فلارد

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

به نام خدا

(مقاله)


بررسی واژه های: هفت لنگ

                چهارلنگ
                                  پلارد
                                           (فلارد)در فرهنگ بختیاری


گرد آورنده:ولی الله جعفری دبیر مرکز پیش

                             دانشگاهی سعدی مالخلیفه ی فلارد
                       


به نام خدا با نام یکتای بی همتا وقیوم توانا مطالبی را در باره ی سه واژه ی ( هفت لنگ وچهارلنگ وپلارد در این مقاله به عرض می رسانم امید است که مورد پسند خوانندگان عزیز قرار گیرد ، هرنوع انتقاد و پیشنهاد را از صمیم قلب پذیرفته می شود .

              دلا تا کی کنی وسواس بی جا                کوپلارد کو جونکی کو خون میرزا

- شناسایی ایل بختیاری

      بختیاری ها شاخه ای از لرها هستند که در تاریخ ایران به لر بزرگ مشهورند ودر منطقه ی بختیاری کنونی سکونت دارند، (( در عصر صفویه نام بختیاری از کلمه ی « بختیاروند» که یکی از طوایف مهم این دیار است بر روی لر بزرگ نهاده شد.)) 1

هر چند که منابع تاریخی در اوایل قرن هشتم نام «بختیاری» را متذکر شده اند. 2 حدود منطقه ی بختیاری نشین را در مغرب رود دزفول و مرزهای شرقی شوشتر فرا گرفته اند، رامهرمز، بهبهان، و کهگیلویه و بویراحمد همسایگان جنوبی بختیاری ها ، حد فاصل مرزهای شرقی آنها به مرزهای غربی بروجن ، شهرکرد، داران می رسد و از شمال مرز لر نشین کوههایی است که از حدود بروجرد تا حوالی شهرکرد با جهت شمال غربی ، جنوب شرقی امتداد دارد. - مفهوم هفت لنگ و چهار لنگ در فرهنگ بختیاری ایل بختیاری به دو دسته ی بزرگ « هفت لنگ» و « چهار لنگ» تقسیم می گردد، قلمرو تابستانی چهار لنگ ها در شمال منطقه و هفت لنگ ها در جنوب آن واقع است ولی چهار لنگ ها در مناطقی از جنوب مرکزی دارای قلمرو زمستانی نیز هستند. در مقایسه بین این دو دسته، هفت لنگ ها را فقیر تر از چهار لنگ ها دانسته اند و از این مطلب می توان نتیجه گرفت که مراتع خوب و زمین های حاصل خیز تر در تصرف چهار لنگ ها می باشد. همان طور که ذکر شد سکنه ی بختیاری به شکل سنتی به دو دسته ی بزرگ «هفت لنگ» و« چهار لنگ » تقسیم می گردند، در مورد کلمه ی لنگ چنین بر می آید که: «... در محضری که ریش سفیدان قوم حضور داشتند در این باب مذاکرات زیاد شد آرا بر این قرار گرفت ، از آن جایی که بنیچه ی مالیات ایلات از حیوانات است ، مثلا : بختیاری از مادیان ، قشقایی از گوسفند ، شاهسون از شتر ، بنیچه بسته شده در یک عهدی که مالیات به بختیاری می بستند بنیچه سه مادیان بسته شد که هفت پا قسمت هفت لنگ شده و چهار پا قسمت چهار لنگ و یک پا یا تخفیف داده شده یا جمع تفرقه شده است. مقصود از تفرقه ایلیاتی است که از خارج پناه به ایلی می برند و در میان آن ایل زندگی و معاش می نمایند.3

