بحث:زبان آذری

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

neveshteye Mani che shod?

Bidabadi 16:08, ۷ ژانویه ۲۰۰۶ (UTC)

منم در شگفتم!یادم هست پیشتر نوشته ای در اینجا بود!شاید پیوندی دیگر باشد!؟--Ariobarzan 16:23, ۷ ژانویه ۲۰۰۶ (UTC)

man tarikhcheye safheye tabriz raa check kardam. Mani be hamin safhe link daade bud. aayaa momken ast kasi safheye ghabli raa hazf karde baashad o dobaare in safhe raa ijaad konad ? baayad be siaaheye hazf negaah kard.

Bidabadi 16:27, ۷ ژانویه ۲۰۰۶ (UTC)

من هم چک کردم،شما درست می گویید.بوی هک می آید!--Ariobarzan 16:29, ۷ ژانویه ۲۰۰۶ (UTC)

فهرست مندرجات

[ویرایش] بی‌طرفی

گویا عده‌ای از ترک‌زبانان می‌گویند چنین زبانی وجود نداشته و وجود آن را نظریه‌ای با اهداف غیرعلمی می‌دانند. ذکر این موضوع به شکل دقیق لازم است. روزبه ۱۸:۵۷, ۲۹ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] فرهنگ دهخدا

در مورد زبان آذری (ریشه ی ایرانی - غیر ترکی) در لغتنامه ی دهخدا هم گفته شده است.

[ویرایش] برچسب

گذاشتن برچسب نقض تکثیر و پاک کردن کل صفحه (به خاطر یک بخش کپی‌شده) خلاف روال ویکیپدیاست. ویرایشهای ابتدایی مشکل حق تکثیر ندارند (بخش کپی‌شده بعدها اضافه شده است). برای حذف بخش‌های مشکلدار شبیه به این، باید تنها آن بخش را حذف کنید. حذف کل صفحه یا دستکاری در تاریخچه، خلاف روال ویکیپدیا است (در آیین‌نامه مربوطه، این به صراحت آمده است). Nocensor2 ۲۲:۵۳, ۱۰ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)

زبان آذری زبانی است از خانواده زبان‌های ایرانی باختری که در منطقه آذربایجان (آتورپاتکان) قبل از گسترش زبان ترکی رایج بوده است و امروزه گستره آن محدود شده است.

تاریخ‌نویس و زبانشناس بزرگ ایرانی، احمد کسروی نخستین کسی بود که نمونه‌هایی از این زبان و ارتباط آن را با زبان تاتی نشان داد و کتاب آذری یا زبان باستانی آذربایجان را در این مورد نوشت. زبان‌شناسان با اشاره به وجود زبانهای تاتی و هرزنی در چندین روستای آذربایجان شرقی، اردبیل ،نمین خلخال ،کلور، عنبران، پیله‌رود، میناباد، مسجد محله حید میرزانق آنها را از بقایای آن زبان باستانی می داند.


[ویرایش] آمدن قبايل ترک به آذربايجان و متحول شدن زبان آذری

اکثر دانشمندان ايران و عرب و شرق شناس، در بيان ريشه‌ي تاريخي زبان ديرين مردم آذربايجان، معتقدند که زبان باستاني آذربايجانيان بازمانده و متحول شده‌ي زبان مادها است و ريشه‌ي آريايي دارد که مورخين و جغرافي نويسان اسلامي و عرب آن‌ را فارسي(ايراني)، فهلوي و آذري خوانده‌اند. ولي نويسندگان ساکن ماوراي ارس (اران)، يا در راستاي اهداف منويات خويش و يا در اجراي منويات سياسي مرکز نشينان آن خطه، طريق تسامح و تجاهل پيش گرفته و در باره‌ي زبان و پيشينه تاريخي مردم خود، نظريات پيچيده‌ي گمراه کننده و بي اساس ارائه مي‌دهند، که بدون ترديد آبشخور سياسي داشته و اجراي اين شيوه از دوران تزارهاي روس اجراء مي‌شده و سياستگران تزاري براي بسط اقتدار و سياست توسعه طلبي خود نمي‌خواستند مردم از گذشته خويش و قوميت و مليت خود با خبر شوند. دکتر محمد جواد مشکور درباره‌ي آمدن قبايل ترک به آذربايجان مي نويسد:

