بحث کاربر:Jiva1976

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

[ویرایش] نقل قول از گورو دِو

نقل قول از گورو دِو


سوامی براهماناندا ساراسواتی



Swami Brahmananda Saraswati Ji متولد 21.12.1870 Shankaracharya Of Jyotirmath[1941 – 1953]



طلوع آغاز می شودکه تاریکی را از میان بر دارد، اجازه می دهد تا ما از نور خورشید بهره مند شویم(که همان درخشش خود می باشد). تعالیم معنوی ، جهل و نادانی را از بین میبرد و بنابراین تاریکی نیز از بین میرود اماّ این نمی تواند نوری را در درون ایجاد کند زیرا درون همانا نور است.

قلب ، راهی یافتن Paramatma (خداوند) و استقرار در او گردیده است. و برای استقراری دائم. فرض کنید شما مجسمه ای از نمک را جهت اندازه گیری به اقیانوس می فرستید. ویا اینکه به این مجسمه می گوئید برو اندازه بگیر! که،" عمق اقیانوس چقدر است؟" ، " عمق چیست؟"

مجسمه براحتی می رود ولی بهمان سهولت نمی تواند برگردد.

سختی در راه رفت نیست ولی در برگشت چرا. زیرا با رفتنش به اقیانوس ، او حل میشود. با وصول به تجربۀ عمق(خداوندParamatma) ، چه کسی حاضر به برگشت است؟ اگر خداوند را نتوان دید، پس سخن گفتن و گوش فرا دادن به او چطور ممکن خواهد بود؟

آنکس که می آید، باید برود. هیچکس نمی تواند اینجا بماند. هر لحظه از زمان بار سفرتان را می بندد. کسی نمیداندکه مرگ چه زمانی فرا خواهد خواند. مرگ همانند حکم بازداشت است. شخص نمی تواند بر علیه آن درخواستی نماید. او باید خیلی سریع از همه چیز دست بکشد و رهسپار شود. هرچه و هر جا که هستیم، باید ترک کنیم و برویم. بنابراین، اگر شما از قبل آماده باشید،دشواری زیادی در هنگام رهائی وجود نخواهد داشت. انسانی که همیشه آماده رهسپار شدن میباشد هرگز قادر به انجام دادن گناه نیست. فساد و تباهی در انسان فقط با فراموش کردن دنیای دیگر بوجود می آید. اگر شخص هر لحظه به یاد داشته باشد که روزی همه ما مجبور به ترک این دنیا هستیم، آنوقت هرگز قادر به آوردن ناراستی و رفتار ناشایست به زندگی خود نخواهد بود. به این فکر کنید که وقتی پدر ، پدربزرگ و پدر پدربزرگ خود ما از این دنیا رفته اند، چطور ما توانائی این را خواهیم داشت که بمانیم؟ از اینرو که رفتن حتمی است، از ابتدا خود را آماده کنید چندان که سفری راحت داشته باشید. در غیر اینصورت با سختی روبرو خواهید شد. آگاه باشید که به راه نادرست نروید زیرا درهنگام ترک پشیمان خواهید شد. اگر هوشیار نباشید، نمی توانید از خطا و انحراف دور بمانید. این طبیعت رودخانه samsara (دنیا پرستی) است. و همیشه سعی در به پایین کشیدن شما دارد. درگیری با حواس، شخص را تقسیم می کند. با مشغولیت شخص از طریق vasana (حواس ) ، قابلیت برای تمیز بسیار مُشگل خواهد بود. بنابراین آگاهی یک اصل ضروری است . هر آنچه که شخص در طول زندگی انجام داده است، خوب یا بد، درهنگام مرگ به یاد آورده خواهد شد. در لحظه مرگ به خاطر آوردن وحشت نتیجه اعمال اشتباه شخص است، روح اظهار پشیمانی می کند و از این رو بسیار غمگین میشود. بنابراین فرد باید پیوسته آگاه باشد بطوریکه گُناهی مرتکب نگردد، و به اینصورت شخص در لحظۀ مرگ نیز پشیمان نخواهد بود. پرستش خداوند بسیار سودمند است. هر مقدار زمانی که در این راه صرف شود با چندین برابر سود به شما برگشت می شود. این طریق مانند یک نوع تجارت است، که در آن ذرّه ای از شک و تردید برای ضرر وجود ندارد. عبادت خداوند همیشه سودمند است. ولی واقعیت این است که، شخص برای انجام این تجارت پر سود باید به اندازه کافی خوشبخت باشد. امّا مایه تأسف است که انسان خودش را درگیر تجارتی میکند که ضرر در آن اجتناب ناپذیر است. این حیرت آور است که مردم تقلاء و کوشش زیادی می کنند، شب و روز را بهم میرسانند تا ثروت و مادیات برای آسایش و آسودگی فراهم کنند. ولی کوششی جهت سوق دادن فعالیتهایشان برای نائل شدن به خداوند نمی کنند ، و طبیعی ترین عملی است که به راحتی می تواند انجام شود. <چه عدم آگاهی!> تحیّر انگیزتر اینست که مردم توجهشان را به سوی خداوند معطوف نمی کنند که منبع مسرّت و آرامش است . افراد سخت در کشمکش بدست آوردن چیزهای بی ارزش زندگی روزمرّه هستند، هر روز که می آید و میرود.

