بحث ویکی‌پدیا:کلمات با ریشه‌ی پارسی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

فهرست مندرجات

[ویرایش] نظرات احسان

در مورد دعوای فارسی و عربی: به طور کلی با موضع روزبه موافقم، ریشه‌ی عربی (یا هر زبان دیگر) دلیلی برای رد کردن یک کلمه نیست. مهم مفهوم بودن کلمه است. تبدیل «علم کامپیوتر» به «دانش رایانه» کار اشتباهی است. کمی که فکر کنید اگر چه «علم» و «دانش» هم معنی هستند ولی در موقعیت‌های مختلفی به کار می‌روند. «رایانه» هم فکر نمی‌کنم هیچ‌وقت جای کامپیوتر را بگیرد.

--احسان 05:29, 23 آوریل 2004 (UTC)

[ویرایش] ویکی‌پدیای فارسی/ پارسی سازی

جناب مانی و دیگر دوستان ناشناس دیگری که به پارسی‌ساز علاقه‌دارید، من نمی‌دانم شما کجا زندگی می‌کنید ولی واژه‌های استفاده توسط شما در زمان حاضر واژه‌های رایجی بین اکثریت پارسی‌زبانان نیست، دایره‌المعارف کاربرد عمومی دارد، از کم سواد‌ترین تا دانا‌ترین فرد پارسی‌زبان باید بتواند بدون مشکل معنای واژه‌ها را متوجه شود، در تهران و دیگر شهر‌ها و شهرستان‌های ایران این واژها نا آشنا است. جناب مانی چندتا از ویرایش‌های شما بازگردانده شده و خیلی از آنها نیز به همان ترتیبی که شما نوشته‌اید فعلا وجود دارد، من به شخصه این طرز مقاله نویسی شما که نه پیوندی به صفحات دیگر زبان‌ها می‌دهید و نه مقاله‌ها را قسمت بندی می‌کنید علاقه‌ای ندارم، ولی به هر روی نفس مقاله نوشتنتان در ویکی‌پدیا باعث رشد آن می‌شود، پس روشن است که دوست داریم شما مقاله بنویسید ولی باور فرمایید استفاده از واژه‌های نارایج در مقاله‌ها نه تنها آن مقاله خاص را بی‌استفاده می‌کند بلکه خواننده ویکی‌پدیا وقتی چند مقاله از آن دست خواند دیگر میلی به خواندن دیگر مقالات ویکی‌پدیا حتی اگر به سبک پارسی‌سازی شده شما نیز نوشته نشده باشد ندارد، به هر روی من از شما و دیگرانی که مایل به بحث هستند درخواست می‌کنم در همین صفحه بحث:صفحه‌اصلی این بحث را پیگیری کنید و دایما در صفحات بحث کاربران به جنگ‌جویی علیه دیگران نپردازید. در کل به نظر من این بحث‌ها تنها فرصت ما را برای گسترش ویکی‌پدیای پارسی تلف می‌کند. مسعود

--

با درود به شما آقاي مسعود. من در ميان مردم ايران زندگي ميكنم و تحصيلاتم هم ادبيات پارسي و تاريخ ايران است و به زبان گفتاري، نوشتاري و علمي پارسي و نيز زبانهاي باستاني ايران هم تسلط داشته و آنها را تدريس ميكنم. درباره واژه دائرة المعارف فكر ميكنم كه واژه دانشنامه هم به همان اندازه در ميان مردم ما آشنا باشد. واژه دانشنامه از ديرباز در زبان پارسي بكار ميرفته از دانشنامه علائي ابن‌سينا گرفته تا دانشنامه ايران و اسلام و جز اينها. اينكه گفتيد من پيوندي به ديگر زبانها نميدهم، من در مورد بسياري از نوشتارها اين كار را كرده ام و بقيه آنها را هم فعلآ براي اينكه بتوانم به رشد ويكی‌پديا كمك كنم بيشتر به تمركز بر روي انتقال نوشته هايي كه در اينجا و آنجا دارم به ويكی‌پديا پرداخته ام و مرحله بعدي كارم اينست كه به مرور به پيوندهاي نوشتارهايم سر و سامان بدهم. درباره بخش‌بندی در نوشتارها، در بيشتر موارد كوشيده ام به اين كار بپردازم ولي احتمالآ موردهايي كه شما ديده ايد نوشتارهاي آغازينم بوده كه هنوز با چم و خم ويكی‌پديا آشنا نشده بودم. چشم، بيگمان به مرور به بخش‌بنديها هم سر و سامان خواهم داد. درباره خواندني نبودن سبك من، من سالهاست كه به اين سبك مينويسم و تاكنون نشنيده بودم كسي آن را متوجه نشود. افزون بر اين هميشه با واكنشهاي مثبت و پرشور روبرو شده ام. از ديد من يك دانشنامه جايي است براي آموختن، نه اينكه دانشنامه نويسان خود را تنها به زبان كوچه و بازار محدود كنند و از ترس اينكه نكند يك پارسي زبان واژه اي تازه و علمي بياموزد يا از واژه هاي انگليسي بهره بگيرد يا عربي. زبان پارسي ما نياز مبرم به پالايش و بهسازي دارد. چرايي ي اين نياز، بحث و گفتمان طولاني دارد كه اگر علاقه مند بوديد ميتوانيم در جايي در آن باره به بحث بنشينيم. اين پالايش را بايد از جايي آغازيد. يكي از اين جايها كه براي يادگيري سبك پالايش يافته تازه بايد بكار برود همين دانشنامه است. اگر مشاهده كرده باشيد هرجا كه واژه تازه اي آورده ام برابر عربي يا انگليسي آن را هم ميان دوكمان (پرانتز) جلوي آن آورده يا پيوندي به مقاله مربوط به آن واژه داده ام. البته تأكيد من در بكارگيري واژه هاي پارسي در آغاز نوشتن در اين دانشنامه بيشتر بود و بعدآ بخاطر روانتر شدن مطلبها اين سبك را تعديل كردم. درباره جنگجويي، من نميپندارم دست به چنين كاري زده باشم. من تنها همواره دليل برخي كارها (مانند علت ممنوع الورود شدن ها، علت برگرداندن غلطهاي املائي، علت پاسخ ندادن و حذف پيشنهادها ...) را از آقاي روزبه پرسيده ام و شوربختانه (متأسفانه)‌ تاكنون پاسخي نگرفته ام. من هم با شما همرايم كه بايستي از رويارويي ها پرهيز كرد و به كار دانشنامه‌نويسي پرداخت كه ما براي اين كار در اينجاييم. در آخر از نكته هاي خوبي كه به ميان آورديد سپاسگذارم. پاينده باشيد. --ماني 06:39, 14 اوت 2004 (UTC)

