بحث کاربر:ماني/بایگانی ۱۱
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
[ویرایش] بخش/شهرستان
-
- سلام.
سلام به رویه ماهت استاد گرامی. من (ولایت) را (بخش) معرفی کردم. حالا اگر نظر جناب عالی میدانید که ولایت شهر باشد بهتر است (یعنی ولایت را شهر) معرفی کنیم ، هم هرطور نظر عالی جناب باشد من با نظر شریف شما موافقم. لطفا نظر شریفتان برایم بنویسید.
اما در مورد صفحه بحث کابری ام لطفا زحمت به شما میدهم آن را بایگانی کنید. قربان شما:--محمديان ۳۰ :۱۸ , ۲۱ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
-
- مجددا درود.
سپاس از شما بخصوص بایگانی صفحه بحث کاربری ام ، دستتان درد نکند زحمت کشیدید.
قربان شما:--محمديان ۳۰ :۱۸ , ۲۱ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
خواهش میکنم دوست عزیز. وظیفه ما است. --ماني ۱۵:۳۶, ۲۱ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
-
-
- بازهم درود به جناب مانی گرامی.
-
خسته نباشید دوست خوبم. از کارهای بزرگی که انجام میدهید. متشکرم. حالا که به مقالههای عمان مشغول هستیم بد نیست سری به مقاله قابوس بن سعید هم بزنید. موفق باشید. قربان شما:--محمديان ۳۰ :۱۸ , ۲۱ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
- درود.
انجام شد.
با احترامات. --ماني ۱۶:۱۸, ۲۱ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] نشان مشارکت برگزیدهٔ ماه

مانی جان, من این الگو را ندیدم. وصفش از کلام خارج است. «بی نظیر» تنها چیزی است که به ذهنم میرسد. امیدوارم روزی به جایی برسیم که تمام این محلات مقاله هم داشته باشند. --آرش سرخ ۰۴:۰۲, ۲۲ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
- درود.
من هر بار سعی میکنم به یکی از این محلات بپردازم. داشتن این الگو میتواند بازدیدکنندگان دیگر را هم تشویق کند تا درباره محله خود بنویسند. ممکن است یک مقداری طول بکشد ولی بالاخره برای همه آنها مقاله ایجاد خواهد شد.
سپاس از پیام شما دوست گرامی. --ماني ۰۷:۳۳, ۲۲ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] salam!
سلام
در صفحه شیعه کلمههای فرقه و شعبه مورد استفاده قرار گرفته. من فکر کردم زیر شاخه بهتر باشه. شما در این مورد نظر خاصی دارید ؟ به نظر من این کلمات به جای هم استفاده میشه و اختصاصی نیستند. حتی حافظ واژه ملت رو استفاده کرده. --Hassanagha۲۲:۵۴, ۲۲ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
- درود.
نه دیدگاه ویژهای در این زمینه ندارم. ویرایشهایی انجام دادم و از آنجا که برخورد (التعارض) ویرایشی پیش آمد ناچار شدم نسخه ویراسته خودم را جایگزین کنم تا ناچار به انجام دوباره همه ویرایشهایم نشوم. در این میان برخی از ویرایشهای شما نیز قربانی شدند. اگر صلاح میدانید آنها را برگردانید.
پاینده باشید. --ماني ۲۳:۰۰, ۲۲ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] تالکین
سرعت عمل شما در ویرایش صفحات من را شگفت زده کرد! صفحه فوق نسخه برداری از سایتی که فرمودید نیست. بلکه از سایت www.arda.ir برداشته شده (که سایتی که خود شما ذکر کردید نیز از همین منبع برداشته است(مراجعه کنید به ذیل پست مذبور (فارسی نویسی را دارید!!)) که علاوه بر اینکه در منابع مدخل تالیکن آمدهاست خود از GPL حمایت میکند (کما اینکه این نوشتهها به این شکل اینجاد شدهاند.)
لطف فرموده آن مطالبی را که به سرعت حذف نمودهاید بازگردانی نمایید.
-
-
- شب خوش.
-
در سایت آردا نشانهای مبنی بر اینکه ایشان اجازه کپی و تغییر مطالبشان بر طبق مجوز گنو و GFDL داده باشند را ندیدم. لطفاً پیوند مستقیمی به آن صفحه که در آن احتمالاً مجوز داده شده ایجاد کنید تا در آنصورت بخش حذف شده برگردانده شود.
با احترامات. --ماني ۰۰:۰۸, ۲۳ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] دامنه اینترنتی
علامت © تنها برای یادآوری این نکتهاست که خالق دارای حقوق ویژه قوانین حق نشر است و با عبارتAll rights reserved فرق دارد. اما پس از ۱۹۸۹ استفاده از این علامت لازم نیست و تمامی آثار تحت حمایت قوانین یاد شده هستند. به هرحال © لزوما کاربری را از نشر آزاد مطالب منع نمیکند. indybay.org را برای مثال ببینید. تنها مواردی که حق نشر متضاد دارند را به این دلیل برچسب بزنید. کاوه ب ۱ مرداد ۱۳۸۵ (۲۳-۰۷-۲۰۰۶)، ۱۰:۰۷ ۱۰:۰۷, ۲۳ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
- من فکر میکردم © همان «همه حقوق محفوظ» است. آیا نباید سایتی که آن علامت را دارد همان توضیحات پایین صفحه http://indybay.org/ را هم آورده باشد تا مناسب برداشت برای ویکی پدیا بشود؟ به نظر یکدسته از دوستان اینکه سایت مربوط به مقاله دامنه اینترنتی گفته «انتشار مطلب فقط با ذکر منبع مجاز است» کافی نیست و حتماً باید بگوید «انتشار، تغییر دادن و ... مجاز است»
--ماني ۱۰:۲۵, ۲۳ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
-
- فکر میکنم در صورت وجود © و عدم وجود پیامی که حدود حقوق را تعیین کند، باید با آن به مثابهٔ نقض حق تکثیر رفتار کرد. اما در هر صورت این مسئله در ویکیپدیا:راهنمای حق تکثیر اشتباه نوشته شده (توسط خود من) و با توجه به نتیجهٔ این بحث باید اصلاح شود. ادامهٔ بحث در بحث ویکیپدیا:راهنمای حق تکثیر#تفسیر نماد ©. --شروین افشار ۱۰:۲۱, ۲۳ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] کاربر:Hassanagha
جناب مانی لطفاً اگر ممکن است ویرایشهای این کاربر را وارسی بیشتری بکنید. در پارسیسازی دارد تر و خشک را با هم میسوزاند و مثلاً دیدم عهد عتیق را که بخشی از کتاب مقدس است تبدیل به دوران کهن کردهاست (بگذریم از این که اینجا عهد به معنی پیمان است). در مقالهٔ خدا. یک بار به او تذکر دادهام که صرفاً در نوشتهها به منظور پارسیسازی مطلق دست نبرد. من خودم را میشناسم و میدانم که الان اعصابم کمی ضعیف است و ممکن است از کوره در بروم و حرکت ناروایی از من سر بزند. شما که ماشاءالله صبر ایوب دارید کمی رسیدگی بفرمایید. با تشکر.بهآفرید ۱۰:۳۶, ۲۳ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
چشم. الان برم ناهار بخورم برمی گردم بررسی میکنم. رایانهام برای باز کردن برخی مقالهها مثل مقاله اسلام گاه بازی در میآورد اگر مشکل باز کردن صفحه داشتم خبرتان میکنم. --ماني ۱۰:۴۳, ۲۳ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] پیانو
با درود! لطفاً در مواردی مثل بحث: پیانو در صفحهٔ کاربریام پیام بگذارید و گرنه ممکن است اصلاً بحث را نبینم.بهآفرید ۲۲:۵۴, ۲۳ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
- شب خوش.
