بحث:جمهوری آذربایجان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

قره باغ تحت اشغال ارمنستان در نیامده بلکه حکومتی از خود قره باغی ها سر کار آمده. الان هم قره باغ مستقل است و جزو ارمنستان نیست. لطفا اطلاعات غلط را درست کنید. --213.84.201.96 ۲۲:۴۴, ۱ ژوئیه ۲۰۰۵ (UTC)

در حال حاضر و بر اساس حقوق بین المللی چه در سازمان ملل و چه از نظر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قره باغ جزو خاک کشور جمهوری آذربایجان می باشد و پس از درگیریهای دو کشور آذربایجان و ارمنستان این ایالت و بخش دیگری از خاک آذربایجان به تصرف ارمنستان درآمده و حکومت قره باغ کنونی توسط سایر کشورها به رسمیت شناخته نشده است. اصل تغییر ناپذیری مرزهای بین المللی و احترام به تمامیت ارضی کشورها موجب شده است که تمامی کشورها آنرا جزو خاک ج. آذربایجان بدانند و دخالت و حضور سایر کشورها در خاک کشور دیگری اشغال محسوب می شود. پاینده باشید. --Hakperest ۲۲:۰۶, ۱ ژوئیه ۲۰۰۵ (UTC)

حرف شما درست است ولی منظورم اینست که الان این کشور ارمنستان نیست که قره باغ را اشغال کرده بلکه ارمنی های قره باغی (و نه ارمنستانی) فعلا در قره باغ اعلام استقلال کرده اند یا به زعم بعضی محل سکونت خود را "اشغال" کرده اند! یعنی اگر هم آنها را اشغالگر میدانید بازهم نام اشغالگر را درست بنویسید. قربان شما. --213.84.201.96 ۲۲:۴۴, ۱ ژوئیه ۲۰۰۵ (UTC)

با تشکر از نظر موشکافانه شما. درست است که در حال حاضر اهالی ارمنی اعلام استقلال کرده اند ولی جنگ بین آنها تبوده و مستقیما با ارمنستان جنگ شد است و خصومت بین دو کشور ادامه دارد. مثلا وقتی آلمان نازی فرانسه را اشغال کرد و دولت ویشی که تماما فرانسوی بودند را به مسند قدرت نشاند اشغالگری آلمان نازی منتفی نمی شود. در مورد محل سکونت آتها نیز با شما موافق نیستم. زیرا آنجا تنها ارامنه زندگی نمی کردند و در حال حاضر نیز یک میلیون آذری آواره هستند که از محل زندگی خود رانده شده اند. پاینده باشید (با تشکر از آقای مانی که این کلمه زیبای پاینده باشید را از ایشان یاد گرفتم و شما دوست عزیز که در مقالات دقت می فرمایید.) --Hakperest ۲۳:۰۶, ۱ ژوئیه ۲۰۰۵ (UTC)

ممنون از جواب. باز هم به نظر من بجای جمله "تحت اشغال ارمنستان درآمد" صحیحتر می نماید که بنویسیم "تحت اشغال ارامنه درآمد". البته نکته چندان مهمی نیست. پاینده باشید. --213.84.201.96 ۲۳:۱۶, ۱ ژوئیه ۲۰۰۵ (UTC)

بسیار از دقت نظر شما متشکرم. نظر شما کاملا صحیح و منطقی می باشد. عبارت مذکور به فرمایش شما تغییر داده شد متشکرم. پاینده باشید. --Hakperest ۰۱:۰۷, ۲ ژوئیه ۲۰۰۵ (UTC)

فهرست مندرجات

[ویرایش] با سلام

در این جمله به این نکته اشاره نشده که ناگورنو_قره باغ توسط چه ارمنیانی به تصرف در آمد: [در کل ۲۰ درصد از خاک جمهوری آذربایجان چند سال پس از استقلال تحت اشغال ارمنیان درآمد].

ارمنیان ساکن ارمنستان؟ ارمنیان ساکن ایران؟ و یا ارمنیان ساکن ناگورنو_قره باغ؟ و یا جاهای دیگر؟

پاینده باشید.

