بحث:شوشتر
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
از نويسنده مطالب درباره شوشتر سپاسگذاري مي كنم. منصور
[ویرایش] پیشینه تاریخی شوشتر
ابن مقنع گوید: «اول شهری که پس از توفان نوح بنا نهادند، شوش و شوشتر بود.»
در تاریخ ایران یک ابن مقنع بیشتر نداریم که او هم چندان اهل گفتن و نوشتن نبود یا دستکم چیزی از او نمانده است (همانست که ماه نخشب هوا میکرد). اگر منظور ابن مقفع است، از او هم متن فارسی در دست نیست (کارش ترجمه کلیله و دمنه و همچنین خداینامه از پهلوی به عربی بود).
جملات دیگر این بخش نیز نیاز به وارسی دارند. برای مثال، کامرون هیدالو را بر کوههای شرق خوزستان منطبق میداند (نه شوشتر). بسیاری نیز آن را منطبق بر اطراف ناحیه کهکلویه میدانند (مثلا از دژسپید فهلیان در شهرستان ممسنی نام میبرند [1]). محمود ۲۲:۳۶٬ ۲۹ آوریل ۲۰۰۶ (UTC)
ابن مقنع گوید: «اول شهری که پس از توفان نوح بنا نهادند، شوش و شوشتر بود.»
بنده سندی از ابن مقنع در دست ندارم. اما این مطلب را کتاب بسیار معتبر مجالس المؤمنین در جلد اول صفحه۶۹ از وی نقل کرده است. رجوع کنید به:(مجالس المؤمنین - قاضی نورالله شوشتری - جلد اول صفحه۶۹ - انتشارات کتابفروشی اسلامیه - تهران - ۱۳۶۵ - چاپ سوم) همچنین کتاب تذکره شوشتر(قرن دهم و یازدهم)(چاپ انتشارات معتبر ۱۳۸۴ صفحه ۴) بر این مطلب صحه می گذارد و می نویسد: «صاحب قاموس گوید تستر بر وزن جندب و شوشتر به شینین لحن است و باروی آن اول شهری است که بعد از توفان نوح بنا شده ...» (تذکره شوشتر - علامه سید عبدالله جزایری - انتشارات معتبر - ۱۳۸۴ صفحه ۴) و باستان شناسان این را چندان بعید ندانسته اند چنانکه بسیاری از شهرهای عراق در بین النهرین ارتفاعی به مراتب کمتر از شوش و شوشتر دارند(برای نمونه: بصره:۴-، بغداد ۲۵+، کوفه:۴۰+ در حالی که محل کنونی شوش و شوشتر بترتیب دارای ارتفاع های ۸۰ و ۶۵ از سطح دریا می باشد)
از طرفی در حفاری هایی که توسط گیرشمن در مکانی به نام پبده در شرق شوشتر انجام شد آثاری از دوره نئولتیک(عصر حجر جدید) به دست آمد که خود گیرشمن آن را نخستین سکونتگاه انسانی در ایران می داند و قدمت سکونت در شوشتر را ۱۰هزار سال تخمین می زند. که این کشف با مطالب بالا تا اندازه ای همخوانی دارد. ضمناً در این مقاله مطالب اینچنینی کاملا نقلی بیان شده اند و در هیچکدام قطع یقین نوشته نشده است.
در رابطه باهیدالو هم در بحث مربوطه نوشتم،(چنانکه شماهم در آنجا نوشته اید) اینجا هم می نویسم: «آشوریان در تعقیب پادشاه عیلام عده بسیاری از شهر های آن كشور را مخسره کردند و به هیدالو که می بایست از ناحیه شوشتر باشد رسیدند.»(گیرشمن رومن- ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه دکتر محمد معین، صفحه ۱۲۸ انتشارات علمی و فرهنگی، تهران،۱۳۶۶، چاپ ششم)
در ضمن این مطالب را با وسواس خاصی در این مقاله نوشته ام و سعی کرده ام هیچ گزافه گویی در مطالب راه نیابد. اگر موارد فوق برای شما روشن است لطفا برچسب تمیزکاری را بردارید.--Str ۱۰:۴۰, ۳۰ آوریل ۲۰۰۶ (UTC)
-
- در مورد نقل قول ابن مقنع، دستکم در متن به آن کتاب قاضی نورالله شوشتری به عنوان مرجع اشاره کنید (هرچند بعید میدانم آن کتاب درست نوشته باشد). در مورد کتاب گیرشمن نیز به آن به عنوان منبع اشاره کنید (هرچند آن هم منبعی قدیمی است و یافته های جدید باستانشناسی در این مورد با آن موافق نیست). برچسب را اگر می خواهید بردارید. من منکر وسواستان نیستم، ولی منابعتان را چندان مناسب نمیبینم. محمود ۱۵:۲۵, ۱ مه ۲۰۰۶ (UTC)