--درود بر شما اقای مانی.-- مهران از المان

درود بر همه دوستان من موافق استفاده از واژه های عربی در دانشنامه پارسی نیستم همانگونه که عربها در دایره المعارفشان از واژه های پارسی استفاده نمی کنند.سپاسگذارم. بدرود. ویشتاسب

درود بر مانی، مهران، ویشتاسب و همه ایراندوستان. من هم عربی گرایی را نادرست می دانم و کاربرد واژه های پارسی را شایسته. سرافراز باشید. --212.238.143.99 ۱۲:۵۶, ۲۵ ژانویه ۲۰۰۵ (UTC)

1. این جا همونطور که نمی تونه جای بحث بر سر چرایی نیاز مبرم زبان فارسی به پالایش باشه، جای اعمال نظراتی که در این جهت هستند هم نیست. مثل اینه که من چون خواننده گاردین هستم برم تو reader's digest همه "a hotel" ها رو بکنم "an hotel"!؟ راستی هیچ می دونید چرا من وقتی "iran daily" رو کنار مثلا "times" گذاشتم گفتم: "اکه این انگلیسیه پس این چیه!؟" در نهایت اگه شما علاقه مند به پالایش زبان فارسی هستید باید در جای مناسب آن این اتفاق بیافته. این دانشنامه مخاطبی عام و خاص رو با هم در نظر داره و نیازی نیست خودمون رو آزار بدیم موقعی که میشه و باید طوری نوشت که قابل فهم باشه. در نهایت همیشه حتی کوچکترین گروهای اجتماعی جای عقاید مختلف درباره موضوعات متفاوته. ویکی پدیا ابزار اهداف و برنامه های دیگری غیر از انتقال دانش و همگانی کردن اون بین ملل نیست و نمی تونه باشه. اون برای مثلا "ترویج استفاده از واژگان با ریشه پارسی" ساخته نشده. اگر جای دیگه این امکان به شما داده نمیشه یا شما توانایی این رو ندارید که فضا و ابزارهای مناسب این کار رو فراهم کنید، این حق رو ندارید که این جا رو برای این کار انتخاب کنید.
2. فرهنگستان، یا دیگه بدنه های آکادمیک یا رسمی اگه می تونستن کارهای مهمتری در مورد آموزش تو این کشور انجام می دانند. و یادتون باشه شاخص های مختلف پیشرفت و تعادل یه گروه اجتماعی اختلاف های بزرگی با هم ندارن. اگه فارسی تو ایران وضع مناسبی نداره، تحصیل و دانش هم نداره، سازماندهی اجتماعی و مانند اون، مثلا فکر می کنید چه قدر دانشجویان ما می تونن یه مقاله درست بنویسن. هنوز بچه های خوب شریف به سختی سر تکون می دن که سیستم آموزشی ایران یا اروپای شرقی بازده مناسب رو نداره. می دونید؟ اگه قرار بود همه چیمون درست باشه، از کشورای جنوب نبودیم.
3. بند 8. برای چی وقتی ویکی پدیا سازمان دولتی نیست باید به خواسته های فرهنگستان ترتیب اثر بده؟ با اعمال خواسته های فرهنگستان یا طرفداران اون کاربری این سایت به اندازه چشمگیری مطمئنا پایین می اد و به سختی ممکنه ما بخوایم هر روز اینجا راجع به این موضوع صحبت کنیم.
4. برای درود فرستادن تنها و اعلام پشتیبانی بی توضیح هم اجازه می خوام پیشنهاد کنم ازIRC, AIM Yahooو غیره استفاده کنید. اشتیاق رو برای بحث و بررسی با این رفتارها از بین می برید. --Downtownee ۲۰:۴۴, ۹ ژوئن ۲۰۰۵ (UTC)


درود بر همه دوستان كار ارزشمندي را آغاز كرده ايد.نمي دانم گروهي نويسنده اين نوشته ها و برگردان ها را راهبري مي كنند يا هركس به دلخواه خود چيزهاي نوشته و در اين وبگاه مي گذارد.درباره نگارش پارسي هيچ نگران نباشيد و از كابرد واژگان پارسي نترسيد. بسياري از اين واژه ها چون بي كابرد مانده اند ناآشنا يا ترسناك مي نمايند.اينها واژه هايي هستند كه نياكان و گذشتگان ما به كار مي برده اند و ما آنها را به آساني جايگزين واژگان تازي كرده ايم.باور كنيد كوشش براي پارسي نويسي براي پاسداشت يك زبان يا فرهنگ به هيچ رو برابر با نژاد پرستي يا عرب ستيزي نيست.اگر ايراني هستيم بايست زبان همين سرزمين را به كار ببريم.من در هر كوششي براي گسترش واژه نامه ويكي پديا آماده ام. يادمان نرود كه بسياري از كشورها براي پاسداشت زبان و فرهنگ خود از همين كارها(وب نگاري ها)بهره مي برند و زبان خود را با نگارش هاي يكپارچه و هماهنگ و بهره گيري از ساختارهاي يكدست نگارش توان مي بخشند و زنده نگاه مي دارند.از ياد نبريم كه وب نگاري بهترين زمينه براي گسترش اين هدف(زنده و پرمايه ساختن زبان پارسي)است زيرا هنوز فرزندان ما در آغاز بهره گيري از اين رسانه هستند و هر چه را كه در اين رسانه ببينند به جان و دل مي پذيرند.پس چه بهتر اگر بهترين ها را به آنها ارزاني داريم.بهترين واژه ها را برگزينيد و از كابرد هيچ واژه اي نهراسيد.با سپاس/حميد