[ویرایش] استانها

[ویرایش] نام

مرزهای تاریخی آذربایجان از دربند در داغستان کنونی تا همدان می باشد و آذربایجان شمالی یعنی جمهوری آذربایجان کنونی نیز در طول تاریخ همواره آذربایجان نامیده شده است. نام اران نیز تنها به بخشی از آذربایجان یعنی منطقه میان رود کر و رود ارس گفته میشود. بنابراین این نام نه از طرف بلشویکها به این سرزمین تاریخی داده شده و نه از طرف مرحوم محمدامین رسولزاده و حکومت مساوات. برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به مقاله نام و حدود آذربایجان تألیف آقای دکتر جواد هیئت در مجله وارلیق. محمدرضا هیئت. کاربر:81.214.25.192

مقاله ای که این دوست به آن اشاره می کنند از لحاظ علمی و تاریخی مردود می باشد. این مقاله فاقد مراجع معتبر و ساختار نگرش اکادمیک می باشد. از طرفی دیگر آقای دکتر هیت دارای تخخصص لازم برای پژوهشهای ژرف و علمی در حوزه تاریخ باستان و جغرافیا و تبار شناسی نمی باشند.
دوستانی که ادعا می کنند فلانی علمی است یا نه خوشان صاحب علم هستند یا نه آیا کسروی باستان شناس یا زبانشناس بوده؟ در ثانی این مجله در نوع خود وزین تزین مجله علمی در ایران می باشد که دوستان مطالعه فرمایند بعدا نظراتشان را ارایه فرمایند.
دوست عزیز احمد کسروی دارای دانش کامل در زمینه زبانهای ایرانی باستان می بود. و مقاله های وی در نشریات شرق شناسی و ایران شناسی به چاپ می رسید که می توان به مقاله معروف وی در مورد ریشه نام آذربایجان و همچنین زبان آذری اشاره کرد.

آذربایجان به معنی سرزمین آتشهاست آیا در آذربایجان ایران یک عدد هم آتشگاه وجود دارد؟ در حالیکه در سراسر جمهوری آذربایجان مناطقی هستند که دایما می سوزند و گاز طبیعی باعث این آتش می شود. --85.104.107.133 13:53, ۲۸ مارس ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] آذربایجان تاریخی

دوستان عزیز لطفا با استفاده از امکانات سریع عضویت و همچنین امضاکردن نام خود در روند آسانتر بحث کمک نمائید.

و اما بحث آذربایجان تاریخی. دکتر جواد هیئت از محققان به نام ادبیات و تاریخ آذربایجان محسوب می شوند، ایشان علاوه بر چندین کتاب در باره تاریخ و ادبیات آذربایجان، ناشر پر سابقه ترین ماهنامه ادبی ترکی آذربایجانی "وارلیق" در ایران هستند. نظر ایشان در مورد حدود آذربایجان تاریخی منحصر به یک یا دو نفر نیست و بایستی این نظر در ویکیپیدیا انعکاس یابد تا مقاله به صورت بی طرف عرضه شود. کلا درج نقطه نظرات متفاوت باعث کامل شدن مقاله ها می گردد. با تشکر کامران 17:18, ۲۷ مارس ۲۰۰۶ (UTC)