راستش اینقدر سر شما مدیران زحمتکش شلوغ است که نخواستم مورد تکی و کوچکی مثل این را شامل پیامگذاری به شما بکنم. گفتم بعدها یکی از مدیران شاید این صفحه بحث را ببیند و سر فرصت اقدامی کند. خوشحالم که کار زود انجام شد. --ماني ۲۳:۲۸, ۲۳ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
-
- لطفاً اصلاً از این گونه ملاحظهها مکنید! برای هر کاری هراندازه کوچک که احتیاج به دسترسی مدیریتی دارد پیغام بگذارید. حداکثرش این است که نمیرسم انجام دهم. :-) بهآفرید ۲۳:۳۳, ۲۳ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
- چشم.
ذکر منبع آن نوشتار هم دست شما را میبوسد. سپاسگذار. --ماني ۲۳:۳۵, ۲۳ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] درود
درود به جناب مانی گرامی. صبحتان خوش دوست عزیزم و خسته نباشید. در مورد سفری که قبلاً برای تان گفته بودم که با دوستانم عزم داریم به کشور عمان برویم، الحمدالله موفق شدیم وترتیب آن را دادیم وبه امید خدا فردا صبح روانه می شویم. برای این سفر مدت ۱۰ روز پیش بینی شدهاست ، در نظر داریم از جبل اخضر آغاز کنیم تا صحرای جدة الحراسیس پیش برویم و به منطقه (الجو) نیز سری بزنیم. حالا به بینیم که چه پیش میآید از نزد خدای تعالی. در این سفر ۸ نفر هستیم و ۴ ماشین (فار ویل) همراه داریم. انشاءالله که عکسهایی جالبی واطلاعات مفیدی از آنجا میآوریم. توقع دعای خیر داریم از دوست خوبم. انشاءالله پس از باز گشت مطالب عمان را تکمیل میکنم.
- فقط برای یاد آوری.
در مورد استانهای عمان هنوز چند استان باقی ماندهاست که باید (الگو) به آنها اضافه شود. لطفا زحمت کشیده آنها را انجام بدهید.
استانهای مذکور که الگو ندارند:
منطقه شرقی ،، ظاهره ،، ظفار ،، مسندم ،، مسقط ،،
همچنین الگو:عناوین بندر لنگه نیز فراموش نکنید و آن را تکمیل نمائید.
از کارهای بزرگی که انجام میدهید. متشکرم. واقعا زحمت میکشید . موفق باشید. قربان شما:--محمديان ۱۰ :۱۳ , ۲۴ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
- درود.
سفر خوبی داشته باشید دوست گرامی. حتماً به آن کارها رسیدگی خواهم کرد.
سپاس از پیام شما. پاینده باشید. --ماني ۱۰:۲۳, ۲۴ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] where the hell have you come from?
مانی عزیزم,
باور کن امشب که اینجا را باز کردم و دیدم در یک خط جوابم را دادهای و آهنگ را پیدا کردی یک دنیا خوشحال شدم. میخواستم بال در بیارم. یک دنیا ازت ممنونم. واقعا نمیدونم به این سرعت چطوری پیدا کردی. فقط میتوانم بگویم thanks a million. اصلا وقتی جمعه اجرا میکنم همش به یادت خواهم بود.
به عنوان تشکر هر مقالهای که خواستی بگو بروم ترجمه کنم بگذارم اینجا! هر چند صفحه که باشد! اصلا اگر بخواهی حاضرم از فردا مانوی شوم:) --آرش سرخ ۱۹:۴۹, ۲۴ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
- خواهش میکنم رفیق، کاری نبود.
توی گوگل midi aslani را جستجو کردم و زود پیدا شد! خوشحالم بدردت خورد. امیدوارم اجرای برنامه تان خوب پیش بره. ترجمه و مانوی شدن را بیخیال. آدم کاری بتواند برای هم بکند چرا نکند.
پاینده باشی. --ماني ۲۰:۲۷, ۲۴ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] خارج از ویکیپدیا
راستش سواد فارسی من هنوز خوب نیست. شخصی به من گفتهاست، کلمات قاشق، سنجاق، چوپان، آچار، آقا، خانم و صدها کلمات دیگر در فارسی، ریشه ترکی دارند و ازترکی وارد فارسی شدهاند. آیا این حرف صحیح است، ممنون میشوم اگر جواب دهید.-- پیمان ۲۱:۴۴, ۲۴ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
- درود.
قاشق، سنجاق و آچار ترکی هستند، چوپان فارسی است. خانم و آقا مغولی هستند. از واژههای رایج در فارسی چندتایی از ریشه ترکی هستند ولی تعدادشان چندان زیاد نیست. آنکه به شما گفته "صدهاً، تمام واژههای قدیمی که شاید فقط چند بار در متنهای قدیمی بکار رفته بودهاند را هم شمرده و مثل اینکه اشتباه هم زیاد داشته چونکه چوپان و آقا و خانم را هم ترکی دانسته. الان یک جریان پانترکیست فعال است که همه چیز و همه کس را به واژه ترک وصل کند و بنابر این بد نیست نسبت به همه این ادعاها کاملاً با شک و تردید بنگرید. هر آنچه را خودتان از منابع معتبر تحقیق کردید و مطمئن شدید باور کنید وگرنه اکثر این حرفها حدسی است.
آنچه که دانستهها و بررسیهای من نشان میدهد:
- قاشق از ریشه قدیمی قاش- ترکی، معنی لغوی آن: چوب درونتراشیده
- آچار از ریشه آچماخ (باز کردن) ترکی به معنی بازکننده
- چوپان = چوببان، کسی که چوب بدست دارد و نگهبانی رمه را میکند. شبان صورتی از همین واژهاست.
- خانم صورت مؤنث خان است همانطور که بیگم صورت مؤنث بیگ است. -ُم یک پسوند مادینهسازی مغولی است. خان واژهای مغولی است و بیگ از ریشه سغدی (ایرانی) است که به زبانهای ترکی و مغولی هم وارد شده.
پینوشت: واژههایی مثل قاشق و اجاق و آچار که ترکی هستند از زبان روزمره درباریان قاجار وارد لهجه تهرانی و از آنجا وارد دیگر لهجههای فارسی ایران شد. هنوز فارسی زبانان افغانستان و بسیاری از گویشهای محلی ایران همان واژههای اصلی فارسی را برای این موارد استفاده میکنند، مثلاً کمچه و چمچه برای قاشق یا دیگدان بجای اجاق.
هر مورد دیگری بود در خدمت هستم.
پاینده باشید. --ماني ۲۳:۳۸, ۲۴ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
- ممنون آقای مانی عزیز اگر خواستید یک نگاهی هم به این بیاندازید. تا حالا نمیدانستم، داروغه، اجاق، اتاق، یورش، ییلاق، قشلاق،...همگی ترکی هستند. جای بسیار تعجب است؟ باز بسیار متشکرم از جوابی که دادید. دوستتان. پیمان ۰۸:۱۴, ۲۵ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
- خواهش میکنم دوست گرامی.
آن فهرستی که آوردید میشود گفت در بیشتر موارد درست است. آن واژههایی را هم که درون دوکمان (پرانتز) نوشته ترکی/مغولی بسیاری اش اصل مغولی دارد که ترکی هم خودش از مغولی وام گرفته. همانطور که میبینید اکثریت آن واژهها دیگر کاربردی در فارسی امروزی ندارد و گاه در متون قدیمی استفاده شده بوده. رایجترینهایش امروزه همین اتاق و ییلاق و اجاق و بشقاب و قاراشمیش و اینهاست. شاید این هم برایتان جالب باشد.
