آبراهام لینکلن/ترجمه
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
نام: آبراهام لینکون ملیت: آمریکایی
مرتبه=16 مین [رئیس جمهور ایالات متحده] شروع تصدی: 4 مارس 1861 پایان تصدی: 15آوریل 1865 رئیس جمهور قبلی: جیمز بوکنان رئیس جمهور بعدی: اندروجانسون تاریخ تولد: 12 فوریه 1809 محل تولد: شهرستان هاردین، کنتاکی تاریخ وفات: 15 آوریل 1865 محل وفات: واشنگتن همسر: مری تاد لینکون حزب: حزب ویگ ایالات متحده [تاریخ حزب جمهوری خواه ایالات متحده/ جمهوری خواه] مذهب: نامشخص معاون رئیس جمهور: هانیبال (1861 تا 1865)، اندروجانسون (از مارس تا آوریل 1865) امضا: Abraham Lincoln signature.JPG
برای یافتن سایر موارد کاربرد نام آبراهام لینکون به [(شفاف سازی)آبراهام لینکون] مراجعه کنید. آبراهام لینکون در 12 فوریه 1809 چشم به جهان گشود و در 15 آوریل 1865 چشم از جهان فرو بست. او را گاهی "آبه لینکون" لقب می دادند و گاهی با نامهای مستعار "آبه درستکار" و "ناجی بزرگ" صدا می زدند. لینکون سیاستمداری آمریکایی بود [سیاست ایالات متحده] که در مقام 16 ایمن رئیس جمهور آمریکا [از سال 1861 تا 1865] و نیز به عنوان نخستین رئیس جمهور از حزب جمهوری خواه آمریکا انجام وظیفه نمود. امروز او بدین جهت شهره است که به تاریخ برده داری در آمریکا خاتمه داد و ایالات متحده آمریکا را با نظارت بر مسائل مربوط به جنگ در طی جنگ داخلی آمیکا پا برجا نگه داشت. او ژنرالها را انتخاب کرد و استراتژی آنها را تایید نمود، افسران ارشد غیر نظامی را برگزید، بر دیپلماسی، عزل و نصب و فعالیتهای حزب نظارت کرد، و از طریق پیامها و سخنرانیها نظرات عموم را جمع آوری نمود. توان بالای او در سخنوری قدرت تاثیر گذاری او را افزایش می داد. آدرس گتیسنربرگ او تاثیر ماندگاری بر ارزشهای آمریکا داشت. لینکون می بایست برای حفظ آمریکا برده داری را نابود می کرد و این کار را با "اعلامیه آزادی" بردگان و "اصلاحیه سیزدهم" به انجام رساند. او شخصاً مسئولیت "بازسازی" را به عهده گرفت و در پی این بود که هرچه سریعتر کشور را دوباره یکپارچه سازد. "جمهوریخواهان تندرو" که طرفدار سیاستهای سختگیرانه تر بودند با او به مخالفت برخاستند. توانمندیهای او را در امر رهبری می توان به وضوح در موارد زیر مشاهده کرد: در نخستین عملکرد دیپلماتیک وی در کنترل و اداره ایالتهای مرزی گرفتار برده داری در اوایل جنگ، در ناکام ساختن تلاش پارلمان برای سازمان دهی نجرد کابینه وی در سال 1862، در گفته ها و نوشته های بسیارش که به بسیج کردن و انگیزه دادن به ناحیه شمال کمک شایانی کردندو و در فرونشاندن جنجال صلح در انتخابات ریاست جمهوری 1864 آمریکا. کوپرهدز او را به خاطر نقض قانون اساسی، پا را فراتر از قدرت اجرایی خود گذاشتن، اجتناب از سازش و مصالحه در امر برده داری، اعلام قانون ازدواج، معوق گذاشتن حکم احضار به دادگاه، دستور بازداشت 18 هزار مخالف من جمله مقامات دولتی و ناشران روزنامه ها و کشتار صدها هزار مردان جوانی که به عنوان سرباز در جنگ خدمت می کردند، موارد انتقاد قرار داد. "جمهوری خواهان تندرو" نیز او را به دلیل عملکرد کندش در خاتمه دادن به برده داری و عدم اعمال خشونت کافی نسبت به مناطق اشغال شده جنوبی به باد انتقاد گرفتند. تاریخ نویسان بر این باورند که لینکون بر نهادهای سیاسی و اجتماعی آمریکا تاثیری ماندگار بر جای نهاد به ویژه اینکه این روال را در پیش گرفت که تمرکز قدرت را در دولت فدرال افزایش دهد و از قدرت دولتهای ایالتی بکاهد. لنکن همواره در رده ی یکی از بزرگترین روسای جمهور قرار خواهد داشت. اعتبار او مدیون نقش در تعریف مسائل بزرگ و مهم، سازمان دهی جنگ داخلی و پیروزی در آن، از بین بردن برده داری، تجدید نظر در ارزشهای ملی، تشکیل حزب سیاسی نوین و حفظ آمریکا است. ترور او در نگاه میلیونها تن از مردم آمریکا شهادت محسوب شد.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] لینکون تا سال 1854
[ویرایش] =دوران آغازین زندگی
آبراهام لینکون در 12 فوریه 1809 (همزمان با چارلز داروین) در کلبه ای چوبی در مزرعه ی سینکینگ اسپرینگ، به مساحت 4/1 کیلومتر مربع، به دنیا آمد. پدرش توماس لینکون و مادرش ننسی هانکز بود. مزرعه ای که لینکون در آن به دنیا آمد در "نولین کریک" درسه مایلی جنوب هاجنویل کنتاکی واقع شده است، در واقع در ناحیی جنوب شرق شهرستان (بخش) هاردین که در آن زمان مرز به حساب می آمد. نام لینکون را از نام پدربزرگش گرفتند که در حمله ی سرخپوستها در سال 1786 پوست ازسرش جدا کردند و او را به قتل رساندند. والدین لینکون تحصیل نکرده و بی سواد بودند. آبراهام یک خواهر بزرگتر داشت به نام سارا لینکون که در سال 1805 به دنیا آمد. او همچنین برادر کوچکی داشت به نام توماس که در اوان کودکی جان سپرد. هنگامی که لینکون مشهور شد، گزارشگران و داستان نویسان در خصوص فقر و ابهامات موجود در تولد او اغراق می کردند. با این حال، لینکون از شهروندان مورد احترام و نسبتاً توانگر کنتاکی به حساب می آمد. و در دسامبر سال 1808 در قبال پرداخت 200 دلار نقد و اندکی بدهکاری توانست مزرعه ی سینکینگ اسپرینگ را بخرد. این مزرعه هم اکنون بخشی از "زادگاه تاریخی ملی آبراهام لینکون" است. والدین آبراهام عضو کلیسای پروتستان بودند که از کلیسای بزرگ به دلیل رد حمایت از برده داری جدا شده بود. از همان اوان کودکی لینکون با احساسات ضد برده داری مواجه ی بسیار داشت. با این وجود هرگز به کلیسای پدر و مادرش و یا کلیساهای دیگر نپیوست و در مقام جوام مذهب را به باد استهزامی گرفت. سه سال بعد از اینکه خانواده لینکون ملک را خریدند، ادعای دیگری مبنی برمالکیت مزرعه در دادگاه هاروین مطرح شد که آنها را مجبور به تخلیه کرد. توماس، پدر آبراهام، این پرونده حقوقی را دنبال کرد تا اینکه سرانجام در سال 1815 با شکست مواجه شد. هزینه ها و مخارج پیگیری پرونده به مشکلات خانواده دامن زد. درسال 1811، آنها توانستند چند مایل دورتر،1/0 کیلومترمربع از یک مزرعه 9/0 کیلومتر مربعی واقع در ناب کریک اجاره کنند. این مزرعه به دلیل اینکه در دره ی رودخانه رولینگ فورک واقع شده بود، یکی از بهترین و حاصلخیزترین مزارع منطقه به شمار می آمد. در این زمان، پدر لینکون یکی از اعضای مورد احترام جامعه و کشاورز و نجار موفقی بود. لینکون نخستین خاطره هایش را از این مزرعه به یاد دارد. در سال 1815، مدعی دیگری نیز در تلاش برای بیرون کردن خانواده لینکون از مزرعه ی ناب کریک (که هم اکنون بخشی از زادگاه ملی تاریخی آبراهام لینکون به حساب می آید) برآمد. توماس، خسته از دادخواهی و عدم امنیت دادگاههای کنتاکی تصمیم گرفت به هند برود چرا که زمینهای هند توسط دولت فدرال مساحی و نقشه برداری شده بود و بنابراین سند مالکیت زمین اعتبار و امنیت بیشتری داشت. شاید این حوادث بود که به آبراهام انگیزه داد بعدها به دنبال یادگیری " نقشه برداری" رود و "وکیل" شود. در سال 1816، زمانی که لینکون 7 ساله بود همراه با پدر و مادرش به بخش بری هند نقل مکان کرد. او بعدها پی برد که این جابجایی بعضاً به دلیل برده داری و نیز به علت مشکلات اقتصادی موجود در کنتاکی صورت گرفته بود. در سال بعد در سال 1818که لینکون 9 ساله بود مادرش در سن 34 سالگی بر اثر عارضه ای ناشی از شیر جان باخت. اندک زمانی بعد پدر لینکون با سارا بوش جانستون ازدواج کرد. سارا لینکون را مانند بچه های خودش بزرک کرد و سالها بعد در مقایسه ی لینکون با پسر واقعی خودش چنین گفت: "هر دو بچه های خوبی بودند. اما اکنون که دیگر هیچکدام نیستند باید بگویم که آبراهام بهترین پسری بود که در تمام عمرم دیدم." (از " لینکون"، نوشته ی دیوید هربرت دونالد، 1995). در سال 1830، به دلیل افزایش مشکلات مربوط به زمین و نیز مشکلات اقتصادی در هند، خانواده ی آبراهام در زمینی دولتی سکنی گزیدند. محل این زمین را پدر آبراهام در بخش ماکون ایالت ایلینویز برگزید. زمستان سال بعد آنقدر سرد و سخت بود که خانواده را تقریباً مجبور به با بازگشت به هند کرد. هنگامی که پدر در سال بعد خانواده را به محلی در همان حوالی دوباره جابجا کرد، لینکون دیگر جوانی 22 ساله و مستقل بود که در امتداد رودخانه ی سنگامون تا شهرستان سنگامون ایلینویز قایق سواری می کرد. در اواخر همان سال دنتون آفوت، تاجری در نیورالم، او را به استخدام خود درآورد و از آن زمان آبراهام با همراهی دوستانش با قایق از طریق رودخانه ی سنگامون، رودخانه ایلیونویز و رودخانه ی می سی سی پی از نیورالم به نیواورلتر و یویندیانا کالا جابجا می کرد. گاهی در نیواورلند مزایده و حراج برده ها را می دید که تاثیری نا زدودنی بر باقی عمرش به جا می گذاشت. اینکه آیا واقعاًً او در این زمان شاهد خرید و فروش و مزایده برده ها، در کشوری که در آن برده ها حضور چشمگیر داشتند، بوده است یا نه مشخص نیست اما به هر حال او گاه گداری شاهد چنین اعمال شنیع و ناپسندی بوده است. تحصیلات رسمی او احتمالاً فقط 18 ماه آموزش، ان هم به وسیله معلمان غیر رسمی بوده است. در واقع او خود آموخته بود، هر کتابی می توانست قرض می گرفت و می خواند. بر انجیل، آثار ویلیام شکسپیر، و تاریخ انگلستان و تاریخ آمریکا کاملاً مسلط بود و خود شیوه ای بسیار ساده برای سخن گفتن برگزید که حضار را که گوششان به سخنان مطنطن و پرطمطراق عادت کرده بود متحیر می ساخت. او کشتی گیر بود و در کار با تبر مهارت بسیار داشت. شکار نمی رفت و ماهی گیری می کرد زیرا دوست نداشت حیوانات را حتی به خاطر غذا بکشد. هرچند که بلند قد و قوی هیکل بود، اما وقت زیادی را صرف مطالعه می کرد و از این رو همسایگان فکر می کردند که او برای فرار از کارهای سخت و طاقت فرسای بدنی مطالعه می کند.
