بحث کاربر:Tebrizli

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

جغرافياي قره باغ

قره‏باغ سرزميني است در قلب قفقاز كه اكنون كمابيش در تركيب قلمرو جمهوري آذربايجان قرار دارد. اين سرزمين باستاني به دو پارة جلگه‏اي (سفلي) و كوهستاني (عليا) تقسيم شده است. بخش سفلي در شمال واقع شده كه شهر گنجه مركز آن است و قسمت كوهستاني آن با عنوان رسمي «استان خودفرمان قره‏باغ كوهستاني» شناخته مي‏شود. قسمت كوهستاني تقريباً 5/12 درصد كل سرزمين قره‏باغ را دربرگرفته است. مساحت اين استان 4388 كيلومتر مربع، درازاي آن از جنوب به شمال 120 كيلومتر و پهنايش از خاور به باختر بين 35 تا 60 كيلومتر است. از ديدگاه موقعيت جغرافيايي بين 39 درجه و 25 دقيقه و 40 درجه و 30 دقيقه عرض شمالي و 46 درجه و 20 دقيقه و 47 درجه و 20 دقيقه طول شرقي قرار دارد. قره‏باغ از سوي شمال به كوههاي قفقاز كوچك (موروداغ با قله 3724 متري جاميش داغي)، از باختر و جنوب به كوههاي موسوم به قره‏باغ (قله‏هاي قيزقالا‏سي به بلندي 2843 متر، قيرخ قيز 2827 متر و بويوك كيره 2725 متر) و از خاور و شمال خاور به كناره‏هاي باختري دشت ميل مغان و دشت قره‏باغ مي‏پيوندد.

به بيان دقيقتر حدود اين منطقه در جنوب از پل خداآفرين آغاز و به پل شكسته بر روي رود ارس پايان مي‏پذيرد. مرز قره‏باغ در خاور رود كور است كه در روستاي جواد (صابرآباد كنوني) به رود ارس مي‏پيوندد. رود گوران حد شمالي را از مرز ايالت گنجه تا رود كور بوجود آورده است و قله كوههاي كوشبك، سالوارتلي و اريكلي به عنوان پايانة اين سرزمين در باختر شناخته مي‏شوند. اين ناحيه از ديدگاه اقليمي به سه منطقه آب و هوايي معتدل گرم، معتدل سرد و سرد تقسيم مي‏شود. جنگلها 33 درصد زمينهاي آن را پوشانده و در اين جنگلها درختان ميوه‏اي همچون گردو، سيب، گلابي، گوجه سبز و زغال اخته پرورش يافته‏اند. زمينهاي كوهپايه‏اي زمستانهاي خشك و تابستانهاي ملايم و كوهستانهاي بلند اقليمي سرد دارند. متوسط درجه حرارت كوهپايه‏ها در دي ماه 2 تا 5/0 درجه سانتيگراد، بلندي‏ها 3 تا 4 درجه و در ماه خرداد بين 16 تا 25 و 14 تا 15 درجه است. بطور ميانگين هر سال در كوهپايه‏ها و دشتها 400 تا 550 ميليمتر و در بلنديها بين 800 تا 900 ميليمتر باران مي‏بارد. در اين سرزمين كوههاي بلندتر از 5000 متر يا قله‏هاي آتشفشاني همچون البروس يا البروز و كازبك برافراشته‏اند. بلنديهاي رشته كوه موروداغ سراسر سال پوشيده از برف است. دربلنديهاي 2000 تا 2300 متري سبزه‏زارهاي آلپي و نيمه آلپي گسترش يافته‏اند.

اين سرزمين از رودهاي بزرگ همچون كور(با شاخه‏هاي ترترچاي، اينجه چاي، خاچين چاي و قارقارچاي) و ارس (با شاخه‏هاي كوندلن چاي و قوروچاي) بهره مي‏گيرد. رود ارس از دامنه‏هاي كوه بيسال در تركيه سرچشمه گرفته و به درياي خزر مي‏ريزد. ارس به وسيلة آبهاي زيرزميني و برف تغذيه شده و آب آن از مارس تا ژوئن كاملاً بالا مي‏آيد. اين رود قابل كشتيراني نبوده و در بخش پاييني براي آبياري مورد استفاده قرار مي‏گيرد. درازاي آن 1072 كيلومتر و مساحت حوضة رود 102000 كيلومتر مربع است.

