حر بن یزید ریاحی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
حر از خاندانهای معروف عراق و از رؤسای كوفيان بود.بهدرخواست ابن زياد،برای مبارزه با حسين فراخوانده شد و به سركردگی هزار سواربرگزيده گشت.گفتهاند وقتی از دار الاماره كوفه،با ماموريت بستن راه بر امام حسين بيرون آمد،ندايی شنيد كه:ای حر!مژده باد تو را بهشت... در منزل«قصر بنی مقاتل»يا«شراف»،راه را بر امام بست و مانع از حركت آن حضرت به سوی كوفه شد. كاروانحسين را همراهی كرد تا به كربلا رسيدند و امام در آنجا فرود آمد.حر وقتی فهميد كارجنگ با حسين بن علی جدی است،صبح عاشورا به بهانه آب دادن اسب خويش، ازاردوگاه عمر سعد جدا شد و به كاروان حسين پيوست.توبه كنان كنارخيمههای امام آمد و اظهار پشيمانی كرد،سپس اذن ميدان طلبيد.حر با اذنامام به ميدان رفت و در خطابهای مؤثر،سپاه كوفه را به خاطر جنگيدن با حسين توبيخ كرد. چيزی نمانده بود كه سخنان او،گروهی از سربازان عمر سعد را تحت تاثير قرار دادهاز جنگ باحسین منصرف سازد،كه سپاه عمر سعد،او را هدف تيرها قرار داد.نزد امامبازگشت و پس از لحظاتی دوباره به ميدان رفت و با رجز خوانی،به مبارزه پرداخت و کشته شد.رجز او چنين بود:
انی انا الحر و ماوی الضيف
اضرب فی اعناقكم بالسيف عن خير من حل بارض الخيف اضربكم و لا اری من حيف
كه حاكی از شجاعت او در شمشير زنی در دفاع از حسین و حق دانستن اين راهبود. حسين بن علی بر بالين حر رفت و به او گفت :توهمانگونه كه مادرت نامت را«حر»گذاشته است،حر و آزادهای،آزاد در دنيا و سعادتمنددر آخرت!«انت الحر كما سمتك امك،و انت الحر فی الدنيا و انت الحر فی الآخرة»ودست بر چهرهاش كشيد. امام حسين با دستمالی سر حر را بست.پس از عاشورا بنیتميم او را در فاصله يك ميلی از امام حسين«ع»دفن كردند،همانجا كه قبر كنونی اوست،بيرون كربلا در جايی كه در قديم به آن«نواويس»میگفتهاند. نقل استشاه اسماعيلصفوی قبر حر را گشود و پيكرش را سالم يافت[نیاز به ذکر منبع]،چون خواست پارچهای را كه بر سرشبسته بود باز كند،خون جاری شد [نیاز به ذکر منبع]و دوباره آن را بستند،آنگاه بر قبرش قبهای ساختند.