آلبرت اینشتین/ترجمه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

{{ | بخش دانشمندان | نام = آلبرت انیشتن | Image = Albert_Einstein_Head.jpg|300px | عنوان = Photographed by Oren J. Turner (1947) | تاریخ تولد= 14 مارس, 1897 | محل تولد = اولم, ورتمبرگ, آلمان | تاریخ وفات = 18 آوریل, 1955 | محل تولد = پرینستون, نیوجرزی | محل اقامت = آلمان
سوییس

ایالات متحده امریکا | ملیت = آلمانی (1878-96, 1914-33)
سوییسی (1901-55)
US (1940-55) | رشته = فیزیک | موسسه کار = اداره ثبت اختراعات سوییس, دانشگاه زوریخ, دانشگاه چارلز, موسسه کایزر ویلهم,
دانشگاه لیدن, موسسه مطالعات پیشرفته | آلما ماتر = زوریخETH | دلیل شهرت = نسبیت عمومی, نسبیت خصوصی
حرکت براونی, اثرات فتوالکتریک | جوایز = جایزه نوبل در فیزیک (1921) }} الگو:راهنمایی دوباره «آلبرت انشتن» (الگو:صوتی) (14 مارس) 1879 در اولم، ورتمبرگ، آوریل - 18 آوریل، 1955 در پرینستون، نیوجرزی، فیزیک‌دان نظری بود. وی طراح نظریات خاص و عمومی نسبیت بود. علاوه بر این، او دربسط تئوری کوانتوم و مکانیک آماری سهم عمده‌ای داشت. این در حالیست که انیشتن بیش از همه به خاطر نظریه نسبیت شهرت دارد. (بویژه در هم‌ارزی جرم و انرژی، E=mc2) وی به خاطر توضیح تاثیرات فوتوالکتریکدر سال 1905 (« سال باشکوه یا «سال معجزه آسا») و «به خاطر خدماتش به فیزیک»، جایزه نوبل در فیزیک سال 1921 را دریافت کرد. انیشتن به دلیل تاثیرات چشمگیرش، به عنوان یکی از بزرگترین فیزیکدانانی شناخته می‌شود که به این جهان پا گذاشته‌اند. [۱][۲] در فرهنگ عامه، نام انیشتن به مترادف هوش بزرگ و نابغه تبدیل شده است.

فهرست مندرجات

[ویرایش] زندگینامه

 آلبرت جوان، پیش از مهاجرت خانواده انیشتن از آلمان به ایتالیا
آلبرت جوان، پیش از مهاجرت خانواده انیشتن از آلمان به ایتالیا

انیشتین در 14 مارس 1897 در ساعت 11:300 صبح LMT در یک خانواده یهودی در شهر اولم در ورتمبرگ آلمان، واقع در 100 کیلومتری اشتوتگارت بدنیا آمد. پدرش هرمان انیشتین یک فروشنده بود که بعدها یک کارخانه الکتروشیمیایی را تاسیس کرد و مادرش پولین «نی» کوچ نام داشت. آنها در کنیسه اشتوتگارت-باد با یکدیگر ازدواج کردند. در زمان تولد، مادر آلبرت به خاطر اینکه سر او بسیار بزرگ بود و حالتنی عجیب داشت بسیار نگران بود. هرچند که با رشد او، کم کم بزرگی سرش کمتر به چشم می‌آمد، اما از عکس‌های او معلوم است که کله‌اش نسبت به بدنش بزرگتر بوده است؛ به این ویژگی در افرادی که سرهای بزرگی دارند «سربزرگی خوش‌خیم» گفته می‌شود که هیچ ارتباطی با بیماری یا مشکلات ادراکی ندارد.

یکی دیگر از مشهورترین جنبه‌های کودکی انیشتین این است که او خیلی دیرتر از بچه‌های معمولی صحبت کردن را آغاز کرد. طبق ادعای خود انیشتین، او تا سن سه سالگی حرف زدن را آغاز نکرده بود و بعد از آن هم حتی تا سنین بالاتر از نه سالگی به سختی صحبت می‌کرد (رجوع کنید به قسمت 4.2 این مقاله «تفکر و مباحثه»). به دلیل پیشرفت کند کلامی انیشتین، و گرایش او به بی‌توجهی به هر موضوعی که در مدرسه برایش خسته کننده بود— و در مقابل توجه صرف او به مواردی که برایش جالب بودند— باعث شده بود که برخی همچون خدمه منزل انیشتین او را کند ذهن بدانند. البته در زندگی انیشتین، این اولین و آخرین باری نبود که چنین انگ‌ها و نظرات آسیب شناسانه‌ای به او نسبت داده می‌شد. (بازهم رجوع کنید به «تفکر و مباحثه».)

اعضای خانواده آلبرت، همگی یهودیهایی لاقید بودند و از همین رو، او در یک مدرسه ابتدایی کاتولیک درس می‌خواند. او با اصرار مادرش آموزش ویولون می‌دید. اگرچه او از همان ابتدای کار مشق ویولون را دوست نداشت و در نهایت نیز آنرا کنار گذاشت، اما بعدها آرامش عمیق خود را در سوناتای ویلون موتسارت بدست می‌آورد.

وقتی انیشتین پنج ساله بود، پدرش به او یک قطب‌نمای جیبی نشان داد و انیشتین پی برد که در فضای خالی چیزی بر روی سوزن تاثیر می‌گذارد؛ او بعدها این اتفاق را یکی از تحول‌آمیزترین اتفاقات زندگی‌اش توصیف کرد. او برای تفریح مدل‌ها و ماشین درست می‌کرد و از همان ابتدا توانایی ریاضیاتی بالایی از خود نشان می‌داد.

در سال 1989، دانشجویی به نام مکس تالمود (بعدها به نام تالمی)، که به مدت شش سال پنجشنبه شب‌ها به منزل خانواده انیشتین می‌آمد، [۳]، انیشتین را با مهمترین متون علمی و فلسفی آشنا کرد، که از جمله آنها می‌توان به «نقد خرد ناب» از کانت اشاره کرد. همچنین در اواخر دوران کودکی و اوایل دوران بزرگسالی، دو عموی او با توصیه و تهیه کتابهایی در زمینه علم، ریاضی و فلسفه، به رشد فکری او کمک می‌کردند.

انیشتین در دبیرستان لویتپولد ثبت نام کرد و در آنجا تحصیلات نسبتا پیشرفته‌ای داشت. در حدود سن 20 سالگی، او یادگیری ریاضی را آغاز کرد؛ در سال 1998، با مطالعه یک جزوه مدرسه‌ای، هندسه مسطحه اقلیدسی را یاد گرفت و در چهار سال پس از آن به مطالعه حساب دیفرانسیل و انتگرال پرداخت؛ انیشتین با مطالعه کتاب عناصر اقلیدس، که خودش آنرا «کتاب هندسه مقدس کوچک» لقب داده بود، به قدرت مسلم استدلال قیاسی پی برد. [۳] (اهدایی مکس تالمود). انیشتین در زمانیکه در دبیرستان بود، با مسئولان مدرسه درگیر شد و از سیستم حاکم بر مدرسه ابراز تنفر کرد، چراکه وی معتقد بود روح یادگیری و اندیشه خلاق در لابلای تلاش‌هایی که به یادسپاری نام گرفته‌اند از بین می‌رود.

در سال 1894، در پی ناموفق ماندن کسب‌وکار هرمان انیشتین در صنعت الکتروشیمی، خانواده انیشتین از مونیخ به پیوا- شهری در ایتالیا در نزدیکی میلان- مهاجرت کردند. انیشتین اولین فعالیت علمی خود را با عنوان «بررسی وضعیت اتر در زمینه‌های مربوط به مغناطیس»، در همان زمان برای یکی از عموهایش می‌نوشت. آلبرت برای تمام کردن درسهایش، در مدرسه شبانه روزی مونیخ ماند و پس از آنکه تنها یک ترم را تمام کند در بهار سال 1895 دبیرستان را رها کرده و برای پیوستن به خانواده‌اش رهسپار پریوا شد. یک سال و نیم پیش از امتحانات نهایی، او بدون اطلاع والدینش و با متقاعد کردن مسئولین مدرسه به اینکه بواسطه یک گواهی پزشکی به او اجازه مرخصی بدهند مدرسه را ترک کرد اما این بدان معنا بود که انیشتین هیچگونه گواهی در تحصیلات متوسطه کسب نکرد. [۴] در همان سال یعنی در سن 16 سالگی، او آزمایش ذهنی را که به «آیینه آلبرت انیشتین» شهرت دارد انجام داد. اوپس از خیره شدن به آیینه، آزمایش کرد که اگر با سرعت نور حرکت کند چه اتفاقی برای تصویرش خواهد افتاد؛ نتیجه‌گیری او مبنی بر اینکه سرعت نور مستقل از بیننده اش است، بعدها به یکی از دو فرضیه نسبیت خاص تبدیل شد.

در آزمون ورودی موسسه فدرال پلی تکنیک زوریخ-که امروزه به ETH زوریخ شهرت دارد- اگرچه امتیاز آلبرت در بخش ریاضی و علوم عالی شد، اما امتیاز پایین او در بخش ادبیات مانع از قبولی وی شد؛ پس از آن خانواده‌اش او را به آرائو در سوییس فرستادند تا تحصیلاتش را در آنجا به اتمام برساند؛ پس از آن دیگر معلوم بود که آلبرت آنگونه که پدرش می‌خواست مهندس الکترونیک نخواهد شد. او در آنجا به مطالعه تئوری الکترومغناطیس که بسیار کم به آن پرداخته شده، مشغول شد و در سال 1896 دیپلم خود را دریافت کرد. در این مدت او در منزل خانواده پروفسور یاست وینتلر اقامت کرد و در آنجا به عنوان اولین تجربه عاشقانه، به ماری دختر این خانواده علاقمند شد. مایا، خواهر انیشتین که نزدیکترین همراز او بود بعدها با پسر همان خانواده یعنی پل ازدواج کرد و و دوست او نیز یعنی مایکل بسو با دختر دیگر همان خانواده یعنی آنا وصلت کرد. [۵] پس از آن انیشتین در ماه اکتبر در موسسه فدرال پلی تکنیک ثبت نام کرد و به زوریخ رفت؛ در همین حال ماری نیز برای تدریس به اولسبرگ در سوییس رفت. او در همان سال شهروندی خود در ورتمبرگ را لغو کرد.

در بهار سال 1896، میلوا ماریخ صربستانی که ابتدا در دانشگاه زوریخ در رشته پزشکی اغاز به تحصیل کرده بود، پس از یک ترم به موسسه فدرال پلی تکنیک آمد تا در آنجا به عنوان تنها زن در آن سال، در رشته‌ای که انیشتین درس می‌خواند تحصیلات خود را ادامه دهد. در طی سالهای بعد رابطه ماریخ با انیشتین به یک رابطه عاشقانه تبدیل شد، هرچند که مادر انیشتین به خاطر غیر یهودی بودن، سن بالا و نقص جسمانی ماریخ، به شدت با رابطه آنها مخالف بود. [۶]

[ویرایش] آثار و عناوین

تصویر:Einstein patentoffice.jpg
سال 1905، سالی که انیشتین در طی آن ""مقالات سال پر معجزه"" را نوشت.

به دلیل اینکه تندخویی انیشتین به عنوان یک مرد جوان اساتید او را دل‌آزرده کرده بود، او پس از فراغت از تحصیل نتوانست کرسی تدریس بگیرد. پدر یکی از همکلاسی‌های به او کمک کرد تا در «اداره فدرال مالکیت حقوق معنوی» وقت که هم‌اکنون «اداره امتیازات انحصاری سوییس» نام دارد[۷] in 1902. در آنجا انیشتین در مورد ارزش امتیاز انحصاری مخترع برای وابزارهای اختراع شده قضاوت می‌کرد که این کار نیازمند داشتن دانش در زمینه فیزیک بود- او بطور اخص مسئول ارزیابی امتیازات انحصاری مربوط به ابزارهای الکترومغناطیسی بود. [۸] او همچنین در طی این کار یاد گرفت که چگونه با وجود توضیحات ناقصی که ارائه می‌شد، جوهره تقاضانامه‌ها را تشخیص دهد ، و با راهنمایی مدیران یاد گرفت که چگونه نظر خود را به درستی توضیح دهد. او معمولا اشتباهات موجود در این طرح‌ها را اصلاح می‌کرد و در همان حال عملی بودن این کارها را ارزیابی می‌کرد.

در 6 ژانویه1903، انیشتین با میلوا ماریخ ازدواج کرد. ازدواج انیشتین با ماریخ ریاضیدان، هم یک شراکت فکری و هم یک شراکت شخصی به شمار می‌آمد: انیشتین در مورد میلوا می‌گفت: "او موجودی است که نیمه دیگر من است و مثل من قدرتمند و مستقل است". رونالد دابلیو کلارک- یکی از زندگینامه نویسان انیشتین- مدعی است انیشتین به خاطراینکه برای موفقیت در کارش به تنهایی نیاز داشت، به فاصله‌ای که در زندگی زناشویی‌اش وجود داشت وابسته بود؛ او نیازمند انزوای فکری بود. آبرام یوف، پزشک روسی که انیشتین را می‌شناخت در نوشته‌ای راجع به وفات او نوشته است، «نویسنده [مقالات سال 1905]، یکی از بروکرات‌های اداره امتیازات انحصاری در برن بود که انیشتین-ماریخ نام داشت.» و همین گفته اخیرا به عنوان گواه روابط سازنده آنها تعبیر می‌شود. در عین حال، به گفته آلبرتو مارتینز از مرکز مطالعات انیشتین در دانشگاه بوستون، یوف در مورد انیشتین ابتکار نویسندگی بکار برده است، چراکه او معتقد است در آن زمان در سوییس رسم بوده است که اسم فامیل زن را به اسم فامیل شوهر اضافه کنند. [۹] اما حقیقت هر چه که باشد، میزان تاثیر ماریخ بر کارهای انیشتین، یک سئوال جنجال‌برانگیزاست که جای بحث فراوان دارد. در سال 1903، سمت انیشتین در اداره امتیازات انحصاری سوییس دائمی شده بود، هر چند تا زمانیکه او «کاملا در فن‌آوری ماشین مهارت بدست آورد» برای ارتقا نادیده گرفته می‌شد. [۱۰] او در سال 1905، پس از ارائه تز خود با عنوان "" تعیینی جدید برای جهت حرکت ذرات» زیر نظر آلفرد کلینر، دکترای خود را از دانشگاه زوریخ اخذ کرد.