کامران عزیز، در بخش جستارهای وابسته مقاله ای وجود دارد به نام از آران تا آذربایجان نوشته دکتر عنایت الله رضا، این مقاله دارای روش علمی در زمیه تحقیق در بحث ما می باشد و مراجع آن کاملا مستند هستند. از آن دوست عزیز هم خواهشمند هستم مقاله آقای دکتر هیت را در صفحه بگذارند. تا بتوانیم از آن آگاه شویم و بررسی کنیم. در مورد اظهار نظر آن دوست درباره دکتر هیت من از یک دیدگاه با ایشان موافق و از یک دیدگاه مخالف هستم. تا آنجا که من اطلاع دارم جناب دکتر هیت پزشک هستند و معتبر است که از پژوهشهای افرادی استفاده شود که در مورد آن موضوع دارای تخصص باشند و لی از طرفی در علوم انسانی نمی توانیم بگوییم کسی اظهار نظر نکند چون تخصص ندارد.(Aghapeyman 07:15, ۲۸ مارس ۲۰۰۶ (UTC))
من الان دانشنامهٔ بریتانیکا ۱۹۱۱ (پیش از ۱۹۱۸ و تشکیل حذب مساوات) را بررسی کردم. و در آن آذربایجان را از شمال به ارس محدود دانسته‌است اینجا
این هم یک مقاله پیرامون سندی دست‌اول (کتاب گلستان ارم از مولفی متولد ۱۷۹۴) که خودش متولد ولایت قفقاز است. و آذربایجان را از شمال محدود به ارس می‌داند.
این هم یک نمونهٔ دیگر از منظومهٔ ویس و رامین که مشخصاً اران ارمن و آذربایجان را جدا دانسته‌است:
جهان در دست ویس دلستان بود       ولیکن خاصش آذربایگان بود
همیدون کشور ارّان و ارمن       سراسر بد به دست آن سمن‌تن
(بخش ۱۲۴:نشستن رامین بر تخت پادشاهی، ص ۳۶۹)
منبع:گرگانی فخرالدین اسعد. ویس و رامین با مقدمه و تصحیح و تحشیهٔ محمد روشن، انتشارات صدای معاصر ،تهران: ۱۳۸۱
انبوه دیگری از اسناد را در اینجا بیابید.
بسیاری از اینها سند دست‌اول است. مجلهٔ وارلیق بیشتر منبعی خود چاپ‌کرده محسوب می‌شود. هیچ مقاله‌ای (جز مقاله‌های پزشکی) از جواد هیئت در ژورنالی معتبر به چاپ نرسیده‌است. وپ:تحقیق را ببینید. به نظر من هم باید این مطلب گنجانده شود که عده‌ای معتقدند سرزمینهای شمال ارس آذربایجان نامیده می‌شده‌است. ولی در حد یک جمله. وپ:دبط#ارزش_ناحق را ببینید. هیچ ایران‌شناسی معتبری با این نظر موافق نیست.
به‌آفرید 21:09, ۲۸ مارس ۲۰۰۶ (UTC)

خواهشمند است. مقاله را بدون اینکه منبع معتبری ارایه کنید، ویرایش نفرمایید. از بیان جملات دو پهلو و نظراتی که بر شایعه و تعصبات بیگانگان ضد ایرانی استوار است خوداری فرمایید.(Aghapeyman 07:35, ۲۹ مارس ۲۰۰۶ (UTC))

متاسفانه چند هفته ای است که دیده می شود بعضی از عناصر پانترکسیم نسبت به تغییراتی در این صفحه اقدام می کنند. که می توان به ویرایشی که در بخش سیاست در مورد جبهه خلق آذربایجان صورت گرفته اشاره کرد. برای تمام کسانی که کوچتکرین وابستگی و علاقه ای به مسایل قفقاز و جمهوری آذربایجان دارند عملکرد این حزب و به ویژه شخص ایلچی بیگ و آن سخنرانیهای آنچنانی وی در اوایل آستقلال جمهوری آذربایجان در مورد ایران، کاملا مشخص می کند که این حزب وابستگی کامل به گروهای پان ترکسیم ترکیه دارد و دشمن کینه توز ایران می باشد. از دوستانی که دسترسی مناسبی به دیدگاه های این حزب و تاریخچه آن دارند خواهشمندم آنها را در مقاله ای جداگانه یا در این صفحه بگذارند.(Aghapeyman 09:37, ۲۹ مارس ۲۰۰۶ (UTC))
لطفاً برچسب یا انگ سیاسی نزنید. فقط به مقاله بپردازید. در ضمن خواندن وپ:دبط را به همه پیشنهاد می‌کنم. به‌آفرید 09:47, ۲۹ مارس ۲۰۰۶ (UTC)

نمی دانم چرا عده ای به هر قیمتی شده می خواهند بقبولانند که جمهوری آذربایجان قبلا آذربایجان نبوده و حتی لینک اشتباه هم می دهند. آقای محترم متن بریتانیکا http://www.britannica.com/eb/article-129462 هست آن قسمت که داده بودید راجع به آذربایجان ایران بود نه جمهوری آذربایجان.

