بحث:مولوی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

اقا اين صفحه انگليسي رو نگاه كنيد هر روز تغييرش ميدن يك روز مي نويسن افغاني بوده يك روز تاجيك يك روز ترك وقتي هم مي نويسي ايراني بوده زود تغييرش ميدن و كلي هم اعتراض مي كنن

فهرست مندرجات

[ویرایش] بیت اول مثنوی معنوی

آقای مسعود: برادر شما چرا با سماجت و لجبازی هم وقت ملت را اینجا میگیری و هم در تحکیم اطلاع غلط در این مقاله پافشاری میکنی؟ بدون استثنا همه‌ی نسخه های اصلی و معتبر از مثنوی مولوی (فروزانفر، نیکلسون، کلاله خاور، گنج سخن دکتر ذبیح الله صفا و همچنین در درج) همه و همه این بیت را چنین آورده اند:

بشنو از نی چون حکایت میکند --- از جدایی ها شکایت میکند

حالا شما اصرار داری همه‌ی اینها را کناری بگذاری و بگی نه آقا، فقط همونه که من میگم هیچکس هم دستش نزنه؟ تازه برادر شما اگر زبان فارسی رو درست میفهمیدی خودت اصلا از اولش طبعا غلط بودن بیت خودت رو درمیافتی. به هر حال اگر میخوای اين رو دوباره برگردونی لطف کن (به خودت و به همه) اول حداقل در یک نسخه‌ی معتبر از مثنوی مولوی نگاه کن ببین درستش کدومه. ناشناس.

برای اثبات شما باید نشانی صحیح بدهید این‌که بیایید بگویید تمام مثنوی‌های معتبر فلان گفته‌اند کافی نیست،‌شما نام کامل کتاب به همراه شماره ISBN و اطلاعات فیپای کتاب را بدهید، من در کتاب‌خانه چک می‌کنم اگر حرف شما درست بود، تغییر می‌دهیم، هدف همه‌مان انتقال اطلاعات درست است.مسعود

شما جدا اينقدر آدم بیمنظق و لجبازی هستید یا دارید مسخره بازی در میاورید؟ بنده مشخصا نوشتم مثنوی مولوی به تصحیح فزوزانفر (یعنی شادروان بدبع الزمان فروزانفر). و بقیه‌ی نسخ مثنوی مولوی که بدست افراد صلاحیتدار صورت گرفته. شما حالا میکویید شماره ISBN بده!! اگر شماره ISBN هم بدم خواهید گفت حالا بگو صفحه‌ی چندم و بعدش هم خواهید پرسید سطر چندم. صفحه را هم فورا قفل کردید که این حاکی از عدم ظرفیت شما برای مدیریت است. به هرحال یک نمونه اینست: گنج سخن - چاپ هفتم!! - دکتر ذبیح الله صفا - انتشارات ققنوس - تهران. جالبه که خود شما نمیگویید ماخذ خودتان کدام کتاب و به تصحیح چه کسی است؟

شماره ISBN نوشتن در کتاب های چاپ ایران بتازگی رایج شده و همه کتاب ها الزاما شماره ISBN ندارند (برای مثال کتاب گنچ سخن که در بالا نوشتم، مال من چاپ 1363 در تهران است و شماره ISBN را ننوشته -- ولی فکر نمیکنم شماره ISBN در پشت جلد کتابی بودن یا نبودن از پایگاه فرهنگی و ادبی شادروان دکتر صفا ارزنی بکاهد) -- آن یکی لغت دیگر را هم که نوشته اید، فیبا، اصلا در عمرم این نخستین بار است که چنین واژه ای را میبینم. به هرحال اگر شما باید شخصا این چیزها را در کتابخانه‌ی دانشگاه تان بقول خودتان «چک بکنید» شما قبول زحمت بفرمایید و در هر نسخه‌ی معتبر ISBN دار و فیبا دار آن را «چک بکنید»!! با این روش شما جدا نمیدانم چطور مردم خواهند توانست در این پروژه مشارکت کنند. موفق باشید. من با پروژه های دیگری همکاری خواهم کرد. کاربر:ناشناس


مثنوی که بنده به آن استناد کردم دارای مشخصات زیر است:
  • مثنوی معنوی - مولانا جلال‌الدین محمد بلخی رومی ( از روی نسخه‌ی ۶۷۷ه‍.ق.) - به اهتمام دکتر توفیق ه‍ سبحانی.
  • شماره ISBN (شابک): ۶-۹۷-۶۱۷۶-۹۶۴

