بحث:جنگ سرد

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

فهرست مندرجات

[ویرایش] Translation from en.wikipedia

[ویرایش] ترجمه از ویکی‌پدیای انگلیسی

این مقاله به‌زودی از ویکی‌پدیای انگلیسی ترجمه خواهد شد. این الگو بر تمام مقاله‌های پروژهٔ ترجمه از ویکی انگلیسی اعمال خواهد شد و ما با ویکی‌پدیای فارسی پیرامون این موضوع در تماسیم. از شکیبایی شما سپاسگزاریم.

اگر این صفحه‌ای که قرار بر ترجمهٔ آن است همینک در ویکی فارسی موجود بوده لیکن بسیار کوتاه‌تر از متن ترجمه‌شونده‌است، متن ترجمه‌شده در صفحهٔ بحث گذاشته خواهد شد تا به صلاح‌دید شما با متن اصلی ادغام شود.

خدا را شکر! --PayaM ۰۷:۲۹, ۳۱ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] Translation from en.wikipedia done

" لطفا برای كاربردهای دیگر به ]]جنگ سرد (رفع ابهام )]]مراجعه نمایید."

جنگ سرد "جنگ سرد " (زبان روسی /روسی : " Холодная Война" " Kholodnaya Voina") یک ایدئولوژیك ژئوپولیتیكی بلند مدت ویك كشمكش اقتصاد /اقتصادی بود كه پس از جنگ جهانی دوم بین سرمایه گذاری و ]]كمونیسم]] به وقوع پیوست؛ این ایدئولوژی وكشمكش حول دو ابرقدرت ایالات متحده و شوروی سابق و شركای اتحاد نظامی آنها ایجاد شد. این جنگ از سال 1947 آغاز ودر دوره منتهی به فروپاشی شوروی سابق در 25 دسامبر 1991 به پایان رسید. رقابت جنگ سرد بین سالهای 1985 و1991 ابتدا تشدید شد وسپس خاتمه یافت. نام این مبارزه جهانی را " جنگ سرد " گذاشتند، چرا كه هرگز به رویارویی نظامی بین ایالات متحده و شوروی سابق نینجامید. در عوض این "جنگ " به صورت یك مسابقه تسلیحاتی درآمد كه شامل سلاح های هسته ای و سنتی، شبكه ای از اتحادهای نظامی، جنگ اقتصادی وتحریم های تجاری، شایعه پراكنی ، جاسوسی و جنگ طرفین ثالث بود؛ به ویژه جنگ های داخلی كه درآن ابرقدرت ها از طرف های درگیر حمایت می كردند. بحران موشكی كوبا در سال 1962 به همراه مجموعه ای از نبردها در محاصره برلین و دیوار برلین مهمترین رویارویی های مستقیم جنگ سرد بودند. مهمترین جنگ های داخلی ناشی از جنگ سرد، عبارت بودند از: جنگ داخلی یونان جنگ كره ، جنگ ویتنام و جنگ شوروی – افغانستان وهمچنین درگیریهای كم اهمیت تر در آنگولا ، السالوادور و نیكاراگوا. بزرگترین نگرانی در طول جنگ سرد، گسترش و تبدیل آن به یك جنگ هسته ای بود كه صدها میلیون نفر را به كام مرگ می فرستاد. هر دو طرف جنگ سرد یك تئوری بازدارنده را ایجاد كردند كه از گسترش مسائل کوچک جلوگیری نمود. در طول جنگ سرد سلاح های هسته ای هرگز مورد استفاده قرار نگرفتند. جنگ سرد سال های پر تنش وكم تنشی را پشت سرگذاشت (مورد دوم آشتی (détente) نامیده می شود ). این جنگ در سالهای بین 1989 و 1991 با تجزیه پیمان ورشو و پس از آن فروپاشی شوروی سابق پایان یافت. مورخین برسر دلایل شروع جنگ در دهه 1940 و دلایل فروپاشی شوروی سابق در دهه 1980 با هم اختلاف نظر دارند.

==  نمای تاریخی ==  

[ویرایش] = منشا

"مقاله اصلی: منشا جنگ سرد (&mdash؛ 1947)."

