بحث کاربر:Aria org
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
این مرامنامه ممکن است که دست خورده باشد برای دستیابی به اصل آن می توانید در اینترنت به جستجو بپردازید.
مرامنامه حزب آريا (Iran A.K :
» مقدمه
شاید ابتدا بهتر باشد با ساختار اجتماعی کنونی در داخل کشور بیشتر آشنا گردیم.
ساختار سیاسی جامعه :
می توان در ارتباط با ساختار سیاسی جامعه آن را به 4 دسته بزرگ تقسیم کرد. 1. حکومت حاظر و تمامی احزاب موافق 2. احزاب کوچک و بی تاثیر 3. احزاب احیا شده 4. توده های فرهنگی مردمی
1. حکومت حاظر و تمامی احزاب موافق :
اگر با دیدی صحیح بررسی کنیم متوجه خواهیم گشت که در حقیقت انقلاب اسلامی که در ایران شکل گرفت مردمی نبود، هر چند که توده های عظیم مردمی در آن تاثیر گذار بودند. باید این نکته را مد نظر داشت که حکومت پهلوی بدان جهت دچار ضعف شد که پشتیبانان خود ائم از داخلی و خارجی را از دست داد. علت این امر هم تنها آن بود که فعالیت های حکومت منافع آنها را به خطر انداخته بود. لازمه حفظ منافع تغییر سیستم حاکم بود. در حقیقت هیچ کس اندازه همان استبداد گران زمان رضاخان و پسرش از ایجاد حکومت اسلامی در ایران نفع نبردند. هر چند این تغییر حکومت به ظاهر ضربه های بزرگی به آنها وارد کرد اما آنها توانستند به مطلوب خود بعد از سالها برسند تا با فکرشان حکومت کند نه نیروی نظامی. این طرح در چند کشور اجرا شد اما تنها در ایران با موفقیت به پایان رسید علت آن هم مذهب و تعصب کورکورانه مردم روی آن بود. می توان در جای جای حرکت حکومت اثر آن را مشاهده نمود.
2. احزاب کوچک و بی تاثیر :
در این بین افرادی بدون بررسی و مطالعه از روی هیجانات شخصی با توجه به شرایط مناسبی که دارند اقدام به ایجاد حزب می کنند و فقط کار را برای احزاب دیگر سخت می کنند. این احزاب بیهوده به جدال با یکدیگر می پردازند. اما همانطور که می دانید اصل کار حزبی یعنی فرو کشی به هم ریختگی در جامعه. به هر حال این احزاب بهتر است که به احزاب بزرگ بپیوندند تا مشتی محکم شوند.
3. احزاب احیا شده :
این احزاب پس از چندین سال جدائی دوباره با افکاری نو وارد عرصه سیاسی شده اند و با توجه به تجربه بالا به خوبی تاثیر خود را در جامعه می گذارند و نیازی به جدال با یکدیگر یا حکومت ندارند. در حقیقت باید گفت حکومت یک نقاب است عروسک گردان ها باید شناخته شوند و در صورت لزوم از بین بروند. این احزاب به خوبی بر این مسئله آگاهی دارند. شاید به همین علت افراد عادی حتی نامی از این احزاب نشنیده اند. حزب آریا خود یکی از این احزاب می باشد. این احزاب همگی مفید می باشند. هر چند هر کدام خط مش سیاسی خود را دارند اما می توانند به خوبی یکدیگر را یاری دهند. اساسی ترین مسئله در این احزاب قانونمند بودن آنها می باشد. قانون مشخص بر عکس احزاب کوچک که فقط از روی دید بچه گانه اهداف خود را تعیین می کنند.