دوست دارم بدانم چرا از دیدن این وامواژهها متعجب شدید؟
پاینده باشید. --ماني ۰۸:۲۴, ۲۵ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
-
- بله؛ راستش من تا حالا فکر میکردم که این زبان ترکی (به قول عدهای هم ماشا... تورکی) است که از زبان فارسی وام گرفتهاست. به خصوص در ویکیپدیاهای دیگر خوانده بودم. ولی تا حالا نمیدانستم که فارسی هم از زبان ترکی وام گرفتهاست. ممنون که روشنمان کردید. ;-) راستی «استکان» را نیز در آن لیستی که دادید فراموش کردند. پیمان ۰۸:۴۸, ۲۵ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
- البته زبانها اکثراً از هم وام گرفتهاند بخصوص اگر محدوده جغرافیایی شان نزدیک به هم باشه. البته مقدار وامگیریها متفاوت است. مثلاً تعداد واژههای فارسی که ترکی وام گرفته خیلی زیاد است ولی برعکسش کم است. یا مثلاً عربی هم از فارسی وام گرفته (مثلاً زمان، دین، برنامج (برنامه)، مهرجان (مهرگان در معنی جشنواره)، جلاب (گلاب) و غیره) ولی تعداد وامواژههای عربی در فارسی خیلی بیشتر است تا برعکسش.
آن رده واژههای روسی را من درست کردهام. اینکه استکان هنوز در آن نیامده بخاطر اینست که هنوز مقالهای برایش درست نشده تا رده را به آن بیفزاییم. اگر کسی در مورد استکان یک مطالبی بنویسد من رده را به آن خواهم افزود.
این نوشتار را هم ببینید جالب است.
--ماني ۰۹:۰۰, ۲۵ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
-
-
- مانی عزیز، من با حرفهایتان همیشه موافقم. من متاسفانه افرادی را میشناسم که میگویند زبان من برتر است چون بیشتر وام دادهاست و غیره...به خصوص عربهایی را میشناسم که زبان فارسی و ترکی را تحقیر میکنند. در حالی که همه زبانها همیشه در صلح و آسایش در همسایگی یکدیگر بودهاند و از یکدیگر یاری پذیرفتهاند. پاینده باشید. پیمان ۰۹:۵۰, ۲۵ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
-
- برتری زبان به کم و زیاد بودن وامگیری واژهها چندان مرتبط نیست بلکه به کارآیی و جاافتاده بودن اصطلاحات دقیق مربوط است. مثلاً انگلیسی از همه زبانها بیشتر واژه قرضی دارد. این وامگیری بیرویه البته با خود مشکلات زیادی را هم آورده مثلاً مشکل تلفظی و ناشفاف بودن اجزاء واژه که بیادسپاری را دشوار میکند (مثلاً سگسانان را ما راحتتر حفظ میشویم تا انگلیسیها Canidae لاتین را، اگر هم انگلیسیزبانان مثلاً "doglikes" میگفتند برای خودشان خیلی راحتتر میشد همان کاری که مثلاً زبانهای آلمانی و هلندی کردهاند).
در هر صورت وامگیری میتواند مفید باشد زیرا گستره واژگان زبان را افزایش میدهد ولی وامگیری بیرویه آسیبرسان است. فارسی از عربی وامگیری بیرویه کرده و برای همین هم زبان ما آشفته شده و شانزده تا جمع شکسته (دلایل، مبالغ، کتب، اشکال، اجنه و ...) داریم و کلی واژه مترادف بیخودی و یک دستور زبان پیچیده. یعنی عربی از نظر یکدستی واژگان بر ما برتری دارد ولی از نظر دارا بودن اصطلاحات دقیق علمی، امروزه فارسی از عربی جلو زده و ما کتابهای فراوان خوب علمی ترجمهشده با واژگان فارسی جاافتاده داریم. عربی خیلی از این واژهها را به طور تئوری در لیستهای واژه نامهای دارد ولی بخاطر پراکنده بودن این زبان در کشورهای متعدد هنوز نتوانستهاند به یکدستی و جاافتادگی خوب برسند. به هر حال «برتری» یک چیز نسبی است. مثلاً زبان اسکیموها در توصیف جغرافیای قطبی بر انگلیسی برتری دارد ولی از نظر فیزیک هستهای نه. «برتری» عوامل گوناگون دارد. ولی همه زبانشناسان همداستانند که همه زبانها ذاتاً توانایی کامل و همترازی دارند، یعنی همان زبان اسکیمو را هم میشود با کار علمی و واژهسازی به سطح انگلیسی رساند، همانطور که عبری از یک زبان مرده دینی امروزه به یک زبان علمی و پیشرفته تبدیل شده. یعین هیچ زبانی بر هیچ زبانی برتری ذاتی ندارد.
قربان شما. --ماني ۱۰:۱۸, ۲۵ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] دائرةالبروج
پاسخی به بنده در صفحهٔ بحث الگو:صور فلکی ندادید؟ حجت●پاسخ ۰۹:۲۰, ۲۵ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
- درود.
ببخشید پاسخ دیر شد. من نوشته شما را ندیده بودم. ممنون که یادآوری کردید. --ماني ۰۹:۴۳, ۲۵ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] Komak koniiiiddddddddddd please
- یهود اولمرت
--Jaffar ZeeiadiJafar Zeeiadi ۱۱:۳۶, ۲۵ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
- سلام.
در روزهای آینده حتماً به آن مقاله کمک خواهم کرد.
پاینده باشید. --ماني ۱۱:۳۸, ۲۵ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] سپاس برای زیسترده
با درود فراوان. کار بسیار زیبایی برای الگوی زیسترده انجام دادید! دستمریزاد!! بجای سلسله در کتابهای جدید زیستشناسی، فرمانرو را بکار میبرند. پنج فرمانرو اصلی باکتریها، آغازیان ، قارچها، گیاهان و جانوران هستند. هر فرمانرو از چند شاخه، هر شاخه از چند رده، هر رده از چند راسته، هر راسته از چند تیره، هر تیره از چند سرده و هر سرده از چند گونه تشکیل شدهاست... Khazaei ۱۸:۴۴, ۲۵ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
- درود.
خواهش میکنم. سپاس از پیام شما. خواهم کوشید رفته رفته سلسلهها را به فرمانرو تبدیل کنم.
یک مشکلی که فعلاً هست اینست که آنطور که فهمیدهام تیره برای گیاهان و خانواده برای جانوران استفاده میشود و از آنجا که الگوی زیسترده برای هر دو استفاده میشود ناچارم برای گیاهان هم فعلاً خانواده بنویسم تا بعداً بلکه سر فرصت الگوی جدایی برای گیاهان ترتیب بدهم.
اگر موافقید همین توضیح بالا را به عنوان آغاز نوشتار طبقهبندی علمی جانداران قرار بدهید.
در ضمن، من ترجمه بیشتر اصطلاحهای زیست شناسی را با گشتن در منابع اینترنت و فرهنگها انجام میدهم. از آنجا که زیست شناسی رشتهام نیست ممکن از نادرستیهایی پیش بیاید. خوشحال خواهم شد اگر شما هر جا که نادرستی ای دیدید ویرایش کنید.
با سپاس. پاینده باشید. --ماني ۱۹:۰۲, ۲۵ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
-
- خواهش میکنم، شما لطف دارید! البته من هر کمکی از دستم بر بیاد، فروگذاری نمیکنم! در ضمن ردهبندی هم واژه جاافتادهای است.Khazaei ۱۹:۱۷, ۲۵ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
- قربان شما.