پس از پایان جنگ جهانی دوم در سال، 1945 تنش بین ایالات متحده و شوروی سابق از سرگرفته شد. این تنش در سال 1945 تا 1947 افزایش یافت. مورخین نظرات متفاوتی دارند، اما سال آغاز جنگ سرد 1947 بود و تا سقوط دیوار برلین در 11 نوامبر 1989 یا تاریخ شوروی سابق (1985 تا 1991) # یلتسین و تجزیه اتحاد جماهیر شوروی در 25 دسامبر 1991 ادامه یافت. مورخینی كه به تاریخ SU می پردازند، دورویكرد دارند : یك رویكرد به اهمیت ایدئولوژی كمونیستی و دیگری بر اهداف تاریخی روسیه به ویژه سلطه براروپای شرقی، دسترسی به بنادر متصل به آب های گرم و دفاع از مسیحیان ارتدكس و مردم اروپای شرقی و مركزی تاكید دارد. ریشه های برخوردهای ایدئولوژیكی را می توان در به قدرت رسیدن لنین در روسیه ( انقلاب روسیه در اكتبر 1917) مشاهده كرد. والترلافبر برعلایق تاریخی روسیه تاكید می كند كه به سالهای حكومت تزارها و رقابت ایالات متحده و روسیه باز می گردد. از سال 1933 تا 1939 ایالات متحده و شوروی سابق با هم اختلاف نداشتند، اما رابطه آنها دوستانه هم نبود. پس از آغاز دشمنی شوروی سابق و آلمان در سال 1941 روزولت شخصا متعهد شد كه به شوروی كمك كند (كنگره هرگز به هیچ گونه اتحادی رای نداد). همكاری این دو كشور در زمان جنگ هرگز دوستانه نبود. مثلا استالین از اینكه پایگاه های شوروی سابق را در اختیار نیروهای ایالات متحده قرار دهد، خودداری می كرد. در فوریه 1945 در كنفرانس یالتا این همكاری به شدت با تنش مواجه شد، چرا كه معلوم شد كه استالین می خواهد كمونیسم را در اروپای شرقی (در گسترش آن موفق بود ) و سپس شاید در فرانسه و ایتالیا گسترش دهد. در سال 1945 ایگور گوزنكو كه به عنوان یك كارمند رده پایین در سفارت شوروی در كانادا واقع در اتاوا، انتاریو كار می كرد، با ارائه 109 سند كه نشان دهنده فعالیت جاسوسی شوروی در كانادا، انگلستان و ایالات متحده بود، تقاضای پناهندگی نمود. ماجرای گوزنكو چهره شوروی را در نظر غرب تغییر داده و از دوست به دشمن تبدیل كرد. افراد زیادی این حادثه را به عنوان آغاز جنگ سرد می دانند. تحلیلگران اقتصادی مانند ]] ویلیام اپلمن ویلیامز [[ بر توسعه طلبی اقتصادی ایالات متحده به عنوان ریشه جنگ سرد تاکید می کنند. یك عامل سوم كه در ]]جنگ جهانی دوم ]] به عنوان مساله جدید در امور جهان مطرح شد، مساله كنترل موثر انرژی هسته ای در سطح دنیا بود؛ در سال 1946 شوروی سابق پیشنهاد ایالات متحده برای چنین كنترلی را رد كرد؛ این پیشنهاد توسط برنارد باروش وبراساس نسخه اولیه گزارش که توسط دین آنکسون و دیوید لیلینتال نوشته شده بود، تنظیم شد؛ دلیل رد آن این بود كه این گزارش اصل حاكمیت ملی را تضعیف می كند.

[ویرایش] سازماندهی مجدد جهانی

 الگو:اصلی

در این دوره جنگ سرد آغاز شد (1947) و تا تغییر رهبران هر دو ابرقدرت از ترومن به آیزن هاور در ایالات متحده و از استالین به خروشچف در ]]شوروی سابق[[ ادامه یافت. حوادث این دوره عبارتند از: نظریه ترومن ، برنامه مارشال ، محاصره برلین ، كمك رسانی به مردم برلین از طریق پل هوایی ، انفجار اولین بمب اتمی شوروی سابق، تشكیل ناتو و پس از آن پیمان ورشو، تشكیل آلمان غربی وآلمان شرقی ، نامه استالین برای اتحاد مجدد آلمان ها و عدم مداخله ابر قدرتها در اروپای مركزی ، جنگ داخلی چین و جنگ كره . هدف از طرح مارشال آمریكا این بود كه اقتصاد اروپا را پس از ویرانی های جنگ جهانی دوم بازسازی كند تا از محبوبیت سیاسی چپ های تندرو جلوگیری نماید. دراروپای غربی، كمك اقتصادی به كمبود دلار پایان داد، به سرمایه گذاری خصوصی برای بازسازی بعد از جنگ شتاب بخشید و از همه مهمتر روشهای مدیریت جدیدی را به وجودآورد. این طرح در ایالات متحده باعث حذف انزواطلبی دهه 1920 واتحاد اقتصادی آمریكای شمالی و اروپای غربی شد.


