بحث:ازدواج بهائی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

فهرست مندرجات

[ویرایش] ازدواج با محارم در فرقه بهائیت

منتقل شده از بحث:دین بهائی جای این مطلب در خود مقاله‌است.اما چون فعلاً تازه کار محسوب می‌شوم نمی‌توانم در مقاله تغییر ایجاد کنم. کسانی که دسترسی دارند لطفاً این مطلب را در مقاله قرار دهند:

ازدواج با محارم غیر از زن پدر، حلال می‌باشد.[۱][۲][۳]

البته بهاییان از این قانون استفاده نمی‌کنند ولی این,جزو قوانین آنهاست و می‌توانند از آن استفاده کنند.به زودی منابعی از کتاب‌های خود بهائیان را ذکر می‌کنم.--Rooh23 ۱۱:۵۹, ۱۲ مارس ۲۰۰۷ (UTC)

  1. http://www.kayhannews.ir/840818/8.htm
  2. http://www.rahpouyan.us/books/2.htm
  3. http://www.rahpouyan.us/books/1.htm
البته عزیزم بسیار خوش آمدی. ولی اگر لینکی می‌دادی که در خود متون بهائی بود ممنون می‌شدیم! به جز کیهان و عبدالله شهبازی و احمد کسروی منابع دیگری در دسترس ندارید؟ من آدرس بدهم خودتان بخوانید شاید شما پیدا کردید که در کدام متن بهائی آمده‌است که با محارم خود ازدواج کنید چون عبدالله و احمد و کیهان که نتوانستند! آقای بهزاد بیایند و ببینند حالا لازم است درباره ازدواج در دیانت بهائی چیزی اضافه شود یا خیر. آن وقتی که اضافه شد و وقتی دیدید بسیار زیباتر از آن است که فکرش را بکنید نگوئید این‌ها تبلیغاتی است! -- نوید ۱۲:۱۶, ۱۲ مارس ۲۰۰۷ (UTC)
نگفته‌اند ازدواج کنید.گفته‌اند می‌توانید ازدواج کنید.در ضمن خواندن بعضی از مطالب آن کتاب‌ها برای خودتان هم که غیر مجاز است و دیدن پیامرتان هم گناه کبیره .چه جوری با این اطمینان حرف می‌زنید.فعلا نماز خود را به طرف اسرائیل بخوانید آفتاب در حال غروب کردن است.--Rooh23 ۱۲:۲۹, ۱۲ مارس ۲۰۰۷ (UTC)
خسته نباشید قربان! واقعا سطح معلومات شما درباره دیانت بهائی از برخوردتان کاملا مشخص است!
1- کجا گفته‌اند می‌توانید؟
2- خواندن کدام کتاب برای دیانت بهائی و بهائیان غیر مجاز است؟ آیات شیطانی یا 23 سال علی دشتی؟ حکم قتل هم دارند؟ یعنی اگر خواندند و داشتند یا تائید کردند می‌شود کشتشان؟
3- کجا گفته‌است که دیدن عکس گناه کبیره‌است یا صغیره؟ شهبازی یا علما؟ ضمنا کبیره و صغیره و متوسطه هم مربوط به خودتان است، دیانت بهائی کبیر و صغیر ندارد!
4- جای شکر است که باز می‌گوئید نماز! حداقل نمی‌گوئید ندارند! یک وقت در کنار دکتر رحیم‌پور این حرفها را نزنید ها! چون او می‌گوید ندارند! البته او دکتر است و استاد دانشگاه! احتمالا بیشتر می‌داند!
جالب است که هنوز "ی" کیبوردتان درست نشده‌است. بیشتر به راهنمائی‌های دوستان دقت می‌کردید! -- نوید ۱۲:۵۱, ۱۲ مارس ۲۰۰۷ (UTC)
قبول باشد انشاءالله.نمازی که به میل خود هر وقت خواستید بخوانید, حتما نماز است.دست دکتر رحیم‌پور هم درد نکند.ظاهرا حسابی به شما لطف می‌کند.
