بحث:اوستا
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
اوستا کهنترین گنجینه سخن پارسی است ما ایرانیان وطن پرست ووطن دوست باید ان را گرامی داریم ودر زندگی از ان استفاده کنیم واین کتاب بزرگ دینی ومذهبی خود را به جهانیان بشناسانیم تاانان بفهمند ما چه ملت بزرگی هستیم
[ویرایش] حق تکثیر
کطلب زیر را کاربر غیرعضوی پست کرده بودند. درباره مسئله حق تکثیر آن نتوانستم از راه گوگل چیزی پیدا کنم. اگر وضعیت حق تکثیر آ« مشخص بشود شاید بتوان از مطالب آن در مقاله استفاده کرد.
متن ارسالی:
اوستا مجموعه متون مذهبي زرتشتيان امروزه اوستاvestal ناميده ميشود.اين كلمه در زبان و ادبيات فارسي در طول تاريخ به اشكال و صور گوناگون مورد استفاده قرار گرفته است، چون :وستا،ابستا،است،استا،آبستا،آويستا،و گونه هاي ديگر.اما صورت و شكل رايج آن اوستا مي باشد.دربارهي معني اين كلمه دانشمندان توافق كلي ندارند.برخي آن را به معني پناه دانسته و عده اي به مغهوم معرفت و دانش پرداخته اند.اما امروزه آنجه كه تقريبا مورد اتفاق است،آن است ك كلمهي اوستا به معني اساس ،بنيان و متن اصلي است. زبان اوستايي،يعني زباني كه متن اصلي اوستا با آن نوشت شده،زباني است كهن كه با سانسكريت شباهت هاي فراواني دارد و از يك اصل و بنيان بوده اند.البته در ادوار بعدي اين زبان منسوخ شده ،اما هم چنان به عنوان زبان ويژهي مذهبي باقي مانده و به همين جهت در عصر اشكانيان و ساسانيان به عنوان زبان مقدس مذهبي بهقي مانده و متون مذهبي به وسيلهي آن نوشته شده و ميان روحانيان مرسوم بوده است.دربارهي اين كه اصل زبان اوستايي در زمان زرتشت در كجا معمول بوده چون موارد ديگر ميان محققان و علمل اختلاف است،و در واقع حل اين مساله وابستگي با معرفت داشتن با زمان زرتشت دارد.برخي زادگاه و موطن اصلي او را در شمال شرقي ايران دانسته و معتقدند كه پيامبر از شمال شرقي به سمت غرب ايران و بلخ هجرت كرده و زبان اوستايي همان زبان رايج در شمال شرقي بوده است.عده اي ديگر زبان اوستايي را زباني ميدانند كه در بلخ يعني غرب ايرن رايج بوده،و عده اي ديگر آن را زبان رايج ماد ها ميدانند.ام راي ا اكثر محققان بر آن است كه موطن اصلي زرتشت شمال شرقي ايران ،و زبان اوستايي زبان رايجهمان ديار بوده. شايد هر گاه يكي از مسائل مبهم اوستايي به طور يقين حل مي شود كليدي براي حل ديگر مبهمات بدست مي آيد.اما متاسفانه هنوز مبهمي براي يقين گشوده نشده است يكي از اين مسائل مبهم كه سايد اصلي ترين آنها باشد،عبارت است از تعيين تاريخ و زمان زرتشت و تاريخ و قدمت اوستا .تمام اختلافاتي كه از سدهي چهارم پيش از ميلاد تا عصر ما دربارهي تعيين تاريخ و قدمت زرتشت موجود است، همه و همه دلايلي است كه اين زمان بايستي به يقين قدمتي بسيار داشته باشد.چهار قرن پيش از ميلاد و فزون تر از آن، مورخان از تاريخ هاي شگفتي ياد كرده اند كه هر چند برخي ارقام مبالغه آميز و نادرست است ، اما با تمام اين احوال آن چه كه امروز مسلم است رمان زد و اوستا از هزار ق.م عقب تر مي رود .با مطالعهي گاتاها يا سروده هايي كه به وسيلهي خود زدتشت يا شاگردان هم عصرش سروده شده و قديمي ترين جزء اوستا است كه به دست ما رسيده آشكار مي شود كه بدون شك پاره اي از آن سروده ها حتي از هزار و سيصد و هزار و پانصد سال ق.