«گفته شده : یک چیز را بدست بیاورید تا همه چیز بدست آید. تلاش کنید که همه چیز را بدست بیاورید و آنگاه هیچ چیز نخواهید داشت.» با وصول به خداوند ، همه چیز خود به خود به سوی شما می آید. اگر خداوند را ترک کنید و سعی در بدست آوردن همه چیز نمائید ، هرگز چیزی را نخواهید داشت. هرآنچه که بدست آید، بسیار اندک در نظرتان جلوه میکند و شما احساس شادی نخواهید کرد. اگر شما سایه را می خواهید ، چیز واقعی را بگیرید وسایه بخودی خود در دسترس شما خواهد بود. ترک کردن واقعیت،( اگردرپی بدست آوردن سایه هستید)، هر چه که سریعتر می دوید سایه از شما دورتر میشود. به این علّت است که دویدن در پی سایۀ ثروت و شهرت ، جهل است. با واقعیت(خداوند)باشید و همه این چیزها بی هیچ تلاش تحت امر شما خواهند بود. به یاد داشته باشید، ذکر خداوند همیشه بسیار سودمند است. هر مقدار زمانی که در این راه صرف شود با چندین برابر سود و فایده به شما برگشت می شود.

ساختن زندگی پُر درگیری و مشغله(مادی) اتلاف وقت است، بنابراین تا زمانی که زنده هستید سعی نمائید با آرامش زندگی کنید. حتّی امپراطورهائی نظیر Chakravati Dasaratha نتوانستند به تمام آرزوهای خود برسند. به این علّت، اشتباه بزرگی است که شخص به دنبال برآورده نمودن خواست ها و تمایلات خود در رنج و محنت شب و روز را بگذراند. فرد نباید فراموش کند که روز غزیمتش از این دنیا حتمی است! تحت هر برنامه و شرایطی و همچنین در حال انجام هر کاری که باشیم، باید آنرا همانطور که هست رها کنیم و برویم. سفر هر کس به تنهائی خواهد بود. پس نگران از دست دادن آن چیزهائی که در موردشان حق انتخاب نداریم نباشید. بنابراین تا زمانی که شخص باید زندگی کند، با صلح و آرامش زیست نماید. و موضوع واضح این است که کارها در اینجا هرگز تمامی ندارند. پس کارهای بیش از حد برای خود درست نکنید. انجام کار به این صورت بیهوده است. با آسودگی خاطر این زندگی را پیش برانید، وظیفه تان را انجام دهید و همیشه خدا را به یاد داشته باشید.

خالقVishvambhara میباشد. او وظیفه حمایت و محافظت از ما را به دوش میکشد. و بنا براین او همه کارها را مرتب میکند. بدون اعتقاد به حمایت او، اگر شما تنها به هوش و خردتان ، حیله و نیرنگ متکی باشید زندگی را به اغتشاش سوق خواهید داد و مسیر آینده نیز در تاریکی قرار خواهد گرفت. پس زندگی تان را در مسیری هدایت کنیدکه بتوان با اعتماد و آسودگی زیست نمود و راهی را برای آینده بسازید که هرچه روشن تر باشد.

