دین
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.

تعریف دین, "دینا" (پارسی کهن) کار بسیار دشواری است و تعریف مشخصی از دین وجود ندارد که همه دینداران و بیدینان بتوانند بر روی آن توافق نظر داشته باشند ولی نزدیک ترین تعریف به دین میتواند این باشد: دین، باور به موضوعات ایزدی، فراطبیعی، است که یه نیایش و پرستش میانجامد و بر ایمان مبتنی است. به خود آن پرستش یا نمودهای نهادینه یا فرهنگی آن پرستش یا آمیزهای از این دو نیز دین میگویند. به زبانی دیگر دین آن چیزی است که انسان را بهحقیقت پیوند میزند. هر دینی در نهایت دارای دو جزء اساسی است که بر آنها بنا شده است: آموزش و روش.
واژههای دیگری مانند کیش و مذهب گاه به همان معنی دین و گاه به معنی زیرشاخههایی از یک دین بکار میروند.
از بزرگترین دینهای جهان میتوان از دینهای ابراهیمی نام برد. دینهای ابراهیمی که همه از یک ریشه و منطقهٔ خاور میانه سرچشمه میگیرند عبارتاند از اسلام، مسیحیت و یهودیت. دیانتهای بابی و بهائی نیز ادیان نوینی هستند ولی در ادیان سامی ریشه دارند. از دینهای بزرگ دیگر در جهان میتوان از بوداگرایی، هندوگرایی و آیین کنفوسیوسگرایی نام برد. ادیان لزوماً خدامحور نیستند ولی به نظر میرسد تمام ادیان معتقد به ماوراء طبیعت باشند.
دینهای کهن فراوان دیگری نیز وجود دارد مانند زرتشتیگری، مانیگری، مهرپرستی و جز اینها.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] ریشهشناسی واژهٔ دین
واژهاي دین از واژه اوستایی دَئِنا ریشه میگیرد. خود واژه دئنا به ریشه کارواژه «دا» به معنی اندیشیدن و شناختن میرسد. در اوستا واژه دئنا به معنی دین و نیز نیروی ایزدی بازشناسی نیک از بد گزارش شده است. در زبان اوستایی و نیز پارسی میانه به همکردها (ترکیب ها)یی گوناگونی از این واژه بر میخوریم مانند: دین آگاهی، دین بُرداری ( نمایش دینی)، دینکرد (کردار دینی)، دین یشت (نام شانزدهمین یَشت از یشتهای بیست و یک گانه اوستا) و جز اینها.
البته نظريه ديگری نيز می گويد كه از واژه دئنا گرفته شده است كه به معنای وجدان است. زرین كوب در كتاب قلمروی وجدان در مورد دين بحثی می كند كه دين در اصل همان وجدان انسان ها است.
[ویرایش] اهمیت دین
پیوند دین و انسان، پیوندی دیرین و پایدار بوده، اما این رابطه، در گذر زمان چه در وجه فردی دین و چه در بعد اجتماعی آن، همواره دستخوش تغییرات چشمگیری شده است. هرچند دین نقش و عملکردی همواره یکسان نداشته، اما از نخستین جوامع انسانی تا امروز، عنصری اساسی و بنیادین از هر اجتماع انسانی را تشکیل داده و یکی از اصلیترین محورهای صف بندیها و دسته بندیها در درون جوامع یا تمایز ملل از یکدیگر بوده است. در جهان امروز نیز، به رغم همه اختلاف نظرها، مجادلات و مبارزات، مباحث و تفسیرهای متفاوتی که از ماهیت و وظایف دین به دست داده شده، به نظر نمیرسد که از اهمیت و میزان گسترش و حضور آن در حوزههای خصوصی و عمومی زندگی بشری کاسته شده باشد.
