بحث:ماد

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

Image:Merge-arrows.svg

پیشنهاد شده است که این مقاله یا بخش با مادها ادغام گردد. (بحث).

فهرست مندرجات

[ویرایش] ماد

فرهنگ معین در مورد ماد چنین می‌گوید:

"ماد‌ها مردمانی آریایی نژاد بودند ساکن سرزمین‌های جنوبی آذربایجان و اطراف همدان که بنا به عقیده مورخان پیش از هزاره اول قبل از میلاد از راه قفقاز به ایران آمده و در آنجا ساکن شدند. این قوم در اواخر قرن ۸ قبل از میلاد یا اوایل قرن ۷ قبل از میلاد دولت ماد را تشکیل داد"...."هرودوت می‌نویسد: آشوریها در آسیا پانصد سال حکومت کردند، اول مردمی که سر از اطاعت آن‌ها پیچیدند مادها بودند اینان برای آزادگی جنگیدند،‌ رشادتها کردند و از قید بندگی رستند"...."دولت ماد را می‌توان پیشاهنگ دولت بزرگ هخامنشی دانست چه هووخشتره دولتهای نیرومند آنزمان یعنی آشور و بابل را تضعیف ساخت"..."این دولت اصول کشورداری قبایل متحد و فنون نوین جنگ را بوجود آورد،‌ چنانچه کوروش نیز پس از فتح ماد همدان که پایتخت دولت مادها بود را مرکز پادشاهی خود قرار داد."..."از زبان و خط ماد چنانچه گفته شد نشانه‌ای نیست ولی مورخان معتقدند زبان آنها با زبان پارسها اختلاف زیادی نداشته است،‌ از مذهب ماد نیز اطلاع درستی در دست نیست ولی از تصویر برجسته‌ای که در "قیزقاپان" از دوره ماد پیدا شده و آن پادشاه و روحانی را در دو طرف مشعل آتش‌ نشان می‌دهد،‌ برمی‌آید که مادها هم میتراپرست و آتش‌پرست بوده‌اند و اگر گفته تاریخ نویسان راست باشد که زردشت از کنار دریاچه "چیچست" برخاسته باید گفت مادها نیز به دو نیروی آهورامزدا و اهریمن عقیده داشتند، بنابر عقیده همین محققان مغ‌ها که طایفه روحانی مادها بودند، مذهب را با سحر و جادو آلوده ساختند و زردشت چون خواست دین را پاک گرداند مغ‌ها بر او شوریدند و وی به ناچار به باختر رفت و در آنجا دین خود را گسترد"..."تشکیل دولت ماد در تاریخ شرق قدیم از آنجا اهمیت دارد که برای اولین بار دولتی بزرگ از میان نژاد آریا برخاست، برتری نژادی سامی را پایان داد و سبب شد که دولت آریایی و بزرگ هخامنشی ایجاد شود، چنانچه پاره‌ای از محققان دولت هخامنشی را دنباله و مکمل دولت ماد می‌دانند"

شواهد مربوط به اینکه در دولت ماد زبانی نزدیک به فارسی پهلوی استفاده می‌شده، بسیار است. برای اطلاعات بیشتر به زبان مادی مراجعه کنید.

[ویرایش] ماد‌ها

سرزمین ماد به جایی گفته می ‌شده است كه در سده هشتم پیش از میلاد شخصی به نام دیوكس قبایل ایرانی را متحد كرده و دولتی را به وسیله این اتحاد به وجود آورد. ولی به طور كلی تا چه اندازه و به چه مسافتی آشوریان بر اثر حملات نظامی خود به سرزمین ماد و به طرف شرق بین‌النهرین پیشروی كرده‌اند، مورد اختلاف مورخین است.

