بحث ویکی‌پدیا:دانشنامه یا دایرةالمعارف

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

فهرست مندرجات

[ویرایش] دانشنامه / دایرةالمعارف

-- لطفا بجای « دائرةالمعارف » جايگزين پيشتهادی فرهنگستان زبان « دانشنامه » را بکار بگيريد. (بی دین)

لطفا بجای « دائرةالمعارف » جايگزين پيشتهادی فرهنگستان زبان « دانشنامه » را بکار بگيريد. من خودم شخصا پيرو سره نويسی در فارسی نيستم ولی بعضی واژگان يا بيش از اندازه عربی هستند يا در متن خاصی ميتوانند از حساسيت ويژه برخوردار باشند. به نظر من در اين مورد خاص، واژه « دانشنامه » بجای « دائرةالمعارف » گزينش بسيار بهتری هست. پاينده باشيد.

لطفاً قبل از پذیرفته شدن پیشنهادتان آن را اعمال نکنید. من عجالتاً صفحه‌ی اول را برای جلوگیری از این مسائل قفل کردم. در مورد «دانشنامه» در مقابل «دایرةالمعارف» هم لطف کنید مرجع معرفی کنید. کجا این مسئله ذکر شده، صفحه‌ی چندم، .... روزبه

فرموديد پذيرفته شدن؟ پذيرفته شدن از طرف کی؟ شخص شما؟ من را ببخشيد ... دائرة المعارف ؟ ... دائرة المعارف بقدری عربی هست که آدم دلش آشوب ميشه. همين که نام اين پروژه باشه دانشنامه يا دائرة المعارف برای اکثر ايرانيان فرهيخته اهميت بسزايی داره. شما چرا دانشنامه رو دوباره به دائرة المعارف برگردونديد؟ آيا با کسی مشورت کرديد يا به ميل شخصی خودتون اينکار رو کرديد؟ و چرا توضيح نداديد که دانشنامه عيبش چی بود که شما عوضش کرديد و دائرة المعارف را جاش گذاشتيد؟ در مورد اينکه آيا فرهنگستان زبان فارسی ميگويد دانشنامه يا دائرة المعارف چرا جای اينکه از من مرجع و حتی «صغحه چندم» مطالبه ميکنيد خودتون يک سری به پايگاه اين سازمان در اينترنت نميزنيد؟ حتی خودشون چند پروژه مختلف دانشنامه دارند. - ناشناس

شخص ناشنانسی که پیشنهاد دانشنامه را مطرح کرد، اگر لطف کنه و در مرحله اول توافق‌نامه و مجوز FDL گنو و سپس فرهنگ شهروندی را مطالعه کنند بی شک خیلی از برداشت‌های نادرست حذف خواهد شد، روزبه از شما مرجع خواسته‌اند اگر مرجعی در این زمینه‌دارید معرفی کنید، در غیر این صورت به نظر من بهتر است جو را آشفته نکنید.مسعود

چه مرجعی از فرهنگستان زبان و ادب پارسی در اين مورد بالاتر نياز داريد مگه؟ بفرما: http://persianacademy.ir ... شما که حرف از فرهنگ شهروندی و پروانه گنو ميزنيد بايد بدونيد که اگر اون ها هم چنین ذهنیتی داشنتد اينترنت هرگز اينطور گسترش نميافت. من دائرة المعارف را به دانشنامه تبديل کردم، روزبه فورا صفحه رو قفل کرد و به من ميگه بدون «تاييد» چيزی رو عوض نکنم ... بعدش هم ميگه مرجع بده و بگو صفحه چند!!! - ناشناس

