۱۶۰ هجری قمری مطابق مارس ۱۷۳۶ تا ژوئن۱۷۴۷ میلادی بوده و تدوین این کتاب هم قاعدتا درآن سالها صورت گرفته‌است.

اینکه ۱۲ قرن قبل یک اسم تعبیر خاصی داشته ولی چهار ، پنج یا هشت قرن قبل عوض شده بسیار محتمل است چرا که در این قرون ترکیب جمعیتی و دینی و قومی این مناطق شمال رود ارس با جنوب آن فرقی نداشته. 203.59.104.117 ۱۶:۳۲, ۴ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

من دوباره بحث منابع را مطرح می‌کنم، چون همین گونه که می‌بینید بسیار سوء استفاده می‌شود. توجه می‌کنید که این هم وطن! یا کد‌های اشتباه می‌دهد مثلا همین اشاره به سفرنامه ابن خلدون، یا به کتابها و اشخاصی اشاره می‌کتد که نام آنها در هیچ یک از دانشگاه‌ها و منابع مرجع آکادمیک وجود ندارد. تلاش این افراد تنها ایجاد شبه‌است. چون مثلا ایشان یک کداز سفرنامه ابن خلدون می‌دهد حالا چند نفر به این سفرنامه دسترسی دارند. مثال انداختن سنگ در یک چاه است حالا باید صد نفر جمع شوند و سنگ را در آورند و بعد دوباره طرف سنگ دیگری به راحتی می‌اندازد درون چاه!!

البته این از روشهای پروپگاندای حزب کمونیست شوروی بود و حزب توده در ایران نیز از همین تاکتیک به خوبی استفاده می‌کرد. من مجدد استدعا می‌کنم دوستان در بحث بررسی منابع شرکت کنند مخصوصا مدیران، که بتوان حتی بانکی معتبر از مراجع مورد استفاده مان در هر موضوع برخورداد شویم.(Aghapeyman ۰۶:۳۹, ۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC))

در بررسی منابع و کتابهای قدیمی نیز،آنها مورد بررسی با استفاده از متودولوژی علمی و ساخت یافته قرار می‌گیرند. مثال مشهوری در این زمینه می‌زنم می‌دانیم گزنفون کتابی دارد که در زمان هخامنشیان نوشته شده به نام تربیت کوروش با بررسی هاب تطبیقی که صورت گرفته دانشمندان متوجه شدند که این کتاب بیشتر حاصل تخیلات گزنفون در مورد رهبری ایدآل است تا گزندگی واقعی کوروش بنابر این ملاحظه می‌فرمایید که در کتابها و پژوهشهای تاریخی به این منبع اشاره نمی‌شود ولی در مورد عقب نشینی ده هزار تن از همین نویسنده کاملا کتاب معتبری شناخته شده‌است. در مورد شاهنامه هم چنین است کسی شاهنامه را و رویداد‌های آن را صد در صد به عنوان مرجع تاریخی نمی‌پذیرد مگر توسط دیگر روشها و منابع تایید شود(Aghapeyman ۰۶:۴۸, ۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC))

دوست عزیزی که جلوی ایرانی علامت سوال قرار می‌دهی. به کسی مربوط نیست که من ایرانیم یا نه چه فکر می‌کنم و... سعی نکنید که یکی رو تخطئه کنید. وقتی ابن خلدون و فرهنگ سنگلاخ نا معتبر شده و نوشته‌های تاریخدان زبانشناس نژادشناس دین شناس و... معتبر شوند وای به حال ما. دوست عزیزی که دسترسی به کتاب بیاعتبار ابن خلدون نداری ولی کتابخانه پر از کتابهای کسروی است شما می‌توانید از http://www.al-eman.com/islamlib/viewtoc.asp?BID=163 استفاده کنید که آنلاین هستش. تعصب کورکورانه هیچ نتیجه‌ای ندارد. شما تاریخ ابن خلون را بخوانید ببینین که چی نوشته اون موقع که پان ترکیسم نبوده. تازه او که عرب بوده خلیج فارس می‌گفته نه خلیج عربی. من نمی‌دانک این همه اصرار برای جعل یک اسم برای چیه؟ اگر دوست دارید که اینجا رو سایت مربوطبه احزاب خاصی بکنید و فقط کفته‌های آنها اینجا باشه بگید که من هم خودمو سر بحثهای آنچنانی خسته نکنم. ولی اگه می‌کید که دانشنامه؛ باید سعی کنید از باورهای غلط دور بشیم. --Yoldas ۰۶:۵۷, ۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

