بحث کاربر:Sad asd
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
فسانه شوآه و صنعت هولوكاست
مهدی علیخانی
alikhani_iri@yahoo.com
مقدمه تا کنون اندیشمندان و مورخانی در اروپا و سراسر جهان موضوع هولوكاست را مورد بررسی قرار داده اند و مکتوباتی نیز در این زمینه به چاپ رسیده است، اما از چند ماه گذشته و مشخصاً از زمانی که رئیس جمهور ایران (محمود احمدینژاد) به عنوان اولین مقام دولتی، در اظهارات خود هولوكاست یا به اصطلاح نسل كشی یهودیان در اردوگاههای كار اجباری نازیها را با چالش مواجه ساخت، هولوكاست بهعنوان یك واژه سیاسی وارد فرهنگ گفتمانرسانهای شده و تبدیل به پارادایم شده است. این در حالیست که در گذشته از این مسئله بهندرت یاد میشد. در این راستا، بسیاری زیر سوال بردن این موضوع را امری ناپسند میدانند و برخی دیگر بر این باورند كه اینموضوع نیز مانند تمام موضوعهای دیگر باید در معرض تحقیق و تفحص قرار گیرد. اما موضوع مهمی كه اغلب در این بحث به بوتهفراموشی سپرده میشود، این است كه هولوكاست تنها ادعا و یا باور كشته شدن 6 میلیونیهودی در اتاقهای گاز و کورههای آدم سوزی نیست و این مسئله ابعاد پیچیدهتری دارد و موارد مادی و معنوی بسیاری را شامل میشود که نگارنده قصد دارد در این نوشتار به آن بپردازد.
ریشهیابی هولوكاست ریشه اصطلاح هولوكاست به معنای «از بین بردن چیزی به وسیله آتش، بطوری که کاملا از بین برود»، از دو واژه یونانی holos به معنای تمام وkalein به معنای سوزاندن اخذ شده است. اما کاربرد تاریخی این اصطلاح، به کشتار یهودیان طی جنگ جهانی دوم در کورههای آدم سوزی آلمان نازی اشاره دارد که توسط «الی ویزل» برای اولین بار مطرح شد. اصطلاح هولوكاست به سه شکل بکار میرود: 1- در زبان انگلیسی: هولوكاست (1) 2- در زبان عبری کلاسیک: اولام کالین (2) 3- در زبان عبری مدرن: شوآه (3)
برای نخستین بار در اعلامیه استقلال رژیم صهیونیستی در سال 1948، اصطلاح هولوكاست در نسخه انگلیسی و از کلمه شوآه در نسخه عبری استفاده شد، البته امروزه در اکثر جهان این اصطلاح بزبان انگلیسی رایج است اما، یهودیان با تعصب ویژه ای از آن با عبارت شوآه یاد میکنند. اصطلاح هولوكاست را میتوان در تداوم اصطلاح «آنتی سمیتیسم»(4) یا ضد سامی و اصطلاح یهود ستیزی، جایگزینی در جهت موجه جلوه دادن حضور اسرائیل در سرزمینهای اشغالی، قلمداد نمود که در تشکیل رژیم اشغالگر قدس نقش بسزایی ایفا نمود. الی ویزل، درباره هولوكاست مینویسد: «چون این حادثه منحصر به فرد است نمیتوان آن را در چارچوب تاریخ درک کرد. این مساله فراتاریخی است، بلکه تخریب تاریخ است و به دلیل قرار گرفتن در این سطح بی مانندی، نمیتوان آن را با هیچ حادثه دیگری مقایسه کرد. مقایسه ای این چنین در واقع خیانتی به تاریخ یهودیت است». وی که در سال 1928 میلادی در مجارستان متولد شده است، 11ساله بوده که جنگ جهانی دوم (1939 - 45 میلادی) آغاز میشود. ویزل پس از جنگ به فرانسه کوچید و در دنیای رسانههای صهیونیستی فرانسه به روزنامه نگاری مشغول شد. ویزل بعداً به امریکا رفت و در سال 1986 در 58 سالگی به پاداش تلاشهای فرهنگی اش در تایید و تثبیت صهیونیسم جهانی، انتخاب و برنده جایزه صلح نوبل شد. ویزل آثار متعددی نوشت است و تا کنون از او حدود 30جلد کتاب منتشر شده. برای این یهودی مجارستانی الاصل، وقایعی چون کشتار فجیع ارامنه طی جنگ جهانی اول در سال 1915 (5) و بمباران دهشتناک اتمی هیروشیما در جنگ جهانی دوم و دهها واقعه مشابه، چندان مهم نیست؛ اگر پای اهمیت به اصطلاح قتل عام یهودیان در میان باشد! ویزل در رمانی به نام «شب» زندگی یهودیان مجارستانی را دراواخر جنگ جهانی دوم به تصویر کشیده و در این قصه کوشیده تا ماجرای جعلی کورههای آدم سوزی را به عنوان یک واقعیت به خوانندگان خود بباوراند. ویزل در زمان نوشتن رمان «شب» نویسنده ای نوخاسته و جوان بوده و ناخواسته آنچه در توصیف کورههای آدم سوزی گفته است بیشتر مضحک مینماید تا ترسناک! جالبتر این که ویزل در رمان خود گویا فراموش کرده که در اردوگاههای یهودیان به زعم صهیونیستهای تحریفگر و افسانه پرداز، اتاقهای گاز نیز وجود داشته است، در نتیجه در این رمان که بیش از دو سوم حجم آن در اردوگاهها میگذرد از وصف کشتن یهودیان در اتاقهای گاز خبری نیست!، بلکه در اردوگاه آشویتسی که ویزل توصیف میکند، در دو نوع گودال، یهودیها را بطور مستقیم و زنده زنده میسوزانده اند: یکی ویژه خردسالان و دیگری مخصوص بزرگسالان! در جایی از «شب»، ویزل میگوید: «در فاصله ای نه چندان دور از ما شعلههایی بس بلند از گودالی به هوا برمی خاست. گویا چیزی را میسوزاندند، واگنی به گودال نزدیک شد و محموله اش را خالی کرد که کودکان خردسال بودند! بچهها! بله، به نظرم دیدمشان، با همین دو چشم خودم کودکان را در میان شعلههای آتش دیدم، آیا تعجب آور است که تا مدتها نتوانستم بخوابم؟ خواب از چشمانم گریخته بود. خب پس میخواستند ما را به چنین جایی ببرند. آن سوتر، گودال بزرگتری بود ویژه بزرگسالان !» (6) ویزل خود را با اسرائیل یکی میداند و درباره کینه غیریهودیان به یهودیان میگوید: «به دلیل جایگاه ما و جایگاهی که اسرائیل در قلب زندگی و حیات ما دارد، دشمنان ما همواره به دنبال از بین بردن ما و اسرائیل هستند.» ماجرای هولوكاست و قتل عام یهودیان در دوران جنگ جهانی دوم، تنها یک بحث تاریخی صرف نیست!
