بحث کاربر:خلیل منصوری
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
[ویرایش] خوش آمدید
خوش آمدید
سلام خلیل منصوری، و به ویکیپدیا خوش آمدید! از مشارکت شما سپاسگزارم. امیدوارم که از اینجا خوشتان بیاید و تصمیم به ماندن بگیرید. پیوندهای زیر برای کاربرهای جدید مفیدند:
- پنج اصل بنیادی ویکیپدیا
- چگونه ویرایش کنیم
- راهنمای ویکیپدیا
- خودآموز
- چطور یک مقالهٔ خوب بنویسیم
- شیوهنامه
- مسایل حق تکثیر
امیدوارم از ویکیپدیانویس بودن لذت ببرید! لطفاً برای آزمایش از ویکیپدیا:گودال ماسهبازی استفاده کنید و در صفحات بحث نام خود را با چهار علامت مدک امضا کنید، (~~~~)، با این کار نام شما و تاریخ به عنوان امضا درج خواهد شد. در صورتی که سوال داشتید، به صفحهٔ قهوهخانه بروید، یا اینکه از من در صفحهٔ بحثم بپرسید. باز هم خوش آمد میگویم!
بهآفرید ۲۳:۵۹, ۲۹ مه ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] مقالهٔ «سماموس»
اگر ممکن است لطفاً منبع مقالهٔ سماموس را مشخص کنید و بگویید که آن را از کجا برداشت کردهاید. وگرنه بنا به سیاستهای اینجا ناگزیر از حذف آنیم.بهآفرید ۲۳:۵۹, ۲۹ مه ۲۰۰۶ (UTC) این مقاله با توجه به تحقیقات میدانی و نیز کتب چون لغت نامه دهخدا تدوین شده است.
[ویرایش] مقالهٔ شیخ علی اکبر الهیان سمامی
لطفاً منابع به کاررفته در «شیخ علی اکبر الهیان سمامی» را ذکر کنید. نکتهٔ دگیر اینکه تحقیقات دستاول در ویکیپدیا نمیآید. اینجا را ببینید. بنابراین تا هنگامی که تحقیقات دستاول و شخصی شما توسط منبع ثالثی به چاپ نرسیدهاست نباید در نوشتن مقالهها به کار رود. بهآفرید ۰۰:۱۰, ۳۰ مه ۲۰۰۶ (UTC)
سماموس نام چكادي در مرز مازندران و گيلان است. درباره معناي آن اختلاف است اما در اين كه واژه اي تركيبي است به ظاهر هيچ اختلافي نيست. برخي آن را تركيبي از دو واژه سمام (با زبر و فتحه سين) و موس ميدانند. سمام نام عموميمنطقه اي در سمت شمال غربي چكاد است كه چند پارچه آبادي در آن قرار دارد و در صورت نسبت به سماميناميده ميشوند از آن جمله شيخ مكتب تفكيكي معروف شيخ علي اكبر الهيان سماميرامسري است. اين منطقه جزو پايين اشكور (جير اشكور) است. البته در خود معناي واژه سمام نيز اختلاف است كه به سبك خواندن اين واژه بر ميگردد و اين اختلاف سبك تلفظ و معنايي آن به زودي بيان ميشود. موس نيز به معناي قله و تپه و بلندي است. از اين رو به باسن، موس و در صورت نسبت و دشنام و ناسزا موسي گفته ميشود. در اين صورت معناي سماموس، قله و چكاد سمام است. برخي سوما را به معناي ماده اي دانسته اند كه از آن شربتي مقدس ساخته و در آيينهاي مذهبي زرتشتي مصرف ميشده است. بر پايه اين تفسير و معنا از واژه سوما (كه مردم با پيش و ضمه سين اين واژه را نيز تلفظ ميكنند) سوماموس به معناي چكادي است كه در منطقه پرورش سوما قرار دارد. اين نوع نامگذاري در منطقه بسيار ديده ميشود مانند توبن به معناي منطقه اي كه در آن درخت تو (با زبر تاء و اشباع واو ) ميرويد و بن به معناي زير و بنه است. يعني در زير و بنه منطقه رويش درخت تو. برخي سماموس را تركيبي از واژه سه و ماموس دانسته اند و ماموس