بحث:پیروز نهاوندی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
[ویرایش] مقاله پیروز نهاوندی را دورست بنویسید
پیروز نهاوندی یک ایرانی میهن پرست
پیروز نهاوندی که بود.
پیروز از هوتخشان(صنعت گران ) ایرانی بود که در جنگ با تازیان به بردگی مغیره ابن شعبه در آمده بود.تارخ نویسان روایت می کنند عمر اجازه نمی داد که هیچ غیر مسلمانی را که به بلوغ رسیده باشد به مدینه راه دهند ولی ابن شعبه نامه ای به عمر نوشت که غلامی دارم که هم نجار است و هم نقاش و هم آهنگر .از آنجا که او به کار مردم مدینه می آید از امیر المومنین می خواهم اجازه دهد در مدینه ساکن گردد و عمر نیز در پاسخ این اجازه را صادر کرد.
پیروز همواره بر آیین زرتشت باقی ماند و رنج و آزارهای مسلمانان را نیز تحمل می کرد و انتظار پیروزی سپاه ایران و رهایی از بند را می کشید.ولی هر روز خبر های نا گوار تری از ایران می رسید.او دسته های زنان و دختران و پسران ایرانی را می دید که به بند کشیده شده بودند و نیمه عریان و با شکنجه و آزار فراوان آنان را برای فروش به مدینه می آوردند.طبری روایت می کند روزی پیروز کنار کوچه ای در مدینه ایستاده بود و دست نوازش بر سر دختران و پسران کمسال ایرانی که می گرسیتند و برای فروش آورده شده بودند می کشید و از ته دل فریاد می زد: عمر جگرم را کباب کردی.
روزی عمر از او پرسید شنیده ام می توانی آسیابی بسازی که با باد کار کند و گندم و جو را آرد سازد.پیروز گفت آری. عمر گفت می خواهم چنین آسیابی برایم بسازی و پیروز پاسخ داد چنان آسیابی برایت بسازم که شرق و غرب عالم از آن سخن بگویند.عمر به همراهانش گفت این سخن او مرا به هراس انداخت.
چند روز پس از آن روز پیروز در سپیده دم وارد مسجد شد ودر حالی که عمر مشغول نماز بود چندین ضربت کاری با خنجر دو دمی که خود ساخته بود به او زد و 12 تن دیگر از همراهانش را مجروح کرد و چون او را دستگیر کردند ضربه ای به خود زد و خود را کشت.عمرپس از مدتی بر اثر شدت جراحات به دوزخ پیوست.گویند چون عمر به هوش آمد پرسید چه کسی او را مجروح کرده.گفتند پیروز .گفت الله را شکر می کنم که به دست کسی کشته می شوم که یکبار هم الله را سجده نکرده.
آری پیروز یکبار هم الله را سجده نکرد و تن به آیین سیاهش که بر خون مردمان استوار بود نداد.او یک ایرانی آزاده و بهدین بود که اهورا مزدا خدای نور و روشنی و مهر و دوستی را می پرستید و رنج هم میهنانش را برنتافت و از مسبب این ستمها انتقام گرفت.