دوست گرامی شما نوشتید که هرگز نام آذربایجان به قسمت شمالی آن اطلاق نمی‌شده. من هم عرض می‌کنم که حتی یک نفر بی سواد هم اگه گفته باشه این مطلب شما غلطه. در ثانی نوشتین که پان ترکیستها این نام رو گذاشتن، قبل از یک قرن پیش پان ترکیسم بوده یا نه.--Yoldas ۰۶:۵۷, ۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

نام قسمت شمالی آذربایجان هم آذربایجان بوده و هست ولی همانطور که بخش‌های یک استان نام خاص اطلاق میشود نام بخشی از آن هم آران بوده ُ در مورد منبع هم همگان میدانند که کلیه منابع جز گورویدال و ویل درانت فاقد ارزش و غیر معتبرند چون هرگز در ایران باستان شناسی اصولی انجام نشده --جناب ۰۷:۲۳, ۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

آیا اگر امروز زنجان را از آذربایجان جدا کنیم دیگر نمیتوانیم آن را آذربایجان بنامیم؟ آیا اگر امروز هرمزگان از ایران جدا شود دیگر نمیتوان آن را آیران نامید؟ هر دو سوی ارس، آذربایجان است و در داخل این کل تقسیم بندی‌های دیگری مانند قره داغ، قره باغ، خمسه، آران، مغان،گونئی (منطقه شبستر)و... وجود دارد. بر اساس استدلال شما مغان را نمیتوان آذربایجان نامید!!!! شاید... Azeri ۱۲:۵۶, ۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

۱ چرا برای حدود آذربایجان منبع تاریخی لازم داریم؟ بیا یید واقعیت‌های امروز را درنظر بگیریم.. آیا عنوان این صفحه حدود تاریخی آذربایجان است؟! پس بهتر نیست صفحه‌ای با این عنوان و باز کرده و آنجا این مطالب را بیاورید؟وآنجا از من منبع تاریخی بخواهید؟ ۲ ازمن منبع تاریخی میخواهید ولی متعاقب آن هرمزگان و تهران را مثال میزنید. آیا هرمزگان نامی تاریخی است و یا نام تهران تاریخی میباشد؟ میتوانید به نقشه‌های تاریخی رجوع کنید. ۳ در نقشه‌های تاریخی حدود مناطق مختلف ،در گذر زمان همواره در حال تغییر بوده.. +در ضمن طبق همان کتاب دیاکونف ،ماد جز ملل آریایی نمی‌باشد. به این اشتباه در چندین صفحه دانشنامه برخورد کردم. Azeri ۱۳:۲۷, ۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

من روی تصحیحم به این علت اصرار میکنم که شما حداقل میتوانستید آستارا را در محدوده آذربایجان ذکر کنید و چون از این مساله اجتناب میکنید به صداقت شما شک میکنم. Azeri ۱۳:۲۷, ۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

در مورد سفرنامه ابن خلدون گفته نشده که نا معتبر است. گفته شده‌است که شما کد جعلی می‌دهید. یعنی می‌گویید این خلدون در فلان کتاب این را گفته در صورتی که چنین نیست.مانند اشاره شما به کتاب تاریخ ماد دیاکانوف باز هم کد جعلی است. دقیقا در این کتاب گفته شده که زبانهای ایرانی زبان اکثریت بوده‌است.صفحه ۴۱۵ از کتاب تاریخ مادچاپ ششم ۱۳۸۰شرکت انتشارات علمی و فرهنگی(دولت جدید را که رسما ماد خوانده می‌شد مردم به حق به نام ماد آترپاتن- به نام وی- یا آترپاتکان نامیدند.ساکنان آن سرزمین به لحاظ قومیت گوناگون بودند. اینکه در مدت سه قرن حکومت ایران، زبانهای ایرانی تاچه حد در آن سامان توفق یافته اطلاعات گسسته‌است،اما مسلما بارز بوده‌است)زمان بین ۲۵۰۰ تا ۲۲۰۰ سال پیش است.

من روی تصحیحم به این علت اصرار میکنم که: ۱)شما حداقل میتوانستید آستارا را در محدوده آذربایجان ذکر کنید و چون از این مساله اجتناب میکنید به صداقت شما شک میکنم. ۲)در همین مقاله نهاوند به عنوان دروازه آذربایجان ذکر شده‌است. ۳) باز هم تاکید دارم اینکه امروز وضعیت چیست بسیار مهمتر از آن است که تاریخ به چه میگوید. Azeri ۱۵:۱۹, ۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

این بخش جدید را (حمله اعراب) از کتاب ایران در زمان ساسانیان نوشته پرفسور کریستنسن برداشتم، منظور در اینجا بیشتر مرز استراتژیک نظامی است. همانگونه که قزوین را دروازه تهران می‌نامند. البته برای نبردهایی حداکثر تا سطح جنگ دوم جهانی نه جنگهای مدرن. در مورد مرز‌های آذربایجان باستان اطلاعات خوبی جمع آوری کردم که اگر وقت کردم انشاالله روی مقاله می‌گزارم.(Aghapeyman ۰۵:۲۶, ۶ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC))

[ویرایش] تاریخ مردمی که سانسور شده‌اند

کتاب‌هایی که چاپشان ممنوع است... افرادی که نمی‌توانند به زبان خود بخوانند و بنویسند.. ترک‌هایی که اسم پان‌ترک می‌خورند... و دانشجویانی که به دلیل اعتراض به وضع زبان خود بازداشت می‌شوند!!

