کمپانی هند شرقی بریتانیا
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
کمپانی هند شرقی بریتانیا (انگلیسی: The British East India Company) و یا شرکت جان (انگلیسی: John Company)، یک شرکت سهامی عام بود که ملکه الیزابت اول در ۳۱ دسامبر ۱۶۰۰ یک امتیاز نامه شاهی را به هدف کسب امتیازهای تجاری در هندوستان به آن اعطا کرد. امتیاز نامه شاهی به شکلی موثر کمپانی معظم هند شرقی نوظهور را به سوی انحصار ۲۱ ساله همه تجارت در هند شرقی رهنمون شد. کمپانی از یک مسئله تجاری مخاطره آمیز به چیزی تبدیل شد که در عمل زمام امور هندوستان را با بر عهده گرفتن نقش پشتیبان حکومتی و نظامی، تا هنگام انحطاط در ۱۸۵۸ در دست داشت.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] اثر
این کمپانی مستقر در لندن مسئول آفرینش راج بریتانیا بود. در ۱۷۱۷، کمپانی یک فرمان شاهی از فرمان روای مغول دریافت کرد که کمپانی را از پرداخت عوارض واردات کالا به بنگال معاف می کرد؛ این یک مزیت اقتصادی قطعی در بازارهندوستان بود. پیروزی قطعی سر روبرت کلیو در نبرد پلاسی در ۱۷۵۷، بنیان گزار نیروی نظامی کمپانی هند شرقی بود هم چون نیروی اقتصادیش. نزدیک به 1760، فرانسوی ها از هندوستان بیرون رانده شدند، به استثنای شماری از تجارت کده ها در کرانه هایی همانند پوندیچری.
کمپانی هم چون این به راه های میان هندوستان و بریتانیای بزرگ توجه نشان می داد. در اوایل ۱۶۲۰، کمپانی ادعای مالکیت بر منطقه کوه میز در آفریقای جنوبی، را مطرح کرد، سپس دست به اشغال فرمانبر کردن سنت هلنا زد. کمپانی در هنگ کنگ و سنگاپور نیز چون این کرد؛ کاپیتان کید را به کار گرفت تا از دزدی دریایی جلوگیری شود، و دست به برداشت محصول چای در هندوستان زد. از دیگر روی داد های قابل توجه در تاریخ کمپانی، آن بود که، ناپلئون را در سنت هلنا زندانی کرد، و سود سرشاری از الیهو یال برد. فراورده هایش پایه جنبش چای بوستون در آمریکای مستعمراتی بود.
کشتی سازی ها اش مدلی برای سن پترزبورگ فراهم آوردند، عناصر اجرائی آن در بوروکراسی هندی برجا ماند، و ساختار شراکتی آن نخستین نمونه موفق از یک شرکت سهامی عام بود. به هر حال، مطالبات مسئولان کمپانی در خزانه داری بنگال به شکلی تراژیک منجر به عجز استانی به صورت قحطی ای شد که میلیون ها کس را در 1770-1773 به کشتن داد.
[ویرایش] تاریخ
[ویرایش] سال های بنیان گزاری
این شرکت با نام شرکت بازرگانان لندن تجارت کننده اَندَر هند شرقی (انگلیسی: The Company of Merchants of London Trading into the East Indies) ، به دست محفلی از تاجران نوآور و تاثیرگذار، بنیان نهاده شد؛ که، توانستند امتیازنامه شاهی را برای انحصار تجارت در هند شرقی برای زمانی پانزده ساله به دست آورند. کمپانی 125 سهام دار، و سرمایهای 72.000 پوندی داشت. به هر روی، در هند شرقی نخست کمی بر کنترل هلندی ها بر تجارت ادویه اثر گذاشت، اما در همان ابتدا نتوانست پایگاهی ماندگار بنیان نهد. سرانجام، کشتی های کمپانی به هندوستان رسیدند و در سورات پهلو گرفتند؛ که به عنوان نقطه ترانزیت تجاری در 1608 بنیان نهاده شد. در دو سال پس، تصمیم به ساخت نخستین کارخانه اش گرفته شد (به محض شناسایی تجارت کده ها)، در شهرک ماچیلیپاتنام در کرانه کوروماندل در خلیج بنگال. سود های سرشار گزارش شده از سوی کمپانی پس از پیاده شدن در هندوستان (احتمالا به واسطه کاهش در هزینه های جاری منبعث از نقاط ترانزیت)، در آغاز شاه جیمز اول را به اعطا پروانه های مشابه برای دیگر شرکت های تجاری در انگلستان واداشت. اما در 1609، او امتیازنامه کمپانی را برای زمانی نامحدود تمدید کرد، با افزودن بندی که تصریح کرد امتیازنامه برای همیشه ملغی می شد اگر تجارت برای سه سال پیاپی سود رسانی نمی داشت.