سال ۱۹۱۱ اصلاً جمهوری آذربایجانی وجود نداشته‌است. اگر شمال ارس هم از لحاظ جغرافیایی آذربایجان نامیده می‌شد در همان مقاله ذکر شده بود. اسم مقاله هست «آذربایجان» نه «آذربایجان ایران». وقتی مقالهٔ آذربایجان فقط راجع به آذربایجان ایران صحبت می‌کند یعنی فقط آذربایجان ایران نامش آذربایجان است. بنابراین این حرفی که شمال ارس آذربایجان خوانده می‌شده‌است نادرست است. این شمایید که به هر قیمتی شده می‌خواهید اسم سرزمینی را بر سرزمین دیگری بگذارید.به‌آفرید 21:10, ۲۹ مارس ۲۰۰۶ (UTC)

در سال 1911 جمهوری آذربایجان کنونی جزیی از روسیه بوده و نام آن نیز در روسیه به عنوان قفقاز شناخته می شده که شامل گرجستان ارمنستان و آذربایجان بوده است. دوران تاریخ سازی و جامعه بسته به پایان رسیده ولی برخی از ماها نتوانسته ایم از باورهای نادرستمان دست برداریم. معنی آذربایجان سرزمین آتشکده هاست در ایران یک آتشکده طبیعی هم دیده اید؟ در حالیکه در حوالی باکو و گنجه آتشکده های بسیاری وجود دارد که از اشتعال گاز طبیعی بوجود آمده اند و هزاران سال است که همچنان می سوزند.

به جای صغری کبری کردن بفرمایید کی سرزمینهای شمال ارس آذربایجان نامیده شده‌است؟ اگر بخشی از روسیه هم آذربایجان شناخته می‌شد در آن مقاله به آن اشاره می‌شد. این مثل این می‌ماند که من به کانادا بگویم آمریکا چون در هر دو کشور مردم انگلیسی صحبت می‌کنند! در ضمن آتشکدهٔ آذرگشنسپ در شیز (تخت‌سلیمان) خودمان بوده‌است.به‌آفرید 07:55, ۳۰ مارس ۲۰۰۶ (UTC)

در ضمن نام آذربایجان از نام آتورپات گرفته شده‌است و ربطی به سرزمین آتشکده‌ها ندارد.


جمهوری آذربایجان برعکس ادعاهای برخی از نویسندگان همیشه نام آذربایجان داشته است.

۱ – " ... و درآخر این قطعه از جهت خاور بلاد آذربایجان است که از شهرهای آن تبریز و بیلقان٣ میباشد. ..." در زیرنویس همان صفحه که در ذیل شماره ٣ مشخص شده آمده : "(بفتح ب – ل) شهریست نزدیک دربند (منتهی الارب). همان ابن خلدون ج ۱ ص ۱۲۹

۲ - درکتاب "روضات الجنان و جنات الجنان تآلیف حافظ حسین کربلائی تبریزی که درسال ۱٣٨٣ از طرف انتشارات ستوده درتبریزچاپ و منتشر شده است. در ص ۱۱۴ آمده است : « دیگر مرقد و مزار قاضی مجدالدین محمد انصاری .... اصل و منشاء قاضی مجدالدین سیسی جان نخجوان است. در آذربایجان چند خانواده اند که به انصاری بودن مشهوراند یکی قضات سیسی جان مذکور، دوم جماعت شیخان، دربرکشاط قراباغ ، سوم قاضیان طسوج انزاب ار نواحی تبریز.» یعنی اینکه : نخجوان، قره باغ و تبریز درآذربایجان قرار گرفته است. حافظ حسین کربلائی تبریزی در زمان صفویه میزیسته و بنا به نوشته ای که درمقدمه کتاب آورده است این اثر در رمضان ۱۰۰۵ هجری تصحیح شده است. نسخه خطی این اثر درشهر استانبول درکتابخانه اسعد افندی موجود است یک نسخه خطی دیگردرکتابخانه استان قدس رضوی ست که ازروی آن نسخه‍ی سه نسخه برداری شده، یک نسخه نزد خانواده کلانتری درتبریز. یک نسخه در نزد خانواده ثقه الاسلام و سومین نسخه در کتابخانه حاج محمدآقا نخجوانی بوده که به چاپ رسیده است. ٣ - محمد حسین بن خلف تبریزی، مولف برهان قاطع، که اول بار آن را درهندوستان به چاپ رسانده است (۱۰۶۲ هجری) مینویسد: گویند وقتی آغور آن ولایت گرفت صحرا و مرغزار اوجان که یکی از محال ولایت آذربایجان است او را خوش آمد و فرمود که هریک از مردم او یک دامن خاک بیاورند و آنجا بریزند و خود به نفس خود یک دامن خاک آورد و بریخت. تمامت لشگر و مردم هریک دامنی خاک بیاوردند و بریختند پشته‍ی عظیمی برهم رسید، نام آن پشته را آذربایگان کرد. همو معنای آذربایجان را توضیح میدهد: چه آذر به لغت ترکی به معنی بلند است و بایگان به معنی بزرگان و محتشمان و آنجا را با آن مشهور گردانید.» برهان قاطع جلد ۱ ص ۲۴ چاپ پنجم. امیرکبیر تهران ۱٣۶۲.