از آنجا که رده خودش یکی از آن انواع طبقهبندی است گفتم یک موقع شبهه پیش نیاید. --ماني ۱۹:۲۸, ۲۵ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] سلسله فرمانرو
با درود! آیا میخواهید به جای اینکه تغییرات را دستی انجام بدهید من ربات به جانشان بیندازم.بهآفرید ۲۰:۱۱, ۲۵ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
- مرهون جناب ربات خواهم بود. امیدوارم ربات، اشتباهی سلسله در معنی دودمانهای پادشاهی را عوض نکند.
--ماني ۲۰:۱۷, ۲۵ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
- عجیب است. فکر میکنم یک چندتایی باید مانده باشد! برم ببینم.
--ماني ۲۰:۴۴, ۲۵ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
-
-
- شرمنده اشتباه شده بود. ربات الان مشغول است.بهآفرید ۲۰:۴۵, ۲۵ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
-
[ویرایش] زرافه
با درود! من الان میخواهم مقالهٔ زرافه را حذف کنم. مطلب را شما خیلی وقت پیش نوشتهاید و به گمانم ناقض حق تکثیر باشد ولی منبعش ذکر نشدهاست.بهآفرید ۰۰:۲۴, ۲۶ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
- شب خوش.
منبعش از دانشنامه رشد و منبع خود آن چیزی به نام DK multi media است. --ماني ۰۰:۳۰, ۲۶ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
-
- ممنون. پس مشکل دارد و باید حذف شود. من یک خط نوشته و پیکرهبندی را حفظ خواهم کرد.بهآفرید ۰۰:۳۴, ۲۶ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] جنگ ویرایشی
شما به عنوان کاربری با تجربه نباید به جنگ ویرایشی دامن بزنید، شما نیز با واگردانیهای متعدد باعث تشدید جنگ ویرایشی شدهاید به تاریخچهٔ وامواژه نگاه کنید. --وحید ظهیری ۱۵:۰۰, ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
منظور من از واگردانیها بجز حذف مطالب غیردانشنامهای نوشتن توضیح در کادر خلاصه ویرایش برای ایشان به منظور تشویق او به استفاده از صفحه بحث بود. پیش از ادامه واگردانی از ایشان در صفحه کاربری شان درخواست استفاده از صفحه بحث را کردم که ایشان این کار را نکردند. این روش را اتفاقاً بخاطر تجربه درازمدت در اینگونه شرایط بکار بردهام.
یک توصیه: بکار بردن لحن «باید/نباید» بجای «بهتر است/به نظر من» از سوی یک مدیر معمولاً در بسیاری موارد میتواند مشکلآفرین شود.
پاینده باشید. --ماني ۱۵:۰۶, ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
-
- قانون سه برگردان را دقیق بخوانید.
- «این سیاست میگوید یک ویراستار نباید در ۲۴ ساعت پس از واگردانی یک مقاله برای بار نخست، بیشتر از سه واگردانی بر کل آن مقاله یا بخشی از آن اعمال کند.»» (بخشی از این قانون)
- توجه داشته باشید قانون باید است و من نظر شخصی خود را اعلام نکرده بودم. --وحید ظهیری ۱۵:۱۵, ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
- از متن آن قانون مطلعم.
اشاره توصیه من به عبارت «یک کاربر باتجربه باید ...» بود، ولی الان منظور شما را بهتر متوجه شدم. واگردانی آخر من در مقاله وامواژه زیادی بوده و منظور از پیام شما تذکر قانون بود. بنابر این سوءتفاهمی پیش آمده.
پاینده باشید. --ماني ۱۵:۲۴, ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] جنگ ویرایشی ۲
ممنون از توضیحی که دادید. به تصور من، از شما با توجه به این همه سوابق و فعالیتهای مثبتتان در ویکی، انتظار میرود حتی یک قدم فراتر بنهید، و به جای آن که از یک کاربر خرابکار از طریق خلاصه ویرایش دعوت به بحث در صفحهٔ بحث به عمل بیاورید، خودتان بحث را در صفحهٔ بحث شروع کنید. صبر کنید تا پاسخ داده شود، و قضیه با تاریخچهای بس مفیدتر به انجامی صلحآمیزتر برسد.
ضمناً تمام آن چیزی که درباره وامواژه نوشتم، فقط ظرف نیم ساعت با Google به دست آمد! (تازه بیشتر زمان صرف تایپ شد!!) مثلاً اگر شما بحث را در صفحهٔ بحث میبردید، در قهوهخانه هم از دیگران درخواست همفکری میکردید (تا تقابل افکار دونفره جایش را به بحث منطقیتری بدهد) من هم آنها را آنجا مینوشتم، خیلی بهتر بود.
باز هم میگویم، قصد من سرزنش شما نیست. ما همه باید از هم دیگر اصول شهروندی را بیاموزیم. حجت●پاسخ ۲۰:۳۷, ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
- با درود.
من طی دو سال فعالیت در اینجا به موارد بیشماری از این دست برخورد کردهام و در تقریباً بیشتر موارد همان روشهایی را که شما مورد نظرتان است اجرا کردهام. هر موردی استراتژی خودش را میطلبد. تجربه من نشان میدهد که جناب کاربر مامانی از آن دسته کاربران اند که قبلاً هم چندین بار داشتهایم و از انعطاف بسیار زیاد با ایشان چیزی جز اتلاف وقت چندین و چندساعته و گاه چندروزه چیزی عاید این دانشنامه نمیشود و ایشان همه را مشغول میکنند تا سر چیزهای جزئی و بیمورد ساعتها با وی به بحث بپردازند و دهها بار تذکر تعدیل لحن بدهند و دست آخر هم آن کاربر هیچ چیز مثبتی ندارد به این پروژه ارائه بدهد و میرود.
با همه این احوال من در صفحه کاربری خود ایشان او را دعوت به بحث در صفحه بحث کردم و در خلاصه ویرایشها هم همین کار را کردم. اتفاقاً همین پرسابقه بودن که شما دوستان ذکر میکنید است که به من یاد داده چه موقع چه موردی ارزش وقت گذاشتن را دارد و چه موقع نه. هر وقت در موارد خرابکاری یا انتقادنویسی در مقالهها و به هم زدن آنها توسط یک کاربر، که من یا شخص دیگری برای ارتقاء این پروژه خودش را درگیر واگردانی میکند، اگر دوستان دیگر حوصله بیشتری در به راه آوردن یک شخص لجباز و بحثهای درازمدت با او را دارند به همین وسیله از دوستان دعوت میکنم، چنین کنند. خوشحال هم میشویم.
سپاس از پیام شما. --ماني ۲۰:۵۷, ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
مانی جان! نمیخواهم زیاد سخت بگیرم. اما اگر جداً راهی هست که بشود فهمید که کی باید برخلاف انتظارات شیوهنامهای، با برخی افراد به گونهای دیگر برخورد کرد، خوب آن را هم در شیوه نامه بنویسید بقیه هم به کار ببندیم. (اگر کار شما درست است، چرا بقیه نکنند.) اما اگر این برخوردها به شرطها و شروطها . بنا به تشخیص شما از موقعیت انجام میشود، دارید راه بهانه جویی را باز میگذارید. اصلاً شیوهنامه برای همین بوده که قضاوت شخصی شما (هرقدر که درست باشد) ملاک عمل نباشد، بلکه شیوهای مشخص وجود داشته باشد. اقدام شما در کشاندن یک خرابکار به ۳ برگردان، کار پسندیدهای نبود (خصوصاً که از MehranVB کمک گرفتید.) پسندیده تر آن بود که فهرستی از خرابکاریهای این چنین کاربرانی در جای مناسبش منتشر میکردید، تا مدیران و سایرین قضاوت کنند. وقتی شما شواهد و مدارک ارائه کنید، از حرفتان حمایت میشود، و این حمایت همهجانبه باعث میشود خرابکار زودتر دمش را روی کولش بگذارد و برود. البته اینها نظر من است.