من قبل از برگرداندن «دانشنامه» به «دائرةالمعارف» همه‌ی واژه‌های مصوب فرهنگستان را بررسی کردم، که در نشانی http://www.persianacademy.ir/all_report_farsi.asp آمده. به هیچ عنوان کلمه‌ی دانشنامه آنجا ذکر نشده است. در مورد پذیرفته شدن، منظور من نظر تخصصی جمع کسانی است که به ویکی‌پدیای فارسی کمک کرده‌اند، با توجه به مراجع موجود. مسلماً مصوبات فرهنگستان اولویت خاصی دارد، ولی فرهنگستان در مورد دایرةالمعارف لغت مصوبی ندارد (بنده شخصاً عضو شورای زبان و رایانه‌ی فرهنگستان زبان و ادب فارسی هستم، و جزوه‌های لغات مصوب عمومی را هم روی کاغذ دارم). اما به عنوان نمونه‌ای از بحث، به موضوع «بحث درباره‌ی نوشتن ویکی‌پدیای فارسی به خط لاتینی» در بالای همین صفحه مراجعه کنید. در آن مورد، شخصی مانند شما بدون پرسیدن نظر دیگران دائماً صفحه‌ی اول را به خط لاتینی تغییر می‌داد و کلمه‌ی «فارسی» را با «Farsi» جایگزین می‌کرد. و معلوم شد نظر جمع چیز دیگری است. در مورد «دانشنامه»، من شخصاً مخالفت خاصی ندارم. منتها رفتار خشن و تغییر ناگهانی راهش نیست. بحث کنید، جمع قبول کند، تغییرش می‌دهیم. بالاخص در مورد صفحه‌ی اول مهم است که ناگهان چهره‌ی وبگاه عوض نشود (صفحه‌ی اول ویکی‌پدیای انگلیسی هم قفل است). روزبه

نام اين سازمان هست «فرهنگستان زبان و ادب پارسی» نه «فارسی» ... شما حتی نام سازمان را هم درست نميدانيد؟ جای تعجب نيست که شما خبر نداريد که «دانشنامه» بجای «دائرة المعارف» بکار برده ميشود. بد نيست اين را هم بدانيد که «دانشنامه» به هيچ وجه يک ساخت تازه و به اصطلاح «قرن بيستمی» نيست و در تاريخ و ادبيات فارسی از سده‌‌های پيشين تا به امروز بکار رفته. شما ميگوييد «بحث کنيد، جمع قبول کنند، تغيير ميدهيم» ... اينطوری تا بخواهيم يک کلمه اضافه کنيم کلی طول میکشد ... مگه ملت های ديگه اينطوری در ويکی کار ميکنند؟ -ناشناس

نام فرهنگستان بر اساس اساسنامه‌اش که در نشانی http://www.persianacademy.ir/asasname.htm آمده، «فرهنگستان زبان و ادب فارسی» (با «ف») است. در مورد «دانشنامه» هم عرض کردم که من شخصاً مخالفتی ندارم. شما نتوانستید ادعایتان را با ذکر مرجع ثابت کنید. در مورد خود موضوع صحبت کنید. مثلاً مراجعه کنید به «دایرةالمعارف فارسی مصاحب» و ببینید که اصطلاح «دانشنامه» در صفحه‌ی ۹۵۲ در سه مدخل آمده: یکی ارجاعی است به «دیپلم» (به معنی مدرک فارغ‌التحصیل شدن)، و دیگر در نام دو کتاب، «دانشنامه‌ی جهان» غیاث‌الدین علی بن علی امیران حسینی، و «دانشنامه‌ی علائی» ابوعلی سینا. هیچ یک از این دو کتاب دایرةالمعارف نیستند. اولی درباره‌ی حکمت طبیعی است، و دومی درباره‌ی منطق و حکمت. در مورد کار ملت‌های دیگر در ویکی‌پدیا هم قبلاً توضیح دادم. حکایت صفحه‌ی اول با صفحات دیگر فرق می‌کند و در مورد چندین زبان از جمله انگلیسی صفحه‌ی اول قفل است. ویکی‌پدیا با ویکی‌های دیگر تفاوت دارد. شما هم اگر می‌خواهید مشارکت کنید، لطف کنید از صفحات دیگر شروع کنید و بدون توهین به کسی کار کنید. حق نفس کشیدن ارتباطی به حق ویرایش کردن صفحه‌ی اول ویکی‌پدیای فارسی «در اولین مشارکت‌تان» ندارد. روزبه


Bebakhseed man be khatte Latin minevisam, hanooz yad nagereftam chetori Farsi dar computeram nasb konam. Agar mano rahnamayi konid mamnoon misham. Man az USA tamas migiram. Mikhastam man ham nazaramo begam ba ejazatoon

Lotfan Daneshname benevisid man hatta in Arabi ro nemitunam dorost bekhunam. Shayad dar iran migan in loghato vali mane Farsi zaban Daneshname ra dorost mifahmam va bishtar doost daram ta yek loghate gholonbe solonbeye Arabi ke na tanha sheklo ghiyafash, balke hatta tallafozesh hale mano bad mikone

