موزا (ملکه)

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

سر سنگی ملكه موزا - اواخر قرن اول قبل از میلاد (موزهٔ تهران)
سر سنگی ملكه موزا - اواخر قرن اول قبل از میلاد (موزهٔ تهران)

ملکه موزا ملکهٔ اشکانی (۲ ق.م- ۴ م) که فلاویوس جوزفوس (مورخ یونانی) او را تئاموزا می‌نامد. موزا در زبان لاتینی و یونانی نام رب‌النوع‌هایی بود که دختران زئوس و یا ژوپیتر یعنی رب‌الارباب روم می‌دانستند و این رب‌النوع‌ها هر یک مظاهر هنر یونان و روم قدیم را تشکیل می‌دادند. موزا یک کنیزک‌ رومی بود که اوگوست٬ امپراطور روم (۲۷ ق.م- ۱۴ م) او را بعنوان هم خوابه و در ازای استرداد درفشهای روم که‌ سپاه‌ کراسوس‌ آنها را در جنگ حران در ۵۳ ق.م از دست داده بود و هنوز در ایران‌ مانده‌ بودند به فرهاد چهارم (۲ ق.م- ۳۷ م)٬ پادشاه اشکانی هدیه کرد.

استرداد این‌ درفشها موجب‌ جشن‌ و شعف‌ فوق‌العاده‌ای‌ در روم‌ گشت‌ و شاعران‌ روم‌، که‌ قصدشان‌ خوشامدگویی‌ برای‌ اکتاویوس‌ بود، این‌ کار را به‌ منزلهٔ‌ جبران‌ شکستهای گذشته‌ یا همچون‌ فتحی‌ درخشان‌ تلقی‌ کردند. تئاموزا کنیزک‌ رومی‌ که‌ در این‌ هنگام‌ زوجهٔ فرهاد چهارم‌ و در واقع‌ ملکهٔ‌ دربار وی‌ شده‌ بود نیز در این‌ کار نقش‌ عمده‌ای‌ داشت‌. چند سال‌ بعد هم‌، این‌ زن‌ که‌ کودکی به‌ نام‌ فرهادک‌ برای شاه‌ زاییده‌ بود، به‌ بهانهٔ‌ لزوم‌ تأمین‌ جان‌ این‌ فرزند و اجتناب‌ از هر گونه‌ توطئه‌ احتمالی‌ داخلی‌، فرهاد را وادار کرد تا سایر پسران‌ خود را از دربار دور سازد. فرهاد هم‌ چهار پسر را با اقربای آنها که‌ در حرم‌ وی‌ بودند به‌ روم‌ فرستاد تا در آنجا تربیت‌ شوند (ح‌ ۷ ق‌.م‌). فقط‌ فرهادک‌ را با مادرش‌ نزد خود نگه‌ داشت‌. وقتی که‌ فرهادک‌ به‌ سن‌ بلوغ‌ رسید، به‌ تحریک‌ مادر و از بیم‌ آنکه‌ برادرانش‌ عنوان‌ ولیعهدی‌ را به‌ دست‌ آورند، پدر را زهر داد و خود به‌ نام‌ فرهاد پنجم‌ با مادرش موزا بتخت نشست (ح‌ ۲ ق‌.م‌).


[ویرایش] آغاز قدرت مشترک موزا- فرهادک (۲ ق-‌م تا ۴ میلادی)

در سال ۲ ق-‌م تئاموزا آخرین قدم را به منظور تأمین تاج و تخت اشکانی برای فرزندش فرهادک برداشت و همانگونه که گذشت، فرهاد چهارم، که در آن زمان به سن کهولت رسیده بود با زهر هلاک شد. پس از آن که زن رومی فرهاد، پسران فرهاد را از دربار دور کرد، فرهادک یگانه معاون فرهاد در اداره مملکت گردید و پدرش از جهت نفوذ موزا، او را به قدر کافی مورد توجه قرار داد به طوری که همه فرهادک را ولیعهد می‌دانستند، لکن فرهادک تصور کرد که ممکن است پدرش چندین سال دیگر زنده بماند و در این مدت بر او تغییر رأی حاصل شود و برادرانش نیز برضد او دسیسه بنمایند. بنابراین نخواست منتظر مرگ طبیعی پدر شود و با مادر خود زهری تهیه کردند و به پدر خورانید. آن‌گاه مادر و فرزند بلامنازع به سلطنت نشستند (۲ ق-‌م). حکومت روم، جلوس فرهاد پنجم را به تخت سلطنت پارت تأئید کرد به شرطی که از اهداف خود در ارمنستان صرف‌نظر کند.


[ویرایش] ازدواج‌ با پسر

در سال دوم میلادی فرهادک با مادر خود موزا ازدواج کرد. این عمل که در نزد یونانیان و رومیان بسیار ناپسند بود نشان می‌دهد که در عقاید مذهبی زرتشتی مردم ایران در آن زمان تغییرات عمده‌ای به ظهور پیوسته‌است، زیرا رسم ازدواج با نزدیکان که تا آن زمان فقط محدود به مفان بوده‌است، ظاهراً در آن وقت عمومیت یافته، همچنین رسم دفن کالبد اموات در دخمه‌های سنگی نیز متروک شده و طریقه عرضه‌کردن اجساد به هوا و آفتاب و ریختن استخوانها در چاله‌های سنگی (استودان) معمول شده‌بود.

اقدام‌ به‌ ازدواج‌ با مادر، با آنکه‌ بدعت‌ و ناپسند عصر نبود، در نزد بزرگان‌ پارت‌ چندان‌ با نظر قبول‌ تلقی‌ نشد. اینکه‌ اشک‌ در یک‌ سمت‌ سکهٔ‌ خود تصویری‌ هم‌ از این‌ زن‌ رومی‌ نقش‌ زد ظاهراً در نزد بزرگان‌، رمزی‌ از اظهار تابعیت‌ وی‌ نسبت‌ به‌ دشمن‌ محسوب‌ شد و سخت‌ ناپسند افتاد. بالاخره‌ شورشی‌ بر ضد وی‌ طرح‌ شد که‌ موجب‌ فرارش‌ به‌ روم‌ گردید - و ظاهراً در راه‌ کشته‌ شد (۴ م‌).


[ویرایش] منبع

زبان‌های دیگر