راستی چرا فکر میکنید همه کسانی که شما با آنها مشکل دارید مسلمان هستند.در بحث هایتان شما یا یکی دیگر از هم کیشان جنابعالی با کابر ظهیری هم گونه‌ای حرف زده‌اید که انگار مطمئنید مسلمان است.
در مورد منبع هم گفتم به زودی.نگفتم الان.چه قدر عجولید شما.
در مورد عکس هم تلاشهای شما و هم کیشانتان در ویکی انگلیسی چیز دیگری القا می‌کند.کد جاوا اسکریپت را هم حتما همان مسلمانان گذاشته‌اند .اگر گناه کبیره یا صغیره نیست , حرام(غیر مجاز) است.نمی خواهید بگویید که حرام و حلال هم ندارید؟
بله اگر می‌توانید مشکل کیبورد فارسی مرا در شرکت حل کنید,واقعا مشکل است برایم.--Rooh23 ۱۳:۱۳, ۱۲ مارس ۲۰۰۷ (UTC)
جهت مزید اطلاع خدمتتان عرض می‌کنم: نماز#دیانت بهائی، بهاءالله#دیدگاه بهائیان درباره تصویر بهاءالله حدس‌هایتان را در قالب حلال و حرام تحویل ندهید. ضمنا فکر کنم وقتی از اصطلاحات مربوط به یک قوم استفاده می‌کنید تعلق به آن دارید و یا حداقل تحت تاثیر آن هستید. گویا فرمودید که ازدواج با زن پدر حرام است! درست است؟ و در آخر، این محیط جای این بحث‌ها نیست اگر کاری دارید با مدرک به این مقاله چیزی اضافه کنید و نه در بحث آن بدون مدرک! -- نوید ۱۳:۲۷, ۱۲ مارس ۲۰۰۷ (UTC)
حدس!؟دیدن عکس را که گفتم غیر مجاز.دلیلش هم گفتم.
1-نگفتم حرام گفتم حلال.2.وقتی با جماعتی حرف می‌زنم باید اصطلاحات آن قوم را بکار ببرم تا بفهمند.حالا چون حلال و حرام گفتم مسلمانان هم می‌گویند بهائیان هم می‌گویند حتما هم مسلمانم هم بهایی .دقت کن!
از کجا متوجه شدی که در بهترین حالت, تحت تاثیر قرار دارم.از این که از ازدواج با محارم گفتم و تلویحا از آن تعجب کردم؟شما که خودتان مدعی هستید همچین چیزی در بهاییت نیست پس باید این احتمال را بدهید که من هم بهایی باشم ولی سریع حدس زدید که مسلمانم.احسنت.
شما این بحث را اینجا ادامه می‌دهید.اگر فکر می‌کنید جایش اینجا نیست پس ادامه ندهید.این روش درستی نیست که بخواهید حرفی بزنید دیگران هم هیچ مگویند دال.
آخر اینکه من از اول هم با شما کاری نداشتم,شما خوشتان می‌آید کل کل کنید."پی کار خود روید و از این فکرها مکنید" و ادب را رعایت کنید.خوش آمدید.-Rooh23 ۱۴:۲۳, ۱۲ مارس ۲۰۰۷ (UTC)

آیدی شما 8 مارس درست شده و دقیقا اولین ویرایش هایتان بسیار مرتبط با آئین بهائی بوده‌است، به قول به آفرید نیامده خوب واردید! :-) راستی ارتباطی با بحث صفحه شروین افشار و این که دیگر شما کاری به مقالات بهائی ندارید که نیست؟ (ی)‌های شما هم که به قول نوید مشکلش لاینحل است! راستی از این جا [1] شما با 2 روز ثبت نام کاربری چه قدر خوب از ریز بحث‌های ما با مدیر ظهیری باخبرید :-) در مورد مطالبتان هم هر وقت مدرک قوی آوردید در متن قرار دهید، ممنون می‌شم. به اعتبار متن می‌افزائید. به آفرید و بهزاد عزیز موافق هستید مقاله ازدواج در دیانت بهائی را با توجه به آثار بهائی در متن اضافه کنم؟ دیگر بحث با شما را که کاملا بی مورد است در این صفحه جایز نمی‌دانم. با تشکر Taeedxy ۱۸:۲۳, ۱۲ مارس ۲۰۰۷ (UTC)