شخص میتواند یک mahatma بشود حتّی اگر در خانه بسر برد. شخص میتواند یک mahatma شود در هر جائی که زندگی کند. هیچکس صرفاً با پوشیدن لباس مخصوص (ochre) و بکار بردن علامت روی پیشانی، mahatmaماهاتما نشده است. لباس و دیگر ظواهر، شخص را بسوی خوشبختی نمی برد، در حقیقت این ایمان و اعتقاد است که شما را سوق می دهد. کیفیت یک mahatma از ذهن او سرچشمه می گیرد. بنابراین در هر جا که هستید باشید، ولی جهت ذهنتان را تغییر دهید. کمتر در مورد samsara (دایرة تولّد و مرگی که با دنیا پرستی بقاء می یابد) و بیشتر در مورد خداوند(Paramatma) فکر کنید. امروزه مردم زمان بسیاری را صرف چیزهای بی ارزش می کنند. شخص باید خداوند را در الویت هر چیزی در نظر داشته باشد. ولی در عوض مردم به موضوعات دنیوی می گرایند. و علّت ناتوانی در تجربه آرامش و شادی همانا نتیجه این گرایش است. اگر تنفّسی را که باعث حیات شماست وقف امور دنیوی و ارضاء نمودن حواس بنمایید، شُشهای شما همانند یک دَم دهنده که آهنگر از آن در بر افروختن آتش استفاده میکند عمل می نماید. از اینرو این انرژی زندگی بخشتان (تنفّس)را در راه خُداوند صرف کنید. ابتدا ایمان بیاورید. در حال حاضر شما به اندازۀ کافی به پول ایمان دارید و به همین علت است که قادر به فکر آن هستید. وقتی به خداوند نیز اعتقاد داشته باشید شروع به اندیشیدن در مورد او خواهید کرد. باید این را درک کنید که پول و همه موضوعات مربوط به samsara (دایره تولّد و مرگ) در این دنیا باقی خواهد ماند ، در صورتیکه سفر آینده شما به تنهائی انجام میشود. برای سفر آینده تان از همین لحظه آماده باشید. اعتقاد و ایمان خود را به اهداف والاتری ارتقاء دهید، و عشق خود را برای خداوند که سعادت ابدی و جاودان میباشد افزایش دهید. توجّهتان نسبت به چیزهای دنیا سطحی و زودگذر باشد چرا که آنها برای همیشه در اینجا باقی خواهند ماند و ایمان اصلی خود را برای وصول به هدفی غائی بکار ببرید که با شما خواهد ماند. یکبار که کشف کنید بدست آوردن و انباشتن پول در حقیقت سرابی بیش نیست، وسوسۀ اش در شما از بین خواهد رفت و حسّ طمع دیگر وجود نخواهد داشت. تمام موضوعات و متعلقات samsara فانی و زودگذر است. بنابراین می توانید وظایف روزمرّه دنیوی خود را بر طبق انتظارات اجتماع بانجام برسانید ولی جائی برای محفوظ نمودن این چیزها در ذهن باقی نگذارید. ذهنتان را برای خداوند فنا ناپذیر خالی نگه دارید ، آنکه ذاتش سرشار از خوشی و سعادت ابدی است. همیشه او را مد نظر قرار دهید و هرگز از حّد خود در بجا آوردن آداب سخن و نزاکت در برابر او تجاوز نکنید – این چیزی است که معنی آن mahatma میباشد.

««مُرید خداوند هرگز نمی تواند افسرده و محزون باشد»»

ما ، زمانی که در جنگل بسر میبریم قدرت مطلق ذات خداوند را تجربه می کنیم. آنجا در عمق جنگلها ، جائی که امکاناتی برای زندگی(روزمرّه) به راحتی در دسترس نیست، تمام احتیاجات مُرید بوسیلۀ خداوند مهیا میگردد. چطورممکن است که یک شاهزاده در قلمرو خودش احساس نیاز کند و مهیا نشود؟ مُریدِ خداوند قادر مطلق، هر جائی که باشد، یک شاهزاده است و درخوشی زندگی خواهد کرد. چطور خداوند توانا می تواند رنج بردن مُرید خود را تحمّل کند؟ در ایمان و اعتقاد شخصی تان، تنها ایثار و اعتماد به او را سر منشاء قرار دهید و نه چیز دیگر، که در اینصورت توجه خداوند به شما حتمی است. از آن به بعد خداوند خود مراقب سلامتی جانسپارش خواهد بود. و نیازی به درخواست سلامتی و خوشی برای شخص نیست. وقتی فرزندی بیمار میشود، از پدر درخواست معالجه مینماید و پدر انجام میدهد. درست است؟ چرا که پدر تحمّل دیدن رنج فرزندش را ندارد. حتّی بدون درخواست هم، پدر آنچه را که در توان دارد برای معالجه اش فرزندش انجام میدهد. بنابراین آنان که به راه او(خداوند) میروند و بخاطر عشق به او سختی می کشند، بدون حتّی یک درخواست ، خداوند احتیاجشان را برآورده می سازد. این یک واقعیت تجربه شده است که پارسای خداوند هرگز نمی تواند غمگین و افسرده باشد.

اوم ،ستایش و احترام من به گورو سعادتمند ، که امکان درک خداوندی را که تمام عالم بیکران و هستی جاندار و بی جان از او بسط می یابد را فراهم نمود.