[ویرایش] مذهب، عامل احساس هویت
بر اساس پژوهشی که موسسه بین المللی نظرسنجی گالوپ، انجام داده، پس از ملیت، مذهب، دومین عامل احساس هویت در جهان به شمار میرود. اما دین چیست و آیا با وجود آیینها و مذاهب گوناگونی که هر یک قصد دارند پیروان خود را به شکلی ویژه به مقصدی خاص رهنمون شوند، میتوان تعریفی واحد از آن ارایه کرد؟ ارایه تعریفی جامع و مانع از مفهومی به گستردگی دین، چه از منظری درون دینی و چه از چشم اندازی برون دینی، دشوار به نظر میرسد. با این همه در تعریفی حداقلی، شاید دین مجموعهای از آموزههایی باشد که در ذات خود معطوف به "امر قدسی" اند. از سوی دیگر، مشکل تنها ارایه تعریفی فراگیر و مقبول از مفهوم دین نیست. آنچه در عمل مشاهده شده، آن است که در بسیاری از موارد، ادیان به رغم آموزه هایشان در مورد وحدت و مهربانی، خود یکی از عوامل جدایی، تفرقه و جنگ و دشمنی بوده اند. بسیاری از پژوهشگران در پاسخ به این سوال که در چنین وضعیتی، رسالت و نقش دین را چگونه باید تبیین کرد؟ میگویند که آنچه باید بیش از هر چیز دیگر مورد توجه قرار گیرد، ذات و جوهره ادیان و صبغه معنوی و فرهنگی آنهاست. فارغ از چنین مباحثی، به نظر میرسد که در جهان امروز، در این نکته نمیتوان تردید کرد که نقش و اهمیت سیاسی و اجتماعی دین از چند دهه پیش به این سو، به صورت فزایندهای افزایش یافته است. در این اقبال مجدد، به نظر میرسد که برداشتهای بنیادگرایانه از دین، با سرعت بیشتری گسترش یافتهاند و اکنون به عنصری مهم در مناسبات و معادلات سیاسی و اجتماعی بدل شده اند.
در جهان امروز، به همان اندازه که دین مهم است و عاملی هویت بخش به شمار میرود، رهبران و مراجع دینی نیز، از موقعیت و اهمیتی قابل توجه برخوردارند. بر اساس پژوهش موسسه گالوپ مردم جهان امروز بیش از هر مرجع دیگری، به رهبران و مراجع مذهبی اعتماد دارند. قدرت یابی مجدد دین، به عنوان عاملی تعیین کننده در حوزه زندگی عمومی، پیامدهایی ویژه نیز به همراه خواهد داشت و از جمله میتواند به گسترش و تعمیق اختلافها در برداشتها و تفسیرهای پیروان ادیان و مراجع مذهبی بینجامد.
یونگ :مذهب به معنای احترام از روی وجدان و با کمال توجه به عوامل غیر عقلانی روان و سرنوشت فرد یا به عنوان رعایت دقیق و به حساب آوردن برخی عوامل نادیدنی و غیر قابل کنترل , یک نگرش غریزی خاص انسان است .
[ویرایش] پیدایش ادیان
انسان به دلیل ترس از طبیت ، مرگ ، پیشامدهای ناخواسته برای چاره جویی وبه دلیل جهل خود به دین گرایش پیدا کرد . آثار و نقوش کهن بیانگر این مدعاست. اگر به محتوی ادیان بزرگ رجوع کنیم در میابیم که گفته های آنها ریشه در عقاید مردم جهان آن روزگار داشته است .به عنوان مثال اسلام ومسحیت ریشه در عقاید و تعالیم ارسطو و حکیمان قبل ازاو دارد. پس از حمله اسکندر این عقاید به بخش وسیعی از جهان آنروز برده شد، در حالیکه اسکندر کوشش می کرد سایر عقاید را از ترس شورش طرفدارنشان از بین ببرد.پیامبران این ادیان نیز با تکیه بر عقاید و افکار آن روزگار دین خود را پایه گذاری کرده اند. در حالیکه می بینیم عقاید مردم شرق آسیا که دسترسی به آنها ممکن نبوده افکاری متفاوت داشته اند و در آن اثریا صحبتی از به عنوان مثال بودا نمیشود یا آن ادیان کتمان نمی شوند.
[ویرایش] اثر دین در زندگی شخصی:
زندگی انسان متن و حاشیه و اصل و فرعی دارد , اصل و متن خود اوست و حواشی و فروع آن , آنچه به او تعلق دارد ؛ مانند مال , مقام فرزند حب ّ ذات و علایق ذات , زندگی آدمی را با دو آفت غم و اندوه , و نگرانی و ترس به هم آمیخته , غم و غصه برای آنچه ندارد تا به او برسد , و ترس و نگرانی که مبادا حوادث روزگار آنچه را دارد از او بگیرد .
ایمان به خدا هر دو آفت را ریشه کن میکند ,چون ایمان به خداوند عالم و قادر و حکیم و رحیم او را وادار به انجام وظایفی میکند که برای او مقرر شده است , و با انجام وظایف بندگی میداند خداوند به عنایت حکمت و رحمت , او را به آنچه خیر و سعادت اوست واصل , و از آنچه مایه شر و شقاوت اوست باز میدارد .