هشدار شروین افشار را برای کاربران دیگر حاضر در بحث الان دیدم، عذرخواهی می‌کنم. Taeedxy ۱۸:۳۵, ۱۲ مارس ۲۰۰۷ (UTC)

من که نفهمیدم منظور شما چیست.باید بپرسم من شما کاری به مقالات بهایی ندارید یعنی چه ؟در مورد بحثتان با مدیر ظهیری هم هر کس صفحه تابلواعلانات مدیران را بخواند آنها را می‌بیند.به شما تبریک می‌گم که فهمیدید آیدی من 8 مارس ساخته شده.منابع هم حتما.به نوید هم گفتم عجله نکنید.بحث‌های شما با کاربر پیک نیک دوست را هم خوانده ام .نتیجه دیگری هم از این موضوع می‌خواهید بگیرید .بحث‌های نوید هم در یک سایت دیگری در تالار گفتگویش هم خوانده‌ام (آنجا که با نام navid.kh امضا می‌کند).نتیجه دیگری هم از این موضوع می‌خواهید بگیرید . باز هم با اجازه از شروین افشار, اگر بحث را لازم نمی‌دانید خوب بحث نکنید و از تذکر بجای شروین[فقط در مورد لحن آن را بجا می‌دانم] سوء استفاده نکنید .--Rooh23 ۲۱:۴۳, ۱۲ مارس ۲۰۰۷ (UTC)

شاید بهتر بود این طور می‌نوشتم , 'بهائییان غیر از زن پدرشان برای ازدواج با سایر محارم منعی ندارند' . در کتاب تقریرات درباره کتاب مستطاب اقدس اثر عبد الحمید اشراق خاوری که در اینجا موجود است در صفحه 246 آمده قد حرمت علیکم ازواج ابائکم ... .همانطور که مشخص است فقط زن پدر مستثنی شده نه کسان دیگر . البته در زیر این نوشته آمده :

"بعضی نفوس اشکال می‌کنند که در این آیه جمال مبارک فقط فرموده‌است 'حرم علیکم ازواج ابائکم' , و این دلیل است بر اینکه سایر طبقه منتسبین همه حلال است .در این خصوص حضرت عبدالبهاء در لوحی می‌فرمایند که ذکر نشدن یک دریک آیه دلیل آن نیست که در آیات دیگری ذکر نشده باشند ."

و بعد مثالی از قرآن آورده که چون در یک جا در یک آیه فقط گوشت خوک و شراب حرام شده و از سایر محرمات نامی برده نمی‌شود این هم این اشکال را دارد . ذکر چند نکته ضروری است

1 –اولا اگر این یک دین مستقل است چرا استدلال آن بر مبنای قرآن می‌شود.

2 –در قرآن اگر در یک آیه نیامده در آیات دیگر به وضوح آمده.

3 –نویسنده اولا نگفته در کدام آیه عبدالبها حکم حرمت باقی را داده و ثانیا نگفته که این جمله " ذکر نشدن یک دریک آیه دلیل آن نیست که در آیات دیگری ذکر نشده باشند " در کدام لوح از عبدالبها نقل شده.

4 -به دلیل اینکه نمی‌خواستم محکوم به تغییر متن شوم آنرا عینا آوردم . در مورد نقض حق تکثیر با مدیران مطرح خواهم کرد . هر چه بگویند همان خوام کرد !