Be nazar miyad tanha kasi ke az "Daa-e-rat al-ma'aaref" bishtar khoshesh miyad va esrar dare ke in loghat estefade beshe aghaye Roozbeh hast. Vali ishoon chand bar az digaran khaste dalil biyaran chera Daneshnameh bejaye "Daa-e-rat al-ma'aaref" estefade konan. Aghaye Roozbeh, in shoma hastin ke bayad begin chera esrar darin in loghate ajib-gharib estefade beshe. in sine zani baraye Arabi az koja ab mikhore? -Amir

ببینید من اصلاً نمی‌فهمم چرا آدمها وقتی کلمه‌ای با ریشه‌ی عربی را می‌شنوند حالشان بد می‌شود؟ چیزی که می‌دانم و توضیح داده‌ام، این است که معنی «دانشنامه» برای خیلی‌ها یک جور «مدرک» یا «گواهی‌نامه» است، نه یک جور «مرجع». مثلاً می‌گویند «دانشنامه‌ی کارشناسی ارشد». کتابی هم که هر روز به هر بهانه‌ای باز می‌کنمش، کتابی است چاپ سال ۱۳۴۵ به نام «دایرةالمعارف فارسی» که در دوران محمدرضا شاه توسط یکی از دانش‌گرایان آن دوران به نام غلامحسین مصاحب جمع‌آوری شده که جالب این که شخصی است بسیار نوآور، که مثلاً استفاده از صفر توخالی به جای توپر را او جا انداخته، و گاهی ضددین، که مثلاً معراج محمد را رویا ذکر می‌کند. همین کتاب است که عملاً تنها دایرةالمعارف جامع فارسی تا امروز است و به صراحت روی جلدش نوشته است «دایرةالمعارف فارسی» (و نه معادل عربی آن «دائرة المعارف» که به جای «ی» فارسی، همزه دارد و بین «ة» و «الف» فاصله‌ی کامل دارد به جای فاصله‌‌ی مجازی فارسی که در عربی اصلاً نیست).
برای ویکی‌پدیا، که اصرار بر بی‌طرفی دارد، انتخاب لغت ناآشناتر از نظر معنایی (دانشنامه) در مقابل لغتی که جاافتاده‌تر است و چندان هم (به نظر من) قلمبه یا سلمبه نیست به نظر من بی‌معنی است. من می‌توانم نظر فرهنگستان را هم بپرسم اگر خواستید، که آنجا هم عربی‌زدا کم نداشته و ندارد. تکرار می‌کنم من هیچ اصراری بر واژه‌ی خاصی ندارم، بلکه ریشه‌ی عربی واژه‌ها را به هیچ وجه نمی‌توانم به عنوان دلیل رد یک کلمه‌ی مناسب قبول کنم. به هر حال، چون تغییر این کلمه باید خیلی جاها انجام شود، من توصیه می‌کنم کسانی مثل شما که علاقه‌ی خاصی به استفاده از کلمه‌ی «دانشنامه» دارند مانند ویکی‌پدیای انگلیسی یک نظرخواهی برای این مسئله ایجاد کنند. راهنمای این کار را می‌توانید در [1] و [2] پیدا کنید. این طوری من هم محکوم به دیکتاتور بودن نمی‌شوم. من مسلماً تسلیم نتیجه‌ی چنین نظرخواهی‌ای خواهم بود اگر با رعایت کامل اصول نظرخواهی موجود در ویکی‌پدیای انگلیسی انجام شود.
برای فارسی‌نوشتن، راهنماهای فراوانی در اینترنت هست. توصیه می‌کنم گوگل را بگردید. روزبه 10:27, 12 آوریل 2004 (UTC)


در مورد معادل (برابرنهاده) برای واژه‌ی عربی دايرةالمعارف، به دو واژه‌نامه‌ی معتبر زبان انگليسی مراجعه كردم:

  • ۱- واژه‌نامه‌ی Meriam-webster: واژه‌ی encyclopedia از دو واژه‌ی يونانی enkyklios و paideia گرفته شده است كه به معنای general education می‌باشد. تعريف اين واژه‌نامه از اين واژه به صورت زير است: اثری كه اطلاعات مربوط به تمام شاخه‌های دانش را در برمی‌گيرد يا به طور مفصل به شاخه‌ی ويژه‌ای از دانش بشری می‌پردازد. اين اثر معمولاً به صورت مقاله‌هايی كه بر حسب موضوع و به ترتيب حروف الفبا منظم شده‌اند، نوشته می‌شود.
  • ۲- واژه‌نامه‌ی Encarta World English: واژه‌ی encyclopedia از واژه‌ی يونانی egkuklopaideia به معنای general education گرفته شده است كه اين واژه، خود از دو بخش تشكيل شده است: egkuklios به معنای "general" و paideia به معنای "education". كه paideia باز خود از ريشه‌ی pais به معنای "boy, child" گرفته شده است.

