اعتیاد
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
اعتیاد با وابستگی جسمانی و روانی همراه است. بعضی از داروها نیز ممکن است با ایجاد وابستگی روانی در بیمار موجب افزایش مصرف شوند و اعتیاد بدهند. فرد معتاد با دریافت مواد اعتیادآور سرخوش و راضی میشود و با توقف مصرف دارو دجار خماری و اختلال شدید جسمانی میگردد. مواد اعتیادآور سبب پیدایش پدیده تحمل نیز میشوند. به موجب این پدیده فرد معتاد برای دسترسی به اثر اولیه این مواد که در ابتدا با مقدار کم حاصل میشود مصرف خود را افزایش میدهد. شدت و نوع وابستگی نسبت به مواد اعتیادآور برحسب نوع و اثر آن متفاوت است. برخی از این مواد مانند تریاک و مشتقات آن وابستگی شدید ایجاد میکنند و برخی دیگر با وجود تاثیری که بر روان و ذهن فرد میگذارند اعتیاد دهنده به شمار نمیآیند.
[ویرایش] انواع اعتیاد
[ویرایش] اعتیادات مجاز
اعتیادات مجاز عبارتند از: وابستگی و تداوم در مصرف موادی که به عنوان دارو شناخته شده بطور طبیعی یا صناعی بدست میآید. و شامل بسیاری از مواد دارویی بویژه آرام بخشها و خواب آورها میشوند که این مواد با تجویز پزشک و یا اغلب خود سرانه مصرف میشوند. اعتیادات مجاز خود به دو دسته تقسیم میشوند. اعتیاد به مواد مخدر طبیعی و صناعی به عنوان دارو شناخته میشوند. و اعتیاد به موادی که تنها از دیدگاه روانی عادتزا هستند و تداوم مصرف را ایجاب میکنند همانند تنباکو و مشابهین آنها. اعتیادات به این مواد از ساده ترین تا خطرناکترین عوارض را در معتاد و بطور غیر مستقیم در خانواده و جامعه موجب میگردد. مثل عوارض قلب و عروق ، سرطان در دستگاه تنفس.
[ویرایش] اعتیادات غیر مجاز
اعتیادات غیر مجاز عبارتند از: وابستگی افراد به مصرف همیشگی مواد و بهره گیری از عواملی که بنابر قوانین کشوری یا بینالمللی غیر مجاز شناخته میشوند این امر در نتیجه ناپسند بودن مظاهر اعتیاد از دیدگاه پزشکی ، بهداشتی ، روانی و اجتماعی میباشد. علل مختلف اعتیاد عبارتند از: ارضاء هوسها ، زیاده طلبی ، گرفتن انگیزههای احساسی ، احساس یکنواختی ، بیکارگی و وقت گذرانی- فقر ، عدم عدالت اجتماعی و ناهنجاریهای مالی و اقتصادی و بسیار رفاه و عوامل درونی مثل نوسانات فیزیولوژیک و پاتوفیزیولوژیک یعنی بیماریهای جسمی و روانی بویژه در اشکال مزمن و رنجور کننده و نارسایی اصول پزشکی در مورد تامین بهداشت جامعه و عدم توان درمان کلیه بیماریهای موجود ، یکی از دلایل اصلی اعتیاد میباشد.
[ویرایش] ویژگیهای افراد معتاد
فرد معتاد کسی است که اساسا یا از خود و یا از محیط خود و یا هر دو احساس ناخشنودی ، نارضایتی و ناراحتی دارد و در چنین حالت نامطلوبی ناگزیر از مصاحبت و موانست با افرادی که برخلاف او دنیا را محل مناسبی برای زیستن یافتهاند و علی رغم مسائل و مشکلات آن بگونهای خود را با شرایط زندگی وفق دادهاند آن را عقل میکنند. معتاددان در توهمات خود یک دنیای صنایی نسبتا رضایتبخش برای خویش متصورند که نه تنها بر هیچگونه تغییری یا در خود و یا در محیط مبتنی نیست بلکه دنیای خیالی آنان تنها بر اساس حضور مواد در بدنشان و نیاز به آن و رفع آن نیاز استوار است و غالبا آنان از احساس ناامنی ، احساس بی کفایتی ، احساس تنهایی ، نفرت ، نوسانهای افسردگی ، اضطراب شدید و بویژه کششها و تعارضات درون فردی بگونهای رنج میبرند. به هر حال اعتیاد و یک پدیده مخرب اجتماعی است زیرا اثرات نامطلوب و عواقب وخیم آنها تنها دامنگیر شخص معتاد نمیشود بلکه همه افراد را که بگونهای با آنان وابستگی و ارتباط نزدیک دارند فرا میگیرد مخصوصا که فرد معتاد مسئول اداره یک خانواده و در نقش هم پایه نیز باشد.