واقعیت یا دروغ؟ بی تردید آنچه مفهوم امروزی هولوكاست از نسل کشی یهودیان در کورههای آدم سوزی طی جنگ جهانی دوم در اذهان جهانی متبادر میکند، با واقعیت فاصله بسیاری دارد و اشکالات زیادی برآن وارد است که هدف اصلی نگارنده دراین نوشتار نیز همین است و در ادامه بیشتر به آن پرداخته میشود، اما از طرف دیگر قرآن به ذکر واقعیت هولوكاست پرداخته است. این واقعه هولناك در فاصله زمانی بعد از ظهور حضرت مسیح (ع) و قبل از بعثت پیامبر اسلام (ص) در یمن اتفاق افتاده است: «ذونواس» پادشاه یهودی یمن در جایگاه مخصوصی كه برای او تدارك دیده اند، نشسته است و خاخامهای یهود، اطراف او به احترام ایستاده اند، مقابل جایگاه گودالهای خندق مانند و عمیقی در زمین حفر شده و آتش سوزان و پرحجمی كه در گودال برافروخته اند تا چند متر بالاتر از سطح زمین زبانه میكشد. آن سوی میدان، جمع انبوهی از مردان، زنان و كودكان در حالیكه غل و زنجیر بر دست و پا و گردن آنها زده اند در محاصره سربازان و صاحب منصبان مسلح سپاه ذونواس به زانو نشسته اند. شیون زنان، ناله دردناك مردان و گریه سوزناك كودكان فضا را آكنده است. خاخام بزرگ یهود با اشاره «ذونواس» فرمان او را برای آخرین بار و با صدای بلند به اسرا كه جمع انبوهی از مردان و زنان و كودكان یمنی هستند، ابلاغ میكند... زمان واقعه قبل از ظهور اسلام است، مردم یمن آن روزگار از سالها قبل به دین مسیح گرویده اند و اكنون «ذونواس» پادشاه یمن كه چندی است به آئین یهود درآمده، فرمان هولناك خود را از زبان خاخام بزرگ دربار خویش اعلام میكند؛... اسرا تنها دو راه پیش روی دارند، یا از مسیحیت اعلام انزجار كرده و به دین یهود درآیند و یا در آتش سوزان و پرلهیب بسوزند. اسرا، اما كه از پیروان پاكباخته مسیح (ع) هستند، دست از ایمان خویش برنمی دارند و بعد... به فرمان پادشاه یهودی، تمامی آنان را زنده زنده به درون آتش انداخته و میسوزانند... كودكان نیز، به جرم آن كه پدران و مادران آنها مسیحی مومن و خداپرست بوده اند، از زنده سوختن در آتش خشم پادشاه و خاخامهای یهود در امان نمیمانند... ماجرای این واقعه هولناك در سوره مباركه بروج اینگونه آمده است: «والسماء ذات البروج... سوگند به آسمان كه دارنده برجهاست و سوگند به روز موعود و سوگند به گواهی دهنده و آنچه به آن گواهی دهند، كه «اصحاب اخدود» به هلاكت رسیدند. آنان كه آتشی از هیزمها افروخته و درحالیكه بر كناره آتش نشسته بودند، بر آنچه بر سر مومنان میآوردند، نظاره میكردند، اصحاب اخدود تنها به این علت از مومنان انتقام گرفتند كه آنان به خدای عزیز و حمید ایمان آورده بودند...» «اخدود» به معنی شكاف زمین و گودال است. بدون شک، این واقعه هولناك و جنایت شرم آور یهودیان سنگدل، اولین سند مكتوب از زنده سوزی دسته جمعی انسانهاست.