[ویرایش] حرفه ی نخست
لینکون در سال 1832 در سن 23 سالگی حرفه ی سیاسی خود را با شرکت در مبارزه ی انتخاباتی مجمع عمومی ایلینویزز، به عنوان یکی از اعضای حزب ویگ (آمریکا)، آغاز نمود. بخش عمده خط مشی حزب او ارتقاء کشتیرانی در رودخانه سنگامون بود با این امید که این کار سبب جذب کشتی های بخار به این رودخانه شود و از این رهگذر مناطق فقیر در امتداد و در حوالی رودخانه به رونق و نان و نوایی برسند. او به عنوان کاپیتان در شرکتی در میلیشیای ایلینویز، که در جنگ بلک هاک (جنگ شاهین سیاه) از نیوسالم جدا شده بود- هرچند که او هرکز جنگ و درگیری مشاهده نکرده بود- مشغول به کار شد. پس از اینکه هم قطارانش به او رأی دادند او را برگزیدند، آبراهام چنین نوشت: "هیچ موفقیتی در زندگی اش تا این اندازه موجب رضایت خاطر او نشده است." برای مدتی در نیوسالم ایالت ایلینویز مغازه ی کوچکی دایر کرد. همچنین جواز مشروب فروشی گرفت و به فروش ویسکی پرداخت. [۱] در سال 1837 بود که لینکون صمیمی ترین درست خود جوشوا فرای اسپید را ملاقات کرد و از تخت خود به مدت 4 سال با وی به صورت اشتراکی استفاده کرد که در آن زمان مساله ای کاملا طبیعی بود(دونالد). "... اگرچه گفتنش کمی سخت است اما وی بهترین و صميمی ترین دوست لینکون در تمام طول زندگی اش بود. " (نیکولای و هی) هنگامی که اسپید در فوریه 1842 ازدواج کرد لینکون از اسپرینگ فیلد این گونه نوشت:" در مورد هر دویتان احساس حسادت می کنم؛ آنقدر به هم نزدیک شده اید که مرا فراموش کرده اید." ( مجموعه آثار لینکون(با ویراستاری) باسلر) در سال 1842 لینکون نامه های بی نام و نشانی را در " مجله سانگامو" منتشر کرد و جیمز شیلدز حسابرس ارشد ایالتی حزب دموکرات را به سخره گرفت. وقتی شیلدز فهمید که نامه ها کار لینکون بوده او را به دوئل دعوت کرد. لینکون سلاح خود را یک " شمشیر شوالیه ی با ابعاد بزرگ" انتخاب کرد. لینکون بلند قد بود و بازوانی قوی داشت که مزیتی مهم محسوب می شد اما در آخرین لحظه دوئل لغو شد. [۲]
در سال 1841 لینکون به کمک ویلیام هرندون که از طرفداران حزب ویگ بود مطالعه حقوق را آغاز کرد. در سال 1856 هر دو به حزب نوپای جمهوریخواه پیوستند. پس از مرگ لینکون هرندون با مراجعه به افرادی که در ایلینویز با وی آشنا بودند کتاب "لینکون هرندون" را منتشر کرد. <!—هیج یک از این مطالب با موضوع جاری مرتبط نیست. لینکون هرگز به جامعه ضدبردگی نپیوست. وی با فردی که در خانواده ای اشراف زاده اهل کنتاکی متولد شده بود ازدواج کرد و به فرزندانش اجازه داد در کنار بردگان این خانواده بزرگ شوند. تعدادی از بستگان خانواده همسرش در پلیس فدرال استخدام شدند. وی پیشرفت های علمی نیوانگلند را می ستود و فرزندش را برای تحصیل به دانشگاه های بخش شرقی فرستاد؛ وی رابرت تاد لینکون را به آکادمی فیلیپس اگزتر و دانشگاه هاروارد فرستاد.__>
[ویرایش] خانواده
در 4 نوامبر 1842 با ماری تاد لینکون ازدواج کرد. این زوج 4 فرزند پسر داشتند.
- رابرت تاد لینکون – 1 اوت 1843 تا 26 جولای 1926- متولد اسپرینگفیلدز ایلینویز- وی در منچستر، ورمونت درگذشت.
- ادوارد بیکر لینکون- متولد 10 مارس 1846 و متوفی به 1 فوریه 1850- محل تولد و مرگ وی اسپرینگفیلدز بود.
- ویلیام والاس لینکون- متولد 21 دسامبر 1850 و متوفی به 2 فوریه 1862- محل تولد اسپرینگفیلدز و محل وفات واشینگتون دی سی.
- توماس تاد لینکون - متولد 4 آوریل 1853 و متوفی به 16 جولای 1871- محل تولد اسپرینگفیلدز و محل وفات شیکاگو.
تنها رایرت به سن بلوغ رسید. وی 3 فرزند و 3 نوه داشت که نوه هایش بچه دار نشدند و بدین ترتیب نسل لینکون ها با رابرت بکویت (نتیجه آبراهام) در 24 دسامبر 1985 خاتمه یافت. [۳] در خانواده ی همسرش، 4 تن از برادران همسرش برای کنفدراسیون مبارزه کردند که یکی از آنها زخمی و دیگری کشته شد. ستوان دیوید تاد، برادر ناتنی مری تاد لینکون، به عنوان رئیس زندان لیبی در طی جنگ انجام وظیفه می کرد.
[ویرایش] فعال ضد جنگ
درسال 1846، به عنوان نماینده در مجلس نمایندگان ایالت متحده انتخاب شد. و چون در مجلس تازه وارد بود، شخصیتی برجسته و تاثیرگذار به حساب نمی آمد. او در مخالفت با جنگ مکزیک و آمریکا داد سخن داد و علت این جنگ را میل رئیس جمهور جیمزناکس بالک به کسب افتخار نظامی رنگین کمانی دلکش که در باران خون نقش می بندد – دانست. علاوه بر این سخن دانی، آبراهام مستقیماً ادعاهای بالک را در خصوص مزر تگزارس مورد انتقاد قرار داد. [۴] لینکون یکی از 82 عضو حزب ویگ بود که در سال 1848، 18 دموکرات را در خصوص رأی موافق برای اصلاح قطعنامه ای شکست دادند. این اصلاحیه می بایست در قالب قطعنامه ای معمولی به کمیته ارسال می شد که در آن از کمیته خواسته شده بود تا این عبارت را اضافه نماید "جنگی غیر ضروری و برخلاف قانون اساسی توسط رئیس جمهور آمریکا آغاز گردید." این اصلاحیه تصویب شد، اما لایحه ی آن هرگز از جانب کمیته به مجلس بازنگشت تا در مورد آن رأی گیری نهایی صورت گیرد. [۵] لینکون با سخنرانی آتشین خود شهرتش را در کنگره خدشه دار کرد. او اظهار داشت: "خدای آسمانها فراموش کرده از ضعیفان و بیگناهان دفاع کند و به قاتلان و شیطان صفتان پلید اجازه داده تا زنان و مردان و کودکان را قتل عام کنند و سرزمین عدل و داد را به تباهی بکشانند." دو هفته بعد، بالک معاهده ی صلحی به کنگره فرستاد. در واشنگتن هیچکس به لینکون اهمیت نمی داد. اما دموکراتها از سرتاسر منطقه ی او، که جنگ مقبول افتاده بود و عده ی بسیاری برای شرکت در آن داوطلب شده بودند، اعتراض خشمگینانه خود را ابراز داشتند. در شهرستان مردگان، قطعنامه هایی در حمایت شدید از جنگ و تقبیح حملات چریکها، تهمت زنندگان به رئیس جمهور و مدافعان کشتار در آلامو به تصویب رسید. شریک حقوقی لینکون، ویلیام هرندن، به وی هشدار داد که این خدشه وارده عمق تر شده و غیرقابل جبران است. خود لینکون هم ناایمد و دلسرد شده بود و بنابراین تصمیم گرفت در انتخابات مجدد شرکت نکند. در انتخابات پاییز 1848، او شدیداً برای زادکاری تیلر، ژنرالی موفق که لینکون قبلاً اعمال شنیعش را تقبیح کرده بود، به تبلیغ پرداخت. اعتراضات لینکون به بالک، دوباره در طی جنگ داخلی ذهن وی را به خود مشغول داشت. </ref> 33-428: (1928). "1858-1809: آبراهام لینکون" و آلبرت بوریج [۶]
این شهر، قبل از اینکه لینک شهرت بین المللی بیابد، نخستین شهری بود که به افتخار او نام گذاری شد.
شاخص ترین پرونده ی کیفری لینکون در سال 1858 بود. در این پرونده او از ویلیام آمستردام که به قتل متهم شده بود دفاع کرد. علت شهرت این پرونده این است که لینکون از اخطاریه ی قضایی در این پرونده استفاده کرد و در آن زمان استفاده از این کار برای نشان دادن اینکه یکی از شاهدان در جایگاه شهادت دروغ داده است بسیار به ندرت صورت می گرفت. پس از اینکه شاهد اظهارات خود را مبنی براینکه در نور ماه شاهد جنایت بوده و در زاویه ای قرار داشته که نمی توانسته آنقدر نور داشته باشد که بتوان چیزی را به وضوح دید. براساس این مدرک آرمسترانگ تبرئه شد. در طی 23 سال حرفه ی وکالت، آبراهام 5100 پرونده فقط در ایالت ایلینویز داشت. پرونده های او که روزی یک مورد افزایش یافته بودند، بیشتر با تنظیم حکم به پایان می رسید، اما برخی نیز بسیار پیچیده بودند. لینکون و شرکایش بیش از 400 بار در دادگاه عالی ایالت ایلینویز حاضر شدند.
[ویرایش] سیاست جمهوری خواهان 1865- 1854
قانون کانساس نبراسکا مصوب سال 1854، که آشکارا محدودیت های گسترش برده داری را که بخشی از مصالحه ی میسوری در سال 1820 بود لغو کرد، دوباره لینکون را به دنیای سیاست کشاند. یکی از دموکراتهای ایلینویز به نام استفان داگلاس، که پر قدرتترین فرد مجلس سنا بود، اقتدار عام را راه حلی برای بن بست برده داری خواند و قانون کانساس نبراسکا نیز در متن آن جای داد. داگلاس استدلال می کرد که در دموکراسی مردم یک سرزمین باید تصمیم بگیرند که آیا برده داری می خوادهند یا نه، کنگره نباید چنین تصمیمی را به آنها تحمیل کند. سخنرانی لینکون در مخالفت با قانون در 16 اکتبر 1854 در شهرستان پئوریای ایلینویز بود که او را نسبت به دیگر سخنوران آن زمان متمایز و برجسته ساخت. او در سخنرانیش – که بخشی از منظره ی وی با داگلاس بود – در مورد قانون کانساس نبراسکا چنین نظر داد. این قانون به صراحت اعلام بی طرفی و بی تفاوتی کرده، اما باید فکر کنم که انگیزه واقعی در پس گسترش برده داری چیست، لیکن نمی توانم چون از آن متنفرم. از آن به دلیل بی عدالتی هولناکی که در خود برده داریست بیزارم. از آن متنفرم زیرا ما را از الگوی جمهوری خواهان و تاثیر عادلانه آن بر جهان محروم می کند، زیرا دشمنان نهادهای آزاد را قادر می سازد تا ما را به عنوان منافق به استهزا بگیرند، زیرا سبب می شود دوستداران واقعی آزادی در صداقت ما تردید کنند و به ویژه به این دلیل که بسیاری از نیک مردانی را که میان ما هستند مجبور می کند تا با اصول بنیادین آزادی مدنی به مبارزه برخیزند، "اعلامیه استقلال" را مورد انتقاد قرار دهند و اصرار بورزند که هیچ اصلی جز منفعت مرزی درست و بحق نیست. [۷]}} لینکون با استفاه از کسانی که از حزب ویگ (و حزب های آزادی و دموکرات) باقی مانده بودند، به تشکیل حزب جمهوری خواه کمک کرد. در یک مبارزه انتخاباتی پر جنجال، جمهوری خواهان سناتوری برگزیدند. برای این سمت لینکون بهترین گزینه بود، اما برای اینکه توازن را در حزب جدید حفظ کند، انتخابات را به سوی دموکرات سابق، سیمان ترامبون، هدایت کرد. در سالهای 58- 1857، رابطه داگلاس با رئیس جمهور (جیمز بوکنان) به هم خورد که به درگیری برسر کنترل حزب دموکرات انجامید. برخی از جمهوری های شرقی حتی موافق انتخاب مجدد داگلاس در 1858 بودند زیرا او با فشار دولت برای قبول قانون اساسی لکومپتون، که منجر می شد کانساس به عنوان ایالت برده داری پذیرفته شود، مخالفت کرد. لینکون پس از قبول انتصاب یک جمهوری خواه برای مسند سناتور در سال 1858، سخنرانی مشهوری ایراد کرد و گفت: "پارلمانی که بر سر خود دچار اختلاف است پای برجا نخواهد ماند." من معتقدم که این دولت نمی تواند به صورت نیم آزاد و نیمه برده دار به حیاتش ادامه دهد. انتظار ندارم که اتحادیه متلاشی شود – انتظار ندارم که مجلس از میان برود- بلکه انتظار دارم اختلافات آن پایان یابد، یا کامل آزاد شود یا کامل برده داری. [۸] این سخنرانی تصویری ماندگار از خطر عدم اتحاد ناشی از برده داری برجای گذاشت و جمهوری خواهان شمال را فراخواند. مناظرات لینکون و داگلاس (1858) ، که ستیزی بود بر سر برده داری و در سطح ملی معروف، مشخصه ی انتخابات سال 1858 به حساب می آید. لینکون هشدار می داد که "قدرت برده" تهدیدی است برای ارزشهای جمهوری خواهانه، در حالیکه داگلاس، همانطوری که در اصل فیریپرت مبنی بر اینکه ساکنان محلی باید میان آزادی و برده داری انتخاب کنند آمده است بر دموکراسی تاکید داشت. هرچند که نامزدان جمهوری خواه پارلمان محبوبیت بیشتری داشتند، اما دموکراتها کرسیهای بیشتری به خود اختصاص دادند و پارلمان مجدداً داگلاس را به عنوان سناتور برگزید. اما با این حال فصاحت و بلاغت لینکون را به ستاره ی سیاسی کشور مبدل ساخت. در طی مناظرات 1858، اغلب مسئله نژاد مورد بحث قرار می گرفت. در طی دوره ای که مساوات طلبی از نظر سیاسی نادرست محسوب می شد. داگلاس به مردم گفت: اگر می خواهید سیاهان شهروند محسوب شوند، اگر می خواهید آنها هم در جایگاهی برابر با شما رأی دهند، از لینکون و حزب جمهوری خواه سیاه که طرفدار شهروندی سیاهان هستند حمایت کنید. " [۹]
لینکون در دفاع از خود گفت: " که به دنبال این نیست که تحت هر شرایطی میان نژاد سیاه و سفید برابری اجتماعی و سیاسی برقرار سازد.