بر اثر حملات سكیت‌ها در سال 626 پیش از میلاد مادها كمتر از آشوریان زیان و آسیب ندیدند. در سال 612 پیش از میلاد مادها به فرمانروایی كیاكسار به تخریب نینوا كمك می ‌كنند. به این ترتیب امپراطوری آشوریان به كلی از بین می ‌رود. به خاطر ناكامل بودن و ناكافی بودن اخبار و گزارش‌های جنگ آشوریان بررسی ترتیب شاهان ماد كاملا امكان‌پذیر نیست و آنچه امروز روایت می ‌شود مطمئن به نظر نمی ‌رسد. براساس جدول هرودت آنان عبارتند از دیوكس، فرااٌرتس، كیاكسارس و آستیاگس. كاملا متفاوت با جدول هرودت جدول كتسیاس است كه دیودور سیسیلی نیز از او پیروی كرده است. دكتر خنجی معتقد است [1] که مادها دارای پنج پادشاه بودند:


پادشاهان ماد

دیاکو - فرورتیش - خشتریته - هووخشتره - ایشتوویگو


امپراطوری ماد در سال 553 پیش از میلاد بر اثر حمله كوروش سقوط می ‌كند و به كلی منقرض می ‌شود. پارس‌ها متعاقب این پیروزی در سال 546 ق.م شهر سارد پای تخت لیدی و در سال 539 ق.م بابل را تسخیر می ‌كنند. دولت ماد همانند دولت پارت‌ها كه بعدها در همین سرزمین تاسیس شد، یك دولت فدراتیو و فئودال بود و كاملا با دولت داریوش كه حكومتی متمركز و مبتنی بر تصمیم‌گیری مركز توسط یك پادشاه بود، متفاوت بود. دولت ماد دارای شاهك‌های متعددی بود. این‌گونه به نظر می ‌رسد كه منابع عربی اطلاق «ملوك‌الطوایفی » را كه برای اشكانیان به كار برده‌اند، برای مادها نیز می ‌توان معتبر دانست.

درباره اساس حكومت و ساختار دولت ماد و سازمان‌های متعلق به این دولت اطلاع دقیقی در دست نیست، زیرا اسناد و مدارك لازم و كافی در اختیار پژوهشگران قرار ندارد و این عمدتا ناشی از نبودن مدارك و شواهد باستان‌شناسی متعلق به این دوره است.

مراكز حكومت مادها مانند اكباتان و نیز رگا یا «ری » نزدیك تهران كه هنوز آثاری از آن دوره در آنجا به دست نیامده حفاری نشده است مادها كه قبایل آن را هرودت در كتاب نخست خود به ما معرفی می ‌كند و قبیله مغان یكی از این قبایل بود، از نظر سیاسی دارای وجهه و امتیازات بیش‌ تری از پارسیان بودند كه در جنوب و جنوب خاوری سرزمین ماد زندگی می ‌كرده‌اند.

پارس‌ها از هر قوم و قبیله‌ای به مادها نزدیك‌ترند و بی ‌تردید از نژادی مشترك می ‌باشند، گرچه بعدها مادها پس از پیروزی پارسیان بر خود در حكومت پارس‌ها (هخامنشیان) از امتیازات سیاسی و اجتماعی و معافی ت مالیاتی مانند پارس‌ها برخوردار نبودند، ولی در دولت هخامنشیان مهم‌ترین ماموران دولتی و صاحب‌منصبان از میان مادها نیز برگزیده شده بودند. مادها در میان نیروهای حافظ جان درباریان هخامنشیان بوده و نیز برخی اعضا سپاه ده هزار نفری جاویدان را تشكیل میداده‌اند.

گوتیان، سوباریان، حوریان، میتانی ‌ها، مانناها و اورارتوییان ساكنین پیش از ورود آریایی ‌ها و طبعا پیش از مادها در فلات ایران و عمدتا در ضلع غرب و شمال غربی این فلات بوده‌اند. به روایت هرودت مادها نخستین افرادی نبوده‌اند كه در ایران سكنی گزیده بودند.

هرودت گزارش می ‌كند كه اكباتان و بقیه سرزمین مادها تشكیل ده ساتراپی را می ‌داده و ساكنان آن ملزم به پرداخت چهارصد و پنجاه تالان نقره مالیات بوده‌اند. لباس (اونیفرم) و شیوه مسلح بودن آنها به تفكیك و به دقت در نقوش تخت‌جمشید به تصویر كشیده شده است.