4. توده های فرهنگی مردمی :
در حقیقت بزرگترین جماعت سیاسی مردم هستند اما متاسفانه همواره بی تاثیر ترین هم همین توده های مردم می باشد. امروزه با توجه به مشکلات فروان در جامعه کمتر کسی فرصت بررسی مسائل سیاسی را دارد. به قول آقا محمد خان قاجار برای حکومت در ایران مردم را بی سواد و گشنه نگه دارید. اگر نیم نگاهی به حسابهای بانکی حکومت بی اندازیم خواهیم دریافت که سرمایه کلانی وجود دارد که وارد جامعه نمی شود تا فقر باقی بماند. همچنین سیستم آموزشی کشور که به طور مداوم مورد اعتراض قرار دارد طوری طراحی شده تا خروجی های دانشگاه ها با درصد بالائی بی سواد بمانند. به طوری که در برخی موارد رفتار های که از یک دانشجو در مملکت سر می زند شرم آور می باشد. به هر حال این توده عظیم آنقدر سرگرم حل مشکلات داخلی خود هست که دیگر فرصتی برای اندیشه کردن و فعالیت سیاسی نمیابد.
البته این تنها توضیحی مختصر در ارتباط با فعالان داخل کشور بوده است و فعالان خارج کشور را در بر نمی گیرد.
» ماهيت و هدف
روشن بودن هدف کار را هم برای دوستان ساده می کند و هم برای دشمنان. چناچه اهداف پوچ و غلط باشند دشمن به سادگی حزب یا گروه بیانگر هدف را از بین خواهد برد. همچنین دوستداران به زودی متوجه پوچی مسیر خواند شد. به همین دلیل اغلب دسته های سیاسی از بیان اهداف واقعی خود امتنا می ورزند چرا که کسی پیرو اهداف سود جویانه آنها نمی گردد آنها با استفاده از نما های خیالی به توسعه خود احزاب می پردازند. برای اینکه حزبی اهداف واقعی خود را در عموم بیان کند باید اهدافی داشته باشد که منطقی و صحیح باشد. همانگونه که حزب آریا بدون هیچ هراسی اعلام می دارد پیرو سه اصل ساده می باشد که گویای تمامی قوانین حزب آست.
- شناخت موانع رشد وترقی جامعه
- از بین بردن موانع
- ایجاد بستر مناسب جهت برقراری عدالت
» دیدگاه ها
- برابری و عدالت ؟
حزب آریا در ارتباط با شعار برابری و عدالت موضع مشخصی دارد که حاکی از مخالفت ما با این مسئله می باشد. برابری در جامعه امری مزحک می باشد و نشان از جهل دارد. در حقیقت هر کجا عدالت را به همراه برابری می آورند قصدی جز عوام فریبی ندارند. چرا که عدالت به معنای آن می باشد که هر فرد به حقوق خود برسد. اما برابری یعنی همه به یک میزان حقوق دارند و این انتهای بی عدالتی می باشد. از نظر حزب هر کس باید به میزان فعالیت های مثبت خود دارای اعتبار باشد و این یعنی قشر تحصیل کرده در سطح بالای جامعه باشد. تا قشری که همه چیز را در کوچه و خیابان آموخته. حقیقت امر این است که دیگر دوران جوامعی که کنترل آن در دست قلدر ها هست به سر آمده و باید رفته رفته برای رشد جوامع از افراد خبره در جای خود استفاده نمود. حتی همان قلدر ها هم جای خود ر ا در جامعه خواهند داشت. در مورد دین هم باید اعلام نمود قطعاً نمی توان گفت که پیروان ادیان دیگر در یک جامعه با 98% جمعیت مسلمان از حقوق برابر بر خوردار می شوند. هر چند انها باید حقوق تعریف شده ای داشته باشند اما به همان میزان که کمتر هستند حقوق کمتری هم خواهند داشت. این ظلم و ستم نیست بلکه منطق می باشد. در تمامی موارد برابری کاملاً خلاف اصل عدالت می باشد.
- آیا حزب آریا جز احزابی است که قصد براندازی جمهوری اسلامی را دارند؟
خیر. باید گفت که حزب آریا به هیچ وجه با هیچ حکومتی مرتبط نمی باشد و همچنین قصد اداره حکومتی را ندارد که نیاز پیدا کند با حکومتی هم درگیر شود. ما جامعه را طرف خود قلمداد می کنیم. چرا که ما تنها به رشد جامعه می اندیشیم. البته ناگفته نماند که افراد فعال در حکومت ها هم جزئی از جامعه هستند. بنا براین در صورتی که حزب در مواردی با فردی که دارای سمتی در حکومت می باشد در گیر شد به معنای مخالفت با حکومت و یا قصد براندازی داشتن نیست. بلکه تنها در راستای اصلاح جامعه و از بین بردن موانع یکی از موانع که ممکن است هر کسی باشد ایجاد این مسئله شده است. البته خاطر نشان می گردد که در صورت مشاهده این موضوع که منافع مشترکی بین ما و حزبی که موافق حکومت جمهوری اسلامی نمی باشد قطعاً ما آماده همکاری با آن حزب هستیم چرا که ما هیچ وابستگی به جمهوری اسلامی نداریم.
