کیمیاگری/ترجمه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

الگو:مقاله برتر الگو:Otheruses

کیمیاگری هم به معنای شکل اولیه تحقیق در طبیعت است و هم شاخه فلسفه و روحانیت که هر دو دارای عناصری از شیمی، فلزکاری، فیزیک، پزشکی، اخترشناسی، نمادشناسی، عرفان، اعتقاد به عالم ارواح و هنر هستند. کیمیاگری در بین‌النهرین، مصر باستان، ایران، هند، و چین، در یونان در کلاسیک و در روم، در تمدن اسلامی، و سپس در اروپا تا قرن 19 – به صورت یک شبکه پیچیده از مکاتب و نظام‌های فلسفی در طول دست کم 2500 سال رواج داشته است.

کیمیاگری غربی همواره ارتباط تنگاتنگی با هرمتیسیزم، یک نظام فلسفی و روحانی که ریشه‌های آن در هرمس تریسمجیستوس، خدا و کیمیاگر اسطوره‌ای مصری-یونانی همتایی است. هر دو رشته بر ظهور روسیکروسینیزم، یک جنبش مهم مخفی در قرن هفدهم تاثیر گذاشتند. در اوایل عصر جدید، همزمان با تبدیل کیمیاگری به شیمی، جنبه‌های عرفانی و سحرآمیز کانون توجه کیمیاگری روحانی مدرن واقع شد، که در آن ‌کار با مواد صرفا به عنوان نمادهای دگرگونی روحانی در نظر گرفته می‌شود.

امروزه، این شاخه به خاطر جنبه‌های عرفانی، اسرارآمیز و هنری آن عموما مورد توجه مورخان علم و فلسفه قرار دارد. با این وجود، کیمیاگری یکی از منادیان اصلی علوم جدید بوده، و بسیاری از مواد و فرایندهای کیمیاگری باستان همچنان نقطه‌اتکای صنایع شیمی و فلزکاری مدرن است.

گرچه کیمیاگری اشکال متعددی دارد، در فرهنگ عمومی اغلب از آن در داستان‌ها، فیلم‌ها، و بازی‌ها به عنوان روند مورد استفاده برای تبدیل سرب (یا دیگر فلزات) به طلا یاد می‌شود.

?=كليات==

 ویلیام فتر داگلاس، 1853
ویلیام فتر داگلاس، 1853

فهرست مندرجات

[ویرایش] کیمیاگری به عنوان ابزار تحقیق در طبیعت

برداشت عمومی از کیمیاگران این است که آنان شبه عالم، دروغگو و شیاد تلقی می‌شده‌اند، که تلاش می‌کردند سرب را به طلا تبدیل کنند، و بر این باور بودند که جهان از چهار عنصر آب، باد، خاک و آتش تشکیل شده و بیشتر وقت خود را صرف ترکیب داروها، سموم، و شربت‌های معجزه‌آسا و اسطوره‌ای می‌کردند.

گرچه برخی از کیمیاگران در واقع متقلب، دروغگو و شیاد بودند، اما بیشتر کیمیاگران را محققان زیرک و دانشمندان سرشناس همچون اسحاق نیوتن و رابرت بویل تشکیل می‌دادند. بدعت‌گزاران به دنبال بررسی ماهیت مواد و فرایندهای شیمیایی بودند. آنها می‌بایست به آزمایش، دانش سنتی، قواعد سرانگشتی— و اندیشه فرضی برای کشف اسرار جهان مادی متوسل می‌شدند.

همزمان، کیمیاگران به وضوح می‌دانستند که "چیزی" در فرایندهای شیمیایی، حتی در عمیق‌ترین تغییرات حالت و ظاهر فیزیکی حفظ می‌شد؛ یعنی اینکه، آن مواد دارای برخی "اصول" بودند که تحت اشکال متعدد خارجی مخفی شده، و از طریق استفاده صحیح نمودار می‌شدند. در طول تاریخ این رشته، کیمیاگران تلاش کرده‌اند به ماهیت این قواعد پی ببرند، و نظم و ترتیبی در نتایج آزمایش‌های شیمیایی آنها — که اغلب توسط واکنش‌گرهای ناخالص یا ضعیف، فقدان ابزار سنجش کیفی، و نامگذاری گیج‌کننده و بی‌ثبات تقلیل می‌یافت، پیدا کنند.

[ویرایش] اهداف کیمیاگری

1- تبدیل عناصر فلزی به طلا و نقره

2- خلق اکسیری که حیات را برای مدتی نامحدود طولانی می‌کرد

3- تغییر ماهیت زندگی انسان

[ویرایش] کیمیاگری به عنوان یک شاخه فلسفی و روحانی

مهترین اهداف کیمیاگران تبدیل فلزات رایج به طلا و نقره، و نیز خلق یک " نوشدارو،" یعنی دارویی بود که تمام بیماری‌ها را درمان کرده و زندگی را به مدت نامحدودی طولانی کند. گرچه اینها تنها موارد استفاده از این علم نبودند، اما این اهداف بیش از همه ثبت شده و شناخته شده است. کیمیاگران اروپا از قرون وسطی، زمان بسیاری صرف جستجو برای یافتن "[سنگ فلاسفه]]"، یعنی ماده‌ای اسطوره‌ای کردند که تصور می‌شد بخش اصلی هر دوی آن اهداف باشد. تصور می‌شد سنگ فلاسفه می‌تواند به نحو اسرارآمیزی دانش کیمیاگران را افزایش داده به نحوی که بتوان از طریق آن به هر چیزی دست یافت. کیمیاگران در طول قرنها از وجهه و حمایت بسیاری برخوردار بودند، گرچه این پشتیبانی صرفا به واسطه پیگیری این اهداف، یا تفکر رمزآلود و فلسفی حاکم بر فعالیت آنان نبوده است. بلکه این شهرت بیشتر به خاطر حاصل این جهانی بود که آنان برای صنایع "شیمی" زمان خود — یعنی اختراع باروت، آزمایش و تصفیه سنگ معدن، فلزکاری، تولید جوهر، رنگینه، رنگ، و مواد آرایشی، دباغی چرم، تولید سرامیک و شیشه، عصاره‌گیری و تولید نوشیدنی‌جات داشتند. (به نظر می‌رسد که تهیه "نوشیدنی قوی"، "آب حیات"، "تجربه" تقریبا رایجی در میان کیمیاگران اروپایی بوده‌است).

از سوی دیگر، کیمیاگران هرگز تمایلی به جداسازی جنبه‌های فیزیکی (شیمیایی) صنعت خود از تفسیرات متافیزیکی را نداشتند. در حقیقت، از روزگار قدیم تا عصر جدید، فیزیک بدون جنبه‌های ماورای‌طبیعی به اندازه متافیزیک فاقد جلوه فیزیکی نارضایت‌آمیز بود. از یک سو، فقدان اسامی رایج برای مفاهیم و فرایندهای شیمیایی، و 且 渔ی ‌کاری، منجر شد کیمیاگران اصطلاحات کتاب مقدس و اسطوره‌شناسی، اختر‌شناسی، علوم اسرارآمیز، و دیگر حوزه‌های اسطوره‌ای و محرمانه را به عاریت بگیرند؛ به نحوی که حتی ساده‌ترین دستورالعمل شیمیایی همانند یک طلسم پیچیده و سحرآمیز قرائت می‌شد. علاوه بر این، کیمیاگران در این امور به دنبال چارچوب نظری بودند تا بتوانند مجموعه حقایق آزمایشی از هم گسیخته و فزاینده خود را در آن جای دهند.

از قرون وسطی، برخی از کیمیاگران به طرز فزاینده‌ای این جنبه‌های متافیزیکی را به عنوان بنیان راستین کیمیاگری در نظر گرفته و ماده شیمیایی، حالت‌های فیزیکی، و فرایندهای مواد را به عنوان استعاره از ماهیت‌ها، حالات و تغییر ماهیت‌های روحانی مدنظر قرار دادند. بنابراین، هم تبدیل فلز رایج به طلا و هم نوش‌داروی عمومی نماد تکامل از یک حالت ناقص، فسادپذیر و بی‌دوام به یک حالت کامل، سالم، فسادناپذیر و جاودانه هستند؛ و سنگ فلاسفه نیز بیانگر کلید اسرارآمیزی بود که این تکامل را ممکن می‌ساخت. در مورد خود کیمیاگر نیز، هدف دوگانه نماد تکامل وی از جهل به روشنگری بود، و سنگ نیز نشان‌دهنده یک واقعیت یا قدرت روحانی پنهان بود که می‌توانست به آن هدف بینجامد. در متونی که با این نگرش نگاشته شده‌اند، نمادهای کیمیا، نمودارها، و تصاویر متنی از آخرین فعالیت‌های کیمیاگران عموما دارای لایه‌های چندگانه معنا، تمثیل، و اشاراتی به دیگر آتار رمزآمیز است؛ و باید برای کشف معنای آنها به نحو مقتضی آنها را رمزگشایی کرد.

برخی محققان انسان‌گرا اکنون این تمثیل‌های متافیزیکی و روحانی را به عنوان واقعی‌ترین و ارزشمندترین جنبه کیمیاگری در نظر گرفته، و حتی مدعی شده‌اند که تبدیل کیمیاگری به شیمی "تباهی" سنت سحرآمیز اولیه بود. کیمیاگران روحانی معاصر چنین عقیده‌ای دارند. بیشتر دانشمندان، از سوی دیگر، نگرشی عکس این نگرش دارند: از نظر آنان، گذر از بخش مادی کیمیاگری به شیمی معاصر ""مسیر درست" در تکامل رشته بود، و شاخه متافیزیکی کیمیاگری "چرخش نادرستی" بود که به ناکجاآباد می‌انجامید. با این وجود، در هر یک از این دو عقیده، تفسیر ساده‌لوحانه برخی حرفه‌ای‌ها یا امیدهای واهی که دیگران تبلیغ می‌کردند نباید کمک‌های کیمیاگران راستین را تضییع کند.

[ویرایش] کیمیاگری به عنوان اختر‌شناسی

کیمیاگری از همان روزهای نخست، رابطه نزدیکی با اختر‌شناسی داشته است—که در جهان اسلام و در اروپا، عموما همان مکتب اخترشناسی بابلی-یونانی بوده است. نظام‌های کیمیاگری اغلب بر این فرض استوار بود که هر یک از هفت سیاره که قدیمیان از آن تحت عنوان "نشان اختر‌شناختی" یاد می‌کردند با فلز خاصی در ارتباط بود. برای جزئیات بیشتر رجوع شود به مقاله جداگانه‌ای در مورد اختر‌شناسی و کیمیاگری. هرمنیتیسیزم با هر دوی اخترشناسی و جادو مرتبط بود. "هر چیزی که یکبار اتفاق می‌افتد دیگر هرگز اتفاق نخواهد افتاد. اما هر چیزی که دوبار اتفاق بیفتد قطعا بار سوم نیز اتفاق خواهد افتاد." سخنی از یک کیمیاگر.


===کیمیاگری در عصر دانش===تا قرن هجدهم، کیمیاگری در اروپا یک علم جدی تلقی می‌شد؛ به عنوان مثال، اسحاق نیوتن بیشتر وقت و آثار خود را به کیمیاگری اختصاص داد (رجوع شود به مطالعات سری اسحاق نیوتن) تا به اپتیک یا فیزیک، که وی بیشتر شهرت خود را مدیون آن است. دیگر کیمیاگران سرشناس غرب عبارتند از راجر بیکن، سنتتوماس آکویناس، تایکو براهه، توماس براون، و پارمیجیانینو. سقوط کیمیاگری در قرن هجدهم همزمان با ظهور شیمی مدرن، که چارچوب دقیق‌تر و قابل اعتمادتری برای تبدیل مواد و طب در قالب طرح کلی جهانی بر مبنای ماده‌گرایی خردگرا فراهم می‌آورد آغاز شد.

در نیمه نخست قرن نوزدهم، یک شیمی‌دان سرشناس، به نام بارون کارل ریچنباخ، بر روی مفاهیمی نظیر مفاهیم کیمیاگری قدیم، همچون نیروی قصیده کار کرد، اما تحقیق وی جایی در علوم شناخته شده برای خود نیافت.

تبدیل مواد، طلای قدیمی کیمیاگری، در قرن بیستم یعنی زمانی که فیزیکدانان توانستند از طریق یک واکنش اتمی اتم‌های سرب را به طلا تبدیل کنند بار دیگر مطرح شد. با این وجود، اتم‌های جدید طلا، ایزوتوپهای بی ثباتی بودند، که تنها پنج ثانیه دوام یافته و پس از آن تجزیه می‌شدند. اخیرا، گزارش‌هایی در ارتباط با تبدیل عناصر به صورت آزمایشی—از طریق الکترولیز یا خلاء صوتی— محور بحث گداخت سرد در سال 1989 بوده است. هیچیک از این اداعاها هنوز به نحوی قابل اعتماد تکرار نشده است.

