اشعریان
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
اشعریان از عربهای قحطانی و در اصل مقیم یمن بودند و چون جد ایشان - ادر - هنگامی که از مادر زائیده شد سر او پر مو بود، وی را اشعر نامیدند. نخستین فرد از آل اشعر که به قصد مسلمان شدن از یمن بیرون آمد و در مدینه به حضور محمد رسید، ملک بن عامر اشعری بود که در اسلام مقام بلندی یافت . نویسنده تاریخ قم گوید: همچنین از مفاخر ایشان (آل اشعر) آن که فرزندان ملک بن عامر اشعری ؛ مخصوص شدند به اعتقاد مذهب شیعت به خلاف دیگر مردمان و این مذهب را اظهار کردند و خود را بدان شهرت دادند. آن طور که معلوم است از قبیله اشعر، کسانی که به کوفه آمدند و متوطن شدند، شیعه یا متمایل به مذهب شیعه بودند و از میان اینان، فرزندان ملک بن عامر؛ در مذهب شیعه قدمی ثابت داشتند و اشعریانی که به قم آمدند از ایشان بودند. همچنین در آثاری از قبیل: تاریخ طبری و کامل این اثیر، در ضمن شرح خروج عبدالرحمن بن محمد بن الاشعث بر حجاج، ذکری از بنی الاشعر و آمدن ایشان به قم نشده است ؛ اما این مطلب را متعرض شدهاند که در سپاه عبدالرحمان، جمعی از علمای تابعین و قاریان قرآن از جمله: کمیل بن زیاد و سعید بن جبیر - که از شیعیان معروف هستند - قرار داشتند. همچنین نویسنده تاریخ قم گوید: از دیگر مفاخر اشعریان این است که موسی بن عبدالله بن سعد اشعری نخستین کسی بود که در قم، اظهار مذهب شیعه کرد تا دیگر مردم قم به او اقتدا کردند.
[ویرایش] مردم قم پیش از آمدن اشعریان چه دینی داشته اند؟
بر خلاف گفته نویسنده تاریخ قم و یاقوت حموی، مردم قم از اوایل فتح شهر به دست مسلمانان، جزء دوستداران خاندان محمد درآمدهاند و همواره با عمال اموی مبارزه میکرده اند. قم یکی از اماکن امن برای قیام کنندگان در مقابل بنی امیه بوده است ؛ از این رو، کسانی که در مقابل امویان علم مخالفت برافراشتند، به قم و کاشان روی آوردند از جمله در سال 77 هجری مطرف بن مغیره بن شیعه چون در مقابل حجاج بن یوسف - والی عراق - از طرف عبدالملک مروان قیام کرد، به قم و کاشان آمد واز اطراف استمداد کرد و مردم او را یاری رساندند. در تاریخ بلعمی ضمن شرح آمدن مطرف به قم، به شیعه بودن مردم قم هنگام آمدن مطرف تصریح شده است ؛ در حالی که آمدن اشعریها به قم در حدود پانزده سال بعد از واقعه مطرف میباشد؛ البته عربهای غیر اشعری هم در قم بوده اند؛ مانند: عدهای از بنی اسد، قومی از آل مذحج، قبیله قیس و نیز قبیله عنزه در روستاهای چاپلق و برقه رود متوطن بودند. علت مهاجرت عرب اشعری از کوفه به نقل از ترجمه تاریخ قم، عرب اشعری در کوفه دارای حشمت و جلالت و جمعیت بودند و در این قبیله، شجاعان نامداری وجود داشتند؛ به این دلیل والیان کوفه همیشه جانب ایشان را رعایت میکردند. این قبیله از نژاد اشعرین سباءبن یشجب بن یعرب بن قحطان بن هود پیغمبر بودند. سباء دارای ده فرزند بود که هر کدام از آنها سرسلسله قوم بزرگی شدند. این قبایل عبارتاند از: ازد، کنده، مذحج، اشعر، انمار، حمیر، عامله، جزام، لحم و غسان . قبیله اشعری در آغاز بعثت محمد از یمن به مکه هجرت کردند و به او ایمان آوردند و شیخ قبیله به نام مالک بن عامر هانی بود که در جنگ قادسیه پس از برداشتن جسر (42) توسط سپاه ایران اسب خود را به دجله افکند و از سوی دیگر بیرون آمد و به دنبال وی سایر سواران نیز از دجله گذشتند. مالک، دارای دو فرزند به نامهای سائب و سعد بود. سائب بن مالک، همان فرد نامداری است که مختار ابن ابی عبیده ثقفی را برای نهضتی که برای خونخواهی حسین به پاداشته بود، حمایت نمود و با همکاری وی و ابراهیم بن مالک اشتر بر مشکلات فائق آمد؛ ابن مطیع، والی کوفه را مجبور به فرار کرد و بر عراق و ایران و ارمنستان حکومت یافت و از حدود 8033 قتله امام حسین آن چنانکه شایسته بود انتقام گرفت .