5 -فکر می‌کنم با منبع فوق بتوان مطلب را در مقاله قرار داد . به آفرید هم راهنمایی لازم را در پاسخ من در صفحه بحثش آورده‌است .--Rooh23 ۱۱:۴۰, ۱۳ مارس ۲۰۰۷ (UTC)


[ویرایش] جوابی برای اتهام این کاربر

بخاطر احترام به دیگر کاربران عزیز به پاسخ باین سوال می‌پردازم و الاّ این سوال توهین آمیز ارزش پاسح ندارد. البتّه توهین این کاربر توهین مستقیم به بسیاری از مسلمانان ایران نیز میباشد، چرا که بهائیان در سرتاسر ایران حضور دارند و اکثر آنها دارای اقوام مسلمان هم میباشند و بدین ترتیب این توهین مستقیماً به بسیاری از مسلمانان هم وارد است٠ و صحبت شما در مورد این که منعی ندارد خیلی جالب است، پس اگر سخن این کاربر را در مورد اسلام بکار ببریم به اشکاﻻت بسیار وخیمی دچار میگردیم٠ اگر حرف ایشان را قبول کنیم که آنچه حکمی ندارد و ممنوع نشده حلال است و این مطلب را به قرآن کریم اطلاق نمائیم در اینصورت باید گفت که زنان مسلمان حق دارند در آن واحد شوهران متعدّدی داشته باشند٠ علّت این امر اینست که در قرآن کریم در مورد مردان بصراحت آمده‌است که ایشان نمیتوانند بیش از ٤ زن بگیرند، در عین حال که اجازه تعدّد زوجات تا ٤ نفر را به آنها داده است٠ امّا ممنوعیّت تعدّد شوهر برای زن در هیچ کجای قرآن نیامده است٠ حال دو راه داریم: یا آنکه باید بگوئیم این امر از بدیهیّات است و نیازی به ذکر آن در قرآن کریم نبوده‌است و یا آنکه تعدّد شوهر برای زنان را حکم اسلام بدانیم٠ واضح است که شقّ صحیح مورد اوّل میباشد٠ پس می‌شد در صفحه اسلام تیتر زد که:

[ویرایش] زن‌های مسلمان در آن واحد می‌توانند هزاران شوهر داشته باشند

یا حتی نعوذ بالله می‌توانم تیتر بزنم:

[ویرایش] اسلام و خوردن علف

مسلمانان علف می‌خورند چون هیچ منعی در خوردن آن ندارند!!!! مسلمانان عزیز این را توهین مگیرید چون بنده هزاران بار آرزو می‌کردم به من علف خوار می‌گفتند تا این که بگویند با خواهر و مادر خود ازدواج می‌کنید. هر چند که با دلیل گفتم!

  • آخر این حرف است شما زدید و آن را نیز در صفحه دیانت بهائی اضافه کردید؟؟؟؟


در ضمن شما مطلبی که در صفحه بهائی اضافه کرده‌اید و منبع هم داده‌اید تقریرات جناب اشراق خاوری، کتاب ما که آن جمله را ندارد!! نمی‌دانم از کجا نوشته‌اید و برای این عملتان چه دلیلی دارید؟ آن آیه از کتاب اقدس که به تفصیل توضیح خواهم داد مربوط به حتی حرام کردن زن پدر برای دیانت بهائی چیزی که حتی در اسلام هم به این اندازه (حرام) نبوده‌است توضیح آن را هم می‌دهم. لطفا دیگران نگویند بحث کلامی و ... است، بنده عذرخواهی می‌کنم، شما دیدید که این کاربر چه نوشت، این توهین به ذهن و فکر و شعور هر ایرانی است.