۴ - در فرهنگ سنگلاخ ، تدوین میزرا مهدی استرآبادی منشی نادرشاه که درسال ۱٣۷۴ به شماره نشر ۲۶٨ از طرف انتشارات نشر مرکز در تهران منتشر شده در صفحه ۲۲٨ ذیل گنجه چنین آمده است: «گنجه [ ganja ] : طفلی را نامند که از پیرکهن سال به وجود آید و رومیه عموم طفل و بچه را "گنج" گویند و نیز نام ولایتی است معروف در آذربایجان» همین گنجه درحال حاضر دومین شهر در جمهوری آذربایجان است دوران پادشاهی نادرشاه افشار از ۱۱۴٨ تا ۱۱۶۰ هجری قمری مطابق مارس ۱۷٣۶ تا ژوئن۱۷۴۷ میلادی بوده و تدوین این کتاب هم قاعدتا درآن سالها صورت گرفته است.

۵ – در نقدی که میرزاکاظم بیگ بر ترجمه‍ی تاریخ دربند به نام "دربندنامه" توسط آکادمیسین کالپورت Kalprot آلمانی نوشته است ، بارها با آوردن مثالهایی که درمحاوره پیش آمده، از دربند و آن سوی ارس به عنوان آذربایجان شمالی یاد شده است این کتاب در ۱٨۴٨ نوشته شده و ۱٨۵۱ درپاریس به چاپ رسیده است. کاربر:Yoldas

جالب است كه ديگر كسي براي اين استنادات تاريخي پاسخي ندارد. 85.198.8.137 ۱۷:۳۷, ۱۸ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC) شاهين

[ویرایش] سرزمین آران

برگرفته شده از کتاب شهریاران گمنام نوشته احود کسروی که هم زمان با تشکیل جمهوری آذربایجان سوسیلیستی نوشته شده است

آران در شمال ایران و در غرب دریاچه خزر نهاده و شهرهای آن باکو و گنجه و شماخی و دربند است. از شهرهای کهنه اش بردوا است که اکنون خرابه های آن پیداست.

یونانیان و رومیان آنجا را آلبانیا و ارمنیان آغوانک خوانده اندتازیکان نام فارسی آن را تغییر داده اران بر وزن شداد می نامند. از دیرباز که آگاهی در دست است آران جز به این نام خوانده نمی شده و تا آنجا که می دانیم تا قرن هفتم و هشتم هجری این ناکم بر روی آنجا معروف بوده و از آن پس کم کم روبه ناپدیدی گزارده.

حمدالله مستوفی در قرن هشتم تنها میان دو رود ارس و کر را آران نامیده آن سوی کر را که بخشی از آران می باشد به نام شروان جداگانه می شمارد.در لشکرکشیهای امیر تیمور و داستان ترکمانان آققویونلو و قره قیونلو در کتابها به نام آران بر نمی خوریم مگر آنکه قره باغ را یاد نموده و قره باغ آران می خوانندش.(مطلع السغدین سمرقندی)

شگفت است که آران را اکنون آذربایجان می خوانند. با انکه آذربایجان یا آذربایگان نام سرزمین دیگری استکه در پهلوی اران و بزرگتر و سرشناس تر از آن می باشد و از دیر زمان این دوسرزمین از هم جدا بوده هیچگاه نام آذربایجان بر آران گفته نشده.