شاید بهتر بود اول با محیط و اهداف ویکی پیدیا بیشتر آشنا می شدید بعد به پیگیری عقایدتون می پرداختید. این طوری روی نظر شما بیشتر حساب می کردیم. یعنی می دونستیم که با درک این محیط، نظر و پیشنهادی رو می دید و به نظر نمی رسید صرفا موضوع "زبان فارسی" رو در هرجا ببینید بدون بررسی جانب داری می کنید. همینطور اگر پست بالای نوشتتون (نوشته قبلی من، مورد یک) رو می خوندید -علاوه بر مورد 4 من که روشنه خوندینش، احتمالا متوجه می شدید که مخالفت ها -همیشه- برای نگرانی از عرب ستیزی یا شبیه اون نیست.
کشورهای دیگه رو هم دیدیم. ولی صورت مسئله اونجا ممکنه، اگر دقت کنید -و من بیشتر روی این موضوع بحث نمی کنم، جدای از روش ها باشه..
این بحث برای من کسل کننده اما مهمه. بعدا سعی میکنم بیشتر به جریان این گفتگو کمک کنم.--Downtownee ۱۵:۵۳, ۲۹ ژوئن ۲۰۰۵ (UTC)

آقاي دان تاوني،درود بر شما نوشته كوتاه من در باره كاربرد واژگان پارسي تنها يك يادآوري بود و بس.هيچ نمي خواستم كوركورانه از زبان پارسي ستايش كنم و آن را برتر يا فروتر بدانم.روشن است كه ويكي پديا جايي براي هواداري از زبان پارسي نيست(گو اينكه مي تواند جايي براي پرمايه كردن آن باشد،چرا كه نه!)گمان مي كنم همه خوانندگان اين دانشنامه نيز اين را مي دانند.نوشته من همان گونه كه گفتم تنها يك يادآوري بود:يادآوري براي "كاربرد واژه هاي فراموش شده" يا " واژه هاي رو به فراموشي"!باور كنيد كاربرد اين واژه ها نه كار سختي است،نه از آن بوي خود پسندي مي آيد و نه هيچ نشانه اي از مردم گريزي يا نخبه گرايي در آن هست.اين راهم بايد به ياد داشت كه همين مردم كه بيم داريد پارسي نويسي را بر نتابند يا نفهمند گاه خيلي درست تر و زيبا تر اين زبان را در گفتار و نوشتار روزانه به كار مي گيرند كه فرهيختگان،هميشه توانايي آن را ندارند.بسياري از واژه هايي كه امروز به آساني به زبان مي آوريم شايد دير زماني از ساختنشان نمي گذرد.بسياري از آنها را نويسندگان پارسي زبان در نگاشته ها و يادداشت هاي خود به كار بستند و ما امروز بدون آنكه بدانيم به زبان شان مي آوريم. اين را هم بايد به ياد داشت كه زبان نوشتار و گفتار هرچند دو روي يك سكه اند اما هميشه راه يكساني را در پيش نمي گيرند.روشن است كه زبان نوشتار هميشه درست تر و ناب تر است چون هميشه پس از چالش هاي بسيار و انديشه هاي چندباره به نگارش در مي آيد و زبان گفتار به شيوه اي خود به خودي و خود جوش.اين رشته سر دراز دارد.تنها براي آنكه شما يا خوانندگان را كمي به اين ديدگاه نزديك كنم از شما خواهش مي كنم برگردان همين نوشته كه داريد مي خوانيد را دوباره اين پايين به همان"زباني"بخوانيد كه به باور شما بايد به آساني به كارش برد:باسپاس،حميد برگردان آنچه در بالا خوانديد به شيوه نگارش ديگر ((:آقاي دان تاوني،سلام عليكم مطلب مختصر اين جانب در خصوص استعمال كلمات فارسي فقط يك تذكر بود و لاغير.قصدم اصلا و ابدا اين نبود كه تعمدا از زبان فارسي تعريف و تمجيد كنم يا آن را عالي قدر يا حقير فرض كنم.واضح است كه ويكي پديا محلي جهت حمايت و طرفداري از زبان فارسي نيست(كما آنكه قادر است محلي براي غني كردن آن باشد،البته كه اين امر اكان پذير است!)تصور مي كنم تمامي مطالعه كنندگان اين دائره المعارف هم بر اين امر وقوف دارند.مطلب من همان طور كه بيان شد فقط و فقط جهت تذكر بود:تذكري جهت "استعمال كلمات به نسيان رفته" يا "كلماتي كه به نسيان مي روند"!يقين داشته باشيد كه استعمال اين كلمات نه عمل طاقت فرسايي است،نه تفاخر از آن به مشام مي رسد نه مظاهر مردم گريزي يا خاص گرايي در ان مستتر است.اين را هم بايد به خاطر داشت كه همين مردم كه خوف داريد تحرير فارسي را تحمل نكنند يا درك ننمايند بعضي اوقات اين زبان را خيلي صحيح تر و جذاب تر در تكلم و تحرير روزمره استعمال مي كنند كه اكثرا از دايره قدرت خواص خارج است.تعداد كثيري از كلماتي كه حالا ما به راحتي و با طيب خاطر تكلم مي كنيم ممكن است كه زمان زيادي از ايجادشان نگذشته باشد.تعداد زيادي از اين كلمات را مولفين فارسي زبان در مطالب و ثبتيات خود مورد استعمال قرار داده و ما در حال حاضر بدون آنكه از اين امر واقف باشيم تكلمشان مي كنيم.اين را هم بايد به خاطر داشت كه زبان تحرير و تكلم با وجود آنكه دو وجه يك سكه اند ولي اغلب مسيرهاي مشخصي را طي نمي نمايند.واضح است كه زبان تحرير و نوشتن بيشتر اوقات صحيح تر و خاص تر است چون اغلب بعد از تعامل هاي ذهني مختلف و تفكرات متعدد به تحرير در مي آيد و حال آن كه زبان تكلم به صورت ذاتي و انفعالي.حكايت همچنان باقي است.فقط جهت آنكه حضرتعالي يا مخاطبان را تا حدي نسبت به اين عقايد عودت دهم تمنا دارم ترجمه همين مطلب را كه در حال مطالعه آن هستيد مجددا در ذيل در قالب همان"زباني" ملاحظه بفرماييد كه به عقيده شما بايد به سهولت مورد استفاده قرار بگيرد:با تشكر،....!!))

