جنبش خرمدینان
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
جنبش خرمدینان از جنبشهای مهم اجتماعي مذهبي پس از اسلام درايران و آغازگر جنبش جاويدان پور شهرك اواخر قرن دوم هجري قمري(۱۹۲-۲۰۱) بود كه بعدها بابك پور مرداس معروف به خرمدين رهبري آن را بدست گرفت و بيش از ۲۲ سال ۲۰۱-۲۲۳ هجري قمري برابر با ۸۱۶ - ۸۳۸ ميلادي در ناحيه آذربايجان و جبال كه بعدها كردستان خوانده شد، و مناطق مركزي ايران عليه اشغال گران عرب وخلفاي اسلام رزميد، ولي عاقبت معتصم خليفه عباسي با تزوير و نيرنگ اورا دربند كرد و بطرز فجيعي كشت.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] رهبری بابک
جنبش سرخ جامگان تقريبا شبيه جنبش سپيدجامگان بود، منتها با يك تفاوت كه بابك رهبر اين جنبش بر عكس المقنع، هيچ وقت خودش ادعاي پيامبري يا خدائي نكرد و براي جلب توجه پيروانش، نه ماه نخشب از چاه بيرون آورد و نه وسيله ي انعكاس نور خورشيد بعنوان تجلي نور خدا داشت و نه فرصت يافت كه خودرا به تنور آتش بيافكند كه پيروانش بيشتر به بازگشت او اعتقاد پيدا كنند، آنگونه كه حكيم هاشم مقنع انجام داد، بلكه اكثريت مردم زحمتكش اورا به خاطر مقاومتش درمبارزه، بي باكي و دليري و توانائي معجزه آسا و مردم داريش، بحد پرستش ستايش میكردند وبفرمانش گوش فرا میدادند. مطهر بن طاهر مقدسي گرچه يكي از دشمنان سر سخت خرم دينان بود، اما در وصف مرام و مردانگي ونيكو كاري بابكيان چنين نگاشته است:
«از ريختن خون جز به هنگامي كه علم طغيان بر افرازند، خود داري میكنند، به پاكيزگي بسيار مقيدند. ميل دارند با نرمي و نكوكاري با مردم ديگر آميزش كنند و اشتراك زنان را با رضايت خود آنان جايز میدانند». قابل ذكر است، اين نيش زهرآگين آخر جمله مقدسي، منحصر به اين تاريخ نويس اسلامي نبوده، بلكه آن گونه كه انصافپور در نهضتهاي ملي و مذهبي آورده است، اين سلاح همه تاريخ نگاران عليه مخالفان عقيدتي بوده است. او میگويد:
«در آن روزگاران چون حكام، ولينعمت اهل قلم و روشنفكران بودند و بر زندگاني و روزي دبيران و خبرنويسان و تاريخ نگاران و شاعران غير آزاد خداوندگاري داشتند؛ هر آنچه از امور مصالح خويش را بر مراد میديدند به آن تقرير میكردند چنانكه دبيران از بيم جان و خانمان نه فقط نمیتوانستند سخنان شورشگران و مخالفان را منعكس سازند بلكه براي تحكيم موقعيت خود و گاه براي خوشايند خداوندان دولت و ولينعمت خود به توده هاي قيام كننده ناسزا هم میگفتند و برايشان اتهام هاي ناروا و دور از حقيقت وارد میكردند و درباره شان سخنان خلاف واقع مینوشتند».
بهرصورت پس از مرگ جاويدان كه در جنگي زخمي شده بود و پيش از فوت به همسرش وصيت نموده بود كه روح او در بابك حلول خواهد كرد و او بايد بابك را بعنوان جا نشينش به مردم معرفي نمايد. لذا بنا به اين وصيت بابك پرچم مبارزه جاويدان را بدست گرفت و همانگونه كه گفته شد، بيش از ۲۲ سال عليه خلفاي اسلام جنگيد.
[ویرایش] سرانجام جنبش
متاسفانه معتصم، خليفه اسلام، موفق شد با اهداء پول زياد و مقام به افشين، شاهزاده ايراني، بابك را با نيرنگ به دام بياندازد و اورا با فجيع ترين شكل در بغداد به قتل برساند. خواجه نظام الملك وزير سلجوقيان در كتاب سياستنامه خود آورده است:«چون چشم معتصم بر بابك افتاد، گفت:«اي سگ، چرا فتنه در جهان انگيختي و چرا چندين هزار مسلمان بكشتي؟» هيچ جواب نداد. فرمود تا هر چهار دست و پايش ببرند. چون يك دست ببريدند، دست ديگر در خون زد و در روي ماليد و همه روي را از خون سرخ كرد. معتصم گفت: «اي سگ، باز اين چه علم است؟» گفت: «در اين حكمتي است.» گفتند: «آخربگوي، چه حكمتي است؟» گفت: «شما هردو دست و پاي من بخواهيد بريدن، و گونه مردم از خون سرخ باشد، و چون خون از تن برود، روي زرد شود. ... من روي خويش به خون سرخ كردم تاچون خون از تنم بيرون شود، نگويند كه از بيم و ترس رويش زرد شد». خواجه نظام الملك در ادامه میگوید؛ معتصم را سه فتح برآمد كه هر سه قوت اسلام بود؛ يكي فتح روم، دوم فتح بابك و سوم فتح مازيار در طبرستان، كه اگر از اين سه فتح يكي بر نيامده بودي اسلام شده (رفته) بود.