[ویرایش] یک بار و برای همیشه

عذر خواهی می‌کنم که در این صفحه بحث این سوال را بالاجبار پاسخ می‌دهم، کاربر بهزاد و ... خواهشا نگوئید بعدا تبلیغ است اگر صفحه دیانت بهائی را از این سخنان این زیر بازنویسی کردم، دیدید که چه کردند:

در مورد آن آیه‌ای که بالا گفتم و در اسلام نیست ، برای توضیح بهتر این مسئله ذکر می‏شود که در قرآن کریم، ازدواج با زن پدر نهی می‏شود، اما حرام نمی‏شود. در قرآن کریم ازدواج با محارم به صورت «حرّمت علیکم»، یعنی حرام شد بر شما، بیان شده‌است. ولی یک استثنا در قرآن کریم وجود دارد و آن این است که در مورد ازدواج با زن پدر لفظ «حرمت علیکم» استفاده نشده‌است. می‏فرماید: «لاتنکحوا ما نکح آبائکم من النساء»، یعنی ازدواج با زن پدر نهی می‏شود، اما لفظ «حرمت» به کار نمی‏رود. حضرت بهاءالله در کتاب مستطاب اقدس، جهت تأکید بیشتر این موضوع، آن استثنا را هم رد می‏فرمایند. بنابراین نهی ازدواج با زن پدر در قرآن کریم، در اوامر حضرت بهاءالله تحت «حرمت علیکم ازواج آبائکم» قرار می‏گیرد. بدین ترتیب این امر از تأکید بیشتری برخوردار می‏شود، بدین معنی که ازدواج با محارم مطلقاً ممنوع است. امّا تحریم ازدواج با محارم در آئین بهائی بسیار قاطعانه تر و جدّی تر از همه ادیان گذشته است٠ علّت این امر اینست که در آئین بهائی نه تنها ازدواج با محارم حرام شده‌است بلکه علّت فلسفی، طبّی و اجتماعی این تحریم نیز مورد بحث قرار گرفته‌است و بخاطر این مطلب است که نه تنها ازدواج با محارم حرام گردیده، بلکه اصولاً به اعتقاد بهائی هر چه زن و شوهر بیشتر با یکدیگر فاصله داشته باشند بهتراست چنانکه خواهیم دید این اصل بازتابی از اصل وحدت عالم انسانی و صلح عمومی است و لذا بحث در مورد ازدواج در چارچوب این فلسفه و اندیشهء نوین و خلاّق مورد بررسی قرار میگیرد٠ تحریم ازدواج با محارم آنقدر اساسی و جدی است که آئین نوین با تصریح در مورد آن آغاز می‌گردد و بنابراین در اولین نوشته حضرت باب با قاطعیت و صراحت کامل بیان می‌گردد. در کتاب قیو م الاسماء یا تفسیر سوره یوسف با تایید حکم قران، ازدواج با محارم صد در صد تحریم می‌گردد: "ان الله قد حلل علی المؤمنین من المؤمنات غیر ذوی قرابتهم الام و البنت و الاخت و العمة و ما قد جعل الله بمثلها و بنات الاخ و بنات الاخت... و ان ذلک حکم فی کتاب الله علی کلمة الفرقان و قد کان الحکم فی ام الکتاب مقضیا." (یعنی ازدواج را خداوند حلال فرموده مگر با افراد محارم یعنی با مادر، دختر، عمه، و نظیر آن ، و دختر برادر، و دختر خواهر... و این حکم کتاب خداست در قران که در این کتاب هم عمل به آن مؤکد شده‌است .) همچنین حضرت باب در نوشته دیگر خویش تحت عنوان "فی بیان علة تحریم المحارم" همان حکم را تائید و تکرار میفرمایند٠ امّا در این اثر حضرت باب یکقدم فراتر رفته و صرفاً بذکر حکم نپرداخته بلکه به بررسی علل فلسفی و متا فیزیکی این حکم نیز مبادرت میورزند٠ سخافت ازدواج با محارم مطلبی است که همگان از آن آگاهند ولی علل حرام بودن این مطلب است که بایست موردبحث جدّی قرار گیرد٠ حضرت باب در بررسی خود از این حکم، ازدواج با محارم را تناقضی با اصول خلقت، علیت و حقیقت هستی دانسته ولذا حرام بودن ازدواج با محارم را امری ابدی و غیر قابل تغییر معرّفی کرده اند٠ در اینجا قسمتی از این لوح را ذکر مینمایم: "فی بیان علّة تحریم المحارم من اﻻخت واﻻم والعمة والخالة الخ ٠٠٠ فاعلم٠٠٠ماحّرم علی نفس