سردار اسماعیل خان
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
اسماعیل خان سردار معروف فتحعلی شاه قاجار مشهور به «زرریزخان» و «اسماعیل طلایی» اصلاً از اهالی طالب آباد سنگسر است که پیشتر شهرتش به غلط دامغانی گفته شده است و دلیل آن نزدیکی منطقهٔ سنگسر و دامغان می بوده.
علت لقب های او این است که در زمان فتحعلی شاه از طرف یکی از دول خارجه بسته ای به عنوان هدیه به دربار رسید و شاه قصد گشودن آن را کرد. اسماعیل خان که جزء ملتزمین بود استدعا کرد این کار در محوطهٔ کاخ به وسیلهٔ خدمتگذاران انجام شود چه احتمال سوءقصد را نمی توان از نظر دور داشت. اتفاقاً هنگام باز کردن ٬ بسته منفجر شد و خساراتی به بار آورد. فتحعلی شاه با آگاهی از این امر ٬ دستور داد برای این دور اندیشی هم وزن سردار اسماعیل خان سکه های طلا به او مرحمت شود و چنین کردند و اسماعیل خان معروف به «زرریزخان» شد. اسماعیل خان دستور داد از محل این سکه های طلا در داخل صحن امام رضا در مشهد سقاخانه ای بسازند و پوشش آن را از طلا کنند که تا به امروز به نام «اسماعیل طلایی» مشهور باقی مانده.
اسماعیل خان چه خود و چه برادرانش یعنی ذوالفقارخان ٬ مطلب خان ٬ محمدعلی خان و عیسی خان مردانی بسیار متهور و جنگجو بوده که در اکثر جنگ های مهم دورهٔ فتحعلی شاه به خصوص در اوایل سلطنت حضور داشته و فتوحات نمایانی نموده است.
در سال ۱۲۱۶ ه.ق. که حسین قلی خان قاجار برادر اعیانی فتحعلی شاه برای بار دوِم بر علیه او عصیان ورزیده از کاشان به اصفهان و از آنجا به اراک رفت یکی از سرکردگانیکه تا دم آخر مانند سایه او را تعقیب می نمود همین اسماعیل خان بود و پس از اینکه حسین قلی خان نتوانست که از راه کرمانشاه به خاک عثمانی پناهنده شود ٬ به ناچار به طرف قم فرار کرد. پس از اینکه حسین قلی خان در آرامگاه معصومه پناه برد و بست نشست ٬ اسماعیل خان نیز آمده پهلوی او قرار گرفت و به او گفت هر جا که تو بخواهی بروی من همراه تو خواهم بود.
در سال ۱۲۲۰ ه.ق. که فتحعلی شاه برای گرفتن قره باغ و جلوگیری از پیشرفت روسها بدان سمت عزیمت نمود ٬ ابراهیم خلیل خان جوانشیر والی قره باغ که قبلاً با روسها سازش کرده بود از سیسانوف سردار روس درخواست کمک کرد و او هم عده ای سرباز به یاری او فرستاد. افراد روس و سربازان قره باغی برای مانع شدن از عبور لشکریان ایران در پل خداآفرین فرار گرفتند. فتحعلی شاه اسماعیل خان را با عده ای برای دفع آنان فرستاد و او رفته آن ها را متفرق نمود و بعد فتحعلی شاه از رودخانهٔ ارس عبور کرده به نزدیک شوشی (حاکم نشین قره باغ) فرود آمد. به طوری که در بالا گفته شد ابراهیم خلیل خان از سیسانوف سردار روس درخواست کمک کرد و او هم اجابت نموده ٬ عده ای هم سرباز را به بهانهٔ محافظت شهر از تعرض لشکر ایران با اجازهٔ ابراهیم خلیل خان وارد شهر کرده ٬ آنجا را مستحکم نمود و همین سال در بادکوبه ٬ ابراهیم خلیل خان از کردهٔ خود که سازش با روس ها در راه دادن آنها به شوشی باشد سخت پشیمان شده شرحی به فتحعلی شاه نوشت و اظهار ندامت نمود و ضمناً از او درخواست نمود که اقدامی به عمل آورده ٬ روسها را که باعث زحمتش شده اند از شوشی خارج نمایند. فتحعلی شاه سردار اسماعیل خان ٬ سردار حسین خان قاجار قزوینی و امان خان افشار خمسه را به یاری او فرستاد لکن موفقیتی برای سرداران اعزامی ایران حاصل نشد زیرا پیش از اینکه نامبردگان به شوشی برسند ٬ روسها شبانه ابراهیم خلیل خان را با ۳۱ نفر از افراد خانواده اش کشته بودند و با این کشتار دسته جمعی بساط خوانین قره باغ به کلی برچیده شد. سپس در همین سال دولت اسماعیل خان و امام الله خان را برای سرکوب مصطفی خان حاکم شیروان که با روسها بر علیه ایران سازش کرده بود و همچنین کوچانیدن ایلات آن حدود را به نواحی قراچه داغ (ارسباران) و مغان مأمور نمود.
