بحث:تبعیض

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

تبعيض

" در اين مقاله راجع به تبعيض در مفهوم ]]علوم اجتماعي آن صحبت مي كنيم. براي تفكيك اشياء و مفاهيم مختلف از يكديگر به تمايز، تفاوت، مقايسه يا اختلاف[[ مراجعه كنيد.

كلمه " تبعيض" از واژه لاتين "discriminate" به معناي " تفكيك ميان دو چيز" مشتق شده است. " تبعيض" ]]اجتماعي به معناي قائل شدن تفاوت ميان مردم براساس طبقه اجتماعي يا دسته بندي آنها بدون توجه به ارزش هاي فردي است. از ميان تبعيض هاي اجتماعي مي توان به تبعيض نژادي، تبعيض ديني، تبعيض جنسي، تمایل جنسي، قانون تبعيض عليه افراد ناتوان، محاكمه قومي، تبعيض براساس قد افراد و تبعيض هاي مربوط به سن افراد[[ اشاره كرد. تشخيص مثبت يا منفي بودن انواع تبعيض به عهده خواننده است (و موضوعي كاملاً شخصي است). اگر تمايز ميان افراد براساس ارزش هاي شخصي آنها (مانند توانايي هاي فردي و مهارت ها) شكل بگيرد ديگر با مسأله تبعيض روبرو نيستيم. دولت ها بايد با در نظر گرفتن اين مسائل، ملاك خود را توانايي هاي شخصي افراد قرار دهند و سعي مي كنند از ايجاد تبعيض جلوگيري كنند. نظريه هاي اجتماعي مانند ]]مکتب تساوی طلبی )اگاليتاريانيسم( بر برابري اجتماعي تأكيد دارند. در برخي جوامع، مانند ايالات متحده[[ از حقوق اوليه فرد مي توان به حق وي براي رهايي از تبعيض اجتماعي نام برد كه حتي ممكن است توسط دولت حمايت شود.

[۱].
در مقابل، ماتياس استرم، نويسنده ]]محافظه كار[[ و استاد حقوق عقيده دارد كه رهايي از تبعيض در جوامع انساني يكي از حقوق اساسي انسان است و به عبارت بهتر: پايه همه آزادي هاي اساسي و بنابراين مهمترين ركن آزادي. ]]هانس هرمان هوپ[[، نويسنده معروف در مقاله [۲]

درباره كتابش با نام ]]دموكراسي: خداي شكست خورده[[ مي نويسد كه نظم طبيعي اجتماعي براساس افزايش تبعيض شكل گرفته است.

فهرست مندرجات

[ویرایش] تبعيض و دولت ها

بسياري از ]]دولت ها تلاش مي كنند با استفاده از وضع قوانين مدني و قوانين مرتبط با فرصت هاي برابر تبعيض را از جوامع خود بزدايند. براي مثال، ماده 14 كنوانسيون اروپا در مورد حقوق انسان ها و منع تبعيض اين را حق هر فرد مي داند كه رها و آزاد از هرگونه تبعيض زندگي كند. برخي از دولت ها سياست هايي را اتخاذ كرده اند تا با انجام اعمال مثبت (مخالفان به اين اعمال، تبعيض معكوس[[ مي گويند) تبعيض را از چهره جامعه بزدايند.

به هر حال همه دولت ها مجري نوعي تبعيض اجتماعي هستند. براي نمونه، تبعيض براساس موقعيت ]]شهروندي تقريباً امري قانوني است. شهروندان بيكار ممكن است كمك هاي مالي و رفاهي كه توسط پرداخت كنندگان ماليات تأمين مي شود را دريافت كنند اما افراد غيرشهروند بيكار از اين مزايا محروم هستند. دولت ها مي توانند براساس قدرت و زورشان افراد غيرشهروند را به كشور خود برگردانند و اخراج كنند[[ اما نمي توانند شهروندانشان را از كشورشان اخراج كنند. انواع ديگر تبعيض دولتي هم كه قانوني نيست در عمل در جوامع مختلف ديده مي شود.