[ویرایش] گسترش اختلاف وبحران

الگو:اصلی

 درسال 1959 درنتیجه جنگ سرد، دو بلوك ژئوپولیتیكی متخاصم بوجود آمدند. برای جزئیات بیشتر به راهنمای نقشه مراجعه كنید.
بزرگ شود
درسال 1959 درنتیجه جنگ سرد، دو بلوك ژئوپولیتیكی متخاصم بوجود آمدند. برای جزئیات بیشتر به راهنمای نقشه مراجعه كنید.

این دوره از تغییر رهبران هر دو كشور در سال 1959 آغاز شد وتا بحران موشكی كوبا در سال 1962 ادامه یافت. حوادث اصلی این دوره عبارتند از : انقلاب 1956 مجارستان ، ساختن دیوار برلین در سال 1961 و بحران موشكی كوبا در سال 1962. به ویژه در جریان بحران موشكی كوبا (هنگامی كه شوروی موشك های میان برد بالیستیك را در كوبا نصب كرد وآمریكا خواهان خروج بی قید وشرط آنها شد ) جهان در آستانه یك جنگ جهانی (هسته ای ) دیگر قرار گرفت.

[ویرایش] كاهش تشنج، ویتنام و نظریه برژنف

الگو:اصلی

پس از بحران موشكی كوبا ایالات متحده و شوروی سابق برای كاهش خصومت ها چند گام مقدماتی برداشتند؛ از جمله نصب خط ارتباطی " هات لاین  بین واشنگتن و مسكو در سال 1963 و امضای  پیمان منع آزمایش های هسته ای  در همان سال.  اما افزایش خصومت ها در ویتنام پس از حادثه خلیج تانكین  در سال 1964 كه منجر به یورش گسترده نیروی زمینی آمریكا در سال 1965 و تهاجم شدید هوایی به ویتنام شمالی  شد، گویای این واقعیت بود كه كاهش تنش بین دو ابرقدرت دوام زیادی ندارد.

پس ازآزادی های سیاسی در چكسلواكی در سال 1968 كه به بهار پراگ مشهور است، درآگوست همان سال پیمان ورشو به چكسلواكی حمله كرد كه معرف یك نظریه جدید به نام نظریه برژنف بود. شوروی سابق به خود حق داد كه ثبات رژیم های متحد یا تحت سلطه خود را حفظ كند ودر صورت لزوم از زور استفاده نماید.

[ویرایش] بهبود روابط و آشتی

الگو:اصلی

مشخصه اصلی دوره آشتی درجنگ سرد، میانجیگری وآرامش نسبی بود. در صلح آمیزترین تلاش صدر اعظم آلمان ( ویلی برانت ) در طول دوره حكومت خود در جمهوری فدرال آلمان سیاست خارجی Ostpolitic را گسترش داد. اگون بهر معمار این طرح ومشاور برانت این سیاست را (ترجمه آن "سیاست شرقی " است ) با عنوان " تغییر و ایجاد روابط حسنه " سازماندهی كرد. این مقدمات به پیمان ورشو بین لهستان و آلمان غربی (كه در 7 دسامبر 1970 امضا شد )، توافق چهار جانبه یا توافق چهار قدرت در برلین بین ایالات متحده ، انگلستان ،فرانسه و شوروی سابق (كه در3 دسامبر 1917 امضا شد) و تعدادی توافق نامه بین آلمان غربی وشرقی از جمله پیمان اصلی 21 دسامبر 1972 منجر شد. همان گونه كه عزل والتر اولبریخت توسط اریك هانكر رهبر آلمان شرقی در 3 می 1971 نشان می دهد، محدودیت هایی برای آشتی وجود داشت.




[ویرایش] جنگ سرد دوم

الگو:اصلی


[[Image:Cold War Map 1980.png|thumb|250px| وضعیت روابط متنوع جنگ سرد در سال 1980. برای جزئیات بیشتر به راهنمای نقشه مراجعه كنید.[[

در فاصله زمانی بین تجاوز شوروی سابق به افغانستان در دسامبر 1979 و به قدرت رسیدن میخائیل گورباچف در شوروی در مارس 1985، روابط بین ابرقدرت ها پس از آشتی دهه 1970 به " سردی " گرائید. به دلیل افزایش تنش بین بلوك شرق و غرب گاهی به این دوره "جنگ سرد دوم " می گویند. حمله سال 1979 شوروی سابق به افغانستان برای حمایت از رژیم كمونیستی نوپای این كشور موجب واكنش بسیاری از كشورها وتحریم گسترده بازیهای المپیك 1980 مسكو توسط بسیاری ازكشورهای غربی گردید. تجاوز شوروی منجر به درگیری طولانی چریك های مسلمان (تحت حمایت ایالات متحده وكشورهای دیگر ) با ارتش شوروی شد كه تا پایان دهه 1980 ادامه داشت. در سال 1979 متحدین ناتو كه از استقرار موشك های هسته ای میان برد اس اس 20 نگران بودند توافق كردند كه به مذاكرات محدود سازی سلاح های راهبردی ادامه دهند تا تعداد موشك های هسته ای مورد استفاده را محدود كنند؛ درعین حال آنها تهدید كردند كه اگر مذاكرات شكست بخورد، 500 موشك كروز و "پرشینگ II " را در آلمان غربی و هلند مستقر می كنند. این مذاكرات به شكست محكوم شد. استقرار برنامه ریزی شده "پرشینگ II " با مخالفت شدید و گسترده افكار عمومی اروپا مواجه شد و درچند كشور اروپایی تظاهرات بی سابقه ای رخ داد. [1]