اینها مدارک من برای اثبات فرهنگم هستند!!!--Meisam ۱۵:۳۸, ۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] واگردانی

لطفاً تا زمانی که بحثها به نتیجه‌ای نرسیده‌اند شکل پیشین مقاله (دارای نقشه و اشاره به صفحه ابهام‌زدایی) را عوض نکنید. --ماني ۱۷:۳۶, ۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

پیشنهاد من هم این است که تا زمانی که بحثها به نتیجه‌ای نرسیده‌اند هر دو شکل مقاله را در کنار هم داشته باشیم تا خود همین، نشانه در جریان بودن بحثهایی در این خصوص باشد. اما عجالتا اقدام به اضافه کردن شکل دوم مقاله نمیکنم و منتظر جواب شما به این پیشنهاد هستم. Azeri ۱۶:۱۴, ۷ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

با درود.

در ویکی پدیا چنین کاری رسم نبوده. از نظر عملی چگونه می‌خواهید دو نسخه را داشته باشید؟ اگر قرار شود نسخه دومی درست کنیم و این کار باب بشود برای صدها مقاله این مسئله پیش می‌آید و به نظر من به آشفتگی کل دانشنامه می‌انجامد. البته این نظر من است.

با احترامات.

--ماني ۱۶:۳۱, ۷ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

منظور من دو مقاله جدا نیست بلکه هر دو متن مورد بحث زیر هم آورده شود. Azeri ۰۴:۲۸, ۸ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] پیشنهاد ادغام بحثها این صفحه با بحثهای بحث:جمهوری آذربایجان

پیشنهاد می‌کنم که بخثهای این صفحه با بحث:جمهوری آذربایجان ادغام شوند. --Yoldas ۲۰:۱۴, ۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

این مقاله مربوط به آذربایجان است. و ارتباطی با جمهوری آذربایجان ندارد. پیشنهاد بی ربطی است. مگر اینکه شما دنبال شیطنت باشید!!!!!(82.99.234.193 ۰۶:۱۸, ۶ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC))


باز انگ؟ حرفی برا گفتن ندارین انگ بزنین. عزیز بحثها در دو جا اومده که هر دو یکی هستش و مجبور نشیم که هی این صفحه اون صفحه بریم. بعدش پیشنهاد من ادغام بحثهاست نه صفحه. در ضمن اصل مقاله باشه شیطنت حساب می‌شه؟--Yoldas ۱۳:۴۷, ۶ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] بررسی مرجعهای مطرح شده

من در روز گذشته جستجویی در مورد منابع آقا یولداس کردم. چیزی که یافتم این است که عمده مطالبی که ایشان به عنوان مستندات در روی صفحه بحث و گاهی درون مقاله می‌گذارند مربوط به مقاله‌های اینترنتی آقای رضا اغنمی است. گویا ایشان نویسنده هستند. نتوانستم زندگینامه و سوابق پژوهشی ایشان را پیدا کنم هم چنین نقدی بر آثار ایشان یافت نشد. ببنید دوستان برای نوشتن یک دانشنامه باید از منابعی استفاده کرد که مسیر پیرایش پالایش و نقد خود را گزارنده باشند. نمی‌خواهم بگویم که گفته‌های ایشان مردود است ولی وقتی منابع ما فرهنگهای عظیم بریتانیکا و ایرانیکا و نویسندگانی مانند پرفسور ارتور کریستنسن . پرفسوراحسان یارشاطر هستند. مطرح کردن فرضیه‌های (تاکید می‌کنم بر معنی علمی فرضیه) افرادی گمنام محلی ندارد. لازم است که این فرضیه‌ها روند آکادمیک خود را در دانشگاهها و مراکز پژوهشی معتبر بگذرانند و به شکل نظریه درآیند تا از آنها در دانشنامه‌های عمومی استفاده شود. اگر آقا یولداس به زندگینامه و سوابق آقای اغنمی دسترسی دارند خوب است که بر روی صفحه بگذارند. (Aghapeyman ۰۷:۲۸, ۶ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC))