نمادگرایی کیمیا گهگاه در قرن بیستم مورد استفاده روانشناسان و فلاسفه قرار گرفته است. کار جانگ بار دیگر نمادگرایی و نظریه کیمیا را بررسی کرده و معنای درونی کیمیاگری را به عنوان مسیر معنویت مطرح کرد. فلسفه ، نمادها و روش‌های کیمیاگری در پسامدرن، همچون جنبش عصر جدید شاهد رنسانس خود بوده است.


[ویرایش] کیمیاگری به عنوان موضوع تحقیق تاریخی

تاریخ کیمیاگری تبدیل به یک رشته دانشگاهی مهم شده است. مورخان با "رمزگشایی" زبان رمزآلود و مبهم کیمیاگران، آگاهی بیشتری از ارتباطات فکری بین این رشته و دیگر جنبه‌های تاریخ فرهنگ غرب، همچون جامعه‌شناسی و روان‌شناسی جامعه خردگرا، علوم اسرارآمیز، اعتقاد به عالم ارواح، روسیکروسینسم، و دیگر جنبش‌های مرموز، رمزنویسی، جادوگری، و تکامل علوم و فلسفه به دست می‌آورند.

[ویرایش] ریشه‌یابی

{{Wiktionarypar|کیمیاگری]] واژه "کیمیاگری" از عربی al-kîmiyaˀ or al-khîmiyaˀ (الکیمیا یا الخیمیا، همچنین فارسی "کیمیا" به معنای "طلا") احتمالا از افزودن حرف تعریف "ال" به واژه یونانی، "خمیا" (÷çìåßá) شکل گرفته است.تصور می‌شود این واژهمچنین با واژگان یونانی همچون "خیئین" به معنای "ریختن" و "خومیا" به معنای "روی هم ریختن"، "روی هم پاشیدن"، "ذوب کردن"، "آلیاژ کردن"، و "خوماتوس"، به معنای "چیزی که بیرون ریخته می‌شود، شمش" مرتبط باشد. یکی از احکام دایوکلتیان، که در حدود سال 300 پس از میلاد در یونان نوشته شده است، علیه "نوشته‌های مصریان باستان، در مورد انجام "خمیا" [تبدیل] طلا و نقره" سخن می‌گوید. همچنین (مصرشناس ای والیس باج) پیشنهاد کرده است که واژه عربیal-kîmiyaˀ در حقیقت به معنای "[دانش] مصری" است، که از زبان قبطی واژه ""کمه" (یا معادل آن در گویش قرون وسطایی بوهایری "خمه"،) را برای "مصر" به عاریت گرفته است. واژه قبطی از واژه "کمی" برگرفته از جدید اقتباس شده، که خود از واژه باستانی مصری "کمت" برگرفته شده است. واژه باستانی مصری هم به کشور و هم به رنگ "سیاه" (مصر در مقایسه با "سرزمین سرخ"، که به بیابان‌های اطراف این کشور اطلاق می‌شد، "سرزمین سیاه" نام داشت)؛ بنابراین این ریشه‌شناسی می‌تواند توضیح خوبی برای "جادوی سیاه مصر" نیز باشد. با این وجود، به گفته مان، این نظریه ممکن است نمونه‌ای از ریشه‌شناسی قومی باشد. [۱].

