قطع‌نامه (مجموعه شعر)

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

کتاب‌نما
قطع‌نامه
نویسنده: احمد شاملو
ناشر: انتشارات مروارید
محل انتشارات: تهران
نوبت چاپ: سوم
نخستین چاپ: ۱۳۳۰
آخرین چاپ: ۱۳۸۵
شمارگان: ۱۱۰۰۰
تعداد صفحات: ۹۶
توضیح: با مقدمه ع. پاشایی و فریدون رهنما



قطع‌نامه چهارمین دفتر شعر احمد شاملو است. این دفتر شامل چهار شعر است.

  • تا شکوفهٔ سرخ یک پیراهن (مهر ۱۳۲۹)
  • سرود مردی که خودش را کشته است (۳ تیر ۱۳۳۰)
  • سرود بزرگ (به شن‌ـ‌چو، رفیق ِ ناشناس ِ کُره‌ئی) (۱۶ تیر ۱۳۳۰)
  • قصیده برای انسان ماه بهمن (بهمن ۱۳۲۹)

چاپ اول این کتاب در ۱۳۳۰ با مقدمه‌یی از فریدون رهنما با نام مستعار چوبین منتشر شد و چاپ دوم، سی سال بعد در ۱۳۶۰ که علاوه بر مقدمهٔ چاپ اول مقدمه‌ٔ دیگری از ع. پاشایی را نیز داراست. پس از آن چاپ‌های متعددی از آن منتشر شده است.


فهرست مندرجات

[ویرایش] مقدمه فریدون رهنما

اهمیت کتاب علاوه بر آن که به هر حال شامل اشعاری از شاملو ست در دو نکته است یکی آن که بحث تاریخی پیدایش شعر سپید یا منثور، که امروز توسط بعضی از منتقدین شعر شاملویی نیز نامیده می‌شود، به هر حال به اشعار شاملو کشیده می‌شود و این کتاب شامل شعرهای بدون وزن شاملو ست. اما مقدمهٔ تاریخی فریدون رهنما خود ارزش تاریخی ویژه‌یی دارد. رهنما در مقدمه سعی می‌کند تعریفی پیش‌رو و آوانگارد از شعر به لحاظ مفهومی ارائه دهد و از نظر بررسی شکلی اشعار نیز به بدون وزن بودن آن‌ها اشاره دارد. رهنما در مقدمهٔ خود بر این کتاب، شعر زندگی‌ست، بزرگترین زندگی‌ها، می‌نویسد:«ریتم و وزن از خارج بر شعر و شاعر تحمیل نشده، بلکه اوامر احساسات صبح را اجرا می‌کند.» [1] و این یعنی مرزبندی با شعر نویی که با نیما آغاز شده بود. در شعر آزاد و نیمایی هر چند بلندی و کوتاهی وزن عروضی رعایت نمی‌شد اما وزن عروض به هر حال وجود دارد فقط به صورت «آزاد» مورد استفاده قرار می‌گیرد. انتخاب نام قطعنامه برای این کتاب نیز اشاره به «مانیفست» بودن این اشعار و مرزبندی‌شان هم از حیث محتوا و هم از نظر شکل با شعر قبل از آن است. شاملو در مورد نام کتاب در یادداشت‌ها و توضیحات می‌گوید:«عنوان ِ این شعر، نخست «شعر ِ سفید ِ غفران» بود که بعد به «قطع‌نامه» تبدیل شد؛ و هنگامی که با فریدون رهنما و مرتضا کیوان کلمه‌ی ِ اخیر را برای ِ عنوان ِ مجموعه برگزیدم نام ِ این شعر را به «تا شکوفه‌ی ِ سُرخ ِ یک پیراهن» تغییر دادم. علت این بود که با این ترتیب، قطع‌نامه می‌توانست هر چهار شعر ِ مجموعه و به‌خصوص دو شعرِ نخستین‌‌ ِ آن را پرُ معنی‌تر کند.» [2]

