شکاف دانایی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
نظریه شکاف دانایی (knowledge gap) یکی از نظریات حوزه ارتباطات و رسانه است. این نظریه اولین بار در سال1970 توسط «تیکنور»، «دونوهو» و «اولین» ابداع شد. فرضیه اصلی آنها این بود که:«به هنگام افزایش انتشار اطلاعات توسط رسانههای ارتباط جمعی در یک نظام اجتماعی بخش هایی از جمعیت که پایگاه اجتماعی-اقتصادی (SES) بالاتری دارند، تمایل دارند سریعتر اطلاعات را کسب کنند، نسبت به بخش هایی که پایگاه پایین تری دارند. لذا شکاف آگاهی بین این دو بخش به جای آنکه کاهش یابد، افزایش مییابد.»
در سال 77 «اتما و كلين» اثرات سقفي را كه از شكاف مي كاهد يا از آن جلوگيري مي كند طرح كردند و «دروين» در سال 1980 دو نوع سقف «فراگرد اشباع» و«دخالتگري ارتباط گر»را ذكر ميكند.
در مجموع سه نوع الگوي علي براي تبيين شكاف آگاهي و رسانه هاي ارتبط جمعي طرح شده است:
الف- نظريات اوليه بر اين فرض مبتني بود، كه تحصيلات همبستگي قوي با الگوي خاص استفاده از رسانه دارد، كه به صورت رويكرد فعال، مشتاقانه، معطوف به اطلاعات و وابسته به چاپ است و انگيزش و ويژگي هاي فردي در حد متغير رابط عمل مي كند.
ب- سپس در خلال سالهاي پاياني دهه 70 توسط «اتما و كلين» و «دروين» تاثير مختصات وضعيتي و انگيزش مطرح شد و تحقيقات تجربي نشان داد، كه اين عوامل فردي تاثير اختلاف تحصيلات بر استفاده از رسانه را تعديل و تا حدي جبران مي كند. اين گروه انگيزه را علت اصلي و مستقل از تحصيلات در نظر گرفتند.
ج- در نهايت در دهه 90 الگويي ارائه شد، كه الگوهاي رقيب فوق را با هم در نظر گرفت. «ويسوانات» مي گويد:«از ديدگاه ما موضوع انگيزش يا آموزش نيست، بلكه هر دوي آنها با هم عمل مي كنند تا بر دانش اثر گذارند.»
در خصوص کاربرد این نظریه در حوزه اینترنت و رسانههای تعاملی مشابه «بونفادلی» نظریه را چنین بازسازی میکند:«افرادی كه تحصيلات بالاتری دارند از اينترنت با اهداف معطوف به آگاهی و خدمات استفاده مي كنند؛ حال آنكه افرادی كه تحصيلات كمتری دارند، از آن به طور معناداری براي سرگرمی استفاده می كنند.»
[ویرایش] منابع
1- سورین و تانکارد، نظریات ارتباط جمعی، ترجمه: دهقان، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول:1381
2- Bonfadelli, Heinz; 2002; "The Internet and Knowledge Gap , A Theoritical and Emperical Investigation", European Journal of Communication, V17(1):65-84