ما اکنون ندانستیم که برادران آرانی ما که حکومت آزادی برای سرزمین خود بنا کرده می خواستند نام دیگر بر آن نهند برای چه نام تاریخی و کهن خود را کنار گزارده دست یغما به سوی آذربایگان دراز کرده اند!؟ و چه سودی از این کار شگفت خود امیدوار بودند؟

این خرده گیری نه از آن است که مابرخواسته از آذربایجانیم و تعصب بوم و میهم خود نگاه می داریم. چه آذربایگان را از این کار هیچ گونه زیان نیست(البته فکر می کنم مرحوم کسروی در این مورد اشتباه کردند) بلکه برای اینست که برادران آرانی ما در آغاز زندگی ملی و آزاد خود پشت پا به تاریخ و گذشته سرزمینشان می زنند و این خود زیانی بزرگ است. آنگاه تاریخ مانند این کار شگفت سراغ ندارد! (Aghapeyman ۱۹:۲۹, ۳ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC))

[ویرایش] تقاضای واگردانی

[ویرایش] مثال شیخ پشم الدین کشکولی

والا ما نام این آقای کربلایی تبریزی را در بریتانیکا و فرهنگ دهخدا و هم چنین ایرانیکا و هم چنین اینترنت جستجو کردیم چیزی پیدا نکردیم. حال این حضرت یولدلس نمی دانم ای بابا را از کجا پیدا کرده و همگان را در زیر پایش قربانی می کند!! بوالعجب!!

به نظر می رسد این بابا در علوم حدیث و منقول و پنقول دستی داشته اند !!!

رفرنسهای شما هم که همه شان بی طرف بودند و با آسمان ریسمان سعی کردند که چیزی را اثبات کنند. این مساله را سیاسی کردند آیا خود شما درمورد تاریخ پاکستان هم اینقدر اصرار می کنید که مطلب غلطی را بقبولانید؟ معلوم هست که با اهداف سیاسی دنبال می کنید. این دانشمند شما (کسروی) کسی است که نژاد شناس هم بوده ماشالله. مثلا کشف کرده که ترکها آریای بودند و زبانشان عوض شده. این همه کمالات داشتند.

شما وقتی که یک منبع را نشناسید ویا چندان شناخته شده نباشد دلیلی ندارد که منبع مشکل دار باشد. اونجا ذکر شده که منبع رو از کجا میشه پیداش کرد. در ضمن حتی یک نفر هم ولو به قول شما نامعتبر؛ گفته باشه که آذربایجان شامل جمهوری آذربایجان هم می شده پس گفته شما که میگید هرگز به آن نام خوانده نشده باطل می شود.

در ضمن می بینم که همفکراتون ماشالله همکاری خوبی با شما دارند و نوشته های منو برمی گردانند که مبادا خدای نکرده کسی فکر کنه که غیر از این هم ممکنه باشه. --Yoldas ۲۲:۲۹, ۳ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

وفي هذا المعمور بحر أخر منقطع من سائر البحار في ناحية الشمال بأرض الديلم يسمى بحر جرجان وطبرستان طوله ألف ميل في عرض ستمائة ميل في غربيه أذربيجان والديلم وفي شرقيه أرض الترك وخوارزم وفي جنوبيه طبرستان وفي شماليه أرض الخزر واللان‏.‏

هذه القطعة من جهة الشرق بلاد أذربيجان ومنها تبريز والبندقان‏

‏ وبينهما في الشرق وبين بلاد أذربيجان الجنوبية بلاد الزاب متصلة إلى بحر طبرستان‏.‏

اینها را ابن خلدون پانترکیست نوشته!!!! --Yoldas ۰۸:۰۵, ۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

تبریک میگویم واقعا جاعل خوبی هستی. مخصوصا از این أذربيجان الجنوبية حظ کردم!!(85.15.8.204 ۱۸:۴۶, ۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC))


جعلی درکار نیست اگر جعلی در کار باشد همون منکران این هستند. در پایین منبع کاملا در اختیار شما هستش.--Yoldas ۲۰:۱۰, ۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)


«بلاد أذربيجان الجنوبية» به عربی معنای «سرزمین‌های جنوبی آذربایجان» می‌دهد.