موشك های "پرشینگII " از ژانویه 1984 در اروپا مورد استفاده قرار گرفتند. استفاده از آنها در آغاز اكتبر 1988 متوقف شد. " محافظه كاران جدید " یا ]]نومحافظه كاری (ایالات متحده ) | نومحافظه كاران ]]" علیه سیاست های زمان نیكسون وجیمی كارتر در قبال شوروی سابق موضع گرفتند. بسیاری از آنها كه با سناتور جنگ طلب دمكرات به نام هنری "اسكوپ" جكسون )همراه شده بودند، به رئیس جمهور ( كارتر ) فشار آوردند كه از موضع مقابله با شوروی برخورد كند. آنها درنهایت خود را با رونالد ریگان وجناح محافظه كار جمهوری خواهان كه به جلوگیری از گسترش شوروی متعهد شده بودند، هماهنگ نمودند. انتخاب مارگارت تاچر به عنوان نخست وزیر بریتانیا در سال 1979 و به دنبال آن انتخاب رونالد ریگان به عنوان رئیس جمهور آمریكا در سال 1980، باعث به قدرت رسیدن دو جنگجوی سرد سرسخت در رأس رهبری دنیای غرب شد. دیگر رخداد های مهم این دوره كه بر جنگ سرد تاثیر گذاشتند شامل ابتکار دفاع راهبردی و اتحادیه تجاری سولیداریتی بودند.

[ویرایش] پایان جنگ سرد

الگو:اصلی

[[Image:Cold War border changes.png|thumb| تغییرات نقشه اروپا و آسیای مركزی در پایان جگ سرد. 24 كشورجدید بوجود آمدند.[[

این دوره با به قدرت رسیدن میخائیل گورباچف به عنوان رهبر  شوروی سابق  در سال 1985 آغاز شد و تا فروپاشی شوروی در سال 1991 ادامه یافت.
رویدادهای این دوره عبارتند از: حادثه جرنوبیل  در سال 1986،  پاییز ملت ها  كه شامل  سقوط دیوار برلین  در سال 1989 بود، عملیات كودتای 1991 شوروی سابق  و  سقوط شوروی  در سال 1991.