[ویرایش] اثرات دارویی مواد مخدر
مصرف مواد مخدر و دیگر ترکیبات اعتیادآور بعلت اثرات دارویی ویژه خود تغییراتی در سطح فیزیولوژی و بیولوژی شخص بوجود میآورد که قسمت مهم این تغییرات بر روی سلسله اعصاب مرکزی و محیطی انجام میگیرد و نتیجتا بر روی حالات جسمانی- روانی فرد اثر میگذارد و شخص مواجه با تجاربی در تداوم از اهمیتی خاص برخوردار خواهد بود. و مهمترین این تغییرات عبارتند از:
تسکین موقت آلام روحی مانند اضطراب ، افسردگی و بیقراری و تسکین موقت دردهای جسمانی و احساس رضایت و آرامش درونی موقت و تشدید موقت و میزان هوشیاری بگونههای غیر قطبی و چون اغلب معتادین قبل از اینکه به اعتیاد روی آورند با مشکلاتی متعدد مانند اضطراب ، افسردگی ، بی قراری و تضادهای گوناگون مواجه بودهاند لذا مصارف اولیه مواد مخدر ممکن است در کوتاه مدت سبب تسکین ناراحتیهای فوق گردد و ترک ناگهانی و یا کاهش مصرف مواد مخدر پس از ایجاد وابستگی بدنی نسبت به دارو سبب اختلالاتی میگردد مانند بیقراری ، اضطراب ، خستگی مفرط ، گیجی ، حالات تهوع ، استفراغ و اسهال عدم تمرکز شدید و پاشیدگی افکار. در چنین مرحلهای فرد معتاد با چنین حالاتی روبرو میگردد و بنابراین تنها راه فرار از آن را استفاده مجدد دارو بداند. وابستگی فرد معتاد نسبت به ماده مخدر صرفا بدنی نیست و جنبههای وابستگی روانی آن به دارو در رابطه با مشکلات شخصیتی فرد در جریان تداوم اعتیاد از اهمیت اولیه برخوردار است.
[ویرایش] ریشههای روانی اعتیاد
از نقطه نظر روانشناسی عقیده بر این است که اعتیاد به مواد مخدر بگونهای غیر مستقیم واکنش و پاسخی است مخرب در مقابل کنشهای غیر قابل تحمل بیرونی و درونی که بدان وسیله فرد سعی میکند آلام و مشکلات درونی خود ، مانند اضطراب، افسردگی و محرومیتها را کاهش داده و یا تسکین بخشد که در واقع انتخاب شیوهایست ناسالم به منظور فرار از واقعیتهای موجود.
در واقع معتاد همانند دیگر افراد ، انسانی است که نیاز دارد عشق بورزد و مورد عشق قرار گیرد (عشق سازنده و حقیقی) او میخواهد به دیگران محبت کند و مورد مهر و محبت قرار گیرد وجودش برای دیگران موثر و با ارزش باشد و متقابلا وجود دیگران برای وی مفید و با اهمیت باشد، سرانجام ندای درونش از او میخواهد که او بایستی تغییر کند تغییری که او را از تمامی این مصائب و مشکلات برهاند و در تبادل خود و جامعهاش قبول مسولیت نماید متاسفانه بر اثر نارساییها و انحرافات خانوادگی و اجتماعی و همچنین عدم یک نظام تربیتی صحیح فرد به تدریج از مسیر حقیق دور میشود و با انتخاب شیوه و معیارهای مخرب از خود و جامعهاش بیگانه میگردد و این گریز از خویشتن خویش و بیگانگی وی را به انزوا و فرار هرچه بیشتر از واقعیتها میکشاند.