"از حوادث مهم زمان وهسودان بن مملان مهاجرت گروهي از ترکان غز به آن استان بود که نخستين هسته‌ي ترک را در آذربايجان تشکيل مي‌دهند، که در آغاز سلطان محمود غزنوي در سفر به ماوراء النهر با خود به ايران آورد. آنان را که قريب پنجاه هزار تن بودند در خراسان نشيمن داد.

در سال 416 هجري قمري، سلطان محمود غزنوي اجازه داد فوجي ديگر از ترکان سلجوقي از رود جيحون بگذرند و در خراسان سکونت گزينند. اين ترکان بالغ بر چهار هزار خانوار با خيمه و خرگاه از رود گذشته و اندر بيابان سرخس و فراوه و باورده (ابيورد) فرود آمدند و رحل اقامت افکندند. اما پس از چندي، گروهي از ايشان سر به طغيان برداشته از راه کرمان رهسپار اصفهان شدند و از آنجا يغما کنان به آذربايجان رفتند. و امير وهسودان مملان، آمدن آنان را مغتنم شمرده، از وجود آنها سپاه خويش را تقويت نمود.

در حوادث سال 1021 ميلادي (400 خ)، مي‌نويسد: "در اين سال ترکان که همچون تند سيلي به آذربايجان رسيده بودند، به ارمنستان و به ناحيه‌ي واسپورکان هجوم آوردند و چنان وحشت در دل‌ها افکندند که پادشاه سلسله‌ي آرجرونيان ارمنستان، تختگاه خود را به امپراتور روم شرقي واگذار کرد و خود با خانواده و سپاه و يک سوم از مردم کشورش، واسپورکان که به چهارصد هزار تن مي‌رسيدند به شهر سيواس آناطولي پناه برده، در آنجا اقامت گزيدند." سرانجام ترکان مذکور به دو دسته تقسيم شدند. گروهي به ري و گروه ديگر به همدان و قزوين رفتند.

چنان‌که اشاره شد اولين گروه ترکان در زمان حکومت سلطان محمود غزنوي به آذربايجان رسيدند، (تاريخ کامل ابن اثير، حوادث سال 420 ه.ق). اما بعد از آمدن اين گروه، پاي سلجوقيان به اين خطه‌ي بلا ديده گشوده مي‌شود و نفوذ روز افزون مي‌يابد. با آمدن سلجوقيان به آذربايجان که خود از نژاد ترک بودند، راه براي ورود ترکان بيشتر به آن سرزمين هموار شد. ابن اثير در حوادث سال 456 هجري مي‌نويسد:

" چون آلب ارسلان سلجوقي به مرند رسيد، يکي از اميران ترکمان که طغتکين نام داشت با گروه انبوهي از ايل و تبار خود به آذربايجان آمد. قبايل نيم وحشي ترک که در همه جاي آن ديار پراکنده شده بودند، از آزار و اذيت مردم فروگذار نمی‌کردند. " (نظري به تاريخ آذربايجان، ج 1، صص 157-158)

حوادث متناوب يکي بعد از ديگري آذربايجان را آماج تهاجمات پياپي قرار داد. بعد از سلجوقيان، دورِ سلسله جنباني ترکان آتاباي يا اتابکان آغاز و با نفوذ اين اقوام و گسترش زبان ترکي، سيطره‌ي زبان آذري، محدود و رفته رفته رو به کاهش نهاد.