[ویرایش] کیمیاگری در طول تاریخ

 گزیده و نمادی از کتابی که در قرن هفدهم در مورد کیمیاگری نوشته شده‌است. نمادهای به کار رفته دارای تناظر یک به یک با نمادهایی است که در آن زمان در ستاره‌شناسی به کار می‌رفته است.  کیمیاگری دربرگیرنده سنت‌‌های فلسفی متعددی است که دامنه آن چهار هزاره و سه قاره است. میل شدید این سنت‌ها به زبان رمز‌آمیز و نمادین بررسی تاثیرات متقابل و روابط "تکوینی" آنها را دشوار می‌سازد.   دست ‌کم دو شاخه اصلی در این میان شناسایی می‌شود، که به نظر می‌رسد دست‌کم در مراحل اولیه پاگیری خود، تا حدود زیادی مستقل بوده‌اند: کیمیاگری چین، به مرکزیت چین و حوزه تاثیر فرهنگی آن؛ و کیمیاگری غربی، که مرکزیت آن در طول چندین هزاره بین مصر، یونان، و روم، جهان اسلام، و سرانجام اروپا متغیر بوده‌است. کیمیاگری چین ارتباط تنگاتنگی با تائوئیسم داشته است، در حالی‌که کیمیاگری غربی نظام فلسفی خاص خود را به وجود آورده، که تنها ارتباط ظاهری آن با مذاهب اصلی غرب بوده است.  هنوز مشخص نشده‌است که آیا این دو شاخه دارای ریشه‌ای مشترکند، یا تا چه حدی بر یکدیگر تاثیر گذاشته‌اند.  کیمیاگری در مصر باستان خاستگاه کیمیاگری غربی در مصر باستان (فرعونی) است. فلزکاری و اسطوره‌شناسی در جهان باستان به نحو چشمگیری با همدیگر در ارتباط بوده‌اند، به نحوی که تبدیل سنگ معدن خاکستری به فلز براق به نظر نتیجه جادوی تحت فرمانروایی قواعد رمزآمیز بوده است.  بنابراین گفته می‌شود که در مصر باستان کیمیاگری حوزه تحت سلطه طبقه روحانیان بوده است.  کیمیاگری مصر بیشتر از طریق نوشته‌های فلاسفه (هلنی) یونان باستان شناسایی شده، و در ترجمه‌هایی که مسلمانان از این آثار کرده‌اند باقی مانده است.  در عمل هیچگونه سند اصلی به زبان مصری در مورد کیمیاگری بر جای نمانده است. چنین نوشته‌هایی، در صورت وجود، احتمالا در زمانی که دیوکلتیان امپراطور پس از سرکوبی شورشی در اسکندریه، که مرکز کیمیاگری در مصر بوده‌است در سال (292) دستور به سوزاندن کتب کیمیاگری داد از بین رفته است.  با این وجود سفرهای باستان‌شناختی در زمان معاصر شواهدی در ارتباط با تجزیه شیمایی در طول عصر نقده به دست داده‌است.  به عنوان مثال، یک ابزار مسی که به زمان نقده باز می‌گردد دارای شواهدی مبنی بر استفاده از آن به این طریق بوده است (مرجع:نمایش صنایع دستی 5437 در [1]). همچنین، روند دباغی پوست حیوانات در مصر پیش از عصر فراعنه در هزاره ششم پیش از میلاد مسیح رواج داشته است[2]؛ گرچه این امر احتمالا به صورت تصادفی کشف شد.    شواهد دیگری حاکی از آن است که کیمیاگران اولیه در مصر باستان تا سال 4000 پیش از میلاد مسیح ملات و تا سال 1500 پیش از میلاد نیز شیشه را کشف کرده بودند. واکنش شیمیایی موجود در تولید اکسید کلسیم یکی از اولین واکنش‌های شناخته شده است (منابع:  Calcium Oxide, limekiln):   CaCO3 + heat → CaO + CO2  علاوه بر این در مصر باستان مواد آرایشی، سیمان، بدل چینی و نیز قطران نیز برای کشتی‌سازی تولید می‌شد.  تا سال 3000 پیش از میلاد پاپیروس نیز اختراع شده بود.  بر اساس افسانه‌ها بناینگذار کیمیاگری در مصر رب‌النوع توث بود که یونانیان آن راهرمس-توث یا ترایس-هرمس بزرگ ("هرمس تریسمجیستوس") می‌نامیدند.  بر اساس افسانه‌ها، او نویسنده چهل و دو کتاب دانش است، این کتب حاوی تمامی انواع علوم— از جمله کیمیاگری 怯 نماد هرمس عصای چاووش یا چوب مار است، که تبدیل به یکی از چندین نماد کیمیاگری شد. "لوح زمرد یا "هرمتیکا" از ترایس-هرمس بزرگ، که تنها از طریق نوشته‌های یونانیان و ترجمه آن به عربی شناخته می‌شود، زیربنای فلسفه کیمیاگری و حرفه کیمیاگری در غرب است، و نخستین افرادی که به این حرفه اشتغال داشتند آن را فلسفه هرمسی نامیدند.  نقطه نخست "لوح زمرد" هدف از دانش هرمسی را بیان می‌کند: "قطعا و بی‌شک، هر آنچه که در زیر است نظیر چیزی است که در سطح است، و هر آنچه که در سطح است نظیر چیزی است که در زیر است، تا ازین طریق معجزه واحد بودن حاصل شود."  الگو:Ref harvard این همان عقیده عالم کبیر-عالم صغیر است که کانون فلسفه هرمسی را تشکیل می‌دهد. به عبارت دیگر، جسم انسان (عالم صغیر) تحت تاثیر جهان خارج (عالم کبیر) قرار دارد، که از طریق اخترشناسی شامل آسمان، و از طریق عناصر شامل زمین نیز می‌شود. گرچه زمانی که کسی بر جهان درون خود تفوق یابد‌، می‌تواند به نحوی غیرمتعارف بر جهان خارج نیز استیلا یابد.   الگو:Ref harvard  به نظر می‌رسد یکی از معماهای لوح زمردین—"توسط باد به زهدان برده شد"— به تقطیر اکسیژن از شوره اشاره دارد— این روند تا زمانی که سندیوگیوس آن را بار دیگر در قرن هفدهم کشف کرد برای اروپاییان ناشناخته بود. در قرن چهارم پیش از میلاد مسیح، مقدونیها که به زبان یونانی سخن می‌گفتند مصر را فتح کرده و در سال 332 شهر اسکندریه را بنیان نهادند. این امر منجر به تماس آنان با عقاید مصریان شد. رجوع شود به کیمیاگری در جهان یونانی.  اسنادی که از کیمیاگری در مصر باستان به دست آمده تایید می‌کند که تمامی اشکال کیمیاگری دارای مبنایی مسیحی نیست.  کیمیاگری در چین در حالیکه کیمیاگری در غرب حول محور تبدیل فلزات پست به فلزات برتر بود، کیمیاگریچینی ارتباط نزدیکتری با پزشکی داشت. سنگ فلاسفه متعلق به کیمیاگران اروپا را می‌توان با اکسیر جاودانگی که کیمیاگران چین به دنبال آن بودند مقایسه کرد. با این وجود، از دید هرمسی، این دو هدف با یکدیگر در ارتباط بودند، و سنگ فلاسفه اغلب معادل نوش‌داروی عمومی در نظر گرفته می‌شد؛ بنابراین، به نظر می‌رسد این دو سنت بیش از آنچه که در نگاه اول به نظر می‌رسد دارای تشابه هستند.  پودر سیاه یکی از مهمترین کشفیات کیمیاگران چین بوده‌است. این پودر که در متون قرن نوزده شرح داده شده و  تا قرن دهم در آتش‌بازی‌های چین مورد استفاده قرار می‌گرفته، تا سال 1920 در توپ مورد استفاده قرار می‌گرفته است. استفاده از باروت از چین، به ژاپن، مغولستان، جهان عرب و اروپا نیز گسترش یافت.  مغولها در جنگ با مجارها در سال 1241 ازباروت استفاده کرده، و در اروپا نیز تا قرن چهاردهم استفاده از باروت رواج یافت.  کیمیاگری در چین ارتباط نزدیکی با اشکال تائوئیستی از سنت پزشکی چین، همچون طب سوزنی و داغ درمانی یا Moxibustion، و نیز با هنرهای رزمی همچون تای چی چووان و کونگ فو داشته است (گرچه برخی مکاتب تای چی معتقدند که هنر آنان برگرفته از شعبه‌های فلسفی و بهداشتی تائوئیسم است و نه کیمیاگری).  در حقیقت، در اوایل فرمانروایی خاندان سونگ، طرفداران این عقیده دائوئیستی (که اغلب جزء نخبگان و طبقات بالا بودند) سولفید جیوه را می‌بلعیدند، که، گرچه تحمل این اقدام در آغاز در سطوح پایین امکان‌پذیر بود، اما بسیاری را به سمت خودکشی هدایت کرد.  با این تفکر که این مرگ منجر به رهایی و دست‌یابی به بهشت دائوئیستی می‌شود، مرگ‌های متعاقب مردم را تشویق به اجتناب از این روش کیمیاگری به سود منابع بیرونی (تای چی چووان، مهارت در کی،غیره) کردند.   کیمیاگری در هند اطلاعات چندانی در مورد هویت و تاریخچه کیمیاگری در هند در دست نیست. یک کیمیاگر ایرانی در قرن یازدهم با نام بیرونی نوشته است که "هندیان دارای علمی شبیه کیمیاگری بودند که کاملا خاص خود آنان بود، و رسیانا یا به فارسی رسواتم نامیده می‌شد. این به معنای هنر استخراج/استفاده از رسا، شهد، جیوه، عصاره است.این هنر محدود به فعالیت‌ها، فلزات، داروها و ترکیبات خاصی است، که عنصر اصلی بیشتر آنان را جیوه تشکیل می‌داد. ماهیت آن سلامتی را به آنانی که امیدی به بهبود آنان نبود و جوانی را به پیران کهنسال بازمی‌گرداند." چیزی که با اطمینان می‌توان از آن یاد کرد این است که کیمیاگری در هند همانند دیگر علوم این کشور به دنبال دست‌یابی به موکشا بوده است: کمال، جاودانگی، رهایی. بنابراین این نوع کیمیاگری تمرکز خود را معطوف به تبدیل جسم انسان می‌کند: از فانی به جاودان. داستان‌های بسیاری بر سر زبان‌هاست مبنی بر آنکه برخی کیمیاگران به خاطر تجربیات خود از زمان‌های بسیار قدیم همچنان زنده هستند. متون پزشکی و علوم آیورودیک دارای جنبه‌هایی شبیه کیمیاگری هستند.  مفاهیمی همچون درمان تمامی انواع بیماری‌ها، و درمان از طریق روغن‌مالی کردن بدن.  از زمانی که کیمیاگری در بافت حوزه وسیع دانشوری هند قرار گرفت، تاثیرات دیگر تعالیم متافیزیکی و فلسفی همچون سامخیا، یوگا، وایششیکا و آیورودا غیر قابل اجتناب بود.    با این وجود، بیشتر متونرسایان ریشه درمکاتب تنتری کولا دارد که با تعالیم شخصیت ماتسیندرانات مرتبط است.   تنها معدودی از مردم در آن زمان رسیانا را درک می‌کردند.  دو نمونه مشهور ناگارجوناچاریا و نیتیاناندهیا هستند. ناگارجوناچاریا یک راهب بودایی بود که، در زمان‌های باستان، مدیریت دانشگاه بزرگ ناگارجونا ساگار را بر عهده داشت. کتاب مشهور وی، راساراتاناکارام، یکی از نمونه‌های مشهور پزشکی اولیه در هند است. در اصطلاحات طب سنتی هند 'راسا' به معنای 'جیوه' است و گفته می‌شد ناگارجوناچاریا روشی برای تبدیل جیوه به طلا ابداع کرده بود. گرچه بیشتر نوشته‌‌های وی از بین رفته‌است، اما تعالیم وی هنوز تاثیر چشمگیری تا به امروز بر طب سنتی هند (آیورودا) داشته است.  کیمیاگری در جهان یونان شهر یونانی اسکندریه در مصر مرکز دانش کیمیاگری یونان بود، و اهمیت خود را در بیشتر دوران‌های یونان و روم حفظ کرد. یونانیان عقاید هرمسی مصریان را از آن خود کرده و آن را با فلسفه‌های فیثاغورث، یونینیزم، و فلسفه عرفانی در هم آمیختند. فلسفه فیثاغورث، در اصل، بر این اساس استوار است که اعداد بر جهان حاکم هستند، وی با مشاهده صدا، ستارگان، اشکال هندسی همچون مثلث، یا هر چیز دیگری که می‌توان از آن نسبت به دست آورد به چنین نتیجه‌ای دست یافت. تفکر یونیا بر این عقیده استوار بود که جهان را می‌توان از طریق تمرکز بر پدیده‌های طبیعی توصیف کرد؛ گفته می‌شود تیلز و شاگرد وی آناکسیماندر، و بعدها افلاطون و ارسطو، که کتابهایشان بخش جدایی‌ناپذیر کیمیاگری بود این فلسفه را مطرح کردند. بر اساس این عقیده، جهان را می‌توان توسط قوانین طبیعی که تنها از طریق بررسی‌های دقیق، جامع و سنگین قابل دسترسی است توصیف کرد. سومین مولفه که توسط یونانیان به فلسفه هرمسی راه یافت فلسفه عرفانی بود، که یک عقیده رایج در مسیحیت و امپراطوری روم پس از مسیحیت بود، بر این اساس جهان ناقص است چرا که به نحوی معیوب خلق شده است، و آموختن مسائل معنوی می‌تواند منجر به رستگاری انسان شود.  آنان همچنین بر این باور بودند که خدا جهان را به نحو مدنظر گذشتگان خلق نکرده است، بلکه جهان "از" وی خلق شده است، اما جهان در روند خلق خود دچار فساد شده (و فساد دنیا از طریق هبوط آدم و حوا، یعنی، در نتیجه گناه نخستین نبوده‌است).  برخی فرقه‌های عرفانی همچنین بر این باور بودند که خدای کتاب مقدس شریر بوده و وی را به عنوان تجلی دون خدای عالی می‌دانستند که آنان به دنبال پرستش وی و وحدت با وی بودند، با این وجود جنبه خدای ابراهیمی که شریر بود هیچ نقشی در کیمیاگری نداشت اما جنبه تعالی به خدای عالی تاثیر بسیاری بر کیمیاگری داشت. نظریات افلاطونی و نئوافلاطونی در رابطه با کلیات و قدرت مطلق خدا نیز در کیمیاگری مورد استفاده قرار گرفت (بر اساس عقاید اصلی آنها جنبه فیزیکی جهان ناقص بوده و خداوند ذهن کیهانی برتر است).    یکی از مفاهیم بسیار مهم که در این زمان مطرح شد، توسط امپدوکلس مطرح شده و توسط ارسطو تبیین شد، بر این اساس همه چیز در جهان خلقت از چهار عنصر ساخته شده است: "آب"، "باد"، "خاک" و "آتش". به گفته ارسطو، هر یک از این چهار عنصر دارای حوزه خاصی بود که به آن تعلق داشت و در صورتی که دست نخورده باقی بماند به آن بازمی‌گردد. الگو:Ref harvard  این چهار عنصر یونانیان بیشتر چهار جنبه کیفی، و نه کمی، ماده را به نحوی که امروزه عناصر مطرح می‌شوند تشکیل می‌دادند. "...کیمیاگری حقیقی هیچگاه آب، باد، خاک و آتش را به عنوان مواد شیمیایی یا مادی به مفهوم امروزی آن نمی‌دانست. این چهار عنصر در حقیقت کیفیت‌های اصلی، و عمومی هستند که به موجب آنها ماده فاقد شکل و صرفا کمی تمامی اجسام ابتدا خود را در اشکالی متمایز نشان می‌دهد." الگو:Ref harvard کیمیاگران بعدی به جنبه‌های عرفانی این مفهوم به نحو گسترده‌ای دامن زدند.  کیمیاگری در امپراطوری روم رومیان کیمیاگری و متافیزیک یونانیان، را نظیر بیشتر دانش و فلسفه یونان از آن خود کردند. تا پایان دوران امپراطوری روم فلسفه کیمیاگری یونانیان با فلسفه‌های مصریان در هم آمیخته شد تا تفکر هرمتیسیزم شکل بگیرد. الگو:Ref harvard  با این وجود، گسترش مسیحیت در امپراطوری خط جدید و متناقضی از تفکر، که از آگوستین (430-354 پس از میلاد) نشات گرفته بود به بار آورد، آگوستین از نخستین فیلسوفان مسیحی بود که عقاید خود را قدری پیش از انحطاط امپراطوری روم نگاشت.   او در اصل بر این باور بود که خرد و ایمان را می‌توان برای درک خدا به کار گرفت، اما از نظر وی فلسفه تجربی پلید بود:  "به واسطه این حواس جسمی، نوعی کشش و کنجکاوی تهی در روح انسان است، که به دنبال لذت جسمانی نیست بلکه به دنبال کسب تجربه از طریق جسم است، و این کنجکاوی تهی از طریق اسامی‌ای همچون آموختن و علم شناسایی می‌شود." الگو:Ref harvard  عقاید آگوستینی کاملا ضدتجربی بوده، با این وجود وقتی که فنون تجربی ارسطو به جهان غرب ارائه شد کسی با آنها مخالفت نکرد. با این وجود، تفکر آگوستینی به خوبی در جامعه قرون وسطایی راه یافته بود و برای آنکه نشان دهد کیمیاگری رابطه‌ای با خدا ندارد مورد استفاده قرار می‌گرفت.  بیشتر دانش رومیان از کیمیاگری، همانند دانش یونانیان و مصریان، اکنون دیگر در دست نیست. در اسکندریه، یعنی مرکز مطالعات کیمیاگری در امپراطوری روم، هنر اساسا شفاهی بوده و به منظور پنهان‌کاری، بخش‌های محدودی به صورت مکتوب در‌می‌آمد.  (که از آن جمله می‌توان به استفاده از "هرمسی" به معنای "مخفی" اشاره کرد.) الگو:Ref harvard ممکن است برخی از نوشته‌ها در اسکندریه تهیه شده، و متعاقبا در آتش‌سوزی‌ها و دوره‌های پرآشوب متعاقب آن از بین رفته باشد.   ===کیمیاگری در جهان اسلام==="مقاله اصلی: علوم اسلامی"  پس از سقوط امپراطوری روم، کانون توجه رشد کیمیاگری به جهان اسلام انتقال یافت. از آنجایی که مستندسازی کیمیاگری اسلامی به نحو بهتری انجام شده است اطلاعات بسیار بیشتری در این مورد در دست است: در حقیقت، بیشتر آثار پیشینیان که در طول سال‌ها به دست آمده بود از طریق ترجمه‌های مسلمانان حفظ شد. الگو:Ref harvard  جهان اسلام دیگ ذوب کیمیاگری بود. اندیشه افلاطون و ارسطو، که تا پیش از آن تا حدودی در علوم هرمسی راه یافته بود، همچنان مورد تلفیق قرار می‌گرفت.  کیمیاگران مسلمان همچون رازی (لاتین راسیس یا رازس) و جابرابن حیان (لاتین جبر) کشفیات چشمگیری در زمینه شیمی داشتند که از آن جمله می توان به فن تقطیر (کلمات "تقطیر" و "الکل" دارای ریشه عربی هستند)، اسیدهای هیدروژن و کلرید ( هیدروکلریک)، سولفوریک، و نیتریک، سودا، پتاس، و بسیاری دیگر اشاره کرد.  (اسامی عربی دو ماده آخر، یعنی "الناترون" و "القالی"، به صورت لاتین "ناتریوم" و "کلیوم" نوشته شد، و از آنها نمادهایی برای سدیم و پتاسیم ساخته شد
گزیده و نمادی از کتابی که در قرن هفدهم در مورد کیمیاگری نوشته شده‌است. نمادهای به کار رفته دارای تناظر یک به یک با نمادهایی است که در آن زمان در ستاره‌شناسی به کار می‌رفته است. کیمیاگری دربرگیرنده سنت‌‌های فلسفی متعددی است که دامنه آن چهار هزاره و سه قاره است. میل شدید این سنت‌ها به زبان رمز‌آمیز و نمادین بررسی تاثیرات متقابل و روابط "تکوینی" آنها را دشوار می‌سازد. دست ‌کم دو شاخه اصلی در این میان شناسایی می‌شود، که به نظر می‌رسد دست‌کم در مراحل اولیه پاگیری خود، تا حدود زیادی مستقل بوده‌اند: کیمیاگری چین، به مرکزیت چین و حوزه تاثیر فرهنگی آن؛ و کیمیاگری غربی، که مرکزیت آن در طول چندین هزاره بین مصر، یونان، و روم، جهان اسلام، و سرانجام اروپا متغیر بوده‌است. کیمیاگری چین ارتباط تنگاتنگی با تائوئیسم داشته است، در حالی‌که کیمیاگری غربی نظام فلسفی خاص خود را به وجود آورده، که تنها ارتباط ظاهری آن با مذاهب اصلی غرب بوده است. هنوز مشخص نشده‌است که آیا این دو شاخه دارای ریشه‌ای مشترکند، یا تا چه حدی بر یکدیگر تاثیر گذاشته‌اند.