با توجه به نواحی تحت حكومت و سكونت مادها، نام‌های مناطق و نواحی مادی برخلاف عناوین اطلاق شده بر نواحی تحت حكومت پارسیان دقیق‌تر و آسان‌تر قابل تشخیص هستند، به ویژه این نظر را می ‌توان به روستاها و مناطق كوچك‌تر و بزرگ‌تر كرمانشاه، همدان و اصفهان تایید كرد. همه منطقه كردستان با اضافه شمال لرستان، آذربایجان و تهران و اصفهان مادی بوده است.

هرودت مغان را به عنوان یكی از قابل متعدد ماد معرفی می ‌كند. به روایت هرودت قبیله مغان طبقه روحانی را در حكومت‌های ایرانیان (مادها و پارس‌ها) تشكیل می ‌داده و آداب و عاداتی را دنبال می ‌كرده است كه بعدها به صورت وظایف و سنن دینی در آداب و رسوم ایرانیان متداول و معمول شده است.

از آن جمله است شیوه دفن و دفع مردگان با آیین تطهیر و شیوه‌های شستشو، از بین بردن جانوران زیانكار، پرستش سگ و ازدواج‌های خانوادگی . علی ‌رغم جنبش‌ها و تفكرات دینی و اعتقادات قبیله‌ای ضد مغان در شرق ایران و قدرت سیاسی در جنوب غربی ایران، مغان خیلی سریع خود را وارد امور سیاسی و مذهبی كردند و به گونه روزافزون حتی دارای قدرت سیاسی شدند. این امر در عصر مادها و بعدها در دوره حكومت ساسانی ان به روشنی قابل تشخیص و تایید است. ارتقاء مقام مغان در دولت ساسانی از 224 تا 652 میلادی آن‌چنان قابل توجه است كه تقریبا همه اركان حكومتی زیر نظر این روحانیون بود.مغان (روحانیون) عصر ساسانی آن‌چنان نیرومند بودند كه تاج را بر سر شاهان گذاشته و یا با مشاهده خطایی از او تاج را از سر او برداشته و او را از سلطنت خلع و به ضرورت وی را به زندان نیز می ‌بردند.

مغان ظاهرا حاملان و ناقلان تفكرات دینی و آداب و سنن غرب ایران هستند و به همین دلیل برخی از پژوهشگران بی ‌آنكه از اسناد و مدارك و پایگاه تحقیقاتی قابل قبولی برخوردار باشند، بیهوده می ‌كوشند مغان را گروهی بدانند كه از بین‌النهرین آمده و ریشه در اندیشه‌های كاهنان معابد آن سامان دارند.wikidoost ۰۰:۳۱, ۷ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] پادشاهان ماد

پس از فرورتیش رهبری مادها را خشتریته در دست گرفت. به دنبال حمله مجدد اشور به مادها خشتریته برای پایان دادن به حملات اشور با ماننا و سکاها پیمان دوستی بست و عملا با اشور وارد جنگ شد. دكتر خنجی معتقد است [2] که مادها دارای پنج پادشاه دیاکو - فرورتیش - خشتریته - هووخشتره - ایشتوویگو بودند و داستان سلطنت سکاها در ماد خطا است.

اولین اطلاعات آشوری در مورد مادها بر می‌گردد به سالنامه های شلمسر سوم(پادشاه آشور) به سال 734 یا737 قبل از میلاد مسیح.

هرودوت معتقد است که مادها دارای چهار پادشاه بودند (تلفظهای یونانی میان دو کمان):

دیاکو (دیوکسفرورتیش (فرااُردس)، هووخشتره (کیاکسار) و ایشتوویگو (آستیاگس). که به گفته او به مدت 150 سال از سال 701 یا 708 قبل از میلاد مسیح حکمرانی می‌‌کردند.