آقا یا خانم Downtownee باور کنید من فارسی شما را به زور میفهمم چون متاسفانه فارسی شما ترجمه مستقیم از انگلیسی است (مثلا: «و به سختی ممکنه ما بخوایم هر روز اینجا راجع به این موضوع صحبت کنیم.») من اگر یه ریزه انگلیسی بلد نبودم منظور شما رو از روی نوشته هاتون حتی حدث هم نمیتونستم بزنم. شاید بدک نباشه شما اول زبان فارسي رو حداقل در حد عادی فرابگیرید بعدا راجع به اینکه اینجا چه معیارهايي براي انشاء فارسی باید ملاک قرار بگیر ند نظر بدید.
دوست عزیز لطفا به جای ایراد گیری از رفتار و انتقاد از عملکرد دیگران به انتقاد از شخص مورد نظر اقدام نفرمایید. حال که شما انگلیسی بلد هستید و متوجه نوشته های ایشان هستید در اینجا نمی بایستی به ایشان خرده بگیرید و اگر با حرف ایشان مشکلی داشتید و یا قبول ندارید اعلام بفرمایید. هر کسی در اینجا حق اعلام نظرش را دارد و کسی به هیج دلیلی نمی تواند مانع اظهار نظر دیگران شود مگر آنکه توهین آمیز باشد. با تشکر --Hakperest ۱۷:۳۳, ۲۹ ژوئن ۲۰۰۵ (UTC)

[ویرایش] استفاده ابزاری

با سلام

من کاملا با این پیشنهاد موافقم. زیرا ویکی پدیا فرهنگستان فارسی نیست و بهتر است به جای اینکه از ویکی پدیا برای جا انداختن برخی کلمات عجیب و غریب، از زبان فارسی برای اطلاع رسانی در این دایره المعارف استفاده شود. اگر کلمات مورد نظر کاربران مورد نظر در جامعه جا افتاده باشند می توانند از آن استفاده کنند. دلایل من به شرح زیر می باشند: ویکی پدیای فارسی برای تمام فارسی زبانان است نه برای ایرانیان، کلمات جدیدی که در ایران توسط بعضی ها ساخته می شوند در سایر کشورها مانند افغانستان یا تاجیکستان شناخته شده نیستند. در ثانی نسلهای قدیمی به ویژه فارسی زبانان خارج از کشور با این کلمات نا مانوسند. ثالثا انسانها وقتی که در فهم معانی کلمات مشکل داشته باشند نمی توانند از اطلاعات ویکی پدیا استفاده کنند که با روح ویکی پدیا مغایرت دارد. رشته تحصیلی من از دبیرستان گرفته تا کنون اقتصاد بوده و حدود 16 سال است که در این رشته تحصیل می کنم، وقتی صفحه اقتصاد را دیدم حیرت زده شدم که اسم اقتصاد به بومداشت تغییر یافته است و من خبر ندارم. من که 16 سال در این رشته هستم و نمی دانم بومداشت چیست کاربرهای دیگر از کجا باید بدانند؛ واقعیت آن است که اگر برای اولین بار به ویکی پدیا آمده بودم و مشارکتی نداشتم دیگر به سراغ این سایت نمی آمدم.

من پیشنهاد می کنم تا کلمه غیر ایرانی در بند دو به کلمه غیر فارسی تغییر یابد، زیرا زبان فارسی کلی تر از ایران است و در سایر کشورها هم استفاده می شود و همچنین زبانهای عربی، ترکی و ... نیز جزو زبانهای بومی و بالطبع ایرانی محسوب می شوند. --Hakperest ۰۱:۰۳, ۴ مارس ۲۰۰۵ (UTC)

در مورد اصطلاح «زبانهای ایرانی»، این اصطلاحی بین‌المللی است و به یک خانواده‌ی مشخص از زبانها اشاره می‌کند که شامل زبانهای امروزی فارسیِ، کردی، پشتو، بلوچی و امثال آنها و زبانهای باستانی پارتی و سغدی و امثال آنها می‌شود. در مقابل، زبان ترکی آذربایجانی یک زبان ترکیک (Turkic) محسوب می‌شود و عربی یک زبان سامی (Semitic). درست می‌فرمایید که عربی و ترکی از «زبانهای ایران» هستند، ولی از نظر زبانشناسی از «زبانهای ایرانی» نیستند. لطف کنید با در نظر گرفتن این موضوع دوباره آن بند را بخوانید. اگر هنوز راضی نبودید بگویید. روزبه ۰۶:۲۰, ۶ مارس ۲۰۰۵ (UTC)

[ویرایش] درباره نظرخواهی درباره کاربرد واژه های فارسی

از دید من چنین رأی گیری و نظرخواهی از پایه بیجاست زیرا هیچ معیار مشخصی برای اینکه آشکار کند کدام واژه معمولی تر یا پذیرفتنی تر از فلان واژه است وجود ندارد و این امری شخصی است. هر نویسنده ای سبک نگارش دیگری دارد و یکی دوست دارد بنویسد خاورشناس و دیگری شرق شناس. هیچکس هم نمی تواند دیگری را زور کند که این را بگو و آن را نگو. از دیدگاه من طرح این گونه مسائل تنها به این منظور است که آقای روزبه می کوشد سبک نگارش آکنده از عربی خود را به دیگران هم تحمیل نماید و از این راه می کوشد تا بستن دسترسی دگراندیشان را موجه جلوه دهد. پس قرار است اگر کسی واژه ای فارسی در اینجا بکار برد دچار بگیر و ببند شود؟ اگر من واژه شرق را در جایی تبدیل به خاور کردم قرار است تهدید و تنبیه بشوم و اگر جناب روزبه دست به عربی سازی نوشته های فارسی بنده زد مختار و آزاد است؟ به به از این ....

در ضمن اگر جناب روزبه براستی قائل به رأی گیری و اینگونه مسائل هستند بایستی نخست نام دل به هم زن این وبگاه را که برپایه رأی گیری و نظر اکثریت باید به طور قانونی تبدیل به دانشنامه آزاد شود را درست کنند و سپس به یاد رأی گیری های دیگر بیفتند. تا زمانیکه به پیاده کردن نتیجه رأی گیری های پیشین اقدام نمی شود هیچ رأی گیری تازه ای معنی و مفهومی ندارد. --ماني ۱۶:۵۲, ۵ مارس ۲۰۰۵ (UTC)

  1. ادعای شما درباره‌ی «دانشنامه آزاد» کذب است. لطفاً بفرمایید چه وقت و در کدام صفحه چنین رأی‌گیری که شما می‌فرمایید صورت گرفته است و رأی چند نفر موافق و چند نفر مخالف بوده است. تا آن جا که من سر در می‌آورم پایین صفحه‌ی نظرخواهی:تغییر نام وب‌گاه نوشته است رأی گیری بعداً شروع خواهد شد.
  2. من از نظر شما این طور می‌فهمم که شما می‌خواهید به این پیشنهاد رأی ممتنع بدهید ولی پیشنهادی برای بهتر کردن جمله‌بندی خود پیشنهاد ندارید. درست است؟
  3. فکر می‌کنم اگر این نظرخواهی رأی بیاورد، به خاطر یک دست کردن و خوانا کردن ویکی‌پدیا باشد نه به خاطر عرب‌گرایی. لابد این قدر در اصرار بر سلیقه‌ی شخصیتان شورش را در آورده‌اید که ملت چنین نظرخواهی‌ای راه می‌اندازند...