در كتاب درسی «زبان فارسی» سال سوم دبيرستان، تاليف وزارت آموزش و پرورش جمهوری اسامی ايران، چاپ سال ۱۳۷۹، در صفحه‌ی ۱۶۲ از چند نمونه دايرةالمعارف اسم به ميان آورده شده است كه لازم است به عنوان آن‌ها دقت شود:

  1. دايرةالمعارف فارسی، به سرپرستی دكتر مصاحب
  2. دانش‌نامه‌ی ايران و اسلام، به همت احسان يارشاطر كه تدوين آن هنوز در دانشگاه كلمبيای آمريكا ادامه دارد.
  3. دانش‌نامه‌ی جهان اسلام، به دعوت آيت ا... خامنه‌ای و در بنياد دايرةالمعارف اسلامی
  4. دايرةالمعارف بزرگ اسلامی
  5. دايرةالمعارف تشيع

چان‌چه آشكار است، واژه‌ی «دايرةالمعارف» به عنوان معادلی برای encyclopedia در چند دهه‌ی گذشته، ميان فارسی‌زبانان مزسوم بوده است. ولی از سوی ديگر بايد توجه داشت كه تمايل عمومی قشر تحصيل‌كرده و جوان فارسی‌زبان در حال حاضر، به كار بردن واژه‌های فارسی به جای واژه‌های نامانوس و دور از ذهن عربی، انگليسی و فرانسوی است. (شما در نظر بگيريد يك نفر فارسی‌زبان ساكن غير ايران كه با واژه‌ها و ريشه‌های زبان عربی آشنايی ندارد، تا چه حد ممكن است واژه‌ی «دايرةالمعارف» برايش عجيب و غريب جلوه كند! در حالی كه با ديدن واژه‌ی «دانش‌نامه»، و با آشنايی قبلی از ريشه‌های زبان فارسی، بسيار سريع‌تر می‌تواند معنای اصلی اين واژه را دريابد. اين مسئله شايد برای ما فارسی‌زبانان ساكن ايران كه هر روز در دريايی از واژه‌های عربی غوطه‌ور هستيم، چندان مهم جلوه نكند. ولی از آن‌جا كه ويكی‌پديا يك پروژه‌ی جهانی است و مخاطب آن همه‌ی فارسی‌زبانان است، به نظر می‌رسد ارزش بازنگری در انتخاب نام مناسب برای عنوان پروژه را داشته باشد.)

در هر حال، با توجه به گفته‌های بالا، آن‌چه به نظر اين‌جانب می رسد اين است كه به جای واژه‌ی دايرةالمعارف، از معادل «دانش‌نامه‌ی عمومی» در اين پروژه استفاده شود كه هم مفهوم general education را در بر بگيرد و هم با معناهای ديگر «دانش‌نامه» تداخل نداشته باشد.

خوش‌حال خواهم شد نظر ساير شهروندان ويكی‌پديا را در اين مورد بدانم.محسن 22 آوريل 2004


دانشنامه سده ها پيش از اينكه عربي گراها واژه سخت و ناهنجار دائرة المعارف كه هيچ چيزش به زبان پارسي نميخورد و حتي در آن از حرفي بهره گرفته شده (ة) كه در الفباي پارسي نيست را بسازند در زبان پارسي بكار ميرفته. دانشمند ايراني، ابن سينا، سده ها پيش نام انسيكلوپدياي خود را دانشنامه علائي گذاشت. اكنون دانسته نيست چرا برخي از هم ميهنان بر جلوگيري از كاربرد واژه دانشنامه و كاربرد زوركي يك واژه ناهنجار بيگانه تا اين اندازه پافشاري سخت دارند و همه ويرايشها را برمي گردانند! --ماني 09:18, 25 ژوئیه 2004 (UTC)


من هم با دانشنامه موافقم و به نظرم عجيب می ياد با اين همه نظرات مثبت در يک سيستمی که همه آزادند در آن اعمال نظر کنند سيستم هنوز اصطلاح خود را با رأی همه ترجيح بدهد.. به نظر می ياد مشکل اساسی در درک مفهوم ويکی برای بعضی از دست اندرکاران خود ويکی پيش اومده باشه!