رود كور با درازاي 1364 كيلومتر در گرجستان، جمهوري آذربايجان و تركيه جريان داشته و درازترين رودخانه قفقاز به شمار مي‏آيد. حوضة آن 18800 كيلومتر مربع پهنا دارد. در تأمين آب اين رودخانه برف 36 درصد، آبهاي زيرزميني 30 درصد، باران 20 درصد و توده‏هاي يخ 14 درصد سهم دارند. تأسيسات مهم برق هيدروالكتريك مينگه چئوير و مخزني با مساحت حدود 605 كيلومتر مربع و حجمي نزديك به 16 كيلومتر مكعب بر روي اين رود ساخته شده است. رود ترتر از بلنديهاي قره‏‏باغ (محلي به نام گلين قايا) سرچشمه گرفته و شاخه‏اي از رود كور را بوجود مي‏آورد. اين رود 184 كيلومتر درازا و 2650 كيلومتر مربع حوضة آبريز دارد. از آبهاي زيرزميني تغذيه شده، از آوريل تا ژوئن بالا مي‏آيد. از اين رود براي آبياري زمينهاي كشاورزي بهره گرفته مي‏شود. اين رودخانه در نواحي كلبجر، آغ‏دره و بردع جريان دارد. جريان پايين دست آن در دشت قره‏باغ است.

در زمين‏هاي پست و بلند قره‏‏باغ درياچه‏هاي بسياري وجود دارند. بطور مثال در بلنديهاي آتشفشاني اين ناحيه درياچه‏اي بنام الگل با مساحت 5 كيلومتر مربع و ژرفاي 8 متر جاي گرفته كه بزرگترين درياچة پديد آمده از توده‏هاي يخ در قفقاز است.خاك قره‏‏باغ را خاكهاي شاه بلوطي رنگ، خاكهاي كوهستاني، جنگلي قهوه‏اي رنگ، كوهستاني، جنگلي خاكستري رنگ، كوهستاني، استپي سياه رنگ و ديگر گونه‏ها تشكيل مي‏دهند. اين ناحيه داراي كانهاي پربار روي، مس، باروت، مرمر، تراورتن، گچ، گل نسوز، سنگهاي آسياب و تعداد بيش از 120 چشمه آب معدني گازدار، آهن‏دار و كربن‏دار( بويژه در نزديكي شهر شوشا) مي‏باشد.

جمعيت قره‏باغ 10% در بلندي‏هاي تا 500 متر، 86% بين 500 تا 1500 متر، 3% بين 1500 تا 2000 متر و 1% در بيش از 2000 متر بالاتر از سطح دريا پراكنده‏اند.در جغرافياي تاريخي از قره‏باغ به گونة سرزميني پهناور، بلند و صعب العبور در شمال رود ارس با يخچالهاي طبيعي و زيبا، جنگلهاي پوشيده از درختان و رستنيهاي گوناگون در سايه جاودانه كوهستانهاي سر به فلك كشيده ياد شده است.

نام قره‏باغ براي نخستين بار در آغاز سلطنت آغ قويونلوها آمده و سپس در گاه‏نگار گرجي سده چهاردهم و كتاب نزهه‏القلوب نوشتة حمدالله مستوفي قزويني ذكر شده است. اين نام در نوشته‏هاي اسلامي، ايراني و آذربايجاني به گونة قره‏باغ، قراباغ و قراباق، غراباغ، قاراباغ، در پژوهشهاي روسي به ناگورنو كاراباخ و نزد ارمنيان به گونة آرساك، آرساخ و آرتساخ آمده است. از زمان مغول قسمت جنوبي ارّان، قره‏باغ خوانده مي‏شود. در آثار نويسندگان ايراني از اين منطقه به نام « قراباغ ارّان» ياد مي‏شود. بطور مثال محمدعلي بن شبانكاره‏اي از تاريخ نويسان مغول و از شعراي دربار ابوسعيد در كتاب مجمع الانساب، عبدالرشيد خوافي معروف به حافظ ابرو از نويسندگان نيمه دوم قرن هشتم و نيمه اول قرن نهم، رشيدالدين فضل‏الله همداني وزير غازان خان و اولجايتو مغول و فصيحي خوافي نويسنده دوره تيموري و درويش توكل بن اسماعيل بن حاجي محمد مشهور به ابن بزاز اردبيلي در صفوه الصفاء نام اين سرزمين را «قراباغ اران» ذكر كرده‏اند. سيدحسن بن مرتضي حسين استرآبادي در كتاب تاريخ سلطاني (از شيخ صفي تا شاه صفي) از اين سرزمين با نامهاي قراباق، و غراباغ نام برده است.