به احتمال زیاد کتابی که از آن استفاده می‌کنید تجدید چاپ شده است و در تجدید چاپ ۱۰۰٪ شماره ISBN و کدکتاب‌خانه ملی دارد. مسعود

ناشناس‌جان این کارها چه معنی دارد؟ من نمی‌دانم دوستان هم‌زبان چرا چپ و راست قهر می‌کنند، در ویکی‌های دیگر کمتر همچین واکنش‌هایی دیده‌ام. اما راجع به موضوع بحث. در نسخه‌ای که من دارم و چاپ ۱۳۳۸ توسط انتشارات اسلامیه است بیت به صورت «بشنو از نی چون حکایت می‌کند» آمده است. چندجا روی اینترنت گشتم، ظاهرا «از نی» رایج‌تر است. خود من که شخصا با «این نی» برخورد نکرده بودم. بد نیست نسخه‌ی رایج آورده شود و آن‌یکی در پرانتز اضافه شود. ‍‍‍کاوه ۱۸:۳۴, ۱۸ دسامبر ۲۰۰۴ (UTC)

جناب کاوه قصدی بر پافشاری بر چیزی نیست، ولی اگر یک مثنوی چاپ جدید را نمونه بیاورید باهمان ویژگی‌های ذکر شده بنده متقاعد خواهم شد، اگر به شخصه اطمینانی به صحت آن‌چه گفته بودم نداشتم، بر این موضوع اصراری نبود ولی این نسخه از کتاب مثنوی که بنده نشانی‌اش را دادم یکی از معدود نسخه‌هایی است که کمترین دست‌کاری را داشته است.مسعود
حالا این اطمینان شخصی شما چطور حاصل شده؟ در ضمن کاراکتر « در اول نام صفحه اضافی است. کاوه ۰۰:۵۷, ۱۹ دسامبر ۲۰۰۴ (UTC)
نسخه‌ای که من نمونه آوردم و بیت اول نیز از آن نقل شده بود، یک روبرداری از نسخه ۵۱ کتاب‌خانه موزه‌ی مولانا در قونیه است که حاوی ۶ دفتر مثنوی است، که نیکلسون و عبدالقبادی نیز این نسخه را معتبرتر و کامل‌تر از دیگر نسخ دانسته‌اند، و به خط محمدابن عبدالله قونیوی نوشته شده، مسئله این است که در جاهایی از این نسخه و نسخه‌های دیگه روی بعضی از بیت‌ها یا واژه‌ها از نویسه «م و خ» استفاده شده بوده که جای تقدیم و تاخیر را نشان می‌دهد، بنده حدس می‌زنم در آن نسخه ۵۰ سال پیش شما و نسخه‌ای که فرد ناشناس اشاره داشتند (که احتمالا از یکی از نسخه‌های قدیمی اصلاح نشده برگرفته شده بوده) به این نکته توجه نشده بوده و «شکایت» و «حکایت» را جایشان را عوض نکرده‌اند،‌ هرچند که در نسخه ۵۱ کتاب‌خانه موزه‌ی مولانا اصولا تقدیم و تاخیری برای بیت اول نیست و از همان ابتدا به صورت شکایت و حکایت نوشته شده است.مسعود
من مصاحبه ی رادیو فردا را خواندم، به نظرم اگر «این نی» را خود جلال‌الدین بگیریم نسخه ی شما بهتر باشد. اما بد نیست در جستاری هم به موضوع این تفاوت ها و تاریخچه شان بپردازیم. کاوه ۲۰:۲۵, ۱۹ دسامبر ۲۰۰۴ (UTC)
با این حساب بهتر است بحث درباب بیت اول و نسخ مختلف مثنوی را در مقاله مثنوی معنوی بیاوریم و بیت اول را به آن صفحه پیوند دهیم.مسعود