- حزب مدافع چه است؟
حزب آریا با تمام قدرت خود تنها مدافع حقوق جامعه می باشد. در تمامی موارد و فعالیت ها هدف اصلی پیشبرد اهداف سیاسی می باشد هر چند ممکن است برای این کار اهداف کوچکتری نیز تعریف گردد.
» عضویت در حزب
احزاب در اغلب موارد به دنبال توسعه تشکیلات خود دست به فعالیت های گوناگونی میزنند. یکی از این فعالیت ها جذب افراد جدید در حزب می باشد. هر چند این عمل موجب توسعه و بزرگ شدن حزب می گردد اما حزب در جهتی نامعقول رشد می کند. به عبارت دیگر حزب هیچ کنترلی در جهت رشد و توسعه ندارد تا جایی که حتی ممکن است این مشکل موجب شود هسته حزب به حاشیه کشیده گردد و حزب از مسیر اصلی خود خارج شود. هر چند آشنا نمودن افراد با حزب امری مفید و لازم می باشد اما بر خلاف تصور عضوگیری امری بسیار دارای اهمیت می باشد که نباید به آن به چشم یک راه توسعه نگاه کرد.
حزب آریا مراحل تعریف شده ای برای عضویت در حزب خود معرفی نموده تا هر فرد در صورتی که به روند رشد حزب کمک می کند به عضویت حزب برسد و همراه ما گردد. هر چند این امر موجب می شود افراد زیادی از عضویت در حزب منصرف گردند اما به همین اندازه موجب می شود که ما یک حزب قدرتمند بمانیم وقابل اطمینان بمانیم. در حقیقت هر عضو حزب آریا خود یک حزب است واین افتخار حزب ما می باشد.
حزب آریا هیچ گونه اصراری بر عضویت افراد ندارد تنها علاقه مند هست که شما با این حزب آشنا باشید. هر چند افراد علاقه مند می توانند به عضویت حزب در بیایند و با ما همکاری نمایند. برا ی عضویت در حزب مراحل زیر را دنبال نمائید.
1. برای عضویت شما باید با یک عضو ارشد در ارتباط باشید.
2. عضویت شما بعد از آنکه عضو ارشد به شما اعلام کرد آغاز می گردد.
3. در این مرحله شما باید در مدت زمان تعیین شده توسط ارشد خود به خود شناسی رسیده باشید.
4. در این مرحله با تائید ارشد شخصیت به شما ارائه می گردد و شما 6 ماه به تمرین می پردازید.
5. در این مرحله با توجه به فعالیت شما در 6 ماه گذشته درجه به شما تعلق می گیرد.
1. ارتباط با ارشد :
شما برای عضویت باید با یکی از ارشد های حزب در ارتباط باشید تا شما را راهنمائی کند و همچنین پیوند شما و حزب باشد. این افراد کاملاً آشنا به شیوه تربیت شما می باشند و در هنگام عبور از مراحل عضویت می توانند به خوبی شما را یاری نمایند.
2.اعلام پذیرفته شدن شما :
وقتی که شما موافقت خود را با قوانین و اهداف حزب اعلام نمائید ارشد به شما اعلام می کند که شما عضو شده اید و می توانید وارد مراحل اولیه عضویت بشوید.
3.خودشناسی :
با توجه به اینکه حزب ما اول حرکت فرد فرد جامعه را در نظر دارد و همچنین مسائل امنیتی لازم می باشد که شما شخصیت خود را قبل از شروع فعالیت سیاسی کاملاً شناسایی کنید تا پس از آغاز فعالیت بتوانید همان شخصیت را بازی کنید و فردی متوجه این تحول در زندگی شما نگردد.