خالق و نگهدارندۀ عالم Brahman (برهمن) می باشد. ( Brahman) آن توانائی را به موجودات زنده(Jiva) میدهد تا به تکلیفشان عمل کنند. برهمن هیچ عملی را انجام نمیدهد ولی تمام موجودات زنده آزاد هستند که اعمال دلخواهشان را هرآنچه و در هر زمانی که باشد انجام دهند ،گرچه این آزادی عمل بدون بازگشت نتیجه(karma) آن نخواهد بود و از بند عمل هم رها نیستند . در حقیقت اعمال بر دو ِقسم هستند، 1. Vihit Karma (اعمال خوب) 2. Avihit Karma (اعمال بد) و همچنین هر عملی خود به زیر مجموعه های گوناگونی تقسیم میشود. الف) Nitya Karma (وظایف روزمرهّ) ب) Naimetrya Karma (وظایف خاص مقطعی) ج) Prayachita Karma (جُبران کردن) د) Kamayi Karma (آیین پرستش) تمام موارد فوق در متون قدیمی ما ذکر شده است. برای انجام sandhyo pasana وظیفه روزانه به این صورت است که هر چه سریعتر با بیرون آمدن از رختخواب به عبادت برای سرزمین(Prithvi Mata)، مادر(Mata Ji)،پدر(Pita Ji) و استاد معنویتان(Guru Ji) بپردازید. با برکت و دعای مادر، موفقیت و کامیابی در زندگی شما بوجود می آید. با دعای خیر پدر، پیشرفت در زندگی خواهید داشت. با موهبت استاد معنوی ، زندگی معنوی بیدار میشود.

مراقبت و راهنمائی گوروی معنوی بزرگ به مُریدان صادقش نیز با توجّه کردن و زیر نظر داشتن سلوک آنها صورت می گیرد. با برکت و خیر گورو زندگی شاگرد هدفمند میشود و پیشرفت معنوی سریعتر حاصل می گردد. مُرید نباید از رفتارگورو تقلیدکند بلکه تکلیف او پیروی از دستورات و آموزشهای داده شده از طرف گورو می باشد. از نعمت گورو، زندگی شاگرد در دنیا منوّر می گردد. بنابراین هر مُریدی باید به ستایش گوروی خود بپردازد. قدری فاصله و جدائی میان مادر، پدر و گورو وجود دارد ولی هیچ جُدائی و فاصله ای با خُداوند(Paramatma) وجود ندارد. از اینرو هر لحظه بالاترین مرتبه توانائی میباشد که باید توسط هرکس فهمیده و درک شود. گوروی بزرگ خودش را از جسمش جُدا نگه می دارد. اگر کسی گفت که شما برادر،پدر،مادر من هستید آنگاه این هم یک راه جُدائی است. ولی(Paramatma)خُداوند هرگز از Atman (روح فردی)جدا نمیشود، مراقبت از ذهن و حواس و تعمّق عمیق(تی ام)،( Yoga)ریاضت واقعی است. زمانی که ذهن کاملا" تمرکز یافت ، با برهمن(Brahman) یکی خواهد شد. (از خداوند جدا بودن) Viyoga ؛ ریشۀ اصلی تمام رنجها و درگیریهاست و با خدا بودن بالاترین مرتبه خوشی و سعادت. و این سعادت با تمرین یوگا(Sadhana)درک میشود. فنّ یوگا همانا شناخت خویش است و راهنما گورو .


تولّد درجسم انسانی مورد کمیابی است – بنابراین باید حدّاکثر استفاده را از آن کرد. هشتصدو چهل هزار نوع زندگی وجود دارد که یک روح می تواند در آن ظهور کند. و بعد از آن است که می توان کالبد انسان داشت. پس این وقت را از دست ندهید. هر ثانیه در زندگی انسان بسیار گرانبهاست. اگر به آن بهاء ندهید، چیز باارزشی در زمان رفتن نخواهید داشت و پشیمان میشوید. به این علّت که انسان هستید، خُداوند به شما قدرت تصمیم گیری و تفکّر در مورد خوب و بد را داده است.بنابراین می توانید بهترین نوع از عمل را انجام دهید. شما هیچگاه نباید در مورد خودتان بعنوان مخلوقی ضعیف یا فرو افتاده فکر کنید. هرآنچه که تا بحال اتّفاق افتاده شاید به علّت عدم آگاهی شما بوده، ولی حالا مراقب باشید. بعد از ظهور در کالبُد انسانی، اگر به سوی خداوند نروید، شما الماس را به قیمت اسفناج فروخته اید.

