ملاصدرای شیرازی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

محمد بن ابراهیم قوامی شیرازی (زاده 980 قمری) ملقب به صدرالمتالهین یا ملاصدرا فیلسوف ایرانی قرن دهم است. او مبلغ دینی، شاگرد میرداماد و پدید آورنده مکتب فلسفی خاصی بود.

فهرست مندرجات

[ویرایش] زندگی‌نامه

ملاصدرا در ظهر روز نهم جمادی الاولی سال 980 قمری در شیراز دیده به جهان گشود. پدر او خواجه ابراهیم قوامی مردی پرهیزگار دیندار و دوستدار و حامی دانش و معرفت بود. در زمان حیات ملاصدرا, شیراز دارای حکومت مستقلی بود و حکمرانی آن به برادر شاه واگذار گردید که ،‌ پدر ملاصدرا بعنوان معاون او و دومین شخصیت مهم آن منطقه به شمار می رفت, و به نظر می رسید تنها موهبتی که خداوند به او ارزانی نداشته است داشتن فرزند باشد. اما بالاخره خداوند درخواست ها و دعاهای این مرد پاک و زاهد را بی جواب نگذاشت و بهترین پسران را به او ارزانی کرد که او را محمد ملقب به صدرالدین نام نهاد به آن امید که عالی ترین شخصیت مذهبی گردد. در دوران جوانی, صدرالمتالهین جوان با شیخ بهایی آشنا گردید که سنگ بنای شخصیت علمی و اخلاقی ملاصدرا توسط این دانشمند جهاندیده کم نظیر بنا نهاده شد. و تکمیل این بنای معنوی را استاد دیگرش دانشمند سترگ و استاد علوم دینی و الهی و معارف حقیقی و اصول یقینی سیدامیر محمد باقر بن شمس الدین مشهور به میرداماد عهده دار گشت. از شاگردان او میتوان به حاج ملاهادی سبزه زاری و ملامحسن فیض کاشانی اشاره کرد

[ویرایش] شرایط اجتماعی

صدرالمتالهین حکیم خانه به دوشی بود که به جرم آزادگی روح و فکر مجبور شد تا از پایتخت و پایتخت نشینان روی گرداند. وی در مقدمه کتاب اسفار دلایل بیزاری خود را از جاهلان فرزانه نمای زمان خود و عزلت و تصوف خویش را در کهک (روستایی در بين ساوه و در سی کیلومتری شهر قم) بیان داشته است. پس از بازگشت به شیراز شهرت صدرای شیرازی زیاد شده بود و طلبه ها از نواحی و اطراف برای شاگردی به حضورش می رفتند.

[ویرایش] مکتب فلسفی

در زمان حیات ملاصدرا یعنی در اواخر قرن دهم و شروع قرن یازدهم هجری کلام و فلسفه از علوم رایج و محبوب آن زمان به شمار می رفتند. دلیل عمده گسترش این علم نسبت به سایر علوم آن زمان مانند فقه، ‌ادبیات عرب، ‌ریاضی، ‌نجوم و طب و دیگر علوم و همچنین هنرهای رایج آن زمان مانند خط، معماری و کتیبه را می توان در شرایط اجتماعی آن دوران که خود زاییده شرایط سیاسی حاکم بر کشور بود جستجو نمود. عدم وابستگی و استقرار ومرکزیت حکومت وقت امنیت و آزادی خاصی را حکمفرما ساخته بود که شکوفا شدن استعداد ها و گسترش هنر و علم را در پی داشت. صدرالدین محمد در علوم متعارف زمان و بویژه در فلسفه اشراق و مکتب مشاء‌ و کلام و عرفان و تفسیر قرآن مهارت یافت. او آثار فلسفی متفکرانی چون سقراط و فلاسفه هم عصر او، افلاطون، ‌ارسطو و شاگردانش و همچنین دانشمندانی چون ابن سینا و خواجه نصرالدین طوسی را دقیقا بررسی نمود و موارد ضعف آنها را باز شناخت و مسایل مبهم مکاتب را بخوبی دانست. او از پیروان مکتب اشراق و شاگرد مکتب فلسفه مشا بود ولی بعدها تغییراتی در این مکتب ایجاد کرد. ملا صدرا پایه گذار مکتبی است که آنرا حکمت متعالیه می نامید.

[ویرایش] پایان زندگی

وی در طول عمر 71 ساله اش هفت بار با پای پیاده به حج (زیارت کعبه) رفت و به هنگام آغاز سفر هفتم یا در بازگشت از آن سفر به سال 1050 ه .ق در شهر بصره درگذشت. امروز اثری از قبر او برجای نمانده است.


[ویرایش] آثار

  • الحکمه العرشیه
  • الحکمه المتعالیه فی الاسفار العظیمه الاربعه
  • المعه المشرقیه فی الفنون المنطقیه
  • المبدا و المعاد
  • المشاعر
  • المظاهر الالهیه فی الاسفار علوم الکاملیه
  • الشواهد الربوبیه فی مناهج السلوکیه
  • التصور و التصدیق
  • الوریده القلبیه فی معارفه الربوبیه
  • اسرار الایات و الانوار البینات
  • دیوان اشعار
  • حدوث العالم
  • اکسیر العارفین فی المعارفه طریق الحق و الیقین
  • اعجاز النعمین
  • کسرالاصنام الاجاهلیه فی ذم المتصوفین
  • مفاتیح الغیب
  • متشابهات القرآن
  • رساله سه اصل
زبان‌های دیگر