دیگر حوادث این دوره شامل پیاده سازی سیاست های گلزناست و [ [پرسترویكا ]] (بازسازی )، نارضایتی عمومی از جنگ شوروی در افغانستان و آثار اقتصادی سیاسی حادثه چرنوبیل در سال 1968 می باشد. با به قدرت رسیدن گورباچف تنش های شرق و غرب به سرعت كاهش یافت. پس از مرگ متوالی سه رهبر پیر شوروی از سال 1982 ، پولیتبورو (مهمترین كمیته تصمیم گیری حزب كمونیست) گوباچف را به عنوان رئیس حزب كمونیست انتخاب كرد و نسل جدیدی از رهبری به وجود آمد. در دوره گورباچف تكنوكرات های نسبتا جوان به سرعت قدرتمند شدند، به آزادسازی اقتصادی وسیاسی شتاب بخشیدند و به ترویج روابط صمیمانه وتجارت با غرب پرداختند. دراین میان ریگان در دوره دوم ریاست جمهوری خود در سال 1985 در ژنو ودر سال 1986 در ریكیاویك با گورباچف ملاقات كرد ونومحافظه كاران را شگفت زده نمود؛ موضوع ملاقات دوم بحث درباره كاهش زرادخانه های موشكی میانی در اروپا بود. این مذاكرات به شكست انجامید. پس از آن سیاستمداران شوروی هشدارهای دولت ریگان را مبنی بر تبدیل مسابقه تسلیحاتی به یك هزینه بزرگ برای شوروی پذیرفتند. هزینه های مسابقه تسلیحاتی جنگ سرد از یكسو، و افزایش تقاضا برای مجموعه بزرگی از كمك های خارجی و نظامی از طرف متحدین سوسیالیست ها از سوی دیگر، تلاش های گورباچف برای تقویت تولید كالاهای مصرف كنندگان و اصلاح اقتصادی را در وضعیت بسیار حساس و پرمخاطره ای قرار داد. درنتیجه یك رویكرد دوگانه همكاری باغرب و بازسازی اقتصادی (پروسترویكا ) و آزادی انتقاد (گلزناست ) در داخل كشور اتخاذ گردید وسرانجام باعث شد كه گورباچف نتواند كنترل مركزی بر ایالت های عضو پیمان ورشو را تقویت كند. بنابراین در سال 1989 دولت های كمونیست اروپای شرقی یك به یك سرنگون شدند. در لهستان ، مجارستان و بلغارستان اصلاحات دولت (در مورد لهستان این اصلاحات زیر فشار سولیداریتی انجام شد ) باعث پایان صلح آمیز حاكمیت كمونیست ها و استقرار دمكراسی شد. تظاهرات گسترده در آلمان شرقی و ]] چکسلواکی [[ باعث سرنگونی کمونیست ها در این دو کشور گردید و دیوار برلین در 9 نوامبر باز شد. در رومانی یك قیام عمومی باعث سرنگونی رژیم نیكولای سیشسكو در اواسط دسامبر و اعدام اودر 25 دسامبر 1989 شد. مورخین غربی اغلب معتقدند كه یك علت عمده مرگ اتحاد جماهیر شوروی صرف هزینه های سنگین در فناوری نظامی بود كه شوروی در پاسخ به افزایش توان نظامی ناتو در دهه 1980 آن را ضروری می دانست. این مورخین تاكید می كنند كه تلاش های شوروی سابق برای عقب نماندن از هزینه های نظامی ناتو باعث شكست اقتصادی گسترده و ورشكستگی اقتصاد شوروی شد. تخمین زده شده است كه شوروی در كامپیوتر یك دهه از غرب عقب بود وهر سال این فاصله بیشتر می شد. منتقدین اتحاد جماهیر شوروی معتقدند كه فناوری نظامی كامپیوتری با چنان سرعتی درحال پیشرفت بود كه شوروی حتی با فدا كردن بیشتر اقتصاد ضعیف غیر نظامی خود نمی توانست با آن رقابت كند. به نظر منتقدین مسابقه تسلیحاتی (هم هسته ای و هم سنتی ) برای اقتصاد عقب مانده شوروی بسیار سنگین بود. در واقع خود گورباچف تصریح می كند كه هزینه های دفاعی یك دلیل عمده اعمال اصلاحات در شوروی بود و می گوید: "من فكر می كنم همه ما و به خصوص شوروی جنگ سرد را باختیم. هر یك از ما 10 تریلیون دلار هزینه كردیم ". به همین دلیل بسیاری از محافظه كاران از رئیس جمهور رونالد ریگان به عنوان مردی یاد می كنند كه از طریق گسترش رقابت تسلیحاتی و پس از آن دیپلماسی با گورباچف جنگ سرد را به طور غیر مستقیم برد.

شوروی سابق كمك زیر ساختی كمی برای ماهواره های خود دراروپای شرقی در نظر گرفت، اما آنها كمك های نظامی گسترده ای به صورت نقدی، مواد وكنترلی به آنها می رساندند. تكیه شوروی بر اقتصاد ناكارآمد نظامی باعث مشكلات بعدی در سازگاری مجدد پس از سقوط كمونیسم گردید.

سقوط اتحاد جماهیرشوروی باعث كاهش ناگهانی و فوق العاده تعداد جنگ ها، جنگ های بین كشورها، جنگ های نژادی، جنگ های انقلابی و شمار پناهندگان و آوارگان و افزایش كشورهای دمكراتیك شد. قبل از سقوط شوروی الگوی معكوسی وجود داشت.[۱]

[ویرایش] مسابقه تسلیحاتی

 الگو:اصلی

[[Image:Buran AN-225.jpg|right|thumb|250px|

شاتل بوران  شوروی كه توسط حامل آنتونف An- 255  (بزرگترین هواپیمای دنیا ) حمل می شد[[. 

[ویرایش] فناوری

یك ویژگی اصلی جنگ سرد، مسابقه تسلیحاتی بین كشورهای عضو پیمان ورشو وكشورهای عضو ناتو بود این رقابت منجر به كشف های علمی عمده در زمینه های فناوری و نظامی شد. برخی از پیشرفت های انقلابی خاص، در حوزه سلاح های هسته ای و[ [راكت ]] انجام شد كه منجر به مسابقه فضایی گردید (بسیاری از راكت هایی كه برای فرستادن انسان ها و ماهواره ها به كار می رفتند در اصل برمبنای طراحی های نظامی این دوره ساخته شده بودند. حوزه های دیگری كه در آن مسابقه تسلیحاتی رخ داد عبارتند از : جنگنده های جت ، بمب افكن ها ، سلاح های شیمیایی ، سلاح های بیولوژیك ، جنگ افزار ضد هوایی ، موشك های زمین به زمین ( شامل اس آر بی ام ها )، موشك های ضد بالیستیك ، سلاح های ضد تانك ، زیردریایی ها ، جنگ افزارهای ضد زیردریایی ، موشك های بالیستیك پرتاب شونده از زیردریایی ، هوش الكترونیكی ، هوش سیگنال ها ، هواپیمای شناسایی ، ماهواره های جاسوسی .