[ویرایش] آسیب پذیری جوانان در دوران بلوغ
دوران بلوغ دورهایست که فرد با تضادها و کشمکشهای متعدد درونی مواجه میگردد. در این زمان او بخوبی احساس میکند که به مرحلهای جدید از زندگی میبایستی وارد شود و مسولیتی در قبال خود و جامعهاش اتخاذ نماید. مرحلهای که او را با نگرانی ، اضطراب و مشکل تصمیم گیری روبرو میسازد و او سعی میکند بگونهای بر مشکلات خویش فائق آید. عدم توجه به اعضای خانوداه توقعات بیجا و بیمورد اطرافیان ، بدون در نظر گرفتن حساسیت این دوره و توقعات و ارزشهای متضاد اجتماعی اختلالات تطابقی در خانواده و زمینههای نامطلوب شخصیتی فرد بسهولت وی را در این دوره در مقابل انحرافات مختلف آسیب پذیر میسازد.
[ویرایش] عوامل خطر ساز و محافظت كننده در سوء مصرف و وابستگي به مواد
تبيين سوء مصرف و وابستگي به مواد از ديدگاه عوامل خطرساز و محافظتكننده از اين جهت سودمند است كه افقي نو در برنامههاي پيشگيري اوليه بازميگشايد و هزينههاي سرسامآور درمان اختلالات مربوط به سوء مصرف و وابستگي را به ميزان زيادي كاهش ميدهد. عوامل خطرساز ويژگيها يا اتفاقاتي هستند كه اگر در شخصي وجود داشته باشند، كمتر احتمال دارد كه او به اختلال يا بيماري معيني مبتلا شود.عامل خطرساز محافظتكننده در دو قطب يك پيوستار قرار دارند. داشتن عوامل خطرساز به اين معني نيست كه حتماً فرد به يك اختلال مبتلا ميشود، بلكه احتمال خطر در اين فرد افزايش مييابد. همينطور وجود عوامل محافظتكننده به اين معني نيست كه حتماً فرد به يك اختلال مبتلا نميشود بلكه احتمال مصونيت در مقابل بيماري براي فرد افزايش مييابد.عوامل خطرساز و محافظتكنندة بيشماري براي سوء مصرف و وابستگي به مواد وجود دارد قبل از برشمردن اين عوامل، ويژگيهاي آنها در زير آمده است: 1ـ افزايشي عمل ميكنند. به اين معني كه عوامل ميتوانند با همديگر جمع شدن آنها احتمال خطر يا مصونيت افزايش مييابد. مثلاً وجود افسردگي و اضطراب و دسترسپذيري به مواد در يك شخص احتمال خطر سوء مصرف را در او افزايش ميدهد. 2ـ از نظر كميت و كيفيت متفاوتند. به اين معني كه هريك از عوامل خطرساز و محافظتكننده به لحاظ كيفيت و كميت با همديگر فرق دارند مثلاً كيفيت و چگونگي اضطراب از افسردگي متفاوت است. 3ـ اهميت آنها در اشخاص يا گروهها متفاوت است. در اشخاص يا گروههاي نژادي ممكن است اين عوامل به شكل متفاوتي عمل كننده مثلاً در گروهي دسترسپذيري به مواد اهميت بيشتر داشته باشد. در حالي كه در گروه ديگري نداشتن نگرشهاي مذهبي به عنوان عامل خطرساز عمده عمل ميكند. 4ـ تأثيرشان در زمانهاي مختلف در چرخه زندگي متفاوت است. اين عوامل بسته به اينكه فرد در چه سني به سر ميبرد و چه دوراني را پشت سر ميگذارد به لحاظ تأثير و خطرزايي يا محافظتكنندگي متفاوت هستند. 5ـ اهميت آنها در ظاهر ساختن مراحل مصرف دارو و پيامدهاي مرتبط با آن متفاوت است. هريك از عوامل خطرساز و محافظت كننده ميتوانند در ظاهر ساختن مراحل مصرف دارو و متفاوت عمل كنند و پيامدهاي متفاوتي داشته باشند. مثلاً افسردگي به عنوان يك عامل خطرسازي مي تواند شروع مصرف مواد را در فرد به نحو خاصي ايجاد كند و پيامدهاي متفاوتي براي فرد باعث شود. 6ـ اين عوامل ميتوانند در معرض تغيير قرار گيرند. به اين معني كه با مداخلات پيشگيرانه ميتوان افسردگي با اضطراب را در افراد يا جمعيتي خاص كاهش داد و از اين طريق احتمال خطر را كاهش داد. همينطور در افراد ميتوان عوامل محافظت كننده مثل نگرشهاي مذهبي، مهارتهاي مقابلهاي را افزايش داد و احتمال مصونيت را بيشتر كرد.در زير به عوامل خطرساز و محافظت كننده در سوءمصرف و وابستگي به مواد اشاره ميشود.
