بحث:کلهری

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

نگاهي به شعرهاي »طعم روزهاي نيامده



جليل آهنگرنژاد



اين مجموعه را انتشارات الياس در 1200 نسخه با كاغذ مرغوب و صحافي نيكو منتشر كرده است . كتاب در اصل دو دفتر است كه به كاوه و آرش هاي آينده ( پسران شاعر) تقديم شده است.

در آغاز بنويسم كه بنده نام منتقد برخود نمي گذارم كه معنايي گسترده دارد و اگر گاهي مطلبي مي نويسم تنها مي توان نام يك نوشتار برآن نهاد .از طرفي بيشتر منتقدان شاعران ، نويسندگان ، فيلم سازان ، نقاشان و ... شكست خورده اي هستند چون در حركت خود ناموفق مي مانند ، به نقد نويسي روي مي آورند. البته هستند تعداد كمي نقاد اهل انديشه كه به راستي انديشه و قلم رسا و اميدوار كننده دارند. به هر حال دريابيم كه ادبيات جهش ناگهاني كرده و متحول شده است . نمي دانم كجا خوانده ام كه گفته اند : يك شاعر بايد جنبه هاي روان شناختي يا اجتماعي يا جنبه هاي مافوق طبيعي شاعرانه را مد نظر داشته باشد. بهتر است مثالي از ادبيات خودمان بياورم كه هميشه يك سر و گردن از بيگانگان بالاتر بوده ايم و مناسبات اجتماعي ، عدم توجه ... باعث شده است كه در زمان هايي ادبيات غني ما مهجور بماند ، به ياد بياوريم سخن اسعدي گرگاني كه در قرن پنجم هجري سروده است.

سخن بايد كه چون از كام شاعر

برآيد در جهان گردد مسافر

نه زال گونه كه در خانه بماند

بجز گوينده آن را كس نخواند

و به قول صائب

يك عمر مي توان از زلف يار سخن گفت

در بند آن مباش كه مضمون نمانده است

و اين بيت نمايانگر موضوعي عظيم است كه شاعران همواره دلشوره ي اين را داشته اند كه موضوع تازه تري به جامعه تقديم كنند و همين دلشوره ها باعث شده است كه به آسيب هاي روحي و رواني دچار شوند چون مي توان با آرامش و يكي شدن با طبيعت و مردم زيباترين موضوعات هنري را كشف كرد.داستايوسكي مي گويد : هر كه بيشتر بينديشد بيشتر مي بيند. و اين بينايي به بينايي دل هم بستگي دارد.و نكته ي ديگر اين كه پيش تر از اين جليل آهنگرنژاد با مجموعه شعر نرمه واران ، شعر و غزليات محلي با زبان كلهري به شاعران به ويژه اهل كتاب اين پيام را رساند كه نمي تواند و نمي خواهد از فرهنگ قومي و ايلي خود جدا شود و براي اثبات اين مسأله نرمه واران را چاپ كرد كه اميدي بود و جاي خود را در دلها باز كرد .

مسأله اي كه هميشه مرا آزرده مي سازد اين كه باور كنيد اكثر كتاب خوانان و مشتاقان مطالعه كمتر توجهي به طرح روي جلد مي اندازند در صورتي كه شاعر و نويسنده و مسئول انتشارات بي جهت هزينه نمي كنند و بيهوده تصويري فراخور مضامين كتاب برنمي گزينند . حتي رنگها در طرح روي جلد و شعرهاي آهنگرنژاد بار پيامي خود را دارند . طرحي زيبا و آبرنگي با قابي و دو دست دوخته شده و گل هايي كه مشاهده مي كنيد كه طرحي شرقي است و بسياري از نقاشان فلسطيني در اين مسير حركت مي كنند ، اما طرح روي جلد طعم روزهاي نيامده جلوي روزهاي شكوفايي بهاران را دارد با گل هايي كه در هاله اي از مه خاكستري به روشني مشخص نيست يعني دو قدم ديگر تا بهار...

از طرفي آهنگرنژاد از افسانه و اسطوره تا واقعيت و معجزه به علاوه تجربيات شخصي ، مطالعه ي پيگير ( با تمام مشغله اي كه دارد ) در ذهن خلاق خود پرورش داده و حاصل آن شعرهاي كتاب طعم روزهاي نيامده است كه قابل توجه و مطالعه ي عموم كتاب خوانان به ويژه اهل شعر و ادب مي باشد.

دفتر ا ول 43 شعر سپيد با مضامين بسيار نو و قابل تأمل دارد كه با تشويش ، دلهره ، آرامش ، دهن كجي ، طنز سياه و دلتنگي هاي معمول همراه است و هر شعر، پيام ويژه ي خود را دارد ، فراموش نكنيم كه در برگزيدن عنوان شعر شاعر سليقه اي ناب دارد.

دفتر دوم شامل 21 غزل با عنوان هاي باز هم سيب ، روح آهنگري اساطيري ، اي هميشه خواب هاي ناشناس ، ستاره اي بپوش ، اي روح پري زاد ، در پشت درختان ازل ، با لهجه ي خورشيد ، جهان شب بود ، روزهاي تكراري ، نامه ي عاشقانه ي پرندگي ، شاپرك ، گيس شومه شبي ، سنگ هاي بي سبب ، مگر دو چشم آبي ات ، آخرين فرشته ، خالي از نامه هر پرنده ، كوچه ي سپيده ، چشمان عاشق كيش فردايي ، بهار را بنويس ، قصه پرندگي ، كنارپنجره ي آبي سه شنبه ، ناگهان شبيه مرگ ، در ايستگاه چندم دنيا.و اگر بنده عنوان غزل ها را نوشتم قصدم اين بودكه بگويم آهنگرنژاد در انتخاب عنوان شعر ديدگاه نو و با طراوتي دارد . دفتر دوم با يك بيت از غزل ناشناس شروع مي شود :

دو هيچ سرد پُر اگر ، دو دست و پاي ناشناس

شبانه دوره مي كنند اين مراي ناشناس

آهنگرنژاد از ژست فيلسوفانه ، غرب گرايي ، ژست هاي آنچناني و ... واقعاً بيزار است ، نقد دوست و دشمن را صادقانه مي پذيرد و به كار مي گيرد چون عاشق است و به شعر دل سپرده است.

