بحث:باب
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
[ویرایش] در باره مقاله سید علی محمد شیرازی :
1- درباره جمله "ادعا کرد قائم موعود يا مهدی است. و سپس ادعا کرد که پيامبری جديد است و دینی تازه به نام بابی آورد" باید گفت باب اصولاً قائم را پیامبری صاحب شریعت میداند ( به کتاب بیان فارسی از آثار باب نگاه کنید ) و دیگر آنکه باب در اولین سوره از کتاب قیوم الاسماء که در اولین شب دعوت خطاب به ملا حسین بشرویه ای نگاشته خود را صاحب وحی می داند ادعایی که مخصوص پیامبران است به همین خاطر کریمخان کرمانی پیشوای شیخیه و از دشمنان سرسخت باب در کتاب تیر شهاب در رد باب و کتاب اذهاق باطل که در سالهای آغازین دعوت باب نگاشت ، صراحتاً می گوید این فرد ادعای پیامبری دارد . دیگر آنکه باب به جهت کاستن از شدت مخالفتها این ادعای خود را به تدریج بعد ها آشکار تر بیان کرد. 2 – در مورد تحصیلات باب : باید این نکته را به خاطر داشت که تحصیلات ابتدایی باب در کودکی حدود پنج سال در یک مکتبخانه بوده است همچنین مدت اقامت باب در کربلا چنان که خود نیز در آثارش بیان کرده حدود یک سال بوده است در مورد شاگردی نزد سید کاظم رشتی باید دانست شاگردان سید کاظم رشتی چه کسانی که به او گرویدند و چه کسانی که با او به دشمنی پرداخته اند موضوع تحصیل را منتفی می دانند در این مورد فقط گفته شده او چند بار در مجلس درس سید کاظم دیده شده است که به نظر می رسد به صورت مستمع آزاد باشد بعضي از دشمنان حضرت باب نيز به عدم تحصيل باب نزد سيد کاظم اشاره کرده اند چنانکه ميرزا ابو القاسم خان ابراهيمي پيشواي پيشين شيخيه در کرمان در کتاب خود شکايت نامه در اين خصوص چنين تصريح مي نمايد : « ... سيد باب از شاگردان سيد مرحوم اعلي الله مقامه نبوده بلکه شاگرد هيچ استادي نبوده و ... نزد يک ملاي مکتب دار هم تحصيل درستي نکرده است ... » خود باب نیز بارها در آثار خویش به عدم تحصیل خود اشاره می کند . در صحيفه عدليه می گوید : « در اعجمين نشو و نما نموده و در اين آثارحقه نزد احدي تعلم نگرفته بل امي صرف بوده . و چون بسیاری از اتباع باب شاگرد سید کاظم بوده اند باب نمی توانسته برخلاف واقع سخنی بگوید . برای اطلاعات بیشتر بهwww.bahai.persianblog.com مراجعه کنید . 3 - درباره جمله" در آنجا با «کینیازدالگورکی» منشی سفارت روسیه که ظاهرا مسلمان شده بود و برای تحصیل به کربلا آمده بود، آشنا شد. ظاهرا تحریکات و القائات این فرد در سید علیمحمد مؤثر افتاد" اصل این جمله برگرفته از کتاب خاطرات سياسی کنياز دالغورکی می باشد این کتاب که در فرهنگ ایران تأثیر زیادی داشته برای نخستین بار در سال 1943 مشهد چاپ گردید و به خاطر غلط های آشکار آن تصحیح شده و برای بار دوم در تهران منتشر شد به عنوان مثال در چاپ اول نگاشته شده که کينياز دالغورکی برای ساختن خانهای که بهاءالله در عکا در آن اقامت داشته، پول داده است. توجه فرماييد، حقيقت اين است که کينياز دالغورکی يک سال قبل از تبعيد بهاءالله به عکا فوت میکند. سال فوت او ۱۸۶۷ است، بنابراين اصلاً امکان ندارد که اين کار انجام شده باشد. به همین جهت در چاپ دوم به جای عکا ادرنه نوشته شد . ، نکتهی مهم اين جاست که زندگی کينياز دالغورکی کاملاً مشخص است. اين شخص نه تنها سفير روسيه در ايران بود، بلکه از خانوادهی بسيار معروفی در روسيه بوده است. کتابهای متعدد تاريخی و دائرة المعارفهای روسی و غيره در مورد او نوشتهاند و از اين جهت تاريخ زندگی او در دست است. در آن سالهايی که دالغورکی بر طبق کتاب جعلی «خاطرات سياسی کيناز دالغورکی» در تهران و در کربلا زندگی کرده و خودش را به عنوان مسلمان جا زده و به صورت يک عالم، لباس روحانيت در برکرده