زنان در ایران کهن

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

زنان در ایران کهن


فهرست مندرجات

[ویرایش] زن در دورهٔ غزنویان (۳۵۱-۵۸۲)

زنان در دوران غزنویان حضور اجتماعی و سیاسی کمرنگی داشتند. نقش بانوان در دورهٔ غزنویان با وجود اینکه آنها خود ترک بودند، کمرنگ تر از دوره‌های بعدی بوده‌است که ازجمله علل آن عدم آمادگی مردم ایران و تأثیرپذیری سلاطین این دوره از قوانین دین اسلام بوده‌است. در دورهِ غزنویان ازدواجهای متقابل سیاسی بسیار رایج بوده‌است، بدین گونه که فرمانروایان برای آسوده خاطر شدن از جانب حکام دیگر خواهر یا دختر یکدیگر را خواستگاری و به نکاح خود در می‌آوردند. در این دوره مهریه‌ها و جهیزیه‌های بسیار مفصل رایج بود و اغلب دختران با جهیزیه‌ها و مهریه‌های کلان به خانه همسران خود می‌رفتند. در این دوره بانوان بطور کاملا غیر مستقیم نقش خود را در برخی مسائل سیاسی مانند مساله جانشینی سلاطین و یا عقد معاهدات صلح و نظیر آن ایفا می‌کردند. از موارد دخالت‌های غیرمستقیم برخی از بانوان درباری از پشت پردهٔ حرمخانه می‌توان به دخالت‌های خواهر سلطان محمود غزنوی برای به قدرت رسیدن سلطان مسعود اشاره کرد. در دورهٔ غزنویان حرمسراهای حکام پر از زنان عقدی، غیر عقدی و کنیزان بود. تعدادی از آنها که خوشبختتر و خوش شانس تر بوده، برای خود مقام و منزلتی داشتند و دارای تشکیلات مستقل و مفصلی بودند و خدمتکاران مختلفی در خدمت خود داشتند.

[ویرایش] زن در دورهٔ سلجوقیان (۴۲۹-۵۹۰)

در این دوره بانوانی که به سلطنت و حکومت رسیده و یا آنانی که مستقیم یا غیر مستقیم در کار حکومت شوهرو یا فرزندان خود شریک بودنه‌اند بسیار می‌باشند. در این دوره تعصبات مذهبی دورهِ غزنوی کم شده بود و بنابراین زنان در دورهٔ سلجوقیان آزادی بیشتری داشتند، بویژه بانوان ترکی که نزدیکی بیشتری با دربار داشتند. از طرف دیگر تعداد بانوان ترک وابسته به قبیلهٔ قنق که سلجوقیان نیز از آن بودند زیاد شد بود و در نتیجه تاثیرات سنت‌های قبیله‌ای ترکان بیشتر شده بود.در این دوره بانوان ترک بتدریج مقام و جاهی را که در وطن قبلی خود در آسیای میانه داشتند، بدست آوردند و در مواردی برخی از آنها به مقامات مهمتری چون سلطانی و حکامی نائل شدند. در این دوره بتدریج بانوان از پس پرده بیرون آمدند و موقعیت خود را در اجتماع پیدا کردند و علت اصلی این شرایط مساعد یکی افزایش نفوذ پذیری سنت‌های قبیله‌ای و دیگری کاهش تظاهر و تعصبات مذهبی بود. در این دوره با افزایش تسلط ترک‌ها در امور حکومتی، حضور و نقش بانوان ترک در سیاست نیز بیشتر شد. مشهورترین زن این دوره ترکان خاتون بود که در امور سیاسی کشور مستقیماِّ دخالت داشته و در سلطنت شوهرش با او شریک بود. از جمله کارهای او دخالت در بر کناری خواجه نظام‌الملک وزیر معروف ملکشاه ، از وزارت بود. البته بانوان بسیار دیگری نیز در دورهٔ سلجوقی معروف بودند. در کل بانوان در دورهٔ سلجوقیان از آزادی و استقلال بیشتری برخوردار بوده‌اند. بانوان این دوره در سیاست دخالت داشتند و اغلب همسران پادشاهان در سلطنت شوهرانشان شریک بودند.