با اعتمادی که به توانایی شما در حل و فصل اختلافات در ویکیپدیا دارم، میخواهم خواهش کنم حاصل تجربهٔ خودتان را به کار بگیرید، و با نیمنگاهی به ویکی انگلیسی، این صفحه را شروع کنید. حجت●پاسخ ۲۱:۲۵, ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
- حجت گرامی.
من در شیوهنامه ندیدم جایی نوشته باشد که «کاربر پرسابقه باید پس از چند بار دعوت از یک کاربر تازه به خودداری از خرابکاری در صفحات و دعوت به نوشتن موضوعات در صفحه بحث حتماً خودش باید برود صفحه بحث شروع کند و رفع خرابکاری نکند!» ایشان بحثی دارند در صفحه بحث بیاورند نه اینکه مقالات را خراب کنند.
لطفاً بند مورد نظر در شیوهنامه را که به این مسئله مربوط میشود ذکر کنید.
در مورد اینکه من از کاربر مهران کمک گرفتم شما اشتباه میکنید. زمانی که کاربر مامانی شامل سه برگردان شده بود و کارها تمام بود من دیدم خرابکاریهای او ممکن است مدتها در صفحهها بماند و فراموش بشود، پیوند آنها را برای مهران گذاشتم و گفتم اگر صلاح میبیند رفع خرابکاری بکند. --ماني ۲۱:۴۴, ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
-
- سلام، این که شماها در حال بحث با مانی هستید دلیلش آن است که در آن لحظه آنجا نبودید، اگر به ساعات ویرایش نگاهی بیاندازید میفهمید که چه اتفاقی افتاده بودهاست. کاربر مامانی اگر صلاحیت عضویت در ویکی پدیا را داشت هرگز این گونه صحبت نمیکرد، آیا عضوی از ویکی پدیا بدون بحث در مورد اختلاف باید به دیگران توهین کند؟ بهتر است به صفحه بحث او هم نگاهی بیاندازید، مهم نیست که چه گفته اما میخواهم بدانید که اصلاً به خاطر ویکی پدیا به اینجا نیامدهاست پس به فکرش نباشید چون بعد از آن هم چند اکانت دیگر با نام مامانی با ی عربی، ظهری و ... ساخت. در مورد اینکه مانی به من گفت تا مقاله را ویرایش کنم، این موارد خیلی در اینجا اتفاق افتادهاست و اگر در بحثها بگردید گاهی عضو که هیچ، یک مدیر هم از کاربری دیگر خواسته تا صفحهای را ویرایش کند تا مشمول آن قانون نشود. جدا از اینکه اطلاعاتی که مامانی نوشته بود احتمالاً صحیح نبودهاند. پس سعی کنید که در مورد چیزی که کامل نمیدانید قضاوت نکنید. من هم از دعوا و بحثهای بی مورد خوشم نمیآید و دوست دارم همه در اینجا منطقی باشند و نه ... . --MehranVB ☺talk | ☻cont ۰۴:۲۳, ۳۱ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
خوب البته شاید من هم قدری بد مساله را مطرح کردهام. اما مساله این نبود که بخواهم بگویم کاربر مامانی کار درستی کرده (و در ضمن آن مساله ساختن چندین حساب کاربری را هم خودم قویاً حدس زده بودم.) اما کماکان بر این عقیدهام که افرادی که پرسابقهتر هستند، بهتر است حرفهای تر عمل کنند، و جای هیچ گونه ایرادی باقی نگذارند. ضمناً آن طوری که من فهمیدم، قانون ۳ برگردان را نگذاشتهاند که افراد محدودیت در دفعات برگردانی داشته باشند (چون هر کسی میتواند یک اکانت دوم هم داشته باشد برای روزهای مبادا!) بلکه برای این گذاشتهاند که افراد اخلاق حرفهای را در خود تقویت کنند، و تنها راه درست کردن مقاله را در برگردانی ندانند. حالا اگر مدیران هم گیر آن افتادهاند، به زعم من، آنها هم باید دقت میکردند که تنها راه، واگردانی نیست. باز هم میگویم، همه باید از هم یاد بگیریم. شما هم هرجا من بد عمل کردم به من تذکر بدهید. حجت●پاسخ ۱۸:۴۲, ۳۱ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] سالهای میلادی
سلام، اگر ممکن است در هنگام ساختن این گونه مقالات به ویکی انگلیسی هم پیوند دهید تا پیوندهای میان ویکی ایجاد شود. تنها کافی است en:۷۸۷ را تایپ کنید! :-] --MehranVB ☺talk | ☻cont ۱۶:۱۶, ۱ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
- درود.
در آغاز (تا حدود سال ۵۰۰) این کار را کردم. بعد، از دوستان شنیدم که رباتها میتوانند براحتی از این کارها بکنند، فعلاً از آنجا که رباتی سرگرم بسترسازی سالها نشده سنگ اول را گذاشتهام تا از ربات آقا کاوه بپرسم که آیا میتواند پیوندهای میان ویکی را فراهم کند؟ اگر کار رباتی باز هم معوق بماند حتماً در آینده آن پیوندها را خودم اضافه خواهم کرد. (در اصل از پیش آماده کردن یکباره آن پیوندها و افزودن زنجیرهای راحتتر است تا تایپ کردن دانه دانه آنها به هنگام ایجاد بستر).
سپاس از توجه شما دوست گرامی. پاینده باشید. --ماني ۲۱:۴۶, ۱ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] ویرایشهای اخیر
«جلوگیری از مدرک خواهی کاذب» یعنی چه؟ وقتی درخواست مدرک شدهاست باید در حد خط و صفحه یادکرد منبع شود. دارید زیاده روی میکنید و فقط باعث تشنج میشوید. من و کاربران دیگر تحمل کشمکشهای شما را نداریم. قضیه دارد از شور و مزه بدر میشود. رعایت کنید! از کسی نظر میخواهید برای این تغییرات؟ یا نظر شخص خودتان در تقابل با نظر روزبه کافیست؟--شروین افشار ۲۲:۴۸, ۱ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
- فکر میکنید من حوصله این تشنج و کشمکش را دارم؟ ریشه تشنج و کشمکش شخصی است که در رأس این پروژه قرار گرفته و بجای صحبت و تبادل نظر راه لج و لجبازی و یکدندگی را برگزیده. هیچکس هم نیست که به او تذکر بدهد که روشش اشتباه است. مثل اینکه سران و مقامات شامل تذکر نیستند! هر کدام از کاربران عادی یکی از کارهای او را کرده بود (مثلاً حذف نادرست مقالات یا حذف بسترسازیها) الان به سلاخه کشیده بودندش.