انواع تبعيض نژادي در برخي از ]]كشورهاي جهان عبارتست از: آپارتايد در آفريقاي جنوبي، تفكيك نژادي سازمان يافته در ايالات متحده در جنگ هاي داخلي ايالات متحده در طي دهه 1960 ، " مسأله يهودي ها" در آلمان نازي و كمپ هاي بازآموزي در برخي كشورهاي كمونيستي[[.
==تبعيض نژادي == 
}}اصلی  | تبعيض نژادي{{

تبعيض نژادي بين انسان هاي مختلف براساس طبقه نژادي آنها تفاوت قائل مي شود و حتي در برخي از كشورهاي جهان به طور رسمي پياده سازي مي شده است مانند آفريقاي جنوبي در دوران ]]آپارتايد. در ايالات متحده، تهيه پروفايل نژادي[[ اقليت ها كه براساس قانون انجام مي شود نوعي تبعيض نژادي محسوب مي شود. [۳].

در بريتانيا، در تحقيقات در مورد قتل استفان لارنس پليس متهم به تبعيض نژادي سازمان يافته شد.
==تبعيض مذهبي== 

}}اصلی | آزار و اذیت نژادي{{

تبعيض مذهبي (ديني) تفكيك اجتماعي افراد براساس عقايد مذهبي آنها، ]]ايمان[[ و وابستگي هاي ديني است. تبعيض مذهبي براساس تفكيك نژادي شكل نمي گيرد اما گاهي اوقات اين دو نوع تبعيض بسيار به يكديگر مرتبط و نزديك هستند. بسياري از دولت ها در غرب قوانيني را تصويب كرده اند تا از تبعيض ديني جلوگيري كنند اما اين قوانين هميشه اجرا نمي شوند. براي مثال، پس از حملات تروريستي ]]11سپتامبر 2001 در كشور ايالات متحده[[، EEOC بيش از 800 شكايت مبني بر اعمال تبعيض نژادي دريافت كرده كه اكثر آنها مربوط به مسلمانان، اعراب، ساكنان خاور دور و آسياي جنوبي يا شيخ هايي است كه نسبت به ]]آزار و اذيت خود و انفصال از خدمات دولتي[[ شكايت داشته اند. مدارك بيشتر دال بر سخت گيري هايي كه نسبت به مسلمانان پس از حملات 11 سپتامبر انجام مي شود را مي توان در فضاي جامعه آمريكا مشاهده كرد. براي مثال، ]]مؤسسه Level Playing Field و مركز مطالعات و تحقيقات آماري دانشگاه [[Connecticut تحقيقاتي را انجام دادند كه طي آن مشخص شد كه مسلمانان از لحاظ طبقه اجتماعي و شانس حضور در بازار كار آمريكا نسبت به بقيه گروه هاي مذهبي، نژادي و قومي در رده نسبتاً پاييني قرار دارند. ده درصد افراد مصاحبه شونده، حداقل امتياز ممكن را به كارگران و كارمندان مسلمانان دادند (LPFI/CSRA 2003).

از نمونه هاي ديگر تبعيض نژادي مي توان به تبعيض عليه غيرمسلمانان در برخي از كشورهاي مسلمان ]]دين مدار اشاره كرد. يهوديان و مسيحيان نسبت به مسلمانان آزادي عمل كمتري دارند و افراد موحد غيرمسلمان در مواردي اهل ذمه[[ خوانده شده اند. در مقاله اي تحت عنوان تبعيض عليه غيرمسلمانان در عربستان سعودي اين موضوع را به صورت عميق تر بررسي مي كند.