[ویرایش] بانوان در دورهٔ خوارزمشاهان (۴۹۰-۶۲۸)

در دورهٔ خوارزمشاهان دوره دو بانو معروف بودند که نام هر دو آنها ترکان خاتون بوده‌است. یکی از این دو بانو که شهرت بیشتری داشته، ترکان خاتون مادر سلطان محمد خوارزمشاه بود. وی بعد از ازدواج با سلطان تکش با نفوذ و قدرت زیاد خود نزدیکان و بستگانش را بر سر کارها گذاشت و خود نیز مستقیماِّ در کار حکومت دخالت می‌کرد. وی زنی عیاش ، خوشگذران، ستمگر و بسیار سنگدل بود و باعث نابودی بسیاری از خاندان‌های کهن و اصیل ایرانی شد.

بالاخره همان گماردن نزدیکان بر سر امور کار به دست او و پسرش داد و در طی مدت نه چندان طولانی طومار سلطنت خوارزمشاهی را در هم پیچیده شد. از دیگر بانوان مشهور این دوره ترکان خاتون نوهِ سلطان محمد خوارزمشاه بود. بطور خلاصه، عصر خوارزمشاهیان دوره مهمی از لحاظ حکومت زن بر ایران است.

[ویرایش] بانوان در دورهٔ مغول

عصر مغول از نظر آزادی و قدر و منزلت بانوان در مقایسه با دوره‌ها دیگر کاملاِّ استثنائی و بی‌نظیر بود. در واقع در دوره‌های گوناگون تاریخ ایران بعد از اسلام زنان هرگز رسما در امور سیاسی کشور مشارکت نداشته‌است. در قرن‌ها ی متمادی این تاریخ، یک عصر استثنایی از این لحاظ وجود دارد و آن عصر مغول است که تا حدودی دوران برابری زن و مرد بوده‌است. در ایران هیچگاه زن تا حد دورهِ مغول‌ها توانایی و قدرت نداشته و در امور حکومت سهیم نبوده‌است .

همسران و دختران سلاطین مغول از قدرت و احترام بسیار برخوردار بودند و زن اول سلطان مهمتر از سایر بانوان دیگر او بود و در کارهای شوهرش سهیم وبود.زنان اول سلاطین دست کم یکبار در عمر خود شانس سلطنت داشتند. بطور مثال اگر شوهرش می‌مرد، باید برای تعیین جانشینی او شورایی تشکیل می‌شد و تشریفات تشکیل این شورا لااقل یک سال طول می‌کشید و در آن مدت همسراول سلطان مطابق قوانین مغول امور حکومت را بر عهده می‌گرفت. گاهی نیز اتفاق می‌افتاد که سلطان بنا به دلائلی مانند بیماری قادر به انجام وظائف نبوده و در این شرایط همسر او و یا مادرش امور حکومت را بر عهده می‌گرفت و این شرایط تا حل و فصل موضوع و یا تعیین خلیفه‌ای دیگر ادامه داشت.

زمانی که سلطان جدید تعیین می‌شد ، همسر او که در واقع مادر بزرگترین فرزند مذکر او بود نیز به عنوان خاتون معرفی شده و تاجی بر سر می‌نهاد. این خاتون‌ها خود درباری مجزا داشتند و هر خاتونی برای دربار خود بودجهِ مشخصی داشت. غالبا ِهر خاتون شهر و یا ولایتی داشت که از درآمدش برای دربار خود استفاده می‌کرد. مهمانی‌های خاتونها و شرکت آنان در مجلس سلطان نیز تشریفات خاصی داشت. هر یک از آنها دستگاهی مانند دستگاه حکومتی داشتند که شامل افرادی از قبیل منشی، ، معتمد و ... بود. وظیفه‌ِ اصلی معتمدان سرکشی به ولایاتی بود که به خاتون آنها اختصاص داده شده بودند، آنها در واقع بر منازل ،دکانها و مزارع و اجاره دادن آنها نظارت داشتند. محافظت از جواهرات و لباسهای گرانبهای خاتون‌ها ار وظایف دیگرآنها بود. خاتونها همچنین تعدادی کنیز و غلام و خواجه و تعدادی سپاهی برای محفاظت ازدربار او داشتند. هزینه تمامی این خدمتکاران از خزانه خاتون تأمین می‌شد. با وجوداین مخارج ، عایدات بسیاری وارد خزانه خاتون‌ها می‌شد، طوری که حتی مبالغی ذخیره می‌شد. در واقع طی دورهٔ امپراتوری مغول این خاتون‌ها ثروتهای بسیاری جمع کرده بودند و هر کدام خدم و حشم جداگانه‌ای داشتند.. در دورهٔ مغول وظیفه اصلی زن در خانواده در واقع فراهم آوردن آسایش شوهر ودیگر نظارت بر وضع سلاح و ساز و برگ جنگی او و تأمین آسایش خانواده و کودکان بوده‌است.