[ویرایش] مقالات سال پر معجزه

الگو:جزییات در سال 1905، او در اوقات فراغتش چهار مقاله نوشت و بدون اینکه این مقاله‌ها از نظر مرجع، ادبیات علمی کافی داشته باشند یا اینکه از همکاران دانشمند انیشتین بتوانند در مورد آنها با او بحث کنند، آنها را در بنیاد فیزیک مدرن و کلاسیک| فیزیک مدرن شرکت داد. بسیاری از فیزیکدانها معتقدند که سه مقاله از چهار مقاله مذکور( حرکت براونی، تاثیرات فتوالکتریک و نسبیت خاص) مستحق جایزه نوبل بوده‌اند. اما کمیته نوبل جایزه‌اش را تنها به مقاله «تاثیرات فتوالکتریک» اعطا کرد؛ در زمان اعطای جایزه، این مقاله شواهد تجربی بلامنازعی را به عنوان پشتوانه خود داشت، هر چند که کمیته نوبل این عقیده را عنوان کرد که سایر کارهای انیشتین نیز در مسیر مربوطه تایید می‌شوند.

ممکن است برخی اعطای جایزه نوبل به خاطر تاثیرات فتوالکتریک را طعنه‌آمیز بدانند، نه تنها به این خاطر که شهرت انیشتین بیشتر به خاطر نسبیت است، بلکه به این دلیل که تاثیر فتوالکتریک یک پدیده کوانتوم است و انیشتین از مسیری که تئوری کوانتوم در آن افتاده بود ناراضی بود.

تصویر:Max-Planck-und-Albert-Einstein.jpg
مکس پلانک مدال مکس پلانک را به انیشتین اهدا می‌کند؛ برلین ژوئن 1929

انیشتین مجموعه مقالاتش را به «آنالن درفیزیک» اهدا کرد. به همه این مقالات مشترکا ""مقالات سال پر معجزه"" گفته می‌شود(از Annus mirabilis، در لاتین به معنای "سال پر معجزه"). اتحادیه بین‌المللی فیزیک محض و فیزیک کاربردی، به مناسبت صدمین سال انتشار کار عظیم انیشتین در سال 1905، با برگزاری مراسمی با عنوانسال 2005، سال جهانی فیزیک، این رویداد را گرامی داشت.

اولین مقاله که "" درباره دیدگاهی قهرمانانه درمورد تولید و انتقال نور"" نام داشت("Über einen die Erzeugung und Verwandlung des Lichtes betreffenden heuristischen Gesichtspunkt") بطور اخص درباره جایزه نوبل وی نقل شده بود. در این مقاله، انیشتین نظریه پلانکس (E = hν) در مورد عناصر عینی انرژی را به نظریه خود بسط داده و عنوان کرده است که انرژی الکترومغناطیس توسط کوانتومهایhν (که در آن h ثابت پلانک بوده و ν فرکانس نور است) جذب یا ساطع می‌شوند و بدین ترتیب قانون جدیدی را پیشنهاد می‌کند

E_{\mathrm{max}}  = h\nu - P\,

تا تاثیرفتوالکتریک و سایر ویژگی‌های لومیسانس نوری و یونش عکاسی را تشریح کند. انیشتین در مقاله‌های بعدیش، این قانون را برای تشریح پدیده ولتا(در سال1906)، تولید اشعه‌های کاتدی ثانویه (در سال 1906) و حد پربسامد برمسترالانگ (در سال 1911) اشاره کرد. مهمترین تاثیر انیشتین این بود که ثابت کرد برخلاف آنچه که پلانک بدان معتقد بود، تدریج انرژی، بیشتر یک ویژگی کلی و درونی نور است تا محدودیت ویژه تعامل بین ماده و نور. یکی دیگر از نتایج این مقاله که اغلب مورد غفلت قرار گرفته، تخمین عالی(6.17 \times 1023) عدد آوگاردو توسط انیشتین است(6.02 \times 1023). در عین حال انیشتین در این مقاله نور را به عنوان یک ذره مطرح نکرده است؛ مفهوم «فوتون» تا سال 1909 مطرح نشده بود. (به پایین رجوع کنید).

در سال 1905، دومین مقاله او با عنوان ""درباره حرکت ذرات معلق در مایعات ایستا- مورد نیاز بر اساس تئوری گرمایی مولکولی کنتیک-""، ("Über die von der molekularkinetischen Theorie der Wärme geforderte Bewegung von in ruhenden Flüssigkeiten suspendierten Teilchen") مطالعه او در مورد حرکت براونی را در بر می‌گرفت و برای وجود اتمها گواه عملی ارائه می‌داد. پیش از این مقاله، اتم به عنوان مفهومی مفید تلقی می‌شد، اما فیزیکدان ها و شیمیدانها به شدت بر سر این موضوع بحث داشتند که آیا اتم‌ها چیزهایی واقعی هستند یا نه. بحث آماری انیشتین در مورد رفتار اتم‌ها، برای تجربه‌گرایان راهی ایجاد کرد تا بتوانند از طریق میکروسکپ‌های عادی، اتمها را بشمارند. ویلهلم استوالد یکی از مخالفان سرشناس نظریه وجود اتمها، بعدها به آرنولد سامرفلد گفته بود که در پی توضیح کامل انیشتین در مورد حرکات براونی، به وجود اتمها اعتقاد پیدا کرده است. [۱۱] همچنین در سال 1900، حرکت براونی توسط لوییس باچلیر نیز تشریح شده بود.

در آن سال یعنی در ژوئن سال 1905، سومین مقاله انیشتین با عنوان ""درباره الکترودینامیک اجزای متحرک"" به چاپ رسید. در این مقاله تئوری نسبیت خاص، تئوری زمان، فاصله، جرم و انرژی مطابق با الکترومغناطیسم را معرفی کرد اما نیروی جاذبه را حذف کرد. وقتیکه انیشتین بر روی این مقاله کار می‌کرد، در مورد کار ما بر روی حرکت نسبی برای میلوا مطالبی نوشت که همین امر این پرسش را در ذهن عده‌ای برانگیخته که آیا میلوا در این پیشرفت نقشی داشته است یا نه. برخی از نگارندگان تاریخ علم بر این باورند که انیشتین و همسرش هر دو از انتشار معادله نسبیت توسط هنری پوینکار ریاضیدان و فیزیکدان فرانسوی، چند هفته پیش از ارائه مقاله انیشتین، با خبر بوده‌اند. اما اکثریت بر این باورند که کار این دو از هم مستقل بوده و در بسیاری از جنبه‌های مهم با هم متفاوت بوده اند. همچنین در مورد اینکه آیا انیشتین از انتشار مقاله هندریک آنتون لورنتس که دربرگیرنده بخش‌های زیادی از تئوری نسبیت بوده و پوینکار نیز در کار خود به آن ارجاع داده بود، بحث های فراوانی در میان است. در عین حال بیشتر مورخین علم معتدند نسبیت انیشتین از بسیاری از جهات با تئوری‌های نسبیت مطرح شده توسط سایرین، تفاوت‌های فراوانی دارد. همچنین سئوالات مطرح شده در مورد اولویت ارائه تئوری‌ها، ازاین استعاره گمراه کننده ریشه می‌گیرد که می‌گوید انیشتین به عنوان یک نابغه منزوی شده است. [۱۲]

او در مقاله چهارم، تحت عنوان ‹‹ آيا درونيات يك جسم وابسته به محتواي انرژي آن است؟›› (("Ist die Trägheit eines Körpers von seinem Energieinhalt abhängig?")كه در اواخر سال 1905 منتشر شد، نشان داد كه با توجه به اصل موضوع نسبيت، غير ممكن است بتوان اين معادله معروف را استنتاج كرد كه بيانگر هم ارزي ماده و انرژي باشد. انرژي (E) مساوي است با جرم اجسام (m) ضربدر سرعت نور (c) به توان 2 E = mc2. . معهذا، اين پوينكار بود كه در سال 1900 براي اولين بار ‹‹ هم ارزي انرژي›› را در قالبي كه تفاوت اندكي با گذشته داشت، به صورت زير به چاپ رساند: m = E / c2همچنين به مبحث اولويت نسبيت مراجعه شود.

}} همچنين مراجعه شود به| تاريخ نسبيت خاص{{

[ویرایش] سالهاي مياني

 اینشتین در کنفرانس سالوی در سال 1911
اینشتین در کنفرانس سالوی در سال 1911

انيشتن در سال 1906 به درجه بازرس فني درجه دو ارتقا يافت. به انيشتن در سال 1911 امتياز Privatdozent (استادي دانشگاه افتخاري) در شهر برن سوئيس داده شد. در خلال آن زمان، انيشتن در مقاله اي كه درباره پديده تلون موشكافانه نوشت چرايي آبي بودن رنگ آسمان را توصيف كرد. اين مقاله تاثير انباشتي انتشار نور از طريق مولكولهاي مجزا در اتمسفر را نشان مي دهد.

[۱۳] انيشتن در سال 1911 اولين دانشيار دانشگاه زوريخ شد و ظرف مدت كوتاهي پس از آن استاد بخش زبان آلماني دانشگاه چارلز پراگ شد. انيشتن در زماني كه در پراگ بود، يك مقاله اي منتشر كرد و طي آن از منجمان خواست تا دو پيش بيني مرتبط با نظريه نسبيت در حال تكامل او را مورد آزمايش قرار دهند. مورد اول خميدگي نور در ميدان گرانشي بود كه در هنگام خورشيد گرفتگي قابل اندازه گيري است و مورد دوم به قرمزي گراييدن خطوط طيف نور خورشيدي درمقايسه با خطوط طيف نور توليد شده در سطح زمين بود. يك منجم جوان آلماني، به نام اروين فروندليخ، شروع به همكاري با انيشتن كرد و به ديگر منجمان سراسر جهان در مورد آزمايشهاي نجومي انيشتن هشدار داد. [Crelinsten, Jeffrey, "Einstein's Jury: The Race to Test Relativity," Princeton University Press, 2006] </ref> انيشتن در سال 1912 به زوريخ بازگشت تا استاد دانشگاه ETH زوريخ شود. در آن زمان، با مارسل گراسمن رياضي دان، كه او را با هندسه ريماني آشنا ساخت،همكاري نزديكي داشت. انيشتن در سال 1912، از زمان به عنوان بعدچهارم ياد كرد؛ (هر چند كه پيش از او نيز ه. جي. ولز به سال 1895 و در ‹‹ماشين زمان›› اين مساله را مطرح كرده بود.

انيشتن در سال 1914، يعني دقيقا اندكي قبل از آغاز جنگ جهاني اول در برلين اقامت داشت و استاد دانشگاه بود و در آن زمان به عضويت آكادمي علوم پروس درآمد. او تابعيت پروسي را پذيرفت. او از سال 1914 تا 1933 به عنوان مدير موسسه كايزر ويلهم كه در زمينه فيزيك در برلين فعاليت مي كرد، مشغول به كار بود. او همچنين از سال 1920 تا 1946 سمت استاد استثنايي را در دانشگاه ليدن به عهده داشت و اغلب در آنجا به عنوان مهمان ايراد سخنراني مي كرد.

انيشتن در سال 1917، مقاله اي ‹‹ در باب سازوكار كوانتومي انرژي تابشي››" ("Zur Quantentheorie der Strahlung," Physkalische Zeitschrift 18, 121–128) را به چاپ رساند. او در اين مقاله مفهوم گسيل برانگيخته، را كه تقويت نور در ليزر را ميسر مي سازد، مطرح كرد. او همچنين در همان سال مقاله اي را منتشر ساخت كه در آن از نظريه نسبيت عام براي الگو دادن به رفتار كل جهان استفاده كرد و زمينه را براي ]]كيهان شناسي|كيهان شناسي]] جديد مهيا ساخت. او در اثر خودش ‹‹بزرگترين اشتباه››؛ يعني ثوابت جهان شناختي را كه خود توصيف كرده بود را خلق كردد.

در14 مي 1904 اولين پسر آلبرت و ميلوا؛ يعني هانس آلبرت انيشتن به دنيا آمد. دومين پسر آنها، ادوارد انيشتن در 28 ژوئيه 1910 چشم به دنيا گشود. هانس آلبرت استاد مهندسي هيدروليك دانشگاه كاليفرنيا، بركلي شد. او تعامل كمي با پدرش داشت، اما به موسيقي و دريانورديعاشقانه مي پرداخت. برادر كوچكتر ؛ يعني ادوارد قصد داشت به حرفه روانكاوي فرويدي بپردازد، اما به خاطر اسكيزوفرني به پناهگاه سپرده شد و در پناهگاه از دنيا رفت. َ انيشتن در 14 فوريه 1919 ميلوا را طلاق داد و در 22 ژوئيه 1919 با دختر عمه خود السا لونتهال ازوداج كرد. (انيشتن متولد مي شود: لونتهال نام خانوادگي اولين شوهر او، يعني ماكس بود). السا اولين دختر خاله و دومين دختر عمه آلبرت محسوب مي شد. او سه سال از آلبرت كوچكتر بود و پس از آنكه آلبرت به درهم ريختگي عصبي جزيي و بيماري معده شديد مبتلا شد او را تا وقتي كه سالم شود ، پرستاري كرد. ازدواج اين دو فرزندي در بر نداشت.