[ویرایش] کیمیاگری در مصر باستان

خاستگاه کیمیاگری غربی در مصر باستان (فرعونی) است. فلزکاری و اسطوره‌شناسی در جهان باستان به نحو چشمگیری با همدیگر در ارتباط بوده‌اند، به نحوی که تبدیل سنگ معدن خاکستری به فلز براق به نظر نتیجه جادوی تحت فرمانروایی قواعد رمزآمیز بوده است. بنابراین گفته می‌شود که در مصر باستان کیمیاگری حوزه تحت سلطه طبقه روحانیان بوده است. کیمیاگری مصر بیشتر از طریق نوشته‌های فلاسفه (هلنی) یونان باستان شناسایی شده، و در ترجمه‌هایی که مسلمانان از این آثار کرده‌اند باقی مانده است. در عمل هیچگونه سند اصلی به زبان مصری در مورد کیمیاگری بر جای نمانده است. چنین نوشته‌هایی، در صورت وجود، احتمالا در زمانی که دیوکلتیان امپراطور پس از سرکوبی شورشی در اسکندریه، که مرکز کیمیاگری در مصر بوده‌است در سال (292) دستور به سوزاندن کتب کیمیاگری داد از بین رفته است. با این وجود سفرهای باستان‌شناختی در زمان معاصر شواهدی در ارتباط با تجزیه شیمایی در طول عصر نقده به دست داده‌است. به عنوان مثال، یک ابزار مسی که به زمان نقده باز می‌گردد دارای شواهدی مبنی بر استفاده از آن به این طریق بوده است (مرجع:نمایش صنایع دستی 5437 در [1]). همچنین، روند دباغی پوست حیوانات در مصر پیش از عصر فراعنه در هزاره ششم پیش از میلاد مسیح رواج داشته است[2]؛ گرچه این امر احتمالا به صورت تصادفی کشف شد. شواهد دیگری حاکی از آن است که کیمیاگران اولیه در مصر باستان تا سال 4000 پیش از میلاد مسیح ملات و تا سال 1500 پیش از میلاد نیز شیشه را کشف کرده بودند. واکنش شیمیایی موجود در تولید اکسید کلسیم یکی از اولین واکنش‌های شناخته شده است (منابع: Calcium Oxide, limekiln): CaCO3 + heat → CaO + CO2 علاوه بر این در مصر باستان مواد آرایشی، سیمان، بدل چینی و نیز قطران نیز برای کشتی‌سازی تولید می‌شد. تا سال 3000 پیش از میلاد پاپیروس نیز اختراع شده بود. بر اساس افسانه‌ها بناینگذار کیمیاگری در مصر رب‌النوع توث بود که یونانیان آن راهرمس-توث یا ترایس-هرمس بزرگ ("هرمس تریسمجیستوس") می‌نامیدند. بر اساس افسانه‌ها، او نویسنده چهل و دو کتاب دانش است، این کتب حاوی تمامی انواع علوم— از جمله کیمیاگری 怯 نماد هرمس عصای چاووش یا چوب مار است، که تبدیل به یکی از چندین نماد کیمیاگری شد. "لوح زمرد یا "هرمتیکا" از ترایس-هرمس بزرگ، که تنها از طریق نوشته‌های یونانیان و ترجمه آن به عربی شناخته می‌شود، زیربنای فلسفه کیمیاگری و حرفه کیمیاگری در غرب است، و نخستین افرادی که به این حرفه اشتغال داشتند آن را فلسفه هرمسی نامیدند. نقطه نخست "لوح زمرد" هدف از دانش هرمسی را بیان می‌کند: "قطعا و بی‌شک، هر آنچه که در زیر است نظیر چیزی است که در سطح است، و هر آنچه که در سطح است نظیر چیزی است که در زیر است، تا ازین طریق معجزه واحد بودن حاصل شود." الگو:Ref harvard این همان عقیده عالم کبیر-عالم صغیر است که کانون فلسفه هرمسی را تشکیل می‌دهد. به عبارت دیگر، جسم انسان (عالم صغیر) تحت تاثیر جهان خارج (عالم کبیر) قرار دارد، که از طریق اخترشناسی شامل آسمان، و از طریق عناصر شامل زمین نیز می‌شود. گرچه زمانی که کسی بر جهان درون خود تفوق یابد‌، می‌تواند به نحوی غیرمتعارف بر جهان خارج نیز استیلا یابد. الگو:Ref harvard به نظر می‌رسد یکی از معماهای لوح زمردین—"توسط باد به زهدان برده شد"— به تقطیر اکسیژن از شوره اشاره دارد— این روند تا زمانی که سندیوگیوس آن را بار دیگر در قرن هفدهم کشف کرد برای اروپاییان ناشناخته بود. در قرن چهارم پیش از میلاد مسیح، مقدونیها که به زبان یونانی سخن می‌گفتند مصر را فتح کرده و در سال 332 شهر اسکندریه را بنیان نهادند. این امر منجر به تماس آنان با عقاید مصریان شد. رجوع شود به کیمیاگری در جهان یونانی. اسنادی که از کیمیاگری در مصر باستان به دست آمده تایید می‌کند که تمامی اشکال کیمیاگری دارای مبنایی مسیحی نیست.

[ویرایش] کیمیاگری در چین

در حالیکه کیمیاگری در غرب حول محور تبدیل فلزات پست به فلزات برتر بود، کیمیاگریچینی ارتباط نزدیکتری با پزشکی داشت. سنگ فلاسفه متعلق به کیمیاگران اروپا را می‌توان با اکسیر جاودانگی که کیمیاگران چین به دنبال آن بودند مقایسه کرد. با این وجود، از دید هرمسی، این دو هدف با یکدیگر در ارتباط بودند، و سنگ فلاسفه اغلب معادل نوش‌داروی عمومی در نظر گرفته می‌شد؛ بنابراین، به نظر می‌رسد این دو سنت بیش از آنچه که در نگاه اول به نظر می‌رسد دارای تشابه هستند. پودر سیاه یکی از مهمترین کشفیات کیمیاگران چین بوده‌است. این پودر که در متون قرن نوزده شرح داده شده و تا قرن دهم در آتش‌بازی‌های چین مورد استفاده قرار می‌گرفته، تا سال 1920 در توپ مورد استفاده قرار می‌گرفته است. استفاده از باروت از چین، به ژاپن، مغولستان، جهان عرب و اروپا نیز گسترش یافت. مغولها در جنگ با مجارها در سال 1241 ازباروت استفاده کرده، و در اروپا نیز تا قرن چهاردهم استفاده از باروت رواج یافت. کیمیاگری در چین ارتباط نزدیکی با اشکال تائوئیستی از سنت پزشکی چین، همچون طب سوزنی و داغ درمانی یا Moxibustion، و نیز با هنرهای رزمی همچون تای چی چووان و کونگ فو داشته است (گرچه برخی مکاتب تای چی معتقدند که هنر آنان برگرفته از شعبه‌های فلسفی و بهداشتی تائوئیسم است و نه کیمیاگری). در حقیقت، در اوایل فرمانروایی خاندان سونگ، طرفداران این عقیده دائوئیستی (که اغلب جزء نخبگان و طبقات بالا بودند) سولفید جیوه را می‌بلعیدند، که، گرچه تحمل این اقدام در آغاز در سطوح پایین امکان‌پذیر بود، اما بسیاری را به سمت خودکشی هدایت کرد. با این تفکر که این مرگ منجر به رهایی و دست‌یابی به بهشت دائوئیستی می‌شود، مرگ‌های متعاقب مردم را تشویق به اجتناب از این روش کیمیاگری به سود منابع بیرونی (تای چی چووان، مهارت در کی،غیره) کردند.

[ویرایش] کیمیاگری در هند

اطلاعات چندانی در مورد هویت و تاریخچه کیمیاگری در هند در دست نیست. یک کیمیاگر ایرانی در قرن یازدهم با نام بیرونی نوشته است که "هندیان دارای علمی شبیه کیمیاگری بودند که کاملا خاص خود آنان بود، و رسیانا یا به فارسی رسواتم نامیده می‌شد. این به معنای هنر استخراج/استفاده از رسا، شهد، جیوه، عصاره است.این هنر محدود به فعالیت‌ها، فلزات، داروها و ترکیبات خاصی است، که عنصر اصلی بیشتر آنان را جیوه تشکیل می‌داد. ماهیت آن سلامتی را به آنانی که امیدی به بهبود آنان نبود و جوانی را به پیران کهنسال بازمی‌گرداند." چیزی که با اطمینان می‌توان از آن یاد کرد این است که کیمیاگری در هند همانند دیگر علوم این کشور به دنبال دست‌یابی به موکشا بوده است: کمال، جاودانگی، رهایی. بنابراین این نوع کیمیاگری تمرکز خود را معطوف به تبدیل جسم انسان می‌کند: از فانی به جاودان. داستان‌های بسیاری بر سر زبان‌هاست مبنی بر آنکه برخی کیمیاگران به خاطر تجربیات خود از زمان‌های بسیار قدیم همچنان زنده هستند. متون پزشکی و علوم آیورودیک دارای جنبه‌هایی شبیه کیمیاگری هستند. مفاهیمی همچون درمان تمامی انواع بیماری‌ها، و درمان از طریق روغن‌مالی کردن بدن. از زمانی که کیمیاگری در بافت حوزه وسیع دانشوری هند قرار گرفت، تاثیرات دیگر تعالیم متافیزیکی و فلسفی همچون سامخیا، یوگا، وایششیکا و آیورودا غیر قابل اجتناب بود. با این وجود، بیشتر متونرسایان ریشه درمکاتب تنتری کولا دارد که با تعالیم شخصیت ماتسیندرانات مرتبط است. تنها معدودی از مردم در آن زمان رسیانا را درک می‌کردند. دو نمونه مشهور ناگارجوناچاریا و نیتیاناندهیا هستند. ناگارجوناچاریا یک راهب بودایی بود که، در زمان‌های باستان، مدیریت دانشگاه بزرگ ناگارجونا ساگار را بر عهده داشت. کتاب مشهور وی، راساراتاناکارام، یکی از نمونه‌های مشهور پزشکی اولیه در هند است. در اصطلاحات طب سنتی هند 'راسا' به معنای 'جیوه' است و گفته می‌شد ناگارجوناچاریا روشی برای تبدیل جیوه به طلا ابداع کرده بود. گرچه بیشتر نوشته‌‌های وی از بین رفته‌است، اما تعالیم وی هنوز تاثیر چشمگیری تا به امروز بر طب سنتی هند (آیورودا) داشته است.

[ویرایش] کیمیاگری در جهان یونان

شهر یونانی اسکندریه در مصر مرکز دانش کیمیاگری یونان بود، و اهمیت خود را در بیشتر دوران‌های یونان و روم حفظ کرد. یونانیان عقاید هرمسی مصریان را از آن خود کرده و آن را با فلسفه‌های فیثاغورث، یونینیزم، و فلسفه عرفانی در هم آمیختند. فلسفه فیثاغورث، در اصل، بر این اساس استوار است که اعداد بر جهان حاکم هستند، وی با مشاهده صدا، ستارگان، اشکال هندسی همچون مثلث، یا هر چیز دیگری که می‌توان از آن نسبت به دست آورد به چنین نتیجه‌ای دست یافت. تفکر یونیا بر این عقیده استوار بود که جهان را می‌توان از طریق تمرکز بر پدیده‌های طبیعی توصیف کرد؛ گفته می‌شود تیلز و شاگرد وی آناکسیماندر، و بعدها افلاطون و ارسطو، که کتابهایشان بخش جدایی‌ناپذیر کیمیاگری بود این فلسفه را مطرح کردند. بر اساس این عقیده، جهان را می‌توان توسط قوانین طبیعی که تنها از طریق بررسی‌های دقیق، جامع و سنگین قابل دسترسی است توصیف کرد. سومین مولفه که توسط یونانیان به فلسفه هرمسی راه یافت فلسفه عرفانی بود، که یک عقیده رایج در مسیحیت و امپراطوری روم پس از مسیحیت بود، بر این اساس جهان ناقص است چرا که به نحوی معیوب خلق شده است، و آموختن مسائل معنوی می‌تواند منجر به رستگاری انسان شود. آنان همچنین بر این باور بودند که خدا جهان را به نحو مدنظر گذشتگان خلق نکرده است، بلکه جهان "از" وی خلق شده است، اما جهان در روند خلق خود دچار فساد شده (و فساد دنیا از طریق هبوط آدم و حوا، یعنی، در نتیجه گناه نخستین نبوده‌است). برخی فرقه‌های عرفانی همچنین بر این باور بودند که خدای کتاب مقدس شریر بوده و وی را به عنوان تجلی دون خدای عالی می‌دانستند که آنان به دنبال پرستش وی و وحدت با وی بودند، با این وجود جنبه خدای ابراهیمی که شریر بود هیچ نقشی در کیمیاگری نداشت اما جنبه تعالی به خدای عالی تاثیر بسیاری بر کیمیاگری داشت. نظریات افلاطونی و نئوافلاطونی در رابطه با کلیات و قدرت مطلق خدا نیز در کیمیاگری مورد استفاده قرار گرفت (بر اساس عقاید اصلی آنها جنبه فیزیکی جهان ناقص بوده و خداوند ذهن کیهانی برتر است). یکی از مفاهیم بسیار مهم که در این زمان مطرح شد، توسط امپدوکلس مطرح شده و توسط ارسطو تبیین شد، بر این اساس همه چیز در جهان خلقت از چهار عنصر ساخته شده است: "آب"، "باد"، "خاک" و "آتش". به گفته ارسطو، هر یک از این چهار عنصر دارای حوزه خاصی بود که به آن تعلق داشت و در صورتی که دست نخورده باقی بماند به آن بازمی‌گردد. الگو:Ref harvard این چهار عنصر یونانیان بیشتر چهار جنبه کیفی، و نه کمی، ماده را به نحوی که امروزه عناصر مطرح می‌شوند تشکیل می‌دادند. "...کیمیاگری حقیقی هیچگاه آب، باد، خاک و آتش را به عنوان مواد شیمیایی یا مادی به مفهوم امروزی آن نمی‌دانست. این چهار عنصر در حقیقت کیفیت‌های اصلی، و عمومی هستند که به موجب آنها ماده فاقد شکل و صرفا کمی تمامی اجسام ابتدا خود را در اشکالی متمایز نشان می‌دهد." الگو:Ref harvard کیمیاگران بعدی به جنبه‌های عرفانی این مفهوم به نحو گسترده‌ای دامن زدند.