بانوان ترک و مغول عموماِّ نجیب و عفیف بوده و به پاکدامنی مشهور بودند. به رعایت عفت عمومی‌اهمیت زیادی قائل بودند. بی‌احترامی‌به عفت عمومی‌و هتک ناموس از گناهان بزرگ محسوب بوده و مجازاتهای سختی داشته‌است. نکتهِ دیگر اینکه آنان در حقیقت نیازی به پوشاندن روی و موی خود نمی‌دیدند. زیرا طبق رسم آنان این مردان بودند که باید چشم خود را از نگاه به بانوان نامحرم می‌بستند مارکوپولو که مدتی در میان قبائل ترک و مغول زندگی کرده و با رسوم آنان از نزدیک آشنا شده بود، می‌نویسد: زنهای تاتار (ترک و مغول) از لحاظ عفت و عصمت و وفاداری و وظیفه شناسی در برابر شوهرانشان نظیری ندارند. . . در مقابل مردان نیز نسبت به بانوان خود وفادار و مهربانند. از این رو همیشه در خانواده صلح و صفا برقرار است. از دهان بانوان هرگز سخنان زشت شنیده نمی‌شود. پاکدامنی و حجب و حیایشان شایان توجه و قابل تحسین است (سفرنامهٔ مارکوپولو ص ۸۸).

بانوان ترک با مردان در یک ردیف قرار داشته و همواره با آنان متساوی‌الحقوق بودند و در به تامین لزومات زندگی زن و مرد مشترکاِّ تلاش می‌کردند و حتی شاید بانوان در این کوشش نقشی پر رنگتر از مردان داشتند.

این آزادگی در اوضاع بانوان ایران نیز بی‌تأثیر نبود و سبب شد که آنان نیز در صحنهٔ زندگی برای رسیدن به آسایش و رفاه، با مردان مشترکاِّ تلاش کنند. صرفاِّ بانوی حرم و وسیلهٔ لذت مردان و یا دستگاهی برای تولید مثل نباشند. در اثر همین تحولات، ارزش و احترام و اهمیت بانوان ایرانی نیز در نزد مردان نسبت به گذشته ارتقاء یافت.

در این عصر هر زنی برای خود اموال شخصی داشت و چون مغولها بانوان متعدد می‌گرفتند شوهر می‌توانست هر روز در مسکن یکی از بانوان که جدا از یکدیگر بودند به سر برد. در این دوره مقام زن در میان مردم بیشتر از مقام مرد است و خیلی قابل احترام شمرده می‌شد. بانوان در دوره مغول آزادی کامل داشتند و مذهب خود را خوشان انتخاب می‌کردند. این آزادی تا این حد بود که آنها می‌توانستند دینی غیر از دین شوهر خود داشته باشند . مغولان تعصب دینی نداشته‌اند ولی گاهی اوقات پیش می‌آمد که سلطان یا شخصیتی تحت تاثیر همسرش و علیرغم مذهب خود دستوراتی در این زمینه صادر کرده که نتایج مهم سیاسی و یا اجتماعی به بارآورده‌است.. قدرت و اهمیت زن بیش از همه در طبقات متوسط می‌گردد. در این طبقه نقش زن مهمتر وموثرتر از مرده بوده‌است. ودر اینجاست که تقریباً به برابری زن با مرد واقف میگردد.

لازم به ذکر است که در نزد خان‌ها گذشته از زن اول، چند خاتون دیگر نیز مقامه‌ای اصلی و بالاتری از سایر بانوان داشته‌اند، که بمناسبت زیبائی و یا اهمیت سیاسی در ردیفی بالاتر از سایرین قرار می‌گرفتند.

