کونگ فو

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

كونگ‌فو یكی از ورزش‌های رزمی است. کونگ فو در کلمه به معنای : کونگ= انرژی فو = زمان

که کونگ فو به معنای زمان انرژی. یعنی حداکثر بهره وری از انرژی در حداقل زمان.

کونگ فو به معنای زمان انرژی. یعنی حداکثر بهره وری از انرژی در حداقل زمان.


"آن محتشم که با زمانه سازگار است سوار بر ارابه برون می رود و آن کس که با زمانه بستیزد به دندان پاره پاره خواهد شد." (سخن استاد)


کونگ فو نحوه بیان خویشتن از زبان حرکات است.همانطور که یک نقاش احساس و تفکرش را نقش می کند یا یک موسیقی دان احساس درونی خود را می نوازد که البته هردوی اینها نوعی کونگ فو است. همچنین کونگ فو یعنی به بهترین شکل انجام دادن کار. بنابراین شریف ترین هنر ها، هنر جنگ است چون با مرگ و زندگی سر و کار دارد و اشتباه در آن گران تمام می شود. پس مرد جنگی چاره ای ندارد مگر آن که کار خود را به بهترین شکل انجام دهد و خودبخود این فریضه در تمام زندگی گسترش پیدا می کند.

پرسیده اند این هنر باستانی با فنون شگفت انگیزش و سلاح هایی مانند : نیزه، شمشیر، پنجه پرنده، قلاب سر ببر و ... به چه کار زندگی مدرن امروزی می آید؟

باید فهمیده باشید شائولین کونگ فو یک ورزش نیست. به طور مثال وقتی شما در فنون شمشیر سیر می کنید، تمرین می کنید دیگر در 24 ساعت شبانه روز شمشیر را با خود حمل نمی کنید ولی روح شمشیر، اراده و تصمیم با شما می ماند و شما به شخصیت استادی که این فنون را در هزاران سال پیش کار می کرده پی می بریدو حتی بدون آن که بخواهید آن استاد در شما زندگی میکند.مثل کسی که شراب

می نوشدو مست می شود. بعد از مستی کوزه شراب را باخود حمل نمی کندوحس مستی با او می ماند.البته شراب اگر شراب باشد مست می کند.گونگ فو به شما می آموزد که چگونه سوار بر زمان شوید. قوانین جریان تغییرات در ماکروکاسموس و میکروکاسموس ( جهان اصغر و اکبر ) از یک قانون تبعیت می کند و اگر بیاموزد که چگونه انرژی خیر را جذب و انرژی شر و منفی را دفع کند زندگی برایش همانند بهشت می شود. چگونه است که در یک زمان و مکان ثابت زندگی دو نفر یکسان نیست؟ برای یکی بهشت و برای دیگری جهنم است؟


...اما یادگیری کونگ فو نیاز به انگیزه کافی دارد. اگر کسی دلیل واقعی دور و نزدیک کار خود را نداند بی انگیزه و از خود بیگانه خواهد شد و تحت شرایط غیر اجباری از ادامه آن عمل خودداری خواهد کرد. همچنین اگر دلیل را بداند ولی نسبت خود را با آن نداند یا نپذیرد نیز چنان خواهد شد.

هنر عبارت است : از ایجاد هماهنگی مابین مولفه های متضاد یا مباین. شریفترین هنر، هنر رزم است که ضرورت و موقعیت آن را با قدرت و مهارت عجین ساخته اند و چنین است که خود، خود را حفظ، کامل و متعالی می گرداند. چون ماری که خود را بارور می سازد و دم در دهان دارد و چون ققنوس که از آتش پر خود تولید مثل می کند. ( اولی مصداق ضرورت و قدرت و دومی مصداق مهارت و موقعیت است )