شیئاً الاّ ما حرّم الشئی علی نفسه لان الله قد خلق اﻻشیاء به و اعطاهم الله فی صورة قبولهم حکم انفسهم فلذلک حرّموا علیهم کلّ ما حرّمت انفسهم بانفسهم و کذلک حکم الله فی الله فی البدء٠٠٠ و لما بعث الله الخلق فی هذا العالم قد نسوا حکم البدء من غیر الحقّ لذا ارسل الله الیهم الرسل والکتاب بالحقّ لیتلوا علیهم احکام قبولهم فی مشهد ذر اﻻوّل٠٠٠فایقن ان الله قد خلق اﻻشیاء من ماء البحرین احدهما ماءالعلّه و الثانیه ماءالمعلول و لقد مرج البحرین فی هذا الدنیا یلتقیان بسرّ اﻻختیار من ماء هذین البحرین٠٠٠ و لذا قد حرّم الله سبل المعلولیّه علی العلیّه و لذلک حرّمت فی الکتاب اﻻمّ والعمّه والخاله لسرّعلیتهّن اشارة الی رتبة التثلیت فی الفعل البدء٠٠٠" در این توقیع که "در بیان علّت تحریم محارم شامل خواهر و مادر و عمّه و خاله و غیره باﻻصل و تحریم مابقی بالعرض" میباشد، حضرت باب این تحریم را به قانون ذاتی و حقیقت هستی اشیاء در اصل خلقت راجع فرموده و این تحریم را حاصل یک تحریم ذاتی که ناشی از طبیعت و ذات انسان است معرّفی میفرمایند٠ اینکه در کتب مقدّسه این تحریم بیان شده در واقع تکرار همان اصل ذاتی است که آدمیان بخاطر غفلت از خداوند و فطرت راستین خود، فراموش کرده اند٠ بعلاوه حضرت باب ازدواج با محارم را تناقض با اصل علیّت و قانون خلقت معرّفی میفرمایند و آنرا بطور مطلق تحریم میفرمایند٠ میبینیم که بر خلاف گفتهء نویسنده بی اطلاع، تحریم محارم در آثار آئین نوین به یک اصل متا فیزیک تبدیل شده و لذا اصلی غیر قابل تغییر و مطلق میگردد٠ به همین علت در کتاب اقدس اصل تحریم محارم حتّی شدیدتر نیز میشود، یعنی از آنجا که زن پدر با آنکه مادر فرد نمیباشد، ولی سمبلی از مادر میباشد، در نتیجه بخاطر حرمت مطلق محارم، ازدواج با زن پدر نیز که در قران نهی شده اما حرام نشده‌است مشمول اصل "حرمت علیکم" میشود ٠امّا در آثار دیگرشان، حضرت بهاءالله، علّت اجتماعی و طبّی تحریم محارم را مورد بحث قرار داده‌اند و لذا همانند حضرت باب، که علّت فلسفی این تحریم را بررسی فرمودند، حضرت بهاءالله به علل اجتماعی و پزشکی آن تاٌکید میفرمایند٠ حضرت عبدالبهاء توضیح میفرمایند که حضرت بهاءالله دستور داده‌اند که حکم الهی در ازدواج مستلزم ازدواج با جنس بعید است٠ به عبارت دیگر، نه تنها ازدواج با محارم ممنوع است بلکه حتّی ازدواج با اقربا و نزدیکان و خویشان نیز اگر چه حرام نیست امّا نا مطلوب تلقّی میشود٠ از دیدگاه آئین بهائی ازدواج وسیله و آئینه‌ای از وحدت عالم انسانی است و لذا ازدواج با محارم اصولاً تناقض در قول است بلکه ازدواج باید وسیله ارتباط و اتّحاد دو گروه دور باشد٠ عین بیان حضرت عبدالبهاء اینست: " در الواح سائره، بصریح عبارت مرقوم که در ازدواج، حکمت الهیّه چنان اقتضاء نماید که از جنس بعید باشد٠٠٠و چون امر بهائی قوّت گیرد مطمئنّ باشید که ازدواج به اقربا نیز نادر الوقوع "٠ حتی در حال حاضر در ایران جواب آزمایش DNA برای ازدواج دو فرد بهائی با یکدیگر و تائید دکتر یکی از شروط ازدواج است و حتی حضرت عبدالبهاء بهائیان را سفارش می‌کند که ببین بهائیان هر چه دورتر ازدواج واقع شود، افراد دور به وسیله ازدواج نزدیک می‌شوند و این نیز می‌تواند دیانت بهائی را به رسیدن به صلح عمومی و وحدت عالم انسانی که اساسی ترین هدف این دین می‌باشد یاری برساند و نیز از لحاظ علمی ثابت شده‌است که ازدواج با دور موجب سلامت و زیبائی نسل آینده می‌گرد.

