برخیز ای موسی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

  • ۱۷۷۲ –لوسیوس کینتوس کاروترز مکازلین در کارولینا متولد می‌شود.
  • ۱۷۷۹ –توسیدوس فرزند راسکوس وفیبی (برده‌های مکازلین) به دنیا می‌آید.
  • ۱۷۸۷? –کاروترز مکازلین همسر و برده‌هایش را به میسی‌سیپی می‌آورد و از سرکرده قبیله ایکه‌موتوبه زمین زراعی می‌خرد.
  • ؟ -کاروترز مکازلین از همسرش صاحب دختری می‌شود. ین دختر بعدها مادربزرگ مکازلین ادموندز می‌شود.
  • ۱۷۹۹? –کاروترز مکازلین صاحب دو پسر دوقلو می‌شود: تئوفیلوس (باک) و آمودئوس (بادی)
  • ۱۸۰۷ –کاروترز مکازلین اونیس را در نیواورلئان به ۶۵۰ دلار می‌خرد.
  • ۱۸۰۹ –سام فادرز، پسر ایکه‌موتوبه،متولد می‌شود. پدرش او و مادرش را، که برده سیاه‌پوستی است به کاروترز مکازلین می‌فروشد.
  • ۱۸۰۹ -اونیس با توسیدوس، از بردگان مکازلین، ازدواج می‌کند.
  • ۱۸۱۰ -اونیس، تماسینا (تامی) را از کاروترز مکازلین به دنیا می‌آورد.
  • ؟ -همسر مکازلین می‌میرد.
  • ۲۵ دسامبر ۱۸۳۲ –اونیس پس از اینکه پی میبرد که دخترش تامی از کاروترز مکازلین حامله شده، خودش را توی نهر غرق می‌کند.
  • ژوئن ۱۸۳۳ –توماسینا ،ترل (تامیز ترل) را به دنیا می‌آورد.پدرش کاروترز مکازلین است. توماسینا سر زا می‌میرد.
  • ۲۷ ژوئن ۱۸۳۷ -کاروترز مکازلین می‌میرد. در وصیت‌نامه‌اش بردگان قدیمی یعنی راسکوس و فیبی و پسر آنها آزاد اعلام می‌شوند، منتها هیچ یک دل به رفتن نمی‌دهند. توسیدوس از گرفتن ده هکتار زمین سر باز می‌زند، ۲۰۰ دلار پول نقد را نمی‌گیرد و در کشتگاه ارباب می‌ماند تا ارثیه را با دسترنج به دست بیاورد.

طبق وصیت‌نامه، هزار دلار به تامیز ترل به وقت رسیدن به سن قانونی می‌رسد.

باک و بادی مکازلین که حالا اداره کشتگاه به عهده آنهاست، کلبهای چوبی برای خودشان می‌سازند و برده‌ها را به عمارت اربابی منتقل می‌کنند.

  • ۱۸۳۸- تنی (بوچام)، برده هوبرت بوچام و خواهرش سوفونسیبا که همسایگان دور باک و بادی هستند، متولد می‌شود.
  • سوم نوامبر ۱۸۴۱ –توسیدوس پس از به دست آوردن ۲۰۰ دلارش کارگاه آهنگری در جفرسن راه می‌اندازد.
  • ۱۸۴۳? –بون هوگانبک که رگه‌ای سرخپوستی دارد متولد می‌شود.
  • ۱۸۵۱? –کاروترز مکازلین ادموندز (کاس) نوه خواهر باک و بادی متولد می‌شود. پیش از رسیدن به ۱۴ سالگی پدر و مادرش را از دست می‌دهد و تحت سرپرستی باک و بادی قرار می‌گیرد.
  • ۱۸۵۲? -طبق وصیت‌نامه کاروترز مکازلین، باک و بادی مکازلین برای تامیز ترل هزار دلار ارث مقرر می‌کنند.
  • ۱۷ فوریه ۱۸۵۴ –توسیوس می‌میرد.
  • ژوئن ۱۸۵۴ –تامیز ترل به سن قانونی می‌رسد، از ارثیه هزار ذلاری چشم می‌پوشد و در خاندان اربابی باقی می‌ماند.
  • ۳ مارس ۱۸۵۶ –باک مکازلین در کلدواتر، پرسیفال براونلی را از برده‌فروشی به نام بدفورد فارست (که بعدها ژنرال می‌شود) به ۲۵۶ دلار می‌خرد.
  • ۳ اکتبر ۱۸۵۶ –براونلی به سبب بار آوردن صد دلار ضرر آزاد می‌شود، از رفتن سرباز می‌زند و پس از آن ناپدید می‌شود.
  • ۱۸۵۹ -بادی مکازلین در بازی پوکر تنی (بوچام) کلفت سیاهپوست را از هوبرت بوچام می‌برد. تنی زن تامیز ترل می‌شود.(بود)
  • ۱۸۶۱ –جنگ انفصال در می‌گیرد. باک مکازلین وارد سواره‌نظام کلنل سارتوریس می‌شود. فرمانده سواره‌نظام بدفورد فارست (برده‌فروش سابق) است.
  • ۱۸۶۲ –پرسیفال براونلی باز پیدایش می‌شود.
  • ۱۸۶۳ –نقل می‌کنند که در حالی که جفرسن در محاصره قشون فدرال بوده، باک مکازلین از سواره‌نظام قوای متحد جنوب، سواره به جفرسن می‌رود و بیرون می‌آید.
  • ۲۹ دسامبر ۱۸۶۴ –جیمز توسیدوس (تنیز جیم) به دنیا می‌آید. پیش از تولد، پدر و مادرش ترل و تنی سه فرزند نوباوه را از دست داده‌اند.
  • ۱۸۶۵ –جنگ انفصال پایان می‌گیرد. باک مکازلین به کشتگاه باز می‌گردد.