4.شخصیت حزبی :
هر فرد پس از شناخت خود با توجه به گزارشاتی که به ارشد خود دارد صاحب یک شخصیت حزبی می گردد که برای فعالیت سیاسی از آن استفاده می کند. این شخصیت خصوصیات خود را دارد و شما باید طی 6 ماه تمرین کنید که هر دو شخصیت ( خود و حزبی ) را به طور همزمان کنترل نمائید و نگذارید که تائثیر روی همدیگر بگذارند.
5. درجه شما :
با توجه به فعالیت شما در 6 ماه سپری شده ارشد شما درجه شما را تعیین می کند. از این پس با توجه به درجه اختیارات شما تعریف می شود.
لازم به ذکر هست که پست و نوع فعالیت شما در شخصیت حزبی شما تعریف شده است.
در مجموع سعی شده که در این مرامنامه موضع کلی حزب بیان گردد. هر چند این تنها خلاصه ای از دیدگاه ها و نظرات حزب می باشد. جهت آشنائی بیشتر با حزب آریامی توانید با هر یک از ارشد ها ی حزب ارتباط برقرار نمائید.
گروه حزب در ياهو گروه حزب در ياهو سایت حزب آریا بلاگ حزب-شاهین بلاگ آریائیسم بلاگ آریا نگر بلاگ ایران آزاد
[ویرایش] حقايق پشت پرده كودتاي ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ - شاهين آريا
البته اين مختصري بر وقايع بوده است كه نيازمند توضيحات مفصلي مي باشد و اين متن تنها از ديدي يك طرفه بوده است و صرفاً جهت آشنايي دوستان با پيشينه حزب آريا است. قطعاً "محمد مصدق" جزو بزرگترين افراد سياسي ايران بوده و شايد بتوان رفتار سياسي او را در آن زمان را به "محمدخاتمي" در اين دوره نسبت داد. به عبارت ديگر هر چند فعاليت هاي هر دو بسيار مفيد بود اما حكايت اين پيروزي ها حكايت رضايت به صلح در نبرد پيروز شده بوده است. اين ديدگاه من است و ممكن است كه با رشد فكري و دسترسي به منابع جديد تغيير كند. خوشحال مي شوم نظرات خود را پيرامون اين مطلب بيان نمائيد تا بنده از راهنمايي هاي شما بهره مند شوم.
واقعه 28 مرداد توسط "سرلشكر حسن اخوي" ( گروه حسن ارفع) برنامه ريزي شده بود. در 24 مرداد ، شاه دو حكم صادر كرد . اول عزل "مصدق" از پست نخست وزيري و سپس فرمان انتصاب "سپهبد زاهدي" به نخست وزيري. برنامه گروه "مخالفان مصدق" كه توسط "فضل الله زاهدي" رهبري مي شدند به شرح زير بود:
- "سرهنگ نصيري" فرمانده گارد شاهنشاهي فرمان نخست وزيري "زاهدي" را به او تحويل دهد.
- و در ادامه راس ساعت 10 شب فرمان عزل "مصدق" را به او تحويل ميدهد كه در صورت پذيرش "مصدق" مسئله به خوبي و خوشي پايان مي پذيرفت. اما از آنجايي كه مي دانستند "مصدق" زيربار نخواهد رفت و از قدرت كنارگيري نمي كند طرح وارد فاز عملياتي شده و دخالت نظامي مطرح بود.
