جغرافیای سیاسی ایران
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
كشور ایران به دليل برخورداری از موقعیت جغرافیای سیاسی ويژهٔ خود همواره مورد توجه قدرتهای دور و نزدیک بوده است.
این مهم باعث شده که در قرون اخیر هم همواره مورد تجاوز كشورهای مختلفی نظیر روسیه تزاری، انگلستان و امپراتوری عثمانی قرار بگیرد. اين سه كشور از زمان حكومت قاجاریه در سال ۱۱۹۳ (قمری) جهت پيشبرد مقاصد خود با هم به رقابت میپرداختند.
در قرن اخیر، ایران دو مرتبه به اشغال آشکار قوای اجنبی درآمد. پیآمد وقوع دو جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم، به رغم اعلان بیطرفی دولت ایران، این بیطرفی به کار نیامد و به هیچ وجه مورد توجه نیروهای انگلیس و روسیه واقع نشد و بیطرفی ایران به دلایل واهی نقض شد.
[ویرایش] موقعیت ایران در جنگهای معاصر
[ویرایش] اشغال ایران پس از وقوع جنگ جهانی اول
جنگ جهانی اول در ۲۸ ژوئیه ۱۹۱۴ تقریباً هشت روز پس از تاجگذاری احمدشاه آغاز شد. این رویارویی نظامی که در ابتدا به مثابهٔ تصفیه حساب میان قدرتهای طراز اول اروپا تلقی میشد، دامنه گستردهای یافت و سرانجام با اعلان آتشبس آلمان در ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ پایان یافت. در پی آغاز این جنگ، ایران مشی بیطرفی اتخاذ کرد.
در ایران به گاه وقوع جنگ، صفحات شمالی و شمالغرب کشور زیر سلطهٔ قشون روسیه تزاری قرار داشت. قوای روس در شهرهای آذربایجان، اردبیل، قزوین و انزلی، حضور نامشروع داشتند و بخشهایی از جنوب کشور از جمله بوشهر و بندر لنگه نیز در اشغال نیروی انگلیس بود.
اعلام بیطرفی ایران تأثیر چندانی بر چگونگی مواجههٔ دول درگیر جنگ در استفاده از موقعیت سوقالجیشی کشورمان نداشت. اندک زمانی پس از شروع جنگ، واحدهایی از سربازان انگلیسی به همراه قوای هندی زیر امر خود از بحرین وارد آبادان شدند و این شهر را اشغال کردند. عمدهترین توجیه گسیل این نیروی نظامی، ضرورت محافظت از تأسیسات استخراج نفت در منطقه خوزستان بود.
در نیمهٔ اول صفر ۱۳۳۳، تبریز به اشغال سپاه امپراتوری عثمانی درآمد و کشمکش نظامی بین عثمانی و روسیه تزاری به اوج خود رسید. گروهی مرکب از نظامیان عثمانی و آلمانی تحرکاتی را در منطقهٔ خوزستان و اطراف آن آغاز کردند. این فعل و انفعالات با واکنشی دیگر از سوی انگلیسیها مواجه شد. آنان این کنشها را به نوعی خرابکاری در امتداد خط لولهٔ نفت تلقی کردند و بهانهٔ تازهای به دست آوردند تا نیروهای خود را رهسپار اهواز نمایند و حتی تا مسجدسلیمان هم پیشروی کنند.
[ویرایش] اشغال ایران پس از وقوع جنگ جهانی دوم
اشغال ایران توسط متفقین پس از وقوع جنگ جهانی دوم که در ۱ سپتامبر ۱۹۳۹ آغاز شده بود، ایران بیطرفی خود را اعلام کرد، اما به دلیل گستردگی مرز کشور با اتحاد جماهیر شوروی سابق و در گیری آن با آلمانیها به نظر میرسید که انجام چنین امری عملاً ناممکن تلقی شود. علاوه بر چنین وضعیتی، اوضاع داخلی ایران نیز به هیچ وجه مناسب نبود و فقر و تنگدستی سراسر کشور را فرا گرفته بود و به همین دلیل قشر متوسط به پایین جامعه نیز از استبداد رضاخانی به تنگ آمده بودند. ارتش متفقین به بهانههای واهی از قبیل حضور جاسوسان آلمانی در ایران به اشغال کشور مبادرت ورزید.
در روز ۳ شهریور ۱۳۲۰ نیروهای شوروی از شمال و نیروهای بریتانیا از جنوب به ایران حمله کردند و شهرهای سر راه را اشغال کردند و به سمت تهران آمدند. ارتش ایران به سرعت متلاشی شد. رضاشاه ناچار به استعفا شد. متفقین با انتقال سلطنت به پسر و ولیعهد او - محمدرضا - موافقت کردند.
اسناد موجود هم بر نحوهٔ اشغال خاك ايران توسط دولتهای انگليس و روسيه با هدف دستیابی به خاك هندوستان و تحت نفوذ قرار دادن آن كشور از طريق عبور از مرز ایران و تصرف نقاطی از خاك ایران در نواحی مرزی مانند مرو، هرات، سيستان و بلوچستان و تقسيم خاك ايران به دو منطقه سیاسی و نفوذی شمالی و جنوبی، دلالت دارد. همچنین گزارشهایی از چگونگی اشغال ایران توسط نیروهای متفقین وجود دارد كه سبب بروز خساراتی فراوان از جمله قحطی، گرانی، ناامنی و خرابی عمارات و كارخانهها بر این كشور گرديد.
اشغال ایران خیلی سریع و آسان تحقق یافت و با تهاجم نیروهای انگلیسی و شوروی سابق از جنوب و شمال صورت رسمی و جدی به خود گرفت. این اشغال تا پایان جنگ در سال ۱۳۲۴ ادامه داشت. قحطی، گرانی و پایمال شدن تمامیت ارضی ایران از جمله عواقب چنین اشغالی بود.