سوفونسیبا بوچام (سیبی) خواهر هوبرت با باک مکازلین عروسی می‌کند. آنها به عمارت اربابی نقل مکان می‌کنند.

  • ۱۸۶۵? –میجردو اسپاین زمینی را در اطراف رودخانه تالاهاچی به قصد شکار از تامس ساپتن می‌خرد.
  • ۱۸۶۵ -در ملک میجردو اسپاین در بیگ باتم سرو کله قطار چوب‌بری ظاهر می‌شود. جلو قطار را می‌گیرند تا خرسی که از ترس بالای درخت رفته است پایین بیاید و بگریزد.
  • ۱۸۶۶ –براونلی ذوباره در جفرسن پیذایش می‌شود. باک مکازلین او را میبیند.
  • اکتبر/نوامبر ۱۸۶۷ –اسحاق بوچام مکازلین (اسو) از باک و سیبی به دنیا میآید.هوبرت بوچام، دایی و پدرخوانده اسحاق،پنجاه سکه طلا توی فنجان نقرهای میگذارد و در آن را مهر و موم می‌کند و به ارث برای خواهرزادهاش میگذارد.
  • ۱۸۶۹ –فونیبا از ترل و تنی متولد می‌شود.
  • ؟۱۸۷۰ –باک و بادی مکازلین تصمیم میگیرند بگذارند ارثیه کاروترز مکازلین افزایش پیدا کند تا به فرزندان ترل و تنی به وقت رسیدن به سن قانونی هزار دلار برشد.
  • زمستان ۱۸۷۱؟ -عمو بادی بنیهاش را از دست می‌دهد. اسو مادرش را هنگام سرکشی به دایی هوبرت در واریک همراهی می‌کند.
  • ۱۸۷۲؟ -سیبی مکازلین، هوبرت را برآن میدارد تا آشپز تازهاش را بیرون کند.
  • ۱۸۷۳؟ -در عرض یک سال، نخست بادی و سپس باک مکازلین میمیرند. اداره امور کشتگاه به دست مکازلین ادموندز میافتد.
  • ۱۸۷۳؟ -واریک طعمه حریق می‌شود. هوبرت و یک تن کاکاسیاه (جد تنی) به کشتگاه مکازلین میآیند.
  • ۱۸۷۴؟ فنجان نقرهای، که در کیسه پیچیده شده و در گنجه نگهداری می‌شود، یک شبه شکل عوض می‌کند.
  • ۱۷ مارس۱۸۷۴ –لوسیوس (لوکاس بوچام) از ترل و تنی متولد میسود.
  • ۱۸۷۵؟ -هوبرت بوچام میمیرد.
  • ۱۸۷۵؟ -جو بیکر، معاشر سرخپوست سام فادرز، در میگذرد.
  • ۱۸۷۵؟- اسو مکازلین کهپسر بچهای بیش نیست، نزذیک کشتگاه مکازلین خرگوشی شکار می‌کند.
  • ۱۸۷۶؟ -زکریا مکازلین (زک) از مکازلین و همسرش الیس متولد می‌شود.
  • مارس ۱۸۷۷ –سام فادرز به ملک میجردو اسپاین در بیگ باتم میرود.
  • ۱۸۷۷؟ -سیبی مکازلین، مادر اسو، در میگذرد.
  • نوامبر ۱۸۷۷ –اسو مکازلین را به بیگ باتم میبرند. نخستین سفر او برای شکار گوزن و خرس
  • ۱۸۷۸ ؟ - تامیز ترل درمیگذرد.
  • ژوئن ۱۸۷۸ -اسو تک و تنها پای درجنگل میگذارد، تفنگ و ساعت و قطبنمایش را کنارمیگذارد و الدبن را میبیند.(خرس)
  • نوامبر ۱۸۷۸ -سام فادرز اولین شکارش را که نره گوزنی است میزند.(پیران قوم)