"دستاوردهای موفق تئوری اینشتین"، در 10 نوامبر 1919 در نیویورک تایمز اعلام شده است.
"دستاوردهای موفق تئوری اینشتین"، در 10 نوامبر 1919 در نیویورک تایمز اعلام شده است.

[ویرایش] نسبيت عام

}} همچنين مراجعه شود به| تاريخ نسبيت عام{{

انيشتن در نوامبر سال 1915 يك سري سخنراني هايي در آكادمي علوم پروس ايراد كرد كه در آن نظريه جديد گرانش، موسوم به نسبيت عام را مطرح كرد. او در آخرين سخنراني اي كه ايراد كرد معادله اي را مطرح كرد كه جانشين قانون جاذبه نيوتون شد، معادله ميدان انيشتن. [۱۴] اين نظريه قائل به اين است كه نه تنها كساني كه يا يك سرعت ثابت در حركتند، بلكه تمامي ناظران يكسان و هم ارز هستند. در نسبيت عام، گرانش ديگر نيرو محسوب نمي شود (مانند قانون جاذبه نيوتون)، بلكه آن نتيجه خميدگي مكان- زمان است.

1919 کسوف
1919 کسوف

به خاطر جنگ، مقالاتي كه انيشتن در مورد نسبيت عام چاپ كرده بود، در خارج از آلمان در دسترس نبود. خبر نظريه جديد انيشتن توسط فيزيك دانهاي هلندي [[هنريك لورنتز|هنريك آنتون لورنتز و پل اهرنفست و همكار آنها ويليام دو سيتر كه مدير رصد خانه ليدن بود، به منجمان انگليسي زبان در انگليس و آمريكا رسانده شد. در انگليس، آرتور استنلي ادينگتون كه دبير انجمن نجوم سلطنتي از دو سيتر خواست تا يك سري مفالاتي به زبان انگليسي به نفع منجمان بنويسد. نظريه جديد او را مجذوب خود ساخته بود و از اين رو يكي از مدافعان و مبلغان اصلي نسبيت شد. .[۱۵] اغلب منجمان هندسي سازي گرانش توسط انيشتن را نمي پسنديدند و معتقد بودند پيش بيني هاي او در مورد خميدگي نور و به قرمزي گرايي گرانشي درست از آب در نخواهد آمد. در سال 1917، منجمان رصد خانه ويلسون در كاليفرنياي جنوبي نتايج تحليل طيف نور را كه در ظاهر نشان مي داد كه در پرتو خورشيد به قرمزي گرايي گرانشي وجود ندارد، منتشر كردند. .[۱۶] در سال 1918، منجمان رصد خانه ليك در شمال كاليفرنيا تصاويري از خورشيدگرفتگي اي كه در ايالات متحده قابل رويت بود گرفتند. پس از پايان جنگ، آنها نتايج بررسي هاي خود را اعلام كردند و مدعي شدند كه پيش بيني نسبيت عام انيشتن در خصوص خميدگي نور اشتباه بوده است. با اين حال آنها به خاطر خطاهاي احتمالي فراوان، هيچگاه اقدام به چاپ نتايجي كه به دست آورده بودند نكردند. .[۱۷]

آرتور استنلي ادينگتون، طي سفرهايي كه درماه مي سال، 1919 در زماني كه خورشيد گرفتگي اي در بريتانيا رخ داد، به سوبرال سيارا برزيل و جزيره پرينسيپ در ساحل غربي آفريقا داشت، اندازه گيري خميدگي گرانشي عدسي نور ستاره را به هنگام عبور از نزديكي خورشيد تحت نظارت داشت و در نهايت به اين نتيجه ر سيد كه محل قرار گرفتن ستاره از خورشيد دورتر است. اين حالت عدسي گرايي گرانشي ناميده مي شود و وضعيت ستاره هاي مشاهده شده دو برابر حالتي بود كه فزيك نيوتني پيش بيني اش را مي كرد. معهذا، اين حالت با پيش بيني هم ارزي ميداني انيشتن (هم ارزي ميداني) نسبيت عام همخوان بود. ادينگتون اعلام كرد كه نتايج به دست آمده پيش بيني انيشتن را تاييد مي كند و ‹‹ مجله تايمز›› در هفتم نوامبر آن سال با اتنخاب تيتر زير تاييد شدن پيش بيني انيشتن را گزارش كرد: ""انقلابي در علم، نظريه اي جديد در مورد جهان، ايده هاي نيوتن اعتبار خود را از دست مي دهد."" ماكس بورن، برنده جايزه نوبل از نسبيت عام به عنوان ‹‹ بزرگترين دستاورد و شاهكار تفكر بشري در مورد طبيعت›› بر شمرد و پل ديراك نيز كه يكي از برندگان جايزه نوبل است، از آن به عنوان ‹‹ بزرگترين اكتشاف علمي آن زمان›› ياد كرد. [۱۸] اين اظهار نظرها و تبليغات متعاقب از آن، باعث شهرت و معروفيت انيشتن شد. او در سطح جهاني معروف شد كه موفقيت استثنايي و خاصي براي يك دانشمند محسوب مي شود.


با اين حال هنوز هم بسياري از دانشمندان به دلايل مختلفي كه شامل دلايل علمي (مخالفت با تفسير انيشتن از آزمايش هاي انجام شده، اعتقاد به اتر و يا ضرورت وجود ملاك مطلق) و دلايل رواني- اجتماعي (محافظه كاري، يهود ستيزي) مي شد، نظريات انيشتن را نمي پذيرفتند. به نظر انيشتن، اغلب مخالفتهايي كه با نظريه او مي شد، از جانب آزمايش باوراني بود كه درك ناچيزي از نظريه مطرح شده داشتند.

.[۱۹] 

شهرتي كه انيشتن بعد از چاپ مقاله 1919 دست آورده بود، باعث شد بسياري از دانشمندان نسبت به ابراز نفرت و انزجار كنند و نفرت و انزجار برخي از آنها حتي تا دهه 30 نيز ادامه يافت. مباحث زيادي در مورد ابراز انزجار نسبت به شهرت و معروفيت انيشتن وجود دارد، بويژه در ميان آن دسته: از فيزيك دانان آلماني كه بعد ها جنبش ضد انيشتني ‹‹ دويچه فيزيك›› را در مقدمه Klaus Hentschel ؛ يعني ‹‹ فيزيك و سوسيالسم اجتماعي›› به راه انداختند:

  An anthology of primary sources (Basel: Birkhaeuser, 1996), on p.lxxi.
براي آگاهي از نگرش ها و مباحث منجمان در مورد نسبيت به منبع زير مراجعه كنيد: 

Jeffrey Crelinsten, Einstein's Jury: The Race to Test Relativity (Princeton University Press, 2006), esp. chpts. 6, 9, 10 and 11.</ref>

انيشتن در 30 مارس سال 1921، يعني همان سالي كه برنده جايزه نوبل شد،  براي ايراد سخنراني در مورد نظريه جديد نسيبت به نيويورك رفت.   اگرچه امروزه انيشتن به خاطر فعاليتهايش د رمورد نسبيت شهرت يافته، اما جايزه نوبل به خاطر كارهاي او در مورد ‹‹ تاثير فتو الكتريكي›› به او اعطا شد؛ چرا كه در مورد نسبيت عام در آن زمان هنوز اختلاف نظر وجود داشت.  هيات نوبل با خود به اين نتيجه رسيند كه اشاره به آن نظريه انيشتن در نوبل  كه اختلاف نظر و مخالفت در مورد آن كمتر است، بيشتر مورد قبول جامعه علمي واقع خواهد شد. 

[ویرایش] تفسير كوپنهاگن

اینشتین و نایلز بوهر در طول دهه ا920 بر سر نظریه کوانتم اختلاف دارند. این عکس توسط پاول ارنفست در دسامبر سال 1925 در خلال سفر وی به لایدن گرفته شده است
اینشتین و نایلز بوهر در طول دهه ا920 بر سر نظریه کوانتم اختلاف دارند. این عکس توسط پاول ارنفست در دسامبر سال 1925 در خلال سفر وی به لایدن گرفته شده است

در سال 1909 انيشتن در حضور جمعي از فيزيك دانان، مقاله اي تحت عنوان

(Über die Entwicklung unserer Anschauungen über das Wesen und die Konstitution der Strahlung) 

‹‹ شكل گيري نظريات و عقايد ما در مورد اجزاي سازنده و ماهيت انرژي تابشي›› درمورد تاريخ ‹‹اتر درخشان/ نظريات اتر›› و مهمتر از آن در مورد اندازه گيري نور ارائه كرد. انيشتن در اين مقاله و مقاله اي كه پيش از آن در سال 1909 ارائه كرده بود، نشان داد كه كوانتوم ‹‹ انرژي›› كه توسط ‹‹ماكس پلانك›› مطرح شده، نيز حامل ‹‹ مقدار حركت›› مشخص و معيني بوده و از بسياري جهات به گونه اي عمل مي كرد كه گويي آنها ذرات مستقل و خاصي بوده اند. اين مقاله نشانگر ارائه مفهوم جديد و بي سابقه ‹‹ فوتون›› بود ( اگرچه اين اصطلاح چندين سال بعد و طي مقاله اي به سال 1926 توسط ‹‹ گيلبرن ن. لوئيز›› مطرح شد). حتي مهمتر از آن اين است كه انيشتن نشان داد كه نور مي بايست ‹‹ به طور همزمان›› يك موج و يك ذره باشد. انيشتن همچنين بدرستي پيش بيني كرد كه فيزيك در آستانه انقلابي قرار داشت كه ايجاب مي كرد آنها اين ‹‹ دوگانگي موج- ذره/ ماهيتهاي دوگانه›› نور را يكسان و واحد سازند. با وجود اين، پيشنهاد خود او براي راه حل يعني اينكه هم ارزي هاي مطرح شده توسط جيمز ماكسول براي ميدانهاي الكترومغناطيسي تعديل شوند تا زمينه براي راه حلهاي موجي كه با غرايب ميداني عجين هستند، فراهم شود، هيچگاه بسط و توسعه نيافت. اين در حالي است كه اين پيشنهاد بر نظريات ‹‹ موج آزمايشي›› ‹‹ لوئيز دي بروگلي›› در ارتباط با ‹‹ مكانيك كوانتوم›› تاثير داشته است.

[ویرایش] جبر باوري=

با نشستن نظريه جديد ‹‹ مكانيككوانتوم›› به جاي نظريه كوانتوم اوليه كه از اواسط دهه 30 قرن 20 آغاز شد، انيشتن اعتراضات خود را نسبت به ‹‹ تفسير كوپنهاگن›› از هم ارزي هاي جديد مطرح كرد. مخالفت و اعتراض انيشتن در اين باره تا آخر عمرش ادامه يافت. به باور اكثريت افراد علت اين مخالفت و اعتراض اين بوده است كه انيشتن فردي جبر باور و انعطاف ناپذير بوده است؛ ( مراجعه شود به: جبر باوري علمي/ جبر باوري). آنها به نامه اي اشاره مي كنند كه انيشتن در سال 1926 به ‹‹ ماكس بورن›› نوشته و در آن آورده است:

مكانيك كوانتوم قطعا مخالف آن چيزي است كه تاريخ هميشه اما را به آن مي خواند. اما صدايي از درون به من مي گويد كه اين هنوز چيز حقيقي نيست. نظريه چيزهاي زيادي مي گويد، اما هرگز ما را گامي به راز ‹‹ آن قديمي ترين›› نزديك نمي كند. من به هر حال معتقد هستم كه ‹‹خداوند›› نرد بازي نمي كند..

در جواب به اين نوشته، نيلز بوهر كه در مورد نظريه كوانتوم با انيشتن اختلاف نظر شديي داشت، خطاب به انيشتن چنين گفت: ‹‹ از تعيين تكليف كردن براي خدا دست بكش››. ‹‹ مناظرات بوهر- انيشتن›› در مورد جنبه هاي اساسي مكانيك كوانتوم در ‹‹ كنفرانس هاي سولواي›› انجام مي شد. بخش مهم ديگري از ديدگاه انيشتن مقاله مشهوري است كه در سال 1953 توسط انيشتن، پودولسكي و روزن نوشته شد. [۲۰] به زعم برخي فيزيك دانان اين مقاله يكي ديگر از مواردي است كه اين نظريه را تقويت مي كند كه انيشتن جبر باور بوده است.

