بحث کاربر:Feriyal
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
سورئالیسم
سورئالیسم که ظهور ان به ۱۹۲۴ باز می گردد اساسا یک جنبش ادبی بود.این جنبش بر این اعتقاد که فعالیت عقلی صرفا حوزه ی بسیار محدودی از تجارب ما را در بر می گیرد ودر فراسوی ان دنیایی به همین واقعی وجود دارد که تصاویر ان در تاریکی رویاها و تخیلات نامنتظره ی ناخوداگاه ریشه دارد یا در حقیقت در حوزه ای که به قول الدوس هاکسلی جزیره ی متروک ذهن.اندره برتون با بنیان نهادن این جنبش شعرا و نقاشان را به اکتشاف در این حوزه ها فراخواند.در نقاشی اثار حاصل از چنین نگرشی به دو نوع تقسیم می شدند:
در یک نوع به ذهن ناخوداگاه اجازه می دادند تا خطوط رنگ ها و فرم ها به حالتی هیپنوتیزمی انجام می شود و تصادف و شانس نقشی مهم تر از کنترل عقلی داشت.در نوع دیگر با ترکیب اشیا و محیط های اشنا و نا اشنا در حالتی رویاگونه بر ویژگی پرابهام تجارب بشری تاکید می گذارد.روش های نقاشی غالبا گویای نوعی وسواس و دقت در بازنمایی جزئیات است که جلوه ی از هم گسسته ی ان را افزایش می دهد.از روش خطای باصره به ندرت استفاده می شد تا اشیا بعید به نظر برسند.در حالی که کف اتاقی به بی نهایت می رسد زرافه ها و ترومپت ها می توانند به شادی مشتعل شوند.سورئالیسم در ویژگی جهان گستری با دادائیسم مشترک بود و در محدوده ی ملی نیز حتی قبال بیشتری یافت.تاثیر ان به عنوان یک جنبش گروهی نزدیک به بیست سال دوام اورد و حتی امروزه نیز می توان برخی از تاثیرات ان را مشاهده کرد.
چهره و جلوه ی محیط امروزی ما از بسیاری لحاظ مدیون سورئالیسم است.فرهنگ پاپ و رسانه های گروهی از روش های سورئالیستی برای جلب توجه ما به طلب کالاها سود می جویند.سورئالیسم که عقلانیت را به کنار گذاشت و دیدگاهای دادا و فرویدی را با یکدیگر تلفیق کرد از سنت رومانتیسم برخاسته است که خود در اروپایی پدید امد که در تازیخ سده های تاریکی استبداد تجاوز تفتیش عقاید جادو اشباع شده بود در حقیقت تمامی گستره ی تجربه ی متافیزیک.رومانتیسم با نوعی رویکرد عجب انگیز به واقعیت عجین است.در گذشته تصور می شد که هنرمند به عنوان یک رسانه عمل کند و قدرت تخیل وی و قابلیت وی در فراخواندن فرشتگان و دیوان به عنوان یک عطیه ی سحرامیز و جادویی مدنظر بود.اکسپرسیونیسم شمال بازگو کننده ی ترس نژادی که در ناخوداگاه نهفته است و از سوس ظن به ناشناخته ریشه می گیرد.تنها از طریق حواس و عقل است که با واقعیت ارتباط می یابیم.ما فقط ان چیزی را می بینیم که عقل ما اجازه ی دیدن ان را میدهد.زیرا تصور فرایند پیچیده ایست که توسط عقل راهبری می شود و توسط منابع مختلفی که از طریق محدودیت های محیطی اموزشی طبقاتی پدید می اید کنترل و محدود می شود.در لحظه ای که از این محدودیت ها رهایی یابیم ـمانند زمانی که رویا می بینیمـتمامی قدرت تخیل و تجسم ما امکان بروز می یابد.گویا نقاش بزرگ اسپانیایی گفته است که خواب عقل هیولایی را بیدار می سازد و در بسیاری از طرحها و نقاشیهایش که شامل این رویکرد استوی را با مثابه ی پیش کسوت سورئالیسم نشان می دهد.بوش و بروگل نیز شکل ها و مخلوقات خیالی را از عمق ناخوداگاه درون خود فراخوانده اند به تصویر کشیدند.گذشته از این تصویرات و دادائیسم (که ظهور چنین جنبشی را ممکن ساخت)مهمترین منابع و منشا سورئالیسم را می توان در اثار دکریکو روسو و شاگال یافت. [منبع:کتاب تاریخ هنر جهان]