گرگور مندل
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
گرگور مندل کشیشی اتریشی که به عنوان پدر دانش ژنتیک شناخته میشود. گرگور مندل در سال ۱۸۶۵ (میلادی) توانست قوانین حاکم بر انتقال صفات ارثی را که حاصل آزمایشاتش روی گیاه نخود فرنگی بود، شناسایی کند. اما متاسفانه از آنجا که در جامعه علمی آن زمان بسیاری از افراد با نفوذ همچنان نظریات داروین و لامارک را صحیح میپنداشتند به دیدگاهها و کشفیات او اهمیت چندانی ندادند و نتایج کارهای مندل به دست فراموشی سپرده شد. به نظر میرسید، پرونده این دانش رو به بسته شدن است. در سال ۱۹۰۰ میلادی کشف مجدد قوانین ارائه شده از سوی مندل، توسط درویس، شرماک و کورنز باعث شد که نظریات او مورد توجه و قبول قرار گرفته و مندل به عنوان پدر علم ژنتیک شناخته شود.
[ویرایش] زندگی نامه
یوهان گریگور مندل ، با دقت و حوصله زیاد نخودها را در باغچه خانه اش میکاشت . او در سال ۱۸۶۶، پس از ۸ سال مطالعه کشاورزی علمی و تجزیه و تحلیل ؛ و سرانجام اکتشافهای خود را به چاپ رساند . اتفاق تازهای رخ نداد و کسی تحقیقات او را ارج ننهاد ، اگر چه مندل اصول علم وراثت را بنیاد گذارد . در سا ل ۱۹۰۰ ، یعنی ۳۱ سال بعد از آن روز تاریخی و ۱۶ سال پس از مرگش ، سه نفر دانشمند از ملیتهای مختلف که بطور مستقل روی مساله وراثت مطالعه میکردند به نظریه فراموش شده مندل بر خوردنند و پی به ارزش و اهمیت آن بردند یوهان مندل ، در ژوئیه سال ۱۸۸۲ در یک خانواده روستایی بدنیا آمد . زادگاه او موراویا بود که در آن موقع جزو مستعمرههای اطریش محسوب میشد . یوهان به پدرش در کار مزرعه کمک میکرد . او عاشق طبیعت بود و به پدیدهها و زیبائیهای آن عشق میورزید . کارهای زراعتی و زندگی روستایی ، او را سخت و خشن بار آورده بود . و شاید همین چیزها بود که او را در زندگی اندکی عقب انداخت مندل ، در دهکده هاینزدورف وارد مدرسه ابتدائی شد . به همت و پشتکار خانم هاینزدورف ، تعلیم و تربیت در این مدرسه اجرا میشد . با وجود مخالفتی که بازرس مدرسه میکرد ، رشته علوم طبیعی نیز در این مدرسه ابتدائی تدریس میشد یوهان جوان ، از طرفداران درس طبیعی بود و آن را ضروری و مهم میدانست یوهان ، پس از پایان تحصیلات ابتدایی ، برای ادامه تحصیل از هاینزدورف به تروپا ، که از شهرهای مجاور بود ، رفت و وارد مدرسه متوسطه شد . خانواده اش بعلت فقر و تنگدستی قادر به پرداخت هزینه تحصیلی او نبودند . یوهان در حین تحصیل کار میکرد اما در آمدش آنقدر نبود که بتواند غذای سیری بخورد . در نتیجه ، روز به روز ضعیف تر و لاغرتر میشد بطوری که دیگر نتوانست ادامه تحصیل بدهد و آن را رها کرد در این موقع آنتوان مندل ، پدر یوهان که از وضع جسمی و روحی پسرش آگاه شده بود تصمیم به فروش مزرعه گرفت . پس از فروختن مزرعه مقداری از پولش را به یوهان و دخترش ترزا فرستاد . اما خواهر سهم خود را به برادرش بخشید . یوهان با این پول مدت چهار سال به تحصیل و تحقیق در موسسه اولوتس پرداخت . بعدها ، بخاطر جبران کمک خواهرش ، پسران .