کاربر:Malekhossein
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
« به نام ایزد یزدان »
نقدي بر آموزه هاي ديني اعراب
هر ملّتی همسایگانی دارد.گر ملّتهای هم جوار،دیدگاهی تنفرآمیزي نسبت به هم داشته باشند،قطعاً نمی توانند در کنار هم،زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند. اگر ملّتهای همسایه برای همدیگر احترام قائل نباشند وهر یک ،تجاوز به
حقوق دیگری را مجاز بداند.حمله به خانه و کاشانه و سرزمین دیگری را مجاز بداند.کشتن مردان بالغ و اسارت زنها و بچه های همسایه را مجاز بداند.در این صورت هر عقل سلیم و غیر سلیمی می تواند حدس بزند که رابطه این همسایگان چگونه خواهد بود.ازاین فراتر،اگر ملّتی بر اساس آموزه های دینی و مذهبی خود،از ملّتهای هم جوارش،متنفر باشد.و حمله به خانه و کاشانه،قتل وغارت و اسارت زنها و بچه های همسایه را بر اساس آموزه های دینی خود مشروع بداند.بردگی ومالکیّت زنهاوبچه های اسیر شده همسایه را مشروع بداند.تجاوز به زنها و دختران اسیر شده همسایه را مشروع بداند.اجاره دادن زنان و دختران اسیرشده همسایه را مشروع بداند.تصاحب زمین و خانه همسایه را مشروع بداند.نماز خواندن بر زمینی که از همسایه غصب کرده است را مشروع بداند.در این صورت قطعاً وضع بسیار اسفبارتر خواهد بود.و صد البته اگر این آموزه ها توسط روحانیان( که خود را واسط بین خدا و انسان می دانند)با اضافاتی مکتوب شود و در مدارس و حوزه های دینی تدریس شود در این صورت قطعاً وضع بسیار بسیار اسفبارتر و حل آن نیز بسیار بسیار مشکلتر خواهد بود.
با این مقدمه می خواهم این موضوع را مطرح کنم که اعراب نیز از این جمله اند.اگر کتب فقهی اعراب(شیعه و سنی )که در حال حاضر و در قرن بیست و یکم میلادی در مدارس دینی تدریس می شوند را با چاشنی تاریخ مطالعه کنید متوجه تعابیر و دیدگاه وحشتناک اعراب نسبت به پارسها،کُردها،رومیها، تُرکها، یهودیان،مسیحیان،زرتشتیان و سایر همسایگان اعراب خواهید شد.کتب فقهی و آموزه های دینی اعراب تعابیر وحشت آور و تنفر آمیزی در مورد همسایگان اعراب دارند.اعراب بر اساس آموزه های دینی خود برای سایر گروههای انسانی همجوارش نمي تواند احترام قائل باشد.وهیچ احترامی قائل نیست.آموزه های دینی و مذهبی اعراب،حمله به خانه و کاشانه،قتل وغارت و اسارت زنها و بچه های همسایه گانش(زرتشتی، یهودی،مسیحی،ایرانی،کُرد،تُرک،فارس،رومی،سیاه)را مشروع میداند.بردگی و مالکیّت زنها و بچه های اسیر شده همسایه را مشروع ميداند.تجاوز به زنها و دختران اسیر شدۀ همسایه را مشروع میداند. اجاره دادن زنان و دختران اسیر شده همسایه را مشروع میداند.
تصاحب زمین و خانه همسایه را مشروع میداند.