مخالفت لینکون با برده داری در واقع مخالفت با قدرت برده بود و او در سال 1858 طرفدار الغای بردگی نبود. اما جنگ داخلی خیلی چیزها، از جمله اعتقاد و دیدگاه لینکون نسبت به روابط نژادها را تغییر داد.
[ویرایش] انتخابات 1860
[[Image:The Rail Candidate.jpg|thumb|340px| "کاندیدای راه آهن"، نامزدی لینکون در سال 1860 بر مسائل برده داری (برده در سمت چپ) و سازمان دهی حزب استوار بود.(" تریبون نیویورک" ویراستار هوراس گریلی در سمت راست)[[ لینکون به جریان انتصاب ریاست جمهور قدم گذاشت و با اینکه آشکارا بازنده محسوب می شد در نهایت بنا به دلایلی چند به عنوان نامزد جمهوری خواه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزیده شد. و دیدگاههای او در مورد برده داری نسبت به رقبایش ویلیام سوارد و سالمن چیس، میان روتر بود. دیگر رقبا، به خصوص آنهایی که تجربه دولتی بیشتری داشتند، با این حزب دشمن شده بودند و در ایالتهای غربی که نقش بسیار حساس و حیاتی داشتند ضعیف بودند. لینکون با چهره ای میانه رو ظاهر شده بود. به نظر می رسید برنده شود، اکثر جمهوری خواهان در مودر اینکه شمال حزب آزرده ای بود- زیرا قدرت برده ها به دولت ملی وابسته بود- با لینکون هم عقیده بودند. علی رغم ارتباطش با جنوب (خانواده ی همسرش خود برده داشتند) لینکون عمق انقلابی را که در جنوب در جریان بود و ظور ناسیونالیسم جنوب را به درستی درک نکرد. در دهه ی 1850 او امکان هرگونه جنگ داخلی را رد می کرد. حامیانش مکرراً این امر را که انتخاب او می تواند جرقه ای برای جدایی و انتزاع باشد نادیده گرفتند.
[۱۱]
لینکون برای سخنرانی مبارزه نمی کرد، مبارزات انتخاباتی را سازمانهای جمهوری خواه شهرستان و ایالت هدایت می کردند. آنها بسیار دقیق و موشکاف بودند و از جدیدترین تکنیکها برای حفظ شور و اشتیاق اعضای حزب و در نتیجه کسب نتیجه مطلوب استفاده می کردند. تلاش کمی برای تغییردادن و متقاعد ساختن غیرجمهوری خواهان صورت می گرفت و تقریباً در جنوب به جز در چند شهر مرزی مانند سنیت یونیر، مسیوری، ویلینگو ویرجینیا هیچ مبارزه انتخاباتی در جریان نبود. اما در شمال هزاران سخنگوی جمهوری خواه، صدها هزار پوستر تبلیغاتی و اعلامیه و هزاران سرمقاله در روزنامه ها وجود داشت. آنها در وحله ی اول توجه خود را به خط مشی حزب معطوف کرده بودند و در درجه ی دوم به داستان زندگی لینکون می پرداختند، به فقر دوران کودکی اش، نبوغ اش و ترقی او از گمنامی به شهرت. از اسمهای مستعار او – آبه درستکار و ناجی بزرگ – به نهایت ممکن استفاده می کردند. نکته در این بود که می خواستند بر"کار آزاد" تاکید کنند، کاری که از طریق آن پسربچه ای از دل مزرعه با تلاش خود راه خود را به سوی قله های ترقی باز می کند. [۱۲]
در ششم نوامبر 1860 لینکون به عنوان 16 امین رئیس جمهور ایالات متحده برگزیده شد و استفان داگلاس و تجان برکنریج، دموکراتهای جنوب، و جان بل از حزب جدید اتحادیه قانون اساسی را شکست داد. لینکون نخستین رئیس جمهور جمهوری خواه بود. پیروزی خود را تنها مدیون حمایت ایالتهای شمالی بود، در جنوب، در نه ایالت، حتی نامش را برای رأی گیری ننوشته بودند و در سایر شهرستانهای جنوبی هم فقط 2 شهرستان از 996 طرفدار او بودند. لینکون 908/865/1 رأی (9/39 درصد از کل) را از آن خود ساخت، داگلاس 202/380/1 (5/29 درصد از کل) به برکنریج 019/848 (1/18 درصد از کل) و بل 901/590 (5/12 درصد از کل)
[ویرایش] جنگ داخلی
[ویرایش] زمستان جدایی 61-1860
با محتمل تر شدن انتخاب لینکون به عنوان رئیس جمهور، جدایی طلبان اعلام کردند که ایالات آنها اتحادیه را ترک خواهند گفت. کالیفرنیای جنوبی پیشگام بود و به دنبال آن 6 ایالت تولید کننده پنبه که در پایین جنوب واقع شده بودند. در بالای جنوب ایالات دلاور، مریلند، ویرجینیا، کارولینای شمالی، تنسی، کنتاکی، میسوری و آرکانزاس درخواست جدایی را رد کردند. آنها تصمیم گرفتند که در اتحادیه بمانند دما به لینکون هشدار دادند که از حملات (از طریق سرزمینتان) حمایت نخواهند کرد. هفت ایالت هم پیمان و متحد قبل از روی کار آمدن لینکون از اتحادیه جدا شدند و حمایت نخواهند کرد. هفت ایالت هم پیمان و متحد قبل از روی کار آمدن لینکون از اتحادیه جدا شدند و خود را کشوری کاملاً جدید معرفی کردند (ایالات هم پیمان آمریکا) بوکنان و رئیس جمهور منتخب، لینکون، اتحادیه آنها را به رسمیت نشناخت و این امر بلافاصله دلیلی شد برای آغاز جنگ. لینکون از چندین ترور جان سالم به در برد در 23 فوریه درلباس مبدل به واشنگتن قدم گذاشت. در مراسم افتتاحیه لینکون، در 4 مارس 1861، ترترز محافظ لینکون بود، سربازی تنومند از نیروهای فدرال نیز حضور داشت و آماده بود تا از لینکون در برابر حمله ی هم پیمانها دفاع کند. [[Image:Abraham lincoln inauguration 1861.jpg|thumb|left|175px|
تصویری از مراسم افتتاح ریاست جمهوری لینکون در 4 مارس1861 در مقابل ساختمان کنگره آمریکا[[ لینکون در اولین سخنرانیش در روز افتتاحیه اعلام کرد که "من معتقدم، با قانون جهانی و قانون اساسی اتحادیه این ایالات پا برجا خواهد ماند، ماندگاری و ثبات را می توان در قانون بنیادین هر دولت ملی مشاهده کرد حتی اگر صراحتاً بیان نشده باشد." وی افزود که هدف قانون اساسی آمریکا این است که اتحادیه ای کاملتر تشکیل دهد. او سوالی بدیهی پرسید بدین مضمون که آیا اگر قانون اساسی یک قرارداد ساده بود، آیا نیاز نبود که همه ی احزاب برای لغو آن توافق کنند؟ او همچنین در خطابه افتتاحیه اش، در تلاشی آخرین برای متحر ساختن اتحادیه و پیشگیری از جنگ در شرف وقوع از اصلاحیه ی معوق کوردین در مورد قانون اساسی که کنگره آن را تصویب کرده بود حمایت کرد. این اصلاحیه صراحتاً از برده داری در ایالاتی که ازقبل برده داری داشتند حمایت می کند و برای اعمال در مورد ایالتهای حساس مرزی تدوین شده بود نه اتحادیه. از طرفی لینکون مصرانه با مصالحه ی کریتندن که برده داری را در کشور مجاز می ساخت مخالفت نمود. علی رغم اینکه برخی از جمهوری خواهان طرفدار مصالحه ی کریتندن بودند، لینکون آن را تقبیح کرد و گفت "این مصالحه به منزله ی پیمان دائم جنگ میان همه مردم، قبیله ها و ایالتهایی خواهد بود که قطعه زمینی میان اینجا و تریادل فوکو دارند. هنگامی که لینکون بر سرکار آمد، شکل گیری اتحادیه تحقق یافته بود و هیچ یک از رهبران شورش پیشنهاد پیوستن مجرد را مطرح نساختند. هیچ سازش و مصالحه ای صورت نگرفت زیرا هیچ مصالحه ای ممکن نبود. شاید لینکون می توانست به برخی از ایالات جنوبی اجازه دهد جدا شوند، همانطور که برخی از جمهوری خواهان پیشنهاد کرده بودند. با این حال ناسیونالیستهای دموکرات محافظه کار مانند جرمیابلک، جوزف هالتو ادوین استانتن دریک ژانویه ی 1861، کنترل کابینه ی بوکنان را به دست گرفته بودند و از پذیرش جدایی اجتناب می کردند. لینکون و تقریباً تمای رهبران جمهوری خواه در مارس 1861 موضع ناسیونالیستی اختیار کردند مبنی بر اینکه: اتحادیه را نمی توان از هم گسست.