[ویرایش] کیمیاگری در امپراطوری روم

رومیان کیمیاگری و متافیزیک یونانیان، را نظیر بیشتر دانش و فلسفه یونان از آن خود کردند. تا پایان دوران امپراطوری روم فلسفه کیمیاگری یونانیان با فلسفه‌های مصریان در هم آمیخته شد تا تفکر هرمتیسیزم شکل بگیرد. الگو:Ref harvard با این وجود، گسترش مسیحیت در امپراطوری خط جدید و متناقضی از تفکر، که از آگوستین (430-354 پس از میلاد) نشات گرفته بود به بار آورد، آگوستین از نخستین فیلسوفان مسیحی بود که عقاید خود را قدری پیش از انحطاط امپراطوری روم نگاشت. او در اصل بر این باور بود که خرد و ایمان را می‌توان برای درک خدا به کار گرفت، اما از نظر وی فلسفه تجربی پلید بود: "به واسطه این حواس جسمی، نوعی کشش و کنجکاوی تهی در روح انسان است، که به دنبال لذت جسمانی نیست بلکه به دنبال کسب تجربه از طریق جسم است، و این کنجکاوی تهی از طریق اسامی‌ای همچون آموختن و علم شناسایی می‌شود." الگو:Ref harvard عقاید آگوستینی کاملا ضدتجربی بوده، با این وجود وقتی که فنون تجربی ارسطو به جهان غرب ارائه شد کسی با آنها مخالفت نکرد. با این وجود، تفکر آگوستینی به خوبی در جامعه قرون وسطایی راه یافته بود و برای آنکه نشان دهد کیمیاگری رابطه‌ای با خدا ندارد مورد استفاده قرار می‌گرفت. بیشتر دانش رومیان از کیمیاگری، همانند دانش یونانیان و مصریان، اکنون دیگر در دست نیست. در اسکندریه، یعنی مرکز مطالعات کیمیاگری در امپراطوری روم، هنر اساسا شفاهی بوده و به منظور پنهان‌کاری، بخش‌های محدودی به صورت مکتوب در‌می‌آمد. (که از آن جمله می‌توان به استفاده از "هرمسی" به معنای "مخفی" اشاره کرد.) الگو:Ref harvard ممکن است برخی از نوشته‌ها در اسکندریه تهیه شده، و متعاقبا در آتش‌سوزی‌ها و دوره‌های پرآشوب متعاقب آن از بین رفته باشد. ===کیمیاگری در جهان اسلام==="مقاله اصلی: علوم اسلامی" پس از سقوط امپراطوری روم، کانون توجه رشد کیمیاگری به جهان اسلام انتقال یافت. از آنجایی که مستندسازی کیمیاگری اسلامی به نحو بهتری انجام شده است اطلاعات بسیار بیشتری در این مورد در دست است: در حقیقت، بیشتر آثار پیشینیان که در طول سال‌ها به دست آمده بود از طریق ترجمه‌های مسلمانان حفظ شد. الگو:Ref harvard جهان اسلام دیگ ذوب کیمیاگری بود. اندیشه افلاطون و ارسطو، که تا پیش از آن تا حدودی در علوم هرمسی راه یافته بود، همچنان مورد تلفیق قرار می‌گرفت. کیمیاگران مسلمان همچون رازی (لاتین راسیس یا رازس) و جابرابن حیان (لاتین جبر) کشفیات چشمگیری در زمینه شیمی داشتند که از آن جمله می توان به فن تقطیر (کلمات "تقطیر" و "الکل" دارای ریشه عربی هستند)، اسیدهای هیدروژن و کلرید ( هیدروکلریک)، سولفوریک، و نیتریک، سودا، پتاس، و بسیاری دیگر اشاره کرد. (اسامی عربی دو ماده آخر، یعنی "الناترون" و "القالی"، به صورت لاتین "ناتریوم" و "کلیوم" نوشته شد، و از آنها نمادهایی برای سدیم و پتاسیم ساخته شد

.) کشف این نکته که تیزاب سلطانی، ترکیبی از اسید نیتریک و اسید هیدروکلریک، می‌تواند عالی‌ترین فلزات یعنی طلا را حل کند، تصورات کیمیاگران را در طول هزاره بعد شکل داد.

فلاسفه مسلمان همچنین کمک‌بسیاری به هرمتیسیزم کیمیاگری داشتند. تاثیرگذارترین محقق در این زمینه بدون شک جابرابن حیان (به لاتین جبروس، و به انگلیسی جبر) بود. هدف نهایی جابر تکوین، تولید مصنوعی حیات در آزمایشگاه کیمیاگری، تا سرحد حیات انسانی بود. او هر یک از عناصر ارسطو را در قالب چهار کیفیت "گرما"، "سرما"، "خشکی" و "رطوبت" بررسی کرد. الگو:Ref harvard به گفته جابرابن حیان، در هر فلز دو مورد از این کیفیت‌ها درونی و دو مورد بیرونی است. به عنوان مثال، سرب از نظر بیرونی سرد و خشک است و این در حالی است که طلا گرم و مرطوب است. بنابراین، جابر این نظریه را مطرح کرد که، از طریق بر هم زدن ترتیب کیفیت یک فلز، فلز دیگری به دست خواهد آمد. الگو:Ref harvard با مطرح شدن این نتیجه‌گیری، جستجو برای سنگ فلاسفه در کیمیاگری غرب وارد مرحله جدیدی شد. جابر مبحث معانی رمزی اعداد را تدوین کرد که به موجب آن اعداد ریشه نام یک ماده در عربی، پس از تبدیلات مختلف، با مشخصات فیزیکی عنصر دارای تناظر بود.

اکنون عموما پذیرفته‌اند که کیمیاگری چین بر کیمیاگری عربی تاثیر چشمگیری بر جای گذاشته استالگو:Ref harvardالگو:Ref harvard,، گرچه در مورد میزان این تاثیر هنوز بحث‌های بسیاری در جریان است.به همین ترتیب، آموخته‌های هندو نیز در کیمیاگری اسلامی مورد استفاده قرار گرفت، اما باز هم میزان و تاثیر این امر به درستی مشخص نیست.

[ویرایش] کیمیاگری در اروپای قرون وسطی

[[Image:JosephWright-Alchemist-1.jpg|thumb|250px|right| نقاشی جوزف رایت از دبری، 1771

کیمیاگری به دلیل ارتباطات قوی خود با فرهنگ‌های یونانی و رومی، به راحتی در فلسفه مسیحیت پذیرفته شد، و کیمیاگران قرون وسطی در اروپا به نحو چشمگیری دانش کیمیاگری اسلامی را به کار گرفتند. جربرت از اوریلاک، که بعدها پاپ سیلوستر دوم نام گرفت، (متوفی به سال 1003) از نخستین کسانی بود که از طریق اسپانیا علوم اسلامی را به اروپا وارد کرد. پس از وی مردانی همچون آدلارد از بث، که در قرن دوازدهم می‌زیست، دانش بیشتری را به اروپا منتقل کرد. اما این روند تا قرن سیزدهم عموما به ادغام علوم اسلامی در کیمیاگری اروپا محدود می‌شد. الگو:Ref harvard

در این دوره در عقاید آگوستین که از جمله نخستین متفکران مسیحی بود، انحرافاتی ایجاد شد. سر آنسلم (1109-1033) یکی از بندیکتی‌هایی بود که معتقد بود ایمان باید بر خردگرایی پیشی بجوید، آگوستین و بیشتر خداشناسان پیش از آنسلم نیز دارای چنین عقیده‌ای بودند، اما آنسلم این عقیده را مطرح کرد که ایمان و خردگرایی سازگار هستند و به ترویج خردگرایی در بافتی مسیحی پرداخت. این عقیده وی زمینه را برای انفجار فلسفی فراهم کرد. پیتر آبلارد نظریه آنسلم را پیگیری کرده، و زمینه را برای پذیرش تفکر ارسطو پیش از ورود نخستین آثار ارسطو به جهان غرب فراهم کرد. مهمترین تاثیر وی بر کیمیاگری این عقیده وی بود که کلیات افلاطون دارای هویتی مجزا خارج از آگاهی انسان نیست. آبلارد همچنین بررسی تعارضات فلسفی را نظام‌مند کرد. الگو:Ref harvard

رابرت گروستست (1253-1170) یکی از پیشگامان نظریه علمی بود که بعدها کیمیاگران آن را تغییر داده و مورد استفاده قرار دادند. او روش‌های تحلیلی آبلارد را اتخاذ کرده و استفاده از مشاهدات، تجربیات، و نتیجه‌گیری‌ها را در ارزیابی‌های علمی به آن افزود. گروستست همچنین تلاش بسیاری کرد تا فاصله بین تفکر ارسطو و افلاطون را از بین ببرد. الگو:Ref harvard

آلبرتوس مگنوس (1280-1193) و توماس آکویناس (1274-1225) هر دو دومینیک بودند که به مطالعه ارسطو پرداخته و تلاش می‌کردند تفاوت‌های بین فلسفه و مسیحیت را از بین ببرند. آکویناس همچنین اقدامات بسیاری در حوزه توسعه روش‌های علمی انجام داد. او همچنین تا حدی پیش رفت که مدعی شد امور جهانی را تنها می‌توان از طریق استنتاج منطقی کشف کرد، و از آنجایی که منطق نمی‌تواند برخلاف خدا حرکت کند، منطق باید با الهیات سازگار باشد. الگو:Ref harvard. این تصور برخلاف عقیده افلاطونی بود که همگان بدان اعتقاد داشته و بر اساس آن امور جهانی صرفا در اشراق الهی یافت می‌شد. مگنوس و آکویناس از نخستین کسانی بودند که به آزمایش نظریه کیمیاگری پرداخته، و توانستند خود نیز در زمره کیمیاگران قرار بگیرند، با این استثناء که این دو کار اندکی در حوزه آزمایش انجام دادند.

نخستین کیمیاگر واقعی در اروپای قرون وسطی راجر بیکن بود. کاری که او برای علم کیمیا انجام داد همچون کاررابرت بولی بود برای علمشیمی و گالیله برای نجوم و فیزیک. بیکن (1214-1294) وابسته به دسته راهبان فرقه فرانسيس مقدس در آکسفورد بود که علاوه بر علم کیمیا به کنکاش در فیزیک نور و زبان میپرداخت. آرمانهای فرانسیسی مبنی بر پذیرش جهان به جای پس زدن آن منجر به پیدایش اعتقادی در او شد که تجربه را بر استدلال ارجحیت می داد: "از سه چیزی که آدمی گمان می کند می تواند از اشیا دانش کسب کند یعنی: اختیار، استدلال، و تجربه، تنها آخرین آنها موثر بوده قادر به ایجاد آرامش روان است." (Bacon p. 367) "علوم تجربی نتایج سایر علوم را کنترل میکند وحقایقی را برملا می کند که استدلال در اصول کلی هرگز قادر به کشف آنها نخواهند بود." الگو:Ref harvard. به راجر بیکن آغاز جستجو در پی کیمیا و اکسیر زندگی نیز نسبت داده شده است: "در نظر خردمندان، آن دارویی که بتواند تمام ناخالصی ها و فسادپذیری ها را از فلزات پست تر بزداید، به اندازه ای می تواند فساد پذیری را از تن انسان به درآورد که زندگی اش برای قرنها به طول انجامد." نظریه ی جاودانگی جای خود را به اندیشه ی عمر طولانی داد؛ به هر حال تصور این بود که عمر آدمی در این کره ی خاکی فقط برای این است که صبر کند و خود را برای جاودانگی اخروی در محضر خداوند آماده سازد. جاودانگی در این دنیا با اصول الهیات مسیحیت همخوانی نداشت. الگو:Ref harvard بیکن تنها کیمیاگر سالهای اصلی قرون وسطی نبود اما مهمترین آنها به شمار می رفت. ازنتایج کارهای او کیمیاگران بیشماری طی قرون پانزده تا نوزده استفاده می کردند. سایر کیمیاگران در دوران او ویژگی های مشترکی داشتند. اولین و مشخص ترین این ویژگی ها این بود که تقریبا تمامی این افراد اعضای روحانیت بودند. و این امرصرفا بدان جهت بود که افراد معدودی خارج از مکتب (مدارس محلی) سواد بررسی کارهای برگرفته از زبان عربی را داشتند. و نیز در آن زمان فتوای کلیسا درباره ی کیمیاگری، استفاده از آن به عنوان روش مناسبی برای کنکاش در خداشناسی و گسترش آن بود. کیمیاگری مورد علاقه ی اقشار کثیری از روحانیت مسیحی بود چرا که در آن زمان که مردم تازه داشتند درباره ی عقل گرایی چیزهایی می فهمیدند، علم کیمیا دیدگاهی عقلانی از جهان را ارائه میداد. الگو:Ref harvard