البته جا دارد از نظر كاملا متفاوت انيشتن در مورد ارتودوكسي كوانتوم دفاع كرد. خود انيشتن گفته هاي بيشتري در اين زمينه منتشر كرد و اظهار نظر گيرايي و قاطعانه اي توسط يكي از هم عصران او؛ يعني وولف گانگ پولي صورت پذيرفت. نقل قولي با مضمون ‹‹ خداوند نرد بازي نمي كند›› كه در بالا به آن اشاره شد، در ابتداي كار انيشتن و توسط او مطرح شده بود، اما بيانيه ها و گفته هايي كه بعد ها از انيشتن داريم حول موضوعات ديگري مي چرخد. The Wolfgang Pauli quotation is as follows:[۲۱] نقل قول وولف گانگ به شرح ذيل است: [۲۲]

.. من نمي توانستم چه در آن زمان كه شما در مورد انيشتن در نامه اي يا دست نوشته اي صحبت مي كرديد، او را شناسايي كنم. به نظرم چنين مي آمد كه شما يك انيشتن احمق براي خود ترسيم كرده ايد و با كبكبه و دبدبه خاصي او را به زمين كوبيده ايد. بويژه آنكه انيشتن مفهوم ‹ جبر باوري› را آنگونه شما ها مطرح مي كنيد، اساسي و بنيادين در نظر نمي گرفته است ؛ (همان طور كه خودش به كرات اين موضوع را براي من بازگو كرده است). او ‹ با استدلال مي گويد› كه براي پذيرش نظريات معيارهايي را به كار مي بندد. سوال اين است كه ‹‹ آيا اين به غايت جبرباورانه است؟... او خيلي هم از دست تو ناراخت نبود، فقط مي گفت تو آدمي هستي كه به گفته هاي كسي گوش نمي دهي.

.
(emphasis due to Pauli)

[ویرایش] نقص و واقع گرايي=

بسياري از اظهار نظرات نيان شده توسط انيشتن حكايت از اعتقاد او به ‹‹ ناقص›› بودن مكانيك كوانتوم است.

 This was first asserted in the famous 1935 Einstein, Podolsky, Rosen (EPR paradox) paper,[۲۳] and it appears again in the 1949 book Albert Einstein, Philosopher-Scientist.[۲۴]

اين مساله براي اولين بار در مقاله مشهوري كه در سال 1935 توسط انيشتن، پودولسكي و روزن ‹‹ EPR paradox›› نوشته شد، مطرح گرديد.

,[۲۵] 

و براي بار دوم در كتابي تحت عنوان ‹‹ آلبرت انيشتن، فيلسوف - دانشمند›› به سال 1949 عنوان شد. .[۲۶]The "EPR" مقاله تحت عنوان ‹‹ آيا توصيف مكانيكي كوانتوم و واقعيت فيزيكي را مي توان كامل در نظر گرفت؟ بود و در آن چنين نتيجه گيري شد: ‹‹ از آنجايي ما نشان داده ايم كه عملكرد موج توصيف كاملي از واقعيت فيزيكي را به دست نمي دهد، ما اين سوال را كه آيا چنين توصيفي وجود دارد يا خير حل نشده و بي پاسخ رها كرديم. با اين حال، به اعتقاد ما چنين نظريه اي ممكن و ميسر است››. In the Schilpp book,[۲۷] كه از تحليل آماري در كارهايش در ارتباط با پشنهاد براون و مقالاتي كه پيش از سال 1905 به چاپ رسيده بود، استفاده مي كرد. انيشتن حتي وحدت گيبز را كشف كرده بود. معهذا، بنا به گفته اكثر فيزيكدانها او بر اين باور بود كه بي علت انگاري يكي از معيارها براي مطرح كردن اعتراض قاطعانه به نظريه فيزيكي است. دليلي كه پولي ارائه مي كند در تضاد با اين باور است، و گفته هاي خود انيشتن بيانگر آن است كه او بر عدم تكامل به مثابه دغدغه اصلي خود تمركز و تاكيد داشت.

اخيرا تمايل و گرايش ما به اين حرفه بيشتر شده است. جان استوارت بل در تحقيقاتي كه در مورد انيشتن، پودولسكي و روزن انجام داد، به نتايج جالب توجه (تئورم بل) و نابرابري بل بيشتري دست يافت. بر اساس تحليل EPR در مورد عقايد و تفكراتي كه در خصوص نتايج قابل استنتاج از اين مساله بيان شده، تفاوت و اختلاف وجود دارد. به زعم بل، نامكاني كوانتوم محرز شده است؛ اين در حالي است كه ديگران قائل به مرگ عليت باوري هستند.

[ویرایش] خلاصه

اينكه باور و اعتقاد قلبي انيشتن چه باشد كاري ندارم، اما او پذيرفت كه نظريه كوانتوم بهترين نظريه موجود بود، }} نقل قول نياز است{{، در عين حال او در پي يافتن دليل ‹‹ جامع ›› تري بود؛ يعني دليلي كه يا بار عليت باوري بيشاري داشته باشد يا دليلي كه اصولي تر علت احتمالات را به شيوه اي منطقي تبيين كند. او نه مي توانست از اين باور دست بكشد كه فيزيك قوانين حاكم بر ‹‹ حقيقيات›› را توصيف و تعريف مي كند و نه مي توانست از اين عقيده دست بردارد كه هيچ توضيحاتي وجود ندارد كه دربردارنده تناقض باشد و اين مساله موفقيت هاي او را از طريق شرح و توصيف كوانتوم نوري، نسبيت، اتم و جاذبه براي او در پي داشت.

[ویرایش] آمار بوزه- انيشتن

انيشتن در سال 1924 مقاله كوتاهي از يك فيزيكدان جوان هندي به نام ساتيندرا ناس بوزه دريافت كرد كه در آن جوان هندي نور را به عنوان گاز فوتون معرفي كرده بود و از انيشتن خواسته بود در چاپ و نشر اين عقيده به او كمك كند. انيشتن پي برد كه همان آمار مشابه در مورد اتم نيز قابل اطلاق است؛ بدين ترتيب او مقاله اي را به آلماني (كه بعدها زبان مشترك فيزيك شد) منتشر كرد و در آن به توصيف مدل بوزه و مفاهيم آن پرداخت. آمار بوزه- انيشتن حالا هر گونه تجمع اين ذرات غير قابل تمييز موسوم به بوسون ها را توصيف مي كند. پديده ]]چگالش بوزه- انيشتن]] در دهه 20 قرن بيستم توسط بوزه و انيشتن پيش بيني شده بود و اساس آن بر مبناي كارهاي بوزه بر روي سازوكار آماري فوتونها قرار داشت كه بعدها انيشتن به كارهاي بوزه شكل مشخصي داده، و آن را تعميم داد. اولين چگالي از اين نوع در گازهاي قليايي به سال 1995 در دانشگاه كالرادو در بولدر به وسيله اريك كرنل و كارل ويمن مطرح شد؛ هر چند كه چگالي بوزه- ايشتن مدتها پيش و از دهه 30 در ]]هليوم-4]] سوپر فلويد مشاهده شده بود. .الگو:Fact كليات اصلي تهيه شده توسط انيشتن در مورد اين نظريه در آگوست 2005 در كتابخانه دانشگاه ليدن كشف شد. .[۲۸]

انيشتن همچنين در شكل گيري پراكندگي كوانتوم بولتسمانا، كه يك مدل تركيبي كلاسيك و كوانتوم مكانيكي گاز بود، به اروين شرادينگر كمك كرد. البته انيشتن متوجه شد كه اين مدل در مقايسه با مدل بوزه- انيشتن از اهميت كمتري برخوردار است؛ بدين ترتيب انيشتن از گنجاندن نام خود در مقاله شرادينگر خودداري كرد.

[ویرایش] يخچال انيشتن

 انيشتن و لئو سزيلارد طرح يخچال انيشتن را ثبت كردند
انيشتن و لئو سزيلارد طرح يخچال انيشتن را ثبت كردند

انيشتن و يكي از دانشجويان سابق او لئو سزيلارد در سال 1926 يخچال انيشتن را با هم و مشتركا اختراع كردند.]].[۲۹] در 11 نوامبر 1930 ،1،781،541 به سبب ساخت يخچال به آلبرت انيشتن و لئو سزيلارد اعطا شد. اختراع ثبت شده شامل يك چرخه يخچال ترموديناميك مي شد كه بدون داشتن قطعات محرك سرما توليد مي كرد، تحت فشار دائم قرار داشت و تنها خروجي آن گرما بود. در چرخه يخچال از آمونياك، بوتان و آب استفاده مي كرده اند.

[ویرایش] جنگ جهاني دوم

زماني كه آدولف هيتلر در ژانويه 1933 به قدرت رسيد، انيشتن در مقام يك استاد مدعو در ]]دانشگاه پرينستون]] تدريس مي كرد. انيشتن به دنبال دعوتي از جانب آبراهام فلكسنر، كه يك مربي آمريكايي بود، در دسامبر 1932 به اين سمت دست يافت. در سال 1933، نازي ‹‹قانون احياي خدمات شهري›› را تصويب كرد كه به موجب آن تمامي اساتيد يهودي دانشگاهها كار خود را از دست دادند و در سراسر دهه 30 تلاش گسترده اي به رهبري فيليپ لنارد و جونز استاركبرندگان جايزه نوبل شد تا به كار انيشتن برچسب ‹‹ فيزيك يهودي›› بزنند و آن را ضد ‹‹آلمان›› يا ‹‹فيزيك آريايي›› معرفي كنند. با كمك SS، طرفداران ‹‹دويچه فيزيك›› اقدام به چاپ جزوات و متوني كردند تا نظرات انيشتن را تحثير و لكه دار كنند و نيز كوشيدند تا فيزيكدانان آلماني، بويژه ورنر هايزنبرگ را كه تحت تلمذ او بودند تحريم سياسي كنند. انيشتن از تابعبت پروسي چشم پوشيد و در ايالات متحده ماند و در آنجا اقامت دائم به او اعطا شد. انيشتن سمتي را در موسسه مطالعات پيشرفته در پرينستون، نيو جرسي كه يك موسسه تازه تاسيس بود، پذيرفت و در آنجا تمام حواس خود را متوجه شرح و بسط ‹‹ نظريه ميدان يكنواخت كرد (به قسمت زير مراجعه فرماييد). اگرچه انيشتن تابعيت سوئيسي خود را حفظ كرده بود، در سال 1940 تابعيت آمريكا را پذيرفت.

در سال 1939، به تشويق سزيلارد،نامه انيشتن- سزيلارد انيشتن نامه اي به رئيس جمهور فرانكلين دلانو روزولت نوشت و از او خواست تا در مورد شكافت اتمي براي اهداف نظامي به مطالعه بپردازد؛ چرا كه آنها هراس اين را داشتند كه دولت نازي مي تواند اولين دولتي باشد كه سلاح اتمي را به بهره برداري مي رساند. روزولت تحقيقات نه چندان گسترده اي را در مورد اين موضوع شروع كرد كه سرانجام به پروژه منهتن تبديل شد. انيشتن خودش روي پروژه ساخت بمب كار نكرد، معهذا به گفته لينوس پالينگ بعدها از امضا و تنظيم نامه فوق الذكر ابراز پشيماني كرده است. .[۳۰]

كميته عمليات نجات ملي در سال 1933 به درخواست آلبرت انيشتن و به منظور كمك رساني به مخالفان آدولف هيتلر تاسيس شد.

جهت كسب اطلاعات بيشتر به بخش زير و قسمتي كه در مورد عقايد سياسي انيشتن است، مراجعه فرماييد.

[ویرایش] نظريه ميدان يكنواخت

}} اصلي| نظريات ميدان يكنواخت كلاسيك{{ پس از شرح و بسط نظريه نسبيت، تلاشهاي تحقيقاتي انيشتن عمدتا شامل يك سري اقدامات جهت تعميم نظريه نيروي جاذبه بود كه به منظور يكپارچه ساختن و آسان سازي قانون فيزيك، بويژه نيروي جاذبه و الكترومغتاطيسم بود. او در سال 1950 به تشريح اين كار پرداخت، و در يك مقاله ‹‹علمي آمريكايي›› از آن تحت عنوان ‹‹ نظريه ميدان يكنواخت ]] ياد كرد. راهنما و الهام بخش انيشتن اين نظر و عقيده بود كه يك منبع واحد براي كل قوانين فيزيكي وجود دارد.

انيشتن در تحقيقاتش در مورد نظريه نسبيت عام به طور فزاينده اي منزوي و از ديگران جدا شد و تلاشهاي او در نهايت عقيم و بي نتيجه بود. بويژه، انيشتن در پيگيري وحدت نيروهاي اساسي، به طور كل كارهاي انجام شده در جامعه فيزيك را ناديده گرفت (و بالعكس)؛ بويژه كشف قوي و نيروي اتمي ضعيف كه تا حدود 1970؛ يعني 15 سال پس از مرگ انيشتن به طور مستقل شناخته نشده بود. هدف انيشتن از يكپارچه سازي قوانين فيزيك تحت لواي يك الگوي واحد هنوز هم براي يكپارچه سازي نيروها به قوت خود باقي است.

تصویر:Einstein house in Princeton.jpg
خانه دوطبقه اینستین در با چهارچوب سفیدو ایوان جلوی به سبک احیای یونانی، در پرینستون، نیوجرسی (112 Mercer Street)

[ویرایش] سالهاي آخر

در سال 1948، انيشتن در كميته تازه تاسيسي كار مي كرد كه بعدها همان كميته سنگ بناي تاسيس دانشگاه برنديس شد. در همان سال و به تاريخ 11 فوريه يوسف كارش پورتره انيشتن را كشيد. دولت اسرائيل در سال 1952 به انيشتن پيشنهاد داد كه سمت معاونت رياست جمهوري اين كشور را بپذيرد. او پيشنهاد اسرائيلي ها رد كرد. بنا به باور عموم، انيشتن تنها شهروند آمريكايي است كه عليرغم خارجي بودن سمت رئيس دولت بودن به او پيشنهاد شده است. رد كردن پيشنهاد مزبور توسط انيشتن احتمالا ناشي از مخالفت او با برخي سياستهاي اسرائيل در خلال جنگ استقلال يهود بوده است. انيشتن به اتفاق تني جند از ديگر رهبران يهودي مقيم آمريكا، با گذاردن امضاي خود پاي نامه اي، هروت تحت رهبري منانخم بگين را به سبب اتخاذ سياست و فلسفه ‹‹نازي و فاشيستي››مورد انتقاد قرار داد. .[۳۱]انيشتن در 30 مارس 1953 ميدان (فيزيك) يكنواخت تجديد نظر شده خود را منتشر كرد.