بلکه با یافتن حقیقتی که هر حقیقتی در برابر او مجاز است , و هر چه غیر اوست سرابی است که نمایش آب است , گمشده ایی ندارد , و با ایمان به خدا آنچه فانی و ناپایدار است برای او جاذبه ایی ندارد.
(نظر اسلام در قرآن: (سوره نحل آیه ۹۶: آنچه نزد شماست پایان یابد و آنچه نزد خداست پاینده است.))
بنابراین از نداشتن آنها غم و غصه ایی ندارد.
(نظر اسلام در قرآن: سوره یونس آیه ۶۲ , ۶۳ , ۶۴: (همانا اولیا الله نه ترسی بر آنان است و نه محزون میشوند , آنها کسانی هستند که ایمان آوردند و پرهیزکارند , برای آنهاست بشارت در زندگی دنیا و آخرت , تبدیلی برای کلمات خدا نیست , آن همان رستگاری عظیم است.))
آنچه اعصاب آدمی را در این زندگی فرسوده میکند , اضطرابها و هیجانهایی هست که از شادمانی ظفر به علایق مادی و افسردگی از نرسیدن به آنها حاصل میشود , و لنگر , ایمان است که در طوفان این امواج به مومن ایمان و آرامش میدهد .
(نظر اسلام در قرآن: (سوره حدید , ایه ۲۳: (تا ذریغ نخورید " اندوهگین نشوید " بر آنچه از شما فوت شده و نه شاد شوید بدانچه به شما آمده است .))
(نظر اسلام در قرآن: (سوره رعد , آیه ۲۸: (آنان که ایمان آوردند و مطمئن میشود دلهای آنها به ذکر خدا , آگاه باشید که به یاد خدا , آرام میشود دل ها.))
[ویرایش] تغییرناپذیری و درستی گزارههای دینی
تغییر ناپذیری: منظور این است که هیچ گزارهای با مرور زمان دستخوش تغییر نمیشود. در گزارههای اخباری همان طور که عرض کردم تغییر از دو منشأ نشأت میگیرد. یا گزاره اولیه اساسا غلط بوده است نظیر اندیشه زمین مرکزی که با رشد علم باطل شد و یا آنکه گزاره درست بوده ولی امر واقعی که صدق گزاره ناشی از تناظر با آن بوده در طول زمان دستخوش تغییر شده است. گزارههای اخباری که ناظر به امر خارجی در عالم است به چند دسته تقسیم میشود.ر.ک.ختم نبوت، مرتضی مطهری
درستی: درستی یا صدق عبارت است از اینکه جهان خارج آنجنان باشد که ما به آن علم داریم. به عبارت دیگر امر ذهنی مطابق امر واقعی باشد، که به آن ارجاع می دهد.ر.ک.رئالیسم
مساله بسیار مهم این است که باید بین دین بمثابه امر قدسی مندرج در کتاب مقدس و سنت از یک سو و معرفت دینی یعنی فهم افراد از این تمایز قائل شد. ممکن است درک ما از یک واقعه، موجود و یا مفهوم عوض شود و نیز درک ما میتواند نادرست باشد. مثلاً اعراب بدوی و حکمای صدرایی و ساینتیستهای مدرن «فرشتگان» و «سماوات» را به گونههای مختلفی می فهمند. این تغییر در معرفت دینی ارتباطی با کذب یا تغییر گزارههای دینی ندارد، بلکه ناشی از تغییر چارچوبها و پارادایمهای شناختی افراد است و در دین هم جایی درخواست جمود فکری نشده است و به کسی گفته نشده بکوش نظیر اعراب بدوی فکر کنی. ر.ک. تحول فهم دین، احمد واعظی
1- گزارههای ساینتیفیک:صدق این گزارهها ارجاع به امور مادی و قابل تجربه حسی دارد و صدق و کذب آن توسط تجربه مشخص میگردد. مثلاً در قرآن گفته شده هیچ انسانی دو قلب ندارد. چنانچه قلب را به معنای ظاهری آن تفسیر کنیم و نه معنای عرفانی، اگر انسانی یافت شد که دو قلب داشت این گزاره باطل میشود. البته دانشمندان مسلمان بسیاری بخصوص پس از قرون 6 و 7 و تا قبل از مواجهه با عوم تجربی در قرن نوزدهم بیشتر این عبارات را به صورت سمبلیک معنا می کردهاند و هنوز این گرایش تفسیری نزد شیعیان بشدت مورد اقبال است. ر.ک. تفسیر المیزان ذیل آیه 7 سوره آل عمران و اصول و فلسفه و روش رئالیسم مقاله چهارم