چون در سال ۱۲۲۸ ه.ق. خوانین و بزرگان خراسان علیه محمد ولی میرزا والی خراسان قیام کرده بودند و با اینکه قضیه به مسالمت و مصالحه انجامید ٬ باز آنان دست از ضدیت خود بر نداشته و دنبالهٔ مخالفت خوانین خراسان همین طور ادامه داشت تا اینکه دولت در سال ۱۲۲۹ ه.ق. اسماعیل خان را به سرداری و نیابت ایالت خراسان تعیین و دو برادر او ذوالفقارخان و مطلب خان را نیز به همراه او برای تنبیه خوانین مأمور نمود و این سه برادر به سمت خراسان روانه شدند. در جنگ سختی که بین برادران و خوانین در نزدیکی مشهد روی داد خوانین شکست خوردند و به محل های خود رفتند.
ابراهیم خان هزاره از خوانین و از روسای بزرگ طائفه هزاره در سال ۱۲۲۹ ه.ق. فیروزالدین میرزا حاکم هرات را وادار به گرفتن غوریان نمود. فیروزالدین میرزا نیز اغوا شده پسر و وزیر خود را با لشکری برای تسخیر غوریان فرستاده و محمدخان پسر اسحاق خان قرآنی حاکم غوریان را محصور نمود. محمدخان که چنین دید ٬ کامران میرزا حاکم قندهار را وادار نمود که برای سرکوبی عموی خود فیروزالدین میرزا به هرات حرکت کند. کامران به طمع اینکه پس از گرفتن هرات ٬ مشهد را هم تسخیر خواهد کرد به سمت هرات رهسپار گردید. فیروزالدین میرزا به واسطهٔ آمدن کامران ترسیده از کردار خود پشیمان شده و سپاه خود را از اطراف غوریان برداشت و از محمدولی میرزا والی خراسان استمداد جست. اسماعیل خان سردار خراسان به همراه برادرانخود به یاری او شتافت ودر نزدیکی هرات اردوی خود را قرار داد و بعد به جنگ کامران رفت. کامران میرزا چون خود را حریف میدان او ندید بدون جنگ کردن به طرف قندهار معاودت نمود و اسماعیل خان پس از انجام و اتمام کارها و نظم و نسق دادن به آن صفحات به مشهد باز گشت.
در سال ۱۲۳۰ ه.ق. باز دوباره خوانین خراسان علم مخالفت را بر علیه محمدولی میرزا والی خراسان بلند کردند. اسماعیل خان بار دیگر مأمور قلع و قمع آنان گردید و پس از جنگی سخت خوانین در قوچان محصور شدند و سرانجام قوچان مفتوح شد و خوانین مطیع گردیدند.
[ویرایش] منابع
- اعظمی سنگسری، چراغعلی. تاریخ سنگسر-مهدیشهر
- بامداد ٬ مهدی. شرح حال رجال ایران جلد ۱