[ویرایش] جنبشهای همدوره
قابل ذكر است كه جنبش سرخ علمان به رهبري مازيار بن قارن در يك برهه از زمان در شرق و غرب ايران با بابكيان هم عصر بوده اند. دو سال پس از شكست بابك، مازيار بن قارن نيز گرفتار آمد و اورا در زير تازيانه كشتند، زيرا انكار كرد كه با افشين شاهزاده ايراني مكاتبه داشته است. خليفه جسد مازيار را هم در كنار پيكر خشكيده همرزم قهرمانش بابك بدار، آويخت. ديري نپائيد كه جسد افشين نيز به آنان پيوست. خرمدينان نيز همانند پيشينيان خود به تناسخ روح قايل بودند و گويا مرام مزدكي داشتند. شهرستاني در اين باره میگوید:(۱۵) “پيروان بومسلم و مبيضه (سپيدجامگان) نيز از خرمدينان بودند. خودعنوان خرمديني نشان میدهد كه بايد حتي دردوران ساساني مانندتراكيب “بهديني“ (كيش زرتشتي) و“درست ديني“ (كيش مزدكي) ايجاد شده باشد“. در هر حال ابن النديم در الفهرست نيز مزدكي بودن خرمدينان را تاييد میكند و مينويسد: “خرمدينان كه بسرخ جامگان شهرت دارند از پيروان مزدك هستند و در آذربايجان، ري ارمنستان، ديلم، همدان و دينور (مركز ولايت شرقي كردستان آنروزي) پراكنده اند“.
مسعودي تاريخ نويس قرون وسطا در رابطه با پيروان خرمديني در زمان خود مینويسد: “اكنون به سال ۳۳۲ هجري بيشتر خرميان از فرق كردكيه و لودشاهيه هستند و اين دو فرقه از همه خرميان معتبر ترند“.
[ویرایش] ایران پس از جنبش خرمدینان
از شكست بابك خرمدين تا سال ۲۵۴ هجري قمري جنبشهاي ديگر در برابر خلفا فرا گير نبودند. از اين سال بود كه انقلاب سازمان يافته بردگان به رهبري علي بن محمد رازي زنگي يار (صاحب الزنج) كه بزنگي ياران شهرت يافت و تا سال ۲۷۰ هجري قمري دوام آورد و يك دولت نيز در جنوب غربي ايران تشكيل داد، زمينه را براي ضعف خلفا و پايان حاكميت اعراب در ايران آماده نمود. افزون بر اين در كتب تاريخي و از جمله تاريخ طبري گاه میبينيم كه: “ علي بن ابان“ سپه دار نامدار و بزرگ زنگي ياران، از بحرين و يمامه به سوي ري سپاه میبرد و يا كردان كه با دربار خلافت در ستيز بودند، به دولت بردگان زنگي يار خراج میدادند و يا علي بن محمد زنگي يار پيشواي بردگان از آنان (كردان) میخواست كه در منبرها به نام او خطبه بخوانند.(۱۷) اين نكات كه در لابلاي تاريخ ديده میشود، نشانه آنست كه كردان نه اينكه در ستيز دائم با خلفاي اسلام بوده اند، بلكه به جنبشهاي ضد خلفا نيز گرايش نشان داده اند. خواجه نطام الملك زنگي ياران را نيز به مزدكي و بابكي بودن متهم میكند.(۱۸) زنگي ياران درمدت ۱۵ سال صدو پنجاه و شش بار با سپاهيان خليفه نبرد كردند كه در نبردهاي آخرين در سال ۲۷۰ هجري قمري شكست بدي خوردند و با تسخير مختاريه، پايتخت زنگي ياران توسط سپاهيان خليفه، حكومت آنان برچيده شد. اگرچه زنگي ياران و همه بردگان و مردم ستم ديده ديگر، از ظهور قريب الوقوع قرمطيان به سال ۲۸۷ هجري آگاهي نداشتند؛ ولي باز همچنان به ظهور نهضتي ديگر اميدوار مانده و چشم به آينده دوختند.
[ویرایش] دلیل ناکامی جنبش
همانگونه كه در پيش نيز اشاره شد، يكي از دلايل شكست اين جنبشها همان نداشتن اتحاد بوده است. طبري تاريخ نگار قرون وسطا خبري دارد حاكي ازاينكه حمدان قرمط بنيانگذار قرمطيان كه در سالهاي ۲۵۰ - ۲۷۰ هجري سالار صدهزار شمشيردار بوده و از علي بن محمد زنگي يار دعوت میكند كه براي مبارزه با دشمن واحد خود دريك جبهه متحد شوند جواب موافق نميگيرد.