[ویرایش] تضمین نابودی متقابل (MAD)

یكی از ویژگی های اصلی مسابقه تسلیحاتی هسته ای ( به خصوص پس از استفاده گسترده از آی سی بی ام های هسته ای با این فرض غلط كه بمب افكن دارای خدمه به طور مرگباری در مقابل موشك های زمین به هوا/اس ای ام آسیب پذیر هستند ) مفهوم ترس از «نابودی تضمین شده » وبعدا نابودی تضمین شده هر دوطرف یا " " MADبود. ایده این مفهوم این بود كه بلوك غرب به بلوك شرق حمله نمی كند و برعكس؛ چرا كه هر دوطرف برای نابودی كامل طرف متقابل و غیر قابل سكونت كردن سیاره زمین به اندازه كافی سلاح اتمی دارند. بنابراین شروع حمله از سوی هر دو طرف به معنای خودكشی بود ودرنتیجه هیچ كس این كار را انجام نمی داد. با افزایش تعداد ودقت سیستم های تهاجمی به ویژه در مراحل نهایی جنگ سرد، امكان پذیری نظریه اولین حمله ، نظریه خودداری را ضعیف كرد. هدف اولین حمله این است كه نیروهای هسته ای دشمن را به اندازه ای تضعیف كند كه پاسخ تلافی جویانه زیان های "قابل قبولی " داشته باشد.

[ویرایش] اطلاعات جاسوسی

نیروهای نظامی كشورهای درگیر، به ندرت به طور مستقیم در جنگ سرد شركت می كردند؛ این نبرد بیشتر توسط  آژانس های اطلاعاتی  مانند  سیا  ( آمریكا )،   M16  (انگلستان )،    BND (آلمان غربی )،  استاسی  ( آلمان شرقی ) و  ك گ ب  ( شوروی ) انجام می شد.

از توانایی های ECHELON (سازمان اطلاعاتی مشترك ایالات متحده و انگلستان كه در جنگ جهانی دوم ایجاد شد) برضد شوروی، چین، و متحدین آنها استفاده می شد. طبق گفته های سیا بیشتر فناوری های كشورهای كمونیست شامل كپی هایی از محصولات غربی بودند كه آنها را به طور قانونی خریداری یا از طریق یك برنامه جاسوسی گسترده تهیه كرده بودند. [2]. كنترل شدید تر صادرات فناوری غربی از طریق COCOM و عرضه فناوری معیوب به دلال های كمونیست پس از كشف Farewell Dossier در سقوط كمونیسم نقش داشت.

[ویرایش] منشأ واژه " جنگ سرد "

در مورد منشأ واژه "جنگ سرد" اختلاف نظر وجود دارد. این واژه توسط جورج ارول در سال 1945 به كار گرفته شد و مصداق آن كشمكش بین ایالات متحده و شوروی سابق نبود، چرا كه این كشمكش هنوز آغاز نشده بود. برنارد باروش سیاستمدار آمریكایی در آوریل 1947 شروع به استفاده از این واژه كرد اما این واژه اولین بار در سپتامبر 1947 به طور عمومی بكار گرفته شد؛ دراین تاریخ والتر لیپمن روزنامه نگار، مجموعه ای ستون های روزنامه (و كتاب ) را درباره تنش]] ایالات متحده ]] و شوروی با عنوان «جنگ سرد » منتشر كرد.

[ویرایش] تاریخ نگاری

درباره جنگ سرد و منشا آن چهار مكتب علمی وجود دارد. این مكاتب عبارتند از : ارتدكس، تجدید نظر طلب، پساتجدید نظر طلب و پساجنگ سرد. 1- بیش از یك دهه پس از پایان جنگ جهانی دوم اغلب مورخین آمریكایی از تعبیر " ارتدكس " از شروع جنگ سرد حمایت می كردند: تیرگی روابط، بیشتر ناشی از عزم استالین برای گسترش كمونیست بود كه در نقض توافق های كنفرانس یالتا و كنفرانس پوتسدام ، تحمیل دولت های تحت سلطه شوروی سابق به اروپای شرقی، ناسازگاری شوروی و گسترش سلطه جویانه شوروی دیده می شد. مكتب ارتدكس تاكید می كند كه نظریه ماركسیست ، لیبرال دمكراسی را پس زد و همزمان به تجویز انقلاب كارگری در سراسری دنیا پرداخت و خاطر نشان می سازد كه با این موضع گیری درگیری اجتناب ناپذیر بود. سازمان هایی مانند كومین ترن و سپس كومین فرم فعالانه برای براندازی همه دول غربی كار می كردند. به طورخلاصه مورخین ارتدكس اتحاد جماهیر شوروی را در شروع وگسترش جنگ سرد مقصر می دانند. این دیدگاه ها بیشتر از سال 1947 تا 1960 بیان می شد.

