بحث ویکیپدیا:گروه افغانستان
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] الگوی ولایات
سپاس از همکاری و عضویت سروش عزیز در گروه افغانستان.آیا به نظر شما اگر به الگوی هر ولایت افغانستان گزینه ی مناظر طبیعی اضافه شود خوب است.؟ --Hariva ۲۰:۰۲, ۲۷ نوامبر ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] پیشنهاد برای سایر الگوها
پیشنهاد میشود در صفحههای ناقص درباره افغانستان، الگوی {{افغانستان-ناقص}} را به کار ببرید.
پیشنهاد میشود در صفحههایی که پس از این بصورت پروژه های این گروه درست میشود از این الگو استفاده شود {{افغانستان-گروه}}
- اولا همچنین الگویی باید در صفحه بحث آن مقاله افزوده شود. دوم این که به نظرم {{گروه افغانستان}} بهتر است. سبب به کاربردن نام "افغانستان-ناقص" برای هماهنگی با نامهای مشابه و این نام دیگر هم برای همان هماهنگی است.
- بسته به این است که واژه چه باشد و کجا بهکار رود فرق دارد. نخست اینکه در نام مقالهها باید به نام رایج در ایرانشان منتقل شوند و تنها در مقاله گفته شود که نام رایج در
افغانستان چیست. دوم این که اگر افغانها واقعا از واژه فارسی بهره نمیگیرند آوردن واژه افغانی در ویرایشهایی که آنان میکنند بهویژه در نوشتارهای مربوط به افغانستان ایرادی ندارد.
[ویرایش] تاریخ افغانستان
همه میدانیم که قبل از به امیری رسیدن احمد شاه ابدالی کلمه ای به نام "افغانستان" وجود نداشته.یعنی کشوری که ما امروز به اسم افغانستان میشناسیم وجود نداشته. تا قبل از آن در افغانستان سلسله های زیادی حکومت کرده اند که افغانستان ( بطور جغرافیایی ) بخشی از حکومت شان بوده چنانچه تاریخ سایر کشور های منطقه (از جمله ایران ، ازبکستان ، عراق و غیره ) نیز اینگونه است. به نظر من باید نخست تاریخ افغانستان را به به چند بخش تقسیم کنیم "حکومت های حاکم قبل از شکل گیری افغانستان کنونی" شکل گیری افغانستان" "تاریخ افغانستان پس از شکل گیری" . لطفا نظر بدهید --Hariva ۲۰:۳۴, ۳۰ نوامبر ۲۰۰۶ (UTC)
-
- کاملاً موافقم. بهآفرید ۲۱:۰۴, ۳۰ نوامبر ۲۰۰۶ (UTC)
این تقسیم بندی خوب است اما من یک پیشنهاد دیگر دارم چطور است در جایی که اختلاف وجود دارد که باعث هدر رفتن وقت ویکی نویسان به امور بی فایده ای چون اینکه مولانا افغان است ایرانی است و یا ترک است اسم شهر محل تولد را بگوییم تا نه شکی در صحت موضوع باشد و نه دلیلی برای اختلاف باشد چون شکی وجود ندارد که مولانا بلخی است.در مورد افرادی که محل تولد شان مورد اختلاف است هم راه مشابهی وجود دارد مثلا در مورد سید جمال الدین که بعضی او را متولد اسدآباد همدان و بعضی اسدآباد ولایت کنر در افغانستان میدانند هم بهتر است او را سید جمال الدین حسینی بنامیم نه سید جمال الدین اسدآبادی و یا سید جمال الدین افغان.(با احترام شایان ذکر است که برای خطاب کردن یک تبعه افغانستان استفاده از کلمه "افغان" درست است.افغانی واحد پول افغانستان است) --Hariva ۲۱:۲۰, ۳ دسامبر ۲۰۰۶ (UTC)
-
- من فکر میکنم که این روش از کامل بودن دانشنامه بکاهد و به هر روی باید همین اختلافها که منبعی معتبر دارند آورده شوند. من این گونه محافظه کاری را نمیپسندم و آن را سبب افول این دانشنامه میدانم. اگر برای نظرهای دیگر منبعی معتبر هست باید آن نظر نیز آورده شود. به نظر من این از برتریهای یک دانشنامه است. از این بحثها هم گزیری نیست و باید به همنظری برسیم و به نظر من معمولترین اسم مناسب است نه اسمی که کمتر جدال برانگیز است.--سروش ☺گفتوگو ۱۲:۱۱, ۵ دسامبر ۲۰۰۶ (UTC)