[ویرایش] درگیری آغاز می شود:1862-1861
-
- نوشتار اصلی را بخوانید: جنگ داخلی آمریکا
پس از اینکه در آوریل 1861 بر روی نیروهای اتحادیه در جنگ فورت سامتر آتش گشودند و آنها را وادار به تسلیم کردند، لینکون از فرمانداران تمامی ایالتها خواست تا 75 هزار نیرو برای باز پس گیری پادگانها، حفاظت از پایتخت و حفظ اتحادیه، که از نظر او هنوز علی رغم اقدامات جدایی طلبانه ایالتها پا برجا بود، اعزام کنند. ویرجینیا که قبلاً به لینکون هشدار داده بود حمله از طریق سرزمینش و یا پیوستن به جنگ در سایر ایالتها را نمی پذیرد. از اتحادیه جدا شد و به دنبال آن کارولینای شمالی، تنسی و آرکاتراس نیز از اتحادیه بیرون آمدند. نوینز </ref> آلن نوینز، " جنگ فی البداهه، 1862-1861" (1959) ص 29[۱۳]}}
اعلامیه آزادی که در دو بخش در 22 سپتامبر 1862 و یک ژانویه 1863 صادر شد بردگان را درمناطقی که تحت کنترل اتحادیه نبودند آزاد کرد. ایالات مرزی که در آنها همچنان برده داری رواج داشت، مشمول اعلامیه نمی شوند و بر طبق اعلامیه، درنخستین روز یعنی یک ژانویه 1863 تنها چندین برده فرار آزاد شدند. اما، با پیشروی ارتش اتحادیه به سمت جنوب، تعداد بیشتری از بردگان آزاد می شدند تا اینکه تعداد بردگان آزاد شده به صدها هزار رسید (آمار دقیق مشخص نیست) لینکون بعدها گفت: " هرگز در تمام زندگی ام نسبت به زمانی که این اعلامیه را امضا کردم، در مورد درستی کاری که انجام می دادم اینقدر مطمئن نبودم." اعلامیه الغای برده داری را در ایالات شورشی هدفی رسمی برای جنگ قرار داد و انگیزه ای شد برای تصویب اصلاحیه ی سیزدهم قانون اساسی آمریکا که برده داری را در سرتاسر کشور لغو می نمود. لینکون عامل اصلی این اصلاحیه بود. او طی نامه ای به آلبرت هاجز، در سال 1864، مسئله همخوانی عدم تناقض میان موضع اولیه اش و موضعی که بعداً در مورد الغای برده داری اتخاذ کرد را مورد بررسی قرار داد. [۱۴]
لینکون برای مدتی بر روی طرحهایی جهت ایجاد (کلنی هایی در آفریقا و جنوب آمریکا برای حدود 4 میلیون برده آزاد شده، کار می کرد. او در اعلامیه آزادی با اشتیاق در مورد اسکان دادن به برده ها اظهار نظر کرد، اما تمامی تلاشهایش برای انجام چنین کار بزرگی به ناکامی منتهی شد. فردریک داگلاس می گوید: "لینکون مرد بزرگی بود که من در آمریکا با او آزادانه صحبت کردم، بدون اینکه حتی یکبار به تفاوت میان من و خودش، به تفاوت رنگ، اشاره کند." [۱۵]
[ویرایش] اقدامات داخلی
[[Image:Abraham Lincoln seated, Feb 9, 1864.jpg|thumb|left| در حالیکه معمولاً چهره آبراهام را با ریش می کشند، او تازه در سال 1861 به پیشنهاد گریس بدل 11 ساله ریش گذاشت.[[ لینکون نظریه ریاست جمهوری حزب ویگ که قانون گذاری را به عهده کنگره می گذارد و بعد رئیس جمهور آنها را امضا می کند و از حق وتواش تنها زمانی استفاده می کند که قدرت جنگی اش در معرض تهدید باشد را بسیار قبول داشت. از این رو، قانون همستید را در سال 1862 امضا کرد. به موجب این قانون میلیونها آکر (047/4 متر مربع) از زمینهای تحت مالکیت دولت در غرب برای فروش به قیمت ارزان عرضه می شد. قانون دانشگاه هایMorrill Land-Grant نیز که در سال 1862 به امضا رسید، بورسیه های دولتی در اختیار دانشکده های کشاورزی تمامی ایالات قرار می داد. لینکون همچنین قانون راه آهن پسفیک را در سال 1862و 1864 امضا نمود. طبق این قانون ساخت نخستین راه آهن فرا قاره ای ایالات متحده مورد حمایت دولت فدرال قرار می گرفت. ساخت این راه آهن در سال 1869 به انجام رسید. قانونهای مهم دیگر مسائل بسیاری را در بر می گرفت مانند نخستین مالیات بر درآمد و تعرفه های بالاتر و راه اندازی سیستم بانکهای ملی از طریق قانون بانکداری ملی مصوب سالهای 1863، 1864، 1865 که امکان ایجاد سیستم مالی ملی کارآمدتری را فراهم می ساخت. لینکون در اوت 1862 ژنرال ارشدی را به ایالت مینسوتا فرستاد تا شورش سیوکس را فرو نشاند. لینکون که با 303 حکم اعدام برای سانتی داکوتا روبرو بود 39 حکم را تایید کرد(یکر را بعدا لغو نمود).
[ویرایش] انتخابات 1864 و انتصاب برای بار دوم
پس از پیروزیهای اتحادیه در جنگهای کتیزبرگ، ویکزبرگ و چتانوگا در سال 1863، بسیاری در شمال بر این عقیده بودند که اندکی پس از اینکه لینکون یویسس گرافت را در 12 ماسرس 1864 به عنوان ژنرال ارشد منصوب کرد این پیروزیها تحقق یافت. هرچند که پس از اندروجکسن هیچ رئیس جمهوری برای دور دوم به ریاست جمهوری نرسیده بود، انتخاب مجدد لینکون تقریباً قطعی بود. اما هنگامی که مبارزات انتخاباتی بهار به بن بستی خونین رسید، روحیه ی مناطق شمالی تضعیف شد و به نظر می رسید احتمال انتصاب مجدد لینکون کاهش یافته است. وزیر دارایی آمریکا، سالمن چیس، به شدت علاقه مند به انتصاب جمهوری خواهان بود و برای پیروزی سخت تلاش می کرد، در حالیکه جان فرمونت که از طرف گروهی انشعابی از جمهوری خواهان تندرو برگزیده شده بود سبب از دست دادن آراء سرنوشت ساز در انتخابات نوامبر شد. لینکون اندروجانسن را که دموکراتی جنگی بود، شریک انتخاباتی خود قرار داد تا ائتلاف بزرگتری تشکیل دهد. بنابراین لینکون و جانسن در حزب اتحادیه کاندیدای انتخابات شدند. حزب اتحادیه ائتلافی بود متشکل از جمهوری خواهان و دموکراتهای جنگی نظیر جانسن از ایالت تنسی. لینکون که می ترسید در انتخابات پیروز نشود نامه ی زیر را نوشت و امضا کرد، اما آن را علناً به کابینه نشان نداد، بلکه از تک تک آنها خواست تا پاکتنامه ی مهرو موم شده را امضا کنند. مضمون آن بدین شرح بود: {{"امروز صبح، مانند چندین روز گذشته، به نظر می رسید که بسیار محتمل است که این دولت مجدداً انتخاب نشود. بنابراین وظیفه خودم می دانم برای نجات اتحادیه در فاصله میان انتخابات و مراسم معرفی و آغاز کار رئیس جمهور، با رئیس جمهور منتخب همکاری کنم." [۱۶]}} دموکراتها به امید اینکه عقب نشینی ها را در جنگ، موضوع اصلی مبارزه انتخاباتی قرار دهند تا اواخر تابستان برای معرفی نامزدشان صبر کردند. خط مشی آنها بسیار تحت تاثیر کوپرهند، از جناح صلح جوی حزب، بود که جنگ را "ناکامی" می دانست. نامزد آنها، ژنرال سابق- جرج مک کلان- دموکرات جنگی بود و مصمم بود جنگ را تا بازگرداندن مجدد اتحادیه ادامه دهد. او همچنان مایل بود تا در مورد تمامی مسائل دیگر من جمله برده داری مصالحه و سازش کند. ژنرال گرانت به خاطر راه اندازی مبارزه انتخاباتی خونین در اورلند در تابستان آن سال و نیز به خاطر محاصره ظاهراً پایان ناپذیر پیترزبورگ شدیداً مورد انتقاد قرار گرفت. لینکون گرانت را کاملاً مورد پشتیبانی و حمایت قرار داد و حزب را بسیج کرد تا از گرانت حمایت کنند و به صراحت از حمایت محلی از جنگ سخن بگویند. تسخیر آتلانتا توسط شرمن در سپتامبر به صحبتهای ناامید کننده خاتمه داد، از آنجا که حزب دموکراتها شدیداً دچار تفرقه شده بود، پیروزی در چند قدمی بود، حزب اتحادیه متحد شد و نیرو گرفت و لینکون به سادگی دوباره انتخاب شد. نامزدی مک کلان خیلی زود منتفی شد زیرا در ماه سپتامبر، درست دو روز بعد از کنوانسیون مالی دموکراتیک 1864، جنگ آتلانتا توسط ارتش هم پیمانها متوقف شد. اندکی پس از پیروزی دیوید فاراگوت در جنگ خلیج موبایل و به دنبال آن پیروزی ویران کننده ی فیل شریدان بر ارتش جوبال ارلی در جنگ سدار کریک، دیگر به نظر می رسید که اوضاع به نفع اتحادیه رو به بهبودیست و لینکون دوباره انتخاب می شود. او در تمامی ایالتها به جز دو ایالت پیروز شد و 212 رأی از 233 رأی رأی دهندگان را به خود اختصاص داد. پس از انتخاب لینک در 4 مارس 1865، او دومین خطابه ی خود را در مراسم افتتاحیه و آغاز کار ایراد نمود. این سخنرانی او بهترین و محبوبترین سخنرانیش بود. این بار پیروزی بر شورشیان را می شد در پیش رو دید، برده داری تقریباً به کل پایان یافته بود و لینکون چشم به راه آینده بود: {{"خوش باورانه امیدواریم و مشتاقانه دعا می کنیم که بلای این جنگ هرچه زودتر رخت بربندد. با این حال، اگر خواست خدا این است که این جنگ تداوم یابد تا آن زمان که ثروتی که به زحمت و جان کندن بی مزد و پاداش بردگان در طی 150 سال، انباشته شده، تباه شود و بهای هر قطره ی خونی که در زیر ضربه های بی رحمانه تازیانه ریخته شده با ضربه ی شمشیر پرداخت شود، همانطور که سه هزار سال پیش گفتیم، باز هم می گوییم: "خداوند در جای حق نشسته و جز به حق و راستی قضاوت نمی کند." بیایید بدون کینه ورزی به هیچ کس، با نیکخواهی برای همه و با استقامت در راه راست، تلاش کنیم و کاری را که آغاز کردیم به انجام برسانیم، بر زخمهای ملت مرهم بگذاریم، به آنان که باید به جنگ بروند و به بیوگان و یتیمانشان توجه کنیم – و هر آنچه که صلحی عادلانه و پایدار میان ما و دیگر ملتها برقرار خواهد کرد انجام دهیم. [۱۷]}}
[ویرایش] هدایت جنگ
جنگ همواره سبب یاس و ناکامی رئیس جمهور می شد و تقریباً تمام وقتش را می گرفت. رابطه لینکون با ژنرال مک کلان رابطه ای ستیزه جویانه بود. مک کلان از زمان شکست شرم آور اتحادیه در نخستین نبرد بال ران و پس از عقب نشینی وین فیلد در اواخر 1861 ژنرال کل تمامی ارتش های اتحادیه شد. لینکون می خواست علی رغم بی تجربگی اش در مسائل نظامی نقشی فعال در طراحی استراتژیهای جنگی داشته باشد و اولویتهای استراتژیک اش دو بعد داشت: اول حصول اطمینان از اینکه از واشنگتن به خوبی دفاع می شود و دوم اینکه جنگ را با تازش و مهاجمانه انجام دهد به این امید که هرچه زود جنگ به پایان رسد و بتواند از مردم و مطبوعات شمال دلجویی و استمالت کند. اما مک کلان که جوانی فارغ التحصیل از آکادمی نظامی ایالات متحده و مدیر راه آهن بود، افراد را دوباره به خدمت سربازی خواند و رویکردی کاملاً محتاط برگزید. چندین ماه طول کشید تا مک کلان نبرد شبه جزیره را طراحی کرد و به اجرا درآورد. در این نبرد ریجموند ویرجینیا تسخیر شد و این کار با منتقل کردن ارتش پرتومک از طریق قایق به شبه جزیره ویرجینیا واقع در میان رودخانه جیمز و رودخانه یورک انجام گرفت. تاخیر مک کلان و اصرارش بر این امر که برای دفاع از واشنگتن نیرو نیاز نداریم لینکون را عصبانی می کرد. لینکون اصرار داشت تا بخشی از نیروهای مک کلان برای دفاع از پایتخت بمانند و مک کلان همواره شکست در نبرد شبه جزیره را به دلیل این تصمیم می داند. مک کلان که در تمام عمرش دموکرات بود و از نظر خلق و خوق محافظه کار، پس از انتشار نامه هریسن که در آن به لینکون از لحاظ سیاسی نصیحت کرده بود که در جنگ محتاطانه رفتار کند، برکنار شد. نامه ی مک کلان جمهوری خواهان تندرو را خشمگین کرد و آنها لینکون را تحت فشار گذاشتند تا جان پپ (افسر نظامی) جمهوری خواه را به عنوان رئیس جدید ارتش ویرجینیا برگزیند و موفق هم شدند. پپ مطابق خواسته استراتژیک لینکون عمل کرد و اتحادیه را از شمال به سمت ریچموند منتقل نمود و بدین ترتیب واشنگتن را تحت نظارت گرفت. با این حال پپ هم در دومین نبرد بال ران در تابستان 1862 به شرق شکست خورد و برای بار دوم ارتش پوتومک را برای دفاع از واشنگتن گسیل کرد. پپ برای مبارزه با سیوکس به مینوستا فرستاده شد. لینکون که با حمله ی ژنرال لی از هم پیمانان از ایالت مریلند شوکه شده بود، مک کلان را دوباره به کار فرا خواند و از او خواست تا برای جنگ آنتی تم در سپتامبر 1862، نیروهای اطراف واشنگتن را به موقع فرا خواند. پس از پیروزی اتحادیه در این جنگ بود که لینکون توانست اعلامیه آزادی را منتشر سازد. اندکی پس از انتخابات میان دوره ای 1862، لینکون مک کلان را مرخص کرد و برنساید جمهوری خواه را به رهبری ارتش پوتومک برگزید. برنساید قول داده بود که مطابق استراتژی لینکون جنگی مخاصمانه بر علیه ریچموند ولی به راه اندازد. وقتی که در نهایت تعجب برنساید در نبرد فروریکزبرگ شکست خورد جفدف هوکر علی رغم سخنان بیهوده اش در مورد اینکه افسر نظامی قدرتمندی در ارتش شود، به جای او انتخاب شد. هوکر نیز در نبرد چنسلرازویل دومی 1863 از لی شکست خورد و برکنار شد. پس از پیروزی اتحادیه درنبرد کتیزبرگ، شکست جرج میاد از لی و پس از ماهها بی فعالیتی ارتش پوتومک، لینکون تصمیم گرفت تا ژنرالی از غرب را برسر کار آورد: ژنرال یویسس گرانت. او در "تاترغربی" من جمله نبرد ویکزبرگ و نبرد چاتانوگا پیروزی های جانانه ای داشت. قبل تر، لینکون در پاسخ به انتقاد گرانت، گفته بود: " من نمی توانم این مرد را کنار بگذارم. او خوب می جنگد." گرانت مبازره خونین اورلند را در سال 1864 با استفاده از سیاست فرسایشی به راه انداخت که با این سیاست اتحادیه در، برای مثال، نبرد ویلدونس و نبرد کلدهاربر خسارات و تلفات بسیاری داشت اما در مقابل ارتش همپیمانها نیز متحمل ضرر و زیان بیشتری شدند. بالاخره حمله ی مهاجمانه گرانت، لی را در محاصره ی پیترزبورگ به دام انداخت که به تسخیر ریچموند توسط اتحادیه انجامید و سبب شد در بهار 1865 جنگ به پایان رسد. لینکون به گرانت اجازه داد تا ساختارهای عمرانی وی را که نشانی از هم پیمانان داشت تخریب کند.