هویدا و دیانت بهائی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
عدهای اعتقاد دارند او همچون پدر خود پیرو آئین بهائی بوده که گزارشات ساواک را سندی بر این ادعا میدانند.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] سند اول
این سند، ظاهراً نامهای از یکی از سران جامعه بهائی بنام قاسم افشاری به مناسبت تصادف هویدا در جاده شمال و شکستگی پای او، برای فرهنگ مهر است که در آن تاسف خود را ابراز داشتهاست:
- «جناب آقای دکتر فرهنگ مهر معاون محترم وزارت دارائی:
- بمناسبت پیشامدی که برای جناب آقای هویدا وزیر محترم دارائی رخ داده خواهشمند است مراتب تاثر و تاسف اینجانب وبرادرانم را به عموم هم مسلکان و بخصوص جناب آقای ثابت پاسال مدیر محترم تلویزیون ایران که بزرگترین خدمتگذار فرقه ما هستند ابلاغ فرمائید.
- احترامات فائقه را تقدیم میدارد
- قاسم افشاری»[۱]
نکتهٔ اولی که بنظر میرسد این است که این مدرک بهائی بودن هویدا را ثابت نمیکند. کمترین ارتباطی به باورها و گرایشهای دینی هویدا ندارد. سند بالا در صورت اصلی بودن بیان میدارد که یک نفر زیر دست بهائی تاثر خود را از تصادف هویدا به رئیسش ابلاغ کردهاست. نکتهٔ دیگری که برای جعلی بودن سند میتواند مدرکی باشد این است که ممکن نیست که یکی از سران جامعهٔ بهائی دیانت خود را «فرقه» و یا «مسلک» بخواند ولی این واژهها قالبا در میان مخالفان دیانت بهائی و یا به قول بهائیان بهائیستیزان رواج دارد.
[ویرایش] سند دوم
این سند،گزارش ساواک از جلسه بهائیان ناحیه ۲ شیراز میباشد:
- «جلسهای با شرکت ۱۲ نفر از بهائیان ناحیه ۲ شیراز در منزل آقای هوشمند و زیر نظر آقای فرهنگی تشکیل گردید. پس از قرائت مناجات شروع و خاتمه و قرائت صفحاتی از کتاب لوح احمد و ایقان آقایان فرهنگی و محمدعلی هوشمند پیرامون وضعیت اقتصادی بهائیان در ایران صحبت کردند. فرهنگی اظهار داشت: بهائیان در کشورهای اسلامی پیروز هستند و میتوانند امتیاز هر چیزی را که میخواهند بگیرند. تمام سرمایههای بانکی و ادارات و رواج پول در اجتماع ایران مربوط به بهائیان و کلیمیان میباشند... شخص هویدا بهائیزادهاست. عدهای از مامورین مخفی ایران که در دربار شاهنشاهی میباشند میخواهند هویدا را محکوم کنند، ولی او یکی از بهترین خادمین امراللهاست و امسال مبلغ ۱۵ هزار تومان به محفل ما کمک نمودهاست. آقایان نگذارید کمر مسلمانان راست شود...»[۲]
البته محلی که این سند به صورت مکتوب وجود دارد در جائی ذکر نشدهاست (بر خلاف آخرین سند موجود در همین صفحه و بولتن آن). دلائلی که برای جعلی بودن این سند به نظر میرسد میشود از آنها نام برد این گونهاست:
- پس از خواندن مناجات خاتمه این صحبتها رد و بدل میشود. گویا سازنده این سند بر این باور است که خاتمه نام مناجاتی است که در دیانت بهائی وجود دارد. بهائیان «مناجات خاتمه» به مناجاتی میگویند که پس از ختم جلسه و برای خاتمه آن خوانده میشود.
- تعداد افراد محفل بهائی ۹ نفر است و نه ۱۲ نفر.
- لوح احمد، یکی از الواح نوشتهشده توسط بهاءالله، شارع دیانت بهائی، لوحی است که نهایتا در بهترین حالت و بزرگترین فونت ۲ یا ۳ صفحهاست، بنابراین احتمالا این جمله صحیح نمیباشد: «صفحاتی از کتاب لوح احمد».
- در رابطه با ایقان یکی از آثار بهاءالله، گویا نویسنده اطلاع از محتویات ایقان نداشته و صرفا آن را به عنوان یک کتاب مذهبی میشناسد. به نظر بهائیان تا بحال دیده نشدهاست که برای شروع یک جمع بهائی قسمتهائی از ایقان خوانده شود، زیرا محتویات ایقان ارتباطی با شروع و خاتمه یک جمع ندارد.
