ارگونومی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

ارگونومی یا مهندسی عوامل انسانی دانش جدیدی است که فلسفه تولد آن در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم ایجاد تناسب بین کار و انسان بوده است. طي دهه های گذشته ، نقش حياتي ارگونومي در افزايش بهره وری ، كاهش آسیبهای اسكلتي-عضلانی، بهبود كيفيت، ايمني و كارآيي كلي سازمان ها مشخص ترشده است. متخصصين ارگونومي با بهينه كردن تناسب بين انسان و سایر اجزای سیستم های کار، كارآيي انسان و سيستم ها را بهبود بخشيده اند. در حال حاضر توجه به ارگونومي در سازمانها بویژه در سطح صنایع از حد يك ابزار فراتر رفته است. تجربیات کشورهای صنعتی نشان می دهد که پرداختن به ارگونومی و پیاده سازی آن می تواند به بسیاری از جنبه های عملکرد سازمان کمک نماید. امروزه ارگونومی به عنوان یکی از مشخصه های مهم در فرمول بندی استراتژی و فرآیند پیاده سازی آن در راستای نیل به اهداف سازمان در نظر گرفته می شود. از این دیدگاه، ارگونومی بعنوان دانشی جهت بهبود بهره وری سيستم ، ايجاد محيط كار مناسب ، پيشگيري از حوادث و بيماريهاي ناشي از كار و بهبود راندمان و عملكرد انسان قابل طرح است. در كشورهاي در حال توسعه صنعتي ، اولين گام در راستاي پياده سازي ارگونومي، آموزش و ايجاد آگاهي نسبت به ارگونومي و متقاعد كردن مديران ارشد و تصميم گيرندگان در خصوص مزاياي ارگونومي و نقش آن در ارتقاء کیفیت و بهره وری سيستم ، كاهش بيماريهاي ناشي از كار و حفظ سلامت نيروي كار است . تجربيات كشورهاي در حال توسعه صنعتي نشان مي دهد كه اگر فرصتي جهت پياده سازي ارگونومي در اختيار قرار گيرد نه تنها مي تواند به اهداف ارگونومي دست يابد بلكه با اثرات هم افزائي آن مي توان به فراتر از مسايل ارگونومي نیز دست يافت. در سازمان های امروزی بویژه در سازمانهای صنعتی ارزش و جایگاه ارگونومی فراتر از ایمنی و بهداشت است. چالش اساسی در این زمینه آن است که چگونه می توان با بهره گیری از ارگونومی، ضمن حفظ ایمنی و بهداشت مشتریان سازمان و کارگران در راستای اهداف و استراتژی های سازمان حرکت نمود. بسیاری از تئوریسین های علم مدیریت بر این باورند که مدیران امروزی در حفظ مزیت های رقابتی سازمان های خود با مشکلات عظیمی مواجه هستند زیرا کمتر به مهمترین فاکتور موثر بر شکل گیری مزیت رقابتی که همانا فاکتورهای انسانی (ارگونومی) است اهمیت می دهند. این مدیران در عوض بیشتر به استراتژی هایی می پردازند که بر روی تکنولوژی، بازاریابی و امثالهم سرمایه گذاری می کنند. ناگفته نماند که منابع سنتی موفقیت مثل تکنولوژی هنوز هم می تواند یک مزیت رقابتی باشد اما امروز آن دسته از استراتژی ها که بر فرهنگ سازمان، مدیریت منابع انسانی و فاکتورهای انسانی تمرکز دارند مزیت های رقابتی قابل ملاحظه تر و متعددتری ایحاد می کنند. برای ورود به بحث بهتر است در ابتدا با تعریف جامع ارگونومی که توسط انجمن بین المللی ارگونومی [1] ارائه شده است آشنا شویم:

ارگونومی رشته ای است که با درک تعامل بین انسان و سایر اجزای سیستم سر وکار دارد و در عمل به طراحی سیستمهای کار بر مبنای تئوری، اصول، داده ها و روشها بمنظور بهینه سازی سلامت انسان و عملکرد کلی سیستم می پردازد.

این تعریف بیانگر آن است که ارگونومی دارای دو هدف اجتماعی(سلامت) و اقتصادی( عملکرد کلی سیستم) است. در ارگونومی جنبه های جسمی و روانی انسان در نظر گرفته می شود. همچنین ارگونومی راه حل هایی برای تکنولوژی و سازمان ارائه می کند. ارگونومی می تواند در راستای استراتژی های اولیه سازمان باشد و ما را در راستای نیل به اهداف سازمان یاری نماید. استراتژی بعنوان نقطه اتصال ارزشمندی است که به استقرار ارگونومی در درون سازمان کمک می کند زیرا استراتژی در نزد مدیریت ارشد از اولویت برخوردار است. با برقراری ارتباط بین ارگونومی با یک استراتژی خاص، جایگاه ارگونومی در سازمان تثبیت می شود و مزایای کامل و پتانسیلهای آن می تواند در مراحل اولیه فرآیندهای طراحی در سازمان بکار گرفته شود. در چنین شرایطی، سازمان انگیزه ای درونی برای بهره برداری از ارگونومی دارد و ارگونومی می تواند فرصت هایی را برای بهبود عملکرد سیستم و بهبود شرایط محیط کار ایجاد نماید. طبق تعریف انجمن بین المللی ارگونومی، ارگونومی بطور مستقیم می تواند در راستای نیل به اهداف سازمان کمک نماید.