به این امید که روحیه جنوب و توان اقتصادی آن را برای تداوم جنگ تضعیف کند. بدین ترتیب ژنرال ویلیام شرمن و فیلیپ شرایدن شهرها و مزارع بسیار را در دره شندان دوآ، ایالت جورجیا و کالیفرنیای جنوبی تخریب کردند. خسارات ناشی از پیشروی شرمن به سوی دریا از طریق جرجیا از 100 میلیون دلار هم فراتر رفت. لینکون به عنون رهبری نظامی سابقه ای درخشان برجای گذاشت. او نقاط استراتژیک را (مانند رودخانه می سی سی پی و شهر ویکزبرگ) به خوبی می شناخت و بر این امر واقف بود که مهم این است که ارتش دشمن را شکست دهیم، نه اینکه شهرها را به اشغال خود درآوریم. با این حال او در ترغیب فرماندهانش به قبول استراتژیهایش چندان موفق نبود، تا اینکه در اواخر 1863، لینکون دریافت که با گرانت در امر جنگ وجوه اشتراک دارد، در تصویری که از جنگ دارند و نیز در پافشاریشان بر استفاده از نیروهای سیاه پوست و می توانند با تداوم حملات مهاجمانه در عرصه های مختلف جنگ به اهداف جنگی شان تحقق بخشند. لینکون در طول جنگ مبارزات نظامی را با کنجکاوی بسیار دنبال می کرد. ساعتهای متوالی را دردفتر تلگراف وزارت دفاع ایالات متحده صرف خواندن پیامهایی می کرد که ژنرالهای مختلف مخابره می کردند. او مدام به میدانهای جنگ می رفت و از دیدن صحنه های جنگ برجایش میخکوب می شد. در طی جنگ فورت استوتر، در واشنگتن باید مدام به او
می گفتند که هنگام مشاهده ی صحنه های جنگ سرش را بدزد تا مورد اصابت گلوله قرار نگیرد. === پشت خط جبهه ===
[Image:Abraham Lincoln half length seated, April 10, 1865.jpg|thumb|right|220px| آخرین عکس از آبراهام لینکون در 10 آوریل 1865[[
[ویرایش] سخنوری ملت را بسیج می کند
لینکون با مهارتهای سخنوریش با موفقیت معنای جنگ را برای غیرنظامیان شمال معلوم می ساخت. او فوق العاده بر انگلیسی مسلط بود و این را می توان در سخنرانی کتینزبورگ اش که در مراسمی در 19 نوامبر 1863 ایراد کرد به خوبی دید واژه هایی که او در سخنرانیش به کار می برد در کل کشور و در سرتاسر تاریخ منعکس شد و همواره به گوش می رسد و این پیش بینی لینکون را که می گفت: "دنیا به آنچه ما می گوییم چندان توجه نمی کند و آن را زود به دست فراموشی می سپارد." رد می کند. سخنرانی لینکون در دومین مراسم افتتاحیه کار ریاست جمهوری اش نیز بسیار تحسین می شد و اغلب از آن سخنانی نقل می کنند. او در این سخنرانیها بهتر از هر کس دیگری دلیل و منطق فعالیتهای اتحادیه را روشن می ساخت.
[ویرایش] بازسازی
از نظر سیاست بازسازی لینکون رهبر "میانه روها" بود و معمولاً جمهوری خواهان تندرو به سرکردگی استوتر از مجلس و سامنرو وید در سنات با او مخالفت می کردند. لینکون به دنبال راهی بود تا هرچه سریعتر دوباره کشور را متحد و یکپارچه سازد و از جدا سازی دائم جنوبی ها اجتناب شود. یکی از وتوهای معدود لینکون در طی دوره ی تصدی اش لایحه وید- دیویس بود، این لایحه تلاشی بود از جانب جمهوری خواهان کنگره تا در مناطق هم پیمانها بازسازی را سریعتر انجام دهند. وقتی که در نهایت ریچموند، پایتخت هم پیمانها تسخیر شد، لینکون بدانجا رفت و در میان عموم مردم پشت نیردیویس نشست تا به مردم آمریکا نشان دهد که رئیس جمهور ایالات متحده سرتاسر مملکت را تحت قدرت و سلطه دارد. بردگان آزاد شده، که احساساتشان را در قالب عبارت "من می دانم که آزاد شده ام، زیرا چهره ی پدرم لینکون را دیدم و حس کردم" بیان کردند از او با آغوش باز استقبال کردند. در 9 آوریل 1865، ژنرال لی در ویرجینیا محاصره شد. و پس از آن دیگر فقط نیروهای جانستون ندر غرب بود که باید از سر راه برداشته می شد. چند هفته بعد، جانسون با دیویس رو به رو شد و نیروهایش را تسلیم شرمن کرد. اما عمر لینکون کفاف نداد تا تسلیم شدن همه نیروهای هم پیمانها را ببیند. درست 5 روز پس از تسلیم لی، لینکون را ترور کردند. او نخستین رئیس جمهوری بود که ترور شد و سومین رئیس جمهوری بود که در حین خدمت جان سپرد.
[ویرایش] ترور
-
- نوشتار اصلی را بخوانید: ترور آبراهام لینکون
[[Image:Lincolnassassination.jpg|right|thumbnail|250px| ترور آبراهام لینکون. از چپ به راست: هنری راثبون، کلارا هریس، ماری تاد لینکون، آبراهام لینکون و جان [[ویلکز بوت
ابتدا، جان بوت نقشه ریخته بود تا لینکون را برباید و در عوض آزادیش، خواهان آزاد کردن زندانیهای هم پیمانها شود. اما در 11 آوریل 1865 لینکون در خارج از کاخ سفید سخنرانی ایراد کرد و از دادن حق و حقوق سیاهان دفاع کرد. این امر خشم بوت را، که در جمع مستمعین حضور داشت برانگیخت و در نتیجه نقشه اش را برای ربودن لینکون تغییر داد و تصمیم گرفت او را ترور کند. [۱۸] با به پایان رسیدن جنگ، لینکون و گرانت مدام با یکدیگر دیدار و ملاقات داشتند. هر دو با هم برای بازسازی برنامه ریزی می کردند و برای همگان مشخص بود که آنها احترام زیادی برای یکدیگر قائل بودند. در آخرین دیدارشان در 14 آوریل 1865، لینک گرانت را برای دیداری در بعد ازظهر آن روز دعوت کرد اما گرانت دعوت را نپذیرفت. و در نهایت نامزد و خواهر ناتنی اش قبول کردند بروند. جان بوت که بازیگری مشهور و جاسوس همپیمانان در مریلند بود خبردار شد که قرار است رئیس جمهور و همسرش و گرانت به تاتر بروند. بوت که در نقشه ی اولیه اش برای ربودن لینکون ناکام شده بود، همدستانش را خبر کرد و اعلام کرد که قصد کشتن لینکون را دارد. دیگران نیز موظف شدند معاون وزیر، اندروجانسون و وزیر کشور، ویلیام سودارد را به قتل برسانند. لینکون بدون محافظ اصلی اش، واردهیل لمون، در تاتر" پسر عموی آمریکائیمان" در تاتر فورد شرکت کرد. در همان حالی که تنها محافظ او مشغول قدم زدن بود. و لینکون در جای خود در اتاقکی در بالکن نشسته بود، بوت وارد شد و در پشت اتاقک خود را مخفی کرد و منتظر خنده دار ترین صحنه تاتر ماند به این امید که صدای خنده مانع شنیده شده صدای شلیک گلوله شود. بر روی صحنه شخصیتی به نام سرود اندری (که هری هاک نقشش را بازی می کرد) که به خاطر اینکه صدای خنده حاضرین بلند شد بوت وارد اتاقک رئیس جمهورشد و گلوله ای بر سر او شلیک کرد. گلوله از کنار گوش چپ لینکون وارد شد و در پشت کره چشم راستش قرار گرفت. هنری رابتن برای لحظه ای با بو دست به یقه شد، اما بوت با ضربه چاقو خود را رها کرد. سپس بوت فریاد زد: این دست فدای ستمکاران، و فرار کرد. 12 روز دنبال قاتل فراری بودند، ماموران فدارل به رهبری وزیر جنگ، ادوین استانتن، در جستجوی او بودند تا اینکه بالاخره او را در طویله ای در ویرجینیا مورد اصابت گلوله قرار دادند، او اندکی بعد مرد. از دیگر هم دستان بوت نیز تنها یک نفر تقریباً موفق به ترور هدفش شد: لویس پول به سودارد، وزیر جنگ حمله کرد و او را به شدت مجروح نمود. دکتر چارلز میل، حراج ارتش، به سرعت زخم لینکون را ارزیابی کرد و آن را مهلک و کشنده تشخیص داد. رئیس جمهور از داخل تاتر به خیابان آوردند و او به مدت 9 ساعت در خیابان در حالت کما بود. متخصصان بسیاری بر بالین او آمدند، از جمله ژنرال جوزف بارتر، حراج ارتش آمریکا. او لینکون را معاینه کرد و تشخیص داد که در چند جا جمجمه آسیب دهده و گلوله در 6 اینچی داخل مغز جای گرفته. لینکون دیگر به هوش نیامد و در ساعت 7:22 بعد از ظهر رسماً مرگ او را اعلام کردند. در مورد گفته های استانتن پس از مرگ لینکون، تاریخ نویسان اختلاف نظر دارند. همه توافق دارند که او سخنش را با این عبارت شروع کرد که "هم اکنون لینکون به .... پیوست. اینکه واژه جا افتاده تاریخ بوده یا فرشتگان معلوم نیست. در موزه پزشکی ارتش که هم اکنون موزه ملی پزشکی و سلامت نامیده می شود، برخی از وسائل مربوط به ترور نگهداری می شود. هم اکنون در موزه گلوله هایی از اسلحه ی درینگر شلیک شده اند، تکه هایی از جمجمه لینکون و لباس حراج که به خون لینکون آغشته است در معرض نمایش گذاشته شده. [Image:LincolnTrain.jpeg|right|thumbnail|250px| قطار حامل آبراهام و 300 نفر از افراد شرکت کننده در مراسم و تابوت پسرش ویلیام در فاصله 1654 مایل معادل 2661 کیلومتر از ایلینویز.[[ طی مراسمی جنازه لینکون را با قطار به ایالت ایلینویز بردند و ملت در سوگ مردی نشستند که در نگاه عده ای ناجی ایالات متحده بود. کاپرهد ها که وی را یک یاغی بی قانون می دانستند با مرگش به شادی و سرور پرداختند. وی در قبرستان اوک ریج در اسپرینگفیلدز ایلینویز دفن شد و در سال 1874 یک بنای 177 فوتی(54 متری) به همراه انبوهی از مجسمه های برنزی در اطراف مقبره اش ساخته شد. در سال 1901 رابرت تاد لینکون برای جلوگیری از دزدیده شدن بقایای جسد پدرش مقبره آبراهام را نبش قبر کرد و وی را مجددا در زیر سیمانی به ضخامت چندین فوت دفن کرد. الگو:مطالعه بیشتر
[ویرایش] انتصاب ریاست جمهوری
[ویرایش] دولت و کابینه
از مشخصه های بارز لینکون این بود که به رقیبان سیاسی اش در کابینه پستهای مهم می داد تا تمامی گروههای حزب را در یک جهت نگه دارد و به آنها امکان دهد تا با یکدیگر مبارزه کنند، اما برعلیه لینکون متحد نشوند. تاریخ نویسان معتقدند که کابینه او به استثنای کامرون، گروهی بسیار کارآمد بود. | سمت، نام، دوره تصدی | رئیس جمهور ایالات متحده اا آبراهام لینکون اا 1865-1861 | معاون رئیس جمهور ایالات متحده اا هنیبال هملین اا 1865-1861 | اندرو جانسون اا 1865 | وزیر امور خارجه ایالات متحده اا ویلیام سووارد اا1865- 1861 | وزیر دارایی ایالات متحده اا سالمون چیس اا 1864-1861 | ویلیام فسندن اا 1865 | وزیر جنگ ایالات متحده اا سیمسون کامرون اا 1862-1861 | ادوین استانتون اا 1865- 1862 |هوگ مک کولوچ اا 1865 | وزیر دادگستری ایالات متحده اا ادوارد بیتس اا 1864-1861 | جیمز اسپیر اا 1865-1864 | رئیس کل پست ایالات متحده اا هوراشیوکینگ اا 1861 | مونتکومری بلر اا 1864-1861 ا ویلیام دنیسون (فرماندار ایالت اوهایو) اا 1865-1864 | وزیر نیروی دریایی ایالات متحده اا گیدئون ولزاا 1865- 1861 | وزیر کشور ایالات متحده اا کیبل اسمیت اا 1863-1861 | جان آشراا 1865-1863
[ویرایش] دادگاه عالی
لینکون قضات زیر را برای دادگاه عالی ایالات متحده برگزید:
- نوا هاینس سوآین – 1862
- ساموئل فریمن میلر- 1862
- استفان جانسون فیلد- 1863
- سالمون چیس- 1864
[ویرایش] مصوبات مهم رئیس جمهور
[ویرایش] با امضای موارد زیر تصویب شد:
- قانون درآمد مصوب 1861
- قانون همستد
- قانون Morrill Land- Grant College
- قانون درآمدهای داخلی مصوب 1862
- قوانین راه آهن پسفیک مصوب سالهای 1862- 1864
- تاسیس وزارت کشاورزی ایالات متحده در 1862
- قانون بانکداری ملی – 1863
- قانون درآمدهای داخلی مصوب 1864
لینکون بیشتر توجه خود را به مسائل نظامی و سیاست معطوف کرد، اما با حمایت شدید او بود که دولت آمریکا نظام بانک ملی فعلی را از طریق قانون بانک ملی راه اندازی نمود. دولت لینکون تعرفه موریل را برای افزایش درآمد افزایش داد و برای نخستین بار مالیات بر درآمد را اعمال کرد، صدها میلیون دلار اوراق بهادار و اسکناسهای کاغذی چاپ کرد، مهاجرت از اروپا را ترغیب نمود، نخستین راه آهن میان قاره ای را به راه انداخت، وزارت کشاورزی آمریکا را بنا نهاد و از طریق قانون همستید مصوب 1862 مالکیت زمینهای کشاورزی را ترویج کرد. در طی جنگ، وزارت دارایی او به شیوه ای کارآمد تجارت پنبه را در نواحی اشغال شده جنوب تحت کنترل گرفت.
