بحث کاربر:Behroz nzry--aseman abad
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
بهروز نظري هستم اذ استان ايلاتم شهرستان شيروان چرداول اسمان اباد روستاي صيدنظري سفلي
متولد 1364 هستموجدان دارم.....دوس داشتم قدرت اينو داشتم که به اين همه بی گناه کمک کنم.....کاش می تونستم......فقط براشون دعا می کنم و از خدا می خوام تا فرشته های نجاتشو به کمک مردم مظلوم بفرستونه......اينم اشعار خانوم آدا آهارونی
ديروز بعد از چند وقت بالاخره رفتم سينما.....فيلم شام عروسی..... خيلی خنده دار بود.....شب
چهارشنبه، 4 مرداد، 1385
نمی دونم با این دل وا موندم چی کار کنم!!!!...... اون زمان که باید خوشحال باشه یهو یه غمی میاد توش که می خواد داغونم کنه.....درست زمانی که باید خوشحال باشی....زمانی که همه دارن دست می زنن....خوشحالی می کنن......بغض گلومو می گیره...... می دونی چرا؟
خیلی سخته وقتی رنگ پیری رو تو چشمای بابات می بینی......وقتی که برای اولین بار با التماس به مامان می گه: فری جان نرو..... وقتی شروع می کنه به خواندن: قسم به اون پرستو که بالشو شکستن٬ به آهوی......اون وقته که به جای اینکه خوشحال بشی از تصمیم مامان که منصرف می شه از رفتن٬ غم دلتو می گیره که چرا بابا این دفعه این مدلی شده!!.....بابایی که همیشه می گفت برو و خوش بگذرون.....
یادمه اولین بار که تو موهای بابام چند تار موی سفید دیدم.....فکر کنم ۴ سالم بود.....رفتم تو بغلشو گفتم: بابا موهاتونو رنگ کردین؟.....فکر می کردم بابام موهاشو با رنگای سفیدی که به دیوارا می زدن رنگ کردن!!!! انقدر دلم برای تو بغل بابا نشستن تنگ شده:(....ولی خوب دیگه بزرگ شدی ندا......نمی دونم چرا هیچ وقت نتونستم احساس واقعیمو بهش نشون بدم؟..... شاید به خاطر اختلاف سنی زیاده!!! نمی دونم؟
دوس دارم با تمام وجودم داد بزنم و بگم بابا جونم دوست دارم.....
پيشنهاد شما ( 3 نظر )
يكشنبه، 1 مرداد، 1385 وقتی صحنه های تلویزیونو می بینم یاد بچگیام می افتم.....یاد آژیر قرمز.....فرار کردن ها..... یاد مرگ خاله شاهدختم.... با اینکه فقط ۳ سالم بود ولی یادمه....غش کردن مامان.....فریاد دختراش.....یاد اون شبهایی می افتم که آژیر قرمز می زدن و ما سراسیمه می رفتیم طبقه پایین پیش مادر..... یاد اون شب بارونی.... یاد اون روزی می افتم که وقتی اومدیم خونه همه چیز رو وارونه دیدیم......تنها یه خونه بی در پیکر مونده بود باقی...... یاد اون لحظه ای که بهم گفتن غزاله با مادر بزرگش ازبین رفته......آخی اون فقط ۴ سالش بود.....یکی از هم بازیام بود..... همه اینها میاد تو ذهنم و من فقط یه آه از ته دل می کشم:(...... حتی خیالشم تمام وجودم رو می لرزونه:(( نوشته شده توسط بهروز نظري پيشنهاد شما ( 4 نظر )
شنبه، 24 تير، 1385
تا حالا شده همین جوری که داری می خندی یه دفعه اشکات سرازیر بشن و بزنی زیر گریه؟! دلم می خواست اون لحظه برم زیر زمین....دوست نداشتم مامانم صورت پر اشکم و ببینه:( .... اما خوب پیش اومد و کسی هم به روی خودش نیاورد:).....
تو خواب و بیداری کارم شده فکر کردن....حس می کنم مغزم دیگه نمی کشه!!.... می دونم خودمم تا یکی دو ماه دیگه باید برم:((....ولی نمی دونم چه کار باید بکنم؟.... موندم میون چندین راه..... استرس داره داغونم می کنه!!!
اما تو باید قوی باشی ندا!!!