213.233.160.68 ۰۵:۳۴, ۶ مارس ۲۰۰۵ (UTC)

نظرخواهی درباره نام وبگاه ماه هاست که با سه رأی برای دانشنامه آزاد بیشترین رأی را آورده ولی برخی مدیران با دیدن این نظرها رأی گیری موعود را هیچگاه آغاز نکردند با وجود درخواست های مکرر که از ایشان درباره اقدام در این زمینه شد.
درباره نظرخواهی واژه های فارسی، ملت چنین نظرخواهی ای را راه نینداخته اند یک نفر مشخص آن را راه انداخته است. شما نتیجه گرفتید که من رأی ممتنع می دهم. بالاخره این صفحه های شما صفحه نظرخواهی است یا مانند بحث نام وبگاه قرار است رأی گیری ها در آینده های دور «شروع شود»؟ هر موقع از مرحله نظرخواهی گذشتید و به رأی گیری رسیدید رأی من را هم خواهید دید.

به هر حال هیچکس حق ندارد سبک نوشتاری خود را به هر بهانه ای (چه عرب گرایی چه «خوانا کردن»!) به دیگران تحمیل کند. با این رویه ها هیچکس نمی تواند در اینجا مشارکت مفید داشته باشد. برخی تنها به این مشغولند که هرکس که در اینجا براستی به فعالیت می پردازد و زیاد مقاله می نویسد را با بحث های طولانی درباره مسائل جزئی مانند ریشه فارسی فلان واژه و تغییر نام کاربری و اینها خسته کنند و از میدان بدر کنند. ایراد گرفتن و به پر و پا پیچیدن آسان است. سازندگی و کار دشوار است. در همین جا از همه دوستان که در نوشتارهای آغازین بنده به برخی واژه های پارسی نه چندان رایج برمی خورند درخواست می کنم تا بجای بحث های طولانی، در همانجا به ویرایش آن نوشتار پرداخته و واژه های عربی را بجای آن بگذارند. درباره واژه های فارسی آشنا خواهشمندم به عربی سازی آنها دست نزنید (البته اختیار با خود دوستان است)، به این خاطر که به مرور خواهم کوشید تا در همه نوشتارهای ویکی پدیا واژه های آشنا و رایج فارسی را جایگزین واژه های عربی بکنم. سیاست ویرایشی خودم را تکرار می کنم: حذف واژه های فارسی ناآشنا، افزودن واژه های فارسی آشنا. --ماني ۱۱:۲۴, ۶ مارس ۲۰۰۵ (UTC)

برای رای‌گیری راجع به تغییر نام نیازی نیست که مدیران شروع کنند. اما بهتر است صبر کنیم تعداد کاربران فعال زیادتر شود تا رویه معنی‌دار باشد، چون کسانی که در زمان رای‌گیری فعال نبوده‌اند حق شرکت نخواهند داشت (که البته در مورد انتخابات اخیر برای مدیریت رعایت نکردند). درباره‌ی استفاده از واژه‌های فارسی آشنا به جای مشابه رایج عربی با شما موافقم. فکر می‌کنم عامه‌ی مردم معنی رایانه، خاور، باختر و مانند این‌ها را بدانند. کاوه ۰۵:۳۵, ۸ مارس ۲۰۰۵ (UTC)

[ویرایش] یک پیشنهاد

با توجه به اینکه بحث مجموعه‌ی واژگان مناسب برای ویکی‌پدیا

  1. موجب اتلاف وقت مشارکت‌کنندگان شده (و احتمالا خواهد شد)
  2. موجب کمرنگ شدن انگیزه‌ی همکاری بین مشارکت‌کنندگان به دلیل مجادلات طولانی می‌شود

ضمن مد نظر قرار دادن اینکه

  1. استفاده از واژگان نو که در منابع و رسانه‌های مکتوب کمتر استفاده شده و برای بخش وسیعی از فارسی‌زبانان ناآشنا هستند، استفاده از ویکی‌پدیا را مشکل می‌سازد
  2. بکار بردن معادلها در مقابل هر واژه در متن مقالات شکل مقاله را نازیبا و ناهمگون می‌سازد
  3. کسانی که به پالایش زبان اعتقاد دارند بتوانند واژگان جدید مدنظر خود را به خواننده‌ی علاقمند عرضه کنند

پیشنهاد می کنم:

  1. برای هر مقاله فهرستی از واژگانی که پیشنهادی برای پالایش آنها وجود دارد در زیرصفحه‌ای قرار گیرد تا خواننده‌ی علاقمند بتواند فهرست آنها را، به همراه معادلهای پیشنهادی، در صفحه‌ای مجزا ببیند. برای مشخص کردن صفحاتی که چنین زیرصفحه‌ای برای آنها تهیه شده می‌توان Template زیر را در بالای صفحه قرار داد:



  1. صفحه‌ی ویکی‌پدیا:پالایش واژگان (یا صفحه‌ای با نام مشابه) تشکیل شود و تمام سیاستها، روالها و پیشنهادهای مربوط به این موضوع در یک محل متمرکز شود
  2. فهرستی از معادلهای مصوب فرهنگستان نیز فراهم شده و به این بخش افزوده شود
  3. بخشی برای ثبت پیشنهادهای جدید در نظر گرفته شود و برای هر واژه زیرصفحه‌ای تشکیل شده و بحث در مورد آن در آن صفحه محدود بماند.