[ویرایش] ایالتهایی که در اتحادیه پذیرفته شدند
- ویرجینیای غربی - 1863
- نوادا- 1864
[ویرایش] یادبود و گرامیداشت
[[Image:Lincoln's closeup on 5 dollar bill.jpg|thumb| [[ تصویری از لینکون، انگونه که بر روی اسکناس 5 دلاری مشاهده می کنید.
مرگ لینکون در نگاه عده ی کثیر شهادت محسوب می شد. نظرسنجی های مکرری که تاریخ نویسان انجام داده اند نشان داد که لینکون در میان رئیس جمهورهای آمریکا بالاترین جایگاه را داراست. در میان هم عصرانی که او را می ستودند لینکون شخصیتی بود که ارزشهای سنتی درستکاری، شرافت و احترام برای افراد و حقوق اقلیتها و در کل آزادی انسانها را در خود جمع کرده بود. بسیاری از سازمانهای آمریکا – با هر هدف و برنامه ای- از لینکون یاد می کنند و علاقه ی آنها نسبت به لینکون در طیف وسیعی قرارمی گیرد، از "گروه حقوق بشر" و " جمهوری خواهان کلبه چوبی" گرفته تا شرکت "بیمه" لینکون فاینشال. شرکت "اتومبیل لینکون" هم به افتخار او نام گذاری شده. نام لینکون را با قراردادن در اسم شهرهای بسیار گرامی داشتند: لینکون، نبراسکا (لینکون پایتخت نبراسکا)، شهرستان لینکون در ایالت ایلینویز تنها شهری است که قبل رئیس جمهور شدن لینکون به افتخار او نام گذاری شده. نام و تصویر لینکون را در جاهای بسیاری می توان دید: مثلاً "یادبود لینکون" در واشنگتن DC، روی اسکناس 5 دلاری آمریکا و روی پنی(سکه ی یک سنتی)، بخشی از یادبود ملی کوه داش مور، مقبره ی لینکون، محل تاریخی ملی خانه لینکون در اسپیرینکفیلد ایالت ایلینویز. به علاوه شهرستان نیوسالم ایلینویز (بازسازی شده شهرستان دوران جوانی لینکون)، تاتر فورد و خانه پیترسون (محل فوت لو) همگی به موزه تبدیل شده اند. فرار لینکون در رولندز کالیفرنیا در پشت کتابخانه ملی اسمایلی واقع شده. در فهرست اسامی مستعار ایالتها، اسم مستعار ایالت ایلینویز "سرزمین لینکون" است. شهرستان های ایالات متحده در 19 ایالت به افتخار او نام گذاری شده اند. شهرستان لینکون، آرکاتراس- شهرستان لینکون، کلرادو- شهرستان لینکون، ماین- شهرستان لینکون، مینوستا، شهرستان لینکون، می سی سی پی – شهرستان لینکون، منتانا- شهرستان لینکون، نبراسکا- شهرستان لینکون، نوادا- شهرستان لینکون، نیومکزیک- شهرستان لینکون، اوکلاهما- شهرستان لینکون، اورگون- شهرستان لینکون، داکوتای جنوبی- شهرستان لینکون، تنسی- شهرستان لینکون، ویرجینیای غربی ، شهرستان لینکون، واشنگتن- شهرستان لینکون، ویسکانسین وشهرستان لینکون، ویمینک. تولد آبراهام لینکون در 12 فوریه در ایلینویز و بسیاری دیگر از ایالتها تعطیل رسمی محسوب می شود: تولید لینکون. در حالیکه عنوان رسمی دولت فدرال برای سومین دوشنبه ماه فوریه "تولد واشنگتن" است، در اواخر دهه ی 80 در آگهی های بازرگانی در روز تولد لینکون (12 فوریه) و تولد واشنگتن (22 فوریه) جداگانه فروش فوق العاده اعلام کردند. با گذشت زمان "روز رئیس جمهور" به تعطیلات فدرال تبدیل شد. دهها ایالت سومین دوشنبه فوریه را به عنوان روز رئیس جمهور و ترکیبی از روز لینکون- واشنگتن تعطیل رسمی اعلام می کنند و جشن می گیرند. محل تولد لینکون و منزل خانوادگی اش بناهای یادبود تاریخی ملی هستند: "محل تاریخی ملی زادگاه آبراهام لینکون" درها جنویل کنتاکی و "محل تاریخی ملی خانه لینکون" در اسپرینکفیلد ایالت ایلینویز. موزه و کتابخانه ریاست جمهوری آبراهام لینکون در سال 2005 در اسپرینکفیلد به عنوان جاذبه ی توریستی و گردشگری همراه با جدیدترین و پیشرفته ترین آثار نمایشی افتتاح شد. قبرستان ملی آبراهام لینکون در شهرستان الوود ایلینویز واقع شده. مجسمه های لینکون را در کشورهایی دیگر نیز میتوان یافت. در گیوداد جوارز، چیهوهوا ومکزیک مجسمه ی برنزی از لینکون به ارتفاع 13 فوت وجود دارد که هدیه ایست که رئیس جمهور آمریکا در سال 1966 به آنها اهدا نمود. در مقابل بنیتو جوآرز مجسمه ای به آمریکا داد که هم اکنون در واشنگتن است. جوآرز و لینکون به همدیگر نامه های دوستانه می فرستاند و مکزیک مخالفت لینکون را با جنگ آمریکا- مکزیک به یاد دارد. در تیجوآنای مکزیک نیز مجسمه ایست از لینکون که ایستاده و در حال نابود کردن زنجیرهای بردگی است. حداقل سه مجسمه از لینکون در انگلستان هست: یکی در لندن ساخته ی گادنز، یکی در ادنبرگ ساخته ی جرج بیسل و یکی هم در منچستر، ساخته جرج گری بارنارد. در هاوانا کوبا تنزیسی از نیم تنه لینکون در موزه ی انقلاب، مجسمه ی کوچکی از او در مقابل مدرسه آبراهام لینکون و و تنریسی از او در نزدیکی کاخ کنگره وجود دارد. در رأی گیری عمومی ای که اخیراً تحت عنوان "بزرگترین آمریکایی" انجام گرفت آبراهام لینکون پس از رونالد ریگان مرتبه دوم را کسب کرد.
[ویرایش] متفرقه
• قد لینکون 6 فوت و اینچ (cm4/192) بود (بدون کلاه)، و بنابراین بلند قدترین رئیس جمهور در تاریخ آمریکاست. او لیندن جانسون را با 6 فوت و اینچ قد پشت سر گذاشت. • او در همان روزی به دنیا آمد که چارلز داروین به دنیا آمده بود. • آخرین شاهد زنده ی ترور لینکون ساموئل سیمور بود که دو ماه قبل از مرگش، در سن 96 سالگی در شبکه ی CBS حاضر شد و گفت: من رازی دارم. او گفت وقتی 5 ساله بود، فکرکرده بود که به جای لینکون به او شلیک کرده اند، زیرا در لحظه ی شلیک گلوله، پرستارش که مشغول تعمیر پارگی لباسش بود، سوزن را به دست او فرو کرده بود. • طبق گفته ای، مخالف لینکون در انتخابات سنای 1858، استفان داگلاس، لینکون را "دو رو" خوانده بود. به محض شنیدن این مسئله، لینکون با شوخی گفت: اگر من روی دیگری داشتم واقعاً فکر می کنید با این رو ظاهر می شدم؟ • می گویند یکبارزمانی که لینکون مرد جوانی بود به سر و وضع خود در آینه نگاهی انداخت و گفت: آبه، این واقعیت دارد. تو زشت ترین مرد جهان هستی، اگر زمانی فردی را زشت تر از تو ببینم، بی شک در جا او را به ضرب گلوله می کشم. شکی نیست که آبه این کار را لطف در حق آن فرد می دانستم. • براساس توصیفاتی که در مورد لینکون نوشته شده، گمان می رود که از دهه ی 1960 لینکون به سندروم مرفان مبتلا بوده است و گواه آن این است که از تمامی افراد آن زمان بسیار بلندتر بود، پاهای بلندی داشت، فرم سینه اش غیر عادی بود و مفاصل شل و نرمی داشت. • لینکون در تمام عمرش از افسردگی بالینی رنج برد. در طی یک دوره ی بسیار سخت که به علت مرگ نامزدش بود، در سال 1835 دوستان صمیمی اش از ترس اینکه مبادا او دست به خودکشی بزند همواره مراقبش بودند. یکبار در دوران ریاست جمهوری اش، افسردگی اش آنقدر شدت یافت که در بستر با اعضای کابینه اش دیدار کرد. او همچنین مدام کابوس می دید. • چند سالی لینکون برای کاهش افسردگی اش قرص مصرف می کرد. مهمترین ماده این قرصها عنصر جیوه بود که ماده ای سمی است. برخی از تاریخ نویسان هم اکنون بر این باورند که علت رفتار عجیب و غریب لینکون در سالهایی که این دارو را مصرف می کرده مسمومیت جیوه بوده است. پس از اینکه رسماً کار ریاست جمهوری را آغاز کرد مصرف این قرصها را کنار گذاشت و طبعاً رفتارهای عجیب و غریبش نیز بهبود یافت. گزارشاتی که از رفتار او می دهند با عوارض ناشی از مسمومیت جیوه همخوانی دارد. با این حال، بدون دسترسی به نمونه موی لینکون در طی دوره ای که به این قرص را مصرف می کرده، نمی توان این فرضیه را رد یا تایید کرد. • او یکبار درمورد یکی از کابوسهای مکرر و فراموش نشدنی اش با یکی از دوستانش صحبت کرد. او گفت کابوس می بیند که در میان جمعیتی حاتم زده و عزادار است که در اطراف قطاری جمع شده اند و وقتی از زنی ماتم زده و سوگوار می پرسد چه اتفاقی افتاده زن جواب می دهد: رئیس جمهور را کشتند، او مرده. • لینکون به خاطر سخنرانیها و صحبتهایش مشهور است، یک نمونه کوتاه آن این است: " هیچ کس حافظه اش آنقدر خوب نیست که دروغ گوی خوبی باشد." • لینکون تنها رئیس جمهوری بود که ریش می گذاشت. • پسر لینکون، رابرت تاد لینکون، هنگامی که از دانشگاه هاروارد به خانه باز گشت، در راه تعادلش را ازدست داد و در میان دو ماشین راه آهن بر زمین افتاد. رهگذری سریع اقدام کرد و او را از مرگ نجات داد. این دستان ناجی از آن ادوین بوت، برادر همان کسی بود که اندکی بعد پدر این مرد جوان را ترور نمود. [۱۹] • در سال 1865، لینکون از طرف انجمن بین المللی کارگران نامه ای دریافت کرد که انتخاب مجدد او را تبریک گفته بودند و موضع ضد برده داری او را ستوده بودند. این نامه به قلم کارل مارکس بود. [۲۰] • لینکون و تیلر (رئیس جمهورهای آمریکا) هر دو از نسل کلنل ریچارد لی از خانواده ای در ویرجینیا بودند.