اینو روزی هزار بار به خودم می گم.....شاید به خاطر همینه که حداقل می تونم وانمود کنم شادم و حالم هم خیلی خوبه!!!
¤ نوشته شده توسط بهروز نظري پيشنهاد شما ( 11 نظر )
سه شنبه، 20 تير، 1385
نمی دونم چه جوری می تونم بيشتر از هميشه قدر اين لحظات رو بدونم....يه جورايی دلتنگم...اما اين دلتنگی از اون مدلاست که فقط خودم می فهمم!!! کاش می تونستم بيشتر از توانم احساس واقعی ام رو به اطرافيانم نشون بدم....فقط ۸ روز ديگه مونده....بازم دوری....
مهربون ترين مامان دنيا دوست دارم و دلم برات از الان تنگ شده
¤ نوشته شده توسط 14:54 در زمان بهروز نظري پيشنهاد شما ( 5 نظر )
دوشنبه، 12 تير، 1385 نامه ای به خدای بزرگم
خدای مهربون....
.....خدای مهربون
خواهش می کنم فرياد منو که از ته دلم در مياد و هيچکی نمی شنوه.... خواهش می کنم تو به اون گوش بده..... صدام به زور داره درمياد....فقط اميدوارم بتونم جلوی اشکامو بگيرم.....
فقط خدايا تو کمک کن خواهش می کنم
از طرف کوچيکترين ندای دنيا
¤ نوشته شده توسط 11:47 در زمان پيشنهاد شما ( 7 نظر )
شنبه، 10 تير، 1385
يه پروانه کوچولو با اون بالهای ظريفش پرواز می کنه تا..... تا به يه گل می رسه..... دلم برای پروانه کوچولو ها تنگ شده.... برای گلهای وحشی هم همچنين.....
¤ نوشته شده توسط 16:17 در زمان بهروز نظري پيشنهاد شما ( 6 نظر )
يكشنبه، 28 خرداد، 1385 مشهد....
خدايا نمی دونم چرا حالم اينجوريه!!....خوشحالم چون می خوام برم پيش امام رضا.... می خوام برم کلی برای اونايی که دوسشون دارم دعا کنم.....ولی نمی دونم چرا اين همه استرس دارم!!!!.....يه جورايی دلم گرفته.....دوست داشتم همه اونايی که دوسشون دارم هم بودن.....همه اونايی که خيلی وقته که رفتن٬ وای خدای من.... دلم برات خيلی تنگ شده خاله گلی..... خيلی جات خاليه.....دارم ديوونه می شم خدا جونم.....
داريم ساعت ۹ شب زنونه می ريم مشهد پابوس امام رضا.....البته دو نفر مرد هم همرامون هستندامير که ۱۲ سالشه و محمدرضا که ۱۶ سال داره..... ولی جای همتون کلی خاليه..... اميدوارم با دست پر برگرديم همه نفری و زيارت هممون رو خدا قبول کنه......
دلم هم برای همه تنگ می شه.... حالا انگار می خوام برم کجا.... برای همتون قول می دم دعا کنم
¤ نوشته شده توسط 19:21 دربهروز نظري پيشنهاد شما ( 6 نظر )
جمعه، 26 خرداد، 1385 فوتبال:)
اين فوتبال هم شده يه سرگرمی....فردا قراره همه بيان خونمون که همگی با هم فوتبال ببينيم.....بنابراين امروز همش در تکاپوی فردا بوديم......کيک شکلاتي٬ پای سيب٬ ژله به همراه کرم کارامل.....تازه اينا فقط کارای من بود....طبق معمول هم کلی تدارکات غذا توسط مامان!!!!
۱۶ نفر البته با نرگس خانوم و بدون علی ( اگه کس ديگه اضافه نشه) قراره بشينيم پای تلويزبون و..... وااای چه هيجانی داره!!!!....جای همه اونايی که نيستن خالی.... سر بازی ايران و مکزيک انقدر که همه جيغ و جاغ کردن طفلک نرگس کوچولو همش می ترسيد و شروع می کرد به گريه کردن!!!!
خلاصه اميدوارم که اين دفعه تيممون خوب بازی کنن
فکر کنم ديگه يواش يواش دازه بوی خداحافظی مياد.... هر نوعش که باشه خيلی سخته.....