دوست عزیز وقتی جوابی برای منابع نمی‌تونین بدین سعی نکنین که بخواین صورت مساله رو پاک کنید. وقتی که تنها منابع خاصی رو بخونین ویا اونها رو به شما معرفی کنن دلیلی نداره که سایر منابع غیر معتبر باشند چون شما نمی‌دونید ویابا تفکرات شما مغایرند. عزیز منابع قوی تر از ابن خلدون سراغ دارین؟ اصلش رو که نشونتون دادم. منابعی هم که شما می‌گویید نمی‌شناسید وجود دارند یا نه؟ در ۴۰۰ - ۵۰۰ سال پیش نوشته شده‌اند نه در زمان حاضر و به قول شما دانشمندان معتبر. حتی اگر یک خط روی غار هم مربوط به دوران قدیم باشد معتبرتر از منابع جدید است. وقتی که یک نفر در صد سال پیش نام آذربایجان را استفاده کرده که شامل جمهوری آذربایجان کنونی هم می‌شود. یعنی قبل از ایجاد پانها شامل پانترکیسم و پان ... حتی زمانیکه ایرانی در کار نبود و تنها سلسله‌های پادشاهی بود. نمی‌تونین بگین که این اسم توسط پانترکیستها ایجاد شده. بهانه‌های بنی اسراییلی نیارید برای اثبات اراجیفی که توسط عده‌ای اختراع شده‌اند. قبل از اینکه بحث کنید منابعی رو که دادم بخونین بعدا انتقاد کنین. منابع اصل به زبان اصلی و در سایتهای غیر ایرانی--Yoldas ۱۳:۴۳, ۶ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

اگر چه قصد توهین ندارم اما هر دو فرهنگ بریتانیکا و ایرانیکا در بسیاری موارد ناقص و غیر قابل اعتماد هستند به خصوص مسائل مربوط به تاریخ ایران ، توجه داشته باشید در مورد تاریخ ایران قبل از حمله مغول هرگز تحقیق کامل صورت نگرفته و مدارک و مستندات کافی هم در دست نیست بنابراین در این موارد برای قبل از اسلام تنها تاریخ ویل درانت و بعد از اسلام تاریخ بیهقی (مسعودی) قابل اعتماد هستند که هر دو فقط بخشی از اطلاعات را در اختیار ما میگذارند ، پس همه به شک و بنابر حذس صحبت کرده و هیچ یک خالی از اشکال نیستند ، پس در اینجا به جای بحث بر سر اعتبار منابع سعی کنید نظر منتقی تر را بپذیرید (من نگفتم نظر کی منطقی هست و کی نیست) --جناب ۱۴:۱۴, ۶ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

من رشته دانشگاهی و کارشناسی ام تاریخ و ادبیات ایران است. با تجربه چندین ساله در این زمینه و شناخت منابع می‌توان بگویم که دانشنامه ایرانیکا و دانشنامه اسلام معتبرترین منابع در دست برای مطالعه تاریخ و فرهنگ ایران هستند. این موضوعی است که ایرانشناسان و خاورشناسان بر روی آن اجماع دارند. این دانشنامه‌ها نتیجه و چکیده همفکری و همکاری تمامی خاورشناسان تراز اول و معتبر از دانشگاه‌های سراسر جهان هستند.

--ماني ۱۴:۲۱, ۶ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

مانی عزیز، راستش من نمی‌خواهم موضوع را عوض کنم. ولی با تجربه چندین ساله‌تان در تاریخ و ادبیات ایران، ای کاش کمی با زبانهای زنده داخل ایران هم (مانند ترکی) کمی آشنا می‌شدید نه فقط با زبانهای مرده آن. (مثل پهلوی) با نهایت احترام. پیمان ۱۶:۱۴, ۶ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)


پیمان گرامی.

با نهایت احترام شما از کجا می‌دانید که بنده با ترکی و کردی و گیلکی آشنا نیستم؟ حالا من که با این زبانها آشنایم به کنار. اگر شخص دیگری خواست پهلوی یاد بگیرد تا وقتی ترکی و .. یاد نگرفته حق ندارد پهلوی یاد بگیرد؟؟ این مسائل چه ارتباطی با هم دارند؟ --ماني ۱۶:۲۵, ۷ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

سلام رفیق عزیز مانی. دانشنامه اسلام و یا ایران که وحی منزل نیستن. که بگیم کاملترینن و هیچ نقصانی ندارن. شما ببینین که حتی در ترجمه به فارسی هم تغییر مدن و مثلا اشکالات نویسنده اصلی رو عوض می‌کنن. من منبع دست چندم نمی‌دم منبع دست اول خدمتتون دادم. حرف من اینه که به لحاظ علمی یک نفر ولو خل و چل هم یه چیزی رو گفته باشه نمیشه بگیم که هیچ کس در تاریخ نگفته.--Yoldas ۱۷:۰۰, ۶ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

مانی جان حرف شما درست اما منبع خود آن دانشنامه‌ها همان منابع مورد اشاره من است و در ضمن هر چند معتبر خالی از اشتباه نیستند .