اما جملهٔ دیگری در مقدمه رهنما آمده است که برای تاریخ ادبیات معاصر فارسی اهمیت ویژه‌یی دارد زیرا مستقیما در آن از نیما یوشیج انتقاد شده است. رهنما می‌نویسد:«ریتم اشعار صبح را با ریتم اشعار اسپانیولی و آمریکای لاتینی بعد از لورکا می‌شود مقایسه کرد. دنیای پر از اشکال و تصاویر نابرابر نیمایوشیج که نتیجه‌ٔ خشکی (در بهترین آثارش) به دهان ما می‌برد، با احساسات از بند رستهٔ صبح به‌راه افتاده‌اند و ما را به «نقاط عمیق درد پاشیده شده» هدایت می‌کنند.» [3] این جمله موجب ناراحتی شدید نیما شد و از دست شاملو که به حق او را شاگردِ خلف خود می‌دانست بسیار ناراحت کرد. شاملو خود در این‌باره می‌گوید:«قطعنامه که با مقدمه‌ی فریدون رهنما در آمد نیما را به شدت عصبانی کرد. خیال کرد ما دو تا داریم جلوش جبهه می‌گیریم»[4] به هر حال شاملو از این که این مقدمه موجب کدورت نیما شده است بسیار متاسف بود و سال‌ها بعد در گفت‌وگو با ناصر حریری در این باره می‌گوید: «خط کشیدن بر عروض قدیم و جدید عملاً حاصلِ درس بزرگی بود که من از کارهای خودِ نیما گرفتم ولی او حاضر به تجدید نظر نبود که هیچ، آن را مستقیما دهن‌کجی به خود تلقی کرد و با انتشار قطعنامه هم به کلی از من کنار کشید و هر بار که به خدمتش رفتم با سردی بیشتری مرا پذیرفت و هرگز حاضر نشد توضیحات مرا بشنود. شاید هم حق داشت. فریدون رهنما نمی‌بایست در مقدمهٔ آن دفتر دل او را با آن قضاوت خشک به درد آورد. با خواهش من هم زیر بار حذف آن جمله نرفت. گفت نیما منطقی‌تر از آن است که از قضاوت کسی برنجد وانگهی این سلیقهٔ شخص من است و قرار نیست ق.انین اخلاقی حاکم بر روابط تو و نیما در آن دخالت داده شود. به نظرم جائی اوضیح داده‌ام که هزینهٔ چاپ قطعنامه را او تقبل کرده بود. این‌جا باید این را هم اضافه کنم که برای کمتر شدن هزینه‌ها حروفچینی متن را خود من انجام داده بودم که چاپش تمام شده بود و منتظر بودیم مقدمهٔ فریدون برسد و چیده و چاپ شود تا کتاب به صحافی برود و صورت‌حساب چاپخانه پرداخت شود. یعنی دیگر مخالفت بیشتر من به کلی بی‌ثمر بود. من قدرت پرداحت همان صد و چهل پنجاه تومان هزینهٔ چاپخانه را هم نداشتم و نمی‌توانستم هیچ‌جور به اصطلاح ریسکی بکنم.»[5] اما کدورت هم‌چنان باقی مانده است چنان‌که سیروس طاهباز که مسئولیت گردآوری آثار نیما را به عهده داشت در مجله آدینه در پاسخ به مقاله مجتبا مسعودی می‌نویسد:«فریدون رهنما روشنفکر «غرب‌زده»ای بود که شاعرانی چون مایاکوفسکی و آراگون و لورکا و نرودا و ناظم حکمت را می‌ستود و در بارهٔ نیما نوشت:«دنیای اشکال و تصاویر نابرابر نیمایوشیج که نتیجه‌ی خشکی (در بهترین آثارش) به دهان ما می‌برد...» کوهی عظیم‌تر از دماوند را در برابر چشمانش نمی‌دید اما به «مال تپه» ترکیه چشم امید بسته بود!»[6]

[ویرایش] بخشی از شعرهای کتاب

شیوهٔ نگارش شعرها تماما بر اساس: احمد شاملو، مجموعهٔ آثار دفترِ یکم:شعرها، چاپ دوم ۱۳۸۰، است.