از این رو تا پایان قرن سیزدهم علم کیمیا به اسلوب فکری نسبتا ساختار یافته ای تبدیل شده بود. اساتید به تئوریهای عالم کبیر-عالم صغیر هرمس اعتقاد داشتند، بدین معنی که معتقد بودند فرایندهایی که بر روی کانیها و سایر مواد اثر گذارند می توانند بر بدن انسان نیز اثر کنند (مثلا، اگر انسان بتواند راز خالص کردن طلا را بیابد، پس می تواند راهی برای پالودن روح انسان نیز به کاربندد. آنها به چهار عنصر و چهار ویژگی آن گونه که در بالا ذکر شد معتقد بودند، و نیز عادت داشتند که افکار خود را با نوشتاری پوشیده در مجموعه ی پیچیده ای از زبان حرفه ای در میان دامهایی برای گمراه کردن افراد غیر متخصص پنهان کنند. سرانجام، کیمیاگران هنر خود را به کار بستند یعنی عملا مواد را آزمایش کردند و مشاهده ها و تئوریهایی در باره ی چگونگی عملکرد جهان ارائه دادند. کل فلسفه ی آنها بر این اساس بود که معتقد بودند روح آدمی پس از هبوط آدم درونش قسمت شده است. با خالص کردن دو بخش از روح خود، آدمی می تواند به خدا بپیوندد. الگو:Ref harvard

این دیدگاه ها در قرن چهارده به شدت تغییر کردند. ویلیام اوکامی، راهب فرانسیسی از آکسفورد متوفی در سال 1349 میلادی، دیدگاه Thomist تطابق میان ایمان و استدلال را به شدت مورد نکوهش قرارداد. دیدگاه او که امروزه در بسیاری از موارد مورد قبول واقع شده است، این بود که خداوند را می بایست تنها با ایمان قبول داشت؛ خداوند را نمی توان به استدلال انسان محدود کرد. البته این دیدگاه اشتباه نبود مشروط بر اینکه انسان برهان خداوند نامحدود در برابر توانایی محدود استدلال انسان را پذیرفته باشد، اما عملا این امر کاربرد علم کیمیا را در قرون چهارده و پانزده از بین برد. الگو:Ref harvard. پاپ جان 22 در اوایل قرن 13 حکمی علیه کیمیاگری صادر کرد که عملا مانع از کار در حوزه ی کیمیا برای کارکنان کلیسا شد. الگو:Ref harvard تغییرات آب و هوایی، وبا، و افزایش جنگ و خشکسالی که از مشخصه های این قرن بودند نیز بدون شک به طور کلی مانع پیگیری فلسفی موضوع می شدند.

تصویر:flamel-figures.png|thumb|250px[[

نیکولاس فلامل این علامات مرموز کیمیا را روی مقبرهِ خود در کلیسای معصومین مقدس در پاریس حکاکی کرده بود. ]] علم کیمیا را افرادی چون نیکولاس فلامل زنده نگاه داشتند. فلامل شهرت خود را از این جهت کسب کرد که تنها یکی از معدود کیمیاگرانی بود که در آن دوران آشفته به نوشتن کتاب می پرداختند. سالهای زندگی او به 1330-1417 ختم می شد و اگر می بود به عنوان الگوی اصلی مرحله ی دوم علم کیمیا محسوب می شد. برخلاف پیشینیان خود، او دانشمندی مذهبی نبود، و تمام علاقه اش در جستجوی کیمیا خلاصه می شد و معروف بود که کیمیا را پیدا کرده است؛ وقت زیادی لازم است تا فرایندها و واکنشها را در کارهای او شرح داد اما کارهای او هیچ گاه به درستی فرمولی ارائه نمی دهد که نشان دهنده ی تغییر و تبدیل مواد باشد. بیشتر کاری که انجام داده بود به جمع آوری دانش کیمیا محدود می شد و این قبل از او نیز وجود داشت، خصوصا بخشی از آن که به اکسیر مربوط میشد. الگو:Ref harvard

در طول سالهای اصلی قرون وسطی (1300-1500 میلادی) کم و بیش شبیه فلامل بودند بدین ترتیب که تمام تمرکز آنها بر جستجو در پی کیمیا و اکسیر جوانی ، که امروزه گمان می رود دو چیز مجزا باشند، خلاصه می شد. اشارات مرموز و رمزنمایی آنها منجر به پیدایش تفاسیر متعددی در این علم شد. مثلا، به عقیده ی بسیاری از کیمیاگران این دوره، تطهیر روح را به معنی تبدیل سرب به طلا می دانستند (که در آن به اعتقاد آنها عنصر جیوه نقش مهمی را ایفا می کرد). بسیاری از مردم به این افراد به چشم جادوگر می نگریستند و اغلب به خاطر کارهایشان مورد آزار و اذیت واقع می شدند.

الگو:Ref harvardالگو:Ref harvard

یکی از این افراد که در اوایل قرن ششم ظهور کرد هاینریخ کورنلیوس اگریپا نام داشت. او خود را جادوگر می دانست و قادر به احضار ارواح بود. تاثیرات او ناچیز و قابل اغماض است اما او نیز همچون فلامل نوشته هایی ارائه کرد که در سالهای پس از او مورد استفاده ی کیمیا گران قرار میگرفت. او نیز همچون فلامل بسیار تلاش کرد تا علم کیمیا را از فلسفه ی عرفانی به جادویی اسرار آمیز تبدیل کند. البته او توانست فلسفه ی کیمیاگران پیش از خود را، از جمله علوم تجربی، مبحث معانی رمزی اعداد و غیره، زنده نگاه دارد لکن او تئوری جادو را اضافه کرد که تفکر کیمیا را به عنوان اعتقادی اسرارآمیز تقویت می کرد. علیرغم تمام این موارد، اگریپا هنوز خود را یک مسیحی می دانست، هرچند دیدگاههایش اغلب با کلیسا در تضاد بود.

الگو:Ref harvardالگو:Ref harvard


کیمیاگری در دوران معاصر و رنسانس بدین ترتیب کیمیاگری در آغاز رنسانس نیز ادامه یافت. این عصر همچنین شاهد شکوفایی شیادهایی بود که از حقه های علم شیمی و تردستی برای "نشان دادن" تبدیل فلزات پست به طلا استفاده می کردند، یا مدعی داشتن علمی اسرارآمیز بودند- که مردم با ارائه ی "اندک" سرمایه ای- قطعا می توانستند به طلا دست یابند. شاخص ترین فرد در این دوره فیلیپوس اریولوس پاراسلسوس نام داشت، (Theophrastus Bombastus von Hohenheim, 1493–1541) که کیمیاگری را شکلی تازه بخشید و بسیاری از اصول علم غیب را که طی سالها جمع شده بود ردکرد، و استفاده از مشاهدات و آزمایشها را برای کسب آگاهی از بدن انسان ترویج داد. او سنن ناستیک را رد کرد اما بسیاری از فلسفه های وابسته به هرمس، فلسفه های نئو افلاطونی، و فیثاغورثی را حفظ کرد؛ با این حال دانش هرمسی آنقدر با تئوری ارسطویی آمیخته بود که رد ناستیسیزم توسط او عملا بی معنی بود. پاراسلوس، به طور اخص، تئوریهای جادوی اگریپا و فلامل را رد کرد. او خود را جادوگر نمی دانست و کسانی را نیز که خود را چنین می خواندند خوارمی شمرد. (ویلیامز ص ص 239-45) پاراسلوس پایه گذار کاربرد مواد شیمیایی و کانی در داروها بود و چنین نوشت: "بسیاری درباره ی کیمیا چنین گفته اند که کارش ساختن طلا و نقره است. برای من چنین چیزی هدف نیست، بلکه هدف من تنها کشف خواص و نیرویی است که در داروها نهفته است." الگو:Ref harvard دیدگاههای هرمسی او این بود که بیماری و سلامت بدن وابسته به هماهنگی انسان یعنی جهان اصغر است با طبیعت یعنی جهان اکبر. او با دیدگاه متفاوت خود این تشبیه را نه به معنای تطهیر روح به کار می برد بلکه بدین معنا که انسان می بایست مقادیر متعادلی از کانیها را در بدن خود داشته باشد، و نیز اینکه برای بعضی بیماریهای خاص بدن داروهایی وجود دارد که آنها را درمان می کند. الگو:Ref harvard اگرچه از دیدگاه عصر جدید تلاش او در معالجه ی بمیاریها با درمانهایی چون جیوه خردمندانه به نظر نمی رسد، فکر اصلی اش که همان داروهای تهیه شده از مواد شیمیایی بود سالیان سال باقی مانده است. این امر تکامل انسان را نیز شامل می شد.

"Alchemist Sędziwój" (1566–1636) by Jan Matejko, 1867
"Alchemist Sędziwój" (1566–1636) by Jan Matejko, 1867

درانگلستان، موضوع کیمیاگری در آن چارچوب زمانی بیشتر به دکتر جان دی (13 جولای 1527 _ دسامبر، 1608) برمی گردد که بیشتر به دلیل کارهایش به عنوان منجم، رمز نویس و "مشاور علمی" ارشد ملکه الیزابت مشهور بود. در ارتباط با آثار راجر بیکن، دی یک منبع موثق به شمار می رفت، و آنقدر به کیمیاگری علاقه داشت که به تاثیر از کابالا کتابی در این موضوع نگارش کرد (Monas Hieroglyphica, 1564). همکار دی ادوارد کلی- که مدعی بود می تواند از میان یک گوی شیشه ای با فرشته ها صحبت کند و نیز گردی دارد که جیوه را به طلا تبدیل می کند- می تواند عامل اصلی ایجاد تصوری عام از کیمیاگران حقه باز باشد. یکی دیگر از کیمیاگرانی که کمتر شناخته شده است میکاییل سندیوگیوس ) "مایکل سدزیوج"، 1566-1636 م.)، کیمیاگر، فیلسوف، پزشک و پیشگام در علم شیمی از لهستانی بود. طبق برخی اخبار، او اکسیژن را در آزمایشگاه حدود سال 1600 یعنی 170 سال پیش از شل و پریسلی، با گرم کردن نیترات سدیم (شوره) تقطیر کرد. او گمان می کرد گاز متصاعد شده "اکسیر زندگی" است. به نظر می رسد سندیوگیوس کمی پس از کشف این روش آنرا به کورنلیوس دربل آموزش داد. در سال 1621، دربل عملا این روش را برای یک زیردریای به کاربرد. [[تایکو براهه] (1546-1601)، که بیشتر به دلیل تحقیقات در هیئت و نجوم شناخته می شود نیز کیمیاگر بود. او آزمایشگاهی داشت که در موسسه ی یورانیبورگ که موسسه ای آزمایشی/تحقیقاتی بود به همین منظور ساخته شده بود.

زوال کیمیاگری غربی علم معاصربا افزایش تاکید بر آزمایشات کمی دقیق و خوار شمردن "حکمت باستان"، مرگ کیمیاگری غربی را به بار آورد. اگرچه بذر این حوادث در قرن 17 میلادی کاشته شد، کیمیاگری تا دویست سال همچنان شکوفا بود، و درحقیقت در قرن 18 به اوج خود رسید. رابرت بویل (1627-1691)، که او را بیشتر به سبب مطالعاتش درباره ی گازها می شناسند (رک قانون بویل)، پیشگام در روش علمی تحقیقات شیمی بود. او در آزمایشهای خود هیچ چیزی را از پیش فرض نمی دانست و کوچکترین اطلاعات مربوطه را گردآوری می کرد؛ اطلاعاتی را که به طور کلی در صورت مرتبط بودن درآزمایشهای خود مورد توجه قرارمیداد عبارت بودند از: مکان آزمایش، ویژگیهای باد،محل خورشید و ماه و فشار مشخص شده در دستگاه فشارسنج. الگو:Ref harvardاین شیوه نهایتا منجر به پایه گذاری شیمی جدید در قرن 18 و 19 شد که اساس آن بر اکتشافات لاوازیه و جان دالتون استوار بود – و سرانجام چارچوبی منطقی، کمی و مطمئن برای درک تبدیل مواد به وجود آورد، و بیهودگی اهداف درازمدت کیمیاگری همچون دستیابی به کیمیا را نشان داد. همزمان، کیمیاگری پاراسلسیان منجر به ایجاد پزشکی جدید شد. تجربه گرایان به تدریج طرز کار بخشهای مختلف بدن انسان را همچون گردش خون (هاروی، 1616) کشف می کردند، و سرانجام منشا بسیاری بیماریها را در عفونت ناشی از میکروب (کخ و پاستور، در قرن 19) یا کمبود مواد مغذی "طبیعی" و ویتامین ها (جیمز لیند|لیند)، ایجکمن، کسیمیر فانک|فانک]] و دیگران) ریشه یابی کردند. این علم جدید که دستیابی های موازی در شیمی آلی آنرا حمایت می کرد، به سرعت جایگزین بخشهایی از علم کیمیاگری شد که به پزشکی مربوط بود، چه ازنظر تفسیری و چه تجویزی، و در عین حال امید به اکسیرهای معجزه آسا را توخالی نشان داد و حتی بی تاثیری یا حتی سمیت درمان با آنها را فاش کرد. از این رو، همچنان که علم به کشف و استدلال گردش زمان در این جهان می پرداخت، کیمیاگری نیز که بر پایه ی ماوراءالطبیعه ی مادیگری خود استوار بود رابطه ی خود را با علم شیمی و پزشکی از دست داد_ اما هنوز به طور علاج ناپذیری با آنها عجین بود. کیمیاگری که به یک سیستم فلسفی مخفی تنزل یافته و به طرز ضعیفی به این جهان مادی متصل بود، به سرنوشت مشترک سایر رشته های سری همچون نجوم و کابالا مبتلا بود که عبارت بودند از: مستثنی دانسته شدن از برنامه های دانشگاهی، پرهیز توسط هواداران قبلی اش، متاثرشدن از دیدگاهی توسط دانشمندان نشان دهنده ی بدون وجهه ی اجتماعی، در کل نمایانگربودن به شکل چکیده ی حقه بازی و خرافات. با این حال، روزنکروتزیان ها و فراماسونها همواره به کیمیاگری و رمزنمایی آن علاقه مند بوده اند. مجموعه ی عظیمی از کتابهای مرتبط با کیمیاگری در Bibliotheca Philosophica Hermetica در آمستردام نگهداری می شود. این دستیابی ها را می توان به عنوان بخشی از واکنش گسترده تر عقل گرایی اروپا علیه جنبش مکتب رمانتیک در قرن پیش از آن دانست.