[ویرایش] اسنادی که بر بهائی نبودن هویدا دلالت میکنند
با این حال به نظر میرسد محیط خانوادگی کودکی هویدا فاقد اشارهای به دیانت بهائی بوده بطوریکه برادر امیر عباس یعنی فریدون هویدا میگوید من برای بار اول در ۱۴ سالگی (پس از مرگ پدر و آنهم از یک دوست) کلمه بهائی بگوشم خورد.[۳]
خود او پیش از نخستوزیری و در دوران نخستوزیری و پس از آن در هنگام زندان و محاکمه و حتی تا پای اعدام صریحا خود را فردی مسلمان و مسلمانزاده میدانسته و هرگز ادعای بهائی بودن نکردهبود. کیفر خواست رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران و دادگاه انقلاب نیز صحبتی از بهائی بودن او نمیکند. دادگاه انقلاب در ارائه متن محاکمه و مجازات اعدام هم ایشان را فردی مسلمان معرفی کرده بود و این سند در جرائد روز ایران منتشر گشته و در دسترس همگان است.
همچنین تاریخدان معاصر دکتر عباس میلانی در کتاب خود در بیوگرافی و زندگینامه وی «معمای هویدا (The Persian Sphinx)» هم پس از مطالعه اسناد و شواهد تاریخی و مصاحبههای وی، ادعای هویدا و دادگاه انقلاب جمهوری اسلامی را تایید کرده بر مسلمان بودن (ویا بهائی نبودن) ایشان صحه میگذارند.
نامهای سیاسی و اعتراض آمیز هم از آیتالله خمینی به هویدا در دست است که در دههٔ ۱۹۶۰ نوشته شده و ایشان هم هویدا را بهائی نمیخوانند. [۴]
دراسناد رسمی ساواک جزو مشخصات هویدا تحت مذهب درج شده «اسلام».[۵]
در مورد بهائی نبودن هویدا در یکی از گزارشهای ساواک به سال ۱۳۵۷ میتوان مورد دقیقتری یافت. این سند، بررسی نهایی و کامل ساواک در این مورد است و با در نظر گرفتن تمام شواهد موجود نوشته شدهاست. این سند در بولتن ویژهٔ به شماره ۶۶۵۸/۳۱۲ موجود است.
«در بارهٔ انتساب وزیر دربار شاهنشاهی به فرقهٔ بهائی به استحضار میرساند: تا زمان انتصاب امیر عباس هویدا به مقام نخستوزیری، در هیچ یک از سازمانهایی که وی خدمت مینموده به هیچوجه حتی کوچکترین بحث و شایعهای مبنی بر انتساب وی به این فرقه وجود نداشته و در بین دوستان و نزدیکان وی نیز چنین بحث و گفتگویی نبودهاست. پس از انتصاب وی به این سمت، مخالفین او شایع نمودند که پدرش وابسته به این فرقه بودهاست.برابر تحقیقاتی که بعمل آمده، پدر هویدا هنگامی که وی و برادرش در سنین طفولیت بودهاند، فوت شدهاست. مادر هویدا و افراد فامیل وی مسلمان بوده و میباشند، مادر هویدا که به مکه نیز مشرف شده مسلمانی متدین و با تقوی است و فرزندان خود را نیز با تقوی و فضیلت تربیت نموده و دارای خصائل نیکوی انسانی میباشند.امیر عباس هویدا هیچگاه منتسب به فرقهٔ بهائی نبوده و به علاوه طبق تعالیم عالیهٔ اسلامی وی را بر یک سنت که از زمان حضرت رسول اکرم (ص) جاری بوده، هر فردی که خود را مسلمان معرفی کند و جملات شهادت... را ادا نماید مسلمان شناخته میشود و امیر عباس هویدا طی ۱۵ سال گذشته به مناسبتهای مختلف پیوسته اعتقاد خود را به دین مبین اسلام صریحا و علنا بیان داشتهاست.»[۶]
[ویرایش] پاورقی
- ↑ گزارش به ساواک ۱۲/۶/۱۳۴۳[نیاز به ذکر منبع]
- ↑ گزارش به ساواک ۱۹/۰۵/۱۳۵۰[نیاز به ذکر منبع]
- ↑ The Persian Sphinx ص ۴۷
- ↑ The Persian Sphinx ص ۲۱۹
- ↑ رجال عصر پهلوی: امیر عباس هویدا به روایت اسناد ساواک ج۱ ص ۴۰۲
- ↑ رجال عصر پهلوی: امیر عباس هویدا به روایت اسناد ساواک ج۲ ص ۵۵۱-۵۲۵
[ویرایش] منابع
- The Persian Sphinx
- رجال عصر پهلوی: امیر عباس هویدا به روایت اسناد ساواک