درباره حدسیات شما، نخیر، تقابل نظر من با او برای ویرایشهایم کافی نیست، ویرایشی که به نظرم منطقی برسد انجام میدهم. او راه افتاده و برای هر جمله که میبیند یک برچسب مدرک میزند. وقتی در بالای صفحه آمده که کل مطلبِ نوشته شده منبع ندارد و منابع را بیاورید دیگر چه لزومی دارد برای هر بندش دوباره منبع بخواهیم؟ آیا برای واگردانیهایتان از کسی نظر میخواهید یا معیار واگردانیتان تقابل و این حرفها است؟ --ماني ۲۲:۵۸, ۱ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
The «move page» function keeps the entire edit history of the page, before and after the move, in one place, as if the page were always named that way. So, you should never just move a page by cutting all the text out of one page, and pasting it into a new one
meta:Help:Moving a page را مطالعه کنید. حسام ۲۳:۵۴, ۱ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
- بله با این مسئله دو سال است که آشنایم. اما در ویکیپدیای فارسی که هرج و مرج حاکم است و مدیری کاربران را تنها بخاطر نوشتن یک مقاله که محتوایش مورد پسند آن مدیر نیست قطع دسترسی میکند و احدی هم از او ایراد نمیگیرد و او هم همچنان کار خود را درست مینامد، در اینجا که با اینکه بحثهای یک صفحه مشخص شده یا حتی در مواردی که همگان با لزوم انتقال یک مطلب موافقند هیچ انتقالی از سوی مدیران صورت نمیگیرد چارهای نمیماند جز به انجام رساندن کارهای لازم، بلکه مدیران ترتیب اثر بدهند.
اول ریشه هرج و مرج را حل کنید و جلوی بیقانونیهای بزرگ را بگیرید، سپس حرف از قانون بزنید. --ماني ۰۰:۱۳, ۲ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] کاربر جدید
سلام ...
من یک کاربر جدید در این سایت هستم که شما در صفحه بحث من یک پیغام خوش آمد گویی فرستادید .. یک خواهش از شما دارم . یک توضیح کوتاه در مورد وضعیت کاربران این سایت و هر چه مربوط به کاربران سات استت به من بدهید. --سهراب ب.م ۱۰:۴۶, ۲ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
میخواستم بدانم شما چطور از عضویت من مطلع شدید که چند دقیقه بعد پیغام خوش آمد فرستادید و بعد هم میخواستم بدانم در نوشتار کوییدیچ همه قوانین ویکی پدیا را رعایت کردهام یا خیر ؟
--سهراب ب.م ۱۱:۱۳, ۲ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
- پاسخها را در صفحه بحث کاربری تان آوردم.
--ماني ۱۱:۲۵, ۲ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] جنگ ویرایشی
شما گویا با همهٔ حرفهای ابوالحسن نجفی سر جنگ دارید. ایرادی ندارد، ولی مدرک بیاورید و صفحه را گسترش دهید. ویرایشهای مفید دیگران را حذف نکنید. حذف این ویرایشهای مفید در کار ویکیپدیا اختلال ایجاد میکند. روزبه ۱۴:۴۳, ۲ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
- هر کس ویرایش خودش را مفید میپندارد. شما هم ویرایشهای مفید من را حذف میکنید، فرقش چیست. نه، من با همهٔ حرفهای ابوالحسن نجفی سر جنگ ندارم، هر حرفی را فرق نمیکند چه کسی زده باشد اگر منطقی باشد میپذیرم نباشد نه. واژهای که دیگر کمتر کسی آنطور تلفظ میکند و تلفظی که مهجور شده را اگر کسی بخواهد بطور تجویزی و پدرسالارانه به میلیونها نفر بقیه زور کند به نظر منطقی نمیآید. من منبع میآورم شما منبع را دوست ندارید مشکل من نیست. نتیجه گوگل یعنی یک نمونه برداری اساسی از کمابیش تمامی فارسینویسان اینترنت، به نظر من مدرک از این بالاتر و محکمتر وجود ندارد. مگر اینکه همه فارسینویسان روی اینترنت را بیسواد بخوانید و آن جناب ابوالحسن را تنها باسواد موجود.
- پیشنهادم اینست که مثل همین بار روی مسائل صحبت را ادامه بدهید. ایجاد درگیری ویرایشی نه به درد شما میخورد و نه من.--ماني ۱۴:۵۰, ۲ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
- من نمیفهمم چه میگویید. گویا سوء تفاهم پیش آمدهاست. من ویرایشهای مفید کسی را حذف نکردهام تا آنجا که خبر دارم. گاهی قسمتهای اثباتناپذیر یا بیاهمیت یا جانبدارانه یا بیمدرک را حذف میکنم. شما ویرایشهای منبعدار را حذف میکنید. مدرک آوردن هم چارچوب مشخص دارد. اگر چیزی دارید که تحقیق دستاول نیست، به صفحات اضافه کنید یا اگر بحثبرانگیز است به صفحهٔ بحث. چون ویکیپدیا جای انتشار تحقیقات دست اول نیست (نگا ویکیپدیا:تحقیق دستاول ممنوع)، تحقیقات مبتنی بر استفاده از جستجوگر گوگل را در نشریهای جایی منتشر کنید، سپس در ویکیپدیا به آنها ارجاع میدهیم. بحث این که فارسینویسان روی اینترنت باسوادترند یا آقای نجفی هم مربوط نیست. اگر از فارسینویسی که روی اینترنت است کتابی یا مقالهای دربارهٔ موضوعی جایی چاپ شد، میتوانیم به آن ارجاع دهیم و از مطالبش نقل کنیم. روزبه ۱۵:۰۸, ۲ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
- نمونهای از ویرایشهای مفیدم که از اینجا حذف کردهاید:
«شهروند ایالات متحده آمریکا را معمولاً «آمریکایی» مینامند. برای نام این کشور در متون قدیمیتر فارسی نامهای اتازونی و ینگه دنیا هم بکار رفته. اتازونی ترجمه فرانسوی واژههای «ایالات متحده» است و ینگه دنیا هم که در ترکی عثمانی معنی «دنیای نو» میدهد نامی بود که عثمانیان برای آمریکا بکار میبردند.»
- موضوع مدرک آوردن و نیاوردن هم وقتی درست پیش میرود که اگر مدرکی آورده شد و روی آن صحبتی انجام گرفت در صحبت شرکت کنید تا به نتیجه برسیم. وقتی که من نتایج گوگل را مثال میآورم چندین روزنامه معتبر کشوری که نسخه چاپی هم دارند جزو آنست، یا مثلاً خود صدای آمریکا مینویسد آمریکا. آیا اینها مطابق آییننامه ویکیپدیا مدرک بشمار میآیند یا نه؟
--ماني ۱۵:۲۱, ۲ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] درود به مانی گرامی
سلام و صبح به خیر خدمت دوست خوبم، حالتان چطور است؟ امید وارم که خوب وسلامت وسر حال باشید.
من دیشب از عمان برگشتهام. الحمدالله سفر خوبی بود، جای شما خالی بود.
در این سفر که مدت ۹ روز بطول انجامید در تمام مناطق عمان گردش کردیم ، دوست خوبم من دهها بار به عمان رفته بودم ولی مانند این مرتبه به ما خوش نگذشته بود، اینبار از جاهای دیدنی کردیم که برای اولین بار به آنجا میرسیدیم، واقعاً کشور عمان جاهای بسیار زیبا ودیدنی دارد، کوههای بلند وسر بفلک کشیده ودرههای پر از درخت وجنگلهای انبوه وچشمهای روان ومناظر خلاب ودیدنی وباغهای مرکبات در پایهٔ رشته کوه حجر ، و (جبل اخضر) و حوضچههای که در دل کوه جبل اخضر تراشیدهاند ودرآن زراعت میکنند ، واقعا حیرت انگیز است. وهزارها هزارها جاهای گردشگری ، هرچه بگویم که از وصفش کم گفتهام. در این سفر موفق شدیم و از دفتر والی مسقط دیدن کردیم ویکی از دوستان عمانی مان مارا نزد والی مسقط معرفی کردند و یک ناهاری هم مهمان جناب آقای والی بودیم. بسیار به ما احترام گذاشتند.