هر يك از كشورهاي ]]ماركسيستي در برهه اي از زمان پديده تبعيض را عليه همه مذاهب اعمال كرده اند. اين مسأله در كره شمالي، چين، ويتنام و بسياري از جمهوري هاي شوروي[[ سابق ادامه دارد. گاهي اوقات تبعيض مذهبي به همراه انواع ديگر تبعيض رخ مي دهد. براي مثال، ]]قانون پر عقاب كه در عنوان شماره 50 از بخش 22 قوانين فدرال ايالات متحده (50 CFR22) ارائه شده قانوني است كه نحوه تصاحب و استفاده از پرهاي عقاب به عنوان اشياء مذهبي را تبيين مي كند. محتواي اين قانون به علت فراهم آوردن حمايت هاي قانوني ناقص كه برمبناي نژاد و قوميت شكل گرفته است در جامعه آمريكايي هاي بومي ايالات متحده مورد بحث فراوان قرار داشته است. از دهه 1500، بومي هاي آمريكا افراد غير بومي آمريكا را به اديان بومي خود و پذيرش شخصيت آنها دعوت مي كردند و به آنها پرهاي عقاب را هديه مي كردند. با اين وجود، امروزه با توجه به تبعيض و نژادپرستي دولتي[[، قانون پر عقاب اعمال چنين رفتارهايي را كه مبتني بر نژادپرستي و قوم گرايي است ممنوع كرده است. بوميان آمريكا و افراد غيربومي دائماً بر سر اعتبار و ارزش قانون پر عقاب جدال داشته اند و برخي معتقدند كه اين قانون كه براساس برتري نژاد و يكپارچگي قبيله شكل گرفته است باعث ايجاد اختلافات نژادی و نژادپرستي مي شود. دانش آموزان مذهبي در برخي مدارس كشورهاي غربي قرباني پديده تبعيض هستند. براي مثال ممكن است مديريت مدرسه اعلام كند كه نام و يا نماد ديني كه يك دانش آموز از آن بهره مند است بقيه دانش آموزان، اولياء و معلمان را آزرده خاطر مي كند و بايد تغيير كند. تحقيقات نشان مي دهد كه افراد بي دين (مانند]] كفار، مشركان و...) در خارج از كشورهاي كمونيستي[[ با تبعيض هاي مذهبي شديدي روبرو مي شوند. [1]

در سال 1988، ]]بوش پدر در طي مبارزات انتخاباتي خود اعلام كرد كه افراد بي دين را نبايد وطن پرست و شهروند[[ دانست.

[2]

==تبعيض سنی == 

}}اصلی | تبعيض سنی{{

]]تبعيض سنی تبعیض علیه یک فرد یا گروه بر اساس سن اوست. اگر چه این نوع از تبعیض معناي عامي دارد اما معمولاً دو نوع تبعيض را شامل مي شود تبعيض عليه جوانان و تبعيض عليه سالخوردگان[[.
در بسياري از كشورها، شركت ها كم و بيش از پذيرش كارمنداني كه سن آنها از حدي بالاتر است اجتناب مي كنند. استدلال آنها اين است كه جوانان افرادي سرزنده و پويا هستند كه مي توانند جلوه اي مثبت را براي شركت ايجاد كنند و يا آنكه طبق قوانين بايد حقوق بيشتري را به كارمندان مسن تر بدهند در حاليكه اين شركت ها عامل تجربه ارزشمند كارمندان مسن تر را ناديده مي گيرند.

برخي از ]]نوجوانان[[ فكر مي كنند كه قرباني تبعيض جنسي هستند و استدلال مي كنند كه افراد مسن تر بايد به آنها بيشتر احترام بگذارند و آنها را شهروند درجه دو محسوب نكنند. آنها از اين وضعيت شاكي هستند و اعتقاد دارند كه ]]طبقه بندي اجتماع براساس سن باعث مي شود كه افرادي كه از بيرون به مجموعه نگاه مي كنند به نادرست مفاهيم مرتبط با گروه را تعميم داده و كليشه اي كنند. براي نمونه اينكه همه نوجوانان به يك اندازه خام و شر هستند و به موسيقي راك يا رپ گوش مي دهند و از انواع مواد مخدر[[ استفاده مي كنند. برخي هم گروه هاي ضد تبعيض سني تشكيل داده اند.

[ویرایش] تبعيض جنسي

}}اصلی | تبعيض جنسي {{

تبعيض جنسي هر عملي است كه فرصت ها، مزيت ها يا حقوقي را براساس جنس افراد در اختيارشان قرار مي دهد يا از آنها سلب مي كند.