[ویرایش] تا شکوفهٔ سرخ یک پیراهن

  • «شعر ِ اول در مجموعه‌ی ِ «لحظه‌ها و همیشه»(سال ِ ۱۳۴۳) نیز آمدـبه خواست ِ همسرم آیدا و به این دلیل ِ بسیار ساده که در آن سال‌ها دیگر امید ِ تجدید ِ چاپ ِ قطع‌نامه نمی‌رفت‌ـ و به خودِ آیدا تقدیم شد. طبیعی ست که قسمت‌هائی از شعر، برای‌ِ آن‌که بتواند در آن سال‌های ِ سیاه به چاپ برسد، حذف شده بود.»[7]

چنین‌ام من
ــ زندانی‌ی‌ ِ دیوارهای ِ خوش‌آهنگ ِ الفاظ ِ بی‌زبان ــ
چنین‌ام من!
تصویرم را در قاب‌اش محبوس کرده‌ام
و نام‌ام را در شعرم
و پای‌ام را در زنجیر ِ زن‌ام
و فردای‌‌ام را در خویشتن ِ فرزندم
و دل‌ام را در چنگ ِ شما...
در چنگ ِ هم‌تلاشی‌ی ِ با شما
. که خون ِ گرم ِتان را
به سربازان ِ جوخه‌ی ِ اعدام
. می‌نوشانید
که از سرما می‌لرزند
و نگاه ِشان
. انجماد ِ یک حماقت است.[8]

[ویرایش] قصیده برای ِ انسان ِ ماه ِ بهمن

  • «شعری‌ست به مناسبت‌ز روزِ ۱۴ بهمن، سال‌گرد ِ قتل ِ دکتر تقی ارانی در زندان، به دستورِ رضا خان»[9]

اما بهار ِ سرسبزی با خون ِ ارانی
و استخوان ِ ننگی در دهان ِ سگ ِ انوالید!

و شعر ِ زنده‌گی‌یِ او، با قافیه‌ی خون‌اش
و زنده‌گی‌یِ شعر ِ من
. با خون ِ قافیه‌اش.
و چه بسیار
که دفتر ِ شعر ِ زنده‌گی‌شان را
با کفن ِ سُرخ ِ یک خون شیرازه بستند.
چه بسیار
که کُشتند برده‌گی‌یِ زنده‌گی‌شان را
تا آقایی‌ی ِ تاریخ ِشان زاده شود.

با ساز ِ یک مرگ، با گیتار ِ یک لورکا
شعر ِ زنده‌گی‌شان را سرودند
و چون من شاعر بودند
و شعر از زنده‌گی‌شان جدا نبود.
و تاریخی سرودند در حماسه‌ی سُرخ ِ شعر ِشان
که در آن
پادشاهان ِ خلق
. با شیهه‌ی حماقت ِ یک اسب
. به سلطنت نرسیدند،
و آن‌ها که انسان‌ها را با بند ِ ترازوی عدالت ِشان به دار آویختند
عادل نام نگرفتند.

جدا نبود شعر ِشان از زنده‌گی‌شان
و قافیه‌ی دیگر نداشت
جز انسان. [10]

[ویرایش] سرودِ مردی که خودش را کُشته است

  • «این شعر نیز با دست‌کاری‌ها و حذف ِ سطرهائی از آن در انتهای ِ مجموعه‌ی ِ «مرثیه‌های‌ ِ خاک»(سال ِ ۱۳۴۸) تجدید ِ چاپ شده است.» [11]

فرانکو را نشان‌اش دادم
و تابوت ِ لورکا را
و خون ِ تنتور ِ او را بر زخم ِ میدان ِ گاوبازی.
و او به رؤیای ِ خود شده بود
و به آهنگی می‌خواند که دیگر هیچ‌گاه
به خاطره‌ام بازنیامد.
آن وقت، ناگهان خاموش ماند
چرا که از بیگانه‌گی‌ی ِ صدای خود
که طنین‌اش به صدای زنجیر ِ برده‌گان می‌مانِست
به شک افتاده بود.
و من در سکوت
او را کُشتم.
آب‌اش نداده، دعائی نخوانده
خنجر به گلوی‌اش نهادم
و در احتضاری طولانی
او را کُشتم
. ــ خودم را ــ
و در آهنگ ِ فراموش شده‌اش
کفن‌اش کردم،
در زیرزمین ِ خاطره‌ام
دفن‌اش کردم. [12]

