پارسی میانه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

زبان پارسی میانه یا پهلوی مادر زبان پارسی امروز است.

گونه کهنتر زبان پارسی که از میانه‌های دوره اشکانیان تا پایان دوره ساسانی رواج داشت را پارسی میانه یا پهلوی می‌‌نامند. زبان پارسی بکار رفته پیش از آن یعنی از آغاز روزگار هخامنشیان تا میانه‌های دوره اشکانیان را پارسی باستان می‌‌نامند.

زبان ديلمي رايج در جنوب استان گيلان داراي واژه هاي دست نخورده اي است كه ريشه اي باستاني دارد.

ادبیات پارسی میانه به دو بخش پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی تقسیم می‌گردد.

پهلوی اشکانی در دوره اشکانیان زبان رسمی بود و خطی که بدان کتابت می‌شد خط پهلوی برگرفته از خط آرامی است. از پهلوی اشکانی چند نوشته کوتاه در دست است.

پهلوی ساسانی در دوره ساسانیان زبان رسمی بود و خط آن همان خط پهلوی اشکانی بود (با اندک تغییر). از دوران ساسانی کتیبه‌ها و سکه‌ها و نگین‌ها و مهر‌ها و ظرفها و بعضی کتب و رسایل باقی مانده (آنچه از کتب و رسایل پهلوی موجود است از لحاظ کتابت متعلق به دوره بعد از اسلام است). دوره ادبیات پهلوی تا سده سوم هجری دوام داشته است.

قسمتی از کتب اوستایی بزبان پهلوی نقل شده مانند یسنا و ندیداد ویشتاسپ یشت اوهرمزدیشت خورشید یشت ماه یشت ماه نیاش و غیره. معروفترین کتابهای دینی پهلوی - به جز متون اوستایی - دینکرت (اعمال دین) است شامل عقاید و آداب و مراسم و احکام و قصص زردشتی و دیگر بندهشن (آفرینش) در موضوع آفرینش مخلوقات توسط اهورامَزدا و سرپیچی اهریمن و وصف آفریدگان (این هر دو کتاب در دوره اسلامی از ماخذ قدیمی تالیف شده).

از کتب معتبر پهلوی از کارنامه اردشیر بابکان در سر گذشت افسانه آمیز اردشیر بابکان (بنیانگذار شاهنشاهی ساسانی)، خسرو کواتان و ریدگ (خسرو قبادان و غلام)، یادگار زریران شرح جنگ دینی بین گشتاسب و ارجاسب باید نام برد.

با یورش عربها به ایران خط نگارش زبان پارسی دیگرگون شد. در این دوره همچنین یکی از گویشهای خراسانی زبان پارسی میانه چونان زبان استاندارد نوشتاری پارسی نو برگزیده شد.

با همیاری مردم سامانهای گوناگون ایران و با افزودن واژه‌های پارسی از دیگر گویشهای سراسر ایران، ‌به مرور زبان استاندارد پارسی نو شکل گرفت. این کار هزار سال پیش رخ داد و زبان پارسی از نخستین زبانهای جهان است که شکل استاندارد و مشخص نوشتاری پیدا کرده. بیشتر زبانهای اروپایی امروز تنها در دو تا چهار سده پیش شکل استاندارد نوشتاری پیدا کرده اند.

پیش از یورش تازیان به ایران در شهرها و روستاها و دانشگاه‌های ایران (مانند گندیشاپور) کتابخانه‌های بزرگی با شمار زیادی کتاب نوشته شده به پارسی میانه در آنها وجود داشت. عربها بیشینه ادبیات و کتابهای پارسی میانه را نابود کردند. تنها قطره‌ای از دریای ادب پارسی میانه بجا مانده. برخی از ایرانیان مانند روزبه پوردادویه (ابن مقفع) (زاده شهر گور، فیروزآباد امروزی در استان فارس) چندتا از کتابهای پارسی میانه را به عربی برگرداندند تا بلکه از میان نرود و در آتش تازیان نسوزد. همین ترجمه‌ها باعث پایه ریزی ادبیات عربی شد.

[ویرایش] دگرگونی‌ها از پارسی میانه به پارسی نو

در زیر به چند ویژگی اسم در زبان پهلوی و نیز به تفاوت‌های واج شناسانهٔ اسم در زبان‌های پهلوی و فارسی نو اشاره شده است:


در زبان پهلوی، دشواریهای صرف فعل، به تدریج از میان رفت. برای مثال در متن‌های کهن تر، دو حالت صریح و غیر صریح برای اسم وجود داشت. حالت صریح زمانی استفاده می‌‌شد که واژه از نظر دستوری، در جایگاه نهاد بود. در سایر مواقع، از حالت غیر صریح استفاده می‌‌شد. در متن‌های جدیدتر، این تمایز از میان رفت.