]]سازمان ملل[[ اعلام نموده است كه سقف بالاي سرزنان " سقفي شيشه اي" است. و در هيچ جامعه اي حقوق آنها به اندازه حقوق مردها نيست. كلمه " سقف شيشه اي" به اين نكته اشاره دارد كه زنان همواره براي پيشرفت خود با مانعي نامرئي سروكار دارند. كميسيون سقف شيشه اي در ]]ايالات متحده[[ اعلام كرد كه 95 تا 97 درصد مديران ارشد شركت هاي بزرگ كشور مرد هستند.
همچنين افراد ]]متمایل به جنس مخالف[[، چه مرد به زن و چه زن به مرد، معمولاً به علت هويت جنسي خود قرباني تبعيض هستند. آنها در يافتن كار مشكل دارند، در ارتقاء شغلي مشكل دارند و يا اخراج مي شوند. 

در واقع مسأله اختلاف بين دو جنس در جوامع مختلف به عنوان حربه اي براي توجيه اعطاي نقش دوم و پايين به جنس مؤنث به كار گرفته مي شود. اگرچه مرد و زن به جز فيزيك بدني در موارد غيرفيزيكي هم با يكديگر اختلاف دارند اما در مورد جنبه هاي اين تفاوت ها اتفاق نظر خاصي وجود ندارد.

قوانين مربوط به برقراري برابري بين دو جنس در كشورهاي مختلف بسيار متفاوت است. قانون اصلي در بريتانيا در اين زمينه در مصوبه Equal Pay در سال 1970 (كه در آن براي شغل هاي مشابه دستمزد يكساني در نظر گرفته شده است) و همچنين در مصوبه Sex Discrimination در سال 1975 كه تبعيض بين مرد و زن (براساس وضعيت تأهل) در محيط كار را ممنوع مي كند ارائه شد.

[ویرایش] تبعيض تمایل جنسي

}}اصلی | تبعيض تمایل جنسي {{ ]]تبعيض جهت گيري جنسي[[ تبعيض بين افراد، زوج ها و گروه ها براساس جهت گيري جنسي آنهاست. اين نوع از تبعيض بحث برانگيزترين انواع تبعيض است چرا كه عده اي بر اين باورند كه جهت گيري جنسي يك ]]رفتار است و نه يك گروه اقليت ثابت. افرادي كه جهت گيري آنها به سمت جنس موافق است مانند دوجنسي ها، زن گراها و مردگراها قرباني اين نوع از تبعيض هستند. اغلب گروه هاي اجتماعي اقليت هاي جنسي را افرادي بي اخلاق[[ مي دانند و بنابراين تبعيض در برابر آنها را در قانون مي گنجانند. از آنجا كه ميزان پذيرش جهت گيري جنسي از يك جامعه به جامعه ديگر تفاوت مي كند، ميزان تبعيضي كه جوامع در اين موارد قائل مي شوند هم متفاوت است. معمولاً تغييرات اجتماعي برخي از گروه هاي جامعه را در معرض خطر قرار مي دهد و باعث مي شود تبعيض مبتني بر تمايلات جنسي همراه با سرافكندگي و خشم همراه باشد. به طور خاص تغيير نقش هاي اجتماعي و افزايش سطح توان زن در جامعه باعث شده كه نقش آفرينان جامعه مردسالاري سنتي احساس خطر كنند. به طور مشابه، اقليت هاي جنسي مي توانند خطري براي نقش هاي جنسي در جوامعي باشند كه از جنس مرد به عنوان اهرم قدرت ساختار اجتماعي سنتي خود بهره مند هستند. در طي قرن اخير، به علت پذيرش بيشتر اقليت هاي جنسي در اغلب كشورهاي پيشرفته جهان، تبعيض عليه تمايلات جنسي به عنوان امري ناعادلانه تلقي شده است و در كشورهاي بيشتري از جهان اين پديده، پديده ي غيرقانوني اعلام شده است. جمهوري ]]آفريقاي جنوبي اولين كشوري بود كه تبعيض عليه تمايلات جنسي را در قانون اساسي خود ممنوع اعلام كرد. در ايالات متحده[[، 17 ايالت تبعيض عليه تمايلات جنسي را ممنوع دانسته اند و بيشتر تأكيدشان بر آزادي در محل كار، اماكن اقامتي و منازل است. در اغلب اين ايالت ها، مؤسسات مذهبي از اين مباحث ضد تبعيض معاف شده اند و در چند ايالتي هم صنايع كوچك از اين معافيت بهره مند گرديده اند.