[ویرایش] عوامل مخاطره آميز
دوره نوجواني
استعداد ارثي
صفات شخصيتي:
صفات ضد اجتماعي
پرخاشگري
اعتماد به نفس پايين
دوره نوجواني:
مخاطرهآميزترين دوران زندگي از نظر شروع به مصرف مواد دورة نوجواني است. نوجواني دورة انتقال از كودكي به بزرگسالي و كسب هويت فردي و اجتماعي است.در اين دوره، ميل به استقلال و مخالفت با والدين به اوج خود ميرسد و نوجوان براي اثبات بلوغ و فرديت خود ارزشهاي خانواده را زير سوال ميبرد و سعي در ايجاد و تحليل ارزش هاي جديد خود دارد. مجموعة اين عوامل، علاوه بر حس كنجكاوي نياز به تحرك، تنوع و هيجان، فرد را مستعد مصرف مواد مينمايد.
ژنتيك: شواهد مختلفي از استعداد ارثي اعتياد به الكل و مواد وجود دارد. تأثير مستقيم عوامل ژنتيكي عمدتاً از طريق اثرات فارماكوكينتيك و فاركوديناميك مواد در بدن ميباشد كه تعيين كنندة تأثير ماده بر فرد است. برخي از عوامل مخاطرهآميز ديگر نيز تحت نفوذ عوامل ژنتيكي هستند مانند برخي اختلالات شخصيتي و رواني و عملكرد نامناسب تحصيلي ناشي از اختلالات يادگيري.
صفات شخصيتي: عوامل مختلف شخصيتي با مصرف مواد ارتباط دارند. از اين ميان، برخي از صفات بيشتر پيشبيني كنندة احتمال اعتياد هستند و به طور كلي فردي را تصوير ميكنند كه با ارزشها يا ساختارهاي اجتماعي مانند خانواده، مدرسه و مذهب پيوندي ندارد و يا از عهدة انطباق، كنترل يا ابزار احساسات دردناكي مثل احساس گناه، خشم و اضطراب برنميايد. اين صفات عبارتند از: عدم پذيرش ارزشهاي سنتي و رايج، مقاومت در مقابل منابع قدرت، نياز شديد به استقلال،صفات ضد اجتماعي، پرخاشگري شديد، احساس فقدان كنترل بر زندگي خود، اعتماد به نفس پايين، فقدان مهارتهاي اجتماعي و انطباقي. از آنجا كه اولين مصرف مواد، معمولاً از محيطهاي اجتماعي شروع مي شود هر قدر فرد قدرت تصميمگيري و مهارت ارتباطي بيشتري داشته باشد، بهتر ميتواند در مقابل فشار همسالان مقاومت كند.
اختلالات رواني:
در حدود 70 درصد موارد، همراه با اعتياد اختلالات ديگر روانپزشكي نيز وجود دارد. شايعترين تشخيصها عبارتند از: افسردگي اساسي، اختلال شخصيت ضد اجتماعي، فوبي، ديس تايمي، اختلال وسواسي ـ جبري، اختلال مانيك، مانيا، اسكيزوفرنيا.
نگرش مثبت به مواد:
افرادي كه نگرشها و باورهاي مثبت و يا خنثي به مواد مخدر دارند، احتمال مصرف و اعتيادشان بيش از كساني كه نگرشهاي منفي دارند. اين نگرشهاي مثبت معمولاً عبارتند از: كسب بزرگي و تشخص، رفع دردهاي جسمي و خستگي، كسب آرامش رواني، توانايي مصرف مواد بدون ابتلا به اعتياد.
موقعيتهاي مخاطرهآميز فردي:
بعضي از نوجوانان و جوانان درموقعيتها ياشرايط قرار دارند كه آنان را در معرض خطر مصرف مواد قرار ميدهد. مهمترين اين موقعيتها عبارتند از: در معرض خشونت قرار گرفتن در دوران كودكي و نوجوني، ترك تحصيل، بيسرپرستي يا بي خانماني، فرار از خانه، معلوليت جسمي، ابتلا به بيماريها يا دردهاي مزمن. حوادثي مانند از دست دادن نزديكان يا بلاياي طبيعي ناگهاني نيز ممكن است منجر به واكنشهاي حاد رواني شوند. در اين حالت فرد براي كاهش درد و رنج و انطباق با آن از مواد استفاده ميكند.