  • باشد که برای این اتهام خود جوابی داشته باشید. Taeedxy ۱۳:۵۷, ۱۳ مارس ۲۰۰۷ (UTC)

[ویرایش] پاسخ

چیزی خودتان هم به اون معترفید اینه که به مسلمونا توهین کردین . خوب خودشون از شما توضیح می‌خوان , به من ربطی نداره . فقط اینکه شما دو باره بحث رو به مسلمونا ربط دادین برام جالبه . خوب چرا فکر نمی‌کنید یهودی ام یا مسیحی یا بودایی یا ... ؟

کتاب ما که آن جمله را ندارد!! نمی‌دانم از کجا نوشته‌اید و برای این عملتان چه دلیلی دارید؟ اینجا را ببینید . ممکن است فیلتر شده باشد . ولی فیلتر شکن هست من عکسی از صفحه مانیتور را برای شما می‌فرستم . البته در تابلو مدیران پرسیدم کسی پاسخی نداد . می‌ذارم اگه خلاف بود برش دارند .

عکس از مانيتور
عکس از مانيتور

. من نفهمیدم کدام جمله رو گفتی که در کدام کتاب نیست ؟ صفحه بحث تبدیل به صحنه در گیری ما شده . شما فرمودید دلیل , انهم نه از کتاب کسروی و بهایی ستیزان دیگر منم از کتاب مورد وثوق خودتون دلیل اوردم . وظیفه من و شما نیست که بگیم کدوم دین بهتره چون یه مسئله شخصیه . فقط می‌تونیم حقایق رو با سند بیاریم هر کس خواست قبول می‌کنه هر کی هم نخواست رد می‌کنه . ولی شما ... . شما یک دفعه عصبانی می‌شوید و این خوب نیست . اگر منبع مشکل دارد بگویید مشکلش چیست ؟ --Rooh23 ۱۸:۰۹, ۱۳ مارس ۲۰۰۷ (UTC)