[ویرایش] سرود بزرگ

شن ــ چو
. بخوان!
. بخوان!
آواز ِ آن بزرگْ‌دلیران را
آواز ِ کارهای گِران را
آواز ِ کارهای مربوط با بشر، مخصوص با بشر
آواز ِ صلح را
آواز ِ دوستان ِ فراوان ِ گم‌شده
آوازهای فاجعه‌ی بلزن و داخاو
آوازهای فاجعه‌ی وی‌یون
آوازهای فاجعه‌ی مون واله ری‌ین
آواز ِ مغزها که آدولف هیتلر
بر مارهای شانه‌ی فاشیسم می‌نهاد،
آواز ِ نیروی بشر ِ پاسدار ِ صلح
کز مغزهای سرکش ِ داونینگ استریت
حلوای مرگ ِ بَرده‌فروشان ِ قرن ِ ما را
آماده می‌کنند،
آواز ِ حرف ِ آخر را
. نادیده دوست‌ام
شن ــ چو
. بخوان
. برادرک ِ زردْپوست‌ام! [14]

[ویرایش] پانویس

  1. ^ ، احمد شاملو، قطعنامه، مقدمهٔ فریدون رهنما ۳۰
  2. ^ ، احمد شاملو، قطعنامه، یادداشت‌ها و توضیحات، ۸۹
  3. ^ ، احمد شاملو، قطعنامه، مقدمهٔ فریدون رهنما ۳۰
  4. ^ ، مجتبا مسعودی 15
  5. ^ ، ناصر حریری ۱۵۵
  6. ^ ، سیروس طاهباز 63
  7. ^ ، احمد شاملو، مجموعهٔ آثار دفترِ یکم:شعرها، یادداشت‌ها و توضیحات ۱۰۵۸
  8. ^ ، احمد شاملو، مجموعهٔ آثار دفترِ یکم:شعرها ۵۲
  9. ^ ، احمد شاملو، مجموعهٔ آثار دفترِ یکم:شعرها، یادداشت‌ها و توضیحات ۱۰۵۸
  10. ^ ، احمد شاملو، مجموعهٔ آثار دفترِ یکم:شعرها ۶۷
  11. ^ ، احمد شاملو، مجموعهٔ آثار دفترِ یکم:شعرها، یادداشت‌ها و توضیحات ۱۰۵۹
  12. ^ ، احمد شاملو، مجموعهٔ آثار دفترِ یکم:شعرها ۷۳
  13. ^ ، احمد شاملو، مجموعهٔ آثار دفترِ یکم:شعرها، یادداشت‌ها و توضیحات ۱۰۵۹
  14. ^ ، احمد شاملو، مجموعهٔ آثار دفترِ یکم:شعرها ۸۰

[ویرایش] منابع

  • شاملو، احمد. احمد شاملو مجموعهٔ آثار دفترِ یکم:شعرها. نیاز یعقوب‌شاهی. چاپ دوم، تهران: انتشارات نگاه، ۱۳۸۰، ۹۶۴-۵۵۷۵-۰۸-۷ ISBN. ‏
  • شاملو، احمد. قطعنامه. چاپ سوم، تهران: انتشارات مروارید، ۱۳۶۳.
  • «استادان دیگر، شاعران بزرگ جهان». دربارهٔ هنر و ادبیات، گفت‌وشنودی با احمد شاملو. ناصر حریری. تهران: نشر آویشن، ۱۳۷۲.
  • مسعودی، مجتبا. «نیما و شاملو، نیماها در طول ظهور می‌کنند». مجلهٔ آدینهاردی‌بهشت ۱۳۷۳، نهم ۹۲۱۱-۲۰. 
  • طاهباز، سیروس. «نیما، شاملو. و یاد «بعضی نفرات»». مجلهٔ آدینهتیرماه ۱۳۷۳، نهم ۹۳۶۲-۶۴. 

[ویرایش] جستارهای وابسته

[ویرایش] پیوند به بیرون


آثار احمد شاملو
دفترهای شعر

آهن‌ها و احساس • بیست و سه • قطع‌نامههوای تازه

باغ آینه • لحظه‌ها و همیشه • آیدا در آینهآیدا، درخت و خنجر و خاطرهققنوس در بارانمرثیه‌های خاک

شکفتن در مهابراهیم در آتشدشنه در دیس • ترانه‌های کوچک غربت • آهنگ‌های فراموش‌شده

مدایح بی‌صله • در آستانه • حدیث بی‌قراری ماهان


ترجمه‌ها

زنگار (خزه) • پابرهنه‌ها • دن آرامشازده کوچولو • دست به دست • پسران مردی که قلبش از سنگ بود

بگذار سخن بگویم • برزخ • قصه‌های بابام


تحقیق، تالیف و بازسرایی

کتاب کوچه • حافظ شیراز • هایکو، شعر ژاپنی