تأثير مواد بر فرد: اين متغير وقتي وارد عمل ميشود كه ماده حداقل يك بار مصرف شده باشد. چگونگي تأثير يك ماده بر فرد، تابع خواص ذاتي مادة مصرفي و تعامل آن با فرد و موقعيت فرد مصرف كننده است. تأثير مواد بر فرد مصرف كننده، به ميزان قابل توجهي، به مشخصات او بستگي دارد. اين مشخصات عبارتند از: شرايط جسمي فرد، انتظار فرد از مواد، تجربيات قبلي تأثير مواد و مواد ديگري كه همزمان مصرف شدهاند، مواد مختلف نيز تأثيرات
عوامل مربوط به خانواده: خانواده اولين مكان رشد شخصيت، تشكيل باورها و الگوهاي رفتاري فرد است. خانواده علاوه بر اينكه، محل حفظ و رشد افراد و كمك به حل استرس و پاتولوژي است، منبعي براي تنش، مشكل و اختلال نيز ميباشد. ناآگاهي والدين، ارتباط ضعيف والد و كودك، فقدان انضباط در خانواده، خانوادة مشتنج يا آشفته و از هم گسيخته، احتمال ارتكاب به انواع بزهكاريها مانند سوء مصرف مواد را افزايش ميدهد. همچنين والديني كه مصرف كنندة مواد هستند باعث ميشوند فرزندان با الگوبرداري از رفتار آنان، مصرف مواد را يك رفتار بهنجار تلقي كرده، رفتار مشابهي پيشه كنند.
تأثير دوستان: تقريباً در 60 درصد موارد، اولين مصرف مواد بدنبال تعارف دوستان رخ ميدهد. ارتباط و دوستي با همسالان مبتلا به سوء مصرف مواد، عامل مستعدكنندگان مواد براي گرفتن تاييد رفتار خود از دوستان، سعي ميكنند آنان را وادار به همراهي با خود نمايند. گروه "همسالان" به خصوص در شروع مصرف سيگار و حشيش بسيار مؤثر هستند. بعضي از دوستيها، صرفاً حول محور مصرف مواد شكل ميگيرد نوجوانان به تعلق به يك گروه نيازمندند و اغلب پيوستن به گروههايي كه مواد مصرف ميكنند، بسيار آسان است. هرچه پيوند فرد با خانواده، مدرسه و اجتماعات سالم كمتر باشد، احتمال پيوند او با اين قبيل گروهها بيشتر ميشود.
عوامل مربوط به مدرسه:
از آنجا كه مدرسه بعد از خانواده، مهمترين نهاد آموزشي و تربيتي است، ميتواند از راههاي زير زمينهساز مصرف مواد در نوجوانان باشد:
بيتوجهي به مصرف مواد و فقدان محدوديت يا مقررات جدي منع مصرف در مدرسه، استرسهاي شديد تحصيلي و محيطي، فقدان حمايت معلمان و مسئولان بهنگام نياز عاطفي و رواني زمان بروز مشكلات و طرد شدن از طرف آنان.
عوامل مربوط به محل سكونت: عوامل متعددي در محيط مسكوني ميتواند موجب گرايش افراد به مصرف مواد مي شود: فقدان ارزشهاي مذهبي و اخلاقي، شيوع خشونت و اعمال خلاف، وفور مشاغل كاذب، آشفتگي و ضعف همبستگي بين افراد محل و حاشيهنشيني از جمله اين عواملند.
مشخصات فردي و عوامل محيطي بخشي از علل اعتياد هستند و بخش ديگر را بازارهاي بينالمللي مواد و عوامل اجتماعي ـ اقتصادي حاكم بر جامعه تشكيل ميدهند. اين عوامل عبارتند از: قوانين: فقدان قوانين جدي منع توليد، خريد و فروش، حمل و مصرف مواد، موجب وفور وارزاني آن ميشود.