بعد از سلجوقيان قوم ايلغارگر مغول که اغلب لشگريان از طوايف ترک بيابان‌گرد نيمه وحشي بودند، روي به جانب آذربايجان آوردند. نخست يک دسته از آنان در 616 هجري به آن سرزمين حمله بردند، غرامت و غنيمت بي حساب از مردم تبريز ستاندند و رفتند. و بار ديگر که حمله آوردند سال 628 بود. سلطان جلال‌الدين خوارزم شاه را وادار به عقب‌نشيني کرده، تبريز را مرکز حکومت و تختگاه خويش ساختند. و لذا با کثرت قوم مغول در آن خطه بازهم نفوذ زبان وارداتي ترکي در آذربايجان وسعت يافت. بعد از مغول‌ها نوبت به ساير اقوام ترک مي‌رسد که عبارت از جلايريان، آق قويونلوها، قراقويونلوها، تيموريان و غيره بودند که اغلب مقر حکومت وحکمراني آنان آذربايجان بود.

ـ بعد از شکست شاه اسماعيل در چالدران در سال 920 سلطان سليم عثماني راه آذربايجان را بروي ترکان باز کرده لشکر عثماني به تبريز درآمد و خزاين ايران را به يغما برد.

ـ در زمان سلطنت شاه طهماسب اول (930 – 984) لشکر سلطان سليمان اول به فرماندهي وزير خود ابراهيم پاشا به آذربايجان حمله کرد و تبريز را اشغال نمود.

ـ در زمان سلطان محمد خدابنده (985- 996) سلطان مراد ثالث (982 – 1003) پس از خبر يافتن از مرگ شاه اسماعيل دوم سردار مشهور خود را موسوم به اوزد ميرزاده عثمان پاشا با سپاهي گران به آذربايجان فرستاد و در (993)، تبريز را اشغال کرد و اين خطه مدت هجده سال در تصرف دولت عثماني بود.

ـ در حوالي سال (1284 ه ق. / 1905 م)، عثماني ها اختلافات مرزي را بهانه کردند و لاهيجان را به تصرف خود در آوردند

ـ در دوره جنگ جهاني اول (1914-1918 م.) قواي عثماني قسمت غربي آذربايجان را اشغال کردند و در هشتم ژوئن (1917 م.) به تبريز آمدند و يک حکومت طرفدار ترکها در آنجا برقرار ساختند. تاريخ مذکور مصادف است با زماني که انقلاب بلشويکي در روسيه پاگرفت و محمد امين رسول زاده به همراه يارانش در آذربايجان (اران) علم استقلال بر افراشته، اعلام خود مختاري کردند. اين استقلال نيم بند ديري نپاييد که بلشويک‌ها آن سرزمين را ضميمه متصرفات خود ساخته و تازمان فروپاشي دولت شوروي، نام "آذربايجان شمالي" به خود گرفت.

نظري به تاريخ آذربايجان، دکتر محمد جواد مشکور، ج 1، تهران 1339، ص 152

Mehdi-iul ۲۳:۲۳, ۳۱ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] مخالف با کلمه من در آوردی زبان آذری

من اهل آذربایجان و از اهالی اردبیل می باشم پدر من و پدر بزرگ من هر موقع صحبت از زبان و نژاد می شد همیشه زبان ونژاد ترک را به کار میبردند و زبان آذری از زمان احمد کسروی در ایران رایج شده و آنهم بیشتر به خاطر مقابله با افکار آتاتورک در ترکیه و ایجاد جمهوری آذربایجان که زمانی جزئی از ایران بود و با توجه به سوابقی مردم آذربایجان در مبارزات ملی در ایران داشتند روشنفکران ایران سعی در القای این معنی که آذربایجانیها ترک نبوده و بعدا ترک شده اند را با اهداف صرفا سیاسی کرده اند این ایده زبان آذربایجان زبان آذری و شاخه ای از زبان فارسی بوده و بنا به گفته احمد کسروی در طول هفتاد سال به ترکی تغییر کرده و زبان مردمان متمدن آذری زبان مغلوب زبان عقب مانده ترکی شده وهیچ اثری از آن باقی نمانده خیلی خنده دار است و البته بنده به یک مطلبی در کتاب احمد کسروی خوردم که شیخ صفی الدین اردبیلی را سراینده ابیاتی چند به این زبان ساختگی کرده غافل از اینکه شیخ صفی الدین داماد شیخ زاهد گیلانی بوده و حتی مدتی را در گیلان سپری کرده بود و این ابیاتی که گفته به زبان گیلکی سروده است نه به زبان من در آوردی آقای کسروی در پایان با فرض اینکه این فرضیه درست بوده و مردم آذربایجان همین دیروز ترک زبان شده اند باز دلیلی بر ممنوعیت تحصیل به زبان ترکی در ایران نمی شود خلاصه کلام مردم آذربایجان در حال حاضر ترک زبان بوده و هیچ دلیلی بر تضییع حقوق زبانی آنها در ایران وجود ندارد والاسلام پاینده باشید دوستان محترم