--پویا ۱۵:۵۰, ۷ مارس ۲۰۰۵ (UTC)

با سپاس از آقای مانی. زبان پارسی خواه نا خواه به سوی پالایش خواهد رفت و این یک روند جامعه شناسانه است و با هو و جنجال یا خراب کردن یک فرد و یک رویکرد نمی توان آن را باز ایستاند. اگر این روند امروزه کند به نظر می آید برای دشواریهایی است که ساختار آشفته ی جامعه ی ما با آن دست به گریبان است. هر چند از آنجایی که پیکره ی اصلی زبان را فرهیختگان یک جامعه می سازند (همان گونه که در گذشته زبان فردوسی ومولانا جاودانه گشتند نه سلطان محمود غزنوی یا.....) زبان فارسی شتابی چشمگیر به سوی سره سازی گرفته است. برای درک بهتر این جریان پیشنهاد می کنم زبان گفتار امروزمان را با زبان صد سال پیش سرزمینمان بسنجید. زبانی که ما امروز به کار می بریم زبان مردم کوچه و بازار دوران قاجاری نیست. بلکه زبان فرهیختگان گذشته است بزرگانی چون دهخدا و معین. با نگاهی به جامعه خواهید دید جامعه دست آخر زبان پیشاهنگان خود را پذیرفت هر چند مردم عامی در زمان زنده بودن ایشان به ریشخند ایشان می کوشیدند. دوم سنگ اندازی در راه وازه سازیهای فرهنگستان است. من از یک نمونه ساده آغاز می کنم. بیایید به صد سال پیش باز گردیم: بلدیه . شفاخانه. دوسیه و دهها وازه ی دیگرکجا باور می کردند که روزی از پارسی ما زدوده شوند؟ از آن سو کی در پندارشان می آمد که یک روز همه ی مردم ایران صدها وازه ی فرهنگستان را بسان وازههای کهن به کار برند یا حتی ندانند که وازه ای که به کار می برند را فرهنگستان بیدار کرده است مانند وازه ی هزینه. (من با عبارت وازه ی مرده مخالفم) پیشنهاد من اینست که دست از خودکامگی برداریم! اینجا یک صفحه ی فرهنگی است. بیایید یاد بگیریم همدیگر را بر تابیم اگر کسی دوست داشت وازه یی عربی بکار ببرد یا انگلیسی آزاد باشد اگر هم کسی پارسی را دوست داشت پرخاش نکنیم. اگر یک تاجیک یک افغان یا یک ایرانی وازه ای را می دانست بگذارید بکار ببرد. همان اندازه که پارسی زبان شماست زبان من و دیگران نیز هست. در آخر از هم بخواهیم معنای وازههای پیشنهادی خود را در میان دو کمان در جلوی آن بنویسیم. فارسی زبانی زنده وپویا است بیایید اززیبایی آن لذت ببریم و به پربار شدنش یاری رسانیم.

با درود به شما کاربر 213.121.151.182

با دیدگاه های شما همنگر و همداستانم. زبان ما که امروزه درپی سیل وام‌واژه‌های بیگانه تبدیل به زبانی بیمار شده به گونه ای که امروزه هیچ نوشتار پارسی را نمی‌یابید که در آن برای درک چندین واژه ساده، برابر انگلیسی آن ها را میان دوکمان نگذارند! خواه‌ناخواه به سوی پالایش و منطقی‌تر شدن رانده خواهد شد وگرنه چیزی از این زبان بجا نخواهد ماند و آشفتگی سراسر دامنه آن را خواهد گرفت همان‌گونه که در بسیاری پهنه ها همین امر را می بینیم. به هررو کوشش همگانی لازم و بایسته است تا از مرزهای منطقی این زبان نگهداری کنیم و از آن زبانی پالوده، منطقی و کارآمد بسازیم. شاد و سربلند باشید. --ماني ۱۷:۰۱, ۲۶ مارس ۲۰۰۵ (UTC)

[ویرایش] پارسی‌سازی و سیاست‌های ویکی‌پدیا

ویکی‌پدیا یک دایرة المعارف است نه چیزی بیشتر از آن. ما اینجا برای نجات زبان فارسی جمع نشده ایم. قرار هم نیست به مردم پارسی سازی و عرب ستیزی یاد بدهیم. قرار است یک دایرة المعارف بنویسیم که یک کاربر متوسط فارسی زبان از مقالات آن بدون مشکل و آزادانه استفاده کند. برای این کار هم مهم‌ترین اصل محتوای اطلاعاتی مقالات است. برای انتقال این محتوای اطلاعاتی لازم است که مقالات خوانا باشند. باید کاربران و خوانندگان متوسط ویکی‌پدیا بتوانند بدون زحمت و به راحتی از محتویات آن استفاده کنند. ما مسئول زبان کاربران نیستیم. اگر می‌خواهید پالایشی در زبان ایجاد کنید ویکی‌پدیا آخرین جای اعمال آن است نه اولین آن. برای ما اصل خوانا بودن است نه پارسی بودن. برای جا انداختن کلماتتان از جای دیگری شروع کنید و زمانی که اکثریت جامعه با واژه جایگزین شما آشنا شدند آنرا در ویکی‌پدیا بیاورید. خوشبختانه برای پالایش زبان فارسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی وجود دارد که متصدی رسمی این امر است. و رسانه‌های عمومی ایران هم حداقل از نظر اخلاقی ملزم به استفاده از جایگزین‌های فرهنگستان هستند. ما هم سعی می‌کنیم به آنها پایبند باشیم. اما قرار نیست کاسه داغتر از آش شویم. برای جا انداختن و تبلیغ وا‌ژه هایتان از جای دیگری شروع کنید. اینجا قرار است کاربران مختلف با معلومات فارسی خود بتوانند درباره موضوعات مختلف اطلاع کسب کنند.

یکی از وظایف مدیران در ویکی‌پدیا داوری درباره انطباق فعالیت کابران با سیاست‌های ویکی‌پدیا است. از نظر من استفاده از لغاتی مانند نسک، گفتاورد، رایانامه، خاور و ... به طور خاص مخالف سیاستهای ویکی‌پدیا است. زمانی از چنین لغاتی استفاده کنید که یا مردم عادی به راحتی مفهوم آنها را بفهمند یا فرهنگستان آنها را تایید کرده باشد. حامد ۱۱:۲۲, ۱۸ آوریل ۲۰۰۵ (UTC)

دوستان: اگر نظر من هم تاثیری داشته باشد عرض می کنم که با نظر حامد عزیز موافقم. اینجا فکر کردم بد نیست نقل قولی از محمدعلی فروغی (مقدمه چاپ دوم حکمت سقراط و افلاطون) بیاورم که به بحث ما بی ارتباط نیست و نزدیک به هفتاد سال پیش نوشته شده است: "...این جانب به فارسی نویسی همیشه مایل بوده و هستم ولیکن معتقدم که شیوه نویسندگی نباید ناگهان تغییر کند وباید تدریجا تحول یابد که بر ابنای زمان محسوس نشود. بیست سال پیش هم نوشته های این جانب از اکثر نویسندگان فارسی تر بود اکنون در نویسندگی خود باز تغییر شیوه می دهم تا جائی که از آن فارسی تر ممکن نشود یعنی قید فارسی نویسی مخل فصاحت نگردد چه عقیده راسخ دارم که آنجا باید ایستاد و به عشق فارسی نویسی زبان بسته نباید شد."