با اینکه میفرمایید "معمولترین اسم مناسب است" موافق هستم حتی تاکید من به استفاده از کلمه ی "فارسی" به جای کلمات "دری" و "تاجیکی" همین است چون معمولی ترین اسم و کاربردی ترین است. من آدم محافظه کاری نیستم تنها میخواهم از هدر رفتن انرژی ویکی پدیایی ها روی همچین مسائلی (سابقه حل نشدنشان به قبل از ویکیپدیا) برمیگردد ،گرفته شود.پیروز باشید --Hariva ۱۸:۴۸, ۵ دسامبر ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] اختلافات جزئی زبان فارسی
- به همان زبان فارسی رایج در افغانستان بنویسید. اگر لازم شد در پاورقی معادل فارسی ایرانیاش را ذکر کنید. قضیه جدی نیست. وپ:سره را هم ببینید. بهآفرید ۲۱:۰۱, ۳۰ نوامبر ۲۰۰۶ (UTC)
درست است قضیه زیاد جدی نیست . هدف از طرح این مسئله کاربردی تر کردن صفحات افغانستان است. پیشنهاد من نوشتن معادل فارسی ایرانی کلمه داخل پرانتز در اولین استفاده از آن کلمه است. اما مشکل این است که اکنون نام ولایت های افغانستان را بعضی دوستان می آیند و استان مینویسند و استدلال میکنند که همه افغان ها با این کلمه آشنا هستند. حالا شما بگویید خوب است من بیایم و صفحه تهران بنویسم "ولایت تهران" !!
-
- ولایت بنویسید. اسمش ولایت است. استان را در پرانتز بنویسید. اگر مشکلی بود بگویید صفحه را قفل کنم.بهآفرید ۲۲:۰۷, ۳۰ نوامبر ۲۰۰۶ (UTC)
نکتهای در مورد کلماتی که اختلاف هست: مثلا تا حدود صد سال قبل هم در ایران میگفتند شفاخانه (ترجمه مستشفی عربی است، ریشه شفی) و ولایت (مثلا ولایت خراسان). گویا بعدا سعی شد برای برخی از کلمات عربی در فارسی معادلی پیدا شود. مثلا استان به جای ولایت و خیلی چیزهای دیگر.... اگر میبینید که بعضی از کاربران سعی میکنند، "ولایت" را از صفحات بزدایند، تنها به خاطر اصرارش بر حذف کلمات عربی از فارسی است. اگر موردی دیدید برای آنها توضیح دهید که افغانان با همین واژهها راحتترند.
شما بعضی از حساسیتها را نمیدانید، سعی کنید کمتر (به دلایلی) از کلمه آریا و مشتفات آن حتی در صفحات ایران استفاده کنید!
مورد دیگر اینکه فقط توجه داشته باشید که تمام سلسلههایی که در این جغرافیا بودند، خود را شاه ایران میخواندند و اسم کشورشان هم ایران بود. (مثلا حتی محمود غزنوی) و در اصل ایرانی بودهاست که بخشهایی از آن حدود دویست سال قبل از آن جدا شده است. --رستم ۲۲:۰۹, ۳۰ نوامبر ۲۰۰۶ (UTC)
اصطلاح حوزه ی تمدنی به گوش یک تعداد از افغانها خوش نمی خواند اما واقعیت این است که فرهنگ های متنوع سازنده ی این حوزه ی تمدنی بوده اند. حالا نام اش ایران بوده یا هر چیزی نباید واقعیت قربانی حس ناسیونالیستی شود. بهتر این است هر زمانیکه در مورد تاریخ باستان صحبت می شود از اصطلاح "حوزه ی تمدنی ایران" استفاده گردد تا "ایران". مثلا این که بگوییم فارابی ایرانی است فعلا زیاد با واقعیات نمی خواند و در ضمن ایران اکنون به بخش کوچکی از آن حوزه ی تمدنی اطلاق می گردد که مرزهای جغرافیایی مشخص دارد. در ضمن لفظ استفاده ی ایران بر کل دست آوردهای مادی و معنوی ای که امروزه خارج از حوزه ی ایران امروزی قرار دارد در حقیقت به یغما بردن تاریخ منطقه است.