نماز خواندن بر زمینی که از همسایه غصب کرده است را مشروع میداند. وضع اسفبار خاورمیانه در طول 1400 سال گذشته بی ارتباط با آموزه های دینی اعراب نیست.عرب درطول 1400سال گذشته زندگی مسالمت آمیزی با همسایگانش نداشته است.این آموزه ها در بسیاری از کتب فقهی و تاریخی اعراب وجود دارد و در حال حاضر نیز توسط روحانیان عرب در مدارس دینی و محافل مذهبی تدریس می شود.حتی فرقه های عرب،نسبت به هم نیز آموزه های مذهبی بی رحمانه ای دارند.در آموزه های مذهبی اعراب سنی،قتل سه شیعه اسباب رفتن به بهشت است.اعراب شیعه نیز متقابلاً آموزه های وحشت ناکی نسبت به سنیّان دارند.این آموزه ها نفرت شیعه از سنی و بالعکس،نفرت مسلمان از یهود و بالعکس،نفرت عرب از غیر عرب و بالعکس را تشدید میکنند.قطعاً دارالتقریب مذاهب نیز درحل آن،مشکلات فراوانی خواهد داشت.زیرا حل آنها به معنی گذر از بسیاری از مقدسات است.حل این مشکلات ساده نیست.آموزه های دینی و مذهبی اعراب مناقشه ای طولانی بین پیروان ادیان در خاور میانه بوجود آورده است که آن سرش ناپیدا است.برای روشن شدن موضوع کافی است،دیدگاه دوگروه همسایه و هم نژاد عرب مسلمان،وعبری یهود را نسبت به هم مطالعه کنید.
براي نمونه،به بررسي كتاب مشهور لمعه دمشقيه مي پردازيم.
الآن که سال1385شمسی( 2006 میلادی)است همه شما از موقعیت و احترام کتاب دو جلدی لمعه دمشقیه و نویسنده آن محمد ابن مکی در بین روحانیان شیعه با خبرید.مترجمان کتاب لمعه به زبان فارسي(علی رضا فیض و علی مهذب) در مقدمه کتاب آورده اند:
« لمعه،کتابی نیست که نیازی به معرفی داشته باشد.در اهمیّت و فضیلت آن همین بس که قرنهاست در حوزه های علمی بزرگ تدریس می شود.وهمواره مورد توجه علمای بزرگ اسلام بوده وهست.»
« شهید اول،مؤلف دانشمند لمعه نیز بی نیاز از تعریف وتوصیف است.وی در سراسر اقطار جهان اسلام از چنان شهرت واعتباری برخوردار است که کمتر کسی نام او را نشنیده و کمتر دانشمندی است که از تألیفات پر ارج و اعتبار او بهره ای بر نگرفته باشد.»
مطالب ذيل كه از كتاب مذكور برداشت شده است آنقدر روشن و واضح است كه من از توصيف و تفسير آنها خوداري،و فقط به بيان آنها اكتفا ميكنم.
دیدگاه محمد ابن مکی در کتاب لمعه نسبت به همسایگان اعراب:
الف) قبل از جنگ:
( صفحه 150 جلد 1) «بت پرستان،ستاره پرستان،آفتاب پرستان...در زمره کفّار حربی هستند.» «كافر كتابي کافری است که کتابی دارد.ازقبیل یهودیان،نصرانیان، مجوسیان»
( صفحه 151 جلد 1) « واجب است کارزار کردن و کشتن کافر حربی،پس از دعوت او به اسلام و سرپیچی کردن او،مگر اسلام بیآورد یا کشته شود.»«کافر کتابی نیز چنین است.» « یعنی واجب است جنگیدن با کافر کتابی،پس از دعوت او به اسلام و سرپیچی کردن او مگر پرداخت جزیه و ملتزم شدن به احکام آن و... را به پذیرد.»
ب)زمان جنگ:
( صفحه 151 جلد 1) « جایز است جنگیدن به روش هایی که فتح و پیروزی در آن است.مانند ویران کردن قلعه،سنگ انداختن با منجنیق،بریدن درخت،روان کردن آب،انداختن زهر»
( صفحه 152 جلد 1) « راهب،پیر مرد صاحب رأی،پیر مرد داخل جنگ کشته می شوند.»
( صفحه 153 جلد 1) « مردان بالغ حتماً کشته می شوند.درصورتیکه گرفته شوند و جنگ بر پا باشد.»
ج)پس از جنگ:
صفحه 153 و 154 جلد1 :
زنان و کودکان بوسیله اسارت،به ملکیّت در می آیند.
اموال غیر منقول(مانند زمین،درخت،باغ،...)برای همه مسلمین است.
اموال منقول پس از خارج کردن قراردادها و خمس،میان جنگجویان قسمت میشود.حتّی کودک،که پس از جمع آوری غنائم و پیش از تقسیم کردن آن زائیده شود قسمت می شود.برای سواره دو سهم وپیاده یک سهم ....
