مجادله

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

سوره مجادله سوره ۵۸ از قرآن است و ۲۲ آیه دارد. اين سوره به شهادت سياق آياتش در مدينه گفته شده .

فهرست مندرجات

[ویرایش] موضوعات سوره

اين سوره متعرض مطالب گوناگون از احكام و آداب و صفات است .

[ویرایش] حكم ظهار

قسمتى از آن مربوط به حكم ظهار است ،آيات چهار گانه و يا شش گانه اول سوره درباره ظهار نازل شده ، كه در عرب جاهليت يكى از اقسام طلاق بوده ، به اين صورت كه وقتى مى خواسته زنش را بر خود حرام كند مى گفته : ((انت منى كظهر امى - تو نسبت به من مانند پشت مادرم هستى )). با گفتن اين كلام زنش از او جدا و تا ابد بر او حرام مى شده . بعد از ظهور اسلام يكى از مسلمانان مدينه (انصار) همسر خود را ظهار كرد، و بعدا از كار خود پشيمان شد. همسرش نزد محمد رفته جريان را عرضه داشت ، و راه چاره اى خواست تا دوباره شوهرش به او برگردد و با او مجادله مى كرد و به درگاه خدا شكوه مى نمود. در اينجا بود كه آيات مورد بحث گفته شد. و مراد از ((سمع )) در جمله ((قد سمع اللّه )) استجابت دعا و برآوردن حاجت است . و كنايه آوردن از برآوردن حاجت و استجابت دعا به كلمه ((سمع )) در گفتگوها شايع است . دليل اين معنا جمله ((تجادلك فى زوجها و تشتكى الى اللّه )) است كه ظهورش در اين است كه زن نامبرده در تلاش پيدا كردن راهى بوده كه از شوهرش جدا نشود، اينها كه گفته شد راجع به جمله ((قد سمع اللّه )) بود. اما سمع در جمله ((و اللّه يسمع تحاوركما)) به همان معناى معروفش ‍ (شنيدن ) است . و معناى آيه اين است كه : خداى تعالى درخواست آن زن را كه با تو در مورد شوهرش مجادله مى كرد مستجاب كرد، زنى كه شوهرش او را ظهار كرده بود، و او از اندوه و بدبختى خود شكايت مى كرد و خدا گفتگوى تو را با او و او را با تو شنيد، كه خدا شنواى صوتها و بيناى ديدنى ها است .

در اين آيه مى‌گوید: كسانى همسران خود را ظهار مى كنند، با اين عمل ، همسرشان مانند مادرشان نمى شود. مادرشان تنها آن كسى است كه ايشان را زاييده .

و با اين بيان ، حكم ظهار كه در جاهليت بين مردم عرب معروف بود لغو و اثرش را كه حرمت ابدى بود نفى نموده ، اثر ديگرش را كه مادر شدن همسر براى شوهر باشد انكار مى نمايد. پس معناى جمله ((ما هن امهاتهم )) اين است كه : از نظر اعتبار شرع همسران به مادران ملحق نگشته ، و ظهار، آنان را براى ابد حرام نمى سازد. آنگاه براى تاءكيد اين معنا گفته: ((ان امهاتهم الا اللائى ولدنهم )) يعنى همسرانشان مادران ايشان نمى شوند، بلكه مادران تنها همان زنانى هستند كه ايشان را زاييده اند. سپس براى بار دوم مطلب را با جمله ((و انهم ليقولون منكرا من القول و زورا)) تاءكيد کرده، چون سياق اين جمله سياق تاءكيد است ، مى‌گوید: اينان كه زنان خود را ظهار مى كنند با گفتار خود (كه پشت تو مثل پشت مادرم است ) هم سخن ناپسندى مى گويند و هم دروغى آشكار. اما سخنشان ناپسند است ، براى اين كه شرع (كه ملاك هر پسند و ناپسندى است ) آن را منكر مى داند، و بدين جهت تشريعش نكرد، و تشريع جاهلانه مردم جاهليت را صحه نگذاشت . و اما دروغ است ، براى اين كه با آنچه در خارج و واقع است مخالفت دارد، (زيرا در خارج ، مادر مادر است و همسر همسر). پس آيه مى فهماند كه عمل ظهار افاده طلاق نمى كند، و با وجوب دادن كفاره منافات ندارد، ز يرا ممكن است چنين زنى مانند قبل از ظهار، زن ظهار كننده و محرم او باشد، ولى نزديكى با وى قبل از دادن كفاره حرام باشد. جمله ((و ان اللّه لعفو غفور)) اگر دلالتى روشن بر گناه بودن عمل ظهار نداشته باشد، خالى از دلالت هم نيست ، الا اين كه ذكر كفاره در آيه بعد و سپس آوردن جمله ((و تلك حدود اللّه )) و جمله ((و للكافرين عذاب اليم )) بعد از آن چه بسا دلالت كند بر اين كه آمرزش ‍ گناه ظهار مشروط به دادن كفار است .

[ویرایش] آداب

قسمتى هم مربوط به نجوى و بيخ گوشى سخن گفتن است . قسمتى هم مربوط به آداب نشستن در مجلس .

[ویرایش] مخالفین

و قسمتى راجع به اوصاف كسانى است كه با خدا و رسولش ‍ مخالفت مى كنند، و يا با دشمنان دين دوستى مى ورزند، و كسانى را كه از دوستى با آنان احتراز مى كنند معرفى نموده ، به وعده اى جميل در دنيا و آخرت دلخوش مى سازد.