صنعت هولوكاست بی تردید هولوكاست کارکردهای بسیارمادی و معنوی برای یهودیان و صهیونیستها در پی داشته که نگارنده معتقد است اصطلاح «صنعت هولوكاست» تعریف جامعی برای این کارکردهاست. در این راستا، صهیونیستها با طرح دعاوی حقوقی علیه کشورهای آلمان، اتریش، لهستان، سوئیس و هر کجای دیگر که توانسته اند، تاکنون میلیاردها دلار به جیب زده اند. «نورمن فینکلشتاین» استاد دانشگاه نیویورک که خود نیز یهودی است، کتابی خواندنی درباره این موضوع نوشته و نام آن را «تجارت هولوکاست» گذاشته است. اینک به برخی از آنچه یهودیان صهیونیست و «کنگره جهانی یهود» در دعاوی حقوقی مطرح کرده اند، گذرا اشاره میکنیم: - 32میلیارد دلار مربوط به وجوه 775حساب متروکه در بانکهای سوئیس. - 10میلیارد دلار مربوط به اموال یهودیان بی وارث در بانکهای اتریش و دهها میلیارد دلار مربوط به ارزش زمینهایی که ادعا میشود، پیشتر در مالکیت یهودیان لهستان بوده است. همچنین مدیر کل کنگره جهانی یهود چندی پیش اعلام کرد: 50درصد از آثار هنری موجود در ایالات متحده از یهودیان به سرقت رفته است. آلمان تا به حال، بیش از صد میلیارد مارك خسارت هلوكاست به اسرائیل داده است و طبق قرارداد باید تا سال 2030 هر سال به اسرائیل خسارت بدهد و اتریش و سوئیس نیز به اسرائیل، خسارت سالانه میدهند. هولوكاست امروزه به باب درآمدی بسیار قوی و «مرغ تخم طلایی» برای سازمانهای یهودی تبدیل شده و سودهای هنگفتی را برایشان به ارمغان میآورد. به نحوی که طبق گفته رئیس کنگره جهانی یهود، بودجه این کنگره هم اکنون بالغ بر7میلیارد دلار است. طبق تعبیر فینکلشتاین، هولوكاست، مبدل به بزرگترین دزد تاریخ بشریت شده است. فینکلشتاین، الی ویزل را «یک مبالغه گر و دروغ پرداز» توصیف میکند. از دیگر سو، الی ویزل در مصاحبه ای با روزنامه دیلی تلگراف اعلام کرده است: «فینکلشتاین از اسرائیل متنفر است و با تضعیف مساله هولوكاست، در واقع به دنبال تضعیف اسرائیل است». «ژاک لانزمن»، رمان نویس مشهور فرانسوی که یهودی و صهیونیست است، با صراحت تمام در سال 1994 میلادی ضمن مصاحبه ای گفت: «راست است که یهودیان میهن خود را به لطف مردگانشان به دست آوردند. اسرائیل قبل از هر چیز، کشور 6 میلیون نفری است که نازیها مبدل به دود کردند. در پشت سر هر اسرائیلی زنده، دست کم 2 اسرائیلی مرده وجود داشته تا به او کمک کند که بتواند در برابر تمامی دنیا مقاومت کند. شکر خدا فلسطینیها هنوز به اینجا نرسیده اند. اگر شمار فلسطینیانی را که در طول انتفاضه از پای درآمده اند، جمع بزنیم، هرگز بیش از 3 یا 4 هواپیمای 747 پر نمیشود. در حقیقت روسای فلسطینیان، دنیا را برای 3 یا 4 سقوط هواپیما به شورش درآورده اند». از جمله کارهایی که یهودیان برای عینیت بخشیدن به مسئله هولوكاست انجام داده اند عبارت است از: 1- ساخت موزههای با عنوان هولوكاست در اغلب کشورها مانند فلسطین، امریکا و آلمان که این موزهها پر از اسنادی است که توسط دولت اسرائیل تهیه شده است، که از مهمترین آن موزه (موزه یادبود کشتار یهودیان در ایالات متحده)(7) با مدیریت (اندرو هولینگر) است که پس از انکار هولوكاست توسط (محمود احمدی نژاد) با راه اندازی قسمت فارسی زبان سایت موزه، جهت گیریهای شدیدی نسبت به صحبتهای احمدی نژاد و دیگر مقامات جمهوری اسلامی ایران کرده است. 2- وارد کردن هولوكاست در تقویم اغلب کشورها به عنوان یک روز مشخص. در این راستا در سال 2005، مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه ای تصویب کرد که براساس آن (27 ژانویه) هر سال (روزجهانی هولوكاست) نامگذاری شده و جالب آنکه «کوفی عنان» دبیر کل سازمان ملل در اولین سالگرد این روز طی سخنان تآمل برانگیزی که توسط خبرگزاری BBC، منتشر شد، گفت: «انکارهالوکاست کار ریاکاران است و ما باید تا زمانی که دنیایی وجود دارد از این واقعه به عنوان یک واقعه تآسف بار یاد کنیم و همیشه آنرا بخاطر داشته باشیم!» (8) (شایان ذکر است، اظهارات عنان درحالی صورت میگیرد که 3 روز پیش ایران اعلام کرده بود، قصد دارد سمیناری برای بررسی ماجرای هولوكاست برپا کند و درمورد حقایق آن تحقیق کند.) 3- تأسیس سازمانهای متعدد برای دفاع از این واقعه همچون (لیکرا و سیمون وزینتال). این سازمانها با حمایت صهیونیستها به اطلاع رسانی پیرامون هولوكاست میپردازند و حدود 100 سایت اینترنتی را که بطور مستقیم و غیر مستقیم در ارتباط با این موضوع فعالیت میکنند را اداره میکنند و خصوصاً از زمانی که با اظهارات رئیس جمهور ایران، هولوكاست به (پارادایمی رسانه ای) مبدل گشته، فعالیت خود را به شدت افزایش داده اند.