نام قره‏باغ از دو بخش (قره + باغ) به معني جنگل سياه تشكيل شده و به گفته بسياري از پژوهشگران قره‏باغ آن سرزميني است كه داراي باغهاي پهناور و انبوه باشد آنگونه كه رنگ سبز درختان از انبوهي به رنگ سياه متمايل گردد. در يكي از نوشته هاي ارمني آمده است كه چون پستي‏ها و دامنة كوههاي اين سرزمين باغ سفيد نام داشته است، بلنديهاي آن را باغ سياه ناميده‏اند.

به گفتة “سر روبرت كرپورتر” پژوهشگر انگليسي و نويسنده كتاب “مسافرت به گرجستان و ايران” (كه در سال 1821 ميلادي در لندن به چاپ رسيده است) منطقه قره‏باغ همان جايي است كه در زمان باستان “قارابازار”يا “كارابازار” يعني بازار بزرگ ناميده مي‏شد. اين بازار بزرگ نزديك به 9 كيلومتر مساحت داشته و در هفته يك روز فعال مي‏شد. در آن بازار خيابانهايي درست شده بود و هر كس مي‏دانست كه براي خريد كالاي مورد نيازش بايد به كدام خيابان برود. بعدها در محل اين بازار يك باغ بزرگ ساخته شد كه بر آن نام قره‏باغ نهادند.

به تعبير بهتر بايد گفت قره‏باغ يعني باغ بزرگ چرا كه در اصل واژه «قره» در زبان تركي به معني بزرگ است. مانند آنچه در قره چمن(چمن بزرگ) و يا قره‏داش(سنگ بزرگ) بكار مي‏رود. از سوي ديگر قره‏باغ قرينه‏اي كوهستاني در اين سوي رود ارس دارد كه آن را قره‏داغ مي‏نامند. درباره اينكه گويش و نوشتار كداميك از واژه هاي قره‏باغ، قراباغ و قاراباغ درست‏تر است بايد گفت كه پيشوند (قره) گونه گفتاري پيشوند (قارا) است. از سوي ديگر پيشوند (قرا) نيز نادرست است چرا كه حرف صدادار (ـَ) در گروه صدادارهاي نازك و حرف صدادار(آ) در زمرة صدادارهاي كلفت زبان تركي است. برپايه قانون آهنگ (از دستورهاي زبان تركي) بكارگيري دو صدادار كلفت و نازك در يك واژه درست نيست. قاراباغ از نظر دستوري درست‏ است.

بر گرفته از: http://garabagh.persianblog.com/

فهرست مندرجات

[ویرایش] اینجا دانشنامه است

.....از شعار دادن بپرهیزید. [1]--پیمان ۲۲:۱۸, ۲۵ نوامبر ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] یوخ بابا !!!

آقای دانشمند!!! اگه حرف حسابی (دانش)! داری بگو ماهم یه چیزی یاد بگیریم نه که بشین مثل یه بچه با ادب گوش کن بلکه یه چیزی غیر از اون چیز هایی که تو موخت کردن یاد بگیری!

همانی که گفتم کافی بود. سعی کن همان را به خاطر بسپارید. این هم برای اینکه بیشتر یاد بگیرید.--پیمان ۲۳:۰۶, ۲۵ نوامبر ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] خوش آمدید


سلام Tebrizli، و به ویکی‌پدیا خوش آمدید! از مشارکت شما سپاسگزارم. امیدوارم که از اینجا خوشتان بیاید و تصمیم به ماندن بگیرید. پیوندهای زیر برای کاربرهای جدید مفیدند:

امیدوارم از ویکی‌پدیانویس بودن لذت ببرید! لطفاً برای آزمایش از ویکی‌پدیا:گودال ماسه‌بازی استفاده کنید و (فقط) در صفحات بحث نام خود را با چهار علامت مدک امضا کنید، (~~~~)، با این کار نام شما و تاریخ به عنوان امضا درج خواهد شد. در صورتی که سوال داشتید، به صفحهٔ قهوه‌خانه بروید، یا اینکه از من در صفحهٔ بحثم بپرسید. باز هم خوش آمد می‌گویم!
--رستم ۲۲:۳۹, ۲۵ نوامبر ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] چند نکته خدمت هموطن گرامی