¤ نوشته شده توسط 17:49 در بهروز نظري پيشنهاد شما ( 3 نظر )
پنجشنبه، 18 خرداد، 1385
۴ماه پيش کوچکترين عضو خانواده هم به جمع ما پيوست و خودشو با اون قلب کوچولوش تو دل همه ما جا کرد .... عزيزترين نرگس روی زمين
¤ نوشته شده توسط 1:48 در زمانبهروز نظري پيشنهاد شما ( 11 نظر )
نویسندگان
- بهروز نظري
آرشیو وبلاگ مرداد ١٣٨٥ تير ١٣٨٥ خرداد ١٣٨٥ اردىبهشت ١٣٨٥ فروردين ١٣٨٥ آذر ١٣٨٤ آبان ١٣٨٤ شهريور ١٣٨٤ مرداد ١٣٨٤ تير ١٣٨٤ خرداد ١٣٨٤ اردىبهشت ١٣٨٤ ادامه آرشیو
لینک دوستان آسمان امیرمسعود امین بخاطر دل خودم پرنده باراني چشم تو چشم حسین روزبه علی گلناز گلي گيج منگولي گیج منگولی ملودی پرشين وبلاگ ليست وبلاگ هاي فارسي قالب وبلاگ اخبار ايران اخبار ICT تفريحات اينترنتي تالارهاي گفتگو خرید اینترنتی persianblog fans
شمارنده وبلاگ
خروجی وبلاگ
پشتيباني
[ منزل | قديما | تماس ]
[ویرایش] نتيجه ي تحقيقات من يعني بهروز نظري در رابطه با كليه
--Behroz nzry--aseman abad ۱۳:۳۴, ۶ اوت ۲۰۰۶ (UTC)بهروز نظري هستم ديگر نيازي به معرفي خود نميبينم
بطور معمول در هر فرد سالم دو کلیه وجود دارد که هر یک در یکطرف ستون مهره ها و زیر دنده های تحتانی واقع شده اند. کلیه ها به رنگ قرمز متمایل به قهوه ای بوده و از نظر شکل شبیه لوبیا می باشند. هر کلیه به اندازه مشت بسته فرد است. اکثر اعضائ بدن برای عملکرد مطلوب وابسته به کلیه ها هستند
وظایف کلیه ها
مهمترین وظیفه کلیه ها برداشت مواد زائد از خون و بازگرداندن خون تصفیه شده به بدن می باشد. هر دقیقه حدود یک لیتر خون (یک پنجم خونی که توسط قلب پمپ می شود) از طریق سرخرگ کلیوی وارد کلیه ها می شود. پس از اینکه خون تصفیه شد خون تصفیه شده از طریق سیاهرگ های کلیوی به بدن باز می گردد. داخل هر کلیه متجاوز از یک میلیون واحد بسیار ریز عملکردی بنام نفرون وجود دارد. هر نفرون از یک صافی بسیار کوچک بنام کلافه (گلومرول) که به یک لوله کوچک (توبول) متصل است تشکیل می شود. آب و مواد زائد توسط این صافی از خون جدا می شوند و به داخل لوله های کوچک (توبول ها) جریان پیدا می کنند. قسمت عمده این آب توسط لوله های کوچک باز جذب می شود و مواد زائد بصورت غلیظ وارد ادرار میشوند تا دفع گردند. ادرارهای جمع شده از لوله های کوچک وارد قسمت قیفی شکل بنام لگنچه کلیه شده و سپس از طریق لوله ای بنام حالب وارد مثانه می شود. مثانه ادرار را تا زمانی که ادرار کنید نگهداری می کند. پس از مثانه ادرار از طریق لوله ای بنام پیشابراه از بدن خارج می شود. کلیه سالم بطور معمول یک تا ٢ لیتر ادرار در روز و بر اساس میزان مایعات دریافتی تولید می کند. کلیه سالم قابلیت افزایش فعالیت خود را دارد بطوریکه اگر یک کلیه از دست رود کلیه دیگر بزرگ شده و کار دو کلیه را انجام خواهد داد.
سه وظیفه اصلی کلیه ها:
1-کلیه ها آب بدن را تنظیم می کنند: برای اینکه بدن شما بدرستی و به نحو مطلوب فعالیت کند لازم است که دارای حجم مناسب آب باشد. یکی از مهمترین وظایف کلیه ها برداشت آب اضافی یا حفظ آب بدن در موارد ضرورت می باشد.