اما کتزیاس که منبع او دفاتر شاهی پارسیان است، مادها را دارای 9 پادشاه و 205 سال حکومت می‌‌دانسته است:

1 - آراباکس 2- مانداکس 3- سوسارمس 4- آرتیکاس 5- آربیان 6- آرته‌ایس 7- آرتینس 8- آستیبارس 9- ايشتوویگو (آستیاکوس).

wikidoost ۲۱:۳۸, ۲۶ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] پادشاهان ماد

ابتدا باید دو فهرست متفاوت یونانیان باستان یعنی مندرجات تاریخ هرودوت و پرسیکای کتسیاس طبیب و مورخ دربار پادشاهان هخامنشی را در باب پادشاهان ماد ذکر کنیم، که ظاهرا تفاوتهای زیادی با هم دارند و این تفاوت ظاهری باعث آن گردیده است که از این میان فهرست هرودوت اساساٌ درست و لیست کتسیاس سیاهه ای سیاه و تباه قلمداد گردد. تنها هرتسفلد ایرانشناس بزرگ آلمانی شجاعانه از جامع بودن روایت کتسیاس دفاع کرده و به جنبهً شرقی اصیل آن پی برده است گر چه آن هم نه در حد کافی، چه به طوری که خواهیم دید. همین فهرست بسیار جالب کتسیاس اساس شجرهً نامهً فرزندان آدم تورات را تشکیل می دهد. دلیل اینکه پادشاهان ماد در تورات در ردیف نخستین انسانها قرار گرفته اند از آن جاست که مغان دورهً اشکانی خاندان سپیتمه جمشید را که به موازات اواخر مادها و اوایل هخامنشیان حکومت کرده اند پیشدادیان می نامیده اند که در اصل به معنی نخستین قانونگذاران بوده اند ولی این نام همچنین معنی نخستین مخلوقات را نیز می داده است و از همینجاست که مکان پیشدادیان در اوستای کنونی و کتب پهلوی و روایات ایرانی دورهً اسلامی به ماقبل کیانیان یعنی پادشاهان ماد برده شده اند. بنابر این انبیای تورات که در تقلید از مغان ایران بوده اند به درستی کیانیان (مادها) را بر پیشدادیان ایران مقدم گرفته اند و این حتی باعث آن شده که نام پیشدادیان سکایی نیز در ترکیب با پیشدادیان ایرانی در تورات بعد از کیانیان ذکر گردد؛ می دانیم پیشدادیان سکایی (پارالاتها) که واقعاٌ نخستین انسانها هم به شمار می رفتند خود برای عقب برده شدن تاریخ پیشدادیان ایران دستاویز مغان ایرانی قرار گرفته اند. بنابر این در تدوین اوستا و تورات به عمد تاریخ جعل نشده است بلکه موبدان اوستا و انبیای تورات دنبال روایات تاریخی / اساطیری شفاهی شایع زمان خود و پیش از خود را گرفته اند. ما در اینجا فهرستهای پادشاهان ماد را از چهار فهرست تاریخ هرودوت و پرسیکای کتسیاس و تورات و منابع ایرانی یعنی اوستا و کتب پهلوی و شاهنامه می آوریم که تا به قول معروف بشود گفت: تو خود حدیث مفصل به خوان از این مجمل. فهرست هرودوت: دیوک که همان دایائوکو (قاضی، داور) کتیبهً سارگون دوم پادشاه آشوری است که توسط وی به هامات سوریه تبعید گردیده بود؛ فرائورت (فرورتیش، یعنی بسیار دیندار)، کی آخسارو (یعنی شهریار نیرومند همان هوخشتره یعنی شهریار نیک) و آستیاگ (یعنی ثروتمند یا نیزه انداز همان ایشتی ویگو کتیبه های بابلی، یعنی نیزه انداز) است. چنانکه دیاکونوف مولف تاریخ ماد دریافته در این فهرست نام دوتن بین دیوک و فرائورت از قلم افتاده اند. در خود تاریخ ماد نام دومین پادشاه بدون اینکه به عنوان دومین پادشاه ماد معرفی بشود در حواشی کتاب ضمن درج مطالب کتیبه های آشوری به صورت اوپیته یا آرپیته (یعنی دارای پدر خوب و شریف) آمده و جالب است که اشاره شده در فعالیتهای سیاسی وی علیه آشور چهار پسر وی او را همراهی می کنند و پادشاه سوم که در این کتاب به استناد کتیبه های آشوری خشثریتی (شهریار) معرفی شده به خطا با پسرش فرائورت (فرورتیش) یکی انگاشته شده است. فهرست کتسیاس: آرباک یعنی خداوند نجیب قلعهً واقع در بلندی که مطابق با همان دیوک هرودوت است. نام اوپیته ازقلم افتاده است ولی نام چهار پسر او به صورت ماندائوک (به یاد سپارندهً منش نیک همان مامیتی آرشو در کتیبهً اسرحدون)، سوسارم (رهبر بزرگ وسود رسان)، ارتوک (پر توان)، اربیان (پادشاه عربهای شرقی که بین گرگان و بلخ می زیسته اند) ذکر شده است. پسر اربیان، ارتی (متدین) مطابق همان فرائورت (دیندار) خبر هرودوت است که در حوالی شهر