او در ساعت 1:15 نيمه شب در تاريخ 18 آوريل 1955 بر اثر خون ريزي دروني، كه به دنبال پارگي يكي از آنورسيم هاي آئورتي اتفاق افتاد در پرينستون نيو جرسي در سن 76 سالگي درگذشت و با درگذشت او نظريه نسبيت عام حل نشده باقي ماند. تنها فرد حاضر در بستر مرگ انيشتن يك پرستار يبمارستان بوده است كه گفته است: ‹‹انيشتن لحظاتي قبل از مرگش چند كلمه اي به آلماني به صورت نامفهوم گفته است و او متوجه نشده است كه انيشتن چه مي گويد.›› مطابق وصيتش در همان روزي كه درگذشت بدون تشريفات در ترنتون، نيوجرسي جسد سوزان و خاكسترهاي جنازه او را در محل ناشناخته اي پراكندند.

دكتر توماس استولتز هاروي كه مغز را درآورده و نگه داري مي كرد، كالبد شكافي بر روي انيشتن انجام داد. هاروي هيچ جيز غير طبيعي و خاصي در مغز انيشتن نيافت، اما تحقيقات بيشتري كه در سال 1999 توسط يك گروهي در دانشگاه مك مستر انجام شد، آشكار ساخت كه بخش آپر كيولم آهيانه اي او از بين رفته است و در عوض لوب پيش گاهي زيرين او 15% عريض تر از حد معمول و طبيعي است. [۳۲]تفكر رياضيات و دقيق، تشخيص فضايي- بصري و تصويرپردازي حركات دربخش آهيانه اي زيرين صورت مي گيرد. همچنين سلولهاي گليكال مغز انيشتن 73% بيشتر از مغز آدم معمولي بوده است.

[ویرایش] عقايد و اعتقادات=

[ویرایش] عقايد مذهبي

تصویر:Tagore-einstein2.jpg
Rabindranath Tagore او را مشاهده مي كنيد كه در جلسه مناظره و مباحثه اي در تاريخ 14 جولاي 1930 كه در سطح گسترده اي تبليغ مي شد، حضور دارد. انيشتن از سال 1934 عضو پيوسته افتخاري انجمن انتشاراتي عقل باور بود و نيز يكي از عاشقان فرهنگ اخلاقي محسوب مي شد.

.[۳۳] He served on the advisory board of the First Humanist Society of New York.[۳۴][۳۵]

[ویرایش] نقل قولهايي از انيشتن درباره مذهب

‹‹ مذهب آينده مذهب جهاني خواهد بود، كه از حد خداوند فردي فراتر خواهد رفت و دگم انديشي و علام كلام در آن راه نخواهد يافت. اين مذهب هم بعد طبيعي و هم بعد روحاني انسان را پوشش خواهد داد و بايد در هيات يك مجموعه واحد معنادار بر مبناي حس مذهبي برخاسته از تجربه تمامي موضوعات طبيعي و روحاني استوار گردد. بوديسم با اين توصيفات تطابق و همخواني دارد. اگر مذهبي وجود داشته باشد كه بتواند نيازهاي علمي امروزين را برآورده سازد، آن مذهب بودسيم است.›› [۳۶]

‹‹ هر چند كه من بچه اي بودم كه والديني كاملا بي دين (يهودي) داشتم، با اين حال، ديندار عميقي شدم، معهذا اين دينداري نيز در سن دوازده سالگي به ناگه پايان يافت.›› [۳۷]
‹‹ به نظر من اينطور نيست كه مذعب و علم بالضروره دشمن طبيعي يكديگر باشند، بلكه در حقيقت، به گمان من بين اين دو رابطه بسيار نزديكي وجود دارد. علاوه بر اين، به گمان من علم بدون مذهب سست و ضعيف است و بالعكس، مذهب بدون علم كور است و بي ديد. هم علم مهم است و هم مذهب و اين دو بايد دست در دست يكديگر پيش روند. ››[۳۸]
‹‹ يهودي اي كه ايمانش را درجريان زندگي اش نمايان مي سازد يا حتي كسي كه مذهب وآيين ديگر بر مي گزيند، باز هم يهودي محسوب مي شود.›› [۳۹]

در بزرگسالي او مذهب خود را ‹‹مذهب در مفهوم جهاني›› قلمداد مي كند. ".[۴۰]

او در ‹‹ جهاني كه من مي بينم›› چنين مي آورد:

‹‹ كمتر مي توان در ميان مغزهاي ژرف و كامل علمي كسي را يافت كه احساس مذهبي خاصي از خود نداشته باشد، اما بي شك اين نوع مذهب با مذهب افراد ساده لوح فرق دارد، در نظر آدم ساده لوح خدا موجودي است كه انسان اميد دارد از عناياتش بهره مند گردد و از مجازاتش هراس به دل داشته باشد؛ تعالي بخشيدن به يك حس است: مانند كودكي كه حسي را در پدرش تعالي مي بخشد، موجودي كه انسان با او تا حدودي رابطه شخصي دارد، حال هر چه قدر هم اين رابطه توام و آميخته با ترس و خشيت هست باشد. اين در حالي است كه دانشمندان قائل به حس و مفهوم عليت جهاني هستند. در نظر چنين فردي، هر ذره از آينده به همان ميزان بايسته و معين است كه گذشته. در اخلاق هيچ چيز الاهي و آسماني وجود ندارد؛ بلكه اخلاق صرفا يك امر بشري است. احساس مذهبي او در هيات يك تحير و شگفتي پرشور و مجذوبانه چهره مي نمايد كه در هماهنگي كامل با قوانين طيبعت است و نوعي خرد يا تفوق و برتري چنان والايي را در خود دارد كه تمامي افكار و اعمال نظام مند بشر در قياس با آن چيزي است به غايت بي ارزش و بي سنگ.›› [۴۱]

انيشتن در پاسخ به سوال تلگرامي رابي هاربرت سينت گلداستين از نيويورك كه از او پرسيده :‹‹ آيا به خداوند ايمان داري؟ بس كن›› كه جواب 50 كلمه اي مي طلبيد، چنين گفت: ‹‹ من به خداي ]]اسپينوزا]] ايمان دارم كه در هماهنگي كامل با قوانين كيهاني خود را به ما مي نماياند، نه خدايي كه تمام هم و غمش سرنوشت بشر و كرده هاي اوست.›› توجه داشته باشيد كه انيشتن پاسخ اين فرد را تنها در 25 كلمه (به آلماني) مي دهد. اسپينوزا يكي از وحدت وجود بود.

[ویرایش] فلسفه علم

در ‹‹ تفسير كوپنهاگ››بخش (1.3.2) فوق الذكر، به موضع حقيقي انيشتن نسبت به نظريه كوانتوم؛ يعني مخالفت با آن اشاره رفته است. نقل قول معروف ‹‹ خدا نرد بازي نمي كند›› اغلب براي دفاع از اين عقيده و باور غالب مورد استفاده قرار مي گيرد كه او از اين نظريه به خاطر بي علت انگاري خوشش نمي آمد.

ديگران دفاع جانانه اي از نظر و باور مخالف آن مي نمايند. آنها خاطر نشان مي سازند كه نقل قول ‹‹نرد›› در سال اول كشف نظريه كوانتوم مطرح شد و در 30 سال بعدي زندگي او، ديگران خيلي برايشان سخت بود كه همان باور و نظر را از او در مورد نظريه كوانتوم بشنوند. انيشتن به جاي آن، بر مفهوم مستقل موضوع ‹‹عدم تكامل››تاكيد و تمركز داشت. اين توجه و تاكيد هم در مقاله "EPR" (1935) او و هم در تفكر- آزمايش ضد ثبتي گيگر (1949) دديده مي شود. شاهد و مدرك ديگري كه بر ضد ‹‹ انيشتن- عليت باور›› مطرح شده، نقل قولي از ‹‹ و. پولي›› است: ‹‹ او (انيشتن›› ‹‹مدعي است›› كه سوال ‹‹آيا آن از لحاظ مذهبي مبتني بر عليت باوري است؟›› را براي قابل پذيرش بودن نظريه مورد استفاده قرار مي دهد.

گفته هاي انيشتن در دفاع از ايده عليت باوري به قرار زير است: ‹‹ اين در حالي است كه دانشمندان قائل به حس و مفهوم عليت جهاني هستند››. ‹‹ هر ذره از آينده در نظر او به همان ميزان باسته و معين است كه گذشته.›› [۴۲] و: ‹‹ افرادي مثل ما، كه به فيزيك ايمان دارند، مي دانند كه تفاوت قائل شدن بين گذشته، حال و آينده تنها نوعي توهم سرسختانه و لجوجانه است.››[۴۳]

انيشتن معتقد بود كه نظريه پردازان حقيقي هميشه نوعي موضع ‹‹متافيزيكي›› در پس پشت كارهايي كه انجام مي دهند، اتخاذ مي كنند.

‹‹ به گمان من هر نظريه پرداز حقيقي، صرف نظر از اينكه تا جه حدي خودش را 'پوزيتيويست' صرف مي داند، يك متافيزيك باور مطيع و سر به راه است. متافيزيك باورها معتقدند كه هر آنچه از لحاظ منطقي ساده باشد، در عين حال حقيقي است. متافيزيك باور مطيع و سر به راه بر اين باور است كه هر آنچه كه از لحاظ منطقي ساده است، در واقعيت تجربه شده تجسم نمي يابد، بلكه كليت تمامي تجارب حسي را مي توان بر اساس يك نظام مفهومي مبتني بر مقدمه سادگي بي نهايت 'درك كرد'.›› [۴۴]

ارزيابي هاي كلي ذيل توسط همكار انيشتن، به نام ناتان روزن، در مورد او ارائه شده است:

‹‹فكر مي كنم خصوصتي كه در او وجود داشت و بيشتز از ديگر چيزها مرا تحت تاثير قرار داد سادگي تفكر و باور او به توانايي انسان براي پي بردن به طرز كار طبيعت بود.  انيشتن در سراسر عمرش معتقد بود كه خرد بشري      مي تواند نظرياتي را خلق كند كه قار است پديده هاي فيزيكي را به درستي توصيف و تبيين كند.  روش او در تدوين نظريه نقاط اشتراكي با روش هنرمندان داشت، او سادگي و زيبايي را مد نظر قرار مي داد (و زيبايي نيز در نظر او، همه چيز به كنار، سادگي بود).   سوال اساسي اي كه او هنگام بررسي اجزاي يك نظريه مطرح مي كرد، از اين قرار بود:‹‹ آيا اين عقلاني است؟›› هر چقدر هم كه يك نظريه موفقيت آميز بود، اگر در نظر او منطقي  نمي نمود (واژه آلماني اي كه به كار مي برد ‹‹vernunftig›› است، چنين مي پنداشت كه آن نظريه نمي تواند درك اساسي حقيقي اي از طبيعت به دست دهد. ref> Nathan Rosen p. 649 in Einstein: The Life and Times Avon Books, New York 1971.</ref>

[ویرایش] عقايد سياسي

 اینستین و سولومون میخوئیلس، رئیس کمیته یهودی ضد فاشیزم اتحاد جماهیر شوروی، در 1943
اینستین و سولومون میخوئیلس، رئیس کمیته یهودی ضد فاشیزم اتحاد جماهیر شوروی، در 1943

انیشتین خود را یک صلح‌طلبی قلمداد می‌کرد. .[۴۵] و بشردوست، <مرجع> همان. </مرجع> و خود را در سال‌های بعدی، یک سوسیال دمکرات متعهد قلمداد می‌کرد. او یک بار گفت، "از نظر من نگرش گاندی روشن‌بینانه‌ترین نگرش در میان تمامی سیاستمداران زمان ماست. باید تلاش کنیم تا با روحیه وی کارها را انجام دهیم: نه آنکه برای نبرد برای آرمان‌هایمان به خشونت متوسل شویم، بلکه باید این کار را به دور از تمامی پلیدی‌ها انجام دهیم."" انیشتین که عمیقا تحت تاثیر گاندی قرار داشت، یک بار در مورد گاندی گفت: "نسل‌های بعدی به سختی باور خواهند کرد که روزگاری چنین موجودی از گوشت و پوست بر روی زمین می‌زیسته ‌است." گاهی اوقات عقاید انیشتین جنجال‌برانگیز بود. آلبرت انیشتین در مقاله‌ای با نام "چرا سوسیالیسم؟" در سال 1949، <مرجع> الگو:نقل قول از اخبار </مرجع> به توصیف "مرحله شکارگری رشد انسان" پرداخته، و از جامعه سرمایه‌دار، به عنوان منبع پلیدی که باید بر آن فائق آمد نام برده است. او با رژیم‌های خودکامه در اتحاد شوروی و دیگر نقاط جهان مخالف بود، و همواره از مزایای سیستم سوسیال دموکرات که ترکیبی از یک اقتصاد برنامه‌ریزی شده توام با احترام به حقوق بشر بود سخن می‌گفت. انیشتین یکی از بنیانگذاران حزب دمکرات آلمان و یکی از اعضای اتحادیه فدراسیون معلمان آمریکا از اتحادیه‌های وابسته به AFL-CIO بود.