راستی پيشنهاد می دم تاريخ رو به هجری شمسی بنويسيد!

--احسان رياضی 07:06, 22 تيرماه 1384(GMT)

[ویرایش] نظرات احسان

در مورد دایرةالمعارف، من با ‌دانش‌نامه موافقم به این «دلایل»:

  1. ‌دانش‌نامه در مواردی مترادف با دایرةالمعارف به کار رفته است همان‌طور که در مثال‌های روزبه هم هست.
  2. دانش‌نامه به معنی پایان‌نامه به ندرت به کار می‌رود و «پایان‌نامه » کم و بیش استاندارد شده است.
  3. دایرةالمعارف کلمه‌ی سنگین و نامانوسی است.
  4. قبول دارم که ‌دانش‌نامه هنوز خیلی متداول نیست (من اگر بخواهم در خانه حرف بزنم می‌گویم دایرةالمعارف) ولی من احساس می‌کنم که کم‌کم دارد جای دایرةالمعارف را می‌گیرد، حداقل اگر به کسی بگویید غیرقابل فهم نیست. لغتی که نامفهوم نیست حتی اگر کمی رسمی و جدی باشد بهتر از کلمه‌ی در حال انقراضی مثل دایرةالمعارف است.

--احسان 05:29, 23 آوریل 2004 (UTC)

من هیچ‌وقت نگفتم «دانش‌نامه» به معنای «پایان‌نامه» به کار می‌رود. من گفتم به معنی «مدرک» به کار می‌رود. یک نظرخواهی رسمی ویکی‌پدیایی راه بیندازید و نظرهای موافق و مخالف و بی‌طرف را آنجا بنویسید. اگر هم در تغییر «دایرةالمعارف» به «دانشنامه» به اجماع (با تعریف ویکی‌پدیا، نه تعریف فقهی) رسیدیم آنجا، یک نفر داوطلب شود که همه‌ی پیغام‌ها و صفحات مربوطه را تغییر دهد. پیوند به راهنمای نظرخواهی را بالاتر آورده‌ام. روزبه 10:15, 23 آوریل 2004 (UTC)

به طور کلی، بنا به دلیل‌هایی که در قسمت بحث «دایرةالمعارف/دانش‌نامه» آوردم، این‌جانب پیشنهاد می‌کنم به جای «دایرةالمعارف» از واژه‌ی «دانش‌نامه‌ی عمومی» استفاده گردد. لطفاً دلایل بنده را در قسمت مربوط خوانده و نظر خود را بیان کنید. (در صورتی که به توافق و اجماع نرسیدیم، می‌توان مسئله را به فرهنگستان زبان و ادب فارسی ارجاع داد.) پاینده باشید. محسن 23 آوریل 2004

روزبه تو ديگران را که ميخواهند به دانشنامه به جای دائرةالمعارف رای بدهند از شرکت در اينجا منع کردی با مسدود کردن آی پی آنها. خدا ميداند تا الان چند نفر را مسدود کرده باشی. من ميدونم که آی پی من رو برای مدت ها مسدود کرده بودی. همين الان برو روی سايت فرهنگستان زبان و ببين خودشان آنجا چند پروژه ی دانشنامه دارند (بله واژه ی دانشنامه در همان کاربرد دائرةالمعارف). قبلا گقته بودی با دليل بحث شود عوض ميکنيم. حالا احسان و محسن با دليل حرف ميزنند. در اين صفحات بجث هم به ميل خودت نوشته های ديگران را تغيير ميدهی و بهانه ات اينست که داری قانون ضد اهانت ويکی پديارا اجرا ميکنی درصورتيکه حتی نوشته های غير مستحجن را هم اگر برای شخص تو ناخوشايند باشند عوض ميکنی و در نوشتار مردم دست ميبری.

أقای بدون اسم. در مورد نظر‌خواهی فکر بدی نیست. من شروع کرده‌ام به یادگرفتن این ‌که چه‌طور می‌شود نظرخواهی راه ‌انداخت. احتمالا کمی لفتش می‌دهم. اگر کس دیگری وقتش را دارد که سریع‌تر این کار را بکند خوب است. دو سوال:
  • طرفداران دایرةالمعارف به جز روزبه چه کسانی هستند؟
  • چه پیشنهادی به جز دانشنامه وجود دارد؟

یک خواهش

  • خیلی خوب است اگر هر کس که در بحث شرکت می‌کند شناسه داشته باشد و با اسم مطلب بنویسد. با آدم حرف زدن راحت‌تر از با آی‌پی حرف زدن است.

