زبان سنگسری
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
زبان سنگسری(ISO/DIS 639-3) ، زبانی مخصوص و عضوی از شاخهٔ غربی ، شمالغربی زبانهای ایرانی است که خود شاخهای از زبانهای هندوایرانی و آن نیز به نوبه خود شاخهای از زبانهای هندواروپایی است[1]* و با زبان سمنانی ٬ سرخه ای ، شهمیرزادی و لاسگردی که از آبادی های مهم شهرستان سمنان محسوب می شود نزدیکی و شباهت خاصی دارد.[2]* همچنین زبان سنگسری در موارد عدیده مشابهت به خوارزمی قدیم دارد برای مثال در گاهنمای سنگسری «نو سال» همان است که در تقویم سغد قدیم به نام نوسرد و در تقویم خوارزم آن روزگار به نام «ناو سارجی» خوانده می شده است.[3]*
زبان شناسان تحول زبان فارسی را به سه مرحلهٔ فارسی باستان ، فارسی میانه و فارسی نو تقسیم می کنند. در این میان ارتباط فارسی میانه و فارسی نو و تحولی که در این فاصله پیش آمده کاملاً آشکار است اما دانشمندان معتقدند که فارسی باستان ارتباط مستقیمی با فارسی میانه ندارد و در فارسی باستان و زبان اوستایی اسمها از نظر جنسیت «تذکیر ، تأنیث و حالت خنثی» دارای شناسه های خاصی می باشد و تصریف افعال با توجه به آن ، گونه های مختلف به خود می گیرد و حال آنکه در فارسی میانه هیچ اثری از آن نیست و باید در فاصلهٔ این دو دورهٔ تحول زبان ، زبان دیگری وجود داشته باشد که تا حدی از جهات مذکور با فارسی باستان مشابهت داشته باشد. این شباهت در زبان سنگسری موجود است به این معنی که هنوز زبان سنگسری حالات تذکیر و تأنیث اسم ها را حفظ کرده است مثلاً کلیه جانوران مذکر یا مؤنث ، از نظر دستور زبان سنگسری مؤنث به شمار می آیند و کلیه موجودات غیر آنها را مذکر می دانند و سوم شخص مفرد از نظر تذکیر و تأنیث متفاوت است و تمام اینها بر تصریف افعال تأثیر می گذارند. به هر حال زبان سنگسری گرچه از نظر تصریف اسماء و افعال وسعت فارسی باستان را ندارد اما مانند فارسی میانه کاملاً خالی از آنها نیست و به عبارت دیگر فاصلهٔ موجود در تحول زبان فارسی باستان و فارسی میانه را پر می نماید یعنی از فارسی میانه به مراتب کهنه تر است.
در زبان سنگسری واژه های بسیاری وجود دارد که با واژه های اوستایی و احتمالاً زبان سکایی همانند می باشد که به طور مثال چند واژهٔ زیر ذکر می گردد:
- کَس: کوچک
- مَس: بزرگ
- مونگ: ماه
- اِسِه: اکنون
- هَپو: آب(کودکانه)
- تَ: مال تو
- لوژِنگ: هواکش ٬ روزن
- شته واش: نوعی گیاه سمی
- اِسپِه: سگ
- ورف/وفر: برف
- دَس: ده
- گوت: سراپرده ، خیمه
- اینو: پیر و ناتوان
- وَرک: گرگ
- نسوم: زمین پست ، دور از تابش آفتاب
- گوراسکا: سوراخ و حوش
- پیمه: زمین
- مشتی مچی: به اندازهٔ یک مشت
- اَ: من
- پَس: گوسفند
بسیاری از واژه های پهلوی اشکانی همانند یا مشابه واژه های سنگسری است. مثلاً:
- شپ: جهش
- گریو: گردن
- تر: ناحیه
- کرند: کنند
- واش: گیاه ، علف
- از: من
- ورگ: برگ
- واخت: گفته
- واژندم: به من می گوید
- وَر: حصار ، محوطه
هنچنین پاره ای از واژه های سنگسری حکایت از اعتقادات و اعمال زرتشتی در قدیم دارد. از جمله:
- شوی: پیراهن مقدس
- سدره: شپیک
- ستره: سدره یا همان پیرهن مقدس
- زنافر: مقدار کم اهمیت ، تنافور
- فتات: کاملاً شسته شده ، پاتیات شستشوی همراه با اوراد یا تطهیر مذهبی
[ویرایش] پاورقی
- ^ « ۱»
- ^ ادبیات عامیانه سنگسر ، فاطمه تعدادی سنگسری ، انتشارات سیب سبز ، اول پاییز ۱۳۸۱ ، صفحهٔ ۱۰
- ^ تاریخ سنگسر-مهدیشهر ، چراغعلی اعظمی سنگسری ، سال ۱۳۷۱ ، صفحهٔ ۱۹
[ویرایش] منابع
- اعظمی سنگسری، چراغعلی. تاریخ سنگسر-مهدیشهر
- اعظمی سنگسری، چراغعلی. واژه نامه سنگسری
- تعدادی سنگسری، فاطمه. ادبیات عامیانهٔ سنگسر