علامت جمع در زبان پهلوی، «ان» بود. گاهی نیز از «ایها» برای جمع بستن اسم، استفاده می‌‌شد. علامت دوم در فارسی امروز بصورت «ها» به کار می‌رود.


بیش از نود درصد اسم‌های غیر بیگانه‌ای که امروزه در فارسی روزانه به کار می‌‌بریم، گاه عینا و گاه با اندکی تفاوت در تلفظ، پهلوی هستند:

الف) واژگانی که بدون تغییر، وارد زبان فارسی نوین شده‌اند که شامل صدها واژه است.

ب) واژگانی که «گاف» آخر آنها حذف شده است: خانَگ (خانه)، آشناگ (آشنا)، داناگ (دانا)، آغشتگ (آغشته)، ماندَگ (مانده، خسته)، خواستگ (خواسته، ثروت)، پنجُگ (پنجه)، چاشتگ (چاشت، خوراک)، روزیگ (روزی، خوراک روزانه)، گونَگ (گونه)، ایروارُگ (آرواره)، لابُگ (عجز و لابه)، لشکاریگ (لشکری)، تختَگ (تخته، لوح)، مازنیگ (مازنی، مازندرانی)، نامُگ (نامه)، آسیاگ (آسیا)، آشکاراگ (آشکارا) و دهها و دهها واژه دیگر.

گافی که در پارسی امروز تبدیل به‌های ناملفوظ شده‌است هنگام جمع بستن و تصغیر باز می‌گردد. مثلاً پرنده --> پرندگان. جوجه --> جوجگک (=جوجهٔ کوجک).

پ) واژگانی که با آواهای خوشه‌ای آغاز می‌‌شدند (یعنی کلمه با حرف ساکن دار شروع شود؛ مانند stop یا grand در زبان انگلیسی) و در فارسی نو، با توجه به صدای بعدی، به آن اَ، اِ، یا اُ افزوده شده است: خروس (khroos) که تبدیل شده به خُروس (khoroos) یا فراخ (frakh) که تبدیل شده به فَراخ (farakh). همچنین فرود (frood) به فُرود (forood)، فراموش (framoosh) به فَراموش (faramoosh)، فرمان (framan) به فَرمان (farman) گرفتن (greftan) به گرفتن (gereftan)، خروشیدن (khrooshidan) به خروشیدن (khorooshidan) سترگ (storg) به سترگ (setorg)، خریدن (khridan) به خریدن (kharidan)، گروه (grooh) به گروه (gorooh)، دیگ(dig) به دی (di) و دهها واژه دیگر.

نکته: در آخرین مثال، دی به معنای روز گذشته است. چنانکه ما امروزه می‌گوییم دیشب، یعنی شبِ روز گذشته، یا دیروز که بر عکس دیشب است. در زبان پهلوی، بجای دیشب از واژه «دوش» استفاده می‌‌شد.

ت) واژگانی که جای دوحرف آنها جابجا شده است. این تغییر حروف، امروزه گاه به منظور شوخی به کار می‌رود. مانند وقتی که پس از خوردن چای می‌گویند تخله! یا می‌گویند فلانی مزغ ندارد. به نمونه‌های زیر توجه کنید: تخل (takhl) به تلخ (talkh)، مزغ (mazgh) به مغز (maghz)، هگرز (hagrez) به هرگز (hargez). اصولا فرآیند جابجایی دو حرف در زبانشناسی امری رایج است برای واژه‌های دیگر هم به کار می‌رود. مثلاً عوام «سطل» را «سلط» می‌گویند و «عکس» را «عسک».

ث) حذف الف از اول واژگان. مانند: تبدیل اَیاد به «یاد»، اَیار به «یار»، اَزیر به «زیر»، اَما به «ما»، اَشما به «شما» و...

نکته: این الف نباید با الف پیشوند که در زبان پهلوی، اسم منفی (مانند اَکنارُگ یعنی بی کناره و بی حد یا اَسپاس یعنی نا سپاس) می‌‌ساخته، اشتباه شود. مثلاً امرداد را امروز به صورت رایج‌تر مرداد به کار می‌برند که غلط است. (البته واژهٔ امرداد هنوز بویژه میان زرتشتیان به کار می‌رود). امرداد به معنی بی‌مرگی است و «ا» در ابتدای آن برای منفی کردن آمده است.