خوش آمدید.

درباره مطالعات مربوط به زبان آذری در این وب سایت منابع خوبی هست. شخصاً با این نوشته شما که "با فرض اینکه این فرضیه درست بوده و مردم آذربایجان همین دیروز ترک زبان شده اند باز دلیلی بر ممنوعیت تحصیل به زبان ترکی در ایران نمی شود"، موافقم.

این صفحه البته مربوط است به بحث‌های مربوط به پیشنهادهای مربوط به تغییر محتوای مقاله حاضر. اگر در مشارکت‌هایتان به ارتباط عنوان صفحه‌ها با مطالبی که پست می‌کنید توجه بیشتری کنید به نظرم بهتر است.

سپاس از مشارکت‌هایتان. قربان شما.--ماني ۲۲:۵۱, ۱۲ دسامبر ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] صفحهٔ زبان آذری

صفحهٔ «زبان آذری» فعلاً قفل شده‌است. تا دوستان بحث کنند. این صفحه در حال حاضر به زبان آذری باستانی تغییر مسیر داده می‌شود. حفاظت این نسخه به معنی تأیید آن نیست. به‌آفرید ۰۲:۰۰, ۳۰ ژانویه ۲۰۰۷ (UTC)

تغيير مسير زبان آذری به زبان آذری باستان کاملا خطا است. چون زبان آذری هنوز هم در گوشه و کنار آذربايجان باقی مانده است. لطفا صفحه آذری باستان را برگردانيد به زبان آذری چون که صفحه بحث پر است من نتونستم منتقل کنم. مرسی.wikidoost ۰۲:۱۰, ۳۰ ژانویه ۲۰۰۷ (UTC)

انجام شد. به‌آفرید ۰۲:۲۰, ۳۰ ژانویه ۲۰۰۷ (UTC)
از قفل درآمد. به‌آفرید ۰۲:۲۱, ۳۰ ژانویه ۲۰۰۷ (UTC)
مرسی. احتمالا اگر قفل بماند بهتر است. تا مدتی بگذرد.wikidoost ۰۲:۳۵, ۳۰ ژانویه ۲۰۰۷ (UTC)

[ویرایش] گستره امروزی زبان آذری

برخی از روستاها و مناطق آذری‌زبان امروزی:

کرینگان از روستاهای دیزمار خاوری از بخش ورزقان شهرستان اهر؛ 2- كلاسور و خوینه‌رود از روستاهای بخش كلیبر شهرستان اهر؛ 3- گلین قیه از روستاهای هرزند از بخش زنوز شهرستان مرند؛ 4- عنبران از بخش نمین شهرستان اردبیل؛ 5- بیش‌تر روستاهای بخش شاهرود خلخال؛ 6- شماری از روستاهای طارم علیا؛ 7- روستاهای اطراف رامند و جنوب غربی قزوین؛ 8- تالش از الله‌بخش محله و شاندرمین در جنوب، تا تالش شوروی سابق در شمال كه اصولاً به زبان‌های تاتی آذربایجان بازبسته‌اند (دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص 2-261؛ یارشاطر، 1354، ص 64؛ Yarshater, 1989, p. 241).wikidoost ۰۲:۱۱, ۳۰ ژانویه ۲۰۰۷ (UTC)