2 – مورخین چپ جدید یا تجدید نظر طلب از نهضت دانشجویی ضد جنگ ویتنام در دهه 1960 برخاستند. این مكتب تحت تاثیر نظریه ماركسیست بود و با سرمایه داری مخالفت میكرد. ویلیام اپلمن ویلیامز دركتاب خود به نام " تراژدی دیپلماسی آمریكایی " در سال 1959 و[والتر لافبر] دركتاب " آمریكا، روسیه و جنگ سرد،1945 تا 1966" در سال 1967 تاكید می كنند كه جنگ سرد، نتیجه اجتناب ناپذیر تضاد علایق اقتصادی آمریكا و شوروی بوده است. برخی از تجدید نظرطلبان چپ جدید معتقدند كه سیاست آمریكایی بازدارندگی كه در نظریه ترومن بیان شده به اندازه (اگر بیشتر نباشد ) اشغال لهستان وكشورهای دیگرتوسط شوروی سابق مسئول آغاز و گسترش جنگ سرد بوده است. برخی تاریخ شروع جنگ سرد را زمان بمباران اتمی هیروشیما و ناكازاكی می دانند و استفاده آمریكا از سلاح های هسته ای را به عنوان هشداری به شوروی سابق قلمداد می كنند. این رویكرد چپ های جدید در طول جنگ ویتنام به اوج خود رسید؛ دراین دوره برخی ایالات متحده و شوروی را دو امپراطوری شیطانی می دانستند وبه تحسین ملل انقلابی مثل چین وكوبا پرداختند.

به طور خلاصه : مورخین تجدید نظر خواه میگویند كه سرمایه گذاری باید گسترش می یافت ودرنتیجه به شروع و/یا گسترش جنگ سرد كمك كرد. 

3- در سال های پایانی جنگ سرد یك مكتب "پساتجدید نظرطلب " تلفیقی تحت رهبری جان لوئیس گادیس به وجود آمد. این مكتب به جای وابسته دانستن آغاز جنگ سرد به كارهای ابرقدرت ها، به عدم درك متقابل واكنش پذیری متقابل و مسئولیت مشترك رهبران ابرقدرت ها تاكید می كند. گادیس به منشا درگیری ها بین ایالات متحده واتحاد جماهیر شوروی توجه می كند. این دلایل واقعی نبودند بلكه روانشناختی بوده و بیشترناشی از ازدیاد علایق متضاد و عدم درك متقابل بین دوابر قدرت بودند ومحرك آن ها سیاست های داخلی و اینرسی دیوانسالارانه بود. ]]ملوین لفلر[[ ادعا می كند كه هری اس ترومن و دوایت دی آیزن هاور طوری عمل كردند كه با تهدید بالقوه و جدی از سوی یك رژیم دیكتاتور كمونیست (كه در داخل ظالم بود و دیگر كشورها را تهدید می كرد ) مقابله كنند. پسا تجدید نظرخواهان با الهام از مكتب رئالیست در روابط بین المللی با سیاست ایالات متحده در اروپا از جمله كمك به یونان در سال 1947 و طرح مارشال موافق بودند. براساس این مكتب تلفیقی "فعالیت كمونیست ها" ریشه مشكلات اروپا نبود، بلكه یك نتیجه آثار مخرب جنگ جهانی دوم بر اقتصاد و ساختار سیاسی و اجتماعی اروپا بود كه به تغییر شدید موازانه قدرت به نفع شوروی سابق می پرداخت. به طور خلاصه: پسا تجدید نظر طلبان معتقد بودند كه ایالات متحده آمریكا و اتحاد جماهیر شوروی به خاطر درك نكردن یكدیگر و اتخاذ سیاست های تدافعی در مقابل آنچه كه تهدید می پنداشتندهر دو در جنگ سرد مقصر هستند. هر سه مكتب معتقدند كه جنگ سرد نامطلوب است و آغاز كنندگان آن باید سرزنش شوند. هیچ یك بر حفظ صلح در طول جنگ سرد (به مدت 40سال ) تاكید نمی كنند.