"مصدق" فرمان شاه را نمي پذيرد و دستور دستگيري "نصيري" را مي دهد و گارد شاهنشاهي را خلع سلاح ميكند. پس از دستگيري "نصيري" و خلع سلاح گارد شاهنشاهي و ناكام ماندن برنامه ي قيام ، "زاهدي" تا روز 28 مرداد مخفي مي شود. صبح روز 25 مرداد شكست عمليات تلفني به اطلاع شاه (كه در نوشهر بسر مي برد) مي رسد و او عازم بغداد ميشود. "حسين فاطمي" روز 25 مرداد وعده ي برپايي جمهوري و سقوط پادشاهي را ميدهد و شخصاً كاخ هاي شاهنشاهي را لاك و مهر ميكند. در واقع كودتاي انگليسي - آمريكايي كه آقايان روشنفكرنما از آن دم مي زنند در شب 25 اَمرداد 32 قرار بود اجرا شود. اما آيا اين كودتا ( بهتر است بگوييم قيام 28 اَمرداد) انگليسي - آمريكايي بود؛ در اين شكي نيست كه سرويسهاي اطلاعاتي آمريكا و انگلستان در جريان سقوط دولت مصدق مساعدتها و همراهي با مخالفان "مصدق" داشته اند و بدليل نفوذ بيش از اندازه "ماركسيسم" در ايران خواهان سقوط "مصدق" و تخليه ايران از نيروهاي "شوروي" بودند. اما آيا اين كودتا برنامه ي اين دو كشور استعماري بود ؛ آمريكايي ها معتقد بودند كه اگر دولت "مصدق" ادامه پيدا كند دير يا زود در ايران يك "كودتاي كمونيستي" پيروز مي شود و كمونيستها به آرزوي ديرينه خود يعني رسيدن به آبهاي آزاد جهاني خليج فارس و سيطره بر ميادين نفتي خاورميانه دست مي يافتند لذا براي نجات ايران و غرب مي بايست "مصدق" از كار بركنار ميشد. در آن زمان رهبر مخالفان "مصدق" را سپهبد "فضل الله زاهدي" و گروه "ارفع" برعهده داشتند. اما "زاهدي" و گروه مخالفان "مصدق" و در واقع طراحان اصلي كودتا چه كساني بودند ؟ آيا آنها مزدوران سرويسهاي جاسوسي بيگانه بودند و يا ... !؟
"سرلشكر حسن ارفع" موئسس و مبتكر « حزب آريا » بود. حزب آريا يك شاخه ي نظامي داشت كه گرداننده ي آن "سرتيپ ديهيمي" بود و "حسن اخوي" يكي از گردانندگان اصلي و مغز متفكر حزب بود. "ارتشبد بهرام آريانا" كه تمايلات شديد ناسيوناليستي و نژادپرستانه داشت زماني از هواداران نازي ها و "هيتلر" در جنگ جهاني دوم بود. همچنين گفته ميشد كه "ارتشبد آريانا" زرتشتي شده است. "سرلشكر محمود ارم" ، "امين زاده" از ديگر اعضاء حزب آريا بودند. "حسن ارفع" سه بار رئيس ستاد ارتش شاهنشاهي شد. اين حزب يك جريان ناسيوناليستي صرف و شديدا ضد گروههاي چپ ، ماركسيستها ، توده اي ها و تمايلات ضد انگليسي تندي داشتند. برخي از اندامان حزب آريا توسط انگليسي ها در جريان اشغال ايران در زمان جنگ جهاني دستگير و زنداني شده بودند. انگليسي ها آنها را از هواداران آلمان نازي و طرفداران هيتلر و براي منافع دولت بريتانيا خطرناك ميدانستند.
"حسن ارفع" ميتكر حزب آريا بسيار ناسيوناليست و ضد كمونيست بود همسر وي انگليسي بود ولي بعدا با يك دختر “ازگلي“ دهاتي ازدواج كرد.
برادر "حسن اخوي" مدتي رئيس ركن 2 ستاد ارتش شاهنشاهي بود و مبارزه سختي با كمونيستها داشت وي فردي ناسيوناليست و در واقع سازماندهي كودتا را برعهده داشت. اما برنامه ي كودتا در شب 25 اَمرداد با شكست مواجه شد.
در روز 28 مرداد شماري از مردم پايين شهر كه از اعمال 3 روز گذشته توده ايها و مراجعت شاه از كشور و نيز با درك خطر كمونيسم به حركت درآمدند و با دادن شعارهايي به نفع شاه و بر عليه "مصدق" تظاهرات كردند كم كم شمار زيادي ار مردم كه منتظر فرصت بودند به جمعيت پيوستند. ورزشكاران "باشگاه تاج" (استقلال امروز) نيز به آنها پيوستند و سربازان گارد جاويدان (شاهنشاهي) كه توسط "رياحي" ( وزير جنگ مصدق) خلع سلاح شده بودند ، به تظاهرات پيوسته "سپهبد زاهدي" با شنيدن خبر به همراه نيروهاي پشتيبانش كه خلع سلاح شده بودند سلاح ها را دوباره برداشته پس از محاصره خانه "محمد مصدق" توسط مردم به ساختمان نخست وزيري رفته و كابينه خود را معرفي ميكند.