پایان جنگ جهانی دوم و دادگاه نورنبرگ سرانجام با اتمام جنگ جهانی دوم در سال 1945 و پیروزی متفقین و درپی آن دستگیری رهبران آلمان نازی، دادگاه نورنبرگ برای رسیدگی به جنایات آنها تشکیل میشود. اما چرچیل معتقد بود، دلیلی ندارد كه كسی خودش را معطل مسخره بازیهایی مثل دادگاه كند و هیتلر و كارگزارانش را باید درجا اعدام كرد. این مخالفتهای چرچیل و دیگر سران متفقین تنها به علت مبرهن بودن جنایات هیتلر درطول زمان جنگ نبود بلکه، بطور یقین در روند دادگاه، بسیاری از مسائل مبهم دیگر نیز روشن میشد که متفقین با علنی شدن آن مبارزه میکردند.
در تمام مدت،برگزاری محاکمه، دادگاه هیچ سند مكتوبی دربارة كشتار سازمان یافتة یهودیان نمییابند. عده ای در دادگاه معتقدند هیتلر دستور داده یهودیان را در اردوگاههایی مثل آشویتس با گاز «زیكلون ب» یا «سیلیکون» خفه كنند و بعد در كوره بسوزانند. همه چیز، مبهم است. شاهدانی علیه متهمان شهادت میدهند، اما بالاخره نهادهای رسمی میپذیرند كه هیتلر شش میلیون یهودی را با این روش كشته است. این آمار در سال 1946 از سوی دادگاهبینالمللی نظامی در نورنبرگ و با استناد بهشهادت «رودلف هس» افسر نیروی مخصوصپلیس آلمان نازی یا (SS) ارائه شد كهدر زمان جنگ فرماندهیآشویتس را بر عهده داشت. هس از یاراناولیه هیتلر بشمار میآمد و با او در نوشتن كتاب خاطراتش در زندان با عنوان «نبرد من» همكاری داشت.
«شایان ذکر است، نزدیک به یک دهه پس از برگزاری دادگاه نورنبرگ مشخص شد كه شهادت هس و همچنین اعترافات وی كه در دادگاه نیز مورد استفاده قرار گرفتهبودنهتنها با واقعیت بسیار فاصله داشت، بلكه این اعترافات باضرب و شتم شدید وی، گرفته شده و همسرو فرزندان وی نیز به مرگ و تبعید در سیبریتهدید شده بودند!» در این راستا حتی یك سطر نوشته در مورد هولوكاست در اسناد نازیها یافت نشد و مدافعان هولوكاست معتقدند که «هیتلر دستور كشتار یهودیان را شفاهی صادر کرده است»، که این تحلیل بسیار سادلوحانه و غیر قابل قبول است. از طرفی بعد از پایان جنگ جهانی اتاقهای گاز در بعضی اردوگاهها اصلاً وجود نداشت و آنها را پس از تصرف اردوگاهها ساختند! به هرصورت پس از تأیید رسمی هولوكاست (برای اولین بار) در دادگاه نورنبرگ، لوح یادبودی تهیه و جلوی اردوگاه آشویتس نصب میشود و روی آن حک میشود، به یاد شش میلیون قربانی یهودی! البته این لوح بعدها از این محل که هم اکنون نیز به موزه تبدیل شده است برداشته شد. جالب آنکه به غیر از برخی از گروههای متعصب یهودی، دولت اسرائیل بعنوان بزرگترین مدافع حقیقی بودن هولوكاست، صحبتی از شش میلیون نفر نمیکند و دیگر به رقم نهصد هزار مرگ یهودیان در طول جنگ اكتفا كرده است، (نهصد هزار مرگی که آنهم معلوم نیست چه تعدادی به جنگ مربوط است و چه تعدادی براثر پیری، بیماری و مسائلی شبیه آنها بوده است). آنچه مبرهن است دردو سال آخر جنگ جهانی دوم، بیماریهای همه گیری مثل وبا و تیفوس در تمام اروپا شایع شده بود و یقینا این بیماریها میان یهودیان و غیر یهودیان فرق نمیگذاشت. (دراین راستا با دقت بربیشتر تصاویری که درارتباط با هولوكاست ارائه میشوند، بدنهای نحیف و استخوان نمای انسانها بخوبی مشخص است که نشانه بیماری تیفوس است!)