بازار مواد:
ميزان مصرف مواد، با قيمت آن نسبت معكوس دارد. هرچه قيمت مواد كاهش يابد، تعداد افرادي كه بتوانند آن را تهيه كنند افزايش مييابد. همچنين سهلالوصول بودن مواد به تعداد مصرفكنندگان آن ميافزايد.
مصرف مواد به عنوان هنجار اجتماعي: در جوامعي كه مصرف مواد نه تنها ضد ارزش تلقي نميشود، بلكه جزئي از آداب و سنن جامعه و يا نشان تمدن و تشخص و وسيلة احترام و پذيرايي است، مقاومتي براي مصرف مواد وجود ندارد و سوءمصرف و اعتياد شيوع بيشتري دارد.
كمبود امكانات فرهنگي، ورزشي، تفريحي: كمبود امكانات لازم براي ارضاي نيازهاي طبيعي رواني و اجتماعي نوجوانان و جوانان از قبيل كنجكاوي، تنوع طلبي، هيجانخواهي، ماجراجويي، مورد تأييد و پذيرش قرار گرفتن و كسب موفقيت بين همسالان، موجب گرايش آنان به كسب لذت و تفنن از طريق مصرف مواد وعضويت در گروههاي غير سالم ميشوند.
عدم دسترسي به سيستمهاي خدماتي، حمايتي، مشاورهاي و درماني: در زندگي افراد، موقعيتها و مشكلاتي پيش ميآيد كه آنان را از جهات مختلف در معرض خطر قرار ميدهد. فقدان امكانات لازم يا عدم دسترسي به خدماتي كه در چنين مواقعي بتواند فرد را از نظر رواني، مالي، شغلي، بهداشتي و اجتماعي حمايت نمايد، فرد را تنها و بيپناه، بدون وجود سطح مقاومت اجتماعي رها ميكند.
توسعة صنعتي جامعه، مهاجرت، كمبود فرصتهاي شغلي و محروميت اقتصادي ـ اجتماعي: توسعة صنعتي، جوامع را به سمت شهري شدن و مهاجرت از روستاها به شهرها سوق ميدهد. مهاجرت باعث ميشود تا فرد، براي اولين بار، با موانع جديدي برخورد نمايد. جدايي از خانواده، ارزشهاي سنتي و ساختار حمايتي قبلي به تنهايي، انزوا و نااميدي فرد ميانجامد. كم سوادي، فقدان مهارتهاي شغلي، عدم دسترسي به مشاغل مناسب و به دنبال آن محدوديت در تأمين نيازهاي حياتي و اساسي زندگي و تلاش براي بقاء، فرد را به مشاغل كاذب يا خريد و فروش مواد ميكشاند و يا براي انطباق با زندگي سخت روزمره و شيوة جديد زندگي به استفاده از شيوههاي مصنوعي مانند مصرف مواد سوق ميدهد.
عوامل شخصيتي: داشتن اعتماد به نفس بالا و مهارتهاي اجتماعي، علاوه بر كاهش استرسهاي محيطي ناشي از ارتباط با ديگران، باعث توانايي مقاومت در مقابل خواستههاي خلاف ديگران و اصرار دوستان براي مصرف ميشود. همچنين مهارتهاي انطباقي موجب ميشود كه فرد هنگام برخورد با استرس، براي حل مشكلات و تطابق با آن از شيوههاي مناسبي استفاده نمايد.
باورها وارزشها: اعتقادات و باورهاي راسخ ديني و مذهبي، فرد را در مقابل مصرف مواد محافظت ميكند. نگرش منفي به مواد، شامل باور به اعتياد آور بودن و اثرات تخريبي مواد، احتمال مصرف آن را كاهش ميدهد.
موفقيتها: موفقيتهاي تحصيلي، شغلي و اجتماعي با افزايش اعتماد به نفس، ايجاد ثبات و هدفمندي در مسير زندگي و كسب حمايتهاي لازم، فرد را از خطر مواد مخدر حافظت مينمايد.
داشتن خانوادهاي سالم و همبسته: پيوند و تعامل مثبت بين فرد و والدين از سنين كودكي موجب ارضاي نيازهاي عاطفي ـ رواني كودك ميشود. اين افرد، با تجربة روابط منطقي و قابل پيشبيني، كمتر دچار انحرافات شخصيتي ميشوند و مهارتهاي گوناگوني را كه لازمة برقراري روابط سالم بين فردي و اجتماعي است ميآموزند و با داشتن حس تعلق و وابستگي، كمتر احساس تنهايي و انزوا نموده و به دامن اعتياد كشيده نميشوند.