کیمیاگری در آیین بهائی

بهاءالله، موسس آئین بهائی کشف روشی بنیادی را در تبدیل عناصر وعده داد و آنرا یکی از نشانه های ظهور عصر انسانیت نام برد. و نیز پیش‌بینی کرد که پی از این کشف بلای عظیمی جهان را دربرخواهد گرفت مگر اینکه جهان آئین وی را بپذیرد. الگو:Ref harvard همچنین بهاءاله به اکسیر و کیمیا اشاره می‌کند اما بیان می‌دارد که اینها ذاتا معنوی‌اند؛ مراجعه کنید به [[

Word of God.الگو:Ref harvardالگو:Ref harvard

[ویرایش] علم نوین کیمیاگری

در عصر جدید با بهره گیری از ابزارهایی، متفاوت با آنچه در کیمیاگری سنتی به کار گرفته می شده، پیشرفتهایی در مسیر نیل به اهداف کیمیاگری حاصل شده است. از این توسعه ها و پیشرفت ها دربرخی موارد ممکن است تعبیر لفظی "کیمیاگری" شود.

تا سال 2006 هم هنوزیک اکسیر جهانی دست نیافتی باقی مانده است هر چند که فوتوریست هایی نظیر ری کورزویل (Ray Kurzweil) معتقدند فناوری نانوی کاملاً پیش رفته ممکن است طول عمر را به مدت نامحدودی افزایش دهد. برخی می گویند هدف سوم کیمیاگری با لقاح مصنوعی / IVF و شبیه سازی جنین انسان محقق شده است اما این فناوری ها در خلق یک موجود انسانی از هیچ کاملاً ناتوان بوده اند.

می توان گفت که هدف تحقیقات دربارۀ هوش مصنوعی خلق یک موجود از هیچ است و آنهایی که به لحاظ فلسفی با امکان هوش مصنوعی مخالفت کرده اند، نظیر هربرت (Herbert ) و استوارت دریفوس(Stuart Dreyfus) در مقاله شان در سال 1960 با عنوان "کیمیاگری و هوش مصنوعی" ، آن را با کیمیاگری قیاس کرده اند. البته از آنجایی که هدف خاص کیمیاگری شبیه سازی انسان بوده نه خلق یک موجود از هیچ، تحقیقات ژنتیک به خصوص پیوند زدن به این هدف نزدیکتر خواهد بود.

[ویرایش] تبدیل هسته ای =

در سال 1919 ارنست راترفورد از تجزیۀ مصنوعی برای تبدیل نیتروژن به اکسیژن استفاده کرد. پس از آن زمان این فرایند یا تبدیل در یک مقیاس رادیو ایزوتوپ سینتتیک (مصنوعی) # تولیدی/تجاری به وسیلۀ بمباران کردن هستۀ اتمی با ذرات پر انرژی ازشتابدهنده های ذره جدید و درراکتورهای هسته ای انجام شده است. در واقع درسال 1980 بود که گلن تی. سیبرگ / گلن سیبرگ (Glenn T. Seaborg|Glenn Seaborg) سرب را به طلا تبدیل کرد اما میزان انرژی مصرفی و مقادیر میکروسکوپی تولید شده هر نوع استفادۀ اقتصادی را منتفی ساخت.

[ویرایش] ادعاهای تکرار نشدۀ تبدیل عناصر=

در سال 1964 جرج اهساوا (George Ohsawa) و میشیو کوشی (Michio Kushi) بر اساس ادعاهای کرنتین لوئیس کرورن (Corentin Louis Kervran) ظاهراً موفق شدند با استفاده ازیک قوس الکتریکی سدیم را به پتاسیم تبدیل کنند و پس از آن کربن و اکسیژن را به آهن تبدیل کردند. الگو:حقیقت در سال 1994 ر. ساندارسان (R. Sundaresan) و ج. باکریس (J. Bockris) گزارش کردند که واکنش های همجوشی را در تخلیه های الکتریکی میان میله های کربنی فرو رفته در آب مشاهده کرده اند. اما هیچ یک از این ادعاها را دانشمندان دیگر تکرار نکردند و اندیشه کیمیاگری در حال حاضر کاملاً بی اعتبار شده است.

[ویرایش] کیمیاگری در هنر و سرگرمی =

اشارات به کیمیاگری در هنر و سرگرمی بسیار بیشتر از آن است که در اینجا آورده شوند. تنها به برخی نمونه های شاخص آن اشاره می کنیم. بیشتر عناوین را می توانید در مقالۀ سنگ فیلسوف بیابید.

[ویرایش] فیلم و تلویزیون=

برنامه های تلویزیونی نظیر فول متال الکمیست (Fullmetal Alchemist) و چارمد (Charmed) اندیشۀ کیمیاگری را در مفهوم کلاسیک آن به کار می برند. در مجموعۀ "جهان استارترک" (Star Trek) مفاهیم ساختگی (استار ترک) همتاساز/ همتاساز و (استارترک) انتقال دهنده / انتقال دهنده بارها به عنوان شیوه های طرح کیمیاگری به کاررفته اند که در آن مواد خام بنیادی را می توان در سطح مولکولی بازچید تا هر نوع اشیا، وسایل، مواد غذایی و ترکیبات شیمیایی حقیقی را تولید کرد.

  • در مجموعۀ تلویزیونی " بلکدر سوم (Blackadder the Third) پرسی،یکی از شخصیت های فیلم، می کوشد با کشف راز کیمیاگری در همان بعد از ظهر ثروت ادموند را نجات دهد.

[ویرایش] هنر مدرن و نمایش آن =

برخی هنرمندان معاصر از نمادهای کیمیاگری برای خلق شاهکارهای جدید بهره گرفته اند.

  • تریپتوکوس (Tryptukos) اثری است بین فیزیک مدرن و کیمیاگری که هنرمندی ناشناخته در نمایشگاه لیورپول به نمایش گذاشته است. بخش سمت راست این نقاشی سه لته نسخۀ اصلی از قرن 14 است که از نیچر لیبر (Naturæ Liber)، متعلق به موزۀ کیمیاگری هوتانا هورا در جمهوری چک ، کلیشه شده است.
  • مقالۀ [چهار راه سنجش فاصله میان کیمیاگری و هنر معاصر http://www.hyle.org/journal/issues/9-1/elkins.htm ] توضیح می دهد چرا کیمیاگری در هنر بصری امروز امری حاشیه ای است و چرا تفکر کیمیاگری کاملاً مرکزی باقی مانده است. این مقاله در مجلۀ بین المللی فلسفۀ شیمی به چاپ رسیده است.

[ویرایش] رمان ها و نمایش ها

بسیاری از نوشته ها / نویسندگان کیمیاگران را هجو کرده اند و از آنان به عنوان هدف حملات طنز/ طنزآمیز استفاده کرده اند. دو نمونۀ قدیمی و مشهور از این دست عبارتند از: جفری شاسر (Geofrey Chaucer)، در سرآغاز و افسانه کنونز یئومانز / افسانۀ کنونز یئومانز (Canon's Yeoman's) (حدود سال 1380 م.). شخصیت اصلی داستان کیمیاگری در مسیر کانتربری (Canterbury) است که ادعا می کند "تمام این مسیر را با طلا و نقره فرش خواهد کرد".

  • بن جانسون (Ben Jonson)، در کیمیاگر (نمایش) / کیمیاگر (حدود سال 1610 م.). در این نمایش پنج پرده ای شخصیت ها کارگاه کیمیاگری ای برپا می کنند تا مردم را فریب دهند.

thumbnail|right|250px|An Alchemical Laboratory، از "داستان کیمیاگری و آغاز علم شیمی"

در آثار جدیدتر کیمیاگران از زاویه ای خیالی تر یا عرفانی تر معرفی می شوند و اغلب تفاوت کمی میان کیمیا، سحر و جادو به چشم می خورد:

  • ماری ولستنکرفت شلی / ماری شلی (Mary Shelley) در "فرانک اشتاین" (Frankenstein) (1818م.) . ویکتور فرانک اشتاین از کیمیاگری و علم نوین برای خلق هیولای فرانک اشتاین استفاده می کند.
  • ولادیمیر اودووسکی (Vladimir Odoevsky) در" سالاماندرا" (Salamandra) (1828م.).
  • ژوهان ولفگنگ ون گاث / گاث (Johann Wolfgang von Goethe) در "فاست، قسمت دوم" (Faust) (1832م.) واگنر، خدمتکار فاست، برای خلق یک کوتوله از کیمیاگری بهره می گیرد.
  • پائولو کوئلیو (Paulo Coelho) در" (کتاب) کیمیاگر/کیمیاگر" (1988م.).
  • اومبرتو اکو (Umberto Eco ) در " (کتاب) آونگ فوکو /آونگ فوکو"(1988م.)
  • ج. ک . رولینگ (J. K. Rowling) در" هری پاتر و سنگ فیلسوف" (1997م.) نیکولاس فلامل (Nicholas Flamel) را در قالب یکی از شخصیتهای داستانش مطرح می کند.
  • نیل استیونسن (Neal Stephenson) در "چرخۀ غریب" (2003-2004) کیمیاگرانی حقیقی و خیالی را نظیر اسحاق نیوتن ، نیکولاس فتیو دو دوئیلیر/ دو دوئیلیر (Nicolas Fatio de Duillier ) و اناک روت (Enoch Root ) را چهره پردازی می کند.
  • مارتین بوث در " دکتر ایلومیناتوس: فرزند کیمیاگر" (2003م.)
  • مارگارت مهی (Margaret Mahy) در"کیمیاگری (کتاب مارگارت مهی) / کیمیاگری" (2004).
  • جان فاسمن (John Fasman) در "کتابخانۀ جغرافی دان" (تاریخ؟) که اثر وی حول سیزده مصنوع کیمیاگری می چرخد.
  • گرگوری کیس (Gregory Keyes) در مجموعۀ "عصر بیخردی" (تاریخ؟) اسحاق نیوتن و نیکولاس فتیو دو دوئیلیر/ دو دوئیلیر را چهره پردازی می کند.
  • کرنلیا فانک در "سوار بر اژدها" (2004م.) کوتولهای به نام توئیگلگ (Twig leg ) را یک کیمیاگر خلق می کند.
  • آنتال زرب (Antal Szerb) در "افسانۀ دیکتاتور" (1934م.)
  • برخی از رمانهای Discworld تری پرچت (Terry Pratchett) (1983م. تا کنون) انجمنی از کیمیاگران را چهره پردازی می کنند. آنها به خاطر منفجر کردن ساختمان انجمن خودشان در فواصل منظم مورد توجه قرار می گیرند. این کیمیاگران در "مردان در ارتش" (1993م.) نقش برجسته ای ایفا می کنند.
  • در فیلم "سکوت تبدیل به تو می شود" (2005] کیمیاگری آشکارا بر تصمیم ها و زندگی های شخصیت ها تاثیر گذار است.
  • در رمان علمی تخیلی یان واتسن (نویسنده) / یان واتسن (Ian Watson) به نام "باغ های شادی" یک موجود ماورایی در فرهنگ عامه / موجود ماورایی قدرتمند به یک کیمیاگر که از آینده های دور آمده کمک می کند سیاره ای را بر اساس نقاشی هایرونیمس بوش (Hieronymus Bosch)، باغ شادی های زمینی، که در آن تمثیل کیمیاگری بوش مفهومی حقیقی می یابد، خلق کند.