درهنگام متولّد شدن درد و رنج هست، بسیار بیشتر از آن نیز در هنگام مرگ میباشد. در Shastras (متون مقدّس)گفته شده وقتی شما می میرید، رنج وعذاب آن می تواند بیشتر از نیش زدن هزار عَقرب باشد. اگر یک عقرب نیش بزند درد آن زجر آور است. حال اگر هزاران عقرب نیش بزنند، عذاب در زمان مردن را حدس بزنید. این درد و رنج در زمان تولّد و مرگ به آن دورة از زندگی اضافه خواهد شد که بدون پایان سپری شده باشد. بدون Ishwar (خُداوند) رهائی از این درد غیر ممکن است. دنیوی و مادّی بودن اشتباهی است که شما را در چرخة تنرّل کردن و پایین آمدن قرار میدهد. شما باید برخلاف آرزوهای نادرست و ناپاک باشید و بعد از آن هم فقط یک خواسته قوی با ثبات نیّت برای رسیدن به خدا داشته باشید. تا زمانی که این خواسته(رسیدن به خداوند)قوی تر ازهر میل دیگری نشود ، پیشرفتی حاصل نخواهد شد.

بیشترین شهود حاکی از آن است که آنچه(درطول زندگی شخص) بصورت عادت همیشگی در موردش تفکّر زیادی می شده ، به هنگام مرگ با آن محشور می گردد. اگر کسی که از خواندن Veda (ادبیات کُهن هند)مجنون شده باشد ، در همان شیدایی هم سرودهای Veda را تکرار خواهد نمود. در زمان مرگ ادراکی باقی نمی ماند. در آن هنگام بیشترین احتمال دراین است که ذهن آنچه در زندگی به آن عادت داشته بیاد بیاورد و فرا خواند. اگر (عادتی) برای مدت طولانی زیست شده باشد ولی در لحظه پایان گسسته شود ، قابل بازیافت نخواهد بود. بنابراین گفته شده «همه چیزخوب خواهد بود اگر پایانِ آن خوش باشد» زمان پایانی شخص نباید تباه شود. همین حالا کاری را انجام دهید که برای این امر بارزآماده شوید.

کارهای خوب را بدون تأمل انجام دهید

موجود زنده(Jiva) ، (دایرة تولّد و مرگ)samsara را برای تولّدهای بسیار بسیاری تجربه کرده است. و به این دلیل طبیعی است اگرتمایلاتش به دنیا گرایش پیدا میکند. برای متمایل شدن بسوی خداوند و دور شدن از samsara(زندگی دنیوی) سعی و کوشش باید داشت. در حقیقت ، هدف زندگی بازداشتن ذهن از درگیری با دنیا است. اگر شخص به انجام تمرینات معنوی (ذکر شده در Bhagavan)بپردازد و فکر و سُخنش در مورد خدا باشد، ذهن شروع به استقرار یافتن در او میکند، و بعد از مدتی، ازSamsara(دور تولّد و مرگ) خودش را خارج خواهد کرد.

در امور روزمزّه مان، ما باید فنّ سریع پیوستن به انجام امور نیک و خُدائی را اتخاذ کنیم. از طرف دیگر افکار نادرست نیز حضور دارند که باید حضور آنها را با گفتن عبارت، "فردا انجامش میدهم" و یا روزهای بعدی، به تعویق بیاندازیم. به این صورت انجام اعمال ناصحیح مستمراً به تعویق می اُفتد.

بصورت یک انسان متولّد شدن بسیار نیک تر است تا بصورت یک(deva) الهه تولد یافتن. مطرح شدن تجلّی بصورت یک deva(الهه) در مقایسه با تجلّی در سایر اشکال خلقت. تولد در غالب یک الهه توسط آنانی بوجود می آید که قصدشان لذّت بردن از لذّات در قلمرو خداوند است و اعمال مشخص و کارمای مشخص دارند. ذهن devatas بعلّت وفور نعمت و لذّت ها در قلمرو بهشتی همواره سرگردان است، و از این رو آنها قادر بانجام اعمالی که مُرکب از نیل به اهداف نهائی زندگی انسانی و تکامل اوست نمی باشد(purushartha).به همین دلیل، خلق شدن بشکل انسانی برتر است، و برای اینکه در اینجا(این دُنیا) میتوان با انجام purushartha در حدّ ممکن ، شخص سرانجام به وصول خُداوند رسد و با او یکی گردد. هستی انسان همانند یک تکّه طلای خالص است، و درحالیکه خدایان مانند قطعاتی ریز از جواهر هستند. کامل شدن مانند جواهر ، پیشرفت تکاملی دیگری را در برنخواهد داشت چرا که تمام عیار است. از سوی دیگر، طلای ناب(هستی انسانی) که هنوز تحت صیقل جواهر ساز(خداوند) قرار نگرفته ، دارای استعداد بالقوّۀ نامحدود است و از این جهت گفته شدکه با تولّد در کالبد انسانی بالاترین عمل را می توان انجام داد. با دست یافتن به این تولّد، شخص نباید باسهل انگاری عمل نماید، بلکه با وظیفه شناسی بانجام بهترین عملpurushartha (اعمالی که مرکب از نیل به اهداف نهائی زندگی انسانی و تکامل اوست) بپردازد. کامل کردن dharma یک شخص در حالی که ایمانش را به خداوند حفظ میکند، بزرگترین purushartha میباشد. کوشش نمائید در مدت عمر خود با خداوند یکی شوید. ایمان استوار به متون مقدّس Vedas و Shastras داشته باشید و از مصاحبت و همنشینی با افراد مقدّس و خردمند پرهیز نکنید. به این صورت فقط هدف خلقتتان متکامل میشود.