م هم كهن تر اند. بحث دربارهي قدمت اوستا با استناد به گاتاها ، امروزه بحثي است كاملا علمي و با ارزش است. با وجود چنين زماني كهن كه حتي در سدهي چهارم پيش از ميلاد نبز بحث دربارهي آن رايج بوده ،آشكار است كه متن اوستا دچار دستبرد ها،ازبينرفتن هاو اغتشاشاتي فراوان شده است.پس از هخامنشيان اين مساله به شكل حادتري در مورد اوستا مصداق پيدا مي كند . البته بسياري از دانشمندان و محققان معتقدند كه اوستا تا سدهي ششم و يا هفتم ميلادي ،تا زمان ساسانيان همچنان سينه به سينه حفظ شده است و در آن زمان به كتابت درآمده و با خط اوستايي كه اخترا ع همان زمان است كتابت يافته. باروشني و وضوح كامل و دلايل علمي و تاريخي محكم و استوار ،اين دلايل امروزه باطل شناخته شده اند . آن چه كه محرز است اوستا طي دوران هاي اختشاشا و ناامني كه از اواخر دورهي هخامنشيان در ايرن به ظهور پيوست ، تا اوايل كار ساسانيان ،طي دوراني بعيد الحدود ،بدست تطاول زمان و دشمنان مغشوش شده و از ميان رفت. اما در زمان ساسانيان كه تجديد عظمت و رستاخيز بود ، دوباره با كوشش هايي فراوان ، اوستاي از ميان رفته فراهم شد. اما آشكار است كه اين اوستا ديگر آن اوستاي از ميان رفته نبود . مطابق روح زمان و اصول مذهبي و قوانين و شرايع معمول ، اوستا تدوين شد و به بيست ويك كتاب يا نسكNSAK ،چون عصر قديم تقسيم گشت.اما پس از حملهي اسكندر مقدوني ،نوبت به تازيان بياباني و بر بر هاي عربستان رسيد.زيان اين بربر ها در طول تمام تاريخ بيش از زيان مغولان بوده.چون مردمي بودند كه از تمدن،دانش،فرهنگ و انسانيت و فضايل آن هيچ بويي نبرده بودند و تنها در پي قتل و غارت و انتقام از محروميت هاي گذشتهي خود بودند و براي بدست آوردن غنائم و ثروت از هيچ جنايتي روي نمي گرداندند . تمام عظمت تمدن و فرهنگ زمين را از جمله ايران از بين بردند.هر چند كه تمدن و فرهنگ ايراني دوباره به وسيلهي خود ايرانيان تجديد و احيا شد اما خسارات فراوان آن جبران ناپذير بود و هنوز باگذشت چهارده قرن آن همه وحشيگري و دژ خويي و بيمردمي در جهان فراموش نشده و اثرات آن ضايئهي بزرگ باقي مانده است. از جمله اين ضايعات از ميان رفتن اوستاي تدوين شده در زمان ساسانيان بود. از اين به بعد نيز با تغيير ديانت در ايران ،و تعصب مذهبي مسلمانان، امكان فعاليت آزادانهي ايرانيان مؤمن به ايين گذشته براي احياي آثار گذشته ميسر نبود. اما با تمام اين احوال مختصري از آن گنجينه ي گذشته به هر ترتيبي كه بود فراهم شد و اوستاي كنوني آن مختصر است كه با تمام آن احوال در جهان اينچنين عظمتي را داراست . اوستاي كنوني به پنج بخش تقسيم شده كه عبارتند از :
1_يسنا 2_يشت ها 3_ويسپرد 4_خورده اوستا 5_ونديداد. بحث و گفتگو درباره ي هر يك از اين پنج بخش امروزي نيز مستلزم زماني بسيار است و در اين مختصركه منظور معرفي اوستاي كنوني و مندرجات آن است ، تنها به فهرستي بسنده خواهد شد. پنج بخش ذكر شده از ديدگاه كميت و كيفيت، قدمت و ارزش تاريخي ،اصالت و غير اصيل بودن متفاوت مي باشند كو با ترتيبي كه در بالا به آن اشاره شد ، اينك دربارهي هر بخش گفت و گو خواهد شد . 1_يسناYASNA: نخستين و مهم ترين جزء اوستا است . اينكلمه به معني ستايش، نيايش و جشن آمده است ، و در گاتاها كه قديمي ترين بخش اوستا است ، به كرات اين كلمه به همين معني آمده .