سلام. نسخه من هست "حکایت - شکایت". نظر شخصی من اینه: شما با حکایت کردن شکایت میکنید و نه با شکایت کردن حکایت. به روح فارسی زبان و گوش من "بشنو این نی چون شکایت میکند / از جدایی ها حکایت میکند" هرچند که وزن و قالبش درست است ولی روح شعر غلط و ناروا بنظر میاد. راستی من هرگز در ایران کسی را ندیدم که نام اولش "توفیق" باشه. به احتمال زیاد این دکتر توفیق هم پاکستانی است، هر چند که شاید حتی دکتر در ادبیات فارسی باشد، ولی حس و طبع زبان فارسی را مثل یک فارسی زبان ندارد. اما به گوش و روح من این بیت کاملا درست و دلنشین میاد: "بشنو از نی چون حکایت میکند / از جدایی ها شکایت میکند". فرزاد ۱۱:۰۵, ۱۹ دسامبر ۲۰۰۴ (UTC)

نسخه‌ای که کتاب‌خانه دیجیتال فارسی استفاده کرده‌اند نیز گویا همان نسخه ۵۱ است، آغاز مثنوی، جناب فرزاد، آقای سبحانی ایرانی هستند ولی اگر پاکستانی هم بودند باز یک محقق کاراش تحقیق است از خودش که نمی‌تواند چیز دربیاورد که، نظرات محققان دیگر را بررسی می‌کند، نسخ را باهم مقایسه می‌کند و آن‌چه معتبرتر و مطلوب‌تر است را ارائه می‌کند، چطور است اصلا جمله بندی آن قسمت از مقاله را به ترتیبی درآوریم که نیازی به نقل این بیت‌اول نباشد و خیال‌مان راحت شود.مسعود

[ویرایش] درباب «نی» در بیت اول - برای رفع ابهام

بنده یک سری مطلب روی اینترنت پیدا کردم که شما نیز می‌توانید با جستجوی گوگل برای بشنو این نی به همان نتایج برسید، قسمتی از تحقیق یک فرد را که عمده تحقیق‌اش برپایه گفته‌های فروزان‌فر است را در زیر می‌آورم، در باب نی (به فتحه اول) در بیت اول:

" بیت ۱ : بشنو این نی چون شکایت می کند / از جدایی ها حکایت می کند

از نظر استاد بدیع الزمان فروزانفر منظور از نی (به فتحه اول) همین ساز و نواز بادی است که آن را به نفس و دم می نوازد. به این دلیل که ، مولانا با موسیقی علاقه و انس وافر و تمام داشته و آن را در غزلیات و صفی جامع کرده است. و منظور از این نی در حقیقت خود مولاناست که از خود و خودی تهی شده و در تصرف عشق و معشوق است ، خواه شمس تبریزی ، خواه حسام الدین چلپی و یا در قبضه‌ی تقلیب ، خداست. پس بازهم می‌توان گفت این نی همان ساز مشهور است و تمثیلی از خود مولاناست ، که در خود مثنوی مولانا بارها مثل این را بیان کرده:

ما چو ناییم و نوا در ما ز تست / ما چو کوهیم و صدا در ما ز تست

غرض از این تشبیه که مولانا به نی کرده است این است که مثنوی را من نمی گویم و گوینده‌‌ی آن عشق یا معشوق است ، و من در گفتن این سرود آسمانی هیچ نقشی ندارم و وسیله‌ای بیش نیستم و این ناله و آواز من نیست ، از اوست. و مراد از سروده شدن این ، مقدمه‌ای به جای آن مقدمه‌های بی روح و بی جان است که بعضی شاعران و نویسندگان در ابتدای منظومه‌ها و داستان‌های خود می‌آورند.

تفسیر و تأویل های غلط از این بیت :

  1. « نی » : مرد کامل و مکمل است. به مناسبت آنکه نقطه « نی » در فارسی به معنی نفی نیز آمده است و مرد کامل از خود فانی است. و بعضی بر این قول معترضند که آنچه در فارسی به معنای نفی است به کسر اول است و نه فتح ، و دیگر آنکه مرد کامل ، واصل است و در حال فراق نیست و بنابراین ، شکایت از دوری و شرح هجران که در همین بیت و ابیات پس از آن که می‌خوانیم با حال وی مناسبتی ندارد.
  2. آنکه مراد روح قدسی و نفس ناطقه است که از عالم خویش به دور افتاده و در زندان تن محبوس گشته و اکنون در شوق رجوع بدان عالم و از رنج غربت و حبس در این قفس ناله و شکایت آغاز کرده است و بر این تاویل گفته اند که نیستان در بیت پسین ، عالم مجردات و جهان آخرت تواند بود.
  3. مقصود از نی قلم است ، کنایه از قلم است ، مقابل لوح.
  4. حقیقت محمدی است که با لوح و قلم اتحاد دارد و چون مخصوص به خطاب «اقرا» بود اینک از باب ادای رسالت ، دعوت خود را با لفظ «بشنو» شروع کرده است.