هروی ۲۱:۵۹, ۳۰ نوامبر ۲۰۰۶ (UTC)
البته کلمه ی " ایران بزرگ" هم بد نیست . در جایی دوستی کلمه ی "ایرانشهر" را ذکر کرده است.من قبول ندارم ایران سیاسی فعلی نماینده آن ایران است زیرا تنها بخشی از آن است و تا سالها آنرا به نام "پارس " میشناسند که آن هم بخشی از ایران بزرگ است همه میدانیم پایتخت تاریخی ایران شهر بلخ است به صرف این نمیتوان گفت اسم افغانستان باید ایران باشد .ما همه از ایران جدا شدیم از همدیگر جدا نشدیم . در مورد کلمه ی شفاخانه من صرفا بار امیدوار کننده آن نسبت به کلمه بیمارستان مهم بود. به نظر من که اصلا مهم نیست بعضی وقت ها واژه های سایر زبان ها را به کار بریم.زبان شخصیتی پویا دارد و باور فرزانه گان بر این است که زبان با زمان رشد میکند. البته وقتی عینا بتوانیم کلمه ی اصیل فارسی استفاده کنیم بد نیست و فارسی هم این توانایی را بخوبی دارد ( رجوع شود به مقاله دکتر حسابی )--Hariva ۲۰:۱۸, ۱ دسامبر ۲۰۰۶ (UTC)
-
- ایران نزد ایرانیان هرگز پارس نامیده نمیشدهاست. انگلیس که ملاک نیست. علاوه بر آن Persiaی انگلیسی دربرگیرندهٔ افغانستان هم بود. بهآفرید ۲۳:۰۱, ۱ دسامبر ۲۰۰۶ (UTC)
حرف شما درست است پارس نام ایران در سطح کشور ها بوده و آن را هم طبق تصویب مجلس ایران رای به عدم استفاده آن دادند(نمیدانم چرا ؟!) .و در بسیاری نقشه های قدیمی هم سرزمینی که شامل ایران افغانستان و یک سری کشور در جنوب خلیج فارس به اسم پرشیا ثبت شده است .من فکر میکنم مساله ای که بزرگ شده همین وجود اسم های متعدد است که هر کدام ااز ما برای مفهومی خاص استفاده میکنیم مثلا خود من وقتی که کلاه خودم رو قاضی میکنم میبینم که بجای این همه کلمه ی قلمبه سلمبه "ایران بزرگ" ، "ایرانشهر" ، "آریانا" بهتر اینه که از کلمه ی راحت و جا افتاده ی "ایران" استفاده کنم.ما این حساسیت ها را سر اسم زبان خود نداریم جدا از اینکه دولت ها چه اسمی تصویب کردند همه فارسی زبان ها زبان خود را فارسی مینامند نه دری یا تاجیکی کاری هم به این ندارند که پارس کجاست و یا پارت کجاست--Hariva ۰۸:۰۰, ۲ دسامبر ۲۰۰۶ (UTC)
در مورد حساسیت هایی که دوست خوبمان رستم اشاره کردند به سبب زندگی در ایران کاملا واقف هستم و برای رفع آنها نیز گهگاهی تلاش کرده ام چه در زندگی شخصی وچه در همین ویکیپدیا(از جمله ساختن یک الگو که حساسیت های اون یکی طرفی الگو را به نابودی کشاند و من در نهایت به بی دم بودن مرکب خویش از اوان خردسالی معترف گشتم) به هر حال یک جمله قصار ازخودم بگویم که : "ویکی نویس همیشه جور اشتباهات غیر ویکی نویسان را میکشد" --Hariva ۲۰:۵۹, ۱ دسامبر ۲۰۰۶ (UTC)
سلام به گروه افغانستان و تمامی علاقمندان پیرامون اختلافات زبانی میان ایران و افغانستان نظرم را در غالب نکاتی را ذکر میکنم .