قسمت هاي مختلف اين بخش را به مناسبت، در اوقات مختلفي كه مراسم مذهبي انجام مي شود ميسرايند . مجموع قسمت هاي يسنا، هفتاد و دو فصل ميباشد كه هر فصل رايك هايتي HAITI مي ناميدهاند و اي نكلمه به صورت ها يا _هات كنوني درآمده است. خاورشناسان و دانشمندان پارسي هفتاد و دو فصل يسنا را به دو تا سه قسمت تقسيم كرده اند، اما اين تقسيمبندي مبنايي بر جدا كردن مطالب يا تعيين قدمت ندارد. مطالبي كه در طي فصول اين سه قسمت آمده است ، متنوع و گوناگون ميباشد. درباره ي زندگي و ارزش آن، تعليم اصول اخلاقي و به زيستي، تكرار فزون از حد سه اصل اساسي زرتشتي، يعني:گفتارنيك، كردارنيك، پندارنيك_و استوره هايي بسيار پر عمق و داستان هايي كه داراي ريشه و منشأ تاريخي ميباشند و سد ها مطلب ديگر در قسمت "يسنا" بيان شده.چنان كه رسم سرايندگان پاك دين و معتقدان به اصول زندگي مادي و حكمت عملي و دلاوري و پهلواني بوده لست، در سراسر هفتاد و دو فصل قسمت مورد زكر صفات نيك، ثروت و جاه و جلال از راه درست ستوده شده است. مردان و زنان پاريا ، دهقانان . گرايندگان آيين بهي ، دليران و جنگاوران راه حقيقت ستوده شدهاند.رايحهي زندگي ابتدايي شباني از اين سرود ها به مشام مي رسد. هر محقق تيزبيني زندگي روستايي ، دهنشيني و آغاز شهر نشيني را از خلال اشارات كنايات و تصريحات اين سروده ها به راحتي درك ميكند .نيكي، راستي و درستي شعار و برنامهي فراموش نشده در چنين جامعهاي است .يأس، ترديدو نشانههاي سستي در اين نوشته ها نيست بلكه آن چه هست جنبش، فعاليت، كار و كوشش است.با تمام بيدادي كه به اوستا در تمام زمان هايي كه عمقش نا پيداست رفته است، باز هم آن چنان كه مانده و با تمام اختشاش آن، براي محققان منبعي بزرگ و عيظم است كه هر روز بيش از پيش از آن كشفياتي نوين درزمينهي ديانت و زبان و مسايلي ديگر حاصل ميشود.
گاتاها_چنان كه ذكر شد قديمي ترين قسمت اوستا گاتاها يا سروده ها است كه در قسمت يسنا جاي داده شده اند. گاتاها يا سروده ها را را از شخص زرتشت ميدانند. البته ميان محققان در اين باب اختلاف هست ، چون همهي سروده ها را از شخص زرتشت ندانسته اند و برخي را از نخستين شاگردان وي ميدانند.اما آن چه مسلم است زبان اين سروده ها بسيار كهن است، چنان كه ميان آن ها با ساير قسمت هاي اوستا در زبان فاصلهاي تقريبا دور است .همچنين از نظر مضامين، مفاهيم،وصف زندگي و روش آن اشاراتي در آن است كه به هيچ وجه نميتوان تاريخ سرودن آن ها را از هزار و دويست سال پيش از ميلاد پايين تر قرار داد. هر گاه قائل شويم كه اين سروده ها و اشعار صورت اختصاري منثوراتي باشد كه براي بهتر از حفظ كردن به نظم درآمدهاند، آن گاه است كه دربارهي تعيين قدمت آن حتي از حدس و گمان هم كاري بر نميآيد. به هر حال گاتاها يا سروده ها كه بنابر شواهد و قرايني اغلبشان از شخص زرتشت است، به پنج قسمت تقسيم ميشوند كه هر قسمس شامل چند فصل از يسنا است كه به ترتيب عبارتند از: 1_اهنودAHANAVAITI كه مجموعا شامل هفت فصل يا هفت _ها_از يسنا ميباشد.از ها-28تا34. 2_اشتود USHTAVAITIكه مجموعا داراي چهار _ها_ ميباشداز ها 43 تا46 . 3_سپنتمد_سپنتامينوSPENTAMAINIU نيز داراي 4 فصل يعني 47تا50 ميباشد. 4_وهوخشتره VOHA XSHATHRAكه داراي يك فصل يعني ها-51 ميباشد. 5_وهيشتواشت VAHISHTOISHTAYنيز شامل يك ها يعني فصل 53 است. در اوستا قسمتي است به نام "هفت ها" يا "هفت فصل" كه پس از گاتاها كه درباره اش گفت و گو شد، كهنترين قسمت اوستاست.در حال حاظر هر چند كه اين هفت ها را جرء گاتاها نميآورند اما از نظر مطالب و مفاهيم تشابه زيادي به هم دارند.به اين هفت ها فصلي ديگر افزوده شده و هشت فصل جمعا محصوب ميشون،يعني از ها ي سيوپنج تا چهلو دو.