اول اینکه اگر آن عکسی را که در اینجا بارگذاری کرده‌اید (مربوط به شاه‌گلی؟) خودتان گرفته‌اید آن را در صفحه آن ذکر کنید که به علت مسایل مربوط به کپی‌رایت حذف نشود. دوم اینکه اگر نظری دارید بدون توهین به هیج قومی و غیره مطرح کنید، و چیزی را هم عمومیت ندهید که هر در قشری خوب و بد وجود دارد. لحن خود را هم تعدیل کنید که کسی در این محیط مجازی با دیگری دشمنی ندارد.

در مورد "فلان چیز را نیز قید کنید." اگر توجه کرده باشید، در صفحه اول نوشته شده است "هر کسی می‌تواند ویرایش کند" شورای سردبیری و... هم ندارد، الان چند صد مقاله غلط غلوط و درهم وجود دارد که کسی هنوز حال درست کردن آن‌ها را نداشته است. اگر می‌خواهید در باره آن موضوع مطلبی بنویسید (کلا هر موضوع دیگری) در مرحله اول به ویکی‌انگلیسی بروید و سعی کنید با کمک آنها و منابعی که در آنها هست مقالاتی در همین‌جا درست کنید. مثلا به [2][3] مراجعه کنید. و لطفا مثل پان-تورک‌ها بخش مربوط به کمک‌های تسلیحاتی ایران به جمهوری آذربایجان و همچنین میانجیگری‌های ایران را برای پایان جنگ در سال ۱۹۹۲ را سانسور نکنید! پاینده باشید. زنده باد ایران. --رستم ۲۳:۰۸, ۲۵ نوامبر ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] حق با شماست اما...!

رستم از راهنمایی هایت سپاسگذارم. تا حدودی حق با شماست راستش من در این سایت تازه واردم و هر چی سعی کردم از سروته سایت سر در نیاورده ام هنوز :)) رستم جان صحبت از مقاله علمی! میکنی آیا مقاله http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%B1%D9%87_%D8%A8%D8%A7%D8%BA قره باغ بنظرتان علمی است!؟؟ و آیا تذکرهایی که به اینجانب تازه وارد کرده اید به نویسنده نژاد پرست آن مقاله نیز کرده اید!؟ و آیا به ایشان در مورد دروغ بافی هایی (تحریک) که کرده اند تذکر داده اید؟ آیا به ایشان گفته اید که نزدیک به نصف جمعیت ایران ترک هستند و اگر با گمانه زنی ها و تخم نفاق افکنی های اشخاص نژاد پرست ارمنی و پان فارسیسم مثل نویسنده مقاله به اصطلاح علمی! این ملت طالب حقایق اتفاق افتاده و جنایت های اتفاق افتاده در فاصله حدود 100 کیلومتری شمال تبریز شوند و بدانند که در حقیقت چه بر برادران آذربایجانی شان در قره باغ گذشته است چه اتفاقی در ایران روی خواهد داد !؟؟ به زبان ساده بگم آیا به ایشان و افرادی مثل او تذکر داده اید که با چرند بافی هایشان ملت خفته آذربایجان را بیدار نکنند! و ایران رو بسوی تجزیه حل ندهند!؟؟ چرا متوجه نیستید ایران دارد مراحل اولیه تجزیه را میگذراند و این بستر مناسب رو داشناکهای ارمنی و پان فارسیسم های رویا پرداز فراهم میکنند و بس! این پان ترکیست هم خوب واستون نون و پنیر شده! تا کی میخواهید پشت این توهم پنهان شوید آخه؟ رستم جان امیدوارم منظورم و گرفتی. در ضمن در جایی که خودت میگی و خودت میشنوی و تحمل شنیدن یک جمله مخالف رو نداری نباید از علم و دموکراسی و حقوق بشرو ... صحبت کنی و خودت و به عالم و آدم مسخره کنی (البته که منظورم همون آقایی است که اولین! نوشته منو از قسمت بحث قره باغ سانسور کرده و تازه خجالت نمیکشه اومده به من از دانش! حرف میزنه) بابا! چرا یکی میخواد تو این خراب شده یه حرفی بزنه خفش میکنیین آخه! در ضمن اگه خواستید میتونید منو از این ویکی پدیای علمی! فارسی! تان حذف کنید نخواهم نوشت چون اینجا جای من و امثال من نیست و از اینکه نمیتونم با برادرای!!! فارس و ارمنی ایرانیم هم ایاق شوم منو ببخشید چون من نمیتونم هویت و ملیت ترکیم رو فراموش کنم همان بهتر که بریم در قسمت ویکی پدیای دشمنانمان!!! آذربایجان و ترکیه بنویسیم. همچنین از دوستایی که به من مارک پان ترکیست رو خواهند زد عاجزانه تقاضامندم یک لحظه هم که شده خو دشان رو جای من تصور کنند. زبانمان را گرفتید چیزی نگفتیم! موقع جنگ خربزه زیر بغلمان دادید و فرستادید روی مین چیزی نگفتیم! جوکمان کردید چیزی نگفتیم! وحشی و بیابانگردمان خواندید چیزی نگفتیم! ایران رو به خودتان اختصاص دادید چیزی نگفتیم! سوسکمان کردید باز چیزی نگفتیم! ولی دیگه تحمل پیش کش کردن خاک آذربایجان توسط برادرای!!! فارس به داشناک های نسل کش و باربار کشور ارمنستان رو نداریم. سیز ساغ بیز سلامت