او را تحصیل به کالج فرستاد . اکنون یوهان راه زندگی خود را بر گزیده بود . او که افکارش بر اثر کشمکش با مادیات دنیا دگرگون شده بود به توصیه یکی از استادانش وارد خانقاه بزرگ آلبرون شد . یوهان در بیست و یک سالگی زندگی رهبانی پیشه کرد و لقب گریگور گرفت . گریگور مندل ، به این زندگی آرام دل بسته بود روز بروز ، اهمیت وجودش بیشتر احساس میشد . صومعه دارای باغ بزرگی بود که در آن گیاهان زیادی میرویید . گلکاری و کاشتن نهالها ، انجام شده بود . گریگور ، خود را در میان گروهی میدید که به مسایل دینی ، فلسفی ، علوم و ادبیات و باغبانی علمی علاقمند بودند . یوهان دوره مطالعات کشیشی را در سال ۱۸۴۷ به پایان رساند و به درجه افتخاری کلیسا نایل آمد . گریگور مندل ، برای مدتی صومعه را ترک کرد و در دهکدهای بهعنوان کشیش مشغول به کار شد . مندل دارای روحی حساس بود ، از درد و غم دیگران رنج میکشند و تاب و تحمل آن را نداشت . زمانی که به عیادت بیماران میرفت یا بازماندگان مردهای را تسلی میداد خاطراتش سخت آزرده میشد ، و در بستر بیماری میافتاد. پس از چندی دوباره به خانقاه بازگشت . مدتی در مدرسه متوسطه محل تدریس کرد . اما چون او را معلم تحصیل نکرده میدانستند حقوق کمتری برایش در نظر گرفتند . مندل ، تصمیم گرفت که دروس معملی را امتحان دهد ، اما این بار به او اطلاع دادند که حتی شایستگی تدریس در مدرسه ابتدایی را هم ندارد . او خیلی کوشش کرد تا به هیات داوران بفهماند که کاملاً در اشتباهند و بر خلاف عقیده آنها او شایسته این مقام است . متاسفانه تلاش او به جایی نرسید . مندل برای خود مکتب واژه شناسی خاصی داشت و از به کار بردن زبان علمی آن زمان خودداری میکرد . مندل ، دوباره به کار معلمی پرداخت . اما این بار بهعنوان دستیار انجام وظیفه میکرد . کلاس درسش محیط دو ستانهای بود و شاگردانش از وجود چنین معلمی احساس رضایت و خوشنودی میکردند و از . حرفهایش لذت میبردند . او با سخت گیری در کلاس درس مخالف بود و با گفتن داستانهای شیرین از حیوانات ، جنگلها ، بیابانها و بوستانها شاگردانش را سرگرم میکرد . او شاگردانش را در دروس تشویق میکرد و به آنها جایزه میداد . شاگردان هم با دیده احترام به او مینگریستند . مندل ، اکتشافها و مشاهداتش را که از مطالعه زیاد روی گیا هان بدست آمده بود بچاپ رساند . اما هیچ اتفاق تازهای رخ نداد و کسی به این کار بزرگ علمی توجه نکرد . تنها دوستانش بودند که او را مورد تفقد قرار دادند و به سرپرستی صومعه انتخا بش کردند . او در ۴۷ سالگی به این مقام رسید . کار جدیدش بسیار دشوار و پر مسئو لیت بود ، بطوریکه مندل ناگزیر شد دست از تدریس بکشد و تمام وقت خود را صرف اداره این امور حساس کند . سر پرست جدید ، مرد مشهوری شده بود . زندگی اش بخوبی تامین میشد و اغلب اوقات از دوستانش در خانه پذ یرایی میکرد . در عیدها یا جشنها ، در خانه اش بروی تمام اهالی دهکده باز بود . مردم او را مردی خیر و بخشنده میشناختند . در روز کریسمس ، جشن مفصلی در خانه اش بر پا میکرد و با دادن غذا و نو شیدنی فراوان خاطره خوشی در دلها باقی میگذاشت . این وضع زیاد طولی نکشید و با دخالت دولت در کار کلیسا بحث و مجادلهای بین مندل و مقامات دولتی در گرفت . در سال ۱۸۷۴ ، لایحهای از مجلس گذشت که بموجب آن برای دارایی کلیسا مالیات تعیین شد . هدف از این کار افزایش حقوق کشیشان و راهبان بود مندل ، در ابتدای امر خود را داوطلب کمک به دولت کرد ، اما دولت داوطلبی نمیخواست او این قانون را خلاف دین و آیین میدانست و بشدت با گرفتن مالیات از کلیسا مخالف بود. مبارزه مندل با قانون دولت بی نتیجه ماند و زندگی اش را سخت تلخ و آشفته ساخت . مندل حتی نسبت به هر کسی که از این قانون پیروی میکرد