صفحه 203 جلد1 :در فروش حیوان
انسان به ملکیّت در می آید به وسیله اسیر شدن با کفر اصلی(کفر غیر از ارتداد.)
بردگی به فرزندان سرایت می کند.اگرچه پس از اسیر شدن مسلمان شوند.
بچه بر گرفته شده از دارالحرب برده است.در صورتیکه در آنجا مسلمانی نباشد.
مالک شدن اسیر در زمان غیبت امام جایز است. ودر آن خمسی نیست به جهت اذن آنان(اذن امام)
صفحه 155 جلد1 :درمورد یاغیّان(کسانی که پس از به زیر سلطه در آمدن سرکشی نمایند.)
کارزار با یاغیان مانند کارزار کردن با کفّار واجب است.تا به اطاعت برگردد یا کشته شود.
یاغیانی که دارای فرقه وگروه اند،درکشتن زخمی شده آنان شتاب می شود.گریخته شان را دنبال می کنند.واسیرشان را می کشند.
صفحه 83 جلد1 : واجب است پرداخت خمس از غنیمت پس از خارج کردن هزینه ها
صفحه 31 جلد1 : جزیه به ذلت وخواری از کافر گرفته می شود.وتعیین مقدار آن با امام است.
صفحه 188 جلد1 : مولا می تواند بنده خود را برای کعبه،مسجد،يا مشهدی،یا شخصي دیگر حبس کند.
صفحه 160 جلد1 : بنده نمی تواند نذر کند مگرآنکه مولی اجازه دهد.
صفحه 195 جلد1 :
فروختن زمینهایی که به قهر و غلبه فتح شده اند پیش از حیازت(پیش از جمع آوری واستیلا)جایز نیست.
اگر عبد گریخته را بفروشد،صحیح است.در این صورت اگر مشتری او را یافت که خوب واگر نیافت ....
صفحه 196 جلد1 : فروختن کنیزی که از مولی فرزند داشته باشد،مادام که فرزند زنده است.صحیح نیست مگر در هشت موضع.....
صفحه 204 جلد1 : زن و شوهر بودن(غلام وکنیز)مانع خریداری آنان نمی شود.ودر صورت خریداری،زناشویی باطل می گردد.
در فروش حامله حمل او نیز داخل است.
نگاه کردن به صورت کنیز ومواضع زینت او هنگامی که بخواهد او را خریداری کند جایز است.
تغییر دادن نام مملوک به هنگام خریداری او،و صدقه دادن برای او به چهار درهم، وخوراندن چیزی شیرین به او مستحب است.
جماع کردن با کنیز( به سبب ملک)جایز است.
تذکر:در این صورت عقد و مهریه وجود ندارد.
بر فروشنده پیش از فروختن کنیز واجب است،استبرا کردن او،و بر خریدار نیز واجب است .............،در مدت استبرا چیزی جز جماع کردن،حرام نیست.
بنده مالک چیزی نمی شود.
صفحه 206 جلد1 : {اگر شخصی کنیز شخص دیگری را بفروشد}وسپس آشکار شود که کنیز مال غیر بوده،مشتری جماع کننده برای دریافت غرامتی که داده است به فروشنده رجوع میکند.
صفحه 207 جلد1 : خریدن کنیز دزدیده شده از سرزمین صلح جایز نیست.اگر کسی از روی جهل او را بخرد باید پس بدهد.و بهای آنرا پس بگیرد واگر بها یافت نشد تباه شده است. و گفته اند:کنیز در فراهم کردن آن باید بکوشد.
صفحه 253 جلد1 : اگر گرو گذارنده،باکنیز گروگان درآمیزد،در صورت آبستن کردن،ام ولد می شود. و قبلاً گفتیم که فروختن آن جایز است.و اگر گرو گیرنده با او در آمیزد،زناکار است.و در صورتیکه او را مجبور کرده و او بکر بوده باشد،باید ده یک بهای او را بدهد.(به مالک)
صفحه 257 جلد1 :
سبب های منع در تصرف مال شش چیز است:کودکی،دیوانگی،بندگی،مفلسی،...