به هر حال آهنگرنژاد به سهم خوددستور زبان را به هم ريخته است و قصدمشخصي هم از اين كار داشته و شعرهاي سپيد خود را به مرز جدولي شدن رسانده است ، اما تلاش كرده است از معني و مفهوم دور نشود و تلاش او قابل تحسين است.

در مجموع مضمون و نوآوري و دست يابي به آيين هاي كهن تا به امروز را در قالب شعر آوردن كار ساده اي نيست و در مضمون آفريني آهنگرنژاد ، حركت شايسته اي داشته است و هيجانات دروني خويش را در قالب كلمات كه به آن رنگ بخشيده بيرون ريخته است.

با تمام اين حرف ها آهنگرنژاد ادعايي ندارد او به خوبي دريافته فرهنگ عامه و شكوه شرقي سروده هايش را گسترش دهد و اين همان نكته ي بسيار ارجمندي است كه ما هم به دنبال آن هستيم و اين تعصب و غيرتي است كه ريشه در زمان هاي بسيار دور دارد وامروز به ما رسيده كه پاسداران شريف آن باشيم و يادمان باشدكه چه مي خواهيم و در پي چه هستيم ، نه مرتب دنبال خلال دندان بگرديم و به خانه هاي اشرافي فكر كنيم. آن وقت يادمان مي رود چه رسالتي داريم ، عشق در رسالت به هنر و شرافت زندگي ، مجموعه ي هستي را رقم مي زند . مولوي نيك سروده است :

هر چه گويم عشق از آن بالاتر است

از محيط فهم انسان برتر است

حيات و هستي هنرمند هر چه صميمي تر حركت و شعر او ناب تر و آهنگرنژاد داراي صميميتي خاص است . او سعي مي كند كلامش پيچيده نشود اما گاهي با زيركي و ديدگاهي روشن به گونه اي هوشيارانه كلام و پيام خود را منتقل مي كند. پس نمي توان گفت اشعار آهنگرنژاد بي تكلف است . نيماي دردمند گفته است : فكري كه براي مردم عالي است براي شاعر عادي است . به هر حال شاعر هميشه از راهي عبور مي كند كه يك انسان عادي از آن عبور نكرده است . ممكن است خيابان ، كوچه ، ميدان ، همان ها باشد اما ديدگاه ها فرق مي كند و در شعرهاي آهنگرنژاد ديدگاه ها به راستي تازه و قابل تأمل است.

بارها اعلام كرده ام حتي در مصاحبه هاي مصوري كه در مجلات پايتخت از بنده چاپ شده است ، كه من نه تنها از طرف داران شعر سپيدهستيم ، بلكه در اين مسير مي كوشم از خود اثري قابل توجه براي آيندگان برجاي بگذارم اما به راستي شعري به معناي واقعي سپيد نمي بينم يا نمي خوانم يا من به كلي از مرحله پرت هستيم .

در عصر شعري كه شاعران كرمانشاهي حضورداشتند مكان كتابخانه ي شماره 2 آموزش و پرورش و آقاي فرشيد يوسفي شاعر و محقق كرمانشاهي هم حضور داشت ، تني چند شعر سپيد قرائت كردند . بنده هم عنوان هاي يك مجموعه شعر سپيد از شاعري دوست كه در تهران زندگي مي كندو كتاب قبل از انقلاب چاپ شده بود قرائت كردم ، هيچ كس حتي يك ايراددستوري ، ايراد استعاري ، نكته اي غير شعري برآن مقدمه وارد ندانست من حق داشتم متأسف شوم و اين تأسف تا امروز ادامه دارد ، اگر چه شعرهاي سپيدطعم روزهاي نيامده با توجه به اندكي بازي با كلمات داراي بار شعري نيك هستند و همين مرا اميدوار مي كند كه مي توان در پناه تلاش بسيار و حضور در بين مردم به آن چراغ روشن رسيد.

آهنگرنژاد در حس آميزي كلمات هم موفق است و گاهي از اصطلاحات و تعبيرات خودساخته و طنزآلود استفاده مي كند و گاه با نگاهي صريح بر دردها و زخم ها كلام خود را به پايان مي رساند ، او سعي مي كند خودش باشد . بتهون كه بزرگترين سمفوني ها و قطعات برتر موسيقي را در اوج كري خلق كرده است ، پيام بسيار بشردوستانه اي دارد ؛ هنرمند جماعت مي بايست نيكي و نيكي كردن را سرلوحه ي تفكر خود قرار دهد ، هنر من بايد براي خوشبختي بيچارگان اختصاص يابد و آهنگرنژاد هم در همين راه كوشش مي كند.

در شعر» لطفاً ادامه را بدهيد« ، آهنگرنژاد دلشوره ي انسان امروز را درهياهوي زندگي به نمايش گذاشته است با كابوس هايي كه دست از سر مردم برنمي دارد اگر مردم ساده زندگي كنند آنقدر دنبال ماديات نباشند هرگز دچار دلهره ، كابوس و تشويش و ... نمي شوند :درماقبل تاريخ / طبقه ي چهارم آپارتمان هاي زمين / بوي كركس داده بود / با قيافه اي عفن / تو مي آيد /

ابراهیم پویا