کینه میورزید و او را خائن میشناخت گریگور مندل ، دانشمند بر جسته و ارزندهای بود . اکتشافها و تجربههای او نتیجه مطالعا ت عمیق و دقیقش در زمینه گیاهشناسی بودهاست. امروز ، برای هیچ کس جای تعجب نیست که از یک پدر و مادر با موهای قرمز فرزندان موقرمز متولد میشوند . دوستان و آشنایان به دور نوزاد او جمع میشوند و میگویند : چه بچه قشنگی ، شباهت زیادی به پدرش دارد ! مندل ، نخستین کسی بود که قوانین وراثت را پی ریزی کرد . او در باره چگونگی صفاتی که از پدر و مادر به فرزندان منتقل میشود مفصل صحبت کردهاست . اگر به پدر و مادر خواهران و برادران خود نگاه کنید میبینید که همگی با هم تفاوت دارند اما در عین حال بین همه آنها یک وجه مشترک دیده میشود . این مساله برای زیست شنا سا ن مشکلات زیادی ایجاد کرده بود . آنها نمیدانستند که چگونه صفات مشخصه گونا گون را از هم تفکیک کنند . مندل در حل این مشکلات کمک بزرگی کرد ، و چه بسا آنها را بسیار ساده میپنداشت. مندل ، برای مطالعه و بررسی اصل توارث ، کار را از گیاهان باغ ، بویژه دانههای نخود آغاز کرد . ضمن مشاهده متوجه شد که بعضی از گیا هان دارای ساقه بلند ، و بعضی از گیاهان دارای ساقه کوتاه و بعضی تخمدان دارند . مندل ، پی برد که اگر گیاهی فقط از تخم نر یا ماده باشد ، میتوان انواع گیاه خالص را پرورش داد . برای مثال ، گیاه ساقه بلندی که نسل به نسل گیاهان ساقه بلند میدهد ، صفت مشخصه اش بلندی ساقهاست . یا اگر گیاهی که نسل به نسل گیاهان ساقه کوتاه میدهد ، صفت مشخصه اش کوتاهی ساقه اش است . مندل ، سپس به کار عجیبی دست زد . او از گرده افشانی طبیعی گیاهان با یکدیگر جلوگیری کرد ، و آنها را گرده افشانی پیوندی کرد ، مثلاً ، از پیوند تخم نر و مادهای که مشخصه شان با هم فرق داشت نخود جدیدی به دست آورد . او این عمل را با تخم نر یا ماده که گیاه ساقه بلند یا ساقه کوتاه بودند انجام داد و از این طریق صدها گیاه بدست آورد که همه ساقه بلند بودند در اینجا این سوال برای مندل پیش آمد که چه عاملی موجب این تغییر میشود و آیا تخم گیاه ساقه کوتاه تاثیری در انتقال صفت مشخصه به گیاهان جدید را ندارد ؟ مندل ، روی این مساله تحقیق و مطالعه زیادی کرد . و سر انجام به این نتیجه رسید که از دو صفت مشخصه در مورد نخودها همیشه یک صفت غالب است اما صفت دیگر مغلوب نیست بلکه فقط برای مد تی بی تاثیر میماند . همانطور که ممکن است بچه بیشتر به پدر بزرگش شبیه باشد تا پدرش . مندل ثابت کرد که اگر بچهای از پدر یا مادر بلند قد یا مادر کوتاه قد متولد شود ، بلند قد خواهد بود . زیرا صفت مشخصه بلند قدی بر کوتاه قدی غالب میشود ، اما صفت مشخصه کوتاه قدی هرگز از بین نمیرود. بلکه تا مدتی محو میشود ، و در نسلها ی بعد خود را ظاهر میکند . مندل ، نام فرضیه را قانون تسلط گذارد . البته ، مندل از تمام عواملی که در کار توارث دخالت دارند آگاهی نداشت و امروز دانشمندان و زیست شنا سان روی این مساله جدی و حیاتی پژوهش و مطالعه میکنند . با وجود این ، نظریههای مندل در زمینه قانون وراثت دارای ارزش فراوانی است . و از این نظر بیشتر اهمیت دارد که در مورد انسان هم صورت حقیقت بخود گرفتهاست مندل در سال ۱۸۸۴ از دنیا رفت , در حالی که هیچ کس ندانست جهان چه نابغهای را از دست داد
منبع : پیشگامان علم - نوشته فیلیپ کین - ترجمه پرویز قوامی - تهران انتشارات امیر کبیر ۱۳۶۲