بحث کاربر:Htaeeb
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
[ویرایش] اصل عدم قطعيت
براي اینکه مکان جسمی را مشخص کنيم و بگوييم که ساکن است يا در حال حرکت ، (سرعت آن صفر است يا مخالف صفر مي باشد.) بايد آن را ببينيم ، خب اما دامنه ي اين ديدن فرق مي کند . براي اجسام بزرگ ( مانند اجسام معمولي در زندگي روزانه) از نور معمولي و مرئي استفاده مي کنيم ؛ اما براي اجسام کوچک (ذره ها ) از امواجي با طول موج هاي کوچکتر که ديگر در محدوده ي ديد نيستند استفاده مي کنيم که اين امواج با طول موج هاي کوچکتر همان امواج راديويي خودمان هستند. يعني براي اينکه موقعيت و سرعت يک جسم را تعيين کنيم از امواج راديويي استفاده مي کنيم . حالا براي اينکه موقعيت همان حجسم را (مکان جسم) با دقت بيشتري پيدا کنيم بايد از طول موج هاي کوتاه تر استفاده نماييم و هر چه دقت خود را افزايش دهيم بايد طول موج را کوتاه تر انتخاب کنيم . اما مي دانيم که هر چه طول موج کوتاه تر باشد انرژي موج بيشتر است . پس ما براي اينکه موقعيت يک جسم را دقيق تر به دست آوريم به ناچار به آن انرژي بيشتري وارد مي کنيم وانرژي جنبشي آن را افزايش مي دهيم. همه ي شما در فيزيک دبيرستان قضيه ي کار و انرژي خوانده ايد و مي دانيد که طبق قضيه ي کار و انرژي ما بر روي جسم مورد نظرمان کار انجام داده ايم و سرعت آن را افزايش داده ايم .يعني دقت ما در موقعيت افزايش ولي در اندازه ي سرعت به دليل تاُثير در آن ، کاهش یافته است ؛ حالا اگر طول موج بلند تري انتخاب کنيم به دليل تاُُُُُُُُُُُُُُُُُُثير کمتر بر سرعت دقت ما در سرعت بيشتر مي شود ولي دقت ما در موقعيت جسم به دليل طول موج بلند کاهش مي يابد. و اصل عدم قطعيت نيز همين را مي گويد : ما نمي توانيم موقعيت و سرعت جسم را همزمان با دقت اندازه گيري نماييم زيرا هرچه دقت ما ، در يکي از اين دو بيشتر شود، دقت در اندازه ي ديگري کاهش مي يابد . که توسط ورنر هايزنبرگ عنوان شد .