من هم این نظر که "فارسی‌تر نوشتن، نباید در یک دانشنامه به خوانا بودن مطلب زیان برساند" را منطقی میبینیم. از همین رو در مقاله هایی که در ماه های اخیر نوشته ام کوششم بر این بوده تا تنها آن دسته از واژه هایی که به روان خواندن متن زیانی نمیرساند را فارسی‌تر کنم. برای نمونه اگر بجای کلمه بنویسیم واژه، یا بجای تحقیق، پژوهش و بجای مختلف، گوناگون تأثیری در خوانا بودن یا نبودن متن ندارد.

از نظر من واژه های خاور و باختر هم برای همگان آشنا هستند و کاربرد آنها متن را ناخوانا نمیکند. آقای حامد از خاور به عنوان واژه ای یاد کرده بودند که نباید در اینجا بکار برد. آیا براستی خاور در میان فارسی‌زبانان ناآشنا است؟ تجربه من که چنین چیزی را نشان نمیدهد. به هر حال فکر میکنم در زمینه چگونگی کاربرد واژه ها در کل همه با هم همنظریم. البته من و برخی دیگر از دوستان ممکن است در پیامهای شخصی یا بحث‌های صفحات بخواهیم فارسی‌تر بنویسیم یا از برخی از واژه های پارسی سره برای آشنا کردن دیگران با آنها بهره بگیریم که از آنجا که این نوشته ها جزو نوشتارهای این دانشنامه نیست نمی‌انگارم مشکلی پدید بیاورد. درباره نام‌های فارسی دیگر پروژه ها مانند ویکی‌واژه و ویکی‌گفتاورد و جز اینها، این بحث مربوط به خود آن پروژه ها میشود و تصمیم درباره آنها با خود پدیدآورندگان و اعضاء همان وبگاه هاست. همانگونه که پیشتر هم گفتم از دید من پیوند دادن به یک پروژه از صفحه اصلی ویکی‌پدیا با نامی دیگر درست نیست. برای نمونه زمانیکه یک پروژه را آغازگران آن ویکی‌واژه نام نهاده اند پافشاری مدیران این وبگاه در پیونددهی با نام "ویکشنری" به آن منطقی نیست. به امید بروزتر شدن صفحه اصلی این وبگاه. به هر حال همانطور که گفتم من شخصآ از چند ماه پیش به اینسو روال کارم همینست که در مقاله ها روان بودن را فدای پارسی‌تر نوشتن نکنم و تنها در جاهایی که امکانش هست از برابرهای فارسی بهره بگیرم. بنابراین فکر نمیکنم تنشی باقی مانده باشد و مدیران اگر باز با کاربرد برخی واژه ها در مقاله ها موافق نیستند میتوانند به آنها اشاره کنند تا درباره شان به اجماع برسیم. شادو سربلند باشید. --ماني ۰۳:۰۳, ۲۵ آوریل ۲۰۰۵ (UTC)

اگر موافق باشید این عبارت "کاندید حذف" را هم اصلاح کنیم و حداقل بگوئیم "کاندیدای حذف". یا از آن بهتر "نامزد حذف". نمی‌دانم جای این پیشنهاد اینجاست یا نه...تازه‌کارم و عذر دارم.
به نظر من باید نویسندگان مقالات در بکاربردن واژگان آزاد باشند. متاسفانه در کشور ما همیشه باید یک کنترل چی و آقا بالا سر وجود داشته باشد که باید ها و نباید ها را به ما گوش زد کند و مراقب باشد مبادا پایمان را کج بگذاریم. تمام افرادی که در غنی شدن این دانشنامه دست دارند هدفشان و کارشان با ارزش است. به خاطر اعتلای دانش همگانی دست از دو دستگی برداریم و بیایم متحد و آزاد اندیش باشیم. محدود کردن افراد به استفاده از یک مجموعه خاص کلمات (هر نوع آن) محدود کردن نگارنده است. اگر مانی مطلب خود را به پارسی سلیس می نگارد این حق اوست که چنین کند. اگر روزبه یا حامد دوست دارد از کلمات متداول عربی استفاده کنند باز این به خود ایشان بر میگردد. این مقالات به مرور زمان بارها و بارها پالایش میشنود. اجازه دهیم مقالات در سیر طبیعی خود تکامل یابد. اجازه دهیم استعداد ها رشد کنند و با باید ها و نبایدها جلوی آنها را نگیریم. دمکراسی یا احترام به حقوق فردی را از خودمان شروع کنیم. درود بر همه شما--داود ع ۱۹:۳۸, ۴ ژوئن ۲۰۰۵ (UTC)
من با نظر شما موافق نیستم. افراد آزادند در وبلاگ یا صفحه شخصی خود آن جور که می‌پسندند عمل کنند و بنویسند. اما ویکی‌پدیا قوانین و سیاستهای خاص خود را دارد و کسی که در آن مشارکت می‌کند باید خود را ملزم به اجرای آنها کند. اینجا یک دائرة‌المعارف همگانی است پس نه تنها ویکی‌نویسان بلکه استفاده‌کنندگان از آن هم باید بتوانند بدون مشکلی از آن استفاده کنند. دقت کنید که هرچه در اینجا می‌آید در دسترس همه قرار می‌گیرد بنابراین اگر ما از یک نگارش ثابت استفاده نکنیم و مقالات حداقل از نظر کلمات مورد استفاده یکی نباشند کاربران را دچار مشکل خواهیم کرد. به هر حال در چنین پروژه‌هایی همیشه اختلاف نظر وجود دارد که نمی‌توان آنرا دو دستگی نامید. همه سعی خواهیم کرد که در جهت هدف مشترکمان حرکت کنیم و با حفظ احترام اختلاف نظرها را رفع کنیم. حامد ۱۳:۰۸, ۵ ژوئن ۲۰۰۵ (UTC)
آقای حامد ببینیم شما حرف خودتان را باور دارید و یا اینکه فقط حرف میزنید برای تفنن و سرگرمی؟ اگر به همین چیزی که در بالا نوشتید واقعا معتقدید پس بفرمایید آن معیار و استانداردی که در مورد زبان باید در ویکی پدیای فارسی ملاک قرار بگیرد کدام است؟ آنچه که یکی دو نفر مثل شما و روزبه گزینشی و با سوءاستفاده از توان مدیریت خود در اینجا به ملت اعمال سلیقه میکنند و یا مرجع دیگری؟ آیا مرجع معتبرتری از فرهنگستان زبان فارسی داریم؟ تا جایی که یادم هست اینجا فرهنگستان زبان فارسی رو هم قبول ندارید. پس لطف کنید بفرمایید همین «قوانین و سیاست ها» که در بالا نوشتید در مورد زبان و انشائی که باید در اینجا رعایت شود کدام است، کاربران این قوانین را کجا میتوانند مطالعه کنند و چه کس و یا کسانی این قوانین را تعریف و تعیین میکنند؟