در این سفر چند کتاب از تاریخ عمان بدست وآوردم و اطلاعات فراوانی جمع آوری نمودم وهمچنین عکسهای زیادی از مناطق مختلف از کوهها ، درهها و مناطق گوناگونی عکس برداری نمودهام، در این سفر از منطقهٔ رمال آل وهیبه و صحرای جدة الحراسیس نیز دیدن کردیم. از الجوف و چند قلعه تاریخی دیدن نمودیم. یک روستای کوچک در پایه کوه جبل اخضر در سلسله کوههای حجر غربی وجود دارد که واقعا شاعرانهاست. من از بالای کوه رو بروی این قریه عکسی گرفتم برایت ارسال میدارم امیدوارم مورد پسند دوست عزیز باشد.
نام این روستا برکة الموز است.
انشاءالله اطلاعات مورد نظر از کتابهای مذکور ترجمه میکنم و به مقالههای عمان اضافه مینمایم. وعکسها نیز پست میکنم، امیدوارم که بتوانم اطلاعات جدیدی در باره عمان به ویکی پدیا اضافه نمایم. وانشاءالله مقالههای کشور عمان به یاری خدا تکمیل مینمایم.
روز تان خوش دوست گرامی.
پاینده باشید و سربلند.
اين تصوير به جناب مانى گرامی اهداء مى كنم. قربان شما:--محمديان ۹:۵۰, ۳ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
- درود به دوست گرامی.
خیلی خوشحالم که به شما خوش گذشته و تندرست هستید. براستی که سفرهای جالبی میکنید. گنجینه اطلاعاتی که با خود می آورید بسیار منحصر بفرد و با ارزش هستند. متاسفانه هنوز نرسیده ام به تکمیل آن الگو بپردازم. کارهای مختلف و ویرایش حجم زیاد مطالب وارده این مدت وقتگیر شده. به زودی به تکمیل الگو و بقیه مسائل خواهم پرداخت.
سپاس از پیام شما. --ماني ۰۶:۳۷, ۳ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
- عجب عکس جالبی. واقعاً همانطور که گفتید شاعرانه است. براستی که بیهمتا است.
سپاس از رهاورد شما دوست گرامی. --ماني ۰۶:۴۶, ۳ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] درباره جناب خرابکار
سلام. اولاً تشکر که همهٔ خرابکاریهای آن فلانی را برگردان کردید [1]. دوم آن که گفتم شاید شما بدانید که آن IP مال کجاست. من این امینآوا را نمیشناسم، شما میشناسید؟ لینک
- خواهش می کنم حجت گرامی.
خرابکاریها را برگرداندم. فقط مانده یکی بیاید این برچسب خرابکار را از همین صفحه پاک بکند. مثل اینکه مطابق قانون خودم نمی توانم این کار را بکنم. آمیناوا را پیدا کردم. از یک شرکت بعید است این کارها را بکند! ممنون از پیگیری کار.
قربان شما. --ماني ۱۲:۰۷, ۳ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] درود
سلام، عصر بخير دوست گرامى ، خسته نباشيد.
قربانت:--محمديان 17:40, 3 اوت ۲۰۰۶ (UTC)
- سلام از ماست دوست گرامی.
براستی که عکسها و مطالب زیبا و جالبی دارید. از دل آنها میتوان چندین کتاب خوب و نفیس بیرون کشید. امیدوارم بعدها به فکر چاپ و نشر این مطالب هم باشید.
پاینده باشید. --ماني ۱۳:۵۵, ۳ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
-
- مجددا درود.
حتماً فكرش مى كنم. پاینده باشید
قربانت:--محمديان 17:40, 3 اوت ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] جنگ اسرائیل و لبنان (2006)
سلام
دیدم شما اخباری از جنگ را در صفحه وقایع کنونی نوشته ای. لطف کن آن اخبار را در این مدخل نیز قرار بده. پیشاپیش متشکرم.--سید ۱۳:۵۷, ۳ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
انجام شد. --ماني ۲۱:۰۳, ۳ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
سوال
[ویرایش] با سلام خدمت شما
بنده چند سوال دارم. 1.چرا آوردن مطالب با ذکر منبع مجاز نیست؟ 2.آیا ویکی پدیا یک دانشنامه نیست؟ پس چه دلیلی دارد که مطالب حتما نوشته شخصی باشد؟ 3.از همه مهمتر، بنده به عنوان یک ایرانی بسیار علاقه مندم که تعداد نوشتارهای زبان زیبای فارسی در این دانشنامه روز به روز افزایش یابد. و حتی بتوانیم به جرگه ی زبان های بیشتر از 100000 مقاله بپیوندیم و جزِ گروه رتبه یک در این دانشنامه شویم.
با تشکر فراوان
- شب شما خوش.
1. دلیل آن اینست که ویکیپدیا با مجوزهای کپی رایت پیچیده کار می کند به نامهای گنو و GFDL که مطابق آن، منابع و سایتهای مربوطه باید حتماً علناً نوشته باشند که کپی و تغییر و دستکاری و چاپ مطالبشان برای همگان آزاد است. اگر منابع، اینها را کامل ننوشته باشند و نام گنو و غیره را نام نبرده باشند کپی از آنها طبق قوانینی اینجا مشکل دارد. برای جزئیات بیشتر می توانید به صفحه ویکیپدیا:راهنمای حق تکثیر مراجعه کنید که ترجمه ای از قوانین ویکی است که پایه گذار آن وضع کرده است. مدیران اینجا هم مطابق قانون موظفند همه موارد کپی شده که با خواسته های پایه گذار سازگار نباشد را حذف کنند (و می کنند).
- 2.طبق قوانینی ویکیپدیا، مطالب این دانشنامه نباید پژوهش دست اول و شخصی باشد مگر اینکه آن پژوهشها در جایی چاپ شده باشد و با انشائی دیگر در اینجا (با ذکر منبع) نوشته شده باشد. کلاً می شود گفت که تنها روشهای مقاله نویسی که در اینجا به مذاق قانون و مدیریت ویکی خوش می آید اینست که شما مقاله ای را با انشاء خودتان و با استفاده از منبع یا منابع گوناگون بنویسید (نمونه) و نوع دوم مورد قبول هم ترجمه از مقاله های منبعدار نسخه های دیگر ویکی پدیا است. (که در آن مورد هم باید در پایین صفحه بنویسید از کدام نسخه ویکی ترجمه کرده اید).
کپی کردن از جای دیگر خیلی دستانداز قانونی دارد و در بیشتر موارد حذف می شود. ما کلی در اینجا آوردیم و نوشتیم و حذف شد و بحث و شد و قانونخوانی شد و ... تا فهمیدیم در ویکیپدیا چه باید کرد!
- 3. آرزو و علاقه شما دقیقاً آرزو و علاقه همه مشارکتکنندگان این پروژه است. همه ما عاشقانه به دنبال گسترش پیکره نوشتاری زبان فارسی و ارائه اطلاعات مفید برای فارسی زبانان هستیم. چه بهتر که این اطلاعات همانطور که ویکی پدیا می خواهد همه مستند و منبعدار باشد و در عین حال حق و حقوق کس دیگر را هم نقض نکند. همین فرهنگسازی موضوع حق تکثیر (کپی رایت) در میان فارسی زبانان می تواند از کمکهایی باشد که این پروژه به جامعه ما می کند.
با احترامات. پاینده باشید. --ماني ۲۱:۰۳, ۳ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] واژه غلط
سلام ...
در ویرایشی که روی نوشتار مانتیکور کرده اید لغط شیمر را به غول شیر تغییر دادید که در الگو های ترجمه کاری بس غلط است زیرا شیمر نام است و هیچ نام یا اسمی را در ترجمه معنی نمی کنند ... لطفا تغییر مسیر شیمر به غول شیر را از بین برده و اطلاعات را انتقال دهید.