در جريان تظاهرات 300 نفر از مردم توسط نيروهاي هوادار مصدق كشته شدند. اما پس از دخالتهاي واحدهايي از ارتش و گاردشاهنشاهي "مصدق" و نيروهاي هوادارش مجبور به تسليم شدند.
و اما دخالت بيگانگان ؟ يك هيئت آمريكايي به مسئوليت "كرميت روزولت" نيز بر اجراي به اصطلاح كودتا نظارت داشتند اما كدام كودتا ؟ كودتايي كه قرار بود شب 25 مرداد انجام شود كه با شكست و خلع سلاح گارد جاويدان و دستگيري "نصيري" عملا با شكست مواجه شد ... و "كرميت روزولت" نيز فراري و مخفي بود و به دنبال فرار از ايران بود. "سپهبد فضل الله زاهدي" كه در جريان اشغال ايران توسط متفقين توسط نيروهاي انگلستان دستگير و تبعيد شده بود در جريان ملي شدن نفت وزير كشور دولت "دكتر محمد مصدق" بود."سپهبد زاهدي" يكي از شخصيت هاي جاودانه ي تاريخ ايران است . اين "فضل الله زاهدي" بود كه در كنار "رضاشاه" براي سركوب نغمه هاي شوم تجزيه طلبي در جاي جاي ايران براه افتاد و براي وحدت و يكپارچگي ايران زمين از هيچ كوششي فرو گذاري نكرد. همچنين بايد فاكتور اصلي ممانعت از ايجاد حكومت كمونيستي را درآن دوران حزب آريا دانست. همچنين در همين راستا مبارزه دو جانبه با انگلستان و همچنين شوروي توسط حزب آريا در آن دوران قابل ستايش است كه امروزه به كلي فراموش شده است.
"سپهبد فضل الله زاهدي" در جريان اشغال ايران در شهريورماه 1320 براي منافع دولت بريتانيا خطرناك شناخته شد و در يك اقدام دزدانه ربوده و به "فلسطين" تبعيد شد. "زاهدي" بخاطر تمايلي كه در جريان جنگ جهاني دوم به آلمان و نازي ها داشت و احساسات ميهن پرستي و ايرانخواهي شديد وي، باعث گرديد تا در زمان اشغال خاك ايران توسط متفقين ارتش انگلستان كه از بيم شورش و مبارزه ي نيروهاي ارتش شاهنشاهي و بخصوص افرادي چون "زاهدي" و "آريانا" وحشت داشت آنها را دستگير و تبعيد نمايد.
در انتها نتيجه من اين است كه لازم است با افشاي اين حقايق نگذاريم كه اين جبهه مشترك آمريكا و عوامل آنها در داخل كشور كه سعي دارند اين حركت مردمي را كودتا جلوه دهند و آن را به آمريكا و يا انگليس نسبت دهند. همچنين بايد افرادي چون گروه حسن ارفع، بهرام آريانا و تمام اعضاي حزب آريا كه در ان مقطع زماني مانع به قدرت رسدن دول خارجي در كشور شدند شناخته شده و به مردم معرفي گردند تا هميشه الگو باشند.
البته اين مختصري بر وقايع بوده است كه نيازمند توضيحات مفصلي بوده است و اين متن تنها از ديدي يك طرفه بوده است و صرفاً جهت آشنايي دوستان با پيشينه حزب آريا بوده است. قطعاً "محمد مصدق" جزو بزرگترين افراد سياسي ايران بوده و شايد بتوان رفتار سياسي او را در آن زمان به "محمدخاتمي" در اين دوره نسبت داد. به عبارت ديگر هر چند فعاليت هاي هر دو بسيار مفيد بود اما حكايت اين پيروزي ها حكايت رضايت به صلح در نبرد پيروز شده بوده است. اين ديدگاه من است و ممكن است كه با رشد فكري و دسترسي به منابع جدي تغيير كند. خوشاحل مي شوم نظرات خود را پيرامون اين مطلب بيان نمائيد.