داود کریمی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

داود كريمى یا حاج داود کریمی زاده ۲۷ بهمن ۱۳۲۶ خورشيدى درگذشته 15 شهریور 1383 از فرماندهان ایرانی در جنگ ایران و عراق بود.

فهرست مندرجات

[ویرایش] زندگی

کریمی در ۸ سالگى پدر خود را از دست داد. به همین دلیل مجبور شد تحصیل را رها کند تا بتواند خرج خانواده خود را دربیاورد.

وی در جوانى از طریق مهدى عراقى با روح‌الله خمینی آشنا شد و این آشنایی تأثیر فراوانی بر وی گذاشت. در سال‌هاى نخستين دهه ۵۰ داود كريمى با عده‌ای از دوستان خود گروه فجر اسلام را راه‌اندازی کرد. این گروه اسلامی معتقد به عملیات چریکی بر ضد حکومت وقت بود.

فجر اسلام و سازمان مجاهدين خلق از ابتدا روابط بسيار گرمى داشتند. اما براساس شواهد موجود از سال ۵۲ ارتباط اين دو گروه مخفى با هم قطع شد. چرا كه اعضاى گروه «فجر اسلام» اعتقاد داشتند كه سازمان به «بيراهه مى رود».

داود که به شغل تراشكاری مشغول بود در کنار آن تا سال 55 خورشیدی به مبارزه با حکومت پهلوی ادامه داد. پس از سال 55 وی به همراه عده‌ای دیگر به لبنان می‌رود. در آنجا با دكتر مصطفى چمران و محمد منتظرى آشنا می‌شود. پس از مدتى نيز از رتبه شاگردى به معلمى ارتقا پيدا کرد و مربى نيروهاى چريكى در لبنان شد. داود کریمی در سال ۱۳۵۶ به ايران برگشت.

[ویرایش] انقلاب

حاج داود در همان اولين روزها با كمك سعید حجاريان و ديگر مبارزان در كميته انقلاب نازى‌آباد فعالیت مى‌کند و خود هدايت و مسئوليت اين كميته را برعهده مى‌گيرد. به گفته حجاريان داود کریمی از اعضاى اصلى تشكيل دهنده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و عضو هيات مركزى سپاه تهران بود.

[ویرایش] جنگ

با شروع جنگ کریمی به منطقه جنوب و سپس غرب رفت. او در همين مدت كه تا سال ۶۱ ادامه يافت، بر پايه آموخته‌هاى خويش در لبنان مسئول آموزش نظامى سپاه شد. سپس مدتى كوتاه‌تر از يك سال فرمانده سپاه تهران بود. مدتى هم در بنياد شهيد كه رياست آن را مهدى كروبى به عهده داشت، مشغول شد تا سال پايانى جنگ فرارسيد. حاج داود در اين دوره در دو عمليات بزرگ و سرنوشت ساز فاو و مرصاد (پس از پذيرش قطعنامه 598) حضور يافت. او در آنجا مسئوليت گردان‌هاى رزمى- مهندسى جهاد را داشت. در فاو بود كه مصدوم شيميايى شد و در مرصاد، تركشى او را مجروح کرد.

در این دوران يكى از مهم‌ترین کارهای او طرح شكستن حصر آبادان بود.

در فاصله سال هاى ۶۵ تا ۶۷ داود کریمی در شرق كشور به سر مى‌برد. او در اين دوره با سمت فرماندهى قرارگاه مركزى محمد رسول الله و قرارگاه هاى تاكتيكى تابعه شرق كشور در قالب طرح «والعاديات» مسئول مبارزه با قاچاقچيان مواد مخدر بود.

در عمليات فاو با حمله شیمیایی نیروهای عراقی وی مجروح شد و او را براى معالجه به تهران بردند. به رغم آسیب فراوان وی زنده ماند.

[ویرایش] پس از جنگ

پس از جنگ کریمی به كارگاه تراشكارى‌اش بازگشت كه به گفته دوستانش، اين بار «محقرتر» بود و در جاده [[باقرآباد] قرار داشت. وی پس از سال ۶۸ تا زمان درگذشت وی بیش از پیش منزوی شد و توجهی به او نشد. از ۳۰ دى ۷۲ تا ارديبهشت ماه سال بعد به زندان افتاد.

از ۱۵ تير ماه ۱۳۸۲ بيمارى‌اش شدت گرفت و بسترى شد. اما پزشكان كارى از دستشان برنیامد تا آنكه او را سه چهار ماه به آلمان فرستادند. به گفته حجاريان پزشكان آلمانى تشخيص داده بودند كه بيمارى او ناشى از مسموميت شيميايى حاصل از گازهايى است كه در جنگ به كار رفته بود آنها نوع گازهاى شيميايى را هم مشخص كرده بودند. سرانجام داود کریمی در نيمه شهريورماه ۱۳۸۳ بر اثر جراحات ريوى ناشى از شيميايى دين درگذشت.

حاج داود در شانزدهم شهريورماه ۱۳۴۹ ازدواج كرد كه ثمره اين ازدواج يك دختر به نام «مريم» و سه پسر با نام هاى «ميثم»، «محمدصادق» و «محمود» است.

[ویرایش] منبع

روزنامه شرق