گنجهً اران به دست مادیای اسکیتی (افراسیاب تورانی) مقتول شد. ارتین یعنی شهریار بسیار شایسته یا پسر ارتی همان کی آخساروی خبر هرودوت و گزنفون است. استیبر (نیزه ور) همان آستیاگ خبر هرودوت است و سر انجام نام اسپنداس یعنی دارندهً اسبان تندرست با ارزش متعلق به داماد و ولیعهد آستیاگ یعنی سپیتمه جمشید می باشد که همزمان با کی آخسارو و آستیاگ در قفقاز و آذربایجان فرمان می رانده است. نام وی در شاهنامه جمشید (شاه موبدان) و لهراسپ (دارای اسبان تندرو) آمده است. در اوستا و کتب پهلوی و شاهنامه این پادشاهان تحت القاب اوستایی خویش از این قرار معرفی شده اند: کی قباد (شاه داور)، اپیوه (دارای اخلاف نیک)، کی پسین (پادشاه ناحیه پشتی)، کی بیرشن (پادشاه مادهای دوردستدر سمت کرمان)، کی ارشن (پادشاه ماد غربی) کی کاوس (پادشاه سرزمین اطراف چشمه فین کاشان)، سیاوش (سودرسان) یا فرود (دیندار مقتول)، کی خسرو (شهریار نیرومند) و اژی دیاک (ثروتمند) یا آخروره (شاه عادل) که به خطای عمد یا به سهو شاه ستمگر و ماروش معرفی شده است. نامهای توراتی این پادشاهان در ردیف آدم و اعقابش از این قرارند: آدم (به اوستایی یعنی مخلوق نیک سیرت) مطابق همان دایائوکو (کیقباد) است که توسط سارگون از ماد به هامات سوریه تبعید شد. شیث (جانشین) یا قاین (به اوستایی یعنی شاهزاده) مطابق همان اوپیته (یعنی دارای پدر نیک) است. خنوخ ( به عبری یعنی فاتح، به اوستایی یعنی پادشاه چشمه) جایی به جای خشثریتی (کیکاوس) جای دیگر به جای کی آخسارو (کیخسرو، هوخشتره) است که چشمه فین کاشان و چشمه علی شهر ری بدیشان منسوب می شده است. عیراد به عبری به معانی سریع و دمدمی مزاج به وضوح نشانگر همان کیکاوس اوستا و شاهنامه است. محویائیل یعنی آن که از سوی خدا مضروب شده همان پادشاه مقتول ماد یعنی فرائورت (فرود/ سیاوش) است. متوشائیل یعنی مرد خدا همان کی آخسارو (کیخسرو) ویرانگر امپراطوری جابر آشوری است و سر انجام لمک یعنی توانا و ثروتمند مطابق با آستیاگ آخرین پادشاه ماد می باشد. این نامها در باب چهارم سفرپیدایش تورات بیان شده است. در باب پنجم سفر پیدایش تورات نیز فهرستی دیگر از این خاندان ذکر شده است که از این قرار است: آدم و انوش (فانی) به جای دایائوکو و کیومرث (یمهً اساطیری) می باشند. شیث (جانشین) همان اوپیته (اپیوه) پسر دایائوکو است. قینان (کاینان، خینان) به اوستایی به معنی پادشاه سرزمین چشمه همان خشثریتی (کیکاوس) است. دونام بعدی این شجره نامه یعنی مهللئیل یعنی ستایشگر خدا و یارد (مقتول و ساقط شده) مربوط به همان فرائورت (فرود/ سیاوش) پادشاه معروف ماد است که به دست مادیای اسکیتی (افراسیاب ثانی) به قتل رسید. خنوخ به عبری یعنی فاتح همان کی آخسارو (کیخسرو، هوخشتره) فرمانروای قهرمان بی نظیر وبی مرگ اوستا و شاهنامه است. بالاخره اسامی توراتی بعدی یعنی متوشالح و لمک که به تر تیب به معانی نیزه انداز و ثروتمند می باشند متعلق به همان آستیاگ / ایشتی ویگو (ثروتمند )/ استیبر (نیزه انداز ) هستند. از آنجاییکه ابراهیم (پدر ملتهای فراوان) از جمله لقبی بر خشثریتی (کیکاوس یعنی پادشاه اطراف چشمه فین کاشان و پادشاه عربهای بین بلخ گرگان) به شمار می رفته از اینجا معلوم میشود که در شجره نامهً قرآنی ابراهیم- اسماعیل (خداشنو)- الیشع (نجات دهنده) اینان به ترتیب همان خشثریتی (کیکاوس)، فرائورت (دیندار) و کی آخسارو سرنگون کننده آشور و منجی ملل تحت ستم آشور بوده است. نام کی آخسارو در روایات اسلامی به صور خضر (خشثرو) و ادریس (به اوستایی یعنی نکونام= هئو سروه اوستا) نیز ذکر شده است. سه ابراهیم معروف دیگر تورات و قرآن که به همراه اولی جملگی بعداٌ فرد واحدی به شمار رفته اند عبارتند از فرااسپ اسکیتی (افراسیاب اول، قاتل سارگون دوم از پادشاهان جبار آشوری، پدر اسحق = ایشپاکای) و کورش (فریدون= جهانگیر، پشوتن بانی خانهً کعبه) و بردیه زرتشت ( ابراهیم خلیل الله، ویرانگر بتخانه ها) بوده اند.wikidoost ۰۲:۱۸, ۱۴ ژانویه ۲۰۰۷ (UTC)