در طول تاريخ، رهبران ]]مذهبي[[ ]]محافظه كار[[ در صف مقدم مبارزه با قوانين ضد تبعيض عليه تمايلات جنسي بوده اند. با اين وجود، رهبران مذهبي اصلاح طلب در كنار فعالان حقوق انسان ها و حقوق مردان قرار گرفته اند تا قوانين تبعيض آميز را اصلاح نمايند. برخي هم تبعيض براساس تمايلات جنسي را بخشي از عقايد مذهبي شان مي دانند و ادعا مي كنند كه چنين تلاش هايي نوعي تبعيض ديني محسوب مي شود.
==تبعيض زباني== 

}}اصلی | تبعيض تمایل جنسي {{ گاهي اوقات نحوه رفتار با افراد براساس ]]زبان آنها صورت مي گيرد چرا كه زبان آنها با گروه يا طبقه خاصي از جامعه مرتبط است. معمولاً زبان برتر براساس ويژگي هاي گروه هاي قومي[[ جامعه تعيين مي شود.

== تبعيض براساس ظاهر افراد== 

}}اصلی | لوكيسم {{ الگو:Unreferencedsect تبعيض اجتماعي براساس شكل ظاهري افراد را لوكيسم (Lookism) مي نامند. لوكيسم به مفهوم زيبا و كليشه هاي فرهنگي كه وابسته به شكل ظاهري و نقش هاي مبتني بر جنسيت هستند اشاره مي كند. " لوكيسم" در ]]انتخاب ژنتيكي (به ويژه انتخاب جنسيت فرد) نقش دارد و بسياري از محققان بر اين باورند كه زيبايي[[ و فيزيك طبيعي بدن شاخص هاي سلامت فيزيكي و ژنتيكي فرد هستند.

پس از حادثه 11سپتامبر 2001، لوكيسم به يكي از انواع تبعيض رايج در آمريكا تبديل شد. وقتي مردم افرادي را با چهره نزديك به " مردم خاورميانه" مي بينند نگران امنيت فردي خود مي شوند. بسياري از اين پيش داوري ها به علت تشابه فيزيك بدني اين افراد با افرادي است كه در خاورميانه زندگي مي كنند. برخي از خصوصيات اين افراد عبارتست از: پوست تيره و سوخته، موهاي تقريباً سياه، چشماني تيره و احتمالاً وجود ريش در مردان. زن ها هم همين خصوصيات را دارند و اغلب با روسري ديده مي شوند. بسياري از تصورات مردم آمريكا در مورد افراد متعلق به خاورميانه كه در كشور آمريكا زندگي مي كنند تصوراتي تروريستي است. با اين وجود، علت اصلي مهاجرت مردم خاورميانه به آمريكا فرار از دادگاه يا پيشرفت علمي و شخصي است. پس از حادثه 11 سپتامبر حدود 1000 مرد به علت نژاد خاورميانه اي شان و " ارتباط با گروه هاي تروريستي" زنداني شده اند. ثابت شد كه بسياري از اين مردها هيچ ارتباطي با گروه هاي تروريستي ندارند و بنابراين آزاد شدند. بسياري از مردم به علت شكل ظاهري شان قرباني تبعيض مي شوند و اين امر تنها به مردم خاورميانه محدود نمي شود.