ث) حذف (/w/). آیا تا کنون از خود پرسیده اید که چرا باید خاهر، خاستن (طلب کردن) و خاندن را بصورت خواهر، خواستن و خواندن بنویسید؟!! پاسخ، روشن است. در زبان پهلوی در این واژگان، صدای /w/ وجود داشته و در فارسی امروز حذف شده است. توجه کنید که //w مانند walk, word, well,… با //v فرق می‌کند. به نمونه‌های زیر توجه کنید:

خواهر (khwahar) به خواهر (khahar)،

خواندن (khwandan) به خواندن (khandan)،

خواستن (khwastan) به خواستن (khastan)،

خواربار (khwar-bar) به خواروبار(khar-o-bar)

خوردن (khwardan) به خوردن (khordan)

خواستگ (khwastag) به خواسته (khasteh)

خورشید (khwarshid) به خورشید (khorshid)

نکته: حرف اول همه واژگان پهلوی بالا، ساکن دارد. نکته ۲: هنوز هم در بعضی لهجه‌های فارسی این واو که «واو معدوله»‌اش خوانند (به طرز خفیفی) تلفظ می‌شود.

ج) تبدیل /w/ به /b/: ورگ (warg) به برگ، ونفشَگ به بنفشه، وندُگ به بند، وانگ به بانگ، وُرُگ (warag) به بُرِه (barreh)، واران به باران، واد به باد و .... اصولاً و به ب و ب به و زیاد قلب می‌شود. هنوز هم در لهجهٔ تهرانی «برداشتن» را گاه «ورداشتن» می‌گویند. معکوس این تبدیل هم گاه در لهجات فارسی اتفاق می‌افتد. مثلاً در لهجهٔ اصفهانی «گاو» را «گاب» می‌گویند.

چ) تغییرکاربرد وندها. واژه «آز» را در نظر بگیرید. در فارسی امروز، با افزودن پسوندِ «مند» به آن، معنی حریص را ایجاد می‌کنیم: «آزمند». در فارسی پهلوی نیز پسوند «مند» و واژگانی که از آن ساخته می‌‌شده (مانند تنومند) وجود داشته اما برای کلمه «آز»، از پسوند «ور» استفاده می‌‌شده؛ چنانکه در واژه «کاروُر» استفاده می‌شود. بنابراین، حریص در زبان پهلوی، بصورت «آزوُر» بکار می‌‌رفته است. در عوض، «شوی» به معنای شوهر را با پسوند «مند» بکار می‌‌بردند و به زن شوهردار می‌‌گفتند: «شویمند»! در زبان پهلوی برای بیان دارندگی در واژه «هنر»، از پسوند wand استفاده می‌‌شد و فرد صاحب هنر، «هنروند» نامیده می‌‌شد. امروزه ما از پسوند «مند»، که آنهم نشانه دارندگی است، استفاده می‌کنیم (هنرمند).

ح‌)تغییر در ساختار وندها: امروزه، بسیاری از پسوندهای زبان فارسی بدون استفاده باقی مانده است و بکار نمی‌رود. دست کم ۳۱ پسوند و چندین پیشوند در زبان پهلوی موجود است که در فارسی نو دیگر از آنها استفاده نمی‌شود(شاید بیشتر از ۳۱ مورد هم باشد که من ندیده ام). بعضی از پیشوندها و پسوندها را هم با اندکی تفاوت بکار می‌‌بریم. برای مثال پسوند «اِشن» که امروزه «اِش» خوانده می‌شود. به نمونه‌های زیر توجه کنید:

تبدیل دانشن (daneshn) به دانش، اَ بُخشایشن (abakhshayeshn) به بخشایش، آرایشن (arayeshn) به آرایش و...

خ) برخی واژگان هم هنگام تغییر از قاعده خاصی پیروی نکرده اند. مانند تبدیل /م/ و /ن/ در واژه خوامن به /ب/ در خواب. یا تبدیل حرف اضافه پُد به «به». نیز، تبدیل ضمیرسوم شخص «اوی» به «او». حذف /ب/ در هنگام تبدیل «خُمب» به «خُم» و.... هنوز هم در لهجهٔ تهرانی «دم» را «دمب» می‌گویند.

د)حذف بعضی آواها: از دیدگاه آواشناسی، آواهای Lower High و نیز آوای lax low back در زبان فارسی امروزی حذف شده است. آواهای Lower-mid نه در زبان پهلوی و نه در فارسی امروزی وجود نداشته و در ضمن همه آواهای تنیده (Tense) همچنان در زبان فارسی امروزی باقی مانده است.

[ویرایش] جستارهای وابسته

[ویرایش] منابع

  • بخش دگرگونیها: دانشنامهٔ رشد
این نوشتار ناقص است. با گسترش آن به ویکی‌پدیا کمک کنید.
زبان‌های دیگر