1-ابتدا باید اشاره کنم که حفاظت از زبان فارسی وظیفه تمام فارسی زبانان است،ایرانی یا افغانی.همچنین ما باید تمام سعی خود را در به نزدیک کردن گفتار و کاستن از اختلاف ها بکار ببندیم.از هم گسیختگی زبانی چیزی جز آسیب زدن به زبان چیزی ندارد.
2-در تمام صفحات به دلایل زیر باید از لغات متداول در ایران در مرحله نخست استفاده گردد.لغات متداول در افغانستان در جایی که ذکر آن لازم است بهتر است در بین علامت<> یا هر علامت دیگری که کاربرد محدود دیگری دارد بیاید.
دلیل اول- در حال حاضر تنها چند ده هزار نفر در افغانستان به شبکه دسترسی دارند و مخاطبان اصلی چند میلیون ایرانی هستند.
دلیل دوم-در افغانستان زبان رسمی واحدی موجود نیست و حتی کلمات متداول در نقطه ای در افغانستان برای بسیاری دیگر از افغانی ممکن است آشنا نباشد.
دلیل سوم-بسیاری از لغات افغانی بر اثر سلطه استعمار گران بر آن ایجاد شده اند که تابع قوانین زبانی مشخصی نیست.
دلیل چهارم- منابع نوشتاری موجود در افغانستان هنوز اندک است و پتانسیل زیادی وجود دارد که منابع جدید از لغات مهجور پیراسته گردد و به زبان پارسی فاخر نوشته شود. چرا ما نباید به این روند کمک کنیم.
دلیل پنجم-افغانستان دارای منابع علمی اندکی است.آشناسازی افغانیها با لغات فارسی باعث می شود آنها راحتر بتوانند از منابع علمی و ادبی کشور استفاده کنند و به رشد علمی افغانستان شتاب می دهد. مهاجران افغانی که سالها در ایران بودند می توانند به این روند کمک کنند.
دلیل پنجم-وقتی که کشوری هفتاد میلیونی با ساختارهای گسترده نرم افزاری می تواند لغات بیگانه ای مانند ولایت،کامپیوتر و هلیکوپتر را با لغات پارسیِ استان،رایانه و بالگرد جایگزین نماید چرا مردم افغانستان که در ابتدای راه هستند نتوانند.
اگر موافقید این مطلب را به صفحه پروژه منتقل کنید.
کمک به وحدت زبانی به نفع تمام افغانیها و ایرانیان است.
به امید پیشرفت و توسعه سریعتر افغانستان --Salarmehr ۰۳:۴۹, ۲۵ مارس ۲۰۰۷ (UTC)
- به نظر من بهتر است که خود افغانها هم درباره واژههای بیگانهای که در ایران واژه فارسیتر بهکار میرود از واژه رایج در ایران سود جویند. و سرانجام کسی را نمیتوان مجبور کرد تا برای ویرایش ویکیپدیا واژههای فارسی رایج در ایران را بیاموزد و برای خواندن کتابها خودبهخود ناچارند. من با همین روندی که اکنون هست موافقم. بهویژه درباره نوشتارهای درباره افغانستان ولی خیلی خوب است اگر معادل فارسی واژهها هم همراهشان بیایند مثلا اگر پنهوتن بهکار میبرند در زیرنویس یا پرانتز برابر آن یعنی دانشگاه بیاید.-سروش ☺گفتوگو ۰۷:۲۷, ۲۵ مارس ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] تقسیمات کشوری افغانستان
لطفاً لیست ذیل را کامل نمایید.
واحد تقسیمات کشوری افغانستان | مسئول | نهاد مربوطه |
---|---|---|
ولایت | والی | مقام ولایت |
ولسوالی | ولسوال | ولسوالی؟ |
علاقهداری | علاقهدار | علاقهداری؟ |
قریه | قریهدار | دهداری؟ |
شهر | شاروال | شاروالی |
روستا؟ | دهیار؟ | دهیاری؟ |
تا جاییکه من یادم می آید در روستا کسی به اسم ارباب ده وجود داشت !!--Hariva ۲۰:۲۵, ۱ دسامبر ۲۰۰۶ (UTC)
افغانستان دارای ۳۴ ولایت (استان) است.