كنجي يوشينو در كتاب "Covering" مشكلاتي كه مردم به علت نارضايتي از شكل ظاهري، نام يا تمايلات جنسي خود به آن ها دچار مي شوند مورد بررسي قرار داده است. مردم نام و نام خانوادگي شان را تغيير مي دهند تا مليتشان را مخفي كنند و اشتباهات همنوعانشان به آنها اطلاق نشود. براي مثال يوشينو به مارتين شين اشاره مي كند كه نام واقعي اش رومن استوز است. وي كه از اين كارش شرمسار شده بود از دو پسرش خواست تا از نام خانوادگي واقعي شان استفاده كنند. در طول تاريخ، عده زيادي از مردم شخصيت واقعي شان را مخفي نموده اند تا در برابر مردم احساس شرمساري نكنند. بسياي از مردم آمريكا براساس فرهنگ حاكم بر رسانه هاي اين كشور و طبقه بندي مسائل به صورت قابل قبول و غيرقابل قبول سريع قضاوت مي كنند.

==تبعيض براساس مواد مخدر ==

براساس يك استدلال قانوني، رفتارهاي متفاوت با كساني كه مواد مخدر غيرقانوني مصرف مي كنند و كساني كه مواد مخدر قانوني مصرف مي كنند ]]حق انسان ها براي رهايي از تبعيض را پايمال مي كند. براي آشنايي بيشتر با اين موضوع به بخش مستدلات له و عليه ممنوعيت مواد مخدر مراجعه كنيد. در مجلس عوام انگلستان، عالي ترين دادگاه بريتانيا، فرجام خواهي كيسي ويليام هارديسون در حال بررسي است كه بي ارتباط با اين استدلال قانوني نيست. هارديسون به علت توليد مواد مخدر اتنوژنيك[[ به بيست سال حبس محكوم شده است.

==تبعيض معكوس ==

}}اصلی | تبعيض معكوس {{ اصطلاح " تبعيض معكوس" به آن دسته از سياست ها يا اعمال تبعيض آميز اشاره مي كند كه گروهي كه در طول تاريخ از لحاظ اجتماعي و سياسي مغلوب بوده است (مانند زنان و اقليت ها) را از حقوق گروهي كه از لحاظ اجتماعي و سياسي غالب بوده است (مانند مردها و نژادهاي اكثريت) بهره مند مي سازد.

==مراجع ==

برای آشنایی با نحوه افزودن مطلب به ویکی پدیا به آدرس http://en.wikipedia.org/wiki/Wikipedia:Footnotes مراجعه کنيد.


[ویرایش] کتاب شناسی

  • Level Playing Field Institute and Center for Survey Research and Analysis at the University of Connecticut (2003) [3] The HOW-FAIR study 2003: How opportunities in the workplace and fairness affect intergroup relations. Level Playing Field Institute, San Francisco.
  • Stokes, DaShanne. (In Press) Legalized Segregation and the Denial of Religious Freedom
  • Associated Press, Residents fight to use eagle feathers (2004)
  • Electronic Code of Federal Regulations (e-CFR), Title 50: Wildlife and Fisheries PART 22 — EAGLE PERMITS
  • Saenz v. Dept. of the Interior (2001)
  • U.S. v. Hardman (2002)
  • Whiting, Lezlee E. Feather confiscation has family fuming (2004)


==همچنين رجوع كنيد به:==  

]]*آپارتايد[[ ]]*مقياس آلپورت[[ ]]*كلاسيسم[[، ]]*قانون پر عقاب[[ ]]* جنبش هاي تمام انگليسي[[ ]]*ترس از خود[[ ]]*تبعيض سازمان يافته[[ ]]*صلاحيت ميان فرهنگي[[ ]]*فهرست مصوبات ضد تبعيض[[ ]]*لوكيسم[[ ]]* تبعيض نژادي[[ ]]*تبعيض معكوس[[ ]]*جنسيت گرايي[[ ]]*شهروند درجه دو[[ ]]*مسائل اجتماعي[[ ]]*نژادپرستي دولتي[[

==لينك هاي خارجي== 

}}رسته: مقالات تلفیقی | تبعیض {{ }}رسته: تبعیض * | {{ en:Discrimination