--احسان 08:37, 24 آوریل 2004 (UTC)

پیشنهاد دیگر به‌جز دانشنامه «دانشنامه‌ی عمومی» است. روزبه 15:13, 24 آوریل 2004 (UTC)

دانشنامه واژه اي ريشه دار و كهن است كه هر فردي كه مقداري سواد داشته باشد مميداند كه اين واژه از زمان پورسينا كه دانشنامه علائي را نوشته در زبان پارسي كاربردي به همين معني انسكلوپدي داشته است. واژه نخراشيده دائرة المعارف از مجعولات قاجاري است كه در خود زبان عربي هم وجود ندارد. آنچه جناب روزبه اشتباهي گرفته است واژه دانشنامه ي تحصيلي است كه معناي ديگري دارد. همين اشتباه فهميدن ايشان باعث مسدود كردن راه اين واژه فارسي و مخالفت با نظر همگان شده است. --ماني 17:45, 13 اوت 2004 (UTC)


[ویرایش] روزبه تنها کسی هست که نمیذاره ما بجای دایرةالمعارف از دانشنامه استفاده کنیم

دوستان به شهادت همین صفحه ی بحث چندین نفر چندین بار و در طی چندین ماه ابراز کرده اند که مایلند بجای لغت عجیب و غریب و زشت و بدآوا و نامانوس دایرةالمعارف معادل فارسی آن که دانشنامه هست برای عنوان این پروژه استفاده شود. هربار آقای روزبه (و فقط روزبه) در برابر این درخواست کاملا معقول و بجا ایستادگی نشان داده، نام این درخواست را گذاشته عربی زدایی و هر بار سعی کرده با این خواست اکثریت مخالفت کند. آقای روزبه شما که مدیر ارشد اینجا هستید لطفا بک صفحه ی همه پرسی در این مورد باز کنید همانگونه که قبلا این را خودتان پیشنهاد داده بودید ولی هرگز به آن عمل نکردید. نوشته های خودتان در این مورد هنوز در همین صفحه هستند. از دیگر دوستان هم استدعا میکنم صادقانه و بدون در نظرگرفتن روابط شخصی نظراتشون رو در این مورد ابراز دارند. -بی‌نام

من موظف نیستم صفحه‌ی نظرخواهی باز کنم، هر کسی می‌تواند این کار را بکند. در ضمن کاربرانی که شناسه‌ی کاربری ندارند یا مشارکت مؤثری در ویکی‌پدیا نداشته‌اند، حق رأی نخواهند داشت. روزبه 11:30, 25 ژوئیه 2004 (UTC)



[ویرایش] دانشنامه یا دائره المعارف

با درود و سپاس از همه دوستان

من یکی از کارکنان دائره المعارف بزرگ اسلامی به ریاست آقای بجنوردی هستم، از آنجا که نامی از این سازمان برده شد، مرا واداشت تا نوشته ای بر نوشته ها بیفزایم، در این سازمان که نام آن واژه دلخواه برخی از دوستان است و از نمونه کارهایش دائره المعارف بزرگ اسلامی می باشد، دیرزمانی است که این پرسمان به پایان رسیده و هم اینک کارهای تازه با نام دانشنامه آماده می گردد. همانگونه که می دانید شورای علمی این مرکز از بزرگان کشور هستند و به گفته بسیاری ارزش و پایه علمی بسیاری از ایشان در کشور بی همتاست. این شورا با نام *دانشنامه* برای کارهای پس از این همداستان ردیده است. چند نمونه تازه و در دست کار و یا چاپ: دانشنامه ایران دانشنامه تاریخ ایران دانشنامه جغرافیای ایران دانشنامه تاریخ علم در ایران با سپاس دوباره و امید به سرافرازی فرهنگ ایرانی

نشانی اینترتی مرکز: www.cgie.org.ir

--

با سپاس از پيام شما.