مانی جان برای مثال شما تا حالا متن کامل آزوریک را دیده اید؟ خوب در عصر حاظر هیچ کس متن کامل آن را ندیده پس نمیشه راجع به آن نظر قطعی داد ، اما در کل حدسیاتی میزنند ، تاریخ ایران سراسر همین است ، خوب پس هیچ منبعی به معنی واقعی قابل اعتماد نیست اگر بود ما امروز مکان ایرانویچ را میدانستیم چون همه منابع تاریخ ایران محلی را برای آن در نظر گرفته‌اند اگر نمیدانیم نشان دهنده عدم اعتبار کامل منابع است --جناب ۱۷:۱۸, ۶ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

ممنون از دوستان بخاطر پاسخها. همانطور که گفتم آن دو دانشنامه که نتیجه کار جمعی دانشگاهیان است را فعلاً معتبرترین می‌دانم. نه کاملترین و نه بی‌نقصان. چیز کامل و بی نقصان وجود ندارد. ولی کامل و بی عیب نبودن یک منبع معتبر باعث اعتبار دیگر منابع یکنفره و غیردانشگاهی نمی‌شود.

جناب گرامی. اگر با ایرانیکا و دانشنامه اسلام آشنا باشید می‌دانید که اطلاعات آنها به هیچ روی بر پایه حدسیات نیست و تنها مسائلی را که مدرک و منبع دست اول یا پژوهشهای باستانشناختی، زبانشناختی ... اثبات کرده‌اند در آنها بازتاب داده شده. هرجا هم که مسئله ناروشن است همین ناروشن بودن آن ذکر شده. این دانشنامه‌ها به روش علمی و دانشگاهی نوشته شده. چیزی که در ایران و در میان ایرانیان هنوز کاملاً ناشناخته‌است.

با احترامات. --ماني ۱۶:۲۵, ۷ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

بخش جغرافیای آذربایجان را از دانشنامه ایرانیکا download کردم اطلاعات جامعی در آن است ولی چیز حدود ۱۱ تا ۱۲ صفحه‌است. در بخش حدود آذربایجان که به صورت اجمالی نگاه کردم در طول تاریخ تغییراتی در حدود شمالی آن دیده می‌شود. انشاالله اگر دوستان یاری کنند می‌توانیم از آن در این دانشنامه استفاده کنیم.در مورد اظهار نظر دوستمان آذری بگویم در این مقاله حدود شرقی به صورت ثابت رشته کوه‌های تالش معرفی شده بنا براین آستارا جزو آذربایجان نیست. عرض کنم باید بین مناطقی که آذری‌ها سکونت دارند و حدود آذربایجان تفکیک قایل شد. اگر به اطراف تهران، شهریار تشریف برده باشید در روستاهای آن آذربایجانی‌های ترک زبانی هستند که بیش از دویست سال است در آنجا سکونت دارند. بنابراین تهران هم جز حدود آذربایجان می‌شود.بندر انزلی نیز جمعیت قابل ملاحظه‌ای ترک زبان دارد.(Aghapeyman ۱۷:۵۱, ۶ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC))
فکر می‌کنم دو جستاری که به تازگی اضافه شده‌است. ربطی به مطالب این مقاله تا این لحظه ندارد. من با اجازه دوستان حذفشان می‌کنم.(Aghapeyman ۱۳:۵۹, ۹ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC))

[ویرایش] حذف پیوند

در بخش تاریخ آذربایجان پیوند تاریخ باستان آذربایجان را حذف کردم. پیکره بندی تاریخ باستان آذربایجان را اینجانب به وجود آوردم و قصد داشتم آن را مفصل با استفاده از منابعی معتبر بنویسم و خلاصه‌ای که در این مقاله‌است کوتاه شده مقاله اصلی باشد ولی دوستی پیش دستی کرده با استفاده از مراجع دیگری آن مقاله پر کرده‌است و بنا براین چون این بخشی تاریخی مقاله آذربایجان ناشی از مقاله تاریخ باستان آذربایجان نیست پیوند آن را حذف کردم.(Aghapeyman ۱۵:۰۹, ۱۲ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC))