[ویرایش] ظهور باستانگرایی آریایی

ظهور باستانگرایی آریایی در قرن نوزدهم و گسترش آن در دوره پهلوی ارتباط تنگاتنگی با هدفهای استعماری بریتانیا در ایران داشته است. سیاستگزاران انگلستان به منظور توجیه سلطه و حضور همه‌جانبه خود در ایران موج باستانگرایی آریایی و تمركز مطالعات تاریخی بر روی 2500 سال تاریخ شاهنشاهی را گسترش داده به طوری كه تمدن 4000 ساله پیش از هخامنشیان به بوته فراموشی سپرده شد.

دست اندركاران جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی در راستای اهداف خاص خود كه به نحوی ظریف با آرمانها و اهداف صهیونیسم پیوند داشت حاضر شدند بنیاد شاهنشاهی را كه از دوره مادها در ایران سابقه داشت به كورش كه در نزد یهودیان، مسیح موعود یا مشیاه نام گرفته بود پیوند نمایند.

در مرداد ماه سال 1340 جشن 2500 ساله آزادی یهود در اسرائیل برپا شد و سومین كنگره یهود به سپاسگزاری از كورش اختصاص یافت و آهنگسازان اسرائیل آهنگی برای كورش تهیه كردند كه بعدها در جشنهای شاهنشاهی نیز مورد استفاده قرار گرفت.

