خسرو گلسرخی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
خسرو گلسرخی (زاده ۲ بهمن ۱۳۲۲ - درگذشته ۲۹ بهمن ۱۳۵۲) شاعر و نویسنده کمونیست ایرانی و از فعالان سیاسی چپگرا بود. گلسرخی در دوران حکومت محمدرضا پهلوی به همراه کرامت دانشیان محاکمه و اعدام شد. محاکمه و سخنرانی افشاگرانه او در این محاکمه در همان زمان به طور ناقص از تلویزیون پخش شد و در ۲۹ بهمن ۱۳۵۷, در سالگرد اعدام او و تنها چند روز پس از وقوع انقلاب, به طور کامل پخش شد و شهرت بسیاری یافت. گلسرخی از آن پس از چهره های شناخته شده چپ بوده و بسیاری یادش را گرامی می دارند.
گرچه در زمان خود او اشعارش به صورت کتاب چاپ نشدند, پس از مرگ چندین کتاب مختلف در بزرگداشت او و از جمله مجموعه اشعار او به چاپ رسیدند.
[ویرایش] زندگی
وی در روز دوم بهمن ۱۳۲۲ در شهر رشت زادهشد. در سال ۱۳۴۸ با عاطفه گرگین شاعر و نویسنده ازدواج کرد که حاصل آن فرزند پسری به نام دامون بود. زندگی در کنار عاطفه و هماندیشی با وی او بر آثار گلسرخی تأثیر گذاشت، طوری که دوران شکوفایی فکری و خلاقیت او را در سالهای ۴۸ تا ۵۲ میدانند. البته هیچ اثری از خسرو در زمان حیاتش، به جز آنچه در مطبوعات و جنگها انتشار یافت به صورت کتاب چاپ نشد.
او در سحرگاه روز ۲۹ بهمن ۱۳۵۲ به جرم شرکت در طرح گروگانگیری رضا پهلوی به همراه دوست همرزمش کرامتالله دانشیان دستگیر و به خاطر عقاید مارکسیستی و دفاع از عقایدش و محکوم کردن شاه و اعمال رژیمش در دادگاه نظامی به اعدام محکوم و سپیدهدم سحرگاه ۲۹ بهمن در میدان چیتگر تهران تیرباران شدند.
او هم اکنون به همراه تنی چند از دیگر مبارزان زمان شاه مانند کرامتالله دانشیان(دوست و همرزمش که با او اعدام شد), محمد حنیف نژاد, سعید محسن, علیاصغر بدیعزادگان(از پایهگذاران سازمان مجاهدین)، و علی میهن دوست (از اعضای کادر مرکزی سازمان مجاهدین) و گروه بیژن جزنی که به همراه 8 نفر دیگر از همراهانش در 30 فروردین 54 در تپههای اوین کشتهشدند, در قطعه سی و سه بهشت زهرا به خاک سپرده شدهاند.
[ویرایش] دادگاه
بخشی از دفاعیه او در دادگاه به این شرح است , این دفاعیه با سانسور در همان زمان رژیم شاه از تلویزیون پخش شد ولی به صورت کاملتر در پنجمین سالگرد اعدام او در شب ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ از تلویزیون جمهوری اسلامی هم پخش شد - او در دادگاه از عقاید مارکسیستی خود و تأثیر پذیری اش از اسلام سخن گفت و رژیم شاه را به شدت محکوم کرد : "
((ان الحیاه عقیده و جهاد))
سخنم را با گفتهای از مولا حسین شهید بزرگ خلقهای خاورمیانه آغاز میکنم.
من که یک مارکسیست-لننیست هستم برای نخستین بار عدالت اجتماعی را در مکتب اسلام جستم و آنگاه به سوسیالیسم رسیدم .
هنگامی که مارکس میگوید: ((در یک جامعه طبقاتی ثروت در سویی انباشته میشود و فقر و گرسنگی و فلاکت در سویی دیگر در حالیکه مولد ثروت طبقه محروم است .)) و مولا علی میگوید: ((قصری بر پا نمیشود مگر آنکه هزاران نفر فقیر گردند .)) در این دو گفته نزدیکی بسیاری وجود دارد و در این تاریخ میتوان از مولا علی به عنوان نخستین سوسیالیست جهان نام برد و از سلمان پارسی ها و اباذر غفاری ها.
در ایران انسان را بخاطر داشتن فکر و اندیشیدن محاکمه میکنند. این نوع برخورد با یک جوان یادآور انکیزیسیون و تفتیش عقاید قرون وسطایی است .
"