صفحه 258 جلد1 : بنده ممنوع التصرف است.بطور مطلق(چه در مال و چه در غیر)
صفحه 260 جلد1 : ضامن شدن بنده جایز نیست.مگر مولی به او اذن دهد.در این صورت مال بر ذمّه بنده است( ونه از مال مولی مگر اینکه شرط شود).
صفحه 6 جلد 2: هزینه بنده و چهارپا بر مالک است.
صفحه 30 جلد 2: اگر موصی در حالیکه دینی بر گردن اوست به آزادی بندهء خود وصیّت کند. {پرداخت دین او از محل فروش بنده} بر آزادی بنده مقدم است.
صفحه 40 جلد 2:
مولی می تواند بنده و کنیز خود را به ازدواج هم در آورد.
تذکر: ملک یمین به ملکی گفته می شود که خیرات فراوانی دارد.مانند کنیز،که برای مالک،ملک یمین است.مالک،هم می تواند او را بگاید(بدون نکاح و دادن مهر)،هم می تواند گاییدن او را برای دیگری تحلیل کند (گاییدن او را به اجاره دهد)هم می تواند از او بدون دادن مزد کار بکشد.هم می تواند او را به دادن شیر به بچه دیگری مجبور کند وپول بگيرد. ....
صفحه 57 جلد 2: بر مرد آزاد جایز نیست بیش از چهار زن آزاد جمع کند. ... اما در عقد منقطع و بنابر قول صحیح منحصر به عدد معین نیست.وهمچنین ملک یمین (کنیز)اجماعاً.
صفحه 50 جلد 2: بر مرد مسلمان ازدواج کردن با غیر اهل کتاب از فِرَق کفّار به اجماع حرام است و ازدواج دائم،نه منقطع،و نه ملک یمین
صفحه 55 جلد 2:نکاح کنیزان برای بنده وکنیز،جایز نیست برای خود عقد نکاح کنند ،مگر به اذن مولی هر گاه پدر و مادر هر دو برده باشند،فرزند برده است.که او را دو مولی(مولی پدر ومولی مادر)مالک می شوند،در صورتی که هردو مالک اذن نکاح داده باشند یا هیچ یک اذن نداده باشند،واگر یکی به تنهایی اذن داده باشد،فرزند ازآن کسی است که اذن نداده است.اگر یکی از دو مولی شرط کند که او به تنهایی مالک فرزند(فرزند بردگان)شود،شرط صحیح است.
تذکر:از دید نویسنده لمعه دمشقيه،زنها وبچه هاي همسايه غيرمسلمان كه
به اسارت در مي آيند به برده(غلام وكنيز)تبديل مي شوند.وكنيز(زن اسير شده )ملك يمين است.ونکاح کنیزان با موضوع ملک یمین فرق دارد.در ملک یمین نکاح مطرح نیست.مهریه هم مطرح نیست.مالک میتواند هر وقت خواست کنیز خود را بگاید،جز در زمانی که خون از او جاری است.یا او را برای دیگری جهت گائیدن یا سایر لذّات حلال کند.(اجاره دهد.)
صفحه 56 و57 جلد 2:تحلیل کنیز برای غیر مالک مباح می شود،با حلال کردن او بوسیله مالک،مثل اینکه مالک به کس دیگری بگوید«اَحلَلتُ لَکَ وطیها»«گائیدن او را بر تو حلال کردم» و بهتر این است که بگوئیم این حلال کردن ملک یمین است،نه عقد نکاح،فرزند کنیز حلال شده آزاد است و به عهده پدر او بهایی نیست که به مالک بدهد.
صفحه 57 جلد 2: در گائیدن کنیز باکی نیست،درحالی که در خانه شخص ممیزی هست،همچنین در خوابیدن در میان دو کنیز(یعنی گائیدن کنیز در حضور دیگری اشکال ندارد.)
صفحه 57 جلد 2)پا ورقی) اگر مالک برخی از مقدمات گائیدن کنیزش را برای دیگری حلال کندمانند بوسیدن و نگاه كردن،فقط همین ها حلال میشوند.نه گائیدن(از شرح لمعه)
صفحه 56 جلد 2: اگر یکی از زوجین(بنده وکنیز)فروخته شود.برای مشتری و بایع فسخ کردن نکاح یا امضای آن خیار است.همچنین هر کس که ملکیّت برده به او منتقل می شود میان فسخ نکاح یا امضای آن مخیّر است.