بجای این بهتر نیست؟ هروی ۲۰:۱۷, ۱۵ دسامبر ۲۰۰۶ (UTC)
تفاوتی این دو در کم شدن نام مرکز ولایت و داخل جدول نوشته شدن است.منظورتان را دقیقا متوجه نشدم که برتری این دومی نسبت به اولی چیست.در ضمن تا جاییکه من شنیدم در نظام کنونی تقسیمات کشوری افغانستان چیزی به نام علاقه داری وجود ندارد .علاقه داری ها اغلب به ولسوالی تبدیل شده اند.
درست است، نظر من هم فقط همین است که آیا بهتر نیست بجای آن لیست طولانی چیزی جمع و جور تر داشته باشیم؟ و در مورد علاقه داری ها با نظر شما موافقم و ان جدول بندی هم فقط برای جمع آوری معلومات در این زمینه بود. اما ترجیحاً به نظرم شاید بهتر باشد که جدول ولایات به صورتی که تنظیم شده است جای آن لیست را بگیرد. هم جای کمتری را اشغال می کند و هم دسترسی به معلومات را آسانتر می سازد. نظر شما در این مورد چیست هریوای عزیز؟ هروی ۱۸:۵۵, ۱۷ دسامبر ۲۰۰۶ (UTC)
موافقم ! --Hariva ۲۱:۰۹, ۲۰ دسامبر ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] در خصوص نام کشور
من به وکی پدبا آشنا نیستم اگر در فرمت غلطی می نویسم عذر می خواهم
یه نکته ای که باید در خصوص لغت پارس یا پرشیا که انگلیسی شده آن می باشد این است که کشور ما ایرانی ها نامش ایران است و لغت پارس یا پرشیا مربوط به چندین هزار سال پیش می باشد که منسوخ شده است حال سوال اینجاست که چرا پس از گذشت چندین هزار سال دوباره این لغت جان یافته است قبل از آن باید ذکر شود که مهمترین بخش حکومتی امپراتوریه "ایرانیان باستان" در سرزمین کنونی ما ایران قرار گرفته است لذا ما یک حسی که در واقع بازماندگان آن تمدن هستیم در خود داریم و فقط بخشی های زیادی از سرزمین خود را از دست داده ایم .
ولی در خصوص دوباره رایج شدنه کلمه پارس و پرشیا یک نظریه جود دارد که بر می گردد به اوایل انقلاب
در آن زمان مهاجرت از کشور به بیشترین میزان ممکن خود رسیده بود و افراد زیادی در کشور های اروپایی و آمریکا برای اقامت مهاجرت می کردنند . رسانه های گروهی غربی شبانه روز بر ضد کشور ایران مطلب و برنامه روی آنتن می فرستادند و در ذهن مردم کشور های دیگر ایرانیان را بد نام می کردند و یک حس تنفر در آنان بوجود می آوردند در آن زمان مهاجرینی که از ایران خارج شده بودند برای اینکه از این نگاه های غصب آلود دور باشند زمانی که نام کشورشان را می پرسیدند بجای استفاده از اسم ایران که در اذهان عمومی مردم آن زمان منفور بود از واژه پرشیا یا پارس استفاده می کردند بلطبع سوال کننده یا به طور کامل متوجه نمی شد یا حدس می زد که این کشور باید در جایی از خاورمیانه باشد و یا حتی اگر متوجه می شود که پرشیا منظور همان ایران است چون لغت ایران را نشنیده بود واکنشی نشان نمی داد.
کلام آخر اینکه استفاده از لغت پرشیا یا پارس بجایه ایران غلط می باشد چون همان طور که مثلا مردم ایتالیا خودشان را رومن نمی نامنند استفاده از آن برای ما درست نمی باشد بخاطره اینکه این اسم ماله حکومت های چندین هزار ساله پیش بوده است ولی امروزه ما با مرز های مشخصمان و نژاد های مختلف ایران نامیده می شویم و باید به فکر مصلحت آن چیزی که هم اکنون هستیم باشیم نه مسایلی که مربوط به 5000 هزار سال پیش می باشد نام کشوری که شامل ایران و سرزمینهایی که مدت ها جز ایران بوند ایران_زمین است و نیاز به بحث ندارد. --Salarmehr ۰۳:۴۹, ۲۵ مارس ۲۰۰۷ (UTC)