محمدکاظم کاظمی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
محمدکاظم کاظمی شاعر (چامهسرا)ی افغانی، سال ۱۳۴۶ در شهرهرات چهره به جهان گشود.سال ١٣۵۴ به کابل کوچ کرد و ۱۲ سال در کابل درس خواند. سال ۱۳۶۳ به ایران آمد و در کارشناسی خود را رشتهی مهندسی راهوساختمان از دانشگاه مشهد گرفت. از سال ۱۳۶۵ به فعالیتهای ادبی خود افزود و آن را در دههٔ هفتاد ادامه داد. وی با سرودن مثنوی «بازگشت» در فروردین ۱۳۷۰ به شعر افغان درخششی تازه داد.
[ویرایش] نمونه شعر
- بخشی از چامهی بازگشت :
غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت | پياده آمده بودم، پياده خواهم رفت | |
طلسم غربتم امشب شكسته خواهدشد | و سفرهای كه تهی بود، بسته خواهدشد | |
و در حوالی شبهای عيد، همسايه | صدای گريه نخواهی شنيد، همسايه | |
همان غريبه كه قلك نداشت، خواهد رفت | و كودكی كه عروسك نداشت، خواهد رفت | |
منم تمام افق را به رنج گرديده | منم كه هر كه مرا ديده، در گذر ديده | |
منم كه نانی اگر داشتم، از آجر بود | و سفرهام ـ كه نبود ـ از گرسنگی پر بود | |
به هرچه آينه، تصويری از شكست من است | به سنگ سنگ بناها، نشان دست من است | |
اگر به لطف و اگر قهر، می شناسندم | مام مردم اين شهر، می شناسندم | |
من ايستادم، اگر پشت آسمان خم شد | نماز خواندم، اگر دهر ابن ملجم شد |
- چامهای (شعری) دیگر:
آدمي پرنده نيست
تا به هر كران كه پركشد، براي او وطن شود
سرنوشت برگ دارد آدمي
برگ، وقتي از بلندِ شاخهاش جدا شود،
پايمال عابران كوچهها شو