اش، که حسادتش گل کرده است، با اسو به شکار میرود و خرسی را رم می‌دهد. (خرس)

  • ۱۸۷۸ –بون هوگانبک در جفرسن پنج بار به کاکاسیاهی شلیک می‌کند تمام تیرها به خطا رفت و تنها رهگذری را زخمی می‌کند. (خرس)
  • نوامبر ۱۸۷۹ –اسو نخستین بار خرسی را میزنند.

اسو نره گوزنی را، پش از قراول ایستادن در اطراقگاه آن، به تیر میزند. اسو الدبن را هنگام عبور از محل الوار افتاده میبیند. (خرس)

  • ژوئن ۱۸۸۰؟ -اسو، همذاه سام، با توله ریزه میزهاش الدبن را به دام میاندازد منتها راه فرار را بر الدبن باز میگذارد.(خرس)
  • نوامبر ۱۸۸۰ –والتر ایول از اتاقک قطار باربری نره گوزنی را به تیر میزند.
  • مارس ۱۸۸۱ –ماده گوزن و برهاش را کشته مییابند. پس از آن یکی از کره اسبهای میجردو اسپاین را هم کشته مییابند.ابتدا به الدبن بدگمان میشوند.(خرس)
  • ژوئن ۱۸۸۱ -سام فادرز قاتل را که سگ وحشی دورگهای است دستگیر می‌کند، آن را تربیت می‌کند و اسمش را لاین میگذارد.(خرس)
  • نوامبر ۱۸۸۱ –زیر نگاه هفت غریبه، لاین در تعقیب الدبن شرکت می‌کند. الدبن میگریزد.
  • نوامبر ۱۸۸۲ –معلوم می‌شود که لاین در تختخواب بون میخوابد. شکارچیها لاین را میبرند و دوبار الدبن را به دام میاندازند. بون پنج بار شلیک می‌کند و تیرش به خطا میرود. جنرال کامپسن خرس را زخمی می‌کند. (خرس)
  • بون برای آوردن ویسکی روانه ممفیس می‌شود و اسو هم همراهس میرود. شکارچیها الدبن را دوره می‌کنند.بونف همراه لاین، خرس را میکشد. لاین میمیرد. پس از آن سام فادرز هم، احتمالاً به کمک بون، درمیگذرد. (خرس)
  • دسامبر ۱۸۸۳ ؟ -اسو دفاتر اموال را در انبار ارزاق در کشتگاه مکازلین میخواند. شکارچیها (به استثنای میجردو اسپاین) نقشه میکشند که جواز شکار را واگذار کنند.
  • نوامبر ۱۸۸۴ –شکارچیها (به استثنای میجردو اسپاین) برای شکا از محدوده معمول فراتر میروند.
  • دسامبر ۱۸۸۴ –میجردو اسپاین جواز استفاده از الوار را در ملک خودش به یکی از شرکتهای چوببری ممفیس واگذار می‌کند.

بون هوگانبک در کارگاه هوک کلانتر می‌شود.