قانون مجازات منکرین هولوكاست شاید تابحال هنگام شنیدن خبر دستگیری و مجازات منکرین هولوكاست یهودیان و مشاهده برخوردهای توهین آمیز با آنها، این سئوال در ذهن متبادر میشود که چنین واکنشی چگومه با مبحث آزادی بیان در اروپا قابل توجیه است؟ پاسخ این سئوال به جولای سال 1990 در فرانسه باز میگردد که تعدادی از اعضای آژانس بین المللی صهیونیستها، از جمله، «پی یر ویدال ناكه»، «سرژ ولز»، «فرانسوا براریدا» تحت سرپرستی «رنه ساموئل سپرات» خاخام معروف فرانسه، با استناد به داستان ساختگی كشتار 6 میلیون یهودی در جنگ جهانی دوم و به عنوان پیشگیری از فراموش شدن مظلومیت این قوم! پیش نویس قانونی را تهیه كرد و با تلاش زیاد آنرا در جولای سال 1990، در فرانسه به تصویب رساند و براساس این قانون «هرگونه تردید درباره هلوكاست، اعم از تردید درباره كشتار یهودیان در جنگ جهانی دوم، وجود اتاقهای گاز و حتی كمترین تردید در رقم شش میلیون یهودی مقتول، جرم است و هركس در فرانسه از این قانون تخلف كرده و در این موضوعها شك كند، به یك ماه تا یك سال زندان و دو هزار تا سیصد هزار فرانك جریمه محكوم میشود.» شایان ذکر است بعدها این قانون در دیگر كشورهای اروپایی نیز تصویب شد و تا کنون بسیاری از منکرین و منتقدین هولوكاست از قبیل روژه گارودی، مارک وبر، فردریک توبن، دیوید ایروینگ و آرمان آمادروس و... بر اساس همین قانون محکوم شدند. جالب آنکه دوسال پیش از تصویب این قانون در فرانسه، «آرنو مایر» مورخ صهیونیست آمریكایی، گفته بود بیشتر یهودیان در سالهای 1942 تا 1945 بر اثر امراض طبیعی مرده اند، نه جنگ یا كشتار. همین مورخ، امروزه نیز میگوید دلایل وجود اتاقهای گاز، بسیار كم و ضعیف اند. البته از آنجایی که او خود، یهودی و صهیونیست است، هنوز كسی در دادگاهی از او شكایت نكرده است! در این راستا برخورد با منکران و منتقدین این تحریف تاریخی، دادگاههای انگیزاسیون (9) در قرون وسطی را در ذهن تداعی میکند. در سالهای سیاه قرون وسطی در اروپا دادگاههای انگیزاسیون- تفتیش عقاید- «گالیله» دانشمند بزرگ و فرهیخته را تنها به این گناه! مستحق اعدام دانستند كه با تحقیقات علمی خود نشان داده بود برخلاف نظریه هیئت بطلمیوسی، زمین مركز عالم و ثابت نیست، بلكه به دور خود و خورشید میچرخد! گالیله در اثبات نظریه خود دلایل علمی و غیرقابل انكاری ارائه میكرد و استدلال! قضات دادگاه قرون وسطی این بود كه، كلیسا، زمین را ثابت میداند و نتیجه هیچ تحقیق علمی نباید این نظریه پذیرفته شده را نفی كند و در غیر این صورت، كسی كه آن را نفی كند مستحق اعدام است!... و سرانجام گالیله برخلاف نتیجه تحقیقات علمی و قطعی خود، مجبور به توبه شد!... اگرچه به قول جری آدامز، آهسته خطاب به زمین گفت، «من توبه كردم! ولی تو به چرخش خود، ادامه بده» ! بعد از رنسانس و تاكنون، اروپائیان و مخصوصاً فرانسویها از سالهای سیاه قرون وسطی به تلخی یاد میكنند و دادگاههای انگیزاسیون و از جمله اجبار گالیله به توبه كردن را باعث شرمساری و ننگ تاریخ میدانند و این در حالی است كه هم اكنون اروپا، آمریكا و... درباره «هولوكاست» دقیقاً و بدون كم و كاست از همان قوانین شرم آور و خالی از كمترین نشانه عقل و شعور پیروی میكنند و این، فقط یك نمونه از مفهوم آزادی اندیشه و مظهر دموكراسی در غرب است!
هولوكاست و تجدیدنظرطلبان (رویزیونیسم)(10) تحقیقات نشان میدهد که حجم مطالب منتشر شده در رابطه با هولوکاست در دهه 1990، ده برابر دهههای 1940 و 1950 میلادی است. این موج نهایتاً به پارادایمی برای کشف حقایق تاریخی و تاریخنگاری رسمی و ایجاد یک مکتب جدید تاریخنگاری انجامید که به تجدیدنظرطلبی (رویزیونیسم) یا تاریخ واقعی معروف است. معمولاً از «پل رازینیه» فرانسوی، بهعنوان بنیانگذار این مکتب یاد میکنند. رازینیه در زمان جنگ دوم جهانی از اعضای جنبش مقاومت فرانسه بود که بهوسیله گشتاپو دستگیر شد و به اردوگاه «بوخنوالد» اعزام گردید و تا پایان جنگ در اردوگاههای مختلف نازی زندانی بود. پس از جنگ وی عالیترین نشان مقاومت را از دولت فرانسه دریافت کرد و سپس به عرصه تحقیقات تاریخی روی آورد، در زمینه جنگ دوم جهانی به تحقیق و انتشار کتاب پرداخت و از جمله به ترسیم وضع اسفناک اردوگاههای جنگی نازی دست زد، ولی او بتدریج در جریان تحقیقش به نظراتی رسید که تصویر رسمی را کاملاً نفی میکرد. رازینیه اعلام کرد که اولاً، افسانه اتاقهای گاز برای کشتار زندانیان - اعم از یهودی و غیر یهودی - مطلقاً