مهموئی (روستا)
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
مهموئی نام روستایی است از دهستان شاخنات، بخش درمیان، شهر بیرجند در استان خراسان جنوبی. این روستا در میانهٔ راه بیرجند به قاین قرار دارد؛ دارای آب و هوایی گرم و خشک است و ارتفاع آن از سطح دریا ۱۷۷۵ متر میباشد. اگرچه ریشه یا معنی نام مهموئی مشخص نیست اما روستائیان معتقدند که اولین ساکنانی که در این منطقه ساکن شدند نام روستا را مهموئی نهادند چرا که در محلی هموار و دشت مانند قرار گرفته بود.
آمارهای متفاوتی برای جمعیت مهموئی ذکر شدهاست. لودویگ آدامک در ۱۹۱۸ جمعیت آن را ۹۲۹ نفر ثبت کرده و در فرهنگ جغرافیایی ایران نیز در۱۳۲۹ جمعیت آن ۱۴۶۷ نفر ثبت شدهاست. بر اساس سرشماری سال ۱۳۷۵، مهموئی دارای ۶۹۵ نفر جمعیت شامل ۱۸۵ واحد مسکونی و ۲۲۳ خانوار بودهاست. تمامی ساکنان روستا شیعه بوده و زبان فارسی دری را با لهجه محلی تکلم میکنند. شغل اکثر آنان کشاورزی است. بز و گوسفند نیز به وفور پرورش داده میشود. محصولات اصلی مهموئی عبارتند از زعفران و زرشک که برای کسب درآمد کشت میشود. گندم، جو، چغندر قند، برخی انواع میوه مثل انواع انگور، آلوسیاه، زردآلو، خربزه، هندوانه، عناب و بادام نیز از دیگر محصولات روستا هستند که البته به دلیل کم بودن تولید و غیر صنعتی بودن کشاورزی منطقه به صورت عمده در خود منطقه به مصرف میرسند. تا قبل از دهه ۱۳۴۰ خشاش نیز به منظور تولید تریاک در روستا کشت میشد. تا قبل از حفر اولین چاه عمیق در دهه ۱۳۶۰، کشاورزی روستا به صورت دیم یا با استفاده از آب قنات انجام میشد. اما اکنون بخش اصلی کشاورزی با استفاده از آب بیش از ۲۰ حلقه چاه عمیق انجام میشود. آب آشامیدنی روستا در گذشته از طریق یک رشته قنات تامین میشد اما اکنون دو رشته لوله، آب آشامیدنی و آب مورد نیاز برای مصارف خانگی را تامین میکنند. با این حال رشته قنات قدیمی هنوز زاینده و مورد استفادهاست.
تسهیلات جدید روستای مهموئی شامل مواردی مثل برق (از ۱۳۶۳)، خانه بهداشت، راه آسفالت، آب آشامیدنی لوله کشی ( از حدود ۱۳۷۷)، تعاونی روستایی، مدرسه ابتدایی، مدرسه راهنمایی شبانه روزی و تلفن میشود.
[ویرایش] تاریخچه مهموئی
از اوایل دهه ۱۳۳۰ ش. بسیاری از ساکنان روستا به صورت فصلی برای کسب درآمد به مزارع پنبه مازندران مهاجرت میکردند و تعداد زیادی از ساکنان روستا طی این دهه تا قبل از انقلاب اسلامی به صورت دائم به شهرهای تهران و مشهد مهاجرت کردند. اکثر این مهاجران هنوز ارتباط خود را با روستای اجدادی خود قطع نکردهاند و بسیاری از آنان طی دهه اول ماه محرم برای شرکت در مراسم شبیه خوانی و تعزیه به روستا میروند.
در مرکز قبرستان روستا آرامگاهی قرار دارد که زیارتگاه مردم روستا و دهات اطراف است و برخی برای گرفتن حاجتهای خود، نذوراتی را نذر بقعه آن میکنند. این آرامگام متعلق به سیدی به نام «آقای میرعباس»است که در اوایل قرن 14 هجری در آنجا دفن شدهاست. اعتقاد مردم روستا بر این است که وی فردی بسیار با ایمان بودهاست. از کرامات وی چنین نقل میکنند که یک بار در اواخر تابستان در موسم تهیه شیره انگور یا دوشاب، نزاعی لفظی میان وی و یکی از روستائیان در میگیرد و فرد روستایی وی را ناسید خطاب میکند، میر عباس برای اثبات صحت سید بودن خود جامه از تن بیرون میآورد وبه میان آتش میرود و پس از مدتی به درخواست روستائیان از آتش بیرون میآید.
[ویرایش] منبع
- فرهنگ جغرافیایی ایران، آبادیها، زیر نظر حسینعلی رزم آرا، تهران: سازمان جغرافیایی کشور، ۱۳۲۹، ج ۹، ص ۴۱۰
- Ludwig W. Adamec, Historical Gazetteer of Iran. Vol.2, Meshed and Northeastern Iran. Graz:Academische Druck,1981.p.460