اندیشه آریایی و اعتقاد به یك پادشاه مقتدر و یك دیكتاتور مصلح از اصول ایدئولوژی حكومت پهلوی بود و اشخاصی نظیر محمدعلی فروغی كه خود از دست‌پروردگان مكتب جلال‌الدین میرزا و میرزا ملكم خان و... بود به تبیین آن پرداختند و بدین سان جلوس كورش هخامنشی بر اریكه قدرت مبدأ تاریخ ایران قرار گرفت و این جریان در دو دهه پایانی حكومت پهلوی شدت گرفت. چنانچه بر اثر خودبزرگ‌بینی، برتری‌جویی و كسب وجهه بین‌المللی محمدرضا پهلوی بنا بود جشنهای 2500 ساله درسال 1340 برگزار شود و بارها به علت وضعیت بغرنج اقتصادی و مضیقه مالی دولتی به تعویق افتاد.

بالاخره محمدرضا پهلوی در مهر ماه سال 1350 به رویاهای خود جامه عمل پوشاند و یكی از عظیم‌ترین و پرهزینه‌ترین جشنهای تاریخ معاصر ایران و جهان را در تخت جمشید شیراز در كنار آثار به جا مانده از كاخهای پادشاهان هخامنشی برگزار نمود و شهرك مدرنی بنا كرد كه همه چیز آن ازساختمان گرفته تا مبلمان، غذاها و... غیرایرانی بود. در این جشن 24 پادشاه و امیر عرب، 5 ملكه، 21 شاهزاده، 16 رئیس‌جمهور، 3 نخست‌وزیر، 4 معاون رئیس‌جمهوری و 2 وزیر خارجه از 69 كشور جهان و دهها تن از شخصیتهای علمی، هنری، فرهنگی و نمایندگان رسانه‌های خبری ایران و جهان حضور داشتند.wikidoost ۰۱:۴۷, ۸ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] =دياکوی عزيز

اين جمله صحيح نيست که: مردمی که جانشين مادها هستند کرد زبانها هستند. چون پا يتخت مادها شهر هگمتانه (همدان) بوده. ولی مردم همدان کرد زبان نيستند. اگر بنويسيم: مردم غرب ايران من فکر ميکنم که مقصود حاصل است و شامل کرد و غير کرد ميشود.و در جو فعلی بهتر است.با سلام.Shirkhan 22:37, ۲۶ نوامبر ۲۰۰۵ (UTC)

[ویرایش] شیرخان عزیز. بادرود

اصولا اینکه‌ ساکنین فعلی جایگاه هگمتانه‌ را بعد از حدود سه‌ هزار سال با توجه‌ به‌ تغییرات و تحولات عظیمی که خاورمیانه‌ به‌ خود دیده‌ منسوب به‌ مادها کنیم زیاد نمیتوان دلیل محکمی باشد. برای مثال ساکنین قسمتهایی از آدربایجان کنونی که‌ حتی از لحاظ شکل جمجمه‌ و قیافه‌ هم بیشترین شباهت را به‌ ترکان دارند تا به‌ مادهای آریایی (ویا حتی آریاییهای مخلوط با ترکان). Diyako 23:24, ۲۶ نوامبر ۲۰۰۵ (UTC)

[ویرایش] حذف اطلاعات وبگاه فرهنگسرا

حذف اطلاعات وبگاه فرهنگسرا که‌ حق تکثير ندارد و برگرداندن باقی مطلب.Masudmo ۲۰:۵۳, ۱۴ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)

غغعننعن --217.218.199.72 ۱۲:۴۱, ۱۰ دسامبر ۲۰۰۶ (UTC)غفق

[ویرایش] ماد آریایی ؟

با سلام خدمت دوستان منظور دوستان را از ماد آریایی متوجه نمی شوم؟ طبق نوشته های کتاب های معتبر در این زمینه مادها اتحادیه قبایل بودند. و برخی از این قبیله ها بومی خود ایران بودند(برای مثال قبایلی که در آتروپاتگان یا آذربایجان کنونی ساکن بودند) و تنها برخی از آنها آریایی بودند(قبایلی که در تهران و اصفهان کنونی ساکن بودند)

با درود.

مادها آریایی بودند که بعد آمدند و با ساکنان بومی زاگرس آمیخته شدند. بیشتر بومیان در لرستان زندگی می‌کردند و در آذربایجان بومی پیش از آریایی‌ها تعدادشان زیاد نبوده. --ماني ۰۷:۵۷, ۶ آوریل ۲۰۰۷ (UTC)