کاربر:حسین

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

ويكی‌پدیا:بابل
fa فارسی زبان مادری این کاربر است.
mzn-2 این کارمردی مَزیرونی رِ توئِنه اتا کِم مِس مِس هِکاردِن ر هِمرا گپ بَزئِنه
This user can contribute with intermediate knowledge of Mazandarani.
en-3 This user is able to contribute with an advanced level of English.
TUX این کاربر از لینوکس استفاده می‌کند.
SUN این کاربر از سولاریس استفاده می‌کند یا به آن علاقه دارد.
این کاربر از فایرفاکس استفاده می‌کند.
es-1 Este usuario puede contribuir con un nivel básico de español.
C این کاربر برنامه‌نویس C است.


جستجوی براساس زبان‌های کاربران

این منم:

فهرست مندرجات

[ویرایش] حسین نوری‌خواه

حسین نوری‌خواه دانشجوی سال چهارم کامپیوتر دانشگاه صنعتی اصفهان بود.

سایت خانگی او را می‌توانستید در آدرس http://lrg.iut.ac.ir/~hossein بیابید! اما اکنون http://ce.aut.ac.ir/~nourikhah مکان اوست! انتقال از IUT به AUT... همین!

[ویرایش] نگرانی‌های من

از فیلم «باشگاه مشت‌زنی» اثر «دیوید فینچر»:

"We're consumers. We are by-products of a lifestyle obsession. Murder, crime, poverty, these things don't concern me. What concerns me are celebrity magazines, television with five hundred channels, some guy's name on my underwear. Rogaine, Viagra, Olestra."

[ویرایش] علاقه‌ها

به نوشته‌های جروم دیوید سالینجر خیلی علاقه دارم. به خصوص کتاب فرانی و زویی، تیرهای سقف را بالا بگذارید نجاران و سیمور: پیشگفتار ناتوردشت و نیز موزماهی.

بیش‌تر اوقاتم به خواندن و برنامه‌نویسی می‌گذرد. اما باقی اوقاتم را با شعر، آن هم بیش‌تر شعر سنتی مولانا و حافظ پر می‌کنم. به مثنوی معنوی و دیوان شمس علاقه‌ی زیادی دارم، و امیدوارم روزی بتوانم آن‌ها را از بر باشم، چرا که به مؤانست بیش‌تری با آن‌ها می‌انجامد. حیف که از قافیه و عروض زیاد نمی‌دانم. ولی به یادگیری آن‌ها مشغولم.

[ویرایش] پروژه‌ها

[ویرایش] رهایی

ما ذره های پوچ
در گیر و دار هیچ
در روی کوره راه سیاهی که انتهاش
گودال نیستی است
آخر چگونه تشنه به خون برادرانیم ؟
از اوج بنگریم
انبوه کشتگان را
خیل گرسنگان را
انباشته به کشتی بی لنگر زمین
سوی کدام ساحل تا کهکشان دور
سوغات می بریم ؟
ایا رهایی بشریت را
در چارسوی گیتی
در کائنات یک دل امیدوار نیست ؟
ایا درخت خشک محبت را
یک برگ در سبز در همه شاخسار نیست ؟
دستی برآوریم
باشد کزین گذرگه اندوه بگذریم
روزی که آدمی
خورشید دوستی را
در قلب خویش یافت
راه رهایی از دل این شام تار هست
و آنجا که مهربانی لبخند میزند
در یک جوانه نیز شکوفه بهار هست

فریدون مشیری