خوشحالم که خود آمدید و صفحه کتاب را آوردید لطفا بگوئید کجای آن کتاب این جمله شما را نوشته [2] شما این جمله را ویرایش کردید و صفحه را هم آوردید :-)) این دیگر خیلی جالب است... خود شما صفحه را دیدید حتی نکردید بخوانید ببینید خودتان چی نوشتید و در کتاب چیست...! خوشحالم از این که این صفحه را در صفحه اصلی بدین بهائی نیز بیاورید :-) باز هم از لطف شما بی نهایت ممنونم، بنده با کما میل در صفحه اصلی متن دیانت بهائی، ازدواج در دیانت بهائی را به همراه کمک شما و دیدگاه شما دوست عزیز می‌نویسم... ممنون از لطف و مرحمت بی شائبه‌تان، در ضمن بعد از این همه سال سختی در زندگی می‌دانم طرف حسابم پیرو چه مسلکی است... احیانا از این که گفتم شما مسلمانید مگر بهتان برخورده است؟ Taeedxy ۱۹:۲۲, ۱۳ مارس ۲۰۰۷ (UTC)
جالب است! متنی که شما به آن استدلال می‌کنید خود دارد این قضیه را نقد می‌کند و می‌گوید برخی می‌گویند چنین ولی چنان! آنوقت شما نقل قول چنین که از مخالفان است را در اینجا نقل می‌کنید و به آن استناد می‌کنید؟ -- نوید ۱۰:۴۳, ۱۴ مارس ۲۰۰۷ (UTC)

[ویرایش] بیطرفانه

متن خطابی/کلامی/جدلی‌است. به‌آفرید ۱۰:۳۹, ۱۴ مارس ۲۰۰۷ (UTC)

من هم با شما تا حدودی موافقم. ولی من فقط منتقل کردم. -- نوید ۱۰:۵۰, ۱۴ مارس ۲۰۰۷ (UTC)

[ویرایش] باز هم مدرک

من طبق کتاب‌های بهاییان مدرک آوردم و انتظار دارم آنها هم طبق مدرک معتبر اقدام به ویرایش کنند .

  1. من نام کتاب و شماره صفحه دادم ولی شما فقط نقل قول کردید . لطفا منبع را ذکر کنید .
  2. شما باید از بهاالله مدرک بیاورید نه باب ولی باب هم قبول است . بیاورید . --Rooh23 ۱۱:۰۹, ۱۴ مارس ۲۰۰۷ (UTC)
گویا شما از طبقات و نحوه احکام دیانت بهائی هم خبر ندارید که می‌گوئید فقط بهاءالله. جاهائی که لازم می‌بینید مدرک بزنید، حتما اضافه خواهد شد. ضمنا قیوم‌الاسماء و خود کتاب اقدس با 3 رفرنس آمده‌است. ولی در هر صورت به قول تایید مدرک بزنید جاهائی که احساس می‌کنید تا اضافه شود چون به اعتبار مقاله کمک می‌کند. در مورد سند و صفحه شما هم که همانطور که خدمتتان عرض کردم:
   
بحث:ازدواج بهائی
جالب است! متنی که شما به آن استدلال می‌کنید خود دارد این قضیه را نقد می‌کند و می‌گوید برخی می‌گویند چنین ولی چنان! آنوقت شما نقل قول چنین که از مخالفان است را در اینجا نقل می‌کنید و به آن استناد می‌کنید؟
   
بحث:ازدواج بهائی


-- نوید ۱۱:۱۹, ۱۴ مارس ۲۰۰۷ (UTC)
نمی دانم کجایش برایتان جالب است . قبول من اطلاعاتم کم است شما از باب بگویید کدام کتاب کدام صفحه همین --Rooh23 ۱۲:۰۱, ۱۴ مارس ۲۰۰۷ (UTC)


عزیز من در خود بحث:دین بهائی که شما مدرک آوردید من بی نهایت از شما ممنون شدم. شما فرمودید طبق کتاب‌های بهائیان مدرک آوردید، اینی که شما آوردید کجای اين است؟ این بود مدرکتان؟ دست خوش! در مورد کتاب هم گویا شما در متن اصلا نمی‌بینید که بنده از حضرت باب اولین شخصیت محوری دیانت بهائی از قیوم الاسما یکی از آثار برجسته دیانت بهائی برایتان متن را نوشته ام! دیگر چه می‌خواهید؟ واقعا من نمی‌فهمم! Taeedxy ۱۴:۲۳, ۱۴ مارس ۲۰۰۷ (UTC)