[ویرایش] ساختار اصلی
کمپانی را یک سرپرست و 24 مدیر رهبری می کردند که با هم هیئت مدیره را می ساختند. آن ها منتسب و زیر نظر هیئت مالکان بودند. هیئت مدیره دارای ده کمیته زیر نظر بود.
[ویرایش] جای پا در هندوستان
تاجران هر از چندی با همتایان داچ و پرتغالی شان در اقیانوس هند درگیر می شدند. یک رویداد تعین کننده که توجه جهانگیر امپراتور مغول را به کمپانی جلب کرد، پیروزی آن ها بر پرتغالی ها در نبرد سوالی در 1612 بود. شاید با پی بردن به پوچ بودن جنگ های تجاری در دریاهای دور، انگلیسی ها تصمیم گرفتند تا جای پایی در سرزمین هندوستان بیابند، با تحریم رسمی هر دو کشور، و از پادشاه خواستند تا دست به فرستادن ماموران سیاسی بزند. در 1615، سر توماس رو از سوی جیمز اول مامور شد تا جهانگیر امپراتور مغول را ببیند (کسی که بر بیش تر شبه قاره ، و نیز افغانستان فرمان می راند). هدف از این ماموریت تنظیم پیمان نامه ای تجاری بود که به کمپانی حقوق انحصاری ساخت کارخانه در سورات و دیگر نواحی را می داد. در برابر از کمپانی خواسته شد تا تحفه ها و هدایایی از فروشگاه های اروپایی را به درگاه امپراتور پیش کش کند. این ماموریت کاملا موفقیت آمیز بود و جهانگیر از طریق سر توماس رو نامه ای به پادشاه فرستاد. او نوشت:
-
- در راستای آن چه ضامن مهر به شاهی شما است، من به همه بندر ها و مملکت های قلم رو ام فرمان داده ام تا پذیرای هر بازرگان از ملت انگلیس باشند که ایشان دوستان من اند؛ در هر جایی که خواستند زندگی کنند، هر جوری که خواستند، به هر بندری که خواستند بروند نه پرتغال نه هیچ کس دیگر حق تعرض به آن ها را ندارد، و در هر شهری که خواستند بمانند، من به هر یک از فرمانداران و ناخداها فرمان داده ام تا حلقه به گوش آن ها باشند؛ تا هر چند و چون که خواستند بخرند، بفروشند، و ببرند به کشورشان.
-
- برای اثبات مهر و دوستی ما، من میل دارم تا اعلی حضرت (مهستی)، بازرگانان اش را فرمان دهد تا با کشتی ها اشان هر تحفه و کالای نفیسی که مناسب کاخ من است بیاورند؛ و این که هر از گاهی نامه ای شاهانه به من بنویس، تا شاید من هم با سلامت و موفقیت تو در کار ها شادی ام را باز یابم؛ جاویدان و ماندگار دوستی ما.
[ویرایش] پیوند بیرونی
- From Trade to Colonization: Historical Dynamics of the East India Companies
- The Secret Trade The basis of the Monopoly.
- Trading Places: The East India Company and Asia, a free seminar from the British Library on the history of the British East India Company.
- Port Cities: History of the East India Company
- Plant Cultures: East India Company in India
- Library of Congress Federal Research Division Country Studies
- History and Politics: East India Company
- English Expansionism
- Nick Robins, New Statesman, 13 December 2004, "The world's first multinational"
- Karl Marx, New York Tribune, 1853-1858, The Revolt in India
- East India Company: Its History and Results article by Karl Marx, MECW Volume 12, p. 148
- East India Club Gentlemen's club originally for officers and former officers of the Company, now open to others.
- Text of East India Company Act 1773
- Text of East India Company Act 1784