صحت ندارد. ثانیاً، در دوران جنگ هیچ سیاستی از سوی آلمان برای کشتار جمعی یهودیان اروپا وجود نداشته است. ثالثا، یهودیان کشته شده در دوران جنگ بین 900 هزار تا یک و نیم میلیون نفر هستند نه 6 میلیون نفر و این افراد مانند دیگران در جریان جنگ یا در اثر بیماریهای مسری، بهویژه تیفوس، از بین رفتند. امروزه دو مورخ صاحب نام بهعنوان مهمترین هواداران مکتب تاریخنگاری واقعی شناخته میشوند: اولی، «دیوید ایروینگ» انگلیسی است. ایروینگ مورخ بسیار معتبری است در حدی که برخی نشریات سرشناس انگلیس نوشتهاند هیچ کس نمیتواند درباره جنگ دوم جهانی کار کند و پروفسور ایروینگ را نادیده بگیرد. او اولین کسی است که خاطرات 75000 صفحهای گوبلز را بهدست آورد و روی آن کار کرد. این خاطرات بهمدت 50 سال برای مورخین ناشناخته بود و در آرشیوهای سری ارتش سرخ شوروی نگهداری میشد. ایروینگ پس از یک کار شش ساله بر روی اسناد سری شوروی سابق اولین بیوگرافی کاملاً مستند هیتلر را منتشر کرد که با نام «جنگ هیتلر» جنجال فراوانی بهپا نمود و کار وی را به دادگاه کشانید. ایروینگ در کتاب «جنگ هیتلر» مدعی است که اصولاً در دوران جنگ هیچ نوعی از کشتار یهودیان «هولوكاست» در کار نبوده است. ایروینگ نشان داد که مهمترین اسناد جنگ دوم جهانی همه بهطور مرموزی مفقود شدهاند. بسیاری از یادداشتهای روزانه سران آلمان و ایتالیا که تا مدتی پیش در آرشیوهای شوروی سابق و آلمان و سایر کشورهای اروپایی موجود بود به سرقت رفته و پنهان یا معدوم شده است. او از جمله اشاره میکند به یادداشتهای روزانه موسولینی که زمانی موجود بود و اکنون نیست. ایروینگ معتقد است که اولاً، در آشویتس و سایر اردوگاههای نازی اتاق گاز وجود نداشته است.
ثانیاً، هیتلر هیچ اطلاعی از وجود اتاقهای مرگ و برنامه سازمانیافته برای کشتار یهودیان نداشته است. (شایان ذکر است، ایروینگ برای کسی که بتواند ثابت کند هیتلر از هولوکاست مطلع بوده جایزهای به مبلغ 1000 پوند تعیین کرده است.) ثالثاً، یک توطئه جهانی وجود دارد که به مورخین اجازه تحقیق بیطرفانه و برکنار از پیشداوری در زمینه هولوکاست را نمیدهد.
رابعاً، رقم شش میلیون کشته یهودی در جنگ دوم صحت ندارد و تعداد مقتولین یهودی کمتر از یک میلیون نفر است که در اثر بیماری یا در جریان جنگ، مانند دیگران، کشته شدهاند نه در اثر طرح سازمانیافته امحاء جمعی.
دومین مورخ سرشناس هوادار مکتب تاریخنگاری واقعی، «رابرت فوریسون» فرانسوی است. پروفسور فوریسون و خانوادهاش نیز، مانند رازینیه، در زمان جنگ از آلمانیها آزار فراوان دیده بودند. او مؤلف کتابهای متعددی است و ثابت میکند که اتاق گاز و سیاست امحاء جمعی یهودیان صحت ندارد.
فوریسون به عكسهایساختگی از اتاقهای گاز مورد ادعایصهیونیستها اشاره میکند و ضمن رد این ادعا با تعجب میپرسد، اگر اینعكسها واقعی است، چگونه سربازان آلمانی مورد ادعا، بدون ماسك و بی آن كه كمترینپوششی بر دهان، بینی و چشم خود داشته باشنددر اتاقهای مالامال از گازهای كشنده ایستاده وبر جان كندن یهودیان محكوم نظارت میكنند؟ ویا درباره یكی دیگر از عكسهای مورد ادعایصهیونیستها كه جمعی از یهودیان را در محاصرهچند تانك نشان میدهد، با ارئه اسناد و شواهدیخواندنی و غیر قابل تردید، نشان میدهد كهتانكها در این عكس، انگلیسی هستند نه آلمانیو.... (فوریسون نیز به علت انکار هولوكاست در آستانه محاکمه قرار دارد. )
فرد صاحب نام دیگر در این عرصه «فرد لوختر» آمریکایی است. لوختر مورخ نیست بلکه مهندس متخصص ساختمان زندان است. او برای تحقیق به لهستان رفت و در بازگشت گزارش 196 صفحهای خود را منتشر کرد که به گزارش لوختر معروف است. او در این گزارش وجود اتاقهای گاز را منکر شد. او ثابت کرد که اتاقهای گاز در آشویتس و سایر اردوگاههای لهستان پس از جنگ دوّم جهانی با هدف جلب توریسم بهوسیله حکومت کمونیستی لهستان احداث شده است.
در این زمینه افراد سرشناس دیگری نیز کار کردهاند: «گرمار رودلف» مؤلف کتابی در انکار اتاقهای گاز آشویتس است. همچنین «ارنست زوندل»کانادایی، کتابی با عنوان «آیا واقعاً شش میلیون نفر کشته شدهاند؟» منتشر کرده است. «دیوید هوگان» نیز کتابی دارد با عنوان افسانه شش میلیون نفر، که هولوكاست یهودیان را رد میکند. «دکتر بروزات» تحقیقی درباره اتاقهای گاز در داخائو دارد و اثبات میکند که نه در داخائو، نه در بوخنوالد و نه در سایر اردوگاههای آلمانی اتاق گاز برای کشتار یهودیان و سایر زندانیان وجود نداشته است.