[ویرایش] شما حق ندارید که حذف کنید

کاربرAghapeyman مگر مقاله آذربایجان یا تاریخ باستان آذربایجان ملک شخصی شما است. مگر ویکی فارسی اموال شخصی شما است که پیوند بین مقاله آذربایجان و تاریخ باستان آذربایجان را حذف میکنید. شما حق ندارید که چون کا ربر دیگری مطلب را نوشته پیوند را حذف کنید. دست از این قبیل کارهای ناشایست بکشید ویکی فارسی ارث پدری شما نیست.Ojanfar ۲۲:۳۵, ۱۳ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

دوست عزیز ! CALM DOWN ، اولا من پیوند را پاک نکردم بلکه جایش را از میانه مقاله به دلیلی که در بالا توضیح دادم به بخش جستارهای وابسته انتقال دادم. دوم هنگامی پیوند در بالای یک بخش قرار می‌گیرد که آن بخش خلاصه‌ای از مقاله دیگری باشد. ولی در مورد بخش تاریخ مقاله آذربایجان این چنین نیست. این بخش از لحاظ نویسنده و حتی منابع ربطی به مقاله تاریخ باستان آذربایجان ندارد.(Aghapeyman ۰۵:۵۲, ۱۴ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC))

[ویرایش] سرزمین آران

برگرفته از کتاب شهریاران گمنام نوشته احمد کسروی که هم زمان با تشکیل جمهوری آذربایجان سوسیالیستی نوشته شده‌است:

آران در شمال ایران و در غرب دریاچه خزر نهاده و شهرهای آن باکو و گنجه و شماخی و دربند است. از شهرهای کهنه اش بردوا است که اکنون خرابه‌های آن پیداست.

یونانیان و رومیان آنجا را آلبانیا و ارمنیان آغوانک خوانده اندتازیکان نام فارسی آن را تغییر داده اران بر وزن شداد می‌نامند. از دیرباز که آگاهی در دست است آران جز به این نام خوانده نمی‌شده و تا آنجا که می‌دانیم تا قرن هفتم و هشتم هجری این ناکم بر روی آنجا معروف بوده و از آن پس کم کم روبه ناپدیدی گزارده.

حمدالله مستوفی در قرن هشتم تنها میان دو رود ارس و کر را آران نامیده آن سوی کر را که بخشی از آران می‌باشد به نام شروان جداگانه می‌شمارد.در لشکرکشیهای امیر تیمور و داستان ترکمانان آق قویونلو و قره قیونلو در کتابها به نام آران بر نمی‌خوریم مگر آنکه قره باغ را یاد نموده و قره باغ آران می‌خوانندش.(مطلع السغدین سمرقندی)

شگفت است که آران را اکنون آذربایجان می‌خوانند. با انکه آذربایجان یا آذربایگان نام سرزمین دیگری استکه در پهلوی اران و بزرگتر و سرشناس تر از آن می‌باشد و از دیر زمان این دوسرزمین از هم جدا بوده هیچگاه نام آذربایجان بر آران گفته نشده.

ما اکنون ندانستیم که برادران آرانی ما که حکومت آزادی برای سرزمین خود بنا کرده می‌خواستند نام دیگر بر آن نهند برای چه نام تاریخی و کهن خود را کنار گزارده دست یغما به سوی آذربایگان دراز کرده اند!؟ و چه سودی از این کار شگفت خود امیدوار بودند؟

این خرده گیری نه از آن است که ما برخاسته از آذربایجانیم و تعصب بوم و میهم خود نگاه می‌داریم. چه آذربایگان را از این کار هیچ گونه زیان نیست بلکه برای اینست که برادران آرانی ما در آغاز زندگی ملی و آزاد خود پشت پا به تاریخ و گذشته سرزمینشان می‌زنند و این خود زیانی بزرگ است. آنگاه تاریخ مانند این کار شگفت سراغ ندارد.

[ویرایش] زنجان

با توجه به اینکه مردم زنجان هم آذری هستند و نیز زنجان نیز از باستان جزو منطقه آذربایجان بوده و حتی در اولین تقسیمات کشوری در دوره پهلوی اول جزو این منطقه تقسیم شده بود و با توجه به مقالات مرتبط با آذربایجان ایران در قسمتهای انگلیسی و سایر زبانهای همین ویکی پدیا و مستندات بیشمار دیگر به نظر میرسد انفکاک زنجان از این مقاله مغایر با واقعیت باشد.