[ویرایش] همچنین مراجعه کنید به
• اصل و ریشه جنگ داخلی آمریکا • مکتب آمریکا، دیدگاههای اقتصادی لینکون. • همانندی های لینکون و کندی. • فهرست روابط مذهبی روسای جمهور ایالات متحده. • فیلمهای: زندگی غم انگیز آبراهام لینکون (1924)، "آبراهام لینکون" اثر گریفیت (1930) آقای لینکون جوان (1939)، آبه لینکون در ایلینویز (1940)، دسیسه ی لینکون (1977)، لینکون (برای 2008). • کتابخانه و موزه ریاست جمهوری آبراهام لینکون. • گرایش جنسی آبراهام لینکون • لینکون درفرهنگ عامه.
[ویرایش] پاورقی
- ↑ کودری، چارلز آبراهام لینکون اهل شهرستان بوربن. "خواننده شهرستان بوربن" ، 1988 ، "(6)3" ،1<ref>. پس از اینکه آبراهام دومین جلد از مجموعه ی 4 جلدی سرویلیام بلک ستن، با عنوان "تفاسیری از قوانین انگلستان" را به دست آورد، قانون را آموخت و در سال 1837 به شغل وکالت پذیرفته شد. وی در همان سال به اسپیرینگفیلد در ایالت ایلینویز رفت و نزد استفان لکان کار وکالت را آغاز کرد. خیلی زود آبراهام یکی از موفق ترین و مورد احترام ترین وکلای ایلینویز شد و به سرعت پیشرفت کرد. لینکون چهار دوره ی متوالی که از سال 1834 آغاز شد به عنوان نماینده حزب ویگ از شهرستان سنکامون ایالت ایلینویز در مجلس نمایندگان ایلینویز انجام وظیفه کرد و به رهبری حزب ویگ در کنگره آمریکا برگزیده شد. در سال 1837 اولین اعتراض خود را نسبت به برده داری در Illinois House اعلام کرد و تاکید کرد که این موسسه" برپایه بی عدالتی و سیاست های نادرست پایه ریزی شده است".
<ref>[http://www.hti.umich.edu/cgi/t/text/text-idx?c=lincoln;cc=lincoln;type=simple;rgn=div1;q1=founded%20on%20both%20injustice%20and%20bad%20policy;view=text;subview=detail;sort=occur;idno=lincoln1;node=lincoln1%3A101 اعتراض به قانون ایالت ایلینویز در مورد برده داری, صفحه 75], 3 مارس 1837</li> <li id="_note-1">[[#_ref-1|↑]] [http://www.thelincolnmuseum.org/new/research/stories.html داستانها، اسطوره ها و افسانه ها] ''موزه لینکون'' در</li> <li id="_note-2">[[#_ref-2|↑]] [http://members.aol.com/beaufait/biography/geneology.htm خانواده ماری لینکون]</li> <li id="_note-3">[[#_ref-3|↑]] [http://memory.loc.gov/cgi-bin/ampage?collId=llcg&fileName=020/llcg020.db&recNum=102 Congressional Globe, جلسه 30 ام (1848) pp.95-93]</li> <li id="_note-4">[[#_ref-4|↑]] [http://memory.loc.gov/cgi-bin/query/r?ammem/hlaw:@field(DOCID+@lit(hj04321)) House Journal, جلسه 30 ام (1848) pp.184-183]</li> <li id="_note-5">[[#_ref-5|↑]] دولت تازه کار تیلر به لینکون مقام فرمانداری منطقه ی دور افتاده ارگون را پیشنهاد کرد. از آنجا که قبول این سمت به شغلش در ایالت رو به رشد ایلینویز خاتمه می داد، این پیشنهاد را نپذیرفت. لینکون به اسپرینگفیلد بازگشت، سیاست را کنار گذاشت و از راه وکالت که مستلزم سفرهای طولانی با اسب از یک شهرستان به شهرستان دیگر بود، به امر معاش پرداخت. === وکیل دشت=== در اواسط دهه ی 1850 لینکون با دو سیستم حمل و نقل رقابتی رو به رو شد: قایقهای مخصوص رودخانه و راه آهن. در سال 1849 او ابتکاری در مورد کشتی های بویه دار (راهنما دار) را به ثبت رساند. لینکون به عنوان نماینده "راه آهن آستن وسنکامون"، همراه با یکی از سهامداران شرکت به نام جیمزبرت، در مناظره ی 1851 شرکت کرد. برت از پرداخت باقی بدهی خود به راه آهن سرباز می زد و دلیلش هم این بود که راه آهن، جاده ای را که در ابتدا طراحی شده بود تغییر داده بود. لینکون چنین استدلال می کرد که از لحاظ قانون، شرکت، هنگامی که طرح اولیه را می توان بنا به مصلحت و منفعت عموم اصلاح کرد، ملزم به پایبندی به این طرح اولیه نیست و اینکه مسیر جدید پیشنهادی آستن وسنگامون نسبت به مسیر قبلی بهتر و کم هزینه تر است. همچنین شرکت حق دارد آقای برت را به دلیل کوتاهی و تاخیر در پرداخت جریمه کند. لینکون توانست دراین پرونده پیروز شود و در نهایت تصمیم و رأی دادگاه عالی ایلینویز در دادگاههای دیگر ایالات متحده اعلام شد. نمونه دیگری از مهارتهای لینکون در مقام وکیل راه آهن دادخواستی بود در مورد معافیت از پرداخت مالیات که ایالت به "راه آهن مرکزی ایلینویز" داده بود. شهرستان مک لین استدلال می کرد که ایالت حق دادن چنین معافیتی را نداشته، در ژانویه 1856، دادگاه عالی ایلینویز رأی خود را مبنی بر لغو معافیت مالیاتی اعلام کرد. در سال 1853، چهار بساز و بفروش شهری در 30 مایلی شمال پایتخت اسپرینگفیلد، در ردیف راه آهن سینت یوینر، آستون و شیکاگو بنا نهادند. این افراد از لینکون به عنوان وکیل خود و وکیل راه آهن کسب اجازه کردند تا شهر جدید را به افتخار او نام گذاری کنند. لینکون موافقت کرد. <ref>[http://www.geocities.com/findinglincolnillinois/alincoln-lincolnil 3. تغییر آبراهام لینکون و احداث لینکون در ایلینویز(1853)]</li> <li id="_note-6">[[#_ref-6|↑]] مجموعه آثار آبراهام لینکون, جلد 2, صفحه 255, نشر دانشگاه راتجرز (1953, 1990).</li> <li id="_note-7">[[#_ref-7|↑]] [http://www.nationalcenter.org/HouseDivided.html خانه ای که در آن تفرقه وجود دارد فرو می ریزد], ژوئن 1858</li> <li id="_note-8">[[#_ref-8|↑]] [http://www.nps.gov/liho/debate1.htm اولین مناظره با استفان داگلاس در اتاوا، ایلینویز], 21 اوت 1858</li> <li id="_note-9">[[#_ref-9|↑]] [http://www.nps.gov/liho/debate4.htm چهارمین مناظره با استفان داگلاس در چارلتون، ایلینویز], 18 سپتامبر 1858</li> <li id="_note-10">[[#_ref-10|↑]] گاربور اس. بوریت ،"’ و جنگ آغاز شد؟ ‘ آبراهام لینکون و مسئولیتی فردی"، "چرا جنگ داخلی آغاز شد؟" نوشته بوریت (1996)، صفحات 30-3. </li> <li id="_note-11">[[#_ref-11|↑]] توماس(1952) صفحه 216، ریچارد اچ. لوتین " اولین مبارزه لینکون" (1944)،
نوینز جلد 4، </li> <li id="_note-12">[[#_ref-12|↑]]
معتقد است که در این مسئله لینکون سه اشتباه بزرگ مرتکب شد: در وهله اول اینکه قدرت هم پیمانان را دست کم گرفت و تصور کرد با 75 هزار نیرو می تواند ظرف 90 روز به شورش خاتمه دهد. دوم اینکه قدرت احساسات طرفدار اتحادیه را در ایالتهای جنوبی و مرزی بیش از حد پنداشت، او فکر می کرد می تواند از پس شورشیان برآید و آنها را از میان بردارد. و سرانجام اینکه از تقاضاهای طرفداران اتحادیه در ایالات مرزی که اخطار داده بودند در مقابل تجاوز هم پیمانان حمایت نخواهند کرد، برداشت نادرستی کرد.
ایالات میسوری، کنتاکی، مریلند دلاور که گرفتار برده داری بودند از اتحادیه جدا نشدند و لینکون فوراً با سران این ایالتها وارد مذاکره شد و به آنها قول داد که در ایالتهایی که به اتحادیه وفادار بمانند در مسائل برده داری دخالت نخواهد کرد. پس از اینکه درگیری آغاز شد، دستور داد تمامی رهبران شورشیان را در نواحی مرزی دستگیر کنند و بدون محاکمه در زندانهای ارتش نگه دارند، بیش از 18 هزار نفر دستگیر شدند. هیچکدام اعدام نشدند، کلمنت والاندینگهام تبعید و بقیه پس از دو سه ماه آزاد شدند. [[Ex parte Merryman]]را ببینید.