وفای سائب تا حدی بود که تا لحظه آخر از مختار دست بردار نبود و سرانجام نیز به اتفاق او دستگیر و در دارالعماره کوفه به فرمان مصعب بن زبیر پس از آنکه از صبح تا ظهر با زبان روزه جنگ کردند، سرانجام به قتل رسیدند. سائب فرزندی به نام محمد بن سائب داشت که پس از قتل پدر محبوس گشته و پس از مدتی آزاد گردید که قدرت او را برابر با هزار نفر ارزیابی میکردند. بازان از طریق آذربایجان یا قزوین به نزد حجاج در کوفه رفت و از او تقاضای هزار نفر نیرو (جنگجو) کرد تا بر منطقه خود و دیلمان و طبرستان نفوذ یابد و حجاج، محمد را با وی اعزام کرد. محمد بن سائب منطقه او را پاکسازی و امن نمود و نیز دشمنانش را سرکوب کرد و خود را به مردم آن سامان نشان داد و چون بازان از شر دشمنان آسوده شد، او (محمد) با موافقت بازان اما بدون کسب اجازه از حجاج، محرمانه به کوفه مراجعت نمود تا پس از چند روز بازگردد. به حجاج خبر دادند که شبها اسبی را لب آب میآورند که از ابن سائب است. حجاج عدهای را برای یافتن او تعیین نمود، و شبانه او را در خانه نزد مادرش - که دختر ابوموسی اشعری بود - یافته، هنگام خواب او را در بستر دستگیر نمودند. در آن حال مادرش او را از مقاومت بازداشت و سوگند خورد که اگر تسلیم نشود سربرهنه بیرون آید ناچار، محمد شمشیرش را به زمین انداخت و تسلیم شد و حجاج هم همان شب او را به قتل رسانید. به دنبال آن به منادی دستور داد که اعلام نماید هرگاه، پس از سه روز از آل سائب یا مالک بن عامر، کسی را در کوفه بیابد، خونش هدر باشد. بنابراین، اشعریون مجبور به ترک کوفه شدند و به طرف ایوان مهاجرت نمودند تا به نهاوند و دینور رسیدند. از جمله بزرگان آن ها، پنج پسر سعد، به نامهای عبدالله، احوص، عبدالرحمن، بکر و نعیم بودند که از میان آن ها، احوص به شجاعت و پیروی از مذهب تشیع معروف بود. او از هر فرصتی استفاده کرده، علیه خلفای اموی قیام میکرد. به این علت، حجاج نسبت به او بدبین بود و منتظر فرصتی بود تا او را از پای در آورد؛ بنابراین آن ها، به دنبال آنان تا نهاوند آمدند و چون آل سائب به طرف اصفهان کوچ کردند، ایشان هم به راه افتادند تا به سرزمین قم رسیدند. همچنین در بیان علت مهاجرت پسران سعد، نقل کردهاند که چون عبدالرحمن بن محمد بن اشعث کندی از طرف حجاج، امیر سیستان بود، علیه وی خروج کرد و کرمان را تسخیر کرده، بر فارس و اهواز نیز استیلا یافت و وارد بصره شد. احوص هم با برادران و یاران و غلامان خود، به او پیوست و فرمانده پیاده نظام لشکر او شد. حجاج با سپاه بسیاری به طرف بصره حرکت نمود و بدون اطلاع از پیوستن احوص به ابن اشعث، برادر او عبدالله بن سعد را جانشین خویش قرار داده و در کوفه خلیفه خود گردانید و در دیر الجماجم، طرفین با یکدیگر برخورد کردند که به دنبال آن جنگ سختی درگرفت. این جنگ، سه روز به طول انجامید و گروه زیادی از دو طرف کشته شدند و سرانجام عبدالرحمن شکست خورد و به طرف سیستان گریخت و یاران او هم پراکنده شدند. در بین آنان، هفده نفر از مردم عراق و علمای تابعین بودند که به طرف ایران فرار کردند و از یاران او، چهار قبیله به نامهای قیس، عنزه یا عدی و اشعری به ایران هجرت کردند که تیم، در طیره اصفهان، قیس در رستاق انار، کمره و عدی در رستاق چاپلق و برقه رود و اشعری در کمیدان - که در آخرین رستاق اصفهان بود -منزل کرده و اقامت نمودند. عرب اشعری به نهاوند آمده و چند روز در آن جا اقامت نمودند؛ اما به علت ابتلا به مرض وبا بسیاری از آنها از بین رفتند؛ به طوری که از چهل پسر عبدالرحمن، فقط دو نفر باقی ماندند. به ناچار آنها به طرف این سرزمین (قم) حرکت نمودند و تعداد کسانی که وارد قم شدند، جمعا حدود هفتاد نفر بوده و این هجرت در سال 94 ه .ق اتفاق افتاده است .
[ویرایش] برگرفته از
نوشتار: تاریخچه قم و مساجد تاریخی آن، نوشته: محمدرضا کوچک زاده، 1377