اگزیستانسیالیسم
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
اگزیستانسیالیسم جریانی فلسفی و ادبی است که بنیاد آن بر آزادی فردی، مسوولیت و نیز عینیت گرایی است. از منظر اگزیستانسیالیستی، هر انسان، وجودی یکه و یگانه است که خودش تعیین کننده سرنوشت خودش است.
اگزیستانسیالیسم بر تقدم وجود بر ماهیت تاکید می کند. با چنین تعریفی بر آزادی انسان و به دنبال آن مسوولیت وی تاکید می شود.البته این نه آن اصالت و جود ملاصدرا است!.این اصالت و جود به معنای این است که انسان(فقط و فقط انسان)است که ابتدا موجود می شود و سپس خودش ماهیت خودش را می سازد.از سوی دیگر در تفکر صدرایی و یا ختا مشایی(از نوع میرداماد)اصالت در مقابل اعتبار و به کار می رود (وجود اصیل و ماهیت امری اعتباری است)اما در اگزیستانسیالیسم اصالت وجود به معنای این نیست که ماهیت اعتباری است که به این معناست که ماهیت ساختنی است و در ابتدا هیچ است. اگزیستانسیالیسم از واژه اگزیستانس به معنای وجود مشتق می شود. به طور مشخص سورن کی یر که گور را نخستین اگزیستانسیالیست می نامند، و میان فلسفه اگزیستانسیالیسم سارتر و اگزیستانسیالیسم مسیحی فرق می گذارند. از میان مشهورترین اگزیستانسیالیست های مسیحی می توان از کی یر که گور، گابریل مارسل، و کارل یاسپرس نام برد.
پس از جنگ جهانی دوم جریان تازه ای به راه افتاد که می توان آن را اگزیستانسیالیست ادبی نام نهاد. نمایندگان مهم این جریان تازه ژان پل سارتر، سیمون دوبووآر، آلبر کامو و بوری ویان بودند.