و بالاخره «رژه گارودی»، عضو جنبش مقاومت فرانسه در زمان جنگ دوم، که او نیز بر اساس تحقیقات محققین پیشگفته، نشان میدهد که هولوكاست صحت ندارد و یک افسانه ساختگی است.
یادداشتها: 1- Holocaust 2- Olam kalil 3- Shoah 4- Anti-Semitism 5- برای اطلاعات بیشتر رک به قتل عام ارامنه 1915، مهدی علیخانی 6- رمان شب، اولی ویزل 7- United States Holocaust Memorial Museum 8- خبرگزاری BBC، به نقل از روزنامه آسیا، ۸/۱۱/۸۴ 9- Inquisition 10- Revisionism
[ویرایش] انکار هالوکاست
در هولوكاست شك نكنيد!
كاوه رهنما
سالها پیش، چند سالی از انقلاب نگذشته، سینما عصر جدید را تازه راه انداخته بودند. یادم هست با مادرم رفتیم فیلمی ببینیم با نام چگونه فولاد آب دیده شد؟ گمان كنم فیلم روسی بود. چیز زیادی یادم نیست. فرض كنید یك سرباز روس بود در جنگ جهانی دوم. صحنه ای از فیلم بود كه آلمانیها اسیران را ردیف كرده بودند. یك نفر آمد و گفت كمونیستها، كمیسرها، یهودیها، كولیها و همجنس بازها یك قدم بیایند جلو. انگار میخواستند این عده را اعدام كنند. همان وقت از خودم پرسیدم: یهودیها دیگر چرا؟ ضدیت یك نظام غیر دینی را با پیروان یك دین خاص، درك نمیكردم. هیتلر پیش از این كه به قدرت برسد، یك بار به زندان افتاد و در زندان چیزهایی نوشت كه بعدها اسمش را گذاشت نبرد من و چاپش كرد. اگر این كتاب، اولین كتابی نباشد كه میخوانید، از نادانی كودكانة نویسنده اش و اعتماد به نفس عجیب و غریبش تعجب خواهید كرد. در جایی از همین كتاب، هیتلر توضیح داده است كه چرا با یهودیها دشمن است. دلیلی ندارد با آوردن عین كلماتش خسته تان كنم. خلاصة حرفش این است كه اینها پول داشتند و بازار را علیه من تحریك كردند و من را زمین زدند و من هم هر وقت بتوانم، تلافی اش را سرشان درمی آورم.این، آغاز ماجرایی است كه بعدها با نامهالوكاست معروف شد.حالا كمی از روی وقایع بپریم. سال 1945، شش سال از آغاز جنگ جهانی دوم گذشته است. بالاخره متفقین توانسته اند آن دیوانة سركش را شكست بدهند و حالا جنگ تمام شده است. چرچیل میگوید دلیلی ندارد كه كسی خودش را معطل مسخره بازیهایی مثل دادگاه كند؛ كارگزاران هیتلر را باید درجا اعدام كرد. اما خوشبختانه كسانی هم هستند كه میدانند در روند دادگاه، بسیاری از مسائل مبهم روشن خواهد شد. جدال میان دو گروه، تا پایان دادگاه نورنبرگ ادامه دارد. در تمام این مدت، هیچ سند مكتوبی دربارة كشتار سازمان یافتة یهودیان نمییابند. عده ای در دادگاه معتقد ند هیتلر دستور داده یهودیان را در اردوگاههایی مثل آشویتس با گاز زیكلون ب خفه كنند و بعد در كوره بسوزانند. همه چیز، مبهم است. شاهدانی علیه متهمان شهادت میدهند. بالاخره نهادهای رسمی میپذیرند كه هیتلر شش میلیون یهودی را با این روش كشته است. لوح یادبودی میسازند و جلوی آشویتس نصب میكنند؛ روی لوح میتوانستی شش میلیون قربانی یهودی را بخوانی. میتوانستی؟ بله. لوح، دیگر آن جا نیست.دولت اسرائیل هم كه بزرگ ترین مدافع حقیقی بودنهالوكاست است، دیگر به رقم نهصد هزار مرگ در طول جنگ اكتفا كرده است. نهصد هزار مرگی كه معلوم نیست چندتایش به جنگ مربوط است و چندتایش بر اثر پیری، بیماری و مسائلی شبیه آنها بوده است. در دو سال آخر جنگ دوم جهانی، بیماریهای همه گیر مثل وبا و تیفوس در تمام اروپا شایع شده بود. یقینا این بیماریها میان یهودیان و غیر یهودیان فرق نمیگذاشت. رنه سموئل سیرات، خاخام فرانسوی، با استناد به همان لوح كه دیگر نیست، برای پیشگیری از فراموش شدنهالوكاست، پیش نویس قانونی را تهیه كرد كه آن را در جولای سال 1990 در فرانسه تصویب كردند. براساس این قانون هرگونه تردید درباره هالوكاست، اعم از تردید درباره كشتار یهودیان در جنگ جهانی دوم، وجود اتاقهای گاز و حتی كمترین تردید در رقم شش میلیون یهودی مقتول، جرم است و هركس در فرانسه از این قانون تخلف كرده و در این موضوعها شك كند، به یك ماه تا یك سال زندان و دو هزار تا سیصد هزار فرانك جریمه محكوم میشود. بعدها این قانون را در دیگر كشورهای اروپایی هم تصویب كردند. واتیكان و پاپ، شانس آوردند كه سالها پیش از تصویب این قانون، بیانیه ای دادند و گفتند مدركی دال بر وجود اتاقهای گاز ندیده اند و ندارند. دوسال پیش از تصویب این قانون هم آرنو مایر، مورخ صهیونیست آمریكایی گفته بود بیشتر یهودیان در سالهای 1942 تا 1945 بر اثر امراض طبیعی مرده اند، نه جنگ یا كشتار. همین مورخ، امروزه نیز میگوید دلایل وجود اتاقهای گاز، بسیار كم و ضعیف اند. البته چون او خود، یهودی و صهیونیست است، هنوز كسی در دادگاهی از او شكایت نكرده است.