===اعلامیه آزادی=== [[Image:Emancipation_proclamation.jpg|thumb|300px|right| لینکون در 22 ژولای 1862 برای قرائت نخستین پیش نویس اعلامیه آزادی با کابینه اش دیدار کرد. از چپ به راست: ادوین استانتون، سالمون چیس، آبراهام لینکون، گیدئون ولز، کالب اسمیت، ویلیام سودارد، مونتکومری بلر و ادوارد بتس.[[
{{ اصلی| آبراهام لینکون در بردگی| اعلامیه آزادی}} کنگره در ژولای 1862 با تصویب قانون دوم توقیف بردگان را آزاد ساخت. هدف قانون این بود که شورشیان را که تحت رهبری و کنترل برده داران بودند تضعیف کند. این امر نهاد قانونی برده داری را لغو نمی کرد (کاری که اصلاحیه ی 13ام انجام داد)، اما نشان می دهد که لینکون از حمایت کنگره در آزادسازی بردگانی که تحت مالکیت شورشیان بودند برخوردار بود. لینکون قانون جدید را از طریق اعلامیه آزادی اجرا کرد. لینکون به دلیل خاتمه دادن به برده داری در آمریکا مشهور است. دیدگاههای او در مورد نقش دولت فدرال در امر برده داری بسیار پیچیده است. قبل از اینکه کشورهای هم پیمان از اتحادیه جدا شوند، لینکون با گسترش برده داری در مناطق تاریخی ایالات متحده که تحت قدرت و اختیار کنگره بودند به مبارزه پرداخت. با این حال، او اظهار داشت که دولت فدرال نمی تواند از نظر قانون اساسی برده داری را در ایالتهایی که از قبل برده داری داشتند متوقف سازد (این امر سبب شد لینکون در امر برده داری فردی میانه رو به حساب آید). در سالهای 62- 1861، لینکون این مسئله را روشن ساخت که شمال به جنگ تن در داد تا اتحادیه پا برجای بماند نه اینکه برده داری خاتمه یابد. آزاد کردن برده ها درسال 1862 اقدامی جنگی بود که شورشیان را با از بین بردن پایه اقتصادی قشر هدایت کننده تضعیف می کرد. طرفداران الغای بردگی لینکون را به خاطر اینکه نتوانست برای الغای کامل بردگی موضع بگیرد، مورد انتقاد قرار می دادند. در 22 اوت 1862، چند هفته قبل از امضای اعلامیه آزادی و پس از اینکه اعلامیه پیش نویس شده بود، لینکون به سر مقاله ای نوشته هرس گریلسی که خواستار الغای فوری بردگی شده بود طی نامه ای پاسخ داد: " من اتحادیه را حفظ می کنم. با کوتاهترین راه ممکن از طریق قانون اساسی آن را حفظ می کنم. به زودی اقتدار ملی دوباره باز خواهد گشت، و به زودی اتحادیه دوباره همان اتحادیه سابق خواهد شد. اگر کسانی باشند که نخواهند جز با از بین بردن برده داری به حفظ اتحادیه کمک کنند، من با آنها موافقت نخواهم کرد، هدف اصلی من دراین مبارزه این است که اتحادیه را حفظ کنم، نه اینکه برده داری را حفظ کنم یا از بین ببرم. اگر می توانستم اتحادیه را بدون آزاد کردن هیچ برده ای حفظ کنم این کار را می کردم، اگر می توانستم اتحادیه را با آزاد کردن تمام بردگان حفظ کنم این کار را می کردم، و اگر می توانستم اتحادیه را با آزاد کردن گروهی از بردگان و برده نگه داشتن گروهی دیگر حفظ کنم باز هم این کار را می کردم، هر آنچه در مورد برده داری و نژاد رنگین انجام دهم، بدین دلیل انجام می دهم که فکر می کنم می تواند به حفظ اتحادیه کمک کند.... من بدین وسیله هدفم را برطبق وظیفه ی رسمی ام اعلام کردم، و قصد ندارم هیچ گونه تغییری در آرزوی شخصی ام که بارها ابراز داشتم مبنی بر اینکه تمامی انسانها در هر کجا که باشند آزادند ایجاد کنم. <ref>[http://showcase.netins.net/web/creative/lincoln/speeches/greeley.htm نامه ای به هوراس گیلری], 22 اوت 1862</li> <li id="_note-13">[[#_ref-13|↑]] [http://showcase.netins.net/web/creative/lincoln/speeches/hodges.htm نامه ای به آلبرت هاجز], 4 آوریل 1864</li> <li id="_note-14">[[#_ref-14|↑]] "زندگی فردریک داگلاس" نوشته فردریک داگلاس در سال 1895 </li> <li id="_note-15">[[#_ref-15|↑]] لینکون و بینیه وی در مورد احتمال شکست در انتخابات مجدد 23 اوت 1864 از" مجموعه آثار آبراهام لینکون" ج 7 ص 514 نشر دانشگاه راتجرز(1953،1990) </li> <li id="_note-16">[[#_ref-16|↑]] لینکون، دومین خطابه سالیانه، 4 مارس 1865 از " مجموعه آثار آبراهام لینکون" ج 8 ص 333 نشر دانشگاه راتجرز(1953،1990) </li> <li id="_note-17">[[#_ref-17|↑]] [http://www.decades.com/Timeline/n/285.htm نقشه بوت برای ربودن لینکون] (timeline)</li> <li id="_note-18">[[#_ref-18|↑]] [http://www.thehistorynet.com/cwti/blbooth/]</li>
<li id="_note-19">[[#_ref-19|↑]] [http://www.marx.org/archive/marx/iwma/documents/1864/linco ln-letter.htm]</li></ol></ref>
[ویرایش] مراجع
[ویرایش] زندگی نامه ها
- بوریج، آلبرت جی. "آبراهام لینکون: 1809-1858" (1982). ج 2، تا 1858؛ شاخص به خاطر دید سیاسی بی طرفانه.
- دیوید هربرت دونالد. "لینکون" (1999) ، ISBN 0-684-82535-X، به خوبی توسط اندیشمندان بازبینی شده است؛ دونالد به خاطر حسب حال نگاری برنده دو جایزه پولیتزر شده است.
- ویلیام ای جیناپ. "آبراهام لینکون و جنگ داخلی آمریکا: زندگی نامه"، توسط ISBN 0-19-515099-6(2002)، کوتاه
- آلن سی گولزو. " آبراهام لینکون: رئیس جمهور ناجی" ISBN 0-8028-3872-3(1999)
- جان هي و جان جرج نيكولاي. "آبراهام لينكون: تاريخچه" (1890) ؛ به صورت آنلاين در آدرس ده مجلد؛ جزئيات زندگي آبراهام لينكون و همكاران ارشد وي
- رينارد اچ لوتين. "آبراهام لينكون واقعي" (1960) تاكيد بر سياست
- مارك اي. نيلي. " دايره المعارف آبراهام لينكون" (1984)، اطلاعات دقيق از بسياري از افراد و جنبش هاي منتسب به AL
*مارك. اي. نيلي. "آخرين اميد جهان: آبراهام لينكون و آمريكاي وعده داده شده" (1993)،برنده جايزه پوليتزر
- استفان بي. اوتس "به همراه شر تا پوچي: زندگي آبراهام لينكون" (1994) * جيمز جي. راندال ."رئيس جمهور لينكون" (جلد4، 55- 1945؛ چاپ مجدد 2000) نوشته برنده جايزه ** "آقاي لينكون" نوشته هايي كه توسط ريچارد ان. كارنت (1975) ويرايش شده اند.
* كارل سندبورگ "آبراهام لينكون : سال هاي اوج" (دو جلد 1926) ؛ "سالهاي جنگ" (4 جلد 1939) برنده جايزه ادبي پوليتزر. * بنيامين بي. توماس ؛ "آبراهام لينكون : زندگي نامه" (1952)
[ویرایش] عناوين تخصصي
- بيكر،جين اچ . "ماري تادلينكون: زندگي نامه" (1978)
*بلز، هرمان . "آبراهام لينكون، بنيان گرايي و برابر حقوق در زمان جنگ هاي داخلي" (1998) * بوريت، گابور اس. "لينكون و روياي اقتصادي آمريكا" (1994). نظريات و سياست هاي اقتصادي لينكون * بوريت، گابور، اس. ويرايش "لينكون، رئيس جمهور جنگ " (1994)
- بوريت ،گابور اس . ويرايش "لينكون تاريخ نويس" اوربانا: چاپ دانشگاه ايليونز،1998، تاريخ نگاري * بروس، رابرت وي. "لينكون و ابزار جنگ" (1965) در مورد سلاح هاي در حال توليد در زمان جنگ
- دونالد، ديويد هربرت . " بررسي مجدد لينكون : مقالاتي در مورد جنگ داخلي" (1960) . *دونالد، ديويد هربرت . "ما مردان لينكون هستيم: آبراهام لينكون و دوستانش" سيمون و شاستر، (2003).
- فونر، اريك. "خاك آزاد، كار آزاد، مردم آزاد: ايدئولوژي حزب جمهوري خواه قبل از جنگ داخلي " (1970) تاريخ جهت گيري هاي فرقه هاي مختلف درون حزب آبراهان لينكون "
* هريس، ويليام سي. "كمك به همه: لينكون و بازگرداندن مجدد اتحاد" (1997). طرح هاي لينكون براي بازسازي
- هندريك بورتون جي" كابينه جنگ لينكون" (1946).
- هافستاتر، ريچارد. "سنت سياسي آمريكا: و افرادي كه اين سياست ها را رهبري مي كنند" (1948) فصل 5: "آبراهام لينكون و اسطوره خودساخته"
* هولزر، هارولد. "لينكون در اتحاديه هاي شبكه سازان: سخنراني اي كه لينكون را رئيس جمهور ساخت" (2204) * مك فرسون، جيمز ام. "آبراهام لينكون و انقلاب دوم آمريكا" (1992) * مگ فرسون، جيمز ام. "فرياد آزادي: دوران جنگ داخلي" (1988). برنده جايزه پولتيزر جنبه هاي مختلف جنگ را بررسي مي كند" * مورگنتو، هانس جي. و ديويد هين "مقالاتي در مورد عقايد و سياست هاي لينكون" لانهام، MD: چاپ دانشگاه آمريكا براي مركز روابط عمومي وايت بوركت ميلر در دانشگاه ويرجينا، 1983.
- نيلي، مارك اي. "سرنوشت آزادي: آبراهام لينكون و آزادي هاي مدني" (1992). برنده جايزه پوليتزر.
* نوينز، آلن . "نظم وحدت" 8 جلد (1971-1947) . 1 ميوه هاي سرنوشت تظاهرات، 1852-1874؛ 2. تقسيم وطن، 1857-1852؛ 3. بحران حزب و داگلاس و بوخنان، 1859؛ 4. درآمدي بر جنگ داخلي، 1861-1859؛ 5. جنگ في البداهه، 1862-1861؛ 6. جنگ به انقلاب تبديل مي شود، 1863-1862؛ 7. جنگ سازمان يافته، 1864-1863؛ 8. جنگ سازمان يافته به سوي پيروزي؛ 1865-1864؛ پوشش كامل دوره جنگ داخلي، به محوريت لينكون
- فيليپ اس. پلادان "رياست جمهوري آبراهام لينكون" (1994)،منتقدان اين كتاب را كاملترين معرف دوران رياست جمهوري آبراهان لينكون مي دانند.
* "لينكون در اذهان آمريكا نوشته مريل دي پترسون (1994) مردم پس از سال 1865 چگونه از لينكون ياد مي كنند * راندال، هيتركاكس، "بزرگترين ملت جهان: سياست هاي اقتصادي جمهوري خواهان طي جنگ داخلي" (1997) * شنك، يوشاولف. "ملانكولي لينكون: چگونه ركورد لينكون را به چالش كشيد و به شهرت وي تاثير مثبت گذارد " (2005)
- گور ويدال . "لينكون" ،شابك 6-70876-375-5 ، رمان.
* ويليامز، تي. هري "لينكون و ژنرال هايش" (1967). * ويلز. گري . "لينكون در گتيسبورگ: سخناني كه آمريكا را دوباره ساخت" شابك: 3-86742-671-0.
- ويلسون ، داگلاس لي" صداي افتخار آميز: دگرگوني به سركردگي آبراهام لينكون" (1999).
[ویرایش] لينكون در فرهنگ و هنر
- الگو:عنوان كتاب (1901-1832) شامل سال هاي 1856 تا 1861، جزئيات سياست داخلي ، بخشي از جلد 10" زندگي و زمان" نوشته همكاران ارشد لينكون
* الگو:عنوان كتاب (1866 تا 1954) *الگو:عنوان كتاب
؛ عامه پسند
- الگو:عنوان كتاب، بيوگرافي در سطح دانشگاهي
- الگو:عنوان كتاب
** الگو:عنوان كتاب
الگو:عنوان كتاب، عامه پسند
- الگو:عنوان كتاب
* الگو:عنوان كتاب؛عامه پسند * الگو:عنوان كتاب
الگو:Start box الگو:USRepSuccessionBox {{succession box
| قبل از= جان فرمونت | عنوان = نهضت كانديداي رياست جمهوري حزب جمهوري خواه ايالات متحده | پس از = يوليسس گرفت | سال هاي = انتخابات رياست جمهوري ايالات متحده،1860 (پيروز) انتخابات رياست جمهوري 1864 (پيروز) الگو:Succession box الگو:End box
الگو:روساي جمهور ايالات متحده
الگو:كانديدهاي رياست جمهوري ايالات متحده
الگو:اطلاعات شخصي
رسته: آبراهام لينكون
آبراهام لينكون
رسته: رهبران سياسي اتحاديه رسته: سياستمداران آمريكايي به قتل رسيده رسته: مرگ هاي توسط آتش سلاح رسته: وكلاي ايليونز رسته: اعضاي مجلس نمايندگان ايليونز رسته: اعضاي مجلس نمايندگان ايالات متحده از ايليونز رسته: مردم كنتاكي رسته: مردم اسپرينگ فيلد، ايليونز رسته: روساي جمهوري ايالات متحده رسته: كانديداهاي رياست جمهوري ايالات متحده از حزب جمهوري خواه رسته: كانديداهاي مجلس سناي ايالات متحده رسته: حزب ويگ ايالات متحده رسته: متولدين 1809 رسته: موارد مرگ در سال 1865