اين فصول بر خلاف گاتاها به نثر است،اما چنان كه گفته شد پس از سرود ها كهنترين جرء اوستاست. 2_يشتها:كلمهي اوستايي يشتي YASHTI از ريشهي همان كلمهي اوستايي "يسنا" ميباشد و به معني نيايش، فديه و ميزد به كار مي رود. چنان كه ذكر شد يسنا را به طور كلي هنگام ستايش و عبادت مي خوانند،اما يشت ها ويژهي ستايش خداوندگار،امشاسپندان و ايزدان است. آن چه نظر محققان است، يشت ها در ابتدا صورت شعري داشته و مفصل نبوده اند اما بعد ها كم كم به تدريج مطالبي به آن ها الحاق شده و از صورت شعريشان خارج شده اند.يشت هايي كه امروزه باقي مانده اند مطابق با تقسيمي كه بيشتر مورد اعتماد است، 21يشت ميباشد اما مطابق با سليقههايي ديگر تعدادشان اندكي كم و بيش است.هر يشتي عبارت از يك فصل معين با مطالب و مضاميني مخصوص است. نام هر يشت با نام يكي از امشاسپندان و ايزدان مشخص شده،اما مخستين يشت موسوم است به((هرمزد يشت)) كه دربارهي خداوند و صفات و اعمال اوست.در يشت ها نشانه هايي بسيار فاروان از آيين آريايي مشاهده ميشود و مطالب و مضاميني در آن هاست كه داراي فدمت بسيار ميباشند. قديمي ترين يشت ها عبارتند از:آبان يشت،تير يشت،مهر يشت،فروردين يشت،بهرام يشت،ارديشت،زامياد يشت. 3_ويسپرد: يا ويسپرت سومين جزء اوستاي كنوني است . اصل اوستايي اين كلمهVISPE RATAVO كه به معني همهي سروران آمده است،از آن جايي كه در مواقع اداي رسوم مذهبي ،ويسپرد با يسنا خوانده ميشود ،به همين جهت آن را كتاب جداگانه اي نميتوان پنداشت،اما با اين حال با آن كه از ديدگاه مطالب و سبك نيز با يسنا غرابت و هماهنگي دارد ،اما در قالب كتاب جداگانهاي عرضه شدهاست كه براي آن 23تا27 فصل قائل شدهاند و اينها فصولي اند بسيار كوتاه در ستايش امشاسپندان، ايزدان ،اهورامزدا و همهي نيكان و بزرگان و ستايش نيكي و اعمال نيك كه در ضمن آن ها اشاره به بسياري از مراسم مذهبي شده است. 4_خرده اوستا:چهارمين جزء اوستا است كه در زمان شاپور دوم( 310-379 ميلادي )به وسيله آذربدمهراسپند تاليف و تدوين گشت . در اين كتاب ادعيه و اذكار و مراسم مذهبي براي مواقع مختلف روز و ماه و سال جمع آوري شده است. البته آشكار است كه مأخذش اوستاي بزرگ بوده و اين موبد نامي با دخل و تصرف و كم و بيش كردن مطالب ،كتاب دعايي براي مؤمنان فراهم آورده است. كه در مواقع گوناگون،چون خوشي و سرور،عزا و ماتم،عروسي و مرگ، ايام مختلف ماه و مواقع پنجگانهي روز و اعياد بزرگ و كوچك و هنگام هايي ديگر دعاهايي در آن آمده است. 5_ونديدادVANDIDAD آخرين و پنجمين جزء اوستا است.اصل اين كلمه VIDAEVADATA ميباشد به معني "قانون ضد ديو" در زمان ساسانيان كه به گردآوري و تدوين اوستا اقدام شد،براي قسمت قوانين مذهبي در مضيقه بودند،چون چنان كه گذشت اوستا در طول زمان از ميان رفته و در مهاجمات و اغتشاشات فراوان دچار صدمات بسياري شده بود. به همين جهت گرداورندگان اوستا در تدوين قسمت ونديداد، از مطالب اصيل و غير اصيل استفاده كردند و حاصل آن كتاب فعلي ونديداد است. بسياري از مطالب ونديداد اصولا با اوستا و روح آيين زرتشتي سازگاري و هماهنگي ندارند و از بيستو دو "فرگردFARGARD"،يا فصل تشكيل شده است كه به جز دو يا سه فصل آن ،ما بقي در گفت و گو از يك رشته قوانين ،كيفر ها ،آداب دخمه،غسل،تطهير،پيمان و مسائلي از اين گونه ميباشد .
[ویرایش] معنای اوستا
از آنجایی که زرتشت کرد بوده است: اوستا یعنی:آموزنده این لغت کردی است و با لغتهای زیر هم خوانواده است: اَوِست:یاد دادن ماموستا:استاد