بله درست است. امروزه واژه دانشنامه واژه تثبيت شده و برگزيده همه مراجع رسمي ايران است و واژه قديمي و نامتناسب با روح زبان فارسي يعني "دائرةالمعارف" امروزه خوشبختانه كنار زده شده است. بزرگترين مرجع مربوطه يعني فرهنگستان زبان فارسي هم همه كارهاي نوين خود را در اين زمينه تنها با نام دانشنامه چاپ ميكند. نمونه:

  • دانشنامه زبان و ادب فارسی [3]

مراجع ديگر دولتي و غيردولتي هم همگي تنها از واژه دانشنامه بهره ميگيرند: گوشه اي از نمونه ها:

  • ‌دانشنامه رشد
  • دانشنامه 20 جلدی فرهنگ افسانه‌های مردم ايران [4]
  • دانشنامه ايران و اسلام
  • دانشنامه ايرانيكا [5] (با همين نام به فارسي ترجمه شده است.
  • دانشنامه مَزدَيَسنا [6] (دانشنامه دين زرتشت)
  • دانشنامه ايران باستان - 5 جلدي [7]
  • دانشنامه اقتصاد آموزش و پرورش [8]
  • دانشنامه اميرالمؤمنين«عليه السلام»
  • دانشنامه جهان
  • دانشنامه اديان
  • دانشنامه علوي
  • دانشنامه سينماي ايران
  • دانشنامه قرآن‌شناسي
  • دانشنامه ادب ايران
  • دانشنامه ناشنوايان
  • دانشنامه جهان اسلام
  • دانشنامه اساطير جهان
  • دانشنامه تبليغ ديني
  • دانشنامه مردمشناسي
  • دانشنامه كوچك
  • دانشنامه كتابداري و اطلاع رساني
  • دانشنامه كلام
  • دانشنامه بزرگ فارسي
  • دانشنامه فيزيكي
  • دانشنامه كوچك ايران
  • دانشنامه درايه النور
  • دانشنامه صاحب
  • دانشنامه امام رضا
  • دانشنامه سي جلدي ايران
  • دانشنامه فقه اسلامي
  • دانشنامه ي بزرگ موسيقي ايران
  • دانشنامه نهج‌البلاغه
  • دانشنامه حديث
  • دانشنامه فلسفي
  • دانشنامه شاهي
  • دانشنامه علوم
  • دانشنامه كاشان
  • دانشنامه جراحي

وووو

عناوين طرحهاي در دست اجراي بنياد دانشنامه فارسي [9]:

  • دانشنامه تمدنهاي بزرگ خاورميانه
  • دانشنامه آموزش عالي
  • دانشنامه علوم جهان
  • دانشنامه علوم انساني
  • دانشنامه علوم پزشكي

از نشر چيستا [10]:

  • – دانشنامه‌های ويژه‌ نوجوانان:
  • ۱- دانشنامه جغرافيای ايران
  • ۲- دانشنامه تاريخ و فرهنگ ايران
  • -۳- دانشنامه‌ هنر
  • -۴- دانشنامه ورزش
  • -۵- دانشنامه موسيقی
  • -۶- دانشنامه‌ فرهنگ عوام و ضرب‌المثل‌های اريانی

و بسيار بسيار نمونه ديگر. همانگونه كه ميبينيم واژه دانشنامه واژه برگزيده و رايجترين واژه امروزي براي معني انسيكلوپديا در فارسي نوشتاري است. --ماني ۱۳:۰۷, ۱۴ اکتبر ۲۰۰۴ (UTC)

--- امتياز ديگر واژه دانشنامه نسبت به دائرةالمعارف كوتاهتر بودن اولي است. دا-نش-نا-مه چهار هجا دارد، درحاليكه دا-ئِ-رَ-ةُال-مَ-عا-رف هفت هجا دارد. در نامگذاري پروژه‌ها هميشه به كوتاهي نامها توجه بسيار ميكنند زيرا اين موضوع در رواج و آشنايي بهتر مردم با آن نام تأثير دارد. --ماني ۱۳:۱۳, ۱۴ اکتبر ۲۰۰۴ (UTC)

[ویرایش] چرا ترتيب اثر داده نميشود؟

درباره ارجحيت كاربرد نام دانشنامه شواهد كافي و فراوان آورده شد و رأي‌گيري عمومي هم به سود كاربرد اين واژه فارسي بجاي برابر عربي آن بود. چرا مدير يا مديران اين تارنما درباره تغيير عنوان اين دانشنامه هيچ ترتيب اثري نميدهند؟ --ماني ۰۶:۳۰, ۱۲ دسامبر ۲۰۰۴ (UTC)

[ویرایش] چرا هنوز هم ترتيب اثر داده نميشود؟ تاريخ هجری شمسی مگر چه عيبی دارد؟

من هم با دانشنامه موافقم و به نظرم عجيب می ياد با اين همه نظرات مثبت در يک سيستمی که همه آزادند در آن اعمال نظر کنند سيستم هنوز اصطلاح خود را با رأی همه ترجيح بدهد.. به نظر می ياد مشکل اساسی در درک مفهوم ويکی برای بعضی از دست اندرکاران خود ويکی پيش اومده باشه!