متشکرم --سهراب ب.م ۱۴:۳۳, ۴ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
- روز خوش.
اصطلاح غولشیر را همان منبعی که در نوشتار ذکر کردم یعنی
- مرزبان، پرویز و معروف، حبیب: فرهنگ مصور هنرهای تجسمی، ویرایش سوم، انتشارات سروش، تهران ۱۳۷۷خ.
- برای کایمرا آورده است. البته اگر شما میدانید که لفظ غولشیر در متنهای فارسی کاربرد نداشته میتوان آن را در عنوان قرار نداد. شیمر تلفظ فرانسوی کایمرا است. آیا لفظ شیمر در متون فارسی رایجتر است؟
پاینده باشید. --ماني ۱۶:۵۷, ۷ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] درود
سلام.
اهداء به دوست خوبم مانى گرامی.
تصورى از جمع آورى ثمر نخيل در نخلستان شهرستان ولايت نخل در عمان.
قربانت:--محمديان 17:40, 3 اوت ۲۰۰۶ (UTC)
-
- ممنون از شما دوست گرامی.
--ماني ۱۶:۵۷, ۷ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] روبات ها
با سلام ..
می خواستم بدانم روبات کیستند و کار آن ها چیست؟ در ضمن چه کسانی مجاز به رای دادن در انتخاب مدیر ( حسام) هستند؟
--سهراب ب.م ۱۹:۰۰, ۴ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
- درود.
رباتها برنامه هایی هستند که بعضی کاربران می نویسند تا کارهای تکراری و زنجیره ای ویکی پدیا را انجام بدهند. برای اطلاعات بیشتر می توانید به ویکیپدیا:اتحادیهٔ کارگری رباتها رجوع کنید. --ماني ۱۶:۵۷, ۷ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] ژئوسنتتیک
با سلام از یادداشتی که برای من گذاشته بودید متشکرم ، باید خدمت شما عرض کنم "بهسازان محک" شرکت وارد کننده و نمایندگی انحصاری این محصولات در ایران می باشد و علت ذکر نام این شرکت بعنوان منبع توسط من در مقاله "ژئوسنتتیک" همین موضوع می باشد. چون این مقاله توسط خود من و با تحقیقات شخصی آماده شده لطفامن را در مورد ذکر منبع راهنمایی کنید.
با تشکر --Solmaz Sadri ۰۸:۳۳, ۷ اوت ۲۰۰۶ (UTC)سولماز صدری
- با درود.
مطابق آییننامه ویکیپدیا شرکت به عنوان منبع یک مقاله پذیرفته نمیشود. منظور از ذکر منابع در کل اینست که شما کتابها، نشریه ها و سایتهایی را که برای نوشتن مقاله ژئوسنتتیک استفاده کرده اید در پایین مقاله نام ببرید. مثلاً در پاورقی یا بخش منابع بنویسید که تعریف ژئوتكستايل را از کجا آورده اید و برپایه اطلاعات کدام کتاب یا سایت بوده. حالت ایدهآل اینست که منبع و ماخذ همه اطلاعات درون یک مقاله مشخص باشد. (برای نمونه مقاله بهجتآباد را ببینید.)
سپاس از شما بخاطر توجه به مسئله. هر سوالی هست در خدمتم.
--ماني ۰۹:۰۱, ۷ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] برچسبهای نقض حق تکثیر و پیشنهاد حذف
ممنون از این که منابع سه مقالهٔ زیر را بررسی کردهاید و متوجه شدهاید که مشکل حق تکثیر دارند:
اما لطف کنید و به جای برچسب «نامزد حذف» از برچسب «نقض حق تکثیر» استفاده کنید تا بتوان در جای درست مقاله را بررسی کرد. روزبه ۱۵:۱۷, ۷ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
- چشم حتماً این کار را انجام خواهم داد.
ممنون از پیام. --ماني ۱۵:۴۶, ۷ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] مانی با درود. چرا کاربر:روزبه بحث فاطمه! را پاک ميکند؟؟!!
- درود.
دیدم که این پرسش را از خود ایشان کرده اید و ایشان پرسش شما را پاک کرده اند!
شاید استدلالشان این بوده باشد که مطلب ارسالی شما مقاله نویسی بوده و نه بحث در باره مقاله. بد نیست مطلب خود را بصورت دانشنامه ای و با ذکر منابع معتبر به خود نوشتار فاطمه بیفزائید تا قانوناً و منطقاً ایرادی برای نگه داشتن آن مطلب بوجود نیاید.
با احترامات. --ماني ۱۷:۴۳, ۷ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] غولشیر
سلام.
خوشحال میشوم نظر شما را دربارهٔ بحث:غولشیر بدانم.
حجت●پاسخ ۱۸:۴۰, ۷ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] اصطلاح غول شیر
با سلام خدمت مانی عزیز ... دوست گرامی من به شخصه در زمینه ادبیات تخیلی مطالعه زیادی دارم و مطمئنم این مطلب را از نوشتار هایی که توسط من نوشته یا ویرایش شده متوجه شده اید.
در تمام متن ها و داستان های ادبیات تخیلی لغت کایمرا با همان تلفظفرانسوی شیمر یا شایمرا در انگلیسی نوشته شده و هیچ جا از کلمه غول شیر استفاده نشده است ... از پاسخ شما متشکرم و همچنین متذکر می شوم که در ادبیات جوانان ترجمه های غلطی از این قبیل برای سهولت بیشتر متن استفاده می شود که مواردی مشابه در داستان های تخیلی مشاهده شده.
متشکرم -سهراب ب.م ۲۰:۱۵, ۷ اوت ۲۰۰۶ (UTC)-
- سپاس از توضیح شما. بنابراین با توجه به تجربه شما در این زمینه، عنوانقراردادن شیمر، کاری صحیح است.
پاینده باشید. --ماني ۲۰:۲۱, ۷ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] الگوی درجات نظامی
سلام! تغییراتی را در این الگو انجام دادم. لطفاً به آن نگاهی بیاندازید و اگر مناسب نیستند حذفشان نمایید. ممنون! --MehranVB ☺talk | ☻cont ۲۱:۱۷, ۷ اوت ۲۰۰۶ (UTC) در ضمن پیشنهاد می کنم که آنها را بر اساس مراتب مرتب نمایید. --MehranVB ☺talk | ☻cont ۲۱:۲۰, ۷ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
- شب خوش.
تغییر شما بجاست و خودم هم این نقطه ضعف را در آن حس می کردم. درباره ترتیب بر پایه درجه با شما موافقم فقط ترتیب درست آنها را در نیروی دریایی نمی دانم! اگر مرجعی در این باره پیدا کردم آن را انجام خواهم داد. مشکل دیگر هم قرار دادن نگارک (نشان ارتشبد) در درون نوار آبی است که زیباتر است، فعلاً نتوانسته ام روش آن را پیدا کنم.
سپاس از شما. --ماني ۲۱:۲۶, ۷ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
-
- در مورد ترتیب آنها، مقاله یگان و درجههای نیروی زمینی ارتش ایران آنها را دسته بندی کرده است. مشکل دوم هم که حل کردید. :-) --MehranVB ☺talk | ☻cont ۰۶:۲۱, ۸ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
- روز خوش.
بله مقاله یگان را با استفاده از یک منبع (کتاب برابرهای فرهنگستان) ترتیببندی کردم ولی باید بروم ببینم برای درجات نیروی دریایی هم منبعی پیدا می کنم یا نه.چون اگر الان بخش نیروی زمینی را ترتیببندی بکنیم خواننده فکر می کند که بخش نیروی دریایی هم به ترتیب منصب است. --ماني ۰۸:۰۴, ۸ اوت ۲۰۰۶ (UTC)