و مشغول فريفتن باب و بهاءالله شده است، وی در اين اوقات بر طبق تاريخهايی که در کتب معتبر در ارتباط با کينياز دالغورکی در فرانسه و روس نوشته شده، سفير روسيه در لاهه، ايتاليا و استانبول بوده است! ملاحظه فرماييد، دالغورکی بين ۱۸۳۲ تا ۱۸۳۷ متصدی است و در لاهه زندگی میکند. در فاصلهی سالهای ۱۸۳۷ تا ۱۸۴۲ در ايتاليا به سر میبرد و پست سياسی خود را در آنجا داراست. در سالهای ۱۸۴۲ تا ۱۸۴۵ در استانبول زندگی میکند و البته پس از آن است که به تهران میآيد و در فاصلهی سالهای ۱۸۴۵ تا ۱۸۵۴ سفير روسيه در ايران است. بنابراين دورانی که ايشان بر طبق اين خاطرات سياسی در کربلا يا در تهران هستند، ايشان در واقع در ايتاليا و هلند و استانبول بوده و مقامات عمدهی سياسی داشته و مشغول فعاليتهای سياسی بوده است. البته تاريخ زندگی او را میتوانيد در مشهورترين دائرة المعارف روسيه، به زبان روسی و همچنين به فرانسوی بررسی کنيد. به زبان فرانسه میتوانيد به کتاب Almanach de Gotha رجوع فرماييد. در فارسی هم کتابهايی در حقيقت تاريخ زندگی اين شخص وجود دارد. اين منابع حقايق و مسلمات تاريخی را نشان میدهند و در آن بحثی نيست و نمیتواند باشد، اختلاف نظری در آن نيست و قطعيات محض است. بنابراين تمام جعلياتی که در اين خاطرات سياسی کينياز دالغورکی مطرح شده است، جز دروغ هيچ بيش نيست. اين مطلب را تمام نويسندگان محقق و دانشمندان ايرانی مدتها قبل فهميده و در مقالات متعددی نوشتهاند. از جمله کسروی است. علاوه بر کسروی بسياری از نويسندگان ديگر نيز در ارتباط با اين مسئله تحقيق کردهاند و بالاتفاق نوشتهاند که اين نوشتهها جعلی و باطل است. به عنوان مثال آقای مجتبی مينوی، استاد دانشکدهی الهيات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، در مجلهی راهنمای کتاب، سال ششم، شمارهی يک و دو، فروردين و ارديبهشت سال ۱۳۴۲، در صفحهی ۲۲ مینويسد: «يقين کردهام که اين يادداشتهای منسوب به دالغورکی مجعول است». ايشان در آن مقاله، پس از شمارش اغلاط تاريخی و تناقضات درونی و امتناع منطقِ صحت اين يادداشتها مینويسند: «از روی همين مطالب خلاف واقع و اغلاط تاريخی که در اين يادداشتهايی که منسوب به دالغورکی موجود است، میتوان حکم کرد که تمام آنها مجعول است و اين جعل هم بايد در ايران شده باشد.» عباس اقبال آشتيانی، استاد تاريخ دانشکدهی ادبيات دانشگاه تهران، در مجلهی يادگار، سال پنجم، شمارهی ۸ و ۹، فروردين و ارديبهشت ۱۳۲۸ شمسی، در صفحهی ۱۴۸ چنين نوشته است: «در باب داستان کينياز دالغورکی حقيقت مطلب اين است که آن به کلی ساختگی و کار بعضی از شيادان است. علاوه براين که وجود چنين سندی را تا اين اواخر احدی متعرض نشده بود، آن حاوی اغلاط تاريخی مضحکی است که همهی آنها صحت آن را به کلی مورد ترديد قرار میدهد.» اين مطلب را به اطلاع برسانم که يک نويسندهی روسی که مارکسيست است، به نام ميخائيل ايوانف که مشهورترين کتاب را در مورد زندگی کينياز دالغورکی به روسی نوشت، در اين کتاب بيان میکند که يادداشتهای کينياز دالغورکی که در ايران چاپ شده است، میکند و میگويد که اينها مطلقاً ساختگی و جعلی است و کوچکترين حقيقتی ندارد. يکی از علل اين مسئله آن است که خاطرات سياسي کينياز دالغورکی همواره فقط به زبان فارسی چاپ شده و آن هم – چنانچه چند بار اشاره شد – دو بار به چاپ رسيده و اين دو نسخه با هم تفاوت بسيار دارد. هرگز اصل روسی آن ديده نشده، نه کسی آن را نشان داده و نه درکتابخانهای در روسيه يا جای ديگر دنيا نشر يافته و مطرح شده. اين است که مطلبی است به کلی ساختگی و يک نوع جعلی است که در کمال ساده لوحی انجام شده است . بنابراین نقل قول از چنین مأخذی در یک دایره المعارف صحیح نمی باشد .