و پیداست که اینها همه تفسیرهای ناموجه و دور از مذاق مولاناست و ظاهراً منشأ آن نسخه‌های متاخر است که مصراع اول در آنها بدین گونه است : « بشنو از نی چون حکایت می‌کند». ولی مطابق نسخه‌ی قونیه اصح نسخه‌هاست. و از روی نسخه‌ای که بر مولانا خوانده شده بود ، استنساخ کرده اند و سپس در محضر کاتب و راوی اولین مثنوی و خلیفه‌ی مولانا ، حسام الدین چلپی قرائت می‌شده است.

این توجیهات سخت بی مزه است ، زیرا لفظ « این نی ، مجالی برای تأویل آن به قلم اعلی یا حقیقت محمدی و حتی روح قدسی باقی نمی‌گذارد ، اسماعیل انقروی و یوسف بن احمد مولوی نیز این بیت را مطابق نسخه‌ی قونیه نقل کرده‌اند."

همچنین این صفحه‌ را نیز برسی کنید. مسعود


جدا عجیب است که شما این را نوشتید. فکر نمیکنم هیچکس اینجا گفته بوده باشد که غرض از نی چیز دیگری بجز همان نی که از نیستان میبرندش و آلت موسیقی است باشد. البته مفهوم نمادین و عرفانی آن جای خود دارد و غرض جدایی از دیدگاه وحدت وجود است. ولی در مورد اینکه نی در اینجا همان آلت مویسقی است که کسی شک نداشت. این بحثی را هم که شما آن را کپی و یا نقل قول کردید احتمالا جایی صورت گرفته که شخصی مثلا گفته اینجا غرض از نی قلم است یا چیزی از این قبیل. ولی اینجا که کسی چنین حرفی نزده است.
لینکی را هم که گذاشتید خواندم. هرچند که در عمرم نام «سیروس شاملو» را نشنیده ام، به آن کاری ندارم، ولی حرف هایی زده که آدم خنده اش میگیرد. مثلا در جایی صحبت از «حذف شدن بخش های انقلابی آثار مولانا» میکند و یا در جایی دیگر میگوید «تصحیح فروزانفر بخش های شاه ستیز آثار مولانا را حذف کرده»!! این جدا بقدری مضحک است که حتی ارزش پاسخ دادن را هم ندارد و فکر نمیکنم هیج آدم باسواد و با فرهنگی چنین حرفی را و چنین آدمی را جدی بگیرد. به نظر میآید که از بازماندگان چپی های زمان رژیم شاه باشد و احتمالا برداشت و درک چنین فردی از شعر مولانا همانند برداشت های خنده آور احمد شاملو از اشعار حافظ است که آن ها را «ماتریالیستی و دیالکتیکی» تعبیر کرده بود. فرزاد ۱۷:۴۲, ۱۹ دسامبر ۲۰۰۴ (UTC)
شما درست می‌فرمایید که بحثی بر سر معنی نی نبوده است، ولی بنده ناتوانم از آن که بی مقدمه چند جمله از یک تحقیق را نقل کنم، منظور از آوردن قسمتی از آن تحقیق بیشتر چند خط آخر بود که مربوط به همان موضوع بحث یعنی بیت اول مثنوی سخن رفته است و گفته شده جریان این دوگانه‌گی چه بوده، همچنین قرض از نشانی دادن آن گفتار از سیروس شاملو به این جهت بود که در قسمتی به همین ابهام ما بر سر بیت اول اشاره کرده بود، یک مصاحبه نیز از رادیو فردا پیدا کردم که اگر دست‌پرورده شیطان بزرگ نخوانیدش (که هست) با دکتر محمد استعلامی و گویا شاگرد فروزان‌فر نیز بوده است و در باب همین بیت اول و نسخه استانبول و قونیه و قاهره سخنانی گفته.مسعود

[ویرایش] نام شاعر

با درود. از نظر من نام اين شاعر در زبان فارسي و در ميان ايرانيان بيشتر به عنوان مولوي و مولانا شناخته شده است تا رومي. رومي نام او در ميان غربيان است. از ديد من بهتر اينست كه عنوان اين نوشتار تغيير كند به: مولانا جلال‌الدین (بلخی). --ماني ۰۹:۵۹, ۱۷ دسامبر ۲۰۰۴ (UTC)

به نظرم باید نام کامل‌اش را به کار بریم «مولانا جلال‌الدین محمد بلخی رومی».مسعود
با نظر شما موافقم.