با تسلیم شدن به خُداوند شخص در هرکجا که باشد هرگز نمیتواند اندوهگین بماند. این حالت تجربۀ ما است.

(موجود زنده) Jivaبا تولدهای متعدد برای انجام وظیفه اش می رود. این تمایل برای نائل شدن به خواسته اش از زمانهای بسیار قدیم وجود داشته است. از این رو، اگر وظیفه با کم کاری ذهن شروع شود، نتیجۀ آن بمانند حرکت واگن قطاریست که راه طولانی را بیهوده بر روی ریل راه آهن بپیماید و فقط با کشش و فشار موتور به جلو برود.

لازم است که وظیفه ذهن به دوشاخۀ اصلی و فرعی تفکیک گردد. تفکّر در مورد خُداوند(Paramatma) بعنوان اصل و مُختصر مسئولیت در فعالیت های دنیوی و مادّی(vyavahara) بعنوان فرع.

در خصوص مسائل دُنیوی، جسم و دارائی تان اصل و ذهنتان بعنوان فرع بکار برده شود.

وقتی ذهن تماماً (بصورت اصلی)مجذوب فکر خُداوند باشد،رحمت او را درخواهیدیافت. خُداوند قادر مطلق است(sarva shaktiman). حتّی مقدار جُزئی از رحمت او بر Jiva (موجود رنده) ،توانائی غنا بخشیدن به سراسر وجودش را دارد .

پروردگار در متون ودائی فرموده است : هرکس که دراندیشه اش از خود گذشتگی محض در راه من است ، ادارۀ امور دنیویش را بعهده خواهم گرفت.

اندوختن ثروت(artha) ؛ امّا نه به راهی که بر خلاف غایت نیکی(Paramartha)باشد. آنچه Paramartha را به تأخیر بیاندازد و انباشتن گناه نتیجه اش باشد، ثروت نیست(artha)بلکه نفی آن است(anartha). "هر چیزی بهائی دارد" . برای پیشبُرد فعالیت های مادّی در مدت عمر کوتاه ، جسم مادی و دارائی و ثروتتان را بخدمت بگیرید. ذهن آن چیزیست که تا ابد با شما خواهد ماند. حتّی در آن دُنیا نیز با شماست. بنابراین ، آنرا با چیزی جاودان مرتبط نمایید. خُداوند ، هستی لایزال در بی جان و جاندار، تنها موجود فناناپذیری است که در بالاترین مرتبه قرار دارد. ذهنتان را به او وصل کنید.

*

اگر خوشبختی ذهن در داشتن دارائی ، همسر و فرزند است ، پس چرا باز سرگردان است؟ به این علّت که به هیچ چیز نمی تواند دلبسته شود. از اینرو واضح است که هیچ چیز در این دنیای خاکی نمی تواند ذهن را ارضاء کند. او در پی بدست آوردن چیزهائی که آرزوی آنرا دارد و برایش خوبست می رود، ولی بعد از مدّتی آنها را رها می کند.

در این دنیا کسی هیچکس ذهن شما را نمی خواهد و ذهن همچنین با چیزهائی دنیوی احساس رضایت ندارد.

ذهن در خور این دنیا نیست و دنیا نیز.

زمانی که ذهن به شناخت خدا نائل می شود ، برای همیشه در او مستقر میشود و خواستۀ دیگری نخواهد ماند. با این وصف ما در می یابیم که خُداوند به تنهائی برای ذهن کافیست و نه چیزهای دیگر.

این را در ذهن داشته باشید ، گرچه ذهن شما مورد درخواست کسی در این دنیا نیست ولی میتواند شما را به نزد خدا ببرد. بنابراین ، در این مکان داد و ستد دنیوی بگذارید جسم و مالتان فعالیت کنند و به ذهن اجازه حضور در محضر خدا را بدهید.آنگاه امور مادی و دنیوی شما در این جهان به خوبی پیش خواهد رفت و مسیر جهت بهره مندی از ثروت بر پایه غایت نیکیParmarth باز خواهد شد.