زنجان هيچگاه جز منطقه آذربايجان نبوده دوست عزيز حتي در تقسيم بنديهاي ابتداي قرن فعلي جز تهران بوده است. براي اطلاعات كامل در مورد حدود آذربايجان به مقاله مفصل آذربايجان در دانشنامه ايرانيكا كه در اينترنت نيز در دسترس است مراجعه فرماييد.(Aghapeyman)

[ویرایش] اطلاعات را حذف نکنید

کاربرIrnavash ویکی فارسی اموال شخصی شما نیست. مقاله آذربایجان ملک شخصی شما نیست. مطلب را حذف نکنید. نمی‌شود هرچه دوست ندارید حذف کنید

حذف این مطلب خرابکاری است:

داستان‌های کهنِ ایرانی که از جنگهای ایرانیان و ترکان سخن می‌گویند مربوط به تلاشهای ترکانِ ماورای سیحون و بیابانهای شرقی دریای مازندران (خزر) به خزش به درون سغد و هیرکانیا، و بازدارندگی آنها توسط نیروهای اشکانیان و سپس ساسانیان است. و این تلاشها سرانجام درزمان امیرانِ سامانی کامیاب شد.Leosan.wikidoost ۱۷:۱۲, ۱ دسامبر ۲۰۰۶ (UTC)

اینها جزو اطلاعات است، ولی ویکی پدیا جای همه اطلاعات بشری نیست. ایرناواش ۰۶:۱۴, ۲۹ نوامبر ۲۰۰۶ (UTC)


کاربرمسعود رستمی ویکی فارسی اموال شخصی شما نیست. مقاله آذربایجان ملک شخصی شما نیست. مطلب را حذف نکنید. نمی‌شود هرچه دوست ندارید حذف کنید,Leosan.wikidoost ۱۷:۱۲, ۱ دسامبر ۲۰۰۶ (UTC)

حذف این مطلب خرابکاری است:

داستان‌های کهنِ ایرانی که از جنگهای ایرانیان و ترکان سخن می‌گویند مربوط به تلاشهای ترکانِ ماورای سیحون و بیابانهای شرقی دریای مازندران (خزر) به خزش به درون سغد و هیرکانیا، و بازدارندگی آنها توسط نیروهای اشکانیان و سپس ساسانیان است. و این تلاشها سرانجام درزمان امیرانِ سامانی کامیاب شد.wikidoost ۱۷:۱۲, ۱ دسامبر ۲۰۰۶ (UTC)

چه ربطی به آذربایجان دارد؟ به‌آفرید ۲۳:۱۵, ۱ دسامبر ۲۰۰۶ (UTC)
ارتباط آن مربوط به تاریخ ورود قبایل ترک به خاک ایران میشود. ,Leosan.wikidoost
کاربر:Peymanpi (واگردانی) شما حذف فله یی مطالب کاملا مستند است: حذف مطالب خرابکاری است. Leosan.wikidoost


کاربر wikidoost شما علاوه بر واگردانی بی دلیل و ممانعت برای ویکی سازی مقاله (در جهت حفظ اطلاعات مورد علاقه ولی بی ربط)؛ به دیگران کاربران تهمت احساس مالکیت و ... زده درباره نیات آنها و نه نوشتارشان اظهار نظر می‌کنید! لطفا تکرار نکنید. ایرناواش ۰۵:۴۵, ۲ دسامبر ۲۰۰۶ (UTC)
در ضمن با فرض مرتبط بودن (که نیست) مطالبی که ادعای مستند بودنشان را دارید با عنوان مقاله، باز دلیل نمی‌شود تمام اطلاعات درباره عنوان مقاله قابل آوردن در ویکی پدیا باشد. ایرناواش ۰۵:۴۸, ۲ دسامبر ۲۰۰۶ (UTC)


کاربر ایرناواش این اطلاعات درباره تاریخ آذربایجان، با منبع! با شماره صفحه!! «مورد علاقه ولی بی ربط» هستند!!!!


دکتر محمد جواد مشکور درباره آمدن قبایل ترک به آذربایجان درِ کتاب (نظری به تاریخ آذربایجان، ج ۱، تهران ۱۳۳۹، ص ۱۵۲) مینویسد:


حوادث متناوب یکی بعد از دیگری آذربایجان را آماج تهاجمات پیاپی قرار داد. بعد از سلجوقیان، دورِ سلسله جنبانی ترکان آتابای یا اتابکان آغاز و با نفوذ این اقوام و گسترش زبان ترکی، سیطرهٔ زبان آذری، محدود و رفته رفته رو به کاهش نهاد.

نخستین گروه ترکان در زمان حکومت سلطان محمود غزنوی به آذربایجان راه یافتند. در زمان سلجوقیان ترک‌های بیشتری به آذربایجان روی آورده‌اند. با ادامه تسلط ترکان در دوران اتابکان باز هم عده ترک‌ها در آن سرزمین فزونی یافت و مآلاً زبان ترکی رونق بیشتری گرفت. در دوران مغول‌ها که بیشتر سربازان آنان ترک بودند و آذربایجان را تختگاه خود قرار دادند بازهم به نفوذ ترکان افزوده شد.