4- مورخین پساجنگ سرد، به ویژه جان لویس گادیس (كه پس از باز شدن بایگانی های شوروی نظر خود را تغییر داد) بیشتر بر شخصیت رهبران و تاثیر آنها برجنگ سرد تمركز می كنند. گادیس معتقد است كه كناره گیری استالین می توانست به معنای پایان جنگ سرد باشد، درحالی كه كناره گیری ترومن یا روسای جمهور بعدی آمریكا تغییر زیادی در جنگ سرد ایجاد نمی كرد. با پایان جنگ سرد بسیاری از بایگانی های كشورهای كمونیستی باز شد و اسنادی در حمایت از عقاید سنتی ارائه گردید. گادیس نوشته است كه " قدرت طلبی ، پارانویا و زمینه های خودپرستی " استالین باعث ادامه جنگ سرد شد. " استالین با محروم كردن دیگران از امنیت به دنبال امنیت شخصی بود :هیچ رهبری درغرب به اندازه اوبه ایجاد وحشت علاقه نداشت. او به تنهایی كشور خود را به شكل خود در آورد : هیچ رهبری در غرب نتوانست از عهده این كار برآید و هیچ كس برای انجام آن تلاش نكرد. او به تنهایی جنگ و انقلاب را به عنوان ابزار قابل قبولی برای رسیدن به اهداف نهایی می دانست: هیچ رهبری درغرب به اندازه او از طریق خشونت پیشرفت نكرد." [3]

استفان امبروز و داگلاس برینكلی در كتاب " ظهور جهانی سازی " می نویسند كه حركت های اقتصادی دولت ترومن یك فعالیت عمدی برای ایجاد دو ابر بلوك اقتصادی بودند این هدف با پایه گذاری كومكون در سال 1949 محقق شد. تصور می شود كه هدف از این كار جلوگیری از ركود اقتصادی آمریكا بود؛ چرا که با نگه داشتن آمریكا درحالت آماده به جنگ در زمان صلح (در مقدمه سربازگیری نشان داده شده است)، بیكاری در آمریكا همیشه كم می شد.


[ویرایش] نكات

  1. برخورد پس از جنگ سرد "ویرایش دوم (2004).

[ویرایش] برای مطالعه بیشتر

الگو:همچنین رجوع كنید به

  • Ball, S. J. The Cold War: An International History, 1947–1991 (1998), British perspective
  • Brzezinski, Zbigniew. The Grand Failure: The Birth and Death of Communism in the Twentieth Century (1989)
  • Cowley, Robert. The Cold War: A Military History (2005)
  • Friedman, Norman. The Fifty Year War: Conflict and Strategy in the Cold War. (2000)
  • Gaddis, John Lewis. The Cold War: A New History (2005), recent overview
  • Gaddis, John Lewis. Russia, the Soviet Union and the United States. An Interpretative History 2nd ed. (1990)
  • Gaddis, John Lewis. Long Peace: Inquiries into the History of the Cold War (1987)
  • LaFeber, Walter. America, Russia, and the Cold War, 1945–1992 7th ed. (1993)
  • Lundestad, Geir. East, West, North, South: Major Developments in International Politics since 1945 (1999). USA: Oxford University Press
  • Mcmahon, Robert. The Cold War: A Very Short Introduction. 2003.
  • Mitchell, George. The Iron Curtain: The Cold War in Europe (2004)
  • Paterson, Thomas G. Meeting the Communist Threat: Truman to Reagan (1988)
  • Powaski, Ronald E. The Cold War: The United States and the Soviet Union, 1917–1991 (1998)
  • Stone, David. Wars of the Cold War: Campaigns and Conflicts, 1945-1990. 2004. 336 pp.
  • Walker, Martin. The Cold War: A History (1995)
  • Westad, Odd Arne The Global Cold War: Third World Interventions and the Making of our Times (2006)

[ویرایش] لینك های خارجی

الگو:پورتال

جنگ سرد .

مقایسه مقالات مربوط به جنگ سرد در روزنامه های غربی وشوروی بین سالهای 1945 تا 1991 

تاریخ متحدین غربی در برلین در طول جنگ سرد[

برنامه های روسیه برای كارشنكی علیه ایالات متحده : قبل از برگزاری زیركمیته تحقیق و توسعه نظامی از كمیته خدمات زرهی در مجلس نمایندگان كنگره آمریكا در26 اكتبر 1999[

اطلاعاتی درباره عوامل فرهنگی درگیری

كتابشناسی حاشیه نویسی شده مسابقه تسلیحاتی از كتابخانه دیجیتال [ALSOS

جنگ سرد از 1945 تا 1991[

آرشیوهای دیجیتال سی بی سی فرهنگ جنگ سرد : دلهره اتمی در دهه 1950 و 1960[


}}جنگ سرد }}
الگو:تاریخ جنگ سرد
 *

رسته : 1950 در ایالات متحده

en:Cold war