--ماني ۱۸:۴۸, ۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

راستش منهم نفهمیدم بهتر است یک عربی دان نظر بدهد. تاجاییکه من می دانم «سرزمین‌های جنوبی آذربایجان» جنوب الاذربایجان باید باشد نه أذربيجان الجنوبية. --Yoldas ۱۹:۳۹, ۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

اگر بنویسیم بلاد الجنوبية أذربيجان میشه سرزمین های واقع در جنوب آذربایجان که خارج از حریم آن است اما اینجا (بلاد أذربيجان الجنوبية) منظور سرزمین های جنوبی آذربایجان است مانند جنوب شهر که بخشی از همان شهر است اما در داخل حریم شهر ُ اما اگر منظور سرزمین آذربایجان جنوبی بود از لفظ بلد أذربيجان الجنوبية استفاده میشد --جناب ۰۶:۵۷, ۶ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

فکر کنم مثل تهران الجنوبیه باشد که منظور تهران جنوبی هست. جنوب التهران = جنوب تهران؛ التهران الجنوبیه = تهران جنوبی، در ضمن بلاد هست بلد نیست یعنی شهرهای آن ویا سرزمینهای آن. --Yoldas ۰۹:۱۰, ۶ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] قابل توجه کسانی که انگ می زنند

وكذلك يقولون في تبع الآخر وهو أسعد أبو كرب وكان على عهد يستأنف من ملوك الفرس الكيانية إنه ملك الموصل وأذربيجان ولقي الترك فهزمهم وأثخن ثم غزاهم ثانية وثالثة كذلك وإنه بعد ذلك أغزى ثلاثة من بنيه بلاد فارس وإلى بلاد الصغد من بلاد أمم الترك وراء النهر [1] ( المقدمة في فضل علم التاريخ)

‏ وبينهما في الشرق وبين بلاد أذربيجان الجنوبية بلاد الزاب متصلة إلى بحر طبرستان [2] 76 سطر مانده به آخر


‏ وفي آخر هذه القطعة من جهة الشرق بلاد أذربيجان ومنها تبريز والبندقان [3]پارگراف سوم از الخبر عن أحواله وأحوال عمرانه سطر 22 از آخر

اینها رو یک عرب پانترکیست در 600 سال پیش از ظهور پانترکیسم نوشته. ترجمه فارسی هم استفاده نشده که بهانه نیارن که فلان یا بهمان از سایت فارسی یا ترکی هم نیامده که باز بهانه های آنچنانی. امیدوارم که دوستان توهین نکنن که فلان یا بهمان. باورهای غلط تا حالا مانع رشد ما شده اند و با حذف اونها ممکنه که وضعمون بهتر بشه. --Yoldas ۲۰:۰۷, ۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] اختلاف نظر

اختلاف نظرها چرا در صفحه بحث منعکس نمی شوند. بیائید ببینیم اختلاف نظرها کجاست تا به یک نقطه مشترک برسیم. مهرداد ۱۴:۵۳, ۳۱ اوت ۲۰۰۶ (UTC)

اختلاف نظر را مطرح کنید. چرا مطلب را پاک می‌کنید.به‌آفرید ۱۶:۲۰, ۳۱ اوت ۲۰۰۶ (UTC)

بسیار خوب جناب به آفرید، با شما در مورد مطرح کردن اختلاف نظر ها موافقم. در مقاله آمده است که :

اقلیت‌های قومی و مذهبی در جمهوری آذربایجان تحت فشار اندیشه‌های پان ترکسیم که از طرف بخش‌هایی از دولت این جمهوری پشتیبانی می‌‌شوند قرار دارند در این میان فشار زیادی به مثلاً تالشی‌ها وارد می‌شود.

این بخش فوق از مقاله بدون منبع و کاملا بی اساس است. اندیشه‌های پان ترکیسم ؟ چه کسی و کجا از اندیشه‌های بخش‌هایی از دولت این حکومت فعلی جمهوری آذربایجان خبر داده ؟ مطمئنا مشکلات و ایرادات زیادی به حاکمیت آذربایجان می توان گرفت ولی این داستان "فشار زیادی به مثلاً تالشی‌ها" از کجا آمده. این تنها منبع که امروز اضافه شد هم نه تنها از مرجع بی طرفی نیست ؛ بلکه در باره حوادثی است که در سال 1989 آذربایجان شوروی روی داده.!!