دوست گرامی، من از چیزی خجالت نمی‌کشم به خصوص وقتی پای قوانین در میان باشد. گوزل گونللر سیزه دیللیرم.--پیمان ۰۲:۰۷, ۲۶ نوامبر ۲۰۰۶ (UTC)
اول اینکه تا وقتی تخلفی نکرده باشید کسی شما را از این جا بیرون نمی‌اندازد. ضمنا اگر به جای نفرین به "هر کسی می‌تواند ویرایش کند" توجه می‌کردید می‌فهمدید که منظور این است که اگر آن مقاله از دیدگاه شما مشکلی دارد چرا خودتان آنرا عوض نمی‌کنید؟ (دکمه ویرایش را بزنید و ....)

تعریف پان-ترک [4]: به کسی خواستار اتحاد اقوامی که زبانشان شاخه‌ای از زبان‌های ترکی است شود ( از غرب چین تا آلبانی) ،‌ می‌گویند پان-ترک. اولین ریس‌جمهور جمهوری آذربایجان ایلچی‌بیگ (که در زمان جنگ قره‌باغ در مصدر بود) دقیقا نیز یه همین اعتقاد داشت،‌ در چند سخنرانی نیز گویا خواستار انهدام ایران شده بود. حتی کار به جایی رسید که رهبر گرگ‌های خاکستری ترکیه نیز به باکو رفت و از وی حمایت کرد. حال نکته این است که با وجود این خصومت دولت ایران در آن زمان هیچ‌گاه کمک‌های تسلیحاتی یا مالی خود را از جمهوری آذربایجان دریغ نکرد. (به هر حال گویا شیعه پیدا کرده بودند!) ولی به هر حال به علت اینکه سربازان روس پا به پای سربازان ارمنی می‌جنگید راهی به جایی نبرد. ( مثل سقوط مزار شریف و شکست اتحاد شمال در 10 سال پیش در افغانستان به علت دخالت مستقیم پاکستان) اگر بیشتر می‌خواهید در این موارد بدانید به همان لینک‌ها مراجعه کنید. به کسی که بخواهد این حقایق را جور دیگری برای تحریک دیگران بازگویی کند، و کمک‌های قبل و بعد ایران به جمهوری آذربایجان را سانسور کند و نسل‌کشی خوجای را طوری بنویسد که انگار به قول شما فارس‌ها!‌ نقشی در آن داشتنند یا از آن خوشحال شده اند. من به او لقب پان-ترک وطن فروش می‌دهم. غیر از این است که مردم جمهوری آذربایجان همگی شیعه‌اند؟ چه کسی می‌خواهد که خاکی از سرزمین‌های شیعه به کفار واگذار شود؟ چرا تهمت بی‌خود به دیگران میِ‌زنید؟--رستم ۰۷:۳۴, ۲۶ نوامبر ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] وضعیت تصویر:Elgolu-06.jpg

لطفا منبع/حق تکثیر این تصویر را مشخص کنید. با سپاس. Raamin ب ۰۲:۵۸, ۶ دسامبر ۲۰۰۶ (UTC)