انیشتین دخالت بسیاری در جنبش حقوق مدنی داشت. او یکی از دوستان نزدیک پل رابسون در طول بیش از 20 سال بوده است. انیشتین یکی از اعضای چندین گروه طرفدار حقوق بشر (از جمله بخش پرینستون NAACP) بود که رهبری بسیاری از جنبش‌های آن را پل رابسون بر عهده داشت. او به همراه پل رابسون ریاست "نهضت پایان زجرکشی در آمریکا" را بر عهده داشت. زمانی که دبلیو.ای.بی. دوبویس در دهه هشتاد عمر خود در طول دوره مک‌کارتی به نحوی جاهلانه متهم به جاسوسی برای کمونیست‌ها شد، انیشتین اعلام کرد داوطلبانه حاضر است به عنوان یکی از شهودی که به نفع وی شهادت می‌دهد در جلسه دادگاه حاضر شود. بلافاصله پس از آنکه اعلام شد انیشتین قرار است در جایگاه شهود قرار گیرد این پرونده رد شد. انیشتین گفته است "نژادپرستی بزرگترین بیماری آمریکاست".

اف.بی.آی پرونده‌ای 1427 صفحه‌ای در مورد فعالیت‌های انیشتین داشت و توصیه می‌کرد که به موجب قانون اخراج بیگانگان از مهاجرت انیشتین به آمریکا ممانعت شود، این اداره انیشتین را متهم به "اعتقاد به اصلی خاص و پیروی و تبلیغ و تدریس آن می‌دانست که از نظر قانون، و به اعتقاد دادگاه‌ها، منجر به ' ایجاد هرج‌و‌مرج‌طلبی و 'ایجاد دولتی می‌شد که تنها به اسم دولت'"" نامیده می‌شد. آنان همچنین انیشتین را متهم به ""عضویت، حمایت مالی، یا وابستگی به سی‌و‌چهار جبهه کمونیست در بین سال‌های 1937 و 1954"" و ""نیز رهبری افتخاری سه سازمان کمونیستی"" کردند. <مرجع> الگو:نقل قول از وب </مرجع> بسیاری از اسناد این پرونده عمدتا توسط گروه‌های سیاسی غیرنظامی به اف.بی.آی تحویل شد، و خود اف‌.بی.آی آنها را تهیه نکرده بود.

]]Image:EinsteinSzilard.jpg|thumb|left|222px| در سال 1939، انیشتین نامه‌ای امضا کرد، که توسط لئو زیلارد، خطاب به رئیس‌جمهور روزولت نوشته شده بود که خواستار حمایت مالی ایالات متحده آمریکا از تحقیق در مورد توسعه سلاح‌های اتمی شده بود.]] انیشتین با دولت‌های مستبد مخالف بود، و به همبن دلیل (و به خاطر یهودی بودن)، با رژیم نازی نیز مخالف بوده و بلافاصله پس از آنکه این رژیم به قدرت رسید از آلمان گریخت. همزمان، کارل انیشتین خواهرزاده هرج‌ومرج‌طلب او، که دارای بسیاری از عقاید انیشتین بود، سرگرم جنگ با فاشیست‌ها در جنگ داخلی اسپانیا بود. انیشتین ابتدا با تولید بمب اتم موافق بود، هدف وی اطمینان یافتن از این نکته بود که هیتلر زودتر به سلاح اتمی دست نیابد، ارسال نامه خطاب به رئیس‌جمهور روزولت (به تاریخ 2 اوت، 1939، پیش از آغاز جنگ جهانی دوم، که احتملا توسط لئو زیلارد نوشته شده بود او را تشویق به آغاز برنامه‌ای برای تولید سلاح هسته‌ای کرد. روزولت با ایجاد کمیته‌ای برای بررسی استفاده از اورانیوم به عنوان سلاح به این نامه پاسخ گفت، و چند سال بعد پروژه منهتن جایگزین این کمیته شد.

اما پس از جنگ، انیشتین برای خلع سلاح هسته‌ای و تشکیل یک دولت جهانی مبارزه کرد: "من نمی‌دانم چگونه جنگ سوم جهانی به وقوع خواهد پیوست، اما می‌دانم که مردم در جنگ جهانی چهارم با چوب و سنگ به جنگ هم می‌روند." <مرجع> کالاپرایس صفحه 173. نقل قول‌های دیگری نیز از این عبارت شده است. </مرجع>

]]Image:Einstein paper money.jpg|thumb|right|222px|A 5| اسکناس پوند اسرائیل در سال 1968 با تصویر انیشتین[[

گرچه انیشتین از حامیان صهیونیسم در معنای فرهنگی آن است، اما او اغلب در مورد استفاده از این اصطلاح در قالب ملی‌گرایی ابراز نگرانی می‌کرد. انیشتین در یک سخنرانی در هتل کومودور نیویورک، به مردم گفت "آگاهی من از ماهیت اصلی یهودیت با عقیده یک کشور یهودی دارای مرز، ارتش، و درجه‌ای از قدرت دنیوی هر جقدر هم که متعادل باشد، مخالف است. من نگران آسیب داخلی هستم که یهودیت متحمل آن خواهد شد. "<مرجع> Algemeiner.com - "The Death of Modern Zionism?", by Simon Jacobson </مرجع> او همچنین یک نامه سرگشاده منتشر شده در نیویورک تایمز http://phys4.harvard.edu/~wilson/NYTimes1948.html را نیز امضا کرد] این نامه مناچم بگین و حزب ملی‌گرای هروت را خصوصا برای برخورد نامناسب با بومیان عرب در جریان دیر یاسین توسط ارگون پیشینیان هروت محکوم کرد.

علی‌رغم این نگرانی‌ها، او در تاسیس دانشگاه عبری در بیت‌المقدس، فعالیت بسیاری کرد و در سال (1930) کتابی با عنوان "در مورد صهیونیسم: مجموعه مقالات و سخنرانی‌های استاد آلبرت انیشتین"، منتشر کرد و مقالات خود را وقف آن دانشگاه کرد. بعدها، در سال 1952، به انیشتین پیشنهاد شد که به عنوان دومین رئیس‌جمهور کشور جدید اسرائیل قدرت را در اختیار بگیرد، اما او این پیشنهاد را نپذیرفت، و گفت که فاقد توانایی لازم برای این کار است. با این وجود، انیشتین بقیه عمر خود را وقف رفاه اسرائیل و مردم آن کرد.

آلبرت انیشتین از 19 اوت، 1946، با اعلام تشکیل بنیاد آموزش عالی آلبرت انیشتین ارتباط نزدیکی با طرح‌هایی داشت که مطبوعات از آن تحت عنوان "یک دانشگاه همگانی یهودی" نام می‌برد، اما وی در 22 ژوئن، 1947، از حمایت از این بنیاد دست برداشت و با استفاده از نامش در این بنیاد مخالفت کرد. این دانشگاه در سال 1948 با نام دانشگاه برندیس افتتاح شد.

انیشتین، به همراه آلبرت شوایتزر و برتراند راسل، علیه آزمایش هسته‌ای و بمب اتم مبارزه کردند. انیشتین به عنوان آخرین اقدام عمومی خود، تنها چند روز پیش از مرگ، بیانیه راسل-انیشتین را امضا کرد، که این اقدام وی منجر به برگزاری کنفرانس پوگواش در مورد علوم و امور جهان شد.

[ویرایش] تابعیت

انیشتین در آلمان به دنیا آمد. وی در 17 سالگی، در 28 ژانویه، 1896، با تایید پدرش خواستار پایان دادن به تابعیت آلمانی خود شد. او در طول پنج سال یک بی‌وطن بود. در 21 فوریه، 1901 او تابعیت سوئیس را به دست آورد، و هیچگاه این تابعیت را ملغا نکرد. انیشتین در آوریل 1914 یعنی زمانی که وارد خدمات اجتماعی پروس شد به تایعیت روسیه درآمد، اما به دلیل موقعیت سیاسی و آزار و اذیت یهودیان در آلمان نازی، او خدمات اجتماعی را در مارس 1933 رها کرد و در نتیجه تابعیت پروس را نیز از دست داد. در 1 اکتبر، 1940، انیشتین تبعه ایالات متحده آمریکا را به دست آورد. او تا زمان مرگ 18 آوریل 1955هم تبعه ایالات متحده آمریکا بود و هم تبعه سوئیس. <مرجع> Einstein's nationalities at einstein-website.de. </مرجع>

[ویرایش] محبوبیت و تاثیر فرهنگی

بر اساس "رده‌بندی تاثیرگذارترین افراد در طول تاریخ"، انیشتین "بزرگترین دانشمند قرن بیستم و یکی از باهوش‌ترین افراد در طول تاریخ است". <مرجع> مثلا الگو:نقل از کتاب p. 52, "آلبرت انیشتین، بزرگترین دانشمند قرن بیستم و یکی از باهوش‌ترین انسان‌های طول تاریخ ...."</مرجع> محبوبیت انیشتین منجر به وفور استفاده از تصویر وی در تبلیغات و تجارت، از جمله ثبت "آلبرت انیشتین" به عنوان یک نشان تجاری شده است.

[ویرایش] دنیای تفریحات

آلبرت انیشتین تبدیل به موضوع تعدادی رمان، فیلم و نمایش‌نامه، از جمله رمان فرانسوی ژان کلود کریر در سال 2005، با نام "Einstein S'il Vous Plait (لطفا آقای انیشتین)، فیلم "بی‌اهمیتی" ساخته نیکولاس روگ، فیلم آی.کیو." ساخته فرد شپیسی (در این فیلم والتر متهو نقش انیشتین را ایفا می‌کرد)، رمان "رویاهای انیشتین" نوشته آلن لایتمن، و نمایشنامه طنز "پیکاسو در چابکی خرگوش نوشته استیو مارتین شد. انیشتین همچنین موضوع اپرای بی‌همتای "انیشتین در ساحل" اثر فیلیپ گلس بود. شخصیت طنز انیشتین نیز موضوع نمایش‌نامه تک‌بازیگر اد متزگر با نام "آلبرت انیشتین: قلندر اهل عمل" 韵.

اغلب در داستان‌ها از وی به عنوان الگویی برای ترسیم دانشمندان دیوانه و اساتید حواس‌پرت استفاده می‌شود: چرا که شخصیت وی و مدل موهایش نمایانگر بی‌قاعدگی، یا حتی دیوانگی است و اغلب مورد تقلید یا اغراق قرار می‌گیرد. فردریک گلدن نویسنده تایم از انیشتین به عنوان "تحقق رویای یک کارکاتوریست" یاد کرده است.]</ref> http://www.time.com/time/time100/poc/magazine/albert_einstein5a.html تایم 100: فرد برگزیده قرن – آلبرت انیشتین] ]</ref>

در جشن تولد 72 سالگی انیشتین در سال 1951، آرتور ساسه عکاس UPI تلاش می‌کرد تا وی را متقاعد کند که در برابر دوربین لبخند بزند. انیشتین که این کار را آن روز بارها برای عکاس انجام داده بود، در عوض زبان خود را از دهان خارج کرد. <مرجع> الگو:نقل از وب <؟مرجع> این تصویر به خاطر به تصویر کشیدن تعارض در رفتار یک دانشمند نابغه و سبک سری وی تبدیل به نمادی در فرهنگ عامه شده است. یاهو سیریس، یک فیلم‌ساز استرالیایی، این تصویر را به عنوان الهام بین‌المللی برای فیلم بین‌المللی و نابهنگام "انیشتین جوان" استفاده کرد. این تصویر همچنین در انگلیس به عنوان بخشی از آموزش خوانش پریشی به کار می‌رود، که طی آن مجموعه‌ای از پوسترهای دانشمندان، متفکران و هنرمندان بزرگ به تصویر کشیده شده و ادعا می‌شود (این امر در پوسترها مشخص نشده) است که همه آنان مبتلا به خوانش‌پریشی هستند.

[ویرایش] اظهارات و بحث‌ها

بر اساس برخی اظهارات انیشتین یک دانش‌آموز ضعیف، بوده و در آموزش با سختی مواجه بوده است، یا اینکه دارای نوعی وهم‌گرایی (همچون در‌خود‌ماندگی، یا نارسایی آسپرجر)، خوانش پریشی، و یا نارسایی بیش‌فعالی فاقد توجه است. بر اساس زندگی‌نامه انیشتین به قلم پیس (صفحه 36، از جمله سایر موارد)، این اظهارات بی‌اساس هستند. برخی محققان نیز گهگاه خلاف آن را ادعا کرده‌اند، <مرجع> رجوع شود به، مثلا http://news.bbc.co.uk/1/hi/health/2988647.stm]] انیشتین و نیوتن مبتلا به 'وهم‌گرایی' بوده‌اند]" دسترسی در 16 سپتامبر 2006. همچنین رجوع شود به: افرادی که گفته می‌شود مبتلا به توهم بوده‌اند </مرجع> اما اکثر مورخان و پزشکان اعتقاد چندانی به تشخیص طبی در گذشته خصوصا در مورد شرایط حاد و بحرانی همچون نارسایی بیش‌فعالی فاقد توجه نداشته‌اند. بررسی مغز آلبرت انیشتین پس از مرگ وی هیچگونه شواهد خاصی در مورد بیماری خاصی به دست نداده است. الگو:نیاز به نقل قول

اینشتین در سال 1896 دیپلم خود را گرفت. 6 بهترین نمره ممکن بود.
اینشتین در سال 1896 دیپلم خود را گرفت. 6 بهترین نمره ممکن بود.