[ویرایش] عوارض اعتياد بر سلامت جسمي و رواني فرد
آسيبهاي عضلاني
اختلالات كبدي و كليوي
عفونتهاي خطرناك (ايدز، هپاتين، كزاز)
بيماريهاي مزمن تنفسي
اختلالات قلبي ـ عروقي
سكتههاي قلبي و مغزي
آتروفي مغزي
ناتواني جنسي و عقيمي
اختلالت خواب
افسردگي
اختلالات رواني شديد و پايدار
[ویرایش] عوارض خانوادگي
خشونت در خانواده شامل كودكآزاري و همسر آزاري
عفلت از فرزندان
مشكلات تحصيلي، اختلالات رواني و خودكشي فرزندان
نابساماني و آشفتگي خانواده
محدوديت در روابط سالم خارج از خانواده
افت سطح اقتصادي و اجتماعي خانواده
بي كفايتي در سرپرستي خانواده
طلاق
[ویرایش] عوارض شغلي
افت اعتبار فردي و موقعيت شغلي
سوانح و حوادث حين كار
غيبت از كار
كاهش كارايي
اخراج و بيكاري
[ویرایش] عوارض اقتصادي
خسارات ناشي از كاهش نيروي مولد و افزايش نيروي مصرف كنندة جامعه
هزينههاي تحمل شده به نيروهاي انتظامي و جمعآوري امكانات لازم براي مبارزه با جرايم مستقيم و غير مستقيم ناشي از مواد مخدر
صرف وقت دادگاهها و نيروهاي قضايي
هزينة نگهداري مجرمين مواد مخدر و معتادان در زندانها
هزينة مراكز بازپروري و درمانگاههاي ترك اعتياد
هزينه و خسارات ناشي از مراقبتهاي بهداشتي ثانيه شامل بيمارستانها و درمانگاهها
[ویرایش] عوارض اجتماعي
ضعف پايبند به اصول اخلاقي و مذهبي
انواع جرايم مثل سرقت، فحشا، خشونت، تجاوز و قتل
افزايش مشاغل كاذب و بيكاري
بي خانماني و فقر
[ویرایش] پيشگيري
بر طبق نظر مركز پيشگيري از سوء مصرف مواد (CSAP) يكي از سه مركز تحت نظرمديريت سرويسهاي بهداشت رواني و سوءمصرف مواد (SAMSHA)، بخشي از خدمات بهداشت عمومي آمريكا، دپارتمان خدمات انساني و بهداشتي، پيشگيري بعنوان مجموعه كوششهاي ما براي تامين زندگي سالم و سازنده براي همه افراد گفته ميشود. پيشگيري سبكهاي زندگي سازنده را ارتقاء و بهبود ميبخشد كه اين سبكها مخالف سوء مصرف مواد است و ايجاد محيطهاي اجتماعي را تشويق ميكند كه سبكهاي زندگي عاري از مواد را تسهيل ميكند. پيشگيري باعث جلوگيري از مشكلات مربوط به سوء مصرف مواد ميشود. پيشگيري موفق از تنباكو، الكل، و ديگر مواد به اين معني است كه نوجوانان، زنان حامله و ديگر جمعيتهاي در معرض خطر، الكل، تنباكو و ديگر مواد را مصرف نكنند. پيشگيري خطر مصرف مواد را كاهش ميدهد و محيط ايمن را بوجود ميآورد. پيشگيري موفق منجر به كاهش در مرگ و ميرهاي مربوط به ترافيك، خشونت. HIV./AIDS و ديگر بيماريهاي مقاربتي جنسي (STDs)، تجاوز، حاملگي نوجوان، سوء رفتار با كودك، سرطان و بيماري قلبي، صدمات و تروما و ديگر مشكلات مربوط به سوء مصرف مواد ميشود. پيشگيري فرآيند پويايي است كه بايد مرتبط با هر نسل باشد و استمرار پيدا كند.
[ویرایش] منابع
اکبری، محمد. اعتیاد و درمان آن، انتشارات هدف، 1375.
معظم نیا، محراب. ریشه های روانی اعتیاد، انتشارات ساعی، 1368.