[ویرایش] فکاهی مصور، کارتون و بازی های ویدئویی

  • " World of Warcraft"، که یک بازی سه بعدی MMORPG است، دارای یک سیستم تجاری-حرفه ای مبتنی بر بازیگر است که شامل کیمیاگری و گیاه درمانی می شود و به کاربر این امکان را می دهد داروهایی را بسازد که به او کمک می کند یا توانایی های خاصی، نظیر افزایش سرعت، ناپدید شدن، سلامتی و جایزه افزایش تعداد بازی، به او می دهد. صنعت فلزکاری عملیاتی دارد به نام "تبدیل" که برای تبدیل برخی فلزات به دست آمده از صنعت معدن به همسایگان بالاتر کناری آنها به کارمی رود.
  • مجموعه کارتونی " Fullmetal Alchemist" (2003) اثر هیرومو اراکوا (Hiromu Arakawa) بر محور برادران الریک، ادوارد و آلفونز الریک، ساخته شده است. "کیمیاگران" در جارچوب اصل تبادل برابر – که دراین مجموعه "قانون طبیعت" نامیده می شود- می توانند هر چیزی را تغییر شکل دهند. برادران الریک نیز مانند "کیمیاگران" غربی، که در بالای این صفحه دربارۀ آنان گفته شد، در جستجوی سنگ فیلسوف هستند اما با این هدف که بتوانند اجسام فلزی یا شبه فلزی جدیدشان را به حالت اولیه شان تبدیل کنند (کیمیاگری کنند). {}
  • " Chakan" سگا بازی ویدئویی شرکتGenesis and Game Gear (1992م.) شمشیرزن فنا ناپذیز داروهایی را از اطراف سیارات اولیه جمع می کند که هر یک حاوی چهارعنصر هستند. چاکان می تواند هردو دارویی را ، آتش و هوا، خاک و خاک و ...، به انتخاب خود ترکیب کند. بدینوسیله محلولهای کیمیاگری مختلفی بدست می آید که چاکان را درمان می کنند، شیاطین اطرافش را نابود می کنند، توانایی پریدن و قدرت را افزایش می دهند و نیز خواص عناصری مانند آتش، یخ، رعد و برق را به دو شمشیر چاکان می بخشند.
  • Stan Lee و Jack Kirby در کارتون [[Fantastic Four (حدود 1962م.). Diablo (کارتون) / Diablo شریر یک کیمیاگر است.
  • "سرزمین های تاریک (بازی کامپیوتری) / Darklands"، بازی کامپیوترهای شخصی (1992). کیمیاگری عنصر مهمی در سراسر بازی به شمار می رود.
  • کارتون " Hellboy" اثر مایک میگنولا (Mike Mignola) (-1993 ). شخصیت کارتون راجر(Hellboy)/ Roger the Homunculus به وسیلۀ کیمیاگری ساخته شده بود.
  • " Aidyn Chronicles: The First Mage" بازی ویدئویی. کیمیاگری به عنوان یک مهارت نشان داده شده است.

بازی کامپیوتری برخوردی " Everquest" (-1998) اثر ورانت اینتراکتیو ( Verant Interactive). شخصیت های جادویی می توانند این مهارت را بیاموزند و آموزش دهند.

  • بازی ویدئویی " Golden Sun" اثر نینتندو (Nintendo) Psynergy نیرویی است که جهان را تهدید می کند و به عوامل مختلفی ارتباط دارد، Ki (کی)، Chi (میا)، Ply (گری) و البته کیمیاگری.
  • کارتون بوسو رنکین (Buso Renkin) (2006-2003) اثر نوبوهایرو واتسوکی.
  • کارتون Yu-Gi-Oh! GX (Yu-Gi-Oh!GX) (-2004) اثر کوزوکی تاکاهاشی (Kazuki Takahashi). لی من بنر (دیتکوجی) شخصیت این کارتون روحش را در قالب یک کوتوله حفظ می کند.
  • مجموعۀ " Final Fantasy اثر اسکوئر انیکس ( Square Enix) کیمیاگر را به عنوان یک طبقه/ شغل شخصیت در چندین بازی نمایش می دهد (مثلا در قالب Dresssphere در "خیال نهایی X-2")

مجموعۀ " The Elder Scrolls" ساختۀ Bethesda Softworks آشکارا کیمیاگری را به عنوان شیوۀ ساخت داروهای مختلف برای استفادۀ بازیگر مطرح می کند.

  • در " Shadow of Destiny" ساختۀ کونامی (Konami) یک کیمیاگر و موجودی که با کیمیاگری خالق شده است شخصیت های اصلی هستند.
  • بازی کامپیوتری " Indiana Jones and the Emperor's Tomb" (2003). بخش زیادی از بازی بر محور قصری در پراگ است که قبلا به یک پادشاه کیمیاگر تعلق داشته .
  • بازی کامپیوتری " World of Warcraft" (2004). کیمیاگری یکی از حرفه های (دنیای حیله های جنگی) # کیمیاگری /حرفه است که بازیگر می تواند بیاموزد.
  • بازی کامپیوتری " Ultima Online" (1997). کیمیاگری یکی از مهارت ها و حرفه های بازیگر است.
  • بازی کامپیوتری " Zork Nemesis" (1996)
  • در " Secret of Evermore" (1995) برای SNES هنگامی که بازیگر ذرات را برای استفاده در مبارزه به هم می آمیزد یک سیستم مبارزۀ کیمیاگری به جای سیستم های جادویی معمول مورد استفاده قرار می گیرد.
  • بازی "RuneScape"، که یک بازی جمعی آن لاین ساختۀ Jagex است به بازیگر اجازه می دهد زمانی که به مرحله دانش خاصی می رسد با طلسم اجسام را تبدیل به طلا کند.
  • کیمیاگری طرح و بخش مهمی از بازی کارگاه ایریس: نیروی جاودانی Playstation 2 ساخت RPG می باشد.

در MMORPG Ragnarok Online معروف یک گروه شخصیتی که قابل بازی کردن هستند کیمیاگر نام دارند و می توانند داروها، مواد منفرجه ، گیاهان عظیم الجثه و کوتوله هایی خلق کنند که برای آنها بجنگند.

  • دربازی ویدئویی " Haunting Ground" Haunting Ground (2005) کیمیاگری نقش بسیار مهمی دارد و شخصیت اصلی در قصری که متعلق به کیمیاگران قدرتمند است زندانی شده است و مخلوقات آنها او را برای به دست آوردن "جیوۀ" جادوییشان تعقیب می کنند. تعقیب گران همه همزاد کیمیاگر بزرگ از قرون وسطی هستند و کل داستان حول روشنگری و تزکیه می چرخد و پر است از نمادهای عمومی کیمیاگری و آنچه که کیمیاگران به آن اعتقاد داشته اند.
  • در " Artemis Fowl: The Arctic Incident " اشارۀ مختصری به کمیاگری ، و خصوصا این نکته که با فناوری بزرگ می توان به کیمیاگری دست یافت، می شود.
  • در " Star Ocean: Till the End of Time" ساختۀ اسکوئر انیکس (Square Enix) کیمیاگری حرفه ای است که یک شخصیت می تواند در مغازه ها بیاموزد.

(لطفا تاریخ ها را ذکر کنید)

  • درThe Big O ( The Big O) (2003-1992) پردۀ 8 گربۀ گمشده ، یک کیمیاگر امروزی، به نام یوجین، انسانها و حیوانها را به خیماریا (جانوری افسانه ای که سر شیر و بدن ببرو دم مار داشته) تبدیل می کند.
  • بازی های Atelier Iris که در آنها ارواح طبیعی (مانا) (Mana) برای بیرون کشیدن عناصر از محیط زیست و تبدیل آنها به مواد مختلف استفاده می شوند، حول محور کیمیاگری می چرخند.

در "گروه سه تایی جادوگرسیاه " کیمیاگری هنری است که معلمان آموزش می دهند و تازه کاران می آموزند.

[ویرایش] موسیقی

  • بر روی جلد آلبوم لئونارد کوهن (Leonard Cohen) با عنوان پوسته ای جدید برای مراسم قدیمی یک طرح کیمیاگری به چشم می خورد.
  • [[[[The Smashing Pumpkins آلبوم Machina/The Machines of God (2000) مفهوم و طرح آلبوم بر اساس کیمیاگری و نمادهای آن است.
  • Tool (band) آلبوم Lateralus (2001)
  • Susumu Hirasawa آلبوم Philosopher's Propeller(Kenja no Puropera) (2000).
  • Bruce Dickinson ، آلبوم The Chemical Wedding (1988) . مفاهیم و تصاویر گرافیکی آلبوم بر اساس آثار ویلیام بلیک و نیز کیمیاگری و نمادهای آن می باشند.
  • XTC ، آلبوم Mummer ترانۀ "کیمیاگری بشری" آن دربارۀ فلسفۀ اولیۀ برده داری می باشد.
  • [[کیمیاگری: زندگی دشوار شوم / کیمیاگری]]" Dire Straits Live|Alchemy]] [[Alchemy: اولین آلبوم از دو آلبوم زندۀ دایر استریتس (Dire Straits)
  • Home (band) ، "کیمیاگر(آلبوم)/ کیمیاگر" ، آلبوم تجدد طلبانۀ مفهومی موسیقی راک در دهۀ 1970.





[ویرایش] منابع

  • الگو:Note label الگو:Cite book Trans. Rex Warner.
  • الگو:Note labelالگو:Cite book
  • الگو:Note labelالگو:Note labelالگو:Note labelالگو:Note labelالگو:Note labelالگو:Note labelالگو:Note labelالگو:Note label الگو:Cite book
  • Cavendish, Richard, The Black Arts, Perigee Books
  • الگو:Note label الگو:Cite book
  • الگو:Note labelالگو:Note labelالگو:Note labelالگو:Note labelالگو:Note labelالگو:Note labelالگو:Note label الگو:Cite book
  • الگو:Cite book
  • الگو:Note label الگو:Cite book
  • الگو:Note labelالگو:Note labelالگو:Note labelالگو:Note labelالگو:Note labelالگو:Note label الگو:Cite book
  • الگو:Note labelLambden, Stephen N. (2004-01-08). An Alchemical Epistle of Mírzá Husayn 'Alí Núrí, Bahá'u'lláh in Reply to a Question about the Philosophers' Stone. Retrieved on 2006-09-19.
  • الگو:Note labelالگو:Note labelالگو:Note label الگو:Cite book
  • الگو:Cite book Trans. Richard Dales.
  • الگو:Note label الگو:Cite book
  • الگو:Note label الگو:Cite book
  • الگو:Note labelالگو:Cite book
  • الگو:Cite book
  • الگو:Note label الگو:Cite book
  • الگو:Cite book
  • الگو:Cite book

[ویرایش] همچنین نگاه کنید به

[ویرایش] دیگر صفحات در مورد کیمیاگری

ویکی‌انبار
در ویکی‌انبار منابعی در رابطه با
موجود است.

رب النوع کیمیاگران سنگ فیلسوف هرمتیسیزم طالع بینی و کیمیاگری قلب ماهیت همزادی چار خوی نوشدارو، داروی اسرارامیز، بریث، اکسیر، پنجمین عنصر وجود انبیق سبل کیمیایی <!— دایره ای با نقطه ای در مرکز --> آب طلا


[ویرایش] فلسفه های مرتبط و جایگزین

سنت اسرار غربی طالع بینی ارتباط با ارواح، جادوی (فراطبیعی)، ماجیک ایسوتریزم، تبرک رز و سلیب، اشراقیون تائویزم و پنج عنصر نوشتار آسمیک کایاکو- جوتسو طب سوزنی،داغ درمانی، آیورودا، هوموپاسی روانشناسی و کارل یونگ [هیلبرت سیلبرر]] عصر جدید طی الا رض

[ویرایش] شاخه‌ های علمی مرتبط

شیمی فیزیک روش علمی علم واقعی، شبهه علم، و ضد علم تاریخ گرایی


[ویرایش] مواد مورد استفاده در کیمیاگری

  • سرب • حلبی • آهنطلامسجیوهنقره
  • فسفر • سولفور • آرسنیک • سنگ سرمه
  • توتیا • سولفور سیماب • سنگ چخماخ • زرنیخ زرد • سرب معدنی
  • اکسید منیزیم • آهک • [[پتاس] • نمک قلیایی •شوره • سرمه
  • محلول آمونیاک • کلرید آمونیم • الکل • کافور
  • اسیدها: اید سولفوریک • جوهر نمک • سید نیتریک • اسید استیک
  اسید    فورمیک • اسید سیتریک • اسید تارتاریک


[ویرایش] دیگر منبابع

  • اسرار کهن
  • فهرست کیمیاگران
  • فهرست اصطلاحات و سنت های جادوگری
  • فهرست دانشمندان علوم ماوراء

[ویرایش] پیوست های بیرونی

دسته: کیمیا دسته: مصر باستان دسته: اسرار کهن دسته: واژه های عربی دسته: مکاتب ایزوتریک دسته: خدا دسته: تاریخ اندیشه ها دسته: حوزه های بین رشته ای دسته: تئوری های علمی منسوخ