2- گزارههای فلسفی هستی شناختی و ...: این گزارهها بر خلاف گزارههای تجربی به امور محسوس مادی ارجاع ندارد و لذا اثبات یا ابطال آنها خارج از حوزه علم است. این گزارهها نظیر «علیت»(هر معلولی علتی دارد.)پیشا تجربی هستند و جزء مبادی مابعد الطبیعه علم به شمار میرود.ر.ک. «مبادی مابعد الطبیعه علوم نوین، برت، ترجمه: سروش» اثبات یا ابطال این گزارهها بر عهده برهان فلسفی است. عمده مطالب مربوط به خدا نظیر سوره توحید در این حوزه قرار میگیرد. ر.ک. اصول فلسفه و روش رئالیسم مقاله پنجم
3- گزارههای تاریخی: این گزارهها بیان میکند، که زمانی اتفاقی افتاده است و یا خواهد افتاد. برای بررسی این گزارهها به گزارشات تاریخی نزدیکتر به زمان واقعه مراجعه میشود. به هر حال این گزارشات به علت ضعف تاریخ نگاری بعید است که ابطال شود. نظیر قصص انبیا
4- اخبار غیبی: این گزارهها محتوای ارجاعی به عالم غیب دارد، نظیر فرشتگان و یا قیامت. برخی از این گزارهها از طریق تجربه اشراقی قابل بررسی هستند. اما اشراق توان ابطال آن را ندارد و از مومنین خواسته شده به آن ایمان بیاورند.
5- گزارههای اخباری اعتباری: این گزارهها ناظر به امری واقعی در خارج از وجود ما نیست. عمده گزارههای اجتماعی از این قبیل است. مثلاً گزاره مربوط به ارث و مالکیت و امثال آن گزارههایی است، که صدق و کذب آن نه بر اساس تطابق با امر واقعی خارجی غیر انسانی، بلکه بر مبنای قراردادهای اجتماعی تعیین میگردد. مثلاً جامعهای اعتبار میکند که ارث شوهر از همسر خود فلان قدر باشد و جامعهای جور دیگر اعتبار میکند. این قبیل گزارهها بخشی از آموزههای دینی را تشکیل می دهند وگزارهها تابع قراردادهای اجتماعی اند، لذا دوام آنها بستگی به خواست اجتماع دارد و اگر قرآن گفته آموزه هایش جاودانهاند به این معنا نیست که ضرورتا در همه جوامع انسانها همین آموزهها را به کار می بندند. ر.ک. اصول فلسفه و روش رئالیسم، مقاله ششم
5- گزارههای انشایی(احکام و ادعیه): این گزارهها محتوای اخباری ندارند و لدا صدق و کذب در خصوص آنها بی معناست. بنابراین همیشگی بودن آنها به این معنا نیست که همیشه درست هستند، بلکه بدین معناست که همیشه باید به کار بسته شوند.ر.ک. هستها و بایدها، عبدالکریم سروش
[ویرایش] علم و منشأ دین
دین از عجز انسانهای اولیه در یافتن توجیه علمی برای پدیدههای طبیعی همچون طوفان ،صائقه، زلزله، مرگ و غیره... سرچشمه گرفت بدین ترتیب که سعی در نسبت دادن دلیل این پدیدهها به موجود یا موجوداتی به نام خدا نمود و سپس به عنوان ابزاری در دست طبقات حاکم بر جوامع مختلف برای سرکوبی و وادار نمودن تودهها به تمکین در مقابل آنان بقا یافت. دینهای مختلف در سراسر جهان همواره انسانها را به قناعت پیشگی و توجیه مصائب بشری و ازلی خواندن آنان فراخوانده اند.
به قول ناپلئون "دين بهترين وسيله برای ساکت نگه داشتن مردم است."
[ویرایش] فهرست ادیان جهان
- اسلام
- بابی
- بوداگرایی
- بهائی
- تصوف
- جائینگرایی
- دائوگرایی
- دروزگرایی
- راستافاریگرایی
- زرتشتیگری
- ساینتولوژی
- سیکگرایی
- شیطانپرستی
- کیش کنفوسیوس
- مانیگری
- مسیحیت
- مهرپرستی
- ویکا
- هندوگرایی
- یزیدیان
- یهودیت