را نام منطقه و آبادي سه گانه اي دانسته اند كه در زير اين قله وجود دارد. بنابر اين نام چكاد از نام آباديهاي سه گانه گرفته شده است. برخي نيز سو را به معناي نور و روشنايي گرفته اند چنان كه ميگويند سوي چشمانم كم شد، به معناي كم شدن ديد شخص. بنابراين سوماموس به معناي روشناي ماموس كه نام منطقه است، زيرا اين چكاد بزرگ برف نشين در هنگام برخورد تابش آفتاب بسيار خودنمايي ميكند و روشنايي و بازتاب نور خورشيد واقعا ديدني و جذاب است، به ويژه كه اين چكاد را ميتوان از لنگرود تا نزديكي تنكابن به وضوح ديد. برخي آن را تركيبي از سوما و موز و يا مازو دانسته است كه مازو و موز به معناي رشنه كوهها، كوهستان و قله آمده است چنان كه در معناي مازندران گفته اند درون كوهستان و يا قلهها و يا دررون رشته كوهها. البته مازو نام درختي نيز ميباشد كه در پارسي آن را بلوط گويند. البته در جنگلهاي شمالي چند گونه از بلوط يافت ميشود كه از معروفترين آنها مازو و پلوت است. برخي از اهالي سما ار مخفف آسمان و موس را به معناي چكاد و قله گرفته اند بنابراين سماموس به معناي چكاد آسمان گفته اند. البته براي آن دو معناي ديگري ميتوان يافت كه اين سه معناي اخير شايد به حق نزديكتر باشد. گروهي واژه سوم (به پيش سين) را به معناي گياه چريد چهارپا و چرا كردن و وزيدن باد دانسته اند. پس سوماموس به معناي قله چراگاه و يا قله اي است كه گياه مخصوص چريدن چهارپايان وجود دارد. اين معنا از آن رو درست مينمايد كه در اين منطقه از گذشته چراگاه چارپايان بوده است و هنوز هم گلههاي بزرگ است در دامنه آن رها و در حال چريدن است . افزون بر آن كه در زمانه ما نيز چراگاه رمههاي گالشها در تابستان و بهار است. چنان كه ار اسناد تاريخي نيز به عنوان چراگاه خاندانهاي معروف جورده رامسر مانند شل شريف و سطان رستم معروف بوده است. گروهي ديگر سمام را به معناي باز و شاهين شكاري دانستهاند. پس سماموس تركيبي از سمام و موس است كه در حالت ادغام تخفيف داده ميشود و سماموس خوانده ميشود. در اين صورت سماموس به معناي آشيانه شاهين و عقاب معنا ميدهد كه اين دور از ذهن نيست. چكاد سوماموس و يا سماموس داراي چهار قله است كه بلندترين آن در غرب قرار دارد قلههاي شرقي آن شامل سرخ تله و قله زلزلان دشت و سه برار رژه (رجه) است. به نظر ميرسد كه نام اين شرقيترين بخش نام خاص و ويژه آن نباشد، بلكه اشاره مردم جورده (جواهرده كنوني، چون جور ده در برابر جيرده به معناي بالا ده است) رامسر به سه قله است، زيرا رژه و يا رجه در زبان محلي به معناي قله و رديف و يا ايستاده به نظم آمده است كه به معناي سه برادري است كه رديف و در كنار هم به رژه ايستادهاند. بنابراين كاري كه برخي انجام ميدهند و بر سر يكي از قله سه نماد سنگي و رديف ميسازند مفهوم درستي ندارد. از اين رو برخي بر اين باورند كه مردم با اشاره به سه قله و چكاد شرقي آن كه از جورده به چشم ميآيد اين سه چكاد سمام اراده ميكنند.
- لغت نامه دهخدا
- حایری سمامی . بزرگان رامسر. قم: نشر کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی.
- سجادی . تاریخ و جغرافیای رامسر. تهران: نشر معین،