حکومت ترکمانان آق قویونلو و قراقویونلو و اسکان آن‌ها در آذربایجان بیش از پیش موجب رونق ترکی و تضعیف زبان «آذری» شد. جنگ‌ها و عصیان‌هایی که در فاصلهٔ برافتادن و برخاستن صفویان، پیش آمد سربازان ترک بیشتری را به آذربایجان سرازیر کرد. وجود قزلباش‌های ترک نیز مزید بر علت شد و زبان ترکی را در آن سرزمین رونق بخشید.wikidoost ۱۵:۴۵, ۲ دسامبر ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] ترکان در آذربایجان

به نظر اینجانب این بخش احتیاج به باز نویسی با استفاده از منابع مناسب تری دارد. من سعی کردم بخشهایی از آن رابهبود بدهم به این نکته تاکید کنم که ترکان روابط بسیار گسترده‌ای با ایرانیان پیش از اسلام داشتند. در اینجا نسبت به آن بخشی که دوستمان نوشته بودند که «ترکان نظام مشخصی نداشتند و کاملا بیابان گرد بودند» اعتراض کنم. ابدا این چنین نبوده و نظام پادشاهی داشته‌اند البته شاید به پیشرفتگی دیگر ملل معاصرشان نبوده باشد.(Aghapeyman)

این مطلب که سربازان مغول ترک بوده‌اند صحیح نمی‌باشد[نیاز به ذکر منبع]. مغولها دشمن ترکها[نیاز به ذکر منبع] بوده‌اند.خوارزمشاهیان که در زمان حمله مغول در بخشهایی از ایران حکومت می‌کردند ترک بودند. سلحشوریهای شاهزادگان خوارزمشاهی(جلال الدین) با مغولان بسیار معروف است.(Aghapeyman)

[ویرایش] پیمان عزیز

برای واگردانی توضیح و منبع خواستید:

۲۰:۰۴, ژانویه ۳۰, ۲۰۰۷ Aghapeyman (خواهش می‌کنم برای واگردانی اندکی توضیح دهید ! یا مرجع معتبر معرفی کنید)

منابع من برای این نتیجه گیری‌ها این سه منبع هستند:

  1. حسنی‌آذر، احمد - بررسی تاریخ آذربایجان در قرن (۶ و ۷), پایان نامه (کارشناسی ارشد) - دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۷۶
  2. دکتر محمد جواد مشکور درباره آمدن قبایل ترک به آذربایجان درِ کتاب (نظری به تاریخ آذربایجان، ج ۱، تهران ۱۳۳۹،
  3. تاریخ ایران‌زمین از دورترین دوران PDF FILE

اگر مطلب خاصی به نظر شما صحیح نیست مشخصا آن مطلب را در بحث ذکر کنید و یا منابع دیگر را نیز با مدرک اضافه کنید قبل از واگردانی. با درود.wikidoost ۰۰:۳۷, ۶ فوریه ۲۰۰۷ (UTC)

shiran عزیز: اگر مطلب خاصی به نظر شما صحیح نیست مشخصا آن مطلب را در بحث ذکر کنید و یا منابع دیگر را نیز با مدرک اضافه کنید قبل از واگردانی. با درود.wikidoost ۰۰:۱۹, ۱۲ فوریه ۲۰۰۷ (UTC)
از كتاب آذري زبان باستان نوشته احمد كسروي" پيداست كه مغولان كه آنجا را تختگاه ايران گرفتند(آذربايجان را) دسته هاي انبوهي را كه از مغولستان با خود آورده بودند در آنجا نشيمن دادند. ليكن اينان جز از ترك مي بودند و زبانشان جز از تركي مي بود. ترك و مغول زبان يكديگر نفهميدندي. ما نمي توانيم گفت كه در زمان مغول بر شمار تركان در آذربايجان افزود و رهنموني براي چنان سخني در دست نميداريم.(Aghapeyman)

پيوند به بيرون را حذف كردم چون فكر مي كنم مطالب آن سايت بر مبناي عقايد نژادپرستانه كور بود و تحريف روح تاريخي ايران و فرهنگ انساني با شكوه آن. ايرانيان در طول تاريخشان هر عيبي داشته باشند از عيب بيگانه ستيزي و نژاد پرستي مبرا بوده اند.(Aghapeyman)

پيوند کاملا در رابطه با موضوع بحث است و اصلا نژاد پرستانه نيست. شما حتا حاضر نيستيد يک پيوند به بيرون ساده رو تحمل کنيد. کار شما خلاف روح علمي دانشنامه است. پيوند به بيرون را حذف نكنيد.wikidoost ۰۰:۴۲, ۲۰ فوریه ۲۰۰۷ (UTC)