پاينده باشيد. --ماني ۱۲:۰۸, ۱۸ دسامبر ۲۰۰۴ (UTC)

به هر حال اصل مقاله نباید در «جلال‌الدین رومی» باشد. انتقالش دهید. ‍‍کاوه ۱۸:۳۶, ۱۸ دسامبر ۲۰۰۴ (UTC)

به نظر من عنوان صفحهٔ اصلی این مقاله باید تغییر کند و یکی از نامهای متداول در فارسی باید به کار برود. این نام بهتر است مولوی باشد (همانطور که به حافظ و سعدی و نظامی و جامی اشاره می‌کنیم). برای معانی دیگر مولوی هم بهتر است به صفحهٔ مولوی (ابهام‌زدایی) ارجاع دهیم. آغاز مقاله هم چیزی شبیه این باشد:

"جلال‌الدین محمد بلخی، معروف به ....... "

نام پدر و پدربزرگ و ... نیز بهتر است در جملهٔ اول نباشد. در شکل فعلی مقاله، برای نام او هشت اسم و صفت پشت سر هم ردیف شده است (تازه بدون احتساب لقب‌ها و نام‌های بعدی). درازی بیش از حد نام آغازین نوشتار، به خوانایی آن لطمه می‌زند. حالا باز خوب است که این روش نام‌بردن در مورد پیامبر اعمال نشده؛ وگرنه، نصف اول مقاله را القاب او و نام اجدادش پر می‌کرد. Bidabadi 11:28, ۱۶ ژانویه ۲۰۰۶ (UTC)

بیسواد، «مولوی» از همه مضحک تره، چون «مولوی» را یک مشت نادان از روی «مثنوی مولوی» (اینجا «مولوی» یعنی وابسته به «مولانا») به غلط برگرفته و رواج داده اند و پنداشته اند که اگر کتاب شعری با عنوان و یا با اشتهار «مثنوی مولوی» هست پس نام شاعرش الزاما باید «مولوی» باشد، که این فقط نشانگر ضریب هوش پایین این جانواران است. مولانا هرگز بنام «مولوی» در هیچ شعری تخلص نکرده و در زمان خودش هرگز با نام «مولوی» از او یاد نشده است. 69.105.118.245 11:37, ۱۶ ژانویه ۲۰۰۶ (UTC)
جناب 69.105.118.245 شما برای اینکه نظرت رو بگی لزومی نداره که به کسی توهین کنی. اولا که اسم کتاب «مثنوی معنوی» هست. دوما اسم برای شناختن هست و همه فارسی زبان ها در حال حاضر ایشون رو به عنوان «مولوی» می شناسند مهم نیست که قبلا اسمش چی بوده. 81.179.215.49 ۲۱:۵۶, ۲۹ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] از بین رفتن تاریخچه

متاسفانه بدلیل اشتباهی که کردم و هنوز هم نمی‌دانم کجا بوده است تاریخچهٔ این مقاله از دست رفت. تلاش کردم برش گردانم ولی نشد. حالا خود مقاله را به شکل اول برگرداندم. امیدوارم دوستان اشتباه را ببخشایند. ضمناً در مورد عنوان مقاله هم به عنوانی انتقال داده شده که در ویکی انگلیسی در برابر نام فارسی آمده بود. پس از اجماع اطلاع دهید. --11:28, ۱۱ فوریه ۲۰۰۶ (UTC)

نظر من بر مولوی است. محمود 06:52, ۱۳ فوریه ۲۰۰۶ (UTC)
نظری نیست؟ محمود 20:23, ۱۷ مارس ۲۰۰۶ (UTC)


[ویرایش] مثنوی در اینترنت

ترجمه اینگلیسی کتاب اول در ویکی هست : http://en.wikisource.org/wiki/Masnavi_I_Ma%27navi:_Book_I

اگر کسی فارسی اون رو در اینترنت سراغ داره لطفا لینک بذاره اینجا (ممنون می شم اگر برای من هم یه پیغام بذارید http://en.wikipedia.org/wiki/User:Mahanchian) مسعود 81.179.215.49 ۲۱:۵۷, ۲۹ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)