[ویرایش] ازدواج در عصر مغول

در عصر مغول آنقدر ازدواج امری مهم و غیر قابل عدول بوده‌است که حتی مردگان را نیز به عقد دیگر در می‌آوردند. در این دوره ازدواج آداب و رسوم خاص خود را داشت که ترتیب خاصی که منطبق با مقتضیات وخواستهای قبیله‌ای بوده‌است. پسران ودختران در قوم مغول خیلی زود ازدواج می‌کردند. و در بین سلاطین و بزرگان پس از انجام مراسم عروسی، نامه‌های تهنیت و سپاسگزاری بین پ در زمان مغول مشاهد می‌شود که زن یا مرد تنها به ندرت یافت می‌شد و در قوانین ازدواج سعی بر این بوده که هر کس بتواند همسری با شرایط گوناگون برای خود بیابد، و بخصوص ماندن دختر درخانه پدر و به شوهر نرفتن او به هیچوجه پسندیده نبوده‌است بطوریکه سرنوشت هر دختری این است که به مردی داده شود، و نه اینکه در خانه پیر گردد.دران دو خانواده رد و بدل میشد. به قدری امر تعدد زوجات طبیعی بود که ما خیلی کم به مواردی برمی خوریم که بین بانوان یک مرد مشاجره‌ای یا حسادتی بروز کرده باشد، بخصوص که مساکن و خانه‌های آنان از یکدیگر جدا بود، همه از حقوق مساوی ب مغولها بانوان متعدد می‌گرفتند و اولین همسر به منزله بزرگترین و مهمترین زن آنان بوده ومردان با تمام خویشان خود باستثنای مادر، خواهر، دختر وعروس میتوانستند ازدواج کنند . خواستگاری رسومی داشت و هدایائی بین طرفین ردوبدل می‌شد. جهیز و مهر نیز به طریق خاص متداول بود و خوانین وسلاطین همچنانکه مالک آب و خاک قلمرو خود بودند، مالک دختران و بانوان ساکن در این قلمرو نیز بودند، و هر دختری را که اراده می‌کردند در تملک می‌گرفتند.

[ویرایش] جهیزیه در عصر مغول

در دوران مغول جهیزیه بسیار مهم بود. در واقع در دوران اولیه حکومت مغول یعنی تا قرن سیزدهم میلادی مطابق با قرن هفتم هجری رسم فرستادن جهیزه همراه دختر معمول بود و چگونگی و نوع آن بستگی کامل به زندگی قبیله‌ای داشت و بر حسب ثروت قبیله و پدر متفاوت بود. بطور کلی ترتیب جهیزه از این قرار بود که عروس هنگامی که به خانه شوهر می‌رفت زنی وی را همراهی می‌کرد که او را اینجه می‌نامیدند این زن از آن پس به خانواده داماد تعلق می‌گرفت.

[ویرایش] طلاق در عصر مغول

در تمام متون و کتابهای متعدد به هیچ موردی که از جدائی زن ومرد مغول با سنتهای قبیله‌ای اشاره‌ای نشده‌است. تنها مارکوپولو در سفرنامه خود اشاره می‌کند که نزد تنگقوت‌ها اگر شوهری مشاهده کند که زنی با سایر بانوان او خوشرفتاری نمی‌کند و یا معایب دیگر دارد می‌تواند او را ازخانه بیرون کند. فقط در دوره ایلخانی و پس از اسلام آوردن ایشان طلاق نیز معمول گردید. مهریه : در سنت مغولان و دردوران اولیه حکومت آنان به رسم پراخت مهریه بر می‌خوریم. در دوره ایلخانی و پس از رسمی شدن دین اسلام در نزد این سلسله مهریه نیز متداول گردید که در بین سلاطین و شاهزادگان و امرا مقدار آن بسیار زیاد است.



[ویرایش] منابع

  • ابوالفضل بیهقی، تاریخ بیهقی، تصحیح دکتر علی اکبر فیاض، مشهد ۱۹۷۲
  • بیانی، شیرین. زن در ایران عصر مغول. انتشارات دانشگاه تهران ۲۰۰۴
  • منشی، ناصرالدین، سمط‌العلی، تصحیح عباس اقبال، تهران ۱
  • سفرنامهِ مارکوپولو
  • H. Henry History of The Mongoles. . ., Part III, New York. ۴۵