  • زوئن ۱۸۸۵ –اسو به سرکش ملک میجردو اسپاین میرود، اش را میبیند، سر قبر سام فادرز و لاین میرود،بون را زیر درخت صمغ مییابد.
  • ۲۹ دسامبر ۱۸۸۵ –تنیز جیم در بیست و یک سالگی غیبس میزتد. اسو رد او را تا تنسی میگیرد به این قصد که هزار دلارش را بدهد منتها او را گم می‌کند.
  • تابستان ۱۸۸۶ –مرد سیاهپوستی فونسیبا را به قصد ازدواج با خود به آرکانزا میبرد.
  • ۱۸۸۶ –به گوش مکازلین ادموندز میرسد که پرسیفال براونلی حالا دیگر صاحب فاحشهخانهای در نیواورلئان شده است.
  • دسامبر ۱۸۸۶ –اسو ارثیه هزار دلاری فونسیبا را برمیدارد و با خود به آرکانزا میبرد و در یکی از بانکهای «میدنایت» آن را واریز می‌کند و سفارش می‌کند هر ماه سه دلار به فونسیبا بپردازند.
  • اکتبر/نوامبر ۱۸۸۸ –اسو در نخستین روز بیست و یک سالگی در انبار ارزاق طی گفتگو با نوه عمهاش مکازلین ادموندز حق قانونی خود را به او وامیگذارد.

اسو همچنین در «مرده ریگ» داییاش را باز می‌کند و میبیند که توی کیسه چیزی جز یک قهوهجوش حلبی نیست و توی آن پر است از سکههای مسی و فته طلب. روز بعد اسو به جفرسن میرود و «حق تقاعد» سی دلار در ماه را به صورت وام از مکازلین ادموندز قبول می‌کند.

  • ژوئن ۱۸۸۹ –اسو که حالا نجاری می‌کند، پول وام را به بانک میپردازد.
  • ۱۸۹۰؟ -اسو در مزرعهای که همراه شریکش انبار را دوباره بنا کردهاند با دختری که در آنجا زندگی می‌کند عروسی می‌کند.
  • ۱۷ مارس ۱۸۹۵ –لوکاس در بیست و یک سالگی در جفرسن پیدایش می‌شود و بقیه ارث کاروترز مکازلین را از اسو طلب می‌کند.
  • ۱۸۹۶ ؟-لوکاس با مولی عروسی می‌کند. مکازلین ادموندز خانهای برای آنها میسازد و مزرعهای به آنها می‌دهد.
  • زمستان ۱۹۸۹ –لوکاس و مولی صاحب پسری به نام هنری میشوند.
  • بهار ۱۹۸۹ –کاروترز ادموندز (روت) متولد می‌شود. مادرش سر زا میمیرد و مولی دایه روت می‌شود.
  • پاییز ۱۹۸۹ –لوکاس سر مولی با پدر روت (زکریا) میجنگد. مولی به خانهاس برمیگردد.
  • حدود ۱۹۰۰ –تنی میمیرد.
  • ۱۹۱۵ –یکی از دخترهای لوکاس و مولی، سموییل (وورشام بوچام) را به دنیا میآورد و خودش سر زا میمیرد.
  • ۱۹۱۶؟-جورج ویلکینز، یکی از کاکاسیاههای کشتگاه مکازلین، به دنیا میآید.
  • ۱۹۱۸ –روت ادموندز در جنگ جهانی اول شرکت می‌کند.
  • ۱۹۲۱ –زکریا ادموندز میمیرد. لوکاس دستگاه تقطیر راه میاندازد.
  • ۱۹۲۲؟ -زن اسو میمیرد.
  • ۱۹۲۳ –یکی دیگر از بچههای لوکاس و مولی، به اسم ناتالی(نات) به دنیا میآید.
  • ۱۹۳۴؟ -سموییل وورشام بوچام (بوچ) که روت ادموندز از کشتگاه مکازلین بیرونش کرده است به مغازهای در جفرسن دستبرد میزند و به زندان میافتد.
  • اکتبر ۱۹۴۰ –نات (بوچام) مخفیانه با جورج ویلکینز عروسی می‌کند.
  • تابستان ۱۹۴۱ –سموییل وورشام بوچام را با صندلی الکتریکی اعدام می‌کنند.
  • ۱۹۴۱ –اسو با اخلاف معاشران پیشین خود برای شکار به دلتا میرود. دختری را میبیند که معلوم می‌شود از نوادگان تنیز جیم است.دخترک کودکی در بغل دارد که پدرش روت است.
  • ۱۹۴۱ –طرحافکنی آخرین داستان (ای موسی، برخیز)
  • ۱۹۴۷ ؟ -سال پیشبینی شده مرگ اسحاق (اسو) مکازلین

منبع: برخیز، ای موسی. ویلیام فاکنر. ترجمه صالح حسینی. انتشارات نیلوفر. چاپ اول ۱۳۷۴.