کاربر:Nlfarhad

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

[[1]]

    کلمهء حیات
  1. در ازل کلمه بود.کلمه با خدا بود و کلمه خود خدا بود،
  2. از ازل کلمه با خدا بود.
  3. همه چیز به وسیلۀ او هستی یافت و بدون او چیزی آفریده نشد.
  4. حیات از او به وجود آمد و آن حیات نور آدمیان بود.
  5. نور در تاریکی می تابد و تاریکی هرگز بر آن چیره نشده است.
  6. مردی به نام یحیی ظاهر شد که فرستادۀ خدا بود.
  7. او آمد تا شاهد باشد و بر آن نور شهادت دهد تا بوسیلۀ او همه ایمان بیاورند.
  8. او خود آن نور نبود، بلکه آمد تا بر آن نور شهادت دهد
  9. آن نور واقعی که همۀ آدمیان را نورانی می کند در حال آمدن بود.
 10. او در جهان بود و جهان بوسیلۀ او آفریده شد اما جهان او را نشناخت.
 11. او به قلمرو خود آمد ولی متعلقانش او را قبول نکردند
 12. اما به همۀ کسانیکه او را قبول کردند و به او ایمان آوردند این
     امتیاز را داد که فرزندان خدا شوند،
 13. که نه مانند تولدهای معمولی و نه در اثر تمایلات نفسانی یک پدر جسمانی 
     بلکه از خدا تولد یافتند.
 14. پس کلمه انسان شد و در میان ما ساکن گردید. ما شکوه و جلالش را دیدیم ــ 
     شکوه و جلالی شایستۀ فرزند یگانۀ پدر و پر از فیض و راستی.
 15. شهادت یحیی این بود که فریاد میزد و میگفت: « این همان شخصی است که
     در بارۀ او گفتم که بعد از من می آید اما بر من برتری و تقدم دارد زیرا
      پیش از تولد من، او وجود داشت.»
 16. از فیض سرشار او، پیوسته برکات فراوانی یافته ایم
 17. زیرا شریعت بوسیلۀ موسی عطا شد اما فیض و راستی توسط عیسی مسیح آمد.
 18. کسی هرگز خدا را ندیده است اما آن فرزند یگانه ای که در ذات پدر و از
     همه به او نزدیکتر است او را شناسانیده است.
     پیام یحیی تعمید دهنده
     « همچنین در متی 3: 1 ــ 12 و مرقس 1: 1 ــ 8 و لوقا 3: 1 ــ 18 »
 19. این است شهادت یحیی وقتی یهودیان اورشلیم، کاهنان و لاویان را پیش او فرستادند
      تا بپرسند که او کیست.
 20. او از جواب دادن خودداری نکرد بلکه به طور واضح اعتراف نموده گفت:« من مسیح نیستم.»
 21. آنها از او پرسیدند:« پس آیا تو الیاس هستی؟» پاسخ داد:« خیر.» آنها پرسیدند:
     « آیا تو آن پیامبر موعود هستی؟» پاسخ داد :« خیر»
 22. پرسیدند: « پس کی هستی؟ ما باید به فرستندگان خود جواب بدهیم، در بارۀ خودت چه میگوئی؟»
 23. او از زبان اشعیاء نبی پاسخ داده گفت:« من صدای ندا کننده ای هستم که در بیابان فریاد
     میزند ــ راه خداوند را راست گردانید.»
 24. این قاصدان که از طرف فریسیان فرستاده شده بودند
 25. از او پرسیدند:« اگر تو نه مسیح هستی و نه الیاس و نه
     آن پیامبر موعود، پس چرا تعمید میدهی؟»
 26. یحیی پاسخ داد:« من با آب تعمید میدهم اما کسی در میان شما ایستاده
     است که شما او را نمی شناسید.
 27. او بعد از من می آید، ولی من حتی شایستۀ آن نیستم که بند کفشهایش را باز کنم.»
 28. این ماجرا در بیت عنیا، یعنی آن طرف رود اردن در جائیکه یحیی مردم
     را تعمید میداد، واقع شد.