مردم غمگین هستند چون خدای برگزیده( Ishta)ندارند. بدون خدای مُنتخب ، مردم یتیم هستند. فقط Ishta میتواند شخص را از رویداد های نامناسب(anishta) نجات دهد. خدای منتخبی(Ishta) خود را با تمام وجودمشاهده کنید. این یک پرستش کامل است(ananyatha).

از میان پنج خدایان – Shankara ، Vishnu(Ram,Krishna) ، Surya ، Ganesh و Devi ، هر کدام را که بیشترستایش می کنید، mantra مانترای آن خدا هر روز باید تکرار شود.

شما باید مانترای مربوط به خدایتان(Ishta)را بدانید ، و همچنین روش مراقبه( dhyan)با او را از طریق یک پیر و استاد معنوی بیاموزید ، هر روز زمانی را وقف امور مربوط به خدایتان کنید. از این طریق دانستگی(siddhi )حاصل میشود. شکّی در این مورد نیست.

خدایتان را در همه جا ببینید ، جائی نباید وجود داشته باشد که او را درآنجا نبینید.

واقعاً دشوار است که به بصیرت خدایتان برسید مگر و تا وقتیکه کاملاً در جهت او باشید. برای درمان یک بیماری ، هم دارو( oushada)و هم رژیم غذائی(pathya) خاص لازم است. برای درمان بیماری آشفتگی ذهن ، تمرین معنوی(abhyasa) دارو و عدم دلبستگی(vairagya) رژیم غذائی است. بکار بردن ذهن برای خدایتان، تمرین معنویست(abhyasa). برای استواری در فکر به خدایتان(Ishta)، با او مراقبه کنید، همیشه در موردش صحبت کنید و به او فکر کنید، این abhyasa(تمرین معنوی) است. وقتی ذهن مجذوب Ishtaگردید ، عدم دلبستگی بخودی خود می آید. بنابراین ، ما میگوییم که فردی شوید با دلبستگی(ragi). و از این جهت گفته شد که ذهن از دلبستگی هایش بسوی Ishta(خدایش) بسط داده شود.

بدون دانش ، شما نمیتوانید ایثار کنید و به دور تولد و مرگ پایان دهید. هر آنچه که شخص در مدت عمرش بعنوان karma (بازگشت نتیجۀ عمل) انجام داده، ثمره اش بذر تولدهای بسیاری را ایجاد خواهد کرد. و این بخاطر انباشته شدن karmas است و هر موجود زنده ای باید ثمره اعمالش را تاب بیاورد. و برای بازگشت نتیجه تمام اعمال انجام شده اش(karma)، یک روح باید بی نهایت بار متولد شود. وکارما ها همچنان به رویهم انباشته می شوند . شما باید آتش دانش را داشته باشید تا بتوانید این کارما را بسوزانید.کسی با این دانش می تواند تمام کارمای جمع شدۀ شما را بسوزاند و به خاکستر تبدیل کند. شخصی که بتواند این کار را انجام دهد ، داننده نام دارد. اگر مردی در یک دقیقه مرتکب قتل شود ، مطمئناً او بیست سال را در زندان باید بسر ببرد. تمام این کارماها برای تولدهای پیاپی جمع می شوند وباید رنج آنها را تحمّل کرد. به این دلیل است که دانش بسیار با اهمیّت میباشد. یکبار که دانش حاصل شود ، همۀ کارما از بین رفته است.

درست مانند آتشی که ثروتتان را از بین میبرد ، به همان شکل ، آتش علم کارمای شما را پاک میکند. و به این طریق با سوزاندن کارما می توانید سرنوشت خود را به صلح و صفا هدایت کنید. برای خروج از چرخۀ مرگ و زندگی شما باید این دانش را بدست بیاورید.

هیچ چیز انجام دادنی دیگر برای یوگیyogi که به درک وحدت با برهمن(Brahman) نائل گردیده وجود ندارد. واگر هر چیز دیگری هنوز برای انجام دادن باشد ، معلوم است که حقیقت درک نشده. با یکبار دست یافتن به این آگاهی ، شما در همین دورۀ عمر خود به رهائی(moksha) خواهید رسید. امّا برای وصول به این حالت ، شما باید از استاد معنوی و Shastras (کتاب مقدّس) راهنمائی بگیرید. خُداوند(Paramatma) یگانه است ، و در هر زمانی و مکانی حاضر. مسرّت و آگاهی مطلق(satchitananda) نمی تواند منقطع باشد و تجلّی آن بصورت دانش است.

اگر در ذهنتان به این امر بصورت ثابت و همیشگی باور دارید ، این دانش است.