2-کلیه ها مواد زائد را برداشت می کنند: بسیاری از مواد در خون و مایعات بدن باید در اندازه مناسب وجود داشته باشند تا بدن به درستی عملکرد داشته باشد. برای مثال: سدیم و پتاسیم مواد معدنی هستند که از مواد غذایی بدست می آیند. این مواد معدنی برای سلامتی لازم هستند اما باید در حد معینی نگهداشته شوند. زمانیکه کلیه ها بدرستی فعالیت کنند، مواد زائد از بدن داخل ادرار ترشح می شوند همچنین کلیه ها در تنظیم سایر مواد معدنی در بدن مانند: کلسیم و فسفر که برای تشکلی استخوان لازمند، کمک می کنند مواد زائد مانند: اوره و کراتی نیز باید از بدن خارج شوند . اوره و سایر مواد زائد زمانی که بدن پروتئین ها مانند: گوشت را تجزیه می کند، تشکیل می شوند. کراتی نین یک محصول زائد عضلات است. اگر فعالیت کلیه ها کاسته شود، اوره و کراتی نیز در خون افزایش می یابند بسیاری از محصولات زائد اگر از مایعات بدن جدا نشوند برای بدن سمی هستند برای مثال، وقتی فردی دارویی مصرف می کند، مواد زائد شیمیایی که از مصرف این دارو در بدن بوجود می آیند، عمدتا توسط کلیه ها از بدن خارج می شوند.
٣- کلیه ها هورمون می سازند: کلیه های سالم پیک (پیغام بر) های شیمیایی مهمی بنام هورمون ها را نیز می سازند. این هورمون ها در جریان خون گردش کرده و بعضی از عملکردهای بدن مانند: فشار خون، ساخت گویچه های قرمز و برداشت کلسیم از روده ها را تنظیم می کنند.
علائم بیماری کلیوی
بیماری کلیوی معمولا بی سر و صدا پیشرفت می کند و قبل از ایجاد هر گونه شکایت موجب تخریب قسمت عمده ای از فعالیت و عملکرد کلیه می گردد. بنابراین افراد در معرض خطر پیشرفت بیماری کلیوی باید بطور مرتب مورد ارزیابی قرار گیرند. این افراد کسانی هستند که مبتلا به بیماری قند - دیابت - پرفشاری خون، بیماری عروقی و وابستگان نزدیک افراد مبتلا به بیماریهای ارثی کلیه می باشند گاهی اوقات افراد با بیماری شدید کلیوی نیز بدون علامت می باشند. این موضوع اهمیت آزمایش خون یا ادرار را در بررسی مشکلات کلیوی روشن می کند. بهرحال شکایات و علائم زیر می توانند نشانگر بیماری کلیوی باشند که در صورت وجود، انجام آزمایشات و بررسی های بیشتر توصیه می شود بعضی از علائمی که می تواند نشانگر بیماری کلیوی باشد عبارتند از:
خستگی پرفشاری خون ورم چشم ها، دست یا پا دفع ادرار خونی، تیره یا رنگ چای شب ادراری(بیشتر از یک بار در موقع خواب) کاهش اشتها(کاهش وزن) خارش سراسری پایدار
زمانی که کلیه ها نارسا شوند مواد زائد و مایعات در بدن تجمع پیدا کرده و شما نیاز به درمان دیالیز (برای تصفیه خون یا به وسیله ماشین یا از راه شکم و بصورت دیالیز صفاقی) یا پیوند کلیه دارید چگونه می توانید در پیشگیری از بیماریهای کلیوی موثر باشید. فشار خون خود را بطور منظم چک کنید. فشار خون بالا و کنترل نشده سرعت طبیعی هر گونه بیماری کلیوی را افزایش می دهد. اگر شما مبتلا به بیماری قند، دیابت می باشید، باید بیماری شما تحت کنترل درآید. تعداد زیادی از بیماران کلیوی مبتلایان به بیماری قند می باشند به خصوص و حتی الامکان از مصرف داروهایی که توسط پزشک تجویز نشده اند ماند مسکن ها خودداری کنید. قبل از مصرف هر دارو حتما با پزشک خود مشورت نمائید سایر داروهای خاص مانند سموم، آفت کش ها و مواد مخدر و ...- نیز می توانند موجب آسیب کلیه شوند. پزشک شما مشکلات و عوارض ناشی از مصرف طولانی مدت و بدون مجوز این داروها را بیان می کند