سر دار اسعد در جای دیگر کتاب خود «تاریخ بختیاری» در مورد مطلب قبل چنین می گوید: «... در تمام ایل ها مالیات را روی شماره ی حیوان می بندند ولی در هر ایلی از روی شماره ی حیوان مخصوصی،در بختیاری هر هفت سال یک دفعه مادیان ها را به شمار آورده بر آنها مالیات می بندند وهر شخصی حیوان دیگر داشته باشد آن را به حساب مادیان وفق می دهند، مثلا" : بیست گوسفند ، یا چهار الاغ ، یا چهار گاو را مطابق یک مادیان حساب می کنند. مالیات هر مادیان در تیره های مختلف متفاوت است. چنانچه خود من (سردار اسعد) دیدهام که یک تیره برای هر مادیانی سالی یک قران مللیات می داده است و تیره ی دیگر برای هر مادیان سالی سه تومان می پرداخته است. علت این است که در ظرف هفت سال بالطبع یک تیره فقیر می شوند و تیره ی دیگر غنی ، مالیات ایل فقیر را به ایل غنی تحمیل می کنند تا تعادلی حاصل گردد. مالیات چهار لنگ را به حساب مادیان شمار بالتمام دریافت می دارند ولی به ایل هفت لنگ ثمن (یک هشتم) مالیات را تخفیف دادهاند از این رو می گویند چهار لنگ یعنی باید تمام مالیات مادیان مقرره را بپردازد و هفت لنگ یعنی اگر مالیات دو مادیان را به هشت قسمت نمایند هفت قسمت آن را باید بپردازد و یک قسمت به آنها بخشیده شده است.(لنگ یعنی پا)1 حدود هشتاد سال قبل از سردار اسعد ، راولینسون نیز به مالیات بر حسب قاطر نیز اشاره نموده است ودر این باره می نویسد: ( ... مالیات بختیاری همیشه صد قاطر است که البته قاطر کنایه از مبلغ معینی پول است که بنا به وضع اقتصاد ایل و نیز بنا به قدرت حکومت مرکزی پرداخت می شود، این نوع پرداخت مالیات ریشه های باستانی دارد مثلا" : در زمان اتابکان که این استان رونق به سزایی داشت مالیات هر راس قاطر معادل با هزار تومان بود و حال آن که امروزه مالیات هر راس معادل صد تومان می باشد.» سردار اسعد در جای دیگر ی از کتاب خود در باره ی مالیات در سرزمین بختیاری می نویسد: مالیات دیوانی بختیاری امروز از روی شمار مادیان است ، آن چه حیوان نر است مالیات ندارد، یک مادیان را یک مادیان حساب می نمایند ، چهار گاو ماده به منزله ی یک مادیان است و بیست گوسفند ماده در عوض یک مادیان به شمار می آید و نیز چهار الاغ ماده به جای یک مادیان محسوب می شود، در صورت دویست تومان مالیات ، اگر دویست مادیان شد مادیانی یک تومان و اگر چهار صد مادیان شدمادیانی پنج قران ، از زراعت به هیچ وجه مالیات گرفته نمی شود مگر در قشلاق وآن هم جزیی است که از روی خیش2 محاسبه می گردد. علت این که واحد سنجش اخذ مالیات را مادیان گرفته اند ، اولا" سهولت تبدیل دیگر چهار پایان موجود در منطقه بدان بوده است ، و ثانیا" مادیان، قاطر واسب در منطقه فراوان بوده و پرورش آن متداول بوده است.

- واژه ی پلارد در فرهنگ بختیاری

پلارد ویا معادل امروزی آن فلارد یکی از نواحی هفت لنگ بختیاری می باشد که در جنوب شرقی استان چهار محل و بختیاری واقع شده است با تیره های متفاوت بختیاری به نام های : مال احمدی ، درویش، جلیلی، ریگی، بهادرشل، صیدون، استا، پاگیر، یونکی، شالویی، سادات، و بیره هایی که از بویر احمد و سمیرم و پادنا و ونک و جانکی به این دیار مهاجرت کرده اند که هر کدام در جایگاه خود قابل شرح وبسط می باشد. این منطقه از بختیاری از جنوب به کهکیلویه و بویراحمد واز شرق به شهرستان سمیرم و از غرب به لردگان و بروجن ارتباط دارد ، در دوره های گذشته بین بختیاری ها و ایل قشقایی بر سر این منطقه اختلافاتی وجود داشته که به گفته ی بزرگان به نقل از گذشتگان در این درگیری های ایلی عده ای هم از دو طرف به قتل رسیدند و غارت هایی هم از دو جانب صورت گرفته که این بیت شعر محلی نشانگر واقعی این خصومت ها بوده که از جانب مردم بختیاری سروده شده و به صورت شفاهی سینه به سینه انتقال یافته و سند مشخصی برای آن موجود نیست. ار خدا رحمی کنه از نو دوباره ماه شرف را ایبریم جای ستاره البته قصد ما در این مقاله تنها پرداختن به واژه ی پلارد است ولی به ناچار این مقدمه چینی آورده شده تا بهتر بتوانیم مطلب را معرفی نماییم. در لهجه ی لری فلاردی واژه ی((لرد)) به معنی دشت یا زمین پهناور و هموار و واژه ی ((پا)) یک سوم زمین کشاورزی که زمین های آبی به صورت جفت و لنگ و پا و سم تقسیم می شوند،با این وصف گفته می شود یک جفت گاو زمین یا یک لنگ گاو زمین و یک پا زمین و یک سم زمین، بنابر این حرف((پ))در اول واژه ی پلارد همان((پا))بوده که با لرد در کنار هم قرار گرفته و به صورت پا لرد یعنی یک پا لرد و یا بهتر بگوییم،یک سوم از یک دشت زیرا فلارد یک دشت کامل نبوده و نصف یک دشت هم نبوده و تنها یک پا از یک دشت بوده و مسما به این گشته است وبه مرور زمان برای راحتی تلفظ پلارد به فلارد تغییر یافته ایت مانند کلمه ی پارسی که به فارسی تبدیل شده و خیلی از کلمات دیگر که جای بحث آن نیست.


گرد آورنده:ولی الله جعفری دبیر زبان و ادبیات فارسی مرکز پیش دانشگاهی سعدی فلارد