آینده پژوهی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] گشایش
[ویرایش] آیندهپژوهی؛ علم و هنر کشف آینده و شکل بخشیدن به دنیای مطلوب فردا
آیندهپژوهی دانش و معرفتی است که چشم مردم را نسبت به رویدادها، فرصتها، و مخاطرات احتمالی آینده باز نگه میدارد؛ ابهامها، تردیدها، و دغدغههای فرسایندهٔ مردم را میکاهد؛ توانایی «انتخابهای هوشمندانه»ی جامعه و مردم را افزایش میدهد؛ و به همگان اجازه میدهد تا بدانند که به کجاها میتوانند بروند (آیندههای اکتشافی) ؛ به کجاها باید بروند (آیندههای هنجاری) و از چه مسیرهایی میتوانند با سهولت بیشتری به آیندههای مطلوب خود برسند (راهبردهای معطوف به آیندهسازی). آیندهپژوهی در حقیقت دانش و معرفت «شکلبخشیدن به آینده» بهگونهای آگاهانه، فعالانه، و پیشدستانهاست.[۱]
[ویرایش] تاریخچه آیندهپژوهی
بسیاری اختراعات و پیشرفتها در خلال جنگها اتفاق افتادهاست. در زمان جنگ جهانی دوم هم کشورها پی بردند به علت سرعت زیاد تغییراتِ تکنولوژی، ساختارهای قبلی جواب نمیدهد. آمریکاییها دست به ایجاد ساختارهای جدیدی به نام «کانون تفکر»(think tank ) زدند. یکی از مهمترین وظایف آنها این بود که آینده تغییرات را پیش بینی کنند. اینکار آنها را به این نتیجه رساند که «بهترین راه برای پیشبینی آینده، ساختن آن است» و با این ایده، علم آیندهپژوهی برای شناسایی و شکل دادن به روندهای آینده ایجاد شد. بعد از جنگ کسانی که در این زمینه فعالیت میکردند از مراکز نظامی خارج شدند و این علم را از حیطه نظامی به داخل جامعه کشاندند. از سالهای ۶۰ به بعد به تدریج با کتابهایی که در این زمینه منتشر شد متون کلاسیک این رشته شکل گرفت و کمکم به عنوان یک رشته دانشگاهی پذیرفته شد. در حال حاضر انجمنهای زیادی در سراسر دنیا در این زمینه فعالند و این علم به عنوان یکی از دانشهای استراتژیک برای کشورها به شمار میرود. البته بعضی از اساتید این رشته مثل «روبرت یونگ» اصرار به همگانی کردن این رشته داشتند و عمر خود را صرف دستیابی به متدهایی کردند که بتواند برای بهبود زندگی مردم بهکار رود.
[ویرایش] فایدهٔ آیندهپژوهی
تفکر درباره آینده برای کارها و اقدامات کنونی انسان امری ضروری است. واکنش بدون تفکر به آینده امکانپذیر است, اما کنش امکانپذیر نیست، چرا که عمل نیاز به پیشبینی دارد. بدین ترتیب, تصویرهای آینده (آرمانها، اهداف, مقاصد, امیدها, نگرانیها و آرزوها) پیشرانهای اقدامات فعلی ما هستند. بنابراین آینده امری است که مردم میتوانند آن را با اقدامات هدفمند خود طراحی کرده و شکل دهند. مردم برای آنکه عاقلانه عمل کنند، بایستی نسبت به پیامدهای اقدامات خود و دیگران آگاهی و شناخت کافی داشته باشند. همچنین واکنشهای دیگران و نیروهایی را که خارج از کنترل آنهاست بررسی کنند. این پیامدها تنها در آینده خود را نشان میدهد. بدین ترتیب, افراد نه تنها میکوشند امور در حال وقوع را بفهمند، بلکه میکوشند اموری را که شاید اتفاق بیفتد یا بالقوه امکان وقوع دارد و یا تحت شرایط خاصی در آینده اتفاق خواهد افتاد, نیز بشناسند. افراد با استفاده از این شناخت حدسی موقعیت کنونی خود را تشخیص داده, کارهایشان را دنبال کرده, از بستر زمان و فضای مادی و اجتماعی میگذرند.