راستی پيشنهاد می دم تاريخ رو به هجری شمسی بنويسيد!

--احسان رياضی 07:06, 22 تيرماه 1384(GMT)

الان چند سال است که اکثریت کاربران درخواست تغییر عنوان را داده و میدهند ولی ترتیب اثر داده نمیشود. بالاخره وضع این دانشنامه از وضع کلی ما ایرانیها جدا نیست. --ماني ۰۸:۴۲, ۱۶ ژوئیه ۲۰۰۵ (UTC)

شروع کار اینجا فکر نمی‌کنم به دو سال هم رسیده باشد. چه طور چند سال است این درخواست وجود دارد؟ در مورد تغییر نام هنوز نظرخواهی انجام نشده. زمانی ترتیب اثر می‌دهیم که تغییر نام مورد اجماع کاربران باشد. حامد ۱۰:۲۶, ۱۹ ژوئیه ۲۰۰۵ (UTC)
با درود.

من اگر درست خاطرم باشد حدود یکسال و نیم پیش به اینجا آمدم و دیدم که بحث پیش از من جریان داشته. حالا اگر تعداد دقیق سالها را نمیدانسته و بیش ار یک سال را "چند سال" نامیدم شما ببخشید. از صفحات نظرخواهی این نتیجه برمی آید:

موافقان تغییر نام به دانشنامه:

  • محسن
  • احسان رضایی
  • مانی
  • Kamyar
  • فرزاد
  • کاوه
  • امیر

و کاربران یا خوانندگانی همچون:

  • یکی از کارکنان دانشنامه/دائره المعارف بزرگ اسلامی به ریاست آقای بجنوردی، نشانی اینترتی مرکز:

www.cgie.org.ir

  • ناشناس
  • --212.238.143.99

مخالفان دانشنامه:

  • روزبه
  • محسن

اگر ممکن است شیوه مورد نظر خود از مسئله اجماع را بیشتر توضیح دهید بلکه توانستیم از آن راه به حقوق مردمسالارانه خود برسیم. پیشاپیش سپاس --ماني ۱۲:۳۲, ۱۹ ژوئیه ۲۰۰۵ (UTC)

عرض کردم یک بار. یک نظر‌خواهی راه بیاندازید تا نتیجه دقیق مشخص شود. محسن هم موافق است هم مخالف؟ امیر هم با ای‌پی همیشه نظر می‌داد فرزاد هم نام کاربریش بسته شد. کاربران ناشناس هم که مورد قبول نیست. کاربرانی هم هستند که نظری در صفحه بحث نظر نداده‌اند که ممکن است بخواهند در نظرخواهی شرکت کنند. در مورد اجماع هم در مورد موارد مختلف متفاوت است. در مواردی ۸۰ درصد (مثل انتخاب مدیر) و در مواردی دو سوم (۷۵ درصد) و در مواردی ۷۰ درصد لازم است تا اجماع صورت بگیرد. می‌توانیم نحوه‌ی اجماع هم بحث کنیم. حامد ۱۳:۲۵, ۱۹ ژوئیه ۲۰۰۵ (UTC)

از آنجا که صفحه ای به نام نظرخواهی:تغییر نام وب‌گاه از مدتها پیش راه اندازی شده بود و اکثریت نظرها هم به سود گزینه دانشنامه بود فکر میکردم که موضوع روشن باشد. به عقیده من اگر 51 درصد افراد به چیزی رأی یا نظر بدهند و آن امر اجرا نگردد معنی اش اینست که خواست اقلیت (49 درصد) بر اکثریت تحمیل شده یعنی مردمسالاری اجرا نگردیده است. البته ممکن است شما یا دوستان دیگر در این باره نظر دیگری داشته باشید بنابراین همانطور که گفتید اول باید بر روی قوانین و شیوه اجماع یا رأی‌گیری با هم به توافق برسیم و سپس اقدام به نظرخواهی دوباره بکنیم. سعی میکنم در روزهای آینده به این موضوع بپردازم. ممنون از پاسخ و توضیح. پاینده باشید. --ماني ۲۰:۰۸, ۱۹ ژوئیه ۲۰۰۵ (UTC)