منتقدینهالوكاست میگویند اگر هیتلر تمام چهار سال جنگ مشغول سوزاندن یهودیها بوده باشد، با توجه به تعداد كورهها و زمان سوختن بدن انسان باز هم تعداد قربانیان حداكثر 50هزار نفر خواهدبود نه 6میلیون نفر!
تاریخ نگاران تجدیدنظرخواه، كسانی هستند كه معمولا با یافتن شواهد جدید یا بررسی دوبارة شواهد قدیمی، به این نتیجه میرسند كه آن چه تاریخ نگاران تا آن موقع گفته اند، احتمالا نقصها یا خطاهایی هم دارد. یكی از جاهایی كه تجدیدنظرخواهها راجع به آن حرف دارند ـ و حرفهاشان هم كم و بی معنا و بی مدرك نیست ـ همین ماجرایهالوكاست است. اما قانون سیرات نمیگذارد اینها حرفهاشان را بزنند. تنها قانون نیست. گروههای خشنی هم هستند كه كارشان تهدید كردن، فحش دادن، تخریب خانه و محل كار و ماشین و حتی كتك زدن و زخمی كردن تجدیدنظرخواههایی است كه دربارةهالوكاست حرف میزنند. یك نصیحت؛ اگر میخواهی تاریخ را بكاوی، قید زندگی آرام را بزن. همة زندگی ات در خطر است.
تاریخ این طوری ثبت كرده اما فراموش كن! به نفعت است
ـ آلمان نازی در دو سال آخر جنگ، مقدار زیادی گاز زیكلون ب تولید و در اردوگاه های اسیران جنگ استفاده كرده است. ـ در اردو گاه ها یهودیان از دیگران جدا نبوده اند. ـ گاز زیكلون، بیشتر به درد كشتن شپش و ساس می خورد تا انسان. در همان زمان در آلمان، گازهای كشنده تر و ارزان تری هم بوده است. ـ در همان سال ها تیفوس در اروپا و خصوصا در اردوگاه ها كه هیچ امكانات بهداشتی نداشتند، شایع شده بود. عكس های اردوگاه ها كسانی را نشان می دهد كه از تیفوس، شدیدا لاغر شده اند و دنده هاشان پیدا است. ـ تجدیدنظرخواه ها می گویند آلمانی ها نه می خواستند و نه می توانستند بیماران را مداوا كنند. تنها بدن، لباس و اتاق های اسیران را با زیكلون ب ضدعفونی می كردند و اجساد كسانی را كه بر اثر تیفوس مرده بودند، می سوزاندند تا جلوی سرایت بیماری به مأموران خودشان را بگیرند. ـ در آغاز جنگ، یهودیان اروپا سه میلیون و صد و بیست هزار نفر بوده اند. این را سالنامة آماری یهودیان می گوید. این سالنامه را یهودیان آمریكا پیش از آغاز جنگ چاپ كرده بودند. ـ آلمان پیش از جنگ، ششصد هزار یهودی داشت. هیتلر چهارصد هزار نفر از آنان را از آلمان اخراج كرد. بسیاری از یهودیان اروپا در طول جنگ به آمریكا مهاجرت كردند. ـ پس از جنگ، آمار یهودیان اروپا حدود سه میلیون نفر بوده است. این نیز آمار نسخة بعد از جنگ همان سالنامه است. ـ آلمان تا به حال، بیش از صد میلیارد مارك خسارت هالوكاست به اسرائیل داده است و طبق قرارداد باید تا سال 2030 هر سال به اسرائیل خسارت بدهد. ـ اتریش و سوئیس نیز به اسرائیل، خسارت سالانه می دهند. ـ نورمن فینكلشتاین، یك محقق یهودی است كه پدر و مادرش سال ها در اردوگاه ها بوده اند. او كتابی نوشته با نام صنعت هالوكاست و می گوید، هالوكاست یك واقعیت تاریخی نیست. بهانه ای است برای غرامت گرفتن. یك صنعت پول ساز است. ـ اتاق های گاز را در بعضی اردوگاه ها پیدا نكردند و برای حفاظت از حقایق تاریخی، آن ها را پس از تصرف اردوگاه ها ساختند. ـ اتاق های گاز باید شدیدا آب بندی شده باشند. اما نه نمونه هایی كه می گویند اصل است و نه كتاب هایی كه از این موضوع صحبت كرده اند، توصیفشان از اتاق ها نزدیك به چنین چیزی هم نیست. ـ حتی یك سطر نوشته در موردهالوكاست در اسناد نازی ها نیافتند. می گویند هیتلر دستور داده كل ماجرای كشتار یهودیان را شفاهی انجام دهند!
منبع: همشهری جوان