[ویرایش] اهمیت آیندهپژوهی
سرعت تغییرات آنچنان سرسامآور است که دیگر نمیتوان با روشهای سنتی با آنها کنار آمد. «اگر با تغییرات همگام نشوید، زیر چرخ عظیم تغییر خرد خواهید شد». اما آیا امکانی برای اطلاع یافتن از آینده برای ما وجود دارد؟ قطعا در مورد آینده هیچ چیز یقینی وجود ندارد و این از اصول اولیه آیندهشناسی است. اما اصل دیگری هم وجود دارد که: انسان میتواند در سرنوشت آینده تاثیرگذار باشد. در این میانه دانشی زاده میشود که سعی میکند با پیشبینی عوامل موثر در تغییرات آینده به صورتی دوگانه، هم مهار تغییرات را در دست گیرد و هم جامعه را برای این تغییرات آماده کند. اینده پژوهی فراتر از پیشبینی است و ادعای پیشگویی هم ندارد. آیندهپژوهی هنر شکل دادن به آیندهاست، به آن شکل که آینده را میخواهیم. کسانی که این دانش را در دست دارند هماکنون هم به آینده جهان به دلخواه و مطلوب خود، شکل میدهند. میتوان کشورها و جوامعی را دید که نتوانستند خود را با تحولات سازگار کنند و از این جهت از هم فروپاشیدند. آنها ذات تغییر را درست نشناختند. آیندهشناسی از این منظر دانش شناخت تغییرات است. شناخت آینده از حیاتی ترین علوم مورد نیاز هر ملتی است.
[ویرایش] پیشفرضهای آیندهپژوهی
یکی از پیش فرضهای آیندهپژوهی اذعان به وجود گزینههای متعدد آینده است:
° آینده ممکن: هر چیزی اعم از خوب یا بد, محتمل یا بعید, میتواند در آینده رخ دهد.
° آیندههای محتمل: آنچه به احتمال بسیار زیاد در آینده به وقوع خواهد پیوست (مبتنی بر استمرار روندهای کنونی در آینده).
° آیندههای مرجّح: آنچه مطلوبترین و مرجّحترین رویداد آینده به شمار میرود.
° هدف: محتمل ساختن آیندههای مرجح یا مطلوب است. بدین منظور باید ازآنچـه که میخـواهیـم بیـافرینیم تصـویری روشن و شـفاف در ذهن داشـته باشیـم (به ویـژه از ارزشهایی که میخواهیم بر جوامع آینده حاکم باشند).
° هدف: توجه به آیندههای ممکنی است که علیرغم تردید در وقوعشان, تحقق برخی از آنها اثر بزرگی بر زندگی مردم میگذارد.
[ویرایش] رویکردهای آیندهپژوهی
به حکم عقل سلیم مردم از هماکنون باید بدانند که آینده ممکن است آبستن چه پیشامدهایی باشد؛ کدام پیشامدها احتمال وقوع بیشتری دارند؛ و در میان آنها کدامیک از مطلوبیت بیشتری برخوردار است. بر همین اساس، سه رویکرد به مطالعهٔ آینده وجود دارد:
° آیندهپژوهی تحلیلی، که گاه آیندهپژوهی اکتشافی نیز نامیده میشود؛
° آیندهپژوهی تصویرپرداز؛ و
° آیندهپژوهی هنجاری، که گاه آیندهپژوهی مشارکتی نیز نامیده میشود.
[ویرایش] از دیدگاه آیندهپژوهان
[ویرایش] جیمز ایگلوی (آیندهشناس؛ مدیر شبکه جهانی تجارت)
اگر بخواهیم انسان خوبی باشیم، ناگزیر باید آیندهپژوه باشیم. از منظر آزادی انسان، تصور آیندههای گوناگون و سپس انتخاب میان آنها موضوع بسیار حائز اهمیتی است. عکس این مدعا هم درست است. برای اینکه آیندهپژوه خوبی باشیم، باید بخواهیم که انسان خوبی باشیم، و به عبارت دیگر، نگران رفاه و سعادت دیگران باشیم. در این راستا لازم است بصیرت افراد نسبت به آینده به دانشی فراتر از اینکه «آینده چه هست؟» و حتی فراتر از اینکه «چه میتواند باشد؟» مجهز شود. جان کلام، این بصیرت باید به احساسی از اینکه «آینده چه باید باشد؟» مسلح گردد.
[ویرایش] ریچارد.ای.اسلاتر (بنیانگزار مرکز مطالعات آینده استرالیا)
در قرن بیست و یکم بایستی تفکر آیندهنگرانه رواج یافته و مورد پذیرش همگانی قرار گیرد؛ درست همانطور که تفکر درباره گذشته و حال چنین شدهاست. در غیر اینصورت مطمئنا راه دشواری را در پیش رو خواهیم داشت.
[ویرایش] پیوند به بیرون
کانون تفکر فناوران فردا (دانشگاه فردوسی مشهد)
[ویرایش] منابع
۱. الفبای آیندهپژوهی/عقیل ملکیفر/۱۳۸۵
۲. نواندیشی برای هزاره نوین/ ریچارد اسلاتر و دیگران/ وحید وحیدی مطلق
۳. The Futurist؛ مجله تخصصی آیندهپژوهی (که توسط «انجمن جهانی آینده» منتشر میشود)