اگر زوجین(بنده وکنیز)به یک نفر فروخته شوند.او(خریدار)در فسخ
کردن نکاح یا امضای آن مخیّر است.و اگر هر یک از زوجین به یک نفر فروخته شوند آن دو(خریدار) مخیّراند.
بنده نمی تواند کنیز مولای خود را که زنش هست طلاق دهد.مگر به اذن مولایش..
مولی می تواند هر زمان که بخواهد میان بنده وکنیز خود که ازدواج کرده اند جدایی اندازد بوسیله لفظ طلاق یا غیر.
صفحه 86 جلد 2: ام ولد کنیزی است که(از مولایش)صاحب فرزند شده باشد.
اگر مولی ،کنیزی را که با او نزدیکی کرده آزاد کند،کنیز باید سه طُهرعده نگهدارد....
صفحه 121 جلد 2: اگر نذر کند،آزاد ساختن اولین فرزندی که از کنیز می زاید،سپس کنیز دو قلو بزاید،هردو آزاد می شوند.
اگر نذر کند،آزاد ساختن آنچه را که نخست مالک می شود،و او گروهی را یکدفعه مالک گردد همه آزاد می شوند.
اگر بگوید نخستین مملوکی که مالک می شوم آزاد گردد وآنگاه مالک گروهی گردد،یکی از آنان به قرعه آزاد میشود....
صفحه123و 124 جلد 2: تدبیرعبارت است از معلق کردن مولی آزادی بنده یا کنیزش را به وفات خود یا به وفات شوهر او...
اگر کنیز تدبیر شده از بنده ای حامله شود،فرزند او نیز مانند مادر تدبیر شده است.و اگر از مولای خود حامله شود امّ ولد می گردد.
صفحه 125 جلد 2: رجوع کردن در تدبیر صحیح است.{مولی می تواند تدبیر را لغو کند.} تدبیر باطل می شود،به گریختن بنده از مولای خود،و اگر در حال گریختگی فرزندانی برای او تولد شوند بنده خواهند بود.
صفحه 130 جلد 2: استیلاد=امّ ولد نمودن کنیز=گائيدن و فرزند دار ساختن کنیز توسط مالك در استیلاد و آن آبستن نمودن مولی است،کنیز خود را،در ملک خود،در حالیکه آن کنیز مملوک است.
کنیز امّ ولد با مرگ مولی آزاد نمی شود،بلکه از سهم فرزندش،از میراث پدر آزاد می گردد.اگر سهم فرزند از بهای مادر کم آید،کنیزدر باقیماند بهای خود می کوشد.
صفحه 148و147 جلد 2:غصب غصب دست یافتن بر مال دیگری است ، از روی ستم
غصب کردن کنیز آبستن غصب کردن جنین او نیز هست.
در شخص آزاد،که غصب شود ضمانی نیست ودر بنده ضمان هست.
صفحه 195 جلد 2:ارث بندگی مانع ارث است.
صفحه 273 جلد 2:
اگر مولی بنده اش را بکشد،باید کفاره دهد،و تعزیر می شود و گفته اند،اگر بدان عادت کرده باشد کشته می شود.
با وجود چنین كتاب وكتابهايي ميتوانيد حدس بزنيد كه چه وضعیتی
بين اعراب وهمسايگانش وجود دارد.می توانید حدس بزنید كه ملّتهای همسایه اعراب چقدر به همسايگان عرب خود اعتماد خوهند کرد؟
آیا با وجود چنين آموزه هايي كه آسماني هم تلقي مي شوند،اين همسايگان روی آرامش خواهند دید؟ آیا این همسایگان،ازهم به وحشت نخواهند افتاد؟ آیا جنگ و درگیری بین آنان پایان خواهد یافت؟ آیا قتل و خونریزی و غصب پایان خواهد یافت؟آیا تجاوز به زنها و دختر بچه ها پایان خواهد یافت؟
ملك حسين براتزاده آدرس: Malekhosein_b@yahoo.com