مهرداد ۱۷:۰۷, ۳۱ اوت ۲۰۰۶ (UTC)

جناب یولداش {{مدرک}} زده‌اند. اگر تا مدتی کسی مدرک نیاورد. حذفش کنید. لازم نیست مدارک بی‌طرف باشند شما هم مدرک آن‌طرفی بیاورید.وپ:دبط را بخوانید. در مورد تاریخش حق با شماست. به درد نمی‌خورد. اشتباه از من بود.به‌آفرید ۱۷:۱۰, ۳۱ اوت ۲۰۰۶ (UTC)


موافقم. با تشکر مهرداد ۱۷:۱۴, ۳۱ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
اين بخش از گزارشي كه دفتر مطالعات استراتژيك نهاد رياست جمهوري ايران انجام داده است برداشته شده است. منبع اصلي مطالعه سفارت ايران در جمهوري آذربايجان بوده است. البته جمله مربوط به تالشيها به اين صورت در آن گزارش نيست.(Aghapeyman)
لطفاً پیوند به این جمله را بیاورید.به‌آفرید ۱۶:۵۳, ۳ سپتامبر ۲۰۰۶ (UTC)
به آفريد گرامي اين گزارش پيوند اينترنتي ندارد. در كتابخانه هاي رياست جمهوري، وزارت صنايع و سازمانهاي وابسته مانند سازمان گسترش يافت مي شود.در ضمن بخش اقتصادي نيز مال همان گزارش است كه به صورت جامع اين جمهوري را بررسي كرده است. ببنيد دوست گرامي هركسي وضعيت سياسي و روزنامه هاي اين جمهوري را تعقيب كرده باشد در مورد اين مطلب به مثال آفتاب آمد دليل آفتاب مي رسد. اين آقايوني كه اين مطالب را به چالش مي گيرند خودشان بهتر از از هر كس ديگر با درستي آن آشنا هستند. دوست عزيز اينها مشكلشان جاي ديگر است. مي گويند آدم خواب را مي توان بيدار كرد ولي آدمي كه خودش را به خواب زده هرگز نمي توان بيدار كرد!(Aghapeyman)


آقا پیمان عزیز، شما اگر در مورد سیاست تبعیضات قومی دولت فعلی آذربایجان، بر علیه اقوام غیر آذربایجانی دارید لطفا اینجا ذکر کنید ، در غیر اینصورت بایستی این پاراگراف مربوط را تغییر داد. طرق متفاوتی را برای اثبات نظرات در این مورد می توان استفاده نمود. از جمله:

  • ده ها کمیته بین المللی شامل سازمانهای تحت رهبری شورای بین الملل و سازمانهای مستقل همچون عفو بین الملل در مورد سیاستهای مربوط به حقوق بشر گزارشهای مرتبی تهیه می کنند که می توان آنها را به عنوان منابع موثق و بی طرف خواند. این گزارشها را می توان به عنوان مرجع آورد.
  • وجود سیاست های تبعیضی را معمولا با دقّت در قوانین کشور مجری می توان نشان داد.
  • نظرات سازمانهای دولتی و سفارت ها را نیز می توان منعکس کرد.
  • وجود سیاست های تبعیضی باعث ایجاد تنشها و درگیری های سیاسی می شود، می توان گزارش خبر گذاری ها را نقل قول نمود.

دها راه دیگر برای استناد و نوشتن مقاله های بی طرفانه می توان آورد، ولی این اصطلاح "آفتاب ..." شما نه تنها بیجاست برای یک نویسنده دانشنامه بسیار زننده، بر خلاف قوانین ویکیپیدیا و به معنی این است که نظرات شخصی جنابعالی به خودی خود حقانیت دارند ، چون جنابعالی منشا آن نظرات هستید!!؟؟ صفحه بحث برای گفتگو در باره مقاله است و انگ زدن و تهمت زدن کمکی برای بهبود مقاله ها نخواهد کرد. با احترام مهرداد ۱۷:۴۴, ۶ سپتامبر ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] اوجان

اوجان نام اصلی و قدیمی شهر بستان آباد میباشد .همچنان که خیاو نام مشکین شهر- قوشا چای نام میاندواب- سرین بولاغ نام مهاباد- سولدوز نام نقده- کوثر نام کیوی و..... به نظر شما چه کسانی وبا چه هدفی نام شهرهای آذربایجان را تغییر میدهند؟