[ویرایش] نظري متفاوت

'نظري متفاوت' به نام او ضمن عرض سلام، ادب و احترام به همه دوستداران ايران و فرهنگ غني آن، نظرات شخصي خود را در معرض نقد عزيزان قرار مي دهم. دوستان با كمي توجه به سير شتاب زده پيشرفت فرهنگ جهاني مشخص مي گردد كه حفظ فرهنگ ايراني در داخل و نه در خارج با دستور و بخشنامه و بايد و نبايد امكانپذير نيست. بكار بردن كلمات فارسي اصيل تنها درصورتي خوب است كه قشرهاي متفاوت و گوناگون جامعه آن را بپذيرند و با جان و دل بكار برند. اينكه هريك از ما به فراخور حال و دانش خود راي صادر كنيم چندان گرهي از كار نمي گشايد. از ياد نبريم كه چند صباحي ديگر بايد به فكر جلوگيري از حل شدن فرهنگ هاي بومي در فرهنگ هاي جهاني غالب باشيم. بجاي چانه زني درخصوص ريشه كلمات كه البته در جاي خود تامل برانگيز است، كسي بايد پاسخ دهد كه اگر بخواهيم ادبيات خود را به دنيا عرضه كنيم آيا جز از طريق كامپوتر و اينترنت و از اين نوع فن آوري ها امكانپذير است؟ آيا شما به عنوان مثال فونت يا قلم استانداردي كه در تمام دنيا و از طريق همه سيستم هاي عامل قابل استفاده باشد سراغ داريد؟ وقتي كه در آن سوي جهان به حروف فارسي مربع و حروف مغشوش ديده شود مهم نيست كه "كامپيوتر" باشد يا "رايانه". عزيزان بسيار بسيار زيادتر از آن آنچه فكر كنيد از قافله فن آوري هاي روز عقب افتاده ايم. بدون تسلط بر علم و تكنولوژي ارتباطات، همه دعواها بر سر لحاف ملا خواهد بود. تا بعد. با احترام سهيل كوثري 15-6-1384

[ویرایش] پارسي پادشاه زبان ها ست

اگر خوب به ريشه واژگان در پارسي و زبان هاي ديگر بنگريم،به وام گيري زبان ها در ديگر زبان ها پي مي بريم.براي نمونه واژه ي ساو در پارسي به چم(معني) باج و خراج است كه در پارسي باستان به چم شمارش بوده است(به گونه ي ساي و سياك).اين واژه بسيار فراوان در جاده ي ابريشم به كار برده مي شد،واسه همين به گونه ي "سياق"به اربي(عربي)،به گونه ي سايماق به طركي(تركي)و به گونه ي ساك به ارمني اندر آمده است.در نوشته هاي آينده باز خواهم گفت. متن ایتالیکنگارنده:اهسون(نيكون)

[ویرایش] فارسي مادر همه زبان ها

سر آغاز با نام خدا

1- برخي از واژگان اروپايي كه به پارسي اندر آمده اند ، در مهاد (‌ اصل ) پارسي اند و نيازي به جانشين براي آنها نيست ، مانند پست ( از پستا : جايي كه پيك ها جابه جا مي شدند )، بانك ( بنكا : انبار پول ) enter(از اندر : داخل شدن ) ، چك كه در مهاد فارسي است و به زبان هاي فرانسوي ، انگليسي اندر آمده است و... .

2- از سويي پارسي با زبان هاي هندي و اروپايي هم خانواده و واژگان فراواني ميان اين زبان ها مشترك ( انباز ) است ، مانند مادر ،‌پدر ، برادر، دختر ، گريه ،‌آميختن ، امرداد ، پرديس ، نق زدن كه به ترتيب با واژگان mother, father,brather,daghter,cray , mix,immortal,paradais,nag هم خانواده اند .

3- از سوي ديگر بسياري از زبان ها واژگان فراواني را از زبان ما وام گرفته اند مانندپيژامه ( از پاجامه : لباس پا ) ، چمدان ( از جامه دان ) fairy(از پري يا فري ) ساي و سياق در طركي و اربي ( از ساو ، ساي و سياك فارسي )،بايرام و بيوك طركي magic(از مغ ومغان : چون افراد پارسي زبان مغان ماد جادوگري را دوست مي داشتند ، مغ در موبد :‌مغبد و مجوس :‌ مگوش )‌magic به چم ( معني ) جادوگري است .

4- ما به جاي اينكه براي واژگان انگليسي جانشين پيدا كنيم بايد زبان پارسي را از واژگان بيگانه ي اربي پالايش كنيمم زيرا واژگان انگليسي در اصل يا تمامن فارسي است يا با فارسي مشترك است .البته، بسياري از واژگان عربي نيز ريشه‌ي فارسي دارند و به نظر مي‌رسد حساسيت در برابر واژگان بيكانه بايد نسبت به همه‌ي زبان‌ها لحاظ شود، چه عربي، چه انگليسي، چه فرانسوي و .... نگارنده : اهسان اقليمي ( نيكان )‌سالمه ( تاريخ ) : 16/11/1384