بعضی از افراد برای تمییز بین جنبه آشکار و ناآشکار خداوند به مباحثه می پردازند. اگر شما باور دارید که خداوند قادر مطلق است ، پس چطور می گوئید نا آشکار است؟ اعتقاد به خداوند با تکیه بر اینکه او نا آشکار است ، تناقض کامل می باشد. وقتی می گوئید که خدا کاملاً آزاد و بی نیاز است ، چطور بر این باور نیستید که ظهور در هر شکلی برای او امکان پذیر است و یا فکر کنید کاری هست که او نتواند انجام دهد؟ برای توصیف این مطلب که چگونه خداوند به دو صورت با و بدون خصوصیات وجود دارد به مثالی اشاره می کنم . آتش(agni)در همه جا هست؛ حتّی در آب. آتش در هر جسمی وجود دارد. در چوب وجود دارد. جائی نیست که آتش در آن نباشد. بی شک ما این را میدانیم که آتش در همه جا هست. به همین صورت خداوند نیز. آتش بصورت ناآشکار در یک کُندۀ چوب هم وجود دارد. اگر شما یک تکه چوب را بداخل اُجاق آتش بیاندازید و برای شعله ور شدنش دعا کنید ، مُشتعل نخواهد شد. تا زمانی که آتش شکلی از بی شکلی نگیرد ، استفاده ای ندارد. ممکن است آتش بدون خصوصیاتش هم وجود داشته باشد ، ولی در این حالت باز چه استفاده ای برایتان خواهد داشت؟ مشابهاً ، خداوند نا محدود و ناآشکار نیز در همۀ خلقت وجود دارد، و مانند آتش ناآشکار، برای شما بی استفاده است. اگر هم قرار است کاری در این دنیا انجام شود ، فقط از طریق برهمن آشکار صورت می گیرد. به کمک استاد معنوی(guru) است که شاگرد می تواند آتش ناآشکار درون چوب را روشن کند و از جنبۀ آشکار آن استفاده نماید. جنبه ناآشکار مطلقاً بدون استفاده است. ناآشکار فرای 3 چیز است: تعمّق ، تعمّق کننده و موضوع تعمّق و یا دانش ، داننده و موضوع دانش. ناآشکار مانند بذری است که درون یک جعبه محبوس نگه ذاشته شود. چه نفعی خواهد داشت؟ امّا اگر آن را بکارید و تمام کارهائی را که برای رشد و نمو آن نیاز است انجام دهید ، به شما گُل و میوه اش را می دهد. پس تا قبل از این شرایط ، آن بذر هیچ سودی ندارد. خداوند ناآشکار در همه جا هست. بعنوان مثال اتاقی پُر از مبل را در نظر بگیرید وآتش ناآشکار موجود در چوب آنرا. و اگر این اتاق در تاریکی باشد ، تمام آتش موجود درچوب آن توانائی از بین بردن تاریکی را ندارد. ولی اگر بعضی از این مبلها آتش بگیرند ، آتش ناآشکار میتواند آشکار شود و تاریکی اتاق را سریعاً از بین ببرد. امّا تا زمانیکه آتش آشکار نشود ، نفشی در زندگی آشکار روزمرّه نخواهد داشت. فقط در صورت ظهور در جنبه آشکار مفید خواهد بود. در وداها آمده است : او یگانۀ فنا ناپذیر است. خداوند در نهایت بی نیازی است. آنهائی که فکر میکنند او ناآشکار است و ظاهر نیست و یا آشکار است و در ناپیدا نیست ، در مورد ذات خداوند بدرستی نیاموخته اند. آنچه که آشکار است ، ناآشکار هم هست. وجود ناآشکار تنها بمنظور فهمیدن میباشد ، امّا هستی آشکار جهت آسایش در دنیا است.

ظهور خداوند هم مانند ظهور آتش است که در همه جای چوب حضور دارد ، ولی تنها زمانی مشتعل( ظاهر) میشود که کبریت بر افروخته ای به آن نزدیک گردد. فقط در آن موقع است که متوجّه میشویم آتشی بصورت پنهان در چوب وجود داشته است. بدون شک فقط آنکس که می داند چطورآتش را ظاهر سازد می تواند بگوید که بصورت ناآشکار در چوب بوده. وقتی آتش بصورت شعله ظاهر میشود ، شخص میتواند نسبت به وجود جنبۀ ناآشکارش اطمینان پیدا کند. زمانی که خداوند خود را بر ما آشکار می کند می توانیم با اطمینان بگوییم که او به صورت نا پیدا وجود دارد. به کمک جنبۀ آشکار ، می توان پی به وجود ناآشکار بُرد. در غیر اینصورت، چطور کسی می خواهد ناآشکار را بشناسد؟


جی گورو دِو