شایعه رایج در مورد رد شدن انیشتین در درس ریاضی صحت ندارد. بر خلاف آن، انیشتین همواره استعداد عجیبی در علوم ریاضی داشت؛ وقتی او maturaی خود را به دست آورد، او بهترین نمره (6 از 6) را در درس‌های جبر، هندسه و فیزیک به دست آورد. <مرجع> بازسازی maturaی آلبرت انیشتین در "روزنکرانز"، صفحه 29. تنها نمره ردی وی در درس فرانسه بود که وی 3 از 6 گرفت. </مرجع> نظام نمره‌دهی در سوئیس، که در آن "6" بالاترین نمره است، ممکن است با نظام نمره‌دهی در آلمان که در آن نمره "1" بالاترین نمره است به اشتباه گرفته شده باشد. با این وجود، آلبرت انیشتین تا 15 سالگی نمرات پایینی در تاریخ، زبان و جغرافیا گرفت. <مرجع> دایره‌المعارف بریتانیکا . ویراست پانزدهم. جلد 18. "آلبرت انیشتین". صفحه 155 </ref>

در مورد خصیصه کودکی انیشتین در مورد زبان‌آموزی با تاخیر (که خود به عنوان دلیلی در برابر ادعاهای مبنی بر نارسایی آسپرجر به کار می‌رود: شرح بالینی آسپرجر شامل زبان‌آموزی توام با تاخیر نیست)، شمار معدودی گفته‌اند که انیشتین دارای لالی انتخابی بوده‌است و ممکن است تا زمانی که نتوانسته به صورت کامل جملات را ادا کند از تکلم امتناع کرده باشد. گرچه این مفهوم با طرح یک کمالگرای حساس (زمانی که انیشتین شروع به صحبت کرد، او قبل از اینکه عبارت را یکجا بگوید ابتدا آن را "تکرار" کرده و بعد آن را ادا می‌کرد"، همخوانی دارد این امر تا جایی ادامه می‌یابد که لالی انتخابی – به نحوی که امروزه شناخته می‌شود – دیگر به عنوان یک سکوت اختیاری در نظر گرفته نمی‌شود. این اصطلاح به تازگی به افرادی اطلاق می‌شود که در شرایط اجتماعی خاصی قادر به صحبت نیستند. <مرجع> الگو:نقل قول از کتاب </مرجع> این امر در مورد انیشتین، که تا زمانی که شروع به صحبت کرد اصلا نمی‌توانست سخن بگوید فاقد کارایی است.

به گفته دکتر استیو پینکر متخصص اعصاب از هاروارد، کالبدشکافی مغز انیشتین نشان می‌دهد احتمال اینکه انیشتین، در کودکی، یک نوع ناشناس‌تر از تاخیر در تکلم 锨允?樺 مرتبط با رشد غیرعادی و سریع پیش از تولد در نواحی مغز که مسئول منطق تحلیلی و فضایی است زیاد است، رشد سریع این نواحی از مغز منجر شده است "مجال کمتری" به دیگر کارکردهای مغز که مسئول تکلم هستند اختصاص داده شود. <مرجع> الگو:نقل از وب </مرجع> پینکر و دیگران از این فرض برای شرح رشد ناهماهنگ دیگر افراد نابغه که دیر زبان به سخن گشوده‌اند همچون جولیا رابینسون ریاضیدان، آرتور روبین اشتاین و کلارا شومن پیانیست، و ریچارد فیمن و ادوارد تلر فیزیکدان استفاده کردند، گفته می‌شود این افراد نیز در کودکی بخشی از ویژگی‌های خاص انیشتین، همچون کج‌خلقی زیاد، فردگرایی خشن و نیز علایق شدیدا گزینشی را داشته‌اند. توماس ساول رونامه‌نگار و اقتصاددان از دید یک غیرآسیب‌شناس با ساخت واژه‌ای در ارتباط با نارسایی – "نارسایی انیشتین" – 阙兽?怯?این مجموعه مشخصات که در درصد محدودی (گرچه میزان محدودیت قابل بحث است) از کودکانی که گرچه دیر زبان به سخن گشوده‌اند اما از نظر تحلیلی تبدیل به افرادی پیشرفته و (علی‌رغم) دخالت‌های گسترده پزشکی از نظر اجتماعی سرشناس دیده‌می‌شود. <مرجع> الگو:نقل از کتاب</مرجع>

[ویرایش] روابط شخصی

نامه‌هایی که انیشتین به خویشاوندان خود نوشته و در دانشگاه عبری بیت‌المقدس نگهداری کرده، مشخص می‌کند که انیشتین در طول حیات خود، معشوقه‌های بسیاری داشته که با دو تن از آنان ازدواج کرده است. <مرجع> http://news.bbc.co.uk/2/hi/science/nature/5168002.stm]”نامه‌های انیشتین زندگی عشقی انیشتین را هویدا می‌کند]"، بی‌بی‌سی نیوز (11 ژوئیه 2006). </مرجع> باربارا وولف از بخش بایگانی انیشتین دانشگاه عبری حدود 3500 صفحه از مکاتبات انیشتین از جمله نامه‌های وی به دو همسر و کودکانش طی سال‌های 1955-1912 را منتشر کرده است. انیشتین در نامه‌های خود به همسر دومش السا و دختر وی مارگوت ادعا می‌کند که زنان توجه بسیاری به وی می‌کنند. یکی از معشوقه‌های وی، که یک برلینی سرشناس با نام اتل میچانوسکی، "مرا تا انگلیس تعقیب کرده، و این کار وی غیرقابل تحمل شده است." بیماری اسکیزوفرنی ادوارد پسر انیشتین به شدت وی را عذاب می‌داد، و وی بارها گفته بود بهتر بود ادوارد هیچگاه به دنیا نمی‌آمد. انیشتین دخترخوانده خود را می‌ستود و در نامه‌اش به السا در سال 1924، نوشت: "به اندازه دختر خودم، یا شاید بیشتر، مارگوت را دوست دارم، و کسی چه می‌داند [اگر من پدر او بودم] چه بچه بداخلاقی از وی پدید می‌آمد]." این نامه‌ها به عنوان شاهدی برای تکذیب ادعاها در مورد بی‌مهری انیشتین به خانواده‌اش به کار رفته است.

[ویرایش] صدور مجوز

انیشتین دارایی‌ها، و نیز استفاده از تصویر خود (رجوع شود به حقوق شخصی)، را به دانشگاه عبری بیت‌المقدس وقف کرده است. <مرجع> الگو:نقل از وب </مرجع> انیشتین در طول حیات خود از دانشگاه حمایت بسیاری کرده و این حمایت از طریق حق امتیازاتی که از طریق امتیازدهی به فعالیت‌ها دریافت می‌شود ادامه دارد. آژانس روجر ریچمن به عنوانکارگزار دانشگاه عبری بیت‌المقدس صادرکننده پروانه استفاده تجاری از نام "آلبرت انیشتین" و تصاویر مربوط به وی و دیگر تصاویر شبیه به آن است. این آژانس به عنوان دارنده اصلی پروانه می‌تواند استفاده تجاری از نام انیشتین را که از معیارهای خاصی متابعت نمی‌کند کنترل کند(مثلا زمانی که نام انیشتین به عنوان یک نشان تجاری به کارمی‌رود باید به همراه آن، نشان ™ به کار رود). <مرجع> الگو:نقل از وب </مرجع> از ماه می، 2005، کوربیس آژانس روجر ریچمن را در اختیار گرفت.

[ویرایش] افتخارات

تصویر:Einstein TIME Person of the Century.jpg
تصویر انیشتین بر روی جلد مجله "تایم" به عنوان شخصیت برتر قرن.

آلبرت انیشتین شماری افتخارات پس از مرگ خود به دست آورده است. مثلا:

  • در سال 1999، تایم انیشتین را مرد قرن نامید. [1]
  • همچنین در سال 1999، نظرسنجی گالوپ انیشتین را چهارمین مرد محبوب جهان در قرن بیستم معرفی کرد محبوبترین.
  • یونسکو به مناسبت صدمین سال مقالات "انوس میرابیلیس" سال 2005 را "سال جهانی فیزیک" نامید.
  • آکادمی ملی علوم تندیس برنز "یادبود آلبرت انیشتین" را در محوطه مقر این آکادمی، در واشنگتن دی.سی.، نصب کرده است.

از جمله همنام‌های انیشتین می‌توان به این موارد اشاره کرد:

  • واحدی که در نورشیمی مورد استفاده قرار می‌گیرد، انیشتین".
  • عنصر شیمیایی 99، انیشتینیوم.
  • استروئید 2001 انیشتین.
  • جایزه آلبرت انیشتین.
  • جایزه صلح آلبرت انیشتین.
  • دانشکده پزشکی آلبرت انیشتین دانشگاه یشیوا که در سال 1955 افتتاح شده است.<مرجع> الگو:نقل از وب </مرجع>
  • مرکز پزشکی آلبرت انیشتین در فیلادلفیا، پنسیلوانیا <مرجع> الگو:نقل از وب </مرجع>

[ویرایش] آثار انیشتین

نوشتار اصلی را بخوانید: آثار آلبرت انیشتین

انیشتین در طول حیات خود بیش از پنجاه مقاله علمی منتشر کرد. او همچنین آثار غیرعلمی متعددی نیز منتشر کرده است، که از آن جمله می‌توان به "درباره صهیونیسم" (1930)، "چرا جنگ؟" (1933، به همراه زیگموند فروید)، "دنیایی که من می‌بینم" (1934)، و "پس از سال‌های پایانی من" (1950) اشاره کرد.

[ویرایش] همچنین رجوع شود به

  • تاریخچه نسبیت خاص
  • تاریخچه نسبیت عام*بحث بر سر اولویت نسبیت
  • فهرست چیزهایی که به نام انیشتین نام‌گذاری شده است
  • تاثیر فتوالکترونیک
  • تناقض مقاومت پارامگنتیک الکترون
  • راه‌حل خلا لمبدا
  • بحث جوش چسبناک
  • مقالات انوس میرابیلیس
  • افرادی که گفته می‌شود دچار توهم بوده‌اند
  • آلفرد کلینر
  • میلوا ماریچ
  • ادوارد انیشتین
  • هانس آلبرت انیشتین
  • لیسرل انیشتین
  • کرت گودل

[ویرایش] یادداشت ها

  1. الگو:Cite news
  2. Einstein tops physicist pop chart. Institute Of Physics. Retrieved on 2006-09-28.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ Dudley Herschbach, "Einstein as a Student," Department of Chemistry and Chemical Biology, Harvard University, Cambridge, MA, USA, page 3, web: HarvardChem-Einstein-PDF: about Max Talmud visited on Thursdays for 6 years.
  4. Highfield.
  5. Ibid.
  6. Einstein's wife. Retrieved on October 8, 2006.
  7. ، در سمت ممتحن مشغول به کار شود. Swiss Federal Institute of Intellectual Property. Retrieved on 16 October, 2006. See also their FAQ about Einstein and the Institute. Retrieved on 16 October, 2006.
  8. Peter Galison, "Einstein's Clocks: The Question of Time" Critical Inquiry 26, no. 2 (Winter 2000): 355–389, on 368.
  9. Arguing about Einstein's wife (April 2004) - Physics World - PhysicsWeb (See above). Retrieved on November 21, 2005.
  10. Peter Galison, "Einstein's Clocks: The Question of Time" Critical Inquiry 26, no. 2 (Winter 2000): 355–389, on 370.
  11. همزمان با انیشتین، اسمولوکوفسکی نیز بر روی حرکت براونی کار می‌کرد. او در سال 1906،فرمولی ارائه کرد که به جز یک مورد اشتباه، مشابه همان فرمولی بود که انیشتین ارائه کرده بود(که با روشی متفاوت به آن رسیده بود). رجوع کنید به Paul Langevin’s 1908 paper ‘‘On the Theory of Brownian Motion’’. Retrieved on March17, 2006. for details.
  12. به عنوان مثال رجوع کنید به Helge Kragh, "Einstein's Relativity, and Others'" in Quantum Generations: A History of Physics in the Twentieth Century (Princeton, NJ: Princeton University Press, 1999): 87-104. در مورد عدم انزوای کامل انیشتین و اختلاف بین تئوری نسبیت او و تئوری نسبیت پویکار، رجوع کنید به : Peter Galison, Einstein's clocks, Poincarés maps: empires of time (New York: W.W. Norton, 2003).
  13. PBS - NOVA - Einstein's Big Idea - "Genius Among Geniuses", by Thomas Levenson
  14. در واقع ديويد هيلبرت در مقاله اي كه متعلق به پنج روز قبل از سخنراني انيشتن بود هم ارزي ميداني را منتشر كرده بود. اما به گفته تورني (صص 118-117): هيلبرت مشتق اصلي را پس از ‹‹ بررسي كردن مطالبي›› كه هنگام بازديد انيشتن از گوتينگن ‹‹ياد گرفته بود››، كشف كرده بود. تورني در ادامه چنين مي گويد: ‹‹ به طور كاملا طبيعي و مطابق نگرش هيلبرت، قانون به دست آمده را به جاي آنكه از روي هيلبرت نام گذاري كنند، به سرعت ‹‹ اصل هم ارزي ميداني انيشتن›› ناميدند. در واقع اگر انيشتن نبود، شايد تا چندين دهه بعد نيز قوانين نسبيت عام گرانش كشف نمي شد. براي كسب جزئيات بيشتر به مباحث اولويت نسبيت مراجعه شود.
  15. Crelinsten, Einstein's Jury, pp. 94–98.
  16. Crelinsten, pp 103–108.
  17. Crelinsten, pp. 114–119, 126–140.
  18. ALBERT EINSTEIN (1879 - 1955) and the "Greatest Scientific Discovery Ever" by J. Schmidhuber:. Retrieved on October 4, 2006.
  19. See esp. Albert Einstein, "My Reply. On the Anti-Relativity Theoretical Co., Ltd. [August 27, 1920," in Klaus Hentschel, ed. Physics and National Socialism: An anthology of primary sources (Basel: Birkhaeuser, 1996), pp.1-5.
  20. A. Einstein, B. Podolsky, and N. Rosen, Phys. Rev. 47, 777 (1935)
  21. M. Born (editor), The Born- Einstein-Letters, p. 221 (Macmillan, London (1971)).
  22. M. Born (editor), The Born-Einstein-Letters, p. 221 (Macmillan, London (1971)).
  23. A. Einstein, B. Podolsky, N. Rosen, Phys. Rev. 47 777 (1935)
  24. P.A. Schilpp, Ed. Albert Einstein, Philosopher-Scientist, Tudor, N.Y. (1949).
  25. A. Einstein, B. Podolsky, N. Rosen, Phys. Rev. 47 777 (1935)
  26. P.A. Schilpp, Ed. Albert Einstein, Philosopher-Scientist, Tudor, N.Y. (1949).
  27. p. ا انيشتن پيشنهاد آزمايشي جالب توجهي را را ارائه مي كند كه تا حدودي با ‹‹ گربه شرودينگرز›› مشابه است. او با پرداختن به موضوع متلاشي شدن راديواكتيوي اتم كار خود را آغاز مي كند. اگر كسي با يك اتم غير متلاشي نشده كار خود را آغاز كند و منتظر وقفه زماني خاصي باشد، در آن صورت نظريه كوانتوم اين احتمال را مي دهد كه آن اتم دستخوش متلاشي شدن راديواكتيوي قرار گرفته و دچار تغيير شده است. بدين ترتيب، انيشتن روش ذيل را به عنوان راهي براي پي بردن به متلاشي شدن مفروض مي دارد:

    به جاي آنكه يك سيستمي را مورد نظر قرار دهند كه تنها از يك اتم راديواكتيوي (و روند تغييرو دگرگون آن) تشكيل شده، شما سيستمي را در نظر مي گيريد كه همچنين شامل راهي براي اندازه گيري تغيير و تحول راديواكتيوي است-- من باب مثال، يك شمارگر گايگر كه داراي مكانيسم ثبت خودكار است. بگذاريد كه به آن يك باريكه ثبت اضافه كنيم كه با مكانيسم كوكي به حركت در آيد و روي آن با حركت شمارگر علامتي گذاشته شود. بله، از منظر مكانيك كوانتوم اين سيستم جمعي بسيار پيچيده است و فضاي پيكر بندي آن داراي گستره زيادي است. اما اگر قرار باشد به اين سيستم مجعي از منظر مكانيك كوانتوم پرداخته شود، اساسا اعتراضي بر آن وارد نيست. در اينجا نيز نظريه احتمال هر يك از پيكربندي ها تمامي مختصات را براي هر لحظه در هر بار در نظر مي گيرد. اگر كسي تمامي پيكربندي هاي مختصات را در نظر بگيرد، براي يك زمان طولاني در مقايسه با زمان متوسط متلاشي شدن هر يك از اتمهاي راديواكتيو، (دست كم) يك نشانه- ثبت روي باريكه كاغذي پديدار خواهد شد. براي نيل به مختصات- پيكربندي وضعيت خاصي از نشانه بايد روي باريكه كاغذي مطابقت و همخواني داشته باشد. اما، تا آنجا كه اين نظريه، نشان مي دهد تنها احتمال نسبي مختصات-پيكربندي قابل تصور است، اين نظريه همچنين، بي آنكه مكان و موقعيت مشخص و معيني براي نشانه قائل باشد، احتمالات نسبي براي وضعيتهاي نشانه بر روي باريكه كاغذي را مي پذيرد. .

    انيشتن در ادامه چنين مي گويد:

    .. اگر ما تلاش كنيم با استفاده از اين تفسير ‹‹كار كنيم›› كه توصيف نظري- كوانتوم را بايد به عنوان يك توصيف پيچيده اي از يك سيستم مجزا درك كنيم، در آن صورت ما ناخواسته به طرف اين تفسير رفته ايم كه مكان و موقعيت نشانه بر روي باريكه چيزي نيست و به ‹‹ خود›› سيستم متعلق است، اما وجود آن نشانه به طور كلي منوط به انجام مشاهده اي است كه روي باريكه-ثبت انجام مي شود. مسلما چنين تفسيري از يك ديدگاه كاملا منطقي تحت هيچ شرايطي نامعقول و بي معني به نظر نمي رسد، با اين حال كمتر بتوان كسي را يافت كرد كه تمايل داشته باشد اين مساله را جدي تلقي كند. چرا كه، در فضاي مايكروسكوپي اين مسلاله به سادگي قطعي تلقي مي شود كه شما بايد حتما بايد به برنامه اي با توصيف واقع نگرانه از مكان و فضا پايبند باشيد، در حالي كه در شرايط ميكروسكوپي فرد حاضر به يراق است تا اين برنامه را كنار بگذارد و يا ان را تعديل نمايد. ."
    (emphasis due to Einstein)

    انيشتن هيچگاه نسبت به روشها و افكار احتمالي و نيز در مورد آنها بي اعتنا نبود و آنها را رد نمي كرد. خود انيشتن يكي از متخصصان آمار بود. ,<ref>[http://www.economist.com/displaystory.cfm?story_id=3518580 The Economist - Miraculous visions - 100 years of Einstein]</li> <li id="_note-26">[[#_ref-26|↑]] {{cite web | title=Einstein archive at the Instituut-Lorentz | url=http://www.lorentz.leidenuniv.nl/history/Einstein_archive/ | accessdate=November 21 | accessyear=2005 }}</li> <li id="_note-27">[[#_ref-27|↑]] {{cite web | title=Einstein's Refrigerator | url=http://gtalumni.org/StayInformed/magazine/sum98/einsrefr.html|accessdate=November 21|accessyear=2005 }}</li> <li id="_note-28">[[#_ref-28|↑]] ''[http://virtor.bar.admin.ch/pdf/ausstellung_einstein_fr/der_pazifist/A-Bomb_Regrets.pdf Scientist Tells of Einstein's A-bomb Regrets]''.ررر The Philadelphia Bulletin, [[13 May]] [[1955]]. (PDF document from the [http://virtor.bar.admin.ch/en/default.aspx Swiss Federal Archives].)</li> <li id="_note-29">[[#_ref-29|↑]] [http://www.thirdworldtraveler.com/Dissent/Einstein_NYTimes_Israel.html Einstein's letter to the NYTimes, December 4, 1948]</li> <li id="_note-30">[[#_ref-30|↑]] {{cite web | title=BBC News : Sci/Tech : Why size mattered for Einstein | url=http://news.bbc.co.uk/1/hi/sci/tech/371698.stm|accessdate=November 21|accessyear=2005 }}</li> <li id="_note-31">[[#_ref-31|↑]] {{cite web | title=The Humanist Way An Introduction to Ethical Humanist Religion | url= http://www.aeu.org/ericson2.html|accessdate=February 25|accessyear=2006 }}</li> <li id="_note-32">[[#_ref-32|↑]] {{cite web | title=Charles Francis Potter | url= http://www.uua.org/uuhs/duub/articles/charlesfrancispotter.html | accessdate=May 14 | accessyear=2006 }}</li> <li id="_note-33">[[#_ref-33|↑]] {{cite web | title=Genesis of a Humanist Manifesto | url= http://www.infidels.org/library/modern/edwin_wilson/manifesto/ch2.html | accessdate=May 14 | accessyear=2006 }}</li> <li id="_note-34">[[#_ref-34|↑]] {{ cite web | url=http://www.spaceandmotion.com/Theology-Albert-Einstein.htm | title=Theology Albert Einstein }}</li> <li id="_note-35">[[#_ref-35|↑]] {{ cite web | title=EinsteinAndReligion.COM/freethink.html | url= http://www.EinsteinAndReligion.COM/freethink.html }}</li> <li id="_note-36">[[#_ref-36|↑]] Peter A. Bucky, et. al., ''The Private Albert Einstein'' (Kansas City, 1992), p. 85.</li> <li id="_note-37">[[#_ref-37|↑]] Peter A. Bucky, et. al., ''The Private Albert Einstein'' (Kansas City, 1992), p. 87.</li> <li id="_note-38">[[#_ref-38|↑]] {{ cite web | title= Science and cosmic religion | url=http://www.EndlessSearch.CO.UK/science_cosmicreligion.htm }}</li> <li id="_note-39">[[#_ref-39|↑]] {{ cite web | title= Einstein and religion | url= http://www.EinsteinAndReligion.COM/sciencereligious.html }}</li> <li id="_note-40">[[#_ref-40|↑]] {{ cite web | title=EinsteinAndReligion.COM/sciencereligious.html | url=http://www.EinsteinAndReligion.COM/sciencereligious.html }}</li> <li id="_note-41">[[#_ref-41|↑]] {{ cite web | title=SpeakingOfFaith.PublicRadio.ORG/programs/einsteinsgod/unheardcuts.shtml | url=http://SpeakingOfFaith.PublicRadio.ORG/programs/einsteinsgod/unheardcuts.shtml }}</ref

    مي توان به سرسپردگي و شيفتگي او نسبت به شوپنهاور چنين اشاره كرد:

    ‹‹ من به آزادي اراده اعتقادي ندارم. اين گفته شوپنهاور كه: ‹‹ انسان مي تواند هر آنچه را مي خواهد انجام بدهد، اما نمي تواند هر آنچه را مي خواهد اراده كند›› در سراسر زندگي ام با من بوده است و به من كمك مي كند تا با اعمال ديگران، حتي اگر برايم دردناك باشد، خود را سازش دهم. اين آگاهي از فقدان آزادي اراده نمي گذارد من خودم و هم نوعانم را به منظره كسي كه منفردانه تصميم گيري مي كند و دست به كاري مي زند، خيلي جدي بگيرم و نيز جلوي عصياني شدن من را مي گيرد.››<ref>{{ cite web | title=EinsteinAndReligion.COM/credo.html | url=http://www.EinsteinAndReligion.COM/credo.html }}</li>

    <li id="_note-42">[[#_ref-42|↑]] {{ cite web | title=leiwen.tripod.com/eingra.htm | url=http://leiwen.tripod.com/eingra.htm }}</li>

    <li id="_note-43">[[#_ref-43|↑]] {{نقل از سایت | عنوان=انیشتین: موزه تاریخ طبیعی آمریکا | url=http://www.amnh.org/exhibitions/einstein/peace/index.php | تاریخ دسترسی= 21 نوامبر | سال دسترسی=2005}} </li></ol></ref>

[ویرایش] منابع

  • Golden, Frederic (2000-01-03). Person of the Century: Albert Einstein. Retrieved on 2006-02-25.
  • الگو:Cite book
  • Holt, Jim (February 2005). Time Bandits. Retrieved on 2006-03-18.
  • Levenson, Thomas (June 2005). Genius Among Geniuses. Retrieved on 2006-02-25.
  • الگو:Cite visual
  • Martínez, Alberto A. (April 2004). Arguing about Einstein's wife. Physics World. Retrieved on 2005-11-23.
  • الگو:Cite book This is the definitive scientific biography.
  • الگو:Cite book This book discusses non-science aspects of Einstein; marriages, affairs, illegitimate daughter, public image.
  • الگو:Cite book Discusses the final disposition of Einstein's brain, hair, and eyes as well as the importance of Einstein and his work in the shaping of science and culture.
  • الگو:Cite book
  • الگو:Cite book Copies of many of Einstein's original personal documents.
  • الگو:Cite book
  • الگو:Cite book
  • الگو:Cite book
  • الگو:Cite book

[ویرایش] پیوست های بیرونی

الگو:Sisterlinks

{مقاله برتر}}

{{اطلاعات شخصی نام= اینشتین، آلبرت دیگر نام ها= تاریخ تولد= 14 مارس ، 1879 محل تولد= Ulm, Baden-Württemberg ، امپراطوری المان تاریخ درگذشت = 18 آوریل، 1955 محل وفات= نیوجرسی }}

دسته :آلبرت اینشتین [[دسته: فیزیکدانان سویسی |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: فیزیکدانان آلمانی |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: فیزیکدانان |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: نظریه پردازان نسبیت کلی |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: کیهان شناسان |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: دانسمندان علم دینامیک |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: برندگان نوبل فیزیک |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته:برندگان آلمانی جایزه نوبل |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: پروژه مانهاتان |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: افراد خودآوزگار |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: ایردوس سماره 2 |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: افراد سابقا بی وطن |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: کسانی که در دبیرستان ترک تحصیل کرده ا ند |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: فلاسفه آمریکایی |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: انسانگرایان |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: صلح طلبان |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: مشرکین |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: شر دوستان سویسی |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: اعضای ETH زوریخ |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: اعضای کلیسای مسیح، آکسفورد |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: بومیان بادن- ورتمبرگ |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: شهروندان تابعیت یافته ایالات متحده | اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: صاحبا حق ثبت |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: پناهندگان آلمانی |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: عدالت اجتماعی | اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: سوسیالیست ها |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: فدرالیست های جهان |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: افراد سویسی- آمریکایی |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: گیاهخواران سویسی |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: گیاهخواران آمریکایی |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: یهودیان سویسی |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: دانشمندان یهودی- امریکایی |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: نویسندگان یهودی آمریکایی |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: فلاسفه آلمانی زبان |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: فلاسفه یهودی |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: دانشمندان یهودی |اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: متولدین سال 1879 | اینشتین، آلبرت [[ [[دسته: وفات یافتگان سال 1955 | اینشتین، آلبرت [[

زبان‌های دیگر